دانلود چارچوب نظری و پیشینه تحقیقاتی نظریه های سبکهای دلبستگی (فصل 2) (docx) 40 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 40 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
دلبستگی :
یکی از مهمترین عواملموثر در تعاملات بین فردی، سبک دلبستگی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در ان تحول یافته است، در سنین بعدی ادامه میابد.( بالبی.،1969)دلبستگی را به عنوان << تمایل انسانها به ساختن پیوند های عاطفی قوی با فردی خاص>> تعریف نموده است . دلبستگی (پیوند عاطفی ) بین کودک/مادر ، تعیین کننده ی سلامت روانی فرد است.
نظریه دلبستگی:
نظریه دلبستگی (بالبی،1980،1973،1964)مبتی بر این است که پیوند های عاطفی نخستین که بین کودک و مادر مراقب در قالب مدلهای ذهنی دوران سازی میشود،به گسترده وسیع روابط بین شخصی کودک در اینده تعمیم می یابند و الگوی این روابط یعنی سبکهای دلبستگی در طول زندگی نسبتا پایدار می مانند(برترتون ،1386.)در فرایند شکل گیری این روابط والدین پایگاهی ایمن برای کودک فراهم میاورند که بر اساس ان تجربه ها ساماندهی و با درماندگی ها مقابله میشود(همان منبع)دلبستگی برای کودک ارزش حیاطی دارد به این دلیل که همچنانکه کودک در دنیای اطافشان کاووش میکند و با امور غیر قابل پیش بینی روبرو میشود به او احساس امنیت و ارامش میدهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار میگیرد که در او ایجاد ترس میکند رفتار توام با دلبستگی کودک اشکار می شود. ممکن است در شرایط عادی کودکان والدینشان را نادیده بگیرند و حتی ترجیح دهند که با فرد نا اشنا بازی کنند (تا زمانیکه یکی از والدین حضور داشته باشد) ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تحدید شدن به انان دست دهد به سرعت ب مادر پدر یا هرکس دیگری که به او دلبستگی دارد روی میاورند (یاساعی.،1385) به طور کلی زمانی که کودک به دیگران اعتماد و نسبت به پذیرفته شدن از طرف انان اعتماد داشته باشد، برای کاوش در محیط اشتیاق بیشتری نشان داده، عواطف مثبت تری داشته،از عزت نفس بیشتری برخورداربوده، در حل مسائل پافشاری کرده، ابتکار و پشتکار دارد و به عبارتی از سازگاری اجتماعی و عاطفی بیشتری برخوردار است(بالبی،1982،به نقل از رزاقی بناب مظاهری.، 1384).یک پیوند دلبستگی اختصاصی و قطع نشده با یک شخص خاص ، لازمه تحول سالم و غیر مرضی در فرد است و تجربه ایمنی در کودک پایه و زیر بنای کنش و وری سالم روانی و ذهنی است(مظاهری،1397.).
استعمار سبک دلبستگی در فرایند تحول ،موضوع تحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتایج بدست امده ، ایناستعمار راتایید می کند(مین،کاپلن و کسیدی،1985 به نقل از بشارت،1386.)
نظریه های مختلف در مورد دلبستگی:
در این به شرح مختصر عقاید برخی از نظریه پردازان پر نفذ که بر اهمیت سالهای اولیه زندگی تاکید داشته اند و به طور تحویلی بحث دلبستگی را مطرح کرده اند،خواهیم داشت.
نظریه روان تحلیل گری:
زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان بحث روابط موضوع است. در نظریه های روان تحلیل گری که معمولا به عنوان نظریه های روابط موضوعی شناخته شده اند، به نقش اساسی خود ، در هدایت روابط صمیمی انسان توجه میشود. پایه این نظریه ها تحسم خود و والدین است که در دوران کودکی تحول یافته و در اینده در روابط نزدیک فرد اثر میگذارد(برترتون و همکاران به نقل از مین و همکاران.، 1985)روان تحیلی گران معتقد اند که نخستین روابط کودک پایه و اساس شخصیت او را تشکیل میدهند.گرچه روان تحلیل گران معتقد اند که در حدود 12 ماهگی تقربا همه کدوکان به سمت پیوند فوق با چهر ه ی مادر تحول میابند اما در مورد ماهیت و منشا این ارتباط با دیگران تفافق ندارند. از ادبیات روان تحلیلگری دو نظریه مهم درباره ماهیت و منشا پیوند کودک با مادر میتوان اقتباس کرد :
1/.کودک دارای نیازهای جسمانی بخصوص نیازبه غذا و احساس گرماست که باید ارضا شود . از انجا که مادر عامل ارضا نیازهای ضروری اوست، به چهره ی مادر علاقمند شده و به او دلبسته میشود و به زودی یاد میگیرد که مادر منشا خوشنودی است . بالبی این نظریه را گشاننده ثانوی می نامد (بالبی 1969.به نقل از حضرتی 1385.).
/2.در کودک یک امادگی درونی برای ارتباط دادن خود با یک پستان انسانی ، مکیدن و تصاحب ان وجود دارد، لذا کودک یاد میگیرد به ان پستان دلبسته شود از انجا که مادر ی وجود دارد ، پس به او نیز وابسته و مرتبط میشود. بنابر این بر طبق نظر فروید نیازی که کودک یه ارضا دهانی از طریق مکیدن دارد، موجب میشود که پستان ارضا کننده ی مادر و در نهایت به خود مادر نبز به خود مادر دلبستگی پیدا کند(حضرتی.، 1385.)
نظریه فروید:
فروید اولین کسی است که اظهار داشت ، پیوند عاطفی نوباوه با مادر ، مبنای تمامی روابط بعدی است. نظریه رشد فروید تقریبا به طور انحصاری به اوایل کودکی پردازد. از نظر فروید 4 یا 5 سالگی اول زندگی ، مهمتری دوره شکل گیری شخصیت است(فیست و فیست،نثل از حضرتی،1385.).فروید در طبقه بندی مراحل رشد، از لحظه تولد تا 1 سالگی را مرحله ی دهانی نامیده و معتقد بود در این دوره هر چیزی که به غذا خوردن مربوط باشد ، از مهمترین منابع کسب لذت برای نوزادان است. وی معتقد بود کسانی که در این مرحله وظیفه تغذیه نوزاد را دارند مورد توجه هستند. در مرحله ی بعدی که مرحله ی مقعدی است ناحیه مقعد و فعالیت های مربوط به عمل دفع از مهمترین سرچشمه های کسب لذت برای نوباوه است. بنابر این کنش های تقابل او با والدین پیرامون اداب توالت رفتن اهمیت بسیاری در تکوین شخصیت کودک خواهد داشت(جعفری.،1387.)
نظریه وینی کات:
وینی کات از جمله روان تحلیل گرانی است که به شدت به اهمست وابستگی و پیوند متقابل مادر/کودک تاکید میکند.او معتقد است که در اغاز ، نوزاد بدون مادر وجود ندارد و نیروی فطری وی بدون مراقبتهای مادرانه متجلی نمی شود. (دادستان،1376،نقل از حضرتی،1385.)وینی کات برای نقش مادر و نحوه ی پاسخگویی او به کودک ، اهمیت بسیار زیادی قائل است و معتقد است که مادر در وهله ی نخست دست خوش حالتی است که انرا << دلمشغولی مادرانه نخستین >> مینامند. اما بعد ها این حالت نخستین را فراموش میکند و می پذیرد که ضرورت ندارد که رضایت مندی کامل خود را فراهم نمایید. ودر نتیجه به مادری نسبتا خوب تبدیل میشود. از کنش های اساسی مادر در مقابل کودک ، کنش ایینهایست. از دیدگاه او ، مادر نقش ایینه ای را در مقابل کودک خود ایفا میکند به این معنی که (من) مادر به منزله تکیه گاهی برای (من) کودک است. او مراحل تحول رابطه مکادر/کودک را ترسیم کرد و سه مرحله را در این زمینه متمایز نمود. مرحله << دلبستگی نسبی >> که در خلال ان کودک تدریجا از مادر متمایز میشود.مرحله <<حرکت به جهت استقلا>>و << اجتماعی شدن>> که در خلال ان کودک به سوی استقلال گام بر میدارد.وینی کات مانند بالبی به نقش محرومیت و جدایی از موضوع دلبستگی تاکید کرد. آنرا عامل مشکلات روانی کودک می دانست.(احمدی،1387.)
نظریه اشپیتز:
اشپیتز به بررسی تحول کودک در دو یال اول زنگی میپردازد. او نظریه خود را در باره ی تحول زود رس کودک بامراجعه مستقیم به مفهوم فرویدی تدراک می بیند. نظریه اشپیتز مبتنی بر ارائه مراحل پیدایی رابطه موضوعی و ارتباط انسانی است. دراین گستره اشپیتز سه مرحله تحول را بر شمرد:
مرحله اول: مرحله بدون موضوع یا مرحله بدون شی: در این مرحله نوزاد در قلمرو هایی چون ادراک فعالیت ، هنوز سازمان یافته نیست. جنبه روانی و بدنی از یکدیگر متمایز نشده اند و مفاهیم بیرونی و درونی وجود ندارند. مادر با جدا نگه داشتن کودک از خیلی محرکهای بیرونی و با ارضای نیاز های نشات گرفته از محرکهای درونی در تا نا ارامش کودک سهیم میگردد . کودک با تغذیه شدن ،سر پستان یاپستانک را در دهان خود حس میکند و چهره ی مادر را می بیند.بدین ترتیب است که پایداری موضوعی و تشکیل شی در کودک اغاز می شود(منصورو دادستان.،1369 نقل از حضرتی.،1385)
مرحله دوم:مرحله پیش موضوعی یا درراه شی: در دو ماهگی کودک بر اثر رشد و رسش میتواند از ابزارهای مدنی خود به منظور بیان تجربه روان شناختی استفده کند در نتیجه به یک چهره اعم از اشنا یا اشنا پاسخ خواهد داد. البته کودک به تمام چهر ه ی انسان پاسخ نمیدهد بلکه به نشانگرگشتالتی پاسخ خواهد داد. مادر نقش مهمی در فرایند یاد گیری کودک بر عهده دارد. در حدود شش ماهگی یک تصویر مادرانه واحد تشکیل شده و کشاننده های پرخاشگری لیبیدویی به سوی ان هدایت میشوند و این شروع واقعی روابط موضوعی است.
مرحله سوم: مرحله شی لیبیدویی به معنای دقیق کلمه: در اغاز سه ماهگی سوم زندگی ظرفیت های ایجاد تمایز ادراکی کانونی و محدود شده، به خوبی گسترش یافته اند و گاهی که کودک در مقابل غریبه قرار میگیرد ، چهره ی او را در مقابل اثرات حفظی چهره ی اشنای مادر خود خود قرار میدهد. این نخستین تظاهر دلهره(هشتمین ماه)و دلهره از دست دادن موضوع است.اشپیتز از راه مشاهده روابط موضوعی مادر با کودک به کشف هایی در باره پدیده های مرضی دوره کودکی نائل میگردد(همان منبع)
نظریه اریکسون:
اریکسون در نظریه روانی /اجتماعی خود ،طول دوره ی زندگی را به هشت مرحله رشد تقسیم کرده است. اولین مرحله رشدی در نظریه او ، << اعتماد در برابر بی اعتمادی >> نامیده میشود. این مرحله که تقریبا سال اول زندگی را در بر میگیرد تا حدودی با مرحله دهانی در نظریه فروید معادل است. اریکسون بیان میکند که مهمترین رابط نوباوگان در این دوره با مادرشان است. به عقیده او نوباوگان تشخیص میدهند که مادرشان به طور منظم غذا تامین خواهد کرد و اموختن اعتماد را اغاز میکنند. اریکسون معتقد بود ارتباط گفتاری مادر با نوباوه به افزایش اعتماد در کودک منجر خواهد شد. اما اگر کودک دریابد که بین نیازهای حسی دهانی و محیط شان تطابق وجود ندارد بی اعتمادی را فرا میگیرد. از نظر اریکسون شکل گیری دو حد افراطی اعتماد و یا بی اعتمادی در نوباوگان اسیب زاست(فیست و فیست،2002.).اولین رابطه عاطفی اگر خوب برقرار شود برای کودک نوعی ایمنی است که اعتماد به دنیای بیرونی را میسر می سازد. احساس ایمنی زیر بنای هر نوع پیشرفت بعدی است و کودک زمانی میتواند استقلال یابد و به اکتشاف دنیای بیرون بپردازد که نسبت به دلبستگی های خویش اطمینان یابد(منصور و دادستان. 1369،نقل از حضرتی،1385.)
نظریه ماهلر:
در نظریه ماهلر به وضوح میتوان به تاکید او به پیوند عاطفی مادر/کودک و نیز نقش سرنوشت ساز مادر در تحول عاطفی کودک پی برد . ماهلر در خلال سه سال اول زندگی کودک سه مرحله متوالی را متمایز میکند.:
1.مرحله << در خود ماندگی >> : این مرحله که حدودا از زمان تولد تا یک کاهگی ادامه دارد ، موید زندگی خود محور کودک تازه متولد شده است.
2./ مرحله <<همزیستی به هنجار >> این مرحله تا حدود یک سالگی ادامه داشته و به همجوشی کامل نوزاد و مادر اشاره دارد این همجوشی تا حدی است که نوزاد هیچ تمایزی بین خود و مادر مشاهده نمیکند.
3./ مرحله<< جدایی/ تفرد >> : این مرحله تابع دو خط تحول است که یکی به جدایی منتهی شده و تحول تمایز یافتگی را نشان میدهد و دیگری نمایانگر تفرد کودک و تحول کنش های مستقل مانند ادراک، حافظه و ظرفیت های شناختی است. ماهلر معتقد است برای نیل به تحول به هنجار، مادر باید بتواند به طور مناسب و کامل خود را با مراحل تحول کودک تطبیق داده و به علائم او پاسخ دهد.(نقل از رحمانی.،1387)
نظریه تحولی / شناختی:
اصل اساسی در این دیدگاه این است که هر رفتار کودک ، کارکردی از سطح تحولی شناختی اوست. یعنی توانایی ایجاد دلبستگی به سطح تحول هوشی کودک بستگی دارد. کودک نمیتواند یک دلبستگی خاص ایجاد کند. مگر اینکه بتواند یک شخص خاص را بشناسد. و از دیگران تمیز دهد. شکل گیری پدید (پایداری شی) یا شی دائم در ذهن کودک مرحله ای جدید در رفتار دلبستگی ایجاد میکند. وقتی در ذهن کودک مفهوم زمان شکل میگیرد کودک قادر است که بازگشت مادر را پیش بینی کند و از ان طریق احساس راحتی کند)مکوبی.،1990.(
بنابر این تصادفی نیست که دلبستگی در ابتدا در9/7 ماهگی ظاهر شود یعنی درست در زمانی که نوزاد به مرحله چهره حسی / حرکتی پیاژ ه وارد میشود. نقطه ای که کودکان ابتدا شروع به جستجو و یافتن چیزهایی میکنند که دیده اند کسی از انها پنهان کرده است(مکوبی.،1990.)بنابر این در این دیدگاه شکل گیری دلبستگی وابسته به ظرفیتهای شناختی کودک است. یعنی تصور وجود شی پس از پنهان شدن از دید او . گرچه در این دیدگاه رشد شناختی کودک شرط لازم برای شکل گیری دلبستگی است.اما توضیحات روشنی در مورد علت گرایش کودک به مادر یا مراقب و شکل گیری دلبستگی ارائه نشده است. باید خاطر نشان کرد که نظریه پردازان تحولی/شناختی بطور مستقیم نظریه دلبستگی را مطرح نکردهاند بلکه دیگران با الهام از کارهای انان به تبیین هاییدر این مورد دلبستگی رسیده اند(فرهادی.،1383.).
نظریه یادگیری:
از دید صاحب نظران مکتب رفتارگرایی،گرسنگی،تشنگی و درد از زمره سائقه هایی محسوب میشوند که کودک در پی کاهش انهاست و انچه بتواند این سائقه را کاهش دهد، تقویت کننده اولیه نامیده میشود. از دیدگاه این صاحب نظران ، افراد و اشیایی که به هنگام کاهش سائقه حضور دارند به دلیل تداعیشان با تقویت کننده ی اولیه ،تقویت کننده ی ثانویه ، نامیده میشوند. مادر به عنوان تامین کننده ی همیشگی غذا و اسایش برای کودک ، تقویت کننده ی ثانویه مهمی محسوب میشود. بنابر این کودک نه تنها به هنگامگرسنگی و درد به دنبال مادر است ، بلکه در مواقع دیگری نیز به او وابستگی نشان میدهد. نظریه پردازان یاد گیری اجتماعی فرض بر این دارند که شدت وابستگی کودک به مادر تا چه حد نیازهای کودک را تامین میکند یعنی وجود مادر تا چه اندازه با لذت و کاهش ناراحتی همراه است(به نقل از جعفری،1387.).
نظریه رفتار شناسی طبیعی:
از دیدگاه رفتار شناسان طبیعی همه انواع با تعدادی از تمایلات رفتاری ارثی متولدمیشوند. اصول نظریات رفتار شناسی طبیعی براساس تحقیقاتی که بر روی حیوانات انجام شده بنا شده است. به اعتقاد روانشناسان طبیعی هر یک حیوانات با مجموعه ای از الگوهای علمی ثابت بهدنیا میایند که بعضی از الگوهای علمی ثابت فقط در فاصله ی زمانی محدود در دوران رشد حیوان فرصت بروز دارند که به ان دوره حساس یا بحرانی می گویند(یاسایی.،1385).
نظریه بالبی:
بالبی تحت تاثیر نظریه تکاملی ومطالعات مشاهد ه ای در مورد حیوانات معتقد بود که دلبستگی مجموعه ای از پاسخ های غریزی است که برای حفاظت و بقای انواع اهمیت دارد . رفتار های گریستن، خندیدن ، مکیدن ، چسبیدن و دنبال کردن ،مراقبت و محافظت ضروری والدین را بر می انگیزد و تماس بین مادر و نوزاد را افزایش میدهد . از لحاظ زیستی ، مادر برای پاسخ دهی به این انگیزه ها اماده میشود و نوزاد نیز برای پاسخ دادن به مناظره، صداها و مهر ورزی مراقبانش مهیا میگردد. نتیجه این نظام ها که به لحاظ زیستی برنامه ریزی شده اند این است که مادر و نوزاد به یکدیگر دلبستگی متقابل پیدا کنند. دلبستگی فرایندی دو سویه است و هر دو طرف رابطه در شکل دهی ان نقش بازی میکنند. بالبی همچون دیگر نظریه پردازان معاصر اهمیت تغذیه را به حداقل میرساند و بر نقش فعال نظام های علامتی اجتماعی و اولیه نوزاد مانند خندیدن و گریستن در تشکیل دلبستگی فرایندی دو سویه تاکید می کند. به اعتقاد بالبی اگر پیوند عاطفی ماد ر/کودک صرفا برتغذیه یا حتی مراقبت استوار می بود، کودک باید میتوانست به راحتی از یک مراقب به مراقب دیگر دلبستگی پیدا کند ولی کودکان اغلب به طور جدی مراقبین جانشین را رد میکند و به طور تسلی ناپذیر به خاطر مادر گریه میکند(کولین.،1969،به نقل از گلی نژاد،1380.) بالبی با تاثیر از تحقیقات لورنس در مورد پرندگان این فرض را مطرح کرد که در انسانها همانند پرندگان پیوند اجتماعی به جای اینکه به یادگیری مرتبط کردن غذا با چهر ه ی خاص (مادر)وابسته باشد، به رفتار اجتماعی غریزی وابسته است. از نظرت. او کارکرد زیست شناختی رفتار دلبستگی ،محافظت است. در طول تکامل ، اشخاص در معرض خطراتی چون سرما، گرما، گرسنگی، غرق شدن، صیاد ها بوده اند، دنیای جدید نیز شامل خطرات جدید چون شوک الکتریکی بعلاوه خطر ات قدیمی چون اتش، اب و حیوانات میباشد. و این موضوع حقیقت دارد که گرایش غریزی نزدیک شدن به منبع دلبستگی ، اقبال شخصی را برای زنده ماندن و تولید مثل افزایش میدهد(گلی نژاد.، 1380.).
نظریه بالبی که اولین اظهار نظر رسمی از نظریه دلبستگی است یک رویکرد تکاملی کردار شناختی است. بر اساس این دیدگاه رفتارهای دلبستگی کودک به وسیله ی یک سیستم رفتاری تصحیح شونده بوسیله ی هدف، کنترل میشوند که هدف اصلی این رفتار حفظ نزدیکی به یک بزرگسال است و کارکرد زیست شناختی این رفتار افزایش ایمنی و بقاء کودک است.
متغیر هایی که بوسیله ی الگوی دلبستگی اولیه تحت تاثیر قرار میگیرند عبارت اند از : اعتماد اساس کود، توانایی ها و تمایلات کودک به روابط متقابل و اجتماعی کردن رفتارش با افراد دیگر ، در نتیجه میتوان اثر خاص سبکهای دلبستگی اولیه در روابط طولانی مدت کودکان با بزرگسالان انتظار داشت.(حضرتی.،1385.)
بالبی بر تکیه بر بعد تکاملی نظریه خود، ادعا کرد که یک دوره زمانی معین و حساس برای ایجاد ارتباط عاطفی بین کودک و مادر وجود دارد واگر در این دوره حساس ، مادر و کودک به هر دلیلی از هم جدا باشند ، این پیوند عاطفی بین کودک و مادر وجود دارد و اگر در این دوره ی حساس ، مادر و کودک به هر دلیلی از هم جدا باشند، این پیوند عاطفی به طور جبران نا پذیری اسیب می بیند که عواقب هیجانی شدیدی در پی دارد. به نظر بالبی محرومیت از مادر پیامد های جدی از قبیل پرخاشگری، افسردگی، بزهکاری، اضطراب جدایی، اختلال بی عاطفگی، عقب ماندگی ذهنی، و نا سازگاری اجتماعی دارد. وقتی کمبود مراقبت مادری به هر دلیلی شامل مرگ مادر ،بیماری طولانی مدت، یا بستری شدن کودک در موسسات و ... وجود دارد، طفل دچار اسیب روانی میشود. بالبی ابتدا فکر میکرد که این نوع اسیب همیشگی و برگشت نا پذیر است ، اما در باز نگری های خود زمان وقوع جدایی ، نوع و میزان جدایی، و سطح احساس ایمنی کودک قبل از جدایی را مورد توجه قرار داد. بالبی یک سری الگوهای رفتاری و قابل پیش بینی را در کودکان که برای مدت طولانی (بیش از سه ماه)از مادر جدا شوند به شرح زیر توصیف کرده است.:
1ـ مرحله ی اعتراض: کودک با گریه، ناله و جستجوی مادر، اعتراض خود را نشان میدهد.
2ـ مرحله درماندگی: کودک امید خود را برای بازگشت مادر از دست داده است
3 ـ گسستگی: کودک از نظر هیجانی خود را از مادر جدا می کند که به نظر بالبی این مرحله با احساس دو
گانه با مادر همراه است. کودک هم مادر را می خواهد و هم بدلیل ترک کردن وی از دست او خشمگین
است(پور افکاری،1382.)در ضمن به نظر بالبی تمایل زیستی هر فرد در وابسته شدن به مادر از دیگری متفاوت است. در این حال فرض بر این است که این تغییر پذیری با کیفیت دلبستگی همبستگی دارد(جوادی،1383)
بالبی معتقدبود دلبستگی به طور طبیعی در طول چهارمرحله در دو سال اول زندگی رشد می یابد:
1 ـ مرحله پیش از دلبستگی(تولدتا 6هفتگی):در این مرحله کودکان به مراقبتی که غذاو ارامش در ان باشد قانع هستند و به نظر میرسد وقتی با یک مراقبت نا اشنا تنها هستند ، ناراحت نیستند و حتی شاید تفاوت مراقبان را هم تشخیص ندهند.
2 ـ مرحله دلبستگی در حال شکل گیری6هفتگی تا 8/6 ماهگی): کودکان به افراد نا اشنا به طور متفاوتی پاسخ میدهند و در 6تا 8 ماهگی زمانی که با موضوعات نا اشنا و افراد نا اشنا روبرو میشوند نشانه هایی از احتیاط را ابراز میکنند.
3 ـ مرحله ی وضوح دلبستگی یا << دلبستگی مشخص 8/6ماهگی تا 24/18 ماهگی): در طی این دوره کودکان اضطراب جدایی را نشان میدهند. وقتی که مادر یا مراقب دیگری اتاق را ترک میکنند بطور مشهودی اشفته می شوند.در این مرحله ی ارتباط عاطفی و جسمی بین کودکان و چهر ه های دلبستگی تنظیم می شود و دلبستگی برای کودک احساس امنیت را به وجود میاورد. مادر پایه ای از امنیت میشود که کودکان میتوانند با وجود ان گردش های اکتشافی انجام دهند.
4 ـ مرحله روابط دو جانبه(24/18ماهگی به بعد از ان): همانطور که کودک تحرک بیشتری پیدا می کند وزمان بیشتری از مادر جدا میشود. مادر و کودک هر دو به حالت دو جانبه ای میرسند که در ان مسئولیت خود رابرای حفظ تعادل سیستم تقسیم میکنند. در این مرحله روابط احساسی دو سویه بین کودکان و مراقبین به وجود می اید که به کودک در حفظ امنیت در طول دوره ی جدایی از مراقبین کمک میکند. قابل توجه است که این مرحله در همان زمان که تظاهرات نمادین توسعه میابد به عنصری قالب در فرایندهای فکری کودکان تبدیل می شود. بالبی معتقد بود که به عنوان نتیجه ظرفیت های نمادین رشد در کودکان، دلبستگی والد/کودک به عنوان << الگوی کارکردی درونی >> به کار میرود که کودکان از ان به عنوان یک معیار ذهنی در هدایت تعاملات خود با مراقبین و دیگر افراد به صورت مشابه استفاده میکنند. (میشل کول و شیلار کول.،2001.)
دلبستگی در گذر عمر:
شکل گیری دلبستگی در شیرخوارگی تدریجی است به صورتی که به عقیده بالبی واکنش اجتماعی کودک ابتدا نا متمایز است . برای نمونه ،انان در برابر هر چهرهای می خندند یا برای هر کس که دور شود گریه میکنن اما بین حدود سه تا شش ماهگی کودکان واکنش خود را محدود به چند نفر خاص میکنند و در مورد یک فرد به خصوص سلیقه و ترجیح مشخص در ان پدید می اید. انان سپس از بیگانگان می پرهیزند. سیستم دلبستگی در دیدگاه بالبی (1969)تا نیمه دوم سال اول زندگی سازمان داده نمیشود(واترز و دین،1985،به نقل از حضرتی).
در اواسط کودکی ، کودکان بسیار اسیب پذیر اند و از چهره ی دلبستگی بعنوان یک پایگاه امن برای اکتشاف استفاده میکنند. بعد ها انان از بزرگسالان دیگر ، همچنین همسالانشان به همین منظور بهره میبرند. به پیچیده تر شدن مهارتهای ارتباطی و مدلهای علمی درونی ،کودکان برای ورود به اجتماع بزرگتر که مستلزم جدایی های فیزیکی طولانی تر از والدین است اماده میشوند. ماروین 1977/گرینبرگ 1982 ، معتقد اند که تغییرات در رفتار دلبستگی ازاخرین سالهای پیش دبستانی اغاز شده و بتدریج کودک را قادر میسازد تا با حفظ پیوند دلبستگی به جدایی از والدین عادت کند. در سنین مدرسه ، کودکان پیوند هایی را با کودکان دیگر و بزرگسالان ، بویژه معلمان شکل میدهند که ممکن است همگی این افراد نقش مهمی در زندگی انان ایفامیکنند.(نقل از حضرتی،1385)
پیوندهای دلبستگی کودک و والد در نوجوانی نیز ادامه میابد و موجب افزایش خود مختاری در نوجوانان میشود به این معنا که نوجون قادر است ضمن حفظ دلبستگی بسوی استقلال گام بردارد(کسیدی و شیور.1999.).بالبی معتقد است که در دروره نوجوانی و جوانی دسترسی به چهره دلبستگی به جای مجاورت فیزیکی با ان، اهمیت بیشتری پیدا میکند. یعنی این باور که هرگاه بخواهد میتواند با چهره دلبستگی ارتباط برقرار کند و دست یابی فیزیکی به او مقدور است. و ان چهره در صورت لزوم پاسخگو خواهد بود(بالبی.، 1989،نقل از حضرتی.، 1385)
در این دوره، رفتار های دلبستگی تنها در مواقع ترس،بیماری یا اضطراب،اشفتگی یا دیدار محدود با چهره دلبستگی پس از غیاب طولانی دیده میشوند(کسیدی و شیور،.1999 )استمرار سبک دلبستگی در فرایند تحول ، موضوعتحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتیایج این استمرار را تایید میکند(مین،کاپلان و کسیدی.،1985،بنقل از بشارت،1386.)پنج موضوع کلیدی و مهم، اهمیت دلبستگی در روابط بین فردی و عملکرد بزرگسالان را بسیار روشن میسازد)کسیدی،شیور.،1999.(.
اول: دلبستگی دارای کیفیتی متمایز از سایر جنبه های زندگی است . در حالی که رفتار دلبستگی میتواند توسط اضطراب و سایر نگرانی ها بر انگیخته شود ، ولی سایر رفتارهای لذتمند نمیتوانند بوسیله ی اضطراب و نگرانی بر انگیخته شوند.
دوم: رشد سبک های دلبستگی در بافت رفتارهای رشد بهنجار و همراه با مکانیزم های خاص پرورشی رخ میدهد. دلبستگی در تقویت نمودن احساس ایمنی و رشد استقلال نقش اساسی دارد. اهمیت این نکتهدر متمایز کردن دلبستگی از وابستگی قرار دارد(مک کاب و مسترز 1970،اسروف و همکاران 1983 به نقل از 1995)بنابر این حاصل رشد دلبستگی بهنجار بلوغ و بالیدگی در عملکرد اجتماعی است.
سوم:رشد سبکهای دلبستگی در اصل متاثر از عناصر بیولوژیکی است. این فرایند به عنوان خصوصیت درونی رشد (رسش)انسان در نظر گرفته میشود. ونه یک خصوصیت ثانویه یاد گرفته شده بعنوان نتیجه پاداشهای تغذیه.
چهارم: یک مکانیزم روانی که << الگو های درون کاری >> روابط نامیده میشود . وجود دارد و تاثیرات روابط تجارب دلبستگی اولیه در روابط بعدی همچنین قابلیت تغییر را مشخص میسازد.
پنجم: بالبی خاطر نشان نموده است که وجد سبکهای دلبستگی نا ایمن ممکن است در پدید ایی اسیب شناسی دوران بزرگسالی نقش ایفاکنند(کسیدی و شیور،1999.)
هم اکنون مفهوم دلبستگی در رابطه با مسائل مختلف دوران بزرگسالی با سرعت مورد بررسی قرار میگیرد. و تا اندازه زیادی پویایی های مختلف دوران بزرگسالی را تبیین میکند.(فرالی و شیور.،1997،گودوین.،2003،کارتر و گاپ،2002.)سبکهای دلبستگی با چندید متغیر و از جمله انتخاب همسر و عشق پایدار.(کولینز؛.1996.)با اافسردگی بزرگسالی و اختلال در روابط این قسمت ناخوانا بود .
مدلهای درونکاری که بخشی از << روان بنه های ارتباطی>> محسوب میشوند(میکولینسر ،دلو، شیور،2004)کنشی مشابه با سایر ساختارهای شناختی همچون نگرش ها، رفتارهای قالبی،و صفات دارند. و تابع اصول فعال سازی و قابلیت دسترسی هستند. بعنوان مثا ل نوع<< مدل خود>> و <<مدل دیگری>> میتوان بر اساس این اصول میتوان انتظارات خاصی را برای فرد ایجاد نماید.
<< مدل خود >> تعیین کننده ی حدود ارزش فرد برای خودش میباشد و اینکه انتظار میرود دیگران نیز بگونه ای مثبت به ان پاسخ دهند. در این حالت شخص از خود میپرسد >> ایا من شخصی هستم که قابلیت ارزش عشق و توجه را داشته باشد؟>> در حالیکه << مدل دیگری >> حدودی را ارائه میکند که در ان از افراد دیگر انتظار میرود هنگام احتیاج در دسترس و حامی انها باشند. در این حالت شخص از خود میپرسد:آیا دیگری حمایتی را که احتمالا نیاز دارم فراهم میسازد؟ کولینز و رید(1990)عقیده دارند که مدلهای درون کاری شامل چهار جزء به هم مرتبط هستند.:
*حافظه هایی که برای تجاربی که به( بارتولومو و هورونیز.،1991 )وابسته اند.
*باورها، بازخورد ها و انتظاراتی از خود و دیگران در ارتباط با دلبستگی
*اهداف و نیازهایی در ارتباط با دلبستگی
*و بالاخره نقشه ها و راهبردهایی برای رسیدن به این اهداف و نیازها.
محافظت کننده ارتباط داشته باشد(اینزورث؛وارترز،وال وهمکاران بالبی.1987)معتقد بود اگرچه الگوی دلبستگی در خلال روابط کودک با مراقبینشدر طی سال اول زندگی شکل میگیرد اما میتواند در زمانهای بعدی تغییر کند.هرچند ساختار اولیه این بنای دلبستگی تقریبا ثابت میماند. در ابتدا دلبستگی نوزادن به چهره دلبستگی ،بقا او را تضمین میکند ولی این مقوله در تمامی عمر انسان (جهت دلبسته شدن به شخص دیگر ،برای دریافت حمایت و کمک به هنگام خطر)وجود خواهد داشت.به بیان دیگر ، در بزرگسالان نیز در هنگاه مواجهه با خطر ، سیستم دلبستگی انها در اوایل کودکی شکل گرفته ، فعالمیشود و موجب ظهور رفتارهای دلبستگی جستجوی حمایت میگردد. مفاهیم برجسته در نظریه دلبستگی بالبی به شرح زیر اند:
دلبستگی ، نظریه و نظام دلبستگی:
بالبی بر این باور بود که مادر و نوزاددر یک سیستم مشارکتی با یکدیگر تعامل کرده ، رفتارهای خود را تنظیم میکنند.بهعبارت دیگر کودک در درون خود یک سیستم خود تنظیمی بنام دلبستگی دارد. این سیستم در تعامل با سیستم مکملی است که در درون مادر است. شایان ذکر است که رابطه دلبستگی بین مادر/کودک فقط یک بخش از ارتباطی است که بین مادر و کودک وجود داردونه همه انها. مثلا ارتباط مادر/کودک شامل آموزش و بازی نیز میشود. همانطور که ذکر گردید نظریه دلبستگی از نظریه کردار شناسی،روانشناسی تحولی،نظریه سیستم و روان تحلیل گری تاثیر پذیرفته است. در این نظریه تاکید بر تاثیر مهم تجربیات اولیه زندگی در رشد هیجانی فرد است. این نظریه چگونگی بروز و تحولات دلبستگی هیجانی قوی در بین افراد در چرخه زندگی را تبیین میکند.نظام دلبستگی بر طبق نظریه بالبی نظام انگیزشی و رفتاری است که پایه و اساس ژنتیکی و بیولوژیکی داشته ، بقای کودک را تضمین میکند و بعد از تولد در برخورد با چهره دلبستگی معین فعال میشود.
*هر دو زمانی که دیگری در دسترس نیست احساس نا امنی میکنند
*هر دو یکدیگر را در جریان تجربیات جدید قرار میدهند
*هردو نسبت به هم علاقه و اشتغال فکری متقابل را نشان میدهند.
*هردو به گفتگوی بچگانه میپردازند.
براین اساس تشابهات هازان وشیور استدلال کردند. که روابط صمیمانه بزرگسالان همانند روابط نوزاد و مرقب بیانگر دلبستگی هستند و محبت صمیمانه از ویژگیهای نظام رفتاری دلبستگی و انگیزشی می باشد که مراقب و ارتباط جنسی را پدید میاورد.
اهمیت نظریه دلبستگی بزرگسالان :
این نظریه که روابط صمیمانه ممکن است جزء روابط دلبستگی باشند تاثیر زیادی بر پژوهشهای اخیر در حوزه دلبستگی داشته است. در ارتباط با یان موضوع ذکر چند نکته حاءز اهمیتاست. اولا اگر روابط صمیمانه بزرگسالان راجزء روابط دلبستگی دانست ، انتظار مشاهده ی تفاوتهای فردی (انگونه که اینزورث در روابط نوزاد/مراقب مشاهده کرده بود)در اینگونه از روابط محتمل است.برخی از بزرگسالان در روابط خود بصورت ایمنعمل میکنند. این افراد به دیگران اعتماد کرده و این اعتماد را دارند که دیگران در زمان نیاز در دسترس و پاسخدهنده خواهند بود.تعدادی دیگر از بزرگسالان در روابط خود بصورت ناایمن عمل میکنند.این افراد از اینکه دیگران انها را دوست نداشته باشند.،نگرانند و زمانی که نیازهای دلبستگی انها ارضا نشود،احساس ناکامی و خشم خواهند کرد.میتوان گفت که این افرادبه صورت اضطابی / مقاوم عمل میکنند.
در مقابل تعدادی دیگری از بزرگسالان به روابط صمیمانه اهمیتی نمی دهندو از اعتمادبه دیگران و اعتماد دیگران به خود اجتناب می ورزند. به نظر میرسد سبک دلبستگی این افراد اجتنابی است. اگر بتوان روابط صمیمانه بزرگسالان را جزء روابط دلبستگی دانست میتوان انتظار داشت که نحوه کارکرد بزرگسالان در روابط صمیمانه همانندروابط مراقبان و نوزادان باشند. بعبارت دیگر همان عواملی که فرایند اکتشاف را در کودکان تسهیل میکند (همانند یک مراقب پاسخده) میتوان اکتشاف در بزرگسالان را نیز تسهیل نماید. انواع عواملی که در نوزادان به محبوبیت چهره دلبستگی می انجامد. همان عواملی هستند که در روابط دلبستگی بزرگسالی نیز مطلوب خواهند بود.(پاسخدهی و در دسترس بودن)،سبک دلبستگی فرد بزرگسال تا حد زیادی منعکس کننده تجربیت دلبستگی او در دوران کودکی است،بالبی اعتقاد داشت که بار نمایی های ذهنی یا الگو های کارکردی تابع تجربیات کودکان مراقبت میباشد.
مطالعه می کردند. (مین،کاپلاز،کسیدی،1986 )براساس روش ارزیابی که توسط( مین.، 1985)تهیه شده است ، سبک های دلبستگی بزرگسالان را میتوان به چهار طبقه ایمن، انکار کننده،نگران وغیر مصمم تقسیم کرد. نقل از جوادی(1380)در فرایند مصاحبه بزرگسالان ایمن تجربیات مثبتی را از دلبستگی با والدین نشان میدهد و موقعیتهای را توصیف می کنند که در انها راحتی،محبت و عشق را تجربه کرده اند.ایین افراد حتی زمانی که حتی زمانی که تجربیات دوران کودکی شانل درد،جدایی و فقدان است.قادرند درباره انها به صورت تفصیلی و با ذکر جزییات صحبت کنند. مین عقیده دارد بزرگسالانی که میتوانند تجربیات منفی را بصورت منسجم گزارش دهند این توانایی را از تجربیات بعدی خود که با چهره دلبستگی مهم داشته اند بدست اورده اند نوع دیگر دلبستگی ایمن که توسط مین گزارش شده است ایمنی اکتسابی است. مین اعتقاد داشت که این نوع دلبستگی به دنبال تجربیات ایمن بعدی و زندگی بدست میاید. (پیرسون،کوهن،کوان،کران،1994.)(بازنمایی اجتنای (انکار کننده
این دسته از بزرگسالان معمولا خاطات اندکی را در مورد دوران کودکی خود دارندو اهمیت بسیار کمی را به چهره دلبستگی خود میدهند.
باز نمایی نا ایمن-_دو سو گرا(نگران): این افراد درمورد روابط خود با دیگران نگرانند و در یاد اوری خاطات دوران کودکی به ذکر جزییات یا تناقض گویی میپردازند.
بازنمایی غیر مصمم: این افراد نیز از ارتباطات صمیمی گریزانند و به هنگام توصیف روابط عاطفی، جملات بسیار سازمان نیافته ای را بیان میکنند.
هازان وشیور(1987)اولین پژوهشکرانب بودند که ایده های بالبی را در زمینه روابط صمیمانه بررسی کردند. طبق نظر این دو پیوند عاطفی بین دو شریک صمیمی بزرگسالتابع همان نظام رفتاری دلبستگی است که پیوند نوزاد/مراقب را بوجود میاورد. این پژوهشگران مشاهده کردند که نوزادان/مراقبان و شرکای صمیمی بزرگسال ویژگیهای زیر را به اشتراک دارند.:
*هردو زمانی که دیگری نزدیک و پاسخدهاست احساس راحتی و انیت میکنند.
*هردو به تماس بدنی نزدیک و صمیانه می پردازند
روابط دلبستگی بزرگسالان:
بالبی اساسا بر درک ماهیت رابطه نوزاد و مراقب تاکید داشت. او بر این اعتقاد بود که دلبستگی روابط انسانی را از تولد تا مرگ مشخص میکنند. در اواسط دهه 1980،مطالعه در مورد فرایند دلبستگی بزرگسالی اغاز شد. مطالعات بالبی ،اینزورث، و روش موقعیت نا اشنا پایه و اساس تحقیقات بعدی و ساخت مصاحبه دلبستگی بزرگسالان توسط ،جرج،کاپلان و مین در 1985 گردید. جرج با تحلیل پاسخ های معین بزرگسالان به سوالات این مصاحبه به نکته ای دست نیافت. اما مین و گلدوین (1985)با بررسی های خود در مطالعه ای که در این زمینه انجام دادند پی بردند که ماردان از تجربیات دوران کودکی خود برای تفسیر رفتارهای فرزندان در ازمون موقعیت نا اشنا استفاده میکنند همین یافته سبب شد که انها با استفاده از روش مصاحبه بزرگسالان به بررسی تجربیات اوان کودکی بپردازند بنابر این در این زمان پژوهشگران با مشاهده رفتارهای کودک ، تحول دلبستگی را در اوان کودکی مورد بررسی قرار داده و از طریق بررسی تجربیا ت دلبستگی که بزرگسالان به یاد اوردند، دلبستگی را در سطح بازنمایی کودک با سبک دلبستگی ایمن این اطمینان را خواهد داشت که دیگران در دسترس اند. چراکه تجربیات گذشته او را به سمت تایید این پیامد هدایت میکند. زمانی که این انتظارات در کودک شکل گرفت. او بدنبال ارتباطات همخوان با تجربیات خود است. همچنین ادراک کودک از دیگران نیز تحت تاثیر این باور ها قرار می گیرد . بنظر بالبی این فاریند تداوم الگوهای دلبستگی در چرخه های مختلف زندگی را پدید میاورد. هرچند که تجربیات ارتباطی نا همخوان با انتظارات به تغییر در این الگوها منجر گردد. بطور کلی میتوان اظهار داشت که کودکان ایمن در روابط صمیمانه بزرگسالی نیز ایمن باقی بماند. نخستین پژوهش در مورد دلبستگی بزرگسالان ، به مطالعه بین تفاوتهای فردی در دلبستگی بزرگسالی ، نحوهی فکر کردن مردم درباره ی روابط خود و خاطرات انها ار رابطه با والدین پرداخت. هازان و شیور(1987)جهت اندازه گیری این تفوتها پرسشنامه ای ابداع کردند که نحوه فکر کردن احساس کردن و رفتار کردن در روابط صمیمانه با دیگران را توصیف میکند. جملات این پرسشنامه به شرح زیر است:
*من از صمصمی شدن با دیگران احساس ناراحتی مییکنم برای من اعتماد کامل به دیگران مشکل است.از اتکا به دیگران مضطرب می شوم و نمی توانم انگونه که دیگران می خواهند صمیمی شوم.
*برای من صمیمی شدن با دیگران نسبتا اسان است در اعتماد به دیگران و اعتماد دیگران به خود مشکلی ندارم. اینکه دیگران مرا طرد کرده و یا زیاده از حد با من صمیمی شوند نگرانم نمیکند.
*من احساس میکنم دیگران به اندازه ای که من میخواهم. خواهان رابطه صمیمانه با من نیستند. اغلب این موضوع که دیگران مرا دوست نداشته باشند نگرانم میکند. من میخواهم با دیگران خیلی صمیمی شوم ولی این رفتار گاهی انان را نیترساند
در مطالعه هازن و شیور 60 درصد بزرگسالان خود را ایمن توصیف دو،20درصد خود را اجتنابی (توصیف یک و 20درصد خود را اضطرابی /مقاوم گزارش کردند. اگرچه این شوه ی اندازه گیزی جهت اشکار سازس رابطه بین سبکهای دلبستگی و عملکرد در روابط بزرگسالی مفید بود اما موفق به تایید تشابه میانتفوتهای فردی در نوزادی و بزرگسالی نشد. این موضوع در تحقیقات بعدی به شکل دیگری بررسی شد.
ویژگیهای طبقات دلبستگی در بزرگسالان:
: این گروه نیز مشابه چهار طبقه دلبستگی در کودکی هستند.
1./ بزرگسالان ایمن: این گروه قادرند در باره کیفیت و اثرات دلبستگی خود مثبت و منفی بودن این ارتباط بطور منطقی بحث کنند انها اهمیت رابطه دلبستگی را در دوران کودکی تایید میکنند.
بزرگسالان ایمن تجسم مثبت و حمایت گر از چهره دلبستگی دارند ، این تجسم مثبت، احساس خود ارزشمندی و تسلط را در این افراد افزایش داده و خود را قادر میسازد که عواطف منفی خود را به شیوه ای سازنده تعدیل کنند(24) نیکولینسر (1990) معتقد است که از ویژگیهای دیگر افراد ایمن آن است که کمتر از خطرات می ترسند زیرا خود را در موقعیت خطر زا تنها احساس نمیکنند و در کل نسبت به دنیا و دیگران نگرش مثبت داشته و به ان اعتماد دارند.
2./بزرگسالان نا ایمن:» که به س گروه تقسیم میشوند:
الف/بزرگسالان اجتنابی: این گروه همان خصوصیات کودکان اجتنابی را دارند از ایجاد روابط صمیمانه با دیگران اجتناب کرده و در مقیاس هایی که روابط عاشقانه و رومانتیک را بررسی میکنند نمرات پایین تری بدست میاورند.
این افراد با راهبردهایی مانند تاکید بر خود پیروی و اتکا به خود اهمیت رابطه با چهره دلبستگی را انکار میکنند و سعی در حفظ فاصله از چهره دلبستگی ، ممانعت از بروز هیجانات منفی ونوعی اتکاء به خود و سواسی داند.(نیکولینسر و همکاران؛1990 )
ب ـ بزرگسالان دو سو گرا:این گروه ویژ گیهایی شبیه به کودکان مقاوم یا دو سو گرا دارند انها در روابط عاطفی خود با دیگران انحصار گرا و وابسته بوده ، دائما نگران طرد و رها شدن از سوی دیگران هستند و با وابستگی شدید به دیگری سعی در ماهش اضطراب جدایی خود دارند.
بزرگسالان سازمان نیافته: این افراد ویژکی شبیه به کودکان سازمان نیافته دارند . این دسته در باره رویداد فقدان و حوادث درناک اولیه ، ترسان و غیر معقول هستند مانند داشتن احساس گناه از مرگ والدین.
در بزرگسالان نظام دلبستگی با فراهم اوردن واحد خانواده در خدمت تنظیم سطح بهینه پایدار و مداوم همجواری/فاصله با همسر معمولا به افزایش امکان بقای نوع منجر میشود (برمن ، و اسپرلینگ،.1994).
دلبستگی ایمن برای افراد بزرگسال واجد اهمیت بنیادین است و نبود ان در دوران بزرگسالی فرد را مستعد اختلالات متعد د میکند.(دیتامسو و همکاران.،2003،میکولینسر و فلوریان،1998.)
طبق نظریه بالبی (1980)رفتار دلبستگی بعنوان نوعی مکانیزم تعدل جسمانی برای تعدیل نمودن اضطراب عمل میکند. اضطراب فزاینده رفتار دلبستگی را افزایش میدهد. یعنی رفتار دلبستگی به منظور کمک به افراد برای تعدیل و خنثی کردن اضطراب یا برانگیختگی انها صورت میگیرد. (تولیز و فنی.،2000.،)در انجام این کا <<نماد دلبستگی>> ترجیح داده شده بهترین عاما است. اما در صورت نبود ان هر نماد دلبستگی میتواند این کار را انجام دهد. یعنی یک نماد نا کارامد یا حتی ازارنده احتمالا بهتر از فقدان هرگونه نماد دلبستگی است). کواینزو فنی،.2000.(
بالاخره بالبی با استفاده از دست اوردهای کردار شناسی نظریه های سیبرنتیک و اطلاعات روانکاوی،روانشناسی تجربی،نظریه های یاد گیری،روانپزشکی و رشته های مرتبط پایه های نظری و سرفصلهای اصلی نظریه دلبستگی را در مجموعه سه جلدی معروف خود << دلبستگی ،جدایی و فقدان>> به رشته ی تحریر در اورد.(دلبستگی.،1969،جداییی.،1973،فقدان،1980.)
بالبی این نکته را مورد تاکید قرار میدهد که نیاز دلبستگی نخستین است. از هیچ نیاز دیگری نشتق نشده است و نیاز اساسی برای تحول شخصیت است. رفتار دلبستگی هم از یک نیاز فطری وهم از اکتسابها ناشی میشود.هم دارای کنش حمایتی بوده و به اندازه ی رفتار تغذیه ای و جنسی مهم است و هم حاوی کنش اجتماعی شدن است . به این صورت که دلبستگی در جریان چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان و سپس بیگانگان و بالاخره به گروه های بیش از پیش وسیع تری سری میابد.(بالبی، 1980.)
هر سبک دلبستگی پیامدهای مربوط به خود را داراست . پیامد فرایند دلبستگی ایمن ایجاد احساس ایمنی در فرد و پیامد دلبستگی نا ایمن ایجاد ترس و وحشت در فرد است.(کسیدی و شیور،1999.)بعنوان مثال تهدید شدن ایمنی کودک با تحریک نظام دلبستگی به قطع رفتار جستجو و بازی /یعنی پیش شرطهای بنیادین سازش موفقیت امیز با مقتضیات محیط/ و فعال شدن رفتار های دلبستگی /یعنی جستجوی مراقبت /در نوزاد منجر میشود که این حالت تا حدودی در بزرگسالی در برخی مواقع یافت شود.(سیمپیسون .،1990.)
بعلاوه بالبی (1973)تصریح میکند که یک پیوند دلبستگی اختصاصی و قطع نشده با یک شخص خاص لازمه تحول سالم فرد است.وتجربه دلبستگی ایمن در کودک پایه و زیر بنای کنش سالم روانی و ذهنی است. از سویی دیگر یک رابطه دلبستگی نا ایمن در نهایت منجر به شخصیتی میشود که مشخصه ان بی اعتمادی، شکنندگی و مشکلاتی در زمینه های همدلی ،حساسیت،رضایت و ارضا هیجانی در روابط عاطفی نزدیک میباشد. )بالبی 1973،میکولینسرایلانی.،1999.(
احساس خود ارزشی یا حرمت خود)کولینز و رید.،1990)
خود افشایی(بارتولومو و هورونیز.،1991)
اضطراب(بارتولومو و هورونیز.،1991)
افسردگی(بارتولومو و هورونیز.،1991)
بارنولومیو(1990)اظهار میدارد که برای توصیف چهار الگوی دلبستگی بزرگسالان ، الگوهای کاری خویشتن(مثبت و منفی)میتواند با الگوی کاری دیگران(مثبت و منفی)ترکیب گردند. بنابر این این چهار الگو برخاسته از دو بعد اساسی است .موضوعات الگوهای درونی(خویشتن یا دیگران)و احساسات غالب در رابطه با این افراد (مثبت یا منفی)
الگوی خویشتن،انعکاس گستره وابستگی به پذیرش دیگران است. الگوهای منفی خویشتن با وابستگی در ارتباط است)و الگوهای دیگران بازتاب گستره اجتناب از ارتباطات نزدیک استالگوهای منفی دیگران در ارتباط با اجتناب).بر طبق نظر بارثو لومی و.،1990)افراد با الگوهای مثبت دیگران(مثل غیر اجتناب گر)بسته به درجه وابستگی شان ممکن است به عنوان ایمن یا مجذوب و پریشان طبقه بندی شوند. این الگو بطور قابل توجهی شبیه الگو های ایمن و دو سو گرای هازن وشیور است.افراد با الگوهای منفی دیگران(مثل اجتنابگر)بسته به میزان وابستگی انها ممکن است هم طرد کننده و هم توام با ترس باشند. بنا براین هم گروههای دارای ترس و هم طرد کننده تمایل به اجتناب از ارتباطات نزدیک دارند اما نسبت به پذیرش دیگران متفاوتند.اجتنابهای ناشی از ترس خواهان صمیمیت هستند اما اعتماد و اطمینان کمی را تجربه میکنند. وترس از طرد شدن دارنددلیلش این است که انهااز ارتباط نزدیکی که ممکن است ناشی از فقدان یا طرد شدن باشد و به انها اسیب برساند اجتناب میکنند(بارثولومی.،1990؛بارثولومیو و هورتینز.،1991)نمونه های اولیه از توصیف های الگوهای دلبستگی چهار گانه را شبیه عبارت سه گانه دلبستگی هازن و شیور ارائه نمودند(1987)
پیشینه پژوهشی داخلی وخارجی:
_علی اکبری ،مهناز و همکاران (1390)در پژوهشی تحت عنوان اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی زنان سالمند شهر تهران نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی وبالا رفتن معناهای زندگی تاثیر گذار بوده است
-روشن ،زهره (1389) بررسی اثر بخشی شناختی – رفتاری بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان سالمندان .پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد یافته ها نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر بالا رفتن وبهبود کیفیت زنگی تاثیر گذار بوده است
پور ابراهيم ، تقي و همكاران(1388) . با بررسي خود تحت عنوان ، مقايسه اثر بخشي مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در آسايشگاه هاي تهران ، يافته ها نشان داد كه استفاده از روش هاي فوق براي سالمندان آسايشگاه ها كارايي لازم را ندارد.
- علی ترکاشوند(1388).در بررسی خود با عنوان خاطره گوئی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان نشان داد.که خاطره گویی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان موثر است.
یاوریان، رويا و همکاران (1388). در بررسي خود با عنوان، اثربخشی معنا درمانی گروهی بر آموزش گروهی مهار خشم به شیوه عقلانی و عاطفی و رفتاری بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر ارومیه در يافتند كه ، شیوه عقلانی ، عاطفی و رفتاری ، روش مؤثری در کاهش پرخاشگری رفتار های پرخاشگرانه است .
-کمالی(1388).پژوهشی با عنوان »اثر بخشی مشاوره گروهی با رویکرد معنا درمانی در افزایش امید به زندگی سالمندان شهر بوشهر را مورد بررسی قرار دادو نمونه مورد پژوهش 24 نفر سالمند 65-85 سال مرد بودند که بصورت تصادفی انتخاب شدندکه در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. گروه آزمایش را در 10 جلسه 90 دقیقه ای به شیوه معنا درمانی مورد بررسی قرار دادند.برای تجزیه و تحلیل دادها از کوواریانس استفاده گردید نتایج زیر دست آمد:بین گروه آزمایشی سالمندان و گروه گواه در افزایش امید به زندگی و مسئولیت پذیری و احساس پوچی تفاوت معناداری وجود دارد
هدایتی، ناجي(1388). در تحقیقی با عنوان اثر بخشی مشاوره گروهی به روش معنا درمانی بر کاهش نا امیدی در نوجوانان به این نتیجه رسید که روش ها و تکنیک های مشاوره گروهی به روش معنا درمانی باعث كاهش نا امیدی در نوجوانان 13-18سال مي گردد.
عطاری، یوسفعلي و همكاران(1388)در پژوهشي که روي 60 بیمار سرطانی در بیمارستان شفای اهواز انجام گرفت ، مشاهده نمودند که معنا درمانی تأثیر چشمگیری در کاهش عصبانیت از خود در بیماران سرطانی دارد.
اسلامی نسب ،علی .(1388(در پژوهش خود بروی سالمندان که نا امیدی و اقدام به خودکشی انها را مورد بررسی قرار داده است . از نتيجه بررسي خود مشخص نمود که نا اميدي در سنین سالمندی از علائم ما قبل اقدام به خودکشی است
-شهناز نعمتی دهکردی ؛مریم نعمتی دهکردی, افسانه نکوئی ، رضوان فرونده؛.(1387) در پژوهشی که بروی سالمندان شهر کرد انجام دادند به این نتیجه رسیدند معنا درمانی به کاهش میزان و افسردگی سالمندان موثر است.
– رضايي و شفيع آبادي (1387)،پژوهشي تحت عنوان اثر بخشي معنا درماني به شيوه گروهيي در افسردگي بيماران مولتي اسكروزيس ( ام، اس ) انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند كه اثربخشي معنادرماني به شيوه گروهي در افسردگي بيماران مولتي پل اسكلروزيس (ام.اس) موثر است.
– فخار و همكاران(1387)،پژوهشي تحت عنوان تاثير مشاوره گروهيي با رويكرد معنا درماني بر سطح سلامت رواني زنان سالمند انجام دادند. نتايج نشان ميدهد كه كاربرد گروه درماني با رويكرد معنا درماني ميتواند در ارتقاي سلامت روان زنان سالمند ساكن آسايشگاهها اثربخش باشد.
حسينيان، الهه و همكاران (1387) . در پژوهشي با عنوان ، اثر بخشي معنا درماني گروهي بر اميد به زندگي بيماران سرطاني به اين نتيجه رسيدند كه اين شيوه درماني مي تواند باعث افزايش اميد به زندگي اين بيماران گردد.
غلامي، مريم و همكاران(1387) در پژوهشي با عنوان ، اثر بخشي آموزش معنا درماني گروهي بر اميد به زندگي و سلامت عمومي بيماران دختر تالاسمي به اين نتيجه رسيدند كه آموزش معنا درماني مي تواند اميد به زندگي و سلامت رواني بيماران تلاسمي ماژور را افزايش دهد.
سوداني، منصور و همكاران (1387) . با بررسي خود تحت عنوان ، اثر بخشي معنا درماني به شيوه گروهي بر اميد به زندگي بيماران ام – اس شهرستان اهواز دريافتند كه ، آموزش معنا درماني بر افزايش اميد به زندگي اين بيماران مؤثر است .
فخار، فرشاد و همكاران(1387) . با انجام پژوهشي تحت عنوان تأثير مشاوره گروهي با رويكرد معنا درماني گروهی بر سطح سلامت روان زنان سالمند دريافتند كه،اين آموزش باعث كاهش ميزان اضطراب و فشار رواني و كاهش اختلال در كنش اجتماعي زنان سالمند مي شود. اما در كاهش ميزان شكايات جسماني و افسردگي آنها تأثير چشمگيري نداشته است .
– تقي پور و همكاران (1387). پژوهشي تحت عنوان مقايسه اثر بخشي مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در اسايشگاه تهران انجام دادند. نتايج نشان ميدهد كه استفاده از مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان ساكن در آسايشگاههاي تهران كارايي لازم را ندارد.
قهرمانی.زینب ،جعفر پورعلوی،غلام عراقی،معصومه حسینی(1385) پژوهشی تحت عنوان اثر بخشی مشاوره بر کیفیت زندگی و ارتباط آن با امید در بستگان مراقبت کننده از بیماران اسکیزوفرنیک شهر تهران انجام شد ونتیجه اینکه مشاوره تاثیر مثبت و خوبی بر کیفیت زندگی و بالا رفتن امید در آنها شده است
هانوکاو اوکامارا(2004) در بررسی تاثیر مرور زندگی اظهار می دارند که مرور زندگی نقش کمک کننده ای در حمایت از سلامت روان و پیشرفت مراحل سالمندی وهمچنین اثراط طولانی مدت در بهبود کیفیت زندگی سالمندان دارد
كيو و سوهو (2004) ،در پژوهشي كه در كشور كره از طرف سازمان پرستاري كالج علمي و با هدف مطالعه اثر بخشي معنا درماني و ورزش بر فعاليت هاي ابزاري زندگي و افزايش معنا بخشي زندگي و عزت نفس روي افراد سالمند انجام گرفت، نشان از معنا دار بودن بين گروه آزمايش و كنترل داشت.
آکاجی و براس (2004)،در پژوهشی ، اثرات رویکرد مشاوره ای معنا درمانی بر روی 96مراجع مورد بررسی قرار گرفت ، نتایج نشان داد گروهی که آموزش معنا درمانی دریافت کرده بودند ، کاهش معنا داری در پرخاشگری ، اضطراب و افسردگی نشان دادند.
-در پژوهشی که توسط ال فورد وهمکاران (2005)در بررسی فواید روانی خاطره نویسی در سالمندان بیان کردند که خاطره نویسی با کمک به حفظ توانایی ها و ارتباط اجتماعی وبا کمک به تخلیه هیجانی منجر به رضایت و خوشحالی و ارتقاء سلامت روان و کیفیت زندگی سالمندان می گردد.
- راسمن.(2008) :در پژوهشی موردی خانم 40 ساله ی که دچار سرطان سینه و تحت عمل جراحی و اشعه درمانی قرار گرفته بود.اما تومور او بدخیم و اضطراب زیادی از مرگ و نسبت به دید دیگران درباره بیماری بد بین شده بعد از اشنای با تصویر سازی ذهنی و تجسم توانسته بود اولا براسترس واضطراب درمانی باروند بیماری سرطان خود مبارزه کند
-در پژوهش کاسل.(2008):.در پژوهش خود تحت عنوان امنیت دلبستگی افراد بزرگسال و استفاده مواد به این نتیجه رسید که رابطه مثبت میان دلبستگی افراد بزرگسال به مصرف دارو به طور مکرر و مصرف دارو تحریک کننده اند در واقع سبک های دلبستگی عامل پر خطر جهت مصرف مواد بزرگسالان است.
-پژوهش توسط وایلا اسپیک ودیگران .(2008). انجام شد آنها در تحقیقی که انجام دادند برروی 130 نفر که میانگین سنی شان 55 سال بود .هدف از انجام این تحقیق مقایسه اثر بخشی معنا درمانی گروهی و درمان اینترنتی در کاهش افسردگی سالمندان بود .نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه 65نفر تقسیم شدند.که یک گروه تحت معنا درمانی گروهی قرار گرفت و گروه دیگریتحت درمان اینترنتی.هر دو گروه به مدت 5سال مورد بررسی قرار گرفتند در معنا درمانی گروهی افراد. آموزش روانی می دیدند و گروه به وسیله روانشناسان و مددکاران اجتماعی راهنمایی می شدند اما در درمان اینترنتی افراد در خانه از طریق اینترنت آموزش می دیدند .نتایج حاکی از ان است که افسردگی در هر دو گروه کاهش قابل ملاحظه داشته است .اما در گروهی که تحت معنا درمانی گروهی قرارداشتند.میزان افسرگی نسبت به گروهی تحت درمان اینترنتی قرار نداشته کاهش بیشتری داشته است.معنا درمانی گروهی نسبت به درمانی اینترنتی در کاهش افسردگی موثر است.
- در پژوهشی که توسط چیانگ جونگ و همکاران (2010).در بررسی ((معنا درمانی گروهی بر افسردگی وبی احساسی در ساکنان خانه پرستاری با دمانس متوسط)) بیان کرد که معنا درمانی گروهی بر افسردگی وبی احساسی سالمندان ساکن خانه پرستاری موثر است.
_در پژوهش که توسط مانیکاواسگار،سیلاو،مارنان وواگنر(2009).در بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن بر اضطراب جدایی بزرگسالان و اختلال وحشت زدگی تایید می کند تغییر سبک دلبستگی از اضطراب و وحشت زدگی آنها می کاهد.
- ربیکا و جیاکینگ(2011) در بررسی رابطه معنی در زندگی بر رضایت از زندگی 519 بزرگسال مسن در دریافتند که فراگیری روشهای معنی در زندگی به طور قابل توجهی با افزایش خوشنودی و رضایت از زندگی رابطه دارد
- اسمیت(2012) اثر بخشی معنا درمانی دردرمان تعدادی از نظامیان افسرده نیروی دریایی ایالات متحده مورد مطالعه قرار دارد .او از تکنیک های سه گانه فرانکل ،استفاده نمود.نتایج تحقیق او نشان داد که معنا درمانی در کاهش افسردگی نظامیان موثر بوده است.
منابع
-بوئری،جرج .(1385). نگاهی به آثار ویکتور فرانکل (رنج ،اما زیستن ). ترجمه : مسعود فریامنش.
-پروچسکا، جیمز،ا.(1381) نظریه های روان درمانی . ترجمه : یحیی سید محمدی. تهران ، انتشارات رشد.
-پور ابراهيم، تقي و همكاران (1388) . مقايسه اثر بخشي دو شيوه مشاوره گروهي معنا درماني با مشاوره فردي
چند الگويي بر كاهش افسردگي سالمندان آسايشگاههاي تهران . پايان نامه دكتراي روانشناسي .تهران . دانشگاه
علامه طباطبايي.
-ترخان ، مرتضی (1385)، اثر بخشی شیوه شناختی – رفتاری بر کاهش پرخشگری دانشجویان و بررسی اثر
بخشی این کاهش بر سلامت عمومی آنها . ارایه شده در دومین کنگره روانشاسی ایران . دانشگاه علوم بهزیستی
و توانبخشی
-جونز، نیلسون(2001). نظریه معنا درمانی ویکتور فرانکل. فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی . ترجمه: سید محمد حسین بهفر(1384)
-جونز، نیلسون ( 2001 ). نظریه وجود گرایی (درمان وجودی). فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی .ترجمه : نظامی. (1383.)
-خلعتبري ، جواد (1387). آمار و روش تحقيق .تهران. انتشارات پردازش
-حسينيان، الهه (1386). بررسي اثر بخشي معنادرماني به شيوه گروهي بر افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني بيمارستان شفاي شهر اهواز. مجله علوم رفتاري . دوره 3. شماره 4
-فرانکل، ویکتور، امیل(1955). انسان در جستجوی معنای غایی ترجمه: احمد صبوری و عباسی شمیم (1381).
تهران . انتشارات صدرا.
-فرانکل، ویکتور امیل(1384). .پژوهش در معنا درمانی ، ترجمه: نهضت صالحیان و مهین میلانی. انتشارات صدرا
-پور یزدی.، احمد رضا (1385)، دکتر امیل فرانکیل( بنیانگذار معنا درمانی) فرا دیدی بر روانشناسی و روان درمانی وجودی . چاپ اول . انتشارات دانش.
-نورکراس، جان. سي و جيمزُا پروچاسکا ( ۱۹۹۹). نظريه هاي روان درماني. ترجمه يحيي سيدمحمدي(.۱۳۸۳) .تهران . انتشارات رشد.
-هدایتی ، ناجی(1385). اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش ناامیدی دانش آموزان هنرستان آزادگان شهرستان سقز. پایان نامه چاپ نشده دانشگاه علامه طباطبایی.
- صادق مقدم؛لیلا.سید باقر فلاحی؛مسعود(1389)؛بررسی تاثیر برنامه گروه درمانی و میزان افسردگی سالمندان مقیم در آسایشگاه کهریزک تهران
- امیری محتشم ،فرازمند، زهرا. .طلوعی، اسماعیل.محمودحسین(1381.)،بررسی علی بستری سالمندان در بیمارستانهای آموزش شهر رشت –مجله دانشکده پزشکی.دانشگاه علوم پزشکی گیلان،11(42(
- تاجور؛مریم(1383):کتاب بهداشت سالمندان ،مروری بر جنبه های زندگی آنان:تهران انتشارات نسل فردا. 6-1
-دادستان؛پریرخ( 1388).روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی.تهران انتشارات سمت
-سارا سون، ایرون جی ، ساراسون ، باربارا آر (1382): مترجمان.نجاریان. بهمن اصغری مقدم ؛محمد علی.
دهقانی، محسن جلد 1.2 تهران :انتشارات رشد چاپ پنجم
- سادوک -کاپلان( 2003.) مترجم : پور افکاری.نصرت الله .خلاصه روانپزشکی جلد 1و2 .تهران انتشارات شهر اب .چاپ دوم
-کوری. ماریان اشنایدر. کوری جرالد(.1942). مترجمان .بهاری. سیف لله رنجگر بابر امعلی .حسین شاهی بروائی حمید رضا .میر هاشمی . مالک .نقشبندی.سیامک . گروه درمانی .تهران .نشر روان چاپ سوم
- میرزایی و شمس قهفرخی (1386)-میرزائی. محمد (1387) بررسی عوامل موثر بر سلامت خود ادراک سالمندان ایران .فصلنامه سالمندان. دوره 3 شماره 8
- نیک روان مفرد.ملاحت( 1378). سالمندان و خانه سالمندان. خلاصه مقالات اولین کنگره سراسری سالمندی .تهران :دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی 8.
-نصیری،ح رضویه،الف .(1385)بررسی کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه شیراز بر اساس مجموعه مقالات سوم (whoqol-bref) مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی . سراسری بهداشت روانی دانشجویان 3و3 خردادماه( 1385)
- اکبری ، بهمن .توزنده جانی،محسن .ابوالقاسمی،شهنام(1381).درامدی بر روانشناسی عمومی.مشهد :نشر مرندیز.چاپ دوم
- حیدرنیا. محمد علی. (1378). سلامت سالمند. خلاصه مقاله اولین کنگره سراسری سالمندی.تهران :دانشکده پرستاری و مامایی شهید بهشتی 13-14
-اسلامي نسب، علي) 1373. (روانشناسي اعتماد به نفس. تهران. انتشارات مهرداد.
-اخوت ، ولی اله (1356 ). اصول نظری و عملی روان درمانی . تهران . آموزشگاه عالی خدمات اجتماعی.
-شولتز دوآن(1977).روانشناسی کمال(الگوی شخصیت سالم ). ترجمه: گیتی خوشدل .(1369)تهران . انتشارات پیکان
-قنبری هاشم آبادی ، بهرام علی (1383) . تهیه یک الگوی مداخله ای بر اساس رویکرد یکپارچه گرای روان درمانی گروهی و آزمون اثر بخشی آن در درمان وابستگی به مواد مخدر و افزایش سلامت روان معتادان زندانی مرد . پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه علامه طباطبایی.
-قنبري،زهرا.گودرزي،محمود (1385). مجله علمي – پژوهشي تحقيقات زنان. سال دوم.شماره چهارم.
-کاپلان ، سادوک (2003). خلاصه روانپزشکی . ترجمه نصرالله پور افکاری (1382).تهران .
-کریمی ،یوسف ( 1375). روانشناسی اجتماعی. تهران. انتشارات ارسباران .
-کوهی ، م (1387) . اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر دوره متوسطه ، پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه علامه طبا طبایی .
-نورکراس، جان. سي و جيمزُا پروچاسکا ( ۱۹۹۹). نظريه هاي روان درماني. ترجمه يحيي سيد محمدي.۱۳۸۳ .تهران . انتشارات رشد.
- ییلاق بیگی ؛مانک (1388.).رابطه عزت نفس با سازگاری و مقاومت اثر بخشی آموزشی خود آگاهی و مقابله با استرس بر سازگاری عاطفی و اجتماعی استان گیلان. پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامس واحد تنکابن. استاد راهنما:خلعتبری.جواد.مشاور قربان شیرودی.شهره
-هالچین ؛ریچارد پی .ویتبورن، سوزان کراس.( 1385.):مترجم :سید محمدی، یحیی.اسیب شناسی روانی.جلد 2.1 ،تهران نشر روان چاپ سوم.
-نویان شرف ، محمد حسین (1387).چرا پیر می شوی؟ مقدمه ای بر مبانی سلولی و ملوکولی پدیده پیری .انتشارات دانشگاه علوم پزشکی گیلان-چاپ اول
-محتشم امیری.زهرا- فرازمند ،اسماعیل- طلوعی ،محمود حسین(1381):بررسی علل بستری سالمندان در بیمارستان آموزشی شهر رشت. مجله دانشکده علوم پزشکی گیلان اسفند(1381) ص 13 -19
-کلدی، علی رضا/ پرستاری توانبخشی و رفاه سالمندان .دومین کنگره سراسری پرستاری و توانبخشی.تهران(1384) ، 48
-قاضی،قاسم(1383).نظریه ها و روش های مشاوره وروان درمانی اول. تهران.انتشارات جنگل
-ذاکر ،صدیقه (1385(نگاهی به نظریه فرانکل در روانشناسی دین، فصلنامه قبسات شماره 8
-علی اکبری ،مهناز و همکاران،(1390).اثربخشی معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی زنان سالمند فرهنگسرای شهر تهران.ارایه شده در سومین کنگره روانشناسی ایران.دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
-منتظری، علی و همکاران (1389) مقایسه کیفیت زندگی وابسته به سلامت زنان شاغل و خانه دار شهر زاهدان
. فصلنامه پایش .سال یازدهم .شماره اول.بهمن-اسفند ص111-116
- بشارت؛محمد علی(1384).ساخت و هنجاریابی مقیاس دلبستگی بزرگسالان.دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
دانشگاه تهران (گزارش طرح پژوهشی)
- بشارت ؛محمد علی( 1383).بررسی سبک های دلبستگی با برون گرایی و نوروز گرایی. مجله علوم روانشناختی 10؛110-122
- بشارت ؛محمد علی (1385).تبیین اختلال های شخصیت بر اساس نظریه دلبستگی. دو فلصلنامه روانشناسی معاصر2،41-48
- بشارت محمد علی.نادعلی،ح .زبردست،علی و صالحی،محمد(1387).کمال گرایی ومقابله با تنیدگی –روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی،24،18-7
- بشارت،محمد علی(1390).،سبک های دلبستگی و نارسا یی هیجانی پژوهش روانشناختی24.،80-63
-بشارت ،محمد علی(1391).مبانی درمانی نظریه دلبستگی .رویش روانشناسی،1،38-15
-بشارت ،محمد علی(1385).سبک های دلبستگی و ترس از صمیمیت. مجله علوم روانشناختی ،17،15-5
-گلی نژاد،محمد(1380) .بررسی رابطه سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی دانشجویان ساکن خوابگاه های
دانشگاه تهران .پایانامه ارشد دانشگاه تهران
-مظاهر، محمد علی(1379).نقش دلبستگی بزرگسالان در کنش ازدواج .مجله روانشناسی 15، دوم وچهارم شماره 4و 2
انگلیسی:
سایت اینترنتی سالمند مرکز تحقیقات سالمندان-www.iranian.aging.com
Adults TAC WWW.Samhsa.gov/older
1-carson. V.B. (2000):mentalth nursing.2ed.hiladelphid:saundevs: 693
2-chid-jungh sieh(.2010).the effect of reminiscence musi therapy sessions on changes in
depre ssive symptoms in elderiy person with dementid,page of 83-94
3-hsieh hf,wangjj.(2003) Effect of reminiscence therapy on depression in older adults
:asgstematic review .int jnurs stud.(2003).:40(4):335-450
4-hanaoka.h.oka murah.study on effects of life revied actities on the qulity of life of the
elderly :arando mized control lled.psyohother pshchoson( 2004):73(5):302-11
5-Ernest,bohlmeijer )2007(.thesis of reminiscence and depression in latar life
6-Elrord h.wilison f .mckee kj ,chung mc,Bolton g. goudie fp , (2005): sychosocial bene fits of solitary reminiscence writing: an exploratory study aging ment health 9(4):305-14
7-satokes sA. (2003):Gordon sE.common stressors experienced dg the well elderly clihical implications.JGerontol nurs 29(5):38-46
8-wang.kenneth t.; yuen mantak:slaney. Robert b. (2009). Perfectionism ,depression,
loneliness, and life satisfaction a study of high school students in hong kong .counseling
psychologist,v37 n2 p249-274
9-sher.s.r.&paquette.j.a . (2003).loneliness and peer relation in childhood.current
deirections in psychological science.12(3).75-78
10-center of mathematical and experimental psychology research(2006).loneliness and
depression in middle and late childhood. The relationship ot attachment and parental
styles.the journal of genetic psychology.167(2).335-365
11-Carson,V.B.(2000). "Mental Health Nursing", (2nd ed). PP: 401-402.
12-Cohen.L.R. & D.A.Hien (2006). Treatment outcomes for women with substance
abuse and PTSD who have experienced complex Traumd. Psychiatric services
57,pp,.100-101
13-Frankel,V.E)1975).The unconscious God: psychotherapy and Theoligy. New Yourk :
simon and Schuster. (originally published in 1048 as Der unbewussie Go tt. Republished
in )1997( as man,s search for ultimate meaning.
14-Kang, Kyung- Ah, Im. Jae- Im. Kim. Hee. Su, kim shin- Jeong- song, ikyungsin,
songyong(2004). The Effect of logotherapy on the Suffering
15-sharf,R,S.(2000)theories of pychotherpay and counseling: concept and
case.belmont.CA:wads worth
16-mikulincer.m&shaver.P.R(2004).security-based self-reprentatinon in adulthood:adult
attachment: theory.research.and chinical implications(pp.159-195).new York:Guilford
press
17-kaplan .h.l.sadok.b,j.(1985)sponsis psy chiatry.behavioral scierres chinical
psychiatry.new York.
18- Lopez C, Antoni M, Penedo F, Weiss D, CruessS, Segotas MC, et al.) 2011(;. A pilot study of cognitivebehavioral stress management effects on stress,quality of life, and symptoms in persons withchronic fatigue syndrome. J Psychosom Res70(4): 328-334.
19- Taylor RR, O'Brien J, Kielhofner G, Lee SW,Katz B, Mears C.) 2010(; The occupational and quality oflife consequences of chronic fatigue syndrome/myalgic encephalomyelitis in young people. Br JOccup Ther73(11): 524-530
20- Bartels H, Pedersen SS, van der Laan BF, StaalMJ, Albers FW, Middel B .) 2010(; The impact of Type Dpersonality on health-related quality of life intinnitus patients is mainly mediated by anxiety anddepression. Otol Neurotol31(1): 11-18.
21-besharat,M,A(2011).Development and validation of adult attachment inventory. Procedia social and behavioral scinces,30,475-479.
22-Dodd,Z(2010).effects of adult romantic attachment and social support on resilience and depression in patients with acquired disabilities.retrieved apr 7, 2012 from proquest dissertations and theses database (UMINO.3436559).
23-Ivarsson,T.,Granqvist,P.,Gillberg,c., &broberg, A.G.(2010).atachment states of mind in adole scents with obsessive –compulsive disorder and/or deapressive disorders :Acontrolled study. Child ado-lescnt psychiatry ,19,845-853