مبانی نظری وپیشینه تحقیق لکنت زبان (docx) 16 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 16 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
لکنت زبان
توصيف و تعريف لكنت
درمانگران و پژوهشگران، لكنت را يكي از بيماريهاي چالش برانگيز در حوزه رواني گفتار مي دانند وآن را ناظر بر ويژگي هاي قابل مشاهده شامل تكرار صدا، هجا، كلمه و يا عبارت، كشيده گويي صداها، تنش عضلاني، قفل هايي كه ممكن است با ساير حركات بدني در حين تقلاي توليد گفتار روي دهد، مي دانند(8).
2-2) علت شناسي لكنت
با توجه به تاريخچه و قدمت اين اختلال شايع، درمانگران و پژوهشگران حوزه اختلالات رواني گفتار، لكنت را از جنبه هاي مختلف عضوي(ارگانيسم و فيزيولوژيكال)، روانشناختي و زبانشناختي بررسي كردند. گرچه شواهدي دال بر عوامل ژنتيكي، سابقه خانوادگي، نارسايي هاي زباني و رواني و تاخير بازخورد شنيداري وجود دارد، اما تاكنون علت واحد و اصلي بر ايجاد آن نيافتند. به چند نمونه جديد و مهم آن اشاره مي شود.
2-2-1 ) لكنت به عنوان يك اختلال سازماندهي مغزي
بسياري از مطالعات در هر دو گروه گويندگان با گفتار طبيعي و بيماران آسيب ديده مغزي نشان مي دهد كه نيمكره چپ در بسياري از افراد، نيمكره غالب براي گفتار است. يكي از اولين تئوري هايي كه لكنت را به عنوان فقدان برتري نيمكره اي در نظر مي گيرد، تئوري اورتون(1927) و تراويس(1931) است. تئوري آنها اولين تئوري رسمي در زمينه لكنت بود كه داراي يك نظريه علت شناسي بر پايه دستگاه عصبي مركزي افراد لكنتي بود. اين تئوري براساس فقدان برتري طرفي در گفتار بود. طبق اين نظريه، برتري طرفي طبيعي نيمكره چپ در گفتار و زبان در افراد لكنتي وجود ندارد. در افراد داراي گفتار روان، برتري طرفي نيمكره چپ موجب مي شود كه مناطق حركتي نيمكره راست از دستورات نيمكره چپ در زمينه سرعت، دقت، دامنه، قدرت حركات پيروي كنند. هنگاميكه هر دو نيمكره در ارسال دستورات يكسان به نيمكره هاي هم جهت خود، همكاري دارند، رواني گفتار رخ مي دهد. اما هنگامي كه اين هماهنگي از بين مي رود، هيچكدام از نيمكره ها در كنترل گفتار برتري نخواهد داشت و در اين حالت هر دوي آنها قادر به ارسال پيام به دستگاه گفتاري هستند. نتايج اين عدم هماهنگي منجر به اختلال در عملكرد هر دو سمت عضلات در گفتار مي شود. اين اختلال همان علائم آشكار در گفتار است. اين تئوري براي سال هاي متمادي كنار گذاشته شد، زيرا درمان تجويز شده بر اساس اين تئوري موثر نبود. اين درمان شامل، ايجاد برتري نيمكره چپ بوسيله به كاربردن دست و پاي راست به تنهايي بود. گشويند(1985) نمونه جديدي از تئوري برتري مغزي بيان نمود. وي بيان نمود كه بسياري از اختلالات گفتاري از جمله لكنت در نتيجه تأخير ها در رشد نيمكره چپ در دوره جنيني است كه متعاقبا منجر به برتري نيمكره راست براي گفتار و زبان مي شود. ديدگاه ديگر از تئوري عدم سازمان دهي مغزي توسط ويليام وبستر(1993) مطرح شد. وبستر تاثير مداخله كنترل حركتي غير گفتاري( توالي ضربه زدن با انگشت) با تكليف ديگر ( چرخاندن سر در پاسخ به سيگنال شنيداري)كه به طور همزمان توسط دست ديگر انجام مي شد، بررسي نمود و نتيجه گرفت كه در افراد لكنتي برتري طرفي در نيمكره چپ براي گفتار و زبان طبيعي است اما ساختار نيمكره چپ براي توالي و طرح ريزي منطقه حركتي مكمل (SMA)، مستعد از هم گسيختگي توسط فعاليت هاي ساير مناطق مغزي است. SMA در شروع، طرح ريزي و توالي حركات و فعاليت هاي حركتي درگير است. SMA چپ در كنار كوپوس كالوزوم است و درون داد ها را از پل نيمكره راست دريافت مي دارد و به همان ميزان از نيمكره چپ نيز دريافت مي دارد. اين درونداد ها ممكن است در معرض از هم گسيختگي توسط افزايش فعاليت در هر كدام از نيمكره ها باشد. وبستر فرض مي نمايد كه در افراد لكنتي بيش فعالي نيمكره راست، جرياني از فعاليت نيمكره راست، به خصوص عواطف نيمكره راست، مي توانند عملكرد هاي SMA را در طرح ريزي، شروع و توالي برون داد حركتي را مختل نمايند.
2-2-2) لكنت به عنوان نقص توليد زباني
در نظريه لكنت به عنوان نقص توليد زباني، به بررسي تأثير عوامل زبانشناختي بر لكنت پرداخته مي شود. از جمله مدارك تاييد كننده اين نظريه آن است كه لكنت وقتي شروع مي شود كه كودك وارد رشد فشرده زباني مي شود. همچنين لكنت وقتي كه بار عملكردهاي زباني سنگين تر است ( مثل جملات طولاني تر، جملات آغازين، كلمات طولاني تر و ناآشنا) بيشتر رخ مي دهد. اين عوامل محققان را بر آن داشت كه بيان كنند؛لكنت بازتاب نقص در برخي جنبه هاي زبان بياني است. در اين قسمت صرفا به دو نظريه كه مشكلات پردازش زباني را در لكنت مطرح مي نمايند، مي پردازيم.
الف)فرضيه اصلاح پنهان(CRH): كولك و پستما(1997) اين فرضيه را براي توضيح لكنت از نقطه نظر توليد زبان بيان نمودند. آن ها معتقد بودند كه لكنت و نارواني طبيعي در نتيجه پردازش باز بيني داخلي است كه ما به كار مي بريم براي اينكه بدانيم آن چه كه توليد مي كنيم دقيقا همان چيزي است كه مي خواهيم بگوييم. اگر توليد زبان را به يك كارخانه توليد دوچرخه تشبيه كنيم. كارخانه بايد كيفيت دوچرخه هايش را كنترل كند. برخي از اين مراحل كنترل كيفيت در بيرون كارخانه اتفاق مي افتد، برخي كنترل كيفيت ها نيز در داخل كارخانه انجام مي شود، مانند وقتي كه كارگران خود كارخانه سوار دوچرخه مي شوند و نقايص دوچرخه را مي گويند. در گفتار نيز بازخورد شنيداري همين وظيفه كنترل را انجام مي دهد. در زمان توليد گفتار وقتي بازبيني داخلي خطايي را شناسايي مي كند، توليد از هم گسيخته مي شود و قبل از اينكه اين فرايند ادامه يابد به اصلاح نياز دارد. كولك و پستما معتقد هستند كه توقف در توليد و فرايند اصلاح، موجب نارواني در گويندگان داراي لكنت و طبيعي مي شود.
با توجه به نظريه كولك و پستما، نارواني هاي معمول و شايع ( تكرار ها، كشيده گويي ها و قفل ها) اغلب در نتيجه تصحيح خطاهاي واج شناختي تشخيص داده شده در طرح آوايي قبل از سخن گفتن به وجود مي آيند. وقتي يك خطا شناسايي مي شود، تنس عضلاني ، تشخيص خطاي اتوماتيك و اصلاح شروع مي گردد. كولك وپستما بيان مي نمايند كه افراد داراي لكنت تمايل دارند خطاهاي رمز گرداني واج شناختي را بيشتر داشته باشند؛ چراكه آنها در رمز گرداني كند تر عمل مي كنند و نسبت به سرعت محاوره اي معمول، سرعت گفتاري كند به آنها زمان بيشتري براي رمز گرداني واج شناختي مي دهد.
ب)مدل تنظيم(همسويي) برنامه زبرزنجيري در جمله(SPA): اين مدل از سوي كارنيول(1995) مطرح شد و علت لكنت را دو عامل مي داند: 1) تغييرات همزمان در فرمول سازي جمله كه زير بنايش نقص در پردازش زباني است. و 2) نقصي در ظرفيت تنظيم فركانس پايه صوت در پاسخ به آن تغييرات. لكنت در هنگام تنظيم برنامه زبرزنجيري روي مي دهد. طبق گفته كارنيول مشكل افراد لكنتي در تعديل فركانس پايه صوت و نقص مهارتهاي زباني به همراه يكديگر، لكنت را موجب مي شود. هر يك از اين دو عامل مطرح شده در اين مدل براي بروز لكنت لازم است اما كافي نيست. به بيان ديگر، تغيير همزمان در فرمول سازي جمله و مشكل همراه در تعديل فركانس پايه صوت براي وقوع بار اي لكنت در فرد كافي و لازمند و بنابراين هيچ لكنت گذرايي بدون آنها به وقوع نخواهد پيوست. بر اساس تغيير كارنيول افراد لكنتي اغلب برنامه هاي گفتاري خود را همزمان تغيير مي دهند. اين تغييرات همزمان هم شامل برنامه هاي واژگاني و هم نحوي است و از آن به عنوان تغييرات چارچوب ياد مي شود. اين تغييرات ممكن است طي گفته يا حتي قبل از شروع گفته به وقوع بپيوندند. طبيعتا اين تغييرات ويژگي هاي زبرزنجيري( تكيه، زيرو بمي، زمانبندي و ريتم) عبارت را مختل مي كند. بر اساس اين درك از توليد طبيعي گفتار، علت لكنت مزمن ضرورت تنظيم فركانس پايه صوت جهت سازگار شدن با فرآيندهاي همزمان و وجود اصلاحات هنگام گفتار خود انگيخته است و لكنت اختلالي در سطح جمله است نه در سطح كلمه. شواهد اين امر شامل: اولأ لكنت بيشتر در فعاليت هايي ديده مي شود كه نيازمند فرمول سازي جمله است. به عنوان نمونه، وقوع لكنت در گفتار خودانگيخته بيش از بلند خواندن است. دومأ مشاهده وقوع بيشتر لكنت در ابتداي جملات و ارتباط آن با پيچيدگي هاي نحوي نيز به عنوان شاهدي براي در سطح جمله واقع شدن لكنت است. سومأ برخي مطالعات از سوي كارنيول و همكارانش مدعي است كه افراد لكنتي توانايي زباني كمتري دارند و براي برنامه ريزي جملاتشان زمان بيشتري لازم دارند و دچار نقصي در پردازش زباني هستند. در ارتباط با عامل دوم، افراد لكنتي توانايي كمتري در تعديل زيرو بمي دارند، به همين دليل افراد همراه با لكنت مزمن مشكلاتي در تعديل فركانس پايه دارند.
2-2-3) لكنت با علل روانشناسي
در حوزه روانشناسي، نظريه هاي مهمي مطرح است كه عبارتند از: نظريه "يادگيري " كه معتقدند لكنت يك رفتار عامل يادگرفته شده است كه تحت تأثير پيامدهايش قرار مي گيرد. نظريه" تشخيص زاد لكنت"(جانسون) مدعي است كه تشخيص والدين (به غلط) موجب ايجاد لكنت مي شود كه يك رفتار اجتنابي است(22).
2-2-4) لكنت به عنوان اختلال چند عاملي
در اين زمينه ديدگاه هايي وجود دارد كه لكنت را اختلالي چند عاملي مي دانند كه شامل:
الف) مدل درخواستها و ظرفيتها(DC): اين مدل از سوي استارك وتر و گوتوالد(2000) مطرح شده است. مدلDC معتقد است لكنت هنگامي روي مي دهد كه تقاضاها و مطالبات از جانب ديگران بيش از توانايي و ظرفيت كودك جهت ارائه آن است. به بيان ديگر، لكنت به عنوان" عدم تعادل بين مطالبات و ظرفيت كودك" تلقي مي شود. بر اساس اين مدل نه ظرفيت كودك و نه مطالبات، الزاما غير طبيعي يا مختل نيستند تا لكنت بوجود بيايد(استارك وتر و همكاران1990). معمولا عملكرد گفتاري فرد( چه فردي كه لكنت دارد و چه فردي كه روان صحبت مي نمايد) در موقعيت هاي گفتاري تابع دو مؤلفه زير است.
الف) ظرفيت ذاتي سيستم گفتار و زبان ب) مطالبه فرد از اين سيستم
مدلDC، چهار عامل رشدي مربوط به رواني گفتار را به شرح زير مطرح مي كند:
1) عامل كنترل حركتي 2) عامل رشد زباني 3) عامل عملكرد اجتماعي و عاطفي 4) عامل رشد شناختي
بنابراين، مطالبات مربوط به اين ظرفيت ها، يا در خود كودك يا در محيط بيروني وي و يا در هردو وجود دارند. اين عوامل شامل فشار زماني فزاينده، فشار دروني و محيطي، فشار براي استفاده از زبان پيچيده تر، هيجان سطح بالا يا نگراني كودك و همراهان، تعامل ضعيف والدين، واكنش منفي و ناخوشايند گروه هاي همسن و سال و درخواستهاي والدين جهت ارتقاء عملكرد شناختي مي باشد. در واقع در اين مدل با افزايش سن كودك و رشد وي، ظرفيتها(حركتي، زبان شناختي، عاطفي-اجتماعي، شناختي) افزايش مي يابد. همزمان مطالبات ( حركتي، زبان شناختي، عاطفي-اجتماعي، شناختي) از سوي محيط ارتباطي بدليل مطالبه يا انتظار داشتن رفتار پخته تر از سوي افراد موجود در محيط كودك و خود كودك افزايش مي يابد. زمانيكه ظرفيتها از مطالبات پيشي مي گيرد، كودك قادر است تا روان صحبت كند اما هنگامي كه تقاضا ها فراتر از ظرفيتها باشد، كودك ممكن است لكنت كند. ظرفيت ها الزامأ با سرعت يكساني رشد نمي كنند(14).
2-3) سنجش شدت لكنت
يكي از ابزارهاي استفاده شده براي بررسي شدت لكنت SSI-3 مي باشد. اين ابزار براي اولين بار از سوي رايلي(1974) جهت استاندارد و روايي سازي ابزاري براي ويژگي هاي قابل مشاهده لكنت مطرح شد. اين آزمون بسامد لكنت، ديرش لكنت و رفتارهاي فيزيكي همراه لكنت را محاسبه و نهايتأ شدت لكنت را تعيين مي كند. به هريك از اين متغيرهاي اصلي جداگانه امتيازي داده مي شود. اين ابزار نيازمند نمونه هاي گفتاري در موقعيت هاي گوناگون در زمانهاي مختلف است تا مشكلات تغيير پذيري لكنت فرد را به حداقل برساند. معمولأ از يك نمونه گفتاري100 الي 300 كلمه اي استفاده مي شود و بيمار با صداي بلند متن را مي خواند و يا راجع به يك موضوع داستاني يا روايتي و يا در مورد شغل، مسافرت، مدرسه، و ساير موارد صحبت مي كند. محاسبه مؤلفه هاي سه گانه به طريق زير مي باشد.
"فراواني" از طريق محاسبه درصد هجاهاي لكنت شده، " ديرش" از طريق محاسبه ميانگين سه تا از طولاني ترين بار لكنت و " رفتارهاي فيزيكي همراه" نيز از طريق مشاهدات رفتارهاي آشكاري چون شكلك هاي چهره اي، صداهاي حواس پرتي، حركات سر و حركات اندام ها( دست و پا) تعيين مي شوند. رفتارهاي همراه به چهار زير گروه تقسيم شده و امتياز 0(هيچ) تا 5( خيلي شديد) به هر زير گروه تعلق مي گيرد. امتياز رفتارهاي همراه برآيند امتيازات زيرگروه ها خواهد بود.(رايلي،2009) اين زيرگروه ها شامل:
1) صداهاي جلب توجه كننده: مانند صداي نفس كشيدن از راه بيني، سوت زدن، بالا كشيدن بيني، نفس نفس زدن و صداهاي تيك مانند
2) شكلك هاي صورت: تكان دادن چانه، بيرون زدن زبان، فشار دادن لبها و سفت كردن عضلات چانه
3) حركات سر: مانند حركات عقب، جلو، چرخيدن مداوم، تماس چشمي ضعيف و نگاه مداوم به اطراف
4)حركات اندامها: مانند حركات بازو ودست، حركات دست ها در اطراف صورت، حركت تنه، حركات پاها و ضربه زدن با پاها و حركت دادن پاها
امتيازات اين سه مؤلفه با هم جمع مي شوند و شدت لكنت فرد به پنج درجه خيلي خفيف تا خيلي شديد برآورد مي شود. مطابق اين آزمون، لكنت خيلي شديد در خواندن شفاهي و در گفتار محاوره اي زماني است كه امتيازات شاخص فراواني، ديرش لكنت و رفتارهاي فيزيكي به ترتيب برابر 20،18،9 باشد اين آزمون بر روي 72 كودك پيش دبستاني، 139 كودك دبستاني و 60 فرد بزرگسال همراه با لكنت هنجار شده است(15).
2-4 مروري بر درمان لكنت كودكان دبستاني
2-4-1 برنامه قوانين رواني
اين برنامه برای كودكان پيش دبستاني و كودكان سن مدرسهي كوچكتر كه لكنت ميكنند طراحي شده است. ولي تمركز ما در اينجا كودكان سن مدرسه است. نويسندگان اين برنامه از اين رويكرد به صورت اوليه براي كودكاني استفاده ميكنند كه لكنت ميكنند اما ديگر مشكلات گفتاري زباني، يادگيري، يا شناختي ندارند. هدف اساسي برنامه، گفتارروان شبيه به حالت طبيعي است. اهداف مياني (متوسط) اين است كه كودك با كمك قوانين ياد ميگيرد كه به صورت دائمي و مداوم روان باشد. دسته اول از قواعد از اهداف مياني قوانين جهاني هستند چون همه كودكان بايد آنها را ياد بگيرند و از آنها استفاده كنند اين قواعد شامل: (1) كاهش سرعت گفتار، (2) حذف تكرار كلمات تك هجايي و/ يا قسمتي از كلمات (3) حذف كشيدهگويي. دسته دوم از اهداف میانی قواعد اوليه ناميده ميشود و براي كودكاني است كه بعد از يادگيري قوانين جهاني هنوز به صورت كامل روان صحبت نميكنند. اين قوانين شامل يادگيري (4) تنفس مناسب در طول گفتار به جای نگه داشتن نفس در طول لكنت، (5) شروع كردن آواسازي به آرامي در زمان قفل حنجره (6) لمس توليدگرها به آرامي به جاي قفل در زبان و لبها. براي كودكاني كه در استفاده از رفتارهاي جانبي (فرعي) مثل بستن چشم (چشمك زدن) يا تكان دادن سر بعد از روبهرو شدن با رويكردهاي مناسب پافشاري ميكنند. (7)هدف هفتمي كه بايد انجام شود شامل استفاده از كمك كنندههاي گفتاري براي صحبت كردن به جاي حركت دادن ساختارهاي ديگر زماني كه لكنت ميكنند.
فعاليتها براي برنامهي قوانين رواني با يك آناليز از لكنت شروع ميشود تا تصميم گرفته شود كه كدام قوانين به كار گرفته شود. درمانگر زماني قوانين جهاني مناسب را به كودك آموزش ميدهد و از گفتار مكالمهاي در بازي و ديگر فعاليتها به عنوان بافت استفاده ميكند كه در آن كودك ميتواند ياد بگيرد كه از قوانين استفاده كند. براي مثال درمانگر به كودك نوعي مدل لكنت كردن در يك بازي (catch me) (مرا بگير) ميدهد تا به كودك كمك كندكه ياد بگيرد لكنت ها را شناسايي كند. متعاقب آن درمانگر به كودك براي تشخيص لكنت ها در گفتار خودش پاداش ميدهد. آموزش قوانين اوليه با راهنمايي و دستورالعمل پايههاي توليد گفتار شروع ميشود مثل: حمايت شخصي، صداسازي و حركات توليدگرها. درمانگر كودك را در تمرينات توليد گفتار روان در يك سلسله مراتب زبان شناختي راهنمايي ميكند.
همانطور كه گفتار روان كودك پيشرفت ميكند چندين فرآيند براي پيشرفت عمومي استفاده ميشود. كلماتي كه كودك در آنها خارج از جلسات درمان لكنت ميكند، در منزل تمرين ميشوند. همانطور كه درمان پيشرفت ميكند، والدين و معلمان با درمانگر و كودك براي رشد اشارات بينايي تمرين مي نمايند تا به كودك ياد آوري كنند كه از قوانين رواني در محيط خانه و مدرسه استفاده كند. در انتهاي درمان، درمانگر با كودك در منزل تلفني صحبت ميكند سپس اشارات براي استفاده از قوانين رواني حذف مي شوند تا رواني شكل گرفته باقي بماند.
درمان شامل افزايش آگاهي از لكنت بدون ايجاد عواطف منفي است. مشاهدهي دوم در تئوري آنها اين بود كه كودكان بزرگتري كه لكنت ميكنند مشكل در هماهنگي فرايند توليد گفتار براي گفتار روان دارند. پس يك جزء مهم از درمان قوانين رواني براي كودكان يادگيري در مورد توليدات گفتار طبيعي و تمرين كردن يك ساختار سلسله مراتبي تمركز شده روي تفكر استفاده از اصل گفتار روان مي باشد(1).
2-4-2 گفتار نرم و درمان رفتاري- شناختي
اين رويكرد براي كودكان و نوجوان بين 14-9 سال كه لكنت ميكنند توصيه ميشود. اهداف پايهاي براي اين رويكرد آموزش گفتار نرم و مهارتهاي سايكولوژيكال به مراجعان براي كمك به بهبود تواناييهاي ارتباطي آنها و تعامل آنها با ديگران مي باشد. اهداف ميانی شامل: (1) يادگيري صحبت كردن بدون لكنت با استفاده از مهارتهاي گفتار نرم به آرامي و سپس پيشرفت آن به سرعت گفتار نرمال در مكالمه (2) انجام دادن سلسله مراتبي از فعاليتهاي انتقال كه براي گفتار عمومي (لكنت عادي) با حداقل لكنت در موقعيتهاي زندگي هر روزه طراحي شده (3) يادگيري استفاده از تكنيكهاي شناختي، كاهش ترس و نگرش منفي در مورد صحبت كردن و (4) رشد يا ايجاد برنامه نگه دارنده كه مسئوليت صحبت كردن
درست را برعهده خود مراجع ميگذارد شامل خودتمريني و خودارزيابي و همچنين حمايت خانوادگي است.
فعاليتهاي آن شامل دنبال كردن 9 مرحله ميباشد: (1) ارزيابي درمانگر از بسامد لكنت، ماهيت گفتار، اضطراب و نگرش مراجع (2) درمانگر به مراجع گفتار نرم را در طول 3 روز ياد ميدهد و به صورت تدريجي سرعت گفتار را در مكالمه طبيعي ميكند. (3) درمانگر صحبت كردن مراجع را با سرعت مناسب در دو زمان در هر روز ضبط ويدئويي ميكند و فيلم ضبط شده را براي ارزيابي مرور مي كند. (4) مراجع گفتار نرم را هر غروب در منزل با والديني كه در جلسات حضور داشتهاند تمرين ميكند. (5) مراجع كه در گفتار نرم خالي از لكنت ماهر شده است (هم در كلينيك و هم در منزل) به صورت سلسله مراتبي انتقال را به موقعيتهاي هر روزه كامل ميكند وگفتار روان را با حداقل لكنت ادامه ميدهد. مراجع همچنين تكاليف انتقال را ضبط ميكند و خودش را با راهنمايي درمانگر ارزيابي ميكند. (6) در طول مراحل انتقال، مراجع در طول راهنمايي و بحث نمودن در مورد مسئوليت صحبت كردن براي پيشرفت خودش ياد مي گيرد (7) همچنين در طول مراحل انتقال، مراجع تكنيكهاي رفتاري شناختي مثل آرامسازي عضلاني (ريلكسيشن عضلاني) و صحبت با خود به شكل مثبت بكار ميگيرد و اين مهارتها را در طول فعاليتهاي انتقال (8) در طول 1 يا 2 روزتمرين مي كند. مراجع در استراتژيهاي حفظ و نگهداري درازمدت تمرين مي نمايد كه شامل كسب مسئوليت بيشتر براي ارزيابي گفتار خودش و برنامهريزي اينكه چگونه با خودش سر و كله بزند. (9) مراجع و خانوادهاش با درمانگر ملاقات مي كنند تا براي بكار گماشتن حمايتهاي فاميلي كه مراجع براي حفظ رواني دارد تصميماتي بگيرند. بعد از دورهي يك ساله، مراجع و خانوادهاش به صورت مداوم با درمانگر براي مرور پيشرفت و كار كردن با موضوع حفظ ملاقات ميكنند. اساس تئوريكي اين رويكرد دو چيز است: اول: آن فرض ميشود كه لكنت از يك نقص نوروفيزيولوژيكي (كه بايد توسط مهارتهاي رواني جبران شود مثل سرعت كم و شروع ملايم آواسازي) بوجود مي آيد كه الگوهاي درست گفتار را تغيير داده است. دوم: فرض ميشود كه لكنت در كودكان بزرگتر جزء فاكتورهاي سايكولوژيكال باشد (مثل اضطراب و اجتناب) پس تنوعي از تكنيكهاي شناختي- رفتاري مثل ريلكسيشن عضلاني و آموزش مهارتهاي اجتماعي بايد تمرين شود(1).
2-4-3 برنامه ليدكامب براي كودكان سن مدرسه كه لكنت ميكنند
برنامه ليدكامب در ابتدا براي كودكان پيش دبستاني زير 6 سال كه لكنت ميكنند، طراحي شد. با اين وجود استفاده برنامهي ليدكامب براي كودكان سن مدرسه (6 تا 12 سال) نيز با موفقيت همراه شد.
تحقيقات ثابت كرده است كه اين برنامه ميتواند براي استفادهي درمانگر و خانواده ها در هر فرهنگي مفيد باشد. اين برنامه از اصول درمان رفتاري تأثير ميپذيرد و هدف آن گفتار كم تقلا و خالي از لكنت است كه در طول مرحلهي 1 برنامه ساخته ميشود و در طول مرحله ي دوم حفظ و باقي مي ماند. برنامه توسط والدين انجام ميشود و درمان روي افزايش گفتار عاري از لكنت كودك و حذف لكنت در مكالمات روزمرهي او متمركز ميشود. والدين از تشويق هاي كلامي براي گفتار عاري از لكنت در طول مبادلات كلامي با كودكشان در طول روز در موقعيتهاي مختلف استفاده مي نمايند. به عبارت ديگر والدين گهگاه گفتار كودكشان را تعبير و تفسير مي كنند. والدين شدت لكنت كودكشان را هر روز با مقياس SR اندازه ميگيرند تا از پيشرفتهاي آينده در برنامه آگاهي داشته باشند. LP به 2 مرحله تقسيم ميشود. هدف مرحلهي اول براي كودكان كاهش لكنت به سطوح ناچيز در گفتار روزمرهي او و هدف از مرحله دوم براي كودكان حفظ اين معيارهاي گفتار در طول ماه هاي آتي است.
ميتوان گفت كه LP براساس اصول يادگيري استوار است كه در متون تحقيقاتي روانشناسي موجود است. با اين وجود يك فرضيهاي كه ميتواند گفته شود اين است كه لكنت در كودكان جوان شبيه يك عامل رفتار ميكنند و به انگيزش پاسخ شرطي متمايل است. اين فرضيه نبايد با اين تصور كه لكنت يك عامل است اشتباه گرفته شود .
نمونههايي از گفتار عاري از لكنت كودك ميتواند توسط تشويقات كلامي والدين (خوبه گفتار نرمي بود) آگاهي دادن در مورد گفتار عاري از لكنت (مثلاً صحبت نرمي بود) يا درخواست براي خودارزيابي گفتار عاري از لكنت (مثلاً آيا گفتار نرمي بود؟) دنبال شود. در گفتار همراه با لكنت ميتواند به وسيلهي درخواست براي تصحيح لكنت (مثلاً آيا ميتوني دوباره تلاش كني؟) يا آگاهي دادن در مورد گفتار همراه با لكنت دنبال شود.
تحقيقات مقدماتي، از كاربرد LP در كودكان سن مدرسه حمايت ميكنند. مخصوصاً 2 مطالعه كه مؤثر بودن LP را براي اين گروه سني آزمايش ميكنند. لينكولن 11 كودك بين سن 7 و 12 سال كه با LP درمان شدهاند را گزارش ميكنند. آنها دريافتند كه كودكان مرحلهي اول را به طور ميانگين با 12 جلسه يك ساعته به پايان ميرسانند كه همين كودكان اين كاهش لكنت را در 12 ماه پيگيري حفظ كردهاند. گزارش شد كه والدين كودكان اين مطالعه از گفتار بعد از درمان كودكشان رضايت دارند و خرسند هستند(1).
2-4-4 برنامه افزايش تدريجي طول و پيچيدگي گفتار(GILCU)
به تازگي محققان تمايل زيادي به بررسي ارتباط پيچيدگي نحوي با لكنت پيدا كرده اند. در طول دهه هاي گذشته مطالعاتي با هدف بررسي نقش پيچيدگي نحوي در گفتار افراد لكنتي صورت گرفته است. بيشتر اين مطالعات برروي كودكان انجام شده است كه هدف آن درك بهتر ماهيت لكنت و عواملي است كه به بهبود علايم لكنت كمك مي كند. با آن كه در برخي تحقيقات، از وجود تخير و يا اختلال در پردازش نحوي در كودكان لكنتي صحبت چنداني به ميان نيامده است، ولي برخي مدل ها ارتباطاتي بين ساختارهاي نحوي و رواني گفته هاي كودك نشان مي دهند. علاوه بر آن، نتايج ساير تحقيقات نشان داده است كه به طور ميانگين در كودكان گفته هاي ناروان نسبت به روان، از پيچيدگي نحوي بيشتري برخوردار است. بسياري از محققين بر اين باورند كه شيوع، ماهيت و منشاً لكنت با متغيرهاي زباني ارتباط دارد. نتايج پژوهش ها نشان داد كه پيچيدگي دستوري با نارواني كودكان لكنتي داراي رابطه است، اما ماهيت دقيق آن مبهم مي باشد. به عنوان مثال، در مبحث آشفتگي در توليد گفتار اين كه مشكل در توليد شكل هاي دستوري جديد است يا مرتب كردن واحد هاي دستوري در ساختار جمله، مشخص نيست(6).
يكي از روش هاي درماني كه بر پايه همين ارتباط متغير هاي زباني با لكنت بنا شده است روش درماني GILCU است. روش درماني GILCU كه قرار است در اين پژوهش مورد بررسي قرار گيرد نوعي از روش شرطي سازي عامل است. اين نوع درمان، بسيار دقيق كنترل شده و منسجم مي باشدكه در سه مرحله ايجاد، انتقال و تثبيت در 54 گام طي مي شود. 54 گام از مرحله ايجاد رواني گفتار به صورت زير طي مي شود.
گام اول: در اين مرحله از ايجاد رواني گفتار لازم است تا كودك يك كلمه را به شكل روان تا ده بار به صورت موفقيت آميز توليد كند تا وارد گام بعدي گردد.
گام دوم : در اين گام لازم است تا كودك دو كلمه را به صورت موفقيت آميز به شكل روان بخواند.
گام سوم تا ششم: در اين گام فرد بايستي سه كلمه را به شكل روان بخواند به همين صورت تا قدم ششم پيش مي رود.
گام هفتم : فرد مي بايست يك جمله را به شكل روان بخواند.
گام هشتم تا يازدهم: فرد بايست دو جمله را به شكل روان بخواند و به همين صورت تا قدم يازدهم كه لازم است تا كودك 30 ثانيه خواندن روان داشته باشد، پيش مي رود.
گام هيجدهم: كودك قادر خواهد بود به مدت پنج دقيقه به شكل روان بخولند.
گام نوزدهم تا پنجاه و چهارم: گام های اول تا هجدهم در حالت های تک گویی و گفتار محاوره ای تکرار می شود.
در طي دوره ايجاد، پاسخ هاي او به سه حالت خواندن،تك گوييو محاوره ايمي باشد. پاسخ هاي همراه با لكنت او به صورت منفي تقويت مي شود؛ براي مثال، هرگاه كودك ناروان صحبت نمود از گفته "وايستا، روان صحبت كن"استفاده مي شود كه در اينجا لازم است تا كودك قبل از ادامه به صحبت نمودن خود، گفته ناروان خود را به شكل روان تكرار كند. گفتار روان نيز با گفته"خوبه" يا با ژتون هايي كه در نهايت به پاداش عيني ختم مي شود، تقويت مي شود. در نهايت كودك بايستي در هر سه حالت گفته شده به ازاي هر دو دقيقه كمتر از يك بار لكنت داشته باشد(9). بر اساس بررسي و مطالعات انجام گرفته مطالعه اي مبني بر تاًثير روش درمانيGILCU در افزايش ميزان رواني گفتار در گروه كودكان دبستاني داراي لكنت در جامعه ايراني انجام نشده است. بنابراين محقق اثربخشي روش درماني GILCU برروي اين گروه از كودكان را مورد بررسي و تحليل قرارداده است. لازم به ذكر است كه با توجه به زمان بر بودن اين روش در دامنه زماني 22 ماه در طول 3 مرحله ايجاد، انتقال و تثبيت، صرفاً به اجراي مرحله ايجاد اكتفا شده است.
2-5 بررسي متون
بر اساس بررسي و مطالعات انجام گرفته مطالعه اي كه مبني بر تاًثير روش درماني GILCUبر افزايش ميزان رواني گفتار در گروه كودكان دبستاني داراي لكنت در جامعه ايراني باشد، انجام نشده است. بنابر اين در ابتدا مروري برمطالعاتي كه به بررسي ارتباط طول و پيچيدگي گفته با ميزان رواني گفتاردر كودكان مي پردازد، مي شود و در ادامه به تحقیقات مشابهی که در رابطه با تاًثير روش درماني GILCU بر روي رواني گفتار در سایر فرهنگهای زبانی است، اشاره میگردد.
2-5-1 متون داخلی
مهرنوش کلاشی(1383) پژوهشی تحت عنوان " بررسی اثر پیچیدگی نحوی و طول گفته بر روانی گفتارکودکان لکنتی و طبیعی 12-6 شهر تهران " انجام داده است. در اين پژوهش به تحليل گفتار 20 كودك لكنتي( 5 دختر و 15 پسر) و 40 كودك غير لكنتي (10 دختر و 30 پسر) شهر تهران پرداخت. اين نمونه هاي گفتاري با استفاده از تقليد جملات بدست آمد به اين صورت كه اين تكليف شامل 40 جمله از 8 نوع بود كه به ترتيب از اولين نوع به هشتمين نوع، پيچيدگي نحوي جملات بيشتر مي شد. اين پژوهش نخستين گام در زمينه ارتباط توانمندي هاي زباني و رواني گفتار صورت گرفت. نتايج پژوهش مبني بر وجود همبستگي مثبت ميان افزايش طول و پيچيدگي گفته با افزايش رواني گفتار در يافتن شيوه هاي مناسب تر براي درمان لكنت كاربرد دارد و زمينه را براي پژوهش هاي بعدي فراهم مي كند (16). وهاب(1384)، نمونه گفتار 19 فرد لكنتي(10 پسرو9 دختر) و 38 فرد غير لكنتي( 20 پسر و 18 دختر) 20-25 ساله شهر شيراز را تحليل و بررسي نمود. او در اين بررسي از دو تكليف بازگويي( تقليد جملات) استفاده نمود كه به اين صورت طراحي شد: تكليف شماره ي يك( مربوط به پيچيدگي نحوي)، شامل 3 جمله با 3 سطح پيچيدگي نحوي از 10 جمله پايه و تكليف شماره ي دوم( مربوط به پاره گفتار) شامل 75 جمله، 5 جمله با طول هاي متفاوت در 15 سطح پيچيدگي نحوي بود. اين پژوهش نشان داد كه افزايش طول پاره گفتار در افراد لكنتي و غير لكنتي باعث افزايش ميزان لكنت و نارواني مي شود. فاطمه حارث آبادي(1389) مطالعه اي تحت عنوان" تاًثير پيچيدگي نحوي بر ميزان نارواني گفتار كودكان لكنتي و غير لكنتی فارسي زبان در گفتار خودانگيخته" انجام داده است. در مطالعه مذكور 10 كودك لكنتي و 10 كودك غير لكنتي فارسي زبان 6-4 ساله كه از لحاظ جنس وسن با هم ديگرمطابقت داشتند، مورد مطالعه قرار گرفتند. دراين پژوهش ابتدا نمونه اي 30 دقيقه اي از گفتار خودانگيخته 10كودك لكنتي و 10 كودك غير لكنتي منحصرا فارسي زبان تهيه شد و سپس گفته هاي هر كودك از لحاظ ميزان نارواني وپيچيدگي نحوي مورد بررسي قرارگرفتند. يافته ها نشان داد كه در هردو گروه كودكان لكنتي و غيرلكنتي بين جملات ساده وپيچيده تفاوت معناداري از لحاظ ميزان نارواني وجود داشت(P<0/05). به علاوه، بر اساس اين مطالعه، كودكان لكنتي در مقايسه با كودكان غير لكنتي، ميزان نارواني اي بيشتري را با توجه به افزايش پيچيدگي نحوي نشان مي دهند(17).
2-5-2 متون خارجی
در ابتدا نگاهی مختصر به چگونگی روند طراحی روش درمانی GILCU می شود و بعد از آن تحقیقاتی که در آن تأثیر روش مربوطه را بر ميزان افزایش روانی گفتار مطالعه مي كنند و نيز تحقيقاتي كه به بررسي ارتباط ميان طول و پيچيدگي گفته با ميزان رواني گفتار مي پردازد را مرور می نماییم. شاین(1980) برای اولین بار لکنت را به صورت عدم هماهنگی عضله گفتاری و سیستم های کد گذاری زبانی توصیف نمود، به صورتیکه عصب دهی عضله گفتاری نسبت به ایده زبانی که کودک می خواهد بیان کند بسیار کند است. طبق یافته های او درمان از پاسخ های آسان شروع شده و به تدریج به سمت پاسخ های پیچیده تر می رود که این امر به کودک در پیش سازماندهی استراتژی های طراحی- حرکتی کمک می کند. در همین سال استاکر(1980) دریافت نمود که ناروانی گفتار در کودکان به همراه افزایش تقاضاهای ارتباطی افزایش می یابد. وی به دنبال این یافته، روش درمانی و تشخیصی را توسعه داد. بعد از آن رایلی(1983) ثابت نمود کودکانی که لکنت می نمایند به دنبال طولانی شدن و پیچیده شدن جملات، لکنتشان افزایش می یابد. کاستلو(1983) روش درمانی شرطی را بر پایه افزایش طول بیان توسعه داد. ریان (1984) یک برنامه شزطی به نام GILCU را بر اساس افزایش تدریجی طول و پیچیدگی بیانات توسعه داد که طی آن ریان گزارش نمود که این روش برای کودکان دبستانی با درصد موفقیت زیادی همراه است. به دنبال آن پركينز(1992) گزارش نمود افرادي كه لكنت منمايند احتمالاً به دنبال استفاده از بيانات ساده و كوتاه روان ترند. هاول و همكارش (1995) با مطالعه 10 دقيقه گفتار خود اگيخته كودك با پژوهشگر، از 31 كودك لكنتي و 48 كودك غير لكنتي 4-11 سال، به اين نتايج دست يافتند كه كودكان لكنتي ساختارهاي نحوي ساده تري را نسبت به كودكان غبر لكنتي توليد مي كنند. اما اين تفاوت با افزايش سن كاهش مي يابد. به علاوه، لكنت بيشتر در ساختارهاي نحوي پيچيده رخ مي دهد. لوگان و كانتوره (1995)، به بررسي 25 پاره گفتار روان و 25 پاره گفتار لكنت شده 15 كودك لكنتي 3-5 سال پرداختند كه در طي 30 دقيقه گفتار خودانگبخته كودك با والد بدست آمد. اين بررسي نشان داد پاره گفتارهايي كه داراي طول و پيچيدگي بيشتري هستند اغلب بيشتر دچار لكنت مي شوند، در حاليكه پاره گفتارهايي كه داراي طول و پيچيدگي كمتري هستند غالبا روان و بدون لكنت توليد مي شوند. پس از آن استارك ودرگيونز(1997) نيز گزارش نمودند كه رواني گفتار با كنترل طول و پيچيدگي گفته ها و افزايش تدريجي آنها در طول درمان ايجاد مي شود(11). فلورا و همكاران(1999) در پژوهش خود با عنوان" زبان و نارواني در گفتار محاوره كودكان لكنتي" به اين نتيجه دست يافتند كه به طور ميانگين، گفته هاي نا روان نسبت به گفته هاي روان طولاني تر و از لحظ نحوي پيچيده تر هستند(17). ياوس(1999) با تحليل و بررسي 75 پاره گفتار از نمونه گفتار خود انگيخته 12 كودك لكنتي 3-6 سال، به اين نتيجه رسيد كه پاره گفتار هاي لكنت شده داراي طول و پيچيدگي بيشتري نسبت به پاره گفتارهاي روان مي باشند(18). ملنيك و كانتوره (2000)، 25 پاره گفتار روان و 25 پاره گفتار لكنت شده از 30 دقيقه نمونه گفتار خودانگيخته 10 كودك لكنتي 2-6 سال پسر را بررسي نمودند و به اين نتيجه رسيدند كه پاره گفتارهاي لكنت شده اصولا طولاني تر و پيچيده تر بودند. به عبارتي، هم پيچيدگي نحوي و هم طول پاره گفتار، هر دو بر وقوع لكنت تاثير گذار هستند. كانتر و زاخيم(2003) در تحقيقي با عنوان" نارواني هاي گفتاري و لكنت دوران كودكي به نسبت ميانگين طول گفته كودكان" نشان دادند كه در گفته هاي بالاتر از ميانگين طول گفته كودكان، نارواني و لكنت بيشتر اتفاق مي افتد و همچنين، نارواني هاي مشابه لكنت و نارواني هاي غير مشابه با لكنت، بيشتر در گفته هايي رخ مي دهند كه پيچيده تر و طولاني تر باشند(19). ).آن ك باسو همكاران در مقاله مروري سيستماتيك تحت عنوان " ارزيابي كيفيت رويكرد هاي درماني رفتاري، شناختي و ساير رويكردهاي درماني طي سال هاي 1970-2005" به اين نتيجه رسيدند كه اصول پاسخ شرطي از ويژگي هاي بارز موثرترين روش درماني براي كودكان دبستاني كه لكنت مي كنند، مي باشد(20). ريان (2005)در پژوهش ديگر تحت عنوان " مقايسه دو روش درماني برنامه ريزي شدهGILCU و DAF براي كودكان " كه بر روي 24 كودك دبستاني كلاس اول ودوم صورت گرفت ديده شد كه هردو روش مزبور براي بهبودي رواني گفتار تا96 درصد موًثر مي باشد وتنها تفاوت ميان اين دو روش در اين بود كه روش درماني GILCU درتعميم رواني بدست آمده به ساير محيط هاي ارتباطي موفق تر مي باشد(21).
مك كي، مك دنيل و گرت(2010) طي انجام پژوهشي به اين نتيجه رسيدند كه به طور ميانگين، گفته هاي ناروان نسبت به گفته هاي روان پيچيده تر هستند. همچنين رال و همكاران به نتايجي مشابه با اين پژوهش دست يافتند(22).
منابع انگليسي
Ward D. Stuttering and Cluttering: Frameworks for Understanding and Treatment. London: Psychology Press; 2006.
2.DruceT.Evaluation of intensive treatment program for stuttering in young children. In department of speech pathology, royal children’s Hospital, Melbourn, Australia. (1997).
3. Farazi, M. Stuttering Pathology, University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences, Tehran, 1386.
4. Mohammadi, H.yadgary, p. Nilipour, R. Comparison of stuttering bilingual proficiency among students and their natural counterparts. Journal of Rehabilitation, 1387
5. Sawyer J, chon H, Ambrose NG.Influence of rate, Length, and complexion on speech fluency in a single – speech sample in preschool children who stutter. J fluency Disorder. 2008; 33(3):220-40.
6. Latterman ch, Euler H, Neumann K, A randomized control trial to investigate the impact of the Lidcombe program on early stuttering in German- Speaking preschooler, Journal of fluency Disorder, 2008; 52-65.
7. Shafie, M.ftahyan, P.hsyns ancestry, n. Sower, The. Treatment of children with stuttering: elongation Gfth.asfhan: Bhatta Research Publications, 1392.
8. Packman A. Theory and Therapy in stuttering. J fluency Disorder 2012; 37(4): 225 -30.
9. Shafie, b. October Alian, g. Stuttering disorder in children, Isfahan University of Medical Sciences, 1385.
10. Raming P,Treatment the school age child who stutters, Department of Speech, Language, and Hearing Sciences, University of Colorado,2003.
11. JelČiĆ S, Anslow M.The science & practice of stuttering treatment, Wiley black well, UK, 2012.
12. Lyvyd, n. Translation Uryâd Rnjany, M. Understanding of stuttering. 1385, Hamedan, the light of knowledge. Pp. 24-48
13. Guitar B, Stuttering: An integrated approach to its nature and treatment, 2006; 244-246.
14. Memorial, p. Salehi, OR. Zand, M. Differential diagnosis of early stuttering and normal dysfluency 14 and 15.
15. Kalashi, M. The effect of syntactic complexity and length according to stuttering and normal mental Gftarkvdkan 12-6 in Tehran.
16. Flora, Yaruss Js. Language& disfluencyn in nonstuttring children’s conversational speech Fluency Disorder 1999; 24: 185-207.
17.Hares village, p. Steel, Sh.tasyr stuttering stuttering and non-stuttering syntactic complexity of the Persian language in his speech Angykhth.mjlh 11.shmarh Smnan.jld University of Medical Sciences 3 (35),
18. Ones M, Gebski V, Onslow M, Packman A , Design of randomized controlled trial principles and methods applied to a treatment for early stuttering , Journal of Fluency Disorder, 2001 ; 26: 247-267.
19. Conture&Zackheim.Childhood stuttering & speech dysfluency in relation to children’s mean Length of utterance: A preliminary study Fluency Disorder 2003; 28: 115-42.
20. Both, Ann e k, Daniel, Jason h.Systematic review incorporating trial quality assessment of behavioral, cognitive, and related approaches.2005.
21. Ryan, B.P.Programmed stuttering treatment for children: comparison of two establishment programs through transfer, maintenance, and follow up. Journal of speech & Hearing Research, 38, 61-75.
22. Mc kee, Mc Daniel&Garret. Childrens sentence planning: syntactic correlates of fluency variations.J Child language 2010; 37: 59-94.