مبانی نظری و پیشینه تحقیق بورس اوراق بهادار (docx) 39 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 39 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2-1- مقدمه
امروزه یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر اقتصاد کشورها، سرمایهگذاری و امور مربوط به آن است. این موضوع به دلیل اینکه عاملی برای تولید، اشتغال و به حرکت درآوردن چرخهای اقتصادی هر کشوری است، از جمله موضوعات اجتناب ناپذیر است. سرمایهگذاری از راههای مختلفی صورت میگیرد که از جمله آنها سرمایهگذاری در سهام شرکتها از طریق بورس اوراق بهادار است(آگاتي، 2012).بورس اوراق بهادار با فراهمآوری ساز وکار لازم برای سرمایهگذاری، در سهام شرکتهایی که شرایط عرضه سهام خود را به مردم دارند، میتواند در پویایی شرکتها و اقتصاد نقش بزرگی ایفا نماید؛ بنابراین، شرکتها با عرضه سهام از طریق بورس اوراق بهادار و سرمایهگذاران با خرید سهام و سرمایهگذاری در سهام شرکتها، امکان مشارکت را در توسعه اقتصادی به دست آورده و خود را جزئی کمک کننده به توسعه و پیشرفت اقتصاد کشور میدانند(تريو و همكاران، 2010). سرمایهگذاران در انتخاب سهام یک شرکت به منظور سرمایهگذاری از عوامل متعددی تأثیر میپذیرند. به طور کلی، سرمایهگذاران در زمان تصمیمگیری به دو عامل مهم ریسک و بازده توجه دارند. به علاوه، بالا بودن نرخ نوسانات اقتصادی و سیاسی، بیثباتی قوانین و مقررات و غیره به افزایش ریسک تصمیمگیری در بورس اوراق بهادار منجر میشود (Fayman & He, 2011). در این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوأل هستیم که چه عواملی در تصمیمگیری سرمایهگذاران در خرید سهام عادی مؤثرند؟
لازم به ذکر است در این تحقیق عوامل مالی و غیرمالی مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران بررسی خواهد شد. در این فصل بصورت اختصاصی به بررسی مفاهیم پژوهش یعنی بورس اوراق بهادار، سهام عادی و عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سهامدارن شامل عوامل مالی و غیرمالی میپردازیم و در بخش پیشینه پژوهش به بررسی مطالعات انجام شده در این زمینه خواهیم پرداخت.
2-2- بورس اوراق بهادار
بورس اوراق بهادار به معنای یک بازار متشکل و رسمی سرمایه است، که در آن سهام شرکتها و اوراق مشارکت، تحت ضوابط و مقررات خاص، مورد معامله قرار میگیرد. اوراق بهادار به غير از پول، چك، سفته و نظاير آن به 2 نوع تقسيم ميشود:
سهام شركتها و واحدهاي توليدي، تجارتي و خدماتي،
اوراق قرضه منتشر شده توسط دولت و مؤسسات خصوصي(فلوروس، 2010).
2-2-1- علل پیدایش بورس اوراق بهادار
پیدایش بورس در دنیا با دو پدیده، یکی پیدایش شرکتهای سهامی با مسئولیت محدود و دیگری پیدایش شرکتهای سهامی عام نیز مرتبط است. در گذشته، بازرگانان خطر کرده و ضرر دیده به دنبال ساز و کاری بودند تا ضرر و خسارات احتمالی را با شریک یا شرکای فرضی تسهیم نمایند و تنها فرمول ممکن ایجاد یا تأسیس یک شرکت سهامی با چند نفر شریک و سهامی متفاوت یا مساوی و مسئولیتی در حدود سرمایه پرداخت شده یا سهام خریداری شده بود. این فرمول ابتدا در سال 1553 میلادی در کشور روسیه تزاری و برای ایجاد شرکت MOSEOVIE به وجود آمد که قرار بود کالاهای آن از شمال اروپا راهی شرق آسیا و چین شود و لازم نباشد آفریقا را دور بزند. سرمایه لازم برای انجام عملیات این شرکت توسط عده معدودی از تجار تأمین شد و هر تاجر به نسبت آورده خویش در سود یا زیان عملیات شریک بود. فرم تکامل یافته این نحوه مشارکت در سال 1602 میلادی و با تأسیس اولین شرکت سهامی عام در دنیا، به نام کمپانی هند شرقی در تاریخ تجارت دنیا به ثبت رسید. در حقیقت این کمپانی استعماری برای انجام مقاصد سیاسی و نظامی خود نه تنها ریسک را تسهیم کرده بوده، بلکه با جمعآوری نقدینگی از مردم، این عملیات را با سرمایه آنان انجام میداد و خود فقط هزینه سرمایه را میپرداخت. بعدها، گسترش مبادلات تجاری در اروپا و لزوم ارتباط هرچه بیشتر مردم و صاحبان سرمایه، مراکزی بوجود آمد که در آن دارندگان سرمایه و متقاضیان استفاده از نقدینگی مردم با یکدیگر تماس گرفته و با داد و ستدهای مالی به منظور رفع احتیاجات بلندمدت یکدیگر، بازار سرمایه را بوجود آوردند(موليك و برپاري، 2010).
واژه بورس از نام خانوادگی شخصی به نام «واندر بورس» اخذ شده که در اوایل قرن پانزدهم در شهر بروژ بلژیک میزیسته و صرافان شهر در مقابل خانه او گرد میآمدند و به داد و ستد کالا، پول و اوراق بهادار میپرداختند. نام او بعدها به کلیه اماکنی اطلاق شده که محل داد و ستد پول و کالا و اسناد مالی و تجاری بوده است. تشکیل اولین بورس اوراق بهادار در جهان به سال 1460 میلادی بر میگردد. در این سال در شهر «آنورس» بلژیک که موقعیت تجاری قابل ملاحظهای داشت، اولین بازار متشکل سرمایه به وجود آمده است. این پیشینه تاریخی بی شباهت به سابقه ایجاد بانک نیست که در آن مورد هم، افرادی جهت تبادلات پولی روی نیمکتهای میدانهای قدیمی و سنتی اروپا مینشستند، که بعدها نام بانک از لغت «بنک» به معنی نیمکت اخذ شد، ایجاد بانک و بورس هر دو در نتیجه انباشت تجربه و مهارت انسان و نیاز به مکانیسمهای تسهیل کننده بوده است. رشد بورس سهام و جا افتادن آن در عملیات تجاری و اقتصادی، با انقلاب صنعتی اروپا و شکوفایی اقتصاد تازه متحول شده آن قاره، از کشاورزی به صنعتی همراه بوده است و نکته قابل توجه آنکه، درست در هنگام جهش معاملات بورس و پا گرفتن آن، دول اروپایی مانند انگلستان، آلمان و سوئیس، قوانین و مقررات ناظر بر فعالیت این نهاد را وضع کردند و قبل از اینکه امنیت سرمایه گذاری به خطر افتد و موجباتی فراهم شود که صاحبان پس اندازهای کوچک، صنایع نوپای اروپایی را از موهبت مشارکت خود محروم نمایند، ضمانت های اجرایی و قوانینی وضع شد تا از هرگونه تقلب و تزویر و پایمال شدن حقوق صاحبان سهام جلوگیری گردد(اوجو، 2010).
اولین بورس اوراق بهادار جهان در اوایل قرن هفدهم در شهر آمستردام تشکیل گردید و کمپانی معروف استعماری «هند شرقی» سهام خود را در آن بورس عرضه نمود. بورس آمستردام امروزه نیز یکی از منابع مهم تأمین سرمایه در سطح بینالمللی است.
دومین بورس معتبر دنیا، بورس لندن است که از سال 1801 میلادی با انتشار 4000 سهم 50 پوندی به مبلغ 200000 پوند و با عضویت 500 نفر افتتاح و آغاز به کار نمود. از ابتدای امر، در بورس لندن اوراق بهادار خارجی و داخلی مورد داد و ستد قرار می گرفته است (یعقوب نژاد و همکاران، 1391).
بورس نیویورک در اواخر قرن هجدهم تأسیس شده و با وجود رقیب دیگری به نام بورس آمریکن، از نظر حجم معاملات و اهمیت در بازار سرمایه آمریکا، در مقام اول قرار دارد. گرچه تا قبل از تأسیس بورس نیویورک، اوراق قرضه و سهام شرکتها توسط دلالان و بازرگانان حرفه ای مورد داد و ستد قرار می گرفت، اما در سال 1792، بیست و چهار نفر از واسطههای خرید و فروش سهام تصمیم گرفتند با انتخاب محل معینی در آنجا مستقر شده و موجباتی را فراهم آورند تا متقاضیان خرید سهام شرکتها یا فروشندگان اوراق قرضه به آنجا مراجعه نمایند(جادوب و همكاران، 2012).
در آمریکا اولین محل شناخته شده به عنوان بورس اوراق بهادار، در نیویورک و در محوطهای در زیر درخت نارون بزرگی در خیابان « وال استریت» بود که بعدها به قهوه خانهای در نزدیکی همان محل انتقال یافت. بورس «وال استریت» با جمعآوری مبالغی به عنوان ورودیه از دلالان (کارگزاران) و گسترش عملیات، تقویت شد و به مجتمع تجاری عظیمی مبدل گردید که بعدها به نام «بورس سهام نیویورک» رسماً به ثبت رسید. در حال حاضر تعداد کارگزاران این بورس به چند هزار شخص حقیقی و حقوقی بالغ میگردد.
سایر بورسهای سهام در آمریکا را میتوان در بوستون، لوسآنجلس، شیکاگو، فیلادلفیا، بالتیمور، سالت لیک سیتی، دیترویت، پیتسبورگ، سین سناتی، میدوست و چند شهر دیگر نام برد(ديلونگ و سوندرس، 2004).
2-2-2- سابقه ایجاد بورس در ایران
بورس ایران به دنبال تحولات اقتصادی و اجتماعی دهه 1340، و با توجه به ارتباط گسترده سیاسی و اقتصادی ایران در آن دوره با نظام اقتصاد سرمایهداری غربی، متولد شد. فکر اصلی ایجاد بورس اوراق بهادار در ایران به سال 1315 بر میگردد. در این سال یک کارشناس هلندی و یک کارشناس بلژیکی به منظور بررسی و اقدام در مورد تهیه و تنظیم مقررات قانونی ناظر بر فعالیت بورس اوراق بهادار به ایران آمدند، اما مطالعات آن دو با آغاز جنگ جهانی دوم متوقف گردید. پس از کودتای 28 مرداد 1332، مجدداً در سال 1333 مأموریت تشکیل بورس اوراق بهادار به اتاق بازرگانی و صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگانی وقت محول گردید. این گروه پس از دوازده سال تحقیق و بررسی در سال 1345، قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران را تهیه و لایحه مربوطه را به مجلس شورای ملی ارسال داشتند. این لایحه در اردیبهشت ماه سال 1345 تصویب شد، اما به دلیل عدم آمادگی محافل صنعتی و بازرگانی، در بهمن ماه سال 1364 بورس تهران با ورود سهام بانک صنعت و معدن و نفت پارس، فعالیت خود را آغاز نمود (یحیی زاده فر و شمس، 1389).
2-2-3- جایگاه بورس اوراق بهادار در بازار سرمایه ایران
هرچند که بازار اوراق بهادار مفهومی محدودتر از بازار سرمایه دارد، لیکن در ایران نیز همانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، شبکه بانکی بر بازار سرمایه غلبه داشته است و بازار سرمایه ایران کم و بیش در بورس اوراق بهادارتهران متجلی میشود که پیشینه آن به سال 1346 باز میگردد. از این رو در گام اول، اقتصاد ایران برای دستیابی به رشدی درونزا و قابل قبول نیازمند گسترش منابع پسانداز واقعی است، در گام دوم باید وضعیت بازار سرمایه کشور را برای تجهیز منابع مالی و انباشت سرمایه ساماندهی نماید. بیگمان نقطه آغاز حرکت از بورس اوراق بهادار میباشد. یک بازار خوب میتواند ضمن افزایش کارایی بازار سرمایه و بهرهمند ساختن بخشهای تولیدی از منابع حاصل از آن فشار تقاضا را برای منابع مالی در بازار پول به کمترین حد ممکن کاهش دهد. علاوه بر این، ارتباط بازار سرمایه ایران با شبکههای مالی بینالمللی میتواند زمینه برخورداری از سرمایههای خارجی را نیز فراهم آورد. همچنین یک بازار مالی خوب باید به گونهای عمل کند که « شفاف و قاعدهمند» باشد (مهرانی و رسائیان، 1388). در این راستا سازمان بورس اوراق بهادار تلاش میکند تا با به کارگیری سیاستهای زیر بتواند تا حدود زیادی از کاستیهای مشهود کنونی بازار سرمایه بکاهد:
اصلاح ساختار بازارهای مالی کشور،
ایجاد تنوع ابزاری در بورس،
گسترش جغرافیایی بورس، و
گسترش موضوعی بورس (فرزین وش و اسماعیلی، 1387).
2-2-4- معيارهاي تشخيص ميزان و نحوه فعاليت يك بورس
معيارهاي تشخيص ميزان و نحوه فعاليت يك بورس عبارتند از:
حجم معاملات بورس،
ميزان آشنايي مردم با بورس اوراق بهادار،
وجود مؤسسات خدمات امور مالي و مؤسسات مشاورهاي،
وجود نهادهاي مالي و سرمايهگذاري همچون شركتهاي سرمايهگذاري، صندوقهاي بازنشستگي، شركتهاي بيمه و بانكها،(كرامر و سورچر، 2006).
وجود مقررات جامع شامل:
الف- قوانين ناظر بر چگونگي انتشار و توزيع عمومي اوراق بهادار
ب- چگونگي انجام معاملات بورس
ج- افشاي اطلاعات مربوط به شركتهايي كه اوراق بهادار آنها در بورس معامله ميشود.
د- نظارت بر معاملاتي كه از سوي اشخاصي كه رابطه نزديكي با شركت منتشر كننده اوراق بهادار دارند صورت ميگيرد.
سرعت انجام و تسويه معاملات،
عادلانه بودن قيمت اوراق بهادر: هر چه شفافيت اطلاعاتي در بازار بيشتر باشد قيمت بازار يك سهم به ارزش واقعی آن نزديكتر خواهد بود،
نبود قدرتهاي با نفوذ در بازار اوراق بهادار،
نبود تقلب، تباني و زد و بندهايي كه منجر به ضرر و زيان عامه مردم و سود سرشار براي گروه محدود ميشود(ال – شيب، 2006).
2-2-5- مزایای سرمایهگذاری در بورس
الف- نبود حد سرمایه مجاز
به نحوی که هر فردی با هر میزان سرمایه امکان ورود به این بازار را خواهد داشت.
قابلیت نقدشوندگی بالا
این قابلیت موجب گردیده تا در شرایط عادی ورود و خروج افراد به این بازار در کمتر از چند روز فراهم گردد. که یقیناً با توسعه الکترونیکی بازار این مدت توانسته است به چند ساعت تقلیل نماید که تقریباً چنین وضعیت مشابهای به ندرت در سایر رویههای سرمایه گذاری یافت میشود(صالحي و منش، 2011).
بازده بالاتر
بازدهی بالاتر از منابع پربازده شناخته شده در بازارهای مشابه، با در نظر گرفتن ریسک بهینه
د- تب گسترش این بازار
که به عنوان عامل نادیدنی، بازار امروز ایران را فراگرفته و همچنان تا ظرفیت نهایی و تعادل، گامهای بسیار بزرگی در پیش رو خواهد داشت.
ظرفیتهای باز موجود
به نحوی که علیرغم تمام رشدهای این بازار همچنان ظرفیتهای رشد فوقالعاده بکر و دست نخوردهای وجود دارد، که سیاستهای خصوصیسازی دولت نیز بعنوان یکی از اهداف کلان اقتصادی در واقع تقویت کننده این موضوع میباشد (بدری و رمضانیان، 1389).
2-2-6- مزایای ورود به بورس برای شرکتها
استفاده از معافیتهای مالیاتی، شرکتهایی که در بورس مورد پذیرش قرار میگیرند مادامیکه از لیست سازمان بورس اوراق بهادار خارج نگردیده باشند، میتوانند نسبت به نرخ مقطوع مالیات حداقل از10% معافیت مالیاتی بهرهمند گردند.
در بورس به جهت تمرکز سرمایه که با هدف مشارکت در حقوق شرکتهای مورد پذیرش صورت گرفته و تشکیل یک بازار هدفمند را داده است، امکان افزایش سرمایه بسیار سادهتر از حالتی است که در شرکتها در خارج از بورس به این امر اقدام میورزند. چرا که مجبور خواهند بود تا برای افزایش سرمایه به دنبال شرکای جدید، که بعضاً با چانهزنی نیز همراه خواهد بود و منجر به افزایش هزینههای مرتبط با توسعه را فراهم خواهد گردانید مواجه گردند(خاليد و امجد، 2012).
انتشار اوراق قرضه که براساس قانون تجارت به شرکتهای سهامی عام این اجازه داده شده و طبعاً حضور در یک بازار متمرکز این امر را به نحو چشمگیری تسهیل خواهد نمود.
به روزرسانی ارزش واقعی شرکت که این موضوع میتواند انعکاس دهنده نگرش یک بازار متخصص نسبت به آتیه شرکت مورد بررسی باشد و کاملاً واضح خواهد بود که این امر توانایی ارایه خطمشی مدیریتی به مجموعه مدیران شرکتهای بورسی را در راهبرد اهداف خود فراهم خواهد ساخت.
ورود به بورس و عبور از فیلترهای نظارتی و کنترلی آن بعضاً موجب کسب وجهه و اعتبار برای شرکتهای پذیرفته شده را فراهم ساخته که این امر میتواند موجبات یکسری منافع نادیدهای را برای این شرکتها فراهم آورد(اسليمن، 2012).
2-2-7- مؤلفههای اصلی بورس اوراق بهادار
1- تالار بورس
جایی است که کارگزاران به خرید و فروش سهام میپردازند که به دو بخش تالار اصلی و تالار فرعی تقسیم میشود. همچنین برای آگاهی مردم در تالار بورس تابلویی نمایانگر قیمت لحظهای هر سهم میباشد.
الف- تالار اصلی: تالاری است که شرکتهایی که توانستهاند خود را با قوانین سازمان بورس وفق بدهند به آنجا راه پیدا میکنند.
ب- تالار فرعی: تالاری است که شرکتها ابتدا در آن پذیرفته میشوند و در آن تالار آزمایش میشوند اگر توانستند خود را با قوانین وفق دهند در تالار اصلی پذیرفته میشوند (موسوی و کشاورز، 1390).
در جدول زیر حداقل ضوابط و شرایط پذیرش سهام شرکتها در بورس اوراق بهادار نشان داده شده است.
جدول (2-1) حداقل ضوابط و شرایط پذیرش سهام شرکتها در سازمان بورس اوراق بهادار (منبع: حاجیها، 1389)
شرطشرحتابعیتدر ایران ثبت شده و دارای تابعیت ایران باشدحداقل سرمایه5 میلیارد ریالحداقل زمان بهرهبرداری یا فعالیتیک سالمیزان سهام در اختیار سهامداران عمدهدر زمان پذیرش، آمادگی عرضه سهام توسط سهامداران عمده به نحوی باشد که بیشتر از 90 درصد از سهام شرکت در اختیار کمتر از 10 سهامدار نباشد (با تعهد سهامدار عمده، امکان رفع این بند بعد از درج نام شرکت، وجود دارد)حداقل دورههای سودآوریدر آخرین سال مالی سودآور بوده و امکان تداوم سودآوری آن در آینده وجود داشته باشدحداقل دوره ارائه گزارشهای حسابرسی توسط حسابرسان مستقلیک دروه مالی پیش از پذیرشحداقل نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییهانباید از 20 درصد کمتر باشد یا به تشخیص هیأت پذیرش از حد مطلوب برخوردار باشد
کارگزاران بورس
شرکتهایی هستند که افراد برای خرید و فروش سهام باید به آنها مراجعه کنند که به دو دسته دولتی و خصوصی تقسیم میشوند. در واقع کارگزاران، واسطه بین سهامداران و شرکتهاي حاضر در بورس میباشند. وظایف کارگزاران عبارت است از:
الف- انجام معامله
ب- اداره حساب سرمایهگذاری اشخاص
ج- مشاوره و راهنمایی و معرفی شرکت برای پذیرش در بورس
خریدار و فروشنده
که میتوانند افراد حقیقی و حقوقی باشند. یعنی همان صاحبان سرمایه و نقدینگی که میتوانند، مردم عادی یا یک شرکت خاص و یا حتی یک بانک خصوصی یا دولتی باشند.
فهرست رسمی بورس
شرکتهایی که قابلیت معامله شدن در بورس را دارند، در این فهرست موجود میباشند. صدها شرکت در کشور با موضوعات مختلف فعالیت میکنند، اما در بورس فقط شرکتهایی حضور دارند که صلاحیت آنها تصویب شده و نام آنها در فهرست رسمی بورس درج شده است (یحیی زاده فر و خرمدین، 1387).
2-2-8- روشهای ورود به بورس اوراق بهادار
سرمایهگذار خود به تحلیل بازار پرداخته و سهام موردنظر خود را انتخاب کند.
با استفاده از مشاور مالی سهام موردنظر خود را انتخاب کند
از راهنمایی کارگزار برای انتخاب سهام استفاده کند
سهام سبدهای سرمایهگذاری را خریداری کند
برگههای صندوق مشاع سرمایهگذاری
سهام با اختیار معامله(ديرس، 2012).
2-2-9- روشهای تحلیل اوراق بهادار
الف- تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال کسانی هستند که اعتقاد دارند قیمت اوراق بهادار کاملاً توسط نیروهای عرضه و تقاضای اوراق بهادار تعیین میشود، در عین حال که عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا در جای خود میتواند واقعی، قابل مشاهده و یا ذهنی باشد. علاوه بر این تحلیلگران فنی اعتقاد دارند، که با وجود نوسانات هر روزه، قیمت سهام از الگوی مشخصی پیروی میکند و برای دورههای طولانی بدون تغییر باقی میماند. این روش مانند تمام روشهای پیشبینی امور، از پیشبینی دقیق تغییرات عاجز است، اما بیان میکند که به بالاترین احتمال، چه رخدادهایی در انتظار قیمت سهم خواهد بود. عوامل مؤثر بر تغییرات قیمت سهام طبق این روش تحلیلی عبارتند از:
بودجه شرکت و پیش بینی سود هر سهم،
تغییرات قیمت سهام در سالیان گذشته و میزان تولید و فروش یکسان،
سیاستهای پولی و مالی کشور،
تقسیم سود سهام،
طرحهای توسعه و افزایش سرمایه،
ترکیب داراییها و سرمایهگذاریها،
اعتبار و سابقه شرکت،
بدهیهای احتمالی،
اطلاعات درونی شرکت و شایعات،
نسبت قیمت به درآمد هر سهم،
عرضه و تقاضای سهام ، و
مدیریت شرکت(اسچوب، 2007).
ب- بنیادی
تحلیلگران بنیادی متخصصانی هستند، که دیدگاهی بنیادی (مبتنی بر مدیریت و قدرت شرکت و سایر نیروهای غیراقتصادی) را در ارزیابی سهام و تخمین قیمت بنیادی سهام، به کار میگیرند. تجزیه و تحلیل بنیادی، عبارت است از بررسی علمی و عوامل اساسی و بنیادی تعیین کننده ارزش سهام. تحلیلگر بنیادی به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار بدهیهاي محصولات، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با رقبا میپردازد و در نهایت ارزش ذاتی سهام را تخمین میزند. ابزار تحلیلگران مالی عبارت است از نسبتهای مالی که از ترازنامه شرکت و حساب سود و زیان طی چند سال به دست میآید(بروكس، 2010).
ج- تحليل تصادفي
براساس اين تجزيه و تحليل، نوسانات قيمت سهام به شکل تصادفي صورت ميگيرد، به عبارت ديگر قيمتهاي آينده را نميتوان بر اساس قيمت هاي گذشته پيشبيني کرد. البته منظور اين نيست که بازار در شناسايي واقعي قيمتها ناتوان است. در يک بازار رقابتي يا آزاد، عرضه و تقاضا است که قيمتهاي سهام را مشخص ميکند. در يک بازار کارا، قيمتها به شکل خودکار اصلاح ميشوند زيرا اين نوع بازار بسيار حساس و هوشمند است. هر ناهمگني در بازار، به شکل خودکار اصلاح ميشود و قيمتهاي بازار سهام، به شکل تصادفي در اطراف قيمت واقعي سهام گردش پيدا ميکنند. اين خصوصيت بازار آزاد و به طور کلي ويژگي بازارهايي است که بيشتر رقابتي هستند. قيمت سهام در اين بازارها، منعکس کننده همه اطلاعات است. ثابت شده است که خيلي از سرمايهگذاران به تغييرات مالي و اقتصادي، خوشبين نيستند. اما طي سالهاي اخير احساس شده که اين احساس تا حدي تعديل شده است به خصوص در مورد سود سهام پرداختي، سود هر سهم، حق تقدم خريد و غیره. در بعضي مواقع خروج اطلاعات محرمانه از داخل شرکتها، توسط کارکنان شرکت، باعث تغييرات قابل توجه قيمت ميشود، اما بايد توجه داشت که اين يک پديده موقتي است زيرا زماني که شرکت اطلاعات را افشاء کند، بازار قيمت را به طور اتوماتيک اصلاح ميکند. در اين نکته نبايد شک کرد که مهمترين عامل مؤثر روي قيمت سهام، عرضه و تقاضاي بازار ميباشد اما به علت نبود افشاي کامل و منظم اطلاعات در بازار و عدم آگاهي مالي بسياري از سرمايهگذاران، بازار عملاً رقابتي و کارا نيست (برادران حسن زاده و همکاران، 1388).
ج- تئوری نوین پرتفوی
پرتفوی یعنی مجموعه یا سبدی از اوراق بهادار، به طور کلی سرمایهگذاری در مجموعهای از اوراق بهادار یا پرتفوی، بسیار کارآمدتر از سرمایهگذاری در یک سهم میباشد. چون با افزایش تعداد سهام در سبد سرمایهگذاری، ریسک مجموعه کاهش مییابد. علت کاهش ریسک تأثیرات مختلفی است که شرکتهای سرمایهپذیر از شرایط متفاوت اقتصادی سیاسی و اجتماعی میپذیرند(آريپين و همكاران، 2011).
2-2-10- مقررات حاكم بر بازار بورس اوراق بهادار
در برخي از كشورها، به دنبال يك سری اتفاقات رایج كه از سوي سرمايهگذاران، كارگزاران و مديران شركتهاي منتشر كننده اوراق بهادار صورت گرفت، مسؤولين بازار سرمايه اين كشور به فكر وضع مقرراتي جهت حفظ منافع سرمايهگذاران و ايجاد جو اعتماد در بازار سرمايه افتادند. همچنين به منظور نظارت بر اجراي صحيح قوانين فوق الذكر آنها اقدام به تأسيس سازمانهاي خاصي نمودند كه در اكثر كشورها به كميسيون بورس و اوراق بهادار و يا SEC معروفند. حداقل قوانيني كه بايد براي حمايت از سرمايهگذاران وضع گردد، به شرح زير است:
قانون مربوط به كارگزاران.
قانون مربوط به معاملات توسط كاركنان رده بالاي شركت و سهامداران عمده.
قانون مربوط به چگونگي فروش اوراق بهادار به عموم.
قانون مربوط به فرآيند گزارشگري از سوي شركتها (عباسیان و همکاران، 1387).
این قوانین به شرح زیر است:
الف) قانون مربوط به كارگزاران
خريد و فروش اوراق بهادار در بورس توسط كارگزاران انجام ميشود. در بوس اوراق بهادار سرمايهگذارها حق معامله با يكديگر، را به طور مستقيم، ندارند و كارگزارها سفارشها را از مشتريان دريافت و بنا به تقاضاي آنان سفارش را اجرا ميكنند. كارگزاران بايد شرايط و ويژگيهاي زير را داشته باشند:
تخصص كافي در زمينههاي اقتصادي ـ مالي و حسابداري
تجربه كافي در زمينه خريد و فروش و همچنين تجزيه و تحليل اوراق بهادار
سپردن ضمانت كافي جهت جبران خسارت احتمالي به سرمايهگذاران
مرتب نمودن و انجام به نوبت سفارشهاي مشتريان بر حسب تاريخ دريافت سفارش
اجراي به موقع سفارشها با بهترين قيمت و اولويت دادن به اجراي سفارشهاي سرمايهگذاران خردهپا
نگهداري دفاتر حسابداري و همچنين حسابهاي جداگانه براي هر يك از مشتريان
سوء استفاده نكردن از وجوه مشتريان به نفع خود
تباني نكردن با سرمايهگذاران به منظور ايجاد قيمتهاي مصنوعي در بورس
ارائه اطلاعات صحيح به مشتريان
10- اگر هر كدام از موارد بالا از سوي كارگزار رعايت نشود و در نتيجه زياني متوجه مشتري گردد، مشتري قانوناً ميتواند عليه كارگزار اقامه دعوا نمايد. در صورتي كه كارگزار دليل و مدرك كافي براي توجيه عمل خود نداشته باشد بايد از عهده خسارت وارده به مشتري برآيد. اگر كارگزار چندين بار به وظايف خود عمل ننمايد عضويت او در بورس بايد به حالت تعليق درآيد و يا از بورس اخراج گردد (هاشمی و بهزادفر، 1390).
ب) قانون مربوط به معاملات كاركنان رده بالا و سهامداران عمده
بهترين وضعيت اطلاعرساني هنگامي است كه اطلاعات به طور همزمان در دسترس همگان قرار گيرد، ولي اين كار به ندرت عملي ميگردد. زيرا عدهاي از افراد، از جمله مديريت، كاركنان ردهبالا و سهامداران عمده (سهامداراني كه مالك بيش از 10% سهام هستند) سريعتر به اطلاعات دسترسي پيدا ميكنند. آنان با استفاده از اطلاعات دست اول، زودتر از بقيه افراد اقدام به خريد و فروش سهام خواهند كرد و اين عمل به زيان ساير افراد خواهد بود. بنابراين، بايد قوانيني وضع گردد تا با اجراي آن بتوان از سرمايهگذاران عادي حمايت نمود. چنين قوانيني بايد شامل موارد زير باشد (کدخدایی، 1374):
نخست ـ مديران شركتها را ملزم نمايد كه در اسرع وقت اطلاعات مهم مربوط به شركت را از طريق جرايد و رسانههاي گروهي به اطلاع همگان برسانند.
دوم ـ اين قوانين بايد مديران، سهامداران ارشد و كليه كساني را كه اطلاعات دست اول دارند از خريد و فروش سهام، قبل از افشاي اطلاعات منع نمايد. همچنين بايد اين افراد را ملزم سازد تا تمام داد و ستد سهام خود را به اطلاع سازمان نظارت بر بورس اوراق بهادار برسانند، و اگر اين افراد در رابطه با معامله سهام، سودهاي كوتاهمدت (سودي كه ظرف مهلت كمتر از 6ماه عايد ميگردد) به دست آورند اين سود بايد به شركت برگردانده شود(يورسيو و همكاران، 2010).
ج) قانون مربوط به عرضه عمومي اوراق بهادار
شركتها ميتوانند پسانداز مردم را از طريق فروش اوراق بهادار جذب و آنرا صرف سرمايهگذاري نمايند. هنگامي مردم اقدام به خريد سهام شركتها ميكنند كه مطمئن باشند قانون حمايت از منافع سرمايهگذاران وجود دارد و يك نهاد دولتي بر شيوة عرضه اوراق بهادار به عموم نظارت ميكند. اين مرجع دولتي بايد شركتها را وادار كند كه قبل از انتشار اوراق بهادار، اطلاعات موردنياز سرمايهگذاران را بطور دقيق در اختيار آنان قرار دهد تا بتوانند ضمن بررسي ريسك و نرخ بازدهي شركت ارزش اوراق بهادار را تعيين و نسبت به خريداري سهام تصميمگيري نمايند. مرجع نظارتكننده دولتي بايد شركتهايي را كه از ارائه اطلاعات صحيح و جامع طفره ميروند از انتشار و فروش اوراق بهادار عمومي منع كند. در كشورهاي صنعتي، مقررات و قوانين جامعي در مورد فروش اوراق بهادار به عمومي وضع شده است. به عنوان مثال به موجب قانوني كه در سال 1933در آمريكا وضع گرديده است كميسيون بورس و اوراق بهادار بر عرضه عمومي اوراق بهادار نظارت دارد. اين كميسيون، شركتها را وادار ميكند تا اطلاعات دقيقي در مورد اوراق بهادار و شركت منتشر نمايند. همچنين اين كميسيون براي انتشار اطلاعات ناقص و گمراهكننده، جريمههاي سختي در نظر گرفته است. براساس اين قانون تمام كساني كه به گونهاي در تهيه اطلاعات دست دارند، مانند مديران، حسابداران، كارشناسان رسمي دادگستري و وكلاي حقوقي مسئول صحت اطلاعات ارائه شده هستند و هر يك از آنان مسئول جبران ضرر و زياني ميباشند كه خريداران اوراق بهادار در رابطه با اطلاعات نادرست و ناقص متحمل ميشوند(برادشو و همكاران، 2006). جهت حمايت از سرمايهگذاران، شركتها بايد قبل از فروش اوراق بهادار به مردم، اطلاعات مورد نياز را براي بررسي به كميسيون بورس و اوراق بهادار ارائه نمايند. كميسيون پس از حصول اطمينان از صحت و جامعيت اطلاعات، اجازه فروش اوراق بهادار را صادر ميكند. بايد توجه داشت كه اين كميسيون هيچگونه اظهار نظري در مورد ارزش اوراق بهادار نميكند. ارزيابي اوراق بهادار و اتخاذ تصميم نسبت به خريد آنها به عهده سرمايهگذاران است. شركتهايي كه قصد فروش سهام عادي به عموم دارند بايد اطلاعات زير را در كتابچهاي كه معروف به اعلاميه پذيرهنويسي است چاپ كنند. بر روي جلد اعلاميه، اطلاعاتي مثل: تاريخ آن، تعداد سهام و قيمت فروش، كميسيون و تخفيفهاي پذيرهنويسي و عوايد حاصل از فروش سهام براي شركت درج ميگردد. اعلاميه پذيرهنويسي معمولا حاوي اطلاعات زير ميباشد:
1- خلاصه اطلاعات: شامل شرح مختصري از وضع شركت، موضع فعاليت آن، اوراقي كه عرضه شدهاند و مقدار و كاربرد درآمد حاصل از عرضه اوراق بهادار. عوامل مهم خطرزا بايد به صورت جداگانه ارائه شوند.
2- رقيق کنندگی: هر گونه كاهش ارزش سهام، به سبب فروش اوراق بهادار قابل تبديل به سهام عادي.
3- مصرف درآمد حاصل از فروش اوراق بهادار: شركت در اين قسمت چگونگي استفاده از درآمد حاصل از فروش اوراق بهادار را توضيح ميدهد (ترابی و هومن، 1389).
4- سياست پرداخت سود سهام: سابقه سياست پرداخت سود سهام در شركت و هر گونه محدوديتي كه شركت در زمينه پرداخت سود سهام با آن رو بروست در اين بخش توضيح داده ميشود. اگر شركت قصد دارد در آينده، به جاي پرداخت سود سهام، آنها را در شركت سرمايهگذاري كند بايد تصميم خود را به اطلاع همگان برساند.
5- ساختار سرمايه: بيان انواع و مقدار بدهيهاي شركت (در صورت وجود) و حقوق صاحبان سهام آن، قبل و بعد از عرضه، ارائه اثرات ناشي از درآمد به دست آمده، در صورتيكه هدف عرضه، كاهش بدهي شركت باشد.
6- اطلاعات مالي منتخب: خلاصهاي از اطلاعات مالي مشخص پنج سال گذشته. اين اطلاعات بايد شامل فروش، درآمدهاي عملياتي، سود و زيان كل، سود و زيان هر سهم و اطلاعات مربوط به ترازنامه شركت باشد (هاشمی و اخلاقی، 1389).
7- تجزيه و تحليلهاي مديريت: در اين بخش معمولاً اطلاعاتي پيرامون چگونگي مديريت جريانات نقدي، منابع سرمايهاي و مديريت عملياتي ارائه ميگردد. همچنين در اين بخش ميزان فروش، سود، سرمايه در گردش و هزينههاي سرمايهاي، براي هر يك از سه سال گذشته گزارش ميشود. توضيح مفصل درباره عمليات تجاري شركت كه حداقل شامل موارد زير باشد:
تاريخچه شركت (با توجه خاص به 5 سال گذشته)
محصولات يا خدمات اصلي شركت
بازارهاي عمده، روشهاي بازاريابي و توزيع
موقعيت رقابتي
درآمد، سود يا زيان عملياتي و داراييها، بر حسب توليدات مختلف و بر اساس مناطق جغرافيايي
هزينههاي تحقيق و توسعه در سه سال گذشته
مطالبي درباره حق اختراع، علائم تجاري، حقوق تجاري و امتيازات مختلفي كه شركت دارا ميباشد.
ميزان وابستگي به يك يا چند مشتري بزرگ
منابع و قابليت دسترسي به مواد خام و قطعات توليدي
ارزش پولي كارهاي عقبمانده شركت (مانند سفارشهاي انجام نشده)
فصلي بودن توليد و فروش شركت قراردادهاي دولتي
فروش و فعاليتهاي صادراتي سرمايه در گردش خالص مورد نياز
سرمايه در گردش خالص موردنياز
اطلاعاتي درباره كاركنان، شامل تعداد روابط كارگري و سطح تحصيلي و مهارت آنها
ارائه فهرست اقلام مهم داراييهاي مورد استفاده در شركت
وضعيت داراييهاي تحت تملك يا اجاره شركت
اطلاعاتي در زمينه سابقه مديران و سهامداران عمده؛ شامل سن،تجربه،ميزان حقالزحمه آنان، ميزان اختيار خريد سهام، قراردادهاي استخدامي و ساير مزاياي متعلق به آنها
وامهاي اعطايي شركت به سهامداران عمده، مديران و هيأت مديره (شامل خويشاوندان درجه يك) و معاملات اين افراد با شركت
ميزان سهام كاركنان، مديران و هر شخص ذينفعي كه بيش از 5% سهام شركت را داراست.
معامله شركت با مؤسسان شركت، در صورتي كه عمر شركت كمتر از 5 سال باشد.
ارائه اطلاعات مربوط به اوراق بهادار: شامل ارزش اسمي يا ابرازي، حق دريافت سود سهام، حق رأي، حق تبديل يا حق تقدم در خريد سهام جديد و انواع گوناگون سهام، شرايط و مقررات مربوط به اختيار خريد سهام جديد از شركت نيز بايد تشريح گردد.
تشريح برنامه توزيع و عرضه اوراق بهادار شامل نام اعضاي شركتكننده در سنديكاي پذيرهنويسي، تعداد سهامي كه هر يك از موسسات تامين سرمايه پذيرهنويسي نمودهاند و روش پذيرهنويسي.
اظهار نظر حقوقي در مورد حقوق متعلق به اوراق بهادار عرضه شده.
اشاره به چگونگي دسترسي به اطلاعات اضافي كه در دفتر ثبت شركتها يا در دفتر شركت موجود است.
ارائه ترازنامه، صورتحساب سود و زيان و صورت تغيير در وضعيت مالي حسابرسي شده در سه سال گذشته
كتابچه اطلاعاتي را نوعاً شركت و غالبا با همكاري مؤسسات ذيربط، مانند حسابدارن مستقل و مؤسسات تأمين سرمايه تهيه ميكند. به هر حال افشاي تمام اطلاعات به صورتي روشن و بدون ابهام از مسؤوليتهاي جمعي مديران، حسابداران، وكيل حقوقي شركت و مؤسسه تأمين سرمايه ذيربط ميباشد (مهدوی و حسینی، 1387).
د) قانون مربوط به فرايند گزارشگري شركتها
قبل از اينكه در مورد مقررات گزارشگري مطالبي عنوان گردد، لزوم گزارشگري در شركتهاي سهامي عام، به طور مختصر مورد بررسي قرار ميگيرد.
شركتهاي سهامي خاص يا شركتهايي كه تعداد سهامداران آن بسيار محدود است نياز به گزارشگري مفصل ودقيقي ندارند، زيرا سهامداران بر فعاليتهاي مديريت نظارت كافي دارند يا خودشان مديران اجرايي شركت ميباشند و در جريان امور شركت قرار ميگيرند. ولي هنگامي كه شركتها براي توسعه فعاليتهاي تجاري اقدام به فروش اوراق بهادار به عموم ميكنند، تعداد سهامداران افزايش مييابد و مسأله تفكيك مديريت از مالكيت مورد توجه قرار ميگيرد. مديران، گردانندگان اصلي شركت هستند و سهامداران كليه امكانات و منابع شركت را در اختيار آنان قرار ميدهند. مديران با به كارگيري و تخصيص بهينه منابع بايد حداكثر سود را نصيب سهامداران سازند. بنابراين، مديران ناگزيرند گزارشي در خصوص استفاده از منابع، همچنين نتايج حاصل از به كارگيري منابع را جهت اطلاع سهامداران تهيه و منتشر نمايند. ممكن است مديران قصد داشته باشند كه نتايج كار خود را بهتر از آنچه هست جلوه دهند. همچنين ممكن است از افشاي برخي اطلاعات خودداري كنند. بنابراين، بايد مرجع قدرتمندي وجود داشته باشد و مشخص كند كه مديريت چه نوع اطلاعاتي را چگونه و در چه مواقعي بايد گزارش نمايد؟
فرايند گزارشگري شركت بايد به گونهاي باشد كه براي همه گروهها مطلوب باشد. از اين رو، اهميت وضع قوانين در اين امور به شدت احساس ميشود. اگر كشورهاي خواهان بازار سرمايه كارآ باشند بايد قوانين دقيقي وضع نمايند. همچنين يك سازمان نظارت كننده بر اجراي قوانين بايد ايجاد گردد تا از وقوع مجدد بحراني شبيه بحران 1929 جلوگيري نمايد. در تاريخ دوم اكتبر سال 1929 قيمت سهام در بورس نيويورك يكباره سقوط كرد يكي از دلايل براي كمك به سرمايهگذار جهت تصميمگيري بايد گزارشهاي مختلفي در طول سال از سوي شركتها منتشر گردد و يك نسخه از آن در اختيار مرجع ناظر بر گزارشگري شركتها گذارده شود(ويلامز و پراتر، 2010). همچنين اين گزارشها بايد در اسرع وقت به اطلاع كليه افراد ذينفع و علاقهمند، خصوصا سهامداران بالقوه و بالفعل برسد. شركتهاي سهامي عام بايد گزارشهاي زير را تهيه و ارائه نمايند:
الف) گزارش سالانه
ب) گزارش سه ماهه
ج) گزارش رويدادهاي مهم
طبق گزارش توجيهي استقرار سيستم اطلاعات مديريت MIS در بورس تهران مهر ماه 1375 اطلاعات مورد نياز به قرار زيرند:
اطلاعات مربوط به شركتها
الف) اطلاعات غير مالي: سطح توليد، تعداد پرسنل و تركيب آنها، اعضاي هيئت مديره، نام و نشاني شركت، ارزيابي شركتها، شركتهاي پذيرفته شده به طور مشروط، شركتهاي متقاضي پذيرش
ب) محاسبه نسبتها و شاخص
2. اطلاعات مربوط به داد و ستد سهام: روزانه، ماهانه، سالانه، نوع صنعت، مبلغ و تعداد 10 شركت نخست فعال، نيمه فعال، غير فعال.
3. اطلاعات مربوط به اقتصاد كلان
4. اطلاعات مربوط به بورسهاي جهان: از طريق پرسشنامه و درخواست اطلاعات از بورسهاي مختلف بصورت مستمر و يا از منابع زير:
انتشارات فدراسيون جهاني بورسهاي اوراق بهادار
انتشارات فدراسيون بورسهاي منطقه آسيا و اروپا
انتشارات مربوط به بازارهاي در حال رشد
ساير منابع خارجي (هاشمی و صادقی، 1388).
5. اطلاعات مربوط به كارگزاران: این اطلاعات شامل:
- تعداد كارگزاران
- حجم معاملات سرانه
- روند تغييرات
اطلاعات فوق اطلاعاتي هستند كه بورس اوراق بهادار بايد خود را موظف به ارائه آنها بداند. تجزيه و تحليل اطلاعات به عهده اشخاص، شركتهاي مشاوره و كارگزاران ميباشد (فتحی و توکلی، 1388).
2-5- پیشینه تحقیق
2-5-1- پژوهشهای انجام شده در ایران
عطایی (1379)، در تحقیق خود تأثیر افزایش سرمایه، تولیدات انحصاری و نوع مالکیت شرکتها را بر تصمیمگیری سرمایهگذاران و متغیر عرضه و تقاضا را بر قیمت سهام بررسی کرده است. یافتههای این تحقیق حاکی از عدم تعیین قیمت سهام براساس عرضه و تقاضا در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. همچنین تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران متأثر از افزایش سرمایه، مالکیت شرکتها و تولیدات انحصاری آنها بوده است.
در پژوهشی که توسط آقایی و همکاران (1383)، با عنوان بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق تهران انجام گرفته است، در این تحقیق به بررسی عوامل مالی و غیر مالی موثر بر انتخاب سهام یک شرکت توسط سرمایه گذاران پرداخته است، پژوهشگران در این تحقیق به این نتیجه رسیدند که اکثریت سرمایه گذاران، علاقه کمی به سفته بازی و معاملات پر ریسک دارند. در مورد تصمیم گیری برای خرید سهام، هم معیارهای مالی، از قبیل تقسیم سود و سود هر سهم بسیار مربوط، هستند، با این حال اهمیت آنها کمتر از نوسانات قیمت و روند قیمت سهام در بورس است. در جدول زیر عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران در خرید سهام به همراه درجه اهمیت نسبی هر کدام از این عوامل ارائه شده است.
جدول (2-4) فاکتورهای مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران و اهمیت نسبی هر کدام از آنها
(منبع: آقایی و همکاران، 1383)
فاکتورهای مؤثر بر تصمیمگیریاهمیت نسبی هر عاملروند قیمت سهام86%وضع بازار80%منبع سفارشات78%سود نقدی هر سهم71%سود هر سهم67%نسبت قیمت به سود66%بازده55%نوسانات قیمت سهام50%نوع صنعت51%افزایش سرمایه52%مدیریت49%محل اصلی عملیات شرکت43%مبنای شناخت40%
(تهرانی و خوشنود، 1384)، در تحقیق خود، به بررسی، شناسائی و رتبهبندی گروههای تأثیرگذار بر تصمیم خرید و فروش سهام سرمایهگذاران فردی در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج حاصل از این بررسیها نشان داد که افراد سرمایهگذار در بورس اوراق بهادار تهران به شدت تحت تأثیر شایعات و اخبار تأیید نشده و همچنین جو باز قرار دارند و برای تصمیمگیری خود به ندرت از مشاوره متخصصان مالی و نیز کارگزاران بهره میگیرند به علاوه سرمایهگذاران فردی معتقدند که پیروی از جو بازار و تصمیمهای سرمایهگذاران بزرگ و نهادی بیشترین سود را برای آنها دارد. جدول زیر این گروههای تأثیرگذار به همراه رتبه هر کدام را نشان میدهد.
جدول (2-5) رتبهبندی گروههای تأثیرگذار بر تصمیم خرید و فروش سهام سرمایهگذاران فردی
(منبع: تهرانی و خوشنود، 1384)
عامل تأثیرگذاراولویتبندیشایعات و اخبار تأیید نشدهدومتصمیمهای سرمایهگذاران نهادیاولتجزیه و تحلیل شخصی سهامچهارممشاوره از کارگزارنششممشاوره از متخصصان مالیپنجمجوکلی بازارسومتکیه بر اطلاعات نهایی شرکتهاهفتم
صفری (1384) تحقیقی با عنوان «عوامل مؤثر بر جذب سرمایههای افراد حقیقی در بورس منطقهای اصفهان» کرده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر جذب سرمایهی اشخاص حقیقی در بورس منطقهای اصفهان است. محقق این هدف را با متغیرهایی همچون سابقه سودآوری، تبلیغات راجع به سرمایهگذاری در بورس، فرهنگ سهامداری، گروههای مرجع، عوامل اقتصادی و سیاسی، عملیات کارگزارن و مکان جغرافیایی به عنوان سوالهای پژوهش آزمود. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد که فقظ عواملی همچون سابقه سودآوری، فرهنگ سهامداری، گروههای مرجع، عوامل اقتصادی و سیاسی بر جذب سرمایه اشخاص حقیقی در بورس منطقهای اصفهان تأثیرگذار بوده، از بین این عوامل متغیرها عوامل سیاسی و داشتن فرهنگ سهامداری، دو عامل مهمتر و مؤثرتر بودند.
نخستین (1385)، در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان شناسایی و رتبه بندی عوامل تاثیر گذار بر تصمیمگیری سرمایه گذاران جهت خرید سهام عادی در بورس اوراق بهادار (یزد و تهران)، با استفاده از ادبیات موضوع و نظرات اساتید و خبرگان به طراحی پرسشنامه ایی در این زمینه پرداخته است و سپس از تجزیه و تحلیل و رتبه بندی داده های جمع آوری شده به این نتیجه رسیده است که؛ درآمد هر سهم (EPS)، سود تقسیمی هر سهم (DPS)، و رشد حاشیه سود بیشترین تاثیر را بر تصمیم سرمایه گذاران در انتخاب سهام عادی دارند و ریسک و بازده، سود و زیان و افزایش سرمایه شرکت کمترین تاثیر را بر انتخاب سرمایه گذاران در بورس دارد.
در تحقیقی دیگر پژوهشگران به بررسی عوامل تأثیرگذار بر تصمیم سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای این منظور ایشان نمونه 356 نفری از معاملهگران سهام شرکتهای عضو بورس تهران را انتخاب کرده و پرسشنامه پژوهش را بین آنها توزیع کردند. پس از تحلیل اطلاعات پنج عامل زیر به عنوان عوامل تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران شناسایی شدند که عبارتند از:
1- کانالهای بازاریابی (اطلاع رسانی محصول)
2- کانالهای بازاریابی (اطلاعات شرکت)
3- شرکتهای کارگزاری
4- دنبالهروی
5- ارتباط کلامی
یافتههای این پژوهش نشان داد که کانالهای ارتباطات بازاریابی شرکتهای عضو بورس، شرکتهای کارگزاری بورس و ارتباط کلامی (که به منزله برآیندی از کلیه فعالیتهای شرکتها به شمار میرود) از جمله عوامل مهم تأثیرگذار بر تصمیم به خرید سرمایهگذاران هستند (امیرشاهی و همکاران، 1386). مدل مفهومی این تحقیق به صورت شکل زیر بوده است. لازم به ذکر است اندازه دوایر نشاندهنده اهمیت هر عامل در تصمیم سرمایهگذار است.
-104775-210820کانالهای بازاریابی (اطلاعرسانی محصول)کانالهای بازاریابی (اطلاعرسانی شرکت)شرکت های کارگزاریدنبالهرویارتباط کلامیتصمیم خرید سهام00کانالهای بازاریابی (اطلاعرسانی محصول)کانالهای بازاریابی (اطلاعرسانی شرکت)شرکت های کارگزاریدنبالهرویارتباط کلامیتصمیم خرید سهام
شکل (2-3) مدل تأثیر ارتباطات بازاریابی شرکتها بر تصمیم خرید سهام
(منبع: امیرشاهی و همکاران، 1386)
در تحقیقی دیگر محققان به بررسی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سهامداران در بورس اوراق بهادار تهران بر مبنای مدل معادلات ساختاری پرداختند. محققان عوامل شناسایی شده با استفاده از توزیع پرسشنامه را در حوزه عوامل سياسي، اقتصادي، رواني بازار و متغيرهاي مالي در سطح شرکت با انجام تحليل مسير و با استفاده از نرم افزار ليزرل (LISREL) مورد مطالعه قراردادند. نتايج تحقيق حاکی از آن بود که به ترتيب عوامل سياسي، عوامل رواني بازار، عوامل اقتصادي و عوامل مالي در سطح شرکت، بالاترين تاثير را بر تصميمگيري سهامداران در بورس اوراق بهادار تهران دارند. مدل مفهومی تحقیق به صورت شکل زیر است.
-180975-609600عوامل سیاسیعوامل مالی در سطح شرکتعوامل اقتصادینرخ بازده مورد انتظارتصمیمگیری(خرید یا فروش سهام)عوامل روانی بازار00عوامل سیاسیعوامل مالی در سطح شرکتعوامل اقتصادینرخ بازده مورد انتظارتصمیمگیری(خرید یا فروش سهام)عوامل روانی بازار
شکل (2-4) وضعیت ارتباط عوامل مختلف با نرخ بازده مورد انتظار و تصمیمگیری
(منبع: خادمی گراشی و قاضی زاده، 1386)
ابزری و همکارانش (1387)، به بررسی عوامل مؤثر بر سرمایهگذاری در سهام در بورس اوراق بهادار پرداختند. ایشان این عوامل را به وسیله دو دسته متغیر به عنوان سوالهای پژوهش آزمون کردند. این دو دسته، متغیرهای مربوط به: 1- ویژگیهای سرمایهگذاران (ادراک ریسک، تمایل به ریسک و تخصیص سرمایه) و 2- ویژگیهای مربوط به بازار سرمایه (نرخ بازده مورد انتظار و اطلاعات عملکرد گذشته) بودند. نتایج حاصل از دادههای جمعآوری شده نشان داد که ادارک ریسک بر تمایل به سرمایهگذاری، نرخ بازده مورد انتظار و تخصیص سرمایه، و اطلاعات عملکرد گذشته بر تمایل به سرمایهگذاری و نرخ بازده مورد انتظار تأثیر میگذارند. مدل مفهومی این پژوهش بصورت شکل زیر است.
466725-247650اطلاعات عملکرد گذشته شرکتنرخ بازده مورد انتظارتمایل به سرمایه گذاریتخصیص سرمایهادراک ریسک00اطلاعات عملکرد گذشته شرکتنرخ بازده مورد انتظارتمایل به سرمایه گذاریتخصیص سرمایهادراک ریسک
شکل (2-5) مدل مفهومی پژوهش
(منبع: ابزری و همکاران، 1387)
رهنمای رودپشتی و همکارانش (1387)، در پژوهشی به تبیین کارکرد مالی رفتاری در تجزیه و تحلیل سهام با رویکرد علمی و کاربردی در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که اولاً این رویکرد تحلیل سهام اطلاعات قابل اتکاتری فراهم مینماید. ثانیاً کارکرد مالی رفتاری، در پیشبینی رفتار سرمایهگذاران مؤثر است.
شمس و عزیزی (1387)، در تحقیقی دیگر عوامل مؤثر بر قصد سرمایهگذاری سرمایهگذاران حقیقی، در بورس اوراق بهادار را مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از تحلیل یافتههای پژوهش از بین نمونهی 450 نفری سرمایهگذاران حاضر در بورس حاکی از این بود که، اطلاعات مالی شرکتها و اطلاعات عمومی منتشر شده در بازار بطور مستقیم و از طریق تأثیرگذاری بر انتظارات سرمایهگذاران بر تصمیمات خرید آنها اثرگذار است. همچنین نیازهای شخصی مستقیماً بر قصد خرید سهام تأثیرگذار است. همچنین نتایج نشان داد که، بالاترین اثر کل بر قصد سرمایهگذاری به ترتیب به متغیرهای:
اطلاعات عمومی (5461/0)،
اطلاعات حسابداری و مالی (4702/0)،
انتظار سرمایهگذار (31/0) و
نیاز سرمایهگذار (24/0).
تعلق داشته است.
دوآب (1389)، در تحقيقی به بررسي عوامل رفتاري خاص در تصميم خريد سرمايهگذاران سهام عادي در تالار بورس اوراق بهادار مشهد و مقايسه تطبيقي آن با تصميم خريد سرمايهگذاران در تالار بورس اوراق بهادار تهران پرداخت. جامعه آماري این تحقیق شامل تمامي سرمايهگذاران حاضر در دو تالار بورس اوراق بهادار مشهد و تهران بوده است و نمونه مورد نظر به صورت تصادفي ساده انتخاب شده است. محقق در اين تحقيق به دنبال پاسخ به اين دو سوال بوده است:
آيا خريداران سهام در تالار بورس اوراق بهادار مشهد پيرو طرز تفکرات خاصي براي انتخاب سهام هستند؟
اين رفتار در بورس اوراق بهادار تهران چگونه است؟
متغيرهاي تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران در این تحقيق عبارتند بودند از:
بومي بودن مديران شرکتهاي عضو بورس،
رفتار بقيه سهامداران،
آينده نگري در خريد سهام،
کسب فرصتهاي آني،
اخبار بدون منبع،
بومي بودن کالاي توليدي شرکت عضو بورس،
واسطهاي بودن کالاي توليدي،
دست اول بودن کالاي توليدي،
خريد و نگهداري سهام نسبت به خريد براي فروش سريع و خريد سهام شرکتهاي بزرگ عضو بورس
نتايج این تحقيق حاکي از آن بود که، تصميم خريد سرمايهگذاران در هر دو تالار بورس تهران و مشهد، تحت تاثير عوامل فرهنگي خاص ميباشد که اين عوامل در تالار بورس مشهد از تاثير بيشتري برخوردار است.
2-5-2- پژوهشهای انجام شده در جهان
باكر و هاسلم (1974)، در تحقیق خود فاکتورهای پراهمیت برای سهامداران را در گزارشات شرکتها بررسی کردند. نتایج حاکی از این مطلب بود که سرمایهگذاران در درجه اول نگران آینده قیمت سهام خود هستند. بنابراین مهمترین موضوع برای سرمایهگذاران، اطلاعاتی است که آنها را برای برنامهریزی در مورد آینده سهامشان یاری کند. بررسیهای این دو محقق آشکار کرد که سه فاکتور سود سهام، انتظارات آینده و ثبات مالی بین سرمایهگذاران تفاسیر و اهمیت متفاوتی دارد. بیشتر این تفاوتها بوسیله ویژگیهای اقتصادی و اجتماعی سرمایهگذاران از قبیل سن و جنسیت، قابل توضیح است.
همچنين شلاربام (1978) نشان داد كه تصور سرمايهگذاران از يك شركت در پيش بيني عملكرد آتي قيمت سهام آن موثر است. وي بيان ميكند كه احساسات ايجاد شده بوسيله تصوير شركت نه تنها بر تصميم گيري سرمايهگذاران موثر است، بلكه بر قيمت سهام نيز تأثير گذار است. وي ادامه ميدهد در اين حالت سرمايهگذاران از تورش احساسي تجربي و تورش معرف بودن (قضاوتهاي كليشهاي) پيروي ميكنند(اسچلاربوم و همكاران، 1978).
نتايج يك پژوهش دیگر نشان داده است كه سرمايهگذاران حداقل بايد از اينكه شركت وجود خارجي دارد، مطلع باشند و اطلاع يافتن از وجود شركت ممكن است از هر طريقي صورت پذيرد. قطعاً محصولات يك شركت و نامهاي تجاري قوي آن عاملي موثر در شناساندن شركت به عموم مردم خواهند بود. محققین این پژوهش نشان دادند كه بين تبليغات شركت و جذب سرمايهگذاران ارتباط مستقيم برقرار است. تأثير ابزارهاي ترفيع فروش بر ارزش سهام شركت كه ممكن است به صورت غيرمستقيم و با تاثير بر ارزش مشتري توجيه شوند، و يا وفاداري به نامهاي تجاري كه باعث تبديل مشتريان به سرمايهگذاران شوند و در تصميم گيري خريد سهام آنها تأثیرگذار باشند، بوسيله شاخصهاي قرار گرفته در اين عامل قابل بررسي هستند(انتونيدس و همكاران، 1990).
(Epstein & Freedman, 1994)، تأثیر اطلاعات اجتماعی بر رفتار سرمایهگذار حقیقی را مورد بررسی قرار دادند. یافتههای این تحقیق بیانگر این است که گزارشات مالی سالیانه شرکتها تأثیر چندانی بر تصمیمات سرمایهگذاران نداشته و بیارزش بودهاند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که اطلاعات عمومی مربوط به ایمنی محصول، فعالیتهای محیطی شرکت از عواملی است که اطلاعات مربوط به آنها مورد تقاضای قوی سرمایهگذاران است. به علاوه اکثر سهامداران مایلند که وضعیت روابط کاری، جایگاه اخلاقی شرکت و درگیریهای اجتماعی شرکت به سهامداران گزارش شود.
در تحقیقی دیگر دو تن از محققان لیستی متشکل از 34 متغیر مؤثر بر تصمیمگیری را به شکل تصادفی بین سهامداران 500 شرکت توزیع کردند. نتایج این تحقیق به ترکیبی از فاکتورهای مالی و غیرمالی اشاره داشته است. طیف وسیعی از پاسخدهندگان برداشت یکسانی از عوامل مؤثر بر تصمیمگیری نداشتهاند. ایشان در تحقیق خود دریافتند که فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران ممکن است برای هر دسته از عوامل مالی و غیرمالی اهمیت نسبی متفاوتی قائل باشند(نگي و ابنبرگر، 1994).
همچنين شاليفر (2000)، نشان داد كه تصور سرمايهگذاران از يك شركت در پيش بيني عملكرد آتي قيمت سهام آن موثر است. وي بيان ميكند كه احساسات ايجاد شده بوسيله تصوير شركت نه تنها بر تصميم گيري سرمايهگذاران موثر است، بلكه بر قيمت سهام نيز تأثير گذار است. وي ادامه ميدهد در اين حالت سرمايهگذاران از تورش احساسي تجربي و تورش معرف بودن (قضاوتهاي كليشهاي) پيروي ميكنند.
مك گرگور (2002). ارتباط بين تأثير تصوير و احساس مثبت يك فرد از يك شركت بر عملكرد قضاوتي سهام و عملكرد واقعي سهام را به صورت نمودار زیر ترسيم کرد. وي در تحقیق خود نتيجهگيري کرد كه تصور و احساس سرمايهگذاران از يك شركت و سهم آن با قضاوت آنها در مورد عملكرد آتي سهام ( مثل درآمد و يا بازده هر سهم) آن همبستگي بالا و با عملكرد واقعي سهام آن همبستگي پاييني دارند ساده تر اينكه تصوير و احساس مثبت يك فرد از يك شركت باعث ميشود كه او عملكرد آتي شركت و سهام آن را برتر از آنچه كه خواهد بود، ارزيابي كند و نسبت به آن خوشبين تر باشد. همچنين وي اضافه کرد كه احساس و تصور مثبت يك فرد نسبت به يك شركت باعث مي شود كه سهام آن در بلندمدت نيز به صورت مثبتتري از آنچه كه خواهد بود، جلوه كند.
352425167005تصویر و احساسهمبستگی پایینعملکرد قضاوتیعملکرد واقعیهمبستگی بالاهمبستگی پایین00تصویر و احساسهمبستگی پایینعملکرد قضاوتیعملکرد واقعیهمبستگی بالاهمبستگی پایین
شکل (2-6) رابطه بین تصویر و عملکرد
(منبع: مك گرگور، 2002)
در تحقیقی دیگر محققان تلاش کردند از طریق مطالعه پیمایشی عوامل تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران حقیقی را در بازار سرمایه یونان شناسایی نمایند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که معیار تصمیمگیری افراد در خرید یک سهم ترکیبی از معیارهای اقتصادی و معیارهای روانشناختی میباشند. آنها در یافتند که تصمیمگیری سرمایهگذاران همواره یک رویکرد منسجم و عقلایی نخواهد بود و آنها براساس گروهی از عوامل تصمیمات خود را میگیرند. یافتههای تحقیق آنها نشان داد که اطلاعات مالی و حسابداری و اطلاعات عمومی منتشر شده در بازار سرمایه انتظارات سرمایهگذاران را برای خرید یک سهم شکل خواهد داد(مريكاس و همكاران، 2003).
چانگ (2004) در بررسی عوامل تأثیرگذار بر تصمیم سرمایهگذاران در بورس، به بررسی متغیرهای اقتصادی مهم مانند تغییرات نرخ بهره، تغییرات نرخ تورم، و آثار جایگزینهای سرمایهگذاری پرداخته است. همچنین او متغیرهای اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار، مانند تحولات داخلی و منطقهای و نوسانات سیاسی، و مؤلفههای روانی، مانند تأثیر انتشار اخبار و شایعات در سطح کلان را مورد بررسی قرار داد. در سطح مؤلفههای خرد نیز میزان تأثیرگذاری نسبتهای مالی و ریسک و بازده سهام را مورد بررسی قرار داد. براساس نتایج بدست آمده از این تحقیق، محقق عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سهامداران را در قالب دو متغیرکلان، شامل عوامل اقتصادی و اجتماعی و متغیرهای خرد، شامل عوامل مالی و مدیریتی طبقهبندی کرد.
ال- تاميمي (2006) در پژوهش خود که در بازار سرمایه امارات انجام داد، متغیرهای تأثیرگذار بر رفتار سرمایهگذاران را در پنج گروه از عوامل طبقهبندی نمود که عبارت بودند از:
اطلاعات مالی و حسابداری،
اطلاعات خنثی،
توصیههای جانبدارانه،
انطباق تصویر خود/شرکت
نیازهای شخصی سرمایهگذار.
یافتههای این تحقیق نشان داد که متغیرهای مرتبط با نظریه حداکثر کردن مطلوبیت از قبیل: رشد سودآوری، سود نقدی پرداخت شده به سهامداران و سود هر سهم پیش بینی شده از مهمترین متغیرهای تاثیرگذار در قصد خرید یک سهم در بازار خواهد بود. دیگر یافتههای این تحقیق بیانگر این است که اطلاعات عمومی بازار از قبیل روند شاخص، وضعیت معاملات در بازار و اطلاعات منتشرشده از سوی شرکت بر انتظارات سرمایهگذار تأثیر مستقیم خواهد داشت.
2-6- مدل مفهومی تحقیق
با مطالعه پیشینه پژوهش 4 دسته عوامل موثر بر تصمیمگیری خرید سهام عادی شناسایی شدند که مطابق با شکل زیر میباشند. در حقیقت یک بعد جدید به ابعاد در نظر گرفته شده تحقیق اضافه میشود که بعد اقتصادی نام دارد.
992505206375عوامل مالی سطح شرکتعوامل سیاسیعوامل روانی بازارعوامل موثر بر تصمیمگیری خرید سهامعوامل اقتصادی00عوامل مالی سطح شرکتعوامل سیاسیعوامل روانی بازارعوامل موثر بر تصمیمگیری خرید سهامعوامل اقتصادی
شکل (2-7) عوامل موثر بر تصمیمگیری خرید سهام
(منبع: خادمیگراشی و قاضیزاده، 1386)
عوامل مالی: عواملی همچون ریسک سیستماتیک، سود تخصیصی به هر سهم، بازدهی، سود و زیان، نسبتهای مالی شرکت که ناشی از فعالیتهای مالی و اقتصادی شرکت بوده و از عوامل اثر گذار بر تصمیمات سرمایه گذاری می باشد (نخستین، 1385).
عوامل سیاسی: شاخصهایی از قبیل تأثير تحولات سياسي داخل بر شاخص هاي بورس، تأثير مناسبات سياسي با ساير كشورها بر قيمت هاي سهام، تأثيرپذيري از اظهارنظر مقامات سياسي خارجي و غیره که از محیط سیاسی داخلی و خارجی یک کشور نشات گرفته و میتواند بر قیمت سهام در دوره مشخص اثرگذار باشد و بر تصمیم گیری راجع به خرید سهام موثر باشد(سالتون، 2010).
عوامل روانی بازار: شاخصهایی از قبیل اخبار منتشر شده در روزنامه ها و جرايد، برنامه هاي اعلام شده از سوي مديران و مسئولين شركت ها، شايعات و اخبار منتشر شده در سايت هاي اينترنت که با ایجاد حالت روانی در کوتاه مدت، بر تصمیمگیری سرمایه گذاران موثر واقع میگردد (نخستین، 1385).
عوامل اقتصادی: عوامل مالی و اقتصادی محیط خارج از شرکت همانند اطلاع از نرخ تورم و جریان آن و تاثیرپذیری بورس اوراق بهادار تهران از تحولات اقتصادی بینالمللی (خادمیگراشی و قاضیزاده، 1386).
منابع و مأخذ:
آذر، عادل (1373). تبیین آماری فرضیات در پژوهشهای مدیریتی- رفتاری، دانش مدیریت، انتشارات دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، شماره 26، پاییز 1373.
آذر، عادل، رجب زاده، علی (1381). تصمیم گیری کاربردی، تهران، انتشارات نگاه دانش، تهران.
آقایی، محمدعلی و مختاریان، امید (1383). بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره 36، صفحات 25-3.
ابراهیمی، محمد و سعیدی، علی (1389)، تأثیر متغیرهای حسابداری و ویژگی های شرکت بر قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی های حسابداری و حسابرسی، دوره 17، شماره 62، صص 16-1.
ابزری، مهدی و همکاران (1387)، بررسی عوامل مؤثر بر سرمایهگذاری در سهام در بورس اوراق بهادار (مطالعه موردی: بورس اوراق بهادار منطقهای اصفهان)، جستارهای اقتصادی، سال 5، شماره 10، صص 162-137.
اصغرپور، محمدجواد (1383). تصمیمگیریهای چندمعیاره، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم.
امیرشاهی، احمد و شیرازی، محمود و سیاه تیی، ویدا (1386)، تعیین عوامل تأثیرگذار بر تصمیم سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال 2، شماره 8، صص 179-159.
امیری، مجتبی و همکاران (1387)، اولویت بندی عوامل مالی مؤثر بر شاخص قیمت در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش TOPSIS، تحقیقات مالی، دوره 10، شماره 26، صص 76-61.
بدری، احمد و رمضانیان، مریم (1389)، اثر تغییر حد قیمت برحجم معاملات و نوسان قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران، مجله دانش حسابداری، سال 1، شماره 3، صص 58-31.
برادران حسن زاده، رسول و نژاد ایرانی، فرهاد و لطف اللهی، ماهرخ (1388)، بررسی تطبیقی تاثیر معیارهای عملکرد مالی بر تصمیم گیری مدیران بانکها (دولتی و غیردولتی) با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مرانبی (AHP)، فراسوی مدیریت، سال 3، شماره 11، صص 211-185.
بیدختی، عباس و علیشاهی، سمیه (1390)، بررسی عوامل مؤثر بر ارزشیابی سهام با توجه به وجود اختلالات حسابداری (شواهد تجربی با استفاده از حاشیه سود) در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجله حسابداری مدیریت، سال 4، شماره 8، صص 87-77.
ترابی، تقی و هومن، تقی (1389)، اثرات متغیرهای کلان اقتصادی بر شاخصهای بازدهی بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه مدلسازی اقتصادی، سال 4، شماره 1، صص 144-121.
تهرانی، رضا و خوشنود، مهدی (1384)، شناسایی و رتبه بندی گروههای تأثیرگذار بر تصمیم خرید و فروش سهام سرمایه گذاران فردی در بورس اوراق بهادار تهران، فرهنگ مدیریت، سال 3، شماره 10، صص 219-203.
حاجیها، زهره (1389)، مدل پیش بینی درجه سیاسی بودن مدیران مالی شرکتهای تحت پوشش بورس تهران با استفاده از شاخصهای عملکرد مالی، فصلنامه مدیریت صنعتی، شماره 12، صص 87-79.
خادمیگراشی، مهدی و قاضی زاده، مصطفی (1386)، بررسی عوامل موثر بر تصمیم گیری سهامداران در بورس اوراق بهادار تهران بر مبنای مدل معادلات ساختاری، دانشور رفتار، سال 14، شماره 23، صص 12-1.
خاکی، غلامرضا (1384). روش تحقیق در مدیریت، تهران، مرکز انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.
دوآب، رکسانا (1389)، بررسی عوامل رفتاری خاص بر تصمیم خرید سرمایهگذاران سهام عادی (مطالعه تطبیقی بورس اوراق بهادار ترهان و مشهد)، مجله مهندسی مالی و مدیریت پرتفوی، شماره 3، صص 154-135.
رجبی، روح الله و گنجی، عزیزالله (1389)، بررسی رابطه بین نظام راهبری و عملکرد مالی شرکتها، پژوهش های حسابداری مالی، شماره 4، صص 34-23.
رهنمای رودپشتی، فریدون و همکاران (1387)، کارکرد مالی رفتاری در تبیین پایگاه علمی تجزیه و تحلیل سهام، تولید علم، دانشگاه ازاده اسلامی، شماره 70، صص 21-35.
سازور، اعظم (1389). بهبود چابکی سازمان در موسسات آموزش عالی با استفاده از مدل گسترش عملکرد کیفیت، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت اجرایی، دانشگاه پیام نور قشم. دانشکده مدیریت و اقتصاد.
سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازی، الهه (1378). روشهای تحقیق در علوم رفتاری. چاپ دوم، موسسه انتشارات آگاه، تهران.
سکاران، اوما (1380). روشهای تحقیق در مدیریت. ترجمه محمد صائبی و محمود شیرازی، تهران: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی.
سینایی، حسنعلی و داودی، عبدالله (1388). بررسی رابطه شفافسازی اطلاعات مالی و رفتار سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه تحقیقات مالی، دوره 11، شماره 27، صفحات 60-43.
شمس، میرفیض و عزیزی، شهریار (1387)، بررسی عوامل تأثیرگذار بر قصد سرمایهگذاری سرمایهگذاران حقیقی در بورس اوراق بهادار تهران، پژوهشهای اقتصادی، شماره 4، صص 20-1.
صفرزاده، محمدحسین (1389)، توانایی نسبتهای مالی در کشف تقلب در گزارشگری مالی: تحلیل لاجیت، مجله دانش حسابداری، سال 1، شماره 1، صص 163-137.
صفری، علی (1384)، بررسی عوامل مؤثر بر جذب سرمایه اشخاص حقوقی در بورس اوراق بهادار (مطالعه موردی: بورس اوراق بهادار منطقه ای اصفهان)، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه اصفهان.
عباسیان، عزت الله و همکاران (1387)، اثرمتغیرهای کلان اقتصادی بر شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران، پژوهشهای اقتصادی ایران، سال 12، شماره 36، صص 152-135.
عطایی، جواد (1379)، بررسی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
فتحی، سعید و توکلی، یاسین (1388)، بررسی ارتباط بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد مالی بنگاه های اقتصادی، بررسی های بازرگانی، شماره 36، صص 116-104.
فرزین وش، اسدالله و اسماعیلی، رضا (1387)، تحلیل ریسک و بازده سهام شرکتهای سرمایهگذاری در بورس تهران، مجله تحقیقات اقتصادی، شماره 55، صص 25-1.
کردستانی، غلامرضا و مجدی، ضیاءالدین (1386)، بررسی رابطه بین ویژگیهای کیفی سود و هزینه سرمایه سهام عادی، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، سال 14، شماره 48، صص 104-85.
موسوی، س.ع و کشاورز، ح (1390)، بررسی رابطه عوامل ساختار سرمایه و طبقات ریسک سیستماتیک در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه مدیریت، سال 8،
مهدوی، غلامحسین و حسینی، مهدی (1387)، بهترین معیار برای ارزیابی عملکرد مالی چیست؟ پژوهشنامه اقتصادی، شماره 11، صص 146-121.
مهرانی، س و رسائیان، ا (1388)، بررسی رابطه اهرم مالی و ارزش افزوده بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، فصلنامه علمی پزوهشی حسابداری مالی، سال 1، شماره 4، صص 91-79.
نخستین، فروغ (1385). شناسایی عوامل موثر برتصمیم گیری سرمایه گذاران جهت خرید سهام عادی (مطالعه موردی: بورس یزد و تهران). پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت مالی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد.
نشاطی، محمدحسین (1376). بهینهسازی ترکیب تولید با استفاده از رویکرد AHP، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده صنایع، دانشگاه علم و صنعت.
نیکبخت، محمدرضا و مرادی، مهدی (1384)، ارزیابی واکنش بیش از اندازه سهامدارن عادی در بورس اوراق بهادار تهران، بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال 12، شکاره 40، صص 122-97.
هاشمی، س.ع و اخلاقی، ح (1389)، تاثیر اهرم مالی، سیاست تقسیم سود و سودآوری بر ارزش آتی شرکت، فصلنامه علمی و پژوهشی حسابداری مالی، سال 2، شماره 65، صص 49-38.
هاشمی، س.ع و صادقی، م (1388)، رابطه اقلام تعهدی اختیاری با وجه نقد عملیاتی، بازده سهام و کارایی سرمایهگذاری داراییهای سرمایهای، فصلنامه حسابداری مالی، سال 1، شماره 2.
هاشمی، عباس و بهزادفر، فاطمه (1390)، ارزیابی رابطه محتوای اطلاعاتی اقلام تعهدی و نسبتهای مالی منتخب با قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، مجله پژوهشهای حسابداری مالی، سال 3، شماره 1، صص 76-55.
هاشمی، عباس و همکاران (1390)، تأثیر محافظه کاری شرطی بر هزینه سرمایه سهام عادی، مجله دانش حسابداری، سال 2، شماره 7، صص 67-47.
یحیی زاده فر، محمود و شمس، شهاب الدین (1389)، ارزیابی عملکرد مدیریت پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تهران، پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال 10، شماره 2، صص 178-157.
یحییزاده فر، محمود و خرمدین، جواد (1387)، نقش عوامل نقدشوندگی و ریسک عدم نقدشوندگی بر مازاد بازده سهام در بورس اوراق بهادار تهران، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، دوره 15، شماره 53، صص 118-101.
یعقوب نژاد، احمد و تاجیک نیا، الهام (1389)، تبیین عوامل مالی و غیرمالی بر عملکرد کوتاه مدت عرضه اولیه سهام در بورس اوراق بهادار تهران، مجله مهندسی مالی و مدیریت پرتفوی، سال 1، شماره 1، صص 82-55.
یعقوب نژاد، احمد و همکاران (1391)، ارائه الگو برای اندازه گیری مدیریت سود در شرکت ها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، حسابداری مدیریت، سال 5، شماره 12، صص 16-1.
Abdou, H (2007). Neural nets versus conventional techniques in credit Rating in Egyptian banking, Journal of Expert System with Application, Vol. 10, pp. 108-115.
Aduda, J et al (2012). The Behaviour and Financial Performance of Individual Investors in the Trading Shares of Companies Listed At the Nairobi Stock Exchange, Kenya, Journal of Finance and Investment Analysis, vol.1, No.3, pp. 33-60.
Agathee, U (2012). Momentum strategies on the stock exchange of Mauritius, African Journal of Economic and Management Studies, Vol. 3, Iss: 2, pp. 227 – 239.
Ahrendsen, B & Katchova, A (2012). Financial ratio analysis using ARMS data, Agricultural Finance Review, Vol. 72, Iss: 2, pp. 262 – 272.
Alanazi, A.S; Liu,, B & Forster, J (2011). "The financial performance of Saudi Arabian IPOs", International Journal of Islamic and Middle Eastern Finance and Management, Vol. 4 Iss: 2 pp. 146 – 157.
Al-Shiab, M (2006). The Predictability of the Amman Stock Exchange using the Univariate Autoregressive Integrated Moving Average (ARIMA) Model, Journal of Economic and Administrative Sciences, Vol. 22, Iss: 2, pp. 17 – 35.
Al-Tamimi H (2006). Factors influencing individual investor behavior: an empirical study of the UAE financial markets. Journal of Business Review., 5(2): 225-232.
Al-Tamimi, H.A.H (2006). Factors Influencing Individual Investor Behavior: An Empirical study of the UAE Financial Markets, The Business Review, Cambridge, Vol. 5, No. 2, pp. 225-232.
Al-Tamimi, H.A.H (2012). "The effects of corporate governance on performance and financial distress: The experience of UAE national banks", Journal of Financial Regulation and Compliance, Vol. 20 Iss: 2 pp. 169 – 181.
Aluchna, M (2009). Implementation of best practice code: practical implications from the Warsaw Stock Exchange, Social Responsibility Journal, Vol. 5, Iss: 1, pp. 123 – 140.
Antonides, G & Van Der Sar, N. L (1990). Individual expectations, risk perception and preferences in relation to investment decision making, Journal of Economic Psychology, Vol. 11, pp. 227-245.
Aripin, N; Tower, G & Taylor, G (2011). Insights on the diversity of financial ratios communication, Asian Review of Accounting, Vol. 19, Iss: 1, pp. 68 – 85.
Aspara, J & Tikkanen, H (2010). Consumers' stock preferences beyond expected financial returns: The influence of product and brand evaluations, International Journal of Bank Marketing, Vol. 28, Iss: 3, pp. 193 – 221.
Aspara, J & Tikkanen, H (2011). Corporate marketing in the stock market: The impact of company identification on individuals' investment behaviour, European Journal of Marketing, Vol. 45, Iss: 9, pp. 1446 – 1469.
Azam, M & Kumar, D (2011). Factors Influencing the Individual Investor and Stock Price Variation: Evidence from Karachi Stock Exchange, Australian Journal of Basic and Applied Sciences, Vol. 5, No. (12): pp. 3040-3043.
Baker, H & Haslem, J (1974). The impact of investor socioeconomic characteristics on risk and return preferences, Journal of Business Reserch, Vol. 2, pp. 469-476.
Belgacem, S & Hellara, S (2011). Predicting Tunisian mutual fund performance using dynamic panel data model, The Journal of Risk Finance, Vol. 12, Iss: 3, pp. 208 – 225.
Bokpin, G & Isshaq, Z (2009). Corporate governance, disclosure and foreign share ownership on the Ghana Stock Exchange, Managerial Auditing Journal, Vol. 24, Iss: 7, pp. 688 – 703.
Bradshaw, M; Richadson, S & Sloan, R (2006). The Relation between Corporate Financing Activities Analysts, Forecasts and Stock Returns, Journal of Accounting and Economics, Vol. 42, pp. 53-85.
Brahmana, R et al (2012). Psychological factors on irrational financial decision making: Case of day-of-the week anomaly, Humanomics, Vol. 28, Iss: 4, pp. 236 – 257.
Brooks, R et al (2010). Asymmetry and time variation in exchange rate exposure: An investigation of Australian stocks returns, International Journal of Commerce and Management, Vol. 20, Iss: 4, pp. 276 – 295.
Chang, I (2004). The visual Investor: How to spot market trends, Annual investor survey.
Chen, A (2011). The behavior of Taiwanese investors in asset allocation, Asia-Pacific Journal of Business Administration, Vol. 3, Iss: 1, pp. 62 – 74.
Clark-Murphy, Marilyn & Soutar, Geoffrey, N. (2004). What individual investors’ value: Some Australian evidence, Journal of Economic Psychology, Vol. 25, Issue. 4, pp. 539-555
Coleman, A & Tettey, K (2008). Impact of macroeconomic indicators on stock market performance: The case of the Ghana Stock Exchange, The Journal of Risk Finance, Vol. 9, Iss: 4, pp. 365 – 378.
Daniel K, Hirshliefer D, Teoh SH (2002). Investor Psychology in Capital Markets: Evidence and Policy Implication. Journal of Monetary Economics., Vol. 49. Pp. 139-209.
Delong, G & Saunders, A (2004). Issues in Credit Risk Modeling of Retail Markets,Journal of Banking and Finance, Vol. 22, pp. 12-21.
Dennis, Rob. & Winston, Bruce E., (2003),"A factor analysis of Page and Wong's servant leadership instrument", Leadership & Organization Development Journal, Vol. 24 Iss: 8 pp. 455 – 459.
Diers, D (2012). A multi-year risk capital concept for internal models and enterprise risk management, The Journal of Risk Finance, Vol. 13, Iss: 5, pp. 424 – 437.
Doff, R (2008). Defining and measuring business risk in an economic-capital framework, The Journal of Risk Finance, Vol. 9, Iss: 4, pp. 317 – 333.
Epstein, M & Freedman, M (1994). Social disclosure and the individual investor, Accounting, Auditing and Accountability Journal, Vol. 7, No.4, pp.94-109.
Eriotis, N et al (2007). How firm characteristics affect capital structure: an empirical study, Managerial Finance, Vol. 33, Iss: 5, pp. 321 – 331.
Fayman, A & He, L (2011). Prepayment risk and bank performance, The Journal of Risk Finance, Vol. 12, Iss: 1, pp. 26 – 40.
Floros, C (2008). The influence of the political elections on the course of the Athens Stock Exchange 1996-2002, Managerial Finance, Vol. 34, Iss: 7, pp. 479 – 488.
Floros, C (2010). The impact of the Athens Olympic Games on the Athens Stock Exchange, Journal of Economic Studies, Vol. 37, Iss: 6, pp. 647 – 657.
Gamliel, Eyal & Herstein, Ram (2011). To save or to lose: does framing price promotion affect consumers’ purchase intentions? Journal of Consumer Marketing, Vol. 28, Issue. 2, pp: 152–158.
Gupta, R & Jithendranathan, t (2012). Fund flows and past performance in Australian managed funds, Accounting Research Journal, Vol. 25 Iss: 2 pp. 131 – 157.
Hoffmann, C & Fieseler, C (2012). Investor relations beyond financials: Non-financial factors and capital market image building, Corporate Communications: An International Journal, Vol. 17, Iss: 2, pp. 138 – 155.
Hsing, Y (2008). The impacts of the stock price and country risk on the exchange rate in Singapore, International Journal of Development Issues, Vol. 7, Iss: 1, pp. 56 – 61.
Jacob, R.A; Madu, C.N & Tang, C (2012). Financial performance of Baldrige Award winners: a review and synthesis", International Journal of Quality & Reliability Management, Vol. 29 Iss: 2 pp. 233 – 240.
Jain, R (2007). Institutional and individual investor preferences for dividends and share repurchases, Journal of Economics and Business , Vol. 59, pp. 406–429.
Jiang, C et al (2006), Capital expenditures and corporate earnings: Evidence from the Taiwan Stock Exchange, Managerial Finance, Vol. 32, Iss: 11, pp. 853 – 861.
Kanantas, G & Weston, J (2004). Advertising, Breadth Of Ownership And Liquidity , Review Of Financial Studies, Vol. 17, pp. 439-461.
Khalid, S & Amjad, S (2012). Risk management practices in Islamic banks of Pakistan", The Journal of Risk Finance, Vol. 13, Iss: 2, pp. 148 – 159.
Kramer, G & Sorcher, A (2006). The conflicting roles of the new New York Stock Exchange, Journal of Investment Compliance, Vol. 7, Iss: 3, pp. 51 – 66.
Kuzmina, J (2010). Emotion's component of expectations in financial decision making, Baltic Journal of Management, Vol. 5 Iss: 3 pp. 295 – 306.
Lai, Young-Jou, Ting-Yun Liu, Ching-Lai Hwang. (1994). TOPSIS for MODM, European Journal of Operational Research, Volume 76, Issue 3, pp. 486-500.
Lee, Chang Kun., Chung, Namho & Kang, Inwon (2008). Understanding individual investor's behavior with financial information disclosed on the web sites, Behaviour & Information Technology, Volume 27, Issue 3, May 2008, Pages 219-227.
Leong, K et al (2009). Portfolio strategies using EVA, earnings ratio or book-to-market: Is one best?, Review of Accounting and Finance, Vol. 8, Iss: 1, pp. 76 – 86.
Luo, J et al (2011). The effect of differentiated margin on futures market investors' behavior and structure: An experimental research, China Finance Review International, Vol. 1 Iss: 2 pp. 133 – 151.
MacGregor, D.G (2002). Imagery and Financial Judgement, The Journal Of Psychology and Financial Markets, Vol. 3, No., pp. 13-22.
Merikas, AA, Merikas AG, Vozikis GS, Prasad D (2004). Economic Factors and Individual Investor Behavior: The Case of the Greek Stock Exchange, Journal of Applied Business Research., Vol.20, Issue. 4.
Merilkas, A & Prasad, d (2003). Factor influencing Greek investor behavior on the Athens stock Exchange, paper presented at the Annual meeting of Academy of Financial Services, Colorado.
Middleton, C et al (2007). Investment in Central and Eastern European equities: An investigation of the practices and viewpoints of practitioners, Studies in Economics and Finance, Vol. 24, Iss: 1, pp. 13 – 31.
Miller, Brian K. (2009),"Confirmatory factor analysis of the equity preference questionnaire", Journal of Managerial Psychology, Vol. 24, Iss: 4, pp. 328 – 347.
Mollik, A & Bepari, K (2010). Instability of stock beta in Dhaka Stock Exchange, Bangladesh, Managerial Finance, Vol. 36, Iss: 10, pp. 886 – 902.
Moneva, J.M & Ortas, E (2010). Corporate environmental and financial performance: a multivariate approach", Industrial Management & Data Systems, Vol. 110 Iss: 2 pp. 193 – 210.
Nagy, R. A & Obenberger, R. W (1994). Factors influencing individual investor behavior, Financial Analysts Journal, Vol. 50, No. 4, pp. 63-68.
Ojo, M (2010). The growing importance of risk in financial regulation, The Journal of Risk Finance, Vol. 11, Iss: 3, pp. 249 – 267.
Olsen, R (2010). Toward a theory of behavioral finance: implications from the natural sciences, Qualitative Research in Financial Markets, Vol. 2, Iss: 2, pp. 100 – 128.
O'Reilly, D (2010). Do investors perceive the going-concern opinion as useful for pricing stocks?, Managerial Auditing Journal, Vol. 25, Iss: 1, pp. 4 – 16.
Papadaki, F & Siougle. G (2007). Value relevance of price, earnings and book values in the Athens Stock Exchange, Managerial Finance, Vol. 33, Iss: 5, pp. 309 – 320.
Ramcharran, H & Kim, D (2008). Estimating the Dynamic Impact of Financial Liberalization on Equity Returns in Southeast Asian Markets, Multinational Business Review, Vol. 16, Iss: 1, pp. 101 – 118.
Sahi, S & Arora, A (2012). Individual investor biases: a segmentation analysis, Qualitative Research in Financial Markets, Vol. 4, Iss: 1, pp. 6 – 25.
Sahi, S (2012). Neurofinance and investment behaviour, Studies in Economics and Finance, Vol. 29, Iss: 4, pp. 246 – 267.
Sahi, S; Dhameja, N & Arora, A (2012). Predictors of preference for financial investment products using CART analysis, Journal of Indian Business Research, Vol. 4, Iss: 1, pp. 61 – 86.
Salehi, M & Manesh, N (2011). The effect of income smoothing on the in formativeness of stock price: Evidence from the Tehran Stock Exchange, Asian Journal on Quality, Vol. 12, Iss: 1, pp. 80 – 90.
Schaub, M et al (2007). Long-Term Performance of Canadian and Mexican Equities Traded on the New York Stock Exchange: Is There a NAFTA Effect?, Multinational Business Review, Vol. 15, Iss: 2, pp. 1 – 12.
Schlarbaum, et al (1978). Realized return on common stock investments: The experience of individual investors, Journal of Business, Vol. 51, pp. 299-325.
Shleifer, A (2000); In efficient markets: An introduction to behavioral, Journal of economice Psychology, Vol. 4, pp. 54-67.
Slimane, F (2012. Stock exchange consolidation and return volatility, Managerial Finance, Vol. 38, Iss: 6, pp. 606 – 627.
Stendardi, E et al (2006). The impact of gender on the personal financial planning process: Should financial advisors tailor their process to the gender of the client?, Humanomics, Vol. 22 Iss: 4 pp. 223 – 238.
Stoffman, N (2008). Individual and Institutional Investor Behavior, Master of thesis, University of Michigan.
Sultana, ST (2010). An Empirical Study of Indian Individual Investors’ Behavior. Global Journal of Financial. Management, Vol. 2. Issue. 1. Pp. 19-33.
Tavakoli Baghdadabad, Mohammad Reza, Farid Habibi Tanha & Noreha Halid (2011). A study on small investors’ behavior in choosing stock case study: Kuala-Lumpur stock market, African Journal of Business Management, Vol. 5(27), pp. 11082-11092.
Theriou, N et al (2010). Testing the relation between beta and returns in the Athens stock exchange, Managerial Finance, Vol. 36, Iss: 12, pp. 1043 – 1056.
Thompson, C & McCarthy, M (2008). Alternative measures to value at risk, The Journal of Risk Finance, Vol. 9, Iss: 1, pp. 81 – 88.
Tortella, B et al (2005). Incentive Alignment or Perverse Incentives? A Behavioral View of Stock Options, Management Research: The Journal of the Iberoamerican Academy of Management, Vol. 3, Iss: 2, pp. 109 – 120.
Uryasev, S et al (2010). Risk-return optimization with different risk-aggregation strategies, The Journal of Risk Finance, Vol. 11, Iss: 2, pp. 129 – 146.
Uryasev, Stan; Theiler, Ursula & Serraino, Gaia (2010). Risk-return optimization with different risk-aggregation strategies, The Journal of Risk Finance, Vol. 11, Iss: 2, pp. 129 – 146.
Varotto, S (2011). "Liquidity risk, credit risk, market risk and bank capital", International Journal of Managerial Finance, Vol. 7 Iss: 2 pp. 134 – 152.
Wang, l; Lv, W & Jiang, L (2011). The impact of attitude variables on the credit debt behavior, Nankai Business Review International, Vol. 2 Iss: 2 pp. 120 – 139.
Wang, Y et al (2011). The investor behavior and futures market volatility: A theory and empirical study based on the OLG model and high-frequency data, China Finance Review International, Vol. 1, Iss: 4, pp. 388 – 407.
Williams, Barry & Prather, Laurie (2010). Bank risk and return: the impact of bank non-interest income, International Journal of Managerial Finance, Vol. 6, Iss: 3, pp. 220 – 244.
Zheng, H & Shen, U (2008). Jump liquidity risk and its impact on CVaR, The Journal of Risk Finance, Vol. 9 Iss: 5 pp. 477 – 492.