مبانی نظری و پیشینه افت تحصيلي و تکرار پایه (docx) 13 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 13 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری و پیشینه افت تحصيلي و تکرار پایه
مقدمه
اسلام آيين الهي و مقدسي است كه براي خانواده اهميت قايل است. و آن را سنگ بناي مهم حيات اجتماعي مي شناسد. و بناي آن را بنايي محبوب مي داند.
انسان و حيوان تفاوتهاي زيادي دارند. از جمله اينكه حجم مغز انسان نسبت به جثة او از تمام حيوانات بيشتر است. در بحث خانواده و زناشويي، بارزترين تفاوت انسان و حيوان وجود خانواده و شبكة خويشاوندي است. انسان از كودكي مي آموزد كه دنيا را آن طور ببيند كه خانواده مي بيند. عمدتاً افراد خواسته هاي خود را كم و بيش با معيارهاي خانواده مي بينند.
نظام تربيتي شامل تمام شيوه هايي است كه والدين با كمك يكديگر و براي تربيت و نگهداري بچه ها در پيش مي گيرند. لذا روابط بين والدين و كودك و نيز روابط خود فرزندان چگونگي جريان رشد فرزند را تأمين مي كند. (ثنايي، 1375)
امروزه از عمده ترين مشكلات نظام آموزشي هر كشور پديدة مردودي يا تكرار پايه است. كه در برخي از كشورها ميزان آن بسيار چشمگير است. تكرار پايه موضوعي است كه علاوه بر خسارات اقتصادي بر دولت و دانشآموزان مردودي و خانواده هايشان، تأثير روان شناختي خاص بر مردودشوندگان مي گذارد و به تبع آن علاوه بر اتلاف نيروي انساني و استعدادهاي بالقوه، خسارتهاي مالي چشم گيري در سطح جامعه بر جاي مي گذارد.
با توجه به مهم بودن مسئله، تحقيقات فراواني از سوي مجامع بين المللي، دولتها و مؤسسات آموزشي و غيره انجام مي گيرد كه نتايج بيشتر تحقيقات نشان مي دهد كه برخي از اين علت ها با ويژگي هاي دانشآموزان و خانواده شان ارتباط دارند. برخي ديگر به آموزشگاه و آموزگار و شرايط ياددهي و يادگيري مربوط مي شوند و برخي هم در زمينة سياست اجرايي و نظام آموزشي هستند.
اين يافته ها و نتايج تحقيقات برنامه ريزان و سياست گذاران را بر آن مي دارد تا در كشور خود به اين موضوع پرداخته و روز به روز در كاهش اين پديدة ناگوار فردي و اجتماعي گام بردارند.
عوامل ايجاد كنندة افت تحصيلي و تكرار پايه
بيشتر صاحب نظران علوم تربيتي در يك جمع بندي كلي عوامل ايجاد كنندة افت تحصيلي را به دو طبقه كلي يعني عوامل داخلي يا درون سازماني و عوامل خارجي يا بيرون سازماني تقسيم مي كنند. كه علل داخلي ناظر بر آموزشگاه به (آموزگار، مواد درسي، برنامه درسي، شرايط ياددهي و يادگيري و ...) اشاره مي كند و علل خارجي به بيرون از آموزشگاه از قبيل خانواده و عوامل خانوادگي (درآمد والدين، شغل والدين، تحصيل والدين و ...) محيط و اجتماع و عوامل فردي (هوش و ميل و انگيزه، هيجان و عــواطف و ..) اشاره دارد.
روشهاي تدريس يكي از عناصر جدايي ناپذير فرايند آموزش و پرورش است كه بايد در بررسي و مطالعة افت كمي و كيفي تحصيلي مورد توجه قرار گيرد. تدريس را نبايد وسيله اي براي انتقال دانش از ذهن معلم يا محتواي كتاب به ذهن دانش آموز تلقي كرد. بلكه مراد از تدريس، فراهم كردن شرايط مناسبي است كه دانش آموز تحت آن شرايط به يادگيري بپردازد و روش آموختن اكتشاف و تفكر علمي را فرا گيرد. معلمان به جاي انباشتن ذهن شاگردان از اطلاعات و دانش هايي كه همواره در حال تغيير و تحولند بايد به دانشآموزان چگونه آموختن را بياموزند. (شريفي 1369)
هدف اساسي نظام آموزش و پرورش آن است كه شرايط و امكانات لازم را براي يادگيري و رشد همه جانبة كودكان و دانشآموزان فراهم كند. نخستين شرط تحقق اين هدف آن است كه فضاي آموزشي، كتابها، مواد درسي، برنامه و ديگر امكانات آموزشي با نيازهاي دانشآموزان هماهنگ باشد.
افراد نه تنها از نظر ويژگيهاي بدني متفاوتند بلكه از نظر بسياري از خصايص شخصيتي مانند هوش، استعدادهاي مختلف، علايق، نگرش ها، توانائيها، احساسات، نحوة سازگاري با شرايط محيطي و ... نيز با هم تفاوت دارند. (همان)
ازجمله علل و عوامل آموزشي مي توان به:
تراكم برنامه هاي درسي
عدم برنامه ريزي تحصيلي مناسب
عدم وجود معلمان كافي و شايسته
عدم انطباق هدف و محتوي آموزشي با علايق دانشآموزان
نامناسب بودن روشهاي آموزشي
ارزيابي هاي نادرست از عملكرد دانشآموزان
كمبود فضاهاي آموزشي
حفظ طوطي وار مطالب جزيي و كم اهميت
عدم ارتباط بين مطالب درسي و تجارب واقعي زندگي اشاره كرد. (ليامي، نجاريان، مكوندي 1373)
ازجمله علل و عوامل مؤثر ديگر در يادگيري و در افت تحصيلي مي توان به عوامل فردي و مشكلات خانوادگي اشاره كرد. عوامل فردي را مي توان به دو دستة «رواني» و فيزيولوژيكي تقسيم كرد. و ازجمله علل فردي كه در افت تحصيلي مؤثر است، مي توان به هوش، رابطه معلم و دانش آموز، ميل و انگيزه دانش آموز و آشفتگي و مشكلات عاطفي و هيجاني و ... اشاره كرد. مشكلات خانوادگي را مي توان يكي از مهمترين علل افت تحصيلي دانست. عوامل عديدهاي در ارتباط با خانواده دانشآموزان مي تواند موجب افت تحصيلي آنان شود كه اهم آن به قرار زير است:
روابط و نظام ارزشي: شايد بتوان گفت مهمترين عامل مؤثر در شكل گيري نگرش دانش آموز نسبت به تحصيل، خانواده است. اينكه والدين با دانش آموز و درس و تحصيل او چگونه برخورد مي كنند و در الگوهاي تربيتي خود براي چه نوع رفتارهايي ارزش قايل مي شوند، يكي از اجزاي اساسي در شكل گيري نگرش دانش آموز نسبت به تحصيل است. در بعضي از خانوادهها رسم بر اين است كه والدين به طور كلامي به كودك توصيه مي كنند كه درس بخواند، اما هيچ گاه عملاً رفتار درس خواندن كودك را تقويت نكرده، بر آن ارزش عملي قايل نميشوند.
اشتغال كودكان: يكي از عوامل منفي خانوادگي كه همواره منشاء انحراف توجه كودك از تحصيل مي گردد، جابجايي وظايف والدين و فرزندان است. به اين ترتيب كه كودكان در سني به كار و اشتغال مي پردازند كه معمولاً از آنها انتظار مي رود در آن مقطع بيشتر به نقشهاي مورد انتظار از جمله تحصيل بپردازند. عدم تأمين نيازهاي مالي و نياز نيروي كار كودك از دلايل عمده اشتغال كودكان در سنين پايين است كه در اين زمينه صرف وقت، نيروي بسيار در اشتغال، باعث افت تحصيلي آنان ميشود. مسئلة اشتغال كودكان و نقش آن در افت تحصيلي، در خانواده هاي طبقه اجتماعي – اقتصادي پايين و بويژه محيطهاي روستايي از اهميت خاصي برخوردار است.
فقدان والد (يا والدين): عدم وجود هر يك از والدين به دليل مختلف مي تواند تأثير ژرف و ناگواري به تحصيل كودكان داشته باشد و فقدان والد علاوه بر آثار منفي رفتاري و عاطفي كودكان حتي در صورتي كه محيط اصلاح شده باشد و كودكان تنها مجبور به انجام برخي وظايف والدين باشند، ممكن است موجب افت تحصيلي گردد. در صورتي كه كودك در اثر فقدان والدين (به دليل مرگ و جدايي هر دو يا هر دليل ديگري) ضربة رواني ديده باشد افسردگي، اضطراب، بي علاقگي و آشفتگيهاي هيجاني به دنبال خواهد داشت كه هر يك به نوبة خود مي تواند عاملي براي افت تحصيلي دانش آموز باشد. اين جنبه از تأثير فقدان والدين يا والد بر افت تحصيلي از اهميت ويژه اي برخوردار است.
بيسوادي والدين: والدين با سواد علاوه بر نقش كمك رساني و آموزشي فرزندان خود، الگوي منسجمي از يك فرد باسواد نيز هستند. سواد والدين در تحصيل فرزندان نقش دو جانبه اي دارد. از يك سو براي آنها جنبة كمك آموزشي دارد و از سوي ديگر انگيزه اي براي درس خواندن آنها ميشود. اما بي سوادي والدين نيز آسيب دوجانبه اي دارد. اين قبيل والدين نه تنها از نظر تحصيلي كمكي به فرزندان خود نمي كنند، بلكه يك الگوي تقليدي نامناسب نيز براي فرزندان خود هستند.
غفلت والدين نسبت به نيازهاي كودك: بي توجهي نسبت به نيازهاي كودكان در زمرة مخرب ترين عوامل مؤثر در پرورش كودك بطور اعم و در تحصيل كودك بطور اخص است. عدم تأمين نيازهاي كودك، چه نيازهاي اوليه مثل خوراك و پوشاك و چه نيازهاي ثانويه مثل امنيت، تعلق و احترام ضربة شديدي بر جسم و روح كودك وارد مي كند. اين ضربه مي تواند زندگي كودك را شديداً تحت تأثير قرار دهد و موجب تضعيف عملكرد تحصيلي گردد. گاهي اوقات به دنبال رويدادها و اتفاقاتي كه در خانواده به وقوع مي پيوندد، نيازهاي كودكان مورد غفلت قرار مي گيرد و والدين از تأمين آنها باز مي مانند. از اين رو كودكان اين خانواده ها به يكباره كاهشي در عملكرد كلي خود و به خصوص عملكرد تحصيلي نشان مي دهند.
فقر و محروميت اقتصادي: يكي از مهمترين عوامل مؤثر در افت تحصيلي دانشآموزان، عدم تأمين حداقل نياز اقتصادي است. محروميت اقتصادي خانواده از جهات مختلف بر افت تحصيلي كودكان و نوجوانان دانش آموز تأثير مي گذارد و رويهم رفته بيشترين درصد دانشآموزان ناموفق را كساني تشكيل مي دهند كه مشاغل پدرانشان در سطح پايين اقتصادي و اجتماعي قرار دارد.
كمبود وسايل كمك آموزشي و رسانه هاي گروهي: امروزه نقش وسايل كمك آموزشي و رسانه هاي گروهي در آموزش و پرورش بسيار حائز اهميت است و فقدان آن مانع پيشرفت تحصيلي كودك مي گردد. از آنجا كه شاخص هاي پيشرفت تحصيلي به موازات وسعت يافتن امكانات آموزشي و به تبع آن انتظارات اولياي مدرسه و نظام آموزشي، رشد پيدا كرده است، لازم است كه توانايي يادگيري كودك نيز در كنار اين امكانات همگام با ساير دانشآموزان بالاتر رود. در غير اين صورت كودكي كه از امكانات كمك آموزشي و رسانه هاي گروهي بهره مند است از هر لحاظ به كودكي كه فاقد اين امكانات است پيشي مي گيرد. و كودكي كه از اين وسايل بي بهره است، در زمره دانشآموزان دچار افت تحصيلي مي گردد. هرچند ميزان و كيفيت مطالعه وي تغيير نكرده باشد به عبارت ديگر بدون توجه به قابل دسترس بودن يا نبودن اين امكانات، استانداردهاي تحصيل بر حسب امكانات موجود يكسان است.
مهاجرت و انتقال: جابهجايي از محيطي آشنا به محيطي ناآشنا اغلب تعادل عاطفي و هيجاني كودك را برهم مي زند. مهاجرت متضمن رها كردن برخي علايق، دوستيها، تعلقات و وابستگيهاست. اموري كه در دست كشيدن از آنها بسيار فشارآور است و در صورتي كه تدابيري جبراني انديشيده نشود، ممكن است، منبع آسيب هاي رواني و اجتماعي وسيعي گردد. مهاجرت مستلزم اين است كه كودك مدرسه اي را ترك و در مدرسه اي ديگر شروع به تحصيل نمايد. علاوه بر اين خود را با سرفصلهاي زمان بندي شده درسي مدرسه و مكان جديد هماهنگ كند، لازم است كودك بسياري از عادات خود را يكباره ترك كند و خيلي سريع مجموعه عادات ديگري برگزيند. اين تحول يكباره حائز فشارهاي رواني شديدي است كه تحمل آن گاهي اوقات حتي براي يك بزرگسال مشكل است در جريان جنگ تحميلي و مهاجرت مردم استانهاي جنگ زده به ساير نقاط كشور اين مسئله بخوبي قابل مشاهده و پيگيري بود و تأثيرات مهم آن بر وضعيت دانشآموزان مهاجر آشكار بوده و هست.
عوامل منطقه اي و محلي: در مناطق خاص از كشور ممكن است مشكلات منطقه اي وجود داشته باشد كه در افت تحصيلي اثر بگذارد و ازجمله اين عوامل منطقه اي كه در روند تحصيل دانشآموزان تأثير بسيار زياد به جا مي گذارد، مسئله تفاوت زبان محلي با زبان جامعه است. دو زبانه بودن1 يكي از عوامل بسيار مهم در افت تحصيلي كودكان است كه بي شك معلمان ورزيده و آگاه بيش از هر فرد ديگر با آن آشنايي دارند. (ليامي و ديگران 1373)
تحقيقات جهاني انجام شده در اين زمينه
در گزارشي كه توسط يونسكو منتشر شده است، تكرار پايه در همة سطح هاي آموزشي رخ مي دهد. بيشترين بررسي ها به سطح ابتدايي پرداخته اند، زيرا نسبت تكراركنندگان در آفريقا، آمريكاي لاتين و آسيا بيش از يك پنجم جمعيت دانش آموزي است.2
ميزان تكرار پاية گزارش شده در آسيا و امريكاي لاتين كمتر است. در آمريكاي مركزي و آسياي جنوبي، همانند كشورهاي آفريقايي، جنسيت رابطة يكدستي با تكرار پايه ندارد. هرچند كه احتمال ترك تحصيل دختران به طور معمول و به ويژه در پايه هاي نخستين بيشتر است. (همان مجله)
در گزارشي كه يونسكو (1991) اعلام كرده در ميان منطقه هاي گوناگون، كشورهاي آفريقايي بيشترين ميزان تكرار پاية گزارش شده در دو سطح دبستاني و دبيرستاني را دارند. ميزان گزارش شده براي كشورهاي آفريقايي بيشترين ميزان تكرار پاية گزارش شده در دو سطح دبستاني و دبيرستاني را دارند. ميزان گزارش شده براي كشورهاي آفريقايي در سطح دبستاني بيش از كشورهاي شرق آسيا و خاورميانه و نزديك به ميزان برآورد شده براي فقيرترين كشورهاي آمريكاي لاتين است.
در پژوهشي كه هوسن (1967) در انجمن بين المللي ارزشيابي پيشرفت تحصيلي در درس رياضيات انجام داد، يك رابطة مثبت بين پيشرفت تحصيلي با وضعيت اقتصادي – اجتماعي خانواده ديده شد.1 (رئيس دانا)
در پژوهشي ديگر از عوامل متعدد و ممكن تعيين كننده وضعيت اقتصادي اجتماعي خانواده، ساده ترين آن يعني شغل پدر به عنوان شاخص اصلي تعيين كننده وضعيت اجتماعي - اقتصادي به علاوه تعداد سالهاي تحصيل پدر و مادر به عنوان شاخصهاي ديگر در كنار شاخص اصلي تعيين گرديد. در دو مطالعه درس علوم در سالهاي 1971-1970 و 1984-1983 در گروه سني 14 سال نشان داد كه به استثناي كشور تايلند ضرايب همبستگي ميان پيشرفت تحصيلي دانشآموزان در درس علوم و وضعيت شغلي پدر آنها از يك سو و ميزان تحصيلات پدر و مادر، به طور مجزا از سوي ديگر، همه مثبت و معنادار است2. (كيوز 1992)
در پژوهشي ديگر كه ميانه ضرايب همبستگي محاسبه شده بين شاخصهاي تعيين كننده وضعيت اقتصادي اجتماعي خانواده و پيشرفت تحصيلي در سه درس علوم، ادبيات و درس خواندن ارائه شده است.
شاخصهاي تعيين كننده وضعيت اقتصادي اجتماعي، شغل پدر و ميزان تحصيلات پدر و مادر بوده است. مقادير ضرايب بدست آمده در درس خواندن بزرگتر از ضرايب مربوط به درس علوم و ادبيات بوده است. به عبارت ديگر ارتباط ميان پيشرفت تحصيلي با وضعيت اقتصادي اجتماعي خانواده در درس خواندن قوي تر از دو درس ديگر بوده است. بعلاوه ميزان همبستگي پيشرفت تحصيلي در كلية موارد، با شغل پدر قوي تر از همبستگي با تحصيلات پدر و مادر بوده است1. (ثورندايك 1973)
وضعيت مطالعات در ايران
تحقيقي كه در سال 1365 براي برآورد خسارتهاي اقتصادي ناشي از شكست تحصيلي در جامعة ايران انجام گرفت نشان داده شد كه خسارتها در سه گروه يعني هزينه هاي تحميل شده به دولت، هزينه هاي تحميل شده بر خانواده ها و خسارتهاي وارده به دانش آموز شكست خورده طبقه بندي ميشود. تعداد دانشآموزان مردود در سال تحصيلي 66-65 معادل 494/214/2 نفر بوده كه نتايج محاسبات نشان مي دهد خسارت اقتصادي ناشي از شكست تحصيلي در آن سال براي دولت و خانواده هاي دانشآموزان مردود چيزي معادل 9/6 ميليارد ريال بوده است كه اين رقم معادل 26/1 برابر 489 ميليارد ريالي است كه درسال 65 صرف ادارة مؤسسات آموزش كشور شده است2 (نفيسي، 1365)
در تحقيقي كه در فاصلة سالهاي 1365 تا 1371 انجام گرفت نشان داده شد كه نرخ تكرار پايه به تدريج طي اين دوره كاهش يافته و از 5/20 درصد در سال 1365 به 2/15 درصد در سال 1371 كاهش يافته است و ميزان كاهش در سال 1371 نسبت به سال 1369 بيش از دو برابر كاهش مشاهده شده، در فاصلة سالهاي 65 تا 69 است. اين كاهش بر خلاف روند گذشته كه در هر دو سال بر تعداد مردودان بين 240 تا 300 هزار نفر اضافه مي شد در سال 1371 از تعداد مردودان حدود 260 هزار نفر نسبت به سال 1369 كاسته شده است. براي نشان دادن اهميت اين پديده يادآوري ميشود كه اگر قرار بود در سال 1371 به نسبت 1369 تكرار پايه اتفاق مي افتاد. تعداد مردودان به 02/3 ميليون نفر يعني 584 هزار نفر بيش از تعداد مشاهده شده ميزان اين افزايش خسارت بالغ بر 371 ميليارد ريال ميشود1. (نفيسي 1371)
عياري (1375) در پژوهش خود به اين نتيجه دست يافته است كه دانشآموزان مردود بيشتر از خانواده هايي هستند كه پدرانشان از تحصيلات كمتري برخوردارند و يا بي سوادند.
دانش پژوه (1373) در پژوهش خود نشان داد كه بين تحصيلات والدين و پيشرفت تحصيلي فرزندان آنان رابطه مستقيم معني داري وجود دارد، در دورة دبيرستان ميزان اين همبستگي كمتر از دورة راهنمايي است.
سليمانيان (1375) نشان داد بين پيشرفت تحصيلي و ساخت و ارتباط متقابل اعضاي خانواده، شغل پدر و مادر، تحصيلات پدر و مادر رابطة معني دار وجود دارد.
كاوياني (1374) نشان داد تحصيلات پدر و مادر در انتخاب نظام ارزشي نوجوانان تأثير دارد.
سمواتيان (1373) نشان داد بين فشارهاي رواني حاصل از وضعيت اقتصادي خانواده، وضعيت عاطفي خانواده، و روابط والدين با يكديگر با افت تحصيلي دانشآموزان رابطه وجود دارد.
دانش پژوه (1373) در پژوهش خود نشان داد در مورد عوامل مؤثر در پيشرفت دانشآموزان ممتاز كشور، به اعتقاد آزمودنيها بين دانشآموزان و پدر و مادرانشان رابطة كاملاً دوستانه اي وجود دارد.
لاجوردي (1367) در پژوهشي به اين نتايج دست يافت كه:
اثر طلاق در سنين پايين (12-8 سال) بيشتر است تا سنين بالاتر
طلاق برروي وضع تحصيلي (ترك تحصيل و مردود شدن) كودكان اثر مستقيم دارد.
تأثير سوء برروي روابط اجتماعي فرزند (از جهت محيط مدرسه، ارتباط با مسئولين مدرسه، ارتباط با دوستان)
منابع
امين فر، مرتضي. (1365). علل و عوامل افت تحصيلي و چگونگي آن. فصلنامة تعليم و تربيت. شمارة 7 و 8
آيزمن، تاماس اون يونسكو (1997). راهبردهايي براي كاهش تكرار پايه، ترجمه محمدي، منصورعلي، پژوهشگر تعليم و تربيت
ثنايي، باقر. (1375). ازدواج و پرتگاههاي آن. مجلة پژوهشهاي تربيتي. شمارة 4
دانش پژوه، زهرا. (1373). ويژگي دانشآموزان ممتاز و عوامل مؤثر در پيشرفت تحصيلي آنان در مناطق نوزده گانه تهران، پژوهشنامة آموزشي شمارة 18. فصلنامة خبري آموزش و پرورش