مبانی نظری و پیشینه تحقیق شخصیت (docx) 28 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 28 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری شخصیت
تعاریف شخصیت:
نظریههای صفات:
رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی
جدول (2-1) پنج عامل شخصیت (کنعانی،1385)
الگوی نظری برای پنج عامل:
کاربرد الگوی پنج عاملی:
مؤلفه های ویژگی های شخصیت:
برون گرایی - درون گرایی
جنبه های توصیفی شخصیت :
توصیف چهار مزاج:
برونگرایی ـ درونگرایی
عوامل سببی :
نظریه ی بازداری :
اندازه گیری میزان بازداری در افراد برون گرا و درونگرا :
نظریه ی برانگیختگی :
تحول شخصیت:
اجتماعی شدن :
روان پریشی گرایی (سایکوتیک) :
تفكر گيج و مبهم ( سردر گمي):
اعتقادات غلط( هذيان):
توهم :
افسردگي روان پريش:
روان نژند گرایی:
جرم جویی:
تحقیقات انجام شده:
داخل کشور:
خارجی :
منابع فارسی:
منابع لاتین:
مبانی نظری شخصیت
تعاریف شخصیت:
مسئله تعریف شخصیت یک مشکل عمده است و در خلال سالها تعاریف مختلفی از شخصیت ارایه شده است. آلپورت توانست حدود 50 معنا را برای این اصطلاح مطرح کند. تحلیل آلپورت منطبق با تاریخ مفهوم شخصیت بود که با اصطلاح به نقاب آغاز شد این اصطلاح به نقاب که ابتدا در نمایشنامههای یونان قدیم به کار برده میشد ،اشاره داشت و مضامین مختلف آن در زمینههای مختلفی مانند:الهیات، فلسفه، جامعه شناسی، زبان شناسی و روان شناسی راه یافت (شولتز و شولتز، 1381). دامنه ی تعاریف موجود از فرآیند های درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. نظری اجمالی به تعاریف شخصیت نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه ی خاص یافت؛ بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر دانشمند دارد. برای مثال وارن شخصیت را مجموع خصوصیات شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک می داند. آلپورت شخصیت را سازمان پویای جنبه های روانی- جسمانی می داند که تعیین کننده فکر و رفتار هستند. شلدن از شخصیت به عنوان سازمان پویای جنبه های شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک یاد می کند. منصور معتقد است که شخصیت تحولی است و هر نوع تعریفی درباره شخصیت به منزله نقطه توقف درباره یک فرایند است و با توجه به فراگیر شدن«روانشناسی ژنتیک»نه تنها از لحاظ روش شناختی بلکه از لحاظ محتوایی، اعتقاد به تعریفی دارد که گمان می کند برای وضع کنونی کاملاً موجه و متناسب است و آن این است که شخصیت فرد را در هر لحظه ای از تحول وی ، به منزله تظاهر یا تجلی ظرفیت سازشی فراگیر او قلمداد کنیم (فتحی آشتیانی، 1388). حتی وقتی موضوع تعریف شخصیت صرفاً از دیدگاه روان شناسی دنبال شود گستره آن بسیار وسیع است.
شخصیت عبارت است از مفاهیم تجربی خاصی که بخشی از نظریه شخصیتی هستند و توسط ناظر به کار برده میشوند. به دلیل فقدان یکپارچگی در نظریه شخصیت، ارائه توصیفی از شخصیت که به طور مناسبی تمام عناصر گوناگون و متضاد موجود در این حوزه پیچیده و دشوار از علم را در بر گیرد مشکل است. بهترین تعریفی که در این جا میتوان ارایه کرد تعریفی است که نظر اکثر روان شناسان را در خصوص تقدم کاربرد بر نظریه نشان میدهد یعنی ؛شخصیت انتزاعی از آن دسته از خصوصیات پایدار شخصی است که برای رفتار بین فردی او اهمیت زیادی دارد. در کاربرد این تعریف ما همچنین متأثر از تأکید آلپورت (1937) هستیم که شخصیت دقیقاً همان چیزی است که فرد واقعاً هست؛ یعنی شخصیت شامل عمیق ترین و نوعی ترین خصوصیات فرد است (سیاسی، 1382).
نظریههای صفات:
فرض اساسی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی گسترده ای است که "صفات" نام دارد و به طرق خاص به محرک پاسخ میدهد؛ به عبارت دیگر انسان را میتوان از نظر احتمال رفتار، احساسات و تفکر آنها به طریقی خاص توصیف کرد. برای مثال احتمال رفتار کردن به صورت خونگرم و دوستانه، یا احساس اضطراب و نگرانی و یا فکر کردن درباره یک طرح هنری (افرادی که شدیداً مایلند این گونه رفتار کنند.) به عنوان افراد عالی دراین صفات توصیف میشوند. برای مثال عالی بودن در صفات برون گرایی یا عصبی بودن در حالی که افراد دارای تمایل ضعیف در رفتار کردن به راههای بالا، به عنوان افراد پایین در این صفات وصف شده اند. اگر چه نظریه پردازان صفات در مورد نحوه ایجاد صفاتی که شخصیت انسان را میسازد از یکدیگر متفاوتند،اما همه آنها در این امر توافق دارند که صفات عنصر اصلی شخصیت انسان را تشکیل میدهد. به علاوه نظریه پردازان صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد ( پروین و جان، 1381).
رابرت مک کراء و پل کاستا: الگوی پنج عاملی
رابرت مک کراء(1949) و پل کاستا(1942) که در مرکز پژوهش پیری شناسی مؤسسههای تندرستی در بالتیمور، مریلند کار میکنند، برنامه ای را در پیش گرفته اند که پنج عامل شخصیت معروف به «پنج عامل عمده» یا « پنج بزرگ» را شناسایی کرد:
1-روان رنجور خویی 2- برونگرایی 3- تجربه گرایی 4- همسازی 5- وظیفه شناسی این پنج عامل با انواع شیوه ای سنجش تأیید شدند. از جمله خود سنجیها، آزمونهای عینی و گزارشهای مشاهده گران بود. سپس پژوهشگران یک آزمون شخصیت به نام «پرسشنامه شخصیت NEO» را ساختند. (سه واژه بدست آمده از حروف اول سه عامل اول هستند.) یافتههای هماهنگ این عوامل از شیوههای سنجش مختلف پیشنهاد میکند که آنها جنبههای برجسته شخصیت هستند.این عوامل شرح داده شده اند.
جدول (2-1) پنج عامل شخصیت (کنعانی،1385)
عاملهاشرحروان رنجورخویینگران، ناایمن، عصبی، بسیار دلشوره ای برون گراییمردم آمیز، پررو، لذت جو و با محبتتجربه پذیریمبتکر، مستقل، سازنده و شجاعهمسازیخوش قلب، دلسوز، ساده دل، مؤدبوظیفه شناسیبا دقت، قابل اعتماد، سخت کوش و منظم
میتوان بین عوامل برونگرایی و روان رنجور خویی معرفی شده توسط مک کری و کاستا و ابعاد برونگرایی و روان رنجور خویی در نظریه آیزنک شباهتهایی را ببینیم. از این گذشته، همسازی و وظیفه شناسی در الگوی مک کراء – کاستا ممکن است حد پایین بعد از روان پریش خویی آیزنک را که ( کنترل تکانه نامیده میشود) نشان دهد. تجربه پذیری، همبستگی مثبت بالایی را با هوش نشان میدهد. به همین نحو همسازی با علاقه همبستگی دارد (کنعانی،1385).
الگوی نظری برای پنج عامل:
آن ها اساساً پنج عامل را به عنوان تمایلاتی مبنایی که زمینه زیستی دارد، معرفی کرده اند؛ یعنی تفاوتهای رفتاری مربوط به پنج عامل به ژنها، ساختار مغز و مانند آن بر میگردد. این تمایلات اساسی آمادگی عمل و احساس به نحوی خاص است و به طور مستقیم تحت تأثیر محیط قرار ندارد. آنها با طرح مجدد مسئله طبیعت در برابر تربیت، نظر خود را به این ترتیب بیان میکنند. جان کلام این است که صفات شخصیت مانند خلق و خو، آمادگیهایی درونی در مسیر رشد بوده و اساساً مستقل از تأثیرات محیطی هستند (مک کراء و همکاران، 2000؛ کنعانی،1385).
با توجه به شواهد مربوط به ارثی بودن تمایلات اساسی، تأثیرات محدود آنها از والدین و مطالعاتی که در سایر فرهنگها و انواع موجودات شده است، مک کری و کاستا معتقدند که شخصیت از یک رسش درونی منشأ میگیرد. با این دید صفات شخصیت بیشتر متأثر از عوامل زیستی است تا محصول تجربههای زندگی و شکوفایی تمایلات اساسی به وسیله محیط. به عکس این تمایلات در طول زندگی هم برخود پنداره و هم بر ویژگیهای مربوط به سازگاری تأثیر میگذارد که شامل: نگرشها، اهداف شخصی، باورهای خود کارآمدی و ویژگیهای دیگری است. هم صفت سازگاری و انطباق و هم عوامل بیرونی فرد (مثل فرصتها، هنجارها و محرومیتها)، انتخاب و تصمیمهایی که فرد در زندگی اتخاذ میکندرا تحت تأثیر قرار میدهند و در زندگی نامه واقعی وی منعکس میشوند. این عوامل همچنین در خود پنداره فرد؛ یعنی جایی که وی با ساختن داستان زندگی و باورهای خود میپردازد نیز اثر گذار است (پروین و جان، 1381).
کاربرد الگوی پنج عاملی:
قابل ذکر است که الگوی پنج عاملی به وسیله بسیاری از نظریه پردازان معاصر صفات به عنوان مبنایی برای ارائه ساختار شخصیت معرفی شده است. علاوه بر این پرسشنامه شخصیت (NEO-PI) نیز به عنوان ابزار مناسبی برای اندازه گیری این صفات شناسایی شده است. به این ترتیب بسیاری از کاربردهای بالقوه این الگو و پرسشنامه شخصیت از جمله: انتخاب زمینه ای، تشخیص شخصیت ،آسیب شناسی و تصمیم گیری در مورد معالجات روان شناسی مشخص میشود. پیشرفت در این حوزهها بسیار جدید است و برای ارزشیابی آنها به زمان نیازمندیم (پروین و جان، 1381). در اینجا به بررسی کاربرد این الگو در علایق شخصی و انتخاب زمینههای حرفه ای میپردازیم.
مؤلفه های ویژگی های شخصیت:
برون گرایی - درون گرایی
آیزنک در بحث های خود پیرامون شخصیت دو مسئله ی کلی را مطرح می کند ؛یکی از این مسائل جنبه ی توصیفی شخصیت است که از دیرباز در روانشناسی مطرح بوده است ؛ مسئله ی دیگر بررسی عوامل سببی است که در جریان آن می کوشد علل زیرساز اختلاف های شخصیت افراد را تجزیه و تحلیل کند .
جنبه های توصیفی شخصیت :
شکل یک نتیجه ی پژوهش های بسیاری است که آیزنک و همکارانش در زمینه ی خصوصیات روانی انجام داده اند . در دایره ی کوچک چهار مزاج مشهور جای دارند . دو مزاج سودائی و صفراوی در برابر دو مزاج بلغمی و دموی قرار دارند. بدین معنی که دوتای اول هیجان های شدیدی دارند و نسبتاً ناپایدار و روان رنجورند ، در حالی که شدت هیجان ها در دوتای دوم کمتر است و در سلوک و رفتار ثبات بیشتری دارند .
مردمان صفراوی و دموی خصوصیات مشترکی دارند که می توان آنها را با اصطلاح «برون گرایی » توصیف کرد . در حالی که مالیخولیائی ها و بلغمی ها «درون گرا » هستند . ما می توانیم این کیفیات را بر طبق دو اصل مقوله ای و بعدی طبقه بندی کنیم . بر طبق سیستم نوعی ما می توانیم مردم را در یکی از چهار بخش مالیخولیائی ، صفراوی ، بلغمی و دموی جای دهیم . در این جا هیچ حالت بینابینی مثل دموی ـ بلغمی وجود ندارد . راه دیگر این است که برای شخص روی دو پیوستار یا محور جایی منظور شود ؛ آنگاه با اشاره به جایگاهی که در این الگوی دو بعدی دارد او را توصیف کرد .
توصیف چهار مزاج:
دموی مزاج: دموی مزاج آدم بی خیال و پرامید و آرزویی است؛وقتی دست به کاری می زند آن رادارای اهمیت فوق العاده ای می داند ؛ آنقدر خوش قلب است که به مردم کمک کند ؛ بسیار مردم آمیز است ؛ راضی و خوشنود است ؛ هیچ چیزی را جدی نمی گیرد ؛ ممکن است نادم بشود اما پشیمانی خود را زود فراموش می کند ؛ از کار کردن به سادگی احساس خستگی می کند .
سودایی مزاج: هرچیزی را که به آنان مربوط شود دارای نهایت اهمیت می شمارند ؛ در هر جایی علت و سببی برای نگران شدن می جویند ؛در هر موقعیتی مشکلات و سختی ها را می بینند ؛در این افراد ارتباط با دیگران موجب نگرانی و بدبینی و اندیشناکی آنان می شود؛ به همین جهت در شادمانی بر روی آنان بسته است .
صفراوی: آتشین مزاج است ؛ زود برانگیخته می شود ؛ تند کار است ولی پشتکار ندارد ؛ سرگرم کار است اما علاقه ای به آن ندارد ؛ بیشتر دلش می خواهد دستور بدهد ؛ عاشق این است که نزد دیگران از او تعریف و تمجید شود ؛ بسیار خودشیفته است و به خود می بالد ؛ خسیس است ؛ مؤدب است ؛ خوشی های صفراوی مزاج کمتر از دیگران است ،چون بیشتر از دیگران برای خود مخالف می تراشد .
بلغمی مزاج : بلغمی به معنای فقدان هیجان است . شخص به سهولت یا به سرعت به هیجان نمی آید اما وضع هیجانی او استمرار دارد ؛ اعمالش نه از روی غریزه بلکه برخاسته از اصول است ؛ با مردم عادلانه رفتار می کند و معمولاً در حالی که به ظاهر تسلیم دیگران می شود ، با پای فشردن بر آمالش پیش میرود .
اسم صفت های موجود در دایره ی خارجی شکل یک نتیجه شمار چشم گیری از پژوهش تجربی است . آیزنک با نتایج حاصل از این پژوهش ها ، تحلیل های آماری پیچیده ، تحلیل های همبستگی ، تحلیل مؤلفه های اصلی ، تحلیل های عامل را صورت داد تا بتواند ابعاد اصلی شخصیت را بدست آورد .
این کوشش ها منجر به پیدایی دو محور نیرومند شد یکی درون گرایی ـ برون گرایی و دیگری نااستواری هیجانی در برابر بهنجاری .
برونگرایی ـ درونگرایی: بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسط های این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند نه درونگرا . از داده های تجربی هم چنین بر می آید که بیشتر مردم در همین منطقه بینابین قرار دارند. نمونه ی بارز برونگرایی کسی است که مردم آمیز است ؛ از مهمانی خوشش می آید ؛دوستان بسیار دارد ؛ به سخن گفتن با دیگران نیاز دارد ؛ مشتاق تحریک و هیجان است و بطور کلی فردی تکانشی است ؛ تغییر و دگرگونی را دوست دارد ؛ تمایل به پرخاشگری دارد و زود از کوره در می رود ؛ احساس هایش را در اختیار ندارد و آدم چندان باثباتی نیست.
از سوی دیگر نمونه ی بارز درونگرایی فردی کم حرف و به نحوی گوشه گیر است ؛ آدم توداری است ؛ به دور اندیشی تمایل دارد ؛ به احساس های آنی اعتماد نمی کند ؛ تحریک و هیجان را دوست ندارد ؛ زندگی منظم و با قاعده را دوست دارد ؛ به احساساتش کاملاً مسلط است و زود از کوره در نمی رود ؛ با ثبات و تا حدودی بدبین است و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل است . این دو دسته از نظر سطح پایه ی انگیختگی مغزی با یکدیگر فرق می کنند . برون گراها به خاطر پایین بودن سطح انگیختگیشان به تحریک نیاز دارند و به طور فعال آن را می جویند .
درون گراها به خاطر بالا بودن سطح پایه از برانگیختگی اجتناب می کنند . در نتیجه به تحریک حسی واکنش شدیدتری نشان می دهند . به علاوه آنها آستانه ی درد پایین تری دارند .
عوامل سببی :
در اینجا آیزنک می کوشد تا به کمک تجزیه و تحلیل عوامل ارثی و محیطی علل زیرساز اختلاف های بین فردی را تا حد ممکن بررسی کرده و به نتایج مثبتی نائل شود . در این راه از یافته های « نوروفیزیولوژیکی » بیوشیمی ، قوانین توارث و سایر علوم پایه کمک گرفته است .
برای توجیه روابط میان «ژنوتیپها » و «فنوتیپها » در رشد شخصیت او توازن میان « تحریک ـ وقفه » به عنوان بخش سرشتی شخصیت یا سنخ ارثی فرض کرده و عقیده دارد که این جنبه ی سرشتی طبق قانون مندل به ارث برده می شود . این ساخت ارثی را می توان از طریق بررسی پدیده هایی مانند: شرطی شدن ، پیشرفت حاصل از استراحت ، هوشیاری ، خاطره و . . . به قالب پدیده های آزمایشی قابل مشاهده درآورد .
جاندار که مجهز به سنخ ارثی ویژه ای است با محیط خاصی مواجه است . این تعامل به سنخ پدیداری برون گرایی و درون گرایی و صفات نخستین می انجامد :. pb = pc +e صفات نخستین را که مؤلفه های برون گرایی و درون گرایی هستند می توان یک رشته عادت به شمار آورد . پس از آن به سطح بالاتری می رسیم .
نظریه ی بازداری :
آیزنک فرض کرد خاستگاه تفاوت های فردی در بعد درون گرایی_ برون گرایی در کرتکس مغزی دستگاه عصبی مرکزی واقع است . او ادعا می کند که برون گراها فرآیندهای بازداری نسبتاً قوی و تحریک پذیری ضعیفی دارند . به علاوه دستگاه های عصبی آنان قوی بوده به این معنا که آنها ظرفیت بالایی برای پذیرش تحریک دارند . پس مغز افراد برون گرا آهسته تر و ضعیف تر به محرکات واکنش نشان میدهد که باعث تمایل به تحریک حسی قوی می شود .
درون گراها فرآیندهای تحریکی قوی دارند ، دستگاه عصبی آنان ضعیف بوده و ظرفیت کمی برای تحمل تحریک دارند . به طور ارثی از نظر کرتکس برانگیخته تر هستند ، مغزهایی دارند که سریعتر و قویتر به محرکات واکنش نشان می دهند و تحمل کمی برای تحریک دارند .
نظریه ی بازداری ما را به یک سری از پیش بینی های رفتاری هدایت می کند که غالباً به طور تجربی تأیید شده اند . برای مثال برون گراها به موسیقی با صدای بلند و رنگ های روشن مشتاق ترند و برای استفاده از الکل و کشیدن سیگار مناسب ترند.
اندازه گیری میزان بازداری در افراد برون گرا و درونگرا :
آیزنک دریافت که تحمل درد در برون گراها خیلی بیشتر است و احتمالاً این قدرت تحمل به دلیل دستگاههای عصبی قوی آنان در بازداری تحریک دردناک بوده است .
محرومیت حسی: در شرایط آزمایش محرومیت حسی آزمودنی به تنهایی در اتاقی قرار می گیرد .چشم ها و گوش هایش بسته می شود تا تحریک بینایی یا شنوایی به او وارد نشود . دست هایش در پوششی قرار داده می شود تا چیزی را حس نکند و تا پایان آزمایش مدتها به همین وضعیت تنها می ماند . انتظار می رود درونگراها محرومیت حسی را بسیار بهتر از برونگراها تحمل کنند؛ زیرا آنان ناچیزترین تحریک های باقیمانده را دریافت می کنند حال آنکه برونگراها بر اثر فعالیت های بازداشتی که در دستگاه عصبی مرکزی آنان روی می دهد مقدار ناچیزی از تحریک های خفیف باقیمانده را دریافت می کنند . به علاوه برونگراها تحت تأثیر پدیده ی محرک خواهی قرار دارند، اما این خواسته در درونگراها کمتر است .
پیشرفت حاصل از درد برآورد مستقیمی از مقدار بازداری است که در دوره ی پیش از استراحت انباشته شده است . پس انتظار می رود که در برونگراها هم مقدار بیشتری بازداری انباشته شود و هم از بین برود و نتیجتاً پیشرفت پس از استراحت در آن بیشتر باشد .
از طریق استراحت های نابخواستی که بر اثر نیروهای بازداشتی صورت می گیرد، می توان میزان بازداری را درافراد برآورد کرد . پس می توان از میزان بالای استراحت در برونگراها به وجود بازداری بیشتر دراین افراد دست یافت . همچنین آزمونهای دیداری مثل ردحسی تصویری ، اثرهای پوششی و ردحسی مارپیچ نشان داده که در برونگراها نسبت به درونگراها بازداری بیشتری دیده می شود .
مورد دیگری که آیزنک مطرح کرد بازداری واکنشی در درون گرایی و برون گرایی بود . ما می دانیم تکرار هر عمل ایجاد بازداری واکنشی می کند و خستگی عصبی در نقطه ای که فرد نمی تواند پاسخ طولانی تر دهد ، ایجاد می شود . آیزنک مدعی است که برون گراها برای بازداری واکنشی از درون گراها مستعدتر هستند و در فعالیت داده شده برای زودتر خسته شدن آمادگی دارند .
نظریه ی برانگیختگی :
آیزنک تفاوت های رفتاری درون گراها و برون گراها را تا حدودی بر اساس تفاوت های متنوع در سیستم فعال ساز شبکه ای صعود کننده (aras) می داند . تحریک aras باعث افزایش هوشیاری و تحریک پذیری کرتکس می شود . ارتباط بین aras و کرتکس به صورت دوسویه است.aras می تواند کرتکس را فعال سازد و در عوض کرتکس می تواند بر aras تأثیر گذاشته ، باعث افزایش برانگیختگی یا بازداری آن شود . در نظر آیزنک درونگراها به طور ذاتی نسبت به برون گراها سطوح بالاتری از برانگیختگی را دارا هستند ؛ در نتیجه آنها احتمالاً نسبت به تحریک حساس ترند. پس هر سطحی از تحریک به علت بالا بودن قابلیت برانگیختگی کرتکس درونگراها افزایش می یابد .
آیزنک در رابطه با شرایط محرومیت حسی و تحمل درد به همان نتایج در نظریه ی بازداری دست یافت . به علاوه او استدلال می کند که برون گراها نسبت به درون گراها وقتی تکالیف طولانی را انجام می دهند ، بازداری واکنشی را سریعتر و در سطح بزرگتر ایجاد می کنند که وقفه های استراحت را بوجود میآورند. این افراد در تکالیفی که نیازمند هوشیاری است ، زودتر از درونگراها خسته می شوند و برای ایجاد خطا مستعدتر هستند .
تحول شخصیت:
از نظر آیزنک افراد با زمینه ی ذاتی ویژه ای زاده می شوند تا با روش های خاصی به محیط پاسخ دهند اما این زمینه ها می توانند توسط بعضی از خواسته های اجتماعی تغییر داده شوند . بنابراین محیط و ژن ها برای ایجاد رفتار با همدیگر در تعامل هستند. با این وجود عوامل زیست شناختی نقش قوی تری را بازی می کنند .
نقش وراثت : به نظر آیزنک صفات و ابعاد به طور عمده توسط وراثت تعیین می شوند ، هر چند که شواهد پژوهشی تا امروزه مؤلفه ی ژنتیکی نیرومندتری را برای ابعاد برون گرایی و روان رنجورخویی نشان می دهد . آیزنک تأثیرات محیطی بر شخصیت را چون تعامل های خانوادگی در مدت کودکی نادیده نمیگیرد ، بلکه او مدعی است که آثار آنها محدود هستند .
پژوهش آیزنک عمدتا بر مقایسه ی دوقلوهای یک تخمکی و دوتخمکی تمرکز داشته است . بررسی ها نشان داده اند که دوقلوهای یک تخمکی بسیار بیشتر از دوقلوهای دوتخمکی از نظر شخصیت شبیه هستند . حتی زمانی که دوقلوها توسط والدین مختلف پرورش یافته بودند و در طول مدت سال های کودکیشان در معرض محیط های متفاوتی قرار داشتند . بررسی های فرزندخوانده ها نشان می دهد که شخصیت آنها شباهت بیشتری به شخصیت والدین واقعیشان دارد تا والدین اکتسابیشان ؛حتی زمانی که این کودکان تماسی با والدین واقعی خود نداشتند .
سه بعد شخصیت آیزنک همواره در ملت ها و فرهنگ های گوناگون یافت شده اند. بررسی های انجام شده از نقش تعیین کننده ی عوامل ژنتیکی در مقابل عوامل محیطی در تعیین این ابعاد شخصیت حمایت می کنند . وجود سه بعد شخصیت یکسان در این کشورهای متفاوت ، شواهد بیشتری برای اهمیت عوامل ارثی در شکل دهی شخصیت است .
اجتماعی شدن :
اجتماعی شدن همان فرآیندی است که جامعه به کمک آن ، الگوهای رفتاری ضروری برای ادامه حیات را در کودکان و نوجوانان به وجود می آورد . به نظر آیزنک رفتار اجتماعی به عنوان مجموعه ی کلی از پاسخ های شرطی شده ی فرد است . افراد رفتارهایی را که به آنها کمک کرده تا به خواسته های خود برسند یاد می گیرند ،از رفتارهایی که به تنبیه آنها منجر می شود ، اجتناب می کنند . بنابراین افراد از طریق شرطی شدن یاد می گیرند که از انجام رفتارهایی که جامعه آنها را مضر می داند ، دست بردارند .
حال چون عامل اصلی فراگیری آداب اجتماعی و اجتماعی شدن ، شرطی شدن است ؛ پس باید انتظار داشت کسانی که نتوانسته اند آنها را فرا گیرند ؛ یعنی بزهکاران جوان و مجرمین و جامعه ستیزان ، روی هم رفته افرادی برون گرا باشند ،چون به دشواری شرطی می شوند .
آیزنک فرض می کند که درون گراها قوانین را سریعتر و مؤثرتر از برون گراها یاد می گیرند . او معتقد است این یافته ها یافته ی ژنتیکی دارد . درون گراها نسبت به برون گراها برانگیختگی کرتکسی بسیار بالایی دارند که باعث تسهیل یادگیری می شود . به این دلیل یادگیری قوانین اجتماعی برای برون گراها مشکل است ، آنها کمتر اجتماعی می شوند .
این در حالی است که درون گراها در سنین اولیه یاد می گیرند که به طور مناسب رفتار کنند . در عوض یادگیری رفتار مناسب و عبرت گیری از بسیاری رفتارها در برون گراها با تنبیه همراه است . ولی اگر فرآیند یادگیری آنها خوب انجام شده باشد بالأخره رفتارهای مناسب را یاد می گیرند .
به علت ضعف قابلیت شرطی شدن ، برون گراها بازداری کمتری را در رفتار ضداجتماعی تجربه می کنند . بنابراین جنایتکارها به برون گرایی تمایل دارند . برون گرایی در ترکیب با روان رنجور خویی توسعه و گسترش جنایتکاری را تسهیل می کند ؛ زیرا روان رنجورها افراد نسبتاً مضطربی هستند و اضطراب پاسخ دهی به رفتار ضد اجتماعی را تشویق می کند .
روان پریشی گرایی (سایکوتیک) :
روان پريشي كه به عنوان معادل «سایکوز» انتخاب شده است، غالباً شديدترين حالت در فرد مبتلا به اختلال رواني محسوب ميشود. در نقطة مقابل وقتي فرد مبتلا دچار «اختلالات خلقی یا اضطرابی» شناخته ميشود، هر چقدر هم اختلال شديد باشد، ارتباط بيمار با جهان پيرامون حفظ ميشود و يا خدشهدار شدن اين ارتباط در حداقل خود است؛ در حالي كه فرد روان پريش يا «پسيكوتيك» معمولاً در جهاني غيرواقعي سير ميكند و ذهنيات او با روند منطقي تفكر، همخواني ندارد.
كلمه روان پريش براي توصيف شرايطي به كار مي رود كه روي سيستم اعصاب تأثير گذارده و موجب اختلال در ارتباط فرد با واقعيت شود. زماني كه كسي به اين صورت بيمار شود ( ارتباط فكر و ذهن وي با واقعيت قطع گردد)، روان پريش ناميده مي شود. روان پريشي بيشتر در افراد جوان اتفاق مي افتد و حدود سه تا پنج نفر از هر صد نفر حالاتي از روان پريشي را تجربه مي كنند . اين ميزان بيشتر از شيوع ديابت ( بيماري قند) مي باشد. غالب مردم از اين دوره بيماري رهايي پيدا مي كنند.روان پريشي ممكن است براي هر كسي اتفاق بيفتد و مثل هر بيماري ديگري مي تواند درمان شود.روان پريشي انواع مختلفي دارد؛ مانند: اسكيزو فرنيا، افسردگي روان پريشي ، بيماري دو قطبي دو اختلال هذياني. اسكيزوفرنيا از موارد شايع بيماري هاي روان پريش است كه حدود5/1 -1 درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا ميسازد .
علايم روان پريشي : روان پريشي مي تواند موجب تغييرات خلق و تفكر و بروز عقايد غير طبيعي گردد و مجموعه اين عوامل باعث مي شوند كه نتوان احساسات شخص بيماري را درك كرد. براي فهم تجربيات مربوط به روان پريشي بهتر است به چند علامت مشخص آن اشاره كنيم:
تفكر گيج و مبهم ( سردر گمي): در اين حالت افكار روزمره مبهم شده و ارتباط معمول و طبيعي يكديگر را از دست مي دهند؛صحبت هاي شخص نامشخص و نامفهوم مي شوند؛شخص ممكن است در تمركز ، دنبال كردن مكالمه و يا يادآوري مسائل مشكل داشته باشد و سرعت افكار ممكن است بسيار تند و يا كند شوند.
اعتقادات غلط( هذيان): كسي كه يك دوره روان پريشي را تجربه مي كند ممكن است دچار عقايد غلط و نابجایي كه هذيان ناميده مي شود گردد. در اين حالت شخص چنان به عقايد خود مطمئن است كه بحث هاي منطقي نمي توانند تغييري در آنها ايجاد كنند به عنوان مثال، ممكن است شخصي از چگونگي توقف اتومبيل ها در بيرون منزلش ، اظهار كند كه پليس او را تحت نظر دارد .
توهم : در روان پريشي شخص چيزهايي را مي بيند ، مي شنود، حس مي كند ، مي چشد و يا به مشامش مي رسد كه وجود ندارند. به عنوان مثال، چيزهايي مي شنود كه فرد ديگري نمي شنود و چيزهايي مي بيند كه وجود ندارد. علائم در افراد مختلف تفاوت هايي دارند و ممكن است در طي زمان تغيير كنند.
يك دوره روان پريشي در سه مرحله اتفاق مي افتد. طول اين دوره ها از فردي به فرد ديگر متفاوت است .
1.مقدماتي : در اين مرحله علائم گنگ و مبهم هستند و به سختي مي توان متوجه آنها شد. ممكن است تغييراتي در چگونگي بيان احساس، ادراك و افكار ايجاد شود؛ مثلاً فرد كمي مشكوك و بدبين مي شود؛ دير بخواب مي رود؛ مرتب دلشوره دارد؛ انگيزه قبلي خود را براي كاركردن از دست مي دهد و زود عصباني مي شود.
2.حاد: در اين مرحله علائم روان پريشي چون توهم هذیان و یا تفکر مبهم به وضوح تجربه مي گردند. 3. بهبودي: گروهي از بيماران روان پريشي قابل درمان هستند. الگوي رفع علايم از فردي به فرد ديگر فرق دارد ورفع علائم بيمار تدريجي مي باشد.گروهي از بيماران بعد از اولين دوره روان پريشي بهبود مييابند و هرگز دوره ديگري از روان پريشي را تجربه نمي كنند.
انواع روان پريش: روان پريش نامي است كه به مجموعه علائم مشخص، بدون در نظر گفتن علت بيماري اطلاق ميگردد. تجربه هر فردي از روان پريشي متفاوت است و دادن يك نام خاص يا قرار دادن برچسب بيماري روان پريش روي فرد، در مراحل اوليه هميشه مفيد نمي باشد.
تشخيص به معناي شناختن يك بيماري از طريق تفسير علائم موجود و عامل بروز بيماري و طول مدت علائم مي باشد. زماني كه فردي براي نخستين بار دوره روان پريشي را تجربه مي كند، تشخيص دقيق نوع روان پريشي بسيار دشوار است؛ زيرا بسياري از عوامل توصيف كننده هنوز واضح نيستند. با وجود اين، برخي از انواع آن به شرح زير است:
روان پريشي ناشي از مواد: استفاده يا ترك موادي مانند: الكل، حشيش، شيشه، قرص اكستازي و ساير مواد مي تواند با ظهور علائم روان پريشي مرتبط باشد. گاهي اين علائم پس از رفع اثر يك ماده از بين مي روند. در موارد ديگر، بيماري ممكن است طولاني شود يا پس از ترك مواد تظاهر نمايد.
روان پريشي به علت صدمات مغزي: برخي اوقات روان پريشي ممكن است علامت صدمات وارد شده به سر يا مربوط به بيماري فيزيكي كه عملكرد مغز را مختل ساخته نظير: انسفاليت ( تورم مغز )، ايدز يا سرطان باشد. در اين گونه موارد ، غالباً علايم ديگري نظير مشكلات حافظه يا اختلال جهت يابي و همچنين علائم جسمي (مثلاً تب، درد، يا جراحت) نيز وجود دارند.
روان پريشي واكنشي گذرا: علائم روان پريشي ممكن است به طور ناگهاني بدنبال يك استرس ( فشار رواني) در زندگي فرد، مثل مرگ يكي از اعضاي خانواده يا تغيير محيط زندگي بروز كنند. علائم ميتواند شديد باشند ،اما غالباً فرد به سرعت در عرض تنها چند روز بهبود مي يابد.
اسکیزوفرنیا: نوعی روان پريشي است كه تغييرات رفتاري و علائم آن حداقل ( شش ) ماه طول بكشد. علايم و طول مدت بيماري از فردي به فردي ديگر متفاوت است.
اختلال اسكيزوفرني فرم : اين بيماري شبيه اسكيزوفرنيا است به استثناي اينكه علايم آن كمتر از (شش) ماه طول مي كشد.
اختلال دوقطبي (مانيك دپرسيو، شيدايي- افسردگي): اختلال دوقطبي، اختلال خلقي است كه در جريان آن شخص بطور متناوب دچار خلق بالا ( شيدايي) و يا كاهش خلق ( افسردگي) مي شود. در صورت بروز نشانه هاي روان پريشي ، اين نشانه ها اغلب با خلق سازگار خواهند بود. به عنوان مثال ممكن است بيماران افسرده صداهايي را بشنوند كه از او مي خواهد خود كشي كند. بيمار ممكن است بيش از حد هيجان زده شود و يا خوشحال باشد و فكر كند كه فرد بسيار مهمي است؛ يا به انجام افراطي شيرين كاري هاي سرگرم كننده مبادرت ورزد.
اختلال اسكيزوفرنيا افكتيو: اين تشخص زماني مطرح مي شود كه فرد هم بيماري خلقي ( نظير افسردگي يا شيدايي) و هم روان پريشي را به صورت همزمان دارا باشد. به عبارت ديگر تابلوي بيماري، شبيه هيچ يك از اختلالات خلقي يا اسكيزوفرنيا ( به تنهايي) نيست.
افسردگي روان پريش:
اين اختلال به صورت افسردگي شديد همراه با علايم روان پريش مشخص مي شود به صورتي كه هيچ دوره اي از شيدايي يا خلق بالا حين بيماري اتفاق نيفتاده باشد. اين نكته تفاوت اين بيماري با اختلال دوقطبي مي باشد.
روان نژند گرایی:
نوروز یا رواننژندی در روانشناسی، نوعی سراسیمگی است که از پایه و اساس کالبد شناسانهای ندارد. به عبارتی دیگر رواننژندی نوعی بیماری روانی یا رفتاری است که اساس عضوی ندارد. در این بیماری اضطراب روانی با حفظ سلامت توان عقلی در شخص پدید میآید. روانشناسان بر این باورند که نگرانی یکی از مهمترین علامتهای روان نژندی و بیشترین و رایجترین نوع آن است. نگرانی هم نوع موقت دارد وهم دائمی. برخی از روانشناسان نگرانی را چنین تعریف میکنند: نگرانی احساس عمومی به آزردگی ناخوشایند، انتظار خطر وترس ناشی از خطری است که شخص منتظر آن است و نمیداند از کجا سرچشمه میگیرد.
جرم جویی:
جرم چیست؟ و خاستگاه آن کجاست؟ دورکیم جامعه شناس فرانسوی می گوید: «هر عملی که در خور مجازات باشد، جرم است». یعنی هر فعل یا ترک فعلی که نظم و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نیز برای آن مجازاتی تعیین کرده باشد، «جرم» محسوب می شود. به نظر دورکیم، ما کاری را به خاطر «جرم» بودن محکوم نمی کنیم، بلکه از آن جایی که آن را محکوم می کنیم جرم تلقی می شود. از نظر حقوقی نیز «جرم عملی است که بر خلاف یکی از موارد قانون مجازات عمومی هر کشور باشد و مجرم کسی است که در زمان معینی عمل او بر خلاف قانون رسمی کشور باشد» (صناعی، ۱۳۴۱).
برای بررسی بهتر موضوع، پدیده جرم را از چند رویکرد تعریف می کنیم:
رویکرد قانونی و حقوقی: جرم یک عمل عمدی و ارادی بر علیه قانون است که غیر قابل حمایت و بخشودن بوده، مجرم باید دستگیر شود و به وسیله دولت مجازات گردد. (تاپن، ۱۹۴۷)رویکرد قانونی- اجتماعی: سست بودن معیارهای قانونی باعث به وجود آمدن رفتارهای ضد اجتماعی می گردد. تاًکید بر تعریف قانونی جرم توسط دو ملاک مشخص، تعیین می گردد: یکی رفتارهایی که از قوانین اجتماعی تخطی و تجاوز می کنند ودوم مقررات قانونی برای مجازات یک عمل(ساترلند،۱۹۴۵). به بیان دیگر از منظر اجتماعی می توان گفت که جرم یک پدیده «معمولی» جامعه است؛ زیرا که بر حسب احساس تنفر و انزجاری که بزهکار در جامعه بر می انگیزد، معین می گردد.البته درجه بروز تنفر و انزجار در چهارچوب جامعه ی مشخص در افراد متفاوت می باشد.رویکرد بین فرهنگی: هر گروه دارای معیارهایی از رفتار است که «هنجار» نامیده می شود. این هنجارها ضرورتاً به صورت قانونی تدوین نشده اند؛ بلکه هر کس از نقطه نظر گروهی که عضو آن است، عملی را بهنجار(درست) و نابهنجار(نادرست) –جرم- می داند و این هنجارها بستگی به ارزش های فرهنگی هر جامعه دارد(سلین، ۱۹۳۸).رویکرد برچسب زدن: مجرم کسی است که برچسب خورده و جرم رفتاری است که دیگران به آن برچسب زده اند (بکر، ۱۹۶۳).
این رویکرد معتقد است که رفتارها به خودی خود به عنوان جرم یا کجروی محسوب نمی شوند؛ بلکه این افراد و گروه های فرهنگی هستند که به این رفتارها به عنوان جرم برچسب مي زنند.
رویکردحقوق بشر: این رویکرد معتقد است که همه افراد باید در جامعه تأمین باشند و از حقوق شهروندی، امکانات رفاهی، آموزشی، بهداشتی و … بهره مندشوند و قانون جزا باید آنها را تضمین و اجرا کند. پس انکار یا انحراف از این حقوق، جرم نامیده می شود.
نسبی بودن پدیده جرم: باید توجه داشت که جرم یک پدیده اجتماعی و کاملاً نسبی است؛ چرا که جرم در یک زمان و در بین برخی ملت ها جرم محسوب می شود، در حالی که در زمان و مکان دیگر جرم شناخته نمی شود.
تحقیقات انجام شده:
داخل کشور:
نوربخش (1375) در پژوهشی دیگر نشان داده است که فرزندان نوجوان والدینی که دارای اختلال شخصیتی و یا اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی بوده اند، در قیاس با نوجوانان دیگر، رفتار خرابکارانه و بزهکارانه تری دارند.1998)ی ریود. شخصیت باعث تفاوت (
مشكاني و همکاران (1381)در تحقیقی به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته اند.چارچوب نظري اين بررسي يك نظريه تلفيقي است كه از تلفيق دو نظريه كنترل اجتماعي هيرشي و پيوندهاي افتراقي ساترلند و كرسي به وجود آورده ايم تا در تعيين علت ها هم عوامل دروني و هم بيروني مؤثر در بزهكاري را به حساب آوريم. از بين 140 پسر و 15 دختر زير 18 سال، كه در آن سال دستگير شده بودند، با 90 پسر و همه دختران مصاحبه سازمان يافته به عمل آورده ايم. چهار متغير مربوط به معرف اعمال بزهكارانه و 81 متغير مستقل را كه شامل خصوصيات فردي، وضع زندگي و مهاجرت، نظام حمايتي خانواده، باورها و عملكردها، ارتباط بزهكاران و سرگرمي ها و گذراندن اوقات فراغت بودند،اندازه گيري كرده ايم. اجراي يك تحليل رگرسيون چندگانه نشان داد كه تنها سه عامل بر شدت بزهكاري اثر دارند و مي توانند آن را تببين كنند. اين سه عامل عبارت بودند از: وابستگي نوجوان به خانواده، باورها و نگرش ارتباط با بزهكاران.
يافته ها نشان مي دهند كه هر قدر وابستگي نوجوان به خانواده قوي تر باشد، از شدت عمل بزهكارانه كاسته مي شود. باورهاي مذهبي عامل بازدارنده بزهكاري اند و نگرش هاي منفي نسبت به قانون، مجريان قانون و هنجارهاي اجتماعي باعث تقويت بزهكاري مي شوند. سرانجام ارتباط با بزهكاران به صورت صميمي و مستمر قویاً نوجوان را به سوي بزهكاري سوق مي دهد.
ﻣﺎﻫﺮ و ﺑﺮﺟﻌﻠﯽ(1387) تحقیقی با عنوان ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﯿﻤﺮخ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از دو ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــک انجام دادند . روش : ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻌﺘﺎد ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﯾﮑﺼﺪ ﻧﻔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻌﺘﺎد، ﺑﻪ روش ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی در دﺳﺘﺮس ﺑﺮﮔﺰﯾﺪه ﺷــﺪﻧﺪ و ﭘﺮﺳﺸــﻨﺎﻣﻪﻫــﺎی ﺷﺨﺼــﯿﺘﯽ ﮐﻠــﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و آﯾﺰﻧــﮓ را ﺗﮑﻤﯿــﻞ ﮐﺮدﻧــﺪ. ﺑﺮﺧــﯽ وﯾﮋﮔــﯽﻫــﺎی ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﻧﯿﺰ ﮔﺮدآوری و داده ﻫﺎی ﭘﮋوﻫﺶ ﺑـﻪ ﮐﻤـﮏ روشﻫـﺎی آﻣـﺎری ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪ.
ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎ: اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑﯿﻦ اﺑﻌﺎد ﺳﺮﺷﺘﯽ ﻧﻮﺟﻮﯾﯽ ( ﺗﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒﯽ)، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، اﺑﻌـﺎد ﻣﻨﺸﯽ ﺧﻮدراﻫﺒﺮی و ﻫﻤﮑﺎری ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻠـﻮﻧﯿﻨﺠﺮ و اﺑﻌـﺎد روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘـﺮﯾﺶﮔﺮاﯾـﯽ ﻧﻈﺎم ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ آﯾﺰﻧﮓ، در ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و اﻓﺮاد ﻋﺎدی ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد.ﻧﺘﺎﯾﺞ: ﻣﻌﺘﺎدان ﺑﻪ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر در اﺑﻌﺎد ﻧﻮﺟـﻮﯾﯽ (ﺗـﺎزﮔﯽ ﻃﻠﺒـﯽ )، آﺳـﯿﺐ ﭘﺮﻫﯿـﺰی، روان ﻧﮋﻧـﺪﮔﺮاﯾﯽ و روان ﭘﺮﯾﺶﮔﺮاﯾﯽ، در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﻋﺎدی، ﻧﻤﺮات ﺑﺎﻻﺗﺮ و در اﺑﻌـﺎد ﺧـﻮدراﻫﺒـﺮی و ﻫﻤﮑـﺎری، ﻧﻤـﺮات ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﺮی ﮐﺴﺐ ﮐﺮدﻧﺪ .
احمدي و همکاران (1388)پژوهشی با عنوان عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني انجام دادند،روش اين مطالعه با روش پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه خود گزارشي به جمع آوري اطلاعات از بين 499 دانش آموز دختر و پسر مقطع دبيرستان شهرستان آباده (شهرهاي آباده، بهمن، صغاد، ايزدخواست، سورمق) پرداخته است.
يافته ها این پژوهش نشان داد که متغيرهاي وابستگي به دوستان، مذهبي بودن و استفاده از رسانه هاي جمعي به ترتيب بيش ترين رابطه را با متغير بزهكاري جوانان داشته اند. مدل تحقيق با سه متغير فوق 31 درصد تغييرات متغير وابسته را تبيين مي كند . به نظر مي رسد كه گروه هاي همسالان در تقويت رفتار بزهكارانه جوانانشان از اهميت زيادي برخوردارند. تقویت هویت مذهبی جوانان می تواند به کاهش میزان بزهکاری کمک کند.در کنار این دو،کاهش محتواهای خشونت آمیز برنامه های رسانه های جمعی بخصوص می تواند به کاهش بزهکاری بینجامد.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار سلامت شخصیتی – روانی و مشکلات و تعارض هاي شخصیتی افراد، در نوع رفتار و عملکرد اجتماعی ایشان تأثیرگذار است. هدف اصلی پژوهش حاضر این است که رابطه ي اوصاف و ویژگی های شخصیتی با بزهکاری پسران نوجوان نشان داده شود.
جامعه ي آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان پسر بودند که در نیمه ي اول سال تحصیلی 1388 در مقطع دبیرستان در شهر شیراز مشغول به تحصیل بود ه اند و نیز پسران نوجوان بزهکار در گروه سنی چهارده تا هجده ساله که در نیمه ي اول سال 1388 در کانون اصلاح و تربیت و زندان مرکزی شیراز به سر می بردند. در گروه عادی یا غیر بزهکار، حجم نمونه، صد نفر است و حجم نمونه برای گروه بزهکار نیز همین تعداد می باشد.
نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که پسران نوجوان بزهکار به طور معنی داری، روان رنجورتر و روان پریش تر از پسران نوجوان غیر بزهکار می باشند. پسران نوجوان غیر بزهکار برون گراتر از پسران نوجوان بزهکار بوده اند. میزان و نرخ معدل تحصیلات پسران نوجوان غیر بزهکار و نیز میزان تحصیلات والدین ایشان به طور معناداری، به ترتیب بیش از میزان تحصیلات پسران نوجوان بزهکار و میزان تحصیلات والدین ایشان می باشد.
میانگین تعداد اعضای خانواده ي گروه نوجوان بزهکار بیش از گروه نوجوانان غیر بزهکار است. میانگین رتبه ي شغلی پدران گروه نوجوانان غیر بزهکار به طور معناداری، بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است و همین طور میانگین تعداد اتا ق های منازل گروه نوجوانان غیر بزهکار بیش از گروه نوجوانان بزهکار بوده است. با تجزیه و تحلیل داده های تحقیقات پیشین و نیز داده های مربوطه ي پژوهش حاضر، می توان ادعا نمود که فاکتورهای شخصیتی افراد در میزان رفتارهای بزهکارانه یا غیر بزهکارانه ي ایشان اثرگذار است.
کلاته جاری و همکاران(1389) پژوهشی با هدف مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد انجام دادند .روش بررسی پژوهش يک مطالعه موردی – شاهدی می باشد . جامعه پژوهش شامل 30 نوجوان پسر 18-15 سال بزهکار استان مازندران مقيم مرکز اصلاح کانون و تربيت شهر نکا و 30 نوجوان پسر 18-15 سال مشغول به تحصيل در دبيرستان های منتخب استان مازندران بود که بصورت تصادفی انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها در اين پژوهش پرسشنامه ای مشتمل بر سه بخش بود که به روش خود ايفا طی يک مرحله تکميل گرديد . پرسشنامه اول مربوط به مشخصات فردی و پرسشنامه دوم مقياس 71 عاملی MMPI بود و پرسشنامه سوم ، معيار آيزنک شامل 57 سؤال بود که در آن مقياس ، برون گرايی ، درون گرايی ، نوروتيک و روان پریشی مورد ارزيابی قرار گرفت . داده های مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری 5/11 SPSS تجزيه و تحليل شده است .
يافته ها این تحقیقی نشان داد که دامنه سنی نوجوان پسر بزهکار 18-15 سال می باشد و سرقت ( 2/54 % ) ، درگيری ( 25% ) ، قاچاق ( 8/0% ) و رابطه نامشروع ( 2/4% ) جزء شايع ترين موارد بزهکاری در گروه مورد مطالعه می باشند . از بين متغيرهای خانوادگی ازدواج مجدد و بيکار بودن ، سابقه مصرف مواد مخدر توسط پدر با بزهکاری فرزند رابطه آماری معناداری را نشان می دهد( 05/0 < P ) . سابقه فرار از منزل در نوجوانان خطر بزهکاری را 8/1 برابر افزايش می دهد ( 05/0 < P ) . سابقه مصرف مواد مخدر در نوجوانان با نسبت شانس 6 ( 24/42-03/1 CI5/95 ) معنی دار شد .
شخصيت ميان گرا و نوروتيک با ( 7/6 % ) و ( 7/16 % ) در گروه مورد و در گروه شاهد ( 6/36 % ) و ( 6/26 % ) بيشترين درصد فراوانی را دارا می باشد . اختلال پارانوئيد ( 7/16 % ) و اضطراب ( 7/36 % ) در گروه مورد و اضطراب ( 7/16 % ) و اختلال پارانوئيد ( 7/36 % ) جزء شايع ترين اختلالات مشاهده شده در نوجوانان بزهکار می باشند .
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﺑﺎﻗﺮﯼ(1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺷﯿﻮﻉ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﺎﺩﺗﺮﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻣﻨشأﻓﺮﺩﯼ ﻭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ منشأ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻧﻘﺶ ﻣﺆﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﺑﺮﻭﺯ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ. ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪﻑ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ.ﻧﻤﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻈﺮ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ 400 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﻣﺘﻮﺳﻄﻪ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺷﻬﺮ ﮐﺮﻣﺎﻥ بود ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮﯼ ﺧﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻧﺪ. ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎﯼ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺎﻣﻞ ﺳﻪ ﭘﺮﺳﺶ ﻧﺎﻣﻪ: ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ، ﺗﺎﺏ ﺁﻭﺭﯼ ﮐﻮﻧﻮﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﯾﺪﺳﻮﻥ ﻭ ﻓﺮﻡ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ Neo ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺩﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮﻥ ﻭ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺍﻭﻝ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻨﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﮔﺎﻡ ﺩﻭﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ،پیشرفت تحصیلی ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﺜﺒﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭبه ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﯼ، ﺑﺮﻭﻧﮕﺮﺍﯾﯽ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣﻨﻔﯽ ﻭ ﻣﻌﻨﺎﺩﺍﺭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺭﻭﺍﻥ ﺭﻧﺠﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﮔﺎﻡ ﺁﺧﺮ(ﺳﻮﻡ) ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ یک جا ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻌﺎﺩﻻﺕ ﺭﮔﺮﺳﯿﻮﻥ ﺷﺪﻧﺪ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺍﯾﻔﺎ ﻧﮑﺮﺩ. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﻌﮑﻮﺳﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ .
آشوري و عظيم زاده (1392) تحقیقی با عنوان جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان انجام دادند.البته پايداري در بزهكاري با افزايش بحران بزه در جوامع ، از دهه 1980 ميلادي مورد توجه جرم شناسان قرار گرفت. وضعيتي كه در آن بزهكاران پيش رس، در صورت عدم مديريت عدالت كيفري در بستري خطرساز گرفتار شده و در نتيجه آن، بزهكاران بالقوه پايدار امروز به بزهكاران پايدار فردا مبدل مي گردند. در كنار بسترهاي جرم زاي زيستي، رواني و اجتماعي، رويكرد عدالت كيفري جوانان، به مجازات گرايي و سزادهي صرف كه عاري از هرگونه پيامدگرايي و خالي از اهداف تفريد كيفر باشد،با حفظ بزهكار در فرآيند رسمي كنترل، زمينه پايدارشدن اوصاف بزه را دو چندان خواهد كرد. تفريد كيفر مستلزم شناسايي دقيق شخصيت بزهكار است ؛اقدامي كه فقط متعاقب مطالعه علمي شخصيت جوان كجرو در فرآيندي كه از آن تحت عنوان «تشكيل پرونده شخصيت» نام مي برند، فراهم خواهد شد.
خارجی :
طی تحقیقاتی که توسط لورین و ایستوود(1985) بر روی خشونت و فضای شخصی افراد صورت گرفت ،نشان داد که اثر تعامل معناداری بین خشونت ،روان پریش گرایی و هوش کلامی وجود دارد ، به گونه ای که زندانیان خشن ،فضای شخصی بیشتری را نسبت به زندانیان غیر خشن به خود اختصاص دادند.
گیلبرت(1988) با مطالعه تفاوت های EEG در سیگاری ها و غیر سیگاری ها (46 سیگاری و 46 غیر سیگاری که از نظر سن ،جنس همتا سازی شده بودند) به بررسی یافته های EEG دو طرفه و شخصیت پرداخت. یافته های این پژوهش نشان داد که زنان سیگاری نسبت به زنان غیر سیگاری ،نمره بالاتری در مقیاس های آمادگی برای خشم و روان نژندگرایی و روان پریش گرایی به دست آوردند ،در حالی که در مردان سیگاری مقیاس روان پریش گرایی (که با خشم نیز مرتبط بود) ،تنها مقیاس شخصیتی بود که به طور معناداری سیگاری ها را از غیر سیگاری متمایز می کرد.
دیسیلوا و آیزنک (1987) 59 زن مبتلا به بی اشتهایی روانی را با 122 بیمار مبتلا به پرخوری روانی مقایسه کردند و اذعان داشتند که مبتلایان به پرخوری روانی نسبت به مبتلایان به بی اشتهایی روانی نمرات بالاتری در روان پریشی و روان نژندی کسب کردند.
آﯾﺰﻧک ﻧﯿﺰ ﺷﺨﺼﯿﺖ را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﻪ ﺻﻔﺖ ﺳﺮﺷﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺒﻨﺎی زﯾﺴـﺘﯽ درﻧﻈـﺮ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﯾﻪ وی ارزش ﻧﻈﺮی و ﮐﺎرﺑﺮدی دارد؛ ﭼﺮا ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯽ از مکانیزم های زﯾﺴـﺘﯽ، زﻣﯿﻨـه ﺻﻔﺎت ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﮐﻪ در ﻣﺼﺮف ﻣﻮاد ﻣﺨـﺪر ﻋﺎﻣـﻞ ﺧﻄـﺮ می ﺑﺎﺷـﻨﺪ را ﻣﺸـﺨﺺ ﻣﯽﮐﻨﺪ (اﮐﺘﻮن،2003).
در پژوهشي با عنوان رابطه بين اختلال شخصيت خود شيفته و اختلال شخصيت ضد اجتماعي در سال 2002 توسط وارن و همكاران در بين 100 نفر از مجرمين انجام شد ، يافته هاي آنها رابطه اي قوي بين اختلال هاي شخصيت ضد اجتماعي و خود شيفته با نوع جرم نشان د اد . جرميكويد (به نقل از آندري و اسكود ول، 1998) گزارش داده است كه نتيجه بررسي ها روي 260 نفر از افراد بهنجار و زند اني د ر انگلستان نشان د اد كه بين اختلالات شخصيت و رفتارهاي جنايي رابطه وجود دارد . حدود 69% از اين نمونه دچار اختلال شخصيت مرزي بودند ، همچنين اختلال شخصيت ضد اجتماعي 55%، اختلال شخصيت خود شيفته 48% و اختلال شخصيت پارانوييد 47% گزارش شده اند .
ﻛﻮﻫﻦ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﺮ روي ﭘﺴﺮان بزهکار، ﻧﻈﺮﻳـﻪ ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ را ﺑـﺎ ﺗﻔﻜﻴـﻚ رﻓﺘـﺎراﻧﺤﺮاﻓﻲ ﺟﻮاﻧﺎن از اﻧﺤﺮاﻓﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻن و ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺑﺮ ﺑﺰﻫﻜﺎري ﭘﺴﺮان ﻃﺒﻘﺎت ﭘﺎﻳﻴﻦ ﺗﺪوﻳﻦ ﻛﺮد. ﺑﻪ ﺑﺎور ﻛﻮﻫﻦ، دار و دﺳﺘﻪ بزهکاران و ﺧـﺮده ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺑﺰﻫﻜﺎري در ﺟﺎﻳﻲ رﺷﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﺑﺮاي کسب ﻣﻮﻓﻘﻴـﺖ و فرصت های اﻗﺘـﺼﺎدي ـ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ از راه ﻫﺎي ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ ﺷﺎﻧﺲ ﻛﻤﻲ دارﻧﺪ. وي ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺮﺧـﻮرد ارز ش های ﺧﺮده ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎي ﻣﺘﻔﺎوت، ﺑﻪ وﻳـﮋه ﺑـﻴﻦ ﻫﻨﺠﺎرﻫـﺎ و ارز ش های ﻃﺒﻘـﻪ ﭘـﺎﻳﻴﻦ ﺟﺎﻣﻌـﻪ ﺑـﺎ ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻣﺴﻠﻂ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻛﻪ ﻏﺎﻟﺒﺎً ﺑﺮاﺳﺎس ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎي ﻃﺒﻘﻪ ﻣﺘﻮﺳﻂ شکل ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﻧـﺪ ، زﻣﻴﻨـﻪ را ﺑﺮاي رﻓﺘﺎر ﺑﺰﻫﻜﺎراﻧﻪ ﺟﻮاﻧﺎن ﻓﺮاﻫﻢ میﺳﺎزد (گیسون،1997).
آدامز و دیگران(1994) در پژوهشی که با استفاده از روش کمی و تکنیک پیمایشی و به صورت پرسشنامه انجام داده اند، روشن ساخته اند که میان بزهکاری و مهاجرت افراد، رابطه ي معناداری وجود دارد. تفاوت های اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و رفتاری که مهاجرین در فضای جدیدی که به آن مهاجرت کرده اند با آنها مواجه می شوند؛ شخصیت افراد مهاجر را که حجم عمده ای از آنها را نوجوانان تشکیل می دهند، تحت تأثیر قرار داده و این مسئله به پیدایش و شیوع رفتارهای بزهکارانه از سوی ایشان دامن می زند.
مایرز(1995) نشان داده است که میان رفتارهای بزهکارانه و نمرات آسیب شناسی روانی و برخی اختلالهای شخصیتی از جمله اختلال شخصیت خودشیفته، رابطه ي معناداری وجود دارد.
اروین(1998) در پژوهشی که راجع به گرایش نوجوانان در دوره ي نوجوانی به ارزش های جدید و متنوع انجام داده است، نشان می دهد که در دوره ي نوجوانی، افراد نوجوان تا حدی خود را با افراد بزرگسال مقایسه کرده و سعی می کنند خود را برخوردار از عقاید و ارزش های خاص این گروه جلوه دهند. طی این شبیه سازی، تأثیرپذیری نوجوانان از گروه بزرگسال نوع تعامل ایشان با همدیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر گذاری بزرگسالان بر نوجوانان از یک سو و از سوی دیگر اثرگذاری نوجوانان بر یکدیگر، به همان میزان که ممکن است مثبت و سازنده باشد، مي تواند منفی بوده و زمینه ي گرایش ایشان را به رفتارهای بزهکارانه فراهم آورد.
لازاروس ( به نقل از اندلر و پاركر، 1993) معتقد است استرس زماني رخ مي دهد كه مطالبات فراتر از منابع سازشي فرد باشند . مقابله توسط نظريه پرد ازان به عنوان كوشش هايي براي بالابردن سازش بين شخص و محيط و يا به عنوان تلاش هايي براي اداره رويدادهايي كه استرس زا درك مي شوند ، تعريف مي شود (لازاروس و فولكمن، 1984).
منابع فارسی:
ابراهیمی نسب،کریم .نوری،ابوالقاسم.مولوی،حسین (1381)هدف این پژوهش، بررسی رابطة ویژگی های شخصیتی (برونگرایی2، روان رنجوری3، روان پریشی4) و برخی دیگر از متغیرها با بزهکاری پسران نوجوان ، پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان ( پاییز و زمتسان 1381 - شماره 14 )علمی-پژوهشی(14) صفحه - از 227 تا 240
آقاجانی ، علی.دانایی،رضا (1381) ﺑﺮرﺳﻲ ارﺗﺒﺎط ﺣﻤﺎﻳﺖﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ روان ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺑﺨﺶﻫﺎي وﻳﮋه ﺑﻴﻤﺎرﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻣﻨﺘﺨﺐ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن اروﻣﻴﻪ، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ داﻧﺸﻜﺪه ﭘﺮﺳﺘﺎري و ﻣﺎﻣﺎﻳﻲ اروﻣﻴﻪ، دوره 6 ، ﺷﻤﺎره 3 ، ﺺ 135-144.
احمدی، حبیب و همکاران، «بررسی تطبيقی رفتار بزهکارانه دانش آموزان دبيرستان های نظام قدیم و جدید شهر شيراز»، مجله ي علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره ي شانزدهم، شماره ي 1
احمدي، حبيب.خواجه نوري، بيژن.موسوي، سيدمجيد(1388) ،عوامل مرتبط با بزهكاري دانش آموزان دبيرستاني، رفاه اجتماعي تابستان 1388; 9(33):105-122.
آزادارمكي، تقي( 1386) نظريه هاي جامعه شناسي. تهران: سمت.
آيزینگ، اچ.جی. (1975). جرم و شخصيت. ترجمه شريفي، حسن پاشا
آرون. ريمون(1372)مراحل اساسي انديشه در جامعه شناسي»، ترجمة باقر پرهام- چاپ سوم، 1372، تهران:انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (شركتهاي سهامي).
اسكيدموم. ويليام(1972) «نظريه هاي جامعه شناسي تفكر نظري در جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد حاضري و ديگران –چاپ دوم 1375، تهران: انتشارات تابان.
اشرف. احمد(1355) 1355، «كژ رفتاري و مسايل انساني و آسيب شناسي اجتماعي، مجموعه گفتارهاي درسي، تهران: انتشارات آموزشگاه عالي خدمات اجتماعي.
ايراني، س(1383). مقايسه صفات شخصيتي ،اختلالات شخصيت و راهبرد هاي مقابله اي بيماران با اختلال وابستگي به مواد و گروه بهنجار. پايان نامه کارشناسي ارشد , د انشکد ه علوم تربيتي و ک ک روان شناسي, د انشگاه تبريز.
آشوري، محمد.عظيم زاده، شادي(1392) جايگاه پرونده شخصيت در فرآيند پيشگيري از پايدار شدن بزهكاري جوانان، فصلنامه حقوق- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي بهار 1392; 43(1):195-213.
احمدی(1389) در تحقیقی با عنوان اوصاف و ویژگی های شخصیتی نوجوانان پسر بزهکار، تعالی حقوق سال دوم/ شمارهی 7/ مهر و آبان 1389صفحات 99 تا 1
بهرامي، ه(1377) .بررسي ميزان شيوع اختلالات رواني بين زند انيان و مقايسه آن با افراد عاد ي.طرح پژوهشي د انشگاه علامه طباطبايي.
بشليده ک. (1386) بررسي متغيرهاي شخصيتي، شناختي، سازماني و زيستي- جسماني به عنوان پيش بينهاي حادثه ديدگي در کارکنانيک شرکت در اهواز. پايان نامه دکترا، دانشگاه شهيد چمران اهواز، دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي.
پروین، لورنس.ای، جان، اولیور.پی.(1381)شخصیت، نظریه ها و پژوهش. مترجمان؛ محمد جعفر جوادی و پروین کدیور. تهران، نشر آییژ. صفحه317-311
تامين. ملوين(1373)جامعه شناسي قشر بندي و نابرابري هاي اجتماعي –نظري و كار بردي »، ترجمة عبدالحسين نيك گهر، چاپ اول، 1373، تهران: توتيا.
ترنر. جاناتان، اچ( 1977)ساخت نظريه جامعه شناسي»، ترجمة عبد العلي لهسائي زاده -1373، شيراز: انتشارات نويد شيراز.
تنهايي. حسين ابوالحسن(1371)در آمدي بر مكاتب و نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ اول، مشهد: نشر مرنديز.
توسلي. غلام عباس، 1370، «نظريه هاي جامعه شناسي»، چاپ دوم، تهران: انتشارات سمت.چلبي. مسعود، 1373، «تحليل شبكه در جامعه شناسي»، فصلنامه علوم اجتماعي، دوره دوم شماره 5 و 6 (پاييز و زمستان)، 42-9 ، دانشگاه علامه طباطبايي.
توكلي ، محمدعلي .دهکرديان ، پريسا (1392) پيش بيني اعتيادپذيري دانشجويان بر اساس متغيرهاي جمعيت شناختي، اهمالكاري تحصيلي و متغيرهاي بين فردي ، اعتياد پژوهي دوره 7 , شماره 28 ; صفحه 23 تا صفحه 41.
جزايري، علی رضا. جعفري زاده ، ذبیح اله . پورشهباز، عباس (1382) بررسي و مقايس ارتباط بين مؤلفه هاي شخصيتي و راهبرد هاي 30 ساله. فصلنامه اعتياد پژوهي، - مقابلهاي در معتاد ان به ترياك 36 -17
چلبي. مسعود(1386)تعهد كار، نامه پژوهش، فصلنامه تحقيقات فرهنگي، فرهنگ و اخلاق كار، سال دوم، شماره 5، 104-75، تابستان.
چلبي. مسعود(1382) جزوه كلاس ، گروه جامعه شناسي، دانشگاه الزّهرا.
چلبي. مسعود(1382) وفاق اجتماعي، نامه علوم اجتماعي، دوره جديد جلد دوم شماره سوم، 28-15، تهران: دانشگاه تهران.
خواجه موگهي، ناهید (1373) آماده سازي مقد ماتي فرم فارسي پرسشنامه چند محوري ميلون در تهران. پايان نامه كارشناسي ارشد، روان شناسي باليني. انيستيتو روان پزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران.
حسینی نسب، داود، احمدیان، فاطمه و روانبخش، محمدحسین (1387)بررسی شیوه هاي فرزندپروري با، خودکارآمدي و سلامت روان دانش آموزان. فصلنامه ي مطالعات تربیتی و روان شناسی، شماره.21-38
حق شناس، ح .(1387). طرح پنج عامل ویژگی های شخصیت(راهنمای تفسیر و هنجارهای آزمون های NEO-FFI و NEO-PI-R ). شیراز: انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز.صغحه 65-60
جلیلی، محمد صادق، عوامل مؤثر بر پیشگیری از ارتکاب جرم در بین جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی،تهران، 1381.
حبيبي ، مصطفي. رياحي نسب، ناصر(1390) آسيب شناسي اعتياد و عوامل اجتماعي مؤثر بر آن، همايش ملي آسيب شناسي مسائل جوانان
ﻣﻨﺼﻮﺭﯼ، ﺯﻫﺮﺍ. ﺷﻤﺲ ﺍﻟﺪﯾﻨﯽ، ﻟﻄﯿﻔﻪ. ﺑﺎﻗﺮﯼ، ﻣﺴﻌﻮﺩ (1390) ﻧﻘﺶ ﻣﯿﺎﻧﺠﯽ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﻭ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ ﺑﺰﻫﮑﺎﺭﯼ ، ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻋﻠﻮﻡ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺗﺒﺮﯾﺰ،
مشكاني،محمدرضا.مشكاني، زهراالسادات(1381)در اين مقاله، به بررسي ميداني موضوع بزهكاري نوجواناني كه به جرم بزهكاري در تهران بزرگ در سال 1371 دستگير شده اند پرداخته ايم. مجله جامعه شناسي ايران تابستان (1381; 4.2) (آسيب هاي اجتماعي درایران)
محمدی فرود، حمید (1383) روان شناسی جنایی، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور/انتشارات راه تربیت/چاپ اول/1383.
دلاور ع .(1387). احتمالات و آمار کاربردی در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران :انتشارات رشد. صفحه 260
دلاور ،ع .(1385).روش تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش. صفحه255-249
دواس. دي. اي(1991) پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمة هوشنگ نايبي، چاپ اول، 1376، تهران: نشرني.
دور كيم . اميل، «درباره تقسيم كار اجتماعي، «ترجمة باقر پرهام –چاپ اول 1369، نقش جهان (كتابسراي بابل).
دور كيم. اميل(1995)قواعد روش جامعه شناسي»، ترجمة علي محمد كاردان، چاپ پنجم، 1373، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
رئیسی، جمال، (1382) ،"جوانان و ناهنجاریهای رفتاری"، فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 21، بهار 1382.
دوستيان ،يونس . بهمني ،بهمن . اعظمي، يوسف .گوديني، علي اكبر(1392) بررسي رابطه پرخاشگري و تكانشگري با آمادگي به اعتياد، در دانشجويان پسر،توانبخشي ،دوره 14 , شماره 2 (مسلسل 57) ; صفحه 102 تا صفحه 109.
دانش،پروانه.ملكي ،امير.نيازي، زهره(1393) نظريه زمينه اي درباره علل اعتياد زنان معتاد زنداني در زندان مركزي اصفهان، مطالعات توسعه اجتماعي - فرهنگي ، دوره 1 , شماره 4 ; صفحه 125 تا صفحه 145.
ستوده، هدایت الله (1380)آسیب شناسی اجتماعی: (جامه شناسی انحرافات)، تهران، آوای نور، ص 35
سیاسی ع .(1382). نظریه های شخصیت . تهران : انتشارات دانشگاه تهران.صفحه 343
شیخاوندی، داور (1385)جامعه شناسی انحرافات: (مسایل جامعوی) ایران نما، زمستان 1385 باشگاه تحلیلگران جوان آریا
شيخاوندي، داور (1385)جامعه شناسي انحرافات: (مسايل جامعوي)، ايران نما، ص 268
شامياني، هوشنگ. 1370، بزهكاري اطفال و نوجوانان. تهران: انتشارات دانشگاه.
شولتز ، دوآن. (1384). نظریه های شخصیت . ترجمه یوسف کریمی ، فرهاد جمهری، سیامک نقشبندی ، بهزاد گودرزی ، هادی بحیرایی و محمد رضا نیکخو. چاپ چهارم . تهران : نشر ارسبانان صفحه 265.
شولتز ، دوآن و شولتز ، سیدنی آلن. (1383). نظریه های شخصیت. ترجمه یحیی سید محمدی . ویرایش ششم. تهران: نشر ویرایش. صفحه95
صالحی جونقانی،فرحناز(1384). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛مطالعه موردی: زندان شهر کرد ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.
طالبان، محمدرضا (1385) ديندارى و بزهكارى، تهران، فجر اسلام، ، ص 38.
علیقلی زاده، سعید (1391) اقدامات تأمینی و تأثیر آن در حفظ حقوق معنوی مجرمین و زندانیان، یگان حفاظت زندان شهرستان طبس
عبدی،كافيه(1385). عوامل اعتياد در ميان حاشيه نشينها،پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران
عبدي، عباس(1383)مجموعه مقالات آسيب شناسي اجتماعي ايران، انجمن جامعه شناسي ايران، تهران ، نشر آگه صص 379-399.
فتحی آشتیانی، ع و داستانیم.(1388). آزمون های روان شناختی: ارزیابی شخصیت و سلامت روان.تهران: انتشارات بعثت. صفحه 75
صديق سروستاني، رحمت الله( 1382) آسيب شناسي اجتماعي. تهران: سمت،ص 123-130
نجفي زند، جعفر( 1385). تهران. چاپ اول. انتشارات سخن.
نجفى ابرندآبادى، على حسين(1382)، بزهكارى و شرايط اقتصادى، مجله تحقيقات حقوقى، ش 19، نقاش زاده ،سعید (1386) دارو و رفتار . دانشگاه تهران،ص 289
وفائي،مريم؛روشن،مريم(1386)تقويت نظام خانواده وآسيب شناسي آن،معاونت پژوهش گروه روان شناسي،مركز انتشارات مؤسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني،جلد2.
قره باغي ، فاطمه . وفايي ، مریم (1391) نقش ارزيابي كودك از تعارض والدين، مقابله شناختي كودك با تعارض و مزاج وي در سلامت كودك.فصلنامه تازه هاي علوم شناختي ، سال دهم، شماره 4 (پياپي 40)
قدرتي تربتي، عباس.صحبايي ،فائزه.نبوي ،سيدجمال الدين.زارع، محمد(1392) بررسي مقايسه اي تداوم ترك اعتياد در افراد شركت كننده و غير شركت كننده در جلسات انجمن معتادان گمنام (NARCOICS ANONYMOUS) شهرستان مشهد سال 1391 ،فصلنامه علوم پزشكي دانشگاه آزاداسلامي ،دوره 23 , شماره 3 ; صفحه 201 تا صفحه 205.
فرجاد، محمدحسين. 1383، آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي. تهران: قوه قضائيه، مركز مطبوعات و انتشارات، چاپ اول.
فرجاد، محمد حسين (1383) آسيب شناسي كج روي هاي اجتماعي، تهران: قوه قضائيه ، مركز مطبوعات و انتشارات ، چاپ اول.
کنعانی کبرا، آقایی ،ا(1385)هنجار یابی و بررسی روایی و پایایی پرسشنامه NEO-PI-R در اصفهان و بررسی نیمرخ روانی عاملان تصادف با استفاده از این پرسشنامه. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
کلاته جاری، مهرداد، خسروی، احمد. عودی، داوود، علی آبادی ، فاطمه. فرهادی ، زهرا (1389) مقايسه ويژگي های اجتماعی ، شخصيتی و خانوادگی نوجوانان بزهکار پسر استان مازندران با گروه شاهد ، جلد 2 شماره 1 و 2 صفحات 5-93-25.
كواراس، ويليام سي(1384)، بزهكاري نوجوانان، ترجمه ابراهيم رسيد پور. تهران: سمت.
كي نيا، مهدي. 1370، مباني جرم شناسي. تهران: سمت.
گروسی ف، میر ت(1381) ارزیابی شخصیت، کاربرد تحلیل عاملی در مطالعات شخصیت. تبریز، نشر جامعه پژوه. صفحه 324
لانيون ريچارد آي، گوداشتاين لئونارد دي (1382)ارزيابي شخصيت، مترجمان: سيامك نقشبندي، علي قرباني، حميدرضا حسين شاهي برواتي و الهام ارجمند. تهران: نشر روان. صفحه 275
نگهبان ،ح (1387).بررسی ارتباط بین پنج عامل عمده ی شخصیت و هوش هیجانی در کارکنان محیط های صنعتی و خدماتی در اصفهان و شهرکرد. پایان نامه کارشناسی روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
نگهبان، ح (1389) ارتباط بین ویژگی های شخصیتی و متغیر های جمعیت شناختی با نگرش نسبت به رعایت موارد ایمنی کاری در کارخانه برفاب شهرکرد. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی صنعتی، دانشگاه آزاد خوراسگان.
منابع لاتین:
Barry J. McGurk, Cynthia McDougal (1981)A new approach to Eysenck's theory of criminality Personality and Individual Differences, Volume 2, Issue 4, 1981, Pages 338-340
Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1991). Revised Neo Personality Inventory(NEO-PI-R) and the Five Factor Inventory (NEO-FFI). Professional Manual. Psychological Assessment Resources Inc., U.S.A.
Sadock BJ, Sadock VA. Comprehensive textbook of psychiatry. 2rd ed. Philadelphia: Lippincott Williams and Wilkins; 1999: 924-5.
Siyam Sh. [Drug abuse prevalence between male students of different universities in Rasht in 2005]. Tabibe Shargh 2006; 8(40): 279-85. (Persian)
Leung KS, Abdallah AB, Copeland J, Cottler LB. Modifiable risk factors of ecstasy use: Risk perception, current dependence, perceived control, and depression. Addict Behav 2010; 35(3): 201-8.
Vollenweider FX, Liechti ME, Gamma A, Greer G, Geyer M. Acute psychological and neurophysiologic effects of MDMA in humans. J Psychoactive Drugs 2002; 34(2): 171-84.
Schydlower M. Substance abuse, a guide for health professional’s American Academy of Pediatrics, dedicated to the health of all children. 2rd ed. Illinois: American Academy of Pediatrics; 2002: 235.
J.Philippe Rushton (2001)A scientometric appreciation of H. J. Eysenck’s contributions to psychology Personality and Individual Differences, Volume 31, Issue 1, 5 June 2001,Pages 17-39
Johnston LD, O’Malley PM, Bachman JG, Schulenberg JE. Monitoring the future national survey results on drug use, 1975-2007. Volume 1: Secondary school students 2006. Bethesda: National Institute on Drug Abuse; 1: 707.
Ping W, Liub X, Phamd TH, BinFanc JJ, Jin Z. Ecstasy use among US adolescents from 1999 to 2008. Drug Alcohol Depend 2010; 112(1-2): 33-8.
Wills TA, Yaeger AM. Family factors and adolescent substance use: Models and mechanisms. Curr Dir Psychol Sci 2008; 12(6): 222-6.
Cooper ML. Alcohol use and risky sexual behavior among college students and youth: Evaluating the evidence. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 101-17.
Patrick C.L. Heaven, Kathryn Newbury, Vanessa Wilson (2004)The Eysenck psychoticism dimension and delinquent behaviours among non-criminals: changes across the lifespan? Personality and Individual Differences, Volume 36, Issue 8, June 2004,Pages 1817-1825
Perkins HW. Surveying the damage: A review of research on consequences of alcohol misuse in college populations. J Stud Alcohol 2002; 14(1): 91-100.
Ford JA, Jasinski JL. Sexual orientation and substance use among college students. Addict Behav 2006; 31(3): 404-13.
Parsons JT, Kelly BC, Wells BE. Differences in club drug use between heterosexual and lesbian/bisexual females. Addict Behav 2006; 31(12): 2344-9.
Dunn M, Day C, Bruno R, Degenhardt L, Campbell G. Sexual and injecting risk behaviors among regular ecstasy users. Addict Behav 2010; 35(2): 157-60.
Wu LT, Schlenger WE, Galvin DM. Concurrent use of methamphetamine, MDMA, LSD, ketamine, GHB, and flunitrazepam among American youths. Drug Alcohol Depend 2006; 84: 102-13.
Jual R, Bansal R, Kishore S, Negi KS, Chandra R, Semwal J. Substance use among inter college student in district dehradun. Indian J Community Med 2006; 31: 252-4