پیشینه و مبانی نظری تحقیق نقش مشارکت مردم در توسعه روستاها (docx) 36 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 36 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2-1. تعاریف ومفاهیم مشارکت24
2- 2 . انواع مشارکت بر حسب موضوع و قلمرو اجرایی 26
2- 2 - 1 . مشارکت اجتماعی 26
2- 2 - 2 . مشارکت اقتصادی 26
2- 2 - 3 . مشارکت سیاسی 27
2- 2 - 4 . مشارکت فرهنگی 27 2- 3 . الگوهای مشارکت27
2- 3 - 1 . الگوهای مشارکت بر حسب نوع28
2- 3 - 2 . الگوهای مشارکت بر حسب سطوح جغرافیایی28
2- 3 - 3 . الگوهای مشارکت بر حسب کیفیت و همکاری 29
2- 3 - 3 - 1 - . مشارکت طبیعی29
2 - 3 - 3 - 2 . مشارکت ارادی29 2- 3 - 3 - 3 . مشارکت خود به خودی 29 2- 3 - 3 - 4 . مشارکت بر انگیخته29 2-4 . مشارکت و نقش آن در توسعه روستایی30 2 - 5 . مشارکت مسولیت پذیری31 2- 6 . ضرورت مشارکت در توسعه روستایی 31 2 - 7 . قدرت و مشارکت 32 2 - 8 . مشارکت و پایداری اقتصاد روستایی 34
2-9. مشارکت و کشاورزی پایدار35
2-10 . مشارکت اطلاعات محور36 2- 11 . فرایند مشارکت 37 2- 12 . پیش شرطهای ضروری برای مشارکت مردم 37 2- 12 - 1 . وجود یک نظام مردمی 38 2- 12 - 2 . ایجاد روحیه دموکراسی و تصمیم گیری جمعی38 2- 12 - 3 . تمرکز زدایی38 2 - 12 - 4 . واگذاری اختیار و قدرت تصمیم گیری به مردم39 2- 12 - 5 . وجود رهبران قدرتمند محلی39 2- 12 - 6 . وجود سنتهای فرهنگی و اجتماعی40 2- 12 - 7 . پذیرش تنوع افکار در بین روستاییان40 2- 12 - 8 . پذیرش سیستم های نظارتی از طرف مردم روستایی41 2- 12 - 9 . قراردادن اطلاعات و آگهی های لازم در دسترس روستاییان41 2- 13 . مشارکت و اعتماد اجتماعی41 2- 14 . ابزار مشارکت42
2 - 15 . نقاط قوت مشارکت مردمی در پیشبرد اهداف توسعه روستایی44 2 - 16 . آثار مشارکت در مراحل مختلف برنامه ریز توسعه روستایی 45 2- 17 . موانع مشارکت46
2- 18 . نظریه های توسعه روستایی مشارکتی49
2-19 .روش تحقیق52 2-20. تکنیک های تحقیق52
2-1.تعاریف ومفاهیم مشارکت
کلمه ی مشارکت معادل«participation»انگلیسی است. این کلمه از ریشهpartبه معنی قسمت، جزء وبخش گرفته شده است و به سهیم شدن درچیزی ویا گرفتن قسمتی از آن است (آریان پور، 1384،ص9).گاهی دو اصطلاحpartnershp، assocation، نیز معادل با اصطلاح مشارکت آورده می شود (, 1104 Oxford advanced learners).
مشارکت از نظر ریشه ی لغوی بر وزن مفاعله به معنای شرکت ارادی و داوطلبانه ی افراد برای انجام کاری می باشد. در لغت نامه ی دهخدا مشارکت مأخوذ از عربی شراکت و حصه داری و بهره برداری بوده مشارکت دادن را معادل شرکت دادن و شریک ساختن به کار گرفته است. در فرهنگ بزرگ دکتر انوری، مشارکت معادل شریک شدن و همکاری به کار رفته است.
از مشارکت تعاریف متفاوتی ارا ئه شده است و گاهاً به عمد تعابیر متفاوتی از آن ذکر کرده اند، زمانی مشارکت را از ا بعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و. .. ملاحظه کرده و گاهی نیز مشارکت را در اجرا مد نظر داشته و از مشارکت در تصمیم گیری، نظارت، ارزشیابی و پی گیری، حرفی به میان نمی آورند. در کشورهای جهان سوم به لحاظ وجود ساختار سیاسی متمرکز و اغلب حکومت های غیر مردمی، اگر هم بحثی از مشارکت به میان آمده، مشارکت دراجرا مدنظربوده است. ماننددوره ارباب -رعیتی، که تصمیمات اساسی را ارباب می گرفت و رعایا در قالب گروهی و یا به صورت بیگاری در اجرا فعال بودند (شاکری، 1380، ص29 ).
مشارکت وسیع در تصمیم گیری یکی از پیش نیازهای توسعه پایدار است وموجب مشروع بودن تصمیم ها، برنامه ها و پشتیبانی در اجرای آنها می شود. مشارکت به نوبه خود یک هدف است واصل اساسی برابری را برآورده می سازد و می تواند سبب وفاق در مورد آرمان بلند مدت وحرکت به سوی پایداری شود (زاهدی،1385، ص 52).
مشارکت اولاًسبب بهبود روابط مشارکت کنندگان می شود و اطلاعات مفیدی در رابطه با چالشهای محیطی برای برنامه ریزان فراهم می نماید. دوم،شناخت علت ( چالشها)، ضامن تأثیر دانش فنی وعقلانیت ابزاری برای قاعده مند کردن رفتار است و برنامه ای که بر این اساس به کار گرفته می شود نیازها را با فرآیند های اجتماعی منطبق می سازد(Leena,2008,p606 ). مشارکت به عنوان یک فرآیند اجتماعی، عام،جامع،چندبعدی وچند فرهنگی است که سعی دارد همه گروه های مردم را در مراحل توسعه شرکت دهد (کائوتری،1379،ص35).
مشارکت ایجاد فرصت هایی که همه ی اعضای یک اجتماع محلی و جامعه ی بزرگ تر را قادر به مشارکت فعال و موثر در فرآیند توسعه و بهره برداری از ثمرات و منا فع توسعه می نماید (قادری، 1383،ص 57).
مشارکت به عمل شرکت کردن و سهیم شدن در چیزی گفته می شود(finger&stich,2008,p654).
باستن چهار برداشت متفاوت از مفهوم مشارکت دارد :
1 ( مشارکت در معنای ساده بکار گیری نیروی انسانی است.
2 ( مشارکت اغلب به عنوان تلاش برای ترفیع خود ا تکایی تفسیر می شود.
3 ( رهیافت مشارکتی اغلب تکنیک وفن برای خلق روستای ایده ال است.
4 ( مشارکت به عنوان روش مدیریت پروژه بازتاب می شود (,p34 muraleedharan ,2008 ).
2-2. انواع مشارکت برحسب موضوع وقلمرو اجرایی
2-2-1. مشارکت اجتماعی
مشارکت کردن به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن یا در گروهی شرکت جستن و بنابراین با آن همکاری داشتن است. به همین جهت از دیدگاه جامعه شناسی، باید بین مشارکت بعنوان حالت یا وضع (امر شرکت نمودن ) و مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت)تمیز قائل شد.مشارکت در معنای اول از تعلق به گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می دهد ودر معنای دوم شرکت فعالانه در گروه را می رساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد. مشارکت می تواند اشکال گوناگونی پیدا کند، نظیر همکاری، همیاری، همبستگی، انطباق، سازگاری، پذیرش، انقیاد، شیفتگی، ایفای نقش های اجتماعی و انجام وظایفی که با این نقش ها ملازمت دارند مبین مشارکت معمولی و ارتجالی گونه در حیات اجتماعی است. مشارکت اجتماعی در این صورت، عبارت از مشارکت کم وبیش آشکار در حیات اقتصادی، گذران اوقات فراغت، فرهنگ، قبول مسئولیت های سیاسی، مدنی و اجتماعی خواهد بود و در این صورت، میزان مشارکت اغلب شکلی از قدرت را مشخص می دارد. مشارکت اجتماعی، مفهومی است که مخصوصاً در جامعه شناسی کارکردی و گرایشهای موجود در آن مورد استفاده قرار گرفته است R.K.Merton,2005,p77) ).
2-2-2. مشارکت اقتصادی
مشارکت در امور مختلف، نقش مؤثری در کاهش فقر اقتصادی خواهد داشت( Lee&park,2011,p132)در یک تعریف جامع می توان گفت که مشارکت اقتصادی شامل تأثیرگذاری بر شیوه و پویش تولید به لحاظ روابط حاکم بر این پویش مادی تولید، برای رفع نیازهای مالی و افزایش تولید متمرکز است که در قبال مداخله و درگیر شدن افراد در نظام تصمیم گیری مربوط به تخصیص منابع اقتصادی و مشارکت در سیاست توسعه ای اقتصادی نمود پیدا می کند (غفاری، 1388،ص 27). بانک توسعه آفریقا درسال2012 به بررسی عوامل موثر دراقتصاد روستایی پرداخته است که براین اساس مشارکت بازاردر اقتصاد روستایی بک کانال مهم است که ازطریق آن اثرات اقتصادجهانی درمناطق روستایی می تواندتأثیرمثبت برکاهش فقراز طریق افزایش درآمدداشته باشد.
2-2-3. مشارکت سیا سی
مشارکت در فرآیند قدرت وانتخاب مسئولین ومداخله در امور تصمیم گیری در نظام سیاسی است ( غفاری ونیازی، 1386،ص 30 ).دو عامل در زمینه مشارکت سیاسی روستاییان تأثیر به سزایی داشته است.
1- میزان توسعه یافتگی جامعه روستایی و بسط جامعه مدنی در سراسر جامعه
2-تسلط واقتداردولت مرکزی، مشارکت سیاسی روستاییان درشکل خشونت آمیز وانقلابی درشرایطی روی داده است که از طرفی جامعه مدنی بسط وتوسعه نیافته وکشوردرحالت عقب ماندگی است وازطرف دیگر حکومت مرکزی نیز فاقد ابزار،نیروها وسازماندهی لازم برای گسترش اقتدار خود درتمامی مناطق است. درچنین حالتی وبخصوص درشرایطی که جامعه درحال تحول وگذرا است وقوع شورشهاوانقلابات بسیارمحتمل است( وثوقی، 1381،ص58).
2-2-4. مشارکت فرهنگی
یک شرکت داو طلبانه ارادی و آگاهانه افراد گروه ها و سازمان های تشکیل دهنده یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه به منظور گسترش توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه حیات فرهنگی است ( غفاری و نیازی، 1386،ص 30 ).
2-3. الگوهای مشارکت
هنگامی که از مشارکت روستایی در طرح های توسعه ی روستایی و فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یا محیطی آن ها در این راستا سخن به میان می آید، با تنوع وسیعی از گونه های مشارکت رو به رو می شویم که این ما را متوجه پیچیدگی و غنای مفهوم مشارکت می کند از این رو به هنگام سخن گفتن از مشارکت نمی توان قوانین کلی حاکم بر الگوهای گوناگون مشارکت را مدنظر قرار داده و متوجه الگوهای مختلف از مشارکت در زمینه های مختلف نشد. این امر ما را در طبقه بندی الگوها از زوایای مختلف رهنمون می شود.
2-3-1.الگوهای مشارکت برحسب نوع
1) مشارکت تحمیل شدهنوعی از مشارکت است که از طریق برگزیدگان یا نخبگان، دیگران را به مشارکت می کشانند. در این مشارکت که گاهی از تکنیک های روانی ـ اجتماعی یا مکانیسم های فرهنگی استفاده میشود، هدف مشارکت لزوماًرفع نیازهای واقعی و انتظارات مشارکت کنندگان نیست (مطیعی لنگرودی، 1382،ص82 )
2 ) مشارکت ابزاریدر این نوع مشارکت و یا از دیدگاه طرفداران این نوع مشارکت، انسان ها وسیله هستند و غالباً ترجیح داده می شود که همه مردم براساس یک الگو رفتار کنند و مشابه هم باشند. در این نوع مشارکت هم می توان از هم بستگی های فرهنگی و اجتماعی استفاده نمود )مطیعی لنگرودی، 1382، ص82 ).
3 ) مشارکت توسعه ای این نوع مشارکت فرایندی است اجتماعی، یکپارچه، جامع، پویا، هم بسته، چند بعدی و چند فرهنگی. به عبارت دیگر مشارکت توسعه ای می خواهد که همگان در همه ی مراحل توسعه درگیر شوند (مطیعی لنگرودی، 1382،ص82 ).
2-3-2. الگوهای مشارکت بر حسب سطوح جغرافیایی
1) مشارکت همسایگی: این نوع مشارکت با هدف تحریک و برانگیختن همسایگان در جهت بهسازی روابط همسایگی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی صورت می پذیرد؛
2) مشارکت محلی(روستایی) : که این نوع مشارکت به هدف تحریک و برانگیختن روستاییان و عمدتاًاقشار آسیب پذیر در طرح ها و برنامه های توسعه و عمران محل سکونت خود صورت می گیرد. که به علت محلی بودن و خرد بودن نتایج آن زودتر آشکار می شود.
3) مشارکت منطقه ای : مشارکت شورایی چندین محل (روستا) برای بهسازی و بهبود وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی منطقه ی زندگی خود؛
4) مشارکت ملی : هدف از این نوع مشارکت آماده ساختن برای جذب و شرکت افراد کل جامعه درفعالیت های سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی است.
5) مشارکت بین المللی : که به این نوع مشارکت تاکنون توجه کمی شده است ولی در سال های اخیر با پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و کم شدن فاصله ها و با مطرح شدن مسائلی چون گفتگوی تمدن ها، توسعهی پایدار و حفظ محیط زیست و جهانی شدن اقتصاد باعث شده است، کشورها و بخصوص سازمان ملل و سایر سازمان های بین المللی در جهت گسترش این نوع مشارکت، اقداماتی انجام دهند.(رضوانی، 1388،ص93).
2-3- 3. الگوهای مشارکت بر حسب کیفیت و همکاری
2-3-3-1. مشارکت طبیعی
این نوع مشارکت در گروه های اجتماعی طبیعی از قبیل گروههای خانوادگی، خویشاوندی و هم بازی وجود دارد. منشاء و خاستگاه این نوع از مشارکت در سنت های اجتماعی نهفته است. از خصوصیات آن این است که عضویت افراد در آن غیر ارادی بوده و کارکرد آن در جهت تقویت عادات و رسوم و در نتیجه بقای گروههای طبیعی است.
2-3-3-2. مشارکت ارادی
در این نوع از مشارکت، شرکت کنندگان بدون نفوذ یا دخالت عوامل دیگر سازمان می یابند و مشارکت افراد در گروه های ارادی و آگاهانه است. کارکرد این نوع گروه ها ارضای نیازهایی است که از طریق سایر گروه ها تأمین نمی شود. از این نوع گروه ها می توان به گروه های سیاسی، تعاونی، انجمن های ادبی و. .. اشاره کرد.
2-3-3-3. مشارکت خود به خودی
این نوع از مشارکت در گروه های خود جوش وجود دارد، تفاوت اساسی آن با گروه های ارادی در سیال بودن و زودگذر بودن آن است. این نوع از گروه ها در اثر عمر کوتاهی که دارند، غالباً فاقد سازمان مشخص و آشکاری هستند و معمولاً برای ارضای نیازهای روانی مشارکت کنندگان پدید می آیند. از این نوع مشارکت می توان به رفتارهای گروهی از قبیل هم سفر شدن و هم صحبت شدن اتفاقی و. .. اشاره نمود. 2-3-3-4. مشارکت برانگیخته
این نوع از مشارکت به وجود عاملی بیرون از گروه مشارکت کننده بستگی دارد. مشارکت افراد در این گروهها تحت انگیزشهای مختلف است. کارکرد اساسی این نوع از مشارکت تشکیل گروههای مشارکتی توسط مزوجین و مبلغین است. ( رکن الدین افتخاری، 1381،ص23 ).
2-4. مشارکت و نقش آن در توسعه ی روستایی
با وجود قدمت مشارکت در میان جوامع انسانی و عمل به آن واژه های مشارکت و مشارکتی برای اولین بار در اواخر دهه ی 1950 مطرح گردیده است؛ ولی با تأخیر در عرصه توسعه ی روستایی مورد استفاده قرار گرفته است. مشارکت مردم از سالهای 1960در کشورهای پیشرفته واز 1970در کشورهای رو به پیشرفته مرسوم شد. این نگرش به دنبال تأکید بر ابعاد اجتماعی در برنامه های توسعه آغاز شد. و با اهمیت توجه به پایداری اجتماعی، به عنوان بستر تحقق سایر ابعاد پایداری مورد توجه بیشتری قرار گرفته است (UNHSP,2009,p65).کاربرد واژه ی مشارکت در برنامه ی توسعه روستایی و صنعتی شدن کشورهای مغرب زمین و اتخاذ چنین استراتژی در بسیاری از کشورهای جهان سوم، موجب شد تا پیامدهای منفی مانند مهاجرت و جابجایی شدید جمعیتی، افزایش شکاف بین مناطق شهری و روستایی و. .. حادث شود. در نتیجه، بسیاری از کشورها و تئوریسین های توسعه، درصدد بر آمدند تا نسبت به رهیافت های اتخاذ شده، تجدیدنظر نمایند. از این رو مشارکت روستاییان و مکانیزم های جلب و به کارگیری آن ها در برنامه های توسعه ی روستایی مورد توجه واقع گردید و مفهوم جدیدی از توسعه با عنوان توسعه ی مشارکتی وارد ادبیات گردید (مطیعی لنگرودی، 1382،ص83).
علل توجه روزافزون به رویکردهای مشارکتی توسعه از دهه ی 1970 به بعد را می توان در کاستی های موجود در رهیافت های به کار رفته قبلی در زمینه ی توسعه و پیامدهای منفی آن جستجو کرد. توسعه روستایی و مشارکت واقعی روستاییان به خصوص، در قالب سازمانی آن ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند به گونه ای که دو روی یک سکه را تشکیل می دهند. مشارکت روستایی در توسعه روستایی شامل مداخله ی مردم در فرایند تصمیم گیری ، اجرای طرح ها، بهره گیری از منافع این طرح ها و ارزیابی آنها میگردد مشارکت یک مفهوم ذاتی در جوامع بشری است که برای تحکیم آن نیازمند یک برنامه ریزی از پایین به بالا2و ارتباط بین همه ی فاکتورهای موجود در این زمینه هستیم (Wang, Xiao jun et al, 2008,p 96).
در این زمینه تجربه ی بسیاری از کشورهای در حال توسعه از جمله کشور ما نشان می دهد که برنامه ریزی متمرکز، آمرانه و از بالا به پایین دست آورد مطلوبی نداشته است. هر چه سطوح مشارکت محدودتر باشد، امکان اجرایی و کارآمد شدن برنامه ها کاهش خواهد یافت و هزینه های اجرا و نظارت مرکزی افزایش یافته و آسیب پذیری طرح ها و سیاست ها بالا خواهد رفت بنابراین نظام برنامه ریزی باید به گونه ای طراحی شود که حجم گسترده ای از مشارکت را در کلیه سطوح داشته باشد (رضوانی، 1383،ص214).
2-5. مشارکت و مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری عبارت است از شدت و گستردگی مشارکت فرد در سازمان، احساس تعلق به سازمان، شغل واحساس هویت، مسئولیت پذیری را می توان در وفاداری، داشتن هویت و احساس مسئولیت های فردی و شغلی و سازمانی خلاصه کرد (آتش پور، 1387،ص83).مسئولیت پذیری اجتماعی تعهد پایداری را برای حمایت و بهبود رفاه اجتماعی در حال و آینده در زمینه پایداری منفعت وسود مشارکت کنندگان بوجود می آورد در این بین مشارکت وسیله ی تبدیل روستاییان بی تفاوت به روستاییان صاحب حقوق و مسئولیت های فردی واجتماعی می شود ( etal,2010,p57).
2-6. ضرورت مشارکت در توسعه ی روستایی
امروزه همه ی دست اندرکاران و دلسوزان امر توسعه ی روستایی که بیش از هر چیزی بر ارتقای سطح زندگی روستاییان در تمامی ابعاد اعتقاد دارند، بر توسعه ی اقتصادی به همراه توسعه ی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی توجه دارند و از این رو مشارکت مفهومی است که در برگیرنده ی تمامی ابعاد خواهد بود و به رشد متوازن تمامی جنبه های زندگی روستاییان خواهد انجامید. امروزه به خوبی این موضوع مورد تأیید قرار گرفته است که بخش اعظمی از فقیران در سطح ملی در روستاها ساکن هستند و مشارکت به عنوان عنصر اساسی سهیم کردن فقیران روستایی در تصمیم گیری ها از اولویت خاصی برخوردار است. نظام متمرکز اداری و تصمیم گیری های از بالا بسیاری از طرح های توسعه در نواحی روستایی را با شکست مواجه کرده است که برای جلوگیری از تداوم چنین شکست هایی می بایست برای روستاییان اهمیت ویژهای قائل شده و نظرات و افکار آنها مورد نظر برنامه ریزان قرار گیرد.از مشکلات دیگری که نظام متمرکز در ایران به وجود آورده است، عدم هماهنگی در توسعه ی نواحی مختلف در سطح ناحیه ای و به ویژه در مناطق روستایی است و مشارکت به عنوان پیش شرط اساسی در توسعه ی روستایی می تواند به برنامه ریزی در سطح محلی منجر شود (رستمی، 1382،ص 21).
توجه به فقیران روستایی؛
تجدیدنظر در نظام متمرکز اداری؛
توجه به نابرابری های ناحیه ای؛
توجه به مشکلات زیست محیطی روستایی؛
توجه به تقسیم منافع حاصل از توسعه؛
امکان جلب سرمایه گذاری های مردم و سرمایه گذاری مشترک دولت و مردم؛
امکان استفاده از نیروی انسانی (رایگان و ارزان)؛
استحکام بخشیدن به قدرت سیاسی و امنیت ملی کشور در روستاها (Misra and Suar, 2005,p 545).
2- 7. قدرت و مشارکت
به طور کلی تعابیر و تفاسیر متفاوتی در زمینه ی بحث مشارکت وجود دارد، که از این میان می توان از تعریفی یاد کرد که از مشارکت تحت عنوان قدرت یاد می کند. تعبیر رایج تری هم از مشارکت وجود دارد که براساس آن مشارکت برابر است با کسب قدرت : قدرت به معنای توان دسترسی به منابع لازم برای حفظ معیشت و کنترل این منابع.
به نظر نلسونورایتدر خصوص تحلیل رابطه بین قدرت و مشارکت سه مدل تحلیلی از قدرت وجود دارد.
1. مدل قدرت با : از استعاره ی توسعه ی ا نسانی استفاده می نماید و در مبحث مشارکت، خود را با مفهوم توانمندسازی نشان می دهد.
2. مدل قدرت بر : که از استعاره ی توزیع مجدد و تحول ساختاری استفاده می نمایند و در مبحث مشارکت خود را با برخورداری از قدرت تصمیم سازی نشان می دهد.
3. مدل تمرکززدا :از استعاره ی تمرکززدایی استفاده می نماید و مباحث مشارکت خود را با تأکید بر مفهوم از پایین به بالانشان می دهد (غفاری، 1380،ص 58).
برای تحلیل رابطه ی مشارکت و قدرت، جایگاه مشارکتی افراد اهمیت فوق العاده ای دارد که در این زمینه از بحث آرنستاین استفاده می شود. نردبان آرنستاین از مشارکت «در ادبیات مشارکت اجتماعی محلی و توانمندسازی به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
نردبان آرنستاین دارای 8 پله است که پایین ترین آن را شهروند ناظر (کنترل کننده) تشکیل می دهد. او این پله های هشت گانه را به سه مقوله ی غیر مشارکتی، درجاتی از ورود به مشارکت و درجاتی از قدرت شهروندان تقسیم می نماید. پله های کنترل و درمان گری در مقوله ی غیر مشارکتی، پله های اطلاع دادن، مشاوره و توافق در مقوله نشانه های ورود به مشارکت و پله های هم کاری، قدرت نمایندگی و شهروند ناظر در مقوله ی قدرت شهروندان قرار می گیرد.
شکل 2-1 : نردبان آرنستاین از مشارکت
161925195580 شهروند ناظر 8 شهروند ناظر قدرت نمایندگی 7 همکاری 6 مشاوره 5نشانه های ورود به مشارکت توافق 4 اطلاع رسانی 3 درمان گری غیر مشارکتی 2 کنترل 100 شهروند ناظر 8 شهروند ناظر قدرت نمایندگی 7 همکاری 6 مشاوره 5نشانه های ورود به مشارکت توافق 4 اطلاع رسانی 3 درمان گری غیر مشارکتی 2 کنترل 1
79121038735004181475394969004543425527050041338505270400134302586360006388108636000
791210161289009620247683500
41814751009640079121019875400
358140052578000358140020192900394334923114000
7912103365400
35814002216140079121011747500
79121019812000
4543425641350042195756350000
79121012509500
4181475933450079121024447400
منبع : غفاری، 1380، ص58
بر مبنای اندیشه ی آرنستاین همه ی افرادی که در فرآیند مشارکت درگیر می شوند از درجه و میزان مشارکتی یکسانی برخودار نیستند. بلکه براساس پله و موقعیتی که در این فرایند کسب می نمایند، جایگاه مشارکتی آنان تعیین می گردد. در مرحله ی شهروندی است که فرد از حق مشارکت به معنای واقعی آن برخوردار می گردد. بدیهی است که این وضعیت در جایی که فرایند دموکراسی در معنای محتوایی اش تحقق پیدا کرده باشد و نه در معنای ضروری و شکلی آن امکان بروز و ظهور خواهد داشت. اگر فرایند دموکراسی محدود به شکل صوری آن شود، چیزی که در بیش تر کشورهای در حال توسعه وجود دارد، تحقق فرایند توانمندسازی دچار مشکل خواهد بود. آن چنان که در مورد آفریقا مطرح می نماید، در غلبه ی دموکراسی صوری بر دموکراسی محتوایی موجب انسداد معناداری در فرایند دموکراتیک ناتوانمندی خود مشروعیت بخشیده و تحت ستم بودن و بیگانگی آنها دیگر همانند گذشته مشهوری ندارد که برای حل آن اقدام نماید تحقق مشارکت وابستگی مهمی با گرایش های حکومت دارد و وابسته به تقویت قانونی و سیاسی و نیز دسترسی به منابعی چون زمین، سرمایه، اطلاعات و مهارت است (ازکیا و غفاری، 1383،ص 163).
مشارکت روستاییان در تصمیم گیری توسعه روستا سنگ محک رهیابی توسعه ی هماهنگ یا همه جانبه به شمار می رود. از این رو مشارکت به عنوان یک هدف، خصوصاً در سطح محلی جزء جدایی ناپذیر توسعه قلمداد می گردد (افتخاری، 1382، صص 70-68).
برنامه های محلی، مسئولیت مشترک سازمان ها و کارگزاران بسیاری است که بر یکدیگر اثر می گذارند و از سوی دیگر هر چه مشارکت مردم عادی و گروه های ذینفع از قبیل نهادهای صنفی یا احزاب سیاسی در تهیه و اجرای برنامه ها افزایش یابد برنامه برای آنها معنادارتر است (رضوانی، 1383،ص134).
2-8. مشارکت و پایداری اقتصاد روستایی
مطالعات انجام یافته در خصوص تحلیل رابطه بین مشارکت و توسعه پایدار روستایی بسیار محدود است و بیشتر مطالعات نیز به پروژه های مساله محور اختصاص یافته است. همچنین مشارکت های مردمی را در بسیاری از موارد به گروه های ویژه، مثل تصمیم سازان و به مدیران شرکت ها محدود کرده اند(Cai & etal, 2009,p 8911). روش های مشارکتی برای پروژه های توسعه، توسعه جامعه محور، تمرکز زدا و مبتنی بر رهیافت های محلی گسترش یافته است. مشارکت منجر به بکارگیری مکانیسم هایی شده است که پاسخ مطمئن تری به نیازهای مردم می دهد. این مکانیسم ها خط مشی های پیچیده ای از اقتصاد خانوار با ابعاد تولیدی، بهبود رفاه از طریق انباشت سرمایه(زمین، مهارت ها و زیر ساخت ها) یا چهارچوب قیمت گذاری، تحقیق و توسعه کشاورزی، سیاست های بازاری و دسترسی به اعتبارات ارائه داده است(Zezza & etal, 2009,p 1298).مشارکت مردم با یکدیگر و دولت برای پایدارسازی اقتصاد روستایی می تواند در زمینه های زیر انجام گیرد.
2-9. مشارکت و کشاورزی پایدار
به طور کلی کشاورزی پایدار فرایندی عقلانی مبتنی بر استفاده بهینه از منابع و گرفتن تصمیمات صحیح و معقول در روند تولیدات کشاورزی است به گونه ای که فعالیت های کشاورزی با فرایندهای اکولوژیکی هم سو گردند. فراهم آوردن چنین شرایطی مستلزم بستری از دانش وآگاهی است که تصمیمات عقلایی را به همراه آورد و استفاده بهینه از منابع را موجب گردد.در این بین مشارکت با ایجاد بستری از آموزش و اطلاعات و دانش، فرایندی از تفکر را بوجود می آورد که به تصمیم گیری عقلایی می انجامد. در زمینه فعالیت های کشاورزی، فضای گفتمان بوجود آمده از مشارکت در بین روستاییان کشاورز،مروجان جهاد کشاورزی، فروشندگان نهاده های کشاورزی و بازار، زمینه را برای ایجاد اطلاعات و دانش و فرایند تفکر فراهم می کند. فرایند تفکر در کارهای جمعی شامل مراحل مفهوم سازی، ساخت اصل، درک، حل مسئله و تصمیم گیری است.در مرحله مفهوم سازی در فعالیت های کشاورزی پایدار، اطلاعات منظم فرد راجع به عقلانیت و رفتار عقلایی شکل می گیرد و او را قادر می سازد که منفعت شخصی و جمعی را تشخیص دهد در واقع مشارکت به گونه ای عمل می کند که در برابر منافع شخص روحیه دیگر خواهی را در افراد ایجاد کندو مسئولیت را با خود به همراه آورد( خسروبیگی، 1391،ص7 ).برای درگیری و مشارکت همه جانبه محققان و کشاورزان باید اولاً تحقیقات پایه و کاربردی یکسان مورد توجه قرارگیرد و ثانیاً حس برتربینی محققان که باعث می شود کشاورزان فکرکنند محققان مشکلاتشان را نمی فهمند، از بین برده شود و ثالثاً محققان بر روی موضوعاتی کار کنند که اولویتشان در یک محیط دموکراسی تعیین شده است. در نهایت اینکه تحقیق مشارکتی مدت زمان لازم بین آشنایی با نوآوری و پذیرش آن را کوتاه می سازد و هم نرخ وسرعت پذیرش نوآوری رابالا می برد (Anonymous,2012,p58).سیستم آبیاری و غیره می تواند کارایی و اثر بخشی زیادی را در اقتصاد روستایی داشته(خسرو بیگی، 1391،ص8).
2-10. مشارکت اطلاعات محور
امروزه نقش بسیار مهم آموزش در بالا بردن سطح دانش، تحلیل، اخلاق و مسئولیت پذیری افراد در برابر جامعه و محیط زیست انکارناپذیر است. مطالعات چندی در تانزانیا، شیلی، اکوادور(2001)، مکزیک(2000) و چین(2005) نشان می دهد که ارتباط مثبتی بین آموزش و مشارکت مردم در فرایند خود اشتغالی غیر کشاورزی وجود دارد که دیگر متغیرها چنین تأثیری را ندارند. همچنین این مطالعات نشان می دهد که مشارکت در خلق فعالیت های درآمدزا بسیار مهم و مثبت بوده است.(Winters & et al, 2009,p 1450)
در فرایند آموزش روستائیان و کشاورزان مسائل متعددی وجود دارد، برخی از آنها عبارتند از :1- فقدان خط مشی های منسجم برای آموزش روستایی و کشاورزان؛ 2- فقدان گفتگو درباره مسائل حمایتی بین متولیان ارائه خدمات و ذینفعان؛ 3- ارتباط ضعیف یا غیر موجود میان نهادهای متولی آموزش(رسمی و غیر رسمی) با مردمان روستایی؛ 4- فقدان مطالعات مربوط به نیازمندی های بازار کار و نیازهای حرفه ای روستائیان(جهت انطباق مواد آموزش با نیازمندیهای بازار)؛ 5- فقدان ظرفیت سازمان های متولی آموزش از برنامه ریزی استراتژیک، قبل از ارزیابی، نظارت و کارآفرینی و 6- سختی برنامه های درسی و عدم انطباق با اولویت های در حال تغییر شرایط زیست روستایی، یا سختی ارائه و انتقال مهارت(Wallace, 2007,p 583).مشارکت مردم در فرایند آموزش نظیر مواد آموزشی، زمان و چگونگی آموزش با سازمان های متولی آموزش روستایی می تواند بسیاری از مشکلات پیش روی نظام آموزش را حل نماید.
بطورکلی افراد وقتی در جمع قرار می گیرند، خلاقیت بیشتری از خود نشان می دهند. یادگیری در جمع باعث نیروافزایی می شود. بنا به گفته بوهم، فیزیکدان و از پیشگامان نظریه کوانتوم، «فکر پدیده ای مشارکتی است». در نتیجه، افزایش توانایی افراد نیز تا حد زیادی به مشارکت آن ها در تفکر و یادگیری گروهی وابسته است(حسنی،1388،ص96). در این بین مشارکت فضای مساعد برای تبادل آرا فراهم می کند و به درک متقابل طرفین از یکدیگر می افزاید. بنابراین در شناخت از چگونگی فرایند تولید، کشاورزان افراد یا کشاورزان دیگر را به عنوان منبع اطلاعات برای حل مسائل مختلف می دانند.(Santos and Barrett, 2010,p 1794)
2-11. فرآیند مشارکت
نظام برنامه ریزی باید به گونه ای طراحی شود که حجم گسترده ای از مشارکت را در کلیه ی سطوح در بر داشته باشد (رضوانی، 1383،ص 214).
( patricia and perkins,2010,p2)مشارکت را فرآیندی می داند که از طریق آن افراد گروه ها و سازمان ها نقش فعالی را دراتخاذ و اجرای تصمیمات ایفا می کنند. که به طور مستقیم بر روی آنها تأثیرگذار است.که به طور معمول مشارکت را در سه سطح، تصمیم گیری، طرح ریزی، وبررسی نتایج وپیامدهای حاصل از اجرای یک برنامه یا طرح خاص مورد توجه قرار می گیرد( stefano,2011,p133). اگر جریان توسعه میخواهد موفق باشد، بایستی در تمام این مراحل مشارکت مردم را در بر داشته باشد. چرا که مشارکت مردم ضامن اصلی موفق بودن طرح توسعه یا یک پروژه است. مشارکت مردم در امور تصمیم گیری و حل مسئله، فرایندی اکتسابی و دارای قابلیت بهسازی است.
مشارکت در معنای توسعه ای مراحل مختلفی را شامل می شود، این سطوح که توسط برنامه ریزان و صاحب نظران مطرح شده است، عبارتند از :
الف ـ سطح تصمیم گیری ب ـ سطح اجرا ج ـ سطح نظارت د ـ سطح مشارکت در سهیم شدن منافع.
این سطوح که توسط موسسه ی آسیا و اقیانوسیه دسته بندی شده است، مشارکت را مشارکتی می داند که فرد مشارکت کننده در تمام سطوح فوق داوطلبانه شرکت داشته باشد. براساس تجربه ی معمول در کشورهای جهان سوم، روستاییان در سطوح تصمیم گیری و نظارت کمتر مشارکت دارند و صرفاً از آنها خواسته می شود در اجرای رهنمودها و تصمیم گیرانی چون مروجین، مبلغین و برنامه ریزان غیر روستایی عمل کنند (رکن الدین افتخاری، 1386،ص 92).
2-12. پیش شرط های ضروری برای مشارکت مردم
از آن جایی که تفسیرها و تعابیر مختلفی از مفهوم مشارکت در توسعه از طرف دست اندرکاران امر توسعه ارائه شده است و هر یک به نوعی مراد و انگیزه ی موضوعی مشارکت را در نظریه و عمل بیان داشته اند ولی در واقع باید هدف اصلی و مفهوم اصلی مشارکت فردی را مشارکت از روی رغبت و اختیار فردی دانست. برای رسیدن به توسعه ی یکپارچه در سطح مناطق روستایی و کاهش شکاف میان مناطق شهری و روستایی خواهان مشارکت های آزاد و اختیاری در میان روستاییان هستیم. برای تحقق مشارکت که از اهداف توسعه به شمار می رود به لوازم و پیش شرط هایی در صحنه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیازمندیم (خرمی، 1374، ص50).
پدیده ی مشارکت یک مقوله ذهنی (Subjective) است که باید بسترهای لازم را برای تحقق مشارکت در افکار، عقاید، ایستارها، رفتار و بالاخره فرهنگ مردم جستجو کرد و برای جا انداختن فرهنگ مشارکت باید قالب های ذهنی پیش ساخته ی افراد دگرگون شود و این امر فرهنگی در کوتاه مدت میسر نیست، به ویژه این که نگرش مردم در ارتباط با مشارکت جهت گیری شبه سیا سی یا سیا سی به خود گیرد (مهدی طالب، 1388، ص173).
عوامل گوناگونی در دست یابی به بیش ترین و مطلوب ترین حد مشارکت در توسعه روستایی موثر هستند. درزیر به برخی از کلیدی ترین عواملی که مشارکت موثر روستاییان را در پی خواهد داشت می پردازیم :
2-12-1. وجود یک نظام مردمی
مردم به راحتی در تمام سطوح تصمیم گیری برای طرح ها و پروژه های ویژه ی روستایی مشارکت نمایند و مطمئن باشند که نظرات و دیدگاه های آن ها برای رفع مشکلاتشان مهم می باشد و دست اندرکاران بالادستی نیز از این رویه استقبال نمایند، یکی از مهم ترین پیش شرط های مشارکت مردم است (علوی تبار، 1379، ص16).
2-12-2. ایجاد روحیه ی دموکراسی و تصمیم گیری جمعی
یکی از اصول ضروری و لازم برای هر جامعه می باشد. البته کشورهای جهان سوم نیز برای حاکم کردن این رویحه در جامعه بایستی موا نع زیادی را از سر راه بردارند. این موانع عبارتند از : الگوی استعماری حاکم بر این جوامع، ساختارهای سنتی قدرت در جامعه و هم چنین عوامل و سازمانهای بین المللی که هر کدام از این عوامل در جلوگیری از پیدایش واقعی فرهنگی مردم و مشارکتی در کشورهای جهان سوم موثر هستند.
2-12-3. تمرکززدایی
در تصمیم گیری های توسعه ای بایستی به ایجاد نمایندگی هایی در سطح محلی دست یابید و سطوح برنامه ریزی را به سطح روستا کشانید. در راستای دستیابی به این امر لازم است منابع مالی کافی و همین طور افراد شایسته و متخصص در اجرای برنامه های توسعه را در اختیار نمایندگی های گفته شده قرار داد. اگر قدرت عمل نمایندگی های محلی در اجرای موفق برنامه ها کم باشد، آنها در جذب و ایجاد انگیزه در روستاییان برای مشارکت در طرح های توسعه ی روستا توفیق چندانی نخواهد یافت.
2-12-4. واگذاری اختیار و قدرت تصمیم گیری به مردم
مشارکت مردم در اداره ی امور محلی خود با داشتن اختیار تصمیم گیری حاصل می گردد و اختیار تصمیم گیری مستلزم فراهم آوردن امکانات گوناگون برای اجرای تصمیمات و سیاست ها و خط مشی های اتخاذ شده در محل است. به بیانی دیگر، اختیار تصمیم گیری در امور محلی نمی تواند مجزا از اختیار تصمیمات مالی برای فراهم آوردن امکان اجرای سیاست ها و تصمیمات باشد (رضوانی، 1383، ص215).
2-12-5. وجود رهبران قدرتمند محلی
یکی از عوامل دیگر مؤثر در جذب محرومین روستایی در طرح های توسعه روستایی وجود رهبری قدرتمند و صاحب نفوذ در مناطق روستایی است. رهبری به معنای پیمودن راههای نوین، فرا رفتن از شناخت ها و آفرینش آینده است. همچنین به معنای کمک به مردم برای سازمان گرفتن در سرزمینی نوین است که برای آنها امید به آینده می دهد. رهبران محلی به عنوان یک کانال ارتباطی بین مردم و سطوح بالاتر تصمیم گیری می باشد. نقش آنها در وارد کردن مردم به طور فعال در برنامه ریزی و مدیریت پروژههای توسعه اگر بیش تر از مقامات محلی نباشد، در سطح آنهاست. در جایی که ساخت قدرت محلی نسبتاً از تساوی بیشتری برخوردار باشد، رهبران محلی می توانند به دنبال افزایش مشارکت بیشتر مردم باشند. اجتماع محلی متفرق و فاقد تشکیلات رهبری، مثلاً یک شورا به عنوان شورای عمران و توسعه ی محلی قطعاً قادر نخواهد بود در امر مشارکت مؤثر افتد، یا از توان خود به درستی بهره گیرد. محله ای که سازمان یافته تر است جهت مشارکت در امور عمرانی و توسعه ای آماده تر است. ساخت رهبری آن اندازه ارزشمند است که باید به منزله ی واحدهای اجرایی اداری رسمیت یافته و مورد تایید قرار گیرد (شاکری، 1380، صص61-60).
2-12-6. وجود سنت های فرهنگی و اجتماعی
از عوامل مؤثر دیگر در جذب مشارکت و همیاری روستاییان در زمینه های مختلف توسعه و عمران روستایی وجود فرهنگ سنتی مشارکت و روح جمعی حاکم بر جامعه ی مشارکت کننده است. چنین روحیهای زمانی به منصه ی ظهور خواهد رسید که دارای رشد تاریخی و قدمت طولانی در عرصه ی زندگی انسانها باشد و روستاییان در زمان های طولانی مزه ی شیرین روحیه ی همکاری و مشارکت را در کارها چشیده و آنها را نهادینه کرده باشند. تنها در سایه ی چنین روحیه ای است که جلب مشارکت و همکاری موثر آنها نتیجه ی منطقی و مطلوب خواهد داشت. برای رسیدن به نتایج و اهداف مقرر شده در طرحها، مدیران طرحها می بایست اهداف نهادهای بومی و محلی مردم را تقویت کنند و به جای چند مؤسسه ی تحت سرپرستی دولت این نهادهای سنتی را به شکل امروزی سازماندهی و مدیریت کنند. با انجام این کار، شکستهای سازمانهای دولتی در جلب مشارکت و واکنش عمومی که تا حدی مربوط به اختلافات سنتی و فرهنگی روستاییان با مسئولان امور و بی میلی ایشان نسبت به مخالفت یا موافقت با این راهکارها بود، تکرار نمی شود. اگر این سازمان های مشارکتی از بطن جامعه روستایی برخاسته باشد، سنتها و فرهنگ روستایی نه تنها بازدارنده نیستند بلکه تقویت کننده ی مشارکت مردمی نیز هست. به همین دلیل در بعضی موارد سازمان های مدرن و تکنولوژی های تزریقی نتوانسته اند تحریکی در جامعه برای مشارکت ایجاد کنند. در حالی که برعکس، موسسات بومی توانسته اند مردم را به تحرک وا دارند که در طرحها مشارکت کنند.
2-12-7. پذیرش تنوع افکار در بین روستاییان
یکی دیگر از عوامل مؤثر در جلب محرومین روستایی در طرحهای مشارکتی، پذیرش این اصل است که همه ی مردم مانند هم فکر نمی کنند. یعنی این که افراد در دیدگاهها و رویکردهای همدیگر سهیم و شریک نیستند. این به خاطر تنوع افکار در جامعه است که منجر به پویایی و نوآوری که همان «بقا» است، می شود. با پذیرش این اصل می بایست به تمامی مردمی که طرحهای توسعه ی روستایی برای آنها اجرا می شود، فرصت حضور در طرحها و بیان نظرات شان را بدهند. با این کار هم انگیزه ی آنها برای حضور مؤثرتر و مفیدتر در طرحها افزایش می یابد و هم اعتماد به نفس آنها در بیان نظرات شان افزایش می یابد.
2-12-8. پذیرش سیستم های نظارتی از طرف مردم روستایی
یکی دیگر از عوامل زمینه ساز مشارکت مؤثر مردمی در طرح های توسعه روستایی، وجود ساز و کار نظارتی و بازخوردی مناسب مردمی است. حرکت سازمانی صرف نظر از نوع کار و اداره ی امور نیاز به نظارت دارد. نظارت به معنی بازدید و بررسی همراه با ایجاد توازن است تا کارها در مسیر خود ادامه یابد و از خطاهایی که منجر به صرف هزینه و وقت زیادی می گردد، جلوگیری کرد. پذیرش نظارت مردمی در طرحها به این مفهوم است که مردم عملکرد طرح و مجریان آن را در دست یابی به اهداف تعیین شده سنجیده و اگر خطایی در طول مسیر اجرای طرح واقع شده است برطرف کنند. به این دلیل که مردم روستایی از محیط و امکانات روستایی خود مطلع هستند، این فرایند نظارت و ارزشیابی می تواند مؤثر واقع شود. علاوه بر این باعث تقویت انگیزه ی مردم روستایی در همکاری و مشارکت در طرحها می شود.
2-12-9. قرار دادن اطلاعات و آگاهی های لازم در دسترس روستاییان
از دیگر عوامل مؤثر در جلب مشارکت های مؤثر مردمی، قرار دادن اطلاعات مرتبط با طرح و پروژه در اختیار مردمی است که تمایل دارند در توسعه ی روستایشان مشارکت داشته باشند.
برای موفقیت طرحهای توسعه ی روستایی و همچنین رسیدن به اهداف مورد نظر در طرحها، قرار دادن اطلاعات طرح ها و پروژه ها و آگاهی دادن به مردم روستایی ضروری است. این کار موجب جلب همکاری آنها در طرح ها شده، انگیزه ی مشارکت را در آنها افزایش می دهد و همچنین روند نظارت و ارزشیابی طرحها و برنامه ها را به وسیله ی مردم روستایی سهل تر می کند.
2-13. مشارکت واعتماد اجتماعی
آنتونی گیدنز، اعتماد و تأثیر آن برفرآیند توسعه را زیربنا وزمینه ساز اصلی در جوامع مدرن می داند. هرجا که میزان اعتماد اجتماعی، فراوان باشد، مشارکت و همیاری مردم در حوزه های اجتماع بیشتر، آسیب های اجتماعی کمتر است. جیمز کلمن وجود اعتماد را عامل اصلی برقراری تعاملات و تبادل اجتماع انسانی میداند. آسیب دیدن اعتماد عمومی در جامعه، به یقین بر کنش های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تأثیر می گذارد. به اعتقاد پارسونز، اعتماد به نتایجی نظیر مشروعیت برای مسئولان و سازمان ها می انجامد. چنانچه اعتماد وجود داشته باشد، مشروعیت افزایش می یابد. اگر بین فعالیت های سازمان و مسئولان، با خواسته های مردم شکاف ایجاد شود و نتواند رضایت مردم را پدید آورد، مشروعیت آن ها زیر سوأل میرود و اعتماد مردم به آنها کاهش می یابد، اما حرکت سازمان و مسئولان در جهت خواسته های مردم، باعث تداوم اعتماد به خود، به عنوان مهم ترین موءلفه سرمایه اجتماعی می شود (رمضانیان، 1386،ص106).
2-14. ابزار مشارکت
مفهوم و معنای مشارکت و تحقق این امر جلوه ای درونی و بیرونی در میان جوامع و افراد دارد که انگیزههای شخصی، علایق و سایر ویژگی های فردی تنها یک روی سکه به حساب می آیند و روی دیگر سکه ابزار کلیدی مشارکت هستند که تنها متعلق به فرد نیست و ممکن است در اختیار سازمانها، نهادها، برنامه ریزان، و دست اندرکاران روستایی باشد.
برای تحقق مشارکت در برنامه ها و پروژه های توسعه روستایی، چنین ابزاری باید مهیا باشد. از این رو ماسلی و چرت این ابزار کلیدی برای گسترش مشارکت در پروژه های توسعه ی روستایی را این گونه عنوان می کنند.
1) نشست های عمومی که روشی مفید برای کسب آگاهی از پروژه ها و گسترش مذاکرات آزاد است؛
2) آموزش وسیع و اجرای مداوم آن که نقش تعیین کننده ای در مشارکت دادن فعال مردم محلی به خصوص اجرای پروژه ها توسعه دارد؛
3) ارزیابی روستایی که زمینه یابی برای اداره ی خودجوش اجتماعات محلی برای تعیین کلی مشکلات و فرصت های معمولی شان و فعالیت های مورد نیاز برای به عهده گرفتن در این قلمرو قرار می گیرد.
4) نمایش ها و نمایشگاهها که می توانند اهدافی را برای نمایش پروژه ها، توجه عمومی و استخراج راه حلهای معروفی در این زمینه دنبال کنند.
5)گسترش رسانه ها و ارتباطا ت دور برد. در این مورد گسترش و پخش منظم اطلاعات و مذاکرات در ارتباط با پروژه ها و برنامه های توسعه صورت می گیرد. که این ابزار کلیدی مشارکت در حالات مختلف فرایند توسعه و با گروه های مختلف به اشکال متفاوتی ظاهر می شوند (رستمی، 1384،ص30).
شکل2-2 : تعیین ابزار درگیری محلی، چه هنگام و نسبت به چه کسانی
ابزارچه هنگاممرحله ی شروعمرحله ی توسعهمرحله اجرانشست های عمومی5924558255000483870996950042037011557000آموزش وسیع و مداوم591185977900051435097155004210059842500ارزیابی روستایی591185901700051435090170003886207302500نمایش ها و نمایشگاهها591820895350048323590170004203708826500رسانه ها و ارتباطاتدوربرد591185124460004832351073150041910010668000
ابزارنسبت به چه کسانیرهبران محلیانگیزه های گروهی ـ سازمانیعموم مردمنشست های عمومی582295622300056007062230004603756223000رسانه ها و ارتباطات دور567055132715005594351327150046037513271500آموزش وسیع و مداوم58229511938000559435119380004603757048500ارزیابی روستایی58229511874500559435118745004603755461000نمایش ها و نمایشگاهها591185122555005600701225550039560512255500
مأخذ : رستمی، 1384، ص3
55181506286500: عامل کلیدی (key Factor)
55238654762500 : عامل بخشی (Partical Factor)
5528945-635000 : عامل بسیار محدود (Very limited Factor)
2-15. نقاط قوت مشارکت مردمی در پیشبرداهداف توسعه روستایی
مشارکت دادن مردم روستایی در برنامه ریزی های توسعه روستایی و انجام برنامه ریزی در سطح ملی دارای مزایای است که به راحتی در جوامع مشارکتی مشاهده می گردد. برخی از این مزایا عبارتند از :
1) مشکلات و استعدادهای موجود به سادگی کشف می شود؛
2) به مناطق و مردمی که احتیاج به توجه بیشتری دارند، می توان توجه خاصی نشان داد؛
3) ارتباط نزدیکی را می توان بین مسئولان دولتی و مردمی که می بایست بهره مند شوند، حفظ کرد؛
4) تفویض بعضی از مسئولیت های دولت به مردم محلی ممکن است میسر شود (هیران، 1377، ص103).
نگرش به مشارکت به صورت کمی آن چنان که مطمع نظر قرار گرفته به چگونگی آن و تأثیری که این فراگرد در بالندگی و رشد شخصیت انسان دارد، کم تر توجه شده است. از مزایای مشارکت در مدیریت امور، «فراگرد نیرومندسازی» است که در ارتباط با این مفهوم سه ارزش اساسی مطرح می شود :
1ـ سهیم کردن مردم در قدرت و اختیار؛
2ـ راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویشتن؛
3ـ باز گشودن فرصت های پیشرفت به روی مردم «رده های پایین جامعه» (طالب، 1376، صص107-106).
با درگیر شدن مردم در تعیین سرنوشت خویش که به وسیله ی مشارکت آنها در طرح ها تحقق خواهد یافت پروژه ها و برنامه های توسعه روستایی نیز به شکل مطلوبی راه پیشرفت و اجرا را خواهد پیمود که در اجرای طرحها و پروژه ها به نتایج زیر خواهیم رسید :
1)کاهش زمان اجرای طرح ها و پروژه ها؛
2) کاهش هزینه ی طرح ها و پروژه ها؛
3) بهره برداری بهینه از طرح ها و پروژه ها؛
4) حفاظت و نگهداری بهتر از طرحها و پروژه ها؛
5) افزایش میزان آگاهی مردم (استعلاجی، 1381، ص36).
2-16. آثار مشارکت در مراحل مختلف برنامه ریزی توسعه روستایی
1) مردمی که در تهیه و اجرای برنامه ها، مشارکت موثر داشته باشند، آن را از آن خود داشته و با علاقمندی و برای رسیدن به هدف های برنامه با رعایت نظم و انضباط، با آن همکاری خواهند کرد. این همکاری موجب پیشرفت سریع تر در برنامه ها، بهره گیری کاملتر از نتیجه ی کار به دلیل انطباق برنامه ها با نیاز و افزایش مدت بهره برداری از طرح به دلیل وجود علاقمندی در حفظ و نگهداری از آن خواهد شد.
2) با توجه به شناخت محلی، مردم هر ناحیه، قادر به تصمیم گیری های منطقی اقتصادی درباره ی محیط وضع خود هستند. یعنی مردم حق دارند نوع توسعه ای را که در محل زندگی شان در نظر گرفته شده، تعیین نموده و در رسیدن به آن تلاش و همکای کنند.اگر این حقیقت به درستی تبلیغ، تبیین و آموزش داده شود، آنگاه می توان مردم را برانگیخت که در اجرای طرحها و پروژه ها مشارکت فعالانه و واقعی داشته باشند.
3) مشارکت وسیع عمومی به ویژه اگر به صورت سازمان یافته ای انجام پذیرد موجبات دگرگونی در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را که نقش تعیین کننده ای در امر پیشرفت و سازندگی دارد، فراهم می آورد.
4) مشارکت از ایجاد اثرات منفی روانی در مردم، مانند بی اعتمادی، بی تفاوتی، تک روی، و عدم وجود حس تعاون و تحریک و تمایل به تأمین منابع محدود شخصی جلوگیری و دوگانگی و نابرابری ها را تقلیل و در نتیجه نیروی همبستگی و وحدت ملی را تقویت می نماید.
5) مشارکت به عنوان یکی از طرق تأمین اصول احترام به شخصیت فردی و اجتماعی و حقوقی انسانی افراد، احساس امید به زندگی مردم را تقویت می نماید. حاصل این امید در وهله ی اول احساس نیاز برای رفاه بیش تر است(شاکری، 1380،صص69-68).
6 ) مشارکت در منظر به کاهش تضادها، مدیریت کارا و منعطف تر، افزایش مشروعیت، استفاده دانش ویژه مکانی منجر می شود( stenseke,2010).
7 ) جنبه حیاتی دیگر مشارکت عبارت است از پذیرش دانش ویادگیری. اگر فرایند یادگیری مشارکتی تشویق شود و ذی نفعان برای مشارکت و یافتن راه حل های سازگار با شرایط محلی تهییج شوند به احتمال زیاد قرین به موفقیت خواهد بود ( دارابی، 1388،ص9 ).
8 ) در مقام پیش شرطهای موفقیت، عوامل بسته به مفهوم مکان و موقعیت خاص می تواند نقش حیاتی داشته باشند. مشارکت موجب پذیرش شرایط انحصاری هر ناحیه و منظر می شود( stenke,2009).
9 ) مشارکت عمومی می تواند ضمن ایجاد سرمایه اجتماعی، به تقویت جامه مدنی، بهبود توانایی جوامع محلی برای حل مشکلات و تعقیب ملاحظات و مسائل عمومی و مشترک اثر گذار باشد ( santos and etal , 2008).
2-17. موانع مشارکت
موانع مشارکت در حال حاضر پارادایم جدید «توسعه ی مشارکتی یا توسعه ی جایگزین» به عنوان پارادایمی جدید و تکثرگرا پیشنهاد می شود و در این پارادایم از اجتماعات محلی توقع می رود که اولویتها و استانداردهایی را تعیین کنند که ویژه ی شرایط و امکانات آنان است، توسعه ی مشارکتی بر دغدغه های اقتصادی و انسانی تمرکز دارد. بنابراین تأکید زیادی بر تأمین نیازهای اساسی مردم و مشارکت ذینفعان در برنامه های توسعه می شود. در رهیافت توسعه ی مشارکتی، نقش ارتباطات، پیچیده تر و متنوعتر است و برخلاف پارادایم نوسازی، طبیعت و محیط زیست و ارتباطات به اهداف هنجاری و استانداردهایی وابسته است که توسط خود جوامع مشخص شده اند (عابدی سروستانی، 1385، ص159).
در بیان موانع موجود بر سر راه مشارکت روستاییان در برنامه ها و تصمیم گیری های مربوط به روستاییان اوکلی و مارسدن آنها را به چند دسته تقسیم کرده اند :
1) موانع عملی : که از میان این موانع می توان به برنامه ریزی فوق متمرکز، مکانیسم های ناقص عرضه، فقدان هماهنگی محلی، نامناسب بودن تکنولوژی پروژه، بی ربط بودن محتوای پروژه، فقدان ساختارهای محلی و. .. اشاره کرد. در واقع این موانع نه تنها بر سر راه مشارکت وجود دارند، بلکه تا حدود زیادی، آفت بسیاری از پروژه های توسعه ی روستایی نیز هستند. این موارد مشکلات اصلی و بسیار رایج مبتلابه بیشتر پروژه های توسعه ی روستایی هستند و تصور اینکه بتوان این مسایل را در محل دفع نمود و آنها را به نفع مشارکت مؤثر تحت کنترل در آورد، بسیار مشکل است ( اوکلی ومارسدن،1370،ص 46).
2) موانع فرهنگی : که شامل مواردی چون، مقاومت در برابر دگرگونی، «فرهنگ سکوت»، وحشت روستاییان از ابراز مخالفت و بیزاری شان از تملق گویی برای افراد غیر بومی جهت مداخله دادن آنها در امور را می توان اشاره کرد ( اوکلی ومارسدن، 1370،ص46).
3)موانع سیاسی : در اکثر موارد دولت ها از قدرت مردم هراس دارند و از تفویض اختیارات کافی به واحدهای پایه یعنی توده ی مردم روستا یا شهر امتناع می کنند. علی رغم بحث پیرامون سپردن کارهای روستایی به روستاییان، هیچگاه اثری از عدم تمرکز واقعی و مشارکت حقیقی روستاییان در تصمیم گیری های مرتبط به امور خودشان دیده نمی شود. این مسئله ی سیاسی خود یکی از موانع توسعه روستایی است. در ایران نیز پس از فروپاشی مدیریت سنتی جامعه روستایی، نقش روزافزون دولت در روستاها خود از جمله عوامل مؤثر در عدم مشارکت و به کارگیری مؤثر و گاهی خودجوش روستاییان در فعالیت های مربوط به توسعه و عمران روستاها گردیده است( اوکلی ومارسدن،1370،ص 46).
4) محدودیت منابع مالی: که یکی از دلایل عدم مشارکت روستاییان در اجرای طرحهای توسعه ی روستایی بستگی زیادی به امکانات و توانایی های اقتصادی مردم دارد. در اکثر روستاهای ایران به لحاظ پایین بودن سطح درآمد و محدودیت منابع مالی، روستاییان فاقد قدرت و توانایی برای مشارکت موثر هستند. در روستاهایی که از نظر اقتصادی و امکانات رفاهی در سطح بسیار پایین تری قرار دارند، همکاری و مشارکت اقتصادی آنها در طرحهای کم رنگتر است.
به طور کلی می توان گفت الگوهای نابرابر مالکیت زمین، مقروض بودن روستاییان، کمی درآمد سالیانه، فصلی بودن مشاغل روستایی، عدم انطباق فصول بی کاری با مواقع اجرای پروژه، کمبود نیروی انسانی در برخی از روستاها با توجه به نوع معیشت و مسائلی از این قبیل از جمله عواملی هستند که جزء موانع اقتصادی مشارکت روستاییان در طرحهای توسعه ی روستایی محسوب می شوند. علاوه بر این قدرت و توان مالی کم روستاییان در مقابل نخبگان و افراد ثروتمند روستا، موجب کم اثر شدن فعالیت های آنها در طرحهای توسعه ی روستا شده و میزان دخالت آنها را در تصمیم گیری و اجرای طرحها کم می کند (شاکری، 1380، ص55).
5) نداشتن سواد و مهارت های تخصصی: روستاییان به ویژه محروم ترین آنها اغلب از نعمت سواد لازم و فرصت فراگیری آن به دلایل مختلف محروم مانده اند. این افرد به دلیل اینکه اغلب انگیزه ی مشارکت در طرح ها را ندارند از شرکت در برنامه های توسعه باز می مانند. کم سوادی یا نداشتن سواد موجب کمبود آموزش ها و مهارت های تخصصی در زمینه های مختلف شده است و سبب می شود که نخبگان روستا و مسئولان بالادست تصمیماتی را برای روستاییان بگیرند که در صورت داشتن سواد و این مهارت ها شاید این تصمیمات اخذ نمی شد (شاکری،1380،ص58). زیرا معمولاً لازمه ی پیشرفت و توسعه در جامعه، تحول در قوای درونی، بینش و سطح مهارت انسان است (طالب و عنبری، 1384،ص248).اگر چه آموزشهای غیر رسمی و غیر آکادمیک تأثیر زیادی در کمک به دستیابی به توسعه روستایی دارد ولی این تحصیلات رسمی است که می تواند اهداف توسعه ای را جهت داده و آنها را در مسیری منطقی رهنمون سازد. آموزش و سواد و بالا بودن سطح تحصیلات روستاییان عامل کلیدی و مهمی است که می تواند به عنوان مکمل فرایند مشارکت روستاییان در توسعه ی روستایی مدنظر قرار گرفته و بدان توجه شود.
6) وابسته بودن به قدرت دولتی و محلی:از میان موانع مهم اجتماعی که در برابر مشارکت مردم در توسعهی روستایی وجود دارد می توان گفت که مهمترین مانع اجتماعی در مشارکت روستاییان در برنامههای توسعه روستایی، اندیشه وابستگی به یک قدرت است.
7)جستجوی منافع شخصی:این عامل گاه به صورت عامل مثبت و گاه به عنوان عامل بازدارنده ی مشارکت مطرح می شود. به طور کلی باید گفت که مردم روستایی هنگامی که امری به نفع آنها تمام می شود، نهایت همکاری را با همدیگر دارند. ولی اگر نفع شخصی در آن نباشد، مسئله به شکل دیگری مطرح می شود، حتی اگر در آینده به نفع آنها باشد. یک نظریه در مسائل روستایی وجود دارد که به «تصور خیر محدود» معروف می باشد. طبق این نظر، روستاییان معتقد هستند که چیزهای مطلوب در زندگی به میزان محدود و کمی وجود دارد و با توجه به قدرت و توانایی روستاییان میزان سهم موجود آنها را نمی توان افزایش داد. (ازکیا، 1374،ص57).
8) مردمی نبودن نظام تصمیم گیری: نبود یک نظام تصمیم گیری دموکراتیک در جامعه است چرا که نظام برنامه ریزی چه در سطح ملی و منطقه ای یا محلی، رابطه ی مستقیمی با نظام حکومتی و اداری و تصمیم گیری کلان در مرکز دارد.چنانچه جامعه ای دارای نظام حکومتی استبدادی و متمرکز باشد، طرح نظام مشارکتی و برنامه ریزی غیر متمرکز با مشارکتی اساسا مفهومی نخواهد داشت (شاکری، 1380،ص56).
در کشور ما با توجه به اینکه فرآیند تهیه و تصویب برنامه ها و طرحهای عمرانی توسعه ی روستایی، عمدتاًدر اختیار دولت و موسسات دولتی بوده است، مسلم است که اجرای آنها نیز به لحاظ فیزیکی و تأمین منابع مالی صرفاً متوجه دولت است. در واقع مردمی که در مرحله ی تصمیم گیری برنامه ها و طرحها مشارکت داده نشوند، در اجرای طرح ها نیز مشارکت نمی کنند. (رضوانی، 1383،ص 139).
9)عدم همخوانی برنامه ها با رسوم محلی، تجارب و اعتقادات روستاییان:یکی دیگر از موانعی که بر سر راه مشارکت روستاییان در برنامه های توسعه ایجاد می گردد، توجه نکردن به اعتقادات، رسوم، تجارب روستاییان در مسائل روستایی است. در تنظیم و اجرای برنامه های توسعه اغلب ویژگی های سنتی و فرهنگی روستاییان در نواحی مختلف نادیده گرفته می شود. در حالی که این رسوم و اعتقادات می تواند بر ساز و کارهای مشارکت تأثیر فراوان بگذارد (شاکری، 1380،ص 57).
10)عدم وجود سازمان و تشکیلات مناسب برای مشارکت روستاییان:از دیگر موانعی که بر سر راه مشارکت روستاییان در طرحهای توسعه ی روستایی وجود دارد، نبود ساختار سازمانی مناسب برای تشویق و تقویت روستاییان برای مشارکت مؤثر در طرحهای توسعه ی روستایی است. این سازمان با جمع کردن نیروهای متفرق و پراکنده ی روستاییان، ضمن بر طرف کردن نیازها و احتیاجات افراد در قالب کارهای جمعی میتواند روابط مناسبی با سازمان هایی که در رده های بالاتر افراد در قالب کارهای جمعی می تواند روابط مناسبی با سازمان هایی که در رده های بالاتر از روستا قرار دارند، برقرار کند. روستاییان در قالب این سازمان نیز می توانند نظرات و پیشنهادات خود را در زمینه ی توسعه ی مردم برای حضور در کارهای مشارکتی یک امر کاملاً پذیرفته شده است (شاکری، 1380،ص58).
2-18. نظریه های توسعه ی روستایی مشارکتی
با گسترش مفهوم مشارکت در میان دست اندرکاران و صاحب نظران توسعه و به ویژه توسعه ی روستایی، عده ی زیادی از فعالان توسعه به ارائه ی راهکارهای علمی و منطقی در جهت ترغیب تشویق به مشارکت و از طرفی اهمیت موضوع مشارکت در توسعه پرداخته اند.
از میان این نظریه پردازان، نظریات آن دسته که اهمیت بیشتری به مقوله ی مشارکت قائل اند، قابل ذکر هستند.
1 ) ا بن خلدون :
ابن خلدون از اندیشمندانی است که به امر مشارکت و تعاون توجه داشته و آن را عامل اصلی در فراهم ساختن معاش داشته است... او می گوید : ثابت و دانسته شده است که یک فرد به تنهایی به کار دفع نیازمندیهای خود در امر معاش نمی پردازد، بلکه افراد یک اجتماع با یکدیگر همدستی و تعاون می کنند تا بتوانند وسایل معاش خود را فراهم و مواردی که در پرتو همکاری و تعاون گروهی از مردم بدست میآورند، برای جماعتی چند برابر آن ها افی خواهد بود و ضرورت های آن را بر طرف خواهد کرد (متین، 1377، ص32).
2 ) مهاتما گاندی :
نظریه گاندی بر پایه ی اصول و تعلیمات اخلاقی استوار بود. نظریه گاندی بر دو اصل استوار بود :
1 ) خود اتکایی روستا
2) مشارکت و خود یاری روستایی
گاندی فکر می کرد که بدبختی روستاییان اساسا به علت خودپسندی و غرور آنها و نیز به خاطر حرص و طمع حکام آنهاست. به عقیده ی گاندی از این بدبختی می توان نجات یافت و وسیله ی مهم نجات عبارت از قربانی کردن نفس خویش و فداکاری و خدمت هر یک از افراد به دیگری اعم از فقیر و غنی است.
نظریه ی گاندی در واقع دنباله ی نهضت خودسازی روستاها در هند در دوران استعمار انگلیس است. در نظریه ی او روستا یک واحد مستقل بود که محور خودکفایی کشور محسوب می شد. روستا و کشاورزی اساس توسعه ی مورد نظر گاندی بوده است. گاندی خواهان تحول روستا از طریق توسعه ی درونی آنها و تبدیل شان به مکان هایی زیست پذیر و متناسب با رشد و ترقی بود (پاپلی یزدی و ابراهیمی، 1385،ص 121).
3 ) میسرا :
میسرا از دیگر تئوریسین های توسعه ی مشارکتی است. او معتقد است که برای جلب مشارکت مردم در طرحهای توسعه می بایست یک نظام برنامه ریزی غیر متمرکز ایجاد کرد. او طرفدار توسعه ی از پایین به بالا بوده، توسعه ای که در آن شروط دست یابی به آن افقی نمودن تمرکز و عدم تمرکز است. به نظر وی غیر قابل تصور و ساده لوحانه خواهد بود که اعلام کنیم، مردم روستایی هنوز آمادگی لازم جهت به دوش گرفتن مسئولیت ها را ندارند. به نظر میسرا احساس مسئولیت امری ذاتی بوده بلکه محصول نظام اجتماعی است که انسان در آن رشد می یابد. دادن مسئولیت به مردم برای حکومت، یکی از مهمترین راهها برای ایجاد جامعه ی مسئول است. به نظر وی مهمترین عامل مؤثر در مشارکت مردم، نقش دولت ها در جهان سوم جهت زمینه سازی امر مشارکت است. او معتقد است تا زمانی که فقرا تحت شرایط برابر با اغنیا در تصمیم گیری مشارکت ننمایند، مشارکت مردم تضمین نمی گردد. در هر وضعیتی که نابرابری های اقتصادی و اجتماعی در نظام ایجاد می گردد، ارگانهای رسمی باید تا زمانی که نابرابری ها به حد لازم تقلیل نیافتهاند، نقش حیاتی را در حمایت از محرومین روستایی به عهده داشته باشند. یکی از اصول پا برجای نظم بشری این است که امور اجتماعی بشر باید به ساده ترین و کوچک ترین سطح زندگی انسانی که کاملاًًقادر به انجام امور مذکور است، واگذار شود. این سطح از خانواده شروع می شود، لذا این امکان وجود دارد که فرآیند مشارکت مردم به آنچنان توسعه اجتماعی منجر شود که فرآیند توسعه سیاسی را آسانتر و بی خطرتر سازد (عفتی، 1371،ص59).
4 ) ژولیوس نیرره :
نیرره براساس دیدگاه سوسیالیستی خود توسعه روستایی بر محور مشارکت را تنها راه حل مشکلات جهان سوم می داند.به نظر نیرره، در جهان مدرن امروزی فقر و ثروت دو روی یک سکه اند. ریشه فقر جهانی و فقر شهری در روستاها نهفته است و مسئله و مشکل اساسی روستاها نیز نحوه ی مالکیت زمین است. هدف عمران روستایی تأمین حداقل نیازهای اساسی است. او معتقد است که عمران روستایی قبل از هر چیز یک موضوعی سیاسی و وظیفه وکار اصلی دولت است. وقتی که اولویت ها را در برنامه ی عمرانی به روستاها می دهیم، تنها و تنها یک عمل را انجام می دهیم و آن عبارت است از تقسیم فقر به صورت متوازی تر، نیرره برای عمران روستایی آن چنان اهمیتی قائل است که آن را به عنوان استراتژی رشد جهانی نیز مطرح می کند (پاپلی یزدی و ابراهیمی، 1385،ص 121).
5) موریس هالبواکس :
مشارکت ابتدا پدیده ای اجتماعی است که نتایج وآثار سیاسی و اجتماعی دیگری نیز دربردارد.مشارکت به عنوان یک پدیده اجتماعی عبارت است از درگیری درجامعه عضویت. هرگاه افراد در بطن ارزشها و هنجارهای جامعه خود زندگی کنند،در واقع در حیات اجتماعی مشارکت دارند. راجع به جامعه وسیع، افراد می توانند یا شیوه های زندگی، رفتارو اعتقادات وباورهای اجتماعی -فرهنگی را بپذیرند یا در مقابل آنها موضع گیری نمایند.
اجتماعی شدن(socialization)به عنوان یک پدید ه اجتماعی -فرهنگی عبارت است از انتقال ارزشها و شیوه های عمل و اندیشیدن به کودکان، جوانان وافراد غریبه ای که هنوز غضویت را نپذیرفته اند.روندهای اجتماعی شدن در واقع افزایش میزان مشارکت افراد در حیات اجتماعی است.هالبواکس، تعیین جایگاه طبقات اجتماعی در سلسله مراتب جامعه را در درجه اول به درجه مشارکت ( participation) یا بهره مندی طبقه از فعالیت های اجتماعی عالی وابسته می داند.(توسلی،1382،ص74).
2-19. روش شناسی تحقیق
پژوهش حاضر بر مبنای روش توصیفی تحلیلی میباشد. در بررسی و شناخت وضع موجود از روش توصیفی و جهت تجزیه و تحلیل آماری در زمینه وضعیت خدمات روستایی و جمعیتها از روش تحلیلی استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز تحقیق از طریق روشهای اسنادی و میدانی بدست آمده است. بدین ترتیب که چهارچوب نظری و مفهومی تحقیق و ویژگیهای جغرافیایی و جمعیتی قلمرو تحقیق به روش اسنادی و تعیین چگونگی و زمینههای مختلف مشارکت روستاییان از طریق روش میدانی بدست امده است. جامعه آماری این پژوهش، روستاییان بخش خشکبیجار شهرستان رشت میباشدکه در چهار طبقه روستاهای کوچک، متوسط، بزرگ و روستا - شهر انتخاب شدهاند. حجم نمونه با استفاده از جدول استاندارد مورگان تعداد 400 نفر از روستاییان تعیین شده که به شیوه نمونهگیری تصادفی - سهمیهای در سطح محدوده مورد مطالعه توزیع و تکمیل شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر کارشناسان و متخصصین امر برنامهریزی روستایی و پایایی (اعتبار) پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ (0.81) بدست آمده است. در این پژوهش به منظو تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری شامل: آزمونهای ویلکاکسون، همبستگی اسپیرمن و کروسکال والیس استفاده شده است. همچنین برای تهیه و ترسیم جداول و نمودار از نرمافزار Excel و برای ترسیم نقشهها از نرم افزارArc GIS استفاده شده است.
2-20. تکنیکهای تحقیق
تحلیل اطلاعات و داده پردازی در این پژوهش با استفاده از نرم افزار (spss) انجام گرفته شده است و به منظور بررسی میزان مشارکت مردم روستاهای مورد مطالعه، روش وتکنیکهای به کار گرفته شده در این پژوهش عبارت اند از : آزمون های ویلکاکسون، کراسکال والیس و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن.
ابتدا آزمون کولموگراف - اسمیرنوف را برای هر چهار فرضیه به کار می گیریم تابا دقت بیشتری برای استفاده از آزمون های پارامتری یا ناپارامتری در این مقایسه اقدام کنیم.
منابع و ماخذ :
1. آریان پور کاشانی،منوچهر، 1382، فرهنگ یک جلدی پیشرو آریان پور ( انگلیسی - فارسی )، نشر الکترونیکی و اطلاع رسانی جهان رایانه.
2.آلموند،گابریل و پاول، جی،1380، مشارکت وحضور شهروندان ، ترجمه علیرضا طیب، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 163-164، تهران.
3. استعلاجی، علی رضا، 1381، بررسی و تحلیل رویکردها و راهبردهای توسعه روستایی - ناحیه ای، ماهنامه جهاد، سال بیست و دوم، شماره ی 251 - 250.
4.اعظمی، موسی و هما سروش مهر، 1389، تاثیر متغیرهای فردی و اقتصادی زنان روستایی بر مشارکت آنان در تعاونی تولید در نواحی روستایی اورامانات شهرستان پاوه، پژوهشهای روستایی، شماره 4، زمستان 1389.
5. ازکیا، مصطفی و غلام رضا غفاری، 1383، توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران، نشر نی.
6. ازکیا، مصطفی و غلام رضا غفاری، 1380، بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت در نواحی روستایی شهر کاشان، نامه علوم اجتماعی، شماره 17.
7. ازکیا، مصطفی، 1387، مقدمه بر جامعه شناسی توسعه روستایی، انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم.
8. اوکلی، پیتر و دیوید مارسدن، 1370، رهیافت های مشارکت در توسعه روستایی سلسله انتشارات روستا و توسعه، مترجم : منصور محمد نژاد، انتشارات : مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی - وزارت جهاد سازندگی.
9. بخشداری بخش خشکبیجار، 1392
10. پاپلی یزدی، محمد حسین و محمد امیر ابراهیمی، 1385، نظریه های توسعه روستایی، انتشارات سمت.
11. جمعه پور، محمود، 1384، نگرش سیستمی به روستا و توسعه ی روستایی، مجله ی روستا و توسعه، شماره 1.
12. چمبرز، رابرت، 1376، توسعه روستایی و اولویت بخشی به فقرا، ترجمه : مصطفی ازکیا، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران.
13. چی تامبار، جی بی، 1379، مقدمه ای بر جامعه شناسی با تأکید برجامعه شناسی روستایی، ترجمه احمد حجاران و مصظفی ازکیا، تهران، نشر نی.
14. حیاتی، داریوش، دهقان پور،مجتبی و زهرا نامجویان، 1386، راهبرد مشارکت مردم در توسعه روستایی با نگرشی به تجربه اجرای پروژه ی توانمندسازی اهالی روستاهای منطقه کامفیروز فارس، مجموع چکیده مقاله های دومین همایش ملی توسعه روستایی در ایران، موسسه توسعه روستایی.
15. حامد مقدم، احمد، 1373، مشارکت و توسعه مشارکتی روستایی،مجموعه مقالات سمینار جامعه شناسی،جلد دوم،انتشارات سمت.
16. حسن نژاد، مریم، 1390عوامل موثر بر مشارکت روستاییان در گروهای روستایی : مطالعه موردی پروژه بین المللی ترسیب کربن در استان خراسان جنوبی، فصلنامه روستا و توسعه، شماره 2.
17. خسرو بیگی، رضا، 1391، بررسی نقش مشارکتهای مردم در کشاورزی پایدار نواحی روستایی، روستاهای دهستان ایجرود بالا، شهرستان ایجرود، پژوهشهای روستایی، شماره 3.
18. خسرو بیگی، رضا، 1391، تحلیل نقش مشارکت مردم در پایداری اقتصاد روستایی، دهستان ایجرود بالا، شهرستان ایجرود، مجله ی جغرافیا و توسعه ناحیه ای، شماره 19.
19. دارابی، حسن، 1388، نقش مشارکت در طراحی محیط روستایی، شماره 52.
20. رضایی، روح اله، 1391،بررسی عوامل تاثیر گذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیز داری حوزه آبخیز خمارک، روستای ده جلال، پژوهشهای روستایی، شماره 1.
21. رضوانی، محمد رضا، 1383، مقدمه ای بر برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران، انتشارات قومس.
22. رکن الدین افتخاری، عبدالرضا، سجاسی قیداری،حمداله و جمشید عینالی، 1386 ، نگرشی نو به مدیریت روستایی با تاکید بر نهادها تاثیرگذار، مجله روستا و توسعه، شماره ی 2.
23. رکن الدین افتخاری، عبدالرضا، 1389، مدیریت توسعه روستایی، انتشارات سمت.
24. رکن الدین افتخاری، عبدارضا، 1389، عوامل موثر بر میزان مشارکت جوانان روستایی در برنامه ریزی توسعه ( نمونه موردی : شهرستان کرمان )، جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای، شماره 4.
25. زنجانی، حبیب الله، 1380، کتاب گیلان، مسکن در گیلان، انتشارات گروه پژوهشگران ایران، جلد دوم.
26.سعیدی، محمد رضا، 1382، درآمدی برمشارکت مردمی وسازمان های غیر دولتی،انتشارات سمت.
27.سجادی، ژیلا، 1391، تحلیل مشارکت زنان : ضرورتی در بهسازی سکونتگاههای غیر رسمی ( مطالعه موردی : محله ی آبک )، پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره ی 4.
28. سالیما، عمر، 1365، برنامه ریزی در سطح محلی و توسعه ی روستایی را هبردهای جایگزین، ترجمه ی عباس مخبر، انتشارات وزارت برنامه و بودجه.
29. سخایی، فاطمه، 1388، مشارکت مردمی وتوسعه یافتگی روستا، پژوهش های جغرافیای انسانی، شماره 70.
30. شاکری، هادی، 1380، نقش مشارکت مردم در توسعه روستایی با تأکید بر جایگاه جوانان از نظر دولت و مردم ( مطالعه ی موردی بخش فریدون کنار شهرستان بابلسر).پایان نامه ی کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.
31. صابری فر، رستم، 1384، مقدمه ای بر روش تحقیق در جغرافیا، انتشارات نور علم.
32. صابری فر، رستم، 1391، بررسی عوامل تاثیرگذار بر عضویت و مشارکت روستاییان در شرکت های تعاونی روستایی مورد شناسی : استان خراستان رضوی، جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای، شماره 4.
33. طالب، مهدی، 1376، مدیریت روستایی در ایران، انتشارات دانشگاه تهران.
34. طالب، مهدی، 1384، جامعه شناسی روستایی ( ابعاد تغییر و توسعه در جامعه ی روستایی ایران )، انتشارات دانشگاه تهران.
35. طالب، مهدی وهمکاران، 1388، اولویت های توسعه روستایی، انتشارات دانشگاه تهران.
36.طالب،مهدی وهمکاران،1391،ارزیابی نقش مشارکت در طرح های توسعه مناطق روستایی،توسعه روستایی،شماره1.
37. عید فر، سعید و الهام هومن فر، 1391، راهکارهایی برای افزایش مشارکت روستاییان در اداره امور روستاچاپ دوم، انتشارات استاد مطهری.
38. علی بیگی، 1386، بررسی راهبرد مشارکت های مردمی در توسعه روستایی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران.
39. عفتی، محمد، 1371، عوامل موثربر مشارکت روستاییان در طرح های هادی روستایی، دانشگاه علامه طباطبایی.
40. عسگر خانی، جعفر، 1377، مشارکت اقتصادی مردم و تحقق جامه مدنی از طریق توسعه بخش تعاون، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 2، پژوهشکده مطالعات راهبردی،تهران.
41. علوی تبار، علیرضا، 1378، الگوی مشارکت در جامعه ی مردم سالار، سال اول، شماره ی 6.
42. غفاری، رامین، 1381، موانع و عوامل توسعه ی روستایی در ایران، نشریه ی مسکن و انقلاب، 57، شماره 100.
43. غفاری، غلامرضا، 1380، تبیین عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی، اقتصادی سازمان یافته ی روستائیان به عنوان مکانیزمی برای توسعه ی روستایی در ایران : مطالعه موردی روستاهای شهرستان کاشان، رساله دکترا، دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
44. قادری، سلیمان، 1383، بررسی مشارکت روستاییان در توسعه ی کشاورزی ( استان کردستان )، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
45. کائوتری، هوئین ودیگران، 1379، مشارکت در توسعه، ترجمه هادی غیرانی و داودطبانی، انتشارات روش.
46. متین، نعمت الله، 1377، مبانی نظری مشارکت و ضرورت های آن، مجله ی جهاد، سال 18، شماره ی 215-214.
47. موسوی نژاد مقدم، بابک، 1384، ساختارهای سنتی جلب مشارکت مردمی در جوامع روستایی، خبرنامه ی پژوهشی مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی وزارت جهاد کشاورزی، سال ششم، شماره 19.
48.Gow. David D. , Jerry vansant ,(1983) Be yond the Rhetoric of Rural Development participation : How Can It Be Done ? World Development , vol. 11, No 5 ,pp. 421-446.
49.JUMA. Peter ,(2005) The role of community participation in the district focus for rural development planing stratey : A case study of Busia district kenya ,Vol.6,No.2,pp163-182.
50.Zezza. Alberto , Carletto. Gero, Davis. Benjamin and winters. Paul (2009),Rural Income Generating Activies : whatever Happened to the Institutional Vacuum ? Evidence from Ghana, Guatemala ,Nicaragua and Vietnam , World Development Vol.37, No.7,pp.1297-1306.
51.Aref.Fariborz, (2009)People s participation in community Development :A case study in a plan ned village settlement in Malaysia ,Vol. 1No. 2,pp45-54.
52. Santos. paulo and Barrett. christopher. B.(2010).»Identity , Interest and Information search in a Dynamic Rural Economy «. world Development. vol. 37, No.7. pp.1788-1769.
53.Kakumba. Umar,(2010)" government citizen participation and rural development : reflections on Ugandas decentralization System. vol. 76 No. 1 pp.171-186.
54.Zhang ,Yongguilu,(2011),Reflection on farmers participation in rural Community Cultural construction. Vol. 7,No.9,p154.
55. Stanley , kojo Dary ,(2011), participation in rural Non- Farm Economic Activities in Ghana. Vol. 2,No.8,p240.
56.Perez-Fra,M,(2012)"Represen tativeness and civic participation in rural development programme in Galicia ,spain ,volume 41,Number 3.
57.Prasad, Durga ,(2013)" Peoples Participation in Development : sikkimin , pp. 2278-0211, Number 5.
Stefano. pascuccit , (2013), participation of Italian farmers in rural development.58
policy,Vol. 40, No.4, pp.605-631.
Simpson.B.Cala.C.,2001,Measuring Results in community Development,An Exploration.59
of participation and Network copacity Domains,CRHA(calgary Regional Health Authority).