دانلود تحليلي بر روابط دو جانبه جمهوري اسلامي ايران و جمهوري خلق چين

دانلود تحليلي بر روابط دو جانبه جمهوري اسلامي ايران و جمهوري خلق چين (docx) 15 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 15 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تحليلي بر روابط دو جانبه جمهوري اسلامي ايران و جمهوري خلق چين تمدنهاي ايراني و چين كه از كهن ترين و غني ترين تمدنهاي بشري در آسيا هستند، داراي پيشينه روابط سياسي ، اقتصادي ، تجاري، فرهنگي ، هنري و مذهبي بسيار طولاني (بيش از 2000 سال) مي باشند. اين دو تمدن، يكي در شرق و ديگري در غرب آسيا، كه هم از طريق دريا و هم از طريق خشكي (جاده ابرشيم ) با يكديگر مرتبط بودند، داراي فرهنگي غني و مردمي مغرور هستند. آنها در دوره هاي متعددي از تاريخ پرفراز و نشيب خود مورد تجاوز و استثمار غرب و شرق قرار گرفته و با آنها مبارزه كرده اند . اين دو كشور بزرگ در حال توسعه و غير متعهد آسيايي قدرتهايي قابل توجه در منطقه خود هستند و به استقلال خود مباهات مي كنند . چين به علت برخورداري از امكانات و قدرت بالقوه و بالفعل سياسي ، اقتصادي، نظامي و فرهنگي امروزه به صورت قدرتي بزرگ ، نه تنها در شرق آسيا، بلكه در عرصه سياست بين المللي مطرح است .ايران نيز به دليل وسعت خاك و جمعيت ، منابع غني ، برخورداري از امكانات و توانايي هاي نسبي صنعتي و فني در منطقه خاورميانه قدرتي حائز اهيمت است . نقش ايران به عنوان پلي بين شرق و غرب از ديرباز ثابت كرده كه موقعيت جغرافيايي و استراتژيك آن مهم و قابل توجه است . با توجه به اينكه روابط اقتصادي و بازرگاني گشورها متاثر از روابط سياسي نيز مي باشد، لذا در مرحله اول روابط سياسي دو كشور را مورد بررسي قرار مي دهيم . بخش اول روابط سياسي 1- روابط ايران و چين قبل از انقلاب اسلامي مي توان روابط چين و ايران در طول سلطنت محمدرضا پهلوي را به سه دوره مشخص تقسيم كرد. اولين دوره از اوايل دهه 50 آغاز شده و تا اواسط دهه 60 ادامه مي يابد. در اين دوران، جمهوري خلق چين بشدت با شاه مخالف بود. اين كشور كه از سياستهاي داخلي ايران و روابط نزديك آن با آمريكا انتقاد مي كرد. از ملي شدن صنعت نفت و دكتر مصدق و فعاليتهاي سياسي حزب توده كه طرفدار شوروي بود، حمايت مي نمود . چين ضديت آمريكا و انگلستان در برابر سياست ملي كردن نفت را قسمتي از برنامه امپرياليستي دو كشور محسوب مي كرد . به همين دليل چين كودتاي 28 مرداد 1332 را محكوم كرد. بعد از آن نيز شكاف عميقي بين دو كشور پديد آمد . اين دوران به دوران بدبيني ايران نسبت به چين كومونيست موسوم شده است، زيرا سياست ايران متضمن طرفداري از غرب و ضديت با كمونيسم بود . ايران در 1332 ، پس از كودتاي 28 مرداد، قرارداد نفت با كنسرسيوم را امضا كرد . در 1334 ، عضو پيمان بغداد شد. در 1959، موافقت نامه دفاعي با آمريكا امضا كرد و در 1956 نيز با تايوان روابط ديپلماتيك برقرار نمود. همچنين ايران در مورد مسائل كره و تبت ، چين را متجاوز تلقي كرد و از نظر ايدئولوژي و نظام سياسي مشابه شوروي محسوب نمود. با اينكه در اين دوران ايران مخالف حتي پذيرش هيئت نمايندگي جمهوري خلق چين در سازمان ملل بود، چين در 1954 از طريق سفير پاكستان در آن كشور(كه به پست سفارت در تهران منسوب شده بود) تمايل خود را براي برقراري روابط دوستانه با ايران اعلام داشت و در 1955 ، در كنفرانس باندونگ، لحن سازش طلبانه اي را در پيش گرفت . چين ، بويژه پس از امضاي پيمان دفاعي ايران و آمريكا ، انتقاد از رهبري ايران را زير پوشش مخالفت با امپرياليسم آمريكا قرار مي داد . دومين دوره از اواسط دهه 60 تا اوايل دهه 70، يعني تا برقراري روابط سياسي، ادامه يافت. در طول اين مدت، آمريكا و شوروي هر دو مورد انتقاد شديد جمهوري خلق چين قرارگرفتند. چين به رغم اينكه به انتقاد از دولت ايران ادامه داد، حمايت خود را از حزب توده قطع كرد. چين به جاي حمايت از حزب توده ، درصدد برآمد تا با تعدادي از گروههاي كومونيست ضد شوروي در ايران كه به نسبت گمنام و كوچك بودند،همسو شود. در مقابل حكومت شاه به طرفداري خود از تايوان ادامه داد . در اين دوره كه به دوران ترديد و تزلزل نيز موسوم است. بي ثباتي در موضعگيري ايران نسبت به چين و نيز دور و نزديك شدن اين دو دولت مشاهده مي شود . ايران در1341 (1962) به اطلاع شوروي رساند كه براي نشان دادن حسن نيت به هيچ كشور خارجي حق داشتن پايگاه موشكي در خاك ايران را نخواهد داد . بعلاوه ، دستيابي چين به سلاحهاي هسته اي در اكتبر 1964 ، توجه ايران را به خود جلب كرد . با تغييراتي كه در دهه 60 در سياست خارجي ايران رخ داد مانند تاكيد بر"جهاني شدن" (در مقابل غربي بودن آن سياست در گذشته ) و به اصطلاح " مستقل تر" شدن سياست خارجي، عدم روابط با جمهوري خلق چين منطقي به نظر نمي رسيد . با آغاز نوعي تنش زدايي در روابط آمريكا و شوروي، از قدرت مانور ايران كاسته شد و دولت به اين نتيجه رسيد كه نزديك شدن به چين قدرت چانه زني آن را در صحنه جهاني افزايش خواهد داد . بدين ترتيب ، از اواسط دهه 60 ايران بتدريج علاقه و تمايل خود را براي برقراري روابط دوستانه با چين ابراز داشت . در اواخر دهه 60 ، سياستهاي ايران و چين به هم نزديكتر شد . با افزايش قدرت اقتصادي و نظامي ايران و بلند پروازي هاي شاه ، گسترش اهميت چين پس از 1964 و اعلام خروج انگلستان از منطقه خليج فارس تا سال 1971 و تصميم دولت ايران مبني بر آزاد سازي خريد كالا از چين در 1345 (1966 ) باعث شد كه ايران اميدوار شود دوستي با چين به سود منافع ملي كشور در مقابله با فشارهاي شوروي است . به رغم همه ترديدها و نوسانات در فرآيند نزديكي ايران و چين كه در عملكرد ايران در برابر پذيرش هيئت نمايندگي جمهوري خلق چين در سازمان ملل متحد(بين سالهاي 1964-1971) به چشم مي خورد، روند تحولات به سوي بهبود روابط سوق يافت . در 1967، شاه در مصاحبه اي اظهار داشت كه چين كشوري بزرگ با بيش از 700 ميليون نفر جمعيت و داراي سلاحهاي اتمي است . او اضافه كرد كه دولت ايران زماني به عضويت چين در سازمان ملل متحد راي مثبت خواهد داد كه اين عضويت با اخراج تايوان همراه نباشدولي از اوايل دهه 70 به تدريج اين موضع ايران تغيير كرد همچينين به نظر رسيدكه اگر افكار عمومي جهان تغييركند و منافع ملي مملكت ايجاب نمايد، ايران تايوان را رها خواهد كرد. با اينكه به طور كلي سياست چين بيش از هر چيز تحت تاثير اختلافات آن كشور با شوروي بود، ولي از اواسط دهه 60 تا اواخر آن چين درگير دوره حاد انقلاب فرهنگي شد و بيشتر به مسائل داخلي پرداخت. پس از پشت سرگذاشتن دوره انقلاب فرهنگي ، چين بارديگر(مانند دوره اي كه به دوره معتدل باندونگ معروف است) جهت گيري مصلحت گرايانه اي را در پيش گرفت و سياست خارجي خود را – براي مقابله با دشمن شماره يك خود(شوروي)- با بهبود روابط با آمريكا و غرب دگرگون ساخت . از نظر چين ، ايران كه متحد آمريكا به شمار مي رفت و همواره نسبت به شوروي سوءظن داشت ، مي توانست براي مقابله با شوروي و محدود كردن آن در منطقه دوست مناسبي باشد. بدين ترتيب ، از اوايل دهه 70 چين حمايتش را از جنبشهاي انقلابي كاهش داد و با بعضي از حكومتهاي منطقه، صرف نظر از نظام سياسي اجتماعي آنها، روابط عادي برقرار كرد. يكي از هدفهاي اصلي چين در برقراري روابط دوستانه با بعضي از حكومتهاي منطقه خليج فارس و ايران ايجاد جاي پايي در منطقه و چالش با شوروي بود . دوره سوم روابط دو كشور از زمان برقراري روابط سياسي شروع و تا سقوط شاه و پيروزي انقلاب اسلامي در 1979 ادامه داشت. در 17 اوت 1971،دو دولت ايران و چين روابط ديپلماتيك برقرار كردند. با اعلام خروج نيروهاي انگليسي تا پايان 1971 از شرق سوئزو به منظور مقابله با نفوذ آمريكا و شوروي در منطقه خليج فارس و خاورميانه ، چين توجه خود را به اين منطقه معطوف داشت . تصميم آمريكا براي تغيير سياست خود نسبت به چين و انعطاف پذيري چين براي اتخاذ سياست مصلحت گرايانه در برابر آمريكا به نزديكي روابط ايران و چين كمك كرد. براي چين ديگر تقدم كمك به انقلابيون كشورهاي جهان سوم مطرح نبود. به همين دليل نيز چين براي پيشبرد هدفهاي سياست خارجي خود تصميم گرفت، بدون در نظر گرفتن نظامهاي سياسي و اجتماعي كشورها، هر زمان كه منافع ملي آن ايجاب كند، روابط حسنه و با دولتها برقرار نمايد . از سوي ديگر، حكومت شاه روابط نزديك شوروي با عراق و هند را با نگراني و سوء ظن زير نظر داشت و آن را حركتي گازانبري براي تحت فشار قرار دادن ايران تعبير مي كرد. از نظر چين اين روند نزديكي شوروي ( با عراق و هند) بخشي از توسعه طلبي اين كشور در خليج فارس و جنوب و غرب آسيا محسوب مي شد . اين امر، بيش از هر چيز دو كشور را تشويق به برقراري پيوندهاي جديد كرد. چنين قدرت نظامي- سياسي ايران را در منطقه وزنه اي در مقابل سلطه جويي ابرقدرتها مي دانست و از اين رو تمايل به دوستي با ايران نشان مي داد . در اين روند نزديكي ، پاكستان نيز نقش مهمي را ايفا مي كرد . قبل از برقراري روابط سياسي، اشرف و فاطمه پهلوي به دعوت دولت چين براي يك ديدار دوستانه به طور جداگانه به پكن سفر كردند. از آنها به گرمي استقبال شد. به رغم اينكه اين ديدارها سهم عمده اي در روند گفتگوهاي سياسي و تفاهم و برقراري روابط بين دوكشور داشت. ولي برقراري روابط ديپلماتيك تنها در 17 اوت 1971 (26 مرداد 1350 ) پس از آشكار شدن سفر نيكسون به چين در تير 1350 اعلام شد. در اعلاميه مشتركي كه در 17 اوت 1971 انتشار يافت ، ايران جمهوري خلق چين را به عنوان تنها حكومت قانوني چين به رسميت شناخت و چين به طور متقابل دولت ايران را در مبارزه عادلانه اش براي " حفظ استقلال ملي وحاكميت دولتي و حفاظت از منابع ملي" مورد حمايت قرار داد . اين اعلاميه مشترك يك اعلاميه سياسي – حقوقي بود، زيرا در آن تعهد و درك سياسي چين در مقابل تعهد حقوقي ايران قرار گرفت . بدين ترتيب ، نه تنها حمايت چين از هدفهاي سياسي ايران در يك سند شناسايي تقريباً غيرعادي بود ، بلكه عدم اشاره به اصول همزيستي مسالمت آميز نيز تعجب آور به نظر مي رسيد . پس از شناسايي جمهوري خلق چين به عنوان تنها حكومت قانوني چين از سوي ايران كه نقطه عطفي در روابط دو كشور به شمار مي رفت و پذيرش چين در سازمان ملل متحد، ديدارهاي متعددي در سطح مقامات عالي رتبه دو كشور صورت گرفت . بعلاوه ، از جنبه هاي مختلف سفر هواكوفنگ به ايران در 7 شهريور 1357 (29 اوت 1978 ) حائز اهميت بسيار بود، زيرا اين سفر نه تنها نخستين سفر بلند پايه ترين مقام چين به كشوري غير سوسياليست (و همزمان با هشتمين سالگرد برقراري روابط ميان دو كشور) بود ، بلكه در زماني انجام شد كه حكومت شاه با مخالفتهاي گسترده مردم روبه رو بود . در اين سفر، هواكوفنگ تحسين دولت متبوع خويش از شاه و نيز نقش ايران در خاورميانه را چنين بيان داشت: " امروزه ، ملت ايران با رهبري اعليحضرت شاهنشاه موفقيتهاي چشمگيري در حراست از آزادي و استقلال كشور، حفظ منافع ملي و ساختن كشور به دست آورده است و ايران در امور بين الملل نقش مهمي را ايفا مي كند ." بايد متذكر شد كه به رغم چنين تحسيني ، در طول دهه 70، رابطه متقابل چين و ايران در حداقل بود. در حقيقت ، روابط اقتصادي، فرهنگي و غيره بيشتر جنبه نمادين، نه واقعي ، داشت . در دهه 70، چين از مواضع افراطي- انقلابي دهه 60 خود دست كشيد. از خصوصيات عمده سياست چين در قبال خاورميانه در اين دهه مي توان موارد زير را نام برد: 1- واكنشهاي حساب شده و فرصت طلبانه در قبال حركتهاي شوروي ، 2- اعتدال سياسي . 3- بازار يابي به منظور تجارت با كشورهاي خاورميانه . 4- تاكيد بر ضرورت ثبات و اتحاد منطقه 5- سعي و كوشش در جهت نزديكي به كشورهايي كه همسويي سياسي با چين داشتند. در اين دوران، جمهوري خلق چين از شاه طرفداري كرد و اين مسئله حاكي از تغييراتي بود كه در سياست خارجي آن كشور رخ داد. چين كه ايران را هم چون سدي در خاورميانه در مقابل توسعه طلبي شوروي به حساب مي آورد، از انتقادات خود از حكومت ايران دست برداشته و حمايت خود را از عناصر مخالف شاه قطع كرد. سعي و كوشش چين در دهه 70 به منظور تشكيل نوعي جبهه متحد بر ضد تهديدات شوروي با موفقيت روبه رو نشد . به رغم گسترش روابط ديپلماتيك و اقتصادي با بعضي از كشورهاي خاورميانه ، چين نقش عمده اي در مسائل خاورميانه به دست نياورد. در دهه 80 تصميم چين مبني بر " غير متعهد" شدن (بين آمريكا و شوروي)- يعني سياست خارجي مستقل آشكار شد . براي چين قدرت اقتصادي ، نه برخوردهاي مسلحانه،مهم ترين عامل در روند حصول به استقلال ملي، قدرت و مقام بود. ولي دليل عمده علاقه چين به خاورميانه همان دليل قبلي بود: منطقه خاورميانه مانند " منطقه اي حايل " بين چين و غرب به شمار مي‌رفت. 2- روابط ايران و چين بعد از انقلاب اسلامي ايران فرار شاه از ايران در 26 دي ماه 1357 مرحله جديدي را در مناسبات چين و ايران به وجود آورد. بدون شك، فرار شاه جمهوري خلق چين را در موقعيت دشوار و ناخوشايندي قرار داد، زيرا اين دولت در زمان حكومت شاه از او حمايت نموده و حتي هواكوفنگ 6 ماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به دعوت شاه رسماً از ايران ديدن كرده بود. در اوت 1979 ، يك سخنگوي حكومت چين گزارش تلويزيون ايران مبني بر اينكه هواكوفنگ با فرستادن واسطه اي از ديدار 3 روزه خود با شاه پوزش طلبيده را تكذيب كرد . با وجود اين جمهوري خلق چين فورا" حكومت جديد انقلابي ايران را به رسميت شناخت ، زيرا آن را نتيجه اراده ملت ايران تشخيص داد. ولي بنظر ميرسد كه نوعي دوگانگي در نگرش و ارزيابي رهبران چين نسبت به انقلاب اسلامي ايران وجود داشته است . از يكسو ، رهبران آن كشور كه انقلاب كمونيستي چين را با مبارزه طولاني به ثمر رسانده بودند ، نمي توانستند شور و احساسات انقلابي را ناديده بگيرند – به همين خاطر نيز انقلاب اسلامي ايران را كه حركتي انقلابي و ضد امپرياليستي بود مي ستودند – و از سوي ديگر ، با تغييراتي كه در دهه گذشته در سياستهاي داخلي ( برنامه چهار گانه نوسازي كشور ) و خارجي چين ( برقراري روابط با آمريكا و همسوئي نسبي باغرب ) رخ داده و پراگماتيسم و منافع ملي جاي ايدئولوژي راگرفته بود ، چين نگران آثار و نتايج انقلاب براي ثبات و امنيت منطقه خاور ميانه و مناطق ديگر مسلمان نشين ( مانند سين كيانك چين) بود. بديهي است كه چين از برچيده شدن پايگاههاي آمريكا درايران پس از انقلاب و پايان يافتن سلطه آن كشور بر ايران بدون افزايش نفوذ شوروي ، خشنود شد . البته گسترش مناسبات ايران و چين به طور كلي پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران دلايل متعدد ديگري نيز داشت كه مي توان به شرح ذير خلاصله كرد : اعلام سياسيت نه شرقي ، نه غربي ايران ، عضويت ايران در نهضت غير متعهدها ، طرفداري از مسائل جهان سوم ، مقابله مجدانه و شجاعانه ايران در مقابل تجاوز عراق و جنگ تحميلي . به رغم عوامل مثبت فوق و گسترش روابط ايران و چين در زمينه هاي سياسي ، اقتصادي، فرهنگي وعلمي و ابراز حسن نيتهائي كه در موارد مختلف از سوي رهبران چين ، آن كشور در بعضي مواقع ، نگراني خود را نسبت به احتمال صدور انقلاب به كشورهاي منطقه و اثرات آن بر صلح و ثبات منطقه ابراز داشته است . با اينكه در جنگ عراق و ايران ، چين موضع به اصطلاح بيطرفانه اي را اتخاذ كرد، ولي واقعيت امر اين بود كه آن كشور به هر دو طرف درگير در جنگ كمك نمود. رهبران آن كشور معتقدند كه از مداخله در منازعات از طريق مذاكره و ديگر روشهاي مسالمت آميز حل و فصل كرد. در زمان جنگ عراق با ايران ، چيني ها بويژه نگران تحريكات شوري وبهره برداري آن كشور از شرايط بحراني منطقه بودند. دليل اينكه چرا چيني ها حكومت متجاوز عراق را محكوم نكردند ، مي توان در عوامل مختلفي كه به هم وابسته هستند جستجو كرد . با تغييراتي كه در سياست خارجي چين نسبت به آمريكا (همسوئي با آن كشور در مسائل متعدد بين المللي ) و شوروي ( سوءظن در قبال هدفهاي آن كشور ) رخ داد ، آن كشور به مصلحت خود نديد كه بيشتر كشورهاي عربي و آمريكائي را به خاطر طرفداري از يك كشور ( جمهوري اسلامي ايران ) برنجاند . وانگهي چين كه آن زمان قدرت تازه واردي در خاورميانه محسوب مي شد و سياستهاي احتياط آميزي را در قبال كشورهاي عربي اتخاذ مي نمود و در صدد گسترش روابط با آنها بود نمي توانست اين عوامل را ناديده بگيرد . گفته اند كه در زمان جنگ عراق و ايران بعضي از مقامات چيني به طور خصوصي با مردم ايران همدردي كرده و مقاومت مردم ايران در برابر عراق را ستوده بودند. چين كه با تصويب قطعنامه تحريم تسليحاتي ايران از سوي شوراي امنيت مخالفت نمود، از آغاز اين بحران در خليج فارس نگراني شديد خود را نسبت به احتمال بهره برداري شوروي از آن ابراز كردو آن كشور را خطري بزرگتر از آمريكا معرفي نمود. به طور كلي ، مي توان گفت كه چين جهت يافتن جاي پائي براي حضور سياسي – نظامي در خاور ميانه و خليج فارس در دوره هشت ساله جنگ عراق و ايران از فرصتهاي متعددي استفاده كرد و موفق شد. انگيزه جمهوري اسلامي ايران براي توسعه روابط با چين را نيز مي توان در شعار " نه شرقي ، نه غربي " جستجو كرد. چين كه كشوري مستقل ، غير متعهد و آسيائي بود و پيشينه كشوري استمارگر را نداشت ، يكي از مناسب ترين كشورها براي دوستي با ايران محسوب مي شد . از زمان پيروزي انقلاب اسلامي ايران تا امروز ، روابط سياسي دو كشور بتدريج گرمتر و نزديكتر شده است هم اكنون ، امكانات بالقوه قابل توجهي براي توسعه روابط اقتصادي وجوددارد . دودولت در سالهاي اخير علامندي خودرا به ضرورت گسترش مناسبات تجاري ابراز داشته اند . به همين منظور و براي گسترش مناسبات سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي ، علمي و فني هيئتهاي متعددي بين طرفين مبادله شده و سفرهاي مهمي از سوي مقامات عالي رتبه دو كشور صورت گرفته است . مي توان گفت كه امروزه به دليل جايگاه مهم هر دو كشور براي يكديگر ، روابط سياسي آنها با موفقيت خاصي همراه بوده است . شايان ذكر است كه مقامات دو طرف همواره بر اهميت همكاري دراز مدت تاكيد كرده اند . ديدارهاي مهمي نيز كه بين دو كشور صورت گرفته نشان دهنده رابط گرم و گسترده است . بخش دوم روابط بازرگاني ج .ا ايران و چين روابط بازرگاني بين ايران و چين از قديم الايام وجود داشته و جاده ابريشم در هزاران سال پيش راه ارتباط تجاري بين ايران و چين بوده است . كه كالاهاي ايران به چين و كالاهاي چين به ايران و سراسر جهان از آن طريق انتقال پيدا ميكرد. روابط بازرگاني ايران و چين در دهه هاي اخير بخصوص بعد از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد تحولات زيادي بوده است روابط دو كشور در زمينه مبادلات بازرگاني و اقتصادي و انتقال فن آوري حائز اهميت مي باشد. حجم مبادلات بازرگاني حجم مبادلات بازرگاني كالاهاي غير نفتي ايران و چين در سال 1358 حدود 62798 هزار دلار بود كه با نوسانات شديد در دهه شصت ، در سال 1370 به 294952 هزار دلار و در سال 1372 به رقم 560340 هزار دلار افرايش يافت . عليرغم كاهش حجم مبادلات تجاري در سال 1373 از اين سال به بعد حالت صعودي به خود گرفته و در سال 1377 به 747435 هزار دلار افزايش پيدا كرد . گرچه در سال 1378 ميزان مبادلات تجاري با كاهش نسبي مواجه بوده ولي از سال 1379 مجددا" روند صعودي بخود گرفته و در نيمه اول دهه هشتاد بطور يكنواخت افزايش يافته ، بطوريكه در سال 1385 به رقم 3805819 هزار دلار صعود نمود كه قابل ملاحظه مي باشد ( جدول شماره 1) صادرات غير نفتي ايران به چين صادرات غير نفتي ايران به چين در سال 1358 حدود 3223 هزار دلار بود. از سال 1359 تا سال 1363 هيچ كالائي به چين صادر نگرديده است . از سال 1364 مجددا، صادرات ايران به اين كشور آغاز ولي با نوسانات زيادي مواجه شده است كه كمترين آن مربوط ميشود به سال 1365 با 410 هزار دلار و بيشترين آن در سال 1370 به ميزان 16917 هزار دلار بوده است. صادرات كالاهاي غير نفتي ايران به چين در سال 1372 به رقم 228519 هزار دلار افزايش يافته و با كاهش در سالهاي بعد در سال1379 مجدداً به رقم 169976 هزار دلار افزايش يافت. از اين سال به بعد صادرات غير نفتي روند صعودي به خود گرفته و در سال 1384 و 1385 به ترتيب به رقم 529055 هزار دلار و 1052997 هزار دلار افزايش يافت كه قابل ملاحظه مي‌باشد ( جدول شماره 1) . كالاهاي عمده صادرات غير نفتي جمهوري اسلامي ايران به چين در سال 1384 به ترتيب ارزش عبارت بودند از : سنگ آهن بهم فشرده و كنستانتره هاي آن 95/10 درصد ، آهن يا فولاد تخت يا گرم نورد شده بصورت طومار 15/8 درصد ، متانول 78/7 درصد ، پالا اكسيلن 86/5 درصد ، پروپان مايع شده 52/4 درصد ، سنگهاي مرمر ، سنگهاي تراورتن كار نشده 41/4 درصد ،سنگ كروم و كنستانتره هاي آن 94/3 درصد ، پروپان مايع شده 68/2 درصد ، كوپليمرهاي اكرينو نيتريل – بوتادين – استيرن به اشكال ابتدائي 58/2 درصد . واردات ايران از چين واردات ايران از چين در سال 1358 حدود 59575 هزار دلار بود كه با نوسانات شديدي در دهه شصت مواجه گرديد كه كمترين آن مربوط ميشود به سال 1365 با 28468 هزار دلار و بيشترين آن در سال 1370 به ميزان 278035 هزار دلار بود . در دهه هفتاد نيز واردات از چين به غير از سالهاي 1373 ، 1378 ، 1379 سير صعودي پيموده و در سال 1380 به رقم 886839 هزار دلار افزايش يافته است . واردات از چين از اين سال به بعد بطور يكنواخت روند صعودي به خود گرفته و در سال 1384 به 2204314 و در سال 1385 به 2752822 هزار دلار افزايش يافته است كه نشانگر واردات زياد از اين كشور مي باشد ( جدول شماره1) به نظر ميرسد واردات كالا از چين حتي بيشتر از ميزان فوق مي باشد ، بطوري كه همه ساله كالاهاي زيادي از طريق قلمرو مرزي و بطور قاچاق وارد كشور ميگردد كه پيش بيني ميشود ارزش آن بيش از يك ميليارد دلار باشد . كالاهاي عمده وارداتي ايران از چين در سال 1384 عبارت بودند از : تجهيزات و ماشين آلات برقي 3/25 درصد ، ماشين آلات و تجهيزات مكانيكي 3/16 درصد ، سوختها و روغنهاي معدني 5/8 درصد ، دستگاهها و لوازم اپتيك 2/7 درصد آهن و فولاد 1/5 درصد ، پلاستيك و مواد پلاستيكي 5 درصد ، محصولات شيميائي آلي و غير آلي 9/4 درصد، سنگ فلز و خاكستر 1/3 درصد، وسايل نقليه غير ريلي 3/2 درصد ، مس و مصنوعات از مس 9/1 درصد و غيره ... همانطور كه آمار نشان ميدهد موازنه بازرگاني كالاهاي غير نفتي ايران و چين هميشه با كسري تراز تجاري ( به غير از سال 1373 ) مواجه بوده و با توجه به افزايش واردات از چين ، كسري تراز تجاري روند صعودي طي نموده و در سال 1383 به795/1 ميليارد دلار افزايش يافته و در سال 1385 نيز عليرغم دو برابر شدن صادرات غير نفتي به آن كشور با كسري تراز تجاري 699/1 ميليارد دلار مواجه بوده ايم . جدول شماره 1 آمار مبادلات بازرگاني كالاهاي غير نفتي ج.ا ايران با ج.خلق چين از سال 1358 لغايت 1384 سالصادراتوارداتموازنه تجاريحجم مبادلات135832235957556352-62798135904267042670-4267013600137587137587-137587136106113561135-61135136209944799447-99447136308523085230-85230136431225996256840-6308413654102846828058-290581366156435352237879-69165136737383551731779-39255136836824942345741-5310513693594165905162311-169499137016917278035261118-2949521371137458316098178640-4535561372325818331821103302-560340137315723814695310285+304191137472677232353159676-305030137573598241761168163-315359137662135394556332421-456691137792293655142562849-747435137877253613189535936-6904421379169976565419395443-7353951380177099886839709740-106393813811983101043411845101-1241721138223157115410681309497-1772699138326624720622001795953-2328447138452905522043141675259-27333691385105299727528221699825-3805819 ماخذ : آمار مبادلات كالاهاي غير نفتي ايران با كشورهاي جهان وزارت امور اقتصاد و دارائي معاونت امور بين الملل (72-1358) گمرك ج.ا ايران سالنامه آمار بازرگاني خارجي صادرات نفت به چين ارزش صادرات نفت ايران به چين ( به غير از سال 1998) از نظر ارزش روند صعودي داشته و از 347 ميليون دلار در سال 1996 به 427 /5 ميليارد دلار در سال 2006 افزايش پيدا كرده است با توجه به توسعه اقتصادي و صنعتي شدن اين كشور ، چين نياز شديدي به نفت دارد و از نظر فروش نفت، اين كشور بازار مهمي براي ايران محسوب ميگردد. آژانس بين المللي انرژي طي گزارشي مي‌گويد چين يكي از بزرگترين واردكنندگان نفت بوده و نقش موثري در بازار بين المللي نفت دارد و پيش بيني مي كند واردات اين كشور با 26% افزايش در سال 2020 به 400 ميليون تن در سال يا معادل 8 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد . جدول صادرات نفت ايران به چين (2006- 1996) سالمقدار ( ميليون بشكه )ارزش ( ميليون دلار )1996183471997254731998242831999295082000581500200180180020028019622003-23252004-2908200552182006-5427 منابع سيد احمد نخجواني اقتصاد ايران مركز آموزش تحقيقات صنعتي ايران 1382. مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني، تعيين و الويت بندي‌ بازارهاي هدف محصولات پتروشيمي ايران آبان ماه 1384. موسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني مزيت نسبي و توسعه صادرات در ايران، آبان ماه 1371. اتاق بازرگاني و صنايع و معادن تبريز (با همكاري دانشگاههاي تبريز) مجموعه مقالات يازدهمين همايش ملي توسعه صادرات غير نفتي كشور 1385. دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، مباحث كشورها و سازمانهاي بين المللي، جمهوري خلق چين1378. مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني مجموعه مقالات (دومين همايش سالانه سياستهاي بازرگاني و تجارت بين المللي آذر ماه 1378) معاونت امور بين الملل وزارت امور اقتصادي و دارائي آمار مبادلات كالاهاي غير نفتي ايران با كشورهاي جهان از سال 1358 تا سال 1372 سفارت جمهوري خلق چين در ايران، چين در يك نگاه 1383. گمرك ج.ا. ايران سالنامه آمار بازرگاني خارجي جمهوري اسلامي ايران سالهاي مختلف - Gregory C.chow china's Economic Transformation Black well publishers LTd. 108 cowleg Road Oxford ox4 1JF UK 2002. - EIU, Country profile, Different issues. - Internet, Different Resourses. - Nicholas Lardy china in the world Economaly institute for international Economics 1994. - Ronald C.keith. china as a Rising world power and its Response to Globazation. London : Routledge, 2005.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته