مبانی نظری وپیشینه تحقیق اصل افشاء ، عملکرد و انواع نسبت هاي مالي (docx) 51 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 51 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق اصل افشاء ، عملکرد و انواع نسبت هاي مالي
فصل دوم: مروری بر ادبيات تحقيق
1-2 مقدمه PAGEREF _Toc293601462 \h 15
2-2- تعاريف مختلف افشا PAGEREF _Toc293601463 \h 16
3-2- اصل افشا PAGEREF _Toc293601464 \h 16
4-2- پرسش هاي اساسي مطرح شده در حوزه افشا (مباني نظري) PAGEREF _Toc293601465 \h 17
1-4-2- اطلاعات مالي براي چه اشخاصي افشا ميگردد؟ PAGEREF _Toc293601466 \h 18
2-4-2- هدف از افشاي اطلاعات مالي چيست؟ PAGEREF _Toc293601467 \h 20
3-4 -2- چه ميزان از اطلاعات لازم است افشا شود؟ PAGEREF _Toc293601468 \h 21
4-4 -2- چگونه اطلاعات مالي بايد افشا شود؟ PAGEREF _Toc293601469 \h 24
1-4 -4- 2- شكل و ترتيب صورتهاي مالي اساسي PAGEREF _Toc293601470 \h 26
2-4 -4- 2- اصطلاحات و ارائه جزئيات PAGEREF _Toc293601471 \h 29
3-4-4- 2- گزارش حسابرس مستقل PAGEREF _Toc293601472 \h 30
4-4 -4- 2-گزارش هيأت مديره PAGEREF _Toc293601473 \h 30
5-4 -2- خصوصيات كيفي مرتبط با ارائه اطلاعات چگونه باشد؟ PAGEREF _Toc293601474 \h 31
5 - 2 - عملکرد PAGEREF _Toc293601475 \h 32
1-5-2- مقدمه PAGEREF _Toc293601476 \h 32
6-2- انواع نسبت هاي مالي PAGEREF _Toc293601477 \h 35
1-6-2- نسبت هاي فعاليت (شاخص هاي بكارگيري دارايي ) PAGEREF _Toc293601478 \h 36
7-2- کفايت گزارشگري (افشا) و نسبت هاي مالي PAGEREF _Toc293601479 \h 37
8-2- پيشينه داخلي و خارجي تحقیق PAGEREF _Toc293601480 \h 38
1-8-2- مطالعات خارجي PAGEREF _Toc293601481 \h 38
2-8-2- مطالعات داخلي PAGEREF _Toc293601482 \h 52
مقدمه
انديشهي بشري در طول تاريخ به دنبال درك حقيقت و كشف علل و چگونگي وقوع رويدادها از طريق مشاهده ،تجزيه وتحليل و ثبت آنها بوده كه ارمغان آن رشد شاخه هاي گوناگون دانش در جريان تحولات خروشان علمي و فرهنگي بوده است. بي شك دستيابي به اين امر در سايه تحقیق هاي تجربي رشد و ظهور يافته است.
تحقیق در فرايند تصميم گيري افراد ممكن است موجب بهبود و كيفيت تصميم هاي سرمايه گذاري شود و تخصيص منابع اقتصادي به نحو بهتري صورت پذيرد و درنتيجه وضع سرمايه گذاران بهتر شود. زيرا سرمايه گذاران مي توانند بهترين تركيب را براي مجموعه سرمايه گذاري خود به دست آورند.
اطلاعات و گزارش هاي مالي شرکت ها مهم ترين عامل در تصميم سرمايه گذاران مي باشد . سرمايه گذار بايد فرايند گزارشگري مالي شرکت ها را به طور صحيح درك نمايد. به نظر مي رسد مهم ترين راه براي بهبود بخشيدن به كيفيت تصميم هاي سرمايه گذاري و كاهش هزينه پردازش اطلاعات، تدوين مدل هاي تصميم گيري مي باشد كه اطلاعات موجود را دريافت و پردازش نمايند. امروزه توسعه اقتصادي بر پايه دسترسي به منابع مالي براي سرمايهگذاري استوار است. تصميم سرمايهگذاران به سرمايهگذاري منابع خود در شركتها، به نوبه خود به وجود گزارشگري مالي مناسب در شركت بستگي دارد.
گزارشهاي مالي، تخصيص منابع سرمايه در يك شركت تجاري و قابليت سوددهي آن را افشا مينمايند. اين اطلاعات اقتصادي به شناخت وضعيت مالي و سلامت يك واحد تجاري كمك ميكند. از آنجا كه تصميمات سرمايهگذاري وابسته به اطلاعاتي است كه در اختيار آنها قرار ميگيرد و گزارش دهي مالي نيز هدف خود را كمك به فرآيند تصميمگيري افراد ذينفع نظير: سرمايهگذاران، وام دهندگان و بستانكاران قرار داده است، بنابراين يك گزارش ويژه و مناسب بايد اين موضوع را بدرستي منعكس سازد كه منابع سرمايهاي شركت تا چه حد بنحو مطلوب بكار گرفته ميشوند.
باتوجه به نيازهاي روزافزون استفادهكنندگان از صورتهاي مالي، اين استفادهكنندگان بطور چشمگيري به گزارش فعاليتهاي مالي شركتهاي تجاري علاقهمند شدهاند. پاسخگويي به اين نيازهاي رو به افزايش، افشا اطلاعات مربوط به فعاليتهاي واحد تجاري را ضروري نموده است.
2-2- تعاريف مختلف افشا
مطابق تارنماي جهاني فرهنگ لغت انگليسي وردنت افشا در لغت به معني "آشكار كردن اطلاعات به مفهوم وسيع كلمه است". همچنين مطابق تارنماي جامع ويکيپديا افشا يعني" آشکارساختن اطلاعاتي که بطور عادي محرمانه هستند که اين افشا به طور اختياري و يا مطابق قوانين و مقررات موضوعه و يا طبق عرف جامعه انجام مي پذيرد". طبق فرهنگ لغت كهلر نيز افشا عبارت است از "نمايش واضح يك واقعيت يا يك وضعيت در ترازنامه و يا صورتهاي مالي ديگر و يادداشتهاي همراه آنها و يا در گزارش حسابرسي" (کوهلر و اریک لوئیس، 1975، 176).
انجمن حسابداري امريكا افشا را چنين تعريف ميكند:
"جريان اطلاعات از قلمرو خاص به قلمرو عام".
3-2- اصل افشا
واژه افشا در حسابداري يكي از اصول اساسي است و بعنوان اصل افشا شناخته ميشود كه كليه واقعيتهاي بااهميت و مربوط درباره رويدادها و فعاليتهاي مالي واحد تجاري به ويژه شركتهاي سهامي عام را در بر ميگيرد. اصل مزبور ايجاب ميكند كه صورتهاي مالي به گونهاي تهيه و ارائه شود كه از لحاظ هدفهاي گزارشگري مالي قابل فهم، آگاهكننده و حتيالامكان كامل باشد. به بيان ديگر، گزارشگري مالي بر ارائه اطلاعات كافي و مفهوم در صورتهاي مالي تأكيد كرده و خواستار افشاي اطلاعات مربوط در صورتهاي مزبور به گونهاي است كه از يك طرف، امكان اتخاذ تصميمات آگاهانه را براي استفادهكنندگان صورتهاي مالي فراهم كند و از طرف ديگر، باعث گمراهي آنان نشود. اصل افشا در حسابداري واژهاي فراگير بوده و تقريباً تمامي فرآيند گزارشگري مالي را در بر ميگيرد. قسمت اعظم اين گزارشگري مالي را صورتهاي مالي تشكيل ميدهد. هدف صورتهاي مالي عبارت از ارائه اطلاعاتي تلخيص و طبقهبندي شده درباره وضعيت مالي ، عملكرد مالي و انعطافپذيري مالي واحد تجاري است كه براي طيفي گسترده از استفادهكنندگان صورتهاي مالي در اتخاذ تصميمات اقتصادي مفيد واقع گردد. لذا افشا به معني آشكار نمودن اطلاعات مالي درباره يك واحد انتفاعي در قالب گزارشهاي مالي و معمولاً ساليانه ميباشد.
4-2- پرسش هاي اساسي مطرح شده در حوزه افشا (مباني نظري)
به مثابه يک واقعيت، بحث جنجال برانگيزي پيرامون ماهيت افشا وجود دارد. درباره اينکه افشا يک هدف ، يک اصل يا يک مفهوم زيربنايي ويا يک مفهوم قراردادي است اختلاف نظر وجود دارد. در واقع افشا مفهومي فراتر از يک اصل است. افشا به مثابه نوعي ارتباط بين مفاهيم زيربنايي، اصول حسابداري واهداف حسابداري مي باشد. افشا ابزاري براي نيل به اهداف حسابداري است. در مفاهيم نظري حسابداري، افشا فرآيندي است که اهداف و ويژگي هاي کيفي اطلاعات حسابداري را در مي گيرد. اين اهداف و ويژگي هاي کيفي شامل قابليت درک ، مربوط بودن ، اهميت ، قابليت اعتماد و قابليت مقايسه اطلاعات حسابداري مي باشند.
هدف اين بخش بحث و تبادل نظر در خصوص پرسش هاي اساسي مطرح شده در حوزه افشا مي باشد. در طول پاسخ دهي به اين پرسش ها مباني نظري اصل افشا بررسي شده و اهداف کلي اين اصل بيان خواهد شد.
اين پرسشهاي اساسي به شرح ذيل ميباشند:
اطلاعات مالي براي چه اشخاصي افشا شود؟
هدف از افشاي اطلاعات مالي چيست؟
چه ميزان از اطلاعات لازم است افشا شود؟
چگونه اطلاعات مالي بايد افشا شود؟
خصوصيات كيفي مرتبط با ارائه اطلاعات چگونه باشد؟
1-4-2- اطلاعات مالي براي چه اشخاصي افشا ميگردد؟
در پاسخ به اين سؤال كه "اطلاعات مالي براي چه اشخاصي افشا شود"؟ ميتوان گفت كه گزارشهاي مالي اساساً براي صاحبان سهام ، ساير سرمايهگذاران و اعتبار دهندگان تهيه و ارائه ميشود. نظر هيأت استانداردهاي حسابداري مالي در اين زمينه چنين است:
"گزارش مالي بايد اطلاعاتي را فراهم كند كه براي سرمايهگذاران، اعتبار دهندگان فعلي و بالقوه و ساير استفادهكنندگان در تصميمگيريهاي معقول سرمايهگذاري، اعطاي اعتبار و ساير تصميمات مشابه مفيد واقع شود" (هيأت استانداردهاي حسابداري مالي آمريكا،1978، 30) .
اما كاركنان، مشتريان، ارگانهاي دولتي و سايرين نيز بنحوي استفاده كننده گزارشهاي مالي ميباشند. تصميمات سرمايهگذاران اساساً در ارتباط با خريد، فروش يا نگهداري سهام اتخاذ ميشود و تصميمگيريهاي اعتبار دهندگان اساساً به افزايش مدت و ميزان اعتبار اعطايي به واحد تجاري مربوط ميگردد. البته صاحبان سهام در مورد ادامه كار، تشويق يا عزل مديريت و همچنين تصويب يا رد پيشنهادهاي ارائه شده در زمينه ايجاد تغييرات عمده در خط مشي واحد تجاري نيز تصميماتي اتخاذ مينمايند.
هدفهاي افشاي اطلاعات براي كاركنان، مشتريان و سايرين بطور مشخص تدوين نشده است. اما فرض بر اين است كه اطلاعات مفيد براي سرمايهگذاران و اعتبار دهندگان، براي سايرين نيز مفيد است (هندریکسون،1993،852-851) .
استفادهكنندگان صورتهاي مالي و نيازهاي اطلاعاتي آنها براساس استانداردهاي حسابداري ايران (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص 447-446) به شرح زير است:
سرمايهگذاران
سرمايهگذاران بعنوان تأمينكنندگان سرمايه علاقهمند به اطلاعاتي در مورد ريسك ذاتي و بازده سرمايهگذاريهاي خود ميباشند. آنها به اطلاعاتي نياز دارند كه براساس آن بتوانند در مورد خريد، نگهداري يا فروش سهام تصميمگيري كنند و عملكرد مديريت واحد تجاري و توان واحد تجاري را جهت پرداخت سود سهام مورد ارزيابي قرار دهند.
اعطاكنندگان تسهيلات مالي
اعطاكنندگان تسهيلات مالي علاقهمند به اطلاعاتي هستند كه براساس آن بتوانند توان واحد تجاري را در بازپرداخت به موقع اصل و بهره تسهيلات دريافتي ارزيابي كنند.
تأمينكنندگان كالا و خدمات و ساير بستانكاران
تأمينكنندگان كالا و خدمات و ساير بستانكاران به اطلاعاتي علاقهمند هستند كه آنها را در اتخاذ تصميم در زمينه فروش كالا و خدمات به واحد تجاري و ارزيابي توان واحد تجاري جهت بازپرداخت بدهيهاي خود در سررسيد، ياري رساند. بستانكاران تجاري برعكس اعطاكنندگان تسهيلات مالي به وضعيت واحد تجاري در كوتاهمدت علاقهمند هستند مگر آنكه واحد تجاري از مشتريان عمده آنان بود و ادامه فعاليت آنان به تداوم معاملات با واحد تجاري متكي باشد.
مشتريان
علاقه مشتريان به كسب اطلاعات در مورد تداوم فعاليت واحد تجاري است، بالاخص زماني كه رابطه آنان با واحد تجاري بلندمدت بوده يا اينكه در حد قابل ملاحظهاي به محصولات و خدمات واحد تجاري وابسته باشند.
كاركنان
كاركنان و نمايندگان آنها به اطلاعاتي در مورد ثبات و سودآوري كارفرمايان خود علاقهمندند. آنها همچنين علاقهمند به اطلاعاتي هستند كه آنها را در ارزيابي توان واحد تجاري مبني بر تأمين حقوق و مزايا، ايجاد فرصتهاي شغلي و پرداخت مزاياي پايان خدمت ياري دهد.
دولت
دولت و مؤسسات تابع آن در رابطه با تخصيص منابع علاقهمند به فعاليتهاي واحد تجاري هستند. آنها همچنين براي تنظيم فعاليتهاي واحدهاي تجاري، تعيين سياستهاي مالياتي و تشخيص ماليات و نيز تهيه آمار ملي به اطلاعات واحد تجاري نياز دارند.
جامعه
آحاد جامعه به طرق مختلف تحت تأثير واحدهاي تجاري قرار ميگيرند. بطور مثال، واحدهاي تجاري ممكن است از طريق ايجاد اشتغال و استفاده از محصولات فروشندگان نقش قابل ملاحظهاي ايفا كنند. از طريق ارائه اطلاعات در مورد روندها و تحولات اخير در رشد واحد تجاري و طيف فعاليتهاي آن، صورتهاي مالي ميتواند براي آحاد جامعه مفيد باشد.
ساير استفادهكنندگان
اشخاص ديگري كه عمدتاً به ارائه انواع خدمات به استفادهكنندگان فوقالذكر بالاخص سرمايهگذاران اشتغال دارند، جهت رفع برخي نيازهاي اطلاعاتي خود به صورتهاي مالي تكيه ميكنند. اشخاص مزبور از جمله شامل بورس اوراق بهادار، كارگزاران بورس، تحليلگران مالي و تحقیقگران ميباشند.
2-4-2- هدف از افشاي اطلاعات مالي چيست؟
هدف از افشا در گزارشگري مالي، ارائه اطلاعات لازم براي نيل به مقاصد زير است:
الف) ارزيابي عملكرد واحد تجاري.
ب) قضاوت در مورد چگونگي استفاده واحد تجاري از منابع موجود.
ج) پيشبيني روند سودآوري واحد تجاري در آينده.
بنابراين، اطلاعاتي كه از طريق گزارشهاي مالي ارائه ميشود بايد مربوط، مناسب و كامل باشد. در افشاي اطلاعات مالي بايد نيازها و خواسته هاي سرمايهگذاران اصلي، مؤسسات سرمايهگذاري و تحليلگران مالي مورد توجه قرار گيرد. اين واقعيت كه كليه سرمايهگذاران براي ارزيابي مخاطرات نسبي سرمايهگذاري در هر يك از واحدهاي تجاري به اطلاعات مالي نياز دارند نيز بايد در افشاي اطلاعات مزبور مورد نظر قرار گيرد. هرچند اعتباردهندگان و ارگانهاي دولتي براي دستيابي به اطلاعات اضافي جهت تأمين نيازهاي خود معمولاً قدرت و امكانات لازم را دارند، با اين وجود، در ارتباط با افشاي اطلاعات مالي آنان نيز بايد بعنوان گروههاي استفادهكننده صورتهاي مالي، در نظر گرفته شوند (عاليور، 1365، ص2).
انجمن حسابداران رسمي آمريكا اهداف افشا كافي را به صورت زير بيان نموده است:
الف) تهيه اطلاعات مفيد براي سرمايهگذاران و اعتباردهندگان به منظور پيشبينيها، مقايسه و ارزيابي جريانات وجه نقد ورودي برحسب مبلغ، زمان و ريسك مربوطه.
ب) تهيه اطلاعات براي استفادهكنندگان از نظر ايجاد، مقايسه و ارزيابي توان سودآوري شركت.
ج) تهيه اطلاعات سودمند براي قضاوت در مورد توان مديريت در بكارگيري مؤثر منابع شركت در راستاي دستيابي به اهداف اصلي.
د) تهيه اطلاعات مفيد براي فرآيند پيشبيني.
هـ) گزارش در زمينه آن دسته از فعاليتهاي مؤثر شركت بر جامعه، كه بايد مورد تشخيص، تفسير و اندازهگيري قرار گيرد. افشا اينگونه اطلاعات نقش اجتماعي شركت را نشان ميدهد.
3-4 -2- چه ميزان از اطلاعات لازم است افشا شود؟
در پاسخ به اين پرسش كه "چه ميزان از اطلاعات لازم است افشا شود؟" تنها به خبرگي استفادهكننده از گزارشهاي مالي بستگي دارد. نظر هيأت استانداردهاي حسابداري مالي در اين زمينه چنين است:
"افشاي اطلاعات بايد براي كساني كه قدرت فهم فعاليتهاي تجاري و اقتصادي را دارند و مايلند كه اين اطلاعات را با جديت تمام مطالعه نمايند، قابل درك باشد(هيأت استانداردهاي حسابداري مالي آمريكا،1978، 30).
سطح افشاي مالي، همچنين به ويژگيها و معيارهاي مورد انتظار از افشا نيز بستگي دارد. در ادبيات حسابداري باتوجه به برداشت هر يك از نويسندگان از افشا، برحسب مورد به اصطلاحات افشاي كافي ، افشاي مناسب و افشاي كامل اشاره شده است. اما متداولترين نظريه از مفاهيم مزبور، "افشاي كافي" است كه حاكي از "حداقل افشاي مورد نياز" است و با عبارت منفي "صورتهاي مالي نبايد گمراهكننده باشد" هماهنگي دارد (عاليور، 1365، ص3).
افشاي مناسب و كامل، مفاهيمي مثبتتر دارند. افشاي مناسب بر اين مبناي اخلاقي دلالت دارد كه بايد با كليه استفادهكنندگان بالقوه در ارتباط با افشاي اطلاعات مالي، يكسان برخورد شود.
افشاي كامل حاكي از ارائه كليه اطلاعات مربوط، به گونهاي است كه صورتهاي مالي تصوير كاملي از فعاليتها و رويدادهاي مالي واحد تجاري نشان دهد. برخي معتقد به افشاي كامل اطلاعات مالي ميباشند حتي اگر احتمال داده شود كه به ارائه صورتهاي مالي پيچيده منجر شود. از طرف ديگر، برخي نيز افشاي كامل را به دليل اين كه ممكن است به مفهوم ارائه اطلاعات اضافي و غير ضروري تعبير شود، نامناسب ميدانند. البته اين واقعيت را نبايد ناديده گرفت كه ارائه اطلاعات بسيار زياد از اين جهت ميتواند زيانآور باشد كه اطلاعات اصلي و بااهميت تحتالشعاع واقع شده و حتي پنهان شود و درنتيجه تغيير صورتهاي با مشكل مواجه گردد. به بيان ديگر، اگر چه لازم است صورتهاي مالي بنحو كامل ارائه شود اما نبايد حاوي اطلاعات بيش از حد و داراي ماهيتي بياهميت باشد، زيرا ممكن است توجه استفادهكنندگان صورتهاي مالي به اطلاعات جزئي و كماهميت معطوف و درنتيجه، رويدادها و عمليات بااهميت ناديده گرفته شود (هندریکسون،1993،853) .
به هر حال، اطلاعاتي كه براي سرمايهگذاران و سايرين بااهميت است، بايد بنحو مناسب، كافي و كامل افشا گردد تا در تصميمگيري آنان مفيد واقع شود. بطور كلي ميتوان گفت اگر حذف اطلاعات معيني باعث گردد كه صورتهاي مالي گمراه كننده شود، افشاي آن اطلاعات ضروري است.در حالي كه افشاي اطلاعات براي تصميمگيري صحيح و آگاهانه سرمايهگذاران و ساير گروهها نقش اساسي دارد، اما تحقيقات انجام شده در كشورهاي مختلف نشان دهنده اين واقعيت است كه واحدهاي انتفاعي بدون فشار دولت و الزامات حرفهاي اصولاً تمايلي به افشاي اطلاعات مالي بطور كامل را ندارند.
در سالهاي اخير نهادهاي حرفهاي و بورس اوراق بهادار در بسياري از كشورها فشار زيادي به واحدهاي تجاري بويژه شركتهاي سهام در جهت بهبود كيفيت و افزايش كميت اطلاعاتي كه بايد افشا شود، وارد كردهاند (عاليور، 1365، ص4).
در مورد افزايش ميزان اطلاعاتي كه بايد افشا گردد، انتقاداتي مطرح شده است كه به شرح زير مورد بحث قرار ميگيرد:
افشاي اطلاعات ميتواند رقبا را نسبت به وضعيت نامساعد واحد تجاري آگاه نمايد. در پاسخ به ايراد فوق ميتوان گفت كه رقبا معمولاً اطلاعات مورد نياز خود را ميتوانند از منابع مختلف كسب كنند.
افشاي كامل اطلاعات مالي ممكن است بعنوان وسيلهاي جهت تقاضاي افزايش حقوق و دستمزد، توسط اتحاديهها مورد استفاده قرار گيرد. واقعيت اين است كه افشاي كامل معمولاً جو كلي در مورد اينگونه تقاضاها را بهبود ميبخشد.
غالباً ادعا شده است كه سرمايهگذاران و ساير استفادهكنندگان صورتهاي مالي، مفهوم رويهها و روشهاي حسابداري كه بخشي از افشا محسوب ميشود را درك نميكنند و بنابراين افشاي كامل به جاي اينكه آگاه كننده باشند، گمراهكننده خواهد بود. اين ادعا نيز از پشتوانه كافي برخوردار نيست، زيرا تحليلگران مالي و مديران شركتهاي سرمايهگذاري، عموماً از حسابداري آگاهي دارند و ساير سرمايهگذاران نيز يا از اطلاعات مالي تحليل شده منتفع ميشوند و يا قادرند از طريق مطالعه گزارشهاي مالي، اطلاعات مورد نياز خود را تحصيل كنند.
انتقاد ديگري كه مطرح است اين است كه غالباً ساير منابع اطلاعات مالي ممكن است با هزينه كمتري اطلاعات را در دسترس قرار دهند تا توسط خود شركت در صورتهاي مالي آورده شود.
عدم آگاهي از نيازهاي سرمايهگذاران نيز يكي ديگر از دلايل محدوديت افشا است. اما بدليل فراهم بودن مدلهاي متنوع سرمايهگذاري و اتكاي فزاينده به منابع اطلاعاتي، نبايد اين دليل عامل محدودكنندهاي باشد(هندريکسون ، 1993) .
هيأت تدوين اصول حسابداري در شكلدهي به معيارهاي افشا مناسب اطلاعات، پيشنهاد كرده است كه علاوه بر ترازنامه و صورت سود و زيان، افشا جداگانه مؤلفههاي مهم مربوط به سرمايه در گردش، ارائه يادداشتهاي همراه به منظور تحقق افضاء اطلاعات كافي، اطلاعات مربوط به مباني ارزيابي داراييهاي اصلي، بدهيهاي احتمالي، تعهدات اساسي بلندمدت، تغييرات در اصول و رويههاي حسابداري، اطلاعات مربوط به حقوق صاحبان سهام و بدهيهاي بلندمدت، درآمد هر سهم، افشا رويدادهاي آتي و همچنين ارائه صورتهاي مالي تلفيقي در صورتيكه يكي از شركتهاي عضو گروه بطور مستقيم يا غير مستقيم داراي بيش از 50 درصد سهام منتشره شركت ديگر باشد، نيز بايد صورت پذيرد (نوريفرد، 1377، ص61).
4-4 -2- چگونه اطلاعات مالي بايد افشا شود؟
در گزارشگري مالي، اطلاعات را ميتوان به گونهاي مختلف افشا كرد كه انتخاب بهترين راه، به ماهيت و اهميت نسبي اطلاعات در هر مورد بستگي دارد. براساس الزامات SEC تمامي شركتهاي سهامي عام ملزم به تكميل گزارشات مشخص تحت سيستم افشا يكپارچه SEC به صورت فرمهاي زير ميباشد (استانکو،2001، 48) .
فرم( 1- ( S: شركتها اين فرم را هنگام تأسيس تكميل ميكنند.
فرم (K-10) : شركتها اين فرم را بعنوان گزارش ساليانه بعد از اولين سال فعاليت به SEC ميدهند كه شامل موارد ذيل ميباشد:
به روز رساني اطلاعاتي كه از ساختار اوليه ثبت شده شركت متفاوت باشد.
يك وضعيت كامل از صورتهاي مالي شركت.
يك توصيف از وضعيت فعاليت شركت و هرگونه تغييري كه احتمالاً افتاده است.
اطلاعاتي درباره دعاوي حقوقي شركت.
تجزيه و تحليل مديريت درباره وضعيت مالي و نتايج عملكرد شركت.
مصوبات ارائه شده به مالكيت در پايان هر سه ماه.
اطلاعات درباره تغيير حسابرس يا عدم توافق با حسابرس شركت.
پيشينه تجاري همه اعضاي هيأت مديره، مديران اجرايي و پرسنل كنترلي شركت.
پاداش مديريت.
وثايق مربوط به مالكان و مديريت ذينفع در شركت (براون لي و همکاران ، 2001، 78) .
فرم Q)-10) : شركتها اين فرم را بعنوان گزارش فصلي در پايان هر سه ماه تكميل ميكنند. ولي در پايان سه ماهه آخر نيازي به تكميل اين فرم نميباشد.
فرم K)- 8 ) : شركتها اين فرم را هنگام وقوع يك رويداد بااهميت تكميل ميكنند كه شامل موارد ذيل ميباشد:
تغيير در حسابرسي شركت.
يك تغيير در كنترل هاي شركت.
تنظيم گزارش در صورت ورشكستگي شركت.
تحصيل يا واگذاري يك مبلغ عمده از داراييهاي شركت كه در جريان عمليات عادي شركت مرسوم نباشد.
تغيير در سال مالي شركت (استانکو،2001، 48) .
در راستاي ارتقاي سطح شفافيت بازار سهام، تسهيل جريان اطلاعات به بازار، دسترسي به موقع و گسترده كاربران و سرمايهگذاران به اطلاعات پيش و پس از داد و ستد، بورس اوراق بهادار تهران نيز شركتها را مكلف ساخته است، اطلاعات زير را مطابق ضوابط تعيين شده، به بورس اعلام و به عموم افشا نمايند: (بورس اوراق بهادار تهران، 1383، ص108)2.
الف) گزارشها و صورتهاي مالي سالانه، مياندورهاي و فصلي.
ب) تاريخ تشكيل و تصميمات اتخاذ شده در مجامع عمومي عادي و فوقالعاده.
ج) اطلاعات مهم مربوط به شركت:
رويدادهاي مؤثر بر وضعيت فعاليت شركت.
تصميمات و شرايط مؤثر بر ساختار سرمايه و تأمين منابع شركت.
تغيير در وضعيت سازماني و حقوق شركت.
ساير اطلاعات مهم مؤثر بر قيمت اوراق بهادار شركت و تصميم به سرمايهگذاران.
د) اطلاعات مربوط به دارندگان اطلاعات نهايي شركت.
در گزارشگري مالي، اطلاعات را ميتوان به گونههاي مختلف افشا كرد كه انتخاب بهترين راه، به ماهيت و اهميت نسبي اطلاعات در هر مورد بستگي دارد. راههاي متداول و مرسوم براي افشاي اطلاعات مالي را ميتوان به شرح زير طبقهبندي كرد:
شكل و ترتيب صورتهاي مالي اساسي.
اصطلاحات و ارائه جزئيات.
گزارش حسابرس مستقل.
گزارش هيأت مديره(هندریکسون،1993،852-851) .
1-4 -4- 2- شكل و ترتيب صورتهاي مالي اساسي
براساس استانداردهاي حسابداري ايران(كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، ص14)2 .
مجموعه كامل صورتهاي مالي شامل اجزاي زير است:
الف) صورتهاي مالي اساسي
ترازنامه
صورت سود و زيان
صورت سود و زيان جامع
صورت جريان وجوه نقد
ب) يادداشتهاي توضيحي همراه صورتهاي مالي
الف) صورتهاي مالي اساسي
مربوطترين و بااهميتترين اطلاعات بايد همواره در متن صورتهاي مالي اساسي منعكس شود مشروط بر اينكه انعكاس چنين اطلاعاتي در صورتهاي مزبور مقدور باشد. صورتهاي مالي بايد وضعيت مالي، عملكرد مالي و جريانهاي نقدي واحد تجاري را بنحو مطلوب ارائه كند. به محض اينكه بتوان رويدادهاي مالي و ساير تغييرات ايجاد شده را با اعتماد و ميزان متعارفي از دقت و صحت اندازهگيري كرد، لازم است داراييها و بدهيها و اثرات حاصله بر سود خالص و حقوق صاحبان سهام در صورتهاي مالي افشا شود، تقريباً در تمام شرايط، اعمال مناسب الزامات استانداردهاي حسابداري همراه با افشاي اطلاعات اضافي در صورت لزوم، منجر به ارائه صورتهاي مالي بنحو مطلوب ميشود.
ترازنامه
ترازنامه، داراييها، بدهيها و حقوق صاحبان سرمايه در پايان دوره مالي را گزارش مينمايد. به بيان ديگر ترازنامه ساختار و منابع واحد تجاري (طبقات عمده داراييها و مبالغ آنها) و ساختار مالي آنها (طبقات عمده بدهيها و حقوق صاحبان سرمايه و مبالغ آنها) را نشان ميدهد.
عناصر مندرج در ترازنامه مشتمل بر داراييها، بدهيها و حقوق صاحبان سرمايه ميباشد. اطلاعات ارائه شده در ترازنامه ميتواند مستقيماً برآورد استفادهكنندگان از مبلغ، زمان و احتمال جريانهاي نقدي آتي كمك نمايد (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص 509-508).
روابط بين گروهها و طبقهبنديهاي اقلام ترازنامه را ميتوان برحسب نيازها و هدفها به طرق مختلف افشا كرد. مثلاً براي نشان دادن سرمايه در گردش، بدهيهاي جاري را ميتوان مستقيماً از داراييهاي جاري كسر كرد. نوع ديگري از گروهبندي اقلام ترازنامه، طبقهبندي داراييها و بدهيها به اقلام پولي و غيرپولي است. بطور كلي ميتوان گفت كه هدف اصلي از طبقهبندي اقلام در ترازنامه، ارائه خلاصههايي مفهوم و مفيد از اطلاعات مالي است. طبقهبندي داراييها و بدهيها و گروهبندي اقلام مشابه آن در ترازنامه از اين جهت ضرورت دارد كه امكانات زير را براي استفادهكنندگان صورتهاي مالي فراهم ميسازد.
دستيابي به يك تصوير منطقي از وضعيت مالي واحد تجاري.
انجام مقايسههاي مفهوم و منطقي از وضعيت مالي واحد تجاري با دورههاي قبل آن و با ساير واحدهاي تجاري.
پيشبيني جريان آتي وجوه نقد واحد تجاري.
لذا اگر اطلاعات منعكس در ترازنامه فاقد طبقهبندي باشد، استفادهكنندگان صورتهاي مالي براي دستيابي به اطلاعات و خلاصههاي مورد نياز خود، با مشكل مواجه خواهند شد.
صورت سود و زيان و صورت سود و زيان جامع
درآمدها و هزينههايي كه در يك دوره مالي شناسايي شده است در يكي از صورتهاي عملكرد مالي يعني صورت سود و زيان و صورت سود و زيان جامع گزارش ميشود. هدف از تهيه صورت سود و زيان و صورت سود و زيان جامع، ارائه كليه درآمدها و هزينههاي شناسايي شده طي دوره مالي ميباشد. تمركز اصلي صورت سود و زيان دوره بر درآمدها و هزينههاي عملياتي است. درآمدها و هزينهها تنها در مواردي كه به موجب استانداردهاي حسابداري مستقيماً قابل انتساب به حساب حقوق صاحبان سرمايه باشد به تفكيك اجزاي تشكيلدهنده آنها در صورت سود و زيان جامع افشا ميگردد.
از آنجاييكه سود و زيان جامع در برگيرنده كليه درآمدها و هزينههاي شناسايي شده، اعم از تحقق يافته و تحقق نيافته است، سود و زيان خالص دوره مالي بعنوان اولين قلم در صورت سود و زيان جامع انعكاس مييابد. اين بدان معني است كه صورت و زيان دوره، يكي از اقلام صورت سود و زيان جامع را به تفصيل نشان ميدهد و ساير درآمدها و هزينههاي شناسايي شده، به صورت جداگانه در صورت سود و زيان جامع انعكاس مييابد (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص123-122).
صورت سود و زيان را ميتوان به اشكال مختلف و باتوجه به مفاهيم مختلف درآمد و تفكيك و طبقهبندي هزينهها ارائه كرد. مثلاً ارائه صورت حساب سود و زيان به شكل چند مرحلهاي مبتني بر طبقهبندي اقلام و تفكيك نتايج حاصل از عمليات جاي از نتايج فعاليتهاي جنبي و غير عملياتي است. در اين شكل صورت حساب سود و زيان، اقلام درآمد، هزينه، سود و زيان به گروههاي مشخص طبقهبندي ميشود تا تفسير اطلاعات براي استفادهكنندگان تسهيل گردد (هندریکسون،1993،852-851) .
صورت جريان وجوه نقد
صورت جريان وجوه نقد به همراه يادداشتهاي توضيحي مربوط، منعكس كننده جريانهاي ورودي و خروجي نقدي واحد تجاري طي دوره است و جريانهاي ناشي از عمليات را از جريانهاي ناشي از ساير فعاليتها تفكيك ميكند صورت جريان وجوه نقد اطلاعات مفيدي در مورد طرق ايجاد و مصرف وجه نقد توسط واحد تجاري ارائه ميكند. اطلاعات راجع به جريانهاي ورودي و خروجي وجه نقد طي دوره به استفادهكنندگان كمك ميكند تا عواملي همچون مخاطره، نقدينگي واحد تجاري و توان آن جهت بازپرداخت بدهيها، انعطافپذيري مالي و رابطه بين سود و جريانهاي نقدي واحد تجاري را مورد ارزيابي قرار دهند.
اعمال معيارهاي شناخت درآمد و هزينه موجب ميشود كه براي اندازهگيري نتايج دوره، جريانهاي نقدي تعديل شوند. به همين دليل، صورتهاي عملكرد مالي در كنار ترازنامه و صورت جريان وجوه نقد و به عنوان يك مجموعه، مبناي مناسبتري براي ارزيابي وضعيت آتي جريانهاي نقدي واحد تجاري در مقايسه با صورت جريان وجوه نقد به تنهايي فراهم ميآورد (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص 515-514)4.
ب) يادداشتهاي توضيحي همراه صورتهاي مالي
يادداشتهاي توضيحي شامل اطلاعات تشريحي و جزئيات بيشتري از اقلام منعكس شده در صورتهاي مالي اساسي است ضمن اينكه اطلاعات ديگري از قبيل بدهيهاي احتمالي و تعهدات را ارائه ميكند. يادداشتهاي توضيحي بايد به نحوي منظم ارائه شود.
هر قلم مندرج در ترازنامه، صورت سود و زيان، صورت سود و زيان جامع و جريان وجوه نقد بايد به يادداشتهاي توضيحي مربوط عطف داده شود (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص 30-29).
هدف از ارائه يادداشتهاي همراه صورتهاي مالي، افشاي اطلاعات مربوط و بااهميتي است كه نميتوان آنها را از طريق انعكاس در متن صورتهاي مالي به گونهاي مناسب و بدون اينكه از مطلوبيت صورتهاي مزبور كاسته شود، ارائه كرد. به عبارت ديگر، يادداشتها حاوي اطلاعاتي است كه ارائه آنها از لحاظ افشاي كامل ضروري است و روش مؤثر ديگري براي ارائه آنها موجود ندارد. يادداشتهاي همراه صورتهاي مالي به هيچ وجه نبايد بعنوان جايگزين براي طبقهبندي، ارزيابي و توصيف مناسب و صحيح اطلاعات در متن صورتهاي مالي مورد استفاده قرار گيرد. در واقع اطلاعاتي كه از طريق يادداشتها افشا ميشود، بايد مكمل اطلاعات منعكس در متن صورتهاي مالي باشد. به همين دليل يادداشتهاي همراه صورتهاي مالي، به عنوان اجزاي بااهميت، مكمل و لاينفك صورتهاي مالي محسوب ميشود (عاليور، 1365، ص 29).
2-4 -4- 2- اصطلاحات و ارائه جزئيات
همانگونه كه شكل صورتهاي مالي اساسي از لحاظ افشا اهميت دارد، اصطلاحاتي كه در صورتهاي مزبور بكار ميرود و جزئياتي كه در آن منعكس ميشود نيز واجد اهميت است. اگر سرفصلها و توضيحات مربوط به اقلام منعكس در صورتهاي مالي مناسب و گويا باشد، به استفادهكنندگان آگاهيهاي لازم را ميدهد. اما استفاده از اصطلاحات مبهم تنها ميتواند باعث سردرگمي و برداشتهاي نادرست گردد. استفاده از اصطلاحات فني حسابداري و داراي معاني شناخته شده و بكارگيري يكنواخت آنها در مورد اقلام مشابه، سودمندي صورتهاي مالي را افزايش و بهبود كيفيت گزارشگري را باعث ميشود.
بااهميتترين اطلاعات، به جاي انعكاس در يادداشتها و جداول همراه صورتهاي مالي، بايد در متن صورتهاي مزبور انعكاس يابد. اگر عناوين اقلام منعكس در صورتهاي مالي نتواند اقلام مربوط را بطور كامل و به اختصار توصيف كند، توضيحات ضروري را ميتوان به شكل يادداشت در داخل پرانتز و به دنبال عناوين مربوط در متن صورتهاي مالي افشا نمود.
مثلاً ارزش بازار سرمايهگذاريهاي كوتاهمدت يا تعداد و ارزش اسمي سهام واحدهاي تجاري را ميتوان به اين شكل افشا كرد (هندریکسون،1993،854) .
3-4-4- 2- گزارش حسابرس مستقل
افشاي اطلاعات مالي بااهميت در مورد واحد تجاري اصولاً در گزارش حسابرس مستقل، محل مناسبي نميباشد. اما در موارد ذيل ميتوان از گزارش مزبور جهت افشاي انواع اطلاعات زير استفاده نمود:
الف) آثار بااهميت ناشي از بكارگيري روشهاي حسابداري متفاوت با روشهاي پذيرفته شده.
ب) آثار بااهميت ناشي از تغيير يك روش پذيرفته شده حسابداري به روش پذيرفته شده ديگر.
ج) اختلاف نظر بين حسابرس مستقل و واحد تجاري مورد رسيدگي نسبت به قابليت پذيرش يك يا چند روش حسابداري بكار گرفته شده در گزارشهاي مالي واحد مزبور.
اطلاعات مورد الف و ب بايد در صورتهاي مالي و يادداشتهاي همراه آن كه توسط واحد تجاري ارائه ميشود نيز افشا گردد. افشاي مجدد اطلاعات مزبور از اين جهت ضروري است كه اطمينان حاصل شود، استفادهكنندگان گزارشهاي مالي به هنگام مقايسه اين گزارشها با گزارشهاي مالي ساير واحدهاي تجاري يا به علت عدم رعايت يكنواختي با ساير دورههاي مالي، سردرگم نميشوند. هرچند صورتهاي مالي، گزارش مديريت واحد تجاري است و نه گزارش حسابرس مستقل، اما اگر در صورتهاي مزبور انحرافي از اصول پذيرفته شده حسابداري وجود داشته باشد، اظهارنظر حسابرس مستقل نميتواند مبين اين باشد كه صورتهاي مالي طبق اصول پذيرفته شده حسابداري تهيه و ارائه شده است. اگر انحراف از اصول پذيرفته شده حسابداري داراي چنان اهميتي باشد كه صورتهاي مالي را گمراه كننده سازد، حسابرس مستقل بايد در گزارش خود، دلايل انحراف و اثرات ريالي آن را بيان و افشا كند(همان منبع،855)2.
4-4 -4- 2-گزارش هيأت مديره
صورتهاي مالي اساسي همراه با يادداشتها، صورتهاي مكمل و گزارش حسابرس مستقل مجموعاً گزارش مالي را تشكيل ميدهد. كليه اطلاعات مالي مربوط و بااهميت بايد در گزارش مالي منعكس و افشا شود.
با اين وجود انواع مشخصي از اطلاعات را ميتوان از طريق گزارش هيأت مديره كه بخشي از گزارش سالانه واحد تجاري است، ارائه نمود. اين نوع اطلاعات به شرح زير ميباشد:
الف) رويدادها و تغييرات غير مالي طي سال كه مؤثر بر عمليات واحد تجاري است.
ب) پيشبينيهاي مربوط به آينده صنعت و اقتصاد و نقش واحد تجاري در ارتباط با آن.
ج) برنامههاي توسعه و تغيير در عمليات دورههاي آتي.
د) ميزان و اثر مورد انتظار از مخارج سرمايهاي جاري و آتي و كوششهاي تحقيقاتي.
رويدادها و تغييرات غير مالي در مورد الف از موارد زير ناشي ميشود:
تغييرات در سطوح بالاي مديريت و سياستهاي عمده واحد تجاري.
بهبود اساسي در تكنولوژي واحد تجاري و ابداعات و اختراعات جديد در صنعت مربوطه.
تغييرات در روند تقاضا براي محصولات واحد تجاري و تغييرات در قيمتهاي عوامل اساسي توليد.
رويدادهايي نظير جنگ، سوانح طبيعي و جريانات سياسي كه ممكن است اثر بااهميتي بر عمليات آتي واحد تجاري داشته باشد(هندریکسون،1993،854) .
با اين وجود چنانچه احتمال برود هر يك از رويدادها و تغييرات غير مالي مزبور اثر بااهميتي بر ارزيابي دارايي يا بدهيها در پايان دوره مالي يا بر درآمدهاي آتي ميگذارد، به جاي انعكاس در گزارش هيأت مديره بايد در صورتهاي مالي و يادداشتهاي همراه صورتهاي مزبور، گزارش شود.
5-4 -2- خصوصيات كيفي مرتبط با ارائه اطلاعات چگونه باشد؟
خصوصيات كيفي به خصوصياتي اطلاق ميشود كه موجب ميگردد اطلاعات ارائه شده در صورتهاي مالي براي استفادهكنندگان در راستاي ارزيابي وضعيت مالي، عملكرد مالي و انعطافپذيري مالي واحد تجاري مفيد واقع شود.
خصوصيات كيفي اصلي مرتبط با ارائه اطلاعات قابل مقايسه بودن و قابل فهم بودن است. حتي اگر اطلاعات مربوط و قابل اتكا باشد، مفيد بودن آن در صورت قابل مقايسه نبودن و قابل فهم نبودن دچار محدوديت خواهد بود (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، ص 451)2.
قابل مقايسه بودن
استفادهكنندگان صورتهاي مالي بايد بتوانند صورتهاي مالي واحد تجاري را طي زمان، جهت تشخيص روند تغييرات در وضعيت مالي، عملكرد مالي و انعطافپذيري مالي واحد تجاري، مقايسه نمايند. استفادهكنندگان همچنين بايد بتوانند صورتهاي مالي واحدهاي تجاري مختلف را مقايسه كنند تا وضعيت مالي، عملكرد مالي و انعطافپذيري مالي آنها را نسبت به يكديگر بسنجند. بدين ترتيب ضرورت دارد اثر معاملات و ساير رويدادهاي مشابه در داخل واحد تجاري و در طول زمان براي آن واحد تجاري با ثبات رويه اندازهگيري و ارائه شود و بين واحدهاي تجاري مختلف نيز هماهنگي رويه در بابا اندازهگيري و ارائه موضوعات مشابه رعايت گردد (كميته فني سازمان حسابرسي، 1380، صص 457-456)1.
قابل فهم بودن
قابل فهم بودن، بدين معني ميباشد كه اطلاعات مالي ارائه شده به آساني براي استفادهكنندگان قابل درك باشد. قابل فهم بودن از دو جهت قابل بررسي ميباشد. يكي نحوه ارائه اطلاعات و ديگري استفادهكنندگان از اين اطلاعات ميباشد. براي اينكه ارائه اطلاعات قابل فهم باشد، لازم است كه اقلام به نحوي مناسب در يكديگر ادغام و طبقهبندي گردد. استفادهكنندگان از اين اطلاعات نيز بايد از آگاهي معقولي در زمينه فعاليتهاي تجاري و نحوه حسابداري برخوردار باشند و در عين حال، اطلاعات پيچيدهاي كه در جهت رفع نيازهاي اطلاعاتي استفادهكنندگان مربوط تلقي ميشود، نبايد به بهانه مشكل بودن درك آن توسط برخي استفادهكنندگان از صورتهاي مالي حذف شود، اگرچه اينگونه اطلاعات نيز بايد حتيالمقدور به گونهاي ساده ارائه شود (همان منبع، ص 458)2.
5 - 2 - عملکرد
1-5-2- مقدمه
"اصطلاحي در مديريت وجود دارد كه مي گويد اگر بتوانيد چيزي را اندازه بگيريد مي توانيد آن را مديريت كنيد، ارزيابي نه تنها نشان مي دهد كه چه كارهايي طبق برنامه و اهداف پيش مي رود بلكه همچنان نشان مي دهد در چه مواردي كار خوب پيش مي رود بنابراين مي توان بر اساس آنها به موفقيت هاي جدي دست يافت" (اولياء و همکاران، 1386، 122)3.
مقدمه بالا لزوم توجه به مقوله ارزيابي عملكرد را آشكار مي سازد. امروزه سازمانها در محيط پرتلاطم رقابت و پيشرفت احتياج بيشتري به اين نكته دارند كه نقاط ضعف و قوتشان چيست و فاصله وضعيت كنوني آن ها با اهداف از پيش تعيين شده چه ميزان است.
جهت آگاهي از فاصله مذكور نياز به ارزيابي عملكرد و فعاليت انجام شده است. به طور كلي در بعد سازماني، ارزيابي عملكرد معمولاً متوازن با اثر بخشي فعاليتهاست. منظور از اثر بخشي ميزان دستيابي به اهداف و برنامه ها با ويژگيهاي كارآمد فعاليتها و عمليات است(طبرسا، ----، 3).
جهت اندازه گيري عملكرد از شاخص و استانداردها استفاده مي شود، شاخص عددي است كه از تركيب يك يا چند اندازه بدست مي آيد. به طور كلي مدلهاي مهم ارزيابي عملكرد شامل موارد ذيل مي گردد:
ارزيابي مالي شركتها
ارزيابي بهره وري شركتها
مدلهاي اثر بخشي
مدلهاي تعالي سازماني
مدل ارزيابي عملكرد متوازن
با توجه به اينكه منظور از عملكرد در تحقيق حاضر عملكرد مالي شركتها مي باشد در نتيجه به طور خلاصه به بررسي و تبيين مدلها و شاخصهاي ارزيابي مالي شركتها مي پردازيم.
وقتي صحبت از ارزيابي عملكرد شركتها به عمل مي آيد بيشترنگاههابه روي عملكرد مالي شركت منعطف مي گردد. به طور كلي ابزارهاي اصلي جهت تجزيه و تحليل مالي، عمدتاً چهار ابزار مي باشند.
الف ) تجزيه و تحليل افقي
تجزيه و تحليل افقي نشاندهنده روندها و تعيين روابط اقلامي است كه در صورتهاي مالي مقايسه ايي به صورت هم رديف قرار گرفته اند. تجزينه و تحليل افقي تغييرات برروي اقلام صورتهاي ماي سالهاي مختلف را به خوبي نشان مي دهد، در حقيقت در اين روش هر قلم از اقلام صورتهاي مالي با همان قلم در يك سال مالي قبل به صورت روندي مقايسه مي شود.
ب ) تجزيه و تحليل عمودي
در تجزيه و تحليل عمودي يك قلم مهم صورت مالي بعنوان ارزش پايه به كار رفته و ساير اقلام آن صورت با آن مقايسه مي شود. تجزيه و تحليل عمودي به منظور افشاي ساختار دروني سازمان و افشاي اطلاعاتي نظير روابط موجود بين هر يك از اقلام صورت سود و زيان و در آمد و فروش و... بكار مي رود.
ج) تجزيه و تحليل روند
يكي ديگر از روشهاي تجزيه و تحليل صورتهاي مالي تجزيه و تحليل روند مي باشد، در صورتيكه درصد تغيير اطلاعات مالي به جاي 2 سال براي چند سال متوالي محاسبه گردد، در اين صورت به آن تجزيه و تحليل روند گويند در اينجا داده ها و اقلام يك سال به عنوان مبنا در نظر گرفته مي شود و در آن سال به جاي هر داده اي عدد 100 قرار مي گيرد و سال يا سالهاي ديگر را با سال مبنا به صورت شاخصي از در صد مي سنجند. در حقيقت تجزيه و تحليل روند، نوعي تجزيه و تحليل افقي بوده كه درصد تغييرات دادههاي صورتهاي مالي، حد اقل براي 3 سال محاسبه مي شوند.
د) تجزيه و تحليل نسبت ها
نسبت مالي عبارتست از ارتباط رياضي به صورت كسر بين ارقام موجود در ترازنامه وصورتحساب سود و زيان. محاسبه نسبت ها باعث مي شود :
اطلاعات مالي خلاصه و طبقه بندي شود.
اطلاعات و ارزشهاي مطلق در صورت سود و زيان و ترازنامه بصورت نسبي بيان شوند كه اين امر باعث قضاوت صحيح تر نسبت به اطلاعات مالي مي شود.
اطلاعات به تناسب و ميزان نياز استفاده كنندگان در اختيار آنها قرار گيرد.
باعث ميشود استفاده كنندگان بر اساس ارزش ها و اطلاعات كمي بتوانند قضاوتهاي كيفي بكنند
در 3 نوع تجزيه و تحليل ذكر شده، رقم خاصي با يك رقم ديگر در همان طبقه يا حساب مورد مقايسه قرار مي گيرد. اين مقايسه طبعاً روابط مختلف حساب ها را به خوبي نشان نمي دهد. براي تكميل تجزيه و تحليل مالي، مقايسه ارقام حساب هاي مختلف با يكديگر ضرورت داد. اين بررسي از طريق تجزيه و تحليل نسبت ها صورت مي گيرد.
به طور كلي نسبت ها خودشان داراي معنا و مفهوم نيستند و زماني معنا و مفهوم بيشتري پيدا مي كنند كه با موارد ذيل مورد مقايسه قرار گيرند.
نسبت هاي سال قبل
نسبت ها ي برخي شركتهاي واقع شده در صنعت مشابه.
نسبت هاي صنعتي كه شركت در آن صنعت فعاليت مي كند.
برخي استانداردهاي تعيين شده از قبل.
6-2- انواع نسبت هاي مالي
تجزيه و تحليل مالي فرايندي است که طي آن مشخصات و ويژگيهاي بارز مالي و عملياتي واحد اقتصادي با استفاده از صورتهاي مالي و ساير اطلاعات مالي مشخص مي شود و در امر تصميم گيري ، استفاده کنندگان از صورتهاي مالي را ياري مي کند . يکي از روشهاي متداول تجزيه و تحليل صورتهاي مالي ، استفاده از نسبتهاي مالي مي باشد. نسبتهاي مالي در يک دسته بندي کلي به پنج دسته تقسيم مي شوند :
۱- نسبتهاي نقدينگي : نسبتهايي هستند که کفايت و قدرت نقدينگي موسسه را در قبال بازپرداخت بدهيهاي کوتاه مدت مشخص مي کند . اين نسبت بيشتر مورد توجه بستانکاران کوتاه مدت موسسه و افرادي است که تصميم دارند به موسسه وام بدهند .
۲- نسبتهاي اهرمي : نسبتهايي هستندکه ميزان تأمين مالي از منابع مالي خارجي را مشخص مي کنند . يعني وجوهي که توسط صاحبان شرکت ( سهامداران ) تأمين شده با وجوهي که از طريق وام بدست آمده مقايسه مي شود .
3- نسبتهاي فعاليت : نسبتهايي هستند که ميزان کاربرد دارائيها را مشخص مي کنند و سطح فروش را با حسابهاي مختلف دارايي مي سنجند .
۴- نسبتهاي سودآوري : اين نسبتها نتيجه فعاليت ها و توان بهره برداري شرکت را از طريق سود ارزيابي مي کنند.
۵- نسبتهاي مالکيت : اين نسبتها بطور مستقيم و غير مستقيم پيوند دهنده سود نقدينگي هستند و به سهامداران در ارزيابي نقدينگي ها و سياستهايي که بر قيمت بازار سهام تأثير مي گذارند کمک مي کنند يعني آنان مي توانند با استفاده از نام اين نسبتها وضعيت سرمايه گذاري خود را در شرکت در زمان حال و آينده بررسي کنند . همانطور که پيداست اين نسبتها بيشتر از همه مربوط به صاحبان سهام است . در ادامه به سير تكاملي شاخصهاي سنجش عملكرد (نسبتهاي مالي) پرداخته ميشود.
يکي از پيامدهاي سير تکامل حسابداري استفاده از نسبت هاي مالي جهت تجزيه تحليل و تصميم گيري است. مطالعات مربوط به نسبت هاي مالي را مي توان به طبقه بندي نسبت هاي مالي، قابليت مقايسه آنها در صنايع مختلف، مدلهاي پيش بيني ورشکستگي، بيان ويژگي هاي گزارشگري شرکت با استفاده ازنسبت هاي مالي و تحليل ارزش بازار سهام تقسيم نمود. اين مطالعه در رده مطالعات بيان ويژگي هاي گزارشگري شرکت (کفايت افشا )با استفاده از نسبت هاي مالي (فعاليت ) قرار مي گيرد.
1-6-2- نسبت هاي فعاليت (شاخص هاي بكارگيري دارايي )
نسبت هاي فعاليت، از جمله شاخص هاي مهم بررسي سلامت مالي شرکت و کارايي مديريت آن، سنجش توانايي شرکت در بکارگيري قابل قبول دارايي ها و يا برگشتي راضي کننده روي سرمايه گذاري و داراييهاي ثابت است . شاخصهاي فوقالذكر، معيارهاي خاصي از موفقيت در بازار ميباشند. بديهي است که سرمايه گذاران تمايلي به مشارکت در شرکتي که توانايي ضعيفي در بکارگيري دارايي ها و سرمايه گذاري هاي ثابت دارد از خود نشان نمي دهند . اعتبار دهندگان نيز راضي به پرداخت وام به شرکتي که موقعيت ضعيفي از اين نظر دارد نخواهند بود ، چون احتمال اين را مي دهند که طلب آنها هرگز بازپرداخت نگردد . با اين حال در صورتي که شرکتي داراي شاخص هاي مطلوب فعاليت باشد، سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان تمايل به سرمايه گذاري در چنين شرکتي را خواهند داشت. اين امرموجب برانگيخته شدن مديران براي گزارش و افشاء اطلاعات بيشتر و جزييتري خواهد بود زيرا اين اطلاعات را جهت اطمينان دادن به مشتريان و سرمايهگذاران و جذب آنان ارائه خواهند داد. نسبت هاي فعاليت (شاخص هاي بكارگيري دارايي )، مشخصههايي هستند كه بوسيله آنها شركتها ميتوانند در طول زمان عملكرد خود را نشان دهند. زماني كه شركتي، فروش نسبتاً بالايي داشته باشد، با مشتريان زيادي سر و كار پيدا خواهند كرد و درنتيجه مجبور است نيازهاي اطلاعاتي آنها را برطرف نمايد. نسبت فروش به سرمايه در گردش شاخصي است كه مبالغي از نقدينگي مورد نياز را در سطح معيني از فروش نشان ميدهد. نسبت فروش به دارايي ثابت و نسبت فروش به كل داراييها بيانگر اين مطلب است كه شركت در جريان درآمدزايي، چه ميزان در دارايي ثابت و يا كل داراييها سرمايهگذاري نموده است.
از شاخص نسبت فروش به حقوق صاحبان سهام نيز براي تعيين مبالغي از حقوق صاحبان سهام استفاده ميشود كه بايستي به موازات نوسانات حجم فروش در يك صنعت نگهداري شود.
7-2- کفايت گزارشگري (افشا) و نسبت هاي مالي
مطالعات انجام گرفته در حوزه افشاء از سال 1961 شروع شده است يعني درست زماني كه رونق بازارهاي مالي آمريكا، باعث شد تا سرمايهگذاران جهت انتخاب پرتفوي بهينه سرمايهگذاري خود، نياز روزافزون به افشاي اطلاعات مالي و غيرمالي شركت ها را احساس نمودند.
محققين در حوزه افشاء گزارشگري مالي به منظور سنجش ميزان افشاء و تاثير آن بر تصميمات سرمايهگذاران از انواع مختلفي از عوامل تاثيرگذار برافشاء اطلاعات مالي بهره بردهاند. سير تاريخي تحقيقات صورت گرفته در حوزه افشاء اطلاعات مالي نشان ميدهد كه اين عوامل در چهار حوزه كلي قابل تقسيمبندي هستند. حوزه اول شامل محققيني ميباشد كه از متغيرهاي ترازنامهاي (متغيرهاي مرتبط به حجم و فعاليت شركتها) و رابطه آن با كفايت افشاء اطلاعات مالي استفاده نمودهاند (پاتون و همكاران، 2004،97).
حوزه دوم، رابطه بين متغيرهاي سود و زياني (عملکردي)با سطح افشاي گزارشگري مالي را مورد بررسي قرار داده اند (لوبووهمکاران، 2005،وانگ وهمکاران، 2010،67).
حوزه سوم تركيبي از متغيرهاي سود و زياني و ترازنامهاي براي سنجش ميزان افشاي گزارشگري مالي شركت ها استفاده كردهاند كه بيشتر در قالب نسبتهاي مالي برگرفته از متغيرهاي سود و زياني و ترازنامهاي ميباشد (سينگوي، 1994، والاس 1994،58).
حوزه آخر رابطه بين متغيرهاي كيفي و متغيرهايي غير از متغيرهاي فوقالذكر مانند ماهيت و نوع صنعت، نوع موسسه حسابرسي كننده، اعضاي حرفهاي و غير حرفهاي هيئت مديره، وجود يا عدم وجود سهامدار نهادي با ميزان افشاي گزارشگري مالي را مورد بررسي قرار دادهاند (مديروس 2003 و خانا 2004 ،104).
در اين تحقیق سعي خواهد شد با توجه به تمامي موارد ذكر شده فوق و در بخش پيشينه تحقيق که در ادامه اشاره خواهد شد، صرفاً از شاخصهاي بکارگيري دارايي به ويژه نسبتهاي فعاليت شركتها براي بررسي سطح افشاء گزارشگري مالي استفاده شود. همانطوري که ذکر شد اين مطالعه در رده مطالعات بيان ويژگي هاي گزارشگري شرکت (کفايت افشا )با استفاده از نسبت هاي مالي (فعاليت ) قرار مي گيرد و از آنجاييکه يک و يا هر دو متغير تشکيل دهنده اين نسبت ها (صورت يا مخرج کسر)از صورت سود و زيان ناشي مي شود، در رده نسبت هاي پويا قرار مي گيرند.
8-2- پيشينه داخلي و خارجي تحقیق
1-8-2- مطالعات خارجي
در ادامه اين فصل به بيان برخي از مهمترين تحقيقات اشاره شده كه در نشريات معتبر علمي به چاپ رسيده است، خواهيم پرداخت.
آلن روبرت سرف طي تحقيقي كه در سال 1961 پيرامون "گزارشگري شركتها و تصميمات سرمايهگذاري" در آمريكا انجام داد، دريافته بود كه كيفيت افشاي گزارشگري مالي شركتها تحت تأثير برخي متغيرها قرار دارد و غالباً بين متغيرهاي مزبور وابستگي وجود ندارد. سرف براساس مطالعه فرآيند تصميمگيري سرمايهگذاران، بررسي ادبيات حسابداري در رابطه با تصميمگيري مصاحبه با تحليلگران بورس اوراق بهادار و بررسي گزارشهاي تحليلگران، شاخصهاي افشاي اطلاعات در گزارشهاي سالانه را مشخص كرد. موارد افشاي تدوين شده توسط سرف بعدها توسط ديگر محققين مورد استفاده قرار گرفت. در واقع بايد گفت وي پيشتاز تحقيقات تجربي در زمينه موضوع تحقيق ميباشد.
شاخص موارد افشاي اطلاعاتي كه سرف تدوين كرده و به 31 مورد محدود شده است در جدول 1-2 آمده است.
جدول 1-2- موارد افشا از نظر سرف
صورت سود و زيان مقايسهاي براي 2 سالترازنامه مقايسهاي براي 2 سالسود و زيان انباشتهصورت گردش وجوه نقد (منابع و مصارف وجوه)خلاصه اطلاعات مالي بااهميتروش استفاده شده در تعيين قيمتگذاري موجوديها مبناي ارزيابي موجوديها صورت ريز فروش بخشهاي مختلف اقتصادي يا هر يك از شركتهاي تلفيق شده به تفكيكروش استهلاكشرح و نوع مخارج سرمايهاي برنامهريزي شدهمخارج سرمايهاي سال جاريمخارج تحقيق براي سال جاريصورت ريز اموال، ماشينآلات و تجهيزات قبل و بعد از استهلاكصورت ريز فروش برحسب مشتريان يا برحسب صنعتصورت ريز فروش برحسب محصولات اصليشرح و بحث در مورد عوامل مهم مؤثر بر آينده تجاري شركتاطلاعات در مورد قراردادهاي دست جمعي با كاركنانخطمشيهاي اساسي و اهداف مديريتشرح كارخانههاي اصليتعداد سهام (عادي و ممتاز)شرح فروش محصولات در بازارنرخ خريد مواد خام و اطلاع از روند قيمت در بازارشرح توليدات جديد در آيندهشرح در مورد روندهاي صنعتتعداد كاركناناسامي و حقوق و مزايا و پاداش مديريتاسامي اعضاي هيأت مديرهخلاصه شرحي از محصولات اصلي توليد شدهموضوع تشخيص و قطعيت ماليات بر درآمدهزينه تبليغات سال جاريمقدار توليدروش استهلاك داراييهاي نقصانپذير (معادن)
سينگ وي و دساي ،1971 تحقيقي را با عنوان "تجزيه و تحليل تجربي كيفيت افشاي مالي شركتها" در آمريكا انجام دادند. از نظر اين محققين افشاي اطلاعات واحدهاي تجاري به اشكال مختلفي ميتواند صورت گيرد. در واقع گزارش سالانه به سهامداران از مهمترين اشكال افشاي اطلاعات واحد تجاري ميباشد. نمونههاي مورد رسيدگي توسط اين تحقیقگران 100 شركت از شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار و 55 شركت از شركتهاي پذيرفته نشده در بورس بوده است.
سينگ وي و دساي به منظور بررسي كيفيت افشاي اطلاعات منتشره در گزارشهاي سالانه، ليستي از 34 مورد اطلاعات تشكيل دادند كه شاخص موارد افشاي آن به غير از چند مورد اختلاف، مشابه شاخص افشاي تحقيق سرف بود. اطلاعات مندرج در شاخص موارد افشاي تشكيل شده توسط سينگ وي و دساي، بيشترين اطلاعات لازم و مهم مالي براي تصميمگيري آگاهانه سرمايهگذاري را در برداشت. در اين تحقيق با استفاده از شاخص موارد افشا، كيفيت افشا در گزارشهاي سالانه كمي شده و شركتها نيز براساس نمرات و امتيازات افشا به چند دسته تقسيم گرديدهاند. همچنين به منظور معنيدار بودن رابطه بين كيفيت افشا و ويژگيهاي مختلف، يك تجزيه و تحليل چند متغيره انجام گرفت.
متغيرهاي اين تحقيق عبارت بودند از:
اندازه داراييها (A)
تعداد سهامداران (N)
در ليست بورس بودن شركتها (L)
مؤسسات حرفهاي حسابرسي CPA (E)
نرخ بازده (R)
سود نهايي (E)
رابطه بين شاخص كيفيت افشا (I) و متغيرهاي فوق به صورت زير ميباشد:
F (A, N, L, C, R, E) = ((I
فرضيه هاي سينگ وي و دساي، در اين تحقيق با اين صورت بود كه بين متغيرهاي فوق با شاخصهاي كيفيت افشا رابطه معنيداري وجود دارد.
نتايج تحقیق سينگ وي و دساي شامل موارد ذيل ميباشد:
شركتهاي بزرگ نسبت به شركتهاي كوچك از كيفيت افشاي بهتري برخوردارند.
شركتهايي كه تعداد سهامداران بيشتري داشته باشند، از كيفيت افشاي بهتري برخوردارند.
شركتهاي حسابرسي شده توسط مؤسسات حرفهاي بزرگ (CPA) نسبت به شركتهاي حسابرسي شده توسط مؤسسات حرفهاي كوچك از كيفيت افشاي بيشتري برخوردارند.
شركتهاي با بازده حقوق صاحبان سهام (سود خالص) بالاتر، نسبـت به شركتهـاي با بازده حقوقارزش خالص
صاحبان سهام پايينتر از كيفيت افشاي بهتري برخوردار ميباشند.
بازبي (1974) تحقیقي با عنوان "انتخاب موارد اطلاعات و افشاي آنها در گزارشگري سالانه" در آمريكا انجام داد. وي در اين تحقيق، پرسشنامهاي حاوي 39 مورد انواع اطلاعات مالي و غير مالي كه بعنوان مبنايي براي اندازهگيري ميزان افشا در گزارشهاي ساليانه مورد استفاده قرار ميگيرد را تشكيل داد. وي پرسشنامه را براي نظرخواهي و تعديل براي 75 نظر از تحليلگران مالي ارسال نمود كه جمعاً 32 پرسشنامه (3/21%) توسط تحليلگران تكميل و برگشت داده شد.
در اين پرسشنامه نمره صفر الي چهار در نظر گرفته شد، كه تحليلگران در صورت عدم نياز به افشا يك مورد اطلاعات نمره صفر و ساير نمرات را باتوجه به درج سطح افشا براساس اهميت نسبي به آنها اختصاص ميدهند. بازبي ميزان افشاي اطلاعات مزبور را با گزارش سالانه 88 شركت كوچك و متوسط مقايسه و تطبيق نمود.
براساس نتايج حاصله از پاسخگويي تحليلگران مالي به سؤالات پرسشنامه، فقط 34 مورد انواع اطلاعات مالي و غير مالي بعنوان مبنايي براي اندازهگيري ميزان افشا در گزارشگري سالانه مورد استفاده قرار گرفت. نتايج حاكي از اين است كه بسياري از اقلام در گزارشگري سالانه شركتهاي نمونه افشاي كافي نشده و همبستگي بين اهميت نسبي موارد ميزان افشا كم بوده است.
كوك (1992) تحقيقي تحت عنوان "تأثير اندازه، در ليست بازار سهام بودن و نوع صنعت بر فشا در گزارشهاي سالانه شركتهاي ليست شده در ژاپن" انجام داد. هدف از اين تحقیق، بررسي اندازه افشا در گزارشهاي سالانه شركتهاي ژاپني و اندازهگيري متغيرهاي مستقل (اندازه، در بازار سهام بودن و نوع صنعت) مؤثر بر ميزان افشا بوده است.
افشا در اين تحقيق شامل اقلام الزامي و اختياري اطلاعات ميباشد كه از طريق صورتهاي مالي و يادداشتهاي پيوست، تجزيه و تحليل عمليات توسط مديريت براي سال جاري و آينده و هرگونه اطلاعات مكمل ميباشد. در اين تحقيق به اقلامي يا مواردي از اطلاعات كه شركتها طبق قانون تجارت و مقررات بورس اوراق بهادار موظفند آنها را افشا كنند، افشاي الزامي و به ساير موارد افشا، افشاي اختياري گفته شده است.
طبق نظر كوك براي اندازهگيري اندازه شركتها راههاي متفاوتي وجود دارد كه وي در تحقيق خود به هشت مورد از آنها اشاره نموده است كه به شرح ذيل ميباشد:
سهام سرمايه
دوره بازگشت
تعداد سهامداران
كل داراييها
داراييهاي جاري
داراييهاي ثابت
آورده نقدي سهامداران
تسهيلات دريافتي از بانكها
كوك براي بدست آوردن يك نمونه رضايتبخش 100 شركت ژاپني را انتخاب و گزارشهاي ساليانه آنها را درخواست كرد. اين شركتها از طريق نمونهگيري تصادفي ساده از ميان شركتهاي مندرج در كتاب راهنماي شركتهاي ژاپني انتخاب گرديد.
در اين تحقيق چك ليستي شامل 165 مورد افشا اعم از اطلاعات الزامي و اختياري تهيه شد. روش امتياز دادن موارد افشا توسط كوك بدين صورت ميباشد كه اگر آن مورد افشا گردد، نمره يك (1) و اگر افشا نگرديد، نمره صفر (0) دريافت ميكند و در صورت موضوعيت نداشتن موردي از افشا در شركتهاي نمونه، آن شركت بخاطر عدم افشا هيچگونه نمرهاي دريافت نميكند. بنابراين شاخص افشاي تعريف شده توسط كوك به شرح زير ميباشد:
كه:
حداكثر موارد افشا مربوط به هر شركت
اگر مورد افشا شده باشد
اگر مورد افشا نشده باشد
بنابراين
روش و شاخص افشا فوق كه مورد استفاده كوك قرار گرفت مورد تأييد بازبي و والاس نيز بوده است.كوك در اين تحقيق جهت آزمون فرضيات از مدل رگرسيون خطي استفاده نمود كه به صورت زير ميباشد:
كوك با استفاده از مدل رگرسيون فوق به نتايج ذيل دست يافت:
اندازه شركت (جمع داراييها) با ميزان افشا رابطه زيادي دارد.
موارد افشا در شركتهاي توليدي نسبت به شركتهاي غيرتوليدي بيشتر است.
شركتهاي توليدي پذيرفته شده در بورس نسبت به ديگر شركتهاي توليدي از افشاي بيشتري برخوردارند.
والاس و همكاران ،1994 در زمينه "رابطه بين جامعيت گزارشهاي سالانه شركتها و ويژگيهاي اين شركتها در اسپانيا" تحقيقي تجربي انجام دادند.
اين تحقيق 2 هدف اصلي ذيل را دنبال ميكرد:
اولين هدف اينكه آيا اختلاف در جزئيات اقلام انتخاب شده و ارائه شده در شركتهاي اسپانيايي سيستماتيك ميباشد؟ و به عبارت ديگر آيا اختلاف در سطح افشا از اختلاف در ويژگيهاي شركتها ناشي ميگردد.
آزمايش اينكه آيا ويژگيهاي مرتبط با سطح افشا در مطالعات ساير كشورها نيز در اسپانيا كاربرد دارد يا خير؟
در اسپانيا موارد افشا طبق طرح حسابداري اسپانيا در سال 1990 و كميسيون ملي بورس اوراق بهادار انتخاب ميگردد. به دليل محدوديت، ليست موارد افشا به 16 مورد الزامي افشا در اسپانيا محدود گرديد. به همين منظور محققين چك ليستي تهيه نمودند كه در آن جزئيات مورد انتظار از هر يك از اقلام انتخابي افشا را منعكس ميكرد. اين چك ليست هم اطلاعات كمي و هم كيفي را ارائه مينمايد. اطلاعات كيفي در بحثها و تجزيه و تحليلهاي مديريتي، يادداشتهاي پيوست گزارشهاي ساليانه و حسابها قابل رديابي ميباشد.
اين محققين به بررسي گزارشهاي سالانه مربوط به سال 1991، 50 شركت بطور نمونه، كه 30 گزارش مربوط به شركتهاي ليست شده و 20 شركت مربوط به شركتهاي ليست نشده در بورس اوراق بهادار در دو شهر والنسيا و مادريد بوده است، پرداختند.
متغير وابسته در اين تحقيق، جامعيت گزارشهاي سالانه بوده و تحت عنوان ميزان موارد افشا در گزارش سالانه تعريف شده كه از 16 قلم اطلاعات تشكيل ميشد و متغيرهاي مستقل، ويژگي هاي مالي بودند كه به سه طبقه زير تقسيم شدهاند:
1-متغيرهاي مربوط به ساختار كه عبارت بودند از اندازه شركت و قدرت پرداخت بدهي. در اين تحقيق اندازه شركت به جمع داراييها و جمع فروش و قدرت پرداخت بدهي به نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام محدود گرديد.
2- متغيرهاي مرتبط با عملكرد كه ارائه كننده اطلاعاتي در ارتباط با منفعت استفادهكنندگان از حسابها ميباشد. عبارت بودند از:
1-2- نسبت نقدينگي (دارايي جاري)بدهي جاري
2-2- بازده حقوق صاحبان سهام (سود قبل از ماليات)حقوق صاحبان سهام
3-2- حاشيه سود (سود قبل از ماليات)فروش خالص
3- متغيرهاي مرتبط با بازار كه از متغيرهاي مرتبط با ساختار و عملكرد شركتها كه در ارزش كمي خلاصه ميشدند، متفاوت بود. اين متغيرها به جنبههايي از رفتار شركت در ميان ساير شركتها در محيط عملياتي آنها اشاره ميكرد. گزارش شركتها در برگيرنده يك مجموعه از فرهنگ سازماني است كه برگرفته از چندين عامل ميباشد. اولين عامل بازار ميباشد كه منظور نظر اين تحقیق نوع صنعت، در ليست بازار سهام بودن و نوع مؤسسه حسابرسي ميباشد.
اين تحقيق شامل يك فرضيه اصلي و هشت فرضيه فرعي به شرح زير بوده است:
فرضيه اصلي: بين جامعيت گزارشهاي سالانه و ويژگيهاي شركتها در اسپانيا رابطه معنيدار وجود دارد.
فرضيههاي فرعي:
1- بين ميزان افشا و اندازه داراييها رابطه معنيدار وجود دارد.
2- بين ميزان افشا و جمع فروش رابطه معنيدار وجود دارد.
بين ميزان افشا و نسبت بدهيهاي بلندمدت به حقوق صاحبان سهام رابطه معنيدار وجود دارد.
4- بين ميزان افشا و نسبت سود قبل از ماليات به حقوق صاحبان سهام رابطه معنيدار وجود دارد.
5- بين ميزان افشا و نسبت سود قبل از ماليات به فروش رابطه معنيدار وجود دارد.
6- بين ميزان افشا و نسبت دارايي جاري به بدهي جاري رابطه معنيدار وجود دارد.
7- بين ميزان افشا و نوع صنعت رابطه معنيدار وجود دارد.
8- بين ميزان افشا با در ليست بازار بودن يا نبودن شركتها رابطه معنيدار وجود دارد.
9- بين ميزان افشا يا نوع مؤسسه حسابرسي رابطه معنيدار وجود دارد.
براي تست فرضيات فوقالذكر، روش آماري بكار گرفته شده، رگرسيون با روش حداقل مربعات معمولي (OLS) بوده كه به صورت زير طراحي شده است:
كه:
: شامل نمره افشا براي هر شركت نمونه تقسيم بر مجموع امتيازات قابل حصول ميباشد.
: شامل عرض از مبدا ميباشد.
: شامل جزء باقيمانده ميباشد.
نتايج حاصل از بررسيهاي فوقالذكر را ميتوان به صورت زير خلاصه كرد:
1- شركتهاي نمونه با ساختار مالي بيشتر تمايل به ارائه ميزان افشاء بيشتر و با ساختار مالي كمتر تمايل به ميزان افشاي كمتر در گزارشهاي سالانه خود دارند.
2- شركتهاي نمونه با عملكرد (سود قبل از مالياتوسود قبل از ماليات) بالاتر و نقدينگي)دارايي جاري حقوق صاحبان سهامفروش خالصبدهي جاري
بالاتر، تمايل به افشاي كمتر و بالعكس دارند.
3- شركتهاي ليست شده در بورس سهام مادريد و والنسيا نسبت به شركتهاي ليست نشده تمايل به افشاي اطلاعات با جامعيت بيشتر دارند.
در ادامه به ساير تحقیق هاي انجام پذيرفته در حوزه افشا اشاره خواهد شد
ميلگرام و همكاران (1985) در تحقیقي در خصوص بررسي كيفيت افشاء اطلاعات حسابداري و عدم تقارن اطلاعات حسابداري دريافتند، زماني كه سطح افشاي اطلاعات افزايش مييابد، به موازات آن عدم تقارن اطلاعات كاهش مييابد.
ولكر (1995) نيز در تحقیقي، شواهد تجربي مشابهي را در اين خصوص فراهم ساخته است. يافتههاي او نشان ميدهد زماني كه ميزان افشاي اطلاعات مالي در شركتها ارتقاء مييابد، از يك طرف ويژگي عدم تقارن اطلاعاتي تقليل مييابد و از طرف ديگر حجم معاملات سهام آن شركت به بالاترين سطح ميرسد.
لانگ و لاندهولم (1993) در تحقیقي دريافتند كه در شركتهايي كه اندازه بزرگتري دارند و داراي عملكرد مطلوبي ميباشند، سطح افشاي اطلاعات بالاتر ميباشد. آنها همچنين از ميزان همبستگي بين سود سهام و بازده سهام شركتها بهعنوان معيار سنجش ويژگي عدم تقارن اطلاعاتي استفاده كردند، يافتههاي اين تحقیقگران نشان داد شركتهايي كه داراي سطح افشاي اطلاعات مالي بالاتري هستند، رابطه ضعيفي بين سود سهام و بازده سهام آنها وجود دارد. پايين بودن همبستگي بين اين دو متغير بيان ميكند كه اطلاعات اندكي درباره ارزش شركت بوسيله اعلام سود سهام بيان ميگردد.
لانگ و لاندهولم ،1996 در تحقیقي با عنوان "کيفيت افشا و رفتار سرمايه گذار" شواهدي را ارائه کردند که نشان مي دهد شرکت هايي که داراي سياست افشاي آگاهي بخش هستند از تحليل گران پيرو بيشتر، سودهاي پيش بيني شده صحيح تر، پراکندگي کمتر در پيش بيني هاي تحليل گران و نوسان هاي کمتري در پيش بيني هاي اصلاح شده برخوردار مي باشند. اگر پراکندگي کمتر ميان پيش بيني هاي تحليل گران معيار معتبري براي تقارن اطلاعاتي باشد، نتايج حاکي از آن است که سياست افشاي آگاهي بخش ازعدم تقارن اطلاعاتي مي کاهد.
وريچيا ( 1995) در تحقیقي در خصوص بررسي مباني نظري افشا بيان ميكند، اگرچه ميزان افشاسازي بالاي اطلاعات بدليل عواقبي كه در بازارهاي مالي ايجاد ميكند ممكن است براي شركتها هزينه بر باشد ليكن مديران از روي آگاهي و تعمدانه و با علم به نتيجه، سطح افشاي اطلاعات مالي را گسترش ميدهند تا از اين طريق بتوانند مشكل ارزشگذاري كمتر از واقع سهام شركتها را كه در بازارهاي مالي گريبانگير شركت ميشوند را مرتفع سازند. علاوه بر اين ارتقاي سطح افشاي اطلاعات ابزاري براي رونمايي و معرفي بهتر ارزش سهام شركتها در بازار سرمايه خواهد بود.
تمامي تحقيقات ذكر شده در بالا نشان ميدهد كه افشاي اختياري و از روي آگاهي اطلاعات مالي، منجر به كاهش مشكل عدم تقارن اطلاعات بين مديران شركتها و سرمايهگذاران خواهد شد.
هاتون و پالپو ( 1999) در بررسي روند افشاي اطلاعات مالي شركتهاي پذيرفته شده در بازارهاي مالي آمريكا دريافتند به مجرد اينكه بازده سهام شركتها بالا رفته و ميزان سهامداران نهادي و حجم معاملات شركتها افزايش يابد، روند افشاسازي اطلاعات مالي شركتها نيز ارتقاء مييابد.
پلام لي و همكاران (2008) در تحقیقي به بررسي تأثير كيفيت افشاء اطلاعات مالي بر ارزش شركتها پرداختهاند. اين محققين به منظور محاسبه و سنجش ارزش شركت از دو پارامتر جايگزين هزينه سرمايه و جريانهاي نقدي مورد انتظار استفاده كرده و سپس به تشريح ميزان همبستگي اين دو پارامتر با كيفيت افشاي اطلاعات مالي پرداختهاند. نتايج تحقیق اين محققين، شواهدي را مبني بر وجود رابطه معكوس بين متغير هزينه سرمايه و كيفيت افشاء و نيز وجود رابطه مثبت بين متغير جريانهاي نقدي عملياتي مورد انتظار و كيفيت افشاي اطلاعات فراهم ساخت. آنان در بخشي ديگر از تحقيقات خود دريافتند نوعي تعامل درون رابطه پيچيده اي بين كيفيت افشاء اطلاعات مالي و ارزش شركتها وجود دارد.
وانگ و همكاران (2010) در تحقیقي به بررسي رابطه بين افشاي اطلاعات حسابداري و قيمت سهام شركتها پذيرفته شده در بورس تايوان پرداختند. آنان در اين تحقيق بررسي كردند كه آيا سطح افشاي بالاي اطلاعات حسابداري با رابطه بين بازده حسابداري(سود هر سهم)وقيمت سهام در مدل معروف اولسون ، 1995 ارتباط دارد يا خير؟
يافته هاي اين تحقيق نشان مي دهد شرکت هايي كه داراي سطح (ميزان) بالاي افشاي اطلاعات حسابداري ميباشند، داراي رابطه قوياي بين سود حسابداري و قيمت بازار سهام نسبت به شركتهاي با سطح افشاي پايين افشاي اطلاعات حسابداري دارند. همچنين آنان در اين تحقیق دريافتند بين ارزش دفتري و قيمت بازار سهام شركتهاي با ميزان افشاي بالا، رابطه مستقيم قوياي وجود دارد.
لوبوو همكاران (2005) در تحقیقي به بررسي رابطه بين كيفيت افشاء و مديريت سود پرداختهاند،آنان در اين تحقیق دريافتند همانطوري كه از مباني نظري تحقيق مزبور برميآيد، رابطه معكوس و در عين حال قوياي بين كيفيت افشا و مديريت سود شركتها وجود دارد. البته اين محققين كفايت افشاء را در سه سطح افشاي ساليانه، افشاي سه ماهانه و افشائات مربوط به سرمايهگذاري بررسي نمودهاند كه براي بررسي كفايت افشاء از فرمول زير بهره برده اند. در اين تحقیق از چک ليست افشا شامل 98 بند افشاي گزارشگري مالي جامع طبق استانداردهاي حسابداري مالي آمريكا ارائه شده توسط كميته اطلاعات شرکت و مطابق فرم (10- Ks) استفاده شده است :
نتايج اين تحقیق در اين سه سطح حاكي از اين ميباشد كه شركت هايي كه داراي افشاي كافي نيستند تمايل بيشتري به دستكاري نمودن سود و اجزاي سود دارند.
لامبرت و همكاران (2006 ) در تحقیقي تحت عنوان «اطلاعات حسابداري، افشاء و هزينه سرمايه» دريافتند كه كيفيت افشاي اطلاعات حسابداري از طريق ايجاد تغيير در جريانهاي نقدي مورد انتظار و كاهش خطاي پيشبيني جريانهاي نقدي مورد انتظار باعث كاهش هزينه سرمايه شركت ها ميشود.
مديروس و همكاران (2007 ) در تحقیقي تحت عنوان " افشاي اطلاعات حسابداري و نوسانپذيري بازده سهام شركتها" به بررسي رابطه بين ميزان افشاي اطلاعات حسابداري و درصد نوسانپذيري بازده سهام شركتهاي پذيرفته شده در بازار بورس برزيل طي سالهاي 2002 الي 2004 در سطح 40 شركت بزرگ برزيلي پرداختهاند.
اين تحقیقگران در اين تحقیق از فرمول زير جهت بررسي ميزان افشا استفاده کرده اند كه شامل چک ليستي متشکل از 35 بند افشاء فراهم شده توسط كميته افشا و شفافيت موسسه استاندارد اند پوورز مي باشد:
يافتههاي اين تحقیق قوياً نشان مي دهد بهبود بخشيدن سطح افشاي اطلاعات حسابداري، نوسانپذيري بازده سهام شركتها را كاهش مي دهد.
انگ و مک (2003 ) با تحقيق بروي 158 شركت پذيرفته شده در بازار بورس سنگاپور دريافتند، بالا بودن تعدد اعضاي متخصص هيئت مديره شركت باعث كاهش سطح افشاي گزارشگري شركتها ميشود. از طرفي آنان دريافتند شركتهاي با خصوصيت حجم دارايي ثابت بالاتر و ميزان بدهي و تعهدات پايينتر داراي كيفيت افشاء گزارشگري بالاتري ميباشند. اين تحقیقگران به منظور سنجش ميزان دارايي و بدهي شركتهاز نسبتهاي فعاليت شركتها استفاده كردند.
پروفسور فرد چويي از دانشگاه نيويورك ميگويد بين سطوح بهتر افشاي گزارشگري مالي و نياز به تأمين منابع رابطه مستقيمي وجود دارد. اين بدان مفهوم است كه شركتها زماني كه در صدد جذب به بازارهاي سرمايه بخصوصي باشند، تمايل به افشاي گزارشگري مالي در سطح بالاتري دارند.
مطالعات تجربي انجام شده توسط خنا و همكاران ( 2004) بروي ميزان افشاي گزارشگري مالي 724 شركت از 24 كشور آسيايي و اروپايي، مطالب فوق را تأييد ميكند. آنان نشان دادند شركتهايي كه قوانين و دستورالعملهاي افشاي گزارشگري مالي خود را مطابق استانداردهاي حسابداري آمريكا تعديل مينمايند از جمله شركتهايي هستند كه داراي رابطه قوي و اثربخش با بازارهاي مالي ايالات متحده آمريكاهستند، آنان در اين تحقیق بمنظور بررسي سطح افشاي گزارشگري مالي طبق استانداردهاي پذيرفته شده آمريکا، اقدام به امتيازبندي سطح افشاي گزارشگري مالي شركتهاي مزبور پرداخته، سپس دريافتند شركتهاي با ميزان امتياز بالاتر، شركتهايي هستند كه سطح روابط خوبي با بازارهاي مالي آمريكا داشته تا بتوانند به منابع مالي آمريكا دسترسي داشته و يا در بازارهاي مالي آمريكا پذيرفته شوند و يا بتوانند به ايالات متحده آمريكا صادرات داشته باشند و نيز توانايي جذب سرمايهگذاران آمريكايي را بدست بياورند.
پالپو و همكاران (2001) شواهدي را مبني بر اهميت نقش افشاء گزارشگري مالي در ارائه هرچه بهتر اطلاعات حسابداري و عملكرد شركتها و ميزان حاكميت شركتي توسط مديريت شركت فراهم ساخته و شيوهنويني را به منظور تجزيه و تحليل تأثير افشاءاطلاعات مالي به تعديل بازار سهام ارائه کردند .در مطالعه اي که توسط اين محققين انجام پذيرفت ،به سه پيامد مهم اشاره شده است كه عبارتند از: بهبود حجم معاملات و خريد و فروش سهام در بازارسرمايه، كاهش هزينه سرمايه و افزايش نظارت بر شركتها توسط تحليلگران مالي.
هوپ و همكاران (2003) با بررسي نمونهاي از شركتهاي 22 كشور جهان، رابطه مستقيم و قوياي را بين سطح افشاي گزارشگري مالي و دقت پيشبيني سود سهام فراهم شده توسط تحليلگران مالي، فراهم ساخت اين تحقیقگران همچنين دريافتند در شرايط وجود برداشتهاي متفاوت از بكارگيري استانداردهاي حسابداري و در شرايط وجود سطح پايين از نظارت بر شركتها توسط تحليلگران مالي، افشاء نقش تعيين كننده و حساسي را خواهد داشت.
القزار (1998) معتقد است وجود سهامداران نهادي باعث وارد شدن شركتها به سطح افشاي بالاي گزارشگري خواهد شد اما بلوينز (2006) به نتيجه معكوس تحقيق بالا دست يافت. وي دريافت رابطه معكوسي به سطح سهامدار نهادي و افشاي گزارشگري مالي در سطح شركتها فنلاندي وجود دارد.
محققاني چون مکينون (1993) و ميشل (1995) به شواهدي مبني بر وجود رابطه قوي بين ساختار مالكيت و سطح افشاي گزارشگري مالي دست يافتند.
پيتون و همكاران (2004) در تحقیقي، تاثير ساختار مالكيت بر رويههاي افشاء را در سطح شركتهاي پذيرفته شده در بازار بورس پراگ مورد بررسي قرار دادند. اين تحقیق وجود رابطه بين سطح افشاء با نوع ساختار مالكيت را مورد تائيد قرار داد.
گروي و همكاران (2002) دريافتند كه سطح افشاء در شرايط وجود پراكندگي در ساختار مالكيت افزايش يافته و در شرايط وجود ساختار مالكيت متمركز، ميزان افشاي گزارشگري مالي كاهش مييابد.
علي (2005) با استفاده از شاخصهاي افشاء در شفافيت ارائه شده توسط موسسه استاندارد اند پورز در سطح شركتهاي آمريكايي دريافت، شركتهايي كه داراي روابط مالكيتي با يكديگر ميباشند، كمتر گرايش به شفافيت و افشاء گزارشگري مالي دارند.
2-8-2- مطالعات داخلي
لازم به ذكر است در ايران تحقیقي كه در آن صرفا از نسبتهاي متداول فعاليت ( شاخص هاي بکارگيري دارايي ها ) براي بررسي سطح افشاي كافي بهره برده شده باشد، صورت نگرفته است. مضافاً اينكه در تمامي تحقيقاتي كه در گذشته در بازار سرمايه درخصوص بررسي سطح افشاء صورت گرفته است، چك ليست افشا براي هر شركت براساس حداكثر 21 استاندارد حسابداري ايران تنظيم و نمره افشا بر همين اساس به هر شركت اختصاص يافته است. اين در حالي است كه باتوجه به نو پا بودن استانداردگذاري در ايران و تدوين استانداردهاي جديد حسابداري، چك ليست اين تحقیق جامعتر بوده و برمبناي 31 استاندارد حسابداري تنظيم و بررسي خواهد شد. حال اگر نتايج تحقيق حاضر، بر معنادار بودن رابطه بين نسبتهاي متداول فعاليت با سطح افشاي كافي صورتهاي مالي دلالت نمايد، آنگاه انگيزهاي براي تدوينكنندگان استانداردهاي حسابداري فراهم ميشود كه در آخرين بخش هر استاندارد حسابداري نسبت به تفصيلسازي و جزئيگرايي حداقل افشاهاي صورتهاي مالي اقدام كنند. مضافاً اينكه ميتوان نتيجه گرفت نسبتهاي متداول فعاليت ، منفعتهاي خاصي را درخصوص ميزان افشاي كافي هر يك از شركتها براي استفادهكنندگان از اين صورتهاي مالي در پي خواهد داشت. با اين همه در ايران نيز تحقیق هايي در خصوص افشا صورت گرفته است که در ذيل به ترتيب قدمت به بررسي آنها پرداخته شده است. شايان ذکر است در زمينه موضوع تحقيق در ايران نيز تاكنون پنج مورد تحقيق صورت گرفته است.
ملكيان (1376) تحقيقي در زمينه "جامعيت گزارشهاي سالانه و ويژگيهاي مالي شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام داد. هدف وي از اين تحقيق كمك به تدوين استانداردهايي در زمينه گزارشگري مالي در ايران بود. زيرا در صورت وجود رابطه سيستماتيك ميان ويژگي شركتها با سطح افشا در گزارشگري سالانه، ميتوان نتيجه گرفت كه تفاوت در ميزان افشا در گزارشهاي سالانه، ناشي از تفاوت در ويژگيهاي مالي شركتها است. از اين رو بايد در تدوين استانداردهاي گزارشگري و حسابداري اين موضوع در نظر گرفته شود.
ملكيان در اين تحقيق چك ليستي از موارد افشا را با مطالعه و بررسي استانداردهاي بينالمللي حسابداري، موارد افشا در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه، موارد افشا در نشريات سازمان حسابرسي، صورتهاي مالي نمونه سازمان بورس اوراق بهادار تهران، گزارشهاي موجود شركتها در ايران و قوانين تجاري ايران باتوجه به وضعيت محيط تجاري و اقتصادي تدوين كرد و اين چك ليست را به صورت پرسشنامه براي سه گروه شامل اساتيد حسابداري و مديريت مالي، تحليلگران مالي و سهامداران ارسال نمود و از آنها خواسته شد باتوجه به اهميت نسبي اقلام، نمراتي از 1 الي 5 به آنها داده شود. پس از اخذ نتايج از هر سه گروه، ميانگين موزون سه گروه در مورد هر قلم از موارد افشا تعيين گرديد و آنگاه موارد افشاي اطلاعاتي كه ميانگين 3 و بالاتر داشتند را بعنوان اطلاعاتي كه شركتها لازم است آنها را افشا كنند، مشخص كند.
لذا باتوجه به پرسشنامه بدست آمده چك ليست موارد افشاي اطلاعات شركتها تعديل گرديد. سپس با تطبيق چك ليست موارد افشاي اطلاعات با گزارشهاي سالانه 48 شركت از شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران كه به صورت نمونه انتخاب شده بود، ميزان و نحوه جامعيت افشا هر شركت مشخص گرديد.
اگر شركت مورد نظر افشا را رعايت ميكرد نمره يك (1) و در صورت عدم افشا نموده صفر (0) منظور ميشد و در مواردي كه افشا در آن شركت نمونه موضوعيت نميداشت، هيچگونه نمرهاي منظور نميشد. براي محاسبه نمره جامعيت از شاخص زير استفاده گرديد (ملكيان 1376، صص 65-64)
Y =نمره جامعيت (افشاي كامل)
A∑=جمع نمرههاي ستون مواردي كه بايد افشا شود
B∑=جمع نمرههاي ستون مواردي كه افشا شده
اين تحقيق درصد بررسي رابطه بين جامعيت گزارشهاي سالانه و ويژگيهاي مالي شركتهاي پذيرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران ميباشد. ملكيان ويژگيهاي مالي شركتها را به دو طبقه و به صورت زير تنظيم نموده است (ملكيان، 1376، صص 9-7)1.
1- ويژگيهاي مرتبط با ساختار مالي كه عبارتند از اندازه شركتها و نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام شركتها در اين تحقيق اندازه به معني جمع داراييها تعريف گرديد.
2- ويژگيهاي مرتبط با عملكرد مالي كه عبارت بودند از:
1-2- مبلغ فروش شركت
2-2- بازده حقوق صاحبان سهام (سود قبل از ماليات)حقوقصاحبان سهام3-2- حاشيه سود (سود قبل از ماليات)فروش خالص
باتوجه به موارد فوق فرضيات تحقيق به صورت زير تدوين گرديد:
بين اندازه شركت (جمع داراييها) و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين مبلغ فروش و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين نسبت سود قبل از ماليات به حقوق صاحبان سهام و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين نسبت سود قبل از ماليات به فروش و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد (ملكيان، 1376، ص 59).
باتوجه به فرضيات فوق مدل كامل تحقيق به صورت زير تدوين گرديد:
كه:
= جامعيت گزارشهاي سالانه (افشاي كامل)
= اندازه شركت (جمع داراييها)
= نسبت بدهيها به حقوق صاحبان سهام
= مبلغ فروش
= نسبت سود قبل از ماليات به حقوق صاحبان سهام
= نسبت سود قبل از ماليات به فروش ميباشد (ملكيان، 1376، ص 65)1.
نتايج حاصل از تحقيق فوق به صورت زير خلاصه گرديد:
بين اندازه شركت (جمع داراييها) و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين نسبت بدهيها به حقوق صاحبان سهام و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين فروش خالص و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد.
بين نسبت سود قبل از ماليات به حقوق صاحبان سهام و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود ندارد.
بين نسبت سود قبل از ماليات به فروش خالص و افشاي كامل گزارشهاي سالانه رابطه معنادار وجود دارد (همان منبع، ص 141)2.
نوري فرد (1377) ، تحقيقي تحت عنوان "افشا اطلاعات در گزارشهاي مالي شركتها" انجام داده است. هدف وي در اين تحقيق بررسي رابطه ميان ويژگيهاي شركتها و افشا بوده است در واقع اين تحقيق ميكوشد تا جنبههاي كمي و كيفي افشا اطلاعات را در ايران ضمن بررسي گزارشهاي ساليانه مورد ارزيابي قرار دهد. افشا اطلاعات در قالب سه ويژگي از ويژگيهاي شركت مورد بررسي قرار گرفته است، كه به شرح زير ميباشد (نوري فرد، 1377، ص 2)3:
ميزان دارايي
حاشيه سود
ماهيت صنعت
اين مطالعه فقط گزارشهاي ساليانه شركتهايي را مورد توجه قرار ميدهد كه در دوره زماني 20 مارچ 1986 (اول فروردينماه 1364، طبق تقويم ايراني) در بورس اوراق بهادار تهران پذيرفته شده بودند و به اين ترتيب شركتهايي كه سهام آنها در آن تاريخ در بورس اوراق بهادار تهران معامله نميشده، در اين مطالعه منظور نشدهاند (همان منبع، ص 5)4.
شاخص افشا در اين تحقيق از 55 مورد افشا تشكيل گرديده كه با در نظر گرفتن اين موارد با اقلام فرعي به 109 مورد بالغ گرديده اين اقلام محتويات يك گزارش ساليانه را در كل پوشش ميدهند. اقلام مزبور براساس خطمشيهاي ارائه شده توسط دانش پژوهاني چون سرف، بازبي و غيره و پس از اصلاحات مناسب انتخاب شدند. نوري فرد از منابع ديگري كه جهت تعيين اقلامي كه بايد در اين شاخص گنجانيده شدند، نيز استفاده نموده است كه ازجمله كتابها، مقالات و روزنامههاي مربوط به تجزيه و تحليل اوراق بهادار، تصميمات سرمايهگذاري، ديدگاههاي حسابداري، توصيههاي مربوط به گزارشهاي مالي ميباشند (نوري فرد، 1377، ص 3)1.
هر قلم داده در شاخص افشا در صورت عدم افشا امتياز صفر و در صورت افشا در گزارشهاي ساليانه، امتياز يك را به خود اختصاص ميدهد. سپس مجموع امتيازات هر گزارش ساليانه جمع زده ميشود.
اين رقم جمع، امتيازات حاصله از يك گزارش ساليانه خاص را نشان ميدهد. اين رقم به صورت درصد، سهم اطلاعات افشا شده از كل اطلاعات قابل افشا در سطح ايدهآل را بيان مينمايد (همان منبع، ص 81)2.
طبق نظر نوريفرد، تمام اقلام افشا يكار گرفته شده در محاسبه شاخص افشا ممكن است براي استفادهكنندگان از اهميت يكساني برخوردار نباشد، لذا ميزان اهميت هر قلم از دادهها در محاسبه شاخص مورد نظر دخالت داده نشده است. به منظور رفع اين مشكل و حفظ واقعنگري و صحت محاسبات شاخصها، براي مورد فوق در همه محاسبات امتياز مشابهي در نظر گرفته شده است (همان منبع ، ص 4)3.
در اين تحقيق از تجزيه و تحليل رگرسيون يك متغيره و چند متغيره براي مطالعه تأثير متغيرهاي مستقل بر يك متغير وابسته مورد استفاده قرار گرفته است.
رگرسيون تك متغيره (ساده) براي ارزيابي ميزان تأثير هر يك از متغيرهاي مستقل تحقيق (ميزان دارايي، حاشيه سود و ماهيت صنعت) بطور جداگانه بر روي متغير وابسته (سطح افشا) بكار رفته است و رگرسيون چند متغيره براي ميزان تأثير تركيبي هر 3 متغير يادشده بر عدد افشا بكار رفته است (همان منبع ، صص 118-117)4.
مدل كلي تحقيق به صورت زير تدوين گرديد:
بطوريكه:
Y= عدد افشا
A= عرض از مبدا
= داراييها
= حاشيه سود (درصد)
= ماهيت صنعت (نوريفرد، 1377، ص 132)1.
نتايج حاصله از اين تحقيق به شرح زير ميباشد:
1- رابطه بين اندازه شركت (كل داراييها) و عدد افشاي شركت مثبت و از لحاظ آماري معنادار بوده است.
2- رابطه بين حاشيه سود و عدد افشاي شركت مثبت و از نظر آماري معنيدار تخصيص داده شده است.
3- اندازه شركت (كل داراييها) يك رابطه بهتر از حاشيه سود با ميزان افشا دارد.
4- بين نوع صنعت شركت و عدد افشاي شركت هيچگونه رابطه معنيداري وجود نداشت. يعني ماهيت صنعت هيچگونه تأثيري بر ميزان افشا در گزارشگري ساليانه ندارد.
5- در اين تحقيق، سه عامل مورد توجه قرار گرفته است: ميزان دارايي، حاشيه سود و ماهيت صنعت. از ميان اين عوامل ميتوان دريافت كه اندازه (كل داراييها) مهمترين عاملي است كه بر افشا تأثير ميگذارد (نوري فرد، 1377، صص 138-137)2.
سيدآبادي (1383) تحقيقي تحت عنوان "بررسي تأثير اندازه و نسبتهاي مالي بر افشاي كامل صورتهاي مالي در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام داده است . اين تحقیقگر در اين تحقيق به دنبال بررسي تاثير اندازه شركت و برخي نسبت هاي مالي ( نسبت بدهيها به حقوق صاحبان سهام و نسبت سود قبل از ماليات به فروش خالص ) بر سطح افشاي كامل پرداخت. در واقع وي به دنبال اين پاسخ براي اين پرسش بود که آيا بين افشاي کامل و متغير هاي مذکور رابطه اي وجود دارد يا نه ؟ وي در اين تحقیق براي بررسي فرضيات تحقیق از معادله رگرسيون سه متغيره استفاده کرده است. روش و ابزار گردآوري داده ها نيز شامل تنظيم چک ليست موارد افشا از طريق بررسي استانداردهاي حسابداري ايران بوده است که تعداد موارد افشا در اين چک ليست 168 مورد افشا کامل که از ميان 21 استاندارد حسابداري ايران استخراج شده است .وي دريافت بين تمامي متغيرهاي فوقالذكر و افشاي كامل رابطه معناداري وجود دارد.
ارزيتون (1383) تحقیقي تحت عنوان "بررسي تأثير ساختار مالي و ويژگيهاي عملكردي شركت با سطح افشاي آن در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" انجام داد. فرضيات اخص اين تحقيق شامل موارد زير بود:
1- بين ويژگيهاي ساختار مالي با سطح افشاي كافي در صورتهاي مالي رابطه معنادار وجود دارد.
2- بين ويژگيهاي عملكردي شركتها با سطح افشاي كافي در صورتهاي مالي رابطه معنادار وجود دارد.
در اين تحقیق سطح افشا به افشاي کافي، ويژگي هاي ساختار مالي به اندازه شرکت ( جمع دارايي ها )، نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام و نسبت بدهي به جمع دارايي ها و ويژگي هاي عملکردي شرکت ها به نسبت سود قبل از ماليات به فروش خالص، نسبت سود قبل از ماليات به حقوق صاحبان سهام و مبلغ فروش تعريف شده است.
روش و ابزار گردآوري داده ها نيز شامل تنظيم چک ليست موارد افشا از طريق بررسي استانداردهاي حسابداري ايران بوده است که تعداد موارد افشا در اين چک ليست 248 مورد که از ميان 21 استاندارد حسابداري ايران استخراج شده است. نمونه آماري اين تحقیق شامل50 شرکت از ميان شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مي باشد. اين تحقیقگر نيز در اين تحقيق براي محاسبه ميزان افشا از شاخص کوک بهره برده است. با توجه به مطالب فوق نتايج ذيل حاصل گرديده است:
1- بين ويژگيهاي ساختار مالي و عملکردي شرکت ها با سطح افشاي كافي در صورتهاي مالي رابطه معنادار وجود دارد.
2- بين ويژگيهاي عملکردي شرکت ها با سطح افشاي كافي در صورتهاي مالي رابطه معنادار وجود دارد.
نوروش و حسيني ( 1387) تحقیقي تحت عنوان "بررسي رابطه بين کيفيت افشا ( قابليت اتکا و به موقع بودن ) و مديريت سود" با استفاده از داده هاي تاريخي سال هاي 1386- 1381 مربوط به 51 شرکت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، انجام داده اند. در اين تحقیق عنوان شده است از آنجاييکه بهبود کيفيت افشاي شرکتي باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتي مي گردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتي، مديريت سود کمتر را به همراه دارد، فرض اصلي اين تحقیق آن است که بهبود کيفيت افشاي شرکتي با مديريت سود رابطه منفي دارد.
در اين تحقيق براي اندازه گيري کيفيت افشا از دو معيار به موقع بودن و قابليت اتکا استفاده گرديده و مديريت سود شرکت ها با استفاده از مدل تعديل شده جونز برآورد گرديده است. يافته هاي اين تحقيق نشان مي دهد که بين کيفيت افشاي شرکتي و مديريت سود رابطه منفي معني دار وجود دارد. همچنين يافته هاي تحقیق آنها حاکي از وجود رابطه منفي معني دار بين به موقع بودن افشاي شرکتي و مديريت سود مي باشد.
منابع فارسي:
آذر، ع. و منصور مؤمنی،1385، "آمار و کاربرد آن در مدیریت"، انتشارات سمت، جلد دوم، چاپ نهم، تهران،ص 212-183.
ارزيتون، ر،1383، "بررسي رابطه ويژگيهاي ساختار مالي و عملكردي شركتها با سطح افشاي اطلاعات در صورتهاي مالي شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، پايان نامه کارشناسي ارشد دانشگاه شهيد بهشتي.
خاکی، غ.ر ،1375، "روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی"، انتشارات بازتاب، چاپ هشتم، ص1- 429.
دلاور ، ع،1385، " مباني تحقیق در علوم اجتماعي" ، نشر رشد ، تهران .
سيدآبادي، م.ر، 1383، "بررسي تأثير اندازه و نسبتهاي مالي بر افشاي كامل صورتهاي مالي شركتهاي پذيرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران"، پايان نامه کارشناسي ارشد دانشگاه مازندران.
عالی ور،ع،1365، "افشادر گزارشگری مالی"،مرکزتحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی .
ملکيان، ا، 1376، " جامعيت گزارش هاي سالانه و ويژگي هاي مالي شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" ، تهران، انتشارت قدس.
کمیته فنی سازمان حسابرسی ،1380، "استانداردهای حیسابداری"،نشریه 145.
نوري فرد، ي، 1377، " افشا اطلاعات در گزارش هاي مالي " ، موسسه حسابرسي تامين اجتماعي، 1377
نوروش،ا،1388 ، "بررسی بین کیفیت افشاء و مدیریت سود"،برسیهای حسابداری و حسابرسی،دوره 16،شماره55.
هژبرکیانی ،ک، 1377، "اقتصاد سنجی و کاربرد آن"،چاپ دوم،انتشارات ققنوس.
منابع لاتین:
American Accounting Association,(1977) “Conceptual Framework for Financial Accounting and Reporting: Elements of Financial Statement and Their”, Measurement, AAA.
Busby, Stephen.L.(1974) ,”Selected Item of Information and Their Disclosure in Annual Reports ", The Accounting Review, No.3, July.
Cerf, Alan r., 1961, "Corporat Reporting and Investment Decisions", Berkeley, the University of California, 1961.
Cook, T.E,(1992), "The Impact of Size, Stock Market Listing and Industry Type on Disclosure in Annual Reports of Japanese Listed Corporations", Accounting and Business Research, vol. 22, no.87.
Davis-Friday, P. Y., L. B. Folami, C. Liu, and H. F. Mittelstaedt.(1999) “The value relevance of financial statement recognition vs. disclosure: Evidence from SFAS”, No. 106. The Accounting Review 74:4, 403-423.
El-Gazzar, S. M. (1998), “Predisclosure Information and Institutional Ownership: A Cross-sectional Examination of Market Revaluations during Earnings Announcements Periods.” The Accounting Review 73 (January): 119–129.
Eng, L.L. and Mak, Y.T.(2003),” Corporate governance and voluntary disclosure”, Journal of Accounting and Public Policy, vol. 22.
FASB, (1978) ,”Objectives of Financial Reporting By Business Enterprises, Statement of Financial Accounting”, Concept No.1, a978, Par.30.
Healy, P., and Palepu, K. (2001) ,”Information asymmetry, Corporate Disclosure, and the Capital Markets: A Review of the Empirical Disclosure Literature”. Journal of Accounting and Economics, 31, 405-440
Hendriksen E.S. and Van Breda, (1992), “M.F. Accounting Theory”. Burr Ridge: Irwin.
Hope,(2003), “ O-K. Disclosure Practices, Enforcement of Accounting Standards, and Analyst´s Forecast Accuracy”: An International Study, Journal of Accounting Research, vol. 41.
Khanna, T., Palepu, K.G. and Srinivasan, S.(2004) ,” Disclosure Practices of Foreign Companies Interacting with U.S. Markets”, Journal of Accounting Research Vol.42.
Lambert, R., C. Leuz, and R. E. Verrecchia.(2006). “Accounting Information, Disclosure, and the Cost of Capital.” Journal of Accounting Research 45 (May): 385–42.
Lang, M. and R. Lundholm. (1996). “Corporate Disclosure Policy and Analyst Behavior.” The Accounting Review 71 (October): 467–493.
Lang, M., and R. Lundholm. (1993). “Cross-sectional Determinants of Analysts Ratings of Corporate Disclosures.” Journal of Accounting Research 31 (Autumn): 246–271.
Leuz, C., and Verrecchia, R. (2000). “The Economic Consequences of Increased Disclosure”. Journal of Accounting Research. 38, 91-124.
Levi, S. (2008), “Voluntary disclosures of accruals in earnings press releases and the pricing of accruals”. Review of Accounting Studies 13:1, 1-21.
Louis, H., D. Robinson, and A. Sbaraglia. (2008).”An integrated analysis of the association between accrual disclosure and the abnormal accrual anomaly”. Review of Accounting Studies13:1, 23-54.
M.C., Jensen and W.H., Mecking, (1976) "Theory of The Firm: Manegrial Behavior, Agency Cost Ownership Structure", Journal of Financial Economics, 3, October.
Pae, S.,(1999),”Acquisition and Discretionary Disclosure of Private Information and Its Implications for Firms' Productive Activities”, Journal of Accounting Research 37, 465-474.
Palepu. (2001). “Information Asymmetry, Corporate Disclosure, and the Capital Markets: A Review of the Empirical Disclosure Literature.” Journal of Accounting and Economics 31: 405–44.
Plumlee, 2008, “M.A. A Re-examination of Disclosure Level and the Expected Cost of Equity Capital”, Journal of Accounting Research, 40, 21-40.
Singhavi, S. and H.B., Desai,(1971) “An Empirical Analysis of The Quality of Corporate Financial Disclosure", Accounting Review, January.
Verrecchia, R.,(1995), “Essays on disclosure”, Journal of Accounting and Economics 32, 97-180.
Wallace, R.S. Olusegun, Kamal Naser and Araceli Mara, (1994) "The Relationship Between The Comprehensivenees of Corporate Annual reports and Firm Characteristics in Spain", Accounting and Business Research, vol. 25, No.97.
Welker, M. (1995) “Disclosure Policy, Information Asymmetry and Liquidity in Equity Markets.” Contemporary Accounting Research 11 (Spring): 801–828