پاورپوینت روانشناسی فردی و اجتماعی معرفی درس و تاریخچه، انواع روانشناسی، مفاهیم و مکاتب روانشناسی (pptx) 46 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 46 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
روانشناسی فردی و اجتماعی
معرفی درس و تاریخچه، انواع روانشناسی، مفاهیم و مکاتب روانشناسی
تاریخچۀ روانشناسی
قدمت روانشناسی، به زمانی میرسد که آدمی نسبت به فعالیتهای ذهنی خود، آگاهی یافت.
انسانهای اولیه که دانش محدودی داشتند پدیدهها و حوادث طبیعی مانند رعد و برق ، طوفان و غیره را به مسائل ماوراءالطبیعه ارتباط میدادند.
کنجکاوی آنها در مورد مسئلۀ خواب و خواب دیدن و به طور کلی در مورد خویشتن خود، اعتقاد آنها را به نقش عوامل ماوراءالطبیعه در زندگیشان، بیشتر نمود.
در قرنهای چهارم و پنجم قبل از میلاد، فیلسوفان یونانی مانند: بقراط، ارسطو و افلاطون، عقاید و نظریات خود را در مورد ماهیت انسان و مسائلی مانند: حافطه، یادگیری، انگیزش، ادراک، خواب دیدن و رفتار غیر طبیعی ابراز نمودند.
این دیدگاه به عنوان نفس، بخشی از فلسفه را تشکیل میداد. روانشناسی تحت عنوان علم النفس یا اخلاق بیش از چندین قرن است که به عنوان یکی از مباحث اصلی فلسفه در دنیا و در کشور ما تدریس شده است.
در این راستا بزرگانی همچون ابنسینا، زکریای رازی، ناصر خسرو، ملاصدرا و سایر علمای علم و دانش به مطالعه و تدریس این بحث پرداختهاند.
در اواخر قرن نوزدهم، اینگونه مباحث از فلسفه جدا شد و به صورت یک رشتۀ مستقل با عنوان روانشناسی در آمد. و روانشناسی به عنوان علم شناخته شد.
به چه دلیل علم روانشناسی جزء علوم انسانی محسوب شده است؟
زیرا به مطالعۀ رفتار انسان و رفتارهای مشابه او در حیوانات میپردازد.
تاریخچۀ فلسفیروان شناسی
اولین اظهار نظرها در مورد رفتارهای انسان به فیلسوفان یونانی بر میگردد.
در حدود سالهای 435 تا 490 قبل از میلاد، امپداکلیس، عقیده داشت که جهان هستی از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش ترکیب یافته است.
بقراط (355-435.ق.م)، این عناصر را به چهار خصلت و خوی آدمی تعبیر کرد و عقیده داشت حالت و مزاج افراد بستگی به تعادل این چهار خصلت دارد. (بلغمی، صفرایی، سودایی و دمدمی).
افلاطون (347-427.ق.م)، عوامل طبیعی را به دو گروه اجسام و تصورات تقسیم نمود. که برای تصورات دو منشأ قائل شد: برخی ذاتی و همراه با روح و برخی زاییدۀ مشاهدات موجود زنده از راه حواس بودند.
ارسطو (322-384. ق.م)،
مسائل جدیدی را مطرح نمود که میتوان از نظر شناخت رفتار انسان، نخستین پیشگام روانشناسی علمی دانست.
ارسطو، نفس را کنش فرایندهای جسمی میدانست. به نظر او برای شناخت رفتار انسان، باید کنشهای بدنی او را مطالعه کرد.
ارسطو به جای واژۀ نفس، واژۀ تصورات ذهنی را به کار برد. فرض او بر این بود که تصورات ذهنی از تأثیر عوامل محیطی بر بدن ایجاد میشوند.
به نظر او عوامل محیطی اندامهای حسی را تحریک میکنند؛ اثر این تحریکها به قلب میروند و در آنجا اثری به جا میگذارند که منشاء تصورات ذهنی است.
این تصورات ذهنی رفتار انسان را کنترل میکنند.
تفاوت دیدگاه امروزی با دیدگاه ارسطو در چیست؟
این است که آن قسمت از بدن که در کنترل رفتار انسان نقش دارد، قلب نیست؛ بلکه سیستم عصبی است.
نظریه پردازان روان شناسی نوین
سنت اگوستین (345-430. م)، را میتوان دومین پیشگام روانشناسی نوین دانست.
زیرا او فعالیتهای هوشیاری را به روش دروننگری مورد مطالعه قرار داد و به این ترتیب، باعث پیشرفت قطعی آن چه که بعدها به نام روانشناسی فعالیت ذهنی معروف گردید، شد.
دکارت (1596-1650.م)
در مورد کنش بدن انسان عقیده داشت که بدن، مانند ماشین پیچیدهای است که توسط محرکاتی نظیر نور و صدا تحریک میشود.
دکارت نقش این کنشها را در کنترل رفتار انسان مورد تأکید قرار داد که به همراه علم فیزیولوژی و عصبشناسی سهم بزرگی در پیشرفت روانشناسی داشت.
هم چنین دکارت با ارائۀ این نظریه که ذهن و بدن بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند، نظریۀ دوگانهنگری را رد نمود. بر اساس نظریۀ دوگانهنگری، بدن و ذهن یا روان دو ماهیت متفاوت هستند که ذهن قادر به کنترل بدن است؛ اما بدن کنترل بسیار کمی بر روی ذهن دارد.
تاریخچۀ علمی روان شناسی:
ارنست هاینریش وبر ( فیزیولوژیست 1878-1795.م)،
گستاوتئودور فخنر (فیزیکدان 1887-1801.م)
ویلهلم وونت ( فیزیولوژیست 1920-1832.م)،
در علمی کردن روانشناسی نقش اصلی را داشتند. نتایج مطالعات آنها نشان داد که کارکرد ذهن یا به قول فلاسفه، نفس را میتوان اندازهگیری نمود.
حاصل تلاش آنها موجب شد روانشناسی، روش توصیفی را کنار گذاشته و از روش تجربی استفاده کند.
به این ترتیب، روانشناسی به عنوان یک علم تجربی یا آزمایشی و مستقل از اندیشههای فلسفی معرفی شد.
ویلهلم وونت
به عنوان پایهگذار روانشناسی علمی یا تجربی معرفی گردید.
وی با تأسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی در سال 1879 میلادی در شهر لایپزیک آلمان، آغازگر روانشناسی تجربی میباشد.
وونت در این آزمایشگاه بر روی موضوعاتی؛ مانند "احساسات و واکنشهای حرکتی در مقابل محرک" را مطالعه مینمود.
به همین جهت او ابتدا این علم جدید را روانشناسی فیزیولوژیک و سپس روانشناسی تجربی نامید.