دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهشی نگرش به روابط فرا زناشویی (docx) 43 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 43 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
4-2- نگرش به روابط فرا زناشویی
1-2-2- روابط فرازناشويي و بي وفايي
مهمترين فرض روابط عاشقانه، منحصر به فرد بودن آن است، يعني اعتقاد به اينكه هر دو نفر از نظر مسائل عاطفي و جنسي متعهد به يكديگرند. با وجود اين در جوامع امروزي، روابط فرازناشويي و بي وفايي، امري متداول و رايج است (تريس و جيسن ،2000). بي وفايي، كليه رفتارها و عملكرد يك فرد متاهل، خارج از چارچوب خانواده به نحوي كه منجر به ارتباطي دوستانه، صميمانه، عاطفي و عاشقانه شود به صورتي كه اين ارتباط هيجان هاي خاصي را براي همسر اقدام كننده به همراه داشته باشد(كاوه،1387).
گلاس و رايت(2002))خيانت را رابطه جنسي، عاطفي و يا تركيبي از هر دو مي دانند، آنان معتقدند كه روابط فرازناشويي عاطفي حتي اگر منجر به رابطه جنسي نشود به رابطه زناشويي آسيب مي زند. هرگونه روابط جنسي يا ارتباط عاطفي خارج از چارچوب روابط زناشويي به صورت مخفيانه، كه تهديدي براي زندگي زناشويي محسوب شده، قانونا بعنوان خيانت تعريف مي شود. اگر فردي رابطه جنسي با ديگري نداشته باشد اما علاقه، صميميت، محبت و زمان خاصي را با او صرف كند كه در اين صورت توافق زوج ها رعايت نشود يا براي رابطه زناشويي زيان آور و تهديد كننده باشد، چنين موقعيت هايي را بايد به عنوان خيانت تلقي كرد.
به نظر مي رسد دو عامل در اينكه يك رابطه را روابط فرازناشويي بناميم يا نه دخالت دارند. يكي از آنها عدم رعايت توافق زوجين است و دوم اگر آسيب به رابطه زناشويي وارد شود كه اكثراً وارد مي شود بايد چنين رابطه اي را به عنوان خيانت تلقي كرد(پيتمن،1989).
بي وفايي(روابط فرازناشويي) پديده اي است كه اغلب به خاطر برطرف شدن نيازهاي عاطفي يا جنسي فرد از طريق روابط خارج از حيطه زناشويي به وقوع مي پيوندد. وقتي نيازهاي فرد توسط فردي از جنس مخالف برطرف مي شود، آن قدر در فرد احساس رضايت و خشنودي ايجاد مي كند كه او خطر داشتن روابط پنهاني با آن شخص را به جان مي خرد (هارلي، چالمرز،2000).
درست در همان لحظه اي كه مرد و زني احساس كنند عاشق يكديگر شده اند و اين عشق را به يكديگر ابراز كنند، بي وفايي شكل گرفته است. اغلب بي وفايي ها با دوستي شروع مي شود با عميق تر شدن دوستي، آنها براي رفع نيازهاي يكديگر تلاش مي كنند. مهم ترين نيازهاي عاطفي، آنهايي هستند كه در صورت ارضا شدن موجب شادترين و رضايت بخش ترين احساس در ما مي شوند و پيامد اين رفع نياز خلق عشق است (ابوالحسنی،1395).
وقتي آن نيازهاي خاص برطرف شوند، فرد عاضق شخصي مي شود كه آن نيازها را برطرف كرده است. اما نيازهاي ارضا نشده تاثيري قدرتمند دارند. آن قدر قدرتمند كه اشخاص تمايل پيدا كنند همسر، فرزندان، شغل و باورهايشان را فدا كنند تا نيازهاي عاطفيشان برطرف شود. عشق يكي از قدرتمندترين هيجاناتي است كه انسان تجربه مي كند و رهايي از آن بسيار مشكل است(هارلي،2002).
عمده ترين نكاتي كه در مورد تفاوت ميان بي وفايي و روابط فرازناشويي مي توان مطرح نمود به قرار زير است(کاوه،1387):
1- بي وفايي مرحله اي خفيف تر از روابط فرازناشويي است.
2- دست كشيدن و كنار گذاشتن بي وفايي در مقايسه با روابط فرازناشويي آسان تر است.
3- بي وفايي آسيب و عوارض به مراتب كمتري را در مقايسه با روابط فرازناشويي به همراه دارد.
-4 بخشش بي وفايي از سوي همسر در مقايسه با روابط فرازناشويي به مراتب آسانتر است.
2-2-2- انواع روابط فرازناشويي
به اعتقاد پيتمن ( 1989 ) انواع روابط فرازناشويي به شرح ذيل مي باشد:
1-2-2-2- روابط فرازناشويي تصادفي
اين نوع روابط فرازناشويي قرار ملاقات بدون برنامه ريزي شده است كه از يك رابطه عشقي و صميمانه ناشي مي شود. اين نوع رابطه وقتي اتفاق مي افتد كه زوجين تنها هستند، در حال مسافرت اند، وقتي مشكلاتي در خانه دارند يا وقتي همسرشان به دليل مشكلات جسمي و پزشكي، حاملگي يا به دلايل ديگر در دسترس نيست.
2-2-2-2- با چند زن رابطه داشتن( زن بازي كردن)
با چند زن رابطه داشتن باعث شكل گيري يك پيشه سرگرم كننده در روابط نامشروع شده است كه تقريا شبيه سرگرمي و تفريح معمولي است.
3-2-2-2- رابطه نامشروع رمانتيك
اين نوع رابطه به خاطر عاشق كسي شدن و در دام عشق كسي افتادن به وجود مي آيد. پتيمن ادعا مي كند رابطه نامشروع رمانتيك خطرناك است و به افرادي كه درگير آن مي شوند به اندازه كافي صدمه و آسيب مي زند.
4-2-2-2- رابطه نامشروع بر اساس توافقات زناشويي
در اين خيانت ها هر دو نفر به طور آشكار يا ضمني توافق مي كنند كه روابط نامشروع بيرون از خانه داشته باشند.
در منابع علمي وجود، بي وفايي و روابط فرازناشويي دسته بندي شده است. به طور كلي، مي توان انواع روابط فرازناشويي را بر روي يك طيف در نظر گرفت، طيفي كه يك سر آن بي وفايي هاي عاطفي قرار دارد و سر ديگر آن روابط فرازناشويي جنسي، اين ديدگاه، بي وفايي و روابط فرازناشويي را به سه دسته همراه با طبقه بندي هاي فرعي تقسيم مي كند كه عبارتند از(گلاسر،2002؛ به نقل از اکبری و همکاران، 1390):
الف- روابط فرازناشويي عاطفي: در اين نوع از بي وفايي عاطفي، يكي از زوجين به دلايل مختلف، مشكلات يا مسايل عاطفي فرد و خانواده را بيش از آنكه با همسرش مطرح كند، با فرد ديگري خارج از خانواده اش در ميان مي گذارد و از او حمايت عاطفي مي جويد. در واقع فرد غريبه اي تكيه گاه عاطفي همسر پيمان شكن و بي وفا مي شود. بي وفايي هاي عاطفي اشكال فرعي مختلفي دارد كه از اين قرارند: ارتباط از طريق اينترنت، ارتباط در محيط هاي كار يا ارتباط تلفني.
ب- روابط فرازناشويي جنسي: روابط فرازناشويي جنسي به معناي روابط جنسي مرد يا زني داراي همسر با جنس مخالف است كه غريبه مي باشد. اين خيانت در همه فرهنگ ها و تمام اعصار امري ناپسنديده تلقي شده است. مشكل هاي فرعي تر روابط فرازناشويي جنسي عبارتند از: ارتباط جنسي با زنان خياباني، ارتباط جنسي با همجنسان، ارتباط جنسي مختلف با افرادي غير از همسر و كسب لذت از آن ارتباط ها.
ج- روابط فرازناشويي مركب: روابط فرازناشويي مركب شكل تركيبي بي وفايي هاي عاطفي و روابط فرازناشويي جنسي است. همان گونه كه پيش از اين گفته شد اگر دو نوع روابط فرازناشويي ديگر (عاطفي و جنسي) را دو سر طيف بي وفايي و روابط فرازناشويي در نظر بگيريم، مي توان روابط فرازناشويي تركيبي را در اين ديدگاه حد وسط منظور كرد و از همين جا شايد بتوان نتيجه گرفت كه اين نوع روابط فرازناشويي احتمالا فراوان تر از ديگر اشكال آن است. مسير پيموده شده در اين نوع روابط فرازناشويي را مي توان به شكل روشن تر از انواع ديگر رديابي كرد. به اين ترتيب كه فرد خيانتكار يا در آغاز درگير مسايل عاطفي شده و در نهايت به مسايل جنسي كشيده مي شود، يا ابتدا صرفا درگير امور جنسي مي شود و سپس در ارتباطش جنبه هاي عاطفي پديدار مي شود.
3-2-2- تئوري هاي مختلف در زمينه روابط فرازناشويي
1-3-2-2- نظريه تكامل
بر اساس نظريه تكامل، تفاوت هاي جنسيتي در رفتارها و گرايش هاي جنسي، بدليل استراتژي هاي متفاوت زاد و ولد در زنان و مردان است. طبق اين ديدگاه، مردان به فعاليت جنسي علاقه و تمايل بيشتري دارند و قابليت زاد و ولد آنها با ايجاد رابطه با زنان گوناگون به حداكثر ميزان خود مي رسد. از طرفي مساله باوري در زنان مشروط به ايجاد رابطه با يك مرد است زيرا تك همسري يكي از روش هايي است كه زن، همسرش را مطمئن مي سازد كه ادعاي پدر بودن او صحيح و قانوني است و بدين ترتيب زندگي فرزندش را تامين مي كند (استفانو، 2008).
2-3-2-2- نظريه كنترل
به اعتقاد گلاسر، زوج ها زندگي مشتركشان را با عشق شروع مي كنند ولي مشاهده مي كنند كه صميميت اوليه به تدريج رنگ مي بازد. با گذشت زمان زندگي بسياري از زوج ها به جدايي كشيده مي شود، اما اكثريت به زندگي مشتركشان با آهنگي يكنواخت و ملال آور ادامه مي دهند و براي تحمل اين زندگي به پرخوري، مواد مخدر يا ارتباطات نامشروع روي مي آورند. مهمترين انگيزه زن و مرد متاهلي كه به سوي روابط نامشروع كشيده مي شوند، تجربه مجدد صميميت فردي و جنسي است. چيزي كه ديگر آن را در زندگي مشتركشان نمي يابند. بنابراين جذابيت روابط نامشروع بدين دليل است كه هيچ يك از طرفين، عيب جويي، سرزنش، شكوه و تهديد نمي كنند. حال آنكه اگر در روابط زناشويي سرزنش ها و ديگر عادات مخرب نباشد، اين گونه روابط اصلا از ابتدا شروع نمي شود. مشكل اصلي زوجين رفتارهاي مبتني بر كنترل گري است، كه نه تنها باعث مي شود آنها نتوانند نياز به عشق و تعلق خاطرشان را تامين كنند بلكه در ارضا ساير نيازها نيز دچار مشكل مي شوند (گلاسر،2002؛ ترجمه خوش نيت و برازنده،1389).
3-3-2-2- نظريه وابستگي متقابل
نظريه وابستگي متقابل، مبتني بر اين فرض است: هنگامي كه هر يك از زوجين با موقعيت جديدي مواجه مي شوند كه امكان انتخاب ديگري برايشان فراهم مي شود، آيا زندگي زناشويي خود را حفظ مي كند و يا به آن خاتمه مي دهند؟ بر اساس اين نظريه، افراد نقاط مثبت و منفي رابطه فعلي خود را، بر اساس دو معيار مي سنجند. يكي مقايسه كردن رابطه زناشويي فعلي با انتظارات و تصورات قبلي فرد از ازدواج و دوم مقايسه كردن رابطه زناشويي با رابطه با نفر ديگر. نتيجه گيري و برداشتي كه فرد از اين دو مقايسه مي كند، با فرايند خيانت ارتباط بسيار نزديكي دارد (دوكان مورگان و دوكان،2007).
4-3-2-2- نظريه سرمايه گذاري
به اعتقاد راسبالت(1983) نظريه سرمايه گذاري مبتني بر نظريه هاي وابستگي متقابل و تبادل اجتماعي است. در اين مدل، تعهد بر مبناي ميزان احساس دلبستگي فرد به همسر خود و علاقه مندي به حفظ رابطه با وي، شكل مي گيرد و در نتيجه وابستگي متقابل زوجين بوجود مي آيد. تعهد به اين نكته اشاره دارد كه آيا افراد پس از مواجه شدن با مسائل و مشكلات زناشويي، همچنان خواهان تداوم زندگي زناشويي خود هستند و يا به آن خاتمه مي دهند. بر اساس مدل سرمايه گذاري، تعهد توسط سه عامل احساس رضايت- وابستگي ، كيفيت ارتباط با نفر ديگر يا همسر جديد و ميزان سرمايه گذاري در رابطه با همسر پيش بيني مي گردد. زماني كه زوجين انتظارات يكديگر را برآورده كرده و جنبه هاي مثبت رابطه آنها بيش از جنبه هاي منفي باشد، احساس رضايتمندي بيشتري كرده و در نتيجه از تعهد و پايبندي بالاتري برخوردار مي گردند.
همچنين هنگامي كه زوجين بر منابعي نظير: فرصت با هم بودن، عواطف و احساسات في مابين و دارايي هاي مشترك، سرمايه گذاري بيشتري كنند و كيفيت ارتباط با نفر ديگر ضعيف باشد، احتمال تعهد و وفاداري به همسر افزايش مي يابد. پژوهش راسبالت(2000) نشان داد زوجيني كه در روابط خود، از احساس رضايت و ميزان سرمايه گذاري كافي برخوردارند و ارتباط با همسر جديد، سطحي و ضعيف است، با احتمال بيشتري متعهد و پايبند به روابط زناشويي مي شوند. پژوهش راسبالت(1999؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) حاكي از آن بود كه احتمال بخشش همسر پيمان شكني كه پيش از وقوع روابط فرازناشويي، از احساس تعهد بالايي برخوردار بود، افزايش مي يافت. مطالعات حاكي از آن است كه مولفه تعهد بهترين و قدرتمندترين پيش بيني كننده استمرار و تداوم يك رابطه است و بين سه عامل احساس رضايت، كيفيت ارتباط جديد نفر ديگر و سرمايه گذاري بر روابط زناشويي، نقش ميانجي را ايفا مي كند. با اين وجود مطالعه راسبالت(2000) نشان داد كه با كنترل متغير تعهد، دو مولفه احساس رضايت و كيفيت ارتباط با شخص ثالث، بر ارتباط زوجين مستقيما تاثيرگذار هستند (گواررو و فاستر باكمن، 2008).
در مدل سرمايه گذاري، نظريه تبادل اجتماعي مبتني بر اين فرض است كه محاسن و مزاياي روابط رضايت بخش بيش از معايب و مضرات آن است و همين امر موجب تعهد و پايبندي زوجين مي شود. بنابراين در صورتيكه فرد، عهدشكني همسر خود را خطايي بسيار بزرگ محسوب نمايد، شدت آسيب و زيان وارده را با محاسن رابطه مورد مقايسه قرار مي دهد. زمانيكه فرد معايب رابطه را بيش از فوايد آن ارزيابي كند، احتمالا سطح رضايت از رابطه و ميزان تعهد به آن كاهش مي يابد(هارلي و چالمرز،2002).
5-3-2-2- نظريه نقص يا كمبود
نظريه نقص يا كمبود بر اين مفهوم استوار است: زمانيكه رابطه اي در برخي موارد با كمبود و نقصان مواجه باشد مانند رضايتمندي كم از رابطه، عدم ارضاي نيازهاي جنسي و ... منجر به پيمان شكني و خيانت مي شود. به اعتقاد محققان روابط خارج از حيطه ي زناشويي از پتانسيل لازم جهت ايجاد دستاوردهاي مثبتي نظير رشد و تحول فردي و خود يابي برخوردار است كه رابطه فعلي فرد قادر به فراهم سازي آنها نيست نظریه ارضاي نياز و گسترش خود در زمينه روابط فرازناشويي مبتني بر نظريه نقص يا كمبود هستند (لواندسكي و آكرمن،2006).
6-3-2-2- نظريه ارضاء نياز
محققان سازه هاي انگيزشي مربوط به روابط في مابين، كه احتمال آسيب پذيري افراد نسبت به روابط فرازناشويي را افزايش مي دهد، كمتر مورد توجه قرار داده اند. به اعتقاد درياگوتاس و راسبالت(1992؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) روابط، امكان ارضاء چهار نياز را علاوه بر نياز جنسي فراهم مي كند. اين نيازها شامل صميميت، رفاقت، امنيت و روابط عاطفي است، نياز صميميت، مستلزم خود افشاگري، احساس اعتماد به همسر و مطلع بودن از رازها و عواطف يكديگر است. ارضاء نياز رفاقت ودوستي، از طريق انجام فعاليت هاي مشترك نظير: همراهي در تفريحات و سپري كردن اوقات فراغت به اتفاق يكديگر صورت مي گيرد كه اين امر موجب ايجاد حس نزديكي و صميميت در طرفين مي شود. قابليت اتكا كردن به همسر به منظور افزودن به محتوا و غناي رابطه و قابليت پيش بيني رفتار همسر، منجر به ارضاء احساس نياز به امنيت مي شود. بعبارتي اين نياز، با داشتن رابطه اي كه مي توان روي آن حساب كرد و زندگي را آرام بخش مي سازد، مرتبط است(مرجان،1390).
در ارضاء نيازهاي عاطفي/ هيجاني، احساس فرد نسبت به پيوند عاطفي با همسر اهميت دارد. بعبارتي فرد علاوه بر احساسات خود، عواطف و احساسات همسر را نيز مورد توجه قرار مي دهد. به نظر مي رسد معمولا در روابط زناشويي اين پنج نياز، به شكل مطلوبي برآورده نمي شوند كه اين امر منجر به بروز مشكلاتي در روابط زوجين نظير عدم پايبندي به همسر مي شود. به اين معنا كه اگر رابطه اي نتواند نياز خاصي را ارضاء كند احتمالا فرد جهت برآورده كردن آن، مرتكب خيانت مي شود. يك تبيين محتمل اين است كه ارضاي نياز مطلوب و بهينه منجر مي گردد و برعكس عدم ارضاي نياز، موجب ايجاد روابط نامطلوب و بيزار كننده شده و احتمال بي وفايي به همسر را افزايش مي دهد(راسبالت،2000).
7-3-2-2- نظريه گسترش خود
انگيزه مهمي كه در روابط رمانتيك و عاشقانه در خور توجه است، گسترش خود يا رشد و شكوفايي شخصي مي باشد. به اعتقاد آرون و آرون(1996؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) مدل گسترش خود بر اين نكته مبتني است كه افراد جهت تحقق خود، به برقراري روابط صميمي و نزديك مي پردازند. كسب بينش جديد، مهارت ها، توانايي ها و تدابير، منجر به افزايش خود كارآمدي و ارتقاء خود مي شود. يكي از راه هاي رشد و شكوفايي شخصي، اشتراك با همسر در كسب تجارب و فعاليت ها است. پرداختن به فعاليت هاي جديد و خلاقانه، منجر به رشد و احساس كسالت و همبستگي مثبت با كيفيت رابطه دارد.
فرايند گسترش خود يا رشد شخصي مستلزم اين است كه فرد همسرش را بعنوان بخشي از خود تلقي كند، به اين ترتيب تمايز و فرق ميان خود و ديگري كمرنگ و محو مي شود. به عبارت ديگر يكپارچگي و ادغام افكار، ويژگي هاي شخصيتي و مهارت هاي فرد با همسرش، منجر به رشد خود مي شود. گسترش خود با رضامندي از رابطه، همبستگي مثبت دارد. در صورتيكه رابطه اي، امكان رشد و شكوفايي شخصي براي زوجين فراهم نكند، فرد ترغيب مي شود كه اين نياز خود را از طريق منابع ديگر نظير برقراري رابطه با نفر ديگر برآورده سازد(آرون، نورمن و آرون، 1998؛ به نقل از سهرابی و رسولی،1387).
همچنين اگر فردي احساس كند كه نمي تواند همسرش را، بخشي از وجود خود نمايد، احتمالا نسبت به عدم پايبندي به همسر آسيب پذيرتر مي شود. محققان در بررسي موضوع گسترش خود، به اين نتيجه رسيده اند كه قابليت و توانمندي رابطه زناشويي در ايجاد گسترش خود، با وفاداري نسبت به همسر مرتبط است. بعبارت ديگر در صورتيكه فردي باور دارد رابطه فعلي او از پتانسيل تحول و گسترش خود در آينده برخوردار است، احتمال بي وفايي به همسرش بسيار ناچيز است. بالعكس اگر فردي معتقد شد، رابطه فعلي او در گسترش قابليت ها و توانايي هايش، از قابليت اندكي برخوردار باشد، احتمالا به منظور جبران اين امر، روابط جديدي برقرار مي كند (بانك و دي جی کسترا،2000).
8-3-2-2- نظريه سه وجهي عشق
بر اساس نظريه سه وجهي عشق استرنبرگ، گونه هاي مختلف عشق از تركيب سه مولفه بوجود مي آيند: صميميت، شور و شهوت و تعهد . شور و شهوت بر انگيخته از تحريك روان- فيزيولوژيك است و شباهت زيادي به انواع اعتيادها دارد. هم نشيني يا حتي ديدن كسي مي تواند به سرعت سبب برانگيختگي شور و شهوت شود. نيروي مثبت قدرتمندي وجود دارد كه سبب مي شود كسي نسبت به شخصي احساس شور و شهوت كند اين همان چيزي است كه اغلب به آن عشق در اولين نگاه مي گويند. اما با گذشت زمان، به تدريج نيروي متضادي شكل مي گيرد كه تجربه شور و شهوت را تعديل مي كند. بنابراين مردي كه به جفت خود(نفر ديگر) معتاد شده است حتي فكر از دست دادن طرف ديگر، او را دچار وحشت زدگي ميكند. آنچه در ابتدا به صورت يك احساس مثبت شروع شده بود اكنون به تلاشي براي دور نگه داشتن خود از يك احساس منفي، يعني نشانگان ترك اعتياد تبديل شده است. استرنبرگ آنگاه به اين نتيجه رسيد كه آدميان گرايش دارند بر كساني عاشق شوند كه قصه هايشان با هم يكي يا مشابه باشند يا اينكه نقش هاي مكملي را در اين قصه ها بر عهده بگيرند (استرانبرگ،2001؛ ترجمه بهاری،1386).
4-2-2- پيامدهاي ناشي از عارضه خيانت و بي وفايي ميان همسران
بر اساس بررسي هاي ويزمن، ديكسون و جانسون(2010؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) روابط نامشروع خارج از حيطه زناشويي به عنوان سومين مشكل دشوار و بغرنج از لحاظ درماني و دومين مشكل مخربي كه زوج ها با آن روبرو هستند شناخته شده است. به علاوه آن ها دريافتند كه روابط فرازناشويي مساله تقريبا 30 درصد از زوج هاي تحت درمان درمانگران مي باشد (اسپرينگ،1997؛ ترجمه فرجي،1380).
يكي از مواردي كه زوج دچار بي وفايي و روابط فرازناشويي به احتمال زياد به آن مي پردازد، طلاق گرفتن است و پايان دادن به زندگي مشتركشان است(کاوه،1387).
بر اساس بررسي هاي اشنايدر (2005) خيانت مهمترين دليل طلاق زوجين گزارش شده و به اعتقاد درمانگران و مشاوران خانواده به عنوان يكي از پيچيده ترين مسائل درماني توصيف شده است. بي وفايي و روابط فرازناشويي نوعي اختلال و بيماري در رفتار است زيرا با توجه به عوارض نابهنجار و نامطلوبي كه به همراه دارد، آسيب ها و مشكلات مختلفي را براي هر يك از افراد ديگر ايجاد مي نمايد(کاوه،1387). يكي از دلايلي كه روابط فرازناشويي در تحقيقات، توجه ويژه اي را به خود اختصاص داده، اين است كه نه تنها بر رابطه زناشويي بلكه بر سلامت روان فرد خيانت ديده (كاهش عزت نفس، افسردگي، اضطراب، خشم و...) نيز اثرات سوء و مخربي دارد(ويزمن، ديكسون، جانسون، 1997 ؛ به نقل از زندي پور،1387).
سيلوراستين(1998؛ به نقل از اکبری و همکاران،1390) بيان كرد واكنش هاي مراجعان نسبت به روابط فرازناشويي همسرشان رنج شديد، شرم، ترس از تنهايي، احساس گناه، دلسردي و نااميدي، خشم، وسواس هاي فكري نسبت به رفتار همسر، كابوس ديدن، فقدان اعتماد و دوره هاي طولاني مدت افسردگي و اضطراب مي باشد. از نظر وي اين نشانه ها همچنين به عنوان علايم تروما نيز مي باشند. مطالعه اولوسن 2002 ) ؛به نقل از صفایی،1391) در پژوهشي نشان دادند زنان كه استرس روابط فرازناشويي همسر را تجربه مي كنند 6 بار بيشتر احتمال دارد كه به عنوان افسردگي ماژور تشخيص داده شوند تا زماني كه اين نوع استرس را تجربه نمي كنند. برخي از درمانگران واكنش هاي شخص را نسبت به روابط فرازناشويي همسر شبيه علايم استرس پس از ضربه مي دانند.
اولسون(2002؛ به نقل از زندی پور،1387) نشان مي سازند كه واكنش هاي همسر آسيب ديده به روابط فرازناشويي اغلب شامل خشم، احساس گناه، افسردگي، احساس قرباني بودن، احساس رها شدگي، مشكلات در خصوص تمركز حواس، وسواس هاي فكري مداوم در مورد حادثه و مختلف شدن عملكرد روزانه مي باشد.
از ديگر پيامدهاي خيانت همسر مي توان به مسائلي نظير ضرب و شتم، قتل همسر و اقدام به خودكشي اشاره كرد. در بسياري موارد شوهران، همسران خود را به دليل وجود نفر ديگر مي كشند(شاكلفورد ،2003) و وقوع روابط فرازناشويي، نقش مهمي در ايجاد استرس زناشويي دارد و باعث مشكلات رواني اجتماعي عديده اي مي شود(اشنایدر،2005). از سويي ديگر بي وفايي و روابط فرازناشويي به همسر به نوعي، بي وفايي و روابط فرازناشويي به فرزندان نيز خواهد بود زيرا در صورتي كه چنين رويدادي در خانواده رخ دهد مشكلات و آسيب هايي كه ميان والدين ايجاد مي شود، فرزندان نيز از آن بي بهره نمي مانند. فرزندان كه شاهد و ناظر كشمكش ها، درگيري ها، قهرها و ناآرامي هاي پس از بي وفايي و روابط فرازناشويي هستند و لحظه ها، ساعت ها و روزها نه چندان خوشايند حاصل از چنين واقعه اي را تجربه مي نمايند، از عوارض مشكل آفرين و آسي زاي بي وفايي و روابط فرازناشويي نيز به نوعي صدمه مي بينند. همچنين اين نكته بسيار مهم و اساسي را بايستي در نظر داشت كه زوج سالم، موفق و كارآمد، والدين سالم، موفق و كارآمدي نيز خواهند بود و هر نكته و امري كه مانع از اين شود همسران روابط سالم و موفقيت آميزي داشته باشند، در امور پرورشي و تربيتي فرزندان نيز تاثيرگذار خواهد بود. بي وفايي و روابط فرازناشويي كه پيامدهاي مخربي را ميان همسران ايجاد مي كند، در مسئوليت هاي والديني نيز مشكل آفرينيهايي را به همراه خواهد داشت(کاوه،1387).
خطر بي وفايي در اغلب ازدواج ها وجود دارد. وجود بي وفايي درازدواج هميشه موجب ضربه شديد احساسي به طرفين مي شود. اما آنچه اغلب افراد به آن توجه نمي كنند اين است كه همسر بي وفا و فرد مورد علاقه اش نيز از چنين تجربه اي به شدت آسيب مي بيند آن ها به طور معمول هميشه دچار افسردگي شديد يا احساس گناه مي شوند يا حتي به فكر خودكشي مي افتند. با وجود اين همه درد و ناراحتي، چرا هنوز افرادي به همسرشان خيانت مي كنند؟ مردان و زنان به راحتي تحت تاثير احساساتشان قرار مي گيرند و بدترين اشتباه زندگيشان را مرتكب مي شوند. حتي بسياري افراد داراي باورهاي مذهبي و اخلاقي نيرومندي بوده اند اما قادر به مقاومت در مورد اين مسئله نبودند. احتمال بي وفايي تا حدودي در هر فردي در شرايط معيني وجود دارد(هارلي و چالمرز،2002).
5-2-2- بهبود روابط زناشويي
هدف از بهبود روابط زناشويي، بازسازي واحدهاي عشق در حساب بانك عشق دو طرف است كه شيوه اي جديد را در ايجاد و نگهداري عشق دوطرفه مطرح مي كند، ضمن اينكه به هر دو طرف كمك مي كند از وقوع بي وفايي جديد جلوگيري كنند بهترين راه دستيابي به صميميت و نزديكي در رابطه زناشويي، خلاقيت است يعني دائما در جستجوي چيزهاي جديد بودن. براي دسترسي آسانتر به خلاقيت، بايد ذهن خود را به اين نگرش مجهز نمود كه ديگر خواهان راه حلهاي قديمي نيست و مي خواهد تنوع ايجاد كند (گلاسر،2001؛ ترجمه خوش نيت و برازنده،1389).
مورد تاييد واقع شدن، مورد محبت و توجه قرار گرفتن از نيازهاي اساسي انسان است. در روابط زناشويي هر يك از زوجين بايد به نوعي و به طريقي رفتارهاي مطلوب همسر را مورد توجه قرار دهند و تاييدكنند. تشويق و تاييد و بيان نكات مثبت بايد به طور آشكار و در جمع باشد و تذكر نكات منفي و انتقاد بايد به طور محرمانه و در تنهايي صورت گيرد (هارلي و چالمرز،2002).
لازمه ايجاد و حفظ روابط زناشويي سالم اين است كه طرفين براي خصوصيات، علاقه مندي ها و نيازمندي هاي يكديگر ارزش قائل شوند و سعي كنند در روابط كلامي، غير كلامي، عاطفي و اقدام ها و تصميم گيري ها به رفتار و افكار و به نيازها و خواست هاي همسرشان توجه كنند و پاسخ مناسب دهند. اين نكته حائز اهميت است كه مساله يك طرف و شيوه برخورد با مساله طرف ديگر است. به جاي انتخاب روش پرخاشگرانه، خشونت آميز و بدبينانه بهتر است روش مسالمت آميز، صميمانه و خوش بينانه را انتخاب كرد. اگر رفتاري براي يكي از زوجين مبهم است ساده ترين راه اين است كه هدف و منظور همسر خود را مورد سوال قرار دهد. در رويارويي با مسائل و مشكلات زناشويي همواره بايد انصاف داشت. به بيان ديگر خود را در وضعيت طرف مقابل قرار دادن، قبول مسئوليت و شناخت نظارات متقابل، قدم اول در بهبود روابط زناشويي است(نيومن،2004؛ ترجمه عسكري و عسكري،1388).
6-2-2- ديدگاه هاي مختلف در زمينه بهبود روابط زناشويي در روابط فرازناشويي
ديدگاه هاي مختلفي پيرامون بهبود روابط زناشويي زوجين آسيب ديده از روابط فرازناشويي و بي وفايي ارائه شده است كه عبارتند از: رويكرد هيجان محور ، مدل آييني،ديدگاه شناختي- رفتاري، مدل بخشودگي، مدل اعتماد، درمان سازه گرا و چند مدل تلفيقي كه تركيبي از درمان هاي مختلف مي باشند. گرچه درمان هاي مختلفي به منظور درمان روابط فرازناشويي تدوين و به كار گرفته شده است اما تمام آنها در اهداف درماني نيز مشترك هستند(دوپری،2007):
1- ايجاد يك محيط امن و قابل اعتماد براي زوجين به منظور ارزيابي و كاوش در رابطه زناشويي
2- ارزيابي واكنش هاي هيجاني، رفتاري و شناختي در پاسخ به خيانت
3- كاوش در الگوهاي ارتباطي گذشته و حال
4- ارزيابي الگوها، معناها و انتظارات جديد از رابطه با توجه به يك سطح ساخت دار از لحاظ رفتاري، عاطفي و شناختي به منظور بازسازي و حفظ اعتماد
5- بررسي فرايند بخشودگي و بهبود متقابل
1-6-2-2- ديدگاه گوردون و باكوم
گوردون و باكوم 1998 ) ؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) الگوي تركيبي گذشت را معرفي كردند. اين الگوي تركيبي، جنبه هايي از ديدگاه گذشت، ديدگاه بهبود آسيب(تروما)، ديدگاه شناختي- رفتاري، ديدگاه سيستم خانواده و ديدگاه بينش محور را در بر مي گيرد الگوي آنها مركب از سه مرحله است: 1- تاثير 2- تعريف 3- حركت.
هركدام از اين سه مرحله، جنبه هاي شناختي، رفتاري و عاطفي خاصي دارد. در مرحله يك (تاثير) فرد در درجه اول به شوك حاصل از پيمان شكني واكنش نشان مي دهد و به طور شناختي به رسميت شناختن استانداردهاي نقض شده را عنوان مي كند. همچنين فرد به طور شناختي تصورات مختلف درباره دنيا، مردم و اسنادهايش راجع به مفهوم آسيب را ارزيابي مي كند. جنبه هاي عاطفي اين مرحله عبارتند از: نوسان عاطفي (شوك، واپس زني و انكار) و عاطفه هاي شديد(جريحه دار شدن، خشم، گناه، شرم، افسردگي و اضطراب). جنبه هاي رفتاري مي توانند پيشرفت فرد را در مرحله تاثير، تحت الشعاع قرار دهند(صفایی،1391).
پرسش ها و بحث هايي درباره پيمان شكني مانند درگيري ذهني، بازجويي و اقدامات انتقام جويانه مانند تنبيه و تلافي از نشانه هاي اين مرحله است. در مرحله دوم (تعريف) هدف درك اين موضوع است كه چرا پيمان شكني رخ داد، اين پيمان شكني، نشانه چه چيزي است؟ از لحاظ شناختي اسنادها را بايد تغيير داد، تمركز عاطفي اين مرحله، برون ريزي عاطفه ها و كسب مجدد كنترل است. جنبه هاي رفتاري اين مرحله مستلزم تمركز طرفين بر واكنش هاي طرف مقابل است. رفتارهاي خاصي كه طرفين نياز دارند از آنها آگاه باشند، رفتارهاي مربوط به كسب اعتماد مجدد، يا رفتار طراحي شده براي مطلوب تر ساختن يكي براي فرد ديگر است. قبل از حركت به مرحله بعد، افراد درك تازه اي از ارتباطشان بدست مي آورند كه اين درك تازه از رفتار، در سراسر فرايند گذشت مورد نياز است(مرجان،1390).
گام بعدي (حركت)، مستلزم آن است كه فرد بر خشم شديدي كه پيش از اين تجربه كرده است تاكيد نكند و شناخت هاي مخرب گذشته و چرخه تنبيه را تغيير دهد. اگر چه به گفته گوردون و باكوم ( 1998 ) هر دو نفر در آينده ممكن است آسيب را به خاطر آورند و درد مربوط به اين رابطه را دوباره تجربه كنند. اما با پيش رفتن در فرايند گذشت، آن ها متعهد مي شوند كه به فراسوي خشم روند. كار شناختي در اين مرحله مستلزم دوري از توجه انتخابي، گوش به زنگي و سوال پرسيدن براي جستجوي اطلاعات بيشتر است. كار روي قابل گيري مجدد شناختي، خلق اسنادها و تجربه هاي جديد است. جنبه هاي عاطفي در مرحله نهايي، ترحم(دلسوزي) و بررسي پيامدهاست. جنبه رفتاري اين مرحله مستلزم آن است كه دو طرف فرايند رنجش بخشش، رفتارهاي منفي را تائيد نمايند و تصميم بگيرند كه آيا مي خواهند به ماندن در اين رابطه ادامه دهند يا خير؟ گوردون و باكوم اظهار داشته اند كه الگوي آنها ممكن است به طرفين كمك كند تا نسبت به خود و شريكشان آگاهي پيدا كنند(نجفي،1388).
2-6-2-2- ديدگاه سيستمي و غيرسيستمي
اپن هیمر(2007) در مورد موضوع روابط فرازناشويي همسران به مقايسه ديدگاه سيستمي غيرسيستمي مي پردازد. به اعتقاد وي رويكرد سيستمي با مسئول انگاشتن طرفين بطور مساوي، نه تنها موجب تاخير در روند بهبودي و التيام همسر آسيب ديده مي گردد، بلكه در فرايند بخشش همسر پيمان شكن نيز اختلال ايجاد مي كند. به اعتقاد وي يك رويكرد سازنده تر (غير سيستمي) در كمك به همسر خيانت ديده اين است وي به نقش همسر عهد شكن خود در فرايند خيانت پي ببرد. از آنجا كه رابطه زناشويي با رابطه عاشقانه متفاوت است، بتدريج زوجين خوبي براي زندگي مشترك خويش نمي بينند. چنانچه همسر (شوهر) در دوران كودكي خود تحت تعليم مادري مستبد و خود شيفته بوده باشد، اين امر موجب شكل گيري تجربيات منفي و دردناك وي گشته، در نتيجه احتمالا در دوران بزرگسالي از برقراري رابطه عاطفي با همسرش اجتناب كرده و رفتاري مشابه رفتار با مادرش نشان مي دهد. در چنين موقعيتي همسر (زن) احتمالا به رفتار شوهر خود، با غرولند و پرخاشگري واكنش نشان مي دهد. در نهايت با چنين واكنشي از سوي همسر(زن)، شوهر دليل كاملا موجهي براي برقراري رابطه نامشروع مي يابد(قاسمی نژاد،1393).
به عبارت ديگر نياز همسر بي وفا، به روابط فرازناشويي و پشت پا زدن به والدي كه با او تعارض داشته و تمايل همسر آسيب ديده به تبديل شدن تدريجي به والد فرد خيانت كننده، موجب پيمان شكني و بي وفايي در زندگي زناشويي مي شود. اگرچه تحقيقات حاكي از آن است كه بي وفايي ناشي از مشكلات بين فردي و جنسي زوجين است اما دليل اصلي روابط فرازناشويي، موضوعات ناتمام فرد با والدي است كه در كودكي با او تعارض و مشكل داشته است. همانگونه كه قبلا ذكر شد رويكرد سيستمي هر يك از زوجين را بطور يكسان و مساوي در بروز خيانت موثر مي داند و تنها فرد پيمان شكن را عامل روابط فرازناشويي تلقي نمي كند در نتيجه فرايند عفو و بخشش دشوارتر مي گردد. طبق اين ديدگاه، روابط نامشروع ناشي از تعاملات منفي زوجين است(زندی پور،1387).
در حاليكه ازدواج، عرصه اي است كه در آن، رفتار همسران بر اساس تعامل آنها با والدينشان در كودكي مي باشد. بعبارتي زوجين تعامل واقع بينانه با همسرانشان را كنار گذاشته و بر اساس فرافكني هاي والدين خود با يكديگر ارتباط برقرار مي كنند. درمان موفق، درماني است كه بتواند به كشف اين موضوع بپردازد كه فرد كدام تعارضات كودكي اش را در زندگي زناشويي خود مجددا احياء كرده است. درك اين موضوع به مراجعان خيانت كار كمك مي نمايد تا مسئوليت كامل اعمال و رفتارشان را بپذيرند. آنها پي مي برند علت اصلي روابط فرازناشويي، همسران آزاردهنده شان نبوده است بلكه بازنمايي نقش والد تعارض برانگيز آنها توسط همسرانشان بوده است. در اين صورت آنها امكان التيام و بهبودي همسران آسيب ديده خود را فراهم مي كنند. رنجش و آسيبي كه همسر زخم خورده تجربه كرده، قابل توصيف نيست. حتي پس از بهبود روابط زناشويي اثر آن تا مدت ها باقي خواهد ماند. اما زوجيني كه به مسائل معنوي معتقدند و از روحيه قوي تري برخوردارند، در پذيرش اين امر قادرتر و موفق ترند. با اين وجود، جهت بهبودي روابط زوجين، ندامت همسر خيانتكار و تلاش وي در دلجويي همسر خود امري بسيار مهم و ضروري است. در ضمن همسر عهد شكن بايد اذعان داشته باشد بخشش از جانب همسر لطف و موهبتي است كه به وي عنايت گرديده، نه اينكه لزوما و استحقاق آن را داشته است(اپن هیمر،2007).
3-6-2-2- نظريه انتخاب
براساس تئوري انتخاب تنها كسي كه مي تواند بر ما كنترل داشته باشد، خودمان هستيم. اگر ارتباط زناشويي ناموفقي داريم بايد دقت كنيم و ببينيم چه مي توانيم انجام دهيم كه ارتباط ما را بهبود بخشد و نه اينكه سعي كنيم ديگران را تغيير دهيم. تقريبا در تمامي مواردي كه دست از كنترل گري بر مي داريم، همسرمان نيز تغيير مي كند. اگر افراد متاهل درك كنند كه تحت تاثير پن نياز اساسي خود هستند و تئوري انتخاب را در زندگي مشترك به كار گيرند و از ابتداي زندگي مشتركشان براي ارضاء اين نيازها تلاش كنند، در بهبود روابط زناشويي آنها پيشرفت چشمگيري ايجاد خواهد شد. اما تئوري انتخاب چيزي وراي رهايي از كنترل گري است. طبق تئوري انتخاب، براي بهبود روابط زناشويي، بايد براي همسرمان تا جايي كه امكان دارد تامين نيازهايش را امكان پذير سازيم(صفایی،1391)
براي نيل به اين هدف بايد هفت عادت مهرورزي (گوش سپردن، حمايت، تشويق، احترام، اعتماد، پذيرش و گفتگوي هميشگي بر سر اختلافات) را جايگزين رفتارهايمان سازيم. قدرت تئوري انتخاب در اين است كه به ما كمك مي كند تا يك زندگي مشترك شاد و طولاني مدت خلق كنيم. بيش از هر اقدامي بايد از كاربرد هفت عادت مخرب (عيب جويي، سرزنش، شكوه گلايه، نق و غرغر، تهديد، تنبيه و دادن باج يا حق حساب براي تحت كنترل درآوردن ديگري) اجتناب كنيم زيرا ميدانيم كه اين عادات ما را بيشتر از هم دور مي كند و بر مشكلات ما افزايد. سپس به منظور حل اختلاف هايمان يكي يا چند تا از عادات مهرورزي را به كار مي بريم. تنها راه حل مشكلات زناشويي، گفتگو با زباني مهرورزانه يا زبان تئوري انتخاب است. در گفتگويي كه بر اساس تئوري انتخاب باشد هر يك از طرفين مي تواند پيشنهاد كند كه به نظر او چه كاري به حل مشكل شان كمك مي كند. به چنين گفتگويي، گفتگوي بدون باخت مي گويند و هر دو طرف برنده محسوب مي شوند و هيچ يك از طرفين قصد ندارد بر ديگري فشار آورد تا بيش از سهم منصفانه اش، به خود اختصاص دهد(گلاسر،2002؛ ترجمه خوش نیت و برازنده،1389).
7-2-2- ملاحظات فرهنگي و اخلاقي در فرايند درمان خيانت زناشويي
مشاورين خانواده اغلب اولين كساني هستند كه به درخواست كمك زوجين پس از افشاء يك رابطه نامشروع پاسخ مي دهند.بر اساس پژوهش های براون(2005؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) 70 درصد زوجين، به دليل وقوع خيانت درخواست مشاوره ازدواج مي دهند.گاهي يكي از زوجين، به پايبندي و تعهد همسرش مشكوك است و همين امر موجبات نگراني و سوءظن او را فراهم كرده است و به همين دليل به مشاور مراجعه مي كند. با توجه به اينكه روابط نامشروع، منجر به بروز واكنشهاي منفي متفاوتي مي شود، فرايند مشاوره اين افراد قابل پيش بيني نيست و از الگوي درماني منظمي پيروي نمي كند.
هر چند منطقي است كه به روابط فرازناشويي و بي وفايي همسران، بعنوان بحران در روابط زناشويي نگريسته شود ولي با توجه به اينكه آسيب وارده، احساس اعتماد زوجين را خدشه دار كرده و فرض هاي اساسي زندگي مشترك را زير سوال برده است، علي رغم دريافت كمك هاي حرفه اي و تخصصي مشاوران، فرايند بهبودي و احياي مجدد زندگي مشترك، نامعلوم و غيرقابل پيش بيني است. همه مشاوران در مواردي از زندگي حرفه اي خود، با دو راهي و چالش هايي در مورد خيانت مراجعان مواجه مي شوند و در نتيجه مي بايست اطلاعات و پيشرفت هاي به روز باليني و تجربي در اختيار داشته باشند (استفانوو،2008).
در بحث ملاحظات فرهنگي، خوب است به ياد داشته باشيم كه هنگام درمان خيانت مراجعان با زمينه مذهبي قوي، فرايند درمان را در بافت مذهبي تثبيت شده شروع كرد و ادامه دهيم. حتي گاهي بهتر است مراجعان را به رهبران ديني شان نيز ارجاع دهيم تا همزمان از درمان مذهبي نيز استفاده نمايند(پن، هرناندز و برمودز،1997).
در مبحث ملاحظات اخلاقي بايد به دو مقوله رازها و رازداري پرداخت:
الف) رازها: در حين درمان خيانت زناشويي احتمالا وضعيت هاي دشوار و معماگونه بسياري به وجود مي آيد. طبيعي است افراد درگير در درمان خيانت، عهدشكني هايي را كه در گذشته مرتكب شده اند و براي همسران شان نيز فاش ننموده اند، افشا نمايند(دوپری،2007).
ب) رازداری: دومين مساله زماني به وجود مي آيد كه فرد در بافت درمان، خيانتي را افشا مي كند و آن مساله رازداری است ویکس(2003؛ به نقل از صفایی،1391) ادعا مي كند كه روراست بودن با مراجعان در مورد رازداري موثرترين شيوه براي اجتناب از مسائل قانوني يا ديگر وضعيت هاي دشوار است.
براوون(2001؛ به نقل از ابوالحسنی،1395) اولين گام بهبودي را افشاي خيانت مي داند. رمزآلود بودن خيانت به عنوان سدي براي ايجاد صميميت مجدد ميان همسران است و به محض برملا شدن خيانت، دوباره ساختن اعتماد بايد آغاز شود. او مواردي را كه در آن نبايد خيانت همسر افشا شود اين گونه برشمرد:
الف) موقعيت هايي كه در آن افشاي رابطه نامشروع ممكن است خشنونت فيزيكي را در پي داشته باشد، يعني بهتر است قبل از پرداختن به مساله خيانت به مشكل خشونت خانوادگي پرداخت.
ب) اگر زوجين به دنبال طلاق هستند افشاي يك رابطه نامشروع ممكن است در جهت اهداف انتقام به كار گرفته شود. به علاوه براون خاطر نشان مي كند كه روابط نامشروع ممكن است بر سيستم قانون گذاري دادگاه پيرامون مسائل مراقبت از فرزندان و تصميم گيري هاي مالي تاثير بگذارد.
5-2- پیشینه عملی
1-5-2- تحقیقات داخلی مرتبط با موضوع پژوهش
در پژوهشی که ضابطی و جعفری (1396) با عنوان الگوی ساختاری سبک های والدگری، طرحواره های ناسازگار اولیه و خود شیفتگی با نمونه آماری 300 نفر که به روش نمونه گیری هدفمند انجام دادند به این نتیجه رسیدند که طرحواره های ناسازگار اولیه رابطه بین سبک های والدگری مقتدرانه و صفتهای شخصیت خودشیفته را به صورت منفی و رابطه بین سبک های والدگری مستبدانه و صفت های شخصیت خودشیفته را به صورت مثبت میانجگری می کند.
در پژوهشی که رضوانی زاده و کتولی(1395) با عنوان پیش بینی روابط فرا زناشویی از روي سبک هاي دلبستگی، عزت نفس و میزان خودشیفتگی در بین دانشجویان متأهل با نمونه آماری 357 نفر دانشجوی متاهل که به روی نمونه گیری هدفمند انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ین پژوهش نشان داد که سبکهاي دلبستگی اجتنابی و دو سوگرا توان پیش بینی روابط فرا زناشویی در افراد را دارند همچنین میزان خودشیفتگی نیز در سطح 02/0< Pگرایش افراد به روابط فرا زناشویی را پیش بینی میکند. سبکهاي دلبستگی ناایمن و عزت نفس آسیبدیده و پایین و همچنین خودشیفتگی از عواملی هستند که میتوانند گرایش افراد به روابط فرا زناشویی را پیشبینی نمایند
در پژوهشی که چهراز(1395) با عنوان رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت رابطه با والدین با نگرش به روابط فرا زناشویی با نموه آماری 169 نفر که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در شهر شیراز انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بين تعارضات زناشويي و طرحواره هاي ناسازگار اوليه در زنان و مردان با نگرش به روابط فرازناشويي رابطه معنادار وجود دارد. در مردان كاهش همكاري و كاهش رابطه فردي با خويشاوندان خود و در زنان كاهش رابطه فردي و جدا كردن امور مالي قادر به پيش بيني نگرش به روابط فرازناشويي بود. همچنين وجود طرحواره هاي نقص و شرم، محروميت هيجاني، وابستگي/ بي كفايتي و آسيب پذيري نسبت به ضرر و بيماري در مردان و طرحواره هاي آسيب پذيري نسبت به ضرر و بيماري، انزواي اجتماعي/ بيگانگي، استحقاق/ بزرگ منشي و بازداري هيجاني در زنان نگرش به روابط فرازناشويي را پيش بيني مي نمود.
در پژوهشی که حجت خواه ، محمدی و ولدبیگی(1395) با عنوان رابطه سبک های دلبستگی با نگرش به روابط فرا زناشویی در متاهلین شهر کرمانشاه که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله با نمونه آماری 600 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی اجتنابی توان پیش بینی روابط فرا زناشویی افراد متاهل را دارند
در پژوهشی که نوایی و محمدی(1394) با عنوان بررسی ارتباط طرحواره های اولیه ناسازگار با توجیه روابط فرا زناشویی در میان افراد متأهل با نمونه آماری 150 نفر که به روش نمونه گیری آسان در شهر تهران انجام دادند به این نتیجه رسیدند 5/77 درصد مردان و 5/55 درصد زنان دلایل توجیه روابط فرا زناشویی را به ترتیب، عاطفی، عشقی، جنسی و دلایل بیرونی اعلام شده است.بین تمام طرحواره های ناسازگار اولیه )به جز طرحواره ایثار( با توجیه روابط فرازناشویی و همچنین نمره کلی طرحواره ها رابطه آماری معناداری مشاهده شد.
در مطالعه کولایی و همکاران(1394) تحت عنوان "طرحواره های ناسازگار اولیه و نگرش صمیمانه در مردان متاهل پیمان شکن و غیر پیمان شکن" میانگین نمرات طرحواره های انزوای اجتماعی، نقص/شرم، شکست، وابستگی، آسیب پذیری در برابر بیماری، خود تحول نیافته، خویشتن داری ناکافی، اطاعت، ایثار، پذیرش جویی، بازداری هیجانی و معیارهای سرسختانه در مردان پیمان شکن به طور معناداری بالاتر از مردان غیر پیمان شکن بوده است.
در پژوهشی که رجبی(1395) با عنوان تبیین روابط ساختاری بین سبک دلبستگي،رضايت از زندگي و تمايل به روابط فرازناشويي در زنان دانشجوی دانشگاه شهر قدس با نموه آماری 300 نفر که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در شهر قدس انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین سبک دلبستگی و تمایل به روابط فرازناشویی در زنان دانشجو رابطه وجود دارد. و بیشتر زنان دارای روابط فرا زناشویی دارای کیفیت رابطه با والدین ضعیفی هستند.
در پژوهشی که رافعی، حاتمی و فروغی(1391) با عنوان رابطه بین طرحواره های ناسازگارانه اولیه و سبک دلبستگی در زنان دارای خیانت زناشویی" انجام دادند به این نتیجه رسیدند که ، بین چهار حوزه طرحواره های ناسازگار) بریدگی- طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت مختل، گوش به زنگی بیش از حد( و سبک دلبستگی اجتنابی و همچنین بین حوزه های بریدگی- طرد، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد با سبک دلبستگی دو سوگرا همبستگی مثبت معنادار مشاهده شده است. درحالی که بین حوزه های بریدگی – طرد، خود گردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی بیش از حد با سبک دلبستگی ایمن همبستگی منفی معنادار دیده شده است.
در پژوهشی که اکبری، شفیع آبادی و هنرپروران(1390) با عنوان مقایسه سبک های دلبستگی و کیفیت رابطه با والدین در مردان متاهل با روابط فرازناشویی با نمونه آماری 80 نفر که به روش نمونه گیری در دسترس انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مردان متاهل دارای روابط فرا زناشویی از کیفیت رابطه با والدین پایینی برخوردار بوده و بیشتر از سبک های دلبستگی اجتنابی در این گروه دیده می شود.
2-5-2- تحقیقات خارجی مرتبط با موضوع پژوهش
بروملمن(2015) در پژوهشی که بر روی روابط ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت خود شیفته انجام دادند به این نتیجه رسیدند که خودشیفتگی با پیامدهای سازگارانه و ناسازگارانه بسیاری مانند پرخاشگری و خشونت در ارتباط است و تفاوت های فردی را در رشد اولیه کودکی منعکس می کند.
در پژوهشی که فینی و نولر(2013) بر روی روابط فرازناشویی دانشجویان انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افرادي كه سبك ايمن دارند، اعتماد به نفس بيشتر برداشت مثبت از خود و خودآگاهي بالاتري دارند. بنابراين، احتمال برقرار كردن روابط فرا زناشويي به عنوان رابطه اي نابهنجار و آسيب زا در اين افراد، كمتر است.
در پژوهشی که مارک و همکاران(2013) بر روی نگرش افراد به روابط فرا زناشویی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که حدود یک سوم از مردان و یک چهارم از زنان احتمال دارد که حداقل یک بار در طول زندگی مشترک درگیر روابط فرا زناشویی بشوند که نارضایتی جنسی، سو ظن نسبت به همسر، تنوع طلبی، تجربه شکست عاطفی، طرحواره های ناسازگار اولیه(به جز طرحواره ایثار)، سبک های دلبستگی(نا ایمن) و کیفیت با والد، مذهب، تحصیلات، در آمد و شغل، بلوغ جنسی و اجتماعی، وسایل ارتباط جمعی، مسایل طبی، عوامل زمینه ای، درک همسران از ازدواج جز علل گرایش به روابط فرا زناشویی گزارش کرده اند.
در پژوهشی که کمپل و فاستر(2012) بر روی افراد دارای روابط فرازناشویی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین صفت شخصیتی خودشیفتگی و رفتار پیمان شکنی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
در پژوهشی که کار(2012) بر روی افراد دارای رواط فرا زناشویی انجام داد به این نتیجه رسید که طرحواره های ناسازگار به جز طرحواره ایثار پیش بینی کننده خوبی برای روابط فرا زناشویی مردان و زنان می باشند همچنین در پژوهش خود نشان داد که 48 درصد زنان غیر از همسرشان روابط خارج از چارچوب را تجربه کرده اند.
در پژوهشی که جنیفریو(2011) بر روی افراد دارای روابط فرا زناشویی دارای خیانت عاطفی و جنسی با نمونه آماری 560 نفر به این نتیجه رسیدند که افراد با سبک دلبستگی ایمن کمترین تمایل را به روابط فرا زناشویی دارند زیرا از بودن در رابطه زناشویی شان احساس آرامش و اطمینان دارند که این خود به عنوان یک مانع بزرگ و محکم در برابر خیانت زناشویی عمل می کند.
در پژوهشی که فیش(2010) به بررسی رابطه بین روابط فرا زناشویی و سبک های دلبستگی انجام داد به این نتیجه رسید که سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی هر دو با روابط فرا زناشویی مردان و زنان رابطه دارند و پیش بین خوبی برای روابط فرا زناشویی می باشند. همچنین بین آسیب های دوران کودکی و خیانت های زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
منابع
ابوالحسنی، مرضیه.(1395).رابطه تعارضات زناشویی و طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرش به روابط فرا زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه ازاد مرودشت.
احمدی، ناهید.(1391). بررسی جامعه شناختی روابط خارج از چارچوب ازدواج. پایان نامه کارشناسی ارشد، رشته مطالعات زنان، دانشکده تربیتی، دانشگاه تهران.
اسپرينگ، ج. آ. (1380). پيوند زخم خورده، ترجمه محمد فرجی، تهران: انتشارات فردوس.(1995).
استرنبرگ، رابرت جي. ( 1386 ). قصه عشق نگرشي تازه به روابط زن و مرد. ترجمه بهرامي، علی. تهران: انتشارات جوانه رشد.(2001).
اسدی، مسعود؛ منصوریان، یزدان؛ نظری، علی محمد.(1394). تبیین شاخص های والدگری موفق دوره ی نوجوانی در نمونه هایی از خانواده های ایرانی، فصلنامه علمی پژوهشی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت،3(3)،61-51.
اسماعیلی، علی. (1390). مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری بر بهبودی بیماران مبتال به اختلال وسواس - اجبار همایند و ناهمایند با افسردگی ، رساله ی دکتری،دانشگاه علامه طباطبایی.
اکبری، زهرا؛ شفیع آبادی، عبدالله؛ هنرپروران، نازنین.(1390). مقايسه ي سبك هاي دلبستگي در مردان متاهل با روابط فرا زناشويي و فاقد روابط فرا زناشويي، فصلنامه اندیشه و رفتار، 5(20)، 20-10.
اکبری، زهرا؛شفیع آبادی، عبدالله، هنرپروران، نازنین(1390). مقایسه سبک های دلبستگی در مردان متاهل با روابط فرازناشویی و فاقد روابط فرا زناشویی، اندیشه و رفتار،20(3)، 20-5.
امیری، حمید(1391)، مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، افسردگی و کیفیت زندگی در زنان چاق ، پایان نامه کارشناسی ارشدروانشناسی عمومی،دانشکده روانشناسی و تربیتی، دانشگاه علوم تحقیقات.
امیری، فرزانه(1391)، مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، افسردگی و کیفیت زندگی در زنان چاق با سطوح مختلف (BMI) و زنان عادی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
بیابانگرد، اسماعیل .(1389). روانشناسی نوجوان و جوانان. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
جباری، طاهره؛ اسماعیلی، معصومه؛ کلانتر هرمزی، آتوسا.(1393). تاثیر آموزش حقوق متقابل والد فرزند از دیدگاه آموزه های اسلامی بر کاهش تعارض والد فرزند، فصلنامه فرهنگ ، مشاوره و روان درمانی، 5(19)،61-43.
جعفرزاده سروستانی، زهرا .(1389).اثربخشی آموزش گروهی تحلیل ارتباط متقابل بر میزان تمایزیافتگی دانش آموزان مقطع متوسطه، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
جلالی، ایران؛ سرو قد، سیروس .(1391).نقش واسطه ای طرحواره های شناختی ناسازگار در ارتباط با فرآیند و محتوای خانواده و شیوه های مقابله با تعارض نوجوانان، روش ها و مدل های، فصلنامه روان شناختی؛ 2(7)،35-19.
جهانی، حامد؛ دستور نیکو، فریبا؛ یوسفی، بهنوش.(1396).پیش بینی سلامت روانی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه در پرستاران شاغل در آسایشگاه های سالمندان،چهارمین کنفرانس بین المللی نوآوری های اخیر در روانشناسی،مشاوره و علوم رفتاری،تهران.
چهراز، مرضیه.(1395). رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و کیفیت رابطه با والدین با نگرش به روابط فرا زناشویی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و تربیتی، دانشگاه آزاد مرودشت.
حجت خواه، محسن؛ محمدی، مژده؛ ولدبیگی، پیمان.(1395). رابطه سبک های دلبستگی با نگرش به روابط فرا زناشویی در متاهلین شهر کرمانشاه، فصلنامه مطالعات زنان، 14(4)، 228-209.
حسن زاده، فریبا (1390)، مقایسه طرحوارههای ناسازگار اولیه، باورهای ذهنی و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، اختلال وسواسی- جبری با افراد بهنجار ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
خدابخشی کولایی، آناهیتا؛ مطلق، طیبه؛ اسماعیلی، تاجیک؛ تقوایی، داود؛ رحمتی زاده، معصومه.(1394).طرحواره هاي ناسازگار اولیه و نگرش صمیمانه در مردان متاهل پیمان شکن و غیر پیمان شکن،مجله روان پرستاری، 2(3)، 23-12.
خواجه رسولی، محبوبه. (1388). بررسی اثربخشی درمان بر اساس رویکرد طرحواره محور بر افزایش رضایت زناشویی زنان خوابگاه ی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی.
رافعی، سمیرا؛ حاتمی، احمد؛ فروغی، علی؛ رابطه بین طرحواره های ناسازگارانه اولیه و سبک دلبستگی در زنان دارای خیانت زناشویی، فصلنامه روانشناسی زنان، 2(1)،36-21.
رجبی، اکرم.(1395). تبیین روابط ساختاری بین سبک دلبستگي،رضايت از زندگي و تمايل به روابط فرازناشويي در زنان دانشجوی دانشگاه شهر قدس، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی، دانشگاه ازاد شهر قدس.
رضایی، مرجان.(1390). رابطه بین ویژگی های شخصیتی و سبک دلبستگی با تمایل به روابط فرا زناشویی در زوجین، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه ترتبیت مدرس تهران.
رضوانی زاده؛ اکرم؛ کتولی، انسیه.(1395).پیش بینی روابط فرا زناشویی از روي سبک هاي دلبستگی، عزت نفس و میزان خودشیفتگی در بین دانشجویان متأهل، مجله پیشرفت هاي نوین در علوم رفتاري، 1(2)، 47-35.
روستا، ذبیح الله .(1391).رابطه سبکهای والدگری و خودگسستگی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، رشته روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
زندي پور، طيبه؛ شفيعي نيا، اعظم. ( 1387 ). رابطه بخشش خيانت همسر و سلامت روان زنان متاهل، تازه هاي و پژوهش هاي مشاوره، 28 (4)،65-32.
زهتاب، نجفي. ( 1388 ). بررسي و مقايسه ميزان بخشودگي در زوجين با رضايت زناشويي بالا و زوجين در معرض طلاق در شهرستان كرمانشاه، پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسی مشاوره خانواده، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا(س).
سامانی، سیامک.(1385). مدل - علّی برای همبستگی خانوادگی، استقلال عاطفی و سازگاری، پایان نامه دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شیراز.
سامانی، سیامک.(1391). پیش بینی خودگسستگی مذهبی دختران دانشجو براساس ابعاد مدل بافت نگر فرایند و محتوای خانواده. مجله روش ها و مدل های روانشناختی، 2(8)،43-29.
سهرابی، فرامرز، رسولی، فاطمه.(1387). بررسی رابطه بین سبک دلبستگی و روابط جنسی فرازناشویی در بین زنان بازداشت شده در مرکز مبارزه با مفاسد اجتماعی شهر تهران، فصنامه خانواده پژوهی،4(14)، 143-133 .
سید علی تبار، هادی؛ علی پور، زینب؛ حبیبی، فرشته؛ سروستانی، علی؛ جوانبخت، علیرضا.(1391). پایایی و روایی ساختار عاملي مقیاس فرا زناشویی زناشویی،فصلنامه پژوهنده، 20(6)، 349-342.
شکیبا، عباس.(1391).تدوین و استاندارد سازی بسته آموزشی بومی مهارت های ارتباطی ،والد نوجوان، بر مبنای آسیب شناسی تعاملی در نوجوانان مقطع راهنماایی شهر اصفهان، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره گرایش خانواده، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اصفهان.
صفایی، مهسا.(1391). بررسی عوامل موثر بر گرایش زنان متاهل به روابط فرازناشویی و نقش شخصیت به عنوان متغیر میانجی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه الزهرا.
ضابطی، عطیه؛ جعفری، صدیقه.(1396). الگوی ساختاری سبک های والدگری، طرحواره های ناسازگار اولیه و خود شیفتگی، فصلنامه روانشناسی کاربردی،2(3)،21-11.
ضیایی، المیرا.(1394).رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرش به خیانت و ارضای نیاز زوجین، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و تربیتی، دانشگاه آزاد شاهرود.
عباسیان، محبوبه.(1388). بررسی طرحوارههای ناسازگار و سبک دلبستگی در نوجوانان بزهکار و والدینشان، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه الزهرا)س(.
عبدالملکی، مریم؛ اعظم زاده، منصوره و قاضی نژاد، مریم(1394). رابطه استفاده از رسانه های جهانی و باز اندیشی مدرن با گرایش به روابط فرازناشویی در بین زوجین شهر قروه، فصلنامه خانواده پژوهی،4(2)،32-44.
عراقی، یحیی. (1387). بررسی کیفیت رابطه ی والد – فرزندی در دو گروه از دانش آموزان پسر پرخاشگر و غیر پرخاشگر. مطالعات روان شناختی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه الزهراء (س)، 4(4)، 113-129.
علی اکبری دهکردی، مهناز.(1389).رابطه عملکرد جنسی زنان با سازگاری زناشویی، مجله علوم رفتاری،3(4)،206-199.
قاسمی نژاد رایینی، معصومه(1393). طرح واره های ناکارآمد اولیه به عنوان پیش بینی کننده ی روابط فرازناشویی و گرایش به طلاق در بین زوجین شهرستان بندرعباس، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه هرمزگان.
قربانعلی پور، مسعود. (1393) اثربخشی و مقایسه طرحواره درمانی و معنا درمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودبیمار پنداری، رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی.
کارلسون، - جان؛ اسپری ، لن؛ لویس، جودیات.(1384). خانواده درمانی: تضمین درمان کارآمد، ترجمه شکوه نوابی نژاد، تهران، انجمن اولیا و مربیان.(2003).
کریمی زاده، شیما.(1395). بررسی رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه، راهبردهای مقابله با استرس و کیفیت رابطه با والدین با خودگسستگی در دانش آموزان دوره اول متوسطهی خرمشهر، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه رازی.
کریمی زارچی، مهدی(1392). بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه B ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و تربیتی،دانشگاه علامه طباطبایی.
كاوه، باقر.(1387).مقايسه تعارض زناشويي والدين با تعارض زناشويي فرزندان همسردار آنها، انديشه هاي نوين هاي نوين تربيتي، 1(4)،96-79.
گلاسر، ويليام. (1389). ازدواج بدون شكست. بهم رسيدن و با هم ماندن. ترجمه خوش نيت و برازنده. مشهد: انتشارات محقق. چاپ چهارم.(2002).
لیهی،رابرت.(2003).تكنيک های شناخت درمانی راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی، ترجمه حسن حمیدپور و زهرا اندوز، تهران، ارجمند. .(1391).
موسوی اصل، سیدعلی. (1392). اثربخشی طرحواره درمانی در درمان جانبازان مرد مبتال به اختلال استرس پس از ضربه: کاهش عالئم تجربه مجدد، بیش انگیختگی و کرختی هیجانی،رساله دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی بررسی و تحلیل پژوهشی حوزه طرحواره درمانی.
مؤمنی جاوید؛ مهرآور .(1390). بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد بین فردي بر بهبود روابط زناشویی هاي زناشویی دیده از خیانت آسیب ، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشکده روانشناسی و تربیتی، دانشگاه الزهراء.
نجفعلی بیگی، نرگس.(1390). مقایسه سبک های تربیتی والدین و طرحواره های ناسازگار اولیه دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی و دانش آموزان گروه عادی دبیرستان های دخترانه شهرستان اراک، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبایی.
نصیری، کبری.(1393). اثربخشی مشورت آدلری با والدین بر بهبود رابطه والد فرزندی دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهرستان کوهدشت، پایان نامه کارشناسی ارشد مشاوره مدرسه، دانشگاه علامه طباطبایی.
نظری، زهره.(1383). تعارض میان نقش های خانوادگی و اجتماعی زنان، فصلنامه ریحانه، 1(1)،61-53.
نوایی، جعفر؛ محمدی،علیرضا.(1394). بررسی ارتباط طرحواره های اولیه ناسازگار با توجیه روابط فرا زناشویی در میان افراد متأهل،نشریه روان پرستاری، 3(4)،27-18.
نيومن، ام. گري. ( 1388 ). علل گريز مردان از زندگي زناشويي و نقش زنان در پايبندي مردان، ترجمه فرهاد عسكري، تهران: انتشارات و سبزان. (2004).
هادی، سعیده؛اسکندری، حسین؛ سهرابی، فرامرز؛ معتمدی، عبدالله؛ فرخی، نور علی.(1395). مدل ساختاری پیشبینی تعهد زناشویی بر اساس سبکهای دلبستگی و متغیرهای میانجی خودکنترلی و طرحوارههای ناسازگار اولیه، فصلنامة فرهنگ مشاوره و روان درمانی،7(28)،45-32.
یانگ، جفری؛ کلاسکو، ژانت؛ ویشار، ماری.(2014). طرحواره درمانی، ترجمه: حسن حمیدپور و زهرا اندوز، تهران، ارسباران.(1396).
یانگ، جفری؛کلوسکو، ژانت؛ ویشار، مارجوری.(1389). طرحواره درمانی. راهنمای کاربردی برای متخصصان بالینی. ترجمه: حمیدپور،حسن؛ اندوز، زهرا، تهران . انتشارات ارجمند. (2003).
Reference
Allen ES, Atkins DC, Baucom DH, Snyder DK, Gordon KC, Glass SP.(2005). ntrapersonal,interpersonal, and contextual factors in engaging in and responding to extramarital involvement. Clinical Psychology: Science and Practice.12:101– 30
Atkins, D.C. Jacobson, N.S. & Baucom, D.H. (2011). Understanding Infidelity: Correlates in a National Random Sample. Journal of Family Psychology. 15, 735-749.
Berzonsky M.D (2004). Ego identity: A personal standpoint in a postmodern world. Identity: An International. Journal of Theory and Research, 5(2): 125-136.
Brown TA, Barlow DH(2002). Classification of anxiety and mood disorders. In D.H. Barlow (Ed.) Anxiety and its disorders: The nature and treatment of anxiety and panic, 2thEd. New York, NY: Guilford Press;. p. 292-327.
Brummelman, E., Thomaes, S., Nelemans, S. A., Orobio de Castro, B., Overbeek, G., & Bushman, B. J. (2015). Origins of narcissism in children. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 112(12): 3659-3662.
Bunk, B. P, & Dijkstra, P. (2000). Extradyadic relitionships and jealousy. In C. Hendrick(Eds), Close relitionships: Sourcebook (pp. 317-329). Thousand oaks. CA: Sage.
Buunk, B.P. (1980). Extramarital sex in the Netherlands. Alternative Lifestyles. 3, 11-39.
Calvete et al., (2005). The Schema Questionnaire- Short Form: Structure and Relationship with Automatic Thoughts and Symptoms of Affective Disorders, European Journal of Psychological Assessment, Volume 21, Issue 2, Pages 90-99.
Campbell WK, Foster CA.(2012). Narcissism and commitment in romantic relationships: An investment model analysis. Personality and Social Psychology Bulletin; 28(4): 484-495.
Carr, A.(2012). The handbook of child and adolescent clinicalpsychology: A contextual approach. Hove: Rout ledge.
Corral, C., & Calvete, E. (2014). Early maladaptive schemas and personality disorder traits in perpetrators of intimate partner violence. The Spanish Journal of Psychology, 17 (1): 1-10.
Cousineau, (2004). Early Maladaptive Schemas Predisposing Anxiety, Sante Ment Que; 29(1):53-60.
Delattre, et al, (2004). The Early Maladaptive Schemas: A Study in Adult Patients with Anxiety Disorders, Encephale; 30(3): 255-8.
Docan-Morgan, T. & Docan. C.A. (2007). Internt Infidelity: Double standards and the differing views of women and men. Communication quarterly. Vol. 55, no.3, 317-342.
Dupree, W.J.(2007). Infidenlity Treatment patterns: Apractice based Evidence Aproach. The American Journal of family Therapy, 35: 4,327-341.
Dvnyk,M. (2007).In the study of cognitive schemas as intermediate between incompatible with totalitarianism Discomfort and psychological distress on students overlap with early maladaptive schema. Journal Homepage.46,569-574.
Erdman, P., & Caffrey, T. (2010). Attachment and Family Systems conceptual, Empirical, and therapeutic relatedness. New York: Brunner-Rutledge.
Evans.J. Heron.Lewis.G.Araya.Ricardo(2005). Neggative self – schemas and the onest of depression in women. British journal of psychiatry,186,301-302.
Feeney, J. A., & Noller, P. (1996). Adult Attachment. Sage Publications.
Fine, M.A. and Schwebel, A. I. (1983). Long-term effects of divorce on parent-child relationships, Developmental Psychology, 19, 703-713.
Ghanbari Jahromi, F., & Naziria, Gh., & Barzegar, M.(2012). The relationship between socially prescribed perfectionism and depression:The mediating role of maladaptive cognitive schemas. Procedia Social and Behavioral Sciences 32,141-147.پ
Glass, S.p.& Wright, T.L. (2002).Reconstructing marriages after the trauma of infidelity. In W.K.Halford & H.J. Markman (Eds), Clinical handbook of marriage and couples interventions. New York: John wiley & sons.
Guerrero, L.K. & Foster Bachman, G. (2008). Communication following relational transgressions in dating relationships: An investment-Model Expanation. Southern communication Journal Vol. 73, No.1, pp. 4-23.
Halvorsen, et al, (2009).Dysfunctional Attitudes and EarlyMaladaptive Schemas as Predictors of Depression: A 9-Year Follow-Up Study.
Harley,L. F.(2000). The internal working models concept: What do we really know about the self in relation to others? Review of General Psychology, 4, 155-175.
Herly, C.Chalmz,H. (2002). Compartmentalization of positive and negative selfknowledge: Keeping bad apples out of the bunch. Journal of Personality and Social Psychology, 62, 1036-1049.
Hill,E.,Green.R.,Arnau.A.,Simore.L.,Myer.S.(2010). Research conducted as narcissism and schema Nasazgaravlyh. Schema Therapy: Apractitioner,s Guide. New York: Guilford publications.
J. Csorba et al(2010). Journal of Affective Disorders120,217-220.
Jeanfreau, M. (2009)A qualitative study investigating the decision- making process of women sparticipation in marital infidelity .A thesis submitted in paritalfulfillment of the requirements for the degree of PHD.
Jeanfreau, M. (2012)A qualitative study investigating the decision- making process of
Jens.C. Thimm(2009). Personality and early maladaptive schemas: A five – factor model perspective. Journal of behavior theory and experimental psychiatry.
Johnson, C. A., Stanley, S. M., Glenn, N. D., Amato, P. R., Nock, S. L., Markman, H. J., & Dion, M. R. (2002). Marriage in Oklahoma: 2001 baseline statewide survey on marriage and divorce. Bureau for Social research, Oklahoma State University.
Kaplan HI, Sadock BJ.(1998). Kaplan and Sadock's synopsis of psychiatry: behavioral sciences, clinical psychiatry. Trans: Poorafkari N. Philadelphia: Williams & Wilkins;. p. 545-8.
Kardaktaz, K .N. (2009).Perceived Stress, Adult Attachment, Dyadic Coping and MaritalSatisfaction of Counseling Graduate Students .Unpublished doctoraldissertation. Greensboro university.
Kose,F.(2009). On psychological was well-being associated with early abnormalities and interpretive schema. Cognitive Therapy and Research, 26, 405-416.
Lee.S,(2007).Plans to evaluate two hypothetical models of the cognitive always mediating role between perfectionism and socially prescribed for depression and anxiety Plays payment. Procedia - Social and Behavioral Sciences 32-141-147.
Lewandowski, G.W. & Ackerman, R.A.(2006). Somethings Missing: Need Fulfillment and self-expansion as predictors of susceptibility to Infidelity. The Journal of social psychology, 164 (4), 389-403.
Lovibond, p.F, Lovibond, S.H.(1995).The structure of negative emotional states: Comparison of the Depression Anxity Stress Scale(DASS) with the Beck Depression and Anxity Inventories. Behavior Research and Therapy .33(3):335-343.
Lumley, Harkness, (2007). Specificity in the Relations among Childhood Adversity, Early Maladaptive Schema and Symptom Profile in Adolescent Depression.
Oie,D.,Baranoff.J(2007). In his research, "Psychometric was evaluation of the measured data and the Young Schema Questionnaire". Cognitive Therapy center of New York.
Open himr, M, M.(2005). A qualitative study investigating the decision making process of women, participation in marital infidelity. Kansas state university.
Penn, C.D. Hernandez, S.L. & Bermudess, J.M. (1997). Using a cross cultural perpective to understand infidelity in couples therapy. The American Journal of family therapy, 25, 169-185.
Pittman, F. (1989). Private lies: Infidelity & betrayal of intimacy. New York: w.w.norton & co.
Rasbalt, J.A. (2000). After the affair: Healing the pain and rebuilding the trust when a partner has been unfaithful. New York: Harper Collins.
Renner, F., Lobbestael, J., Peeters, F., Arnte, A., Huibers, M. (2012 ). Early maladaptive schemas in depressed patients: stability and relation with depressive symptoms over the course of treatment. Journal of Affective Disorders,136,581-590.
requirements for the degree of PHD.
Rijkeboer, M.M., & Boo,G.M.(2010). Early maladaptive schemas in children. Development and Validetion of the schema inventory for children. Journal ofBehavior Therapy and Experimental psychiatry4,102-109.
Shakelford, T.K. (2003). Wife killings committed in the context of a lover s triangle. Basic and Applied Social psychology, 25, 137-143.
Stefano, J.D. (2008). Extramarital Affairs: Basic Considerations and Essential Tasks in Clinical work, the family journal: counseling and therapy for couples and families, vol. 16 no. 1, 13-19.
Stopa, C ., Waters.B(2005). Investigate was Form the effect of mood on responses to the Young Schema Questionnaire Short. Journal of cognitive psychotherapy1,11-23.
Syvertsen, J. L., Robertson, A. M., Palinkas, L. A., Rangel, M. G., Martinez, G., & Strathdee, S. A. (2013). ‘Where sex ends and emotions begin’: love and HIV risk among female sex workers and their intimate, non-commercial partners along the Mexico-US border. Culture, health &sexuality, 15(5), 540-554.
Treas, J. & Giesen, D. (2005). Sexual infidelity among married and cohabitating America. Journal of Marriage and the Family. 62, 48-60.
Treas, J. & Giesen, D.(2000). Sexual infidelity among married and cohabiting American. Journal of marriage and the family. 62, 48-60.
Walker.Jason(2009).The relationship between early maladaptive schema. Chronic and acute depression. And help seeking behaviors. Submitted in partial fulfillment of the requirements of the master of art degree of the graduate school at Rawan University.
Whatley, M. A. (2008). Attitudes toward infidelity scale. Journal of Social Psychology, 133, 547-551.
women`sparticipation in marital infidelity .A thesis submitted in paritalfulfillment of the
Yeniçeri, Z., Kkdemir, D. (2006). University Students' Perceptions of, and Explanations for, Infidelity: The Development of the Infidelity Questionnaire (INFQ). Soc Behav Pers; 34(6): 639-50.
Young J. (2007). Schema Therapy. Translated By: Hamidpour H, Andooz Z. Tehran: Arjmand.
Young, J. E., Klosko, J. S., & Weishaar, M. E. (2005). Schema therapy: A practitioner's guide. Guilford Press.
Zeigler, V., Green, B. A., Arnau, R. C., Sisemore, T. B., & Myers, E. M. (2011). Trouble ahead, trouble behind: Narcissism and early maladaptive schemas. Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 42(3): 96.