مبانی نظری وپیشینه تحقیق خود وعزت نفس (docx) 35 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 35 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق خود وعزت نفس
الف) مفاهيم نظري تحقيق :
عزت نفس يا خود ارزيابي ، اثرات برجسته اي در جريان فكري ، تمايلات ، ارزشها و هدفهاي شخص دارد و كليد فهم رفتار اوست . به منظور شناخت كيفيات رواني انسان و پي بردن به روحيات او بايد به طبيعت و ميزان عزت نفس و معيارهاي قضاوت وي درباره «خويشتن» آگاهي يافت . يكي از الگوهاي ساختاري عزت نفس «مفهوم خود» است كه به توضيح آن مي پردازيم .
مفهوم خود
انسان در فرايند جامعه پذيري مي آموزد كه « خود» را به عنوان موجودي مستقل و جدا از ديگران باز شناسد . خود داراي هويت مشخصي است كه ديگران در برابر او واكنش نشان مي دهند. نوزاد انسان در بدو تولد مفهومي از خود ندارد و آگاهي از هستي خويش را در فرايند اجتماعي شدن مي يابد .
خود شامل تمام افكار، ادراكات و ارزشهايي است كه من« آنچه هستم» و « آنچه مي توانم انجام دهم» را شامل مي شود. اين خود ادراك شده به نوبه خود هم بر ادراك فرد از جهان و هم بر رفتار او تأثير مي گذارد .
سه جنبه كه جيمز براي خود قائل مي شود عبارتست از :
الف ـ جنبه مادي (مثل آب و …)
ب ـ جنبه رواني( حالات هوشياري، نگرشها و…)
ج ـ جنبه اجتماعي ( تشخيص و شناسايي ديگران از من)
ابعاد عزت نفس
1ـ تنفر از خود
كساني كه براي خود عزت نفس اندك قائلند، به حقارت خود معتقدند و دوست داشتني نيستند. آنها از خود انتظارات غير منطقي دارند ، هميشه به شدت از خود انتقاد مي كنند ، از موقعيتهاي اجتماعي هراسناكند ، انتظار شكست مي كشند و مي خواهند هميشه در حاشيه باشند .
2ـ شك و ترديد درباره خود
افراد داراي عزت نفس متوسط از ويژگيهاي چندي برخوردارند. آنها به خود شك مي كنند ، خوشبين بوده و انتقاد كمتري را مي پذيرند، مايلند خود را با ديگران تطبيق دهند ، آنها براي برطرف كردن ترديد خود جوياي شناخت و تأييد بيروني هستند . مسأله اصلي اين افراد عدم اطمينان است . آنها در واقع بازيگر نقشي هستند كه ديگران را خوشحال مي كند نه خود را .
3ـ تأييد خود
كساني كه براي خود عزت نفس زيادي قايلند ، اساساً به خود اعتماد دارند . چنين حالتي آنها را علاقمند مي سازد كه با تمام وجود به استقبال مسايلي بروند و ابراز وجود كنند . اين امر به آنها شجاعت مي دهد تا در مقابل تهديدها ايستادگي نمايند. چنين افرادي گوشه گير نبوده ، انتقاد را مي پذيرند، ناكاميها را تحمل مي كنند . شكست آنها را از پا در نمي آورد و از نظر جسمي سالمند . با وجودي كه از نقاط ضعف و قدرت خود آگاه هستند ، از خود انتقاد نكرده ايراد نمي گيرند .( ستوده ، 1376، ص 272،271)
البته نگرش ديگري نيز در مورد عزت نفس وجود دارد و آن اينست كه افرادي وجود دارند كه در مورد «خود» واقع نگر نيستند يعني بيش از آنچه هستند نسبت بخودشان نگرش مثبت دارند و اين عده كساني هستند كه دچار احساس بزرگ منشي دارند و بنظر افراد متكبر و از خود راضي مي آيند .
نقش خانواده در شكل گيري عزت نفس:
روان شناسان بر نش قاطع تجارب عاطفي اوليه ( بويژه رابطه مادر و كودك ) در تعيين احساسات، هيجانات و خود ارزشمندي تأكيد دارند. به اعتقاد آنان قبل از اينكه نظام شناختي فرد و افكار مربوط به ارزشمندي خود، تكوين يابد، ميزان پذيرش كودك بر عزت نفس تأثير مي گذارد .
راجرز كسي كه اصطلاح پذيرش يا توجه مثبت غير مشروط را بكار برد ، اولين كسي است كه مستقيماً در مورد نقش روابط خانوادگي در شكل گيري مفهوم خود و عزت نفس صحبت نموده است . او فرض مي كرد كه عزت نفس بالا ، از محيط خانوادگي كه محبت را به اطاعت و يا موفقيت خود مشروط نمي كند، ناشي مي شود . والدين كودكان با عزت نفس بالا به طور غير مشروط ( فقط به خاطر خود كودكان ) به آنان عشق و محبت مي ورزند و آنها را با همه ويژگيهايي كه دارند، مي پذيرند . (پريش، 1991)
باس نيز بيان مي كند ، عشق و محبت غير مشروط والدين هسته عزت نفس را تشكيل مي دهد . اين قبيل والدين هيچ شرطي قائل نمي شوند، بنابراين كودكان آنها نيز ياد مي گيرند كه مهمترين افراد زندگي( يعني والدين) آنها را فقط به دليل اينكه« هستند و وجود دارند » ارزشمند مي دانند .
بيشتر نظريه پردازان اتفاق نظر دارند كه زير بناي عزت نفس در خانواده و در نخستين سالهاي زندگي بر اثر نگرش و طرز رفتار والدين نسبت به كودك ايجاد مي شود . به نظر مي رسد كه نگرش و تعامل كودك و والدين در سه زمينه از اهميت ويژه اي برخوردار است . اولين حيطه به ميزان پذيرش ، علاقه و گرمي ابراز شده نسبت به كودك مربوط مي شود .
به طور كلي ، اكثر نظريه پردازان اتفاق نظر دارند كه پذيرش يا توجه مثبت غير مشروط ، پيش نياز اصلي براي عزت نفس مثبت است .
حوزه احساس دوم در تعامل والدين و فرزندان به آسان گيري و تنبيه مربوط مي شود . اطلاعات موجود نشان مي دهند كه والدين كودكان با عزت نفس بالا ، خواسته هاي مشخص و روشني دارند كه با عزمي راسخ اعمال مي شود . والدين كودكان با عزت نفس پايين ، برخلاف اين الگو ،كمتر راهنمايي مي كنند و معمولاً به جاي پاداش، از تنبيه استفاده ميكنند . تسلط ، طرد و تنبيه شديد منجر به عزت نفس پايين مي شود . كودكان تحت اين شرايط ، تجربيات كمتري از عشق و موفقيت بدست مي آورند و گرايش به مطيع بودن و گوشه گيري و گاه پرخاشگري دارند .
حوزه حساس سوم در تعامل والدين و كودكان در مورد اعمال رويه هاي دموكراتيك است . والدين كودكاني كه عزت نفس بالايي دارند ، مجموعه قوانين گسترده اي برقرار ميكنند و اشتياق زيادي به اعمال آنها دارند ، ولي رفتارها در محدوده تعيين شده ، غير اجباري و با پذيرش حقوق و عقايد كودك همراه است . والدين كودكان با عزت نفس پائين محدوديت هاي نامشخص و اندكي را تعيين مي كنند و روشهاي نظارت مستبدانه ، سلطه جو ، طرد كننده و سازش ناپذير دارند .
كوپر اسميت 1 از مطالعه نوجوانان به اين نتيجه رسيد كه علاقه عميق كودكان و پذيرش آنها ، مشخص كردن دقيق محدوده اعمال آنها و راهنمايي براساس قوانين روشن ، آزادي در اعمال فردي كه در اين محدوده مشخص قراردارد ، رفتار غير تنبيهي و احترام به عقايد كودكان تا حد زيادي در رشد عزت نفس بالا دخيل است .
در نتيجه به طور خلاصه والدين فرزنداني كه عزت نفس بالايي داشتند ، غالباً طرز برخوردها و شيوه هاي رفتاري زير را دارا بودند :
آنها پذيرنده ، مهربان و درگير بوده و مشكلات و علائق بچه ها را مهم تلقي ميكردند .
آنها سختگير بودند به اين معني كه قوانين را به دقت ، به طور مستمر گوشزد كرده و بچه ها را تشويق مي كردند تا آنان معيارهاي سطح بالاي رفتاري را رعايت كنند.
آنها آزاد منشانه رفتار ميكنند ، به طوري كه عقايد بچه را در مورد تصميماتي از قبيل ساعت خوابشان در نظر مي گرفتند و كودك را در برنامه ريزي هاي خانوادگي ، شركت مي دادند .
عوامل مؤثر در رشد عزت نفس :
كوپر اسميت چهار عامل اساسي را در رشد عزت نفس دخيل مي داند :
نخست : ميزان دريافت رفتارهاي احترام آميز و پذيرا كه شخص از افراد مهم زندگي اش دريافت مي دارد . در نتيجه ما خودمان را همان گونه كه ارزيابي مي شويم ارزيابي ميكنيم .
دوم : تاريخچه موفقيتها و همچنين پايگاه و مقامي كه در جهان دارد .
سوم : شيوه تفسير تجارب و موفقيتهاست كه براساس ارزشها و آرزوهاي فرد صورت ميگيرد .
چهارم : نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش مي باشد . افراد ممكن است اعمال تحقير كننده ديگران و يا شكست هاي خود را كاهش ، تحريف يا كاملاً سركوب نمايند . ممكن است حتي قضاوت ديگران را رد كرده يا كاهش دهند و يا برعكس ممكن است به قضاوت هاي افراد ديگر حساس باشند اين توانايي دفاع از عزت نفس تجربه اضطراب راكاهش داده و به حفظ تعامل شخص كمك مي كند .
زمينه هاي عزت نفس :
عزت نفس اجتماعي :
مشتمل بر عقايد كودك در مورد خودش به عنوان يك دوست براي ديگران است.
آيا كودكان ديگر او را دوست دارند ؟ آيا افكار و عقايد او براي آنها ارزشمند است ؟ آيا او را در فعاليتهايشان شركت مي دهند ؟ آيا از ارتباط و تعامل با همسالان خود احساس رضايت مي كند ؟ كودكي كه نياز هاي اجتماعي اش برآورده شود ، احساس خوبي در اين زمينه خواهد داشت .
عزت نفس تحصيلي :
عزت نفس تحصيلي مبتني بر مقدار ارزشي است كه فرد به عنوان يك دانش آموز براي خود قائل است .
عزت نفس خانوادگي :
عزت نفس خانوادگي از عقايد كودك در مورد خودش به عنوان عضوي از خانواده سرچشمه ميگيرد كودكي كه از محبت و احترام ويژه والدين و همشيره ها برخوردار است در اين زمينه عزت نفس بالايي خواهد داشت .
عزت نفس جسماني :
تصور جسماني تركيبي از ويژگيهاي جسماني و توانايي هاي بدني است . عزن نفس كودك در اين زمينه بر اساس رضايت از وضعيت جسماني و ويژگي هاي ظاهري قرار دارد . نوعاً دختران بيشتر به خصوصيات بدني و پسران به توانايي هاي جسماني (قدرت بدني) اهميت مي دهند .
عزت نفس كلي :
عزت نفس كلي كودكان بيشتر ارزيابي كلي «خود يا خويشتن» است و همانطور كه بيان شد بر اساس ارزيابي فرد از خودش در همه زمينه ها قرار دارد . عزت نفس كلي از اعتقاداتي مانند من يك شخص خوب هستم يا من اغلب چيزهاي مربوط به خودم را دوست دارم ناشي مي شود . (بيابانگرد ، 1372 ، ص 22 و 23)
عزت نفس و عملكرد سودمند :
اكثريت نظريه پردازان كمال معتقدند افراديكه از ميزان عزت نفس بالايي برخوردارند عملكرد خوبي را نشان مي دهند مدارك بي شماري از اين عقيده حمايت بعمل مي آورد .
با مرور تحقيقات فراواني كه در زمينه عزت نفس وجود دارد متوجه مي شويم كه ميزان عزت نفس با سطح سازگاري با روي زندگي ارتباط دارد .
از اين تحقيقات نتيجه گيري ديگري نيز بدست آمده است :
بهداشت روان شناختي و جسماني مطلوب و استقامت در برابر تأثيرات فشار رواني
رضايتمندي از شغل ، تحصيل ، زندگي شخصي
اظهار شايستگي و اعتقاد به اين عمل كه تلاشهاي فعالانه با موفقيت در حيطه هاي گوناگون مورد تقويت قرار ميگيرد .
بازي و همكاري با ديگران و سئوال كردن در كلاس درس
رقابت در مدرسه ، محيط شغلي و موقعيت هاي اجتماعي
خلق مناسب و افسردگي پايين
ارتباط با ديگران و توانايي براي شناخت نيازها و تمايل ياري رساندن به ديگران
انتقاد و مخالفت با عقايد سنتي ديگران
مقاومت و عدم تسليم در مقابل همنوايي اجتماعي
بطور خلاصه اشخاصي كه عزت نفس بالايي دارند احساس خوشحالي و رضايتمندي را در زمينه هاي گوناگون زندگي تجربه مي كنند . آنها براين باورند كه تلاشهاي فعالانه به كسب پاداش منجر مي شود و بدين علت اينگونه كوششها را به نمايش مي گذارند هرچند كه اين افراد به پاداش خود دست مي يابند ولي در حيطه هاي متنوع زندگي با ديگران رقابت مي كنند و از لحاظ جسماني و روان شناختي عملكرد مناسبتري را نشان مي دهند .
و همچنين آنها به ديگران علاقه مند هستند و در مواقع ضروري از ارائه كمك رويگرداني نمي كنند . اما بخاطر داشته باشيد كه اين عمل رابراي تأييد اجتماعي انجام نمي دهند و اگر ديگران با انها مخالفت كنند هيچگونه ترسي را به خود راه نمي دهند .
علت اصلي كدام است ؟
بنظر مي رسد كه فرض نمائيم آندسته از افراديكه عملكرد خوبي دارند يك نظريه خويشتن نگري مطلوب را بروز مي دهند كه ميزان عزت نفس را به حاكثر ممكن افزايش مي دهد .
از طرف ديگر بديهي است كه اندسته از افراديكه فكر مي كنند در زندگي تلاش فراواني مي نمايند و رفتارهاي سودمندي را از خودشان نشان مي دهند ميزان عزت نفس خود را بالا مي برند با توجه به نتايج تحقيقات روان شناختي ميزان عزت نفس بالا موجبات عملكرد بارور را فراهم مي سازد اما سئوال اسن است كه آيا ميزان عزت نفس معلول و يا علت عملكرد بارور است ؟
پاسخ اين سئوال را از طريق تحقيقات آزمايشگاهي داده خواهد شد و بايد در اين تحقيقات تمام متغير ها قابل كنترل و مشاهده پذير باشند در حقيقت اگر ميزان عزت نفس افراد افزايش يابد كارايي شخص نيز تغيير مي كند .
هاستروف1 (1970) يك جلسه گروهي را ترتيب مي دهد كه در آن جلسه هنگام روشن شدن چراغ سبز رنگ افراد حق صحبت كردن دارند . ميزان عزت نفس آندسته از افرادي كه اجازه گرفته بودند تا بيشتر صحبت كنند (بنابراين تأثير بيشتري رابر گروه بجا گذاشتند) افزايش يافته بود .
گلفاند2 (1962) متوجه گرديد هنگاميكه آزمودنيهاي تحقيق در وظايف تجربي موفق مي شوند عزت نفسشان افزايش مي يابد و هنگاميكه در اين آزمايش موفق نمي شوند عزت نفس آنها كاهش مي يابد .
فيتر3 (1969) دريافت كه اجراي تكاليف پيچيده باعث افزايش عزت نفس دانشجويان مي شود . بنابراين اگر شخصي عملكرد باروري را انجام دهد موجبات افزايش عزت نفس خويش را فراهم ساخته است . همچنين اكثر مدارك مطرح مي كنند كه افزايش عزت نفس موجب بروز عملكرد سودمند مي شود .
استين4 (1958) دو معلمي را انتخاب نمود كه تواناييهاي يكسان داشتند . يك معلم آموزش ديده بود تا از طريق ارائه متناوب جايزه (تشويق) عزت نفس شاگردان را افزايش دهد و معلم ديگر از روشهاي آموزش استاندارد شده استفاده كرد آندسته از دانش آموزان كه در ميزان عزت نفس پيشرفت نموده بودند تشويق شده به سطوح بالاتري از پيشرفت تحصيلي دست يافتند .
كيسلر و بارال (1970) متوجه شدند كه اگر دختران جذاب دانشگاه در مقايسه با دختران غير جذاب دانشگاه به پسران دانشگاه ابراز علاقه نمايند عزت نفس پسران دانشجو افزايش مي يابد .
در يك مطالعه منتشر شده آزمودنيها وظايف خاصي را در خانه انجام دادند . مبادرت ورزيدن به اين تمرينات باعث عزت نفس شده بود . همچنين محقيقين متوجه گرديدند كه اين آزمودنيها بعد از اينكه تمرينات آزمايش را انجام داده به خلق مناسبي دست يافتند ، همنوايي اجتماعي اندكي را نشان دادند .
بنظر مي رسد همبستگي بالا بين عزت نفس و عملكرد مؤثر وجود دارد . عملكرد سودمند عزت نفس را افزايش ميدهد و همچنين عزت نفس بالا موجبات عملكرد بارور را فراهم مي سازد .
ب) ديدگاههاي نظري در مورد عزت نفس:
عزت نفس در متون اسلامي
عزت نفس از تركيب دو كلمه عزت و نفس است . عزت از ريشه «عز» است كه از نظر لغوي به معناي عزيز شدن، ارجمندي و خلاف « ذل» است . (عميد،1363،ص863) در قرآن به معناي نيرومند،بزرگوار،تقويت و ياري ذكر گرديده است .(بختياري،1375،ص39)
نفس از نظر لغوي به معناي جان،تن، شخص،انسان و حقيقت است. (عميد،1363،ص1166)
نفس در قرآن كريم به عنوان يك تعبير مجازي از حقيقت و ماهيت انسان به كار رفته است و نوسانات وجود انسان را نشان مي دهد و حكايت از سه رتبه صعود و نزول در انسان مي كند كه عبارتند از نفس امّاره لوّامه و مطمئنه. گاهي نيز از هواي نفس صحبت مي شود ما ابري نفسي ان النفس الاماره بالسوء (53 يوسف)
نفس علاوه بر تدبير و اداره فعاليت هاي غريزي و اميال حيواني، به تنظيم و اداره فعاليتهاي فوق شعوري و جنبه هاي ملكوتي وجود انسان مي پردازد. تمامي فعاليتهاي گوناگون در وجود انسان با رهبري و تدبير نظارت نفس صورت مي گيرد. بنابراين خودهاي مختلف درجات و مراتب مختلفي از يك حقيقت است كه نفس انساني ناميده مي شود . وقتي نفس به پايين ترين درجه خود نزول پيدا مي كند به تدبيريون كه متعلق به عالم طبع است مي پردازد خود حيواني ،خود طفيلي ووقتي به درجات بالا صعود نموده و جنبه هاي ملكوتي را اداره مي كند، خود قدسي يا خود واقعي انسان ناميده مي شود (سادات،1369،ص64)
در احاديث نيز به دو نوع خود توجه شده است :
علي (ع) مي فرمايد « به نفس خود رو كن با رو گرداني از آن»
آنجا كه امر به مخالفت با نفس و مجاهده با آن شده است . مراد غوطه ور شدن در خودخيالي است و آنجا كه از كرامت نفس سخن به ميان آورده مقصود همان خودملكوتي يا واقعي است .
علي (ع) مي فرمايد:«هيچ جهادي به پاي جهاد با نفس نمي رسد .»
در آيات قرآن تركيب عزت نفس به معاني مختلف چون«خويشتن قوي» يا«من سخت» و«من مقاوم» به كار رفته است كه همانا يك نيروي كنترل دروني انسان است.(بختياري،1375،ص39) در متون اسلامي عزت نفس به معني كرامت خود ، معرفت نفس و شرافت نفس بكار رفته است و اين احساس كرامت و بزرگواري سرچشمه همه كمالات اخلاقي و تمايلات عالي مي شود .
امام هادي مي فرمايد:«اگر كسي در نزد خود خوار شود از شر او ايمن مباش» (سادات،1369،ص73)
عزت نفس از ديدگاه روان شناسان:
1ـ كوپر اسميت (1967) مي گويد : عزت نفس عبارتست از يك قضاوت شخصي در موردبا ارزش بودن يا بي ارزش بودن، قبولي يا عدم قبولي خود كه در نگرش او متظاهر مي شود . در حقيقت شخص ممكن است خود را آنطور كه مردم مي بينند ، ببيند.
2ـ دكتر شاملو: او معتقد است (1363) عزت نفس عبارت از ارزيابي و ارزشيابي مداومي كه شخص نسبت به ارزشمندي (خويشتن خود ) دارد.
همچنين عزت نفس را مي توان اين چنين تعريف كرد :عزت نفس به عنوان يك نياز ، شامل احساساتي است كه انسان به داشتن آن،در يك سيستم متقابل اجتماعي محتاج است ، بدين معني كه ما نياز داريم تا مشتركات احساسي خود را با ديگران رد وبدل نماييم و در درون خود احساس كنيم كه با ارزشيم، همچنين احساس مي كنيم كه ديگران ما را با ارزش مي پندارند و معتقد باشيم كه آنان هم با ارزشند .
3ـ راجرز: عزت نفس ، عبارتست از ارزيابي و ارزشيابي مداوم كه شخص نسبت به ارزشمندي خويشتن خود دارد ،است و عزت نفس نوعي قضاوت شخص نسبت به ارزشمندي وجودي مي باشد . اين خاصيتي عمومي است و در همه انسانها وجود دارد. در انسان نه يك حالت محدود و گذرا بلكه ثابت و دائمي است .
4ـ آبراهام مزلو: اواز عزت نفس به عنوان يك نياز يادكرده، مي گويد: همه افراد جامعه ها (غير برخي بيماران) به يك ارزشمندي ثابت و استوار و معمولاً عالي از خودشان تمايل يا نياز دارند . معنايي كه مي توان از عزت نفس بيان كرد ، تعبير زيبايي از شافنل است كه از عزت نفس به عنوان « احساس وجود و خروش شخصيت ياد مي كند.»
5ـ ويليام جيمز: تحليلي را در بيان عزت نفس ارائه مي دهد، مبني بر اينكه آرزوها و ارزش هايي كه آدمي براي خود تصور مي نمايد، و بطور كلي عزت نفس وي، نسبت توانايي هاي واقعي و بالفعل بآنچه خواستار آنيم محاسبه مي شود كه آن را با فرمول زير ابراز مي دارد:
عزت نفس =
6ـ ماسن: عزت نفس عبارتست از «ارزيابي و ارزشيابي فرد نسبت به خويشتن خويش» پس بطور كلي عزت نفس عبارتست از احساس هاي ارزشمندي و ارزشيابي واقعي در مورد خود .
7ـ گرين وبركلر، عزت نفس را شامل احساس خوب داشتن درباره خود، دوست داشتن خود،دوست داشته شدن و رفتار خوب ديگران با او،احساس موفقيت و احساس توانايي و راحتي در رهبري و تأثير گذاشتن بر ديگران مي دانند. (ستوده،1376،ص268)
8ـ فرنچ(1968) و وارگو(1972) از عزت نفس به عنوان يك سپر فرهنگي در مقابل اضطراب نام مي برند .
9ـ گرينبرگ در تبيين اينكه چرا به عزت نفس نياز داريم بيان مي كند كه چون عزت نفس ما را از اضطراب محافظت مي نمايد .(گرينبرگ،1992)
ج ـ تحقيقات انجام شده
1ـ تحقيقات انجام شده در خارج:
در بررسي عزت نفس اولين كار توسط ويليام جيمز(1890) صورت گرفت او معتقد بود كه تصور فرد از خود در حين تمايلات اجتماعي معيني از زماني كه متولد شده و مورد شناسايي ديگران قرار مي گيرد كسب مي شود. (ويلي،جن، 1982، ص236)
روزنبرگ(1965) نخستين مطالعات عيني را در دو زمينه عزت نفس انجام داد وي تأثير متغيرهاي اجتماعي (طبقه اجتماعي ـ نژادـ مذهب ـ ترتيب تولد ـ ارتباط بين والدين) را بر عزت نفس گروه زيادي از نوجوانان انجام داد. او دريافت كه افرادي كه عزت نفس بالايي دارند احساس عدم وابستگي، امنيت، تمركز در كار و مسئوليت مي نمايند.(اسميت،1967،ص46)
برك اور(1967) رابطه مثبت و معناداري بين تصور از خود در زمينه توانايي هاي درسي و نمرات اجتماعي بدست آورد .(كوپر اسميت،1967،ص53)
تحقيقات ديگري در سال 1968 بر روي نوجوانان 12ـ10 ساله نشان داد كه ايجاد تغيير در آموزش خانواده باعث تغيير نگرشهاي فرزندان آنان در زمينه هاي اعتماد و اطمينان به خود و نحوه بحث و گفتگو شد و همچنين عزت نفس بچه ها نيز اصلاح شد .
2ـ تحقيقات انجام شده در ايران:
بر اساس تحقيقي كه در سال 70ـ69 توسط اسماعيل بيابانگرد در تهران بر روي دانش آموزان دبيرستاني در مورد عزت نفس و منبع كنترل و پيشرفت تحصيلي انجام شد چنين نتايجي حاصل شد : همانند تحقيق كوپر اسميت (1967) افراد با عزت نفس بالا بيشتر از افراد با عزت نفس پائين احساس اطمينان، خلاقيت، با استعداد بودن و ابراز وجود مي كنند .وي بين اين سه متغير رابطه اي معنادار مشاهده نمود .
تحقيق ديگري توسط هادي پور شافعي در سال 1370 در دانشگاه تربيت معلم انجام شد و نشان داد كه بين عزت نفس و پيشرفت تحصيلي رابطه مثبت و معناداري وجود دارد . تحقيقي در سال 1370 توسط خانم معصومه دانشي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد كرج با عنوان عزت نفس بين نوجوانان دختر و پسر صورت گرفت كه نشان داد تفاوت معناداري بين عزت نفس دختران وپسران نوجوان وجود دارد .
تحقيقي كه توسط صالحي در سال 1373به منظور بررسي اثر تعدد نقش و احساس رضايت از آن بر ميزان عزت نفس و فشار رواني بر دبيران مشهد انجام شد نشان داد كه :بين ميزان نقش پذيري زنان و ميزان استرس آنها رابطه اي معنادار وجود ندارد . بين رضامندي و استرس رابطه اي وجود ندارد و بين نقش پذيري زنان و عزت نفس رابطه وجود دارد .
منابع:
1ـ بختياري ، فرضعلي، بررسي عزت نفس و رابطه آن با هيجان پذيري در بين دانش آموزان مقطع راهنمايي شهرستان خدابنده، پايان نامه دانشكده مديريت و برنامه ريزي،1375
2ـ بيابانگرد، اسماعيل با مقدمه اي از دكتر غلامعلي افروز، روشهاي افزايش عزت نفس در كودكان و نوجوانان ،تهران انجمن اولياي مربيان جمهوري اسلامي ايران 1371 چاپ اول
3ـ بيابانگرد ،اسماعيل،روان شناسي نوجوانان،تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي ،1376
4ـ پور شافعي ، هادي، رابطه عزت نفس با پيشرفت تحصيلي دانش آموزان سال سوم دوره متوسطه شهرستان قاين، پايان نامه تهران دانشگاه تربيت معلم،1370
5ـ ستوده ،هدايت ال..،روان شناسي اجتماعي ، تهران انتشارات آواي نو،1376
6ـ سادات .محمدعلي،اخلاق اسلامي،انتشارات مطالعه و تدوين كتب دانشگاهي1369
7ـ سياسي ،علي اكبر، نظريه هاي مربوط به شخصيت، نشر دانشگاهي1366
8ـشاملو، سعيد،بهداشت رواني
9ـ عميد،حسن، فرهنگ فارسي عميد،تهران انتشارات امير كبير1363
10ـ كريمي ،يوسف،روان شناسي اجتماعي، دانشگاه پيام نور1364
11ـ لي ،ماي، شخصيت انتشارات دانشگاه تهران
12ـ ميرزا بيگي، علي، نقش نيازهاي رواني ، بهداشت رواني، آموزش و پرورش تهران انتشارات اطلاعات1371
13ـ نفيسي،غلامرضا و زند، پارسا سنجش و ارزشيابي، تهران دانشگاه آزاد اسلامي 1376