مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه فکری (فصل 2)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه فکری (فصل 2) (docx) 100 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 100 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

HYPERLINK \l "_Toc272267995"1-2- مقدمه PAGEREF _Toc272267995 \h 11 2-2 اقتصاد دانشي PAGEREF _Toc272267996 \h 11 3-2 تعريف دانش PAGEREF _Toc272267997 \h 12 4-2 پديدار شناسي کسب و کار در اقتصاد دانش پايه PAGEREF _Toc272267998 \h 13 5-2 اشکال جديد منابع سازماني PAGEREF _Toc272267999 \h 15 6-2 دارايي هاي نامشهود PAGEREF _Toc272268000 \h 16 7-2 تاريخچه ي سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268002 \h 20 8-2 اجزاء مدل سرمايه فکري PAGEREF _Toc272268006 \h 25 9-2 تعاريف مختلف سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268007 \h 29 1-9-2-شاخص هاي اندازه گيري سرمايه فکري PAGEREF _Toc272268008 \h 32 10-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه فکري PAGEREF _Toc272268009 \h 38 11-2 مدل هاي توصيفي سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268010 \h 39 12-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري و ارائه دهنده آن ها PAGEREF _Toc272268011 \h 40 1-12-2 مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار PAGEREF _Toc272268012 \h 40 2-12-2 مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268013 \h 41 3-12-2 مدل هاي بازده دارايي ها PAGEREF _Toc272268014 \h 41 4-12-2 مدل هاي کارت امتيازي PAGEREF _Toc272268015 \h 41 1-4-12-2 مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري (ام – بي – وي) PAGEREF _Toc272268016 \h 42 2-4-12-2 مدل کيوي توبين PAGEREF _Toc272268017 \h 43 3-4-12-2 مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) PAGEREF _Toc272268018 \h 44 4-4-12-2 مدل کارگزار فناوري ( تي – بي) PAGEREF _Toc272268020 \h 46 5-4-12-2 مدل سنجش ا رزش گذاري جامع (آي – وي – ام) PAGEREF _Toc272268022 \h 47 6-4-12-2 مدل ا رزش افزوده اقتصادي ( اي – وي – اِي ) PAGEREF _Toc272268024 \h 48 7-4-12-2 شاخص سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268025 \h 49 8-4-12-2 کارت امتيازي زنجيره ارزش PAGEREF _Toc272268027 \h 50 9-4-12-2 کارت امتيازي متوازن PAGEREF _Toc272268028 \h 50 10-4-12-2 رهياب سرمايه ي فکري اسکانديا PAGEREF _Toc272268030 \h 52 11-4-12-2 مدل ارزش نامشهود محاسبه شده (سي – آي – وي) PAGEREF _Toc272268033 \h 53 12-4-12-2 مدل شاخص ايجاد ارزش (وي – سي – آي) PAGEREF _Toc272268034 \h 54 13-4-12-2 مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري PAGEREF _Toc272268036 \h 56 13-2 طبقه بندي روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري PAGEREF _Toc272268038 \h 57 14-2 نقاط قوت و ضعف روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري PAGEREF _Toc272268040 \h 59 15-2 استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 گزارش عملكرد مالي‌ PAGEREF _Toc272268041 \h 60 16-2 مفهوم سود از ديدگاه حسابداري PAGEREF _Toc272268042 \h 68 17-2 مفهوم اقتصادي سود PAGEREF _Toc272268043 \h 68 18-2 تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته PAGEREF _Toc272268044 \h 69 1-18-2 تحقيقات خارجي PAGEREF _Toc272268045 \h 69 2-18-2 تحقيقات داخلي PAGEREF _Toc272268046 \h 71 فصل دوم مروری بر ادبيات تحقيق 1-2- مقدمه بسياري از نظريه پردازان و پژوهش گران در توصيف ويژگي هاي فضاي اقتصادي جديد بر اين باورند که شکل اقتصاد ، صورتي جهاني و همه گير به خود گرفته و از دارايي ها ودرآمدهاي نامحسوس ، پيچيده ونامشهودي شکل يافته ، که به نحوي خاص به يکديگر و درهم تنيده شده اند. در چنين فضايي بهره وري و مزيت رقابتي بنگاه ها در گرو ظرفيت توليد ، پردازش و کاربرد موثر دانشي قراردارد که در گستره اي جهاني پايدار شده است . در اين گستره ، فعاليت هاي اصلي بنگاه ، خواه به طور مستقيم و خواه از طريق شبکه ها ، از خلال ارتباط ميان عامل هاي اقتصادي و در مقياسي جهاني انجام مي پذيرد. در واقع توليد يا خدمت رساني سازمان هاي اقتصادي جديد ، در گرو فرايندهاي اکتساب و پردازش منابع دانش و اطلاعات و ابزارهاي مرتبط با اين پردازش است . فرايندها و ابزاري که زمينه افزايش بهره وري و پيشرفت اقتصادي را فراهم مي آورند . براساس اين تعريف ، به وضح روشن است که مديريت ، برنامه ريزي و نظارت بر شناسايي ، تخصيص و سنجش دارايي هاي نامشهود وسرمايه فکري بنگاه ها ، شاخصي مهم در تعيين توان رقابتي بنگاه ها براي بقا و رشد در اقتصاد جديد است. در اين فصل پس از مروري چند در سابقه و پيشينۀ تحقيق، شكل گيري مفهوم اقتصاد دانشي، تعريف دانش، پديدار شناسي کسب وکار، اشکال جديد منابع انساني، دارايي هاي نامشهود، تاريخچه ي سرمايه ي فکري، اجزاء مدل و تعاريف مختلف و مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري مورد بررسي، تبيين و تشريح قرار گرفته است و در انتهاي فصل به تحقيق هاي گذشته داخلي و خارجي و نتايج آن نيز اشاره گرديده است. 2-2 اقتصاد دانشي ما در حال وارد شدن به يک جامعه دانشي هستيم که در آن منابع اقتصادي اصلي ديگر سرمايه بيشتر ، منابع طبيعي و نيروي کار بيشتر و .. نيست . بلکه منابع اقتصادي اصلي دانش خواهد بود . قرن 21 قرن اقتصاد دانشي است . قبل از اقتصاد دانشي ، اقتصاد صنعتي حاکم بوده است . در اقتصاد صنعتي عوامل توليد ثروت ، يکسري داراييهاي فيزيکي و مشهود مانند زمين ، نيروي کار و پول و ماشين آلات و... مي باشد و از ترکيب اين عوامل اقتصادي ثروت توليد مي شود . در اين اقتصاد ، استفاده از دانش ، به عنوان يک عامل توليد نقش کمي دارد اما در اقتصاد دانشي ، دانش يا سرمايه فکري به عنوان يک عامل توليد ثروت در مقايسه با ساير دارايي هاي مشهود فيزيکي ، ارجحيت بيشتري پيدا مي کند . در اين اقتصاد ، داراييهاي فکري و بخصوص سرمايه هاي انساني جزو مهمترين دارائيهاي سازماني محسوب مي شود وموفقيت بالقوه سازمان ها ريشه در قابليتهاي فکري آنها دارد تا داراييهاي مشهود آنها . 3-2 تعريف دانش دانش تا کنون در جايگاه هاي گوناگون ، واز ابعاد متمايزي مورد توجه قرار گرفته است . دانش پيش از آن که در قالب مفهومي سازماني مورد توجه قرار گيرد ، بيشتر از دريچه اي فلسفي به عنوان پديده اي انساني ، براي مدت ها مورد توجه فلاسفه ي حوزه هاي مختلف قرار داشته است . برتراندراسل سرآغاز پيدايش نظري دانش را "شک" مي داند . راسل با طرح اين موضوع که اگر کسي مقابل اين پرسش قرار گيرد که آيا به واقع در مورد پديده اي خاص چيزي مي داند ، به طور طبيعي به شناخت صورتي از " دانستن " پرداخته است ، با اين اميد که بتواند عقايد معتبر و غير معتبر را در حوزه ي دانستن تفکيک نمايد . براساس همين باور مشترک است که پيش ترها ايمانويل کانت ، که شايد بتوان پايه گذاري نظريه دانش را به او نسبت داد ، نسبت به مفهوم " شکاکيت " در آراي ديويد هيوم واکنش نشان مي دهد . البته بايستي گفت که هر چند اين موضوع بخشي اساسي از فلسفه ي کلاسيک به شمار مي رود ، اما فيلسوفان کمي چون کانت ، بر اهميت اين موضوع تاکيد داشته اند تا اين که در قرون گذشته ي ميلادي ، موضوع دانش بطور وسيعي مورد توجه فلاسفه ي تحليلي قرار گرفته است . تعريف دانش از ديدگاه هاي مختلفي توسعه يافته است . ديدگاه نخست ، دانش را به عنوان يک حالت ذهني براي توانا ساختن افراد در توسعه ي دانش شخصي خود و به کار گيري آن بنابر نيازهاي سازماني در نظر مي گيرد . در ديدگاه دوم ، دانش به عنوان يک شي با قابليت ذخيره و تغيير در نظر گرفته مي شود . ديدگاه سوم ، دانش را در قالب يک فرآيند و عمل همزمان در نظر گرفته ، بر به کار گيري تخصص توجه دارد. چهارمين ديدگاه پيرامون دانش ، بر شرايط دست يابي به اطلاعات تمرکز دارد، و براين اساس دانش سازماني مي بايستي به منظور تسهيل دستيابي و بازيابي محتوا ، سازمان دهي شود . در نهايت دانش را مي توان به عنوان قابليت يا توان ايجاد تاثير در اعمال آينده ي سازمان تعريف کرد . در تعريف دانش دو ديدگاه غالب فناوري اطلاعات و ديدگاه مديريت استراتژيک نيز وجود دارد . ديدگاه فناوري اطلاعات بين داده ، اطلاعات و دانش تمايز گذاشته و ابهام موجود بين اين سه مفهوم را مورد توجه قرار مي دهد . در ديدگاه مديريت استراتژيک دانش به عنوان يک حالت ذهني ، يک قابليت و يا يک فرآيند در نظر گرفته مي شود . در نظر گرفتن دانش به عنوان يک حالت ذهني بدين معناست که افراد دانش خود را از طريق ورودي هاي دريافتي از محيط خود توسعه مي دهند . دانش به عنوان يک قابليت ، توانايي تاثير گذاري بر تفسير و استفاده از اطلاعات و تصميمات را داراست . در نهايت ، دانش به عنوان يک فرآيند بر نحوه ي اعمال تخصص موثر است و اين هم زماني دانستن و عمل کردن ، به جمع آوري ، سازمان دهي و اشتراک دانش در ميان افراد کمک مي کند . تا حدي که سايرين بتوانند از اين دانش در جهت افزايش اثربخشي و بهره وري در کار خود استفاده کنند . به باور فرنس ترومپينارس و چارلز هامپدن ، ده ضلعي دانش سازماني با ضلع هاي متقابل : دانش عمومي در مقابل دانش شخصي ، دانش فردي در مقابل دانش تيمي ، دانش تخصصي در مقابل دانش ضمني و دانش بالا به پايين در مقابل دانش پايين به بالا و در نهايت دانشي که از درون سازمان به سمت بيرون هدايت مي شود در مقابل دانشي که از بيرون به درون هدايت مي شود ، در سازمان شکل مي گيرد . 4-2 پديدار شناسي کسب و کار در اقتصاد دانش پايه در مسير تحولات تاريخي جوامع بشري ، آن چه که به عنوان منبع ثروت براي جوامع يا سازمان ها مطرح بوده ، دچار تغيير و تحول بوده و اين تغيير بنيادين منجر به تغيير در اصول اقتصادي و کسب وکار اين جوامع گرديده است . به همين دليل ، تغيير در منبع ثروت غالب ، به عنوان نقطه ي عطف تحولات اقتصادي شناخته مي شود . در طول دهه ي هشتاد نظريه پردازان مختلف حوزه ي اقتصاد ومديريت دوره ي جديدي را پيش بيني مي کردند. ايشان بر اين اعتقاد بودند که در عصر جديد، دانش به عنوان اصلي ترين منبع ثروت در جوامع بشري مطرح خواهد شد . امروزه اين طرز تلقي تا ميزان بسيار زيادي به واقعيت نزديک شده ، اما هنوز دز برخي از صنايع نقش دانش به عنوان اصلي ترين منبع ثروت نمايان نشده است . به عنوان مثال در صنايع فرافناوري و صنايع دانش بر ، دانش به طور روشني به عنوان اصلي ترين منبع ثروت مطرح است، اما در دسته ديگري از صنايع – به خصوص در صنايع دستي – دانش با سرعت کمتري در حال تبديل شدن به منبع اصلي ثروت سازمان هاست . با اين حال روند گسترش اهميت دانش در صنايع مختلف تا آنجا پيشرفته که حوزه ي صنايعي با قدمت بسيار زيادتر ، نظير کشاورزي ، را نيز تحت تاثير قرارداده است . براي نمونه ، ظهور و گسترش فناوري هاي زيستي منجر به تغيير در نوآوري هاي کشاورزي از نوآوري هاي فرايندي به نوآوري در محصول شده است . با به کار گيري اين فناوري ها ، تغييرات ژنتيکي در محصولات کشاورزي اعمال شده و محصولاتي با ويژگي هاي بهتر توليد مي شود. بدين ترتيب ملاحظه مي شود که جوامع دانش پايه در حال شکل گيري و تکوين بوده و هژموني اين جوامع غيرقابل انکار و قطعي است . ولي آنچه که ذهن نظريه پردازان و پژوهشگران را به خود مشغول ساخته ، نحوه ي رويارويي و پذيرش اين تحول عظيم است . به عبارت ديگر چگونگي آمادگي براي سازگاري با اين تحول ، وشناسايي الزامات و مقتضيات چنين جوامعي از مهمترين چالش هاي پيش روي سازمان هاست . پيتر دراکر معتقد است ، سازمان هاي آينده بيش از پيش دانش پايه خواهند بود و بر پايه ي منابع دانشي، و شبکه هاي دانشي که براي خود ايجاد مي کنند ، رقابت خواهند کرد ، همه پذيري محتواي اين طرز تلقي در ميان نظريه پردازان توسعه سازماني ، منجر به اهميت بيش از پيش مديريت دانش در سازمان ها شده است . اگر چه چشم انداز روشني براي ماهيت و طبيعت جوامع دانش محور آينده وجود ندارد ، اما پيش بيني مي شود برخلاف ساير تحولات و نقاط عطف تاريخي در اقتصاد جوامع بشري ، تحول به سوي اقتصاد دانش پايه تاثيرات بسيار گسترده تري را در پي خواهد داشت . اين پي آيند، که به واسطه ماهيت خاص دانش و برخلاف ساير منابع نامحدود بوده و در اثر استفاده يا اشتراک آن با ديگران پايان نمي پذيرد. بنابراين در اقتصاد دانش پايه ، بحث کمبود و محدوديت منابع از شکل سنتي خود خارج شده و بسياري از پاي بست هاي نظري سنتي اقتصاد و مفاهيم مرتبط با کسب وکار ، بنگاه هاي اقتصادي ، و بازار را دست خوش تغيير خواهد کرد . در چند دهه اخير سرمايه گذاري مبتني بر اصول اخلاقي به عنوان يکي از مهمترين موضوع ها در عرصه کسب وکار مطرح شده است . ريشه هاي اين گرايش در جامعه و همچنين در ميان سرمايه گذاران بسيار متفاوت است . محيط اجتماعي و محيط زيست به عنوان مهمترين زمينه هاي اين گرايش بشمار مي آيند . هر وجهي از کسب وکار داراي يک بعد اجتماعي است . مسئوليت اجتماعي شرکتها ايجاد رويه هاي باز و شفاف کسب و کار ، و مبتني بر ارزش هاي اخلاقي و احترام به کارکنان ، جامعه و محيط زيست است . مسئوليت اجتماعي شرکتها به اين منظور برنامه ريزي مي شود که براي جامعه و ذينفعان حامل ارزش پايدار باشد . حوزه ي مربوط به روش يا رويه ي کسب وکار در برگيرنده يکي از پوياترين و چالش پذيرترين موضوع هايي است که امروزه رهبران شرکتها با آن روبرو هستند . براي مديران امروز ديگر کافي نيست که وظايفي چون برنامه ريزي ، سازمان دهي و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند . بلکه بايستي پاسخ گويي به نيازهاي جامعه و خواست شهروندان ومشتريان داخلي و خارجي سازمان هايشان ، از زمره ي وظايف با اهميت براي آنان محسوب مي شود . مي توان گفت همانگونه که مديران نحوه ي انجام وظايف سنتي را مي آموزند، بايد از چگونگي انجام وظايف جديدي نيز آگاه شوند ، زيرا شرايط امروز جهان و فضاهاي جديد کسب و کار ايجاب مي کند تا رهبران و مديران سازمان ها و شرکت هاي بزرگ که در بازارهاي جهاني يا بازارهاي در حال جهاني شدن نقش فعال و موثر دارند ، تمام تلاش خود را متوجه ايجاد ارزش براي تمامي ذينفعان خود کنند و نوعي تعادلي ميان بخش هاي اجتماعي ، اقتصادي و زيست محيطي کسب و کارشان ايجاد کنند . به طوري کلي مسئوليت اجتماعي شرکت ها به معرفي روش هايي مي پردازد که سازمان ها در فضاي کسب و کار خود به آن عمل کنند و پاسخگوي توقعات جامعه ، انتظارات تجاري، قانوني و اخلاقي اجتماعي آنان باشد . پياده سازي اين طرز تفکر در محيط واقعي سازمان ها ، نيازمند ابزارهاي جديد براي شناسايي ، بکارگيري ، مبادله ، اندازه گيري و نگهداري اشکال جديد منابع ، دارايي و سرمايه ي سازماني است . گونه هاي جديد منابع سازماني ماهيت غيرمشهود داشته و با مدل ها ، رويه ها و ابزارهاي سنجش و حسابداري منابع فيزيکي و مشهود قابل احصا نيستند. 5-2 اشکال جديد منابع سازماني محدوديت منابع فيزيکي در دسترس سازمان ها ، موجب بروز رويکردهاي جديد در توسعه ي امکانات غير فيزيکي و رويه هاي ارزش افزا جهت توسعه و بهبود محصول/خدمت شده است . ازين رو ضرورت بکارگيري تمام ظرفيت هاي موجود در سازمان اعم از : سمايه هاي مالي ، دارايي هاي فيزيکي ، سرمايه ي فکري ، رويه ها و الگوهاي کاري ، سرمايه انساني ، سامانه هاي اطلاعاتي ، شبکه هاي ارتباطي ، مديريت زنجيره ي تامين مشتريان ، دارايي هاي دانشي و... ، بيش از پيش نمايان شده است . در کنار اين موضوع استقرار چارچوب هاي بهينه ساز و توجه به تمام قابليت ها براي توسعه ميزان کارايي و اثر بخشي حاصل از اين دارايي هاي سازماني ، براي دستيابي به اهداف سازماني مورد توجه قرار داده است . يکي از مهمترين جنبه هاي اين رويکرد جديد ، توجه به ظرفيت ها و ارزشي است که از خلال مجموعه اي از منابع سازماني پديد مي آيد اين منابع ، قالب هاي قابل اعمال بر دارايي هاي مالي و فيزيکي شناخته شده گذشته ، چون سنجه هاي فيزيکي ، تعيين بهاي قطعي تمام شده ، ارزش و سنجش ، را پذيرا نيستند . در واقع با بروز نگرش هاي جديد در حوزه ي علم اقتصاد ، توجه صرف به منابع مشهود به عنوان مواد اوليه ايجاد ارزش در سازمان ها ، جاي خود را به توجه همزمان به تمامي داشته ها اعن از : منابع مالي و فيزيکي و منابع غيرفيزيکي داده است . از خلال اين موضوع ، نگاه روز آمد در بررسي و سنجش سرمايه و دارايي هاي سازمان ، علاوه بر مفاهيم اقتصاد سنتي و صنعتي بر باز تعريف و به کارگيري مفاهيم اقتصادي جديد در اين حوزه ها استوار گشته است . در اقتصاد سنتي ، دارايي مجموعه اي از داشته هاي درگير در جريان توليد کالا پنداشته مي شود . به بيان ديگر در اقتصاد سنتي ، مفهوم دارايي ثابت ، به ساختمان ، تجهيزات توليدي ، مصالح ، وسيله هاي حمل و نقل و ماشين آلات به عنوان کالاهايي که در فرآيند توليد ، به کار مي روند و جز در اثر استهلاک تغيير شکل نمي يابند. 6-2 دارايي هاي نامشهود از اواسط قرن بيستم ميلادي محققان و اقتصاددانان بسياري تلاش کردند تا توجه سازمان ها را به اتخاذ رويکرد جديد در حوزه ي کسب وکار جلب کنند . بنيان اين رويکرد براساس اين تحقيق استوار است که در هر سازمان امتيازات ، قابليت ها و منابع منحصر به فرد و متمايز از ساير سازمان ها وجود دارد که اساس اين منابع بر يکپارچگي و تراکم استوار است . در واقع اين منابع به راحتي قابل افزايش و يا تفکيک نيستند-. از اين رو بايستي سازمان ها توانايي و قدرت شناسايي ، به کارگيري و مديريت اين منابع و در نهايت عمليات و ايجاد ارزش برپايه اين منابع را به دست آوردند. براساس توجه به رويکرد اخير ، شناسايي تمامي منابع و ظرفيت هاي سازماني ، و قابليت اکتساب اين منابع به محور يکي از مهمترين توجهات علمي در حوزه مفاهيم سازماني تبديل شد. تلاش هاي صورت گرفته که به نوعي با حوزه ي شناسايي دارايي هاي نامشهود سازمان ، طبقه بندي و سنجش آن ها مرتبط است را مي توان بر سه دسته تاريخي عمده تقسيم بندي نمود : دسته ي اول نظريه پردازان و پژوهش گران که اين دارايي ها را از خلال توجه به منابع و سرمايه انساني سازمان مورد مطالعه قرارداده اند. ريشه اصلي اين دسته از مطالعات به بنيان هاي نظري و نتايج بررسي هاي بسيار تاريخي تر ، از حدود 1691 ميلادي و تلاش هاي ويليام پتي در محاسبه ي نيروي کار در ثروت ملي به عنوان اولين قدم ها در محاسبه ي ارزش سرمايه انساني ، باز مي گردد. در ادامه بررسي هاي آدام اسميت در سال 1776 ميلادي بر روي نيروي کار و ارزش سرمايه ي انساني و تحقيقات تکميلي ويليام فارر در سال 1853 ميلادي براي توسعه روشي به منظور ارزش گذاري سرمايه ي انساني سازمان نيز به تقويت اين رويکرد انجاميد. تا اين که در قرن بيستم، توجه به مدل هاي هزينه گذاري و حسابداري منابع انساني که به سرمايه انساني در قالب يکي از عمده ترين مولفه هاي سرمايه ي فکري در سازمان نگريسته شده است، پديدار گردند. دسته ي دوم نظريه پردازان و پژوهش گران، به مفهوم آفريني سرمايه ي فکري و بررسي نقش و اهميت مالکيت فکري در سازمان تمرکز نموده اند. نخستين توجهات به مفهوم سرمايه ي فکري به سال 1962 ميلادي و مطالعات فريتز مچلاپ باز مي گردد. اما به لحاظ تاريخي ابداع عبارت سرمايه ي فکري به سال 1969 ميلادي و به اقتصاداني به نام جان کنت گالبرايس نسبت داده مي شود. با اين وجود تنها از دهه ي هشتاد ميلادي بود که بر گستردگي توجهات علمي به سرمايه ي فکري افزوده شد. توجه به سرمايه ي فکري سازمان در قالب تاکيد بر توسعه سرمايه ي سازماني ، سرمايه ي اجتماعي ، سرمايه ي انساني ، سرمايه ي دانشي و اطلاعاتي ، سرمايه مشتري ، سرمايه ي رابطه اي ، سرمايه ي نوآوري و مفاهيم ديگر ، امروزه به يکي از مهمترين حوزه هاي مطالعاتي مديريت اقتصاد سازمان و کسب و کار تبديل شده است. در اين راستا چارچوب هاي مختلف تعريف و طبقه بندي سرمايه ي فکري توسط نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف مطرح شده است و متناسب با هر يک از چارچوب ها، مدل هاي سنجش معرفي گرديده است. دسته سوم نظريه پردازان و پژوهش گران، به لحاظ تاريخي بيشتر از نقطه نظر حسابداري و به خصوص حسابداري مالي به مبحث دارايي هاي نامشهود سازمان پرداخته اند. اين تحقيقات بيشتر معطوف به بررسي تاثيرات اقتصادي برندها و امتيازات انحصاري سازمان ها در توليد ارزش و به تبع آن محاسبه ي ارزش آن در ترازنامه هاي مالي بوده است. يکي از موثرترين تلاش ها در حوزه ي سازماني، تصميم شرکتهاي انگليسي رنک هاويس مک دوگال و گرند متروپوليتن در دهه ي هشتاد ميلادي در محاسبه ارزش برند سازماني در قالب رويه هايي براي محاسبه ي ارزش نام وامتيازات تجاري انحصاري در سامانه حسابداري است. اين امر توانست دريچه اي فراگير براي پذيرش اين داشته ها به عنوان دارايي هاي نامشهود در قالب رويه هاي حسابداري بگشايد. هر چند در برخي از سازمان هاي پيشرو، محاسبه ي ارزش نام تجاري در قالب ترازنامه هاي مالي صورت گرفته است، اما از آنجايي که اين اتفاق موضوعي فراگير نبوده و از سويي ديگر بر پايه ي اسلوب مشترک انجام نمي گرفته است، باور نظريه پردازان و پژوهش گران برآن است که توجه به اين موضوع از دهه ي هشتاد ميلادي رسميت همه جانبه به خود گرفته است. با اين که مي توان سه گرايش فوق را در سير تطور تاريخي مفهوم دارايي نامشهود در سازمان مورد شناسايي قرار داد، اما بايستي گفت که از دهه هشتاد ميلادي، اين سه گرايش تا حدودي از همگرايي برخوردار گشته اند. از اين سال ها توجه به تعريفي بسيط تر که علاوه بر پوشش نتايج تلاش هاي گذشته در شناسايي اين داشته ها به عنوان دارايي هاي نامشهود، رويکردي آينده نگر را با توجه به مختصات سامانه اقتصادي حاکم بر آينده سازمان ها را پيش رو قرار دهد، مورد توجه نظريه پردازان و پژوهش گران اين حوزه قرار گرفت. از سويي ديگر توجه همزمان به رويه هاي ثبت و ارزش گذاري اين دارايي ها در سازمان نيز، الزام اين رويکرد همه جانبه نگر را تقويت نمود. همانگونه که از بررسي ادبيات حاکم بر مي آيد، در برخورد با دارايي هاي نامشهود و به لحاظ مفهوم سازي اين عبارت چالشي دوگانه بروز مي کند. از يک سو اطلاق عبارت "دارايي" به اين اقلام، مفاهيم جاري را در تنگناي سامانه ها و چارچوب هاي حسابداري و ضوابط شناسايي دارايي ها درگير مي کند. اين موضوع سبب رويکردي چندگانه به لحاظ پذيرش اين داشته هاي سازماني، در قالب اعمال مفاهيم مرتبط با دارايي ها در حوزه ي حسابداري مي گردد. لذا دامنه ي پذيرش مولفه هاي تشکيل دهنده ي دارايي هاي نامشهود در حوزه ي حسابداري بسيار محدود شده و بسياري از مولفه هاي نامشهود به حساب نيامده است و مغفول مي مانند. از سوي ديگر، از دريچه نگره هاي نظري مديريت و سازمان، در بايست هاي موجود ضرورت شناسايي تمام جنبه هاي مختلف سازماني به منظور ايجاد ظرفيت پايش، مديريت و سنجش سازماني بر اين جنبه ها را مورد توجه قرار مي دهد. اين موضوع در حوزه ي دارايي هاي نامشهود نيز صادق است. مادامي که موردي از خلال فرآيندهاي سازمان بوجود آيد، يا در اين فرآيندها مشارکت داشته، مورد استفاده قرار گيرد يا ازين فرايند پشتيباني کند، و يا خارج از سازمان اکتساب گردد، بايستي مورد شناسايي، پايش، مديريت و سنجش قرار گيرد. از اين رو مي توان گفت در مورد دارايي هاي نامشهود نيز دو رويکرد متفاوت وجود دارد. رويکردي که به اقلام نامشهود از خلال ادبيات حاکم بر دارايي هاي حسابداري مي نگرد و رويکرد ديگري که از خلال پاي بست هاي نظري مديريت و سازمان به اين موارد مي نگرد. رويکرد اول که مبتني بر سامانه ها و چارچوب هاي از پيش تعيين شده، کليشه هاي اعتبار بخشي شده و همه پذير است، تنها در قالب قواعد خود، امکان شناسايي اين اقلام را داراست. در سامانه و چارچوب ها از آنجايي که تمامي عمليات ها و فرآيندهاي مبتني بر هسته اي مرکزي وقاعده اي کلي است، افزودن تعاريف جديد آسان نبوده و گاه مستلزم ديگرگون سازي کل سامانه و يا حذف برخي قواعد حاکم است. اين تغييرات از آنجايي که با ساختارشکني هاي کلي همراه است، از اين رو در حوزه ي حسابداري نمي توان انتظار ديگرگوني يک باره داشته و در صورت اين ديگرگوني نمي توان انتظار همه پذيري اين ديگگوني ها را داشت. به اين سبب هرچند حسابداري نسبت به برخي اقلام نامشهود گاه انعطاف نشان داده است، اما به طور کلي باوجود تلاش هاي سازمان هاي بين المللي و نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف اتفاق گسترده و فراگيري در اين زمينه بروز نکرده است. و تنها گاه در يک يا چند کشور خاص و يا سازمان هاي محدودي سامانه اي پذيرنده اتخاذ شده است. اما همانطور که گفته شد، رويکرد ديگر که مبتني بر نظريه هاي مديريت و سازمان است، به سبب عدم درگيري با کليشه هاي مشخص و از پيش تعيين شده اين ظرفيت را داراست تا دامنه ي خود را نسبت به اين اقلام نامشهود گسترش دهد. لذا همانگونه که پيش تر گفته شد، تلاش هاي نظري در حوزه هاي اقلام نامشهود در دهه ي هشتاد ميلادي به طور گسترده اي مورد توجه قرار گرفت. نظريه هاي مديريت و سازمان کمک کرده اند تا در قالب مفهوم آفريني هاي جديدي، چون: سرمايه ي فکري، سرمايه ي انساني، سرمايه ي ساختاري، دارايي ها/سرمايه هاي دانشي و اطلاعاتي ، و.... ، حوزه ي شناسايي اقلام نامشهود در سازمان گسترش يابد. به تبع اين گسترش، امکان طبقه بندي و همچنين طراحي مدل هاي سنجش اين موارد براي سازمان ها ايجاد گردد. نمودار1-2 چارچوب دارايي هاي دانشي از ديدگاه ماررو اسکيما(خاوندکار و متقی،1388،ص 70)1 7-2 تاريخچه ي سرمايه ي فکري امروزه جنبه ي نامشهود اقتصاد بر پايه ي سرمايه ي فکري بنيان نهاده شده و ماده ي نخستين و اصلي آن، دانش و اطلاعات است. سازمان ها براي مشارکت در بازارهاي امروزين، در هر شکل و نوع به اطلاعات و دانش براي بهبود عملکرد خود نيازمندند. مطالعات انجام گرفته بيانگر افزايش گاه 60 تا 75 درصدي ارزش سرمايه ي فکري و دارايي هاي نامشهود در قيمت سهام2 شرکت ها است . به عبارت بهتر مي توان گفت که امروزه مديريت سرمايه هاي فکري، سازمان ها را به موفقيت هاي بيشتري در افق هاي آينده ي بازارهاي رقابتي خواهد رساند. چنانچه گفته شد، نخستين تلاشهاي مرتبط با مفاهيم سرمايه ي فکري مرهون مطالعات فريتز مچلاپ در سال 1962 ميلادي است. اما به لحاظ تاريخي ابداع مفهوم سرمايه ي فکري به سال 1969 ميلادي، اقتصادداني به نام جان گالبرايس نسبت داده مي شود. هرچند در اين ميان نبايد تلاش هاي جيمز تابين در نيمه ي دوم قرن گذشته را نيز فراموش کرد که براي اولين بار مدل مبتني بر نسبت او – کيوي تابين – توانست ابزاري را در اختيار سازمان ها قراردهد تا عملکرد اثر بخش سرمايه ي فکري سازمان را مورد بررسي قراردهد. در نتيجه ي اين تلاش ها، ادبيات سرمايه ي فکري به سرعت در مسير توسعه ي سازماني قرار گرفت. اما با بررسي دقيق تري شايد بتوان گفت که مفهوم سرمايه ي فکري از دهه ي هشتاد ميلادي نظر عمومي نظريه پردازان و پژوهش گران را به خود جلب نمود و از دهه ي نود ميلادي اين مفهوم به طور گسترده تري مورد توجه سازمان ها قرار گرفت. جدول 1-2 تاثير گذارترين تلاش ها در دهه هشتاد ميلادي پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 47)2 تاريختاثير گذار ترين تلاش هاپيش از 1980 ميلادينخستين توجه به مفاهيم مرتبط با سرمايه فکري فريتز مچلاپ (1962)ابداع واژه سرمايه فکريتوسط جان کنت گالبرايس (1969)1980 ميلاديانتشار کتاب تحرک بخشي به دارايي هاي پنهان توسط هيروکي ايتامي1981 ميلاديافتتاح شرکتي به منظور تحقيقات تجاري ارزش نيروي انساني برايان هال1986 ميلاديانتشار کتاب شرکت [مبتني بر]دانش فني توسط کارل اريک سويبيانتشار مطالبي پيرامون اکتساب ارزش از خلال نو آوري توسط ديويد تيس1987 ميلاديانتشار مقاله مديريت دارايي دانشي در قرن بيست و يکم توسط دبرا آميدونانتشار کتاب گسست ارتباطي :رشد و افول حسابداري مديريت توسط توماس جانسون و روبرت کاپلان1988 ميلاديانتشار گزارش جديد سالانه و معرفي عبارت سرمايه دانشي توسط کارل اريک سويبيانتشار کتاب عصر خرد گريزي توسط چارلز هنري1989 ميلاديانتشار کتاب تراز نامه ي نامشهود توسط کارل اريک سويبيآغاز تحقيقات پيرامون تجاري سازي نوآوري توسط کارل اريک سويبي جدول2-2 : تاثير گذار ترين تلاش ها در دهه نود ميلادي پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 48) تاريختاثير گذار ترين تلاش ها1990 ميلاديانتخاب ليف ادوينسون به عنوان مدير سرمايه فکري در شرکت اسکاندياانتشار کتاب مديريت دانش توسط کارل اريک سويبيانتشار کتاب پنجمين فرمان : فنون و تجربيات عملي سازمان يادگيرنده توسط پيتر سنگه1991 ميلاديانتشار اولين مقاله از مجموعه مقالات نيروي فکر در مجله فورچون توسط توماس استوارتانتشار کتاب انقلاب ارزش دانش يا تاريخ آينده توسط تايچي ساکاياانتشار مقاله ي شرکت دانش پديد توسط ايکو جيرا نوناکا1992 ميلاديانتشار دومين مقاله از مجموعه مقالات نيروي فکر در مجله فورچون توسط توماس استوارتانتشار کتاب رهبري و دانش جديد : اکتشاف نظم در بي نظمي جهان توسط مارگارت ويتليانتشار مقاله ي کارت امتيازي متوازن توسط روبرت کاپلان و ديويد نورتونانتشار کتاب کسب و کار هوشمند : پاراديم دانش پايه و خدمت پايه براي صنعت توسط جيمز برابان کووين1993 ميلاديابداع مفهوم سرمايه مشتري توسط هوبرت سينت اونگ1994 ميلاديبرگزاري اولين گرد هم آيي گروه ميل وليانتشار مقاله سرمايه فکري در مجله فورچون توسط توماس استوارتبرگزاري گرد هم آيي مديران سرمايه فکري به ميزباني ليف ادوينسون ، گوردون پتراش و پاتريک سوليوانمعرفي ابزار تانگو توسط شرکت کلميانتشار کتاب عصر شبکه : اصول سازماني براي قرن بيست و يک توسط جسيکا ليمپاک و جفري استمپس1995 ميلاديبرگزاري دومين گردهم آيي گروه ميل وليانتشار اولين گزارش عمومي سرمايه فکري توسط شرکت اسکانديا1996 ميلاديبرگزاري سمپوزيم پيرامون سنجش دارايي هاي نا مشهود / فکري توسط کميته بورس و اوراق بهادار ايالات متحدهشروع پروژه تعقيقاتي پيرامون اقلام نامشهود در دانشگاه نيويورک توسط باروخ لوانتشار کتاب امتياز استفاده از انحصار فنآوري توسط راسل پار و پاتريک سوليوانآغاز به کار لابراتوار سرمايه فکري در شرکت اسکانديا به مديريت ليف ادوينسونانتشار اولين گزارش سرمايه فکري ملي توسط کارولين استنفلند1997 ميلاديانتشار کتاب ثروت جديد سازماني – مديريت و سنجش دارايي هاي دانش پايه توسط کارل اريک سويبيانتشار کتاب سرمايه فکري : آزاد سازي ارزش شرکت از طريق شناسايي نيروي فکري پنهان توسط ليف ادوينسون و ميشل مالونانتشار کتاب سرمايه فکري : ثروت جديد سازماني توسط توماس استوارتبرگزاري کنفرانس پيرامون سنجش سرمايه فکري توسط موسسه هوورپخش گزارش خبري پيرامون سرمايه فکري با عنوان ثروت جديد سازماني توسط بي - بي – سيدفاع از اولين پايان نامه دکتري جهان پيرامون سرمايه فکري توسط نيک بونتيسبرگزاري گردهم آيي پيرامون مالکيت فکري در کاليفرنيا به ميزباني پاتريک سوليوان ، ليف ادوينسون و گردون پتراش1998 ميلاديانتشار کتاب سود آفريني از سرمايه فکري : اکتساب ارزش از نوآوري توسط پاتريک سوليوان برگزاري اولين کنفرانس گسترده دانشگاهي پيرامون سرمايه فکري در دانشگاه مک مستر کانادا توسط نيک بونتيسبرگزاري اولين کنفرانس پيرامون حسابداري سرمايه فکري توسط باروخ لوآغاز تحقيقات پيرامون دارايي هاي نامشهود در موسسه بروکينگ با پشتيباني کميته بورس و اوراق بهادار ايالات متحدهاهداي جايزه بنياد برين تراست به پاس تحقيقات ليف ادوينسون1999 ميلاديآغار پروژه پيرامون سنجس سرمايه فکري توسط اتحاديه اروپاانتشار مجموعه محاسبات متوازن دانش توسط وزارت اقتصاد هلند در مسير تطور مفهوم سرمايه ي فکري، از ديدگاه هاي مختلف نظريه پردازان و پژوهش گران سعي نموده اند تا تعريفي عمومي از سرمايه فکري مطرح نمايند، اما بايستي گفت که پيرامون ادبيات تعريف، عبارت سازي و طبقه بندي اين مولفه ها اشتراک نظر عمومي وجود ندارد. يکي از تعريف هاي مجملي که پيرامون سرمايه ي فکري وجود دارد، تعريفي است که توماس استوارت بر اين مفهوم مطرح کرده است: "سرمايه ي فکري يک بسته دانشي مفيد براي سازمان است" . در تفسير اين تعريف، استوارت بر اين باور است که در اين بسته ي دانشي مولفه هايي چون : فرآيندهاي سازماني، فناوري ها، امتيازات انحصاري، مهارت کارکنان و اطلاعات مشتريان و تامين کنندگان و ذينفعان سازماني قرار دارند. تعاريف ديگر مولفه هايي چون : توانايي، تخصص و ساير صورت هاي دانشي را که براي سازمان مفيد هستند، به تعريف سرمايه ي فکري افزوده اند. به طور کلي مي توان گفت، سرمايه ي فکري عبارتي است که براي تعبير ترکيبي از دارايي هاي نامشهود که سازمان را قادر به عمليات مي نمايند، اطلاق مي شود. مهم ترين مفهوم پنهاني که در قالب تعريف فوق مورد توجه قرار گرفته است ، تاکيد بر اين وضوع است که سرمايه ي فکري ماهيتي است دانش پايه ، قابل اکتساب در صورت هاي معين و در نهايت مفيد براي سازمان ها، که البته به آساني قابل ايجاد نيست. تعريف هاي موجود کمک مي کند تا بنيان هاي فکري مناسبي براي درک چيستي سرمايه ي فکري به دست آيد. جدول 3-2 تاثيرگذارترين تلاش ها در دهه ي حاضر پيرامون توسعه ي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 58)1 تاريختاثير گذار ترين تلاش ها2000 ميلاديانتشار اولين شماره مجله سرمايه فکريانتشار اولين رهنمود حسابداري سرمايه فکري توسط دولت دانمارکانتشار مجموعه مطالعات پيرامون سمايه فکري در مالزي توسط نيک بونتيس2001 ميلاديانتخاب ليف ادوينسون به عنوان اولين استاد تمام در حوزه سرمايه فکري در دانشگاه لوندانتشار اولين گزارش کلان دارايي هاي نامشهود توسط اتحاديه اروپاانتشار کتاب اقلام نامشهود : مديريت ، سنجش و گزارش دهي توسط باروخ لوانتشار مقاله سرمايه فکري و بنگاه با قابليت توسط جان موريتسن ، هينه لارسن و نيکولا باخانتشار کتاب ثروت ناديدني توسط مارگارت بلاير و ستون والمن از موسسه بروکينگانتشار کتاب تابلوي ارزش علم ، فنآوري و صنعت 2001 ، به سوي اقتصاد دانش پايه توسط سازمان همکاري و توسعه ي اقتصاديتوصِه کميته ي بورس و اوراق بهادار ايالات متحده و کميته استاندارد هاي حسابداري به تهيه ي گزارش سرمايه فکري2002 ميلاديانتشار کتاب مديريت استراتژيک سرمايه فکري و دانش سازماني توسط چون وي چون و نيک بونتيسانتشار کتاب مديريت سرمايه فکري : ابعاد سازماني ، استراتژيک و خط مشي توسط ديويد تيسانتشار کتاب ابر شاه راه نوآوري ، فرا چنگ آوري سرمايه فکري براي مزيت مشارکتي توسط دبرا آميدون2003 ميلاديانتشار کتاب دارايي هاي نامشهود : ارزش ها ، سنجش و ريسک توسط جان هند و باروخ لوانتشار کتاب سرمايه فکري در سياست هاي قرن بيست و يکم توسط سيمور ايتز کف انتشار مجموعه دارايي هاي فکري ، ارزش گذاري و سرمايه سازي توسط کميسيون ملل متحد براي اروپاانتشار مديريت دانش و فضاهاي شبکه اي توسط آلفرد بيرلي، سونجا فالک و دانيل ديمر2004 ميلاديانتشار کتاب درآمد سازي از سرمايه فکري به مثابه پيشران ارزش سهام داران توسط اوليور پفيلانتشار کتاب بنگاه هاي دانش گر و دانش بر توسط متس آلووسونانتشار کتاب معنا بخشي به سرمايه فکري ، طراحي رويه اي براي ارزش گذاري اقلام نامشهود توسط دانيل اندريسن2005 ميلاديبرگزاري کنفرانس پيرامون سرمايه فکري جوامه در اقتصاد دانش پايه توسط بانک جهانيانتشار کتاب چشم اندازي بر سرمايه فکري توسط برناردمارانتشار کتاب سرمايه فکري براي جوامع ، کشور ها ، مناطق و شهر ها توسط احمد بونفور و ليف ادوينسونانتشارپيش نويس استانداردهايي پيرامون ارزش گذاري دارايي نامشهود و ارزش گذاري مالکيت فکري توسط جامعه ارزيابان امريکا2006 ميلاديانتشار کتاب مديريت سرمايه فکري در عمل توسط گوران روس ، استپان پيک و ليزا فرنستورمآغاز به فعاليت تيمي تحت نظارت کميته ي استاندارد هاي ارزش گذاري با هدف توسعه ي استانداردي براي ارزش گذاري دارايي هاي نا مشهودآغاز فعاليت مشترک کميسيون استانداردهاي حسابداري مالي ايالات متحده و کميسيون بين المللي استاندارد هاي حسابداري جهت ارتقاي هماهنگي استانداردهاي بين المللي در حوزه دارايي هاي نامشهود 2007 ميلاديانتشار کتاب فراسوي منابع انساني جان بودريو و پيتر رامستادانتشار کتاب گزينه هاي حقيقي و مالکيت فکري توسط فيليپ باکرانتشار اولين اظهار نامه ي مرتبط با خدمات ارزش گذاري توسط موسسه حسابداران عمومي قسم خورده امريکا2008 ميلاديانتشار کتاب سرمايه فکري و موفقيت کسب و کار توسط ليدساي مور و لزلي کرايگانتشار کتاب حسابداري سرمايه فکري توسط ايندرا آبيسکراانتشار کتاب از دارايي ها تا سود توسط بروس برمنانتشار کتاب مالکيت فکري ، سودآوري از ايده در عصر نو آوري جهاني توسط ويليام بارتي ، کريستوفر پرايس و توماس هانت 8-2 اجزاء مدل سرمايه فکري براي دست يابي به چارچوبي مفهومي پيرامون سرمايه ي فکري، در ابتدا به بررسي دو ديدگاه هم زمان، اما به نسبت متمايز نسبت به ادبيات حاکم، در نظريات ليف ادوينسون – ميشل مالون و آني بروکينگ پرداخته خواهد شد. محوريت ديدگاه ليف ادوينسون و ميشل مالون ، بر اهميت سرمايه ي فکري در سازمان، ويژگي هاي کليدي ، سنجه ها و رويکردهاي مديريتي اين سرمايه استوار است. بر پايه ي اين نظر، استقرار نظام مديريت سرمايه ي فکري در سازمان مهم ترين قدم در توسعه ي سامانه اکتساب ارزش و پشتيباني از ارزش ، از خلال اين سرمايه است. زير مولفه هاي سرمايه ي فکري از ديدگاه ادوينسون و مالون عبارتند از : سرمايه ي انساني سرمايه ي مشتري سرمايه ي ساختاري سرمايه ي سازماني سرمايه ي فرآيندي سرمايه ي نوپديدي بر پايه ي نظر ليف ادوينسون و ميشل مالون، سرمايه ي فکري متشکل از سه مولفه ي اصلي : سرمايه ي انساني، سرمايه ي ساختاري و سرمايه ي مشتري، است. سرمايه ي انساني عبارت است از : دانش، مهارت ها و توانايي هاي کارکنان. سرمايه ي انساني : قابليت هاي ترکيبي کارکنان يک سازمان را تشکيل مي دهد، که در حل مسائل کسب و کار به کمک سازمان مي آيند. سرمايه ي انساني، سرمايه اي دروني در ميان افراد بوده و سازمان قادر به اکتساب و تملک آن ها نيست. بنابراين اين خطر براي سازمان وجود دارد که با ترک افراد، اين سرمايه نيز از سازمان خارج گردد. از اين رو سرمايه ي انساني بستگي مستقيمي به نحوه ي بکارگيري اين سرمايه ها توسط سازمان و توسعه خلاقيت و نوآوري براي بهبود اين سرمايه ها دارد. سرمايه ي ساختاري : به تمام مواردي که از کارکنان سازمان (سرمايه ي انساني) پشتيباني مي کند، اطلاق مي گردد. سرمايه ي ساختاري، زير ساخت هاي پشتيباني کننده اي است که سرمايه هاي انساني را به مرز عملياتي شدن هدايت مي کند. اين سرمايه ها ، در مالکيت سازمان بوده و با آمدن و رفتن افراد به سازمان در آن ها تغييري ايجاد نمي شود. سرمايه هاي ساختاري شامل موارد سنتي ، چون : سخت افزار، نرم افزار، فرآيندها، سامانه اطلاعاتي ، پايگاههاي داده اختصاصي، امتيازات انحصاري و نام تجاري سازمان است. به خاطر گوناگوني اين مولفه ها ، ليف ادوينسون و ميشل مالون، سرمايه ي ساختاري را به سه مولفه ي : سرمايه ي سازماني ، سرمايه ي فرآيندي و سرمايه ي نوآوري تقسيم بندي مي کنند. بر اين اساس سرمايه ي سازماني ، عبارت است از : سامانه ها و فلسفه ي سازمان که با هدف به کارگيري قابليت هاي سازماني به کار مي روند. سرمايه ي فرآيندي ، شامل : تکنيک ها ، رويه ها و برنامه هايي که براي پياده سازي و ارتقا سامانه هاي خدمت رساني و توزيع کالا بکار مي روند. سرمايه ي نوآوري ، متشکل از دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري و زيرساخت هاي نامشهود است. مالکيت فکري نيز به نوبه ي خود، شامل مواردي چون : حقوق و امتيازات انحصاري مثل : کپي رايت و نام تجاري است وزيرساخت هاي نامشهود : تمامي استعدادها و فلسفه اي که سازمان بر مدار آنها استوار است را شامل مي شود. در اين طبقه بندي ، سرمايه ي مشتري عبارت است از : قوت و پايداري روابط با مشتريان . بر اين اساس، رضايت مشتريان، تکرار معاملات، رشد مالي و ميزان حساسيت قيمت مي تواند به عنوان شاخص هايي براي سرمايه ي مشتري در نظر گرفته شود. تمايز برقرار شده ميان سرمايه ي مشتري و سرمايه هاي ساختاري و انساني به سبب تاثيري است که سرمايه ي مشتري بر ارزش سازماني مي گذارد. در سال هاي اخير توسعه مفاهيم مرتبط با سرمايه هاي فکري به توسعه ي راهکارهاي چگونگي به کارگيري دارايي ها/سرمايه ي دانشي و اطلاعاتي به منظور دستيابي به مزيت هاي تجاري کمک شاياني نموده است. تعريف هاي جديد سازماني، چون : اطلاعات و دانش سازماني، استعداد عمومي سازمان و کارکنان، قابليت هاي خلاقانه سازمان و کارکنان، مهارت هاي کارکنان و ...، به گسترش چارچوب هاي سنجش در حوزه ي دارايي هاي جديد منجر شده است. از سوي ديگر، امروزه بسياري از سازمان ها بر اين باور دست يافته اند که مديريت و بهره برداري از اطلاعات و دانش به عنوان منبعي سازماني، مي تواند به ايجاد ارزش و مزيت رقابتي سازمان بيانجامد. در حوزه ي کسب و کار براي مديريت اثربخش دانش، بايستي قادر به تشخيص دانش بود. براي همين منظور دانستن ارتباط بين دانش و مفاهيمي از قبيل داده و اطلاعات ، براي شناخت بيشتربسيار ارزشمند خواهد بود. داده، اطلاعات و دانش مي توانند به صورت رشته هايي پي در پي در نظر گرفته شوند. دانش از داده واطلاعات مجزاست. در حالي که داده ها مجموعه اي از واقعيت ها و اندازه ها هستند. اطلاعات، داده هاي سازماندهي شده يا پردازش يافته اي است، که داراي تاريخ مصرف بوده و از دقت بالايي نيز برخوردارند. در مقابل از ديد سازماني، دانش، اطلاعاتي است که توان تاثير بر عملکرد را داشته باشد. دانش ، منبع کليدي در تصميم گيري هوشمند، پيش بيني، طراحي، برنامه ريزي، عيب يابي و تشخيص، تحليل، ارزيابي و قضاوت شهودي به حساب مي آيد. دانش قابليت شکل گيري و اشتراک ميان افراد و گروه ها را دارد و مي تواند در حل مساله به کار گرفته شود، در حالي که اطلاعات چنين کارکردي ندارد. سطح فراگيري فرايند مرتبط با دانش در سازمان ها، دانش سربسته و دانش صريح را در بر مي گيرد. دانش سربسته، دانشي مشخص با محتواي خاص بوده که براي ساختاربندي و انتشار دشوار مي نمايد. در مقابل دانش صريح، دانشي است که به آساني قابل انتشار بوده و در چارچوب زبان رسمي و نمادين قرارداشته باشد. در اين ميان اگر برانتشار دانش پيوستاري متصور گردد که ميزان انعطاف آن دانش در تبديل به قالب کلامي، نمادين و نوشتاري به عنوان شاخصه اي براي قابليت اشتراک آن دانش به حساب آيد، دانش سربسته، دانشي است که قابليت انتقال شمايل کلامي، نمادين ونوشتاري را باخود به همراه ندارد. در مقابل دانش صريح دانشي است که در قالب چارچوبي نمادين ويا نوشتاري وجود دارد. در ميانه ي اين پيوستار مي توان، دانش ضمني را به عنوان دانشي که قابليت بيان در شمايل کلامي، نمادين يا نوشتاري را دارا بوده اما هنوز در يان قالب ها جريان نيافته است مورد توجه قرار داد. از خلال تمايزات موجود در ميان دانش و اطلاعات سعي شده تا تعريفي تخصصي تر از دارايي ها/سرمايه دانشي واطلاعاتي چارچوب بندي گردد. براي اولين بار در دهه ي هشتاد ميلادي عبارت سرمايه ي دانشي به ادبيات سرمايه ي فکري وارد شد. از اين دريچه، سرمايه ي دانشي عبارت است از، دارايي هايي چون: تخصص هاي کارکنان، بازارهاي معطوف به دانش، محصولات، فناوري ها و سامانه هايي که سازمان براي توانمندسازي فرآيندهاي کسب وکاري خود و ايجاد ارزش افزوده، به آن نياز دارد. اما عبارت دارايي هاي اطلاعاتي در دهه ي نود ميلادي معرفي گرديد. بر اين اساس، دارايي هاي اطلاعاتي عبارتند از : داده هايي که يا به طور مستقيم داراي ارزش بوده يا پتانسيل توليد ارزش درآينده را دارست. دامنه داراييها/سرمايه دانشي و اطلاعاتي در سازمان ها، بسيار وسيع است. اين داراييها/سرمايه ها گاه ممکن است در يک مهارت يا دانش فردي در سازمان مستتر باشد، و گاه قالب يک امتياز انحصار معنوي بسيار با ارزش و سودآور براي سازمان. از اين رو شناسايي وتوجه به آن ها، نخستين قدم در شناسايي سرمايه ي فکري هر سازمان خواهد بود. 9-2 تعاريف مختلف سرمايه ي فکري در تعريفي ساده سرمايه فکري عبارت است از تفاوت بين ارزش بازاري و ارزش دفتري دارايي هاي يک شرکت. سرمايه فکري شامل آن بخش از کل سرمايه يا دارايي شرکت است که مبتني بر دانش بوده و شرکت مالک آن به شمار مي رود.لذا ماده خام نتايج اقتصادي و عامل تعيين کننده ي حيات سازمان است. سرمايه فکري به عنوان دانش، تجربيات ، اظهار نظرفني و دارايي هاي نرم افزاري مرتبط، فراتر از سرمايه مالي و مادي معرفي شده است. بنا به تعريف سرمايه فکري هم مي تواند شامل خود دانش ( که به مالکيت فکري و يا دارايي فکري يک شرکت تبديل شده) و هم نتيجه نهايي فرآيند انتقال آن باشد. مواردي نظير حق اختراع، حق کپي برداري و نشان تجاري را مي توان براي اهداف حسابداري در ارزيابي سرمايه فکري به شمار آورد. سرمايه فکري ذخيره دانش موجود در سازمان در يک منطقه خاص است و يادگيري سازماني توسعه يکپارچه سازي رفتارهاي دانش و فراهم کردن وسيله اي براي فهم نحوه تغيير ذخيره دانش در طول زمان است. يکي از تعاريف کاربردي از سرمايه فکري توسط سازمان همکاري اقتصادي و توسعه ارائه شده است که سرمايه فکري را به عنوان ارزش اقتصادي دو گروه از دارايي هاي نا ملموس يک شرکت توضيح مي دهد: سرمايه سازماني (ساختاري) سرمايه انساني سرمايه سازماني به موضوعاتي از قبيل مالکيت سيستم هاي نرم افزاري، شبکه هاي توزيع و زنجيره عرضه مرتبط مي شود. سرمايه انساني شامل منابع انساني درون سازمان ومنابع خارج از سازمان ( مشتريان و عرضه کنندگان) است. اسکانديا – يک شرگت خدمات مالي در سوئد _ ارکان سرمايه فکري را در دهه 1980 به عنوان "آن قسمت فراتر از سرمايه انساني که بارفتن به منزل نيروي کار باقي مي ماند" تعريف و بکارگرفت (ادوينسون ومالون،1997)3. توماس استوارت : سرمايه فکري را چنين تعريف مي کند : " اجزاي فکري – دانش، اطلاعات – دارايي فکري، تجربه – که استفاده از آن مي تواند باعث ايجاد ثروت شود." به عبارتي ديگر سرمايه فکري هزينه اي است که يک شرکت براي حفظ جايگاه رقابتي خود مي پردازد. او مي نويسد که سرمايه ي فکري " بسته اي از اطلاعات مفيد است". به عقيده ي او، سرمايه ي فکري شامل مواد، دانش، اطلاعات، اموال و تجربه ي فکري است که مي تواند براي ايجاد ثروت مورد استفاده قرارگيرد. سرمايه ي فکري، بنگاه هاي اقتصادي را قادر مي کند تا با افزودن دانش به محصولات و خدمات به جاي مواد فيزيکي ، انرژي و نيروي کار به توزيع ارزش براي مشتريان بپردازند. براي سودآور بودن تبديل سرمايه ي فکري به سرمايه ي مالي بايد از راهبردهايي استفاده کرد که بر اجزايي از سرمايه فکري و ترويج فرهنگ تجاري تاکيد دارند و خلاقيت و نوآوري را در تمام سطوح بنگاه افزايش مي دهند. آندرو کارنگي3 : تنها سرمايه غيرقابل جايگزيني که يک سازمان در اختيار دارد، دانش و توانايي کارکنان آن است(گروه مترجمان میثاق مدیران، 1386،ص 4)4. بورگمن و همکاران5 (2005) : اين نوع سرمايه را به عنوان "دارايي متعلق به سازمان که براي آن ارزش آفريني مي کند و در ترازنامه سنتي به عنوان يک دارايي فيزيکي و پولي ارائه نمي شود." تعريف مي کند. وال من6 (1996): عضوSEC ، سرمايه ي فکري را به عنوان دارايي هايي تعريف مي کند که در زمان حال با ارزش صفر در ترازنامه ارزشگذاري مي شوند. از اين دارايي ها مي توان به موارد زير اشاره کرد: قدرت فکري افراد، نام هاي تجاري، علائم تجاري و دارايي هايي که به بهاي تاريخي در دفاتر ثبت شده، اما طي زمان ارزش آنها افزايش يافته است. (مجتهدزاده ، 1388 ، ص2)7. آني بروکينگ (1997): در کتابش، سرمايه ي فکري را چنين تعريف مي کند ک " ترکيبي از دارايي هاي نامشهود که بنگاه اقتصادي را قادر به ايفاي مسئوليت مي کند." از نظر وي، بنگاه اقتصادي در زير تجلي مي يابد: بنگاه اقتصادي = دارايي هاي مشهود + سرمايه ي فکري بروکينگ سرمايه ي فکري را ترکيبي از چهار بخش عمده : دارايي هاي بازار، دارايي هاي انسان محور، دارايي هاي فکري و دارايي هاي زير ساختي مي داند(مجتهدزاده،1388،ص 2)2. ليف ادوينسون3 (1996) :سرمايه ي فکري را با جمع سرمايه ي انساني و سرمايه ي ساختاري برابر مي داند. "سرمايه ي فکري دانشي است که مي تواند به ارزش تبديل شود" از نظر پروفسور ديويدکلين و لورنس پروساک سرمايه ي فکري، " مواد فکري است که صورت بندي شده، براي ايجاد يک دارايي ارزشمندتر به دست آمده، و قدرتمند گشته است." هال4 (1992): سرمايه ي فکري مي تواند به عنوان دارايي ها (ماننده مارک تجاري) يا مهارت ها (مانند دانش فني پرسنل، فرهنگ سازماني) طبقه بندي شود. سويبي5 (1997) : سرمايه ي فکري شامل سه طبقه دارايي هاي ناملموس مي باشد: ساختار داخلي، ساختار خارجي و شايستگي کارکنان روز و همکاران6 (1997) : سرمايه ي فکري شامل يک بخش فکري (براي مثال سرمايه ي انساني) و شامل يک بخش غير فکري (براي مثال سرمايه ي ساختاري ) است. بونتيس و همکاران7 (1999) : مفهومي که تمامي منابع ناملموس و ارتباطات داخلي آن ها را طبقه بندي مي کند . ليو8 (2001) : سرمايه ي فکري منابع سودهاي آينده (ارزش) است، که توسط نوآوري، طراحي هاي منحصر به فرد سازمان يا تجربيات نيروي انساني توليد مي شوند. 1-9-2-شاخص هاي اندازه گيري سرمايه فکري الف – شاخص هاي ارائه شده توسط گروه ICM : ارزش افزايي سود حاصل از عمليات کسب وکار جديد بازده ارزش خالص دارايي مجموع دارايي ها درآمد حاصل از کسب و کار جديد ارزش بازار امتيازات سرمايه مشتري سهم بازار ارزيابي مشتري از سازمان شاخص رضايت مشتري تعداد مشتريان يا بازارهاي جديد سرانه فروش سالانه براي هر مشتري اندازه متوسط مشتري (حجم متوسط فروش) متوسط زمان تماس مشتري براي فروش نسبت تعداد تماس هاي فروش به تعداد فروش هاي نهايي شده سرمايه ساختاري نسبت تعداد مشتريان به تعداد کارکنان نسبت هزينه هاي اداري به درآمد کل تعداد قراردادهاي نهايي شده بدون خطا سرمايه گذاري در IT ايجاد ارزش سرانه هزينه آموزش متوسط زمان استمرار مشتري با سازمان سرمايه گذاري R&D در تحقيقات بنيادي سرمايه گذاري R&D در طراحي محصول سرمايه گذاري در پشتيباني و آموزش توليد محصولات جديد سرمايه گذاري R&D در تقاضاها و خواسته هاي مشتريان سرمايه گذاري در برقراري ارتباط با مشتري شاخص رضايتمندي کارکنان نسبت هزينه آموزش به هزينه هاي اداري سرمايه ي انساني متوسط سابقه کارکنان تعداد کارکنان تعداد مديران متوسط درآمد کارکنان ميزان جابه جايي يا ترک خدمت تعداد مديران زن سرانه سود براي هر کارمند متوسط سن کارکنان تعداد کارکنان تمام وقت متوسط سن کارکنان تمام وقت درصد مديران داراي تحصيلات عالي ب – روس و همکاران : (روس وهمکاران ، 2000) سرمايه ي انساني درصد کارکنان داراي تحصيلات عالي آگاهي و سوادIT ساعت/نفر آموزش در سازمان مجموع ساعات تفريح و سرگرمي و استراحت ساعات صرف شده براي توجيه کارکنان سبک رهبري سازو کار انگيزش صرفه جويي هاي حاصل از پيشنهادات تعداد راه حل ها، محصولات و فرآيندهاي جديد سرمايه ساختاري نسبت فعاليت هاي تأمين کننده به مشتري ميزان استمرار ارتباط با مشتري نگهداري و حفظ مشتري نسبت هزينه هاي اداري به کل درآمد درآمد حاصل از امتيازها و نرم افزارها تعداد فرايندهاي انجام شده بدون خطا زمان متوسط هر فرايند درصد فعاليت هاي ناشي از طراحي محصول جديد تلاش هاي آموزش نسبت هزينه بازسازي نسبت به هزينه هاي عملياتي تعداد امتيازها، نرم افزارها و طرح هاي جديد ج- حسابداران مديريت کانادا : اين موسسه با ارائه گزارشي تحت عنوان "اندازه گيري دارايي دانش" شاخص هاي منعکس کننده سرمايه فکري را شامل موارد زير مي داند: تعداد محصولات جديد تعداد مشتريان جديد ميزان موفقيت ها و ارزش دلاري آن ها ميزان فعاليت براي يافتن مشتري شاخص بهره وري تعداد فرآيندهاي تجديد نظر شده تعداد فرآيندهاي تغيير يافته درصد فرآيندهاي پذيرفته شده در اولين تجديد نظر نسبت کارکنان تمام وقت به پاره وقت تعداد امتيازها تعداد اجراي ايده هاي حاصل از پيشنهادات شاخص هاي سنتي کيفيت ISO و رضايت مشتري د – گزارش سرمايه فکري جهاني : اين گزارش توسط ليف ادوينسون از موسسه اسکانديا و ميشل مالون از MIT ارائه شده است. شاخص هاي آن عبارتند از (مالون،1997)1: محور مالي مجموع دارايي ها سرانه مجموع دارايي ها نسبت درآمد به مجموع دارايي درآمد حاصل از عمليات جديد سرانه درآمد متوسط زمان مصروفه براي مشتري توسط هر کارمند سرانه سود متوسط فرصت درآمدي از دست رفته نسبت به متوسط بازار ارزش بازار بازده ارزش خالص دارايي ها سرانه ارزش افزوده سرانه ارزش افزوده کارکنان IT سرمايه گذاري در IT سرانه ارزش افزوده در هر مشتري محور مشتري سهم بازار تعداد مشتريان فروش سالانه مشتريان از دست رفته متوسط استمرار ارتباط مشتري حجم متوسط فروش به مشتري تعداد بازديدهاي مشتري از شرکت تعداد روزهاي صرف شده براي بازديد مشتريان نسبت تعداد مشتريان به تعداد کارکنان درآمد حاصله از کارکنان ستادي متوسط زمان تماس مشتري با واحد فروش نسبت تماس هاي مشتري با فروش هاي نهايي شده شاخص رضايت مشتري سرانه سرمايه گذاري IT در نيروي فروش سرانه سرمايه گذاري IT در کارکنان خدماتي پشتيباني سواد IT مشتريان سرانه هزينه هاي پشتيباني هر مشتري سرانه هزينه هاي خدماتي هر مشتري محور محصول نسبت هزينه هاي اداري به درآمد کل هزينه هاي خطاهاي اداري قراردادهاي تنظيم شده بدون خظا سرانه دستگاه کامپيوتر براي هر کارمند سرانه ظرفيت شبکه براي هر کارمند سرانه هزينه هاي اداري براي هر کارمند سرانه هزينه هاي IT براي هز کارمند سرانه هزينه هاي IT به هزينه هاي اداري ظرفيت IT تغيير در ظرفيت IT عملکرد کيفيت شرکت عملکرد شرکت در راستاي کيفيت محور بهسازي و بازسازي مخارج بهسازي شايستگي ها شاخص رضايت کارکنان سرمايه گذاري براي ارتباط با مشتري ساعات آموزش براي بهسازي ساعات توسعه کارکنان توزيع فرصت ها نسبت هزينه R&D به هزينه هاي اداري سرانه هزينه آموزش نسبت هزينه بهسازي به هزينه هاي اداري تعداد کارکنان زير چهل سال نسبت مخارج توسعه IT به کل هزينه IT نسبت منابع R&D به کل منابع ميزان فرصت هاي در اختيار مشتريان متوسط سن درآمد و تحصيلات مشتريان متوسط استمرار ارتباط مشتري با شرکت سرانه سرمايه گذاري آموزشي براي هر مشتري تعداد ارتباط هاي مستقيم با مشتري در سال سرمايه گذاري در توسعه بازار جديد سرمايه گذاري در توسعه ساختار سرمايه ارزش سيستم EDI ارتقاء سيستم EDI ظرفيت سيستم EDI نسبت محصولات جديد به کل محصولات سرمايه گذاري واحد R&D در تحقيقات بنيادي سرمايه گذاري واحد R&D در طراحي محصول سرمايه گذاري در آموزش و پشتيباني محصول جديد محور انسان شاخص رهبري شاخص انگيزش سهم کارکنان در شرکت ميزان جابجايي و ترک خدمت متوسط سابقه کارکنان تعداد مديران تعداد مديران زن متوسط سن کارکنان زمان صرف شده براي آموزش کارکنان سواد IT کارکنان تعداد کارکنان تمام وقت متوسط سن کارکنان تمام وقت متوسط سابقه کارکنان تمام وقت متوسط جابجايي و ترک خدمت کارکنان تمام وقت هزينه سرانه آموزش براي کارکنان تمام وقت تعداد کارکنان پاره وقت 10-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه فکري امروزه سرمايه ي فکري چه به لحاظ ماهيت ذاتي و چه به واسطه ي رشد اهميت آن در نوآوري و رشد بهره وري، به عنوان مزيتي رقابتي و نمايانگر بخشي از عملکرد اقتصادي براي سازمان ها و اخصي از رشد و توسعه يافتگي کشورها در نظر گرفته مي شود. يکي از مهمترين گام ها در مديريت سرمايه فکري، گردآوري داده هاي عملکردي مرتبط با سرمايه ي فکري، با هدف سنجش آن است. اما همان طور که پيش تر نيز گفته شد، رويه ها و مدل هاي سنتي حسابداري در شناسايي اين موارد در قالب دارايي ها، با ضعف هايي روبرو هستند. در سال هاي اخير، توجه نظريه پردازان و پژوهش گران مختلف و علاقمندي سازمان ها به سرمايه ي فکري، فرصت تو سعه ي مدل ها، شاخص ها و سنجه هاي سنجشي جديد و خلاقهنه را ايجاد کرده است. اين مدل ها ، شاخص ها و سنجه ها ، پيش از آن که شباهت به سنجه هاي سنتي متمرکز بر گذشته داشته باشند، مدل ها ، شاخص ها و سنجه هايي مبتني بر ظرفيت هاي آينده ي موفقيت کسب و کار به شما مي روند. همان طور که گفته شد، يکي از مهمترين جنبه هاي مديريت سرمايه ي فکري سنجش است. چارچوب هاي موجود در سنجش سرمايه ي فکري، مجموعه اي از مدل ها، شاخص ها و سنجه هايي است که با هدف سنجش کلي و يا مولفه اي سرمايه فکري به کار مي روند. اين چارچوب ها بر گستره اي از حسابداري، اقتصاد، حسابداري منابع انساني و مالکيت فکري و مدل هاي ميان رشته اي توسعه يافته اند. به طور کلي اين مدل ها را مي توان به دو دسته ي عمده به لحاظ ماهيت تقسيم بندي نمود. دسته ي نخست، مدل هايي هستند که با رويکرد توصيفي در سنجش سرمايه ي فکري طراحي گرديده اند. دسته ي دوم، مدل هايي هستند که به شکل رهنمود و در قالب رويکردي تنظيمي و با هدف يکسان سازي فرآيند سنجش و گزارش دهي سرمايه ي فکري معرفي شده اند. از سوي ديگر، با توجه به رشد اهميت سرمايه ي فکري در توسعه يافتگي کشورها، در سال هاي اخير مدل ها و شاخص هايي به منظور سنجش سرمايه ي فکري و دانشي در سطح کلان کشورها، توسط سازمان ها و نهاد هاي بين المللي معرفي شده است. اين مدل ها بر پايه ي رويکردي کلان به سنجش سطح سرمايه ي فکري و دانشي براساس رشد و توسعه ي شاخص هاي ملي اين سرمايه، مي پردازند. در کنار موارد فوق، برخي شرکت هاي خدماتي و مشاوره اي در گستره ي جهاني، با هدف ايجاد چارچوب هاي مديريت و سنجش آسان تر براي سازه هاي مختلف، موفق به ابداع ابزارهايي در اين زمينه شده اند. 11-2 مدل هاي توصيفي سرمايه ي فکري به طور کلي اکثر مدل هاي توصيفي پيشنهاد شده براي سنجش سرمايه ي فکري را مي توان در قالب چهار دسته تقسيم بندي نمود: مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار مدل هاي بازده دارايي ها مدل هاي کارت امتيازي مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري : اين مدل ها ، ارزش پولي سرمايه ي فکري را با شناسايي مولفه هاي مختلف آن ، مورد محاسبه قرار مي دهند. در واقع از دريچه ي امکان آفريني براي شناسايي مولفه ها ، ارزش گذاري اين مولفه ها چه به صورت منفرد، و چه به صورت کسري از ارزش کل ميسر خواهد بود. مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار : اين مدل ها، از طريق محاسبه ي تفاوت ميان سرمايه ي بازار و سرمايه ي صاحبان سهام، ارزش سرمايه ي فکري را مورد محاسبه قرار مي دهند. مدل هاي بازده دارايي ها : در اين مدل ها ، ميانگين درآمد سازمان پيش از ماليات به عنوان مبنايي براي محاسبه در نظر گرفته مي شود. در واقع اين ميانگين در يک بازه ي زماني، تقسيم بر ميانگين سرمايه ي فکري سازمان مي گردد. حاصل اين کسر مقدار آر-او-اي سازمان را به دست مي دهد. در ادامه مقدار آر-او-اي ، از ميانگين صنعتي کسر شده و حاصل اين عمليات در گام بعد ، در ميانگين سرمايه ي فکري سازمان ضرب شده، تا درآمد متوسط سالانه از خلال سرمايه فکري مورد محاسبه قرار گيرد. مدل هاي کارت امتيازي: در اين مدل ها ، مولفه هاي مختلف سرمايه ي فکري تعريف شده و سنجه ها و نشانگر هاي متناسب ايجاد مي شود. سپس نتايج به شکل کارت امتيازي يا گراف، استخراج شده و نمايش داده مي شوند . 12-2 مدل هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري و ارائه دهنده آن ها 1-12-2 مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري – توماس استوارت کيوي توبين – توبين برگه متوازن نامحسوس – کارل اريک سويبي مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) – کن استندفيلد 2-12-2 مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري حسابداري و هزينه گذاري منابع انساني – راجر هرمانسون مدل اظهارنامه منابع انساني – گاي استفان آهونن ارزشگذاري حقوق انحصار معنوي بر مبناي ميزان ارجاع – نيک بونتيس مدل کارگزار فناوري – آني بروکينگ حسابداري آينده – هامفري نش ارزشگذاري جامع – فيليپ مک پيرسون ايجاد ارزش فراگير – رود اندرسون و راب مک لين ارزشگذاري دارايي فکري – پاتريک سوليوان مدل نمايه ي ارزش – دنيل اندريسن و رنه تيسن رويه ي مالي سنجش دارايي هاي نامشهود – ايرنارودوف و فيليپ لليارت 3-12-2 مدل هاي بازده دارايي ها ارزش افزوده اقتصادي – بنت استوارت ارزش نامشهود محاسبه شده – توماس استوارت تعيين ضريب ارزش افزوده فکري – آنته پاليک محاسبه ي درآمد سرمايه ي دانشي – باروخ لو 4-12-2 مدل هاي کارت امتيازي کارت امتيازي متوازن – روبروت کاپلان و ديويد نورتون محاسبات کل نگر – گروه رامبل نشانگر اسکانديا – ليف ادوينسون و ميشل ملون پايش دارايي هاي نامشهود – کارل اريک سويبي شاخص سرمايه ي فکري – يوهان روس و همکاران شاخص ايجاد ارزش – گآف با اوم و همکارانش چرخه ي مميزي دانش– برنارد مار و جيوواني اسکيما تابلوي زنجيره ي ارزش – بارخ لو سازمان همکاري و توسعه اقتصادي – سازمان همکاري و توسعه اقتصادي طبقه بندي سرمايه ي فکري – ليف ادوينسون ارزشگذاري پويا سرمايه ي فکري – احمد بونفور سنجش و حسابداري سرمايه ي فکري (مجيک) – کميسيون اروپا هوش تجاري – اگيل سندويک شاخص سرمايه ي فکري ملي – نيک بونتي 1-4-12-2 مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري (ام – بي – وي) مدل مقايسه ي ارزش بازاري و ارزش دفتري، جزو مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار است که در سال 1997 ميلادي توماس استوارت معرفي شده است . هر چند بايستي يادآور شد که اين مدل در سال 1998 ميلادي نيز بار ديگر مورد توجه دي.اچ لوتي قرار گرفته و پيشنهادهايي براي توسعه ي آن طرح شده است. مدل ارزش بازاري به دفتري، بدون شک پردامنه ترين مدل به لحاظ به کارگيري در سنجش و ارزش گذاري سرمايه ي فکري به سبب سادگي و قابليت فهم آسان آن است . در اين مدل فرض بر آن است که ارزش نهايي تقريبي شرکت از مجموع ارزش دارايي هاي مشهود و نامشهود به دست مي آيد، که در قالب ارزش بازار بروز مي نمايد. مقدار ارزش در واقع حاصل از ضرب قيمت بازاري هر سهم عادي در تعداد سهم صاحبان سهام است. از دريچه ي دو تعريف فوق، در اين مدل تفاوت ميان ارزش بازاري و ارزش دفتري، به عنوان مقياس تقريبي سنجش سرمايه ي فکري شرکت – که در واقع بخشي از دارايي هاي شرکت به حساب آمده، اما در تراز نامه ها ثبت نمي گردد-، در نظرگرفته مي شود. به طور کلي مي توان گفت که مدل ارزش بازاري به دفتري، تفاوت ميان پولي است که سرمايه گذاران شرکت در ابتدا سرمايه گذاري نمودند، و جريان نقدينگي که در شرايط زماني حاضر در صورت فروش سهام شرکت مي توانند به دست بياورند. در واقع اين مدل را مي توان، ارزيابي مبتني بر بازار از ارزش فعلي خالص پروژه هاي به کارگيري سرمايه ي جاري يا مفروض شرکت ، به حساب آورد. براين اساس مي توان ارزش بازاري به دفتري را ارزيابي مختصر و معتبري از عملکرد سازمان در نظر گرفت . هرچند سادگي و کاربرد آسان،اين مدل را به مدلي همه پذير و عام در حسابداري تبديل کرده است ، اما بايد در هنگام استفاده از اين مدل به برخي از وسايل ، به منظور دستيابي به چارچوب قابل اعتمادتري در تحليل توجه نمود. يکي از مسائل ، عدم توجه به عامل هاي متفاوت در اين مدل است. عامل هايي چون : شرايط اقتصاد کلان ، سياست هاي صنعتي جاري، عرضه و تقاضاي اوراق بهادار و ....، که مي توانند بر برداشت سرمايه گذاران از پتانسيل شرکت به منظور ايجاد ارزش در آينده موثر بوده و به طور غير مستقيم بر ارزش بازار شرکت تاثير گذار باشند. از سوي ديگر صورت و مخرج کسر رابطه ي موجود در اين مدل ، هر يک از ريشه محاسباتي مجزايي برخوردارند. ارزش دفتري، برپايه ي رويه ها و سياست هاي جاري حسابداري شرکت – که تنها بر نتايج خروجي تاثيرگذارند – تعيين مي گردد و در مقابل ارزش بازار ، انعکاسي از سياستهاي جاري و همچنين اهداف استراتژيک است . به عبارت بهتر ، ارزش بازار انعکاسي از ارزش مرکب دارايي هاي نامشهود و ارزش دفتري است ، که انتظارات و پيش بيني هاي سرمايه گذاران از استراتژي هاي سازماني و نيز ، بازتابي از پتانسيل هاي موجود خلق ارزش در آينده نمايان مي سازد. در نهايت بايستي گفت که اين مدل ، سنجه قابل اطميناني از کل داراييهاي سازمان را بدست نمي دهد . اما مي تواند بعنوان مقياسي در مقايسه تطبيقي با رقبا و يا بعنوان عاملي در بررسي وضعيت مقايسه اي سالانه شرکت ، مفيد واقه شود . 2-4-12-2 مدل کيوي توبين روش کيوي توبين ، توسط جيمز توبين برنده نوبل اقتصاد توسعه داده شد. اين نسبت ، ارتباط بين ارزش بازار يک شرکت و ارزش جايگزيني آن شرکت ( هزينه جايگزيني دارايي هاي آن شرکت) را اندازه گيري مي کند. به صورت تئوري در بلند مدت اين نسبت به سمت واحد ميل مي کند، اما شواهد تجربي نشان مي دهد که در همين زمان اين نسبت مي تواند به طور معني داري با عدد يک متفاوت باشد. براي مثال شرکتهاي نرم افزاري که به ميزان زيادي از سرمايه ي فکري بهره مي جويند، نسبتي در حدود هفت يا بالاتر دارند در حاليکه شرکت هاي با سرمايه فيزيکي زياد نسبتي در حدود يک دارند. نسبت کيوي توبين در اصل بسيار شبيه به نسبت بازار – به – دفتر مي باشد با اين تفاوت که توبين در هنگام محاسبه ، هزينه جايگزيني دارائي هاي فيزيکي را به جاي ارزش دفتري دارائي هاي فيزيکي بکار مي گيرد. نسبت حاصله به اين شکل بکار مي رود که چنانچه نسبت کيوي يک شرکت، بزرگتر از مقدار واحد و نيز بزرگتر از مقدار کيوي رقابتي باشد، شرکت مزبور توانايي کسب سود بيشتر از شرکت هاي مشابه را داراست. 3-4-12-2 مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) مدل عملکردي شرکت دانش پايه (نوکورپ) ، جزو مدل هاي مبتني بر سرمايه ي بازار است که در سال 1999 ميلادي توسط کن استندفيلد معرفي شده است . استندفيلد معتقد است که دو راه عمده براي سنجش دارايي هاي دانشي سازمان وجود دارد : راه عيني و راه ذهني . سنجش ذهني ، بر پايه ي استراتژي هاي سازمان شکل مي گيرد و اغلب توسط مديران و با هدف کمک به افزايش سطح کارايي کسب و کار صورت مي پذيرد . در واقع سازمان هاي دانش پايه اميدوار به بهبود عملکرد استراتژيک و مديريت داخلي هستند، از اين رو مدل هاي نسل اول يا دوم سنجش سرمايه ي فکري ، مانند : مدل نشانگر اسکانديا، را بکار مي گيرند . اما راه عيني مقايسه و الگو گيري عملکرد است که مستقل از استراتژي صورت مي پذيرد . اين مدل هاي سنجش به مدل هاي نسل سوم معروفند، که اغلب توسط سرمايه گذاران يا سهامداران با هدف تصميم گيري پيرامون سرمايه گذاري مناسب تر انجام مي گيرد . کن استندفيلد مدل هاي مختلفي از اين دست چون : حسابداري نامشهود نوکورپ ، آناليز هزينه نامشهود و مديريت ريسک نامشهود را ابداع نموده است. مدل حسابداري نامشهود در غالب فرمول زير شکل مي گيرد : اثربخشي عملياتي = هزينه هاي ثابت عمومي - [(سود اثر بخش عملياتي * زمان سازماني)] "زمان سازماني" در فرمول فوق ، زمان مفيدي است که کارکنان به منظور توليد سود هر سال صرف مي کنند . زمان مفيد عبارت است از : مدت زمان برنامه ريزي شده ي کار – تعطيلات ، غيبت روزهاي بيماري، و ....، است . " سود اثر بخش عملياتي " ، اثر بخشي سازماني يا بهره وري را در اين فرمول نمايندگي مي کند . " هزينه هاي ثابت عمومي" نيز ، ساختار هزينه اي مشهود سازمان ، مانند : هزينه هاي مرتبط با حقوق، تبليغات، بازاريابي، فروش، اداري، و....، را شامل مي شود . در نهايت ، "اثر بخشي عملياتي " به عنوان حاصل فرمول فوق ، در واقع سودي را که کارکنان در خلق آن مشارکت داشته اند ، نمايندگي مي کند. اما " سود حسابداري" ، مجموع سود حاصل از فعاليت کارکنان و بازده حاصل از دريچه ي غير مرتبط با فعاليت کارکنان است . سود حسابداري = سود حاصل از غير از فعاليت کارکنان + سود حاصل از فعاليت کارکنان فرمول فوق بنيان سنجش منابع نامشهود در مدل نوکورپ است و در واقع قدم بعد مميزي دارايي هاي دانشي سازمان است . چارچوبي که مدل نوکورپ برآن استوار است در شکل زير نمايش داده شده است. نمودار2-2 مدل نوکورپ (خاوندکارومتقی،1388،ص186)1 107061072390 4-4-12-2 مدل کارگزار فناوري ( تي – بي) مدل کارگزار فناوري ، جزو مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري است که در سال 1996 ميلادي توسط آني بروکينگ معرفي شده است . به باور بروکينگ ، سرمايه ي فکري هر سازمان ترکيبي از چهار مولفه ي : دارايي بازار، دارايي هاي انسان محور ، دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري و دارايي هاي زير ساختي است . چارچوب سرمايه ي فکري بروکينگ در شکل زير نمايش داده شده است : نمودار 3-2 چارچوب سرمايه ي فکري بروکينگ (فطرس و بیگی، 1388، ص6)2 دارايي هاي بازاردارايي هاي با خصيصه فکريدارايي هاي زير ساختيدارايي هاي با محوريت انسانبرندهاي خدماتبرندهاي نوليدبرند هاي مشارکتيپشتيبان هامشتريانوفاداري مشتريانمعملات تکرار شدهسفارشاتکانال هاي توزيعتوافقات تجاري (همکاري ها )توافقات حق استفاده از نام تجاريتوافقات استفاده از اجازه انحصارحقوق و امتيازات انحصار معنويکپي رايتحقوق طراحيرموز تجاريدانش فنيعلامت هاي تجاريعلانت هاي خدماتفلسفه مديريتفرهنگ مشارکتيفرآيند هاي مديريتيسامانه هاي فن آوري اطلاعاتسامانه هاي شبکه ايروابط ماليتحصيلاتشايستگي هاي شغليدانش مرتبط با کارقابليت هاي مرتبط با کار بر پايه ي چارچوب فوق هر دارايي از تعريف و طبقه بندي خاصي برخوردار گرديده است : براين اساس دارايي هاي بازار مجموعه اي از توانايي هاي بالقوه سارمان در کسب سهم بيشتر از بازار ، ماندد : مشتريان ، علامت هاي تجاري ، توافقات ، قرارداد ها ، و ...، را شامل مي شود . دارايي هاي انسان محور ، تمام داشته هاي سازماني را که به نوعي از دريچه فعاليت يا حضور افراد در سازمان پديد مي آورد ، يعني مواردي چون : تجارب ، استعدادها، توانايي حل مسئله ف رهبري، نوآوري و ...، را در بر مي گيرد . دارايي هاي مرتبط با مالکيت فکري نيز ، عبارت است از : اختيارات قانوني که سازمان به منظور حفاظت از داشته هاي خود ف چون : دانش فني ، رموز تجاري ف کپي رايت ، حقوق انحصار معنوي و ....، کسب کرده است . نهايتا ، دارايي هاي زير ساختي سازمان ، متشکل از فرآيندهاي مديريتي ، سامانه هاي فن آوري اطلاعات، شبکه ها و سامانه هاي مالي و ...، است . مهم ترين مزيت هاي مدل کارگزار فناوري را مي توان در معرفي مجموعه ابزاري جهت تخصيص ارزش سرمايه ي فکري و تسهيل آن براي سازمان و معرفي چارچوب مميزي سرمايه ي فکري دانست. 5-4-12-2 مدل سنجش ا رزش گذاري جامع (آي – وي – ام) مدل سنجش ارزش گذاري جامع جزو مدل هاي مستقيم سرمايه ي فکري است . اين مدل به سرعت مورد توجه شرکت هاي نرم افزاري قرار گرفته و بر پايه ي آن ، محصولاتي طراخي گرديده است. مدل سنجش ارزش گذاري جامع، چارچوبي دوگانه و سلسله مراتبي از ارزش ها ايجاد مي کند که توسط ارزش هاي متقابل ديگر ، ارزيابي مي شوند. پايه ي منطق استوار در اين مدل ، تمايزي است که ميان سرمايه ي پولي ، فيزيکي و فکري برقرار است . در اين مدل سه سطح ارزش به منظور ترکيب ارزش هاي مالي و نامشهود تعريف گشته است. در شکل زير چارچوب کلي اين مدل نمايش داده شده است. نمودار 4-2 مدل سنجش ارزشگذاري جامع (خاوندکار و متقی،1388،ص 201)2 مدل سنجش ارزش گذاري جامع ، در اصل مدل رياضي قاعده محوري براي ارزش گذاري چند بعدي است که اين امکان را مي دهد تا به عنوان راه حلي براي مديريت و يکپارچه سازي منابع مختلف ارزش به کار آيد. به کارگيري اين مدل امکان سنجش ، ترکيب، يکپارچه سازي و مديريت تمام جنبه هاي ارزش اعم از فرآيندها و دارايي هاي نامشهود را به شکلي معتبر و با قابليت اطمينان بالا فراهم مي کند. 6-4-12-2 مدل ا رزش افزوده اقتصادي ( اي – وي – اِي ) ارزش افزوده اقتصادي ، به عنوان يکي از اندازه هاي عملکردي مبتني بر ارزش ، در زمان پيدايش محبوبيتي فوق العاده بدست آورد. اين روش به طور نسبي يکي از جديدترين روش هاي ارزيابي عملکرد سازماني مي باشد که توسط بنت استوارت و شرکت مشاوره نيويورک توسعه داده شد. اين روش بر بيشينه نمودن ثروت سهامداران متمرکز است . ارزش افزوده اقتصادي، جريان نقدي ايجاد شده (پس از کسر ماليات) توسط شرکت منهاي هزينه سرمايه صرف شده جهت ايجاد آن جريان نقدي بوده، بنابراين نشان دهنده سود واقعي در برابر سود روي کاغذ مي باشد. ارزش افزوده اقصادي به عنوان تفاوت بين فروش خالص و مجموع هزينه هاي عملياتي ، ماليات ها و هزينه هاي سرمايه مي باشد در حاليکه هزينه هاي سرمايه از طريق ضرب هزينه متوسط سرمايه ي موزون در کل سرمايه (سرمايه گذاري شده) محاسبه مي شود . در عمل، ارزش افزوده اقتصادي زماني افزايش مي يابد که متوسط هزينه هزينه سرمايه ي موزون ، کمتر از بازگشت به دارائي هاي خالص و يا بالعکس باشد. در حال حاضر روش ارزش افزوده اقتصادي به نحو مطلوبي استقرار يافته است و به طور فزاينده اي شرکت هاي بزرگ در حال پذيرش آن به عنوان پايه اي براي برنامه ريزي تجاري و پايش عملکرد هستند. به عبارتي تغيير در ارزش افزوده اقتصادي معياري بدين نحو فراهم مي کند که آيا سرمايه ي فکري سازمان اثر بخش بوده و يا خير. بديهي است در اين حال ، ارزش افزوده اقتصادي يک اندازه جايگزين براي سرمايه فکري مي باشد و اطلاعات دقيقي از ميزان تاثير سرمايه ي فکري بر عملکرد شرکت فراهم نمي کند . 7-4-12-2 شاخص سرمايه ي فکري شاخص سرمايه ي فکري حالت توسعه داده شده روش هدايت اسکانديا مي باشد ، که سعي در يکي کردن اندازه ها در قالب يک شاخص واحد و سپس مرتبط کردن اين شاخص با تغييرات بازار دارد. به اين معنا که اين شاخص بر پايش تغييرات سرمايه فکري متمرکز است. اين شاخص مشتمل بر پايش ذخيره سرمايه ي فکري و جريان سرمايه ي فکري مي باشد. اين شاخص بر خلاف ساير مدل ها که سعي در ارزيابي جداگانه سرمايه فکري دارند، تمامي اندازه ها را يکي مي کند. تغييرات در اين شاخص ، وابسته به تغييرات در ارزش بازاري شرکت مي باشد . با توجه به اينکه اين روش بسيار مفهومي و تخصصي مي باشد ، به صورت محدود در سطح جهان پذيرفته شده است و سرنوشتي شبيه ساير اندازه هايي پيدا کرده که وابستگي به قضاوت هاي ارزشي دارند. اين شاخص عملکرد گذشته را محاسبه مي کند و از اين رو ممکن است بوسيله برخي تحولات اساسي که در سال هاي گذشت اتفاق افتاده است، تحت تاثير قرار گيرد. به طور کلي ويژگي هاي مدل شاخص سرمايه ي فکري در موارد زير مورد توجه است که اين مدل : مبتني بر طرز تلقي سازماني است متمرکز بر پايش پويايي سرمايه ي فکري است امکان به حساب آوردن عملکردهاي نخستين را ايجاد مي کند امکان اتخاذ رويکردي متمايز از رويکرد نوعي مبتني بر آزمون دارايي هاي فيزيکي در سازمان ، فراهم مي کند. 39370545465نمودار 5-2 چارچوب سرمايه ي فکري در مدل شاخص سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388، ص 241)1 8-4-12-2 کارت امتيازي زنجيره ارزش کارت امتيازي زنجيره ارزش که توسط ليو توسعه داده شد، يک روش تحليلي اندازه گيري دارئي هاي ناملموس است که همچنان در فاز توسعه قرار دارد. مقصود نويسندگان شناسايي اجزاء منحصر به فرد در فرآيندها و عمليات شرکت است . به اين منظور که اثر آنها بر فرآيند ايجاد ارزش تفکيک گردد. به عبارت ديگر منظور شناسايي راه هايي است که دانش توسعه داده شده ، يکپارچه گرديده ، تغيير شکل يافته و به کار گرفته مي شود. دستيابي به اين هدف نيازمند وجود ارتباطات وابسته متقابل در محدوده شرکت است. ليو توضيح مي دهد که هدف يک چنين سيستم اطلاعاتي ، تسهيل نمودن توسعه دو نيروي مثبت اصلي استکه جنبه هاي اساسي فرآيند تصميم سازي در سازمان ها و نيز بازار سمايه است : دموکراسي نمودن، يا افزايش مشارکت افراد در بازارهاي سرمايه و برون سپاري عمليات ، يا نياز به رشد جهت در برگيري عوامل بيروني در عمليات روزانه . از نظر ليو زنجيره ارزش ، فرآيند اصلي نوآوري مي باشد که براي بقاء و موفقيت سازماني امري حياتي است. زنجيره ارزش با کشف محصولات، خدمات و فرآيندها آغاز شده، سپس به سوي فاز امکان سنجي تکنولوژي و توسعه پيش مي رود و در نهايت فاز بازاريابي محصول يا خدمت انجام مي شود. با توجه به توضيحات ارائه شده در حقيقت کارت امتيازي زنجيره ارزش، ماتريسي از شاخص هاي غير مالي است که در سه طبقه متناسب با چرخه توسعه گرد آمده است : کشف \ يادگيري، اجرا و تجاري کردن . 9-4-12-2 کارت امتيازي متوازن در سال 1990 ، کاپلان و نورتون تحقيقي بر روي عملکرد سازمان ها انجام دادند. مطالعه آن ها نشان داد که اتکا به خلاصه برآورد عملکردهاي مالي ، مانع ايجاد ارزش اقتصادي در آينده مي شود. با اين ديدگاه ، کاپلان و نورتون براي بهبود اين نقص کار خود را ادامه دادند که نتيجه آن کارت امتياز متوازن بود. کارت امتيازي متوازن حول چهار ديدگاه متمايز متمرکز شده است : 1-مالي 2- مشتري 3- فرآيندهاي تجاري داخلي 4- نوآوري ويادگيري کاپلان و نورتون1 (1996) براين واقعيت تاکيد مي کنند که حسابرسي مالي همچنان به عنوان قسمتي از حسابرسي هزينه که قرن ها پيش به وجود آمده، باقي مي ماند. در يان مدل حسابرسي مالي بايد توسعه يابد تا ارزيابي دارايي هاي نامحسوس وفکري شرکت ها را مانند ( محصولات و خدمات با کيفيت بالا، کارمندان ماهر و باانگيزه ، فرآيندهاي داخلي قابل پيش بيني و مشتريان راضي و وفادار) در برگيرد. نمودار 6-2 چارچوب مدل کارت امتيازي متوازن (رستمی وقالیباف اصل، 1388، ص6)2 10-4-12-2 رهياب سرمايه ي فکري اسکانديا اسکانديا اولين شرکت بزرگي است که تلاش منسجمي در اندازه گيري درايي ناشي از اطلاعات داشته است. اسکانديا گزارش سرمايه ي فکري خود را در ابتدا به طور درون سازماني در سال 1985 ارائه داد و اولين شرکتي بود که به گزارش مالي سنتي خود که به سهامداران در سال 1994 ارائه مي کرد، پيوست سرمايه ي فکري را نيز ضميمه نمود. در اين مدل سرمايه ي فکري عبارت از : مجموع سرمايه ي انساني و سرمايه ي ساختاري است . براساس نظرات ادوينسون و مالان1 (1997) سرمايه ي فکري تجربه کاربردي، تکنولوژي سازماني، روابط با مشتري و مهارت هاي حرفه اي را در بر مي گيرد که باعث مي شود اسکانديا در بازار مزيت رقابتي خوبي داشته باشد. به طور کلي ، طرح ارزشي اسکانديا شامل بخش هاي مالي و غير مالي مي گردد تا ارزش بازاري شرکت را تخمين بزند. نمودار 7-2 چارچوب سرمايه ي فکري از ديدگاه اسکانديا (فطرس وبیگی، 1388، ص5)2 نمودار 8-2 مدل نشانگر اسکانديا (خاوندکار و متقی،1388، ص 234)1 11-4-12-2 مدل ارزش نامشهود محاسبه شده (سي – آي – وي) مدل ارزش نامشهود محاسبه شده جزو مدل هاي بازده دارايي ها است ، که در سال 1997 ميلادي توسط توماس استوارت2 معرفي شده است . صورت اوليه ي اين مدل، توسط گروه تحقيقاتي ان-سي-آي وابسته به دانشکده ي کسب و کار کلوگ دانشگاه نورس وسترن ، پايه گذاري گرديده است. اين مدل در ابتدا توسط کارخانجات توليدي نوشابه به منظور تخمين ميزان کاهش درآمد و دارايي هاي نامشهود، در اثر ممنوعيت هاي به وجود آمده در مسير اين کارخانجات به کار گرفته شد. از سوي ديگر آي – آر –اس نيز، مدلي مشابه براي محاسبه ارزش متناسب با دارايي هاي نامشهود، با هدف اخذ ماليات طراحي نموده بود. از سوي ديگر، نظريه پردازان و پژوهشگران مختلفي در جهت بهبود اين مدل اقدام نموده اند که در اين ميان تلاش هاي ديويد لوتي، از ديگران پراهميت تر است. اين مدل، بر پايه ي محاسبه ي ارزش جاري خالص متوسط مازاد بازدهي سرمايه پس از ماليات بنا نهاده شده است. استوارت در قالب اين مدل، هفت مرحله ي محاسبه ي ارزش نامشهود را اينگونه توصيف مي نمايد: محاسبه ي ميانگين درآمد قبل از ماليات براي سه سال گذشته مراجعه به ترازنامه ها و به دست آوردن ميانگين دارايي هاي مشهود در پايان سال مالي براي سه سال گذشته تقسيم درآمدها بر دارايي ها به منظور تعيين بازدهي دارايي ها محاسبه ي متوسط بازده دارايي ها در آن صنعت به خصوص، براي دوره ي سه ساله ي مشابه محاسبه ي بازده مازاد، از طريق ضرب متوسط بازده دارايي در صنعت در متوسط دارايي مشهود شرکت و کسر اين مقدار از درآمد قبل از ماليات محاسبه شده در مرحله ي اول محاسبه ي متوسط نرخ ماليات بر درآمد در سه سال و ضرب آن در بازده مازاد. کسر مقدار به دست آمده از بازده مازاد به منظور به دست آوردن مازادي که قابل نسبت دادن به دارايي هاي نامشهود است. محاسبه ي ارزش جاري خالص به دست آمده در مرحله ي ششم از طريق تقسيم مقدار مازاد بر نرخ تنزيل متناسب، مانند : هزينه ي سرمايه شرکت. 12-4-12-2 مدل شاخص ايجاد ارزش (وي – سي – آي) مدل شاخص ايجاد ارزش جزو مدل هاي کارت امتيازي است، که در سال 2000 ميلادي توسط گاف بااوم و همکارانش ، معرفي شده است. در واقع اين مدل برخاسته از تلاش هايي بود که در قالب پروژه مشترکي که از سال 1999 ميلادي ، توسط مجله ي "فوريس" و " مرکز کاپ گميني ارنست اند يانگ در نوآوري کسب وکار، و همين طور "دانشگاه پنسيلوانيا"، بر روي مميزي تجربي دارايي هاي نامشهود آغاز شد. هدف از اين پروژه، مطالعه ي نحوه ي ارزيابي سرمايه گذاران، مديران و تحليل گران در فرآيندهاي مرتبط با کسب و کار بود. از اين رو، سامانه اي تدارک ديده شد تا بر پايه ي آن، مخاطبان موضوع بتوانند در نظرخواهي مرتبط با اين طرح در طبقه بندي اهميت عامل هاي غيرمالي شرکت کنند. پرسش اصلي پيش روي مخاطبان اين بود که : "کليدي ترين عامل هاي غيرمالي در ايجاد ارزش براي سازمان هاي مدرن چيست؟". پاسخ ها، دامنه اي از کارکنان تا محصولات را شامل مي شد. سپس با کمک تکنيک هاي آماري پيشرفته، توانايي هر طبقه ي پيشران ارزش، در تاثيرگذاري بر ارزش بازار تعيين گرديد و در نهايت نتايج در قالب ابزار سنجش به منظور تشخيص اهميت نسبي هز پيشران ارزش اقتصادي کليدي مورد استفاده قرار گرفت . در قدم بعدي، دامنه ي گسترده اي از دارايي هاي نامشهود به منظور تعريف عامل هايي که در ايجاد ارزش موثرند، مورد بررسي قرار گرفته و به هر يک وزن متناسب اختصاص يافت. نتايج نشان داد که برخي از پيشران هاي ارزش، قابل تبديل به ارزش بازار بوده و برخي ديگر، اين قابليت را نداشته اند. نتايج در قالب جدول زير نمايش داده شده است. جدول 4-2 تاثيرات ايجاد ارزش و از دست دادن ارزش (خاوندکار و متقی،1388،ص 217)1 به طور نمونه، نظر پاسخگويان بر اهميت پايين توافقات در ايجاد ارزش بازار سازمان بوده است، در صورتي که بررسي انجام شده نشان داده است که شرکت هايي با سرمايه گذاري هاي مشترک، توافقات بازاريابي و توليد، و ساير اشکال مشارکت از ارزش بازاري بالاتري برخوردارند. يکي ديگر از نتايج جالب توجه ، عدم همبستگي آماري فناوري و رضايت مشتريان با ارزش بازار بوده است. به اعتقاد مولفين، يکي از مهمترين دلايل اين موضوع تنيدگي بيش از حد رضايت مشتريان با نوآوري است. 13-4-12-2 مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري جزو مدل هاي کارت امتيازي است، که در سال 2002 ميلادي توسط ليف ادوينسون معرفي شده است. اين مدل برخاسته از مجموعه ي تجربيات ادوينسون از سال 1990 ميلادي در شرکت اسکانديا و بر پايه ي توسعه ي چارچوب سرمايه ي فکري مطرح شده توسط کارل اريک سويبي است. چارچوب حاکم در مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري، در فصل دوم اين کتاب به عنوان مبنايي براي مباحث مرتبط با مديريت سرمايه ي فکري در نظر گرفته شده است. در شکل زير اين چارچوب توسعه يافته ي در قالب مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري نمايش داده شده است. نمودار 9-2 مدل طبقه بندي سرمايه ي فکري (خاوندکار و متقی،1388،ص 251)1 همانگونه که در مدل فوق ديده مي شود، سرمايه ي انساني به دو مولفه ي: مديريت و کارکنان تقسيم بندي شده است. سرمايه ي ساختاري نيز از دو مولفه ي سرمايه ي ساختاري سازماني يا سرمايه ي ساختاري داخلي و سرمايه ي ساختاري رابطه اي يا سرمايه ي ساختاري بيروني ، تشکيل شده است. در مدل حاضر، بنا به ضرورت توجه به هر بخش ، سرمايه ي ساختاري سازماني و سرمايه ي رابطه اي در قالب دو مجموعه با زير مولفه هاي متفاوت مورد توجه قرار گرفته است. در اين مدل سرمايه ي ساختاري داخلي به دو زيرمولفه تقسيم بندي شده است: مالکيت فکري و سرمايه ي فرآيندي . دومين بخش از سرمايه ي ساختاري، سرمايه ي ساختاري رابطه اي يا سرمايه ي ساختاري بيروني سازمان است. مطابق شکل مدل، سرمايه ي ساختاري رابطه اي از مولفه هاي اصلي چون: شبکه ، که شامل : تامين کنندگان ، توزيع کنندگان، گروه هاي ذينفع و ...، برند و مشتريان، تشکيل گرديده است. به طور کلي سه عنصر سرمايه ي فکري، يعني : سرمايه ي انساني، سرمايه ساختاري سازماني و سرمايه ي رابطه اي، نشانگر "اثربخشي عملياتي" سازمان مي باشند. 13-2 طبقه بندي روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري تمامي روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري اشاره شده بنابر ماهيت شان حداقل در چهار گروه به شرح زير قابل طبقه بندي هستند. همچنين جدول شماره 2، 32 روش اندازه گيري سرمايه فکري را در قالب چهار طبقه زير تقسيم بندي مي نمايد: روش هاي سرمايه فکري مستقيم : اين روش ها مقدار پولي دارايي هاي فکري را بوسيله شناسايي اجزاء مختلف اين قبيل دارايي ها پيش بيني مي کنند. يکبار که اين اجزاء شناسايي شدند، مي توانند بطور مستقيم مورد ارزيابي قرار گرفته يا مي توانند با يکديگر ترکيب شده تا ارزش نهائي سرمايه فکري سازمان حاصل شود. همانطور که اشاره شد اين روش ها بر شناسايي اجزاء دارايي هاي دانش متمرکز هستند. بعنوان مثال از اجزاء دارايي هاي بازار مي توان به وفاداري مشتري، از اجزاء دارايي هاي ناملموس مي توان يه حق اميتاز ثبت شده، از اجزاء دارايي هاي فناوري مي توان به دانش فني، از اجزاء دارايي هاي انساني مي توان به آموزش و از اجزاء دارايي هاي ساختاري مي توان به سيستم هاي اطلاعاتي اشاره کرد. روش هاي سرمايه گذاري بازار: اين روش ها بر محاسبه تفاوت بين سرمايه گذاري بازار شرکت و سرمايه سهامداران آن و در نظر گرفتن مابه التفاوت بعنوان دارايي هاي ناملموس يا سرمايه فکري مبتني هستند. بنابراين اگر بر مبناي قيمت جاري سهام در بازار اوراق بهادار، ارزش بازار يک شرکت برابر ده ميليارد ريال باشد اما مجموع سرمايه شرکاء برابر يک ميليارد ريال باشد، در اين صورت ارزش ريالي سرمايه فکري شرکت برابر نه ميليارد ريال خواهد بود. روش هاي بازگشت روي دارايي ها: اين روش ها متوسط درآمد قبل از کسر ماليات شرکت را در يک دوره مشخص محاسبه نموده و آنرا بر متوسط ارزش دارايي هاي فيزيکي در همان دوره تقسيم مي کنند. در اينحال تفاوت ميان مقدار بازگشت به دارايي هاي حاصله شرکت با متوسط بازگشت به دارايي هاي صنعت محاسبه مي شود و چنانچه مقدار تفاوت صفر يا منفي باشد، شرکت داراي سرمايه فکري مازاد بر متوسط صنعت نبوده و فرض مي شود که سرمايه فکري شرکت صفر است. با اين وجود چنانچه مقدار تفاوت مثبت باشد فرض مي شود که شرکت سرمايه فکري مازاد بر متوسط صنعت دارد. در اين صورت مقدار تفاوت مزبور در متوسط ارزش دارايي هاي فيزيکي شرکت در همان دوره ضرب مي شود تا متوسط مازاد درآمد ساليانه معين گردد. بوسيله تقسيم اين مازاد درآمد ساليانه بر متوسط هزينه سرمايه شرکت، تخميني از ارزش سرمايه فکري شرکت حاصل خواهد گرديد. روش هاي کارت امتيازي : در اين روش ها اجزاء مختلف دارايي هاي ناملموس يا سرمايه فکري شناسايي شده و براي آنها شاخص هاي تهيه شده در کارت هاي اميتازي گزارش مي شوند و يا اينکه در نمودارها به نمايش در مي آيند. روش هاي کارت امتيازي شبيه به روش هاي سرمايه فکري مستقيم هستند با اين تفاوت که در اين روش ها هيچگونه تخميني از ارزش هاي مالي دارايي هاي ناملموس صورت نمي گيرد. جدول 5-2 طبقه بندي روش هاي اندازه گيري سرمايه ي فکري (جعفری و حسنوی و رضایی نور،ص7)1 روش هاي بازگشت روي دارايي هاروش هاي سرمايه گذاري بازارارزش افزوده اقتصادي،ضريب فکري ارزش افزا،ارزش ناملموس محاسبه شده،درآمد سرمايه دانشبرگه متوازن نامحسوس، ارزش بازار به دفتر، ارزش بازار تخصيص يافته سرمايه گذار ، کيوي توبينروش هاي سرمايه فکري مستقيمروش هاي کارت امتيازي متوارنکارگزار فناوري، امتيازات ثبت شده تقدير موزون، حسابداري و هزينه يابي منابع انساني، روش ارزشگذاري جامع، حسابداري براي آينده، اعلاميه منابع انساني، جستجوگر ارزش، ارزش گذاري دارايي فکري، ايجاد ارزش مطلق، روش مالي اندازه گيري دارايي ناملموسکارت امتيازي متوازن، هوش سرمايه انساني، هدايت کننده اسکانديا، شاخص سرمايه فکري، نمايشگر دارايي غير ملموس، چرخه مميزي دانش، خطوط راهنماي مريتوم، کارت امتيازي زنجيره ارزش، خطوط راهنماي دانمارک، درجه بندي سرمايه فکري، اندازه گيري و حسابداري سرمايه فکري، نقشه دارايي هاي استراتژيک 14-2 نقاط قوت و ضعف روش هاي اندازه گيري سرمايه فکري روش هايي که به مقدار پولي منجر مي شوند نظير روش هاي سرمايه فکري مستقيم و يا روش هاي بازگشت روي دارايي ها، براي قيمت گذاري دارايي هاي ناملموس شرکت ها مفيد هستند و اين همان جنبه اي است که مديران ارشد به آن توجه ويژه اي دارند. از طرف ديگر اين روش ها داراي اين مزيت هستند که امکان مقايسه شرکت ها با يکديگر در يک صنعت را فراهم مي آورند. از معايب اين روش ها اين است که تبديل هر چيز به مقادير پولي مي تواند کمي سطحي نگري قلمداد شود. روش هاي بازگشت روي دارايي ها به ميزان زيادي نيبت به نرخ بهره حساس هستند. از طرف ديگر اين روش ها اندازه گيري را فقط در سطح کلان سازمان ها انجام مي دهند در بسياري موارد براي مديران از ارزش محدودي برخوردارند. بسياري از اين روش ها هيچگونه کاربردي براي سازمان هاي غير انتفاعي، بخش هاي داخلي سازمان ها و نيز سازمانهاي عمومي و ملي ندارند. مزاياي روش هاي مستقيم سرمايه فکري و روش هاي کارت امتيازي اينست که آنها مي توانند تصوير کاملتري از سلامت سازماني نسبت به روش هاي پولي ارائه دهند. اين روش ها اين قابليت را دارند که به آساني به سطوح مختلف سازماني تسري پيدا کنند. آنها مي توانند با دقت خوبي نتيجه وقايع را اندازه گيري نموده و از اينرو گزارش دهي آنها سريعتر و دقيقتر از اندازه هاي فقير مالي است. بنابراين با توجه به اينکه اين روش ها نيازي به اندازه گيري مالي ندارند براي سازمان هاي غير انتفاعي، بخش هاي داخلي سازمان ها، سازمان هاي عمومي، اهداف اجتماعي و فرهنگي بسيار مناسب هستند. از معايب اين روش ها اينست که آنها شاخص هايي را مورد استفاده قرار مي دهن که براي هدفي خاص و يا سزماني مشخص طراحي شده است و از اينرو امکان مقايسه نتايج بسيار مشکل است. از طرف ديگر اين روش ها جديد بوده و به آساني توسط جوامع و مديراني مورد استفاده قرارنمي گيرد که همه چيز را از منظر مالي مشاهده مي کنند، همچنين روش هاي مذکور مقادير زيادي از داده ها را توليد مي کنند که تحليل و تصميم سازي را مشکل مي سازد. 15-2 استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 گزارش عملكرد مالي‌ 1 . هدف‌ اين‌ استاندارد ملزم‌ كردن‌ واحدهاي‌ تجاري‌ به‌ انعكاس‌ مشخص‌ و بارز برخي‌ عناصر عملكرد مالي‌ است‌ تا به‌ درك‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ از عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ طي‌ يك‌ دوره‌ كمك‌ كند و مبنايي‌ جهت‌ ارزيابي‌ عملكرد مالي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ براي‌ آنها فراهم‌ آورد. تعاريف 2 . اصطلاحات‌ ذيل‌ در اين‌ استاندارد با معاني‌ مشخص‌ زير بكار رفته‌ است‌: * فعاليتهاي‌ عادي‌: فعاليتهاي‌ معمول‌، تكرار شونده‌ يا منظم‌ واحد تجاري‌ (فعاليتهاي‌ تجاري‌) و همچنين‌ فعاليتهاي‌ مرتبطي‌ است‌ كه‌ به‌ تبعيت‌ و در جهت‌ پيشبرد فعاليتهاي‌ فوق‌ يا درنتيجه‌ آنها توسط‌ واحد تجاري‌ انجام‌ مي‌شود. چنانچه‌ وقوع‌ برخي‌ رويدادها، صرف‌ نظر از ماهيت غير معمول‌ يا تناوب‌ آن‌، در محيط‌ حاكم‌ بر عمليات‌ واحد تجاري‌ (اعم از اقتصادي، مقرراتي‌، جغرافيايي‌ و غيره‌) مورد انتظار باشد، آثار آنها بر عمليات‌ واحد تجاري‌ در زمره‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ تلقي‌ مي‌شود. * اقلام‌ استثنايي‌: اقلامي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌ منشأ آن‌ رويدادها يا معاملاتي‌ مي‌باشد كه‌ در چارچوب‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ شركت‌ واقع‌ مي‌گردد و به منظور ارائـه‌ تصويري‌ مطلوب‌، افشاي‌ جداگانه‌ آنها، منفرداً يا در صورت‌ تشابه‌ نوع‌، در مجموع‌، به لحاظ‌ استثنايي‌ بودن‌ ماهيت‌ يا وقوع‌ ضرورت‌ مي‌يابد. * اقلام‌ غير مترقبه‌‌: اقلامي‌ با اهميت‌ و بسيار غير معمول‌ است‌ كه‌ منشأ آن‌ رويدادهايي‌ خارج‌ از فعاليتهاي‌ عادي‌ شركت‌ مي‌باشد و انتظار نمي‌رود به طور مكرر يا منظم‌ واقع‌ شود. * تعديلات‌ سنواتي‌: تعديلاتي‌ با اهميت‌ است‌ كه‌ به‌ سنوات‌ قبل‌ مربوط‌ مي‌شود و از تغيير در رويه‌ حسابداري‌ يا اصلاح‌ اشتباه‌ ناشي‌ مي‌گردد. تعديلات‌ سنواتي‌، اصلاحات‌ تكرار شونده‌ معمول‌ و تعديل‌ براوردهاي‌ انجام‌ شده‌ در سنوات‌ قبل‌ را شامل‌ نمي‌شود. * يک بخش از واحد تجاري‌: جزئي‌ از عمليات‌ واحد تجاري‌ يا گروه‌ كه‌ اهميت‌ نسبي‌ دارد و به طور جداگانه‌ قابل‌ شناسايي‌ است‌ و فعاليتها، داراييها و نتايج‌ مربوط‌ به‌ آن‌ را بتوان‌ به‌ وضوح‌ از بقيه‌ فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ تميز داد. يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌ معمولاً خطوط‌ توليد يا بازارهاي‌ جداگانه‌ خاص‌ خود را دارد و ممكن‌ است‌ يك‌ قسمت‌ تجاري‌ يا جغرافيايي‌ (به‌ شرح‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 25 باعنوان‌ ” گزارشگري‌ برحسب‌ قسمتهاي‌ مختلف“ ) يا كوچكتر از آن‌ باشد. اجزاي‌ عملكرد مالي‌ 3 . كليه‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ بايد در صورت‌ سود و زيان‌ يا صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ منعكس‌ شود. درآمدها و هزينه‌ها تنها در مواردي‌ درصورت‌ سود و زيان‌ دوره‌ انعكاس‌ نمي‌يابد كه‌ به موجب‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ مستقيماً به‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ منظور مي‌شود. 4 . بخشهاي‌ متعدد فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ داراي‌ ويژگيهاي‌ بارزي‌ است‌ كه‌ از نظر ثبات‌، مخاطره‌ و قابليت‌ پيش‌بيني‌ باهم‌ متفاوت‌ است‌ و اين‌ امر افشاي‌ جداگانه‌ اجزاي‌ تشكيل‌دهنده‌ عملكرد مالي‌ را در صورت‌ سود و زيان‌ و صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ايجاب‌ مي‌كند. افشاي‌ جداگانه‌ اين‌ اجزا با هدف‌ تسهيل‌ درك‌ عملكرد مالي‌ يك‌ دوره‌ و كمك‌ به‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ به‌منظور تصميم‌گيري‌ در مورد ميزان‌ اتكا به‌ نتايج‌ دوره‌هاي‌ قبل‌ جهت‌ ارزيابي‌ نتايج‌ بالقوه‌ دوره‌هاي‌ آتي‌ صورت‌ مي‌گيرد. بنابراين‌ افشاي‌ جداگانه‌ اجزاي‌ مذكور، صرف‌نظر از ماهيت در صورتي‌ ضرورت‌ دارد كه‌ براي‌ ارزيابي‌ بعضي‌ از جنبه‌هاي‌ عملكرد مالي‌ حائز اهميت‌ باشد. صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ 5 . صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ به عنوان‌ يك‌ صورت‌ مالي‌ اساسي‌، بايد كل‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ را كه‌ قابل‌ انتساب‌ به‌صاحبان‌ سرمايه‌ است‌، به‌ تفكيك‌ اجزاي‌ تشكيل‌دهنده‌ آنها نشان‌ دهد. 6 . هدف‌ از تهيه‌ صورت‌ سود و زيان‌ و صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌، ارائه‌ كليه‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ يك‌ دوره‌ مالي‌ مي‌باشد. تمركز اصلي‌ صورت‌ سود و زيان‌ دوره‌ بردرآمدها و هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ است‌. درآمدها و هزينه‌ها تنها در مواردي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ نمي‌شود كه‌ به طور مشخص‌ به موجب‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ مستقيماً به حساب‌حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ منظور شود. از آنجايي‌ كه‌ جهت‌ تصميم‌گيري‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌، آگاهي‌ از كليه‌ جنبه‌هاي‌ عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ طي‌ دوره‌ ضرورت‌ دارد، لازم‌ است‌ كليه‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ آن‌ دوره‌ مورد ملاحظه‌ قرار گيرد. بدين‌لحاظ‌ همان‌گونه‌ كه‌ در مفاهيم‌ نظري‌ گزارشگري‌ مالي‌ مقرر شده‌، تهيه‌ و ارائـه‌ يك‌ صورت‌ مالي‌ اساسي‌ جديد با عنوان‌ ” صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌“ لازم‌ است‌ تا ميزان‌ افزايش‌ يا كاهش‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ از بابت‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ مختلف‌ دوره‌ نشان‌ داده‌ شود. 7 . صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ به‌ طرق‌ زير به‌ اهداف‌ گزارشگري‌ مالي‌ كمك‌ مي‌كند: الف ‌. تركيب‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ جنبه‌ عملياتي‌ عملكرد و موارد مرتبط‌ با آن‌ با ساير جنبه‌هاي‌ عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌. ب‌ . ارائه‌ اطلاعاتي‌ كه‌ همراه‌ با اطلاعات‌ مندرج‌ در ساير صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌، براي‌ ارزيابي‌ بازده‌ سرمايه‌گذاري‌ در يك‌ واحد تجاري‌ مفيد واقع‌ شود. 8 . صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ بايد موارد زير را به‌ ترتيب‌ نشان‌ دهد: الف‌ . سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ طبق‌ صورت‌ سود و زيان‌. ب‌ . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ به‌ تفكيك‌. ج ‌ . تعديلات‌ سنواتي‌. 9 . از آنجا كه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ دربرگيرنده‌ كليه‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌، اعم از تحقق‌ يافته‌ و تحقق‌ نيافته‌ است‌، سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ مالي‌ به عنوان‌ اولين‌ قلم‌ در صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ انعكاس‌ مي‌يابد. اين‌ بدان‌ معني‌ است‌ كه‌ صورت‌ سود و زيان‌ دوره‌، يكي‌ از اقلام‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ را به‌ تفصيل‌ نشان‌ مي‌دهد و ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌، به‌طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ انعكاس‌ مي‌يابد. 10 . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ شامل‌ موارد زير است‌: الف ‌. درآمدها و هزينه‌هاي‌ تحقق‌ نيافته‌ ناشي از تغييرات‌ ارزش‌ داراييها و بدهيهايي‌ كه‌ اساساً به منظور قادر ساختن‌ واحد تجاري‌ به‌ انجام‌ عمليات‌ به نحو مستمر نگهداري‌ مي‌شـود و به موجب‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ مربوط‌ مستقيماً به‌ حقـوق‌ صاحبـان‌ سرمايـه‌ منظـور مي‌شود (از قبيل‌ درآمدهـا و هزينه‌هاي‌ ناشي از تجـديـد ارزيابي‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود). ب‌ . درآمدها و هزينه‌هايي‌ كه‌ طبق‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ به‌ استناد قوانين‌ آمره‌ مستقيماً در حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ منظور مي‌شود (از قبيل‌ مابه‌التفاوتهاي‌ حاصل از تسعير داراييها و بدهيهاي‌ ارزي‌ موضوع‌ ماده‌ 136 قانون‌ محاسبات‌ عمومي‌). 11 . موارد مندرج‌ در رديفهاي‌ الف‌ و ب‌ بند 8 ، سود يا زيان‌ جامع‌ سال‌ را تشكيل‌ مي‌دهد. تعديلات‌ سنواتي‌ (مشتمل‌بر آثار انباشته‌ تغيير در رويه‌هاي‌ حسابداري‌ و اصلاح‌ اشتباه‌) حسب‌ مورد از سود يا زيان‌ جامع‌ سال‌ كسر يا به‌ آن‌ اضافه‌ مي‌شود تا سود يا زيان‌ جامع‌ شناسايي‌ شده‌ در فاصله‌ تاريخ‌ صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌ قبل‌ و پايان‌ دوره‌ مالي‌ جاري‌ به‌دست‌ آيد. 12 . نظر به‌ اينكه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ دربرگيرنده‌ كليه‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ ازجمله‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ تحقق‌ نيافته‌ است‌، تحقق‌ بعدي‌ اقلام‌ اخيرالذكر منجر به‌ گزارش‌ مجدد آنها در صورت‌ سود و زيان‌ نمي‌شود. در نتيجه‌، هرگاه‌ تغييري‌ در ارزش‌ يك‌ دارايي‌ ايجاد شود يا آن‌ دارايي‌ به‌ فروش‌ رسد، سود يا زيان‌ گزارش‌ شده‌ معادل‌ تفاوت‌ ارزش‌ جديد يا عوايد فروش‌ دارايي‌ و آخرين‌ مبلغ‌ دفتري‌ آن‌ است‌. براي‌ مثال‌ درآمد تحقق‌ نيافته‌ ناشي از تجديد ارزيابي‌ يك‌ دارايي‌ ثابت‌ مشهود درصورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ دوره‌ تجديد ارزيابي‌ انعكاس‌ مي‌يابد. تحقق‌ تمام‌ يا بخشي‌ از درآمد مزبور به‌ هنگام‌ فروش‌ دارايي‌ در دوره‌هاي‌ بعدي‌، درآمد آن‌ دوره‌ محسوب‌ نمي‌شود بلكه‌ مبين‌ درآمدي‌ است‌ كه‌ قبلاً تا زمان‌ تجديد ارزيابي‌ شناسايي‌ شده‌ است‌. 13 . هرگاه‌ اجزاي‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ محدود به‌ سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ و تعديلات‌ سنواتي‌ باشد، ارائـه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ضرورتي‌ ندارد. در چنين‌ حالتي‌ بايد در يادداشتي‌ ذيل‌ صورت‌ سود و زيان‌ دوره‌، عدم‌ لزوم‌ ارائـه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ افشا شود. 14 . در موارد مذكور سود يا زيان‌ خالص‌ دوره‌ مندرج‌ در صورت‌ سود و زيان‌ و نيز تعديلات‌ سنواتي‌ مندرج‌ در گردش‌ حساب‌ سود (زيان‌) انباشته‌ توأماً اطلاعات‌ كافي‌ در مورد كل‌ درآمدها و هزينه‌هاي‌ شناسايي‌ شده‌ طي‌ دوره‌ ارائه‌ مي‌دهد. در چنين‌ حالتي‌ ارائـه‌ يادداشتي‌ ذيل‌ صورت‌ سود و زيان‌ به‌ شرح‌ زير كفايت‌ مي‌كند : ” از آنجا كه‌ اجزاي‌ سود و زيان‌ جامع‌ محدود به‌ سود (زيان‌) دوره‌ و تعديلات‌ سنواتي‌ است‌، صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ارائه‌ نشده‌ است‌“. صورت‌ سود و زيان‌ 15 . براي‌ اينكه‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورت‌ سود و زيان‌ جهت‌ تصميم‌گيريهاي‌ اقتصادي‌ مفيد واقع‌ شود، بايد اجزاي‌ صورت‌ سود و زيان‌ طبق‌ بند 58 استاندارد حسابداري‌ شمـاره‌ 1 با عنوان نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ نشان‌ داده‌ شود. ارائه‌ جداگانه‌ اقلام‌ استثنايي‌ و نتايج‌ مربوط‌ به‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ نيز ازجمله‌ مواردي‌ است‌ كه‌ برمفيدبودن‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ مي‌افزايد. اقلام‌ استثنايي‌ 16 . اقلام‌ استثنايي‌ بايد در محاسبه‌ سود يا زيان‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ منظور شود . مبلغ‌ هر قلم‌ استثنايي‌ (منفرداً يا در صورت‌ تشابه‌ نوع‌، در مجموع‌) بايد به طور جداگانه‌ و ترجيحاً در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ تحت‌ سرفصل‌ درآمد يا هزينه‌ مربوط‌ منعكس‌ گردد . اعم از اينكه‌ انعكاس‌ اين‌ اقلام‌ در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ صورت‌ گيرد، اين‌ اقلام‌ بايد به‌عنوان‌ اقلام‌ استثنايي‌ قابل‌ تشخيص‌ باشد و اين‌گونه‌ تصريح‌ گردد . شرح‌ مناسبي‌ در مورد هر يك از اقلام‌ استثنايي‌ جهت‌ درك‌ ماهيت‌ اين‌ اقلام‌ ضروري‌ است‌. 17 . نمونه‌ اقلامي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ درصورت‌ با اهميت‌ بودن‌، استثنايي‌ تلقي‌ شود عبارت‌ است‌ از: الف‌. زيانهاي‌ ناشي از بلاياي‌ طبيعي‌ در مناطقي‌ كه‌ وقوع‌ آنها به‌طور متناوب‌ انتظار مي‌رود، ب . هزينه‌هاي‌ اخراج‌ دسته‌ جمعي‌ كاركنان‌ شاغل‌ در بخشهاي‌ فعال‌ واحد تجاري‌، ج‌‌ . هزينه‌هاي‌ تجديد سازمان‌، د . به‌ هزينه‌ بردن‌ داراييهاي‌ نامشهود خارج‌ از فرايند استهلاك‌، ﻫ . زيان‌ انتقال‌ صنايع‌ مزاحم‌ به‌ خارج‌ از محدوده‌ شهرها، طبق‌ مقررات‌ جاري‌، و . كمكهاي‌ بلاعوض‌ غيرسرمايه‌اي‌ دريافتي‌ و كمكهاي‌ بلاعوض‌ پرداختي‌، ز . سود يا زيان‌ فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌، ح ‌. سود يا زيان‌ فروش‌ يا توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌، ط . هزينه‌هاي‌ غيرمعمول‌ مربوط‌ به‌ مطالبات‌ مشكوك‌الوصول‌ و كاهش‌ ارزش‌ موجودي‌ مواد و كالا، ي ‌. ذخيره‌هاي‌ غيرمعمول‌ براي‌ زيانهاي‌ ناشي از پيمانهاي‌ بلندمدت‌، ك ‌. وجوه‌ مازاد ناشي از حل‌ و فصل‌ ادعاي‌ خسارت‌ از شركتهاي‌ بيمه‌، ل ‌. هزينه‌هاي‌ جذب‌ نشده‌ ناشي از عدم‌ دستيابي‌ به‌ ظرفيت‌ معمول‌ (عملي‌) مورد انتظار و ضايعات‌ غيرعادي‌، و م . سود يا زيان‌ ناشي از حل‌ و فصل‌ دعاوي‌ برله‌ يا عليه‌ شركت‌. عمليات‌ متوقف‌ شده‌ 18 . در صورت‌ توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌ لازم‌ است‌ نتايج‌ عمليات‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ ازجمله‌ سود يا زيان‌ حاصل از واگذاري‌ آن‌ بخش‌ به طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود. براي‌ اين‌ منظور درآمدها و هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ مربوط‌ به‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ بايد در سرفصلهاي‌ مربوط‌ و ترجيحاً در متن‌ صورت‌ سود و زيان‌ به طور جداگانه‌ نمايش‌ يابد. همچنين‌ سود يا زيان‌ حاصل از واگذاري‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌، پس‌ از تهاتر كليه‌ ذخاير مربوط‌ به‌ هزينه‌هاي‌ غير قابل‌ بازيافت‌ عمليات‌ توقف‌، بايد پس‌ از سود (زيان‌) عملياتي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود. 19 . گاه‌ ممكن‌ است‌ يك‌ واحد تجاري‌ تصميم‌ بگيرد بخشي‌ از عمليات‌ خود را كه‌ از ساير عمليات‌ تجاري‌ آن‌ متمايز است‌ متوقف‌ كند. در چنين‌ مواردي‌ لازم‌ است‌ براي‌ تعهدات‌ ناشي از اين‌ تصميم‌ (شامل‌ كليه‌ هزينه‌هاي‌ مستقيم‌ فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ و هرگونه‌ زيان‌ عملياتي‌ تا تاريخ‌ فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌) كه‌ از محل‌ سودهاي‌ عملياتي‌ آتي‌ آن‌ بخش‌ يا سود حاصل از واگذاري‌ داراييهاي‌ آن‌ جبران‌پذير نباشد، ذخيره‌اي‌ در حسابها منظور شود. براي‌ تعيين‌ ذخاير يادشده‌، موضوعاتي‌ از قبيل‌ موارد زير مد نظر قرار مي‌گيرد: الف ‌. هزينه‌هاي‌ اخراج‌ دسته‌ جمعي‌ كاركنان‌ (پس‌ از كسر كمكهاي‌ دولت‌ از اين بابت‌)، ب . هزينه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ ادامه‌ همكاري‌ كاركنان‌ اصلي‌ طي‌ دوره‌ كاهش‌ عمليات‌، ج ‌. زيانهاي‌ ناشي از فروش‌ داراييها شامل‌ هزينه‌هاي‌ مستمر پيش‌ بيني‌ شده‌ نظير اجاره‌، عوارض‌ و غيره‌، د . مطالبات‌ مشكوك‌الوصول‌ و لاوصول‌ ناشي از تصميم‌ به‌ توقف‌ عمليات‌، ﻫ . هر گونه‌ زيان‌ ناشي از جرايم‌ پيش‌بيني‌شده‌ در قراردادها، و و . ساير اقلام‌ درآمد و هزينه‌ ناشي از عمليات‌ تجاري‌ بخش‌ مورد توقف‌ تا زمان‌ فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌. ايجاد ذخيره‌ متكي‌ بر اين‌ واقعيت‌ است‌ كه‌ تعهدات‌ در زماني‌ ايجاد مي‌شود كه‌ واحد تجاري‌ آشكارا متعهد به‌ فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ گردد. شواهد اين‌ تعهد مي‌تواند شامل‌ اعلام‌ رسمي‌ برنامه‌ توقف‌، شروع‌ عملي‌ برنامه‌ توقف‌ يا ساير شرايطي‌ باشد كه‌ به طور مؤثر واحد تجاري‌ را ناگزير به‌ تكميل‌، فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ كند. هر قرارداد الزام‌آوري‌ كه‌ بعد از پايان‌ سال‌ منعقد مي‌شود، ممكن‌ است‌ شواهد اضافي‌ در رابطه با ارزش‌ داراييها و تعهدات‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ فراهم‌ آورد. در مواردي‌ كه‌ قصد فروش‌ وجود دارد، ليكن‌ قرارداد الزام‌آور حقوقي‌ منعقد نشده‌ باشد، تعهدي‌ توسط‌ واحد تجاري‌ تقبل‌ نشده‌ است‌ و در نتيجه‌ نبايد ذخيره‌اي‌ از بابت‌ هزينه‌هاي‌ مستقيم‌ مربوط‌ به‌ فروش‌ و نيز زيانهاي‌ عملياتي‌ در نظر گرفته‌ شود. 20 . فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ در صورتي‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌، محسوب‌ مي‌شود كه‌ تأثير با اهميتي‌ بر ماهيت‌ و زمينة‌ اصلي‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ داشته‌ باشد و معرف‌ كاهش‌ مهمي‌ در امكانات‌ عملياتي‌ ناشي از خروج‌ از بازاري‌ خاص‌ (اعم از تجاري‌ يا جغرافيايي‌) يا كاهش‌ عمده‌ در ميزان‌ فروش‌ در بازارهاي‌ در حال‌ تداوم‌ آن‌ باشد. ماهيت‌ و زمينه‌ اصلي‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ عبارت‌ از جايگاه‌ محصولات‌ و خدمات‌ آن‌ واحد در بازارهاي‌ مربوط‌ (شامل‌ جنبه‌هاي‌ كيفي‌ و مكاني‌) است‌. براي‌ مثال‌، چنانچه‌ شركتي‌ كه‌ به طور معمول‌ در امر اداره‌ مهمانخانه‌هاي‌ كوچك‌ فعاليت‌ دارد، اقدام‌ به‌ فروش‌ مهمانخانه‌ها و خريد هتلهاي‌ چند ستاره‌ كند، ضمن‌ آنكه‌ همچنان‌ به‌ فعاليت‌ هتل‌داري‌ مشغول‌ است‌، ماهيت‌ و زمينه‌ اصلي‌ عمليات‌ آن‌ تغيير مي‌يابد. حالت‌ مشابه‌ آن‌ است‌ كه‌ همان‌ شركت‌ با فروش‌ هتلهاي‌ خود در يك‌ كشور خارجي‌ اقدام‌ به‌ خريد هتل‌ در ايران‌ كند. فروش‌ و جايگزيني‌ منظم‌ داراييهاي‌ عمده‌ كه‌ به عنوان‌ بخشي‌ از عمليات‌ معمول‌ و جهت‌ نگهداشت‌ پرتفوي‌ داراييها انجام‌ مي‌شود، نبايد به عنوان‌ توقف‌ عمليات‌ تلقي‌ گردد. در مثال‌ بالا، فروش‌ هتل‌ و خريد هتل‌ ديگر در همان‌ بازار و يا مكانهاي‌ مشابه‌ كلاً به عنوان‌ عمليات‌ در حال‌ تداوم‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود. همچنين‌ فروش‌ يا خاتمه‌ يك‌ بخش‌ از عمليات‌ واحد تجاري‌ كه‌ اساساً به منظور دستيابي‌ به‌ بهسازي‌ توليد يا صرفه‌جويي‌ در هزينه‌ صورت‌ گرفته‌، بخشي‌ از عمليات‌ در حال‌ تداوم‌ آن‌ محسوب‌ مي‌گردد. 21 . فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ در صورتي‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ محسوب‌ مي‌شود كه‌، داراييها، بدهيها، نتايج‌ عمليات‌ و فعاليتهاي‌ بخش‌ مورد نظر از نظر فيزيكي‌ و عملياتي‌ و براي‌ مقاصد گزارشگري‌، به روشني‌ قابل‌ تشخيص‌ باشد. اگر نتايج‌ مالي‌ عمليات‌ فروش‌ رفته‌ يا خاتمه‌ يافته‌ به طور جداگانه‌ از سوابق‌ حسابداري‌ قابل‌ استخراج‌ نباشد يا تا حد با اهميتي‌ تنها ازطريق‌ تخصيص‌ درآمد يا هزينه‌ قابل‌ استخراج‌ گردد، در آن‌ صورت‌ به‌عنوان‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ طبقه‌بندي‌ نمي‌شود. براي‌ مثال‌ تعطيل‌ يك‌ كارگاه‌ توليدي‌ كه‌ در بازار به طور جداگانه‌ قيمت‌ فروشي‌ براي‌ محصول‌ آن‌ وجود ندارد، به عنوان‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ تلقي‌ نمي‌شود. 22 . چنانچه‌ عمليات‌ توقف‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌ حداكثر تا سه‌ ماه‌ پس‌ از تاريخ‌ ترازنامه‌ يا تاريخ‌ تصويب‌ صورتهاي‌ مالي‌، هر كدام‌ كه‌ كمتر باشد، تكميل‌ گردد، در اين‌ صورت‌ عمليات‌ آن‌ بخش‌، در تاريخ‌ ترازنامه‌ به عنوان‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ تلقي‌ و در صورت‌ سود و زيان‌ تحت‌ همين‌ عنوان‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود. در صورت‌ عدم‌ احراز شرايط‌ ياد شده‌، عمليات‌ بخش‌ مزبور در صورت‌ سود و زيان‌ سال‌ جاري‌ به عنوان‌ عمليات‌ در حال‌ تداوم‌ منعكس‌ مي‌گردد. 23 . هرگاه‌ با توجه‌ به‌ شرايط‌ مندرج‌ در بند 22، عمليات‌ بخشي‌ كه‌ تصميم‌ به‌ توقف‌ آن‌ اتخاذ شده‌ است‌، در سال‌ جاري‌ به عنوان‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ تلقي‌ نگردد، هزينه‌ ناشي از وضع‌ ذخاير مربوط‌ به عنوان‌ عمليات‌ در حال‌ تداوم‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ و در صورت‌ با اهميت‌ بودن‌ با عنوان‌ ” اقلام‌ استثنايي‌“ طبقه‌بندي‌ شود. در دوره‌ بعد، يعني‌ زماني‌ كه‌ عمليات‌ مزبور در زمره‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌ قرار مي‌گيرد، هزينه‌هاي‌ ذخاير مزبور بايد در صورت‌ سود و زيان‌، به‌ تفكيك‌ ” ذخيره‌ زيان‌ عملياتي‌“ و” ذخيره‌ زيان‌ غير عملياتي‌ حاصل از فروش‌ يا خاتمه‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌“، از زيان‌ عملياتي‌ و زيان‌ غير عملياتي‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ كسر شود. 24 . در صورت‌ توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ از واحد تجاري‌، لازم‌ است‌ نتايج‌ عمليات‌ آن‌ بخش‌، ازجمله‌ سود يا زيان‌ حاصل از واگذاري‌ آن‌ به طور مجزا در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود. براي‌ اين‌ منظور درآمدها و هزينه‌هاي‌ عمليات‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ در سرفصل‌ مربوط‌ و ترجيحاً در صورت‌ سود و زيان‌، جداگانه‌ نمايش‌ مي‌يابد. همچنين‌ سود يا زيان‌ حاصل از واگذاري‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ پس‌ از تهاتر كليه‌ ذخاير انتقالي‌ از سال‌ قبل‌ در ارتباط‌ با بخش‌ متوقف‌ شده‌، پس‌ از سود (زيان‌) عملياتي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود. 25 . علاوه‌بر موارد فوق‌، افشاي‌ موارد زير در رابطه با توقف‌ عمليات‌ يك‌ بخش‌ واحد تجاري‌ ضروري‌ است‌: الف‌. ماهيت‌ و مشخصات‌ عمليات‌ متوقف‌ شده‌، ب‌ . تاريخ‌ مؤثر توقف‌ عمليات‌ براي‌ مقاصد حسابداري‌، و ج . نحوه‌ توقف‌ عمليات‌ (فروش‌ يا كنارگذاري‌). اقلام‌ غيرمترقبه‌ 26 . سود يا زيان‌ غير مترقبه‌ و ماليات‌ مربوط‌ بايد به طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ پس‌ از سود يا زيان‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عادي‌ نشان‌ داده‌ شود. سهم‌ سهامداران‌ اقليت‌ از سود يا زيان‌ غير مترقبه‌ نيز بايد زير صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ افشا شود. ارائـه‌ شرح‌ مناسبي‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ در مورد هريك‌ از اقلام‌ غير مترقبه‌ جهت‌ درك‌ ماهيت‌ اين‌ اقلام‌ ضروري‌ مي‌باشد. 27 . طبقه‌بندي‌ اقلام‌ به عنوان‌ غيرمترقبه‌ به‌ شرايط‌ خاص‌ هرمورد بستگي‌ دارد. به‌ علت‌ تفاوت‌ در فعاليتهاي‌ عادي‌، آنچه‌ براي‌ يك‌ واحد تجاري‌ غير مترقبه‌ است‌، لزوماً براي‌ واحد تجاري‌ ديگر غيرمترقبه‌ نيست‌. اقلام‌ غيرمترقبه‌ بسيار نادر است‌، زيرا مربوط‌ به‌ رويدادهايي‌ بسيار غير معمول‌ مي‌باشد كه‌ خارج‌ از فعاليتهاي‌ عادي‌ واحد تجاري‌ رخ‌ مي‌دهد و انتظار نمي‌رود به طور مكرر يا منظم‌ واقع‌ شود. با توجه‌ به‌ ملاحظات‌ فوق‌، سودها يا زيانهاي‌ ناشي از مواردي‌ از قبيل‌ بلاياي‌ طبيعي‌ (مانند زلزله‌ و سيل‌) و مصادره‌ داراييها را در صورت‌ با اهميت‌ بودن‌، مي‌توان‌ به عنوان‌ مثالهايي‌ از اقلام‌ غير مترقبه‌ ذكر كرد. 28 . درآمدها و هزينه‌هايي‌ كه‌ منشأ آن‌ رويداد غيرمترقبه‌ واحدي‌ باشد، تشكيل‌ دهنده‌ يك‌ قلم‌ غيرمترقبه‌ واحد است‌ و بايد ادغام‌ شود و به عنوان‌ اقلام‌ غيرمترقبه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منظور گردد. اثر مالياتي‌ اقلام‌ غيرمترقبه 29 . اثر مالياتي‌ اقلام‌ غير مترقبه‌ بايد از طريق‌ مقايسه‌ ماليات‌ سود يا زيان‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عادي‌ بدون‌ احتساب‌ اقلام‌ غير مترقبه‌ و ماليات‌ سود يا زيان‌ سال‌ مالي‌ (پس‌ از اقلام‌ غير مترقبه‌) تعيين‌ گردد. هرگونه‌ اضافه‌ يا كسر ماليات‌ ناشي از مقايسه‌ فوق‌ بايد به‌ اقلام‌ غير مترقبه‌ نسبت‌ داده‌ شود. 30 . روش‌ يادشده‌ در بند 29 تضمين‌كننده‌ اين‌ امر است‌ كه‌ در هر سال‌ محاسبه‌ ماليات‌ مربوط‌ به‌ سود يا زيان‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عادي‌ به‌ وجود يا عدم‌ وجود اقلام‌ غير مترقبه‌ بستگي‌ نداشته‌ و ارقام‌ حاصل‌شده‌ در هر دو حالت‌ يكسان‌ باشد. 16-2 مفهوم سود از ديدگاه حسابداري اندازه گيري سود به شکل ادواري براي واحدهاي تجاري شايد هدف نخست فرآيند حسابداري باشد. اصطلاح سود يکي از غير ثابت ترين مفاهيم در دنياي تجارت است. سود حسابداري بر مبناي فرض تعهدي و در چارچوب اصول پذيرفته شده حسابداري اندازه گيري ميشود. سود عبارتست از مازاد درآمدها نسبت به هزينه ها براي يک دوره حسابداري معين که معرف افزايش خالص در حقوق صاحبان سهام و ناشي از فعاليتهاي انتفاعي مستمر واحد تجاري و عمليات فرعي،رويدادهاي تصادفي وساير عمليات ،رويدادها و شرايط موثر بر واحد تجاري است که طبق اصول پذيرفته شده حسابداري شناسايي و اندازه گيري مي شود. بطور کلي مي توان گفت هدف از اندازه گيري سود عبارتست از تعيين اين که وضعيت يک واحد تجاري در نتيجه عملياتي که طي يک دوره معين انجام داده به چه ميزان بهبود يافته است. 17-2 مفهوم اقتصادي سود مفهوم اقتصادي سود همواره مورد توجه اقتصاددانان بوده است. آدام اسميت نخستين اقتصاد داني بود که سود را به عنوان افزايش ثروت تعريف نمود. بيشتر کلاسيکها بويژه مارشال به پيروي از آدام اسميت به مفهوم سود توجه کردند و آن را به مفهوم يا تصويري که از شيوه عمليات تجاري يا کسب کار داشتند، مربوط نمودند . براي مثال ،آنها سرمايه ثابت و سرمايه در گردش را از يکديگرتفکيک نمودند. آنها سرمايه فيزيکي و سود را از يکديگر تفکيک و بر تحقق سود تاکيد نمودند و آن را دليلي براي شناسايي (ثبت ) سود دانستند. در آغاز سده بيستم ايده هايي در مورد سود ارائه شد. فيشر، ليندال و هيکس درباره ماهيت مفهوم اقتصادي سود يک ديدگاه جديد ارائه کردند. فيشر سود اقتصادي را بدين گونه تعريف کرد:يک سلسله از رويدادها که به حالت هاي مختلف مربوط مي شوند:لذت بردن از سود رواني،سود واقعي و سود پولي (بلکويي، 1381)1. سود رواني عبارت است از مصرف واقعي شخص از کالاها و خدماتي که موجب لذت رواني و تامين خواسته ها مي شوند. سود رواني يک مفهوم روانشناختي است که نمي توان آن را به صورت تقريبي بيان کرد. سود واقعي عبارتست از بيان رويدادهايي که موجب بروز يا افزايش لذت هاي رواني مي شود. سود واقعي را مي توان به بهترين شکل ممکن از طريق هزينه زندگي اندازه گيري کرد. به بيان ديگر،با پرداخت پول براي خريد کالا يا خدمات، قبل يا بعد از مصرف،مي توان رضايت حاصل شده از طريق لذت رواني ناشي از سود را محاسبه کرد. از اينرو،سود رواني،سود واقعي و بهاي زندگي سه مرحله متفاوت از سود هستند. سرانجام سود پولي نمايانگر همه پول هايي است که به قصد مصرف در جهت تامين بهاي زندگي دريافت مي شوند. به هر حال، سود رواني اساسي ترين پايه سطح سود را تشکيل ميدهد وسود پولي مرحله اي از سود است که اغلب آنرا سود مي دانند ، فيشر تصور کرد که براي حسابداران سود واقعي (نسبت به بقيه )جنبه عملي و کاربرد بيشتري دارد. 18-2 تحقیقات داخلی و خارجی صورت گرفته 1-18-2 تحقيقات خارجي درباره مفهوم ، ماهيت ، اجزاي تشکيل دهنده ، روشها و شاخصه هاي سنجش و گزارشگري سرمايه فکري و اثرات آن بر برتري عملکرد و بازرگاني شرکت ها و سازمانها مقالات متعددي نگاشته شده است . زمينه اصلي سرمايه فکري که بعنوان چارچوبي براي تجزيه و تحليل داراييهاي نا ملموس در يک سازمان مطرح شد ، بوسيله روس2 (1992) صورت گرفت و جزئيات بيشتر تئوريکي آن بوسيله جانکل3 (2001) ، پاليک و ديگران4 (2001) مطرح شد که اين رويکرد به طور موازي با مطالعات تجربي که توسط اميت و شوميگر انجام گرفت ، توسعه داده شد . بسياري از شاخص هايي که مطرح شده است ، براساس مطالعات تجربي اي که توسط ادوينسون و ليف که مدير سرمايه فکري اسکاندينيا مي باشند ، انجام شده است . در اصل پيدايش سرمايه فکري از اواسط دهه 1980 ، وقتي که بعضي از شاغلين در صنعت خدماتي در سوئد ، ارائه يک سند تجاري ضميمه را به گزارش هاي مالي شرکت پيشنهاد کردند . اولين مطالعه تجربي نيز براي اندازه گيري سرمايه ي فکري در اواسط دهه 1980 توسط انجمن سوئدي انجام شد و بعد از آن تحقيقات بسياري براي تعيين وضعيت سرمايه ي فکري شرکت ها در داخل کشورها و بين کشورها انجام شد. در اين تحقيق با استفاده از تجزيه و تحليل گزارشهاي سالانه شرکت هاي بازرگاني در شش کشور به نام ، امريکا، کانادا، آلمان، انگلستان ، ژاپن و کره جنوبي، يک مقايسه بين المللي از سرمايه ي فکري کشورها به عمل آوردند. تحقيقات مستند جويا نشان داد که تلاش در جهت قرارداد سرمايه ي فکري در درون ترازنامه شرکت، يک مفهوم منطقي مي باشد و تحقيقاتي نيز که به وسيله جويا انجام شد، نشان داد که اين موضوع کاملا علمي مي باشد. جويا نتايج تحقيقاتش را مبتني بر تعدادي از کارشناسان خبره، قرارداد نتايج گزارشات او از تحقيق اين است که بعد از تعيين ارزش سرمايه ي فکري، تئوريکي و يا توضيحي (کاوشي) مي باشند. بسياري از تحقيقات غربي ها درباره سرمايه فکري، در گزارش هاي سالانه منتشر مي شود (مرکز تحقيقات اتريش و مرکز تحقيقات آلمان). هرچند که مطالعات تجربي آسيايي ها بيشتر از غربي ها مي باشد، اما آن ها بيشتر مطالعات مقايسه اي و تطبيقي را انجام داده اند. بعضي از محققان توجه خود را بر گزارشگري مبتني بر دانش قرار داده اند . همچنين گروهي ديگر به سنجش دارايي هاي غيرملموس به ويژه در بخش هاي عمومي توجه ويژه داشته اند. چن از نظريه بازي ها براي ارزشيابي سرمايه ي فكري بهره گرفته و كيتسا به بررسي رابطه ميان دارايي هاي غير ملموس و سرمايه فكري مي پردازد. هانت و سيوبي تلاش خود را بر سنجش دانش و دارايي هاي مبتني بر سنجش دانش و دارايي هاي مبتني بر دانش قرارداده اند. آندرو اثرات تكنولوژي اطلاعات و تفاوت هاي فرهنگي بر رفتار سازماني در صنايع خدمات مالي را مورد بررسي قرارداده است. زو مفهوم شبکه سرمايه فکري را به عنوان حلقه نظام مند رابطه، ميان سرمايه فکري و حافظه سازماني پرداخته است. رياحي در مطالعات خود به بررسي ارتباط بين سرمايه ي فکري و عملکرد شرکت هاي بازرگاني چند مليتي بازرگاني پرداخته است. بنتيس و همکارانش کوشيدند تا مفهوم نرخ يازده سرمايه فکري را تشريح نمايند. تعداد ديگري از محققان کوشيدند تا به تشريح اتحاد استراتژيک به عنوان روشي ارزشمند جهت مديريت سرمايه ي فکري بپردازند. اسميت ديدگاهي استراتژيک را درباره مديريت دارايي هاي فکري پيشنهاد مي نمايد. سيوبي1 (1997) و ديکرز2(2001) عنوان کردند که مديريت مي تواند با اندازه گيري دارايي هاي ناملموس ومديريت اثربخش اين دارايي ها، موجب بهبود عملکرد و توسعه سازمان و دستيابي سازمان به اهداف استراتژيک مي شود.جانسون نيز در مجموعه اي از مقالات خود چنين بيان مي دارد که سرمايه ي فکري از طريق مديريت فرآيند سرمايه هاي انساني و قابليت برتري بخشي سازمان ها را فراهم مي نمايد. ادنل تعامل انساني را مهمترين منبع ارزش غير ملموس بر مي شمارد. 2-18-2 تحقيقات داخلي با وجود تحقيقات و مطالعات فراوان خارجي درباره سرمايه فکري ، در ايران مطالعات تجربي اندکي درباره سرمايه فکري انجام شده است و تنها در بعضي از موارد به تعاريف و تئوري هاي مربوط به سرمايه فکري بسنده شده است . طبق بررسي هاي محقق ، فقط يک مورد تحقيق تجربي در مورد سرمايه فکري د ايران وجو د دارد . علي اصغر انوار رستمي (1384) در تحقيق خود با عنوان " سنجش سرمايه فکري و بررسي رابطه ميان سرمايه فکري و ارزش بازار سهام شرکتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران " براساس داده هاي 7 ساله شرکتهاي بورس اوراق بهادار تهران طي سالهاي 76 تا 82 پنج روش پيشنهادي در محاسبه سرمايه فکري را مورد آزمون قرارداده است . نتايج آزمونهاي آماري بيانگر آنست که در سطح اطمينان 95% روشهاي پيشنهادي چهارم و پنجم ( با ضريب همبستگي بالاي 97% ) همبستگي بالا و معناداري را با ارزش بازاري سهام شرکتها و صنايع بورس اوراق بهادار تهران نشان داده اند و باتوجه به مقدار ضرايب تعيين بالاتر نسبت به سه روش اول ، دوم و سوم از توان تبين بهتري برخوردارند . در تحقيقي ديگرمهدي اصغر نژاد اميري به بررسي "سنجش سرمايه ي فکري و بررسي رابطه آن با بازده مالي" پرداخته است.در اين تحقيق کاربردي ابتدا براساس روش پوليک ارزش سرمايه هاي فکري شرکتهاي سرمايه گذاري براي دوره زماني 6 ساله سپس در مرحله بعد ارتباط بين ارزش سرمايه فکري و بازده مالي شرکتهاي سرمايه گذاري فعال در بورس اوراق بهادار تهران مورد ارزيابي قرار گرفت .يافته ها حاکي از رابطه مثبت معني دار بين سرمايه فکري وبازده مالي سرمايه فکري وبازده مالي آتي نرخ رشد سرمايه فکري ونرخ رشد بازده مالي اتي شرکتهاي سرمايه گذاري در بورس تهران مي باشد. منابع فارسي: 1- اصغرنژاد اميري، م. و مهرداد مدهوشي،1387، "سنجش سرمايه ي فکري وبررسي رابطه آن با بازده مالي"، دانشگاه مازندران . 2- انواري رستمي .ع.الف و محمدرضا رستمي ، 1382 ، "ارزيابي مدل ها و روش هاي سنجش وارزش گذاري سرمايه هاي فكري شركت ها" ، مجله بررسي هاي حسابداري وحسابرسي، سال دهم ، شماره 34 ، ص 75-51 . 3- جعفرنژاد،الف و احمد رضا قاسمي ، 1387،" ارائه مدل اكتساب فن آوري با توجه به راهبرد سرمايه هاي فكري (مطالعه موردي شركتهاي مستقر در پارك علم و فناوري دانشگاه تهران)"، نشريه مديريت فناوري اطلاعات ، دوره 1 ، شماره 1 ، صفحه 19 تا 36 . 4-جعفري، م. و همکاران،" بازنگري مدل هاي اندازه گيري سرمايه فكري " 5- خاوندکار، ج و همکاران،1387، "سرمايه ي فکري: مديريت توسعه، مدل هاي سنجش"، مرکز آموزش و تحقيقات صنعتي ايران . 6-رستمي، رضا و حسن قاليباف اصل ،" طراحي الگوي ارزيابي سرمايه فكري بنگاههاي اقتصادي در اعطاي تسهيلات اعتباري" ، مجموعه مقالات كنفرانس بين المللي توسعه نظام تامين مالي در ايران. 7- ستايش ،م.ح. و مصطفي كاظم نژاد،1388، "روش هاي اندازه گيري وگزارشگري خارجي سرمايه فكري (خرداد 88) "، مجله حسابدار ، شماره 207. 8-شائمي برزكي ، ع، " شاخص هاي اندازه گيري مديريت دانش و سرمايه فكري" ، سومين كنفرانس بين المللي مديريت 9-فطرس، محمدحسن. و تورج بيگي، 1388، "الگوهاي اندازه گيري سرمايه فكري بانگاهي به بخش خدمات"، مجله تدبير ،شماره 203 . 10- قليچ لي، ب. و اصغر مشبكي ،1385،"نقش سرمايه اجتماعي در ايجاد سرمايه فكري سازمان (مطالعه دو شركت خودرو ساز ايراني) "، فصلنامه دانش مديريت ، سال 19، شماره 75 ، صفحه 125 تا 147 . منابع لاتین: Anshori,M.& Iswati,S.,2007, The Influence of Intellectual Capital to Financial Performance at Insurance Companies in Jakarta Stock Exchange (JSE) , Melbourne, Australia. Bhasin,M., Intellectual Capital Reporting: Concepts and Key Methodologies, 2006, The ICFAI Journal of Knowledge ManagementCastilla Polo,F., Social information within the intellectual capital report, December 2008, Journal of International Management. Edvinsson,L., Sullivan,P., - Developing a model for managing intellectual capital, 1996, European Management Journal. Gowthorpe,C., Wider still and wider? A critical discussion of intellectual capital recognition, October 2009, measurement and control in a boundary theoretical context Critical Perspectives on Accounting. Riahi,A,2003,Intellectual Capital and Firm Performance of U.S. Multinational Firms: A Study of the Resource-Based and Stakeholder Views, University of Illinois at Chicago - Department of Accounting.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته