مقاله گشتالت 26 ص (docx) 30 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 30 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
گشتالت :
گشتالتي ها باور داشتند كه ارگانيسم چيزي به تجربه مي افزايد كه در داده هاي حسي وجود ندارد و آن چيز سازمان ( confignization ) است . ( 2 ص 291 ) گشتالت واژه اي آلماني است كه براي انگاره (configuration ) ،سازمان ، الگو ، شكل يا شكل بندي ، وضع ، هيأت گل و طرح بكار رود و هيچ ترجمه ي دقيقي در انگليسي ندارد
( 1 ص 199 ) ولي اين اصطلاح براي گشتالتي ها بيش از اينها معني مي دهد ( 2563 ) كهلر در تباب خود با عنوان روان شناسي گشتالت خاطر نشان كرد كه اين اصطلاح به دو شكل مختلف در آلمان به كار مي رود : شكل اول – شكل اول يا الگو ، به عنوان ويژگي اشياءادراك شده دلالت دارد . شكل دوم به حالت مشخص تر يك شئ ، مثل مثلث اشاره دارد . بنابراين ، در حالت اول مي توانيم به ويژگي سه ضلعي بودن ، و در حالت دوم به خود مثلث اشاره كنيم ( 1 ص 199 ) پيروان اين مكتب معتقد بودن كه ما دنيا را در كل هاي معني دار تجربه كنيم . ما محرك هاي جداگانه را نمي بينيم ، بلكه آنچه را كه مي بينيم محرك هاي تركيب يافته در انگاره هاي معني دار يا گشتالت ها هستند . ما ، انسان ها صندلي ها ، اتومبيل ها درخت ها و گل ها را مي بينيم ميدان ادراكي ما به كل هاي سازمان يافته يا گشتالت ها تقسيم شده اند و اينها موضوع اصلي روان شناسي هستند . ( 2 ص 291 ) .در يونان باستان هم حتماً پيش از سقراط حكيم به اين طرز فكر برمي خوريم بسياري از فيلسوفان و انديشه وران آن دوران بهترين راه براي مطالعه و ادارك عالم را دراين دانسته اند كه به قوانين و نظامها ي كلي خلقت نظر داشته باشند ، نه به اجراء و عناصر سازنده ي آن .( 4ص207 ) فرياد مبارزه جوياني گشتالتي ها اين گونه سر داده شده كه «گل بيشتراز مجموع افراي آن است يا « تجربه كردن يعني تحريف كردن يعني كل داراي خواص يا ويژگي هايي است كه در اجزاء تشكيل دهنده آن يافت نمي شود ، و از خيلي جهات كل تعيين كننده خصوصيات اجزا است نه بر عكس ورستهايمر در اين باره گفته است : «موقيت هايي يافت مي شود كه در آن ها آنچه به طور كلي رخ مي دهد از ويژگي هاي اجزاء جدا شده آن قابل استنباط نيست . اما برعكس . آن چه در مورد جزيي از كل اتفاق مي افتد در بسياري از موارد مشخص ، با توسل به قوانين ساخت دروني كل ، قابل تشخيص است » در حقيقت شما نمي توانيد از تصوير معروف موناليزا تصور كاملي درك كنيد اگر ابتدا يك بازوي تصوير ، بعد به بازوي ديگر آن ، آنگاه به بيني پس به دهان آن نگاه كنيد و بكوشيد تا آنها را كنار هم قرار دهيد . شما نمي توانيد تجربه ي گوش دادن به يك اركستر سمفوني را با تجزيه ي آن به سهم هر يك از نوازندگان اركستر درك كنيد . موسيقي حاصل از اركستر بيشتر از مجموع نت هاي مختلفي است كه به وسيله ي نوازندگان مختلف اجرا مي شود . آهنگ داراي يك كيفيت تركيبي است كه با مجموع قسمت هاي آن متفاوت است . ( 2 ص 291 )