مبانی نظری هراس اجتماعی وعزت نفس (docx) 22 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 22 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری هراس اجتماعی وعزت نفس
فصل دوم
پيشينه تحقيق4
تعريف هراس6
زمينه تاريخي فوبيك8
تعريف هراس اجتماعي13
موقعيت هاي متداول هراس اجتماعي16
تشخيص هراس اجتماعي17
عوامل موثر در رفتارهاي فوبيك17
درمان فوبي اجتماعي18
درك و فهم افكار نگران و با خود صحبت كردن20
رفتار درماني20
شناخت درماني21
ماهيت عزت نفس21
اهميت عزت نفس22
فرآيندهاي افزايش عزت نفس
تعريف هراس:
زندگي را بي ترس سپري كردن ممكن نيست. همه ما مواقعي را همراه گونه اي ترس از قبيل اولين صحبت در مقابل جمع تجربه كرده ايم ؛ مواقعي مثل امتحان دادن كه اندكي ترس در واقع مفيد هم بوده است، در واقع احتياط ناشي از ترس درباره آب ، خيابان ها و كارهاي خطرناك براي افراد مفيد است.
فوبي نوع خاصي از ترس است. وقتي ترس واپس زده شده به شي خاصي منتقل مي شود ترس حاصله را فويبا (هراس ) مي نامند. بيشتر مردم يك يا چند فوبياي خفيف دارند كه معمولاً از موش ، مار و حشرات و ساير جانواران موذي است. اما در بعضي از افراد اين نوع ترسها چنان شديد است كه قابل تحمل نيست جاهاي بسته يا باز مكانهاي بلند ، حيوانات ، تاريكي و گروه كثيري از موقعيتها و اشياي خاص اين مردم را به وحشت مي اندازد. واكنش ترس آنان به هركدام از اين موارد خاص ، آنچنان شديد است كه اصطلاحاً آن را فوبيا (ترس مرضي) گويند.
شعاري نژاد (1364) ، فوبي عبارت است از ترس مرضي و غير عادي و غير منطقي كه شخص خود به غير منطقي بودن آن متوجه است لكن ، نمي تواند خود را از شر آن خلاص كند ، در پيدايش اين بيماري سه دوره مي توان مشخص كرد:
1-شكست در زندگي و از دست دادن ابتكار.
2-بازگشت به موقعيت هاي رقابت آميز اوليه.
3-جانشين كردن وابستگي به جاي خودنمايي و عرض اندام.
به طور كلي فوبي عبارات است از ترس مبرم ، مفرط و غير منطقي از يك شي فعاليت و يا موقعيت كه ميل جبرآميزي را براي اجتناب از آنها به وجود مي آورد . چنين ترسي را خود شخص بسيار افراطي و غير منطقي تشخيص مي دهد.رفتار اجتنابي با درجاتي از ناتواني همراه است تعريف فوق چهار جز اساسي دارد : فوبي با ابرام و سماجت همراه است ترس از دوباره سوار شدن بر اسب پس از يك بار سقوط فوبي خوانده نموي شد مگر اينكه آنقدر پايا و مبرم باشد كه به ويژگي اساي دوم يعني اجتناب منجر مي شود . اجتناب از يك شي فعاليت يا موقيعيت ترساننده ( در اين مورد ، اسب) ترسهايي كه با رفتار اجتماعي همراه نباشند به فرض اينكه غير واقع بينانه هم باشند ، از بين مي روند . در واقع اين حقيقت خوشايند اساس اكثر روشهاي درماني براي فوبي است .
جز سوم : ترس مورد نظر نه تنها براي ديگران غير منطقي است ، بلكه شخص مبتلا نيز به اين واقعيت واقف است .
جز چهارم : در تفكيك ترسهاي (( طبيعي)) از فوبي ها ، نقش تعيين كننده اي دارد .
ميزان ناتواني حاصل از ترس چقدر است؟اجتناب غير منطقي از اشيا ، فعاليتها و موقعيت ها ، امر شايعي است . اگر تاثير آن روي تطابق زندگي قابل اغماض باشد ، اهميت آن نيز اندك است . بسياري از مردم از حشرات و عنكبوت هاي غير موذي مي ترسند و از آنها اجتناب مي كنند ؛ اما چنين ترسي بر زندگي آنان تاثيري ندارد . معهذا ، وقتي ترس و اجتناب با عملكرد رواني يا تطابق اجتماعي شخص بطور جدي تداخل نمايد ، حالت افراطي پيدا مي كند و لذا ماهيت فوبيك دارد.
زمينه تاريخي فوبي:
لغت فوبي ماخوذ از كلمه يوناي فوبس (Phobos) به معني گريز ، هراس ناگهاني به دليل يا وحشت است.
كلمه فوبيا براي نخستين بار حدود 2000 سال پيش در لغات طبي روم ديده شده است ؛ يعني در زماني كه اصطلاح (( ترس از آب )) براي توصيف علامتي در هاري مورد استفاده قرار گرفت . هرچند اين اصطلاح با مفهوم روانپزشكي آن تا قرن 19 بكار نرفت ، اما ترسها ورفتارهاي فوبي از مدتها پيش در منابع طبي بكار گرفته شده است . (( بقراط)) حداقل در مورد دو بيمار فوبيك شرح داده است . يكي از آنها از شنيدن صداي ني (( دچار هراس )) مي شده و ديگري قادر نبود حتي از كنار كم عمق ترين گودالها عبور كند ؛ در صورتيكه مي توانست داخل خود گودال راه برود.
سه نوع از شايع ترين فوبي ساده را معرفي مي كنيم:
الف- فوبي از حيوانات
اين فوبي ها بيشتر از هر نوع ديگر فوبي مطالعه شده اند. تقريباً هميشه در كودكي و غالباً قبل از هفت سالگي شروع مي شود. قبل از بلوغ معمولاً فروكش مي كنند ، اما بسياري از افراد حتي در سنين پس از بلوغ نيز دچار اين فوبي هستند و گاهي حتي تا لب گور دامن گير آنهاست. ترس از حيوانات به ندرت به عنوان شكايات عمده نيز روانپزشكان نيز مطرح مي شود. ميزان شيوع آنها در جمعيت كلي ، نامعلوم است . اكثر كساني كه از حيوانات مي ترسند ، در واقع نسبت به نوع خاصي از آنها فوبيك هستند ؛ مثل گربه ، سگ ، اسب ، ساير حيوانات اهلي و حيوانات وحشي مثل خفاش.
بسياري از مردم بطور جدي از كرم ، موش ، عنكبوت و مار مي ترسند ، اما اين ترس به آساني كنترل مي شود و اين افراد حتي از احتمال رويارويي با اين حيوانات اجتناب نمي كنند. گاهي فوبي مربوط به خصوصيتي از حيوان مثلاً پرهاي او مي شود. ترس از حشراتي مثل عنكبوت قابل توجه است .
فوبي از حيوانات تقريباً هميشه از دوران كودكي شروع مي شود ، فوبي از حيونات اگر در بزرگسالي شروع شود معمولاً شوم تر است و از وقوع افسردگي (( اساسي)) و يا يك اختلال جدي حكايت مي كند . به عبارت ديگر ، فوبي از حيوانات ، (( سن خطر)) خاص دارد و گر شخص تا 12 سالگي دچار آن نشود احتمالاً ابتلا بعدي به آن كم است.
نكات ديگر در مورد فوبي از حيوان:
1-تا سن بلوغ احتمال ابتلاي دختر و پسر به فوبي از حيوانات برابر است ؛ اما پس از آن دخترها بيشتر از پسرها در معرض ابتلا هستند .
2-برعكس اكثر اختلالات روانپزشكي ، فوبي از حيوانات ، زمينه خانوادگي از نسلي به نسل ديگر را نشان نمي دهد.
3-گاهي ترس از حيوانات با حادثه اي خاص ارتباط پيدا مي كند. پدري كودكان خود را به تماشاي قرق شدن بچه گربه اي فرا مي خواند ، و حداقل يكي از آنها ميل شديد به اجتناب از بچه گربه ها پيدا مي كند .
اكثر فوبي از حيوانات ، مثل اكثر فوبي ها به طور كلي ، ظاهراً با حوادث استرس آميز ارتباطي ندارند.
در شهر ، امكان انتخاب حيوان به عنوان موضوع فوبيك چندان وسيع نيست . اسب ، سگ ، گربه و به ندرت پرندگان ، حيواناتي هستند كه در كودكان فوبيك ايجاد مي كنند ، ترس از حيوانات ريز ( حشرات ) مثل ساس يا پروانه نيز به وفور چشمگيري مشاهده مي گردد. گاهي حيواناتي كه كودك با كتابهاي مصور يا داستانهاي خيالي آنها شناخته است ، موضوع نگراني بي مورد و بي حد كودك مي شود كه خود را به صورت فوبي ظاهر مي سازد . به ندرت مي توان دريافت كه چنين راه غير عادي براي اضطراب چگونه پديد آمده است.
در بين تمام انواع فوبي مبتلايان به فوبي از حيوانات احتملاً بهترين واكنش را و انواع رفتار دركماني خصوصاً (حساسيت زدايي) نشان مي دهد .
ب-فوبي از جاهاي بلند
ترس از جاهاي بلند در واقع ترس از سقوط است كه گاهي كاملاً غير واقع بينانه است گاهي فاصله شخص با زمين كمتر از آن است كه در صورت سقوط احتمالي آسيب ببيند و يا ميزان حفاظت در محيط آنقدر است كه سقوط را غير ممكن مي سازد با وجود اين ترس را با هيچ ميزان از منطق و عقل نيم توان كنار زد.
ريشه آن در يك غريزه بنيادي است مانند ترس از لبه پرتگاه و پس كشيدن از آن .
بعضي از مبتلايان قادر نيستند از يك رديف پلكان كه از اطراف آن فضاي باز ديده مي شود ، پايين بيايند . بعضي ها توانايي نگاه كردن از پنجره طبقه ، دوم به بالاي ساختمان را ندارند ؛ به خصوص اگر پنجره از كف اتاق تا سقف ادامه داشته باشد. برخي قادر نيستند از روي پل ، پياده عبور كنند در حالي كه با اتومبيل هيچ نگراني براي عبور از روي پل ندارند.
ج-فوبي از بيماري
همه ما از بيماري مي ترسيم ؛ هرچند ممكن است بعضي بپذيرند و اين هراس را نشان ندهند . وجود لكه هايي روي پوست و سرفه هاي مكرر شايد مهم نباشد ، اما چگونه مي توان مطمئن شد كه خطري وجود ندارد عده اي از مردم به محض مشاهده نگران مي شوند و منتظر مي مانند تا ناراحتي خود به خود از بين برود و معمولاً هم مي رود . اما عده اي از مردم خود خوري مي كنند و حتي پس از آنكه لكه ها ناپديد شدند و سرفه ها از بين رفتند ، دچار ترس مبرم ، مفرط و غير منطقي مي گردن يعني دچار يك نوع فوبي .
ترس از بيماري با گذشت زمان تغيير مي كند .
سرفه كردن امري عادي است ؛ زماني اين سرفه ها ، (( ترس بيمراي سل )) را بوجود مي آورد و تازماني كه درماني براي اين بيماري پيدا نشد مردم دست از خيال بافي در مورد سل برنداشتند . امروزه فوبي از سرطان در راس فوبي از بيماريهاست و ترس از بيماري قلبي پس از آن ، و همين اندازه اهميت دارد . مبتلايان به (( فوبي از بيماري)) ، از اين پزشك به آن پزشك و از اين آزماييگاه مي روند و مهم نيست كه اولي چقدر اطمينان بدهد و جواب دومي چقدر منفي باشد؛ به هر حال بيمار قانع بشو نيست . مخصوصا بيمار اطمينان دادن زياد از جانب پزشك را هشدار تلقي مي كند.
جالب است بدانيم كه ترس از بيماري اگر هم بيماريايجاد نكند ، علائم آن را بوجود مي آورد.
افراد مبتلا (( فوبي از بيماري )) غالباً دوستان و لستگاني را مي شناسد كه مبتلا به همان بيماري آزاردهنده او بودند.
احتمالا اين دليل است براي انتخاب يك بيماري خاص به عنوان فوبيك توسط بيمار اما ربطي به شدت و دوام آن ندارد .
عده مبتلايان به ((فوبي از بيماري )) در بين مردها بيشتر از زنهاست در عوض زنها هم بيشتر (( خود بيمار انگار)) هستند . (( فوبي از بيماري )) را بايد از (( هزيانها نيز تفكيك نمود .))
هم فوبي و هم هزيان ، هر دو عقايد باطل و ثابتي هستند . معهذا ، به بيمار هزياني باطل بودن عقيده خود را تشخيص نمي دهد . بيمار فوبيك مسخره بودن فكر خود را تشخيص مي دهد اما در هر حال ، وحشت هم سر جاي خودش است .
فوبي هاي ساده علائم منفردي هستند و در افرادي كه از همه لحاظ سالم هستند ظاهر مي گردد.
از لحاظ شيوع حدود 15 تا 30 درصد فوبي هاي ساده اي كه روانپزشكان مي بينند (( فوبي از بيماري )) هستند .
تعريف هراس اجتماعي:
آيا مي دانستيد رايج ترين ترس گزارش شده توسط افراد ترس از صحبت كردن در مجامع عمومي يا صحبت در مقابل يك گروه مي باشد؟ افراد زيادي احساس دلهره د لشوره يا حتي احساسي شبيه به بالا آوردن دارند ، چنانچه مجبور باشند كه در مقابل يك گروه صحبت كنند ، اما بيشتر اوقات ، افراد با انجامك يك سري چيزها از عهده اين مسائل برمي آيند.
داشتن كمي اضطراب قبل از اينكه شما يك سخنراني بزرگ را ارئه دهيد و يا روي صحنه نمايش مدرسه برويد ، شما را براي يك اجراي عالي قوي مي كند . اما ، گهگاهي برخي از افراد تشويش و اضطراب شديدي را در زمان رويارويي در موقعيت هاي خاص اجتماعي احساس مي كنند.
كه نمي توانند آن را كنترل كنند و براي چنين افرادي پاسخگويي ، به يك سوال در كلاس و يا ارائه يك پيشنهاد و يا حتي صحبت در سر ميز نهار ، ممكن است باعث افزايش ناگهاني تشويش و اضطراب شود كه بسيار دردناك است . اين حالت و وضعيت اضطراب ، فوبي (هراس) اجتماعي ناميده مي شود.
هراس اجتماعي و همچنين چيزهايي كه اضطراب اجتماعي ناميده مي شود ، يك ترس جدي و شديد از بودن فرد در يك موقعيت اجتماعي اشاره مي كند. اين ترس آنقدر مسئله جدي مي باشد كه ، برخي از افراد داراي هراس اجتماعي از بودن در يكسري موقعيت ها در هرجا كه ممكن باشد اجتناب خواهند كرد.
با اين حال افراد زيادي از شرمنده در موقعيت هاي اجتماعي خاص مي ترسند و برخي از افراد بطور باور نكردني در مي يابند كه مبارزه كردن با اين خجالت و شرمندگي سخت است.
معمولاً شخص با هراس اجتماعي خطر خجالت را دست بالا گرفته درحاليكه توانايي خودش را بسيار ناچيز مي شمرد.
پشت اين ترس نيز (( ترس از عملكرد)) يعني ترس از اينكه شخص قادر به ايفاي نقش خود نباشد و يا كنترل خود را در مقابل نگاه ديگران از دست بدهد ، وجود دارد. ترس از عملكرد غالباً موجب همان چيزي مي شود كه شخص بيش از همه از وقوع آن مي ترسد.
وقتي شخصي بي نهايت كمرو و يا بسيار ترسوست بطوريكه مثلاً در مكاني همچون مدرسه صرقاً با افراد معيني صحبت مي كند و يا در موقعيت هاي اجتماعي خاصي صحبت نمي كند ، اين شكلي از هراس اجتماعي شناخته شده ، تحت عنوان ميونيسم انتخابي يا گنگي و لالي انتخابي مي باشد. اين اصطلاح به سادگي به صحبت نكردن در موقعيت خاص و معين اشاره مي كند. افراديكه بخاطر هراس اجتماعي يا كمرويي مفرط از اينكه با ديگران صحبت كنند ، احساس تشويش زيادي دارند ؛ اينها در عين حال با افراديكه راحت هستند و آن ها را مي شناسند ، از قبيل والدين يا خواهر و برادر و يا يك دوست خوب در موقعيت هاي خاصي همچون خانه ، مكالماتي كاملاً عادي دارند. اما يكسري منوقعيت هاي ديگر سبب ناراحتي مفرط آنهاست ، و در آن شرايط هرگز قادر نيستند كه خودشان را مطرح كنند يا قادر به صحبت باشند.
د)ترس از لمس شدن
همانطور كه بعضي از مردم از نگاه ديگران مي گريزيند ، برخي نيز از لمس شدن اجتناب مي كنند.
يك پيانيست جاز 23 ساله تحمل نمي كرد كه غير از نامزدش كسي او را لمس كند. او هرگز با گروه هاي سيار كار نمي كرد ، چون لمس شدن داخل اتومبيل يا اتوبوس غير قابل اجتناب بود . سوار آسانسور نمي شد ؛ نه به دليل ترس از فضاي بسته ، بلكه به خاطر ترس از لمس شدن احتمالي . از آلوده يا كثيف شدن ديگران نگراني نداشت؛ او فقط از لمس شدن نفرت داشت.
موقعيت هاي متداول هراس اجتماعي
موقعيت هاي عملكردي:
ترس از سخنراني براي عموم
ترس از ((استفاده از توالت هاي عمومي))
ترس از غذا خوردن در جمع
ترس از استفراغ كردن
ترس از نگاه ديگران به هنگام كار كردن
ترس از عملكرد جنسي
ترس از ازدحام
ترس از گل انداختن صورت
ترس از لمس شدن
موقعيت هاي تعاملي:
صخبت كردن با تلفن
ترس از صحبت با فرد بيگانه
ترس از رفتن به گردهمايي اجتماعي
ترس از تعامل داشتن با جنس مخالف
ترس از ارتباط داشتن با اولياء امور
ترس از پس دادن ناخواسته اقلام به يك فروشگاه
تشخيص هراس اجتماعي
A – ترس بارز و مستمر از يك يا چند موقعيت يا عملكرد اجتماعي كه در آن ها شخص با اشخاص ناآشنا مواجه است يا امكان دارد مورد كنجكاوي آن ها قرار بگيرد شخص بيم دارد به گونه اي رفتار نمايد كه موجبات تحقير و شرمساري فراهم شود.
B _ مواجهه با موقعيت اجتماعي موجد ترس تقريباً هميشه به اضطراب مي انجامد ، كه امكان دارد به شكل حمله هراس وابسته به موقعيت يا زمينه سازي شده با آن موقعيت ، در آيد.
C_شخص متوجه است كه ترس او افراطي و غير منطقي است.
D_ از موقعيت هاي اجتماعي و عملكرد هاي موجب ترس اجتناب مي شود وگرنه شخص دچار اضطراب يا ناراحتي مي شود.
E_ اجتناب انتظار توام با اضطراب يا ناراحتي در موقعيت هاي اجتماعي يا موجد ترس به طور قابل ملاحظه اي با برنامه هاي معمول فرد ، عملكرد شغلي (يا تحصيلي ) ، فعاليت هاي اجتماعي يا ارتباط با ديگران تداخل مي كند ، يا خود را در مورد ابتلا به فوبي ناراحتي شديد احساس مي كند.
عوامل موثر در رفتارهاي فوبي :
1. عوامل بيولوژيك 2. تجربيات زندگي
1. عوامل بيولوژيك :
برخي از ترس ها ذاتي است.ترس از بيگانه ها ، ترس از آنكه خيره به او نگاه كنند و ترس از سقوط در فضا.اين ترسها حتي از يك برنامه بيولوژيك تبعيت مي كنند.
ذاتي لزوماً به معني ارثي نيست. بچه قبل از 9 ماه را در شكم مادر مي گذراند كه مهمترين نه ماه طول عمر اوست. تجارب داخل رحمي قويا در ظاهر و رفتار پس از تولد تاثير مي گذارد.
اگر يكي مبتلا به فوبي است ، ديگري هم تمايل به فوبي نشان مي دهد. اما اين بدان معني نيست كه فوبي ها ارثي هستند.
2-تجربه هاي زندگي
بعضي از مردم ، فوبي خود را رويداد ترساننده واحدي نسبت مي دهند. اين موضوع بيشتر در مورد فوبي هاي ساده مطرح مي شود. شخصي در آسانسور گير مي كند و پس از آن دچار فوبي از آسانسور مي گردد.
به علاوه ، اكثر فوبي ها با حادثه ترساننه واحدي مربوط نيستند.فرهنگ تاثير عميقي روي فوبي ها دارد ؛ در قرن شانزدهم ، مردم دچار فوبي از جادوگران مي شدند. امروزه و در ايالات متحده ، مردم از بيماري قلبي فوبي دارند.
مطالعات مربوط به گذر هراسي نيز نشان مي دهند كه نخستين حمله اضطراب غالباً با اندوه و دلواپسي روي مي دهد ، مثل نارضايتي شغلي ، بحران خانوادگي ، بيماي جسمي شديد و يا وقع مرگ در خانواده رابطه استرس غير اختصاصي با شروع گذر هراسي منجر به ين شده است كه پژوهشگري آن را مصيبت بنامد.
درمان فوبي اجتماعي :
روانپزشكان و روانكاوان طي صد سال گذشته مشغول درمان فوبي ها بوده اند. اما تا اين اواخر قرائن اندكي از موثر بودن درمان ها ديده مي شد. روان درماني سنتي – از فرم ((حمايتي )) گرفته تا روانكاوي – چه بيماران به طور انفرادي درمان مي شدند و چه گروهي ، ظاهرا چندان موثر واقع نمي شد. در يك مطالعه معلوم شد كه بيماران تحت درمان از طريق روانكاوي ، طي 10 تا 15 سال درمان با اين روش ، بهبود نيافته بودند و يا ميزان بهبود آن ها بسيار جزئي بود.
همچنين مطالعات نشان مي دهد كه فوبيك ها در روان دراز مدت ، همكاري بيشتري در مصرف داروهاي آرامبخش نشان مي دهند تا بيماراني كه روان درماني كوتاه مدت ديده اند.
درمان شناسان مي توانند به افرادي كه هراس اجتماعي دارند ، جهت توسعه مهارت هاي سازي كمك كنند ، تا افراد بر دلواپسي و اضطرابشان فائق آيند و اين شامل درك و تنظيم افكار و عقايدي است كه به ايجاد اضطراب و تشويش دامن مي زنند. آموختن و تمرين مهارت هاي اجتماعي و سپس تمرين اين مهارت ها به طور آرام و تدريجي در موقعيت هاي واقعي اطمينان را افزايش مي دهد. يك عنصر يا ركن درمان شامل ، آموختن تكنيك هاي آرامش نظير ، تنفس و تمرين استراحت عضله ، مي باشد. تمرين رفتاري ، در طي مرحله ايفاي نفش درمان شناسان و نوجوانان در موقعيت هاي خاص ممكن است به فوبي موثر باشد.
علاوه بر اين يك شخص ممكن است ، ياد بگيرد كه باخود صحبت كند و صحبت كردني را كه منجر به اضطراب و تشويق مي شود ، اصلاح نمايد . يادگيري جنبه هاي مثبت با خود صحبت كردن موجب پيشرفت اعتماد به نفس مي شود و مهارت هاي سازش را مي سازد. نوجوان ممكن است ، كه توسط درمان شناس راهنمايي شود ، كه چه طور در مورد وضعيت هاي ويژه فكر كند و چطور افكار معيني مخصوصاً افكار نگران را تغيير دهد.
درك و فهم افكار نگران و با خود صحبت كردن:
افكار نگران خصوصيات و ويژگي هاي مخصوصي دارند و اغلب به شكل يك سوال مي باشند. كه اصولاض اين سوالات با چه مي شود اگر ؟ شروع مي شود و اين سوالات به جاي جنبه مقبت بيشتر جنبه منفي دارد. به طور مثال ، افكار نگران شامل اين گونه سوالات مي باشد ، چه مي شود اگر در امتحان رد شوم؟ يا چه مي شود اگر كسي به ميهماني نهار نيايد ؟ افكار نگران بدتر و بدتر مي شوند تا جائيكه شخص از اين افكار نگران فقط چيزهاي بد و حتي بدترين نتيجه و پيشامد ممكن را دارد.
معمولا صحبت كردن با خود نگراني بدتر مي كند و همواره از موقعيت هايي كه فرد از آن مي ترسد ، حمايت كرده و در طي صحبت كردن با خود همواره جملاتي همچون ؛ آن خيلي ترسناك است و نيز من قادر نيستم كه از عهده آن برايم ، وجود دارد.
روان شناسان ، مي توانند به افراد كمك كنند كه افكار نگران را تشخيص داده و بررسي كنند.
براي بعضي افراد تفكر و ذهن ورزي مي تواند يك روش سودمند در درمان هراس اجتماعي باشد.
رفتار درماني:
رفتار درماني انواع بسياري دارد كه هدف همه آن ها مشترك است ؛ كاستن اضطراب از طريق رويارويي با موقعيت فوبيك ، فرق آن ها فقط در چگونگي انجام اين كار است.
شناخت درماني:
در شاخه اي از رفتار درماني موسوم به (( شناخت درماني )) اعتقاد بر اين است كه افكار ، احساسات را بوجود مي اورند و احساسات ، افكار را ((شناخت واژه اي تفنني براي فكر است)). ((شناخت درمانگران)) به بيماران خود مي آموزند كه افكار مثبت را جانشين افكار منفي سازند.
نخستين مشكل در آموزش ((بيان به نفس)) آموختن اين نكته به بيمار است كه احتمال جايگزيني ارادي افكار ناراحت كننده را با افكار آرامش بخش بپذيرد. از يك نظر ، مقاومت در مقابل اين عقيده ، بازيتان زمانهاست . مردم مرتباً مي شوندكه قرباني هستند ، قرباني اقتصاد ، طرز تربيت ، هورمونها و نظاير آن ها و بالاخره هم آنها را باور مي كنند.
در چنين مطالعه نشان داده شده است كه ((شناخت درماني )) حداقل بهبود ملايمي در خلق افسرده و سازگاري اجتماعي بوجود مي آورد ، يعني ممكن است بطور كامل قرباني هورمونها و محيط نباشيم.
ماهيت عزت نفس
هر فردي در خويشتن شناسي نسبت به خود احساسي پيدا مي كند كه به آن احساس ارزشمندي يا اعتماد به نفس گويند؛ اگر اين نياز بيش از حد ارضاء شود به فرد احساس قدرت و موفقيت مطلق را بدون هيچ شكستي بدهد ، او در موقعيت هاي زندگي و در فراز و نشيب هاي آن دچار ضعف ، افسردگي و ...مي شود . احساس ارزشمندي (عزت نفس) درجه تقويت و تاييد و پذيرش و ارزشمندي است كه شخص نسبت به خويشتن احساس مي كند؛ اين احساس ممكن است در مقايسه با ديگران و يا مستقل از آن ها باشد.
روانشناسان از عزت نفس تعاريف متفاوتي ارائه كرده اند كه به ذكر چند نمونه آن مي پردازيم:
بالبي (1973) عزت نفس را قمستي از شخصيت مي داند ، و اهميت كسب امنيت در دوران كودكي را نيز به عنوان اصلي كلي و پايه اي براي دروني كردن اعتماد به خود متذكر مي شود.
راجرز(1960)، در تعريف عزت نفس مي گويد: عزت نفس عبارتست ارزيابي مداوم شخص نسبت به ارزشمندي خويشتن خود عزت نفس نوعي قضاوت نسبت به ارزشمندي وجودي است. اين صفت در انسان حالت عمومي دارد ، و محدود و زودگذر نيست.
عليپور ، عزت نفس عبارتست از احساس ارزشمند بودن اين حس از محموع افكار ، احساس ها عواطف و تجربياتمان در طول زندگي ناشي مي شود منفور يا دوست داشتني هستيم. خود را دوست داريم يا نداريم. مجموعه هزاران برداشت ، ارزيابي و تجربه اي كه از خويشتن داريم باعث مي شويم كه نسبت به خود احساس ارزشمند بودن و يا برعكس احساس ناخوشايند بي كفايتي داشته باشيم.
اهميت عزت نفس:
به طور قطع عزت نفس ، نقش مهمي را در سازگاري فرد در جامعه دارد. اين باور گسترش يافته و داراي تاريخچه اي طولاني نيز هست. ابتدا روان شناسان و جامعه شناسان ، از جمله ويليام جيمز ، هربرت ميدوچالز كولي بر اهميت عزت نفس مثبت تاكيد داشتند. چند سال بعد نئوفريدين ها ، چون ساليوان و هورني ((خود پنداره)) را در نظريه هاي شخصيتي شان وارد كردند. سالها بعد روان شناسان ، نظريه ها را با كارهاي تجربي در هم آميختند و نتيجه گرفتند كه عزت نفس (ارزيابي مثبت خود) با شادكامي و كاركرد مفيد رابطه اي متقابل دارد.
در اهميت عزت نفس همين بس كه رضايت ما از زندگي شديداً به احساسات ما در مورد ميزان ارزش خويش بستگي دارد. به طوري كه هرگاه فرد احساس كند عزت نفسش در معرض خطر قرار گرفته است سعي مي كند تا با استفاده از انواع رفتارهاي راهبردها احساس ارزشمندي خويش را حفظ كرده و از خود دفاع كند.
فرايندهاي افزايش عزت نفس
اولين قدم بزرگي كه مي توانيد در راه بهبود عزت نفس برداريد مرحله تشخيص است. تشخيص اينكه مي توانيد عزت نفس تان را بهبود بخشيد . آموختن آنچه حه به عزت نفس خدشه وارد مي كند و آنچه آن را مي سازد نيز با اهميت است. پس با شخص با كمي تلاش حقيقتاض مي تواد راههايي را كه در مورد بهبود عزت نفس در خود مي بيند ترقي بدهد.
انتقاد ثابت ممكن است به عزت نفس آسيب برساند و اين انتقادها هميشه از دست ديگران نيستند. برخي افراد يك انتقاد دروني دارند ، يك صداي دروني كه به نظر از هر چيزي كه انجام مي دهند ايراد مي گيرد ، به طور آشكار در چنين محيطي عزت نفس رشد زماني سختي دارد.
اگر شما مي خواهيد عزت نفستان را بهبود بخشيد ، گامهايي وجود دارد كه مي توانيد انتخاب كنيد و بتوانيد به خودتان قدرت اختيار بدهيد.
به آنچه كه در انجام آن ماهريد و يا از آن لذت مي بريد ، بينديشيد و توانائيهايتان را بسازيد و به مهارت جديد افتخار كنيد و استعدادهايي كه داريد پرورش دهيد و آنچه را كه مي توانيد با ديگران انجام دهيد تقسيم دهيد.
اهدافتان را تنظيم كنيد و در مورد آنچه دوست داريد انجام دهيد ، فكر كنيد . پس طرح و برنامه اي درست كنيد ، جهت اينكه چطور آن را انجام دهيد . اگر متوجه شديد از چيزي در مورد خودتان ناخشنود هستيد كه مي توانيد تغييرش دهيد ، از همين امروز شروع كنيد. اما اگر چيزي است كه قادر به تغيير آن نيستيد ، پس تلاش كنيد علاقه مند شويد و به خودتان همانطور كه هستيد.
خوش بگذرانيد و از وقت گذراندن با مردم لذت ببريد و به آن اهميت دهيد و انجام دهيد چيزهايي را كه دوست داريد.
در بعضي موارد ممكن است به يك روانشناس نياز داشته باشيد تا كم كند ، ضربه هاي احساساتي التيام يابد و عرت نفس مثبت و سالمي بسازيد . يك روانشناس به فرد مي تواند كمك كند كه بياموزد خودش را دوست داشته باشد و بفهمد كه اختلافشان او را منحصر به فرد مي سازد، پس نتيجه چيست؟ عزت نفس تقريباً در هر چيزي كه شما انجام مي دهيد نقش بازي ميكند.
نوجواناني كه در مدرسه عزت نفس بالايي دارند كار بهتري انجام مي دهند و از آن بيشتر لذت مي برند. اگر چه كه پيشرفت عزت نفس كار مي برد اما نتيجه آن احساس خوب داشتن در مورد خودتان و موفقيت هايتان مي باشد.
منابع و ماخذ
1-باتلر ، ج . اختلالات اضطرابي ، فصل سوم از كتاب رفتار درماني شناختي. ويراسته كرك ، هاوتون و همكاران ، ترجمه قاسم زاده ، حبيب اله ، تهران : انتشارات ارجمند ، 1376
2-بيابانگرد ، اسماعيل ، روش هاي افزايش عزت نفس در كودكان در نوجوانان ، تهران ، انتشارات انجمن اولياء مربيان جمهوري اسلامي ايران ، 1373
3-پروين ، لارنس ، اي ، ترجمه دكتر جوادي ، محمد جعفر ، دكتر كديور ، پروين ، روانشناسي شخصيت ، تهران ، انتشارات فرهنگي رسا ، 1372
4-شاملو ، سعيد ، آسيب شناسي رواني ، تهران ، انتشارات صفا ، 1373
5-وانلو ، و ، گوريون ، ترجمه دكتر پورافكاري ، نصرت اله ، فوبي ، تهران : انتشارات رشد ، 1372
6-دادستن ، پريرخ . روانشناسي مرض تحولي از كودكي تا نوجواني . تهران : چاپ دريا ، 1370
7-مزلو ، ابراهام . اج . ترجمه رضواني ، احمد . انگيزش و شخصيت . تهران : انتشارات آستان قدس رضوي. 1369
8-دلاور ، علي . مباني نظري و علمي پژوهشي در علوم انساني و اجتماعي ، تهران: انتشارت رشد ، 1374
9-حافظ دنيا ، محمد رضا ، مقدمه اي بر روش تحقيق در علوم انساني . تهران : انتشارات سمت ، 1377
10-حجت خواه ، سيد محمد حسن ، بررسي و مقايسه سطح اضطراب و عزت نفس در بيماران مضطرب و افراد ناهنجار . پايان نامه كارشناسي ارشد ، مشهد: دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي ، 1375
11-حاجي آقاجاني ، سعيد . روانپرستاري . تهران : انتشارات بشري ، 1378
12-آندره ، بلوش ، مارك ، ترجمه فرشته توكلي . رشد رواني – عاطفي كودك ، تهران : انتشارات واژه صبح 1377
13-دانيل ، اوليه ري ، ترنس ، گ ، ويلسون . ترجمه پودات ، نسرين : دكتر سيف ، علياكبر ، فيض ، ميترا ، رفتار درماني ، كاربرد و بازده ، تهران ، چاپخانه رشيديه ، 1366
14-دلاور ، علي ع روش هاي آماري در روانشناسي و علوم تربيتي ، تهران : انتشارات پيام نور.
15-كاپلان ، هارولد ، سارولك ، بنجامين ، ترجمه پروافكاري ، نصرت الله ، خلاصه روانپزشكي (ج2) تبريز : انتشارات ذوقي ، 1370
16-كاستلو ، تيموتي ع كاستلو ، جوزف ، ترجمه پور افكاري ، نصرت الله. روانشناسي ناهنجاري . تهران : انتشارات آزاده ، 1373
17-مجتهدي ، سيد يوسف ، كياني ، كينوش ، قنبرپور مقدم ، رضا ، روانپزشكي ، تهران : انتشارات شهر آب ، 1377
18-افروز ع غلامعلي ، ذوانشناسي كمرويي و روش هاي درمان ، تهران ، انتشارات فرهنگ اسلامي ، 1379
19-براش ، كريستين ، ريچبرگ ، اينگاماريا ، ترجمه سنگلجي ، منير ، هول و هراس . تهران : انتشارات پيام قدير ، 1382.