پاورپوینت نگرش یک سویه در نظام آموزشی ایران (pptx) 38 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 38 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
نگرش یک سویه در نظام آموزشی ایران
اسلامی کردن نظام آموزشی از سال 1357
رابطه میان آموزش و قدرت سیاسی را باید مورد بررسی قرار داد. استفاده ابزاری از مذهب و ایدئولوژی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی
در ایران هم آموزش به عنوان نهادی که در بعد تاریخی موضوع کشمکش میان نهاد مذهب و نیروها و گرایش های اسلام گرا و نهاد های جدید جامعه بود
اسلامی کردن نظام آموزشی از سال 1357 به عنوان یکی از اصلی ترین محورهای سیاست دولت جمهوری اسلامی
آموزش از دبستان تا دانشگاه به عنوان ابزار مهم برای اسلامی کردن جامعه و تربیت نسلی وفادار به آرمان ها و اهداف انقلاب سال 1357 و حکومت اسلامی
تجربه تاریخی پرتنش شکل گیری آموزش جدید
شکل گیری تدریجی نظام آموزشی در قرن نوزدهم میلادی (مدارس میسیونرها، دارالفنون، مدارس جدید...)
دوران پر تنش همزیستی آموزش سنتی و آموزش جدید
مقاومت محافل سنتی و روحانیون با مدرسه جدید
کسروی در تاریخ مشروطیت از دشمنی ملایان با دبستان های جدید سخن می گوید (ص 38)
جمالزاده در خاطراتش می نویسد «در دو نوبت دو شخص خیرخواه خواستند که در اصفهان مدرسه جدید تأسیس کنند و هر دو بار این مدارس تخریب و نابود شد» (راوندی، 1364).
سرنوشت اولین مدارس رشدیه در تبریز و دشمنی طلاب ( تکفیر رشدیه به جرم آموزش به روش جدید، حمله به مدرسه و دانش آموزان)
تنش میان سنت و مدرنیته
در بسیاری از کشورهای دنیا مدارس سنتی مذهبی بتدریج علوم جدید و روش های آموزشی نوین را پذیرفتند و نوعی گذار از مدارس دینی سنتی به آموزش مدرن و امروزی (سکولار) بوجود آمد
گذار از آموزش سنتی به آموزش مدرن همراه با درک جدیدی از انسان و جایگاه او در جهان، آموزش، رابطه با دین، علم و اخلاق هم بود.
در ایران این گذار به خاطر عقب ماندگی جامعه و نبودن دولت به معنای مدرن و نیز مقاومت گروه های سنتی بویژه روحانیون قشری روند گذار از آموزش سنتی به آموزش جدید کند و پر تنش بود .
دربار هم به آموزش جدید بدبین بود (عامل انقلاب و شورش، مخالفت روحانیون)
گروه های سنتی نگاهی مثبتی به آموزش جدید نداشتند و آن را غربی، بیگانه و یا ضد اسلامی (رقیب آموزشی دینی) تلقی می کردند
دو نوع علوم «قدیمی» و علوم «جدید»، غربی و یا علوم غربیه (سکولار)
قانون تعليمات اجباری ۱۲۹۰
انقلاب مشروطیت به عنوان لحظه تاریخی گسست میان ایران جدید و قدیم
نخستين بار در ۹ آبان ماه ۱۲۹۰ ه.ش مجلس شورای ملی، اولین قانون آموزش ایران پیرامون تعليمات اجباری را به تصويب رساند
ماده 7 : ملل غیر اسلامی در مدارس دولتی حق تقاضای تحصیل مذهب خودشان را ندارند و مجبور به تحصیل شرعیات اسلامی نیز نخواهند بود.
ماده 28 : مجازات بدنی در مکاتب و مدارس ممنوع است.
در سال ۱۲۹۴ ه.ش نظارت دولت در امر آموزش و پرورش به صورت يک اصل متمم در قانون اساسي وارد شد و از اين تاريخ به بعد نظام تعليم و تربيت در ايران شکل منظم و متمرکزي به خود گرفت و نظارت دولت بر مراکز آموزشي جنبه قانونی يافت. نظام آموزشي کشور در آن زمان شامل کودکستان، دبستان، دبيرستان، موسسات عالی و دانشگاه بود.
تفاوت های اصلی مدرسه جدید با آموزش سنتی
ورود علوم جدید به برنامه درسی و کم رنگ شدن «علوم قدیمی»
سازماندهی نظام آموزشی برپایه استانداردها (کلاس بندی، زمان بندی روزانه، هفتگی و سالانه، ارزشیابی یادگیری ها...)
توجه تدریجی به روش های آموزشی و تربیتی جدید، رابطه آموزشی میان معلم و دانش آموز
تعریف جدیدی از جایگاه دانش آموز و دانشجو، کم رنگ شدن هویت دینی (مسلمان، یهودی، مسیحی و یا زرتشتی) به عنوان تنها و یا اصلی ترین شاخصه فردی و پذیرش تعریف جدیدی بر پایه شهروند، فرد به عنوان عضوی از جامعه مدنی
تعریف جدیدی از جایگاه معلم و رابطه او با دانش آموز، اهمیت آموزش ویژه معلم و فراگیری روش های آموزشی جدید برای بهبود یادگیری
رابطه جدید میان آموزش و نهاد دین
شکل گیری تدریجی و توسعه نظام آموزشی جدید ایران همراه بود با نوعی فاصله گیری تدریجی با نهاد دین، روحانیت
نظام آموزشی جدید ایران در دوران پس از مشروطیت و در پی به قدرت رسیدن رضا شاه، ضد مذهبی و یا مخالف آموزش دینی نبود.
آموزش دینی هیچگاه از مدارس ایران کنار گذاشته نشد.
با وجود نفوذ قابل توجه الگوی فرانسوی نظام آموزشی، لائیسته فرانسوی تاثیر چندانی بروی آموزش ایران نداشت
الگویی که در ایران شکل گرفت در پی بوجود آوردن نوعی آشتی و همزیستی میان علوم جدید و آموزش دینی بود.
انقلاب 1357 و گسست جدید آموزشی
«اسلامي» کردن برنامهها و محتوای دروس در دوره جمهوري اسلامي نوعي گسست مهم نسبت به سمت گيري گذشته آموزش به شمار ميرود.
از زمان شکلگيري مدارس نوين در ايران در اواسط قرن گذشته شمسی به اينسو نهاد آموزش توانسته بود به تدريج از نفوذ یکجانبه مذهب و مؤسسات سنتي آموزش مذهبي فاصله گيرد و بهنوعی استقلال در برابر نهاد مذهب دست يابد.
از همين رو، دستيابي نيروهاي مذهبي به قدرت سياسي در بهمن ماه 1357 و استقرار جمهوري اسلامي در فروردين ماه سال بعد به معناي پايان دورهاي مشخص از حيات آموزش نوين در ايران نيز به شمار ميرود.