مبانی نظری و پیشینه سرمایه ی اجتماعی (docx) 52 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 52 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
3-1: مقدمه34
3-2: تعاریف سرمایه، سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و شاخص های
اندازه گیری آنها35
3-2-1: تعریف سرمایه35
3-2-2: تعریف سرمایه ی انسانی35
3-2-3: شاخص های اندازه گیری سرمایه ی انسانی37
3-2-4: تعریف سرمایه ی اجتماعی38
3-2-5: جنبه های سرمایه ی اجتماعی41
3-2-6: سطوح سرمایه ی اجتماعی 42
3-2-7: وجه منفی سرمایه ی اجتماعی43
3-2-8: شاخص های اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی43
3-2-9: تفاوت سرمایه ی اجتماعی با سرمایه ی های دیگر52
3-2-10: وجه تمایز سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی52
3-3: مبانی نظری ارتباط بین متغیرها54
3-3-1: تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر سرمایه ی انسانی54
3-3-2: تأثیر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی60
3-3-3: تأثیر سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی65
3-3-4: تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی66
3-3-5: سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی68
3-4: روش شناسی اقتصاد سنجی69
3-4-1: مقدمه69
3-4-1-1: مفهوم مانایی69
3-4-1-2: آزمون ریشه ی واحد زیوت-اندریوز69
3-4-1-3: آزمون علیت بر اساس تخمین خود رگرسیون برداری72
3-1- مقدمه
موضوع سرمایه ی اجتماعی از دهه ی 1990 میلادی به بعد مورد توجه قرار گرفت و نمی توان ادعا کرد که سرمایه ی اجتماعی می تواند به تنهایی تمام تغییرات حوزه های فعالیت یک جامعه را تعیین کند، ولی نمی توان اهمیت این عامل را در بین سایر عوامل نادیده گرفت. در این امر مطالعات زیادی انجام شده است و محققین بسیاری به این نتیجه رسیده اند که ابزارها و منابع غیر پولی یا غیر مادی مانند ارتباطات، شبکه های اجتماعی و نفوذ اجتماعی می توانند مانند ابزارهای مادی، خوب عمل کنند و در زمینه ی پیشرفت یک جامعه کارا باشند.
در حالی که سرمایه ی اقتصادی را در حساب بانکی افراد می توان یافت و سرمایه ی انسانی در درون ذهن افراد قرار دارد، سرمایه ی اجتماعی در درون ساختار روابط افراد نهفته می باشد.
بنابراین می توان گفت که علاوه بر سرمایه ی های فیزیکی و انسانی، ساختار اجتماعی یکی از تعیین کننده های مهم ارتقای بهره وری فعالیت های اقتصادی است.
سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی متغیرهای کیفی هستند و تعاریف مختلفی برای این دو مقوله وجود دارد و این مسئله به پیچیدگی موضوع و اندازه گیری آن دامن می زند ولی اندازه گیری آن ها را غیر ممکن نمی سازد.
اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی انسانی از اهداف این مطالعه نمی باشد اما در ابتدای این فصل در صدد این هستیم که به اختصار به تعریف مفهوم و شاخص های سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی بپردازیم.
3-2- تعاریف سرمایه، سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و شاخص های اندازه گیری آن ها
در این بخش به اختصار به تعاریف مربوط به سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و شاخص های اندازه گیری آن ها می پردازیم.
3-2-1- تعریف سرمایه
سرمایه، وجه نقد یا کالایی است که برای ایجاد درآمد از طریق سرمایه گذاری در یک کسب و کار یا در یک دارایی درآمدزای دیگری مورد استفاده قرار می گیرد (بلاک، 2003: 46).
همچنین علاوه بر این تعریف می توان گفت سرمایه، منابعی است که برای خلق منابع جدید دریک مقطع زمانی بکار گرفته می شود.
در تعریف دیگر، سرمایه، هر نوع دارایی است که قابلیت تولید را ایجاد کند و چند نوع سرمایه وجود دارد:
سرمایه ی فیزیکی 2- سرمایه ی انسانی 3- سرمایه ی اجتماعی
سرمایه ی فیزیکی مربوط به کارخانه، ماشین آلات و دیگر دارایی ها می شود و شامل سرمایه ی طبیعی مانند آب و هوای پاک و دیگر منابع طبیعی و سرمایه ی مالی مانند وجه نقد (سرمایه ی پولی) و سرمایه گذاری در انواع دیگر سرمایه ها هم می باشد و سایر موارد در ادامه توضیح داده خواهد شد.
3-2-2-تعریف سرمایه ی انسانی
تا دهه ی 1950 و اوایل دهه ی 1960، معمولاً آنچه به عنوان ثروت ملل در نظر گرفته می شد عبارت از انباشت سرمایه ی فیزیکی بود و سرمایه ی فیزیکی یکی از تعیین کننده های مهم رشد اقتصادی محسوب می شد. اما بعد از آن علاوه بر کیفیت ابزارها و ماشین آلات، بهره وری نیروی کار مورد توجه قرار گرفت. به همین منظور سیمون کوزنتس بیان می کند که سرمایه ی یک کشور صنعتی پیشرفته، فقط ابزارها و ادوات صنعتی آن کشور نیست بلکه اندوخته ی دانش هایی است که از آزمایش ها بدست آمده و کارآموختگی افراد آن کشور برای به کار بردن این دانش هاست (سبحانی، 1371 به نقل از صادقی و عماد زاده، 1382: 81).
استدلال این دانشمندان این می باشد که افزایش سطح آموزشی، تولید را بالا می برد و به ازای هر دلار اضافی سرمایه گذاری شده، تولید ناخالص ملی تقریباً به اندازه نرخ بازده ی آموزشی ضرب در سهم نیروی کار در تولید ناخالص ملی افزایش می یابد.
سرمایه ی انسانی به عنوان یکی از منابع توسعه ی اقتصادی از مدت ها پیش وارد مباحث اقتصادی شد و آدام اسمیت اولین اقتصاددان کلاسیکی بود که انسان ها را در ذات خود منابع کمیاب اقتصادی خوانده است و بر این باور است که انسان ها با آموزش تبدیل به سرمایه می شوند.
بنا به تعریف آزاوا، سرمایه ی انسانی در نیروی کار متبلور است و تنها راه افزایش موجودی سرمایه ی انسانی این بود که کارگران مدتی از فرایند تولید دور بمانند و وقت آزاد شده را به افزایش مهارت های خود تخصیص دهند. آرو (1962) سرمایه ی انسانی را انباره ای از دانش می داند که در نیروی کار نهفته است}مانند دانش فنی یا عملی{. سولو از اهمیت انباشت مهارت به عنوان سرمایه خبر می کند و بیان می کند آنچیزی که باعث انتقال در تابع تولید می شود ترقی در کیفیت نیروی کار می باشد. لوکاس (1988) انباشت سرمایه ی انسانی را یک منبع رشد پایدار می داند (یاوری و سعادت، 1381: 33).
سولو به همراه رومر (1986) با رویکردی متفاوت از الگوی رشد سولو- سوان سرمایه ی انسانی را به عنوان یک متغیر درون زا وارد الگوهای رشد کرده اند و بر نقش آموزش در ارتقای قابلیت نوآوری افراد و نیز سازگاری با فن آوری های جدید به منظور سرعت بخشیدن به توسعه ی تکنولوژیکی تأکید کرده اند (نیلی و نفیسی، 1382: 2).
فعاليت هاي متنوعي مثل آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، كاريابي، مهاجرت، آموزش ضمن خدمت و عمليات معقول سرمايه گذاري در سرمايه ي انساني، تصميمات زمان حال را به بازده ي آينده پيوند مي دهد (توانايان فرد،1386: 473).
سرمایه ی انسانی در واقع مکمل سرمایه ی فیزیکی است و موجب می گردد تا از سرمایه های فیزیکی به صورت مناسبتری بهره برداری شود. در واقع می توان گفت که سرمایه های فیزیکی تنها زمانی بیشتر مولد خواهند شد که کشور دارای مقادیر لازم سرمایه ی انسانی باشد.
به عقیده ی شولتز توسعه ی منابع انسانی پنج عامل دارد:
تسهیلات و خدمات بهداشتی که امید به زندگی، توانایی، نشاط و استقامت افراد را افزایش می دهد؛
تمام مخارج مربوط به تعلیمات فنی و حرفه ای؛
آموزش و پرورش از سطح دبستان تا پایان دبیرستان و آموزش در سطح دانشگاه ها؛
برنامه های تعلیمات حرفه ای و سواد آموزی که حاصل از سود بنگاه های اقتصادی هستند؛
مهاجرت فردی به منظور دستیابی به امکانات اشتغالی بهتر برای افزایش درآمدهای پولی (تقوی و محمدی، 1382: 18و19).
بنا به تعریف دیگر از سرمایه ی انسانی که توسط کیریاکو (1991) ارایه شده است: سرمایه ی انسانی شامل استعدادها، مهارت ها، دانش و امکان بکارگیری این اجزاء در کار است (افشاری و رجایی، 89: 42).
همچنین به سرمایه گذاری در تعلیم و تربیت و مهارت افراد یک جامعه نیز سرمایه ی انسانی گفته می شود و برخی دیگر از اندیشمندان اقتصادی، سرمایه ی انسانی را ظرفیت به دست آوردن مهارت های لازم برای انجام وظایف شغلی تعریف می کنند.
3-2-3- شاخص های اندازه گیری سرمایه ی انسانی
برای اندازه گیری سرمایه ی انسانی، شاخص های متعددی در متون پیشنهاد شده است که برخی از آنها عبارتند از:
1-ارزش پولی یا میزان كل سرمایه گذاری در سرمايه ي انساني که شامل ارزش بازاري و غير بازاري سرمايه گذاري در رابطه با سرمايه ی انساني است؛ 2- نرخ كل ثبت نام مدارس؛ 3- کل ثبت نام از كلاس اول تا هشتم؛ 4- ثبت نام در دبيرستان؛ 5- ثبت نام در دانشگاه؛ 6- کل سرمايه گذاري در آموزش رسمي؛ 7- کل سرمايه گذاري در آموزش رسمي از كلاس اول تا هشتم؛ 8- کل سرمايه گذاري در آموزش رسمي در دبيرستان و 9- کل سرمايه گذاري در آموزش رسمي در دانشگاه (این و دوکولیاگوس،1996:329).
نرخ با سوادی بزرگسالان نیز می تواند به عنوان متغیر جانشین سرمایه ی انسانی مورد استفاده قرار بگیرد.
داده های برخورداری آموزشی نیز یکی از شاخص های اندازه گیری سرمایه ی انسانی محسوب می شود که سه شیوه ی عمده در ایجاد مجموعه داده های سال های برخورداری آموزشی برای نیروی کار، وجود دارد.
همانطور که مشاهده می کنیم، شاخص های مختلفی برای اندازه گیری سرمایه ی انسانی وجود دارد اما در اغلب مطالعات از متوسط تعداد سال های تحصیل افراد و متوسط تعداد سال های تحصیل افراد شاغل استفاده می شود؛ در این مطالعه از شاخص متوسط سال های تحصیل افراد شاغل استفاده شده است. برای محاسبه ی میانگین سال های تحصیل افراد شاغل، از فرمول زیر که بر اساس روش ساکارپلوس و آریگادا(1986) است استفاده می شود:
j E j . S jΣ : میانگین سال های تحصیل افراد شاغل
که در آن Ej، تعداد سال های تحصیل و Sj، کسری (درصدی) از جمعیت شاغل است که بالاترین سطح سواد آن ها Ej است.
تعداد کل شاغلان/ تعداد جمعیت شاغلی که بالاترین سطح سواد آنها Ej است Sj=
3-2-4- تعریف سرمایه ی اجتماعی
مفهوم سرمایه ی اجتماعی از دهه 1980 به بعد مورد توجه قرار گرفت و توانست با گسترش نظری و تجربی، جایگاه تعریف شده ای در میان نظریه های جامعه شناسی به خود اختصاص دهد. این مفهوم به تدریج در رساله ها و مقالات دانشگاهی به ویژه در رشته های جامعه شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش وارد شد.
ریشه ی استفاده از این اصطلاح به سال 1916 و کاربرد اولیه ی آن توسط یک معلم جوان ترقی خواه به نام هانیفن باز می گردد. او در بحث از مراکز اجتماعات مدارس روستایی، بر اهمیت احیای مشارکت های اجتماعی برای تداوم دموکراسی و توسعه تأکید کرد و مفهوم سرمایه ی اجتماعی را وضع نمود. سرمایه ی اجتماعی در یک معنای عام، نوعی سرمایه گذاری در روابط اجتماعی است که با بازده ی مورد انتظار در بازار تعریف می شود( توسلی و موسوی، 1384: 5و6).
یک مَثل قدیمی انگلیسی وجود دارد که بیان می کند: آنچه می دانید مهم نیست بلکه آنکه را که می شناسید مهم است. در این مَثل می توان به اهمیت موضوع سرمایه ی اجتماعی پی برد.
تعاریف مختلفی از سرمایه ی اجتماعی وجود دارد، اما تاکنون تعریفی منسجم از آن ارایه نشده است. با این حال چند تعریف از چندین دانشمند معروف در این زمینه آورده شده است:
جین جاکوب:
سرمایه ی اجتماعی، پتانسیل نهفته در روابط میان افراد در یک جامعه است که باعث مؤثر شدن امورات آن جامعه می شود (سعادت، 1387: 3).
پیربوردیو(جامعه شناس اروپایی):
سرمایه ی اجتماعی مجموعه منابع مادی یا معنوی است که به یک فرد یا گروه اجازه می دهد تا شبکه ی پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل را در اختیار داشته باشد (بوردیو و ککوانت، 119:1992به نقل از: جان فيلد،1386: 17).
کلمن (جامعه شناس آمریکایی):
سرمایه ی اجتماعی نتیجه یک سری تصمیمات فردی برای حداکثر کردن سود خود می باشد؛ بنابراین روابط اجتماعی افراد با دیگران به عنوان یک مبادله اقتصادی محسوب می شود که بازده اقتصادی در پی دارد.
کلمن نسبت به بوردیو تأثیر گسترده تری بر مفهوم سرمایه ی اجتماعی در ارتباط با آموزش و پرورش داشته است و به دنبال توسعه ی یک علم بین رشته ای که بر اساس مبانی اقتصاد و جامعه شناسی بنا شده باشد، بوده است. وی در مقاله اولیه اش سرمایه ی اجتماعی را به صورت زیر تعریف کرده است:
مجموعه ای از منابع که در روابط خانواده و در سازمان اجتماعی محلی وجود دارند و برای رشد اجتماعی یا شناختی یک کودک یا جوان مفید هستند؛ این منابع برای افراد مختلف متفاوتند و می توانند امتیاز مهمی را برای توسعه سرمایه ی انسانی کودکان و جوانان ایجاد کنند (کلمن، 300:1994 به نقل از: همان).
وی بیان می کند که روابط اجتماعی با ایجاد تعهدات و انتظارات بین عاملین و ایجاد اعتماد در یک جامعه و بازکردن کانال های اطلاعاتی از طریق مدارس دولتی، باعث ایجاد منافع برای طرفین خواهد شد. به اعتقاد وی سرمایه ی اجتماعی به صورت هدفمندانه و عامدانه مانند سرمایه ی انسانی و فیزیکی ایجاد نمی شود بلکه محصولی جانبی از فعالیت های درگیر با سایر مقاصد می باشد. یعنی سرمایه ی اجتماعی به واسطه ی فعالیت های دیگر به وجود می آید؛ بنابراین بصورت مستقیم به وجود نمی آید.
رابرت پوتنام(سیاست مدار):
سرمایه اجتماعی مجموعه ای ازمفاهیمی مثل اعتماد، هنجار، شبکه های ارتباطی میان افراد یک اجتماع است. سرمایه اجتماعی وسیله ای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی درسیستم های مختلف سیاسی است. پوتنام بر اعتماد تاکید زیادی کرده است. از نظر او اعتماد و ارتباط متقابل در شبکه های اجتماعی به عنوان منابعی هستند که درکنش های اعضاء جامعه موجود است.
فوکویاما:
وجود مجموعه ی معینی از هنجارها یا ارزش های رسمی است که در آن اعضای گروه که همکاری و تعاون میانشان برقرار است سهمی در این نوع سرمایه دارند.
بانک جهانی:
بانک جهانی در تعریف سرمایه ی اجتماعی به نهادها، روابط و هنجارهایی اشاره می کند که کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی یک جامعه را مورد توجه قرار داده است. سرمایه ی اجتماعی تنها فقط جمع ساده ی نهادهایی نیست که جامعه را تشکیل می دهند بلکه چسبی است که این نهادها را به یکدیگر پیوند می دهد.
سرمایه ی اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها به صورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی بوده و از طرف دیگر افزایش آن می تواند موجب پایین آمدن سطح هزینه های اداری جامعه و هزینه های عملیاتی سازمان ها گردد (بانک جهانی، 1999 به نقل از سلیمانی، 1387: 164).
لین:
لین در مقایسه ی سرمایه ی اجتماعی با اشکال دیگر سرمایه، سرمایه ی اقتصادی و سرمایه ی انسانی را شکل های شخصی سرمایه می نامد. حال آنکه برای سرمایه ی اجتماعی عنوان" دارایی ارتباطی" به کار برده است؛ سرمایه گذاری در این شکل سرمایه، نه بر فرد بلکه بر روابط صورت می گیرد یعنی اینکه فرد برای دستیابی به سود، در تعاملات و شبکه سازی شرکت می کند.
لین چهار عنصر اطلاعات، نفوذ، اعتبار اجتماعی و تأکید را توضیح دهنده ی چگونگی کارکرد سرمایه ی اجتماعی در کنش های ابزاری و اظهاری می داند (لین، 2001: 20به نقل از موسوی و توسلی، 1384: 11).
با توجه به مباحث لین، ملاحظه شد که وی صرفاً بر منافع فردی سرمایه ی اجتماعی تأکید دارد و سرمایه ی اجتماعی را در وحله ی اول، امری شخصی می داند که افراد با هدف کسب منافع برای خود، اقدام به سرمایه گذاری در روابط اجتماعی می کنند.
فرانکوئیس نیز وجه مشترک تمامی تعاریف ارایه شده را "ملاحظه ی دیگران" می داند. همچنین در مبحث سرمایه ی اجتماعی، کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ملاک اصلی محسوب می شود.
خلاصه ای از سایر تعاریف ارایه شده از سرمایه ی اجتماعی از صاحب نظران معروف در قالب جدول 3-1 گردآوری شده است:
جدول 3-1: سایر تعاریف ارایه شده از سرمایه ی اجتماعی
کارل مارکسهمبستگی از روی اجبار: پناهدگان و مهاجران در کنار هم در یک محلهجورج زیملداد و ستدهایی که افراد در زندگی اجتماعی صورت می دهند، قواعد و هنجارهای آنامیل دورکیم و پارسونزتعهداتی که مبنای آنها ارزشها و هنجارهای اجتماعی است.ماکس وبرمفاهیمی که به اعتماد معطوفند.گلن لوریتفاوت در میزان برخورداری از فرصت ها (از طریق ارتباطات اجتماعی) برای جوانان وابسته یا غیر وابسته به اقلیتهای نژادیبیکرمنبعی که کنشگران، آن را در ساختارهای خاص اجتماعی می گیرند.اینگلهارتفرهنگ اعتماد و مدارا که در شبکه های گسترده سازمان های داوطلبانه می روید.شیفمجموعه ای از عناصر ساختار اجتماعی که بر روابط میان مردم اثر می گذارد.کرینت نروکی نی کینیروی سازنده ای که محصول اعتماد، نیک اندیشی، همکاری و پیوندهای پایدار اجتماعی است.ولکوک و نارایانهنجارها و شبکه هایی که باعث می شود افراد به صورت دسته جمعی عمل کنند.لیدا جی هانیفانمواردی قابل مشاهده در بیشتر زندگی های روزانه افراد مانند حسن نیت، همدردی، رفاقت و مراوده های اجتماعی بین افراد و خانواده ها که باعث ایجاد یک بخش اجتماعی می گردد.سازمان همکاری و توسعه ی اقتصادیشبکه ها باهم از طریق هنجارها، ارزش ها و مفاهیم مشترک باعث فعال سازی همکاری در گروه ها و بین آنها می گردند.استیونزهمکاری در جهت بدست آوردن یک هدف مشترکریچارد برتدوستان، همکاران و تماسهای عمومی تری که فرد از طریق آنها، فرصت هایی برای به کارگیری سرمایه های مالی و انسانی خود بدست می آورد.
مأخذ: ذاکر صالحی(1387: 27) و دیگر یافته های تحقیق
3-2-5- جنبه های سرمایه ی اجتماعی
ناهاپیت و گوشال سه جنبه ی متمایز برای سرمایه ی اجتماعی قائل اند:
1- جنبه ی ساختاری شامل روابط شبکه ای، پیکربندی روابط شبکه ای و سازمان مناسب
2- جنبه ی شناختی شامل زبان و اسطوره های مشترک
3- جنبه ی ارتباطی شامل اعتماد، هنجارها، تعهدات و انتظارات متقابل و هویت مشترک (ذاکرصالحی، 1387: 28).
الوانی و تقوی (1381) دسته بندی دیگری از ابعاد سرمایه ی اجتماعی را که توسط گروه کِندی دانشگاه هاروارد انجام شده است ارایه داده اند. این گروه مطالعاتی ابعاد یازده گانه ای را شناسایی کرده اند که عبارتند از: اعتماد اجتماعی، اعتماد میان نژاد های مختلف، مشارکت سیاسی عادی، مشارکت سیاسی نقادانه، رهبری مدنی، مشارکت مدنی، پیوندهای اجتماعی غیر رسمی، بخشندگی و مشارکت داوطلبانه، مشارکت مذهبی، تنوع معاشرت و دوستی ها که در مطالعات انجام شده در داخل و خارج از کشور بیشتر این ابعاد پوشش داده شده است (به نقل از همان).
3-2-6- سطوح سرمایه ی اجتماعی
سرمایه ی اجتماعی را می توان در سه سطح خرد، میانه و کلان بیان و بررسی کرد:
سرمایه ی اجتماعی آوندی (سطح خرد)
هر فرد در ارتباط دو طرفه خود با کنش گر دیگر، به واسطه ی همکاری و حمایتی که پرداخت یا دریافت می کند، ذخیره ای از سرمایه ی اجتماعی را برای خود به وجود می آورد که از آن به عنوان سرمایه ی اجتماعی آوندی نام برده می شود (گروتاارت، 2004 به نقل از مؤیدفر، 1385: 64).
در این سطح منافعی مورد نظر است که فرد به سبب عضویت در گروه و بهره برداری از سرمایه ی اجتماعی بدست می آورد.
سرمایه ی اجتماعی هم وندی (سطح میانه)
ساخت یک شبکه یا نظام اجتماعی بر پایه ی هنجارهای مشترک و رفتارهای هدفمند، در راستای تأمین ارزش های درونی کنش گران موجب تقویت روابط متقابل افراد عضو خود می شود. علاوه بر آن همکاری و حمایت های متقابل افراد درون شبکه نسبت به یکدیگر تسهیل پیدا می کند و انباشت سرمایه ی اجتماعی درون شبکه را موجب می گردد که از آن به عنوان سرمایه ی اجتماعی هم وندی نام برده می شود (گروتاارت، 2004 به نقل مؤیدفر، 1385: 65).
سرمایه ی اجتماعی پیوندی (سطح کلان)
ساختار کلان یک جامعه متشکل از نظام ها، سازمان ها و شبکه های گوناگون اجتماعی است که به واسطه ی فعالان و اعضای آن، هویت می یابد. اما توجه به این نکته ضروری است که عضو هر شبکه ی اجتماعی بدون آن که درون چارچوب قانونمند آن شبکه محصور باشد، عضو یک جامعه در سطح کلان بوده و قدرت انتخاب در برقراری ارتباط و تقابل با سایر اعضا از سایر شبکه های اجتماعی را دارا است. هنگامی که روابط بین اعضای شبکه های گوناگون، مرز هنجارهای شبکه ها را مانند هنجارهای مذهبی، فرهنگی، قومی، جنسی، نژادی و قانونی، در نوردد و شبکه ها را به هم پیوند زند، ذخیره اجتماعی را برای شبکه های به هم پیوسته به وجود می آورد که از آن به عنوان سرمایه ی اجتماعی پیوندی نام برده می شود (به نقل از همان).
3-2-7- وجه منفی سرمایه ی اجتماعی
از سرمایه ی اجتماعی همانطور که می توان به عنوان عاملی مثبت در جامعه یاد کرد می توان از آن برای اهداف منفی هم استفاده کرد. در بعضی از مطالعات از این نوع سرمایه به عنوان عامل بازدارنده ای در تولید یاد می شود. برای نمونه، سازمان ها و شبکه های بسته و ارتباطات شخصی قوی می توانند به عنوان شبکه های مافیایی عمل نموده و اثر منفی داشته باشند (امیری و رحمانی، 1385: 113).
کارتل ها و تراست های اقتصادی می توانند در کاهش اضافه رفاه اجتماعی مصرف کننده دخیل باشند بنابراین به این دلیل سرمایه ی اجتماعی منفی نیز محسوب می شوند.
3-2-8- شاخص های اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی
سرمایه ی اجتماعی به طور مستقیم قابل اندازه گیری نیست ولی می توان از شاخص های نماینده ی آن استفاده نمود که در این بخش به معرفی شاخص های مربوطه می پردازیم و در نهایت بیان می کنیم که از چه شاخصی در این مطالعه استفاده شده است.
برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی می توان از ابزارهای کمّی (مقداری) و کیفی (غیر کمی) استفاده کرد و در این امر باید توجه کرد که در عین حفظ تعادل میان استفاده از دو ابزار، ابعاد سرمایه ی اجتماعی را نباید محدود کرد و شاخص سرمایه ی اجتماعی باید تا حد ممکن ابعاد بیشتری از سرمایه ی اجتماعی را پوشش دهد و معطوف به یک بعد از سرمایه ی اجتماعی نباشد.
برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی، پوتنام به شواهد مربوط به تغییر ارزش های افراد توجه کرده است و او بر نتایج پیمایش هایی که در سطح آمریکا انجام داده تأکید داشته است. وی از پاسخ های پرسشنامه های استاندارد پیمایش اجتماعی عمومی که در سال 1974 توسط مرکز نظر سنجی ملی دانشگاه شیکاگو اجرا شده بود استفاده کرده است.
"این پرسش نامه ها در پیمایش ارزش های جهانی مورد استفاده قرار گرفته اند و به پوتنام و همکارانش اجازه داده اند که سطح اعتماد تعمیم یافته را نه تنها در زمان های مختلف بررسی کنند بلکه این مقایسه را در کشورهای مختلف انجام دهند" (فیلد، 2003: 158).
پیمایش ارزش های جهانی یک سؤال عمده داشت و این بود که آیا شما خواهید گفت که اکثر مردم قابل اعتماد هستند یا باید با آنها بسیار محتاطانه رفتار کرد؟ که در این تحقیق مردم این گونه پاسخ داده اند که فقط 30 درصد مردم قابل اعتماد هستند (اسویندسون و اسویندسون، 2009: 354).
در برخی از معیارها به جای سنجش سرمایه ی اجتماعی، اقدام به اندازه گیری اجزای ساختاری آن مانند شبکه ها و اعتماد و از روش تحلیل مؤلفه ی اصلی پیشنهادی ساباتینی (SPCA) و یا تحلیل مبتنی بر شبکه های پوتنام و روش های واریانس –کواریانس استفاده کرده اند؛ برخی از معیارها مانند معیار پیشنهادی فوکویاما، یک اندازه گیری غیر مستقیم از میزان سرمایه ی اجتماعی است. نقص عمده ی این روش های تجربی این است که تقلیل گرایی را بنای تفسیر خود قرار داده اند یعنی برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی به یک یا دو بعد از سرمایه ی اجتماعی بسنده کرده اند.
همچنین استفاده از فضای فازی، هندسه فراکتالی، روش استون هیوز(2002)، روش داگوم(1996) و تکنیک تحلیل عاملی مقیاس چند وجهی، روشهای دیگری برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی هستند که محققین پیشنهاد می کنند.
در روش استون و هیوز، میزان سرمایه ی اجتماعی بین صفر و یک بدست می آید و در روش داگوم در واقع از الگوسازی متغیرهای پنهان استفاده کرده و سطح سرمایه ی اجتماعی را تخمین می زنند.
با توجه به پرسشنامه ها و طرح های آماری که توسط سازمان هایی مانند انجمن سرمایه ی اجتماعی، آمایش ارزش های جهانی و مطالعه ی ارزش های اروپایی ها و دیگر آمایش هایی که برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی در سطح جهان منتشر و صورت گرفته است می توان به موارد زیر اشاره کرد که در این موارد با استفاده از طرح های آماری و تهیه پرسشنامه، ارزش های افراد برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی بررسی شده و میزان سرمایه ی اجتماعی تخمین زده شده است.
از میان طرح ها و مطالعات آماری انجام شده می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1– آمار پایه ای انجمن سرمایه ی اجتماعی
2- مطالعه ی ارزش های اروپایی ها و آمایش ارزش های جهانی
3- آمایش اجتماعی عمومی
مرکز تحقیقات ملی عقیدتی دانشگاه شیکاگو
در ادامه می توان به سؤالاتی که در این آمایش ها و پرسشنامه ها برای اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی مطرح شده است اشاره کرد:
- اسم کوچک چند نفر از همسایه هایتان را می دانید؟
- آیا به پلیس شهر خود اطمینان دارید؟
- آیا از نماینده های مجلس خود شناخت دارید؟
- آیا در فعالیت های مذهبی یا تئاتر شرکت می کنید؟
- آیا به همسایه هایتان سر می زنید؟
- هرچند وقت یک بار خویشاوندان و دوستان خود را ملاقات می کنید؟
- دوستان در زندگی شما چقدر اهمیت دارند؟
- آیا به نظر شما بیشتر مردم قابل اعتماد هستند یا باید با آنها بسیار محتاطانه و با ملاحظه رفتار کرد؟
- آیا فکر می کنید که بیشتر مردم اگر بتوانند و فرصت داشته باشند، به نفع شما کار می کنند و به طور عادلانه با شما رفتار خواهند کرد؟
- آیا می توانید بگویید که بیشتر وقتها افراد مفید هستند و می توانند به افراد دیگر کمک کنند یا فقط به فکر خودشان هستند؟(مأخذ: گروتاارت و همکاران، 2004: 49-25).
شاخص های سرمایه ی اجتماعی که توسط گروتاارت(1998) ارایه شده است در جدول 3-2 آمده است (آکای، 2003: 7):
جدول 3-2: شاخص های سرمایه ی اجتماعی
پیوندهای افقیتعداد و نوع پیوندها و نهادهای محلیوضعیت عضویتوسعت تصمیم گیری در مشارکتوسعت همگنی خویشی در یک گروه یا انجمنقدرت همگنی درآمد و شغل افراد در یک انجمنوسعت اعتماد در اعضای یک روستا و خانوارهاوسعت اعتماد به دولتوسعت اعتماد اتحادیه های تجاریمشاهده ی وسعت سازمانهای ارتباط دهندهتکیه و اعتماد بر شبکه های حمایتیدرصدی از درآمد خانوار که اهدا یا بخشیده می شود.درصدی از مخارج خانوارکه صرف خرید هدایا یا کمک ها می شود.نسبت وابستگی سالخوردگانجامعه ی مدنی و سیاسیشاخص آزادی های مدنی و شهریدرصدی از جمعیت که با تبعیض سیاسی روبرو هستند.شاخص شدت تبعیض سیاسیدرصدی از افراد که با تبعیض اقتصادی روبرو هستند.شاخص شدت تبعیض اقتصادی*درصدی از جمعیت که در جابجایی های تجزیه طلب (جدایی گرا و استقلال طلب) قرار دارند.شاخص حقوق سیاسی گاستیلشاخص آزادی سیاسی خانه ی آزادیشاخص دموکراسیشاخص فسادشاخص ناکارایی دولتقدرت نهادهای دموکراتیکمیزان آزادی انسانیمیزان ثبات سیاسیدرجه ی عدم تمرکز گرایی دولتدرصد مشارکت در انتخاباتکودتاترورهای سیاسیتغییر قانون اساسی (بی ثباتی در قانون اساسی)همگرایی اجتماعی1- شاخص تحرک یا پویایی میزان تنش های اجتماعی جداسازی زبان شناسی قومی شورش و تظاهرات اعتراض آمیز5- نرخ قتل نرخ خودکشی7- دیگر نرخ های جرم و جنایت8- تعداد زندانی در 100000 نفر9- نرخ تولد فرزندان نامشروع10- درصد خانواده های تک سرپرست11- نرخ طلاق*12- نرخ بیکاری جوانان رویکرد دولتی و قانونی1 - کیفیت بوروکراسی2- استقلال نظام دادگاهی (دادخواستی)3- ریسک سلب مالکیت و ملی سازی4- نقض قراردادها توسط دولت5- قابل اجرا بودن قراردادها6- پول تقویت کننده ی قراردادها (M2/ وجه نقد)
ادامه ی جدول 3-2
مأخذ: گروتاارت (1998: 15) به نقل از آکای (2003: 7)
یادداشت: از متغیرهای ستاره دار(*) برای شاخص سرمایه ی اجتماعی در این مطالعه استفاده شده است.
روش دیگر اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی با توجه به مطالعات پوتنام این می باشد که می توان به طور مستقل و جداگانه تمام شاخص های سرمایه ی اجتماعی را اندازه گیری کرده و سپس یک شاخص کلی از سرمایه ی اجتماعی درست کرده که ترکیبی از تمام این شاخص ها باشد. یعنی متغیری کلی که تمام شاخص های سرمایه ی اجتماعی را پوشش می دهد (گروتاارت و دیگران، 2004: 10).
پرسش نامه ی بانک جهانی برای سنجش سرمایه ی اجتماعی افراد جامعه
در این پرسشنامه راهنمایی برای سنجش سرمایه ی اجتماعی وجود دارد و در پنج بخش تنظیم شده است:
راهنمای مصاحبه- مشخصات جامعه
پرسشنامه ی جامعه
پرسشنامه ی خانوار
راهنمای مصاحبه- مشخصات مدیریتی
امتیاز- مشخصات مدیریتی
در این جا، جامعه به چند گروه تقسیم می شود و هرکدام از این گروه ها مصاحبه می شوند و از طریق مصاحبه سرمایه ی اجتماعی افراد سنجیده می شود.
بخشی از سؤالات پرسشنامه در مورد دسترسی به آب و برق، اعتماد بین افراد و نهادها، رضایتمندی افراد از زندگی و جامعه، اشتغال، رفاه افراد، دسترسی به تلفن، موبایل، تلفن عمومی و پست، حمل و نقل جاده ای، ریلی، هوایی، آبی، سرویس اینترنت، جمع آوری زباله (پسماند)، دسترسی به بازار عمومی، زمین های ورزشی، راه های حمل و نقل عمومی، امنیت و پلیس، مهاجرت نیروی کار و مدرسه رفتن افراد می باشد.
به طور خلاصه متغیرهایی که برای سنجش سرمایه ی اجتماعی از پرسشنامه بانک جهانی استخراج شده است در جدول 3-3 آورده شده است.
جدول3-3: شاخص های اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی پرسشنامه ی بانک جهانی
کمک های خیریه رضایتمندی افراد از سیاست دولتنرخ بیکاری جوانان 24-15سالهخانه دار بودن افرادمیزان رضایت مندی افراد از زندگیمیزان دسترسی به آب آشامیدنی، برق، تلفن عمومی، تلفن ثابت و تلفن همراهمیزان مرسولات پستی و اینترنت عمومیعضویت افراد در باشگاه های ورزشی، مراکز فرهنگی هنری و غیرهمیزان مهاجرت نیروی کارنسبت معلم به دانش آموز و نسبت پزشک به جمعیت*شدت تبعیض نژادی و تبعیض اقتصادی و توزیع نابرابر درآمدها*عضویت در گروه های سوادآموزی و کارآموزی*عملکرد پلیس، میزان امنیت، ثبات سیاسی و اعتماد تعداد مطبوعات بر حسب محل و فاصله ی انتشار*مدت پخش برنامه های تولیدی تلویزیون درون مرزی از شبکه های مراکز استان ها و تعداد تماشاگران فیلم های سینمایی به هزار نفر*نرخ طلاق، کلاهبرداری، خودکشی و صدور چک بلامحل*
مأخذ: پرسشنامه ی بانک جهانی
یادداشت ها:
از متغیرهای ستاره دار(*) به عنوان متغیرهای نماینده ی سرمایه ی اجتماعی در این مطالعه استفاده شده است.
در مورد کمک های خیریه می توان از کمک های خیریه کمیته ی امداد امام خمینی(ره) برای کشورمان استفاده نمود.
ارتباط متغیرهای اشاره شده در جدول3-3 با سرمایه ی اجتماعی در ادامه توضیح داده شده است:
کمک های خیریه: نشان دیگرخواهی و انسان دوستی است و اینکه افراد از خود می گذرند تا افراد دیگر در رفاه و آسایش باشند از مصادیق سرمایه ی اجتماعی می باشد و افرادی که مصالح جمعی را بر مصالح فردی ترجیح می دهند افرادی هستند که از سرمایه ی اجتماعی بالایی برخوردار هستند.
رضایتمندی افراد از سیاست دولت: زمانی که افراد جامعه ای از سیاست های دولت راضی باشند و اعتماد به دولت داشته باشند، سیاست ها و پروژه های دولت با کارایی بیشتر و با همکاری مردم بهتر اجرا می شوند و هزینه های دولت برای اجرا کردن این سیاست ها کاهش پیدا می کند و همکاری مردم با دولت و اعتماد آنها به دولت سرمایه ای مهم برای دولت محسوب شده و به آن سرمایه ی اجتماعی گفته می شود.
نرخ بیکاری جوانان 24-15 ساله: مطالعات نشان داده است که میزان جرم و بزهکاری در میان جوانان نسبت به دیگر افراد جامعه بیشتر است و قشر جوان بیشتر از هر قشر دیگری در معرض خطر بزهکاری هست و بیکاری آن بر میزان جرم و بزهکاری اش دامن می زند.
خانه دار بودن افراد: صاحب خانه بودن به دلیل اینکه فرد می داند به طور دایم ساکن می باشد، این انگیزه را دارد که جامعه ی خود را پیشرفت دهد و از سرمایه گذاری خود محافظت می کند (روپاسینگا و دیگران، 2006: 94-92). همچنین دامنه ی ارتباطات افراد با سایرین در محدوده ی محله شان در صورتی که بطور دایم در محلی ساکن باشند بیشتر خواهد شد.
میزان رضایتمندی افراد از زندگی: این رضایتمندی باعث می شود که افراد برای پیشرفت خود و جامعه ی خود انگیزه و شوق بیشتری داشته باشد و با همکاری دیگران برای پیشرفت جامعه ی خود تلاش بیشتری کنند.
میزان دسترسی به آب آشامیدنی، برق، تلفن عمومی، تلفن ثابت و تلفن همراه: این عوامل نشان دهنده ی رفاه و میزان ارتباطات جامعه است. رفاه بر سلامتی افراد تأثیر مهمی دارد و سلامتی افراد عاملی ضروری جهت گسترش سرمایه ی اجتماعی و پیشرفت اجتماعی افراد است. وسایل ارتباطی باعث گسترش ارتباطات در سطح وسیعی می شود و فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را روان تر می سازد و به ایجاد سرمایه ی اجتماعی کمک شایانی می کند.
میزان مرسولات پستی و اینترنت عمومی: نماد ارتباط می باشند و ارتباط از عناصر مهم سرمایه ی اجتماعی شناخته شده است. عناصر ارتباطی فاصله ی میان افراد را کاهش می دهد و افراد را به هم نزدیک تر می کند.
عضویت افراد در باشگاه های ورزشی، مراکز فرهنگی هنری و غیره: با حضور در شبکه ها و نهادهای اجتماعی مانند کلاسهای ورزش، کلوب های اجتماعی و کلاس های اینترنت و هر شبکه ای که با اجتماع همراه باشد و داشتن ارتباط مستمر و مداوم با دیگران باعث ایجاد اعتماد و عمل به هنجارها می شود و به توسعه ی شبکه های اجتماعی و تقویت دموکراسی کمک می کند. سعادت (1387) از مشارکت جمعی و رحمانی و همکاران (1386) از شاخص درصد عضویت افراد در گروه ها و انجمن های داوطلبانه به عنوان شاخصی از سرمایه ی اجتماعی استفاده کرده اند.
میزان مهاجرت نیروی کار: با مهاجرت نیروی کار ناهماهنگی و بی ثباتی در نیروی کار به وجود می آید و در این امر، بیشتر اتصالات فردی و اجتماعی به علت مهاجرت کنار گذارده می شود.
نسبت معلم به دانش آموز و نسبت پزشک به جمعیت: نسبت پزشک به جمعیت میزان ارتقای نظام بهداشتی کشور را نشان می دهد که بر سلامت و روان جامعه اثر مثبتی می گذارد. سلامتی از عمده ترین عناصر رفاه جامعه محسوب می شود و هرچه جامعه سالم تر باشد بر عملکرد اجتماعی افراد جامعه و کیفیت ارتباط با دیگران اثر مثبتی دارد. فرایند آموزش با جامعه پذیری علمی همراه است و در یک شرایط گروهی و اجتماعی صورت می پذیرد و ذخایر جدیدی از روابط و پیوندها را بین همکلاسی ها، معلمان و استادان شکل می دهد و در پیمایش های ارزش های جهانی در بیشتر کشورها، متغیر تحصیلات و آموزش با سایر متغیرهای سرمایه ی اجتماعی در ارتباط است. آموزش شهروندی در مدارس به صورت مستقیم از طریق ایجاد دانش، مهارت های لازم و به طور غیر مستقیم از طریق شبکه ها (سرمایه ی درون گروهی) و تقویت پیوند بین گروه ها (سرمایه ی بین گروهی) به ذخیره و ایجاد سرمایه ی اجتماعی کمک می کند (ذاکر صالحی،1387: 29). در این پایان نامه از متغیرهای نرخ باسوادی، نسبت پزشک به جمعیت و سرانه ی کارکنان بخش آموزشی و اداری استفاده شده است.
شدت تبعیض نژادی، تبعیض اقتصادی و توزیع نابرابر درآمدها: تبعیض شبکه ی روابط اجتماعی را محدود می کند و باعث انزوای اجتماعی و تضعیف پیوندهای اجتماعی می شود و افراد دیگر با جامعه ی بزرگتر درگیر نمی شوند و فاصله ی خود را حفظ می کنند؛ نابرابری درآمدها در یک جامعه باعث کاهش فعالیتهای انجمنی خواهد شد و هرچه توزیع ثروت و درآمد از منظر افراد آن جامعه ناعادلانه به نظر آید میزان همبستگی اجتماعی و پایبندی افراد به داشتن زندگی سالم ضعیف تر خواهد بود (دینی ترکمانی، 1385: 151). در این مطالعه از ضریب جینی و نسبت 10 درصد ثروتمندترین افراد به 10 درصد فقیرترین افراد (سهم 10درصد ثروتمندترین افراد کشور از کل درآمد کشور به سهم 10 درصد فقیرترین افراد از کل درآمد کشور) که فاصله ی طبقاتی را در کشور نشان می دهد استفاده شده است. ضریب جینی همواره بین صفر و یک قرار دارد و هرچه توزیع درآمد عادلانه تر باشد این شاخص به صفر نزدیک تر است و هر چه توزیع ناعادلانه تر باشد این شاخص به عدد یک نزدیک تر است. همچنین هرچه نسبت 10 درصد ثروتمندترین افراد به 10 درصد فقیرترین افراد بزرگتر باشد توزیع نابرابر درآمد را نیز نشان می دهد.
عضویت در گروه های سوادآموزی و کارآموزی: این گروه ها مانند شبکه های اجتماعی عمل می کنند و همراه با آموزش، فعالیت ها و مهارت های اجتماعی افراد را گسترش می دهند و افراد را از انزوا به سمت اجتماعی شدن و آموزش سوق می دهند.
عملکرد پلیس، میزان امنیت، ثبات سیاسی و اعتماد: در جامعه ای که از ثبات سیاسی، اعتماد و امنیت بالایی برخوردار باشد به علت ریسک پایین، سرمایه گذاری مطمئن تر است و افزایش خواهد کرد و لازم به پرداخت هزینه های اضافی جهت تضمین اجرای قراردادها و حفظ امنیت نیست و معاملات و قراردادها روانتر خواهد شد. فضای مطمئن اگر در جامعه حاکم باشد از دل شوره ها و نگرانی ها می کاهد و تقویت همکاری و اقدام جمعی در جهت نیل به اهداف توسعه ای را نیز در پی دارد (دینی ترکمانی، 1385: 151).
تعداد مطبوعات بر حسب محل و فاصله ی انتشار: مطبوعات به عنوان یک رسانه، وظایفی مشابه وظیفه ی تلوزیون و رادیو دارند و در افزایش یا کاهش مشارکت اجتماعی و مسایل اجتماعی نقش ارزنده ای را ایفا می کنند و فرهنگ ساز می باشند علاوه بر آن به عنوان یک وسیله ی ارتباطی باعث تسهیل در ارتباطات و تقویت اتصال با منابع خارجی می شود. در این مطالعه از متغیر سرانه ی مطبوعات نیز به عنوان متغیر نماینده ی سرمایه ی اجتماعی استفاده شده است.
مدت پخش برنامه های تولیدی تلویزیون درون مرزی از شبکه های مراکز استان ها و تعداد تماشاگران فیلم های سینمایی به هزار نفر: سینما به عنوان یک ابزار فرهنگی به گسترش فعالیت های فرهنگی و سطح آگاهی افراد کمک می کند که این موارد در ایجاد سرمایه ی اجتماعی می توانند نقش مهمی را ایفا کنند و از وقوع جرم و کج روی ها و آسیب ها جلوگیری کند. همچنین سینما به عنوان محلی برای تجمع افرادی که هدف مشترکی دارند به ایجاد همبستگی اجتماعی کمک می کند. در این پایان نامه از سرانه ی سینما به عنوان متغیر نماینده ی سرمایه ی اجتماعی استفاده شده است.
نرخ طلاق، کلاهبرداری، خودکشی و صدور چک بلامحل: میزان جرم نشان از نبود سرمایه ی اجتماعی در جامعه است که پوتنام برای سنجش سرمایه ی اجتماعی به عنوان ارزش مثبت از روش غیر مستقیم اندازه گیری سرمایه ی اجتماعی یعنی نبود سرمایه ی اجتماعی استفاده کرده است و بیان کرده است که در نبود سرمایه ی اجتماعی میزان جرم و بزهکاری در جامعه افزایش پیدا می کند و فرض بر این است که چون سرمایه ی اجتماعی وجود هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی را دنبال می کند انحرافات اجتماعی بالفعل بازتاب نبود سرمایه ی اجتماعی خواهد بود (فوکویاما، 1379: 19). در این پایان نامه از داده های نسبت طلاق به ازدواج استفاده شده است؛ طلاق که با فروپاشی خانواده همراه می باشد و بوردیو خانواده را به عنوان مهمترین مکان انباشت و انتقال سرمایه ی اجتماعی می داند و روابط والدین با یکدیگر، دریافت کمک در حل مشکلات شخصی و محبت از والدین و صحبت کردن با والدین بر میزان انحرافات و بزهکاری در جامعه بسیار مؤثر است.
سوری (1384) از متغیر تعداد سرانه ی چک های بلامحل به ازای هر 1000 نفر جمعیت، سوری و مهرگان (1386) از میزان جرایم و سعادت (1387) نیز از میزان جرایم به عنوان متغیر نماینده ی سرمایه ی اجتماعی استفاده نموده اند که به علت اشتباه بودن شاخص اندازه گیری سعادت از داده های ایشان در این پایان نامه استفاده نشد.
3-2-9- تفاوت سرمایه ی اجتماعی با سرمایه های دیگر
سرمایه ی اجتماعی یک محصول واسطه ای می باشد در حالی که دیگر انواع سرمایه، محصولات نهایی می باشند و همچنین سرمایه ی اجتماعی نتایج جانبی یا غیر عمدی روابط اجتماعی افراد با دیگران می باشد.
پوتنام اشاره کرده است که سرمایه ی اجتماعی در اثر استفاده شدن افزایش پیدا می کند و در اثر استفاده نشدن کاهش پیدا می کند. به این دلیل که سرمایه ی اجتماعی کالایی عمومی می باشد نمی توان برای آن حق مالکیت فردی در نظر گرفت ولی سرمایه ی های دیگر این گونه نیستند (وستلُند، 2006: 30).
3-2-10- وجه تمایز سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی
تمایز بین سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی را می توان با نموداری مانند شکل 3-1 نمایش داد که A، B وC روابط سه فرد را نشان می دهند. سرمایه ی انسانی در نقاط تقاطع قرار دارد و سرمایه ی اجتماعی در خطوطی که این نقاط را به یکدیگر متصل می کنند قرار دارد. سرمایه ی اجتماعی و انسانی اغلب مکمل یکدیگرند. مثلاً، اگر B کودکی باشد و A بزرگسالی که پدر یا مادر B باشد، برای اینکه A به پیشرفت رشد شناختی B کمک کند، باید هم در رأس های مثلث (سرمایه ی انسانی) و هم در ضلع های مثلث (سرمایه ی اجتماعی ارتباط دهنده ی رأس های مثلث (سرمایه ی انسانی) به هم) وجود داشته باشد. سرمایه ی انسانی در اختیار A و روابط (سرمایه ی اجتماعی) در رابطه بین A و B باید وجود داشته باشد (کلمن، 1377: 466).
282257519812000201549019812000A
201549025019000
B C
شکل 3-1: ساختار سه نفری: سرمایه ی انسانی در رأس های مثلث (نقاط تقاطع) و سرمایه ی اجتماعی در ضلع های مثلث (وصل کننده ی نقاط تقاطع به هم)
در این قسمت به اختصار، تمایز میان این دو نوع سرمایه را بیان می کنیم:
*سرمایه ی انسانی دارایی یک فرد و سرمایه ی اجتماعی دارایی یک گروه است.
*سرمایه ی انسانی رفتار اقتصادی افراد است ولی سرمایه ی اجتماعی روابط اجتماعی میان افراد است.
*سرمایه ی انسانی، سرمایه گذاری در دانش و مهارتي است که بازده ی اقتصادی می آورد اما سرمایه ی اجتماعی در مورد شبکه ها و هنجارهای اجتماعی بحث می کند که روابط بین مردم را مدیریت می کند (فیلد و همکاران، 2003: 29).
*در سرمایه ی اجتماعی حداقل به دو نفر احتیاج داریم ولی در سرمایه ی انسانی حداقل به یک نفر نیازمندیم.
* سرمایه ی انسانی دارایی خصوصی و فردی محسوب می شود که در امر تولید به کار گرفته می شود اما سرمایه ی اجتماعی احساس مشارکت در تولید میان کارگزاران می باشد (سوری، 1384: 4).
3-3- مبانی نظری ارتباط بین متغیرها
سرمایه ی فیزیکی با تغییر ابزارها و مواد باعث تسهیل تولید می شود و سرمایه ی انسانی با تغییر مهارت ها و توانایی افراد، کارایی کارکنان را افزایش می دهد و سرمایه ی اجتماعی با تغییر روابط میان افراد، کنش ها را تسهیل می کند.
در این بخش، به صورت نظری به ارتباط میان سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی پرداخته شده است. این بخش شامل 5 قسمت است که عبارتند از:
تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر سرمایه ی انسانی
تأثیر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی
تأثیر سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی
تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی
رابطه ی بین سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی
3-3-1- تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر سرمایه ی انسانی
کلمن (1988)، اولین فردی است که به طور آشکارا به تأثیر سرمایه ی اجتماعی و اجتماع بر سرمایه ی انسانی پرداخت؛ هچنین بکر (1996)، که از بنیان گذاران مباحث سرمایه ی انسانی می باشد بر اهمیت روابط اعضای خانواده بر انباشت سرمایه ی انسانی تأکید کرده است. سرمایه ی اجتماعی بر تشکیل سرمایه ی انسانی نسل های آینده تأثیر می گذارد. بکر بیان کرده است که در مباحث سرمایه ی انسانی از تأثیر خانواده ها بر دانش، مهارت، ارزش ها و عادات کودکان نمی توان چشم پوشید. بنابراین حتی اختلاف های جزئی کودکان در سلایقشان که توسط خانواده ها دامن زده می شود در طول زمان ممکن است به اختلاف های بزرگ منجر شود (علمی و همکاران، 84: 280).
موفقیت یک کودک در خانواده از نگاه کلمن (1988) به سه عامل سرمایه ی مالی، سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی بستگی دارد: سرمایه ی مالی به میزان ثروت یا درآمد خانواده مربوط می شود که امکانات مالی را برای موفقیت و آموزش دانش آموز فراهم می کند؛ سرمایه ی انسانی تحصیلات والدین می باشد که می تواند در امر آموزش، دانش آموز را یاری کند؛ سرمایه ی اجتماعی در خانواده، اهتمامی است که والدین برای تربیت فرزندانشان بکار می برند و به ارتباط بین بچه ها و اولیا در محدوده ی خانواده مربوط می شود و این نوع سرمایه در مقایسه با سایر سرمایه ها از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. اگر سرمایه ی اجتماعی درون روابط خانوادگی وجود نداشته باشد، کم یا زیاد بودن میزان سرمایه ی مالی و انسانی والدین برای فرزندان چندان تأثیری نخواهد داشت. بنابراین هم سرمایه ی اجتماعی درون خانواده و هم اجتماع در تربیت سرمایه ی انسانی نسل بعد نقش دارند و برای رشد یک فرزند، والدین باید هم از شیوه های تربیتی آگاه باشد و هم برای اعمال آن شیوه ها و تربیت صحیح و مورد دلخواهشان، رابطه ی خوبی برقرار کنند.
کاهش سرمایه ی اجتماعی موجب افزایش هزینه مبادله در اقتصاد می شود و فعالیت های تولید را هزینه بر می کند و کسب و کار از راه غیر تولیدی و فعالیت هایی که نیاز به تحصیلات بالاتر را ندارند، افزایش می دهد. این وضعیت با همراهی ناکارآمدی دولت تشدید خواهد شد و بنابراین کاهش سرمایه ی اجتماعی مانعی برای افزایش سرمایه ی انسانی می شود (سوری و مهرگان،86: 217).
برای مطالعه ی تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر سرمایه ی انسانی الگویی توسط چو(2006)تدوین شده است: این الگو از پایه ی اقتصاد خرد برخوردار بوده است و در حقیقت الگوی سرمایه ی اجتماعی پیوندی (سطح کلان) و ارتباط میان متغیرها را در وضعیت پایا(حالتی که تمام متغیرها ی الگو با نرخ ثابت رشد می کنند) بررسی می کند. یعنی پویایی های متغیرهای کلان اقتصادی با تصمیم (بهینه یابی) در سطح خرد تعیین می شود.
این الگو، الگوی توسعه داده شده ی لوکاس (1988) می باشد که در آن ارتباط دو طرفه ی میان سرمایه ی اجتماعی و سرمایه ی انسانی بررسی شده است. در این الگو، بنگاه ها منابع خود را {مخصوصاً سرمایه ی انسانی} می توانند در تولید کالاهای نهایی(مصرف) یا در انباشت سرمایه ی انسانی بکار گیرند یا به ساخت سرمایه ی اجتماعی پیوندی اختصاص دهند که فعالیت اخیر برای بنگاه هیچ درآمدی ندارد اما می تواند کارایی سرمایه ی انسانی را بالا ببرد. در این الگو فرض می شود که سرمایه ی اجتماعی اثر مثبتی بر انباشت سرمایه ی انسانی دارد اما اثر مستقیم بر تولید کالای نهایی ندارد. بنابراین سرمایه ی اجتماعی به مرور زمان بدون سرمایه گذاری جدید از بین خواهد رفت و ذخیره ی آن اثر مثبت و سرریز بر ایجاد سرمایه ی اجتماعی جدید دارد. همچنین سرمایه ی انسانی مانند سرمایه ی اجتماعی اثر مثبت و سرریز بر انباشت خود دارد و به عنوان عامل تولیدی مهم در تولید کالای نهایی محسوب می شود. علاوه بر این فروض، چو فرض می کند که بنگاه ها به دنبال حداکثر سازی سود و خانوارها به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت تنزیل شده در طول زندگی خویش هستند و تحولات انواع سرمایه ناشی از کنش و واکنش به حداکثر سازی خانوارها و بنگاه ها در بازار، رقابتی می باشد. سرمایه ی اجتماعی در این الگو به دلیل داشتن آثار خارجی به عنوان کالایی عمومی در نظر گرفته شده است که از مقدار بهینه ی آن کمتر تولید می شود.
انباشت سرمایه ی انسانی در تولید کالا، انباشت سرمایه ی انسانی جدید و انباشت سرمایه ی اجتماعی مورد استفاده قرارمی گیرد.
نرخ پس انداز در این الگو برون زا نیست و بنگاه های رقابتی سرمایه را اجاره کرده و برای تولید کارگر استخدام کرده و محصول را می فروشند و تعداد ثابت و زیادی خانوار همگن (شبیه هم) با عمر نامحدود نیروی کار عرضه کرده، سرمایه نگهداری نموده، مصرف و پس انداز می کنند و بازارها رقابتی و کامل می باشند و ارتباط میان متغیرها غیرخطی می باشد.
این الگو بر مبنای الگوی رمزی-کاس-کوپمن تدوین شده است.
تابع تولید و معادلات حرکت الگوی چو در ادامه آورده شده است:
4000500212725(3-1)(3-2)(3-3)(3-4)00(3-1)(3-2)(3-3)(3-4)
که در آن:
K: انباشت کل سرمایه ی فیزیکی؛
Y: تولید کل؛
C: مصرف کل؛
H: انباشت کل سرمایه ی انسانی؛
S: انباشت کل سرمایه ی اجتماعی؛
Kδ: نرخ استهلاک سرمایه ی فیزیکی؛
Hδ: نرخ استهلاک سرمایه ی انسانی؛
Sδ: نرخ استهلاک سرمایه ی اجتماعی؛
A، E وP: پارامترهای بهره وری (برون زا) ؛
uS ،uH وuY : به ترتیب سهم انباشت سرمایه ی انسانی تخصیص داده شده به ایجاد سرمایه ی انسانی جدید، ایجاد و خلق سرمایه ی اجتماعی و تولید کالا است. حاصل جمع این پارامترها برابر يك است (uS+ uH+ uY=1)؛
α، ψ وσ: پارامترهای کشش هستند که در فاصله (0،1) قرار دارند. ψ اثر سرریز سرمایه ی اجتماعی بر تشکیل سرمایه ی انسانی می باشد. σ آثار خارجی سرمایه ی اجتماعی (اثر ذخیره ی سرمایه ی اجتماعی بر ساخت و شکل گیری سرمایه ی جدید) را اندازه گیری می کند و α كشش توليد مي باشد.
معادلات 3-1تا 3-3، به ترتیب تغییر در انباشت سرمایه ی فیزیکی، سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی در هر نقطه از زمان هستند. تغییر در انباشت سرمایه ی فیزیکی برابر است با پس انداز (تولید منهای مصرف با سرمایه گذاری جدید برابر است) منهای استهلاک سرمایه ی فیزیکی و تغییر در انباشت سرمایه ی انسانی تابعی از کل سرمایه ی اجتماعی، میزان سرمایه ی انسانی تخصیص داده شده به انباشت سرمایه ی انسانی جدید و استهلاک سرمایه ی انسانی است. همچنین تغییر در انباشت سرمایه ی اجتماعی نیز تابعی از میزان کل سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی اختصاص داده شده به تولید سرمایه ی اجتماعی و استهلاک سرمایه ی اجتماعی است. معادله4-3 نیز تابع تولید بوده و تابعی از سرمایه ی فیزیکی و سرمایه ی انسانی اختصاص داده شده به تولید کالاهای نهایی می باشد.
هدف بنگاه، حداکثر سازی سود { این سود متعلق به خانوار ها می باشد} می باشد که به صورت زیر بیان می شود:
Max Akα(uYH)1-α-wYuYH-rKK
بنگاه با تعیین مقدار بهینه ی K و uyسود را حداکثر می کند و در حالت رقابتی قیمت عوامل تولید برابر با ارزش نهایی عوامل تولید است.
WY= (1-α) AkαuY-α rK=αAkα-1uY1-α
که در آن k=K/H می باشد.
تابع مطلوبیت کل خانوار در رابطه (3-5) آمده است و با توجه به محدودیت، آن را حداکثر می کند:
(3-5)
كه متغیرها عبارتند از:
ρ: نرخ ترجیح زمانی (نرخ تنزیل: هرچه خانوار ارزش کمتری به مصرف آتی نسبت به مصرف جاری داشته باشد این مقدار بزرگتر خواهد بود)؛
θ: نرخ هموار کننده ی مصرف (ضریب ریسک گریزی نسبی)؛
wH: نرخ دستمزد نیروی کار در بخش سرمایه ی انسانی؛
wY: نرخ دستمزد بخش تولید کالاهای نهایی؛
rk: قیمت کالای سرمایه ای (اجاره)؛
rKk : درآمد و دارایی خانوار و
pH: قیمت یک واحد سرمایه ی انسانی جدید می باشد.
خانوار در هر نقطه از زمان ترکیب میان مصرف و پس انداز را طوری اختیار می کند که مطلوبیت عمر خود را حداکثر کند. سرمایه ی اجتماعی کالایی عمومی می باشد و آثار خارجی آن باید درونی شود. علاوه بر این، فرض می شود که خدمات آموزشی قیمت گذاری شده اند؛ بنابراین، هزینه های فراهم کردن این خدمات کاملاً پوشش داده می شود که به صورت PHH=wHuHH می باشد. توابع تولید سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی، بازده ی ثابت نسبت به مقیاس دارند که این فرض برای وضعيت پایا ضروری می باشد.
سرمايه ی اجتماعي(s) با كششψ، در رابطه (3-2)، باعث افزايش انباشت سرمايه ی انساني مي شود و هرچه مقدار كشش بيشتر باشد تأثير آن بر ايجاد سرمايه ی انساني بيشتر مي شود و اين انگيزه را به وجود مي آورد كه سهم بيشتري از سرمايه ی انساني را به ايجاد سرمايه ی اجتماعي اختصاص دهيم.
در وضعيت پایا، تمامی نسبتهای (مقدار سرانه ی متغیرها) k=K/H ,s=S/H ,c=C/H ,y=Y/H ثابت می باشند. با حل الگو، سهم بهینه ی انباشت سرمایه ی انسانی{که جهت ایجاد سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی اختصاص داده می شود} و همچنین مقدار بهینه ی سرمایه ی اجتماعی سرانه، سرمایه ی فیزیکی سرانه، مصرف سرانه و درآمد سرانه به صورت زیر خواهد شد:
که در آن
٭Hγ: نرخ رشد اقتصادی در وضعیت پایا؛
: سهمی از انباشت سرمایه ی انسانی که به انباشت سرمایه ی اجتماعی اختصاص داده می شود و در راه حل رقابتی، میزان آن کمتر از راه حل نظری برنامه ریز اجتماعی می باشد؛
: سهمي از نيروي انساني است كه به ايجاد سرمايه ی انساني جديد اختصاص داده مي شود و هرچه ψ (اثر سرريز سرمايه ی اجتماعي بر ايجاد سرمايه ی انساني) بزرگتر باشد، سهمي از نيروي انساني كه به ايجاد سرمايه ی انساني اختصاص داده مي شود كمتر است زيرا در اين وضعيت، سرمايه ی اجتماعي اثر مضاعفي (اثر بر انباشت سرمايه ی اجتماعي جديد و انباشت سرمايه ی انساني) دارد و سهم بيشتري از سرمايه ی انساني را به ايجاد سرمايه ی اجتماعي اختصاص مي دهيم.
در الگوی ارایه شده توسط چو (2006)، نرخ رشد اقتصادی و نسبت درآمد به سرمایه نسبت به الگوهایی كه سرمايه ی اجتماعي را لحاظ نكرده اند، بزرگتر می باشد.
هرچه کالای سرمایه ی اجتماعی عمومی تر باشد{ یعنی به عنوان یک کالای عمومی بیشتر در نظرگرفته شود}، اثر بزرگتری بر نرخ رشد اقتصادی دارد. به دلیل بازده ثابت نسبت به مقیاس، ارتباط بین نرخ رشد اقتصادی و کشش سرمایه ی اجتماعی در معادله ی سرمایه ی انسانی (ψ) در حالت پایاU شکل می باشد. به عبارتی، نرخ رشد اقتصادی در مقادیر خیلی بزرگ یا خیلی کوچک این کشش، بزرگتر است.
لازم به ذکر است که این الگو جهت توجیه مبانی نظری نحوه ی تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر سرمایه ی انسانی است و از این الگو جهت کار تجربی در کشورمان استفاده نمی شود.
جمع بندی
به طور خلاصه در الگوی چو(2006) سرمایه ی اجتماعی به عنوان کالای عمومی در نظر گرفته شده است که آثار خارجی دارد و آثار خارجی آن باید درونی شود. همچنین خانواده ترکیب میان مصرف و پس انداز را طوری انتخاب می کند که مطلوبیت کل خود را حداکثر کند. در نهایت هرچه ی سرمایه ی اجتماعی به عنوان یک کالای عمومی وجهه بیشتری داشته باشد در ایجاد سرمایه ی انسانی تأثیر بیشتری دارد و اثر آن بر سرمایه ی انسانی مثبت است و باعث افزایش رشد اقتصادی می گردد.
3-3-2- تأثیر سرمایه ی انسانی بر سرمایه ی اجتماعی
آموزش به عنوان عاملی اثرگذار بر سرمایه ی انسانی، کالایی عمومی محسوب می شود که آثار خارجی آن قوی بوده و محروم ناپذیر می باشد.
در سال های اخیر، آمورش به عنوان یکی از تولیدکنندگان قدرتمند سرمایه ی اجتماعی مطرح شده است. آموزش باعث می شود که حداقل توانایی لازم را برای اداره ی زندگی فراگیریم که این توانایی ها شامل خواندن، نوشتن و کارهای مربوط به کسب و کار می شود.
دانش آموزان در مدرسه فعالیت های مشترک زیادی مانند کلاس های ورزش، فعالیت های موسیقی و غیره انجام می دهند که از این طریق آگاهی شان از خودشان بیشتر می شود و توانایی کار کردن به صورت گروهی را می آموزند.
بنابراین مدرسه رفتن با انتشار دانش باعث پیشرفت سرمایه ی انسانی و با ترویج هنجارهای اجتماعی باعث پیشرفت سرمایه ی اجتماعی می گردد و سرمایه گذاری در آموزش، سرمایه گذاری در سرمایه ی اجتماعی محسوب می شود(هوانگ و همکاران، 2009: 455).
آموزش غیر رسمی نیز (که شامل دانش ها و مهارت هایی که افراد به صورت ضمنی توسط تجربیات روزمره خود کسب می کنند) یکی از ابزارهایی است که دولت ها از آن برای از بین بردن فقر توسط خود افراد جامعه استفاده می کنند. این نوع آموزش می تواند راهی هموار کننده برای افراد بیکار، اقلیت های قومی و نژادی جامعه و اکثر جوامع جهت کسب مهارت ها، اعتماد، اعتبار و توسعه ی پتانسیل های مورد نیاز جهت رهبری کسب و کارهای سود آور باشد. بنابراین آموزش غیررسمی، جوامعی را که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی مزیتی در آن ها وجود ندارد، فعال می کند و با مشارکت بیشتر در امور بازسازی جامعه و تشویق بیشتر در یادگیری بیشتر، به ساختن سرمایه ی اجتماعی فرهنگی کمک می کند.
مطابق عقیده فوکویاما، بخشی که دولت می تواند بیشترین نقش مستقیم را در ایجاد سرمایه ی اجتماعی اعمال کند، آموزش می باشد. مدرسه می تواند استانداردهای رفتار خوب را در افراد ایجاد کند و به اجتماعی کردن افراد جوان کمک کند تا بتوانند به واسطه ی آگاهی بهتر و بیشتر در یک جامعه جذب شوند.
در واقع، مدرسه به عنوان اولین نهاد بيروني که فرد به آن وارد می شود، دانش (اطلاعات) را که منبع اصلی سرمایه ی انسانی می باشد، تقویت می بخشد و فعالیت های درون گروهی، هنجارهای عمده ی اجتماعی و مسؤلیت های جامعه را که عناصر اصلی سرمایه ی اجتماعی هستند، وسعت می دهد.
"آموزش در ایجاد سرمایه ی اجتماعی مؤثر است و فرایند آموزش حاصل نوعی جامعه پذیری جدید است. تحصیل در یک محیط علمی با خرده فرهنگ خاص، خود انتقال دهنده ی هنجارها و فرهنگ خاص خود است و پیوندها و شبکه های جدیدی را به ارمغان می آورد"(ذاکر صالحی، 1387: 26).
استیگر(2002 ) بيان کرده است که بخشی از مصرف می تواند برای توسعه سرمایه ی انساني از طریق بهداشت و آموزش {که باعث افزایش بهره وری نیروی کار می شوند} اختصاص داده شود. بعدها ديندا (2007)، مدل استيگر (2002) را با اضافه نمودن سرمايه ی اجتماعي به آن، توسعه داده است. همانطور که اشاره شد مبنای نظری این الگو توسط لوکاس در سال 1988 ارائه شده است و در قالب الگوی رمزی-کاس-کوپمن تدوین شده است. در این الگو فرض شده است که سرمایه ی انسانی از لحاظ کیفی و کمّی باید به اندازه ی کافی وجود داشته باشد تا بتواند هنجارها و قوانین اجتماعی را برای توسعه ی سرمایه اجتماعی و همکاری منتقل کند.
ديندا (2007)، الگوي خود را بر اساس مبانی نظری این مباحث به اين شكل تدوين كرده است كه یک کارگزار نماینده، تولید خود را با توجه به اینکه، تولید تابعی از سرمایه {ترکیبی از سرمایه ی فیزیکی، سرمایه ی انسانی و اجتماعی} است حداکثر می کند.
فروضي كه براي اين الگو در نظر گرفته شده است به شرح زير مي باشد:
اقتصاد توسعه یافته باشد.
نرخ پس انداز درون زا می باشد و در الگو تعیین می شود.
تعداد زیادی بنگاه و خانوار با مقدار ثابت وجود دارد که همگن و شبیه هم می باشند.
بازار محصول و عوامل تولید رقابتی است.
سرمایه گذاری بر سرمایه ی انسانی به مقدار کافی می باشد.
تکنولوژی تولید از نوعAK می باشد.
بازدهی ثابت نسبت به مقیاس می باشد (جهت رسیدن به رشد پایدار ضروری می باشد).
قسمتی از تولید جهت مصرف و قسمتی از آن جهت سرمایه گذاری می باشد.
ویژگیهای تابع تولید متمرکز در رابطه (6) به اين شرح است که در آن شیب تابع تولید متمرکز ثابت است و از مبدأ شروع می شود و تعقر ندارد:
HYPERLINK "http://www.sciencedirect.com/science?_ob=MathURL&_method=retrieve&_udi=B6W5H-4P7FSDC-1&_mathId=mml4&_user=2596072&_cdi=6571&_rdoc=1&_acct=C000057916&_version=1&_userid=2596072&md5=c801615041d20671f37e27a89f611f13" \o "Click to view the MathML source" y=f(k) , f′=Constant , f″=0 and f(0)=0 (3-6)
يك بخش مصرف براي توسعه ي سرمايه ي انساني (ازطريق بهداشت و آموزش كه خود آنها باعث افزايش بهره وري نیروی کار مي شوند) به کارگرفته می شود. اين نوع از مصرف مولد باعث پيشرفت سرمايه ی انساني يك منطقه يا کشور مي شود.
کلیه ی متغیرها به صورت سرانه هستند.
اين الگو سعي مي كند آثار خارجی مثبت سرمایه ی انسانی را با عنوان سرمايه ي اجتماعي، درونی كند.
معادله های حرکت سرمایه ی فیزیکی، سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی در ادامه آورده شده است (معادله های3-7 تا 3-11):
377190063500(3-7)(3-8)(3-9)(3-10)(3-11)020000(3-7)(3-8)(3-9)(3-10)(3-11)
η1 = αk/kp و η2 = βk/kh, , η3 = (1 − α − β)k/ks
Ψ(c) = η1c − η1h(c)
که در آن متغیرها عبارتند از:
k: انباشت سرمایه؛
kp: سرمایه ی فیزیکی؛
kh: سرمایه ی انسانی؛
Ks: سرمایه ی اجتماعی؛
c: مصرف؛
α و β: به ترتيب كشش توليد سرمايه ی فيزيكي و سرمايه ی انساني؛
pδ: نرخ استهلاک سرمایه ی فیزیکی؛
sδ: نرخ استهلات سرمايه ي اجتماعي مي باشد و فرض می شود که سرمایه ی انسانی استهلاک ندارد.
مانند دیگر انواع سرمايه، سرمايه ي اجتماعي با هزينه هاي حفظ و نگهداريهمراه است. اعتماد و صداقت كه هميشه به عنوان پايه هاي سرمايه ي اجتماعي شناخته مي شوند، هميشه ثابت باقي نمي مانند. اما سرمايه ي اجتماعي در صورت استفاده كاهش پيدا نمي كند و بالعكس مي تواند درنتيجه ي استفاده از آن، انباشته شود؛
h(c): مقداری از مصرف که موجب تولید سرمایه ی انسانی می شود (مصرف مولد) و تابعی اکیداً مقعر است؛ بنابراین ویژگیهای تابع مقعر را دارد؛
(kh): مقدار سرمایه ی اجتماعی تولید شده، تابعی از میزان سرمایه ی انسانی می باشد و تابعی صعودی و اكيداً مقعر است و
ψ(c) : مصرف خالص
هدف یک خانواده، حداکثر کردن مطلوبیت کل دوران زندگی خود مي باشد و تابع مطلوبيت مصرف كننده با توجه به قيد آن به شكل رابطه (3-12) مي باشد:
(3-12)
با توجه به قید:
با توجه به راه حل نهايي الگو در طول مسير رشد پایا، مطلوبيت نهايي مصرف، مساوي هزينه ي خالص نهايي مصرف( در واحدهاي اندازه گيري شده ي مطلوبيت) مي باشد (استگير 2002). همچنین نرخ رشد بهينه ي اقتصادي در رابطه (3-13) آمده است:
(3-13)
که در آن كشش بین دوره ای مصرف و كشش مصرف خالص (مصرف کل منهای مصرف مولد) مي باشد.
از آن جايي كه ، مي باشد، به عبارتي ، با ثابت بودن ساير شرايط در نقطه ، تعريف نشده است و اگر ، 0>ɵ (کوچکتر از صفر) و اگر باشد،0<ɵ (بزرگتر از صفر) خواهد شد.
با توجه به الگوي ارایه شده، نكاتي را بايد مورد توجه قراردهيم كه به شرح زير هستند.
1- مصرف مولد (h(c)) اثر مشخصي بر نرخ رشد اقتصادي به وسيله ي كشش مصرف خالص θ دارد. هرچه مقدار این کشش بیشتر باشد، منابع کمتری را به سرمایه ی انسانی (آموزش) اختصاص می دهیم و مصرف خالص بیشتر می شود. بنابراین علاوه بر اینکه سهم سرمایه ی انسانی کاهش پیدا می کند، سرمایه ی اجتماعی حاصل از توسعه ی سرمایه ی انسانی هم کاهش پیدا می کند و بر نرخ رشد اقتصادی تأثیر می گذارد.
2- (kh): ميزان سرمايه ی اجتماعي كه از توسعه سرمایه ی انسانی ایجاد شده است و مقداری مثبت است. بنابراین نرخ رشد اقتصادي در معادله ي (3-13)، از نرخ رشد الگوي رشد مصرف مولد كه توسط استگير (2002) ارایه شده است، بیشتر است. منشأ تفاوت، ناشی از جا دادن سرمايه ي اجتماعي (بخش دوم (kh)) در پرانتز دوم معادله ي (3-13) مي باشد زیرا مدل استیگر به صورت زیر بوده است:
3- تفسير رشد بهينه ي اقتصاد معادله ي(3-13) از مسير رشد مرسوم، به علت بهره وري نهايي سرمايه ي اجتماعي (kh)، متفاوت است. بخش دومي كه در کروشه معادله ی (3-13) موجود مي باشد، مي توان بصورت نوشت که در آن كشش متقاطع ( حساسيت) سرمايه ي اجتماعي نسبت به سرمايه ي انساني مي باشد و به معنی درصد تغییرات انباشت سرمایه ی اجتماعی به ازای یک درصد تغییر در انباشت سرمایه ی انسانی است. اگر تشكيل سرمايه ي اجتماعي نسبت به سرمايه انساني حساس نباشد، نرخ رشد اقتصادي معادله ي 3-13، نرخ رشد مرسوم (به عبارتی الگوی رشد سولو) را نشان مي دهد. بنابراین با توجه به این موضوع، توسعه ی سرمایه ی انسانی در افراد (بالارفتن سطح دانش و مهارت ها) بر نحوه ی رفتار انسانی آنها مانند نوعدوستی، همکاری، اعتماد و مشارکت آنها در گروه ها تأثیری ندارد.
جمع بندی
به طور خلاصه می توان این گونه بیان کرد که مصرف مولد از طریق آموزش، سرمایه ی انسانی را ایجاد می کند زیرا از طریق آموزش، افراد به صورت گروهی یا جمعی آموزش می بینند و اجتماعی شدن را فرا می گیرند و سرمایه ی انسانی به وسیله ی آثار خارجی، سرمایه ی اجتماعی را تولید می کند و سرمایه ی اجتماعی خود نیز بر رشد و توسعه ی اقتصادی اثر مثبت می گذارد.
3-3-3- تأثیر سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی
اقتصاددانان بر این باور هستند که آموزش نقش اساسی در رشد اقتصادی بازی می کند وهمچنین سطح آموزش می تواند بخشی از تفاوت بین محصول ناخالص ملی دو کشور را توضیح دهد.
می توان بیان کرد که ایده های مربوط به تأثیر کیفیت نیروی کار در تابع تولید، از سال 1961 با سخنرانی تئودور شولتز در انجمن اقتصادی آمریکا به شکل وسیع مورد پذیرش قرار گرفت. سرمایه ی انسانی به عنوان یک داده ی مهم در خلق ایده های جدید محسوب می شود. آموزش باعث توسعه ی فردی می شود و همچنین به سلامت جامعه کمک شایانی می کند. البته باید بدانیم که اندازه گیری تجربی و تحلیل اقتصادی منافعی که آموزش دارا می باشد کاری آسان نیست زیرا منافع آموزش به طور غیر مستقیم برای افراد و جامعه به وجود می آید (صادقی و عمادزاده، 82: 81).
سرمایه ی انسانی دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی است و انباشت دانش و مهارت نیروی کار، منجر به افزایش درآمد سرانه در طول زمان می شود زیرا افزایش سطوح آموزشی، تولید مادی را بالا می برد و به ازای هر دلار اضافی سرمایه گذاری شده، تولید ناخالص ملی تقریباً به اندازه ی نرخ بازده ی آموزشی ضرب در سهم نیروی کار در تولید ناخالص ملی افرایش می یابد. زیرا نتایج آموزشی رسمی و غیر رسمی در مهارت های اضافی و توانایی های بالقوه افرادی که در بازار کار بوده و سرمایه ی انسانی در تولید را تشکیل می دهند مستتر است. در نتیجه، وجود افراد آموزش دیده موجب می شود که ظرفیت تولیدی کل اقتصاد بالا رود و در نهایت به رشد اقتصادی کمک می کند.
هرچه نیروی کار از آموزش بیشتری برخوردار باشد و هرچه این آموزش مفیدتر باشد در بهبود کیفیت نیروی کار جهت افزایش مقدار تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت. از افراد تحصیل کرده برای افزایش بهره وری در تولید، نیازهای روز افزون اقتصادی و آخرین دستاوردهای علمی در تولید می توان استفاده کرد.
3-3-4- تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی
اعتماد عنصر اصلی سرمایه ی اجتماعی محسوب می شود و گروهی که اعضایش قابل اعتماد باشند، کارهای بیشتری نسبت به گروهی که فاقد قابلیت اعتماد هستند انجام می دهند. همچنین افزایش اعتماد در گروه های اجتماعی مانع رفتار فرصت طلبانه، رانت جویی و تقلب می شود.
فرهنگ، سنت، مذهب، اخلاق و نژاد، عوامل غیر اقتصادی هستند که می توانند بر عملکرد اقتصادی مؤثر باشند. برای مثال مذهب بر ویژگی های فردی مانند وجدان کاری، صرفه جویی و صداقت اثر مثبت دارد و همچنین اعتماد و صداقت، هزینه ی مبادله در مبادلات اقتصادی را کاهش می دهد.
مبادله، حلقه ی رابط بین سرمایه ی اجتماعی و حوزه های اقتصادی است؛ افرادی که از فرصت ها (اعتماد افراد به آنها) سوء استفاده نمی کنند، چون این امر، خسارتی را متوجه شرکای تجاری شان نمی کند افراد قابل اعتماد محسوب می شوند.
به گفته ی پوتنام، اعتماد تشکیل دهنده ی سرمایه ی اجتماعی نیست، اما بیشتر بازتابی از وجود آن است.
جهت علیت بین اعتماد و رشد در برخی مطالعات مشخص نشده است؛ اما بورنسکو(2006) به نقل از اسویندسون و اسویندسون (2009) رابطه ی میان متغیرهای مهم را در قالب یک نمودار آورده است یعنی این متغیرها می توانند روابط دو طرفه داشته باشند؛ در شکل 3-2 اعتماد با تأثیر بر آموزش و نهادها به رشد منجر می شود و همانطور آموزش و نهادها هم می توانند بر اعتماد تأثیر بگذارند.
36576001270000037719002413000020999451676400019234156413500 نهادها
7810501727200078105012509500رشد207581517018000192341518732500396176530861000409892512509500 سرمایه گذاری اعتماد پیش زمینه
آموزش
شکل 3-2: کانال های ارتباطی سرمایه ی اجتماعی با رشد
مأخذ: اسویندسون و اسویندسون (2009: 350)
سرمایه ی اجتماعی با به وجود آوردن هنجارها، ارزش ها و مدیریت جامع منابع، موجب مبادله می شود و از طریق کاهش هزینه ی مبادله و اطلاعات، دیده بانی و نظارت، امکان تجارت و مبادله بدون انعقاد قرارداد، تشویق همشهریان به تقبل مسؤلیت و ریسک، کاهش مشکلات مدیر و نماینده باعث تسریع مبادله و صرفه جویی در زمان می شود (ولکوک و نارایان، 2000: 16و اسویندسون و اسویندسون، 2009: 354).
وقتی که فردی در انجام کاری، اعتماد دیگران را جلب می کند؛ ممکن است در کوتاه مدت، منافع بالفعل (آنی) این عمل از منافع بالقوه (آینده) آن کمتر باشد. یعنی این فرد می توانست با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به او، منافع بیشتری کسب کند. اما او می داند با کسب اعتماد طرف مقابل به خود برای دوره ی طولانی، منافع بیشتری نسبت به زمانی که اعتماد طرف مقابل به آنها برای دوره ی کوتاهی باشد کسب می کند. بنابراین افراد با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به آنها شاید بتوانند در کوتاه مدت سودی حاصل کنند اما این سود موقتی است و دایم نمی باشد. در شکل 2-3 نشان داده است که اعتماد و پیش زمینه ی (سابقه) افراد، ارتباط دو طرفه دارند؛ اگر سابقه ی فردی خوب باشد می توان به او اعتماد کرد و این امر به صورت عکس نیز برقرار است. اعتماد به ایجاد نهادها و روان شدن آموزش کمک می کند و همچنین توسعه ی نهادها در رشد اقتصادی تأثیر گذار است و با آموزش، سرمایه گذاری در فعالیتهای اقتصادی گسترش پیدا می کند و سرمایه گذاری به رشد منجر می شود و این عوامل نیز واکنش متقابل دو طرفه دارند.
سرمایه ی اجتماعی هزینه های مبادله ی مربوط به هماهنگی های رسمی نظیر قراردادها، سلسله مراتب، مقررات دیوانسالارانه، هزینه ی کسب اطلاعات و هزینه های مربوط به فعالیت های قانونی را کاهش می دهد و باعث رونق اقتصادی می شود.
گسترش استفاده از چک یکی از عواملی است که باعث بهبود مبادلات اقتصادی و توسعه ی مالی می شود و از این طریق می تواند بر رشد اقتصادی اثر مثبت بگذارد. اگر اعتماد دو طرفه در جامعه بیشتر شود، تمایل استفاده از چک افزایش پیدا می کند و در مواقعی که چک بلا محل افزایش پیدا می کند دال بر این است که یکی از طرفین به دنبال سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل است. با افزایش اعتماد، قرض گیری و وام دهی بالا می رود. بدین ترتیب بر رشد اقتصادی و تسهیل فرایند تولید اثر مثبت می گذارد.
اعتماد بالا به نهادها به خصوص نهادهای حکومتی، کارایی دولت را افزایش می دهد و باعث می گردد که فعالیت های دولتمردان روانتر شده و از بار مالی تحمیل شده بر دولت کاسته شود و این عامل می تواند نقش و تأثیر بسزایی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
3-3-5- سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی
برای بررسی رابطه میان سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی می توانیم مثلثی را در نظر بگیریم که رئوس این مثلث این سه عامل باشند و از طریق اضلاع مثلث باهم در ارتباط هستند.
19558001854200018846802311400025920701854200019558004635500195580011938000 سرمایه ی اجتماعی سرمایه ی انسانی
26981153175000
رشد اقتصادی
شکل 3-3 مثلث ارتباطی سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی
سرمایه ی اجتماعی با کاهش هزینه های مبادله، جستجو و قراردادها، باعث کارایی بیشتر فرایند تولید و مبادله در اقتصاد می گردد و بر مازاد رفاه تولید کننده اثر مثبت می گذارد. در نتیجه از این طریق رشد اقتصادی را افزایش می دهد. همچنین سرمایه ی اجتماعی با تسهیل کنش و ارتباطات میان افراد، کارایی سرمایه انسانی، انتشار آن و ظرفیت تولیدی کل اقتصاد را بالا می برد.
سرمایه ی انسانی با ایجاد هنجارها و قوانین اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی را به وجود می آورد و سرمایه ی اجتماعی به عنوان آثار خارجی مثبت سرمایه ی انسانی محسوب می شود زیرا افراد می توانند از تحصیلات دیگر افراد بهره ببرند. سرمایه ی انسانی با بالا بردن کیفیت نیروی کار، باعث خلق ایده های جدید و توسعه ی فردی می شود و سپس درآمد سرانه را در طول زمان افزایش می دهد.
رشد اقتصادی از طریق افزایش درآمد سرانه، می تواند سرمایه گذاری در سرمایه ی انسانی را افزایش دهد و همچنین رشد اقتصادی به عنوان یک عامل اقتصادی بر گروه ها و ساختارهای اجتماعی جامعه مؤثر است و نقش اجتماعی افراد جامعه را دچار تحول می سازد. بنابراین رشد اقتصادی می تواند در بعضی از کشورها، تأثیر مثبت و در بعضی دیگر، تأثیر منفی بر انباشت سرمایه ی اجتماعی داشته باشد.
افزایش انباشت سرمایه ی انسانی از دو طریق غیر مستقیم (افزایش سرمایه ی اجتماعی) و مستقیم منجر به افزایش رشد اقتصادی می گردد. همچنین سرمایه ی اجتماعی انباشته شده از دو طریق مستقیم و غیر مستقیم (افزایش انباشت سرمایه ی انسانی) منجر به افزایش رشد اقتصادی مي گردد. علاوه برآن، افزایش رشد اقتصادی بر انباشت سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی مؤثر است.
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط همزمان این سه متغیر می باشد.
3-4- روش شناسی اقتصاد سنجی
3-4-1- مقدمه
بررسی مانایی سری های زمانی اولین گام در هر تحلیل اقتصاد سنجی است که در ابتدای این بخش مفهوم مانایی را توضیح می دهیم و بعد از آن به شرح آزمون شکست ساختاری زیوت-اندریوز(1992) و علت استفاده از آن می پردازیم و در نهایت جهت تشخیص علیت بین متغیرها، آزمون علیت بر اساس تخمین خود رگرسیون برداری روش تودا و یوماموتو(1995) را شرح می دهیم.
3-4-1-1- مفهوم مانایی
متغیر مانا، متغیری است که میانگین، واریانس و خود کواریانس آن با گذشت زمان ثابت بماند. انگل و گرنجر در سال 1974 نشان داده اند که اگر متغیرها نامانا باشند، برآورد الگو به روش حداقل مربعات منجر به رگرسیون کاذب می گردد که در نتیجه نمی توان به نتایج تخمین اعتماد کرد. بنابراین اگر متغیرهای الگو نامانا باشند، واریانس و میانگین با گذشت زمان افزایش و در نتیجه کمیت های بحرانی که توسط توزیع های t و F ارایه شده اند کاهش یافته و امکان رد هر چه بیشتر فرضیه ی صفر کم می شود. بنابراین از آزمون ریشه ی واحد برای جلوگیری از بروز نتایج گمراه کننده و تورش دار، استفاده می کنیم جهت بررسی مانایی یا نامانایی متغیرهای مورد مطالعه از آزمون ریشه ی واحد زیوت-اندریوز(1992) استفاده می کنیم که در ادامه به آن می پردازیم.
3-4-1-2 آزمون ریشه ی واحد زیوت اندریوز- شکست ساختاری در یک زمان نامعلوم
پرون(1989) معتقد به این مسئله است که اغلب سری های زمانی اقتصاد کلان دارای ویژگی ریشه ی واحد نیستند و بیان کرده است که وجود ریشه ی واحد و نامانایی که در اغلب متغیرهای سری زمانی اقتصاد کلان توسط نلسون و پلاسر(1982) به تأیید رسیده است می تواند به دلیل عدم توجه به شکست عمده ی ساختاری در روند این متغیرها باشد و اگر شکست ساختاری متغیرها را بررسی کنیم می توان ملاحضه کرد که برخی از متغیرها، ریشه ی واحد نیستند و متغیرهای مانایی هستند.بنابراین علت استفاده از این آزمون در این پایان نامه، بررسی شکست ساختاری سری های زمانی مورد نظر جهت جلوگیری از وقوع ریشه ی واحد صوری است.
بعد از آن پرون (1989) در ادامه مطالعات خود، سه الگوی انتخابی پیشنهاد می کند که در الگوی اول (A)، شکست ساختاری در عرض از مبدأ؛ الگوی دوم (B)، شکست ساختاری در شیب سری زمانی و در الگوی سوم (C)، شکست ساختاری هم در عرض از مبدأ و هم در شیب آن بررسی می شود. پرون زمان شکست ساختاری را به عنوان متغیر برون زا شناخته است یعنی زمان یا سالی خاص را که در آن شکست اتفاق افتاده در خارج از الگو از میان داده های سری زمانی انتخاب می کند. اما در مطالعات بعدی، زیوت و اندریوز (1992)، فروض پرون را که مبنی بر برون زا بودن زمان شکست ساختاری بوده است، رد کرده اند و شکست ساختاری را به عنوان یک متغیر درون زا در نظر گرفتند یعنی زمان شکست ساختاری درون الگو تعیین می شود و خارج از الگو تعیین نمی شود و آزمون زیوت-اندریوز (1992) در اصل آزمون تعمیم یافته ی پرون می باشد.
اگر در یک متغیر، شکست ساختاری در عرض از مبدأ رخ داده باشد از معادله ی A و اگر شکست ساختاری در روند یا شیب آن اتفاق افتاده باشد از الگوی B و اگر شکست ساختاری در هر دو هم زمان (روند و عرض از مبدأ) اتفاق افتاده باشد از الگوی C استفاده می کنیم.
فرضیه صفر در این آزمون این است که متغیر مورد بررسی دارای ریشه ی واحد است و فرضیه ی مقابل این است که سری زمانی دارای روند مانا است که یک شکست ساختاری در زمان نامعلوم در آن رخ داده است و تفاوت این آزمون با آزمون های معمولی ریشه ی واحد در فرضیه ی مقابل است. در این روش زمان شکست (TB) با حداقل کردن آماره ی t یک طرفه با α=1 انتخاب می شود. الگوهای زیوت و اندریوز (ZA,1992) با یک شکست ساختاری درون زا در سری ها (مانندyt) در ادامه آمده است.
H0= yt=µ+yt-1+et
4686300412753-143-153-160200003-143-153-16
که در آن
yt: متغیر مورد نظر؛
yt-1: متغیر مورد نظر با یک وقفه؛
μ: عرض از مبدأ؛
θ: ضریب شکست ساختاری در عرض از مبدأ؛
DUt: متغیر مجازی شکست ساختاری در عرض از مبدأ؛
Tb: زمان شکست ساختاری؛
t: زمان یا روند
βt: ضریب زمان (روند) یا متغیر روند؛
DTt: متغیر مجازی شکست ساختاری در روند؛
γ: ضریب متغیر مجازی شکست ساختاری در روند؛
α : ضریب متغیر مورد نظر با یک وقفه و
et: جمله ی اختلال
الگوی اول (معادله ی 3-14) یک تغییر زمانی در عرض از مبدأ را نشان می دهد؛ الگوی دوم (معادله ی 3-15) مانایی سری های زمانی را حول شکستگی در روند بررسی می کند و در الگوی سوم (معادله ی 3-16) تغییر همزمان در عرض از مبدأ و روند بررسی می شود.
در روابط 3-14 تا 3-16، Tbزمان شکست ساختاری است و DUt یک متغیر مجازی است که کمیت آن برای سال های t>Tb برابر یک و برای بقیه ی سال ها برابر صفر است و DT یک متغیر مجازی روند است که کمیت آن برای سال های t>Tb برابر t-Tb و برای بقیه ی سال ها برابر صفر است. زیوت و اندریوز بیان می کنند که نقاط شکستگی (تاریخ تغییر جهت ساختاری) مابین 80 درصد حجم نمونه قرار دارد یعنی 1T
TB or 0 if tTB or 0 if t .[28 Aug 2010]
Black, John. (2003). Dictionary of Economics. p.46, London: Oxford University Press.
Bourguignon, FranÇois. (2004). “The effect of economic growth on social structures.” The World Bank Paper., pp. 1-69.
Carroll, Winfred Nelson. (1997). “Effect of higher education on formation of social capital for young adult in the United States between 1972-1994.” Unpublished doctorial dissertation, Texas A&M University, Texas, USA.
Cerri, Daniele. (2002). “Human capital, social capital and income attainment in Canada.” Unpublished doctorial dissertation, University of Windsor, Ontario, Canada.
Checchi, Daniele. (2006). The Economic of Education: Human Capital, Family Background and Inequality. New York: Cambridge University Press.
Chou, Yuan. k. (2006). “Three simple model of social capital and economic growth.” The Journal of Socio-Economics., Vol. 35, pp. 889-912.
Chou, Kee-lee., & Chow, Nelson. W. S. (2009). “The role of human capital and social capital in the economic integration of new arrivals from Mainland China to Hong Kong.” Habitat International., Vol. 33, pp. 340-346.
Coleman, James. S. (1988). “Social capital in the creation of human capital.” American Journal of Sociology., Vol. 94, pp. 95-120.
Correani, L., Di Dio, F., & Garofalo, G. (2009). “Economic growth and social capital: An evolutionary model.” Munich Personal RePEc Archives., No. 17043. pp. 1-20.
Dasgupta, Partha., & Serageldin, Ismail. (2000). Social Capital: A Multifaceted Perspective. Washington, DC: World Bank.
Davidsson, Per., & Honig, Benson. (2003). “The role of social and human capital among nascent entrepreneurs.” Journal of Business Venturing., Vol. 18, pp. 301-331.
Denny, Kevin. (2003). “The effect of human capital on social capital: A cross–country analysis.” ISSC (Institute for the Study of Social Change) Discussion Paper Series, pp. 1-21.
Dinda, Soumyanada. (2007). “Social capital in the creation of human capital and economic growth: A productive consumption approach.” Journal of Socio- Economics, Vol. 37, pp. 2020-2033.
Dipendra, Sinha., & Tapen, Sinha. (2007). “Toda and Yamamoto causality tests between per capita saving and per capita GDP for India.” MPRA Paper, No. 2564, pp. 1-12.
Durlauf, Steven. N., Johnson, Paul. & Temple, Jonathan. R. W. (2004). “Growth Econometrics.” Working Paper Series, pp. 138-155.
Etcheverry, Emily. (1996). “Social capital: A resource for the human capital development of university students.” Unpublished doctoral dissertation, Faculty of Education, University of Manitoba, Canada.
Fan, Cimon. (2008). “Religious and children's education: A social capital approach.” Journal of Economic Behavior & Organization., Vol. 65, pp. 303-317.
Fin, Ben., & Green, Francis. (2000). “Economic, social capital and the colonization of the social science.” In Stephen Baron, John Field & Tom Schuller (Eds.), Social capital: A critical perspectives (pp. 78-93). London: Oxford University Press.
Francoic, Patrick., & Zabojnik, Jan. “Trust, social capital and economics.” Germany: Center Discussion Paper. 2004. [Online]. . [27 Feb 2010]
Gesthuizen, Maurice., Van Der Meer, Tom., & Scheepers, Peer. (2008). “Education and dimension of social capital: Do educational effects differ due to educational expansion and social security expenditure.” Education and Dimensions of Social Capital., pp. 1-15.
Goksen, Fatos., & Cemalcilar, Zeynep. (2009). “Social capital and cultural distance as predictors of early school dropout: Implications for community action for Turkish internal migrants.” International Journal of Interaction Relations. Vol. xxx, pp. 1-13.
Gradstein, Mark., & Justman, Moshe. (2000). “Human capital, social capital and public schooling.” European Economic Review., Vol. 44, pp. 879-890.
Grootaert, Christianan., Narayan, Deepa., Nyhan, Jones., & Woolcock, Michael. (2004). Measuring Social Capital: An Integrated Questionnaire. Washington, DC: World Bank.
Helliwell, John. F., & Putnam, Robert. D. (2007). “Education and social capital.” Eastern Economic Journal., Vol. 33, No, 1, pp.1-19.
Huang, Jian. Brink., Henriette, Maassen van den., & Groot, Wim. (2009). “A meta-analysis of the effect of education on social capital.” Economics of Education Review., Vol. 28, pp. 454-464.
Huang, Lihong. (2009). “Social capital and student achievement in Norwegian schools.” Learning and Individual Differences., Vol. 19, pp. 320-325.
Huang, Fali. (2003). “Essays on social capital and human capital.” Unpublished doctorial dissertation, University of Pennsylvania, Pennsylvania, U.S.A.
Ishise, Hirokazu., & Sawada, Yasuyuki. “Aggregate returns to social capital: Estimates based on the augmented augmented-Solow model.” 2008. [Online]. . [2 Feb 2010]
In, Francis., & Doucouliagos, Chris. (1997). “Human capital formation and US economic growth: A causality analysis.” Applied Economic Letters., Vol. 4, pp. 329-331.
“Instruments of the social capital assessment tool.” Washington, DC: World Bank. [online].. [12 oct 2011]
Iyer, Sriva., Kitson, Michael., & Toh, Bernard. (2005). “Social capital and economic growth and regional development.” Regional Studies, Vol. 39, pp. 1015-1040.
Jeong, Hai Ok. (2010). “How do religions differ in their impact on individuals’ social capital? The case of South Korea.” Non Profit and Voluntary Sector Quarterly., Vol. 39, No. 1, pp. 141-160.
Krueger, Alan. B., & Lindhal, Mikael. (2000). “Education for growth: Why and for whom?” National Bureau of Economic Research, NBER Working Paper Series, pp. 1-50.
Ljungberg, Jonas., & Nilsson, Anders. (2009). “Human capital and economic growth: Sweden 1870-2000.” Cliometrica., Vol. 3, pp. 71-95.
Lucas, Robert. E. (1988). “On the mechanics of economic development.” Journal of Monetary Economics., Vol. 22, pp. 3–42.
Merts, Lynn Marie. (2006). “The role of social capital in higher education what variable of social capital have an impact on the successful completion of college for low-income students of color?” Unpublished doctorial dissertation, Seton Hall University, New York.
Monconduit, Charlotte. (2007). “Identifiable factors which measure the impact of social capital with in schools.” Unpublished doctorial dissertation, The School of Graduate Studies, Indiana State University, Indiana, U.S.A.
Owoye, Oluwole., & Onafowora, Olugbenga. A. (2010). “The relationship between tax revenues and government expenditures in European Union and Non-European Union OECD countries.” Public Finance Review., pp. 1-33.
Papagapitos, Agapitos., & Riley, Robert. (2009). “Social trust and human capital formation.” Economic Letter., Vol. 102, pp. 158-160.
Psacharopoulos, George., & Patrinos, Harry. (2002). “Returns to investment in education: A farther update.” World Bank Policy Research Working Paper., No. 2881. Washington, DC: World Bank.
Putnam, Leonardi., & Nanetti. (1993). Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy. Princeton, USA: Princeton University Press.
Roseta-Palma, Catrina., Ferreira-Lopes, Alexandera., & Sequeira, Tiago Neves. (2010). “Externalities in an endogenous growth model with social and natural capital.” Ecological Economics, Vol. 69, pp. 603-612.
Rupasingha, Antil., Goetz, Stephen. J., & Freshwater, David. “The production of social capital in US countries.” The Journal of Socio-Economics, Vol. 35, PP. 83-101.
Sequeira, Tiago Neves., & Ferreira-Lopes, Alexandera. (2009)."An endogenous growth model with human and social capital interactions." Economic Research Center., pp. 1-25.
Sequeira, Tiago Neves. (2008). “On the effect human capital and R&D policies in an endogenous growth model.” Economic Modeling., Vol. 25, pp. 968-982.
Shideler, David. W., & Kraybil, David. S. (2009). “Social capital: A analysis of factor influencing investment.” The Journal of Socio-Economics., Vol. 38, pp. 443-455.
Shrestha, Mona., Wilson, Steve., & Singh, Michael. (2008). “Knowledge networking: A dilemma in building social capital through non-formal education.” Adult Education Quarterly, Vol. 58, pp. 129-150.
Steger, T. M. (2002). “Productive consumption, the intertemporal consumption trade-off and growth.” Journal of Economic Dynamics & Control., Vol. 26, pp. 1053-1068.
Stevens, Robert. (2005). “What is social capital? How can it be measured? What are the implications of the social capital for education?” Paper presented at the conference of the Australian Association of Research in Education, Parramatta, Australia.
Svendsen, Gert Tinggaard. (2003). “Social capital and economic growth: Eastern and Western Europe.” Working Papers Series, Dpertment of Economics, Aarhus School of Business. Denmark.
Svendsen, Gert Tinggaard., & Svendsen, Gunnar Lind Haase. (2009). Hand Book of Social Capital: The Troika of Sociology and Political Science and Economics, Edward Elgar. Cheltenham, UK and Northampton, MA, USA.
Szerter, Simon. (2000). “Social capital, the economy and education in historical perspectives.” In Stephen Baron, John Field and Tom Schuller (Eds.), Social Capital: A Critical Perspectives (pp. 56-77). London: Oxford University Press.
Teachman, Jay., Paasch, D., & Carver, Karen. (1997). “Social capital and human capital.” Social Forces., Vol. 75(4), pp. 1343-1359.
Temple, Jonathan. (2001). “Growth effect of education and social capital in the OECD countries.” OECD Economic Studies., Vol. 33, pp. 57-101.
Wang, Hong-zen., & Hsiao, H. H. Michael. (2002). “Social capital or human capital? Professional overseas Taiwanese firm.” Journal of Contemporary Asia., Vol. 32, No. 3, pp. 346-362.
Wei Cheng, Valerie Ka. (2001). “Social capital: Resources for the production of human capital within and across time.” Unpublished doctorial dissertation, University of Minnesota, Minnesota, U.S.A.
Westlund, Hans. (2006). Social Capital in the Knowledge Economy: Theory and Empirics. New York: Springer-Verlag Berlin Heidelberg.
Whiteley, Paul. F. (2000). “Economic growth and social capital.” Political Studies., Vol. 48, pp. 443-466.
Woodhouse, Andrew. (2006). “Social capital and economic development in regional Australia: A case study.” Journal of Rural Studies., Vol. 22, pp. 83-94.
Woolcock, Michael., & Narayan, Deepa. (2000). “Social capital: Implication for development theory, research and policy.” World Bank Research Observer., Vol. 15(2), pp. 1-29.