دانلود ديدگاه امام در مورد زنان (docx) 22 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 22 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مقدمه
در طول تاريخ افراد زيادي در مورد حقوق زنان سخن گفته اند، اما سخن و رفتارشان باهم يکسان نبوده است، اما حضرت امام خميني(ره) يکي از افرادي است که حرف و سخنش با عمل و کردارش در رابطه با زنان يکسان بوده است.ما به مناسبت 14 خرداد ماه سالروز رحلت حضرت امام خميني(ره) به بيان مطالبي در خصوص نظرات امام در مورد بانوان مي پردازيم.
زن و مرد داراي يک حقيقت وجودي هستند.
در دين مقدس اسلام که از جانب خداي متعال بر پيامبر اکرم(ص) نازل شده است: بيان شده است که زن و مرد با يک حقيقت وجودي آفريده شده اند و هر دوي آنها از يک حقيقت سر چشمه گرفته اند و قرآن کريم به طور کلي تفاوتهاي بين زن و مرد را به طور کلي نفي مي کند. همان کسي که در مرحله آفرينش از يک حقيقت سخن مي گويد، در مرحله عمل و تکليف نيز از هر دوي آنها به عنوان انسان ياد مي کند. و مي فرمايد: ان اکرمکم عندا.. اتقاکم(1)
حضرت امام خميني(ره) نيز بر اين نکته تاکيد دارد: و مي فرمايد: از نظر حقوق انساني تفاوتي بين زن و مرد نيست، زيرا که هر دو انسان هستند، زن حق دخالت در سرنوشت خويش را همانند مرد دارد. بله در بعضي موارد تفاوت هايي بين زن و مرد وجود دارد که به حيثيت انساني آنها ارتباط ندارد.(2)
مادر موجودي بي همتا
يکي ديگر از مسايلي که بسيار مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، نقش والاي زنان به عنوان مادر بوده است.در اين مورد مي فرمايد: شما خانم ها شرف مادري داريد که در اين شرف از مردها جلو هستيد، و مسئوليت تربيت بچه را در دامن خودتان داريد، اول مدرسه اي که بچه دارد، دامان مادر است، مادر خوب بچه خوب تربيت مي کند و خداي نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بيرون مي آيد و چون بچه ها آن علاقه اي که به مادر دارند به هيچ کس ندارند و در دامن مادر هستند با تمام چيزهايي که دارند، آرزوهايي که دارند خلاصه مي شود در مادر و همه چيز را در ما در مي بينند حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه ها اثر دارد.(3)
حضور در سازندگي
يکي ديگر از صحنه هاي حضور زنان بعد از جنگ تحميلي، سازندگي ويرانه هاي شهرهاي مورد حمله بوده است.
حضرت امام(ره) در اين مورد بيان داشته است:
“همه ملت ايران، چه بانوان و چه مردان بايد اين خرابه اي که براي ما گذاشته اند، بسازند، با دست مرد تنها درست نمي شود. مرد و زن بايد اين خرابه را بسازند.”(4)
مشارکت سياسي
بانوان ايراني به برکت انقلاب اسلامي و راهنمايي هاي حضرت امام(ره) از بينش سياسي خاصي بهره مند شدند:
- بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در اين مورد بيان کرده است:
زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد، زنها در جمهوري اسلامي بايد راي بدهند همان طوري که مردان حق راي دارند، زنها هم حق راي دارند.(5)
بينش امام خميني در ارتباط با زن در عرفان اسلامي و ابن عربي
عرفا مسئله وجود زن را از ديدگاه ديگري مورد بحث قرار داده و سعي كردهاندمقام و موقعيت زن را از يك ديدگاه وجودي و الهي تبيين كنند. ذكورت و انوثت، يامرد و زن بودن ميبايد معلل به علل حقيقي وجودي باشد و مادام كه ما اين مسئله رااز يك ديدگاه وجودي الهي تبيين و تعليل نكرده باشيم نميتوانيم گفت كه ما به رازآفرينش زن پي بردهايم در حالي كه ميبينيم متفكران ديگر، غالباً مسئله را از يكديدگاه سطحي و ظاهري مورد تحليل و بررسي قرار دادهاند، نظر عرفا، خاصهعرفاي كامل مكمل درباره شأن و مقام وجودي زن چيزي ديگر بوده است. كه ما دراينجا به بيان برخي از اقوال آنان در اين خصوص ميپردازيم. در اين جا نظر ابن عربيكه يكي از عرفاي نامي است را مورد بررسي قرار ميدهيم.
يكي ا ز مسائلي كه ابن عربي در كتاب فصوص الحكم مطرح ميسازد مقام زن ومرتبه او در نظام وجود است و جالب اين كه ابن عربي اين مسأله را در يكي ازمهمترين فصولي كه به مقام محمدي اختصاص داده مطرح ميسازد. شايسته ذكراست كه ابن عربي در اين كتاب درباره بيست و هفت پيامبري كه نام آنها در قرآن ذكرشده است، بحث ميكند و در هر فصي از فصوص اين كتاب با اشاره به آيات ورواياتي كه درباره پيامبري وارد شده است به بحث درباره مقام و مرتبه آن پيامبر ومنزلت او در مدارج معرفت و قرب الهي ميپردازد. در آخرين فص از فصوص اينكتاب كه در حقيقت خاتم فصوص است ابن عربي به مسئله مقام زن و محبت او، سهماو در معرفت الهي، اشاره ميكند و آن را از اختصاصات مقام محمدي كه كمال مرتبهنبوت است ميداند بحث درباره مقام و شان الهي زنان بخش اعظم فص محمدي راشامل ميشود.
تمامي بحث ابن عربي درباره اين حديث نبوي است كه جُبِّبَ اِليَّ مِنْ دُنياكَمثَلاثٌ، النِشاءُ وَ الطيبُ و جُعِلَتْ قُرّةُ عَيني فِي الصَلوةِ؛ يعني خداوند از اين دنيايشما محبت سه چيز را در دل من قرار داده است، زنان، عطر و نماز و نور ديده وآرامش دل را در نماز قرار داده است. ابن عربي سعي ميكند با بحث درباره اينحديث مقام ممتاز حضرت رسول (ص) را در ميان پيامبران الهي مشخص سازد و ازاين رهگذر دو مسأله محبت و معرفت الهي را كه اين حديث بر آن دلالت ميكند وكمال نوع انسان در آن نهفته است و كمال آن در مرتبه حقيقت محمديه به ظهوررسيده است گوشزد نمايد.
به نظر ابن عربي ازا بن حيث محبت زن در وجود مرد سرشته شده است كه زنجزئي از حقيقت مرد است و اين شوق متقابل مرد به زن نمودار شوق اصل به فرع وفرع به اصل خويش است.
بشنوازني چون حكايت ميكندو از جدائيها شكايت ميكند
كزنيستان تا مرا ببريده اندازنفيرم مرد و زن ناليدهاند
هركسي كود و رماند از اصل خويشبازجويد روزگار وصل خويش
پس هر اصلي طالب فرع و هر كلي مشتاق به جزء است و در واقع محبت زنانفرعي است از يك اصل وجودي و محبت كلي كه در همه كائنات سريان دارد و آنحب الهي يا حب حق به خلق است كه اصل وجود و ايجاد است و اگر اين حبوجودي در ميان نبود از عالم و آدم خبري نبود. چنانكه در حديث آمده است كهكُنْتُ كَنْزاً مَخْفياً فَاَحْبَيْتُ اَنْ اُعْرَفٌ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِكَيْ اُعْرَفْ
اما حب الهي دو جنبه مختلف دارد يكي حب حق به خلق و ديگري حب وشوق خلق به حق است. اما شوق حق به خلق شديدتر از شوق خلق به حق است،چنان كه در حديث قدسي خطاب به حضرت داود آمده است كه «يا داود اِني اشدشوقاً اليهم» يعني از داود شوق من به لقاي بندگان من بسي بيشتر از اشتياق آنان بهديدار فن است. ابن عربي در اين رهگذر دلايلي را ميآورد مبني بر اين كه شوق اصل،به فرع، بسي بيشتر از شوق فرع به اصل خويش است، چون فرع در حقيقت چيزيجز اصل نيست و شوق فرع به اصل در حقيقت شوق اصل به خويشتن است كه درمظهر عبد مشتاق اشتياق به خويش است. پس اشتياق حق به خلق شامل اشتياقخلق به حق نيز ميشود و بر هر دو معناي اشتياق دلالت ميكند و از اين حيث بسيكاملتر از اشتياق عبد و خلق به حق است.محبت از نظر ابن عربي به نحو دوام ميان حق و خلق وجود دارد و مادام كه حبو محبت دوام دارد شوق لقا و وصال هم علي الدوام استمرار خواهدداشت، زيراظهور حق در عالم، در صور خلق دائمي است و علت آن نيز حب ذاتي حق برايظهور و اظهار است و چون لازمه حب فناي مطلق است، او موجودات عالم را فانيدر اين محبت ميبيند. وجود به مثابه دايرهاي است از محبت كه آغاز آن فراق و پايانآن وصال است.اين لقاي الهي در اين عالم براي اهل شهود و مقربان الهي حاصل ميشود،كساني كه در اين عالم از تعينات و انيات مجازي خويش فاني شده و از قيود طبيعتو مشتيهات نفساني بريده و به موت ارادي كه همان مرتبه فنا باشد متحقق گشته و باتحقق به مرتبه فنا به كمال محبت و عين قرب رسيده باشند. كمال ظهور اين حب دراين عالم، از ديدگاه ابن عربي، در مظهر انساني آن، در محبت ميان مرد و زن ديدهميشود و خود بيان كاملي در اين نشأه ناسوتي از مرتبه فناست كه به تعبير او در نكاحبه منصه ظهور ميرسد. محبت انساني جوهاي از مشاهده نور جمال حق است كه ازافق وجود زن تجلي كرده است.
بازهم ابن عربي در ارتباط با همين حديث نبوي مقام ممتاز زن را از ديدگاهديگري مورد توجه قرار ميدهد. انسان از نظر او مظهر جامعه اسما و صفات الهياست و در نشأه وجود، انسان ظهور تجلي اسماء و صفات حسناي الهي است. انسانبه مصداق فاذا سويته و نفخت فيه من روحي، به مرتبه توبه و اعتدال وجودي رسيدهو در نتيجه شايسته نفخ روح الهي گشته است و فرشتگاه مأمور به سجده آوردنبروي شدهاند. پس نفس انساني نفخه ايست الهي كه در آن همه كمالات، ظهور وبروز يافته است. در نتيجه معرفت نفس، بهترين راه براي معرفت رب است بلكهبمصداق من عرف نفسه فقد عرف ربه تنها طريق كامل جهت معرفت ربوبيت حقاست و انسان به جهت تحقق به حقيقت اسماء، و به اندازه ظهور آنها در مظهر وي،علم شهودي به آنها كسب ميكند. انسان به تعبير ابن عربي در حكم آيينه و مرآتياست كه خداوند كمالات خويش را در آنها مشاهده ميكند. چنان كه در فص آدمياز كتاب فصوص الحكم به اين معني اشاره دارد كه چون خداوند سبحانه و تعالياراده كرد كه اسماء حسناي خويش را در مرتبه خارج از ذات خويش مشاهده كند وسر اسماي خويش را بر خويش اظهار نمايد عالم را به مانند آئينهاي آفريد، زيرا بهتعبير وي، ديدن خود را در ذات خود به مانند ديدن خود در امر ديگري كه براي آنبه مانند آئينه باشد نيست. اما عالم بدون آدم مانند كالبدي بي روح و آئينهاي فاقدجلا بود و وجود آدم عين جلاي اين آئينه و روح اين كالبد است و عالم ما آفرينشآدم به كمال وجود و غايت ايجاد رسيده است و به همين جهت وي از آدم به انسانالعين وجود، يا مردمك چشم عالم تعبير ميكند، فانه به ينظر الحق الي خلقهفيرحمهم، بدين معني كه خداوند بواسطه وجود او به خلق نظر مينمايد و فيضوجود و رحمت رحماني ايجادي را، بر عالم افاضه مينمايد.
اما در نظر ابن عربي كمال شهود حق، در مظهر عالم و آدم در وجود زن، يا بهتربگوئيم در مرآت وجود او متحقق ميشود و گوئي در نظر او لفظ «مرأة» در زبانعربي كه بمعناي زن است بالفظ «مرآة» كه به معناي آئينه است تناسب تام دارد. زن ازنظر او آئينه تمام نماي كمالات الهي و مجلاي تا صفات جمال است. اگر مرد، حقرا در آئينه وجود خويش مشاهده كند، اين شهود و معرفتي كه از آن حاصل ميشودجنبه انفعالي دارد. اما اگر خويش را در مرآت وجود زن مشاهده نمايد. اين شهوديتام و كامل است. زيرا حق را در دو مظهر فعلي و انفعالي مشاهده كرده است. به هرحال از نظر ابن عربي، زن نه تنها كاملترين مظهر حُبِّ الهي است، بلكه مجلاي تام وكاملي از ظهور كمالات حق در خلق است و مرآتي است كه در آن عارف و اصل،اسماء و صفات و كمالات حق را مشاهده مينمايد. به همين جهت است كه درحديث شريف حبب الي ... سخن از زن بميان آمده و سر اين كه حضرت رسول (ص)در آنزنان را بر ديگران (عطر و نماز) مقدم داشته است از اين بيان روشن ميشود.... صلاح و فساد يك جامعه از صلاح و فساد زنان در آن جاعمه سرچشمه ميگيرد.
يك مادر ممكن است بچهاش را خوب تربيت كند و آن بچه يك امت را نجاتدهد و ممكن است بد تربيت كند و آن بچه موجب هلاك يك امت شود.
امام خميني قدس سره الشريف
تبیین دیدگاههای فرهنگی حضرت امام خمینی به ویژه دربارة نقش زن در جامعه
روز دوشنبه 23 خرداد 84 (13 جون 2005) سمینار مذکور با همکاری مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه یو.پی. فیلیپین در محل این دانشگاه برگزار شد. در این سمینار که به مناسبت ایام ارتحال جانسوز امام بزرگوار از ساعت 13 تا 30/18 با بیش از سیصد نفر از شرکتکنندگان شامل سفیر و اعضاء سفارت جمهوری اسلامی ایران، مقامات بلندپایه دانشگاه، جمع کثیری از متفکران و محققان دانشگاهی و تعدادی از دانشجویان ایرانی شاغل در دانشگاههای فیلیپین برگزار گردید. پیامها و سخنرانیهایی در خصوص دیدگاههای فرهنگی امام خمینی به ویژه دیدگاههای ایشان پیرامون نقش زن در خانواده، آموزش، علوم، فرهنگ و سیاست مورد بحث و تبادلنظر قرار گرفت.سمینار با نواختن سرودهای ملی جمهوری اسلامی ایران و فیلیپین آغاز و آیاتی از قرآن کریم توسط استاد عبدالمنعم سلیمان قاری بینالمللی قرآن تلاوت گردید، سپس آقای رکنی رایزن فرهنگی پیام خویش را ارائه کرد. ایشان در آغاز مقدم میهمانان و شرکتکنندگان در سمینار را، به مناسبت شانزدهمین سالروز ارتحال امام بزرگوار، گرامی داشت. رایزن فرهنگی در ادامه سخنان خود گفت: امام با اقتداء به سیره رسول اکرم(ص) و جد بزرگوارش امام حسین(ع) به پاخاست و منادی استقلال، سربلندی ایران و عزت اسلام و پیروان آن در قرن بیستم گردید. سخنران مذکور در بخش دیگری از سخنان خود امام راحل را پرچمدار اسلام ناب محمدی خواند و آن را اسلامی توصیف کرد که سرلوحه آن دفاع و حمایت از محرومین، مستمندان و پابرهنگان است. نامبرده خاطرنشان کرد: امام به حق نظریه جداییناپذیر بودن مقوله دین و سیاست را در جهان معاصر ارائه کرد و تأیید نمود، دستورات الهی که در احکام اسلامی متجلی شده است میتواند تمامی زوایای زندگی بشری را در جهت نیل به سعادت و رستگاری و شکوفا شدن استعدادها دربرگیرد.ایشان سپس با رد نظریه مارکسیسم مبنی بر تخدیری بودن دین در جامعه، اقدامات امام را نافی این نظریه برشمرد. ایشان بر عزم ملت بزرگ و مقاوم ایران تحت رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای برای پاسداری و دفاع از آرمانهای بلند امام و دستیابی به پیروزیهای دیگر در حیات بشری معاصر تأکید کرد و در پایان ضمن عرض تسلیت به حضرت ولیعصر(عج) و مقام معظم رهبری و برادران و خواهران ایمانی، توفیق همگان را از خداوند متعال خواستار شد. لازم به ذکر است اشعاری از حضرت امام در بین سخنرانی به زبانهای فارسی و انگلیسی قرائت گردید.پس از آن آقای سریو کائو رئیس دانشگاه یو. پی. شعبه مانیل پیام خویش را قرائت نمود. نامبرده پس از تعارفات معمول، مقدم میهمانان را به دانشگاه یو.پی. گرامی داشت و از اقدامات مشترک بخش فرهنگی و مؤسسه مطالعات دانشگاه یو.پی. از سوی خود و خانم دکترامر لیندا رومن ریاست عالیه دانشگاه یاد شده تشکر کرد.خانم دکتر کارمن ابوبکر از فرهیختگان دانشگاهی و رئیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه یو.پی. به عنوان سخنران بعدی در پیام خویش به سمینار ضمن تشریح حرکت امام خمینی در رهبری انقلاب اظهار داشت:ایستادگی قدرتمندانه امام در مقابل ستمگران، انقلاب اسلامی را به پیروزی رسانید. او امام را فیلسوف، فقیهی عالیقدر، شاعر، نویسنده و رهبری بزرگ خواند و با بیان فرازهایی از سخنان آن بزرگوار خواستار در دسترس قرار گرفتن اطلاعات دقیقتر به بانوان شد و افزود: زنان سراسر جهان نیمی از جمعیت جهان و به طور طبیعی جمعیت زنان مسلمان نیز نیمی از جمعیت کل مسلمانان را تشکیل میدهند، نیمی که مسئولیت پرورش نسل آینده را به عهده دارند.آنگاه آقای دکتر فرانسیسکو «نمنزو» از شخصیتهای برجسته دانشگاهی و رئیس سابق دانشگاه یو.پی. که از چهرههای شناخته شده و با نفوذ در معادلات سیاسی اجتماعی فیلیپین محسوب میشود به عنوان سخنران اصلی سمینار سخنان خویش را بیان کرد. دکتر نمنزو که در حال حاضر استاد و محقق رشته علوم سیاسی دانشگاه است اذعان نمود: از سفر کوبا و چند نقطه دیگر پس از چهل ساعت پرواز به فیلیپین رسیدهام تا در سمینار شرکت کنم و این به خاطر دعوتی بود که سفیر ایران به عنوان یک دوست از من کرد. او افزود: قبلاً امام خمینی را نمیشناختم، تنها اسمی از او آنهم از طریق اخبار کشورهای غربی شنیده بودم. پس از مطالعه کتابهایی که از سوی سفارت جمهوری اسلامی (رایزنی فرهنگی) برایم ارسال شد امام خمینی و ایران را که قبلاً از طریق سی.ان.ان. شناخته بودم به شکلی دیگر و مردمی یافتم که دوستان ما هستند، ایرانی که جورج بوش آن را یکی از محورهای شرارت نامیده بود. او ادامه داد: در زمان تصدی ریاست دانشگاه یو.پی.، مایل بودم درخصوص تبادل استاد با ایران اقدام کنم زیرا دارای قرارداد مبادله با دانشگاه تهران بودیم و میخواستم دو نفر از استادان مرکز مطالعات آسیایی را اعزام کنم تا در مورد اقتصاد، فرهنگ و سیاست پنج مقاله تحقیقی تهیه کنند امّا متأسفانه بودجه دانشگاهی ما اجازه چنین کاری را نداد، حال صحبت از کشور دوست ایران میکنیم که با امکانات ما مورد حمله آمریکا در طبس قرار گرفت و بالگردهایی که در حمله به طبس شرکت داشتند و در اثر طوفان با یکدیگر برخورد کرده و همراه شماری از نیروهای آمریکا از بین رفتند از پایگاههای آمریکا در فیلیپین به سوی ایران پرواز کرده بودند و این اقدامی بود که دولت وقت فیلیپین مسئول آن است زیرا اقدام آمریکا در حمله به کشوری از خاک ما خلاف موافقتنامه دوجانبه نظامی فیلیپین و آمریکا بود. سخنران مذکور در بخش دیگری از سخنان خویش گفت: در حال حاضر آنچه که در مورد ایران و وضعیت زنان آن کشور میدانم به شما مسیحیان حاضر در جلسه توصیه میکنم به یادداشتها و سوابق موجود در کلیسا مراجعه کنید و ببینید کلیسا خود برای زنان چه جایگاهی را در گذشته قایل بوده است، آنوقت از جایگاه زن در اسلام و جمهوری اسلامی انتقاد کنید. او افزود: به دانشگاه یو.پی. توصیه میکنم یک دوره آموزشی به نام «اسلام و نه گرویدن به آن» در دانشگاه یو.پی. برگزار کنند که به دانشجویان غیرمسلمان بیاموزند اسلام چیست.خانم روئه نا آلونتو همسر مولانا آلونتو از علمای برجسته مسلمان در میندانائو که قبلاً نیز به جمهوری اسلامی سفر کرده بود مقاله خویش را با عنوان «دیدگاه امام خمینی در مورد نقش زن در اجتماع» به ویژه در خصوص خانواده، آموزش، علوم، فرهنگ و سیاست ارائه کرد. نامبرده ماه ژوئن را یادآور شانزدهمین سالگرد درگذشت فردی نمونه در قرن بیستم ذکر کرد و تأکید نمود امام پیرو راستین پیامبر اسلام(ص) و بزرگترین رهبر زمان ما بود. خانم آلونتو در بخش دیگری از مقاله خویش خاطرنشان کرد: انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام، زمانی پدیدار شد که مسلمانان در پایینترین سطح اجتماع خود بودند و «جاهلیت نو» به سرکردگی استکبار شرق و غرب و ایادی آنها بر جهان حکمفرما بود. نویسنده مقاله انقلاب اسلامی را مایه سربلندی مسلمانان و مظلومین سراسر جهان خوانده و آنرا عاملی دانست که قرآن کریم و سنت را جایگزین خرافات و آگاهی را جایگزین جهل نمود و اسلام را در مرکزیت معادلات زمان قرار داد. سخنران مذکور ضمن یادآوری خاطره زنان بزرگ صدر اسلام سهم بالای زنان ایران را در انقلاب اسلامی تحت رهبریهای امام خمینی ستود و به استناد نظرات امام، زنان مسلمان را سردمدار انقلاب فرهنگی جنبشهای اسلام دانست.خانم کلاریسا آنجلس استاد و محقق دانشکده علوم سیاسی دانشگاه یو.پی. که تاکنون مقالات متعددی از وی منتشر شده است، مقاله خود را تحت عنوان، زن و ملت از دیدگاه امام خمینی قرائت نمود. نویسنده با تأکید بر بیانات امام مبنی بر سقوط ملتی که زنان شجاع از آنها گرفته شود گفت: من مسلمان، ایرانی، و نیز مرد نیستم و مقاله خود را از دیدگاه یک مسیحی فیلیپینی نمینویسم بلکه از دیدگاه مردی بزرگ چون آیتالله خمینی مینویسم که ایران را متحول کرد.
یکی از مهمترین الگوهای دینشناختی حضرت امام در حوزه مسایل زنان که در واقع وجهی اساسی در تمایز میان اندیشه و نگاه ایشان و بسیاری از بزرگان دیگری که از زبان دین سخن میگفتند و میگویند، به شمار میرود، اصل و محور فراگیر و گستردهای است که در اینجا با عنوان مسؤولیت و دخالت در سرنوشت از آن نام میبریم.آنچه در این بخش مورد نظر است عمدتا از وجهه نظر مسؤولیت عملی زن در دو حوزه فرد و جامعه است و نگاهی به بعد کلامی و مباحث انسان شناختی ندارد.در آن زمینه به همان شرحی که در محور «خوشبختی، کالای مشترک» ، آمد بسنده میکنیم. تردیدی نیست و کسی نیز نمیتواند تردید کند که زن نیز یکسان با مرد، در سرنوشتخود دخیل است و پاسخگوی عمل خود میباشد.مدار تکلیف و مسؤولیت، عبارت است از اراده و اختیار و آزادی عمل از یک سو، و خرد و آگاهی از سوی دیگر.و هر انسانی، زن یا مرد، در گرو دستاوردها و اکتسابات خود است، چه خوب و چه بد: کل نفس بما کسبت رهینة(1) و : لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت(2) . در اینها تردیدی نیست و کسی نیز تردید نکرده است و نیازی به شرح و بسط آن نمیباشد.آنچه در این مختصر از منظر دینشناسی امام به آن اشاره میکنیم، همسانی زن و مرد و مسؤولیت مشترک آنان در حوزه عمل بانوان بویژه در زمینههای حضور اجتماعی میباشد.مظاهر حضور اجتماعی اعم از تلاشهای فرهنگی، آموزشی، سیاسی و هنری، تحصیل، اشتغال، و تولیدات صنعتی، کشاورزی و دامی و دیگر فعالیتهای اجتماعی با «حفظ جهات شرعی» اختصاص به قشری یا جنسی خاص ندارد و زنان نیز نه تنهاحق پرداختن به آنها را دارند بلکه در بسیاری موارد تکلیف دینی و اجتماعی آنان به شمار میرود و تلاش حضرت امام نیز طی سالهای مبارزه و پس از آن، از جایگاه مرجعی بزرگ و رهبری که فقط و فقط از موضع احکام دین و تکالیف اسلامی سخن میگوید، مصروف این شد که بانوان را به صحنه آورد و از قید و بندهای خرافهای و محرومیتهای خودساختهای که بر تلاش اجتماعی و نقشآفرینی آنان با توطئه دشمنان و ناآگاهی توسط برخی دوستان بسته شده بود بگشاید و آنان را به مرحلهای از رشد و بالندگی برساند که در ردیف یکی از افتخارات خود و جامعه اسلامی در آغاز وصیتنامه سیاسی الهی خویش اعلان کند: «ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنههای فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان، در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند...و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بیاطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نمودند(3) . »
اصل همسانی زن و مرد در جایگاه اجتماعی و حضور سازنده و فعال در صحنههای مختلف جامعه به عنوان یک انسان مستقل، امری نیست که آشنایان به اسلام بیآلایش و رها از داوریهای پیشساخته و تکلفهای خودساخته، به آن اذعان نداشته باشند.مفسر عالیقدر، علامه طباطبایی در شرح جایگاه اجتماعی زن در بیانی کلی مینویسد : و اما وزنها الاجتماعی: فان الاسلام ساوی بینها و بین الرجل من حیث تدبیر شؤون الحیاة بالارادة و العمل فانهما متساویان من حیث تعلق الارادة بما تحتاج الیه البنیة الانسانیة فی الاکل و الشرب و غیرها من لوازم البقاء، و قد قال تعالی: «بعضکم من بعض» (4)) ، فلها ان تستقل بالارادة و لها ان تستقل بالعمل و تمتلک نتاجها کما للرجل ذلک من غیر فرق، «لها ما کسبت و علیها ما اکتسبت». محصول این بخش سخن علامه این است که زن در برآوردن نیازهای انسانی و اجتماعی خویش با مرد یکسان است و میتواند مستقلا تصمیم بگیرد و مستقلا عمل کند و مالک دستاوردهای خود است.
در نگاه ایشان تنها دو ویژگی در زن است که طبعا و به مقتضای آن دو، مسؤولیتهای خاصی را متوجه او میسازد: احدیهما: انها بمنزلة الحرث فی تکون النوع و نمائه فعلیها یعتمد النوع فی بقائه فتختص من الاحکام بمثل ما یختص به الحرث، و تمتاز بذلک من الرجل.
و الثانیة: ان وجودها مبنی علی لطافة البنیة و رقة الشعور، و لذلک ایضا تاثیر فی احوالها و الوظائف الاجتماعیة المحولة الیها(5) . «آن دو ویژگی، یکی جایگاه و مسؤولیت زن در چرخه شکلگیری وجود آدمی و رشد آن است که بقای نسل متکی بر این جایگاه است و طبعا در «تشریع» و تنظیم مناسبات اجتماعی به مقتضای آن و نه بیشتر، احکام و مسؤولیتهایی را متوجه او میسازد، و دوم، ساختار لطافتآمیز و ظرافتهای ادراکی وی است که به گونهای در مسؤلیتهای محوله به او تاثیرگذار میباشد» و شرح آن در بخش دیگری از همین نوشته با عنوان «عاطفه زن، نقطه عطف زندگی» آمده است. حضرت امام به مقتضای شناخت همه جانبه و عمیقی که از آموزههای دینی دارند - به شرحی که در مقدمه گذشت - رسالتخود و انقلاب اسلامی را دستیابی زنان به مقام والای انسانی میدانند، به گونهای که بتواند در سرنوشتخود دخالت کند: ما میخواهیم زن به مقام والای انسانیت برسد. زن باید در سرنوشتخودش دخالت داشته باشد. (6) اگر قرآن کریم سرنوشت جوامع را به دستخود آنان میداند و پیشرفت و تحولات نیک آن را در سایه تلاشهای آحاد جامعه معرفی و انحطاط اخلاق و فرهنگ و زوال نعمتها و شکست تمدنها را نیز ناشی از عملکرد خود مردم میشمارد(8) این «مردم» اختصاص به گروهی خاص ندارد.جلوهای از این اصل قرآنی همان است که در سخنان امام بارها بر آن تاکید شده است; از جمله اینکه: اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان طوری که مرد در همه شؤون دخالت دارد، دخالت میدهد. (9) حضرت امام چنان که اشاره شد، دخالت در سرنوشتخود و شؤون اجتماعی را نه تنها حق بانوان بلکه تکلیف شرعی و به عنوان عمل به وظیفه دینی و اجابت دعوت الهی میشمارند و این، آن الگویی است که ما را در شناختبیشتر دین یاری میدهد و یک عامل اساسی در برتری اسلام در تکریم شخصیت زنان و حمایت از حقوق اجتماعی و سیاسی آنان و تاکید بر مشارکت و حضور آنان در عرصههای مختلف اجتماعی در مقایسه بادیگر مکاتب و نظامها است. این بانوان را کی بسیج کرده که در همه شؤون کشور دخالت میکنند و دخالت بجایی همه میکنند؟ اینها را کی، اینها را خدا دعوت کرده است.
اینها لبیک برای خدا دارند میگویند. (10) پیامبر اکرم (ص) دعوت خویش را از روز نخست متوجه همه اقشار اجتماعی میدانست.دومین فردی که به او ایمان آورد یک زن بود که تا آخر نیز به پای ایمان خویش ایستاد و آنهمه فداکاری کرد و نام خویش را به عنوان یکی از چهار زن برگزیده جهان توحید ثبت نمود.زنان در همه صحنهها حضور داشتند، حضوری مسؤولانه و از سر ادای وظیفه دینی و رسالت ایمانی خود.حضوری که در پاسخ به ندای پیامبر (ص) بود.در نخستین بیعتی که با پیامبر (ص) پیش از هجرت در عقبه، از جانب چند نفر از مردم یثرب که هنوز نام «مدینه» را نیز به خود نگرفته بود، صورت گرفت، از زنی به نام هفراء دختر عبید بن ثعلبه نام برده شده است و در همیتحضور وی همان بس که برخی علت نامگذاری آن بیعتبه «بیعة النساء» را همین میدانند.در بیعت دوم سال بعد نیز حداقل دو زن حضور داشتند.در بیعت عمومی مردم مکه هنگام فتح آن نیز همه شرکت جستند.قرآن کریم نیز به مساله استقبال زنان از بیعت پرداخته و پیامبر (ص) را موظف بهپذیرش آن کرده است.(11) در جریان هجرت نیز که یک امر حیاتی برای مسلمانان بود، چه در هجرت مخفیانه به حبشه که از جمع حدود یکصد نفر مهاجران، نزدیک 20 نفر زن شرکت داشت، و چه در هجرت به مدینه، پیش از هجرت پیامبر (ص) و پس از آن که مسلمانان اموال خویش را در مکه نهاده و به دنبال پیامبر (ص) روانه مدینه میشدند و حدود 500 کیلومتر راه را با دشواری بسیار طی میکردند. حضرت امام در باب ضرورت مشارکتبانوان در آنچه که به سرنوشت جامعه اسلامی مربوط میشود، در حوزههای مختلف اجتماعی، بیانات بسیاری دارند که پرداختن به همه نکات و آموزههای آن از مجال بحثبیرون است.آنچه در این مختصر بازگو میشود تنها اشاراتی بس کوتاه، آن هم به بخشی از محورها و عناوین است، افزون بر آنچه در سایر بخشهای مقاله آمده است.
مشارکتسیاسی: یکی از محورهایی که در حضور اجتماعی بانوان، سخت مورد تاکید حضرت امام است، مساله مشارکتسیاسی آنان میباشد: زن باید در سرنوشتخودش دخالت داشته باشد.زنها در جمهوری اسلامرای باید بدهند.همان طوری که مردان حق رای دارند، زنها حق رای دارند. (12) همان طوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند.زنها هم باید در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند. (13) آنچه در این نوشته، به عنوان محور اصلی دنبال میشود، این نکته اساسی است که حضرت امام اینها همه را از موضع دین و در جایگاه معرفی اسلام بازگو میکنند.و چهرهای که از دین و شریعت ترسیم میکنند جز این نیست که بانوان دوشادوش مردان در عرصههای مختلف اجتماعی و شؤون زندگی حضور فعال و مسؤولانه دارند: خانمها برای اینکه یک چیزی مثلا دستشان بیاید، - یک - یا فرض کنید که صاحب منصب بشوند نمیآیند بیرون خودشان و بچههایشان را به کشتن بدهند.این اسلام و قرآن است که خانمها را آورده استبیرون و همدوش مردها بلکه جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرد.(14) حضور در عرصه سازندگی: یکی دیگر از صحنههای مشارکت فراگیر، مساله سازندگی همه جانبه کشور و جامعه است که هیچ کس نباید و نمیتواند تردید کند که بدون حضور فعال بانوان جامعه اسلامی بتوان در این مهم توفیق کامل به دست آورد.در این خصوص نیز حضرت امام، تاکیدهای زیادی دارند: همه ملت ایران، همه ملت ایران، چه بانوان و چه مردان باید این خرابهای که برای ما گذاشتهاند، بسازند.با دست مرد تنها درست نمیشود، مرد و زن باید با هم این خرابه را بسازند. (15) زنان شیردل و متعهد، همدوش مردان عزیز به ساختن ایران عزیز پرداخته چنانکه که به ساختن خود در علم و فرهنگ پرداختهاند و شما شهر و روستایی را نمییابید جز آنکه در آنها جمعیتهایی فرهنگی و علمی از زنهای متعهد و بانوان اسلامی ارجمند به وجود آمده است. (16)حضرت امام اساسا معنای آزادی صحیح بانوان را نیز همین میشمارند که آنان بتوانند با حفظ شؤون دینی و انسانی خود، در سازندگی کشور نقش ایفا کنند: امروز زنان در جمهوری اسلامی همدوش مردان در تلاش سازندگی خود و کشور هستند و این است معنای آزادزنان و آزادمردان، نه آنچه در زمان شاه مخلوع گفته میشد، که آزادی آنان، در حبس و اختناق و آزار و شکنجه بود.(17) تلاش فرهنگی: یکی از عرصههای حضور اجتماعی که از منظر دینی، بانوان وظیفه دارند در آن مشارکت فعال داشته باشند، تلاش در عرصه فرهنگ به معنای وسیع کلمه است.و حضرت امام، بارها بر این مهم که طبعا بخش عمدهای از حیات اجتماعی را در بر میگیرد تاکید کردهاند: شما میدانید که فرهنگ اسلام در این مدت مظلوم بود، در این مدت چند صد سال، بلکه از اول بعد از پیغمبر سلام الله علیه تا برسد به حالا فرهنگ اسلام مظلوم بود، احکام اسلام مظلوم بودند، و این فرهنگ را باید زنده کرد و شما خانمها همان طوری که آقایان مشغول هستند، همان طوری که مردها در جبهه علمی و فرهنگی مشغول هستند، شما هم باید مشغول باشید.(18) مشارکت در نظارت عمومی: نظارت فعال و متعهدانه بر آنچه در جامعه اسلامی بویژه در اجزاء نظام اسلامی میگذرد و تلاش برای حسن جریان امور، وظیفهای است شرعی و متوجه همه افراد جامعه، چه زن و چه مرد.زن نیز باید در نظارت بر امور، خود را مسؤول بداند. نظارت مسؤولانه علاوه بر آگاهیهای لازم، نیازمند حضور فعال و اظهار نظر در مسایل است: باید همه زنها و همه مردها در مسایل اجتماعی، در مسایل سیاسی وارد باشند و ناظر باشند; هم به مجلس ناظر باشند، هم به کارهای دولت ناظر باشند، اظهار نظر بکنند. (19) این سخن امام، شعاعی از فرمان قرآن کریم است که به صراحت پیوند مسؤولانه و ایمانی زنان و مردان مؤمن را یادآور میشود و آنان را عهدهدار مسؤولیت امر به معروف و نهی از منکر میشمارد، همان گونه مسؤول اقامه نماز و ادای زکات و پیروی از خدا و رسول میداند: و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و یطیعون الله ورسوله اولئک سیرحمهم الله ان الله عزیز حکیم.(20) آری به گفته قرآن، این چنین جامعهای با چنان پیوندهای ایمانی و مناسبات اجتماعی مسؤولانه و نظارت همه جانبه در کنار انجام دیگر وظایف دینی است که مورد لطف و عنایتخداوند قرار میگیرد. حضور در دفاع و تدارک میدان نبرد: تحمیل جنگی ناخواسته بر ملت انقلابی ایران، فرصتی تاریخی را برای بانوان مجاهد و فداکار فراهم آورد که گوهر وجود ایمانی و ارزشهای انسانی خویش را به زیباترین و گویاترین شکل به نمایش گذارند و زمینهای شد که حضرت امام نیز وجه دیگری از مشارکتبانوان در مقدرات اساسی جامعه و سرنوشتخویش را بازگو کنند.
و این چنین بود که یکی از محورهای اساسی در بیانات حضرت امام درباره جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را، ضرورت و نحوه حضور بانوان و تلاش جهادی آنان تشکیل میدهد; از آموزش نظامی گرفته تا تدارکات جبهه، تربیت فرزندان و تشویق همسران و بستگان برای حضور در میدان نبرد، حضور در سپاه و ارتش و حتی حضور خود بانوان در جهاد دفاعی که مسؤولیتی مشترک میان زن و مرد است.
و اینها همه از نگاه دینی، تحلیل و استدلالهای روشن وانکار ناپذیری دارد. زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها هم شرکت میکردند.ما میبینیم و دیدیم که زنان همدوش مردان بلکه جلوتر از آنان در صف قتال ایستادند، خود و بچههای خود و جوانان خودشان را از دست دادند و باز هم مقاومت کردند.(21) اگر خدای ناخواسته زمانی یک هجومی به مملکت اسلامی بشود باید همه مردم، زن و مرد حرکت کنند.مساله دفاع این طور نیست که تکلیف منحصر به مرد باشد یا اختصاص به یک دستهای داشته باشد; همه باید بروند و از مملکتخود دفاع بکنند.(22) من از آنچه تا کنون به همت مردان و زنان با شرف و رزمنده شده است، امید آن دارم که در بسیج همه جانبه آموزش نظامی و عقیدتی و اخلاقی و فرهنگی با تایید خداوند متعال موفق شوند و دوره تعلیمات و تمرینهای عملی نظامی و پارتیزانی و چریکی را شایسته و به طوری که سزاوار یک ملت اسلامی به پا خواسته استبه پایان رسانند. (23) استدلال بر ضرورت آموزش نظامی توسط بانوان در شکلهای مختلف آن نیز کاملا روشن است.کما اینکه امام خطاب به جمعی از بانوانمیفرمایند: اگر دفاع بر همه واجب شد، مقدمات دفاع هم باید عمل بشود.
از آن جمله قضیه اینکه ترتیب نظامی بودن، یادگرفتن انواع نظامی بودن را برای آنهایی که ممکن است.اینطور نیست که واجب باشد بر ما که دفاع کنیم و ندانیم چه جور دفاع کنیم.باید بدانیم چه جور دفاع میکنیم...البته در آن محیطی که شما تعلیم نظامی میبینید باید محیط صحیح باشد، محیط اسلامی باشد، همه جهات عفاف محفوظ باشد، همه جهات اسلامی محفوظ باشد.(24) پایان بخش این محور، سخن دیگری از حضرت امام در پیش از پیروزی انقلاب است که هم تاکیدی بر مشارکت مسؤولانه بانوان در جهاد شرعی است و هم تاکیدی بر حضور فعال در جامعه و مشارکت در اموری که به سرنوشت آنان مربوط میشود: این تبلیغات که «اگر اسلام پیدا شد مثلا دیگر زنها باید بروند توی خانهها بنشینند و قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند» این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت میدهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم میرفتند.(25)
منابع
1- سوره حجرات آيه 13 2- صحيفه نور ج 3 ص 39 3- صحيفه نور ج 6، ص 157 4- همان، ج 11، ص 254 5- همان، ج 11، ص 254
پینوشتها 1- مدثر، آیه 38. 2- بقره، آیه 286. 3- صحیفه نور، ج 21، ص 172. 4- آل عمران، آیه 195. 5- المیزان، ج 2، ص 271. 6- صحیفه نور، ج 5، ص 153. 7- ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم; رعد، آیه 11. 8- ذلک بان الله لک یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم، انفال، آیه 8. 9- صحیفه نور، ج 5 ص 15310- همان، ج 12، ص 237.11- ممتحنة، آیه 12. 12- صحیفه نور، ج 11، ص 254. 13- همان، ج 18، ص 264. 14-همان، ج 12، ص 236. 15- همان، ج 11، ص 254. 16- همان، ج 12، ص 72. 17- همان، ج 10، ص 234. 18- همان، ج 19، ص 281. 19- همان، ج 13، ص 70. 20- توبه، آیه 71.21- صحیفه نور، ج 5، ص 153.22- همان، ج 11، ص 117.23- همان، ص 275.24- همان، ج 19، ص 280.25- همان، ج 4، ص 59.