پیشینه تحقیق و مبانی نظری بررسی درمان های هیپنوتراپی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری بررسی درمان های هیپنوتراپی (docx) 19 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 19 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

هیپنوتراپی در بخش دوم این فصل به بررسی درمان های هیپنوتراپی می پردازیم. هیپنوتیزم هیپنوتیزم در حال حاضر فعالیت بهنجار یک مغز سالم تلقی می شود که از طریق آن توجه متمرکز شده، قضاوت موشکافانه تا حدودی تعلیق شده و آگاهی محیطی کاهش می یابد. حالت خواب آلوده، به عنوان کارکرد ذهن فرد، به طور جبری توسط یک فرد خارجی قابل نمایش نیست. معهذا، هیپنوتیزور ممکن است که به کسب این حالت کمک کند و تمرکز غیر انتقادی و فشرده خود را برای تسهیل پذیرش افکار و احساسات تازه، و نتیجتا تسریع تغییر درمانی به کار ببرد. برای آزمودنی، هیپنوتیزم شبیه حالت بی ارادگی است و حرکات او اتوماتیک به نظر می رسد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). هیپنوتیزم یک حالت القای ارادی است که در آن میزان هشیاری و آگاهی سوژه فوق العاده افزایش می یابد. این آگاهی بر روی مطالبی متمرکز می شود که توسط هیپنوتیزور به او ارائه می شود. اگر این تمرکز بسیار شدید باشد، همانطور که در هیپنوتیزم بسیار عمیق مشاهده می شود، بعد از بیداری فرد چیزی از آن زمان به یاد نمی آورد (دارابی، 1382). صفت هیپنوتیزم پذیری میزان هیپنوتیزم پذیری شخص صفتی نسبتا ثابت در سراسر چرخه زندگی و قابل سنجش نیز می باشد. فرآیند هیپنوتیزم شدن تبدیل می کند. تجربه حالت تمرکز هیپنوتیک مستلزم تقارب سه جزء اساسی است:جذب، تجزیه، و تلقین پذیری(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). جذب: توانایی کاستن از آگاهی محیظی است که منجر به توجه موضعی بیشتر می گردد. به طور استعاره ای آن را می توان لنز زوم روان شناختی شمرد که توجه را نسبت به یک فکر را هیجان افزایش داده و به حذف فزاینده کلی متن، حتی وقوف به زمان و مکان می انجامد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). تجزیه: جدا شدن از اجزای هشیاری هویت، درک، حافظه یا پاسخ حرکتی فرد با عمیق تر شدن تجربه هیپنوتیک است. نتیجه آن است که اجزای خود آگاهی، زمان، درک، و فعالیت فیزیکی بدون آگاهی هشیارانه بیمار روی می دهد و ممکن است غیر ارادی به نظر برسد(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). تلقین پذیری: تمایل فرد هیپنوتیزم شده برای پذیرش نشانه ها و اطلاعات همراه با تعلیق نسبی قضاوت انتقادی نرمال است؛ تعلیق کامل قضاوت انتقادی موضوعی بحث انگیز است. این صفت از یک پاسخ تقریبا جبری نسبت به درونداد در فرد بسیار هیپنوتیزم پذیر تا احساس اتوماتیک بودن در فرد بسیار هیپنوتیزم پذیر تا احساس اتوماتیک بودن در فرد هیپنوتیزم پذیری کمتر تغییر پذیر است(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390).. تعیین میزان هیپنوتیزم پذیری سنجش میزان هیپنوتیزم پذیری شخصی در زمینه بالینی مفید است چون تاثیر هیپنوتیزم را به عنوان یک وسیله درمانی پیش بینی می کند. این تعیین میزان هم چنین اطلاعات مفیدی در نحوه ارتباط بیماران به خودشان و محیط اجتماعی شان ارائه می کند. بیمارانی که شدیدا قابل هیپنوتیزم شدن هستند میزان بروز بالاتری از حالت خوابواره مانند خود به خودی دارند و بسیاری از آن ها به طور افراطی تحت تاثیر عقاید هیجانات قرار می گیرند که به طور متناسب مورد انتقاد تنفس قرار نمی گیرند(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). رویکرد های هیپنوتیزم درمانی در هیپنوتیزم درمانی، همانند بسیاری از رویکرد های درمانی، راهبرد ها و نظریه های زیادی وجود دارد. در این قسمت برخی از رویکردها مهم هیپنوتیزم درمانی توضیح داده می شود. هیپنوتیزم درمانی سنتی هدف از هیپنوتیزم درمانی سنتی ایجاد سکون و آرامش به صورت مستقیم است. اکثر درمانگران سنتی سعی دارند که علائم تخفیف درد و یا رفع ناراحتی های روانی را، بدون کشف علل زیر بنایی آن علائم را بدست بیاورند. با این وجود برخی از درمانگران که به این رویکرد اعتقاد دارند، دریافته اند که روش های تشخیص بینش یا بینش هدایت شده که مبتنی بر ترغیب، استدلال و باز اموزی هستند، گاهی اوقات در بدست آوردن علائم تسکین درد یا رفع آلام روحی ضروری هستند. در این بخش آنان بر ارزیابی مجدد منطقی (باز سازی شناختی) که در بر گیرنده تلقینات هیپنوتیزمی برای تغییر الگوهای فکری با علائم بالینی است تاکید دارند (دارابی، 1382). تحلیل هیپنوتیزمی یا هیپوآنالیز فروید کار آیی تلقین مستقیم را در درمان ناراحتی های روانی مورد سوال و تردید قرار داد. در هیپوآنالیز و در شرایط خلسه عمیق، دفاع ها، رویاها، و پدیده انتقال و بسیاری دیگر از مفاهیم روان کاوری مورد برررسی و تحلیل قرار می گیرد. علاوه بر این، روش های تحلیلی استاندارد از قبیل تداعی آزاد و تعبیر رویا در شرایط خلسه آسان تر و سریع تر صورت می گیرد. تجربه ها و پژوهش ها نشان می دهند که در شرایط هیپو آنالیز، دوره درمان بسیار کوتاه تر می شود و دلیل آن می تواند عوامل متعددی باشد. در این میان می توان به ارتباط مستقیم با ضمیر ناهشیار نام برد. در شرایط هیپنوز، بیمار مقاومت کمتری دارد و به این دلیل، بسیار آسان تر با ضمیر ناهشیار خود روبرو می شود(دارابی، 1382). رویکرد رفتاری سالتر هیپنوتیزم را براساس تعریف و نظریه پاولوف توضیح می دهد. به زعم او کلمات مورد استفاده در ایجاد خلسه اساسا محرک های شرطی شده ای هستند که پاسخ شرطی هیپنوتیزم را استخراج می کنند. کاربردهای بالینی سالتر از هیپنوتیزم شامل شرطی سازی تقابلی ترس، هراس و آموزش درمانجویان برای استفاده از تلقین به خود بوده است. بعد از سالتر درمان گران دیگری مانند کوگر هیپنوتیزم را با تکنیک های رفتار درمانی در هم آمیختند. تکنیک های رفتار درمانی و هیپنوتیزم درمانی شباهت زیادی با یکدیگر دارند(دارابی، 1382). رویکرد هیپنوتراپی رفتاری-شناختی اصطلاح هیپنوتراپی رفتاری-شناختی در هیپنوتیزم درمانی امروز جایگاه وسیعی در درمان های روان شناختی پیدا کرده است(دارابی، 1382). هیپنوتراپی شناختی و رفتاری، ترکیب هیپنوتراپی با تکنیک ها و مفاهیم درمان شناختی و رفتاری است. هیپنوتراپی شناختی – رفتاری بر این فرض استوار است که بیشتر آشفتگی های روان شناختی معلول، یک شکل منفی خود هیپنوتیزم است، به طوری که افکار منفی به طور انتقادی و حتی بدون اطلاع آگاهانه پذیرفته می شود(روبراستون،2007). این حالت توسط فردی به نام آرااز خود هیپنوتیزم منفی نامیده شده است. به زعم آرااز، افکار و تصورات منفی که بدون ارزیابی انتقادی توسط فردی پذیرفته شوند، شبیه هیپنوتیزم عمل خواهند کرد. (دارابی، 1382؛ گلدن، داود و فرید برگ، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). هیپنوتیزم درمانی شناختی رفتاری به دو بخش اساسی قابل تقسیم است که عبارتند از: شناسایی افکار متناقص (خود هیپنوتیزم منفی) و بازسازی شناختی (گلدن و همکاران، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). در این رویکرد به درمانجو نشان داده می شود که چگونه افکار منفی و خودکار موجب فرایند بیمار گونه می شود و سپس فرایند صحیح خود هیپنوتیزم مثبت ارائه می شود. به این ترتیب درمانجو فرایند و چگونگی کنترل افکار در شرایط خود هیپنوتیزم را یاد می گیرد(دارابی، 1382). هیپنوتیزم درمانی رفتاری- شناختی می تواند اقدام موثری برای ترک پرخوری و استعمال دخانیات باشد. هدف درمانی این شیوه، استفاده از افکار و رفتارهای مثبت و سالم به جای نگرش ها حفظ کننده عادت می باشد(گلدن، و همکاران، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). هیپنوتیزم درمانی جدید در رویکرد هیپنوتیزم درمانی جدید، از همه تکنیک ها و رویکردها برای اهداف درمانی استفاده به عمل می آید. این رویکرد اصطلاحا گلچین تکنیک ها لقب دارد، به این معنا که برای اهداف درمانی و با توجه به نوع مشکل از رویکرد های درمانی مختلف استفاده می شود(دارابی، 1382). آرااز مدل جدید هیپنوتیزم را مطرح کرد. آنچه مهم است اینکه بسیاری از اصول هیپنوتیزم و ایجاد خلسه بین رویکرد های گوناگون مشترک است. به عنوان مثال لزوم توافق و همکاری درمانجو و استفاده از تمرکز و تصویر سازی ذهنی در همه الگو ها به نوعی وجود دارد اما روش و نحوه استفاده از آنها در مواردی متفاوت است(دارابی، 1382). مداخلات هیپنوتیزمی امروزه هیپنوتیزم کاربرد های گسترده ای پیدا کرده است؛ از طب رفتاری گرفته تا زودن خاطرات دردناک و کاهش نشانه های موجود در روان درمانی ها. اولین مرحله در هیپنوتیزم، سنجش است؛ سنجش مناسب بودن یا نبودن هیپنوتیزم برای مراجع و مشکلش که با مصاحبه یا ارزیابی جامع تر انجام می شود. از آنجا که شواهد نشان می دهند هیپنوتیزم در درمان افرادی موثرتر است که مهارت خاصی در هیپنوتیزم شدن دارند، مقیاس هایی برای اندازه گیری قابلیت هیپنوتیزم شدن افراد تهیه شده است. یکی از این مقیاس ها،، مقیاس حساسیت هیپنوتیزمی استنفورد است(تاد و بوهارت، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392). هیپنوتیزم کنندگان نیز مثل سایر درمانگرها باید با مراجع خویش به تفاهم برسند و اصول و منطق هیپنوتیزم را برای آنان شرح دهند. همچنین باید راه های دیگر مداخله را به مراجعان در میان گذارند و در مورد طرح درمان و نحوه ارزیابی آن با مراجعان به توافق برسند. در این مراحل مراجعان باید نگرش مثبتی نسبت به هیپنوتیزم پیدا کنند و از اضطراب آنان کاسته شود. همچنین مراجع باید حس کند همه چیز تحت کنترل اوست و امیدوار باشد تغییر خواهد کرد(تاد و بوهارت، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392). فنون هیپنوتیزم به دو نوع مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می شوند. تلقین های هیپنوتیزمی غیر مستقیم بدون هر گونه اشاره صریحی به هیپنوتیزم، تلقین پذیری افراد را بالا می برد. این نوع تلقین ها در مورد مراجعانی که خیلی مقاومت می کنند و اصرار دارند که هر گز هیپنوتیزم نمی شوند موثر است اما دستورات تلقین های مستقیم همان دستورات مشهورند که همگی آنها را می دانیم: به فلان جا خیره شو؛ چشمانت را ببند؛ روی فلان موضوع تمرکز کن و از این قبیل موارد(تاد و بوهارت، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392). هیپنوتیزم کاربرد های متعددی دارد؛ برای مثال وقتی درمان های پزشکی جواب نمی دهند از هیپنوتیزم برای درمان درد مزمن استفاده می کنند. ابتدا با آرامشی که ایجاد می شود درد را کنترل می کنند و سپس به مراجع تلقین می کنند تا واکنش های جدیدی را در برابر درد نشان دهد. با این روش اگر نتوان درد را به طور کامل رفع کرد حداقل می توان از شدت ان کاست یا آن را به نقطه ای قابل تحمل تر هدایت کرد(تاد و بوهارت، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392). هیپنوتیزم به عنوان یک فن رفتاری کمک می کند نشانه ها حذف شوند (مثل ترس های شدید، تیک ها، اضطراب، دردر مزمن، دفع غیر ارادی ادرار و دندان قروچه در خواب).جدای از رفع نشانه ها از هیپنوتیزم برای کنترل یا تغییر رفتار های مسئله سازی چون سیگار کشیدن، پرخوری، مصرف مواد مخدر یا قمار بازی(تاد و بوهارت،بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392)؛ و همچنین در تدخین، فوبی ها، اضطراب، علائم تبدیل و درد مزمن(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390) استفاده می شود. هیپنوتیزم همچنین در کار روان درمانی هم کمک کننده است، به خصوص در درمان اختلال استرس پس از سانحه؛ برای باز گردانی حافظه مورد استفاده قرار گرفته است(سادوک و سادوک، 1938، ترجمه پور افکاری، 1390). مداخله مورد استفاده ممکن است دستور مستقیم برای توقف رفتار مشکل ساز، استفاده از تجسم هدایت شده برای افزایش رفتارهای مطلوب و تلقین هایی باشد که مراجع را وادار می کنند دیگر احساس نکند آن رفتار را می خواهد انجام دهد و احساس کند به کمک رفتارها و افکار تلقین شده می تواند به راحتی خودش راکنترل کند و رفتار دیگری را انجام دهد(تاد و بوهارت، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1392). هیپنوتراپی اختلالات عادات شاید هیپنوتیزم مطلوب ترین درمان اختلالات عاداتی، چون پرخوری و استعمال دخانیات باشد به نظر می رسد جاذبه هیپنوتیزم برای این گونه مسائل، مشکل ناشی از درک این قضیه باشد که هیپنوتیزم راهی برای درمانی بی درد برای درمان اینگونه اختلالات است(گلدن، و همکاران، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). هیپنوتیزم شناختی-رفتاری که نشانگر یکپارچگی تکنیک های هیپنوتیزمی و درمان شناختی-رفتاری است، در غلبه بر اعتیاد به سیگار نتایج امید بخشی را نشان داده است. گلدن و فرید برگ(1986) با به کار بردن چندین نمونه از مورد پژوهشی دریافتند که 8 نفر از 12 نفر درمانجو(67 درصد) حداقل به مدت 4 هفته بعد از اتمام هیپنوتیزم درمانی رفتاریرشناختی که چهار جلسه ای بوده سیگار کشیدن را ترک کردند( به نقل از گلدن، و همکاران، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). در استفاده از هیپنوتیزم برای اختلالات عادت، تاکید بر کمک درمانجو جهت تغییر رفتار و الگوهای فکری او می باشد که منجر به اعتیاد شده و یا در ادامه یافتن اعتیاد او نقش دارند. درمان هایی که برای این گونه اختلالات عادت به کار برده می شود شامل، خود باز بینی، باز سازی شناختی، تمرین ذهنی و توقف افکار و خود هیپنوتیزم است(گلدن، و همکاران، بی تا؛ ترجمه نریمانی و شافعی مقدم، 1380). منابع فارسی: احمدی ابهری، سید علی. (1375). هیپنوتیزم درمانی اختلالات نوروتیک. تازه های روان درمانی، شماره 5: 17-7. انجمن روانپزشکی آمریکا . (2013). راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-5). ترجمه یحیی سید محمدی (1393). تهران: نشر روان. اوتمر، اکهارت و اوتمر، زیگلینده. (1933). اصول مصاحبه بالینی بر مبنای DSM.IV. IR. ترجمه مهدی نصر اصفهانی (1393). تهران: نشر فردا. آبکوتی، رضا. (1388). اسرار خواب و هیپنوتیزم. چاپ اول، مشهد: آوای رعنا. باوی، ساسان. (1388). اعتیاد (انواع مواد، سبب شناسی، پیشگیری، درمان).جلد اول، چاپ اول،اهواز: دانشگاه آزاد اسلامی. پارسا نیا، زینب؛ فیروزه، مهری؛ تک فلاح، لیلا؛ محمدی سمنانی، سعید؛ جهان، الهه؛ و امامی، عاطفه. (1391). بررسی اختلالات شخصیت در افراد دارای اختلال سوء مصرف مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد. مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، دوره 22، شماره 2: 156-152. تاد، جودیت و بوهارت، ارتور سی. (بی تا). اصول روان شناسی بالینی و مشاوره. ترجمه مهرداد فیروز بخت (1392).چاپ پنجم. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا. ترقی جاه، صدیقه و نجفی، محمود. (1387). بررسی رابطه آسیب پذیری در برابر مصرف مواد و در معرض خطر خود کشی بودن با سلامت روانی و میزان بهره گیری از اعتقادات مذهبی. چهارمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان، دانشگاه شیراز. تکتم، کاظمینی؛ قنبری هاشم آبادی، بهرامعلی؛ مدرس غروی، مرتضی و اسماعیلی زاده، مسعود. (1390). اثر بخشی گروه درمانی شناختی رفتاری در کاهش خشم و پرخاشگری رانندگی. مجله روان شناسی بالینی، سال سوم، شماره 2 (پیاپی 10):11-1. جابر قادری، نسرین؛ علیلیی زند، شهین و دولت آبادی، شیوا. (1380). مقایسه دو روش درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و بازپروری (EMDR) و آموزش ایمن سازی در برابر استرس(SIT) در بهبود علائم آسیب دیدگی روانی کودکان آزاردیده جنسی. تازه های علوم شناختی، سال 3، شماره4: 26-16. حبیب زاده، علی. (1380). هنجار یابی آزمون و بررسی سلامت روانی دانش آموزان 15 تا 18 ساله شهرستان قم در سال تحصیلی 80- 79. طرح پژوهشی شورای تحقیقات سازمان آموزش و پرورش استان قم. حیدری پهلویان، احمد؛ امیرزرگر، محمد علی ؛ فرهادی نسب، عبداله؛ محجوب، حسین. (1382). بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی معتادان به مواد مخدر با افراد غیر معتاد ساکن همدان. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی همدان. سال دهم، شماره 2: 62-55 دارابی، جعفر. (1380). هیپنوتیزم در روان درمانی. چاپ اول، تهران: پیدایش. دباغي، پرويز؛ اصغر نژاد فريد، علي اصغر؛ عاطف وحيد، محمدكاظم؛ و بوالهري، جعفر(1387). اثربخشی پیشگیری از عود بر پايه ذهن آگاهي در درمان وابستگی به مواد افيوني و سلامت رواني. فصلنامة اعتیاد پژوهشی ، 2(7): 29-44. رنجبری پور، طاهره؛ هاشمیان، کیانوش؛ احدی، حسن؛ رضابخش، حسین؛ و فرخی، نور علی. (1393). اثر بخشی شیوه درمانی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد بر روی کم خوابی نوع اول شب. مطالعات روانشناسی بالینی، شماره پانزدهم، سال چهارم:139-127. زمستانی یامچی، مهدی؛ سهرابی، فرامرز؛ و برجعلی، احمد. (1390). تاثیر مداخلات روان درمانی حمایتی گروهی به شیوه IPT در کاهش علائم افسردگی بیماران مرد مبتلا به اعتیاد. فرهنگ مشاوره و روان درمانی، سال دوم، شماره 8: 30-17. سادوک، بنیامین جیمز و سادوک، ویرجینیا الکوت. (1933). خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری/روانپزشکی بالینی. ترجمه فرزین رضاعی (1391).جلد اول، ویرایش دهم، تهران: ارجمند. سادوک، بنیامین جیمز و سادوک، ویرجینیا الکوت. (1938). خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری/روانپزشکی بالینی. ترجمه نصرت اله پور افکاری (1390).جلد اول، ویرایش دهم، تهران: شهر آب. ساراسون، ایروین جی و ساراسون، باربارا آر. (1987). روان شناسی مرضی. مترجمان، بهمن نجاریان، محمد علی اصغری مقدم و محسن دهقانی (1383). جلد دوم، تهران: رشد. ساریچلو، محمد ابراهیم. (1375). بررسی میزان کارآیی روش حساسیت زدایی از طریق حرکات چشمی و پردازش مجدد در درمان اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ در بین جانبازان. پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی، دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی تهران. سعیدی، ضحی؛ قربانی، نیما؛ سرافراز، مهدی رضا و شریفیان، محمدحسین.(1392). راﺑﻄﻪي ﺷﻔﻘﺖ ﺧﻮد، ارزش ﺧﻮد و ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻫﻴﺠﺎﻧﺎت ﺧﻮدآﮔﺎه. ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻋﻠﻤﻲ- ﭘﮋوﻫﺸﻲ ﭘﮋوﻫﺶ در ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﺸﻨﺎﺧﺘﻲ،دوره ﺷﺸﻢ، ﺷﻤﺎره ﺳﻮم، ص 4-3. سیام، شهره. (1385). بررسی شیوع سوء مصرف مواد اعتیاد آور بین دانشجویان پسر دانشگاه های مختلف رشت. مجله طیب شرق، 8، (4)، 279-285. شاپیرو، فرانسیس؛ سیلک فارست، مارگوت.(بی تا). حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد. مترجمان، کیانوش هاشمیان، هاتف زمانی، محمدرضا عبدلی بیدهندی،(1379). تهران: انتشارات بین الملل شمس. شکیبایی، فرشته؛ امینی هرندی، علی؛ سموعی، راحله؛ و صالحی، پژمان. (1381). اثربخشی هیپنوتراپی بر کاهش درد سوختگی: کارآزمایی بالینی کنترل شده. پژوهش در علوم پزشکی، سال هفتم، شماره 1: 50-48. عباس نژاد، محمد؛ نعمت ا.. زاده ماهانی، کاظم؛ و زامیاد، عباس. (1385). کار آمدی حساسیت زدایی حرکت چشم –باز پردازش در کاهش احساسات ناخوشایند ناشی از تجربه زلزله. پژوهش های روان شناختی، دوره 9، شماره 3 و 4: 117-104. عسگری، صدیقه؛ امینی، فرحناز؛ نادری، غلامعلی و روزبهانی، رضا. (1387). ارتباط اعتیاد به تریاک با عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی. مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، دوره 15، شماره 1: 21-10. عشایری، حسن؛ هومن، حیدر علی؛ جمالی فیروزآبادی، محمود، وطن خواه، حمید رضا. (1388). اثر بخشی درمان های حساسیت زدایی حرکات چشم و باز پردازش، درمان دارویی و شناخت درمانی در کاهش علائم اضطراب. تحقیقات روان شناسی، شماره 3: 64-51. عطری فرد، مهدیه. (1383). رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی / رفتاری و مستعد بودن به شرم و گناه. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی. دانشگاه تربیت مدرس. فتحی، مهدی و جودی، مرجان.(1391). هیپنوتیزم درمانی در استرس پس از سانحه در رزمندگان. سیمینار علمی- پژوهشی طب و ایثار. مشهد مقدس. فتحی، مهدی. (1380). آموزش گام به گام هیپنوتیزم برای مبتدیان. مشهد: انتشارت خاطره. کاظمینی، تکتم؛ قنبری هاشم آبادی، بهرام علی؛ مدرس غرویف مرتضی؛ و اسماعیلی زاده، مسعود. (1390). اثربخشی گروه درمانی شناختی –رفتاری در کاهش خشم و پرخاشگری رانندگی. راهور، سال هشتم، شماره 15: 58-41. کلمن، ورنان. (بی تا). اعتیاد چیست و معتاد کیست؟، ترجمه: محمدرضا میرفخرایی(1387)، تهران، نشر اوحدی. گل آبادی، مجید و تابان، حبیب الله. (1384). آیا هیپنوتراپی بر میزان عود وابستگی به مواد افیونی و کاهش علایم ترک موثر است؟ مجله روانپزشکی و روان شناسی بالینی ایران، شماره41، 218-212. گلپرور، محسن؛ آتش پور، حمید؛ و آقایی، اصغر. (1382). روان شناسی اعتیاد "سبب شناسی و درمان". چاپ اول، اصفهان: مطهری. گلدن، ویلیام ال؛ داود، ای توماس؛ و فرید برگ، فرد. (بی تا). هیپنوتیزم درمانی. ترجمه محمد نریمانی وجواد شافعی مقدم (1380). چاپ سوم، مشهد: آستان قدس رضوی. گنجی، مهدی. (1392). اسیب شناسی روانی بر اساس DSM – 5. ترجمه، مهدی گنجی، ویراستار، حمزه گنجی، جلد دوم، چاپ دوم، تهران:انتشارات نشر ساوالان. لطفی فر، بهنام؛ کرمی، ابوالفضل؛ شریفی در آمدی، پرویز؛ فتحی، مهدی (1392). اثر بخشی هیپنوتراپی در میان اضطراب. پژوهش در پزشکی، دوره 37، شماره 3: 170-164. محمدطهرانی، حسن؛ فاضلی، مریم و محمدطهرانی، مریم.(1390). اثربخشی حساسیت زدایی حرکت چشم بازپردازش(EMDR ) در کاهش اضطراب. اندیشه و رفتار. دوره ی ششم، شماره 22: 68-61. مقتدری، شیرین؛ بهرامی، هادی؛ میرزمانی، سید محمود؛ و نامغ، مریم.(1391). تاثیر هیپنوتیزم در درمان افسردگی، اضطراب و اختلال خواب ناشی از وزوز گوش. مجله تحقیقات و علوم پزشکی زاهدان، 13 (3):25-20. مقدم، محمد بهنام؛ مردای، محمد؛ ضیغمی، رضا؛ جوادی، حمید رضا؛ و علیپور حیدری، محمود. (1392). تاثیر حساسیت زدایی حرکات چشم و چردازش مجدد بر اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی. روان پرستاری، دوره 1، شماره 1: 9-1. میلانی فر، بهروز. (1389). بهداشت روانی. چاپ یازدهم. تهران: قومس. نریمانی، محمد و رجبی، سوران. (1388). مقایسه تاثیر روش حساسیت زدایی توام با حرکات چشم و پردازش مجدد(EMDR) با درمان شناختی-رفتار(CBT) در درمان اختلال استرس. مجله علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، دوره 19، شماره4 :245-236. نیکمراد، علیرضا؛ سلطانی نژاد، عبداله؛ انیس، جعفر؛ پناهی، هادی؛ کفراشی، سعید؛ براتی، حمید رضا؛ محمدی، خلیل؛ و دوستی، سالار. (1392). مقایسه اثر بخشی روش های درمانی حساسیت زدایی از طریق پردازش مجدد حرکات تعقیبی چشم و روش درمانی شناختی-رفتاری بر کاهش علائم اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان جنگ تحمیلی. مجله طب انتظامی، دوره 2، شماره 4: 248-239. وزیری، شهرام؛ کاشانی، فرح لطفی؛ آب یار حسینی، سید علی. (1390). کاربرد حساسیت زدایی از طریق چشم و از پردازش مجدد برای درمان اختلال وسواس فکری – عملی. مجله اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینی. دوره 5، شماره 20: 15-7. هالجین، ریچارد و ویتبورن، سوزان کراس. (1948). آسیب شناسی روانی: دیدگاههای بالینی درباره اختلال های روانی براساس DSM-IV-IR. ترجمه یحیی سید محمدی (1392). تهران: روان. همتی ثابت، اکبر؛ آهنگریان، زهرا؛ احمد پناه، محمد؛ عاشوری، آلاله؛ و حقیقی، محمد. (1391). مقایسه اثر بخشی سه روش دارو درمانی، شناخت درمانی گروهی و حساسیت زدایی از طریق بازپردازش حرکات چشم بر کاهش افسردگی جانبازان. مجله علمی دانشکده پرستاری و مامایی همدان، دوره بیستم، شماره2: 31-22. یار محمدی واصل، مسیب؛ قائمی، فاطمه؛ و قنادی، فاطمه(). تاثیر رویکرد اجتماع درمان مدار در درمان اعتیاد و اختلال های روانی همراه. فصلنامه مطالعات روان شناسی بالینی، شماره ششم، سال دوم: 39-1. یزدی مقدم، حمیده و اسماعیل آبادی، علی رضا. (1387). بررسی تاثیر باورها و عوامل اعتقادی بر پیشگیری و درمان اعتیاد. مهندسی فرهنگی، شماره 19 و 20: ص 61-67. منابع انگلیسی: Arnold-Reed, D. E & Hulse, G. K.(2005). A comparison of rapid (opioid) detoxification with clonidineassisted detoxification for heroin-dependent persons. J Opioid Manag; 1(1): 17-23. Averill, P. M. et al. (2002). Assessment of shame and guilt in a psychiatric sample: A comparison of two measures. Personality and Individual Differences, 32, 1365-1376. Barron, J., Curtis, M. A., Grainger, R. D.(1998). Eye movement desensitization and reprocessing. Journal of the American Psychiatric Nurses Association, 4, 5: 140–144. Bohme, K., & Voderholzer, U. (2010). Use of EMDR in the treatment of obsessive-Compulsive Disorder: A Case Series. Verhaltens Therapie, 175-181. Brcker, C. B., Zagfar, C., & Anderson, E.) 2004). A survey of psychologists attitudes and utilization of exposure therapy for PTSD. Begav Res Ther; 42: 277-92. Brogly, S., Mercier, C., Bruneau, J., Palepu, A., Franco, E. (2003). Towards more effective public health programming for injection drug users: development and evaluation of the injection drug user quality of life scale. Substance Use & Misuse, 38, 965–992. Connor, L. E., Berry, J. W., Weiss, J., Bush, M., & Sampson, H.(1997). Interpersonal Guilt: The Development of a New Measure Journal of clinical Psychology, 53(1), p. 14-15. Crum, R. M., Cooper-Patrick, L., & Ford, D. E. (1994). Depressive symptoms among general medical patients: Prevalence and one-year outcome. Psychosomatic Medicine, 56, 109-117. Crum, R. M., Cooper-Patrick, L., & Ford, D. E. (1994). Dépressive symptoms among general medical patients: Prevalence and one-year outcome. Psychosomatic Medicine, 56, 109-1 1 7. Daley, D.C., & Marlatt, G.A. (2005). Relapse prevention. In J.H. Lowinson, P. Ruiz, R.B. Millman, & J.G. Langrod (Eds.), Substance Abuse: A Comprehensive Textbook, 4th ed. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins, pp. 772"785. Davidson, P. R. & Parker, K .C .H .(2001). Eye movement desensitization and reprocessing (EMDR) : A meta- analysis . Journal of Consulting and Clincal Psychology, 69, 305-316. Davison, G. C., & Neale, J. M. (2001). Abnormal psychology. New York:John Wiley & Sons. Derogatis L. R., Rickels K., Rock A. F. (1976) The SCL-90 and the MMPI—A step in the validation of a new self-report scale. Br. J. Psychiatry; 128: 280–289. Derogatis, L. R. (2000). Symptom Checklist-90-Revised. in Handbook of psychiatric measures. American Psychiatric Association: pp.81-84. Derogatis, L.R., & Cleary, P. A. (1977). Confirmation of the dimensional structure. of the SCL-90: a study in construct validation. J Clin Psycho l;33:981-9. Ehrmin, J.(2001). Unresolved Feelings of Guilt and Shame in the Maternal Role With Substance-Dependent African American Women, Journal of Nursing scholarship, 33:1. p. 47-52. Felix, K., Hartman, L. M., & Sobell, M. B. (1984). Treatment of substance abuse by relaxation training: A review of its rationale, efficacy and mechanisms, Addictive Behaviors, 9, 1, , 41–55. Foa , E. B., Keane, T. M. & Friedman, M. J. (2000). Guidelines for Treatment of PTSD. Journal of Traumatic Stress, 13, 539-588. Folmer, R. L., Griest, S. E., Meikle, M. B., & Martin, W. H. (1999)Tinnitus severity loudness and depression. Otolaryngol Head Neck Surg; 121(1): 48-51. Francine, S. (1999). Eye Movement Desensitization and Reprocessing (EMDR) and the Anxiety Disorders: Clinical and Research Implications of an Integrated Psychotherapy Treatment. Journal of Anxiety Disorders 13, 1–2: 35–67. Gormironorpos , j. m. ( 2003 ). Acompartion of sodium and lacter infusion in the induction of panic attacks. Arch.Gen.psychit , 420 (2). Gormironorpos , j. m.and al. ( 2003 ). Acompartion of sodium and lacter infusion in the induction of panic attacks. Arch.Gen.psychit , 420 (2). Gowing, L., Ali, R., & White, J. M. (2010). Opioid antagonists under heavy sedation or anaesthesia for opioid Display withdrawal. Cochrane Database Syst Rev; 25(2):1-8. Happer, M. (2011). General anxiety disorder. J Clin Psychiatr; 67:58–73. Hartman, B. J.(1972). The Use of Hypnosis in the Treatment of Drug Addiction. J Natl Med Assoc. 1972; 64(1):35-38. Ho, M.S.K., & Lee, C.W. (2012). Cognitive behaviour therapy versus eye movement desensitization and reprocessing for post-traumatic disorder – is it all in the homework then? Revue Européenne de Psychologie Appliquée/European Review of Applied Psychology, 62, 4, 253–260. Holdevici, I. (2014). Relaxation and hypnosis in reducing anxious-depressive symptoms and insomnia among adults, Procedia - Socialand Behaviora, 127: 586 – 590. Holdevici, I., & Craciun, B. (2013). Hypnosis in the Treatment of Patients with Anxiety Disorders. Procedia - Social and Behavioral Sciences. 78 : 471 – 475. Huang, P., Kehner, G. B., Cowan, A., Liu-Chen, L. Y. (2001). Comparison of pharmacological activities of buprenorphine and norbuprenorphine: norbuprenorphine is a potent opioid agonist. J Pharmacol Exp Ther; 297(2):688-95. Jenkinse, S, S. (2009). Informing Therapeutic Treatment and Practice: A Study of Recovery Histories of Non-recidivists. Phd unpublished dissertation. Capella University. Jongh, A. D(1999). Treatment of Specific Phobias with Eye Movement Desensitization and Reprocessing (EMDR): Protocol, Empirical Status, and Conceptual Issues. Journal of Anxiety Disorders. 13, 1–2: 69–85. Karami, M., Gohari, A.R. (2012). Effects of Root Extracts of Withania Coagulans on Withdrawal Syndrome in Albino Mice. Pharmaceutical Crops. 2012; 3: 125-128. Karch, S.(1998). Drug abuse hand book, 1st edition, CRC Press: 521-526. Kreek, M. J & Vocci, F. J.(2002). History and Current Status of Opioid Maintenance Treatments. J Subst Abuse Treat ; 23(2):93-105. Kulkani KS, Nianan I.(1997). Inhibition of morphin tolerance and dependency by Withania somnifera in mice. J Ethnopharmacol; 57:213-217. Laugharne, R.(2012). A role for EMDR (eye movement desensitisation and reprocessing) in the treatment of trauma in patients suffering from a psychosis. European Psychiatry, 27 ,1 : 1 Leshner, A. (1999).principles of drug addiction treatment:a research-based guide. National Institute of health(NIH) publication NO.9.3-33 Lewis, H. B. (1971).Shame and guilt in neurosis. New York: International Universities Press. Meehan,W., O,connor,L. E., Berry, J, w., Weiss, J., Morrison, A., Acampora, A. (1996). Guilt, shame, and depression in clients in recovery from addiction, Journal of psychoactive drugs. 28(2). P. 1. Meissner, K., Kohls, N., & Colloca, L.(2011). Introduction to placebo effects in medicine: mechanisms and clinical implications. Phil Trans R Soc B; 366:1783-9. Miller, M. M., & Fappa, F. (2007). Evaluating Addiction treatment outcomes. Addictive Disorders and their treatment, 6, 101-106. Miller, P. G., & Miller, W .R. (2009). What should we be aiming for in the treatment of addiction? Addiction, 104, 685–686. Miller, W. R., Wilbourne, P. L., & Hettema, J. (2003). What works? A summary of alcohol treatment outcome research. In R. K. Hester,&W. R. Miller (Eds.), Handbook of alcoholism treatment approaches: Effective alternatives (3rd ed., pp. 13–63). Boston. Morales-Manrique, C. C., Valderrama-Zurian, J. C., Castellano-Gomez, M.,Aleixandre- Benavent, R., & Palepu, A. (2007). Cross cultural adaptation of the Injection Drug User Quality Of Life Scale (IDUQOL) in Spanish drug dependent population, with or without injectable consumption: Drug User Quality of Life Scale-Spanish (DUQOL-Spanish). Addictive Behaviors, 32(9), 1913-21 Moshref, S.(2005). The effect of hypnotherapy on migraine headach. Ncurol Rehabil; 11(6):323-330. Novo, P., Landin-Romero, R., Radua, J., Vicens, V., Fernandez, I., Garcia, F., Pomarol-Clotet, E., McKenna, P., Shapiro, F., & Amann, B. L. (2014). Eye movement desensitization and reprocessing therapy in subsyndromal bipolar patients with a history of traumatic events: A randomized, controlled pilot-study. Psychiatry Research, 219, 1, 30: 122–128. Panel, l. (2007). A therapist’s guise it EMDR‚ tools and techniques for success full treatment. Newyork: Norton; 2007. Polatajko H.(2001). The evolution of our occupational perspective: The journey from diversion through therapeutic use to enablement. Can J Occup Ther; 68(4):203-207. prochaska , j. o.& Nor cross I. C. (2003).systems of psychotherapy: A trans theoretical analysis ( 3-eod) (3-ed). parcific Grove , CA: Brooks / cole. prochaska , j. o.& Nor cross I. C. (2003).systems of psychotherapy: A trans theore – tical analysis ( 3-eod) (3-ed). parcific Grove , CA: Brooks / cole. Rachman, S., & Maser J.(2007). Panic: psychological perspectives. Lawrence Erlbaum: Hill sdale. Ramassamy, C. h., Clostre, F., Christen, Y., Costentin, J.(1990). Privention by a Ginkgo biloba extract of the dopaminergic neurotoxicity of MPTP. J Pharm Pharmacol; 42:758-789. Renfrey, G., & Spates, C. R. (1994). Eye movement desensitization: a partial dismantling study. J Behav Ther Exp Psychiatry; 25: 231-9. Roberston, D. (2007). A Brief introduction hypnotherapy cognitive- bhavioural hypnotherapy.:1-4. Roozen, H.G., Waart, R.D., Windt, D., Brink, W., Yong, C.A & Kerkbof, A. F. (2006). A systematic review of the effectiveness of naltrexone in the maintenance treatment of opioid and alcohol dependence, European Neuropsychopharmacology, 16, 311-323. Scherbauma, N., Kluwiga, J., Speckaa, M., Krauseb, D., Mergeta, B., Finkbeinera, T.,& Gastparb, M.,(2005).” Group Psychotherapy for Opiate Addicts in Methadone Maintenance Treatment – A Controlled Trial”. European Addiction Research.;11: 163–171. Schneider, G., Nabavi, D., & Heuft, G. (2005). Eye movement desensitization and reprocessing in the treatment of posttraumatic stress disorder in a patient with comorbid epilepsy. Epilepsy & Behavior . 7, 4: 715–718. Schnoll, S. H & Weaver, M. F. (2003). Addiction and pain. Am J Addict; 12:527-535. Shapiro , F. ( 1999). Eye movement desensitization and reprocessing: basic principle , protocols , and procedures. New york: Guilford press. Shapiro , F. (2001). Eye Movement desensitization and reprocessing: Basic principles, Protocols and Procedures. New York: Gilford Press . Shapiro F.(2003). Eye movement desensitization and reprocessing. Second Edition: Basic principlesprotocols, and procedures. New York: The Guilford Press; P. 427. Shapiro, F. (2002). EMDR as an Integrative psychotherapy approach: Experts of divers orientations explore the paradigm prism . Washington DC: APA Books . Shapiro, F. (2002). Eye Movement Desensitization and Reprocessing, Encyclopedia of Psychotherapy: 777–785. Shapiro, F., & Laliotis, D. (2010). EMDR and the adaptive information processing model: Integrative Treatment and case conceptualization. Clinical Social Work Journal, 1-10-10. Smith, W. H. (1990).Hypnosis in the treatment of anxiety. Bulletin of the Menninger Clinic, 54: 209-216. Tangeney, J. P. & Dearing, R. L. (2002). Shame and guilt. New York & London: The Guilford Press. Tangeney, J. P. & Dearing, R. L. (2002). Shame and guilt. New York & London: The Guilford Press. Tangeney, J. P., Dearing, R. L., Wagner, P. E., & Gramazow, R. (2000). The Test of Self-Conscious Affect-3 (TOSCA-3). George Mason University, Fairfax, VA. Tarquinio, C., Schmitt, A., & Tarquinio, P. (2012). Violences conjugales et psychothérapie Eye Movement Desensitization Reprocessing (EMDR) : études de cas. L'Évolution Psychiatrique, 77, 1 : 97–108. Valbd, A., & Eide, T. (1996). Smoking cessation in pregnancy: the effect of hypnosis in a randomized study, Addictive Behaviors. 21,. I: 29-35. Van der Kolk, B. A.,and et all (2007). A randomized clinical trial of eye movement desensitizationand reprocessing (EMDR), fluoxetine, and pillplacebo in the treatment of posttraumatic stress disorder.262,69, 1-9. Wasserman, D. A., Sorensen, J. L., Delucchi, K. L., Masson, C. L., & Hall, S. M. (2006). Psychometric evaluation of the Quality of Life Interview, Brief Version, in injection drug users. Psychol. Addict. Behav, 20, 316–321. Whooley, M. A., & Simon, G. E. (2000). Managing depression in medical outpatients. The New England Journal of Medicine, 343, 1942-1950. Woine, S. L., et al. (2003) Validation of the TOSCA to measure shame and guilt. Personality and Individual Differences, 35, 313-326.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته