مبانی نظری و پیشینه تحقیق ویژگی ها و مدلهای تاب آوری (فصل 2) (docx) 33 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 33 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
تاب آوری
رویکرد روانشناسی مثبتگرا، با توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان (به جای پرداختن به نابهنجاریها و اختلالها)، در سالهای اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است. این رویکرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازهها و شیوههایی میداند که بهزیستی و شادکامی انسان را به دنبال دارند. از این رو عواملی که سبب سازگاری هر چه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی گردند، بنیادیترین سازههای مورد پژوهش این رویکرد میباشند. در این میان، تابآوری جایگاه ویژهای در حوزههای روانشناسی تحول، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی یافته است، بهطوری که هر روز بر شمار پژوهشهای مرتبط با این سازه افزوده میشود (سامانی، جوکار و صحراگرد، 1386).
فعالیت های عالمانه و اولیه افرادی چون گارمزی، راتر و ورنر، موجب پیشبرد مطالعه در حوزۀ تاب آوری شد. گارمزیو ماستن (1991) تابآوری را ”یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده“، تعریف نمودهاند. به بیان دیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.
البته تابآوری، تنها پایداری در برابر آسیبها یا شرایط تهدیدکننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمیباشد، بلکه شرکت فعال و سازنده در محیط پیرامونی خود است. میتوان گفت تابآوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی، در شرایط خطرناک است (کانر و دیویدسون، 2003). افزون بر این، پژوهشگران بر این باورند که تابآوری نوعی ترمیم خود با پیامدهای مثبت هیجانی، عاطفی و شناختی است (ماستن، 2001).
کامپفر (1999) باور داشت که تابآوری، بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در شرایط تهدیدکننده) است و از این رو سازگاری موفق در زندگی را فراهم میکند. در عین حال به این نکته نیز اشاره مینماید که سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تابآوری بهشمار رود و هم بهعنوان پیشآیند، سطح بالاتری از تابآوری را سبب شود؛ وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرآیندی به تابآوری میداند.
2-8 تعاریف تاب آوری
به طور کلی واژۀ تاب آوری به عوامل و فرآیندهایی اطلاق می شود که خط سیر رشد را از خطر به رفتارهای مشکل زا و آسیب روانشناختی قطع کرده و علی رغم وجود شرایط ناگوار، به پیامدهای سازگارانه منتهی می شوند. گامرزی و ماستن (1991) تاب آوری را یک فرآیند، توانایی، یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علی رغم شرایط تهدید کننده، تعریف نموده اند.
راتر (1987) تاب آوری را مکانیزمی حمایت کننده تعریف کرده است که پاسخ فرد به موقعیت پر مخاطره را تعدیل می کند. تاب آوری موجب سازگاری مناسب در مواجه با مشکلات می شود و چیزی بیش از اجتناب ساده از پیامدهای منفی است ( به نقل از کاون، کاون و اسچولز، 1996).
ورنر (1989) این واژه را به صورت سازگاری با حوادث استرس زای زندگی تعریف می کند. جرمی مفهوم تاب آوری را به معنای کنترل یا اقدام بر عوامل فشار زا قبل از اینکه به فرد آسیب برساند، به کار می برد (به نقل از کوئرنر و فیتزپاتریک، 2004).
مندل، مولت و براون (2006) تاب آوری را انعطاف پذیری مؤثر در برابر حوادث زندگی می دانند و بیان می کنند که تاب آوری توانایی سازگاری مناسب در هنگام رو به رویی با زمینه های استرس زا و خطرناک یا تهدیدهای مهم است. به عبارت دیگر، آنها تاب آوری را توانایی، بهبود، جبران و انعطاف پذیری بعد از روبه رویی با حوادث آسیب زا و استرس زا معرفی می کنند. مندل و همکاران (2006) دو وجه را در مفهوم تاب آوری مهم می دانند، اول اینکه افراد، حادثۀ آسیب زا، سختی و فشار را تجربه کنند و دوم اینکه افراد در برابر این حوادث انعطاف پذیر باشند و دست به جبران، برای بازگشت به عملکرد و کارکردهای معمول خود بزنند.
اصولاً به رقم تعاریف مختلف از مفهوم تاب آوری، تمام تعاریف در چندین وجه مشترک هستند: 1- تاب آوری سطحی از مقابله با سختی ها است یا درجه ای است که افراد به مشکلات پاسخ می دهند؛ 2- تاب آوری خاصیت و حس سبکی و راحتی به همراه دارد. به عبارت دیگر فرض می شود که افراد، تاب آوری را به صورت توانایی ترمیم بدبختی ها، تحت نفوذ قرار دادن و فائق آمدن بر سختی بر اساس سطوح مختلف کارکردهایشان ارائه می دهند و 3- بالاخره در تعاریف مختلف تاب آوری توانایی برتر است که به فرد اجازه می دهد که بر بدبختی ها و سختی ها غلبه کنند (هالی، 2000).
2-9 عوامل مؤثر بر تاب آوری
پژوهش ها نشان می دهد که خصوصیات فردی، خانوادگی و اجتماعی می تواند در تاب آوری تأثیر بسزایی داشته باشد که به این خصوصیات، عوامل محافظتی می گویند. عوامل فردی محافظتی شامل مهارت های حل مسأله، آینده جویی، خودگردانی، اعتماد به نفس و شایستگی و توانمندی اجتماعی فرد است و عوامل محیطی محافظتی نیز شامل فرزندپروری مقتدرانه، پیوندهای مهربانانه، ویژگی های مثبت والدین و خانواده، ایجاد فرصت هایی برای مشارکت (درون خانوادگی)، ارتباط با بزرگسال حمایت گر و شایسته در خارج از خانواده، ارتباط مثبت با همسالان، مدارس مؤثر، پیوند با سازمان های اجتماعی از قبیل مدارس گروه ها، اردوها، کانون ها و ...، داشتن همسایه هایی با روحیۀ بالا، سطوح بالای امنیت اجتماعی، بهره مندی از خدمات اورژانش اجتماعی خوب مانند خط تلفن بحران و دستیابی به مراقبت های بهداشتی و عمومی (برون خانوادگی) است. در کنار عوامل محافظتی فوق، نقش جنسیت نیز ملاحظه پذیر است و نتایج پژوهش ها نشان داده است که زنان تاب آوری بیشتری نسبت به مردان دارند (مدی و خوشابا، 2005).
2-10 ویژگی های افراد تاب آور
پژوهش ها به طور پایا، شماری از ویژگی هایی که مرتبط با تاب آوری هستند را گزارش کرده اند؛ این ویژگی ها عبارتند از:
1- احساس ارزشمندی: پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند و احترام قائل شدن برای خود و توانایی هایشان. بی قید و شرط دوست داشتن و سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف خود و کتمان نکردن آنها. این افراد سعی می کنند که این نارسایی ها را با واقع بینی بر طرف کرده و در غیر این صورت با این ویژگی ها کنار می آیند.
2- مهارت در حل مسئله: افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی- انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی درباره پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مساله خاص دارند. همچنین توانایی ویژه ای در تجزیه و تحلیل واقع بینانه مشكلات شخصی و پیدا کردن راه حل های فوری و راهبردهای دراز مدت برای حل و فصل مشكلاتی كه به آسانی و سریع حل نمی شوند را دارا هستند.
3- کفایت اجتماعی: این دسته از افراد مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آنها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، می توانند با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند؛ ضمن اینکه این گونه آدم ها می توانند سنگ صبور خوبی باشند، وقتی برایشان حرف می زنید می توانند خوب گوش می دهند و خودشان را جای شما می گذارند. در ضمن آنها طیف وسیعی از مهارت ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارتهای گفتگو، جرأت مندی و گوش دادن، آمادگی برای گوش دادن به دیگران و احترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران که در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است را دارا هستند.
4- خوش بینی: اعتقاد راسخ به اینكه آینده می تواند بهتر باشد، احساس امید و هدفمندی و باور به اینکه می توانند زندگی و آینده خود را كنترل كنند و موانع احتمالی نمی تواند آنها را متوقف سازد.
5-همدلی: تاب آورها دارای توانایی برقراری رابطه توام با احترام متقابل با دیگران هستند كه موجب به هم پیوستگی اجتماعی یعنی احساس تعلق به افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی می شود (ماستن، 2001).
2-11 مدل های تاب آوری
مدل های مختلفی از تاب آوری در ادبیات پژوهشی که تمایل به تمرکز بر تعامل بین چالش های استرسور/ زندگی و فرآیندها/ عوامل حفاظتی دارند، توصیف شده است. این مدل ها فرآیند تخریب را که منتهی به درهم ریختگی و سپس انسجام مجدد می شوند، را توصیف می کنند (کامپفر، 1999).
پژوهشگران حوزه تاب آوری چندین مکانیزم را که بدان وسیله عوامل محیطی و فردی به کاهش یا خنثی سازی اثرات منفی عوامل خطر زا کمک می کنند، توصیف کرده اند. علی رغم این که برخی مواقع مدل های گوناگون توسط پژوهشگران پیشنهاد می شود و در اکثر موارد به مکانیزم یکسانی، نام های متعدد می دهند، گامرزی، ماستن و تلیگان (1984) برای توصیف تأثیر استرس و ویژگی های فردی بر کیفیت سازگاری و تطابق، مدل هایی را ارائه داده اند که عبارت است از:
1-مدل جبرانی: عامل جبرانی، متغیری است که تأثیر مواجهه با خطر را خنثی می کند. این عامل با عامل خطرزا در تعامل نیست، بلکه به جای تعامل با عامل خطرزا، تأثیری مستقیم و مستقل بر پیامد مورد نظر دارد (شکل 1-2). هم عامل خطرزا و هم عامل جبرانی، هر دو در پیش بینی پیامد نقش دارد (ماستن و همکاران، 1988).
شکل 2-1: مدل جبرانی
2- مدل چالش: بنابر مدل چالش تاب آوری، استرسور به عنوان عامل بالقوۀ افزایش دهندۀ تطابق موفقیت آمیز عمل می کند. در این مدل، استرس خیلی کم، چالش کافی را ایجاد نمی کند و استرس خیلی زیاد نیز درماندگی را به فرد منتقل می کند که می تواند منتهی به رفتار ناسازگارانه شود. اگرچه، سطوح متوسط استرس، فرد را با چالش مواجهه می کند که در صورت غلبۀ فرد بر این استرس، کفایت او تقویت می شود. اگر چالش به طور موفقیت آمیز به پایان برسد، فرد برای مشکل بعدی آماده می شود. راتر (1987)، این فرآیند را مقاوم سازی یا مصون سازی نامیده است. اگر تلاش ها برای مواجهه با چالش به طور موفقیت آمیزی به پایان نرسد، فرد به صورت فزآینده ای نسبت به خطر آسیب پذیر خواهد شد. بنابراین، سطح بهینۀ استرس، هنگامی رخ می دهد که تطابق به همان اندازه که فرد با چالش مواجهه می شود، تقویت شده باشد. این مدل مستلزم داده های طولی بوده و به طور تحلیلی با استفاده از مدل سازی معادله ساختاری یا مسیر سنجیده می شود.
شکل 2-2: مدل چالش (مقاوم سازی، مصون سازی)
3- مدل عامل حفاظتی: عامل حفاظتی، فرآیندی است که جهت کاهش احتمال پیامد منفی، با عامل خطر تعامل می کند. این عامل از طریق تعدیل اثر مواجهه با خطر عمل نموده و از طریق تغییر در پاسخ به عامل خطر، به عنوان کاتالیزور عمل می کند (گارمزی و همکاران، 1984). یک مدل حفاظتی، می تواند اثری مستقیم بر پیامد داشته باشد، اما تأثیر آن در حضور یک عامل فشار آور، قوی تر است. راتر (1987) مکانیزم حفاظتی را به عنوان یک فرآیند حفاظتی توصیف می کند که به تعیین تعاملات افزاینده یا اثرات همکاری کننده ای که طی آن یک متغیر اثر متغیر دیگر را قوت می بخشد، کمک می کند. گارمزی و همکاران (1984)، به مدل حفاظتی به عنوان یک مدل ایمنی در مقابل آسیب پذیری اشاره می کنند.
بروک، بروک، گوردون و ویتمن (1990) در مورد اینکه چطور اثرات حفاظتی می توانند کارکرد داشته باشند، دو مکانیزم پیشنهاد کرده اند:
مکانیزم خطر/ حفاظتی: که جهت تخفیف اثرات عامل خطر عمل می کند. ورنر و اسمیت (1992) معتقدند که تعامل عوامل خطرزا و محافظتی، بین نیروی فرد و نیروی محیط فیزیکی و اجتماعی وی توازن برقرار می کند. به عنوان مثال بروک و همکاران (1989) دریافتند که جرأت ورزی و عزت نفس بالا (عامل حفاظتی)، نوجوانان دختر را از تأثیرات منفی تعارض والدین (عامل خطرزا) بر روی خلق افسرده کنندۀ آنان، محافظت می کند.
مکانیزم حفاظتی/ حفاظتی: که از طریق افزایش اثرات محافظتی متغیرهایی که احتمال پیامدهای منفی را کاهش می دهند، عمل می کند. زیمرمن و همکاران (1994) در یک نمونه 121 نفری از جانان آمریکایی دریافتند که هویت فرهنگی اثرات عزت نفس را به عنوان یک پیش بینی کنندۀ مصرف الکل و مواد افزایش می دهد. اگرچه هویت فرهنگی به خودی خود اثر مستقلی بر مصرف مواد ندارد، اما در افرادی که سطوح متوسط یا بالای هویت فرهنگی را گزارش کردند، عزت نفس، پیش بینی کنندۀ مصرف کم الکل مواد بود. افراد با بالاترین سطوح عزت نفس و هویت فرهنگی، کمترین میزان مصرف الکل و مواد را گزارش کردند.
شکل 2-3: مدل عامل حفاظتی
مدل حفاظتی تاب آوری از آن روی که جهت تأثیر پیامد، به صورت غیر مستقیم عمل می کند، با مدل های جبرانی و چالش متفاوت است. مطابق این مدل، عوامل مثبت در زندگی فرد می توانند جبران کنندۀ برخی از خطرات باشند، و هم زمان با سایر عوامل جهت کاهش پیامدهای منفی به تعامل بپردازند. به همین ترتیب عوامل خطرزایی که به طور معمول می توانند خطرناک باشند، در عین حال می توانند یک سطح قابل کنترلی از استرس را فراهم آورند، که در آینده مواجهه با استرس را کمتر ناتوان کننده می سازد. از نظر تأثیر، استرس به منبعی تبدیل می شود که توانایی فرد جهت کنار آمدن با استرس شدیدتر را افزایش می دهد (بروک و همکاران، 1990).
مدل زیستی، روانی و معنوی در تاب آوری: این مدل تاب آوری ابزاری است که بدان وسیله افراد از طریق تخریب های برنامه ریزی شده یا واکنش به رخدادهای زندگی، فرصتی برای انتخاب هوشیارانه با ناهوشیارنۀ پیامدهای تخریب داشته باشند. انسجام مجدد تاب آورنه اشاره به فرآیند انسجام مجدد یا کنار آمدن دارد که منجر به رشد دانش، خودفهمی و توانمندی افزایش یافته کیفیت های تاب آوری می شود. تاب آوری هنگامی رخ می دهد که فرد با شرایط خودش در زندگی، تطابق یافته باشد. واژۀ تعادل زیستی، روانی، معنوی برای توصیف این حالت تطابق یافته ذهن، بدن و روح استفاده شده است. تعادل زیستی، روانی، معنوی نقطه ای از زمان است که یک نفر به لحاظ جسمی، روانی و معنوی با مجموعه ای از شرایط، خواه خوب و خواه بد، تطابق یافته باشد. تعادل زیستی، روانی و معنوی به طور معمول به وسیلۀ فوریت ها، استرسورها، شرایط ناگوار، فرصت ها و سایر اشکال تغییر بیرونی و درونی زندگی مورد بمباران قرار می گیرد. این منابع می تواند به لحاظ بیرونی ناشی از ادراک شدت یا به لحاظ درونی ناشی از افکار و احساسات باشند. محرک می تواند ذره های جدیدی از اطلاعات، تجارب جدید و یا افکار یا احساسات تکرار شونده باشد. شدت فوریت های درک شده بستگی به کیفیت های تاب آوری و انسجام مجدد تاب آورانه قبلی دارد. برای کنار آمدن با فوریت های زندگی، افراد به واسطه تخریب های قبلی، کیفیت تاب آوری را گسترش می دهند، به گونه ای که بیشتر رخدادها، جاری می شوند و احتمال کمتری دارد که مخرب باشند. افراد یاد می گیرند ضمن اجتناب از تخریب های معنی دار، برانگیخته شوند، زندگی را بسازند و به نیازهای شخصی خود بپردازند. استرسورهای مزمن هنگامی برای افراد پیش می آیند که آنها کیفیت های تاب آوری را رشد نداده باشند و یا از میان این تخریب ها در زندگی شان، رشد نکرده اند (ریچاردسون، 2002).
2-12 چارچوب تاب آوری کامپفر
چارچوب تاب آوری کامپفر (1999) یک مدل تبادلی تاب آوری است و شامل هم سازۀ فرآیند و هم سازۀ پیامد است. این مدل کمتر به چرخۀ تخریب و انسجام مجدد توجه دارد و تا اندازه ای بر ماهیت تعاملی محتوای محیطی و تاب آوری درونی (فرآیندهای تبدیلی محیطی- شخص) و عوامل تاب آوری درونی و پیامدهای انسجام مجدد (فرآیندهای تاب آوری) گرایش یافته است. فرآیندهای تاب آوری شامل فرآیندهای منحصر به فرد کنار آمدن است که از طریق مواجهه های قبلی فرد با چالش و استرسورها، آموخته است.
متغیرهای مدل به شرح زیر است:
استرسورها، مانند: مشکلات اقتصادی و شغل.
عوامل خطرآفرین محیطی، مانند: فقدان حمایت اجتماعی، منابع اقتصادی محدود یا فرصت های شغلی محدود و تعارض با همسر.
عوامل حفاظتی محیطی، مانند: شبکه حمایتی اجتماعی، امنیت شغلی، فرصت های شغلی یا آموزشی و پذیرش کمک حرفه ای.
فرآیندهای تبادلی محیط- شخص، مانند: ادراک شخص از وابستگی به مواد و تغییر محیطی.
عوامل شناختی، مانند: قابلیت حل مسأله، بینش، عزت نفس و ظرفیت برای یادگیری.
عوامل هیجانی، مانند: همدردی، حس شوخ طبعی و توانایی برای بازسازی عزت نفس.
عوامل معنوی، مانند: حس غایت، توانایی برای رویا و مرجع کنترل درونی.
مهارت های رفتاری، مانند: ارتباط مؤثر، مهارت های اجتماعی، انعطاف پذیری و بهزیستی جسمانی.
به طور خلاصه، کامپفر (1999) عوامل تاب آوری درونی را در چهار بعد طبقه بندی و ارائه داده است. این چهار بعد عبارتند از:
عوامل معنویت/ انگیزشی شامل: رویاها و اهداف، غایت و معنا در زندگی، معنویت، اعتقاد به یکتایی خود شخص، خودمختاری، امید و خوش بینی و پشتکار.
صلاحیت های شناختی شامل: هوش، پیشرفت تحصیلی و مهارت های تکلیف خانه، مهارت های خواندن، استدلال اخلاقی، بینش، آگاهی بین فردی، عزت نفس و خلاقیت.
صلاحیت های رفتاری/ اجتماعی شامل: مهارت های اجتماعی و زرنگی های شهری، مهارت های حل مسأله، همدلی، استواری هیجانی و مدیریت هیجانی، شادکامی، بازشناسی احساسات، مهارت های مدیریت هیجانی و شوخ طبعی.
صلاحیت های جسمی و بهزیستی جسمانی شامل: سلامت خوب، مهارت های حفظ سلامتی، رشد استعداد جسمانی و جذابیت جسمانی.
2-13 تئوری های تبیین تاب آوری
در زمینۀ تبیین تاب آوری تئوری و نظریات متعددی وجود دارد. «تئوری توانمندی محور» یکی از این تئوری هاست که هم معنی و مشابه روان شناسی انسان گرا یا تحول مثبت فرد است (بیور، 2008) و بر رشد توانمندی ها، استعدادهای طبیعی، صلاحیت و شایستگی فرد برای ایجاد یک سازگاری موفقیت آمیز و مثبت در تعامل با دنیای بیرونی تأکید دارد. منظور از واژه مثبت، رفع و اصلاح نقض و کمبودها و برنامه ریزی برای افزایش توانمندی فرد است. در این رویکرد به برنامه و تکالیف رشد و تحول طبیعی و عوامل محافظت کنندۀ تأکید شده است که از سه روش 1) کاهش آسیب ها و مشکلات فرد (رویکرد مبتنی بر ریسک)؛ 2) بهبود یا افزایش توانایی و موارد مثبت و مفید در زندگی (روش های مبتنی بر موارد مفید و ارزشمند) و 3) تغییر و افزایش توانایی های سازگاری از طریق بهبود و اصلاح ارتباط دلبستگی با والدین یا فراهم کردن تمهیدات لازم برای آموزش مهارت های اجتماعی در برنامه های تاب آوری استفاده می کنند (ماستن و پاول، 2003).
تئوری دیگر تئوری «سیستم بوم شناختی- اجتماعی» است. در این مدل، تاب آوری افراد را با توجه به بافت ارتباطی فرد مانند خانواده، دوستان، همسایه و جامعه بزرگ تر تعریف کرده است و آن را فقط یک خصوصیت منحصر به فرد افراد نمی دانند، بلکه شامل خصوصیت مربوط به جامعه نیز است. تاب آوری یک کنش مربوط به شبکۀ ارتباطی تأثیرگذار است. این شبکه دنیای درونی افراد، خانواده، مدرسه، همسایه و سایر ابعاد جامعه را شامل می شود که حتی عواملی چون سیاست های ملی، جرادم اقتصادی بزرگ، تروریسم و ... نیز در آن نقش دارند (همان منبع).
مطابق با یافته های پژوهشی میچل آنگار (2008) تاب آوری یک مفهوم کلی است که از نظر بافتی و فرهنگی ابعاد خاص مربوط به خود دارد، به عبارتی الگوهای فرهنگی و بافتی جامعه بر ابعاد مختلف زندگی فرد (که در تاب آوری نقش دارد) تأثیر می گذارد؛ از طرفی ابعاد تاب آوری به معنی ادراک شدۀ تاب آوری در آن بافت و فرهنگ خاص بستگی دارد، از این رو تفاوت تاب آوری افراد ناشی از تفاوت تجربه های آنها در هفت زمینۀ مختلف است که عبارت هستند از دسترسی به منابع مادی، ارتباط بین فردی، احساس هویت، تبعیت فرهنگی، عدالت اجتماعی، احساس کنترل و قدرت و همبستگی. بر اساس دو تئوری مزبور می توان گفت در تاب آوری هم ویژگی های فردی مانند توانمندی های ارتباطی، مهارت های مقابله ای، توانایی حل مشکلات، همدلی، عزت نفس و سایر ویژگی های مثبت و هم ویژگی های محیطی- اجتماعی (درون خانوادگی و برون خانوادگی) تأثیرگذار است، از آنجایی که تاب آوری فرآیند مقابله و سازگاری موفقیت آمیز در برابر شرایط چالش برانگیز و تهدید کنندۀ زندگی است، به عبارتی نوعی سازگاری مثبت در برابر شرایط ناگوار است و ایجاد و تقویت آن در انسان ها بالاخص از زمان کودکی تأثیر بسزایی در سازگاری با شرایط مختلف زندگی و سلامت روان دارد و همچنین از طرفی یکی از عوامل مؤثر بر آن شرایط اجتماعی و رفاهی منطقه ای است که فرد در آن زندگی می کند، لذا به نظر می رسد عوامل اجتماعی مربوط به جامعه و بهره مندی از امکانات رفاهی و به عبارتی زندگی در مناطق دارای امکانات تأثیر بسزایی بر تقویت تاب آوری افراد دارد و محرومیت و فقر آثار سوئی بر تاب آوری هیجانی و اجتماعی افراد می گذارد (شیانی، 1384).
پژوهش های انجام شده در داخل و خارج از کشور
نتایج پژوهش اسماعیلی فر، شفیع آبادی و احقر (1390) با عنوان سهم خودکارآمدی در پیش بینی شادکامی که بر روی 200 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر رودهن به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و توسط پرسشنامه های شادکامی و خودکارآمدی مورد آزمون قرار گرفتند، نشان داد که خودکارآمدی می تواند شادکامی دانش آموزان را به طور مؤثر پیش بینی کند.
یافته های پژوهش علی پور و اعراب شیبانی (1390) در تحقیقی تحت عنوان رابطه امیدواری و شادکامی با رضایت شغلی معلمان که بر روی 240 معلم از سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهرستان طبس به روش تصادفی طبقه ای انتخاب و با پرسشنامه های امیدواری اشنایدر، شادکامی آکسفورد و رضایت شغلی کندال و هولی مورد ارزیابی قرار گرفتند، نشان داد که هر دو متغیر امیدواری و شادکامی علاوه بر آنکه با هم رابطه مثبت و معنادار دارند هر دو با مؤلفۀ رضایت شغلی نیز رابطه دارند.
استاورُوا و همکاران (2012) در پژوهش خود شادکامی افراد مذهبی را بر اساس نرم های اجتماعی در کشورهای مختلف بررسی کرده اند. آنها به این نتیجه رسیدند، در صورتی که دین در بافت ملی کشوری باشد، دینداری موجب افزایش سلامت روانی میشود. دلیل آن را می توان اینگونه توجیه کرد که در چنین کشورهایی که دین یک ارزش محسوب میشود، به کسانی که مسائل دینی را رعایت می کنند احترام بیشتری گذاشته میشود که این موجب شادکامی بیشتر آنها می شود.
نتایج پژوهش قاسمی، عابدی و باغبان (1388) با عنوان اثربخشی گروهی مبتنی بر نظریۀ امید اسنایدر بر میزان شادکامی سالمندان که بر روی 30 نفر از سالمندان زن ساکن در آسایشگاه صادقیه شهر اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد انجام شد، نشان داد که مداخلات آموزش گروهی مبتنی بر نظریۀ امید اسنایدر به افزایش شادکامی سالمندان منجر می شود.
نتایج پژوهش شایان و احمدی گتاب (2012)، در تحقیقی با عنوان تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر میزان شادکامی دانشجویان که بر روی 100 نفر از دانشجویان با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از پرسشنامه شادکامی آکسفورد انجام گرفت نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی منجر به افزایش شادکامی دانشجویان می شود.
جونز و همکاران (2003) در پژوهش خود عوامل شناختی و روان شناختی را که با شادکامی افراد رابطه دارند، مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که سلامت جسمانی، حمایت اجتماعی و امیدواری بالا تأثیر عمده ای بر شادکامی افراد دارند.
نتایج پژوهش صفامنش و همکاران (1391) در تحقیقی تحت عنوان بررسی ارتباط بین شادکامی و خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی که بر روی 129 دانشجوی علوم پزشکی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از پرسشنامه شادکامی اکسفورد و خودکارآمدی شرر انجام شد، نشان داد که بین خودکارآمدی و شادکامی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
پنینکس و همکاران (2000) در پژوهشی اثر حفاظتی سرزندگی را در برابر عواملی بررسی کردند که سلامت زنان ناتوان سالخورده را تهدید می کند. نتایج بررسی آنها نشان داد، هیجان های مثبت می توانند افراد را در مقابل عوامل برهم زننده سلامت محافظت و شادکامی خطر ناتوانی های جدید و مرگ و میر را کاهش می دهد.
نتایج پژوهش هادی زاد، پورصدیقی، عباسی و کنعانی (1391) در خصوص بررسی رابطه بین نگرش های مذهبی، شادکامی و تاب آوری در بین نوجوانان که در بین 130 نفر از نوجوانان شهر بابل به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه نگرش های مذهبی، شادکامی اکسفورد و تاب آوری دیویدسون انجام گرفت، نشان داد که بین نگرش های مذهبی، شادکامی و تاب آوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و نگرش های مذهبی و تاب اوری پیش بینی کننده شادکامی هستند.
نتایج پژوهش علیپور، هاشمی، باباپور خیرالدین و طوسی (1389)، در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله ای و شادکامی در دانشجویان که بر روی 384 نفر از دانشجویان رشته های مختلف به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و توسط پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس- فولکمن و مقیاس شادکامی مموریال نیوفاندلند انجام شد، نشان داد که بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و شادکامی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
منابع فارسی
اسماعیلی فر، ندا؛ شفیع آبادی، عبدالله و احقر، قدسی (1390). سهم خودکارآمدی در پیش بینی شادکامی. اندیشه و رفتار. 5 (19). 27-34.
آرجیل، میکائیل (1383). روان شناسی شادی. ترجمه مهرداد کلانتری؛ مسعود گوهری؛ حمید طاهرنشاط دوست؛ حسن پالاهنگ و فاطمه بهرامی. اصفهان: انتشارات جهاد دانشگاهی.
آیزنگ، مایکل (1378). همیشه شاد باشید. ترجمۀ: زهرا چلونگر. تهران: انتشارات نسل نواندیش.
بیابانگرد، اسماعیل (1374). بررسی رابطه میان منبع کنترل اولیاء و معلمان بر منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. مجموعه مقالات چهارمین سمپوزیوم جایگاه تربیت، تهران: دبیرخانه سمپوزیوم جایگاه تربیت.
بختیارپور دشت بزرگ، پروین؛ عابدی، محمدرضا (1381). بررسی وضیعت بهداشت روانی معلمان استان اصفهان در سال تحصیلی 79-81. فصلنامه آموزه، 17، 73-80.
بهادری خسروشاهی، جعفر؛ هاشمی نصرت آباد، تورج (1390). رابطۀ امیدواری و تاب آوری با بهزیستی روان شناختی دانشجویان. مجله اندیشه و رفتار. 6 (22)؛ 41-50.
بیجاری، هانیه؛ قنبری هاشم آبادی، بهرامعلی؛ آقامحمدیان شعرباف، حمیدرضا و همایی شاندیز، فاطمه (1388). بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امیددرمانی بر افزایش میزان امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان. مطالعات تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی. 10 (1)؛ ص 171-184.
حسن آبادی، حمیدرضا (1380). بررسی باورهای معرفت شناختی و باورهای خودکارآمدی دانش آموزان و دانشجویان پسر و دختر شهر تهران. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده علوم تربیتی و روان شناختی دانشگاه تهران.
حسني، پرخیده و چراغي، فاطمه و ي غمايي، فريده (1387). خودكارآمدي و يادگيري خودتنظيم در عملكرد باليني دانشجويان پرستاري، یک مطالعه كيفي. مجله ايراني آموزش در علوم پزشكي. 8 (1)؛ 33-42.
خزائلی پارسا، فاطمه (1389). تاب آوری و نقش آن در ارتقاء سلامت کودکان. مجله ایران پاک. 29؛ 27-29.
جوکار، بهرام (1386). نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین هوش هیجانی و هوش عمومی با رضایت از زندگی. روان شناسی معاصر. 2 (4)؛ 3-12.
داودی، محمدرضا (1383). امید و نقش تربیتی ان در زندگی. نشریه معرفت. 81؛ 45-51.
ریو، جان مارشال (1390). انگیزش و هیجان. ترجمه: یحیی سیدمحمدی. تهران: موسسه نشر ویرایش.
سامانی، سیامک؛ جوکار، بهرام و صحراگرد، نرگس (1386). تاب آوری، سلامت روانی و رضایتمندی از زندگی. مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران. 13(3)؛ 290-295.
زارعی، علی (1389). کودکان خیابانی- چالش ها و راهکارها. برگرفته شده از: http://rasekhoon.net/atricl/show
سعیدیان، (1385). رابطه بین امیدواری و خودکارامدی در میان کارکنان دانشگاه اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه اصفهان.
سلیمانی، عفت؛ هویدا، رضا (1392). بررسی مفهوم خودکارآمدی در نظریه شناخت اجتماعی بندورا. اطلاع رسانی و کتابداری: کتاب ماه علوم اجتماعی. 63؛ 91-97.
شاوران، سيدحميدرضا (1390). تحلیل روابط چندگانه میان اعتماد، خودكارآمدي و عملكرد پژوهشي اعضا هيأت علمي دانشگاههاي منتخب دولتي شهر اصفهان. رساله دكتري .دانشگاه اصفهان.
شعبانی، سمیه؛ دلاور، علی؛ بلوکی، آزاده؛ مام شریفی، اسماعیل (1391). بررسی روابط خودکارآمدی، حمایت اجتماعی و خوشبینی در پیش بینی کنندگی بهزیستی ذهنی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان. فصلنامه مطالعات روان شناسی بالینی. 8 (2)؛ 93-117.
شماعي زاده، مرضيه (1384). بررسي تأثير مشاوره شغلي به شيوه شناختي-اجتماعي بر افزايش خودكارآمدي كارآفريني دانشجويان دانشگاه اصفهان. پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه اصفهان.
شیانی، ملیحه (1384). فقر، محرومیت و شهروندی در ایران. فصلنامه رفاه اجتماعی، (5)، 18.
صدرالسادات، سیدجلال؛ شمس اسفندآباد، حسن (1380). عزت نفس در افراد با نیازهای ویژه. تهران: انتشارات سازمان بهزیستی و دانشکاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران.
صفاری، محسن؛ سنایی نسب، هرمز؛ رشیدی جهان، حجت؛ پورتقی، غلامحسین؛ پاکپور حاجی آقا، امیر (1393). شادکامی، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان. مجله توسعۀ آموزش در علوم پزشکی. 7 (13)؛ 22-29.
صفامنش، زهره؛ صمیمی، پریسا؛ یحیایی، سپیده؛ صالحی، فاطمه؛ مطبوعی، زهرا و اکابری، آرش (1391). بررسی ارتباط بین شادکامی و خودکارآمدی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی. کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، بجنورد، ایران.
عبداللهی، بیژن (1385). نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان. مجله تدبیر. 40؛ 35-168.
عسگری، پرویز؛ شرف الدین، هدا (1387). رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان. یافته های نو در روان شناسی. 3(9):25-36.
علاالدینی، زهره (1387). بررسی امید درمانی گروهی بر دانشجویان دانشگاه اصفهان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه اصفهان.
علی پور، احمد؛ اعراب شیبانی، خدیجه (1390). رابطه امیدواری و شادکامی با رضایت شغلی معلمان. فصلنامه پژوهش های نوین روان شناختی. 6 (22)؛ 71-84.
علی پور، احمد؛ هاشمی، تورج؛ باباپور خیرالدین، جلیل؛ طوسی، فهیمه (1389). رابطه بین راهبردهای مقابله ای و شادکامی دانشجویان. فصلنامه روان شناسی دانشگاه تبریز. 5 (18)؛
غلامي رناني، فاطمه (1384). اثربخشي آموزش گروهي خودكارآمدي بر ميزان خودكارآمدي در موقعيتهاي اجتماعي هراس اجتماعي دانشجويان دختر دانشگاه اصفهان. پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه اصفهان.
کار، آلن (1385). روان شناسی مثبت. ترجمۀ: حسن پاشاشریفی، جعفر نجفی و باقر ثنایی. تهران: اتشارات سخن.
کندری، مجید (1381). مقایسۀ باورهای خودکارآمدی دانش آموزان پسر پایۀ دوم مقطع متوسطۀ شاخه های نظری و فنی و حرفه ای شهر تهران. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تهران.
گلمن، دانیل (1385). هوش هیجانی. ترجمه: پارسا. تهران: انتشارات رشد.
فولادچنگ، محبوبه (1382). بررسی باورهای خودکارامدی دختران دانش اموز استان فارس و ارائه راهکارهای مناسب. مجموعه مقالات هفته پژوهش، سازمان آموزش و پرورش استان فارس، 76-99.
قاسمی، افشان؛ عابدی، احمد؛ باغبان، ایران (1388). اثربخشی گروهی مبتنی بر نظریۀ امید اسنایدر بر میزان شادکامی سالمندان. دانش و پژوهش در روان شناسی کاربردی. 41؛ 17-38.
قمری، محمد (1389). بررسی رابطه دینداری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضعیت تأهل. روانشناسی دین. 3 (3)؛ 91-75.
محمدی، مسعود؛ علیرضا، جزایری؛ میرحسین، رفیعی؛ بهرام، جوکار؛ عباس، پورشهناز (1384). بررسی عوامل مؤثر بر تاب آوری در افراد در معرض سوء مصرف مواد مخدر. فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریر. 1 (2و3).
مرادی، اعظم (1389). تأثير عزت نفس، خودكارآمدي وانگيزش پيشرفت بر کيفيت زندگي و رفتار كارآفرينانه زنان جوان: الگويي براي مبتلايان به ناتواني جسمي-حركتي. رساله دکتری، دانشگاه اصفهان.
مرادی، مریم؛ جعفری، سید ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا (1384). شادمانی و شخصیت: بررسی مروری. تازه های علوم شناختی. 7 (2)؛ 60-71.
مژدهی، محمدرضا (1382). مقایسۀ باورهای خودکارآمدی دانش آموزان شاخه های نظری، حرفه ای و کارو دانش شهرستان سنندج. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبایی تهران.
نجفی، محمود؛ دهشیری، غلامرضا؛ دبیری، سولماز؛ شیخی، منصوره؛ جعفری، نصرت (1391). خصوصیات روان سنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ شادکامی آکسفورد در دانشجویان. فصلنامه اندازه گیری تربیتی. 3 (10)؛ 55-73.
نجفی، محمود؛ محمدی فر، محمدعلی؛ محمدزاده، علی؛ دبیری، سولماز (1389). حرمت خود، امیدواری و بهزیستی ذهنی در دانشجویان. پنجمین سمینار سرارسی بهداشت روانی دانشجویان. دانشگاه شاهد.
نصیری، حبیب اله؛ جوکار، بهرام (1387). معناداری زندگی، امید، رضایت از زندگی و سلامت روان در زنان. پژوهش زنان. 6 (2)؛ 157-176.
ونکی، نرگس (1391). بررسی رابطه نگرش دینی، سبک های مقابله ای (کارآمد و ناکارآمد) و شادکامی در دانش آموزان دختر دبیرستان های منطقه 2 شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی، دانشگاه آزاد تهران مرکز.
هادی زاد، تقی؛ پورصدوقی، ابوالفضل؛ عباسی، سعید و کنعانی، زاهد (1391) رابطه بین نگرش های مذهبی، شادکامی و تاب آوری در بین نوجوانان. ششمین کنفراس بین المللی روانپزشکی کودکان و نوجوانان. دانشگاه علوم پزشکی تبریز.
هاشميان، فرزانه (1389). بررسي رابطه بين خودكارآمدي و استرس کارکنان در سازمان جهاد كشاورزي استان قم. پايان نامه كارشناسی ارشد، دانشگاه پردیس قم.
یارمحمدی، یحیی؛ جدیدی، هوشنگ؛ احمدیان، حمزه؛ اسدی، بختیار (1389). مقایسه باورهای خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارای سبک های دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و ناایمن دوسوگرا دانشگاه آزاد اسلامی سنندج. طرح پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی سنندج.
منابع لاتین
Allardt, E، (1976)، Dimensions of Welfare in a Comparative Scandinavian Study، Acta Sociologica, 19, 3:169-176.
Ader, R., Cohen, N., & Felren, D. (1995). Psychoneuroimmunology: Interaction between the nervous system and the immune system. Lancet, 345, 99-103.
Appelbaum, S.H, Hare, A (1996). "Self-efficacy as a mediator of goal setting and Performance, Some human resource applications". Journal of Managerial Psychology (11)(3),33-47.
Argyle, M. (2001). The Psychology of Happiness. (Rev. ed), East Sussex, Great Britain: Routledge.
Argyle, M. (2003). Psychology and religion: An introduction. London: Routledge.
Argyle, M & ,.Lue, L.,(1990). The happiness of extraverts. Personality & Individual Differences. Vol.11, pp.1011.
Argyle, M., Martin, M., & Lu, L. (1995). Testing for stress and happiness: The role of social and cognitive factors. In C.D. Spielberger & I.G. Sarason (Eds.), stress and emotion, Washington, DC: Taylor & Francis.
Aspinwall, L., Richter, L., & Hoffman, R. (2001). Understanding how optimism works: and examination of optimists adaptive moderation of belief and behavior. In Chan, E. Optimism and pessimism: Implications for theory, Research and Practice (PP38-218). Washington D. C.
Avey, B. et al. (2006). The implications of positive psychological capital on employee absenteeism , Journal of Leadership and Organizational Studies, 13,2.
Avishy, R., & Derubeis, R., Rumes, K., & Brayan, L. (2005). Is depressive realism real? Clinical Psychology Review, 11, 1415-27.
Baily, T. C., & Snyder, C. R. (2007). Satisfaction with life and hope: a look at age and marital status. Psychological Record, 57, 2, 233-240.
Bandura, A. (1989).Human agency in social cognitive theory. American psychologist.44, 1175-1184.
Bandura, A. (1993).perceived self-regulatory mechanisms. Perspective on motivation, 38, 68-134.
Bandura,A (1997)."Self-efficacy: toward a unifying theory of behavior change". Psychological Review (84),191-215.
Bandura,A (1999). "Social cognitive theory: Anagentic perspective" Asian Journal of Social Psychology. (2),21-41.
Bandura, A., Barbaranelli, C., Caprara, G. V., Pastorelli, C., & Regalia, C. (2002). Sociocognitive: Self-regulatory mechanisms governing transgresses behavior. Journal of Personality and Social Psychology, 80, 125-135.
Basu, D. (2004). Quality-of-life issues in mental health care: Past, presen futurn. Journal of Psy-chiatry, 7, 35-43.
Basu, S. R. (2004). Economic Growth, Well-Being and Governance under Economic Reforms: Evidence from Indian States. HEI Working Papers 05-2004, Economics Section, The Graduate Institute of International Studie. avalble at: http://ideas.repec.org/p/gii/giihei/heiwp05-2004.html.
Batson, C. D. (1995). Prosocial motivation: why do we help others? In A. Tesser (Ed.) Advanced Social Psychology. (pp. 333-381). New York: MC Graw – Hill.
Beaver, B.R, (2008)..A positive approach tochildren.s internalizing problems.Professional Psychology: Research and Practice, 39(2), 129-136.
Bentall, R. P. (1992). A proposal to classify happiness as a psychiatric disorder. Journal of Medical Ethics, 18 (2), 94-8.
Bisschop, M. I., Knegsman, D. M. W., Beekman, A. T. F., & Deeg, D. J. H. (2004). Chronic diseases and depression: The modifying role of psychosocial resources. Journal of Social Science and Medicine, 59, 769-782.
Bless, H., Clore, G. L., Schwarz, N., Golisano, V., Rabe, C., & Wolk, M. (1996). Mood and the use of scripts: Does a happy mood really lead to mindlessness? Journal of Personality and Social Psychology, 71, 665-679.
Bonanno, G. A. (2004). Loss, trauma and human resilience: Have we underestimated the human capacity to thrive after extremely adverse events? Journal of American Psychologist, 59(1), 20-28.
Bronk, K. C., Hill, P. L, Lapsley, D. k., Talib, T. L., & Finch, H. (2009). Purpose, hope, and Life Satisfaction in three age groups. Journal of positive psychology, 4, 500-510.
Brook, J. S., Brook, D. W., Gordon, A. S., & Whiteman, M. (1990). The psychosocial etiology of adolescent drug use: a family interactional approach. Genetic, social, and general psychology monographs, 116, 111-267.
Brown, J. D., & McGill, K. L. (1989). The cost of good fortune: when positive life event produce negative health influences. Journal of Personality and Social Psychology, 57, 1103-1110.
Caprara, G. V., Delle Fratte, A., & Steca, P. (2002). Determinanti personali del benessere in adolescenza: Indicatori e predittori (Personal determinants of adolescents’ well-being: indicators and predictors). Psicologia Clinica dello Sviluppo, 2, 203-223.
Carr, A. (2004). Positive Psychology: The science of happiness and human strengths. New York: Brunner-Routledge.
Campbell, A،, Converse, P، E،, & Rogers, W،L، (1976)، The quality of American life، New York: Sage.
Cervone, D., & Artistico, D. (2003). The contribution of self-efficacy beliefs to dispositional shyness: On social cognitive systems and the development of personality dispositions. Journal of Personality, 71, 943-970.
Cohen, S.,_& Pressman, D. S. (2005). Does positive affect influence health? Carnegie Mellon University. Psychological Bulletin Copyright 2005 by the American Psychological Association, 131, (6), 925–971.
Connor, M. (2006). Assessment of resilience in the aftermath of trauma, The Journal of clinical psychiatry, 67(2), 46-49.
Connor, K. M., & Davidson, J. R. T. (2003). Development of a new resilience scale: the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Depression and Anxiety, 18,76-82.
Cowan, P., Cowan, C. and Schulz, M. (1996). “Thinking about Risk and Resilience in Families” in Stress, Coping, and Resiliency in Children and Families edited by E.M. Hetherington and E.A Blechman. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum.
Diener، E. (2002). Frequently Asked question (FAQ’S) about subjective well-being (Happiness and life satisfaction). A printer for report and new comers.http://www./s.psych.uivc.edu/-ediener/fag.html.
Diener, E. & M. Diener. (1995) Cross-cultural Correlates of Life Satisfaction and Self-esteem. Journal of Personality and Social Psychology. 68, pp. 653–663.
Diener, E. & R.E. Lucas (1999). "Subjective Well-being Three Decades of Well-being", Psychological Bulletin, 125(2), P.276-302.
Diener, E., & Lucas R. (2000). Explaining differences in societal levels of happiness: Relative standards, need fulfillment, culture, and evaluation theory. Journal of Happiness Studies: An Interdisciplinary Periodical on Subjective Well-Being, 1, 41-78.
Diener, E. & E. M. Suh. (1997). Measuring Quality of Life: Economic, Social and Subjective Indicators. Social Indicators Reaserch. 40: 189-216.
Eisen, T. M. (2006). Health and happiness in young swiss adults, Quality of care until. Geneva University Hospital, Geneva, Switzerland.
Elder Avidan, D; Haj-Yahia, M.M & Greenbaum, C.W. (2009). .Divorce is a part of my life . resilience, survival and vulnerability: Young adults`perception of the implication of parental divorce., Journal of marital and family therapy. Retieved from: (http://www.proquest.com).
Feldman, D. B. & Snyder, C. R. (2005). Hope and the meaningful life: theoretical and empirical associations between goal-directed thinking and life mranng. Journal of social and clinical psychology, 24(3): 401-421.
Ferasat, A. A. (2005). Discussion on happiness and its determinant factors. Journals of Counseling and Psychotherapy, 4(3), 7-17.
Feist, G. J., Bonder, T. E., Jacobs, J. F., Miles, M., & Tan, V. (1995). Integration top – down and bottom – up structural models of subjective well – being: A longitudinal investigation. Journal of Personality and Social Psychology, 68, 138-150.
Fredrichson, B. L. (2009). Positivity: Groundbreaking research reveals how to embrace the hidden strength of positive emotions, overcome negativity and thrive. New York: Grown Publishing.
Fritzsche, B. A., & Parrish, T. J. (2005). Theories and research on job satisfaction.
Fruhwald, S., Loffler, H., Eher, R., Saletu, B., & Baumhackl, U. (2001) Relationship between depression, anxiety and quality of life: A study of stroke patients compared to chronic low back pain and myocardial ischemia patients. Psychopathology, 34, 50-56.
Garmezy N, Masten AS, Tellegan A. (1984). Studies of stress-resistant children: A building block for developmental psychopathology. Child Development; ( 55):97-111.
Garmezy N, Masten, A. (1991). The protective role of competence indicators in children at risk. In: Cummings EM, Green AL, Karraki KH, editors. Life span developmental psychology: Perspectives on stress and coping. Hillsdale, NJ: Lawrence; P.147-151.
George, L. K., (2010). Still happy after all these years: Research frontiers on subjective well-beingin Later Life. Journal of Gerontology: Social sciences. 65 (3). 331 – 339.
Giltay, E. J., Geleijnse, J. M., Zitman, F. G., Hoekstra, T., Schouten, E. G. (2004). Dispositional optimism and all-cause and cardiovascular mortality in a prospective cohort of eldery dutch men and women. Archives of General psychology. 61: 1126- 1135.
Glasser, W. (2001). Selecting a measure of emotional intelligence: The case for ability scales. In R. bar-on and J. parker (Eds.), The Handbook of Emotional Intelligence (320-42)San Francisco, Ca: Jesse-Bass.
Glatzer, W، (1991)، Quality of life in advanced industrialized countries: the case of West Germany، in Strack, F،, Argyle, M، and Schwarz, N، (eds) Subjective wellbeing: an interdisciplinary approach, Great Britain: Paragons Press, 261-279.
Grewal, P. K., & Porter, J. (2007). Hope theory: a framework for understanding Death studies. Washington, 31(2): 131-154.
Hamarat, E., Thompson, D., Zabrucky, K. M., Steele, D., & Matheny, K. B. (2001). Perceived stress and coping resource: Availability as predictors of life satisfaction in young, middle-aged, and older adults. Experimental Aging Research, 27, 181-196.
Hawley, D. R. (2000). Clinical implications of family resilience. American Journal of Family Therapy, 28 , 101–116.
Headey, B،W،, & Wearing, A،J،(1992)، Understanding Happiness، Melbourne: Longman Cheshire.
Herth, K. A., Cutcliffe, J. R. (2002). The concept of hope in nursing: Hope and palliative care nursing. British Journal of nursing, 11, 977- 983.
Hills,P., & Argyle, M. (2001). Happiness, introversion-extraversion and happy introvert. Personality and individual differences,30,596-608.
Hilles, P., & Argyle, M. (2001). Emotional stability as a Major Diemension of Happiness. Personality and Individual Differences, 31, 1357-1364.
Jones, T.G., Rapport, L.J., Hanks. R.A., Lichtenberg, P.A., 8 Telmet, K. (2003). Cognitive and psycho logical predictors of subjectiue well-being in urban older adults. The clinical neuropsychogist, 27,13-18.
Joseph S, Linley PA. (2004). Positive therapy: A positive psychological theory of therapeutic practice. In PA. Linley S. Joseph (Eds). Positive psychology in practice. Hoboken, NJ: Wiley; 354–368.
Karademas, C. Evangelos. (2006 ). Self-efficacy, social support and well-being the mediating role of optimism. personality and individual differences. science direct.
Kashdan, T. B. (2004). The assessment of subjective well-being (issues raised by the Oxford Happiness Questionnaire). Personality and Individual Differences. 36(5):1225-32.
Kumpfer KL .(1999). Factor and processes contributing to resilience: The resilience framework. In: Glantz MD, Johnson JL, editors. Resilience and development. New York: Kluwer Academic Publishers. p. 179-224.
Kurbanoglu, S.S. (2003). "Self- Efficacy: A concept closely linked to information literacy and lifelong learning ". Journal of Documentation (59)(6),635-646.
Kurbanoglu, S.S, Akkoyunlu, B. & Umay, A (2006). Developing the information literacy self-efficacy scale. Journal of Documentation. (62) (6),730-743.
Lachman, M. E., & Weaver, S. L. (1998). The sense of control as a moderator of socials class differences in health and well – being. Journal of Personality and Social Psychology, 74 (3), 763-773.
Lazarus, A. (2004). Relationships among indicators of child and family resilience and adjustment following the September 11, 2001 tragedy. The emory center for myth and ritual in American life. Available on: www.marila.Emory.edu/faculty/lazarus.htm.
Lazarus, R. S., & Folkman, S. (2003). Stress, appraisal, and coping. New York: Springer.
Levinger, G., & Moylan, S. J. (1994). Feeling good and feeling close. Personal Relationship, 1, 165-184.
Lu, L., Gilmour, R., & Kao, S. F. (2001). Culture values and happiness: An East-West dialogue. Journal of Social Psychology, 141(4), 477–493.
Lucas, R. E., Diner, E., & Suh, E. (1996). Discriminant validity of well – beinge measures. Journal of Personality and Social Psychology, 71, 616-628.
Maddi, S.R &Khoshaba, D.M. (2005). Resilience at work., Brodway, AMA con.American management association, NY 10019.
Mandel, G. & Mullet, E. & Brown, G. (2006). cultivating resiliency a guide for parent and school personnel .published by scholastic press . www.Scholastic. Com.
Masten, A. S. (2001). Ordinary magic: Resilience processes in development. Journal of American Psychologist, 56(3), 227-238.
Masten, A. S., Garmzy, N., Tellegan, A., Pellegrini, D. S., Larkin, K. & Larson, A. (1988). Competence and stress in school children: The moderating effects of individual and family qualities. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 29 (6), 745-764.
Masten, A.S & Powell, (2003). .The resiliency model.Excellent source of indepth information on resiliency. Retieved from: ( http://resilnet.uiuc. Edu/library.htmL).
McMahon, D. M, (2006). Happiness_a history, New York, Atlantic Monthly.
Meadows, L. A., Kaslow, N. J., Thompson, M. P., & Jurkovice, G. J. (2005). Protective against suicide attempt risk among African American women experiencing intimate partner violence. American jornal of community psychology, 36(1-2): 106-121.
Moltafet,G. et al,(2010)” Personality traits, religious orientation and happiness”, Procedia Social and Behavior Aciences, v 9, p.63-67.
Myers, D. G. (2002). Exploring Psychology، 3rd Ed، New York:Worth Publishers.
Myers, D.G; Diener, E (1995). Who is happy? Journal of psychological science, 6, 10 – 19.
Myers, D. G. (2004). Happiness. Excerpted from Psychology, 7th edition. New York: Worth Publishers.
Pajares, F. (1997).Current directions in self-efficacy research. Advances in motivation and achievement.10, 9-19.
Pajares, F. (1996). Self-efficacy beliefs in academic setting. Review of educational research.66, 543-578.
Parker, C. P., Baltes, B., Young, S., Altmann, R., (2003). Relationships between psychological climate perceptions and work outcomes: A meta-analytic review. Journal of Organizational Behavior, 24, 389-416.
Penninx, B. & et al, (2000). The protective effect of emotional vitality on adverse health outcomes in disabled older women, Journal Am Geriater Soc, 48, 59-66.
Pinquart. M. (2009). Moderating effects of dispositional resilience on associations between hassles and Psychological distress. Journal of applied Developmental Psychology 30.p, 53-60.
Rabin, B. S., Cohen, S., Ganguli, R., Lysle, D. T., & Cunnick, J. E. (1989). Bi-directional interaction between the central nervous system and the immune system. Critical Reviews in Immunology, 9, 279-312.
Regalia, C., & Bandura, A. (2002). Longitudinal impact of perceived selfregulatory efficacy on violent conduct. European Psychologist, 7, 63-69.
Richardson, E. Glenn. (2002). The Metatheory of resilience and resiliency, journal of clinical psychology,. 58 (3), 307-321.
Rodriguze, D. (2006). Colombian happiness, hope on interdisciplinary look at the correlation between explanatory style, cultural and satisfaction. Journal of personality and social psychology, 52, 1260 -1284.
Rutter, M. (1987). Psychosocial resilience and protective maechanisms, American of orthopsychiatry, 57 (3), 316-331.
Ryan, R. M., & Deci, E. L. (2001). On happiness and human potentials: A review of research on hedonic and eudaimonic well-being. Annual Review of Psychology, 52, 141-166.
Ryff, C. D., & Singer, B. (2002). From social structure to biology: Integrative science in pursuit of human health and well-being. In C. R. Snyder, & S. J. Lopez (Eds.), Handbook of Positive Psychology (pp. 541-554). Oxford: University Press.
Salami, S. O. (2004). Affective characteristics as of determinants of academic performance of school-going adolescents: Implication for Counseling and practice. Sokoto Educational Review. 7, 145-160.
Salami, S. O. (2008). Psychopathology and academic performance among Nigerian high school adolescents: The moderator effects of study behavior, self-efficacy and motivation. Journal of Social Sciences, 16 (2), 155-162.
Scherer, K. R., Wallbott, H. G., & Summerfield, A. B. (Eds). (1986). Experiencing Emotion: A cross-cultural study. Cambridge: Cambridge University Press.
Schwarz، N.، & Strack، F. (1991). Evaluating one’s life: A judgment model of subjective well-being. In F. Strack، M. Argyle، and N. Schwarz (Eds.). Subjective Well-Being: An Interdisciplinary Perspective. Oxford: Pergamon Press.
Seligman, M, (1999). The prevention of depression and anxiety, prevention and treatment, 2, Article & Available on the word wide web http://journal.apa.org/ prevention/volume2/preoo20008a.htmI.
Seligman, M. ( 2002 ), Authentic Happiness: Using the new positive psychology to realize Your potential for lasting fulfillment. New York: Free Press.
Shayan, N & AhmadiGatab, T., (2012). The effectiveness of social skills training on students' levels of happiness. Social and Behavioral Sciences. 46, 2693 – 2696.
Sheldon, K., M., & Elliot, A. J. (1999). Goal – striving, need satisfaction and longitudinal well – being: the self – concordance model. Journal of Personality and Social Psychology, 76, 481-497.
Schimmel, J, (2009). Development as happiness: The subjective perception of happiness and UNDP's analysis of poverty, wealth and development, Journal of Happiness Studies.11, 95-111.
Skinner, E. A., & Wellborn, J. G. (1997). Children’s coping in the academic domain. In S. A. Wolchik & I. N. Sandler (Eds.), Handbook of children’s coping: linking theory and intervention (pp. 387-422). New York: Plenum.
Snyder, C. R. (1994). The Psychology of hope: You can get there from here. New Yourk: Free Press.
Snyder. C.R. (1995). Conceptualizing ,measuring ,and nurturing hope. Journal of Counseling and Development. 73 (3); 355-360.
Snyder. C.R (2000). Handbook of HOPE : Theory ,Measures and Applications.(edited by C.r.Snyder) .USA : Acaemic press.
Snyder C.R. (2002). Hope Theory: Rainbows in the Mind. Psychological Inquiry,13(4), 249-275.
Snyder, C.R., Harris, C., Irving, L.M., (1991). The will and the ways: development and ualidation of an individual differences measure of hope. Journal of personality and social psychology, 60 , 570.
Snyder, C. R., Ilardi, S. S., Cheavens, J., Michael, L.Y. and Sympson, S. (2000); The Role of Hope in Cognitive-behavior Therapies ; Cognitive Therapy and Research, Vol. 24, No. 6.
Snyder, C.R., Lapointe, A.B., Crowson , J.J & Early ,S .(1998). Preferences of high –and low hope people for self-refrential in put. Cognition and Emotion, 22:807-823.
Snyder, C. R., Lopez, S. J., Shorey, H. S., Rand, K. L., Feldman, D. B. (2003). Hope theory, measarment and application to school phchology. School Psychology Quarterly, 18, 122- 139.
Snyder, C. R. Rand, K. L. (2005). Hopelessness and health. In N. Anderson (Ed.), Encyclopedia of health and behavior Thousand Oaks, C. A: Sage. 521- 523.
Staats, S. (1986). Hope: Expected Positive Affect in an Adult Sample. Journal of Genetic Psychology, 148(3), 357-364.
Stavrova, O. Fetchenhauer, D. Schlosser, T. (2012). Why are religious people happy? The effect of the social norm of religiosity across countries, Social science Research,42 (1), 90–105.
Taylor, S. E. (2003). Health psychology (5th ed.). New York: McGraw Hill.
Valle, M. F., Huebner, E. S., & Suldo, SH. M. (2006). An analysis of hope as a psychological strength. Journal of school psychology, 44(5): 393-406.
Veenhoven, R، (1993)، Happiness in nations, subjective appreciation of life in 56 nations 1946-1992، RISBO, Studies in Social and Cultural Transforation nr2، Erasmus University Rotterdam، Netherlands.
Walters, S. (1998).self-regulated learning and college students regulation of motivation. Journal of educational psychology.90, 221-229.
Waterman, A. S. (1993). Two conceptions of happiness: Contrasts of personal expressiveness (eudemonia) and hedonic enjoyment. Journal of Personality and Social Psycholgy. 64, 678-691.
Werner, Emmy E., & Smith, Ruth S. (1992). Overcoming the odds: High risk children from birth to adulthood. Ithaca, NY: Cornell University Press.
Wigfield, A. (1997) Reading motivation: A domain .specific approach to motivation. Educational psychologist .32, 58-59.
Zimmerman, M. A., Ramirez, J., Washienko, K. M., Walter, B., & Dyer, S. (1994). The enculturation hypothesis: Exploring direct and protective eff ects on Native American youth. In H. I. McCubbin, E. A. Thompson, & A. I. Thompson (Eds.), Resiliency in ethnic minority families, Volume I. Native and immigrant American families (pp. 199-220). Madison: University of Wisconsin.