مبانی نظری و پیشینه اثرات اقتصادی جریانات تجاری بر بهره وری (docx) 40 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 40 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فصل سوم: مباني نظري و ساختار الگو
3-1-مقدمه31
3-2-تاریخچه بهرهوری32
3-3-بهرهوری، اهداف و تعاریف آن34
3-4-بهرهوری جزئی36
3-5-بهرهوری کل عوامل تولید37
3-6-بهرهوری کلی37
3-7-بهرهوري و شاخصهاي آن 38
3-7-1-شاخص بهرهوري جزیي (PFP)39
3-7-2-شاخص بهرهوري كل (TFP)39
3-8-عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل40
الف) سرمایهگذاری خارجی40
عنوان صفحه
ب) تحقیق و توسعه40
ج) سیاست تجاری40
د) آموزش و تحصیلات44
ه) کارایی و دانش مدیریت44
3-9-اندازهگيري بهرهوري کل عوامل46
3-9-1-روشهای غير پارامتري46
3-9-2-روش پارامتري46
3-9-2-1-پسماند سولو48
3-10-ساختار الگو48
3-11-تعریف متغیرها51
3-12-روش تحقيق51
3-13-انواع مدلهای دادههاي ترکيبي سري زماني (پانل)52
3-14-آزمون ايستايي در دادههاي ترکيبي54
3-14-1-آزمون لوين و لين و چو54
3-14-2-آزمون آيم، پسران و شين56
3-14-3-آزمون فیشر58
3-15-آزمونهاي تشخيص59
3-15-1-آزمون چاو59
3-15-2-آزمون بروش- پاگان60
3-15-3-آزمون هاسمن61
مباني نظري و ساختار الگو
3-1-مقدمه
تجارت خارجی میتواند از طرق مختلف از جمله افزایش تکنولوژی، موجبات رشد اقتصادی را فراهم آورد. از آنجایی که برایند تغییرات تکنولوژی در شاخص بهرهوری بازتاب و نمود پیدا میکند، لذا میتوان از بهرهوری به عنوان شاخصی جهت بررسی پیشرفت تکنولوژی استفاده نمود.
در مورد عوامل موثر بر بهرهوری به خصوص عوامل مربوط به تجارت خارجی، فرضیههای متعددی وجود دارد. برخی از اقتصاددانان ادعا کردهاند که، وجود رقابت وارداتی شدیدتر باعث میشود که، بنگاهها از نوآوریهای بیشتری استفاده نمایند، تا بتوانند در صحنه فعالیت ماندگار شوند. برخی دیگر ادعا میکنند که، تماسهای مکرر بنگاههای صادر کننده با بازارهای بینالمللی باعث تسهیل جذب تکنولوژی جدید میگردد. با این وجود، تلاشهایی که جهت تأیید تأثیر مثبت تجارت خارجی یا باز بودن اقتصاد بر بهرهوری ضمن استفاده از آمارهای کلی صورت گرفته، نتیجۀ یکسانی نداشته است و لذا سؤال مربوط به اندازهگیری منافع انتظاری تجارت خارجی بر رشد اقتصادی، ضمن استفاده از آمار کلی سطح ملی هنوز به قوت خود باقی مانده است. (رودریگرز و رودریک، 1999، بنیامین و فرانتینو، 2001) این سؤال در چند دهۀ اخیر منجر به بررسی رابطه بین تجارت خارجی و بهرهوری در سطح بنگاه یا صنعت شده است. ( اندرسون برنارد و همکاران، 1998، تایبوت، 1992، استونمن، 1995، کلردس و همکاران ، 1998)
برخی از پژوهشگران آثار تجارت خارجی یا "اقتصاد باز" بر بهرهوری را از منظر "سرریز دانش فنی" ناشی از تماسهایی که کشورهای مختلف به شکل مبادله کالاهای قابل تجارت برقرار میکنند، مورد بررسی قرار میدهند. تأثیر این نوع سرریز، مثبت و معنادار گزارش شده است. (کو و هلپمن، 1995، کلر، 1998)
بعضی دیگر، آثار تجارت خارجی یا "اقتصاد باز" را از دیدگاه "رقابت"، مورد توجه قرار میدهند. مثلاً ادوارز به صراحت رقابت را نتیجه تغییر ساختارهای تجاری میپندارد (ادواردز، 1998) و لارنس شواهدی را ارائه میدهند که، از تأثیر رقابت بینالمللی بر رشد بهرهوری کل حکایت دارد. (لورنس، 1998) بحث این است که، هر چه اقتصاد به سوی بازارهای بینالمللی بازتر باشد، میزان رقابت شدیدتر خواهد شد و این امر بنگاههایی را که دارای کارایی کمتری هستند را از صحنه خارج میکند و بنگاههایی که در صحنه باقی میمانند را وادار مینماید که، برای ماندگار شدن خود نوآوری بیشتری ارائه نمایند.
شواهدی نیز وجود دارد که، وضع حمایتهای مقداری یا تعرفهای، جهت حمایت از صنایع در کشورها میتواند به زیان بهرهوری عوامل و رشد اقتصادی آنان عمل نماید. (ادواردز، آی بید و لی، 1993) تعدادی از پژوهشگران، عوامل مربوط به تحقیق و توسعه و نیز خالص ورود بنگاهها را نیز جزء عوامل مؤثر بر بهرهوری در کنار عوامل مربوط به تجارت خارجی قرار دادهاند.
هر چند که رشد اقتصادی مبتنی بر رشد بهرهوری در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره مورد توجه مسئولان مربوطه بوده و سند چشمانداز توسعه ایران، مصداق بارز این امر محسوب میشود اما، رابطه بین تجارت خارجی و رشد بهرهوری هنوز ناشناخته است و خلأ ناشی از این کمبود، انگیزه نگارش این تحقیق بوده است.
3-2-تاریخچۀ بهرهوری
امروزه بهبود بهرهوری به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملل مختلف شناخته شده است و توفیق در تسریع روند بهبود بهرهوری یکی از شروط اصلی دستیابی به جایگاه مناسب در صحنه رقابت جهانی و افزایش رفاه زندگی مردم میباشد. شرایط محیطی-اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متفاوت کشورها، ایجاب میکند که رویکردهای بهبود بهرهوری دارای ویژگیهای خاصی باشد. اما آنچه در تمامی کشورهایی که در ارتقای بهرهوری و تسریع در روند توسعه موفق بودهاند در خور توجه است، گستردگی و همبستگی فعالیتهای ارتقای بهرهوری، در چارچوب یک حرکت ملی میباشد.
بهبود بهرهوری موضوعی است که از ابتدای تاریخ بشر و در کلیه نظامهای سیاسی و اقتصادی مطرح بوده است. اما تحقیق در مورد چگونگی افزایش بهرهوری بطور سیستماتیک و در چارچوب مباحث علمی-تحلیلی از حدود ۲۳۰ سال پیش به این طرف بطور جدی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است.
اما واژه «بهرهوری»، برای نخستین بار بوسیله «فرانسوا کنه» ریاضیدان و اقتصاددان فرانسوی و طرفدار مکتب فیزیوکراسی(حکومت طبیعت) بکار برده شد. « کنه » با طرح جدول اقتصادی، اقتدار هر دولتی را منوط به افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی میدانست. در سال ۱۸۸۳ فرانسوی دیگری به نام «لیتره» بهرهوری را دانش و فن تولید تعریف کرد. با شروع دورۀ نهضت مدیریت علمی در اوایل سالهای ۱۹۰۰، فردریک ونیسلو، تیلور، فرانک و لیلیان گیلبریث به منظور افزایش کارایی کارگران دربارۀ تقسیم کار، بهبود روشها و تعیین زمان استاندارد، مطالعاتی را انجام دادند. کارایی بعنوان نسبتی از زمان واقعی انجام کار به زمان استاندارد از پیش تعیین شده، تعریف شد. بطور مثال، اگر از کارگری در ۸ ساعت کار انتظار تولید ۱۰۰ واحد محصول را داشته باشیم، اما در عمل کارگر مزبور ۹۶ واحد تولید کند، گفته میشود کارایی او ۹۶% است.
اما واژهای که به تدریج جنبه عمومیتر و کلیتر پیدا کرد و در ادبیات مدیریت رایج گردید « بهرهوری» بود، که در سال ۱۹۵۰ سازمان همکاری اقتصادی اروپا بطور رسمی بهرهوری را چنین تعریف کرد:
بهرهوری حاصل کسری است، که از تقسیم مقدار یا ارزش محصول بر مقدار یا ارزش یکی از عوامل تولید بدست میآید. بدین لحاظ میتوان از بهرهوری سرمایه، مواد اولیه و نیروی کار صحبت کرد.
سازمان بهرهوري آسيايي (APO) نیز، در سال 1961 ميلادي به وسيله تعدادي از كشورهاي آسيايي با هدف كمك به ارتقاي بهرهوري در كشورهاي عضو تشكيل شد و ايران در سال1344خورشيدي برابر با 1965 ميلادي، بدون اينكه سازمان بهرهوري داشته باشد، به عضويت سازمان بهرهوري آسيايي (APO) درآمد. با پيروزي انقلاب اسلامي، عضويت جمهوري اسلامي ايران در سازمان بهرهوري آسيايي به حالت تعليق درآمد تا اينكه مجدداً، مجلس شوراي اسلامي در سال 1367 عضويت ايران را در سازمان بهرهوري آسيايي (APO) مورد تصويب قرار داد و وزارت صنايع سنگين سابق مسئوليت دبيرخانهاي آنرا به عهده گرفت. اين وزارتخانه از اوایل سال 1371 بطور عملي تشكيلات "بهرهوري ملي ايران" را تجهيز و راهاندازي كرد، كه در آبان ماه 1372 تحت عنوان سازمان بهرهوري ملي ايران فعاليت خود را آغاز كرد. اين سازمان براساس مصوبه شماره 950/121/1 مورخ 14/2/77 شوراي عالي اداري از وزارت صنايع وقت (سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران كنوني) منتزع و به سازمان امور اداري و استخدامي كشور وقت (سازمان مديريت و برنامهريزي كشور كنوني) ملحق گرديد و با توجه به جايگاه فرابخشي آن به سازمان ملي بهرهوري ايران تغيير نام داد.
3-3-بهرهوري، اهداف و تعاریف آن
به دليل اين که بهرهوري بيشتر يک مفهوم کيفي است، محدوديتهاي زيادي براي اندازهگيري آن وجود دارد. مثلاً يکي از عوامل افزايش بهرهوري، انگيزه کارگران در محيط کار ميباشد که، قابل اندازهگيري نيست. يعني بهرهوري مفهومي است که تعريف آن ساده است، ولي اندازهگيري آن مشکل است. به صورت عام بهرهوری برابر است با نسبت ستانده تولید به یکی از نهادههای تولید، یا به بیان دیگر، سرانه تولید به ازای یک واحد از نهادههای تولید، بطور مثال سرانه تولید هر واحد نیروی کار. در حاليکه اختلافي روي اين مفهوم عمومي وجود ندارد، در جستجوي ادبيات بهرهوري و کاربردهاي متنوع آن به اين نتيجه ميرسيم که، هدف و اندازهگيري منحصر بفردي براي بهرهوري وجود ندارد. (دورنبوش و فیشر، ترجمه تیزهوشان تابان،1380: 817)
اهداف اندازهگيري بهرهوري شامل مواردي از جمله تکنولوژي، کارايي، صرفهجويي در هزينهها، محکزني مراحل توليد و استانداردهاي زندگي ميباشد.(جيووانيني و نزو، 2001: 12-11)
هدف از اندازهگيري رشد بهرهوري،اثرگذاري بر تغييرات تکنولوژيکي ميباشد. تکنولوژي، راههای تبديل منابع به ستاده خواسته شده تعريف ميشود، که شامل محصولات جديد (پيشرفتهايي در طراحي و کيفيت کالاهاي سرمايهاي) ميباشد.
کارايي، به معني دستيابي به حداکثر ميزاني از ستاده که با تکنولوژي موجود، با يک ميزان ثابتي از نهاده قابل دستيابي باشد. بهرهوري به مفهوم کارايي، تکنيک حرکت به سوي بهترين عمل يا حذف سازمانهاي ناکارا ميباشد.
راه حل اساسي در توصيف و اندازهگيري تغيير بهرهوري،صرفهجويي در هزينههاي واقعي ميباشد. اندازهگيري بهرهوري يک عنصر کليدي به سوي تعيين استانداردهاي زندگي است. درآمد سرانه، معياري از استاندارد زندگي است. درآمد هر شخص يکي از متغيرهایي است که، به طور مستقيم با بهرهوري نيروي کار در ارتباط است، که ارزش افزوده هر ساعت کار انجام شده ميباشد. در اين مورد اندازهگيري بهرهوري به بهتر فهميدن و بهبود استاندارد زندگي کمک ميکند.
اندازهگيري بهرهوري هنگامي که تنها يک ستاده با استفاده از يک نهاده توليد ميشود، تقريباً ساده است. در اين حالت ستاده هر واحد از نهاده، معياری همه جانبه از بهرهوري است و آن ميتواند مقايسه عملکرد واحد توليدي يا صنعت باشد. هنگامي که چند ستاده با استفاده از چند نهاده توليد ميشوند، اندازهگيري بهرهوري مشکلتر است. در اين مورد بهرهوري اغلب با استفاده از معيارهاي بهرهوري جزئي اندازهگيري ميشود، مانند ستاده هر واحد از کارگر يا هر واحد کار انجام شده اندازهگيري ميشود. عليرغم اينکه استفاده از معيارهاي بهرهوري جزئي داراي محدوديتهايي ميباشد و عملکرد يک واحد توليدي را غلط نشان دهد، ولي چنين معيارهايي اغلب جايي که محقق ميخواهد با محاسبه اختلاف بهرهوري نيروي کار و شدت سرمايه و ديگر عوامل به محاسبه رشد بپردازد، استفاده ميشود. معيارهاي بهرهوري کل عوامل توليد از نهادهها و عوامل توليد جهت محاسبه استفاده ميکند، بنابراين جهت اندازهگيري عملکرد و مقايسه چند واحد توليدي و يا يک واحد توليدي داده شده در طي یک دوره زمانی، مناسبتر ميباشد. در حالت وجود چند ستاده و نهاده، بهرهوري کل عوامل توليد بصورت نرخي از کل عوامل توليد شده به عوامل استفاده شده تعريف میشود.(کولي و همکاران، 2005: 62)
در ادامه به تعاریف مختلف بهرهوری میپردازیم و نظریات مختلف اقتصاددانان را در این زمینه بیان میکنیم:
تعریف سازمان بین المللی کار از بهرهوری: رابطه بین ستانده حاصل از یک نظام تولیدی با دادههای به کار رفته برای تولید آن، که دادهها میتوانند زمین، سرمایه، نیروی کار و عوامل دیگر باشند.
در این تعریف « مدیریت » بطور ویژه یکی از عوامل تولید در نظر گرفته شده است. نسبت تولید به هر کدام از این عوامل معیاری برای سنجش بهرهوری محسوب میشود.
در اطلاعیه تشکیل مرکز بهرهوری ژاپن(JPC) در سال ۱۹۵۵ در ارتباط با بهبود بهرهوری چنین بیان شده است که:
« حداکثر استفاده از منابع فیزیکی، نیروی انسانی، تسهيلات و سایر عوامل به روشهای علمی بطوری که بهبود بهرهوری به کاهش هزینه تولید، گسترش بازارها، افزایش اشتغال و افزايش دستمزدهاي واقعي و بالارفتن سطح زندگی همه آحاد ملت منجر شود، آنگونه كه به سود كاركنان، مديريت و عموم مصرفكنندگان باشد. »
از دیدگاه مرکز بهرهوری ژاپن، بهرهوری یک اولویت و انتخاب ملی است، که منجر به افزایش رفاه اجتماعی و کاهش فقر میگردد. مرکز بهرهوری ژاپن از زمان تأسیسش در سال ۱۹۵۵، نهضت ملی افزایش بهرهوری را تحت سه اصل رهنمونساز به جلو هدایت نموده است، که عبارتند از: افزایش اشتغال، همکاری بین نیروی کار و مدیریت و توزیع عادلانه و برابر ثمرههای بهبود بهرهوری در میان مدیریت، نیروی کار و مصرف کنندگان.
افزایش قابل توجه بهرهوری در تعدادی از کشورها در دهههای اخیر موجب شده است که، ارتقاء سطح بهرهوری ملی بعنوان یک اولویت در سطح کشور مطرح باشد. بطور مثال در دوره زمانی (۱۹۷۴- ۱۹۶۷) کشور ژاپن بهرهوری ملی خود را ۶/۹۹% افزایش داد، در حالی که در همان مدت، مدیریت بهرهوری ملی در کشورهای آلمان غربی و ایالات متحده امریکا به ترتیب ۳/۴۳ و ۲۵/۲۹% افزایش یافت.
در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ مرکز بهرهوری آمریکا تعریف زیر را ارائه داد:
«قیمت تعدیل شده × بهرهوری = سود »
تعاریف دیگری از بهرهوری در زیر آمدهاند:
استاینر: معیار عملکرد و یا قدرت و توان هر سازمان در تولید کالا و خدمات.
استیگل: نسبت میان بازده به هزینه عملیات تولیدی.
ماندل: بهرهوری به مفهوم نسبت بین بازده تولید به واحد منبع مصرف شده است، که با سال پایه مقایسه میشود.
دیویس: تغییر بدست آمده در مقدار محصول در ازاء منابع مصرف شده.
فابری کانت : یک نسبت همیشگی بین خروجی به ورودی.
کانلان (متخصص مدیریت و بهرهوری): انجام کار درست به روش درست.
در سالهای ۱۹۷۴ و اواخر ۱۹۸۴ « سومانث » سه تعریف اساسی را درباره بهرهوری مرتبط با سازمانها و شرکتها به شرح زیر ارائه داد: (سومانث و یاووز، 1984: 223)
3-4-بهرهوری جزئی
نسبت ارزش و مقدار محصول به یک طبقه از نهاده را گویند. مثلاً محصول به ازاء هر نفر ساعت (معیار بهرهوری نیروی کار) یا ارزش و مقدار محصول تولید شده به ازاء هر تن مواد اولیه مصرفی ( بهرهوری مواد) یا بهره درآمد تولید شده به ازاء هر ریال سرمایه ( بهرهوری سرمایه ) و نظایر آن. (دیوید سومانث، 2002: 6)
3-5-بهرهوری کل عوامل تولید
عبارتست از، نسبت خالص محصول بر مجموع نهادههای نیروی کار و سرمایه. معمولاً به جای خالص محصول، ارزش افزوده و در مخرج کسر مجموع ارزشهای نیروی کار و سرمایه را قرار میدهند. این معیار برای برخی از کالاهای مصرفی نظیر تلویزیون، ویدئو و کامپیوتر که ۶۵% هزینه تولید آنها را مواد مصرفی تشکیل میدهد، معیار مناسبی نمیباشد. (سومانث، 2002: 7)
3-6-بهرهوری کلی
نسبت کل ارزش محصول تولید شده به مجموع ارزش کلیه نهادههای مصرفی است. این شاخص تأثیر مشترک و همزمان همه نهادهها و منابع ( از قبیل نیروی انسانی، مواد و قطعات، ماشین آلات، سرمایه و نظایر آن ) در ارتباط با ارزش محصول بدست آمده را اندازهگیری میکند. (منبع فوق)
بهرهوری ارزش اقتصادی کالا و خدمات است.
بهرهوری در علم اقتصاد عبارت است از اندازهگیری کارایی مولد، از طریق محاسبه نسبت تولید به نهادههای مورد نیاز در تولید.
بهرهوری، نسبت ستانده به یک نهاده یا بیشتر که در تولید ستانده مشارکت داشته است، گفته میشود.
بهرهوری، معیاری است که نشان میدهد اقتصاد با چه درجهای از کارایی منابع برای رسیدن به اهداف حرکت میکند.
تعريف مركز بهرهوري ايران (NIPO): بهرهوري يك فرهنگ، يك نگرش عقلايي به كار و زندگي است، كه هدف آن هوشمندانهتر كردن فعاليتها براي دستيابي به زندگي بهتر و فعالتر است.
تعریف آژانس بهرهوری اروپا: درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید.
3-7-بهرهوري و شاخصهاي آن
بهرهوري در حالت عمومي به صورت نسبت ستاده به نهاده تعريف ميشود. يعني اگر در يک واحد توليدي Yرا ستاده و X را نهاده بکار رفته، در نظر بگيريم، آن گاه مي توان،X/Y را به عنوان بهرهوري در حالت کلي در نظر گرفت که، در اين صورت روي منحني توليد بهرهوري در يک نقطه خاص در واقع همان خطي است، که از مبدأ مختصات بر آن منحني وصل ميشود. (قاسمي، 1379: 14)
به عبارت ديگر، بهرهوري (P) ارتباط بين توليد (Q) (کالا يا خدمات) و عواملي که در توليد استفاده شده (F) ميباشد. يعني نمايندهاي از کارايي پربار از يک واحد توليد داده شده براي يک دوره مفروض ميباشد. بهرهوري با مفاهيم ديگري همانند کارايي و اثربخشي ارتباط نزديکي دارد، که در واقع اثربخشي و کارايي مستقل از بهرهوري نيستند. (دجلا و گالوج، 2008 :4)
اثربخشي، وسعت و اندازه اهداف را مشخص ميکند که، ممکن است اهداف (اقتصادي، اجتماعي، اخلاقي و بومشناسي و ...) قابل دستيابی باشند. بدون اينکه چه سطحي از هزينهها به کار گرفته شود و يا چه حجمي توليد شود. يک سازمان هنگامي به اهدافي که در نظر داشته باشد (اهدافي براي فروش، پيشرفت خدمات مشتري، اهداف اجتماعي، کاهش آلودگي و غيره) دست يابد، مؤثر واقع ميشود.
مفهوم بهرهوري با کارايي نيز ارتباط نزديکي دارد. اگر يک واحد توليدي کارا باشد، به معني آن است که به بهترين شيوه توليد ممکن دسترسي پيدا کرده است. کارايي، وسعت و اندازه اهداف را مشخص ميکند، به شرط آنکه براي رسيدن به آن هدف، حداقل استفادهای از منابع بکاررفته داشته باشيم.
کارايي را ميتوان از دو طريق مالي و تکنيکي در نظر گرفت. کارايي از لحاظ مالي بيان کننده نرخ سودآوري و از نظر تکنيکي بيان کننده بهرهوري است و افزايش کارايي در اين حالت به افزايش بهرهوري منجر ميشود. بنابراين بهرهوري، تکنيک اجرايي را اندازهگيري ميکند(نرخي از حجم ستاده به نهاده) و همچنین معياري از کارايي تکنيکي است.
اگرچه بهرهوري مقايسهاي از ستاده و منابع استفاده شده در توليد آن ميباشد، سؤالاتي که ممکن است وجود داشته باشد اين است که:
چگونه ستاده اندازهگيري ميشود؟
چه منابعي براي توليد ستاده بکار گرفته ميشود؟
چگونه بهرهوري با هم جمع زده ميشود؟
افزايش بهرهوري به معني آن است که يا با ميزان يکساني از نهاده، ستاده بيشتري توليد شود و يا اينکه ميزان نهاده کمتر جهت همان ميزان ستاده بکار گرفته شود.
در اندازهگيري بهرهوري، نسبت ستاده به نهاده تعريف ميشود، ستادهاي که در صورت کسر ظاهر ميشود، ستاده ناخالص يا ارزش افزوده رانشان ميدهد، که ارزش افزوده از رابطه (ستاده منهاي مصرف متوسط) تعريف ميشود.
در اينصورت دو نوع بهرهوري وجود دارد: اگر در اندازهگيري بهرهوري از ستاده ناخالص استفاده کنيم، بهرهوري ناخالص حاصل ميشود و اگر در اندازهگيري بهرهوري از ارزش افزوده استفاده کنيم، بهرهوري خالص حاصل ميشود.
3-7-1-شاخص بهرهوري جزئي (PFP)
اين شاخص به ارزيابي بهرهوري در رابطه با يکي از عوامل توليد ميپردازد. (آذربايجانی و ديگران،1381: 448)
که در اين رابطه شاخص بهرهوري عامل توليد-ام و O ستانده و ميزان نهاده بکار رفته -ام ميباشد. يعني در شاخصهاي بهرهوري جزئي ارتباط ستانده با يک نهاده مورد توجه قرار ميگيرد.
به عنوان مثال بهرهوري نيروي کار را ميتوان به شکل زير نوشت.
(1)
: بهرهوري نيرويكار
: ارزشافزوده
: هزينه پرسنلي جبران خدمات مزد و حقوق بگيران
از ديدگاه اقتصادي بهرهوري جزئي همان توليد متوسط نهاده است، که در يک زمان معين و در چارچوب تکنولوژي موجود در آن مقطع زماني حاصل شده است.
3-7-2-شاخص بهرهوري كل (TFP)
اختلاف اساسي و قابل توجه بينTFP و بهرهوري نيروي كار وجود دارد، به طوري كه TFP معيار بهتري نسبت به بهرهوري نيروي كار انعكاس ميدهد، طبق یافته های چانگ و هونگ (2006)، بهرهوری نیروی کار ترکیبی از نهادهها و تکنولوژی را منعکس میکند، ولیTFP نقش تمام ورودیهای دیگر به جز سرمایه و نیرویکار را برای رشد اقتصادی درنظر میگیرد. (امینی و فرهادی کیا، 1390: 6)
3-8- عوامل مؤثر بر بهرهوری کل عوامل تولید
باتوجه بهاينکه رشد بهرهوري کل عوامل توليد برابر با ميانگين موزون رشد بهرهوري نيرويکار و سرمايه ميباشد، در نتيجۀ عوامل بهبود سطح کيفي نيروي کار و سرمايه، که تخصيص بهتر منابع و استفاده بهينه از منابع و امکانات موجود را به همراه دارد، به ارتقاء بهرهوري کل عوامل توليد کمک ميکند. در گزارش سازمان بهرهوري آسيايي، عوامل ذيل به عنوان مهمترين فاکتورهاي تسريعکننده رشد بهرهوري کل عوامل توليد ذکر گرديده است. (وليزاده زنور، 16:1388-15)
الف)سرمايهگذاري خارجي
شاخص سرمايهگذاري خارجي (از طريق انتقال فنآوري و در نتيجه افزايش توليد) بر رشد بهرهوري کل عوامل توليد تأثير مثبت دارد. در چند دهه اخير، سرمايهگذاري مستقيم خارجي در انتقال فنآوري، نسبت به خريد دانش فني، از اولويت بيشتري برخوردار بوده است. نظريه جهانيسازي نيز که بر حرکت آزادانه سرمايهها تأکيد ميکند، دليلي بر گسترش سرمايهگذاريهاي خارجي و انتقال فنآوريهاي نوين در اين زمينه ميباشد. افزايش ظرفيت جذب و پذيرش سرمايهگذاري خارجي در بسياري از کشورهاي در حال توسعه و همچنين تمايل آنها به سرمايهگذاري مستقيم خارجي، در افزايش حجم سرمايهگذاريهاي مستقيم خارجي مؤثر بوده است.
ب)تحقيق وتوسعه
تحقيق و توسعه سبب رقابتپذيري در دستيابي به فنآوري شده و بهبود رقابتپذيري، در بلندمدت باعث رشد بهرهوري کل عوامل توليد ميگردد.
ج)سياست تجاري
در اینجا برای بیان رابطه میان سیاست تجاری (جریان تجاری) با بهرهوری به این نکته اشاره میکنیم که، سياست باز تجاري، توسعه صادرات و جايگزيني واردات بر رشد اقتصادي و بهرهوري کل عوامل توليد تأثير مثبت دارد. صادرات، قدرت رقابتپذيري کالاها را افزايش داده و واردات (بخصوص واردات ماشينآلات و ابزارآلات، که در بردارنده تکنولوژي نوين ميباشند)، راهي براي ورود تکنولوژي خارجي به اقتصاد داخلي ميباشد. در این تحقیق از سهم فروش هر یک از بنگاهها به جای جریان تجاری بنگاهها استفاده کردهایم، از این رو به دلیل نبود اطلاعات کافی در کشور میزان فروش هر یک از بنگاههای مورد نظر را به عنوان متغیر جریان تجاری استفاده کردهایم.
حال در ادامه به بررسی انواع جریانات تجاری در اقتصاد میپردازیم و آنها را از نقطه نظرات مختلف بررسی میکنیم.
The debate on trade strategy can be viewed by examining theبحث در مورد راهبرد جریان تجاری بنگاه را میتوان بر اساس تصمیمات بنگاهها بررسی کرد،decisions made by firms on whether to acquire the resources که آیا بنگاهها منابع لازم necessary for business internally or externally, and if theبرای کسب و کار را از داخل بنگاه تأمین میکنند و یا از خارج و از بنگاههای دیگر بدست میآورند و اگر آنهاdecided to acquire them externally, what trade pattern they تصمیم گرفتند تا منابع را از بنگاههای دیگر بدست آورند، جریان تجاری انتخاب شده آنها selected.از چه نوعی است؟ When supplying all necessary parts internally, theوقتي كه تهیۀ تمام قطعات مورد نیاز در داخل بنگاه باشد، آن company is referred to as vertically integrated.بنگاه دارای ادغام عمودی است.However, when اما هنگامي كه supplying them externally, the trade pattern is divided betweenمنابع از بنگاههای دیگر تهیه ميشوند، این جریان تجاری بینarm's length relations and long-term cooperative relations. روابط معاملات آزاد و روابط مشارکتی بلندمدت تقسیم ميشود.In حال برای فهم بیشتر این دو رابطه آنها را تعریف میکنیم. بنگاهها در روابط معاملات آزادarm's-length relations, a firm chooses a partner from the marke، شریکی با روابط کوتاهمدت و موقتي از بازار with short-term and temporal relationships, and its main concernانتخاب ميكند و هدف اصلی آنها،is cost reduction and product quality improvement. کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصول میباشد.Although هر چندarm's length relations can be repeated, their continuity may not روابط معاملات آزاد میتواند تکرار شوند، اما تداومشان ممکن است be guaranteedتضمین نشود.In contrast, long-term cooperative relations are در مقابل، روابط مشارکتی بلندمدت همان گونه که از نامش پیداست، repeated relationships for the long run; and firms maintain long-روابطی تکرار شده در بلندمدت هستند و مؤسسات براي تشویق سرمایهگذاری، انتقال تكنولوژيogy, and maintaining business confidentiali و ایجاد اعتماد در کسب و کار بیشتر از روابط بلندمدت استفاده ميكنند. هر دو نوعrelations have different economic efficiencies, and each has its رابطه، The two types ofكاراييهای اقتصادی مختلفی دارند که هر یک own theoretical background.زمينه نظری خاص خود را دارد. (دوکهی لی و میسوکیانگ، 2009: 73)
Long-term cooperative relations are also comprised of twoروابط مشارکتی بلندمدت نیز به نوبه خود از دو نوع رابطهtrade patterns, dedicated and network trading relations, تجاری تشکیل شده است: روابط تجاری اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close و روابط تجاری شبکهای، کهdepending on the number of partners. به تعداد شرکای تجاری آنان بستگي دارد.Even though dedicated اگر چه تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close به ادغام عمودی و تجارت شبکهای به حالت بازار کامل نزدیک هستندto market mode, they have in common that they are neithe، اما آنها در اين زمينه مشترکند که، نه perfect vertical integration nor perfect market mode, but areبصورت ادغام عمودی هستند و نه حالت بازار کامل را دارند، اما intermediary forms.به شکلی، در حد وسط این دو نوع قرار دارند. That is, while dedicated and networkيعني، در حالی که تجارت اختصاصي و شبکهاي اكيداً به حالت بازار خارجی تعلق دارند، trades strictly belong to the external (market) mode, theyآنها به گونهای از هر belong to an in-between area where advantages of both types ofدو نوعtrade are available. تجارت بهرهمند ميشوند.The long-term cooperative trade relation- کارایی روابط تجاری مشارکتی بلندمدتship between manufacturers and parts suppliers has theo میان تولیدکنندگان و عرضهکنندگان بطور نظري و تجربي، از طریق studies, especially in the experience of the Japanese automobileمطالعات صورت گرفته، به ویژه در تجربیات صنعت خودرو بیان شده است.
Many researchers have emphasized that a key part of بسیاری از پژوهشگران تأکید کردهاند که، بخش عمدهای از موفقیتthe Japanese manufacturers' success in that industry comes تولیدکنندگان در اين صنعت به صورت بلندمدت بوده است. در دهههاي1970s and 1980s. 1990 و 2000 from the long-term, highly interdependent relationshوابستگی between automobile manufacturers and their suppliers in theشدیدی بین تولیدکنندگان و عرضهکنندگان خودرو، به چشم میخورد.1Therefore, the debate here focuses on بنابراین، در اینجا بحث برwhether the pattern is one of dedicated or network trade withinاين متمركز است که، در long-term cooperative trade.تجارت مشارکتی بلندمدت، جریان تجاری ایران بیشتر بصورت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeاست یا شبکهای؟
اگر چه Although recently, there has been the perception thatاخیراً اینگونه بیان میشود كه،network trade rather than dedicated trade guarantees more تجارت شبکهای trade is close to vertical integration, and network trade is closeبه صورت گستردهتری بهرهوری اقتصادی را تضمین ميكند، extensive economic efficiency because globalization, standar-اما به دلیل جهانی شدن، استانداردسازي و به طور کلی صنعت dization, networking of overall industry, and technologiشبکهای و تغییرات تکنولوژی، change have increased; there are still many different points ofاین نوع تجارت افزایش یافته است، اما هنوز ديدگاههاي متفاوت زيادي وجود دارد كه كدام يك برترند. (دوکهی لی و میسوکیانگ، 2009: 74)
Firstly, we observe the advantages of the network trade inدر ادامه استفاده از تجارت شبکهای بر اساس عرضهکنندگان قطعات را بررسی میکنیم. When parts suppliers trade with manyهنگامی که عرضهکنندگان قطعات با بسیاری ازmanufacturers, the economies of scale realized by the extension تولیدکنندگان مبادله ميكنند، صرفههای ناشي از مقیاس از طریق افزایش یک واحد محصول بیشتر و صرفههای ناشي ازdiversification of product, are secured ( تنوع محصول برای آنها حاصل ميشود.addition, parts suppliers who focus on network trade can obtain در واقع، عرضهکنندگان قطعات با دستیابی به صرفههای ناشي ازscale makes the manufacturers' costs decline. مقیاس به کاهش هزینۀ تولیدکنندگان کمک ميکنند.The manufac- علاوه بر این، عرضهکنندگان قطعات که روي تجارت شبکهای متمرکز میشوند، ميتوانند رشد بهرهوری سریعتري نسبت به کسانی که برdedicated trade, because the former makes it possible to acquire تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close تمرکز دارند بدست آوردند،more rapid productivity growth than those who focus on چرا که در گذشته امکان بدست آوردنdiverse knowledge and experience through communication دانش و تجربههای مختلف از طریق ارتباطwith many manufacturers ( با تولیدکنندگان دیگر ميسر نبوده است. همچنین، suppliers utilizing network trade can have advantageoعرضهکنندگان قطعات با استفاده از تجارت شبکهای میتوانند از مزيت قدرت مذاکره برخوردار باشند، كه این مزیت برای آنها increase the growth of productivity (امکان رشد بهرهوری را فراهم میسازد. (دوکهی لی و میسوکیانگ، 2009 : 74)suppliers.The fact that the parts suppliers achieve economies of
تولیدکنندگان نیزturers can also reduce the risk of breaks in supply by tradin میتوانند از طریق تجارت با بسیاری از عرضهکنندگان قطعات خطر ورشکستگی در عرضه را کاهش دهندwith many parts suppliers.. In fact, in a study of carدر مطالعهای که میان سازندگان خودرو manufacturers in Japan it shows that the more they share theiژاپن صورت گرفته است، نشان میدهد که آنهاsuppliers with other manufacturers, the higher their rate of به تأمینکنندگان قطعات خود اجازه میدهند تا با تولیدکنندگان دیگر آزادانه همکاری کنند، تا نرخ سود بالاتري بدست آورند.Moreover, although network trade is علاوه بر این، به دلیل عدم تعهدات طولانیterm commitment, it may increase the social welfare of a مدت، تجارت شبکهای less stable than the dedicated trade because of insufficient long-نسبت به تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close ثبات کمتري دارد، پس ممکن است برای جذب external uncertainty ( Kranton and Minehart, 2000 ).اطمینان خارجی، تجارت شبکهای، رفاه اجتماعی بنگاه را در بلندمدت افزایش دهدcompany in the long run because it has flexibility to absorb.From a theoretical point of view, we may say that network از ديدگاه نظری ممکن است بگوئيم كه، تجارت شبکهای پيامدهاي شبکهای مثبت ایجاد ميكند. چوThat is, when theن هنگامی کهfirms are linked through the network, they can obtain tangible شرکتها از طریق شبکه مرتبط ميشوند، آنها میتوانند بدون هزینۀ اضافی، همکاری آشکارا یا پنهانی بدست آورند. Tangible or intangiblenetwork externalities that are created because the firm is linkedپيامدهاي شبکهای آشکارا یا پنهان نیز برای تولید و به ویژه رشد بهرهوری مهم است، چون یا بنگاه به شبکه مرتبط است و یا این فرصت را دارد، كه به شبکه مرتبط شودor has the opportunity to be linked to a network, are importantor has the opportunity to be linked to a network, are importantfor output and especially for the growth of productivity..This اینkind of outcome has been demonstrated by many researchers نتیجه توسط بسیاری از محققان به اثبات رسیده است.2In particular, because the highly به طور خاص، به اين خاطر كه حجم زیاد dense network is very effective for knowledge sharing, networkشبکهها برای به اشتراک گذاشتن دانش مؤثر است، تجارت شبکهایtrade induces product innovation ( موجب نوآوری محصول ميشود. (مکدافی و هلپر، 1997: On the other hand, dedicated trade also has positive134)
از سوی دیگر، تجارت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeاز بعد کاهش هزینههای حمل و نقل، ثباتtrade, and asset specificity. تجارت و خصوصي بودن دارایی، مزایای مثبتی دارadvantages in terms of reduced transportation costs, stability ofد.The conclusion concerning the نتیجۀ بحث هزینههای حمل و نقل این است که معاملات اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close، که نزدیک بهinternal trade, have lower transportation costs than a network تجارت داخلی است، هزینۀ حمل و نقل پایینتري نسبت به تجارت شبکهای،trade that is closer to a market trade. که به تجارت بازار کامل نزدیکتر است، دارد.This result can be derived این نتیجه میتواند از اينکه عرضۀ داخلی سودآورتر external supply ( Ha, 1991از عرضۀ خارجی است، بدست آيد. )ها، 1991: 358(
با این وجود، تجارت network trade as internal supply and external supply,اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeرا به عنوان منبع تأمین داخلی و تجارت شبکهای را به عنوان منبع تأمین خارجی در نظر میگیریمrespectivel.Stability of trade is another advantage of dedicated ثبات تجاری از دیگر مزایای تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close است.tradeIf the products traded among firms are not normal اگر محصولاتی که در میان بنگاهها معامله میشوند، محصولات نسبتاً خاصی باشند، که برایtion increases; so dedicated trade is more profitable than افزایش توليد دارای ارزش ویژهtangible assets, knowledge, and human resources for produc- باشند، تجارت اختصاصی trade is close to vertical integration, and network trade is closeنسبت به تجارت شبکهای سودآورتر ميشود. (ویلیامسون، 1985: 427)
در جریان تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close، عمدتاً میان سازندگان رقابتهای سختی رخ میدهدmainly among manufacturers, and parts suppliers are in a، تأمینکنندگان قطعات در يكmonopolistic competition because sharing of parts suppliers رقابت انحصاری قرار دارند، زيرا وجود عرضهکنندگان قطعاتamong manufacturers is not allowed. مشترک در میان تولیدکنندگان ممنوع است. On the other hand, tougاز سوی دیگر، همانند رقابت میان تولیدکنندگانmanufacturers in the network trade pattern. در جریان تجارت شبکهای، رقابت شدیدی نیز میان تأمینکنندگان قطعات رخ میدهد.
network traWilliamson, 1985در ادامه، در تجارت شبکهای از بعد همکاری این ديدگاه منفی وجود دارد، که point of view about network trade in terms of cooperOpen trade that is a network trade, may cause side effects suchتجارت شبکهای که تجارتی آزاد است، ممکن است در اثر عوارضی مانند، کاهش انگیزۀ همکاری بینtwo companies and also important information can be exposed دو شرکت و همچنین روابط ضعیف در معاملات تجاريthrough business dealings and poor communication.معاملاتلالال، اطلاعات مهمی از دست رود. In otherبه عبارت ديگر، داشتن تجارت باز و همکاری با تأمینکنندگان نمیتوانندoccur simultaneously. به طور همزمان رخ دهند.So far, we have discussed the advantages and disadvantages
تا کنون، مزایا و معایبof each trade pattern, but there are also other considerations that روابط تجاری را مورد بحث قرار داديم، اما نکات دیگری نیز وجود دارد کهneed to be discussed. باید مورد توجه قرار گیرند. One is that the choice of trade patternیکی این نکته که، انتخاب جریان تجاریdepends on the market structure. به ساختار بازار نیز بستگی دارد. در میان سازندگان و turers and parts suppliersتأمینکنندگان قطعات کارایی تجارت شبکهای برای کالاهاي نهایی، در بازاری که رقابت بیشتری وجود دارد،goods is, the more efficient network trade between manufac- بیشتر است. (هلپر و لوين، 1992: 158)
نکته Another consideration is that theنکدیگر این که،choice also depends on the product life cycle. انتخاب جریان تجاری به چرخه عمر محصول نیز بستگی دارد.When the product هنگامی که چرخه عمر محصولlife cycle is at an early stage, it is hard to say that the adoption of در مراحل ابتدایی و اولیه است، سخت است که بگوییم انتخابnetwork trade is appropriate, because it may expose core تجارت شبکهای مناسبتر است. چرا که ممکن است اطلاعات مهمی بدست آیدinformation that is very important for the acquisition of که، برای دستیابی بهcompetitiveness. رقابت بسیار مهم باشند.However, at later stages of the product life با این حال، در مراحل بالاتر چرخه عمر محصولcycle, using a network trade is more efficient than the dedicated استفاده از تجارت شبکهای، کاراتر از تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close است، trade because firms become more concerned with price ratherزيرا بنگاهها بیش از آنکه به فنآوری علاقه نشان دهند، بیشتر به قیمت علاقمندتر هستندthan technology (.Lastly, there is همچنین، اين نظریه نیز وجود داردan opinion that network trade is desirable because diverse trade که تجارت شبکهای مطلوب میباشد، زيرا تجربههای تجاری متنوع با شرکتهای مختلف نشان داده است که زمانی که محیطis changing rapidly ( Martin et al., 1995 به سرعت تغییر مییابد، در تجارت شبکهای trade increases the survival rate of firms, when the environmentنرخ بقای بنگاهها افزایش مییابد.) مارتین و دوستان، 1995: 599)
In practice, it is hard to determine which one is better,در عمل، تعیین اينکه كدام بهتر است،سخت است.because each pattern has its own advantages and disadvantages زیرا هر جریان تجاری، مزایا و معایب خود را دارد(refer to Table 1.We can only say that the relative economic تنها میتوانيم بگوييم که، بازده نسبی اقتصادی هر efficiencies of the two trade patterns depend on changes in theدو جریان تجاري، به تغییرات محیطهای تکنولوژیکی و صنعتی آنان بستگی داردtechnological and industrial environments..However, with rapid با این حال، با توسعه سریعdevelopment and diffusion of information technology, the و گسترش فنآوری اطلاعات،advantages of network trade are increasing and the disadvan- مزایای استفاده از تجارت شبکهای افزایش یافته وtages of dedicated trade are increasing. معايب تجارت اختصاصیtrade is close to vertical integration, and network trade is close نیز در حال افزایش است. Moreover, since theعلاوه بر این، ازyear 2000, the rate of outsourcing has been increasing in both سال 2000، میزان منابع به کار رفته در هر دوthe IT industry and multinational companies. صنعت فنآوری اطلاعات(IT) و شرکتهای چند ملیتی در حال افزایش است.
د) آموزش و تحصيلات
با افزايش ميزان تحصيلات و آموزش افراد شاغل، توانايي آنها در استفاده از فنآوري مدرن در توليد، افزايش يافته و اين امر باعث افزايش کارايي تکنيکي ميگردد.
ه)کارايي و دانش مديريت
ميزان تخصص و دانش مديران بر افزايش توليد و بهرهوري تأثير مثبت دارد.
TFP که از آن به باقيماندۀ سولو یاد میشود، به افزايش توليد ناشي از افزايش کارايي، افزايش در سطح مهارتها، تخصصها، تحصيلات نيروي کار، به دست آوردن تکنيکهاي مديريتي کارا، دانايي، اصلاح سازماني، منافع به دست آمده از تخصصي شدن، تکنولوژي و ابداعات جديد يا ارتقاء سطح تکنولوژي موجود و فنآوري اطلاعات و ارتباطات دلالت ميکند، که خود باعث افزايش در ارزش افزوده و رشد اقتصادي خواهد شد. رشد TFP، رشد توليدي است که توسط رشد دادهها توضيح داده نميشود.
براي بررسي اثر سرمايهگذاري ICT بر رشد TFP روشهاي متفاوتي وجود دارد. يکي از اين روشها استفاده از روش دوگان است. در تابع زير سرمايه به دو قسمت ذخيره سرمايه ICT و ذخيره سرمايه غير ICT تقسيم شده و شکل کلي تابع چنين است: (رحماني و حياتي،1386: 29)
(1)
که در آنA ,S ,T ,K و Y به ترتيب نشان دهنده سطح سرمايه غير ICT، ارتباطات، نرمافزار، سختافزار، سطح تکنولوژي و محصول است. با اين فرض که پيشرفت فني خنثي و از نوع هيکس است و پرداخت به عوامل توليد به اندازه توليد نهايي اجتماعي آنها صورت گیرد، رشد TFP به صورت زير تعريف ميشود:
(2)
که نرخ تغيير زماني و قيمتهاي اجارهاي سرمايه ارتباطات، نرمافزار، سختافزار و غيره را نشان ميدهند. بنابراين، از اين روش ميتوان به بررسي سهم سرمايه ICT از رشدTFP علاوه بر سرمايه غير ICT پرداخت. روش ديگر اين است که، تغييرات TFP را از تفاوت تغييرات توليد و تغييرات نهادۀ نيروي کار و نهادۀ سرمايه به دست آورد. سپس با استفاده از معادله زير ميتوان سهم ICT از رشد بهرهوري کل عوامل توليد را برآورد کرد:
(3)
، سرمايه ICT است. آنچه که بايد در معادلات بالا مد نظر قرار داد، اين است که کشش توليد نسبت به سرمايه ICT است و اثر مازاد سرمايه ICT را نشان ميدهد. گاهي به دليل نبود اطلاعات، از سرمايهگذاري ICT به عنوان تقريبي از سرمايه ICT استفاده ميشود. با فرض بازار رقابت کامل، سهم درآمدي ICT با کشش آن برابر است، بنابراين:
(4)
(5)
، نرخ بازدهيICT است. با اين فرضکه از نرخ استهلاک صرف نظر کنيم و آنرا تقريباً نزديک به صفر در نظر بگيريم، ميتوانيم سرمايهگذاري ICT را به عنوان تقريبي از سرمايه ICT در نظر بگيريم. در نتيجه، به جاي استفاده از معادله (4) ميتوان از معادله (5) براي برآورد سهمICT از رشدTFP استفاده کرد.
(6)
در اين معادله، ICT بيانگر سرمايهگذاريICT است. همان طور که اشاره شد، بازدهي مازاد توليد نسبت به سرمايهگذاري ICT است. در نتيجه،ICT نه تنها رشد محصول و بهرهوري نيروي کار را که از طريق سهم درآمدي آن قابل مشاهده است، افزايش ميدهد، بلکه اثرات مازادي نيز ايجاد ميکند، که باعث افزايش رشد بهرهوري کل عوامل توليد و از آن طريق رشد محصول ميشود. سرمايه گذاري ICT پيامدهاي خارجي مثبتي دارد، که نرخ بازدهي اجتماعي فراتر از نرخ بازدهي خصوصي خواهد بود. بنابراين، براي بررسي اثر مازادICT، ابتدا بايد رشد TFP را محاسبه کنيم و سپس، اثر سرمايه ICT بر رشد بهرهوري کل عوامل توليد برآورد شود.
3-9-اندازه گيري بهرهوري کل عوامل
براي اندازهگيري بهرهوري کل عوامل توليد، روشهاي گوناگوني مورد استفاده قرار ميگيرد، که انتخاب آنها به هدف ، نوع استفاده و همچنين سطح دسترسي به اطلاعات مورد نياز جهت محاسبه، بستگي دارد. در يک تقسيمبندي کلي، روشهاي اندازهگيري بهرهوري کل عوامل توليد، شامل روشهاي غير پارامتري و پارامتري ميباشد. (وليزاده زنور، 1388: 13-11)
3-9-1-روش غير پارامتري
در روش غير پارامتري بدون استفاده از تابع توليد به برآورد شاخص بهرهوري کل عوامل توليد ميپردازيم. روش حسابداري رشد و شاخص عددي از جمله روش هاي غير پارامتري برآورد بهرهوري کل عوامل توليد ميباشند. شاخص عددی که به صورت ترکیبی از قیمتها و مقادیر میباشد نیز به روشهای شاخص قیمتی لاسپیرز، پاشه، فیشر و ترنکوئیست بدست میآیند. در شاخصهای مقداری که به دو روش مستقیم و غیرمستقیم بدست میآید نیز همین شاخصها وجود دارند.
3-9-2-روش پارامتري
در اين روش با استفاده از تخمين تابع توليد، بهرهوري کل عوامل توليد محاسبه ميگردد. بدين صورت که ابتدا، فرم تبعي معيني براي تابع توليد در نظر گرفته ميشود. اين فرم ميتواند لئونتيف، کاب-داگلاس، CES و يا به طور کلي خطي يا غير خطي باشد. سپس تابع توليد به روش اقتصاد سنجي برآورد و بر اساس تابع توليد برآورد شده، کششهاي توليد نيروي کار و سرمايه مشخص و نهايتاً بهرهوري کل عوامل توليد محاسبه ميگردد.
به عنوان نمونه فرض کنيد، تابع توليد کلان باشد، که در آن و به ترتيب سطح توليد، بهرهوري کل عوامل توليد(يا متغير مقياس)، نيروي کار شاغل و ميزان انباشت سرمايه به کار گرفته شده در توليد باشند. F نيز فرآیند به کار رفته در توليد را نشان ميدهد.
اگر از رابطه بالا نسبت به زمان ديفرانسيل بگيريم:
(1)
از تقسيم طرفين بالا بر داريم:
(2)
با جايگذاري قيمت نيروي کار (w) و سرمايه (r) رابطه بالا به صورت زير نوشته ميشود.
(3)
که در رابطه بالا به ترتيب رشد موجودي سرمايه، نيروي کار، بهرهوري کل عوامل توليد و رشد توليد ميباشد. و هم به ترتيب کشش توليد نسبت به سرمايه و نيروي کار هستند.
حال اگر بازار نهادهها رقابتي باشد، پرداختي به نيروي کار و سرمايه برابر با بازده نهايي آنها خواهد بود. در اين صورت و به ترتيب سهم سرمايه و نيرويکار از توليد خواهد بود. همچنين اگر بازده توليد نسبت به مقياس ثابت باشد، داريم در اين صورت:
(4)
که در آن، جملۀ اول نرخ رشد بهرهوري نيروي کار و جملۀ دوم نرخ رشد سرمايه است.
شاخصهای بهرهوری در روش پارامتری بر اساس عواملی چون نرخ سودآوری، شاخص مالمکوئیست، شاخص TFP متمایل به ستاده، شاخص TFP متمایل به نهاده، شاخص هاینس، شاخص بهرهوری کراگ و هریس، شاخص ویتو، شاخص کندریک، شاخص دیویژیا و پسماند سولو قابل دستیابی است، که در ادامه پسماند سولو را توضیح خواهیم داد. البته شاخصهای حجمی دیگری نیز وجود دارند، که به علت گستردگی مطالب از ذکر آنها خودداری میکنیم.
3-9-2-1-پسماند سولو
كه در حقيقت تفاضل ميانگين موزون رشد عوامل از رشد توليد ميباشد. آن بخش از رشد توليد كه توسط رشد كمي نيرويكار و سرمايه قابل قابل توضیح نیست، به بهرهوري كل عوامل نسبت داده ميشود. بهرهوری کل عوامل تولید از یک تابع تولید کاب-داگلاس بصورت: تعریف میشود و یعنی تابع تولید داراي بازدهی ثابت نسبت به مقیاس میباشد. در این تابع تولید ستاده Y، ارزش کالاهای تولید شده در یک سال را برای واحدهای تولیدي نشان میدهد. موجودی سرمایه (K) كالاهاي بادوام را با فرض استهلاک 5 درصد در نظر میگیرد و نیروی کار (L) جمع کارکنان هر صنعت را نشان میدهد.
3-10-ساختار الگو
بهرهوری بيانگر represents a ratio of output per unit of input in business activitنسبتي از محصول سرانه به نهاده در فعالیتهای تجاری است.Productivity can be divided into two kinds of productivity. بهرهوری را میتوان به دو نوع بهرهوری تقسیم كرد.One یکی بهرهوری سرمایه یا نيروي کار، is labor or capital productivity, which is measured as a ratio ofکه به عنوان نسبتي از محصول سرانه به نيروي كار يا كالاهاي سرمایهاي به كار گرفته شده اندازهگیری میشود.output per unit of labor or capital goods employed.The other is دیگري بهرهوری کل عوامل (TFP)total factor productivity (TFP), which measures a change in، که تغییر در محصولtotal output relative to a change in the usage of all inputs. کل را نسبت به تغییر در نهادههاي مورد استفاده اندازهگیری ميکند.Labor بهرهوری سرمایه و نيروي کار and capital productivity are easy to measure, but cannot explainبه آساني قابل اندازهگیری است، اما بر اساس آن نمیتوان توضیح دادwhether the growth of productivity comes from technical که، این رشد بهرهوری از تغییرات فنی استchange or simply the growth of other inputs. یا بطور سادهتر از رشد نهادههای دیگر.On the other hand, از سوی دیگر، با TFP can capture a change of output that cannot be explained byTFP میتوان تغییر محصولي را که نهادهها نمیتوانند بيان كنند را توضيح داد، the quantity of input, that is, the growth of productivity causedيعني بیان این نکته، که رشد بهرهوری ناشی ازby technical changes. تغییرات فنی بوده است.In this empirical analysis, TFP is used. در این تحلیل تجربی از TFP استفاده کردهایم.
Exact analysis of factors that affect total factor productivityتحلیل دقیق عواملي كه روي بهرهوری کل عوامل اثر گذاشته،is difficult, because it is hard to include all factors in the دشوار است. البته از آن جهت دشوار است كه، همه عوامل در تحليل مدل آمدهاند و در حل آن با مشكل همخطي ميان عوامل روبرو ميشویم. problems among factorHowever, the object of this researchبا این حال، هدف از این تحقیق به جای يافتن عوامل دقيق، تحلیل و بررسی ارتباط بین بهرهوری و جریان تجاری است. the analysis of correlations between productivity and networktrade rather than the finding of exact factors, so we assume tبنابراین، بر اساس مقاله دوکهی لی و میسوکیانگ تابع ساده زیر را برای تجزیه و تحلیل تجربی فرض میکنیمfollowing simple function for empirical analysis that includes که، شاملmajor explanatory variables: متغیرهای اصلی توضیحي است: (دوکهی لی و میسوکیانگ، 2009: 76)
TFP=F(R,TP)
In this equation, PT represents a productivity index, such as
در این معادله، TFP نشان دهندۀ شاخص بهرهوری کل عوامل میباشدtotal factor productivity.، که آن را تابعی از R R and TP are R&D investment and theو TP، یعنی سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه وtrade pattern, respectively. جریان تجاری در نظر گرفتهایم. به طور کلی R&D investment has generally beenسرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه، عامل عمدهای در بیان تغییرات فنی استused as a major factor in expressing technical changes,، که4so it isincluded in this research. در این تحقیقات گنجانده شده است.The trade pattern variable that is used متغیر جریان تجاری که مورد استفاده قرار گرفته،is the number of car manufacturers (N) that supplier firms trade تعداد بنگاههای توليدكننده خودرو (N) است که، در این with in panel regression analysis.تحقیق استفاده شدهاند.Considering this function as a با توجه به این تابع به عنوان یکbasic model, we show the correlations between trade patterns مدل پایه، ما روابط میان جریانات تجاریand TFP through the automobile industry. و TFP را در صنعت خودرو نشان ميدهيم.Firstly, to examine the relationship between TFP and the
در مرحله اول، جهت بررسی رابطۀ میان TFP وtrade pattern, we need to estimate the TFP. جریان تجاری، باید TFP را برآورد كنيم.The concept of TFP در TFP is introduced by regarding technological advance as anپیشرفت تکنولوژی عامل مهم بهرهوری استimportant factor of productivity, because it seems that labor، چرا که به نظر میرسد که نهادههای کارand capital inputs alone cannot explain steady economic و سرمایه به تنهایی نمیتوانند رشد اقتصادی با ثبات را توضیح دهند.growth.Much of the literature on estimation of TFP uses جهت برآورد TFP از تابع تولید تجمعی سولو استفاده میکنیمSolow's aggregate production function..In this research, we also در این تحقیق، همچنین از مدل سولوuse Solow's model as a basis for estimation ( Solow, 1957 به عنوان مبنای برآورد استفاده شده است).
According to Solow's method, the growth rate of output can beبا توجه به الگوی رشد سولو، نرخ رشد محصول میتواندbroken down into three components: the contributions of the به سه مؤلفه تقسیم شود: سهمfactors of production (labor and capital), and of the residual عوامل تولید (کار و سرمایه) و باقیمانده deemed to be TFP.که TFP تلقی میشود.The following Eq. (30) is Solow's aggregate معادله (1) تابع تولید تجمعی سولوproduction function. میباشد. Y represents output, and L and K representY بیانگر محصول، L وK بترتیب بیانگر labor and capital inputs, respectively.نهادههای کار و سرمایه میباشند.The variable T is included متغیر T در این مدل برای بیان تغییرات فنی در طول زمان استin this model to express technical change over time..
Y=F(L,K;T)
To explain technical change simply, Solow assumed neutralبرای سادگی، فرض میکنیم که پیشرفت تکنولوژی خنثی باشد. technical change.5In that case, the production function takesدر این صورت، تابع تولید شکل خاصی از معادله the special form of Eq. (31) .(2) به خود میگیرد.
(31)
Y=A.f(L,K)
Here the multiplicative factor A(Á) measures the cumulatedدر اینجا ضرب عامل (.)Aeffect of technical change shifts over time. اثر تجمعی تغییرات فنی را که در طول زمان شیفت یافته را نشان میدهد. 6Applying the Cobb-با استفاده از تابع تولید کاب-Douglas production function and log-changed form to Eq. (31)داگلاس و شکل تغییر لگاریتمی در معادله (2), داریم:
(32)(3) lnYt=lnA.+αlnLt+βlnKt
are output, labor, and capital of the period t,Yt، Lt و Kt بترتیب محصول، نیروی کار و سرمایه در زمان t هستندrespectively.. معادله Eq. (33) represents TFP, and it can be derived from(4) بیانگر TFP است و میتوان آن را از معادله Eq. (32) .(3) بدست آورد.
(33)(4) lnA.=lnYt-αlnLt-βlnKt
In Eq. در معادله (34)(4), if we know a and b, which represent the share o، اگر مقادیر α و β که بترتیب بیانگر سهم محصول output produced by labor and capital respectively, we caتولید شده توسط نیروی کار و سرمایه هستند را بدانیم، میتوان estimate TFP by using existing data of YTFP را با استفاده از اطلاعات موجود در Yt، Lt و Kt t, Lt, and Kt.a andتخمین زد. α و β b can be obtained from the results of regression of Eq. (32) .را میتوان از نتایج رگرسیون معادله (4) بدست آورد.
به منظور مشاهده رابطه میان TFP و ساختار تجاری، در ادامهTable 2Comparison of the manufacturer and the parts supplDedicated traNetwork tradOutpuManufacturer2ð140ÀnNext, we assume TFP by Eq. (34) in order to observe th TFP را توسط معادله (5) فرض میکنیم.
(34)(5) A.=TFP=Aeλt
In Eq. (35) , eدر معادله (5)، eλt ltrepresents technical advances over time.بیانگر پیشرفتهای فنی در طول زمان است. با استفاده از Apply-ing the assumption of PT = F(R, TP), we can derive Eq.(35)فرض TFP=F(R,TP)، می توانیم از معادله (5) مشتق بگیریم,،which is the embodied form of the assumption. که همان فرض اولیه است. در مورد ارتباط میان N و TP اینکه، چون N شاخص بکار گرفته شده بجای ساختار تجاری میباشد و از طرفی دیگر بهرهوری تابعی از TP میباشد (TFP=F(R,TP))، بنابراین به جای TP مقدار N را که بیانگر سهم فروش بنگاه i- ام نسبت به سهم فروش کل بنگاههای دیگر مورد نمونه است، قرار میدهیم. پس در ابتدا TFP را برآورد میکنیم و سپس ارتباط میان TFP و ساختار تجاری را مشاهده میکنیم. معادله Eq. (35) is the log-changed form to be used for panel(6) شکل تغییر لگاریتمی جهت استفاده رگرسیون با دادههای پانلregression. است.
(35)(6) QUOTE lnTFPt=lnA+β1lnRt+β2lnTPt ln TFPt = lnA + β1 ln Rt + β2 ln TPt
lnTFPt بهرهوری کل عوامل
lnA پیشرفت تکنولوژی که خنثی فرض شده است
QUOTE Rit lnRtسرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه در بنگاه i-ام
lnTPt ساختار تجاری بنگاه
با توجه به مطالب ذکر شده در مبانی نظری و مدل نهایی، روند متغیر را نیز در تخمین مدل میآوردیم.
Ln Yit = Constant + α ln Lit + β ln Kit + γ trend + εit
ln TFPit = Constant + β1 ln Rit + β2 ln Nit + β3 Trend + Uit
3-11-تعریف متغیرها
Yit محصول در زمان t
Lit نیروی کار در زمان t
Kit سرمایه در زمان t
TFPit بهرهوری کل عوامل
Rit سرمایهگذاری در بخش تحقیق و توسعه در بنگاه i-ام
Nit سهم فروش بنگاه i- ام نسبت به سهم سایر بنگاهها
وu: جزء تصادفی مدل میباشند.
3-12-روش تحقيق
روش تحقیق، کتابخانهای و اسنادي است. در اين مطالعه تأثير جریانات تجاری بر بهرهوري صنعت خودرو داخلی مورد بررسي قرار ميگيرد كه، شكل كلي مدل در ساختار الگو توضيح داده شده است. همچنین، در اين تحقيق با توجه به اينکه تجزيه و تحليل دادهها براي 11 سال متوالی، يعني از (1386-1376) و براي 14 بنگاه تولیدکنندۀ قطعات خودرو در داخل کشور صورت ميگيرد، از روش دادههاي ترکيبي (تلفيقي) جهت تجزيه و تحليل استفاده کردهایم.
The panel analysis uses data from 16 parts suppliers fromبا استفاده از دادههای آماری و تحلیل دادههای پانل به تجزیه و تحلیل آنها1985 to 2005. میپردازیم.The data sources are the Korea Information اولاً، دادهها در سطح بنگاهی است و در صنعت خودرو انتخاب شدهاند. در Actually, 16 suppliers as samples for this analysis واقع، این عرضهکنندگان به عنوان نمونه برای تحقق این تجزیه و تحلیل خیلی کوچک هستند. too small to accomplish this study.The number of employees is used for labor input (L).تعداد کارگران برای نهاده نیروی کار (L) استفاده شده است.Totaltangible assets, except for land and construction in progress کل داراییهای ملموس 8assets were used for the capital input (K).برای نهاده سرمایه (K) مورد استفاده قرار گرفته است. 9Many researcheبسیاری از محققان have tried to estimate the capital input by using variousدر تلاشند تا نهاده سرمایه را با استفاده از مفاهیم مختلفconcepts. برآورد کنند.In this research, the concept of capital input as a به عنوان متغیر جریان تجاری، سهم فروش بنگاه i- ام به کل فروش بنگاههای تولیدیmanufacturers (N) with which one parts supplier had a trade متغیر N را relationship is used.مورد استفاده قرار دادهایم. حال به تشريح دادههاي ترکيبي ميپردازيم.
3-13-انواع مدلهاي دادههاي ترکيبي سري زماني (پانل)
دادههاي ترکيبي، به مجموعهای از دادهها گفته ميشود، که بر اساس آن مشاهدات به وسيله تعداد زيادي از متغيرهاي مقطعي که اغلب به صورت تصادفي انتخاب ميشوند، در طول يک دوره مشخصمورد بررسي قرار میگیرند. اين دادههاي آماري را دادههاي ترکيبي يا دادههاي مقطعي-سري زماني مينامند.
شکل کلي دادههاي ترکيبي به صورت زير است: (بالتاگی، 2008: 11-9)
در رابطه فوق نشان دهنده ي متغير وابسته، متغيرهاي توضيحي، اسکالر ميباشد و يک بردار ميباشد. نشان دهنده مقاطع يا واحدهاي مشاهده شده، نشان دهنده دوره زماني ميباشد.
(2)
جزء خاص مقطع زماني، (نمونه ها) و اثرات باقيمانده، همچنين داراي بعد زماني نميباشد.
معادله (1) ميتواند به فرم برداري به صورت زير نوشته شود:
(3)
برداري بعدي از يک ها است. معادله (2) ميتواند به اين فرم نوشته شود:
(4)
ماتريس يکه به بعد، يک برداري از يکها داراي بعد و علامت ضرب کرونکر ميباشد.يک ماتريس انتخابگر يکها و صفرها است، يا به عبارت ديگر، ماتريس متغيرهاي مجازي است که اگر اثرات ثابت درنظر گرفته شود، يک براي تخمين وارد رگرسيون ميشود.
(5)
و
ماتريس ميانگين مشاهدات زماني براي هر نمونه است.
ماتريس نشان دهنده انحراف از ميانگين است، که از فرمول استخراج ميشود. دو ماتريس و که در بالا معرفي شدند، داراي خصوصيات زير ميباشند:
و ماتريسهاي هماني متقارن ميباشند. به اين معنا که،
و
و
و متعامد ميباشند. به اين معنا که:.
مجموع و برابر ميشود.
يکي از مزاياي دادههاي ترکيبي، توانايي مدل سازي پوياي مقطعي است، اين مدل پويا با استفاده از وقفههاي متغير وابسته در ميان برآوردگرها به شکل زير نشان داده ميشود:
(6)
اگر تابعي از باشد، آنگاه نيز تابعي از است. در نتيجه برآوردگر سمت راست در معادله بالا با جزء خطا در ارتباط است. بنابراين حتي اگر داراي خود همبستگي نباشد، حداقل مربعات معمولي (OLS) با تورش و ناسازگار خواهد بود. برآوردگر اثرات ثابت براي نيز به شکل زير است:
(7)
3-14-آزمون ايستايي در دادههاي ترکيبي
ايستايي يک متغير به معني وجود ميانگين، واريانس و ضريب خودهمبستگي ثابت در طول زمان ميباشد. روشهاي نوين اقتصاد سنجي ايجاب ميکند، تا پيش از برآورد ضرايب الگو با استفاده از دادههاي ترکيبي و براي جلوگيري از رگرسيون کاذب، ابتدا متغيرها از نظر ايستايي مورد آزمون قرار گيرند، جهت بررسي ايستايي متغيرها در دادههاي ترکيبي، آزمونهاي متفاوتي ارائه شده است، که به بررسي برخی از آنها ميپردازيم. (زراء نژاد و انواری، 1384: 45- 37)
3-14-1-آزمون لوين و لين و چو
لوين، لين و چاو نشان دادند که، در دادههاي ترکيبي، استفاده از آزمون ريشه واحد براي ترکيب دادهها، داراي قدرت بيشتري نسبت به استفاده از آزمون ريشه واحد براي هر مقطع به صورت جداگانه است. لوين، لين و چاو آزمون ريشه واحد را به صورت زير ارائه کردهاند:
که در آن تعداد مقاطع، دورۀ زماني، پارامتر خود همبسته براي هر مقطع، اثر زمان، ضريب ثابت براي هر مقطع و خطاي مدل که داراي توزيع نرمال با ميانگين صفر و واريانس است. اين آزمون بر اساس آزمون ديکي- فولر به صورت زير درنظر گرفته شده است:
در رابطه فوق پارامتر خود همبسته براي هر مقطع، طول وقفه، اثر زمان، ضريب ثابت براي هر مقطع و خطاي مدل که داراي توزيع نرمال با ميانگين صفر و واريانس است.
آزمون لوين، لين و چاو، آزمون ترکيبي ديکي- فولر با روند زماني است، که در ناهمگني مقاطع و ناهمساني واريانس جملات خطا، داراي قدرت بالایي است.
فرضيات اين آزمون به صورت زير است:
H0: H1:
در اين فرضيات هرچه و بزرگتر شوند، آماره آزمون به سمت توزيع نرمال با ميانگين صفر و واريانس يک ميل خواهد کرد.
آماره لوين، لين و چاو داراي چند مرحله است. ابتدا به جاي رابطه معمولي از رابطه زير استفاده ميشود:
براي انجام آزمون براساس اين رابطه، لوين، لين و چاو از دو معادلۀ زير براي محاسبۀ مقدار آماره مربوط استفاده کردهاند:
(4)
سپس رگرسيون خطاها به صورت زير تخمين زده ميشود:
(5)
بر اساس مقدار اين آماره، آزمون انجام ميشود. براي کنترل ناهمساني واريانس در سريها، خطاي استاندارد با تقسيم آمارههاي تخمينزده شده به پارامتر محاسبه شده زير، نرمال شده است.
(6)
مرحله بعد در انجام اين آزمون، محاسبهي واريانس بلند مدت به روش زير است:
(7)
به اين دليل که واريانس بلندمدت تخمينزده شده نميتواند ارزشهاي منفي بگيرد، لوين، لين و چاو پيشنهاد کردند که، از وزنهاي بارتلت به صورت استفاده شود. در اين روابط ضريب وزنهاي بارتلت، طول وقفه بهينه، نشاندهندۀ زمان و واريانس محاسبه شده بلندمدت است.
قبل از محاسبۀ آمارۀ آزمون، نسبت انحراف استاندارد بلندمدت به انحراف استاندارد و متوسط آن براي کل مقطعها محاسبه ميشود:
(8)
(9)
رگرسيون خطاهاي نرمال به صورت زير محاسبه شده است:
در مجموع و با استفاده از آمارهها و ضرايب بلندمدت و کوتاهمدت متغيرها، آماره آزمون به صورت زير محاسبه شده است.
(10)
در اين رابطه، انحراف استاندارد، انحراف استاندارد معادلۀ نرمالشدۀ بلندمدت، و به ترتيب ميانگين و انحراف معيار محاسبهشده به وسيله لوين، لين و چاو با استفاده از طول وقفه و تعداد متغيرها و متوسط تعداد وقفهها در هر مقطع است. آماره محاسبه شده، سپس با آمارههاي جدول سطح معناداري لوين و لين مقايسه ميشود. اگر اين آماره از آمارۀ جدول کوچکتر باشد، فرضيۀ وجود ريشۀ واحد براي آن متغير قابل رد شدن نيست.
3-14-2-آزمون ايم، پسران و شين
اختلاف آزمون آيم، پسران و شين با آزمون لوين، لين و چاو بيشتر در فرضيات در نظر گرفته شده نمود پيدا ميکند. در فرضيه اين آزمون،ها داراي ارزشهاي متفاوتي هستند. يعني، فرضيات اين آزمون به صورت زير است:
H0: H1:
بر اساس اين فرضيات، بعضي از مقطعها ميتوانند داراي ريشه واحد باشند. بنابراين، به جاي انجام آزمون براي دادههاي ترکيبي، از آزمون ريشه واحد به صورت جداگانه براي هر مقطع استفاده ميشود و پس از آن ميانگين اين آمارهها به صورت محاسبه ميشود. اگر نشاندهندۀ آمارۀ براي آزمون ريشه واحد-امين مقطع، با وقفهي و ضرايب آزمون باشد، آمارۀ استاندارد به صورت زير تعريف ميشود:
(11)
که در آن با افزايش و به سمت بينهايت، اين آماره به سمت توزيع نرمال استاندارد ميل ميکند. به منظور ايجاد يک آماره استاندارد، IPS ارزشهاي و اين مقادير را محاسبه کردهاند. هنگامي که به سمت بينهايت ميل ميکند، اين ارزشها به آمارههاي آزمون ديکي- فولر نزديک ميشوند.
به دليل وجود خود همبستگي، پيشنهاد شده است که از دو روش کاربرد اندازههاي مجانبي ميانگين و واريانس محاسبهشده با استفاده از ميانگين و واريانس تحت فرض به شکل زير به کار گرفته شود.
(12)
پس از محاسبه اين آماره، اگر مقدار آمارۀ محاسبهشده از آمارۀ جدول کوچکتر باشد، فرضيۀ ريشه واحد قابل ردشدن نيست. علاوه بر آماره t استاندارد، ميتوان از آماره نيز استفاده کرد.
(13)
که در آن عبارت است از آمارۀ ريشۀ واحد انفرادي براي آزمون فرضيهي در برابر فرضيۀ . مقادير بحراني نيز در جدول آن محاسبه و ارائه شده است. در اينجا نيز ميتوان از استاندارد شده نيز استفاده کرد.
(14)
فرضيات آزمون IPS بر اساس همان فرضيات آزمون ريشه واحد معمولی است. تفاوت فرضيات در فرضيه است که بر اساس اين فرضيه، برخلاف آزمون LM فرض ميشود که واحدهاي مقطعي داراي ضرايب برابر نيستند. اين آزمون بر اساس آمارۀ t استاندارد استوار است.
(15)
در رابطه فوق، آمارۀ آزمون ريشه واحد IPS و متوسط آمارۀ t آزمون ADF براي هر مقطع است و به صورت زير محاسبه ميشود:
(16)
که در آن نمادهاي و به ترتيب ميانگين و واريانس براي محاسبۀ آمارۀ آزمون IPS است.
3-14-3-آزمون فيشر
روش ديگر براي آزمون ريشۀ واحد دادههاي ترکيبي، استفاده از سطح معنيداري آزمون ريشۀ واحد ديکي-فولر تعميم يافته است. اساس اين روش برگرفته از روش فيشر(1932) است، که بعداً به وسيلۀ چوي(2001) و مادالا و وو(1999) به تفصيل، گسترش داده شد. به همين دليل، اين آزمون به آزمون(مادالا و وو) معروف شد. اين آزمون بر اساس آزمون ديکي-فولر معمولي به صورت زير انجام ميشود:
که در آن متغير مورد بررسي، ضريب ثابت در ديکي-فولر پيشرفته، وقفه آزمون و خطاي آزمون است. فرضيات آزمون همانند فرضيات آزمون به صورت زير بيان ميشود:
H0:مقاطع همه در متغیرها برای واحد ریشه وجود H1:پایاست مقاطع از یکی در حداقل متغیرها
آزمون فيشر به روش سادهاي وجود يا عدم وجود ريشه واحد در دادههاي ترکيبي را بررسي ميکند. پس از انجام آزمون ديکي-فولر معمولي، از مقدار مختص اين آزمون، براي انجام آزمون استفاده ميشود. آماره استفاده شده براي انجام آزمون فيشر، توسط مادالا و وو (1999) به صورت زير ارائه شده است:
بر اساس اين آزمون، مجموع مقدار سطح معناداري براي آزمون ريشۀ واحد معمولي در هر مقطع محاسبه ميشود. اين آماره داراي توزيع با درجه آزادي است.
در نمونههاي بزرگ، چوي(2001) نشان داد که، اين آماره داراي توزيع نرمال استاندارد به صورت زير است:
از آنجا که با افزايش حجم نمونه، مقدار و به ترتيب به سمت2 و 4 ميل ميکنند، مقدار اين آماره به صورت زير تعبير ميشود:
3-15-آزمونهاي تشخيص
براي تعيين نوع مدل مورد استفاده در دادههاي ترکيبي از آزمونهاي مختلفي استفاده ميشود. رايجترين آنها، آزمون چاو براي استفاده از مدل اثر ثابت در مقابل مدل برآوردي دادههاي تلفيقی است. آزمون هاسمن، براي استفاده از مدل اثر ثابت در مقابل مدل اثر تصادفي است و آزمون ضريب لاگرانژ، براي استفاده از مدل اثر تصادفي در مقابل دادههاي تلفيقی است (جانسون، 2000: 39- 35). اکنون به تشريح هر کدام از آنها ميپردازيم:
3-15-1-آزمون چاو
براي بکارگيري مدل تلفيقشده در برابر مدل اثر ثابت انجام ميشود. فرضيات اين آزمون به صورت زير است:
H0=Pooled effectH1=Fixed effect
فرضيهي اول بر اساس مقادير مقيد و فرضيهي مقابل آن بر اساس مقادير غير مقيد است. آمارۀ آزمون چاو بر اساس مجموع مربعات خطاي مدل مقيد و مدل غير مقيد به صورت زير است:
اين آماره داراي توزيع F با N-1 و NT-N-K درجه آزادي است. فرض وجود اثر متفاوت مقطعي، فرضيات مربوط و آماره آزمون به صورت زير است:
H0=H1=
3-15-2-آزمون بروش- پاگان
بروش- پاگان، در سال 1980 از ضريب لاگرانژ براي آزمون مدل دادههاي تلفيقي در مقابل مدل اثرات تصادفي استفاده نمودند، چنانچه واريانس اثرات مقطعي ناچيز باشد، ميتوان از روش تلفيقی کل دادهها و تخمين حداقل مربعات معمولي براي برآورد روابط بين متغيرها استفاده کرد. بر اين اساس، براي تعيين مدل اثر تصادفي در مقابل مدل دادههاي تلفيقشده، از آزمون بروش- پاگان استفاده ميشود. فرضيات اين آزمون به صورت زير است:
H0=Pooled effect H1=Random effect
به معني بهتر بودن استفاده از مدل دادههاي تلفيقي و رد به معني وجود اثرات تصادفي در مدل است، که در اين فرضيات، نشاندهندۀ واريانس اثر مقطعي مدل برآورد شده از طريق اثر تصادفي است.
براي محاسبه آماره از خطاي برآورد دادههاي تلفيقشده از رابطه زير استفاده ميشود:
(2)
که در آن خطاي برآورد دادههاي تلفيقي و متوسط خطا در زمان اول است. با درستي فرضيه اول، اين آماره داراي توزيع با يک درجه آزادي است.
3-15-3-آزمون هاسمن
هاسمن (1978)، براي تعيين استفاده از مدل اثر ثابت در مقابل مدل اثر تصادفي، آزمونی را معرفی نمود. در واقع رايجترين آزمون براي تعيين نوع مدل دادههاي ترکيبي، آزمون هاسمن است. از این آزمون، فرضیه صفر با در نظر گرفتن عدم وجود همبستگی بین جزء خاص مقاطع زمانی (که بخشی از جمله اختلال و غیر قابل مشاهده میباشد) با Xit(EUit|Xit=0) شکل میگیرد. تحت فرضیه صفر، تخمین زن اثرات ثابت و تخمین زن اثرات تصادفی سازگار میباشند. اما اگر فرضیه صفر برقرار نباشد≠0) ،(EUit|Xit تنها تخمین زن اثرات ثابت سازگار است و تخمین زن اثرات تصادفی سازگار نخواهد بود.
آزمون هاسمن بر پايۀ وجود يا عدم وجود ارتباط بين خطاي رگرسيون تخمين زده شده و متغيرهاي مستقل مدل، شکل گرفته است. اگر چنين ارتباطي وجود داشته باشد، مدل اثر تصادفي و اگر اين ارتباط وجود نداشته باشد، مدل اثر ثابت خواهد بود. فرضيه نشان دهندۀ عدم ارتباط متغيرهاي مستقل و خطاي تخمين و فرضيه نشان دهندۀ وجود ارتباط است.
با در نظر گرفتن معادله، فرض کنيد دو تخمينوبراي اين معادله وجود داشته باشد، طوري که با برقراري فرضيه، تخمينزن سازگار و کارا ولي با برقراري فرضيهي کارا نيست. با برقراري فرضيه، تخمينزن کارا ولي با برقراري فرضيه کارا نيست. اگر تفاوت تخمينزنهاي و مقدار باشد، واريانس اين مقدار به صورت زير محاسبه ميشود:
(3)
هردو واريانس با برقراري فرضيه تخمين زده شده است. براي انجام آزمون هاسمن ميتوان، تخمين مقدار واريانس را با نشان داد و آماره را به صورت رابطه زير ارائه داد:
(4)
در رابطه فوق داراي توزيع(مجذور کاي) با يک درجه آزادي است که، براي آزمون فرضيه در مقابل فرضيه در مطالعات دادههاي ترکيبي از آن استفاده شده است. همچنين، اگر به جاي يک پارامتر، برداري از متغيرهاي توضيحي وجود داشته باشد، آنگاه آمارهبه صورت زير قابل محاسبه است:
(5)
در اين رابطه داراي توزيع با درجه آزادي است. همچنين،، تعداد متغيرهاي مستقل در مدل و برداري از تفاوت تخمين زنهاي و است.
فهرست منابع
منابع فارسی
آذربایجانی رفعت، (1381)، " اندازهگيري و تجزيه و تحليل بهرهوري عوامل توليد در گروههاي صنايع كارخانهاي ايران (78-1358) "، مركز محاسبات و فنآوري اطلاعات دانشگاه اصفهان.
ابطحي سيد حسين، كاظمي بابك، (1379)،"بهرهوري"، انتشارت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي بازرگاني.
ابونوری اسمعیل، محمدی شیرگلایی محمدزمان، (1388)، "اندازهگیری و تحلیل روند بهرهوری عوامل تولید و تأثیر واردات بر آن در صنایع خودروسازی ایران: مطالعه موردی شرکت سایپا"، مطالب علمی مهندسی صنایع و مدیریت.
امیرتیموری سمیه و چیذری امیرحسین ، (1387)، " بررسی خودکفایی پویا در تولید ذرت دانهای در ایران: رهیافت محاسبه بهرهوری کل عوامل تولید "، پژوهش و سازندگی در زراعت و باغبانی، شماره 79، صص 177-169.
امینی علیرضا و فرهادی کیا علیرضا، (1390)، "ارزیابی تحولات شاخصهای بهرهوری در بخش نفت و توصیههایی برای بهبود بهرهوری در برنامه پنجم توسعه"، نخستین همایش بهرهوری و تعالی در صنعت نفت، باشگاه شماره یک نفت، خرداد ماه.
باصری بیژن، جهانگرد اسفندیار، (1385)، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال هشتم، شماره 28، صفحات 85-61 .
تافتاچی نیلو و موسویزاده افسانه، (1385)، " شاخصهای زنجیرهای و اثرات آن در نتایج حسابهای ملی"، فصلنامه حسابهای اقتصادی ایران، سال اول، شماره 1، اسفند ماه.
تهامیپور مرتضی، شاهمرادی منوچهر، (1386)، " اندازهگیری رشد بهرهوری کل عوامل تولید بخش کشاورزی و بررسی سهم آن از ارزش افزوده"، ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران، شماره 1(2).
تهامیپور مرتضی، کاظمنژاد مهدی، مؤذنی سعیده، (1386)،" مقایسه رشد بهرهوری کل عوامل تولید بخشهای اقتصادی ایران "، ششمین کنفرانس اقتصاد کشاورزی ایران، انجمن اقتصاد کشاورزی ایران، دانشگاه فردوسی مشهد.
جعفرآبادي رضا، (1384)، "تئوري و اندازهگيري بهرهوري"، هفته نامه فارکس، سال پنجم، شماره 182.
جنیدی مسعود، محسنی رامین حسین، نظری محمدرضا، (1383)، مدیرساز، سال هفتم.
جي. اي. بي هيل، ترجمه احمدرضا اشرف العقلايي، (1377)،"بهرهوري در اداره"، انتشارات بصير.
حسینینسب سید ابراهیم، غوچی رضا، (1386)، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، سال هفتم، شماره اول.
خاكي غلامرضا، (1382)،"مديريت بهرهوري (تجزيه و تحليل آن در سازمان)"، چاپ سوم، تهران، مركز انتشارات علمي دانشگاه آزاد اسلامي.
خداپرست شیرازی، جلیل، (1375)، "بهرهوری نیروی کار در اقتصاد ایران"، رساله کارشناسی ارشد.
داغبندان الهيار، صوفي منوچهر، (1380)،"ارزيابي عملكرد واحدهاي تحقيق و توسعه در چارچوب اهداف استقرار آنها در بخش صنعت"، مجموعه مقالات سومين همايش بين المللي مراكز تحقيق و توسعه صنايع و معادن.
رجبی تنها معصومه و عبداله زاده غلامحسین ، (1387)، " ارزیابی نابرابریهای استانی بهرهوری محصولات کشاورزی ایران: معرفی یک استان مرجع واقعی برای استانهای نا بهرهور"، پژوهشنامه اقتصادی، سال دهم، شماره اول، صص 199-171.
رحمانی تیمور، حیاتی سارا، (1386)، " بررسی اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد بهرهوری کل عوامل تولید؛ مطالعه بین کشوری"، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی ایران، سال نهم، شماره 33، صص 51-25.
زراءنژاد، منصور و انواری، ابراهیم، (1384)، "کاربرد دادههای ترکیبی در اقتصاد سنجی"، فصلنامه بررسیهای اقتصادی، دوره 2، شماره 4، زمستان 84.
زراءنژاد، منصور و قنادي، بهروز (1384)،" تخمين تابع بهره وري نيروي کار در بخش صنايع استان خوزستان"، فصلنامه پژوهشي هاي اقتصادي ايران، سال هفتم، شماره24، صفحات 52-33.
سبحانی حسن، عزیز محمدلو حمید، (1384)، " تحلیلی بر نقش مخارج سرمایهگذاری در ایجاد اشتغال در زیر بخشهای صنعت در ایران (با تأکید بر صنایع بزرگ)"، فصلنامه پژوهشی اقتصادی ایران، سال هفتم، شماره 24، صص 31-1.
سلطاني ايرج، (1379)،"بنيادهاي مشاركت در نظام مديريت و تصميمگيري"، مجله تدبير، شماره 107، آبان ماه.
سلطاني ايرج، (1380)، "دستاوردهاي فرهنگي مديريت كيفيت فراگير"، مجله تدبير، شماره 112، خرداد ماه.
شاهآبادی ابوالفضل، (1386)، " اثر سرمايهگذاری مستقيم خارجی، تجارت بينالمللی و سرمايه انسانی بر بهرهوري كل عوامل اقتصاد ايران "، دو فصلنامه علمي - پژوهشي جستارهاي اقتصادي، سال چهارم، شماره هفتم.
عباسزاده زهرا، (1384)، "ارزيابي و تحليل نقش رشد بهرهوري كل عوامل توليد در افزايش توليد بخش حمل و نقل ايران". نخستين همايش ملي بهرهوري و توسعه شماره نشريه (82 ه /57 HD)، تبريز.
عباسیان عزتاله، مهرگان نادر، (1386)، " اجزاء بهرهوری کل عوامل تولید حمل و نقل و ارتباطات"، پژوهشنامه حمل و نقل، شماره 4، صص 327-317
عباسیان عزتاله، مهرگان نادر، (1386)، " اندازهگيري بهرهوري عوامل توليد بخشهاي اقتصادي كشور به روش تحليل پوششي دادهها (DEA)"، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 78، صص 176-153.
عسگری علی، حاجینژاد علی، اصغرپور حسین، محمدزاده پرویز، (1383)، " بهرهوری صنایع روستایی در ایران"، فصلنامه پژوهشهای اقتصادی، شماره 14.
عمادزاده مصطفي، شيخ بهايي آزيتا، (1386)، پایان نامه تحت عنوان " تأثير تجارت خارجي و سرمايه انساني بر بهره وري عوامل توليد و رشد اقتصادي در كشورهاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي"، دی ماه.
قلیزاده حیدر و صالح ایرج ، (1384)، " بررسی بهرهوری کل عوامل تولید در بخشهای اقتصاد ایران در دوره 81-1357 (با تأکید بر بخش کشاورزی و نقش سرمایه) "، مجله علوم کشاورزی ایران، جلد 36، شماره 5، صص 1141-1131.
کریمی کاشانی امیرحسین، سیداصفهانی میرمهدی، (1384)، " طراحی و تبیین الگوی توسعه تکنولوژی صنعت خودرو در ایران با تأکید بر استراتژی توسعه صادرات"، فصلنامۀ مدرس علوم انسانی، دوره 9، شماره 2، صص 258-29.
كريستوفر، ويليام اف، جي، كارلتور، (1378)، "شانزده اصل راهبردي براي بهرهوري و كيفيت جامع"، ترجمه هدايت طباطبايي، ناشر مؤسسه آموزشي و تحقيقاتي صنايع دفاع.
کفشگرجلودار، حسین، (1388)، "شاخص قیمت price Index"، مقالات پژوهشی پژوهشکده باقرالعلوم(ع).
کمیجانی اکبر، شاهآبادی ابوالفضل، (1380)، " بررسی اثر فعالیتهای R&D داخلی و خارجی (از طریق تجارت خارجی) بر بهرهوری کل عوامل تولید"، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 18.
کمیجانی اکبر، محمودزاده محمود، (1387)، "نقش فن آوري اطلاعات و ارتباطات در رشد اقتصادي ايران"، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، شماره 8،صص107- 75.
مجاوریان مجتبی، (1382)، " برآورد شاخص بهرهوری مالم کوئیست برای محصولات راهبردی طی دورۀ زمانی 78-1369"، مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره 43، صص 50-42.
محمودزاده محمود، (1389)، "اثرات فناوري اطلاعات و ارتباطات بر بهرهوري کل عوامل تولید در کشورهاي در حال توسعه منتخب"، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 57، صص 64-29.
مولایی محمد، (1384)، " بررسی و مقایسه بهرهوری گروههای مختلف صنعتی کوچک و بزرگ ایران"، فصلنامه پژوهشی اقتصادی ایران، سال هفتم، شماره 22، صفحات 176-157.
مولايی محمد، (1382)، "بررسي و مقايسه بهرهوري گروههاي مختلف صنعتي كوچك و بزرگ ايران"، دومین کنفرانس ملی مهندسی صنایع، دانشگاه یزد.
هال پي گريگرسون و جي استيوارت بلاك، (1380)، "حضور رهبران در عرصههاي جهاني"، ترجمه صابر مقدمي، مجله تدبير، شماره116.
منابع انگلیسی
Amsden, A, (1989),"Asia’s Next Giant", Oxford University Press, NewYork.
Andre varella Mollick , Rena cabral, (2009), "Productivity effects on Mexican manufacturing employment", North American Journal of Economics and Finance 20, PP 66–81.
Bart van Ark, Ewout Frankema and Hedwig Duteweerd, "Groningen Growth and Development Centre", May 2004.
Coeli Tim, (2005), "An introduction to efficiency and productivity analysis" , 2nd ed, NewYork, Springer.
David Greenaway, Robert C. Hine, Peter Wright, (1999), "An empirical assessment of the impact of trade on employment in the United Kingdom", European Journal of Political Economy,Vol. 15, PP 485–500.
David j. Sumanth and Filiz P. Yavuz, (1984), "A Formal Approach to Productivity Planning in Companies", Engineering Management International, PP 219-227.
Duk Hee Lee, MiSuk Jung, (2009), "Economic effects of trade patterns on productivity: evidence from the Korean automobile industry", Jappan and the World Economy 21, PP 71-84.
Garrick Blalock, Francisco Veloso, (2005), "Trade, Technology Transfer and Productivity Growth: The Neglected Role of Imports."
Greene, W.H, (2002), "Econometric Analysis, 5th ed", Prentice Hall.
Ha,H.S, (1991), "The Research on Sub-Contractor of Korean Manufacture Industry", Yonsei University.
Harry C. Katz, Thomas A. Kochan, Jeffrey H. Keefe, (1987), "Industrial Relations and Productivity in U.S. Automobile Industry".
Helper, S, )1990(, "Comparative supplier relations in the US and Japanese autoindustries: an exit/voice approach", Business and Economic History 19, 2nd series.
Helper, S, Levine, D. I, (1992), "Long-term Supplier Relations and Product Market Structure" ,The Journal of Law, Economics & Organization 8 (3).
Jasus C. Dumagan, (2002)," Comparing the superlative Tornqvist and Fisher ideal indexes", Economics Letters 76, PP 251-258.
Josef Jablonsky, Petr Fiala,(2003), "Model For Productivity Measurment Of Central European Contries, ISAHP, Bali, Indonesia", August 7-9.
Lee, K. Y, (2005), "The comparison of relative total factor productivity in automobile industry: comparison among U.S. and Japan and Korea", POSRI Business Research 1 (2).
Linda Andersson, Ola Gustafsson and Lars Lundberg, (2000), "Structural Change, Competition and Job Turnover in Swedish Manufacturing, 1964-96", Review of International Economics, 8(3), PP 566-582.
Mac Duffie, J.P, Helper, S, (1997), "Creating Lean suppliers: diffusing lean production through the supply chain", California Management Review 39(4).
Martin, X, Mitchell, W, Swaminathan, A, (1995), "Recreating and extending Japanese automobile buyer–supplier links in North America", Strategic Management Journal 16 (8).
Melvyn, A. Fuss and Leonard Waverman, (2010), "Costs and Productivity in Automobile Production: The challenge of Jappanese efficiency", Published in United states of America by Cambridge University Press, New York.
Nobeoka, K, (1996), "The In uence of Customer Scope on Supplier’s Performance in the Japanese Automobile Industry". IMVP Paper.
Nobeoka, K, )1996(, "Alternative Component Sourcing Strategies within theManufacturer-Supplier Network: Benefits of Quasi-Market Strategy in theJapanese Automobile Industry", IMVP Paper.
Paul L. Robertson, Richard N. Langlois, (1994), "Innovation, Networks, and Vertical Integration", Euro-Conference on Evolutionary and Neoclassical Perspectives on Market Structure and Economic Growth, Athens.
Solow, R.M, (1957), "Technical change and the aggregate production function", The Review of Economics and Statistics 39 (3).
Williamson, O.E, (1985), "The Economic Institutions of Capitalism: Firms, Markets, Relational Contracting". The Free Press, New York.
Wolfgang Keller, (2000), " Do Trade Patterns and Technology Flows Affect Productivity Growth? ", The World Bank Economic Review, Oxford University Press.
Yumiko Okamoto, Fredrik Sjoholm, (2000), "Productivity in the Indonesian Automotive Industry", ASEAN Economic, Bulletin, Vol 17, No 1.
منابع آماری
بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران www.cbi.ir
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران www.irna.ir
سازمان بهرهوري ملي ايران
گمرک جمهوری اسلامی ایران
مرکز آمار ایران، سالنامه آماری، سالهای مختلف
وزارت صنایع و معادن
ahmadnajarimoghaddam.persianblog.ir
www.magiran.com
www.mgtsolution.com
www.sid.ir
www.topiranian.com
www.vefagh.co.ir
www.Britannica.com
www.dol.gov
bahrevari.mihanblog.com