مبانی نظری همیاری های اقتصادی (docx) 39 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 39 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مقدمه18
درآمدی بر همياري19
تعريف همياري21
انواع همیاری23
گونه آمیزی یاریگریها 24
خود- همیاری24
خود-دگریاری27
پیشینه تعاون و همیاری 28
پیشینه همیاری در ایران29
همياري در ادبيات فارسي و ضرب المثلها30
نگرش ادیان به همیاری32
نگرش دین اسلام به قرض الحسنه34
مفهوم قرض34
همدلی 38
همدردی در قرآن40
همدردی در سیره امامان41
شیوه های همیاری در کشورهای دیگر 42
چین باستان43
یونان باستان44
همياري45
انجمنهای نژادی47
اسامي گوناگون همياري49
همياري در گروه هاي انساني50
همياري در جوامع سنتي53
آيين هاي همياري58
کارکردهای همیاری64
کارکرد اجتماعی65
کارکرد اقتصادی66
کارکرد فرهنگی66
کارکرد روانی66
چهارچوب نظری66
مکتب کنش متقابل نمادین67
نظر دوركيم در مورد همياري68
شیوه های دیگر از همیاری69
مقدمه
مردمشناسی، معنی اصطلاح اتنولوژی است و از سال 1787 «شوان » سویسی آن را به کار بردهاست. این رشته، اکنون برای مطالعه جوامع ابتدایی و انسان فسیل در کنار انسانشناسی جسمانی به کار میرود. مردمشناسی زندگی اجتماعی و حیات فکری و فرهنگ انسان را با توجه به سیر تاریخی و مناسبات طبیعی و اجتماعی بررسی میکند و ویژگیهای جسمانی و زندگی فکری و فرهنگی انسانهای نخستین و جوامع ابتدایی را میکاود. میتوان گفت این علم آیینه تمام نمای جامعه معاصر است یعنی میتواند علل به وجود آمدن سازمانها و بنیانهای کهن فرهنگی جامعه بشری را که برخی در جوامع معاصر رایج و برخی دیگر متروک شدهاند کشف نماید.مردم شناسی رابطه مستقیم با انسان، شناخت خصوصیات و روحیات وی دارد.یکی از خصوصیات انسان ها، داشتن روحیه تعاون و همیاری است که دراین فصل به بررسی آن پرداخته می شود.
درآمدی بر همياري
تعاون و همكاري و همياري ريشه در زندگي اجتماعي انسانها دارد. در جوامع اوليه دوام و ادامه حيات بدون كمك و ياري متقابل مشكل بوده و غلبه بر دشواريها امكان پذير نبوده است(کریمی،درمنی،حمیدرضا،1389،11)
هیچ انسانی بدون معاضدت دیگران نمی تواند برای مدتی به زندگی خود ادامه دهد، به بیان دیگر، نیاز به امنیت برای غلبه بر« ترس ها و اضطراب های اجتماعی » از ضروریات حفظ تعادل در زندگی انسان است که از طریق زندگی اجتماعی و همیاری برقرار می گردد.
همیاری و همکاری یک کنش متقابل پیوند دهنده است و مولفه هایی نظیر عاطفه، دوستی و عشق را که نشانگر رابطه انسانی میان گروههای اجتماعی برقرار می نماید. تداوم این رابطة انسانی رسم و آییین همیاری را پدید می آورد. همیاری روشی برای ترقی زندگی اجتماعی است که اعضاء به منظور حل مسائل ویژه ای که با آن روبه رو شده اند گرد هم آمده و به فعالیت می پردازند.
امام محمد غزالی (450-555) نیز منشأ تعاون و همیاری را ضرورتهای زندگی آدمی دانسته است. او نیز خانواده را شروع این راه می داند و می نویسد:
«آدمی چنان آفریده شده است که تنها نزید بلکه مضطر است به فراهم آمدن با غیری از جنس خود و آن برای دوسبب است: یکی از آن که به نسل حاجت است برای بقای جنس آدمی، و آن جز به اجتماع مرد و زن و عشرت ایشان نباشد و دوم یاری دادن در مهیا کردن اسباب طعام و لباس و در پروردن فرزند و غیر آن، و او محتاج باشد. به آلت ها و برای آلت، آهنگر درودگر باید طعام به آس کنند و پزنده محتاج باشد و همچنین تنها لباس را چگونه حاصل کند؟ و او محتاج باشد به کشتن پنبه و آلات بافتن و دوختن و کارهای بسیار. پس برای آن «تنها زیستن آدمی» ممتنع شد و حاجت افتاد به اجتماعات».
اصولا همياري امر تازه اي نيست و زاييده عصر و زمان خاصي نمي باشد، منتها در هر دوره اي به نحوي خاص و منطبق با مقتضيات آن دوره آشكار گرديده است.(همان 11).
به طور کلی، می توان گفت همیاری و تعاون پدیده جدیدی نبوده و دارای سابقة بسیار طولانی است و در دوره های مختلف زندگی انسانی همیشه به عنوان راه و وسیله مناسبی برای رفع مشکلات و حل مسائل که او در مقابل خود داشته است، مورد استفادة او قرار گرفته و در آینده نیز از آن سود خواهد برد.
پدیده همیاری امری است که در هر جامعه انسانی می توان آن را دید از جوامع ابتدایی گرفته تا جوامع امروزی و پیشرفته، در اصل در هر جایی انسانی زندگی می کند همیاری و همکاری نیز مشاهده می شود. برای مثال می توان به واره پرداخت. و حتی دکتر مرتضی فرهادی برای نخستین بار به واره در برخی روستاهای کمره برخورد، تصور می کرد که با رسمی کاملاَ محلی برخورده کرده است. ولی بعداً هنگامیکه واره را در روستاهای اراک، الیگودرز، گلپایگان و خوانسار نیز یافت اندیشید که با رسمی ناحیه ای روبروست؛ اما به تدریج دانست که واره در شهرستانها و استانهای دیگر با تفاوت های جزئی در نام و شیوه اندازه گیری و غیره وجود دارد، بالاخره دریافت که واره در افغانستان در تاجیکستان و جمهوری آذربایجان نیز وجود داشته است.اکنون اگر کسی این داستان را پی بگیرد، ممکن است در گذشته یاحتی امروز در جاهای دیگر جهان خود یا بقایای آن را باز یابد .
با توجه به این مثال به همگانی و همه جایی بودن پدیده همیاری نیز می توان پی برد و اینکه این پدیده مختص به شهری و روستایی خاص نمی باشد. بلکه رسم واره که یک نوع همیاری است را می توان در ایران و افغانستان و جاهای دیگر دید. و همینطور این امکان وجود دارد که در ایران زودتر از افغانستان و در افغانستان زودتر از تاجیکستان به وجود آمده باشد و این امر بستگی دارد که چه زمانی در آن مکان نیاز به این رسم شده است.
همياري، روشي است در زندگي اجتماعي انسانها و به كارهاي اقتصادي محدود نمي شود. مفهوم همياري جدا از مفهوم زندگي اجتماعي به نظر نمي رسد و مي توان آن را نوعي بلوغ اجتماعي دانست. به بيان ساده تر مفهوم همياري كه مقتضاي زندگي اجتماعي است، نشانه اي از عزم انسانها و اراده جمعي آنها در برخورد با مسائل و چالش هاي زندگي اجتماعي است.
همياري يعني كار دسته جمعي كه از مراحل آغاز زندگي انسانهاي اوليه شروع مي شود و به بالاترين درجه از رفتارهاي اجتماعي (از خود گذشتگي)مي رسد، به طوري كه مي توان همكاري و همياري را مركز و منشا اصلي رفتار بشري دانست.
واژه همياري كه معادل انگليسي آن كوآپريشن و معادل عربي آن تعاون است.
در زبان فارسي مترادف هايي دارد نظير تعاون، مشاركت ياوري، ياري، ياري گري،دگرياري، همكاري، خودياري و .... (همان ،15)
تعريف همياري
درک واقعی مفهوم هر پدیده ای بدون بررسی پویایی آن غالباً ناقص و گمراه کننده است. بیشتر پدیده ها و مفاهیم از آن هنگام که به وجود می آیند در حال تحول هستند و واژها و کلماتی که برای نامیدن آنها به کار می روند نیز متفاوت است. تعاون يا همياري نیز چنین است(شهريور، علي حسين 1380، 4).
واژه همياري در مفاهیم مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. از جمله اینکه تعاون يا همياري به معنای همکاری، یکدیگر را مدد رساندن و تشریک مساعی در جهت ارضای نیازی مشترک به کار برده شده است که در این معنی بیشتر مفهوم «همکاری» یعنی با هم کار کردن را به ذهن متبادر می کند. تعاون يا همياري به معنای یاری رساندن و کمک کردن به دیگری نیز مورد استفاده واقع شده است(همان، 4).
در لغت نامه دهخدا هم پشت شدن، یکدیگر را یاری کردن، یاری کردن بعضی قوم بعضی دیگر را ، با هم مدد کاری یکدیگر را کردن معادل واژه تعاون آمده است. در فرهنگ معين تعاون به معني يكديگر را ياري كردن، به هم ياري كردن مي باشد.
کاپرشن کلمه ای است مرکب از دو بخش co که در زبان لاتین به معنای «بیشتر» و «با هم» به کار می رود و دیگری operation که از ریشه operei لاتینی مشتق شده و به معنی عمل کردن و کار کردن است.
در فرهنگ «وبستر» معنای کاپرشن کار کردن با هم برای یک مقصود و تجمع برای انجام دادن یک امر مشترک و عمل و همکاری اقتصادی قید شده است.
کاپراتیو معادل واژه تعاونی در فارسی است. گرچه معنای لغوی آن مشابه واژه تعاونی است ولی از لحاظ وسعت عمل و نحوه کار و کیفیت با واژه تعاون متفاوت است. مقصود از کاپراتیو شرکتها و یا سازمانهایی هستند که بر اساس اصول تعاون فعالیت می کنند و کاپراتیو عمل همکاری و شرکت در انجام یک کار مشترک است(همان، 5).
منظور ما از اصطلاح همياري در ساده ترين شكل خود كمك معوض (جبراني) است. كمك داراي عوضي كه در عين متقابل بودن، با همزمان و تأخيري نيز هست. يعني اعضاء به صورت نوبتي، از نيرو و يا امكانات گروه سود مي جويد. طبيعت همياري به شكلي است كه غالبا بين همترازان و كساني كه داراي شرايط و امكانات تقريبا يكساني هستند، اتفاق مي افتد (فرهادي، مرتضي، 1388، 505).
آگ برن و نيم كف در كتاب زمينه جامعه شناسي مي نويسد:«همياري، يكي بودن مساعي دو يا چند شخص است براي حصول هدفي معين».
به طور كلي پديده همياري يك كنش متقابل اجتماعي است كه بين دو يا چند نفر انجام مي پذيرد، افراد داراي هدف يا هدفهاي معيني هستند و نيت افراد در تحقق هدف مشترك مي تواند واحد يا متفاوت باشد.
انواع همیاری
همیاری همگرا و واگرا
همگرا و واگرا بودن در همياري بدين معناسب كه معمولاً گروه در پي كسب قدرت و نيروي بيشتري است ،اما عملاً گاهي گروها براي افزايش بازده ،از جمله افزايش بازده اقتصادي كار ،به كم كردن نيرو و به عبارت بهتر ، به آزادكردن نيروي اضافي گروه دست ميزنند .
در گروهيا سازمانهاي هميار ، همگرا ، گروه به دنبال يك كاسه كردن امكانات و تواناييهاي عاطفي و رواني خود است .
براي مثال ، در گذشته گروه همياز زنان منشاء كار برنج در شمال ، بيش از همه به يك كاسه كردن نيروي كار پرداخت و در گروههاي هميار در نيروي كار و ابزار( فيش ) داشت. (فرهادی، مرتضی، 1323، ص 30)
دروازه نيز اعضاء بيشتر به يك كاسه كردن توليدات شيري خود توجه دارند ، اما در كنار آن هم به انواع ديگر ياريگري و هم به انواع ديگر مبادله روي ميآورند . دروازههاي جديد ( برخي صندوق هاي قرض الحسنه ) نيز پولهاي خرد اعضا يك كاسه ميشد در برابر گروههاي محيط همگرا ( تجميعي) ، گروهاي معيار ، ديگري وجود دارد كه عكس واره عمل مي كنند ، مانند واژه نان ، نان قرضي و كار نوبتي شب پايي فرارغ و پروار كشي (واژه گوشت) و غيره براي مثال ، در واژه نان ،هر روز يك يا دو خانواده براي تمام خانوادههاي محله و يا روستا نان ميپختند و ديگر اعضا با فراغ بال به كارهاي ديگر ميپرداختند همچنين است در كارهاي نوبتي ديگر كه ، آنها را گروههاي هميار توزيعي ( واگرا) نام نهادهايم .
در همياري همگرا ، چند نفر همزمان به يك نفر از اعضاي گروه به كمك ميرساند و در همياري واگرا ، يك نفر در يك محدودة زماني به چند نفر از اعضا كمك ميكند. (همان ، ص 32)
گونه آمیزی یاریگریها
همنانکه تمام پیامها در الفبای کامپیوتر و الفبای مرس تنها با ترکیب دو علامت ساخته می شود ویا از ترکیب چند رنگ اصلی در نقاشی ،رنگهای فراوانی به دست می آید.از ترکیب سه نوع اصلی یاریگری (خود یاری،همیاری ،دگر یاری)شکلهای تازه ای از یاریگری به وجود می آیند.
گرچه در هر نوع گروه یاریگر ،افزون بر محور اصلی،محور های نا پایدار و فرعی دیگری نیز در کارند،اما در اینجا ما به ترکیبهایی نظر داریم که در آن دو یا تعداد بیشتری از یاریگریها به شکل بارزی خود را نشان داده و تا اندازه ای از نظر میزان و دوام با هم هم وزن بوده اند.
هر یک از این اشکال ترکیبی نوین بی شک در شرایط خاص و برای پاسخگویی به برخی نیازهای گروه حاصل شده است،که ما در اینجا به ذکر چند ترکیب بسنده می کنیم.(فرهادی، مرتضی، 1373، ص 71).
خود-همیاری
از آنجا که در این گونه شناسی ما دو نوع خود یاری مشاع و مفروز را از یکدیگر باز شناخته ایم لذا از ترکیب خود یاری و همیاری نیز دو نوع خود-همیاری به وجود آمده که برای سهولت کار،آن رابه دو نوع اول و دوم نامگذاری می کنیم.
خود- همیاری نوع اول
گرچه اغلب پنداشته می شود که گروه یاریگر تنها برای افزایش و یک کاسه کردن نیروها تشکیل می شود و گرچه این خاصیت بارز گروه از گذشته مورد توجه جامعه شناسان و اقتصاد دانان قرار گرفته،اما باید افزود در برخی فعالیتها که در جامعه سنتی ما فراوان بوده و هنوز هم به وفور دیده می شود،گروه برای افزایش بازده ،برعکس به آزاد کردن نیروی اضافی خود دست زده و این در هنگامی است که گروه خودیار به نیروی کمتری از نیروی کل گروه نیازمند است و یک و یا چند تن به نوبت و به نمایندگی از جانب گروه عمل می کنند.این نوع یاریگری ترکیبی از خود یاری مشاع و همیاری اعضا نسبت به یکدیگر است و مشخصات خود یاری مشاع و همیاری را در خود گرد آورده است.(فرهادی ، مرتضی، 1373، ص71).
نمونه بسیار فراوان این نوع یاریگری ،چراندن به نوبت گله توسط دامداران خرده پا است ،به نسبت تعداد گوسفندانی که در گله دارند.در گله بزرگتر ممکن است این کار همراه با استخدام چوپانی از طرف گروه خودیار انجام پذیرد.این نوع یاریگری در نگهبانی از کشت و آب به ویژه در گذشته در برخی روستاها وجود داشته است و پس از اصلاحات ارضی در لایروبی قنات فراوان دیده شده است.بدین ترتیب که علاوه بر استخدام مقنی،کشاورزان به نوبت کارهای غیر تخصصی لازم برای لایروبی و یا نوکنی قنات را به عهده می گیرند.
خود- همیاری نوع دوم
گونه دیگر خود-همیاری ترکیب خودیاری مفروز با همیاری است.این گونه یاریگری گرچه به فراوانی خود-همیاری نوع اول یافت نمی شود،اما هم خودیار ی مفروز به تنهایی،و هم آمیزه آن با همیاری ،نمونه بسیار خوبی است برای نشان دادن اینکه می توان نظریه جالب ((کار دل انگیز)) شارل فوریه را در عمل پیاده کرد.
یکی از مصادیق جالب این گونه خودیاری ،خودیاری ((چرخ ریسان))است که در یزد و شهرها و روستای اطراف آن در گذشته بسیار معمول بوده است.
گروه زنان چرخ ریس،در حالی که هر یک از اعضای گروه برای خود می ریسیده است،هر شب در خانه یکی از اعضا گرد می آمدند و میزبان از آنها پذیرایی می کرده است.بدین ترتیب کار چرخ ریسی که به تنهایی و به ویژه درشب مزاحم دیگران و بسیار یکنواخت و کسل کننده است ،در بین گروه همکاران و در مهمانی به یکی از نشاط آور ترین کار ها برای زنان چرخ ریس تبدیل می شده است.(همان، ص 72).
نمودار 2-1 گونه آمیزی برخی یاریگریهای سنتی (فرهادی، مرتضی، 1373، ص 73)
خود-دگریاری
نمونه دیگر گونه آمیزی یاریگریها ترکیب و همگامی خودیاری و انواع دگر یاری و انواع دگر یاری است.یکی از مصادیق زیبای این گونه یاریگری ،مراسم ،برفه چال در روستای ((آب اَسَک))یا ((اَسَک))آمل است.بدین ترتیب که در یکی از روزهای نیمه اردیبهشت ماه،تمام مردان و پسران بالاتر از هفت سال روستای آب اسک به جمع کردن برف از مناطق برف گیر پیرامون و انبار کردن آنها در محلی خاص می پردازند واین کار طبق یک سنت کهن بدین منظور انجام می شود که در آینده چوپانان و علوفه چینان و رهگذران از برف و آب این چاله استفاده کنند.
البته زنان روستای اسک نیز در این روز به تشکیل حکومتی یکروزه (که می توان آن را نوعی خودیاری به شمار آورد)و اجرای مراسی خاص می پردازند و نظم ده و امور آن را به دست می گیرند.
از سوی دیگر از طریق وجوهات و موقوفات امامزاده نیاک،در این روز با صبحانه،مردان اسک پذیرایی می شوند،در ضمن در این روز پسران و دخترانی که عروسی کرده و یا نامزدشده اندویا کسانی که گوسفندانشان در این سال دوقلو زاییده اند،هدایای را برای پذیرایی این روز پیشکش می کنند.
بخشی از کار برفه چال چون به خاطر استفاده خود اهالی بوده خودیاری،و بخش دیگر آن که به خاطر دیگران انجام می شده ،دگر یاری به شمار می آید.
میزبانی امامزاده و نذورات یاد شده ،همچنین پذیرایی اهالی اسک از مهمانان و آشنایانشان که از روستاها و شهر های دیگر آمده اند نیز از مقوله دگر یاری است.
نمونه های فراوان خود- دگر یاری،یاریگریهای مربوط به ساختمانهای عام المنغمه همچون مدرسه و مسجد و حمام ،و پل و حسینیه و غیره است.این البته در هنگامی است که خودیاری اهالی کافی نبوده ،به مصالح و کمکهای نمایانی از جانب بانیان و نیکو کاران و گاه کار پیشه وران و استادان ماهر نیاز باشد.(فرهادی، مرتضی، 1373، ص 74)
پیشینه تعاون و همیاری
تعاون و همیاري افراد در زندگاني اجتماعي و اقتصادي از گذشته هاي بسيار دور از عوامل موثر رفع مشكلات زندگاني و رفع احتياجات مشترك انسانها بوده و هم اكنون نيز چنين است، مدارك و اسناد بسيار فراوان نشان مي دهد كه بشر از هنگامي كه به حالت اجتماع مي زيسته و يا زندگاني اجتماعي را شروع كرده تاكنون از اين وسيله در موارد مختلف استفاده كرده و مي كند، زيرا به موجب نظريه ارسطو كه ديگر فلاسفه آن را تاييد كرده اند، انسان طبيعتاً موجودي است اجتماعي و لذا همكاري با انسانهاي ديگر خبر و خلق و خوي و به اصطلاح طبيعت ثانويه وي محسوب مي شود. اهميت همكاري و معاضدت افراد بشر به اندازه اي است كه بقاي وي بدون ترديد مديون اين تعاون، همياري و همكاري است.
در باب انسانهاي اوليه مي توان گفت با تكيه بر اين همكاري ها، و كارهاي دسته جمعي بوده است كه مي توانسته اند با مشكلات و گرفتاريهاي روزمره مبارزه كنند و در هنگام مواجهه با خطر به ياري يكديگر برخيزند (كريمي درمني، حميدرضا، 1389، 45).
در تاریخ جوامع بشری همواره مواردی وجود داشته که افراد بشر برای تحصیل و تحقق اهداف به همکاری با یکدیگر پرداخته اند. در حقیقت شروع تعاون و همیاری در بین انسانها را می توان در اول خلقت بشر و از آدم و حوا دانست حتی کلیه موجودات زنده نوعی تعاون برای بقاء نسل خود دارند. اولین پدیده تعاونی در بین انسانها تشکیل خانواده است و سپس ایجاد قبیله ها و بالاخره اجتماعات شهرنشین است در سازمانهای پیشه وران و کارگران صنایع دستی مصر در حدود سه هزار سال قبل از میلاد به نوعی مقررات تعاونی حاکم بوده است. در سال 2050 قبل از میلاد حمورابی سلطان بابل دستور داد کشاورزان مزارع را به صورت تعاونیبرای کشت آماده نمایند و در جمع آوری محصول با یکدیگر همکاری کنند. در چین قدیم تعاونیهای اعتبار وجود داشته که از 200 سال قبل از میلاد آثاری از آنها بدست آمده است. در رم قدیم سابقه تعاونیهای پیشه وران به 450 سال قبل از میلاد می رسد و هر صنف سازمان تعاونی خاص خود داشته است(شهريور، علي حسين، 1380، 21).
بومیان آفریقا از زمانهای دور در ایگودارها (قلعه ها) خود مقررات تعاونی را اجرا می کرده اند. اهیدوهای قبایل ازتک در مکزیک نیز نوعی تعاونی به شمار می آمده اند. اهیدو در واقع نوعی سیستم کشاورزی مشترک بود که در آن هر قبیله مالک زمینهایی بود که در قلمرو آن قرار داشت. در محدوده اهیدو دهقانان تمامی اراضی قبیله را کشت می کردند و سپس حاصل کار و زحمت مشترک را بین خود تقسیم می کردند.
پیشینه همیاری در ایران
در ایران تعاون یا همیاری به مفهوم واقعی کلمه از سابقه ای بس طولانی برخوردار است. این سابقه طولانی علاوه بر ویژگیها و خصوصیات روحی و روانی لازم مردم، برخاسته از فرهنگ و اندیشه ملی، اشکال زندگی اجتماعی، تمدن کهن ایران و همچنین شیوه های گوناگون تولید می باشد. در بررسی خصوصیات زندگی اجتماعی اقتصادی، سیاسی و مذهبی ایران بخوبی آشکار است که کلیه مسائلی که به شرایط مساعد و لازم جهت رشد و تداوم تعاون و همکاریهای اجتماعی می انجامد از قدیم الایام در کشور وجود داشته است.
لایه روبی قنات، شیرواره، کاشت و برداشت محصولات کشاورزی به صورت دسته جمعی و ... حاکی از وجود فرهنگ یاریگری و تعاون در ایران می باشد.
با ظهور اسلام تعاون در ایران شکل جدیدی گرفت در اسلام مسئولیتهای فردی و اجتماعی به طور غیر قابل تفکیکی بهم پیوسته که خدمت به دیگران و فعالیت در جهت رفاه مسلمانان امیدوار کننده ترین راه برای افزایش فایده فردی و جلب رضای خداوند است. (همان، 33).
همياري در ادبيات فارسي و ضرب المثلها:
تقريباً آشكار ترين نوع كمك و همياري، در همه جوامع، كمك به زيردستان و كمك به ناتوانان است، اين صحنه اي است كه هر انساني در هر كجاي جهان روزانه آن را مي بيند . جواني كه جاي خود را در اتوبوس به پيري مي دهد، رهگذري كه با سكه اي نوازنده نابينايي را ياري مي رساند. در ادبيات فارسي نيز دائم اين آموزه ها تكرار شده است.
جامعه ايراني نيز بنابر ضرورت هاي مختلف و از آن جمله وضعيت جغرافيايي و اقتصادي – اجتماعي از ديرباز ملزم به انواع ياري گري در مسائل كشاورزي، آبياري، دامداري و امنيتي و دفاعي بوده است. گسترش بسيار انواع خودياري و همياري، انتظارات ايرانيان را به سوي همكاريهاي آرماني افزايش داده است (فرهادي، مرتضي، 1388، 492) .
نظامي كه يكي از حساس ترين شعراي ايراني نسبت به عواطف انساني است مي سرايد:
گر از ما كسي را زياني رسد،
وز آن رخنه، ما را نشاني رسد.
چو عاجز شود يار، ياري كنيم،
چو سختي رسد بردباري كنيم. (همان، 493).
در فرهنگ ايراني كمك به افتادگان كار نيكمردان آزاده و شكرانه بازوي توانا بوده است.
سعدي مي گويد:
چو استاده اي دست افتاده گير
ره نيكمردان آزاده گير
يا
شكرانه بازوي توانا
بگرفتن دست ناتوان است.
سعدي در باب اول بوستان يك سخن مؤكد دارد كه فشرده آن را مي توان اين بيت دانست كه :
تو كز محنت ديگران بي غمي نشايد كه نامت نهند آدمي
سعدي در اين باب به دنبال همنوايي و همدردي و نوع دوستي است چنين به نظر مي رسد كه وي اين عواطف را سرآغاز و پشتيبان ياري گري به شمار مي آورد.
شبي دود خلق آتشي برفروخت شنيدم كه بغداد نيمي بسوخت
يكي شكر گفت اندر آن خاك و دود كه دكان ما را گزندي نبود.
جهان ديده اي گفتنش اي بوا موس اگرچه سرايت بود بر كنار
(همان 494).
در شاهنامه فردوسي كه حاوي اسنادي بي نظير درباره فرهنگ ايراني است به يكي از انواع جالب تعاون در ميان دختران ريسنده اشاره دارد.
يكي شهر بد تنگ و مردم بسي زكوشش بدي خورن هر كسي
در آن شهر دختر فراوان بدند، كه بي كام و جوينده نان بدند
بيك روي، نزديك بودي به كوه شدندي همه دختران همگروه
از اين هر يكي پنبه بردي به سنگ يكي دو كداني زچوب خدنگ
برآميختندي خورش ها بهم نبودي بخورد اندرون، بيش و كم
مولوي مي گويد:
هيچ بانگ كف زدن آيد بدر از يكي دست تو بي دست دگر
(همان، 497).
ملك الشعراي بهار نيز مي گويد:
گويند آواز برنخاست زدستي آري در اين سخن بخردي منگر
زان دو يكي را اگر ببندي برپشت مرد به يك دست عاجز آيد مضطر
در ضرب المثلهاي عاميانه آمده است كه دست دست را مي شويد، هر دو دست صورت را.
در ضرب المثلهاي خراساني مي گويند:«قربان دست بسيار/ چه در خوردن چه در كار»
يك ضرب المثل لري مي گويد:«دنيا گا كلمه است.» يعني جهان سراسر مبادله است.(همان، 498).
در آخر جا دارد كه سخن سعدي را بياوريم و اين قسمت را به پايان برسانيم.
بني آدم اعضاي يكديگرند كه در آفرينش ز يك گوهرند.
چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
تو كز محنت ديگران بي غمي نشايد كه نامت نهند آدمي (همان، 499).
نگرش ادیان به همیاری
تعاون پايه هر يك از اديان جهان است. زيرا هدف دين در هر قومي حداقل، ايجاد همكاري و تجانس در ميان مردم است و اگر دين نتواند ميان مردم كمك و همياري برقرار كند، سودي بر آن مترتب نيست. و مفهوم استقرار منافع مادي و معنوي مشترك در ميان پيروان آن از ميان مي رود، و ارزش اجتماعي خود را از دست مي دهد.
در آيين زرتشتي، اگر چه بنياد جهان برتضاد خوبي و بدي نهاده شده است، اما گروندگان به آيين اهورايي براي چيرگي بر اهريمني، نيازمند ياري به يكديگر و به ايزدهايي اهورايي مي باشد.
در آيين زرتشتي افزون بر ياري همدينان به ياري بددينان نيز به شرطي كه به دين آنان گزندي نرساند، سفارش شده است (همان، 466).
در دين يهود، بيشترين دستورات موسي(ع) با الهام از كلام وحي در زمينه همكاري و همياري ميان قوم بني اسرائيل است. احكام معروف دهگانه به خوبي نشانگر اين مطلب است . احكامي نظير «احترام و نيكي به والدين» ، «قتل نكردن»، «رعايت حقوق همسايه» و ....
در دين عيسي مسيح (ع) همكاري و تعاون براساس محبت و عشق استوار است. در انجيل آمده است:«من به شما مي گويم كه به دشمنان خود محبت نماييد و براي لعن كنندگان و به آنان كه از شما نفرت دارند، احسان كنيد.»
از سفارش حضرت مسيح (ع) است كه فرمود:«بر كس مپسند، آنچه تو را پسند نيست.»
دين اسلام به همكاري و ياري دادن محرومان توجه وافري نشان مي دهد و بزرگان اين دين هموار مساعي خويش را بر آن داشته اند تا عدل و نيكوكاري در جهان گسترش يابد و اخوت و دوستي در بين گروه هاي مختلف مردم برقرار شود(كريمي درمني، حميدرضا، 1389، 66).
قابل به ذكر است كه در جامعه قبيله اي اعراب قبل از اسلام نيز همكاري هاي بسياري بين افراد قبيله و قبيله هاي هم پيمان وجود داشته است افزون بر آن مهمان نوازي و پناه دادن به پناهندگان و پذيرش مهاجرين از قبايل ديگر و غير نيز مرسوم بوده (فرهادي، مرتضي، 1388،470).
مشهورترين آيه درباره تعاون در قرآن كريم آيه 2 از سوره مائده است :«وتعاونوا علي البر والتقوي ولاتعاونوا علي الائم والعدوان....» « ... و بايد شما به يكديگر در نيكوكاري و تقوا كمك كنيد، نه بر گناه و ستمكاري......».
در سوره انفال آيه 73 نيز به اين معنا يعني جهت دو سويه همياري اشاره به تاكيد گرديده است:«آنان كه كافر شدند نيز بعضي دوستدار و مددكار يكديگرند.»
همچنين در سوره توبه آيه 71، مردان و زنان مؤمن همه ياور و دوستدار يكديگر قلمداد شده اند.
افزون بر واژه تعاون كه قصد دو سويه و متقابل و معوض را به ذهن متبادر مي كند . در قرآن كريم از مددكاري و كمك يكسويه نيز سخن بسيار رفته است كه با واژگاني نظير صدقه و احسان و انفاق بيان شده اند.
در آيه 177 سوره بقره آمده است:«نيكوكاري بدان نيست كه روي به جانب مشرق يا مغرب كنيد چه اين كار بي اثر است، اما نيكوكاري كسي است كه .... دارايي خود را در راه دوستي خدا و به خويشاوندان و يتيمان و فقيران و رهگذران و گدايان بدهد و هم در آزاد كردن بندگان صرف كند....)(همان، 471).
نگرش دین اسلام به قرض الحسنه
یکی از کارهای خداپسندانه ای که می توان با آن، گره ای را گشود، غبار غمی را از چهره گرفته ای سِتُرد، دلی را شاد کرد و اسباب خرسندی خداوند سبحان را به ارمغان آورد، قرض دادن است. اهتمام بدین مهم به گونه ای است که خداوند، وام دادن به غیر را قرض دادن به خود به حساب آورده است، چنان که می فرماید: کیست که به خدا قرض دهد تا خدا بر او چندین برابر بیفزاید؟
مفهوم قرض
واژه «قرض» در لغت به معنی بریدن با دندان است و در اصطلاح فقهی یکی از عقدهای شرعی است که به واسطه آن کسی مدیون و وامدار دیگری می شود. تحقق شرعی قرض دادن به دیگری منوط به ایجاب و قبول است، البته به شرطی که دهنده وام شرط زیاده در بازپرداخت مال نداشته و گیرنده مال قصد بازپرداخت وام را داشته باشد.
در این صورت به محض واگذاری مال به گیرنده وام، وی حق تصرف در آن مال را دارد، و مال مفروض در زمره دیون وی قرار می گیرد که در صورت شرط زمان در بازپرداخت وام، وی ملزم به بازپرداخت آن در زمان مشخص است وگرنه به محض طلب قرض دهنده، ملزم به بازپرداخت مال است.
فقیهان آیات زیر را بیانگر مشروعیت قرض دانسته اند:
«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرةً واللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونْ» ( سوره بقره (2) آیه 245)
«کیست که خدا را وام (یعنی قرض الحسنه) دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که گیرد و می دهد و خلق همه به سوی او بازمی گردند.»
«مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ اَجْرٌ کَریمٌ»( سوره حدید (57) آیه 11.)
«آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرض الحسنه و صدقه و احسان به فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و پاداشی با لطف و کرامت (نامتناهی) اورا عطا نماید.»
«إِنْ تُقِْرضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْلَکُمْ وَ اللّهُ شَکُورٌ حَلیمٌ» (سوره تغابن (64) آیه 17).
«اگر به خدا (یعنی بندگان محتاج خدا) قرض نیکو (یعنی قرض الحسنه یا صدقه) دهید خدا برای شما چندین برابر گرداند و هم از گناه شما درگذرد و خدا بر شکر واحسان خلق، نیکو پاداش دهنده است و بر گناهشان بسیار بردبار است.»
«... وَ أَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضَاً حَسَناً ...» (سوره مزمل (73) آیه 20)
«... و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید).»
در تعریف دَیْن گفته اند که عبارت از هر حق مالی یا غیرمالی است که در عهده کسی برای دیگری باشد. از این رو اقسام گوناگونی از معاملات همچون بیع نسیه، بیع سلم و سلف، قرض ،رهن و ضمان موجب دین می گردند(احکام قرآن، ص 268).
در قرآن کریم دو آیه به بررسی مطلق دین پرداخته است:
آیه اول
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلی أَجَلٍ مُسَمَّیً فَاکْتُبُوهُ ...» (سوره بقره (2) آیه 282 ).
در این آیه مفصل احکام زیر مورد توجه قرار گرفته است:
1ـ دین یا مؤجّل است ـ یعنی دارای مهلت معینی برای بازپرداخت است ـ یا غیرمؤجل که در صورت اخیر با درخواست داین، مدیون ملزم به پرداخت است، و در صورت اول تاریخ دقیق پرداخت دین باید مشخص شود؛ زیرا در آیه آمده است:
«إِلی أجلٍ مسمّیً»
2ـ به جهت حرمت حفظ مال مؤمن، حکم به نوشتن دین شده است:
«فَاکْتُبُوهُ»
3ـ نویسنده دین باید شخص عادلی باشد:
«وَلْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ»
4ـ نویسنده دین، نباید از نوشتن خودداری کند:
«وَلا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ»
از این رو، اگر کاتب منحصر به فرد باشد بنا به نظر برخی از فقیهان نوشتن بر او واجب عینی است.
5ـ نویسنده دین باید دین نامه را بر میزان شرع بنویسد:
«کَما عَلَّمَهُ اللّهُ»
بنابراین که عبارت اخیر متعلق به «لا یأب» باشد نویسنده نباید در ازای نوشتن عوضی مطالبه کند؛ چه نوشتن بی عوض ادای شکر الهی بر او خواهد بود.
6ـ شخص مدیون باید متن دین نامه را املا کند؛ چه بیان اثبات حقی در ذمه او و شهادتی علیه اوست، ودر این راستا نباید از مطلبی فروگذاری شود؛ چه ممکن است بستانکار، واقف بر اصول اهل قلم نباشد:
«وَلْیُمْلِلِ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَقِّ اللّهَ رَبَّهُ وَ لا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً»
7ـ اگر شخص مدیون، سفیه یا ضعیف العقل و یا ناتوان از املا باشد، ولیّ او با رعایت عدل املا کند:
«فَإِنْ کَانَ الَّذی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفیهاً أَوْ ضَعیفاً أَوْ لا یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلیُّهُ بِالْعَدْلِ»
8ـ برای دین نامه دو شاهد مرد یا یک مرد و دو زن گرفته شود، تا اگر یکی از زنان مسأله را فراموش کرد دیگری یادآوری کند و این شاهدان باید عادل و مورد اطمینان باشند:
«وَ اسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحداهُما فَتُذَکِّرَ إِحَداهُما الأُخْری»
9ـ نباید شاهدان به هنگام درخواست شهادت از آن سرباز زنند:
«وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»
10ـ نباید از نوشتن دَیْن کوچک و بزرگ مقید به مدت دلتنگ شد، زیرا دین نامه مکتوب نزد خدا عادلانه تر است و جهت شهادت استوارتر و جهت عدم بدگمانی و شک نزدیک ترین راه است:
«وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغیراً أَوْ کَبیراً اِلی أَجَلِه ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَاللّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنی أَلاّ تَرْتابُوا»
11ـ اگر معامله نقدی باشد؛ می توان آن را ننوشت، اگرچه نوشتن آن نیز جایز است:
«إِلاّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدیرونَها بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَلاّ تَکْتُبُوها»
12ـ هرگاه معامله نقدی شود می توان بر آن شاهد گرفت:
«وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبَایَعْتُمْ»
13ـ نباید بر نویسنده و شاهد دین نامه ضرری وارد آورد، زیرا این عمل فسق است:
«وَ لا یُضارُّ کاتِبٌ وَ لا شَهیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ»
بنابر آن که «لایضار» فعل معلوم باشد نویسنده و شاهد نباید ضرری وارد آورند.
آیه دوم
«وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (سوره بقره (2) آیه 280).
این آیه ناظر به عدم تعهد مدیون است در صورتی که تنگدست باشد، از این رو باید به او تا زمان گشاده دستی مهلت داد و حتی در صورت توان نیز به او کمک کرد.
در این باره ـ یعنی مهلت دادن به بدهکار و مدارا با او و ارزش و پاداش این کارِ کریمانه ـ به روایاتی گرانسنگ از ائمه معصومان علیهم السلام تمسک می جوییم:
از بُرَیده نقل است که گفت:
«از رسول خدا شنیدم که می فرمود: کسی که به تنگدست مهلت دهد قبل از رسیدن موعد پرداخت، در مقابل هر روز به اندازه آن مال برای او صدقه محسوب می شود و وقتی که موعد پرداخت رسید در قبال هر روز مهلت، دو چندان صدقه برایش به حساب می آید.» (بحارالانوار، ج 103، ص 150).
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
«کسی که می خواهد در (قیامت) روزی که هیچ سایه ای جز سایه عرش الهی نیست خداوند او را در سایه چتر حمایت خود قرار دهد باید به بدهکار تنگدست مهلت دهد یا این که به نفع او از حق خود بگذرد.»«کسی که با انسان مؤمن تهیدستی مدارا کند، خداوند نیازهای دنیا و آخرت او را به آسانی برآورده کند.» «کسی که به بدهکارش مهلت دهد یا از طلب خود صرف نظر کند، در قیامت در سایه عرش (رحمت الهی) قرار گیرد».
امام صادق علیه السلام فرمودند:
«خداوند عز و جل، مهلت دادن به تنگدست را دوست دارد، و کسی که بدهکارش تهیدست است باید به او مهلت دهد تا راه چاره ای یابد.» ((بحارالانوار، ج 103، ص 150).
همدلی
همیاری شیوه ای مشابه با همدلی نمودن است که در دین اسلام نیز بسیار برآن تأکید شده است. همدلی در اسلام به عنوان رفتار حمایتی معرفی شده است و سه شیوه کلی را بیان می کند: شیوه های شناختی، شیوه های عاطفی و شیوه های رفتاری.
شیوه های شناختی:دراین شیوه سعی می شود که زمینه های شناختی و فضای ذهنی مناسبی در مورداصول حاکم بر روابط دیگران و مواجهه با نیازها و مشکلات آنان ایجاد شود.در این راستا برای تشکیل بینش های صحیح در مورد لزوم یاری رساندن به دیگران وحساس بودن در برابر نیازها و گرفتاری های همنوعان به طور عام و هم کیشان به طور خاص به چند اصل اساسی توجه داده می شود که عبارتنداز:
-اصل اشتراک در خلقت و داشتن ریشه مشترک. قرآن کریم بر این نکته تأکید دارد که انسان ها دارای اصل و ریشه ای مشترکند و همه آنان ریشه در حقیقت واحدی دارند:
«هُوَ اَلَّذی خَلَقَکُم مِن نَّفسِ وَحدَهً وَ جَعَلَ مِنهَا زَوجَهَا»
-اصل پیوستگی انسانها در جامعه بشری.
-اصل شدت پیوستگی در مورد آحاد امت اسلام.
- اصل برخورداری رفتار حمایتی از آثار مثبت همه جانبه(حرعاملی،1360: 89).
شیوه های عاطفی: اسلام از طریق برانگیختن عاطفی و بالا بردن حساسیت انسان ها، به ویژه مسلمانان نسبت به امور دیگران از طریق توجه دادن به آثار مثبت رفتار حمایتی و آثار منفی ترک آن، در گسترش این رفتار در جامعه می کوشد. رفتار حمایتی در قالب های متنوعی ارائه می شود، گاهی جهت تأمین نیازهای روحی است و گاهی برای تأمین نیازهای اقتصادی و مالی.
شیوه های رفتاری: عبارت است از ارائه الگوهای عینی که با رفتار و گفتار و عواطف و باورهای خود، نحوه حساس بودن و حمایت کردن را به انسان ها می آموزند. فرهنگ اسلامی از طریق ارائه نگرش ها و بینش های مثبت نسبت به رفتار حمایتی و بینش های منفی نسبت به بی اعتنائی به گرفتاری های دیگران و عدم کمک به نیازمندان از یک سو و از طریق برانگیختگی عاطفی و بالا بردن حساسیت ها و تهییج روانی از سوی دیگر،می کوشد افراد را از نظر شخصیتی آن گونه تربیت کند که با دیگران همدلی داشته باشند و در روابط خود با آنان، نوع دوستی و لزوم کمک به آنان را اصل قرار دهند.
بسیاری از اختلالات و نارسایی های شخصیتی،خُلقی و رفتاری ریشه در بی توجهی به این نیاز اساسی و کمبود آن دارد. همه انسان ها نیازمند محبت، عاطفه و توجه دیگرانند و هم چنین نیازمندند که برای پرورش کمالات انسانی در خود به دیگران محبت کنند و دیگران را از عاطفه و توجه خویش بهره مند سازند. در بعضی شرایط و نسبت به برخی افراد این نیاز به صورت شدیدتری مطرح است و ارضای آن ها در این شرایط و نسبت به این افراد مستلزم توجه و تأکید بیش تری است(درایتی،1413ق: 341).
بیماران، ایتام، کهن سالان و کودکان،فقرا و ناتوانان و کسانی که از مایه های عاطفی بیش تری برخوردارند مثل هنرمندان و زنان و کسانی که به علت سختی شرایطی که در آن واقع شده اند عواطفشان جریحه دار شده، نیاز به توجه عاطفی بیشتری دارند. اسلام به عنوان دینی جامع به این نیاز اساسی توجه کافی را مبذول داشته است و تربیت انسان هایی حساس نسبت به نیازهای عاطفی دیگران را وجهه همت خویش قرار داده و از طرق مختلف ایجاد نگرش صحیح به مسئله و ترغیب آنان و نیز ارائه الگوهای عملی کوشیده است؛ برای برآوردن این نیاز اساسی بسترهای مناسب را فراهم آورد(تهرانی،1372: 52).
در آموزه های اسلامی توجه به این نیاز همواره مستقل و یگانه نیست و در بسیاری از موارد به صورت ضمنی و تبعی- که در واقع حاکی از نوعی نگاه ظریف به مسئله است- به ارضای این نیاز توجه شده است. به عبارت دیگر در موارد بسیاری بین توجه به نیازهای مختلف انسان نوعی تداخل دیده می شود، چنان که در مورد خود نیازها همچنین تداخلی مشاهده می- شود.برای مثال فرد ناتوانی که می خواهد بار سنگینی را از جایی به جای ببرد و پول کافی برای استخدام باربر ندارد و درعین حال از نظر روحی و عاطفی کاملاً خسته و افسرده است و از بی کسی و ناتوانی و بی پولی خود شکوه می کند، هم دارای نیاز اقتصادی است، هم نیاز بدنی و هم عاطفی. در چنین موردی اگر کسی به او کمک مالی بکند از نظر بدنی و عاطفی او را حمایت کرده است و یا اگر در حمل بارش شخصاً به او کمک کند، این کمک حمایت عاطفی و اقتصادی را نیز شامل می شود. درمواردی حمایت عاطفی مواردی از قبیل دست نوازش بر سر یتیم کشیدن یا صِرف عیادت بیمار بدون توجه و تلاش در مورد برآورده شدن نیازهای دیگر او می باشد، که در اسلام بسیار به این مسائل، مانند محبت کردن به افراد خانواده، توجه خاص به فرزندان دختر، رسیدگی به حال غریبان و دورافتاده ها از وطن و غیره سفارش و تأکید شده است(سادات، 1382: 356-355).
همدردی در قرآن
خداوند در قران می فرماید: «وَأنفَقوُا مِماً جَعَلَکُم مَستَخلِفینَ فیهِ» از آن چه شما را در آن جانشین قرار دادیم انفاق کنید(حدید/7).
«لََن تَنالُوا ألبِرّ حَتَّی تَنفِقوا مِمّا تَحِبوّنَ» انفاقی که از روی محبت باشد انسان را به نیکی می رساند(ال عمران/92).
همدردی در سیره امامان
نکته ی مهم این است که چگونه در همدلی(ارتباط با دیگران)،نسبت به هیجانات آنها نظر خود را بیان کنیم؛مانند عملکرد امام حسن (ع) و امام حسین(ع) در کودکی، پیرمردی که غلط وضو می گرفت ،دیدند. به خاطر اینکه تذکر این مطلب موجب رنجش خاطر پیرمرد نشود،نزد وی رفتند و از او خواستند که پیرمرد در باره صحت وضوی آن بزرگواران قضاوت کند. هر دو نفر وضوی صحیح و کاملی جلوی چشم پیرمرد گرفتند. پیرمرد تازه متوجه شد که وضوی صحیح چگونه است و به فراست، مقصود اصلی دو طفل را دریافت و سخت تحت تأثیر محبت بی شائبه و هوش و متانت آنها قرار گرفت(مطهری، 1379: 417 ).
در کتاب داستان راستان، در باره بیماران جذامی آمده است: چند نفر بیمار جذامی در مدینه بودند، مردم با تنفر و وحشت از آنها دوری می کردند. یک روز موقع غذا خوردن جذامیان امام صادق(ع) از کنار آنها عبور می کند.آنها امام را به صرف غذا دعوت می کنند.امام به علت روزه بودن عذر می خواهد و از ایشان دعوت می کند که یک روز ناهار را در منزل او صرف کنند. آنها در روز مقرر به منزل امام صادق(ع) می روند و امام در کنار ایشان به صرف غذا مشغول می شود(مطهری،1358: 27).
در احادیث
در باب برادری در بحار الانوار آمده است:
«اَلمُومنُ اُخوُ المؤمن کَالجَسد الواحد» مؤمن برادر مؤمن است که هر دو از یک روح هستند(بحارالانوار، ج 74، حدیث 53: 277).
مواسات و یاری رساندن
امام صادق(ع) می فرماید: «تَقرَبوا إلی الله تَعالی بِمواساه اَخوانَکُم» به خداوند نزدیک می شوید با مواسات و یاری برادرتان(بحار الانوار، ج 74، حدیث 5، باب 28: 391).
صله رحم: امام کاظم(ع) می فرماید: لَستُم عَلی ما اَحبُّ عَلیه مِن التَواصِلُ.(بحار الانوار، ج 66، حدیث 36، باب 17: 421).
شیوه های همیاری در کشورهای دیگر
در نپال انواعی از گروه ها و سازمانهای تعاونی سنتی با نام گوناگون وجود دارد. یکی از انواع آن «دیکور» است که در واقع انجمن و یا تعاونی چرخشی اعتباری است که به منظور تأمین سرمایه گذاری های خصوصی تشکیل می شود.هر دیکور در دوره های یک ساله و یا دو ساله بر پایه تعداد اعضاء می چرخد. هر عضو کل مبلغ در گردش را بر اساس پیشنهاد و یا نیاز و یا قرعه دریافت می کند و وام خود را به علاوه بهره 10 درصد باز پس می دهد. دیکورهای نپال تا اندازه زیادی همانند برخی صندوق های قرض الحسنه با محور اصلی همیاری همگرا در ایران عمل می کنند، با این تفاوت که به خاطر تحریم بهره در اسلام و وفور نیات خیرخواهانه در اینجا از گرفتن بهره خودداری می شود. در عوض برای افزایش سرمایه صندوق اعضاء به میزان سهام خود می افزایند(محمدزاده، اميد، 1387، 48).
نوع دیگر تعاونی سنتی در نپال «پارما» ها یا تعاونی های تبادل کار گروهی است که در میان کشاورزان و جماعت های قومی و کاست ها رایج است. در پارما کشاورزان منابع خود شامل ابزار و لوازم و نیروی کار را یک کاسه کرده، متقابلا مبادله می کنند.
شکل تکامل یافته همیاری پارما، «نوگار» نامیده می شود. نوگار یک تعاونی موقت کار در یک فصل و یا یک کار مشخص است. اهداف اولیه نوگار عبارت از کاشت ارزن، ذرت، نشای برنج، وجین کردن و درویدن محصولات اساسی است.
در دهکده «نوامه» نورستان افغانستان، زنان برای کوبیدن عناب، به صورت دسته جمعی به اصطلاع محلی به طور «عشیر» «شیپتر» به نوبت عنابهای یکدیگر را می کوبند، آرد آن را در زمستان صرف می کنند.
در تاجیکستان کارهای مشکل، گروهی به انجام می رسد... مثلا انگور چیدن، علف درویدن و غیره همه این کارها را گروه آدمانی اجرا می کنند یعنی یک روز باغ مرا، روز دیگر باغ شخص دیگر را و غیره...)(همان، 49).
در چین باستان
انجمنهای پس انداز و وام نخستین بار در چین در زمان سلسله هون 200 سال پیش از میلاد به وجود آمد، بدین ترتیب که پونک ونک که چینی منتقد و ثروتمندی بود؛ نخستین انجمن اعطای وام را که خصایص تعاونی داشت، تأسیس کرد. یکی از خصوصیات این انجمنها آن بود که محدود به گروه کوچکی در جامعه بود و مخارج اداری نداشتند. به طور مثال کسی که احتیاج به پول پیدا می کرد از بستگان و دوستان خود درخواست می کرد که انجمنی مرکب از تعداد معینی از افراد تشکیل دهند. از هر عضوی درخواست می شد که سهمیه مساوی به صندوق پرداخت کنند. هر سه ماه یکبار جلسه ای در خانه رئیس انجمن تشکیل می گردید و از اعضاء خواسته می شد که در جلسه حضور یابند. جلسات مزبور طبق اطلاع قبلی دایر می شد و از وام گیرنده تقاضا می شد که قسطی از وام دریافتی را با نرخ بهره متعلقه که قبلا روی آن توافق شده بود، پرداخت کند. میزان هر قسط مساوی مبلغ پرداختی هر یک از اعضاء بود و بهره دریافتی بطور یکسان میان وام دهندگان تقسیم می شد. یکی از خصوصیات این انجمنها این بود که هریک از اعضاء موظف بودند کتابچه ای با خود داشته و تعداد کسانی را که در هر جلسه شرکت می کردند در آن یادداشت کنند. هرگاه عضوی به عللی نمی توانست در جلسه حضور یابد سهم او با سه روز مهلت از نامبرده دریافت می گردید در صورتی که پس از انقضاء مهلت، عضو سهم خود را همچنان نپرداخته بود مشمول جریمه می گردید(همان، 51).
یونان باستان
در میان مردم یونان باستان انجمنهای تعاونی وجود داشته است. زیرا که بسیاری از انجمنهای کفن و دفن آنها که به منظور آئین پرستش مردگان ایجاد شده بود بعداز مدتی به مؤسساتی حرفه ای تبدیل گردید که هدفهای اقتصادی را دنبال می کردند. این انجمنها دارای موجودیت قانونی بودند، می توانستند دارای اموال بوده و از کسی به دادگاه شکایت برند، ایجاد انجمنهای مذهبی مزبور ناشی از علاقه اعضای آنان به این موضوع بود که می خواستند بر طبق مراسم مذهبی خود به خاک سپرده شوند.
تقریبا کلیه یونانیان طبقه متوسط و پایین، عضو انجمنهای کفن و دفن بودند که برای اعضای خود مقبره ای تهیه کرده و مراسم کفن و دفن آبرومندی بجای می آورند و بعلاوه برای کمک به یکدیگر به اقداماتی می پرداختند این انجمنهای مذهبی و فرهنگی که اورگلونن وتیاسی نام داشتند؛ پیشگامان انجمنهای اقتصادی و حرفه ای که بعداً بوجود آمدند، محسوب می گردند(همان، 52).
بعضی از انجمنهای کفن و دفن به خرید عمده سوخت و نوشیدنی می پرداختند و برخی دیگر به اعضای فقیر و آنهایی که به طور ناگهانی دچار فقر و شده بودند، کمک می کردند، درحالیکه بعضی دیگر اعضای خود را ملزم می ساختند که به اعضای مسافر خود اطلاعاتی در زمینه مسافرت داده و به آنان مساعدتهایی بنمایند، حتی عده ای از تعاونیها کلیه امور فوق الذکر را با هم انجام دادند، عضویت این انجمنها نه فقط برای اتباع آزاد بلکه برای مردگان و غریبان و حتی زنان بلامانع بود، این امر نشان می دهد که انجمنهای تعاونی یونان باستان در نهایت آزادی و مساوات به فعالیت اشتغال داشتند، امور عادی انجمن توسط خود اعضاء که هر ماه تشکیل جلسه می دادند، انجام می شد و امور اجرائی انجمن در دست هیات امناء بود. هر سال یکبار مجمع عمومی تشکیل می گردید و به دنبال آن جشن و ضیافتی ترتیب می یافت. انجمن های یونانی حق داشتند مستغلات داشته باشند
شکی نیست که پس از گسترش مسیحیت، این انجمنها کانون جامعه های مسیحی را تشکیل می دادند، این موضوع واقعیت دارد که در بسیاری از مناطق آسیای صغیر، یونان و ایتالیا کلیسای مسیحی بر اساس انجمنهای کفن و دفن مذهبی بوجود آمد(همان، 53).
در آخر مي توان به انجمن هاي اعتباري چرخشي كه توضيح آن در صفحات قبل داده شده در غنا تكيه كرد و اين مطلب را تمام نمود.
در غنا،30سال از وجود مؤسسات بانکداری ملی می گذرد و بیشتر روشهای ذخیره هنوز غیر رسمی است.در سال1991تخمین زده شده که55%از پول در کشور به صورت غیر رسمی ذخیره می شود. انجمنهای اعتباری چرخشی رشد کردند. زنان بیشتر از مردان به این انجمنها ملحق می- شوند.وانجمنها تمایل به جدایی جنسی دارند. نامهای این اتحادیه ها اغلب تأکید بر کمکهای دو جانبه دارند. انجمنی در بازارaccramakola نامی داشت وآن به(خوب بودن ما وابستگی به دیگران دارد) ترجمه می شود (Melvin Ember & karolin ember، 1999، 216).
همياري
انسان شناسان سه نوع همیاری را تشخیص داده اند که هریک نشان دهنده درجه مشخصی ازنزدیکی میان دهنده و گیرنده می باشد و مقدار معینی از رسمیت و حسن نیت را در بر می- گیرد. این سه نوع همیاری عبارت اند از همیاری نامحدود، همیاری سربه سر و همیاری منفی اعضای خانوار، خویشاوندان دیگر و دوستان نزدیک معمولا نامحدود دارند، به این معنا که به یکدیگر هدیه های غیر رسمی می دهند که حسابش را نگه نمی دارند و توقع خاصی را انتظار ندارند.اعضاء خانوار پیوسته خدماتی را برای هم انجام می دهند، بدون آنکه چشم داشتی به جبران آن داشته باشند.اعضای خانوار فرض را بر این می گیرند که می توانند روی پشتیبانی متقابل خانوار در دراز مدت حساب کنند؛همسایگانی که به هم کمک می کنند این را در نظر دارند که هرگاه خودشان به کمک نیازمند شوند، دیگران به یاری آنها خواهند شتافت (بيتس و پلاگ، 1385، 612).
همیاری نوعی ذخیره سازی و پشتوانه سازی به شمار می آید، بدین سان که شما به افراد دیگر خدمات و کالاهایی را می بخشید، به اين امید که در آینده دور یا نزدیک چیزهای قابل مقایسه ای از آنها دریافت کنید، حتی اگر محاسبه دقیقی را در نظر نداشته باشید. این امر به ویژه زمانی سودمند است که کالاها از بین رفتنی باشند و نتوان آنها را به صورتی دیگر برای استفاده در آینده ذخیره کرد. همیاری نامحدود صورت که خاص مبادله در میان جوامع شکارگر و گردآورنده بود و در تطبیق آنها نقش اساسی داشت. کونگهای داب وسیله ای برای نگهدای گوشت ندارند و برای همین، گوشت شکار را میان خودشان تقسیم می کنند.نتیجه این همیاری این است که با وجود منابع متغیر و نامطمئن در محیط کونگ ها ،هر کسی غذایی نصیبش می شود.یکی از دلایل آشکاری که باعث شده این گروه این همه در خوراک اشتراک داشته باشند ، این است که آنها در وسایل ذخیره سازی محدودی برخوردار بودند(همان، 613).
نوع همیاری قدری رسمی تر از همیاری نامحدود، همیاری سر به سر است در این نوع همیاری، هدیه دادن آشکارا با این الزام همراه است که در آینده دور یا نزدیک معادلی کم و بیش با آن هدیه برگردد. این نوع همیاری معمولا در میان خویشاوندان دورتر دوستانی که منزلت اجتماعی و اقتصادی کم و بیش برابری داشته باشند و یا میان دو طرف داد و ستد رسمی رخ می دهد. در این نوع مبادله، چشمداشت جبران صراحت دارد یعنی هرچه که داده می شود باید با ما به ازای نسبی آن در آینده سربه سر گردد. همچنان که در مورد همیاری نامحدود دیدیم، ما به ازا ممکن است چیزی کاملاً متفاوت از آنی باشد که یک طرف گرفته باشد و هدیه یا لطف دریافت شده ممکن است بعدها پس داده شود(همان، 614).
بسیاری از جوامع کشاورز سطحی، شبان و کشاورز عمیق، نظامهای مبادله کار دارند که بر همیاری سربه سر مبتنی اند. در زمان کاشت و برداشت محصول که کار برای یک خانوار بسیار سنگین است، خانوارهای همسایه یا گروه های خویشاوند به نوبت در زمینهای همدیگر کار می کنند.
مشارکت کنندگان در یک چنین نظامهایی، حساب بدهیها و بستانکاریهای شان را به خوبی در ذهن نگه می دارد. شخصی که در زمان مقتضی یاری دیگران را به همان اندازه کار یا هدیه برابر جبران نکند، با عدم شدید اجتماعی رو به رو می شود و در آینده از همکاری دیگران محروم خواهند شد. مبادلات میان دشمنان یا بیگانگان، عموماً معاملات غیر شخصی اند که هر طرفی می کوشید بیشترین نتیجه را از طریق چانه زدن به دست آورد. در یک چنین مبادلات که همیاری منفی نامیده می شود، هریک از طرفین می کوشد تا آنجا که ممکن است کمتر بدهد و بیشتر بگیرد. این نوع مبادلات از چک و چانه های غیر دوستانه تا دزدی آشکار را در بر می گیرد(همان، 614).
نمونه ديگري كه مي توانم در اين مورد بيان كنم انجمن هاي نژادي است كه همياري و همكاري را مي توان در اين انجمن به وضوح ديد.
انجمنهای نژادی:
انجمنهای نژادی با اتحاد،انجمنهای منطقه ای و خانوادگی تشکیل می شود.انجمنهای نژادی در مراکز شهری آفریقای غربی گسترش یافته اند.در اینجا،تغییرات فرهنگی سریع،در آرایشهای سیاسی،پیشرفتهای تکنولوژی ودر موقعیتهای زندگی شهری جدید تآثیر میگذاردکه روابط خویشاوندی ودیگر منابع سنتی حمایتی واتحاد تضعیف میشوند.
اتحادیه ایالتIbo،برای مثال،به علاوه ایجاد کمکهای دو جانبه و حمایت مالی در موارد بیکاری،بیماری یا مرگ سعی در زنده نگهداشتن سرودها،تاریخ،زبان وعقاید اخلاقی قومی کرده وبنابراین پیوند شخصی را با روستا یا دهکده بومی خود حفظ می کنند.
برخی از اتحادیه های قومی برای پیشرفت موقعیتها در خانه های اجدادی پول جمع می کنند. (Melvin Ember & karolin ember، 1999، 215).
تقسیم بندی همیاری از جهت
- سمت سو
- سادگی و پیچیدگی
- اجبار و غیر اجبار
- زمان (موسمی یا غیر موسمی)
-گسسته یا غیر گسسته (پیوسته)
- تقسیم بندی همیاری از جهت سمت و سوی
- یک سویه
43434007620000- دو سویه
- برون سویه (خارج از گروه کار می کنند)
- عمودی (حالت اجبار دارد)
- افقی( در بین کسانی که از هر لحاظ یکسانند).
2400300454025AB00AB- همیاری فردی (ساده) که بین دو نفر صورت می گیرد. یک نفر یاری گیرنده و یک نفر یاری دهنده
1828800360680ACB00ACB- همیاری گروهی (مرکب)، که در این نوع همیاری تعداد افراد یاری گیرنده و یاری دهنده بیش از دو نفر می باشد
.
(فرهادی، مرتضی ، 1388،305)
اسامي گوناگون همياري
اسامی گوناگون همیاری در گویش های مختلف ایرانی.
اراکآدم به آدم، دس به دس
اردبیلآواجی، همگو
الیگودرزآدم به آدم، کمکی
بابلروجاری، کایو
بابلسرروجاری قرضی
بجنوردیاوری، یووار
بجنورد (کردان مانه)هوند
تنکابنتکل، تکل تکلی
چالوستکل
خرم آباد کلمه
خمین آدم به آدم
خونسار هردامردی
رشت یاور
زنجان ال اله
ساوه دس به دس
سبزوار عمله، عوضی
سیرجان اسمدادی ،دست گردون
شبستر مدد، مددچی
قروه یاری و یاری
قزوین تکل
قوچان یاوری، ایمجی
قم آلاپستا، پسانی
فومن روزگار
گرگان یاوار لق، یاوار چلق
گلپایگان مردا، مردی، آدم کار
لاهیجان یاور
محلات، نیمه رو) عمله قرضی، عمله به عمله
مشکین شهر آواجی
ملایر آیم و آیم، اوم و اوم
نوشهر تکل
نیشابور یاوری، یوری
32- یزدیاوار لک، قرضی، کمک(مرتضي فرهادي، 1388، 349).
همياري در گروه هاي انساني
هدف از بیان گروه شناخت آن از دیدگاه اجتماعی است. پس می توان گفت گروه اجتماعی عده ای از افراد انسانی است که برای رسیدن به هدف یا هدفهایی با یکدیگر تن به کنش متقابل اجتماعی داده دارای روابط متقابل اجتماعی می گردند و با گذشت زمان با گروههای اجتماعی دیگر ارتباط برقرار گرده به صورت جامعه در می آیند. کنش های متقابل گروهی در هر جامعه جهت یکسانی ندارند؛ ممکن است به صورت سازگاری و همکاری گروهی باشد. در این حالت اعضاء گروه برای رسیدن به هدفهای مشترک از طریق هماهنگی و وحدت در رفتار کوشش و همکاری می کنند و عوامل اقتصادی و اجتماعی نیز وحدت و هماهنگی گروهی را بیشتر می- نماید و یا ممکن است نه تنها جهت یگانه ای نداشته باشد و همکاری ننمایند بلکه برای رسیدن به هدفهای خویش با یکدیگر به رقابت و ستیزه جویی بپردازند، بنابراین در هر جامعه امکان تضاد و ستیزه بین گروههای تشکیل دهنده آن جامعه نیز وجود دارد (فرجاد، محمد حسین، 75،1376).
از این جهت می توان نتیجه گرفت که هر گروه اجتماعی برای رسیدن به هدفهای خاصی به وجود می آیند که با هدفهای گروههای دیگر متفاوت است و هر گروه رسوم خاصی دارد و اعضاء آن نیز در این مورد تفاهم کامل دارند و برای رسیدن به هدف مشترک همدیگر را یاری می نمایند. اعضاء هر گروه، افراد تقریباً ثابتی نیستند؛ هر لحظه ممکن است عده ای از آن کنار روند و یا عده دیگری به جمع آنها بپیوندند. آنچه که برای گروه اهمیت دارد هماهنگی اعضاء جدید با اعضاء قبلی گروه است که این وفاق گروهی یکی از شرایط مطلوب حصول به هدف است.
طبق بررسی و تحقیقات اقتصاد شناسان معلوم شده است که در طول تاریخ بشر از 5 مرحله ی اقتصادی گذشته است. 1- مرحله گردآوری خوراک 2- مرحله بدوی و خانه بدوشی 3- مرحله روستایی 4- مرحله شهری 5- مرحله شهر اقتصادی و صنعتی در مرحله گردآوری خوراک بشر به صورت گروههائی گله مانند در سرزمینهای وسیعی پراکنده و سرگردان و بی هدف ا زجائی به جائی برای پیدا کردن غذا حرکت می کرد این افراد چون دانش و معلومات لازم را برای تغییر شکل و تهیه مواد غذایی بیشر را نداشتند، لذا مجبور بودند به صورت گروههای کوچک و بزرگ متفرق و متحرک درآیند. در اواخر این مرحله یک نوع تخصص شغلی و جنسی به وجود آمد یعنی مردان و زنان به کارهای جداگانه ای می پرداختند مردان ماهیگیری می کردند و اسلحه می ساختند و زنان گیاهان و میوه ها را جمع آوری نموده و از وسایل منزل مواظبت می نمودند و از بچه ها نگهداری می کردند و اما در مرحله اقتصاد بدوی و خانه بدوشی که با اهلی کردن حیوانات و کشت نباتات شروع می شود کشت نباتات و باغها روز بروز توسعه می یافت و توجه و مراقبت افراد بدانها زیاد می شد و در این صورت ذخیره بندی صورت می گرفت (همان، 126).
و اما در مرحله اقتصاد روستانشینان که مانند اقتصاد بدوی چوبانی بود و قدمت تاریخی آن احتمالا به 20 هزار سال قبل می رسد.
موقعیکه گروههای خویشاوندی بر اثر ترکیب دو کار بستانکاری و کشاورزی در یک محیط دوست داشتنی سکونت گزیدند و تمرکز یافتند و وحدت در کشاورزی و ترکیب آنها موجب حفظ محصولات و ایجاد همکاری بین آنان گردید. مزارع خارج از روستاها شکل گرفت. هدف هر دهکده تأمین مواد غذایی خود بود که اکثراً به هدف خود نمی رسیدند و احتیاجاتشان را از روستا و دهکده های دیگر از طریق مبادله و معاوضه تامین می کردند.و در مراحل اقتصاد بشری و صنعتی اقتصاد روستایی روز بروز در حال گسترش بود تا جائیکه شهرهای بزرگ تجارتی به تدریج توسعه یافته و به صورت مراکز عمده تجارتی درآمدند(همان، 148)
در پايان به توضيح انجمن منطقه اي سرانواييها از آنكاش مي پردازم كه مي تواند پاسخگوي سوالاتي باشد.
سرانواييها یک انجمن منطقه ای ترکیب دادند. در ابتدا برای آشنایی با انجمن منطقه ایی توضیحی کوتاه در این مورد ارائه می دهم.
انجمن منطقه ای دراثر مهاجرتها از یک محل جغرافیایی دور هم جمع شدند. بنابراین،اغلب در حومه ها که به طور سنتی به خوش نشینان از مناطق روستایی وصل شده اند یافت می شوند.
انجمن منطقه ای سرانوا سه خدمت به اعضای خود می کرد. اول دولت مرکزی را به توجه روی موضوعات با اهمیت اجتماعی وادار می کرد. برای مثال: تأمین فاضلاب،کلنیک،خدمات عمومی مشابه. عضو گروه باید بخشی از قانون گذاری را در کانالهای دولتی دنبال کند تا مطمئن شود که آن فراموش وترک نشده است. دوم اینکه انجمن سرانوا در انتقال فرهنگی به تازه واردین سرانوا برای زندگی شهری لیما کمک می کرد. ودر نهایت گروه فعالیتهای اجتماعی مانند جشنها را ترتیب می داد. به عنوان مؤسسات تهاتري برای انتقال اطلاعات وتشکیل مناطق خانه ای عمل می کردند وانواع خدمات برای کمک به مهاجران فراهم می کردند تا با محیط جدید تطبیق یافته و در پیوند با محل تولد خود باقی بمانند.عملکردهای انجمنها ممکن است با گذشت زمان تغییر کند،همانند تغییر موقیتهای اجتماعی.برای مثال در طول دورۀ كشت و زرع در هاوایی، بیشتر مهاجران فیلیپینی به انجمنهای شهرهای تولد خود می پیوندند که به عنوان اجتماعات همکار با یکدیگر کار می کنند. انجمنهای شهر محل تولد، عملکرد اقتصادی دارند مانند کمک در زمانهای اضطراری،بیماریهای جدی،یا مرگ وبرخی کمکهای مالی (Melvin Ember & karolin ember، 1999، 216).
همياري در جوامع سنتي
از ویژگیهای جوامع سنتی از جمله جامعه عشایری که نسبت به جوامع دیگر از انسجام و وحدت بیشتری برخوردار است؛ شیوه های همیاری به عبارت دیگر تعاون سنتی عشایری است اصولاً در جوامعی که نوعی اقتصاد کهنه بر آن حاکم است توزیع و مبادله نیروی کار و تولیدات به شکل همیاری موجد روابط بسیار نزدیک بین خانوداه و گروههای اجتماعی است. در واقع همیاری در این نوع جامعه شکلی از اقتصاد دهش است که جامعه برای آن ارزش مافوق ارزشهای مادی قائل است.
در حقیقت عضو جامعه عشایری نیروی کار و در مواردی مقداری از تولیدات زراعی و یا دامی و برخی خدمات را به رایگان در اختیار اعضای دیگر قرار می دهد، طبیعی است، در ازای این عمل انتظار پاسخ فوری از طرف مقابل ندارد، اما عرف و سنت جامعه برای هر نوع همیاری و همکاری فردی و گروهی ارزش ویژه ای قائل است که از گذشته بسیار دور و در نسلهای متعدد شکل گرفته است.
نمونه بارز همیاری در جامعه عشایری رسم کهن «واره» است که هنوز هم وجود دارد و آن عبارت از رسمی اقتصادی است به منظور استفاده از شیر دامهای گروه «واره» در یک دوره شیردهی دامها به وسیله یکی از اعضاء گروه به شکل نوبتی (طیبی، حشمت اله، 178،1377).
در اولین واحدهای جوامع انسانی، که به صورت گروههای چندنفری خویشاوند و طایفه و کلان زندگی می کردند، مراحل سه گانه تولید و توزیع و مصرف جدا از یکدیگر نبود و افراد خانواده به طور دسته جمعی از امکانات طبیعی و تکنیکی پیرامون خود برای بدست آوردن خوراک و پوشاک و مسکن با یکدیگر همکاری می کردند از آن جا که امکانات جغرافیایی و اقلیمی و تکنیکی و همچنین ترکیب قدرت نیروی انسانی برای همه گروهها به یک اندازه نبود، در نتیجه فرآورده ها و تولیدات برای همه خانواده ها به یک نوع و یک مقدار به دست نمی آمد. این مسئله ایجاب می کرد که خانواده ها مازاد محصول خود را به دیگران بدهند و آن چه را که خود فاقد آنند از دیگران بگیرند(روح الاميني، محمود ، 1385، 198).
همیاری و همکاری بین اعضاء خانواده و دوستان و همسایگان و خویشان دور و نزدیک، اغلب بدان نیت نیست که رفاه عمومی جامعه تامین شود، بلکه هرکس در طول زندگی و با تجربه های خود دریافته است که منابع شخصی خود و خانواده اش در گرو همیاری و همکاری او با دیگران و دیگران با اوست. در جوامع سنتی جنبه شخصی ارتباط و «بده و بستان» خیلی بیشتر از جوامع پیچیده و بزرگ است. در این جوامع فرد تشخیص می دهد که وظایف متعددی نسبت به دیگران بر عهده دارد و هروقت شرایط و اوضاع و احوال ایجاب کند باید به انجام آن بپردازد و به دیگران کمک کند. در عوض او نیز می تواند از آنها انتظار کمک داشته باشد و در مواقع ضروری از آنها یاری بخواهد.همیاری جریانی است دو طرف و افقی بین افرادی که دارای توانایی کم و بیش یکسانی هستند وجود دارد. این افراد کسانی هستند که توانایی های همدیگر را تکمیل و کمبودهای یکدیگر را جبران می کنند. همیاری از جمله خصوصیات جوامع سنتی است جامعه ما نیز از جمله جوامع سنتی ای می باشد که از گذشته های دور در مقابله با مشکلات زندگی اجتماعی خود، در موارد گوناگون یاریگری را راه حل مناسبی دانسته اند.
همیاری یا بده بستان های متقابل در میان مردمی که با پیوندها و الزام های اجتماعی به هم وابسته اند، پدیده ای جهانی است.انجمن هاي چندنژادي در گينه نو مي تواند جهاني بودن همياري را به خوبي نشان دهد.
انجمنهای چند نژادی
اگر بیشتر انجمنهای داوطلبانه از افرادی با منطقه و پس زمینه قومی یکسان تشکیل می شوند،ولی گروههای داوطلبانه مدرن دنیا از پیش زمینه های متفاوتی تشکیل می شوند. برای مثال، کار زنان،انجمنهایی درpapu a new guinea انجمنهای ذخایر و وام دهی هستند که هزاران زن را از مناطق نژادی متفاوت جذب می کنند.در اصل گروههای کوچکتری وجود دارد که بعنوان انجمنهای ذخیره در محلهایی خاص شروع به کار می کنند و بین گروههایی که بعنوان زنان متأهل بیرون از دهکده تشکیل شده اند؛ رابطه ایجاد می کنند وبه بازگشت نسبی به خانه یا دهکده های دیگر برای تشکیل گروه دختران تشویق می شوند.دیدارهای مادر دختری بین گروها میتواند سه روز به طول انجامد،وقتی یک گروه ، دیگری را مهمان می کند و گروها بین هم پول رد و بدل می کنند. تمام پولهایی که از گروه دیگر دریافت می شود در کیفی که پنهان بوده ونمی توان به آن دست زد، ذخیره می شود. بنابراین این پس انداز با گذشت زمان زیاد می شود.وقتی گروه پول قابل توجهی را جمع آوری می کند ساختمانی برای انجمن ساخته شده وجشنهای بزرگی برپا می شود.( Melvin Ember & karolin ember، 1999، 216).
در هر کجا که مکانیسم بازار وجود نداشته باشد و یا از بازار تنها برای مبادله کالاهای خاصی استفاده می شود، مبادله تنها از طریق همیاری انجام می گیرد.
نقش همیاری در جوامع غیر صنعتی مهمتر از همین نقش در جوامع غیر صنعتی است. هرچند که همیاری منظم در همه جا مهم است، اما در محیط های غیر صنعتی هدایا به مقدار بیشتر و به دفعات بیشتر داده می شوند. در این گونه جوامع، الزام به همیاری نیرومند تر است از همه مهمتر اینکه همیاری در فراگرد واقعی تولید سهم اساسی تری دارد.
به عقیده مردم شناسان این داد و ستد در جوامع ابتدایی و گروههای کوچک خویشاوندی سنتی به صورت هدیه و بخشش صورت می گیرد. به نظر مارسل موس «بخشش» و «هدیه» که امروز در بین جوامع- اعم از سنتی یا صنعتی رایج است؛ بازمانده شیوه توازن کالا و داد و ستدی است که در جوامع اولیه وجود داشته است.
در هدیه دادن ها هر دو طرف بدون اینکه نرخی را مشخص کرده باشند با حسابگری دو کالای رد و بدل شده را مقایسه و ارزیابی می کنند وی می افزاید که هدیه و تعارف دادن های امروزی، حتی در جوامع متمدن نوعی مبادله است و بخشش همواره با چشم داشتی – حساب شده یا حساب نشده - از جبران مادی یا انجام خدمتی همراه است (روح الامینی، محمود، 1385، 199).
مالینوفسکی از یک سلسله منظم مبادله اشیاء در جزایر ملانزی یاد می کند که در شمار کالاهای تجارتی نیست، و به آن «کولا» می گویند و عبارت از گردش دایمی اشیایی است که فاقد هرنوع استفاده مادی و تکنیکی می باشند.
این دستبندها و گردنبندها در جهت مخالف یکدیگر در نزد خانواده ها و طوایف دور می زند و معمولا دو تا ده سال طول می کشد که این اشیاء یک دور کامل بگردد. در این گردش کامل، همه خانوادهها به سهم خود برای مدتی مالک این اشیاء قیمتی کمیاب هستند.
در کنار این مبادله، که برای حفظ حیثیت و مقام اجتماعی است، مبادلاتی که صرفا جنبه اقتصادی دارد نیز انجام می گیرد.
مبادله و معاوضه ای که در زیر سرپوش عرضه کردن هدایا انجام می شود در بعضی از جوامع به مناسبت و به بهانه جشن های سالیانه یا فصلی صورت می گیرد بدین صورت که خانواده ها کالاهایی را که مازاد بر مصرف خود دارند در میدانی که محل برگزاری جشن است می گذارند و کسی که یکی از کالاهای عرضه شده موردنیازش باشد با قرار دادن کالایی دیگر به جای آن، شی مورد نظر را برمی دارد. رسم و سربلندی اشخاص و خانوده ها در این است که ارزش کالایی که جایگزین می کنند بیش از مقداری باشد که با خود می برند در این گونه هدیه دادن ها و یا مبادلات گاه رضایت یا عدم رضایت طرفین داد و ستد در سکوت و یا به وسیله رفتار و عملی اظهار می شود که در غیاب طرف مبادله ناشناخته صورت می گیرد. مثلاً یکی از موارد بدین ترتیب است که شخص کالایی را که برای مبادله به محوطه جشن آورده است در گوشه ای می نهد و از آنجا دور می شود. شخص دیگری که به این کالا نیاز دارد کالای خویش را در کنار آن قرار می دهد و خود به آهستگی از آنجا فاصله می گیرد. صاحب کالای اول پس از بازگشت اگر کالای دوم را برداشت بدین معنی است که از معاوضه یا هدیه دادن راضی است ولی اگر به کالای طرف دیگر دست نزد مفهومش این است که حاضر به مبادله یا بخشیدن نیست در نتیجه صاحب کالای دوم یا چیز دیگری به آن می افزاید و یا کالای خود را برمی دارد. این آداب تقریبا مخفیانه صورت می گیرد (همان، 202).
در مورد رؤسای طوایف، وضع به صورتی دیگر است چون موقعیت اجتماعی و سیاسی رئیس طایفه و بزرگ قبیله نه تنها اجازه نمی دهد که رفتاری بدین گونه حسابگرانه انجام دهد؛ بلکه افتخار و احترام او در این است که کالایی را عرضه کند و ببخشد بدون اینکه چیزی را با خود ببرد.
بواس و مارسل موس نوعی از این بخشش را که پتلاچ می گویند در بین سرخپوستان آمریکا و جزایر اقیانوسیه رواج دارد، در يك مورد تجزیه قرار دادند.
پتلاچ عبارت از این است که رئیس قبیله یا طایفه مقدار زیادی از ثروت و کالای خود را در جشنی به رئیس طایفه یا قبیله دیگر هدیه می کند و این اقدام علاوه بر مبادله اقتصادی بدین منظور است که او را رهین منت خود سازد و درنتیجه برتری موقعیت اجتماعی و سیاسی خود را به ثبوت برساند. بنابر سنت جامعه طرف مقابل نیز برای دفاع از موقعیت و حفظ احترام، کالایی بیشتر را عرضه می دارد.
در این پتلاچ یعنی مسابقه و رقابت و دفاع از حیثیت قومی و قبیله ای معمولا کار به آتش زدن و از بین بردن کالاها و کشته شدن رؤسا و بزرگان قبیله می انجامد. در این رقابتها و نزاع های جشن گونه، رضایت خاطر توتم قبیله نیز فراهم می شود (همان، 198).
آيين هاي همياري
اصولاً در پژوهشهای مردم شناسی و جامعه شناسی بررسی و مطالعه آيين از این لحاظ اهمیت دارد که زمینه ساز همبستگی و اتحاد روانی مردم و تجلی روح جمعی در جوامع ابتدایی بوده است. از این رو مردم شناسان و جامعه شناسانی که به مطالعه فرهنگ و تمدن اقوام مختلف پرداخته اند؛ به این نکته اذعان دارند که انسان تا زمانی که تنها و منفرد است، سائقه دینی او بسیار ضعیف می باشد و هنگامی که در مراسم و تشریفات گروهی که انعکاسی از عواطف و احساسات جمعی است،شرکت جوید، احساسات فردی صورت جمعی به خود می گیرد در نتیجه احساسات آنها که در اصل اجتماعی بوده است، بر اثر استمرار تشریفات و رسوم دسته جمعی به شکل سنن قابل احترام و مقدس در اعیاد و جشنها تجلی می کند(طيبي، حشمت الله ، 1374، 266).
در اینجا مراسم و جشنهایی که در آن سنت همیاری نیز دیده می شود ،بیان می گردد:
جشن یوور، در درگز
یکی از عادات و رسوم پسندیده مردم درگز، که در مناطق دیگر ایران نیز به نوعی رواج دارد، برگزاری مراسم یوور (یاور) است.یوور، کمک دسته جمعی است که افراد فامیل و همسایه، درباره افرادی که سرپرست خانواده را از دست داده، یا بی بضاعت است و قادر به انجام کار مهم به تنهایی نیست(ميرنيا، سيدعلي ، 1378، 58).
در موارد زیر انجام می دهند:
کولیدن تاکستان
انگور چینی
تهیه جهیزیه عروس
ترکیب برگزاری این رسم و جشن آن چنین است:
کمک کنندگان، در روز معینی، در محل انجام کار حاضر می شوند و کار مورد نظر را آغاز می کنند، در تمام مدت اشتغال افراد به کار یوور، عاشق ها (نوازندگان) با ساز و دهل آهنگ های شادی می نوازند، در تهیه جهیزیه عروس، دختران دایره می زنند و ترانه می خوانند و می رقصند و به این وسیله کمک کنندگان را سرگرم می کنند.خانواده کمک گیرنده هم، تدارک نهار برای این عده می بینند و نزدیک ظهر نهار که غالباً پلو با خورشت قورمه گوشت یا آبگوشت است آماده می نمایند و از کمک کنندگان پذیرایی می کنند(همان، 59).
نمونه ديگري در مناطق آفريقا و هند مي توان ديد بيان مي كنم كه به اسم انجمن هاي اعتباري چرخشي معروف است، به توضيح آن مي پردازم.
انجمنهای اعتباری چرخشی:
یک نوع اتحادیه با کمکهای دو جانبه انجمن اعتباری چرخشی است.اصل اولیه این است که هرعضو از گروه توافق می کند به صورت مالی یا جنسی اعانه ای را اهدا کند که دست به دست در گروه می چرخد.اعانه ذخایر هر گروه را افزایش می دهد ولی توزیع مبلغ کل باعث انجام کارهای خاصی توسط گروه مي شود. این انجمنها در بیشتر مناطق آسیای شرقی،جنوبی و جنوب شرقی آفریقا و هند شرقی یافت می شود. آنها معمولً شامل تعداد اندکی بین 10یا30 هستند تاچرخش پول زیاد به طول نیانجامد.انجمنها معمولاً غیر رسمی بوده و تازمانی که چرخش تمام شود، باقی می مانند.
وقتی شخص به انجمن اعتباری چرخشی می پیوندد، فشارهای اجتماعی زیادی برای پرداخت به صورت منظم روی اوخواهد بود. اگر شخصی برای یک مورد اورژانسی به پول نیاز داشته باشد؛ انجمن می تواند نظم چرخشی را تغییر دهد.
اصل انجمن اعتباری چرخشی اغلب ریشه در سیستمهای سنتی دارد. برای مثال در بینikuyu ، آنها با هم کار می کنند تا زمینهای یکدیگر را وجین و برداشت کنند. وقتی یک شخص خرج خاصی مانند مراسم کفن ودفن دارد،یک گروه اعانه تشکیل میشود وهرکسی که آنجا می آید اعانه ای می دهد. .( Melvin Ember & karolin ember، 1999، 216).
پرداخت قاتِم
در شهرستانهای شمالی خراسان با تفاوت جزئی در نحوه عمل شهرهای خراسان از قدیم رسم بوده که مدعوین به جشن عروسی، هنگام شرکت در جشن به خانواده داماد مبلغی به عنوان قاتم پرداخت می کردند. ترتیب آن از این قرار بود:
مدعوین، به تدریج به مجلس جشن می آمدند. هریک پس از ورود به مجلس ابتدا جلو کسی که یک سینی محتوی نقل های رنگارنگ گذاشته شده بود می رفت و نقلی برداشته به دهان خود می گذاشت و مبارک باد می گفت و مبلغی پول به سینی می گذاشت. بعضی ها که تمکن مالی داشتند و از اعیان و ثروتمندان محلی بشمار می آمدند یا از خویشاوندان داماد و عروس بودند، مقدار بیشتری در سینی می انداختند.مسئول این سینی و جمع آوری پول، از افراد مورد اعتماد خانواده داماد و باسواد تعیین می شد.
به محض پرداخت قاتم، مسئول سینی نام پرداخت کننده و مبلغ پرداختی را در صورتی می نوشت و پس از خاتمه مراسم عروسی آن صورت را با مبلغ جمع آوری شده به پدر یا خود داماد تحویل می داد، پدر یا داماد با توجه به آن صورت موظف بود، او هم در آتیه، در جشن عروسی پرداخت کنندگان قاتم به همان میزان پرداختی آنها قاتم بپردازد (میرنیا، سید علی، 71،1378).
امروز با تغییرات وضع برگزاری جشن عروسی و پذیرایی این رسم در شهرها منسوخ شده است ولی در بعضی از روستاها رواج دارد. قدیمی ها معتقد بودند که پرداخت قاتم در جشنهای عروسی برای کمک به تشکیل و تقویت زندگی نوین، داماد و عروس که متحمل هزینه ی فوق العاده در تهیه و تدارک و لوازم جشن عروسی به نقد و نسیه شده اند ضروری است و آن را یک نوع کمک دسته جمعی به یک خانواده نوپا مفید و از سنت های پسندیده می دانستند(همان، 72).
خانواده های روستایی از گذشته های دور به علت نیازهای مشترک و به منظور مبارزه علیه عوامل نامساعد طبیعی و دیگر عواملی که در زندگی و معیشت آنان خللی ایجاد می کند؛ با یکدیگر همکاری و اشتراک مساعی دارند(نيك خلق، علی اکبر،1384، 91).
وجود «بنه» ، «صحرا»، «پیکال»، «هراسه» و واحدهای کار زراعی سنتی مشابه دیگر که مستلزم کار گروهی و بهره برداری مشترک است، روابط و مناسبات متقابل پیوسته نظیر «همیاره کاری» و «همیاری» در روستای لرستان، «کایری» و همازی (گوهمّاز Gu- Hm- maz ، باغ هماز و ...) در روستاهای مازندران که بر اثر مداومت و استمرار در طول زمان به صورت یک نهاد اجتماعی در آمده است، پرداخت پول یا جنس به طور سرانه، کمک های متقابل مردم در عروسی ها و جشن ها، دادن دهش ها یا هدایای نقدی (شادباش) به خانواده نوپا و معاضدت در آتش سوزی ها، همنوایی و همدردی در سوگواریها و به طور کلی کنشهای متقابل پیوسته، به هنگام حوادث و وقایع خوش آیند یا ناخوشایند زندگی که از عادات قدیمی و سنتهای کهن روستایی ناشی می شود، نشانه هایی است که وجود همکاری را میان خانواده های روستایی تأیید می کند.
انسانها از همان آغاز پیدایی خود به طور دسته جمعی و گروهی زندگی می کرده اند و از طریق همیاری و پیوستن با یکدیگر نه تنها در گردآوری آذوقه می توانستد مشترکاً از عهده کارها برآیند؛ بلکه در مواقع هجوم حیوانات وحشی نیز قادر بودند به طور جمعی از خود دفاع کنند. کار با همدیگر و برای یکدیگر از ویژگیهای زندگی انسانها در اجتماعات اولیه بود. بی شک ضعف و نارسایی، ابزار تولید از مسایلی بود که همیاری و کار گروهی را ضروری می ساخت تا نارسایی ها و دشواریهای زندگی اجتماعی از طریق همکاری برطرف شود. در دوره باستان پدیده همیاری از لحاظ دینی امری پسندیده بود و انجام آن برای بهبود شرایط زندگی تأیید می شد. همچنین نیکی و نیکوکاری، خیرات و مبرات و دستگیری از مستمندان توصیه شده است. در جامعه اسلامی احسان سرآمد همه نیکی ها و وسیله جلب رضایت خداوند است، در قرآن کریم به مصداق آیه مبارکه تعاونوالبر و التقوی... انسان به همکاری و تعاون در همه زمینه های زندگی دعوت می شود(همان، 92).
بررسی های انجام شده حاکی از آن است که نوع و میزان همکاری در مناطق مختلف ایران بر حسب شرایط جغرافیایی و ویژگیهای اقتصادی حاکم بر منطقه فرق می کند.به طور مثال در مناطق خشک و نیمه خشک ایران کمبود آب و اهمیت حیاتی آن سبب می شود که خانواده های روستایی در تهیه آب، حفر چاه و تنقیه و لای روبی قناتها، نهرها و بالاخره در تقسیم آب و آبیاری با یکدیگر همکاری کنند. در روستاهای برنج خیز شمال، به علت محدودیت زمان کشت و تراکم زیاد کار در این مواقع غالباً کشت برنج (نشاء گری) به طور جمعی انجام می شود. بدین ترتیب روستائیان ابتدا در زمینی که زودتر برای نشاگری آماده شده است آغاز به کار می- کنند و به تدریج عملیات نشاء تمام اراضی را به طور گروهی و با همکاری یکدیگر انجام می- دهند.
در منطقه کردستان میان خانواده های روستایی نوعی کمک جمعی وجود دارد که اصطلاحاً آن را «هراواز» می گویند. این کمک جمعی در مورد خانواده هایی که در کار زراعی شان عقب افتاده باشند، انجام می گیرد و در آن قصد جبران کمک در میان نیست. بدین سان تمام خانواده های ده به یکدیگراطلاع می دهند و یکباره همت می کنند و به کمک آن شخص می روند و او را در کارش یاری می دهند. صاحب زمین وظیفه دارد که در این مدت وسایل رفاه یاری دهندگان را از نظر غذا و نوشیدنی فراهم کند(همان، 93).
پدیده مشابه دیگر مربوط به دریافت هدایا (دهش ها) برای داماد در اورازان و احتمالاً بسیاری از روستاهای ایران به گونه های مختلف وجود دارد. برای این منظور داماد را در پشت بام خانه روی کرسی مفروش می نشانند و پیرمردی که مخصوص این کار است مردم ده را به دادن هدیه به داماد فرا می خواند، اهالی ده جمع می شوند و هرکدام به فراخور توانایی خود و چگونگی ارتباط خویشاوندی با خانواده داماد و عروس دهش های نقدی یا جنسی خود را می دهد و آن پیرمرد با صدای بلند از بالای بام نام او را می خواند و یک نفر با سواد نیز آن را در لیست مخصوص که دارد یادداشت می کند. دادن هدیه و نیز میزان آن برای شخص اعتبار اجتماعی به همراه دارد.
گونه مشابه دیگر رسم «پاگشاست» که معمولا یک روز بعد از عروسی انجام می گیرد، در این روز همه خویشاوندان، آشنایان و نزدیکان عروس و داماد، با هدایای نقدی یا جنسی به خانه مادر عروس می روند و دهش های خود را به عروس می دهند. برای این رسم در مناطق دیگر اصطلاحات «واطَلَبون» و یا «پاواکُنوُن» به کار می برند(همان، 95).
بررسی های انجام شده همچنین در روستاهای مازندران روشنگر تغییراتی است که در شیوه های سنتی همیاری پدیده آمده است. در پاره ای زمینه ها مانند زراعت برنج، خرید گاو کار «همازی» و مشارکت رو به ضعف گذاشته و کمتر معمول است ولی در برخی موارد مانند تهیه اتومبیل یا وانت بار که خرید آن از عهده یک فرد یا خانواده خارج است و مورد نیاز روستائیان نیز می- باشد به گونه همّازی و مشارکت خریداری می شود، خرید وانت بار از نوع نیسان و مزدا به شکل همازی یادآور زمان «همازی گاو» است که هرکدام از همازها یکی یا دو «خودرو» همّاز (شریک) باشد، همچنین در زمینه تولید، توزیع، بازاریابی و فروش سبزی که سالهای اخیر تولید آن متداول شده است(همان، 95).
اتحادیه موتور سواران keta درغنا، برای اخذ هزینه های قانونی و بیمه ،شرکت در مراقبتهای پزشکی در مواردتصادف و بیماری وکمک به پرداخت هزینه های کفن ودفن تشکیل شدند.( Melvin Ember & karolin ember، 1999).
به منظور ایجاد هماهنگی وسرعت در کار توزیع و فروش به موقع محصول همکاری و اشتراک مساعی ضرورت دارد، و برای زمانی کوتاه شیوه همازی میان خانواده های سبزی کار متداول است. همچنین از طریق مشارکت خانواده های روستایی، با تشکیل واحدهای تعاونی بی شماری تحت عنوان صندوق قرض الحسنه- با وجود دشواریهای که در این زمینه وجود دارد، می توانند بخشی از نیازهای مالی خود را تامین نمایند. در تعاونیهای «جدید صندوق قرض الحسنه» در شهر یا ده عامل خویشاوندی به خاطر شناخت متقابل اعضاء و کنش های متقابل پیوسته میان خانواده ها تا حد زیادی موثر است (نیک خلق، علی اکبر،99،1384).
همکاری میان خانواده های روستایی یا گروه خویشاوندی در گذشته بیشتر معمول بود و بخش مهمی از زندگی اقتصادی و اجتماعی را در بر می گرفت.
اما این همکاریها در سالهای اخیر همراه با دگرگونیهای جامعه دستخوش تغییرات زیاد قرار گرفته و میزان آن تا حد زیادی کاهش یافته است. اگر خانواده ای در امور زراعی به کارگر نیاز داشته باشد. اغلب با پرداخت دستمزد او را استخدام می کند و این نیاز کمتر از طریق فعالیت داوطلبانه همسایگان یا خویشاوندان برطرف می شود. اگر بر حسب ضرورت خانواده ای در موقع نیاز به همسایه یا یکی از خویشاوندانش کمک کند. مثلاً فردی از اعضای خود را به کمک او روانه کند، این کمک او بلاعوض نخواهد بود، بلکه عنوان «کارگر قرضی» یا قرض دادن کارگر را پیدا می کند و خانواده کمک دهنده، چشمداشت این را دارد که روزی آن را باز ستاند.
امروزه روحیه حسابگرانه و مادی گری در میان افراد، رواج پیدا کرده و ممکن است در آینده گسترش بیشتری حاصل کند و جنبه های مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه را در بر گیرد و در نتیجه شعر معروف «هرکس گلیم خویش بدر می برد ز موج» مصداق پیدا کند. پس باید بررسی ها و تحقیقات لازم انجام شود تا با شناخت دقیق پایه های اساسی همکاری و تعاونی سنتی آنرا حفظ کرد(همان،100)
کارکردهای همیاری
همیاری ها نوعی از روابط اجتماعی هستند که طی آن افراد باهم به مبادله نیروی کار وارائه خدمات به همدیگر می پردازند،به طوری که این کار رفاه گروه واعتماد متقابل را به همراه داشته وسبب نوعی صمیمیت وانسجام بین آنها می شود.در کلیه همیاریها تقسیم کار وجود دارد. به طوری که هر کسی قسمتی از کار را بر عهده گرفته وانجام می دهد.کارگروهی راحت تر و مفیدتر از کار بصورت انفرادی است؛ زیرا کسانی که بصورت گروهی مبادرت به انجام کاری میکنند با دیگران در ارتباط هستند وبا هم به گفتمان می پردازند.این کار راه را برای پدیدار شدن سرمایه های فکری هموار می سازد.زیرا در جریان همیاریها بین افراد تبادل اطلاعات صورت می گیرد.(محمد زاده،1387،ب).
به طور کلی ،همیاری ها ازیک سو باعث افزایش توانایی ها واز سوی دیگر باعث کاهش هزینه،وقت و انرژی در فعالیتهای انسانها در زندگی اجتماعی می گردد.از این قسمت می توان کارکردهای مهم همیاری را نیز استنباط کرد.
کارکرد اجتماعی:
از نظر ابن خلدون یارگیری و همیاری عامل اساسی بقاء انسانی است.او این پدیده اجتماعی را که در اجتماع با دیه نشین مورد بررسی قرار می دهد،عصبیت نام می نهد وعقیده دارد در جامعه ای که عصبیت وجود ندارد،زوال و نابودی پیش می آید(نیک خلق،علی اکبر،1384،91 )
می توان گفت که کارکرد اصلی آن بقاء جامعه است. تمام انسانهای روی کره زمین ،برای دستیابی به یک زندگی بهتر و برای تأمین نیازهای خود به کمک یکدیگر نیاز دارند و برای برطرف کردن مسائل و رفع نیازها همیشه به هم یاری رسانده اند .
مفهوم همیاری جدا از مفهوم زندگی اجتماعی به نظر نمی رسد و می توان آن را نوعی بلوغ اجتماعی دانست.به بیان ساده تر مفهوم همکاری که مقتضای زندگی اجتماعی است ، نشانه ای از عزم انسانها و اراده جمعی آنها در برخورد با مسائل وچالشهای زندگی اجتماعی است (کریمی درمنی،15،1389)
بنابراین کارکرد اجتماعی آن نیز برطرف کردن مشکلات و نیازهای موجود در زندگی اجتماعی هر فرد می باشد. وهمچنین همبستگی اجتماعی را در بین افراد جامعه بوجود می آورد. همیاری موجب روابط بسیار نزدیک بین خانواده ها وگروههای اجتماعی است.
کارکرد اقتصادی:
وقتی افراد امکانات کوچک و ناچیز مالی خود را برای انجام دادن امور پر هزینه وبزرگ هم انباشته می کنند،در نتیجه موفق به انجام کاری می شوند که در شکل فردی آن وجود ندارد. وموجب رشد اقتصاد نیز می شوند(کریمی درمنی،حمید رضا ،20،1389)
همیاری در زمینه اقتصادی نقش مؤثر دارد و موجب تحکیم وتداوم مناسبات اقتصادی است.
کارکرد فرهنگی:
وقتی فرهنگ همکاری در بین افراد گسترش پیدا کرد؛ خود آن نیز می تواند کارکردهای زیادی داشته باشد. از جمله اینکه موجب همبستگی اجتماعی می شود واز طرف دیگر موجب افزایش سرمایه اجتماعی می گردد که در نهایت به توسعه اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه منتج خواهد شد.
کارکرد روانی:
انسانها همیشه با هم ودر کنار هم زندگی کرده اند و جهان تنها در پرتو مشارکت فعال زنان و مردان همه گروهها و جوامع ، تنگناهای آینده را پشت سر خواهد گذاشت.
همیاری و همکاری ذهن انسان را از در گیر بودن برای مقابله با مشکلات رها می کند و آرامشی به انسان می دهد که هیچ وقت احساس تنهایی نمی کند و با امید به زندگی اجتماعی خود ادامه می دهد وحس اعتماد را در انسان زنده نگاه می دارد .
چهارچوب نظری
هر تحقیقی باید چهارچوب نظری داشته باشد. بدین معنی که محقق باید در روند تحقیق خود از یک یا چند مکتب پیروی کند که در این تحقیق از مکتب کنش متقابل نمادین استفاده می شود.
مکتب کنش متقابل نمادین
از مقدمان سنت متقابل نمادی، می توان از جمله «جان دوئی»، «کولی»، «ویلیام توماس»، «پیرس»، «وبر»، «بالدوین»، «زنانسکی» نام برد. مباحث اساسی کنش متقابل نمادی را باید در آراء «هربرت بلومر» جستجو کرد... به طور کلی دیدگاه کنش متقابل نمادی، بر پویایی کنش متقابل اجتماعی بین فرد و جامعه و نتایج این فرآیند تاکید دارد.(محمدزاده، امید، 138، 62).
کنش متقابل نمادی نیز بر روی عمل انسان به عنوان ملاک حقیقت علمی تاکید دارد. به علاوه در کنش متقابل نمادی همانند عمل گرایی، منطق صوری پایگاه مبهمی دارد و در عقل هرگز جایگاه معتبر و قابل درکی نداشته است. عمل گرایان بین جسم و یا تن و روان تمایز قائل نمی شدند، بنابراین سعی می کردند عمل انسان را پایه و مبنا بدانند نه محصول تن آدمی به اعتقاد آنان همه چیز را باید از عمل شروع کرد.
چهار برداشت عمده کنش متقابل عبارتند از :
1- مردم به صورت فردی یا اجتماعی براساس معنی چیزهایی که جهان را تشکیل می دهند، رفتار می کنند.
2- ارتباط افراد با هم امری ضروری است زیرا آنان از طریق نمادها و اشارات، رفتار یکدیگر را درک و تفسیر می کنند.
3- کنش اجتماعی، در یک جریان توجیه و تفسیر وضعیتی که افراد با آن مواجه اند، ساخته می شود.
4- شبکه ارتباطات متقابل و به هم پیوسته کنش ها که سازمانها، نهادها، گروه فعالان و غیره را می سازد، شی نیست بلکه حرکت و پویایی دارد.(همان، 62).
معانی و نمادها به کنش اجتماعی انسان(که مربوط به کنش گر واحد است) و کنش متقابل اجتماعی او (که دو یا چند کنشگر را به کنش متقابل اجتماعی می کشاند)، ویژگی های متمایزی می بخشند. کنش اجتماعی همان کنشی است که افراد از طریق آن، با دیگران به گونه ذهنی کنش برقرار می کنند. به عبارت دیگر، انسان ها در زمان انجام دادن یک کنش، می کوشند تأثیر کنش شان را بر کنش گران درگیر دیگر، سبک سنگین کنند. هر چند انسان ها غالباً به کنش های بی تفکر و خو کرده دست می زنند، اما ظرفیت درگیرشدن در کنش اجتماعی را نیز دارند. اما انسان ها در فراگرد کنش متقابل اجتماعی، به گونه ای نمادین معناهایی را به دیگران انتقال می دهند. دیگران این نمادهای معنی دار را تفسیر می کنند و بر پایه تفسیرشان از این نمادها، واکنش نشان می دهند. به عبارت دیگر، کنشگران، حین کنش متقابل اجتماعی، در فراگردی از نفوذ متقابل قرار می گیرند.
دیدگاه کنش متقابل نمادین به رفتارهای شکل گرفته و ثابت، توجه کمتری دارد و توجه اش بیشتر روی رفتارهایی است که در جریان زندگی اجتماعی شکل می گیرد.(همان، 63).
نظر دوركيم در مورد همياري
دورکیم در بررسی های خود نشان می دهد که جامعه از لحاظ همگرایی و یاریگری یا به طور کلی نوع انسجام و روابط اجتماعی دوگونه اند؛ اجتماعات نخستین که همه اعضای آن بنا بر سنت واحد مشابه و بر اساس رسم و عادت از خود واکنشها و رفتارهای همانندی نشان می دهند و با یکدیگر همکاری دارند. پیوستگی افراد در این قبیل اجتماعات خود به خودی، مکانیکی و ناآگاهانه و بر اساس سنت قرار دارد.
نوع دوم یاریگری، همیاری و کمک رسانی متأثر از نظام اجتماعی ویژه ای است که به پیروی از اندیشه فردی و به طور مستقل وجود دارد، این نوع همکاری بنابر نیاز جامعه آگاهانه است و اعضای جامعه در عین حال که نقش و کارکرد معینی در جامعه بر عهده دارند با فرد دیگر جامعه در ارتباط و کنش متقابل هستند.
مانند اندامهای یک ارگانیسم یعنی قلب، مغز، چشم و ... هریک دارای کارکرد ویژه ای هستند و در عین نسبت به هم و نسبت به کل جامعه روابط و کنشهای متقابل دارند. بنابراین اعضای جامعه اندام واره ای و ارگانیکی است و نیازهای مشترک اعضای جامعه زمینه را برای کار جمعی فراهم می آورد.
شیوه های دیگر ازهمیاری
در ایران می توان نمونه های بسیاری از همیاری و تعاون مردم در اداره امور را شاهد بود. در طی سالهای جنگ تحمیلی، کمک ها و مساعدت های مردم در پشت جبهه بود که به رزمندگان اسلام امید می بخشید. تشکیل کمیته های بسیج بانوان، تهیه و تدارک انواع مربا، کمپوت، لباس و آذوقه کمک شایانی در طول جنگ به مسئولین نمود.
هنگام زلزله، و وقوع بلایای طبیعی، باز این دست کمک مردم است که به یاری می شتابد. خون خود را اهدا می کنند، لباس و آذوقه فراهم می کنند و در این هنگام است که دلها یکسان می تپد و این همان روح تعاون و همیاری است که انسانها با یکدیگر دارند، به ویژه مسلمانان که بر طبق دستورات و اعتقادات دینی و الهی خود این فریضه را بسیار نیکو بجا می آورند(ارفع، 1385: 35).
منابع
1- بيتس، دانيل و پلاگ، فرد، 1385 ، انسان شناسي فرهنگي، انتشارات علمي.
2- تهرانی، مصطفی، 1372، سیره نبوی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، تهران.
3- حر العاملی، محمد بن الحسن، 1403 ه، .وسائل الشیعه، کتابفروشی اسلامیه، تهران.
4- درایتی، مصطفی، 1413، معجم الفاظ غررالحکم و درر الکلم.
5- روح الاميني،محمود، 1385، گردشهر با چراغ، نشر عطار.
6- سادات، محمد علی،1377، اخلاق اسلامی؛تهران، انتشارات سمت.
7- شهرياري، علي حسين، 1380، حقوق تعاون ايران، آلمان، فرانسه، نشر پايگان.
8- طيبي، حشمت ا...، 1377، مباني جامعه شناسي و مردم شناسي ايلات و عشاير، انتشارات دانشگاه تهران.
9- فاستر، جرج. م، 1378، جوامع سنتي و تغييرات فني، ترجمه سيد مهدي ثريا، نشر كتاب فرا.
10- فربد، محمدصادق، 1383، درآمدي بر خانواده و نظام خويشاوندي، انتشارات پشوتن.
11- فرجاد، حسين، 1376، اصول و مباني جامعه شناسي، انتشارات اساطير.
12- فرهادي ، مرتضي ، 1388، انسان شناسي ياري گري، نشر ثالث.
13- فرهادي، مرتضي،1385، فرهنگ ياري گري در ايران، انتشارات مركز نشر دانشگاهي.
14- فرهادی، مرتضی، 1323، واره( درآمدی به مردم شناسی و جامعه شناسی تعاون)، چاپ سوم، شرکت سهامی انتشار.
15- فرهادی، مرتضی، 1373، فرهنگ یاریگری در ایران، جلد اول، مرکز نشر دانشگاهی
16- كريمي درمني، حميدرضا، 1389، زمينه ها و شيوه هاي ياري گري در ايران، انتشارات كندوكاو.
17- محتشم دولتشاهي، طهماسب، 1370، مباني علم اقتصاد ، انتشارات خجسته.
18- محمدزاده، اميد، 1387، پايان نامه شيوه هاي همياري در ايل (ايركوازي).
19- مطهری، مرتضی، 1379، آشنایی با علوم اسلامی، ج 2، تهران:صدرا، چ 23.
20- ميرنيا، سيد علي، 1378، فرهنگ مردم فولكلور ايران آداب و رسوم و عقايد و عادات، انتشارات پارسا.
21- نيك خلق، علي اكبر، 1382، جامعه شناسي روستايي، انتشارات چاپخش.