دانلود سهم گيلانيان در زبان و ادب فارسي ـ بخش دوم ـ استاد احمد سميعي 22 ص (docx) 22 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 22 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
• سهم گيلانيان در زبان و ادب فارسي ـ بخش دوم ـ استاد احمد سميعي (گيلاني)
۲۲ خرداد ۱۳۸۴
عصر قاجاريه (1344-1210)▪ ميرزا احمد تنكابني (قرن 13)، حكيمباشي مخصوص فتحعليشاه. رسالة «اسهاليه» را در زمان فتحعليشاه و رسالة « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت. همچنين رسالة « برء الساعه » (بيماريهاي اضطراري) رازي را كه شامل 23 باب است، از عربي به فارسي برگردانده و هفت باب بر آن افزود.▪ ميرزا ابوالقاسم رشتي (1231-1150)، روحاني و اديب. نثري روان و دلنشين و اشعاري نغز دارد كه به حدود پنجهزار بيت فارسي و عربي بالغ ميشود.▪ مفتی (قرن 13)، شیخ محمدصادق لاهیجی، روحانی و شاعر. در شعر، « مفتی » تخلص میکرد. قطعه و ترجیعبندی مفصل از او در دست است. قطعة مذکور را در وصف آتشسوزی مهیب گیلان (گویا آتشسوزی دوم در 21 صفر 1257) که نیمی از شهر را به کام کشید، سرود.▪ سيدكاظم رشتي (1259-1212)، پيشواي فرقة شيخيه. بيش از 150 تأليف از او در علوم و معارف اسلامي به يادگار مانده است.▪ حاجی زینالعابدین سراوانی (1220- در سالهای سلطنت ناصرالدینشاه: 1313-1264). وی « حاجی » تخلص میکرد. از او چکامهای در وصف قحطسالی گیلان بهجا مانده است.▪ حكيم صبوري رشتي (1262 يا 1313- 1267). شاعري پرمايه و خوشذوق و در شعر به شيوة سهل و ممتنع سعدي مقيد بود. « صبوري » تخلص ميكرد. ديوان او، حاوي اشعار نغز و شيرين است. وي در موسيقي نيز صاحبنظر بود. دیوانش به چاپ رسیده است.▪ فارغ رشتي (قرن 13 و اوايل 14). شاعری ميهندوست و آزاده معرفی شده است. اشعار او در جواب ايرانياني كه در قفقاز بر ملت ايران طعنه ميزدند، در «نسيم شمال» سيداشرف منتشر ميشد. در « باغ بهشت »، شعر « فوضولي موقوف » او بهنام اشرفالدين حسيني آمده، ولي در ستون ادبيات « نسيم شمال » در «جواب اشعار ملانصرالدين تفليسي» بهنام « فارغ » ثبت شده است. بعید نیست که «فارغ» نام مستعار باشد.▪ حاجي ملامحمدعلي (1320-1234)، فقيه و امام جمعة رشت. از آثار اوست: جبر و تفويض؛ سياست مدون و محافل العارفين؛ مرقاة الصعود لاهل المعرفة و الشهود؛ شرح ابيات مثنوي.▪ ملاباشی (قرن 13)، حاج محمدباقر، روحانی عارف معاصر ناصرالدینشاه (1313-1264 ق)، از شیوخ سلسلة نعمتاللهی لاهیجان. وی در مرثیهسرایی چیرهدست بود. مورد توجه ناصرالدینشاه قرار گرفت. اشعارش در جنگها نقل شده است.▪ حسامالاسلام دانش (1265 نجف ـ 1346 ق)، واعظي شيرينسخن و فصيح و بليغ و پرمخاطب بود. به خدمت يكي از اقطاب سلسلة ذهبيه تشرف يافت و دیري نگذشت كه خود از مشايخ آن سلسله شد. هادي جلوه، ديوان او را به چاپ رسانيده و از دو تأليف « ريحان اكبر » و « ريحان اصغر » او نام برده است.▪ ابراهیم سراج (قرن 14)، شاعر طنزپرداز و خوشقریحة گیلان. وی در بادکوبه به تجارت اشتغال داشت. پس از انقلاب اکتبر، به زادگاهش رشت بازگشت و با تشکیلات نهضت جنگل، در هیأت اتحاد اسلام، همکاری کرد. اشعار گیلکی و فارسی از او بهجا مانده است.▪ شيخ ابوالقاسم (قرن 14)، ملقب به افصح المتكلمين، از مردم املش گيلان. وي روزنامة « خيرالكلام » را اندكي پس از افتتاح نخستين دورة قانونگذاري، در رشت منتشر كرد. در نكوهش استبداد محمدعلي شاه، سخت بيپروا بود. پس از پيروزي آزاديخواهان، در روزنامههاي « ساحل نجات » (انزلي) و « خيال » و «راه خيال» (رشت) به حريفان خود ميتاخت. « خيرالكلام » در 1328 ق تعطيل شد.▪ سیدمحمدتقی، معروف به فخر داعی گیلانی (1297 ق ـ 1384 ق)، که با زبانهای عربی و اردو و انگلیسی آشنا بود. صاحب تألیفات و ترجمههای متعدد است، ازجمله: تاریخ ایران، اثر سرپرسی سایکس (دو جلد)؛ تاریخ تمدن اسلام و عرب، اثر گوستاو لوبون (از روی ترجمة اردوی سیدعلی بلگرامی)؛ تاریخ علم کلام، اثر شبلی نعمانی؛ مجموعه مقالات شبلی نعمانی؛ تفسیر قرآن، اثر سید احمد خان (سه جلد)؛ تاریخ هند، اثر امیر علی؛ شعر العجم، اثر شبلی نعمانی (پنج جلد).در دوران معاصر، نويسندگان بسياري از مردم گيلان در شئون ادب و علوم و فنون، آثار برجستهاي به زبان فارسي پديد آوردند. جنبش مشروطيت كه گيلانيان در پيروزي آن سهم مؤثر و تعيينكننده داشتند، مشوق ظهور اين آثار بهويژه در عرصة مطبوعات و نمايشنامهنويسي و شعر و ترجمه گرديد.در ميان فارسينويسان اين دوره، روحاني، محقق ادبي و زباني، محقق در علوم اجتماعي و تاريخ و باستانشناسي، شاعر، مترجم ادبي، مترجم علمي و تاريخي، داستاننويس، مترجم و محقق در علوم تجربي و رياضي، نمايشنامهنويسي، فرهنگنويس، پژوهشگر در فرهنگ مردم، گويششناس و مصحح متون ميتوان سراغ گرفت. از طايفة نسوان نيز شاعران و نويسندگانی ظهور كردند. بهخصوص، در چند دهة اخير از روزگار نو، شمار ارباب قلم، بهويژه در عرصة شعر، در مقياس نظرگيري رو به فزوني نهاد. طي صدسال اخير، شاهد فعاليت ادبي و علمي چهار نسل از نويسندگان و مؤلفان و مصححان و شاعرانيم:1- نسل متعلق به نهضت مشروطيت،2- نسل متعلق به دورة سلطنت رضاشاهي،3- نسل متعلق به دورة سلطنت محمدرضا شاه (دوران اوج چپ، دوران مصدق، دوران پس از كودتا و دوران انقلاب سفيد)،4- نسل متعلق به سالهاي پس از انقلاب اسلامي.البته عدهاي از اثرآفرينان، چند دوره يا همة اين دورهها را درك كردهاند، ولي رونق حيات فرهنگي آنان بيشتر در يكي از آنها بوده است. در هريك از اين دورهها، شاخهاي از فعاليت ادبي در نهضت مشروطه: روزنامهنگاري و نمايشنامهنويسي و شعر و تصنيف سیاسي؛ در دورة سلطنت رضاشاهي: تحقيق علمي و ادبي و ايرانشناسي؛ در مراحل متعدد دورة سلطنت محمدرضا شاه: ترجمة آثار مكتبي و ادبيات داستاني و روزنامهنگاري و ادبيات نمايشي و شعر و به موازات آنها، تحقيقات علمي و ادبي و زباني و تصحيح متون و فرهنگنويسي؛ در سالهاي پس از انقلاب: تحقيقات گيلانشناسي و داستاننويسي و تصحيح متون و تحقيقات ادبي و زباني.در سراسر اين دورهها، نويسندگان و شاعران و مترجمان و محققاني از گيلانزمين ظهور كردند كه در مقياس ملي و گاه جهاني شهرت يافتند و بسياري از آنان به مقامات بلند دانشگاهي در ايرن و احياناً در دانشگاههاي معتبر اروپا و آمريكا رسيدند. عدهاي از اين فرهيختگان به عضويت پيوستة فرهنگستانها در دورههاي گوناگون درآمدهاند و از زمرة چهرههاي ماندگار قلمداد شدهاند. معرفي همة گيلانياني كه در روزگار معاصر ازطريق يا طرقي به زبان و ادب فارسي خدمت درخور ذكر كردهاند، در حوصلة اين مقال نميگنجد و ما ناچار به ذكر شماري از برجستگان آنان در حوزههاي متعدد اكتفا ميكنيم.در عرصة شعر، سواي سرايندگاني چون حكيم صبوري و حسام الاسلام (دانش) كه ذكرشان گذشت، از اسماعيل دهقان، محمدتقي حديدي، محمدباقر طاهري، ابراهيم پورداود، اديبالسلطنه سميعي، راد بازقلعهاي (افراشته)، گلچين گيلاني، سايه (ابتهاج) و زهري بايد ياد كرد.▪ اشعار اسماعیل دهقان (1304 ق / 1325-1267 ش رشت) در روزنامة « جنگل » منتشر میشد. وی ریاست اولین انجمن ادبی گیلان را که در سال 1323 ش تأسیس شد بهعهده گرفت. دیوان او به نام « مجموعه اشعار دهقان » در سال 1330 چاپ و منتشر شد.▪ از محمدتقی وهابزاده حدید (1301 ق انزلی ـ 1331 ش انزلی)، هواخواه مشروطیت نهضت جنگل، دیوان اشعاری مشتمل بر دههزار بیت بهجا مانده است. وی دربارة اوضاع ایران، قصیدة انتقادی مفصلی در 80 بیت دارد. در ساختن اشعار گیلکی نیز مهارت داشت. ادیبالممالک فراهانی و ملکالشعراء بهار قدر او را میشناختند. هوش سرشار و حافظة قوی داشت و قصاید بلند از بر بود.▪ محمدباقر طاهری (1270 ش رشت ـ مرداد 1331)، دیوان « جام احمدی » او به چاپ رسیده است. نسخهای از مثنوی « سِرّ نامه » او نیز نزد یکی از مریدانش بهجا مانده است. در اشعار عرفانی خود، « سِرّ » یا « سِرّی » تخلص میکرد و نزد اهل طریقت به « سِرّ الحق » مشهور بود. در ابن بابویه مدفون است.▪ ابراهیم پورداود (1264 ش رشت ـ 1347 تهران)، صرفنظر از مقام والایش در عرصة ایرانشناسی و فرهنگ ایران باستان، شعر نیز میسرود و مجموعه اشعار او به نام « پوراندختنامه » در سال 1306، با ترجمة انگلیسی در بمبئی چاپ و منتشر شد.▪ راد بازقلعهای (افراشته) (1287 ش روستای بازقلعة رشت ـ 1338 ش). در اینجا مجال آن نیست که دربارة شأن و منزلت ادبی افراشته در جهان ادب و شعر فارسی در حد مطلوب ادای حق شود. هنرهای افراشته، هرچند در شعر منعکس است، به زبان تحقیقی هنوز بیان نشده است. وی نهتنها در مقیاس محلی که در مقیاس ملی، چهرة ادبی ممتازی است. هنرنماییهای او آنچنان که شاید و باید بیان و شناخته نشده است. افراشته شاعری است صاحب سبک و در زمینة انتقاد اجتماعی و خلقیات و مناسبات در ادبیات ایران شاید بتوان گفت بینظیر. وی از افتخارات مسلم گیلان و گیلانیان در عرصة شعر و ادب است و نامش شایسته است که در تاریخ ادبی ایران ثبت شود و خواهد شد. هیچ هنرمندی به مهارت و استادی او، مناسبات مالک و رعیت را در گیلان به تصویر نکشیده است. او در منظومة گیلکی « چهار فصل » تنها شاعر نیست، نمایشنامهنویس نیز هست. ارباب و رعیت، در موقعیتهای متفاوت، هریک به زبان خود، منش خویش را نشان میدهند. افراشته در این منظومه، هم ارباب است، هم رعیت. در عالم واقع نیز، او بهنوعی دورگه بود: مادرش روستایی و پدرش تاجر مالک. خود او در بیتی گیلکی، این نسب را به طنز بیان میکند:افراشته پِر آدم و انسان بو بَمَرده // اَ شاعرِ کذّاب جه ماری گیلهمردهیعنی: پدر افراشته آدم و انسان بود مرد // این شاعر کذّاب از مادر گیلهمرد (دهاتی) است.افراشته، بهقول پاینده، « کاروانسالار و راهگشای شعر گیلکی و پیشگام همة شاعران پویندة گیلان است و جای پای او، در فراز و فرود راه ناهموار ادبیات گیلک، پیشاپیش همة گیلکیسرایان پیداست ». وی یگانه گیلکیسرایی است که اصالت دستوری زبان گیلکی را به کمال حفظ کرده و تحت تأثیر ساختها و الگوهای فارسی قرار نگرفته است.▪ ادیبالسلطنه حسین سمیعی (1252 ش رشت ـ 1332 ش تهران)، مرد ادب و سیاست. در شعر « عطا » تخلص میکرد. قصیدهای دربارة جنگ بینالملل اول دارد به مطلع:در دیدة من نقص و علتی است // یا منظرهها را نقیصتی استدر قالبها و موضوعات متعدد طبعآزمایی کرده است. دیوانش با مقدمة مبسوط فرزندش، حسن سمیعی، در سال 1335 به چاپ رسید. وی با ملکالشعرای بهار مکاتبة منظوم داشت. از تألیفات او، « آئین نگارش » را باید نام برد که نخستین تألیف مدون جدید در این باب است.▪ گلچین گیلانی (1289 ش رشت ـ آذر 1351)، مجدالدین میرفخرایی، هنوز دورة دبیرستان را به پایان نرسانده بود که دو شعر از او در مجلة « فروغ » رشت چاپ شد. در انجمن ادبی ایران به ریاست شیخالرئیس افسر عضویت داشت. چند قطعه شعر از او در « روزگار نو » چاپ لندن منتشر شد که شعر « برگ » از آنجمله بود. ظاهراً پس از سفر به انگلستان، دفتر شعری با عنوان « نهفته » منتشر ساخت. دفتر شعر دیگری با نام « مهر و کین » در تهران منتشر کرد که منظومهای است ضدجنگ و ظاهراً در فاصلة سالهای 1325-1320 سروده شده است. سالها پس از آن، مجموعة دیگری از او با عنوان « گلی برای تو » در تهران به چاپ رسید. با انتشار شعر « باران » او، در مجلة « سخن » در سال 1323، شهرت یافت. « پردة پندار » او، که در سال 1326 در ماهنامة « جهان نو » چاپ شد، نمونة بهترین و زیباترین اشعار گلچین شمرده شده است. گلچین گیلانی، شاعر باران و ستایشگر زیباییهای طبیعی گیلان و احیاگر خاطرات روزگار خوشی است که هنوز خلقیات و آداب و رسوم و فرهنگ و معماری منضبط و سامانمند گیلان دچار آشفتگی نشده بود. نادرپور دربارة این شاعر گفته است: « سخنش، همچون سرود جاوید کودکی و جوانی، آهنگی شاد و سبکبار دارد ».▪ سایه (1306 ش)، هوشنگ ابتهاج. غزلسرای قهار و شیرینبیان و بدیعگفتار. « سیاهمشق »های او، لطف و ظرافت و باریکاندیشی و طرفهکاریهای حافظ را به یاد میآورد. در سرودههای او، غثّ و سمین نمیتوان یافت. هر بیت او، بیتالغزل عشق و شور عاشقانه است. در دانههایی که به رشته کشیده شده و در آنها تشخیص واسطةالعقد دشوار است، چون یکی از دیگر، آبدارتر است. از او مجموعههایی بهنام « نخستین نغمهها »، «سراب»، «سیاهمشق»، «شبگیر»، «چند برگ از یلدا»، «زمین»، « تا صبح شب یلدا »، « یادگار خون سرو » و « آینه در آینه » منتشر شده است.▪ زهری (1305 روستایی در شهسوار)، از او مجموعههای شعری به نامهای «جزیره»، « گلایه »، « شبنامه »، « تتمه »، « مشت در جیب »، «بیریا گفت» و « بانگ صحرا » منتشر شده است.از ميان دهها شاعر سنتگرا و نوپرداز گيلاني، سواي اينان، چهرههايي چون خليل دانشپژوه، ديهيم، سرتيپپور، پاينده، ثاراللهي، مهكامه محصص و اشرف مشكوتي كمابيش شاخص گشتهاند. در نسلهاي بعدي، پارسيگوياني چون فيض رباني و شهنازي سراغ داريم كه چراغ عمرشان زودهنگام خاموش شد و آنچه از آنان بهجا مانده، از ذوق و قريحهاي بارور و جوشان و خلاق خبر ميدهد. همچنين در آثار شاعراني چون جفرودي، بهمن صالحي، محمود طياري، فريدون گيلاني، تيمور گرگين، غلامرضا مرادي و راما (محمدامين لاهيجي) جرقههاي الهام و ذوق ديده ميشود.در عرصة ادبیات داستانی، هرچند در سالهای اخیر، عدهای از جوانان گیلانی به آن روی و آثاری پدید آوردند، هنوز داستاننویس برجسته و ممتازی ظهور نکرده است. در این زمینه، زویا پیرزاد (با پدر انزلیچی و مادر ارمنی) استثناء است. از او چند مجموعه داستان به نامهای « مثل همة عصرها »، « طعم گس خرمالو »، « یک روز مانده به عید پاک » و رمان « چراغها را من خاموش میکنم » که برندة جایزة رمان سال هم شده، همچنین آخرین اثر او، « عادت میکنیم » منتشر شده که عموماً مورد ستایش جامعة ادبی ما قرار گرفته است. از بهآذین، مترجم و نویسندة انزلیچی نیز مجموعه داستان « مانگه دیم » (ماه رخسار) و رمان « دختر رعیت » منتشر شد؛ اما خلاقیت او بیشتر در ترجمة ادبیات داستانی جلوهگر شده است. در این حوزه، از مجید دانشآراسته و ابراهیم رهبر نیز باید نام برد که مجموعه داستانهایی از آنان منتشر شده است.در عرصة ترجمة خلاق، كريم كشاورز و بهآذين در صحنة مقدم جاي دارند: كشاورز با ترجمة « موژيكها » از چخوف؛ « دوبُروسكي » از پوشكين؛ « آشغالدوني » از كارولينا ماريا دژزوس؛ « باران سياه » از ماسودزي ايبوسه؛ « قهرمان دوران » و « بلّا » از لرمانتوف؛ « دشمنان و دوران كودكي » از گوركي؛ «موضوع روسیه» از سیمونوف؛ « عشق بیپیرایه » از واندا واسیلوسکایا؛ « زارع شيكاگو » از مارك توآين؛ « شهر در تاريكي » از پريستلي؛ « لبخند بخت » از موپاسان؛ « بازي با مرگ » از ارل استانلي گاردنر؛ « كودكي، نوباوگي و جواني » از تولستوي؛ « جنايتي در گابون »، «کارد و طناب» با سه داستان دیگر از ژرژ سیمنون؛ « افسانههای کردی » از رودنکو و « شهریار کوهسار » از ادمون آبو. بهآذين با ترجمهای از ژان كريستف؛ « جان شيفته » از رومن رولان؛ « دُن آرام » از شولوخف و «سوسن دره» از بالزاك. در سالهاي اخير، محمدتقي غياثي (مترجم آثار پروست و زولا) و هادي غبرائي و خسرو سميعي نيز از مترجمان پركار ادبيات داستاني بودهاند.طي سالهاي جنبش مشروطيت به ترجمة نمايشنامه در گيلان توجه خاصي مبذول شد. حسن ناصر در اين راه مشوق مترجمان ازجمله كريم كشاورز گرديد. پس از سقوط رضا شاه نيز نهضت ترجمة نمايشنامه در رشت به همتِ گرامي، از تحصيلكردگان ايراني در فرانسه، رونق گرفت.گيلانشناسي نيز علاقة عدهاي از محققان گيلاني و غيرگيلاني را جلب كرد. از گيلانيان، كريم كشاورز، سرتيپپور، فخرايي، مرعشي، پاينده، خمامیزاده، جكتاجي، مدني، محمدعلي گيلك، شيخ بهاءالدين املشي، فرضپور ماچياني، سادات اشكوري، ملكزاده، ابوالحمد، محمد روشن، خسرو خسروي، فريدون نوزاد، دكتر محمدعلي فائق، دكتر علي فروحي، ميراحمد طباطبایي، تيمور گرگين، عبدالكريم گلشني، شيخ محمد مهدويسعيديلاهيجاني؛ از غيرگيلانيان ايراني، ستوده، احمد كتابي؛ و از ايرانشناسان، رابينو، كريستن سن، خودزكو، بارتلد، استارگويوا و ... را بايد نام برد.در اين زمينه، دستآورد منوچهر ستوده (از آستارا تا استرآباد و واژهنامة گيلكي ـ فارسی) بسيار ارزشمند است. رضا مدنيمقدم (1322 رشت ـ 1365 اشتوتكارت) نيز تحقيق جامعي با عنوان « كتابشناسي و بررسي واژهنامهها، دستورنامهها، نوشتههاي گيلكي و ديلمي و تالشي از سدة هشتم تا كنون » در « گيلاننامه » (جلد 2، 1368، ص 381-336) منتشر ساخته و در آن، آثار ايرانشناسان اروپايي را نيز معرفي كرده است. اين تحقيق ميتوان گفت فهرست كاملي از اهم آثار مكتوب دربارة گيلان بهدست ميدهد و از اين نظر فوقالعاده باارزش است.از چهرههايي كه در عرصة گيلانشناسي نام برديم، كساني ميتوان گفت سراسر كارهاي تحقيقاتي خود را وقف همين حوزه كردند. ابراهيم فخرایي، منشي مخصوص ميرزا كوچك خان، ناشر روزنامة هفتگي پيام، سردبير روزنامة طلوع، ناشر مجلة فروغ، آثار متعددي دربارة گيلان و گيلانيان و زبان گيلكي منتشر ساخت. از جملة اين آثار است: سردار جنگل، گيلان در جنبش مشروطيت، گيلان در گذرگاه زمان، گيلان در قلمرو شعر و ادب، گزيده ادبيات گيلكي و امثال گيلكي (چاپ نشده).جهانگير سرتيپپور (1371-1282 ش)، علاوه بر نگارش چند نمايشنامه براي هيأت تئاترال جمعيت آزاد ايران، آثار متعددي در حوزة گيلانشناسي منتشر ساخت، ازجمله « گيلاننامه » (در تعرفة محصولات كشاورزي و اوضاع طبيعي گيلان)، اوخان (شامل 70 تصنيف گيلكي كه آهنگ 15تاي آنها را خود او ساخته است)، نشانيهايي از گذشتة دور گيلان، ويژگيهاي دستوري و فرهنگ واژههاي گيلكي، نامها و نامدارهاي گيلان، ريشهيابي واژههاي گيلكي (متضمن وجهتسمية بعضي از شهرها و روستاهاي گيلان).از جعفر خماميزاده (1299 ش)، ترجمههاي باارزشي دربارة گيلان انتشار يافته، ازجمله: « ولايات دارالمرز ايران و گيلان » اثر رابينو، « روزنامههاي ايران از آغاز تا سال 1319 هجريقمري » اثر رابينو، « صنعت نوغان در ايران » اثر رابينو، « گويش گيلكي » اثر كريستن سن، « درياي خزر » اثر مفخم پايان، « برنج در گيلان » و « ولايات جنوب درياي خزر » اثر الكساندرو خودزكو (در دست انتشار). وي تاريخ كتابخانههاي گيلان را نيز تأليف و منتشر ساخته است.در زمينة فرهنگنويسي، علاوه بر واژهنامههاي گيلكي ستوده و سرتيپپور، از «واژهنامة گويش گيلكي» احمد مرعشي و « گيله گب » (فرهنگ گيلكي ـ فارسي) كه اخيراً فريدون نوزاد منتشر ساخته، بايد ياد كرد. سرانجام، بايد از مجموعة حجيم « كتاب گيلان » نام برد كه تاكنون سه جلد آن به كوشش گروهي از پژوهشگران و به همت درخور ستايش آقاي عرباني منتشر شده است و حاوي اطلاعات وسيع و پرارزشي دربارة گيلان و شئون گوناگون جغرافيایي و تاريخي و اقتصادي و حيات علمي و فرهنگي آن سرزمين است.(3)در عرصة تحقيق در زبان و ادب فارسي و فرهنگ ايراني، چهرههاي برجستهاي از گيلان ظهور كردهاند كه چندان نياز به معرفي ندارند. در رأس آنان، ابراهيم پورداود (1347-1264) جاي دارد كه « اوستا » را به زبان فارسي برگرداند و دربارة آن به تحقيق زباني و محتوايي پرداخت. يارشاطر اين ترجمه را از مهمترين آثاري ارزيابي كرده كه از آغاز مشروطيت به فارسي انتشار يافته است. او ترجمة « اوستا »ي پورداود را دقيق و قابل اعتماد و گنجينة گرانبهايي از اطلاعات گوناگون دربارة فرهنگ و اساطير و اديان و تاريخ ايران باستان شمرده است. قزويني نيز در ستايش آن ـ چه از حيث محتوا و چه از حيث زبان ـ داد سخن داده است. پورداود بنيادگذار رشتة فرهنگ ايران باستان در دانشگاه تهران بود. وي علاوه بر دورة دكتري زبان و ادبيات فارسي، در دانشكدة حقوق نيز « حقوق در ايران باستان » را تدريس ميكرد. وي در زمينة فرهنگ ايران باستان، آٍثار پرارزش متعددي دارد كه معروفاند و نيازي به ذكر يكايك آنها نيست.سپس از شاگرد ممتاز او، محمد معين بايد ياد كرد كه رسالة دكتري خود را با عنوان « مزديسنا و تأثير آن در ادبيات » به راهنمایي استاد پورداود گذراند. وي با دهخدا در سازمان لغتنامه همكاري مستمر و نزديك داشت و در سرپرستي اين سازمان، جانشين او شد. علاوه بر حواشي پرارزش « برهان قاطع » و « فرهنگ فارسي »، نخستين فرهنگ فارسي جامع جديد كه ساليان متمادي بيرقيب ماند، در زمينة ايرانشناسي و دستور زبان فارسي و تصحيح متون، آثار پرشماري دارد كه به ذكر آنها حاجت نيست.پس از اين دو چهرة برجسته كه جايگاه و شهرت جهاني در عرصة ايرانشناسي يافتهاند، بايد از مصحح خستگيناپذير متون، محمد روشن ياد كرد كه آثار تصحيحي متعددي به جامعة ادبي ايران تقديم داشته است؛ ازجمله: تفسير سورة يوسف، الستين الجامع للطائف البساتين، جنگنامة حضرت سيدجلالالدين اشرف، لمعة السراج لحظرة الديباج، بختيارنامه، منشئات خاقاني، بخشي از تفسيري كهن، مشروطة گيلان از يادداشتهاي رابينو به انضمام وقايع مشهد، داستان فرود، مرزباننامه (2 جلد)، شرف النبي، ترجمة كليله و دمنه، داستانهاي بيدپاي، شرح التعرف لمذهب التصوف (5 جلد)، جامع التواريخ (4 جلد به همراهی مصطفی موسوی)، تاريخنامة طبري (5 جلد) و روضة العقول.سرانجام، به دستاورد ارزشمند عبدالعلي طاعتي (1357-1297) در تصحيح و تحشية «صحاح الفرس» بايد اشاره شود كه رسالة دكتري او بود و به راهنمايي استاد فروزانفر گذرانده و به همت بنگاه ترجمه و نشر كتاب منتشر شد.در عرصة مطبوعات فارسي نيز، گيلانيان سهم بهسزايي يافتند. فهرست جرايد و مجلات گيلان از 1325 تا 1347 قمري در « گيلان در گذرگاه زمان » ابراهيم فخرایي درج شده است كه بيش از 60 مجله و روزنامه را دربر ميگيرد. در اين زمينه، از سيد اشرف، محمود طلوع، حسين كسمایي، ابراهيم فخرایي، غلامحسين نوري، مدني، محمدعلي گيلك، ميرصالح مظفرزاده، علي نوبختحقيقي، جكتاجي، دکتر محمدعلی فائق و سيدمحمد تائب بايد ياد كرد كه در تأسيس يا سردبيري نشريات و يا همكاري با آنها سهم داشتند.در زمينة رشتههاي متعدد علوم انساني نيز، محققان و مترجماني از گيلان برخاستند و آثار متعددي پديد آوردند كه بعضاً در نوع خود كمنظير است. از جمله پديدآورندگان و مترجمان آثار در اين حوزهاند: محمدجعفر جعفريلنگرودي در رشتة حقوق، علي حاكمي در باستانشناسي، عبدالكريم گلشني در رشتة تاريخ، سيروس سهامي در رشتة جغرافيا، عنايتالله رضا در تاريخ و ايرانشناسي و جغرافياي تاريخي، خسرو خسروي در جامعهشناسي، باقر قديرياصلي در اقتصاد و احمد مهرداد در تاريخ سياسي و روابط بينالملل. در این عرصه، کریم کشاورز مترجمی پرکار بود. وی آثار ارزشمندی از ایرانشناسان شوروی را به فارسی برگرداند که از جملة آنها، « نهضت سربداران » و « کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول » و « اسلام در ایران » از پتروشفسکی؛ « اشکانیان و تاریخ ماد » از دیاکونوف؛ « تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سدة 18 میلادی » از پیگولوسکایا و دیگران؛ « آبیاری در ترکستان » و « ترکستاننامه » از بارتلد و همچنین گزیده مقالات تحقیقی او؛ « مقدمة فقهاللغة ایرانی » از اورانسکی. کشاورز علاوه بر اینها، « خاطرههای جنگ دوم جهانی » (3 جلد) اثر دوگل را به فارسی برگرداند و آثار دیگری چون «حسن صباح»، « گیلان » (برای جوانان)، « یادداشتهای سفر حسنک یزدی به گیلان » (برای کودکان)، « هزار سال نثر پارسی » (مجموعه منتخبات در 5 جلد) و « 14 ماه در خارک » (یادداشتهای دوران تبعید پس از 28 مرداد) تألیف کرد.عنایتالله رضا علاوه بر ترجمة آثار تاریخی مانند « اورارتو؛ تمدن ایران ساسانی » از لوکونین که برندة بهترین ترجمة سال (1350) شد، « شهرهای ایران در دوران پارتیان و ساسانیان » از پیگولوسکایا که باز عنوان بهترین ترجمة سال (1367) را کسب کرد؛ « اعراب حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سدههای 6-4 میلادی » از همان نویسنده؛ آثار تألیفی متعددی دارد ازجمله: « آب و فن آبیاری در ایران باستان »، « آذربایجان و اران (آلبانیای قفقاز) » که ترجمة روسی آن نیز (ایروان، 1993) منتشر شد و همچنین مقالات متعدد در حوزة جغرافیای تاریخی در دایرةالمعارف بزرگ اسلام.جعفریلنگرودی در حقوق، فلسفه، تاریخ و ادب فارسی تألیفات متعدد دارد. از جمله آثار اوست: کامل المیزان، منظومة عربی در منطق صورت (مشهد، 1367 ق)، التقریب الی حاشیة التهذیب به عربی (1386 ق)، اصول فلسفی حقوق، فرهنگ حقوقی، تاریخ حقوق ایران از انقراض ساسانیان تا آغاز مشروطه، دانشنامة حقوقی (دورة کامل علم اصول و مباحث عمدهای از حقوق اسلام)، ترمینولوژی حقوق، تاریخچة سازمان قضایی در حقوق اسلامی، مکتبهای حقوقی در حقوق اسلام، دائرةالمعارف علوم اسلامی (3 جلد)، شخصیت معنوی حافظ، راز بقای ایران در سخن فردوسی، راز بقای ایران در سخن مولوی، راز بقای ایران در سخن نظامی.خسرو خسروی در زمینة جامعهشناسی و تاریخ، پژوهشهای علمی باارزشی انجام داده که نتایج آنها در آثار متعدد او منعکس گردیده است؛ از جمله در: جامعهشناسی روستایی ایران، نظامهای بهرهبرداری از زمین (از ساسانیان تا سلجوقیان)، پژوهشی در جامعة روستایی ایران، مسئلة ارضی و مسئلة دهقانی، جامعة دهقانی در ایران، دهقانان تهیدست، دهقانان توانگر، دهقانان خردهپا، جامعهشناسی ده در ایران، جزیرة خارک در دورة استیلای نفت، مزدک، و همچنین مقالات متعدد در حوزة جغرافیای تاریخی در دانشنامة جهان اسلام.علی حاکمی، باستانشناس برجسته، کاوشهای متعددی ازجمله در خوروین (شهرستان کرج، گنجتپه)، حسنلو (ارومیه)، گامیشگلی (میاندوآب)، خورهه (محلات)، علیآباد فرشگان (فیروزآباد فارس)، اسماعیلآباد (ساوجبلاغ)، دشت لوت، تپة کسری (ملایر) و همچنین در گیلان (کلووند، عمارلو و نسفی) انجام داد. نتایج این کاوشها در مقالات متعدد و تألیفات او ازجمله « کاوشهای گیلان و کاوشهای شهداد » که مؤسسة شرقشناسی ایتالیا به چاپ آن اقدام کرد، منعکس شده است.در رشتة علوم تجربی و ریاضی باید از پروفسور فضلالله رضا، علی زرگری، محمود بهزاد، مهدی تجلیپور، محمدعلی مجتهدی، آل بویه و بهمن مِهری (استاد ریاضیات در دانشگاه صنعتی شریف و مؤلف « محاسبات عددی ») نام برد.پروفسور فضلالله رضا در ریاضیات کاربردی و نظریة اطلاعات از صاحبنظران و پیشگامان جهان معاصر است. وی علاوه بر این، تألیفات ارزشمندی در عرصة تحقیق ادبی دارد که از جملة آنهاست: نگاهی به شاهنامه، پژوهشی در اندیشههای فردوسی (2 جلد)، برگ بیبرگی، مهجوری و مشتاقی، که در آنها از دیدگاههای تازهای، شاهکارهای ادب فارسی را بررسی و تحلیل کرده است.علی زرگری، اثر تحقیقی پرارزشی با عنوان « گیاهان دارویی » در پنج جلد دارد که در سالهای 1331 و 1372 برندة جایزة کتاب سال شد. « روش شناسایی گیاهان » او در سه جلد نیز برندة جایزة کتاب سال 1342 شد.محمود بهزاد از مترجمان پرکار، بهویژه در عرصة زیستشناسی است. وی در آثار ترجمهای خود، زبانی روشن و پاکیزه و سهلالهضم دارد که باعث استقبال علاقهمندان به کتابهای علوم به زبان ساده شده است. ترجمة « سرگذشت زمین » اثر جورج گاموف او، برندة جایزة سلطنتی شد. شمار تألیفات و ترجمههای او از 70 متجاوز است.مهدی تجلیپور در زمینة جانورانِ کفزی، بهویژه نرمتنان، تحقیقات پرارزشی دارد. وی در خلیج فارس و دریای عمان و دریای خزر و آبهای داخلی ایران، عملیات پژوهشی خود را انجام داد و 11 نمونه از نرمتنان دریای خزر را اولبار به جهان دانش شناساند. آثار اثر علمی او، به نام « بررسی جانورانِ بسترِ دریای خزر (آستارا ـ انزلی) » که به همت انجمن علوم و فنون دریایی ایران به چاپ رسیده و « نرمتنان مرواریدساز خلیج فارس » حاصل این پژوهشهاست.از محققان در معارف اسلامي، ميرزاي رشتي، محمدعلي مدرسيچهاردهي، مهدي لاكاني، سيدحسن معصومياشكوري، حاج شيخ يوسف جيلاني، حاج شيخ محمد محمدي (معروف به گيلاني)، زينالعابدين قرباني، صدرائي اشكوري، محمدباقر محقق و صادق احسانبخش را بايد نام برد كه هريك صاحب تأليفات عديده به زبان فارسياند. از اين مؤلفان، بعضي در شعر نيز طبعآزمايي كردهاند.در اين گفتار، سعي شده است تصويري جامع از خدمات گيلانيان به زبان و ادب فارسي در حوزههاي گوناگون عرضه گردد. طبيعي است كه در اين مجال، ميسر نبود از همة كساني كه در اين خدمات سهيم بودهاند، نام برده شود. در مورد كساني نيز كه از آنان ياد شد، چنانكه بايد و شايد، اداي حق نشده است. همينقدر اين فرصت دست داده است كه توجه جامعة علم و ادب ايران به نتايج كوششهاي ارزشمندي كه فارسينويسان گيلاني در پديدآوردن آثار علمي و ادبي نشان دادهاند، جلب شود كه اگر اين توفيق دست داده باشد، سزاوار شكر و سپاس است.