مبانی نظری و پیشینه تحقیق جنبش های اجتماعی ،نقش اینترنت و تاثیر اجتماعی (فصل دوم) (docx) 98 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 98 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مقدمه ............................................................................................................................................ 12
2-1- پیشینه تحقیق..................................................................................................................... 12
2-1-1- مقالاتداخلی............................................................................................................... 12
2-1-2- مقالات خارجی............................................................................................................ 25
2-2- مروری بر نظریات جنبش های اجتماعی ......................................................................... 39
2-2-1- نیل اسملسر .................................................................................................................. 41
2-2-2- آلن تورن ...................................................................................................................... 42
2-2-3- تدااسکاکپول ................................................................................................................. 43
2-2-4- هانا آرنت....................................................................................................................... 44
2-2-5- ملوچی .......................................................................................................................... 44
2-2-6- ماریو دیانی ................................................................................................................... 44
2-2-7- گی روشه ...................................................................................................................... 45
2-2-8-دوناتلا دلاپورتا و ماریو دیانی ........................................................................................ 46
2-2-9- چارلز تیلی .................................................................................................................... 47
2-2-10- ویژگی های جنبش اجتماعی ..................................................................................... 54
2-2-11- انواع جنبش های اجتماعی ........................................................................................ 56
2-2-12- مراحل جنبش های اجتماعی ..................................................................................... 59
2-2-13- کارکرد های جنبش اجتماعی .................................................................................... 60
2-2-14- استراتژی های جنبش اجتماعی ................................................................................. 61
2-3- مروری بر دیدگاههای نظری تکنولوژی ارتباطی ( اینترنت و تاثیر اجتماعی آن ) ............ 62
2-3-1- نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی ........................................................................ 66
2-3-2- تاریجچه شکل گیری اینترنت و شبکه های اجتماعی ................................................. 73
2-3-3- ساختار شبکه های اجتماعی......................................................................................... 76
2-3-4- پیشرفت های مهم در شبکه های اجتماعی .................................................................. 77
2-3-5- کارکرد های شبکه های اجتماعی ................................................................................ 79
2-3-6- شبکه های اجتماعی و دیپلماسی دیجیتال ............................................................................. 80
2-3-7- اهمیت شبکه های اجتماعی درشکل گیری جنبش ها در جهان امروز ................................ 82
2-5- چارچوب نظری ........................................................................................................................ 82
2-6- مدل نظری تحقیق ..................................................................................................................... 83
2-6-1- مدل نظری نیل اسملسر ......................................................................................................... 84
2-6-2- مدل نظری آلن تورن ............................................................................................................. 85
2-6-3- مدل نظری چارلز تیلی .......................................................................................................... 86
2-7- فرضیات تحقیق .......................................................................................................................... 94
مقدمه :
این فصل را با پیشینه تحقیق و بحث در باره موضوع مورد نظر که شخصیت های مختلف داخلی و خارجی در مورد آن مقالاتی به چاپ رسانده اند آغاز نموده سپس مروری بر نظریات جنبش های اجتماعی داشته و دید گاههای نظریه پردازانی که برنقش اینترنت و تاثیر اجتماعی آن مطالبی ارائه کرده اند را مطرح می نماییم و چارچوب نظری تحقیق را براساس نظریات گفته شده مشخص نموده ومدل نظری ، قضایای نظری و فرضیات تحقیق را از آنها استخراج می نماییم در انتهای فصل به تعاریف اصطلاحات و مفاهیم موجود می پردازیم .
1-2- پیشینه تحقیق
با توجه به جدید بودن موضوع و اینکه این انقلاب به ثبات لازم نرسیده است . کار های محدودی در این زمینه صورت گرفته است . می توان آنها را به دو گروه مقالات خارجی و مقالات داخلی تقسیم بندی نمود و با ذکر این موضوع که اکثریت این مقالات در روز نامه ها و و بلاگ های خبر تحلیلی و فیلم های مستند و مصاحبه با اشخاص دانشگاهی و متخصص در مسائل سیاسی مطرح شده است نام برد . بنابراین در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد .
1-1-2-مقالات داخلی
1. مقاله مهدی خلفخانی، (1390 ) ، با عنوان « شبکه ای شدن مدنی درفضای سایبری وتاثیر آن برجنبش های نوین اجتماعی درخاورمیانه » ،چاپ شده در فصلنامه مطالعات سیاسی می باشد. ایشان به بررسی نقش گسترده ای که اینترنت و فضای سایبری در تحولات سیاسی و قابلیت های این فضا برای پیشبرد جنبش های اجتماعی در برخی از کشور های خاور میانه داشته است پرداخته ونشان می دهند که فضای سایبری و قابلیت های فن آورانه این فضا به وسیله فعالان اجتماعی برای پیشبرد اهداف اساسی جنبش ها و برای تامین اهدافشان مورد استفاده قرار می گیرند و چگونه ساختار های فرصت ایجاد شده در فضای سایبربه شبکه ای شدن مدنی جنبش های اجتماعی کمک خواهد نمود ؟ همچنین ساختار های فرصت ایجاد شده در نتیجه فرصت های دیجیتالی ، می توانند منجر به ایجاد حوزه عمومی جدیدی برای راهبری جنبش های اجتماعی دیجیتالی گردند . ایشا ن با توجه به مطالبی که در این مقاله مطرح می نمایند به نتایجی که در ذیل آورده می شود می رسند :
اینترنت به عنوان وسیله ای برای طرح گفتمان های ضد حکومتی و هژمونیک گردید .
اینترنت ابزاری نوین برای ارائه بدیل های جدید فرهنگی و اید ئولوژیک شده است .
از طریق اینترنت ، رهبران جنبش ها توانستند کمپینگ گسترده ای را براه اندازند .
از طریق قابلیت های فضای سایبری رهبران جنبش شبکه های ملی و بین المللی را به هم پیوند داده وبرای موفقیت جنبش بکار گرفتند . و.....
2. سيد محمد صادق لواساني، ( 1390) ، مقاله ای تحت عنوان « انقلاب تونس چگونه آغاز شد ؟ » دارند و می نویسد . افزايش روز افزون فساد، تورم و بيكاري باعث احساس سرخوردگي مردم تونس و شروع اعتراضات در جنوب غرب اين كشور شده و مردم به اين نتيجه رسيدند كه دولت تونس دزديهاي زيادي انجام داده است. این اعتراضات صورت گرفته در پايتخت حقيقتا ناخود آگاه رخ داد اما با وجود اين، با اندكي سازمان دهي و خرد شركت كنندگان در اعتراضات، خود مرحله اي از سازماندهي را به وجود آورد. در اين انقلاب، بخش هايي از مردم تشكيل دهنده اعتراضات يا ليدرهاي آن ها از طريق اينترنت اطلاع رساني و تبادل نظر مي كردند و اصولا سازماندهي اعتراضات در اينترنت صورت مي گرفت.انقلاب تونس هيچ رهبري نداشت، هيچ حزب يا گروهي آن را هدايت نمي كرد و اين، خود مردم بودند كه از طريق رسانه هاي نوين و در رأس آنها اينترنت به سازماندهي و مديريت جريان اعتراضات اقدام مي كردند.
3. سید حسین اطهری ، (1385 )، و مقاله ای در خصوص« مدرنیته و جنبش های اجتماعی» دارند.و در بخشی از آن به تاثیر عواملي كه باعث پويايي و ايجاد جنبش هاي جديداجتماعی می شوند را در سه عامل مهم و تاثیر گذار مورد مطالعه قرار می دهد این سه عامل عبارتنداز:
1ـ دخالت دولت در حوزه هاي مختلف اجتماعی 2ـ توسعه صنعت شناخت 3ـ گسترش رسانه هاي جمعي
4. حسن احمدیان ،( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان« انقلاب تونس زمینه ها و پیامد ها » دارند و معتقد است که در این انقلاب ، پنج یافتة عمده مطرح میشود: سقوط بنعلی و پیش رفتن مطالبات مردمی در جهت تغییر، بدان معنا بود که حاکمیت سلب شدة مردم تونس به آنها بازگشت و تونسیها قدرت خود را در ایجاد تغییر باور کردند. بدین ترتیب امکان اعادة نظام حزب واحد و رهبری یک دیکتاتور به هیچ وجه وجود ندارد. البته این نکته به معنای حاکم شدن حتمی نظام دموکراتیک نیست بلکه به معنای آن است که اوضاع تونس به هر سمت که پیش برود، به هیچ وجه به عقب و سبک دیکتاتوری بنعلی باز نخواهد گشت. نکته دوم آنکه حرکت تونس به سمت دموکراسی و حکومت قانون با وقوع انقلاب آغاز شد. با این حال، این کشور همچنان راه درازی تا استقرار یک نظام دموکراتیک در پیش دارد. انقلاب تونس نوعی خود باوری در ملتهای منطقه به وجود آورد؛ ملتهایی که از ترس سرکوب و نه از سر میل به دیکتاتوریهای منطقه تن دادهاند. به نظر میرسد انقلاب تونس آغاز موجی باشد که به شورشهای فراگیر در سراسر منطقه خواهد انجامید؛ لذا این دوره را میتوان آغاز «بهار عربی» نامید؛ دورهای که ملتها برای کنار زدن دیکتاتوریها قیام میکنند و نظامهای دموکراتیک بر پا میکنند. آغاز این دوره را در الجزایر، مصر، اردن و یمن شاهد بودیم. به همان نسبت که انقلاب تونس ملتهای منطقه را مصممتر کرد، نظامهای حاکم در این منطقه را بیمناک ساخت. در واقع، این انقلاب که یکی از پلیسیترین نظامهای منطقه را ریشه کن ساخت، به خوبی به دیکتاتوریهای منطقه این نکته را تفهیم کرد که با زور نمیتوان حکومت ابدی داشت. انقلاب تونس در نهایت الگویی نوین در منطقه مطرح ساخت. در این الگو شاید برای اولین بار مردم منطقه علت بدبختیها و فلاکت خود را نه دشمن خارجی و دخالت غربی در کشورشان بلکه خودکامگی و فساد نخبگان حاکم بر کشور دانسته و علیه آن شوریدند. در این معنا تونسیها الگوی بسیار مناسبی برای مبارزة مردم منطقه با دشمن اصلی آزادیها و زندگی عزتمند خود مطرح ساختند؛ الگویی که میتواند «نظام نوین منطقهای» را شکل دهد.
5. علیرضا خراسانی ، (1389 ) ، مقاله ای در زمینه اینترنت و شورش در ممالک عربی خاورمیانه و شمال افریقا ، اینفوگراف دارندو می نویسند . جنبش های مدنی در کشورهای عربی خاورمیانه و شمال افریقا فرصت تازه ای را در اختیار محققان قرار داده تا رابطه میان جوانان و استفاده خبری از اینترنت را در این کشورها هنگام بروز شورش بررسی کنند. و معتقد است «در اینکه از روی متوسط سن کشورهای مذکور می توان حدس زد که همگی جوان بوده و شور و نشاط جوانی دارند، شکی نیست. از سوی دیگر تعداد کاربران اینترنت نیز حاکی از وجود نسل جدیدی است که از ابزار مدرن بهره می گیرند. اما رابطه میان تعداد کاربران اینترنت که فقیر بوده و یا بیکار هستند چندان مشخص نیست اما می توان روی فاکتور دومی یعنی کاربران بیکار اینترنتی تاکید گذاشت. بدین معنی که اینترنت برای نسل جوان فارغ التحصیل و جویای کار وسیله مناسبی است که شبکه های اجتماعی در این میان می تواند این نوع کاربران را اغناء اطلاعاتی کرده و یا تشنه بودن مانند سایر کاربران غربی کند. چیزی که برای کاربران کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا تبدیل به رویا شده و فشار دیکتاتوری های سنتی تحت حکومتهایی مانند بن علی و مبارک و ... روند تغییرات را در این کشورها شتاب بیشتری می بخشد.»
6. فاطمه الوندی، (1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان« غلبه شبکه های اجتماعی بر رسانه های حکومتی درتحولات اخیرجهان عرب» دارندکه معتقد است : شبکه های اجتماعی و اینترنتی غیر رسمی نقش پررنگی در وقوع و هدایت اعتراضات مردمی ایفا کرده اند. استفاده از این ابزار به رغم اقدام های محدود کننده نسبت به دسترسی کاربران از سوی دولت های عربی از اجزاء تاثیر گذار در شکل گیری روند مخالفت های ضد دولتی بوده است. پس از تحولات صورت گرفته در نظام های سیاسی تونس و مصر؛ دیگر نظام های سیاسی منطقه شمال آفریقا و خلیج فارس از جمله کشورهای لیبی، اردن، عربستان، یمن، بحرین، الجزایر و ... نیز خواستار اصلاحات در ساختار سیاسی و روند دموکراسی در کشورهایشان شدند. که این خواسته منجر به شکل گیری جنبش های اعتراضی محدود یا گسترده علیه نظام حاکم در آن کشورها شد. آنچه در این تحولات انکار ناپذیر بود تاثیر رسانه های ارتباط جمعی و اینترنت و بخصوص شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر و فیس بوک در اطلاع رسانی سریع و گسترده و گسترش سریع این تحولات در کشورهای منطقه بود. با وجود قطعی گسترده یا کندی سرعت اینترنت، تلفن همراه و سامانه ارسال پیام کوتاه، در بعضی از کشورها باز هم تحولات منطقه سریعاً از طریق اینترنت و شبکه های خبری، اطلاع رسانی و برنامه ریزی ها جهت تجمعات اعتراضی و راهپیمایی ها بخصوص توسط کاربران شبکه های اجتماعی در توئیتر و فیس بوک صورت گرفته و این موضوع، نشان دهنده نقش ابزارهای جدید در تحولات سیاسی و حتی اجتماعی میباشد. در واقع این ابزار های تازه به طور همزمان چندین نقش را ایفا می کنند.
7. عبد الامیر نبوی ،(1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « گسترش اینترنت از عوامل تحولات کشور های عربی » ارائه دادند که معتقد است : تحولات خاورمیانه عربی بیشتر یك پدیده سیاسی و اقتصادی است كه به لحاظ سیاسی عمده این كشورها، كشورهای سركوبگری هستند و با وجود ظواهر دموكراتیك، ماهیت قدرت در آنجا استبدادی است. همچنین وضعیت وخیمی به لحاظ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در این کشور ها وجود داشته و تنها چیزی كه در این بین مثبت بود گسترش ارتباطات و دسترسی به اینترنت و ماهواره بود كه به ضرر حكام تمام شد و پدیدهای كه در خاورمیانه عربی راه افتاد و همچنان ادامه خواهد داشت و آثار آن تا دههها بعد نقشه منطقه را حتی به لحاظ سیاسی دچار دگرگونی میكند یك پدیده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی محسوب می شود.
8. هومن دور اندیش، ( 1389 ) ، مصاحبه ای تحت عنوان «تحولات کشورهای مصر و تونس » دارند و معتقد است که : دسترسی، گسترش و امكان استفاده از اینترنت میتواند دمكراسی را در مصر و سایر كشورهای عربی به مرور زمان جایگزین دیكتاتوری كند و آن را نهادینه سازد. نقش رسانهها در پیشبرد دمكراسی در جهان، امری ضروری، امیدوار كننده و غیر قابل اجتناب است.و رسانهها ابزاری بیش نیستند. مهم این است كه چه كسی، با چه هدفی و چگونه از آنها استفاده میكند. از طریق رسانهها میتوان جنگ افروزی كرد (كشور یوگسلاوی)، مردم را به كشتن یكدیگر تشویق كرد (كشور رواندا)، مغز شویی كرد، خرافات را توجیه كرد یا آموزش داد و نیز می توان صلح را ترویج كرد، مماشات را نهادینه كرد، تعامل را آموخت، انسان دوستی را ارج گذاشت و در راه منفعت عمومی تلاش كرد. رسانههای جدید موجب گردش سریعتر اخبار و اطلاعات در سراسر دنیا شده اند و دیگر هیچ حكومتی توان مهار و منحصر كردن اطلاعات را ندارد. آنچه دیكتاتورها را به وحشت میاندازد و حكومتها را به لرزه در میآورد، آگاه شدن مردم است و آنچه میلیونها نفر را به خیابانها و میادین میبرد، پی بردن به ندانستههایی است كه از طریق رسانهها آموخته اند. دیگر نمیتوان امواج الكترونیكی را مانند رسانههای قابل لمس سانسور كرد، سوزاند یا به راحتی كنترل كرد. بدون شك رسانههای نوین، به خصوص اینترنت كه بر عكس رسانههای سنتی صاحب یا مالكی ندارد، روند دمكراسی را در سراسر جهان از جمله مصر تسریع كرده اند و این یكی از فواید این شبكهها است.
9. مینا رسولی، ( 1390 ) ، مقاله ای در خصوص« کالبد شکافی جنبش مصر » دارند وایشان دراین مقاله معتقد است: سه عامل و متغییر اصلی در موفقیت جنبش نقش داشته اند 1. نابسامانی اقتصادی 2. تنگناهای سیاسی 3. نقش ارتباطات و افزایش دسترسی مردم به شبکه های ارتباطی جدید .
10 . حسن توان ، ( 1390) ، مقاله ای با عنوان «تاملی بر انقلاب های عربی »دارند که ایشان معتقد است :
در طول 150 سال اخیر در منطقه خاورمیانه و میان مسلمانان جنبش های فکری سیاسی مهمی به وقوع پیوسته که هریک از آنها خواسته هایی راوارد ذهنیت شهروندان کرد . از نگاه نگارنده مجموعه مولفه هایی که جنبش های تاریخ معاصر منطقه به حیات عمومی مردم خاور میانه وارد نمود در ایجاد حرکت های دموکراسی خواهانه اخیر نقش ایفاء کرده است . اگر چه اینک تب خیزش های منطقه مقداری فروکش کرده است و دیگر آن توان سابق را ندارد اما به نظر می آید که دیگر حتی حاکمان بسته ترین کشور های خاورمیانه هم برای بقاء ناچارند دست به اصلاحاتی بزنند و این همان چیزی است که می تواند زیستن در زمانه حاضر را به تجربه ای جذاب همانند رویای « آلیس در سرزمین عجایب » تبدیل کند .
11. محمدصادق الحسینی ، ( 1389) ، مقاله ای تحت عنوان « در تونس چه می گذرد ؟ » دارد که در آن معتقد است :
زین العابدین بن علی، رییس جمهور دیکتاتور تونس، با پیروی از سیاست های آزاد اقتصادی که توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ترویج می شوند توانست تونس را از کشوری فقیر به کشوری قابل اعتنا در عرصه اقتصاد منطقه ای تبدیل سازد و تولید ناخالص داخلی این کشور را به حدود 4 برابر دوران قبل از خود برساند.او توانست تونس را به عضویت سازمان جهانی تجارت درآورد، قراردادهای سودآور با اتحادیه اروپا ببندد، سیاست های اصلاحات اقتصادی را در تونس به اجرا درآورد و نیز سرمایه گذاران خارجی را به تونس سرازیر سازد. همچنین کارنامه بن علی در زمینه های کاهش فقر، کاهش تورم، کاهش فساد و کاهش فاصله درآمدی میان فقیر وغنی کارنامه ای مثبت و موفقیت آمیز بوده است.
اما به نظر می رسد یک بار دیگر تجربه پیگیری سیاست های اقتصادی آزاد در کنار سیاست های بسته سیاسی تنها برای چند دهه دوام آورد و نشان داد که پیش بینی میلتون فریدمن درست است. فریدمن در سخنرانی در دانشگاه ملی شیلی در دوران دیکتاتوری پینوشه به دانشجویانی که علیه او شعار می دادند گفته بود(نقل به مضمون) «بگذارید اقتصاد آزاد شود، بگذارید کسب و کارتان در دستان خودتان باشد و نه در اختیار دولت، آنگاه خواهید دید که نظام سیاسی، خود به خود به سمت آزادی های سیاسی پیش خواهد رفت. این راهی است که تاریخ درستی اش را نشان داده است.»
قضاوت در مورد عملکرد بن علی و آینده تونس، هنوز زود است. چرا که آتش دگرگونی ها هنوز خاموش نشده و مردم به خانه هایشان باز نگشته اند، چه بسا این دگرگونی عظیم در تونس، موجبات تخریب روند روبه رشد اقتصاد این کشور را فراهم آورد و مردمی را که برای کسب آزادی های بیشتر و به بهانه افزایش هزینه های غذایی و بیکاری به خیابان ها آمده بودند را ناخشنودتر از قبل سازد. البته هنوز جای امیدواری هست که مخالفت با بن علی، به مخالفت با سیاست های اقتصادی صحیح وی تبدیل نشود.
12. سید سلمان صفوی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « تحلیل عوامل سقوط مبارک » دارند و معتقد است :
عوامل داخلی، خارجی و تمدنی سقوط فرعون مصر عبارتند از .الف: عوامل داخلی شامل دو بخش: ۱- کُنش مردم 2- ساختار قدرت حاکمیت. ب: عوامل خارجی شامل دو بخش: ۱- نیازهای جدید غرب به سرکردگی آمریکا ۲- جنبش بیداری و آزادی خواهی ملت های منطقه خاورمیانه بزرگ و آسیای مرکزی. ج: ظهور تمدن دیجیتالی و تأثیر شگرف آن بر روابط سیاسی – اجتماعی.
امروز جهان پس از گذار از تمدن کشاورزی و صنعتی، وارد تمدن نوع سوم شده که این فقیر آن را “تمدن دیجیتالـی” و آلوین تافلـر “موج سوم تمدن” خوانده است. “تمدن دیجیتالی” مقتضیات و پی آمدهای جدیدی دارد که هنوز از فهم همه ابعاد آن غافلیـم، به خصوص رژیم های مستبد از هر نوع نسبت به مشخصات و مقتضیات تمدن دیجیتالی از همه جاهل ترند. در پی تحولات مناسبات تولیدی و تمدنی؛ این جهل و غفلت، اسباب کنش موفقیت آمیز جامعه به عنوان بازیگر اصلی تحولات اجتماعی شده و می شود. در “تمدن دیجیتالی” اطلاعات و دانش در حکم قدرت است و به طور متمرکز در اختیار مطلق یک گروه نیست. “انقلاب دیجیتالی و رسانه ای” مناسبات سیاسی، اجتماعی – افتصادی و فرهنگی جهان را دگرگون کرده است. امروز هر دستگاه موبایل به مدد دوربین و ارسال پیام، تبدیل به رسانه ای چند کارکردی شده است. اینترنت و دوربین های تلویریون و شبکه های ماهواره ای همه جهان را در لحظه به هم متصل کرده است. حضور مردم در میدان تحریر قاهره برای سرنگونی دیکتاتور مصر، ۲۴ ساعته به صورت زنده به وسیله شبکه الجزیره برای ملت مصر و جهان پخش می شد و همین امر اسباب همراهی، همدردی، مشارکت و حمایت جهانی از اعتراضات ملت مصر شد. به اعتقاد دکتر شهابی از کارشناسان ارشد رسانه و مسائل سیاسی منطقه خاورمیانه؛ شصت در صد پیروزی ملت مصر برای سرنگونی دیکتاتور، مدیون رسانه و دوربین الجزیره است. پلیس مصر خبرنگاران خارجی و داخلی را مجروح و بازداشت کرد و از خبر رسانی آنها ممانعت نمود؛ اما شهروندان مصری و موبایل ها تبدیل به خبرنگار شدند و تصاویر زخمی ها و شهدای جنبش مصر به سرعت در صفحه تویتر و فیس بوک قرار گرفت و موجبات اعتراض جهانی و تصاعد اعتراض اجتماعی را فراهم آورد. رژیم های منطقه باید دریابند که در دوره “تمـدن دیجیتالـی” با بگیر و ببند، بستن مطبوعات منتقد، خانه نشین کردن چهرهای منتقد و تبلیغات یک جانبۀ رسانه های دولتی نمی توانند از آگاهی اجتماعی مردم و اعتراضات اجتماعی – سیاسی ممانعت کنند. بهترین راه بازگشت به آغوش مردم و فرهنگ والای اسلام رحمانی است.
حکومت پلیسی، اختناق سیاسی، زندان، شکنجه و تبلیغات دولتی به حفظ هیچ رژیمی کمک نمی کند. بهتر است تا وقت باقی است حکومت ها با اصلاحات اساسی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی، آزادی زندانیان سیاسی، توقف شکنجه، پایان بخشیدن به دستگیری های سیاسی، آزادی رسانه های منتقد و اجتناب از مهندسی انتخابات؛ انتخابات دمکراتیک برگزار کنند وَ با پذیرش چرخش قدرت، به پست های مادام العمر پایان بخشند؛ قبل از آن که توسط ملت هایشان سرنگون گردند. تأخیر در اصلاحات اساسی، اسباب سرنگونی رژیم ها می شود. در این قانون هیچ تخلفی وجود ندارد، تنها دیر و زود دارد که: (إنَّ الله لایُخلِفُ المیعاد). بدون شک اسلام رحمانی بهترین دارو برای درمان دردهای جوامع اسلامی و برقراری دولت های مدرن اسلامی است.
13. اردشیر پشنگ ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « تونس همچنان پرچم دار بهار عربی » می باشد که در آن مطالب زیر را مورد بررسی قرار داده است .
یکسال پس از وقوع قیام مردمی تونسی ها که آغازگر تحولات گسترده ای که بهار عربی نامیده شد با توجه به اشتراکات گسترده کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از منظر تاریخی، فرهنگی (مذهبی –زبانی و …) و سیاسی که با هم دارند همچنان تونس پرچمدار تحولات منطقه خواهد بود و جهت گیریها و تصمیمات رهبران آنها بخصوص راشد الغنوشی و حزب اسلامگرای النهضه همچنان ابعاد و اثراتی فراملی خواهد داشت. تحولات رخ داده در مصر و مراکش که نشان دهنده تداوم راه تونسی ها در مراحل اول و دوم است بیانگر این واقعیت است که مرحله سوم در این کشورها نیز با شباهت نزدیک و البته با در نظر گرفتن برخی تمایزات داخلی بوقوع خواهد پیوست و باید در انتظار بود در سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که در آنجا قیامها در مرحله اول قرار دارد پس از به بار نشستن اهداف مردم از طریق سرنگونی دولت یا وادار شدن آن به اجرای اصلاحات اساسی و مرحله ای، سایر مراحل نیز بوقوع بپیوندد. بدین ترتیب باید گفت تحولات وو جهت گیریهای تونسی ها همچنان بر سایر نقاط این منطقه تاثیرگذار خواهد بود و در حقیقت اینان همچنان پرچمدار بهار عربی خواهند ماند.
14. معصومه طالبی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « ظهور تا سقوط اقتدارگرایی؛ تحلیلی کوتاه بر تحولات اخیر تونس » دارند و معتقد است که :
امروزه با تاثیر تلفن همراه، رایانه، ماهواره و امثال آن در زندگی روزمره، نسلی پدیدار شده است که دیگر با شیوه های سنتی قابل کنترل نیست. جوانان تونسی در جریان اعتراضات خود تصاویری از سرکوب تظاهرات مردمی تونس را از طریق تلفن های همراه خود به رسانه های گروهی جهان ارسال کردند و بدین ترتیب مبارزه با اقتدار گرایی در تونس را جهانی – رسانهای نمودند. اکنون این رویداد مهم در تونس که توانست دیکتاتوری را سرنگون نماید، جدا از این مساله که چه آیندهای را برای کشور تونس رقم خواهد زد، تبدیل به شبحی ترسناک برای دیکتاتوران خاورمیانه عربی و الگویی برای ملتهای تحت استبداد این دیکتاتورها شده است. الجزایر، مراکش، موریتانی و اخیرا اردن صحنه اعتراضات مشابه تونس بود. در این میان، مصر شکنندهترین کشور شمال آفریقا از این منظر است. مصر کشوری است که ۵۰درصد از مواد غذایی جمعیت ۸۰ میلیونی خود را از راه واردات تأمین میکند. حسنی مبارک رئیسجمهوری ۸۲ساله این کشور مجبور میشود با نگاه احترام آمیزتری به اعتراضات مردم بنگرد و به آنها گوش فرا دهد. بی شک آنچه در تونس روی داد، ترس از حکومت اقتدارگرا را از بین برده و ملتهای عرب بیش از پیش به شکنندگی و پوسیدگی نظام حاکم بر آنان پی بردهاند. سناریوی تونس را میتوان آغاز بازی بزرگی دانست که دیر یا زود درباره بسیاری از کشورهای عربی مصداق خواهد یافت. میتوان گفت در منطقه خاورمیانه عربی تحولاتی در حال رخ دادن است که طبعا سرمنشا آنها به تحولات واقع شده در تونس برمیگردد. مردم تونس با اقدام به سرنگونی حکومت بن علی گام بزرگی را در تضعیف اقتدارگرایی در منطقه خاورمیانه عربی برداشتهاند که سوای از تحولات سریع داخلی بعد از سرنگونی دولت بن علی، به نظر میرسد که اولین گام را در آگاهسازی و هشیاری اجتماعی در منطقه برداشتهاند و پیشران بزرگی را برای تحولات آتی در منطقه ایجاد نمودهاند.
پیشرو تحولات منطقه بودن هرچند افتخار بزرگی در تاریخ برای مردم سرزمین تونس خواهد بود اما هدف اصلی جنبش مردمی تونس بهبود و سامان دادن وضعیت اقتصادی و رهایی از هر گونه استبداد حکومتی و اقتدارگرایی فردی بود که در عمل تنها با تغییر در مسولین حکومتی این کشور خاتمه یافته است. هماکنون تونس منتظر انتخابات ریاست جمهوری است اما به نظر میرسد تا زمانی که قانون اساسی در این کشور تغییر نکند همچنان مسیری برای اقتدارگرایی حاکمان تونس باز خواهد ماند. در آینده کوتاه مدت شاید رئیس جمهور انتخاب شده امتیازاتی را برای آرام شدن اوضاع در این کشور به مردم اعطا کند اما آیا این امتیازات و فضای باز سیاسی به همراه بهبود اقتصادی این کشور پایدار خواهد بود؟ یا اینکه همچون اقدامات کوتاه مدت زینالعابدین بن علی در ابتدای شکلگیری حکومتش موقتی خواهد بود. تونس از ابتدای استقلال خود در سال ۱۹۵۶ تاکنون تنها دو رئیسجمهور را به خود دیده است و به نظر میرسد بدون همت عالی در دگرگونی ساختارها، تاریخ برای این کشور تکرار خواهد شد. به نظر میرسد در آینده بلندمدت، چاره کار تونس برای رهانیدن مردمش از اقتدارگرایی حکومتهایشان همانگونه که راشد الغنوشی گفته است، نظام پارلمانی باشد تا اینکه مانع از تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور شود. شاید لازم بود مردم تونس به جای سرنگونی بن علی به عنوان رئیسجمهور اقتدار گرا، رژیم اقتدارگرا و استبدادی در این کشور را سرنگون میکردند.
15. سیدعبدالامیر نبوی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « ویژگیها و اقدامات جنبش اعتراضی در مصر» دارند که معتقد است :
1. عدم رهبری و سازماندهی مشخص و روشن. اگرچه هسته اصلی این جنبش اعتراضی، جوانان ۶ آوریل بودند و سپس سایر مخالفان بدان پیوستند، سازماندهی و رهبری خاصی به چشم نمیخورد. وقتی این دو عامل وجود نداشته باشد هم میتواند نقطه ضعف و هم نقطه قوت تلقی گردد؛ نقطه ضعف است چون امکان ارائه بدیل و استفاده از تمامی توان مخالفان را در این جهت کاهش میدهد در نتیجه – غیاب این دو مولفه – در پیگیری برخی اقدامات و تحقق کامل اهداف اختلال ایجاد میکند، و در عین حال نقطه قوت است بخاطر آنکه دستگاههای امنیتی با پدیدهای سر و کار پیدا میکنند که به طور دقیق آن را نمیشناسند. توضیح اینکه تشکیلات امنیتی مصر، اخوان و دیگر مخالفان را از قبل و بهخوبی میشناخت، در طول زمان درباره رهبری، اهداف، تشکیلات و شیوه عمل آنها اخبار و گزارشهایی به دست آورده بود، از اینرو راههای مقابله با آنها را میدانست، اما هسته اصلی رویدادهای اخیر جنبشی بود که سال ۲۰۰۸ و در پی سرکوب اعتراضات بخش نساجی مصر شکل گرفت و اعضای آن هم بیشتر در فضای مجازی فعالیت میکردند. در نتیجه، تشکیلات امنیتی میدانست مخالفانی وجود دارند، اما نمیدانست دقیقا در کجا هستند و اصلا باید با چه کسی و یا سلسله مراتبی برخورد شود. نکتهای که شایسته بررسی و تامل بیشتر است و سبب اهمیت یافتن این ویژگی میشود، آن که تجربه مصر و تونس نشان داد جنبش در مراحل آغازین خود نیازمند رهبری و سازماندهی نیست.
2. حضور تمامی مخالفان: یک ویژگی دیگر جنبش مردمی مصر حضور تمامی گروههای مخالف و منتقد بود که سبب شکلگیری ائتلاف رنگارنگی از ایدئولوژیها شد. الغد، الوفد، التجمع، اخوانالمسلمین، حزب ناصری، جمعیت ملی برای تغییر، و حتی برخی شخصیتهای مشهور و مستقل به تدریج اعلام همبستگی و حضور کردند.
16. حمید احمدی ، (1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « بررسی رفتار سیاسی اخوان المسلمین در تحولات مصر و تحلیل نقش آفرینی آن در تحولات آتی » دارند و معتقد است :
در تحلیل ها، نباید در مورد قدرت اخوان المسلمین اغراق کرد. در حقیقت به رغم اهمیت نیروی سیاسی اخوان، این گروه سلطه و هژمونی کامل بر جامعه مدنی مصر ندارد. شاید قویترین جریان باشد اما هژمونی کامل بر نیروه های سیاسی ندارد. به هرحال همانطور که اشاره کردیم، اخوان سیاست صبر و انتظار و میانه روی در پیش خواهد گرفت و در عین حال به تقویت خودش خواهد پرداخت. سناریویی که نباید از آن غافل شد این است که اخوان، قربانی ائتلاف و اتحاد نیروهای داخلی، ارتش، دولت های غربی و آمریکا شده که در یک توافق – هرچند غیر رسمی- به اخوان اجازه وارد شدن به صحنه سیاسی را ندهند.
17. ابراهیم متقی،( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « نقش عوامل بیرونی در تحولات مصر » را دارند که از نظر ایشان عوامل بیرونی عبارتند از : الف: تحول رسانه ای و گسترش هویت گرایی در خاورمیانه: ظهور بازیگران جدید . ب: نگرش آمریکا و تحولات منطقه . پ: ویژگی انقلاب مصر. ت: آمریکا و تحولات مصر. ث: تاثیر تحولات داخلی مصر بر محیط خاورمیانه.
از زمان شروع انقلاب مصر تا امروز حتی یک شعار مرگ به کار گرفته نشد. فضای اجتماعی کشورهایی نظیر مصر کاملا نرم است از همه مهم تر اینکه در این کشور نوعی تنوع مذهبی و قومی هم وجود دارد. به طور کلی اگر حکومتی نتواند گرایشات متفاوت سیاسی را مدیریت کند و به جای آن در صدد بهره گیری از الگوی کنترل و مقابله باشد، ممکن است در کوتاه مدت به موفقیت برسد اما طی فضاهای اجتماعی که در آینده بوجود می آید، با بحران روبرو شده و در مقابل نیروهای اجتماعی به اقدامات واکنشی تغییر ساختاری مبادرت می کنند. دیپلمات های امریکای در دوران های مختلف زمانی و نیز در مذاکرات مختلف با مبارک، مسئله آزادی های سیاسی-اجتمای، احزاب و دموکراسی نسبی قابل کنترل را به وی گوشزد می کردند . اما همواره هرگاه که بحث های اصلاح در ساختار سیاسی مصر از سوی آمریکا مطرح می شد، استدلال مبارک این بود که پیروز انتخابات آزاد و دموکراتیک بنیادگراها خواهند بود.
18. سید سلمان صفوی ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « تحولات مصر و تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه » دارند و معتقد است :
بدون شک توازن و ساختار قدرت در خاورمیانه با توجه به جنبش های مردمی و سقوط بن علی، مبارک و لرزان شدن تاج و تخت اکثر حکومت های عربی خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است. بازنده اصلی تحولات اخیر مصر رژیم تل آویو است که مهم ترین یاور خود مبارک را از دست داده است.
مرزهای مصر و غزه بازشده و حماس و فتح به توافق رسیده اند. با سقوط بن علی و مبارک و بی اعتمادی حکومت های عرب به امریکا، و بیزاری مردم خاورمیانه از سیاستهای استیلا جویانه آمریکا، دوره هژمونی آمریکا در خاورمیانه به اتمام رسیده است.
اما ممکن است آمریکا تا مدتی همچنان نفوذ خود را در منطقه حفظ کند. جبهه مقاومت و خط استقلال بیشترین نقش را در معادلات آینده منطقه خاورمیانه ایفا خواهد کرد. آمریکا با روشهای مختلف کوشش میکند جنبش اسلامی مصر را به انحراف بکشاند اما سناریوهای آمریکا با توجه به بیداری اسلامی در ملت مصر و خاورمیانه با شکست روبرو خواهد شد.
19. سعید شهابی ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « انقلاب و ضد انقلاب در مصر » دارند و معتقد است که :
جهش عرب خاورمیانه را در یک تسونامی سیاسی به لرزه درآورده است و با وجود اینکه تدابیر منطقه ای و بین المللی جلوی گسترش آنرا می گیرند، شور و تندی این تسونامی سیاسی در مناطق بیشتری ادامه می یابد. مصر دومین کشور در رویارویی با انقلاب مردمی است که رهبر خود را برانداختند و به این امید هستند که رژیم سابق کاملاً از بین خواهد رفت و تشکیلات دولتی جدیدی برمبنای خواست مردم جایگزین خواهد شد. ولیکن بانضمام سرکوب توسط مراجع قدرت، حرکتهای انقلابی با مخربترین چالش ضد انقلابی مواجه هستند. تونس و مصر هر دو در مدت کوتاهی متحمل تغییر انقلابی شدند که هیچ شانسی را برای بازیگران خارجی باقی نگذاشت تا حملات متقابلی را برپاکنند. اما اکنون بنظر می آید که تلاشهای آتشین پشت صحنه حمایت شده توسط مردم با احتمال نزدیک به یقین در جهت این حکومتهای استبدادی به مرحله آخر خواهد رسید. در میان حرکتهای انقلابی، مصر مهمترین کشور برای محک زدن این مسئله است که آیا اعتراضهای مردمی خواهد توانست مصر را به یک حکومت دموکراسی دایر تبدیل کنند. اکنون این تلاشها توسط نیروهای ضد انقلابی مختل می شوند که برای جلوگیری از جریان تغییر در اوج قدرت و فعالیت خود هستند. ماهیت این نیروهای ضد انقلابی چیست؟ برنامه کار آنها چیست؟ پشت آنها چه کسانی قرار دارند؟ روشهای آنها چیست؟ و در نهایت آیا آنها می توانند واقعاً با خواست مردم بجنگند و عزم آنها را نقض کنند؟
سعید شهابی تلاش کرد تا جلوه های عملکرد نیروهای ضد انقلابی را ارائه دهد که تلاشهای خود را در مصر متمرکز کرده اند. وی چهار رژیم آمریکا، تل آویو، انگلسی و سعودی را از مخالفین فعال جنبش مردمی مصر و ایجاد تغییرات اساسی در مصر معرفی کرد.اگر مصر بصورت حکومت دموکراسی در آید، تقریباً همه کشورهای عربی نیز بهمین شکل بصورت حکومت دموکراسی درخواهند آمد.
20 . مصيب سلطاني ، ( 1389 ) مقاله ای تحت عنوان « اهمیت شبکه های اجتماعی در شکل گیری جنبش ها در جهان امروز » دارند که معتقد است :
شبکه های اجتماعی و نقش آنها در جهت دهی به افکار مردم موضوعی است که در دو جنبه قابل بررسی می باشد:
اولاً شبکه سازی در فضای مجازی و اینترنت و ثانیاً شبکه های اجتماعی حقیقی در جوامع.
در باب اهمیت شبکه های اجتماعی و سایت های ارتباط جمعی در فضای مجازی باید عنوان کرد که جوامع در حال توسعه نظير ايران، با تغييرات فاحش در بافت اجتماعی خود مواجهند. با افزايش پرشتاب قشر تحصيلكرده دانشگاهي، روزبه روز به ميزان طبقه نوظهور متوسط افزوده مي شود.
پيامد ایجاد چنين طبقه اجتماعي در جوامع انساني، توليد نخبگان جديد در سطح جامعه و تغییر در تركيب و ساختار نخبگان قبلي مي باشد.اين فرآيند تدريجي در بلند مدت، منجر به تغيير ذائقه ارتباطي عموم جامعه می شود. اين حقيقت همان نكته اساسي توجهات طراحان جنگ نرم براي تمركز بر فضای مجازی را تشكيل مي دهد.
به عبارتی دیگر با شکل گیری طبقه جدید و تحصیلکرده در کشور این گروه برای دسترسی به اطلاعات و اخبار دیگر خود را محدود به رسانه های سنتی نظیر رادیو و تلویزیون و روزنامه ها نمی کنند.بلکه با استفاده از امکانات نوین نظیر اینترنت و بهره گیری از قابلیت های آن نیاز های اطلاعاتی خود را برطرف می سازند و از این رهگذر ایجاد شبکه های مجازی در اینترنت فرصت بسیار مناسبی برای سازماندهی و تاثیر گذاری بر این قشر می باشد.
2-1-2-مقالات خارجی
درباره اینترنت ونقش آن درشکل گیری جنبش های اجتماعی مورد پژوهی مصر و تونس می توان به:
1. مقاله ای که مریم محمد طلعت ،(1390) با عنوان« انقلاب ، جوانان ، اینترنت »، با ترجمه : محمد ولوی، به چاپ رسیده اشاره کرد. . این فعال اینترنتی با آیه ای از قرآن به همراه تصاویری از شهدای انقلاب مصر و تحرکات خیابانی مردم شرایط به وقوع پیوستن انقلاب را به همراه موضوعاتی چون گسترش نرخ بی سوادی مردم مصر، رشوه های مکرر،میلیون ها جوان تحصیل کرده بیکار ، گسترش فقر و ارائه تعدادی آدرس های اینترنتی که موجب گردید اخبار جنبش اجتماعی مردم در روز های سخت انقلاب در اختیار معترضین قرار گیرد را تاپایان حکومت حسنی مبارک به شیوه ای تاریخ نگاری بیان کرده است .
2. مقاله ای که شریف منصور در(2010 ) تحت عنوان « انقلاب فیس بوکی ، کفایه ، مبارزه برای دموکراسی و حکومت خوب در مصر » به زبان انگلیسی انتشار داده است که معتقد است انحصار تقریبا سی ساله مبارک بردستگاه قدرت به یاری قانون وضعیت اضطراری، موجب شده که درمصر جنبش مخالف قدرتمندی به وجود نیاید اما در سال 2010 انتخابات پارلمانی برگزار می شود که فیسبوک و اینترنت گزینه هایی برای عمل گروه های نو و نیروهای سیاسی درحال پیدایش جامعه مدنی قرار می گیرند. افزایش شمارجنبش های ناراضی در سراسر جامعه قابل روئیت است . سازماندهی ها در سطوح پایین جامعه با هدف بسیج مسالمت آمیزعلیه مبارک و حزب او، در انتخابات پارلمانی انجام می شود. مصر در حال گذار به سوی دموکراسی است.
3. همچنین مقاله مجدی قرقر، ( 1390 ) ،« باعنوان خدا درمیدان التحریر با ما بود درس های دهگانه انقلاب»، با ترجمه : سید حمید عصمتی، به چاپ رسیده است اشاره کرد . وی با ارائه راههای دهگانه ای که موجب پیروزی جنبش مردم مصر و آزاد سازی این کشور از دست دیکتاتور حسنی مبارک بود پرداخته و به ترتیب آنهارا تا پیروزی واقعی برمی شمارد .ایشان می گوید در آستانه چیدن ثمره انقلاب هستیم ، زمان آن فرارسیده که برخی از درس های این انقلاب فراگیر را استخراج کنیم:
اولین درس، این انقلاب به نظر ایشان ثمره کار نیرو های نظامی و چتر باز نیست بلکه امتداد بیش از سه دهه مبارزه حزب کار گر مصر و جبهه ملی می باشد و به توضیح در مورد هر دو و عملکرد آنها می پردازد . درس دوم ، این انقلاب انقلاب ملت است که پیران بذر آن را کاشته و جوانان آن را شخم زده و ملت به آن رسیدگی کرد و سپس همگی در برداشت محصول آن شادی و مشارکت کردند . درس سوم ، انقلاب گنجینه تمدنی مصر را آشکار کرد و همانطور که شبکه سی ان ان گفت « این اولین باری است که ملتی قیام می کند و بعد خود خیابان هارا نظافت می کند». در چهارم ، مطالبات این انقلاب مطالباتی پویا و متغیر بود که هوشمندانه ، در تعامل با تغییرات تغییر می کرد . درس پنجم ، این انقلاب کاملا ملی است ، اگر انقلاب های غرب و آمریکای لاتین نارنجی بوده اند ، اما این انقلاب تنها رنگ پرچم مصر را داشت . درس ششم ، از نظر ایشان وابستگی و استبداد دو روی یک سکه اند . نمی توان مساله استقلال را از مساله استبداد و فساد و عدالت اجتماعی جداکرد . در س هفتم ، امت ما امت عربی واحد ی است که در وطن عربی واحد زندگی می کند بنابراین مرز های توافق نامه های سایکس و بیکو و سازمان های بین المللی خطوطی خیالی و تجزیه کننده است که باانقلاب از بین رفته است . درس هشتم ، ارتش های عربی باید به عنوان یکی از پایه های دولت ، ارتش ملی باشند و نه به عنوان پایه های نظام . درس نهم ، معیار این انقلاب ها باید در جهت مساله فلسطین باشد زیرا این مساله ، مساله محوری ماست . آزاد سازی فلسطین و مسجد الاقصی حقیقتی قرآنی است . درس دهم ، دست خداوند پنهان نبود به همراه ما بود زیرا ما از اسباب استفاده کردیم ، همچنان که برای نبی گرامی ما ( ص ) در جنگ بدر اتفاق افتاد . در پایان نتیجه ای که ایشان می گیرند این است که علیر غم این دروس خطرات بزرگی انقلاب مصر و انقلاب عربی را تهدید می کند ، تنها تضمین برای محقق شدن اهداف و حفظ دستاورد هایش ادامه این انقلاب است.
4. در مقاله تدوين شده توسط حازم کندیل،( 2011 ) با عنوان «در مصر چه گذشت ؟ الف : چگونگی شکل گیری جنبش مصر»،توسط سایت مقاومت با اسم مستعاراودیپوس ترجمه شده و درهمان تاریخ در دسترس عموم قرار گرفته است .
وی معتقد است : در طی سال های اخیر زمینه های یک خیزش اجتماعی در زیر پوست جامعه مصر در حال شکل گیری بود و حسی عمومی در میان مردم شکل گرفته بود که شرایط به همین صورت قابل ادامه نخواهد بود. فیلم ها، رمان ها و آهنگ هایی با تم انقلابی تولید شده و ایده تغییر همه جا در تخیل مردم قابل مشاهده بود. وزمینه این خیزش از سوی او پخش تصاویر خالد سعید بود که در سر تاسر اینترنت صورت پذیرفت و سپس در دوبی یکی از مدیران اجرایی گوگل به نام وائل غنیم گروهی را در فیس بوک به نام “ما همه خالد سعید هستیم” ایجاد کرد و درخواست نمود که هر کسی که چنین وحشی گری ای را تجربه نموده است به آن ملحق شود.
5. یوحنا نجدی( 2011 ) نیز مقاله ای باعنوان وداع با دیکتاتور ، نگاهی به دلایل انقلاب مصر دارد که توسط نجات بهرامی در سایت ورد پرس دات کام ترجمه کرده ودر همان تاریخ آن را انتشار داده است. یو حنا نجدی دلایل بیشماری را برای این انقلاب ذکر می کند اما یکی از دلایل این انقلاب را توسعه اینترنت و فناوری دانسته و معتقد است اینترنت به جوانان بیکار و ناامید مصر این امکان را داد تا ضمن ارتباط با گروه ها و اشخاص مخالف، دست به تاسیس شبکه اجتماعی وسیعی بزنند ، شبکه ای که نطفه اعتراضات اخیر و در نتیجه سقوط حسنی مبارک را منعقد کرد.
6. راتب جوده ، (2011 ) مقاله ای را تحت عنوان « نقش شبکه های اجتماعی درنا آرامی های مصر» منتشر کرده وپس از بیان رویداد های تونس و مصر به شرح مطالب نوشته شده در فضای اینترنت توسط فعالان پرداخته و معتقد است که جوانان استفاده کننده از اینترنت دارای نقش تعیین کننده ای در این تظاهرات هستند. رویداد های مصر بوضوح نشان می دهد که شبکه های اجتماعی چگونه می توانند تحولات سیاسی را بر انگیزند. این رویدادها همچنین روش های تازه ای را نشان می دهند که کاربران با کمک آنها محدودیت های دسترسی به اینترنت را رفع می کنند.معترضان روش هایی را برای رفع محدودیت های اینترنت و مخابرات موبایل پیدا کرده و امکان دسترسی به شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و تویتر رابدست آورند. در صفحات کاربران در این شبکه های اجتماعی پیام های با محتوایی خاص ظاهر شدند که در ماهیت امر دستور العمل هایی برای معترضان بودند.
7 . لی سالتر، (1389 ) ، مقاله ای در خصوص« دموکراسی، جنبشهای نوین اجتماعی و اینترنت»دارند که توسط پیروز ایزدی ترجمه و در سایت پایگاه اطلاع رسانی اصلاح ودر همان تاریخ منتشر شده است می نویسد : آثار هابرماس ما را قادر میسازد تا فهم بهتری از نحوه عملکرد اینترنت در رابطه با جامعه و نیز اهمیت دموکراتیک جنبشهای اجتماعی در این میان به دست آوریم. علاوه بر این، باور دارم که معایب و مزایای اینترنت و وب را به سادگی نمیتوان درک کرد ـ روابط پیچدهای میان جامعه، اینترنت، حکومت، تجارت، نهادهای حاکم بر اینترنت و جنبشهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد. آنچه اینترنت میتواند برای این عوامل انجام دهد در خود تکنولوژی از پیش تعریف نشده است بلکه جا برای تعاریف موردنظر کاربران باز نگه داشته شده است به گونهای که هم شهروندان و هم رسانههای راهبر نظام ـ محور برای کسب هژمونی مبارزه میکنند. در این مفهوم، انجمن ارتباطات پیشرو را میتوان جنبشی قابل ملاحظه در تلاش برای تضمین نه تنها استفاده از اینترنت بلکه همچنین برای ایجاد ساختاری برای اینترنت در نظر گرفت که در برابر الزامات نظام ـ محور مقاوم باشد. با توجه به این نتیجهگیری، ضرورت دارد که کاربران اینترنت به نحوه شکل دادن به این رسانه و به ویژه ظرفیت ارتباطی آن علاقه نشان دهند. شاید فوریترین چالش برای کاربران اینترنت، یعنی همان چالشی که. . . . هابرماس نیز سعی در روشن ساختن آن دارند، عبارت است از تجاریسازی و کنترل استعمار. همانگونه که در قسمتهای مختلف این مقاله به این امر اشاره کردم، تغییری قابل شناسایی در محتوا، کاربرد و ساختار اینترنت طی پنج سال گذشته به وجود آمده است. این امر همزمان با علاقهمندی بیشتر بخشهای تجاری و دولت به آنچه میتوانند از این رسانه به دست آورند، رخ داده است. بخشهای تجاری فرصتهای پولساز را در آن مشاهده کردند و دولتها را تشویق کردند که برای استفاده آنها، دسترسی به اینترنت را تضمین کنند. دولت نیز ظرفیتهای تبلیغاتی، نظارتی و اداری اینترنت را مورد توجه قرار داد. توسعه وب از طریق افزایش تعداد «مصرفکنندگان»، امکانپذیر ساختن معرفی چند رسانهای کالاها و آسانتر ساختن ناوبری و کاربرد اینترنت به عاملی مهم تبدیل شده است. در حالی که از یک سو وب امکان دسترسی بیشتری را به تعداد بیشتری از تکنولوژیهای ارتباطی در مقایسه با گذشته فراهم ساخته است، از سوی دیگر میتوان گفت که قابلیت تعامل اینترنت را کاهش داده است چون وب سایتهای سیاسی و تجاری رسمی برای اجرای نقش، تریبونهای تبلیغاتی یک طرفه ایجاد شدهاند. در حالی که استفاده از «یوزنت»به عنوان یک سازوکار ارتباطی یک طرفه بیمعنی جلوه میکرد، استفاده از وب بدین ترتیب اینک قابل قبولتر میشود. از اینرو، به جای آنکه کاربران خود قسمت اعظم محتوای اینترنت را فراهم سازند، شرکتها و دولتها به استعمار بیشتر و بیشتر آن میپردازند. در واقع، میتوان چنین استدلال کرد که شکلی از حصارکشی در حال رخ دادن است که به موجب آن «خرده مالکان»وادار میشوند تا درون مناطق پرجمعیت، کنترل شده و تحت مقررات شدید فعالیت کنند، نظیر مناطقی که «آمریکا و آنلاین»35 و «شبکه مایکرو سافت»36 در اختیار آنها قرار میدهند. اگر این فرآیند تداوم پیدا کند، کاربران اینترنت به گونهای فزاینده به حصارها و یا مجراهای از پیش تعریف شدهای هدایت میشوند که خروج از آنها روز به روز دشوارتر میشود و اینترنت را تنها به یک رسانه جمعی تحت استعمار دیگری تبدیل میکند که تنها ارایه دهنده اطلاعات و مباحث استاندارد، قابلیت تعامل محدود و هر آن چیزی است که مصرف کنندگان برای برآورده ساختن امیال مادی کنترل شدهشان به آن نیاز دارد. بار دیگر، این فرآیند، هر چند ممکن است بزرگ به نظر برسد، از پیش تعیین شده نیست. این به عهده شهروندان، نمایندگان و جنبشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است تا ادعاهای خود را مطرح سازند و این تضمین را به دست آورند که به عنوان یک ضرورت تحت حفاظت قرار گیرند.
8 . فیلیپ ن. هاوارد، ( 2011 ) ، مقاله ای تحت عنوان«دموکراسی زاده شده در فضای دیجیتال »را منتشر کرده و معتقد است که : « تظاهرکنندگان در تونس و مصر از انگشتهای خود برای بیرون راندن دیکتاتورها از کشورهاشان استفاده کردند. زین العابدین بن علی بیش از 20 سال قدرت را در تونس در دست داشت، و حسنی مبارک بیش از 30 سال در مصر حکومت کرد. با اینحال مؤثرترین چالش ها را جوانان 30- 20 ساله دارای دانش دیجیتالی برای رژیم های متبوع خود ایجاد کردند، نه تروریست های مسلح.
در سه ماه اول سال 2011، موجی از نارضایی شبکه های دیجیتال فرامرزی میان خانواده ها و دوستان را از الجزایر گرفته تا یمن فراگرفت. "بهار عرب" توسط بازیگران سیاسی سنتی مانند اتحادیه های صنفی، احزاب سیاسی یا اصول گرایان تندرو آغاز نگشت؛ بلکه با شبکه های اجتماعی و خانوادگی و شهروندان عادی شکوفا شد. بسیاری از این افراد پیش از این هیچگونه فعالیت سیاسی نداشتند: کارآفرینان جوان، کارمندان دولت، و قشر متوسط شهرنشین. رسانه های دیجیتالی به این دلیل که مردم را قادر می سازند شکایت های خود را به اشتراک بگذارند، به تبادل اطلاعات بپردازند، و بدون رویارویی گروه تشکیل دهند- و در ضمن به همین دلیل دولت ها به سادگی نمی توانند استفاده کنندگان را ردیابی کنند- وسیله ای مؤثر با انعطاف پذیری بسیار برای اقدامات دسته جمعی علیه حکومت های استبدادی به شمار می روند.
گروه هایی که اعتراضات را در تونس، مصر، بحرین، یمن، و لیبی آغاز کردند و پایدار نگه داشتند تجربۀ چشمگیری در بررسی مسائل عمومی یا رأی دادن نداشتند و موفقیت کمی از راه تظاهرات به دست آورده بودند. بااینحال، این فعالان جوان از نظر سیاسی با نظم عمل می کنند و واقع بین و با یکدیگر همدست اند. آرمانهای سیاسی چگونه در جوانانی که تحت سلطۀ حکومت های استبدادگر بزرگ شده اند، به وجود می آیند؟ آنها چگونه دربارۀ زندگی سیاسی در کشورهایی که در آن دین و آزادی تضادی با هم ندارند، آگاهی می یابند؟ پاسخ به این پرسش ها این است: اغلب از طریق اینترنت.»
9.جیمز پتراس ، ( 2011) ، در مقاله ای با عنوان اعتراض اجتماعی در عصر اینترنت، که در پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ منتشر شده به نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی پرداخته است و از ناامنی آن به دلیل حضور بیش از ٨٠٠ هزار جاسوس سازمان های اطلاعاتی آمریکایی پرده برداشته و از سوی دیگر، وقت گذراندن در اینترنت و فعالیت سیاسی اینترنتی را بی نتیجه خوانده و از این بابت اینترنت را افیون توده ها برای بی عملی سیاسی و از بین رفتن جنبش های اجتماعی وابسته به اینترنت می خواند.در حقیقت، هرچقدر اینترنت در بسیج جنبشهای اجتماعی معترض به دولت امپریالیستی و استعمارگر وی تاکید می کند که اینترنت “یک منبع آزاد و ایمن اطلاعات، گفتمان و مباحثه” نیست. کارآمدتر میشود، احتمال مداخله دولتی-پلیسی نیز به بهانه “مبارزه با تروریسم” افزایش مییابد.
10 . ابوجهجه ، (۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان نکاتی در باره انقلاب تونس دارند که توسط آذرنگ ترجمه شده است وی معتقد است :
از روز اول روشن بود که این انقلاب فقط برای نان نبود، بلکه انقلابی بود علیه دیکتاتوری و فساد... انقلاب از سوی همه بخشهای جامعه مورد حمایت قرار گرفت. فقرا، طبقه متوسط، و حتا بخش فوقانی طبقه متوسط ... این انقلاب دارای پیآمدهای عمدهای در جهان عرب و فراسوی آن میباشد. اکنون همه دیکتاتورهای عرب در بارگاه خود میلرزند؛ به ويژه در کشورهای «مغرب»، اما مبارک هم امشب نخواهد خوابید .خلقهای عرب میبینند و مطمئناً میدانند که چه از عهده یک خلق برمیآید ...امروز آمریکاییها و صهیونیستها- و همچنین فرانسه- از اینکه بهترین دوست آنها در منطقه سرنگون شده است، در اضطراب به سر میبرند... و خلق تونس با برنامه خود، با تمامی عناصر ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستیاش، به سوی به دست گرفتن و تعیین سرنوشت خويش در حرکت است ...تونسی آزاد و دمکراتیک نه تنها یک الگوی دمکراسی برای خلقهای عرب، بلکه جایگاهی مطمئن و حامی نیروهای انقلابی، و سنگری برای حمایت از مقاومت بر ضد صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا خواهد بود. اتحاد جهانی ضدهژمونی امپراتوری عضو دیگری خواهد داشت.
11. سید حسن نصر الله ،(۱۳۸۹ )، مقاله ای تحت عنوان «درس های انقلاب تونس » دارند که توسط ا.آذرنگ ترجمه شده است وی معتقد است :
سعد حریری به آمریکا سفر کرد و در آنجا ملاقاتهایی داشت که بعد از آن سعودیها با سوریها تماس گرفته و گفتند که دیگر نمیتوانند طرح ابتکاری را ادامه دهند. آمریکاییها و اسراییلی ها هرگز این ابتکار عربی را نپذیرفتند ولی با این تفکراشتباه که هرگز توافقی از آن حاصل نخواهد شد، مانع آن نشدند. اما آنها وقتی دیدند که توافقی بدست آمده است، با مداخله خود مطمئن شدند که آن توافق به هم میخورد. این تنها توضیحی است که میتوان یافت... میخواهم از این موقعیت استفاده کرده وبه مردم تونس بخاطر انقلاب تاریخی شان به آنها تبریک بگویم. اما ما باید از این انقلاب درس بگیریم. مهمترین درس اینست که رژیم « بن علی» و همپالگی هایش همیشه در خدمت منافع فرانسه و ایالات متحده و بطور کلی غرب بودند، ولی اکنون هیچ قدرت غربی حاضر نشده آنها را بپذیرد.
12 . ليسبون ، ( ۲۰۱۱ ) ، مقاله ای تحت عنوان « همبستگی کمونيستهای پرتغال با مردم تونس »را انتشار داده است و معتقد است که حزب کمونیست کشور پرتغال همبستگی خود را با کارگران و مردم تونس و با مبارزه آنها عليه افزايش شديد در قيمت کالاهای اساسی ، عليه وخيمتر شدن وضعيت بيکاری، افزايش اخراجها، فقر و نابرابریهای اجتماعی ژرف اعلام میدارد. به نظر ما، مبارزه جاری در تونس، نمونه بارزی برای اين مسأله است که مبارزه اجتماعی از مبارزه برای آزادی و دمکراسی قابل تفکيک نيست. حزب کمونيست پرتغال ضمن محکوم نمودن سرکوب خشن، همبستگی خود را با سازمانهای کارگران و نيروهای انقلابی و مترقی تونس در مبارزهشان برای تحقق بخشيدن به تقاضاهای عادلانه مردم تونس و کسب آزادی اعلام میدارد.
13. محمد ابراهیم و دیگران ، (1385) ،کتابی تحت عنوان « حرکت الاتجاه الاسلامی » یا کتاب جنبش اسلامی تونس دارند که معتقد اند :
با کودتای ژنرال زین العابدین بن علی در هفتم نوامبر 1987 و تغییرات در دولت جدید با پاکسازی طرفداران بو رقیبه، نظامیان جدید دست به اقدامات جدید زدند که از جمله آزادی زندانیان سیاسی بود. اکثریت قاطع این زندانیان سیاسی را اسلام گرایان تشکیل می دادند. آزادی راشد الغنوشی در می 1988 نیز تأثیری مثبت در سطح تونس داشت. جنبش الاتجاه اسلامی حمایت خود را از دولت جدید اعلام کرد. در نتیجه آرامش به کشور بازگشت و تمام جلوه های اعتراض مردمی از بین رفت. دولت تونس در راستای تعامل مثبت با جنبش الاتجاه الاسلامی و منزوی کردن جناح افراطی و رادیکال آن، امتیاز بی شماری برای این جنبش قائل شد، از جمله اعاده ی حیثیت و مراکز دینی در تونس، به ویژه بازگشایی دانشکده ی زیتونیه و تبدیل آن به دانشگاه زیتونیه به علت انتساب آن به مسجد جامع زیتونیه، تأکید بر گرایش های عربی- اسلامی تونس از طریق افزایش همکاری و تعامل با دولت های عربی و به ویژه دولت های حاشیه ی خلیج فارس، پخش اذان و خطبه های نماز جمعه از طریق رسانه های جمعی و محکوم کردن مفاسد اخلاقی، هرج و مرج طلبی و بی بند و باری.
14 . ژوئل بینین ( 1387 ) ، مقاله ای تحت عنوان « شورش گرسنگان در مصر » دارند که توسط لقمان تدین نژاد ترجمه شده است و معتقد است که :
در مصر، دستمزدها عملا کاهش و بیکاری افزایش می یابد. از پایان سال ٢٠٠۴ همراه با خراب شدن وضعیت اجتماعی، تظاهرات و اعتصاب ها هر روز بیشتر می شود. بالارفتن قیمت مواد غذائی بر تشنج اوضاع می افزاید و کشور را در آستانه شورش قرار داده است. جنبش کارگری، به مراتب بیش از تظاهرات روشنفکران زیر چتر حزب کفایت، به فراگیر شدن فرهنگ اعتراض یاری رسانده است و بیش از بسیاری از فعالترین سازمان های غیر دولتی ( اِن جی او ها ) و احزاب غیر مذهبی و مخالفین بی عمل، به بالارفتن آگاهی مردم نسبت به حقوق خود و شکل گیری وجدان حق طلبانه ی آنان خدمت کرده است. محمد العطار در سپتامبر ٢٠٠٧ در سخنرانی خود برای جمعیتی که به استقبال از او در ساعت آزادی از زندان آمده بودند گفت:«ما خواهان استعفای دولت در تمامیت آن هستیم ... ما پایان گرفتن رژیم حسنی مبارک را می خواهیم.... سیاست و حقوق کارگراز هم جدا نیستند. کار جوهره ی سیاسی دارد. آنچه امروز شاهد هستیم عین دموکراسی است». کارگران «کارخانه ی ریسندگی و بافندگی مصر» و ماموران مالیاتی، با مبارزه ی خود دولت را وادار به مذاکره با نمایندگان خود ساختند و همین پیروزی، برای فدراسیون اتحادیه های کارگری زیر نفوذ دولت یک شکست فاحش سیاسی محسوب می شد. بسیاری ها امیدوارند که همین پیروزی زمینه ی تشکیل یک اتحادیه ی کارگری مستقل را فراهم آورد. هرچند که فرهنگ اعتراضی جدید هنوز از سازمان لازم برای ابراز و اشاعه ی خود برخوردار نیست اما خلل لازم را در مشروعیت رژیم حسنی مبارک ایجاد کرده است .
15. ثامر شهاتا ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « انقلاب 25 ژانویه مصر » دارد و معتقد است : انقلاب ۲۵ ژانویه مصر پیش از این توجه عمده رسانه ها، سیاستها و مجامع علمی را بخود جلب کرده است. هرچند موضوعی که توجه کمی را بخود معطوف کرده است این است که آیا تغییرات چشمگیر در امور سیاسی داخلی مصر بر چشم انداز منطقه ای و سیاست خارجی مصر تأثیر خواهد گذاشت. مصر از دیر باز پیشتازی در امور سیاسی اعراب بوده است. هرچند نقش قاهره در امور منطقه ای در دهه اخیر و در راستای حکومت مبارک به شکل قابل توجهی کاهش یافته است. ترکیه، ایران و حتی کشور بسیار کوچک قطر با ثروت گاز طبیعی نقشهای مهم فزاینده ای را در امور سیاسی اعراب ایفا کرده اند.
انقلاب ۲۵ ژانویه چگونه بر سیاست خارجی مصر تأثیر خواهد گذاشت؟ آیا احتمال تغییر در روابط قاهره با واشنتگتن در دوره آینده وجود خواهد داشت؟ انقلاب چه تأثیری بر مناسبات مصر – اسرائیل خواهد گذاشت؟ آیا احتمال ایجاد روابط حسنه مصر با ایران وجود دارد؟ و آیا مصر در دوره آینده وضعیت خود را بعنوان پیشتاز در کشورهای عربی و امور منطقه ای دوباره بدست خواهد آورد؟
بسیاری از روشنفکران برجسته و مقامات دولتی مصری از پیش اظهار داشته اند که وضعیت خارجی مصر در دوره آینده تغییر خواهد کرد. گروهی حس کردند که سیاست خارجی حکومت مبارک فاقد استقلال بود و موافق با منافع آمریکا و اسرائیل بود. بعنوان مثال دولت مبارک در محاصره اقتصادی غزه و فروش گاز طبیعی به اسرائیل گویا به قیمت زیر بازار مشارکت داشت. همچنین رژیم مبارک ضد حماس و سایر جنبشهای مردمی اسلامگرا در منطقه (یعنی حزب الله) بود. مناسبات با ایران نیز در سالهای اخیر حکومت مبارک پر تنش شد. درنتیجه چنین سیاستهایی باضافه سخت شدن سیاستهای داخلی و بدتر شدن سازمانهای دولتی، اعتبار منطقه ای مصر به صورت چشمگیری کاهش یافت.
از قبل نشانه هایی از جنبش در سیاست خارجی مصر وجود داشته است. مصر و تهران درحال رسیدگی به نظریه به حال اول برگرداندن کامل روابط دیپلماتیک هستند. دیپلماسی مصر مصالحه بین حماس و فتاح را تسهیل نموده است. هم اکنون مرز رفاه علیرغم محدودیتهایی باز است. و دولت اسرائیل و دولتهای خلیج فارس نگران پیامدهای انقلاب ۲۵ ژانویه در تعادل قدرت منطقه ای هستند.
16. خالد دیاب ، ( 1390 ) ،مقاله ای تحت عنوان « مصر، اسرائیل و فلسطین: بسوی سرزمین موعود؟ » دارد که معتقد است : اگرچه در ابتدا روی موضوعات داخلی تمرکز می شود، اما انقلاب مصر موجهای امید و موجهای ضربتی وحشت را به سرتاسر خاورمیانه ارسال کرده است. نه تنها مصر از دیر باز بعنوان رهبر ناگفتنی جهان عرب مورد توجه بوده است، نمایش چشمگیر قدرت مردمی در حین جنگ به مردم عادی در همه جا الهام بخشیده است.
همانطوریکه مصریها می جنگند تا روابطشان را با افرادی که آنها را حکمرانی می کردند دوباره تعریف کنند، پرسشها پیرامون این مسئله مطرح می شوند که انقلاب به چه نحوی بر سیاست خارجی تأثیر گذار خواهد بود. یک حوزه توجه خاص این است که مصر جدید چطور با اسرائیل و مجاهدت فسلطینیان مطابق شرایط دولت رابطه خواهد داشت.
همانند سایر نخبه های سیاسی سرتاسر خاورمیانه، رهبران اسرائیلی و فلسطینی من جمله فتح و حماس با توجه به انقلاب مصر چشم داشته اند چون انقلاب مصر آشفتگی وضعیت کنونی را که آنها به آن تکیه کرده اند را تهدید می کند. اما حقیقت تمام و کمال درک می شود. دولت اسرائیل از اعمال نفوذ نا امیدانه برای نگهداشتن حسنی مبارک بر سر قدرت تا پذیرش تدریجی انقلاب و نرم کردن فصاحت خود پیش رفت. از جانب فلسطینیها، گروهی به قرارداد مصالحه بین فتاح و حماس استناد می کنند که در ابتدا از ترس نا آرامی مردمی تحریک شده بواسطه جنبه دیگر اعتراضات نشأت گرفته است.
پرسشهای زیادی درمورد آینده باقی می مانند. آیا مصر بعد از انقلاب می تواند نقش واسطه پویاتری را در واماندگی فرایند صلح اسرائیلی-فلسطینی ایفا نماید؟ آیا خشم مردمی به اشغال اسرائیل که در مصر لبریز شده است، توافق صلح مصر با اسرائیل را در هم خواهد درید، همان چیزی که گروهی از اسرائیلیها از آن ترس دارند؟ آیا اشتیاق برخی از فلسطینیها درمورد اینکه شأن مصر اعاده می شود به تضمین نهضت آنها کمک خواهد کرد؟ انقلاب مصر چه تأثیری بر سیاستهای اسرائیل و فلسطین خواهد گذاشت و این دو جبهه به چه نحوی با یکدیگر و همچنین با مصر رابطه خواهند داشت؟
این گفتگو برای جواب دادن به این پرسشها و همچنین در نظر گرفتن این مسئله پیگیری خواهد شد که چطور مصر می تواند بدون برگشت به روزهای بد قبل از جنگ بیهوده بین مبارزه نهضت فلسطینی و پیشروی آرام اسرائیل درجهت تحلیل بی طرفانه کشمکش به بهترین نحو دست به عصا عمل کند. همچنین این گفتگو بررسی می نماید که چه نقشی می تواند در اتصال شکاف بین دو جبهه ایفای نقش کند درحالیکه مردم مصر و جامعه مدنی را تا حد زیادی درگیر ننماید.
17. طارق مسعود ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « اسلام و دموکراسی در مصر جدید » دارند که معتقد است :
در این وهله زمانی عقل سلیم این است که مصر هنوز تحولی را فراتر از استبدادگرایی ایجاد نکرده است. مباحثات سیاسی فعلی در مصر بر موشکافی نوشتن قانون اساسی، هیئت انتخاب دولت و سایر موضوعات اصولی تمرکز دارد چنانکه این موارد موفقیت تحول مصر به دموکراسی را تعیین خواهند نمود. علیرغم تبلیغات غربیها تعارضی بین دموکراسی و اسلام نیست. هرچند در بدنه عظیم ادبیات ما پیرامون دموکراسی شدن، زمانیکه چنین گزینه هایی در گذر تاریخ مشاهده شده اند، در بی اهمیتی رنگ می بازند بطوریکه ظهور و دوام دموکراسی برای جنبشهای عمیقتر و تاریخی بزرگ درون زایی می شود. این مقاله چالشهای بلند مدت و کوتاه مدت رویاروی دموکراسی مصر را از لحاظ تجارب تاریخی سایر دموکراسی کننده های اخیر بررسی می نماید. در اصل این مقاله جویای این مسئله است که آیا بدست آوردن همه حقوق کوتاه مدت مبارزات به پیروزی بلند مدت مبارزات مصر کمک می کند یا بلا اثر است.
.18. هنیا صبحی ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « اعتراض به تحصیل و جوانان » دارد که معتقد است :
تحقیق بوسیله افراد جوان در دانشگاهها نسبت به منابع و روشهای اعتراض اعراب و همچنین نسبت به اینکه چرا بسیاری از دانش پژوهان نتوانستند وقوع آنرا پیش بینی کنند بینشهای منتقدانه ای را ارائه می دهد. مصریها از دیر باز منفعل و بی تفاوت توصیف شده اند؛ تصویری که گاهی اوقات توسط رژیم مبارک برانگیخته می شد و اغلب اوقات بواسطه مطالعات و آمارها مورد تأیید قرار می گرفت. خود فرهنگ عرب از دیرباز به گرایشهای قدرت طلبانه اعتقاد داشته است. در این راستا دانشگاهها اغلب اوقات بعنوان نهادهای کلیدی برای بار آوردن افراد مطیع و سلطه پذیر شمرده می شدند که در آنها دانشجویان تسلیم مظاهر قدرت و پذیرای بی چون و چرای حکمت و دیدگاههای دریافتی تلقی می شدند. بعلاوه دانشجویان مصرانه از طریق برنامه آموزشی و تشریفات دانشگاهی به طرفداری از ملی گرایی تربیت می شوند برای آنکه ملت را با تاریخچه و سیاست رهبران و تشکیلات آن پیرامون زمینه های ملی گرایی و اسلامی تمرکز یافته در منازعات با دیگران احراز هویت کنند. در مفهوم باصطلاح “جنگ در وحشت” حتی زمانیکه توجه به دانشگاهها معطوف شد، برحسب نقش آنها در قوت دادن به افراط گراییهای مذهبی بود.
مقاله از معلومات مشاهدات و مصاحبه های وسیعی در شش دبیرستان مصری بین سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ استفاده می کند. مقاله بررسی می کند که ملت و دولت در مباحثات دانش آموزان چطور نمایان شدند و آنها سلطه پذیری و تسلیم را در تعاملات هر روزه در مدرسه چگونه نشان دادند. دانش آموزان نه تنها تشریفات ملی گرایی مدرسه را با مطرح کردن تفسیرهای ساختگی خود از سرود ملی زیر و رو کردند بلکه دولت و ملت را نیز در حکایتهای اصلی اعتراض آمیز خود از فقر، نابرابری، تحقیر و فساد (نه شریعت، جهاد یا حجاب) برانداختند. در حالیکه براستی از آنها انتظار می رفت که احترام گذاری به مظاهر قدرت را نشان دهند، انضباط و اقتدار مدرسه بکرات مورد اعتراض قرار گرفت و اغلب اوقات تحمیل خواست مدرسه از طریق کتک زدن بدنی و تحقیر زبانی وضع می شد. ازاینرو مدرسه بواسطه استراتژیهای تسلیم،انضباط،تسلط عمل نمی کرد بلکه بواسطه استراتژیهای سلطه گری،سرکوبی عمل می کرد. همچنین دانش آموزان به شکل موثری انضباط مدرسه را در مواردی از حضور در کلاس گرفته تا امتحانات و لباس فرم زیر و رو کردند. اساساً تشریفات، مباحثات و حقانیت دولت از پایه ویران شدند زیرا نهادهای زیادی که برای ترویج این موارد منظور شده بودند زیر وزن ترکیبی از بدرفتاری، فساد و خصوصی سازی عملی تمامی سیستم دبیرستان متلاشی شدند؛ واقعیتهایی که جوانان از آنها بتلخی یاد می کردند. حقایقی نظیر اینها وجود دارد که می تواند به شکل مثمری به ما در درک اعتراض غیر منتظره جوانان و اشکال و اهداف آن کمک نماید.
19.سمیر امین ، (1390 ) ، مقاله ای دارد تحت عنوان « ویژگیهای انقلاب مصر و بایستههای تغییر: انقلاب مصر و پس از آن » که توسط سیف علی ترجمه شده است .
وی معتقد است : جنبشی که تنها در فاصله زمانی ژانویه تا فوریه 2011 برافروخته شد، نیازمند زمان است تا گامی رو به جلو بردارد، رونق بگیرد، و بین تودههای مردم گسترده شود، ریشه بگیرد و عمیق شود. بنابراین آنچه که اکنون ضرورت دارد یک مرحله انتقالی طولانیمدت است. زیرا آنچه درباره سرنگونی رژیم و لغو قانون اساسی توسط انقلاب گفته میشود، تنها در تراز تئوریک بالایی درست است نه از لحاظ عملی. بیگمان تمایل و یا گرایش برای سرنگونی رژیم وجود دارد، اما نه بیشتر از آن. همین امر درباره قانون اساسی که همچنان نافذ است و نیز تمامی قوانین همگام با آن، صدق میکند. از اینرو مرحله انتقالی طولانیمدت دموکراتیک به معنای واقعی کلمه در خط مقدم شرایط بایسته تغییر قرار میگیرد.
منظور من از «دموکراسی به معنای واقعی کلمه» دموکراسی است که با آزادی تمام فرصت لازم برای تشکیل همه انواع سازمانها، احزاب، و اتحادیههای صنفی را فراهم کند. این دوره انتقالی طولانیمدت و البته دموکراتیک به معنی واقعی کلمه، که شاید دو سال و یا بیشتر به درازا بکشد، شرط ترویج یک فرهنگ سیاسی، مدنی، سکولار، و دموکراتیک به شمار میرود. تأکید میکنم یک فرهنگ دموکراتیک و نه یک فرهنگ سوسیالیستی؛ به این معنی که این فرهنگ سکولار سیاسی جریانهای دموکراسیخواه بورژوا و مطالبات سوسیالیستی و یا مطالبات اجتماعی مندرج در چهارچوب آرمان سوسیالیستی را در بر میگیرد تا انتخابات پس از دوره انتقالی، بیهوده نباشد. در این صورت بخش بزرگی از رأیدهندگان دستکم افرادی سیاسی خواهند بود که از جایگزینهای مختلف در زمینههای اقتصادی، اجتماعی، مدیریت سیاسی، مدیریت امور اجتماعی، و مدیریت زندگی روزانه از جمله جوانب دینی و رابطه میان باور دینی و فعالیت سیاسی، آگاه هستند و توانایی گزینش و همسنجی میان آنها را دارند.
از آنجایی که پیشبینی میکنم شکل قدرت و ماهیت گردانندگانش در مرحله انتقالی محمل نبرد و کشمکشی سیاسی خواهد بود، باید برای اعمال تغییراتی چند، اگر چه تدریجی، تلاش کنیم. در رأس این تغییرات مخالفت با انتصاب چهرهها و شخصیتهای عمدتا وابسته به رژیم سابق از سوی ستاد رهبری ارتش برای مدیریت مرحله انتقالی قرار میگیرد. البته در صورت وجود چنین چهرههایی در صدر صحنه سیاسی، همانگونه که اکنون رخ داده است، و همچنین وضع قوانین محدودکننده تشکیل احزاب مانند قانون جدید احزاب که شبیه به قانون قدیم است، و یا وضع قوانین ضدطبقه کارگری مانند قانون ضداعتصاب، باید دانست که حکومت وضعکننده این قوانین، دیگر حکومتی انتقالی نیست. شایسته است با سرمشق قراردادن دستاوردهای تونسیانی که از ما پیش هستند، اِعمال تغییرات عملی در حکومت، اگر چه تدریجی، را از آنان یاد بگیریم، به گونهای که حکومت انتقالی از نیروهایی که نماینده جنبش مردمی خیابانها هستند، تشکیل گردد. همه این امور البته خود گویای ناهمسانی شرایط تونس و مصر است. چرا که ارتش در تونس کوچک است و ضعیف، و دور از سیاست، و در نتیجه وزنی در معادله سیاسی ندارد و نمیتواند نقشی چون نقش ارتش در مصر ایفا کند. در واقع صحنه سیاسی تونس شاهد کشمکش و برخورد دو نیروی اساسی است: نیروهای رژیم پیشین که در طبقه بورژوای طفیلی وابسته به سلطه قبلی و حزب حاکم نمود پیدا میکنند، و نیروی انقلاب که نمایندهاش اقشار متوسط و طبقات مردمیاند، آن هم بدون طرف سومی به نام ارتش، مانند آنچه که در مصر جریان دارد. از اینرو میتوان گفت حکومت در تونس بسیار بهتر از مصر است، زیرا حکومت کنونی تونس هرگز جرأت نمیکند مانع شکلگیری هرگونه تشکیلات حزبی و یا اتحادیهای بشود، و این امکان را به شهروندان میدهد که آزادانه انتخابشان را انجام بدهند. و این یعنی تونس شاهد دموکراسی است که در مصر وجود ندارد. بنابراین نتیجه میگیریم خواسته اصلی چپ رادیکال ائتلاف با اقشار متوسط دموکراسیخواه و جنبش مردمی به طور کلی، و البته اتحادیههای صنفی کارگری، و در درجه اول جوانان سازمان یافته و نیمه تشکیلاتی است، به نحوی که این ائتلاف مدیریت مرحله انتقالی را به شیوهای نوین و ترقیخواه به دست بگیرد.
20 . Declan McCullagh ، (2011) ، مقاله ای تحت عنوان « اینترنت و اعتراضات اجتماعی در مصر» دارند که توسط cnet منتشر شده است .
ایشان معتقد است: در حالیکه اینترنت توسعه خیرهکنندهای دارد و به صورت برق آسایی درحال گسترش است، ارتباط کشور 80 میلیون نفری مصر با بقیه جهان به طور تقریبا کامل قطعشدهاست. این قطع اینترنت در پی اعتراضات خیابانی مردم مصر به سه دهه حکومت حسنی مبارک است. حرکت مردم مصر به نوبه خود در پی انقلاب مردم در تونس شروع شد. گرچه مصر کشوری است با سطح بالاتری از آزادی نسبت به تونس؛ ولی میزان فساد دستگاه حکومتی در آن بیشتر مشهود است و بازداشتهای گسترده شبانه و درگیری با نیروهای امنیتی نیز به جزئی از روند اعتراضات تبدیل شده است. دولت مصر که صبح روز جمعه 28 ژانویه 2011 توسط حسنی مبارک برکنار شد، ساعتی پیش از شروع راهپیمایی گسترده و اعتراضی مردم، تمام وسائل ارتباطی از جمله اینترنت، پیامک و شبکه مخابراتی را محدود و یا به کلی قطعکرد.فعالانی که راهپیماییهای اعتراضآمیز مردم را در مصر سازماندهی میکنند، از اینترنت برای دعوت مردم به حضور در خیابانها به شکل گستردهای استفاده کردهاند. اعتراضهای خیابانی مصر از روز سهشنبه گذشته آغاز شده و تا کنون همچنان ادامه دارد. روزنامه “المصری الیوم” نوشته است قطع سرویس پیام کوتاه، شارژ تلفنهای همراه را برای شهروندان مصری با مشکل مواجه ساخته است.
2-2- مروری بر نظریات جنبش های اجتماعی
با توجه به اینکه سده نوزدهم شاهد جنبشهای اجتماعی و سیاسی متعددی از جمله جنبشهای دهقانی و کارگری بود، طبعاً توجه بنیانگذاران جامعهشناسی نیز به تحلیل تنشهای اجتماعی جلب شد. البته هیچیک از جامعهشناسان کلاسیک نظریهای خاص در مورد جنبشهای اجتماعی ساخته و پرداخته نکردهاند و در واقع فقط میتوان برداشتهایی را در اینباره از آثار آنها استخراج کرد. (مشیرزاده، 1381، 23)
برای مثال می توان گفت توجه مارکس آشکارا به جنبشهای طبقاتی است، دورکیم جنبشهای آنومیک خردگرایانه را مورد توجه قرار میدهد، گوستاو لوبون از تکرار پدیدهای همچون انقلاب فرانسه در هراس است و وبر فقط به جنبشهایی با رهبری کاریزماتیک توجه دارد. تنها استثنا در این دوره پارتو است که همه جنبشها را در همه اشکال آنها نمودی از رفتار غیرمنطقی تلقی میکند. جملگی متفکران کلاسیک به جز مارکس و وبر با بدبینی به جنبشهای اجتماعی نگاه میکنند. اما جامعهشناسان و نظریات جامعهشناختی در دورههای بعدی تحت تأثیر افکار موجود در دوره کلاسیک قرار داشت.( مشیرزاده، 1381، 49و50)
همچنین دکتر زاهدانی ، معتقداست از دهه 1970 به بعد نظریات تازهای وارد میشود که یکی از آن ها نظریه تجهیز یا بسیج است. این نظریه بیشتر روی سازمانی که جنبش اجتماعی را به وجود میآورد تاکید می کند و اعتقاد دارد که سازمانی بایستی وجود داشته باشد تا بتواند افراد مختلفی را که از یک التهاب اجتماعی رنج میبرند دور خود بسیج کند. از دهه 1980 به بعد با توجه به کمرنگ شدن مباحث مارکسیستی، نظیر مقاومت کارگران در مقابل سرمایه داری و... مسائل و جنبش های جدیدی، مثل جنبش زنان، جنبش محیط زیست- شکل میگیرد. این جنبش ها اصطلاحاً، جنبش های اجتماعی نو نامگذاری میشوند. این جنبش ها اعتقاد دارند که اگر چه تغییر نظام کنونی ممکن نیست، اما حداقل بایستی اصلاح شود و از آلودگی های محیطی، نظیر کارخانه ها،جلوگیری شود و یا به طور مثال حقوق زنان ایفا شود. رویکرد دیگری نیز که مطرح میشود نظریه کنش هویتی است که توسط افرادی نظیر هابرماس، ملوچی، آف، اسکال، تورن و کسل عرضه میشود. (زاهدانی ،2010 )
اما در دوره های بعدی دیدگاههای نظری بسیاری در ارتباط با جنبش های اجتماعی مطرح شده است که در اینجا می توان به نظریات اندیشمندانی چون چالز تیلی و تاکیدش بر بسیج منابع ، نیل اسملسر و نظریه ضعف ساختاری ، آلن تورن و نظریه تاریخیت ، کورن هاوزر و نظریه جامعه توده ای ، دو توکویل با تئوری توقعات فزاینده ، تد رابرت گر با تئوری محرومیت نسبی وهربرت بلومر با طرح تئوری مکانیزم تغییر و جنبش اجتماعی و .... اشاره نمود .
جنبش های اجتماعی یکی از و یژگی های آشکار دنیای مدرن و یکی از مو ضو عات مهمی است که مورد توجه اندیشمندان مختلف حوزه علوم اجتماعی است . حداقل از قرن نوزدهم به این طرف ، تاریخ دولت های مدرن با تاثیرات جنبش های اجتماعی با هم تنیده شده است . در خصوص این که به چه کنش اجتماعی ، جنبش اجتماعی می گوییم و یک کنش جمعی چه و یژگی هایی دارد تا بتوان آن را در زمره ی جنبش های اجتماعی قرار داد ، دید گا ههای متفاوتی و جود دارد . ( نصرتی نژاد ،1383، 147 )
بنابرآنچه گفته شد این دیدگاهها را می توان به چند بخش ذیل طبقه بندی کرد .
۱. رویکرد رفتارگرایی: شامل نظریههای نظریه پردازانی همچون گوستاو لوبون، نیل اسملسر، جیمز دیویس، رابرت تد گر، کورن هازر، هربرت بلومر، رالف ترنر و لوئیس کیلیان.
۲. رویکرد نهادی: شامل نظریههای نظریه پردازانی همچون مانکور السون، آنتونی اوبرشال، زالد و مک کارتی، چالرز تیلی، سیدنی تارو، جو فریمن، دیوید اسنو.
۳.رویکرد جامعه مدنی: شامل نظریههای نظریه پردازانی همچون آلن تورن، یورگن هابرماس، مانوئل کاستلز، و آلبرتو ملوچی.( ویکیپدیا ،2011)
جدول شماره ( 1) : نظریه پردازان جنبش اجتماعی
جنبش اجتماعیرویکرد رفتارگراییرویکرد نهادیرویکرد جامعه مدنیگوستاو لوبونمانکور السونآلن تورننیل اسملسرآنتونی اوبرشالیورگن هابرماسجیمز دیویسزالد و مک کارتیمانوئل کاستلزرابرت تد گرچالرز تیلیآلبرتو ملوچیکورن هازرسیدنی تارو.............هربرت بلومرجو فریمن..............رالف ترنردیوید اسنو...............لوئیس کیلیان................................
در اینجا به بخشی از نظریه های مذکور می پردازیم :
نظریات انقلاب معمولاً بهگونهای با نظریات جنبش اجتماعی تداخل پیدا میکنند. برای مثال تأکید تیلی بر بسیج منابع و نظریه دیویس در مورد بالا رفتن انتظارات و اعتراض در تحلیل جنبشهای اجتماعی نفوذ زیادی داشته است. اما دیدگاه هایی هستندکه در زمینه جنبشهای اجتماعی دارای اهمیت بیشتری هستندو در زیر به بررسی نظریات آنها می پردازیم :
1-2-2- نیل اسملسر
اسملسر شش شرط برای جنبشهای اجتماعی تشخیص میدهد:
1. زمینه ساختاری؛ شرایط کلی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبشهای اجتماعی است. چنین شرطی زمینه مساعدی را برای توسعه برخی از انواع جنبش اجتماعی فراهم میکند اما بهتنهایی جنبش را به وجود نمیآورد.
2. فشار ساختاری؛ تنشهایی از نوع نگرانی درباره آینده، اضطراب، ابهام و یا برخورد مستقیم هدفها که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه میگردد.
3.گسترش باورهای تعمیمیافته؛ جنبشها تحت تأثیر ایدئولوژیهای معینی که نارضایتیها را متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنها را نشان میدهد شکل میگیرند.
4. عوامل شتابدهنده؛ حوادث یا رویدادهایی که موجب میشود کسانی که در جنبش شرکت میکنند مستقیماً وارد عمل شوند.
5. گروه هماهنگ؛ هیچ رویدادی به ظهور جنبش نمیانجامد مگر اینکه یک گروه هماهنگ بسیج شده برای عمل، رهبری و نوعی وسایل ارتباط منظم بین شرکتگنندگان همراه با پشتوانه مالی وجود داشته باشد.
6. عملکرد کنترل اجتماعی؛ مقامات حاکم ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ دهند و بر پیدایش و توسعه آن تأثیرگذارند. .( گیدنز، 1376،682-681)
جدول شماره (2) جنبش اجتماعی از نظر اسملسر
2-2-2- آلن تورن
از نظر تورن جنبشهای اجتماعی اهمیتی را که در جوامع امروزی به فعالگرایی در دستیابی به اهداف داده میشود منعکس میسازند. جوامع امروزی با تاریخیت مشخص میشوند یعنی شیوه نگرشی که در آن از شناخت فرایندهای اجتماعی برای تغییر شکل شرایط اجتماعی استفاده میشود. تورن به درک اهدافی که جنبشهای اجتماعی دنبال میکنند و دیدگاهها و عقایدی که در مقابله با آن فعالیت میکنند توجه داشت. از منظر تورن جنبشهای اجتماعی باید در یک میدان عمل مطالعه شوند. میدان عمل به ارتباطات بین جنبش اجتماعی و نیروها و عواملی اطلاق میشود که جنبش در برابر آنها قرار گرفته است. گفتگوی متقابل در میدان عمل میتواند به تغییر در شرایط جنبش شود مثل ترکیب و یکی شدن دیدگاههای طرفین و یا محو جنبش.( گیدنز، 1376، 684-683)
آلن تورن اصول سهگانهیی را برای موجودیت جنبشهای اجتماعی پیریزی کردهاست که عبارتند از:
1- اصل هویت: یک جنبش اجتماعی باید از هویتی مشخص برخوردار باشد یعنی اینکه مشخص شود از چه افرادی تشکیل شده، سخنگوی چه افراد و گروههایی است و مدافع و محافظ چه منافعی است.
2- اصل مخالفت: جنبش اجتماعی همیشه در برابر نوعی مانع یا نیروی مقاوم قرار دارد و پیوسته سعی در درهم شکستن دشمنانی دارد. بدون اصل مخالفت، ضدیت، جنبش اجتماعی نمیتواند وجود داشته باشد. اکثر جنبشهای اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالفند و اهداف خود را با وضع موجود در تعارض میبینند.
3- اصل عمومیت: یک جنبش اجتماعی به نام ارزشهایی برتر با ایدههایی بزرگ، فلسفی یا ایدههای مذهبی آغاز میگردد و کنش آن هم ملهم از تفکر و عقیدهیی است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت دارد. دلایلی که باعث کنش یک جنبش اجتماعی میشود ممکن است به صورت منافع ملی، آزادی بشریت، رفاه و خوشبختی جمعی، حقوق انسانی، سلامت همگانی، خواست الهی و… باشد و اینها همان خصوصیاتیاند که «آلن تورن» آن را اصل عمومیت مینامد.( شرفی ، 2011)
جدول شماره ( 3 ) اصول سه گانه آلن تورن
3-2-2- تدا اسکاکپول ، با تاکید بر انقلاب های اجتماعی در فرانسه ، روسیه وچین معتقد است که انقلاب ها اجتماعی بوده و آنها را به عنوان استحاله های سریع و بنیادی دولت و ساختارهای طبقاتی تعریف می کند استحاله هایی که با شورشهای طبقاتی از بالا همراهند ، و به گونه جزیی از طریق این شورشها انجام می گیرند .بنابراین مبنای کار او نخست این که او چشم اندازی را پذیرفته که خودش آن را « چشم انداز ساختاری و غیر ارادی » می داند دوم آن که زمینه های بین المللی و تاریخ جهانی را موضوع خود قرار داده است وسوم تاکید او بر دولت به عنوان یک واحد بالقوه مستقل، بوده است .
او بر یک چشم انداز ساختاری برای تحلیل انقلاب ها ی اجتماعی و بر اهمیت عوامل فرا ملی یا بین المللی بیش از اندازه تاکید دارد همچنین بر آنچه که رهبران انقلاب در عمل انجام می دهند ، یعنی نبرد برای کسب قدرت سیاسی ، نیز تاکید می ورزد . ( ریتزر، 1380،253-254-256)
4-2-2- هانا آرنت، شکل گیری اجتماعات جدید به منظور جنبش اجتماعی چنین ترسیم می کند:
«زمانی که افراد پیوستگی گروهی خود را از دست می دهند، ذرّهای شدن افراد یا حس فقدان اجتماع به آنان دست می دهد.
ذرهای شدن موجب پیدایش حالتی در افراد میشود که آنان را آماده پذیرش ایدئولوژیهای جدید و نیز جستجوی جامعهای جدید به جای جامعه از دست رفته میکند.
توتالیتاریانیزم یا جامعه کاذب به وجود میآید که در آن گروهی از نخبگان بر جامعه سلطه کامل دارند».
جدول شماره ( 4 ) جنبش اجتماعی از نظر آرنت
5-2-5- ملوچی، جوامع پساصنعتی قبل از هر چیز به نشانه ها توجه می کنند به عقیده وی جنبش های اجتماعی نوین بر خلاف همتایان قرون گذشته شان معطوف به مبارزه بر سر تولید منابع مادی، توزیع شان یا جلوگیری از حقوق شهروندی به وسیله دولت ها نیستند بلکه معطوف به دسترسی به اطلاعات و بحث بر سر منابع سمبلیک نظیر زیباسازی خشونت در رسانه ها می باشند، جنبش های اجتماعی نوین قبل از هر چیز به مبارزه در حوزه فرهنگ توجه دارند. (رسانه ، 1390 )
6-2-2- ماریو دیانی ، به عقیده وی جنبش های اجتماعی دارای چهار ویژگی می باشد:
1-جنبش اجتماعی شبکه ای از تعاملات غیر رسمی بین تعداد متنوعی از افراد، گروه ها و سازمان ها می باشد.
2- مزر بین شبکه ها یک جنبش به وسیله هویت جمعی خاصی تعیین می گردد که بین بازیگران درگیر در تعامل مشترک است.
3- بازیگران جنبش های اجتماعی در برخورد های سیاسی و یا فرهنگی درگیرند، این موضوع بدان معناست که تغییرات اجتماعی را در سطح سیستمی یا غیر سیستمی افزایش می دهند یا با آن مخالفت دارند. 4- یک جنبش اجتماعی شبکه ای از تعاملات غیر رسمی بین افراد ، گروه ها و یا سازمان ها که بر مبنای یک هویت جمعی مشترک در برخوردی سیاسی یا فرهنگی درگیرند.
جدول شماره ( 6 ) ویژگی های جنبش اجتماعی از نظر دیانی
دیانی با توجه به این چهار ویژگی جنبش های اجتماعی را چنین تعریف می کند ، جنبش های اجتماعی ، شبکه ای تعامل غیر رسمی افراد ، گروه ها و سازمان ها درگیر در یک برخورد سیاسی یا فرهنگی مبتنی بر یک هویت جمعی مشترک. (رسانه ، 1390 )
7-2-2- گی روشه ،استاد برجسته جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه مونرآل کانادا، در تعریف جنبش اجتماعی میگوید: «جنبش اجتماعی عبارت است از سازمانی کاملا شکل گرفته و مشخص که به منظور دفاع یا گسترش یا دستیابی به هدفهای خاصی به گروه بندی و تشکل اعضا میپردازد و در صدد بر میآید تا عناصری را از جامعه تغییر دهد یا آنها را حفظ کند.» همه جنبشهای اجتماعی ویژگیهای خاص و مشترکی دارند که عبارتند از: مشخص بودن اهداف، داشتن برنامه اصولی برای نیل به اهداف و ایدئولوژی. عامل گردآوری اعضای جنبش اجتماعی، ایدئولوژی جنبش اجتماعی است. زیرا ایدئولوژی نه تنها وضع اجتماعی موجود را به باد انتقاد میگیرد، بلکه علاوه بر آن اهداف جنبش و روشهای نیل به آن را نیز مشخا و روشن میکند. آنچه اصولا جنبش اجتماعی را مشخص و بارز و برجسته میسازد، متقاضی و مدعی بودن آن است که سعی در شناساندن و پیروز گردانیدن ایدهها و منافع و ارزشهای معینی دارد و بدین منظور پیوسته سعی در افزایش اعضا و کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز برگزیدگان جامعه میکند. وسایلی که جنبشهای اجتماعی به آن متوسل میشوند، متفاوت است. بطوری که از تبلیغات ساده و تحت فشار قرار دادن افکار عمومی گرفته تا خشونت و تظاهرات خشونتآمیز، انهدام اموال دولتی، ترور و سرکوب مورد استفاده قرار میگیرد. ولی به هر حال صرفنظر از هدفها و وسایل مورد استفاده جنبش اجتماعی همیشه با یک اساس فکری جدید مشخص میشود. جامعهشناسان برای انجام تحقیق و پژوهش در زمینه جنبشهای اجتماعی میتوانند در یک مدت زمان طولانی آنها را بررسی یا حتی در این جنبشها شرکت نمایند. به علاوه پژوهشگران علوم اجتماعی و جامعهشناسان سیاسی اظهارات رسمی و غیررسمی اعضای جنبش و نقشهای اعضا را مورد بررسی قرار میدهند تا به اهداف و فرضیههایی که دارند، جامه عمل بپوشانند.( نامی،1384)
8-2-2- دوناتلا دلاپورتا و ماريو دياني
معتقدند كه جنبشهاي اجتماعي، شبكههايِ غيررسميِ مبتني بر اعتقادات مشترك و همبستگيهايي هستند كه از طريق استفاده مداوم از اشكال گوناگون اعتراض حول موضوعات منازعهآميز بسيج ميشوند. آنها با تاكيد بر ويژگيهاي فوق، به دنبال آن هستند كه جنبشهاي اجتماعي را از ديگر اشكال عمل جمعي از قبيل احزاب، گروههاي ذينفوذ، فرقههاي مذهبي، وقايع اعتراضآميز موردي، ائتلافهاي سياسي و... جدا كنند.( دلاپورتا و دياني، 1383، 33)
همچنین آنها معتقدند که چهار نظریه جنبش های اجتماعی را تئوریزه می کنند و آنها عبارتند از :
1. « نظریه عمل جمعی » ، که توجه تحلیل گران را به عمل جمعی به مثابه فعالیتی معطوف به معنا جلب می کنند .
2. « نظریه بسیج منابع »، که به اهمیت اجزاء عقلانی و استراتژیک پدیده ای به ظاهر غیر عقلانی تاکید می ورزند .
3. « نظریه جنبش های اجتماعی جدید »،که مسائل مربوط به اهمیت دگرگونی های جوامع صنعتی و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار می دهند.
4. « نظریه فرایند سیاسی »، که توجه خود رابرجنبش های اجتماعی به مثابه بازیگران اصلی جدید در تجمیع و نمایندگی منافع مختلف معطوف نموده است .( دلاپورتا و دياني ، 16و17)
جدول شماره (7 ) نظریات دوناتلا دلاپورتاو ماریو دیانی در خصوص جنبش اجتماعی
9-2-2- چارلز تيلي : از جمله نظريه پردازان تاثيرگذار در زمينه مطالعات جنبش هاي اجتماعي به شمار مي آيد. مجموعه آراء وي در قالب نظريه هايي که تحت عنوان «بسيج منابع» شهرت يافته است، قابل دسته بندي هستند. همانگونه که خود در مقدمه کتاب از بسيج تا انقلاب اذعان مي دارد، تلاش وي در جهت تدوين نظريه اي براي تبيين و توصيف «کنش هاي جمعي» هدف گيري شده است (تيلي ، 1385، 17).
به عقيده وي، پديده هايي همچون انقلاب ها، شورش ها، جنبش هاي اجتماعي، توطئه هاي سياسي، و حتي بسياري از کودتاها، انواع مختلفي از کنش هاي جمعي هستند که با هدف ايجاد تغيير يا ممانعت از تغييري در جامعه اتفاق مي افتند. بدين منظور نظريه پردازي درباره کنش هاي اجتماعي براي نيل به شناخت درباره اين پديده ها بسيار ضروري است. مجموعه نظريه هاي نظام يافته تيلي در زمينه کنش جمعي را مي توان در کتاب مشهور وي، «از بسيج تا انقلاب» جستجو کرد. وي در اين کتاب نخست به ضرورت مطالعه جنبش هاي اجتماعي مي پردازد و پس از آن مروري مفصل و نقادانه بر نظريه ها کلاسيک و متاخر ماقبل خود انجام مي دهد. پس از آن اصول کلي نظريه کنش جمعي خود را مطرح مي سازد و در ادامه کتاب به تشريح جزئيات آن مي پردازد. (تيلي ، 1385، 17)
همانگونه که اشاره شد، تيلي پيش از طرح چارچوب نظري خود، مروري منتقدانه بر نظريه هاي کلاسيک و متاخر پيش از خود دارد. در مورد نظريه پردازان کلاسيک، آراء مارکس، دورکهايم، وبر و ميل را مورد بررسي قرار مي دهد. تيلي منشاء کنش هاي جمعي را متاثر از مارکس، کشمکشي مي داند که حول يک تضاد اجتماعي شکل مي گيرد. در واقع، در سطح تبييني، تيلي ريشه هاي ظهور کنش جمعي را از مارکس اقتباس کرده است. اما نقدي که بر مارکس وارد مي داند، در مورد تشريح فرايند هاي دروني کنش هاي جمعي است که در چارچوب نظري مارکس کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به بيان ديگر، نظريه مارکس بيشتر کلان نگر است و از اين جهت مورد نقد تيلي قرار دارد. مسئله اي که در آراء ميل و وبر بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. وبر، به تعاريف کنشگران دخيل در يک کنش جمعي توجه ويژه اي دارد و نظام باورهاي درون يک جماعت را مسئله محوري کنش هاي جمعي آنان مي داند. ميل نيز به فرايندهاي جزئي کنش هاي جمعي مي پردازد؛ از نظر وي، کنش جمعي نتيجه پيگيري حسابگرانه منافع فردي است. اما در مورد دورکهايم، تفکيک کارکردگرايانه وضع عادي (نظم) از وضع غير عادي (کشمکش و تضاد)، از نظر تيلي صحيح نيست، چراکه به نظر وي، کنش جمعي پديده اي طبيعي است و در جريان زندگي روزمره اجتماعي جريان دارد.
در مورد متاخرين، نظريه پردازاني همچون هانتينگتون، چالمرز جانسون، و رابرت تد گر (که آنها متاثر از دورکهايم هستند)؛ مانکور اولسون، آنتوني اوبرشال، ماير زالد و جان مک کارتي (که ادامه دهندگان سنت ميل قلمداد مي شوند)؛ گاسفيلد (که تحت تاثير وبر قرار دارد)، و مارکسيست ها (که تعبيراتي جديد از درون آراء مارکس وضع کرده اند)؛ ديگر نظريه پردازاني هستند که مورد نقد و بررسي تيلي قرار گرفته اند. در مجموع، مي توان اذعان داشت به غير از افرادي که تحت تاثير دورکهايم قرار دارند، تيلي تلاش کرده است که از ساير نظريه پردازان متاخر براي تدوين چارچوب نظري خود بهره گيرد. بويژه بايد به آراء مانکور اولسون و آنتوني اوبرشال در اين خصوص اشاره کرد. مباحثي همچون «انتخاب عقلاني»، «نظريه بازي» و «کالاي جمعي»، از جمله موضوعاتي هستند که تيلي در تدوين نظريه خود از آنها بهره جسته است. بايد اذعان داشت که نظريه تيلي زماني که مطرح شد توانست بسياري از نظريه هاي ماقبل خود را تضعيف کند و تاثير بسزايي در غلبه رويکرد بسيج منابع براي تحليل کنش هاي جمعي و جنبش هاي اجتماعي بر جاي گذارد.
نظريه کنش جمعي
پيش از پرداختن به نظريه اصلي تيلي در خصوص کنش جمعي ابتدا لازم است الگوي مبنايي وي در تحليل جامعه سياسي توضيح داده شود. وي اين الگو را، «الگوي سياسي» نام مي نهد که ماهيتي ايستا دارد. پس از آن، وي «الگوي بسيج» را مطرح مي کند که در واقع توضيح دهنده چگونگي کنش جمعي و تغيير در جامعه سياسي است. عناصر تشکيل دهنده الگوي سياسي عبارتند از: جمعيت، حکومت، يک يا چند مدعي، يک جامعه سياسي، و يک يا چند ائتلاف. مدعيان قدرت سياسي را مي توان به دو گروه تقسيم کرد، نخست اعضاي حکومت، و سپس چالشگران حکومت. در واقع، رقابت اصلي و منشاء پويايي در الگوي سياسي ناشي از رقابتي است که ميان مدعيان (اعضاء و چالشگران) جريان دارد تا سهم بيشتري از قدرت حکومتي را در اختيار داشته باشند. از نظر تيلي، حکومت سازماني است که ابزار متمرکز و اساسي را در درون جمعيت در اختيار دارد. روابط و چالش هاي ميان حکومت، اعضاء و چالشگران، شکل دهنده فضاي جامعه سياسي است. گاهي اوقات ائتلاف هايي ميان اعضاء و چالشگران نيز بوجود مي آيد که هدف آنها هماهنگ سازي کنش جمعي با اهدافي مشترک است (تيلي ، 1385، 80).
پويايي رقابت ميان مدعيان قدرت سياسي ايجاب مي کند که براي توضيح دادن تغييرات جامعه سياسي، بويژه توضيح کنش جمعي هر يک از مدعيان، از الگوي ديگري استفاده شود. تيلي، براي توضيح کنش جمعي از الگوي بسيج استفاده مي کند. عناصر اين الگو عبارتند از: منافع، سازمان، بسيج، فرصت، و کنش جمعي. منافع، مجموعه امتيازات و محروميت هاي مشترکي است که ممکن است در اثر تعاملات مختلف با ديگر جمعيت ها بر جمعيت مورد بحث وارد آيد. سازمان، ميزان هويت مشترک و ساختار وحدت بخش افراد در درون يک جمعيت است. بسيج، ميزان منابعي است که تحت کنترل جمعي يک مدعي قرار دارد. کنش جمعي، ميزان اقدامات جمعي يک مدعي در جهت نيل به هدف مشخصي است. و فرصت، رابطه ميان منافع جمعيت و وضعيت جهان اطراف است (تيلي ، 1385، 84).
از نظر تيلي، عناصر شکل دهنده فرصت را مي توان به سه بخش تقسيم کرد:
1. فرصت یا تهديد : ایشان رابطه منابع و منافع با وضعيت محيطي را در این بخش مطرح می کنند.
2. سرکوب یا تسهيل : ایشان هزينه و منابع مصرفي عمل جمعي رادر این قسمت مطرح می کنند.
3 . قدرت : ایشان قدرت را بازده عمل جمعي می داند .
فرضيه اصلي در کار تيلي، رابطه ميان «بسيج» و «کنش جمعي» است. بدين معني که هرچه ميزان بسيج در يک جمعيت يا سازمان مطبوع يک مدعي بيشتر باشد، ميزان کنش جمعي آن بيشتر مي شود. به عبارت ديگر، قدرت آن افزايش يافته، منابعي که هزينه مي کند، کمتر شده، و در نهايت منافعي که به دست مي آورد بيشتر مي گردد. اما، در اين ميان متغيرها و عوامل ديگري نيز هستند که بر ميزان بسيج و کنش جمعي تاثير دارند، که تيلي سعي دارد، در قالب نظريه جامعي، تمامي فرايندي را که به کنش جمعي منتهي مي شود را توضيح دهد. به عقيده وي، «عناصر عمده تعيين کننده بسيج يک گروه، سازمان آن، منافع آن در تعاملات ممکن با ديگر مدعيان، فرصت یا تهديد کنوني آن تعاملات و در معرض سرکوب بودن گروه هستند» (تيلي ، 1385، 85).
در واقع، الگوي بسيج تيلي، ميزان کنش جمعي را برآيندي از قدرت، بسيج و فرصت هاي کنوني و تهديدات متوجه منافع آن گروه مي داند. در ادامه، تعاريف مشخص تري در خصوص هر يک از عناصر اصلي مدل بسيج ارائه مي شود.
منافع:
تيلي پيش از ارائه تعريف خود درباره «منافع» يک گروه به بررسي دو نظر رايج در اين خصوص مي پردازد. نخست تحليلي بر اساس الگوي رايج مارکسيستي که اذعان مي دارد که منافع يک گروه برآمده از موقعيت ساختاري آن گروه در جامعه است، و در واقع، منشاء آن عيني است. در مقابل، تحليلي وبري قرار دارد که منافع يک گروه را برآينده تفاسير و نگرشهاي ذهني کنشگران يک گروه نسبت به مطالباتشان مي داند. يعني استدلال مي کند که باورهاي مشترک در يک گروه به خودي خود به تعريفي از منافع جمعي منجر مي شود. در نتيجه، از منظر نخست منافع يک گروه را مي توان از تحليل کلي ارتباطات ميان منافع و موقعيت هاي اجتماعي استنباط کرد؛ و از منظر دوم منافع يک گروه از اظهارات و کنش هاي کنشگران آن گروه قابل استنتاج است (تيلي ، 1385، 92). نقد نگاه کل گراي مارکسيستي آن است که بسياري از منافع جزئي در حين عمل را نمي تواند تشخيص دهد، و ايراد نگاه تفسيرگراي وبري در آن است که کنشگران لزوماً به منافع واقعي خود آگاهي کامل ندارد. در نتيجه تيلي پيشنهاد مي کند که مي توان براي تشخيص منافع يک گروه از ترکيب اين دو نگاه استفاده کرد. بدين ترتيب که «روابط توليد به عنوان پيش بيني کننده منافعي که مردم بطور متوسط و در بلندمدت پيگيري خواهند کرد» در نظر گرفته شود، و «براي تبيين رفتار مردم در کوتاه مدت حتي الامکان بر مفصل بندي [ذهني] خود مردم از منافعشان» تکيه شود (تيلي ، 1385، 93).
سازمان:
تيلي در تعريف از سازمان، بر دو محور عمده اشاره مي کند:1. ميزان هويت مشترک و2. ساختار وحدت بخش. براي توضيح اين دو مفهوم از بحث روابط دسته اي و روابط شبکه اي بهره مي گيرد. روابط دسته اي، روابط ميان افراد حول ويژگي هاي مشترک است، همانند هويت جنسيتي، نژادي، ملي، سني، مذهبي و … روابط شبکه اي به ارتباط و پيوندهاي مستقيم و غير مستقيم به واسطه نوع خاصي از پیوندهاي بين افراد اشاره دارد. ترکيب روابط دسته اي و شبکه اي منجر به پيدايش گروه مي شود. در نتيجه، به اعتقاد تيلي، «هر قدر که يک گروه از هويت مشترک و شبکه هاي داخلي وسيع تري برخوردار باشد، سازمان يافته تر است» (تيلي ، 1385، 95).
به بيان ديگر، سازمان برآيند روابط دسته اي و شبکه اي مداوم در يک جمعيت است.بسيج :
تيلي معتقد است که واژه بسيج به شکل متعارف معرفي کننده فرايندي است که بواسطه آن گروهي از حالت مجموعه منفعلي از افراد به مشارکت کننده فعال در زندگي عمومي تبديل مي شود. به بيان ديگر، بسيج يعني گردآوري منابع (انساني و مادي) براي استفاده و عمل جمعي. تيلي از سه شکل بسيج نام مي برد: يکم، بسيج تدافعي، دوم، بسيج تهاجمي، و سوم، بسيج تدارکي. در بسيج تدافعي تهديدي از خارج، اعضاء يک گروه را وامي دارد که منابع خود را براي جنگ با دشمن گرد هم آورند. در بسيج تهاجمي، يک گروه در عکس العمل نسبت به «فرصت» هاي فراهم آمده براي تحقق منافع خود به گردآوردن منابع مي پردازد. و در بسيج تدارکي، گروه با پيش بيني فرصت ها و تهديدهاي آينده به انباشت و ذخيره سازي منابع مي پردازد. هر قدر از بسيج تدافعي به سمت تهاجمي و تدارکي حرکت مي شود، بر ميزان دورانديشي و نگاه استراتژيک سازماني افزوده مي شود (تيلي ، 1385، 104-113).هزينه و فايده در کنش جمعي
تيلي، متاثر از سنت ميلي به مسئله هزينه هاي کنش جمعي توجه دارد. بر اين اساس، وي نتيجه کنش جمعي را توليد «کالايي جمعي» مي داند که در فرايند توليد اين کالا، گروه ناگزير از پرداخت هزينه است (تيلي ، 1385، 129). بر اساس منطق انتخاب عقلاني که منطبق بر سنت ميل است، عمل عقلاني آن است که با پرداخت کمترين هزينه، بيشترين فايده حاصل شود، اما اين فرمول ساده رياضي در عمل با مشکلاتي مواجهه مي شود. تيلي، دو عامل اصلي را در تعيين ميزان هزينه یافايده کنش جمعي در نظر دارد: 1: بسيج؛ و 2: فرصت ها. گروههاي مختلف بر اساس تفاسير، ارزش ها و باورهاي مشترکشان، در کنش جمعي براي توليد کالاي عمومي متحمل هزينه هاي متفاوتي مي شوند. تيلي، گروه ها را بر اساس نحوه و ميزان پرداخت هزينه ها به چهار دسته تقسيم مي کند:
1. پر غيرت ها: در مقايسه با ديگر گروه ها، ارزش بسيار بالايي براي برخي از کالاهاي جمعي از حيث صرف کردن منابع مورد نياز براي به دست آوردن آن کالا، قائلند. اين دسته عموماً دست به بسيج تهاجمي مي زنند.
2. خسيسان: چنان ارزش بالايي براي منابع خود قائلند که به ندرت اتفاق مي افتد که کالاي جمعي قابل دسترسي آنها را وادارد که منابع بسيج يافته خود را صرف کنش جمعي نمايند. اين دسته عموماً بسيج هاي تدافعي انجام مي دهند.
3. فرصت طلبان: صرف نظر از اينکه چه کالايي به دست مي آورند، در پي به حداکثر رساندن بازده خالص خود هستند.
4. مدعيان عادي: در پي دستيابي به مجموعه محدودي از کالاهاي جمعي هستند، حداقل منابع را صرف دستيابي به اين کالاها مي کنند.
فرصت هاي کنش جمعي
مجموعه عناصري که پيشتر توضيح داده شد، عوامل «دروني» تاثيرگذار بر کنش جمعي يک مدعی هستند؛ پيکربندي فرصت ها (يعني فرصت،تهديد، سرکوب،تسهيل و قدرت) نيز مجموعه عوامل «بيروني» تاثيرگذار بر کنش جمعي به شمار مي آيند که در ادامه توضيح داده مي شوند. لازم به ذکر است که منشاء اين عناصر بيروني را مي توان در «مدل سياسي» جستجو کرد. يعني، پيکربندي فرصت ها بر اساس برآيند راوبط ميان مدعيان و حکومت مشخص مي شود. فرصت یا تهديد: ميزان تغيير منابع و منافع با وضعيت محيطي را مي توان فرصت یاتهديد دانست. به اين معني که، هر قدر معادلات محيطي بگونه اي باشد که با منابع کمتري بتوان به منافع بيشتري دسترسي داشت، آنگاه فرصت فراهم شده است، و در حالت عکس اين وضعيت، تهديد ايجاد مي گردد. به عبارت ديگر، فرصت/تهديد دو روي يک سکه هستند، «در سوي فرصت، اين وضعيت را داريم که هر قدر ديگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهاي جديد آسيب پذير باشند، امکان تحقق منافع مدعي افزايش مي يابد. در سوي تهديد، به ميزاني که ديگر گروه ها تهديد به ارائه ادعاهايي کنند، در صورت موفقيت آميز بودن، امکان تحقق منافع مدعي را کاهش مي دهد» (تيلي ، 1385، 196).
در ادامه، تيلي استدلال مي کند که پاسخگويي و واکنش گروه ها در قبال تهديد ها بسيار موثرتر است تا نسبت به فرصت ها. در واقع، تهديد به بسيجي تدافعي مي انجامد، درحاليکه بهره گيري از فرصت نيازمند بسيجي تهاجمي يا تدارکي است. عموماً، ايجاد تهديد عليه يک مدعي باعث تقويت بسيج براي کنش مي شود، تا جايي که ممکن است اين بسيج از بسيج در حالت کنش عادي نيز بيشتر باشد. در مقابل، در مواقعي که فرصتي براي کسب منافع فراهم مي شود، اکثر گروه ها احتياج دارند که تاحدودي الگوي سازمان و بسيج خود را تغيير دهند تا بتوانند از فرصت استفاده کنند، و عموماً اين انعطاف پذيري با مقاومت هايي دروني همراه است (تيلي ، 1385 ، 198). سرکوب یا تسهيل: به بيان تيلي، «ستيز براي کسب قدرت هميشه دربردارنده حداقل دو طرف است، رفتار طرف دوم دامنه اي را از سرکوب تا تسهيل در بر مي گيرد. … سرکوب، هرگونه کنشي توسط گروه ديگر است که هزينه کنش جمعي مدعي را افزايش مي دهد. کنشي که هزينه کنش جمعي يک گروه را کاهش دهد، شکلي از تسهيل است» (تيلي ، 1385، 149).
سرکوب یاتسهيل مي تواند در دو سطح انجام شود، يا در سطح بسيج (يعني تاثير گذاري بر بسيج منابع توسط يک گروه)، يا در سطح کنش جمعي (لحظه انجام کنش توسط گروه). تيلي معتقد است که سرکوب،تسهيلي در مرحله بسيج انجام مي شود، تاثيرات بلندمدت دارد و کارايي بيشتري دارد، در حالي که سرکوب،تسهيلي که در لحظه کنش روي مي دهد، کوتاه مدت است. تيلي، سرکوب سياسي را عمدتاً منتسب به دولت ها مي داند. «از ديدگاه يک دولت، افزايش هزينه هاي بسيج نسبت به افزايش هزينه هاي کنش جمعي به تنهايي، راهبرد سرکوبگرانه اطمينان بخش تري است. راهبرد ضد بسيج هم کنشگر و هم کنش را خنثي مي سازد، و اين احتمال را کاهش مي دهد که به هنگام آسيب پذير شدن سريع حکومت، ظهور شريک ائتلافي جديد، يا چيز ديگري که باعث جابجايي هزينه ها و سودهاي محتمل کنش جمعي شوند، کنشگر بتواند به اقدام سريع مبادرت ورزد» (تيلي ، 1385، 150).
تسهيل نيز عموماً بخشي از سياست متعارف است که در بين مدعيان مختلف مي تواند به ايجاد «ائتلاف» هاي مختلف کمک کند. تيلي در ادامه بحث درباره سرکوب،تسهيل با وارد کردن دو مفهوم ديگر يعني «تساهل» و «اجبار»، به دسته بندي چهارگانه اي از انواع حکومت ها بر اساس نحوه برخورد با مدعيان مي رسد. وي، حکومت هاي «سرکوبگر»، «توتاليتر»، «متساهل»، و «ضعيف» را شناسايي مي کند. قدرت: ميزان قدرت با ميزان سرکوب رابطه اي عکس دارد، يعني هر قدر که ميزان قدرت يک گروه بيشتر باشد، ميزان سرکوب آن کمتر است. اما تيلي در تعريف مفهوم قدرت اذعان مي دارد که اين مفهوم بسيار نسبي است. وي، قدرت يک مدعي را بر اساس «طرف ها»، «منافع»، و «تعاملات» متغير مي داند. شايد بتوان گفت که قدرت از نظر تيلي بازده داد و ستدهاي ميان مدعيان و حکومت است. وي بيان مي دارد که «اعضاء جامعه سياسي نسبت به چالشگران از قدرت بيشتري برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار مي گيرند. چالشگران از طريق کنش جمعي به عضويت جامعه سياسي در مي آيند و اعضاء نيز با استفاده از کنش جمعي در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود مي پردازند» (تيلي ، 1385، 196)
10-2-2ویژگیهای جنبش اجتماعی:
همه جنبشهای اجتماعی ویژگیهای خاص و مشترکی دارند که عبارتاند از:
1. مشخص بودن اهداف؛ جنبش اجتماعی معمولاً دارای مجموعهای از اهداف است که کاملاً مشخصاند.
2. داشتن برنامه؛ جنبش اجتماعی که هدفش بهبود وضع گروهی از مردم است در صورتی موفق خواهد بود که برای مردم مشخص کند که هدفش ایجاد چه نوع تغییراتی در جامعه است. برنامههای موجود برای نیل به این اهداف بسیار متنوعاند و ممکن است طیفی از تحصنهای بدون خشونت، تظاهرات آرام، تظاهرات خشونتآمیز، ترور و انهدام اموال دولتی را دربر گیرد.
3. داشتن ایدئولوژی؛ ایدئولوژی عامل گردآوری اعضای جنبش است. زیرا ایدئولوژی نهتنها وضع اجتماعی موجود را به باد انتقاد میگیرد، بلکه علاوهبر آن اهداف جنبش و روشهای نیل به این اهداف را نیز روشن میکند. ( کوئن، 1376، 315 )
گرلاخ و ویرجینا هاین پنج خصوصیت را برای انواع مختلف جنبشهای اجتماعی مطرح میکنند:
1) ساختار و نحوه سازماندهی جنبشها قطاعی و از سلولهای نیمه خودمختار ترکیب یافته، دارای چند رهبر (برای هر بخش) است و واحدهای سازمانی هر کدام دارای عضو، ساختار و ایدئولوژی است.
2) الگوهای عضوگیری بر اساس روابط شخصی و چهره به چهره با دوستان و همسایگان و همکاران است.
3) هر جنبش دارای ایدئولوژی مخصوص است که ارزشها و اهداف را مشخص کرده، یک شبکه مفهومی منسجم برای تفسیر تجربیات و حوادث فراهم میکند، امور مربوط به اهداف و ایجاد تغییر را تأمین میکند و مخالفین را متحد میسازد.
4) تعهد و الزام به افراد میدهد، جای آنها را در سازمان مشخص میکند و آنها را با ارزشها و رفتارهای جدید مشخص میسازد.
5) حریفان واقعی یا تصنعی برای ترویج و رشد جنبش لازماند و موجب اتحاد و تعهدات در جنبش هستند. (واگو، 1373، 208 )
همچنین درذیل به بررسی اجمالی از شرایط پیدایش جنبش های اجتماعی می پردازیم:
زمینه ساختاری به معنی شرایط کلی اجتماعی که مشوق یا مانع تشکیل انواع مختلف جنبشهای اجتماعی باشد در شکلگیری این جنبشها نقش دارد. هر چقدر جنبشهای اجتماعی بیشتر توسط سیاستگذاران جامعه تحمل شود؛ این جنبشها بیشتر توسعه خواهند یافت.
فشار ساختاری به تنشها، تضادها و ابهامهایی گفته میشود که باعث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه میگردد. این گونه فشارها در شکل نگرانی درباره آینده، اضطرابها، ابهامات، و یا برخورد مستقیم هدفها ابراز میشوند. منابع فشار ممکن است کلی و یا ویژه موقعیتهای معینی باشند.
گسترش باورهای تعمیمیافته به معنی تأثیرگذاریهای جهانبینیهای مختلف؛ میتواند باعث افزایش نارضایتیها و هدایت مردم برای یافتن راههای عملی رفع آنها شود. (ویکی پدیا ،2011)
عوامل شتاب دهنده، حوادث یا رویدادهایی هستند که در واقع موجب میشود کسانی که در جنبش شرکت میکنند مستقیماً وارد عمل شوند. در حقیقت، این عوامل جزو شرایط پیدایش جنبشها نیست؛ بلکه به شکلگیری آن سرعت میبخشد.
شرط دیگر پیدایش جنبشهای اجتماعی، وجود گروه هماهنگ است که برای عمل بسیج شده، وجود داشته باشد. هر جنبش اجتماعی نیازمند رهبر، منابع پولی و مادی، و وسایل ارتباط منظم بین شرکتکنندگان است. (ویکی پدیا ،2011)
چگونگی پیدایش و توسعه جنبشهای اجتماعی به شدت از عملکرد کنترل اجتماعی تأثیر میپذیرد.حاکمان ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه ساختاری و فشار که انگیزه ظهور جنبش را ایجاد کرده است؛ به جنبش پاسخ دهند. نیروهای مسلح در کنترل اجتماعی تأثیرگذار هستند. اختلافات در درون پلیس و ارتش میتواند تأثیر قاطع در تعیین نتیجه رویاروییهای میان جنبشهای انقلابی و حاکمان داشته باشد. (ویکی پدیا ،2011)
11-2-2- انواع جنبشهای اجتماعی:
جنبش میتواند محدود یا گسترده، معطوف به ایجاد تغییر مطلوب یا نامطلوب، متکی بر ابزار نهادین یا غیر نهادین؛ قانونی یا غیر قانونی، خشونتآمیز یا غیر خشونتآمیز، دارای پیامدهای محدود یا نامحدود، خواسته یا ناخواسته در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا سیاسی، دارای اشکال و درجات متفاوتی از سازماندهی و متضمن اشکال و درجات متفاوتی از تعارض و اعتراض باشد. ( مشیرزاده، 1381، 10)
جنبشهای اجتماعی مختلفی بر اساس اهداف و اعضای آن قابل تشخیص است:
1. جنبشهای انقلابی؛ اعضای چنین جنبشهایی عمیقاً از نظام موجود ناراضیاند و خواستار تغییر در ایدئولوژی هستند مثل انقلاب ایران و چین.
2. جنبشهای واپسگرا؛ اعضای آن مایلند به روزهای خوب قدیمی برگردند مانند حزب نازیسم آمریکا.
3. جنبشهای اصلاحی؛ اعضای این جنبشها نظام موجود را قبول دارند، اما احساس میکنند که باید تغییرات اساسی در برخی نواحی خاص ایجاد کنند. این جنبشها در درون سیستم کار میکنند و از روندهای قانونی استفاده میکنند مثل جنبش سلاح هستهای.
4. جنبش آزادی بیان؛ به جای تغییر شرایط جامعه با تفسیر وجههنظرها و رفتارها سروکار دارند تا بهتر بتوانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند. تغییرات را درونی میدانند، اغلب دارای اهداف مذهبی هستند، مایل به غلبه بر احساسات خود هستند و به دنبال راههای داخلی پذیرفتن شرایط جاری. ( واگو، 1373، 209)
5. جنبش محافظه کار؛ می کوشد تا از دگرگونی در جامعه جلوگیری کند. افرادی که از این گونه جنبش ها پشتیبانی می کنند ، وضع کنونی جامعه را خوشایند ترین وضع می پندارند . مثل افرادی که برای جلوگیری از از تصویب اصلاحیۀ حقوق برابرزنان ومردان در آمریکا متشکل شده بودند ، در واقع جنبش محافظه کاری را به راه انداخته بودند. آنها معتقد بودند که قانون جدید ضد تبعیض جنسی ضرورتی ندارد و حتی ممکن است برای جامعه زیانهایی به بار آورد .
6. جنبش پیشرو؛ این جنبش برآن است که با ایجاد دگرگونیهای مثبت در نهادها و سازمانها،جامعه رابهبود بخشد.مثل جنبش کارگری ایالات متحده در اوایل این قرن ( 20ق) ،یک جنبش اجتماعی پیشرو بود.
7. جنبش بیانگر؛ وقتی گروهی به این نتیجه رسیده باشندکه با موقعیت نا خوشایندی روبرو شده اند ،جنبش اجتماعی بیانگر ممکن است پدید آید . افرادی که در این جنبش شرکت می کنند خواستار تغییر برداشت مردم از یک واقعیت ناخوشایند اجتماعی اند و نه دگرگونی بنیادی آن واقعیت. مثل جنبش مقابله با آلودگی هوا و دفاع از محیط زیست ،جنبش مبارزه با موادمخدرویا الکلیسم .
8..جنبش آرمانگرا ؛در این نوع جنبش کوشش می شود که یک محیط اجتماعی آرمانی برای یک گروه به نسبت کوچکی از پیروان ، ایجاد شود به این گونه جنبش واپسزن یا جدا سر نیز میگویند. مثل کمونهای روستایی خود کفا که در دهۀ 1960در ایالات متحده بسیار مردمپسند بودند ،نمونه های برجسته ای از یک جنبش آرمانگرا به شمار می آیند .
9. جنبش مهاجری ؛ کسانی که به این گونه جنبش می پیوندندتجربه تلخی از اوضاع زندگیشان دارند و به امید یافتن آینده ای روشنتراز زادگاهشان به جایی دیگر مهاجرت می کنند . مثل مهاجرت کلیمیان از سراسر جهان به اسرائیل . ( کوئن، 1376، 316و317)
دیوید آبرل: چهار نوع جنبش اجتماعی را دستهبندی میکند:
1- جنبشهای دگرگون ساز؛ که هدفشان دگرگونی فراگیر در جامعه است. تغییراتی که این جنبشها در پی آن هستند، دگرگونی سریع، عظیم، جامع و فراگیر است. جنبشهای انقلابی یا رادیکال از این دستهاند.
2- جنبشهای اصلاحطلب؛ که هدف محدودتری دارند و میخواهند برخی جنبههای نظم موجود را تغییر دهند. این دسته به نابرابری و بیعدالتی توجه ویژه دارند. گروههای مخالف سقط جنین در اروپا از این گونهاند.
3- جنبشهای رستگاری بخش؛ که در صدد نجات افراد از شیوههای زندگیای هستند که فاسد کننده پنداشته میشود. بسیاری از جنبشهای مذهبی که به رستگاری انسانها توجه دارند، در ذیل این دستهاند.
4- جنبشهای تغییر دهنده؛ که هدفشان تغییر جزیی در برخی عادات افراد است و قصد ندارند تغییر کاملی در عادات افراد پدید آورند بلکه تنها میخواهند برخی ویژگیهای معین رفتاری را تغییر دهند. ( شرفی ، 2011)
جدول شماره (8 )انواع جنبش از دید آبرل
12-2-2- مراحل جنبشهای اجتماعی:
مانند تمامی پدیدههای اجتماعی جنبشهای اجتماعی نیز دارای یک چرخه زندگی هستند و از لحاظ تاریخی مراحلی را دارا میباشند. آرمند موس معتقد است که جنبشهای اجتماعی از پنج مرحله میگذرند: (واگو ، 1373، 210)
1. وضع مقدماتی؛ در این مرحله هویت جنبش مشخص میشود و بهتدریج اهداف و آرمانهای نوظهور در میان جمعیت پخش میشود.
2. بههم آمیختگی؛در این مرحله یک یا چند گروه دور رهبریت جمع میشوند و الگوهای خود را در مورد سازمان جنبش، اهداف، هنجارها، تقسیم کار، کنترل اجتماعی و ... شکل میدهند.
3. نهادی شدن؛ وقتی گروهها با جامعه بزرگتر ارتباط برقرار میکنند نهادی میشوند که فرایند تقویت، ثبات، جاودانگی و الگوی نظم اجتماعی را تهدید میکنند. بهتدریج هنجارهای خاصی را که با منزلتها و کاربردهای قانونی متفاوت همراه است، معرفی میکنند. جنبش جزء شناخته شده جامعه میشود و عموم را متوجه خود میکند.
4. انشعاب؛ تجربه نشان داده است که جنبشها در اوج موفقیت خود انشعاب پیدا میکنند.
5. نابودی؛ انشعاب جنبش را به سمت مرحله نابودی و از بین رفتن میرساند. البته با رسیدن جنبش به اهداف خویش نیز به مرحله آخر نزدیک میشود. البته همه جنبشها به مرحله آخر نمیرسند و ممکن است در مراحل مختلف از بین بروند.
جدول شماره ( 9 ) مراحل جنبش اجتماعی آرمند موس
همه جنبشهای اجتماعی الگوی پیشرفت یکسانی را دنبال نمیکنند و به میزان متفاوتی رشد میکنند. وی ئی گیتز معتقد است که همه جنبشها از یک دوره بحرانی و ناآرام شروع میشوند، سپس در یک مرحله برانگیختگی توجه همگان را به خود جلب مینمایند و در مرحله بعد، نوعی قالبریزی در یک ساختار سازمانیافته رخ میدهد که ایدئولوژی جنبش روشن میگردد و در نهایت اگر جنبش در جلب حمایت عموم موفق شود، نهادی میشود. ( کوئن ، ، 1378، 411)
13-2-2- کارکردهای جنبش اجتماعی :
در جنبشهای اجتماعی سه کارکرد را میتوان ملاحظه نمود: ( روشه، 1366، 169و171)
1. رابط یا میانجی بودن؛ جنبشهای اجتماعی از طریق شناساندن جامعه و ساختهای آن به اعضا و تأثیر بر افزایش مشارکت و حفظ منافع گروهی، نقش میانجی را به عهده دارند.
2. ایجاد و بالا بردن آگاهی جمعی؛ آگاهی جمعی یعنی جامعه نفع خود را درمییابد و به آن وقوف حاصل میکند و به موقعیتی که کنشها را ایجاد میکند و نیاز به دگرگونی را به وجود میآورد آگاه میشود.
3. ایجاد فشار؛ جنبش بر نخبگان و یا دولت به طرق مختلف از قبیل مبارزات تبلیغی، اعتصاب، تحریم، تظاهرات و ... فشار وارد کرده و بر توسعه تاریخی جوامع اثر مینهد.
جدول شماره ( 10 ) کارکرد های جنبش اجتماعی گی روشه
14-2-2- استراتژیهای جنبش اجتماعی:
استراتژیهای مختلفی بهوسیله جنبش به کار میرود. گاه یکی از آنها و گاه ترکیبی از آنها به کار میرود. این استراتژیها عبارتاند از: ( واگو، 1373، 293)
1. مبادله متقابل؛ وقتی صورت میگیرد که جنبش بر منابع باارزش قابل معامله افراد دسترسی دارد و در مقابل ارزشهایی از آنها میخواهد که مورد قبول آنهاست. این مبادله میتواند شامل شعار دادن یا دیگر حمایتها از سوی افراد باشد.
2. اجبار؛ به موجب آن در گروه مدنظر به طور اجباری دستکاری انجام میگیرد. شکل نهایی اجبار تهدید به نابودی کامل است و شکل خفیفتر آن تروریسم، عدم اطاعت و کشتار است.
3. ترغیب؛ توسط جنبش با حرکت نمادین صورت میگیرد که امور دارای ارزش را به گروهها معرفی میکند و توجه آنها را به سمت پاداش و جرایم آن امور میکشاند.
جدول شماره ( 11 ) استراتژی های جنبش از نظر واگو استفان
2-3- مروری بردید گاههای نظری تکنولوژی ارتباطی ( اینترنت و تاثیر اجتماعی آن)
وضعیت جهانی امروز واقعا با گذشته متفاوت است طوری که تغییرات اوضاع را می توان حس کرد یعنی دو نیروی بنیادی به سرعت باعث تحول و پیشرفت دنیا می شود . هر دوی آنها نتیجه جنگ سرد هستند . یکی راه اندازی اینترنت است که دسترسی به اطلاعات رادر همه جای دنیا امکان پذیر کرده است و در حال حاضر تقریبا همه مردم در هر جای دنیا به هر نوع اطلاعاتی دسترسی دارند . اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید ، دنیایی بزرگ از اطلاعات را در زیر انگشتان خود خواهید داشت . عامل دیگر که تحول یافته ، مدیریت است . مدیریت بهینه و گسترش علم در سراسر جهان طرحی است برای رشد اجتماعی که مورد حمایت همه است . ( شوارتز ، 1386،3-4)
از نیمه دوم دهه 1990 به بعد ، استفاده از اینترنت در عرصه های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی ، در کشور های توسعه یافته و تا حدودی ، در کشور های در حال توسعه ، گسترش یافته است و به دلیل تاثیر گسترده آن در زوایای گوناگون زندگی ، اصطلاحاتی همچون « دهکده جهانی » ، « آگاهی سیاره ای » و « پایان جغرافیا » در محافل دانشگاهی امروز رواج یافته اند . بنابراین امروزه گفته می شود که سیاست بر بال رسانه ها می چرخد چنان که با گسترش استفاده بازیگران جامعه مدنی در سطوح ملی ، فرا ملی ، منطقه ای و جهانی از اینترنت ، نقش آفرینی آن در تعاملات و چالش های سیاسی بیشتر نمایان می شود . ( سردار نیا ، 1388 ، 152 )
از آنجا که آشنایی با منابع طبقه بندی شده و قابل درک از مفاهیم و نظریات علمی مربوط به حوزه تکنولوژی ارتباطی و بویژه اینترنت در این قسمت از پایان نامه ضروری به نظر می رسد و با توجه به کثرت این نظریات علمی در ذیل به بخشی از این دیدگاهها می پردازیم .
در نگاه بوگارد، جهانی شدن، ارتباطات هویت ها را تقویت می کند چرا که جهانی شدن هویت های دوگانه و چندگانه را به واسطه امکان رفت و آمد پناهندگان و آوارگان در زمان و مکان تقویت نموده است، حفظ هویت به دلیل کالایی شدن فرهنگ، سیاست های هویتی و سهولت حمایت از آوارارگان هویتی آسان شده است. (رسانه ، 1390 )
گیدنز ، پدیده جهانی شدن را نوعی سازمان دهی مجدد به زمان و مکان در عرصه حیات فرهنگی – اجتماعی می داند. از این نگاه برخی از تکنولوژی های ارتباطی (اطلاعاتی) نوین به پیدایش حوزه های تعاملی جدید و همچنین ترکیبات زمانی – مکانی جدیدی منجر شده است که با ایجاد شبکه های بسیار متداخل جهانی احساس ما را نسبت به زمان و مکان دگرگون ساخته است. (رسانه، 1390 )
هابرماس، مدل دموکراسی هابرماس در بردارنده یک مفهوم سازی مجدد از حوزه عمومی است که در آن جنبش های اجتماعی بازیگران اصلی در شکل دهی اراده دموکراتیک می باشند و موضوعات را در فضای یا حوزه غیر رسمی تعریف می کنند و سپس از طریق کانال های سیاسی متعارف در مورد آنها اقدام می شود. (رسانه ، 1390 )
فيشر و كينگ معتقدند كه "امروزه مفهوم اجتماعي در جهان نو ديگر جغرافيايي نيست بلكه آن از زمان و مكان فراتر مي رود و شامل تمام گروهايي كه منافع مشتركي را تعقيب مي كنند مي گردد. به عبارتي اجتماع به يك زمان و مكان خاص محدود نبوده و اين دو عنصر نزديك و كوتاه شده اند .تكنولوژي ارتباطي باعث مي شود كه اجتماعات ارتباطي شكل گيرد كه ارتباط بين مردم را تسهيل مي سازد. انحصار دانش رسمي بوسيله نخبگان با استفاده از اين تكنولوژي شكسته مي شود و مردمان عادي از طريق اينترنت و خطوط اينترنتي كه در سراسر جامعه پراكنده شده است به اطلاعات كافي و سودمند و آگاهي بخش دست پيدا مي كنند.جنبش هاي جديد اجتماعي امروزه بر تكنولوژي ارتباطي و اينترنت و كامپيوتر تكيه دارند. . (اطهری ، 1385)
دریفوس، انتشار اطلاعات در اینترنت چه به لحاظ ابعاد پراکندگی و چه به لحاظ سرعت آن خارق العاده است و این در حالی است که سازماندهی اطلاعات در اینترنت نه بر مبنای یک طبقه بندی سلسله مراتبی مبتنی بر طبقه بندی سنتی بلکه بر مبنای اتصال بینابینی میان همه اجزاء صورت گرفته که به کاربر امکان می دهد تا مستقیماً از یک مدخل داده ها به دیگری حرکت کند. این امر اگر چه قادر است به نوعی بر انعطاف پذیری سیستم بیفزاید ولی در جای خود بواسطه اینکه به جای محتوای معناشناختی بر تکنیک جستجوی صوری و نحوی تعدادی نماد بی معنا متکی شده است می تواند از قابلیت دسترسی آسان بر اطلاعات بکاهد. (رسانه ، 1390 )
جیمز پتراس ،اینترنت تبدیل به اراضی مورد مناقشه گشت، شکل جدیدی از رویارویی طبقاتی که جنبشهای طرفدار دموکراسی و آزادیخواهانه ملی را در بر گرفت. رهبران و جنبشهای عمده از کوههای افغانستان گرفته تا فعالین دموکراسیخواه در مصر، جنبش دانشجویان در شیلی و جنبش مسکن افراد فقیر در ترکیه، برای اطلاع رسانی به جهانیان در مورد مبارزات، برنامهها، سرکوب دولتی و پیروزیهای مردمی به اینترنت وابسته هستند. اینترنت مبارزات مردمی را در فرای مرزهای ملی به یکدیگر پیوند میزند و نیز سلاحی کلیدی است که یک اینترناسیونالیسم جدید برای مبارزه با جهانیسازی سرمایهداری و جنگهای امپریالیستی بوجود آورده است.(ذاکری ، 1390)
مک لوهان، زمان و مکان بواسطه ارتباطات متکی بر کامپیوتر تا بدان حد تحلیل رفته اند که مردمان در اقصاء نقاط جهان می توانند به سادگی، گویی در یک روستا (دهکده جهانی) به سر می برند و با یکدیگر ارتباط دارند. (رسانه، 1390 )
شری ترکل، ما بر روی اینترنت تشویق میشویم که به صورتی سیال، تمرکز زدایی شده، چندگانه و
همیشه در حال فرایند فکر کنیم اینترنت به آزمایشگاهی اجتماعی مهمی برای تجربه کردن یا ساختن و باز ساختن خویش بدل شده است. (رسانه ، 1390 )
میترا و واتس، به بررسی رابطه اینترنت و حضور (صدای) گروه های اجتماعی می پردازد و نظریه صدا بر این واقعیت تأکید می کند که گروه های خاموش جامعه در واقع وسیله ای ندارند تا صدای خود را به خارج از گروه خود برسانند. آنها معتقدند اینترنت توانسته این امکان را برای تمامی افراد فراهم سازد تا صدایی داشته باشند. مُل و لُُُُُُُُُُو، سه استعاره بارز درباره فضا یا تیپولوژی اجتماعی وجود دارد: مناطق ، شبکه ها و سیّالات. در مرحله اول، مناطقی وجود دارند که در آنها چیزها گرد هم می آیند و هر خوشه منطقه ای خاصی دارای حد و مرز می شود، در مرحله دوم، شبکه هایی وجود دارد که آنها فاصله های نسبی تابعی هستند از نسبت های میان اجزائی که شبکه را ساخته اند، در مرحله آخر، سیّالات هستند که به راه می افتند، نه حد و مرز ها وجود دارد و نه نسبت ها و روابط، در این مرحله فضای اجتماعی همچون یک جریان عمل می کند. (رسانه ، 1390 )
عاملی، پارادایم دو جهانی شدن ها در درجه اول به تبیین دو جهان موازی و در عین حال مرتبط و در هم آمیخته می پردازد و در درجه بعدی جهنی شدن های متکثری را درون این دو جهان مورد توجه قرار می دهد. در واقع مهمترین تغییر جهان معاصر، که بنیان تغییرات آینده جهان را می سازد، رقابت جهان واقعی و جهان مجازی است. کیت نش، جنبش های اجتماعی جدید دارای ویژگی هایی چون غیرابزاری بودن و بیانگر علایق و نگرانی های جهان شمول، معطوف به جامعه مدنی، به شیوه باز سازماندهی می شوند و به رسانه های جمعی متکی اند که از دههء 60 به بعد در اشکالی چون جنبش زنان،محیط زیست یا جنبش ضد سیاسی رواج یافتند. (رسانه ، 1390 )
لانگ من و موریس فضای مجازی را تحرک اجتماعی جدیدی می دانند که از با استفاده از اینترنت و تکنولوژی های اطلاعاتی جدید به ایجاد تحرک اجتماعی و القا اطلاعات با هدف مقابله با هژمونی بر می خیزد. (رسانه ، 1390 )
بیل مویر، از چهارنقش اساسی در جنبش اجتماعی یعنی شورشگر، شهروند ،دگرگون ساز و مصلح توضیح می دهد که مصلحان افرادی هستند که از طریق فضای مجاری رسمی در پی ایجاد تغییر و تحقق اهداف خود هستند. (رسانه ، 1390 )
بوردیو ، سرمایه اجتماعی مجموعه منابع بالفعل و بالقوه است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنشگران و سازمان ها به وجود می آید. (رسانه ، 1390 )
جردن ، مفهوم قدرت مجازی را تعریف کرد و آن را به سه قسمت تقسیم کرد: فردی, اجتماعی و تصوری. این نوع از قدرت در مورد فرد وقتی اتفاق می افتد که او به توانایی لازم برای دسترسی و استفاده از امکانات برای تماس با دیگران برسد.زمانی که برای یک گروه این توانایی بوجود بیاید نوع اجتماعی این نوع از قدرت ایجاد می شود. قدرت مجازی تصوری زمانی واقع می شود که یک ایدئولوژی، جنبش یا حرکت اجتماعی به امکانات جدیدارتباطی دسترسی پیدا کند.(رسانه، 1390 )
رایت، سه سطح را در مورد اینترنت در درون یک جنبش تشخیص می دهد که گرو ه های مجازی خاموش نیز می توانند از آنها استفاده کنند :
1- شبکه ای شدن درون یک جنبش، شامل استفاده از اینترنت برای جمع آوری و پخش اطلاعات برای فعالان جنبش.
2- شبکه سازی بین جنبش ها و گروه ها اجتماعی، بر قرار کردن ارتباط با دیگر گروه ها و جنبش ها.
3- جنبش های مجازی، فضای مجازی را به عنوان سکویی برای فعالیت های کاملاً مجازی که شامل مخالفت های الکترونیکی مانند نافرمانی های مدنی ، انگ زنی ، مخدوش کردن تصویر دیگران و ... استفاده می کنند. . (رسانه ، 1390 )
جدول شماره ( 5 ) جنبش اجتماعی و اینترنت از نظر رایت
1-3-2- نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی
به گزارش مشرق؛ جیمز پتراس در مقاله ای با عنوان اعتراض اجتماعی در عصر اینترنت، که در پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ منتشر شده به نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی پرداخته است و از ناامنی آن به دلیل حضور بیش از ٨٠٠ هزار جاسوس سازمان های اطلاعاتی آمریکایی پرده برداشته و از سوی دیگر، وقت گذراندن در اینترنت و فعالیت سیاسی اینترنتی را بی نتیجه خوانده و از این بابت اینترنت را افیون توده ها برای بی عملی سیاسی و از بین رفتن جنبش های اجتماعی وابسته به اینترنت می خواند.یقت، هرچقدر اینترنت در بسیج جنبشهای اجتماعی معترض به دولت امپریالیستی و استعمارگر وی تاکید می کند که اینترنت “یک منبع آزاد و ایمن اطلاعات، گفتمان و مباحثه” نیست. در حقکارآمدتر میشود، احتمال مداخله دولتی-پلیسی نیز به بهانه “مبارزه با تروریسم” افزایش مییابد.
وی می نویسد: ارتباط بین تکنولوژی اطلاعاتی ، به طور اخص اینترنت، با سیاست مسألهای مهم در جنبشهای اجتماعی معاصر است. نوآوریهای حوزه تکنولوژی اطلاعاتی به مانند بسیاری از پیشرفتهای علمی گذشته دارای اهدافی دوگانه بودند: از یک طرف، این تکنولوژی باعث تسریع در جریان جهانی سرمایه، بالاخص سرمایه مالی، شده و “جهانیسازی” امپریالیستی را تسریع کرده و از طرف دیگر منابع حیاتی دیگری برای تحلیل و همچنین برقراری ارتباط به منظور بسیج کردن جنبشهای مردمی فراهم آورده است. (ذاکری ،1390)
صنعت تکنولوژی اطلاعات طبقه جدیدی از میلیونرها را از دره آمریکا گرفته تا هند خلق کرده است. این طبقه از طریق کنترل انحصاری خود بر حوزههای متنوع جریان اطلاعات و سرگرمی، نقش اصلی را در گسترش استعمار اقتصادی ایفاء کردهاند.
اگر با زبان مارکس بخواهیم توضیح دهیم باید بگوییم که “اینترنت تبدیل به افیون تودهها شده است.” پیر و جوان، شاغل و بیکار، ساعتهای مدید را به صورت منفعلانهای و جدای از دیگر شهروندان، همکاران و کارکنان، بر صفحه مونیتور، تصاویر مستهجن، بازیهای ویدئویی، مصرفگرایی آنلاین و حتی “اخبار” خیره میشوند. (ذاکری ،1390)
در بسیاری از موارد “سرریز اخبار” باعث اشباع اینترنت شده، زمان و انرژی بینندگان را در خود جذب کرده و آنها را از تعمق و عمل باز داشته است. همانگونه که اخبار بسیار کم و جهتدار رسانههای جمعی باعث انحراف آگاهی جمعی میشود، انبوه پیامهای اینترنتی نیز میتوانند تحرک شهروندی را مسکوت گذارند.
به هر حال اینترنت، زندگی سیاسی را “شخصی” کرده است. بسیاری از فعالین بالقوه معتقدند که انتشار بیانیهها برای آگاهی دیگر افراد یک رفتار سیاسی است اما فراموش کردهاند که فقط فعالیت عمومی، شامل رویارویی با مخالفینشان در حوزههای عمومی، در مراکز شهری و حومه، بنیان و اساس تحول سیاسی را فراهم میآورند. ( ذاکری ،1390)
یکی از روشهای فعالیت زیست جهان در دموکراسیهای مدرن، روشی است که توسط جنبشهای نوین اجتماعی در پیش گرفته شده است. جنبشهای نوین اجتماعی در مرز بین نظام و زیست جهان قرار دارند، از «قواعد شیوههای زندگی»حفاظت میکنند و نیز از جامعه مدنی در برابر دستاندازی های نظام حمایت میکنند. افزون بر این جنبشهای نوین اجتماعی به ایجاد هویتهای اجتماعی، دانش و اطلاعات میپردازند. آنها، آنگونه که آیرمن و جیمسون اظهار میدارند «همانند یک قلمرو شناختی، فضای اجتماعی جدیدی هستند که توسط تعامل پویا بین گروهها و سازمانهای مختلف پر میشود. » جنبشهای نوین اجتماعی دقیقاً ارگانهایی هستند که مشکلات را درک میکنند و آنها را وارد دستورکار عمومی میسازند. براین اساس، جنبشهای نوین اجتماعی هدفشان ایجاد و انتشار اطلاعاتی است که به طور مستقل از نیازهای ادارات و بازار پدید میآید. ساختار نامنسجم اینترنت، بنا بر تحلیل آیرمن و جیمسون این امکان را برای جنبشهای نوین اجتماعی فراهم میسازد تا به فرآیندهایی در حال شکلگیری تبدیل شوند که محصول یک رشته برخوردهای اجتماعی هستند. خدمات خبری و اطلاعاتی سنتی برای این نیازها مناسب نیستند چون بیشتر واکنشی هستند تا کنشی. ( سالتر ، 1389)
بیاد داشته باشیم که نیروی محرک اصلی برای رشد “تکنولوژی اطلاعات” از تقاضای نهادهای ملی بزرگ، بانکهای سرمایهگذاری و معاملهگران قماربازی ناشی شد که میخواستند میلیاردها دلار و یورو را فقط با تکان دادن انگشت از کشوری به کشور دیگر، از کسب و کاری به کسب و کار دیگر و از کالایی به کالای دیگر منتقل نمایند.
تکنولوژی اطلاعاتی نیروی موتور رشد جهانیسازی بود که در خدمت سرمایه مالی قرار گرفت. حباب بوجود آمده در سهام تکنولوژی اطلاعاتی در سال ۲۰۰۱ نتیجه ارتقاء ریسکآمیز و قمارگونه ارزش “شرکتهای نرمافزاری” بود که به “اقتصاد واقعی” متصل نبودند. سقوط مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ و تداوم آن تا به امروز، از بستهبندی کامپوتری فریبهای مالی و نیز رهنهای املاکی که به قدر کافی تأمین مالی نشده بودند، ناشی شد. “خصائص” اینترنت، وابستگی سریع آن به اطلاعات در حوزه سرمایهداری قماری یکی از مهمترین عوامل پدید آمدن شدیدترین بحران سرمایهای از زمان رکود بزرگ در دهه ۱۹۳۰ بودند. ( ذاکری ،1390)
اینترنت به عنوان بازاری برای کسب و کار تجاری در دسترس عموم قرار گرفت و سپس کاربریهای دیگر اجتماعی و سیاسی نیز برای آن در نظر گرفته شد. مهمترین کاربری اینترنت این بود که تبدیل به ابزاری شد تا به افکار عمومی در مورد استثمار و غارت کشورها و مردم توسط بانکهای چند ملیتی اطلاعرسانی شود. اینترنت دروغهای مرتبط با جنگهای توسعهطلبانه آمریکا و اتحادیه اروپا را در خاورمیانه و جنوب آسیا افشاء کرد.
اینترنت تبدیل به اراضی مورد مناقشه گشت، شکل جدیدی از رویارویی طبقاتی که جنبشهای طرفدار دموکراسی و آزادیخواهانه ملی را در بر گرفت. رهبران و جنبشهای عمده از کوههای افغانستان گرفته تا فعالین دموکراسیخواه در مصر، جنبش دانشجویان در شیلی و جنبش مسکن افراد فقیر در ترکیه، برای اطلاع رسانی به جهانیان در مورد مبارزات، برنامهها، سرکوب دولتی و پیروزیهای مردمی به اینترنت وابسته هستند. اینترنت مبارزات مردمی را در فرای مرزهای ملی به یکدیگر پیوند میزند و نیز سلاحی کلیدی است که یک اینترناسیونالیسم جدید برای مبارزه با جهانیسازی سرمایهداری و جنگهای امپریالیستی بوجود آورده است. (ذاکری ،1390)
به بیان لنین، میتوانیم بگوییم که سوسیالیسم قرن ۲۱ را میتوان با معادله زیر تبیین کرد: “شوروی به علاوه اینترنت = سوسیالیسم مشارکتی”.
ما باید متوجه باشیم که تکنولوژیهای اطلاعاتی کامپیوتری “خنثی” نیستند – تأثیر سیاسی آنها به کاربران و ناظرینی بستگی دارد که مشخص میسازند این تکنولوژیها باید در خدمت منافع طبقاتی چه کسانی باشند. (ذاکری ،1390)
جنبشهای نوین اجتماعی در همگی این اشکال وارد شدهاند. میتوان ملاحظه کرد که جنبشهای نوین اجتماعی از اینترنت برای پشتیبانی از فعالیتهای خارجی استفاده میکنند، در چارچوب اینترنت به فعالیت میپردازند تا مبنایی برای فعالیتهایشان به وجود آورند و تلاش کردهاند تا در زمینه سیاستهایی به اعمال نفوذ بپردازند که بر اینترنت تأثیر دارند. جنبش ضدجهانی شدن یا طرفدار دموکراسی آنگونه که پیروان گرامشی ممکن است توصیه کنند، از اینترنت به شکل بسیار مؤثری استفاده کرده است و این در حالی است که انجمن ارتباطات پیشرو جنبش مزبور را تسهیل کرده است و در همان حال ضمن فعالیت در چارچوب اینترنت تلاش کرده است تا بر سیاستگذاریها نیز تأثیر نهد. اگر زیست جهان مبتنی بر ارتباطات انسانی باشد و جنبشهایی نوین اجتماعی بازیگرانی تلقی شوند که از زیست جهان پشتیبانی میکنند، آنگاه یک نظام ارتباطی که متناسب با جنبشهای نوین اجتماعی باشد باید تا حدودی از عقلانیت ارتباطی در رابطه با زیست جهان حمایت کند. بنابراین منطق، ارایه این استدلال که برای تقویت زیستجهان، اینترنت را میتوان رسانهای بنیادی برای جامعه مدنی و حوزه عمومی غیررسمی تلقی کرد، مطمئناً قابل توجیه است. بهطور اخص میتوان گفت؛ اینترنت با قابلیت دسترسی جهانی برای جنبشهای اجتماعی بسیار ارزشمند است. اینترنت گروهها و سازمانهای جنبش اجتماعی را قادر میسازد به ارتباط با یکدیگر، به ایجاد و توزیع اطلاعات به شکلی ارزان و مؤثر بپردازند و از امکانات دریافت واکنشها و بازخورد نیز برخوردار شوند. (سالتر، 1389)
علاوه بر موارد گفته شد، میادین جنگی هوایی کامپیوتری تبدیل به سلاح انتخابی ناتو برای
بمباران و تخریب لیبی بودهاند. هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا که شهروندان غیرنظامی پاکستان و یمن را با موشک مورد هدف قرار داده و میکشند توسط “هوش” کامپیوتری هدایت میشوند. یافتن محل شبهنظامیان کلمبیایی و نیز بمبارانهای هوایی مرگبار توسط ابزار کامپیوتری انجام میگیرند. به بیان دیگر تکنولوژی اطلاعاتی دارای کاربردی دو گانه است. این تکنولوژی میتواند برای آزادی مردمی و یا مبارزه امپریالیستی با انقلابها به کار رود. (ذاکری ،1390)
اینترنت در اعتراضات اجتماعی، در ابتدا و قبل از هر چیز دیگری یک منبع حیاتی است تا از طریق آن اطلاعات مهم برای آموزش و بسیج “عموم” منتشر گردد – بالاخص بین رهبران ترقیخواه عقاید، فعالیت اتحادیههای تجاری و رهبران کشاوزان، شبهنظامیان و فعالین.
به علت نقش فزاینده اینترنت به عنوان ابزاری برای مخالفتهای اجتماعی، دستگاه دولتی-پلیسی سرکوبگر آن را به طور مداوم تحت نظارت و بررسی دارد. برای مثال، در آمریکا بیش از ٨٠٠هزار مأمور توسط سازمان پلیس “امنیت میهنی” استخدام شدهاند تا در مورد میلیاردها ایمیل، فاکس و تماسهای تلفنی میلیونها آمریکایی جاسوسی کنند. اما واقعیت این است که اینترنت “یک منبع آزاد و ایمن اطلاعات، گفتمان و مباحثه” نیست. در حقیقت، هرچقدر اینترنت در بسیج جنبشهای اجتماعی معترض به دولت امپریالیستی و استعمارگر کارآمدتر میشود، احتمال مداخله دولتی-پلیسی نیز به بهانه “مبارزه با تروریسم” افزایش مییابد. (ذاکری ،1390)
علاوه بر مطالب ذکر شده در صفحات قبل می توان به سخنرانی هایی که در همایش « فضای مجازی و سیاست » در دانشگاه تبریز توسط شرکت کنندگان در آن مطرح شده نیز اشاره کرد .
الهام رضا نژاد، کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس نیز درباره نقش فضای مجازی در تحولات اخیر خاورمیانه گفت: طی سال های اخیر جوامع در حال توسعه از جمله کشورهای خاورمیانه با تغییرات فراوانی در بافت اجتماعی خود روبرو بوده اند که می توان از افزایش سریع تحصیلکردگان به عنوان مثالی نام برد که پیامد آن ظهور نخبگان جدیدی بود که مقدمات جنبش های نوین اجتماعی را فراهم کردند.آنچه طی ماه های اخیر کارشناسان را شگفت زده کرد شکل گیری جنبش های گسترده اجتماعی در سطح خاورمیانه به ویژه به بار نشستن زودهنگام جنبش های تونس و مصر بود.رسانه های مجازی با شکستن انحصار دولت در مهندسی افکار عمومی و آشکار کردن ناتوانی دولت در استقلال ملی، تامین خدمات بهینه و اقتصاد و نیز مدیریت عاری از فساد سبب شکل گیری تحولات اخیر و به ویژه تضعیف رژیم بن علی و مبارک شدند. توانایی رسانه های مجازی در بسیج افکار عمومی به اندازه ای بود که برخی صاحبنظران، انقلاب مصر و تونس را انقلاب توئتری نام نهاده اند.این شبکه ها فرصت مناسبی در اختیار گروه های اجتماعی گذاشتند تا علاوه بر افزایش آگاهی جوانان و اطلاع رسانی به سازماندهی گسترده آنان بپردازند و از آنجا که گروه های مختلف اجتماعی نیز مانند گذشته برای دسترسی به اطلاعات و اخبار خود را به رسانه های سنتی محدود نمی کنند این شبکه ها به راحتی می توانند به افکار آنها جهت دهند و بر تحولات تاثیر بگذارند. .( کشاورزیان ،1390 ) امیر هوشنگ میر کوشش، دانشجوی دکتری روابط بین الملل داشنگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات اصفهان نیز در این زمینه معتقد است: جهانی شدن و توسعه فناوری ارتباطات جمعی تاثیرات مهمی در کشورهای در حال توسعه و به ویژه کشورهای مسلمان خاورمیانه و شمال آفریقا بر جای گذاشته است.گسترش روزافزون فناوری ارتباطات الکترونیکی نظیر شبکه های ماهواره ای و اینترنتی تاثیرات غیرقابل انکاری بر اذهان عمومی این منطقه داشته است.وی با بیان اینکه نقش و تاثیر رسانه های ارتباط جمعی و اینترنت و به خصوص شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر در تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا و گسترش سریع این تحولات انکارناپذیر است، گفت: تفاوت عمده میان شبکه های اینترنتی با رسانه های سنتی تر مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات در دو طرفه یا چند طرفه بودن ارتباطات است.(کشاورزیان ، 1390)
اینترنت نقشی حیاتی در عمومیسازی و بسیج “اعتراضات ناگهانی” داشته به مانند آنچه در اعتراضات اسپانیا که عمدتا توسط جوانان بیکار پدید آمد و یا جنبش “والاستریت را اشغال کنید!” آمریکا شاهد بودیم. در برخی موارد دیگر، به مانند اعتصابات عمومی و گسترده در ایتالیا، پرتقال، یونان و جاهای دیگر اتحادیهها سازمان یافته نقشی اساسی ایفاء کرده و اینترنت تأثیری فرعی داشته است.
در کشورهای بسیار سرکوبگر به مانند مصر، تونس و چین، اینترنت نقشی اساسی در ترویج جنبش عمومی و سازماندهی اعتراضات عمومی داشته، با این وجود، منجر به هیچ نوع انقلاب موفقی نشده است – اینترنت میتواند اطلاعرسانی کند، مجمعی برای گفتمان پدید آورد و مردم را بسیج نماید اما قادر نیست رهبری و سازمان لازم برای تداوم جنبش سیاسی را پدید آورد چه رسد به اینکه یک استراتژی برای دستیابی به قدرت دولت ارائه نماید. توهمی که برخی مرشدین اینترنتی ترویج میکنند، مبنی بر اینکه نیاز به یک حزب منظم و سیاسی با جنبش “کامپیوتری” جایگزین میشود، غلط از آب درآمده است: اینترنت جنبش را تسهیل می کند اما فقط یک اعتراض و مخالفت سیاسی سازمان یافته میتواند راهبرد تاکتیکی و استراتژیک لازم را برای بقای جنبش در برابر سرکوب دولتی و دستیابی به مبارزهای موفقیتآمیز فراهم نماید. (ذاکری ،1390)
به بیان دیگر، اینترنت خود یک هدف نیست – ژست ایدئولوژیستهای اینترنتی در اعلان آغاز یک عصر اطلاعاتی “انقلابی” جدید این حقیقت را نادیده میانگارد که نیروهای ناتو، اسرائیل و متحدین و مشتریان آنها هماکنون از اینترنت استفاده میکنند تا ویروسها را به منظور اخلال در اقتصادها، خرابکاری در برنامههای دفاعی و ترویج شورشهای قومی-مذهبی، وارد عمل سازند. اسرائیل از ویروسها برای آسیب رساندن به برنامه هستهای صلحآمیز ایران استفاده نمود؛ آمریکا، فرانسه و ترکیه اعتراضات اجتماعی در لیبی و سوریه به راه انداختند. به بیان دیگر اینترنت تبدیل به محل مناقشه جدید طبقاتی و مبارزه ضد امپریالیستی شده است. اینترنت یک وسیله است نه یک هدف. اینترنت بخشی از یک حوزه عمومی است و ساختار طبقاتی بزرگتری که این ابزار درون آن قرار دارد، هدف و نتایج آن را مشخص ساخته است.
اعتراضات اجتماعی توسط افرادو جنبش عمومی تعریف میشوند: حضور جمعی و مشارکتی در گردهماییهای سیاسی، سخنرانی افراد در گردهماییهای عمومی، راهپیمایی فعالین در میادین عمومی، مبارزه و رویارویی شبهنظامیان اتحادیهای به کارفرمایان، درخواست افراد فقیر برای اختصاص مسکن و خدمات عمومی از جانب مقامات دولتی و غیره. (ذاکری ،1390)
نقش روشنفکران عمومی عبارت است از سخنرانی در یک گردهمایی عمومی، شکلدهی به ایدهها و برنامهها و نیز پیشنهاد برنامهها و استراتژیها از طریق فعالیت سیاسی. نشستن پشت یک میز در یک دفتر، در انزوای کامل و ارسال پنج بیانیه در هر دقیقه وجه مشخصه یک “شبهنظامی پشت میز نشین” است. این پدیده شکلی از جنگآوری دروغین است که عمل را از گفتار جدا میسازد. “جنگآوری” پشت میزی نوعی انفعال کلامی، “فعالگرایی” بدون نتیجه و یک انقلاب دروغین ذهنی است. مبادله ارتباطات اینترنتی زمانی یک اقدام سیاسی محسوب میشود که درگیر در جنبشهای اجتماعی عمومی میشود که قدرت را به چالش میکشند. این امر لزوما در بر دارنده خطراتی برای روشنفکران عمومی خواهد بود: خطراتی چون حملات پلیس در فضاهای عمومی و تلافیجوییهای اقتصادی در حوزه خصوصی. “فعال” پشت میز نشین هیچ ریسکی نمیکند و دستاورد کمی نیز دارد. روشنفکر عمومی نارضایتیهای شخصی افراد را به فعالگرایی اجتماعی جمعی پیوند میزند. منتقد دانشگاهی وارد عرصه فعالیت میشود، سخنرانی میکند و دوباره به دانشگاه باز میگردد. روشنفکر عمومی از طریق اینترنت و در دیدارهای رو در روی روزانه، با عموم صحبت کرده و یک تعهد آموزشی سیاسی بلندمدت در حوزه اعتراضات اجتماعی را بر عهده می گیرد.( ذاکری ،1390)
2-3- 2- تاریخچه شکل گیری اینترنت و شبکه های اجتماعی:
ایده اینترنت نخستین بار در برنامه ای جسورانه در دهۀ1960 توسط طلایه داران تکنولوژی سازمان پروژه های تحقیقاتی پیشرفتۀ وزارت دفاع آمریکا ( دارپای افسانه ای) مطرح شد تا در صورت بروز جنگ هسته ای، شوروی( سابق ) نتواند مخابرات آمریکا را اشغال یا نابود کند.این طرح درحوزه الکترونیک تا اندازه ای شبیه تاکتیک مائو مبنی بر پراکنده ساختن چریک ها در منطقه ای وسیع برای مقابله با قدرت دشمن از طریق حرکت آزاد و اتکاء به اطلاعات منطقه ای بود. نتیجه آن ، معماری شبکه ای بود که همانطور که مخترعانش می خواستند ، از هیچ مرکزی قابل کنترل نیست و از هزاران شبکه کامپیوتری مستقل تشکیل شده است که راههای بسیاری برای برقراری ارتباط و پشت سر نهادن موانع الکترونیک در اختیار دارند .در نهایت شبکه ای موسوم به آرپانت که توسط وزارت دفاع آمریکا ایجاد شده بود ، مبنای یک شبکه ارتباطی جهانی و افقی متشکل از هزاران شبکه کامپیوتری گردید (هرچندالبته برای گروهی از نخبگان آشنا با کامپیوتر که در اواسط دهۀ 1990شمار آنان به 20 میلیون بالغ شد ،اما این شمار با سرعتی سر سام آور روبه افزایش است ). شبکه ای که از آن افراد وگروهها یی از سرتاسر جهان برای نیل به هر هدفی استفاده می کنند ؛ اهدافی که با ملاحظات جنگ سرد که دیگر ارتباطی به وضعیت موجود ندارد،کاملاًَ متفاوت است.درواقع ،ازطریق اینترنت بود که مارکوس ،رهبر چریکی زاپاتیستاهای چیاپاس در دوران فرارش در فوریه 1995ازاعماق جنگل لاکاندون با جهان ورسانه ها ی عمومی ارتباط برقرار کرد . (کاستلز ، 1380، 33 )
شایان ذکر است که دو تحول در دهۀ 90 منشاء اصلی روی آوردن زاپاتیستاها به استفاده از اینترنت بود :
ایجاد لانتا در مکزیکو وچیاپاس، که یک شبکه ارتباط رایانه ای جدید بود ؛ و استفاده گروهها و دسته جات زنان از این شبکه به منظور ملحق ساختن دیگر زنان مکزیک و همچنین زنان ایالات متحده به سازمان های غیر دولتی درچیاپاس .( کاستلز ، 1380، 109 )
استفاده وسیع از اینترنت به زاپاتیستاها این امکان را داد که به سرعت اطلاعات و پیام خود را در سراسر جهان منتشر سازند ، و شبکه ای از گروههای حامی ایجاد کنند که به نوبه خود یک نهضت بین المللی افکار عمومی [ در دفاع از زاپاتیستاها ] به را ه انداخت که عملاً برای دولت مکزیک استفاده گسترده از روشهای سرکوب را غیر ممکن ساخت . تصورات و اطلاعات مربوط به زاپاتیستاها تاثیر نیرومندی برسیاست و اقتصاد مکزیک گذاشت .
و این کلید موفقیت زاپاتیستاها بود . درواقع متخصصان شرکت راند نیز با این تحلیل هم داستانند ، زیرا امکان پیدایش « جنگ های شبکه ای » زاپاتیستا گونه را پیش بینی کرده اند : « نیرو های انقلابی آینده ممکن است به طور فزاینده ای مرکب از شبکه های گستردۀ چند سازمانی باشند که هیچ هویت ملی بخصوصی نداشته باشند ، خود را برخاسته از جامعه مدنی بدانند و شامل گروهها وافراد خشونت طلبی باشند که دراستفاده از تکنولوژی پیشرفته ارتباطی به اندازه استفاده از ادوات نظامی چیره دست هستند ». (کاستلز ، 1380، 110 )
همچنین محیط زیست گرایان در استفاده ازتکنولوژی های جدید بخصوص اینترنت پیشرو بوده اند و آنهارا به عنوان ابزارهای سازماندهی و بسیج بکار گرفته اند . مثلا ً ائتلافی که از گروههای محیط زیستی آمریکا، کانادا و شیلی متشکل از سازمان هایی مثل دوستان زمین ، باشگاه سی یرا ، صلح سبز ، مدافعان حیات وحش ، انجمن قانون محیط زیست کانادا و سازمان های دیگر شکل گرفت که همگی علیه تصویب معاهده تجارت آزاد آمریکای شمالی بسیج شده بودند . آنها از اینترنت برای هماهنگ ساختن اقدامات و اطلاعات استفاده کردند ، همچنین شبکه ای دائمی ساختند که خطوط اصلی مبارزه های محیط زیستی بین المللی را در دهۀ 90 در آمریکا ترسیم می کرد . ( کاستلز ، 1380، 167 )
از سوی دیگر استیو بارتز در نهضت محیط زیست و ماتیو زوک در نهضت میلیشای آمریکا ، به فرایندی از قوت بخشیدن به گروههای مردمی دست یافتند که از اینترنت به عنوان ابزار اطلاعاتی ، ار تباطی و سازماندهی بهره می گیرند .( کاستلز ، 1380، 419 )
جامعه مجازی :
در ورای استفاده از ارتباطات کامپیوتری برای روابط اجتماعی غیر رسمی و همچنین استفاده های ابزاری ازاین سیستم ، ناظران متوجه پدیده تشکیل جوامع مجازی شده اند . برطبق استدلال راین گلد ، جامعه مجازی ، معمولاً به معنای شبکه الکترونیکی ارتباطات متقابل است که محدوده اش را خود تعریف می کند و پیرامون علاقه یا هدف مشترکی تشکیل شده است ، گر چه دربرخی مواقع ، ایجاد ارتباط فی نفسه به هدف تبدیل می شود . چنین جوامعی ممکن است همانند سیستم های کنفرانس یا بولتن برد نسبتاً رسمی باشند، یااین که به گونه ای خود جوش توسط شبکه های اجتماعی ایجاد شده باشند که برای ارسال و دریافت پیام دریک الگوی زمانی انتخاب شده ( باتاخیر یا در زمان واقعی ) با شبکه ارتباط برقرار می کنند . (کاستلز ، 1380، 420)
سیستم های یوزر نت:
این مفهوم برای بار اول توسط تام تراسکات و جیم الیس در سال 1979 مورد استفاده قرار گرفت. یوزرنت ها به کاربران امکان می دادند مقالات و یا نوشته هایی را برای گروه های خبری ارسال نمایند. یوزرنت ها دارای سرور مرکزی و اختصاصی نبودند و این موضوع آنها را از سخنگاه ها و سیستم های تالار گفتمان ها جدا می کرد. یوزرنت ها را می توان پیش زمینه ی نیوز ریدرها و آر اس اس فید های امروزی بشمار آورد . سایت هایی همچون گرو ههای گوگل و گرو ههای یاهو نیز امروزه دارای ویژگی های اصلی یوزر نت های قدیمی هستند. (قاسم زاده، 1390 )
سیستم های تالار گفتمان:
اولین سیستم تالار گفتمان در دهه 70 بوجود آمد. در ابتدا چنین سیستم هایی بروی کامپیوتر های شخصی وجود داشت و کاربران برای استفاده از آن باید از طریق ارتباط دایل آپ توسط مودم به آن سیستم متصل می شدند. در آن زمان تنها یک نفر می توانست در یک زمان به سیستم تالار گفتمان دسترسی داشته باشد. (قاسم زاده، 1390 )
سرویس های آنلاین :
پس از سیستم تالار گفتمان سرویس های آنلاینی همچون کامپو سرور و پرو دیجی راه اندازی شدند. این وب سایت ها اولین تلاش ها برای دسترسی گروهی و اجتماعی به اینترنت بودند. کامپو سرور اولین شرکتی بود که برای سرویس خود یک سیستم چت راه اندازی کرد. سرویس های ارائه شده توسط این شرکت دارای هزینه هایی بود که اکثر افراد قادر به پرداخت آن نبودند.جینی سرویس اینترنتی دیگری بود که که توسط یکی از بخش های جنرال الکتریک در سال 1985 راه اندازی شد. این سرویس که از نوع مبتنی بر متن بوده و اولین رقیب اصلی کامپو سرور بود تا سال 1999 کار می کرد و یکی از اولین سرویس های اینترنتی موجود بشمار می رفت. (قاسم زاده، 1390 )
3-3-2- ساختار شبکه های اجتماعی:
شبکه اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گروه هایی(که عموما فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند. شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح به کار گرفته میشوند از خانوادهها گرفته تا ملتها و نقش مهمی در تعیین راه حل مسائل، اداره کردن تشکیلات و میزان موفقیت افراد در رسیدن به اهدافشان ایفا میکند. شبکه های اجتماعی مجازی، نسل جدیدی از وب سایتهای اینترنتی هستند. در این وب سایتها، کاربران اینترنتی حول محور مشترکی به صورت مجازی با هم جمع می شوند و جماعت های آنلاین را تشکیل می دهند. هزاران شبکه اجتماعی در اینترنت فعال هستند که هر کدام بر مبنای موضوع خاصی راه اندازی شده اند. شبکه های اجتماعی زیادی با موضوعاتی از قبیل انگیزه های حرفه ای و شغلی، دوست یابی، علایق مشترک در حوزه های مختلف(سینما،ورزش،موسیقی) زبان مشترک،ملیت مشترک،دین مشترک و غیره در فضای مجازی فعال هستند و هر کدام میلیون ها کاربر اینترنتی را جذب کرده اند. این سایتها در سالهای اخیر، جایگاه قابل توجهی در اینترنت پیدا کرده اند و به رده پربیننده ترین فضای مجازی راه یافته اند. آمارهای مربوط به رفتار کاربران اینترنتی نشان می دهد گرایش به سایتهای شبکه اجتماعی در سراسر دنیا همچنان رو به رشد است و این سایتها در دنیای آینده نقش بیشتری خواهند داشت. شبکه های اجتماعی یکی از انواع رسانه های اجتماعی محسوب می شوند. رسانه های اجتماعی در سالهای اخیر در زندگی آنلاین و آفلاین کاربران اینترنتی آنچنان تاثیرگذار بوده اند که شکل های ارتباطات اجتماعی نیز از این رسانه های جدید تاثیر پذیرفته است. (قاسم زاده، 1390 )
بالغ بر یک قرن است که مردم، شبکه اجتماعی مجازی را برای اشارههای ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد درسیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده قرار میدهند. در سال 1945 "جان بارنز" برای نخستین بار از اصطلاح قاعده مند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد : گروههای محدود مانند: قبایل و خانوادهها و طبقات اجتماعی مانند: جنسیّت و قومیت. (قاسم زاده، 1390 )
آنالیز شبکههای اجتماعی از طریق احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک
صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. براهین تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همه رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیت ِ تعریف شدهاند و یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتهها یی است که افراد مشخصی آنها را دارند از قبیل انجمنهای خصوصی. گرایشهای تحلیلی متعددی آنالیز شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بنا کننده اجتماع هستند این معبر برای مطالعه سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبلاگها.آنالیز شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکارداشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، ایالات) به عنوان واحدهای گسسته تحلیل، برروی چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تاثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند. (قاسم زاده، 1390 )
4-3-2- پیشرفت های مهم در شبکه های اجتماعی:
بعد از به وجود امدن اولین شبکه های اجتماعی که غالباً شبکه های دوست یابی بودند فراخور پیشرفت های تکنولوژیک در زمینه ارتباطات، شبکه های اجتماعی نیز در سال 2000 دستخوش تحولاتی شدند. اولین شبکه ی اجتماعی مدرن سایت دوستیابی است که در سال 2002 راه اندازی شد و امروزه نیز از آن استفاده می شود و کاربران زیادی دارد. آمار نشان داده است که 90 در صد ترافیک سایت مربوط به قاره ی آسیا می باشد. هدف سایت ایجاد مکانی پر سرعت امن برای یافتن دوستان در زندگی واقعی و مجازی بود و به نوعی می توان آن را سایت دوستیابی نیز به شمار آورد. تمرکز اصلی امروزه سایت بروی بازی های آنلاین است. (قاسم زاده، 1390 )
های پنج
های پنج یکی دیگر از شبکه های اجتماعی بزرگ است که در سال 2003 راه اندازی گردید و دارای اعضای بسیاری است. حریم خصوصی پروفایل اشخاص در این وب سایت کمی متفاوت بوده و دارای سه درجه دوستی است. اگرچه های پنج در ایالات متحده طرفداران زیادی ندارد در آسیا، امریکای لاتین و افریقا ی مرکزی از محبوبیت بالایی برخوردار است. (قاسم زاده، 1390 )
لینک ادین :
لینک ادین در سال 2003 بنیان گذاری شد و یکی از شبکه های اجتماعی است که هدف اصلی تجارت را مد نظر قرار داده است. در اصل ، لینک ادین به کاربران امکان ایجاد پروفایل ( رزومه ) و برقراری ارتباط خصوصی با یکدیگر را می داد. در ادامه کار سایت ویژگی های دیگری نیز به آن اضافه شد که ، گروه ها، سخنگاه های پرسش و پاسخ، امکانات پیشرفته تر پروفایل و بروز رسانی های بلادرنگ از آن نمونه اند. (قاسم زاده، 1390 )
مای اسپیس
مای اسپیس نیز در سال 2003 آغاز بکار کرد و در سال 2006 به محبوب ترین شبکه ی اجتماعی دنیا مبدل شد. یکی از تفاوت های مهم آن با دیگر سایت های اجتماعی آن بود که به کاربران امکانات شخصی سازی ویژه ای برای پروفایل ها می داد. کاربران می توانستند در آن موسیقی و ویدئو های مورد علاقه شان را پست نمایند. (قاسم زاده، 1390 )
فیس بوک
فیس بوک ابتدا در سال 2004 به عنوان یک شبکه اجتماعی در هاروارد راه اندازی شد و بعدها با سرعت چشمگیری به مدارس ، مراکز آموزشی و تجاری دیگر نفوذ نموده و در سال 2006 از آن نیز فراتر رفت و به عنوان یک شبکه اجتماعی همگانی تا به امروز مور فیس بوک بزرگ ترین شبکه ی اجتماعی دنیا در حال حاضر حدود 400 میلیون نفر کاربر دارد. اگر فیس بوک به جای دنیای مجازی در دنیای فیزیکی حضور داشت این تعداد جمعیت آنرا به یکی از چند کشور پرجمیعت دنیا تبدیل می کرد. به جز فیس بوک چندین شبکه ی اجتماعی دیگر نیز کاربران چند صد میلیون نفری دارند. در رده بندی برترین وب سایت های دنیا بر اساس آمار الکسا، فیس بوک در رده ی دوم قرار دارد و در لیست 100 وب سایت برتر نام چندین شبکه ی اجتماعی دیگر نیز به چشم می خورد. فیس بوک در بسیاری از کشورها پربیننده ترین وب سایت محسوب می شود و در بیش از 100 کشور محبوب ترین شبکه ی اجتماعی است.(قاسم زاده،1390 )
فیس بوک در سه سال اخیر با رشدی جهشی به چنین جایگاهی رسید و توانست سایر رقبا را در بازار شبکه های اجتماعی پشت سر بگذارد. در فاصله زمانی سال های 2007 تا 2008 زمانی که کاربران در سایت فیس بوک صرف کردند رشدی 566 درصدی پیدا کرد، این در حالی بود که زمان صرف شده در کل فضای اینترنت تنها 18 درصد افزایش پیدا کرده بود. آمارهای اعلام شده از طرف گوگل نیز نشان می دهد نسبت تعداد بازدیدکنندگان مستقل از فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی به تعداد صفحات بازدید شده ی آنها حدود 100 برابر است. آمار بیانگر این است که شبکه ها ی اجتماعی نه تنها به پربیننده ترین وب سایت های اینترنتی تبدیل شده اند، بلکه کاربران اینترنتی بیشتر زمان حضورشان در فضای مجازی را نیز در این وب سایت ها می گذراننددر استفاده قرار می گیرد. (قاسم زاده، 1390 )
5-3-2-کارکرد های شبکه های اجتماعی:
استقبال از شبکه های اجتماعی از آن روست که کاربران اینترنتی می توانند برای اغلب نیازهای آنلاین خود در این وب سایت ها پاسخ مناسب بیابند. در شبکه های اجتماعی کاربران می توانند پروفایل های شخصی برای خودشان بسازند که شامل مشخصات، تصاویر، علاقه مندی ها و سایر موارد اینچنینی است. اما شبکه ای شدن این وب سایت ها از جایی آغاز می شود که هر کاربر لیستی از دوستان تهیه می کند و این پروفایل های شخصی به یکدیگر متصل می شوند. هر کاربر می تواند دوستان و آشنایانی که در همان شبکه ی اجتماعی حضور دارند را به لیست دوستان خود بیفزاید. همچنین کاربران می توانند با جست وجو در پروفایل های کاربران و مشاهده ی مشخصات آنها با افراد جدیدی آشنا شوند و لیست دوستان خود را گسترده تر کنند. اینها ابتدایی ترین امکانات شبکه های اجتماعی است و این وب سایت ها در سال های اخیر تلاش کرده اند، تا گزینه های بیشتری در اختیار کاربران خود قرار دهند. امکانی شبیه به وبلاگ ها و میکروبلاگ ها برای نوشتن مطالب کوتاه و یادداشت های روزانه و فضایی شبیه به سایت های عکس برای قرار دادن تصاویر شخصی، ایجاد فضایی شبیه به چت برای گفت وگوهای فوری میان کاربران، قابلیت ساختن اتاق های گفت وگو و صفحات هواداری شبیه به فروم های اینترنتی از جمله ساده ترین این امکانات است. شبکه های اجتماعی متناسب با نوع موضوع فعالیت شان امکانات دیگری از قبیل خبرخوان های اینترنتی، بازی های آنلاین، قابلیت آپلود کردن ویدئوها و فایل های کامپیوتری و برقراری ارتباط با سایر رسانه های شخصی را نیز در گزینه های شان دارند. بدین ترتیب می بینیم که اغلب امکاناتی را که کاربران اینترنتی پیش از این از طریق مراجعه به چندین وب سایت کسب می کردند، یک جا در شبکه های اجتماعی دریافت می کنند. پس بی دلیل نیست که کاربران بخش قابل توجهی از زمانی را که در اینترنت به سر می برند در شبکه های اجتماعی حضور دارند. (قاسم زاده، 1390 )
6-3-2- شبکه های اجتماعی و دیپلماسی دیجیتال:
در ادبیات سیاسی، واژه دیپلماسی یا دیپلماتیک به فعالیت بین کشورها گفته می شود که در عرصه بین الملل این روابط دارای اهدافی از جمله بهبود روابط سیاسی، هم پیمانی له یا علیه کشورهای دیگر، بستن قراردادهای اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... است. اما در سال های اخیر و با گسترده شدن فضای رسانه ها از جمله شبکه های اینترنت و ماهواره، کشورهای غربی و در رأس آن دولت آمریکا فعالیت های رسانه ای خود را در حمایت یا علیه هر کشوری که بخواهد دنبال می کند. به عنوان مثال آمریکا در فضای مجازی در حمایت از رژیم صهیونیستی سنگ تمام گذاشته و به نوعی به دنبال متقاعد کردن افکار عمومی جهان در پذیرش اشغالگران فلسطین است، یا در تخریب چهره کشورهای اسلامی و ایران به منظور نشان دادن به عنوان یک کشور تروریست بسیار فعال است، که همین فعالیت امروزه به عنوان دیپلماسی دیجیتال یا رسانه ای معروف شده است. (قاسم زاده، 1390 )
دیپلماسی رسانه ای واژه تقریبا جدیدی در دنیای رسانه به حساب می آید و دولت ایالات متحده آمریکا در حال حاضر پرچمدار آن محسوب می شود که بودجه های بسیار کلانی را هم در همین راستا اختصاص داده است.براساس اخبار موجود دولت باراک اوباما برای سال مالی 2010 میلادی مبلغ 745 میلیون دلار برای گسترش برنامه صدای آمریکا و راه اندازی فیلترشکن برای ایران از کنگره این کشور درخواست کرده است. استراتژیستهای دیپلماسی دیجیتال آمریکا تأکید میکنند مساله مهم دیگر این است که مسلمانان تاثیرگذار در تویتیر، فیسبوک و سایر شبکههای اجتماعی را بشناسیم و با دیپلماسی مناسبی به آنها دسترسی یافته و بگوییم که “هی، ما میخواهیم این پیامها را به شما برسانیم، اینها پیامهایی هستند که ما فکر میکنیم با ارزشهای شما سازگارند این همان صدایی است که شما میخواستید از آمریکا بشنوید. "جارد کوهن" و "الک راس" وهمکارانشان در وزارت امور خارجه امریکا از سوی "هیلاری کلینتون" که او را مادر خوانده ی دیپلماسی دیجیتال می نامند، ماموریت یافتند تا برای توسعه دمکراسی و پیشبرد اهداف ایالات متحده در خاورمیانه وکشورهای اسلامی از فناوریهای نوین ارتباطی استفاده کرده از این رو از بهار سال گذشته، راس و کوهن با سفر به کشورهایی نظیر عراق، روسیه، کنگو و هائیتی نمایندگیهای تکنولوژیهای مدنظر خود را در این کشورها دایر کردند. از آن زمان این سفرها که شهره شدهاند بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده دانسته میشوند. در این کشورها از مهندسین نرمافزار، کارآفرینان و ... خواسته شده است تا راههای غیرعرفی برای توسعه دموکراسی و پیشبرد امر توسعه در کشور پیدا کنند.راس و کوهن در همین ماه های گذشته در جلسهای با "فرح پندیت" نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور جوامع اسلامی دیدار کردند.وی به تازگی از سفر خود به پاکستان، هندوستان، قطر و هلند بازگشته و به همراه معاون خود با راس و کوهن دیدار کرده است. به این ترتیب آنها طراح نقشههای وزارت خارجه آمریکا برای نفوذ در جوامع اسلامی از طریق شبکههای اجتماعی اینترنتی را که در قالب طرح "دیپلماسی دیجیتال"می باشند. همچنین مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل قصد دارد نشستی را با عنوان "دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی در عصر تکنولوژی " برگزار کند. این نشست سه شنبه 13 آوریل (24 فرودین) برگزار میشود و انتظار میرود ابزارهای ارتباطی مانند شبکههای اجتماعی، بویژه در عرصه فضای مجازی در این نشست مورد بحث و بررسی قرار گیرد. کارشناسان دیپلماسی عمومی آمریکا معتقدند: آمریکا سعی میکند به منظور مشارکت دادن بیشتر مردم جهان در گفتگوها و بازخوردها به کمک تکنولوژیهای ارتباطی وب 2 و رسانههای جدید ارتباطی مانند سکند لایف،فیس بوک، یوتیوب و مای اسپیس اهداف خود را در عرصه دیپلماسی عمومی پیاده سازی کند. رسانههای جدید با ایجاد امکان تعامل متقابل امکانی که 10 یا 15 سال گذشته قابل تصور نبوده است؛ فرآیندهای دیپلماسی عمومی را در کشورهای هدف سامان میدهند. یکی از مشکلات دیپلماسی عمومی آمریکا بازاریابی است که به خاطر عدم وجود وضوح کافی در پیام است. کارشناسان دیپلماسی عمومی آمریکا معتقدند این مشکل می تواند با استفاده از تبلیغات حل شود که تکنولوژیهای جدید می تواند این کار را تسهیل کند. (قاسم زاده، 1390 )
7-3-2- اهمیت شبکه های اجتماعی در شکل گیری جنبش ها در جهان امروز:
شبکه های اجتماعی و نقش آنها در جهت دهی به افکار مردم موضوعی است که در دو جنبه قابل بررسی می باشد:
اولاً شبکه سازی در فضای مجازی و اینترنت . ثانیاً شبکه های اجتماعی حقیقی در جوامع.
در باب اهمیت شبکه های اجتماعی و سایت های ارتباط جمعی در فضای مجازی باید عنوان کرد که جوامع در حال توسعه ، با تغييرات فاحش در بافت اجتماعی خود مواجهند. با افزايش پرشتاب قشر تحصيلكرده دانشگاهي، روزبه روز به ميزان طبقه نوظهور متوسط افزوده مي شود.
پيامد ایجاد چنين طبقه اجتماعي در جوامع انساني، توليد نخبگان جديد در سطح جامعه و تغییر در تركيب و ساختار نخبگان قبلي مي باشد. اين فرآيند تدريجي در بلند مدت، منجر به تغيير ذائقه ارتباطي عموم جامعه می شود. اين حقيقت همان نكته اساسي توجهات طراحان جنگ نرم براي تمركز بر فضای مجازی را تشكيل مي دهد. به عبارتی دیگر با شکل گیری طبقه جدید و تحصیلکرده دراین جوامع این گروه برای دسترسی به اطلاعات و اخبار دیگر خود را محدود به رسانه های سنتی نظیر رادیو و تلویزیون و روزنامه ها نمی کنند. بلکه با استفاده از امکانات نوین نظیر اینترنت و بهره گیری از قابلیت های آن نیاز های اطلاعاتی خود را برطرف می سازند و از این رهگذرایجاد شبکه های مجازی در اینترنت فرصت بسیار مناسبی برای سازماندهی و تاثیرگذاری بر این قشر می باشد. تحقیقات نشان می دهد که سایت هایی نظیرتویتر،فیس بوک ویوتیوب در شکل دهی به اعتراضات جمعی و شبکه سازی دراجتماع به سادگی عمل می کند. همچنین فیس بوک نقش مهمی در جمع آوری کمک و حمایت برای معترضین دارد. (سلطانی ، 1389)
5-2- چارچوب نظری تحقیق :
در انتخاب چارچوب نظری تحقیق برآن هستیم که در خصوص جنبش های اجتماعی ، اینترنت و نگرشهای حاکم بر آن را دسته بندی نموده و چشم اندازهای آنان را در رابطه با توصیف وضعیت تاثیر پذیری جنبش های مردمی جوامع عربی بویژه کشور های مصر و تونس نشان دهیم. بر این اساس در چارچوب نظری این تحقیق، با عنایت به وجود عناصر ذکر شده در نظریات متفکرین مختلف؛ بر آنیم از سه اصل مو جودیت جنبش اجتماعی آلن تورن جامعه شناس بر جسته فرانسوی در زمینه رویکرد جامعه مدنی استفاده کرد و در زمینه رویکرد رفتار گرایی از نظریات نیل اسملسر و شش شرط جنبش اجتماعی او بهره برد . سپس از نظریات چارلز تیلی در زمینه رویکرد نهادی و چهار نظریه دو ناتلا دلا پورتا و ماریو دیانی برای فهم بیشتر استفاده خواهد شد .
اما مساله ای که ذکر آن در اینجا ضروری است اینکه سنخ شناسی جزئیات مربوط به اینترنت و جنبش اجتماعی در این دو کشور هرگز کامل نبوده و نمی تو اند تصویر چند پهلو و تنوع این جنبش ها را در تمامی کشورها و فرهنگها پوشش دهد. بهر حال علیرغم مسائل مطرح شده چیزی که سنخ شناسی و مقوله بندی های یاد شده را واجد کاربرد می سازد، جنبه های تحلیلی آنهاست.
در این تحقیق با توجه به سئوالات آن به دنبال ترکیب چند دید گاه نظری در زمینه های رویکرد رفتار گرایی ، رویکرد جامعه مدنی و رویکرد نهادی می باشیم و از نظریه شخصیت هایی که ذکر شد استفاده می کنیم و متعاقبا به شرح قضایای نظری پرداخته و در انتها به مدل نظری تحقیق خواهیم رسید .
رویکرد رفتار گرایی ویژگیهایی را برای جنبش اجتماعی بیان می کند که دراین جا از شش شرط نیل اسملسر می توان یاد کرد او معتقد است که زمینه ساختاری ممکن است مشوق و یا مانع تشکیل جنبش اجتماعی شده و زمینه را برای توسعه آن فراهم کند اما به تنهایی به وجود آورنده آن نیست و فشار ساختاری تنش ها و نگرانی در باره آینده ، اضطراب ، ابهام یا برخورد مستقیم هدف ها با عث ایجاد منافع متعارض در درون جامعه می گردد . جنبش ها تحت تاثیر اید ئولوژیهای معین نارضایتی ها را متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنها را نشان می دهد . حوادث و رویدادها موجب می شود کسانی که در جنبش شرکت می کنند مستقیما وارد عمل شده و موجب شدت یافتن جنبش می گردند . و هیچ رویدادی به ظهور جنبش نمی انجامد مگر اینکه یک گروه هماهنگ بسیج شده برای عمل ، رهبری و نوعی وسایل ارتباط منظم بین شرکت کنندگان همراه با پشتوانه مالی وجود داشته باشد . اما مقامات حاکم ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ دهند و بر پیدایش و توسعه آن تاثیر گذارند .
مدل نظری نیل اسملسر
1808480364490موجب تشکیل انواع جنبش می شود 00موجب تشکیل انواع جنبش می شود 3724275364490زمینه ساختاری 00زمینه ساختاری مدل نظری که می توان برای نظریات نیل اسملسر ترسیم کرد به شرح ذیل می باشد .
46355023114000329184012065000
1718945359410موجب منافع متعارض می شود 00موجب منافع متعارض می شود 3646805302260فشار ساختاری 00فشار ساختاری
315214017208500-219710109855جنبش اجتماعی 00جنبش اجتماعی
7219951587500
3656330180340ایدئولوژی ها ی گسترش یافته 00ایدئولوژی ها ی گسترش یافته 1647825237490موجب نارضایتی در جامعه می شود 00موجب نارضایتی در جامعه می شود 315722048069500
72199523050500
1581150328295حوادث موجب شرکت مستقیم افراد در جنبش می شود 00حوادث موجب شرکت مستقیم افراد در جنبش می شود 3665855388620عوامل شتاب دهنده 00عوامل شتاب دهنده
6946903022590032194506858000
694055140970001462405244475موجب رهبری بین افرادبا پشتوانه مالی می شود 00موجب رهبری بین افرادبا پشتوانه مالی می شود 3215640312420003637280140970گروه هماهنگ 00گروه هماهنگ
57213536131500
1581150351155موجب پیدایش و توسعه جنبش شود 00موجب پیدایش و توسعه جنبش شود 3637280351155عملکرد کنترل اجتماعی 00عملکرد کنترل اجتماعی
321945011684000
رویکرد جامعه مدنی ویژگی هایی را برای جنبش اجتماعی بیان می کند که دراین قسمت به نظریات آلن تورن می توان اشاره کرد . او معتقد است که جنبش اجتماعی باید از هویتی مشخص برخوردار باشد یعنی از چه افرادی تشکیل شده ، سخنگوی چه افراد و گروههایی است و مدافع و محافظ چه منافعی است. همیشه در برابر نوعی مانع یا نیروی مقاوم قرار دارد و پیوسته سعی در درهم شکستن دشمنانی دارد . بدون اصل مخالفت ، ضدیت جنبش اجتماعی نمی تواند و جود داشته باشد . اکثر جنبش های اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالفند و اهداف خود را با وضع موجود در تعارض می بینند . یک جنبش اجتماعی به نام ارزش هایی برتر با ایده هایی بزرگ ، فلسفی یا ایده هایی مذهبی آغاز می گردد و کنش آن هم ملهم از تفکر و عقیده ای است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت دارد دلایلی که باعث کنش یک جنبش اجتماعی می شود ممکن است به صورت منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه و خوشبختی جمعی ، حقوق انسانی ، سلامت همگانی ،خواست الهی و ...... باشد .
مدل نظری آلن تورن
مدل نظری که می توان برای نظریات آلن تورن ترسیم کرد به شرح ذیل می باشد
303022028575000150495028575000452437524828500914400-114300جنبش اجتماعی 00جنبش اجتماعی
2371725238125اصل مخالفت 00اصل مخالفت 52832046355000980440162560اصل عمومیت 00اصل عمومیت 4026535229235اصل هویت 00اصل هویت
302895032575500482854013525500
-6667514605جنبش با ارزش هایی برتر باایده هایی بزرگ ، فلسفی یا مذهبی شروع می شود 00جنبش با ارزش هایی برتر باایده هایی بزرگ ، فلسفی یا مذهبی شروع می شود 232410073025جنبش در برابر نوعی مانع و نیروی مقاوم قرار دارد 00جنبش در برابر نوعی مانع و نیروی مقاوم قرار دارد 4110990120650از چه افراد و گروههایی تشکیل شده 00از چه افراد و گروههایی تشکیل شده
1104900287655003276600421005004188460201930سخنگوی چه گروهها و افرادی 00سخنگوی چه گروهها و افرادی 50196752095500
-6667579375منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه و خوشبختی جمعی ، حقوق انسانی ، سلامت همگانی ، خواست الهی دلایل جنبش می باشد 00منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه و خوشبختی جمعی ، حقوق انسانی ، سلامت همگانی ، خواست الهی دلایل جنبش می باشد 2314575165100با وضع موجود مخالف و اهداف خود را با آن در تعارض می داند 00با وضع موجود مخالف و اهداف خود را با آن در تعارض می داند
4159885358140مدافع و محافظ چه منافعی است 00مدافع و محافظ چه منافعی است 496252519748500
رویکرد نهادی ومبحث رابطه گرایی در جنبش های اجتماعی با توجه به نظریات چارلز تیلی مطرح میشود. وی اعتقاد دارد که در این مبحث تجهیز یا بسیج منابع اهمیت زیادی دارد. وی معتقد است که جنبش های اجتماعی بر مبنای منافع فردی شکل میگیرد اما نهادهایی باید بدان سامان بدهند و افراد را پیرامون این منافع بسیج کنند. وی سه عامل فرعی را نیز ذکر میکند: 1- ممانعت یا تسهیل که طبق این اصل جامعه میتواند از جنبش جلوگیری یا آن را تسهیل نماید. 2- قدرت اجتماعی که ممکن است روی جنبش تاثیر بگذارد.3- فرصت ها و تهدیدها که در این فرآیند تاثیر گذار است.
مدل نظری چارلز تیلی
914400355600جنبش اجتماعی 00جنبش اجتماعی مدل نظری که می توان برای نظریات چارلز تیلی ترسیم کرد به شرح ذیل می باشد .
-142875161290تهاجمی تدافعی تدارکاتی 00تهاجمی تدافعی تدارکاتی 3730625266065کنش جمعی 00کنش جمعی 415925026670002073275266065بسیج 00بسیج 25812754572000
33147002590800030575252495550017907007810500
225742542481500
3314700177800045148501778000225742517780001762125257175منافع 00منافع 2886075207645سازمان 00سازمان 4159250257175فرصت 00فرصت
220345033401000331470035306000469582529591000
180975146050دیدگاه مارکسیستی برآمده از موقعیت ساختاری( پی گیری دربلند مدت ) 00دیدگاه مارکسیستی برآمده از موقعیت ساختاری( پی گیری دربلند مدت ) 2886075127000هویت مشترک 00هویت مشترک 416115550800فرصت یا تهدید00فرصت یا تهدید
4705350148590003362325367665004162425329565سرکوب یا تسهیل00سرکوب یا تسهیل
4705350351155001476375303530002867025161925ساختار وحدت بخش 00ساختار وحدت بخش
23812560325دیدگاه وبری گروه بر اساس نگرش های ذهنی کنشگران نسبت به مطالباتشان ( پی گیری درکوتاه مدت )00دیدگاه وبری گروه بر اساس نگرش های ذهنی کنشگران نسبت به مطالباتشان ( پی گیری درکوتاه مدت )4189730117475قدرت 00قدرت
با توجه به زمینه های فکری دانشمندانی که در صفحات قبل ازآنها یاد کردیم و تکرار آن به استخراج نظریات آنها می پردازیم :
جدول شماره یک(1) چارچوب نظری
نظریات جنبش اجتماعیرویکرد رفتار گراییرویکرد نهادیرویکرد جامعه مدنیترکیب سه رویکردنیل اسملسرچالرز تیلیآلن تورنزمینه ساختاری که مشوق و مانع تشکیل جنبش اجتماعی می گرددفرصت، اين وضعيت را داريم که هر قدر ديگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهاي جديد آسيب پذير باشند، امکان تحقق منافع مدعي افزايش مي يابداصل هویت ، یک جنبش باید هویتی مشخص داشته باشد از چه افراد و گروههایی تشکیل شده و مدافع چه منافعی است فرصت های ساختاری که هویت یک جنبش را تعیین می کند .فشارساختاری که باعث ایجاد منافع متعارض دردرون جامعه می شود تهديد، به ميزاني که ديگر گروه ها تهديد به ارائه ادعاهايي کنند، در صورت موفقيت آميز بودن، امکان تحقق منافع مدعي را کاهش مي دهداصل مخالفت ، جنبش اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالف است و اهداف خود را با وضعیت حاکم در تضاد می بیند فشار های ساختاری که ممکن است افراد جنبش را به مخالفت با وضعیت موجود وادار کرده و گروههای تهدید را در جامعه شکل دهند جنبش هاتحت تاثیر ایدئولوژی های معین نارضایتی هایی رادر جامعه متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنهارانشان می دهندسرکوب، هرگونه کنشي توسط گروه ديگر است که هزينه کنش جمعي مدعي را افزايش مي دهداصل عمومیت ،یک جنبش با ارزش های برتر و.... آغاز شده و به دنبال گسترش و پیشرفت جامعه است و دلایل آن با منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه خوشبختی و ..... صورت می پذیرد ایدئولوژیهای جدید توسط افراد جنبش ارزش های گذشته رازیر سئوال برده وبه دنبال جایگزین کردن ارزش های برتر خوداز راههای گوناگون می باشند عوامل شتابدهنده شامل حوادث ورویدادهایی که موجب می شوند افراد در جنبش شرکت کنند کنشي که هزينه کنش جمعي يک گروه را کاهش دهد، شکلي از تسهيل استتضاد های جامعه به خاطر اختلافات فرهنگی است نه اختلافات اقتصادی ایجاد ارتباط افراد شرکت کننده در جنبش با یکدیگر و هماهنگی گروهها و طبقات مختلف جامعه با هم از سوی رهبران .ظهورجنبش با یک گروه هماهنگ و بسیج شده برای عمل ،رهبری وارتباط منظم با پشتوانه مالی صورت می پذیرداعضاء جامعه سياسي نسبت به چالشگران از قدرت بيشتري برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار مي گيرند. چالشگران از طريق کنش جمعي به عضويت جامعه سياسي در مي آيند و اعضاء نيز با استفاده از کنش جمعي در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود مي پردازنداستفاده سازمان دهندگان جنبش از روشهای جدید و جلب حمایت های داخلی و خارجی به همراه اعمال قدرت بر روی افراد و رهبری آنها به سوی ارزش های برتر و رسیدن به جامعه آرمانی و ارائه شعار های جدید. مقامات حاکم با مداخله وتعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ داده و بر پیدایش وتوسعه آن تاثیرگذارندجنبشهای اجتماعی برمبنای منافع فردی شکل میگیرداما نهادهایی بایدبدان سامان بدهند و افرادرا پیرامون منافع بسیج کنند.ایجاد تغییر رفتار گروههای مختلف برای مقابله با نظام حاکم از طریق بکار گیری منابع موجود در جامعه و ساخت روش های جدید برای آگاه ساختن شرکت کنندگان در جنبش .
جدول شماره دو ( 2 )چارچوب نظری
نظریات جنبش اجتماعیرویکرد و محققمتن نظریهفرضیه مورد استفادهرویکرد رفتار گرایی نیل اسملسر زمینه ساختاری که مشوق و مانع تشکیل جنبش اجتماعی می گردد.فشارساختاری که باعث ایجاد منافع متعارض دردرون جامعه می شود .جنبش هاتحت تاثیر ایدئولوژی های معین نارضایتی هایی رادر جامعه متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنهارانشان می دهند.عوامل شتابدهنده شامل حوادث ورویدادهایی که موجب می شوند افراد در جنبش شرکت کنند .ظهورجنبش با یک گروه هماهنگ و بسیج شده برای عمل ،رهبری وارتباط منظم با پشتوانه مالی صورت می پذیرد.مقامات حاکم با مداخله وتعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ داده و بر پیدایش وتوسعه آن تاثیرگذارند 1.به نظر می رسد بهره برداري اینترنت در کشورهای مصر و تونس برمشارکت افراد در جنبش اجتماعی تاثير گذار بوده است.2.به نظر می رسداینترنت از قابليت توانایی لازم براي رهبری مردم در جنبش مردمی برخوردار بوده است. رویکرد نهادی چالرز تیلی فرصت، اين وضعيت را داريم که هر قدر ديگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهاي جديد آسيب پذير باشند، امکان تحقق منافع مدعي افزايش مي يابد.تهديد، به ميزاني که ديگر گروه ها تهديد به ارائه ادعاهايي کنند، در صورت موفقيت آميز بودن، امکان تحقق منافع مدعي را کاهش مي دهد. سرکوب، هرگونه کنشي توسط گروه ديگر است که هزينه کنش جمعي مدعي را افزايش مي دهدکنشي که هزينه کنش جمعي يک گروه را کاهش دهد، شکلي از تسهيل است. اعضاء جامعه سياسي نسبت به چالشگران از قدرت بيشتري برخوردارند و کمتر مورد سرکوب قرار مي گيرند. چالشگران از طريق کنش جمعي3.به نظر می رسداینترنت در این کشورها بر آگاهی مردم برای ایجاد جنبش اجتماعی تاثير گذار بوده است.5.به نظر می رسدرهبران جنبش از طریق اینترنت به ارائه ایدئولوژی جدید در بین فعالان آن پرداخته است. به عضويت جامعه سياسي در مي آيند و اعضاء نيز با استفاده از کنش جمعي در مقابل از دست دادن قدرت به دفاع از خود مي پردازند. جنبشهای اجتماعی برمبنای منافع فردی شکل میگیرداما نهادهایی بایدبدان سامان بدهند و افرادرا پیرامون منافع بسیج کنند.6.به نظر می رسد رهبران و فعالان از طریق اینترنت توانایی کسب حمایت را از داخل و خارج کشور بدست آوردند.رویکرد جامعه مدنی آلن تورن اصل هویت ، یک جنبش باید هویتی مشخص داشته باشد از چه افراد و گروههایی تشکیل شده و مدافع چه منافعی است .اصل مخالفت ، جنبش اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالف است و اهداف خود را با وضعیت حاکم در تضاد می بیند اصل عمومیت ،یک جنبش با ارزش های برتر و.... آغاز شده و به دنبال گسترش و پیشرفت جامعه است و دلایل آن با منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه خوشبختی و ..... صورت می پذیرد تضاد های جامعه به خاطر اختلافات فرهنگی است نه اختلافات اقتصادی 7.به نظر می رسدرهبران جنبش از طریق اینترنت توانسته اندمشروعیت نظام حاکم را زیر سئوال ببرند .8.به نظر می رسدرهبران جنبش از طریق اینترنت تاکتیک های مبارزاتی را مشخص نمودند و آنها را به دیگران ارسال نمودند.
با توجه به مطالب جداول می توان قضایای نظری ترکیب شده زیر رادررابطه با موضوع استخراج کرد
1. در فرصت های ساختاری جنبش های اعتراضی بوجود آمده و افراد جامعه در آنها شرکت می کنند. (این قضیه استخراج شده از نظریه نیل اسملسر می باشد بدین معنی که اینترنت به عنوان یک زمینه ساختاری مشوق افراد در جنبش اجتماعی شده است یا مانع مشارکت آنها در آن می باشد.و همچنین نظریه فرصت چالرز تیلی که می گوید : فرصت، اين وضعيت را داريم که هر قدر ديگر گروهها، شامل حکومت ها، در مقابل ادعاهاي جديد آسيب پذير باشند، امکان تحقق منافع مدعي افزايش مي يابدبنابراین اینترنت چگونه توانسته منافع مدعیان را افزایش دهد و موجب شرکت افراد در این جنبش های اعتراضی گردد.)
2. شرایط ساختاری بازدارنده باعث عدم شرکت افراد در جنبش می شود که عبارتند از شدت یافتن سرکوب نیرو های دولتی ، زیر نظر گرفتن رفتار معترضین توسط نهاد های دولتی ، وجود گروههای نامتجانس در جامعه و عدم شرکت آنها در جنبش اعتراضی ، کمبود منابع مالی و عدم رهبری درست توسط نهاد ها و بسیج منابع. ( این قضیه استخراج شده نیز به این بخش از نظریات نیل اسملسر نزدیک است که بیان می کند: مقامات حاکم با مداخله وتعدیل زمینه و فشار ساختاری به جنبش پاسخ داده و بر پیدایش وتوسعه آن تاثیرمی گذارند.و با این بخش از فرضیات ما ارتباط داردکه اینترنت موجب شده منافع دولتها به خطر بیفتدو سپس معترضین به دنبال راههای جایگزین باشند )
3. وجود نهاد های دولتی موجب می شود که ارزش های نظام حاکم در جامعه غالب شود در صورتی که معترضین درصدد ایجاد ارزش های برتر می باشند و به دنبال پیشرفت جامعه و رفاه و خوشبختی آن از طریق ایجاد ایدئولوژی جدید و برتر است. ( قضیه نظری استخراج شده به این بخش از نظریات آلن تورن نزدیک است که می گوید : اصل عمومیت ،یک جنبش با ارزش های برتر و.... آغاز شده و به دنبال گسترش و پیشرفت جامعه است و دلایل آن با منافع ملی ، آزادی بشریت ، رفاه خوشبختی و ..... صورت می پذیرد و ما به وسیله این نظریه به دنبال این هستیم که بفهمیم اینترنت آیا توانایی ارائه ایدئولوژی جایگزین را برای ایدئولوژی حاکم داشته یا خیر ؟ )
4. ممکن است ارزش های ایجاد شده توسط رهبران جنبش ساختار مناسبی برای شرکت افراد در جنبش وبا عدم مشارکت آنها شود.( قضیه استخراج شده به این بخش از نظریات نیل اسملسر نزدیک است که می گویند: جنبش هاتحت تاثیر ایدئولوژی های معین نارضایتی هایی رادر جامعه متبلور ساخته و راههای عملی رفع آنهارانشان می دهند.لذا با توجه به این گفته می توان فرضیه استفاده رهبران از فضای اینترنت را برای ارائه ایدئولوژی های جدید و نارضایتی افراد و شرکت آنها در جنبش بیان نمود وآن را به مرحله آزمون گذاشت .)
5. ایجاد فرصت های ارتباطی از سوی رهبران جنبش با سایر اعضاء و ارائه تاکتیک های اعتراضی به آنها موجب می شود یک جنبش به موفقیت برسد یا ناموفق شود. ( قضیه مطرح شده از نظریه چالرز تیلی استخراج شده بر مبنای این گفته : جنبشهای اجتماعی برمبنای منافع فردی شکل میگیرداما نهادهایی بایدبدان سامان بدهند و افرادرا پیرامون منافع بسیج کنند.دولت به عنوان یک نهاد این فرصت را دراختیار توده های مردم قرار می دهد تا بتوانند با استفاده از امکانات ارتباطی دولتی با یک دیگر ارتباط برقرا کنند و از این طریق به دنبال ارائه تاکتیک مبارزاتی خود بر علیه نظام حاکم باشند و رهبران با استفاده از آن نیروهای مخالف را بسیج کرده تا در جنبش شرکت کنند و شرایط موفقیت آن بیشتر شود . )
5. به زیر سئوال بردن مشروعیت نظام حاکم توسط افراد شرکت کننده در جنبش اعتراضی باتوجه به بکاربردن شیوه های گوناگون عامل موفقیت جنبش است.( این قضیه استخراج شده از این بخش از نظریات آلن تورن می باشد که می گویند :براساس اصل مخالفت ، جنبش اجتماعی همیشه با وضع موجود مخالف است و اهداف خود را با وضعیت حاکم در تضاد می بیندلذا ما با توجه به این گفته به دنبال درک تاثیر اینترنت در زیر سئوال بردن مشروعیت نظام حاکم دردو کشور مصر و تونس می باشیم .)
6. برای رسیدن به موفقیت یک جنبش اعتراضی نیاز به بکارگیری ساختار های قابل دست یابی افراد به آنها و داشتن پشتوانه مالی الزامی است. ( این قضیه بر گرفته از این متن نظری نیل اسملسر است که می گوید : ظهورجنبش با یک گروه هماهنگ و بسیج شده برای عمل ،رهبری وارتباط منظم با پشتوانه مالی صورت می پذیردبنابراین جنبش های اعتراضی مصر وتونس باید از ساختار هایی استفاده می کرد تا بتواند موفقیت خود را تضمین کند لذا این ساختار ممکن است فضای ارتباطی اینترنت باشد تا از این طریق بتواند به پشتوانه مالی برای موفقیت جنبش دست یابد. )
7. رسیدن جنبش به مرحله ای که مورد حمایت گروهها ، افرادو طبقات مختلف جامعه در داخل و خارج یک کشور شود. ( این قضیه بر گرفته از نظریات نیل اسملسر وآلن تورن است که هر کدام به ترتیب گفته اند : عوامل شتابدهنده شامل حوادث ورویدادهایی که موجب می شوند افراد در جنبش شرکت کنندیعنی اسملسر معتقد است یک جنبش زمانی به موفقیت میرسد که افراد از آن حمایت کنند. آلن تورن می گوید: یک جنبش باید هویتی مشخص داشته باشد از چه افراد و گروههایی تشکیل شده و مدافع چه منافعی است .بنابراین او معتقد است که اصل هویت گروه معترض در جامعه موجب حمایت افراد و گروههای گوناگون از جنبش می شود و ما براساس گفته اسملسرو آلن تورن در این تحقیق به دنبال درک تاثیر اینترنت در جذب حمایت های داخلی و خارجی افراد مختلف یا گروهها ی گوناگون هستیم .)
با توجه به قضایای نظری گفته شده می توان مدل نظری تحقیق را به شکل زیر و براساس نظریات سه متفکر عامل اینترنت از نظر نیل اسملسر به عنوان شرطی مساعد جهت تشکیل یک جنبش گردیده است یا طبق نظر چالرز تیلی اینترنت فرصت مناسبی است تا افراد بتوانند به دنبال تحقق منافع مدعی خود باشند. ویا طبق نظر آلن تورن اینترنت موجب گردید تا گروههای مختلف طبق آن هویت خود رامشخص کنند. ترسیم نمود .
628650-31115فضای اینترنت در دو کشور مصر و تونس( شرطی مساعد ، فرصتی مناسب ، عامل هویتی مشخص می باشد )جهت ؟00فضای اینترنت در دو کشور مصر و تونس( شرطی مساعد ، فرصتی مناسب ، عامل هویتی مشخص می باشد )جهت ؟
301942425463500
180086011493400444817411493500628650370840رهبری جنبش بیشتر شده00رهبری جنبش بیشتر شده3467100370840مشارکت افراد در جنبش00مشارکت افراد در جنبش180022411493500
444817533591500265747517399000265747512636400180022533591500
733425167005بکار گرفتن ساختارهای روشن00بکار گرفتن ساختارهای روشن346710071755افزایش حمایت افراداز جنبش 00افزایش حمایت افراداز جنبش
733425379730ارائه ارزشهاوهنجار های جدید00ارائه ارزشهاوهنجار های جدید180085918923000446722584455003686175303530منابع مالی افزایش00منابع مالی افزایش
447674926797000180022432512000
628650118110جلب حمایت های داخلی و خارجی 00جلب حمایت های داخلی و خارجی 357187570485تاکتیک های اعتراضی افزایش00تاکتیک های اعتراضی افزایش
348678524384000231457516637000
16287759525کاهش مشروعیت نظام تغییر رفتار مردمایجاد شکاف بین مسئولین و مردم 00کاهش مشروعیت نظام تغییر رفتار مردمایجاد شکاف بین مسئولین و مردم
288607548895001123950344170فرو پاشی نظام سیاسی حاکم و جایگزینی نظام سیاسی جدید 00فرو پاشی نظام سیاسی حاکم و جایگزینی نظام سیاسی جدید
290512431432500
1800225354965موفقیت جنبش اجتماعی 00موفقیت جنبش اجتماعی
180022427305007-2-فرضیه های تحقیق :
بنابرمطالب ارائه شده در صفحات قبل و براساس کتب موجود در زمینه روش تحقیق هر پژوهشگری برای رسیدن به تحقیقی کامل و اصولی باید از قبل یک سری پیش فرض هایی را برای خودش تنظیم نماید تا در طول تحقیق مشخص شود که آیا فرض او درست است یا نادرست لذا در زمینه نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی مورد پژوهی مصر و تونس فاکتورهای گوناگونی دخالت دارند عبارتند از:
1. به نظرمیرسد هرچه دسترسی افراد به فضای اینترنت بیشترباشد احتمال مشارکت آنها درجنبش انقلابی بیشتر میشود .
2. به نظر میرسد اینترنت در دوکشور مصر وتونس این امکان رابوجود آورده تاجنبش های مردمی رهبری شوند .
3. به نظر میرسد فضای اینترنت این توانایی را داشته که گروههایی ازمردم دو کشور رابه سطحی از آگاهی برساند تا جنبش های مردمی رابه حرکت در آورند .
4. به نظر می رسددرکشورهای مصروتونس ایدئولوژی جدیدی ازطریق فضای اینترنت برای حرکت های مردمی ایجاد شد .
5. به نظر میرسد درکشور های مصر وتونس مشروعیت نظام های حاکم از طریق فضای اینترنت زیر سئوال برده شده است.
6. به نظر میرسد درکشور های مصر وتونس فضای اینترنت توانسته است تاکتیک های اعتراضی را به مردم منتقل کند.
7. به نظر میرسد درکشور های مصر وتونس فضای اینترنت توانسته حمایت های داخلی و خارجی سایر گروهها را کسب نماید.