مبانی نظری وپیشینه تحقیق تاریخچه ازدواج،عوامل زناشویی وعشق ازدواج (docx) 16 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 16 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
بخش نخست
تاريخچه ازدواج: اگر از سپيدهدم تاريخ تا به امروز، زيست انسانها به شكلهاي گوناگون معنا يافت، ليكن سخن گفتن در باب منشا و تاريخچه ازدواج و چگونگي پيدايش زندگي زناشويي، امري بس دشوار مينماياند. سئوالاتي نظير پيدايش ازدواج از چه موقع آغاز گشت و از چه سبب ظهور نمود؟ همواره در نظر محققان و صاحبنظران اين فن به گونههاي متفاوتي از يكديگر رخ مينمايد كه هر كس در اثبات نظرات خود بر ديگري سبقت ميجويد.
آداب و رسوم زناشويي از قبائل بدوي تا به عصر حاضر، سير تطوري ازدواج با تحولات گوناگون كه تا به حال پشت سر گذرانيده است و مجموعه قوانين و مقررات حقوقي كه بر روابط زناشويي حاكم است همه موارد ياد شده دال بر گستردگي و عملكرد ازدواج تلقي ميگردد و به نحوي كه هر پژوهشگر محققي در باب تعريف اين واژه از زاويهاي خاص بدان نگريسته و آنرا به شيوه خود مورد بررسي قرار داده است. اينك ما بيشتر آنرا از روزنهاي ديگر مينگريم. ازدواج به كسر«الف» و كسر«ال» (اِ . دِ) به جفت نشدن و جفت گرفتن معنا مييابد و حتي در عالم شعر نيز اين واژه راهيافته است به گونهاي كه به دو كلمهاي كه در تلفظ به يكديگر شبيه ميباشند، اما در عمل به دو معناي متفاوت به كار ميروند، اطلاق ميگردد.
مانند اين شعر: «اي اهل آنشيت در دل گلنار نار»
«غير دل بردن تواري اي بست مكار كار»
و در عالم انسانها نيز بدين گونه تحقق مييابد، عملي كه از پيوند دو جنس مخالف، براي امري مشابه و مشترك صورت ميپذيرد. «ژوهان ژاكوب بافون» معتقد است. (ريشه لاتين واژه «Marriage ازدواج» مبتني است بر حاكميت مادر در عصر كهن كه ابتدا به صورت لفظ Matrimonim ) رواج يافت و سپس به واژه«Maprimony» در مبناي زناشويي تغيير شكل داد كه از تركيب دو واژه در (Marriage mofher) نشات گرفته بود و بدنبال تحولات لبهي به لغت «Marriage» تبديل گشت، «برانسيلا و مالينوفسكي» ازدواج را قراردادي براي بوجود آوردن فرزندان و حفظ و نگهداري آنها ميخواند به عقيده او ازدواج قبل از هر چيزي «پدري شدن » براي كودك است وي اضافه ميكند: در تمامي جوامع انساني و در تمام موارد، بارداري مستلزم ازدواج است اصل موضوع جهان «بودن مشروعيت» معناي وسيعي دارد كه تاكنون به اندازه كافي مورد تاييد و تصديق قرار نگرفته در تمام جوامع انساني تا كنون سنت اخلاقي و قانون؛ گروهي را كه از زن و فرزندانش تشكيل شده يك واحد اجتماعي كامل نميشناسد در قانون و اخلاق و آداب و رسوم ميگويد. خانوادهاي كه مرد نداشته باشد، كامل نيست.
«اندره فيليس» معتقد است: (ازدواج شركتي است ميان دو انسان به منظور تامين نيازها متقابل و زادن و پرورش فرزندان)
جامعه شناس ديگري به نام «سي.سي.هاريس» نقل ميكند:
(ازدواج نهادي است كه براي انجام وظايف خانواده بوجود آمده است يعني توليد مثل و پرورش كودكان و انتقال فرهنگ»
هيچ نهادي نيست كه همانند خانواده جهاني و از نظر هدف ثابت و پايدار باشد از اينرو هيچ نهادي همانند خانواده تحت تاثير دگرگونيهاي اجتماعي قرار نميگيرد)
خواجه نصير الدين طوسي، نيز كه بر مبناي اصول تدبير منزل يوناني به طرح مساله ازدواج پرداخته است اينگونه بيان مي كند:
(حكمت الهي چنان اقتضاء كرد كه هر مردي، جفتي بگيرد تا با هم به محافظت منزل و مال اقدام نمايند و هم كار تناسل به توسل ادغام شود)
آقاي رحيم موقر درباره ازدواج معتقد است: (ازدواج زن و مرد، اساس خانواده ميباشد و قانون ناظر بر آن مبتني بر آن است كه خانواده و خويشاوندي زاده زناشويي به حساب آيد) كارلسون بعنوان محققي ديگر در كتاب خود تحت «بعنوان انطباق پذيري وارتباط در ازدواج»مينويسد : (ازدواج فرايندي است كه از كنش متقابل بين دو فرد زن و مرد ) كه برخي شرايط قانوني را تحقق بخشيدهاند، مراسمي براي برگزاري زناشويي خود بر پا داشتهاند و عمل آنها مورد پذيرش قانون قرار گرفته است، (اطلاق ميگردد). ازدواج به مثابه يكي از تجليات زندگي اجتماعي براي توليد مثل و ارضاي نيازهاي جسمي را از طريق تشكيل خانواده، توسط امر زناشويي صورت ميپذيرد هر چند در جوامع گوناگون به انواع رابطههاي دو فرد از يك جنس برميخوريم كه اين پيوندها توسط حرف و سنت و عادت جامعه تسهيل ميشود. ليكن ازدواج محسوب نميگردد زيرا زناشويي قاعدهاي است كه از برقراري رابطه مقبول اجتماعي ميان زن و مرد كه با رضايت طرفين يا قيم آنها و تحت نظارت جامعه كه در اكثر موارد با ولادت فرزندان كامل ميگردد، صورت يافته و معنا ميگيرد. اهميت اساسي ازدواج در انعقاد قرارداد اجتماعي رخ مينمايد كه مشروعيت روابط ميان زوجين را بدنبال دارد. جوامع با تحت كنترل قرار دادن ازدواج از طريق ايجاد محدوديتها و ممنوعيتها روز بقاي نسل را امكان ميبخشد و باعث پيوندهاي جسماني، اجتماعي مشترك در زندگي زوجين ميگردند اگر چه زناشويي مراسمي كه بدنبال دارد در سير تاريخي خود و اديان و سيستمهاي حقوقي جوامع مختلف با توجه به تحولات و تغييرات اوضاع اجتماعي جهان همواره پايدار مانده است، ليكن اساس و ميناي حقوقي زناشويي با توجه به رويدادهاي اجتماع از كشوري به كشور ديگر از تعاريف و عملكردهاي متفاوتي برخوردار ميباشد. اين نكته نميتواند اشتراك جوامع در ازدواج را به عنوان يك پديده جهاني مبلغي نمايد، چنانكه هم كشورهاي جهان در اين امر مشتركند كه ازدواج بوجود آورنده پيوندها و ارتباطات اجتماعي تازهاي ميان افراد است، افرادي كه با يكديگر رابطهاي نداشتند و يا روابط ميان آنها تا قبل از زناشويي به گونهاي ساده خلاصه ميگشت. بدينگونه است كه ازدواج شبكه خانوادگي زن و شوهري را به شبكههاي دورتري مرتبط ميكند و دايره روابط خويشاوندي را وسعت بيشتري بخشيده و مشروعيت خود را محكمتر مينمايد.
ازدواج در زمانهاي مختلف در ايران : خانواده يكي از هستههاي جامعه است كه بر اساس ازدواج يا خويشاوندي قرار گرفتن است. حيات و خانواده به وسيله وضع سياسي و اقتصادي جامعه و طبيعت روابط اجتماعي به طور كلي معين ميشود. خانواده ابتدا به صورت مادرسالاري بوده است يعني يك خانواده بزرگ مادري وجود داشت يك كمون يا گروه و سپس ازدواجهاي دو نفري.
در عصر پدرسالاري يك خانواده بزرگ پدري پديدار شد به صورت يك شوهري، درعين حال زن به صورت دارايي شوهر درآمده با تكامل نظام توليدي جوامع مختلف به تدريج خانوادهها كوچكتر شده و دگرگوني نظامهاي اجتماعي وتوسعه حقوق زنان در جوامع متمدن تعدد زوجان از بين رفت. در نيمه دوم قرن بيستم با توجه به پيشرفت به لزوم جلوگيري از ازدياد جمعيت و بالارفتن سن ازدواج و با انتظاراتي كه روابط و نهادهاي اجتماعي دستخوش آنهاست خانواده هر چه كوچكتر و محدودتر ميشود. (آصفي، آمنه، 1352،ص9)
ازدواج در ايران امروز: دگرگوني سريع چون پيدايش شهرهاي بزرگ، مهاجرت وسيع در روستائيان به شهر و گسترش وسائل ارتباطي بروز تغييرات همه جانبهاي را در امر انتخاب همسر موجب گرديده است. با پيدايش چنين تغييراتي، گزينش همسر نه تنها در فضاي شغلي وسيعتري امكان پذير است. با پيدايش چنين تغييراتي، گزينش همسر نه تنها در فضاي شغلي وسيعتري امكان پذير گرديده بلكه انسانهايي از گروههاي پايينتر با دستيابي به مشاغل بالا تحرك حرفهاي را تحرك ديگري از طريق گزينش همسر پيوند دارند. گسترش آموزش، از جانبي ازدواجهاي انسانها را برانگيخت كه هيچگاه در طول قرون با يكديگر پيوند نبسته بودند و از جانب ديگر، محيطي مساعد جهت ارتقاي آزادانه زن و مرد پديد آورده به نظر ميرسد كه اولين شاخص همسرگزيني در ايران، انجام آن با دخالت خاص والدين است. در پرسشنامههايي كه در كشور اروپايي و آمريكا تكميل گرديده بود، مستقيما اين سوال مطرح ميشود، همسر خود را چگونه انتخاب كردهايد؟ و طرح اين پرسش در ايران بدين صورت امكان دارد. آيا شخصا همسر خود را انتخاب نمودهايد و يا آنكه والدين شما چنين انتخابي را به عمل آوردند؟ ازدواج در كشورهاي مختلف جهان: ازدواج در هر جامعهاي نه صرفا بر پايه عشق و محبت و علاقه دو طرفه و نه مطلقا بر پايه مصالح اجتماعي تحقق مييابد بلكه در هر كشوري با توجه به شرايط و اوضاع اجتماعي خاص خود در هر دوره و مقطعي عللي بر علل ديگر برتري يافته و يا به موازات يكديگر حركت مينمايند. ازدواج در جوامع ابتدايي غالبا بر پايه مصالح اجتماعي صورت ميپذيرفت تا كششها و خواستههاي فردي افراد و بعد الزام آن بر توافق طرفين ارجعيت داشته والدين و بزرگان گروه تصميمگيرندگان اصلي ازدواج فرزندانشان بودند و بدينگونه دختران در سن بلوغ شوهر ميكرده و پسران بعد از گذراندن دوره «آزمايش مردانگي» آماده براي وصلت با زني ميگشتند. دريونان ورم قديم، ازدواج باعث مي گشت كه زن، خدايان و آتشگاه پدري را ترك كند بدين صورت سلطه پدري از او كاسته مي گشت و زن وابسته به شوهر و خانواده او بحساب ميآمد از اين رو مردگان و آتشگاه همسرش را ميپرستيد. به آنان شراب و طعام نثار مي نمود. بدينسان بود كه ازدواج و مراسم آن، يك امر مقدسي بحساب ميآمد و اين امر چنان از اهميت برخوردار بود كه بقاء نسل به موازات آن ارزش يافت زير اكسان قرن خود معتقد بودند درحفظ نسل ميكوشيدند و به اين باور اعتقادمسلم داشتند كه اگر فرزندي كه نداشته باشند در حيات ديگر از مراسم مخصوص مردگان محروم خواهند ماند. در فرانسه نيز همانند يونان مردم قديم، ازدواج جنبه مذهبي داشت كه با وقوع انقلاب 1789 ميلادي، باعث شكلگيري قوانين طلاق گشت و وصلت ميان دو فرد را از جنبه مذهبي تبديل به جنبه مذهبي-مدني نمود چرا كه هنوز كليسا و اعتقادات مذهبي، مورد احترام و ارزش عامه مردم قرار داشت و در كنار آن حضور و دخالت دولت باتدوين قانونهايي در اين باب كم و بيش جنبه ديني و عبادي آنرا تغيير داد و امر زناشويي از حالت صرفا مذهبي خود، به گونهاي ديگر تبديل گشت. در چنين ازدواج بيش از آنكه پيوند دو فرد تلقي گردد، اساسا امري خانوادگي تلقي ميگشت كه بر پايه تداوم رشته خانوادگي صورت ميپذيرفت. دختر هنگام ازدواج عضو كامل خانواده همسرش محسوب ميگشت كه وظيفه اساسي خود را بدنياآوردن پسر براي خانواده همسرش به حساب ميآورد در صورت مرگ شوهر، زن ميبايست تا سه سال سوگوار باشد باشد، چنانچه از ضربالمثل چنين برميآيد: (دوشيزه ماندن آسان است، تاب آوردن بيوگي اما دشوار)مؤيّد شرايط سخت و دشوار آنان بوده است. بعد از سپري شدن 3 سال، زن ميتوانست احترام به ازدواج مجدد نمايد. در اين هنگام خانواده قبلي همسرش موظف بودند براي زن قبلي پسرشان مردي فقير انتخاب نمايند تا فرزند حاصل از اين پيوند را به فرزندي قبول نمايند و بزرگ كنند و يا در صورت ازدواج عروس قبليشان با مرد ديگري، هداياي آن مرد را به جاي ارزش همان هداياي قبلي كه براي عروسشان آورده بودند پس گرفته ميشود در اين ميان زنان بيوهاي هم يافت ميشدند كه به لحاظ اعتقاد به ازدواج با روح نامزدشان تا آخر عمر مجرد باقي ميماندند كه از ارزش زيادي نيز برخوردار بودند. در ژاپن نيز وضع همانند چين بود ژاپنيها بر اين اعتقاد بودند كه ارتباط زن و شوهر بعد از مرگ نيز ادامه دارد و به لحاظ ارتباط آنها در جهاني ديگر، جدايي دوفرد نيز عملي مينمايد بدين صورت، زن پس از فوت همسر قادر به ازدواج مجدد نبود، اما مرد ميتوانست مجدد ازدواج نمايد و براي ادامه نسل فرزنداني نيز داشته باشد.
انگيزه، اهداف، فوايدو زمان ازدواج در دين اسلام: الف) انگيزه ازدواج، كسي كه ميخواهد ازدواج كند. بايد انگيزهاش الهي باشد و براي انجام فرمان خداوند علم به اين دستور الهي عمل نمايد. از سوي ديگر اگر ازدواج كسي از راه حلال و با مال حلال هم باشد، اما انگيزهاش غيرالهي ميباشد اين ازدواج به بار نخواهد گشت. (مسائل، شيعه، جلد 14، ص 31) ب) اهداف ازدواج: ازدواج داراي اهداف گوناگوني است از جمله 1ـ انسان و پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: ازدواج كنيد تا دودمان خود را ازدياد نمايند كه من روز قيامت به شما نسبت به ديگران افتخار ميكنم. اگر چه به بچه سقط شدهاي باشد (مثال الاخبار، ج 3، ص 218) 2ـ آرامش روحي 3ـ تامين غريزه جنسي
ج) فوايد ازدواج : ازدواج داراي آثار و فوايد مادي و معنوي است. برخي از آنها عبارتند از كسي كه ازدواج كند نيمي از دين خود را استوار كرده است، پس بايد نسبت به نيمي ديگر، خداترس باشد.
د) زمان ازدواج : زمان ازدواج هنگامي است كه پسران و به ويژه دختران به بلوغ جنسي رسيده باشند، يعني در سني كه احساس كنند، بايد نيازمنديهاي جنسي خود را برآورده نمايند.
ازدواج از ديدگاه روانشناسي: صاحبنظران معتقدند همانطور كه از نظر فيزيولوژي هر كدام هورمونهاي جنسي مقابل را دارند، پس از نظر رواني نيز هر يك حالات جنس ديگر را دارا است وجود اين تمايل دوقطبي پايه مسير زندگي است(فروم، اريك، 1361) ازدواج رابطه نزديكي است ميان مردوزن و ازدواج موفق به عوامل مختلفي بستگي دارد براي ازدواج سازش دائمي و از خودگذشتگي فراوان لازم است ولي اگر زن و مرد از ازدواج با يكديگر توافق بيشتري داشته باشند، امكان سازش بيشتري نيز خواهدبود. دكتر شاملو بهترين عوامل توافق در ازدواج را چنين نام برده است: ! رشد عاطفي و فكري ـ توافق و تشابه علائق و طرز تفكر، - هماهنگي و تفاهم مذهبي.- تشابه به تحصيل و طبقاتي، - توافق و طرز فكر راجع به امور جنسي در روابط زناشويي- داشتن رابطه با خانواده زن يا شوهر (شاملو، سعيد، 1356)
«بخش دوم»
عوامل زناشويي:
1ـ عامل جنسي: انسان بعنوان موجودي غريزي ميبايست غرايز خود را در قالب قواعد و اصول تحت كنترل خود درآورد تا هم بتواند به ارضاء خود بپردازد و هم جامعه را دچار هرج و مرج جنسي ننمايد. در قالب ازدواج است كه اين پديده عملي ميگردد، به نحوي كه بدون موجوديت جنسي زناشويي فاقد مفهوم واقعي و زيستي خود بحساب ميآيد.
2ـ عامل زيستي: يكي از عوامل مهم زناشويي، بعد زيستي آن ميباشد كه بقاي نسل وتوليد مثل را تضمين مينمايد داشتن فرزند يا فرزندان به عنوان يكي از مهمترين علل زناشويي شمرده ميشود كه به تشكيل خانواده منجر ميگردد اما اگر عمل زيستي بدون وجود تمايل روحي زن و مرد و عدم وجود جاذبههاي جنسي ميان آنها باشد، قطعاً وجود فرزندان نميتواند شرط قاطع و كاملي در جهت پايداري خانواده محسوب گردد زيرا وجود ازدواجهاي كه فرزند به همراه ندارد اما همچنان پايدار باقي ميماند، نمايانگر روابط زيستي مناسب ميان زوجين است. پس ميبايست عامل ياد شده به گونهاي تحقق پذيرد كه نه تنها شرط حدوث زناشويي، بلكه عامل پايداري آن نيز محسوب ميشود
3- عامل اجتماعي: ازدواج به عنوان يك پديده اجتماعي تلقي ميگردد به گونهاي كه اگر جامعه نتواند از امر زناشويي را در ادوار مختلف در بعد زيستي و جسمي آن تحت كنترل و نظارت خود درآورد، قاعدتا جامعه نيز دچار دگرگوني و نابساماني خواهد گشت در اين چهارچوب است كه ارضاء تمايلات غريزه جنسي و سپس توليد مثل و بقاء نسل تحت نظارت و كنترل جامعه كه بعنوان عامل اجتماعي قلمداد ميگردد، در غالب مصالح اجتماعي پايدار ميماند.
4ـ عامل اقتصادي: اين عامل به عنوان يكي از عوامل مهم زناشويي از اهميت زيادي برخوردار است كه به صورت قبول يا تامين احتياجات زن از طريق مرد و مرد بوسيله زن و يا با همكاري زوجين و يا به كمك يكي از خانوادههاي طرفين صورت مييابد
5ـ عامل رواني : جلب و رضايت زوجين چه در زمان ازدواج و چه بعد از آن با تشكيل و ادامه خانواده، بعنوان يكي از عوامل زناشويي در بعد روحي ـ رواني آن از اهميت بسزايي برخوردار ميباشدچنانچه زوجين و يا يكي از خانوادههايي طرفين را بحث به وصلت(دو فرد به يكديگر) نباشند، اين عدم وجود تمايل اوليه زناشويي در طول زندگي مشترك، همواره عاملي در جهت تخريب بنيان خانواده محسوب خواهد گشت بدينگونه است كه عامل رواني در كنار ساير عوامل ذكر شده ميتواند از كاربردي مثبت و يا از سوي ديگر از عملكردي منفي برخوردار باشد.
دو متغير اساسي : سن و ويژگيهاي فرهنگي:
پديده خاص گزينش همسر در جامعه ايران با شكل ديگري نيز تجلي مينمايد: 1ـ پراكندگي سن ازدواج مخصوصا در مورد دختران اين امر تعيين هنجار سني ازدواج را در ايران دچار اشكال ميسازد، به عبارت ديگر ازدواجهاي زودرس(در 12يا 13 سالگي) در كنار ازدواجهايي در 27 يا 28 سالگي به چشم ميخورد. 2ـ بالا رفتن سن زوجين در ازدواجهاي جديد: اگر در فرانسه و ساير كشورهاي باختري تفاوت سني تا پنج سال به نفع فرد، يك هنجار اجتماعي تلقي ميشود در ايران تحقيقي در كرمانشاه برروي نمونهاي با 457 نفر نشان ميدهدكه تفاوتهاي بيش از ده سال متناي آماري مييابند و در حدود 10/1 ازدواجها با تفاوت سني بيست و يا بيشتر زوجين همراه است. در تهران 50 درصد از خانوادههاي مورد بررسي سن مرد ده سال بيشتر از زن ديده ميشود.
انتخاب همسر از ديدگاه فرهنگي: ارتقاي زن از نظر تحصيل، پيوند او با مرداني داراي تحصيلات بالاتر، همبستگي فوقالعادهاي تحصيلي در زوجين و پيوستگي اعجاب انگيز تحصيل و منزلت شغلي، بار ديگر يادآور اين نكته است كه مكانيسم گزينش همسر در داخل بافت اجتماعي كاركردهايي را درست در جهت نظام كلي اجتماع به عهده ميگيرد.(ساروخاني، باقر، 137، ص 124)
«بخش سوم»
عشق ازدواج
اريك فروم به دو نوع عشق اشاره ميكند. وي در سال 1970 در كتاب خود بنام«هنر عشق ورزيدن» تفاوت بين اين را كه «من عاشق تو هستم زيرا به تو نياز دارم و من نياز به تو دارم، زيرا عاشق تو هستم»
I Love you beacause See I need you and I need you beacause I love you.
را مشخص ميكند و ميگويد اولين بيان كه من عاشق تو هستم، زيرا به تو نياز دارم يك توصيفي راز عشق بچهگانه است كه يك نوع عشق وابسته يا گيرنده است مثلا اينكه شخص ميگويد چون تو نيازهاي من را براي امنيت، همراهي، سكس و غيره تامين مينمايد پس من بخاطر آنها عاشق تو هستم يك توصيفي از عشق كامل و رشد نموده مي باشد و شخص ميگويد بخاطر اينكه من عاشق تو هستم پس به تو به عنوان يك گيرنده عشق نياز دارم(فروم، اريك، 1361 ، ص 20) هر چند در انتخاب همسر افراد تمايل به همسنگ و همتا بودن با يكديگر را ترجيح ميدهند ليكن در مواردي نيز پايه عشق و احساس بر تمامي موارد برتري مينمايد.
اگر چه عشق و محبت لازم حيات خانوادگي قلمداد ميگردد اما اگر اساس زناشويي بر پايه گرايشهاي عاطفي و بدون دخالت تحمل ومنطق استوار گردد، مسلما دير زماني نخواهد گذشت كه خانواده از هم فرو ميپاشد زيرا ازدواجي كه تنها بر اساس عشق آغاز ميگردد، تنها با ادامه عشق پايدار خواهد ماند. همسان همسري: واژه همسر گوياي منطبق برابري قدر و مرتبه زن و مرد تلقي ميشود كه بدين سبب افراد را ترغيب به وصلت با «همتا» و «همسنگ» خود مينمايد. چنانكه «آر.هيل» ميگويد: (افراد مايلند همسري برگزينند كه بيشتر همسانشان باشد، تا ناهمسانشان)
و از ديدگاه «سي،يي، باورمن» : (انسان دانسته يا ندانسته در پي گزينش همسري است كه صفات همگون با او داشته باشد افراد در تمامي سيني در ميداني فراختر از آنكه تصادف بتواند بر آن كارگر شود، با كساني وصلت ميكنند كه از نظر موقعيت زناشويي همانند خودشان باشند) در نتيجه در يك وصلت همتباري عوامل مختلفي موثر ميباشند كه پنج عامل اساس ومهم را در اين باره ذكر مينماييم: 1ـ همجواري، 2ـ تصوري از همسر آرماني(ايدهآل) ، 3ـ تصويري از والدين و زناشويي آنان، 4ـ همسان همسري يا گرايش به گزينش كسي كه همگون ما باشد، 5ـ نيازهاي شخصيت
بدينسان«همسان خواهي» از لحاظ جغرافيايي، صفات نژادي، ويژگيهاي اجتماعي، فرهنگي ديني مورد پريرش اكثر محققان قرار گرفته است ليكن در زمينه خلق و خوي تواناييهاي فكري و ذهني نظريه ديگري وجود دارد در حقيقت در اين باب، ناهمسان همسري مورد توجه پيروان آن قرار ميگيرد. اين افراد معتقدند ناهمساني خصايل و منش دو فرد كه خواهان وصلت با يكديگر، تكميل كننده شخصيت آنها و عامل پيوستگي آخر و يكديگر تلقي ميگردد.
مشكلات و موانع موجود بر سر راه ازدواج: كسانيكه در زمينه مسايل جوانان كار كردهاند مشكلاتي كه فرا راه جوانان در زمينه ازدواج قرار دارد را بدين شرح خلاصه ميكنند. نداشتن مسكن، گراني اجارهخانه، پايين بودن سطح حقوق و درآمد به خصوص براي كساني كه تازه وارد بازار كار شدهاند، مهريههاي سنگين، مسئله ازدواج مراسم تشريفاتي در جشن ازدواج و هزينههاي سنگين و بالاي آن به هر صورت فراهم كردن تسهيلات و امكانات لازم براي جوانان (به منظور ازدواج آنان) در گروه اجراي طرحهاي گوناگون اقتصادي براي برخورد با معضل گراني مسكن و تورم ميباشد همينطور اجراي برنامههاي زير بنايي در ارتباط با رفع نارسائيهاي فرهنگي ضروري بنظر ميرسد. ازدواج بدون فكر و دقت در انتخاب همسر، بدون آشنايي درست و عميق، تحت تاثير حرفهاي ديگران، ازدواج بدون در نظر گرفتن تناسبيهاي موجود بين زوجين، اختلاف سنيزياد، تفاوت فاحش ميان سطوح اقتصادي زندگي خانواده زوجين، تفاوت سطح تحصيلات زوجين و...
صاحبنظران مسائل خانواده در زمينه وجود تفاوتهاي روحي و فيزيكي چنين اظهار نظر ميكنند كه هنگامي كه مسئله ازدواج و تشكيل خانواده مطرح ميشود نكته مهمي كه بايد مد نظر قرار گيرد اين است كه «هر گونه تفاوت ميان زن و مرد در حداقل سطح خود قرار گيرد.»
پيشينه پژوهش:
تحقيقات داخلي: تحقيقاتي كه در زمينه ازدواج انجام شده بسيارند اما در اينجا به نتايج بدست آمده از برخي از آنها ميپردازيم. خانم مهديه آشناگر در تحقيقي كه در سال 1373 با عنوان«نگرشي به ازدواج از ديدگاه جامعه شناسي» به اين نتيجه رسيدهاند كه درصد بالاي افراديكه اعتقاد به شناخت و آگاهي قبل از ازدواج دارند بيانگر نياز افراد به شناخت و آگاهي نسبت به طرف مقابل قبل از ازدواج ميباشد و اين احتمالا ناشي از شيوع ازدواجهاي ناموفقي ميباشد كه ناشي از عدم شناخت و آگاهي ميباشد. در تحقيق ديگري كه توسط خانم ليلا موسوي در سال 1372 انجام گرفته است تحت عنوان «مقايسه نظرات والدين و جوانان نسبت به امر همسر گزيني و ازدواج» به اين نتيجه رسيده است كه 92 درصد از جوانان دوره نامزدي را به منظور آشنايي بيشتر دختر و پسر به خصوصيات اخلاقي يكديگر لازم مي دانند و نيز 32 درصد از جوانان تمايل دارند كه انتخاب همسر به عهده خودشان باشد. تحقيق ديگري توسط آقاي محسن پناهي در سال 1373 انجام شده است كه عنوان آن «علل ديگر ازدواج مردان تحصيلكرده تهراني» ميباشد و پس از بررسي نتيجه گرفتهاند كه علل دير ازدواجي مردان در 67 درصد موارد اين است كه تاكنون به دختري كه مناسب براي همسري خود بدنند برخورد نكردهاند.
در بررسي نظرات دانشجويان پيرامون ازدواج دو پزشك با يكديگر مشخص گرديد كه آزمودنيها مزايا و معايب اينگونه پيوندها را تقريبا يكسان ارزيابي ميكنند به شكلي كه امتياز ازدواج دو پزشك با يكديگر 85/47% و معايب اينگونه ازدواجها 15/52% برآورد كردهاند كه داراي تفاوت معنيدار نيست اما نكته قابل توجه آنكه زنان پزشك تمايل بيشتري براي داشتن به هر پزشك داشتهاند.
منابع مورد استفاده:
كتب فارسي :
ـ آصفي، آمنه: خانواده و تربيت در ايران، انتشارات مجله مكتب مام، 2536،باقر ساروخاني: مقدمهاي بر جامعهشناسي خانواده، انتشارات سروش ، 1370،168 صفحه
ـ بهنام، جمشيد: جمعيتشناسي عمومي، چاپ دانشگاه تهران،1348
ـ شاملو، سعيد: بهداشت رواني، انتشارات رشد، 1372
ـ موقر، رحيم : جامعهشناسي خانوادگي، چاپخانه شفق، 1339،254 صفحه
ـ نبوي، بهروز: مقدمهاي بر روش تحقيق در علوم اجتماع، چاپخانه سترك، چاپ هفتم، 1369،222 صفحه
كتب خارجي:
ـ فروم، اريك: هنر عشق ورزيدن، ترجمه عليزاده، سعدا...، انتشارات گلستاني، 1361
ـ فرويد، زيگموند روانكاوي و تحريم زناشويي با محارم، ترجمه صاحب الزماني، ناصرالدين، انتشارات عطايي، 1344
ـ مالينوفسكي، برانسيلاو: ميل جنسي و فرونشاني آن ترجمه ثلاثي، محسن انتشارات اميركبير، 2536، 26 صفحه .
پاياننامه:
فرزانه، امير يزداني: بررسي نگرش دانشجويان پيرامون عوامل موثر در ازدواج، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي ، دانشكده مددكاري اجتماعي، خرداد ماه 1377