مبانی نظری و پیشینه اثرات سالخوردگی بر بازدارندگی توسعه اقتصادی - اجتماعی روستاها

مبانی نظری و پیشینه اثرات سالخوردگی بر بازدارندگی توسعه اقتصادی - اجتماعی روستاها (docx) 46 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 46 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc343466651" پیش درآمد18 1-2- تعاریف و مفاهیم18 1-1-2- سالخوردگی جمعیت 18 2-1-2- بازدارندگی19 3-1-2- توسعه 19 4-1-2- توسعه روستایی22 5-1-2- توسعه اقتصادی ........................................................................................................................................23 6-1-2- توسعه اجتماعی ....................................................................................................................................... 24 7-1-2- مهاجرت ................................................................................................................................................. 25 1-7-1-2- انواع مهاجرت ....................................................................................................................................... 25 2-2- مسائل و موانع بازدارنده توسعه روستایی ......................................................................................................... 26 3-2- ارتباط جمعیت و توسعه.................................................................................................................................. 28 4-2- رشد طبیعی جمعیت و مراحل انتقالی آن ....................................................................................................... 30 5-2- شاخصهای اندازهگیری سالخوردگی............................................................................................................... 33 1-5-2- میانه سنی ................................................................................................................................................ 33 2-5-2- میزان و درصد سالخوردگی جمعیت............................................................................................................ 33 3-5-2- نسبت وابستگی ......................................................................................................................................... 34 6-2- دیدگاهها و نظریهها ........................................................................................................................................ 34 1-6-2- دیدگاهها و نظریههای مرتبط با توسعه ........................................................................................................ 34 1-1-6-2- خاستگاه توسعه در مکاتب ...................................................................................................................... 35 2-1-6-2- تطورگرایی ............................................................................................................................................. 35 2-6-2- نظریههای مهاجرت...................................................................................................................................... 38 3-6-2- دیدگاههای مرتبط با سالخوردگی ................................................................................................................ 39 4-6-2- عقاید و نظریههای جمعیتی در ارتباط با ترکیب سنی................................................................................... 41 جمعبندی ............................................................................................................................................................... 45 پیش درآمد در بررسی عوامل مؤثر در توسعه جوامع، عوامل فراوانی همچون سرمایهگذاری، جمعیت و نیروی انسانی، ثبات جوامع، نقش دولت، نوع نظام سیاسی کشور و بسیاری عوامل دیگر تاکنون مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما در این میان یکی از عوامل مهم و اثرگذار در توسعه اقتصادی – اجتماعی که کمتر به آن پرداخته شده، ساختار سنی جمعیت است. مسلماً جوامع با ساختار سنی جوان با جوامع دارای ساختار سنی سالخورده، از سطح توسعه متفاوتی برخوردار هستند؛ هدف این پژوهش نیز یافتن پیامدهای سالخوردگی بر بازدارندگی توسعه اقتصادی – اجتماعی روستاهای بخش جلگه رخ بوده که در این مرحله از کار به تعریف واژههای کلیدی پژوهش پرداخته میشود. در حقیقت شناخت بهتر هر پدیده قبل از هر چیز نیاز به تعریف جامع و کاملی از آن پدیده دارد. واضح است که هر چه این تعاریف جامع و کاملتر باشند، شناخت آن پدیده آسانتر و دقیقتر خواهد بود. بنابراین، در این فصل به بیان تعاریف و مبانی نظری تحقیق پرداخته میشود. 1-2- تعاریف و مفاهیم 1-1-2- سالخوردگی جمعیت سالخوردگی جمعیت، فرآیندی شناخته شده به عنوان پیامد انتقال جمعیت است که در آن باروری و مرگ و میر از سطوح بالا به سطوح پایین کاهش پیدا میکند (میرزایی و قهفرخی، 1386: 326). جمعیت شناسان آغاز دوران سالخوردگی را از گروههای سنی بزرگ تعیین میکنند. بر این اساس معمولاً گروه سنی 60 ساله و بیشتر را سالخورده معرفی کردهاند (تقدیسی و احمدی شاپور آبادی، 1391: 140). در کتاب مهدوی نیز جمعیت بالاتر از 60 سال، جمعیت سالخورده معرفی شده است و به طور کلی جمعیت را به سه طبقه 14-0، 59-15 و بالای 60 سال طبقهبندی کرده است (مهدوی، 1385: 132). سالخوردگی جمعیت خود ناشی از عواملی است که برخی از آنها را میتوان به شرح عوامل ذیل دانست: - کاهش تدریجی موالید در یک دوره دراز مدت؛ - مهاجرت بخشی از نیروی کار جوان جامعهای به جامعه دیگر؛ - افزایش تدریجی عمر متوسط و امید به زندگی مردم؛ - کاهش مرگ و میر افراد سالخورده (تقوی، 1374: 24). در تعریفی دیگر چنین بیان شده که سالخوردگی جمعیت عبارت است از پیر شدن و افزایش سن افراد جامعه که به نوبه خود پیری جسمانی و فکری را نیز به دنبال دارد و آنها را تبدیل به مصرف کنندههای بدون فعالیت اقتصادی نموده است (مهدوی، 1381: 178). 2-1-2- بازدارندگی منظور از بازدارندگی، عواملی است که تأثیر منفی در مسیر یک پدیده داشته باشند؛ بنابراین بازدارندگی توسعه روستایی یعنی پارامترهایی که مانع روند توسعه روستایی میشوند (احمدی، 1389: 27). 3-1-2- توسعه واژه توسعه در فرهنگ دهخدا به معنی فراخی و وسعت آمده است. توسعه ترجمه واژه Development و به معنی تحول و شکوفا شدن است. توسعه به مفهوم کلی، فرآیند بهبود وضع زندگی و برنامهریزی برای هر نوع اقدام از پیش اندیشیده شده معنا میشود که این فرآیند، همیشه همراه بشر بوده و پدیده جدیدی نیست. اندیشه پیشرفت در همه ادوار زندگی انسان وجود داشته و انسانها برای بهبود وضع زندگی خویش مجبور به اندیشیدن بودهاند (رضوانی، 1387: 31). همچنین توسعه به معنای کوشش آگاهانه، نهادی و برنامهریزی شده برای نیل به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را میتوان پدیدهای نوظهور در قرن بیستم دانست که از سال 1917 میلادی از اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد (افتخاری و آقایاریهیر، 1386: 32). توسعه يعني عزيمت همه جانبه (نظري- عملي) و رو به كمال جامعه از سطوح پايين به سطوح بالاي توانايي، كارآمدي، كيفيت، بهره‌وري، پيچيدگي، درك، خلاقيت، مهارت و فضيلت. اگر چه مفهوم توسعه عموماً مترادف با پيشرفت اقتصادي به‌كار مي‌رود، اما به همان اندازه ناظر به پيشرفت سياسي، اجتماعي و تكنولوژيك نيز است (ياگونبر، 1387: 25). چمبرز در تعریف توسعه میگوید: توسعه نوعی استراتژی است که برای بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروههای خاصی از مردم (روستاییان فقیر) طراحی شده است. این امر متضمن انتقال منافع به افراد بسیار فقیری است که در نواحی روستایی امرار معاش مینمایند. این گروه شامل کشاورزان خردهپا، اجارهداران و افراد فاقد زمین میباشند (چمبرز، 1376: 186). توسعه در مفهوم عام آن بهبود در همه ابعاد و جنبههای حیات انسانی است؛ یعنی توسعهای که همه اقشار جامعه را در همه ابعاد زندگی متأثر سازد و در عین حال از منابع تحت اختیار به شکل عقلائی استفاده کند. در جامعه روستایی چنین توسعهای جز از طریق ایجاد تعادل اجتماعی و اقتصادی برای همه اقشار مردم و احترام به حقوق آنها و مشارکت آنها بر پایه بازگشت و اتکاء منطقی بر منابع فراموش شده انسانی، امکانپذیر نیست (نوری زمان آبادی و امینی فخسودی، 1386: 264). استریتن نیز در رابطه با توسعه چارچوبی مدنظر دارد که به طور اخص فرآیند توسعه را در چارچوب پیشرفت عوامل مرتبط ذیل میداند: - تولید و درآمد؛ - شرایط تولید؛ - تلقی از کار؛ - سطح زندگی (شامل تغذیه، مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش)؛ و - نهادها و سیاستگذاریها (آسایش، 1376: 18). عدهای دیگر، بهبود شرایط زندگی، افزایش تولیدات، بهبود اشتغال و افزایش درآمد را توسعه معنا کردهاند. با این وجود باید بین توسعه و رشد تمایز قائل شد. رشد معمولاً مقولهای کمی است، در حالی که توسعه عوامل کیفی را نیز شامل میشود و نظریه‌پردازان توسعه، برای آن ضوابط مختلفی را مطرح کردهاند (سلمانزاده و همکاران، 1387: 5-3). به طور کلی از مجموع تعاریف به دو نکته میرسیم: یکی اینکه توسعه به مثابه فرآیندی چند بعدی، دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی میباشد و نکته دیگر اینکه توسعه روندی یک جهت نیست، بلکه به گفته «ژوزف شومپیتر» توسعه مقولهای منقطع و دارای مراحل متعدد است (آسایش، 1376: 18). معمولاً توسعه دارای چهار رکن اساسی است که به موازات یکدیگر پیش میروند و عبارتند از: الف. رشد اقتصادی: به معنای افزایش تولید، ایجاد مشاغل جدید، افزایش توان اقتصادی مردم؛ ب. دانش تخصصی و فنی: جهت توانمندسازی انسان در کنترل محیط و استمرار پویایی زندگی؛ ج. برابری و عدالت: به معنای توزیع عادلانه تولیدات و تعدیل مستمر درآمدها، تامین امکانات بهداشتی، آموزشی برای همه اقشار جامعه؛ د. شکوفاسازی انسان: به معنای اعطای آزادی فردی و اجتماعی و تقویت حس اعتماد به نفس مردم جهت ارتقای منزلت انسانی خود در مسیر زندگی (طالب و عنبری، 1387: 247-245). 4-1-2- توسعه روستایی در باب توسعه روستایی از دیدگاه صاحب نظران مختلف، تعاریف متعددی ارائه شده است. به عقیده مایکل تودارو توسعه روستایی محور اصلی توسعه ملی میباشد. وی معتقد است که توسعه بخش کشاورزی موتور و محرک اصلی توسعه روستایی است و علت آن را اشتغال اکثر روستاییان جهان سوم در فعالیتهای کشاورزی میداند. به نظر تودارو توسعه ملی وابسته به توسعه روستایی است چرا که ریشه تمامی مسائلی از قبیل فقر، نابرابری در حال رشد، بیکاری فزاینده و... در مناطق روستایی قرار دارد (آسایش، 1376: 25). به گفته مادو با توجه به ماهیت چند بعدی توسعه، توسعه روستایی ابزاری برای کمک به روستاییان برای اولویتبندی نیازهایشان با بهرهگیری از سازمانهای بومی و مؤثر است. این سازمانها توانایی محلی را فراهم میآورند و برای روستاییان و به ویژه زنان روستایی، در زیر ساختها و خدمات اجتماعی سرمایهگذاری میکنند. وی در ادامه بیان میکند که توسعهروستایی، محیط فرهنگی- اجتماعی روستا را بهبود میبخشد و باعث تقویت توانایی افراد برای کسب درآمد و رفاه پایدار میشود (Madu, 2007: 10). به عقیده باریوس به نقل از گزارش بانک جهانی، توسعه روستایی دربرگیرنده فعالیتهایی از قبیل ایجاد زیرساختهای کالبدی و اجتماعی، تامین خدمات مالی در نواحی غیرشهری، فعالیتهای کارآفرینی در سطح خرد و متوسط در اجتماعات روستایی و شهرهای دارای رابطه نزدیک با مناطق روستایی نسبت به سایر مناطق شهری، و توسعه بخشهای سنتی روستا مانند مدیریت منابع طبیعی و کشاورزی است (Barrios, 2008: 4). هدف توسعه روستایی، رسیدگی به وضع مردم روستا و بهبود شرایط آنهاست. میسرا جامعه شناس معروف توسعه معتقد است که توسعه روستایی صرفاً به معنای توسعه کشاورزی نیست. فرآیند توسعه روستایی عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد کم درآمد ساکن در روستاها و خودکفا ساختن آنها است. در همین راستا از توسعه روستایی به عنوان عنصری حیاتی برای توسعه ملی و راه حل نهایی مشکل بیکاری روستایی یاد میشود که در عمل به بهبود سطح زندگی روستاییان در ابعاد مختلف درآمد، اشتغال، آموزش، بهداشت، تغذیه و مسکن در طول زمان میانجامد (طالب و عنبری، 1387: 248-247). از دیدگاه دیاسن توسعه روستایی راهبردی است که به منظور بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروه خاصی از مردم (روستاییان فقیر) طراحی شده است. برخی منظور از توسعه روستایی را کاهش نابرابری بین شهر و روستا، ایجاد اشتغال واقعی در روستا و کاهش فقر در مناطق روستایی میدانند (سلمانزاده و همکاران، 1387: 5-3). به تعبیری دیگر، توسعه روستایی راهبردی است به منظور بهبود اقتصادی – اجتماعی روستاییان فقیر و و خودکفا ساختن آن‌ها که سبب نوین سازی جامعه روستایی نیز میشود (ازکیا و غفاری، 1386: 21). بنابراین، توسعه روستایی شامل فرآیند عمیقی از تغییرات در کل جامعه میباشد. این فرآیند روشی برای افزایش فرصتهای قابل دسترسی برای فرد و افزایش امکانات بهرهوری از آنهاست (صلاحی، 1389: 28). دقت در این تعاریف بیانگر سهم غیر قابل انکار روستاها در توسعه و بقای هر کشور به خصوص کشورهای در حال توسعه است. 5-1-2- توسعه اقتصادی توسعه اقتصادی از مفاهیمی است که اغلب با مفهوم رشد اقتصادی یکسان شمرده میشود، در حالی که بین این دو مفهوم تفاوتهای قابل ملاحظهای وجود دارد. رشد اقتصادی دربرگیرنده شاخصهای کمی اقتصادی است. لکن توسعه اقتصادی متضمن فرآیندهای پیچیدهتری است؛ به گونهای که به مفاهیمی چون تغییر و تحول اقتصادی نزدیکتر است. برخی تعاریف توسعه اقتصادی به این شرح میباشد: از نظر پیتر دورنر، توسعه اقتصادی عبارت است از بسط امکانات و پرورش قابلیتهای انسانی که برای کاهش فقر ضروری میباشند. در واقع تقلیل دامنه فقر عمومی و کاهش بیکاری و نابرابری، ملازم با توسعه اقتصادی هستند. مکلوپ نیز میگوید: «توسعه اقتصادی عبارت است از کاربرد منابع تولیدی به نحوی که موجب رشد بالقوه مداوم درآمد سرانه در یک جامعه شود». در مجموع میتوان گفت توسعه اقتصادی فرآیندی است که طی آن شالودههای اقتصادی جامعه دگرگون میشود، به طوریکه حاصل این تحول و دگرگونی در درجه اول کاهش نابرابریهای اقتصادی در زمینههای تولید، توزیع و الگوهای مصرف خواهد بود. همچنین جهت تحقق توسعه اقتصادی باید شبکهای به همپیوسته، متشکل از مجموعه محصولات، درآمدها و منابع پدید آورد که این امر نیازمند استقرار ساختارهای اقتصادی و اجتماعی منطبق با شرایط جدید میباشد. زیرا توسعه اقتصادی الزاماً متضمن توسعه اجتماعی میباشد؛ از طرفی اصلاحات اساسی، تبادلات نهادی و دگرگونیهای طرز تفکر افراد نیز اغلب در دست یافتن به توسعه اقتصادی، ضروری به نظر میرسد (ازکیا و غفاری، 1388: 46-44). نهایتاً باید گفت هدف غایی در توسعه اقتصادی تأمین رشد اقتصادی پایدار، به حداکثر رساندن منافع، گسترش بازار و حداقل نمودن هزینهها میباشد (Rodrigue, 2009: 2) و در مجموع، توسعه اقتصادی روستایی فرآیندی است که طی آن ظرفیتهای تولیدی روستاها (کشاورزی و غیرکشاورزی) به اتکای به کارگیری دستاوردهای علمی – فنی جدید افزایش مییابد (طالب و عنبری، 1387: 248). 6-1-2- توسعه اجتماعی مفهوم توسعه اجتماعي بسيار جامعتر از توسعه اقتصادي است و ایده‌ها و اهداف گستردهتري را دنبال می‌کند. توسعه اجتماعي بيانگر پديده بهزيستي كليه افراد جامعه است که مقولهای كمي و قابل اندازهگيري نيست. بعضي از شاخص‌های كمّي وجود دارند كه تا حدي بهزيستي جامعه را نشان می‌دهند. بعضي از متغيرهاي كيفي نيز با روش‌های آماري و رياضي قابليت تبديل به متغيرهاي كمّي را دارند. در واقع توسعه اجتماعي يكي از ابعاد اصلي پروسه توسعه و بيانگر كيفيت سيستم اجتماعي در راستاي دستيابي به عدالت اجتماعي، ايجاد يكپارچگي و انسجام اجتماعي، افزايش كيفيت زندگي و ارتقاء كيفيت انسان‌ها می‌باشد (كلانتری، 1377: 211). 7-1-2- مهاجرت مهاجرت یک پدیده جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی است که نگرشهای مختلفی نسبت به آن وجود دارد. به جهت تنوع نگرشهاست که تعریف، انواع، علل و انگیزههای آن به صورتهای گوناگون مطرح و گروهبندی شده است. معنای مهاجرت به طور عام عبارت است از تغییر محل اقامت افراد از یک نقطه به نقطه دیگر. در لغتنامه سازمان ملل، مهاجرت را اینگونه تعریف کردهاند: «مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی صورت میگیرد. این تحرک جغرافیایی، تغییر اقامتگاه از مبدأ یا محل حرکت به مقصد میباشد. اینگونه مهاجرتها را مهاجرت دائم گویند» (زنجانی، 1381: 212-211). ایزنشتات مهاجرت را چنین تعریف میکند: «مهاجرت عبارت است از جابجایی دائم و گاه موقت در دورهای محسوس. این انتقال معمولاً رها کردن یک جامعه همگون و وارد شدن به جامعهای متفاوت را شامل میشود» (Cherunilam, 1987: 3). بنابراین، مهاجرت با تصمیمی از پیش تعیین شده همراه است و بر اساس یک سری محاسبات عقلایی انجام میشود. 1-7-1-2- انواع مهاجرت مهاجرتها را میتوان به دو گروه عمده مهاجرتهای داخلی و مهاجرتهای خارجی تقسیم کرد. مهاجرتهای داخلی نیز خود به گروههایی از قبیل مهاجرت داخل یک شهرستان، بین شهرستانهای یک استان، بین استانهای مختلف، از شهر به شهر، از شهر به روستا، از روستا به روستا و از روستا به شهر تقسیم میشوند (زنجانی، 1381: 213). معمولاً برای مطالعه بهتر و دقیقتر پدیده مهاجرت لازم است انواع مهاجرت بر حسب ملاکهای مختلف طبقهبندی شود. در اینجا به یک نوع معروف از این طبقه‌بندی‌ها اشاره میشود: مهاجرت از نظر تصمیمگیری؛ مهاجرت از نظر تعداد مهاجران؛ مهاجرت از نظر منشأ جغرافیایی؛ مهاجرت از نظر محدوده سیاسی (تمنا، 1384: 180). از دیدگاه دیگر، مهاجرت عمدتاً به دو صورت میباشد: مهاجرت خانوادگی یا گروهی که مهاجر به صورت گروهی یا همراه با خانواده خود کوچ میکند. مهاجرت انفرادی که مهاجر جدا از خویشاوندان و خانواده کوچ میکند و بیشتر با هدف کاریابی بویژه در فصول بیکاری زراعی با انگیزه کسب درآمد انجام میشود (خانی، 1383: 155). 2-2- مسائل و موانع بازدارنده توسعه روستایی هدف کلی توسعه، رشد و تعالی همه جانبه جوامع انسانی است. اساساً حوزههای روستایی به عنوان قاعده نظام سکونت و فعالیت ملی، نقش اساسی در توسعه ملی ایفا میکنند. معمولاً جوامع در ابتدای مسیر حرکت به سمت توسعه یافتگی، از توسعه روستا و توسعه کشاورزی مدد میگیرند. آنچنانکه مایکل تودارو اذعان داشته «اگر قرار است توسعهای انجام شود و مستمر باشد، باید به طور اعم از مناطق روستایی و به طور اخص از بخش کشاورزی آغاز شود، زیرا مسائل اساسی فقر گسترده، نابرابری در حال رشد و بیکاری فزاینده، همگی ریشه در عدم توسعه و سیر قهقرایی زندگی اقتصادی – اجتماعی روستاییان دارد». در برابر مسائل وسیع روستا و جایگاه مهم آن در کشورهای در حال توسعه، اصلیترین نکته این است که باید شناخت واقعی از جایگاه اقتصادی – اجتماعی روستا حاصل شود (آسایش، 1376: 186-185). با وجود اهمیت بسیار زیاد توسعه روستایی و توجه روز افزون به این مقوله، همچنان مسائل و موانعی در این زمینه شاهد هستیم. این موانع به دو گروه موانع ساختی و موانع اجتماعی- اقتصادی تقسیم میشوند: الف. موانع ساختی: منظور موانع و محدودیتهایی هستند که ناشی ازحاکمیت ساختهای غیرمفید در جامعه است و معمولاً مانع از اصلاحات لازم در جهت رشد و توسعه جامعه روستایی است. این مشکل خود ناشی از پارامترهایی از قبیل فقدان سیستم اصلاحات ارضی شایسته و مشکلات اداری- اجرایی برنامههای عمرانی میباشد. ب. موانع اجتماعی- اقتصادی از قبیل کاهش میزان روستانشینی و جمعیت روستایی، پایین بودن سطح درآمد روستاییان، کمبود فرصتهای شغلی در مناطق روستایی و سطح پایین مشارکت روستاییان (طالب و عنبری، 1387: 316-311). همچنین یکی از علل اساسی توسعه نیافتگی روستایی، استفاده نامطلوب از ظرفیتهای تولیدی است. در مناطق روستایی عوامل جغرافیایی نظیر آب و خاک، نیروی انسانی، دانش بومی و ... وجود دارد که به نحو مطلوب مورد استفاده قرار نمیگیرند (عظیمی، 1374: 120-119). از طرفی استفاده نامطلوب از این منابع دلایلی از قبیل سطح پایین سواد، مهارت، آگاهی، عدم پذیرش نوآوری و نیز بروز پدیده سالخوردگی در جمعیت روستایی دارد (نجفی و زاهدی، 1384: 47). در واقع یکی از مهمترین دلایل توسعه نیافتگی روستایی را میتوان در پدیده سالخوردگی دانست؛ از آنجا که سالخوردگان روستایی معمولاً افرادی بیسواد- کمسواد بوده و همچنین از نظر جسمی و روحی دچار اختلالات متعدد میشوند، به طرق مختلف در بازدارندگی توسعه روستایی مؤثرند. از قبیل: ناتوانی جسمی، انعطافناپذیری، عدم مشارکت در امور، سواد و مهارت پایین و ... . بر این اساس در ادامه به بیان دیدگاههای مرتبط با توسعه و دیدگاههای مرتبط با سالخوردگی پرداخته میشود. 3-2- ارتباط جمعیت و توسعه رابطه جمعیت و توسعه تک بعدی نبوده، بلکه تعاملات متقابل و در هم تنیدهای بین ابعاد مختلف این دو وجود دارد (کاظمیپور، 1389: 75). جمعیت و توسعه هر یک تحت تأثیر پدیدهها و متغیرهای اقتصادی- اجتماعی متفاوتی هستند و جنبههای گوناگون با اجزای بسیار دارند (پاپلی یزدی و ابراهیمی، 1387: 142). از آنجا که توسعه نیازمند نیروی انسانی ماهر و باسواد میباشد، سرمایهگذاریهای آموزش و یا سرمایهگذاری روی منابع انسانی، سودمندترین و اقتصادیترین نوع سرمایهگذاری محسوب میشود. در سایه این نوع سرمایهگذاری، انسانهایی تربیت خواهند شد که از کارآیی و توان تولیدی بالایی برخوردار میباشند. این توان تولیدی دارای قدرتی است که به بهترین روش از منابع استفاده نموده و کارآیی را نیز بالا خواهند برد؛ کارآیی که تولید و رفاه هر چه بیشتری را برای فضاها و نواحی جمعیتی به ارمغان میآورد (خسروی، 1390: 30-29). با تکیه بر شواهد عقلی و تجربی درمییابیم که نیروی انسانی مهمترین عامل بهرهبرداری از امکانات و عامل اصلی توسعه یک جامعه محسوب میشود؛ البته در مسیر توسعه، نیروی انسانی باید از شرایط لازم و کافی از قبیل سن مناسب، سواد، مهارت، تجربه کافی، توانایی فعالیت و ... برخوردار باشد. تحت این شرایط مسلماً افرادی با سن بسیار پایین و بسیار بالا نمیتوانند نقش مؤثری در توسعه ایفا نمایند. همانطور که در کتب متعدد جمعیتی بیان شده، معمولاً سنین بین 15 تا 59 سال را سن فعالیت افراد و سنین 14- 0 و 60 + را سن وابستگی ذکر کردهاند (مهدوی، 1385: 132). با این توصیف، با بر هم خوردن ترکیب سنی جمعیت روستایی و بروز پدیده سالخوردگی در این نواحی، و نیز با توجه به این نکته که سالخوردگان دارای ضعفهای جسمی و فکری متعدد میباشند، مسلماً این پدیده سبب بازدارندگی توسعه اقتصادی- اجتماعی روستایی خواهد شد؛ اینجاست که به رابطه بسیار نزدیک بین جمعیت و توسعه پی میبریم. همچنین در راستای بیان رابطه بین جمعیت و توسعه روستایی از نگاهی دیگر میتوان اینگونه بیان نمود که روستاها پس از ایجاد و تشکیل هسته اولیه، به تدریج به سمت پویایی و شکوفایی پایههای اقتصادی – اجتماعی خود پیش میروند تا به مرحله اوج و تکامل برسند. بعد از این مرحله است که تحت شرایط متعدد، برخی روستاها رو به رشد پیش رفته و همچنان به پیشرفت و افزایش جمعیت خود ادامه میدهند؛ در حالی که برخی آنها با رکود، کاهش جمعیت و سالخوردگی روبرو میشوند. در این بین شرایطی از قبیل آب و خاک حاصلخیز و کافی، وجود زمینههای اشتغال، وجود خدمات و امکانات کافی و سایر منابع طبیعی و انسانی مناسب، سبب نگهداشت جمعیت، رشد روستاها و جوانی آنها میشود و عکس این موارد سبب مهاجر فرستی و به تدریج زوال روستاها خواهد شد. به عبارت دیگر روستاها در گذر زمان و به تدریج، رو به جوانی یا پیری جمعیت پیش میروند که این خود پیامدهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. در یک نگاه کلی میتوان این فرآیند را در مدل 1-2 مشاهده نمود: 1243965240030تشکیل روستاهای اولیهتوسعه و پیشرفت روستامرحله تکاملافزایش جمعیت ناشی از:- وجود زمینههای اشتغال- وجود خدمات- امکانات کافی- آب و زمین کافیکاهش جمعیت ناشی از:- عدم وجود زمینههای اشتغال- کمبود خدمات و امکانات- کمبود آب و زمینجوانی جمعیت فعالسالخوردگی جمعیتتداوم رشد روستازوال روستا00تشکیل روستاهای اولیهتوسعه و پیشرفت روستامرحله تکاملافزایش جمعیت ناشی از:- وجود زمینههای اشتغال- وجود خدمات- امکانات کافی- آب و زمین کافیکاهش جمعیت ناشی از:- عدم وجود زمینههای اشتغال- کمبود خدمات و امکانات- کمبود آب و زمینجوانی جمعیت فعالسالخوردگی جمعیتتداوم رشد روستازوال روستا مدل 1-2: فرآیند تدریجی رشد و زوال روستاها مأخذ: یافتههای تحقیق بنابراین مشاهده میشود که در صورت وجود جمعیت جوان و فعال در یک روستا، تداوم رشد، شکوفایی و توسعه آن را در آینده خواهیم داشت و برعکس، در حالت بروز سالخوردگی جمعیت، بازدارندگی توسعه و زوال و نابودی روستاها را تجربه خواهیم کرد. 4-2- رشد طبیعی جمعیت و مراحل انتقالي آن حاصل تفاضل تعداد مواليد از تعداد مرگ‌ومير در هر سال بيانگر رشد طبيعي سالانه جمعيت است كه نسبت اين رقم به كل جمعيت ميانه هر سال (ضربدر عدد) درصد رشد سالانه جمعيت را نشان مي‌دهد. در زمان‌هاي گذشته و از بدو تاريخ، ميزان مواليد و مرگ‌ و مير بشر هر دو در سطح حداكثر طبيعي بود (مواليد حدود 40 و مرگ ‌و مير حدود 35 در هر هزار نفر) و انسان‌ها زياد به دنيا مي‌آمدند و خيلي سريع و زياد هم مي‌مردند. گاهي تعداد مرگ‌ها آن‌قدر زياد بوده كه بر تعداد مواليد فزوني مي‌گرفت. نتيجه آن كه جمعيت كرة زمين با سرعت بسيار اندك افزايش مي‌يافت. رشد طبيعي جمعيت در مرحلة اول انتقال جمعيت در سطح بسيار نازل بوده و جمعيت به‌ كندي افزايش مي‌يافت به‌طوري كه طي 2000 سال (از قبل از ميلاد مسيح تا سال 1650) جمعيت جهان از 250 ميليون نفر به 500 ميليون نفر رسيد (كاظمي‌پور و صیادی، 1389: 79). از اواسط قرن هفدهم كشفيات و پيشرفت‌هاي علوم وابسته به پزشكي مانند باكتري‌شناسي، داروسازي و جراحي در كشورهاي صنعتي امروز باعث كاهش تدريجي ميزان مرگ‌ و مير گرديد. البته قبل از آن كه اين تحولات رخ دهند بهبود شرايط بهداشتي و توسعة آن در سطح عمومي این جوامع، نقش مهم و آشكار در كاهش مرگ‌ و مير داشته است. منظور از بهبود، تأمين آب آشاميدني سالم، دفع فاضلاب‌ها و زباله‌ها، مصرف فراگير شوينده‌ها و مواد ضدعفوني‌كننده و از اين‌ها مهم‌تر ارتقاي سطح آگاهي عمومي و درك ضرورت حفظ سلامتي و بهداشت فردي است كه عامل مؤثر و قوي در كاهش مرگ ‌و ميرها بوده است. كاهش تدريجي مرگ ‌و مير عمومي و عدم تغيير در ميزان‌ مواليد و حتي گاهي به دليل كاهش مرگ ‌و ميرهاي جنيني و مرگ ‌و ميرهاي مادران در اثر زايمان، ميزان‌ مواليد افزايش يافته و در نتيجه رشد طبيعي جمعيت با سير صعودي همراه بوده است. اين دوران مرحلة دوم انتقال جمعيت ناميده مي‌شود. در اواسط قرن نوزدهم پس از اشاعة نظرات مالتوس و ساير اقتصاددانان بدبين، برنامه‌هاي كنترل مواليد انتشار يافته و به‌تدريج ميزان‌ مواليد كاهش يافت و به ‌دنبال كاهش ميزان‌ مواليد، رشد طبيعي جمعيت نيز سير كاهنده پيدا كرد. در نتيجه مرحلة سوم انتقال جمعيتي از اواسط قرن نوزدهم آغاز شده است. بالاخره با كاهش تدريجي مواليد و مرگ و مير در كشورهاي صنعتي امروز ميزان هردوي آن‌ها به سطح حداقل ممكن رسيد (ميزان مواليد در حدود10 و ميزان مرگ‌ومير حدود 5 در هر هزار نفر) و رشد طبيعي جمعيت مجدداً به سطح نازلي (در حد مرحلة اول انتقال جمعيت) تنزل كرد و مرحلة چهارم انتقال جمعيتي از اوايل قرن بيستم به بعد در بسياري از كشورها مورد مشاهده قرار گرفت. این انتقال ساختار سنی، به تدریج از فشارها و تنگناهای مرتبط با نوجوانان- جوانان کاسته و به تنگناهای مرتبط با سالخوردگی میافزاید (میرزایی و شمس قهفرخی، 1386: 330-329). در مجموع سير تحول از مرحلة اول انتقال جمعيتي تا مرحلة چهارم را مراحل انتقالي جمعيت مي‌نامند. يعني رشد جمعيت از يك رقم ناچيز پس از طي نمودن دوره يا دوره‌هايي به همان رقم ناچيز رسيده است. در مرحلة اول انتقالي جمعيت ميزان‌ مواليد و مرگ ‌و مير هر دو در سطح حداكثر طبيعي بوده، ولي در مرحله چهارم هر دو در سطح حداقل ممكن مي‌باشند. در مرحلة اول و چهارم رشد طبيعي جمعيت به يك اندازه و ناچيز هستند و زمان دو برابر شدن جمعيت نيز بسيار طولاني و در يك سطح است. با اين تفاوت كه در مرحلة اول به دليل مرگ‌ و مير بالاي جمعيت، اميد زندگي يا عمر متوسط كوتاه بوده و جمعيت جوان است، ولي در مرحلة چهارم با كاهش مرگ‌ و مير و رسيدن آن به سطح حداقل ممكن، اميد به زندگي يا عمر متوسط در سطح حداكثر (بالاي 60 سال) قرار دارد و جمعيت سالخورده میشود. در حال حاضر اكثر كشورهاي صنعتي مراحل چهارگانه انتقالي جمعيت را طي كرده و حتي با سالخورده شدن جمعيت و افزايش مرگ و مير، مرحله جديدي با رشد منفي جمعيت را تجربه مي‌نمايند، ولي بسياري از كشورهاي در حال توسعه مانند ایران از نظر مراحل انتقالي جمعيت در مراحل دوم و يا سوم قرار دارند، درضمن آغاز كاهش مرگ ‌و مير در اين كشورها پس از دو قرن تأخير با انتقال امكانات بهداشتي درماني در اواسط قرن نوزدهم و يا اوائل قرن بيستم بوده است (كاظمي‌پور و صیادی، 1388: 27-26)؛ بنابراین در شرایط کنونی میتوان بروز سالخوردگی جمعیت شهرها و بویژه روستاهای ایران را مشاهده نمود. 5-2- شاخصهای اندازهگیری سالخوردگی شاخصها و نظرهای متعددی در رابطه با تعیین ساختار سنی و تعیین مناطق سالخورده وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: 1-5-2- میانه سنی میانه سنی، سنی است که نیمی از آحاد جامعه در کمتر از آن و نیمی دیگر در بیشتر از آن سن قرار گیرند. میانه سنی جمعیتهای طبیعی معمولاً بین 15 تا 40 در نوسان است. این رقم در جمعیتهای جوان نزدیک 15 و در جمعیتهای سالخورده نزدیک به 40 است. در بین جمعیتهای جوان میانه سنی جمعیت در سطح حداقل بوده و در جمعیتهای سالخورده به رقم حداکثر میرسد (کاظمیپور، 1388: 55). میانه سنی در جوامع توسعهیافته بیش از سایر مناطق جهان است و با گذشت زمان در سالهای آینده این روند ادامه خواهد داشت. میانه سنی در ایران در سالهای 1995 و 2005 به ترتیب 6/19 و 4/23 بوده که پایینتر از کشورهای در حال توسعه بوده ولی در سالهای آینده به دلیل تغییر ساختار سنی جمعیت، میانه سنی در ایران بیشتر از کشورهای در حال توسعه و متوسط جهانی خواهد شد .(United Nations,2005: 31) شرایاک و سیگل جمعیتی را که میانه سنی آن زیر 20 سال باشد جوان، جمعیتی که میانه سنی آن بین 20 تا 30 سال باشد، میانسال و جمعیتی را که میانه سنی آن 30 سال یا بیشتر باشد پیر به حساب میآورند (سرائی، 1382: 93). 2-5-2- میزان و درصد سالخوردگی جمعیت یکی از شاخصهای اندازهگیری ساختار سنی جمعیت، تعداد سالمندان نسبت به کل جمعیت است که این شاخص از طریق نسبت افراد 65 ساله یا 60 ساله و بالاتر به کل جمعیت محاسبه میشود. این شاخص متأثر از امید به زندگی است. چنانچه میزان مرگ و میر در سنین سالمندی کاهش یابد، نسبت جمعیت در سنین سالمندی افزایش مییابد و این امر در انتقال ساختارهای سنی جمعیت نقش اساسی دارد. بر مبنای این شاخص، چنانچه جمعیت 65 ساله و بیشتر کمتر از 5 درصد باشد آن جمعیت جوان، اگر درصد سالخوردگان بین 5 تا 10 درصد باشد، جمعیت میانسال و اگر درصد مزبور 10 یا بیشتر باشد، جمعیت پیر است (قیصریان، 1389: 9). همچنین از نظر «ورنه» جمعیت سرزمینی سالخورده است که نسبت افراد 60 ساله به بالا بر کل جمعیت آن منطقه، بیش از 12 درصد باشد (جوان، 1380: 148). 3-5-2- نسبت وابستگی نسبت وابستگی یا بار تکفل در یک جامعه عبارت است از ایجاد ارتباط بین یک فرد فعال و تعداد افراد غیر فعالی که به او وابسته هستند. بار تکفل بیانگر وابستگی فرد یا افرادی به جامعه است، زیرا برای تداوم زیست خود از جامعه کمک میگیرند بدون آنکه به جای آن کالا یا خدمتی ارائه کنند (معزی، 1371: 58). بار تکفل در جوامع گوناگون متفاوت است و عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی و فرهنگی در این تفاوت تأثیرگذارند. روش ناخالص نسبت وابستگی کل از طریق تقسیم جمعیت افرادی که در سنین فعالیت نمیباشند (کودکان و نوجوانان زیر 15 سال + افراد 65 ساله و بیشتر ) بر روی جمعیت بالقوه فعال به دست میآید. این نسبت اولین وسیله شناخت عمومی نیروی کار بوده و حاکی از بار اقتصادی وارد بر جمعیت بالقوه فعال است. نسبت وابستگی سالمندان نیز از طریق تقسیم جمعیت 65 ساله و بالاتر بر جمعیت 64- 15 قابل محاسبه است (قیصریان، 1389: 13). 6-2- دیدگاهها و نظریهها 1-6-2- دیدگاهها و نظریههای مرتبط با توسعه در این بخش از تحقیق، به بیان برخی نظریات توسعه از قبیل نظریه ثبوت، تغییر، تحول و جهش پرداخته و نیز دیدگاه صاحب نظرانی همچون روستو، مایکل تودارو، آرتورلوئیز، میسرا و فریدمن مطرح میشود. 1-1-6-2- خاستگاه توسعه در مکاتب اصل مفهوم توسعه از درون دو مکتب تطورگرایی و ساختارگرایی منشأ گرفته است. تطور به معنی تغییر تدریجی است و کلمه ساخت به معنی ساختن و بنا کردن است. 2-1-6-2- تطورگرایی توسعه را میتوان به معنای تغییر تدریجی تعریف کرد، لذا نشأت گرفته از مکتب تطورگرایی است. زیرا معنای لفظ «اولوسیون» نیز در زبان فارسی «تغییر و تحول»، از صورتی به صورت دیگر شدن است؛ البته لفظ تطور جهت را تعیین میکند و نه غایت را. اصطلاحات فراوان دیگری که معنای نزدیکی به تطور دارند نیز موجود است که به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود: - نظریه ثبوت بر اساس این نظریه صفات انواع، از گذشته دور تا به حال هیچ تغییری نکرده است و بین اقسام موجودات زنده ارتباط نسلی وجود ندارد؛ این نطریه قبل از نظریه تطورگرایی داروین مورد قبول اکثر صاحب نظران بوده است. - نظریه تغییر این نظریه، تغییر تدریجی صفات انواع و پیوستگی آن‌ها با یکدیگر را بیان میکند که پایهگذاران آن در عصر جدید بوفون، لامارک و داروین هستند. - نظریه تحول این نظریه دیدگاهی عام است که معنی تحول را به طور کلی شامل میشود. - نظریه جهش نظریه جهش به تطور ناگهانی و شدید و گذر از مراحل اشاره دارد که گاهی دگرگونی جهشی نیز خوانده میشود. - توسعه اصطلاح جدیدی است که در مورد تحولات و دگرگونیهای عمدی در جهت پیشرفت جوامع به کار میرود. توسعه میتواند به صورت توسعه فرهنگی، توسعه اجتماعی و توسعه اقتصادی مطرح شود (مطیعیلنگرودی، 1382: 63-62). در این راستا یکی از مهمترین نظریههایی که در زمینه توسعه بویژه در مناطق روستایی کاربرد دارد، نظریه اورت راجرز است. راجرز عناصر خرده فرهنگ دهقانی را عوامل بازدارنده نوآوری و پذیرش تغییرات در جوامع روستایی و یا به تعبیری، بازدارنده تجدد و نوسازی به شمار میآورد (ازکیا، 1381: 115). مطالعات پیرامون توسعه چنان وسیع است که گردآوری تمامی نظریات نه تنها امکانپذیر نیست بلکه حتی پژوهشگر را به هنگام انتخاب تقدم نظریهها چه از لحاظ زمان ارائه و چه از لحاظ اهمیت و یا ترتیب موضوعی آن با سردرگمی بسیار مواجه میکنند. لذا در این مبحث تنها به ارائه نظریات برخی از اندیشمندان برجسته پرداخته میشود: - روستو روستو یک تاریخ نگار اقتصادی بود و تئوریهای خود را در سال 1960 بیان نمود. وی معتقد است که تمامی جوامع بشری در روند توسعه، مراحلی را طی میکنند که عبارتند از مرحله جامعه سنتی، مرحله مقدماتی، مرحله خیز، مرحله بلوغ و مرحله مصرف انبوه (مطیعی لنگرودی، 1382: 68). - مایکل تودارو به عقیده مایکل تودارو اگر قرار است که توسعه ملی در جوامع توسعه نیافته واقعیت پذیرد، باید تعادل بهتری بین توسعه روستایی و شهری ایجاد شود. وی سه شرط لازم برای موفقیت استراتژی توسعه روستایی و کشاورزی را به این ترتیب میداند: اصلاحات ارضی، سیاستهای حمایتی و اهداف توسعه هماهنگ (همان). - آرتور لوئیز وی کشاورزی را اساس توسعه دانسته و اظهار میدارد که رسیدن به توسعه اقتصادی مستلزم بالا بردن نرخ بازدهی تولید سرانه در بخش کشاورزی است. - میسرا میسرا از مشهورترین نظریه‌پردازان توسعه روستایی است که در دهه 1980 نظریات خود را در مورد توسعه جهان سوم مطرح کرده است. او از روشهای جدید توسعه صحبت میکند که این روشها دارای ضوابط زیر میباشند: توسعه باید شرایط دو قطبی را تضعیف کند؛ باید جهتگیری آن، مشکلات فقر را رفع نماید؛ باید به وسیله مردم آغاز و مدیریت آن نیز بر عهده مردم باشد (مطیعی لنگرودی، 1382: 70). - فریدمن و ویور آن‌ها از نظریه‌پردازان مشهور در نظریه جماعات روستایی (اگروپولتین) هستند. این نظریه بر سه محور زیر استوار است: همکاری داوطلبانه؛ جماعات روستایی یا ناحیه اگروپولتین؛ روش توسعه غیر متمرکز یا توسعه از پایین به بالا (همان). همچنین نظر اندیشمندان دیگری از قبیل جون رابینسون، نیل اسملسر، ویتز، سالیا عمر، ژولیوس نیرره و عبداللهخان نیز وجود دارد که از ذکر توضیحات آن‌ها خودداری کردهایم. میتوان گفت توسعه روستایی در هر جامعهای در قالب الگوهایی که برگرفته از ایدئولوژی حاکم و مورد پذیرش سردمداران و بهرهمندان توسعه است، انجام میپذیرد. به طور کلی استراتژیها و یا الگوهای توسعه روستایی در سه گروه کلی دستهبندی میشوند: تکنوکراتیک، اصلاح طلبانه (رفورمیست) و رادیکال (مطیعی لنگرودی، 1382: 72- 66). 2-6-2- نظریههای مهاجرت با شناخت چهارچوب کلی موضوع پژوهش و درک ارتباط نظریههای مهاجرت با بروز پدیده سالخوردگی روستایی، به بیان این قبیل نظریهها نیز پرداخته میشود. عمدهترین نظریههای مهاجرت که با نام صاحبنظران خود مطرح شدهاند عبارتند از: نظریه راونشتاین، لاری ساستاد، اورت. اس. لی، آرتورلوئیس، تودارو و نظریه زیپف یا جاذبه مهاجرتی؛ که از بین آنها نظریه اورت. اس. لی ارتباط نزدیکتری با موضوع تحقیق داشته و بر همین اساس به تشریح و تبیین آن پرداخته میشود. اورت. اس. لی مهاجرت را تحت تأثیر چهار عامل عمده میداند: الف- عوامل موجود در مبدأ (دافعه)، ب- عوامل موجود در مقصد (جاذبه)، ج- موانع موجود در جریان مهاجرت از مبدأ به مقصد، د- عوامل شخصی. نظریه وی به تئوری عوامل دافعه و جاذبه معروف است و بر آن اساس در صورتی که برآیند عوامل برانگیزنده یا بازدارنده مثبت باشد، میل به مهاجرت در افراد ایجاد میشود و چنانچه موانع جریان مهاجرت تأثیر بازدارندهای اعمال نکند، مهاجرت عینیت مییابد. وی وجود امکانات بیشتر آموزشی، اشتغال و درآمد در مقصد را از جمله عوامل جاذبه به حساب میآورد (زنجانی، 1380: 133-132). از طرف دیگر، مهاجرت پیامدهای بسیاری در مبدأ و مقصد به جا میگذارد و در درجه اول، سبب کاهش جمعیت مبدأ و افزایش آن در مقصد میشود؛ علاوه بر تحولات کمی جمعیت، بر مسائل کیفی آن از قبیل ترکیب سنی و جنسی نیز اثرگذار خواهد بود. در ایران که بیشتر مهاجرتهای داخلی از نوع روستا- شهری میباشد، شاهد چنین تحولاتی بودهایم. در حقیقت این نوع مهاجرت بیشتر، مردان و جوانان در سنین فعالیت را شامل میشود که بر اثر عوامل دافعه در روستا (بیکاری، درآمد پایین، کمبود امکانات و ...) و عوامل جاذبه در شهر (درآمد بیشتر، امکانات و خدمات متنوعتر و ...) انجام میشود. این حرکت جمعیت، به تدریج سبب کاهش نسبت زنان و جوانان و از طرفی افزایش سالخوردههای روستایی شده که حاصل آن بروز پدیده سالخوردگی در روستاها میباشد. بنابراین تدابیری لازم است تا بتوان از افزایش روند مهاجرت روستا به شهر کاسته و به تبع آن از سالخورده شدن جمعیت روستایی ممانعت به عمل آورد. در این راستاست که به پیوند و ارتباط نزدیک نظریههای مهاجرت با سالخوردگی جمعیت روستایی پی میبریم. 3-6-2- دیدگاههای مرتبط با سالخوردگی مفهوم سالخوردگی جمعیت اساساً مانند مفهوم خود جمعیت بسیار کلی است و برای بررسی و مطالعه آن لازم است دیدگاههای مختلف در زمینه سالخوردگی مورد مطالعه قرار گیرد. لذا در اینجا سعی میشود تا به اختصار این دیدگاهها بیان شوند. 1- دیدگاه زیستمحیطی این دیدگاه به ویژگیها و نارساییهای افراد سالمند، تأثیر عوامل بیرونی و درونی از جمله بیماریها و تغییر در جنبههای فیزیولوژیک و جسمانی افراد سالخورده را مورد توجه قرار میدهد. 2- دیدگاه روانشناختی در این دیدگاه سعی میشود مسئله سالخوردگی و سالمندی با استفاده از شرایط روانی و شخصیتی افراد بررسی شود. یکی از نظریههای مهم روانشناختی در این زمینه، نظریه «رشد روانی – زیستی و اجتماعی» اریکسون است. وی بر این باور است که افراد سالمند به دلیل ناکارآمد بودن، ضعف تدریجی بدن، از دست دادن دوستان و نزدیکان با مرحلهای به نام مرور زندگی رو به رو میشوند، به طوری که مدام به ارزیابی گذشته میپردازند و بدین وسیله خود را مشغول میکنند. 3- دیدگاه جامعهشناختی از بعد جامعهشناختی، رشد و گسترش پدیده سالخوردگی مسائل و موضوعاتی را برانگیخته است که مهمترین آنها دگرگونی پایگاه اجتماعی و بازنشستگی اجباری سالخوردگان است. این پدیده در قالب دو دیدگاه مهم جامعهشناختی یعنی کارکردگرایی و تضاد، مباحثی را برانگیخته است؛ از دیدگاه کارکردگرایی، تحولاتی که امروزه در وضعیت سالخوردگان به وقوع میپیوندد، نتیجه فرآیندی طبیعی است که در نهایت به ثبات و تعادل جامعه میانجامد. از نظر این دیدگاه، مسائل اجتماعی سالخوردگی، از جمله دگرگونی پایگاه اجتماعی و بازنشستگی، به عنوان باز شدن راه برای جوانان تلقی میگردد و مثبت و کارکردی ارزیابی میشود. برخلاف دیدگاه کارکردگرایی که بر ثبات جامعه تأکید میکند، دیدگاه تضاد اعتقاد دارد که جامعه پیوسته در حال تنش، رقابت و دگرگونی است. در مجموع میتوان گفت که گرچه تحقیقات و بررسیهای جامعهشناختی در زمینه سالخوردگی جمعیت محدود است، اما در حوزه مباحث نظری، ابعاد اجتماعی سالخوردگی کم و بیش مورد توجه دو دیدگاه جامعهشناختی قرار گرفته است (رمضانیان، 1380: 213-211). متناسب با دیدگاههای فوق میتوان نتیجه گرفت که پدیده سالخوردگی به خودی خود، پیامدها و اثراتی در ابعاد اجتماعی و اقتصادی به همراه دارد که به تبع این تحولات، بر توسعه اقتصادی – اجتماعی مناطق نیز اثرگذار خواهد بود. 4-6-2- عقايد و نظریههای جمعيتي در ارتباط با ترکیب سنی دانشمندان گاهي افزايش جمعيت را محرك اصلي توسعه و پيشرفت اقتصادي - اجتماعي تلقي مي‌كردند و گاهي نيز كيفيت را بر كميت برتر دانسته و از افزايش جمعيت گريزان بودند. به هر حال هميشه هدف اصلي و نهايي، داشتن جامعه‌اي مرفه و متعادل بوده است و دستيابي به اين رفاه را گاه از طريق كاهش جمعيت و گاه افزایش جمعیت جست‌وجو مي‌كردند؛ بالاخره معتقد شدند كه بايد به حد متناسبي از جمعيت رسيد تا شرايط اقتصادي - اجتماعي مناسب و نیز بالاترين رفاه ممكن را براي انسان‌ها فراهم آورد. بر این اساس ابتدا به نظرات جمعیتی مرتبط با موضوع پژوهش اشاره (کتابی، 1370: 95- 85) و سپس به بیان ارتباط آنها با ترکیب سنی و مباحث کیفی جمعیت پرداخته میشود: الف- طرفداران افزايش جمعيت به اعتقاد پيروان اين گروه، امكانات طبيعت و كرة زمين براي تغذيه و تأمين وسائل زندگي افراد بشر نامحدود و يا لااقل بسيار وسيع است. بنابراين نبايد از ازدياد نفوس آدمي بيم داشت. بلكه برعكس، بايد با توجه به مزايا و محاسني كه اين امر مي‌تواند به دنبال داشته باشد از آن استقبال نمود. به طوركلي اكثر اديان (خاصه اديان الهي) طرفدار افزايش نفوس بوده و ازدياد نسل و تكثير اولاد را تشويق و جلوگيري از آن را غالباً نهي مي‌كردند. اعتقاد بي‌حد و حصر بودن مواهب و نعم الهي و احترام به مخلوق پروردگار، مبداء و منشاء اين نظر به شمار مي‌رود. ب- مخالفان افزايش جمعيت در بين مخالفان افزايش جمعيت، چند تمايل فكري مشخص به چشم مي‌خورد؛ گروهي معتقد به وجود تضاد بين كميت و كيفيت هستند و به اعتقاد آنها در طول تاريخ هر زمان كه كميت بر كيفيت غلبه كرده پيشرفت مادي و اجتماعي جامعه متوقف شده است. دسته‌اي نيز به تجربه تاريخ متوسل شده‌اند، اينان براي اثبات نظر خود مبني بر مطلوب بودن جمعيت كم، جوامع كوچك و خوشبختي نظير آتن و جمهوري‌هاي مستقل ايتاليا (در قرون وسطي) كه علي‌رغم كمي جمعيت دوره‌هاي طلائي و درخشاني داشته‌اند را مثال مي‌آورند. عده‌اي نيز كوشيده‌اند ثابت كنند كه افزايش نفوس سرانجام به فقر و تيره‌روزي انسان‌ها و انهدام جامعه بشري منجر خواهد شد. پ- طرفداران جمعيت ثابت از مشخصات بارز طرفداران جمعيت ثابت، محافظه‌كاري مفرط آنها است. اينان در واقع به هيچ نوع تحول و حركتي (چه در جهت افزايش جمعيت و چه در جهت كاهش آن) معتقد نيستند. به تعبير يكي از مفسران، اين‌ها از انديشة سقراط مبني بر «اعتدال» پيروي مي‌كنند. به اعتقاد ايشان وقتي تعداد نفوس يك جامعه به «حد كمال» خود رسيد ديگر هيچ‌گونه دليل و موجبي براي تغييرات پيوسته آن وجود ندارد. به نظر طرفداران جمعيت ثابت، ثبات جمعيت از جهات مختلف و مخصوصاً از نظر اقتصادي داراي مزاياي زيادي است. زيرا وقتي تعداد نفوس يك جامعه افزايش نيابد طبعاً اثرات و نتايج ناگوار در قانون بازده نزولي ظاهر نخواهد شد و به هر يك از افراد جامعه سهم بيشتري از زمين و سرمايه خواهد رسيد. به اعتقاد آنها، يك جامعه از امكانات اقتصادي و ثروت خود به چهار طريق مي‌تواند استفاده كند. اول آن‌كه به افزايش جمعيت بپردازد. دوم آن‌كه ميزان آسايش و رفاه افراد خود را زياد كند، سوم آن‌كه ميزان مصرف را افزايش دهد و چهارم آن‌كه به پس‌انداز بيشتر بپردازد. بنابراين اگر جامعه‌اي انديشة افزايش جمعيت را كنار بنهد و از آن صرفنظر كند مي‌تواند همه امكانات خود را به تأمين رفاه و مصرف بيشتر براي افراد جامعه و يا به پس‌انداز و سرمايه‌گذاري بيشتر اختصاص دهد. ت- طرفداران جمعيت متناسب كوشش براي يافتن جمعيتي كه با امكانات طبيعي و اقتصادي يك جامعه، متناسب و هماهنگ باشد سابقه‌اي كهن دارد. احتمالاً اين انديشه براي نخستين‌بار در زمان «كنفوسيوس» مطرح شد. فلاسفه چيني (كه جامعه كشاورزي زمان خود را مدنظر داشتند) مي‌كوشيدند مطلوب‌ترين ميزان تراكم جمعيتي را كه بتواند بيشترين محصول فردي را ايجاد نمايد، تعيين كنند. براي حصول اين منظور، به دولت توصيه مي‌كردند كه با كوچ دادن نفوس نقاط پرجمعيت به مناطق كم جمعيت، تناسب لازم را برقرار كنند. افلاطون و ارسطو نيز به هنگام توصيف جوامع ايدئالي خود به موضوع «حد متناسب جمعيت» توجه كرده‌اند. آنها بر اين باور بودند كه جمعيت يك «دولت شهر» بايد نه چندان اندك باشد كه به استقلال اقتصادي و قدرت دفاعي آن صدمه بزند و نه چندان زياد كه اجراي اصول يك حكومت را با دشواري روبرو كند. «حد متناسب جمعيت» نه تنها بر حسب زمان و مكان تغيير مي‌كند، بلكه برحسب موقعيت جغرافيايي، تاريخي، اجتماعي، اقتصادي و تكنيكي نيز تغييرپذير است. به‌طور خلاصه حدمتناسب جمعيت مفهومي كاملاً تغييرپذير دارد (کتابی،1370: 95-85). با توجه به مطالب و نظریات مطرح شده در باب جمعیت، نظریه چهارم (حد متناسب جمعيت) منطقیتر به نظر میرسد؛ زیرا در نظریه اول یعنی «افزایش جمعیت»، بعد از گذشت چند دهه با انفجار جمعیت و مشکلات اقتصادی - اجتماعی تبعی آن روبرو خواهیم بود. در واقع چنین روندی سبب افزایش ترکیب سنی 14-0 شده که همگی مصرفکننده بوده و افزایش بار تکفل را به دنبال خواهد داشت. در ایران شبیه این نظریه را در سالهای جنگ تحمیلی و بعد از آن تجربه نمودهایم. نظریه «طرفداران کاهش جمعیت» نیز قابل تأیید نمیباشد؛ زیرا آنچنانکه بیان شد این امر بتدریج سبب کاهش موالید و بروز سالخوردگی جمعیت شده که در ابعاد اقتصادی و اجتماعی جوامع را با مشکلات جدی روبرو خواهد ساخت. در ایران گواه این نظریه را میتوان در دهه 70 مشاهده نمود که پس از افزایش زیاد متولدین دهه 60، صاحبنظران جمعیتی به فکر کنترل موالید و تنظیم خانواده برآمدند؛ از هر سو تبلیغات تنظیم خانواده و شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» را سر دادند و خانوادههای ایرانی را تشویق به کاهش زاد و ولد نمودند. اما بتدریج پی بردند که کاهش موالید در درازمدت سبب کاهش افراد در سنین جوانی – میانسالی شده و در آیندهای نزدیک پیری کامل و به تبع آن بازدارندگی توسعه کشور را در پی خواهد داشت. نظریه «جمعیت ثابت» نیز تقریباً پیامدهایی مانند نظریه قبل را تجربه کرده و نتایج مطلوب به همراه نخواهد داشت؛ در نهایت جمعیتشناسان، نظریه «حد تناسب جمعیت» را مطرح نمودند. این نظریه در واقع اعتقاد به یک تعادل جمعیتی دارد که مشکلات و پیامدهای منفی نظریههای قبل از خود را نداشته باشد. به طوریکه نه سبب افزایش بیش از حد جمعیت 14-0 شود و نه سبب کاهش جمعیت فعال یا تثبیت و رکود آن؛ و ترکیب سنی جمعیت آنچنان باشد که بتواند چرخهای توسعه کشور را تقویت نماید. این واقعیت در زمان حاضر برای جمعیت شناسان و نظریهپردازان ایرانی ثابت شده و امروزه شروع به تبلیغات افزایش زاد و ولد نمودهاند. دلیل این امر آن است که در دهههای گذشته برنامههای تنظیم خانواده بیش از اندازه اجرا شد تا آنجا که امروزه برای آیندهای بسیار نزدیک سالخوردگی جمعیت و افزایش سنین بالاتر از 60 را پیشبینی کرده که ادامه این روند، هشداری جدی در زمینه بازدارندگی توسعه اقتصادی – اجتماعی خواهد بود؛ بنابراین در سالهای اخیر چه در پیامهای بهداشتی و چه در سخنرانیهای مذهبیون، روحانیون و رهبر معظم انقلاب، سخن از افزایش جمعیت ناشی از افزایش موالید میباشد تا از روند سالخوردگی و یا به عبارتی از انفجار خاکستری جمعیت (رو به افول)، جلوگیری به عمل آید که این در واقع همان «حد تناسب جمعیت» را بازگو مینماید. به عبارت دیگر، منظور از حد متناسب جمعیت، اتخاذ سیاستهای معین به سوی هماهنگ کردن ساختار سنی مناسب میباشد (ساختار نه خردسال و نه پیر)؛ چرا که بیان عددی دقیق برای جمعیت متناسب عملاً امکانپذیر نخواهد بود. جمعبندی تحلیل و بررسی توسعه اقتصادی – اجتماعی جوامع روستایی و اثرات سالخوردگی جمعیت بر این مقوله، از اهداف اساسی این پژوهش محسوب شده و همانطور که بیان شد عوامل متعددی بر سالخوردگی جمعیت روستایی اثر گذار میباشند؛ یکی از مهمترین این عوامل مهاجرت نسل جوان از روستاهاست. جوانان روستایی با مشاهده تبعیضات اساسی در ارائه امکانات و خدمات بین شهر و روستا و نیز مهمتر از همه به دلیل درآمدزایی پایین مشاغل روستا، اقدام به مهاجرت نموده که از پیامدهای اساسی آن بر هم خوردن ساختار سنی در روستاها، سالخوردگی جمعیت روستایی و به تبع آن بازدارندگی توسعه روستایی خواهد بود. با این استدلال در این فصل به تعریف مفاهیمی از قبیل سالخوردگی، بازدارندگی، مهاجرت، موانع بازدارنده توسعه روستایی، ارتباط جمعیت و توسعه و ... و نیز به بیان نظریهها و دیدگاههایی در ارتباط با توسعه، سالخوردگی و دیدگاههای مرتبط با مهاجرت پرداخته شد. آنچنانکه بیان شد شاخصهای متعددی جهت تعیین سالخوردگی مناطق وجود دارد که در پژوهش حاضر با تکیه بر شاخص «درصد و میزان سالخوردهها نسبت به کل جمعیت»، این کار انجام شده است. در نظریههای سالخوردگی نیز بیشتر تأکید بر نظریه حد متناسب جمعیت شد و این نکته حاصل شد که برای حد متناسب جمعیت نمیتوان عدد خاصی را تعیین کرد، بلکه منظور از جمعیت متناسب، اتخاذ سیاستهای معین به سوی هماهنگ کردن ساختار سنی مناسب میباشد که دور از افزایش سالخوردهها و افزایش کودکان و خردسالان باشد. آسایش، ح. 1376. اصول و روشهای برنامهریزی روستایی، انتشارات پیام نور، 196 ص. _______. 1373. نگاهی تحلیلگرانه به عمران روستایی در ایران، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 35، صص 62-49. ______. 1382. چند درس از مکتب روستاشناسی، ماهنامه جهاد، شماره 261، صص84-63. احمدی، ش. 1389. تحلیل تغییرات جمعیت روستایی و اثرات آن بر ساختار کشاورزی در بخش مرکزی شهرستان سردشت، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه زابل. احمدی، ن. 1379. طرح هادی شهر رباطسنگ، دفتر فنی استانداری خراسان رضوی. ازکیا، م. 1381. جامعه شناسی توسعه، انتشارات کلمه، تهران. ازکیا، م. و غفاری، غ. 1386. توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران، تهران، نشر نی، 324 ص. _____________. 1388. جامعه شناسی توسعه، تهران، انتشارات کیهان، 415 ص. استانداری خراسان رضوی. 1390. نقشه ارزیابی پوشش گیاهی و قابلیت اراضی استان خراسان رضوی، مقیاس 1:250000. اکرمی، پ. 1375. مونوگرافی شهرستان تربت حیدریه، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم اجتماعی، دانشگاه فردوسی مشهد. ایستگاه سینوپتیک تربت حیدریه. 1390. بنیاد مسکن انقلاب اسلامی خراسان رضوی. 1390. طرح هادی روستای اسلامآباد خلج (شهرستان تربت حیدریه). پاپلی یزدی، م. ح. و ابراهیمی، م. ا. 1387. نظریههای توسعه روستایی، تهران، انتشارات سمت، 306 ص. پورسینا، م. و همکاران. 1389. عوامل مؤثر بر میزان انگیزه جوانان روستایی برای اشتغال به حرفه کشاورزی؛ مطالعه موردی: روستاهای شهرستان کلاردشت، فصلنامه روستا و توسعه، شماره 3، صص 31-49. تقدیسی، ا. و احمدی شاپورآبادی، م. 1391. مهاجرت و سالخوردگی جمعیت روستایی ایران: چالشی فراروی توسعه پایدار روستایی، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره اول، صص 132-153. تقوایی، م. و نیلیپور طباطبایی، ش. 1385. بررسی شاخصهای توسعه در مناطق روستایی استانهای کشور با استفاده از روش اسکالوگرام، مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره 56، صص 84-60. تقوی، ن. 1374. سالخوردگان در جامعه، فصلنامه جمعیت، شماره 11 و 12، انتشارات سازمان ثبت احوال کشور. تمنا، س. 1384. مبانی جمعیتشناسی، انتشارات پیام نور، 257 ص. جاسبرسينگ، ا. ا. د. 1373. جغرافياي كشاورزي، ترجمه سياوش دهقانيان و همكاران، مشهد، دانشگاه فردوسی، 660 ص. جعفرپور، ا. 1371. اقلیمشناسی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. جمعهپور، م. 1387. مقدمهای بر برنامهریزی توسعه روستایی: دیدگاهها و روشها، تهران، انتشارات سمت. جوان، ج. 1380. جغرافیای جمعیت ایران، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. چمبرز، ر. 1376. توسعه روستایی، اولویت بخشی به فقرا (حمایت از اقشار آسیب پذیر)، ترجمه مصطفی ازکیا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. حسینیابری، ح. 1380. مدخلی بر جغرافیای روستایی ایران، انتشارات دانشگاه اصفهان. خانی، ف. 1383. پیامد مهاجرت انفرادی مردان بر کارکرد زنان در مناطق روستایی، مجله مطالعات زنان، شماره 4، صص 176-149. خسروی، م. ع. 1391. بررسی تأثیر ماندگاری شاغلین اداری بر توسعه اجتماعی – اقتصادی روستاهای بخش شیبآب زابل، پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته جغرافیا و برنامهریزی روستایی، دانشگاه زابل. خلیلی، ع. 1371. طرح جامع آب کشور و شناخت اقلیمی ایران، مهندسین مشاور جاماب. دریو، م. 1371. جغرافیای انسانی، ترجمه سیروس سهامی، انتشارات رایزن. رضوانی، م. ر. 1387. مقدمهای بر برنامهریزی توسعه روستایی در ایران، انتشارات قومس، 289ص. رکنالدین افتخاری، ع. 1382. توسعه کشاورزی (مفاهیم، اصول، روش تحقیق، برنامهریزی در یکپارچهسازی اراضی کشاورزی)، تهران، انتشارات سمت. رکنالدین افتخاری، ع. و آقایاریهیر، م. 1386. سطحبندی پایداری توسعه روستایی (مطالعه موردی بخش هیر)، فصلنامه پژوهشهای جغرافیایی، شماره 61، صص 44-31. رمضانیان، م. 1380. سالخوردگی جمعیت شاغل در بخش کشاورزی ایران؛ دلایل و پیامدها، فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره36، صص 235-207. رهنمایی، م. ت. 1380. مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی، تهران، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران. زنجانی، ح. ا. 1381. تحلیل جمعیت شناختی، تهران، انتشارات سمت، 276ص. _______. 1380. مهاجرت، تهران، انتشارات سمت، 226 ص. زیاری، ک. ا. 1388. اصول و روشهای برنامهریزی منطقهای، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 222ص. سازمان جهاد کشاورزی شهرستان تربت حیدریه. 1391. آمارنامه کشاورزی شهرستان تربت حیدریه واحد برنامهریزی و آمار. سازمان دامپزشکی شهرستان تربت حیدریه. 1391. واحد برنامهریزی و آمار. ساعی ارسی، ا. 1387. پرسمانهای اقتصادی – اجتماعی جمعیت ایران: یک جستار نظری، فصلنامه تخصصی جامعه شناسی، صص87-68. سرائی، ح. 1382. روشهای مقدماتی تحلیل توزیع و ترکیب جمعیت با تاکید بر ترکیب سنی، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 197ص. سعیدی، ع. 1377. مبانی جغرافیای روستایی، تهران، انتشارات سمت، 275 ص. سلمانزاده، س. و همکاران. 1387. توسعه روستایی و اصلاح ساختار اداری دولت، فصلنامه روستا و توسعه، شماره 49، صص 18-2. شاهآبادی، ا. و پوران، ر. 1388. اثرات مهاجرتها بر رشد اقتصادی، مطالعه موردی: ایران، فصلنامه پژوهشنامه بازرگانی، شماره 52، صص 48-32. طالب، م. و عنبری، م. 1387. جامعه شناسی روستایی (ابعاد تغییر و توسعه در جامعه روستایی ایران)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران. عظیمی، ح. 1374. مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد ایران، تهران، نشر نی. علیجانی، ب. و کاویانی، م. 1373. مبانی آب و هواشناسی، تهران، انتشارات سمت. قاسمی اردهائی، ع. 1385. بررسی علل مهاجرت روستاییان به شهرها در ایران با فرابررسی پایان نامههای تحصیلی در مقطع زمانی 1359- 1383، فصلنامه روستا و توسعه، شماره 9، صص 51- 80. قدیری معصوم، م. و همکاران. 1391. تعارض روستاگریزی جوانان با روند توسعه روستایی (مطالعه موردی: دهستان دیزمار غربی شهرستان جلفا)، فصلنامه پژوهشهای روستایی، شماره2، صص 112-89. قیصیریان، ا. 1389. بررسی ابعاد اجتماعی، اقتصادی پدیده سالمندی در ایران، فصلنامه جمعیت، شماره 79 و 80، صص 28-1. کاظمیپور، ش. 1389. توسعه و مناسبات جمعيتي در ايران: با رويكرد آينده نگر، فصلنامه برداشت دوم، شماره های 11 و 12، صص 108-75. كاظميپور، ش. و صيادي، آ. 1388. روند توسعه كلان شهرها در ايران و آثار و پيامدهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي آن، كتاب جمعيت و توسعه، تهران، مركز مطالعات و پژوههاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه، صص 71-53. كتابي، ا. 1370. نظريات جمعيت‌شناسي، تهران، انتشارات اقبال. كلانتری، خ. 1377. مفهوم و معيارهاي توسعه اجتماعي، مجله اطلاعات سياسي- اقتصادي، شماره 132-131، صص 220-202. ________. 1387. پردازش و تحلیل دادهها در تحقیقات اجتماعی – اقتصادی، انتشارات فرهنگ صبا، 388 ص. کینر، آ. پ. و کالین، ا. گ. 1381. آموزش SPSS 10، مترجم اکبر فتوحی اردکانی، تهران، انتشارات شایگان، 448 ص. محسنی، م. ر. 1388. جمعیت استان خراسان رضوی، مشهد، انتشارات پاپلی. مرکز آمار ایران، سرشماریهای عموم و نفوس و مسکن. 1390-1345. مطیعی لنگرودی، ح. 1382. برنامهریزی روستایی با تأکید بر ایران، جهاد دانشگاهی مشهد، 200ص. _____________. 1381. جغرافیای اقتصادی ایران (کشاورزی)، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. _____________. 1373. جغرافیای اقتصادی خراسان، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی. مطیعی لنگرودی، ح. و اردشیری، ع. 1386. پیامدهای ایجاد صنایع فرآوری محصولات کشاورزی در توسعه روستایی بخش مرکزی آمل، فصلنامه پژوهشهای جغرافیایی، شماره 61، صص 15-1. معزی، ا. ا. 1371. مبانی جمعیت شناسی، تهران، نشر آوای نور. مهدوی، م. 1381. مبانی جغرافیای جمعیت، انتشارات دانشگاه پیامنور، 415ص. _______. 1385. مقدمهای بر جغرافیای روستایی ایران، تهران، انتشارات سمت، 217 ص. میرزایی، م. 1377. انتقال جمعیتی (علل و نتایج اقتصادی – اجتماعی آن)، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 12، صص 89-69. میرزایی، م. و شمس قهفرخی، م. 1386. جمعیت شناسی سالمندان در ایران بر اساس سرشماریهای 1385-1335، مجله سالمندی ایران، سال دوم، صص 331-323. نجفی، غ. و زاهدی، ش. 1384. مسئله پایداری در کشاورزی ایران، مجله جامعهشناسی ایران، شماره 2، صص 57-40. نصوحی، غ. ح. 1386. هواشناسی و محصولات کشاورزی، اصفهان، انتشارات نصوح. نوری زمانآبادی، ه. و امینی فسخودی، ع. 1386. سهم توسعه کشاورزی در توسعه روستایی (مناطق روستایی استان اصفهان)، مجله علوم کشاورزی ایران، شماره 2، صص 275-263. ياگونبر، گ. و مك فارلند، ر. 1387. نظريه جامع توسعه اجتماعي، ترجمه مسعود آريايي‌نيا، تهران، انتشارات پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماعي. Barrios, B. E .2008. Infrastructure and Rural Development: Household Perceptions on Rural Development, Progress in Planning. Vol. 70 No. 1. pp 1–44. Cherunilam, F. 1987. Migration, Causes. Correlates, Consequences, Trends and Policies, Himalaya Publishing House. Goldsmith, P. K. and Ndarshikanye, B. 2004. Rural Urban Migration and Agriculthral Productivity: The Case of Senegal, Agriculthral Economics, pp 21-45. Hunter, G. 1980. Agriculture Development and Rural, London: Routedge. Madu, A. I .2007. The underlying Factors of Rural Development Patterns in The Nsukka Region of Southeastern Nigeria. Journal of Rural and Community Development. Vol. 2, No. 2, pp 110-122. Marcoux, A. 1994. Population Aging in Developing Societies. __________ . 2001. Population Aging in Developing Societies. Rodrigue. J. P. 2009. Sustainable Development, Dept. of Global Studies & Geography, Hofstra University. Skeldon, R. 1999. Aging of Rural Population in South, East and East Asia, Women and Population. United Nations. 2005. World Population Prospects: the 2004 revision, Vol 1, 2 and 3, New York.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته