دانلود پیشینه تحقیق داخلی وخارجی تربیت ،تربیت قرانی وتربیت اجتماعی

دانلود پیشینه تحقیق داخلی وخارجی تربیت ،تربیت قرانی وتربیت اجتماعی (docx) 18 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 18 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

پیشینه تحقیق داخلی وخارجی تربیت ،تربیت قرانی وتربیت اجتماعی الف) چکیده پژوهش های انجام شده در ایران: بررسی برخی از سوابق پژوهشهای انجام شده در قالب پایان نامه ها و مقالات بیانگر آن است که این پژوهشها را میتوان از نظر موضوعی به سه گروه تقسیم نمود و بر اساس ارتباط موضوعی یعنی از عام به خاص تنظیم و به ترتیب آورده شده است. گروه اول: پژوهش هایی که در مورد تربیت انجام شده است. گروه دوم: پژوهش هایی که در مورد تربیت اخلاقی انجام شده است. گروه سوم: پژوهش هایی که در مورد تربیت اخلاقی کودک انجام شده است. پژوهش های گروه اول غالب پژوهش هایی که در این بخش بیان گردید به تربیت اختصاص دارد البته در جستجوهایی که توسط پژوهشگر صورت گرفت مواردی مشاهده شد که به فلسفه تربیت مربوط می شود. - لیاقت دار(1370) در پایان نامه خود تحت عنوان «مقدمه ای بر روشهای تعلیم و تربیت در نهج البلاغه» می نویسد: روشهای تربیتی: اعتدال، ابتلا، کار، کرامت، عزت نفس و .... را به همراه روشهای ویژه نظام تربیتی اسلام مانند: یاد مرگ، روش عبادی و تزکیه روح و توبه مطرح نموده است. وی به معرفی رهنمودهای سازنده نهج البلاغه در زمینه رشد عقلانی و تربیتی انسان خردمند و تفاوت میان انسان خردمند و دانشمند پرداخته است. - افخمی اردکانی (1384) در پایان نامه خودتحت عنوان «تبیین مبانی و اصول و روشهای تربیت اجتماعی در نهج البلاغه» به این نتایج دست یافته است: مبنای حُسن، اصل آراستگی و روش آراستن ظاهر و زینت دادن کلام است، مبنای تاثیرپذیری انسان از شرایط اصل اصلاح شرایط و روابط انسانی، روش زمینه سازی، تغییر موقعیت، الگوسازی، پیشگیری و امر به معروف و نهی از منکر است، مبنای شرافت و برتری خلقت انسان، اصل عزت و کرامت و روش اجتناب از تحقیر، ابزار توانایی و روش تغافل است، مبنای تاثیرگذاری به محیط، اصل مسئولیت، روش مواجهه نمودن با نتایج اعمال و روش ابتلاست، مبنای احسان، اصل فضل و تقدم رحمت به مجازات، روشهای عفو خطا، مبالغه در پاداش و بشارت دادن، توجه به تشویق است و تاکید می نماید حضرت به چهار عنصر خداوند، فرد، دیگران و ارتباط معتقد است و در تربیت اجتماعی حق تعالی را محور کارها و هماهنگ کننده سه عنصر دیگر بحساب می آورند. - ثقفی (1384) در مقاله ای تحت عنوان «روش تربیتی در نهج البلاغه» چنین می گوید: روش های تربیت در نهج البلاغه آن روش هایی که در جهت تربیت فرزندان است بیان می شود که به عهده اولیاء بخصوص پدر است تا فرد را به سمت انسان کامل بودن پیش می برد. - موسوی نسب (1384) در تحقیقی با عنوان «قرآن، تربیت، رویکرد سلامت» اینگونه بیان می کند که اصل «پیشگیری» به عنوان یک اصل سلبی، بر بسیاری اصول تربیتی دیگر مقدم است، هم از نظر رتبه و هم از نظر زمان. مطالعه و بررسی متون الهی نیز چنین قضاوتی را تایید می کند؛ چه آنکه «تقوی» به معنای اجتناب از موانع فساد، که روح تمام اخلاقیات اسلامی را تشکیل می دهد، در سراسر آموزه های قرآن و سنت موج می زند (به نقل از علوی، 1389، ص 20). - قائمی مقدم (1385) در تحقیقی با عنوان «موعظه و نصیحت در قرآن» اینگونه نتیجه گرفته که با عنایت به آیات قرآن کریم، موعظه را می توان یکی از روش های تربیتی موثر نام برد. در این روش مربی از طریق انذار و ترساندن مخاطب از عواقب گناه، معصیت و عذاب دردناک اخروی و نیز بشارت دادن و امیدوار کردن او به نعمت ها و پاداش های الهی در دنیا و آخرت، متربی خود را به اطاعت خدا و انجام دستورات او فرا می خواند و از عصیان و نافرمانی خدا و دل دادگی به دنیا و پیروی هواهای نفسانی بر حذر می دارد (به نقل از علوی، 1389، ص 21). - عابدی (1385) در مقاله ای تحت عنوان «روش های تربیتی از منظر نهج البلاغه» روش هایی که در جهت خودسازی انسان موثرند، بیان کرده است که عبارتند از: ارائه الگو و سرمشق به منظور آشنایی افراد با نمونه های عملی و مجسم آموزه ها، موعظه و نصیحت به منظور هدایت و راهنمایی افراد و امر به معروف و نهی از منکر، عبرت گرفتن از سرگذشت اقوام و انتخاب همنشین و هدایت افراد در این امر و فراهم سازی محیط مساعد تربیتی و ایجاد روحیه عاقبت اندیشی در فرد، اعمال پاداش برای رفتارهای مطلوب فرد و استفاده از تنبیه برای آگاه ساختن ایشان از خطای خویش، عطوفت و مهربانی به منظور تحکیم رابطه عاطفی بین افراد. - قائمی مقدم (1387) در تحقیقی با عنوان «روش تربیتی تذکردر قرآن کریم،» اینگونه نتیجه گرفت که تذکر را می توان به عنوان یکی از روش های تربیتی بر گرفته از قرآن دانست که طی آن مربی با گفتار و یا رفتاری خاص سعی می کند تا متربی را نسبت به آنچه از آن، غفلت کرده است و یا از آن بی خبر است و اطلاع از آن برای او لازم است، آگاه سازد و احساسات او را در قبال آن ها برانگیزد. یکی از روش های تربیتی که در قرآن بیان شده تذکر است، که مربی با رفتار و گفتار متربی را آگاه کند و شیوه هایی بر طبق این روش بیان کرده است: توصیه، موعظه، مواجهه با وجدان، انذار، برخورد قهری شدید، سختگیری. - معین (1388) در پژوهشی با عنوان «راهکارهای تربیتی قرآن در شکوفایی انسان» به این نتیجه دست یافت که عوامل شکوفایی انسان از دیدگاه قرآن را می توان حیات طیبه، عمل صالح، عدالت گرایی، میانه روی و اعتدال، قانون گرایی، توحید باوری و ولایت مداری در نظر گرفت. - علوی (1389) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت در قرآن و نهج البلاغه» نتایج تحقیق خود را این چنین بیان می کند: نتایج تحقیق مبین آن است که قرآن و نهج البلاغه هر دو دارای آراء و نظرات قابل توجهی در خصوص ویژگی های خدا، انسان، طبیعت، دنیا و مرگ می باشند که می توان از آن ها به عنوان مبانی تربیت استفاده نموده و از آن ها اصول، رهنمودها و نکات تربیتی را به منزله استلزامات تربیتی مبتنی بر آن مبانی، استخراج و استنتاج نمود. با - یغمور (1390) در پایان نامه کارشناسی ارشد تحت عنوان «آموزه های تربیتی مفاتیح الجنان» می گوید: ویژگی های خدا، انسان، دنیا و مرگ را بررسی و در مورد تربیت انسان چنین بیان کرده است انسان ممکن الخطا؛ حریص و موجودی ضعیف است، حریص بودن را در جهت آنچه باعث خیر و مصلحت فرد و اجتماع بکار برد. ممکن الخطا بودن را می توان با شناخت فرامین الهی و کسب معرفت نسبت به اوامر و نواهی پروردگار، انسان در ارتباط با خداوند ، توکل و تکیه زدن بر او، ضعف خود را جبران کند.توجه به اینکه هدف غائی تربیت، سوق دادن متربی به سوی خدای یکتاست و مربی تلاش می کند با توجه به مبانی تربیت که در بالا مطرح شد، متربی را به سوی کمال پیش ببرد. همان طور که بیان شد برخی پژوهش ها به فلسفه تربیت اختصاص دارد از جمله: - منظری توکلی(1382) در پایان نامه خودتحت عنوان «تدوین فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای فطرت» آیه 30 سوره روم را مبنای تعلیم و تربیت اسلامی قرار داده و نتیجه می گیرد که امور فطری همچون کمال، گرایش به دین، تعقل، اندیشمندی و گرایش به آزادی و اختیار، حقایق همگانی هستند که همه انسانها به آنها گرایش دارند و انسان شناسی را مبنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی قرار داده و انسان را موجودی دارای استعداد خیرو شر معرفی می کند که با توجه به اراده، آزادی و اختیار خود می تواند استعدادهای خود را به فعلیت برساند. - سالاری (1388) در پایان نامه خود تحت عنوان «فلسفه تربیتی پیامبر اکرم(ص) » می نویسد: برترین الگو برای افراد، پیامبر اکرم (ص) می باشد که مظهر صفات نیکوی الهی و سرچشمه علم و معرفت خداست، بنابراین شناخت نسبت به فلسفه تربیتی پیامبر اکرم(ص)، زمینه و محیط مساعد جهت رشد و تعالی افراد و تسهیل جریان تربیت فراهم می گردد و افراد چنانچه شایسته است تربیت و به هدف نهایی تعلیم و تربیت اسلامی یعنی قرب و رضوان الهی می رسند. پژوهش های گروه دوم پژوهش های مطرح شده در این بخش غالبا ًبه تربیت اخلاقی و روش های آن اختصاص دارد. - ماهرو زاده (1375) در رساله خود تحت عنوان «فلسفه تربیتی کانت» می نویسد: کانت بزرگترین فیلسوف اروپایی پس از ارسطو است که فلسفه او مبداء تاریخ تفکر جدید است. وی عقل را به عقل نظری و عملی، به تفکیک در دو حوزه علم و دین تقسیم می کند و از نظر وی عقل نظری به شناخت عالم محسوسات و عقل عملی شناخت عالمی ورای عالم محسوسات می پردازد. نظریات وی در زمینه کسب معرفت ناشی از تصویر او از عقل نظری است و تربیت اخلاقی او از عقل عملی یا فلسفه اخلاق او نشات گرفته است کانت تعلیم و تربیت را در سه دوره تربیت جسمانی، ذهنی و اخلاقی بررسی کرده است. تربیت جسمانی به منظور تربیت ذهنی، یعنی رشد و شکوفایی فکر و اندیشه صورت می گیرد و مقصود از آن نهایتاً تربیت اخلاقی است که بالاترین مرتبه تربیت است. آزادی اراده از ارکان تعلیم و تربیت کانت است. - داوودی راد (1375) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «تربیت اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه» به سوال آیا تربیت اخلاقی تنها به رفتارهای شخصی و فردی منحصر می شود و تنها در خلوت افراد کارایی دارد یا نه؟ در عرصه های سیاست و اقتصاد و ارتباطات جمعی نیز پدیدار می شود؟ پاسخ گفته است: حوزه عملکرد تربیت اخلاقی منحصر به رفتارهای فردی نمی باشد. در صحیفه سجادیه همان طورکه به اصلاح رفتارهای فردی مانند گفتار و کردار و تمایلات نفسانی عنایت شده است به کلیه حقوق و وظایف در روابط جمعی و مسایل اقتصادی و سیاسی نیز توجه شده است و تصریح شده که در هر عرصه ای که سخن از حق و وظیفه بیان شود، آنجا عرصه اخلاق است. در مباحث ارتباطات اجتماعی، حقوق و وظایف خانواده، خویشاوندان، دوستان، همسایگان و کلیه افراد جامعه، مطرح شده است. ملاک رفتارهای اخلاقی، جنبه پرستشی بودن رفتارهاست. یعنی هر عملی که صرفا به جهت تقرب به خدای سبحان انجام گیرد و هر رفتاری که منحصراً و به طور خالص برای حضرت حق تحقق پذیرد، اخلاق است و محور تربیت اخلاقی نیز عزت نفس است و تمام ابعاد تربیت اخلاقی مبتنی بر حفظ کرامت و عزت نفس انسان است. اصول تربیت اخلاقی، اصولی ثابت هستند که تابع شرایط زمان و مکان نمی باشد. لذا نظم تربیت اخلاقی صحیفه سجادیه، نظامی است که در کلیه افعال و رفتارهای انسان قابل تجلی است. - سجادی (1379) در پژوهشی تحت عنوان «رویکردها و روش های تربیت اخلاقی و ارزشی، بازنگری و نوع شناسی» در تعریف تربیت اخلاقی می گوید: «تعلیم و تربیت اخلاقی و ارزشی، به آنچه که مدارس و دیگر نهادهای آموزشی برای کمک به افراد جهت خوب بودن اجتماعی و نیز کمک به آن ها جهت رفتار به روش و منش اخلاقی و ارزشی انجام می دهند اطلاق می شود». - نصرآبادی (1379) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «تربیت اخلاقی از نظر شهید مطهری»، نکاتی را بیان می کند که شهید مطهری ایمان و مذهب را موافق اجرای اخلاقیات می داند، ماهیت تربیت اخلاقی امری متعالی و قدسی است و اهداف تربیت اخلاقی ثابت است و تربیت اخلاقی دارای جنبه مادی و معنوی است و حیا و عفت از جایگاه والایی در تربیت اخلاقی برخوردار است. - بوستانی(1380) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «تبیین دیدگاه ارزش شناسی علامه طباطبایی و دلالت های آن بر تربیت اخلاقی(اهداف و محتوا) » می نویسد: منبع ارزشها خداوند است و ارزشهای اخلاقی فطری می باشند که در بحث از زیبایی شناسی دیدگاه علامه طباطبایی بر زیبایی های پایدار تاکید دارد. تربیت اخلاقی از دیدگاه وی دارای رویکردی مطلق گرا دارای خاستگاه الهی و بر جنبه های اجتماعی تاکید دارد. در مورد اهداف تربیت اخلاقی به، تقوی، حیات طیبه، سعادت، رضوان را در جهت رسیدن به فی وجه الله که هدف غایی تربیت اخلاق از نظر علامه می باشد وی معتقد است انتخاب محتوی باید براساس سن و توان درک یادگیرنده، براساس احساس نیاز و متناسب با فطرت باشد. پیوستگی و انسجام در محتوا، انتخاب محتوا براساس آراء زیبایی شناسی علامه و محتوای تربیت اخلاقی نیز از دیدگاه وی شامل: شناخت خدا، شناخت فضایل و رذایل اخلاقی و نحوه تحقق بخشیدن به آنها، آموزش عادات اخلاقی نیک و معرفی الگوهای اخلاقی است. - غفاری (1381) در رساله دکتری خود تحت عنوان «نقد تطبیقی رویکردهای فضیلت و غمخواری در تربیت اخلاقی» چنین بیان می کند: فراهم آوردن الگوهای مناسب برای تربیت اخلاقی همچنان یکی از نیازهای مبرم تعلیم و تربیت است و در الگوی تربیتی که بیان کرده است دو رویکرد فضیلت و رویکرد غمخواری را مطرح کرده است، رویکرد فضیلت به تربیت اخلاقی نسبت به بسیاری از رویکردهای دیگر تقدم تاریخی دارد. آراء سقراط، افلاطون و به ویژه ارسطو که در زمینه فضایل بیان کرده اند، سرچشمه های اولیه ی اخلاق، فضیلت است؛ که البته در آن دوران رویکرد اخلاقی غالب به شمار می رفت و از این رو سخن گفتن از فضایل مترادف با سخن گفتن از اخلاق بود. - عزیزی (1384) در تحقیقی تحت عنوان «تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و پستالوزی» چنین بیان می کند که تربیت اخلاقی از نظر پستالوزی کار مربی را به کار باغبان مانند می کند که با پیروی از طبیعت آدمی نیروی درونی را منشا تحول قرار می دهد. او اساس کار مربی را عشق ورزیدن به متربیان می داند و باید هر گونه آموزش اخلاقی براساس نگرش های حسی صورت گیرد و از طبیعت استفاده مناسب به عمل آید. کانت چنین می گوید: بالاترین سطح تربیت، تربیت اخلاقی است و تربیت اخلاقی براساس زمینه، وجود، منش سالم و بر بنیاد خود و اندیشه صحیح صورت می گیرد. - مزیدی و شیخ الاسلامی (1388) در پژوهشی با عنوان «مبانی وجودشناسی، انسان شناختی و روش های تربیتی انسان از دیدگاه قرآن و سیره پیامبر اعظم(ص)» به چنین نتیجه ای رسیدند که نظام تعلیم و تربیت اسلام، نظام جامعی است که به پرورش استعدادهای انسان به طور هماهنگ تاکید دارد. از نظر اسلام، انسانی کامل است که تمام این جنبه ها در وی رشد یافته باشد. - کبیری (1388) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «مبانی و شیوه های تربیت اخلاقی در قرآن با تاکید بر تفسیر المیزان» می نویسد : هدف این رساله بررسی مبانی و شیوه های تربیت اخلاقی در قرآن کریم، با تاکید بر نظرات علامه طباطبایی است. مبانی تربیت اخلاقی عهده دار معرفی اصول ارزشی، موقعیت، امکانات و محدودیتهای انسان در راستای تربیت اخلاقی و شکوفا ساختن استعدادهای بالقوه آن و باور کردن صفات و ملکات فاضله از یک مکتب است و در واقع به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه اخلاقی در نهاد انسان است. شیوه های تربیت اخلاقی با توجه به مبانی، در جهت اهداف تربیت اخلاقی اتخاذ می شوند و نوع خاص یک مکتب اخلاقی را مشخص می کند. علامه معتقد است سه شیوه در تربیت اخلاقی موثر است: توجه به غایات دنیوی، اهداف اخروی و محبت خداوند. قرآن کریم مهمترین مبنای تربیت اخلاقی خود را توحید قرار داده و شیوه های تربیت اخلاقی را حول آن محور اصلی به کار برده است. مهمترین شیوه آن از نظر قرآن کریم عبودیت و محبت ناشی از آن است؛ که از مهمترین مبنای آن نشات گرفته است. سرمایه های هر جامعه ای نسل جوان جامعه می باشد که تربیت اخلاقی معطوف به آن است. لذا اگر ما فرزندان خود را مطابق شیوه عبودیت توحیدی تربیت کنیم؛ اخلاق الهی حاکم بر جامعه خواهد شد و ضمانت اجرای احکام الهی بسیار قوی خواهد بود. بنابراین توجه به اصول تربیتی و ویژگی ها ی خاص دوره تربیتی جهت برنامه ریزی برای انتخاب روش اصلح در تربیت اخلاقی حائز اهمیت است. - صالحی و تهامی (1388) در مقاله ای تحت عنوان «بررسی و تحلیل عوامل موثر در تربیت دینی بر مبنای سخنان حضرت علی (ع) در نهج البلاغه» چنین نتیجه گرفته اند: که بنیادی ترین رکن تکامل فرد و جامعه، تفکر و معرفت است که این تفکر و معرفت باعث خودشناسی در انسان می شود و رسیدن به کمال فردی و اجتماعی بدون اندیشیدن و بهره مندی از دانش ممکن نیست؛ حضرت علی(ع) در مورد تربیت، قبل از هر کس و هر چیز، خود انسان را مسئول خویش و موثر در شکل دادن به شخصیت خود می داند، چون انسان دارای اراده و اختیار است؛ ایشان می فرماید: انسان باید خود مربی خود باشد و همچنین برای شکل گیری تربیت صحیح به نقش محیط تربیتی سالم و کارآمد و معلمان و دیگر افراد جامعه بی توجه نبود؛ زیرا بر فرد تاثیر می گذارد؛ پس تربیت از قبل از تولد آغاز، در خانواده ادامه و در مدرسه و موسسه های تربیتی کامل می شود و رسانه های جمعی و محیط اجتماع در تربیت افراد نقش بسزایی دارند. - علی آبادی(1388) در پایان نامه سطح سوم علوم حوزوی(معادل کارشناسی ارشد) تحت عنوان«هدف آفرینش انسان از نظر قرآن» در مورد تربیت اخلاقی چنین می گوید: عالی ترین هدف نهایی مقصود به کمال رسیدن، به قرب حق و به معرفت رسیدن خداوند است که از طریق تربیت اخلاقی صحیح در فرد ایجاد می شود. - فقیهی و رفیعی مقدم(1389) در پژوهشی تحت عنوان «خودشناسی در چهارچوب ابعاد روانی انسان منطبق با بینش قرآنی و پیامدهای تعلیم و تربیت»، اینگونه نتیجه گیری می کنند که تبیین قرآن از جنبه های وجودی، معنوی، شناختی، عاطفی و توانمندی ها و نیازهای آدمی با علم حضوری و فطری که هر فرد از خود دارد هماهنگ است. شناخت خود و بازسازی فطری با پرورش استعدادها، نیل به اهداف عالیه تربیتی و از جمله سلامت روانی رابطه دارد. به میزانی که روند تعلیم و تربیت به متربی کمک شود تا به طبیعت اولیه باز گردد و با شناخت نگرش ها، عواطف و رفتارهایی غیرطبیعی خویشتن در مسیر اصلاح آن ها گام بردارد؛ سطح رشد اخلاقی و تربیتی و امکان نیل به کمال و سعادت افزایش می یابد (به نقل از علوی، بی تا، ص 24). - مودب (1389) در پایان نامه سطح سوم حوزوی (معادل کارشناسی ارشد) تحت عنوان «اخلاق در نهج البلاغه» چنین بیان می کند: با توجه به نهج البلاغه هر عملی خوب یا بد اثری موافق خود در روح انسان باقی می گذارد و تکرار یک عمل اثر بیشتر دارد و کم کم کیفیتی به نام عادت حاصل می شود و اگر بیشتر شود به صورت خلق در می آید؛ پس راه بدست آوردن اخلاق نیکو این است که انسان خود را وادار به انجام کارهایی کند که ثمره ی خوش اخلاقی است و بهترین راه برای درمان بداخلاقی این است که انسان کار زشت را در خود شناسایی و برخلاف آن قیام کند و مردانه همّت گمارد و از خدا کمک بخواهد که اخلاق زشت رفع شده و تبدیل به اخلاق نیکو شود. - اکبری (1389) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «بررسی فلسفه تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام» نتایج تحقیق خود را مبین چنین مواردی در نظر گرفته است. اهداف تربیت اخلاقی عبارتند از: الف) اهداف مربوط به رابطه انسان با خداوند: کامل ساختن ایمان اخلاص یا نیت پاک. ب) اهداف مربوط به رابطه انسان با خود: پرورش قدرت فهم و شناخت اخلاقی، تهذیب نفس، پرورش صفات الهی، تعدیل قوای سه گانه و شهوت، غضب، تعقل. ج) اهداف مربوط به رابطه انسان با دیگران: به کمال رساندن اخلاق. ابزارهای شناخت در تربیت اخلاقی، حس بینایی و شنوایی، عقل و قلب می باشد. عقل را می توان با تفکر، تجربه، علم و شناخت آیه ای پرورش داد. برای پاک سازی قلب در تربیت اخلاقی روش های جهاد با نفس، عبادت، اسوه، یادآوری نتایج، تربیت کسب فضائل، تصمیم بر گناه یا بر انجام خوبی ها، روش عادت دادن و عزلت استخراج شده اند. منابع شناخت در تربیت اخلاقی عبارتند از: عقل ، قلب، قرآن، تاریخ، طبیعت، نفس، سیره پیامبر(ص)، سیره ائمه اطهار علیهم السلام و عوامل اجتماعی شامل دوست، دشمن، معلم اخلاق و عرف است و در ضمن ارزش های تربیت اخلاقی مثل صبر، اخلاص، عزت، نفس، خیرخواهی، فروتنی و تواضع، غیرت و حسن ظن می باشد. - رضا داد (1390) در پایان نامه کارشناسی ارشد خویش با عنوان «مبانی و راهکارهای تربیت اخلاقی در قرآن کریم» این گونه نتیجه گرفت که مکتب تربیتی قرآن، توحید ناب، یگانه محور اصلی نزهت روح و خداگرایی، تنها شاهراه اصلی تربیت اخلاقی است که آدمی را تا برترین مراتب تنزّه اخلاقی اوج می دهد: پس می توان گفت ضرورت تربیت اخلاقی، از وظیفه ی انسان در راستای تحقق مقام خلافت الهی ناشی می شود؛ و هدف از تربیت اخلاقی همان تخلّق به اخلاق الهی است. پژوهشهای گروه سوم - بهشتی (1386) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت فرزند در اندیشه والای علوی» چنین بیان می کند: اگر بخواهیم کودکی را مطابق برنامه تربیتی اسلام که در رفتار و گفتار علوی به طور کامل تجلی یافته است بپرورانیم، باید پنج اصل را مورد توجه کامل قرار دهیم: اصل اول، سلامت بدن است؛ بدن ، ابزار تکامل و به منزله ی مرکب برای جان و روح انسان است. اصل دوم، سلامت روح است؛ روح، کانون عقل و عاطفه است. از روح ناسالم، عقل و عاطفه ی سالم پدید نمی آید. از کوزه همان تراود که در اوست. اصل سوم، فکر سالم است؛ فکر کودکان را باید پرورش داد و راه و رسم درست فکر کردن را باید به آنها آموخت. اصل چهارم، عقیده ی سالم است؛ عقیده ی سالم نیاز به استدلال صحیح و پرهیز از سفسطه ها دارد و بدون تربیت صحیح فراهم نمی شود. اصل پنجم، اخلاق سالم است که بدون تربیت صحیح اخلاقی و ارائه الگوهای مطلوب برای هیچ کس تحقق نمی یابد. ب) چکیده پژوهش های انجام شده در خارج از ایران : - اسکات (1990) در مقاله ای با عنوان «ابعاد تحولی نادیده گرفته شده در تربیت اخلاقی» دیدگاهی را در مورد داوری اخلاقی مطرح می کند که از موضوعات عدالت و حقوق فراتر می رود و به اخلاق نظر دارد که شامل مسئولیت و غمخواری نسبت به دیگران است. به زعم وی، نظریه ی تحول اخلاق باید هم رفتار اخلاقی مانند (رفتار اجتماعی) و هم استدلال اخلاقی را کانون توجه قرار دهد. وی در نهایت مدلی جامع برای تربیت اخلاقی پیشنهاد نموده است. - اوسرف و رایشنباخ (1994 م) دو متفکر غربی در تحقیقات خود تربیت اخلاقی را این گونه تعریف کرده اند که: جامع دو گرایش باشد، یکی پرورش فضائل در دانش آموزان و دیگری آموزش ارزش ها و اصول اخلاقی؛ آنان در تعریف تربیت اخلاقی گفته اند: «تربیت اخلاقی در صدد است رشد اخلاقی را ارتقاء دهد یا فضائل اخلاقی بیشتری را در دانش آموزان ایجاد کند». - النر (1996) در مقاله ای تحت عنوان «چگونه می توان مشخص کرد که تربیت اخلاقی کارآمد است؟» پیشنهاد می کند که عرصه ی ارزشیابی را در تربیت اخلاقی گسترش دهیم و استدلال می کند که پژوهش های پیشین، در ارزشیابی تربیت اخلاقی، عمدتاً بر شواهد غیرمستقیم تأکید ورزیده اند (به طور مثال پیشرفت در استدلال اخلاقی) و به تغییرات رفتاری توجهی نداشته اند و توصیه شده بر روابط میان مراقبت فرد نسبت به رفتارهای فردی و اجتماعی خود با تربیت اخلاقی تأکید بیشتری صورت پذیرد. - تاریس و سمین (1997 م) پژوهش خود را تحت عنوان «فقدان ایمان؛ تاثیر ارتباط فرزند با مادر در انتقال ارزش های اخلاقی» چنین بیان می کنند: بنابراین پژوهش، حفظ ارتباطات خوب والدین با فرزند، یکی از مفیدترین ابزارهای آنان به منظور انتقال ارزش های والدین به فرزندانشان می باشد. اصولاً انتظار آن است که این امر نه تنها به انتقال ارزش های دینی، بلکه به انتقال ارزش های اخلاقی به طور کلی بینجامد خواه این ارزش ها در باور دینی ثابتی قرار گرفته باشند یا خیر. بنابراین، هر چند نتایج ما به طور مستقیم تنها از ارتباط ارزش های دینی سخن می گویند، به انتقال ارزش های اخلاقی به طور کلی نیز مرتبط اند. در هر دو مورد، تعامل خوب والدین با فرزند سبب درونی سازی ارزش های فرزندان می شود، این تحقیق با روش میدانی بوده است. - استوتل (1997) در مقاله ی خود تحت عنوان «رویکرد فضیلت گرا به تربیت اخلاقی» به این نکته اشاره کرده است که علی رغم وفور گفته ها و نوشته ها در باب فضایل و تربیت در زمان کنونی، هنوز گزارش شفاف و متقاعد کننده ای راجع به ویژگی های رویکرد فضیلت گرا وجود ندارد. وی پس از طرح و بررسی سه تعریف متفاوت راجع به این رویکرد، تمایز قائل شدن میان رویکرد فضیلت گرا و چشم اندازهای اصلی دیگر در تربیت اخلاقی (به ویژه رویکرد شناختی- رشدی) را مورد بحث قرار داده و استدلال می کند تنها تعریفی که قابلیت فرق نهادن مناسبی را داشته باشد به اخلاق فضیلت مدار اشاره خواهد داشت؛ تنها براساس این تعریف می توان رویکرد فضیلت گرا را به عنوان یک پژوهش کیفی جدید رشدی، در تربیت اخلاقی موردنظر قرار داد (ص 407-395). - گروه مولفان (1999) در پژوهش خودشان که با روش میدانی انجام شده تحت عنوان «عاطفه و تأیید والدین و رابطه ی آن با عواطف اخلاقی و رفتار کودکان» چنین بیان کردند: یافته های این پژوهش تأییدی بر دیگر پژوهش ها در اثبات نقش عاطفه والدین (به خصوص مادران) در تعامل با کودکان است. تصویری که از این یافته ها حاصل می شود آن است که رفتارهای والدینی که صمیمی و حمایت گرایانه اند احتمالاً دغدغه های عاطفی و رفتار اخلاقی کودکان را افزایش می دهند و تأثیر پایداری بر جنبه ی رفتار اخلاقی کودکان بر جای می گذارد. رفتارهای جامعه پذیرانه والدینی که عاطفه مثبت دارند، موجب می شود سطح اثر پذیری تلاش های جامعه پذیرانهی والدین نزد کودکان را با توجه به معیارهای اخلاقی ارتقا بخشند. ممکن است کسی نتواند نتایج قطعی درازمدت تأخیر والدین بر عملکرد اخلاقی کودکان را از این پژوهش استنباط کند، ولی ممکن است اقدامات حمایتگرایانه والدین، سطح دغدغه ی عاطفی کودکان را ارتقاء بخشد. - روتلدگ (2007) در پژوهشی تحت عنوان «ظهور و پیشرفت اخلاق» بیان داشته است که تکامل اخلاقی ناشی از یک دید فلسفی است. طبیعت انسان یک طبیعت خوب می باشد و از این رو انسان تمایل به خوبی دارد و بدیهی و آشکار است که انسان در ذات خود درکی از خود و تکامل خود دارد. اگر چه هر کسی آن را به مرحله عمل نمی رساند اما آرزو و فهم آن در هر کسی وجود دارد. رشد اخلاقی مانند رشد سایر اعضای انسان خود به خود صورت می گیرد حتی با وجود موانع اجتماعی و شخصیت و وجدان اخلاقی صورت می گیرد. در حقیقت ظهور اخلاق مظهر و نشانی از وجدان اخلاقی هر شخص می باشد اما می توان از خصوصیات انسان مانند دلیل و برهان، خشم، حس شرم و گناه در این امر بهره گرفت(به نقل از عسکری، 1389، ص 33). - یویسال (2007) در پژوهشی تحت عنوان «تربیت اخلاقی کودکان» چنین نتیجه گیری می نماید که والدین نقش مهم و موثری در تربیت کودکان دارند؛ زیرا کودکان دارای طبیعت خالص و پاک می باشند که در معرض همه نوع تأثیرات قرار دارند. از این رو والدین به علت ارتباط بیشتر و صمیمیتر با کودکان، نقش اساسی در تربیت اخلاقی او دارند. - هالستید (2007) در پژوهشی تحت عنوان «چارچوب مشخص برای تربیت اخلاقی» چنین بیان داشته است که برای مسلمانان سه نوع ارزش اساسی وجود دارد که عبارتند از: ادب، اخلاق و رفتارهای الگو، مانند رفتار پیامبر (ص). آنچه سبب تفاوت تربیت اخلاقی غرب و اسلام می شود عبارتند از: 1- وجود اصول و قوانین ازلی و ابدی و نقش قانون در اجرای اخلاق 2- به دلیل درک های مختلف از خوبی، خودمختاری در اخلاق ممنوع است 3- وجود آخرت به عنوان عامل ایجاد انگیزه برای انجام عمل و بازداری از یک عمل و در پایان به دو اصل اساسی در تربیت اخلاقی اشاره نموده است. 1- اشاعه دانش که مقدمه عمل است 2- انگیزه که سبب عمل بر طبق علم و دانش می شود ( به نقل از عسکری، 1389، ص 32). - ای الرود (2009) در پژوهشی تحت عنوان «فلسفه های معاصر تربیت اخلاقی در تبیین رویکرد ارزشها» چنین می گوید تبیین ارزش ها خواه عینی باشند یا ذهنی، مفید می باشند در مورد رفتار مطابق با ارزش ها می گوید ارزش ها زمانی منتسب به انسان می شوند که الگوی ثابتی از رفتارها را شکل می دهند . ویلی و فارکا (2011) در مقاله ای تحت عنوان «مسئولیت معلم در آموزش و پرورش اخلاقی و عاطفی کودکان» نقش معلمان را در آموزش و پرورش اخلاقی و عاطفی کودکان در تحصیلات ثانوی بررسی می کنند. هدف از این مقاله، تعیین چالشها و مشکلات موجود برای معلمان و دانش آموزان در رابطه با آموزش و پرورش اخلاقی و عاطفی در مدارس می باشد تا بررسی شود که چگونه معلمان نقش خود را برای شناسایی زمینه های بحرانی آموزش معلمان و راه حل های بهبود آنها می شناسند و نتیجه می گیرند، حتی اگر نقش اصلی مدرسه آموزش هوشمند و انتقال دانش باشد، نمی توان تاثیر آن را بر توسعه اخلاقی و عاطفی کودکان نادیده گرفت. جمع بندی با توجه به پژوهشهای داخلی و خارجی بیشتر پژوهشها در زمینه تربیت و تربیت اخلاقی بیان شده بود اما در زمینه اخلاق بخصوص زمینه ها و عوامل تربیت اخلاقی کودک از دیدگاه اسلام کمتر مورد بررسی قرار گرفته بود و پایان نامه ای در این مورد مشاهده نگردید و در زمینه های تربیت دینی، اجتماعی و سیاسی از منظر قرآن، عالمان یا نهج البلاغه بیشتر مورد پژوهش قرار گرفته است، البته از این نکته نیز نباید غافل شد که تربیت در معنای کلی آن و مصداق اسلامی آن به طور خاص با اخلاق در هم تنیده بوده است. در هر صورت درباره موضوع تا جایی که جستجو شد، مستقلاً اثری با این نام در پایان نامه ها نوشته نشده بود. در مجموع میتوان گفت در تعریف تربیت اخلاقی از میان متفکران مسلمان دو نوع گرایش وجود دارد یکی تعریف تربیت اخلاقی با تکیه بر پرورش عادت ها و صفت های اخلاقی مطلوب اسلام و دیگر تعریف تربیت اخلاقی با تکیه بر پرورش شناخت ها، گرایش ها و رفتارهای اخلاقی. در میان متفکران غربی نیز دو نوع گرایش در تعریف تربیت اخلاقی وجود دارد: یک گرایش که تربیت اخلاقی را پرورش فضائل در دانش آموزان می داند؛ و دیگری تربیت اخلاقی را آموزش ارزشها و اصول اخلاقی تلقی می کند. پس با توجه به مبانی نظری و پژوهش هایی که بررسی شد تربیت اخلاقی را می توان این گونه تعریف نمود تربیت اخلاقی، آموزش اصول و ارزش های اخلاقی و پرورش گرایشها و فضیلت های اخلاقی است. در تعریف ارائه شده بعد شناختی، عاطفی و رفتاری اخلاق مورد توجه قرار گرفته است. پس تربیت اخلاقی فقط تهذیب نفس نیست. به کارگیری روش های مختلف همراه با محتوا و موضوعات آموزشی نقش عمده ای در تربیت اخلاقی دارد اما در این میان آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته است، زمینه های تربیت اخلاقی است. توجه به زمینه های تبیین کننده تربیت اخلاقی به صورت غیر مستقیم است و تربیتی بنیادین و اساسی است که بدون اینکه کودک را امر و نهی کند و یا به اجبار و عادت وادار به اعمال اخلاقی نمایند، به گرایشات اخلاقی او جهت داده شود. این زمینه ها یا درونی یعنی فطری، ارثی و یا بیرونی یعنی جسمی (تغذیه) و اجتماعی(خانواده، مدرسه، جامعه) هستند. روش ها و محتوای تربیت اخلاقی را می توان از چگونگی ارتباط این زمینه ها دانست. لذا قبل از هر چیز تبیین زمینه های تربیت اخلاقی در دوره کودکی مهم است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. در ابتدا زمینه درونی یا فطری مورد بررسی قرار میگیرند. منابع و مأخذ: اخلاقی بناری، مسعود . (1378). بررسی تطبیقی اصل مسئولیت و دلالت های تربیتی آن از دیدگاه مکاتب اگزیستانسیالیسم و اسلام . پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه شهیدچمران اهواز. اکبری، حسین. (1389). بررسی فلسفه تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام . پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه فردوسی مشهد. امینی، ابراهیم . (1372 ) . بانوی نمونه اسلام . قم : شفق . باقري، خسرو.( 1377 ). مبانی شیوه های تربیت اخلاقی معاصر. تهران: دفتر تبلیغات اسلامی. باقري، خسرو.( 1386 ). نگاهی دوباره به تربیت اسلامی. تهران: مدرسه. بناری، علی همت. (1379). بررسی اولویت های اخلاقی از دیدگاه امام علی(ع)در نهج البلاغه. تهران: مرکز مطالعات تربیت اسلامی . بهشتی، احمد . ( 1377 ) . تربیت کودک در جهان امروز . قم : تبلیغات اسلامی. بهشتی، احمد . ( 1380 ) . اسلام و حقوق کودک . چ چهارم . قم : دفتر تبلیغات اسلامی. بهشتی، احمد. (1386). تربیت فرزند در اندیشه والای علوی. فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه. 23، 79-65. بهشتی، محمد، و فقیهی، علی نقی، و ابوجعفری، مهدی . (1379) . زیر نظر اعرافی، علیرضا . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه . آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت ومبانی آن . ج2. چ.1.سمت . بهشتی، محمد، و فقیهی، علی نقی، و ابوجعفری، مهدی . (1380) . زیر نظر اعرافی، علیرضا . دفتر همکاری حوزه و دانشگاه . آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت ومبانی آن . ج4. سمت . ثقفی، سید محمد. (1384). روش تربیتی در نهج البلاغه. مکتب اسلام. حر عاملی، محمد بن حسن . (1409ق) . وسائل الشیعه(29 جلدی) . قم : آل بیت. حسینی دهشیری، افضل السادات. (1370). نگرشی به تربیت اخلاقی از دیدگاه اسلام. تهران : سازمان تبلیغات اسلامی . حیدری نراقی، علی محمد . ( 1388 ) . شرح رساله حقوق امام سجاد(ع). ج 1 . چ 15 . شرح نراقی. انتشارات مهدی نراقی. داودی، محمد . (1391 ). اخلاق اسلامی (مبانی ومفاهیم) . دفتر نشر معارف . داوودی راد، سعیده. (1375). تربیت اخلاقی در صحیفه کامله سجادیه. پایان نامه کارشناسی ارشد. تربیت مدرس. داوودی، محمد. (1389) سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (ع).ج 3، تربیت اخلاقی. تهران: پژوهشگاه حوزه ودانشگاه. دبس، موریس(1368). مراحل تربیت . ترجمه علی محمد کاردان. تهران: دانشگاه تهران. دراز، محمد عبدالله، (1389). آیین اخلاق در قرآن .(ترجمه محمد رضا عطایی). مشهد:آستان قدس رضوی. دهخدا، علی اکبر .(1372) لغت نامه. زیر نظر محمد معین و جعفر شهیدی . تهران: انتشارات دانشگاه تهران . دیلمی، احمد، آذربایجانی، مسعود )1388) . اخلاق اسلامی . دفتر نشر معارف . رستمی نسب، عباسعلی. (1388). فلسفه تربیتی ائمه اطهار (ع) . انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان . رشید پور، مجید . (1362) . تربیت کودک از دیدگاه اسلام . تهران: کعبه. رضاداد، فاطمه. (1390). مبانی و راهکارهای تربیت اخلاقی در قرآن کریم. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه فردوسی مشهد. رهنما، اکبر( 1378 ). بررسی تجزیه و تحلیل خاستگاه ها، غایات و روشهاي تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت وخواجه نصیرالدین طوسی. رساله دوره دکتري. تهران: دانشگاه تربیت مدرس. سجادی، سید مهدی. (1379). رویکردها و روش های تربیت اخلاقی و ارزشی و بازنگری و نوع شناسی. پژوهشگاه علوم انسانی حوزه و دانشگاه. شکوهی، غلامحسین .( 1368 ) . تعلیم و تربیت و مراحل آن. آستان قدس رضوی . صالحی، اکبر، و تهامی، رحیم السادات. (1388). بررسی و تحلیل عوامل موثر در تربیت دینی بر مبنای سخنان حضرت علی (ع) در نهج البلاغه. تربیت اسلامی،9 ، 94-65 . صدیق ،عیسی . (1355) . تاریخ فرهنگ ایران . تهران: دانشگاه تهران. صفایی مقدم، مسعود . (1366). اصول و اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه امام سجاد(ع). پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه شهیدتربیت مدرس . صفریان، فیروزه . (1391). تربیت اخلاقی در نهج البلاغه . پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه شهید باهنر کرمان. طوسی، خواجه نصبرالدین( 1360 ). اخلاق ناصري. تصحیح مجتبی مینوي، و علیرضا حیدري. تهران: خوارزمی. طوسی، خواجه نصبرالدین( 1369). اخلاق ناصري. تصحیح و توضیح مجتبی مینوي و علیرضا حیدري. عابدی، لطفعلی. (1385). روش های تربیتی از منظر نهج البلاغه. دانشکده علوم انسانی، 62، 46-31. عزیزی، محمد مراد. (1384). تربیت اخلاقی از دیدگاه کانت و پستالوزی. دانشگاه تربیت مدرس. علوی، سید حمید رضا. (1389) . تربیت در قرآن و نهج البلاغه. طرح پژوهشی چاپ نشده معاونت پژوهشی دانشگاه شهید باهنر کرمان. علوی، سیدحمیدرضا . ( 1388 ). بررسی تطبیقی نظریات تربیتی اسلام و ژان ژاک روسو . انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان. علوی، سیدحمیدرضا . (1386). نکات اساسی در فلسفه تعلیم و تربیت و مکاتب فلسفی – تربیتی . انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان . علوی، سیدحمیدرضا . (1389 ). فرهنگ تفصیلی مفاهیم فلسفی و فلسفی– تربیتی «فارسی – انگلیسی». انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان . علی آبادی، ماه نساء. (1388). هدف آفرینش انسان از نظر قرآن. پایان نامه سطح سوم حوزوی معادل کارشناسی ارشد. غفاری، ابوالفضل. (1381). نقد تطبیقی رویکردهای فضیلت و غمخواری در تربیت اخلاقی.رساله دکتری. دانشگاه تربیت مدرس. فلسفی، محمد تقی. (1362 ).کودک از نظر وراثت و تربیت. بخش دوم . تهران : معارف اسلامی. فلسفی، محمد تقی .( 1379) .کودک از نظر وراثت و تربیت. بخش اول . چ دوم . تهران : فرهنگ اسلامی. قائمی مقدم، محمد رضا. (1385). موعظه و نصیحت در قرآن. تربیت اسلامی. 3. 256-217. قرآن کریم ( 1387 ). ترجمه الهی قمشه اي.    کاپلان.پ (1386). روانشناسی رشد. ترجمه مهرداد فیروز بخت. تهران: ارسباران. کاردان، علی محمد. (1388) . سیر آراء تربیتی غرب . سمت . کاظمی، محسن.( ۱۳۸۱ ). چگونه فرزند نابغه داشته باشیم . تهران: میم. کدیور، پروین.(1377) . بررسی رشد وجدان اخلاقی در دانش آموزان و رابطه آن با جو مدرسه . فصلنامه تعلیم و تربیت،‌ شماره 4 . گروه نویسندگان. (1364). روانشناسی رشد. ترجمه رحمانیان، نور الدین.. تهران: آگاه.   گینات، (1390). رابطه بین والدین و کودکان. ترجمه سرتیپی. س، تهران : اطلاعات. لیبرت، رابرت . (1375) . شخصیت از دیدگاه رفتاری. ترجمه حسن صبوری مقدم . مشهد: آستان قدس رضوی . مایر، فردریک. (1350). تاریخ اندیشه های تربیتی .ترجمه علی اصغر فیض. ج 1. تهران: نشر کتاب. مجلسی، محمد باقر. (1403 ق) . بحار الانوار. چ3. بیروت : موسسه الوفا. مزیدی، محمد، و شیخ الاسلامی، راضیه. (1388). مبانی وجود شناسی و انسان شناختی و روش های تربیتی انسان از دیدگاه قرآن و سیره پیامبر اعظم(ص).اسلام و پژوهشهای تربیتی، 1 ،51-15. مصباح یزدی، محمد تقی. (1381). فلسفه اخلاق. تهران: بین الملل. مطهری، مرتضی . (1375) . فطرت . چ ششم .تهران : صدرا . مطهری، مرتضی . (1376) .فلسفه اخلاق . چ هفدهم . تهران : صدرا . معین، خدیجه. (1388). راهکارهای تربیتی قرآن در شکوفایی انسان. آستان قدس رضوی، 5، 32-13. مودب، احمد. (1389). اخلاق در نهج البلاغه. پایان نامه سطح سوم حوزوی (معادل کارشناسی ارشد). موسوی راد لاهیجی، سید حسن . (1379) . پدر مادر معلّم مرا خوب تربیت کن. قم : امام شناسی و آثار الحجه (عج) . چ سوم . موسوی نسب، سید محمد صادق. (1384). قرآن، تربیت، رویکرد سلامت. تربیت اسلامی. میخبر، سیما .( ۱۳۸۶ش) .ریحانه بهشتی یا فرزند صالح. نور الزهرا (س). نصرآبادی، نصرت. (1379). تربیت اخلاقی از نظر شهید مطهری. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس. نقیب زاده،‌ عبدالحسین (1379). نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش.‌ انتشارات طهوری. نهج البلاغه ، شرح وترجمه فیض الاسلام .ح 37. هومز، رابرت.ترجمه مسعود علیا. (1382). مبانی فلسفه اخلاق. تهران: ققنوس. یالجن، مقداد، (1406ق). تربیت اخلاقی اسلامی. بیروت: موسسه دارالریحانی. یغمور، زینب. (1390). آموزه های تربیتی مفاتیح الجنان. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید باهنر Ayelvod, Toy, (2009). Journal of philosophy of Education. 2(26): 433-473. Elner, Nicholas H. (1996). “ How can We Decide wheter Moral Education Works” journal of Moral Education. 25(1): 117-126. Halstead.j.m.(2007). Islamic values: Adistintive Fram work for mord leduction. Moral Education. 3 (36):225-383. Oserf., and R.Richenbach.(1994). “ Moral Education: Philosophical Issues” in the international Encvclopedia; second edition; Editors in chief torsten Hasan dndt 2(23):18-30. Rotledge. Felip, (2007), journal of Moral Education. 1(12):105-120. Scot, Katrin(1990). “MIssing Developmental Pers Pectives in Moral Education: theory and research in social Education , win. 18(1):7-26. Steutel, jan W. (1997). “ the virtue Approach to Moral Education: Some conceptual clarifications”, journal of philosophy of Education .3(31):395-407. Toon W. Taris , Gun R.Semin, (1997), journal of Moral Education .2(26):211-250 Uysal, E.(2009). Kinaluizade, Sviews on the Moral Education, Moral Education. 3(36): 333-341. Velea, S , Farca, S.(2012), 5 th International Conference EDU- WORLD 2012-Education Facing Contemporary World Issues

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته