مبانی وپیشینه نظری پژوهش عهد بستن وپیمان بستن سازمانی(تعهد سازمانی) (docx) 22 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 22 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری متغیر
تعهد سازمانی
تعهد عبارت است از به گردن گرفتن کاری ، به عهده گرفتن ، نگاه داشتن ، عهد بستن ، پیمان بستن می باشد( سامرز، 1987).
فرهنگ وبستر تعهد را این گونه تعریف کرده است .
1- عمل به تعهد شدن به یک مسئولیت و یا یک باور
2- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع
3- تقبل یا به عهده گرفتن کاری
4- حالیت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری
تعهد سازمانی یک عامل اساسی در توسعه و حفظ سخت کوشی و فداکاری در میان کارکنان محسوب می گردد. زمانی که انگیزه ی بالا برای موفقیت لازم بوده و کارکنان از دانش شغلی لازم برخوردارند، وابستگی شدید به کار و سخت کوشی بسیار باارزش ومهم می باشد. بنابراین یکی ازویژگیهای سازمان های موفق برخورداری از نیروی انسانی فوق العاده سخت کوش و فداکار است (ساروقی ، 1375).
سختکوشی ، فداکاری و تعلق نشان دهنده ی تعهد فردی است . همچنین تعهد سازمانی شامل پیوستگی روحی به سازمان ، احساس تعلق شغلی ، وفاداری و اعتقاد به ارزشهای سازمان می باشد. مطالعات ( اوچی در سال 1971 ) نشان می دهد که مکانیزم اساسی کنترل و افزایش بهره وری در شرکت های ژاپنی ،تعهد به ارزشهای سازمانی است . همچنین بسیاری از سازمانها با استفاده از نظام پرورش تعهدفکری و تعهد سازمانی توانسته اند به مزیت های رقابتی دست بیابند و تحولات چشمگیری در سازمان خود ایجاد نمایند (ساروقی ، 1375).نیروی انسانی در هر سطحی به عنوان یک بار خلاق ، پرمایه وکاردان به شمار می آید و کارکنان با تلاش مستمر روش های نوین و بهتری را یافته و نتیجتاً عملکرد بهتری راخواهند داشت . ارزشهای فرهنگی که مهم ترین عامل محسوب می شود در ابتدا باید منجر به افزایش تعهد مدیران و رهبران سازمان ها گردد. آنها باید خودشان نسبت به ماموریت ها و هدف های مهم سازمان متعهد ، و نگهبان و حافظ این تصویر مهم باشند و آنگاه بتوانند این ارزش مهم را در کل سازمان گسترش دهند ؛ زیرا ارزش های فرهنگی به وسیله ی آنها شکل گرفته و گسترش می یابند (سامرز، 1987).این وظیفه با توجه به اهمیت انسان ها در رویارویی با تغییرات محیطی از مهمترین نقشهای مدیران در سازمان ها به شمار می روند ، زیرا یکی از موضوعات مهم بهبود و بهسازی سازمان ها ، تغییر در ارزش ها و نگرشها کارکنان و ایجاد الگوهای رفتاری مناسب ومطلوب و در واقع اداره ارزش های فرهنگی است( سامرز، 1987).
تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر رفتار سازمانی به شیوه های متفاوت تعریف شده است . معمولی ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان در نظر می گیرند . براساس این شیوه ، فردی که به شدت متعهد است ، هویت خود را از سازمان می گیرد در سازمان مشارکت دارد و با آن در می آمیزد واز عضویت در آن لذت می برد(ساروقی ،1375).
منابع موجود در مورد تعهد سازمانی دو دیدگاه کلی درباره این مفهوم ارائه می کند: یک دیدگاه، تعهد سازمانی را امری نگرشی یا عاطفی می داند. بر اساس این دیدگاه، تعهد سازمانی عبارتست از «دلبستگی و علاقۀ قوی به سازمان و تعیین هویت با آن » که از نظر مفهومی دست کم سه عامل می توان برای آن در نظر گرفت: 1- پذیرش و اعتقاد قوی به اهداف و ارزشهای سازمان، 2- تمایل به تلاش زیاد برای تحقق اهداف سازمان، 3- تمایل شدید به باقی ماندن و عضویت در سازمان دومین دیدگاه ، تعهد سازمانی را امری رفتاری تلقی می کند . این نوع تعهد که «تعهد حسابگرانه» نامیده میشود بر مبنای کارهای نظری بکر و هومنز استوار است .در این دیدگاه ، افراد به دلیل مزایا و منافعی که دارند و سرمایهگذاری هایی که در سازمان کردهاند به سازمان دلبسته می شوند و به عضویت خود در سازمان ادامه میدهند (کشاورز، 1387) .
برخی محققان عقیده دارند این دو نوع نگرش تاثیری متقابل بر یکدیگر دارند و قابل تبدیل به یکدیگرند و برخی شکل های تعهد منجر به برخی شکلهای دیگر میشود که این نتیجه گیری با یافته های آلنو میر سازگاری دارد. میر و آلن در مطالعاتی که از سال 1984 تا کنون انجام دادهاند با تفکیک دو بعد نگرشی و رفتاری تعهد، برای هر یک از ابعاد تعهد سازمانی تعاریف متفاوتی ارائه کردهاند . آنها تعهد عاطفی و هنجاری را با بعد نگرشی و تعهد مستمر را با بعد رفتاری تعهد مطابقت دادهاند. از نظر آنها تعهد عاطفی عبارت است از وابستگی عاطفی به سازمان ، ابراز هویت با سازمان و عجین بودن با سازمان؛ تعهد هنجاری عبارت است از احساس التزام و دین به سازمان متوجه فرد میشود . آنها معتقدند که نقطۀ مشترک ابعاد سه گانه تعهد سازمانی پیوند بین فرد و سازمان و در نتیجه کاهش ترک سازمان است (اردستانی ، 1387) .
مدل تعهد سازمانی هانت و مورگان
هانت و مورگان تعهد سازمانی را در دو بعد خرد و کلان مورد توجه قرار داده اند . تعهد در بعد خرد عبارت است از تعهد به گروه های خالص سازمانی که شامل گروههای کاری ، سرپرستان و مدیریت عالی می شود و تعهد در بعد کلان که عبارت است از تعهد به سازمان به عنوان یک مجموعه و یک سیستم . بر این اساس ، تعهد در سطح خرد لزوما معادل تعهد در سطح کلان نیست و چه بسا وجود تعهد قوی در سطح خرد به تعهد پایین در سطح کلان منجر شود(اسکندری ، 1381).
نظریه مزایای جانبی بکر
بکر (1960) بر این امر تاکید دارد که فرد در طول زمان فعالیت خود در یک سازمان ممکن است امتیازهایی و مزیتهایی کسب یا ذخیره کند که در صورت ترک کردن سازمان آنها را از دست دهد و در نظر نداشتن شغلی دیگر ، موجب میشود که فرد به سازمان متعهد گرددو بکر معتقد است فردی که تمایل دارد شغل جدیدی انتخاب کند ممکن است به وسیله تعدادی از مزیت های جانبی در شغل خود ، از این عمل صرف نظر کند :
مزایا و امتیازات مادی مربوط به دوره بازنشستگی که در صورت ترک شغل از آنها محروم شود.
ارتقاء مقام و درجه در سازمان محل شغل فعلی که در صورت تغییر شکل ممکن است کاهش یابد.
وعده مساعده ، ارتقاء مقام و درجه شغلی فعلی که در صورت ادامه اشتغال ، پا بر جا باشد.
تسلط سهولت کار به دلیل موقعیت و شرایط خاص شغل فعلی که در صورت جابجایی از این سازمان به سازمان دیگر ممکن است کاهش یابد.
راحتی و آسایش زندگی خانوادگی در اثر اجبار خانواده به جا به جایی ، ممکن است کاهش یابد . به عبارتی دیگر ، میتوان گفت نظریه مزیت های جانبی بکر بیان کننده نوعی تعهد حسابگرانه می باشد(اسکندری ، 1381).
نظریه مبادله هومنز
هومنز نظریه مبادله رفتار اجتماعی را به عنوان یک فعالیت ملموس یا غیر ملموس و کم و بیش پاداش دهنده یا غرامتآمیز ، میان دست کم دو شخص در نظر میگیرد . در این نظریه پدیده های اجتماعی از جمله احساس تعهد ومسئولیت اجتماعی در چارچوب منافع و نوعی مبادله تحلیل می شود . هومنز تاکید بر اخلاق در روابط اجتماعی را رد می کند ، زیرا معتقد است مبادلۀ اجتماعی بر منفعت شخصی و ترکیبی از نیازهای اقتصادی و روانی استوار است (غفوری،1387).
پس از هومنز ، بلاو نظریه مبادله را از سطح کنش متقابل اجتماعی روزمره به سطح ساختارهای اجتماعی توسعه داد. بلاو بین گروههای کوچک و جامعۀ بزرگ تمایز قایل شده ، اما هومنز این تفاوت ها را به حداقل رسانده زیرا سعی داشته تمامی رفتارهای اجتماعی را با اصول روان شناسی تبیین کند (کشاورز ، 1387) .
نظریه تعهد سازمانی آلن و میر (مدل سه بخشی)
آلن و میر (1991) مدل سه بخشی تعهد سازمانی را معرفی کردند . در این مدل تعهد سازمانی از سه مورد تعهد عاطفی ، تعهد مستمر و تعهد هنجاری تشکیل شده است . پیش شرط های تعهد عاطفی مطرح شده در این مدل شامل چهار دسته می باشند : ویژگی های شخصی ، ویژگیهای شغلی ، تجربیات کاری و ویژگیهای ساختاری ؛ همچنین جزء مستمر تعهد سازمانی بر اساس دو عامل حجم و اندازه سرمایه گذاری فوری و نیز درک فقدان فرصتهای شغلی در خارج از سازمان ایجاد می شود . در نهایت جزء هنجاری تعهد سازمانی ، تحت تاثیر تجربیات فرد قبل از ورود به سازمان (اجتماعی شدن خانوادگی – فرهنگی) و همچنین پس از ورود به سازمان (اجتماعی شدن سازمانی) قرار میگیرد . دربارۀ اجتماعی شدن خانوادگی – فرهنگی باید گفت که فرد هنگامی تعهد هنجاری قوی نسبت به سازمان پیدا می کند که افراد مهم از دیدگاه او ، مانند والدین ، بر وفاداری به سازمان تاکید کنند یا خود افراد برای مدت طولانی در آن سازمان شاغل باشند . همچنین به پیروان مختلف رهنمون شده تا سازمان را به خوبی باور کنند و وفاداری و تعهد هنجاری بیشتری به سازمان به دست آورند . در پایان باید گفت که تعهد عاطفی ، تعهد مستمر و تعهد هنجاری به کاهش ترک شغل و بالا بردن عملکرد و کاهش جابه جایی و رفتارهای مبتنی بر متابعت سازمانی منتج می شود(اردستانی ، 1387) .
نظریه استیرز
بنا به اعتقاد استیرز (1977) تعهد سازمانی متغیری است که به طور همزمان می توان آن را هم به عنوان متغیر مستقل و هم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفت ، در واقع تعهد سازمانی همچنان که بر روی متغیرهایی اثر می گذارد ، از متغیرهایی تاثیر می پذیرد . این الگوها پایه بسیاری از پژوهش های بعدی را بنا نهاد و استیرز معتقد است وقتی که تعهد سازمانی به عنوان متغیر وابسته مد نظر باشد بعضی از متغیرها مانند:
خصوصیات شخصی (پیشرفت ، سن و تحصیلات)
ویژگی های شغلی (هویت وظیفه ، آزادی تعامل و پسخوراند)
تجربه های شغلی (نگرش های شغلی گروه ، قابلیت وابستگی سازمان و اهمیت شخصی)
می تواند به عنوان متغیر مستقل بر تعهد سازمانی اثر داشته باشند و هنگامی که تعهد سازمانی به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شود به متغیرهایی مانند ترک شغل ، تمایل به باقی ماندن در سازمان و عملکرد شغلی، به عنوان متغیر وابسته اثر میگذارد(اسکندری ، 1381) .
دیدگاه ساخت یابی گیدنز
مفروضات اساسی این نظریه و کارکردی که برای تبیین تعهد سازمانی و روابط آن با سایر متغیرها دارد بدین شرح است :
پدیده های هستی نه ناشی از آگاهی (ساخت اجتماعی واقعیت) و نه ناشی از ساختار اجتماعی است ، بلکه از دیالکتیک میان فعالیت ها و شرایطی به وجود می آید که در زمان و مکان رخ می دهد . از این گزاره می توان نتیجه گرفت که تعهد سازمانی ، به عنوان برون داد خرده نظام منابع انسانی ، می تواند از دیالکتیک میان رفتار کنشگران (کارکنان) با ساختار سازمانی متناسب با شرایط زمان و مکان حاصل شود و حالتی متغیر و پویا داشته باشد .
همه پدیده های اجتماعی اعم از خرد یا کلان باید به صورت فراگردی پویا در نظر گرفته شود ، تعهد سازمانی نیز نگرش و رفتار درحال تغییر است و در تعامل با سایر متغیرها میزان آن تغییر می کند .
عوامل و ساختارها دو رشته پدیدۀ جدا از هم نیست که در دو قطب متفاوت جای داشته باشند ، بنابراین نوع رابطه کارکنان با سایر اجزای سیستم حالتی متعامل و دینامیکی است .
کنشگران (کارکنان) پیوسته فعالیت ها و زمینه های اجتماعی و مادی شان را بازتاب می کنند .
کنشگران (کارکنان) توانایی عقلانیت دارند و قادرند درکی دایمی از کنش هایشان داشته باشند .
کنشگران (کارکنان) از انگیزه های کنش برخوردارند و این انگیزش ها کنش هایی را در بر می گیرد که شخص را به کنش وا می دارد .
کنشگر،توانایی (قدرت) دخل و تصرف دارد ، گرچه الزاماتی نیز وجود دارد . بنابراین کارکنان تنها به صورت پیچ و مهرههای یک سیستم عمل نمی کنند ، بلکه می توانند تحت شرایطی رفتار و نگرش خود را تغییر دهند و برمحیط و فرایند کار خود تاثیر بگذارند (کشاورز ،1387).
2-1-1-1-ويژگيهاي شخصي موثر بر تعهد سازماني
سن : تعهد سازماني با سن فرد داراي همبستگي نسبي و مثبت است . اغلب محققان براين باورند كه سن با تعهد حسابگرانه ارتباط بيشتري پيدا مي كند و دليل آن را فرصت كمتر در خارج از شغل فعلي و هزينه هاي از دست رفته در سنين بالا مي دانند. مي ير و آلن اظهار مي دارند كه كارگران مسن تر به دليل رضايت بيشتر از شغل خود تعهد نگرشي بيشتري پيدا مي كنند(اردستانی ،1387).
جنسيت : زنها نسبت به مردان تعهد بيشتري به سازمان دارند، اگرچه اين تفاوت جزئي است . دليل اين امر آن است كه زنها براي عضويت در سازمان مي بايست موانع بيشتري راپشت سر بگذارند. تحصيلات : رابطه تعهد سازماني با تحصيلات ضعيف و منفي است . اين رابطه بيشترمبتني بر تعهد نگرشي است و ارتباطي با تعهد حسابگرانه ندارد. دليل اين رابطه منفي انتظارات بيشتر افراد تحصيلكرده و فرصتهاي بيشتر شغلي آنهاست(اردستانی ،1387).
ازدواج : اين متغير با تعهد سازماني همبستگي ضعيفي دارد. اما چنين اظهار مي شود كه ازدواج به دليل مسائل مالي با تعهد حسابگرانه ارتباط پيدا مي كند(اردستانی ،1387).
سابقه در سازمان و در سمت سازماني : به دليل سرمايه گذاريهاي فرد در سازمان سابقه بيشتر در مقام يا سازمان باعث تعهد بيشتري مي شود اما اين رابطه ضعيف است(اردستانی ،1387).
استنباط از شايستگي شخصي : افراد تا حدي به سازمان تعهد پيدا مي كنند كه زمينه تامين نيازهاي رشد و كاميابي آنها فراهم شود. بنابراين كساني كه استنباط شايستگي شخصي بالا دارند انتظارات بيشتري خواهند داشت . رابطه اين دو متغير مثبت و قوي است. (موغلی،1388).
تواناييها: افراد با مهارتهاي بالا، براي سازمان ارزشمند هستند. اين امرسبب می شود که پاداش سازمان به آنها بیشتر تعلق گیرد. در نتيجه موجب تعهد حسابگرانه مي شود(موغلی،1388).
حقوق و دستمزد: حقوق و دستمزد موجب عزت نفس براي فرد مي شود. و بدين ترتيب تعهد نگرشي را افزايش مي دهد. ضمنا حقوق و دستمزد نوعي فرصت در سازمان محسوب مي شود كه در اثر ترك سازمان از دست خواهد رفت ، نتايج تحقيقات متعدد همبستگي مثبت اما ضعيفي را بين اين دو متغير نشان مي دهد(موغلی،1388).
سطح شغلي : سطح شغلي با تعهد سازماني ارتباط مثبت اما ضعيفي دارد(موغلی،1388).
2-1-1-2-خصوصيات شغلي و تعهد سازماني
اگرچه رابطه خصوصيات متفاوت شغلي و تعهد سازماني در تحقيقات متفاوت موردبررسي قرار گرفته است اما هيچ مدل نظري براي توضيح دليل همبستگي آنها در دست نيست. اغلب مطالعات اشاره به كار "الدهام و هاك من " دارند. تحقيق "ماتيو و زاجاك " هم تاييد مي كند كه مشاغل غني شده، موجب تعهد سازماني بيشتر مي شود. خصوصيات به دست آمده از تحقيقات شامل مهارت ، استقلال ، چالش و دامنه شغلي است : تنوع مهارت با تعهد سازماني داراي همبستگي مثبت است . استقلال و تعهد سازماني رابطه مثبت و بسيار ضعيفي دارند. مشاغل چالش انگيز با تعهد سازماني به خصوص در موردكساني كه به رشد شديد نيازمندند رابطه مثبت و قابل توجهي داشته است(کشاورز،1387).
2-1-1-3- تاثير روابط گروهي و رابطه با رهبر بر تعهد سازماني
در رابطه با تاثير روابط گروهي و رابطه با رهبر به موارد زير اشاره شده است:
انسجام گروه : برخي مطالعات رابطه انسجام گروهي و تعهد سازماني را مثبت وتعدادي ديگر، رابطه اين دو را منفي دانسته اند. البته همبستگي حاصل از جميع تحقيقات مثبت و ضعيف بوده است .
وابستگي متقابل وظايف : در اغلب مطالعات رابطه وابستگي وظايف با تعهد، مثبت ومتوسط گزارش شده است . موريس و استيزر بيان مي دارند كه وقتي كاركنان در شرايطوابستگي شديد وظايف باشند از كمك خود به سازمان و گروههاي مرتبط آگاهي خواهنديافت و اين خود به تعهد نگرشي به سازمان منجر مي شود. ملاحظه كاري و ساخت دهي مديران : هر دو نوع رفتار مديران با تعهد سازماني همبستگي نسبي و مثبت دارند. البته تحقيقات نشان مي دهند كه اين رابطه توسط عواملي از قبيل محيط كاري و خصوصيات پايين دستان تعديل مي شود(کشاورز،1387).
ارتباطات رهبر: چگونگي ارتباطات رهبر با تعهد سازماني ، همبستگي قوي و مثبت دارد. بدين معني مديراني كه ارتباطات به موقع و صحيحي ايجاد مي كنند موجب تقويت محيط كار و تعهد بيشتر كاركنان مي گردند. رهبري مشاركتي نيز با تعهد سازماني همبستگي مثبت دارد. در محيطهاي غيرقابل پيش بيني تاثير مديريت مشاركتي بر تعهد سازماني بيشتر مي شود(کشاورز،1387).
2-1-1-4-ويژگيهاي سازمان و تعهد سازماني
در تعدادي از مطالعات ، ميان اندازه سازمان و ميزان تعهد سازماني همبستگي معني دار ملاحظه شده است . اشاره مي شود كه در سازمانهاي بزرگ امكانات ترفيع بيشتراست و اين امر به تعهد سازماني مي انجامد (ماتيو و زاجاک ،1990).
دانشمندان رفتار سازماني معتقدند که بين روحيه و رضايت شغلي رابطه مستقيم وجود دارد و عوامل مهم تشکيل دهنده روحيه که در شرايط تحقيقي مختلف به طور نسبتا ثابت بدست آمده اند عبارتند از: لياقت و شايستگي سرپرست سازمان، زيرا او نقطه تماس سازمان و کارمندان مي باشد و بر فعاليتهاي آنان نفوذي قاطع دارد(موغلی،1388).
رضايت از نفس کار، غالب افراد کار مورد علاقه خود را به نحو احسن انجام مي دهند و احساس مي کنند شغلشان به آنها فرصت مي دهد تا استعدادهاي خود را به منصه ظهور برسانند و پيشرفت کنند. سازگاري با همکاران، وقتي فرد در مي يابد که مورد قبول همکاران است کار خود را بيشتر رضايت بخش مي يابد.رضايت بخش بودن و سودمندي هدف سازمان، کارمندان دوست دارند عضو سازماني باشند که اهداف سودمند و ارزنده اي را دنبال مي کند.رضايت کافي از پاداشهاي اقتصادي و انچه مربوط به آن مي باشد، کارمندان دوست دارند با ميزان برابر با ديگر کارمندان سازمان و به ميزان کمتر با کارمندان خارج از سازمان پاداش شايسته دريافت کنند(موغلی،1388).
سلامتي عمومي ، جسماني و رواني، و رضايت شغلي وابسته به هم و لازم و ملزوم يکديگر بوده و مشتمل بر عوامل خارج از شغل و خلق و خوي و احساسات عمومي فرد مي باشد.
عوامل اجتماعي ديگر در بالا بردن روحيه کارکنان تاثير بسزايي دارند که عبارتند از : موقعيت شغلي، جذابيت شغلي و پيشرفت شغلي ، بدين معني که انسان بر پايه رضايت خاطر، شغلي را انتخاب مي کند و اگر همان نظراتي را که در ابتداي انتخاب داشته در عمل به حقيقت بپيوندد چنين فردي از روحيه اي قوي برخوردار خواهد بود. در هر گروه انساني اثرات کارآيي و خودکفايي افراد رابطه مستقيمي با درجه رضامندي، خوشحالي و خرسندي افراد دارد. و بالعکس ناکامي ها و سرخوردگيها آنها در امور مربوطه، سبب عدم رضامندي، و نزول سطح روحيه مي گردد(موغلی،1388).
نگرش رضايت شغلي در سالهاي اخير بيشترين توجه را به خود جلب نموده است ولي اخيراً نگرش تعهد سازماني عموميت بيشتري پيدا كرده و در ادبيات تحقيق جايگاهي را به خود اختصاص داده كه براي درك و پيش بيني رفتار سازماني اهميت پيدا كرده است.
از تعهد سازماني تعاريف متعددي بعمل آمده است. تعهد سازماني اغلب تعريف شده است، بعنوان:
تمايل قوي براي بقاء عضويت در يك سازمان خاص.
تمايل براي تلاش بسيار زياد براي سازمان.
باور قاطع در قبول ارزشها و اهداف سازمان.
به عبارت ديگر تعهد سازماني يك نگرش درباره وفاداري كاركنان به سازمان و يك فرآيند مستمر است كه بواسطه مشاركت افراد در تصميمات سازماني، توجه افراد به سازمان و موفقيت و رفاه سازمان را مي رساند. با استفاده از اين تعريف براي ارزيابي تعهد سازماني افراد، پرسشنامه اي تنظيم گرديده است كه در بخش پرسشنامه ها آمده است(کشاورز، 1387).
تعهد سازماني ناشي از عوامل و متغيرهاي مختلفي است كه نتايج مختلفي بدنبال دارد.در ارتباط با تعهد سازماني مطالعات مختلفي صورت گرفته كه يكي از مهمترين اين مطالعات بوسيله "مير و آلن" صورت گرفته و مدلي سه بعدي ارائه شده است. ابعاد اين مدل عبارتند از:
تعهد عاطفي: شامل وابستگي عاطفي كاركنان به تعيين هويت با سازمان و درگير شدن د رفعاليتهاي سازماني ا ست.
تعهد مستمر: شامل تعهدي كه مبتني بر ارزش نهادن به سازمان است و كارمند در زندگي سازمان سهيم مي شود.
تعهد تكليفي: شامل احساسات افراد مبني بر ضرورت ماندن در سازمان است. بطور كلي تعهد سازماني منجر به نتايج مطلوب سازماني، همچون عملكرد بالاتر، ترك خدمت كمتر و غيبت كمتر خواهد شد كه تحقيقات متعددي نيز صحت آن را تاييد نموده است (کشاورز، 1387).
2-1-1-5-انواع تعهد
فیضی ( 1390 ) اظهار می دارد:
- تعهد نسبت به مشتریان یا ارباب رجوع
- تعهد نسبت به سازمان
- تعهد نسبت به خود
- تعهد نسبت به افراد و گروه کاری
- تعهد نسبت به کار ( فیضی ، 1390 ).
تعهد نسبت به ارباب رجوع : اولین و شاید مهمترین تعهد سازمانی بر ارباب رجوع تاکید دارد. مدیران ممتاز می کوشند که کسانی به آنها مراجعه می کنند خدمت مفید ارائه کنند مدیران از دو طریق عمده تعهد خود را نسبت به ارباب رجوع نشان میدهند: 1- انجام خدمت 2- ایجاد اهمیت برای او .
تعهد نسبت به سازمان: دومین تعهد مدیریت، بر سازمان تاکید دارد. مدیرموثر خودتصویرگر افتخار سازمان خویش است. مدیر این تعهد را به گونه ای مثبت به سه طریق نشان می دهد. خوش نام کردن سازمان ، حمایت از مدیریت رده ی بالا و عمل کردن بر اساس ارزشهای اصلی سازمان .
تعهد نسبت به خود: سومین تعهد تکیه بر شخص مدیر دارد. مدیران ممتاز تصویری قوی و مثبت از خویش برای دیگران رقم می زنند آنها در همه ی موقعیت ها به عنوان قدرتی قاطع عمل می کنند .این طلب را با خدمت به خود و یاخودپرستی نباید اشتباه کرد. تعهد به خود از سه فعالیت خاص معلوم می شود : نشان دادن خودمختاری ، مقام خود را به عنوان مدیر تثبیت کردن و قبول انتقاد سازنده.
تعهد نسبت به مردم: چهارمین تعهد مدیریت بر کار تیمی و فردفرد اعضای گروه تاکید دارد . مدیران ممتاز نسبت به کسانی که برای آنها کار می کنند ایثار نشان میدهند. این عمل به استفاده مدیر از شیوه صحیح رهبری به منظور کمک به افراد در حصول توفیق درانجام وظایفشان اشاره دارد. تمایل مدیر به صرف وقت و انرژی وکار روزانه با زیردستان نشان دهنده تعهد مثبت او نسبت به مردم است. بخصوص سه عمل حیاتی اجزای تشکیل دهنده این تعهد هستند نشان دادن علاقه مندی مثبت و بازشناسی ، دادن بازخود پیشرفتی و ترغیب ایده های نوآورانه.
تعهد نسبت به وظیفه تکلیف : پنجمین تعهد مدیریت، بر وظایفی تکیه دارد که باید انجام گیرند. مدیران موفق به وظایفی که مردم انجام می دهند معنا می بخشد آنان برای زیردستان کانون توجه وجهت راتعیین کرده ، انجام موفقیت آمیز تکالیف راتضمین می کنند. چنین تعهدی زمانی عملی است که هدف اصلی و صحیح ، سادگی و عمل گرایی آن حفظ شود و موجب مهم جلوه دادن تکلیف "وظیفه" شود در صورتی که این پنج تعهد به طور مستمر انجام گیرند کلیدموثر مدیریت خواهندشد مدیرحلقه ی اتصال اصلی میان هر یک از تعهدات است.مدیر ممتاز ضمن اعمال دیدگاههای خود،نباید این پنج تعهد را از نظر دور داشته باشد. مدیر ممتاز در مورد روند پیشرفت و حمایت ازتعهدات فرد اصلی است . مدیر با قبول مسوولیت شخصی وعمل کردن در مقام نیرویی مثبت می تواند قویا در سازمان ، مردم آن ، وظایف و مشتریان تاثیرگذارد.
مدیران ممتاز تشخیص می دهند که تکلیف خود آنان این است که نسبت به مشتری ، سازمان ، وظایف کلیدی مردم و خودشان تعهد ایجاد کنند معنای این سخن آن است که برای هر تعهدی بایدنگرشهای مناسب به وجود آورد و علاقه مثبت نشان داد این کار وظیفه تک تک افراد می باشد. مدیر ممتاز بایدخود را به معیارهای این پنج تعهد نزدیک کند و با هماهنگی دیگران برای ایجاد آنها به تلاش و کوشش بپردازد به وجود آمدن تعهدات به کمک فداکاری و خدمت انجام می گیرد. وقتی مدیر ممتاز نسبت به زیردستان خود به طور واقعی وفادار باشد زیردستان نیز نسبت به وظایف خودگذشت وتعهد نشان می دهند ( فیضی ، 1390 ).
پیشینه پژوهش
2-4-1- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور
ندال و کت (1991) در پژوهشی که در بین کارمندان دانشگاه انجام دادند. یک مدلی از تعهد شغلی که ارتباطات چند متغیری میان تعهد سازمانی، برجستگی شغلی، پیوند گروهی در کار، درگیری شغلی و اخلاق کار مشخص می کرد ارائه دادند یکی از نتایج که از این تحقیق بدست آمد این بود که رابطه معنا داری بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد.
ساکزو همکارانش (1996) در تحقیقی که صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار نگرش های شغلی و تمایل به ترک شغل را در بین کارکنان سازمانهای خدماتی مورد بررسی قرار گرفت، یافته ها نشان داد، که اعتقاد قویتر به اخلاق کار به طور مستقیم با رضایت شغلی و تعهد سازمانی رابطه دارد، و بطور غیر مستقیم با تمایل کمتر به ترک شغل رابطه دارد.
درویش یوسف (2000) در تحقیقی که انجام داد رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی مورد بررسی قرار گرفت نمونه 474 نفری از کارکنان 30 سازمان در 5 ناحیه امارات متحده عربی در این تحقیق به کار گرفته شد نتایج بدست آمده نشان داد که رابطه متعادل بین اخلاق کار و تعهد سازمانی وجود دارد و همین نتایج تجزیه و تحلیل مسیر نشان داد که اخلاق کار در در ابعاد مختلف تعهد سازمانی (عاطفی، هنجاری مستمر) تأثیر مثبت و مستقیم دارد.
درویش یوسف (2001) در تحقیقی که در بین 425 کارمند مسلمان از چند سازمان در ادارات امارات متحده عربی صورت گرفت رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی و رضایت شغلی مورد بررسی قرار گرفت نتایج بدست آمده به این صورت بود، که بین اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد و اخلاق کار با ابعاد تعهد سازمانی و برخی از ابعاد رضایت شغلی رابطه معنی دار داشت. رضایت شغلی با اخلاق کار و تعهد سازمانی رابطه معنا دار است.
اسچیکر (2001) در تحقیقی که در بین نمایندگان فروش صورت گرفت رابطه بین جو اخلاقی با رضایت شغلی تعهد سازمانی و تمایل به ترک شغل مورد بررسی قرار گرفت مطالعه نشان داد که ایجاد یک جو اخلاقی بوسیله قوانین و خط مشی های اخلاقی باعث رضایت شغلی تعهد سازمانی بیشتر و در نتیجه پایین آمدن نرخ ترک شغل می شود.
چاپرا (2002) در تحقیقی این حقیقت را بیان نمود که محیط تجارتی پویای سازمانی، بهرهوری و عملکرد رقابت از خروجیهای منحصر به فرد رهبری معنوی است.
پتی جان و چارلز (2008) در تحقیقی که بر روی یک مؤسسه بازرگانی بر روی قوای درک فروشنده از اصول اخلاق کار و اصول اخلاق کارفرمایشان و رفتارهایشان به عنوان مصرف کننده و روابط موجود میان این مشاهدات و رضایت شغلی فروشنده ها انجام گرفت نتایج نشان داد که یک رابطه مثبت بین درک فروشندگان از اخلاق کار و اصول اخلاق کارفرمایشان از برخوردهای مصرف کننده و رضایت شغلی فروشنده وجود دارد.
اکپرا و وین (2008) در تحقیقی که در رابطه با تأثیر اخلاق کار بر رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کشور نیجریه صورت گرفت نتایج این پژوهش حاکی از وجود رابطه معنا دار بین اخلاق کار سازمانی، تعهد سازمانی و رضایت شغلی بود
2-4-2- تحقیقات انجام شده در داخل کشور
رحمان نور علی زاده( 1385) در تحقیقی تحت عنوان «رهبری معنوی الگوی جدید رهبری در هزاره سوم» صورت گرفته به این نتیجه رسیده است که رهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای که باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف و عضویت در پیروان میگردد که مستلزم: بینش و بصیرت سازیانی به گونهای که پیروان احساس معنا و هدفمندی در زندگی نمایند.خلق فرهنگ سازمانی بر مبنای عشق به نوع دوستی به گونهای که افراد احساس کنند، درک شوند و فعالیت ایشان مورد قدر دانی قرار گیرد به عواطف، احساسات و نیازهای روحی و روانی توجه شود.در نهایت باعث احساس عضویت در پیروان گردد. که د نهایت منجر به نتایج فردی و سازمانی از قبیل بهرهوری بالای سازمانی میگردد.
بیکزاده مرزبانی و سوری (1386) در تحقیقی تحت عنوان «رهبری معنوی و توانمند سازی» بیان کردند که برای ایجاد سازمانهای یاد گیرنده مدلی ارائه شد که اساس آن توانمند سازی از طریق رهبری معنوی است. در این پژوهش نیز نقش رهبری معنوی در اجرای مدل و ایجاد یک سازمان یاد گیرنده شامل اعتقاد به نقش رهبری معنوی، توانمند سازی کارکنان، توسعه و ... بیان گردیده است.
شیخی زاده (1387) در تحقیقی تحت عنوان رهبری معنوی در سازمان صورت گرفت این نتیجه را بیان میکند که با برخورداری از معنویت رهبران خواهند توانست نه تنها بهرهوری را در محیط کار یا سازمان بهبود بخشید بلکه از آن مهمتر میتوانند به آرامش خاطر و رضایت باطن یا یک شادی طولانی دست یابند و محیطی را فراهم آورد تا همکاران دوست و دوستان همکارشان نیز از این شادی و رضایت باطن برخوردار شوند.
ضیائی (1387) در تحقیقی تحت عنوان نقش رهبري معنوي در توانمندسازي كاركنان دانشگاه تهران انجام داد نتایج نشان داد كه بين رهبري معنوي در دانشگاه تهران و توانمند سازي كاركنان رابطه معني دار وجود د ارد. همچنين بين چشم اندازسازماني، عشق به نوعدوستي، ايمان به كار، معناداري در كار و عضويت در سازمان رابطه علي معني دار و مثبت و تعهد سازماني رابطه منفي و بازخورد عملكرد رابطه علي معني دار و معكوسي با توانمندسازي كاركنان وجود دارد . همچنين جامعه آماري اين تحق يق شامل كاركنان شاغل دانشگاه تهران مي باشد.
شجاعی (1388) در تحقیقی که با عنوان بررسی رابطه بین اخلاق کار با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در دبیران شهرستان ارسنجان انجام داد ، رابطه بین اخلاق کار و تعهد سازمانی معنادار بود ولی بین اخلاق کار و رضایت شغلی رابطه معنا دار وجود نداشت همچنین اخلاق کاربا ابعاد تعهد سازمانی رابطه داشت اخلاق کار فقط با بعد سرپرست رضایت شغلی رابطه داشت. بین ابعاد تعهد سازمانی با ابعاد رضایت شغلی رابطه وجود داشت.رضایت شغلی و تعهد سازمانی 5 درصد از واریانس اخلاق کار را پیش بینی می کند که البته نقش تعهد سازمانی در این پیش بینی بالاتر می باشد. بعلاوه دبیران زن و مرد از لحاظ اخلاق کار و رضایت شغلی تفاوتی با یکدیگر نداشتند. اما میانگین تعهد سازمانی دبیران زن بصورت معنا داری از دبیران مرد بیشتر بود.
سهرابی و همکارانش (1388) در تحقیقی که با عنوان اخلاق، فناوری اطلاعات و رفتار شهروندی سازمانی انجام دادند که نتايج نتایج نشان می دهد که اخلاقیات فناوری اطلاعات می تواند از ارزشهای اخلاقی سازمان تاثیرپذیر باشد که در این اثر، تعهد سازمانی و ابعاد رفتار شهروندی سازمان به عنوان متغیر میانجی عمل می کنند.
عماد زاده ( 1389 ) در تحقیقی که انجام داد نتایج نشان داد نتايج نشان داد كه رابطه ي ميان هوش هيجاني و رضايت شغلي ، هوش هيجاني و تعهد سازماني ، رضايت شغلي و تعهد سازماني معنادار مي باشد . همچنين ميان هوش هيجاني با رضايت شغلي و هوش هيجاني با تعهد سازماني نيز رابطه اي چند گانه وجود دارد.
بهشتی فر (1389)در مقاله ای به" بررسی رابطه رفتار اخلاقی مدیران با رضایت شغلی کارکنان" پرداختند و دریافتند بین رفتار اخلاقی مدیران و رضایت شغلی کارکنان رابطه وجود دارد. از طرفی بین مسئولیت پذیری، قاطعیت، رفتار عادلانه و امانت داری مدیران با رضایت شغلی کارکنان رابطه مثبت وجود دارد.
نادی و همکارانش (1390) تحقیقی با عنوان الگویابی معادلهی ساختاری روابط بین جو اخلاقی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی با نیت ترک خدمت در بین کارکنان بیمارستانهای خصوصی شهر شیراز انجام دادند که یافته های نشان داد: بین جو اخلاقی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی، رابطهی مثبت و معنیدار و با نیت ترک خدمت رابطهی منفی و معکوس وجود داشت. همچنین بین رضایت شغلی با تعهد سازمانی رابطهی مثبت و با نیت ترک خدمت رابطهی منفی و بین تعهد سازمانی با نیت ترک خدمت نیز رابطهی منفی و معکوس مشاهده شد. مدل معادلهی ساختاری، تأثیر مستقیم رضایت شغلی و تعهد سازمانی را بر روی نیت ترک خدمت نشان داد.
اکرم پرنده(1390) در تحقیقی تحت عنوان « رابطه هوش معنوي و تعهد سازماني در مديران پرستاري بيمارستان هاي نظامي صورت گرفته نتايج مطالعه نشان داد که 82.7 درصد از مديران پرستاري از هوش معنوي بالا و 96.2 درصد از تعهد سازماني متوسطي برخوردار بودند. آزمون همبستگي بين ابعاد هوش معنوي (تجارب معنوي و بخشش) و تعهد سازماني ارتباط معني داري را نشان داد.
در تحقیقی که مرزآبادی ( 1391 ) انجام داد نتایج نشان داد که نتايج نشان داد که بين معنويت سازمانی با توانمندسازی روان شناختی, خلاقيت و استرس شغلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنين بر اساس نتايج بين سابقه شغلی کارکنان با معنويت سازمانی ارتباط معنادار وجود داشت.
گودرزی (1391) در تحقیقی تحت عنوان هوش اخلاقی و رضایت شغلی انجام داد نتایج نشان دادکه بین هو ش اخلاقی و همچنین بین مولفه های هوش اخلاقی با رضایت شغلی رابطه معنادار وجود دارد .
رستگار (1391) در تحقیقی تحت عنوان بررسی نقش رهبری معنوی در هویت یابی سازمانی انجام داد نتایج نشان داد که کلیه ابعاد رهبری معنوی بر هویت یابی سازمانی تأثیرگذار می باشند. همچنین در بررسی وضعیت ابعاد رهبری معنوی و هویت یابی سازمانی در آموزش و پرورش استان قم این نتیجه بدست آمد که رهبری معنوی و هویت یابی سازمانی از وضعیت مطلوبی برخوردار می باشند.
عطافر (1392) در تحقیقی تأثیر رهبري معنوي اسلامی بر عملکرد سازمانی شرکت گاز استان لرستان انجام داد نتایج نشان داد که رهبري معنوي اسلامی بر عملکرد سازمانی تأثیر دارد؛ همچنین نتایج فرضیات فرعی پژوهش نشان داد که ابعاد رهبري معنوي اسلامی شامل: یادخدا، توکل، اخلاص، تقوا و معادگرایی بر عملکرد سازمان تاثیردارد .
فهیمه هاشمی فر (1393)در تحقیقی که تحت عنوان بررسی تجربی رهبری معنوی، گردش شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی انجام داد ،وی در پژوهش خود نتایج قابل قبول و دستورالعمل های مطلوبی برای مدیران فراهم نموده است که کارکنان را تشویق به مشارکت نموده و در نتیجه رضایت شغلی و تاثیر رهبری معنوی، گردش شغلی را کاهش می دهد.همچنین بین رهبری معنوی و تعهد رابطه وجود دارد.
قنصوری (1393) در تحقیقی با عنوان بررسی رابطه هوش اخلاقی و رهبری معنوی با تعهد سازمانی بیان داشت که بین هوش اخلاقی و رهبری معنوی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد .همچنین بین ابعاد هوش اخلاقی و رهبری معنوی با تعهد سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. ضمن اینکه مولفه های ابعاد هوش اخلاقی و رهبری معنوی قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشند.
منابع فارسی :
احمد مروی ، آرام . (1386) .رابطه اخلاق سازمانی و کیفیت زندگی کاری کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه پیام نور شیراز
اردستانی ، امیر. (1387). بررسی رابطه توانمندی و تعهد سازمانی در شرکت ایران خودرو ،پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران
اسكندري ، مجتبي .(1381).«طراحي و تبيين الگوي توانمندسازي مديران بررسي موردي مديران كاروان هاي حج جمهوري اسلامي ايران».پايان نامه دكتري،دانشكده مديريت دانشگاه تهران .
انصاري ، اكبر . (1389) . بررسي تاثير هوش هيجاني بر عملكرد فروشندگان ، همايش ملي هوش سازماني . 29و 30 اذرماه 1389.
آراسته ،حمید رضاوهمکاران.(1389).بررسی وضعیت هوش اخلاقی دانشجویان،فصلنامه راهبرد فرهنگ ،سال سوم شماره 10،ص 201
بهشتی فرد ، ملیکه (1391) . تاثیر هوش اخلاقی در سازمان ها . دانشگاه آزاد اسلامي واحد رفسنجان سومين همايش ملي بزرگداشت سهروردي با موضوع اخلاق كاربردي.
بيكزاده مرزباني،ناصر و سوري، حسن. (1386)، رهبري سازماني و توانمندسازي منابع انساني در مدل راهبردي مديريت دانش، تهران: چهارمين كنفرانس بينالمللي مديريت.
پاداش ،فریبا .(1389). رابطه رهبري اخلاق مدار با انگيزش دروني براي نوآوري و خلاقيت. گروه روانشناسي صنعتي و سازماني، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، دانشگاه آزاد اسلامي خوراسگان، اصفهان فصلنامه اخلاق در علوم و فناوري بهار و تابستان 103-110. پرنده ، اکرم. (1390 ). رابطه هوش معنوي و تعهد سازماني در مديران پرستاري بيمارستان هاي نظامی دانشکده پرستاري، دانشگاه علوم پزشکي بقيه اله (عج)
جمشیدیان، عبدالرسول، نادری، ناهید.(1386).توانمندسازی زنان پیش بایست تکامل گرایی، مجموعه مقالات همایش بین المللی نقش زنان در توسعه علوم، فرهنگ،و تمدن اسلامی، جلد اول، ص 87.
حراني،شيخ ابومحمد. (1385). تحف العقول عن آل الرسول (ص) قم انتشارات ال علی
خاوری، سید مهدی. (1386). تبیین رابطه اخلاق کار وعملکرد کار شرکت پخش فراورده های نفتی ایران و منطقه. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
خائف الهي، احمد علي. (1389). مولفههاي رهبري معنوي در سازمان، ماهنامه تدبير، شماره 217، صص 33- 29.
رابینز، استیفن پی .(1998) . رفتار سازمانی مفاهیم ، نظریه و کاربردها. جلد دوم ، ترجمه محمد علی پارساییان و سید محمد اعرابی . چاپ ششم . تهران : دفتر تحقیقات فرهنگی.
رستگار، عباس .(1385)، ارائه وتبيين مدل انگيزشي مبتني بر معنويت مطالعه مورد دانشگاه تهران، پاياننامه دكتري تهران: دانشكده مديريت دانشگاه تهران
رستگار، علی . (1391) . بررسی نقش رهبری معنوی در هویت یابی سازمانی .پژوهش های مدیریت عمومی شماره 16
رستگار، علي، (1384)، معنويت در سازمان، رساله دكترا، دانشگاه تهران.
- سامرز، مارک جی .(1978). بررسی اثرات مستقیم و متقابل تعهد سازمانی بر پدیده ترک خدمت و غیبت ، ترجمه محمد رضازالی ، 1374، مجله مدیریت دولتی ، دوره پنجم، شماره 51، 52.
ساروخانی، باقر .(1376). جامعه شناسی ارتباطات. تهران: انتشارات اطلاعات.
ساروقی، احمد .(1375). تعهد سازمانی و رابطه آن با تمایل به ترک خدمت . پایان نامه مدیریت دولتی ، شماره 35، ص 73- 65.
سهرابی، فرامرز.(1385).مبانی هوش معنوی، فصلنامه سلامت روان، سال 1، شماره 1، 18-14
شجاعی ،پیمان .(1388) بررسی رابطه بین اخلاق کار با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در دبیران شهرستان ارسنجان، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد اسلامی واحدارسنجان
شرمرهورن ، جا ن. آر،جیمز ، جی هانت، و ریچارد، ازبورن .(2005). مدیریت رفتار سازمانی. ( ترجمه مهدی ایران نژاد پاریزی ، محمد علی بابائی و محمد علی سبحان الهی ). موسسه تحقیقات آموزش مدیریت.
شيخيزاده، فاطمه. (1387). بررسي رابطه بين معنويت و دين، كارشناس ارشد مديريت دولتي، دانشگاه تربيت مدرس، ماهنامه تدبير، شماره 202.
صفایی ،مهرنوش.(1392). هوش اخلاقی و هفت فضیلت آن . مجله راز، شماره2
ضیائی،محمد علی.(1387). نقش رهبري معنوي در توانمندسازي كاركنان دانشگاه تهران . مدیریت دولتی دوره 1
ضيايي، محمد صادق.(1387). نقش رهبري معنوي در توانمندسازي كاركنان دانشگاه تهران، نشريه مديريت دولتي، دوره 1، شماره 1، صص 86- 67.
عابدي جعفري، حسن، مرادي، محمد. (1385). «رهبري معنوي» در همايش رهبري در سازمان، تهران.
عزيزي، ناديا.(1389).فراموشي سازماني رويكردي نوين در مديريت دانش ، فصلنامه علمي پژوهش. پژوهشگاه علوم و فناوري اطلاعات ايران .
عطافر ،علی .(1392). تأثیر رهبري معنوي اسلامی بر عملکرد سازمان شرکت گاز استان لرستان. فصلنامه علمی – پژوهشی مدیریت اسلامی 21 .
عماد زاده، کاظم .( 1389 ).بررسي رابطه هوش هيجاني، رضايت شغلي و تعهد سازماني براي كاركنان بانك هاي دانشگاه اصفهان،اولين همايش هوش سازماني و هوش كسب و كار دانشگاه ازاد واحد تهران .
فیضی ،فاضل. (1390). رابطه بین جو سازمانی با امنیت شغلی و تعهد سازمانی از دیدگاه دبیران دوره متوسطه شهرستان بندرماهشهر . پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
قنصوری ، مرضیه .(1393). بررسی رابطه هوش اخلاقی و رهبری معنوی با تعهد سازمانی در بین معلمان شهرستان زرقان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت.
کشاورز، محمد نبی. (1387). بررسی رابطه سبک های مدیریتی مدیران با تعهدسازمانی و رفتارمدنی سازمانی معلمین آموزش و پرورش مرودشت. پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت .
کهن سال،هاجر.(1389).بررسی پایایی و روایی هوش سازمانی و رابطه ان با تعهد سازمانی کارکنان شرکت مخابرات شهر شیراز . پایان نامه چاپ نشده مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرودشت .
كنيلا، دنيس (1383). توانمندسازي منابع انساني. ترجمه مهدي، ايراننژادپاريزي ومعصومعلی سليمیان. تهران: مدیران
گری ، یوکل.(2003). مدیریت و رهبری در سازمان ها . ترجمه محمد ازگلی ، قاسم قنبری . چاپ پنجم . تهران : انتشارات دانشگاه امام حسین ( ع ).
گل پرور، محسن. (۱۳۸۵). پیش بینی تعهد سازمانی و مؤلفه های آن بر اساس متغیرهای هفده گانه فردی و سازمانی. مجله دانش و پژوهش در روان شناسی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان اصفهان. شماره بیست و نهم. پاییز
گودرزی،کورش. (1391). هوش اخلاقی و رضایت شغلی آموزگاران . دانشگاه ازاد واحد علوم تحقیقات بروجرد، ایران
مختای پور ، مرضیه .(1388). بررسی مقایسه ابعاد هوش اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان و قران کریم فصلنامه علمی – تخصصی مطالعات اسلام در روان شناسی
مرزابادی، اسفندیار ازاد .(1391). معنويت سازمانی با توانمندسازی روان شناختی, خلاقيت و استرس شغلی نشریه علوم رفتاری تابستان، شماره 20
مشایخ، پری جان . (1391). عنوان بررسي رابطه بين اخلاق كار اسلامي و خلاقيت كاركنان ادارات شهرستان كازرون. نشریه اسلام و مدیریت سال اول بهار و تابستان شماره 1
مشبكي اصغر. (1377). رابطه تعهد و وجدان كاري با تحول اداري، مجموعه مقالات اجلاس بررسي راههاي عملي حاكميت وجدان كاري و انضباط اجتماعي، تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات
معبد فرد سعید. (1385) .اخلاق کار و عوامل موثر بر آن در کارکنان ادارات دولتی فصلنامه رفاه اجتماعی سال ششم، زمستان .
مقیمی ، سید محمد .(١٣٨٠) . سازمان و مدیریت رویکردی پژوهشی. چاپ دوم. تهران : ترمه.
موغلی، علی رضا. (1388). بررسي ارتباط بين توانمندسازي و تعهد سازماني كاركنان در مناطق نوزده گانه سازمان آموزش و پرورش شهر تهران. فصلنامه مدیریت دولتی.
میر شاه جعفری، ابراهیم؛ عابدی، محمدرضا؛ دریکوندی، هدایت اله. (1381). شادمانی وعوامل مؤثربرآن، تازه های مجله ی علوم شناختی، سال4، شماره ی 3.
نادی ،محمد علی .(1389) الگویابی معادلهی ساختاری روابط بین جو اخلاقی، رضایت شغلی و تعهد سازمانی با نیت ترک خدمت در بین کارکنان بیمارستانهای خصوصی شهر شیراز
نرگسيان، عباس. (1386).«رهبري معنوي در سازمانهاي معاصر»، ماهنامه تدبير، سال 18، شماره 189.
نظرپوری ، امیر هوشنگ (1391) .تأثیر رهبری معنوی و عدالت سازمانی برکیفیت زندگی کاری . فصلنامه انجمن علمی مدیریت رفتار سازمانی .
نور علی زاده،رحمان.( 1385).رهبری معنوی الگوی جدید رهبری در هزاره سوم. بانک اطلاعات نشریات کشور .
نسبی، نرجس. (1387). رابطه بین هوش سازمانی و خلاقیت کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز ، پایان نامه چاپ نشده مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت دولتی دانشگاه پیام نور شیراز .
هاشمي ، حامد.(1389). بررسي تاثير هوش سازماني بر مديريت دانش در سازمان هاي دانش محور ، همايش ملي هوش سازماني .29و 30 اذرماه 1389
هرسی،پالوبلانچارد،کنث.(2007).مدیریترفتارسازمانی،ترجمه:علاقبند،علی،انتشارات امیرکبیر،چاپ فدهم،١٣٨٠.
هومن، حیدر علی .(۱۳۸۱). تهیه و استاندارد ساختن مقیاس سنجش رضایت شغلی. تهران. مرکز آموزش مدیریت دولتی.
هوی و میسکل. (١٣٨٠) . مدیریت آموزشی : تئوری ، تحقیق و عمل. ترجمه میر محمد سید عباس زاده ، ویراست دوم ، ارومیه ، انتشارات دانشگاه ارومیه.
Refrence
Bishop John, R. Schol; (2006), Becoming a spiritual leader, Lwis Center for Church leadership. www Churchleadership.com/leadingideas/ articale. Html.
Black,B.(1999).National culture and high commitment management. Employee Relations, 21(4), 389- 404.
Chopra, D; (2002), The soul of leadership, School Administrator, 59. (8).
Daft, R. L., & Lengal, R. H; (1998), Fusion leadership: Unlocking the subtle forces that change pepole and organization, San Francisco, CA: Berrett- Koehler.
Deci, E. L. & Ryan, R. M; (1985), Intrinsic motivation and self-dedrmination in human bhavior, New York.
Dent. E.B, Higgins. M. E, Wharff. D.M; (2005), Spirituality and Leadership: An Empirical Reviwe of Definitions, Distinctions, and Embedded Assumptions, The Leadership Quarterly, (16).
Fry, L. W. and Matherly, L.L; (2006), Spiritual Leadership andOrganizational Performance: An Exploratory Study, Tarleton StateUniversity-Central Texas.
Fry, L. W., Vittuci, S., & Cedillo, M; (2005), Spiritual leadership and army transformation: Theory measurement, and establishing a baseline, TheLeadership Quarterly, 16, 835-862.
Fry. L. W; (2003), Toward a theory of spiritual leadership, TheLeadership Quarterly. Vol. 14pp. 693-777.
Geijsel, f. Sleegers, p. Leithwood, k. and Jantzi, D; (2003), Transformational leadership effect on teachers Commitment and effort toward school reform, Journal of Educational Aministration, Vol. 41. No. 3pp. 228-256. http://www.spac.ir/barnameh/Barnameh%20215/5.htm.
Krishnakumar, S. and Neck, C.P; (2002), The what, why, and how of spirituality in the workplace, Journal of Managerial Psychology, Vol. 17, No.3,pp153-1
Okpara , J.o.,Wynn,p.(2008).The impact of ethical climate on job satisfaction, and commitment in Nigeria. Implications for management development. Journal of Management Development , 9 (27), 935-9
Pettijohn, M .,Charles, B.(2008). Salesperson Perceptions of Ethical Behaviors: Their Influence on job satisfaction and turnover Intention. Journal of Business Ethics, Apr 2008 , 4 (78), 547-557.
Schwepker Jr, C.H. (2001). Ethical climates relationship to job satisfaction , organizational commitment , and turnover intention in the salesforce. Journal of Business Research.
Whitington, J. L. & muellaro, R; (2006), Servant- Leadership at TD Industres: prlnciple & practice. The jahn Ben shepperd journal of prucerlcal leadership, pp 130-144.
Yousef , D.A . ( 2000) ."Organizational commitment as a mediator of a relationship between islamic work ethic and attitude toward organizational change”. Human Relations Towards The Integration Of The Social Sciences,4(53),739-740.
Yousef , D.A. (2000). "Organizational commitment and job satisfaction as predictors attitudes toward organizational change in a non – western setting." Personnel Review , 5(29),56-7
Saks, A. M., Mud rack, P.E., Ash forth, B.E. (1996). "The Relationship
between the work ethic , Job attitudes, ingenuous to twit, and turnover for
temporary Service employees" Canadian Journal of Administrative Sciences, 13(3), 226-236.