مبانی نظری ارزیابی ومدیریت بحران

مبانی نظری ارزیابی ومدیریت بحران (docx) 65 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 65 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری ارزیابی ومدیریت بحران فصل دوم : مفاهيم،مباني نظري وروش ها 2-1- تعاريف و مفاهيم8 2-1-1- ارزيابي8 2-1-2- برنامه ريزي8 2-1-3- بحران8 2-1-4- انواع بحران9 2-1-5- انواع بحران به لحاظ منشأ و خاستگاه حادثه9 2-1- 6- سطوح بحران10 2-1- 7- مديريت بحران10 2-1- 8- تعريف بحران و مديريت بحران11 2-1-9- اهداف مديريت بحران14 2-1-10- مراحل مديريت بحران14 2-1-11- ويژگي‌هاي مديريت بحران15 2-1-12- سطوح مختلف مديريت بحران PAGEREF _Toc350796369 \h 15 2-1-13- سازمان‌هاي متولي بحران16 2-1-14- تعريف و تحليل آسيب‌پذيري16 2-1- 15- مشخصات زمين PAGEREF _Toc350796376 \h 16 2-1-16- تعريف ساختمان PAGEREF _Toc350796381 \h 17 عنوان صفحه 2-1- 17- نوع مصالح17 2-1- 18- خواص فيزيکي مصالح ساختماني17 2-1- 19- تعريف و مفهوم پي17 2-1- 20- اسکلت ساختمان19 2-1- 21- تير و ستون و انواع آن19 2-1- 22- ديوار20 2-1- 23- تعريف سقف و انواع آن22 2-1- 24- سقف در ساختمان‌هاي فلزي PAGEREF _Toc350796398 \h 23 2-1- 25- سقف در ساختمان‌هاي صنعتي23 2-1- 26- نما23 2-1- 27- تعريف و مفهوم پله23 2-1- 28- درها25 2-1- 29- ارتفاع و تعداد طبقات25 2-1- 30- عمر بنا26 2-1- 31- کيفيت بنا26 2-1- 32- عرض معابر مجاور26 2-1- 33- سيستم هاي گرمايشي27 2-1- 34- انواع ساختمان از لحاظ مصالح مصرفي PAGEREF _Toc350796415 \h 27 2-1- 35- طبقه‌بندي مصالح PAGEREF _Toc350796422 \h 28 2-1- 36- ويژگي‌هاي بنا - سازه29 2-1- 37- انواع ساختمان‌ها29 2-1- 38- سيستم هاي مقاوم در برابر نيروهاي جانبي ساختمان30 2-1- 39- انواع ساختمان PAGEREF _Toc350796429 \h 31 2-1- 40- تحصيلات33 2-2- ديدگاه‌ها و مباني نظري34 2-2-1- مصالح اسکلت و ديوار34 2-2-2- سقف35 2-2-3- نماي ساختمان36 2-2-4- محدوديت ارتفاع ساختمان و طبقات آن37 2-2- 5-وضعيت ارتباطي و دسترسي37 2-2- 6- عرض معابر38 عنوان صفحه 2-2- 7- عرض معابر مجاور PAGEREF _Toc350796445 \h 39 2-2- 8- درجه محصوريت39 2-2-9- سرانة فضا براي هر نفر40 2-2-10- اصول کلي براي طرح سازه‌هاي مقاوم در برابر زلزله40 2-2- 11- دسته‌بندي ساختمان‌ها از نظر ترافيک (ترافيک جمعيت)40 2-2- 12- گروه‌بندي ساختمان‌ها بر حسب شکل41 2-2- 13- تقسيم‌بندي ساختمان‌ها به لحاظ اهميت41 2-2- 14- ديدگاه‌ها و الگوهاي واکنش در برابر مديريت بحران42 2-2- 15- نظريات مکاتب مختلف در رابطه با مديريت بحران43 2-2- 16- ديدگاه‌هاي مديريت بحران44 2-2- 17- رويکردهاي مديريت بحران45 2-2- 18- تجارب برنامه‌ريزي و مديريت بحران در کشورهاي مختلف جهان و ايران46 2-3- روش‌ها و تکنيک ها49 2-3- 1- معرفي تکنيک فرايند تحليل سلسله مراتبي(AHP)49 2-3- 2- روش تحليل SWOT51 2-3-3- شاخص پراکندگي در اطراف مرکز ميانه52 فصل دوم مفاهيم، مباني نظري و روش‌ها در اين فصل ابتدا واژه‌هاي کليدي تعريف و مفهوم آن‌ها توضيح داده مي‌شود سپس استانداردهاي ساخت‌وساز و وظايف سازمان‌هاي متولي بحران و نقش آن‌ها در بحران اشاره مي‌شود در ادامه نيز نظريات و ديدگاه‌هاي مختلف در رابطه با مديريت بحران ارائه مي‌گردد و در آخر نيز تکنيک ها و روش‌هايي که در اين پژوهش مورد استفاده قرار مي‌گيرند، بيان مي‌شوند. 18288003754755002-1- تعاريف و مفاهيم 2-1-1- ارزيابي از نظر لغوي واژة ارزيابي به معني تعيين ارزش چيزي است . به گفته برخي از صاحب‌نظران، ارزيابي با دو واژة ارزشيابي و سنجش مترادف است و نمي‌توان بين اين سه واژه تفاوت معنايي و مفهومي قائل شد . عده‌اي نيز اين سه واژه را از يكديگر تفكيك كرده و حيطة كاربرد آن را درجه‌بندي کرده‌اند . به عنوان مثال ابيلي ارزشيابي را جامع تر از ارزيابي مي‌داند و حيطة كاربرد آن را وسيع تر از ارزيابي مي‌شمارد، درحالي‌که سيف ارزشيابي را جامع تر از سنجش دانسته و سنجش را جزئي از ارزشيابي مي‌داند . به نظر كيامنش ارزيابي به منظور ارزيابي عملكرد فراگير يا فراگيران و ارزشيابي به منظور ارزشيابي برنامه، دوره، درس و يا مؤسسه به كار گرفته مي‌شود (evalautoinedu.persianblog.ir/post/1) . عمل يافتن ارزش و بهاي هر چيز، سنجش و بررسي حدود هر چيز و برآورد کردن ارزش آن (معين،۱۳۶۲: 199). ارزيابي عمل يافتن ارزش هر چيز (دهخدا، 1328: 1814).کرونباخ «ارزيابي» را عبارت از: «گردآوري و استفاده از اطلاعات براي تصميم‌گيري درباره برنامه‌هاي آموزشي» مي‌داند. دکتر ماروين الکين در تعريف «ارزيابي» مي‌نويسد: ارزيابي «فرا گرد تشخيص حيطه‌هاي تصميم‌گيري مورد نظر و انتخاب نوع اطلاعات متناسب براي تصميم‌گيري درباره انتخاب گزينه‌هاي تصميم‌گيري» است (بولا،1362: 9و8). 2-1- 2- برنامه‌ريزي فرايند ذهني و عملي مجموعه‌اي از تصميم‌گيري‌هاي سنجيده‌اي است که بر اساس قيودات کمي،کيفي، زماني و مکاني شيوة دخالت انسان را در موضوعي مشخص بيان مي‌کند( رهنمايي و شاه حسيني، 1386: 6). کوششي در جهت انتخاب بهترين برنامه‌ها در جهت رسيدن به هدف‌هاي مشخص است(شيعه، 1386: 86).فرايند انتخاب راهبردي، کسب توانايي، پيش‌بيني آينده و انطباق با امور پيش‌بيني‌نشده است (Friend & Jessop,1969:7 ). يک جريان آگاهانه که به منظور دستيابي به اهداف معين و مشخص، انجام يک سلسله اقدامات و فعاليت‌هاي مرتبط به يکديگر را در آينده پيش‌بيني مي‌کند(معصومي اشکوري، 1370: 46). برنامه‌ريزي فرايندي است آينده‌نگر که به شدت تأثيرپذير از گذشته و حال است، برنامه‌ريزي دانش‌هاي عملي و تکنولوژيک را با فعاليت‌هاي ساخت اجتماعي مرتبط مي‌سازد(Friedman,1987:61). 2-1-3- بحران بحران از ريشة يوناني krisis به معني تصميم عاجل مي‌آيد( Larousse,2003: 386). يک تغييراست که ممکن است ناگهاني واقع شود و منجر به مشکلات اضطراري شود.به هر حال بحران‌ها رويدادهاي غيرقابل‌پيش‌بيني هستند (Efficiency unit vision and mission, 2009:1). بحران موقعيتي است که افراد، گروه‌ها و سازمان‌ها با آن مواجه گشته و با استفاده از رويه‌هاي مورد عمل معمول قادر به مقابله با آن نيستند. بروز استرس فراوان ناشي از تغييرات ناگهاني، در ذرات چنين موقعيت‌هايي نهفته است( Booth,1993: 86). حوادثي که در اثر رخدادها و عملکردهاي طبيعي و انساني به طور ناگهاني به وجود مي‌آيد و خساراتي را به يک مجموعه يا جامعة انساني تحميل مي‌کند و برطرف کردن آن نياز به اقدامات و عمليات اضطراري و فوق‌العاده دارد، بحران ناميده مي‌شود(شکيب و مقدسي، 1385: 52). بحران، دورۀ بي‌ثبات به خصوص دوره‌اي با مشکلات و خطرات شديد است(استاد سرائي، 1385: 7). بحران يک حادثة طبيعي يا ساختة دست بشر است که به طور طبيعي منجر به مرگ، جراحت و ويراني مي‌شود، به نحوي که نمي‌توان آن را از طريق اقدامات معمول، منابع و تجهيزات محلي مهار کرد. اين‌گونه رخدادها نياز به پاسخ فوري، هماهنگ و مؤثر براي برآوردن نيازهاي دارويي، تجهيزاتي و رواني افراد آسيب‌ديده که به وسيلة بخش دولتي و يا خصوصي اعمال مي‌شود را دارد (Brower& Charles, 2000:12). به عبارت ديگر بحران، حادثه‌اي است که به طور ناگهاني و يا فزاينده روي مي‌دهد، زندگي بشر را تهديد نموده و تلفات و خسارات بسياري را به جامعة انساني تحميل مي‌کند، به طوري که مقابله با آن نيازمند بسيج امکانات و انجام اقدامات اساسي و فوق‌العاده نسبت به حالت عادي است((Geneva, 1992:253. يك بحران مي‌تواند از فرآيند زماني كوتاه و يا بلند برخوردار باشد، ولي بدون ترديد، اين فرآيند بي‌پايان نبوده و سطح بالايي از شدت تعامل نسبت به شرايط عادي را مي‌طلبد، شگفت‌زدگي از ديگر شاخصه‌هاي يك بحران است . ( Keritner, 2001:90) بحران‌ها از لحاظ ماهيت، بزرگي و شدت متفاوت‌اند، اما تمامي آن‌ها عواقبي به بار مي‌آورند كه مي‌تواند توانايي كاركردي سازمان يا نظام را مختل سازد . روبرتز تصريح مي‌کند كه : " به راستي تعريف بحران، امر ساده‌اي نيست . زيرا اين مفهوم از يك خلاء معنايي، تكنيكي، عملياتي و مورد اجماع ع به سبب ماهيت بهره وري فراگير آن، رنج مي‌برد Roberts,1988: 9)) . 2-1- 4- انواع بحران بحران،سوانح و مخاطرات به لحاظ منشأ و خاستگاه، تأثير و حوزه نفوذ با توجه به پراکندگي وسعت، ميزان تخريب و خسارت، شرايط اقليمي و همچنين از نظر تأثير و حوزه نفوذ داراي انواع مختلفي است که شناخت هر يک از آن‌ها از ضرورت‌هاي اوليه در مديريت بحران است. بر اساس برنامة راهبردي بين‌المللي کاهش بلاياي سازمان ملل، کلية مخاطرات دو منشأ دارند: مخاطرات طبيعي و مخاطرات ناشي از فناوري( Moe & Patharkul,2006: 396). 2-1- 5- انواع بحران به لحاظ منشأ و خاستگاه حادثه 2-1-5-1- مخاطرات و بحران‌هاي طبيعي سوانحي که بدون دخالت انسان و توسط يکي از عناصر طبيعي، نظير هوا (طوفان، آتش‌سوزي، خشک‌سالي) زمين (زلزله، رانش زمين، لغزش و ريزش کوه، آتش‌فشان) يا آب (سيل) و يا ترکيبي از 3 عوامل رخ مي‌دهد. 2-1- 5-2- مخاطرات با منشأ انساني مخاطراتي هستند که انسان‌ها به گونه‌اي در ايجاد آن نقش داشته باشند اين نقش ممکن است عمدي و بااراده و غير عمدي و بدون اراده باشد. به صورت مفصل و پيچيده‌تر عبارت‌اند از: - طبيعي غيرقابل اجتناب يا غيرمترقبه (مانند زلزله، طوفان) - طبيعي قابل اجتناب (مانند سيل، رانش زمين) - انساني- طبيعي (آتش‌سوزي جنگل) - انساني- غيرطبيعي (خطاي انساني مانند آتش‌سوزي در مساکن) (پژوهشکده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاهي، 1385: 21). 2-1- 6- سطوح بحران آنچه که ما به عنوان بلا يا فاجعه مي‌شناسيم، بستگي به اندازه جامعه مورد بحث، امکانات مقابله با شرايط غيرعادي و سيستم هاي پيش‌بيني اين وقايع با توجه به تجارب گذشته دارد و نمي‌توان تعريف مجردي از آن ارائه نمود، پس مديريت بحران و دستگاه‌هاي مسئول در مقابله با بروز شرايط بحراني در جامعه، پيش از هر کاري و به عنوان يک اقدام اساسي، بايد سطوح و مراحل مختلف بحران را تعريف و آنچه را که موجب مي‌شود يک وضعيت اضطراري يا بروز يک بحران در جامعه به فاجعه منجر شود، شناسايي کنند. شناخت سطوح و مراحل بحران به آمادگي و اقدامات اولية مقابله با آن کمک مي‌کند، از همه مهم تر اينکه به اين ترتيب مي‌توان بحران و وضعيت اضطراري در جامعه را هشدار داد، در چه صورت براي مقابله با بحران به امکانات و کمک‌هاي ويژه احتياج خواهيم داشت، چه زماني شرايط فوق‌العاده اعلام شود و آيا تحت چنين شرايطي، نيازي به بسيج ساکنين و تخليه منطقه هست يا نه. ( اي درابگ و جي هواتمر، 1383 : 3). بحران به سطوح ملي، منطقه‌اي، استاني، شهري و محلي قابل تقسيم‌بندي است. بحران ملي بحراني است که مقابله با آن خارج از توان مجموعه مديريت بحران و امکانات يک منطقه يا استان باشد. و بسيج نيروهاي ملي را مي‌طلبد ساير موارد به عنوان بحران منطقه‌اي، استاني، شهري يا محلي محسوب مي‌شود. اين نوع بحران اغلب توسط مديران محلي قابل‌کنترل و ساماندهي هستند. نوع بحران از حيث ملي، منطقه‌اي يا محلي بودن بر اساس حجم بحران مشخص مي‌شوند. 2-1- 7- مديريت بحران بلاياي طبيعي به طور ناگهاني رخ مي‌دهند، در طول بحران هدف کلي پاسخگويي به شرايط اضطراري و مديريت بحران است (raines;2012). ماهيت غيرمترقبه بودن غالب حوادث طبيعي و لزوم اتخاذ سريع و صحيح تصميم‌ها و اجراي عمليات، دانشي را تحت عنوان مديريت بحران به وجود آورده است. اين دانش به مجموعه فعاليت‌هايي اطلاق مي‌شود که به منظور کاهش آسيب‌پذيري انجام مي‌گيرد. با به‌کارگيري اصول و ضوابط شهرسازي و تعيين مفاهيم موجود در اين دانش مانند فرم، بافت و ساخت شهر، کاربري اراضي شهري، شبکه‌هاي ارتباطي و زيرساخت‌هاي شهري و غيره مي‌توانيم تا حد زيادي اثرات و تبعات ناشي از حوادث طبيعي را کاهش دهيم (محمود زاده، پيراسته، 1388، 7). فرايند برنامه‌ريزي و اجرا توسط نهادهاي دولتي و غيردولتي براي پيشگيري و كاهش اثرات بحران‌ها، ايجاد آمادگي‌هاي لازم براي مقابله، مقابله در حين بحران و بازسازي پس از بحران (مصوبات هيئت‌وزيران،1388: 1). فرايند مشخص کردن يک راه حل بالقوه براي بحران است درحالي‌که واکنش سازمان‌ها را در صورت نياز با همديگر هماهنگ مي‌کند ((Efficiency unit vision and mission, 2009.1 . فرايندي است براي پيشگيري از بحران و يا به حداقل رساندن اثرات آن به هنگام وقوع، براي انجام اين فرايند بايد بدترين وضعيت‌ها را برنامه‌ريزي و سپس روش‌هايي را براي اداره و حل آن جستجو کرد( Bertrand & Hawarence,1986:15). اصطلاحي است که تمام جنبه‌هاي برنامه‌ريزي براي بحران و مرتبط با بحران مشتمل بر فعاليت‌هاي قبل و بعد از بحران را در بر مي‌گيرد . همچنين اين اصطلاح به مديريت هردو جانبه مخاطرات و پيامدهاي بحران نيز مي‌پردازد( شکيب و مقدسي، 1385: 52). مديريت بحران در واقع عبارت است از ايجاد آمادگي و فراهم کردن تمهيدات و تدارکات لازم براي رويارويي با بحران و يا به حداقل رساندن آثار تخريبي آن ( آهنچي، 1376: 8). مديريت بحران به طرح‌ها و روش‌هاي پيشرفته و خاصي گفته مي‌شود که جهت پيشگيري و مهار بحران‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرند( Nudell, 1988:14). برنامه‌ريزي، سازمان‌دهي، هدايت و کنترل بهينة بحران را اصطلاحاً مديريت بحران مي‌گويند. به عبارت ديگر کلية مکانيسم ها و فرايندهايي را که به منظور مديريت بهينة اجزاي سيستم به گونه‌اي که در حداقل زمان ممکن بتواند حداکثر تأثيرگذاري لازم را در راستاي کاهش اثرات بردارد، مديريت بحران مي‌گويند(Mirzaei & Etal,2008: 5). مديريت بحران به عنوان چرخه‌اي از فازهاي پيشگيري و کاهش اثرات، آمادگي، پاسخگويي و بازسازي تعريف مي‌شود و اختلالي جدي است که در کارکرد يک جامعه ايجاد مي‌شود و خسارات فراواني به جان و مال افراد، اقتصاد و محيط‌زيست وارد مي‌آورد، به گونه‌اي که جامعه بحران‌زده به تنهايي نمي‌تواند از عهدة جبران خسارات واردشده برآيد(Mansourian,2006:303). 2-1-8- تعريف بحران و مديريت بحران 2-1-8-1- بحران عدم انطباق بين نيازها و منابع است، بدين معني که در شرايط عادي، توازن بين نيازهاي جامعه از يک طرف و توانمندي‌ها و منابع موجود از طرف ديگر برقرار است. با بروز شرايط بحراني که ميتواند نتيجه بروز هر اتفاق غيرعادي و پيش‌بيني‌نشده طبيعي و غيرطبيعي همچون زلزله، سيل، طوفان‌هاي بزرگ، جنگ و ... باشد، به دليل شرايط خاصي که بر جامعه تحميل ميشود، ديگر شاهد توازن بين نيازها و منابع نخواهيم بود. با بروز شرايط بحراني توانمندي‌ها به دليل آسيب‌ديدگي زيرساخت‌ها به شدت کاهش مييابد که معمولاً با روانه کردن کمک به مناطق بحران‌زده سعي در جبران اين افت منابع ميکنند. از سوي ديگر، با وجود اينکه تعداد نيازها در شرايط بحراني بسيار محدود ميشود، ولي ميزان تقاضا براي همين تعداد اندک نيازها آن چنان افزايش مييابد که بار بسيار زيادي را به جامعه تحميل مينمايد. براي مثال در يک منطقه آسيب‌ديده از زلزله، با تخريب و از بين رفتن انبارها و راه‌هاي ارتباطي توان ارائه خدمات کاهش مييابد. نياز به برخي موارد همچون امکانات ورزشي و تفريحي به صورت موقت از بين رفته و حجم بسيار بالايي از تقاضا براي نيازهاي اوليه از جمله خوراک، پوشاک، سرپناه موقت و ... ايجاد ميگردد. www.vojoudi.com/articles/article_05.htm#_edn1)). 2-1-8-2-مديريت بحران يعني بازگرداندن تعادل دوباره بين منابع و نيازها. از شکل 2-1 کاملاً آشکار است که سه ابزار مهم براي برقراري شرايط موازنه وجود دارد: -افزايش منابع -کاهش نيازها - جابجايي تکيهگاه  (فرماندهي بحران) الف) افزايش منابع  بررسي عملکرد در بحران‌هاي گذشته در ايران نشان ميدهد که توجه و هدف کلي بر مبناي افزايش منابع بوده است. يعني مديران دولتي، تمام تلاش خود را در جهت سرازير کردن خيل کمک‌هاي مردمي و دولتي در منطقه بحران‌زده نمودهاند و تا کنون کوچک‌ترين توجهي به کاهش نيازها و يا جابجايي تکيه‌گاه براي کنترل بحران در ايران نکرده‌ايم. تجربههاي گذشته نشان ميدهد که فقط باعرضه اقلام مورد نياز و بدون داشتن برنامه‌ريزي دقيق در جهت توزيع و ... بسياري از اين کمک‌ها عقيم مانده و به نحو صحيحي به دست نيازمندان نخواهد رسيد. شکل 2-1- به صورت شماتيک رابطه بين عرضه و تقاضا در شرايط عادي و بحراني را نشان ميدهد. منابع نيازها 12636501289050030353006223000     1139825-3175002330450-317500  منابع نيازها 1092200476250030924504762500 1092200508000233045010858500 شکل 2-1- دياگرام نيازها و منابع بالا: شرايط عادي، توازن بين نيازها و منابع - پايين: شرايط بحراني، افزايش يکباره نيازها، کاهش منابع و در نتيجه بهم خوردن توازن بين عرضه و تقاضا www.vojoudi.com/articles/article_05.htm#_edn1)) شکل22- مديريت بحران و ابزارهاي آن درجهت کاهش و جبران خسارت‌هاي ناشي از بحران‌ها (مأخذ: همان) ب) کاهش نيازها بي‌گمان تمامي مسئولين و نيروهاي درگير در امر مديريت بحران تمرکز خود را بر مردم آسيب‌ديده متمرکز ميکنند و بر اساس نيازهاي آن‌هاست که به شرح عملکرد خود ميپردازند لذا براي آنکه به امر کاهش نيازها بپردازيم ميبايست در ابتدا با مستندسازي وقايع گذشته در خصوص بحران‌هاي پيش‌آمده در ايران به توصيفي از شرايط به وجود آمده در آن زمان برسيم، در اين صورت آنچه در ابتدا براي همه روشن خواهد شد عدم آگاهي مردم آسيب‌ديده در خصوص حفظ جان خود و خانواده تحت سرپرستي آن‌ها است که ايجاد اين آگاهي، مستلزم آموزش قبل از زلزله است. اگر ساکنان يک مجتمع مسکوني يا ساکنان يک محله آموزش‌هاي مدون و يکسان مقابله با زلزله و شرايط بحران را ديده باشند، پس از زلزله به سادگي توانايي ايجاد امنيت، تأمين سرپناه موقت، انجام مراحل اوليه زنده يابي و ... را خواهند داشت. از طرف ديگر، چون از قبل خود را براي زلزله آماده کرده‌اند با استفاده از طرح‌هايي همچون "کيف زلزله" امکان تأمين نيازهاي خود را در روزهاي اول بحران خواهند داشت. بدين ترتيب، نيازهايي که بايد در شرايط بحران تأمين شوند، قبل از بروز بحران و با استفاده از آموزش‌هاي اوليه تأمين خواهند شد. ج) جابجايي تکيه‌گاه فرماندهي بحران صحيح، جابجا کننده تکيه‌گاه به سمت نيازها و در نتيجه کمک به برقراري تعادل دوباره بين عرضه و تقاضا است. حرکت تکيه‌گاه در حقيقت طراحي برنامه جامع مديريتي و اجراي آن است که مي‌تواند به بحران باديد کلان نگاه نموده و به جزء براي هر قسمت تعريفي دقيق و اجرايي داشته باشد به طور مثال مي‌توان به بالا بردن دانش فني گروه‌هاي امدادگر اشاره کرد که با استفاده کردن از نرم‌افزارها و سخت‌افزارهاي مورد نياز و يک برنامه مديريتي قوي بتوانند با حداقل نيروهاي تحت امر و تجهيزات سالم برجاي‌مانده از زلزله، عملياتي فراتر از توانايي معمول داشته باشند. علاوه بر اين مديريت بر مسيرهاي مواصلاتي و يا تأمين امنيت در يک منطقه آسيب‌ديده نيازمند برنامه‌ريزي دقيق و هماهنگي کامل بين نهادهاي عمل کننده است (همان). 2-1-9- اهداف مديريت بحران تأييد کردن اين موضوع که بحران وجود دارد مشخص کردن دامنه و تأثير بحران توسعه استراتژي که با تأثير فوري بحران سروکار دارد اولويت‌بندي اقدامات فوري، کاهش دادن آسيب‌ها و مضرات بعدي اختصاص دادن مسئوليت‌هاي فردي و گروهي براي انجام دادن توسعه دادن تدابير و تجهيزات ارتباط برقرار کردن بين اطلاعات، وسايل و آموزش نمايش و ارزيابي کردن شرايط (University of Essex,2012:7). مراحل مديريت بحران شکل 23- مراحل مديريت بحران (The Office of Safe and Drug- Free Schools –U.S Departement of Education Safe, 2007:7) مديريت بحران، يک فرايند پيوسته است که تمام مراحل طرح آن در حال بررسي کردن و بازديد شدن هستند. طرح‌هاي خوب هرگز پايان نمي‌يابند و هميشه بر اساس تجربه، تحقيق و آسيب‌پذيري‌هاي متغير به‌روز مي‌شوند Ibid) ) . 2-1-11- ويژگي‌هاي مديريت بحران مي‌توان ويژگي‌هاي مديريت بحران را به شرح زير برشمرد: مشارکت داوطلبانه مردم را در امور آمادگي مقابله با بحران و امدادرساني کاهش اثرات بلاياي طبيعي و بحران و بازسازي و عادي‌سازي تشويق و ترغيب مي‌کند. به نياز آسيب ديدگان واقف مي‌شود . به توسعه عمليات مقابله با بحران و آمادگي اهميت مي‌دهد. با توجه دلسوزانه به نيازهاي کارکنان خود به بهره وري دست مي‌يابد. فلسفه‌اي را که بيشتر بر پايه ارزش‌هاي رهبرانشان و مردم استوار به کار مي‌بندد. به کاري که درباره آن بهترين اطلاعات و آگاهي دارد دست مي زند. سازماني ساده و شمار اندکي کارمند ستادي دارد به تناسب و اقتضا کارها را به گونه نامتمرکز انجام مي‌دهد. آداب و سنن اجتماعي،فرهنگي و محلي را محترم مي‌شمارد( دباغيان،1384: 22). 2-1-12- سطوح مختلف مديريت بحران مديريت بحران از لحاظ زماني در 3 سطح قبل، حين و بعد از بحران قابل تقسيم‌بندي است.قبل از وقوع بحران پيشگيري و حفظ آمادگي صورت مي‌گيرد. 2-1-12-1- پيشگيري مجموعه اقداماتي است که پيش از هنگام وقوع بحران باهدف جلوگيري از وقوع مخاطرات يا کاهش آثار زيان‌بار آن انجام مي‌شود. 2-1-12-2- آمادگي مجموعه اقداماتي است که توانايي جامعه، دولت و مردم را در انجام مراحل مختلف مديريت بحران افزايش مي‌دهد. آمادگي شامل جمع‌آوري اطلاعات، آموزش، پژوهش برنامه‌ريزي ايجاد ساختارهاي مديريتي، تأمين منابع، تمرين و مانور است.مقابله و امداد و نجات، عمليات مربوط به هنگام وقوع بحران است . 2-1-12-3- مقابله شامل امداد، نجات، بهداشت، درمان، تأمين امنيت، ترابري، ارتباطات تدفين، دفع مواد زائد جامد، دفع فاضلاب، مهار آتش، کنترل مواد خطرناک سوخت‌رساني و هشدار است. پس از وقوع بحران، بازسازي و ساماندهي مجموعه عملياتي است که پس از وقوع بحران صورت مي‌گيرد. 2-1-12-4- بازسازي بازگرداندن شرايط يک منطقه آسيب‌ديده پس از بحران به شرايط عادي با در نظر گرفتن ويژگي‌هاي توسعه پايدار و کليه ضوابط ايمني است (شکيب، حمزه،1385 : 52و54). 2-1-13- سازمان‌هاي متولي بحران مقامات دولتي، دستگاه‌هاي اجرايي دولتي و عمومي که با مشاهده، تجزيه و تحليل بحران‌ها به صورت يکپارچه، جامع و هماهنگ با استفاده از ابزارهاي موجود تلاش مي‌کنند تا از بحران‌ها پيشگيري نمايند يا در صورت بروز آن‌ها در جهت کاهش آثار، آمادگي لازم، امدادرساني سريع و بهبود اوضاع تا سطح وضعيت عادي تلاش نمايند(مصوبات هيئت‌وزيران،1388: 1).سازمان‌هاي متولي که در مديريت بحران خدمات‌رساني مي‌کنند و در اين پژوهش مورد بررسي قرار گرفته اند، عبارت‌اند از : شهرداري، نيروي انتظامي، هلال‌احمر، ناحيه مقاومت بسيج، شبکه بهداشت و درمان، شرکت مخابرات، شرکت برق، شرکت آب و فاضلاب، شرکت گاز، دادگستري، فرمانداري، سازمان بهزيستي، کميته امداد امام خميني(ره)، سازمان آتش‌نشاني. 2-1-14- تعريف و تحليل آسيب‌پذيري آسيب‌پذيري عبارت است از ميزاني از خسارت به يک عنصر معين در معرض خطر يا مجموعه‌اي از عوامل کالبدي، ساختاري، اجتماعي، اقتصادي که در اثر وقوع يک عامل خطرآفرين ناشي مي‌شود و غالباً بر روي مقياسي از صفر (بدون خسارت ) تا 1 (مجموع ضرر) بيان مي‌شود(ايري، 1377: 32). اصطلاحي است که جهت نشان دادن وسعت و ميزان خسارات احتمالي بر اثر وقوع سوانح طبيعي به جوامع، ساختمان‌ها و مناطق جغرافيايي استفاده مي‌شود.ارزيابي آسيب‌پذيري ساختمان‌هاي موجود در واقع يک نوع پيش‌بيني خسارت‌ديدگي آن‌ها در مقابل زلزله‌هاي احتمالي است(زهرائي و ارشاد، 1384: 287). تحليل آسيب‌پذيري فرايند برآورد آسيب‌پذيري عناصر معيني است، که در معرض خطر احتمالي ناشي از وقوع خطرات مصيبت‌بار هستند(FischerIII,Scharn berger and Geiger,1996: 8). 2-1- 15- مشخصات زمين 2-1- 15-1- مساحت زمين مساحت يک قطعه زمين را مي‌گويند (عمدتاً در سند يا صورت مجلس تفکيک قيد شده است يا ‌آن دسته از اراضي که ابعاد آن‌ها بدون اندازه و حد و حدودي بوده و مساحت در سند قيد نشده، مساحت زمين از برداشت وضع موجود محاسبه مي‌گردد. 2-1- 15-2- مساحت زيربنا مساحت هر طبقه از بنا را گويند. 2-1- 15-3- مساحت کل بنا مجموع سطح طبقات يک ساختمان اعم از روي زمين يا زيرزمين. 2-1- 15- 4- مساحت کل طبقات و زيرزمين مجموع مساحت کل طبقات احداث‌شده (مطابق مساحت کل بنا) با احتساب مساحت زيرزمين http://abbas-valadi.persianblog.ir/post/393)). 2-1-16- تعريف ساختمان بنايي واحد که وجه‌هاي بيروني آن در سطح و ارتفاع، از زير پي تا بالاترين نقطه، يک پوسته معماري بسته را تشکيل دهد(مقررات ملي ساختمان، 1388: 20). فضايي است محصور، ثابت و مستقل که تمام يا قسمتي از آن مسقف بوده و براي سکونت و يا فعاليت اقتصادي ساخته شده است. به شرط آن که مساحت زيربناي قسمت مسقف حداقل 4 پديدۀ هوايي مربع باشد( آمارنامه شهر اصفهان 1390). 2-1- 17- نوع مصالح کيفيت مصالح و کيفيت ساخت و به‌کارگيري مصالح، عنصر مهم در کاهش يا افزايش آسيب‌پذيري شهري است. در بحث مصالح ساختماني موارد زير اهميت بسيار دارد: - مصالح استفاده‌شده در بنا - کيفيت مصالح از نظر دوام - مصالح بکار رفته در نماي ساختمان - نحوه نظارت بر مراحل مختلف ساخت مسکن - نوع اسکلت بنا (فلزي، بتن‌آرمه، خشت و چوب و...). بالا بردن کيفيت مصالح و نحوة ساخت، يکپارچگي سقف و سبک کردن آن و تعبيه عناصري که شکل‌پذيري ساختمان را افزايش دهد ( مانند کلاف‌هاي افقي و عمودي) مي‌تواند باعث افزايش مقاومت ساختمان شود(مقدم، 1384: 9). 2-1- 18- خواص فيزيکي مصالح ساختماني خواص فيزيکي مصالح ساختماني معمولاً به مشخصات مربوط به وزن، دانسيته، نفوذپذيري در برابر مايعات، گازها واشعة راديو اکتيو و همچنين مقاومت و دوام در برابر عوامل جوي مانند حرارت‌هاي ناشي از تغييرات فصول، باد، باران و... اطلاق مي‌گردد که کلية اين خواص، مشخص کنندة طول عمر، کاربرد، دوام و مقاومت مصالح است.خواص فيزيکي مصالح به سه بخش زير تقسيم مي‌گردند: - وضع ظاهري مصالح ساختماني و مواد اوليه آن مانند: رنگ، بو، شکل ظاهري، وزن، جرم، وزن مخصوص، دانسيته، تخلخل، پوکي و... - تأثير حرارت بر مصالح ساختماني و مواد اولين آن مانند: قابليت انتقال حرارت، گرماي ويژه و ... - تأثير و گازها بر مصالح مانند: مقاومت و دوام در برابر آب و بخار آب، يخ زدگي، ذوب شدن، جذب آب و رطوبت هواي مجاور و... (شاه نظري و معتمد،1375: 2). 2-1- 19- تعريف و مفهوم پي کليه سازه هايي نظير سدها، ساختمان‌ها و پل‌ها که بر روي زمين قرار مي‌گيرند داراي دو قسمت تحتاني يا پي هستند.پي در حقيقت رابط بين سازه اصلي و زمين بوده و وظيفه اصلي آن انتقال وزن سازة اصلي و بارهاي وارده بر آن به اضافة وزن خود به زمين است . پي را نمي‌توان مجزا از زميني که سازة پي بر روي آن قرار مي‌گيرد به حساب آورد، به همين علت است که خرابي پي ناشي از نشت و يا حرکت زمين را معمولاً به خرابي و يا عدم استقامت کافي پي به حساب مي‌آورند(شاهي، 1384: 40). پي‌هاي يک ساختمان عبارت‌اند از قسمت‌هايي از آن که با زمين در تماس مي‌باشند و بارهاي بدنه ساختمان را به آن منتقل مي‌کنند(پل درامپ،1969 : 71). پي ساختمان بخشي از زير سازه است که با تماس مستقيم با زمين، بارها را بدان منتقل مي‌سازد.در عمل پاية بتني ديوارها، جرزها و ستون‌ها و پي‌هاي گسترده و شمعي را پي مي‌نامند. آن دسته از حرکات پي که مستقل از بارهاي ساختمان انجام مي‌شوند به دلايل زير صورت مي‌گيرند: تغييرات فصلي يا تأثير رويش گياهي که به جمع شدگي و تورم خاک‌هاي رس منجر مي‌گردد، تورم ناشي از يخ زدگي، تغيير سطح آب زيرزميني و تغييرات ناشي از دلايل طبيعي يا مصنوعي در زمين(بري، 1371: 3). پي‌ها را مي‌توان به ترتيب زير دسته‌بندي کرد: - پي‌هاي نواري - پي‌هاي بالشتکي - پي‌هاي گسترده - پي‌هاي شمعي (همان: 9). به مجموعه بخش‌هايي از سازه و خاک در تماس با آن اطلاق مي‌شود که انتقال بار بين سازه و زمين از طريق آن‌ها صورت مي‌گيرد . پي‌ها عمدتاً به چهار گروه تقسيم مي‌شوند: - پي‌هاي سطحي يا شالوده‌ها - پي‌هاي عميق يا شمع‌ها - پي‌هاي نيمه عميق مانند پي‌هاي صندوقه اي و پي‌هاي چاهي - پي‌هاي ويژه مانند مهارها و ستون‌هاي شني ( دفتر امور مقررات ملي ساختمان، 1388: 4). به آن قسمت از سازه اطلاق مي‌شود که مسئوليت انتقال مناسب بارهاي وارد بر ساختمان را به زمين عهده‌دار است.پي جزو اعضاي درجه يک در ساختمان محسوب مي‌شود.پي‌ها در تقسيم‌بندي کلي به دو دسته تقسيم مي‌شوند: - پي‌هاي سطحي - پي‌هاي عمقي ( شاهبازي، 1391: 44). پي‌ها را مي‌توان به طور کلي به سه گروه پي‌هاي گسترده، پي‌هاي شمعي و پيرها(پايه و ستون)تقسيم کرد. 2-1-19-1- پي‌هاي گسترده ساده‌ترين و معمول‌ترين انواع پي‌ها،پي‌هاي گسترده‌اند.نوع پي معمولاً شامل تاوه اي است از بتن مسلح به شکل مربع يا مربع مستطيل که وظيفة انتقال و توزيع بارهاي وارده از ساختمان به زمين را به عهده دارد. سطح پي بايد به اندازه‌اي باشد که فشار وارده بر زمين بستر پي از مقاومت مجاز زمين تجاوز ننمايد.وضعيت مطلوب پي موقعي است که به شکل مربع ساخته‌شده و ستون درست در مرکز آن قرار داشته باشد .رعايت اين وضعيت مطلوب، به علت شرايط خاصي که ممکن است وجود داشته باشد، پيوسته ميسر نيست (شاهي، 1384: 41). انواع مختلف پي‌هاي گسترده عبارت‌اند از پي‌هاي منفرد، پي‌هاي مرکب و پي‌هاي يکپارچه(همان: 42). 2-1-19-2- پي‌هاي شمعي شمع چيزي جز يک ستون مستقرشده در زمين، براي تحمل بارهاي وارده از طرف سازه و انتقال آن به لايه‌هاي مقاوم تر زمين، که در عمق زياد قرار دارند، نيست.استفاده از شمع از صدها سال قبل، گرچه در پاره‌اي موارد به صورت ابتدايي، رايج بوده است. شمع‌ها را ممکن است از لحاظ نوع جنس آن‌ها و يا بر اساس نحوة انتقال بار به زمين و يا روش ساخت دسته‌بندي کرد. از لحاظ جنس شمع‌ها را به شمع‌هاي چوبي، بتني و فلزي تقسيم مي‌کنند. از لحاظ نحوة انتقال بار به زمين شمع‌ها به شمع‌هاي انتها مقاومتي و شمع‌هاي اصطکاکي تقسيم‌بندي مي‌شوند و بالأخره از لحاظ روش ساخت شمع‌ها را مي‌توان به شمع‌هاي پيش‌ساخته و ساخته‌شده در محل تقسيم کرد. شمع‌هاي پيش‌ساخته و ساخته‌شده در محل از لحاظ جنس و يا نحوة ساخت داراي انواع مختلفي مي‌باشند( همان: 47و45). 2-1- 19-3- پيرها(پايه ستون‌ها) پايه ستون‌ها را معمولاً در مواقعي که پي در عمق قرارگرفته و قسمتي از ستون اجباراً بايد پايين تر از زمين طبيعي، و در داخل زمين قرار گيرد ساخته و مورد استفاده قرار مي‌گيرند. علت اصلي استفاده از پايه ستون‌ها که عمدتاً در مواقعي که ستون‌ها فولادي در نظر گرفته‌شده‌اند، در ساختمان‌هاي اسکلت فلزي صورت مي‌گيرد جلوگيري از خوردگي ستون‌هاي فلزي در اثر تماس با خاک و رطوبت و ساير عوامل موجود در خاک است.با توجه به اين که پايه ستون‌ها از بتن مسلح ساخته مي‌شوند لذا از لحاظ خوردگي در خاک به مراتب از ستون‌هاي فولادي مقاوم‌ترند(همان: 62و61). 2-1- 20- اسکلت ساختمان هر ساختمان داراي اسکلت (استخوان‌بندي) و يا سازه‌اي است که حافظ پوسته و پوشش‌هاي آن بوده يا به عبارت ديگر، آنچه که موجب ايستايي و استواري بنا مي‌شود، استخوان‌بندي و اسکلت آن بناست. در تمام اشياء اول شبکه و اسکلت (استخوان‌بندي ) ساخته‌شده و سپس پوستة خارجي بر روي هر کدام از اشياء قرار مي‌گيرد. در واقع آنچه که يک مجموعه را حفظ مي‌کند اسکلت يا سازه و ساختمان دروني آن است(سيد صدر، 1371: 9). 2-1- 21- تير و ستون و انواع آن تير و ستون از اعضاء اصلي ساختمان‌ها، به خصوص ساختمان‌هاي اسکلتي هستند.نقش عمدة تيرها و ستون‌ها تحمل و انتقال بارهاي وارده است. با توجه به اهميت و نقش عمده‌اي که به عهدة تيرها و ستون‌هاست اجراي آن‌ها از حساسيت و اهميت ويژه‌اي برخوردار است.تيرها و ستون‌ها ممکن است بر حسب مورد بتني، فلزي و يا چوبي باشند(شاهي،1384: 331). ستون‌ها اعضاي فشاري هستند که لارهاي وارد بر ساختمان را به صفحه زير ستون و از آنجا به پي منتقل مي‌کند. ستون‌ها از اعضاي درجه 1 در ساختمان هستند و بايد اهميت زيادي نسبت به طرح و محاسبه و اجراي آن‌ها داشت.ستون‌ها از نظر شکل مقطع به سه دسته تقسيم مي‌شوند: - ستون‌هاي تک پروفيله - ستون‌هاي مرکب - ستون‌هاي مشبک (شاهبازي، 1391: 131و130). 2-1- 22- ديوار ديوارسازة معمولاً قائم و پيوسته‌اي از آجر، سنگ، بتن، چوب يا فلز است که نسبت به طول و ارتفاع خود ضخامت کمي دارد و مسدود ساختن يا حفاظت از ساختمان يا تقسيم فضاي داخلي ساختمان به بخش‌ها و اتاق‌هاي مختلف را بر عهده دارد. ديوارها از نظر تفکيک مشخصات عملکردي به ديوارهاي داخلي و خارجي و از نظر تفکيک مشخصات سازه‌اي به ديوارهاي باربر و غير باربر تقسيم مي‌شوند(بري،1371: 32). 2-1- 22-1- مشخصات عملکردي وظيفة يک ديوار محصور ساختن و حفاظت از ساختمان يا تقسيم کردن فضاي داخلي آن است. مشخصات عملکردي يک ديوار عبارت‌اند از: - مقاومت و پايداري - مقاومت در برابر آب و هوا و رطوبت زمين - دوام و عدم نياز به نگهداري - آتشپادي - مقاومت در برابر انتقال حرارت - مقاومت در برابر صوت‌هاي هوايي و ضربه‌اي(همان، 33). بخشي از پوستة خارجي غير نور گذر ساختمان که عمودي است يا با زاويه بيش از 60 درجه نسبت به سطح افق قرار گرفته است (مقررات ملي ساختمان، 1385: 21). سهم مهمي از هر ساختمان را ديوارها تشکيل مي‌دهند . ديوارها که بر حسب مورد ممکن است از سنگ، آجر، بتن، و يا چوب ساخته شوند به منظورهاي مختلف نظير تحمل و انتقال بار، جلوگيري از نفوذ عوامل جوي، جلوگيري از انتقال حرارت و يا صوت، تقسيم فضاهاي داخلي و يا نگهداري شيرواني‌هاي خاکريز و خاکبرداري، ساخته و به کار گرفته مي‌شوند.يک ديوار ممکن است يک يا چند وظيفه را تو اما انجام دهد.بر حسب آنکه ديوار به چه منظوري ساخته‌شده و يا در چه محلي قرار گيرد به اسامي مختلف ناميده مي‌شود. ديواري که مستقيماً با فضاي خارج ارتباط داشته باشد ديوار خارجي يا جبهه، ديواري که به منظور تقسيم فضاهاي داخلي ساخته مي‌شود ديوار تقسيم و ديواري که براي نگهداري شيرواني‌هاي خاکريز و خاکبرداري ساخته مي‌شود ديوار حائل يا ضامن ناميده مي‌شود.ديوارها را بر حسب نوع مصالحي که براي ساختن آن‌ها مصرف شده است نيز نام‌گذاري مي‌کنند، نظير ديوارهاي آجري، ديوارهاي بتني، ديوارهاي سنگي و ديوارهاي چوبي(شاهي،1384: 63). 2-1- 22-2- انواع ديوار - ديوار باربر: ديواري که به طور عمده زير اثر بارهاي قائم واقع در ميان صفحه خود، توأم با لنگر خمشي يا بدون آن، قرار مي‌گيرد. - ديوار برشي: ديواري است که براي مقاومت در برابر نيروهاي جانبي، که در صفحه ديوار عمل مي‌کنند، به کار گرفته مي‌شود، به اين ديوارها ديافراگم قائم نيز گفته مي‌شود.ديوار برشي نوعي ديوار سازه‌اي است که به طور عمده زير اثر بارهاي افقي واقع در ميان صفحة خود قرار مي‌گيرد و نقش عمده آن شرکت در انتقال نيروهاي جانبي ناشي از زلزله يا اثر باد است. - ديوار پاي‌بست: ديواري با رفتار مشابه تير تيغه که در سيستم پي نقش انتقال يا توزيع بار را دارد و ارتباط بنا را با شالوده آن برقرار مي‌کند. - ديوار جان‌پناه: بخش امتداد يافتة ديوارهاي خارجي بنا در بام که به منظور فراهم نمودن ايمني و تفکيک همسايگي اجرا مي‌شود. - ديوار حائل: ديواري که به طور عمده زير اثر بارهاي عمود بر ميان صفحة خود قرار مي‌گيرد. - ديوار دود بند: ديوار يا ديواره‌اي که راهروي خروج را قطع کرده و بر يک يا چند در مجهز است . اين ديوار بايد مانع گسترش آتش و دود باشد. - ديوار کتيبه : بخشي از ديوار خارجي ساختمان که پايين يا بالاي پنجره (يا بازشو) واقع مي‌شود. - ديوار مشترک: ديواري که در مرز مالکيت دو ساختمان براي بهره‌گيري مشترک ساخته مي‌شود. - ديوار سازه‌اي: ديوارهايي که براي مقاومت در برابر اثر توأم نيروهاي محوري، لنگرهاي خمشي و تنش برشي ناشي از بارهاي قائم و بار زلزله واقع در ميان صفحة آن‌ها طراحي مي‌شوند. - ديوار همبسته: اعضاي سازه‌اي متشکل از دو يا تعداد بيشتري ديوار برشي منفرد که به وسيله تيرهايي با شکل‌پذيري کافي (تيرهاي همبند) با نظم مشخصي به يکديگر متصل شده‌اند( مقررات ملي ساختمان، 1385: 21). 2-1- 22-3- مقاومت ديوار در مقابل حرارت، صوت و رطوبت در پاره‌اي موارد ممکن است لازم باشد که ديوار علاوه بر تحمل بارهاي وارده و يا وظيفة تقسيم فضاها تا حد معيني در مقابل عواملي نظير رطوبت، صوت و يا حرارت مقاومت داشته باشد.چنانچه ديوار با توجه به ضخامت خود و مصالح مصرفي در حد لازم مقاومت کافي در مقابل يک يا چند عامل از عوامل فوق را نداشته باشد بايد به طريقي مقاومت آن را در مقابل عامل و يا عواملي مورد نظر افزايش داد . در زير هر يک از موارد ذکرشده در بالا را مختصراً ً توضيح مي‌دهيم: - مقاومت در مقابل حرارت :تمام اجسام در طبيعت داراي خاصيت هدايت حرارتي هستند. ميزان انتقال حرارت در اجسام مختلف متفاوت و مقدار آن بستگي به سه عامل جنس، ضخامت جسم و اختلاف درجه حرارت محيط‌هاي طرفين آن جسم دارد. در مورد ديوارها نيز اين قضيه صادق است در صورتي که محيط‌هاي دو طرف يک ديوار اختلاف حرارت داشته باشند مقداري از حرارت يک طرف توسط ديوار به طرف ديگر انتقال مي‌يابد.به طوري که گفته شد علاوه بر جنس مصالح به‌کاربرده در ساختمان ديوار اندازه ضخامت آن نيز در انتقال حرارت مؤثر است. ضخامت يک ديوار آجري يک ونيم آجره با ضخامتي در حدود 35 سانتي متر اندازة مناسبي، از نظر اقتصادي، براي جلوگيري از انتقال حرارت است(شاهي، 1384: 120). اگر ديوار نازک بوده و لازم باشد که ميزان انتقال حرارت از آن به حد معيني کاهش داده شود بايد با استفاده از لايه‌هاي عايق حرارتي که به سطح ديوار اضافه مي‌شود اين عمل را انجام داد. ديوارهاي دو جداره و يا توخالي به مراتب از ديوارهاي توپر، با ضخامت نظيرشان در مقابل انتقال حرارت مقاوم‌ترند.لذا گاهي به جاي استفاده از لايه‌هاي عايق و براي جلوگيري از انتقال حرارت ديوارها را دو جداره و يا توخالي مي‌سازند(همان: 121). - مقاومت در مقابل صوت : انتقال يا نفوذ صوت در بعضي از ساختمان‌ها، نظير بيمارستان‌ها، سالن‌هاي فرستنده‌هاي راديويي و تلويزيوني بسيار مهم بوده نبايد از حد معيني تجاوز کند. در ساختمان‌هاي مسکوني و اداري نيز، به خصوص اگر در مجاورت خيابان‌هاي پر رفت‌وآمد واقع‌شده باشند، جلوگيري از نفوذ سروصداي ترافيک ضروري است. بر حسب مورد ديوارهاي اين ساختمان‌ها را به طريقي نظير استفاده از آجرهاي مجوف، ديوارهاي دوجداره و يا استفاده از عايق‌هاي صوتي از نظر انتقال صوتي عايق مي‌کنند(همان:121). - مقاومت در مقابل رطوبت : ديوارها بر حسب نوع مصالح مصرفي و ضخامت خود نا حدود معيني در مقابل نفوذ رطوبت مقاوم‌اند. در نقاط مرطوب و باران‌خيز، به خصوص اگر باران شديد و با زاويه ببارد، و همچنين در مواقعي که ديوار در مجاورت خاک‌هاي مرطوب ساخته شده است، نظير ديوارهاي زيرزمين، و ديوار مقابل نفوذ رطوبت موجود به تنهايي مقاومت کافي نداشته باشد بايد به طريقي نظير استفاده از مصالحي که عايق رطوبت‌اند مانند آجرهاي کلينگر، پوشش‌هاي سنگي و يا اندود سيماني ديوار در مقابل نفوذ رطوبت عايق کرد.اگر نفوذ رطوبت زياد و يا تمهيدات فوق مؤثر و کافي نباشد لازم است که با استفاده از لايه‌هاي عايق رطوبت ديوار را در مقابل نفوذ رطوبت مقاوم ساخت(همان). 2-1- 23- تعريف سقف و انواع آن سقف به قسمتي از ساختمان اطلاق مي‌شود که براي پوشش و تقسيم طبقات ساختمان از هم ساخته مي‌شود و در صورتي که حد فاصل بين ساختمان و هوا باشد آن را بام مي‌نامند.سقف‌ها را به طور کلي به سه دسته به شرح زير تقسيم مي‌کنند: - سقف‌هاي مستوي يا مسطح - سقف‌هاي شيب‌دار - سقف‌هاي کاذب هر کدام از انواع سقف‌هاي فوق بر حسب آن که با چه نوع مصالحي ساخته شوند داراي انواع مختلف مي‌باشند(شاهي، 1384: 186). 2-1- 23- 1- سقف‌هاي مسطح يا مستوي اين سقف‌ها را بر حسب نوع مصالح مصرفي به شرح زير تقسيم مي‌نمايند: الف) سقف‌هاي مستوي چوبي ب) سقف‌هاي مستوي آجري ج) سقف‌هاي مستوي بتني (همان: 187). 2-1- 23- 2- بام‌هاي شيب‌دار بام‌هاي مورب يا شيب‌دار که غالباً ً در مناطق پرباران، ساختمان‌هاي صنعتي و انبارهاي بزرگ به کار مي روند داراي اقسام مختلفي به شرح زيرند: - بام‌هاي يک طرفه - بام‌هاي دوطرفه - بام‌هاي شکسته - بام‌هاي چهار طرفه يا چهار سطحي - بام‌هاي چادري - بام‌هاي کروي- بام‌هاي دندانه‌اي - بام‌هاي چند طرفه ( همان: صص 231-228). 2-1- 23- 3- سقف‌هاي کاذب سقف‌هاي کاذب به دسته‌اي از سقف‌ها اطلاق مي‌شود که در ظاهر نظير سقف‌هاي معمولي بوده ولي وظايف يک سقف را که تحمل نيروها و بارهاي وارده و انتقال آن‌ها به پايه‌ها يا تيرهاي حمال است انجام نمي‌دهند.سقف‌هاي کاذب را بيشتر براي جلوگيري از ديده شدن لوله‌هاي آب و فاضلاب کانال‌هاي تهويه و نظاير آن‌ها ساخته مي‌شوند. گاهي نيز سقف‌هاي کاذب را به منظور زيبايي بيشتر و تزئينات در ساختمان به کار مي‌برند. بر حسب آن که سقف‌هاي اصلي و کاذب از چه مصالحي ساخته شوند نحوة اجراي کار تا اندازه‌اي باهم متفاوت است. در زير انواع سقف‌هاي کاذب نام‌برده مي‌شوند: الف) سقف‌هاي کاذب آجري ب) سقف‌هاي کاذب با رابيتز ج) سقف کاذب با صفحات آکوستيک (همان: 218). سقف‌ها يکي از اعضاي اصلي ساختمان‌ها محسوب مي‌شوند که عامل انتقال بارهاي ثقلي (مرده و زنده) به تيرهاي اصلي و ستون‌ها را بر عهده‌دارند. سقف بايد با مصالح مناسب و به نحوي ساخته شود که در برابر نيروهاي زلزله، اولاً از تکيه‌گاه خود جدا نشود و ثانياً يکپارچگي و استحکام خود را حفظ نمايد. به کار بردن چوب به عنوان عنصر باربر سقف در صورتي مجاز است که پوشش سقف از نوع سبک نظير تخته -ورق آهن - صفحات موج‌دار فلزي و يا آزبست سيماني باشد و در اين صورت براي کلاف بندي سقف نيز مي‌توان از چوب استفاده نمود . احداث سقف چوبي با پوشش حصير و ني و گل و يا شفته آهک و يا طاق خشتي مجاز نمي‌باشد (مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران، 1384: 81). 2-1- 24- سقف در ساختمان‌هاي فلزي انواع سقف‌هاي متعارف در ساختمان‌هاي فلزي عبارت‌اند از: - سقف‌هاي طاق ضربي - سقف‌هاي تيرچه‌بلوک - سقف‌هاي پيش‌ساخته - سقف‌هاي کروميت - سقف‌هاي خاص (پوسته‌اي وشيبدار) 2-1- 25- سقف در ساختمان‌هاي صنعتي با توجه به اينکه ساختمان‌هاي صنعتي معمولاً داراي پوشش دهانه‌هاي بزرگ و به صورت يک طبقه ساخته مي‌شوند، از انواع سقف‌هاي سبک استفاده مي‌شود(شاهبازي، 1391: 165-164 ). 2-1- 26- نما بخشي از جدارة خارجي ساختمان است که در معرض ديد قرار دارد(دفتر تدوين و ترويج مقررات ملي ساختمان، 1388: 24). 2-1- 27- تعريف و مفهوم پله پله وسيله ارتباط سطوح مختلف ساختمان به يکديگر است به عبارت ديگر پله طبقات مختلف ساختمان را به يکديگر مربوط مي‌نمايد. به طور کلي پله از لحاظ ارتباط طبقات،يکي از مهم‌ترين قسمت‌هاي ساختمان محسوب مي‌گردد. به طور کلي هر قدر ارتفاع پله زياد تر باشد، تعداد پله مورد نياز براي عبور از طبقه‌اي به طبقه ديگر کمتر بوده و در نتيجه قفسه پله يا فضاي لازم براي ايجاد پله کمتر است ولي ارتفاع پله کاملاً بستگي به محل استفاده و اشخاص استفاده‌کننده از آن را دارد. مثلاً ارتفاع پله براي طبقات آپارتمان هاي مسکوني در حدود 16 الي 20 سانتيمتر در نظر گرفته مي‌شود . زير 80 در صد استفاده‌کنندگان آن در سنيني هستند که به راحتي مي‌توانند از پله‌ها بالا و پايين بروند (سرمد نهري،امير:1387 ). پلکان وسيله معمول دسترسي در بين طبقات ساختمان است. پلکان را بايد طوري ساخت که امکان دسترسي آسان، راحت، ساده و ايمني را توسط پله‌ها به بالا و پايين فراهم سازد. بالا رفتن از پله‌ها که براي اشغال سطح کمتري از کف در فضايي محدود متراکم مي‌شوند نبايد پرزحمت و دشوار باشد(بري، 1371: 108). هدف اساسي از ساختن پله ايجاد ارتباط بين طبقات ساختمان و دسترسي به آن‌هاست.علاوه بر اين گاهي پله را به منظور خاصي نيز مي‌سازند .ازجمله موارد خاص، ساختن پله هائي براي فرار در موقع آتش‌سوزي است که به آن‌ها پله فرار گويند.از نظر شکل ظاهري پله را به اشکال و فرم هاي متنوع مي‌سازند . شکل پله علاوه بر نظر طراح، موقعيت ساختمان و محل قرار گرفتن آن به نوع مصالح مصرفي نيز بستگي دارد(شاهي،1384: 286). 2-1- 27- 1- ارتفاع و عرض پله ارتفاع پله به فاصلة عمودي ميان سطح کف يک پله تا پلة ديگر و عرض پله به فاصلة افقي سطح پيشاني يک پله تا پلة ديگر گفته مي‌شود(همان: 109). 2-1- 27-2- ساختمان پله اجراي ساختمان پله بستگي به نوع مصالح مصرفي، موقعيت استقراروشکل پله دارد. پله ممکن است آجري، سنگي، چوبي، بتني، فلزي و يا ترکيبي از آن‌ها باشد. صرف‌نظر از نوع مصالح مصرفي، زيرسازي پله بايد در همه شرايط به اندازة کافي محکم و قابليت تحمل بارهاي وارده را داشته باشد. طرز اجراي ساختمان انواع پله‌ها بر حسب نوع مصالح مصرفي عبارت‌اند از : پله‌هاي آجري- پله‌هاي سنگي- پله‌هاي چوبي – پله‌هاي بتني – پله‌هاي فلزي براي دسترسي به طبقات و ايجاد ارتباط بين آن‌ها معمولاً از پله استفاده مي‌شود هرچند امروزه از ديگر وسايل دسترسي به طبقات مثل رمپ ها، پله‌هاي برقي، انواع آسانسورها و بالابرها نيز استفاده مي‌گردد(همان: 297). 2-1- 27- 3- انواع پله از نظر شکل پله‌ها را از نظر شکل به دو دسته کلي پله‌هاي بدون پاگرد و پله‌هاي با پاگرد تقسيم مي‌کنند(شاهي، 1384: 286). پله‌ها از نظر شکل هندسي و بسته به نوع کاربري محل و فضاي ايجادشده به انواع مختلف تقسيم مي‌شود که عبارت‌اند از: - پله يک طرفه - پله دوطرفه - پله سه طرفه - پله‌هاي گرد - پله‌هايي با اشکال خاص(شاهبازي، 1391: 213). 2-1- 27- 4- پله فرار به منظور حفظ شرايط ايمني ساکنين ساختمان‌ها در مواقع اضطراري مانند آتش‌سوزي و غيره لازم است ساختمان‌هايي که ارتفاع آن‌ها از کف زمين به 6 طبقه و بالا تر برسد، جدا از پله اصلي پله ديگري به صورت باز جهت خروج اضطراري پيش‌بيني شود و يا پله اصلي به شکلي که شرايط ايمني فرار را دارا باشد طراحي گردد. در هنگام طراحي پله فرار بايد به مواردي چون، هندسه و مشخصات مواد و سطح حفاظت مورد نياز در برابر آتش توجه نمود( (Department for communities and local government; 2009). 2-1- 28- درها در سد يکپارچه‌اي بر اي درگاهي است که آن را مي‌توان جهت دسترسي باز کرد و براي حفظ حريم خصوصي و ايمني بست. در بايد به صورت سدي در برابر حرارت، صدا و آتش‌سوزي عمل کند و به عنوان بخشي از ديوار خارجي در مقابل آب و هوا مقاوم باشد. 2-1- 28- 1- مشخصات عملکردي وظيفة اولية در ايجاد امکان دسترسي است و وظايف ثانوية آن به عنوان بخشي از ديوار يا تيغه عبارت است از: - مقاومت - پايداري شکلي - حفظ حريم خصوصي - ايمني - عايق‌بندي حرارتي - عايق‌بندي صوتي - آتشپادي - دور نگه‌داشتن باد و باران به عنوان بخشي از ديوار خارجي(بري، 1371: 58). 2-1- 29- ارتفاع و تعداد طبقات تعداد طبقات: طبقات احداث‌شده از روي شالوده تا پشت‌بام را شامل مي‌گردد(خَرپُشته جزء طبقات محسوب نمي‌شود(http://abbas-valadi.persianblog.ir/post/393). منظور از ارتفاع يک طبقه، فاصله قائم از کف تمام‌شده آن طبقه تا کف تمام‌شده طبقه بالاتر است. ارتفاع طبقه آخر بنا، حد فاصل کف تمام‌شده آن طبقه تا کف تمام‌شده متوسط سطح بام ساختمان مي‌باشد. ارتفاع بنا به ارتفاع تمام طبقات يا فاصله قائم از کف زمين طبيعي تا متوسط ارتفاع بام ساختمان گفته مي‌شود( مقررات ملي ساختمان، 1385: 5). ارتفاع ساختمان و تعداد طبقات بايد با توجه به سيستم سازه‌اي و لرزه‌خيزي منطقه محدود گردد. ارتفاع ساختمان، فاصله قائم تراز زمين (يا کف زيرزمين) تا بالاي کف طبقه فوقاني ساختمان به حساب مي‌آيد . چنانچه زيرزمين 5/1 متر بالاتر از تراز زمين مجاور قرار گرفته باشد، بايد در محاسبه ارتفاع ساختمان يا تعداد طبقات منظور گردد. در غير اين صورت زيرزمين جز طبقات منظور نمي‌گردد . حد اکثر تعداد طبقات زيرزمين يک طبقه است (مجتهدي و جلاير، 1384: 297). 2-1- 30- عمر بنا يکي ديگر از عوامل تأثيرگذار در ميزان آسيب‌پذيري يک شهر در برابر زلزله عمر ابنيه آن شهر مي‌باشد. در حالت کلي هر چه از عمر يک ساختمان مي‌گذرد مقاومت آن در برابر زلزله کاهش مي‌يابد. البته هرچه تکنولوژي ساخت بنا بهتر باشد و در ساخت آن استانداردهاي لازم رعايت گردد، مطمئناً آن بنا مدت زمان بيشتري مي‌تواند در برابر زلزله مقاومت کند. به عبارتي ديگر تعيين عمر مفيد براي ساختمان‌ها به متغييرهايي مانند تکنولوژي ساخت، نوع مصالح کاربردي، اقليم محدوده و... وابسته است (آفتاب، 1386: 27). 2-1- 31- کيفيت بنا تأثيرگذارترين شاخص در ميزان آسيب‌پذيري يک ساختمان و در نهايت بافت شهري از زلزله کيفيت آن ساختمان مي‌باشد.معمولاً رابطة نزديکي بين مصالح به‌کاررفته در يک ساختمان و کيفيت آن وجود دارد. ولي به هر حال کيفيت بنا پارامتري است که تأثير آن غير از اسکلت بنا مي‌باشد و شايد يکي از عوامل تأثيرگذار براين شاخص (کيفيت ابنيه) نوع اجراي يک سازه باشد.مثلاً دو ساختمان آجري در عين آن که از نظر اسکلت بنا مشابه هستند ممکن است به علت‌هاي گوناگون از کيفيت‌هاي متفاوتي برخوردار باشند. در يک تقسيم‌بندي مي‌توان براي ساختمان‌ها را بر اساس نوع کيفيت آن‌ها به پنج گروه تقسيم‌بندي نمود که عبارت‌اند از: الف- نوساز ب- مناسب (قابل‌قبول) ج- قابل نگهداري د- مرمتي ه- تخريبي ساختمان‌هايي که در دو گروه آخر (مرمتي و تخريبي) قرار مي‌گيرند، نا مقاوم‌ترين ساختمان‌ها مي باشند که در صورت عدم رسيدگي در زمان وقوع زلزله آسيب‌پذير و آسيب‌رسان مي‌باشند. اين ساختمان‌ها علاوه بر اين که ممکن است خودشان آسيب ببينند به ساختمان‌هاي مجاور خود نيز آسيب مي‌رسانند(آفتاب، 1386: 29). 2-1- 32- عرض معابر مجاور شبکه‌هاي ارتباطي نقش حساسي در آسيب‌پذيري شهر در برابر زلزله دارند. در صورتي که شبکة ارتباطي شهر بعد از وقوع بحران آسيب نبيند و کارايي خود را حفظ کند از تلفات به ميزان زيادي کاسته خواهد شد زيرا امکان گريز از موقعيت‌هاي خطرناک و دسترسي به مناطق امن فراهم خواهد بود و عبور و مرور وسايط نقليه امدادي به راحتي صورت خواهد گرفت(عبدالهي، 1382: 93). با طراحي شبکة ارتباطي کارامد، مي‌توان صدمات زلزله را تا حد زيادي کاهش داد(حاتمي نژاد و ديگران، 1388: 8). سنجش آسيب‌پذيري ناشي از دسترسي به معبر بر اساس چگونگي دستيابي به نواحي مختلف محدوده در زمان وقوع زلزله جهت امدادرساني و نجات صورت مي‌گيرد. (عزيزي و اکبري، 1387: 30). 2-1- 33- سيستم هاي گرمايشي به طور کلي سيستم هاي حرارتي به دو دسته متمرکز و غيرمتمرکز تقسيم مي‌شود: سيستم هاي متمرکز مهم عبارت‌اند از :گردش آب در شوفاژ و فن‌کوئل و گردش هواي گرم.آب يا هواي گرم دريک قسمت از ساختمان تهيه مي‌شود و در قسمت‌هاي مختلف به گردش در مي‌آيد.گرمايي که آب يا هواي گرم از دست مي‌دهد،تلفات حرارتي را جبران کرده و به اين ترتيب دماي هواي اتاق‌ها در شرايطي مطلوب نگه داشته مي‌شوند. سيستم هاي غيرمتمرکز:در اين سيستم ها مي‌توان انواع بخاري‌هاي گازي،نفتي و الکتريکي را نام برد.بخاري،فقط هواي اتاقي را که در آن نصب شده است،گرم مي‌کند.انتخاب نوع بخاري،به نوع سوخت موجود در محل و اندازه آن به بار حرارتي فضاي مورد نظر بستگي دارد.بخاري‌هاي گازي،از لحاظ ايمني مجهز به پيلوت هستند.اين دستگاه،در صورت خاموش شدن بخاري،گاز ورودي به آن را قطع کرده و از آتش‌سوزي يا انفجار احتمالي جلوگيري مي‌کند.براي ايمني بيشتر،مي‌بايستي دود کش اين بخاري‌ها را به خارج از ساختمان منتقل کرد.خروجي دودکش‌ها،معمولاً مي‌بايستي در پشت‌بام و تا حد امکان بالاتر از جان‌پناه قرار گيرد تا باد بتواند مکش لازم را در محل دودکش به وجود آورد.در غير اين صورت،عدم مکش لازم باعث خاموش شدن بخاري و يا سوختن ناقص آن مي‌شود. بخاري‌هاي الکتريکي،در صورتي که مجهز به سيسستم گردش هوا نباشد،حرارت خود را بر اثر تابش از دست مي‌دهند و اتاق را با کندي گرم مي‌کنند.افزون بر اين،بکار گيري آن‌ها به دليل بالا بودن نرخ برق،بسيار محدود است. 2-1- 33- 1- انواع سيستم هاي گرمايشي شومينه‌ها(اجاق‌هاي تو ديواري)، بخاري،شوفاژ(رادياتور)،پکيج، فن‌کوئل،گرمايش از کف، يونيت هيتر، گرمايش تابشي،کنوکتور. 2-1- 33- 2- انواع سيستم هاي سرمايشي دستگاه‌هاي خنک‌کننده مرکزي،کولر گازي، کولر آبي، اسپليت داکت، چيلر، پکيج سرمايش مرکزي، پنکه سقفي (طاهري انارکي،1371: 45و46). 2-1- 34- انواع ساختمان از لحاظ مصالح مصرفي 2-1- 34- 1- ساختمان‌هاي بتني ساختماني است که براي اسکلت اصلي آن از بتن‌آرمه (سيمان، شن، ماسه و فولاد به صورت ميلگرد ساده يا آجدار ) استفاده شده باشد. در اين نوع ساختمان، سقف‌ها به وسيلة تاوه ( دال) هاي بتني پوشيده مي‌شود، و يا از سقف‌هاي تيرچه يا ساير سقف‌هاي پيش‌ساخته استفاده مي‌شود.براي ساخت ديوارهاي جداکننده (پارتيشن ها) ممکن است از انواع آجر مانند سفال تيغه‌اي، آجر ماشيني سوراخ دار، آجر معمولي فشاري، فوم استاندارد ضد حريق، تيغه گچي و يا چوب استفاده شود. همچنين ممکن است از ديوارهاي بتن‌آرمه هم استفاده شود که در اين صورت نوع اين ديوارها، ديوار برشي مي‌باشد.در اين نوع ساختمان براي ساخت شاه تيرها و ستون‌ها از بتن‌آرمه (بتن مسلح) استفاده مي‌شود.(شاهبازي، 1391: 153).. 2-1- 34-2- ساختمان‌هاي فلزي در اين نوع ساختمان‌ها براي ساختن ستون‌ها و پل‌ها از پروفيل‌هاي فولادي استفاده مي‌شود. در ايران معمولاً براي ساختن ستون‌ها از تيرآهن‌هاي I دوبل و يا بال پهن‌هاي تکي استفاده مي‌نمايند. براي اتصالات از نبشي – تسمه و براسل سيبي زير ستون‌ها از صفحه فولادي (بيس پليت) استفاده مي‌شود و معمولاً دو قطعه را به وسيلة جوش به هم متصل مي‌نمايند (استفاده از پرچ يا پيچ و مهره نيز متداول است) . در اين نوع ساختمان براي مقابله با زلزله از بادبندهاي فلزي استفاده مي‌شود. 2-1- 34-3- ساختمان‌هاي آجري ساختمان‌هاي آجري به آن دسته از ساختمان‌ها اطلاق مي‌شود که باربري عمده بارهاي ثقلي توسط ديوارهاي باربر و در مواردي در وسط ساختمان توسط تعدادي از ستون‌هاي فلزي يا بتني انجام مي گيرد که نيروي زلزله (بارهاي جانبي) توسط کلاف‌هاي افقي در بالا و پايين ساختمان و کلاف‌هاي قائم تحمل مي‌شود. (همان : 155). براي ساختمان‌هاي کوچک که از 4 طبقه تجاوز نمي‌نمايند مي‌توان از اين نوع ساختمان استفاده نمود.اسکلت اصلي اين نوع ساختمان‌ها آجري بوده و براي ساختن سقف‌ها در ايران معمولاً از پروفيل‌هاي فولادي I و آجر به صورت طاق ضربي استفاده مي‌گردد، و يا از سقف تيرچه و بلوک استفاده مي‌شود.در اين نوع ساختمان براي مقابله با نيروهاي جانبي (نظير زلزله) بايد حتماً از شناژهاي روي کرسي چيني وزير سقف‌ها استفاده شود؛همچنين در ساختمان‌هاي آجري معمولاً ديوارهاي حمال در طبقات مختلف روي هم قرار مي‌گيرند و اغلب پارتيشن ها نيز همين ديوارهاي حمال مي‌باشند. حداقل عرض ديوارهاي حمال نبايد از 35 سانتي متر کمتر باشد. 2-1-34- 4- ساختمان‌هاي خشتي و گلي اسکلت اصلي اين نوع ساختمان‌ها از خشت خام و گل مي‌باشد و تعداد طبقات آن از يک طبقه تجاوز نمي‌کند و در مقابل نيروهاي جانبي همانند زلزله به هيچ‌وجه مقاومت نمي‌نمايند. 2-1- 34- 5- ساختمان‌هاي چوبي اين نوع ساختمان‌ها در مناطقي که چوب با قيمت ارزان در دسترس است ساخته مي‌شوند (مانند شهرهاي جنوبي کشور اتريش، بعضي ايالت‌هاي کشور آمريکا و...). ساختمان‌هاي چوبي در ايران به علت کمبود منابع 5کمتر ساخته مي‌شود. 2-1- 34- 6- ساختمان‌هاي ترکيبي ممکن است ساختماني از دو يا چند نوع از انواع فوق ساخته شود مانند ساختمان‌هاي فلزي، بتني و يا فلزي، آجري و... (http://wikipedia.org ) . 2-1- 35- طبقه‌بندي مصالح مواد ومصالح و فرآورده‌هاي ساختماني به صورت زير طبقه‌بندي شده‌اند: -آجر، سفال، کاشي و سراميک - سيمان و فرآورده‌هاي آن - سنگ ساختماني - آهک، گچ و فرآورده‌هاي آن - سنگدانه - ملات هاي بنايي - فلزات و فرآورده‌هاي آن - قير و قطران - چوب و فرآورده‌هاي آن - شيشه - رنگ و پوشش‌هاي تزييني - پلاستيک‌هاي ساختماني با توجه به زلزله‌خيز بودن کشور ايران وب منظور سبک سازي و کاهش جرم ساختمان توصيه مي‌شود مصالحي مقاوم و سبک با دارا بودن حداکثر نسبت مقاومت به وزن انتخاب و به‌کاربرده شود تا علاوه بر ايمني بيشتر اثر نيروهاي زلزله برساختمان نيز کاهش مي‌يابد(دفتر تدوين و ترويج مقررات ملي ساختمان، 1388: 1). 2-1- 36- ويژگي‌هاي بنا - سازه ساختمان‌هاي اداري، داراي ويژگي‌هاي بلندمدت و کوتاه مدت هستند يعني تقريباً مشابه چيزي که در کشتي‌ها نيز وجود دارد.آن‌ها داراي يک استخوان‌بندي و يا بدنه و همچنين يک بخش داخلي هستند که بايد شکل داده شود. اين شکل‌دهي داخلي، در طي مدت عمر سازه مي‌تواند تغييرات داخلي مکرري داشته باشد درحالي‌که شکل خارجي آن تا حدود زيادي بدون تغيير باقي خواهد ماند. تغييرات داخلي هم مي‌توانند ظاهري باشند وهم بنيادي . در هر ساختمان، بخش‌هايي وجود دارند که بودن آن‌ها براي استفاده از امکانات آن ساختمان، بسيار مهم است يعني همان طور که اسکلت ساختمان براي خود ساختمان اهميت دارد . داکت هاي عمودي که در کل ارتفاع ساختمان وجود دارند مانند کاج پله‌ها و يا چاه آسانسور، نمونه هائي از اين قبيل هستند.کانال‌هاي افقي از قبيل کانال‌هاي تهويه و يا محل عبور شبکة برق‌رساني در زير کف کاذب را نيز ممکن است ظاهري و قابل‌تغيير دانست هرچند که کاملاً هم اين‌طور نيست( شهيدي، 1373: 2). 2-1- 37- انواع ساختمان‌ها طبق مبحث هفدهم مقررات ملي ساختمان، ساختمان‌ها به سه گروه اصلي تقسيم مي‌شوند: - ساختمان‌هاي مسکوني - ساختمان‌هاي عمومي - ساختمان‌هاي خاص ساختمان‌هايي که ما در اين پژوهش بررسي کرده‌ايم از نوع ساختمان‌هاي اداري، بهداشتي درماني و مراقبتي و ساختمان‌هاي خاص مي‌باشد. 2-1- 37-1- ساختمان‌هاي عمومي اين ساختمان‌ها خود شامل چند نوع مي‌باشند: ساختمان‌هاي محل تجمع، ساختمان‌هاي آموزشي و فرهنگي، ساختمان‌هاي محل پذيرايي و اقامت موقت، ساختمان‌هاي اداري، ساختمان‌هاي تجاري و مراکز تجاري و دادوستد، ساختمان‌هاي بهداشتي، درماني و مراقبتي . 2-1- 37-2- ساختمان‌هاي خاص ساختمان‌هاي مشمول ضوابط اين بخش، ساختمان‌هايي هستند که: الف- قابل‌استفاده بودن آن‌ها پس از وقوع زلزله اهميت خاص دارد و وقفه در بهره‌برداري از آن‌ها به طور غيرمستقيم موجب افزايش تلفات و خسارات مي‌شود.مانند : بيمارستان‌ها، مراکز آتش‌نشاني، مراکز و تأسيسات آب رساني، تأسيسات برق‌رساني، مراکز کمک‌رساني و به طور کلي تمام ساختمان‌هايي که استفاده از آن‌ها در نجات و امداد مؤثرمي باشد. ب- ساختمان‌ها و تأسيساتي که خرابي آن‌ها موجب انتشار گسترده مواد سمي و مضر در کوتاه مدت و درازمدت براي محيط‌زيست مي‌شوند. پ- ساختمان‌هايي که خرابي آن‌ها سبب از دست رفتن ثروت ملي مي‌گردد. مانند: موزه‌ها، کتابخانه‌ها و به طور کلي مراکزي که در آن‌ها اسناد و مدارک ملي و يا آثار پرارزش نگهداري مي‌شود. ت- ساختمان‌ها و تأسيسات صنعتي که خرابي آن‌ها موجب آلودگي محيط‌زيست و يا آتش‌سوزي وسيع مي‌شود. مانند: انبارهاي سوخت و مراکز گاز رساني(دفتر تدوين و ترويج مقررات ملي ساختمان، 1388: 21). 2-1-37-3- ساختمان‌هاي اداري ساختمان‌هايي که از مجموعه‌اي از دفاتر کار (به صورت اتاق ياآپارتمان هاي مجزا يا مرتبط با يکديگر)تشکيل‌شده و به منظور انجام خدمات اداري، تجاري، پزشکي، مشاوره‌اي و غيره مورد استفاده قرار مي‌گيرند. وزارتخانه‌ها، مؤسسات اداري و تجاري خصوصي و دولتي، بانک‌ها و ساختمان‌هاي پزشکان ازجمله اين ساختمان‌ها مي‌باشند. 2-1- 37- 4- ساختمان‌هاي بهداشتي، درماني و مراقبتي ساختمان‌هايي که براي معالجه، استراحت و يا مراقبت از افراد اعم از عادي يا بيماران خاص و کساني که به دليل شرايط جسمي يا رواني قادر به مراقبت از خود نيستند مورد استفاده قرار مي‌گيرند. درمانگاه‌ها، مهدکودک‌ها، شيرخوارگاه‌ها و خانه‌هاي سالمندان از جمله اين ساختمان‌ها مي‌باشند.(همان: 23). 2-1- 38- سيستم هاي مقاوم در برابر نيروهاي جانبي ساختمان ساختمان‌ها و سازه‌ها اصولاً تحت تأثير دو نوع بار قرار مي‌گيرند.در نمودار شکل زير بارهاي متداول وارد بر ساختمان طبقه‌بندي شده است : شکل 24- طبقه‌بندي بارهاي متداول وارد بر ساختمان (مأخذ: شاهبازي،1391) بارهاي ثقلي که در راستاي شاقولي (قائم بر امتداد زمين ) اثر مي‌کنند، معمولاً بارهاي استاتيکي هستند و اثر تخريبي زيادي روي ساختمان‌ها ندارند، اما بارهاي افقي جزء بارهاي ديناميکي بوده و اثر تخريبي زيادي روي سازه دارند. از اين نوع بارها، بار برف از بارهاي ثقلي و بار باد، از بارهاي جانبي بر روي ساختمان‌هاي سبک (سالن‌هاي صنعتي، ...) مؤثرند و در ساختمان‌هاي معمولي بيشتر با زلزله بحراني است . همچنين به اين علت که نيروهاي افقي در تمام جهت‌ها اثر مي‌کنند، ساختمان‌ها بايستي در هر دو امتداد اصلي (جهت‌هاي عمود برهم) قادر به تحمل اين نيروها باشند.در نتيجه با توجه به ساختگاه کشور ما که در کمربند زلزله‌خيزي قرار دارد بايد براي ايمني ساختمان‌ها چاره‌اي انديشيده شود(شاهبازي، 1391: 199-197 ). 2-1- 39- انواع ساختمان هر بناي محصور و داراي سقف که به منظور سکونت يا استفاده‌هاي ديگر نظير اداري، تجاري، آموزشي، بهداشتي و غيره احداث مي‌شود(مقررات ملي ساختمان، 1385: 23). انواع ساختمان به لحاظ مصالح مصرفي در سازة اصلي آن‌ها معمولاً به هشت دسته تقسيم مي‌شوند : - ساختمان‌هاي فلزي - ساختمان‌هاي چوبي - ساختمان‌هاي بتني - ساختمان‌هاي صنعتي - ساختمان‌هاي خشتي و گلي - ساختمان‌هاي پيش‌ساخته - ساختمان‌هاي با مصالح بنايي - ساختمان‌هاي خاص يا سازه‌هاي خاص( شاهبازي، 1391: 5). 2-1- 39-1- ساختمان‌هاي فلزي ساختمان‌هايي هستند که در اسکلت اصلي آن‌ها از انواع پروفيل‌ها (IPE و INPو IPB ) ورق، ناوداني، نبشي، ميلگرد، تسمه و غيره استفاده مي‌شود که به کمک اتصالات جوشي يا پيچي به هم وصل مي‌گردند. سقف اين‌گونه ساختمان‌ها مي‌تواند طاق ضربي، تيرچه و بلوک، کروميت و سقف مرکب(کمپوزيت) باشد .براي مقابله با زلزله در سازة اين‌گونه ساختمان‌ها مي‌توان از انواع مهار بند (بادبند) و يا اتصالات صلب ( قاب خمشي) و يا اخيراً از ديوار برشي فولادي بهره جست (همان). فولاد به لحاظ داشتن خصوصيات خوب زير، نسبت به ساير مصالح بيشتر در اسکلت ساختمان‌ها کاربرد دارد: - همگن بودن فولاد، که اين خاصيت قابليت اطمينان بيشتري را در طراحي به ما مي‌دهد. - خاصيت شکل‌پذيري خوب، که در مقابل نشت و زلزله رفتار خوب از خود نشان مي‌دهد. - سبکي نسبت به باربري - مقاومت فشاري فولاد با مقاومت کششي آن تقريباً برابر است. - حين اجرا مي‌توان آن را تقويت يا تغيير داد. - سريع اجرا مي‌شود. (همان: 119). 2-1- 39-2- ساختمان‌هاي بتني(بتن‌آرمه) بتن يک نوع سنگ مصنوعي است که در مقابل فشار مقاوم، اما در مقابل کشش ضعيف است . مقاومت کششي بتن در حدود (~114 18) مقاومت فشاري آن است در نتيجه استفادة تنها از بتن به عنوان اسکلت ساختماني ميسر نمي‌باشد .اين ضعف با به کار بردن آرماتور در بتن با توجه به اين که ضريب انبساط فولاد با بتن تقريباً برابر است برطرف مي‌گردد و به صورت بتن‌آرمه در ساختمان‌سازي به‌کاربرده مي‌شود.(شاهبازي: 63). و اين خصوصيت باعث شده است که ترکيب آرماتور و بتن، سازة محکمي را به وجود آورد. آرماتور+ بتن = بتن‌آرمه مواد افزودني+ آب + سيمان + دانه‌هاي سنگي = بتن ماسه + شن = مواد سنگي نخودي + بادامي = شن معمولاً ستون و تير اين‌گونه ساختمان‌ها از بتن‌آرمه ساخته مي‌شود و سقف آن مي‌تواند انواع دال، تيرچه و بلوک، کروميت وپانل هاي پيش ساخته باشد (همان: 6). 2-1- 39-3- ساختمان‌هاي خشتي و گلي اين‌گونه ساختمان‌ها به لحاظ ارزاني مصالح بيشتر در روستاها ساخته مي‌شود و ديوارهاي آن‌ها را خشت و گل (کاه گل) تشکيل مي‌دهد. به لحاظ جلوگيري از پرت حرارت (از دست رفتن حرارت ) ديوارها ضخيم ساخته مي‌شوند (ضخيم تر از5 3 سانتي متر) تا در مناطق سردسيري از ورود سرما از بيرون و در مناطق گرمسيري از ورود گرما از بيرون جلوگيري کند. سقف اين‌گونه ساختمان‌ها مي‌تواند چوبي و يا گنبدي باشد، در مناطق سردسيري ايران (شمال ايران) بام‌هاي چوبي تخت و در مناطق کويري و جنوب، گنبدي اجرا مي‌شود. به لحاظ سنگيني ساختمان و مقاوم نبودن در مقابل زلزله، مورد قبول آيين نامة زلزله نيستند و براي زلزله‌هاي به بزرگي 5 ريشتر به بالا آسيب‌پذيرند، مخصوصاً اگر مدت زلزله زياد باشد، به طوري که در تلوتلوهاي زلزله ابتدا آسيب سازه‌اي ديده و بعد به شدت فرومي‌ريزند به وسيلة کلاف‌هاي کششي چوبي مي‌توان تا حدودي استحکام ساختمان را بالا برد. در ساختمان‌هاي خشتي و گلي، وزن زياد و ضريب رفتار پايين است که باعث مي‌شود اثرات زلزله به اين ساختمان‌ها تشديد گردد(همان : 6). 2-1- 39- 4- ساختمان‌هاي با مصالح بنايي منظور از ساختمان‌هاي با مصالح بنايي، ساختمان‌هايي است که با آجر و بلوک ساختماني و يا با سنگ ساخته مي‌شوند و تمام و يا قسمتي از بارهاي قائم توسط ديوارهاي با مصالح بنايي تحميل مي‌گردد، بنابراين ساختماني که در آن قسمتي از بارهاي قائم توسط ديوارهاي با مصالح بنايي و قسمتي ديگر توسط عناصر فلزي و يا بتن‌آرمه تحمل شود در رديف ساختمان‌هاي با مصالح بنايي محسوب مي‌شوند. سقف اين‌گونه ساختمان‌ها مي‌تواند تيرچه‌بلوک و يا طاق ضربي باشد. براي مقابله با نيروي زلزله از کلاف‌هاي بتني (شناژهاي قائم و افقي) استفاده مي‌شود.حداکثر تعداد طبقات (بدون احتساب زيرزمين ) برابر دو طبقه مي‌باشد. همچنين تراز روي بام نسبت به متوسط تراز زمين مجاور نبايد از 8 متر تجاوز کند. حداقل عرض ديوارهاي باربر 110 ارتفاع ديوار خواهد بود، يعني ضخامت ديوارها حداقل 30 سانتي متر خواهد بود. 2-1- 39- 5- ساختمان‌هاي چوبي ساختمان‌هايي هستند که اسکلت اصلي آن‌ها را چوب تشکيل مي‌دهد، سقف آن‌ها معمولاً شيب‌دار مي‌باشد و در مناطقي که چوب فراوان است، در حاشية جنگل‌ها مثل شمال ايران متداول‌اند. اين‌گونه ساختمان‌ها به لحاظ سبکي سقف و ديوارها در مقابل زلزله مقاوم، ولي در مقابل بار باد (طوفان‌ها) آسيب‌پذيرند. 2-1- 39- 6- ساختمان‌هاي صنعتي ساختمان‌هاي صنعتي به لحاظ کاربري که دارند معمولاً براي کارخانه‌ها توليدي و صنعتي، انبارها، آشيانه‌ها، تعميرگاه‌ها، فضاهاي ورزشي و غيره استفاده مي‌شوند، مشخصات اصلي آن‌ها دهانة زياد و ارتفاع زياد است و معمولاً در يک طبقه ساخته مي‌شوند، اسکلت اصلي آن‌ها را معمولاً قاب‌هاي سوله يا خرپاها تشکيل مي‌دهد و براي پوشش سقف از انواع لايه به صورت ناوداني،پروفيل Z و ورق گالوانيزه يا ايرانيت استفاده مي‌شوند. 2-1- 39-7- ساختمان‌هاي پيش‌ساخته براي اجراي سريع و همچنين در ساختمان‌هاي تيپ (هم شکل)، از ساختمان‌هاي پيش‌ساخته استفاده مي شود که اسکلت اصلي آن‌ها معمولاً بتني يا فولادي يا پانل هاي پيش‌ساخته مي‌باشد. ديوار و سقف اين ساختمان‌ها در جاي ديگر ساخته‌شده و در محل خود مونتاژ مي‌شوند. مشکل اصلي اين‌گونه سازه‌ها آن است که در مقابل زلزله آسيب‌پذيرند(همان: 8). 2-1- 40- تحصيلات عوامل مؤثر در آسيب‌پذيري لرزه‌اي بسيار گوناگون مي‌باشند(ازجمله عوامل طبيعي، کالبدي، اجتماعي، اقتصادي، بنيادي، قوانين و مقررات و... ) و اين عوامل همديگر را تحت تأثير قرار مي‌دهند و به صورت منفرد عمل نمي‌کنند، بلکه به شکل يک سيستم جامع و يکپارچه عمل مي‌کنند. حتي گروه‌هاي آسيب‌پذير از نظر بحران‌ها نيز با عوامل جمعيتي چون سن، سواد، مذهب، اقليت، فقر و... در ارتباط هستند(paton and Fohnston, 2001: 270). يکي از متغيير هاي اجتماعي – اقتصادي مؤثر در ميزان تلفات و خسارات ناشي از زلزله بافت‌هاي شهري سطح سواد و فرهنگ مردم جامعه مي‌باشد. از آنجا که وضعيت سواد رابطة مستقيمي با ميزان آسيب‌پذيري دارد، سطح سواد جامعه نمونه آماري به عنوان يکي از متغييرهاي جمعيتي مؤثر در مديريت بحران سازمان‌هاي متولي بحران مورد سنجش قرار گرفته است(حسين زاده، 1383: 70). 2-2- ديدگاه‌ها و مباني نظري 2-2-1- مصالح اسکلت و ديوار دسته‌بندي‌هاي مختلفي از مصالح بکار رفته در ساختمان‌ها وجود دارد که از جمله مهم‌ترين آن‌ها مي‌توان به دسته‌بندي آئين نامه طراحي ساختمان‌ها در برابر زلزله و دسته‌بندي مرکز آمار ايران اشاره کرد. در آئين نامه طراحي ساختمان‌ها در برابر زلزله، سازه‌ها از نظر نوع مصالح بکار رفته به چهار دسته تقسيم مي‌شوند: - مصالح بادوام شامل اسکلت فلزي، بتني، آجر و آهن يا سنگ و آهن - مصالح نيمه بادوام شامل آجر و چوب يا سنگ و چوب، تمام آجر يا سنگ و بلوک سيماني - مصالح کم دوام شامل خشت و چوب، خشت و گل و تمام چوب - مصالح بي دوام شامل چادر، حصير و مشابه آن (حاتمي نژاد و ديگران، 1388: 5). در جدول ذيل نيز به درجه آسيب‌پذيري انواع مصالح اشاره شده است. جدول 2 SEQ جدول \* ARABIC \s 1 1- رابطه آسيب‌پذيري و نوع مصالح نوع مصالحاسکلت فلزيبتنيآجر و آهنآجر و چوبخشت و چوبدرجه آسيب‌پذيريخيلي کمکممتوسطزيادخيلي زياد مأخذ: (احد نژاد روشتي و ديگران، 179:1389) سازه‌هاي خشتي و گلي هيچ‌گونه مقاومتي در برابر بارهاي جانبي زمين‌لرزه از خود نشان نمي‌دهند . اغلب به سبب ضخامت ديوارهاي خشتي، وزن ساختمان بالا رفته و در نتيجه، نيروي بيشتري را هم در خود جذب مي‌کنند. محل اتصال ديوارها، نقاط بسيار ضعيف اين‌گونه بناهاست. اغلب شکست‌ها در محل تلاقي ديوارها به علت عدم وجود هيچ‌گونه اتصال منطقي يعني فقط وجود دو ديوار مجزا و خشت در محل اتصال از هم جداشده و موجبات ريزش ديوارها را در پي مي‌آورند. در کل تجارب گذشته و ضوابط مهندسي زلزله اين قبيل بناها را به طور کامل آسيب‌پذير دانسته، رفتار نامناسب آن‌ها را به کرات در رويداد زلزله‌ها و نوشته‌هاي علمي نشان داده است (تهراني زاده و ديگران، 1376: 31-28). به طور کلي جاي هيچ‌گونه ترديدي نيست که ساختمان‌هاي سبک چوبي به مراتب بهتر از ساختمان‌هاي موجود که با مصالح بنايي ساخته‌شده‌اند در مقابل زلزله عمل مي‌نمايد و نسبت به ساختمان‌هاي اسکلت فلزي و بتن‌آرمه نيز ارجحيت دارند چرا که در هنگام بروز زلزله، اجزاي ساختمان بايستي کاملاً انعطاف‌پذير باشند يعني مصالح تشکيل‌دهنده ساختمان قابليت تغيير شکل را قبل از رسيدن به حد گسيختگي داشته باشند که چوب داراي اين خاصيت است(مجتهدي و جلاير، 1384: 297). اتصالات ميخي در سازه‌هاي چوبي موجب تقويت اين خاصيت در ساختمان شده و در نتيجه اين اجازه را به آن مي‌دهند تا در حين زمين‌لرزه، نيروهاي وارده را در مقايسه با سازه‌هاي بتني و مصالح بنايي به شکل مطلوب تري جذب و پراکنده نمايد(همان: 298). جدول 2 SEQ جدول \* ARABIC \s 1 2- مقادير توصيه‌شده براي حداکثر ارتفاع ساختمان (H)به متر و تعداد طبقات(n) نوع سيستم سازه‌ايکممتوسطزيادسازه‌هاي خشتي H3 N1 313-مصالح بنايي معموليH 9 N 36231مصالح بنايي مسلح H18 N 5144113 مأخذ: ( ناطق اللهي، فريبرز،1385: 35) اختلاف سطح بيش از 60 سانتيمتر باشد بايد ديوارهاي حد فاصل دو قسمتي که اختلاف سطح دارند، با کلاف بندي اضافي مناسب تقويت شوند و يا اينکه دو قسمت ساختمان به وسيله درز انقطاع از يکديگر جدا شوند. آيين‌نامه 2800 ايران حداکثر تعداد طبقات ساختمان‌هاي با مصالح بنايي بدون احتساب زيرزمين را برابر 2 طبقه مي‌داند. همچنين تصريح کرد که تراز روي بام نسبت به متوسط تراز زمين مجاور نبايد از 8 متر تجاوز نمايد . در اين آيين‌نامه حد اکثر ارتفاع طبقه ( از روي کلاف افقي زيرين تا زير سقف) 4 متر مي‌باشد . و اعلام مي‌دارد در صورت تجاوز از اين حد علاوه بر کلاف بندي معمول، بايد از يک کلاف بندي افقي اضافي در داخل ديوارها و در ارتفاع حد اکثر 4 متر از روي کلاف زيرين تعبيه گردد. بدين ترتيب مي‌توان ارتفاع طبقه را حداکثر تا 6 پديدۀ هوايي افزايش داد ( ناطق اللهي، فريبرز،1385: 35). 2-2-2- سقف يكي از اجزاي اصلي تشكيل دهندة انواع ساختمان‌ها، سقف‌ها و از آن جمله سقف‌هاي بتني مي‌باشند كه نقش اساسي آن‌ها انتقال نيروهاي قائم و افقي ناشي از بارهاي ثقلي و نيروهاي جانبي شامل بارهاي باد و زلزله به ساير اعضاي باربر است. سقف‌هاي سازه‌اي علاوه بر اينكه تحمل‌کنندة بارهاي ثقلي در ساختمان‌ها هستند، بر اساس ميزان صلبيت در هنگام زلزله وظيفة توزيع و انتقال نيروهاي ايجادشده در ديافراگم ها را به عناصر قائم باربر جانبي بر عهده‌دارند. همچنين اين عناصر بايد در برابر تغيير شکل‌هاي افقي كه در ميان صفحة آن‌ها ايجاد مي‌شود، مقاومت و سختي كافي را دارا باشند. يكي از انواع متداول سقف‌هاي بتني، سقف‌هاي تيرچه و بلوك هستند. طرح و اجراي آسان تر و صرفة اقتصادي، فلسفة اصلي رجوع به سقف‌هاي تيرچه و بلوك است. در اين دستورالعمل ضمن معرفي انواع سقف‌هاي تيرچه و بلوك، خصوصيات رفتاري،جزئيات و ضوابط طراحي و اجراي آن‌ها ارائه مي‌شود. از آنجا كه مقاومت بتن در برابر نيروهاي فشاري، بسيار خوب ولي در برابر نيروهاي كششي كم است، در قطعات بتن مسلح،نيروهاي كششي به طور عمده توسط آرماتورهاي فولادي تحمل مي‌شوند. به همين دليل، در تيرهاي تحت خمش و دال‌ها، سعي بر اين است كه قسمتي از بتن تحت كشش، حذف‌شده و تنها آن مقدار از سطح بتن كه براي جاي گذاري خاموت ها و آرماتورهاي کششي لازم است، باقي بماند. اين كار به ويژه براي كاهش بار مرده سقف، داراي اهميت بوده و در عمل منجر به طرح دال‌هاي مجوف، دال‌هاي با پشت بند، دال مشبك و در نهايت سقف‌هاي تيرچه و بلوك شده است(معاونت نظارت راهبردي دفتر نظام فني اجرايي، 1390 : 3). 1- تجهيزات نصب‌شده بر روي سقف به ويژه چراغ‌ها با محافظ‌هاي سيمي حفاظت‌شده باشند؛ 2- ارتفاع سقف متناسب با فعاليت‌هايي که در آن انجام مي‌شود، باشند؛ 3- مواردي که قابليت جذب صدا در سقف را دارند بايد نسبت به رطوبت نيز مقاوم باشند؛ 4- تمامي سقف‌ها به جز سقف انبار، از مواد آکوستيک(جذب صدا) پوشيده شده باشند(مظفري،1388: 109-107). 2-2-3- نماي ساختمان خارجي‌ترين قسمت ساختمان را نما مي‌گويند.با توجه به اينکه نماي ساختمان در مقابل عوامل جوي قراردارد در انتخاب مصالح براي نماسازي بايد دقت شود تا نماي ساخته‌شده اولاًدرمقابل عوامل جوي مقاوم بوده و در ثاني زيبايي لازم را داشته باشد و همچنين با نماي ساختمان‌هاي مجاور هماهنگي داشته باشد(کباري، 1381 :340). نماسازي از کارهاي نهايي ساختمان مي‌باشد که در واقع زيبايي بنا را به تصويرمي کشد.اهميت نماي ساختمان در افزايش يا کاهش آسيب‌پذيري به دليل حرکات ساختمان در هنگام حوادث مي‌باشد . در مقررات شهرسازي و معماري شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران وزارت مسکن و شهرسازي قوانيني در رابطه با نماي ساختمان تحت عنوان ضوابط و مقررات نماي شهري مصوبه مورخ 28/8/1369تدوين شده است . اين مقررات عبارت انداز: ـ کليه سطوح نمايان ساختمان‌هاي واقع در محدوده و حريم شهرها و شهرک‌ها که از داخل معابر قابل مشاهده است، اعم از نماي اصلي يا نماهاي جانبي، نماي شهري محسوب شده، لازم است با مصالح مرغوب به طرز مناسب، زيبا و هماهنگ نماسازي شود. ـ صدور گواهي پايان کار ساختمان مشروط به انجام نماسازي نماهاي اصلي و جانبي است . ـ مهندسين مشاور و دارندگان پروانه اشتغال به کار مهندسي موظف‌اند در تهيه و اجرا و نظارت بر طرح‌هاي ساختماني نماسازي کامل کليه سطوح را رعايت کنند.(دبيرخانه شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران، 1383 :21). نبود اتصال کافي بين نماي آجري و يا سنگي با ديوار سبب مي‌شود که نما به صورت يک عنصر مستقل و درعين‌حال ضعيف عمل نموده و به سادگي در برابر ارتعاشات زلزله فروبريزد.در نماسازي با آجر ارجح است اجر نما به طور هم زمان با آجر پشت کار چيده شده باشد و بايد ضخامت اين دو نوع آجر يکسان و يا تقريباً يکسان باشد تا هردو،در هر رگ روي يک لايه ملات چيده شده باشد .در صورتي که نما پس از احداث ديوار پشت کار چيده شده باشد، بايد با مهار کردن مفتول‌هاي فلزي در داخل ملات پشت کار و قرار دادن سر آزاد اين مفتول‌ها در ملات آجرنما، اين دو قسمت آجرکاري به هم متصل شده باشند.فاصله اين مفتول‌ها در هر يک از جهات افقي و قائم، نبايد از50 سانتي متر بيشتر باشد. در نماسازي سنگ‌هاي پلاک که به طور قائم نصب‌شده‌اند، بايد با تعبيه اسکوپ و يا مهار مناسب ديگري، از جدا شدن و فروريختن آن‌ها موقع بروز زلزله جلوگيري شود.(معاونت امور فني دفتر امور فني، تدوين معيارها و کاهش خطرپذيري ناشي از زلزله،1386 : 41). 2-2-4- محدوديت ارتفاع ساختمان و طبقات آن در ساختمان‌هاي با مصالح بنّايي حداکثر تعداد طبقات بدون احتساب زيرزمين برابر 2 طبقه است وهم چنين تراز روي بام نسبت به متوسط تراز زمين مجاور نبايد از 8 متر تجاوز نمايد . زيرزمين طبقه‌اي است که تراز روي سقف آن نسبت به متوسط تراز زمين مجاور از 5/1 متر بيش تر نباشد . در غير اين صورت اين طبقه نيز به حساب تعداد طبقات ساختمان منظور مي‌شود. حداکثر تعداد طبقات زيرزمين يک طبقه خواهد بود. حداکثر ارتفاع طبقه (از روي کلاف افقي زيرين تا زير سقف ) 4 متر مي‌باشد و در صورت تجاوز از اين حد، علاوه بر کلاف بندي مطابق بند 14- 9- 1- بايد يک کلاف افقي اضافي در داخل ديوارها و در ارتفاع حداکثر 4 متر از روي کلاف زير ين تعبيه گردد . به اين ترتيب مي‌توان ارتفاع طبقه را حداکثر تا 6 متر افزايش داد. براي ديوارهاي با مصالح بنّايي حداقل نسبت ضخامت به ارتفاع با استفاده از دستورالعمل‌هاي مناسب تعيين مي‌شود، ولي نبايد از 1/10براي ديوارهاي مهار نشده و1/15 براي ديوارهاي مهارشده سازه‌اي مطابق بند3 و 1/12براي ديوارهاي مهار نشده غير سازه‌اي کمتر باشد (مؤسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران، 1384: 65). به طور نسبي عمر مفيد ساختمان در ايران 30 سال برآورد شده است (حاتمي نژاد و ديگران، 1388: 5). که اين متغير به صورت زير قابل تحليل است(عبدالهي، 1382: 84). 30 سال 1سال 14287508000900 آسيب‌پذيري نسبي زياد آسيب‌پذيري نسبي کم از سوي ديگر عمر مفيد ساختمان‌ها در آيين‌نامه‌ها 50 سال در نظر گرفته مي‌شود(امور مقررات ملي ساختمان، 1385: 92). ساختمان‌هاي جوان تر مقاومت بيشتري در برابر زلزله دارند.بنابراين عمر ساختمان با تخريب در اثر زلزله رابطة مستقيم دارد(عزيزي، 1382: 190). براي کيفيت ابنيه بر اساس سال ساخت از معيارهاي کمتر از ده سال (نوساز)، 10تا 30 سال (قابل نگهداري) و بيش از 30 سال (تخريبي) نيز استفاده مي‌شود(پوراحمد،1388: 11). 2-2- 5- وضعيت ارتباطي و دسترسي شبکه ارتباطي شهر، نقش حساسي در آسيب‌پذيري شهر در برابر زلزله دارد . در صورتي که شبکه ارتباطي شهر بعد از وقوع زلزله آسيب نبيند و کارايي خود را حفظ کند از تلفات زلزله به ميزان زيادي کاسته خواهد شد . زيرا امکان گريز از موقعيت‌هاي خطرناک و دسترسي به مناطق امن فراهم خواهد بود و عبور و مرور وسايط نقليه امدادي به راحتي صورت خواهد گرفت. مراکز ارتباطي شهرهاي بزرگ و متوسط نبايد در يک ناحيه متمرکز باشند. همچنين بايد سيستم هاي چندمنظوره ايجاد شوند . شبکه‌هاي ارتباطي با توجه به تأسيساتي از قبيل پل‌ها بايد طوري طراحي شوند که مقاومت لازم در برابر زلزله را داشته باشند و اين توجه به لزوم انجام مطالعات لرزه‌خيزي موقعيت زمين‌شناسي و گسل‌ها و جنس خاک و.... را روشن مي‌سازد. شبکه ارتباطي شهر، نقش حساسي در آسيب‌پذيري شهر دارد. در صورت بسته شدن يکي از جاده‌هاي اصلي يا حتي معابر فرعي، صدمات ناشي از زلزله چندين برابر مي‌شود. و بازگرداندن شرايط به وضعيت عادي، روزها و حتي ماه‌ها به تأخير خواهد افتاد. بنابراين امکان خدمات‌رساني، امداد و تخليه بافت بايستي از ويژگي‌هاي معابر شهري باشد (قديري،26:1381). مراکز ارتباطي شهرهاي بزرگ و متوسط بايد در يک ناحيه متمرکز باشند. همچنين بايد سيستم هاي چندمنظوره ايجاد شود که هر کدام از سيستم ها بتوانند، در مواقع اضطراري جايگزين سيستم آسيب‌ديده شوند. شبکه‌هاي ارتباطي با توجه به تأسيساتي از قبيل پل‌ها بايد طوري طراحي شوند که مقاومت لازم در برابر بلاياي طبيعي را داشته باشند و اين توجه به لزوم انجام مطالعات لرزه‌خيزي، موقعيت زمين‌شناسي و گسل‌ها و جنس خاک و غيره را روشن مي‌سازند( عبداللهي، 94:1383). محورهاي اصلي در شهر حساس‌ترين عنصر از عناصر ساختار کالبدي هستند که در مقطع زماني امدادرساني به ويژه براي تخليه و نجات مصدومان و رساندن مواد و وسايل مورد نياز آوارگان ايفاي نقش مي‌کنند. ويژگي‌هاي بستر طبيعي محورها به لحاظ تأثيري که در همواري شيب و پيچ و خم مسير و نهايتاً ايجاد سهولت يا دشواري حرکت نيروهاي امدادي و تجهيزات و ماشين‌آلات دارد و در ارزيابي و کارايي محورها مورد توجه قرار مي‌گيرد. ويژگي‌هاي فيزيکي معابر مثل عرض راه، جنس کف، تقسيم‌بندي‌هاي مسير توسط جوي‌ها، رفيوژها، فضاي سبز و عناصر تأسيساتي در قابليت دسترسي و حرکت در محورها مؤثر واقع مي‌شود. الگوي راه و تعدد تقاطع از نقطه‌نظر وجود راه‌هاي جايگزين که در صورت بروز انسداد معابر اهميت زيادي مي‌يابد مطرح مي‌شود. عوامل مهم ديگري که مي‌تواند، آسيب‌پذيري شبکه معابر را کاهش دهد به شرح زير مي‌باشد: - هرچه ارتفاع جداره‌هاي معابر کمتر باشد از آسيب‌پذيري معبر کاسته خواهد شد. واضح است که در صورت تخريب ساختمان‌هاي اطراف معبر، ارتفاع زياد آن‌ها ممکن است باعث ريزش آوار بيشتري در سطح معبر گردد؛ - هر چه کيفيت ابنيه مجاور معابر بهتر باشد از آسيب‌پذيري معبر کاسته خواهد شد. لذا کيفيت ابنيه کنار معبر اثر دوگانه‌اي پيدا مي‌کند؛ - هر چه طول يک معبر کمتر باشد از ميزان آسيب‌پذيري آن کاسته خواهد شد؛ - مسافت طي شده در شهر بين کاربري‌هاي مختلف کوتاه‌تر باشد؛ - ارتباط بين کاربري‌هاي عمومي از طريق شبکه متناسب با نوع کاربري برقرار شود؛ - شبکه‌ها امکان گريز و تخليه را فراهم آورد؛ - درصد گره‌هاي ترافيکي در شبکه در شبکه کمتر باشد؛ - کاربري‌هاي مهم از طريق دسترسي سريع به يکديگر مرتبط شوند(اشتياق،16:1377). 2-2- 6- عرض معابر هرچه معابر داراي عرض بيشتر بوده و در سلسله‌مراتب بالاتري قرار داشته باشند، آسيب‌پذيري کمتري را خواهند داشت ( عزيزي و اکبري،1387: 30). عرض شبکه معابر(متر) w≥126≤W<12w<6 آسيب‌پذيريکممتوسطبالا جدول 2 SEQ جدول \* ARABIC \s 1 3- رابطة عرض معبر و درجة آسيب‌پذيري مأخذ: (عزيزي و اکبري، 1387: 30) 2-2- 7- عرض معابر مجاور راه‌ها و شبکه‌هاي ارتباطي را مي‌توان از مهم‌ترين ويژگي‌هاي يک شهر دانست که بازتاب کالبدي مفهوم نياز به دسترسي مي‌باشند (اسدي نظري، 1385 :6) با طراحي شبکه‌هاي ارتباطي کارآمد، مي‌توان صدمات زلزله را تا حد زيادي کاهش داد(حاتمي نژاد و ديگران، 1388 :8). سنجش آسيب‌پذيري ناشي از دسترسي به معبر بر اساس چگونگي دستيابي به نواحي مختلف محدوده در زمان وقوع زلزله جهت امدادرساني و نجات صورت مي‌گيرد . هرچه معابر داراي عرض بيشتر بوده و در سلسله‌مراتب بالاتري قرار داشته باشند،آسيب‌پذيري کمتري خواهند داشت (عزيزي و اکبري، 1387 :30) منظور از دسترسي، چگونگي دستيابي به نواحي مختلف محدوده در زمان وقوع زلزله به منظور امدادرساني و نجات در ۷۲ ساعت اوليه است(حاتمي نژاد و همكاران، 1388: 12). شريان‌هاي حياتي از جمله سازه‌هاي مهم بوده كه سالم ماندن آن‌ها بعد از وقوع زلزله نقش قابل‌ملاحظه‌اي در كنترل خسارات غيرمستقيم دارد (تابش پور:1384 :12). کوچه‌هاي باريك و پر پيچ و خم پس از وقوع حادثه، با خروارهايي از گل، خاك و مصالح ناشي از تخريب ساختمان‌ها، انباشته‌شده‌اند، امكان هر گونه کمک‌رساني را از گروه‌هاي امداد سلب مي‌کند، در شرايط غيرعادي و بحراني ناشي از وقوع زلزله اهميت دسترسي دوچندان مي‌گردد زيرا اگر برقراري دسترسي بهينه در شرايط عادي جامعه باعث افزايش مطلوبيت و كيفيت سطح زندگي مي‌شود؛ در شرايط بحراني پس از وقوع زلزله حفظ و دسترسي و جريان آمد و شد در معابر شهري باعث نجات و تداوم حيات انساني مي‌گردد. جدول 2 SEQ جدول \* ARABIC \s 1 4- رابطه آسيب‌پذيري و سلسله‌مراتب شبکه معابر شهري عرض شبکه معابرآسيب‌پذيريمعابر با عرض بيش از 14 مترآسيب‌پذيري کممعابر با عرض بيش از 9 متر تا 14 مترآسيب‌پذيري متوسطمعابر با عرض بيش از 6 متر تا 9 مترآسيب‌پذيري زيادمعابر با عرض 6 متر و کمتر، و کوچه‌هاي بن بستآسيب‌پذير بسيار زياد (محمدي و همکاران، 1389 :135) 2-2- 8- درجه محصوريت درجه محصوريت متغير بسيار مهمي در بررسي ميزان آسيب‌پذيري است (شيعه و ديگران، 1389 :4) . عدم تناسب عرض معابر با تراکم بافت ساختمان‌ها يا به عبارت ديگر محصوريت نامناسب در معابر و فضاهاي شهري از ديگر مواردي است که به مشکل شدن و يا حتي عدم موفقيت عمليات امدادرساني به بسياري از مراکز جمعيتي منجر خواهد شد.(حسيني، 1385 :37) بيش‌ترين حالت انسداد برابر ريزش جداره ساختمان‌ها در معابر اتفاق مي‌افتد که نسبت عرض به ارتفاع آن مابين 1/1> w/h,fباشد و بيش‌ترين حالت عدم انسداد نيز در معابري با عرض دو برابر ارتفاع جداره يا بيشترw/h

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته