پیشینه تحقیق و مبانی نظری تبیین شاخص های تقسیمات محله ای

پیشینه تحقیق و مبانی نظری تبیین شاخص های تقسیمات محله ای (docx) 70 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 70 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

1-2 مفاهیم ........................................................................................................................................... 14 1-1-2 توسعه پایدار شهری ............................................................................................................... 14 2-1-2 مدیریت شهری ........................................................................................................................ 14 3-1-2 محله .......................................................................................................................................... 16 4-1-2 مدیریت محلی ......................................................................................................................... 18 5-1-2 برنامه ریزی محله محور ........................................................................................................ 20 6-1-2 تقسیمات محله ای (محله بندی) ........................................................................................ 22 2-2 مکاتب .......................................................................................................................................... 23 1-2-2 مکتب ساختارگرایی ............................................................................................................... 23 3-2 رویکردها ..................................................................................................................................... 26 1-3-2 رویکرد توسعه پایدار شهری ................................................................................................. 26 1-1-3-2 حکمروایی خوب شهری ................................................................................................... 30 2-1-3-2 مشارکت .............................................................................................................................. 34 3-1-3-2 توسعه اجتماعات محله ای .............................................................................................. 37 2-3-2 رویکرد مدیریت یکپارچه شهری ......................................................................................... 39 3-3-2 رویکرد های نوین به محله .................................................................................................... 41 3-2 نظریه ها ...................................................................................................................................... 43 1-3-2 تئوری نو شهرگرایی ............................................................................................................... 43 4-2 مدل ها .......................................................................................................................................... 46 1-4-2 مدل های ساخت شهر .......................................................................................................... 46 2-4-2 مدل شهرهای سالم ................................................................................................................ 50 6_2 تجارب ............................................................................................................................................ 55 1-6-2 مدل اندازه ی محله در غرب .................................................................................................. 55 1-6-2 مدل اندازه ی محله در ایران .................................................................................................. 57 7_2 نتایج مبانی نظری .................................................................................................................... 57 1-2 مفاهیم: 1-1-2 توسعه پایدار شهری: واژه توسعه پایدار را اولین بار به طور رسمی برات لند در سال 1987 در گزارش (آینده ی مشترک ما) مطرح کرد. این واژه در مفهوم گسترده آن به معنی" اداره و بهره برداری صحیح و کارا از منابع پایه، طبیعی، مالی و نیروی انسانی برای دستیابی به الگوی مصرف مطلوب است که با به کارگیری امکانات فنی و ساختار و تشکیلات مناسب برای رفع نیاز نسل امروز و اینده به طور مستمر و رضایت بخش" امکان پذیر می شود. (مکنون، 1374: 5) جامع ترین و علمی ترین تعریف توسعه پایدار کمسیون برات لند:" توسعه ای که در جهت رفع نیازهای نسل کنونی باشد، بدون اینکه توانایی های نسل آینده را در رفع نیازهایشان کاهش دهد." توسعه پایدار بر حفاظت از محیط زیست، اقتصاد پایدار، رفاه افراد فقیر، امکان بهبود استانداردهای زندگی و استفاده درست و بهینه از منابع می باشد(نمازی، 1374: 44). نظریه توسعه پایدار شهری، حاصل بحثهای طرفداران محیط زیست درباره مسائل زیست محیطی به خصوص محیط زیست شهری است که به دنبال نظریه ی توسعه پایدار برای حمایت از منابع محیطی ارائه شد. در این نظریه موضوع نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدیدپذیر مطرح است(Blowers, 1994: p.6) . در توسعه پایدار شهری مسائلی مانند: جلوگیری از آلودگی محیط شهری، کاهش ظرفیتهای تولید محیط محلی، حمایت از بازیافتها ، عدم حمایت از توسعه های زیان آور و از بین بردن فقر مطرح است (Clark, 1992 :pp.140_147). 2-1-2 مدیریت شهری: شهر که یک زیستگاه پیچیده و متنوع است که با مدیریت شهری سامان می یابد و از این رو نیاز است تا با برنامه هایی دقیق برای رشد و توسعه ی آینده ی شهر و با طرح هایی کارا به حل مسائل و مشکلات کنونی پرداخت. " از این رو مدیریت به معنای کار کردن با افراد و گروه ها برای رسیدن به مقاصد سازمانی است که وظایف آن برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت و انگیزش می باشد." (سعیدنیا، 1379: 19 _ 20). مدیریت شهری یکی از ابعاد مدیریت علمی است. یعنی فرآیندی که در سطح شهر کوچک و چه بزرگ فعالیت می کند. در مدیریت شهری موفق، مدیر باید بتواند با تاکید بر منابع درآمدی پایدار شهری از عهده هزینه ها برآید و با کارآکردن سازمان و کاستن از بار هزینه ای، ضمن اداره سازمان، خواست عمومی را نیز تامین نماید." (رفیعیان و دیگران، 1390: 43). در تعریف عملیاتی مدیریت شهری شامل مدیریت و بهبود سرمایه گذاری های زیر بنایی، ارائه و توزیع خدمات اجتماعی، برنامه ریزی توسعه فیزیکی و استراتژیک شهر و افزایش رضایت شهروندان و افزایش مشارکت مردمی در اداره ی امور شهر می باشد (Simpson, 2005: 34). تعريف مديريت شهري امروز به گفتة لوئيس مامفورد، نظارت برجان مردم شهرها به عنوان جوهرة تعريف شهر است . اگر چه برنامه هاي توسعه شهري ، ساختار آينده شهرها را ترسيم مي كند، ولي به جريان انداختن روال مناسب زندگي در شهرها بر عهدة مديريت شهري است ( شيعه ، 1382 : 47 ). " مديريت شهري را مي توان سازماني فراگير و در برگيرنده اجزاي رسمي و غير رسمي موثر و كارامدي دانست كه در ابعاد مختلف اجتماعي ، اقتصادي و كالبدي حيات شهر تاثير دارند و با ماهيت چند عملكردي در حوزه سياستگذاري برنامه ريزي و اجرا بر آن هستند تا به اداره ، هدايت ، كنترل و توسعه همه جانبه و پايدار شهر بپردازند و افزايش كيفيت زندگي شهروندان و رفاه شهروندي را محقق گردانند." (هاشمی، 1390 : 15). " مدیریت شهری عبارت از سازماندهی عوامل و منابع برای پاسخگویی به نیازهای ساکنان شهر است." (صرافي و ديگران ، 1379 : 70- 81 ). " مدیریت‌ شهری‌ به‌عنوان‌ چارچوب‌ سازمانی‌ توسعه‌ شهر به‌ سیاستها، برنامه‌ها و طرحها و عملیاتی‌ اطلاق‌ می‌شود که‌ در پی‌ اطمینان‌ از تطابق‌ رشد جمعیت‌ با دسترسی‌ به‌ زیرساختهای‌ اساسی‌ مسکن‌ و اشتغال‌ هستند. " (داداش پور ، 1380 : 2). " مديريت شهري نوين عبارت است از اداره امور شهري به منظور رشد پايدار مناطق شهري در سطح محلي ( با در نظر داشتن و تابعيت از اهداف و سياست هاي ملي اقتصادي و اجتماعي كشور ) " (رضويان ، 1381 : 46). هدف سيستم مديريت شهري به مثابه جزئي از سيستم حکومتي، اداره امور شهرهاست و هدف سيستم مديريت شهري در جهت اهداف ملي بوده و با آن همسو است و از کليات آن تبعيت مي کند. به همين دليل است که برنامه هاي اين سيستم براي ساماندهي امور شهر، به طور کلي در چارچوب برنامه هاي کلان و قوانين جاري کشور تدوين مي گردد (مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1389: 70). گونه های مدیریت شهری یا به شکل متمرکز است یا نا متمرکز، که در سیستم متمرکز تمام تصمیم گیری ها توسط حکومت مرکزی است و مردم مشارکتی ندارند و تمرکز امور در این سیستم باعث کندی کارها و تصمیم گیری ها می شود و عدم نظارت بر عملکرد مسئولان امور دیده می شود. در سیستم نا متمرکز انجام امور به سازمانهای مرکزی، منطقه ای و محلی سپرده می شود و استقلال دارند و مشکلات با سرعت بیشتری حل می شوند و مشارکت مردم نیز بیشتر است اما گاهی باعث استبداد و خودکامگی مقامات محلی می شود. گونه ای از مدیریت به نام مدیریت مستقل در شهرهای بزرگ دنیا دیده می شود که اکثرا مدیریتی مستقل، مقتدر و مردمی دارد. (سعیدنیا، 1379: 55 _ 60). 3-1-2 محله: در لغت نامه دهخدا محله به معنای کوی، برزن، یک قسمت از قسمت شهر و یا قریه آمده است و در لغت نامه ی معماری و شهرسازی نیز به معنای کوچک ترین واحد شهری مشتمل بر چند کوچه، دکان، بازارچه و مسجد که اهالی آن به دلیل اشتراک زبان، شغل، مذهب، نژاد و تاریخ با یکدیگر احساس پیوستگی خاص دارند و از نظر تاریخی و اجتماعی و خدمات شهری قابل تفکیک باشد (مهندسین مشاور شاران، 1388: 49). در تعاریف محله تنوع زیادی به چشم می خورد. اغلب متخصصین در تعریف خود از محله یا بر عوامل کالبدی و فیزیکی تکیه نموده اند و یا بر عوامل اجتماعی و فرهنگی همچون اشتراکات فرهنگی، دینی_ مذهبی، زبانی و ... تاکید کرده اند که این موضوع ناشی از ماهیت خود محله است که ماهیت اجتماعی و کالبدی را تواما دارد (ربانی، 1385: 156). در اوايل قرن بيستم رابرت ايزرا پارك و برگس محله را يك واحد اجتماعي و اكولوژيكي قابل برنامه ريزي تعريف نمودند (Randolph, 1984, P. 5). از جانبي كلر محله را مكاني با مرزهاي فيزيكي و عادي ( (Keller, 1968, P. 89 و موريس و هس محله را از اجتماع مكان و مردم با حس مشترك در يك محدودهاي كه به سهولت براي مردم قابل تردد باشد، معرفي نمودند (Morris and Hess, 1975, P. 6) اما محله در شهرسازي امروزه بيشتر با طرح واحد همسايگي كلرنس پري در سال 1926 شهرت يافته است، طرحي كه بيشتر با كاربريهاي اختصاصي نظير يك مدرسه ي ابتدايي در مركز محله توأم با چند مغازه و زمين بازي و ورزشي در فاصله ي مناسب دسترسي (با پاي پياده ) براي كل محلات و يك واحد مذهبي و سالن اجتماعات و استخر شنا براي محلات پر درآمد و يك موزه و تئأتر براي محلات پرتراكم شهري سعي در ارتقاء كيفيت زندگي شهري داشت (وزين، 1378: (140- 14. در ساده ترین تعریف، محله از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود. خانواده ها نسبت به محله مسکونی همان احساس خانه مسکونی خود را دارند و با ورود به محله، خود را در یک محیط آشنا و خودی مثل خانه روبرو می بینند. کلاد براون با توجه به شرایط زندگی در هارلم نیویورک چنین می نویسد:" من همواره هارلم را به مثابه خانه خودم می پندارم و برای من خانه همان خیابانهاست." این بیان معرفی قوی از مفهوم محله و تعلق خاطر به فضای محله است. (Claude Brown, 1965, Manchild in the promised land) محله یکی از تقسیمات کوچک شهر و به عنوان سلول زندگی حیات شهری می باشد و جزئی از سازمان فضایی شهر است که در آن روابط افراد به شکل رو در رو می باشد و محله ممکن است با توجه به هرکدام از جنبه ها ومعیارهای زیر تعریف گردد: 1. مناسبات اداری: بوسیله ی مرزها و محدوده ها 2.زیبایی شناختی: بوسیله ی ویژگیهای بارز و قدمت توسعه 3. اجتماعی: از دید و نگاه ساکنین در محله 4. عملکردی: بوسیله ی محدوده ی خدماتی 5. زیست محیطی: بوسیله ی فضاهایی با ترافیک آرام و روان و کیفیت بالای زیست محیطی.(Borton, 2003: 16_17) محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم بوجود می آید و شرایط لازم برای تشکیل یک محله شهری عباتند از: 1. دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر 2.پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از گروهی از مردم شهر 3. وابستگی اجتماعی میان گروهی از مردم. (Thomlison, 1969: 181) درفرهنگ جغرافياي انساني، محله بعنوان بخشي ازيك ناحيه شهري است كه درآن روابط چهره به چهره حاكم است.محله يك اجتماع محدود شده ازنظر فضايي است كه اغلب افراد غير محلي آن را سريع تر از ساكنانش درك مي كنند.(Johnston & et al, 2001) در تعریفی دیگر از محله، که با روح ایرانی سازگاری بیشتری دارد، محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی از مردم به وجود می آید که خانواده ها نسبت به محله خود همان احساس خانه مسکونی خود را دارند. (شکویی، 1372: 50_48) محله يك واحد جغرافيايي شهري است كه آن را نه عوارض و پديده هاي طبيعي بلكه بيشتر قابليت ارايه ي خدمات شهري معين مي نمايد (رهنمايي، 1369 : ( 150. طرح جامع تهران محله را به صورت يك مجتمع زيستي متشكل از 1000 خانوار يا 4تا 5 هزار نفر جمعيت با شعاع دسترسي 500 متر و با وسعتي معادل 75 هكتار تعريف نموده كه ملاك عملي براي تمامي شهرهاي كشور گرديد. (وزارت كشور،1378 ،67). 4-1-2 مدیریت محلی: سازمان و یا مدیریت محلی به لحاظ مفهومی سازه ای سیاسی – اداری است که در نتیجه فرآیند توزیع قدرت سیاسی به وسیله حکومت مرکزی پدید می آید. به عبارتی مدیریت محلی فرآیندی است که موجب می شود تصمیم گیری ، اجرا و نظارت درباره امور محلی در چارچوب سیاست های کلی حکومت مرکزی به نهادها و سازمان های مردمی نظیر شوراها (شورایاران) ، انجمن ها ، نهادهای مدنی نهادهای داوری و ریش سفیدی و نیز مقامات و نهادهای حکومتی محلی نظیر فرمانداری ، بخشداری و ادارات دولتی واگذار شود. تقویت و نهادینه کردن مدیریت های محلی مقتدر و توانمند راهبرد کلیدی توسعه ملی است به طوری که در اجلاس جهانی توسعه پایدار 2002 ژوهانسبورگ ، استراتژی رسیدن به توسعه پایدار ملی و هم چنین ریشه کنی فقر ، بهره برداری پایدار از منابع آب ، خاک و هوا ، پیشگیری از بلایای طبیعی و تولید پایدار در سایه اقتدار بخشی و مقتدرسازی مدیریت های محلی است. اقتداربخشی ، توانمندسازی و نهادینه کردن مدیریت محلی سبب می گردد مولفه های مشارکت ، برابری ، شفافیت ، پاسخگویی ، حاکمیت قانون ، وفاق گرایی ، اثر بخشی و کارایی ، تعمیق بینش استراتژیک ، پایداری ، امنیت ، مداخله مدنی ، تمرکززدایی و در نهایت کاهش هزینه های مالی دولت مرکزی اثرات خود را به خوبی در سطح کوچکتر، منطقه شهری نشان می دهد. در واقع حکمروایی خوب وابسته به توسعه و نهادینه کردن شوراها و مدیریت های محلی است. ( مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، 1387 : 1_3) منظور از مدیریت محله ای اعمال روش ها و سیاستهایی که منجر به کاهش تمرکززدایی و واگذاری اختیارات بیشتر به کارگزاران و کنش گران شهری در نواحی و محله های شهری است و دارای کارکردهای مختلف اجتماعی، خدماتی و یا رفاهی، زیربنایی، حقوقی و اقتصادی است( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 248). مدیریت محلی مطلوب با فراهم کردن بسترهای همکاری و مشارکت بخش خصوصی ، بسیج شهروندان و تاکید بر ارزش های حاکمیت قانون و احترام به حقوق انسانی می تواند آهنگ رشد و توسعه اقتصادی را شتاب بخشد. مدیریت محلی مطلوب کمک می کند تا راهکارهایی برای ریشه کن کردن فقر ، بی عدالتی و ناامنی به دست آید و محیطی فراهم می سازد که سازمان ها ، شرکت ها ، شهروندان و سایر نهادها در فرآیند مدیریت توسعه شهری پایدار احساس مسئولیت و تکلیف کنند. ( فدایی ، 1387 : 128 ) حکمروایی خوب در راستای مدیریت محله بیشترین گامها را بر می دارد. حکمروایی شهری در پی آن است تا نقش دولت را در حد هماهنگ کننده و پاسدار قوانین محدود کند و از دخالت مستقیم آن در تصمیم گیری ها، اداره و اجرای امور مربوط به زندگی روزمره مردم بکاهد. از این رو توجه و تعمق در الگوی یاد شده، کمک زیادی به یافتن ترکیب جدیدی از همکاری سه بخش دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در ارئه خدمات عمومی بهتر خواهد نمود. نقش نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در تقویت مشارکت مردمی به منظور تاثیرگذاری بر سیاستگزاریهای عمومی، نقش بخش خصوصی به عنوان عامل تولید در تقویت سرمایه گذاری ها و رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی، و در نهایت نقش دولت به عنوان تسهیل کننده فعالیتهای عمومی در فراهم سازی محیطی برای توسعه پایدار به منظور ایجاد ثبات و توسعه عدالت اجتماعی در جامعه، از نقشهای مهم و اساسی هر یک از بخشها در تسهیل حکمرانی خوب خواهد بود.(UNDP, 1997) و (رفیعیان و دیگران، 1390: 92) محله ها عاملی برای مدیریت کارآمد شهری، توسعه پایدار، ایجاد تمایز و تشویق انسجام اجتماعی قلمداد می گردد (مدنی پور، 1383: ص 17). برنامه ریزی و مدیریتی که از سطح خرد (محله) شروع شود و با مشارکت مردمی همراه شود، موفق تر از برنامه ریزی های کلان و از بالا به پایین می باشد و بایستی در هر گونه برنامه ریزی، به محله به عنوان عنصری پویا در شهر توجه کرد و از نهادهای مردمی در حل مسائل یاری جست. مدیریت محله ای در محله گرایی و ایجاد هویت مکانی تاثیر بسزایی دارد. در نتیجه این هویت مکانی باعث پیوستگی اجتماعی و پیوستگی اجتماعی مرز محله را مشخص می کند. 5-1-2 برنامه ریزی محله محور : به دلیل ابعاد گسترده و ماهیت مسائل شهری، پیچیدگی آنها دو چندان شده است، لذا حل پایدار آنها نیازمند جامع نگری و توجه به ابعاد و جنبه های مختلف مسئله می باشد. بنابراین تاکید برنامه ریزی و مدیریت شهری، بیش از هر زمان دیگر به سطوح پایین تر و ابعاد ملموس زندگی شهری می باشد (حاجی پور، 1383: 4). پژوهشها و مطالعات قابل توجهی در یکی دو دهه اخیر انجام شده است که به نوعی در سیاستگزاری، برنامه ریزی و مدیریت شهری، خردترین واحد شهر یعنی محله را هدف قرار داده اند. مفهوم برنامه ریزی محله مبنا که بر همین اساس مطرح شده است مبتنی بر مهندسی اجتماعی بوده و به جای نگرش کلان و مقیاسهای ذهنی به ابعاد مشخص فضا_ زمان در مقیاس محلی و خرد می پردازد و به جای پرداختن به توده مکانیکی و غیر قابل مدیریت کلانشهری به واحدهای ارگانیکی مشخص یعنی محلات شهری می اندیشد. در این رویکرد نگاه برنامه ریزی و مدیریت (از پایین به بالا) مبتنی بر توانمندسازی بوده ودر آن بر منابع انسانی و سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات، در قالب نگرش دارایی_ مبنا تاکید می گردد.(Oana, 2003: 3). برنامه ریزی محله محور زیر مجموعه مدیریت محله ای محسوب می گردد و يك مداخله ساختمند و برنامه ريزي شده است كه موجب مي شود اجتماعات بر شرايط زندگي ساكن در آن تاثير گذار بوده وكنترل بيشتري بر محيط ساكن خود داشته باشند. توسعه محله اي نيازمند درگيري فعالانه مردمي است كه در موضوع يا مساله اي كه بر زندگي آنها اثر مي گذارد، بتوانند با مشاركت و همكاري همديگر بر آن مشكلات غلبه كرده و يا آنها را تعديل كنند. هدف از برنامه ريزي مردم محور محله اي، بهبود بخشيدن شرايط زندگي اهالي محله به وسيله تشويق ساكنان آن براي كمك به يكديگر و ارائه راه حلي انجام خدمات توسط افراد محله و همكاري با يكديگر است كه در نهايت به بهبود شرايط محله اي منجر مي گردد (صرافی، 1383: 28). اين برنامه ريزي داراي ابعاد بسيار گوناگوني است كه با توجه به اهميت مشاركت مردم در فرايند اين برنامه ريزي، مهمترين آنها نگاه به سرمايه اجتماعي استفاده از سرمايه هاي اجتماعي موجود در محلات شهر ی در جهت بهبود وضعيت محله است. محله محوری به عنوان یک الگوی غیر متمرکز مدیریت شهری و یکی از مکانیزم های جلب مشارکت مردم به منظور نیل به مدیریت کارآمد و توانمند شهری است و نمودی از دیدگاه های خردنگر است که جایگزین رویه های کلان نگر است (هادی پور، 1388: 97). در حوزه شهرسازی شاید بتوان جان فریدمن را به عنوان برجسته ترین نظریه پردازی ذکر کرد که ضرورت باز نگری در اندیشه برنامه ریزی و چرخش از عرصه ها و سطوح کلان تصمیم گیری به جنبه های محلی و عرصه های زندگی روزمره را مطرح نموده است (حاجی پور، 1383: 5). فریدمن در تحلیل ضرورت بازنگری در تعاریف و وظایف برنامه ریزی شهری، معتقد است « در مورد فضای برنامه ریزی باید فضای محلی و منطقه ای را بر فضای ملی و فراملی مقدم دانست. »(فریدمن، 1379: 34) ویژگیهاي برنامه ریزي محله_محور: مردم گرا بوده و شهروندان در کانون توجه آن قرار دارند. مشارکت جویانه و پاسخگوست. کل نگر بودن و به جاي نگرشهاي بخشی و سازمانی، همه جنبه هاي زندگی مردم را مورد ملاحظه قرار می دهد. متکی بر توانها و فرصتهاي موجود بوده و نه لزوماً متکی بر نیازها (ظرفیت سازي) استفاده از رویکرد همکاري و تشریک مساعی بین دولت، بخش خصوصی و اجتماعات محله اي هر نوع اقدام مداخله اي در این نگرش با ملاحظه جنبه هاي پایداري (اقتصادي، زیست محیطی، اجتماعی و نهادي) صورت می گیرد. (موسوی، 1385: 23). پویایی و انعطاف پذیري که فعالیت برنامه ریزي را به عنوان یک نگرش فرآیندي و یادگیري مدنظر قرار میدهد. محققان و صاحب نظران در نظامهاي مختلف و با گرایشهاي متفاوت، تعابیر گوناگونی را در خصوص اهداف این رویکرد جدید در برنامه ریزي و مدیریت شهري ذکر نموده اند. اما در این میان، افزایش ظرفیت محله اي، توانمند سازي محله اي، آمادگی محله اي، انباشت سرمایه اجتماعی، مدیریت از پایین، مشارکت شهروندي، رویکرد دارائی مبنا و در نهایت دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد مختلف، مهمترین و اصلی ترین اهداف این رویکرد (برنامه ریزي محله – مبنا) بوده است. در همین ارتباط به ابزارهائی اشاره دارد که در چارچوب دستیابی به اهداف برنامه ریزي «آلبرلی » می توانند به کار گرفته شوند. به اعتقاد وي ظرفیت سازي و توجه «اجتماعات محله اي » مبتنی بر به مهارتهاي فردي افراد، تأکید بر حاکمیت و نظارت شهروندي، تصمیم گیري مبتنی بر اجماع، آموزش اجتماعات محلی و برنامه ریزي و طراحی با توجه به اصول زیست منطقه گرائی براي دستیابی به توسعه پایدار از مهمترین آنهاست ((Alberley , 2003 : 3. 6-1-2 تقسیمات محله ای (محله بندی) : یکی از ابزارهای چیره شدن بر پیچیدگی شهر تقسیمات شهری است که اصالتا همزاد شهر بوده که در هر زمان با نیاز ادواری تحول شهر همنواخت شده است (مهندسین مشاور شاران ، 1388: 1). تقسیمات شهری عبارت از تقسیم شهر به سلسله مراتب مدیریتی (حوزه، منطقه، ناحیه و محله) جهت ارائه خدمات و اداره امور شهری در محدوده تعیین شده می‌باشد (شمس الدینی، 1390: 12). براي تأمين محيط زيست مطلوب شهري نياز به تقسيمات كالبدي _ فضايي مناسبي است كه محله در آن ركن اصلي و اساسي و محله بندي بر اساس معيارهاي شهرسازي، مهمترين اقدام آن به شمار آيد تا از اين طريق معيارهاي قابل انطباق محله بندي شهر، معين و بستر لازم براي توسعه ي مديريت شهري فراهم شود. در واقع اساس توزيع و تخصيص كاربريها و تعيين استانداردها و سرانه هاي شهري بر پايه ي تقسيمات فضايي_ كالبدي شهر استوار است. به همين دليل مي توان گفت بسياري از مسايل و مشكلات شهرهاي كشور با مشكلات تقسيمات شهري آن ارتباط دارد (پورمحمدی و دیگران، 1388: 89). حد و مرزهای قطعی و روشن محله می تواند به بهبود بخشی و ارتقای هویت گسترده نیز تاثیر مثبت داشته باشد و به ترغیب توسعه و گسترش بر هم کنشهای کارکردی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه منجر شود (محمدزاده، 1385: 44). 2-2 مکاتب: 1-2-2 مکتب ساختارگرایی: ساختار گرایی روش تجزیه و تحلیلی است در جغرافیای انسانی که بر اساس آن پدیده های مشهود جغرافیایی نتیجه عملکرد نیروهای منحصر به فرد نمی باشد، بلکه این پدیده های جغرافیایی حاصل یک رشته ساز و کارهای ریشه داری است (حاصل ساختارهای سیاسی و اقتصادی) که در طول زمان بوجود آمده اند و شکل گیری خود را از ساختارهای پنهان وآشکار اخذ می نمایند. به طور کلی جغرافیای ساختاری به منزله یک فرایند در جستجوی شناخت کیفیت توزیع منابع کمیاب، مثل زمین شهری، ثروت کشور، توزیع درآمد میان مردم می باشد. در جغرافیای ساختاری شرایط و ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر توزیع ثروت ، درامد و قدرت حاکمیت دارند و این ساختارها شیوه زندگی و مسیر تحرک اجتماعی انسان را تعیین می کنند. بدینسان که هر پدیده مشهود جغرافیایی نظیر گرانی مسکن ،حاشیه نشینی ،بیکاری ، گسترش امراض، انحرافات اجتماعی ، نتیجه ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی شناخته میشود. اما این ساختارها در خود پدیده های جغرافیایی مشهود نیستند ، بلکه به صورت پنهان عمل می کنند.( شکویی.169.1385) تئوری ساختارگرایی در طراحی شهر: ساختارگرایی در معماری و شهرسازی یکی از مهمترین جنبش های پیش رو از سال 1960 تاکنون است و کلودلوی استراین را می توان به عنوان پدر معنوی ساختارگرایی دانست. (حمیدی، 1376: 12). الکساندر نیز از جمله افرادی است که برای دستیابی به اصل کلیت در طراحی شهری، اصل وحدت را نیز مطرح می نماید. برخی از معیارهای این وحدت شامل تنوع فضایی، مرکزیت، تعامل و هماهنگی، توازن، پیوستگی فضایی، سلسله مراتب، تجانس، هویت، مشارکت، تاکید بر روابط اجتماعی و ترکیب و انسجام محله می باشد ( عبدالهی مهر، 13907_12 :). بخش اصلی یا همان ساختار اصلی شهر، مجموعه عملکردها، کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری است که کلیت شهر و جهات توسعه آتی آنرا مشخص می کند، مانند محورهای اصلی ارتباطی، فضاهای باز عمده بناهای عمومی و محله. این بخش ویژگیهای اصلی شهر را بیان کرده و موجد دوام، ثبات و هویت شهر است و بخش اصلی قابل طراحی است و بخش فرعی نماینده تغییر، تنوع، آزادی و اختیار بوده و شامل محلات شهری و مکان زندگی روزمره شهروندان است (بحرینی و دیگران، 1388). منظور از ساخت شهر کلیه عناصر و فضاهای مختلف شهر و نحوه ارتباط میان آنهاست که در مجموع کلیتی واحد را شکل می دهد. ساخت کالبدی شهر نه تنها از عناصر(راه)، فضاها و دسترسی های مختلف تشکیل می شود، بلکه شیوه ارتباط این اجزاء و عناصر با یکدیگر و کوششی که برای سازگار کردن خود با شکل کلی مجموعه می نماید نیز مطرح است (برزگر، 1381: 57). ساختار اصلی مربوط به جنبه های عمومی شهر بوده، نظم و وحدت و استحکام پدید می آورد (بحرینی، 1382). این ساختار اصلی عموما شامل شبکه ارتباطی و بعضی عناصر بزرگ مقیاس که تغییر ناپذیرند، می باشد (حمیدی و دیگران، 1376). برای طراحی شهر احتیاج به اندیشه اولیه در استخوان بندی آن وجود دارد. سازماندهی و بازسازی اسکلت شهر به احیای شهر از درون منجر می شود که تغییر ویژه ای در رشد شهر بوده و حفاظت فعال شهر، هم به لحاظ فرهنگی و هم عملکردی را در پی خواهد داشت (حمیدی و دیگران، 1376). نتیجتا برای مرزبندی صحیح محلات باید شناخت دقیقی از ساختار و اسکلت بندی شهر داشت. ارتباط به هم پیوسته و سلسله مراتبی مقیاس های مختلف استخوان بندی اصلی در ساختار کالبدی زیستگاه های انسانی از سطح ملی تا محله ای بسیار مهم است. استخوان بندی اصلی یک شهر چنانچه با شاخه های فرعی تر خود که در دل بخشها و محلات شهر نفوز می کند، تقویت و پشتیبانی شود، بر دامنه ارسال پیامهای مختلف آن از فرهنگی تا اقتصادی اضافه گردیده، نقش عملکردی و فضایی ستون فقرات اصلی به ظهور می رسد و بر حیات و فعالیت جوامع انسانی تاثیر مورد انتظار خود را خواهد گذاشت (حمیدی و دیگران، 1376). در نتیجه ساختارگرایان مرزها، راه ها را به عنوان ساختارهای اصلی شهر در جهت ایجاد وحدت و پیوستگی مورد بررسی قرار می دهند. راه ها در طی زمان در محلات تغییراتی ایجاد کرده است و به عنوان یک عامل اصلی در مرزبندی اثر داشته است. تئوری ساختارگرایی از زمانی که راه ها نقش بسزایی در تغییر مرزها داشته اند، مطرح گردیده است تا بتواند وحدت و انسجام در شهر و محلات را ایجاد کند نظریه پردازان: بیکن یکی از نظریه پردازان، در سراسر کتاب خود، از واژه هایی نظیر ارتباط، وحدت، یگانگی، انسجام، پیوند، تداوم و ارتباط سخن به می آورد. سعی آن بر این است که میان اجزاء و عناصر طراحی شهری یعنی توده و فضا رابطه برقرار کند و در نهایت این اجزاء را به کل بزرگتر پیوند دهد (تولایی، 1386). بیکن در پیچیدگی های ترکیب عناصر در یک منطقه شهری در جستجوی ایجاد وحدت است (حمیدی و دیگران، 1376. بیکن، 1374). لینچ دیگر نظریه پرداز به انسجام و وحدت ادراکی نسبت به منظر شهری اشاره دارد و بر این اساس 5 شکل اصلی را مطرح می سازد که مردم مکانها را از طریق انها درک می کنند: راهها که حرکت را جهت می دهند_ مرزها یا لبه ها که قلمرو هر چیز را مشخص می کنند و شکل و پیوستگی مسیر را موجب می شوند _ محله ها که مناطق را بر اساس فعالیتها مشخص می کنند_ گره ها یا نقاط فعالیت متراکم_ نشانه ها که نقاط عطف در شهر هستند (لینچ، 1960). از دیدگاه الکساندر، نظریه پردازی دیگر، 15 اصل است که منجر به ایجاد کلیت واحد و یکپارچه می شود و این اصول عباتند از: خلق مقیاسهای مختلف، ایجاد مراکز قدرتمند، پیوند عمیق بین آنها، ایجاد شکل خوب، خلق فضاهای مثبت، سادگی و آرامش، تضاد، فضای خالی، ناهمواریها، بازتاب، تقارنهای محلی، تکرار، مرزها، شیب و عدم تفکیک (مهاجری، 1387). به طور کلی بعضی از معیارهای دستیابی به اصل وحدت از دیدگاه ساختارگرایان عبارتند از: ایجاد یک سیستم حرکتی اصلی به مثابه ستون فقرات_ به هم پیوند دادن بناهای اصلی با طرح شبکه ارتباطی اصلی_ ایجاد رابطه متقابل بناها با یکدیگر و بناها با فضاها_ فعالیتهای تجاری، صنعتی و سیاسی در طول محور اصلی_ ترکیب بندی بناها و فضاهای اصلی به صورت یک کل به هم پیوسته_ ایجاد پیوستگی مسیر با طراحی لبه ها و ایجاد نشانه (عبدالهی مهر، 1390: 65). ساختارگرایان دید کالبدی و فیزیکی به شهر داشتند و معتقد بودند که با بررسی ساختار و استخوانبندی اصلی شهرها ودرک قانونمندیهای توسعه و تکامل آن، می توان تاثیر عمده ای در احیاء و بهبود وضع شهر داشت (حمیدی، 1376: 5). مکتب ساختارگرایی در ارتباط با موضوع محله به دنبال مطالعه فرم محله و عملکرد و پیوند فضایی (محتوا) آن در دوران مختلف است. به طور کلی ساختارگرایان مرزها، راه ها و ساختارها را مورد بررسی قرار می دهند. راه ها یکی از اجزای اصلی استخوان بندی است که طی زمان در محلات تغییراتی ایجاد کرده است و مرز محلات را تغییر داده است. تئوری ساختارگرایی از همین زمان به بعد مورد مطالعه قرار گرفته است که به دنبال پیوستگی محلات و نظم ساختاری شهر است. 3-2 رویکردها: 1-3-2 رویکرد توسعه پایدار شهری: روند بهگشت اجتماع بدون رشد فراتر از ظرفیت حامل بوم شناسانه اطلاق می شود که در آن پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک) در کنار پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی) و پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی) وجود دارد (صرافی، 1379: 44_ 38). مفهوم شهر پایدار مفهومی بسیار ارزشمند و نویدبخش است. آلودگی، ازدحام و شلوغی، بی هویتی، بیگانگی، بی روحی و دوری از طبیعت را از شهر می گیرد و محیط های قابل پیاده روی، پرتحرک و اجتماعی را تحویل می دهد (بحرینی، 1378). توسعه پايدار در همه سطوح سازمان فضايي (محلي،‌ ملي، منطقه‌اي و جهاني) مورد نظر است, ولي در سطح محلي, بويژه شهرها, توجه بيشتري را به خود جلب كرده است. در مفهوم توسعه پايدار شهري, اصطلاحاتي همچون شهر سبز, شهر قابل زندگي, شهر چاره‌جو, شهر سالم, شهر پايدار و شهر اجتماعی بوجود آمده كه همه داراي بار قوي جغرافيايي هستند (شکویی، 1376: 40). اجزای توسعه پایدار: اقتصادی: کاهش موانع مالی مرزبندی محلات در جهت افزایش همبستگی اجتماعی، کاهش فقر، مرزبندی محلات در راستای تقویت دسترسی برابر به کالاها و خدمات، توسعه و ارتقای بازارهای محلی و فعالیتهای اقتصادی و پایدار نمودن بخشهای عمومی و خصوصی، توزیع متعادل و عادلانه امکانات بین محلات شهری . اجتماعی: افزایش مشارکت و همبستگی اجتماعی در درون محله، مرزبندی محلات در جهت افزایش هویت و حس تعلق در محله، دسترسی مناسب همه ی افراد به نیازهای اساسی و پایدار، نگهداری از میراث فرهنگی، نظام های ارزشی و اکولوژیکی، توسعه و غنی سازی فرهنگ و هنر و اوقات فراغت، افزایش سرمایه های اجتماعی ، مشارکت های محلی در حل مشکلات، ایجاد حس تعلق ، استفاده از فرهنگ و سنت بومی در فضاهای شهری، اهمیت دادن به هویت و ویژگیهای فرهنگی خاص هر شهر ، حفظ و تقویت ارزشهای مثبت فرهنگ محلی. (تقی زاده، 1379: 73) (علیشاهی، 1380: 50_46). حس مکان بعد مهمی از پایداری است. در بسیاری از توسعه های جدید شهری، مردم کمترین احساس تعلق به مکان را ندارند. زیرا فضاها و محله ها هیچگونه جذابیت و ارزش از این بابت را دارا نمی باشند. یک شهر پایدار از آن کالبد و الگوی شهری حمایت می کند که تعالی بخش، الهام بخش، به خاطر سپردنی و دارای احساس خاص همبستگی و تعلق باشد و مرزبندی محلات باید در جهت حفظ ارزشها و پیوستگی های اجتماعی در درون محلات باشد (بحرینی، 1378: 30). در مباحث اجتماعی باید همبستگي اجتماعي و احساس تعلق شهروندان به ميراث‌هاي شهر را ارتقاء داد (کاظمی، 1380، 95). محیطی و کالبدی: مرزبندی محلات با کاهش کمترین آسیب به محیط زیست، رعایت مقیاس انسانی در فضاهای شهری، پاکیزگی محیطی، کاهش آسیب رسانی به محیط، نهایت افزایش پایداری محیط زیست، ایمن سازی شهر در مقیاسهای همسایگی، محله ای و شهری، افزایش فضاهای باز و ارتقاء ارتباط انسان با طبیعت، ایجاد سلسله مراتب فضایی و دسترسی انسانها به فضاهای شهری. حکمروایی: افزایش مشارکت مردمی در تعیین مرز محلات، تقویت ظرفیت و اقتدار محلی و جوامع برای خود مدیریتی، عدم تمرکز در تصمیم گیری و تخصیص منابع، مشارکت نهادها و متخصصان و طراحان شهری با مردم، دسترسی و توانایی مشارکت گسترده در فرآیندهای دموکراتیک خصوصا مرزبندی محلات، هماهنگی چارچوبهای محلی یا بخش های ملی برای مدیریت اطلاعات و دسترسی ها و همکاری میان دستگاه ها و سازمانها و نهادهای مدنی. (تقی زاده، 1379: 73) (علیشاهی، 1380: 50_46) اصول توسعه پایدار: محله گرایی، پیوستگی بافت، ارتباط بین اجتماعات محلی ، تقویت هویت مکانی، ایجاد سرمایه اجتماعی، هویت بخشی به مرکز محله، کیفیت زندگی و وحدت و جامع نگری. مباتی نظری پایداری در شهر شامل : افزایش روابط اجتماعی در محلات، افزایش هویت و حس تعلق در محلات، کاهش فاصله ها و سفر با توجه به تنوع کاربری ها، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل هوشمند و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی می باشد. به این طریق اولا با جایگزینی منابع و نوسازی آنها، اتخاذ سیاست کاربری صحیح و محافظت از زمین بالا می رود; ثانیا با توجه به برنامه ریزی شهری و ناحیه ای و ساماندهی فضا، توسعه پایدار شهری حاصل می شود. (Brehany& Rockwook, 1994: pp. 159_160) Edward, 1991: pp 210_223) ) (Herbert, 1992; pp.177_181) ژيرارده براي محيط زندگي يا محيط شهري پايدار ويژگي هايي را شمرده است كه اهم آنهاعبارتند از: تامين شرايط مناسب زندگي براي اهل شهر، ايجاد امكانات حمل ونقل و دسترسي به خدمات مورد نياز در زمان مناسب و با قيمت متناسب، حفظ و تقويت هويت و حس تعلق، حفظ منابع طبيعي، امنيت انسان، حفظ رابطه انسان و طبيعت و از همه مهمتر فراهم آوردن امكان رشد و كمال معنوي انسان مي باشد. پس از روشن شدن تعريف و ويژگي هاي ملي و بومي توسعه پايدار شهر يا شهر پايداري، شناسايي شرايط براي به منصه ظهور رسيدن مباحث نظري در قالب شهر پايدار ضروري است. يك شهر پايدار به طريقي سازمان داده شده است كه تمامي شهروندان آن ضمن رفع احتياجات خود و بهبود بخشيدن به شرايط زيستي خويش، هيچ آسيبي به طبيعت وارد نياورده و شرايط زيستي ساير انسانها را چه در زمان حال و آينده به خطر نيندازند. اما مهمترين راهكارهاي مورد توافق اكثريت صاحب نظران در برنامه ريزي و مديريت شهري به سوي شهر پايدار را مي توان موارد زير دانست: مرزبندی محلات در جهت افزایش سرمایه اجتماعی، هویت و حس تعلق مرزبندی محلات در راستای حفظ ارزشها و فرهنگ بومی محلات با عدم ایجاد گسستگی در محلات افزايش فشردگي كالبدي و توسعه شهري حفاظت و احياي نظام هاي طبيعي در شهر و مرزبندی محلات بهبود زيست پذيري اجتماعات شهري پايندگي و تقويت اقتصاد شهري اصلاح نظام اداري و حكمراني شهري (صرافي، 1379: (10-12. توسعه پايدار در كوچكترين پاره شهري را توسعه پايدار محله اي مي نامند. در تحليل پايداري سطح محله، افزايش انسجام اجتماعي، مرز پایدار، عدم ایجاد دو پارگی محلات قدیمی, دلبستگي به محيط محله, بهداشت و سلامت محيطي, خوانايي و هويت محله اي، افزایش مشارکت و حس تعلق ، پايداري اقتصادي و ارزش مسكن مطرح است. توسعه شهري پايدار كه از جمله نظريه ها و سياستهاي اخير و جاري تلقي مي شود، بخش عمده اي از ادبيات شهرسازي سالهاي اخير را به خود اختصاص داده است. از شاخص هاي توسعه شاخص هاي اجتماعي – اقتصادي مي تواند باشد. كه اين شاخص به ميزان مشاركت و آگاهي اجتماعي ساكنان و مالكان و يا توان اقتصادي ساكنان و شهروندان و سطح آسايش آنها در شهر و محله اشاره دارد و اينها مي تواند بيانگر توسعه يافتگي شهر و محله از درون باشد. تعداد تشكل هاي مردمي براي حل مسائل شهري و رسيدن به توسعه يكي ديگر از اين مولفه هاي توسعه يافتگي محسوب مي شود. هر چه مشاركت مردم در اداره شهر و محله خود بالاتر باشد ، شهر بسيار سريعتر از آنچه كه فكر مي شود ، از درون توسعه مي يابد . لذا مي توان اين شاخص را به عنوان يكي از شاخص هاي توسعه دروني شهر در نظر گرفت (شجاعی، 1389: 2_3). برای رسیدن به توسعه پایدار بهتر است که از مقیاس کوچکتر یعنی محله آغاز کنیم و در مسیر توسعه پایدار شهری از توسعه محلی شروع کنیم. فاكتورهاي زير براي پايداري توسعه محلي اساسي هستند: مرزبندی بر اساس ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی محلات افزایش مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی تقاضا و مالكيت از جامعه افزایش هویت و حس تعلق امكان پذيري ،برنامه ريزي بر پايه نيازها عدم تمركز و انتقال مسئوليت ها و منابع تعهدهاي سياسي و حمايت هاي اداري محيط مساعد و فاكتور هاي فرهنگي – اجتماعي استفاده از تكنولوژي مناسب كه در سطح محلي پايدار باشد مديريت مالي شفاف و كارا در راستای مرزبندی و مدیریت صحیح محلات پردازش هاي موثر و ارزيابي هاي دوره اي پايداري سياسي.(World Health Organizatin: 2003: p.7 ) بنابراين توسعه پايدار باید در سطح محلي مقدس شمرده شود و امكانات همكاري نزديك مردم ، مالكيت و مشاركت مستقيم آنان فراهم شود. مرزبندی محلات بیشتر در راستای افزایش مراودات اجتماعی در جهت ایجاد پیوستگی اجتماعی، افزایش حس تعلق و هویت مکانی باشد و مرزبندی نباید منجر به دو پارگی و گسست اجتماعی در محلات شود. جدول شماره 1: نتیجه گیری رویکرد توسعه پایدار شهری رویکرد توسعه پایدار شهریمتغیرها1. اقتصادی 2. اجتماعی_ فرهنگی 3. محیطی اهدافروند بهگشت اجتماع با افزایش هویت، حس تعلق، مشارکت و سرمایه اجتماعی.پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک و مرز پایدار) پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی و پیوست اجتماعی) پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی و از بین بردن موانع مالی مرزبندی). پایداری مرزها با افزایش حس هویت، روابط اجتماعی و پیوستگی بافتاستفاده از اصول و شاخصهای تقسیمات محله ای در راستای پیوستگی اجتماعی و فرهنگی محله.اصولمحله گرایی، پیوستگی بافت، ارتباط بین اجتماعات محلی ، تقویت هویت مکانی، ایجاد سرمایه اجتماعی، هویت بخشی به مرکز محله، کیفیت زندگی و وحدت و جامع نگری. کاربردافزایش روابط اجتماعی در محلات، افزایش هویت و حس تعلق در محلات، کاهش فاصله ها و سفر با توجه به تنوع کاربری ها، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل هوشمند و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی منابع: (تقی زاده، 1379: 73، صرافی، 1379: 44_ 38، Brehany& Rockwook, 1994: pp 159_160، Edward, 1991: pp 210_223). 1-1-3-2 حکمروایی خوب شهری: به عنوان شاخه ای از رویکرد توسعه پایدار مطرح می شود. از دهه ی 1990، رویکرد جدیدی راه خود را در سمینارهای توسعه و مطالعات تحقیقاتی باز کرد، این رویکرد، حکمرانی(Governance) بود. کاربرد این واژه از اواخر دهه ی 80 مخصوصا در آفریقا آغاز شد. (شریفیان ثانی، 1380: 49) حکمروایی خوب شهری برای رفع مشکلات دولتها و شهرها مطرح شده است که تعریف ساده ی ان چنین است:« این نوع حکمروایی به مجموع شیوه هایی اطلاق می شود که از طریق انها افراد و نهادها (خصوصی و عمومی) امور مشترکشان را برنامه ریزی و مدیریت می کنند.» (رفیعیان و دیگران، 1390: 93) براساس تعاریف برنامه عمران سازمان ملل متحد، حکمروایی خوب عبارتست از: مدیریت امور عمومی بر اساس حاکمیت قانون، دستگاه قضایی کارآمد و عادلانه و مشارکت گسترده مردم در فرآیند حکومتمداری. (حیدری و دیگران، 1383: 258) ازديدگاه كميته اسكان سازمان ملل متحد، برنامه ريزي استراتژيك و فرايند تصميم گيري فراگير كليد هاي اصلي در حكمراني خوب و پاي داردر شهرها به شمار مي روند . از نظر اين كميته :"حكمراني شهري مجموعه اي از افراد ، نهادها ، بخش عمومي و خصوصي است كه امور شهر را برنامه ريزي كرده و اداره مي نمايند . در واقع فرايندي مستمر از تطبيق و همسو سازي منافع متضاد و متفاوت افراد و گروههاست . اين فرايند شامل نهادهاي رسمي و غير رسمي و نيز سرمايه اجتماعي شهروندان است . حكمراني شهري پيوندي نا گسستني با رفاه شهروندان دارد . حكمراني خوب شهري بايد شهروندان رادردسترسي به مزاياي شهروندي ياري رساند." حکمروایی مطلوب بر ضرورت مشارکت دولت در توسعه جامعه محلی اشاره می کند و بر تعامل هم افزای دولت با بخش خصوصی و جامعه مدنی به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و افزایش مشارکت و همبستگی اجتماعی تاکید می نماید (عبدالهی مهر، 1389: 75). حکمروایی شهری در پی آن است تا نقش دولت را در حد هماهنگ کننده و پاسدار قوانین محدود کند و از دخالت مستقیم آن در تصمیم گیری ها، اداره و اجرای امور مربوط به زندگی روزمره مردم بکاهد. از این رو توجه و تعمق در الگوی یاد شده، کمک زیادی به یافتن ترکیب جدیدی از همکاری سه بخش دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی در ارئه خدمات عمومی بهتر خواهد نمود. نقش نهادهای مدنی به عنوان مدافع حقوق شهروندی در تقویت مشارکت مردمی به منظور تاثیرگذاری بر سیاستگزاریهای عمومی، نقش بخش خصوصی به عنوان عامل تولید در تقویت سرمایه گذاری ها و رشد تولید ناخالص ملی به منظور افزایش درآمد سرانه و پویایی اقتصاد و بازار و ایجاد رفاه نسبی، و در نهایت نقش دولت به عنوان تسهیل کننده فعالیتهای عمومی در فراهم سازی محیطی برای توسعه پایدار به منظور ایجاد ثبات و توسعه عدالت اجتماعی در جامعه، از نقشهای مهم و اساسی هر یک از بخشها در تسهیل حکمرانی خوب خواهد بود. حکمروایی شهری یعنی اثرگذاری همه ی ارکان اثرگذار شهری بر مدیریت شهر، با تمام سازو کارهایی که به سوی تعالی شهر و شهروندان حرکت کنند، نه اینکه عرصه های عمومی و خصوصی کنار گذاشته شوند و فقط عرصه حکومتی اختیاردار آن دو باشد. (رفیعیان و حسین پور، 1390: 92_94). ویژگی های حکمروایی شهری مطلوب، یک هدف مشترک را دنبال می کند و آن مقتدرسازی شهروندان و مشارکت است ( شریفیان ثانی، 1380: 50). حکمروایی مردم سالار نیازمند ساز و کارهایی است که از طریق آن شهروندان به طور عادی بتوانند در فرآیند سیاستگذاری مشارکت کنند (میدری و دیگران ، 1383: 351). اصول حکمروایی خوب شهری: مشارکت: به معنی حضور همه مردم در تصمیم گیری های مختلف است و مبتنی بر وجود آزادی بیان و حق اظهار نظر همه افراد جامعه خواهد بود و مرزبندی باید به گونه ای باشد که مشارکت و روابط اجتماعی را بیشتر کند. حاکمیت قانون: وجود چارچوب قانونی عادلانه و منصف که از ویژگی بی طرفانه بودن برخوردار است. مرزبندی محلات باید در چارچوب قوانین شهرسازی باشد. شفافیت: به معنی جریان آزاد و قابلیت دسترسی سهل اطلاعات است و از سویی شفافیت مرزبندی مد نظر است. مسئولیت پذیری: نهادهای تصمیم گیر نسبت به تامین خواسته ها و تمایلات افراد احساس مسئولیت داشته باشند و مرزبندی های آنها در جهت افزایش هویت و حس تعلق مردم محله باشد. اجماع سازی: حکمرانی خوب نیازمند این است که منافع و سلایق مختلف در جامعه را به سمت اجماعی گسترده هدایت کند که نیازمند توسعه انسانی پایدار است در نتیجه مرزبندی نیز باید اجماع سازی را در جهت افزایش مشارکت بیشتر کند. عدالت و انصاف: همه افراد باید برابر باشند. کارایی و اثر بخشی: نهادها و سازمانها باید همیشه نیازهای مردم را در نظر داشته باشند و استفاده پایدار از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست را مد نظر داشته باشند. پاسخگویی: نهادهای دولتی و بخش خصوصی و سازمانهای مدنی پاسخگو عموم مردم باشند و مرزبندی ها نباید باعث دو پارگی و گسست اجتماعی شود. هدف حکمروایی خوب: به کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشهای فوق الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی، اجتماعی و ایجاد پیوست اجتماعی. الگوی حکمروایی شهری، به عنوان فرآیند مشارکتی توسعه تعریف می شود که به موجب آن همه ی بهره وران شامل حکومت، بخش خصوصی و جامعه مدنی وسایلی را برای حل مشکلات شهری شدن سریع فراهم می کنند. در شرایط کشورهای در حال توسعه، شهرنشینی سریع در تداوم مدیریتهای سنتی شرایط نامساعدی را در شهرها به وجود آورده که ضرورت تقویت حکومت های محلی و مشارکت مردم و بخش خصوصی را در برنامه ریزی و مدیریت توسعه شهری اجتناب ناپذیر می سازد. (رفیعیان و دیگران ، 1390: 94_100). مرزبندی محلات نیز باید به گونه اب باشد که این مشارکت و سرمایه اجتماعی را دو چندان کند. از آثار و نتایج دیگر حکمروایی مطلوب افزایش مشارکت و حس تعلق مکانی، توسعه پایدار و ترویج اخلاق زیستی است. حکمرانی مطلوب بر صرفه جویی در استفاده از منابع کمیاب ، تامین پایداری محیط زیست تاکید دارد. محورهای مدیریت شهری مطلوب برخورداری از اقتصاد شهری پایدار ، محیط شهری مناسب و پایدار ، مرزی پایدار در جهت افزایش مشارکت و روابط اجتماعی، مردم سالاری شهری پایدار و زندگی شهری مطلوب هستند و این اهداف و آرمان ها در پرتو تسهیل مشارکت بخش خصوصی و تشکل های مردمی و هم بستگی و تشریک مساعی بازیگران محلی به واقعیت تبدیل و مسیر توسعه پایدار محلی هموار می شود. . ( فدایی ، 1387 : 129 ) حکمروایی خوب باعث پایداری مرزهای محله، بهگشت اقتصادی، پایداری اجتماعی، افزایش ظرفیت جمعی در مسائل مربوط به مرزبندی و افزایش سرمایه ی اجتماعی می شود و نوع برنامه ریزی از پایین به بالا است. جدول شماره 2: نتیجه گیری نظریه حکمروایی خوب شهری حکمروایی خوب شهریمتغیرهااجتماعی، سیاسی، مدیریتیاهداف_ به کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشهای فوق الذکر به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی، اجتماعی و ایجاد پیوست اجتماعی. _ مرزبندی محلات با هدف افزایش مشارکت و سرمایه اجتماعی برای مدیریتی مشارکتیاصول1.مشارکت 2.حاکمیت قانون 3. شفافیت (در مرزبندی) 4.مسئولیت پذیری 5. اجماع سازی 6. عدالت و انصاف 7.کارایی و اثر بخشی 8. پاسخگویی.کاربردمرزبندی در راستای افزایش سرمایه اجتماعی _ افزایش پیوست اجتماعی همراه با مشارکت_ برنامه ریزی و مدیریت مشارکت طلبانه_ برنامه ریزی مردم مبنا. منابع: (رفیعیان و دیگران ، 1390: 95_94، میدری و دیگران ، 1383). 2-1-3-2 مشارکت: مشاركت مفهوم جديدي نيست و ريشه هاي آن را مي توان در دولت شهرهاي يونان باستان جستجو كرد، اما سابقه تفكرات مشاركت جويانه در حوزه تصميم گيري شهري به منشور آتن ( 1933 ) بر مي گردد، ولي ظهور عيني آن از دهه 80 مشاهده مي شود، بخصوص به دنبال بهبود نسبي شاخصهاي اقتصادي كه توجه به كيفيت شهر، در نتيجه فشار از پايين اوج گرفت. مشاركت درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي است كه آنان را برمي انگيزد تا براي دستيابي به هدفهاي گروهي يكديگر را ياري داده، در مسؤوليت كار شريك شوند. اين در گيري ذهني مستلزم كنش اجتماعي؛ يعني حالات فكري، احساسي و رفتاري افراد است كه جهت گيري آنها براساس الگوهاي جمعي ساخت يابي شده است (علوي تبار، 8213:5). مشارکت دارای معنایی فراتر از رای دادن و یا حتی پرداخت مالیات است. مشارکت شهروندی، مشارکت معنادار شهروندان است که طی آن ضمن احساس تعلق به اجتماع و احساس مسئولیت نسبت به آن، به صورت آگاهانه بسته به علایق و توانایی های خود در امور مختلف شهر شرکت و همکاری نموده و در تعامل با دیگر شهروندان و مسئولان شهر در حل مشکلات شهر خویش می کوشد. در یکی از متون قانون شهرداری ایالت متحده آمریکا تصریح شده است" مشارکت شهروندی موجب تعمیق دموکراسی شهری می شود. فرآیند تحقق مشارکت شهروندی نیز فراهم کردن زمینه های لازم از سوی حکومتهای محلی و شهرداری ها جهت دخالت شهروندان محلی در تصمیم گیری های شهروندی است. مشارکت شهروندان موجب تقویت روابط میان شهروندان و شهرداریها و نیز پاسخگویی شهرداریها به شهروندان محلی خود می شود (نجاتی حسینی، 1380: 44). در تمامی تعاریف ارائه شده برای مشارکت، بر داوطلبانه بودن امر مشارکت تاکید گردیده است و به نوعی برسهیم شدن شهروندان در قدرت تصمیم گیری، تدوین سیاستها، اجرای طرح ها و هر آنچه که بر محیط انها موثر است، تاکید شده است (هادی پور،1388: 78). مشارکت مجموعه تلاش هایی است که سعی دارند شهروند را در تصمیم سازی سهیم کنند که با فرآیند رای گیری در دموکراسی آغاز می شود. ( Hutchison , 2010 : 143 )براساس اصول دموکراسی ، تصمیم هایی که به کل جامعه مربوط می شوند باید با نظر تمام افراد گرفته شود ( که این امر بیانگر اصل نظارت همگانی بر تصمیم گیری جمعی است ) و تمام اعضای جامعه باید از حق برابر برای شرکت در تصمیم گیری ها برخوردار باشند. ( عبدی دانشپور ، 1387 :333 ) پس مسئولین دولتی با گسترش جلسات گفت و شنود عمومی ، برگزاری رفراندوم ، اجتماعات عمومی و با استفاده از رسانه های الکترونیک شهروندان را بیشتر درگیر می کنند. ( Hutchison , 2010 : 143 ) مشارکت شهروندان در ارائه خدمات، جریان اطلاعاتی بین دولت و جامعه محلی را تسهیل می کند و عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش می دهد. مشارکت، ابزاری برای آشکار سازی مطالبات را فراهم ساخته و به دولت کمک می کند تا تخصیص منابع را با ترجیهات استفاده کنندگان منطبق سازد. مشارکت شهروندان همچنین می تواند پاسخگوی دولت را از طریق افزایش آگاهی شهروندان و کنترل بر دولتهای محلی را بالا ببرد. مشارکت باعث می شود مقامات محلی به شهروندان پاسخگو شوند، چون هزینه های سیاسی تصمیمات عمومی ناکارا و ناکافی را افزایش می دهد (میدری و دیگران ، 1383: 610) مشاركت مردم مي تواند به صورت مستقيم و يا از طريق نهادهاي مشروع واسط ميان دولت و آنها يا نمايندگان منتخبشان باشد . البته بايد دقت كرد كه ايجا د دموكراسي الزاماً به معناي دخيل ساختن توقعات و انتظارات اقشار آسيب پذير در اتخاذ سياستها نيست بلكه مشاركت بايد سازماندهي شده باشد و از طريق ابزارهاي تعريف شده محقق مي گردد. (رستگار،1387 ، 104) مشارکت شهروندان در امور شهر نتایج مثبتی را به دنبال دارد از جمله: کاهش محدودیتها و مشکلات مدیریت شهری بخصوص شهرداری ها صرفه جویی در هزینه ها و کاهش صرف انرژی ایجاد و تقویت جامعه مدنی( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 277). امروزه در برنامه ريزي شهري، مشاركت مردم يكي از نيازهاي اساسي برنامه ر يزي است. به طوري كه حتي در كشور خودمان به اين مساله جنبه قانوني نيز داده شده است كه از آن جمله مي توان به بند 5 ماده 71 قانون شوراها (منصور، 1385: 60) و بند ح ماده 95 قانون برنامه چهارم توسعه جمهوري اسلامي ايران اشاره كرد كه دخيل كردن ومشاركت شهروندان وتشكيل انجمن هاي محلي را در شهر امري ضروري دانسته وبر لزوم توانمند سازي ومشاركت دهي وتشخيص نياز توسط جوامع محلي تاكيد شده است (قانون برنامه چهارم توسعه جمهوري اسلامي ايران، 1383: 84). مشارکت محلی یک فرایند پرورشی و توانمند ساز است که در آن مردم و افراد یاری رسان وارد نوعی شراکت با حاکمیت می شوند، مسائل و نیازها زا تشخیص می دهند و هر بار بیشتر مسئولیت طراحی، مدیریت، کنترل و نظارت بر روی فعالیت های جمعی ضروری خود را تقبل می کنند. هدف نهایی از مشارکت محلی، شکوفایی توانمندیهای سیستم محلی و اجتماعی در شهرها در قالب نوعی اعتدال که در آن حیات سیستم محلی جزیی از حیات جامعه می باشد. مشارکت اجتماعی مردم محله یعنی اینکه همه مردم و ساکنان محله در حل نمودن مسائل، مشکلات و آسیب ها به یکدیگر کمک و یاری نمایند. ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 27_32). اهدافی که در راستای استفاده از مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران پیگیری می شود عبارتند از : یکی از شاخصهای مهم در مرزبندی محلات افزایش مشارکت مردمی در اداره امور شهر از طریق به کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های مادی و معنوی آنان و استفاده مثبت اط امکانات محلات ایجاد یک رکن اجرایی در سطح محله متناسب با رکن مشورتی و نظارتی شورایاری افزایش اعتماد و ارتباط متقابل بین شهرداری و ساکنان ناحیه تطابق هر چه بیشتر تصمیمات ، برنامه ها و فعالیت های شهرداری با خواسته ها و مطالبات اصلی و مهم مردم تلاش در جهت احیا و برجسته سازی هویت و جایگاه محله ای افزایش همکاری مشترک شهروندان و شهرداری در انجام فعالیت های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و رفاهی ( ذاکری ، 1390 : 9-8 ) 3-1-3-2 توسعه اجتماعات محله ای: مفهوم توسعه اجتماع محله اي داراي مبانی تاریخی متفاوت می باشد. برخی از صاحبنظران آن را مربوط به تلاشهاي اصلاحات اجتماعی در شهرها می دانند ((Garvin& Cox, 1979:7. برخی دیگر آن را مربوط به کوششهاي صورت گرفته در زمینه توسعه روستایی و شهري دانسته و بعضی نیز آن را به تلاشهاي توسعه روستایی و کشاورزي مرتبط می دانند(Phifer,et al,1980:12). "مبحث اجتماع محلی و توسعه اجتماع محلی علیرغم سابقه نسبتاً طولانی در ادبیات علمی و و به عنوان زیر مجموعه اي از «توسعه پایدار محله اي » اجرایی، در اواخر دهه 80 در قالب مبحث مفهوم توسعه پایدار مورد توجه قرار می گیرد. با وقفه اي کوتاه در این دهه و با توجه به نگرش ویژه به سلولهاي عملکردي شهر در قالب اجتماعات محله اي به عنوان مفهومی جدیدتر مطرح می گردد". (هودسنی، 1384: 15). توسعه محله اي در دهه 90 و سالهاي اخیر تبدیل به یک مبحث اساسی در توسعه گردیده و دانشمندان و مجریان، هر کدام متناسب با نوع فعالیتی که انجام می دهند در چارچوب این مفاهیم دیدگاههاي خود را ارایه کرده و یا اقدامات خود را انجام داده اند ( عسگري، 1383: 21). "الگوي توسعه محله اي در قالب نگرش هاي سنتی در شهرسازي، سابقه اي دیرینه دارد. در دوره هاي متأخر و بویژه در نیمه قرن بیستم، بسیاري از نظریه پردازان شهري بخصوص در چارچوب مورد « محله مقیاس » مکتب محیط گرایان فرهنگی، رویکرد مجددي را به بازآفرینی کارکردهاي تأکید قرار داده اند. این توجه مجدد هر چند با بازآفرینی کارکردهاي نوین براي اجتماعات محله اي (هم در حوزه کالبدي و هم در روابط انسانی) توأم بوده و لیکن بدلیل تغییرات شگرف صورت گرفته در جامعه معاصر، داراي ابعاد و خصیصه هاي کاملاً متمایزي می باشد. در این راستا می توان به دستور کار 21 اشاره نمود که از سال 1993 به عنوان یک راهکار عملی براي تقویت مقیاس محلی وارد عمل شد. این دستورالعمل به دنبال تشویق مسئولان محلی در راستاي ایجاد و توسعه برنامه هاي همکاري میان بخش خصوصی، محلی و دولتی جهت ایجاد توسعه پایدار در سطح محلی بوده است (هودسنی، 1384: 15). بازسازی اجتماعی در شهر بر اساس مدل توسعه محله ای در چند دهه اخیر در برخی از کشورهای جهان در قالب طراحی شهری مورد توجه قرار گرفته است. "در فرانسه در دهه 1970 نیاز شدید به ساختمانهای انبوه، مسئله بازسازی مناسب تر، رعایت جنبه های هنری، معماری، اجتماعی زمینه ساز طرح سازی گردید. فعالیتهای جدید نوآوری معماری در این دوره بر محور سکونت و حیات اجتماعی بود. لذا سیاست جدید مبتنی بر توسعه اجتماعی محله ها توسط کمسیون دابدوت در سال 1982 طراحی و به کار گرفته شد" ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 245). توسعه اجتماعی از نوع محله ای، فرآیندی مبتنی بر مشارکت داوطلبانه و خودیارانه در میان ساکنان یک محله، در جهت بهبود شرایط فیزیکی و اقتصادی است (سالک، 1386: 31). توسعه محله ای به معنای به ثمر رساندن پروژه ها و طرح هایی است که در راستای رفع مسائل و نیازهای افراد و سازمانهای محله می باشد ( مجموعه گزارشات همایشهای محله ای شهر تهران، 1388: 32). این رویکرد، بیشتر ایجاد موارد زیر در اجتماعات محلی را مد نظر قرار میدهد: ایجاد انگیزه در مردم جهت خودیاري از طریق آموزش گسترش روحیه همکاري و تعاون ایجاد و توسعه رهبري محلی تقویت مردم سالاري ایجاد فرایند رشد پایدار حفظ و تقویت روابط اجتماعی ایجاد تغییرات تدریجی مبنی بر تصمیمات درونی (عسگري، 1383 :ص 11 به نقل از (Khinduka,1979) در توسعه اجتماعات محلی به سرمایه اجتماعی و انسجام اجتماعی توجه شایانی می شود. سرمایه اجتماعی به منابعی که از طریق تعاملات اجتماعی، شبکه های اجتماعی و روابط متقابل، هنجارها و اعتماد متقابل قابل دسترسی هستند، اطلاق می شود ((Kleinhons & Etal, 2007 .p 1073. انسجام اجتماعی عبارت از روح همدلی، صمیمیت و حس مشترک اجتماعی است که افراد یک اجتماع را به هم پیوند داده و باعث می شود افراد نسبت به یکدیگر به نوعی احساس مسئولیت نمایند. وجود ارزشها، اهداف و خواسته های مشترک بین افراد یک جامعه باعث ایجاد انسجام بین آنها می شود. همچنین اعتماد متقابل افرادعامل مهمی در انسجام اجتماعی محسوب می شود. به نظر احمدی ضعف روابط اجتماعی باعث کاهش میزان همکاری مردم با یکدیگر در اداره امور شهر می شود (احمدی، 1370: 48). پروژه توسعه اجتماع محله ای نیز همانند هر نوع پروژه دیگر، دارای مراحل پنج گانه زیر می باشد: 1. پی ریزی توسعه بر اساس مشارکت و ارزشهای اجتماعی 2. ترسیم دورنمای توسعه محله 3. تدوین برنامه اجرایی، از ایده تا عمل 4. نظارت و ارزیابی مستمر جهت به حداقل رساندن خطاها 5. تجلیل کردن، بازخورد و پیشرفت (سالک، 1386: 32). مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که باعث افزایش سرمایه اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، حس هویت و حس تعلق شود. استفاده از شاخصهای اجتماعی و فرهنگی در مرزبندی محلات در این نظریه بیشتر به چشم می خورد. 2-3-2 رویکرد مدیریت یکپارچه شهری: طراحی و استقرار سیستم مدیریت یکپارچه شهری علاوه بر رفع مشکلات شهر، مسیر رسیدن به اهدافی همچون توسعه ی فضاهای فرهنگی، اجتماعی و گردشگری، مرز پایدار و مشترک بین تمامی ارگانها، مرز پایدار با افزایش مشارکت عمومی، منابع درآمدی پایدار، ارتقای کیفی زندگی شهروند مداری، نظارت عمومی بر مسائل شهری را کوتاه تر می کند (مدیران فردا، 1385: 2). در سیستم مدیریت شهری غیر یکپارچه، وزارتخانه ها، سازمانها و شرکتهای زیادی مستقیم و غیر مستقیم در مدیریت شهری دخالت می کنند و هر سازمان با معیارهای خود، شهر را به چند منطقه تقسیم کرده است و نا هماهنگی در تقسیم بندی شهر توسط سازمانها، معلول مدیریت های گوناگونی است که در تقسیم بندی شکل گرفته است. این شیوه مدیریت شهری، مشکلات زیادی را شهرداری ها و سازمانهای موثر در مدیریت شهری بوجود آورده است و راه برون رفت از آن، مدیریت شهری هماهنگ و یکپارچه در شهرهاست. (نوایی، 1382) عالی ترین هدف از یکپارچگی مدیریت شهر، توسعه پایدار )مجموع های از عدالت اجتماعی، زیست مندی اقتصادی و تعادل اکولوژیک( در ایجاد مرزی پایدار است. باور راسخ براین است که پایداری مجموعه کلا نشهری جز با تقسیم آن به واحدهای اجتماعات محلی ممکن نیست. تنها در این صورت است که پیوندهای پایدار و نیرو بخش متقابل بین اجتماعات و محیط به وجود می آید و همزیستی با طبیعت و با یکدیگر جانشین رقابت با حراج دارایی نسلهای آینده "طبیعت فروشی" می شود. از این رو راهبرد نیل به توسعه پایدار کلا نشهری به ایجاد منظوم های از واحد های فضائی خودگردان همراه با توسعه اجتماعات محلّی در چارچوب نظام مدیریت یکپارچه شهری باز می گردد. این همان چیزی است که گمگشته برنامه ریزی شهری کنونی کشور است و گویی با طرح و اجرای نقش های کاربری زمین و زیر ساخت ها و مانند آن ها، کالبد شهر موجب توسعه اجتماعات می شود. یکپارچه شدن مدیریت شهری این امکان را می دهد که علاوه بر کالبد، کارکرد و محتوای اجتماعی و اقتصادی را نیز با یکدیگر در فرایند برنامه ریزی توسعه مورد توجه قرار داد و مهمتر از این فراورده، فرایند مشارکتی و در برگیرنده کثرت شهروندان را به راه انداخت؛ فرایندی که لازمه توسعه پایدار و شهروند مدار است. (صرافی،1388: 33) یکی از پیش فرضهای مدیریت یکپارچه، اطمینان یافتن از کارایی مناسب مدیریت شهری پس از یکپارچگی است. چنین اطمینانی هنگامی حاصل می شود که سازمان مدیریت شهری ایجاد شده، قادر به مدیریت واکنشها و مقاومتهای سازمانهای محلی پس از اعلام یکپارچگی باشند. اتخاذ بعضی تدابیر پیش از یکپارچگی و دوران گذار می تواند موثر باشد. بعضی از این تدابیر شامل: ایجاد رویه های تعاون و همکاری و تعریف طرح های مشارکتی میان سازمانهای دولتی و نهادهای محلی اداره ی شهر. ایجاد انگیزه در سازمانهای دولتی و خصوصی برای همکاری در اداره امور شهر. پیش بینی ساختارهای سازمانی انعطاف پذیر برای سازمان مدیریت کلانشهر که قادر باشد به تغییرات مستمر در محیط کلانشهر پاسخ دهد. اتخاذ تدابیر مناسب برای پیشگیری از تداخل مسئولیت بین دوایر سازمان مدیریت کلانشهر به طوری که رویه های پاسخ گویی، حدود مسئولیت هر دایره را به روشنی مشخص نماید. (ناظمی و دیگران، 1388: 15) در سیستم مدیریت یکپارچه شهری باید اصول زیر مورد توجه قرار گیرد: مرزی پایدار و هماهنگ با تمامی سازمانها در راستای افزایش هویت مکانی لزوم طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی و چند سطحی و چند لایه ای برای سیستم مدیریت شهری پوشش کامل همه ی امور شهری شمول مدیریت شهری بر برنامه ریزی شهری قابلیت انطباق چارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت (میر شفیع، 1380: 26) و (چهار راهی، 1386: 102). یکپارچه سازی مدیریت شهری نه برای ایجاد قدرتی جدید و فراشهری با رویه های گذشته بلکه برای برقراری حکمروایی شایسته و ایجاد رویه ای نوین با قابلیت بسیج منابع مردمی جدید و درنهایت توسعه اجتماعات محلی در کلانشهر تهران باید پیگیری شود، به سخن دیگر، یکپارچگی مدیریت پیش از آنکه تحویل فرآورده جدیدی برای توسعه شهری باشد می بایست در خدمت تحول فرآیند توسعه اجتماعات محلی (از ارکان پایداری) باشد (صرافی، 1388: 33). مدیریت پایدار نیز با مرزی پایدار مطرح می گردد. 3-3-2 رویکرد های نوین به محله: 1_3_3_2 کوچک زیباست: توجه به محدودسازی و کوچکتر کردن نواحی مسکونی از بحث های جدید است. اسمیت معتقد است که بنا بر یک باور صریح، محلی گرایی و کوچکی با ارتقاء کیفیت زندگی ملازم است. در این راستا، گرین برگ می گوید ایجاد محله با اندازه محدود، منافاتی با بزرگ بودن شهر ندارد. الگوهای روستاشهر در انگلستان و طراحی تئوسنتی در آمریکا، بر اساس توجه به کوچک سازی ارائه شده اند. 2_3_3_2 پایداری: این رویکرد جدید در طراحی شهری به گونه ای صریح با مفهوم محله در ارتباط است. برای دستیابی به یک جامعه پایدار، بایستی از ارزشهای اجتماعی و نیازهای شهروندی تعریف جدیدی ارائه کرد. توسعه ی پایدار یک آرمان فرهنگی است و در جستجوی اصلاح نگرشها و شیوه های زندگی است. جنبه های توسعه پایدار در ارتباط با مفهوم محله شامل خودکفایی، کاهش سفرهای درون شهری، قابلیت اجتماعی و حس جمعی، برابری و توازن، حس مکان و هویت و ایمنی و تمایز اجتماعی می شود. 3_3_3_2 خودکفایی: خودکفایی یک نکته مهم در محیط های پایدار است که در مقیاس های متفاوت از یک ساختمان تا محله ها، شهرها و منطقه ها توصیه می شود و محله می تواند نقش کلیدی در این زنجیره بازی کند. 4_3_3_2 کاهش سفرهای درون شهری: از طریق تشویق پیاده روی، دوچرخه سواری و استفاده از حمل و نقل عمومی بر آورده می شود. تعبیه خدمات محلی در یک آستانه قابل پیاده روی، توزیع تسهیلات در سطح محله در کنار پراکنش متوازن مراکز فعالیتی در پهنه شهر می تواند چنین هدفی را برآورده سازد.. 5_3_3_2 قابلیت اجتماعی و حس جمعی: نقش تعامل اجتماعی بخصوص زمانی پررنگ می شود که مردم بخواهند در تصمیم سازی های مربوط به محیط پیرامون خود دخالت کنند. استیوارت و هنز تاکید دارند که نیازمندی های توسعه پایدار نمی تواند تحمیل شود اگر چه مشارکت فعال جوامع محلی ضروری است. 6_3_3_2 برابری و توازن: شهری که بر اساس واحدهای همسایگی توسعه می یابد بستر مناسبی برای توازن و تامین برابری فراهم می کند. الکساندر معتقد است که شهرهای بزرگ زمانی مقبول هستند که مراکز متعددی در گستره آنها فراهم و تجهیز شوند و توسعه شهری بصورت ارگانیک بر مبنای این مراکز شکل بگیرد. 6_3_3_2 حس مکان و هویت: سکونتگاه های سنتی تناسب و تطابق بهتری بین ساختار فضایی، عنصر زمان، معنا، ارتباطات و فرهنگ اجتماعی برقرار می کردند. از طرفی دیگر رویکردی که با تقلید شکلی از سکونتگاه های سنتی برای دستیابی به مکانهای با هویت اخیرا مرسوم شده است بایستی با شناسایی قابلیت های واقعی و ویژگی های انفرادی هر محمل خاص جایگزین شود. به عقیده هاتون و هانتر یک سکونتگاه پایدار باید در پی ارتقاء و حفظ ارزشها و ویژگی های مثبت خود در زمینه محیط طبیعی، مصنوعی و فرهنگی باشد. 6_3_3_2 ایمنی و تمایز اجتماعی: محله های دروازه دار امروزه یک پدیده مورد اقبال بخصوص در آمریکا هستند، اگر چه قدمت آنها به 300 سال قبل میلاد می رسد، اما اکنون شکل های جدیدی از آنها عرضه شده اند. این رویکرد جدید می تواند به عنوان طیفی از تمایلات به خصوصی سازی فضاهای عمومی و تسهیلات رفاهی باشد که در طی دهه های اخیر برای ایجاد تمایز اجتماعی بین نخبگان و عوام مطرح شده است (مهندسان مشاور شاران، 1388: 53_54). 3-2 نظریه ها : 1-3-2 نظریه ی نو شهرگرایی: نو شهرسازی که در زبان فارسی به معادلهایی چون شهرسازی جدید یا شهرگرایی جدید نیز برگردانده شده است. جنبشی در ایالت متحده در نقد نظریه های مدرنیستی شهرسازی بر ضرورت زنده نگاهداشتن و باز زنده سازی محله ها و اهمیت آنها در حفظ حیات پویای شهری تاکید بسیار دارد و در باره ی هدایت و رشد حومه شهری در قالب خلق شهرها و مجتمع های کوچک نیز می باشد، که گسترش شهرها را به چالش می خواند. طی این گرایش در طرح پیشنهاد به احیای انگاره های برنامه ریزی شهری که در اوایل قرن 20 شکل گرفتند، است. اما برای پاسخگویی به الگوهای زندگی مدرن انطباق یافته اند و به شدت به انها اتکا دارند و در نقد نظریه های مدرنیستی شهرسازی می باشد. اصول و مفاهیم پایه این نظریه در آمریکا و سپس در انگلستان تعریف شده است. شهر گرایان جدید برای طراحی شهری به گوناگونی ساختمانها، کاربری های مختلط، مسکن برای گروه های مختلف درآمدی، برتری و توجه خاص به حوزه عمومی تاکید دارند. واحد پایه برای برنامه ریزی آنها محله است که دارای اندازه محله، لبه و نشانه های خاص شهری و دارای یک مرکز تجمع و یا مرکز محله می باشد. اصول و مولفه های طراحی محور و کاربردی این دیدگاه به صورت گسترده ای برای باز زنده سازی محلات شهری به کار می رود و همواره بر ساختن یک اجتماع ایده آل و مطلوب تاکید دارد. (fainstein, 2000: 451) و (مدنی پور، 1996). شهرسازی نوین (شهرسازی پایدار انسان گرا) به نوعی، به دنبال هدایت نسل پست مدرن برنامه ربزان و طراحان شهری را بر عهده دارد و به دنبال بالا بردن کیفیت و استاندارد زندگی در شهرهاست و به دنبال ویرانی ناشی از پراکنده رویی شهری و ناپایداری شهرها مطرح گردید (حاجی پور و دیگران، 1391: 83). مهمترین صاحب نظر این جنبش یعنی جین جاکوبز (1961) نخستین انتقادهای جدی را به شهرسازی مدرن وارد ساخت، اما معروفترین این جنبش از آغاز دهه 1980 رو به افزایش بوده است. شهرگرایی جدید مانند بسیاری از جنبش های آرمان گرایانه برنامه ریزی شهری، یک فرض منطقی را بکار می بندد که تغییرات در ترکیب و ساخت محیط می تواند یک نوع خاص و ویژه ای از شهروندان را بوجود آورد. برنامه ریزان شهرگرایی جدید ارتباط مستقیم بین برنامه ریزی شهری و افزایش میزان مشارکت در زندگی عمومی را مد نظر دارند شهر گرایی جدید زمینه ترقی شهری ایده آل و مطلوب را با کاربری متنوع اراضی و انواع مختلفی از معماری ساختمانی فراهم می نماید. این پارادایم الهام بخش است به خاطر اینکه حامی معماری بومی و فضاهای عمومی است که تلاش می کند حس شهروندی را ایجاد نماید. فضاهایی که عنصر اصلی و حتی مایه غرور و سربلندی فرهنگی است که بیشترین اهمیت را نسبت به دنیای خصوصی و فردی در یک محیط طبیعی دارد. شهر گرایی جدید از تکه تکه شدن فیزیکی و کالبدی و انفکاک عملکردی اجتناب می نماید. این پارادایم در معنا ساختارگرا است زیرا ارتباط ساختاری بین رفتار اجتماعی و شکل کالبدی را ترویج می نماید و مدعی است که طراحی خوب می تواند اثرات مثبت و قابل سنجشی روی حس مکان و حس تعلق اجتماعی داشته باشد ( عبدالهی مهر، 1389: 35 تا 38). پیکان انتقادات شهرسازی نوین متوجه عوامل ناپایداری شهرهاست، که عمدتا از نتایج منفی مدرنیسم بود. شهرسازی نوین برپایه پایداری همواره برتوسعه درون بافت و شهرسازی در ارتباط با حومه های موجود تاکید می کند. شهرسازی نوین نیروی هدایت گری برای توسعه شهری در تمام مقیاس ها و آمیزه ای از سبک های معماری، رشد هوشمند، شهرسازی پایدار مبتنی بر توسعه حمل و نقل عمومی است (marshall, 2003: 189). شهرسازی نوین معتقد به بازگشت به الگوی محلات سنتی برای ایجاد جوامع پایدار و کاراست و به دنبال بالا بردن کیفیت زندگی و استانداردهای آن است و بازگشتی به هنر ساختن مکانهاست و خواستار بازگشت به برنامه ریزی سنتی شهرها است. به همین دلیل است که یکی از مهم ترین رویکردهای برنامه ریزی و طراحی شهری قرن اخیر است (آرنت و دیگران، 1387: 6). نوشهرگرایی یک سبک نو_ سنتی برای ایجاد جوامع پایدار و کارا و تلفیقی از سبک های معماری، رشد هوشمند شهری، مخالفت با پراکنده رویی، تقویت شهرسازی پایدار و انسان گرا، اختلاط کاربری ها، حمل و نقل عمومی و پایدار، تمرکز بر فشردگی شهری و غیره موجب پیدایش نگاهی جامع برای رفع مشکلات کنونی شهرها است (حاجی پور و دیگران، 1391: 86). شهرسازی نوین را نوعی حرکت طراحی شهری می دانند که " در اوایل 1990 و دهه 1980 به مرحله ظهور رسید" محله های شهرسازی نوین قابل پیاده روی و شامل طیف وسیعی از مشاغل و مساکن است. بنابراین شهرسازی نوین برآیندی از معماری سنتی و بخشهای از معماری مدرن است و رد مفهومی کلی به کارگیری ایده های برنامه ریزی قدیم و سنتی و متناسب کردن آنها با شهرهای توسعه یافته امروز می باشد. این رویکرد با بهره گیری از مولفه های تاریخی طراحی شهری در جهت ایجاد و جایگزین مجموعه های قدیمی نیست بلکه نوعی برنامه ریزی متناسب و نیز متعادل در توسعه مشاغل و واحدهای مسکونی است. موارد دیگری نظیر خیابانهای ایمن و ساختمانهای سبز، احیاء تاریخی، ارتباط و اتصال ترافیک سواره و پیاده و سیستمهای حمل و نقل گوناگون در زمره این نگرش شهرسازی است. شهرسازی نوین تحت عناوین دیگری نظیر طراحی سنتی نو، توسعه حمل ونقل همساز، توسعه واحدهای همسایگی (محله های سنتی) نیز در نقاط مختلف جهان در حال اجرا و یا بررسی و مطالعه می باشد (فواد مرعشی، 1389 :2_3). اصول شهرسازی نو شامل: مرزبندی منطبق با بافت اجتماع محله_ ساختار سنتی محله_ مرزبندی با افزایش روابط اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی_ قابلیت پیاده روی_ ارتباط پذیری_ کاربری های مختلف و متنوع_ مسکن مختلط_ معماری و طراحی شهری با کیفیت (تاکید بر زیبایی، آسایش انسان و خلق حس مکان و ...)_ تراکم افزایش یافته_ حمل و نقل هوشمند_ پایداری_ کارایی انرژی_ بالا بودن کیفیت زندگی (عبدللهی مهر، 1390، 47) و (URL. 2010). نوشهرسازی و محله: نو شهرسازی با دیدگاه آن در ارتباط با محلات به TND موسوم است، شناخته می شود. TND که اختصاری از Traditional Neighborhood Development (توسعه سنتی محلات) است، یکی از مهمترین اصطلاحات مورد طرح در نهضت نوشهرسازی است. TND یک سیستم جامع برنامه ریزی است که طیف متنوعی از کونه های مسکن و کاربری ها را در یک ناحیه مشخص را در بر می گیرد. تنوع کاربریها به تسهیلات آموزشی، بناهای مدنی و تجاری این اجازه را می دهد که در فاصله مناسب برای پیاده روی از واحدهای مسکونی قرار گیرند. TND از راه های مناسب برای افراد پیاده حمایت می کند (عبدللهی مهر، 1390، 49). اصول طراحی محله از دیدگاه نوشهرسازی: نوشهرسازی بازگشت به الگوی توسعه محلات سنتی را ضروری می داند تا با آن بتوان به جامعه پایدار و کاربردی دست یافت و دستیابی به این پایداری در کاهش استفاده از اتومبیل، تنوع کاربری ها و افزایش روابط اجتماعی می داند. قلب نوشهرسازی طراحی محلات است و برای آن تعریفی مشخص تر از 13 نکته ارائه شده توسط آندره دوانی و الیزابت پلاتر، زیبرک وجود ندارد، بنابراین یک محله خوب شامل اجزای زیر است: مشخص بودن مرز و مرکز محلات_ فاصله کوتاه ساکنین با مرکز محله(5 دقیقه پیاده روی)_ وجود روابط و سرمایه بالای اجتماعی_تنوع در کاربری ها و نوع خانه ها_ بر طرف شدن نیازهای هفتگی ساکنین در لبه محلات_وجود هویت و حس تعلق_ تعبیه یک بنا کوچک و فرعی در حیاط پشتی_ وجود مدرسه ابتدایی در محله_ وجود فضاهای بازی کوچک و قابل دسترسی برای همه_ طراحی پیوسته خیابانها و عدم تمرکز ترافیک_ سهولت حرکت عابران پیاده و دوچرخه سواران در خیابانها_ طراحی مطلوب ساختمانهای مرکز محله_ دسترسی پارکینگها از پشت بنا_توجه به کریدورهای دید در چشم انداز خیابانها و یا مرکز محله_ سازماندهی خودمختار محلات (steuteville , 2004). در کشور ما کمتر تمهیداتی برای برنامه ریزی محله های شهری جهت ارتقای کیفیت زندگی آنها و معاصرسازی آنها انجام شده است و این محلات که زمانی پاسخگوی نیاز ساکنان و مقتضیات زمان حاضر خود بوده اند، مسیر تنزل را طی کرده اند. در این راستا به کار گیری اصول شهرسازی نوین در تقویت هویت محلات به همراه داشته است (اصغری زاده یزدی، 1389: 52). مرزبندی محلات باید به روش سنتی مرزبندی و بافت اجتماعی محله توجه کند و باعث گسست اجتماعی آن نشود. 4-2 مدل ها: 1-4-2 مدل های ساخت شهر: الف) نظریه ی ساخت مناطق متحدالمرکز: بر اساس نظریه برگس ساختار شهر به صورت مناطق متحدالمرکزی که به دور مرکز اصلی شهر قرار دارند. در مرکز فعالیتهای عمده فروشی و تجارت استقرار دارند و پس از عبور از حلقه ی منطقه تحول به حلقه های محلات مسکونی بر اساس تقسیمات محله ای می رسیم. برگس عمدتا دیدگاهی طبقاتی نسبت به محلات و شهر دارد. (درکوش، 1364: 8_67) گسترش شهر تهران از تاریخ 1270 به صورت مکانهای متحد المرکز به دور هسته ی اصلی شهر یعنی بازار، گسترش یافته است. (درکوش، 1364: 74) بر اساس این نظریه محلات و تقسیم بندی آنها از مرکز شهر به شکل دوایر متحدالمرکز است و محله های مسکونی در حلقه های بیرونی هستند. ب) نظریه ی ساخت قطاعی: هومر هویت با تجزیه و تحلیل نظریه برگس به این نتیجه می رسد که توسعه شهر از مرکز آغاز و به طور قطاعی و در طول راه های اصلی پیش می رود و محلات مسکونی در این قطاع ها شکل می گیرد. (شکویی، : 16) شکل کلی ساختار امروز تهران به صورت قطاعی است که دارای یک مرکز تجاری اصلی در ناحیه ی مرکزی شهر و شمال بازار و دو مرکز فرعی مهم شمیرانات و ری و چندین مرکز خرده فروشی است. (درکوش، 1364: 77) بر اساس این نظریه تقسیم بندی محلات به شکل قطاعی، در طول راه های اصلی و بر اساس پایگاه اقتصادی، قیمت زمین و مسکن انجام می شود. پ) نظریه ی ساخت اکولوژی: کالوین اشمید بر این اعتقاد است که ساخت اکولوژی شهرهای بزرگ کاملا با پایگاه های اجتماعی و اقتصادی در رابطه است و ساخت اجتماعی جامعه شهری را بر پایه اصول اکولوژی استوار می داند. (شکویی،1354: 10) بر اساس این نظریه محلات و تقسیم بندی آنها با وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنین مرتبط است. ت) نظریه ی واحدهای همسایگی یا واحدهای خودگردان: از جمله نظریه هایی که در اوایل قرن 20 بر تحولات برنامه ریزی شهری در جهان، به خصوص در اروپا تاثیر گذاشت، نظریه ی کلارنس پری در سال 1923 با عنوان واحد همسایگی است. پری معتقد بود خدمات عمده و اساسی باید در نزدیکی خانه مسکونی مستقر شود و مسیرهای دسترسی به خدمات نباید خیابانهای اصلی را قطع کند. وی برای هر واحد حداقل یک دبستان، چند مغازه و چند قطعه زمین برای پارک و ورزش و برای محلات مسکونی پردرآمد علاوه بر خدمات ذکر شده، یک کلیسا، سال اجتماعات، کتابخانه، باشگاه و استخر شنا در نظر گرفته بود و معیار او 10 هزار نفر جمعیت را برای یک واحد همسایگی پرتراکم بیان می کند. (Perry,1939: pp. 213_214) در طرح واحدهای خودیار(همسایگی) شبکه های اصلی ارتباطی شهردر پیرامون محلات قرار گرفته و ارتباطات درون محله ای، از طریق شبکه راه های درجه دوم و سوم و جمع کننده صورت می پذیرد. این گونه طراحی بیشتر به خاطر تدوین برنامه ای در جهت حفاظت اماکن مسکونی در رابطه با ترافیک، آثار عبور ومرور اتومبیل و ورود به قلب محله مسکونی است و می گوید که مسیرهای دسترسی به خدمات نباید به وسیله ی خیابانهای اصلی قطع شود. و از سویی دیگر استقرار تاسیسات فرهنگی و اجتماعی در مرکز محلات از خصیصه های طرح به شمار می رود (پاکزاد، 1386: 1_4). لازم به ذکر است که اتومبیل عامل قدرت بخشیدن به نظریه واحدهای همسایگی و نیز محرک تفکیک شهرها به تعدادی از واحدهای ساختاری بود که یک نظام سلسله مراتبی شهری به وجود می آوردند. (زیاری، 1389: 31) دو ویژگی دسترسی و امنیت در محلات مسکونی شهری در طرح واحدهای خودیار از سایر خصیصه ها نمود بارزتری دارد. و در این طرح شناخت و تاکید بر عواملی چون وسعت، مرزها، فضاهای باز، محل ساختمانهای عمومی، مغازه های محل و راه های داخلی اساس کار به شمار می رود. جامعه شناسان شهری برمزایای طرح مذکور تاکید داشته و معتقدند که افراد ارتباط اجتماعی مناسبی با یکدیگر دارند و ازسویی دیگر ارائه خدمات به خوبی انجام می گردد. یکی از ایراداتی که همواره به طرح یاد شده وارد می شود بحث تقسیمات و به عبارت بهتر، خطکشی های فیزیکی است که این طرح در سطح شهرها ارائه می نماید از نظر منتقدین طرح، با توجه به روابط پیچیده اجتماعی_ انسانی حاکم بر جوامع شهری امروز و ریشه دواندن بخشهای مختلف شهری در یکدیگر امکان انجام خط کشی های فیزیکی وجود ندارد و این امر به جدا افتادگی بخشهای مختلف، از دست رفتن بسیاری از فضاهای شهری و در نتیجه ناکارآمدی شهرها در ادای وظیفه خود در ابعاد گوناگون منجر خواهد شد.(Hall: p.43) در مجموع می توان گفت، طرح کلارنس پری، علارغم عدم توجه کافی به خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و طبیعی شهرهای مختلف، قابلیت اجرایی زیادی دارد و اساس طرح وی می تواند به عنوان الگویی جهت طراحی و توسعه واحدهای محله ای قرار گیرد.( رضویان، 1381: 38_40) ث) تئوری کلرنس اشتاین: این طرح که ازآن به «نظریه ی ایده بلوکهای بزرگ مسکونی» نیز یاد می شود. در واقع شکل دیگری از طرحهای خودیار پری است. در این طرح قطعاتی با ابعاد بزرگ ایجاد شده و در داخل آنها فقط راههای بن بستی پیشنهاد می گردد (ژروندو، 1353 : 38). در طرح اشتاین موارد زیر قابل ذکرند: هسته اصلی واحدهای همسایگی، محدوده یک مدرسه ابتدایی و پارکها و فضاهای سبز عمومی جنبی ان است. خیابانهای اصلی جهت تردد خودروهای عبوری، در اطراف واحدهای همسایگی احداث می شوند و بخشهای مسکونی و غیر مسکونی به صورت جداگانه در داخل آن ایجاد می شوند. جهت نیازمندیهای روزانه، یک مرکز خرید کوچک در نزدیکی مدرسه ابتدایی ایجاد می گردد. برای هر سه واحد همسایگی، یک دبیرستان و یک مرکز تجاری و فضایی برای پیاده روی در نظر گرفته می شود. جمعیتی حدود 5000 نفر در هر واحد خودیار مد نظر بوده و توزیع کاربری ها بر اساس عدد جمعیتی فوق صورت می گیرد. مرز واحدهای خودیار در این طرح، بر اساس کاربریهای عمومی شهری و نحوه توزیع آنها تعیین می شود.(www.bartleby.com) 2-4-2 مدل شهرهای سالم: ايده شهر سالم به عنوان يك پديده فكري كه به دليل گستردگي در سطح بين المللي و بهره مندي از بنيادهاي علمي و دانشگاهي از پايه هاي منطقي كافي برخوردار است، ابزار مفيدي تلقي مي گردد و مسائل امروزي شهرها ايجاب مي كند كه ايده شهرهاي سالم را به عنوان وسيله اي موثر و جامع مورد توجه قرار داد.( زیاری و دیگران،1388: 14 _ 15) ایده شهر سالم ویا "جنبش شهر سالم" در دهه ی 1980 و از کشور کانادا آغاز شد. این جنبش در آغاز اهداف زیست محیطی و بهبود وضعیت بهداشتی شهرها و سکونتگاه های انسانی را مد نظر داشت، لیکن رفته رفته اهدافی فراتر از مسایل بهداشتی شهرها رادنبال نمود. ریشه های پیدایش این جنبش را می توان در ایده های مربوط به آرمانشهرها_ که به دنبال ایجاد سکونتگاه های پاک، آرام و بدون هرگونه ناهنجاری بودند و همراه با تعامل بالای اجتماعی_ که از قرن نوزدهم و به دنبال بروز نابسامانی های در شهرها مطرح شدند_ جستجو کرد و تفاوت ان با ایده آرمانشهری آن است که بر خلاف آرمانشهرها که به دنبال خلق محیط های کوچک و سالم بودند، به دنبال ایجاد محیط های سالم در هر مقیاسی_ چه کوچک و چه بزرگ_ می باشد. (احمدی، 1388 :1) در ایران نیز پروژه شهر سالم با برگزاری" نخستین سمپوزیوم شهر سالم" در آذر ماه 1370 در تهران مطرح شد. این پروژه مبتنی بر فرآیند ابتکارات خودانگیخته مردم و سازمانها برای ارتقاء و اعتلای مستمر سطح سلامت جسمی، اجتماعی، اقتصادی و روحی_ روانی شهروندان بود و محله کوی 13 آبان در جنوب تهران، نخستین محله برای اجرای ابتکار شهر سالم بود (علوی تبار، 1379: 81_79). جامع ترین تعریفی که از شهر سالم ارائه شده است، تعریفی است که دهل و هنکوک ارائه نموده اند. شهر سالم شهری است که به طور مداوم و مستمر در حال آفرینش و بهبود بخشی به آن گونه محیط های کالبدی و اجتماعی و گسترش آن گونه منابع جامعه است، که مردم را قادر می سازد که یکدیگر را در راه اجرای تمامی عملکردهای زندگی و دستیابی به حداکثر توان های خودشان پشتیبانی نمایند. (Duhel & sanchez, 1999: p. 23). تعریف دیگری از شهر سالم تاکید بر خلق زندگی سالم دارد و شهر سالم را مجموعه ای میداند از امکانات رفاهی، بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی که برای یک زندگی سالم باید در نظر گرفته شود. (خوش چشم، 1371: 33(. شهر سالم به شهری گفته می شود که پیوسته به تسهیل خلق و ارتقاء محیط های اجتماعی و فیزیکی پرداخته و با شکل گیری شبکه های حمایتی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی حرکت کند puplic health advisory committee, 2008)). شهر سالم از دو جهت تحقق می یابد، یکی برنامه ریزی کالبدی و شهری، دوم سلامت جامعه و اصلاح و تعدیل رفتارهای مناسب و معقول. شهرهای سالم حافظ سلامتی ساکنین بوده و ملزم به تعیین شرایط مناسب برای فعالیت هستند و محیط امنی برای زندگی هستند و ارتباط اجتماعی در شهرهای سالم، تعالی دهنده و در جهت تغییر اصلاح جامعه است (حاجی خانی و صالحی، 1372: 65). مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که تعامل و همبستگی اجتماعی را از بین نبرد و اصول شهر سالم و اجتماعی را زیر پا نگذارد. شهرهای سالم از منظر سازمان بهداشت جهانی 9 محدوده عملکردی را تحت پوشش دارند: 1_ برنامه توسعه سلامت شهر. 2_ مشارکت اجتماعی .3_ ارزیابی اثرات سلامتی. 4_ فقر. 5_ عوامل اجتماعی(مرزبندی در جهت افزایش سرمایه اجتماعی، هویت مکانی، حس تعلق و مشارکت). 6_ توسعه پایدار. 7_ حمل و نقل. (Boum & others, 2006: p.3). پروژه شهر سالم 6 ویژگی دارد: 1. تعهد برای سلامتی (سلامتی اجتماعی که همراه با مشارکت و حس تعلق است) 2. تصمیم گیری سیاسی 3. عمل و همکاری بین بخشی 4.مشارکت جامعه (بالا بودن تعامل و هماهنگی اجتماعی) 5. نوآوری 6. سیاست سلامت عمومی (Word Healthy Organization, 1997, p.13_14). اهداف پروژه شهر سالم: مرزبندی محلات بر اساس اهداف تحرك سياسي و مشاركت جامعه، مرزبندی بر اساس ایجاد سلامتی اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهایشان، ايجاد ظرفيت فزاينده براي مسئولين شهري در مديريت مشكلات شهري و تشكيلات مشاركتي با سازمان هاي اجتماعي در بهبود شرايط زندگي، ايجاد يك شبكه اي از شهرها در مبادله و تكنولوژي اطلاعات و به نوعی افزایش روابط اجتماعی، تضمين مشاركت زنان در تصميم گيري در ارتباط با فعاليت هاي پروژه. ( Harpham & etal, 2001: 112) اهداف اصلي آن در اروپا ، بهبود سلامت و توجه جدي به اصول آن براي همه ، توسعه پايدار و برنامه ريزي بر پايه مشاركت است. De Leeuw, 1998: 231)) سياست ها : مرزبندی محلات بر اساس افزایش روابط اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، افزایش سلامت اجتماعی، افزایش هویت و حس تعلق، توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت براي همه و ارتقاء بهداشت؛ ارتقاء بهداشت در برنامه هاي سياسي و اجتماعي شهرها؛ تاكيد بر اقداماتي جهت بهداشت همگاني كه بر روابط متقابل بين افراد و محيط و روش هاي زندگي اثر مي گذارد .مبارزه با عواملي كه سلامتي افراد ساكن شهر را مورد تهديد قرار مي دهد، سياست اصلي پروژه شهر سالم است (عبادی، .(114 :1378 اصول: اين اصول ما را در شكل دادن به انگاره اي از شهر سالم ياري مي دهد، تا در براي هر اصل معيارها و شاخص هايي مشخص شود. با توجه به تعاريف شهر سالم و كيفيات ارائه شده از شهر سالم ، قواعد كلي به صورت اصول چهارده گانه زير با عنوان اصول شهر سالم استنباط و استخراج مي گردد كه هر يك ناظر به چند بعد از كيفيت شهر سالم است. اين اصول چهارده گانه عبارتند از: حيات بخشي پايدار (مرز پایدار)، ايمني و امنيت، بهره وري اقتصادي، تعاون ،دسترسي ، تعادل، سازگاري، پويايي (توسعه منظم) ، هويت ، زيبايي، تنوع ، بهره وري وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر، احساس تعلق، كه منظور از اصول شهر سالم در اينجا اشاره اي به اركان و پايه هاي ايده شهر سالم است. در واقع هر اصل مؤلفه هايي از شرايط براي تحقيق ايده شهر سالم را در خود دارند كه براي هر شهري در هر منطقه اي قابل تعميم است. اين اصول به عنوان خصوصيات ذاتي شهر سالم مطرح هستند، به گونه اي كه خدشه در يكي از آنها كليت ايده شهر سالم را از زاويه اي خاص به مخاطره مي اندازد اهم خصوصيات اين اصول عبارتند از: كليه اصول از يك قاعده پيروي مي كنند . اصول يكديگر را محدود و مشروط مي كنند . اصول يكديگر را تكميل مي كنند . اصول ناقض يكديگر نيستند . هر اصل شرط لازم براي تحقق ايده شهر سالم است ليكن كافي نيست (معصومی، 1375: 67) اصول چهارده گانه ی شهر سالم: -1 حيات بخشي پايدار: شهر بايد قابليت حيات داشته باشد. سلامتي و نيازهاي اساسي انسان را تامين نماييد.مرز پایدار باید به گونه ای باشد که سلامت اجتماعی با افزایش مشارکت عمومی ایجاد کند و خود مردم محله مشکلات و نیازهای خود را بتوانند مطرح و حل کنند. -2 ايمني و امنيت: شهر بايد امن باشد. در امان بودن شهر از حوداث طبيعي (اعم از سيل و زلزله) و حوادث غير طبيعي و زيان هاي جاني و مالي. -3 بهره وري اقتصادي: شهر بايد از اقتصاد مالي برخوردار باشد و بازدهي و مربندی محلات باید راندمان را در همه عرصه هاي اجتماعي افزايش دهد. -4 تعاون: ارتباطات اجتماعي سالم كه شامل همياري، همكاري و ياري شود. مرزبندی بر اساس شاخصهای اجتماعی و فرهنگی به تعاون بیشتر توجه دارند. -5 دسترسي: شهر بايد شرايط و تسهيلات بالفعل و بالقوه دسترسي مطلوب را نه تنها به مراكز خدمات بلكه به اطلاعات ، اخبار ،منابع و مكان هاي خاص فرهنگي و مذهبي و غيره را مهيا نمايد. مرزبندی محلات باید به گونه ای باشد که دسترسی ها را آسان کند. -6 تعادل: شهر بايد سعي در حفظ ،استمرار، تقويت تعادل به معني عام آن داشته باشد نيازها را برآورده كرده و از فشار بيش از حد به يك بخش به نفع ساير بخش ها جلوگيري كند. -7 سازگاري: براساس اين اصل شهر مي بايست موجبات سازگاري و همسازي اجزا و عناصر نسبت به يكديگر و نيز ابعاد مختلف زندگي شهري با شرايط طبيعي را فراهم آورد. مرزبندی محلات باید با محیط طبیعی و قوانین شهری سازگار باشد. -8 پويايي (توسعه منظم): شهر بايد پويايي داشته باشد. اين پويايي به توسعه اي هدفمند ، مستمر و تاحد ممكن قابل پيش بيني تعبير مي شود كه ناظر بر هدف يا اهداف مشخصي است. -9 هويت: شهر بايد از انقطاع تاريخي و نيز گسستن پيوند هاي فرهنگي، ( از طريق حفظ و اعتلاء آنها) ، ممانعت به عمل آورد ،بصورتي كه هويت شهرموجب بازشناسي آن گردد. تقسیم بندی محلات بهتر است که در جهت افزایش حس هویت تلاش کند. -10 زيبايي: شهر بايد تلاش كند تا در همه ابعاد علي الخصوص ، در نمودهاي كالبدي و بصري براي مردم لذت بخش باشد -11 تنوع: شهر بايد تلاش كند تا حداكثر تنوع را در ساختار كالبدي و اجتماعي و اقتصادي خود به وجود آورد تا از اين طريق امكان ارزيابي و انتخاب را براي شهروندان به وجود آيد. -12 بهره وري وقت آزاد: شهر بايد تمهيدات لازم و مناسب گذران اوقات فراغت خارج از جريانات جدي زندگي را براي تجديد قواي كليه آحاد جامعه با شرايط مطلوب تامين نمايد.يعني استفاده مطلوب از وقت آزاد در جهت تحقق هدف انسان سالم. -13 بسته در نظر گرفتن شهر: شهر بايد تلاش نمايد. تا حتي المقدور داده ها و ستانده هاي خود را به ويژه در امور بهداشتي و محيطي تحت كنترل و حتي بازيافت و يا تصفيه نمايد.بسته در نظر گرفتن سيستم شهر به معني تعيين حدود و مرزهاي مشخص در جهت چگونگي و ميزان ارتباط متقابل شهر با محيط است.حتي المقدور از ورود داده هاي منفي (سيل) به شهر جلوگيري كند. -14 احساس تعلق: شهر بايد احساس تعلق شهروندان را تقويت نموده و آنرا با شيوه هاي مختلف به احساس مسئو ليت تبديل كند تا از اين طريق بتواند به اهداف شهر سالم دست يابد. (برقراري پيوند عاطفي بين مجموعه شهري و مردم) (شعار شهر ما خانه ما). (حاجي خاني و دیگران، 1372: 119). ، مرزبندی محلات باید باعث افزایش احساس تعلق، مشارکت عمومی، هویت و سرمایه اجتماعی شود. جدول شماره 3: نتیجه گیری مدل شهر سالم مدل شهر سالماهدافمرزبندی محلات بر اساس اهداف تحرك سياسي و مشاركت جامعه، مرزبندی بر اساس ایجاد سلامتی اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهایشان، ايجاد ظرفيت فزاينده براي مسئولين شهري در مديريت مشكلات شهري و تشكيلات مشاركتي با سازمان هاي اجتماعي در بهبود شرايط زندگي، ايجاد يك شبكه اي از شهرها در مبادله و تكنولوژي اطلاعات و به نوعی اقزایش روابط اجتماعی، تضمين مشاركت زنان در تصميم گيري در ارتباط با فعاليت هاي پروژه.بهبود سلامت و توجه جدي به اصول آن براي همه_ توسعه پايدار _ برنامه ريزي بر پايه مشاركت است. سیاستمرزبندی محلات بر اساس افزایش روابط اجتماعی، توسعه اجتماعات محلی، افزایش سلامت اجتماعی، افزایش هویت و حس تعلق، توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت براي همه و ارتقاء بهداشت؛ ارتقاء بهداشت در برنامه هاي سياسي و اجتماعي شهرها؛ تاكيد بر اقداماتي جهت بهداشت همگاني كه بر روابط متقابل بين افراد و محيط و روش هاي زندگي اثر مي گذارد .مبارزه با عواملي كه سلامتي افراد ساكن شهر را مورد تهديد قرار مي دهد، سياست اصلي پروژه شهر سالم است.اصولحيات بخشي پايدار (مرز پایدار)_ ايمني و امنيت_ بهره وري اقتصادي_ تعاون (مرزبندی بر اساس افزایش تعامل و تعاون اجتماعی)_ دسترسي (مرزبندی بر اساس افزایش دسترسی)_ تعادل_ سازگاري(مرزبندی سازگار با محیط طبیعی و قوانین)_ پويايي (توسعه منظم)_ هويت (مرزبندی بر اساس افزایش حس هویت)_ زيبايي_ تنوع_ بهره وري وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر_ احساس تعلق(مرزبندی بر اساس افزایش احساس تعلق). منابع: Harpham & etal, 2001: 112)، De Leeuw, 1998: 231، عبادی، 114 :137، حاجي خاني و صالحي، 1372: 119). نتیجه گیری: در این پژوهش، جهت مشخص کردن بهترین شاخص های تقسیمات محلات، بازگشت به رویکرد توسعه سنتی (نظریه نوشهرگرایی)، بهره گیری از شاخصهای توسعه پایدار به منظور کاهش حداکثری مشکلات محیطی و اجتماعی و سنجش میزان وحدت، اتحاد نهادهای محله ای، محله ای سالم، پیوستگی فضایی، تجانس، هویت، مشارکت و انسجام محله مد نظر است. شاخصهای مرزبندی محلات بر مبنای اصول و اهداف توسعه پایدار، نوشهرگرایی و مکتب ساختارگرایی با شاخصهای اجتماعی و فرهنگی بسیار پایدار و مناسب است. 6_2 تجارب: 1-6-2 مدل اندازه ی محله در غرب: مهم ترین تئوری ها در مورد شکل و مرز محله، منطقه و یا واحدهای همسایگی در انگلستان به هاوارد و معمارانش پارکر و آنوین و در ایالات متحده آمریکا به کلارنس پری، کلارنس اشتاین و هنری رایت باز می گردد. هاوارد محله را یک واحد خودکفا از نظر اداری و مدیریتی می دید. مامفورد استقلال و خودکفایی کامل محله را مطرح می کند ولی از سویی هم عقیده دارد که محله باید جوابگوی نیازمندی های روزمره ساکنان باشد. لوکوربورزیه محله را یک وسیله رفاهی می داند که ساکنان خود را از صدمات شهر و زندگی شهری مصون می دارد. او به همراه مامفورد بحث های توسعه پایدار و رویکرد فرهنگی را از طریق پلی به نام محله بهم پیوند دادند )مهندسین مشاور شاران، 1388: 6_45). دو ديدگاه اصلي در رابطه با اندازه ي محله وجود دارد: الف) محله در مفهوم يك عملكرد سياسي كه در آن افرادي نظير جين جاكوبز عقيده بر اين دارند كه محله بايد به اندازه هاي بزرگ باشد كه بتواند از منافع گروهي خود دفاع كند و آن نيز تنها در جوامع با جمعيت بالاي 10000 نفر امكان پذير است از طرفي كريستوفر الكساندر استقلال سياسي و اقتصادي شهرها را در گرو محلات با جمعيت 2000 تا 5000 و گاهي تا 10000نفر تلقي مي نمايد چرا كه در چنين جوامعي تصميم سازي گروهي مؤثرتر و فاصله ي ميان شهروندان و مسئولان حكومتي كاهش مي يابد..189) (Moughtine, 2005, P ب) محله يبه عنوان واحد فيزيكی نیز مطرح می شود. طرفداران اين نظريه، اندازه ي محله را در جمعيت و سهولت دسترسي پياده مردم از حاشيه به مركز تلقي مي نمايند ليون كرير از جمله ي آنهاست و اندازه ي چنين محله هایي را 12000 نفر پيشنهاد ميكند . .190) (Moughtine, 2005, P كلرنس پري وكلرنس اشتاين و هنري رايت، محله را با عناصر اصلي يعني با جمعيت 5000 نفر يا 1000 خانوار و فاصله مركز محله تا حاشيه ي خارجي را800 _400 متر معين نموده اند به عبارتي اندازه ي هر واحد همسايگي در طرح آنان را تعداد خانواده هايي تعيين ميكرد كه قرار بود حد نصاب دانش آموزان مدرسه را تأمين كند. (رضويان، 1381 ، 39_41) ردبرن یکی دیگر از طراحان محلات جدید و باغ شهرها است که طرح شهر وی از طرف کلرنس اشتاین و هنری رایت در ایالت نیوجرسی آمریکا پیاده می گردد. وی جمعیت شهر ر ا 25000 نفر در سه واحد خودیار (محله) با جمعیت 10000_7000 نفر جای می گیرند ( مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1372: 2_5). اندازه محله در محتوای طراحی شهرهای جدید قرن بیستم در بریتانیا به کار رفته است جمعیت بین 4000 تا 10000 نفر را در بر می گیرد. این رقم مبتنی بر جمعیتی است که برای یک مدرسه ابتدایی که دسترسی پیاده به آن از هر خانه به آسانی انجام می پذیرد، مناسب باشد در هارلو و دیگر شهرهای بریتانیای آن زمان، منظر سازی مشخصه ای بود که مرز میان محله ها را تعیین می کرد. این روش در عین اینکه برای جدا کردن محله ها روش بصری موثری است، می تواند فواصل میان فعالیتهای مختلف ناحیه شهری را افزایش دهد و همچنین اتصالهای میان محله های مجاور یکدیگر را تضعیف کند. در شهرهای کوچک و بزرگ موجود، وجود گستره های وسیع فضاهای باز بین محله ها بسیار نادر است. مسیرهای حمل و نقل اصلی، کانال ها و مسیرهای آبی دیگر و تغییر در سبک معماری لبه های نوع دیگر برای محله هستند (مهندسین مشاور شاران، 1388: 13). 2-6-2 مدل اندازه ی محله در ایران )نمونه ای از شرق): مدل اندازه محله در ایران در گذشته تابعی از مذهب، قومیت، حرفه و پیوند اجتماعی بوده است ولی امروزه این مسائل کم رنگتر شده اند و اکثر محلات به شکل سیاسی و بر اساس راه ها تقسیم بندی می شوند. محلات جدید نیز با جمعیت و خدماتی تعریف شده ایجاد می شوند و در زیر نمونه هایی از تقسیم بندی ها آورده شده است که بیشتر بر اساس جمعیت می باشد: حبيبي و صديقه مسايلي در كتاب سرانه ي كاربريهاي شهري، محله را شامل700 -1250 واحد مسكوني با جمعيت 3500 تا 5500 نفر با شعاع دسترسي 375 تا 300 متر تلقي نموده است (حبيبي و مسايلي، 1378: 7_8) . اسماعيل شيعه در كتاب مقدمه اي بر مبناي برنامه ريزي شهري، جمعيت محله را 5000 نفر و فاصله ي مركز تا حاشيه را 500 متر (شيعه، 1371 ، ص 127). وزين نيز معيار جمعيتي محله را6000 تا 20000 نفر و شعاع عملكرد آن را 1000_750 متر (وزين، 1378 : 179_ 183). سازمان برنامه و بودجه ي استان فارس در كتاب استانداردهاي حداقل سرانه ي كاربري اراضي در طراحي شهري جمعيت را 5000 نفر و شعاع دسترسي به مركز محله را 500 متر لحاظ نموده است (سازمان برنامه و بودجه استان فارس، 1371 :49 ). مهندسان مشاور آتك در طرح حفظ و ساماندهي تهران سال 1367 جمعيت محله را بين 10 تا 20 هزار نفر جمعيت و به طور متوسط 17500 نفر لحاظ نموده است (مهندسان مشاور آتك، 1367 : 71). اخيراً طرح جامع جديد، سازماندهي تهران بزرگ را با يك الگوي تقسيم بندي شهرسازانه مديريتي در پنج سطح: شهر، حوزه، منطقه، ناحيه و محله تعريف و تعيين محدوده ي تقسيمات رده ي محله را در حوزه ي اختيارات شوراي شهر نهاده است ( پورمحمدي،1382 :372). 7_2 نتایج مبانی نظری : جدول شماره 4: جدول کاربردی مبانی نظری نظریه اهدافاصولکاربرد معیارها و متغیرهای مورد بررسیکاربرد در پژوهش1. مکتب ساختارگراییمطالعه عناصر کالبدی مانند فرم (مانند محله) و عملکرد و پیوند فضایی (محتوا) آن در دوران مختلفمطالعه مجموعه عملکردها، کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهریاصل وحدت (تنوع فضایی، مرکزیت، تعامل و هماهنگی، توازن، پیوستگی فضایی، سلسله مراتب، تجانس، هویت، مشارکت، تاکید بر روابط اجتماعی و ترکیب و انسجام محله)تکاملتکثر و تکثیرانسجاموابسته به کلبررسی سیستم حرکتی اصلی به مثابه ستون فقرات_ پیوند بناهای اصلی با طرح شبکه ارتباطی اصلی_ بررسی رابطه متقابل بناها با یکدیگر و بناها با فضاها_ مطالعه فعالیتهای تجاری، صنعتی و سیاسی در طول محور اصلی_ تحلیل ترکیب بندی بناها و فضاهای اصلی به صورت یک کل به هم پیوسته_ مطالعه پیوستگی مسیر با طراحی لبه ها و ایجاد نشانه پیوستگی اجزاء شهریتعیین و تکامل مرکز محلهپیوند و انسجام در سطح محلهتعریف فعالیت برای مرکزکم رنگ شدن ساختمانها با دور شدن از مرکزشبکه بندی درون محلهمرز محله 2. رویکرد توسعه پایدار شهریروند بهگشت اجتماع بدون رشد فراتر از ظرفیت حامل بوم شناسانه.پایداری زیست محیطی( با هدف برقراری تعادل اکولوژیک) پایداری اجتماعی( با هدف برقراری عدالت اجتماعی) پایداری اقتصادی( با هدف فراهم سازی زمینه برای بقای اقتصادی). 1. ارتباط با طبیعت2. امنیت و ایمنی3. ارزیابی آگاهی و دانش4. وحدت و جامع نگری. 5. عدالت بین نسلی6. جامعه مستقل و غیر وابستهرفاه افراد7. اقتصاد برآورد سازی نیازهای اولیه انسانی8. حفاظت از محیط زیست طبیعی9. حداقل استفاده از منابع تجدیدناپذیر.کاهش آلودگی، نگهداری منابع طبیعی، کاهش ضایعات شهری، افزایش بازیافتها، کاهش انرژی مصرفی، عدم تمرکز شهری و کاهش پراکندگیها، ایجاد اشتغال محلی، ساختار اجتماع متعادل، حمل و نقل عمومی و کاهش ترافیک، توزیع منابع و تهیه غذای پایدار محلی. مرکزیت پایدارمرز پایداروحدت و پیوستگی درون محلهتفکیک محله نسبت به سایر محلاتتعیین پایداری محله1.1 حکمروایی خوب شهریبه کارگیری حداکثری ظرفیتهای موجود در هر یک از بخشها به منظور نیل به اهداف گسترده تری از رفاه اقتصادی و اجتماعی.1.مشارکت 2.حاکمیت قانون 3. شفافیت 4.مسئولیت پذیری 5. اجماع سازی 6. عدالت و انصاف 7.کارایی و اثر بخشی 8. پاسخگویی (رفیعیان و دیگران ، 1390: 95_94)برنامه ریزی و مدیریت مشارکت طلبانه_ برنامه ریزی مردم مبناپیوند درون محلهسنجش تشابهات درون محلهسنجش تمایزات با سایر محلاتتعیین شاخصهای حکمروایی خوب در سطح محله1.2 مشارکتسهیم شدن شهروندان در قدرت تصمیم گیری، تدوین سیاستها در ارتباط با تعیین مرزها و هر آنچه که بر محیط محله آنها موثر است.فراهم کردن زمینه های لازم از سوی حکومتهای محلی و شهرداری ها جهت دخالت شهروندان محلی در تصمیم گیری های شهروندی و به نوعی افزایش پیوندها و سرمایه های محله ایشکوفایی توانمندیهای سیستم محلی و اجتماعی در شهرها در قالب نوعی اعتدال که در آن حیات سیستم محلی جزیی از حیات جامعه می باشد. احساس تعلق به اجتماع احساس مسئولیت نسبت به جامعهفراگیر و در حد امکان ساز و کار شفاف و موثر زمینه ساز و تداوم آن در نهادهای مدنی محله زمینه مشارکت محله ای بررسی محدودیتها و مشکلات مدیریت محله هاارزیابی صرفه جویی در هزینه ها و کاهش صرف انرژیبررسی تقویت جامعه مدنی.سنجش شاخص های اجتماعی و فرهنگی در تعیین مرزهای محلهمرکزیت پایداروحدت و پیوستگی درون محلهتعیین مشارکت و سرمایه اجتماعی محله1.3 توسعه اجتماع محلیتشویق مسئولان محلی در راستاي ایجاد و توسعه برنامه هاي همکاري میان بخش خصوصی، محلی و دولتی جهت ایجاد توسعه پایدار در سطح .سرمایه اجتماعی (محله ای)انسجام اجتماعیسنجش انگیزه در مردم جهت خودیاري از طریق آموزشارزیابی روحیه همکاري و تعاونتحلیل توسعه رهبري محلیتقویت مردم سالاريتحلیل فرایند رشد پایدارحفظ و تقویت روابط اجتماعیبررسی تغییرات تدریجی مبنی بر تصمیمات درونی سنجش انگیزه و ارزیابی روحیه تعاون و همکاری در سطح محلی (محله های شهری)تحلیل تغییرات در سطح محله های مورد بررسی3. رویکرد مدیریت یکپارچه شهریقانونمندی، شفافیت، کار آمدی، مدیریت نو آورانه و دیدگاه راهبردی.توسعه پایدار برای برقراری حکمروایی شایسته و ایجاد رویه ای نوین با قابلیت بسیج منابع مردمی جدید و درنهایت توسعه اجتماعات محلی توسعه ی فضاهای فرهنگی، اجتماعی و گردشگری، منابع درآمدی پایدار، ارتقای کیفی زندگی شهروند مداری، نظارت عمومی بر مسائل شهری .برابری، مدیریت تمرکز زدا، ایجاد همنوایی، توسعه منابه انسانی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی.لزوم طراحی چارچوب سازمانی و تشکیلاتی و چند سطحی و چند لایه ای برای سیستم مدیریت شهریپوشش کامل همه ی امور شهریشمول مدیریت شهری بر برنامه ریزی شهریقابلیت انطباق چارچوب سازمانی با ماهیت چند عملکردی مدیریت..تحلیل رویه های تعاون و همکاری و تعریف طرح های مشارکتی میان سازمانهای دولتی و نهادهای محلی اداره ی شهر.بررسی انگیزه در سازمانهای دولتی و خصوصی برای همکاری در اداره امور شهر.پیش بینی ساختارهای سازمانی انعطاف پذیر برای سازمان مدیریت کلانشهر که قادر باشد به تغییرات مستمر در محیط کلانشهر پاسخ دهد.اتخاذ تدابیر مناسب برای پیشگیری از تداخل مسئولیت بین دوایر سازمان مدیریت کلانشهر به طوری که رویه های پاسخ گویی، حدود مسئولیت هر دایره را به روشنی مشخص نماید. تحلیل سطوح مشارکتی سازمانهای دولتی و نهادهای محلی در ارتباط با فعالیتهای محلییکپارچگی مدیریت محله بر مبنای رویکرد محله مبنا4. تئوری نوشهرگراییبرای باز زنده سازی محلات شهری به کار می رود و همواره بر ساختن یک اجتماع ایده آل و مطلوب.افزایش میزان مشارکت در زندگی عمومی.بازگشت به الگوی توسعه محلات سنتی.قابلیت پیاده روی_ ارتباط پذیری_ کاربری های مختلف و متنوع_ مسکن مختلط_ معماری و طراحی شهری با کیفیت (تاکید بر زیبایی، آسایش انسان و خلق حس مکان و ...)_ ساختار سنتی محله_ تراکم افزایش یافته_ حمل و نقل هوشمند_ پایداری_ کارایی انرژی_ بالا بودن کیفیت زندگی.بررسی گوناگونی ساختمانها، کاربری های مختلط، مسکن برای گروه های مختلف درآمدی، برتری و توجه خاص به حوزه عمومی بررسی نوع استفاده از اتومبیل، تنوع کاربری ها و افزایش روابط اجتماعیکاربست رویکرد نوشهرگرایی با توجه به ارتباط بین ویژگی های محله ای قدیم و جدید5. مدل شهر سالماهداف تحرك سياسي و مشاركت جامعه در تجهيز و تكميل (اجراي) يك طرح سلامت شهري_ تلاش براي افزايش آگاهي از موضوع سلامت در توسعه شهري به وسيله مسئولين ملي و شهري_ ايجاد ظرفيت فزاينده براي مسئولين شهري در مديريت مشكلات شهري و تشكيلات مشاركتي با سازمان هاي اجتماعي در بهبود شرايط زندگي در جامعه توسعه نيافته_ ايجاد يك شبكه اي از شهرها در مبادله و تكنولوژي اطلاعات_ تضمين مشاركت زنان در تصميم گيري در ارتباط با فعاليت هاي پروژه به ويژه در فضاهاي مهمي مانند مسكن، آب و بهداشت و خدمات بهداشتي.بهبود سلامت و توجه جدي به اصول آن براي همه_ توسعه پايدار _ برنامه ريزي بر پايه مشاركت است.حيات بخشي پايدار_ ايمني و امنيت_ بهره وري اقتصادي_ تعاون_ دسترسي_ تعادل_ سازگاري_ پويايي (توسعه منظم)_ هويت_ زيبايي_ تنوع_ بهره وري وقت آزاد، بسته در نظر گرفتن شهر_ احساس تعلق. توسعه نگرش سلامت شهرها براساس دو سر فصل بهداشت براي همه و ارتقاء بهداشت_ ارتقاء بهداشت در برنامه هاي سياسي و اجتماعي شهرها_ تاكيد بر اقداماتي جهت بهداشت همگاني كه بر روابط متقابل بين افراد و محيط و روش هاي زندگي اثر مي گذارد_ مبارزه با عواملي كه سلامتي افراد ساكن شهر را مورد تهديد قرار مي دهد. سنجش اثرات مرزبندی و حفظ محیط زیست منبع: نگارنده: 1392 منابع فارسی: ابراهیمی، محسن و امیر حسین شیدنیا (1367)، طرح تطبیق تقسیم بندی محلات با نواحی مناطق شهرداری تهران، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 229. احمدی آذر، محمد تقی (1389)، استراتژی ناحیه محوری در شهرداری تهران با مدل امتیازی متوازن(BSC)، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه MBA، رشته مدیریت، ارزیابی ، استاد راهنما: دکتر محمد تقی امینی، استاد مشاور: دکتر زین العابدین رحمانی. احمدی، حسن (1370)، طرح ریزی کالبدی، نشریه معماری و شهرسازی، شماره 18. احمدی، حسن (1388)، ریشه های پیدایش ایده ی شهر سالم، فصلنامه ی بین المللی فنی مهندسی ساخت شهر. اشرف، احمد (1313)، ویژگیهای شهرنشینی در ایران دوره اسلامی. اصغری زاده یزدی، سارا (1389)، اصول پیشنهادی نوشهرسازی در طراحی محله های شهری، فصلنامه ی علمی_ پژوهشی مسکن و محیط روستا، شماره 50، 50_ 63. افراه، غلامرضا و طوسی و اربابی و آذری (1372): نقش مساحت محلات و مناطق در برنامه ریزی شهری، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران. افضلان، نادر (1383)، بازیابی مفهوم محله شهری در محور نواب، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده هنرهای زیبا گروه شهرسازی و برنامه ریزی منطقه ای،دانشگاه تهران، استاد راهنما: فریدون قریب. اکبری، مهسا (1389)، توصیف محله درآباد، مدير پروژه: موسسه انديشه سراي شهر، معاون اجتماعي: محسن جلالي فراهاني. ایمانی جاجرمی، حسین (1385)، بررسی تحول مدیریت شهری در ایران از رعیت نوازی تا شهروند مداری، مجموعه مقالات همایش بررسی وضعیت اجتماعی شهر تهران، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران. ايوانس، باب و ماركو جوز ، سوزان ساندبك ، كيت تئوبالد، ترجمه : دكتر غلامرضا كاظميان ، خدر فرج كرده (1390)، اداره شهرهاي پايدار، انتشارات پرهام نقش. آرنت، رندل و دیگران (2000)، منشور نوشهرگرایی، ترجمه بصیری مژدهی، رضا و دانش، علیرضا (1378)، تهران، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری. بحرینی، حسین (1378)، تجدد و فرا تجدد و پس از آن در شهرسازی، انتشارات دانشگاه تهران. بحرینی، حسین (1380)، مقاله جستجوی مفاهیم پایدار در کانونهای زیستی کهن، نشریه جغرافیا (محیط شناسی)، شماره 27. بحرینی، سید حسین (1385)، فرآیند طراحی شهر، تهران، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران. بحرینی، سید حسین و بهناز بلوکی و سوده تقابن (1388)، تحلیل مبانی نظری طراحی شهری معاصر، جلد اول، اواخر قرن 19 تا دهه هفتم قرن 20 میلادی، تهران، موسسه انتشارات دانشگاه تهران. برآبادی، محمود (1385)، الفباي شهري، مجموعه مقالات ماهنامه شهرداريها، شماره 23. بررسی تقسیمات محلهای شهر تهران( 1370)، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 361. برزگر، محمدرضا (1381)، فرهنگ شهرنشینی و شهرسازی در دوران پهلوی اول 1299 تا 1320، مطالعه موردی: تحولات ساختاری شیراز، فصلنامه پژوهشی_ فرهنگی فارس، شماره 18 و 19. برنامه ریزی محله ای) 1386 (، مجله جستارهای شهرسازی، ، شماره 19 و 20 . بنی هاشم، سمانه سادات (1388)، احیای مفهوم محله با تجربه ای در محله لبنان اصفهان، پایان نامه ی کارشناسی ارشد طراحی شهری گروه شهرسازی دانشگاه تهران، راهنما: فرشاد نوریان. بوم سازگان، مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1385)، سازمان فضایی طرح جامع شهر تهران، طرح راهبردي هدايت و کنترل تحولات کالبدي (اسناد طرح جامع تهران)، اسناد قسمت سوم: تدقيق و تکميل طرح توسعه تهران. بیکن، ادموند (1974)، طراحی شهرها، ترجمه فرزانه طاهری (1376)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری و شهرسازی ایران. پاپلي يزدي، محمدحسين و ابوالقاسم حسينيون (1366)، مهاجرت روستايي خراسان، نقشه هاي پايه، فصلنامه ي تحقيقات جغرافياي ، سال دوم، شماره 3 پاکزاد، ج (1386)، مقالاتی در باب مفاهیم معماری و طراحی شهری، نشر و پخش ثمین، چاپ اول. پاکزاد، جهانشاه (1391)، راهنمای طراحی فضاهای شهری در ایران، انتشارات شهیدی، چاپ ششم. پورمحمدی، محمدرضا (1388): آشنايي با محله و معيارهاي محله بندي شهر با تأكيد بر شهر تبريز، نشريه جغرافيا و برنامه ريزی (دانشگاه تبريز)، سال 14 ، شماره ي 28 پورمحمدی، محمدرضا و علی مصیب زاده (1388)، آشنايي با محله و معيارهاي محله بندي شهر با تأكيد بر شهر تبريز، نشريه جغرافيا و برنامه ريزي(دانشگاه تبريز) سال 14 ، شماره ي 28 . پورمحمدی، محمدرضا و علی مصیب زاده (1388)، نشريه جغرافيا و برنامه ريزي دانشگاه تبريز، سال 14 ، شماره ي 28 ، صفحات89_53. پورمحمدي، محمدرضا (1382) ، طرح مطالعاتي منطقه بندي شهر تبريز استانداري آذربايجان شرقي، معاونت عمراني، شوراي پژوهش استان. پورنقی، لیلا، مسائل و مشکلات محلات شهری در عصر کنونی. تحصیلدار، مهدی و حبیب فزنلق (72_1371 )، ضوابط و معیارهای تعیین محله شهری، پایان نامه کارشناسی ارشد شهرسازی، دانشگاه تهران، استاد راهنما: دکتر لقائی. تحلیل اثر تغییرات کالبدی عناصر شاخص محله بر بافت عودلاجان، مجله هنرهای زیبا، 1385، شماره 28. تقی زاده، محمد (1379)، فرهنگ اسلامی توسعه پایدار، فصلنامه ی مدیریت شهری، سال اول، شماره 3. تکمیل همایون، ناصر (1382)، از مجموعه از ایران چه می دانم؟، تهران، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی. تولایی، نوین (1386)، شکل منسجم شهر، تهران، انتشارات امیرکبیر. ثابتی، علیرضا (1373)، مطالعات زیست محیطی تهران بزرگ، سازمان نوسازی شهر تهران، تهران. جعفری، حسن (1360): تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه سید محمد تقی آیت اللهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چهار راهی، ذبیح الله (1386)، تحلیل بر تقسیمات کالبدی شهر شیراز بر اساس مدیریت یکچارچه شهری، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد، رشته جغرافیا و برنامه ریز شهری، دانشگاه تهران. حاجی پور، خلیل، کتابچی، عماد، حسین پور، محمد (1391)، شهرسازی نوین، راهی به شوی ایجاد محلات پایدار، ویژه نامه مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، مجله منظر، شماره 18. حاجی پور،خلیل(1383)، برنامه ریزی محله مبنا، رهیافتی کارآمد در ایجاد مدیریت شهری، چکیده مقالات توسعه محله ای، چشم انداز توسعه پایدار شهر تهران، چاپ اول تهران، شهرداری تهران. حاجي خاني ، غلامرضا، صالحي، اسماعيل (1372)، معيار هاي شهر سازي براي ايده شهر سالم، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده هنر هاي زيبا، دانشگاه تهران. حافظ نیا، محمدرضا (1379)، مبانی مطالعات سیاسی و اجتماعی، سازمان حوزه ها و مدارس علمیه ی خارج از کشور. حبیبی، محسن (1364): سیر تحولات مجتمع های زیستی در ایران(شهرنشینی و شهرگرایی)، گروه شهرسازی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران. حبیبی، محسن (1375)، از شار تا شهر، تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، تفکر و تاثر، انتشارات دانشگاه تهران. حبیبی، محسن (1383)، از شار تا شهر، تحلیلی تاریخی از مفهوم شهر و سیمای کالبدی آن، تفکر و تاثر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم، تهران. حبيبي، محسن و صديقه مسايلي (1378)، سرانه ي كاربريهاي شهري، تهران: وزارت مسكن و شهرسازي و سازمان ملي زمين و مسكن، چاپ اول. حسامیان، فرخ (1363): شهرنشینی در ایران(شهرنشینی مرحله گذار) ، انتشارات آگاه. حسینی، علی، پوراحمد، احمد، حاتمی نژاد، حسین، رضایی نیا، حسن (1392)، راهبردهای ساماندهی بافت فرسوده ی محله قیطریه با استفاده از روش QSPM ، فصلنامه علمی و پژوهشی مرکز پژوهشی هنر معماری و شهرسازی نظر، شماره 24. حسینی، مریم (1390)، مجتمع ایستگاهی مترو قیطریه، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد دانشکده مهندسی معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: دکتر غفاری. حق شناس، احمد (1389)، توسعه محله ای در کلانشهر تهران (محله درکه)، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: محمد تقی رضویان. حمیدی، ملیحه و دیگران (1376)، استخوان بندی شهر تهران، تهران، سازمان مشاور و مهندسی شهر تهران. حیدری، احمد و جعفر خیر خواهان (1383)، حکمرانی خوب، بنیان توسعه، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی. خاکساری، علی(1385): محله های شهری در ایران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. خانجاني، (1385)، سند هويت محله قیطریه، اداره زيباسازي شهرداري منطقه يك تهران. خوش چشم، کیومرث (1370)، تجربیات در زمینه شهر سالم از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، در مجموعه مقالات نخستین سمپوزیوم شهر سالم، تهران، ، ادره کل روابط عمومی و بین المللی شهرداری تهران (1371). خیرآبادی، مسعود (1376)، شهرهای ایران، ترجمه حسین حاتمی نژاد و عزت الله مافی، مشهد، نشر نیکا. داداش پور ، هاشم (1380) ، مقاله مديريت شهري ، اهداف وراهبردها ، ماهنامه تدبير ، شماره 120. درکوش، سعید عابدین (1364)، درآمدی به اقتصاد شهری، مرکز نشر دانشگاهی، تهران. دفتر برنامه ريزي عمراني وزارت كشور (1381)، مديريت شهري پاي دار، برسي تجارب مشاركتي شهرداري ها و شورا هاي اسلامي شهر هاي ايران، سازمان شهر داري هاي كشور. ذاکری ، هادی (1390) ، مدیریت محله ( مجموعه دستورالعمل ها و آیین نامه های ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران ) ، انتشارات مدبران. ربانی، رسول (1385)، جامعه شناسی شهری، انتشارات دانشگاه اصفهان. رستگار، حامد (1388)، حکمرانی الکترونیک و تاثیر آن بر حکمرانی خوب شهری، فصلنامه ی پژوهش مدیریت شهری، شماره 2. رضویان، محمد تقی(1381)، برنامه ریزی کاربری اراضی شهری، انتشارات منشی. رضويان ، محمد تقي (1381) ، مديريت عمران شهري ، انتشارات پيوند نو. رضويان، محمدتقي (1381) ، برنامه ريزي كاربري اراضي شهر، چاپ اول، تهران: انتشارات منشي. رفیعیان، مجتبی و سید علی حسین پور(1390)، حکمروانی خوب شهری از منظر نظریات شهرسازی، انتشارات طحان/ هله، چاپ اول. روحانی، ساسان (1361)، طرح ایجاد، بازسازی و احیای محله، سلسله مقالات بخش برنامه ریزی و جامعه شناسی، شماره 7. رهنما، سيد رحيم (1384)، تبيين نقش و جايگاه برنامه جامع ميان مدت هماهنگي در توسعه كلانشهرها نمونه موردي شهر مشهد. رهنمایی، محمد تقی و پروانه شاه حسینی (1383)، فرآیند برنامه ریزی شهری ایران، انتشارات سمت. رهنمایی، محمد تقی و رحمت الله فرهودی و محمد باقر قالیباف و حلیمه خاتون هادی پور (1386)، سیر تحول ساحتاری و عملکردی محله در شهرهای ایران، جغرافيا (نشريه علمي- پژوهشي انجمن جغرافيايي ايران)، دوره جديد، سال پنجم، شماره 12 و 13. رهنمايي، محمدتقي (1386)، مجموعه مباحث و روشهاي شهرساز ی )جغرافيا) چاپ اول، تهران: وزارت مسكن و شهرسازي مركز تحقيقات شهرسازي و معماري ايران زاهدي فر، محمد حسين(1373)، تحليل تصميم گيري در شهر تهران، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده معماري وشهرسازي، شهيد بهشتي. زراعت دوست، مهتاب (1379)، طراحی یک مرکز محله با توجه به تاثیر معماری بر رفتار (شهرک پردیس قم)، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی. زند، سیما (1382)، ساماندهی مجموعه درکه، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته طراحی شهری دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: دکتر غفاری. زندی، میترا و سیمین اشرفیان (1364)، سیرتحول مفهوم محله در تهران، پایان نامه ارشد دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران. زیاری، (1379)، سنجش درجه توسعه يافتگي فرهنگي مناطق كشور، مجله نامه علوم اجتماعي16. زیاری، کرامت الله (1389)، برنامه ریزی شهرهای جدید، انتشارات سمت، تهران. زیاری، کرامت الله و محمدحسین جانبابانژاد (1388)، دیدگاه ها و نظریات شهر سالم، ماهنامه ی شهرداری ها، سال نهم، شماره 95. ژروندو، کریستیان ( 1353 )، ترجمه ابوالحسن بهینا، ترابریهای شهری، انتشارات دانشگاه تهران. سازمان برنامه و بودجه استان فارس، معاونت برنامه ريزي (1371)، استانداردهاي حداقل سرانهي كاربري اراضي در طراحي شهري شيراز ، مجموعه مقالات اقتصادي - اجتماعي، شمارهي نهم. سالک، نیما (1386)، عوامل موثر بر پایداری توسعه محله در فرآیند برنامه ریزی شهری، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی شهری و منطقه ای دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، راهنما: مجتبی رفیعیان. سبحانی، آنا (1385)، باز تولید مفهوم محله از گذشته تا امروز (مطالعه موردی: محله 16 منطقه 11 شهر تهران)، دانشکده شهرسازی رشته برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، راهنما: فرشاد نوریان. ستوده، منوچهر (1374)، جغرافیای تاریخی شمیران، جلد دوم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سعیدنیا، احمد (1379)، کتاب سبز شهرداری، مدیریت شهری، جلد یازدهم، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور. سقائیان نژاد ، سید مرتضی (1387) ، تبیین جایگاه و صلاحیت شوراهای اسلامی در چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی ). سقائیان نژاد ، سید مرتضی (1387) ، تبیین جایگاه و صلاحیت شوراهای اسلامی در چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی ). سلطانزاده، حسین (1367)، مقدمه ای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران،نشر امیرکبیر، تهران. سند هویت محله درکه (1386)، سایت شهرداری شهر تهران. شجاعی، الهام (1389)، توصیف محله شهرک محلاتی، با نظارت اداره مطالعات منطقه 1 و مدیریت موسسه اندیشه سرای شهر. شریفیان ثانی، مریم (1380)، مشارکت شهروندان، حکمرانی شهری و مدیریت شهری، فصلنامه ی مدیریت شهری، شماره 8، انتشارات سازمان شهرداری ها. شفیقی، حسن(1383)، موانع ساختاری تحقق ماده 136، نشریه شهرداریها، شماره 69. شکویی، حسین (1379)، دیدگاهای نو در جغرافیای شهری، انتشارات سمت. شکویی، حسین (1385)، جغرافیای کاربردی و مکتبهای آن، انتشارات استان قدس. شکویی، حسین (1385)، فلسفه های محیطی و مکتبهای جغرافیایی، انتشارات گیتا شناسی. شکویی، حسین (1372)، جغرافیای اجتماعی شهرها، اکولوژی اجتماعی شهر، چاپ 2، انتشارات جهاد دانشگاهی(ماجد). شکویی، حسین (1376)، جغرافیا و برنامه ریزی ، مجله مدرس علوم انسانی، دوره دوم، شماره چهارم، دانشگاه تربیت مدرس. شکویی، حسین (1382)، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا، فلسفه های محیطی و مکتب های جغرافیایی، جلد دوم، تهران، موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی. شکویی، حسین (1386)، اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا، انتشارات گیتا شناسی. شکویی، حسین(1354)، جغرافیای شهری، جلد دوم، انتشارات دانشگاه تبریز، تبریز. شکیبامنش، امیر(1383): نگرش بر محله های شهری ایران، هفته نامه شهر آرای مشهد. شمدادی، هرمز (1371)، کاریرد شاخصهای اجتماعی و اقتصادی در برنامه ریزی توسعه، چاپ اول، تهران، سازمان مدیریت و برنامه ریزی. شمس الدینی، فرهنگ (1390)، بررسي مسائل و مشكلات موجود در مرزهاي مناطق و نواحي از ديدگاه شهروندان (مطالعه موردي:‌ مرزهاي مناطق و نواحي 10 و 17 شهرداري تهران) ، مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران، مجله دانش شهر، شماره گزارش 12/61. شهرداری منطقه یک شهر تهران، (1390)، تاریخچه ی محلات منطقه یک شهر تهران، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی، اداره آموزش و تکمیلات شهرداری منطقه 1 شهر تهران. شیخی، محمد (1382)، ساختار محله ای شهر در سرزمینهای اسلامی، فصلنامه ی علوم اجتماعی، شماره 39. شیرازی، جاوید، مهدی علیا، شاهین خلج، ابراهیم جعفریانی، داریوش نوروزی (1382)، تقسیمات کشوری در ایران، انتشارات پرسمان، چاپ اول. شیعه، اسماعیل (1378)، با شهر و منطقه در ایران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت. شيخي، محمد (1382)، ساختار محله اي شهر در سرزمين هاي اسلام، فصلنامه علوم اجتماعي، شماره 39. شيراني، حسين (1382)، ساماندهي مكان، چاپ اول، تهران، انتشارات آذرخش. شيعه، اسماعيل(1371)، مقدمه اي بر مباني برنامه ريزي شهري، چاپ سوم، تهران: دانشگاه علم و صنعت. صادقیان، خلیل، شفیع پور، حسن (1366)، روشی برای محله بندی شهرها، سازمان برنامه و بودجه استان لرستان. صارمی، فرید (1386)، توسعه محله ای در کلانشهر تهران( محله بهار)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی، استاد راهنما: دکترزهره فنی و استاد مشاور: دکتر جمیله توکلی نیا. صرافی، مظفر (1388)، مدیریت یکپارچه شهری در خدمت توسعه اجتماعات محله ای، نهاد توسعه تهران ، مجله علمي منظر، فصلنامه هنر، محيط، منظر، شهر، معماري، ویژه نامه شماره سوم. صرافی، مظفر و دیگران(1383)، مفهوم، مبانی و چالش های مدیریت شهری ، فصلنامه مدیریت شهری. صرافی، مظفر(1379)، توسعه پایدار و مسئولیت برنامه ریزان شهری، ماهنامه ی معماری و شهرسازی، شماره 35. صرافي، مظفر(1379)، شهر پايدار چيست، فصلنامه مديريت شهري، شماره4. صمدی، محسن (1372)، مطالعه ای پیرامون تقسیمات شهری، منطقه ای (مورد: تهران)، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، راهنما: احمد سعید نیا. عبادي، جاويد (1378)، ساماندهي بافت قديم شهر ري به منظور ايجاد شهر سالم، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشكده جغرافيا، دانشگاه تهران. عبداللهی، مجید (89_1388)، ساختار محله های پایدار شهرهای ایران(گذشته، اکنون و الگوی آتی) با تاکید بر شیراز، پایان نامه دکتری، دانشگاه شهید بهشتی، اساتید راهنما: دکتر صرافی و دکتر توکلی نیا. عبدالهی مهر، انسیه (1390)، تطبیق اصول شهرسازی بافتهای تاریخی شهرهای ایرانی_ اسلامی با اصول طراحی شهری معاصر، کارشناسی ارشد در رشته شهرسازی گرایش طراحی شهری، دانشگاه تهران، راهنما: سید حسین بحرینی. عبدی دانشپور ، زهره ( 1387 ) ، درآمدی بر نظریه های برنامه ریزی با تاکید ویژه بر برنامه ریزی شهری ، تهران ، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی. علوی تبار، علیرضا (1379)، بررسی الگوی مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها، جلد اول، تجارب جهانی و ایران، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور. علیشاهی، رقیه (80_1379)، طراحی شهری پایدار، معرفی اصول و ضوابط طراحی محله پایدار، پایان نامه کارشناسی ارشد گروه شهرسازی، راهنما: حسنعلی لقائی، دانشگاه تهران. فدایی ، حسین (1387) ، چالش های سیاسی – اجتماعی ، فرهنگی و تشکیلاتی شوراهای فرادست ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام (کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی). فرهودی، حلیمه خاتون و رحمت الله فرهودی و احمد پوراحمد (1385)، معیارهای موثر در مرزبندی نواحی مناطق شهری (منطقه یک هر تهران)، مجله پژوهشهای جغرافیایی، شماره 57. فرهودی، رحمت الله، محمدباقر قالیباف، ذبیح الله چهاراهی و احمد جواهری (1388)، تحليل تقسيمات كالبدي شهري بر اساس مديريت يكپارچه (نمونه موردي شهر شيراز)، جغرافيا (نشريه علمي پژوهشي انجمن جغرافياي ايران)، دورة جديد، سال ششم، شماره 19 و 18 پاييز و زمستان. فریدمن، جان (1379)، به سوی برنامه ریزی غیر اقدلیسی، مترجم: ناصر برک پور، نشریه مدیریت شهری، شماره 2. فوادمرعشی، مومن (1385)، توسعه پایدار شهری، شهرسازی نوین، مقدمه ای بر مبانی مشترک، ماهنامه بین المللی راه و ساختمان، سال 40، شماره 32. فیروزبخت، علی (1380)، ساماندهی فیزیکی_ کالبدی محله صوفی آباد_ کرج، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، ئانشگاه تهران، راهنما: رحمت الله فرهودی، مشاور: قاسم عزیزی. قانون برنامه چهارم توسعه جمهوري اسلامي ايران (1383)، سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور، مهرماه. کریمان، حسین (1355)، تهران در گذشته و حال، انتشارات دانشگاه ملی ایران سابق شهید بهشتی. کوثری و همکارانش، مسعود (1386)، توسعه فرهنگی تهران (برنامه ریزی محلی)، مرکز مطالعات فرهنگی شهر تهران. کیا ، آقاسی و حبیب اللهی(1372)، تقسیم بندی محله و منطقه در شهر تهران،، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران. گزارش سالیانه شهرداری منطقه 1 شهر تهران (1385، 1386، 1387)، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی (مهدی شریفیان). گزارشاتی برای شورایاران(1388)، محله چیست و چه مسائلی دارد؟، معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری منطقه 22. گودرزی، فطرس (1377)، نوسازی شهری، انطباق بافت جدید با بافت قدیم (محور نواب)، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران، دانشکده هنرهای زیبا، راهنما: احمد سعیدنیا. لایحه برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1382)، انتشارات سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور. لینچ، کوین (1960)، سیمای شهر، ترجمه منوچهر مزینی، 1374، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. مجموعه برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی (1389)، انتشارات معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهور. مجموعه گزارشات همایش های محله ای شهر تهران در حوزه اجتماعی و فرهنگی (1388)، چاپ اول، موسسه نشر شهر. مجموعه مقالات همایش توسعه محله ای، چشم انداز توسعه پایدار، تهران، اسفند 1383. محمدزاده، سجاد (1385)، تحلیل پایداری در سطح محلات شهری (ماکو)، پایان نامه کارشناسی ارشد گرایش برنامه ریزی شهری، به راهنمایی دکتر تقی رضویان، مشاور: ژیلا سجادی. محمدزاده، سجاد (1385)، تحلیل پایداری در سطح ممحلات شهری (ماکو)، پایان نامه ی کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهر دانشگاه شهید بهشتی، راهنما: تقی رضویان، مشاور: سجادی. مختاری، قیطریه (1389)، توصیف محله قیطریه، با نظارت اداره مطالعات منطقه 1، مدیر پروژه: شرکت اندیشه سرای شهر 1. مدنی پور، علی (1383)، آیا میتوان مدیریت و توسعه شهرها را برپایه محله ها بنا کرد؟، چاپ اول، چکیده مقالات همایش توسعه محله ای چشم انداز پایدار شهر تهران، شهرداری تهران، تهران. مدنی پور، علی (1996)، طراحی فضای شهری، نگرش بر فرآیندی اجتماعی و مکانی، ترجمه فرهاد مرتضایی، 1387، تهران، انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری. مدیر روستا، مریم (1390)، ارزیابی ظرفیت تحمل گردشگری درکه از بعد اجتماعی، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه شهید بهشتی. مدیران فردا (1385)، آشنایی با مدیریت یکپارچه شهری، سال5، فصلنامه شماره 14، مشهد. مرکز آمار و شهرداری تهران (1374)، آمار پراکندگی جمعیت محلات و نواحی مناطق شهرداری تهران ، نقشه های پوششی سال 1374. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1370)، گزارش بررسی تقسیم بندی محله ای شهر تهران، شماره 361. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران (1372)، گزارش تقسیم بندی محله و منطقه در شهر تهران، شماره 8_72، مسئول طرح : مهندس کیا. مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، 1377، شناخت جمعیت هر تهران، معاونت هماهنگی و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 120. مشخصات محلات مربوط به مناطق 20 گانه شهر تهران در سال1359 (1369) ، تهیه شده در مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران، شماره 307. مشهدی زاده دهاقانی، ناصر (1374)، تحلیلی از ویژگی های برنامه ریزی شهری در ایران، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران. معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران (1382)، گزارش سازمان فضایی و سیمای شهری، طرح مسایل توسعه شهری مناطق تهران، تهران. معصومي، علي (1375)،ارزيابي پروژه هاي شهر سالم تهران (كوي سيزده آبان)، پايان نامه كارشناسي ارشد،دانشكده محيط زيست ،دانشگاه تهران. مکنون، رضا (1374)، "توسعه پایدار"، مجله بنا، شماره 1، تهران. منصور جهانگير (1385)، قوانين و مقررات مربوط به شهر و شهر داري، نشر ديدار. منصوری، امید (1379)، چشم انداز شهر ایرانی، تهران، مجله ی شهر نگار، شماره 12. موسسه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی (1372)، فصلنامه ی پژوهش و برنامه ریزی، تهران. موسوی، احمد (1385)، برنامه ریزی محله محور با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: کوی طلاب شهر مشهد، پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد شهرسازی. موسی کاظمی، سید مهدی (1380)، توسعه پایدار شهری، مفاهیم و دیدگاه ها، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 66. مهاجری، ناهید (1387)، رویکردی تحلیلی بر نظریه های طراحی کریستوفر الکساندر، نشریه هویت شهر، شماره 2. مهدي زاده، جواد و همكاران (1382)، برنامه ريزي راهبردي توسعه شهري، تجربيات اخير جهاني و جايگاه آن در ایران، وزارت مسكن و شهر سازي. مهندسان مشاور آتك (1367)، طرح حفظ و ساماندهي تهران، بخش بررسي تقسيمات شهري، بيتا و بيجا. مهندسین مشاور آتک (68_1366)، طرح جامع ساماندهي شهر تهران، وزارت مسكن و شهر سازي. مهندسین مشاور بافت شهر (1384)، تهیه الگوی توسعه و طرح تفضیلی منطقه و همکاری با شهرداری منطقه 1، دستگاه بهره بردار: معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران. مهندسین مشاور بافت شهر (1386)، طرح تفضیلی منطقه 1 شهر تهران، دستگاه بهره بردار: معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران. مهندسین مشاور بوم سازندگان (1385)، طرح جامع تهران، چکيده نتايج و دستاوردهاي اصلي. مهندسین مشاور سراوند (1384)، الگوی توسعه منطقه دوش شهرداری تهران. مهندسین مشاور شاران (1375)، طراحی و ساماندهی گردشگاه درکه. مهندسین مشاور شاران (1388)، طرح اصلاح تقسیمات شهری تهران،، نهاد برنامه ریزی توسعه شهری تهران، گزارش شناخت وضع موجود و گزارش مطالعات پایه، خلاصه گزارش، ویرایش اول. مهندسین مشاور شاران (1389)، طرح اصلاح تقسیمات شهری تهران، نهاد برنامه ریزی توسعه شهری تهران، گزارش تکمیلی مرحله دوم. مهندسین مشاور شهربد (1363)، بازنگری طرح جامع یزد، معیارها و ضوابط. میدری، احمد و جعفر خیر خواهان در دفتر بررسی های اقتصادی (1383)، حکمرانی خوب، بنیان توسعه، چاپ نگاران شهر. میر شفیع، مهدی (1385)، طراحی الگوی منطقه بندی متوازن جهت تقسیم بندی بهینه شهرها (مطالعه موردی در شهر تهران)، پایان نامه ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران. ناظمی، شمس الدین و زهرا حسینی و عاطفه صنیعی (1388)، بررسی امکان سنجی استقرار مدیریت یکپارچه شهری در ایران ( مطالعه موردی: شهر مشهد)، ماهنامه ی شورای اسلامی شهر مشهد، مشهد پژو هی، شماره 2. نجاتی حسینی، سید محمود (1380)، بررسی جایگاه مفهوم شهروندی در قانون شهرداری ایران، انتشارات سازمان شهرداریهای کشور. نجم الدوله، عبدالغفار (1353)، تشخیص نفوس دارالخلافه تهران، نشریه فرهنگ ایران زمین، شماره 20. نظریان، اصغر (1370)، گسترش فضایی شهر تهران و پیدایش شهرکهای اقماری، فصلنامه ی تحقیقات جغرافیایی، شماره 2، انتشارات آستان قدس رضوی. نظریان، اصغر (1374)، جغرافیای شهری ایران، انتشارات پیام نور، تهران. نقش نوين شهرها و مساله مديريت)1389(، ويژه نامه مرکز مطالعات برنامه ريزي شهري، شهرداري تهران نمازی، حسین(1374)، نظام های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول نوایی، حسین (1382)، ارائه الگوی مناسب تقسیمات شهری بر اساس مدیریت یکپاچه، مطالعه موردی: شهر مشهد، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: دکتر حسین شکویی، دانشگاه تربیت مدرس. نوین ، علیرضا (1387) ، نگرشی بر تجربیات جهانی شوراها و مدیریت محلی با تاکید بر ایران در افق چشم انداز 20 ساله ، مجموعه مقالات همایش مدیریت محلی و شوراها ، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام ( کمیسیون سیاسی ، دفاعی و امنیتی). وزارت كشور (1367)، بخشنامه ي شماره ي تقسيم بندي شهرها بر اساس ماده ي 30 قانون تشكيلات شوراي اسلامي. وزارت كشور (1378)، كتاب سبز، راهنماي شهرداريها، جلد چهارم، نظام مراكز شهري و فضاهاي مسكوني تهران: مركز مطالعات و برنامه ريزي شهري. وزارت كشور(1378)، كتاب سبز، راهنماي شهرداريها، جلد چهارم، نظام مراكز شهري و فضاهاي مسكوني، تهران: مركز مطالعات و برنامه ريزي شهري. وزين، غلامرضا (1378)، ساماندهي شهري، تكنيك شهرسازي مجموعه مباحثي در زمينه ي برنامه ريزي و طراحي شهري، چاپ اول، مشهد: انتشارات درخشش. هادی پور، حلیمه خاتون (1388)، توانمندسازی نظام مدیریت شهری با تاکید بر محله محوری و مشارکت مردمی (نمونه ی موردی: محله های شهرک غرب و سنگلج شهر تهران)، پایان نامه دکتری دانشگاه تهران، راهنما: محمد تقی رهنمایی، مشاوران: رحمت الله فرهودی و محمد باقر قالیباف. هادی پور، حليمه خاتون و رحمت اله فرهودی و احمد پور احمد(1385)، معیارهای موثر در مرزبندی نواحی مختلف شهری(منطقه 1 شهرداری تهران) مجله پژوهشهای جغرافیایی، شماره 56. هاشمی، مناف، طاهرخانی، حبیب الله، بصیرت، میثم (1390)، نظام مدیریت شهری در برنامه پنجم توسعه کشور، نشر شهر وابسته به سازمان فرهنگی_ هنری شهرداری. هاشمي ، سيد مناف و رفيعيان ، مجتبي (1390)، " سياست هاي مديريت شهري دركشورهاي مختلف ( رويكرد راهبردي ، فراتحليلي، يكپارچگي شهري " ، انتشارات طحان ( هله ). هودسنی، هانیه (1384)، توسعه محله اي پایدار(مفاهیم نظري و خاستگاه تاریخی) ، سمینار کارشناسی ارشد شهر سازي، دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده هنر. یاقوت، جواد (1389)، توصیف محله درکه، مدير پروژه: موسسه انديشه سراي شهر، معاون اجتماعي: محسن جلالي فراهاني. منابع لاتین: Alberley, D. 2003. Power is held by those who tell the story: the principles and practice of community-based planning. www.ius.uwinning.ca Armstrong , R.,“ (1997), Administrative Districting in cities of the Czech Republic city of Ostrava case study ” , the Urban Institue. Baldwin, Matthew GS, (1997), Culture & urban Neighborhood Development, case study: Northern Neighborhoods of mont & master studies, University of Mcgill, Canada. Blowers, Andrew (1994), Planning for Sustainable Environment: A report by the town & country planning association; London: Earthscan Pup. Borton, Hugh( 2003), etal, Shaping neighborhood, New York, Spen press. Boum.F, Jolley. G, Hicka. R, Saintk, Porker.S (2006), What makes for sustainable Healthy Cities Initiatives, A Review Of The Evidence From Noarlunga, Aastralia After 18 years, Health Promotion International. Vol. 21, No. 4. Brehany, Micheal & Ralph Rock Wook (1994), Planning the Sustainabel City Region; London: Earthscan Pub. Caves, Rogerw (2005), Encylopedia of the city, first puplished, Routledye, Taylor & Francis Group, London and New York. Clark, Micheal (1992), A Sustainable Economy; London: Earthscan. Claude Brown( 1965), Manchild in the promised land. De L eeuw,E(1998 )Sense and Nonsense in Healthy City Evaluation. Paper Presented at the International Conference on Healthy Cities, Athens, WHO Collaborating Centre for Research on Healthy Cities, University of Maastricht, Maastricht . Duhel. L & sanchez. A.K (1999), Healthy cities & the city planning process, A background Document on links Between Health & Urban Planning, Regional office for Europe. Edward, Lemon & John E. Cox (1991), Sustainabel Urban Development: Strategic Considerations for Urbanization Nation, Ekistics; Vol. 58, No. 248/349. Fainstein,Susan (2000), New Direction In Planning Theory, In Urban Affairs Reviw, No 35, pp 451_478. Garvin, C.D & Cox, F.M. 1979. A history of community organizing since the civil war.In F.M.Cox, et al.(Eds) Harpham, Trudy,Burton Salma, Blue Ilona (2001), Healthy City Projects in Developing Countries: the First Evaluation,South Bank University, London SW8 2JZ,UK. Herbert, Giradet(1992), New Direction for Sustainable Urban Living; London: Gaia Books, Limited. Hutchison ,R ( 2010 ) , Encyclopedia of urban studies , University of Wisconsin , SAGE Publications Asia-Pacific Pte . Ltd . Johnston. R.J. & et al – “The Dictionary of Human Geography “–Blackwell Publishers – USA- 2001. Kawata, Yashiaki, (1993), Characteristics of Urban Disaster and Its Scenarios Toward Catastrophe", Disaster Managment of Metropolitan Area in 21th Century, International Conference, Japan. Keller, S. (1968), The Urban Neighborhood, New York, Random House, U.S.A. Keller, S. (1968), The Urban Neighborhood, New York, Random House, U.S.A. Marshall, S (2003), New Urbanism and introduction, built environmental, 29(3), UK: Alexandrine Press. Morris, D & Hess, K. (1975), Neighborhood Power. Boston. MA: Beacon Press. U.S.A. Morris, D. and Hess, K. (1975), Neighborhood Power. Boston. MA: Beacon Press. U.S.A. Moughtin, C.P. Shirley (2005), Urban Design Green Dimensions, Architectural Press, Elsevier, U.K. Second Edition. Oana, J, R(2001), Community based approach for sustainable urban renewal in Manila . Perry, Clarence (1939), Housing for the Machine Age, New York: Russell Sage Foundation. Philfer, B.M, list, E.F & Faulkner, B. 1980. History of community development in America.New Yourk :Harper and Row Puplic Health Advisory committee (2008), Review on Healthy Urban Planning. Randolph, T. Hester, Jr. (1984), "Planning Neighborhood Space with People", University of California, U.S.A, Second Edition Reinout Kleinhans & Etal, 2007, urban standing social capital in Recently Restructured Urban Neighborhood: Two case studies in Rotterdom, Urban studies, Vol. 44, No. 5/6, London, Rutledge. Simpson, I, 2005, Community informatics & Sustainability: Why social capital matters, The Journal of community information. Steutevilla, Robert (2004), The New Urbanism: An Alternative To Modern. Tomlison, Ralph (1969), Urban Structure. New York. Random Houses. Word Healthy Organization (1997), twenty steps for Development a Healthy Cities Project, Regional Office of Europe. World Health organization (2003), FrequentlyAsked Question about Community– Based Initietives, Regional Office for the Eastern Miditerrean Cairo, Nasr City, Egypt. Internet Sites: www.bartleby.com www.civilica.com www.irandoc.com www.magiran.com www.moormags.com www.sid.com www.wikipedia.com http://region1.tehran.ir/ http://region1.tehran.ir/Default.aspx?tabid=95 http://www.avval.ir/276859 http://hamshahrionline.ir/details/81113

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته