دانلود پیشینه ومبانی نظری تحقیق سلامت عمومی (docx) 20 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 20 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
سلامت عمومی
تعاریف سلامت عمومی
سلامت عمومی عبارت است از اينكه فرد چه احساسي نسبت به خود دنياي اطراف، محل زندگي، اطرافيان مخصوصا با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد. چگونگي سازش وي با درآمد خود و تفاوت موقعيت مكاني و زماني خويشتن (ميلاني فر، 1373).
علم سلامت عمومی شاخهاي از علم بهداشت است كه با پيشگيري از اختلالهاي رواني و حفظ شيوههاي بهينه زندگي و بهداشت عاطفي سر وكار دارد. علم سلامت روان فرايند هميشگي است كه از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه مييابد اين علم با چهار هدف شكوفايي توان بالقوه، شادكامي، رشد و تحولي هماهنگ، و زندگي مؤثر و كارآمد سعي ميكند از طريق آموزش به كاركنان بهداشت رواني، پيشگيري، درمان اختلالهاي رواني و حفظ و تداوم بهداشت رواني در اشخاص سالم شرايطي ايجاد كند كه شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محيطهاي كاري و نهايتاً با خويش سازگار شوند (حسين شاهي برواتي؛ 1379؛ ص 1).
در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است : « سلامت عبارت است از رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نبودن بيماري و ناتواني» (اصفهاني ، 1383، ص 7).
سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذيرش واقعيتهاي اجتماعي و قدرت سازگاري با آنها، ارضاء نيازهاي خويشتن به طور متعاون و شكوفايي استعدادهاي فطري خويش مي باشد (حاجي آقاجاني و اسدي نوقابي، 1378؛ ص 16).
2-2-2- تاريخچه مختصري بر سلامت عمومی
بهداشت عمومی از پيشينهاي به قدمت انسان متمدن و تاريخچهاي كوتاه، به لحاظ علمي، برخوردار است با اينكه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن ميراندند، صرفاً در 1908 بود كه نخستين جمعيت براي سلامت روان تأسيس گرديد. در 1919 ، «جامعه و ملي سلامت و روان » تشكيل شد كه به تدريج به « كميته بين المللي سلامت روان » تبديل شد و نشريهاي به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا يافتههاي پيشرو و حتي سراسر جهان را گردآوري كند و ارتباط و همكاري دستاندركاران اين حوزه را تسهيل نمايد. نمود كنوني سلامت را ميتوان در روانشناسي جامعهنگر و مراكز بهداشت رواني جامعهنگر يافت كه با هدف سه نوع پيشگيري در سطح وسيع و اجتماعي فعاليت دارد. جلوگيري از بروز اختلالهاي رواني (پيشگيري نخستين) ، تشخيص و درمان زود هنگام اختلالها (پيشگيري ثانوي) و كمك به معضلات و مشكلات ناشي از ابتلاء به اختلالهاي رواني (پيشگيري ثالث) در روانشناسي، علاوه بر اهميتي كه براي پيشگيري قايل ميشويم، به دنبال دستيابي به ويژگيها و کیفیتی هستيم كه سالم، سازگار و در يك كلام مطلوب به شمار ميآيند. مواردي كه نميتوان صرفاً از طريق توجه محض به پيشگيري به آنها دست يافت كما اينكه اين طرز تلقي با تعريف كامل بهداشت رواني نيز مطابقت بيشتري دارد (حسين شاهي، 1379، ص 1).
2-2-3- شاخصهای سلامت عمومی
سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:
فرد سالم احساس میکند، راحت است و میتواند باخودش زندگی کند ، محرومیتها و استعدادهای خود را میشناسد، کمبودهای خود را میپذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر میدارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعهای را که درآن زندگی میکند، زیرپا نمیگذارد. میداند که در فراز و نشیبهای زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آنرا میپذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون میکشد.
چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار میگیرد. تفاوتهای افراد را میپذیرد و به آنها خرده نمیگیرد. در میان هر گروهی که قرار میگیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.
قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی میباشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد میشود و اهداف واقعگرا برای خود در نظر میگیرد و برای دستیابی به آنها اقدام میکند. او میداند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده میشود و هیچگاه از تکامل باز نمیایستد (شریفی، 1389).
عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیتهای اجتماعی به خوبی عمل میکنند، آنها احساساتی نظیر بیارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.
توانایی در برقراری روابط محبت آمیز: افراد دارای سلامت عمومی قادرند روابط نزدیک و رضایت بخش با افراد دیگر در جامعه برقرار نمایند. نسبت به احساسات دیگران حساس هستند و برای ارضای نیازهای خود آنان را تحت فشار نمیگذارند، این افراد خودمحور و مغرور نبوده و در احساسات خود غرق نمیشوند، به سلایق دیگران احترام گذاشته و این امکان را فراهم نمیآورند که زیر فشار و ظلم دیگران قرار گیرند و سعی هم نمیکنند که بر دیگران مسلط شوند. این افراد نسبت به اعمال خود احساس مسولیت میکنند و با مشکلات برخورد مناسب دارند.
خودشکوفایی: افراد دارای سلامت عمومی با زندگی سازگاری خوبی داشته و تواناییهای خویش را به سمت خودشکوفایی و کمال جهت میدهند (شریفی، 1389).
2-2-4- دیدگاه مکاتب مختلف روانشناسی دربارهی سلامت عمومی:
سلامت عمومی در دیدگاه روانکاوی
به عقیده فروید ویژگی خاصی که برای سلامت عمومی ضروری است خودآگاهی است. یعنی هر آنچه که ممکن است درناخودآگاهی موجب مشکل شود بایستی خودآگاه شود.
به عقیده فروید انسان عادی کسی است که مراحل رشد روانی – جنسی را با موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل، بیش از حد تثبیت نشده باشد. به نظر او کمتر انسانی، متعارف به حساب میآید و هر فردی به شکلی نامتعارف است.
فروید از دیدگاه روانشناسی، انسان نامتعارف را به دو گروه رواننژند و روانپریش تقسیم میکند و هسته مرکزی بیماریهای روانی را اضطراب میداند. به عقیده فروید نوع مکانیسمهای دفاعی مورد استفاده افراد سالم، رواننژند و روانپریش متفاوت است (ایروانی و نجات، 1378).
شخص سالم از مکانیسمهای دفاعی، نوع دوستی ، شوخ طبعی ، پارسایی و ریاضت و والایش استفاده میکند. هارتمن (2011) تعادل روانی را با این ترکیب تعریف کرد که ((من)) بتواند تطابق بین ((نهاد)) و ((فرا من)) ایجاد نماید و خواستههای آنها را نفی و طرد نماید. او قبلاً انعطافپذیری من را بعنوان عامل سلامت فکر مطرح ساخته بود. کاپلان (1971) نیز سلامت عمومی را شامل سازگاری مداوم با شرایط متغیر میداند. وی معتقد است که انسان برخوردار از سلامت عمومی، برای برقراری اعتدال بین تقاضاهای درونی و الزامات محیط در حال تغییر، تلاش میکند.
کارل . گ . یونگ
فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسان میشود فردیت یافتن یا تحقق خود است. این فرایند خود شدن فرایندی طبیعی است. این کیفیت در واقع، گرایشی چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه میداند. در انسان فردیت یافته، هیچ یک از وجوه شخصیت مسلط نیست، نه هوشیار و نه ناهوشیار، نه یک کنش یا گرایش خاص و نه هیچ یک از سنخهای کهن بلکه همۀ آنها به توازونی هماهنگ رسیدهاند.
اشخاص فردیتیافته، باید از همه نیروهای سایه– چه ویرانگر و چه سازنده – آگاه شوند. باید وجه تاریک طبیعت جوششهای حیوانی و ابتدایی خود از قبیل میل به ویرانگری یا خودخواهی را دریابند و بپذیرند. این به معنای تسلیم شدن یا رفتن زیر سلطه آنها نیست، بلکه صرفاً پذیرش وجود آنها است. گام بعدی فرایند فردیت یافتن، ضرورت سازش با دوگانگی جنسی روانی است. مرد باید آنیما (خصائص زنانه) و زن آنیموس (خصائص مردانهاش) را بیان کند. ویژگی دیگر یکپارچهسازی خود است. همه جنبههای شخصیت یکپارچگی و هماهنگی مییابند، به گونهای که همۀ آنها بتوانند بیان شوند. پذیرش ناشناخته و مرموز، ویژگی دیگر افراد است. اشخاص سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیت مشترک خوانده است. چون دیگر هیچ جنبۀ شخصیت به تنهایی حاکم نیست. یکتایی فرد ناپدید میشود، دیگر این چنین افراد را نمیتوان متعلق به یک سنخ روانی خاص دانست (گنجی، 1389).
آلفرد آدلر
زندگی به عقیده آدلر، بودن نیست بلکه شدن است. آدلر به انتخاب مسوؤلیت و معناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد و شیوههای زندگی افراد را متفاوت میداند. محرک رفتار بشر هدفها و انتظار او از آینده است. هدف انسان نیاز سازگاری با محیط و پاسخ گویی به آن است. فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خویش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد (شاملو، 1388).
فرد دارای سلامت عمومی، به نظر آدلر، روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروههای اجتماعی به درستی میشناسد. همچنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایتمدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است . غاییترین هدف شخصیت سالم، تحقق خویشتن است. از ویژگیهای دیگر سلامت روانشناختی این است که فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف و ادراک خویشتن میپردازد و اشتباههای خود را برطرف میسازد. چنین فردی خالق عواطف خویش است نه قربانی آنها ، آفرینشگری و ابتکار فیزیکی، از ویژگیهای دیگر این افراد است. فرد سالم از اشتباههای اساسی پرهیز میکند. اشتباههای اساسی شامل تعمیم مطلق، اهداف نادرست و محال، درک نادرست و توقع بیمورد از زندگی، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود، و ارزشها و باورهای غلط میباشد (گنجی، 1389).
اریک اریکسون
به عقیده، اریکسون سلامت عمومی شناختی اصولاً نتیجه عملکردی قوی و قدرتمندی «من» است. «من» عنوان و مفهومی است که نشاندهنده توانایی یک پارچهسازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازشی است . «من» تنظیمکننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی میکند و درنتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد و من برتر حمایت میکند. هنگامی که رشد انسان و سازمانهای اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود، در هر کدام از مراحل رشد روانی – اجتماعی تواناییها و استعدادهای مشخصی ظهور می نماید (خدارحیمی، 1374).
بطور خلاصه نام هر مرحله و توانایی مرتبط با آن را ذکر می کنیم:
مرحله اعتماد در برابر عدم اعتماد : توانایی مرتبط با این مرحله امید است .
مرحله خودمختاری در برابر شرم و تردید: توانایی مرتبط با این مرحله اراده است .
مرحله ابتکار در برابر احساس گناه : توانایی مرتبط با این مرحله هدف است .
مرحله کارایی در برابر احساس حقارت : توانایی مرتبط با این مرحله شایستگی است .
مرحله هویت یابی در برابر سردرگمی نقش : توانایی مرتبط با این مرحله وفاداری است
مرحله صمیمیت در برابر کنارهجویی : توانایی مرتبط با این مرحله عشق است .
مرحله تولید در برابر رکود : توانایی مرتبط با این مرحله مراقبت است .
مرحله کمال در برابر یأس و ناامیدی : توانایی مرتبط با این مرحله خردمندی است (شاملو، 1363). به عقیده اریکسون سلامت عمومی شناختی هر فرد به همان اندازه است که توانسته توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کند (هال، 1970).
2- مکتب انسان گرایی
کارل راجرز
به عقیده راجرز، آفرینندگی مهمترین میل ذاتی انسان سالم است. همچنین شیوههای خاصی که موجب تکامل و سلامت خود میشوند به میزان محبتی بستگی دارد که کودک در شیرخوارگی دریافت کرده است. «ارضای توجه مثبت غیر مشروط» و دریافت غیرمشروط محبت و تأیید دیگران برای رشد و تکامل سلامت روانی فرد با اهمیت است. این افراد فاقد نقاب و ماسک هستند و با خودشان روراست هستند. چنین افرادی آمادگی تجربه را دارا میباشند و لذا بسته نیستند، انعطافپذیرند و حالت تدافعی ندارند و از بقیه انسانها عاطفیترند. زیرا عواطف مثبت و منفی وسیعتر را در مقایسه با انسانهای تدافعی تجربه میکنند.
به عقیده راجرز اساسیترین خصوصیت شخصیت سالم، زندگی هستیدار است یعنی آماده است و در هر تجربه، ساختاری مییابد و براساس مقتضیات، تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون میشود. انسان سالم به ارگانیسم خویش اعتماد دارد (خدارحیمی، 1374).
دیگر ویژگیهای انسان سالم عبارتند از: آمادگی کسب تجربه، زندگی هستیدار، احساس آزادی.
-آبراهام مزلو
او انسان سالم را خودشکوفا مینامد و این گونه بیان میکند که خواستار تحقق خویشاند و نیازهای سطوح پایینتر خود یعنی: نیازهای جسمانی، ایمنی، تعلق، محبت و احترام را برآورده ساختهاند. روانپریش و رواننژند نیستند و سایر اختلالات آسیب شناختی را ندارند. آنها الگوهای بلوغ، پختگی و سلامت میباشند. باحداکثر استفاده از همۀ قابلیتها و تواناییهای خود، خویشتن خویش را فعلیت و تحقق میبخشند، میدانند کیستند و چیستند و به کجا میروند. خواستاران تحقق خود، تکاپو نمیکنند، بلکه تکامل مییابند. ویژگیهای آنها را میتوان فهرستوار نام برد که عبارتند از: ادراک صحیح واقعیت، پذیرش کلی طبیعت دیگران و خویشتن، خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن، توجه به مسائل بیرون از خویشتن، نیاز به خلوت و استقلال، تازگی مداوم تجربههای زندگی، نوع دوستی، کنش مستقل، تجربههای عارفانه یا تجربههای اوج، روابط متقابل با دیگران، تمایز میان وسیله و هدف و خیر و شر، حس طنز مهربانانه، آفرینندگی، مقاومت در مقابل فرهنگپذیری (شاملو، 1388).
3- مکتب رفتارگرایی
اسکینر
سلامت و انسان سالم به عقیده اسکینر معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است و همچنین انسان وقتی با مشکلی روبرو شود تا هنگامی که از طریق جامعه بهنجار تلقی شود، از طریق شیوه اصلاح رفتار برای بهبودی و بهنجارکردن رفتار خود و اطرافیانش بطور متناوب استفاده میجوید. بعلاوه انسان سالم باید آزاد بودن خودش را نوعی توهم بپندارد، و بداند که رفتار او تابعی از محیط است. هر رفتار توسط معدودی از عوامل محیطی مشخص میگردد. انسان سالم کسی است که تأیید اجتماعی بیشتری را بخاطر رفتارهای متناسب از محیط و اطرافیان دریافت میکند. شاید معیار تلویحی دیگر در مورد خصوصیات انسان سالم از دیدگاه اسکینر این باشد که انسان باید از علم نه برای پیشبینی، بلکه برای تسلط بر محیط خود استفاده کند. در این معنا فرد سالم کسی است که بتواند برای انجام هر روش، بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندتری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال، هدفمندی، غایت نگری و مانند اینها را کنار بگذارد (دیماتئو، 1991؛ ترجمه کاویانی و همکاران، 1387).
4- مکتب شناختی
ویلیام گلاسر
انسان سالم بنابر نظریه گلاسر کسی است که دارای این ویژگیها باشد:
واقعیت را انکار نکند و درد و رنج و موقعیتها را با انکار کردن نادیده نگیرد، بلکه با موقعیتها به صورت واقعگرایانه روبرو شود.
هویت موفق داشته باشد. یعنی عشق و محبت بورزد و عشق و محبت دریافت کند. هم احساس ارزشمندی کند و هم دیگران احساس ارزشمندی او را تأیید کنند.
مسئولیت زندگی و رفتارش را بپذیرد و به شکل مسوؤلانه رفتار کند، پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت روانی است.
توجه او به لذات درازمدتتر، منطقیتر و منطبق با واقعیت باشد.
بر زمان حال و آینده تأکید نماید نه بر گذشته و تأکید او بر آینده جنبه دروننگری داشته باشد نه بصورت خیالپردازی باشد.
واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیت، قضاوت در درستی رفتار و پذیرش مسوؤلیت رفتار و اعمال استوار است و چناچه در شخصی این سه اصل تحقق یابد، نشانگر سلامت عمومی اوست (گلاسر، 1965).
آلبرت الیس
آلیس اصول 13 گانهای را به مثابه معیارهایی برای سلامت عمومی در نظر گرفته است که عبارت اند از:
نفع شخصی : این گونه افراد، تمایل دارند، رغبتها و تمایل خود را در اکثر اوقات بر اهداف و رغبتهای سایرین بویژه افراد نزدیک و مهم مقدم بدارند و آنها را در مرتبه بعدی قرار دهند.
رغبت اجتماعی: باعث میشود فرد با دیگران همکاری داشته باشد و از مزایای زندگی در یک گروه، اجتماع یا در یک جامعه بهرهمند شود.
خودجهت یابی: فرد مسئول خودش است و نباید از دیگران درخواست حمایت و یاری نماید.
انعطافپذیری: این ملاک به افرادی که تفکرات انعطافپذیر، قابل تغییر، بیتعصب دارند و نگرش آنها نسبت به سایرین بر اساس همزیستی است، اشاره دارد.
5-خطر بودن1: افرادی که دارای سلامت عمومی هستند احساس مسوؤلیت بیشتری را نسبت به خطر نمودن منطقی، به منظور حصول اهدافی که خودشان آنها را انتخاب نمودهاند، از خودشان نشان میدهند دراین معنی، آنها تمایل دارند، به کارهای ماجراجویانه مبادرت ورزند.
سایر معیارها فهرستوار عبارتند از: تحمل، پذیرش عدم اطمینان، تفکر علمی، پذیرش خود، لذتگرایی پایا، عدم آرمانگرایی، خودمسوؤلیتی برآشفتگی خویش و تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود (آلیس و برنارد، 1986).
5- مکتب هستی گرایی
ویکتور فرانکل
نگرش فرانکل به سلامت عمومی تأکید عمده را بر اراده معطوف به معنا میگذارد. این جستجو معنا مستلزم پذیرفتن مسوؤلیت شخصی است. هیچکس و هیچچیز در زندگی انسان معنا نمیدهد مگر خودش. انسان باید با احساس مسوؤلیت آزادنه با شرایط هستی و زندگی روبرو شود و معنایی در آن بیابد. به نظر فرانکل ماهیت وجودی انسان از سه عنصر معنویت، آزادی و مسئولیت تشکیل شده است و سلامت عمومی مستلزم تجربه شخصی این 3 عامل است. معیار سنجش معنادار بودن زندگی، کیفیت آن است، نه کمیت آن. حصول وکاربرد معنویست، آزادی و مسئولیت نیز با خود انسان است.
بنابر نظریه فرانکل انسان کامل بودن، یعنی با کسی یا چیزی فراسوی خود پیوستن. به عقیده فرانکل جستجوی اهداف در خود، شکست خویشتن است. لذا وی اهداف رشد تکامل انسان را تحقق خود نمیداند بلکه چیزی بالاتر از آن میداند. سلامت روان یعنی از مرز توجه به خودگذشتن، از خود فراتر رفتن و جذب معنا و منظوریشدن . دراین صورت خود نیز بصورت طبیعی و خود بخود تحقق مییابد. بطور خلاصه میتوان گفت شخص برخوردار از سلامت عمومی به عقیده فرانکل دارای این ویژگیهاست:
آزادی انتخاب عمل دارد.
مسئولیت هدایت زندگی و سرنوشت خویش را میپذیرد.
معلول نیروهای خارجی نیست.
از زندگی معنای مناسبی را یافته است .
بر زندگی تسلط آگاهانه یافته است .
ارزشهای خلاقیت، تجربی و گرایش خویش را نمایان و آشکار میسازد.
از توجه به خودش فراتر می رود.
آیندهنگر است.
تعهد شغلی و حرفهای دارد.
10-توانایی ایثار و دریافت عشق را دارد. عشق هدف نهایی شخص برخوردار از سلامت عمومی شناختی است. به عقیده فرانکل انسانی که واجد این صفات ویژگیها باشد «انسان از خود فرارونده» نامیده میشود ( فرانکل، ترجمه معارفی، 1391).
2-2-5- رابطه ورزش با سلامت عمومی
پيآمدهاي ورزش و فعاليتهاي ورزشي در كاهش استرسهاي مختلف نمايان ميشود (راسخي ، 1380). فعاليت بدني منظم، سلامت رواني را بهبود ميبخشد، استرس، اضطراب و افسردگي را كاهش ميدهد. به پيشگيري و كنترل رفتارهاي خطرآفرين، مانند استعمال دخانيات، الكل يا ساير موارد، مصرف رژيم غذايي نامناسب يا بروز خشونت خصوصاً در ميان كودكان و جوانان كمك ميكند (حجتزاده؛ 1383؛ ص 13).
ورزش شديد و منظم با احساس فشار عصبي و اضطراب كمتر همراه است. اشخاصي كه در برنامههاي تناسب اندام و ورزش شركت ميكنند ميگويند كارآيي آنان در محل كار و نگرششان، بهتر ميشود مثلاً اشتباهات كمتري ميكنند و همچنين شركت منظم در فعاليتهاي بدني دارند بهتر ميتوانند وزن خود را كنترل كنند، ظاهري بهتر دارند و فعاليت جسمي و ورزش را با توفيق انجام ميدهند (ميرزايي به نقل از فولكينزوسايم؛ 1384؛ ص 429).
ورزش كسالت و تنبلي را از انسان زدوده و به وي نشاط و شادابي بخشيده، او را براي انجام كارهاي وظايف فردي و اجتماعي آماده نموده و اخلاقش را بهبود ميبخشد. در انسان غريزه قدرتطلبي، برتري طلبي و مبارزه وجود دارد ورزش و مسابقات ورزشي اگر در محيط و جو سالم برگزار شوند زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح فراهم ميسازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز كنترل نشده و به مسير صحيح، هدايت نشوند براي جامعه مشكل ساز و مسئله آفرين خواهند بود انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد اين غريزه يا تمايل شديد را ميتوان از طريق ورزش برآورده ساخت در ورزش در زمينه نيل به ارزشهاي اجتماعي ديگري نيز چون كارگروهي، وفاداري و روحيه ورزشكاري ميتوان توفيق يافت محيط صميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شكلگيري دوستي ماست. ورزش به انسان تحرك ميبخشد و حركت و تحرك به ويژه در كودكان لازمه رشد است اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يك ورزشكار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرك را از آن سلب نمايند ضعيف و لاغر خواهد شد، اگر جنبش كم شود دفاع بدن كم و ضعيف ميگردد و همچنان كه داشتن تحرك و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر ميگردد. نداشتن تحرك نيز موج مرگ زودرس ميگردد (رضي؛ مهدي؛ 1384).
2-2-6- اهدف ایجاد سلامت عمومی
براي ايجاد سلامت عمومی عوامل زيادي را بايد كنترل كرد. سلامت عمومی را ميتوان بهوسيله پيشگيري از ابتلاء به بيماريهاي رواني، عوامل مؤثر در بروز بيماريهاي رواني، تشخيص زودرس بيماريهاي رواني، پيشگيري از عوارض ناشي از برگشت بيماريهاي رواني و ايجاد محيط سالم براي برقراري روابط صحيح انساني به وجود آورد.
پس سلامت عمومی علمي است، براي بهزيستي رفاه اجتماعي و سازش منطقي با پيشامدهاي زندگي، در سلامت روان آنچه بيش از هر چيز مورد نظر است احترام به شخصيت و حيثيت انسان است. روي اين اصل سلامت روان را دانش يا هنري ميدانند كه به افراد كمك ميكند كه با ايجاد روشهاي درست رواني و عاطفي بتوانند به محيط خود سازگاري حاصل نموده و براي حل مشكلات از راههاي مطلوب اقدام نمايند (احمدوند، 1382).
اگر بخواهيم سطح سلامت اجتماعي جامعه را به حد مطلوبي برسانيم نياز به يك سري تدابير و فعاليتهايي داريم كه از پيدايش و افزايش بيماريهاي عصبي رواني در جامعه جلوگيري كند، اين چنين فعاليتهايي تحت عنوان پيشگيري شناخته ميشوند (ميلاني فر، 1370).
2-2-7- سلامت عمومی در ورزشکاران
شرکت مداوم و مستمر در فعالیت های جسمانی و ورزشی بر اساس روند یادگیری و تکامل اجتماعی، در صفات اکتسابی نقش دارد. زیرا سابقهی فعالیت ورزشی و کسب مهارتهای نه صرفا حرکتی، بلکه اساسا روانی و اجتماعی در انبوهی از محرکهای مثبت و منفی، انواع درگیریها، تعاملات عاطفی و هیجانی، ناشی از رقابت و مسابقه میتواند در تعادل و ثبات هیجانی، رشد اعتماد به نفس، تصور بدنی و اجتماعی و میزان اجتماعیبودن فرد، نقش سازنده و مثبتی داشته باشد. اثرات روانی- اجتماعی فعالیتهای جسمانی و ورزشی همیشه بیش از اثرات جسمانی آن مورد علاقه روانشناسان و مربیان آموزشی بوده است. زیرا چنین فعالیتهایی با ایجاد تجارب غنی اجتماعی و آموزشی رقابت به عنوان یک فرآیند آموزشی، به فرد امکان میدهد تا مهارتهای روانی و اجتماعی خود را بیازماید (باقری و همکاران، 2011).
هر تجربه حركتي يا تغيير جسماني، يك تغيير يا تجربه رواني را به دنبال دارد. ورزش از جمله روشهاي مهم تكامل جسماني، رواني و اجتماعي محسوب ميگردد، زيرا شركت در فعاليتهاي ورزشي، افراد را از نظر فضايي و مكاني به هم نزديك ميكند. راهها و فرصتهاي بسياري را براي ماهرشدن در اجتماع فراهم ميآورد و بهطور كلي يك جريان آموزشي در ابعاد فرهنگي و اجتماعي براي فرد ايجاد ميكند. ورزش در سلامت و آمادگي جسماني، تعادل و ثبات هيجاني، رشد اعتماد به نفس، تصوير بدني و اجتماعي مثبت و تأمين نيازهاي دوستي، رقابت، جلب توجه، تقويت گروهي و امنيت تأثير دارد (نریمانی و همکاران، 1386). به طوركلي ، ورزش و حركت از روشهاي بسيار مؤثرتر در پيشگيري از اختلالات روانی در طول زندگی افراد میباشد. با به كارگيري برنامة ورزشي و فعاليت فيزيكي منظم و مداوم، ميتوان ابعاد مختلف كيفيت زندگي را درهر فرد افزايش داد و سبب استقلال بيشتر او در انجام كارهاي روزانه شد .با تقويت افراد و تشويق مسئولان به سرمايهگذاري بلندمدت براي جوانان و سرمايهگذاري هدفدار و كوتاهمدت براي سالمندان و با برنامهريزي و تبليغ آثار سودمند تحرك و فعاليت بدني در همة مراحل رشد، ميتوانيم پيري زودرس را به تعويق بيندازيم. احساس ارزشمندی برای همه افراد بسیار مهم است و فعالیتهای ورزشی شاید بتواند از راههای مختلف به احساس مثبت فرد از خود و خودپندارهای بهتر در فرد کمک کند. چنین احساسی میتواند زمینه و بستر پدید آمدن تغییر و تحول بسیاری از صفات روانی- اجتماعی فرد شود. این احساس خوب و مثبت در دنیای پرفشار امروزی بسیار ضروری است و احتمالا در روش زندگی افراد تاثیر خواهد گذاشت. برخی از محققان معتقدند که ورزش عاملی برای جذب شدن در جامعه است و امکان فرونشستن تنشها برآمده از زندگی را فراهم مینماید. در واقع او را در شهروند خوببودن، اطاعت از قوانین و احترام به اصول یاری میدهد و حس تسلط بر نفس و میهن پرستی را در وجود انسان تقویت میکند (بدری آذرین، 1392).
2-2-8- تأثیر ورزش در شخصیت
شخصیت اجتماعی بیان کننده رشد صحیح و طبیعی روانی افراد است. چنانچه تربیتبدنی در یک جامعه مطابق با اصول این علم در نظر باشد، افراد ورزشکار را از فردگرایی و خودمحوری خارج کرده و رشد روحیات طبیعی را در فرد بهبود میبخشد که در نتیجه شکوفا شدن این استعداد، فرد با سایر افراد اجتماع آسانتر ارتباط بر قرار کرده و در کنار آنها زندگی مینماید (عزیزآبادی فراهانی، ۱۳۷۳). جرج کلی از روانشناسان معروف، «شخصیت را روش و شیوه خاص هر فردی در جستجو برای پیدا کردن و تفسیر معنای زندگی تعریف میکند .» مطالعات انجام یافته نشان میدهد که ورزشکاران و قهرمانان، با شهامت و فداکار میباشند و بر اراده خود تسلط دارند (کوشافر، ۱۳۸۱). بازی و ورزش پیوند تنگاتنگی با رشد و تکامل شخصیت کودک دارند و آن را به مرحله نضج و آگاهی اجتماعی میرسانند. پژوهشگران تحقیقات فراوانی پیرامون نقش بازی وگیمها در اجتماعیشدن و همچنین درباره این مسأله به انجام رساندهاند که چگونه فعالیتهای بدنی، روی همرفته در تکوین تصویر روشنی از بدن در ذهن کودک، که به تصویر بدن معروف است، تأثیر میگذارد. تصویری که مفهوم خود بدنی و در نتیجه مفهوم خود پنداره بر پایه آن استوار است و نخستین خشت بنای شخصیت کودک به شمار میآید. فعالیت حرکتی عموماً فرصت پر باری برای خود شکوفایی کودک فرا هم می آورند. کودک در ضمن پرداختن به بازی تجربههای پیروزی و شکست را از سر میگذراند و این تجربهها در گسترش تصورات او و پیوند دادن مفاهیم و اهداف و چشم اندازهای وی با واقعیت خویش تأثیر میگذارد و ادراک واقع بینانه و غیر مبالغهآمیز او از حدود و تواناییهای جسمش را افزایش میدهد که این خود، شخصیت اجتماعی او را نضج میدهد و به وی اعتماد به نفس میبخشد و باعث دور شدنش از خصلتهایی چون خود شیفتگی و غرور میگردد بی آنکه از ارزش او چه در برابر خودش چه در برابر دیگران چیزی بکاهد (انور الخلولی، ۱۳۸۳). دیدگاهی نیز اعتقاد دارد که ورزش به عنوان واسطه و عامل ارتباط بین فرد با خودش یا دیگران است. این شناخت چند جنبه ای میتواند در سازگاریهای اجتماعی و شخصیت دخیل باشد. درباره ارتباط ورزش با صفات شخصیتی، آیزاک با گردآوری لیست مهمی از نتایج تحقیقات ورزش و شخصیت بیان کرد که سه زمینه خوب از شخصیت در رابطه با ورزش از قبیل برونگرایی، روانرنجوری و سایکوتیسم وجود دارد و برخی از صفات، حالات و خلق و خوی ارتباط خوبی با رفتار ورزشی دارند. وی میگوید: « تغییرات ناشی از ورزش در شخصیت به تدریج و آهسته و پس از سالها روی میدهد، زیرا ورزش اعمال سیستم عصبی سمپاتیک، انتظارات و ارزشها را تغییر میدهد» (عبدلی ،۱۳۸۶).
2-2-9- تأثیر ورزش در اخلاق و رعایت حقوق دیگران
چون برنامههای تربیتبدنی امکان و شرایطی دارد که شخصیت و ماهیت افراد بروز میکند و آشکار میگردد لذا رفتار و اعمال ناشایسته شناخته میشود و جایگزینی خصایص انسانی و رعایت قوانین صورت میگیرد. بدین گونه هر فرد میتواند از احترام لازم در بین دسته و جامعه خود برخوردار گردد. این ارتباط مطلوب شکلگرفته و به صورت اخلاق در آمده و به قلمروهای خارج نیز انتقال یافته و مشاهده میشود (کوشافر،۱۳۸۱).
هربرت رید اغراق نکرده است آنجا که میگوید : «من کاملاً موافقم که تربیت ورزشی تا حدی به پرورش اراده می انجامد. همچنین از این که در مدارس ما زمانی را به بازیها اختصاص میدهند متأسف نیستم، بلکه بر عکس، این زمان تنها زمانیست که به بهترین وجه میگذرد. اخلاق ورزشی، روحیه تیمی و گروهی، به سنتی، در کنار دیگر سنتهای اجتماعی، تبدیل شده است». (انور الخلولی ، ۱۳۸۳). انتقال و کاربرد آموختههای اجتماعی ورزشها و انعکاس این رفتارهای آموختهشده فرد را برای زندگی در گروه آمادهتر میسازد. تجربه اجتماعی کسبشده از راه فعالیتهای گروهی تربیتبدنی در حل مسائل اجتماعی بسیار مفید میباشد .تصمیمگیریهای منطقی، قضاوتهای اخلاقی و تجربه آنها در میادین ورزشی قابل انتقال به زندگی هستند. تقلید از مربیان و رهبران در گفتار و کردار که مورد احترام شرکتکنندگان در فعالیتهای ورزشی هستند باعث ایجاد صفات برجسته و مطلوب در ورزشکاران و دانشآموزان میگردد .کنترل احساسات، احترام به قوانین، رعایت منافع جمعی از جمله عاداتی هستند که در ورزش امکان آموزش آنها موجود است. اغلب ورزشکاران اذعان دارند که فلسفه زندگی مربیان و طرز رفتار آنها در زندگی اجتماعی و اخلاقی این گروه موثر بوده، زیرا آنان در موقعیت بهتری برای الگوبرداری قرار دارند. تربیت اخلاقی ورزشکاران از رفتار مربیان نشأت میگیرد پس مربیان با اعتماد به کار و نقش خود لازم است اصول انسانی و اخلاقی را رعایت کنند (کوشافر ،۱۳۸۱). از آنجا که انجام مهارتهای ورزشی طبق قوانین و مقررات خاص هر رشته اجرا میگردد و رعایت مقررات بازی برای کلیه بازیکنان الزامی میباشد، در نتیجه، بازی موقعیتی است برای آموزش رعایت مقررات و قرار دادهای اجتماعی، خصوصاً برای کودکان که درسنین اولیه با مقررات اجتماعی درگیر نیستند اثرات کاربردی را به همراه دارد (عزیز آبادی فراهانی ،۱۳۷۳).
2-2-10- تأثیر ورزش بر فرهنگ
«فرهنگ را می توان به عنوان مجموع ویژگیهای رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه خاص تعریف کرد واژه تعیین کننده در این تعریف همان واژه اکتسابی است» ( کوئن، ترجمه ثلاثی، ۱۳۸۶). ورزش بخش مهمی از فرهنگ ملل در جهان معاصر است بحثهای محافل گوناگون، سر فصل روزنامهها، برنامههای رادیوئی و تلویزیونی جایگاه آن را روشن ساخته است. اعلام موفقیت در مسابقات ملی و بینالمللی میلیونها نفر را شاد و و شکست در برنامهها مردم را غمگین و خشمگین میسازد. جلب میلیونها نفر تماشاچی به استادیومها، تبلیغات تجاری در کنار و خلال مسابقات، حمایت تماشاگران و استقبال آنان از تیمهای مورد علاقه در کمک به بالا بردن استعدادها و ارائه مطلوب و موزون حرکتها و فعالیتهای ورزشی موثر میباشد (کوشافر ، ۱۳۸۱). ورزش، تمرین تفکر واقعگرایانه و پرهیز از تفکر ذهنگرایانه است. با ورود ورزش به فرهنگ ایدهآلیست این تفکر به نفع فرهنگ رئالیست رنگ میبازد. ابعاد غیر مادی فرهنگ نظیر اعتقادات، آداب و رسوم و ارزش و نیز ابعاد مادی فرهنگ نظیر معماری و تکنولوژی، تحت تأثیر ورزش وارد سیر تکاملی میشوند . یکی از جلوههای غیر مادی فرهنگ، جایگاه زن در جامعه است. در جهان ورزش تجلی آزادی زن از قیومیت مرد مشاهده میشود. پس از تربیت ورزشی زن به عنوان یک انسان شجاع و سرسخت به جامعه باز میگردد (خزایی ، ۱۳۸۸ ).
2-3- پژوهشهاي پيشين
فخرالسادات و فرزانه (1391) در یک پژوهش با عنوان" بررسی جامعه شناختی عوامل موثر بر سلامت عمومی" که در بین دانشجويان دانشگاههاي شهر جهرم پرداختند. از طريق پرسشنامه محققساخته و همچنين پرسشنامه استاندارد سلامت عمومي، دادههاي لازم را جمعآوري نمودند، که بين رشته تحصيلي با بُعد شکايت جسماني تفاوت معنادار وجود دارد و بر حسب نتايج آزمون مقايسه ميانگين بين جنسيت و بومي و غيربومي بودن دانشجويان تفاوت معنادار وجود دارد. در آزمون همبستگي پيرسون بين فعاليتهاي ورزشي، سبک مصرف موادغذايي، رضايت از زندگي به عنوان متغيرهاي مستقل و سلامت عمومي به عنوان متغير وابسته رابطه معناداري وجود دارد. بر اساس دادههاي رگرسيوني متغيرهايي چون بهداشت فردي، فعاليت ورزشي و رضايت از زندگي بيشترين تأثير بر سلامت عمومي را دارند.
توکلی و همکاران (1386) در یک پژوهش به منظور بررسی سلامت عمومی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آبادان انجام دادند. در اين بررسي که به صورت مقطعي-توصيفي ، 554 دانشجو (366 زن، 188 مرد) که به صورت تصادفي انتخاب شده بودند ، با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومي 28 مورد ارزيابي قرار گرفتند. اين بررسي نشان داد 55.5 % از زنان ، 34.4% از مردان، و در کل 47.7% از آزمودني ها احتمالاً از سلامت رواني برخوردار نيستند. طبق نتايج به دست آمده بين زنان و مردان، مجردها و متاهلها، علاقهمندي به رشته تحصيلي و بيعلاقگي به رشته تحصيلي و دانشجويان گروههاي سني مختلف، از نظر سلامت رواني تفاوت معنيدار وجود دارد. اما بين دانشجويان بومي و غير بومي تفاوت معنيدار مشاهده نشد. در نتیجه عنوان نمودند که وجود بسيار بالاي مشکلات بهداشت رواني در جمعيت جوان دانشجويي با توجه به نقش آنان در آينده جامعه از اهميت زيادي برخوردار است. بنابراين برنامهريزي جهت ارتقاء بهداشت رواني آنان يک ضرورت است.
مظفری و همکاران (1385) در یک پژوهش سعی کردند "سلامت عمومی اعضای هئیت علمی فعال و غیر فعال حرکتی دانشگاههای ایران" مورد مطالعه و مقایسه قرار دهند. نمونههای آماری این پژوهش را 250 نفر عضو هئیت علمی دانشگاههای کشور تشکیل میدادند،که با روش تصادفی انتخاب و در دو گروه فعال و غیر فعال حرکت مقایسه شدند .پرسشنامه سلامت عمومی28-GHQ بعنوان ابراز تحقیق استفاده گردید. آزمون فرضیههای تحقیق نشان داد که بین سلامت عمومی اعضای هئیت علمی فعال و غیرفعال حرکتی دانشگاهها تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0>P). مقایسه و تجزیه و تحلیل سلامت عمومی و ویژگیهای فردی آزمودنیها نیز حاکی از آن بود که بین نمونههای تحقیق از نظر جنسیت، تأهل، میزان تحصیلات و مرتبه علمی تفاوت معنیدار وجود داشت. نمونههای زن در این تحقیق وضعیت سلامت عمومی بهتری نسبت به مردها داشتند و همچنین آزمودنیهای متأهل نسبت به مجردها از وضعیت سلامت عمومی مناسبتری برخوردار بودند. در مقایسه بین سلامت عمومی دارندگان مدارک تحصیلی مختلف و مرتبههای علمی آزمودنیها نیز مشخص گردید که دارندگان مدرک تحصیلی کارشناسی و مرتبه علمی مربی آموزشیار نسبت به دیگر نمونههای تحقیق دارای سلامت عمومی بهتری بودند. همچنین بررسی وضعیت فعالیتهای حرکتی آزمودنیها در یک سال گذشته نشان داد که تعداد 193 نفر از آنان فعال و 51 نفر دیگر غیر فعال بودند.
اصفهانی (1381) در یک پژوهش سعی کرد که به مقایسه سطح سلامت عمومی دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه الزاهر (س) بپردازد. همچنین سلامت روانی را در دانشکدههای آن مقایسه کند. در این پژوهش برای اندازهگیری سلامت روانی از پرسشنامه سلامت روانی 28- GHQ استفاده به عمل آمد آزمودنیهای این تحقیق را 260 نفر از دانشجویان تشکیل میدهند بنابر نتایج حاصله بین علائم جسمانی اضطراب و اختلال خواب و اختلال کارکرد اجتماعی و افسردگی در دو گروه دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنی داری مشاهده میشود همچنین دانشجویان دانشکده تربیت بدنی نسبت به سایر دانشجویان در سلامت روانی و مقیاسهای چهارگانه آن در وضعیت مطلوبتری قرار داشتند.
موسوی گیلانی و همکاران (80-1379) در یک پژوهش با عنوان مقايسه سلامت رواني دانشجويان پسر ورزشكار و غير ورزشكار دانشگاه علوم پزشکي زاهدان پرداختند. در اين مطالعه، 70 نفر دانشجوي پسر ورزشکار انتخاب شدند. 70 نفر دانشجوي غير ورزشکار نيز که از نظر مشخصات دموگرافيکي شرايط يکساني با ورزشکاران داشتند به روش همسان سازي فردي از بين دانشجويان پسر دانشگاه علوم پزشکي زاهدان انتخاب گرديدند. سلامت رواني دانشجويان توسط پرسشنامه سلامت عمومي 28 سئوالي (GHQ 28) مورد بررسي و مقايسه قرار گرفت. نتايج نشان داد که اختلاف معنيداري بين سلامت رواني دانشجويان پسر ورزشکار و غير ورزشکار وجود دارد. نمره ميانگين سلامت روان ورزشکاران ( 16.13= X1 ) و غير ورزشکاران (7.38= X2) بوده است. اختلاف مشاهده شده در سطح (0.05>P) معنيدار بوده و بيانگر وضعيت بهتر سلامت روان ورزشکاران پسر نسبت به غير ورزشکاران است. در پایان عنوان نمودند که با توجه به مشکلات کمتر روانشناختي ورزشکاران مي توان اظهار داشت که فعاليتهاي بدني بعنوان يک استراتژي و رويکرد مناسب و ارزان جهت افزايش سلامت روحي در بين دانشجويان ضروري به نظر ميرسد.
اسدی و احمدی (78-79) به بررسی و مقایسه سلامت روانی دانشآموزان پسر ورزشکار و غیرورزشکار دبیرستانهای شهرستان سنندج میپردازند. نتایج تحقیق مؤید آن است که بین دانشآموزان ورزشکار وغیرورزشکاردر عوامل سلامت روانی شامل «علائم جسمانی»، «اضطراب واختلال خواب»، «کارکرد اجتماعی» و«افسردگی» تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0> P) و در همه این موارد، برتری با دانشآموزان ورزشکار بوده است، این دانشآموزان نسبت به دانشآموزان غیرورزشکار، وضعیت بهتری داشتهاند.
سید احمدی و همکاران (2010) تحقیقی با عنوان" مقایسه وضعیت سلامت روانی در دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار" انجام دادند. یافتهها نشان داد شیوع اختلالات روانی در کل دانشجویان 76/61 درصد، در دانشجویان ورزشکار 4/9 و در دانشجویان غیر ورزشکار 2/30 درصد بود که اختلافات حاصله معنادار میباشد (001/0> P) و به این نتیجه رسیدند که دانشجویان ورزشکار نسبت به دانشجویان غیرورزشکار از وضعیت سلامت روانی بهتری برخوردار هستند.
سلگی و همکارانش (2009) در پژوهش به بررسي وضعيت سلامت رواني دانشجويان رشته تربيت بدني دانشگاه رازي کرمانشاه پرداختند. نتايج حاصل از اين بررسي نشان داد که 2/47 درصد از دانشجويان مورد بررسي، مشکوک به داشتن اختلال روانی بودند. در پایان نتیجهگیری پيشنهاد کردند که به منظور ارتقا وضعيت سلامت رواني دانشجويان رشته تربيت بدني، واحدهاي درسي به گونهاي برنامهريزي شوند که دانشجويان تعداد زيادي از واحدهاي عملي سنگين و فشرده را همزمان در يک ترم نگذرانند و در کنار ورزشهاي سخت، شديد و فشرده، ورزشهايي از نوع ملايم و متوسط نيز گنجانده شود.
فهرست منابع
منابع فارسی
انور الخلولی ، امین. (۱۳۸۳)، ورزش و جامعه، مترجم حمید رضا شیخی.. انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ دوم
بدري آذرين، يعقوب. (1392). مقايسه كيفيت زندگي افراد سالمند ورزشكار و غيرورزشكار شهر تبريز، مجله سالمندي ايران، 30 :74-82 .
پناهی، ایمان .(۱۳۸۸). ورزش و اضطراب، مندرج در سایت: www.tebyan.ir
حسینی، مریم(1388). بررسی عوامل مؤثر بر سلامت دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی.
- حيدري، بهلوليان؛ احمد، فرزاد سير ،كامران،اقباليان، معصومه ( 1379). بررسي عوامل رواني مؤثر بر عملكرد تحصيلي دانش آموزان استان همدان، فصلنامه انديشه و رفتار، سال ششم،شماره 1، تابستان.صفحات77-68.
- خدا رحیمی، سیامک. (1374). مفهوم سلامت روان شناختی، مشهد: انتشارات جاویدان خرد.
- خزایی، احمد رضا .(۱۳۸۸). فرهنگ و ورزش-www.wekepedya.com
- دژآهنگ، منوچهر (1385). مقایسه سلامت روانی افراد معلول جسمی–حرکتی ورزشکار و غیر ورزشکار شهر رشت. مجمومه مقالات اولین همایش ورزش برای همه، دانشگاه آزاد اسلامی واحدزنجان.
- دیماتئو، ام، رابین (1387). روان شناسی سلامت ج 1، ترجمه جمعی از نویسندگان پژوهشکده حوزه و دانشگاه زیر نظر کیانوش هاشمیان، تهران(سمت).
- دیماتئو، رابین،ام. (1991). روان شناسی سلامت. ترجمه محمد کاویانی، محمد عباس پور، حسن محمدی، غلام رضا تقی زاده؛ علی اکبر کیمیا. (1387). تهران: انتشارات سمت.
- رحمانی نیا، فرهاد(1373). تاثیر تمرینات هوازی بر بهداشت روانی، فصلنامه المپیک، سال دوم، شماره های سوم و چهارم،ص 109- 97.
- رضوانی، کاظم .(۱۳۸۷). ورزش وسلامتی، مندرج در سایت: www.aftab.ir
- ستوده، هدایت الله، میرزایی، بهشه؛ پازند، افسانه. (1376). روانشناسی جنایی، چاپ اول، انتشارات آوای نور، تهران.
- شاملو، سعید. (1388). بهداشت روانی، تهران: انتشارات رشد.
- شریفی، طیبه. (1389). بررسی روابط هویت های فردی، دینی و ملی با سلامت روانی دانشجویان منطقه 4 دانشگاه آزاد اسلامی در سال تحصیلی 87-88، پایان نامه دکتری تخصصی دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم تحقیقات خوزستان.
- عباس نیا، عباس (1373). بررسی وضعیت درس تربیت بدنی در مدارس شهرستان انزلی. پایان نامۀ کارشناسی ارشد، تهران. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزي.
- عبدلی، بهروز ( ۱۳۸۶ ). مبانی روانی و اجتماعی تربیت بدنی و ورزش، چاپ دوم، انتشارات بامداد کتاب.
- عزیز آبادی فراهانی، ابوالفضل. ( ۱۳۷۳ ). تربیت بدنی عمومی(۲)، چاپ هشتم – تهران ، انتشارات دانشگاه پیام نور
- فتحی، سروش (1382). بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر گرایش به ورزش در بین دانشجویان ورزشکار. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.
- فرانکل، ویکتور (1391). انسان در جستجوی معنا، ترجمه: علی اکبر معارفی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- فراهانی، احسان. (۱۳۸۶). افسردگی و ورزش، مندرج در سایت www.tebyan.ir
- کماسی، پرویز. (1369)، تمرین هوازی. ص 135، انتشارات کمیته ملی المپیک. تهران.
- کوشافر، علی اصغر. (۱۳۸۱). اصول و مبانی تربیت بدنی، چاپ اول ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی تبریز.
- کوئن، بروس (۱۳۸۶). درآمدی بر جامعه شناسی. ترجمه محسن ثلاثی چاپ سیزدهم انتشارات توتیا.
- گلمن، دانيل؛ بوياتزيس، ريچارد ( 1995). هوش هيجاني در مديريت و رهبري سازماني، ترجمه ابراهيمي ، بهمن. تهران: سازمان مديريت.
- گنجی، حمزه. (1389). روانشناسی عمومی، تهران: انتشارات ارسباران.
- نريماني، محمد؛ آرياپوران، سعيد و صادقيه اهري، سعيد. (1386). مقايسه خودپايي و سلامت عمومي در ورزشکاران گروهي و انفرادي و افراد غير ورزشکار، فصلنامه پايش،3: 179-184.
- نوربالا، احمدعلی؛ محمد، کاظم (80-1379). طرح ملی بررسی سلامت و بیماری در ایران. مرکز تحقیقات علوم پزشکی کشور. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی. تهران.
- وست و بوچر، (1381). مبانی تربیت بدنی و ورزش. مترجم : آزاد، احمد. انتشارات صنوبر، چاپ سوم.
منابع انگلیسی
Bagheri H, Mehdi A, Raji P, Jalali M, fagihzadi S, Soltani Z.(2011). The effects of progressive resistance training on strength, impact strength, upper and lower extremities and activities of daily living, elderly (in Persian)]. Journal of modern rehabilitation: 59-61.
Dadsetan P (2008). Morbid psychological transformation: from children to adults.Tehran: Side; [Persian]
Dhingra, R; Manhas,S&Thakur, N(2005). Estabilishing connectivity of emotioal quotient (EQ), spiritual quotient whith social adjustment: A study of Kashmiri Migrant Woman. J. Hum. Ecol, No 18 (4), 313-317.
Ebadi M, Harirchi AM, Shariati M, Garmaroudi GhR, Fateh A, Montazeri A. Translation, reliability and validity of the 12-item general health questionnaire among young people in Iran. Payesh Journal. 2002; 1:39-46. [Persian].
Fuentes, J. P., & Díaz, C. (2010). Analysis of heart rate during a tennis training session and its relationship with heart-healthy index. Journal of Sport and Health Research, 2(1), 26-34.
Glasser (1965). W Reality therapy: A New approach to psychotherapy. New York. Harper & row publishers.
Hall-C-S & Lindzey. (1970). G Theories of personality .2th edition .John wily&sons, Inc. New York .London.
Herrman, H., Saxena, S., & Moodie, R. (2005). Promoting mental health: concepts, emerging evidence, practice: a report of the World Health Organization, Department of Mental Health and Substance Abuse in collaboration with the Victorian Health Promotion Foundation and the University of Melbourne. World Health Organization.
Hosseini, S. H., Moosavi, S. E., & Reza Zadeh, H. (2003). Assessment of mental health in students of junior high schools in the city of Sari, Iran. Persion. J Fundam Mental Health, 6(19&20), 92-99.
Kevin R. physical Activity improves mental health. Sportmed. 2000; proquest. 1-6.
Long-Shan, X., Bao-Jun, P., Jin-Xiang, L., Li-Ping, C., Sen-Hai, Y., & Jones, J. (2000). Creating health-promoting schools in rural China: a project started from deworming. Health Promotion International, 15(3), 197-206.
Masod zadeh A, Khalilian A, Eshrafi M, Kimibegi K. (2005), Mental health studend in Sari city. Mazandaran Medical University Journal; 74-82. (Persian)
Pakizeh AA. Comparative study of student’s mental health and impact of Activation of the concept of spirituality on it. Proceedings of the Fourth Seminar on mental health; 2008.
Peluso, M. A. M., & Andrade, L. H. S. G. D. (2005). Physical activity and mental health: the association between exercise and mood. Clinics, 60(1), 61-70.
Roberts, R. E., Attkisson, C. C., & Rosenblatt, A. (1998). Prevalence of psychopathology among children and adolescents. American Journal of Psychiatry, 155(6), 715-725.