مبانی نظری تفکر خلاق،بازی،خلاقیت کودکان (docx) 42 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 42 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری تفکر خلاق،بازی،خلاقیت کودکان
تفکر خلاق7
دیدگاه گانيه نسبت به آفرینندگی7
ویژگی های افراد خلاق و نوآور9
سلامت فکر و روان10
انعطاف پذیری11
ابتکار12
ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی12
مراحل تفکر خلاق12
تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت15
نقش معلم در پرورش خلاقیت16
چگونه تفکر خلاق را در خود و دیگران پرورش دهیم؟18
موانع خلاقیت کدامند؟19
تعریف بازی22
تاریخچه بازی در دوران زندگی انسانها24
پذیرش خطر و کسب تجربه از راه بازی25
انواع بازی ها25
انواع بازی از دیدگاه پیاژه27
فواید بازی28
نقش بازی در یادگیری 29
مفهوم راهنمایی30
خلاقیت کودک30
رابطه بازی با خلاقیت31
توصیه هایی برای والدین و مربیان35
نتیجه گیری37
پیشنهادات38
چکیده41
فهرست منابع و مآخذ47
تفکر خلاق
تفکر خلاق عبارت است از فرایند درک مشکلات، مسائل، کمبود اطلاعات و عوامل جاافتاده یا حدس زدن و فرضیه ساختن در مورد این کمبودها، هم چنین ارزیابی و آزمون فرضیهها و حدسها و نیز اصلاح و ارزیابی مجدد آنها، و بالاخره ارائه ی نتایج.
سانتروک (2004) آفرینندگی را به صورت زیر تعریف کرده است : توانایی اندیشیدن درباره ی امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل.
گاردنر (1993) افراد خلاق را کسانی ميداند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند یا سئوالهای تازه طرح ميکنند و اندیشه های آنان ابتدا تازه و غیر معمول تلقی ميشود اما سرانجام در فرهنگ های خود پذیرفته ميشوند.
دیدگاه گاینه نسبت به آفرینندگی
رابرت گاینه (1985، 1977) خلاقیت را نوعی حل مسئله ميداند. او در طبقه بندی خود از انواع بازده های یادگیری، بالاترین طبقه مهارتهای ذهنی را حل مسئله نامیده و طبقه دیگری به آفرینندگی اختصاص نداده است.
دولفک (1987) نیز با گاینه هم عقیده است و ميگوید توانایی آفرینندگی مانند توانایی حل مسئله بر دانش و اطلاعات فرد در زمینه ای که به آفرینش دست ميزند وابسته است. داشتن یک مخزن غنی دانش در یک زمینه اساس خلاقیت در آن زمینه است.
با وجود شباهت بسیار بین حل مسئله و خلاقیت ميتوان آنها را از این لحاظ متفاوت دانست که حل مسئله فعالیتی عینی تر از آفرینندگی است و از آن هدف مشخص تری دارد.
از طرف دیگر خلاقیت دارای ویژگی تازگی است. آفرینندگی یعنی دست یابی به راهحلهای نو که دیگران قبلا به آن نرسیده اند. اگن وکاوچاک (2001) نیز در تعریفی که از آفرینندگی به دست داده اند بر نو بودن یا اصیل بودن تاکید کرده اند.
در خلاقیت تفکر واگر با عوامل زیر وجود دارد:
سیالی (روانی)
انعطاف پذیری (نرمش)
اصالت (تازگی)
گسترش (بسط)
پیچیدگی
سازمان دادن
ترکیب
تحلیل
ورنون معتقد است خلاقیت توانایی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده ای ا بتکاری قلمداد ميگردد و از لحاظ زیبایی شناسی، فناوری و اجتماعی با ارزش است.
مایر خلاقیت را توانایی حل مسائلی ميداند که فرد پیش تر آنها را نیاموخته است.
ویژگی های افراد خلاق و نوآور
افراد از نظر خلاقیت متفات اند. کسی که زندگی خلاق دارد، احساس توانمندی را در خود پرورش ميدهد، با مهر و محبت ناکامیها را ميپذیرد و نیروهایش را در راه تحقق اهدافی که دارد بسیج ميکند.
ایام گرانبهای عمر را به بطالت تباه نمی کند، خوب ميداند که بیکاری و وقت گذرانی به فراغت پرداختن بیش از اندازه اسباب تکدر خاطر ميشود او اهل تفکر و اندیشه است و بجای اتلاف وقت زمان خود را به نحوی مدیریت ميکند که وقت بیشتری برای اندیشیدن و تعمق در سئوالات اساسی چون خداوند، خود، معرفت نفس و آثار خلقت و پدیده های نامشکوف جهان هستی داشته باشد.
انسان خلاق دلبسته مادیات نیست. انسان خلاق سعادت را در القاب جستجو نمی کند.
انسان خلاق از سرگرمیهای انفعالی فاصله ميگیرد. از انگاره های انفعالی حذر ميکند و علاقه مند و با نشاط در جهت هدفهایش گام بر ميدارد. به قدری محو اندیشه و تفکرات نو است که فرصتی برای خودخواهی پیدا نمی کند و جان کلام آنکه، مشتاق و هدف گراست. احساس جوانی دائم دارد، احساسی که همه به ان نیاز دارند ولی متاسفانه اغلب از آ ن محروم هستند.
انسان متفکر و اندیشمند خلاق و نوآور است او در هر پدیده ای چیزی نو ميیابد دیدی وسیع و ذهنی جستجو گر دارد، کنجکاو است و در جستجوی تازهها و نایافتهها.
علاوه بر این افراد خلاق دارای یک سری از ویژگی هایی هستند که این ویژگیها را ميتوان با درجات متفاوت در تمام افراد جامعه پیدا کرد. خلاقیت در اثر رخوت و کم کاری را کد و کسل ميگردد ولی هیچگاه از بین نمی رود بنابراین باید سعی شود این ویژگیها پرورش داده شوند تا خلاقیت دچار رکود نگردد.
1- سلامت فکر و روان:
افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردارند. این افراد قادرند فکر، اندیشه و حرف های تازه را پشت سر هم مطرح کنند بدون اینکه دچار رکود گردند.
بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوۀ خلاقه فراهم ميکند تا از آنچه ميخواهد تصویر روشنی بیافریند و بالاخره عملی منشأ موفقیت و پیروزی است که در ورای آن اندیشه ای سالم نهفته باشد، همانگونه که ورزش عضلات را قوی تر و سالم تر ميکند تفکر، مطالعه کتابهای خوب و مفید و نگارش تجارب، افکار و منشها نیز باعث تقویت و سا لم تر شدن روان و ذهن گردیده و نهایتاً موجب باروری و شکوفایی خلاقیت ميگردند.
2- انعطاف پذیری:
یعنی توانایی کنار گذاشتن چارچوب های ذهنی لسته و خشک، توانایی دیدن اندیشههای جدید و بررسی افکار نو و پذیرش مناسب ترین و کارآمدترین آنها با دو سؤال از خود ميتوانیم به میزان انعطاف پذیری مان در زندگی خصوصی و اجتماعی پی ببریم:
الف – چه مقدار به اشتباهات و قصور خود در مقابل دیگران اعتراف ميکنیم؟
ب – چه مقدار در مقابل آنچه نمی دانیم اعتراف کرده و کلمه ی نمی دانم را بر زبان جاری ميکنیم؟ تکرار در اعتراف به موقع به اشتباهات و اقرار صادقانه به آنچه نمیدانیم باعث ميشود این خصوصیت خوب به یک رفتار طبیعی و عادت مقبول تبدیل گردیده و این توانایی را بدهد تا در چارچوب های ذهنی باطل را فرو بریزد. هر اندازه خلاقیت و نوآوری بیشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذیری بیشتر شده و وقت کمتری به حراست و دفاع از افکار غلط گذشته صرف خواهد شد. مطالعه سیره انبیا و اولیا (ع) و دانشمندان و نوابغ بزرگ جهان اسلام نشان ميدهد که چقدر اهل تفکر و اندیشه بودند و چگونه در مقابل افکار منحط و متهجرانه با صبر و تحمل و شکیبایی گوش فرا میدادند و سپس با منطقی که هر انسان اندیشمند و صادقی را قانع ميکرد دریچهها یی از اندیشه های بزرگ و خلاق را که تا آن روز هرگز نشنیده بودند درمقابل آنان ميگشود ند. جهانی بزرگ تر و اندیشهها ی جهانی برای رشد و تعالی انسان در همه زمینهها و از جمله علم و فناوری ها.
3- ابتکار:
یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازهای را یافته و ارائه داد، ارائه پیشنهاد جدید خود نوعی از خلاقیت و نوآوری است. انسانهای خلاق چشمه ی جوشانی از پیشنهادهای سازنده و مفید هستند.
4- ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی:
افرادی که خلاقیت نداشته و تمایلی به بروز چنین امری را از خود نشان نمی دهند هرگز سراغ سختیها نرفته و همواره در جستجوی راههای بی دغدغه و آسان هستند بطوریکه معمولاً راه های پیموده شده را انتخاب مينمایند و علاقه ای به خطر کردن و پذیرش وظایف سنگین را ندارند. این افراد خواهان سایبان امنیتی ساخته شده به دست دیگران هستند در حالیکه افراد خلاق و مبتکر همواره در تلاش و تکاپو بوده و به هر کور سوئی رضایت نداده و در جستجوی منشأ نور ميباشند.
مراحل تفکر خلاق
آمادگی : در این مرحله افراد به امور و پدیده های مختلف زندگی دقت و توجه بیشتری پیدا ميکنند، به حدی که گاهی پدیده های زندگی مدّتهای طولانی ذهن شخص را به خود مشغول مينما یند.
مطالعه: در این مرحله فرد با بررسی و مطالعه بیشتر روابط بین پدیدهها را بهتر درک ميکند.
تغییر: در این مرحله شخص به نوع روابط بین پدیدهها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند پی برده و با طرح سئوال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن ميپردازد.
پختگی: در این مرحله شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیقتری از روابط بین پدیدهها ميرسد و گویی پدیدهها جزئی از وجودش شده است.
اشراق: در این مرحله شخص به پاسخ های ناگهانی دست پیدا ميکند.
وارسی : در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است ميپردازد تا صحت و سقم و درستی آن را مشخص نماید.
اجرا: در این مرحله فرد افکار یا ایده هایی که مورد تأئيد واقع شده اند را به مرحلهی اجرا در ميآورد.
پرورش خلاقیت
تورنس، دانشمند معروف، برای رشد و پرورش خلاقیت توصیه هایی را به والدین و متربيان مينماید تا از این طریق بتوانند زمینه را برای بروز خلاقیت فرزندان و مربیان خود آماده نمایند. این توصیهها عبارتند از:
تجسم قوی: توانایی تصور و تجسم اشیاء، مفاهیم و فرایندها امکان بروز خلاقیت را بیشتر ميکند. بهتر است تصویرها زنده ، متنوع، روشن و قوی باشند، تحریک کنجکاوی، انواع بازی های فکری، نقاشی، تجسم آنچه بیان یا خوانده ميشود و دستکاری تصاویر روش های مفیدی برای این مهارت ميباشد.
درک مطلب: برای آموزش این مهارت ميتوان داستانی را برای کودکان خواند و از آنها خواست تا اصل مطلب را به تصویر بکشند و موارد غیر اساسی و بی مورد را کنار بگذارند یا آن را به شعر در آورند یا خلاصه کنند. هرچه مطلب ساده و روشن باشد، دریافت اصل مطلب راحت تر است.
توجه به عواطف: عواطف ميتواند باعث شور و شوق شود و یا در جنبه منفی عامل بازدارنده باشد.
قدرت تخیل: روش تخیل خیلی متنوع است مانند خواندن و نوشتن داستانهای تخیلی و علمی. اختراعات و ابداعات بسیار زیادی وجود دارند که نتیجه ی قدرت تخیل افراد است.
ابتکار : در این روش باید از فرد خواست تفکر عادی و آنچه را عادت کرده است کنار بگذارد و به تفکر غیر معمولی توجه نماید، او نباید از اینکه تفکری متفاوت با دیگران دارد اضطراب داشته باشد.
توانایی درونی: رشد و پرورش تجسم مسائل پنهاني و درونی ميتواند نقش مؤثری در خلاقیت داشته باشد. تمرکز، دقت و توجه به مسایل درونی فرایند خلاقیت را تسهیل مينماید.
بررسی راه های متفاوت: والدین و مربیان باید از کودکان بخواهند راهحلهای گوناگونی را برای حل مسائل در نظر بگیرند. یافتن راه حل های متفاوت و دوری از انتقاد نسبت به ایدهها و عدم محدودیت در ارائه اندیشهها زمینه را برای خلاقیت مهیا ميسازد.
شوخ طبعی: از ویژگی های افراد خلاق شوخ طبعی است. شوخ طبعی به این معناست که فرد مسائل بی ربط و نامناسب را که بر خلاف آداب معمول است به هم مربوط ميسازد. بنابراین باید آن را تقویت و تائید نمود.
زود قضاوت نکن: باید به کودکان آموزش داد که از قضاوت عجولانه، بدون تفکر و پیش داوری و تعصب خودداری نمایند و در داوری تفکر و استدلال را مد نظر قرار دهند.
نگاهی دوباره: از مسائل مهم خلاقیت ، داشتن نگرشی متفاوت است. فرد خلاق به دنبال جنبه های جدیدی است. تغییر نقش از روش های موثر در خلاقیت است: مثلاً جابه جایی نقشها مانند معلم – دانش آموز، والدین – کودک ميتواند نقشها را تغییر داده و اندیشه های جدیدی به وجود آورد.
تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. کودک و نوجوان اوقات زیادی را در خانواده سپری ميکنند، بنابراین طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آنان بپذیرد.
آما پیلی (1988) معتقد است برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند. در کودکان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهاً درونی ميشود و گاهی بیرونی. برای آن که کودکان موفق شوند به انگیزه ی خود سازمان دهند و جهت آن را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) برخورد کلامی اولیا و مربیان نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را ميسازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است، آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی.
مثلاً اگر بگوییم:
- خوب است که تو هم مثل بقیه ی بچهها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی ميدهیم و اگر بازی را به میل ، تصمیم و انتخاب او واگذار نمائیم رفتارش را جهتی درونی ميبخشیم.
نقش معلم در پرورش خلاقیت
بررسی و مطالعه زندگی انسان های خلاق حاکی از آن است که هنگامی خلاقیت به شکوفایی ميرسد که شخص بتواند بین آنچه در درون دارد و آن چه از محیط ميآموزد ارتباط برقرار نماید. بدین معنا که طبیعت یا فطرت با تربیت هماهنگ باشد.
بنابراین برای رشد و گسترش خلاقیت، باید مربیان به نکات زیر توجه کافی مبذول دارند:
سئوالات بحث انگیز مطرح نمایند، از وسایل کمک آموزشی بهره بگیرند، ارتباط مسائل درسی را با واقعیت های زندگی بیان نمایند، از محرکات مختلف مثل تصاویر و نمودار استفاده کنند، به تخیلات دانش آموزان اهمیت دهند، اعتماد به نفس دانشآموزان را تقویت کنند، در دانش آموزان احساس آرامش ایجاد نمایند، مطالب درسی را با مطالب قبلی و تجارب دانش آموزان تنظيم كنند، تحقیق و جستجو را تقویت کنند، به درک و فهمیدن بیش از حفظ کردن عنایت داشته باشند، به افکار و عقاید دانشآموزان احترام بگذارند، از پاسخها و سوالات عجیب و غریب و بی ربط دانشآموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال نمایند، به کیفیت یادگیری اهمیت بدهند، روش بحث و گفتگو را انتخاب نمایند، برخی مواقع از خود دانش آموز بخواهند مسائلی را مطرح کند، به راهها و جوابهای مختلف توجه کنند نه اینکه فقط یک راه حل مشخص و معین را مد نظر داشته باشند و قدرت تجزیه و تحلیل و انتقادی بودن دانش آموزان را رشد دهند.
روش تدرسی معلم باید اکتشافی و فعال باشد. یعنی روش هایی را به کار بندد که دانش آموزان را به فعالیت وا دارد. جلسات بحث و گفتگو تشکیل دهد و آنها را با مسائل رو به رو سازد. معلم باید دانش آموزان را به خطر پذیری معقول تشویق نماید. دانشمندانی همچون شکسپیر (نمایش نامه نویس)، داستایوسکی (داستاننویس) و پیکاسو (نقاش) با خطر پذیری ، به چنین موفقیتها یی دست یافتند. بنابراین شکیبایی و صبر در برابر شکست را باید به دانش آموزان آموخت.
به دانش آموزان باید فرصت آزمایش و خطا داد و نباید به خاطر اشتباه در شیوه تفکر، آنها را تنبیه و جریمه نمود. خطا زمینه ساز چالش فکری و ابزاری برای تکوین اندیشه است، از این رو، به دانشآموزان باید اجازه داد از خطا کردن نهراسند زیرا همه خطا ميکنند و بهتر است آنها شهامت، شجاعت، تهور و جوشش فکری برای ابداع و خلاقیت داشته باشند و هنگام اشتباه به جای تنبیه و سرزنش، هدایت و ارشاد شوند.
چگونه تفکر خلاق را در خود و دیگران پرورش دهیم؟
اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
از دیگران و کودکان سئوالهایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
اگر سئوال های غیر معمول از سوی دیگران مطرح شد، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم.
رفتارها و الگوهای افراد خلاق مثل ابوعلی سینا، دکتر حسابی و ... را سرمشق زندگی قرار دهیم.
از فنون ویژه ی تفکر خلاق مانند بارش فکری به خوبی استفاده نماییم.
تصورات ذهنی خود و دیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویر سازی کمک ميکند تا اطلاعات در حافظه ی بلند مدت بیشتر ذخیره شوند.
در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و ... به جای استفاده از نمونه (مدل) از طرح های خلاق ذهن خود استفاده کنیم.
مهمترین نکات آن چه را که ميخوانیم، ميبینیم و ميشنویم را یادداشت نمائیم.
هر فکر جدیدی که به ذهن ما ميرسد را بنویسیم.
اجازه دهیم هر سئوالی را از ما بپرسند و سئوالات آنان را جدی بگیریم.
بازی های فکری ، ساخت اشیاء با گل، مجسمه سازی، نقاشی و داستاننویسی موجب شکوفایی ذهن و خلاقیت ميگردد.
طرح سئوال های باز، تکمیل جملات و داستان های ناتمام در رشد تفکر خلاق مؤثر است.
به عقاید دیگران احترام بگذاریم و اجازه بدهیم کودکان تا حد ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه ی خود انجام دهند.
ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه ی بروز فعالیت های خلاق در جامعه فراهم شود.
موانع خلاقیت کدامند؟
ترزا آما بلی عواملی را که بر خلاقیت تاثیر منفی ميگذارند درشش مورد بیان ميکند:
ارزیابی افراد بر مبنای انتظارات: افراد باید احساس کنند برای خودشان کار ميکنند نه برای دیگران.
نظارت و مراقبت: افراد نباید فکر کنند در حین کار چشمانی مراقب آنهاست.
پاداش: افراد خلاق بیشتر به دنبال رضایت درونی هستند تا پاداش های ملموس بیرونی.
رقابت: در حوزه ی رقابت خلاقیت کمتر ميشود.
انتخاب محدود: افرادی که در انتخاب چگونگی انجام کار محدود هستند کمتر خلاقند.
گرایش به پاداش های بیرونی: افرادی که به محرک های بیرونی مانند پول، پست، مقام، فکر ميکنند کمتر خلاق ميشوند.
اگر بخواهیم موانع خلاقیت را به طور عمیق تر و جزئی تر بررسی کنیم. بهتر است موانع را به دو دسته «موانع فردی» و «موانع بیرونی» تقسیم نموده و عوامل هر کدام را مطالعه نماییم.
موانع فردی
عادت: اگر فرد در حل مسائل روشی را انتخاب کند که فقط در یک چارچوب خاصی قرار گیرد و همیشه بخواهد طبق آن الگو مشکلات را حل کند، به آن عادت کرده و بدون تفکر و تعمق به حل مسائل ميپردازد. بنابراین فکر را محدود نموده و به خلاقیت که لازمه اش تفکر و تعقل است نخواهد رسید.
ترس از عدم موفقیت: با توجه به نتایج پژوهشگران چنانچه نتایج به دست آمده از اعمال انسان موفقیت آمیز باشد، انسان مورد تشویق قرار ميگیرد و در غیر این صورت ، با تنبیه و توبیخ احساس حقارت، کم رویی خواهد نمود.
عدم انعطاف پذیری: افرادی که در چارچوب و قالب مشخصی فکر و عمل ميکنند، دچار محدودیت فکری هستند. همچنین برخی مواقع، تعصب و پیشداوری مانع ارزیابی صحیح ميگردد.
عدم اعتماد به نفس: برخی افراد توانایی و استعداد بالایی دارند، اما جرأت و شهامت ندارند. عدم اعتماد به نفس مانعی برای خلاقیت است.
دوری از موقعیت های مبهم: در بسیاری موارد انسانها از امور و موقعیتهای پیچیده و مبهم دوری ميکنند و به دنبال روشها و راه حل های مطمئن و بدون دردسر ميگردند. عنایت به موقعیت های مبهم و پیچیده از ویژگی های انسان خلاق است.
موانع بیرونی
آداب و رسوم: در بسیاری از موارد آداب و رسوم افراد را مجبور ميسازد که طبق الگوهای خاصی رفتار نمایند.
همرنگی (conformity): در برخی موارد افراد از اینکه با دیگران متفاوت باشند هراس دارند و رای و عقیده ی خود را مطابق دیگران مينمایند.
قوانین و مقررات: گرچه رعایت قوانین و مقررات برای هر فرد واجب است تا نظم در جامعه حکمفرما باشد اما برخی مواقع عدم انعطاف در قوانین مانع رشد تفکر خلاق است مثلاً قوانین آموزشی در تعلیم و تربیت بدون توجه به تفاوت های فردی، مانع بروز خلاقیت دانش آموز است.
شغل: برخی مواقع فعالیت های یک نواخت در شغل و حرفه باعث ميگردد که فرد به آن فکر نکرده و از روی عادت بدون تعمق به امور زندگانی بپردازد.
نگرانی از عدم استقبال اجتماعی: امور خلاق که جنبه ی نوآوری دارد و تازه و جدید ميباشد، ممکن است ابتدا مورد توجه اجتماع قرار نگیرد و افراد از تحقیر و سرزنش ترس داشته باشند و دست از تفکر خلاق بردارند.
تعریف بازی
بازی وسیله ای طبیعی است برای بیان اظهار خود.
اریکسون در این مورد تعریفی از بازی ارائه داده است « بازی عملکرد خود است، کوششی جهت هماهنگ کردن فرایندهای جسمانی و اجتماعی با خویشتن» برای درک بیشتر بازی کودکان، ميبایست آنان را هنگام بازی مورد مشاهده قرارداد. آنان از طریق بازی احساسات، ناکامیها و اضطرابهای خود را بیان ميدارند. در نتیجه بازی کودکان وسیله مناسبی برای مربیان و وا لدین است به آنان کمک ميکند تا وارد دنیای کودکان شوند و بدان طریق آنان را بیشتر و بهتر بشناسند و به مشکلات آنان پی ببرند.
بازی برای کودکان همانند کلام برای بزرگسالان است. بازی وسیله ای است برای بیان احساسات، برقراری روابط، توصیف تجربیات ، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی.
فعالیت و بازی در واقع تلاش کودک برای کنار آمدن با محیط است.
«بازی از دیدگاه صاحبنظران علوم تربیتی و روان شناسی»
آدلر ميگوید: بازی به معنای ارضای واقعی امیالی است مانند برتری جویی و خودنمایی کودک.
جان دیویی ميگوید: بازی فعالیتی طبیعی است که خود به خود و آزادانه انجام ميپذیرد و در آن قصد حصول نتیجه نیست.
نیومن: استفاده آموزشی از بازی، آن را تحریف ميکند و به بازی حالت اجبار و اختیار ميدهد و آزادی و سرگرمی آن را مخدوش ميسازد.
دکتر مظلومی در این باره ميگویند: بازی کودکان را در ابتدا آشنا با محیط، سپس تجربه برای بکارگیری کاربردها و بعد از آن فرهنگ پذیری و بالاخره بازی را تعلیم و تربیت ميدانند.
برای کودکان حرکت یکی از معمول ترین راه های ابراز توانایی جسمانی، فکری و عاطفی است. ارایۀ فعالیتها در قالب انواع حرکات و بازیها، یادگیری بسیاری از مهارت های ورزشی از طریق قرار دادن دانش آموزان در موقعیت های مختلف، علاوه بر ایجاد تحرک و تجربه تعیین کننده استقلال، خودباوری، عزت نفس فردی و اجتماعی آنها خواهد شد، که این خود در مجموع تعادل حیاتی را در آنها موجب ميگردد.
تاریخچه بازی در دوران زندگی انسانها
بچه های بسیاری از جانوران بازی ميکنند و هرچه به رده های تکامل یافته تر جانوران مانند پستانداران نزدیک ميشویم بازی آنها بیشتر ميشود. بچه انسان در سراسر زندگی بازی کردن را دوست دارند. کودک نوپا سعی دارد همه چیز را لمس کند. تا دو سالگی بازی های کودکان بیشتر حسی و حرکتی است. تاب خوردن ، پرتاب کردن، بلند کردن و ...
در مرحله ی بعد تخیل و تجسم به بازی کودکان راه ميیابد به این صورت که کودک مثلاً در تخیل خود چوب را به جای اسب و عروسک را به جای بچه ميگذارد. پس از مدتی کودک توجه به همبازی پیدا ميکند و بعد کم کم بازی های تقلیدی پیدا ميکند و بازی های او ارادی و هدفدار ميشود کودک رفتار بزرگسالان را تقلید مي کند مثل لباس، کفش پاشنه بلند و ... و کم کم صدا و حرکات بزرگسالان موضوع بازی کودکان ميشود.
گرایش های بازی گونه تا پایان عمر در انسان باقی ميماند و به صورت های مختلف نمایان ميشود. رایج ترین آنها عبارتند از: شرکت در مسابقه های ورزشی و یا حتی تماشای آن ها، انتخاب سرگرمی هایی مانند نقاشی، کاردستی، لطیفه گویی، آوازخواندن، شعر، داستان، تماشای فیلم، نمایشنامه و ... همه صورت هایی از گرایش بازمانده به بازی در انسان است.
پذیرش خطر و کسب تجربه از راه بازی
کودک به وسیله این مهارت پیدا ميکند که با نادیده گرفتن ترس از دیگران، موقعیتها، علایق، نظرات و احساسات خود را شجاعانه بیان کند. پذیرش خطر به این معنا با پذیرا بودن تجربه نسبت مستقیمی دارد. زیرا گاهی کسب تجربه های جدید و رویارویی با آنها مستلزم شهامت و جسارت برای ورود به آنها ميباشد.
برای پرورش خطر و کسب تجربه بهتر است به فکر تدارک بازی گروه های چند نفره (هر گروه سه نفر) یا تنها یک گروه که اعضا در آن شرکت کنند در نظر گرفت موضوع بازی باید بتواند چنین حالتهایی را در کودکان تقویت نماید:
قدرت جسارت و ابراز وجود.
میل به ریسک کردن.
میل به تجربه موقعیتها و شرایط.
بازی های زیادی را ميتوان برای این فعالیت در نظر گرفت:
هر نوع بازی ورزشی غیر معمول.
هر نوع بازی فکری غیر معمول.
هر نوع ساختن های غیر معمول.
انواع بازی ها:
1- بازی های جسمی
از قدیمی ترین نوع بازی هاست، به ابزار مخصوص نیازمنداست، هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام ميشود، برای مصرف انرژي اضافی بدن و نجات یافتن از خستگی و کسالت بسیار مفید است. رفتارهای ناآرام و پرخاشگری توأم با عصبانیت کودک را کاهش ميدهد.
2- بازی های تقلیدی:
کودک به تقلید نقش هایی ميپردازد که آنها را باور کرده است. معمولاً بهترین شخصیتها برای شروع ایفای نقش، والدین، برادران، خواهران و دوستان هستند. کودک از ایفای نقش آنان لذت برده و تجربه کسب ميکند.
3- بازی های نمایشی:
کودک در تقلید از بزرگترها از لباس و وسایل مخصوص آنها نیز استفاده ميکند.
4- بازی های نمادی:
زمانی که کودک دستیابی به ابزار و وسایل مورد نیاز خود را غیر ممکن ميبیند، نیازها و آرزوهای خود را با استفاده از وسایل نمادین و از طریق بازی بیان ميکند.
بازی های آموزشی:
مهمترین وسیله ی آموزش کودک، استفاده از وسایل بازی مناسب است، بازی های آموزشی موجب تقویت حواس و رشد قوای ذهنی و اجتماعی کودک ميشوند، به شرط آن که سعی کنیم کنترل اصلی بازی در اختیار کودک باشد و جهت و مسیر آن را او تعیین کند.
بازی های خلاقیتی:
کودک از طریق به وجود آوردن چیزی، عقاید و احساساتش را اظهار ميکند، مانند نقاشی، موسیقی، خمیر بازی، شن بازی و یا استفاده از لغات که او را قادر ميسازد تا در آینده داستان، شعر و نمایشنامه بنویسد.
انواع بازی از دیدگاه پیاژه
بر اساس نظریه پیاژه سه دسته اصلی بازیها عبارتند از:
بازیهای تمرینی: معنای کلی این بازیها همان play در زبان انگلیسی است که با game متفاوت است. بازیهای تمرینی یا همان play به معنای فعالیتی لذت بخش همراه با مهارتهای بدنی است.
بازیهای سمبولیک (نمادی): آن دسته از بازیهایی هستند که کودک، خود آن را درست کرده، به تنهایی بازی ميکند و معمولاً در این گونه بازیها مقدار زیادی تلقید و وانمود سازی وجود دارد.
بازیهای دارای قواعد و مقررات: این بازیها، بازیهای اجتماعی هستند که قواعد و مقررات دارندو توسط گروه تحمیل ميشوند. نقض مقررات در این بازیها محکوم است.
فواید بازی
اکثر اولیاء و مربیان بازی را نوعی اتلاف وقت برای کودک به حساب ميآورند و ميخواهند که کودک هر چه زودتر از بازی دست کشیده، به کارهای جدی تر و مهمتری بپردازد.
کودک عاشق بازی است و شاید شدیدترین محرومیت او، آن باشد که از بازی محروم شود. بازی در عین اینکه وسیلۀ سرگرمی کودک است جنبۀ آموزندگي و سازندگی نیز دارد.
اگر بازی خوب و اندیشیده طرح شده باشد به کودک فرصت ميدهد تا به تقویت جنبههای جسمی ذهنی، روانی و عاطفی خود بپردازد و اصول اخلاقی و اجتماعی را به خوبی فراگیرد.
پیامبر اکرم (ص) ميفرمایند: «دع ابنک یلعب سبع سنین» ایشان ميفرمایند:
بگذارید کودک هفت سال اول بازی کند و هرگز کودک را از بازی منع نمی نمودند.
بازی موجب رشد جسمی کودک ميشود همچنین عضلات را نیرومند و استخوانها را محکم ميکند.
بازی باعث افزایش مهارت در حواس لامسه و بینایی کودک ميشود.
بازی حس کنجکاوی کودک را بر ميانگیزاند و قدرت ابتکار او را تحریک ميکند.
بازی موجب تعدیل تمایلات عاطفی کودک ميگردد.
بازی کودک را در برابر مشکلات مقاوم ميکند و به او اعتماد به نفس ميبخشد.
از آنجا که کودکان از طریق تجربه فعال، به بهترین وجه یاد ميگیرند، بازی و فعالیت شرایط کسب تجارب دست اول را برای کودکان فراهم مينماید تا کودک با محیط تعامل پیدا کرده، به آزمایش بپردازد و مفاهیم صحیح و روشنی را به دست آورد.
بازی برنامه ای متعادل، فرایند محور را فراهم ميآورد که همه ی اهداف رشدی را تحقق ميبخشد.
نقش بازی در یادگیری
بازی فعالیتی غیر جدی است که مختص به یک دوره از زندگی نمی باشد. بازی برای سنین مختلف ممکن است معنی و مفهوم خاصی داشته باشد. آلپورت درباره ی بازي ميگوید:
فرد سالم کسی است که بتواند فعالانه کار کند، بازی کند و دوست بدارد.
کودک در بازی با محیط ارتباط برقرار ميکند و دنیای اجتماعی اش گسترش ميیابد، همکاری و همیاری با کودکان دیگر زمینه ی مشارکت را در او بوجود خواهند آورد.
بازی به کودک ميآموزد که برای رسیدن به هدف چگونه باید نقشه بکشد. به چه صورت راحی کندو چگونه از عهدۀ حل مشکل برآید.
بازی نشان دهندۀ افکار، تمایلات و عواطف کودک است. به همین دلیل مربیان ميتوانند کودک را هنگام بازی، دقیق تر بشناسند.
مفهوم راهنمایی
راهنمایی عبارت است از کمک به فرد در شناختن خود و مشکلات خود.
به عبارت دیگر راهنمایی کمک به فرد در حل مشکلات خود و ایجاد رابطۀ اساسی با دیگران است. همچنین ميتوان گفت: راهنمایی وسیله کمک به فرد در زمینه های مختلف زندگی است.
رسول اکرم (ص) ميفرماید: اگر کسی طفل خردسال داشت باید یا او در جنبشهای کودکانه و حالتهای بچه گانه اش همکاری و هماهنگی کند.
بر اساس روایات معتبر، حضرت پیامبر (ص) با فرزندان و کودکان همبازی ميشدند و در جنبشهای بچه گانه شرکت ميکردند و هیچگاه مقام و موقعیت رسالت آن حضرت مانع از تائید و تشویق از این همکاری ضروری با کودکان نمی گردید.
وظایف مربیان و والدین اقتضا ميکند که به عنوان راهنما با کودک همراه شده، ضمن شرکت در فعالیتها و جنب و جوشهای جسمی در قالب بازی به راهنمایی او پرداخته، اهداف تربیتی خود را در این راستا به تحقق برسانند.
خلاقیت کودک
آنچه کودک انجام ميدهد و یا ميگوید ميتواند خلاقیت به حساب آید در صورتی که دو ضابطۀ زیر را تأمین نماید:
اول آنکه اساسا باید با کارهایی که کودک قبلا انجام داده یا تمام چیزهایی که قبلا دیده و شنیده است متفاوت باشد.
دوم آنکه فقط نباید متفاوت باشد بلکه باید صحیح بوده و در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و به طریقی برای کودک جذابیت داشته و معنی دار باشد.
خلاقیت بی نهایت است، دست دادن به آینده است و بلوغ. مغزخلاقی است که خود را با آنچه در پیش است وفق دهد.
از عوامل موثر در خلاقیت ميتوان به والدین و مربیانی اشاره نمود که هر روز با کودکان در ارتباط هستند و هر روز ساعاتی را در آموزش و تربیت کودکان سپری مينما یند.
از دیگر عوامل موثر در خلاقیت محیط اجتماعی، مدرسه، معلمان و تمام افرادی است که کودک با آنها سرو کار دارد.
رابطه بازی با خلاقیت
بازی عمده ترین شکل فعالیت کودک و مناسب ترین آن برای بروز رشد استعداد ایجادگری و خلاقیت او به شمار ميرود. بازی در کودک تحویل به وجود ميآورد.
بازی نقش مهمی در پرورش، رشد آفرینندگی و خلاقیت کودک داراست. کوشش و فعالیت، به وجود آورنده خلاقیت و ایجادگری است و فعالیتهای گوناگون کودک نیز در صورت وجود شرایط لازم، نخستین جوانه های خلاقیت، ایجادگری و آفرینندگی را پدیدار ميکنند.
آغاز رشد آفرینندگی، ایجادگری و خلاقیت کودکان در سنین آمادگی پیش از دبستان است. در این سن، خصلت فعالیت کودک نسبت به دوران خردسالی، تغییر ميیابد و روابط جدیدی میان تفکر و عمل پدید ميآید. در کودکان شش و هفت ساله معمولا فکر و ایده به شکل انتخاب موضوع برای بازیها، نقاشیها و تعریف قصهها تظاهر ميکند.
کودک دو ، سه ساله هنگام نقاشی کردن هدف معینی ندارد. بعدها در او تمایل به ساختن ماشین یا ترسیم خانه به وجود ميآید. اما بعدا یعنی در سنین آمادگی به تدریج اعمالش تابع نقشه و هدف ميگردد. در ابتدا، نقشه کودکان چندین استوار نیست و تحت تاثیرات اتفاقی تغییر پیدا ميکند.
در بازیهای ابتکاری، کودک ضمن تقلید از بزرگسالان، خاطرهها و تجارب شخصی خود را نیز به آن ميافزاید و تصورات خود را با داستانها و کتابها و فیلمها و سایر معلومات کسب شده ترکیب ميکند. خلاقیت، ایجادگری و آفرینندگی از پیروی و تقلید آغاز ميشود. مربی یا والدین باید از میل کودک به پیروی و تقلید استفاده کنند و با تمرین و تکرار، در وی مهارت به وجود آورند. مهارت روح استقلال و اتکایی به نفس را در کودک تقویت ميکند و تفکر انتقادی را در او رشد ميدهد.
بنابراین آموزش نقش بزرگی در فعالیت ثمربخش و ایجادگرانه و خلاقیت کودک ایفا ميکند. تفکر خلاق در کودک به ویژه در بازیهای ابتکاری پدیدار گشته و رشد ميکند. محرک اولیه برای بازی کودک دو یا سه ساله ای که هنور دامنه تصوراتش گسترش نیافته است، ميتواند اسباب بازی و بازیچه های مختلف و همچنین تقلید از کودکان دیگر باشد.
هدف و مقصد ضمن بازی به وجود ميآید و تحت تأثیراتی تغییر ميکند.
در بازیهای جمعی این ضرورات به وجود ميآید که هدف بازی به روشنی معلوم باشد و نقشها نیز با هم هماهنگ باشند. اما برای کودکان خردسال که اغلب یکدیگر را درک نمی کنند و اکثرا نمی توانند با هم هماهنگی داشته باشند، این کار بسیار دشوار است.
پیدایش بازیهای طولانی گویای مرحله تازه و عالی تر رشد خلاقیت کودکان در بازی است. ضمنا کودکانی که چند بار در یک نقش باقی ميمانند، عمیق تر به هدف چهرهای که ارائه ميکنند، پی ميبرند.
رشد اندیشه خلاق در کودکان آنجا قابل مشاهده است که بازیهای خود را با خاطرهها و تجربه های تازه ترکیب ميکنند.
اغلب کودکان ضمن بازی احساساتی از خود نمایان ميسازند که در زندگی، تکرار آن بر ایشان غیر ممکن است. تجربۀ بسیاری از کودکستانها درستی این فکر را که بازی در تربیت و احساسات کودک تأثیر فراوان دارد را به اثبات رسانده است. کودک میان بازی و واقعیت فرق ميگذارد. اما با وجود این احساسات، تشویشها و اضطرابهای کودک ضمن بازی همیشه حقیقی هستند. با تکامل و پیچیده تر شدن نقشه بازی، احساسات کودک ژرف تر و قابل فهم تر ميگردد. بازی هم خواسته های کودک را آشکار ميسازد و هم احساساتش را پرورش ميدهد.
«ای.م.سه چه نف» دانشمند برجسته و روانشناس در رشته تعلیم و تربیت کودک به اثبات رسانیده است که حال و احوالی که هنگام بازی در کودک ایجاد ميگردد، اثری عمیق در ذهن وی باقی ميگذارد. تکرار بسیار اعمال و رفتار بزرگسالان و تقلید خصایل اخلاقی آنان در پیدایش چنین خصایلی در کودک تأثیر ميگذارد.
خلاقیت کودکان همچنین در تجسس و انتخاب وسایل برای بازی آشکار ميگردد. کودک با کمک وسایل و ابزاری از قبیل کلمات، حرکات و ژست ها، اسباب بازیهای گوناگون و غیره نقشه بازی خود را اجرا ميکند. میان سخن و بازی، رابطه دو جانبه وجود دارد، از طرفی سخن ضمن بازی تکامل پیدا ميکند و فعال ميشود، و از طرف دیگر، بازی تحت تأثیر تکامل سخن خود نیز تکامل ميیابد. کودک به منظور عملی ساختن نقشه و اندیشه خود به اسباب بازی نیاز دارد.
به علاوه هرگاه بازيچههاي لازم در دسترس او نباشد، ميتواند به جای آنها از چیزهای دیگری استفاده و همان شیء دلخواه را در خیال خود مجسم کند.
این قابلیت ویژۀ کودکان خردسال است. آنان ميتوانند کیفیتی را در چیزی تصور کنند که در آن وجود ندارد. اما در سنین بالاتر، این علاقه که بازیچه به واقعیت شبیهتر باشند در کودک پیدا ميشود و به همین دلیل است که خود به ساختن اشیاء و بازیچۀ لازم ميپردازند.
توصیه هایی برای والدین و مربیان:
به بازی کودکان اهمیت دهیم، زیرا زندگی آنها در بازی، شکل واقعی به خود ميگیرد.
تلاش کنیم تا بازی های کودکان متناسب با فرهنگ و ارزش های خانواده باشد.
با دقت در تفکرات خلاق و پویایی کودکان در حال بازی ميتوانیم با چگونگی شخصیت آنها بیشتر آشنا شویم.
در بازی کودکان دخالت نکنیم اما راهنما و کمک کننده ی خوبی باشیم.
با همبازی شدن با کودکان راه دوستیها را باز کنیم.
کاری کنیم که بازی به صورت تجربه ای لذت بخش در ذهن کودک باقی بماند.
برای متوقف کردن بازی از امر و نهی استفاده نکنیم.
با توجه به روحیه ی کنجکاو کودک، به گونه ای او را راهنمایی کنیم که به تفکر مثبت و اندیشه ی خلاق و سازنده دست یابد.
مراقب باشیم که محیط بازی موجب آسیب جسمی، فکری و یا روانی نشود.
در انتخاب نوع بازی، به سن، جنس و توانایی های فرزندمان توجه کنیم.
نوع و مدت زمان بازی فرزندمان را طوری کنترل کنیم که از فشارهای هیجانی و روحی بیش از حد دور باشد (به ویژه بازی های رایانه ای)
برای انتخاب الگوهای صحیح، زمینه مناسبی را برای بازی های تقلیدی کودکان فراهم نماییم.
از محدود کردن کودک در هنگام بازی بپرهیزیم.
وسایل بازی را مناسب سن و رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کنیم.
در محیط های بازی گروهی مثل زمین بازی کودکان در پارک ها، اجازه دهیم بچهها با هم دوست شوندو بازی کنند، از وارد شدن به محیط بازی کودکان بپرهیزیم.
کودکان باید به مجموعه ا ی از بازی های جسمی، اجتماعی عاطفی و ذهنی بپردازند. هنگامی که فقط یکی از بازیها را انجام ميدهند مثلا بازی های رایانه ای از رشد اجتماعی ،جسمی و عاطفی محروم شده و احتمال بروز عصبانیت و پرخاشگری در آنها افزایش ميیابد.
اسباب بازی گران قیمت ممکن است وسیله ی بازی مفيدي نباشد. هنگام خرید توجه داشته باشیم که اسباب بازی باید بتواند قدرت خلاقیت و سازندگی فرزندمان را رشد دهد. وسایل بازی جور کردنی، پازل ها، خمیر بازی، گل رس و ... اسباب بازی مناسبی به شمار ميروند.
نتیجه گیری
در هر گونه بازی با استفاده از اصول تعلیم و تربیت ميتوان ضمن بازیها و به ویژه بازیهای ابتکاری، خلاقیت را در کودکان پرورش داد و در آینده انسانهایی خلاق در فکر و عمل پرورش داد.
تربیت، آموزش، هدایت، رهنمود، پرورش و بسیاری از این عناوین که در حوزۀ تعلیم و تربیت مطرح ميشود از عناوینی هستند برای باز کردن پنجره ای به سوی آینده کودک.
هدف عمدۀ هر آموزش و انگیزۀ هر مربی و والدی پرورش و تعالی بخشیدن کودک و ترقی دادن او به وضع انسانی و متعالی است.
منظور از هر آموزشی همراهی است یعنی باید برای کودک بهترین شرایط رشد را فراهم کرد و حتی الامکان فعالیتهایی را که برای رشد لازم است به او تمرین داد این نوع تربیت تا حدی خلاق ميباشد.
البته در رابطه با تربیت خلاق رشد بدن و قدرت فعلیت و همچنین محیط و قدرت سازنده ای که در عضویت اجتماعی کودک به کار ميافتد در پرورش و تعالی وی مؤثر است.
کودک ميتواند با استفاده از تمام سرمایه های ارثی و تجارب بسیاری که در قالب بازی و از طریق خود، محیط و اطرافیان به او ارزانی ميگردد به جهت آنکه از این جهش پشتیبانی کامل صورت گیرد ميتواند روح خلاقیت را در خود پرورش داده و سرمایه ای برای آینده خویش کسب نماید.
پیشنهادات
در بازی باید به فضای بازی توجه شود یعنی مشخصات فضای بازی رغبت، تخیل و تفکر را طوری برای کودک فراهم کند که او برای رسیدن به زندگی سرشار (عدم احساس زمان) مورد مساعدت قرار گیرد.
کودکان باید در انتخاب بازی آزاد باشند. مربی و والدین بازی را برای بچهها انتخاب نکنند و به او القاء ننمایند در این رابطه بهتر است طوری عمل شود که گرایش کودک در انتخاب با زی حفظ شود.
تا جایی که بازی کودک موجب به هم ریختن برنامه های زندگی نشود یا لطمهای به بار نیاورد و مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکند نباید از آن، جلوگیری شود.
داخل کردن کودکان فکور و متفکر به عنوان همبازی، خود به خود زمینه فکری بازی را گسترش ميدهد و موجب نزدیکی کودک به بازی خلاق ميگردد.
مربیان و والدین باید به بازی به عنوان یک تمایل طبیعی بنگرند یعنی بازیکردن کودک را نشانۀ طبیعی بودن او و بازی نکردن او را نشانه ای از غیر طبیعی بودن وی تلقی کنند.
بازی، به عنوان وسیله ای برای تجربه اندوزی و مهارت آموزی ميباشد. کودک در نتیجه بازی هم تجربه ميآموزد و هم مهارت. بازی باعث پرورش حواس کودک ميشود و تربیت حواس یکی از راه های تربیت هوش و حافظه است.
والدین و مربیان باید نظارت داشته باشند آیا کودک تحرک کافی را از نظر جسمانی و روانی دارد و یا خیر و به ایجاد زمینه تحرک او بپردازند.
اقدام به انتخاب همبازی مينماید تا امکان اصلاح گرایشهای کودک در انتخاب همبازی از سوی والدین مقدور گردد.
رعایت آزادی و کنترل در بازی باید وجود داشته باشد این دو لفظ متضاد یکدیگر نمی باشند چرا که با کنترل غیر مستقیم و با تفکر دربارۀ شیوۀ کنترل، مربیان در کنار کودک قرار گرفته و در چهارچوب تفاهم و قانون او را از آزادی برخوردار ميکنند.
کودک را نه از طریق زبان بلکه از طریق قرار و قانون از انجام کارها منع نمود و با وضع نمودن قوانینی در هنگام بازی او را به احترام نهادن به قوانین و ضوابط پای بند نمود.
در بازی نباید کودک دائم مورد امر و نهی قرار گیرد.
در هر گونه بازی در محیط بایدفرصت کسب مهارتهای زیر به کودک داده شود.
توان و جرأت درست اندیشی.
توان و جرأت دانستن.
توان تشخیص و ارزشیابی حق و باطل در پندار و گفتار و کردار.
توان استنباط از شنیدهها و خوانده ها.
توان استدلال منطقی.
توان پذیرش مسئولیت.
توان اظهار نظر و بیان آنچه به اصطلاح در ذهن یا در دل دارد.
توان زیستن و همکاری کردن با دیگران.
توان کنترل شخصی یا خودداری در مواقع لزوم.
توان دوست داشتن معقول و بدون شرط خود و دیگران.
توان استفاده درست یا معقول از آزادی.
چکیده
آن چه انسان را از سایر موجودات متمایز ميکند، تاثیر پذیری او از تعلیم و تربیت است.
انسان در سایه ی تربیتی صحیح تکامل ميیابد و تا مرحله ای پیش ميرود که ميتوان او را انسان کامل نامید. کودکان نیروهای بالقوه ای هستند که به راحتی نقش ميپذیرند.
پیامبر اکرم (ص) در این مورد ميفرمایند:
محفوظات طفل نورس مانند نقشی است که بر سنگ رقم ميزنند.
یکی از عمده ترین هدف هایی که در تربیت مورد توجه ميباشد، پرورش روحیه ی خود باوری، اعتماد به نفس ، ابداع و تفکر خلاق ميباشد. برای خلاقیت تعاریف متعددی ارائه شده است. گاینه خلاقیت را نوعی حل مسئله ميداند.
سانتروک (2004) آفرینندگی را به این صورت تعریف نموده است: توانایی اندیشیدن درباره امور به راه های تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل های منحصر به فرد برای مسائل.
هاير خلاقیت را توانایی حل مسائلی ميداند که فرد قبلاً آنها را نیاموخته است.
گیلفورد نخستین کسی بود که مبحث تفکر واگرا را در روانشناسی آفرینندگی مطرح کرد. در نظریه ی گیلفورد تفکر واگرا از چند عامل مختلف تهیه شده که عبارتند از:
سیالی (روانی): تولید تعدادی اندیشه در یک زمان معین
انعطاف پذیری (نرمش): تولید اندیشهها و راه حل های متنوع و غیر معمول برای یک مسئله.
تازگی (اصالت): استفاده از راه حل های منحصر به فرد و نو.
گسترش (بسط): تولید جزئیات و تعیین کاربردها
ترکیب: کنار هم قرار دادن اندیشه های ناهم خوان.
تحلیل: شکستن ساختارهای نمادین به عناصر تشکیل دهنده.
سازمان دادن: تغییر شکل دادن طرح ها، کارکردها و موارد استفادهها .
پیچیدگی: توانایی برخورد کردن با تعدادی اندیشه ی مختلف و مرتبط به طور همزمان.
موانع خلاقیت عبارتند از:
موانع درونی
عادت: اگر فرد در حل مسائل روشی را انتخاب کند که فقط در یک قالب خاصی قرار گیرد. کم کم به انجام عمل طبق الگو عادت کرده و بدون تفکر و تعمق به حل مسائل ميپردازد.
ترس از عدم موفقیت: نگرانی از اینکه به موفقیت نرسد و شکست بخورد.
عدم انعطاف پذیری: تعصبها ، پیش داوریها مانع انعطاف پذیری است و انسان را دچار محدودیت فکری ميکند.
رابطه ی بازی با خلاقیت
بازی عمده ترین شکل فعالیت کودک وزمینه ساز بروز توانایی ایجادگری و خلاقیت کودک است.
کوشش و فعالیت به وجود آورنده ی خلاقیت و ایجادگری است. کودک دوساله هنگام نقاشی کردن هدف معینی ندارد، بعدها در او تمایل به ساختن ماشین یا ترسیم خانه به وجود ميآید. در سنین آمادگی به تدریج اعمال کودک نابغ نقشه و هدف ميگردد. در بازی های ابتکاری، کودک ضمن تلقلید از بزرگسالان خاطرهها و تجارت شخصی خود را به آن ميافزاید و تصورات خود را با داستانها و کتابها و ... ترکیب ميکند. خلاقیت از پیروی و تقلید آغاز ميشود و با تمرین و تکرار، در روی مهارت بوجود ميآورد. مهارت روح استقلال ، اتکا به نفس را در کودک تقویت ميکند و تفکر انتقادی در او رشد ميیابد. اغلب کودکان ضمن بازی احساساتی از خود نمایان ميسازند که در زندگی تکرار آن برایشان غیر ممکن است بازی هم خواسته های کودک را آشکار ميسازد و هم احساساتش را پرورش ميدهد خلاقیت کودک همچنین در تجسس و انتخاب وسایل برای بازی آشکار ميشود. سخن گفتن ضمن بازی تکامل ميیابد.
توصیه هایی برای پرورش خلاقیت در بازی کودکان
به بازی کودکان اهمیت دهیم
با دقت در تفکرات خلاق و پویایی کواکان در حال بازی ميتوانیم با شخصیت کودک بیشتر آشنا شویم
در بازی کودکان دخالت نکنیم اما راهنما و کمک کننده ی خوبی باشیم.
با همبازی شدن با کودکان راه دوستی را باز کنیم.
برای متوقف کردن بازی از امرو نهی استفاده نکنیم
وسایل بازی را مناسب سن و رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کنیم
کوکان باید به مجموعه ای از بازی های جسمی، اجتماعی، عاطفی و ذهنی بپردازند. هنگامی که فقط یکی از بازیها را انجام ميدهند مثل بازی رایانه ای از رشد اجتماعی، جسمی عاطفی محروم شده و احتمال بروز پرخاشگری در آنها افزایش ميیابد.
اسباب بازی گران ممکن است وسیله ی مفیدی نباشد. هنگام خرید توجه کنیم که اسباب بازی باید بتواند قدرت خلاقیت و سازندگی را در کودک رشد دهد.
داخل کردن کودکان فکور و متفکر به عنوان هم بازی خود به خود زمینه ی فکری بازی در گسترش ميدهد.
کودکان در انتخاب بازی آزاد باشند.
عدم اعتماد به نفس: بعضی افراد توانایی و استعداد بالایی دارند اما جرأت و شهامت ندارند. عدم اعتماد به نفس مانع خلاقیت است.
دوری از موقعیت های مبهم: در بسیاری موارد انسان ز موقعیت های پیچیده و مبهم دوری ميکند و به دنبال روشها و راه حل های مطمئن و بدون دردسر ميگردند.
موانع بیرونی
آداب و رسوم: در بسیاری از موارد آداب و رسوم افراد را مجبور ميسازد که طبق ا لگوهای خاصی رفتار نمایند.
همرنگی (conformity) در برخی موارد افراد از اینکه متفاوت باشند هراس دارند و رأی و عقیده ی خود را مطابق دیگران مينمایند.
قوانین ومقررات: اگرچه وجود قوانین برای نظم در جامعه لازم است اما بعضی مواقع عدم انعطاف در قوانین مانع رشد تفکر خلاق است.
شغل: فعالیت های یک نواخت، بدون تعمق مانع از خلاقیت ميگردد.
نگرانی از عدم استقبال اجتماعی: امور خلاق جنبه ی نوآوری دارد و تازه و جدید ميباشد، ممکن است در ابتدا مورد توجه اجتماع قرار نگیرد.
تعریف بازی
جان دیویی ميگوید: بازی فعالیتی است طبیعی که خود به خود و آزادانه انجام ميپذیرد و در آن قصد حصول نتیجه نیست. کودک به وسیله ی بازی تمایل پیدا ميکند که به کسب تجربه از محیط بپردازد و به قدرت ابراز وجود و جسارت ميرسد.
انواع بازیها از دیدگاه پیاژه عبارتند از:
بازیهای تمرینی: که فعالیتهای لذت بخش همراه با مهارتهای بدنی است.
بازیهای سمبولیک (نمادی): بازیهایی که کودک، خود آن را درست کرده و به تنهایی بازی ميکند که معمولا ًدر این گونه بازیها مقدار زیادی تقلید وجود دارد.
بازیهای دارای قواعد و مقررات: بازی های اجتماعی هستند که قواعد و مقررات دارند و گروهی هستند.
فواید بازی
1- تعدیل تمایلات عاطفی. 2- افزایش مهارت در حواس. 3-رشد جسمی. 4- افزایش اعتماد به نفس و مقاومت در برابر مشکلات. 5- مناسب ترین شکل بر از ایجاد گری و خلاقیت. 6- دستیابی به تجارب دست اول. 7- بروز تمایلات و ویژگی های شخصیتی.
فهرست منابع و مآخذ
کاکیا، علی ، نگرشی نو بر خلاقیت، انتشارات عابد، 1383.
قاسم زاده، حسن، آموزش کاربردی خلاقیت و حل خلاق مسایل، انتشارات قصیده سرا، 1380.
آمایلی، ترزا، شکوفایی خلاقیت، ترجمه ی دکتر حسن قاسم زاده و پروین عظیمی، انتشارات دنیای نو.
فصل نامه خلاقیت و نوآوری، شماره 8 و 9، پاییز و زمستان 83.
دوی تیتر، ژانت، فرزندان خوب تربیت کنیم ترجمه ی مهدی قراچه داغی، نشر اوحدی، 1375.
دلشاد، مصطفی ، سیری در تربیت اسلامی، انتشارات ذکر، 1376.
ریاحی، ابوالقاسم، نقش بازی در ایجاد خلاقیت و پرورش کودکان، انتشارات پرنیان، 1380.
راس، آلن، روان شناسی شخصیت (نظریهها و مفاهیم) ترجمه سیاوش جمالفر، روان، 1375.
مهجور، سیامک، روان شناسی بازی، شیراز، راهگشا، 1376.
افروز ، غلامعلی ، چکیده ای از روان شناسی تربیتی، انجمن اولیا و مربیان، 1379.
هیلگارد، ارنست، زمینه روان شناسی، ترجمه براهنی و همکاران، تهران، رشد، 1369.
شعبانی، حسن، مهارت های آموزش و پرورش، تهران، سمت، 1374.
بال، ساموئل، انگیزش در آموزش و پرورش، ترجمه علی اصغر مسدد، شیراز، دانشگاه شیراز، 1373.
میرزایی ، علی اکبر، نوآوری و شکوفایی، صالحان، 1387.
آویزی، جان، آموزش و پرورش درجهان نو، ترجمه ی محمد علی فرجاد، رسانه الکترونیک، 1381.
ضیاء نژاد، رضا به سوی قلهها با نوآوری شکوفایی، معصومین، 1378.
www.fekreno.ogr (سایت علوم خلاقیت شناسی، نوآوری)
www.tebyan.net