مبانی نظری وپیشینه تحقیق مفهوم شناسی ازدواج م ازدواج مجدد

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مفهوم شناسی ازدواج م ازدواج مجدد (docx) 30 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 30 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

مبانی نظری وپیشینه تحقیق مفهوم شناسی ازدواج م ازدواج مجدد فصل دوم : مفاهیم و تعاریف پژوهش و تاریخچه مبحث اول : مفهوم شناسی ......................................................................................................... 9 گفتار اول : ازدواج ............................................................................................................... 9 بند اول : مفهوم لغوی واژه ازدواج .............................................................................................. 9 بند دوم : مفهوم اصطلاحی واژه ازدواج ......................................................................................... 11 گفتار دوم : واژه ازدواج مجدد ................................................................................................... 13 بند اول : مفهول لغوی واژه ازدواج .............................................................................................. 14 بند دوم : مفهوم اصطلاحی واژه ازدواج مجدد .................................................................................. 14 گفتار سوم : واژه فقه .............................................................................................................. 15 بند اول : مفهول لغوی واژه فقه ................................................................................................... 16 بند دوم : مفهوم اصطلاحی واژه فقه ............................................................................................. 16 گفتار چهارم : واژه فمینیسسم .................................................................................................... 17 بند اول : مفهوم لغوی واژه فمینیسم .............................................................................................. 17 بند دوم : مفهوم اصطلاحی وواژه فمینیسم ....................................................................................... 17 مبحث دوم : تاریخچه ازدواج .................................................................................................... 18 گفتار اول : ازدواج در ایران باستان ............................................................................................. 19 گفتار دوم : ازدواج درادیان آسمانی ............................................................................................ 20 بند اول : ازدواج در آیین یهود .................................................................................................. 21 بند دوم : ازدواج در آیین مسیحیت .............................................................................................. 21 بند سوم : ازدواج از دیدگاه اسلام ............................................................................................... 22 مبحث سوم : تاریخچه مکتب نظری فمینیسم .................................................................................... 23 10071104635500 مبحث اول:مفهوم شناسی پژوهشگراحساس ضرورت می نماید قبل از ورودبه مباحث اصلی ، واژگان محوری را مورد مداقه قراردهد. گفتاراول:ازدواج ازدواج وحدتی اجتماعی یا قراردادی قانونی بین مردم است که باعث بوجود آمدن خویشاوندی می‌شود. این عمل در روابط میان اشخاص یک سنّت، معمولاً صمیمی و جنسی که به طُرُقِ مختلف این مسئله تصدیق شده‌است- و وابسته به فرهنگ یا شاخه‌های فرهنگ در هر زمینه‌ای که درک بشود، می‌باشد. همچون یک اتحاد غالباً توسط مراسم عروسی رسمی می‌شود، که شاید به آن زناشویی هم گفته شود. مردم دلایل زیادی برای وصلت‌کردن دارند که شامل یک یا تعداد بیشتری از موارد زیر می‌شود: قانون، جامعه، خواسته جنسی، احساس، اقتصاد، روان و مذهب. اینها ممکن است ازدواج‌های تنظیم‌شده، الزامات خانوادگی، تشکیلات قانونیِ یک هستهٔ واحد خانواده، قانون محافظت از کودکان و بیانیهٔ عمومی تعهد را هم شامل شوند. معمولاً عمل ازدواج بین افراد شرکت کننده باعث بوجود آمدن هنجار یا الزامات قانونی می‌شود. در برخی جوامع این الزامات حتی به سوی برخی از اعضای خانواده‌های اشخاص ازدواج کننده کشیده می‌شود. برخی فرهنگ‌ها فسخ ازدواج را بواسطهٔ طلاق یا ابطال جایز می‌شمرند. بند اول: مفهوم لغوی واژه ازدواج ازدواج ، مصدر باب افتعال، و حروف اصلی آن، «ز ـ و ـ ج» است. از نظر لغت «زوج » به‌معنای جفت، (در مقابل فرد) عبارت از دو چیز همراه و قرین است؛ چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد، مانند شب و روز. در مواردی، واژه زوج در معنای فرد، به شرط داشتن قرین، به‌کار رفته است. بر این اساس، به هریک از زن و شوهر ، زوج و به هر دوی آن‌ها زوجین اطلاق می‌کنند؛ چنان‌که در قرآن آمده است: «و‌اَنّه خَلَقَ الزَّوجینِ الذَّکرَ والأُنثی»(نجم/45). به‌کار بردن دو واژه زوج و زوجه (مذکر و مؤنّث)، برای زن صحیح است؛ ولی قرآن، در مورد زن، همه‌جا «زوج و ازواج»، به جای «زوجه و زوجات» به‌کار برده است. HYPERLINK "http://www.wikifeqh.ir/%D8%B1%D8%A7%D8%BA%D8%A8" \o "راغب (پیوندی وجود ندارد) " راغب می‌گوید: همه چیز در جهان دارای زوج و قرین (ضد یا مثل یا جزء ترکیبی) هستند.ولی با توجّه به‌معنای زوج، کلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتّحاد دو چیز را در برخواهد‌داشت. مرحوم صاحب جواهر پس از ذكر اقوال مختلف در معناي لغوي ازدواج مي گويد: نظر مشهورْ اين است كه ازدواج در لغت به معناي همخوابگي است و در شرع به معناي عقد است و ابن ادريس مدعي است كه در اين معنا هيچ يك از دانشمندان اختلافي ندارند و ابن فهد و شيخ طوسي و فخر المحققين ادعاي اجماع دارند، چه اين كه استعمال اين واژه در عقدْ متداول است و بعضى‏را عقيده بر اين است كه در قرآن كريم جز در آيه«حَتّي تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ»( بقره /230) به معناي هم خوابگي نيامده، يعني در تمام موارد، استعمال اين واژه در قرآن به معناي عقد ازدواج است. جالب اين كه در آيه فوق نيز بعضي آن را به معناي ازدواج گرفته اند، نه همخوابگي و گفته اند: شرطْ بودن همخوابگي براي حصول حليت در چنين ازدواجى، از دليل خارجي فهميده مي شود، نه از آيه شريفه. در اين كه معناي نكاح شرعاً عقد باشد جاي بحث وجود دارد، چه اين كه واژه نكاح مانند بسياري از عناوين فقهي قبل از پيدايش دين نيز در ميان جوامع مطرح بوده؛ چنان كه بيع به معناي عقد نيست، بلكه به معناي نقل ملك است و قهراً نكاح نيز چنين است؛ شاهد، اين كه در موقع عقد هنگامي كه زن به عنوان طرف قرار داد مي گويد: (انكحت)، عقد را قصد نمي كند، بلكه سلطه مرد و صاحب حق شدن او در كامجويي از همسرش را در برابر مهر معيّن قصد دارد. پس مراد از نكاح و ازدواج، همان حق همخوابگي است و مجازاً به عقد ازدواج اطلاق مي گردد. اين به جهت علاقه سببيّتي است كه بين عقد خاص باحصول اين حق وجود دارد. شمس الدين سرخسي مي گويد: «اعلم بأنّ النكاح فى الفقه عبارة عن الوطء وحقيقة المعني فيه هو الضمّ ومنه يقال: انكح الظئر ولدها؛ أى ألزمه وأحد الوطئين ينضمّ إلي صاحبه فى تلك الحالة فسمّى فعلها نكاحاً... ثمّ يستعار للعقد مجازاً إمّا لأنّه سبب شرعي يتوصل به إلي الوطء أولأنَّ فى العقد معني الضمّ، فإنّ أحدهما ينضمّ به الآخر ويكونان كشخص واحد فى القيام بمصالح المعيشة وزعم الشافعى أنّ اسم النكاح فى الشريعة يناول العقد فقط وليس كذلك، فإنّه قال اللّه تعالى »حَتّي إذا بَلَغُوا النِّكاحَ» بدان كه واژه نكاح در فقه همان وطي است كه معناي حقيقي آن ضميمه شدن است؛ چنان كه گفته مي شود: (انكح الظئر ولدها؛ يعني دايه به فرزندش پيوست)، و زن و شوهر در حالت خاصي به هم پيوسته اند و لذا كار آن دو نكاح است... و بعدها اين واژه مجازاً براي عقد استعمال شده است، يا به سبب آن كه عقد وسيله شرعي براي وصول به وطي است، يا به دليل اين است كه در عقد معناي ضميمه شدن وجود دارد، زيرا زن و شوهر به وسيله عقد به هم مي پيوندند و مثل شخص واحدي مي شوند كه به كارهاي زندگي مي پردازد، ولي شافعي تصور كرده كه نكاح در شرع اسلام به معناي عقد است، ولي چنين نيست؛ چنان كه خداوند مي فرمايد: (حتّي إذا بلغوا النكاح؛ تا موقعي كه كودكان به نكاح برسند) كه معنايش بلوغ به حدّ احتلام است، نه اين كه واقعاً عقد ازدواج خوانده باشند. بنددوم: مفهوم اصطلاحی واژه ازدواج ازدواج، در عرف و شرع ، پیمان زناشویی است و بر اساس آن، برای مرد و زن نسبت به یک‌دیگر، تعهّداتی اخلاقی و حقوقی پدید می‌آید که سرپیچی (از بسیاری) از آن‌ها، عقوبت و کیفر را در پی خواهد داشت. در تعریف اصطلاحی ازدواج آمده است: «قراری است مبتنی بر قانون، شرع، عرف، گفتار یا آئین خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه‌ی جنسی و معمولاً اساس خانواده‌ی فرزندزایی را تشکیل می دهد.». «ازدواج سبب دوام و پایداری نسل است و بقای بشر به آن وصل است. این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم میباشد. امّا علاوه برکارکرد تولید مثل و فرزندزایی، امر ازدواج باعث تکمیل نقائص و تکامل وجودی هر یک از زوجین است. در حقیقت میتوان گفت: «ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهّد متقابل جهت زندگی خانوادگی است که آدمی در سایه‌ی آن در خط سیر معیّن و شناخته شدهای از زندگی قرار میگیرد. زن و مرد در سایه‌ی ازدواج مکمّل یکدیگر میشوند و هرکدام میتوانند طریق سعادتمندی را پیش بگیرند.» بشر در طول تاریخ در مواجه با پدیده‌ی ازدواج یا راه افراط را پیموده و یا به تفریط کشیده شده است. گروهی به دون توجّه به کارکرهای مثبت امر ازدواج، به سرکوب آن پرداخته اند و معتقدند روابط جنسی به هرصورتی که باشد منافی با کمال انسانی است. بودائیان، راهبان و پدران کلیسا و برخی فرقه های دیگر را می توان از این دسته شمرد. گروه دیگر در رویکردی کاملاً متفاوت، تمامی عقده های روحی بشر را ناشی از سرکوب تمایلات جنسی دانسته و تنها راه سلامت روانی را بازگذاشتن راه ارضای بی قید و شرط غریزه جنسی دانسته اند. غریزه‌ی سرکش جنسی در سایه‌ی خانواده مهار می­شود و تا سالیان متمادی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد محبّت بین زوجین، به جای هرز رفتن، نهال مقدّس زندگی زناشویی را آبیاری کرده و باعث تداوم عقد و الفت و تحکیم روابط بین همسران می­شود. از همین روست که چه در تعالیم دینی و چه در توصیه­های تربیتی، به فراهم آوردن شرائط و لوازم سریع ازدواج برای جلوگیری از انحراف جنسی آنها تأکید فراوان شده است. در مفهوم اصطلاحی ازدواج آورده اند: ازدواج قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل به منظور تشکیل زندگی خانوادگی است تا طرفین ازدواج در سایه آن، در خط سیر معین و شناخته شده ای از زندگی قرار گیرند. این قرارداد با رضایت و خواسته زن و شوهر و بر مبنای آزادی کامل دو طرف منعقد می گردد و در پرتو آن، روابطی بس نزدیک بین آن دو پدید می آید. این قرارداد، ارتباط و پیوند دوطرفه به وسیله الفاظ و عباراتی معین انجام می گیرد که آن را «عقد» یا پیمان ازدواج می نامیم. «ازدواج و تشکیل خانواده، خدمتی است برای پدید آمدن یک کانون آسایش و خوش بختی و نشاط طبیعی، ارضای غریزه جنسی، لذت بردن از زندگی، بهره مندی از محبت و تعاون و مددکاری و سرانجام امتزاج دو روح در افق محبت و هم آهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، برای رسیدن به هدفی متعالی». گفتاردوم :واژه ازدواج مجدد مرد مجرد یا همسر از دست داده ، در قوانین حقوقی کشورمان هیچ منعی برای ازدواج مجدد ندارد . هیچ قانونی نیز وجود ندارد که به شکل غیر مستقیم مانع از ازدواج مجدد وی گردد . اما براساس آیه صریح قرآن ، مرد همسردار می تواند به شرط عدالت ، تا چهار همسر اختیار نماید . « وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا... » (نساء/ ۳ ) «پس آن کس از زنان را به نکاح در آورید که شما را نیکو و مناسب با عدالت است . دو یا سه یا چهار و اگر بترسید که چون زنان متعدد بگیرید ، راه عدالت نپیموده و به آنها ستم کنید ، پس تنها یک زن اختیار کرده یا چنانچه کنیزی دارید به آن اکتفا کنید که این نزدیکتر به عدالت و ترک ستمکاری است» براساس آیه فوق ، استنباط شده است که « ازدواج مجدد حق شرعی هر مسلمان شیعی اثنی عشری است. و مرد مجاز است تا چهار همسر دائمی اختیار کند ، بدان شرط که بتواند عدالت بین زوجات را رعایت نماید . مردی که از احتمال ستم و بی عدالتی بین همسران خود بیم دارد ، طبق سفارش آیه نباید بیش از یک همسر اختیار کند و باید به همان یک همسر یا کنیزی که دارد اکتفا نماید. بنداول: مفهوم لغوی واژه ازدواج مجدد ازنظرلغوی ازدواج مجدد ،عقد (قرارداد) بین یک مرد و یک زن، که برای بار دوم یا چندم در زندگی زوج یا زوجه رخ می‌دهد. بنددوم:مفهوم اصطلاحی واژه ازدواج مجدد عموم مسلمانان، مشروعيت تعدد زوجات را پذيرفتهاند. عليرغم اينكه ازدواج موقت فقط در فقه شيعه پذيرفته شده، ولي اختيار چند همسر دائمي در بين تمام فرق مسلمين مورد قبول است؛ زيرا در قرآن كريم اصل ازدواج با چند زن تحريم نشده، اگرچه اختيار مرد در نكاح با چند زن مشروط واقع شده است. روايات معتبري از شيعه و سني در جواز تعدد زوجات وجود دارد كه جاي هرگونه شك و ترديدي را دراين باره از بين ميبرد. همچنين سيره معصومان (ع) و مسلمانان در طول تاريخ مويد جواز تعدد زوجات است. ازدواج مجدد، در مواردي ممنوع و برخي از اوقات مباح و مشروط به رعايت شرايطي است كه در شرع و قانون پيشبيني شده و در هيچ موردي استحباب يا وجوب براي آن اثبات نميشود. مواردي كه ازدواج مجدد ممنوع است، عبارتنداز: ـ «جمع بين دو خواهر ممنوع است». ـ «‌جمع بين دو زن فاطمي (سادات) بنا به نظري مكروه و بنا به نظر ديگر حرام است، برخي هم عقيده به حرمت و بطلان نكاح دوم دارند». ـ «جمع بين عمه و دختر برادر و خاله و دختر خواهر ممنوع است». ـ «زن در دوران عده طلاق رجعي، در حكم زوجه است و يكي از چهار زن محسوب ميشود». -«ازدواج مجدد با بيش از چهار زن ممنوع است» . ازدواج مجدد با شرايطي مباح است، دو شرطي که در حالت مباح بودن مورد اتفاق فرق مسلمين و فقهاي شيعه است، عبارتند از: ‌ رعايت عدالت بين زنان؛ رعايت مساوات بين زنان و حقوق آنان اعم از نفقه، حسن معاشرت، حق مبيت و مضاجعت كه در كتب فقهي به رعايت حق قسم «رعايت حق مضاجعت و هم بستري» زنان تعبير شده است.قدرت بر انفاق؛ از نظر شرعي جايز نيست كسي به نكاح با زني اقدام كند، خواه با يك زن و خواه با بيش از يك زن، مگر توان پرداخت هزينههاي نكاح و توانايي انجام تكاليف آن و استمرار در اداي نفقه واجب زن را داشته باشد. اما در تعريف مفهوم اين شروط و ضمانت اجراي تحقق آن و ضرورت استيذان از دادگاه و اينكه بعد از خروج مرد از عدالت و قدرت بر انفاق پس از ازدواج مجدد چه ضمانت اجرايي وجود دارد. اختلاف نظرهاي زيادي بين حقوقدانان و فقها وجود دارد و بدين سبب هر يك از كشورهاي اسلامي به نحوي كوشيدهاند از سوءاستفاده تعدد زوجات پيشگيري نمايند و براي خروج مرد از عدالت تدبيري بينديشند، در اين تحقیق حدود، شرايط و ضمانت اجراي تعدد زوجات در كشورهاي اسلامي مورد مطالعه واقع شده است. گفتارسوم: واژه فقه «فقه» دستور و مقررات زندگی در ابعاد مختلف آن است؛ به همین دلیل باید به نحوی تدوین شود كه جوابگوی نیازهای هر عصری باشد. كامل‌ترین برنامه حیات بشری از سوی خداوند متعال به وسیله پیامبر اسلام ( صلّی الله علیه و آله ) ارسال گردیده و فقیهان الهی در عصر غیبت به فراخورِ خود این مقررات و احكام را استنباط نموده‌اند. به دست آوردن صحیح قوانین و احكام الهی است كه فقه را به عنوان ابزار استنباط، ‌ارزشمند نموده و جایگاه آن را مشخص می‌سازد. برای این كه جایگاه «فقه شیعه» را روشن نمائیم. بنداول: مفهوم لغوی واژه فقه «اكثر لغت نویسان فقه را به معنای ادراك و فهم مطلب تفسیر نموده‌اند.» فقه دردیدگاه فقیهان، عبارت است از «علم به احكام شرعیه از راه ادلّه تفصیلی آنها. شهید ثانی می‌فرماید: فقه در لغت به معنای فهم و در اصطلاح «علم به احكام شرعیه كه از راه ادلّه تفصیلی آنها به دست می‌آید استعمال می شود». فقه دانش بدست آوردن احکام شرعی فرعی بوسیله روش‌های معینی از منابع فقه‌است. بنددوم: مفهوم اصطلاحی فقه علم فقه به دلیل عهده‌دار بودن ترسیم راه حیات و زندگی، در ابعاد گوناگون و بیان عبادات و مناسك و حرام و حلال الهی و نظام ازدواج و میراث و كیفیت قضاوت و حلّ خصومت‌ها و منازعات، و در یك كلام، چگونگی نزدیكی به خداوند متعال و جلب رضایت او، دارای جایگاهی بس عظیم وبزرگ است و تنها راه دقیقِ فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است؛ زیرا فقه در هر زمینه‌ای دارای حكم است و چیزی در عالم نیست، مگر این كه یكی از احكام خمسه «واجب، حرام، مستحب، مكروه و مباح» شامل آن می‌شود و برنامه‌ای است كه انسان از قبل از تولد تا بعد از وفات به آن نیازمند است و بدون آن كمال بشری به دست نمی‌آید.احکام شرعی دو دسته هستند: -احکام اصلی: باورهایی که یک فرد مسلمان از طریق استدلال عقلی آنها را بدست می‌آورد. این باورها را مسلمانان در دانش عقائد بررسی می‌کنند. -احکام فرعی:بخش عمدهٔ آن نحوه انجام مناسک دینی و مناسبات اجتماعی است و بخش دیگر آن که احکام فقهی نام دارد به هر کاری یکی از پنج حکم فقهی را نستب می‌دهد. که مسلمانان آن را در دانش فقه بررسی می‌کنند. برای بدست آوردن احکام (اعم از اصلی و فرعی) به کار گیری علوم مختلفی لازم است، که از آنها به عنوان مقدمات اجتهاد نام می‌برند. گفتارچهارم :واژه فمنیسم باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است. فمینیسم مباحثه‌ای است که از جنبش‌ها، نظریّه‌ها و فلسفه‌های گوناگونی تشکیل شده‌است که در ارتباط با تبعیض جنسیتی هستند و از برابری برای زنان دفاع کرده و برای حقوق زنان و مسائل زنان مبارزه می‌کند. به هرحال نکته‌ای که باید بدان توجه داشت این است که فمینیسم به معنای برابری (حقوق) زن و مرد ـو نه برابری زن و مردـ است که همان‌طور که مشخص است هر کدام تفاوت‌ها و برتری‌هایی نسبت به یکدیگر دارند. فمینیسم مجموعهٔ گسترده‌ای از نظریات اجتماعی، جنبش‌های سیاسی، و بینش‌های فلسفی است که عمدتاً به وسیلهٔ زنان برانگیخته شده یا از زنان الهام گرفته شده، مخصوصاً در زمینهٔ شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن‌ها. به عنوان یک جنبش اجتماعی، فمینیسم بیش‌ترین تمرکز خود را معطوف به تهدید نابرابری‌های جنسیتی و پیش‌برد حقوق، علایق و مسایل زنان کرده‌است. فمینیسم عمدتاً از ابتدای قرن ۱۹ پدید آمد. زمانی که مردم به طور وسیع این امر را پذیرفتند که زنان در جوامع مرد محور، سرکوب می‌شوند. بنداول: مفهوم لغوی واژه فمینیسم واژه فمینیسم از نظر لغت بدین معناست که فمینیسم (Feminism) از ریشه (Feminie) گرفته شده است که در اصل فرانسوی است و این واژه نیز از ریشه لاتینی (Femina) مشتق شده است که به معنای زن ومونث وزن گرایی است. هم چنین مترجمان فارسی ‌زبان برای این معنای اول معادل‌هایی همچون زن‌گرایی، زن‌باوری، زن‌وری، زنانه‌نگری، زن‌آزاد‌خواهی، را برگزیده‌اند و امّا برای معنای دوم، نهضت زنان یا «نهضت آزادی زنان» را مناسب دیده‌اند. بنددوم: مفهوم اصطلاحی فمینیسم فمنیسم از نظر اصطلاحی در زبان انگلیسی دو کاربرد دارد: 1-جنبش برابری زن و HYPERLINK "http://wikiporsesh.ir/%D9%85%D8%B1%D8%AF" \o "مرد (پیوندی وجود ندارد) " مرد. 2- جنبش آزادی HYPERLINK "http://wikiporsesh.ir/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86" \o "زنان (پیوندی وجود ندارد) " زنان که این دو کاربرد معنای نزدیک به هم دارند. وبه معنای نظریه‌ای است که معتقد است زنان بایستی در جمع جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با مردان فرصت‌های مساوی داشته باشند و به تمام امکانات و فرصت‌های برابر با مردان دست پیدا کنند. درنهایت عبارت است از نهضت و جنبش اجتماعی که در پی نهادینه کردن این اعتقاد و باور است که زنان با مردان برابری کامل دارند. مبحث دوم :تاریخچه ازدواج از منابع مرجع ودست اول تاریخی، می‌توان تصور نمود که درایران ، تشکیل خانواده‌ براساس محوریت زنان و به شکل »مادرشاهی» بوده‌است. در دوره مادها از اختیارات زنان کاسته شد و چند همسری نیز رواج یافت. همچنین در این دوره ازدواج با محارم به لحاظ حفظ منابع ثروت در خانواده، شایع بوده‌است. اگرچه همزمان، نخستین قانون حمایت از خانواده جهان نیز در همین دوره وضع شد. به موجب این قانون، مردان بجز چند موارد استثنایی (مانند عقیم بودن وخیانت) حق طلاق دادن زن را نداشتند و زن درخانواده قائم مقام مرد محسوب می‌شده‌است. بررسى تاریخ اقوام گذشته، چهره اى متفاوت از ازدواج را به ما نشان مى دهد؛ گروهى آن را به طور کامل امرى پلید معرفى کرده و عامل گناهان برشمرده اند و عده اى آن را امرى مثبت دانسته و فقط در جهت منافع مرد معرفى کرده اند. تبعیض وحشتناک میان زن و مرد و وضعیت تأسف انگیز زنان در اقوام گذشته باعث شده که ازدواج به محیطى براى مالکیت مرد و بندگى زن تبدیل شود. در میان یونانیان قدیم، زن مانند کالا بود و حتى خرید و فروش هم مى شد و این از حقوق شوهر نسبت به همسرش بود. «در یونان، زن شرعى مهجور بود، میکده ها و عشرتکده ها با رونق زن هاى بدکاره مشهور بودند، گاهى حتى خود شوهران، زنان خویش را براى تمتّع جنسى دیگران قرض مى دادند؛ چنان که پدر موستنس، خطیب معروف یونان باستان، زن خود را به یکى از دوستانش هبه کرده بود.» ویل دورانت مى نویسد: «در هند قدیم، با مرگ شوهر، هنگام مرگ محتوم زن نیز فرا مى رسید؛ بدین گونه که پس از مرگ شوهر، زن را هم به داخل آتشى که جسد مرد در آن مى سوخت، پرت مى کردند.» وى در باره مردم چین مى نویسد: «پدر خانواده، حق فروش زن و فرزندانش و حتى حق کشتن آنها را نیز داشت و اصولاً زن پس از مرگ شوهر، براى نشان دادن وفادارى خود به شوهر، محکوم به خودکشى بود.» دکتر «کریستین سن» نیز مى گوید: «در ایران، عصر زردشتى، ازدواج با محارم و نزدیکان، نه تنها مقدس بوده، بلکه گناهان کبیره را نیز محو مى کرده است.» گفتاراول :ازدواج درایران باستان در زمان هخامنشینان، خانواده بر اساس پدر سالارى و ازدواج ها اغلب درون گروه هاى اجتماعى صورت مى گرفت و ازدواج هم خون به معناى ازدواج با نزدیکان مانند: ازدواج خواهر با برادر یا پدر با دختر موسوم به «خوتک دس » به منظور پاکى خون خانواده نیز در طبقات اجتماعى خانواده هاى اشرافى صورت مى گرفت.» اگرچه از نحوه ازدواج زنان ایرانی پیش از مادها اطلاعات دقیقی در دست نیست، ولی می‌توان تصور نمود که تشکیل خانواده‌ها بر اساس محوریت زنان و به شکل «مادرشاهی» بوده‌است. در دوره مادها از اختیارات زنان کاسته شد و چند همسری نیز رواج یافت. همچنین در این دوره ازدواج با محارم به لحاظ حفظ منابع ثروت در خانواده، شایع بوده‌است. اگرچه همزمان، نخستین قانون حمایت از خانواده جهان نیز در همین دوره وضع شد. به موجب این قانون، مردان بجز چند موارد استثنایی (مانند عقیم بودن وخیانت) حق طلاق دادن زن را نداشتند و زن درخانواده قائم مقام مرد محسوب می‌شده‌است. گروهی معتقدند که ازدواج با محارم در دوره هخامنشیان و حداقل در سطوح درباری ادامه داشته و حتی توصیه نیز می‌شده‌است. با این تفاوت که دلیل ازدواج‌های داخلی در این دوره، پاک نگاه داشتن خون نژاد شاهی عنوان می‌گردد. قرن‌ها بعد و در دوره ساسانیان، نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده می‌شد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود. همچنین گونه‌ای ازدواج موقت برای زنان وجود داشت که «چَگَر» نامیده می‌شد و آن هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان می‌داد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشته‌اند. در این گونه از ازدواج رضایت زن شرط نبوده‌است و فرزندان حاصل به شوهر اول می‌رسیده‌اند. نوع دیگری از ازدواج‌های ساسانی که باعث بحث و جدل‌های زیادی میان امروزیان شده‌است خویدوده بود که ازدواج با محارم است. با ورود اسلام به ایران، موقعیت زنان به شدت رو به ضعف رفت و ازدواج برمبنای عشق، کمتر به چشم می‌خورد. چند همسری در میان سطح بالای جامعه چنان رایج گردید که برای سکونت همسران شاهان و خلفا، ساختن حرمسرا مورد توجه قرار گرفت. فقط حمله مغول توانست موقتا تعدیلی در این وضع ایجاد نماید. با این حال از دوره صفویه تا اواسط دوران قاجار، ازدواج برای زنان شهری، به مفهوم انتقال از اندرونی پدر به اندرونی شوهر بوده‌است. این وضع در مورد زنان عشایر و جوامع روستایی به دلیل ادامه تفکر مغولی بر آنان شکلی متفاوت داشته‌است. هرچند در انجيل به مراسم ازدواج به عنوان امري نسبتاً باستاني اشاره شده است ، با اين وجود تعيين تاريخي دقيق براي اولين ازدواج ها بسيار مشكل است . معمولا چنين بود كه مسن ترين خويشاوند پدري سرپرست دختر بود و داماد آينده با آوردن هدايايي جهت جلب رضايت پدر از دختر او خواستگاري مي كرد. مادر خانواده تحت تسلط پدر قرار داشت و در اين مورد حق دخالت نداشت. پدر، دخترش را در حضور جمع به داماد آينده تحويل مي داد كه اين نشان دهنده اين بود كه پدر دختر با اين ازدواج موافق بوده و داماد موافقت پدر عروس را دريافت كرده است . پس از اين مراسم عروس و داماد همراه خانواده ها غذايي صرف كرده و سپس داماد، عروس را به خانه خود مي برد. در انجيل اشاره يي به تبادلات رسمي ازعهد وپيمان ها و يا حضور واعظ و كشيش در مراسم نشده است . گفتاردوم: ازدواج درادیان آسمانی امر ازدواج، مطابق سرشت انسانی بوده و از این حیث پدیدهای کاملاً طبیعی محسوب میشود. و اساساً از همین روست که موجب تجویز و تأکید ادیان ابراهیم قرار گرفته است؛ هرچند که در بین ادیان ابراهیمی اختلافاتی در کیفیّت و حدود و شرائط آن وجود دارد. با این حال بر خلاف اسلام که تجرّد را امری ناپسند میشمارد، مسیحیّت، ترک ازدواج را نیز ممدوح شمرده و آن را پذیرفته است. در مورد تعدّد زوجات نیز باید گفت که یهودیان آنرا مطلقاً جائز میشمرند، مسیحیان آنرا روا نمی شمرند و اسلام به جهت لحاظ مصالحی با تعیین حدود و ضوابطی و تعیین یک حداکثری آنرا جائز شمرده است. بنداول: ازدواج در آیین یهود در یهودیت ازدواج و تشکیل خانوداه یک فریضه و واجب خطیر به شمار میآید. « در فرمان هفتم، از فرامین ده گانه، ازدواج به عنوان اساس خانواده شناخته میشود- همانگونه که فرمان پنجم خانواده را اساس اجتماع شناخته بود- و دین را تا آنجا که ممکن است به یاری ازدواج و هواداری از آن وا میدارد». بر اساس اعتقاد یهودیان، ازدواج اولین فرمانی بود که خداوند به آدم ابوالبشر داد. اساساً ازدواج و تشکیل خانواده نقش مهمّی در بقاء یهودیت دارد. «در حالی که کنیسه مکان دعا و عبادت و نیز مطالعه‌ی دینی بزرگسالان است، خانه جائی است که کودک برای اوّلین دفعه درباره‌ی دودمان یهودی خود چیزهایی را میآموزد.» در تلمود نیز به امر ازدواج اهمیّت فراوانی داده شده است. از جمله در آن آمده است: «هر کس زن ندارد از شاد مالی و از برکت و از نیکی محروم است». در آیین یهود، فریضه‌ی ازدواج به قدری دارای اهمیّت است که درمورد آن گفتهاند: «انسان مجاز است یک سفر تورات را بفروشد و با پول آن هزینه‌ی ازدواج را فراهم سازد.» در یهودیت همسرانسان به منزله‌ی خانه‌ی اوست که محل آرامش و سکونت انسان به شمار میرود. یهودیان بر این باورند که به انسان سفارش شده است که زود ازدواج کند و برای مردان سنّ هیجدهسالگی را سنّ مناسب جهت زناشویی دانستهاند. در مورد دختران نیز معتقدند که پدر موظّف است دختر خود را هر چه سریعتر به شوهر دهد. بنددوم: ازدواج درآیین مسیحیّت مسیحیان ازدواج را امری طبیعی قلمداد نمیکنند بلکه آنرا نشانه‌ی محبّت خداوند به بشریّت میدانند و معتقدند که زن و مرد به وسیله‌ی این امر، اتّحادی مقدّس و غیر قابل انفصال برقرار میکنند. در جریان ازدواج، مرد ملتزم میشود که محبّت، اکرام و امانت را در حق زن انجام دهد و زن نیز متقابلاً ملتزم میشود که امانت و اطاعت را در حق شوهر رعایت کند. ازدواج مقدّس از آداب رسمی آئین پروتستان نیست امّا در آن، این عمل به عنوان رسمی دینی و غیر مقدّس جریان دارد. امّا کلیسای کاتولیک روم با تکیه‌ی بر جنبه‌ی قدسی ازدواج، هنوز بر این اعتقاد است که کسی که یکبار طلاق گرفته است،حقّ ازدواج مجدّد را ندارد. امّا نباید از نظر دورداشت که هر چند ازدواج در مسیحیّت امری مقدّس محسوب میشود امّا عزوبت و دوری از ازدواج امری پسندیدهتر است چراکه شخص عزب با تمام توان به خدمت خداوند نائل میشود. ازدواج در مسیحیّت پدیده‌ی منحصر به فردی نیست و در ماهیّت ازدواج با بیشتر ادیان مشترک است. بر پایه‌ی تعالیم کتاب مقدّس، سنّت کلیسا و عرف اجتماعی، مسیحیان معتقدند که ازدواج دائمی است. عیسی میگوید شوهر و زن در شرائط آرمانی، یک تن میشوند و علقهای که ایجاد شد قابل انقطاع نیست. بندسوم : ازدواج از دیدگاه اسلام اسلام بر خلاف بسیاری از مکاتب که ازدواج را امری نکوهیده و یا اقل مانع بزرگی بر سر تکامل انسانی میدانند، ازدواج را تقدیس کرده و برای آن، شأن و جایگاه ویژهای قائل شده است.در اهمیّت ازدواج همین بس که خداوند متعال این وظیفه را از سنّت پیامبران آسمانی دانسته و فرموده است: «همانا پیامبرانی را پیش از تو مبعوث کردیم و برای آنها همسران و فرزندانی قرار دادیم» علاوه بر قرآن کریم، وآیات مختلف، در روایات بسیاری از پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) و ائمّه‌ی هدی علیهم السلام به اهمیّت ازدواج اشاره شده و از آن به عنوان پیوندی آسمانی و مقدّس یاد شده است. همسرگزینی از روشهای عالی اسلامی و محبّت و عشق به همسر، از سنن انبیاء الهی دانسته شده است. تجرّد به شدّت نکوهش شده و دختران و پسران جوانی که شایستگی و صلاحیّت ازدواج را دارند، به این امر تشویق فراوان شدهاند. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امر ازدواج را مهم دانسته میفرمایند:« هر کس امکان ازدواج داشته باشد ولی ازدواج نکند از ما نیست» امیر مؤمنان با تأکید بر امر ازدواج فرمودند: « ازدواج کنید زیرا رسول خدا فرمودند: هر کس پیروی از سنّت من را دوست دارد، پس همانا ازدواج یکی از سنن من است» دردین مقدّس اسلام، بین ازدواج که به ظاهر امری زمینی و دنیوی تلقی میشود و ایمان، که بالاترین معیار ارزش انسانی را تشکیل میدهد، ارتباط برقرار شده و اقدام به امر ازدواج  به عنوان قدمی در جهت سیر به کمال و تأمین بخش درجات بالائی از ایمان معرّفی شده است. رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلّم میفرمایند: «هر کس ازدواج کند نیمی از ایمان خویش را به کمال رسانده است، پس در نیمی دیگر باید تقوای الهی را پیشه کند». از نظر پیامبر اسلام بهترین میانجیگریها و زمینهسازی برای ارتباط دو نفر، واسطه شدن درامر ازدواج و تلاش درجهت ایجاد پیوند زناشویی بین زن و مرد است. چراکه ازدواج، علاوه بر جلوگیری از انحرافات جنسی شخص، در عرصه اجتماع نیز سازماندهنده‌ی یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی و مایه‌ی استحکام و بقاء یک جامعه است. از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: « از بهترین وساطتها، واسطهگری و شفاعت بین دو نفر در امر ازدواج است». با توجه به آنچه بیان شده و با نظر به توصیههای اکید پیشوایان اسلامی بر امر ازدواج میتوان نتیجه گرفت که این پیوند به عنوان سنّتی مقدّس و پسندیده در اسلام مطرح است و اقدام به امر زناشویی نه تنها مانع کمال و رشد اخلاقی انسان نیست بلکه میتواند به عنوان مرکبی راهوار، حرکت به سمت کمال و سعادت را برای شخص مؤمن تسهیل بخشد. مبحث سوم :تاریخچه مکتب نظری فمنیسم از منظر تاریخی می‌توان گفت طرح نظریه برابری زن و مرد به قرن هفدهم بازمی‌گردد. برخی نخستین فمینیست را «آن براد استریت» می‌دانند که «آبیگالی آدامز» همسر «جان آدامز» از رهبران جنگ‌های استقلال آمریکا، حرکت وی را ادامه داد. برخی نیز سابقه این نهضت را به انقلاب سال ۱۶۸۹ انگلیس بازمی‌گردانند. این حرکت در دوران انقلاب فرانسه شکل گرفت و توسط «کندورسه» و «سن سیمون» ادامه یافت. در حرکتی که از قرن هفدهم میلادی به نام حقوق فطری و طبیعی بشر آغاز شد و در قرن هجدهم در فرانسه به ثمر نشست. ولی نهضت زنان، در معنای دقیق آن، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت ونام فرانسوی به خود گرفت. در آغاز چنین فمینیسمی در واقع نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر بود زیرا این اعلامیه حقی برای زنان در نظر نگرفته بود فمینیسم به عنوان یک نهضت سیاسی در سال ۱۸۴۸ با نام نهضت «سیکافالز» در آمریکا مطرح شد. در همین سال نخستین منشور دفاع ازحقوق زنان در آمریکا اعلام گردید. از آن پس دانشمندانی چون آگوست کنت و جان استورات میل نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب حقوق فردی و اومانیستی مطرح کردند. نهضت فمینیسم تا اواخر قرن نوزدهم توفیق چندانی نیافت بطوری که تا اوایل قرن بیستم رژیم‌های مختلف غربی دارای یک ویژگی مشترک بودند و آن بی‌اعتنایی به حقوق زنان بود. در اوایل قرن بیستم جنبش طرفدای از حقوق زن در انگلستان به رهبری دوشیزه «پانک هورست» آغاز گردید و ایشان در کشور انگلستان توفیق‌های بدست آورد از جمله دست‌یابی حق رأی برای زنان انگلیس در سال ۱۹۱۸ بود. و در جنگ جهانی اول زمینه طرح حضور زنان در عرصه سیاست و برخورداری آنان از برابری قانونی شدّت یافت و پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۵، نظریه برابری زن و مرد طرفداران بسیاری یافت. و سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد از سال ۱۹۴۸ میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید. موج دوم فمینیسم از دهه شصت آغاز و تا اوایل دهه هشتاد ادامه یافت. فمینیست‌های پیش از دهه شصت، خواستار برخورداری از فرصت‌های برابر با مردان بودند، امّا فمینیست‌های جدید خواهان انقلاب اساسی در برابری کامل زن و مرد در تمامی زمینه‌ها از جمله آموزش، سیاست و... بودند. این دوره، دوره بازسازی و کسب موفقیت‌های نسبی فمینیسم است. حتی در دهه هفتاد فمینیست‌ها با ردّ کلیّت ازدواج و تأکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، آرمان‌های خود را مطرح می‌کردند. شعار زنان بدون مردان و با رفتارهای مردانه، مربوط به همین دوره است. پس از آن حرکت‌های فمینیستی‌ تند، رو به تعدیل گذاشت و آثار سوء افراط در حرکت‌های زن‌مدارانه، که بیش از همه دامان خود زنان را می‌گرفت، آشکار گردید. خشونت روزافزون در محیط‌ خانواده و در محیط کار و عدم امنیت جنسی از آثار این دوره بود. امّا از اوایل دهه اخیر، جهان غرب به نقش‌های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته است. با این وجود، با استیفای حق رأی به زنان، بحث حضور زنان در حوزه‏ٔ عمومی پایان نیافت و مدت‏ها پس از این بود که زنان توانستنددرعرصه‏ٔ عمومی(هم‌چون کار در ادارات دولتی) شرکتی فعال‏تر داشته‌باشند. در همین راستا و پس از موفقیت کمپین حق رأی زنان، برخی از زنان موج دومی را به راه انداختند که بر محدودیت‏های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی حاکم بر زنان تمرکز داشت. این مرحله از فمینیسم، به ویژه در فرانسه و انگلستان، به واسطه‏ٔ آثار سیمون دو بووار و ویرجینیا وولف تاثیرگذار بود. هر دوی این نویسندگان، زنان را به پیگیری حقوق فرهنگی خود، فراتر از صرف حقوق سیاسی، تشویق می‏کردند. در اواخر قرن بیستم، نویسندگانی چون جولیا کریستوا، لوس ایریگری و سایرین در موج سوم فمینیسم، نویسندگانی چون دو بووار را به خاطر نادیده گرفتن ساختارهای ژرف زبان و ناخودآگاه انسان که به باور موج سوم مانع آزادی زنان است، نقد کرده‏اند. این نویسندگان تأکید بیشتری بر زنانگی و ویژگی‏های بدن زنان دارند و بر این باورند که نویسندگان موج دوم، هم‌چنان مردان را مدل زنان قرار داده‏اند و ساختارهای مردانه‏ٔ زبان را به قدر کافی نکاویده‏اند. موج سوم در زمینه‏های متعددی بروز پیدا کرده است، اما هم‌چنان ملهم از تم‏های فمینیسم در موج‏های اول و دوم خود است. فمینیسم سعی می‌کند تا ضمن درک دلایل نابرابری‌های موجود، تمرکز خود را به سیاست‌های جنسیتی، معادلات قدرت و جنسیت معطوف نماید.موضوع‌های کلّی مورد توجه فمینیسم تبعیض، رفتار قالبی، شیءانگاری، بی‌داد و مردسالاری/پدرسالاری هستند. فعالان فمینیست به مواردی مانند برابری جنسیتی، حقوق تولیدمثلی، خشونت خانگی، برابری دستمزد، آزار جنسی، و تبعیض جنسیتی می‌پردازند.جوهرهٔ فمینیسم آن است که حقوق، مزیت‌ها، مقام و وظایف نبایستی از روی جنسیت مشخص شوند. به رغم این‌که بسیاری از رهبران فمینیسم زنان بوده‌اند ولی این بدان معنا نیست که تمام فمینیست‌ها زن هستند.تمام فمینیست‌ها به اصل موضوع تلاش برای احقاق حقوق زنان معتقد هستند، ولی در مورد علل این ستم‌دیدگی و روش‌های مبارزه با آن اختلاف وجود دارد و همین مسأله موجب همراهی فمینیسم با پسوندهای متفاوت شده‌است.فمینیسم (به عنوان جنبش اصالت زنان) بخشی از پدیده یا جنبش توجه به دیگری یا اصالت دیگری است، جنبشی که در قلمرو نژاد، قومیت و جنسیت پدیدار شد. فمینیسم در عین حال توجّه برانگیزترین بخش این جنبش نیز هست که روایت‌های مختلفی چه در جهت موافق و چه در جهت مخالف دارد. فمینیسم تاثیری عظیم بر بسیاری از جنبه‌های مذهب داشته‌است. در شاخه‌های روشنفکری مسیحیت پروتستان و به طور برجسته در برخی استیلاهای محافظه‌کارانهٔ وابسته به علوم الهی، همچون انجمن‌های الهی، زنان روحانی تلقی شده‌اند و در یهودیت نوگرا، زنان می‌توانند خاخام شوند. در درون این گروه‌های مسیحی و یهودی، زنان به تدریج با به دست گرفتن مواضع قدرت با مردان بیشتر برابر شده‌اند. اکنون نقش آن‌ها در توسعهٔ زمینه‌های جدید اعتقادی مورد توجه قرار گرفته‌است.از طرف دیگر رهبری زنان در مسایل مذهبی توسط مذهب کاتولیک رومی رد شده‌است. به گونه‌ای تاریخی مذهب کاتولیک رومی زنان را از ورود به کشیشی و دیگر مقام‌های روحانیت محروم کرده‌است و زنان به نقش راهبه‌ها یا مردم خارج از سلک روحانیت محدود شده‌اند. منابع وماخذ قرآن کریم آریانپور کاشانی، منوچهر،1377، فرهنگ پیشرو آریان‌پور، ج۲؛ نشر الکترونیکی و اطلاع‌رسانی جهان رسانه، ابو خليل، شوقي.1355.اسلام در زندان اتهام. ترجمه ي حسن اکبري مرزناک. تهران. انتشارات بعثت. آل كاشفالغطاء، محمدحسين (بیتا)، تحرير المجله، قم: فيروزآبادي. آنتروباس، پگی،2008،حرکت جهانی زنان خاستگاه‌ها، مسائل استراتژیک»ترجمه مسودمیرسیدی، تهران،نشر مرکز، ابنبراج، عبدالعزیز (1406 ﻫ ق)، المهذّب، قم: مؤسسه النشر الاسلامی. ابنحمزه، ابوجعفر محمدبنعلي طوسي (1408 ﻫ ق)، الوسيله الي نيل الفضيله، چاپ اول، قم: مکتبه السید المرعشی. ابنزهره، حمزهبنعلی (1417 ﻫ ق)، غنیه النزوع، چاپ اول، قم: مؤسسه الامام الصادق (ع). ابنقدامه، ابو محمد عبداللهبناحمد (بیتا)، المغنی، ج 7، بیروت: دارالکتاب العربی. ابن منظور، محمّدبن مکرّم،1405هـ.، لسان العرب، قم، نشر أدب الحورة، الطبعة الاولی،ج2، امامی، حسن (1377 ﻫ ش)، حقوق مدنی، ج 4، چاپ شانزدهم، تهران: انتشارات اسلامیه. انصاری، مرتضی (1366ﻫ ش)، مکاسب، دورهی یک جلدی، قم: چاپ مهر. باتلر جودیت ،2009،نام‌های دیگر فمینیسم با تفاوت ها،ترجمه اصغر شیرازی،تهران نشر بگویچ، عزت علی،1384، اسلام بین دو دیدگاه شرق و غرب، ترجمه‌ی سید حسین سیف زاده، انتشارات وزارت امور خارجه، تقي زاده ، محمد احسان ،1388،عشق سالم و ناسالم ،تهران نشر بوستان سخن،چاپ سوم جزیری، عبدالرحمن (1409 ﻫ ق)، الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 4، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی. . حرّعاملی، محمدبنالحسن (بیتا)، وسایل الشیعه، ج 15 و 16، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی. حسينيشيرازي، محمد (1409 ﻫ ق)، الفقه، ج 67، چاپ دوم، بیروت: دارالعلوم. حسینی، سید ابراهیم؛1379، فمینیسم علیه زنان؛ تهران ، نشر رهیافت ،کتاب نقد ج ۱۷؛ حکیم، محسن (بیتا)، منهاج الصالحین، ج 2، نجف: مطبعه الآداب. حکيم پور، محمد. 1382. حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد. تهران. انتشارات نغمه نوانديش.. خویی، ابوالقاسم (1368 ﻫ ش)، مصباح الفقاهه، ج 7، تقرير توسط محمدعلي توحيدي، چاپ اول، قم: نشر وجدانی. خویی، ابوالقاسم (1410 ﻫ ق)، منهاج الصالحین، ج 2، چاپ بیست و هشتم، قم: مدینه العلم. دورانت ، ویل ،1379، تاریخ ویل دورانت ، تهران، نشربوستان کتاب ،چاپ نهم ، جلد سوم ، دهخدا، علی اکبر،1373، لغت نامه دهخدا، تهران، مؤسسه انتشارات چاپ دانشگاه تهران، چاپ اول از دوره جدید،ج4، راب، کوهن،1385، تلمود، به اهتمام امیر حسین صدری پور، تهران :نشرهدف. راغب اصفهانی،حسین ابن محمد، 1416ه مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق، دارالقلم، الطبعة الاولی،ج3، رضائيان، علي،1372، مديريت خانواده، تهران، انتشارات دانشكده مديريت دانشگاه تهران، زیبائینژاد، محمد رضا،1382، مسیحیّت شناسی مقایسهای، انتشارات سروش، روحانی، محمدصادق (1414 ﻫ ق)، فقه الصادق، ج 22، چاپ سوم، قم: دارالکتاب. روحانی، محمدصادق (1410 ﻫ ق)، منهاج الصالحین، ج 2، چاپ بیست و هشتم، قم: مدینه العلم. رمضان نرگسي، رضا،1389، «بازتاب چندهمسري در جامعه»، فصلنامه «كتاب زنان»، شماره 58، رویان، محسن، 1381، بولتن مرجع فمینیسم؛تهران ، نشر مدیریت مطالعات اسلامی مرکز مطالعات فرهنگی بین‌المللی؛ مرکز انتشارات بین‌المللی الهدی، زمخشری، محمدبن عمر،1417هـ ، الکشّاف عن حقائق التّنزیل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، الطبعة الاولی، زیگموند فروید،1389، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی، ساروخانی، باقر،1375، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، تهران: انتشارات سروش، سبحانی، جعفر. 1387،الموجز فی اصول الفقه. موسسه امام صادق. قم. ،چاپ دوم سيار اطراش لنگرودى،1386، عبدالله ، هدايت و ضلالت در قرآن، كلام و فلسفه، تهران، سازمان تبليغات اسلامى، سید سابق (1397 ﻫ ق)، فقه السنه، ج 2، بیروت: دارالکتاب العربی. سیدیعلوی، حسین (1382 ﻫ ش)، شرط عدم ازدواج مجدد در ضمن عقد زناشویی،  فصلنامه مطالعات اسلامی، شماره 61، پاییز: سیستانی، علی (بیتا)، منهاج الصالحین، ج 3، چاپ اول، قم: مکتب آیت الله سیستانی. شایان مهر، علیرضا، 1388،دائره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، چاپ سوم ، شهید اول، محمدبنجمالالدين مکی عاملی (1411 ﻫ ق)، اللمعه الدمشقيه، چاپ اول، قم: دارالفکر. شهید ثانی، زینالدّین الجبعی العاملی (1410 ﻫ ق)، الروضه البهیه في شرح اللمعه الدمشقيه، ج 5 ، چاپ اول، قم: نشر داوری. شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبنالحسن (1351 ﻫ ش)، المبسوط، ج 4، تهران: مکتبه المرتضویه. شیخ طوسی، ابوجعفر محمدبنالحسن (بیتا)، الاستبصار، ج 3، تهران: دارالکتب الاسلامیه. صافیگلپایگانی، لطفالله (1416 ﻫ ق)، هدایه العباد، ج 2، چاپ اول، قم: دارالقرآن الکریم. صانعی، یوسف (1388 ﻫ ش)، استفتائات قضایی: حقوق مدنی، ج 2، چاپ سوم (اول ناشر)، قم: نشر پرتو خورشید. صدر، حسن. 1357. حقوق زن در اسلام و اروپا. چاپ هفتم. تهران. انتشارات جاويدان. صفایی، حسین و اسدالله امامی (1384 ﻫ ش)، مختصر حقوق خانواده، چاپ نهم، تهران: میزان. طباطبایییزدی، محمدکاظم (1378 ﻫ ق)، حاشیه المکاسب، ج 2، قم: نشر اسماعیلیان. . علامه حلی، ابومنصور حسنبنیوسف (1418 ﻫ ق)، مختلف الشیعه، ج 7، چاپ اول، قم: مؤسسه النشر الاسلامی. علوي قزويني، سيد علي (1380)، عده و وضعيت زنان ، تهران: فصلنامه مطالعات راهبردي زنان، شوراي فرهنگي-اجتماعي زنان. عیاشی، محمدبنمسعود (بیتا)، تفسیر العیاشی، ج 1، تهران: المکتبه العلمیه الاسلامیه. کاتوزیان، امیرناصر (1385 ﻫ ش)، حقوق مدنی: خانواده، ج 1، چاپ هفتم، تهران: شرکت سهامی انتشار. کاتوزیان، امیرناصر (1356 ﻫ ش)، نقش قراردادهاي خصوصي در نكاح، نشريهي دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، شماره 20، بهمن ماه: کد، لوراین، ای. دی.،2000،دائره المعارف تئوری‌های فمینیست ها، روتلد. کلینی، محمدبنیعقوب (1367 ﻫ ش)، کافی، ج 5، چاپ سوم، تهران: دارالکتب الاسلامیه. گرجي، ابوالقاسم و ديگران،1384، «حقوق تطبيقي خانواده»، دانشگاه تهران، چ اوّل، ----، ----،1380، «آيات الاحكام»، تهران، نشر ميزان،چاپ سوم. قمي، ميرزاابوالقاسم،1404،«جامع الشتات»، ترجمه عيسي ولايي، تهران، انتشارات دانشكده حقوق و علوم سياسي، محقق حلی، ابوالقاسم نجمالدین جعفربنالحسن (1409 ﻫ ق)، شرایع الاسلام، ج 2، چاپ دوم، تهران: نشر استقلال. محقق حلی، ابوالقاسم نجمالدین جعفربنالحسن (1410 ﻫ ق)، مختصر النافع، چاپ سوم، تهران: مؤسسه بعثت. محققداماد، مصطفی (1384 ﻫ ش)، قواعد فقه: مدنی، چاپ ششم، تهران: انتشارات سمت. محقق كركي، عليبنالحسين (1411 ﻫ ق)، جامع المقاصد، ج 13، چاپ اول، قم: مؤسسه آل البيت (ع) لاحياء التراث. مشکینی، میرزا علی،۱۴۱۶ ه‍ ق ، اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها، در یک جلد، نشر الهادی، قم ایران،چاپ ششم، مشکینی، علی، 1382،ازدواج در اسلام، ترجمه احمد جنتی، قم: چاپ مهر مطهری، مرتضی (1376 ﻫ ش)، نظام حقوق زن در اسلام، چاپ بیست و سوم، تهران: نشر صدرا. -----، ----، 1379،حقوق زن، تعدد زوجات و ازدواج موقت، قم: اهلبیت.چاپ دوازدهم، مکارمشیرازی، ناصر (1379 ﻫ ش)، القواعد الفقهیه، ج 1، چاپ پنجم، قم: مدرسه الامام علیبنابیطالب (ع). مهریزی، مهدی (1382 ﻫ ش)، شخصیت و حقوق زن در اسلام، چاپ اول، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی. ميبدي، رشيد الدين؛1361ش. كشف الاسرار و عدة الابرار، به كوشش علي اصغر حكمت، انتشارات اميركبير، چاپ چهارم. موسویبجنوردی، محمد (1373 ﻫ ش)، شرط ترک ازدواج مجدد در ضمن عقد نکاح، مجلهی حقوقی و قضایی دادگستری، شماره 11، موسویخمینی، روحالله (1410 ﻫ ق)، کتاب البیع، ج 5، چاپ چهارم، قم: اسماعیلیان. موسوي لاري، سيد مجتبي. 1360. سيماي تمدن غرب. چاپ ششم. قم. دفتر انتشارات اسلامي. موسویگلپایگانی، محمدرضا (1413 ﻫ ق)، هدایه العباد، ج 2، چاپ اول، قم: دارالقرآن الکریم. نجفی، محمدحسن (1367 ﻫ ش)، جواهر الکلام، ج 31، چاپ سوم، تهران: المکتبه الاسلامیه. نجفیخوانساری، محمد (1418 ﻫ ق)، منیه الطالب، ج 3، تقریرات دروس محمدحسین نایینی، چاپ اول، قم: مؤسسه النشر الاسلامی. نراقی، احمد (1408 ﻫ ق)، عوائد الایام، چاپ سوم، قم: مکتبه بصیرتی. نوريطبرسي، حسين (1408 ﻫ ق)، مستدرك الوسائل، ج 13، چاپ دوم، بیروت: مؤسسهي آلالبيت (ع) لاحياء التراث. وقار، محمد حسین، 1386،اخلاق در شش دین جهان، تهران :نشرقومس ،چاپ سوم ، هوکز، بل، 1948،تئوری فمینیست از حاشیه به مرکز،ترجمه حسین نیک نظر،تهران نشر بوستان کتاب،چاپ اول ،

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته