مبانی نظری وپیشینه تحقیق رضايت از زندگی زناشويي در زنان شاغل

مبانی نظری وپیشینه تحقیق رضايت از زندگی زناشويي در زنان شاغل (docx) 21 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 21 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری وپیشینه تحقیق رضايت از زندگی زناشويي فصل دوم : پيشينه‌هاي پژوهش مقدمه 7 تعريف ازدواج 8 عشق و ازدواج 10 مقاصد ازدواج 10 رضايت زناشويي 11 12 نكته مهم مربوط به مكمل‌هاي زناشويي در ازدواج 12 اشتغال زن 14 تعريف شغل و اشتغال 14 علل كار كردن 15 اشتغال زنان و برداشتهاي متعدد 16 انگيزه‌ها و عوامل اشتغال زن 17 آثار و نتايج اشتغال زن 18 اثرات اشتغال زن بر شوهر19 زنان شاغل و رضايت از زندگي زناشويي 20 مروري بر پژوهش‌هاي داخلي 21 مروري بر پژوهش‌هاي خارجي 22 فصل دوم: پیشینه پژوهش مقدمه زناشویی به دلیل اثری که در زمینه های گوناگون زندگی اقتصادی جامعه دارد از دیدگاه های مختلف اهمیت یافته مورد برسی قرار گیرد .این پدیده ازطرفی باعث تغییردرمتغیرهای جمعیتی می‌شود واز طرف دیگر شرایط اجتماعی واقتصادی جامعه اثر و نشان خود را درآن به خوبی نشان میدهد. یکی از اصیل ترین رفتارهای اجتماعی انسان تشکیل خانواده و تلاش برای حفظ بقا است نگاهی اجمالی به تاریخ تمدن بشری نشان می دهد که با وجود اختالافات بسیار درآداب و سنن جوامع گوناگون و تغییرات چشمگیر آنها در بستر زمان ازدواج یکی از مراسم منحصر به فردی است که همواره با بشر بوده است . (حق دوست-1364) از دیدگاه برخی صاحب نظران خانواده معیار شناخت و سنجش آسیب های اجتماعی است . روانشناسانی که با زوجها کار درمانی میکنند به روشنی شاهد این مدعا هستند که آشفتگی در روابط زناشویی تا چه عمق و سطح وسیعی می تواند موجبات یک محیط آسیب زا را چه برای زوجها و چه برای فرزندان فراهم سازد . درمانگران ترجیح میدهن د که زن و شوهر هر دو را برای درمان ملاقات کنند زیرا اگر تنها یکی ازآنها بداند که چگونه احساسات خود را ابراز داردو دیگری نتواند این کاررا بکندزندگی زناشویی بیشتر دچار مخاطره میگردد . (قاضی-1369) رابطه زناشویی هسته مرکزی نظام خانواده است و اختلال در آن به منزله تهدیدی برای بقای خانواده است . نارضایتی زوجها از یکدیگر و از زندگی مشترک پریشانی را در خانواده باعث می شود و این امری است که تاثیرات سوء آن بر جامعه خانواده و افراد قابل انکار نیست . در طول نیم قرن امکانات شغلی سرگرمیها علایق شرایط اجتماعی وضع جسمانی زن وشوهر و بسیاری چیزها عوض میشود. لذا زن وسوهر باید آماده این تغییرات باشند و روابط متقابل خودشان را با این تحولات تطبیق دهند . (ثنایی – 1375) 2-1 تعریف ازدواج زندگی یک رازاست ناشناخته ترین راز خلقت دومخلوقی که اغلب هیچ نسبتی با هم نداشته اند و با نشستن بر سر سفره عقد سرنوشتشان را با هم گره می زنند و با هم پیمان می بندند که تا پایان عمر در خوشی ها و مصائب یار وغمخوار یکدیگر باشند و پای به خانه ای می گذارند که آشیانه محبتشان است وهر کدام با هزاران امید به آن وارد شده اند وهیچ یک ازآنها قصدی به جز خوشبخت شدن و خوشبخت کردن دیگری ندارد.آشیانه ای که ستونش برعشق و محبت است و نباید کلید آن را به دست نا اهلان سپرد . (لئو بوسکالیا 1- 1378) ازدواج عملی است که پیوند بین دوجنس مخالف رابر پایه روابط پایای جنسی موجب می شود بنابراین رابطه دو فرد از یک جنس چه به طور موقت و چه دائم ازدواج خوانده نمیشود از سوی دیگر در تعریف ازدواج روابط جسمانی بین دو انسان از دو جنس مخالف به خودی خود کافی به نظر نمی رسد چه ازدواج مستلزم انعقاد قرارداد اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجب گردد . به بیان دیگر در راه تحقق ازدواج باید شاهد تصویب جامعه نیز باشیم . کارلسون1 در اثر انطباق پذیری و ارتباط در ازدواج این تعریف را از ازدواج به دست میدهد: ((ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود بر پا داشته اند و به طور کلی عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و بدان ازدواج اطلاق شده است .)) کلودلوی استروس معتقد است ازدواج برخوردی است دراماتیک بین فرهنگ و طبیعت یا میان قواعد اجتماعی و کشش جنسی . گونتر3اثرش را به نام ازدواج اشکال ومنشا آن با بحث از حیات و روابط جنسی بین حیوانات آغاز می کند و این از آن رو است که ازدواج منشا زیستی و جسمانی دارد اما بر این حیات زیستی و حیوانی فرهنگ نیز افزوده می شود تا به زعم ( لوی استروس) در اثرش ساختهای اساس خویشاوندی موجبات دگرگونی حیات طبیعی را فراهم می آورد ودر نتیجه فرآیندی نو پدید می آید تمامی این فرآیند منبعث از این واقعیت است که انسان هم موجودی است اجتماعی .گذشته از این صفات ازدواج ارتباطی را می رساند که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای است بی نظیر . دیگر ارتباطات انسانی هر یک بعدی از ابعاد حیات را می پوشاند و حال آنکه زوجیت دارای ابعاد زیستی اقتصادی عاطفی ونیز روانی واجتماعی است. به بیان دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان درگردونه ای ازارتباطات مختلف قرار می دهد که بی هیچ شبه قابل مقایسه با هیچیک از دیگر ارتباطات انسانی نیست . ازدواج و قرارداد ناشی از آن دارای نوعی تقدس است . برخی تا آنجا پیش میروند که تقدس زوجیت را مهمترین وجه تمایز آن از دیگر روابط بین انسانها می دانند.حال که روابط زناشویی و قرارداد آن دارای قداست است پس نباید هرگز دچار شکست یا گسست شود . با توجه به ورود فرهنگ به حریم زوجیت میتوان گفت ازدواج به تمام معنی یک پدیده اجتماعی است . هیچ جامعه ای نمی تواند در برابر ازدواج بی توجه بماند . پیدایش ممنوعیت ها و محدودیتها و مشکلات در راه گزینش همسر در همین راستا است. (ساروخانی - 1385) با این همه جامعه همواره ترجیح داده است ازدواج اعضای خود را با مراسمی خاص و گاه با اهمیت بسیار برگزار کند. بسیاری را عقیده براین است که باید کارازدواج به سادگی وبدون هیچ مراسمی صورت پذیرد بدون آنکه هزینه های سنگین را در راه گزینش همسرمفید بدانیم زیرا اولا : مراسم ازدواج موجبات برخورد آشنایی وتماس دوگروه بزرگ خویشاوند را فراهم می سازد . دوما:مراسم ازدواج برعظمت واقعی زوجیت صحه میگزارد.سوما:مراسم ازدواج نمادی از توجه خاص جامعه در کار همسر گزینی است . خصلت اجتماعی ازدواج و اثری که گروه بر اعضای خود به هنگام گزینش همسر می گزارد توسط پژوهشگران بسیاری مطرح گردیده است . این دانشمندان ضمن کوشش برای یافتن هنجاری که در اثر انتخاب همسر در جوامع جدید دخالت دارد به مفهوم همسان همسری اجتماعی دست یافته اند . افلاطون می گوید : برای آنکه یک جمهوری خوب سازمان یابد باید قوانین اصلی آن قوانینی باشند که زناشویی را سامان بخشند . (گیدنز-ترجمه:صبوری-1383) درنهایت برای پایان دادن به نابسامانی های روابط انسانی اسلام امربه تشکیل خانواده می دهد در قران کریم در آیه 21 سوره روم خداوند می فرماید یکی از نشانه های لطف الهی آن است که برای شما آدمیان از جنس خودتان همسرانی آفرید که در کنار او آرامش یافته با هم انس بگیرید و میان شما الفت و مهربانی قرار داد در این امر نشانه هایی است برای آنان که تفکر می کنند .با توجه به آیه فوق می توان گفت در زناشویی هدف ارضای نیازهای روانی جسمانی و آرامش و فراهم ساختن امکانات رشد تعالی مرد وزن می باشد.زناشویی باید براساس محبت همکاری همدردی تفاهم گذشت و فداکاری متقابل زن وشوهر استوار باشد. بنابراین عدول از هدف های فوق زندگی را به طرف نابسامانی و جدایی سوق خواهد داد . (صادقکار- 1385) 2-2 مقاصد ازدواج به طور کلی مقاصد ازدواج را می توان در اصول زیر خلاصه کرد : 1- یافتن آرامش وسکون الف ) غریزه جنسی : ارضای این غریزه مایه آرامش روانی و فکری فرد می شود . ب ) اتکاء زوجین به یکدیگر :زندگی انسان درطول زمان به دلایل متفاوت دارای فرازونشیب است . بهترین فرد برای اتکاء در این فراز و نشیب همسراست که این همراهی موجب آرامش روانی و جسمانی انسان خواهد شد . 2- تکامل : انسان به دلیل اینکه در تنهایی تکامل پیدا نمی کند به جمع می پیوندد تا نقایص خود را از بین ببرد .از طریق ازدواج زوجین نارسائی های خود را برطرف می کنند و موجبات پختگی را فراهم می سازند . 3- بقاء نسل : مهمترین عامل ادامه حیات بشری توالد وتناسل است که در سایه ازدواج امکان پذیر است . بعلاوه تولد فرزندان باعث دلبستگی بیشتر زوجین می شود. (اردکانی-1381) 3-2 عشق و ازدواج انواع بسیاری ازروابط ملاطفت آمیز وجود دارد :عشق والدین به فرزندان , محبت و عطوفتی که دوستان خوب نسبت به یکدیگر دارند , و عشق رمانتیک . عشق رمانتیک عشقی است که حاوی کشش جنسی است. روبین(1973.197) یکی از نخستین روانشناسانی که به برسی عشق پرداخته است دریافت که تجربه عشق در بردارنده چهار ویژگی اصلی است . 1-افراد عاشق خود را نیازمند یکدیگر می دانند .در هنگام تنهایی , نخستین فکری که به ذهن آنها خطور میکند,یافتن طرف مقابل است. 2- آنها علاقه مندی ودغدغه خاطر1 را تجربه می کنند,یعنی میل به انجام کاری برای یکدیگر. 3- آنها احساس اعتماد2 میکنند. آنها معتقدند که می توانند با امنیت مطالب خود را به یکدیگر بگویند . 4- این اعتماد ظاهرا به خوبی ایجاد شده است,چرا که افراد عاشق تحمل خطاهای طرف مقابل را دارندافرادعاشق این ویزگیها را درعمل نشان میدهند. سوونسون3(1972)دریافت که افرادعاشق عشق خود را اینگونه نشان می دهند : 1-ابراز محبت کلامی و جسمانی 2-تبادل پاداش و انجام کارهایی برای یکدیگر 3-حمایت عاطفی و اخلاقی از یکدیگر 4-صبوروشکیبا بودن نسبت به رفتارهای کمتر خوشایند طرف مقابل (ساپینگتون, ترجمه :برواتی -1385) حدود 95درصد از آدمیان در برهه ای از زمان ازدواج می کنند( لسلی1 -1977) ودلیل خوبی نیز برای این کار وجود دارد . داده ها حاکی از آنند که افراد متاهل از لحاظ روانی و جسمانی نسبت به افراد مجرد کارکرد بهتری دارند- احتمالا به خاطر حمایت دو جانبه ای که در ازدواج به چشم می خوردهمچنین ازدواج با شادکامی بیشتر رابطه دارد (کمبل – 1975) ویلنت(1977) معتقد است که یک ازدواج خوب از لحاظ روانی نیز خاصیت درمانی داشته و می تواند به شخص درغلبه برعوارض ناخوشایند دوران کودکی کمک کند.اما کیفیت ازدواجها فرق می کند و این مساله بر کارکرد جنسی اثر می گذارد. گورین2 , ورآف3 , وفلد4 (1960) گزارش کردند 24درصد ازتمامی کسانی که برای حل مشکلات روانی خود در پی دریافت کمک تخصصی هستند,این مشکلات را با کارکرد زناشویی ضعیف مرتبط می دانند. بلوم , اشر5 , و وایت چنین نتیجه گرفته اند که میان نا آرامی های زناشویی و اختلال جسمانی و عاطفی یک رابطه صریح و روشن وجود دارد. (همان منبع) 2-4 رضایت زناشویی همانطور که گذشت , در فصل اول رضایت را خشنودی معنا کردیم که با رسیدن به هدفی پدید می آید, این هدف می تواند مادی یا معنوی باشد, رضایت از زندگی زناشویی یک هدف معنوی است .رضایت فرد از رابطه بستگی به کیفیت رابطه دارد ومبنی بر دوعامل ادراک فرد ازنتایج رابطه وسطح مقایسه کلی وی بستگی دارد. اگر رابطه ای مطلوب باشد و با امیدها وانتظارات هماهنگ باشد درنتیجه رابطه رضایت بخشی است. ادراک فرد از مطلوبیت یک رابطه رضایتمندی را تحت تاثیر قرار میدهد , به طور کلی ممکن است رابطه مانعی برای فرد داشته باشد و اورابطه رارضایت بخشی نداند.(میرخشتی-1375) یکی از عوامل موثر در رضایتمندی زناشویی سطح فرهنگی خانواده پدر ومادری زن و شوهراست . فرهنگ عبارت از مجموعه ای از افکار , نگرشها و روش های مواجه شدن با مسائل مختلف است که میتوان ازآن به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده نحوه رفتارافراد با یکدیگر نام برد.جوامع مختلف ازدیرباز دارای فرهنگهای گوناگون بوده اند وهروقت مردمی ازفرهنگ متعالی تر و برتر برخوردار باشند , رفتارهایشان با یکدیگر متکامل تر و متعاد لتر خواهد بود . (چلچی-1375) باید بدانیم که خوشبخت شدن و خوشبخت زیستن هیچ فرمول خاصی ندارد . این ما و دید ما به زندگی است که آن را میسازد . عدم درک متقابل توسط طرفین منشا بسیاری از اختلافات است اختلافاتی که باعث می شود , بارها بگوییم ما با هم تفاهم نداریم , زندگی ما گرم نیست , ما یکدیگر را درک نمی کنیم و..... جملاتی که تمام عمر در دل زوجین باقی می ماند و یا اگر هم مطرح شود با سکوت طرف مقابل بدون جواب می ماند ودر برخی از موارد چنان این تنشهای عاطفی زیاد می شوند که زوجین راهی به جز طلاق و جدایی نمی یابند و هر کدام از آنها با خود می پندارد که همه چیز تمام شده است . کارشناشان امور خانواده معتقدند که سالهای اولیه زندگی ,سالهای بحرانی است. سالهایی که با سپری شدن آنها می شود تا حد زیادی دوام زندگی زناشویی را تضمین کرد. در زندگی زوجین تنشها و چالشهای زیادی وجود دارد که این تنش ها نباید باعث پایان یافتن زندگی زناشویی شود .( تی بک- ترجمه: قرچه داغی-1378) 2-5- 12 نکته مهم مربوط به مکمل های زناشویی در ازدواج 1- در ازدواج برای مرد , زن یک نیاز است وبرای زن , مرد امنیت است. 2- یک مرد زمانی علاقه مند به زن خود می شود که زن به احساسات مردانه او پاسخ دهد, مشابه آن زن زمانی مجذوب مرد خود میشود که مرد به احساسات زنانه او پاسخ دهد. 3- جذابیت برای استفاده یک شعار زنانه است و تاکید دارد به رسیدن به اهداف مردانه. 4- انتظارات روان شناختی ومیل روان شناختی مرد همواره با توجهات شخصی از طرف زن خود در صورتی برآورد می شود که انتظارات احساسی ومیل روان شناختی زن از همسر خود برای داشتن او جهت محافظت و امنیت برآورد شود. 5-مردها زمانی مشتاق ومختار هستند که احساس نیازبکنند وزنها وقتی مشتاق ومختارهستند که احساس عزیز بودن بکنند. 6-برای مرد در دسته اول نیاز های روان شناختی شامل ارضا شدن در سکس است, پس او فقط به طرف نیازهای احساسی دارد,درصورتیکه برای زنان اولین دسته نیازهای روانشناختی احساسی هستند که بایدارضا شوند پس اومیتواند گرایش پیداکند به نیازهای دیگرروانشناختی 7- در هر یک از روابط بین شخصی در کل در امر ازدواج مرد فعال است و زن منفعل , زن می خواهد راضی باشد ومرد ارضا کننده. 8- حتی در روابط بین فردی دوستانه در ازدواج , حق تقدم برای رسیدن مرد به هدفش است در صورتیکه حق تقدم برای زن اهمیت دادن به روابط دوستانه شان است . 9- در ارتباط میان زوجین اگر زن , شوهر خدر را مستاصل ببیند و تلاش به نصیحت کردن یا اشتباها تلاش به دفاع از او داشته باشد برای شوهرش اینطور ثابت می شود که زن سعی دارد که او را اصلاح کند . 10- زن هرگز دوست ندارد که مرد او اینگونه باشد : دروغگو , ملامت گر , بی احساس , وابستگی خیلی زیاد به مادرش, بی مسئولیت , بی اختیاری , بی عاطفه , خود خواهی , ایرادی و عیب جو , بسیار مشکل آفرین , عدم پذیرش و درک همسرش. 11- شوهرهرگزدوست ندارد که زن اواینگونه باشد : عدم جذابیت , سدر بودن در امورجنسی موذی و دعوایی , یک دنده , بسیار وابسته وجسور , آزار دهنده , منفی با بستگان , مادر بد. 12-6 نوع حمایت های عاطفی در ازدواج عبارت است از : - زن نیاز به محبت ومرد نیاز به اعتماد دارد. - زن نیاز به درک شدن و مرد نیاز به پذیرش دارد . - زن نیاز به احترام و مرد نیاز به قدردانی دارد - زن نیاز به ایثار و مرد نیاز به تحسین دارد. - زن نیاز به اعتبار بخشیدن و مرد نیاز به تائید دارد. - زن نیاز به اطمینان ومرد نیاز به دلگرمی دارد. (اینترنت-سایت زناشویی و ازدواج-2006) 2-6 اشتغال زن مهاجرت شخصی زنان چه تاثیری برخانواده خواهدداشت؟آیا کسی که درهمگی قرون واعصار باحضور مداوم خود عنصر اصلی بقای خانواده بوده حال با ترک خانه به آن لطمه می زند ؟ آیا این حرکت سریع با تعمق کافی صورت گرفته است ؟ آیا آنان که امروزه قوانینی چند برای تسریع هر چه بیشتر در این مهاجرت وضع می کنند و زمینه های جذب زن را دربازارکار و در سطوح اشتغال فراهم می آورند به آثارونتایج آن اندیشیده اند؟ اشتغال زن با ایجاد دگرگونیهای بنیادی در ساخت شغلی جامعه و نظام ارزشهای منفی ، توزیع نقشها و پایگاه های زن ومرد بر روابط زن و شوهری چه آثاری بر جای گذاشته است ؟ خروج بی سابقه زن با ابعاد گسترده تا چه حد بر سرنوشت کودکان تاثیر گذاشته و این تاثیر در چه جهت اعمال گردیده است ؟ از دهه 1970میزان فعالیت اقتصادی زنان درسراسرجهان به طور روزافزون افزایش یافته است زنانه کردن کار نیمه وقت از خصوصیات بارز بازار کار جدید است . بسیاری از زنان که نیمه وقت کار می کنند این شیوه را به دلخواه انتخاب کرده اند زیرا در این صورت می توانند میان مسئولیتهای شغلی و خانوادگی تعادل بر قرار کنند .(ساروخانی-1385) 2-7 تعریف شغل و اشتغال در تعریف شغل باید گفت : (( شغل عبارت است از گروهی از موقعیت های شبیه به هم در یک موسسه،اداره یا کارگاه )) (شفیع آبادی- 1375) به بیان دیگر (( چند پست کاملا مشابه که به لحاظ نوع و کیفیت و درجه ، پیچیدگی وظایف و مسئولیتها کاملا یکسان باشند به نحوی که بتوانیم برای همه این قبیل پستها یک عنوان شغلی به کار برده ضمنا حقوق یا مزد یکسانی پرداخت نماییم وخلاصه اینکه شرایط احرازلازم برای هر یک از این قبیل پستها کاملا مشابه باشد ، در اصطلاح طبقه بندی مشاغل ، شغل نامیده می شود )) (حسینی بیرجندی-1379) جامعه برای تداوم حیات خود به کار وکارگرنیاز دارد .این نیاز از قرنها پیش موجود بوده است و درآینده نیزوجود خواهد داشت.کار قسمت اعظمی ازاوقات زندگی هرفرد رابه خود اختصاص می دهد . حتی درجوامع بدوی نیز هر کسی مجبور به انجام کاری است وباید قسمتی از وظایف محوله درجامعه خود را به عهده بگیرد،در تعریف اشتغال باید گفت که شغل برای ادامه زندگی و بقای جامعه ضروری واجتناب نا پذیراست .زندگی هر فرد از طریق کار کردن تامین می شود و خود کفایی هرکشور به میزان ونوع عملکرد شاغلین آن بستگی دارد.تحقیقات نشان می دهد که با افزایش بیکاری فساد شدت می یابد.فرهنگ جامعه ایرانی نیز پر از مطالب و نکاتی است که انسان را به کا کردن و کوشیدن تشویق می نماید . مثلا عبارت (برو کار میکن مگو چیست کار) گویای آن است که انسان برای ادامه حیات و نیز ارضای نیازهایش باید به کاری اشتغال ورزد . (شفیع آبادی- 1375) علل کار کردن ارضای نیازهای جسمانی که از طریق کسب پول در مقابل انجام کار حاصل می شود نمی تواند تنها علت لازم وکافی برای کار کردن محسوب گردد . ارضای نیازهای روانی و اجتمتعی نیز از تعیین کننده های مهم دراشتغال و نوع آن به شمار می روند .به نظر می ننجر1-1952عواملی که موجب کار کردن می شوند را میتوان به شرح زیر برشمرد : 1- کار کردن وسیله ای برای صرف انرژی در راه مطلوب است که باعث تعادل فیزیولوژیکی بدن می شود . 2- کار کردن وسیله ای برای ایجاد روابط اجتماعی با دیگران است که از اصل نظریه ادلر 2- 1963سرچشمه می گیرد.او معتقد است کار کردن وسیله ایجاد رابطه با دیگران است.همچنین با توجه به عقیده گلاسر3-1965دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی دیگر از نیاز های انسان است که با کار کردن این نیاز روانی برآورده میشود . 3- از طریق کار کردن فرد خود را جزئی از جامعه محسوب می دارد . 4- از طریق کار کردن انسان ضمن مقایسه خودش با دیگران به ارزشیابی توانایی های و مهارتها و نیز کشف محدودیتهای خود اقدام می نماید . 5- کار کردن نشانهای از بلوغ و بزرگسالی است .(شفیع آبادی-1375) اشتغال زنان در استقلال فردی ، اعتماد به نفس و احساس امنیت او تاثیر معنی داری دارد . به تبع آن در نظام خانواده هنجارهای نوین و در تربیت و آموزش کودکان ومناسبات زناشویی به تقویت هیجانات مثبت وآگاهانه انجامیده است .اشتغال زنان در جهان تاثیر فراوانی به گسترش نگرش بر منظور برابرسازی فرصتها و رفع تبعیض داشته است.در کشورما نقش زن در تولید اخلاق اجتماعی حدود یک قرن سابقه دارد که همگام با مشارکت آنان در انقلاب مشروطه و و پشتیبانی از قانون اساسی به تدریج رویکردی جدی است .(ستوده-1376) 2-8- اشتغال زنان و برداشتهای متعدد همزمان با روند توسعه کشورهای دنیا وبهبود نسبی رفاه اجتماعی دربسیاری از جوامع ازیک طرف و تلاش انسانهای امروزی برای برخورداری بیشتر از رفاه و امکانات رفاهی که توسعه فناوری و تکنولوژی برای او فراهم نموده است ازطرف دیگر و همچنین وقوع سریع تغییرات اجتماعی و گستردگی ارتباطات سبب گردیده تا در طی کمتر از نیم قرن تحولات عدیده ای در ساختار خانوادگی ملتهای دنیا به وجود آید که گسترش روز افزون فعالیتهای زنان در عرصه های اجتماعی به اداری واقتصادی و تلاش آنان برای کسب درآمد مستقل مورد انگشتنمای این پدیده مهم به حساب می آید. درسالهای اخیرشاهد رشد چشمگیری ازحضور زنان در فعالیتهای خارج از خانه و تحولات سریعی که د ر ساختارهای اجتماعی بوقوع پیوسته است منجر به برداشتهای متعددی از اشتغال زنان و علل آن شده است . (ناظری-1386) اشتغال زنان از منظرهای مختلف قابل برسی است : 1- زنانی که به دور ازمحیط شهری در روستاها ساکن بوده وبیشتر به مشاغل کارگاهی مثل فرش بافی و کشاورزی مشغول می باشند . 2- زنانی که در شهرهای کوچک یا جمعیت اندک شاغل کارهای مشخص و محدود اداری که بیشتر حول و حوش معلمی و کارهای آموزشی است می باشند که دو دسته هستند ، دختران تازه استخدام شده و زنان متاهل که در کنار حرفه خود در بیرون از منزل به حرفه خانه داری مشغول می باشند که این دسته طبق تجربیات موجود تقریبا تمام هزینه ناشی از درآمد اداری خود را صرف زندگی مشترک نموده و از این طریق در بهبود زندگی مشترک نقش مستقیمی ایفا می کنند . 3- زنان شاغلی که در شهرهای بزرگ مثل تهران درگیر فعالیت های متعدد اداری و اجتماعی و مدیریتی و حتی برخی از مشاغل فنی هستند . شهرهای بزرگ بیشتر از هر نقطه دیگر در مسیر تحول و دگرگونی سریع اجتماعی و اقتصادی قرار گرفته اند که زنان نیز متعاقب این شرایط روز ازاین دگرگونیها بی نصیب نمانده اند این امر سبب شده تا عقاید متفاوتی در مورد اشتغال زنان به وجود بیاید ، الف) تفکرات قالبی و سنتی ب) تفکرات مربوط به خلا ناشی از برداشتهای فراگیر زنان از مشاغل مورد تصدی خود و سردرگمی تصمیم گیری درنحوه بهره گیری از فرصتی که نصیب آنان می شود که از نظر خانوادگی باعث خسارتهای جبران ناپذیری می شود چرا اینکه نوع برداشت غلط ازاشتغال باعث فروپاشی زمدگی مشترک شده و بسیاری از اینگونه خانواده ها را با چالش جدی مواجه می سازد. (سمیعی-1386) سه نوع تفکر برای زنان شاغل می توان برشمرد : 1-زنانی که با توجه به سطح تحصیلات خود برای کاستن فشارکاری ازدوش همسرخودوکمک به بخشی از اقتصاد ورفاه خانواده وارد بازارکار می شوند ، چنین زنانی سعی دربهره برداری از حقوق خود به صورت شخصی نمی کنند . 2-گروه دیگر زنانی هستند که علی رغم میل باطنی به خاطر فشارهای ناشی اززندگی روزمره که دلایلی چون سرپرست بودن ،نداشتن حد اقل پشتوانه مادی و اقتصادی،از دست دادن همسر یا متارکه که مجبور به قبول مسئولیتی در محیط خارج از خانه می شوند . 3-گروه سوم که تقریبا بخش گسترده ای را به خود اختصاص می دهند زنانی هستند که ماندن در خانه و مشغول شدن به کارهای خانه گی از حوصله آنها خارج بوده و برای گریز از این وضعیت وصرفا ارضای نیازهای روحی خود به دنبال ایجاد اوقات فراغتی برای خود از طریق در اختیار گرفتن شغلی می باشند. شاید بیشترین مشکلات و اختلافات زناشویی دربین این گروه اتفاق می افتد،همسران اینگونه زنان به تدریج ازموقعیت شغلی همسر ومشکلاتی که ممکن است برای زندگی مشترکشان پدید آید ابراز نارضایتی نموده و نسبت به اشتغال آنان بدبین می شوند .(رفعت-1386) 2-9- انگیزه ها وعوامل اشتغال زنان ابعاد اشتغال زن از عواملی منشا می گیرد که خود در هرجامعه و با توجه به ارزش های حاکم بر آن شبکه ای متمایز تشکیل می دهد. این عوامل شاید اینها باشد : 1- بهبود وضع اقتصادی خانواده 2- امکان ادامه تحصیل برای فرزندان 3- علاقه این عوامل برگرفته ازتحقیقات انجام شده درجوامع صنعتی است . توزیع انگیزه ها در مواردی مظهر نوعی رمانتیسم اشتغال زن است که گریز از خانه را تسریع می کند بدون آنکه هدفهای زن را در خارج از خانه روشن در نظرش مجسم سازد. پیدایی تکنولوژی آشپزخانه و سنتهای آشپزی که تهیه غذاهای متنوع ومخصوصا نیازمند زنان را ایجاب می کرد به بریدن از خانه و گرایش به بیرون می انجامد ، بدون آنکه همواره نیاز دقیق این گرایش را توجیه نماید. یکی از انگیزه های زنان شوهرداربرای قبول شغل که از همه شایعتر استمیل شخصی زنان به گریختن از محیط به اصطلاح خسته کننده و کسالت آور خانه است. زنان جوانی که در طی روز از دختران و پسران خردسال نگهداری می کنند وقتی خستگی به آنها روی می آورد به وضع به اصتلاح مطلوب شوهر خود رشک میبرندو فکر می کنند آنها چقدر خوشبختند که حرفه ای در خارج از خانه دارند و درعین حال از فراغتی که هر روزهنگام رفت وآمد به محل کار دارند لذت می برند . برای مادری که از کثرت کار خسته شده است مشکل نیست وضع کسان دیگر ، مخصوصا آنها را که به کار فکری اشتغال دارند بهصورت رمانتیک و افسانه ای در نظر خود مجسم سازد ، نزد خود می پندارد که تنها راه رهایی از این وضع قبول شغل در خارج از خانه است وفکر می کند چون درآمد وتهیه وسایل مراقبت ازکودکان را میسر می سازد از این حیث زیانی متوجه انان نخواهد شد . (ساروخانی-1385) 2-10 آثار و نتایج اشتغال زن گرایش زن به سوی اشتغال بیش از همه بر خانواده اثر می نهد و روابط شوهر و فرزندان را دگرگون می سازد واین امرهمواره مورد توجه صاحب نظرانی که اشتغال زن راازدیدگاه جامعه شناسی برسی نموده اند ، قرار گرفته است . ماری روژه و پل هانری شومباردلودرکتاب خود اززن درجامعه می گویند(( حقیت اینکه آزادی زن از این نظر امری اجتناب ناپذیر است و موجبات بروز دگرگونیهایی را درتمامی روابط اجتماعی و نظام های ارزشی به طور کلی تعادل اجتماعی فراهم می آورد، لیک و از همه مهم تر- باید گفت در پس تصویر زن ، تصویر زوجین دیده می شود . هماهنگی و وفاق زوجین به صورت یک احتیاج اساسی جلوه می کند. این وفاق مدتها به تعادل نقشهای سنتی وابسته بود که خود به پایگاه های متفاوت و شرایط خاص هر جنس بستگی داشت.زن شاغل به جای آنکه در خانه باشد به کارهایی می پردازد که گاه مردانه خوانده میشوند و آیا چنین زنی می تواند امکانات تازه ای برای گفتگوی عاشقانه با شوهر یابد ؟ یا آنکه با آزادی که از این رهگذر به دست می آورد ، از طریق دیگد شادی زندگی را از دست می دهد ؟ آنچه مسلم است این است که کار زن درخارج ازخانه به تسهیل در امر ازدواج منتهی گردیده است ، نه تنها دیدار متقابل زن ومردرا افزایش داده وموفقیتهای گزینش همسر را متنوع تر ووسیع تر ساخته است، بلکه سنتهای متحجر و دیرپا را در این مورد ناپدید ساخته است . ولی اشتغال به کار بعد از ازدواج بر روابط دیرین زوجین اثرات عمیق نهاده است . بلاد 1 می گوید (( وقتی اشتغال روز افزون زنان را به کارهای خارج از خانه در نظر می گیریم توجه ما معمولا متوجه زیانهایی می شود که از این راه به کودکان می رسد ولی اثرات ناگوار این وضع را به روحیه مردان مورد توجه قرار نمی دهیم )) (ساروخانی-1385) آندره میشل در کتاب خانواده وازدواج می نویسد : جامعه شناسانی که تقسیم کار را بین مرد و زن می پذیرند،معتقدند نقش اقتصادی شوهرزن راوابسته می کند،مخصوصادرصورت شکست در ازدواج برای زن شوم و بد فرجام است . زنی که درآمدی ندارد تسلیم می شود و حتی اگر در ازدواج خوشبخت نباشد . برعکس زنی که شاغل است اجباری در تحمل ازدواج نا موفق نمی بیند . وابستگی اقتصادی موقعیتی تابع و پست را برای زن به وجود می آورد.(میشل ، ترجمه :اردلان-1382) ساموئل کینگ می نویسد:در خانواده های شهر نشین نیازبه یک رئیس روزبه روزکمترمیشود زیرازنان نیزبرای بدست آوردن پول درخارج ازخانه به کارمی پردازند،گذشته ازاین استخلاص و آزادی زنان از بسیاری ناتوانی ها و نواقص گذشته خود ،آنان را کم و بیش با مردان بر یک پایه قرارداده است. در نتیجه خانواده بیش از پیش به جنبه دموکراتیک و یا اصل مساوات بین همه افراد خانواده گرائیده است . گذشته از این چون پدر غالب است و مشغول کارهای تجارت و تامین احتیاجات زندگی است ریاست حقیقی خانواده را مادر عهده دار است . (کیمگ ،ترجمه:همدانی-1385) 2-11 اثرات اشتغال زن بر شوهر از اثرات اشتغال زن که برروابط اوبا همسرش دراثر فشا مسئولیت سنگین زن تاثیر می گذارد و امکان دارد موجبات تاسف خوردن را پدید آورد ، نداشتن وقت مهرورزی است ، چیزی که به پدیده ای همگانی بدل شده است . دکتر مرلی اس کروپ1 استادیار امور جنسی در مرکز پزشکی بیمارستان نیویورک ، از جمله متخصصان امور جنسی است که پی برد چنین بی میلی در میان زنان شاغل شایع است، مقصر آشکار خستگی ایشان است . اما دکتر شارون ناتان2 که دست اندرکارهمین برنامه است اظهار می دارد : که ممکن است خستگی ناشی از منابع عاطفی ، مثلا رنجش براثر فشار کار حتی بیشتر از عوامل جسمی باشد . (شرلی اسلون ، ترجمه : فیدر – اعظامی -1357) زنی که برای کار به بیرون از خانه می رود و قسمت اعظم وقت خود را در پشت میز اداره ها در قابل ومسند دیوان سالاران می گذراند اعصاب خویشتن را خرد می کند وهنگامی که هر دو یعنی زن وشوهردرپایان کار روزانه با اعصابی خسته وفرسوده وناراحت به خانه برمی گردند کوچکترین برخورد باعث اختلاف می شود . درحال حاضربسیاری از روانپزشکان وروانشناسان معتقدند که: این خستگی ازکار زیاد نیست بلکه نتیجه فرسودگی و فشارهای عاطفی است . شخص خسته و فرسوده سرانجام کاسه صبر خانواده را لبریز می کند . اشخاص نمیتوانند موجب گرمی و رونق کانون خانواده خود گردند افسردگی آنان موجب آزردگی خاطر اطرافیان ، خاصه فرزندان میشود . (دکتر مهدی کی نیا- 1373) اغلب محققین اختلاف در رابطه زناشویی را معلول اشتغال زنان در محیط خارج میدانند در حالی کهدر اینجا باید به علت و معلول توجه داشت، زیرا نادر نیستند مواردی که زنان به علت اختلال در زندگی زناشویی به کار خارج از خانه پناه می برند . (سفیری-1377) 2-12 زنان شاغل و رضایت از زندگی زناشویی بر اساس یافته های یک پژوهش میزان رضایت از زندگی زناشویی در زنان شاغل بالاتراز حد متوسط است بطوریکه زنان شاغل بیش از زنان غیرشاغل اززندگی زناشویی احساس رضایتدارند . این پژوهش که توسط کمیسیون امور بانوان استان تهران در سال 1379 انجام شده همچنین حاکی از آن است که اکثریت زنان شاغل یعنی 60% آنها که دارای نقش دوگانه ( در خانه وجامعه ) هستند بالاترین میزان رضایت از زندگی زناشویی به آنها تعلق دارد ، این در حالی است که فقط حدود 29% زنان شاغل صرفا نقش زنانه دارند ولی برای بقیه،نقش زنانه در درجه دوم قرار دارد .طبق این پژوهش نقش دوجنسیتی زنان شاغل ناشی ازآن است که در اینگونه زنان وهمسرانشان ،نقشهای جنسیتی سنتی و صرفا مردانه و زنانه کمرنگ شده است وهمکاری بیشترمردان درانجام وظایف سنتی زنانه ،رضایت زناشویی را بالا برده است. همچنین طبق این پژوهش 92% زنان شاغل از حمایت همسران خود به طور نسبی و یا زیاد برخوردارند و شاغل بودن آنها باعث شده که شوهرانشان حمایت بیشتری ازآنان داشته باشند. اما لزوما زنانی که دارای نقش دو جنسیتی هستند از حمایت بیشتری از سوی همسران خود ، نسبت به زنانی که دارای نقشهای دیگرهستند برخوردار نیستند . این امر ناشی از آن است که زنان دارای نقش دو جنسیتی به دلیل داشتن خصوصیات هر دو جنس واستقلال بیشتر ، دارای شخصیتی هستند که شوهرانشان نیازی نمی بینند که حمایت زیادی از آنها بکنند و حتی برخی اوقات شوهران اینگونه زنان نیز به دلیل کسب پارهای از خصوصیات زنانه خود را متکی به زنان خود می دانند. از سوی دیگر یافته های این پژوهش حاکی از آن است که اشتغال زنان در مجموع باعث شده که آنان بیشتر از کمک همسرانشان بهرمند می شوند که همین کمک همسر نیز خود موجب افزایش رضایت از زندگی زناشویی درآنان شده است ، این کمک شامل شرکت بیشترشوهر در مراقبت از کودک وامور منزل است . همچنین حمایت شوهر و یار و یاور بودن وی با شریک زندگی اش باعث افزایش رضایت از زندگی زناشویی می شود . داشتن ارتباط مستقیم بین رضایت از زندگی زناشویی و رضایت کلی از تمامی ابعاد زندگی ، از دیگر مواردی است که محققان به آن دست یافته اند زیرا رضایت اززندگی زناشویی بخشی از رضایت از زندگی به طور کلی است . از سوی دیگر براساس این تحقیق لزوما با افزایش سطح تحصیلات زنان شاغل ، زضایت زناشویی در آنان افزایش نمی یابد . در نهایت نتایج این پژوهش نشان می دهد که در سنین پایین ترونیز دراوایل ازدواج نیزمیزان رضایت اززندگی زناشویی نسبتا زیاد است وهر چه از زمان ازدواج می گذرد ازمیزان رضایت از زندگی زناشویی کاسته می شود . این یافته در حقیقت تایید پژوهشی است که توسط (پاریس والاکی) در سال 1996بر روی 80 زن و شوهری انجام گرفت که سال هفتم ازدواج خود را پشت سر گذارده بودند وفقط 40 زوج ازاین گروه اززندگی تا حدودی اظهارعدم خرسندی می کردند ، اما پس ازگذشت 6 سال ، یعنی درسال سیزدهم زندگی زناشویی این برسی مجددا ادامه ایفت ونتیجه حاصله این بود که هر دو گروه از کامیابی و لذلیذ زندگی اظهار نا خرسندی می کردند . (صنیع زاده-1379) 2-13 مروری بر پژوهش های انجام شده الف)پیشینه پژوهش های داخلی 1- سلیمانی (1373)در پژوهش خود تحت عنوان (برسی تاثیرتفکرات ممنطقی وغیر منطقی برنارضایتی اززندگی زناشویی دردانشجویان دانشگاه آزاداسلامی بجنورد) به این نتیجه رسید که : الف)میزان تفکرات غیر منطقی در افرادی که از زندگی زناشویی ناراضی بودند بیشتر از افراد راضی است . ب)تفاوت معناداری درسطح 5% بین تفکرات غیرمنطقی دردوجنس وجود دارد . ج)مردان نسبت به زنان رضایت مندی بیشتری از زندگی زناشویی داشتند . 2- قبادیان (1379)در پژوهش خود تحت عنوان ( برسی رابطه بین رضایتمندی زناشویی و سلامت روان ) سعی دارد که نشان دهد بین سلامت روانی زوجین و میزان زضایت از زندگی زناشویی ارتباط مستقیم وجود دارد و به طور خلاصه زن وشوهری که مشکل استرس زا یا مساله جدی روانی نداشته باشند بهتر می توانند با هم کنار بیایند. 3- طی تحقیق افشاری(1375)بین فرزندان مادران شاغل وغیر شاغل ازنظرسازگاری عاطفی ، اجتماعی ،عملکرد تحصیلی وهوش تفاوت معنی داری وجود دارد . این تفاوت بین سازگاری وعملکرد تحصیلی فرزندان مادران شاغل وغیرشاغل ناشی ازتفاوتهای هوشی آزمودنیهاست. 4- شاملو (1366)معتقد است ، رضایتمندی زناشویی از تحصیلات و همچنین طبقه اجتماعی زوجین نیز متاثر می شود. روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که تفاوت میان سطح تحصیلی یکی ازعوامل مهم اختلاف خانوادگی می باشد . تحقیقات دامنه داردرمورد تاثیرمدارج تحصیلی نشان میدهدکه تحصیلات دررضایتمندی اززندگی زناشویی نقش مثبتی دارد،زیرا مقدار تحصیل با موقعیت اجتماعی مرتبط است .اگر یکی اززوجین تحصسلات عالی تری داشته باشد ، ممکن است سبب ایجاداحساس حقارت آزردگی شوداین مطالب به خصوص درموردزنی که تحصیلات عالی تر دارد صدق می کند. علاء الديني (1372) در تحقيق و پژوهش خود تحت عنوان ميزان رضايتمندي زن مشاغل از زندگي زناشويي به اين نتايج رسيده است : يافته‌هاي او از پرسشنامه‌هاي نگرشي سنج بدست آمده حاكي از آن است كه زنان خانه دار در مقايسه با زنان مشاغل از زندگي خود رضايت مشتري دارند، زنان مشاغل به دليل استقلال مالي در مقايسه با زنان خانه دار از همسرانشان كمتر تبعيت مي‌كنند كار كردن زن در بيرون از منزل كيفيت خانه داري او را پايين مي‌آمده و باعث كاهش نهايت همسر از زندگاني زناشويي مي‌شود. موسوي (1374) در پژوهش خود تحت عنوان بررسي عوامل موثر در رضايتمندي زندگي زناشويي در 3 گروه پزشكان – كارمندان – كارگران شهرستان به اين نتايج رسيد كه : الف ) عوامل اقتصادي، اعتقادات مذهبي، آداب و سنت، ارضاي عاطفي، ارضاي جنسي و تفاهم فكري با رضايتمندي از زندگي زناشويي ارتباط معني دار دارد. ب ) عامل تحصيلات زن و شوهر با رضايتمندي از زندگي زناشويي ارتباط معني داري ندارد. ج) مقايسه نگرشي سه گروه در رابطه با تاثير فوق در رضايتمندي زناشويي نشان داد كه تنها در دو عامل مذهب و تحصيلات بين گروه‌ها تفاوت معني داري وجود دارد. وزيري (1375) در پژوهش خود تحت عنوان : بررسي و مقايسه ميزان رضايت از زندگي زناشويي در ازدواج‌هاي درون فاميلي و برون فاميلي در شهرستان يزد به اين نتايج رسيد كه : زوج‌هاي غير فاميلي نبوده و فقط با احتمال 95% در سطوح اجتماعي، ازدواج‌هاي فاميلي مي‌تواند موفق تر از ازدواج‌هاي غير فاميلي باشد. به اين ترتيب شغل و درآمد مي‌تواند عامل تاثير گذارنده در ثبات و رضايت ازدواج‌ها باشد در حاليكه اثر گذاري عواملي چون خويشاوندي و همساني فرهنگي به مراتب كمتر است. ب)پیشینه پژوهش های خارجی 1- تحقیقات خانم کریندون1 نشان ازآن داردکه مادران شاغل حتی درصورت داشتن کاری تمام وقت ، بسیاری از ساعات خود را به فرزندانشان اختصاص می دهند . بنابراین اعتقادات مبنی براینکه مادران شاغل از فرزندان خود غافل می شوند را رد می کند ، وی معتقد است مادران شاغل هیچ استراحتی ندارند وداده ها نیزاین واقعیت را تایید می کنند .(همشهری-1380) 2- مارکوس و گرین وود2 (1984) به این نتیجه رسیدند که یک ارتباط علمی میان سازگاری اجتمتعی و سازگاری زن و شوهر وجود دارد . بدین ترتیب که افرادی که در زندگی زناشویی سازگار و موفق هستند ، در روابط اجتماعی نیز افراد سازگار و موفقی خواهند بود. (موسوی-1374) 3-هافمن و نای 3 (1974)معتقدند :مادران شاغل غالبا ازخود احساس رضایت بیشتری دارند ، تا مادرانی که شاغل نیستند . کودکی که مادر او شاغل است ، شاهد روابط نبتنی بر برابری بیشتر والدین است 4-گلدواندروز (1979)طی پژوهشی دریافتند که نوجوانان دارای مادران شاغل در مقایسه با مادران خانه دار ، احساس خود ارزشمندی ، سازگاری اجتماعی و حمایت اجتماعی بیشتری می کنند . (بیابانگرد-1374) فهرست منابع آرون تي بك، (1378) عشق هرگز كاتفي نيست، ترجمه : قواچه داغي، نشر پيكان اردكاني، آزاده طباطبايي، 1381 ، روش‌هاي حل مشكلات زناشويي بر مبناي اصول روانشناسي، موسسه فرهنگي حشرين وابسته به جهاد دانشگاهي اسلون ، شرلي ، 1357، بار سنگين زنان مشاغل، ترجمه فيدرومينا اعظامي، انتشارات موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات چاپ اول. افشاري ، ملكه ، 1375 ، مقايسه عملكرد تحصيلي و سازگاري عاطفي – اجتماعي فرزندان دانش آموز دختر و پسر پايه اول راهنمايي مادران شاغل و غير شاغل با كنترل هوش در شوشتر، كارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد چمران، اهواز. اينترنت، 2006، سايت زناشويي باويلي نژاد، سارا (1350)، عواملي كه باعث خوشبختي و يا اختلاف زناشويي مي‌كردند چيست؟ دانشگاه تبريز. براهني ، محمد نقي و همكاران (1378)، واژه نامه روانشناسي. انتشارات فرهنگ معاصر بيابانگرد ، اسماعيل ، 1374 ، بررسي آثار اشتغال مادران بر رشد اجتماعي و پيشرفت تحصيلي كودكان، نشريه سيملي دختر بچه‌ها در جمهوري اسلامي ايران بيرجندي، سيد مهدي حسيني، 1379، راهنمايي و مشاوره شغلي، مركز انتشارات علمي، پاشا شريفي، حسن، 1373، اصول روانسنجي و روان آزمايي، نشر رشد پاشا شريفي، حسين، نجفي زند، جعفر ، 1379 ، روش آماري در علوم رفتاري، انتشارات سخن پاول هنري ماسن، (1368) روانشناسي رشد و شخصيت كودك ترجمه : مهشيد ياسايي تهران : انتشارات نشر مركز پزنده، زهدا، 1370، ازدواج در اسلام، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي. ثنايي ، باقر ، 1375، ازدواج، انگيزه‌ها، پرتگاه‌ها و سلامت آن، فصلنامه موسسه تحقيقاتي تربيتي دانشگاه تربيت معلم، دورة جديد، جلد چهارم شمارة 3. ثنايي ، باقر ، 1379 ، مقياس‌هاي سنجش خانواده و ازدواج، انتشارات بعثت. حق دوست ، علي اكبر ،1374 ، بررسي ديدگاه دانشجويان علوم پزشكي ايران پيرامون موثر بر ازدواج، فصلنامه انديشه و رفتار، سال دوم، شمارة 3. رفعت،حسين، 1375 ، سمينار شيوه‌هاي ارتقاء و بهره وري نيروي انساني، تفكرات رايج در اشتغال زن. ساروخاني، باقر، (1385) جامعه شناسي خانواده، نشر سروش. ستوده ، هدايت الله، 1376 ، آسيب شناسي اجتماعي، انتشارات آواي ندر. سعادتمند، سارا (1376)، بررسي رابطه كارايي خانواده و سلامت عمومي فرزندان پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامي واحد رود هن سفيري، خديجه، 1377 ، جامعه شناسي اشتغال زن، انتشارات دانشگاه تهران. سليمانيان، علي اكبر، 1373 ، بررسي تاثير تفكرات منطقي و غير منطقي برنامه رضايتي از زندگي زناشويي، دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد، كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت معلم، قباديان، سعيد، 1379 ، بررسي رابطه بين رضايتمندي زناشويي و سلامت روان، دانشگاه آزاد واحد رود هن. سميعي، 1387، روزنامه همشهري. به نقل از پژوهشگاه علوم انساني اشتغال زن، شماره 1814 شاملو، 1380 ، مجله نافه، شماره‌هاي 11 و 12، اشتغال زنان در جامعه. شفيع آبادي ، باقر ، 1375 ، روانشناسي اشتغال، نشر ني. شفيع آبادي ، عبدالله ، 1375، راهنمايي و مشاوره شغلي و حرفه‌اي، نشر رشد. صادقكار ، مرتضي ، 1385، روانشناسي دختر، پسر، ازدواج، انتشارات تاوك. صالحي بيرجندي، محمد (1369)، تشكيل خانواده و روابط متقابل اعضاي آن از نظر اسلام، پايان نامه كارشناسي ارشد الهيات دانشگاه امام صادق (ع) صنيع زاده، 1376 ، مجلة كار و كارگر، شماره 17، زنان مشاغل و رضايت زناشويي. طباطبايي ، رسول زاده ، 1371، بررسي مقايسه اي رتبه بندي حوادث استرس زاي زندگي بين مردان كارمند و شاغلين آزاد و زنان خانه دار و شاغل در شهر تهران، دانشگاه علوم پزشكي ايران. علاء الديني، اكبر (1372)، ميزان رضايتمندي زنان شاغل از زندگي زناشويي، پايان نامه ارشد غفوري ، سيروس ، 1356 ، مكتب مام شماره 51. فرهنگ فارسي عميد، 1359 ، انتشارات امير كبير. قاضي ، قاسم ، 1372، زمينه مشاوره و راهنمايي، انتشارات دانشگاه تهران. كي نيا، مهدي ، 1373 ، مباني جرم شناسي، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم، جلد دوم. كينگ ، ساموئل ، 1385 ، مباني جامعه شناسي، ترجمه : مشفق همداني، نشر امير كبير. گيدنز ، آنتوني ، 1386، جامعه شناسي ترجمه : صبوري، منوچهري، نشر ني (بي تا) لئوبوسكاليا، 1370، زندگي با عشق چه زيباست، ترجمه : مالكي، انتشارات روشنگران مشكيني، 1354 ، ازدواج در اسلام مترجم : احمد جنتي، انتشارات مصر. موسوي ، رقيه ، 1374 ، بررسي و مقايسه عوامل موثر بر رضايتمندي زناشويي در سه گروه پزشكان كارمندان، كارگران شهر تهران، كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت معلم. موسوي، 1374 ، پايان نامه كارشناسي ارشد، مشاوره، دانشگاه تهران (تربيت معلم) ميرخشتي، 1375، بررسي رابطه رضايت از زندگي زناشويي و سلامت روان، كارشناسي ارشد مشاوره دانشگاه آزاد واحد رود هن. ميشل ، آندره ، 1382 ، جامعه شناسي خانواده و ازدواج، ترجمه : فرنگيس اردلان ناظري، 1366، روزنامه همشهري، به نقل از وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، «زن، اشتغال و خانواده» شماره 1167. وزيري، محمد (1375) بررسي و مقايسه ميزان رضايت از زندگي زناشويي در ازدواج‌هاي درون فاميلي و برون فاميلي در شهرستان يزد، پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي مشاوره، دانشگاه آزاد واحد رود هن. ويرجيناسيستر، 1361 ، آدم سازي، ترجمه : بيرشك، تهران انتشارات انديشمند.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته