مبانی نظری وپیشینه تحقیق نظارت (docx) 53 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 53 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نظارت
مقدمه :
در هر پژوهش علمي كه انجام مي شود ابتدا سوابق و تاريخچه آن پژوهش بايد بررسي گردد و از كارهاي انجام شده گذشته استفاده شود كه از تكرارو دوباره كاري پرهيز شود. و از پژوهشهاي انجام شده قبلي نيزجهت بهترشدن امرپژوهش بهره برداري نماييم تا بتوانيم تحقيق خوب و جامعي ارائه دهيم كه مورد استفاده كاربردي قراربگيرد .
ما در اين فصل ابتدا تعريفي مختصرازنظارت ارائه خواهيم داد و سپس اهداف نظارت را تشريح خواهيم كرد تابدانيم كه به چه اهدافي خواهيم رسيد و هدف از نظارت بطوركلي چيست ؟ و ضرورت و اهميت نظارت با بياني ساده مطرح شده است و تاريخچهء نظارت و راهنمايي از ابتداي بوجودآمدن نظام تعليم و تربيت تازمان حال مورد بررسي قرارگرفته و عناوين مختلفي كه در طول تاريخ از نظارت داشته اند را مورد توجه قرارداده شده است .روشهاي نظارت مورد توجه قرارگرفته و انواع روشهاي نظارت از قبيل نظارت همتا،نظارت باليني و غيره مطرح شد.و نظريه متخصصين تعليم وتربيت درخصوص نظارت آموزشي مطرح گرديد ودرآخرتعدادي ازنتايج تحقيقات مشابه كه در ايران و خارج ازكشورانجام شده است را به طوركلي و اجمالي آورده شده است .
تعريف نظارت:
درمتون اصلي واخيرمربوط به نظارت ميتوان حداقل پنج مفهوم سازي عمده رايافت وهر يك ازمفاهيم درذيل آورده ميشودوبراي هركدام تعريفي آورده ميشود.
نظارت دراقدام به اموراداري .
نظارت دراقدام به امورآموزشي .
نظارت دراقدام به اموردرسي .
نظارت دراقدام به امورروابط انساني .
نظارت دراقدام به مديريت .
نظارت در اقدام به نقش كلي رهبري.
گليك من (1) تعريف نظارت اداري را اين گونه بيان مي كند .
معلمان در صف مقدم آموزش درس موفق قراردارند .نظارت در پشت صحنه است و براي توانمند كردن معلمان در موفقيت در كار خود پشتيباني دانش و مهارت فراهم مي كند.
كورتن (2) در نظارت در اقدام به امور آموزشي :
برنامه آموزشي را مي توان بدون نظارت اجراكرد هرچندكه بندرت مي توان اميدي به سازندگي آن داشت .به هرحال كاملا آشكاراست كه نظارت به كلي به ملاحظات برنامه آموزشي وابسته است و اين مطلب نيازي به بحث ندارد .
تعريف نظارت در اقدام به آموزش درسي :
در تعريف كوموكس (1997) آمده است : نظارت آن فرايند رهبري با هدف نهايي بهبود آموزش درسي است .
تعريف نظارت در اقدام به روابط انساني :
اچسون وگيل در تعريف (1992) اين مفهوم را چنين آورده است .
نظارت همكاري با افراد است به جاي مستقيم بودن تعاملي است و به جاي اقتدارمنشانه مردم سالارانه است به جاي ناظر محوري معلم محوراست .
تعريف نظارت به گونه مديريت تعريفي از آلفونسو(3)،فرت (4)، نوي(5)،اين موضوع را اين چنين تعريف مي كند .
نظارت در همه سازمانهاي پيچيده موجود است . براي اين كه اين سازمانها مي خواهند خود را حفظ كنند و گاهي به فكربهبود و تهذيب خود مي افتند .ارتباط ميان نظارت و سازمانها روشن ومستقيم است و منابع سازماني بايد درتحليل كارآيي و مؤثر بودن به كار افتد … اين توصيفات از نظارت در درون سيستمهاي توليدسازماني دلالت بر نتيجه مهم كاربردي براي مربياني كه در گير نظارت درسي هستند دارد . مدرسه يك سيستم توليدي است .
ششمين تعريف نظارت آموزشي به گونه وظيفه رهبري برحسب نظرموشر(1) وبريل (2) « وظايف نظارت را تدريس نحوه تدريس به معلمان و رهبري حرفه اي در تدوين مجدد شآموزش عمومي به خصوص در برنامه درسي آن ،تدريس آن ،شكلهاي آن ،منظور مي داريم» .
اصول نظارت :
اصل سازماني:
نظارت و راهنمايي آموزشي رفتاري سازماني است و بايد مسؤليتي مديريتي در مدرسه تلقي شود . در مدارسي كه برنامه نظارت و راهنمايي آموزشي و پست راهنماي آموزشي به طوررسمي وجود ندارد ، مدير مدرسه بايد راهنماي آموزشي با ايفا كند .چنانچه او صرفا به امور اداري مدرسه بپردازد و نقش خود را در حيطه وظايف آموزشي اش فراموش كند ، درك درستي از نقش خود ندارد .اما امروزه ،نظارت به عنوان يك رفتار سازماني مهم در تشكيلات آموزش و پرورش اغلب كشورها وجود دارد و مسؤليت آن برعهده مدير مدرسه مي باشد .
2 - اصل مسؤليت و اختيار:
مسؤليت هنگامي اهميت دارد و معنا پيدا مي كند كه توام با ختيار باشد .اگر چه در تقسيم وظايف و ستادي نظارت پستي ستادي محسوب مي شود و معمولا فاقد اختيارات لازم صفي يا اجرايي است .
ناظران براي اجراي وظايف محول شده بايدبه اختياراتي متكي باشند كه منابع آن با منابع اختيارات مديران صفي متفاوت است .رفتار نظارتي از طريق اعمال قدرت اجرايي موفق نخواهند بود .هرچه مدير به تخصص ، مهارتها و تواناييهاي حرفه اي خود بيشترمتكي باشد ، معلمان نيز در پذيرش رهنمودهاي او تمايل و اشتياق بيشتري از خود نشان ميدهند بنابراين مدير يا ناظر كه ويژگيهاي حرفه اي اين رفتارسازماني را ندارند و در عمل مورد پذيرش معلمّان قرارنمي گيرند ، نبايد به اين كار مبادرت كنند . زيرافاقد اختيارات شخصي و تخصصي لازم براي نظارت معلمان هستند .
3-اصل پوياييهاي گروهي :
نظارت آموزشي وظيفه مشاركت جويانه همراه با همكاري حرفه اي گروهي است .
(هوي و فورسايت 1986) بدون همكاري حرفه اي معلم مدير مدرسه و ديگرشركت كنندگان در اين وظيفه موفقيت برنامه هاي نظارت بعيد به نظر مي رسد .به اعتقاد كيمبل وايلز(1967) نظارت بر فرد يا افراد خاصي كه عنوان راهنمايي آموزشي را دارند محدود نمي شود .زيرا به منظور اصلاح اجزاي مختلف آموزش تشريك مساعي افراد مختلف با تخصصهاي گوناگون ضروري است كه اين كار صرفا از طريق فعاليتهاي گروهي يا پويا كردن افراد در قالب كار گروهي امكان پذيرمي گردد.
هر عضوي از آموزش وپرورش كه در زمينه اصلاح ارتقاي عملكرد آموزشي معلمان و دانش آموزان به آنان كمك كند ، اعتقاد بر اين است كه گرد آوردن افراد درگروههاي تخصصي كاري با هدف انجام دادن اصلاحات آموزشي و پويايي بخشيدن به اين گروهها به كسب نتايج مطلوب تري منجر ميشود تا اتكاي به فرد يا تخصص خاصي براي انجام دادن اصلاحات به تعبير سرجيواني و استارات (1993) هرفردي كه در فرايند اصلاح مدرسه درگير و مسؤل است در چهارچوب نظارت قرارمي گيرد . بنابراين مسؤليت از قالب فرد و گروه خاصي خارج و به بيرون از مدرسه و جامعه نيز مربوط مي شود نظارت مسؤليتي جمعي است كه بايد در قالب پوياييهاي گروهي متجلي گردد.
4-اصل رشد و پيشرفت حرفه اي :
يكي از هدفهاي برنامه هاي نظارت آموزشي ايجاد فرصتهاي مناسب براي رشد و پيشرفت حرفه اي معلمان است . ترويج روحيه اتكابه نفس و استقلال كاري معلم از گامهاي اوليه واساسي براي تحقق اين هدف است . تغييرات وتحولات فزاينده امروزي ،تغييرات فراواني را در آموزش و پرورش به وجودآورده و اين تغييرات نيز ايجاد تغييراتي را در معلمان ضروري ساخته است . معلمان بايد خواهي نخواهي آمادگي پذيرش اين تغييرات وانطباق با آنها را پيدا كنند و گرنه در حرفه خود دچار ركود خواهد شد . آشنايي با كاربردپديده هاي جديد در مدرسه مثل كامپيوترو استفاده از نرم افزارهاي آموزشي ،فراگيري دانش تخصصي جديد به كارگيري روشهاي نوين آموزشي ،مثل روشهاي گروهي به جاي روشهاي كلامي واستفاده از تحقيقات عملياتي به منظور پاسخگويي به مشكلات آموزشي همگي رشد حرفه اي معلمان را فراهم مي كند .ناگفته پيداست كه كسب دانش و تجربه هاي جديد كه قدرت ابتكار وتواناييهاي تازه اي به معلمان مي بخشدنه تنها براي ارتقاي كارآيي معلمان ضروري و فوق العاده مهم است ،بلكه درتغيير شخصيت معلمان وايجاد روحيه وانگيزه در آنان براي ترفيع و ارتقاي علمي وشغلي نيز ملاكي بسياربا ارزش است .
5-اصل ارزشمند بودن فرد و گروه :
هنگام واگذاري تكاليف و مسؤليتها بايد،مثل افرادديگردر سازمانها ،تعاونهاي فردي ،معلمان نيز در نظرگرفته شود .به كارگيري روشهاي نظارت آموزشي در مورد همه معلمان نتايج يكساني ندارد .پس نبايد از آنان انتظار داشت كه در هر جو سازماني و تحت هر شرايطي به صورتي يكسان عمل كنند و نتايج يكساني ارائه دهند يا واكنشهايشان در مواجه با مسائل و مشكلات سازماني متفاوت نباشد . در مدرسه بايد اين احساس به معلم القا شود كه هم به عنوان يك فرد و هم گروهي كه به آن تعلق دارد ،در اداره امور مدرسه و بويژه در تصميم گيريهاي آموزشي،داراي ارزش و اهميت است . معلمي كه با اين احساس مفيد و ارزشمند كارمي كند يعني در عمل جلوه خارجي آن را در محيط كارش و در مورد افراد ديگر در مدرسه مشاهده مي كند داراي شخصيتي پويا وفعال مي شود . خود پنداري مثبت معلم از خود و كارش موجب برانگيختن فعال شدن و هدايت رفتارش در جهت هدفهاي مدرسه مي شود .
6-اصل علمي بودن :
امروزه برنامه هاي نظارت از جهت گيري علمي برخورداراست و موفقيت آن در رفع موانع آموزشي و بهبود عملكردمعلمان مديون دستاوردهاي بسيارعلوم رفتاري و سازماني است يافته هاي علوم به طور فزاينده در آموزش و پرورش كاربرد يافته و تحولات بسياري را در زمينه هاي تدريس ،يادگيري ارتباطات ،سازماندهي و مديريت به وجود آورده است .معلم ديگرابزارناچيز و كوچكي در دست نظام آموزشي تلقي نمي شود ،بلكه فردي است داراي تفكر مستقل با روحيه اي جاه طلبانه و خواستار آزادي و استقلال عمل كه به سبب انگيزه هاي شخصي به آموزش و پرورش گرويده است و در پي دستيابي به هدفها و آرمانهاي خاص خويش است در برنامه هاي نظارت آموزشي سعي مي شود در كاربا معلمان از انديشه هاي علمي جديد ،يافته ها ،پديده ها و تكنولوژي جديد استفاده گردد و از اعمال نظر شخصي يا قواعد كلي روي معلم بشدت جلوگيري شود .
7- اصل تغيير :
اين اصل بر اساس يك اصل كلي سازماني قراردارد و آن عبارت از اين است كه تمام افراد و سازمانها در فرايند كذرزمان نياز به تغيير پيدا مي كنند و دوام حيات هر فرد و سازماني مستلزم تغيير است اين امر به معناي انتقالات غير منطقي كاركنان و تعويض مديران يا تغيير در امور جزئي و كم اهميت اداره سازمانها نيست ، بلكه تغييراتي است كه بايد در سازمانها و افراد ايجاد شود
ماركس واستوپس (1961) هنكام بحث در باره مباني واصول نظارت و راهنمايي آموزشي بعضي از اصول آنرا به اين ترتيب بيان مي كند :
1-نظارت و راهنمايي آموزشي كه بخش كامل و جامعي از برنامه آموزشي است و كار و خدمتي گروهي (تعاوني ) به شمار مي آيد.
2- تمام معلمان به راهنمايي و كمكهاي راهنماي آموزشي نياز دارند . اين اصل يك اصل اساسي است و مسؤليت اين خدمت را مدير مدرسه يا راهنماي آموزشي بر عهده دارد.
3-برنامه هاي نظارت و راهنماي آموزشي بايد به نحوي تهيه وطراحي شود كه پاسخگوي نيازهاي شخصي معلمان مدرسه باشد .
4-همه كاركناني كه با فرايند آموزش سروكاردارند اعم از كاركنان آموزشي و غير آموزشي به نظارت و راهنمايي آموزشي نياز دارند و بايد تحت پوشش برنامه هاي آن قرارگيرند .
5-نظارت و راهنماي آموزشي بايد به توضيح و تشريح هدفها و مقاصد آموزشي بپردازد هدفهاي آموزش و پرورش و اهميت آنها بايد همواره به معلمان گوشزد گرددو مبنايي براي كارو فعاليتهاي راهنمايان آموزشي و معلمان باشد .
6-نظارت و راهنمايي آموزشي بايد در جهت بهبود نگرشها و دانشها و منش و رفتارو هم چنين تحكيم روابط انساني خوب در همه كاركنان مدرسه تلاش كند و به گسترش ارتباطات خود با جامعه بپردازد .
نظارت و راهنمايي آموزشي بايد بتواند فعاليتهاي فوق برنامه دانش آموزان را سازماندهي و آنها را هدايت كند .
مسؤليت بهبود برنامه و فرايند آموزش و يادگيري در كلاس درس و مدرسه برعهده راهنماي آموزشي ، معلم ، مدير مدرسه در منطقه برعهده رئيس آموزش و پرورش و در سطح ملي بر عهده وزارت آموزش و پرورش است .
پيش بينيهاي لازم به منظور فراهم كردن تداركات و امكانات مربوط به برنامه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي بايد در بودجه ساليانه درنظرگرفته شود .
براي نظارت و راهنمايي آموزشي ، هم برنامه ريزي كوتاه مدت ضرورت دارد و هم برنامه ريزي بلند مدت . تمام افرادي كه به نحوي با اين برنامه ها ارتباط پيدا مي كنند يا تحت تاثير آن قرار مي گيرند بايد با راهنمايي آموزش همكاري كنند .
مدير مدرسه يا راهنماي آموزشي كه اجرا كننده برنامه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي هستند بايد در تمام سطوح از كمكهاي مشورتي منطقه آموزشي وزارت آموزش و پرورش و دانشگاهها و ديگر سازمانهاي محلي ، استاني و كشور بهره مند شوند .
نظارت و راهنمايي آموزشي بايد آخرين يافته هاي تحقيقات را تجزيه و تحليل و آنها را ارزيابي كند و در آموزش و پرورش به كاربندد .
تاريخچه نظارت:
تخمين زده مي شود كه عمر بشر در روي كره زمين چيزي به حدود يك ميليون سال مي رسد در نود و نه درصد اين مدت تلاش بشر و پيشرفت وي به سوي تمدن بسيار ناچيز بوده است حدوداً شش هزار سال قبل بود كه نوشتن اختراع شد . با اختراع نوشتن نياز به آموزش احساس گرديد با گسترش و پيچيده ترشدن جامعه و افزايش دانش معلومات بشري، احتياج به داشتن مدرسه نيز ضرورت يافت .
گرچه ممكن نيست كه زمان دقيق به وجود آمدن مدرسه را مشخص كرد. معهذا همانطور كه جانسون و ديگران (1969) خاطرنشان مي سازد با اختراع خط ميخي كه تاريخ آن به 2000 سال قبل از ميلاد مسيح (ع) بر مي گردد، به نظر مي رسد كه نوعي مدرسه احتمالا در سومر وجود داشته است . هم چنين شواهدي وجود دارد كه پيشنهاد مي كند مدارس رسمي در چين به هنگام سلسه شانگ شايد زودتر از 2200 سال قبل از ميلاد مسيح وجود پيدا كرده اند.
تقريبا 500 سال قبل ازميلاد مسيح (ع) بود كه زمينه اي مناسب براي ايجاد يك جامعه پيشرفته و عنايت به امر مهم تعليم و تربيت شكل گرفته و شيوه هاي نظارت در مدارس در زمانهاي گذشته در كشورهاي مختلف در ذيل آورده ميشود.
سير تاريخي مفاهيم نظارت و راهنمايي :
نظارت و راهنمايي تحت عنوان بازرسي مدرسه وكلاس درس :
نظارت و راهنمايي پيش از سال 1900 عمدتا از طريق بازرسي اداري و رسمي مدرسه و كلاس درس بوسيله افراد غير حرفه اي و در بعضي موارد بوسليه شهروندان محلي يا مذهبي يا كميته هاي ويژه متشكل از افراد عادي انجام مي گرفت . (لوسيوومك نيل 1969) . در آن زمان ، بازرسي به معناي تفتيش كار معلم و نگاه تيز بينانه و منتقدانه بازرسان به برنامه هاي مختلف مدرسه بويژه معلم ،بود . در حقييقت ، از نظر تاريخي بازرسي در آموزش و پرورش يكي از بازوهاي اجرايي دولت براي اعمال كنترل و قدرت محسوب مي شده است . با توسعه تدريجي مدارس و تشكيل مناطق آموزشي اين وظيفه به جاي افراد عادي و غير حرفه اي به ناظران و سرپرستان آموزشي محول شد (وايلزوباندي 1986) .
بازرسي به منظور نظارت بر كار معلم و اجراي قوانين ومقررات مدرسه بود و بر اجراي مقررات انضباطي و حفظ موازين و معيارهاي حاكم بر آموزش و پرورش بيشتر تاكيد مي شد تااصلاح آموزش ، مسائل تدريس و روشهاي اجراي آن آموزش معلم ،دانش آموزو پيشرفت تحصيلي او .
نظارت و راهنمايي علمي :
در دهه هاي اوليه قرن بيستم آموزش و پرورش بشدت تحت تاثير مفاهيم و يافته هاي مديريت علمي قرارگرفت .به طوري كه شيوه اداره آن شبيه شيوه اداره سازمانهاي بازرگاني وصنعتي شد و مقايسه هاي نامناسب و نادرستي با توجه به معيارهاي صنعتي و توليدي بين مدارس و سازمانهاي غير آموزشي به عمل آمد .در نتيجه اصول مديريت علمي در نظارت بر مدارس هم كار برد يافت و يافته هاي آن كه در بخش صنعت و تجارت به كار گرفته شده بود و نتايج نسبتا موفقي در برداشت .به وسيله متخصصان تعليم و تربيت در مدارس به كار گرفته شد (كالاهام1962) .
در اوايل قرن بيستم همزمان با تحولات جديد علمي و صنعتي ،مفهوم نظارت و راهنمايي در مدارس تغيير يافت .
برخي از نتايج كاربردمديريت علمي د رآموزش وپرورش اشاره مي كنيم .
اصلاح رابطه بين معلمان و راهنمايان آموزشي .
تعيين ويژگيهاي حرفه اي معلمان .
ايجاد انگيزه كاري .
كشف و ابداع بهترين شيوه هاي تدريس .
محور قرارگرفتن دانش آموز .
تاكيد بر سنجش و تحقيق .
نظارت و راهنمايي تحت عنوان روابط انساني آزاد منشانه :
در اواخر دهه 1920 اعتراض به تعيين برنامه درسي و روش تدريس بوسيله مديران رده بالاي آموزش و پرورش و تحميل آن به معلمان بيشتر شد .
تقريبا اكثر نويسندگان هدف از نظارت را راهنمايي معلمان مي پنداشتند نه بازرسي و تعيين روشهاي تدريس و برنامه هاي درسي براي آنان در پي تغييرات وسيع اجتماعي و اقتصادي اي كه در اين سالها روي داد بتدريج احترام به شخصيت انسان (معلم) و تشويق به مشاركت گسترده معلمان در تدوين برنامه ها و خط مشها بيشتر مورد تاكيد قرار گرفت .مسؤليت راهنمايان آموزشي . كه در اين زمان مشاور ناميده مي شدند .اين بود كه محيط مناسبي براي تشريك مساعي همه كاركنان آموزشي قراهم كنند تا از اين طريق هدف آنان ، يعني اطلاح وپيشرفت همه كاركنان به جاي صرفا معلمان تحقق يابد (وايلز1967) .
نظارت و راهنمايي تحت عنوان اصلاح روش تدريس :
در دهه 1920 به رغم برخي نويسندگان اصلاح و بهبود روشهاي تدريس معلمان از اصلي ترين وظيفه راهنمايان و ناظران آموزشي به شمار مي رفت همه افراي كه در امر آموزش و پرورش در مدارس فعاليت داشتند سعي مي كردند به طرق مختلف فرايند تدريس و يادگيري را اصلاح كنند و مسائل و مشكلات آموزشي معلمان را مرتفع نمايند . (گوئين 1974).بنابراين راهنمايان آموزشي به طور مستمرومنظم كار معلمان را ارزشيابي كرده ،نتايج اصلاحات ايجاد شده را تجزيه و تحليل مي كردند . علاوه بر اين در اين دوره طرح و تدوين دروس نيز از وظايف مهم راهنمايان و ناظران آموزشي به شمار مي رفت .به طور خلاصه ،راهنمايان و ناظران سعي داشتند با يافتن روشهاي تدريس جديد مدارس را بطوركار آمدتري اداره كنند .(وايلزو باندي،1986) .
نظارت و راهنمايي تحت عنوان رهبري آموزشي آزادمنشانه :
در دهه 1930 به دليل تاكيد اساسي بر نظارت و راهنمايي دموكراتيك يا آزادمنشانه با معلمان به نحوي رفتار مي شد كه مجبور مي شدند از طريق اين نوع رفتار و روابط دوستانه كه غالبابر جنبه هاي انساني تاكيد داشت فعاليتهايي را كه راهنمايان آموزش بر عهده آنها گذاشته بودند انجام دهند . نظارت و راهنمايي آموزشي در اين دوره نيز از طريق اعمال روشهاي آزاد منشانه سعي داشت فرايند آموزش و يادگيري را اصلاح كند . بعلاوه ، بهبود كار معلمان و كارآيي و اثر بخشي آنان از ديگر مواردي بود كه مورد تائيد اكثر نويسندگان اين عصرقرار داشت (وايلز1967،گوئين1974 ).
در اين دوره نظام آموزش و پرورش به صورت متمركز اداره مي شد و نظارت و راهنمايي آموزشي كه بخشي از آموزش و پرورش قلمداد مي گرديد هنوز به صورت دستوري اداره مي شد ، چون با اينكه پيدايش مفهوم جديد در آموزش و پرورش موجب تغييرات و تحولات زيادي در همه اركان آن شد .
شيوه اداره آن كمابيش به همان سبك دستوري گذشته بود و مديران و معلمان ملزم به انجام دادن فعاليتها و اجراي مصوبات و برنامه هايي بودند كه از طرف ستوه بالا تر سازمان به آنان ديكته مي شد.
نظارت و راهنمايي تحت عنوان رهبري آموزشي مبتني بر همكاري گروهي:
در دهه 1930 و1940 و حتي قبل از آن ، برخي از نويسندگان كه در زمينه نظارت و راهنمايي آموزشي تحقيق مي كردند آنرا نظارت و راهنمايي تعاوني يا مشاركت و همكاري گروهي تلقي مي كردند . به زعم ايشان كساني كه در سيستم آموزشي فعاليت مي كنند بايد يكديگر را در امور آموزشي راهنمايي كرده ، براي رفع مشكلات خود از تجربيات و نظريات افراد كار آزموده و مجرب استفاده نمايند ، خواه آنان به طور رسمي راهنماي آموزشي باشند خواه نباشند.
در اين دوره بر مشاركت و همكاري گروهي همه كاركنان مدرسه در بهبود وضع آموزش تاكيد مي شد. از اينرو مي توانستند نظارت و راهنمايي را با عناوين ديگري كه اين مفهوم را برساند و به اصلاح وضع آموزش منجر شود جايگزين كند ، عناويني با مفهوم يكديگر را ياري كردن ، با يكديگر مشورت كردن ، به اتفاق مشكلات را حل كردن ، با همكاري گروهي برنامه ريزي كردن و در نهايت گفتگو در مورد اينكه چگونه مي توان وضع آموزش و يادگيري را بهبود بخشيد . (وايلز 1967) .
افراد مسؤل نظارت و راهنمايي مديران و راهنمايان ويژه است و فعاليتها و عمليات كه انجام مي شد 1 - مشاهده كلاس درس
2 - آموزش ضمن خدمت .
نظارت و راهنماي تحت عنوان توسعه برنامه درسي :
بررسي تاريخي مفاهيم نظارت و راهنمايي نشان مي دهد كه در اواخر دهه هاي 1940و 1950 با تاكيد بر پيشرفت كار آموزش وقت زيادي براي كمك به پيشرفت معلمان صرف مي كردند . و كمتر در مورد كار آنان به قضاوت مي پرداختند . در خلال اين سالها كار هاي گروهي مشترك و روابط آزاد منشانه براي اصلاح و پيشرفت كار آموزش توسعه فراواني يافت و تقريبا در همين سالها بود كه نظارت و راهنمايي در آموزش و پرورش جنبه تخصصي يافت .
تفوق و برتري علمي شوروي سابق در سال 1957(با پرتاب اولين ماهواره به فضا) باعث ايجاد تغييرات و تحولات سريع و زيادي در آموزش و پرورش كشورهاي غربي شد
براي جبران خلاء ناشي از اين عقب ماندگي علمي برنامه هاي جديدي بو يژه در زمينه رياضيات علوم و زبانهاي خارجي طراحي و اجرا شد و مبالغ هنگفتي براي تغيير برنامه هاي قديمي و توسعه برنامه هاي جديد صرف گرديد . بنابراين در اين دوره راهنمايان آموزشي علاوه بر توسعه برنامه هاي درسي جديد به اجراي اين برنامه ها در مدارس نيز نظارت مي كردند و افراد مسؤل نظارت مديران و راهنمايان ويژه ، راهنمايان آموزشي و برنامه ريزان درسي
فعاليتها و عمليات انجام شده :
تعيين دقيق نتايج ، نتايج مطلوب رفتارهاي مناسبي كه باري حصول به آنها ضرورت داشت.
كار و عمل از طريق مشاركت گسترده همه افراد ذينفع در فرايند تحقيق و ارزيابي نتايج.
بازديدهاي كلاسي .
تاكيد بر آموزشهاي ضمن خدمت.
مفاهيم و جهت گيريهاي نظارت و راهنمايي بعد از دهه 1950
به زعم برخي از نويسندگان نظارت و راهنمايي آموزشي در دهه 1950 ديگر به مفهوم بازرسي و پيدا كردن نقاط ضعف معلم ، حذف طرحهاي نامناسب و استفاده از روشهاي دستوري و اجراي آنها به وسيله اشخاص خاص نبود ، بلكه به مفهوم بررسي و تحليل كل فرايند تدريس و يادگيري ، هدفها ،ابزار و وسائل ،روشها معلم دانش آموز و محيط كار بود (برتون و برواكنر 1955) .
برخي ديگر معتقد بودند كه نظارت و راهنمايي در مفهوم جديد به ترويج روحيه پژوهشي ،تحكيم انديشه هاي آزاد منشانه و سبط روابط انساني خوب در مدرسه توجه دارد و موفقيت برنامه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي نه تنها بر تخصص و توانايي حرفه اي راهنمايان آموزشي بلكه بيش از هر عاملي بر روابط انساني خوب در مدرسه متكي است بنا براين به منظور كسب نتايج مطلوب آموزشي و اصلاح وضعيت كاري معلمان و دانش آموزان همه كاركنان مدرسه بايد در فرايند آموزش و يادگيري به طور فعال مشاركت داشته باشند . در دهه 1960 بار ديگرنقش و وظيفه راهنمايان آموزشي تغيير يافت ،بدين معنا كه برخي از راهنمايان آموزشي خود را عامل اصلي هدايت فرايند تغيير در مدارس مي دانستند و مشكلشان پيدا كردن استراتژي مناسب براي هدايت اين تغيير بود و برخي ديگر خود را افرادي حرفه اي مي پنداشتند كه بايد مشكلات برنامه درسي و تدريس را حل كنند .
(وايلز 1967) با اين حال تعداد زيادي از راهنمايان آموزشي مسؤل هدايت دروس در مدارس شدند و بر اساس تخصص حرفه اي خود در زمينه هاي تخصص خاص يا دروس خاصي به همكاري با معلمان پرداختند - نقشي كه امروزه بسياري از راهنمايان آموزش در مدارس و مناطق آموزشي ايفا مي كنند (وايلزوباندي1986)
افراد مسؤل نظارت و راهنمايي :
راهنمايان حرفه اي .
برنامه ريزان درسي و مشاوران و فعاليتها وعمليات انجام شده عبارت بودند از :
الف : شناخت .
ب : طراحي نظامهاي آموزشي.
ج : كارآيي و اثربخشي سازماني .
د - مسؤل و پاسخگو بودن .
در دهه 1970 نظارت به عنوان مديريت :
دهه 1970 با اينكه عواملي مانند تشكيل اتحاديه هاي معلمان در روابط بين راهنمايان آموزشي و معلمان موانعي ايجاد كرد ،راهنمايان آموزشي همچنان به كارخودو حمايت از معلمان ادامه دادند و افراد مسؤل نظارت و راهنمايي : مديران صف و راهنمايان آموزشي فعاليتها عمليات :همكاري با معلمان و حمايت از آنان براي اصلاح فرايند آموزش .
دهه 1980 و بعد از آن :
دردهه 1980 راهنمايان آموزشي تحت عنوان معاون آموزشي مدير يا مدير برنامه كارمي كردند و در بسياري از مناطق آموزشي به علت كم اهميت شدن نقش آموزشي راهنمايان كار آنان بيشتر جنبه مديريتي پيدا كرد و مفهوم جديد مديريت آموزشي مورد توجه قرارگرفت .ارتقاي سطح كيفيت تدريس معلمان تخصصي و حرفه اي شدن كار معلمي و در نتيجه بهبود شرايط يادگيري براي دانش آموزان از هدفهاي كنوني نظارت و راهنمايي آموزشي در مدارس است .
افراد مسئول نظارت و راهنمايي عبارتند از : معاون آموزشي مدير مدرسه ،مدير برنامه ،راهنماي آموزشي و همه كاركنان مسؤل درگيرو ذينفع در مدرسه ،منطقه و جامعه .
فعاليتها و عمليات:
تاكيد بر اصلاح آموزش و يادگيري به عنوان نقش اوليه نظارت و راهنمايي در مدرسه .
انواع نظارت :
نظارت باليني : هدف مشترك نظارت متداول و نظارت باليني بهبود آموزش درسي است به هر حال ناظر در نظارت متداول متخصص آموزش درسي است . در نظارت باليني فرض مي شود ناظر ومعلم به عنوان متخصص آموزش درسي همچون دوهمكاربايكديگرارتباط برقرارميكنند.
معلم مسايل رامشخص ميكندوناظربه معلم درتحليل وبهبودعملكردتدريس كمك مينمايد.
موريس كوگان وهمكاران اودردهه1950 به يك بررسي درباره نظارت پرداختند.اين بررسي به فرايندنظارت باليني منجرشد.كوگان درخلال بررسي فارغ التحصيلان دريافت كه پيشنهاد ناظران اغلب به گوش شنوايي نميرسد.
معلم دررويكردباليني يك دريافت كننده منفعل ازنظارت نيست بلكه شريكي فعال است كه مشاركت وتعهدش براي موفقيت فرايندنظارتي اساسي است.نظارت باليني برروش معلم تاكيدداردوبراين فرض است كه معلمان كشش وامكانات فردي رابراي بهبودتدريس خوددارند.اين سيستم بدان دليل باليني است كه به مشاهدات آموخته شده ومستقيم رفتارهاي كلاسي وابسته است.نظارت باليني به عنوان يك فرايند به معلم كمك مي كند تا مسائل را مشخص و روشن كند . اطلاعات اوليه را از ناظر بستاند و به كمك ناظر راه حلهايي براي مسائل به وجود آورد .نظارت باليني در بر گيرنده اوقات نظارتي بيش از يكي دوبار ملاقات در كلاس درس است فنون نظارت از امتيازات بيشتري نسبت به روشهاي متداول نظارت بر خورداراست .
اين امتيازات شامل:
ناظران و معلمان با يكديگربه سوي هدف هاي مشترك همكاري دارند .
ناظران مي توانند به ميزان بيشتر بر رفتارهاي تدريس اثر گذارند .
معلمان و ناظران احساسات مثبتي نسبت به فرايند نظارتي دارند .
نظارت باليني يك فرايند پنج مرحله اي دارد .
هر يك از اين پنج مرحله به شرح زير است :
تبادل نظر پيش از مشاهده :
تبادل نظر پيش مشاهده اي ميان ناظر ومعلم به ايجاد سازگاري ميان آن دو كمك مي كند . به نظراجازه مي دهند با گروهي از دانش آموزان كه قراراست مشاهده شوند آشنايي يابد تادرسي را كه قراراست تدريس و مشاهده گردد مورد بحث قراردهند .و سر انجام وقتي براي ناظر و معلم فراهم مي كند تا قرار دادي در اين باره كه معلم در چه جنبه هايي از تدريس مي خواهد باز خورد دريافت نمايد منعقدكنند .
مشاهده :
ناظر به آرامي وارد كلاس مي شود و سعي مي كند از تماس رو در رو با معلم و شاگردان اجتناب ورزد .اين مشاهده گر در خلال مشاهده يادداشت هايي بر مي دارد .
به خصوص رفتارها يا روش هاي تدريسي را كه در خلال تبادل نظر پيش مشاهده اي مورد بحث واقع شده اند .يادداشت مي كند . مشاهده گر پس از اين مشاهده به آرامي و بدون مزاحمت به همان صورتي كه وارد شده خارج مي شود .
تحليل و راهبرد :
ناظر در اين مرحله يادداشتهاي خود را با توجه به قرارداد مذكور مرور مي كند و طرحهاي تدريس و حوادث وخيم مورد مشاهده در خلال درس را تحليل مي كند .
اگر از يك سيستم مشاهده اي استفاده شده باشد ناظر اغلب مي تواند به رفتارهاي خاص كلامي سطوح سوالات يا فنون مديريت كلاس رجوع كند . ناظر بايد پس از تحليل توجه كند چگونه به معلم با پيشنهاداتي كه ممكن است براي اوداشته باشد نزديك شود .ناظر بايد توجه كند كه معلم تا چه اندازه موضع دفاعي دارد و چگونه به بهترين نمونه تبادل نظر به معلم روي مي آورد .
4-تبادل نظر نظارتي :
معلم در خلال جلسه تبادل نظر از جنبه هاي مورد نظرخود بازخورد دريافت مي كند نخست بندهاي خاص قرارداد مرورمي شود و سپس بازخوردي اضافي از ساير طرحهاي رفتاري صورت مي گيرد . ناظر ممكن است به عنوان مرحله اي نهايي در تبادل نظر مشاهده اي به معلم در طرح درس بعدي كمك كند . درس جديد بهبودهاي مشخص شده در خلال تبادل نظر رادر خود جاي ميدهد .
5-تحليل پس از تبادل نظر :
تحليل پس از تبادل نظر درباده كل جريان باليني آخرين مرحله از فرايند نظارت باليني است . در واقع اين مرحله براي ناظر يك فرايند ضمن خدمت است .ناظر مي تواند كنترل كند تاببيند آيا در خلال تبادل نظر حميت حرفه اي معلم مورد احترام بوده است ؟ آيا معلم وقت داشته است تاموارد خاص قرارداد بررسي شده راكاملا مورد بحث قراردهد ؟ آيا قرارداد رضايت بخش بوده است .
نظارت همتا:
دلالت ضمني مفهوم نظارت همتا توانايي معلمان در نظارت بر كاريكديگر و تهيه مشاهده
تحليل و بازخورد براي همتايان است . مفهوم نظارت همتا هنوز براي بسياري از رهبران اين رشته مفهوم مسلم و جا افتاده نيست . در بررسي مفهوم نظارت همتا معلوم نيست معلمان به صورت تيم هاي كمكي تحت هدايت يك ناظر سازمان مي يابند يا در يك تيم مسؤليت بهبودآموزش درسي راعهده دارند .
مبارزه طلبي معلمان در سالهاي اخير منجر گرديده كه آنان تقاضاي كنترل بيشتري بر تدريس خود داشته باشند .اتحاديه ها به معلمان براي پذيرش مسؤليت بيشتر در ارائه آموزش ضمن خدمت ، ارزشيابي و وظايف نظارتي ديگر فشار آورده اند . براي نظارت همتا چندين مورد باز دارنده وجود دارد . چنانكه در بسياري مناطق معلوم شده معلمان نمي دانند نظارت همتا براي بهبود آموزش درس در ارزشيابي يا هر دوي آنها تدوين مي شود . ناظران نيز در تسهيم بخشي از قلمرو خود در ارزشيابي معلم يا معلمان مرددند. سرانجام معلمان بايد به همتايان خود اطمينان داشته باشنىى ولي در پرده رفتاركنند و اين چيزي است كه كمتر در جايي ديده مي شود . نظارت همتا به عنوان دنباله اي از برنامه اي وسيع براي بهبود آموزشي اميدواركننده است .
روشن است تاثير ناظران در جريان بهبود آموزشي مي تواند بوسيله به كارگرفتن معلمان در آن جريان تقويت شود . به هر حال ، ناظران بايد پيوند لازم را بين بهبود خود فرمان و بهبود منتج از نظارت رسمي سازمان فرمان بر قرارسازند.
ـ نظارت و راهنمايي همكار (مربيگري يا هدايت همكار) :
تعداد معلمان تحت نظارت و راهنمايي آموزشي ، تعداد دفعات مشاهدات باليني او را از معلمان مشخص مي كند . بديهي است مديران مدارس با توجه به كثرت مشغله و قلت دفعات و حيطه وسيع مسئوليتهايشان قادر نخواهند بود كه به كار همه معلمان خود به طور منظم و مستمر نظارت داشته باشند . هر چه تعداد دانش آموزان مدرسه كمتر و حيطه وظايفت و مسئوليتهاي مدير مدرسه محدودتر باشد به همان نسبت مدير مي تواند وقت بيشتري را به نظارت و راهنمايي معلمان اختصاص دهد نا گفته پيداست در مدارسي كه حجم كارهاي مدير مدرسه كمتر است امكان مشاهده باليني معلمان هم بيشتر است .
آلفونسو و گلدوزبري (1982) روش استفاده از معلمان براي كمك به معلمان را از طريق نظارت و راهنمايي آموزش باليني تحت عنوان نظارت و راهنمايي همكار با همكاري متقابل معلمان مطرح كرده اند . اغلب صاحبنظران استفاده از اين روش را به عنوان روش نظارتي مؤثري مورد تاكيد قرارداده اند .
چنانكه كمك مستقيم معلمان به همكارانشان براي اصلاح عملكرد آموزشي روشي موثر و سودمند تشخيص داده شود و مدير مدرسه يا راهنماي آموزشي نتوانند اين وظيفه با انجام دهند معلمان بايد در اين كار به يكديگر كمك كنند . نتايج تحقيقات انجام شده بيانگر آن است كه كمك همكاران به معلم نتايج مثبتي در مدارس به همراه داشته است .(گوردون ، نولان وفورلنزا 1994) در اين روش كمك به همكار كمكي يكجانبه تلقي نمي شود ، بلكه تعامل متقابل است . بدين منظور كه معلمان با تجربه تر ،آموزش ديده تر، ماهرترو تواناتر به همكارانشان كمك كنند .
تا بتدريج مهارتهاي لازم رادر كارشان به دست آورند .
اين كار ممكن است از طريق مشاهده مستقيم تدريس معلم به وسيله همكارش صورت بگيرد يا از طريق حضورمعلم درجلسات تدريس مديرومشاهده رفتارهاي آموزشي او .
نظارت سينوژيك : (برهم افزا) :
در اين نوع نظارت كه با الهام از نظارت باليني طراحي شده است ، ناظر ونظارت شونده به افرادي تلقي مي گردد كه مي خواهند يادبگيرند و كار خود را بهبود بخشند به شرط آنكه اين يادگيري براي هردو منبع رضايت بخش باشد .
هدف اين است كه معلمان با استفاده از برآيند يا برهم افزايي نيروها وتواناييهاي ناظر و نظارت شونده به رشد حرفه اي دست يابند . (بازرگان 1375).
نظارت سينوژيك : كه بر اساس احترام متقابل و همكاري نزديك بين ناظر و معلم انجام مي گيرد ، بر اين مبنا قراردارد كه آموزش و پرورش در مدرسه از مجموعه رفتارها وخصوصيات مشخص و قابل مشاهده اي تشكيل شده اند و مدير و معلمان مي توانند اعمال و عملكرد خود را به منظور كارآيي بيشتر بر اساس خصوصيات فوق تغيير دهند از اين ديدگاه تحليل عمل تدريس ممكن است و مي توان با مشاهده واقعيت كلاس ،نقاط ضعف ، تواناييها و ارزشهاي معلم را مشخص و اورا به تقويت و بهبود عملكرد خود تشويق كرد .(بازرگان 1375).
همانطوركه اشاره شد به منظور نظارت موفقيت آميز ،ضروري است كه انزژيهاي ناظر و معلمان و همه امكانات موجود مدرسه در جهت هدف مشترك يعني بهبود آموزش و پرورش در مدرسه معطوف گردد . (بازرگان 1375).
نظارت سينوژيك ، كه بر اساس مشاهده دقيق و سيستماتيك تدريس معلم انجام مي گيرد ، شامل فرآيند چهار مرحله اي است كه به ترتيب بر مشاهده مستقم و گوناگون درباره موارد مشاهده شده تكيه دارد :
مرحله اول : مذاكره آمادگي بين ناظر و معلم براي مشاهده كلاس و تعيين موضوع و شرايط مشاهده انجام مي شود .
مرحله دوم : مشاهده از كلاس بدون قضاوت و بر اساس آنچه بين ناظر و معلم توافق شده است انجام مي شود .
مرحله سوم : شامل تحليل و تقسير نتايج جلسه مشاهده بوسيله ناظر و معلم است .
مرحله چهارم : ناظر و معلم د رمورد برنامه هايي براي تقويت و بهبود عملكرد معلم توافق مي كنند و هر دو به برنامه ريزي عمليات بعدي نظارت ميپردازند .(بازرگان 1375) .
نظارت غير رسمي :
مشاهدات كوتاه مديريت و غير رسمي كلاس است كه ناظر ،معاون آموزشي يا مدير مدرسه انجام مي دهد . شرط موفقيت اين روش اين است كه معلمان قبول داشته باشند كه مدير به عنوان هدايت كننده فعاليتهاي آموزشي حق دارد به كليه امور مدرسه نظارت داشته باشد درضمن لازم است كه آنان مدير را يك همكار آموزشي تلقي كنند و نه يك ارزشياب .(بازرگان1375).
درنظارت غير رسمي ، چنانچه بطورصحيح انجام گيرد و براي معلم جنبه تهديدكننده نداشته باشد ، رفت و آمد ناظر با مدير به كلاس جزئي از زندگي روزمره مدرسه به حساب خواهد آمد ناگفته نماند كه نظارت غير رسمي به عنوان تنها نوع نظارت در مدرسه بكارگرفته نمي شود و بهتراست همراه با روشهاي دير مانند نظارت باليني يا نظارت همكار استفاده شود . (بازرگان 1375) .
آيا نظارت لازم است ؟
با وجود اين ، احتمالا اين سوال اساسي هنوزمورد توجه قرارگرفته است كه معلمان مديران و ناظرين ضرورت نظارت را به عنوان امر مشخصي تصور مي كنند معذالك در مذاكرات آنها ناظرين هميشه وجود داشته اند و هميشه وجود خواهند داشت .
همچنان كه اكنون سيستمها عمل مي كنند روشن است كه نمي توانيم ناظرين در الگوهاي آموزشي جاري مورد احتياج هستند و بدون شك براي مدت طولاني نياز به ناظرين ادامه دارد .
در تهيه يك برنامه نظارت فرض بر اين است كه تغييرات مطلوب لازم و در واقع اجتناب ناپذير است . برنامه هاي مدرسه و روشهاي تدريس بايد هماهنگي را در زمانهاي مختلف حفظ كنند . اگر معلمان به اندازه كافي آگاه باشند كه بايد در رشته هاي خود واجد اطلاعات نوين باشند احتياج به نظارت كاهش مي يابد
با مشاهده بسياري از معلمان اين نتيجه بدست خواهد آمد كه بدون كمك ناظر بعضي از معلمان تغييري نخواهند كرد . فرض مي كنيم كه ناظر توان تغيير معلم را داراست . اينكه اين تصور به واقعيت تبديل شود يا خير بستگي به ناظرارشد ، معلم و تعامل بين اين دو دارد . اگر الگوهاي موجود در سازمانهاي آموزشي تغيير مي يافتند نقش مهمتري را در تغيير معلمان نسبت به ناظران فعال ايفا مي كردند .
همانطور كه استانلي دبليوويليامز اظهار داشت : « بدون شك مهمترين مساله اي كه رهبران آموزشي با آن مواجه هستند اين است كه چگونه كمك كنند كه مردم تغيير يابند .
در يك مدرسه ، مدير ،معاون و هماهنگ كننده برنامه درسي مي توانند به همكاري گروه رهبري و سران بخش بين رشته ها يا دوره ، توالي ايجاد نمايند . در هر دو سطح چه مدرسه و يا محل مورد نظر نياز به تعيين شخص براي همكاري با معلمان است به نحوي كه جهت هاي حركتي آنها يكسان باشد . بايد انتظار داشت كه فراگير به سوي پيشرفت منظم يك محموعه خوب طراحي شده و خوب فرمولي شده و در هر قسمت از مطالعه است .
براي ايجاد توالي احتياج به همكاري معلمان در تمام سطوح احساس مي شود .
ناظر وقت صرف مي كند تا معلمان با هم كاركنند و آنها را با مشكلات پيوستگي و توالي آشنا مي سازد بنابراين نظارت يك امرضروري براي معلمان است هنگامي كه نقش ناظركم اهميت تلفي گردد دستيابي به مراحل پاياني آن غير ممكن خواهد بود . در حقيقت ناظران براي انجام وظايفشان به آموزش مناسب تر و كسب مهارتهاي بيشتر نياردارند .
امر نظارت براي چه كساني ضروري است ؟
آيا نظارت فقط براي معلمان جديد درنظرگرفته مي شود ؟ يا براي معلمان قديمي تر هم لازم و ضروري است ؟ براي معلمان با تجربه يا بي تجربه ؟ براي معلمان قوي يا ضعيف ؟
واضح است كه نظارت براي همه معلمان يك ضرورت است و در واقع ناظران هستندكه تغيين مي كنند بيشترين انرژي و وقت شان را كجا صرف كنند .
طبيعتا بيشترين كوشش وقف معلماني مي شود كه به نظر مي رسد به بيشترين كمك احتياج دارند معلمان جديد معلمان بي تجربه معلمان ناتوان معلماني كه درسيستم مدرسه جديد هستند اينان بايد با سيستمهاي بخصوصي كه در آن كار مي كنند عادت كنند .
ناظران به آنها كمك مي كنند تا با منابع مدرسه وجامعه آشناشوند و دانش آموزان و اوليا موجود در سيسم را بشناسند معلم تازه وارد به كمك آنهايي كه مدتي در آن سيستم بوده اند احتياج دارد .
يك ناظر بايد خود را با احتياجات ضروري هماهنگ ساخته و سعي بيشتري در كمك به معلمان تازه وارد به منظور آشنايي با سيستم مدرسه مبذول دارد .شانس بيشتر آنان در اين است كه دردريافت هركمكي به انها عرضه مي شود مشتاق باشند آنها غالبا نسبت به پيشنهادات از معلمان با تجربه تري كه به خودمطمئن هستند و جوابها را در طول تجربياتشان مي دانند خونگرم تر و پذيراتر مي باشند .
معلم كم تجربه تر نيازبيشتري به كمك ناظران دارند .
در بسياري موارد از طرف ديگرمي توانيم معلم كم كارآمدتر را بين معلمان با تجربه و آنهايي كه چندين سال درسيستم مدرسه بوده اند پيدا كنيم اين معلمان به چند گروه تقسيم مي شوند
دردرجه اول ، معلماني هستند كه خود راكارآمددانسته ولي ازديد ناظران اين گونه نيستند . اين معلمان ازطريق ناچيزشمردن دانش آموزان فقدان رابطه نزديك بادانش آموزان كمبودمعلومات ، كمبود مهارت در ارائه مواد درسي و ناتواني كلاسداری مشخص مي شوند . ناظر به اين نوع اشخاص از طريق كمك كردن در فهرست بندي نقاط ضعف و قوتشان و پيداكردن راههايي براي غلبه براين ضعف ها كمك مي كند . در اين مورد بخصوص ، ناظر با كمك گرفتن از مدير و همكاران آموزگارناتوان بر عدم تواناييهاي او صحه مي گذارد .
مساله مهمتر براي ناظر در مرحله دوم ، برخوردبامعلماني است كه ناظرآنهاراغيركارآمددرنظر مي گيرد.اماهم مديروهمه همكاران معلم ممكن است او را كار آمدبه حساب آورند.اول به زبان ساده تر،معلم تدريس را غلط وازروي اشتباه انجام ميدهد.
به نظر بعضي از معلمان وبعضي ازمديران،نظارت جدي يك هنراست.
دوم معلمي كه موضوع محورباشد غيركارآمدبه حساب مي آيد.
دسته سوم معلم غيركارآمد،معلمي است كه درواقع كارآمدنبوده وخودنيزازآن آگاه است.
اين يك حقيقت محض است كه نظارت امري ضروري براي همه معلمان است نه فقط معلمان تازه كار،بي تجربه وفاقدكارايي.
ناظرمي تواندبه معلمان خوب به وسيله ارائه پيشنهاد حاصل ازتجربه خودشان وديدارازكلاسهاي يکديگركمك كنند.
ناظرمي تواندبه معلمان تواناتر به وسيله معرفي كردن مطالب و روزنامه هاي جديدي كه شانس مطالعه آنها را پيدا نكرده اند كمك كند . ناظر مي تواند به معلم در استفاده بهينه از وقت كمك كند .
معلمان تواناتر پيشنهادات ناظرين را به طور جدي خواهند پذيرفت و آنها را مورد آزمايش قرارخواهند داد . در حالي كه معلمان نا توان در به كارگيري عقايد بي ميل هستند .
الگويي از نظارت :
يك ناظر ، نقشهاي مختلفي در حوزه هاي مشخصي بازي ميكند و مهارت وي در حوزه هاي تعيين شده از اركان و پايه هايي نشات مي گيرد وسعت نظارت به صورت الگوي خلاصه شده اي در شكل 2-1 نشان داده شده است كه مفهوم نظارت را مطابق با اين متن نشان مي دهد . اين مدل ادراكي نقشها ،حوزه ها و اصول توانايي نظارت را به تصوير كشيده است اين مدل ادراكي اين تصور را القا مي كند كه نظارت هم پوياست و هم بر محور خدمت قراردارد.
مدل از چند چرخه متحدالمركز ساخته شده كه بريك لايه قراردارند .
چهارچرخهء دروني آن چهارنقش اوليه ناظر را نشان مي دهد در حالي كه چرخه هاي بيروني ، حوزه هاي كاري ناظر را مشخص مي سازد لايه اصلي سيستم را در بردارد و منابع اطلاعاتي و مهارت ناظر را نشان مي دهد . ماهيت پوياي اين مدل در خطوطي مشخص است كه نشان مي دهد . هر يك از چرخ ها در جهات مختلف مي چرخند .
ناظر در هر لحظه مي تواند نقش ساده يا مختلطي از نقشها را در يك يا چند حوزه كاري برعهده داشته باشد . مدل ادراكي فوق انجام چهار نقش عمده ناظر را به تصوير كشيده است از قبيل : هماهنگ كننده ، مشاور، رهبر گروه و ارزياب كه در سه حوزه پيشرفت آموزشي ، برنامه ريزي و پيشرفت معلم انجام مي پذيرد .
نقشهاي ناظر:
ناظر در نقش مشاهده به عنوان متخصص برنامه ريزي ،آموزشي وپيشرفت معلم خدمت مي كند و ممكن است خدمتي را هم به فرد معلم و يابه گروه معلمان ارائه دهد ناظر ممكن است خدمتي را هم به فرد معلم و يابه گروه معلمان ارائه دهد در حالي كه زماني ديگر از او خواسته مي شود كه تكنيكهاي خاصي را در درون يا بيرون مجموعه كلاس بكارگيرد .
ناظر به عنوان رهبر گروه به طور مداوم با گروه معلمان فعاليت دارد با اين هدف كه براي كسب پيشرفت در هر يك از سه حوزه به عنوان يك ارزشياب عمده بر همكاري معلمان در سنجش آموزش و برنامه ريزي تاكيد مي ورزد ناظر به معلمان كمك مي كندتاراه حلي براي مشكلات آموزش و برنامه ريزي بيابند . آنها رادرتشخيص مطالعات تحقيقي كه ممكن است مشكلات آنها رانيز شامل شود ياري مي دهد و به آنها درارائه پروژه هاي محدود تحقيقي كمك مي كند به علاوه وي به معلمان كمك مي كند تا نقاط قوت و ضعف خود را ارزيابي نمايند .
نظارت هدايتگر و اصلاحي طبق چه برنامه اي بايد انجام شود نام ببريد ؟
با توجه به ضرورت اعمال نظارت آموزشي بايد ديد كه يك جريان نظارتي هدايتگر و اصلاحي طريق چه برنامه اي انجام مي شود اهم راهبردهاي نحوه اعمال نظارت بركار معلمان توسط مدير قبل از مشاهده ، حين مشاهده و بعد از مشاهده به طور مبسوط مطرح شود . نكاتي كه مي باشد مدنظر مدير قرارگيرد :
الف - قبل از مشاهده :
- نظارت به صورت سنتي و براي مچ گيري نباشد .
مسائل مورد نظر معلم در رابطه با آموزش تعيين شونده يعني معلم را آماده پذيرش نظارت كنيم تا به زبان خود مشكلاتش رابگويد و مدير چنين وانمود كند كه براي كمك به بهبود و فرايند آموزش نظارت را انجام مي دهد .
(در صورتي كه معلمي بيان دارد كه مشكلي ندارد مدير مي تواند از او بخواهد كه در صورت امكان از كلاسش يك ضبط داشته باشد اينكار باعث مي شود كه معلم به مشكلات خود پي ببرد.)
مسائل مورد نظر تحليل و علت آنها تبيين شود . براي مثال اگرمعلم معتقداست كه شاگردان كم هوش و بي انضباطند ، مديرا از او بپرسد كه چه عواملي باعث اين بي انضباطي شده است .
تعيين روال بهبود آموزش معلم . براي مثال معلم مي گويد به كارتدريس علا قه دارم مدير بايد بپرسد كه به نظرشما عوامل ايجاد علاقه چه چيزهايي مي توانند باشند .
بدين ترتيب به كمك معلم و از زبان او مي توان به عوامل ايجاد انگيزه و علاقه دست يافت.
ياري دادن به معلم در تدوين هدفهاي بهسازي . براي مثال معلم مي گويد من دوست ندارم كه مدير از كلاسم بازديد كند . مدير در پاسخ به او مي گويد چه طرحي براي نظارت مدير از كلاس داري ؟
تعيين وقت براي مشاهده كلاس با توافق معلم .
گزينش وسيله مشاهده با توافق معلم (پركردن نوار،پركردن فرم و … ).
- چنانچه از طرحي خاص براي مشاهده استفاده مي شود ، بهتر است موارد مندرج در آن با همكاري معلم تنظيم شود .
- مدير بايد طرح درس معلم را بررسي كند و چنانچه نياز به تغيير واصلاح دارد ، موارد ضروري را مطرح نمايد. بطوركلي تعيين چهارچوب نظارت قبل از مشاهده مي بايد با همكاري مدير و معلم تنظيم گردد .
درحين مشاهده :
- در حين مشاهده مدير بايد سؤالات معلم را در كلاس ثبت و ضبط كند (در نواريافرم) تادر جلسه بازخورد مشخص شود كه از چه نوع سؤالاتي استفاده شده (شناختي ،عاطفي،رواني وحركتي ) و آيا سوالات با نوع درس تناسب دارد يا نه ؟
- واكنش معلم پس از سوال كردن از دانش آموز ثبت و ضبط شودبه گونه اي كه دانش آموز پاسخ صحيص سوالات خود را با همكاري معلم بيابد .
- معلم مي بايد به تناوب و تناسب تن صداي خود در تدريس توجه داشته باشد .
- معلم بايد متوجه شود كه دانش آموزان مطالب را يادگرفته اند يا خير . براي اين منظور او بايد نكات كليدي هر بحث درس را بيان نمايد و مطالب درس را جمع بندي كند .
- مفاهيم اصلي مي بايد در زمان آمادگي همه فراگيران منتقل شود .
- به جاي نشستن و حركات معلم در كلاس توجه شود (اوبايددر جايي قرارگيرد كه به تمامي دانش اموزان و حركات و رفتارشان مسلط باشد .)
- جريان كلاسي در كلاس ضبط شود (چه كسي با چه كسي صحبت مي كند كدام شاگرد با كدام شاگرد .معلم با كدام شاگرد .آيا صحبتها مربوط به درس است يا خير )
_ از وسايل آموزشي و تكنولوژي چگونه استفاده مي شود .
_ معلم در تدريس از مثالهاي عيني و ملموس استفاده مي كند .
_ معلم در برقراري ارتباط موفق است يا خير ؟ تشويق و تنبيه در مواقع لازم صورت مي گيرد ؟
چ: پس از مشاهده :
_ فراهم ساختن بازخورد براي معلم با استفاده از اطلاعات عيني حاصل از مشاهده يعني مدير نتيجه ضبط خود را(نوشته خودرا)ابتدابه خودمعلم بدهد و از او بخواهدنظرش را بيان كند .
_ نظرخواهي از معلم به منظور حل مشكلات و نواقص و ايجادجو مناسب مثبت در جلسه جهت بيان عقايد و احساسات معلم از كار خودش در ارزيابي از عملكرد ها ابتدا با اشاره به ابعاد مثبت جو مساعدي براي طرح موارد منفي و توصيه هاي عملي جهت رفع آنها ارائه شود .
_ هدف از كار به گونه اي تعيين شود كه روشن، چالش برانگيز، جذاب و قابل وصول باشد .
_ اطمينان حاصل نماييم كه رفتارهاي معلم مناسب با شناخت و بينش او نسبت به دانش آموزان است .
_ شرايط محيطي را در هنگام بازخورددستكاري كنيم به نوعي كه اگراز رفتار ياافكارمعلم نگرانيم يا ايرادي گرفته ايم براي تغيير آن مستقيم و فقط به خود فرد هجوم دهيم .براي مثال اگر معلمي در بحراني ترين شرايط روحي است مواردي را كه امكان انجام آن نيست مطرح نكنيم .
_ محيط بازخورد را طوري مهيا كنيم كه فرصت لازم براي آشكار كردن مشكلات و مسائل از طرف معلم باشد(براي حل مشكل و نواقص كار از معلم نظرخواهي شودكه اگر مشكل ادامه يابدشماچه مي كنيد و چه تدبيري مي انديشيدو يا احساس شما در مورداين مشكل چيست ؟).
_ براي بيان و يادآوري نقصهاو معايب از اصل نظارت همتا كمك خواسته ودرپي حل مشكل باشيم .
_ جداكردن مسائل حرفه اي از مسائل شخصي به نحوي كه بيشتر مشكلات راخودمعلم حل كند .(بازرگان1375).(1)
بررسي تحقيات مشابه در ايران :
پژوهش اول :
بررسي انواع شيوه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي و اثرات آن در مدارس كودكان استثنايي كرمان .
پژوهشگر :زهره گلكارپروين
استا راهنما : نعمت ا… موسي پور
سوالات پژوهش
براي اجراي نظارت مديران ازچه شيوه هايي استفاده مي كنند .
براي اجراي نظارت سرپرستان آموزشي از چه شيوه هايي استفاه مي كنند .
چه ابعادي از نظارت وراهنمايي آموزشي را مديران در نظر مي گيرند .
چه ابعادي از نظارت وراهنمايي آموزشي را سرپرستان در نظر مي گيرند.
نظر معلمان درباره اثرات نظارت مديران بركارشان چيست
نظر معلمان درباره اثرات نظارت سرپرستان آموزشي بركارشان چيست .
نظر و پيشنهاد معين راجع به نظارت مديران چيست ؟
نظر و پيشنهاد معين راجع به نظارت سرپرستان چيست .
چه شيوه اي مي تواند براي نظارت و راهنمايي آموزشي در مدارس كودكان استثناييي استان كرمان با توجه به وضع موجود سودمندتر باشد ؟
روش تحقيق :توصيفي (زمينه يابي)- ابزارجمع آوري اطلاعات پرسشنامه .
جامعه آماري : كليه مديران (47نقر)سرپرستان آموزشي (30نفر)معلمين مدارس (420نفر)قبل از دبستان و دبستان استثنايي استان كرمان.
جامعه نمونه : 30 نفرازمديران و 30 نفرازسرپرستان آموزشي و 60 نفر از معلمين .
نتايج : پس از تجزيه و تحليل آماري اطلاعات جمع آوري شده نتايج زير حاصل شده است .
فعاليتهاي اجرايي توسط مديران و سرپرستان آموزشي در حد زياد فعاليتهاي برنامه تحصيلي توسط مديران و سرپرستان آموزشي در حد متوسط اجرا مي شود . و فعاليتهاي آموزشي درس توسط سرپرستان آموزشي در حد كم اجرا مي شود .شيوه ها مستقيم نظارت در حد كم توسط سرپرستان آموزشي شيوه هاي غير مستقيم نظارت در حدمتوسط توسط سرپرستان آموزشي وو شيوه هاي ديگر نظارت در حدزياد توسط مديران و سرپرستان آموزشي انجام مي شود.
اجراي نظارت به شيوه فعلي تاثيري بر عملكردمعلمان ندارد . با توجه به امكانات سازمان آموزش و پرورش كودكان استثنايي استان كرمان شايدبتوان پيشنهادكرد كه اجراي شيوه نظارت معلم محور مفيد واقع شود و احتمالا بامشكلات عديده اي مواجه شود.
پژوهش دوم :
بررسي ملاكها و نحوه نظارت بر فرايندتدريس دبيران دوره متوسطه از ديدگاه سرگروههاي آموزش متوسطه مسئولين آموزش متوسطه و مديران و دبيران متوسطه استان اصفهان .
پژوهشگر : رضا همايي
استاد ناظر : محمد جوادلياقتدار
سوالات پژوهش :
وضعيت فعلي نحوه نظارت بر فرايند تدريس دبيران چگونه است .
وضعيت فعلي ملاكهاي نظارت بر فرايند تدريس دبيران چگونه است ؟
ملاكهاي نظارت بر فرآيند تدريس دبيران از لحاظ جامعه مورد بررسي چيست ؟(وضعيت مطلوب ).
نحوه نظارت بر فرآيندتدريس دبيران جامعه مورد بررسي چيست ؟(وضعيت مطلوب)
آيا ملاكهاي نظارت بر فرايندتدريس دبيران از لحاظ جامعه مورد بررسي بر اساس متغيرهاي جنسيت سن سابقه اشتغال و رشته تحصيلي متفاوت است ؟
جامعه آماري و نمونه جامعه آماري و نمونه به شرح جدول ذيل مي باشد :
سمتجامعه آماريجامعه نمونهگروههاي آموزشي اصفهان14 گروه20 نفرمسئولين آموزش متوسطه39نفر10 نفرمديران مدارس متوسطه788 نفر20 نفردبيران مدارس متوسطه 1059240 نفر
نتايج : پس از تجزيه و تحليل آماري نتايج زير حاصل گرديد.
يافته ها نشان دادمهمترين ملاكهاي موجودنظارت و درصد و ميانگين نمرات پايان ترم دانش آموزان،اوراق وسوالهاي امتحاني و از نحوه هاي موجود نظارت ،توسط سرگروههاي آموزشي،دفتر دبيران ،سوال از دانش اموزان در زمينه تدريس دبير و حضور در سر كلاس و از ملاكهاي مطلوب نظارت گزارش دانش آموزان درصدميانگين نمرات ،فعاليت دبير و از نحوه هاي مطلوب تشكيل گروههاي تخصصي فرم نظرخواهي از دانش آموزان در زمينه تدريس دبير مي باشدهم چنين از نظر متغييرهاي جنسيت ،سن ،سابقه ،اشتغال و رشته تحصيلي تفاوتي بين نظرات نمونه موردبررسي مشاهده نشد فقط در ملاكهاي مطلوب نظارت بر اساس جنسيت تفاوت مشاهده شد .
پژوهش سوم :
بررسي ميزان و نحوه اعمال نظارت مسئولان ادارات آموزش و پرورش استان مازندران بر فعاليتهاي (آموزشي ،پرورشي ،اداري ،مالي و خدماتي ) مديران و دبيرستانهاي نظام جديد آموزش متوسطه سال تحصيلي 77-76 .
پژوهشگر: محمد دارايي
استاد ناظر و راهنما: قاسم پوريا
سوالات پژوهش :
ميزان و نحوه نظارت رؤسا و مسئولان ذيربط ادارات آموزش و پرورش مازندران بر فعاليتهاي پرورشي (فرهنگي، هنري و امور مشاوره)مديران مدارس نظام جديدمتوسطه چگونه است ؟
ميزان و نحوه نظارت روسا ومسولان ذيربط ادارات آموزش وپرورش مازندران بر فعاليتهاي آموزشي مدارس نظام جديدمتوسطه چگونه است .
ميزان و نحوه نظارت روسا و مسولان ذيربط ادارات آموزش و پرورش مازندران بر فعاليتهاي مديران مدارس نظام جديد متوسطه در زمينه هاي آماده سازي ،تعمير و نگهداري فضاي آموزشي ،بهداشتي و تجهيزاتي مدارس چگونه است .
ميزان و نحوه نظارت روساو مسئولان ذيربط ادارات آموزش وپرورش بر فعاليتهاي اداري ،مالي و دفتري مديران مدارس نظام جديدمتوسطه چگونه است ؟
آيا همخواني بين پاسخهاي آزمودنيها(مديران ،معاونان ،مشاوران دبيرانو مربيان پرورشي )درباره ميزان و نحوه نظارت در جنبه هاي پرورشي و آموزش اداري و مالي خدماتي و بهداشتي وجوددارد؟ شدت (ضريب)اين همخواني چقدر است ؟
نتايج :
مسئولين بخشهاي مختلف از مدارس بازديدمي نماينداما دواير آموزشي بازديدهاي بيشتري دارند . دواير پرورشي بر نحوه برگزاري مراسم در ايام ا… و مناسبتها نظارت مي نمايند و تاكيدخاصي دارند.
نحوه نظارت مسئولان امورآموزشي به عقيده مديران و معاونان جنبه هدايت و سازندگي دارد ولي اكثريت دبيران اين عقيده راندارند .مسئولان خدمات و ساختمان در بازديدها به ميزان استحكام و نحوه تامين گرماو سرما توجهي ندارند. در پايان اين پژوهش پيشنهاد شده است بازديدها به صورت منظم و مستمر باشند نحوه بازديد بر اساس يك فرم از قبل تهيه شده صورت پذيرد.
تحقيقات انجام شده مشابه در خاج از كشور :
سرجيواني ، استارت 1993
سرجيواني ،استارت درتوضيح مفهوم نظارت و راهنمايي بيان مي كنند كه با توجه به تغييرات فراوان در زمينه هاي مختلف آموزش و پرورش نظارت به عنوان وظيفهاي اصلي در اداره مدارس در حال ظهوراست و اگر قرارباشد راهنمايان آموزشي درتغيير تجديدسازمان و احياي مدارس و اثربخشي آنها نقش مهمي ايفاكنند بايد از نقشهاي سنتي خود فراترروند و نبايد هدف آنان صرفا انجام دادن كار در مدرسه مطابق با موازين باشدفرايندنظارت و راهنمايي بايد فرايندي پويا تلقي شود كه مستلزم تفكر جديددرمورد شرايط تدريس و يادگيري و هم چنين مدرسه است . در شرايطي كه مدارس در ابعاد گوناگون بشدت تغيير يافته و اين تغييرات تفكر ودرك تازه اي را از همه اجزا و اركان مدرسه ضروري ساخته است .
حيطه عملكرد نظارت:
به اعتقادسرجيواني و استارت عملكردنظارت آموزشي به مديران مدارس راهنمايان آموزشي و افرادي كه در سلسله مراتب مدرسه قراردارندمحدودنمي شود ،بلكه مسئوليت همه افرادي است كه در فراينداصلاح مدرسه درگير و مسئول است در چهارچوب نظارت و راهنمايي قرارمي گيرند اين مسئوليت از قالب فردو گروه خاصي خارج و به بيرون ازمدرسه و جامعه نيز مربوط مي شود .
فعاليتهاي نظارتي و راهنمايي :
سرجيراني و استارت براي فعاليتهاي نظارتي و راهنمايي آموزشي پنج منبع اختيار بدين شرح قائل شده اند :
1-اختيارديوانسالارانه :
اختيارديوانسالارانه به سلسله مراتب سازمان ،قوانين و مقررات دستورهاو استحكام شرح وظايف و انتظارات سازماني و قانوني صريح و روشن از نقش معلمان متكي است .
2- اختيار شخصي :
اين نوع اختيار غالبا به صورت رهبري معلمان استفاده از پاداشهابراي ايجاد انگيزه در معلمان مهارت در روابط انساني و روابط متقابل نمود پيدا مي كند
3- اختيارفني- منطقي (عقلايي):
اين نوع اختيار بر اساس عقل و منطق و تحقيقات علمي در تعليم و تربيت استوار است . وقتي كه فعاليتهاي نظارت و راهنمايي آموزشي ناشي از اختيار فني – منطقي است از معلمان انتظار مي رودكه نسبت به آنچه حقيقت تلقي ميشود واكنش مناسب نشان دهند .
4- اختيارحرفه اي :
اين اختيار معمولا به صورت دانش و تجربه در زمينه نظارت و راهنمايي و تخصص شخصي معلمان نمود پيدا مي كند . در اين نوع اختياربر تخصص معلمان بسيار تاكيدمي شود و معلمان متخصص همواره در فرايند آموزش و يادگيري بيشترين اهميت را داراهستند.
5- اختياراخلاقي :
اين اختيار به صورت تعهدات و وظايف نشات گرفته از ارزشها و عقايد و آرمانهايي است كه معلمان در آن نقش بسياري دارند
2-گليكمان،گوردون وراس گوردون1995
نظارت و راهنمايي آموزشي را از وظايف مدرسه مي دانند كه از طريق كمك مستقيم به معلمان ، توسعه برنامه درسي ،رشدكاركنان ،بالندگي گروهي و تحقيقات عملياتي فرايند آموزش را اصلاح مي كند. نظارت بيشتريك وظيفه و يك فرايندتلقي مي شودتايك پست سازماني يا شخص خاص ،به عبارت ديگر انچه مهم است عنوان فردنيست بلكه وظايف و مسئوليتهايي است كه وي در اين مورد برعهده دارد .
اعتقادگليكمان و همكاران به اين است كه معلمان بايد با هدف اصلاح فرايند آموزش پژوهشهاي عملياتي را در مدرسه اجراكنند كارگروهي و تحقيق عملياتي مبتني بر همكاري مشترك همه معلمان بهترين نوع اجراي طرحهاي عملياتي است .
روشهاي نظارت و راهنمايي :
گليكمان ،گوردون و راس گوردون ساختارنظارت و راهنمايي آموزشي باليني را مطرح مي كنندو نظارت باليني رادرپنج مرحله متوالي به ترتيب ذيل بيان مي كنند .
مرحله اول :
تشكيل جلسه مقدماتي : در اين مرحله معلم و ناظر درجلسه هاي درباره موارد ذيل تصميماتي اتخاذ ميكنند :
الف) دليل و هدف مشاهده
ب )نقطه كانوني با مركز ثقل مشاهده
ج) روش و نحوه مشاهده
د )زمان مشاهده
ه )تعيين زمان تشكيل جلسه پس از مشاهده
مرحله دوم :
مشاهده كلاس درس :اين مرحله،مرحله مشاهده كلاس درس به وسيله ناظر آموزشي است .او ممكن است از روشهاي مشاهده اي گوناگون و متنوعي استفاده كند .
مرحله سوم :
تحليل و تفسيرمشاهدات كلاسي و تعيين (ياانتخاب)شيوه رفتاريابرخوردبا معلم :تحليل و تفسير مشاهدات ثبت شده كلاسي و تعيين شيوه رفتاريابرخوردبا معلم دراين مرحله انجام مي گيرد . راهنماي آموزشي مشاهداتش را موردبررسي و بازنگري قرارمي دهد و اطلاعات جمع آوري شده را تجزيه و تحليل كنند .
رفتارهاي نظارت و راهنمايي آموزشي در مشاهده كلاسي معلمان به ترتيب عبارتنداز :
1- روش كنترل دستوري
2- روش اطلاعاتي دستوري
3- روش مبتني بر همكاري مشترك يا تشريك مساعي
4- روش غير دستوري .
مرحله چهارم :
تشكيل جلسه با معلم پس از مشاهده : پس از تشكيل جلسه مقدماتي با معلم ،ثبت مشاهدات ،تحليل وتفسيرمشاهدات كلاسي و تعيين روش رفتاريا برخورد با معلم ،راهنماي آموزشي بايد درجلسه ديگري به گفتگوبا معلم بپردازد.
مرحله پنجم :
تجزيه و تحليل مراحل چهارگانه پيشين :اين مرحله ،مرحله انتقاداز چهارمرحله پيشين است .رضايتبخش بودن چهارچوبهاو روشهاي انتخابي از ابتداتا انتها ارزيابي مي گرددودوباره نيازبه تجديدنظردراين مواردپيش از اجراي مجدد،گفتگووتبادل نظرمي شود ،سپس نكات مهم و سودمند برنامه و فعاليتهاي كارهاي فاقدارزش و تغييراتي كه بايد صورت گيرد موردنقدوبررسي قرامي گيرد
عنوان مقاله :اصلاح نظارت درمدارس آسيا
مقاله زيربرگرفته ازاينترنت مي باشد.
به تاييدنتايج تحقيق اخير (IIEP)،اين آگاهي در حال افزايش است كه بهبود كيفيت آموزش صرفامرتبط باتزريق امكانات مالي بيشتربه نظام آموزشي نيست جز آنكه مديريت نظارت براين منابع در سطح مدرسه ضروري است .
ناظران(بازرسان مدرسه،مشاوران تعليم و تربيت و… )عوامل تعيين كننده هستند آنطوريكه بوسيله مطالعات گوناگون نشان داده شده است.
ضعف در نظارت حرفه اي و ضعف در ساختارهاي حمايت كننده معلمان يقينا يكي از عوامل تعيين كننده نابساماني عملكرد مدارس ابتدايي است .
اين طورتوجه كردن به مدرسه و نظارت و حمايت معلم ،توجه بيشتري را در روند كنوني استقلال هرچه بيشترمدارس فراهم مي كند .توانايي مدارس در استفاده از اين آزادي عملاًبه نحوچشمگيري به قدرت بخشهاي حمايت كننده اي كه مي توانند به آنها متكي باشند وابسته است .
به دلايل مختلف (IIEP)در آخرين سال ،پروژه ء اصلاح نظارت و بخشهاي پشتيبان در آموزش پايه رابه عنوان قسمتي از برنامه اش در جهت ارتقاكيفيت آموزش پايه شروع كرد. كانون توجه اولين مرحله آسيابود (97-96).تشخيص عمومي معطوف به پنج كشورشده بود:بنگلادش ،هند،ايالت اوتاپرادش،كره ،نپال و سريلانكادر حاليكه تعدادكمي مطالعه از تجربيات مبتكرانه شامل مراكز مبدا و نظارت و حمايت داخل مدرسه نيز تهيه شده بود . يك گردهمايي محلي از 6تا8 مي 1997 در سئول سازماندهي شد تابحث كنند و نتايج تحقيق رامنتشركنند.در اين گردهمايي شركت كنندگاني از 9كشورآسيايي حضورداشتند :بنگلادش،هند،جمهوري كره،مالزي ،نپال،نيوزلند،پاكستان،سريلانكاو تايلند . اين گردهمايي به طورمشترك بوسيله IIEP و موسسه توسعه آموزش و پرورش كره اجراشد .گردهمايي بوسيله دومين جلسه سالانه شبكه آسيايي آموزشي و تحقيق در طراح آموزشي كه چندين عضو آن شامل كميسيون تشخيص عمومي و مطالعات موردي در ابتكارو نوآوري بودندپيگيري شد . گفتگوهاي گردهمايي كه به ارائه يك نتايج پژوهشي منتهي مي شد ،روي راه حلهاي مبتكرانه جهت بهبود كارآيي نظارت و پشتيباني مدرسه متمركزمي شد .
مواردزير موردتوجه بخصوص قرارگرفته : در اين روش استقلال روبه افزايش مدرسه به خوبي در حال جاافتادن است .ميزان استقلال داده شده به مدارس در نيوزيلندبي نظيراست اما دركره ،مالزي و سريلانكا به عنوان مثال سياستگزاران به طور فزاينده اي روي اين راهكارحساب مي كنند كه مديريت كارآمدتري را ارائه كنند و بخصوص در جهت اصلاح نظارت گفتگوها روشن ساخت كه چنين اصلاحي مشروط به تغييرايت مهم است هم درساختارو هم اهداف و كشورهايكه درجهت اين اصلاح در حال تلاش هستندتوجه كافي به اين شرايط ندارند .
يك نظارت و نظام حمايت كننده كارآمدنياز به تنوع و تغيير دارد .مدارس كه به طور صحيح با مديران لايق و با تجربه و ابزارهاي كنترل داخلي كارآمدكار مي كنند كمتراحتياج به حمايت ونظارت كامل خارجي دارند. به عبارت ديگر مدارس باكاركردضعيف و با مديران آموزش نديده و معلمان بي انگيزه احتياج به نظارت كارهاي پشتيباني مداوم و سيستماتيك از انواع مختلف توسط ناظران،سازماني محلي ،مراكزحامي،معلمان ماهرو… دارد.انجام چنينن كارهاي متنوع احتياج به گسترش سيستم اطلاعاتي مرتبط و معتبر در كيفيت مدارس دارد كه به ندرت در دسترس هستند مسئوليت ناظران احتياج به تجديدنظردارد.در حال حاضرتقريبا همه جاناظران پاسخگوي مافوقشان هستند و برمبناي تعدادبازديدهاو گزارشات مكتوبشان موردقضاوت قرارمي گيرند .
ناظران بايد پاسخگوي والدين و دانش اموزان باشند و آنهابايدمسئوليت بيشتري را براي كارمدارس بگذارند نسبت به نوبتي كه مسئوليت بر عهده معلمان و مديران است . عملكردشان در پايان بر مبناي نتايج ارزشيابي دانش آموزان مورد ارزيابي قرارمي گيرد.به عبارت ديگر مركز توجه آنها بايدبيشتر بر روي پيشرفت مدرسه باشد تا ضروريات اداره (وزارتخانه).
همه كشورها با مسائل مرتبط با كارهاي نظارتي همراه با كارهاي پشتيباني آموزش (شامل ارزشيابي ،تربيت معلم ،گسترش برنامه آموزشي)ونقشهاي كنترل و پشتيباني با هم درجهت يك نظام منسجم كيفيت كنترل دست و پنجه نرم مي كنند .همراه بااين گردهمايي اولين مرحله پروژه در حال به پايان رسيدن است .در ماهاي بعد چندين مطالعه پژوهشي به چاپ خواهد رسيد و دومين مرحله (98-97) شروع خواهد شد . كانون جغرافيايي اين مرحله به آفريقاخواهدرسيداگرچه برخي فعاليتها در يك چشم اندازجهاني خواهدماند. تاكيدزيادبرروي انتشارنتايج تحقيق و تهيه بسته آموزشي براي مديران سرويسهاي نظارتي گذاشته خواهدشد.
«گابريل كارون وآنتون دگرو» .
مؤلفه هاي اصلي نظارت و راهنمايي آموزشي :
با وجودآنكه نظارت و راهنمايي آموزشي عمدتاً دركلاس درس صورت مي گيرد،موفقيت برنامه هاي آن به طورمستقيم بامحيط مدرسه مرتبط است ،بنا براين اولين گام درفرايند نظارت و راهنمايي آموزشي ايجاد زمينه هاي مساعدبراي بررسي نظام مندتدريس ويادگيري است كه مستلزم همكاري كليه دست اندركاران آموزشي است .
1- جومدرسه :
يكي از وظايف اساسي مدير مدرسه و ناظم به وجودآوردن جومناسبي است كه به اصلاح فرايند آموزشي منجرگردد.يعني ايجادجوي عاري ازتهديدوفشاربه طوري كه معلمان ،راهنمايان آموزشي ومديران بتوانند درمدرسه آزادانه وصادقانه بايكديگرهمكاري كنند.روش مديريت درچنين مدسه اي بايدمشاركت جويانه باشدبه نحوي كه مسئوليت پذيري رادرمعلمان تقويت كند ودركنترل دانش آموزان به روشهاي انساني متكي باشدتابه خودانضباطي بيشتردانش آموزان منجرشود.معلمان و دانش آموزان بايداحساس خوشايندي نسبت به مدرسه داشته باشند.معلمان بايددرك كنند كه مدرسه به آنان و كارشان اهميت مي دهدو به دانش آموزان بايد تفهيم شودكه مدرسه به پيشرفت تحصيلي آنان علاقه مند است .درحقيقت تفاوت بين مدارس باجوخوب وبدناشي ازهمين عوامل است زيرادرنهايت ويژگي مدارس اثربخشي با انتظارات ارزشهايي كه برپيشرفت و رشد دانش آموزان تأكيددارد توصيف
مي شود .(موس 1977) به اعتقادصاحبنظران مديرمدرسه احتمالاً مهمترين شخص درايجادجوّ مطلوب درمدرسه و تحكيم آن است (هوي وفورسايت،1986) .ازآنجاكه جومدرسه در عملكردكلاسي بسيارمؤثراست احتمالاً درمدارسي كه جونامساعدي برآنهاحاكم است تمام فعاليتهاازطريق شبكه ارتباطي رسمي مدرسه انجام مي گيرد،قدرت حاكم برمدرسه ،بيشتربه كنترل ديوانسالارانه كاركنان مدرسه تكيه دارد،نه همكاري حرفه اي آنان ، برقوانين و مقرراتي كه جنبه دستوري دارند،تأكيدمي شودالگوهاي مديريتي روشهاي آزاد،باز،صادقانه وآزادمنشانه راترويج و ترغيب نمي كند سلسله مراتب اداري در ايجاد احساس مسئوليت پذيري درمعلمان بسيارضعيف است ،روابط غيررسمي كاركنان درتسهيل مشكلات معلمان و دانش آموزان تأثيري ندارد .
2-معلم :
يكي ازعناصري كه برنامه نظارت و راهنمايي آموزشي با آن به طورمستقيم سروكاردارد معلم است معلم مهمترين فرد درفرايند تدريس دركلاس درس است ، ازاين رو ناظران و راهنمايان آموزشي بايد از ويژگي هاي شخصي و حرفه اي معلماني كه قرار است با آنان كاركنند شناخت دقيقي داشته باشند .
اين شناخت به آنان كمك مي كند تادرك و بينش صحيحتري نسبت به معلمان تحت نظارت خودپيداكنند و در فرايند نظارت و راهنمايي بدانند با چه كسي همكاري مي كنند و او درچه سطحي از رشد و پيشرفت حرفه اي قراردارد.شناخت راهنماي آموزشي از معلم ضرورتي سازماني و حرفه اي است اوبايد دانش و مهارتها،نگرشها،نيازهاي انگيزشي ،انتظارات معلم و انتظارات مدرسه و اثربخشي معلم راموردبررسي قراردهد كه درذيل به توضيح هركدام مي پردازيم :
3-دانش و مهارتها:
راهنماي آموزشي مي تواند مهارتها و دانش معلم راازچند جنبه بررسي و تحليل كند :
دانش درمورد رشد و رفتارانسان :
معلمان افرادمتخصصي محسوب مي شوند كه وظيفه اي فني را انجام مي دهند و بايد در مورد دانش آموزان وفرايند رشد و رفتارآنان دانش و اطلاعات وسيعي داشته باشند . معلمان بايد بدانند كه كودكان بزرگسال كوچك نيستند بلكه موجوداتي هستند كه تفاوتهاي فردي بسياري با يكديگردارند و در سطوح سني مختلف چه ازلحاظ جسمي و چه از لحاظ ذهني و رواني نبايد با يكديگرمقايسه شوند . اطلاعات معلم در فرايند رشد كودكان و رفتارهايشان به او كمك مي كند تانسبت به دانش آموزان خود شناخت و آگاهي پيدا كند سن يا تفاوتهاي فردي آنان را در هنگام تدريس در نظربگيريد .
دانش در مورديادگيري انسان :
يادگيري فرايندي دشوارو پيچيده است به همين علت و نيز به علت تفاوتهاي فردي دانش آموزان در يادگيري ، در چند دهه اخير نظريه هاي گوناگوني در مورد يادگيري مطرح شده است كه هركدام نوع متفاوتي از يادگيري راتوصيف مي كند و برروشهاي خاصي براي يادگيري دانش آموزان تأكيد دارد اين نظريه ها از طريق تحقيقات علمي مورد بررسي و آزمايش قرارگرفته است معلمان بايد بنا به ضرورت شغلي در مورد مكاتب مختلف روانشناختي و كاربردهاي آن در تعليم و تربيت و تدريس و يادگيري اطلاعات كافي داشته باشند ، توانايي يادگيري و درك مفاهيم درسي در بعضي از دانش آموزان زيادو در بعضي ديگركم است .
3- دانش در مورد موضوع درسي :
آموزش و پرورش ازسازمانهايي است كه نيروهاي فني و مديريتي آن بايد از ميان افراد تحصيل كرده و آموزش ديده انتخاب شوند معلمان بايد در زمينه درس يادروس كه تدريس مي كنند تخصص داشتته باشند . معلمي كه از دانش تخصصي برخورداراست وبرفرايند و ابزاركار خويش تسلط دارد مانند تكنيسيني است كه با آگاهي و مهارت از ابزار كارخويش براي ساختن استفاده مي كند ممكن است معلم آموزش نديده با معلمي كه دانش لازم را براي انتقال موضوع درسي ندارد نيز مبادرت به ساختن كند اما محصول كار او فاقد كارآيي است . دانش تخصصي در مورد موضوع درسي به معناي تسلط بر مفاهيم و اصول نظري هردرس است مانند تاريخ ،ادبيات ،فيزيك و رياضي .
دانش در مورد برنامه درسي :
معلمان افراد حرفه اي هستند كه بايد در فرايند برنامه ريزي درسي و تصميم گيري در مورد تجربيات يادگيري دانش آموزان نقش فعالي ايفاكنند .برنامه ريزي درسي و تدريس ،بخشي از فرايندي مشترك محسوب مي شود به اعتقاد هاس (1987) خلاقترين معلمان كساني هستند كه در همه مراحل اين فرايند يعني از مراحل تداركاتي برنامه ريزي درسي گرفته تاتدريس فعاليت داشته باشند زيرا در آن صورت مدرسه را نظام اجتماعي تلقي مي كنند كه تجربيات يادگيري دانش آموزان رابراساس مباني درست برنامه درسي پيش بيني و طراحي مي كند معلمان بايد از نظريه هاي برنامه درسي و تحقيقات انجام شده در اين زمينه آگاهي داشته باشند .زيرا كيفيت تدريس به آگاهي يا عدم آگاهي از آن بستگي دارد و بايد در برنامه ريزي تدريس از اين نظريه ها و تحقيقات استفاده كنند .
5-دانش در مورد روشهاي تدريس ومهارت دركاربردآنها:
دانش معلم در اين زمينه شامل مواردذيل است : روشهاي مديريت كلاس درس ،مهارتهاي پرسش و پاسخ برانگيختن روحيه كنجكاوي و تحقيق ،مهارت در كشف بهترين و مناسب ترين روش آموزشي براي كلاس درس .
آگاهي از روشهاو استراتژيهاي گوناگون تدريس و شناخت مزاياو محاسن و معايب و نارساييهاي هركدام از آنها ،تدريس برنامه ريزي شده و درعين حال قابل انعطاف ،سازماندهي و چيدمان كلاسي و در نهايت سازماندهي وسايل كمك آموزشي براي استفاده دانش آموزان .معلمان پس از چندسال كار وكسب تجربه بايدبرهركدام از اين عوامل تسلط پيداكنند . آنان بايد دراستفاده ازروشهاي مختلف تدريس تاحدي مهارت پيداكنندكه استفاده ازآنها ياتغييرآنها برايشان كاري كاملاً عادي باشد . معلمان تازه كارمي توانند دربرنامه هاي نظارت و راهنمايي آموزشي به طرق مختلف از تجربيات همكاران باتجربه خوداستفاده كنند .
6-دانش درمورد روابط انساني و مهارت دركاربردآنها :
رابطه خوب معلم و دانش آموزان در كيفيت تدريس او و رضايت آنان تأثيربسياري دارد . معلمان بايد روانشناس باشند تا با توجه به تفاوتهاي فردي دانش آموزان به گونه اي با آنان رفتاركنند كه موجب برانگيختن شان براي يادگيري شوند .دربسياري از موارد معلمان نمي توانند رفتاريا واكنش احتمالي دانش آموزان را در برابرمحركهاي ارسالي خود پيش بيني كنند به همين دليل به طورناخواسته مشكلاتي براي كلاس و دانش آموز به وجودمي آورند .معلمان بايد درموردروابط اجتماعي متقابل اطلاعات كافي داشته باشند و براي برقراري ارتباط با دانش آموزان از الگوهاي مناسب استفاده كنند . اصولاً تدريس مستلزم برقراري ارتباط است و هدف از ايجاد ارتباط به وجودآوردن يك نقطه مشترك يا تفاهم است .
4-دانش آموز:
عنصرمهم ديگري كه در حفظ عملكردكلاسي نقش اساسي دارد،دانش آموزاست .فعاليتهاي معلم و دانش آموزمكمل يكديگرووابسته به هم است . هيچ معلمي نمي تواندادعاكندكه به طورانفرادي موجب عملكردبالاي كلاسي شده است فعاليتهاي مستقل دانش آموزان نيز نمي تواندبه تنهايي عملكردكلاسي موفقي را رقم بزند.فعاليتهاي معلم و دانش آموزبدون وجودديگري خنثي وعقيم است .دانش آموزان هم مانند معلمان شخصيت مستقلي دارند . همان طوركه شناخت معلمان درتحليل و تفسيرمسائل و رويدادهاي كلاسي مؤثراست ،شناخت ويژگيهاي دانش آموزا ن هم درتحليل رفتارآنان تأثيردارد.تواناييهاو استعدادهاي دانش آموزان در عملكردشان مؤثراست ،ازاين روبايددانش مهارتهاوتواناييهاي دانش آموزان درشناخت علل مشكلات كلاسي و ميزان پيشرفت تحصيلي آنان مورد توجه قرارگيرد .
نظارت و آينده آموزش و پرورش :
ازديدگاه نظريه پردازان سازماني ،ناظران ،مديران و راهنمايان آموزشي و ... افراد هستندكه نمي توانند در آموزش و پرورش تغييرات واصلاحات اساسي و زيربنايي به وجود آورند .
در عالي ترين شرايط ،ناظران آموزشي كساني هستند كه بر اجراي صحيح برنامه هاوكيفيت تدريس و يادگيري سرانجام اصلاح و بهبود فرايند تدريس ويادگيري نظارت دارند.آنان همچنين مي توانندبراي ايجادتغييرات مقطعي و كوتاه مدتي كه به اصلاح آموزشي درموقعيت زمان ومكان خاصي منجر مي شود زمينه مناسب و آماده اي فراهم كنند .بايدافرادي كه درنقش ناظران ايفاي وظيفه مي كنند بايدخواهي نخواهي ازنقش سنتي و ديوانسالارانه خودخارج شده ،دراصلاحات آموزشي وبرنامه هاي آينده آموزش وپرورش نقش تحولي ،انتقالي و پيشگامي ايفاكنند.
به تعبيرسرجيواني واستارت (1993) فرايند نظارت وراهنمايي بايد فرايندعقلاني و منطقي «تفكرمجدد» درمورديادگيري ومحيط كلاس و مدرسه تلقي شودنه ارزشيابي عملكردمعلمان وكنترل ديوانسالارانه آنان به روشهاي ديرينه وسنتي .تفكرمجدددرمورديادگيري و تدريس ومحيط كلاس و مدرسه بايدباكمك معلمان ،مديران و متخصصان ديگرانجام گيرد .ناظران بايدمأموريت جديدآموزش و پرورش رادردنيايي كه به سرعت وازروي قهرواجباردرحال تغييرمستمراست درك كنند ،اهداف ومقاصدآن رابشناسند،تعريف وتحليل مجددي از دانش آموزمعلم ومدرسه داشته باشند وآنگاه فعاليتهاي آموزش و پرورش رادرجهت تحقق اين مأموريت ،اهداف و مقاصدجديدهدايت و رهبري كنند .
هدف ناظران بايدغني سازي بُعدتفكرانتقادي درمورداجزاي نظام آموزشي باشد نه اجراي روشهاي قديم منسوخ و غيرمؤثر.بايدهدف ناظران رشدوپيشرفت همه جانبه دانش آموزان باشد.
وظيفه ناظران آموزشي در آينده ايجاب ميكند كه براي نزديك كردن افكارو نظريات جناههاي
ذينفع در آموزش و پرورش با آنان همكاري نزديك و مستمر داشته باشند.و تمام كوشش خود را براي ايجاد يك پارچگي و وحدت در آنان به كار گيرد.
رشد جوانان ، توسعه آموزش و پرورش و توسعه ملي در گرو توجه خاص به نيروي انساني در آموزش و پرورش است . بي شك وجود بيش از بيست ميليون نفر دانش آموز و معلم يعني حدود يك سوم جمعيت كل كشور ، بيانگر اولويت برنامه ريزيهاي بلند مدت است و تعمق و بحث بيشتري در اين زمينه ضرورت ندارد ولي به ناچار بار ديگر به اين نكته مهم و اساسي اشاره ميكنيم كه عمده ترين ، اساسي ترين و مهمترين اولويت در تصميم گيريها و برنامه ريزيها ،ساختمان ، ميز ونيمكت ، قوانين و مقررات و نقل وانتقالات كاركنان و .... نيست ، بلكه نيروي انساني يعني قواي محركه و مطمئن توسعه ملي و عامل تعيين كننده رقابتهاي سخت و دشوار در عرصه هاي جهاني و بين المللي است . بنابراين ناچاريم براي دوام و بقاء در عرصه اي داخلي و خارجي تا حد لزوم به اين نيروي انساني توجه كنيم .
نظارت و راهنمايي آموزشي در آموزش و پرورش آينده بايد در فرهيختگي ، خود يابي و كمال نيروي انساني براي عملكرد و بهروري بالا ، توسعه ملي و رقابت جهاني نقش تعيين كننده داشته باشد . اگر موارد ياد شده در زمره اهداف آموزش و پرورش است و تحقق آنها در آينده ما اهميتي حياتي دارد.
ويژگي شخصي ناظر:
يك ناظرموفق شخصي است كه دربرخوردمداوم باافرادمي باشد .وي بايدصفات شخصي زيرراداراباشد:
صميميت ،دوستي،صبر،حس شوخ طبعي كه نه فقط براي ناظران ضروري است بلكه براي كلاس نيزلازم است .ازآنجايي كه اگرخدمت مداري براي اصلاح ناظرباروحيه اي كه مشاوران به عنوان روابط ياري گريادمي كنند درآميخته باشد،اين امكان رابه شخص مي دهدتاياري دهنده ديگران باشد.علاوه براين مطلب،ناظرنيازمندقدرت استدلال براي متقاعدساختن ديگران ونيزايجاد علاقه مندي جهت تغييرات بهتردرآنها مي باشد.
ناظربايديك شخص صاحب انديشه باشد،شخصي كه افرادرا وادار به تفكردرموردروشهاي جديد و پيشرفته انجام اموركند .درعين حال لازم است وي نظرات وعقايدي راكه ارزيابي نموده ارائه دهد وعقايدديگران را جستجوكرده وازانتقال تمامي راه حلها،مشكلاتي كه معلمان باآنها مواجه هستند پرهيز نمايد.
ناظري كه ياورمعلمان است مي تواند محيط دموكراتيكي ايجادكند كه در آن به هريك ازاعضا بهاي لازم داده مي شود .مهمترازهمه لازم است ناظرتوانايي تغييررا دارا باشد و بايد به طورمداوم امكان پيشرفت را افزايش دهد . ناظري كه مسؤليت اصلي وي پيشرفت وتوسعه است درصورتي كه ازوضعيت موجودراضي باشد مي تواند مطمئن شودكه معلمان هم اين گونه هستند .
ناظربايدبتواندهمگام باتغييرات زندگي به پيش رفته وبه معلمان كمك نمايدتاخودرابانيازهاي جامعه و تغييراتي كه دركودكان و نوجوانان به وجودمي آيدوفق دهند.براي انجام اين مأموريت ،ناظربايدبتواندبه طورمؤثري درروابط فردبافردو درتنظيم روابط گروهي فعاليت داشته باشد .
منابع وماخذ
1- نوابخش ،مهرداد،اصول ومباني روش تحقيق علمي ،انتشارات پيام ديگر(اراك)تابستان 1380.
2- فخيمي ،فرزاد،سازمان مديريت ازتئوري ها،وظايف،مسئوليتها،انتشارات هستان زمستان 1379.
3- وايلز،جان،باندي جوزف،نظارت درمديريت راهنمايي مترجم محمدرضابهرنگي ،انتشارات كمال تربيت يا همكارنشرشهريورسال 1379.
4- دولان ،شيمون ال،اس شولر،رندال ،مديريت اموركاركنان ومنابع انساني مترجم محمدعلي طوسي ،محمدصائبي انتشارات مركزآموزش مديريت دولتي سال 1376.
5- دلاور،علي ،روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي انتشارات دانشگاه پيام نورسال 1371.
6- وكيليان ،منوچهر،نظارت و راهنمايي تعليماتي انتشارات دانشگاه پيام نورسال 1374.
7_مرديت اين گال ،اچسون،نظارت و راهنمايي تعليماتي مترجم محمدرضابهرنگي انتشارات كمال تربيت سال 1376.
نيكنامي ،مصطفي،نظارت وراهنمايي آموزشي ،انتشارات علمي فرهنگي تابستان 1377.
اوليوا،پيتر،نظارت ورهبري آموزشي درمدارس امروزمترجم،منوچهرجواهري انتشارات دفترهمكاريهاي علمي بين المللي وزارت آموزش وپرورش سال 1379.
وايلز،كيمبل،مديريت ورهبري آموزشي ترجمه محمدعلي طوسي انتشارات مركزآموزش مديريت دولتي سال 1381 .
الحسني ،سيدحسن،سنجش وبالندگي سازمان ها وانتشارات بهاريه سا ل1380.
ايران نژادپاريزي ،مهدي،ساسان گهر،پرويزانتشارات ،موسسه عالي بانكداري ايران سال1379
سيدعباس زاده،ميرمحمد،كليات مديريت انتشارات دانشگاه پيام نورسال 1374،
بازرگان،زهراديدگاههاي جديددرزمينه نظارت بركيفيت اموزشي وپرورشي فصلنامه مديريت درآموزش وپرورش (پاييز75)
سيف ،علي اكبر،ملاكهاي شايستگي معلم ،فصلنامه مديريت درآموزش و پرورش زمستان73
سلطاني ،ايرج،فرايندعلمي نظارت وراهنماي تعليماتي به مشابه يك قملرو حرفه اي فصلنامه مديريت در آموزش .
پرداختچي،محمدحسن،نظارت وراهنمايي تعليماتي انتشارات دانشكده شهيدبهشتي 1369.
عسگريان ،محمد،نظارت وراهنمايي تعليماتي دانشگاه پيام نور.
پايان نامه
1- حسيني نژاد،علي ،بررسي نحوه نظارت آموزش وپرورش درمدارس ازديدگاه مديران دبيرستانهاي شهركرمان سال 1380.