پاورپوینت هندوان برای نمايش (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
خلاصه داستان
هندوان براي نمايش، فيلي را در شهري آوردند که مردمانش هرگز چنين حيواني نديده بودند. فيل در خانه اي تاريک بود و مردمان بسياري براي ديدنش به تاريکي رفتند، چون ديدنش با چشم ممکن نبود، هر کس گوشه اي از حيوان را لمس مي کرد و هنگامي که از او درباره شکل فيل مي پرسيدند به فراخور درک خويش از فيل، چيزي مي گفت، آن که دستش به خرطوم حيوان رسيده بود گفت فيل همچون ناودان است و آنکه گوش فيل را لمس کرده بود حيوان را مثل بادبزن معرفي مي کرد، نفر سوم که در آن تاريکي دست بر پاي فيل سوده بود در پاسخ به شکل فيل، آن را به ستون مانند کرد و نفر ديگر نيز گفت فيل همچون تخت است چرا که او پشت فيل را لمس کرده بود. به همين ترتيب ديگر مردمان که وصف فيل را از اينان مي شنودند، در نهايت به سردرگمي و اختلاف مبتلا مي شدند،
ماخذ داستان
مرحوم فروزانفر :مقایسات ابوحیان توحیدی واو هم از افلاطون
مسئله کوری در حدیقه سنایی ،احیاء علوم وکیمیای سعادت غزالی
مولوی با توجه به مشرب فکری خود تغییری کوچک اما اساسی ایجاد کرده وبه جای کوری مردمان تاریکی خانه را ذکر می کند
موضع قرار گیری حکایت در مثنوی
در دفتر سوم از بيت 1259 و پس از داستان «جمع آمدن ساحران پيش فرعون...» آغاز مي شود که اين داستان خود يکي از داستان هاي فرعي حکايت «مارگير که اژدهاي فسرده را مرده پنداشت»، مي باشد. حکايت صد و چهل و چهار بيت دارد که فقط ده بيت اول آن مستقيماً با عنوان حکايت مرتبط مي باشد. مولوي در انتهاي داستان قبلي ـ که داستان ساحران و فرعون است ـ طي سه بيت، حکايت قبلي را به حکايت اختلاف کردن در شکل پيل ربط مي دهد؛ آن ابيات چنين است:
گر نظر در شيشه داري گم شوي زانکه از شيشه است اعداد دوي
ور نظر در نور داري وارهي از دوي و اعداد جسم منتهي
از نظرگاه است اي مغز وجود اختلاف مؤمن و گبر و جهود
مضمون اين ابيات اصالت وحدت و بيان علت متکثر ديدن حقيقت واحد مي باشد.
يکي از انديشه هايي که ذهن متفکران را همواره به خود مشغول داشته، بررسي علل اختلافاتي است که موجب تعصب و گاه باعث جنگ هاي طولاني ميان ملت ها گرديده.
مولانا، جلال الدين محمد رومي به عنوان يکي از برجسته ترين متفکران جهان در قرن دوازده ميلادي که خود شاهد جنگ هاي صليبي، تاخت و تاز مغول و نزاع هاي بي نتيجه اشاعره و معتزله و بسياري تعصبات درون ديني بوده، نه تنها در اين داستان، بلکه در بسياري از ابيات مثنوي ريشه اختلافات را بررسي کرده، بعضاً راه حل هايي ارائه مي دهد که براي بشر بحران زدة امروزي نيز مي تواند راهگشا باشد.
مفهوم کلي داستان بيان اين نکته است که گاه علت اختلاف ميان مردمان، تفاوت در نگاه و برداشت آنان است و اگر نظرگاه را تغيير دهيم و به جاي شکل و صورت به معنا و باطن توجه کنيم، عملاً اختلافي وجود ندارد. داستان منازعت چهار کس در باب انگورحکايتي است آشکار از نزاعي بيهوده بر سر لفظ و نام و نتيجه اي که مولانا از آن مي گيرد، چنين است:
اختلاف خلق از نام اوفتاد چون به معني رفت، آرام اوفتاد
اما غير از مفهوم کلي که چون بن مايه در کل داستان جاري است و همان طور که گفته شد «اختلاف در نظرگاه» مي باشد
دو دسته ديگر از مفاهيم را که در داستان هاي مثنوي مي توان يافت؛
1- مفاهيم اصلي که با بن مايه ارتباط مستقيم دارند و در واقع صور بياني ديگري از همان مفهوم کلي مي باشند
2-مفاهيم فرعي که بدون ارتباط مستقيم يا ملموس با مفهوم و روح کلي داستان، جهت تفهيم و توضيح بيشتر مطلب به مخاطب عام و بعضاً به طريق جرّ جرّار کلام آورده مي شود.
1-گذر از ظاهر وتوجه به باطن
2-قوت جان بودن حرف حکمت
3-فنای فی الله با لفظ حاصل نمی شود
4-معرفتي که بي واسطه لفظ يا شخص
حاصل شود برترين معرفت هاست
1- عظمت معنوی انسان به رغم کوچکی ظاهر
2- قلت فهم مخاطبان
مفاهیم فرعی
مفاهیم اصلی
تحلیل داستان
پيل اندر خانه يي تاريک بود عرضه را آورده بودندش هنود
از براي ديدنش مردم بسي اندر آن ظلمت همي شد هر کسي
ديدنش با چشم چون ممکن نبود اندر آن تاريکي اش کف مي بسود
آن يکي را کف به خرطوم اوفتاد گفت همچون ناودان است اين نهاد
آن يکي را کف بر گوشش رسيد آن بر او چون بادبيزن شد پديد
آن يکي را کف بر پايش بسود گفت شکل پيل ديدم چون عمود
آن يکي بر پشت او بنهاد دست گفت خود اين پيل چون تختي بُدست
هم چنين هر يک به جزوي که رسيد فهم آن مي کرد هر جا مي شنيد
از نظرگه گفتشان شد مختلف آن يکي دالش لقب داد اين الف
در کف هر کس اگر شمعي بدي اختلاف از گفتشان بيرون شدي
چشم حس همچون کف دست است و بس نيست کف را بر همة او دسترس
کف ديگر هست و دريا دگر کف رها کن از سر دريا نگر