دانلود پیشینه و مبانی نظری دست برتری (2)

دانلود پیشینه و مبانی نظری دست برتری (2) (docx) 23 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 23 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

پیشینه نظری دست برتری از همان آغاز شکل گیری تمدن، انسانها در به کارگیری ابزار از یک دست بیشتر از دست دیگر استفاده کرده اند و بنا به دلایل خاصی، دست راست در اغلب انسان ها دست مسلط بوده است. بعد از سال ها مطالعه بر روی عدم تقارن مغز، روان شناسان به کارکرد متفاوت نیمکره مغز پی برده اند. ساختار متفاوت مغز در افراد منجر به پردازش های هیجانی متفاوت و در نتیجه ی الگوی شخصیتی متفاوت می شود. ضایعه های نیمکره های راست و چپ تأثیرات متفاوتی به رفتار هیجانی دارند و تأثیر قابل توجهی بر عملکرد افراد می گذارد.(به نقل از علی پور ، صادقی، و همکاران، 1391). بدن انسان دارای اندام های زوج بسیاری است که از نظر ساختمانی و عملکرد قرینه یکدیگرند ، اما در این میان دست برتری انسان به معنی برتری یک دست در اعمال خاص حرکتی یک استثناء است. اکثریت انسان ها به جای مهارت مساوی در دو دست در یک دست برتری بارز نشان می دهند و حال اینکه برتری در یک طرف، بارز است و در اکثر افراد در طرف راست می باشد. پدیده برتری مهارت یک دست ، خاص انسان و گونه های بالاتر است .تقریباً بین 6 تا 17 درصد افراد جامعه را افراد چپ برتر،3 تا 17 را دو سوتوان و بین 66 تا 89 درصد را فراد راست برتر تشکیل می دهند. چپ برتری و به عبارت دقیق تــر راست برتری در 5 الی 15 درصــد جامعه و با ارجحیت بیشتری در مردان دیده می شود.(حکیمی،خداپناهی،حیدری،1389). منطقه وسیعی از کورتکس آدمی به بازنمایی اعمال دست ها برای اهمیت مهارت دستی در دوره تکامل اختصاص یافته است واز دو دست به ندرت برای تسهیلات یکسان استفاده می شود(بیتون،2003). با وجود آنکه راست دستی تمایل غالب همه جوامع مورد مطالعه است.(هریس، 1983، 1990؛ پیترز،1995)، بخشی از جمعیت این جوامع همیشه دارای ترجیح دست چپ بوده اند. تنوع این نسبت در نواحی مختلف دنیا می تواند ناشی از عوامل فرهنگی و یا عوامل زیست شناختی (برایدن و همکاران، 1997) باشد. دست برتری مطلق نیست و در سه طبقه مجزای زیست شناختی، چپ دستی و دو سو توانی قرار می گیرد (بیتون، 2003). توزیع دست برتری از 250 سال قبل از میلاد تاکنون تغییری نکرده است و با یافته های کنونی مشابهت دارد. به طوری که در بیشتر مطالعات 90% از انسان ها راست دست و 10% ار آنها چپ دست هستتند (ون استرین، 2000)، همچنین شیوع چپ دستی در مردان نسبت به زنان بیشتر بوده و به صورت نسبت 5 به 4 است(گیلیبرت و ویسوکی، 1992). .اگله (1871) هم معتقد است که زنان نسبت به مردان کمتر چپ هستند که این امر در جوامع غربی مدرن و در جوامع که دارای فراوانی کمتری از چپ دستی هستند، مصداق دارد(آنت،1985؛ پوراک و کورن، 1981؛ گیلبرت و ویسوکی، 1992). شیوع چپ دستی برای تکالیف دودستی در آمریکای شمالی و اروپای غربی (حدود 10%) نسبت به آفریقا و کشوری های مشرق زمین (آسیایی) (حدود5% یا کمتر) بیشتر است و برای آن تبیین های فرهنگی – محیطی و ژنتیکی پیشنهاد شده است (سینگ، مانچاری و دلاتولای، 2001). در مطالعه سینگ، مانجاری و دلاتالوس(200) مشخص شد که شیوع چپ دستی 2/3% است. حقایق متعددی از تاثیر عوامل فرهنگی روی فراوانی چپ دستی حمایت می کنند. درصد کمتر استفاده از دست چپ برای نوشتن در کشورهای غربی در نیمه اول قرن بیستم در مقایسه با نیمه دوم قرن بیستم به علت آنکه برای تحصیلات، سهل گیری بیشتری در نظر گرفته شده بود (بئوکلار و کروننبرگ، 1986؛ دلاتولاس، دی اگوستینی، ژالون و پنست، 1988) و مواردی که در آنها فشارهای فرهنگی مانع چپ دستی و استفاده از دست چپ برای فعالیت های مرتبط با غذا خوردن استفاده می شوند. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای آسیایی و کشورهای مسلمان به دست چپ به عنوان یک عضو ناپاک نگاه می شود و از آن برای غذا خوردن استفاده نمی شود، بنابراین فراوانی چپ دستی در این کشورها 5% و حتی کمتر است (دی اگوستینی، خامیس، آهویی و دلاتولاسف 1997). البته واضح است که افراد چپ دست در یک دنیای راست دست زندگی می کنند، به طوری که قیچی، لب تاپ، ماشین های چرخ خیاطی و بسیاری از ابزارهای دیگر زندگی آنها، کاملاً برای راست دست ها طراحی شده است ( علی پور، آگاه هریس،1391). ارتباط بین دست برتری و توانایی های شناختی از زمان طولانی مورد علاقه محققان بوده و یکی از موضوع های بحث انگیز می باشد.با وجود اینکه تعریفی با توافق جهانی برای دست برتری (چپ دستی و راست دستی) وجود ندارد، با این حال در اغلب ، دست برتری، ترجیح فطری یا زیست شناختی برای استفاده از یک دست بیشتر از دست دیگر در انجام تکالیف و وظایف خاص در نظر گرفته شده و با غالب بودن یکی از نیمکره ها در انجام آن تکالیف در ارتباط است (رایس، 1998)، و غالب بودن نیمکـــره ها برنامه زیســت شناختی از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر می باشد (کاردول، 2003). البته در تبیین دست برتری نظــریه های مختلفی وجود دارد، از نظــریه های ژنتیــکی دست برتری می توان به نظریه آنت 1985، 2002 و مکماوس، 1981 اشاره کرد، نظریه پردازان دیگر از جمله باکان (1971) و کورن (1995) راست دستی را ویژگی جهان شمول و چند ژنی دانسته و چپ دستی را نتیجه عوامل خطرساز حاملگی (سن مادر، استرسورهای مختلف) و تــــولد (نارس، با تأخیر و سخت، وزن کم) می دانند (بیلی و مککیور، 2004)( به نقل از علی پور،صالح میر حسینی 1390). سه رویکرد متفاوت و حتی متضاد وجود دارد که در غالب آنها تلاش می شود تا ارتباط دست برتری با توانایی های ذهنی توجیه شود: رویکرد اول معتقد است که با توجه به اقلیت بودن چپ دستان، چپ دستی به علت نوعی انحراف در رشد و یا آسیب مغزی ایجاد می شود. (بیکن، دیب ورید، 1973) برای مثال روشن شده است که میزان چپ دستی در افراد عقب مانده ذهنی (پایپ، 1990) و مبتلایان به صرع (هریس و کارلسون، 1988) دو برابر جمعیت عادی است. همانطور که گشویند و گالابورد (1985) پیش بینی کرده اند، میزان اختلالات یادگیری، اختلالات دستگاه ایمنی، بیماری ها و نابهنجاری ها جسمی و مشکلات حین تولد در چپ دستان بیشتر از راست دستان است (مک مانوس و بریدن، 1993). در رویکرد دوم اعتقاد بر این است که به علت استفاده از ظرفیت های نیمکره راست، چپ دستان توانایی های ذهنی برجسته تری نسبت به راست دستان دارند. در این راستا تان (1989) نشان داده است که چپ دستان متوسط توانایی های ذهنی غیرکلامی بهتری نسبت به راست دست ها دارند. هیکز و دالک (1980) نیز گزارش کرده اند که دانشجويان تیزهوش مدارس ابتدایی که هوشبهری بالاتر از 132 دارند، کمتر از جمعیت عادی راست دست هستند. همچنین ، اعتقاد بر این است که چپ دستان هنرمندتر از راست دستان هستند، لئونارد و داوینچی یکی از این موارد است. در واقع افراد غیر راست دست در میان هنرمندان و معماران بیشترند (آنت، 1985) برخی مطالعات نیز نشان داده اند که چپ دستی با استعداد هنری بالا به ویژه نقاشی وموسیقی ارتباط دارد (آگلیتون، کنتریج و گود، 1994). در کودکانی که استعداد ریاضی بالایی داشته اند، نیز میزان چپ دستی دو برابر جمعیت عادی بوده است. (بن باو، 1986) کیلشا و آنت (1983) نیز گزارش کرده اند که 20 درصد تنیس بازان حرفه ای در دو جنس چپ دست هستند. در سومین رویکرد که احتمالاً بهتر از دو نظریه دیگر می تواند نتایج پژوهش های متناقض را توجیه کند، اعتقاد بر این است که جانبی شدن صرفنظر از جهت آن (چپ دستی یا راست دستی) با پیشرفت ذهنی ارتباط دارد؛ یعنی افراد کاملاً چپ دست و کاملاً راست دست توانایی های برجسته ای نسبت به دیگران دارند. به عبارت دیگر جانبی نشدن انحراف رشدی محسوب می شود. (علی پور ، کلانتریان ، 1391). 2-4-پيشينه پژوهش 2-4-1 تحقيقات انجام شده در داخل كشور پژوهشهای انجام شده درباره ی سبکهای شناختی نتایج مختلفی به بار آورده اند. از جمله اینکه رابطه ی سبکهای مختلف شناختی با جنسیت، سطح تحصیلات، رشته ی تحصیلات، و سطح توانایی افراد مورد پژوهش قرار گرفته است. در رابطه با سبکهای چهارگانه ی یادگیری کلب، علاوه بر پژوهشهای متعدد خارجی که به نمونه ای از آنها اشاره خواهد شد، در ایران براي اولين بار پژوهشی به وسیله ی حسیني لرگانی (1377) انجام گرفته و رابطه ی سبکهای یادگیری با متغیرهای مختلف بررسی شده است. مهمترین یافته ی این پژوهش این است که میان سبکهای یادگیری دانشجویان سه رشته ی مختلف تحصیلی، یعنی پزشکی، فنی- مهندسی، و علوم انسانی تفاوت وجود دارد. بيگي (1381) در پ‍ژوهشي با عنوان رابطه بين سبك يادگيري و خلاقيت دانشجويان دختر مقطع راهمنايي به اين نتيجه رسيده است كه بين سبك هاي شناختي و خلاقيت ارتباط معني داري وجود دارد به اين صورت كه افراد خلاق بيشتر گرايش به سبك نابسته به زمينه دارند و افراد غير خلاق بيشتر گرايش به سبك وابسته دارند. عاصميان(1384) ، رابطه سبك هاي شناختي ( واگرا،همگرا،جذب كننده،و انطباق يابنده) با مولفه هاي يادگيري خودتنظيمي و پيشرفت تحصيلي را مورد بررسي قرار داده است و به اين نتيجه رسيده است كه بين يادگيري خودتنظيمي و پيشرفت تحصيلي رابطه مثبت وجود دارد. همچنين بين سبك هاي شناختي و راهبردهاي يادگيري سطح بالا تفاوت معني داري وجود دارد. حسيني نسب،روئين و سلطان القرايي (1385) در پژوهش خود با عنوان بررسي رابطه ي سبك هاي شناختي با عوامل شخصيتي دانشجويان كارشناسي دانشگاه تبريز به اين نتيجه رسيدند كه بين سبك هاي شناختي با توجه به عوامل شخصيتي تفاوت وجود دارد. بين شيوه هاي يادگيري با توجه به جنسيت و گروههاي تحصيلي تفاوت وجود دارد. همچنين نتايج نشان داد كه برونگرايي ، همبستگي مثبت با شيوه هاي يادگيري تجربه ي عيني و آزمايشگري فعال و هبستگي منفي با شيوه هاي يادگيري مشاهده تاملي و مفهوم سازي انتزاعي دارد. ابعاد دلپذيري و با وجدان بودن با شيوه هاي يادگيري آزمايشگري فعال رابطه ي مثبت و با تجربه ي عيني و مشاهده ي تاملي رابطه منفي دارند. ابعاد روان رنجورخويي و انعطاف پذيري با هيچكدام از شيوه هاي يادگيري ارتباط معني داري ندارند. يزدي (1388)، در پژوهشي شيوه هاي و سبك هاي يادگيري دانشجويان دانشكده هاي مختلف دانشگاه الزهرا را مورد بررسي قرار داده است ، و به اين نتيجه رسيده است كه دانشجويان دانشكده هاي مختلف از شيوه ها و سبك هاي يادگيري متفاوتي استفاده مي كنند . دانشجويان دانشكده هنر بيشتر از شيوه تجريه عيني و سبك هاي واگرا – انطباق يابنده ، دانشجويان دانشكده فني از شيوه هاي مشاهده تاملي و مفهوم سازي انتزاعي و سبك جذب كننده ، دانشجويان دانشكده روان شناسي از شيوه هاي آزمايشگري فعال ، مفهوم سازي انتزاعي و سبك همگرا و دانشجويان دانشكده علوم پايه نيز از شيوه مفهوم سازي انتزاعي و سبك همگرا استفاده مي كنند. غيبي(1389) ، رابطه بين سبك هاي شناختي و خودكارآمدي دانشجويان گروه هاي تحصيلي را مورد مطالعه قرار داده است و گزارش نموده است كه دانشجويان علوم انساني سبك شناختي انطباق يابنده و دانشجويان فني و مهندسي سبك همگرا و دانشجويان علوم پايه سبك جذب كننده داشتند. روزگرد(1390)، رابطه بين تيپ هاي شخصيتي با سبك هاي شناختي در بين دانشجويان را مورد بررسي قرار داده است و به اين نتيجه رسيده است كه بين تيپ شخصيتي افراد با سبك هاي متفاوت شناختي تفاوت معني داري وجود دارد. همچنين بين تيپ هاي شخصيتي مايزر – بريگز با شيوه يادگيري مشاهده تاملي ارتباط معني دار وجود نداشت، بين تيپ شخصيتي مايزر – بريگز با شيوه هاي يادگيري مفهوم سازي انتزاعي ، آزمايشگري فعال ، تجربه عيني رابطه معني دار وجود داشت. لذا مشاوران تحصيلي در زمينه هدايت تحصيلي دانشجويان بايستي به تيپ هاي شخصيتي و سبك هاي يادگيري افراد توجه داشته باشند. خورشيد(1390)، رابطه چندگانه ويژگي هاي شخصيتي و سبك هاي شناختي دادنش آموزان متوسطه نظري شهرستان بيجار را مورد مطالعه قرار داده است. و به اين نتيجه رسيده است كه ويژگي شخصيتي برون گرايي با سبك شناختي همگرا همبستگي منفي دارد.ويژگي شخصيتي موافق بودن ،با سبك شناختي واگرا همبستگي منفي دارد. ويژگي هاي شخصيتي روان رنجوريي با هيچ يك از سبك هاي شناختي ، رابطه معنادار ندارد. همچنين ميان ويژگي هاي شخصيتي دانشجويان دختر و پسر و سبك هاي شناختي آنان تفاوت معني داري وجود ندارد و رابطه ميان ويژگي هاي شخصيتي و سبك يادگيري دانشجويان با رشته تحصيلي آنها نيز معنادار نبود. اميني(1390) ،در پژوهشي رابطه غلبه طرفي مغز (جانبي شدن) با سبك هاي شناختي و نقش آن در برنامه ريزي آموزش از راه دور را مورد مطالعه قرار داده است و به اين نتيجه رسيده است كه دو متغير غلبه ي طرفي مغز و رشته ي تحصيلي، با يكديگر رابطه ي معناداري دارند. قربانخان(1390 )، رابطه سبك شناختي و يادگيري خودتنظيمي در پيشرفت تحصيلي را مورد بررسي قرار داده است. و به اين نتيجه رسيده است كه بين سبك هاي شناختي و پيشرفت تحصيلي رابطه اي وجود ندارد و افراد با هر سبك شناختي مي توانند پيشرفت قابل توجه اي در زمينه تحصيلي داشته باشندو و بين سبك شناختي و يادگيري خودتنظيمي رابطه معناداري ديده نشد. اما بين يادگيري خودتنظيمي و پيشرفت تحصيلي رابطه معناداري وجود دارد. خالقي(1384 )، رابطه بين سبك دلبستگي و يادگيري خودتنظيمي را مورد مطالعه قرار داده است. و به اين نتيجه رسيده است كه بين سبك دلبستگي و خودتنظيمي رابطه معني داري وجود دارد. و به اين صورت كه يادگيري خودتنظيمي با سبك دلبستگي ايمن رابطه مثبت و معني دار و با سبك هاي دلبستگي اجتنابي و دوسوگرا رابطه معني دار دارد. همچنين سبك دلبستگي ايمن به طور مثبت يادگيري خودتنظيمي و ابعاد آن (فراشناخت،شناخت و انگيزش) را پيش بيني مي كند و سبك اجتنابي به صورت منفي فقط بعد شناخت و انگيزش را پيش بيني مي كند. سبك دوسوگرا نيز بصورت منفي يادگيري خودتنظيمي و فراشناخت را پيش بيني مي نمايد. تقي زاده(1387 )، رابطه بين يادگيري خودتنظيمي و انگيزه پيشرفت تحصيلي را مورد بررسي قرار داده است و نتايج مطالعات او نشان داده است كه بين يادگيري خود تنظيمي و انگيزش پيشرفت در مدارس سنتي رابطه معناداري وجود دارد. و بين يادگيري خود تنظيمي و انگيزش پيشرفت در مدارس آموزش از راه دور رابطه معنا داري وجود ندارد. شيرازي(1389 )، عوامل موثر بر يادگيري خودتنظيمي و تاب آوري را مورد بررسي قرار داده است. و به اين نتيجه رسيده است كه : 1- جنسيت ، تاهل، اشتغال، وضعيت اقتصادي و نوع پذيرش دانشجويان برتاب آوري و خودتنظيمي يادگيري آنها تاثيري ندارد.2- وضعيت سكونت دانشجويان بر تاب آوري آنها موثر بوده اما بر خودتنظيمي يادگيري آنها موثر نيست. 3- ميزان علاقه به رشته تحصيلي دانشجويان بر تاب آوري و خودتنظيمي يادگيري آنها موثر است. 4- ميزان ساعت مطالعه دانشجويان بر خودتنظيمي يادگيري آنها موثر است، اما بر تاب آوري آنها تاثيري ندارد. 5- بين يادگيري خودتنظيمي و تاب آوري رابطه معناداري وجود دارد. رابطه بین دست برتری و متغیرهای روانشناختی مدت هاست مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است.در ایران نیز علی پور و صالح میر حسنی در سال (1390 )هوش کلامی و عملی و خرده مقیاس آن بین چپ دست ها و راست دست ها را با استفاده از آزمون هوش وکسلر بزرگسالان مورد بررسی ومقایسه قرار داده اند ، و گزارش کرده اند بین افراد چپ دست و راست دست در هوش کلی ، هوش کلامی و سه تا از خرده مقیاس های هوش کلامی و برخی ازمولفه های هوش عملی تفاوت معناداری وجود داردو هوش کلی و کلامی افراد چپ دست در این پژوهش ، بیشتر از راست دست ها بوده است. حكيمي كلخوران،خداپناهي،حيدري(1389 )، رابطه دست برتري با توانايي هاي ديداري – فضايي و انعطاف پذيري شناختي مورد مطالعه قرار داده اند و گزارش كرده اند تونايي هاي ديداري – فضايي و انعطاف پذيري شناختي با دست برتري رابطه معنادار دارند. نتايج تحقيقــات آنها نشان مي دهد دست برتري و جنس بر انعطاف پذيري شناختي تاثير دارند به صورتي كه پسران و افراد چپ برتر در زمينه انعطاف پذيري شناختي عملكرد ضعيف تري نسبت به دختران و افراد راست برتر دارند اما دو متغير جنس و دست برتري در تاثير بر انعطاف پذيري شناختي داراي كنش متقابل نيستند. همچنين تاثير دست برتري بر ميزان توانايي هاي ديداري – فضايي است به صورتي كه افراد چپ برتر در توانايي هاي ديداري – فضايي عملكرد بهتري نسبت به افراد راست برتر دارند . سلگي(1390) ، در پژوهشي به مقايسه هوش اجتماعي و هوش هيجاني دانشجويان با توجه به دست برتري آنها پرداخته است و به اين نتيجه رسيده است كه هوش اجتماعي و هوش هيجاني با دست برتري برتري رابطه دارند.همچنين دانشجويان راست دست از ميزان خودآگاهي،هوشياري و مهارت اجتماعي بالاتري برخوردارند. آخوندي(1390) ، ارتباط دست برتري با سبك هاي تفكر در دانشجويان را مورد مطالعه قرار داده است. و به اين نتيجه رسيده است كه بين دست برتري و سبك هاي تفكر قانوني ، اجرايي ، قضايي ، تك قطبي ، سلسله مراتبي ،كلي ،جزيي، بيروني ،آزادمنش و محافظه كار ارتباط معني داري وجود دارد.به اين ترتيب كه گروه چپ دست برتر در سبك تفكر قضايي و كلي نسبت به گروه راست دست،نمره بيشتري دارند،در سبك تفكر اجرايي و سبك تفكر جزيي حالت عكس بود يعني گروه راست دست،نمره بالاتري داشتند همچنين مردان چپ دست در سبك تفكر قانوني ، سلسله مراتبي و آزادمنش نسبت به مردان راست دست برتر نمره بالاتري به دست آورند. 2-5-2- تحقيقات انجام شده در خارج از كشور پژوهشهای هیکسون و بالتیمور (1996) و نایت، الفنباین، و مارتین (1997) نشان داده اند که بین زن و مرد از لحاظ سبکهای یادگیری کلب تفاوت وجود دارد و مردان بیشتر به تجربه ی عینــی تمایل دارند در حالی که زنان عمـــوماً تأملی تر عمل می کنند. فوجی (1996 به نقل از سيف،1386) رابطه ی بین هوش و سبکهای یادگیری را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که سبکهای یادگیری همگرا و واگرا به ترتیب با استدلال کلامی و غیرکلامی قوی تر رابطه دارند. فريتزيك (1990،به نقل از رحماني،1379) بين ويژگيـــهاي شخصـــيتي و سبكـــهاي يادگــيري بزرگسالان،همبستگي بالايي را يافت ؛ بطوريكه تيپ سلطه گر داراي سبك يادگيري همگرا و تيپ سلطه پذير داراي سبك جذب كننده و تيپ عامل داراي سبك واگرا و تيپ برجسته داراي سبك انطباق يابنده مي باشد. كانو – گارسيا و هيوز (2000) در پژوهشي در مورد رابطه ي بين سبك هاي يادگيري كلب و پيشرفت تحصيلي به اين نتيجه رسيدند كه دانشجويان داراي پيشرفت تحصيلي بالا از دانشجويان داراي پيشرفت تحصيلي پايين در سياهه ي سبك هاي يادگيري كلب (1985) در تجربه عيني ، مفهوم سازي انتزاعي و مشاهده ي تاملي بيشتر نمره آورده بودند. کلینجر (2003) در پژوهشي خود با عنوان « رابطه بین سبک‏های یادگیری یادگیرندگان بزرگسال ثبت نام کرده در دوره های برخط در دانشگاه پاريس و موفقیت و رضایت از یادگیری الکترونیکی» به این نتیجه رسید که تفاوت معنا داری بین متغیرهای تحقیق وجود ندارد. وی در پژوهش خود از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده کرده است.  دلیل این امر را وی چنین ذکر می کند که خصوصیت انعطاف پذیر یادگیری الکترونیکی باعث می شود که همه کسانی که در این دوره های ثبت نام می کنند از این دوره ها رضایت داشته باشند. چون امکان تطبیق تمام سبک های یادگیری با این نوع از آموزش وجود دارد.   هوفر، يو(2003) در مورد ارتباط استفاده فراوان از راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي با كاهش اضطراب امتحان به اين نتيجه رسيده اند كه بين استفاده از راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي و كاهش اضطراب امتحان پيشرفته رابطه معني داري وجود دارد. هيزر و كوبايايشي (2003) نشان دادند دست برتري عامل مهمي در ايجاد تفاوت هاي شناختي و فكري نمي باشد و متغيرهاي ديگر، مانند فرهنگ دخيل هستند. كسيدي (2004، به نقل از سيف 1386) در مورد ارتباط بين هوش و سبك هاي شناختي به اين نتيجه رسيده است كه بين هوش و سبك هاي شناختي هيچ گونه رابطه ي معني داري وجود ندارد. تايلر،كوريگان(2005) در مورد ارتباط يادگيري خودتنظيمي و حل مسائل علوم و رياضيات پيشرفته به اين نتيجه رسيده اند كه بين يادگيري خودتنظيمي وحل مسائل علوم و رياضيات پيشرفته رابطه معني داري وجود دارد. همچنین گالاگر (2007) در پژوهشي با عنوان «سبک های یادگیری، خودکارآمدی و رضایت از یادگیری الکترونیکی: آیا یادگیری الکترونیکی برای هر کسی است؟» به این نتیجه رسید که تفاوت معنی داری در رضایت کسانی که با سبک های گوناگون در این نوع آموزش ثبت نام کرده بودند، مشاهده نشد. كالپانا و ميردولا(2007) بين سبك تفكر دو جنس و تسلط جانبي اختلاف معني داري را گزارش كرده اند، هرينگتون(2009) در پژوهشي نشان داد است كه دست برتري در سرعت و دقت افراد موثر است. مالکوم (2009) در پژوهشي «رابطه بین سبک های شناختي و موفقیت در یادگیری برخط» پژوهشی مورد بررسي قرار داده است. نتایج پژوهش نشان داد که همه سبک های یادگیری (لازم به ذکر است که در این پژوهش از سبک یادگیری کلب استفاده شده بود) می توانند در یادگیری الکترونیکی موفق باشند. هر چند چون این تحقیق در یک دبیرستان صورت گرفته است، محقق خاطر نشان می کند که در تعمیم نتایج پژوهش به دیگر گروه های سنی باید جانب احتیاط را رعایت کرد. با این حال، خود نشان از انعطاف پذیری بالای این نوع آموزش در مقایسه با آموزش حضوری دارد. كيمبر(2009) در پ‍ژوهشي تاثير آموزش راهبرد يادگيري خودتنظيمي بر اضطراب رياضي را در بين معلمان كارآموز مورد مطالعه قرار داده است. و به اين نتايج رسيده است كه اثر آموزش راهبردهاي يادگيري خودتنظيمي بعنوان راه حلي براي جلـــوگيري از اضطــراب درس رياضي به خوبي اثبات نمي شود.اگر چه يادگيري خودتنظيمي با رياضيات پيشرفته و حل مسائل علوم در ارتباط است. ( راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي كه در اين مطالعه بررسي شده است شامل مديريت زمان شخصي، چگونگي خواندن متن رياضي به منظور فهم آن، استفاده از تخمين در حل مسائل رياضي بود). واوروا، هلاديك، هرباكووا(2012) در پژوهشي عملكرد مكانيزم هاي يادگيري خودتنظيمي در دانشجويان كمك حرفه اي در دانشگاه توماس باتا در ازلين مورد بررسي قرار دادند. آنها عوامل شناختي و غير شناختي را كه در فرايند توسعه خودتنظيمي نقش كليدي دارند را مورد توجه قرار دادند.آنها بررسي كردند كه اين عوامل چطور و تحت چه شرايطي به مهارت هاي لازم براي يادگيري خود فرد تبديل خواهد شد.آنها به اين نتيجه رسيدند موفقيت در يادگيري به انگيزه بستگي دارد كه به نوبه خود شديداً تحت تاثير انتخاب مناسب زمينه تحقيق يا شغل آينده است كه در راستاي تامين انتظاراتي است كه يكي از عوامل انگيزشي معني دار مي باشد. يك دانشجوي با انگيزه فرايند يادگيري اش را فعالانه تنظيم مي كند. و در رابطه با يادگيري، چنين دانشجويي درباره راهبردهاي بكار گرفته شده فكـــر مي كند و آنها را بر اساس موفقيت ها و شكست هايش تعريف مي كند. در ديگر كشورها نيز رابطه بین دست برتری و متغیرهای روانشناختی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است ، به عنوان مثال ارتباط دست برتری با متغیرهایی مانند حافظه کوتاه مدت و بلند مدت (جاسپرز فایر و پتوز،2005) ، جنس (بارنت و کوربالیس ، 2002) ، یادگیری زبان و مغز (سان تاو و دیگران،)، عملکرد فضایی (ریو و همکاران،2004و علی پور،1387) از جمله موضوعات بررسی شده است. منابع و مآخذ - فهرست منابع فارسی - الهی،طاهره.آزادفلاح،پرویز،رسول زاده ،طباطبائی،کاظم(1383).رابطه ی سبکهای یادگیری وابسته،نابسته به زمینه و پیشرفت در یادگیری زبان.مجله ی روان شناسی،جلد29 ،صص 37-22. - امینی ، شهریار(1382). بررسی خودکارآمدی، خودتنظیـــــمی و عزت نفس در پیشرفت تحصــیلی دانش آموزان سال سوم متوسطه دبیرستان رشته علوم تجربی شهرستان شهرکرد،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم. - بیگی،انور،1388 . بررسی رابطه سبک های یادگیری شناختی کلب و ابزار وجود با خلاقیت پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران. - تقوايي، ناصر(1382 ). مقايسه سبكهاي يادگيري معلمان و دانش آموزان مراكزپيش دانشگاهي پسرانه رشته هاي علوم انساني،علوم تجربي و رياضي فيزيك شهرستان ورامين. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربت معلم. - حکیمی، خداپناهی، حیدری،نشریه علوم رفتاری،دوره 5،شماره 1 ،تهران: بهار1390 - دلاور،علي،1381،احتمالات و آمار كاربردي،تهران: رشد. - رحماني شمس،حسن (1379 ). مقايسه تيپــــهاي شخصيتي و سبكــــهاي يادگيري مرد و زن چهار رشته تحصيلي پزشكي،فني–مهندسي ، هنر و علوم انساني دانشگاه. پايان نامه كارشناسي ارشد ،دانشگاه علامه طباطبايي. - سرمد ،بازرگان ، حجازي(1386). روش تحقيق در علوم رفتاري ، تهران: آگاه. - سیف،علی اکبر(1382). روانشناسی پرورشی پرورشی ( روانشناسی یادگیری و آموزش).تهران. آگاه. - صالح میرحسینی وحیده ، علی پور احمد ، مقایسه هوش کلامی و عملی و خرده مقیاس های آن بین چپ دست ها و راست دست ها ، فصلنامه روان شناسی تربیتی ، شماره 21 ، 1390. - طلايي ، خداكرم (1379). بررسي رابطه بين باورهاي معرفت شناختي ، خودگرداني در يادگيري و پيشرفت تحصيلي دانش آموزان پسر سال سوم متوسطه دبيرستانهاي شهر تبريز ، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه تربيت معلم. - عربزاده،مهدی، بررسی رابطه بین یادگیری خودگردان و جهت گیری هدف با سبک مدیریتی کلاس در معلمان ضمن خدمت دانشگاه شهید رجائی تهران ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت معلم تهران. - علی پور احمد ، صادقی زهره ، محمدبیکی علی ، مردانی زهرا ، باقریان رضا، آیا شخصیت افراد چپ دست ، راست برتر و دوسوتوان متفاوت است، تحقیقات علوم رفتاری، ویژه نامه طب رفتاری ،دوره 10 ، شماره 7. - علی پور احمد،کلانتریان شهلا، بررسی ارتباط دست برتری با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی ، مجله روان شناسی مدرسه ،بهار1391. - غلامی،یارمحمد(1382). بررسی ارتباط بین جهت گیری هدف با یادگیری خودگردان در دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسط شهر تهران،پایان نامه کارشناسی ارشددانشگاه تربیت معلم. - غيبي معصومه،عارفي محبوبه،بررســــي رابــــطه سبكهاي يادگيري و خودكارآمدي دانشجويان گروه هاي تحصيلي،فصلنامه روان شناسي كاربردي،سال6 ، شماره 1 (21) ، بهار 1391 . - قاسمي،علي،1390،بررسي نقش تاكيدات هدفي والدين در خودتنظيمي يادگيري دانش آموزان، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه شيراز. -کارشکی حسین،محسنـی،نیکچهره(1390، انگیزش در یــــــادگیری و آمــــوزش(نظریه ها و کاربردها)،تهران : آوای نور. -کدیور،پروین(1386). روانشناسی یادگیری ،تهران: سمت. - نصر،احمد رضا، 1384، روش هاي تحقيق كمي و كيفي در علوم تربيتي و روانشناسي،تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت). - نیکدل ، فریبرز ، بررسی و مقایسه خودتنظیمی یادگیری و سازگاری (عاطفی ، اجتماعی و آموزشی) دردانش آموزان کاربر اینترنت و دانش آموزان غیرکاربر دبیرستان های پسرانه شهر تهران در سال تحصیلی 1385-1384. - يزدي،سيده منور،1388،بررســـــي و مقايسه شيـــوه هاي و سبكهاي يادگيري دانشجويان دانشكده هاي مختلف دانشگاه الزهراء ، فصلنامه انديشه هاي نوين تربيتي دانشگاه الزهراء،دوره 5،شماره 2. - یوسفی ، نوریه ،1391، بررسی رابطه سبک های یادگیری و باورهای خودکارآمدی با پیشرفت ریاضی ، نشریه پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی - فهرست منابع انگلیسی Reference - Cardwell,M.(2003).Complete A-Z psychologyhand book (3rd ed.).london: Hodder and Slottghoton. - Chularut,Pasana, and Debacker, teresak.(2003). The inflance of concept mapping on achievement, self – regulation and self – efficacy in student of English as a second language, contemporaty Educational psychology, 29.(248-263). - Gallagher, L.S & Janet, R. (2009). Nursing student perceptions of learning style,s in online learning.Volume 32, Issue 1-2,April-June 2009. - Greenberg, A.(2009). a Analysis of preferred learning styles, as they affect adult learners in the synchronous online environment.May 2, 2009. - Harrington, A. (2009). The brain and the behavioral sciences. In The Cambidg History of Scince. 6.504-523. - Hiser,E., & Kobayachi, J.(2003). Hemisphere lateralization differences. A cross – cultural study of Japanese and American students in Japan. Journal of Asian Pacfic. 13(2). 197-229. - Kalpana , v., & Mirdula, K. (2009).Styles learning and thinking. Journal of the Indian Academy of Applied psychology.33,(1)111-118. - Klinger,B.G.(2003). The relationship between learing styles of adult learners enrolled in online courses at pace university and success and satisfaction with onlionlearning.doctoral dissertation. Walden university,New York, 2003. - Lamberski,R.(2002).Kolb learing style inventory. Available at http://www.coe.iup.edu/rjl/instruction/cmI/self interpretation/Kolb.htm. - LUCK, SUET Chink.Apr (1998). The relationship between cognitive style and accdemicachivments. British Journal of educational technology. - Lynch, Rhchard&Dembo, Myron(2004). The relationship between self-regulation and online learning in a blended learning context, internation Review of Research in open and distance learning, August, 2004. - Paris,Scott&Winogaradpeter. (2003) the role of self – regulation learning in contextual teaching : principal and practice for teacher preparation , office of educational research and improvement, Washington Dc. - Rice,P.F.(1998).Human development (3re ed.). New Jersey : prentice Hall. - Zimmerman ,B.J.& Martinez-Popns.M.. (1986). Development of a structed interview for assessing students use of self – regulated learning strategies. American Educatonal Research Journal,23,614-628.(2009). - Zimmerman ,B.J.& Martinez-Popns.M.. (1988).Construct validation of strategy model of student self - regulated learning. -Annett, M. (1985). Left, right: Hand and brain. London: Erlbaum. -Bailey,L.M&Mckeever, W .F .(2004). A large-scale of handedness and pregnancy/birth risk events : Implications for genetic theories of handedness. Journal of laterality,9(2),175-188. -Bakan,P.(1971). Handedness and birth order. Journal of Nature,229,195 -Benbow, C. P. (1986).Physiological correlates of extreme intellectual precocity.Neuropsychologia,24, 719-725. -Bishop, D.V .M. (1984). Using non-preferred hand skill to identify pathological left-handedness in an unselected population. Developmental Medicine and Child Neurology, 26, 214-226. -Boekaaerts.M(2002) bringing about change in classroom: strengths and weaknesses of the self-regulated learning approach , learning and instruction,N,12,589-604. -cano-Garcia,F.,&Hughhes ,E.H.(2000). Learning and thinking style.educational Psychology, vol.20,No.4,pp.413-430. -Cardwelll, M. (2003). Complete A-Z psychologyhand book (3rded.). London: Hodder and Slottghoton. -Chapman LJ, Chapman Jp .the measurement of handedness. Brain Cogn. 1987; 6:175-83 Journal of Educational Psychology,80,284-290. -Leblance,Gess&Bearision,David (2004). Teaching and learing as a bi-directional activity : investigation dyadic interaction between child teachers and cild learners, Cognitive development. -Levin, Daniel M. et al.(2004).How does a teacher scuffold in student self-regulated learning during a collaborative seince inquiry investigation in Genscope, paper presented at the annual meeting of the American Educational Research Assocation, sendiego, (April),12-16. -Rice,P . F . (1998). Human development (3rded.). New Jersey : Prentice Hall. -Sggleton, J. P., Kentridge, R.W., & Good, J. M. M. (1994). Handedness and musical ability: A study of professional orchestral player, composers, and choir members. Psychology of music,22,148-156.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته