دانلود پیشینه تحقیق داخلی وخارجی معنویت ومذهب

دانلود پیشینه تحقیق داخلی وخارجی معنویت ومذهب (docx) 23 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 23 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

پیشینه تحقیق داخلی وخارجی معنویت ومذهب 2-6 پيشينه ي پژوهشي 2-6-1 پژوهش هاي خارج از کشور 2-6-1-1 ارتباط بين متغيرهاي مذهب/معنويت، شادي، لذت و سلامت روان كوئنيگ ، پارگامنت و نيلسن (1998)، با بررسي رابطه بين مقابله ي مذهبي و وضعيت سلامت روان در بزرگسالان سالخورده ي بستري در بيمارستان، توانستند21 سبك مقابله اي معنوي را شناسايي كنند كه شانزده مورد آن به طور معناداري با سلامت روان ارتباط مثبت داشت. بوگنر و همکاران (2001؛ به نقل از ليوبوميرسکي، کينگ و داينر، 2005)، در پژوهش خود نشان دادند که افراد شاد، به احتمال کمتري به سوء مصرف مواد که يکي از عوامل مخل سلامت روان محسوب مي‌شود، روي مي‌آورند. ون نس و لارسن (2002)، طي يک بررسي،‌ نشان دادند،‌ در ميان افرادي که در دوران پاياني زندگي خود هستند، ارتباط مثبت بين مذهب و معنويت با جنبه هاي مختلف سلامت روان، به چشم مي‌خورد. داينر و سليگمن (2002)، در مطالعه ي خود، نشان دادند که نشانگان مرضي روانشناختي، همچون افسردگي، هيپوکندريا و اسکيزوفرنيا در افراد شادتر، کمتر مشاهده مي‌شود (به نقل از ليوبوميرسکي، کينگ و داينر، 2005). اسميت، مک کالو و پل (2003)، با روش فرتحليل، به بررسي 147 پژوهش، در زمينه ي رابطه ي بين مذهبي بودن و وجود نشانه هاي افسردگي, پرداختند. نتايج نشان داد که در مجموع اين پژوهش ها همبستگي منفي بين مذهبي بودن و وجود نشانه هاي افسردگي, تأييد مي‌شود. فرانسيس، رابينز، لويس و کوئيگلي (2004)، در پژوهشي به بررسي رابطه ي بين نگرش مثبت به عقايد ديني مسيحيت و سلامت عمومي‌در ميان دانشجويان دوره‌ي کارشناسي، پرداختند. نتايج نشان داد که نگرش مثبت به عقايد ديني مسيحيت با سطح بالاتر سلامت عمومي‌همبستگي معناداري داشت. در پژوهش دالمن، پررا و استادنسکي (2004)، نشان داده شد که افرادي که به صورت خودسنجي، ميزان بالاتري از معنويت را گزارش کرده بودند، به احتمال بيشتري سلامت خود را نيز در وضعيت مطلوبي‌ ارزيابي مي‌کردند. فلانلي، کوئنيگ، اليسون، گالک و کراوس (2006)، در پژوهش خود، نشان دادند اعتقاد به زندگي پس از مرگ به عنوان يک اعتقاد مذهبي، با سلامت روان بهتر، ارتباط مستقيم دارد. موريرا-آلميدا، نتو و کوئنيگ (2006)، با بررسي 850 پژوهش در زمينه ي ارتباط مذهب با سلامت روان، به اين نتيجه رسيدند که مجموع اين پژوهش ها، نشانگر ارتباط مذهب با سلامت روان مطلوب مي‌باشد. در پژوهشي که عبدالخالق و ناصر (2007) با مسلمانان الجزايري انجام دادند، به همبستگي معنادار مذهب با سلامت رواني در مردان و نيز همبستگي معنادار مذهب با سلامت رواني، سلامت جسماني، شادي، رضايت از زندگي و خوشبيني در زنان، دست يافتند. همچنين در اين پژوهش، همبستگي منفي معناداري بين مذهبي بودن با بدبيني و اضطراب، به دست آمد. در پژوهش عقيلي و کومار (2008)، در پژوهش خود در ميان کارمندان ايراني و هندي به همبستگي مثبت بين نگرش مذهبي و شادي دست يافتند. ساباتيني (2011)، با نمونه ي817 نفري از شهروندان ايتاليايي به رابطه ي مثبت بين شادي و سلامت عمومي‌دست يافت. در پژوهش احمدي، موحد ابطحي و کرماني (2012)، با بررسي مدل ساختاري رابطه ي بين نگرش مذهبي، رضايت از زندگي و سلامت روان در دانشجويان دانشگاه اصفهان، نشان داده شد که نگرش مذهبي به طور مستقيم رضايت از زندگي و به طور غيرمستقيم و از طريق رضايت از زندگي، سلامت روان را به طور معناداري پيش بيني مي‌کند. کامکاري و شکرزاده (2012)، با بررسي رابطه بين سلامت روان و شادي در ميان نوجوانان و جونان 15 تا 29 ساله ي شهر تهران به رابطه ي مثبت معنادار بين اين دو متغير دست يافتند. در پژوهش احمدي، اسدي و موحد ابطحي (2013)، با بررسي مدل ساختاري رابطه ي بين شادي، لذت و سلامت روان، در ميان دانشجويان دانشگاه اصفهان، مشخص شد که شادي به طور مستقيم لذت،‌ و به طور غير مستقيم و از طريق لذت، سلامت روان را به طور معناداري پيش بيني مي‌کند. در پژوهش احمدي، اسدي، اميني، کازروي و کاظمي‌(2013) با بررسي مدل ساختاري رابطه ي بين نگرش مذهبي، نااميدي و افسردگي در ميان دانشجويان دانشگاه اصفهان، نشان داده شد که نگرش مذهبي به طور مستقيم با نااميدي و به طور غيرمستقيم و از طريق نااميدي با افسردگي، ارتباط معنادار معکوس دارد. 2-6-1-2 اثربخشي مداخلات روانشناختي يکپارچه شده با مذهب و معنويت دي سوزا و رودريگو (2004)، با اجراي يک مداخله ي شناختي رفتاري که بر عقايد معنوي مراجعان تأکيد داشت، توانستند به بهبود معناداري در اميد به زندگي و نيز کاهش معنادار در ميزان نااميدي دست يابند. تاراکشوار، پيرس و سيکما (2005؛ به نقل از پارگامنت، 2007)، با اجراي مشاوره ي گروهي متمرکز بر ارتقاء مقابله ي مذهبي، توانستند به کاهش معناداري در افسردگي دست يابند. ريچاردز، اون و اشتاين (1993؛ به نقل از پارگامنت، 2007)، با اجراي گروه درماني شناختي- رفتاري يکپارچه شده با عقايد مذهبي، در هر دو مرحله ي پس آزمون و پيگيري، به کاهش معناداري در نمرات افسردگي و کمال گرايي و افزايش معنادار نمرات عزت نفس،‌ دست يافتند. احمدي و کجباف (2012)، با اجراي 8 جلسه معنويت درماني شناختي- رفتاري در ميان دانشجويان دانشگاه اصفهان، توانستند به کاهش معناداري در نمرات اضطراب اعضاي تحت مداخله دست يابند. احمدي و باجلان (2013)، با اجراي 8 جلسه معنويت درماني شناختي- رفتاري در ميان دانش آموزان دختر دبيرستاني، توانستند به کاهش معنادار نمرات پرخاشگري و افزايش معنادار نمرات قاطعيت، دست يابند. 2-6-1-3 اثربخشي مداخلات مبتني بر روان نمايشگري کلرمان (1987)، با بررسي 23 پژوهش انجام شده در زمينه‌ي روان نمايشگري، از اوايل تا اواخر قرن بيستم، چنين نتيجه گيري کرد که اين روش مي‌تواند به عنوان يک رويکرد درماني معتبر، بويژه در زمينه‌ي بهبود اختلالات سازگاري و رفتارهاي ضداجتماعي مطرح شود. آرن، تئورل، اوناس- موبرگ و جانسن (1989)، با اجراي جلسات روان نمايشگري در بيماران معدي- روده‌اي توانستند به کاهش معناداري در ميزان اضطراب اين بيماران دست يابند. در پژوهش استالونه(1993)، نشان داده شد که اجراي جلسات روان نمايشگري در بين زندانيان کانون اصلاح و تربيت، در کاهش رفتارهاي نامقبول و نيز تسهيل سازگاري، اثربخش بوده است. کاربونل و پارتلنوبارهمي (1999)، با اجراي جلسات گروهي روان نمايشگري در دختران دبيرستاني که تجربه‌ي تروما داشتند، توانستند به طور معناداري رفتارهاي انزواجويانه، اضطراب و افسردگي اعضاي تحت مداخله را کاهش دهند. دوگان (2010)، در پژوهش خود نشان داد اجراي جلسات روان نمايشگري به طور معناداري بر بهبود سبک دلبستگي اضطرابي بزرگسالان جوان در روابط نزديک خود، تأثير گذار است. گه،‌هه و داي (2011)، با اجراي جلسات روان نمايشگري براي دانشجويان خوابگاهي توانستند به افزايش معناداري در اعتماد بين فردي اين افراد،‌ دست يابند. آکينسولا و اودوکا (2013)، با اجراي روان نمايشگري در ميان کودکان و نوجوانان 7 تا 16 ساله به کاهش معناداري در نمرات اضطراب اجتماعي و اضطراب عملکرد افراد تحت مداخله دست يافتند. 2-6-2 پژوهش هاي داخل کشور 2-6-2-1 ارتباط بين متغيرهاي مذهب/معنويت، شادي و سلامت روان شجاعيان و زماني منفرد(1381)، در پژوهش خود در ميان کارکنان فني صنايع مهمات سازي، بين دعا با سلامت روان، به رابطه ي مثبت معنادار دست يافتند. در پژوهش حسني واجاري و بهرامي(1384)، در ميان دانشجويان دانشگاه تهران، نشان داده شد كه بين خوشبختي معنوي با سلامت روان، همبستگي مثبت معنادار وجود دارد. در پژوهش شهني ييلاق، موحد و شکرکن(1383)، در مورد رابطه ي علي بين نگرش هاي مذهبي، خوشبيني،‌ سلامت رواني و سلامت جسماني در دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، مشخص شد که مسيرهاي مستقيم از نگرش هاي مذهبي به خوش بيني، از خوش بيني به سلامت روان و از سلامت رواني به سلامت جسماني، معني دار بود. همچنين مسيرهاي غيرمستقيم از نگرش مذهبي به سلامت رواني و جسماني معني دار بود. صادقي و مظاهري(1384)، در پژوهش خود، اثرمثبت و معنادار روزه داري را به عنوان يک عبادت مذهبي بر سلامت روان، نشان دادند. کرمي، روغنچي، عطاري، بشليده و شکري (1385)، در پژوهش خود با دانشجويان دانشگاه رازي کرمانشاه، نشان دادند که پايبندي به جهت گيري اخلاقيات مذهبي دروني با سلامت روان، همبستگي مثبت و معناداري دارد. در پژوهش عناصري (1386)، در ميان دانشجويان دانشگاه آزاد آشتيان، نشان داده شد که شادي با سلامت روان، همبستگي مثبت و با افسردگي و اضطراب، همبستگي منفي معناداري دارد. باب الحوائجي، رستمي‌نسب، تاج الديني و هاشمي‌نسب (1390)، با بررسي رابطه ي بين هوش معنوي و شادي در ميان کتابداران شاغل در کتابخانه هاي شهر تهران، به همبستگي مثبت و معنادار بين اين دو متغير دست يافتند. باقري، اکبري زاده و حاتمي‌(1390)، با بررسي رابطه ي هوش معنوي و شادي در جمعيت پرستاران، به رابطه‌ي معنادار مثبت بين اين دو متغير دست يافتند. 2-6-2-2 اثربخشي مداخلات روانشناختي يکپارچه شده با مذهب و معنويت در پژوهش بيان زاده و همكاران (1381)، نشان داده شد که درمان شناختي- رفتاري مذهبي- فرهنگي، همراه با مصرف دارو در كاهش علائم اضطرابي، افسردگي، وسواس، باورها و نگرش هاي ناسالم بيماران، مؤثر بود و شدت آن ها را كاهش داد. مرادي و همكاران (1383)، در پژوهشي به بررسي اثربخشي گروه درماني شناختي- مذهبي بر نيمرخ رواني معلولان جسمي‌زن در شهر اصفهان پرداختند. نتايج نشان داد كه اين مداخله باعث كاهش معنادار شاخص كلي علايم مرضي، شكايات جسماني، وسواس- اجبار، حساسيت بين فردي، اضطراب و روان پريشي شده و فقط بر ميزان افسردگي تأثير معنادار نداشت. مجاهد و همكاران (1388)، به بررسي اثربخشي درمان شناختي رفتاري مبتني بر باورهاي مذهبي بر كاهش مشكلات روانشناختي همسران شهدا و جانبازان پرداختند. پس از هشت جلسه مداخله، نتايج از اثربخشي هر دو رويكرد شناختي رفتاري كلاسيك و شناختي رفتاري مبتني بر باورهاي مذهبي خبرداد؛ اما بين اثربخشي رويكرد كلاسيك با رويكرد مذهبي تفاوت معناداري مشاهده نشد. عزيزي ابرقويي(1389) به برسي اثربخشي معنويت درماني بر ميزان اميد و كيفيت زندگي دانشجوايان دختر مراجعه كننده به مركز مشاوره ي دانشگاه اصفهان پرداخت. نتايج، نشان داد كه ميانگين نمرات اميد و كيفيت زندگي گروه آزمايش نسبت به گروه کنترل، در دو مرحله ي پس آزمون و پيگيري، افزايش معناداري پيدا كرده و همچنين ميانگين نمرات نااميدي گروه آزمايش نسبت به گروه کنترل، در مرحله ي پس آزمون و پيگيري، كاهش معناداري پيدا كرده بود. در پژوهش فلاح و همکاران (1390)، اجراي مداخله‌ي معنوي با 60 زن مبتلا به سرطان سينه، منجر به ارتقاء معنادار اميد و سلامت روان درمانجويان گرديد. 2-6-2-3 اثربخشي مداخلات مبتني بر روان نمايشگري نريماني، بيابانگرد و رجبي (1385)، با اجراي جلسات روان نمايشگري در ميان دانش‌آموزان نارساخوان به افزايش معناداري در مهارت‌هاي اجتماعي و عزت نفس اين دانش آموزان، دست يافتند. زارع و شفيع آبادي (1386)، در پژوهش خود، نشان دادند که روان نمايشگري بر افزايش ابرازگري هيجاني و سلامت عمومي‌مراجعان، اثربخش بوده است. همچنين در اين پژوهش، اثربخشي اين روش در مقايسه با روش مشاوره ي گروهي عقلاني- عاطفي- رفتاري در افزايش ابرازگري هيجاني، بيشتر بوده است. زارع، شفيع آبادي، پاشاشريفي و نوابي نژاد (1386)، نشان دادند که جلسات روان نمايشگري در افزايش ابرازگري هيجاني و کاهش بازداري و دوسوگرايي هيجاني مراجعان، اثربخش بوده است. ملازماني و فتحي آشتياني(1387)، با اجراي جلسات آموزشي به شيوه ي ايفاي نقش، به بهبود معناداري در تصور از خود نوجوانان دختر،‌ دست يافتند. کورکي، يزدخواستي، ابراهيمي‌و عريضي (1390)، با اجراي جلسات روان نمايشگري در ميان دانشجويان دختر دانشگاه اصفهان، به افزايش معنادار در مهارت هاي اجتماعي و کاهش معنادار در اعتياد به اينترنت دست يافتند. 2-7 خلاصه و جمع بندي 2-7-1 خلاصه ي پيشينه ي خارجي پژوهش هاي ثبت شده در خارج از کشور، در مجموع بيانگر آن هستند که بين نگرش مذهبي (و نيز مولفه هاي مربوط آن مانند باورهاي مذهبي و معنوي)، شادي، لذت و سلامت روان، روابط معناداري وجود دارد. بر اين اساس، اين روابط به صورت رابطه ي بين باورهاي مذهبي و مولفه هاي مربوط به آن با سلامت روان يا فقدان نشانگان آسيب شناسي رواني (به عنوان نمونه، کوئنيگ و همکاران، 1998؛اسميت و همکاران، 2003؛ عبدالخالق و ناصر، 2007)، رابطه ي باورهاي مذهبي با شادي (آقايي و کومار، 2008؛ احمدي، اسدي و موحد ابطحي، 2013)، رابطه ي شادي با سلامت روان يا سلامت عمومي‌(ساباتيني، 2011؛ کامکار و شکرزاده، 2012)، رابطه ي معکوس شادي با حالات آسيب شناسي رواني (بوگنر و همکاران، 2001؛ داينر و سليگمن، 2002؛ به نقل از ليوبوميرسکي، کينگ و داينر، 2005) و رابطه ي شادي با لذت (احمدي، اسدي و ابطحي، 2013) گزارش شده است. يکپارچه سازي عقايد معنوي و مذهبي در مداخلات روانشناختي تا کنون در موضوعات مختلف مرتبط با سلامت روان و آسيب شناسي رواني همچون اميد و نااميدي (دي سوزا و ردريگو، 2004)، افسردگي (ريچاردز و همکاران، 1993؛ تاراکشوار و همکاران، 2005؛ به نقل از پارگامنت، 2007) اضطراب (احمدي و کجباف، 2012) و پرخاشگري و قاطعيت (احمدي و باجلان، 2013) بررسي شده است. چيزي که در مورد اکثر اين مداخلات، مشترک است، اين است که اين رويکردها عمدتاً براي يکپارچه سازي مفاهيم معنوي و مذهبي، بر رويکردهاي شناختي- رفتاري استوار بوده اند. اين موضوع در مورد بسياري از مداخلات مشابه ديگري که تاکنون انجام شده اند، نيز صدق مي‌کند (پارگامنت، 2007) همچنين پژوهش هاي ثبت شده در خارج از کشور، نشان مي‌دهند که اثربخشي روان نمايشگري تاکنون بر حيطه هاي مختلف مربوط به سلامت روان و آسيب شناسي رواني، همچون اختلالات سازگاري و رفتارهاي ضداجتماعي (کلرمان، 1973)، اضطراب (آرن و همکاران، 1989، آکينسولا و اودوکا، 2013)، افسردگي (استالونه، 1993)، سبک هاي دلبستگي (دوگان، 2010) و اعتماد بين فردي (گه و همکاران، 2011) تأييد شده است. 2-7-2 خلاصه ي پيشينه ي داخلي پژوهش هاي ثبت شده در داخل کشور، در مجموع از يکسو نشانگر رابطه ي بين مفاهيم مرتبط با نگرش مذهبي مانند عقايد معنوي و مذهبي، اعمال و عبادات مذهبي با سلامت روان (از جمله حسني واجاري و بهرامي، ‌1384؛ کرمي‌ و همکاران، 56) و از سوي ديگر نشانگر رابطه بين مفاهيم مرتبط با معنويت با شادي هستند (باب الحوائجي و همکاران، 1390؛ باقري و همکاران، 1390). همچنين رابطه ي بين شادي و سلامت روان، در پژوهش هاي داخلي نيز همچون پژوهش هاي ثبت شده در خارج از کشور،‌ تأييد مي‌شود (عناصري، 1386). اما رابطه ي بين لذت با هيچ يک از سه متغير نگرش مذهبي (يا مفاهيم مرتبط با آن)، شادي و سلامت روان، در هيچ پژوهش ثبت شده اي يافت نشد. در ميان پژوهش هاي ثبت شده در داخل کشور، موضوع يکپارچه سازي عقايد مذهبي و معنوي در مطالعات مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است. بعضي از مهمترين متغيرهايي که تاکنون مورد بررسي اين مداخلات بوده اند عبارتند از: اضطراب، افسردگي، وسواس (بيان زاده و همکاران، 1381؛ مولوي و همکاران، 1383) اميد و نااميدي (عزيزي ابرقويي، 1389) و نيز خود متغيرسلامت روان به طورکلي (فلاح و همکاران، 1390). همانند پژوهش هاي ثبت شده در خارج از کشور، ملاحظه مي‌شود در اين پژوهش ها نيز يکپارچه سازي عقايد مذهبي و معنوي، عمدتاً متمرکز بر رويکردهاي شناختي- رفتاري بوده است. همچنين اثربخشي روان نمايشگري بر متغيرهاي مختلف مربوط به سلامت روان، هيجانات و حالات آسيب شناسي رواني تاکنون در پژوهش هاي داخلي مختلفي مورد بررسي قرار گرفته است که مي‌توان از آن ميان به اين موارد اشاره کرد: مهارت هاي اجتماعي و عزت نفس (نريماني و همکاران، 1385)، ابراز گري هيجاني و سلامت عمومي‌(زارع و شفيع آبادي، 1386)، دوسوگرايي هيجاني (زارع و همکاران، 1386)، تصور از خود (ملا زماني و فتحي آشتياني، 1387) و اعتياد به اينترنت (کورکي و همکاران، 1390). 2-7-3 جمع بندي همانطور که ملاحظه مي‌شود، در مجموع پژوهش هاي انجام شده و ثبت شده در داخل و خارج از ايران، تاکنون ارتباط بين مفاهيم نگرش مذهبي (و مفاهيم مرتبط با آن مانند عقايد مذهبي و معنوي)، شادي، لذت و سلامت روان،‌ تاکنون به شکل هاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته است، اما براساس جستجوي پژوشگر اين پژوهش، تاکنون اين چهار متغير در قالب يک مدل ساختاري مورد بررسي قرار نگرفته اند. اين درحالي است که با توجه به روابط تأييد شده بين اين متغيرها مفهوم سازي آن ها در قالب يک مدل ساختاري، مي‌تواند درک جامعي از نوع روابط بين آن ها به دست دهد. در پژوهش هايي که به بررسي مداخلات يکپارچه شده با مذهب و معنويت پرداخته اند، يکي از شکاف هاي پژوهشي عمده اي که ملاحظه مي‌شود، اين است که اين پژوهش ها عمدتاً يا بر رويکردهاي شناختي- رفتاري متمرکز شده اند و يا فرآيند يکپارچه سازي عقايد معنوي و مذهبي را در قالب يک رويکرد معتبر و شناخته شده ي روان درماني و مشاوره انجام نداده اند. رويکرد روان نمايشگري از ظرفيت هاي بسيار با اهميتي براي يکپارچه سازي عقايد مذهبي و معنوي برخوردار است. با اين حال در هيچ يک از پژوهش هاي ثبت شده در داخل وخارج از کشور، تاکنون چنين يکپارچه سازي و التقاط گرايي معنوي، مورد بررسي قرار نگرفته است. همچنين تاکنون هيچ پژوهشي به بررسي اثربخشي روان نمايشگري بر سه متغير شادي،‌ لذت و سلامت روان به طور همزمان و در قالب يک مداخله، نپرداخته است. بنابراين اين پژوهش با در نظر گرفتن اين شکاف هاي پژوهشي در پژوهش‌هاي ثبت شده در داخل و خارج از کشور، به بررسي هريک از اين موضوعات مي‌پردازد. -411480-92964000 منابع و مآخذ ابراهيمي، امراله؛ مولوي، حسين؛ موسوي، غفور؛ برنامنش، عليرضا و يعقوبي، محمد. (1386). ويژگي هاي روان سنجي، ساختارعاملي، نقطه برش باليني، حساسيت و ويژگي پرسشنامه سلامت عمومي‌28 سؤالي(GHQ-28) در بيماران ايراني مبتلا به اختلالات روانپزشکي. تحقيقات علوم رفتاري، 5 (1)، 12-5. ابراهيمي، امرااله؛ نشاط دوست، حميدطاهر؛ کلانتري، مهرداد؛ مولوي، حسين و اسداللهي، قربانعلي. (1387). ساختار عاملي، پايايي و روايي مقياس نگرش سنج ديني. مجله علمي‌پژوهشي اصول بهداشت رواني، 10 (2)، 116-107. آرگايل، مايکل. (1383). روانشناسي شادي. ترجمه ي مسعود گوهري انارکي، حميدطاهر نشاط دوست، حسن پالاهنگ و فاطمه بهرامي. اصفهان: جهاد دانشگاهي. اماني، فيروز؛ سهرابي، بهرام؛ صادقيه، سعيد و مشعوفي، مهرناز. (1383). بررسي شيوع افسردگي در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي اردبيل. مجله علمي‌پژوهشي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني اردبيل، 3 (11)، 11-7. باب الحوائجي، فهيمه؛ رستمي‌نسب، عباسعلي؛ تاج الديني، اورانوس و هاشمي‌نسب، فخر السادات. (1390). بررسي رابطه بين هوش معنوي و شادكامي‌كتابداران شاغل در كتابخانه هاي دانشگاه تهران. نشريه تحقيقات كتابداري و اطلاع رساني دانشگاهي، 45 (58)، 121-101. باقري،‌ فريبرز؛ اکبري زاده، فاطمه و حاتمي، حميدرضا. (1390). رابطه بين هوش معنوي و شادکامي‌و متغيرهاي دموگرافيک در پرستاران بيمارستان. فصلنامه طبّ جنوب. 14 (4)، 263-256. برک، لورا.اي. (1386). روان شناسي رشد. جلد اول. ترجمه ي يحيي سيدمحمدي. تهران: نشر ارسباران. برک، لورا.اي. (1387). روان شناسي رشد. جلد دوم. ترجمه ي يحيي سيدمحمدي. تهران: نشر ارسباران. بيان زاده، سيداحمد؛ بوالهري، جعفر؛ دادفر، محبوبه وكريمي‌كيسمي، عيسي. (1383). بررسي اثربخشي درمان شناختي- رفتاري مذهبي فرهنگي در بهبود مبتلايان به اختلال وسواس- جبري. مجله ي دانشگاه علوم پزشكي ايران، 11 (44)، 924-913. ترکان، هاجر و کجباف،‌ محمدباقر. (1387). نگرش چيست؟. فصلنامه ي علمي- تخصصي توسعه ي علوم رفتاري، 1 (1)، 54-49. حائري روحاني، سيدعلي. (1386). فيزيولوژي اعصاب و غدد درون ريز. تهران: سمت. حسني واجاري، کتايون و بهرامي‌احسان، هادي. (1384). نقش مقابله مذهبي و خوشبختي معنوي در تبيين سلامت روان. مجلة روانشناسي، 9 (3)، 260-248. خادمي، عين الله. (1389). جستاري درباره ي چيستي لذّت از منظر ابن سينا. مجله فلسفه و کلام اسلامي، 1 (43)، 50-29. خداپناهي، محمدکريم. (1387). روانشناسي فيزيولوژيک. تهران: سمت. خداپناهي، محمدكريم. (1388). انگيزش و هيجان. تهران: سمت. زارع، مهدي و شفيع آبادي، عبدالله. (1386). مقايسه اثربخشي مشاوره گروهي عقلاني- عاطفي، رفتاري و روش مشاوره روان نمايشگري در افزايش سلامت عمومي‌و ابرازگري هيجاني مراجعان زن. مجله علمي‌و پژوهشي مطالعات زنان. 1(2)، 181- 148. زارع، مهدي؛ شفيع آبادي، عبدالله؛ پاشاشريفي، حسن و نوابي نژاد، شکوه. (1386). اثربخشي گروه درمانگري عقلاني- هيجاني- رفتاري و روان نمايشگري در تغيير سبکهاي ابراز هيجان. فصلنامة روانشناسان ايراني، 4 (3)، 41-25. ساپينگتون، اندرو.اِ. (1387). بهداشت رواني. ترجمه ي حميدرضا حسين شاهي برواتي. تهران: انتشارات روان. سليگمن، مارتين. اي. پي. (1390). روانشناسي مثبت، پيشگيري مثبت و مثبت درماني. در م. اشنايدر و ش.ج. لوپز، معنويت و روانشناسي مثبت. ترجمه و تلخيص مهرداد کلانتري، سيده راضيه طبائيان، پريناز سجاديان و الهام آقايي. اصفهان: کنکاش. سليماني، فاطمه. (1389). لذت و الم از نگاه ابن سينا. دو فصلنامه علمي- پژوهشي حکمت سينوي (مشکوة النور)، 14، 23-5. Abdel-khalek, A.M., & Naceur, F. (2007). Religiosity and its association with positive and negative emotions among college students from Algeria. Mental Health, Religion & Culture, 10(2), 159-170. Aghili, M., & Kumar, G.V. (2008). Relationship between religious attitude and happiness among professional employees. Journal of the Indian Academy of Applied Psychology, 34, 66-69. Ahmadi, S.H., Asadi, E., Amini, Z., Kazerooni, N., & Kazemi, H. (2013). The causal model of relation between religious attitude, hopelessness, and depression in students. Presented at 13th European Congress of Psychology. Ahmadi, S.H., & Bajelan, N. (2013). The effectiveness of cognitive behavioral spirituality therapy on aggression and assertiveness in highschool girl Students. Presented at 13th European Congress of Psychology. Ahmadi, S.H., Asadi, E., & Movahhed Abtahi, M.S. (2013). The causal model of relationship between happiness, pleasure and mental health in students. Presented at 13th European Congress of Psychology. Ahmadi, S.H., & Kajbaf, M. (2012). The effectiveness of cognitive behavioural spirituality therapy on rate of anxiety in students. Presented at 30th International Congress of Psychology. Ahmadi, S.H., Movahhed Abtahi, M.S., & Kermani, S. (2012). The causal model of relation between religious attitude, life-satisfaction, and mental health in students. Presented at 10th Alps Adria of Psychology Conference. Akinsola, E.F., & Udoka, P.A. (2013). Parental influence on social anxiety in children and adolescents: Its assessment and management using psychodrama. Psychology, 4(3), 246-253. Arn, I., Theorell, T., Uvnӓs-Moberg, K., & Jonsson, C. O. (1989). Psychodrama group therapy for patients with functional gastrointestinal disorders - a controlled long-term follow-up study. Psychotherapy and Psychosomatics, 51(3), 113-119. Blatner, A. (1985). The dynamics of catharsis. Journal of Group Psychotherapy, Psychodrama & Sociometry, 37(4), 157-166. Blatner, A. (1996). Acting- in: Practical applications of psychodramatic methods. New York: Springer Publishing. Blatner, A., & Blatner, A. (1997). The art of play: Helping adults reclaim imagination and spontaneity. Philadephia: Brunner/Mazel-Taylor & Francis. Blatner, A. (2000). Foundations of psychodrama, history, theory, and practice. New York: Springer Publishing. Bustos, D.M. (1994). Wings and roots. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. London and NewYork: Routledge. Clark,T. L., & Davis, D. (2010). Treating trauma: Using psychodrama in groups. available from: http://counseling outfitters. Com. Callahan, S. (2011). Called to happiness: Where faith and psychology meet. Maryknoll: Orbis Book. Carbonell, D. M., & Parteleno-Barehmi, C. (1999). Psychodrama groups for girls coping with trauma. International Journal of Group Psychotherapy, 49(3), 285-306. Carr, A. (2005). Positive psychology: The science of happiness and human strengths. NewYork: Routledge. Carroll, J., & Howieson, N. (1978). Psychodrama as a personal growth experience: A programme for teacher trainees. Australian Journal of Teacher Education, 3(1), 30-43. Casson, J. (2004). Drama, psychotherapy and psychosis. NewYork: Brunner-Routledge. Compton, W.C., & Hoffman, E. (2013). Positive psychology: The science of happiness and flourishing. Wadsworth: Wadsworth Cengage Learining. Daalman, T.P., Perera, S., & Studenski, S.A. (2004). Religion, spirituality and health status in geriatric outpatients. Annuls of Family Medicine, 2(1), 49-53. Diener, E., Suh, E.M., Lucas, R.E., & Smith, H.L. (1999). Subjective well-being: Three decades of progress. Psychological Bulletin, 125(2), 276-302. Dogan, T. (2010). The effects of psychodrama on young adults’ attachment styles. The Arts in Psychotherapy, 37, 112-119. D'souza, R.F., & Rodrigo, A. (2004). Spirituality augmented cognitive behavioural therapy. Australasian Psychiatry, 12(2), 148-152. Duckworth, A.L., Steen, T.A., & Seligman, M.E.P. (2005). Positive psychology in clinical practice. Annual Review of Clinical Psychology, 1, 629–651 Duncan, M., Gathman, L., & Scholem, L.R. (1970). Psychodrama as a therapeutic technique in an admission centre setting. Australian & New Zealand Journal of Psychiatry, 4(3), 137-142. Emmons, R.E. (2005). Emotion and religion. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Flannelly, K.J., Koenig, H.G., Ellison, C.G., Galek, K., & Krause, N. (2006). Belief in life after death and mental health. The Journal of Nervous and Mental Disease, 94(7), 524-529. Francis, L.J., Robbins, M., Lewis, C.A., & Quigley, C.W. (2004). Assessing attitude towards religion: The Astley–Francis Scale of attitude towards theistic faith. Personality and Individual Differences, 37(3), 485–494. Fong, J. (2006). Psychodrama as a preventive measure: Teenage girls confronting violence. Journal of Group Psychotherapy, Psychodrama & Sociometry, 59(3), 99-108. Franklin, S.S. (2010). The psychology of happiness: A good human life. NewYork: Cambridge University Press. Ge, Y., He, H., & Dai, L. (2011). Study on group intervention regarding interpersonal trust among college students with campus psychodrama. Health, 3(7), 462-466. Glanz, K., & Schwartz, M.D. (2008). Stress, coping and health behavior. In K. Glanz, B.K. Rimer, & K. Viswanath, Health behavior and health education: Theory, research and practice. San Francisco: Jossey-Bass. Haworth, P. (1998). The historical background of psychodrama. In M. Karp, P. Holmes, & K.B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London and NewYork: Routledge. Heaney, C.Q., & Israel, B.A. (2008). Social network and social support. In K Glanz, B.K. Rimer, & K.Viswanath, Health behavior and health education: Theory, research and practice. San Francisco: Jossey-Bass. Hill, P.C., & Pargament, K.I. (2003). Advances in the conceptualization and measurement of religion and spirituality. American Psychologist, 58 (1), 64-74. Hinshelwood, R. D. (2004). Two early experimenters with groups. Group Analysis, 37(3), 323-333. Holmes, P. (1998). The auxiliary ego. In M. Karp, P. Holmes, & K.B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London and NewYork: Routledge. Hood, R.W., Hill, P.C., & Spilka, B. (2009). The psychology of religion. NewYork and London: The Guilford Press. Howard, D.E., Schiraldi, G., Pineda, A., & Campanella, R. (2006). Stress and mental health among college students: Overview and promising prevention interventions. In M.V. Landow, Stress and mental health of college students. NewYork: Nova Science Publishers. Jefferies, J. (2005). Psychodrama: working through action: My thank you is for your concern. The Group-Analytic Society, 38(3), 371–379. Johnson, D. (2009). Pleasure. In S.J. Lopez, The encyclopedia of positive psychology. Chichester: Wiley-Blackwell. Kahle, P., & Robbins, J.M. (2004). The power of spirituality in therapy: Integrating spiritual and religious beliefs in mental health practice. NewYork and London: The Haworth Pastoral Press. Kahn, A.P., & Fawcett, J. (2008). The encyclopedia of mental health. NewYork: Facts On File Inc. Kamkary, K., & Shokrzadeh, S. (2012). Investigate relations between mental health and happiness feel in Tehran youth people. European Journal of Experimental Biology, 2(5), 1880-1886. Karp, M. (1994). The river of freedom. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. London and NewYork: Routledge. Karp, M. (1998). An introduction to psychodrama. In M. Karp, P. Holmes & K.B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London and NewYork: Routledge. Kashdan, T.B. (2004). The assessment of subjective well-being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire). Personality and Individual Differences, 36, 1225–1232. Kellermann, P. F. (1987). Outcome research in classical psychodrama. Small Group Research, 18(4), 459-469. Kesebir, P., & Diener, E. (2008). In pursuit of happiness: Empirical answers to philosophical questions. Perspectives on Psychological Science, 3(2), 117-125. Koenig, H.G., Pargament, K.I., & Nielsen., J. (1998). Religion coping and health status in medically ill hospitalized older adults. Journal of Nervous and Mental Disease, 186, 513-521. Keyes, C.L.M. (2007). Promoting and protecting mental health as flourishing. American Psychologist, 62(2), 95-108. Keyes, C.L.M., & Lopez, J.S. (2002). Toward a science of mental health. In C.R. Snyder, & S.J Lopez, Handbook of positive psychology. NewYork: Oxford University Press. Levensn, M.R., Aldwin, C.M., & D’Mello. (2005). Religious development from adolescence to middle adulthood. In R.F. Paloutzian, & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Lindqvist, M. (1994). Religion and the spirit. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. London and NewYork: Routledge. Lousada, O. (1998). Three layered cake, butter with everything. In M. Karp, P. Holmes & K.B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London and NewYork: Routledge. Lyubomirsky, S., King, L., & Diener, E. (2005). The benefits of frequent positive affect: Does happiness lead to success?. Psychological Bulletin, 131(6), 803–855. Lyubomirsky, S., Sheldon, K M., & Schkade, D. (2005). Pursuing happiness: The architecture of sustainable change. Review of General Psychology 9(2), 111-131. MacDonald, G. (2006). What is mental health?. In M. Cattan, & S. Tilford, Mental health promotion: A life span aproach. NewYork: Open University Press. Makowska, Z., Merecz, D., Mościcka, A., & Kolasa, W. (2002). The validity of General Health Questionnaires, GHQ-12 and GHQ-28, in mental health studies of working people. International Journal of Occupational Medicine and Environmental Health, 15(4), 353-362. Marineau, R.F. (1994). The cradles of Moreno's contributions. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. London and NewYork: Routledge. Martin, M.M., Cayanus, J.L., Weber, K., & Goodboy, A.K. (2006). College students' stress and its impact on their motivation and communication with their instructors. In M.V. Landow, Stress and mental health of college students. NewYork: Nova Science Publishers. Meisiek, S. (2004). Which catharsis do they mean? Aristotle, Moreno, Boal and Organization Theatre. Organization Studies. 25(5), 797- 816. Miller, L., & Kelley, B.S. (2005). Relationships of religiosity and spirituality with mental health and psychopathology. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Moreira-Almeida, A., Neto, F.L., & Koenig, H.G. (2006). Religiousness and mental health: A review. Revista Brasileria de Psiquiatiria, 28(3), 242-250. Nakonezny, P.A., Carmody, T.J., Morris, D.W., Kurian, B.T., & Trivedi, M.H. (2010). Psychometric evaluation of the Snaith Hamilton Pleasure Scale (SHAPS) in adult outpatients with major depressive disorder. International Clinical Psychopharmacology, 25(6), 328–333. Ogden, C.K. (2001). Pleasure and instinct. London: Routledge. Oishi, S., Schimmack, U., & Diener, E. (2001). Pleasures and subjective well- being. European Journal of Personality, 15, 153- 167. Onedera, J.D., Greenwalt, B. (2007). Choice theory: An interview with Dr. William Glasser. The Family Journal: Counseling and Therapy for Couples and Families, 15(1), 79-86. Onedera, J.D., & Greenwalt, B.C. (2008). Introduction to religion and marriage and family counseling. In J.D. Onedera, The role of religion in marriage and family counseling. NewYork and London: Routledge. Ozorak, E.W. (2005). Cognitive approaches to religion. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Paloutzian, R.F., & Park, C.L. (2005). Integrative themes in the current science of the psychology of religion. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Pargament, K.I., Ano, G.G., & Wachholtz, A.B. (2005). The religious dimension of coping: Advances in theory, research, and practice. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press. Pargament, K. I. (2007). Spirituality integrated psychotherapy: Understanding and addressing the sacred. NewYork & London: Guilford Press. Peterson, C. (2006). A primer in positive psychology. NewYork: Oxford University Press. Resnick, S. (1997). The pleasure zone. California: Conari Press. Ruscombe-King, G. (1998). The sharing. In M. Karp, P. Holmes & K.B. Tauvon, The handbook of psychodrama. London and NewYork: Routledge. Seligman, M.E.P. (2002). Authentic happiness. NewYork: The Free Press. Shafranske, E.P. (2005). The psychology of religion in clinical and counseling psychology. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork. London: The Guilford Press. Shmotkin, D. (2005). Happiness in the face of adversity: Reformulating the dynamic and modular bases of subjective well-being. Review of General Psychology, 9(4), 291–325. Sabatini, F. (2011). The relationship between happiness and health: Evidence from Italy. Hedg, 11(7), 1-21. Smith, T.B., McCullough, M.E., & Poll, J. (2003). Religiousness and depression: Evidence for a main effect and the moderating influence of stressful life events. Psychological Bulletin, 129(4), 614–636. Somov, P.G. (2008). A psychodrama group for substance use relapse prevention training. The Arts in Psychotherapy, 35, 151–161. Sprague, K. (1994). Stepping into the cosmos with our feet on the ground. In P. Holmes, M. Karp, & M. Watson, Psychodrama since Moreno: Innovations in theory and practice. London and NewYork: Routledge. Stallone, T. M. (1993). The effects of psychodrama on inmates within a structured residential behavior modification program. Journal of Group Psychotherapy, Psychodrama & Sociometry, 46(1), 24-31. Tauvon, K.B. (1998). Principles of psychodrama. In M. Karp, P. Holmes, & K.B. Tauvon, The Handbook of Psychodrama. London and NewYork: Routledge. Tengland, P. (2001). Mental health: A phylosophical analysis. Norwell: Kluwer Academic Publisher. Van Ness, P.H., & Larson, D.B. (2002). Religion, senescence, and mental health. The American Journal of Geriatric Psychiatry, 10(4), 386-397. Vitterse, J. (2009). Hedonics. In S.J. Lopez, The encyclopedia of positive psychology. Chichester: Wiley-Blackwell. Watson, D. (2002). Positive affectivity. In C.R. Snyder & S.J Lopez, Handbook of positive psychology. NewYork: Oxford University Press. Whiteneck, G., Meade, M.A., Dijkers, M., Tate, D.G., Bushnik, T., & Forchheimer, M.B. (2004). Environmental factors and their role in participation and life satisfaction after spinal cord injury. Archives of Physical Medicine and Rehabilitation, 85, 1793-1803. Wulff, D. M. (1991). Psychology of religion: Classic and contemporary views. NewYork: John Wiley & Sons. Worthington, E.L., Hook, J.N., Wade, N.G., Miller, A.J., & Sharp, C.B. (2008). The effects of a therapist's religion on the marriage therapist and marriage counseling. In J.D. Onedera, The Role of religion in marriage and family counseling. NewYork and London: Routledge. Zinnbauer, B.J., & Pargament, K.I. (2005). Religiousness and spirituality. In R.F. Paloutzian & C.L. Park, Handbook of the psychology of religion and spirituality. NewYork & London: The Guilford Press.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته