پاورپوینت رسالت ائمه جماعت ازمنظر مقام معظم رهبری (pptx) 51 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 51 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
رسالت ائمه جماعتازمنظر مقام معظم رهبری
خصوصیات سخنرانان مساجد
حضرات ائمه جماعت محترم دامت بركاتهم گويندگاني را دعوت نمايند كه معتقد و علاقه مند به نهضت اسلامي و با هدفي اصيل روشنگري مردم را بر عهده گيرند و از دعوت وعاظ السلاطين و اشخاصي كه به نفع دستگاه جبار‚ دانسته يا ندانسته مطالبي را انتخاب مي كنند كه ملت را از مسائل اصلي روز باز دارند جدا احتراز فرمايند و از كساني كه عمال دولت تعيين مي كنند دوري و احتراز كنند و فداكاري در راه اسلام و مصالح مسلمين را در راس برنامه خود قرار دهند.
*** صحيفه نور ج 2 صفحه 84 تاريخ سخنراني: 57/5/5
خدمت اين طبقه را نبايد فراموش كرد و اكنون نيز با كمك اين طبقه است كه در تمام كشور اوضاع رو به آرامش است
كرارا سفارش علماي اعلام و ائمه جماعت محترم و خطباي ارجمند و اسير خدمتگزاران به شريعت مطهره را نموده ام. لازم است ملت معظم بداند كه اگر خداي نخواسته خللي در موقعيت اين جماعت كه پاسداران اسلام و قرآن هستند وارد شود‚ اجانب چپاولگر به آمال خود خواهند رسيد و رشته امور از دست خواهد رفت. روشنگري اين قشر محترم بود كه ملت را با روحيه اسلامي به هيجان آورد. خدمت اين طبقه را نبايد فراموش كرد و اكنون نيز با كمك اين طبقه است كه در تمام كشور اوضاع رو به آرامش است. من توصيه مي كنم حتي نسبت به كساني كه به من اهانت نموده اند نبايد تعرض شود. من از روحانيت مي خواهم با برادران خود در جهت گسترش مباني مبارزاتي همكاري كنند و با آنان با مهرباني رفتار نمايند. من همه افرادي را كه از من غيبت كرده يا به من اهانت نموده اند‚ عفو نمودم و از خداي تعالي براي همه طلب عفو مي كنم و تقاضا دارم كه آقايان ائمه جماعت را كه از قرار مسموع تشريف نياورده اند‚ به مسجد دعوت نمايند و احترام آنان را حفظ كنند. البته حساب كساني كه معلوم است در خدمت دستگاه ظلم بوده جداست. *** صحيفه نور ج 5 صفحه 121 تاريخ: 57/12/9
اختلاف به ضرر مطلق روحانيت است
اينجور گمان نشود كه اگر من با شما مخالفت كردم‚ به ضرر شما تنهاست‚ به ضرر هر دويمان است‚ به ضرر روحاني مثلا يك شهري‚ به ضرر روحانيت آن شهر است‚ به ضرر مطلق روحانيت است‚ به ضرر اسلام است. بايد بسيار توجه داشت به اين معنا. اگر شما فرض كنيد كه در يك جايي كه تشريف داريد ديديد كه بعضي از اشخاص مخالف با بعضي هستند‚ خوب‚ ممكن است يك سوءتفاهمي باشد‚ ممكن است يك اشتباهاتي باشد‚ خود آقايان شهر و خود ائمه جماعت شهر و خود اهل منبر و خطباي شهر بروند پيش آقايان‚ از آقايان خواهش بكنند كه اختلاف نداشته باشند‚ رفيق باشند‚ برادر باشند‚با هم باشند. همه مي خواهيد كه اسلام رشد بكند و ترقي.
***صحيفه نور ج 9 صفحه 51 تاريخ: 58/6/16
سوره(( فاستقم كما امرت و من تاب معك()) روايت شده است از پيغمبراكرم(( شيبتني سوره هود لمكان هذه الامر)) در سوره شورا هم هست نفرمود سوره شورا‚ فرمود سوره هود‚ براي اينكه در سوره هود و ((من تاب معك)) است يعني چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است كه مستقيم باش و هر كه با توست مستقيم باشد‚ اين من را پير كرد. الان استقامت ملت با شما روحانيون است‚ يعني خطاب ((فاستقم كما امرت )). يك نهضت حاصل شده‚ استقامت لازم دارد‚ يك جمهوري اسلامي تحقق پيدا كرده‚ استقامت در مقابل او لازم است بايد نگهش داريد و همه اشخاصي كه با شما هستند هم به عهده شماست كه استقامت شان را حفظ كنيد. اهل مسجديد‚ اهل مسجد را‚ امام جماعتيد‚ اهل مسجد را بايد استقامت شان را حفظ بكنيد‚ خطيب هستيد‚ مستمعين را بايد حفظ بكنيد. هر چه هستيد و در هر جا هستيد زمام امور مردم به دست شماهاست و پيغمبر اكرم مي فرمايد كه: ((شيبتني سوره هود)) سوره پيرم كرد. سوره هود‚ براي اينكه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته اند. اين يك چيز بزرگي است. استقامت هر مسجدي و اهل هر مسجدي به عهده امام مسجد است. استقامت هر شنونده اي به عهده گوينده است. گوينده ها بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند. ائمه جماعت بايد مستقيم باشند تا بتوانند مستقيم كنند ديگران را. بنابراين ما بايد وظيفه خودمان كه بزرگترين وظيفه است بدانيم و بعد از اينكه مطلب مان حق است مستقيم باشيم در اين مطلب حق. اين اشكالي در كار نيست كه مطلب ما حق است‚ ما بحق هستيم‚ ما در مقابل باطل هستيم‚ رژيم شاهنشاهي باطل بود و شما در مقابل رژيم شاهنشاهي ايستاديد‚ پس شما حق هستيد‚ در مقابل باطل ايستاده ايد‚ استقامت مي خواهد‚ تا استقامت در كار نباشد‚ نمي توانيد به پيروزي نهايي برسيد.
هر كس در هر جا هست بايد همان محل خويش رادرست كند
ما بين راه هستيم الان‚ اينطور نيست كه ما صد در صد پيروز شديم. مايك سدي را شكستيم‚ شما شكستيد‚قدرت ملت شكست‚ اسلام شكست‚ قرآن شكست‚ ماها چيزي نيستيم‚ ايمان مردم شكست اين سد را‚ اين سد شكسته شده‚ پشت سد وقتي كه وارد شديد ديديد كه همه چيز آشفته است‚ نه فقط دانشگاه آشفته است‚ دانشگاه شما هم آشفته است‚ منبرهايمان هم آشفته است‚ محراب هاي مان هم آشفته است ( عرض كردم چون خودماني هستيم بايد بگويم) مجامع علمي مان هم آشفته است. پشت اين سد همه چيز را آشفته ديديم و بايد همه در سازندگي اين آشفتگي ها شركت كنيم. به عهده يكي گذاشتن يا يك جمعي گذاشتن يك امري است كه نخواهد شد. اگر شما بخواهيد كه اين آشفتگي ها را به عهده دولت بگذاريد‚ به عهده مثلا مراجع عظام بگذاريد نمي شود. هر كس در هر جا هست بايد همان محل خودش را درست كند.
*** صحيفه نور ج 9 صفحه 52 تاريخ: 58/6/16
امروز مسووليت بزرگي به عهده همه ماست‚ من آن مقداري كه قدرت دارم براي گفتن‚ در عين حالي كه حال من حال نقاهت است‚ احساس وظيفه مي كنم و به ملت عرض مي كنم و اگر ملت به اين حرف گوش نكرد‚ من حجت دارم‚ فردا در پيشگاه خداي تبارك و تعالي از من سوال خواهد شد‚ من عرض مي كنم در آنجا كه من به ملت‚ مصالح و مفاسد را گفتم‚ من گفتم به اينكه اگر شما مسامحه كنيد‚ آنهايي كه مي خواهند شما را به بند بكشند‚ آنهايي كه با اسلام مخالفند‚ آنهايي كه با جمهوري اسلام از اول تا حالا مخالفت كرده اند‚ آنها خواهند پيش برد و اگر چنانچه خداي نخواسته آنها پيش ببرند و مملكت ما باز برگردد به حالي كه سابق بود‚ يا به دست چپي ها بيفتد يا به دست راستي ها بيفتد تمام مسووليتش به عهده شماست. امروز مثل زمان سابق نيست‚ مثل زمان رژيم سابق نيست. رژيم سابق شما نمي توانستيد‚ قدرت نداشتيد‚ امروز قدرت داريد براي اينكه حفظ كنيد حيثيت اسلام را و حفظ كنيد مصالح كشور را و حفظ كنيد استقلال خودتان را و حفظ كنيد آزادي خودتان را. اگر مسامحه كنيد‚ در پيشگاه خداي تبارك و تعالي‚ اگر نرويد و راي ندهيد و آنها كه جديت دارند به اينكه وارد بشوند در مجلس و به هم بزنند اوضاع ايران را‚ آنها خداي نخواسته بروند‚ مسووليتش به عهده شماست مستقيما. مسووليت همه طبقات دارند‚ مراجع مسوولند‚ علما مسوولند‚ ائمه جماعت مسوولند‚ خطبا مسوولند‚ تجار مسوولند‚ بازرگانان مسوولند‚ دانشگاهي ها مسوولند‚ طلاب علوم دينيه مسوولند‚ كارگرها مسوولند‚ همه مسوولند‚ تمام قشرهاي مملكت مسوولند‚ امروز روزي است كه آنهايي كه از اول تا حالا مخالف با جمهوري اسلامي بودند‚ اسلام را مخالف مقاصد خودشان مي ديدند‚ آنها به دست و پا افتاده اند و دارند تبليغات مي كنند. اگر مومنين كنار بروند‚ آنهايي كه متعهد به اسلام هستند كنار بروند و اينها بيايند و قبضه كنند‚ مثل صدر مشروطه كه رفتند كنار اشخاصي كه متعهد بودند و قبضه كردند مشروطه را آنهايي كه متعهد به اسلام نبودند‚ اسلام را به آنجا كشاندند كه همه ديديد. اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در ميدان‚ مومنين آمده بودند‚ روشنفكرهاي متعهد آمده بودند و مسلمان متعهد آمده بودند و قبضه كرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند كه ديگران بيايند مجلس را بگيرند‚ ما به اين روزگار نمي رسيديم‚ ما مملكت مان خراب نمي شد‚ ما عزتمان از بين نمي رفت لكن شياطيني كه در آنوقت بودند‚ بيخ گوش اينها خوانده اند كه شما در سياست داخل نشويد‚ سياست است اين‚ شما را به سياست چه و آنها باور كردند كه خيرخواه هستند. امروز هم همان مسائل ممكن است در يك قشرهائي پيش بيايد كه بگويند ما چكار داريم به اين كارها‚ اين كارها مال اشخاصي است كه خودشان مي كنند. بايد همه بدانند كه همه تان مسووليد‚ همه معاقب هستيد‚ فردا در پيشگاه خداي تبارك و تعالي نه ملاحجت دارد اگر عمل نكند و نه كاسب حجت دارد اگر عمل نكند و نه زارع حجت دارد اگر عمل نكند و نه دانشگاهي و نه دانشجو و نه طلاب علوم دينيه‚ كارگر و كارفرما‚ همه در پيشگاه خداي تبارك و تعالي مسوول هستيد و در پيشگاه ملت و نسل هاي آتيه هم مسوول هستيد. گمان نكنيد كه به ما چكار دارد. خير‚ همه چيز به شما مربوط است. امروز مثل زمان سابق نيست كه بگوييد كه قدرت نداشتيم‚ نمي توانستيم. امروز مي توانيد.
*** صحيفه نور ج 12 صفحه 6 تاريخ: 58/12/22
ضرورت حضور فعال روحانيون در صحنه سياست همراه با حفظ حوزه فقاهت
روحانيون همه‚ ملت همه بايد حاضر باشند در مسائل سياسي‚ حضور داشته باشند. اينكه بعض از عناصر حالا هم گاهي مي گويند كه روحانيون بروند توي مجلس ها‚ توي مدرسه هاي خودشان و مشغول كارشان باشند و ماها بايد وارد اين كارها باشيم‚ اين يا از بي توجهي به عمق مسائل است كه من بايد بگويم بعضي شان بي توجه هستند و يا اينكه عمال همان ها هستند كه در زمان رضاخان يك همچو كارهائي را مي كردند و در طول تاريخ تقريبا حدود سيصد سال اينقدر تزريق كردند بر اين ملت و بر خود روحانيون كه شما نبايد در سياست دخالت بكنيد كه خود آقايان هم باورشان آمده بود. اگر يك مطلبي مثلا راجع به يك امر سياسي كه به نفع ملت بود اينها مي خواستند دخالت بكنند‚ يك قشر از خود روحانيت مي گفتند اين يك امر سياسي است به ما چه. خودشان را كنار كشيده بودند يعني كنارشان زده بودند اينها را‚ باورشان آورده بودند كه روحانيون بايد فقط بروند مساله بگويند آن هم بعضي مسائل‚ نه همه مسائل. مسائل اگر همه اش باشد كه بيشتر كتب فقه‚ كتب سياست است لكن باورشان آمده بود اين‚ مردم هم اين را باور كرده بودند و اين تبليغاتي بود كه از آنوقتي كه پاي غربي ها باز شد در ايران‚ مطالعاتشان را كردند‚ به آنجا رسيد كه اين جمعيت خطرناكند و بايد اينها را كنار زد و مشغول به خودشان كرد و ملت را هم بايد از اينها جدا كرد‚ اگر يكي از اينها بخواهد وارد بشود در يك امر سياسي‚ ملت با اينها موافقت نكند براي اينكه امر سياسي است به شما چه. در عين حالي كه بايد همه قشرهاي ملت و خصوصا روحانيت حاضر باشند در سياست كشور و توجه داشته باشند به مسائلي كه در كشور مي گذرد‚ چه در مجلس و چه در دولت و ديگران‚ در عين حال بايد آن شغلي را كه دارند از آن دست بر ندارند‚ گمان نكنند به اينكه ما بايد‚ (آنوقت اين گمان بود) كه ما هيچ نبايد دخالت بكنيم حالا اين باشد كه ما شغلمان فقط دخالت است. خير‚ در آنوقت هم اين كار صحيح نبوده براي ما و شما‚ حالا هم اين كار صحيح نيست. شما بايد پست هاي خودتان را محكم نگه داريد‚ ائمه جماعت بايد اين مساجد را محكم نگه دارند و خطبا بايد منابر را محكم نگه دارند و فقه را در حوزه هاي علميه مثل قم و مشهد و امثال اينها و همين طور نجف بايد فقاهت را حفظ كنند. حوزه ها بايد حوزه فقاهت باشد. اين حوزه هاي فقاهت بوده است كه هزار و چند سال اين اسلام را نگه داشته است. اين مشي اي بوده است كه از زمان قديم‚ از زمان ائمه هدي تا زمان ما‚ مشي اي بوده است كه علما ما داشته اند و آن حفظ فقاهت. نبايد حالا شما فكر كنيد كه حالا كه بايد امور سياست هم ما دخالت بكنيم پس به فقاهت كار نداشته باشيم‚ خير‚ بايد حوزه هاي فقاهت به فقه خودشان به همان ترتيبي كه سابق بود هيچ تخطي نكنيد‚ به همان ترتيبي كه سابق تحصيل مي كرديد فقه و مقدمات فقه را‚ محكم فقاهت را حفظ كنند و ائمه جماعت محكم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ كنند و خطباي ملت هم بايد منابر خودشان را و موعظه هاي خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ كنند و در عين حال مراقب اوضاع مملكت خودشان باشند‚
*** صحيفه نور ج 12 صفحه 228 تاريخ: 59/4/20
كوشش براي تداوم نهضت بر عهده روحانيت و ساير اقشار ملت
امروز آن چيزي كه وظيفه همه ملت ما هست و اين وظيفه بر دوش روحانيين بيشتر است و بر دوش خطباي اسلام‚ گويندگان هم بيشتر است اين است كه كوشش كنند كه باقي بماند اين جنبش و جلو برود. توده هاي مردم آنطور كه ملاحظه مي كنيد حاضرند براي پذيرائي حرف هائي كه گفته مي شود از روحانيون يا از خطبا و لهذا حجت بر روحانيون و بر خطبا و بر گويندگان‚ بر ائمه جماعت و همه قشرهاي روحاني از طرف خدا تمام است. شما در زمان محمدرضا و رضا عذر داشتيد كه ما چه بكنيم‚ ما كه با دست خالي نمي توانيم به جنگ مسلحانه اينها برويم‚ مردم هم كه به ما گوش نمي دهند كه ما حرف بزنيم‚ حرف ها را هم نمي گذارند گفته بشود. اينها عذرهائي بود كه در آنوقت بود لكن امروز اين عذر هست پيش خدا پذيرفته است امروز گويندگان‚ نويسندگان‚ علما‚ در هر جا كه هستند‚ پذيرفته است از آنها كه اين انقلاب اسلامي به اينجا كه رسيده‚ ديگر ما بي طرف باشيم‚ كنار برويم در جنبش مشروطيت همين علما در راس بودند و اصل مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد و پيش رفت. اينقدري كه آنها مي خواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و قانون اساسي در كار باشد‚ شد لكن بعد از آنكه شد‚ دنباله اش گرفته نشد. مردم بي طرف بودند‚ روحانيون هم رفتند هر كس سراغ كار خودش‚ از آن طرف عمال قدرت هاي خارجي و خصوصا در آنوقت انگلستان در كار بودند كه اينها را از صحنه خارج كنند يا به ترور و يا به تبليغات. گويندگان و نويسندگان آنها كوشش كردند به اينكه روحانيون را از دخالت در سياست خارج كنند و سياست را بدهند به دست آنهائي كه مي توانند به قول آنها‚ يعني فرنگ رفته ها و غربزده ها و شرقزده ها و كردند آنچه را كردند. يعني اسم مشروطه بود و واقعيت استبداد‚ آن استبداد تاريك ظلماني‚ شايد بدتر از زمان‚ و حتما بدتر از زمانهاي سابق.
اخيرا اگر روحانيون‚ ملت‚ خطبا‚ علما‚ نويسندگان‚ روشنفكران متعهد سستي بكنند و از قضاياي صدر مشروطه عبرت نگيرند‚ به سر اين انقلاب آن خواهد آمد كه به سر انقلاب مشروطه آمد.
*** صحيفه نور ج 15 صفحه 202 تاريخ سخنراني: 60/8/4
روحانيون بايد قدر اين مسائل را بدانند و بدانند كه اگر روحاني درست شد‚ همه چيز درست مي شود و اگر خداي نخواسته روحاني فاسد شد‚ عالم فاسد مي شود و اين يك واقعيت است. من در جواني در ايام تابستان كه گاهي به بعضي از بلاد مي رفتم در بعضي جاها مي ديديم كه همه مردم خوبند از آن جمله محلات را مي ديديم كه همه مردمش متدين و خوبند‚ وقتي متوجه مي شديم‚ مي ديديم كه عالم خوب در آنجاست. بنابراين هر جا يك عالم عاقل و متدين باشد‚ مسائل را اصلاح مي كند و در مقابل اگر خداي نخواسته انحرافي در اين قشر پيدا بشود اين انحراف به مردم نيز سرايت مي كند.
امروز مسئوليت بزرگي به دوش همه ماهاست‚ همه ائمه جمعه‚ همه ائمه جماعت‚ همه علماي بلاد. امروز خدا ديگر از ما هيچ عذري را نمي پذيرد. اگر ما در چند سال پيش از اين عذر داشتيم كه ما با سرنيزه نمي توانيم مقابله كنيم و اگر يك كلمه بگوئيم حبس است‚ امروز ديگر تمام اين عذرها منقطع شده و خدا حجت را بر ماها تمام كرده است. الان همه شما توانائي داريد كه هر كدام محيط خودتان را با تفاهم با مردم و مسئولين امور اصلاح كنيد. امروز همه ما موظفيم كه عملا وحدت را در آن محلي كه هستيم ايجاد كنيم.
*** صحيفه نور ج 16 صفحه 5 تاريخ: 60/10/23