مبانی نظری و پیشینه تحقیق افسردگی جوانان و بیکاری (docx) 52 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 52 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق افسردگی جوانان
فهرست مطالب:
پیشینه ی تحقیق
تحقيقات داخلي
الف : تحقيقات خارجي
مرکز تحقیقاتی PEW
تعاريف عملياتي :
اثرات اجتماعی افسردگی آسیبهای اجتماعی
عوامل بوجود آورنده افسردگی :
درمان دارویی افسردگی :
افسردگی و مانی
علائم مانی :
بيكاري چيست ؟
علل بیکاری
آثار بیکاری
اوضاع اشتغال در آمار بيكاري
منابع فارسي
پیشینه ی تحقیق
در تحقیقي کرمی و عساکره (1386) با عنوان «شناسایی بررسي افسردگي (دپرس) در بين جوانان شهرستان ايذه که بوسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته ی 30 سؤالی انجام شد با جامعه ی آماری 610 نفری و نمونه ی آماری 291 نفری دختران پایه ی اول متوسطه ی شهرستان ايذه (مهمترين علل افسردگي از ديدگاه جوانانو جوانان عبارت بوده است از:
1- عامل شخصی و خانوادگی با 16 ماده.
2- عامل معلم با 10 ماده.
3- عامل نظام مدرسه ای با 4 ماده.
در این تحقیق مهمترین عوامل ایجاد کننده افت تحصیلی از دیدگاه معلمان عبارت بوده است از 1- ضعف انگیزه و بی هدفی دانش آموزان، 2- توجه روزافزون به مد و آرایش، 3- عدم اعتماد به نفس، 4- عدم ارتباط صحیح با دبیران و کم توجهی بعضی از دبیران به جوانان پر تلاش.
در تحقیقی دیگر جباری (1385) با عنوان «بررسی علل و عوامل افت تحصیلی درس ریاضی دوره راهنمایی از دیدگاه جوانانو دبیران منطقه بندر امام خمینی» که به وسیله ی پرسشنامه ی محقق ساخته 34 سؤالی انجام شد با جامعه ی آماری 1557 نفری دانش آموز و 30 نفر دبیر و نمونه آماری 409 نفری جواناندوره ی راهنمایی منطقه ی بندر امام خمینی چنین بدست آوردند که:
عامل افت تحصیلی درس ریاضی از دیدگاه جواناندو عامل مؤثر 1- عامل معلمبا 17 ماده ، 2- عامل شیوه های مطالعه با 6 ماده، مهمترین عوامل و ماده هایی هستند که از دیدگاه
جوانانباعث افت تحصیلی در درس ریاضی می باشند. در این تحقیق مهمترین عوامل ایجاد کننده افت تحصیلی از دیدگاه معلمان عبارت بوده است از عدم ممارست و تمرین کافی جواناندر منزل، کم بودن ساعات تدریس هفتگی، نداشتن علاقه و انگیزه ی تحصیلی در جوانان، وجود تک ماده (تبصره) در سالهای قبل در درس ریاضی، عدم وجود وسایل کمک آموزشی سمعی- بصری در مدارس، توجه جوانانبه مسائل غیر رسمی در حین تدریس معلم، امکانات و فضای آموزشی نامناسب کلاس های درس.
پولادی (1375) در پایان نامه ی خود با عنوان بررسی عوامل افت تحصیلی در دبیرستان های پسرانه شهرستان اهواز که بوسیله ی پرسشنامه انجام گرفت با جامعه آماری کلیه ی جوانانپسر اول تا چهارم رشته های مختلف دبیرستانهاي پسرانه شهرستان اهواز در سال تحصیلی 73-72 و نمونه ی آماری 400 نفر 10 عامل به عنوان عوامل مهم افت تحصیلی در دبیرستانهای اهواز استخراج شد. که در مجموع این 10 عامل به مقدار 47% از کل واریانس افت تحصیلی را تعیین می کنند عناوین 10 عامل انتخاب شده عبارتند از:
1- مسائل مربوط به برنامه ریزی آموزشی.
2- مشکلات خانوادگی و سلامتی.
3- مشکلات محیطی – آموزشگاهی.
4- مسائل مربوط به رشد.
5- مسائل اجتماعی- رفتاری.
6- مسائل مربوط به امتحان.
7- مسائل مربوط به کتب درسی.
8- مسائل آموزشی.
9- مسائل عمومی.
10- اختلافات خانوادگی.
1- ميرافضلي آراني، فاطمه، علل اضطراب در كودكان، مركز تحقيقات نظام وفا شهرستان آران و بيدگل،83 ـ 1382
اضطراب از بزرگترين دشمناني ميباشد كه بشر مجبور است با آن روبرو شود اضطراب دربارة آسيبپذيري خودمان و ترس براي بقاي خود
2- عکاشه گودرز"بررسی فراوانی وعلل اضطراب در دانش آموزان"
شورای تحقیقات اداره آموزش و پرورش شهرستان کاشان 1381
در این تحقیق سنین نوجوانی یعنی سالهای بین 12 تا 18 سال را دوره ناکامل نامیدهاند زیرا نوجوان عالم کودکی را پشت سر گذاشته و به دوره کامل بزرگسالی نیز نرسیده است در نتیجه احساس نوعی ناامنی و عدم اطمینان و اعتماد به خود و نقش اجتماعی خود دارد. دوره ای که در طول عمر انسان ؛تنشهای هیجانی؛در حد اعلای خود می رسد دوره نوجوانی است .در این دوره علاوه بر رشد و تغییرات بدنی و ترشحات غدد داخلی که تا حدی موجبات اضطراب و تنش را در نوجوانان پدید می آورد،عوامل محیطی و اجتماعی یکی از عوامل اصلی وجود تنشها در این دوره می باشد.
تحقيقات داخلي
تحقيقي توسط آقاي محمد حداديان دانشجوي مركز ضمن خدمت مشهد رشته امور تربيتي تحت عنوان علل اضطراب در جوانانابتدائي انجام شده است كه ايشان در اين تحقيق به نتايج زير رسيده است :
1- بهره هوشي در ميزان اضطراب موثر است .
2- ميزان تحصيلات والدين در اضطراب جوانانتاثير دارد .
3- مردودي سالهاي قبل سبب اضطراب مي شود .
4- بين اضطراب جواناندختر و پسر از نظر تعداد تفاوت معني داري وجود ندارد .
تحقيق هم توسط خانم بتول نودهي دانشجوي ضمن خدمت مشهد تحت عنوان بررسي پديده اضطراب انجام گرفته است و به اين نتايج رسيده اند كه:
اضطراب به عنوان يك بيماري اثر نامطلوب برجسم و روان انسان مي گذارد و در هر سني بنابه مقتضيات آن سن اثرات متفاوتي دارد .
وي مي نويسد براي از بين بردن اين مشكل بايستي به كودكان آموخت كه بر اضطراب خود غلبه كرده و نگذارند اضطراب مانع موفقيت وپيشرفت آنها در كارهايشان شود.
ايشان چند دانش آموز دوره راهنمايي را به مدت سه ماه براي تحقيق خود در نظر گرفته و در هنگام امتحان شفاهي و كتبي آنها حضور پيدا مي كند و در نهايت به اين نتيجه رسيده است كه تعدادي از اين جوانانداراي اضطراب بيشتري مي باشند . پس از صحبت با آنها و تماس با والدين آنان متوجه شدند كه والدين آنها در حقيقت عامل اين مسئله بودند . چرا كه بچه ها را از آوردن نمره كم و امتحان ترسانده اند و اين كار بر روي عملكرد بچه ها در مدرسه اثر منفي گذاشته است و فرضيه ايشان كه بين اضطراب جوانانو رفتار والدين رابطه وجود دارد در اين بررسي به اثبات رسيده است .
لازم به ذكر است كه اين جواناندر اثر داشتن اضطراب دچار اختلالات و مشكلات ديگري هم شده اند از قبيل منزوي شدن ، افسردگي و . . . .
تحقيقي ديگر توسط خانم اكرم ايزي دانشجوي مركز آموزش عالي ضمن خدمت فرهنگيان واحد سبزوار با موضوع بررسي اثر اضطراب امتحان بر پيشرفت تحصيلي جوانانسال سوم ابتدائي صورت گرفته است .
ايشان در اين بررسي متغيرهاي پژوهش خود را اضطراب امتحان و پيشرفت تحصيلي و متغيرهاي كنترل را سن و جنسيت در جوانانسوم ابتدائي در نظر گرفته است و با اين فرضيه كه:آيا اضطراب امتحان برپيشرفت تحصيلي جوانانابتدائي تاثير دارد ؟ به بررسي مي پردازد و از روش تجربي بهره مند مي شود .
ايشان جامعه آماري خود را از جوانانكل شهرستان سبزوار به تعداد 6715نفر پسر ودختر در نظر و از كلاسهاي سوم دبستان تربيت اسلام آباد به شكل تجربي نمونه آماري انتخاب مي نمايد . در اين روش سه نوع متغير مستقل ، وابسته و مزاحم به شكل تجربي مورد بررسي قرار ميگيرد .
نامبرده جهت دقت نظر در داده هاي بدست آمده و حصول به نتايج دقيق علمي از ميانگين ، واريانس ومجذور آن ، انحراف استاندارد و نمودار هيستوگرام بهره مي برد و بالاخره محقق در مقايسه ميانگين دو گروه نشان داد كه اضطراب باعث كاهش پيشرفت تحصيلي مي شود .
همانگونه كه بيان گرديد بيماري عاطفي رواني اضطراب مخصوص دوره خاصي از حيات و زندگي انسان نيست و ممكن است آدمي در مراحل مختلف زندگاني خود ( كودكي ، نوجواني و جواني ، بزرگسالي و پيري ) به اين بيماري مثل هزاران بيماري كه انسانها را در معرض خطر قرار مي دهد دچار گردد . البته لازم به ذكر است تاثير اين بيماري در تمامي سنين يكسان نبوده و در سرنوشت فرد به يك نوع دخالت ندارد . بدون ترديد اين اثرگذاري در دوره كودكي كه اساس ،شالوده و پايه زندگي او در آينده و سرنوشت آتي اوست از اهميت والايي برخوردار است .
عوامل بوجود آورنده اين حالت در سنين و دوره هاي مختلف زندگي و رشد انسان متفاوت و در برخي موارد ممكن است مشابه باشد . اما آنچه در اينجا مورد نظر است بدون شك و ترديد آثار و تاثير سوء اين بيماري برعملكرد فرد در توفيق همه جانبه زندگي انسان است .
فردي كه دچار اضطراب ، نااميدي ، درماندگي ، ترس و احساس عدم اعتماد به نفس و كاهش اراده به هر دليلي مي شود ديگر آن فرد يك انسان متعادل فعال و پر تلاش در كار و فعاليتهاي روزمره خود نيست بلكه فردي خواهد بود كه ديگر شور و نشاط يك آدم معمولي و نرمال را نداشته و از بسياري از فعاليتهاي روزمره اش باز خواهد ماند .
همچنين كودكي كه شور و نشاط ، تحرك و جنبش در او خاموش شده و به فردي بي حوصله و ترسو و غير فعال تبديل شده است ، به جرات مي توان گفت كه: بدون شك بزرگترين لطمعه اي كه او در اين وضعيت مي بيند عدم پيشرفت در تحصيل و باز ماندن از توفيق است .
در اين بررسي اگر به اثر اضطراب و تاثير آن در پيشرفت تحصيلي پرداخته شده است به اين دليل است كه نگارنده با تمام وجود معتقد است كه يكي از عوامل بسيار موثر در عدم پيشرفت تحصيلي جواناندر دوران تحصيلي آنان وجود اضطراب است حال اين اضطراب چه از ناحيه والدين يا اولياء آموزشگاه و معلم يا دوستان و ... باشد فرقي ندارد آنچه مهم و خطير به نظر مي رسد . توجه و پرداختن به آن به عنوان يك معضل و مانع اصلي پيشرفت و رشد تحصيلي است و بايد به هر روش ممكن رفع آن يك ضرورت و هدف آموزش صحيح است .
در كل اين نوشتار سعي بر آن شد كه ابتدا موضوع شكافته شود و بررسيهاي به عمل آمده توسط محقيقن صورت پذيرفته بود برخي جهت شاهد ذكر گرديد تا توجه بزرگان تعليم وتربيت به اين نظر جلب گردد كه مي بايست تمامي مسئولان آموزش و پرورش در سطح وزارت تا مدرسه علاوه بر رشد عقلاني بايد به رشد شخصيت و قواي عاطفي جوانانتوجه خاصي نمايند .
مسئولان مدارس به عنوان حلقه آخر زنجير تعليم و تربيت بايد ابتدا اين باور قلبي را داشته باشند كه براي توفيق مطلوب و رسيدن به درجات عاليه تربيت همراهي و همفكري والدين كمك شايسته و قابل توجهي به آنان مي نمايد و با آغوش باز از همراهي اولياء جواناناستقبال نمايند .
در مقابل هم والدين دانش پژوه بپذيرند كه مهمترين و اساسي ترين سرمايه آنان و هر انسان هدفمند فرزندان اوست . اگر اين باورها، حقيقي و اصولي در جامعه جا بيفتد بدون اغراق در خت علم شكوفا وبه بار خواهد نشست .
دراين صورت است كه مسئولان مدارس به كمك و همفكري والدين بسياري ازمشكلات رواني و اجتماعي جوانانو متعلمين خود را شناسايي و در رفع آن از هر اقدامي فرو گذار نخواهند كرد . در نتيجه با ياري و مساعدت همديگر محيط تربيتي مناسب و در خور براي آينده سازان كشور فراهم خواهد شد .
در اينجاست كه نياز به مشاور و راهنما جهت پرداختن به مشكلات برخي از جوانانكه به دلايل متعددي ممكن است بيماري رواني ازجمله اضطراب از امتحان در آنان بوجود آيد در هر آموزشگاهي يك ضرورت به نظر ميرسد .
بايد مسئولين آموزشگاه و والدين با همراهي با مشاورين با شناخت درست پديده و راهكار مناسب معضلات دانش آموزان.
الف : تحقيقات خارجي
هيل و ساراسون در مقاله خود تحت عنوان رابطه بين اضطراب امتحان و تقابل آن با عملكرد در مدرسه و امتحان در دوران ابتدائي ضمن مطالعه و تحقيق 713 كودك دبستاني براي مدت 4 سال به اين نتيجه رسيدند . كودكاني كه اضطراب امتحان زيادي داشتند نسبت به آنهايي كه اضطراب كمي داشتند نمرات كمتري مي گرفتند .
و فيلد در كتاب خود تحت عنوان انگيزش پيشرفت جهت گيري هاي معاصر در تئوري و تحقيق كه در سال 1980 ميلادي نوشته به نقل از نتيجه تحقيقي كه به وسيله هيل بنام انگيزش ارزيابي و خط مشي تست هاي آموزش انجام گرفته است مي نويسد كه : چنانچه شرايط امتحان افراد مضطرب را تغيير دهيم عملكرد آنها در آزمون متفاوت خواهد شد .[
با عنايت به مباني نظري اختلالات همراه و اعتياد، و در پرتو نتايج تحقيقات انجام شده و نيزبراساس اعتبار متغيرهايي كه در جريان تحليل دو متغيره محققان پيشين (كسلر 1996 ، كوهن 1991،لكس 1991 ، ساندرز 1994 ، كيدورف 1996 نلسون 1993 و ديگران ) معنيدار شناخته شده بودند،ميتوان با ارايه الگويي نظري، رفتار اعتيادي و تمايل به مصرف مواد را تحت تاثير افسردگي به عنوانيك اختلال همراه و چند متغير زمينهاي فرض كرد:
در الگوي نظري ارايه شده، متغيرهاي افسردگي، SES ، نوع ماده مخدر، طول مدت اعتياد، سابقهترك و منشاء جغرافيايي بر رفتار اعتيادي يا تمايلات فرد به مصرف مواد تاثيرگذار است. متغيرافسردگي، هم به طور مستقيم و هم از طريق SES ، نوع ماده مخدر و طول مدت اعتياد بر متغير وابسته (رفتار اعتيادي) تأثير ميگذارد.
در مدل ارايه شده، همچنين متغيرهاي SES ، نوع ماده مخدر، سابقه اعتياد، سابقه ترك، سن ومنشاء جغرافيايي نيز بر رفتار اعتيادي مؤثر هستند. چنانكه مشاهده ميشود، SES هم از طريقمتغيرهاي افسردگي، طول مدت اعتياد، و نوع ماده مخدر بر گرايش به مصرف مواد تأثيرگذار است (ساندرز و فيليپس 1994 ، لكس 1993 ، هندرسون 1981)و هم به طور مستقيم بر رفتاري اعتيادي اثرميگذارد. نوع ماده مخدر مصرفي نيز هم به طور مستقيم با متغير وابسته و هم از طريق متغيرهايافسردگي، SES ، سابقه اعتياد و سن با رفتار اعتيادي مرتبط است (هيل 1991 ، كوهن 1991، كسلر ونلسون 1996).
متغير سابقه اعتياد و طولاني مدت اعتياد نيز هم به طور با واسطه از طريق متغيرهاي افسردگي،نوع ماده مصرفي SES و هم به صورت بي واسطه و مستقيم بر متغير رفتار اعتيادي اثر ميگذارد (براون1993 ، گري 1992 ، گرين 1992 ، وين اشتاين 1993 ، راكوفسكي 1987) متغير سابقه ترك نيز هم ازطريق متغير نوع ماده مخدر و هم به طور مستقيم بر رفتار اعتيادي تاثير ميگذارد (هندرسون 1991 ،ساندرز و فيليپ 1994) متغير سن نيز هم مستقيما و هم از طريق متغيرهاي نوع ماده مخدر بر رفتاراعتيادي موثر است (ساندرز و فيليپس 1994 ، بكس 1991).
براساس بررسی انجام شده توسط مرکز تحقیقاتی "PEW" در مورد تجارب، احساسات و عملکرد افراد و کارگرانی که طی رکود اقتصادی در آمریکا شغل شان را از دست داده اند، مشخص شد که بیکاری دراز مدت لطمات بیشتری در مقایسه با بیکاری کوتاه مدت بر شرایط مالی، احساسات و حتی روابط اجتماعی افراد می گذارد.
دین مبین اسلام زن را به عنوان یک انسان کاملا برابر با مرد در حقوق انسانی و اقتصادی و اجتماعی و .. میداند و جز در مواردی که بنا بر نظر جنسیتی که بر وظایف ان دو داشته در سایر موارد انها را پیرو امیال فطری انسانی خود دانسته و روشهای یکسانی برای نیل به کمال برای ان دو بیا ن کرده است .با امدن اسلام است که زن از حقوق اقتصادی و از جمله حق اشتغال برخوردار شد و این حق نه به عنوان یک الزام بلکه به عنوان یک انتخاب شخصی پیش روی زن قرار گرفت که بنا به تشخیص و علاقه خود در صورتیکه شغلی با مزد حلال و رعایت موازین دینی و به دور از لطمات اجتماعی و خانوادگی یافت به ان بپردازد . در این میان اذن شوهر هم برای تشخیص مصلحت اشتغال زن دخیل است که حتی انقدر حق اشتغال زن محترم شمرده شده که در صورتیکه موازین مصلحت اندیشی شوهر نادرست باشد و شغل زن به خانواده اش لطمه وارد نکند دادگاه اسلامی میتواند حق اشتغال را بدون اذن شوهر برای وی در نظر بگیرد. در مورد حق اشتغال زنان از نظر اسلام و معقولیت بشر فکر نکنم انکاری وجود داشته باشد اما در ارتباط با نظر شما مبنی بر وجود بیکاری در جامعه باید بگویم .اینکه عوامل مختلفی در راستای یکدیگر شکل گرفته و وضعیت راکد اقتصادی بر جهان حاکم شده که منجر به کاهش نرخ مشاغل گشته یک معضل اجتماعی جدی است که همگان امیدواریم هر چه زودتر حل گردد اما این مسئله نمیتواند دلیلی عقل پسند و اسلامی بر خانه نشین شدن زنان باشد.این مسئله به شکل ساده به این معنی است که از یک بانوی ایرانی بخواهیم که با وجود تمام توانمندیهای علمی -هنری -ورزشی و...و تمام تلاش و زحمت هایی که طی سالیان سال خود و خانواده اش جهت شکوفایی ان متحمل شده اندرا به راحتی کنار بگذارد و از سهم خود برای کسب شغل در جهت اولا کسب منافع اقتصادی و در سطوح بالاتر برای خدمت به جامعه -کسب نتیجه سالیان سال تلاش و بالاتر از همه برای پاسخگویی به واجب خداوند که میفرماید روزی که از نعمتهایی که به شما داده شد بازخواست میشود در راستای روحیه کمال طلب و بی نهایت طلبش به راحتی چشم پوشی کند فقط و فقط به این دلیل که پسران و مردان جامعه بیکارند!!!کما اینکه در عصر امروز که بشریت مدعی تعقل و منطق است و شعار شایسته سالاری در همه جا طنین افکنده به نظر میرسد شاید حل کردن مشکلات اجتماعی و گزینش افراد براساس جنسیت بسیار ابتدایی و دور از شان بشر امروز به نظر رسد. دین ما هم از 1400 سال پیش با ایه های فراوانی در مسائل بشری برتریهای جنسیتی و قومی و نژادی را منسوخ دانسته و ان را نفی میکند .در جامعه امروز ایران همین پسرانیکه شما نگران بیکاریشان هستید در ازمون های ورود به دانشگاه از دختران مستعد و توانمند ایرانی که با وجود بسیاری از موانع اجتماعی و فرهنگی با انگبزه فراوان حضور می یابند عقب افتاده اند و در احراز شغل هم صرف نظر از عنصر پارتی معمولا ازمون علمی وجود دارد که دختران ایرانی در ان هم مستعد و توانمند تر ظاهر شده اند پس بنا به اصل شایسته سالاری اشتغال انان در اولویت است . کما اینکه به دلیل دید مردسالار حاکم برفضای کاری جامعه ما هم اکنون نرخ بیکاری زنان در ایران با توجه به جمعیت قابل توجه شان جدا تکان دهنده است.این جا میخواهم به نکته ای اشاره کنم و ان هم اینست که اگرچه مسولیت اقتصادی در اسلام بر عهده مردان است و اشتغال زنان الزامی نیست اما این به معنای ان نیست که اگر زنی متمایل به احراز شغل باشد بنا به نداشتن مسولیت اقتصادی باید در درجه دوم اهمیت قرار بگیرد. به زبان ساده تر شما سندی ارائه کنید که در قران و دین ما مردان به دلیل داشتن مسولیت اقتصادی که قران بر دوششان نهاده از اولویت در احراز شغل بر خوردارند؟!!!علاوه بر این نگاه صرفا اقتصادی داشتن به شغل شاید سبب ایجاد تفکراتی نادرست در ارتباط با اشتغال زنان میگردد. زنان در هر سطح اقتصادی و مالی که باشند مسولیت تامین مالیشان بر عهده همسرشان است و همچنین در هر سطحی از رفاه و درامد نیز قرار داشته باشند باز هم میتوانند حق کار داشته باشند.به عبارتی حق اشتغال زنان وابسته به شرایط اقتصادی همسر -پدر-یا قیمشان نیست.و دلیل ان هم اینست که دین نکته نگر اسلام اشتغال رافقط در مزد مالی و بعد اقتصادی ان نمینگرد. دین اسلام دینی است برای تمام اعصار و متناسب با تمام سطوح درک بشر در طول تاریخ.شاید در زمانیکه مشاغل بسیار ابتدایی بودند و و چون جهان امروز ما پیچیدگی نیافته بودند بنا به کمبود امکانات در زندگی بشر جهت اسایش افراد و بیسوادی و تعداد زیاد فرزندان مسولیت مادری و خانه داری انچنان سنگین بود که چنین ایجاب میکرد زن در خانه بماند .علاوه بر ان به دلیل عدم گسترش علم و دانش و ابتدایی بودن مشاغل چیز خاصی در بیرون از منزل نیز انتظار بانوان را نمیکشید .در این ادوار از زندگی بشر کار صرفا معنا ی اقتصادی داشت و اشتغال جز مزد با دست اورد های والاتری همراه نبود.اما در جهان امروز ما که دانش به بالاترین سطح خود رسیده و بشر برای انجام امور روزانه خود از امکانات فوق العاده ای جهت کنترل زمان و انرژی برخوردار است و همچنین به دلیل درگیر شدن علم و استعداد و دانش ونبوغ فکری در اشتغال شاید مزد و پاداش اقتصادی کمترین جنبه لحاظ شده از نظر فطرت کمال طلب بشر در ضمن یک کار باشد.زیرا حس مفید بودن -مورد تحسین قرار گرفتن -خدمت رسانی - ابتکار و ابداع و خلاقیت بسیار ارزشمندتر و دوست داشتنی تر از حقوق ماهیانه تلقی میشود .بنا براین دین اسلام حق اشتغال زن را برابر با موقعیت اقتصادی ان نمیداند و شغل را با تمام جنبه هایش برای وی حلال مطلق میشمرد.درهمین راستا ایده شما نیز منسوخ خواهد شد . زیرا موقعیت اقتصادی مطلوب برای مردان کمترین و ابتدایی ترین نیاز برای ازدواج است که بر عهده زنان نیست.اما ایا ازدواجی که دران نیازها و کمبودهای رفع نشده خصوصا در زنان چیزی فراتر از نیاز مالی است موفق خواهد بود؟من از شما میپرسم اگر همه زنان ایرانی دست از کار بکشند و مشاغلشان به مردان برسد ایا مشکلات جامعه بر طرف میشود ؟ایا اینکه میگویید باینکار نرخ ازدواج بالا میرود این به منزله انست که حقوق ماهیانه یک شوهر جایگزین تمام ان چیزهاییست که یک زن در ازای واگذاری شغلش به مردی که شاید در شرایط برابر و یا کم تر از او بدان دست یافته خواهد شد.؟!!مسلما خیر .و در اینصورت مشکلات جامعه از بعد مادی و اقتصادی تبدیل به معضلات روحی و فکری میشود .چیزی که دیگر نمیتوان با کم و زیاد کردن اسکناسها در دست مردم ان را درمان کرد.ان هم اهم این مشکلات در زنان شکل خواهد گرفت .زنانی که باید اول مادران سالمی باشند تا بتوانند فرزندان سالمی تربیت کنند و زنان شادی باشند تا خانواده ای شاد تحویل دهند . در واقع به نظر من ایده شما یکجور بازگشت به تفکران منسوخ در ادوار گذشته بشراست منتهی با دلایلی جدید و در لباسی مدرن تر .در مورد زنان مجرد هم باید بگویم نرخ این زندگی ها در مقابل مردان مجردی که امکانات ازدواج دارند و اینکاررا نمیکنند بسیار ناچیز است.و در پایان فکر میکنم شما که میخواهید در ارتباط با حل مشکل بیکاری مطلبی ثبت کنید سعی کنید راه حل های بهتری را ارائه دهید .ایا قبل از پیشنهاد خانه نشین شدن زنان نمیتوان در مورد برنامه های اقتصادی دولت-جریان یافتن سرمایه های روی هم انباشته شده بسیاری از سرمایه داران -روشهای توسعه کارافرینی-و تشویق جامعه بیکاران برای یافتن راهکارها ی جدید و ابتکارات فکری در ایجاد مشاغل نو پدید بحث کرد.در ارتباط با بعضی از مشاغل هم که گفته اید بهتراست زنان دران مشاغل فقط ایفای نقش کنند .ان هم به گونه ای محدیدیت نهادن است بر حق انتخاب زنان به عنوان یک انسان.و در واقع محدیدیت نهادن است بر استعداد انها و در نهایت محدیدیت نهادن است بر افرینش خدا و هر انچه که به عنوان استعداد در وجود مخلوقش در قالب یک زن به ودیعه نهاده است.ایا یک انسان مجاز به خط قرمز کشیدن و محدودیت نهادن بر افرینش خداوند میباشد.؟در جواب دوستی هم که جمله ای از حضرت زهرا نقل کرده اند میگویم بهتراست عادت کنیم عقاید خوب یابد خودمان را که ناشی از تفکرات شخصیمان است با جمله هایی از بزرگان دین برای تایید و تاکیید بیشتر امیخته نکنیم.خود حضرت زهرا از مادری متولد شد که در عصر جاهلیت عرب که دختررازنده به گور میکردند تجارت میکرد و مورد محبت پیغمبر اکرم بودند و ثروت ناشی از فعالیت های تجاری ایشان به دین اسلام کمک زیادی کرد .خود حضرت زهرا هم در جامعه انروز عرب به عنوان عالمترین زنان اموزه های دینی را اموزش میدادند که در زمان خود بالاترین و اساسی ترین مشاغل بود .و حتی در ان زمان جنگ های صدر اسلام مهاجرت مسلمانان و سختی های پیامبر در معرفی دین اسلام در جامعه مشرک انوقت دلیلی بر تغییر یا عقب نشینی پیامبر بر موازین دینی نبود که امروز بیکاری جامعه ما دلیل عقل پسندی برای حقیقت جویان باشد .
به گزارش "الف" به نقل از پایگاه اینترنتی مرکز تحقیقاتی PEW، از افرادی که حداقل شش ماه تجربه بیکاری را داشتند، بیش از 44 درصد از آنها اعلام کردند که رکود اقتصادی باعث ایجاد " چالشی جدی" در زندگی شان شده است. این در حالی است که کمتر از یک سوم (31 درصد) از افرادی که کمتر از شش ماه بیکار بودند و 20 درصد از افراد بزرگسالی که طی رکود اقتصادی بیکار بودند اعلام کردند که رکود اقتصادی بر زندگی آنها تاثیر چشمگیری داشته است. این نشان می دهد طولانی بودن بیکاری تاثیر بسزایی در زندگی افراد دارد.
مرکز تحقیقاتی PEW
برای ارزیابی تاثیر بیکاری طی رکود اقتصادی از 810 بزرگسال بین 18 تا 64 سال که در حال حاضر بیکار هستند و یا زمانی پس از بروز رکود اقتصادی در سال 2007 بیکار بودند، مصاحبه هایی انجام داد. همچنین براساس اعلام " دایره آمار امور کار" مدت زمان متوسط بیکاری در ژوئن 2010، 25.5 هفته بود. این بدان معناست که نیمی از افراد بیکار- بیشترین آمار از جنگ جهانی دوم- که برای بیش از شش ماه یا بیشتر بیکار بودند، به دنبال کار بوده اند. پیشتر بالاترین آمار در ماه مه 1983 بود که میانگین بیکاری 12.3 هفته بود. براساس اطلاعات بدست آمده مرکز تحقیقاتی PEW مشخص شد که اکثریت بیکاران (56 درصد) اعلام کردند که طی دوران رکود اقتصادی درآمد خانواده شان کاهش یافته است این در حالی است که 42 درصد از افرادی که کمتر از شش ماه بیکار بودند اعلام کردند که طی دوران رکود اقتصادی درآمد خانواده شان کاهش یافت. در نتیجه افرادی که به طور طولانی مدت بیکار بوده اند، احتمالا بیشتر به این موضوع اشاره خواهند کرد که در شرایط وخیم مالی در مقایسه با قبل از رکود اقتصادی قرار داشته اند.
*تاثیر بیکاری بر روابط انسانی: تقریبا نیمی از بیکارانی که شش ماه یا بیشتر بیکار بوده اند(46 درصد) اعلام کردند که بیکاری آنها باعث وارد شدن لطمه بر روابط خانوادگی شان شده است. در عین حال حدود 43 درصد از افرادی که به طور طولانی مدت بیکار بودند اعلام کردند که روابطشان را با دوستان نزدیکشان به دلیل بیکاری از دست داده اند.
*از دست دادن عزت نفس: تقریبا 38 درصد ( از هر 10 نفر چهار نفر) از افرادی که به طور طولانی مدت بیکار بودند اعلام کردند که طی دوران بیکاری، عزت نفس خود را نیز از دست دادند. اکثر افرادی که بیش از شش ماه یا بیشتر بیکار بودند همچنین گفتند که به دلیل افسردگی و یا لطمات احساسی ناشی از بیکاری به کمک بیشتری نیاز داشتند.
*تاثیر بر اهداف شغلی آینده: حدود 43 درصد از افرادی که به طور طولانی بیکار بودند اعلام کردند که رکود اقتصادی تاثیر زیادی بر توانایی آنها در دستیابی به اهداف شغلی شان در دراز مدت خواهد گذاشت. در میان افرادی که پس از شش ماه یا بیشتر شغل پیدا کردند، 29 درصد اعلام کردند که شغل جدیدشان بدتر از شغل قبلی شان است. در حالیکه افرادی که به طور طولانی مدت بیکار بودند طی رکود اقتصادی از لطمات زیادی رنج برده اند، یک سوم از افرادی که طولانی بیکار بودند ( 33 درصد) گفتند که آنها همچنین در پرداخت اجاره مسکن و یا وام شان با مشکل روبرو هستند. برای مطالعه متن کامل این تحقیق کلیک کنید.
شغل و اشتغال و داشتن درآمد كافی برای پیشبرد گذران زندگی و تامین مایحتاج ضروری ، انسانها را چاره جو و مستقل و سربلند و بی نیاز به بار می آورد ، لكن اگر جامعه دچار مرض و بیماری شد ، یكی از عوارض و آثار شوم آن فقر و نداری مردم خواهد شد یعنی بین فقر و بیكاری رابطه تنگاتنگ وجود دارد چنانچه بین بیكاری و فساد و بی بند و باری و اعتیاد ، بین بیكاری و سرقت ... رابطه تنگاتنگ وجود دارد . یكی از عوامل مهم فقر در جامعه ، وجود افراد بیكار و بی درآمد برای تامین زندگی است به نظر می رسد توزیع بین بیكاری و فساد و بی بند و باری و اعتیاد ، بین بیكاری و سرقت، رابطه تنگاتنگ وجود دارد . یكی از عوامل مهم فقردر جامعه ، وجود افراد بیكار و بی درآمد برای تامین زنگی است به نظر می رسد توزیع ناعادلانه ثروت جامعه و در اختیار داشتن منابع كمیاب جامعه توسط عده قلیلی ، حرص و ولع برای ثروت اندوزی ، درخواست كار زیاد و مزد كم از افراد جامعه ، نوسانات اقتصادی كه خود عاملی برای ارزشمند بودن دستمزدها و میزان قیمت هاست ، وجود بیكاریهای پنهان آشكار همه و همه عاملی برای بوجود آمدن پدیده شوم و نامیمون فقر در جامعه هستند . مطالعات اجتماعی نشان می دهد در كشورهایی كه توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد ، هر روز فقرا فقیرتر و اغنیاء ثروتمندتر می شوند فاصله طبقاتی فزونی می یابد و به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی ، افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بی عدالتی اجتماعی نیستند.حضرت امیر علیه السلام در ارتباط با ره آورد شوم تهیدستی و فقر می فرمایند : « فرزندم ، من ازتهیدستی و فقر بر تو هراسناكم و از فقر به خدا پناه ببر كه همانا فقر ، دین انسان را ناقص،عقل را سرگردان و عامل دشمنی است»(نهج البلاغه حكمت 319)
در نتیجه فقر شخص خود را در اموراتش محتاج دیگران می بیند و این امر یعنی احتیاج و نیازمندی دائم به دیگران، مورد تنفر و بی علاقگی قرار می گیرد كه در روایات دینی به آن اشاره شده است كه بی نیاز باش تا تو را دوست دارند .
رسول گرامی اسلام )ص) فرمودند :«ازهد فی الدنیا یحبك الله و ازهد فیما فی ایدی الناس یحبك الناس» ( نهج الفصاحه ص 52) یعنی: از دنیا چشم بپوش تا خدا تو را دوست دارد و از آنچه در دست مردم است چشم بپوش تا مردم تو را دوست دارند.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند :« ان الاشیاء مما ازدوجت، ازدواج الكسل و العجز فنتج منهما الفقر» (میزان الحكمه ج 8 ص 392)ترجمه: به درستی كه اشیاء به همدیگر می رسند ، زمانی كه بیكاری و ناتوانی به همدیگر متصل شوند نتیجه آن جز فقر چیزی نخواهد بود
در روایت دیگری حضرت می فرمایند: «من دام كسله خاب امله» یعنی: كسی كه بیكاری او دائمی باشد و ادامه داشته باشد نسبت به آرزوها و خواسته های خود ناامید و آنچه نیازمند است به آن نمی رسد(همان منبع ص 393(
یكی از نابسامانی ها وجود فقر در زندگی انسان است و اگر انسان نیازمند و محتاج شد دست به هر كاری می زند و اینجاست كه انحرافات اجتماعی و كجرویها شكل می گیرد و انجام می شود.و اگر بخواهیم از این روایت بر اساس اصل تعمیم پذیری ، كجرویها و ناهنجاریها و آسیب ها و انحرافات را برداشت کنیم كلمه مفتاح كل شر مصداق همه اینهاست. می توانیم بیكاری را سرچشمه همه این عوارض و آثار و تبعات بدانیم ، اگرچه این مقولات یعنی انحرافات و صدمات اجتماعی همانند طلاق در خانواده ، اعتیاد و پناه بردن به مواد مخدر ، پناه بردن به باندهای فساد و فحشاء ، همجنس بازی ، سرقت ودزدی ، ولگردی و خیابان گردیهای شبانه، مزاحمت های خیابانی ، پناه بردن به مواد الكلی ، ناسازگاریهای درون خانوادگی ، از بین بردن رفتارهای عاطفی و ارتباطات معنوی افراد با همدیگر و ... همه و همه رابطه دوسویی با موضوع بیكاری دارند و بر همدیگر اثر گذارند و باید علما و برنامه ریزان اجتماعی خصوصا در جوامع دینی كه اساس و پایه زندگی مردم بر اساس اعتقادات و باورهای مذهبی و دینی شكل گرفته و دارای فرهنگی پایدار و ثایت هستند به این امر مهم اشتغال
و رفع معضل بیكاری توجه ویژه داشته و كار ضربتی انجام دهند و با بهره گیری از تجربیات كشورهای پیشرفته و رعایت اصول فرهنگ عمومی جامعه با تلفیق تفكر و عمل برای برطرف كردن این بیماری خطرناك و مرض نابود كننده ، برنامه ریزی و دقت نظر داشته باشند.مدیران، مسولان و دست اندركاران باید توجه كنند كه اگر خواهان پایداری و استدامت فرهنگ دینی درجامعه هستند و معتقدند كه انسان باید با ارزشهای الهی قرابت داشه باشد تا هم توسعه مادی پیدا كند و هم معنوی ، باید به این نكته دقت كنند كه در روایات داریم « من لا معاش له لا معادله » یعنی اگركسی زندگی مادی او تامین نشد و نتوانست به امور مادی خود مسلط شود دنبال معاد و دین هم نخواهد رفت.
تعاريف عملياتي :
افسردگی اختلالی است که در آن خلق و نیروی زیستی فرد کاسته شده وانسان به نقطه پریشانی می رسد . در چنین شرایطی خودممکن است بی ارزش به نظر برسد وجهان معنای خودرا از دست بدهد واحساس بدبختی و بیچارگی وناامیدی در فرد پدید آید .
شیوه افسردگی در زنان جوان بیشتر بوده وبا افزایش سن کاهش می یابد . درحالی که شیوع آن در مردان جوان پایین تر است وافزایش آن با سن نسبت مستقیم دارد . ( مایرز و ویزمن ، (1978) افسردگی عصبی دوبرابر افسردگی روحی شیوع داشته . ودرکشور انگلستان روبه افزایش است . ( دالی وهارینگتون ، 1975).
همچنین زنان شاغل کمتر به بیماری افسردگی مبتلا می شوند وعلایم بیماری زودتر از آنان زدوده می شود .( ناتا نسون ،1975 ) .
احساس همدردی واعتماد به نفس ونیز داشتن همسر مناسب وبطورکلی وجود هرنوع وابستگی عاطفی میزان توسعه و پیشرفت افسردگی را کاهش داده وفقدان این عوامل احتمال بروز این بیماری را افزایش می دهد .
در ازدواجهایی که همسر شریک نافذ و قدرتمند ی است نقش ثانوی به زن محول می شود .و وی باید متعادل کننده زندگی باشد . در نتیجه خشنودی ورضایت روبه افول و انتقاد پذیری واحتمال افسردگی روبه افزایش خواهد برد . بنابر تجربیات زیست شناسان در طول عادت ماهانه ودوران نقاهت پس از زایمان میزان افسردگی در زنان بالاتر می رود . ( مایلز ، 1981)
اثرات اجتماعی افسردگی آسیبهای اجتماعی
ازدست دادن علائق و توجه به فراموش نمودن خویشاوندان و دوستان منتهی می شود . یک خانم خانه دار ممکن است خرید کردن ، پختن ، دیگر کارهای منزل وحتی به مدرسه فرستادن فرزندان را فراموش کند . ممکن است این زن از نظر همسرش یک زن تنبل فراموشکار ، غیر دلسوز وغیر مسئول تلقی شود .
کمبود انرژی جسمانی و روانی که ممکن است به جو خانوادگی بد و رنجش و تخریب ناشی از آن مربوط باشد . باعث پیشرفت افسردگی خواهد شد . . آسیب در تمرکز وازدست دادن علایق بیمار را به انجام نارسایی کار وغیبت از محل کار ، تشویق ودرجه افسردگی را بیشتر می کند .
ممکن است ارزشهای اجتماعی وعلاقه شخصی افسرده به روابط اجتماعی و همنشینی با دوستان از بین برود . گاهی شخص افسرده کوششهای دیوانه واری برای غلبه نمودن بر حس یأس و ناامیدی و شرکت در فعالیتهای اجتماعی از خویش نشان می دهد .
ممکن است یک زن جوان افسرده هزینه زیادی را برای تأمین لباس ، لوازم آرایش و آرایشگاه تقبل نماید وبیشتر اوقاتش را در مهمانیها بگذراند . ممکن است وی برای غلبه بر پیشرفت روزافزون افسردگی اش به موارد فوق تمسک جوید .یا آرامش خودرادر افراط در روابط جنسی بیابد وبه انحراف جنسی کشیده شود .
چنین شخصی به دنبال پذیرش و تأمین گرمی محبت علاقه مندی بیشتری دارد.تا مسایل جنسی ،وی برای فرار از این حالت بحرانی ممکن است به الکل یا مواد مخدر پناه ببرد . ممکن است بی توجه به تعهدات مالی خویش شود و صورتحساب ها بدون آنکه باز شوند پرداخت نشود .
افراد فامیل ممکن است افسردگی اورا به عواملی چون اشتغال بیش از حد ، گرفتاری درسی وروابط او ربط دهند .
هنگامی که افسردگی عمیقتر شود شخص بیشتر و بیشتر به دیگران وابسته خواهد شد به خصوص در افسردگی عصبی که گام به گام به پیش خواهد رفت .وبه دیگران وابستگی پیدا می کند . رفتار بیمار کودکانه است و هر صحبت و استدلالی را رد می کند . وپیشنهادهای غیر عملی دارد . با پیشرفت و تعمیق افسردگی این یافته ها نامنظم تر شده ودنیا در نظر بیمار کم کم بی معنا جلوه می کند ویأس و نا امیدی دائمی می شود .
عوامل بوجود آورنده افسردگی :
درمان دارویی
اختلال در کار یاخته های عصبی ( نرون ها )
نقص در کار غدد درون ریز
علل ژنتیکی ( ارثی )
درمان دارویی افسردگی :
هنگامی که تعداد زیادی از افراد مبتلا به اختلال افسردگی برای بهبودی بیماری خودنزد روانپزشک رفته بودند اظهار داشتند که از وقتی برای پایین آوردن فشارخون بالا ی خود از دارویی بنام رزرپین استفاده کرده ایم علائم افسردگی در ما بوجود آمده است . پس از پژوهشهای فراوان پزشکان هم تأیید کردند که برخی ازاین بیماران به دلیل مصرف دارویی رزرپین دچار افسردگی شده اند . واقعاً چرااین دارو باعث ایجاد اختلال افسردگی می شود ؟
روانپزشکان ثابت کرده اند که مصرف این دارو گروهی از انتقال دهنده های عصبی بنام کاته کولامین ها را آزاد می کند با آزاد شدن این انتقال دهنده ها میزان آنها در مغز کاهش پیدا می کند که همین امر منجر به اختلال افسردگی می شود .
همین طور پژوهشهای این روانپزشکان نشان داده است که مصرف داروهای ضد افسردگی سه حلقه ای و بازدارنده های منوآمینواکسید برای درمان اختلال افسردگی میزان یک نوع کاته کولامین علائم به نام نوراپی نفرین رادرمغز افزایش می دهد .
با افزایش این کاته کولامین علائم مانیک درفرد ایجاد می شود که البته پژوهشهای فراوان نتیجه این تحقیق را ثابت کرده اند . بعضی ازاین انتقال دهنده های عصبی به گروه کلی تری به نام بیوژنیک آمینز تعلق دارد که البته روانپزشکان پیشترازآن با پژوهشهای متعدد به این مسأله پی برده بودند . از آنجا که مصرف داروی ضدافسردگی سه حلقه ای میزان سروتونین مغز راافزایش می دهد .محققان به این نتیجه رسیده اندکه افراد به دو دلیل به اختلال افسردگی مبتلا می شوند .
پایین بودن میزان نوراپی نفرین درمغز
کاهش میزان سروتونین درمغز
ناگفته نماند که انجام پژوهشهای گوناگون درزمینه علل بیوشیمیک هنوزادامه دارد. هنوز متخصصان تردید دارند که آیا انتقال دهنده های عصبی دیگر مانند دوپامین استیل کولین و گیرنده های دیگر جزو علل بیوشیمیک به حساب می آیند یا خیر ؟
به همین دلیل پژوهش درزمینه علل بیوشیمیک افسردگی هنوز ادامه دارد . به هرحال تعداد ی از داروها ازقبیل استروئیدها و فن سیکلیدین هیدروکلرید( pcp یا گرد پریان نوعی داروی مخدر) علایمی از اختلال مانیا را در فرد ایجاد می کنند .
البته تحقیق در خصوص اثرات داروهای مختلف در بدن مسأ له ای جدا ومهمتر از درمان دارویی ووابستگی دارویی ( مصرف زیاد یک سری از داروها برای درمان بعضی بیماریها) به حساب می آید .
بدنبال پژوهشهای فراوان پزشکان به این نتیجه رسیده اند که علت ابتلا به اختلال افسردگی ومانیک دپرسیو ممکن است وجود بیماریهای جسمانی باشد .
افسردگی و مانی
دوحالت اساسی عاطفی هیجانی اختلالات خلقی عبارتند از افسردگی و مانی .
هریک از آنها ممکن است بصورت علامت اساسی اختلال ظاهر شود یا هردو بطور دوره ای تظاهر نمایند . از این دوحالت افسردگی به مراتب شایعتر است ودر 90% اختلالات خلقی مشاهده می گردد . ونوع مشهوری از اختلال حالت افسردگی و مانی متناوب است . این اختلال سابقاً جنون مینک دپرسیو نامیده می شد . در مرحله افسردگی غمگینی ، دلسردی وماتم بر زندگی شخصی سایه می افکند . این احساس ها ممکن است با احساس بی ارزشی و پوچی زندگی همراه گردد . اشک ریختن و آه عمیق کشیدن ممکن است وجودداشته باشد . از دست دادن یک شخص مورد علاقه ممکن است همان احساس های هیجانی را بوجود آورد . اما شخص بهنجار تدریجاً بهبود می یابد وبکار معمول خود باز می گردد . سوگواری طولانی از نوعی که توصیف شد حاکی از وجود اختلال خلقی خواهد بود . خمیدگی قامت ، پایین بودن سر، حالت چهره محزون، صدای یکنواخت همه حاکی از افسردگی است که فرد تحمل می کند . حرکات بیانی و خودانگیختگی از بین می رود حرکات بطئی است وکندی عمومی روانی حرکتی وجوددارد . ممکن است بیمار تمام روز دمپایی ولباس حوله حمام خودرا بیرون نیاورد . اگرهم لباس بپوشد نامرتب و کثیف است وموها نیز ژولیده و شانه نشده است .
زنهای افسرده آرایش نمی کنند ومردهای افسرده در اصلاح صورت کوتاهی می کنند . رفتار شخصی آشکارا نشان می دهد که وی دیگر به چیزی اهمیت نمی دهد . تغییر سبک زندگی شخصی در غیاب سایر علل به بروز تغییرات فیزیولوژیک می انجامد . اشتها ووزن ممکن است کاهش یابد ویا بر عکس بیمار ممکن است اقدام به پرخوری نماید نه یک غذای کامل معین بلکه کم کم اما تمام روز . یبوست علامت شایعی است. الگوی خواب آشفته است . خواب رفتن بیمار ممکن است دشوار باشد یا یکی دو ساعت بخوابد وباقی شب قادر بخواب نباشد .وبرعکس امکان دارد پرخوابی وجودداشته باشد وبیمار تمام روز ر در بستر بماند . میل جنسی کم شده یا بطور کلی از بین می رود .
علائم مانی :
همانطور که انتظار می رود درمانی رفتار شخص در قطب مقابل رفتار فردافسرده است . مشخصاً بیمار مینک بیش از حد فعال است . ونیروی خودرا مستمر اما بیفایده صرف می کند . حالت خوش بینی غیرواقعگرایانه، بزرگ منشی، نقشه کشیدن وطرح ریختن ظاهراً با پشتوانه ای از نیروی بی پایان علائم عاطفی اولیه هستند . اگر مانعی برسر راه بیمار مینک ظاهر شده یا از او انتقادشود تحریک پذیری ظاهر شده و بزودی به ستیزه جویی و فحاشی منجر می گردد . هیجانات قوی ومهار گسیخته شخص به رفتار کنترل نشده ، جروبحث با دیگران وندرتاً رفتارهای جنسی ناخواسته ونامقبول می انجامد .
محدوده علائم رفتاری در بیماری مینک به سه طبقه درجه بندی شده است .
هیپومانی حداقل آشفتگی است چنین شخصی از نظر خلقی بالا واز نظر رفتاری بسیار حساس است . فشار زندگی عاطفی آنان به قضاوت بد منجر می شود . اما با هذیان خیر، خودبزرگ بین هستند ومیل سلطه جویی در مکالمه نشان می دهند وآمادگی برای شنیدن استدلال ندارند. هرچند این سطح مانی در واقع نوعی اختلال خلقی است . غالباً برای همخانه های بیمار مقبول است کسان بیمار ممکن است اورا همدمی بی نزاکت و ناخوشایند اما اساساً بی ضرر توصیف کنند . در سطح بعدی مانی ، مانی حاد ، تمام علائم شدیدتر ند . بیماران مینک بی ربطی کلام پیدا می کنند . مختل بودن آنها به آسانی مشخص می گردد . تحریک پذیری در مقابل طرد شدن انتقاد یا ناکامی ممکن است هراس انگیز باشد .
مرحله حاد ممکن در پی هیپومانی پدید آید . اما بطور ناگهانی وبی مقدمه نیز ظاهر می گردد .
در شدیدترین فرم مانی ، مانی دلیر یومی بیمار کاملاً مهار گسیخته است . اختلال در این مرحله کلیشه ای از مانیاک وحشی است . توهم و هذیان وجوددارد ورفتار بیمار برای خود و دیگران خطرناک است .
بيكاري چيست ؟
بیکار در اقتصاد به فردی گفته میشود که در سن کار(۱۵ تا ۶۵ سال)و جویای کار باشد اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند.کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند؛ جزو جمعیت فعال به حساب نمیآیند.زنان خانهدار و دانشجویان نیز اگر جویای کار نباشند؛جزو جمعیت فعال شمرده نمیشوند. جمعیت بیکار به تعداد افراد بیکار گفته میشود. بیکار از منظر مرکز آمار ایران، فردی بالای ۱۰ سال است که در هفتهٔ قبل از آمارگیری فاقد کار باشد، و در آن هفته یا بعد از آن آمادهٔ کار باشد و در آن هفته و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد. همچنین افرادی که به دلیل آغاز به کار در هفتهٔ آینده یا انتظار بازگشت به شغل قبلی جویای کار نیستند، بیکار محسوب میشوند.
علل بیکاری
افزایش جمعیت و کمبود تقاضای نیروی کار،اتوماسیون، مهمترین علل بیکاری هستند. یک عامل مهم بیکاری،افزایش رقابت بینالمللی در صنایعی است که پیشرفت روزافزون غرب بر پایه آن بنیاد نهاده شده بود.
انواع بیکاری
بیکاری اصطکاکی در مدت زمان بین دو اشتغال در هنگام تغییر شغل
بیکاری فصلی: زمانیکه تقاضا برای کاری در فصل مشخصی وجود نداشته باشد؛ مثلاً برخی آموزگاران که در تابستان نمیتوانند تدریس کنند یا کشاورزان و کارگران ساختمانی
بیکاری پنهان: وقتی است که شخص به کاری مشغول است و منبع درآمدی دارد اما کار او در اقتصاد کشور اثر مثبت ندارد.
آثار بیکاری
تجربه بیکاری برای کسانی که به داشتن شغل ثابت و مطمئن عادت کردهاند،میتواند بسیار ناراحتکننده باشد. مستقیمترین نتیجه بیکاری،از دست دادن درآمد است. فشار اقتصادی برای کسانی که فاقد کارند بسیار زیاد است.
اوضاع اشتغال در آمار بيكاري
نرخ بیکاری در کنار نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی، یکی از مهمترین شاخصهای اقتصاد کلان است که مسیر حرکت اقتصاد را نشان میدهد.
نرخ بیکاری در سالهای اخیر سطوح نسبتا پایینی را تجربه كرده است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری از سال 86 تا 88، به ترتیب برابر با 5/10، 4/10 و 9/11 درصد بوده است. نرخ پایین بیکاری در سه سال گذشته نویدبخش این است که بازار کار کشور از وضعیت نسبتا مناسبی برخوردار بوده است. آیا واقعا این چنین است؟ همزمان با کاهش نرخ بیکاری، برای میزان اشتغال در کشور چه اتفاقی افتاده است؟ آیا آمار نرخ بیکاری با آمار اشتغال با یکدیگر همخوانی دارد؟ پاسخ به این سوال متاسفانه چندان امیدبخش نیست! در طول سه سال گذشته، میزان اشتغال کشور در وضعیت نامناسبي بودهاست. اگر با استفاده از آمار نرخ بیکاری، میزان ایجاد اشتغال در کشور را در سه سال گذشته محاسبه كنيم، آنگاه واقعیتها نمايان خواهد شد. در اقتصاد کشور در سال 86 حدود 289 هزار شغل ایجاد شده است. در سال 87 نه تنها شغلی ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته و در نهایت در سال 88 معادل 491 هزار شغل ایجاد شده است. جالبترین نکته مربوط به سال 87 است. در سال 87 نرخ بیکاری به 4/10 درصد رسید که به جز سال 1383، کمترین میزان نرخ بیکاری در طول دهه گذشته از سال 1376 بودهاست. اما همزمان با کاهش نرخ بیکاری به پایینترین سطوح، بازار کار ایران یکی از بحرانیترین سالها را تجربه كرد؛ چراکه در سال 87، نه تنها شغلی در اقتصاد ایران ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته است! اکنون سوال مهم این است که چرا آمار نرخ بیکاری، وضعیت بازار کار کشور را به نحو صحیح منعکس نميكند؟ وضعیت واقعی بازار نیروی کار، نشان میدهد که آمار نرخ بیکاری، به بیراهه رفته است، اما این اتفاق چگونه افتاده است؟ بسیاری پاسخ میدهند که علت اصلی این امر، تغییر تعریف فرد بیکار و شاغل است؛ چراکه تعریف فرد شاغل به این ترتیب تغییر کرده است که هرکس در هفته آمارگیری، حداقل یک ساعت کار کرده است، شاغل محسوب میشود، اما واقعیت این است که این تغییر، اثر چندانی بر کاهش نرخ بیکاری نداشته است. مساله اصلی میزان جمعیت فعال است. جمعیت فعال بیانگر تعداد افرادی است که توانایی و تمایل عرضه نیروی کار خود را به بازار دارند و به دو دسته شاغل و بیکار تقسیم میشوند.
عوامل اصلی تغییر نرخ بیکاری، از یک طرف میزان اشتغال در اقتصاد و از طرف دیگر میزان عرضه نیروی کار (جمعیت فعال) است. افزایش اشتغال موجب کاهش نرخ بیکاری است و در مقابل افزایش عرضه نیروی کار، نرخ بیکاری را افزایش میدهد. در سالهای اخیر، نوسانات بسیار در میزان جمعیت فعال، عامل اصلی به بیراهه رفتن نرخ بیکاری بوده است. در واقع عامل اصلی کاهش نرخ بیکاری در سالهای اخیر، نه افزایش اشتغال که کاهش قابلتوجه جمعیت فعال بوده است.
جمعیت فعال بخشی از جمعیت بالای 10 سال است که توانایی و تمایل عرضه نیروی کار خود را به بازار دارد و میزان آن بیشتر تحتتاثیر عوامل جمعیتی مانند نرخ رشد جمعیت در گذشته، انتظارات افراد و شرایط بازار نیروی کار و البته نحوه تعریف و برآورد جمعیت فعال است. همانطور که مطرح شد عوامل اساسی تغییر نرخ بیکاری، تغییرات اشتغال و تغییرات جمعیت فعال است. در شرایطی که تغییرات جمعیت فعال در طی زمان با ثبات باشد، آنگاه تغییرات نرخ بیکاری، تحولات اشتغال و بازار کار را به نحو مناسبی انعکاس میدهد. در نقطه مقابل، نوسانات بالای جمعیت فعال، موجب ميشود که کارآیی نرخ بیکاری به عنوان شاخصی که واقعیتهای بازار کار را انعکاس میدهد، کاهش یابد. برای مثال در یک سال مشخص ممکن است، میزان اشتغال در اقتصاد کاهش یابد، اما در همان سال به دلیل کاهش بیشتر در جمعیت فعال، نرخ بیکاری نه تنها افزایش نیابد، بلکه با کاهش نیز مواجه شود. جالبترین نمونه این امر در سال 87 قابل مشاهده است. در سال 87، عامل اصلی کاهش نرخ بیکاری به 4/10 درصد، نه ایجاد اشتغال بیشتر، بلکه کاهش جمعیت فعال به میزان 687 هزار نفر بود، اتفاقی که برای اولین بار در تاریخ پس از جنگ اتفاق افتاد. اکنون مساله اصلی این است که آیا کاهش جمعیت فعال در این سال واقعیت دارد؟ آیا این امر واقعیت دارد و قابل پذیرش است که سیل جمعیت متولد دهه 60 که در سنين 24 تا 29 سال هستند، نه تنها در سال 87 وارد بازار کار نشده اند، بلکه تعداد زیادی از افرادی که قبلا در بازار نیروی کار فعال بودند، از اين بازار خارج شدهاند؟ اگر این امر واقعیت داشته باشد، به این معنا است که دیگر نرخ بیکاری به دلیل بیثباتی بسیار بالای جمعیت فعال در ایران، کارآیی لازم برای انعکاس واقعیتهای بازار نیروی کار را ندارد و بنابراین بهتر است اساسا از ارائه آمار بیکاری به این دلیل که میتواند واقعیت را وارونه جلوه دهد و اطمینانی به آن نیست، صرفنظر كنيم. در این صورت بهتر است به جای ارائه آمار بیکاری و تاکید بر آن، بر آمار اشتغال تاکید شود؛ چراکه با وجود اینکه بر سر میزان بیکاری توافق چندانی نیست، اما بر سر میزان اشتغال توافقی عام وجود دارد، اما اگر میزان جمعیت فعال صرفا برای ارائه آمار مطلوب در مورد نرخ بیکاری، کمتر از حد برآورد شده است، البته بحث دیگری است و چارهای دیگر باید اندیشید!
منابع فارسي
-كمانا ، گريجا (1382) . استرس ، حقايق ، قندهاري ، تهران : نشر پيدايش ، چاپ اول
-هارتلند ، ديليس (1384) . درمان استرس طبيعت ، باغبان ، بفرويي ، تهران ، كتاب درماني ، چاپ اول
-احمدي ، احمد (1373) ، استرس (اينترنت)
-احمدي ، احمد ، 1377، استرس (اينترنت)
-فخرايي ، ناهيد ، (1353) ، استرس (اينترنت)
-ميلاني فر ، بهروز (1373) ، استرس ، (اينترنت )