پیشینه و مبانی نظری تحقیق نقش ژئوپلیتیک بنادر

پیشینه و مبانی نظری تحقیق نقش ژئوپلیتیک بنادر (docx) 54 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 54 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

2-1- ژئوپلیتیک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 8 2 -2 – مفهوم ژئوپلیتیک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 9 2 – 2 – 1 – رابطه ژئوپلیتیک و توسعه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12 2 – 2 – 2 – رابطه ژئوپلیتیک و اقتصاد . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 15 2 – 2 – 3 – رابطه ژئوپلیتیک و سیاست . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 16 2 -3 – مفاهیم مرتبط با ژئوپلیتیک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 17 2 – 3 – 1 – مفهوم ژئواکونومیک . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 18 2– 3 – 2 – مفهوم ژئوکالچر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 23 2 – 3 – 3 – مفهوم ژئوپلیتیک انتقادی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 27 2 -4 – نقش دریاها در توسعه اقتصادی . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 32 2– 4 – 1 – مفهوم ساحل و ویژگی های آن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 32 2 – 4 – 2 – مفهوم بندر و ویژگی های آن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 34 2– 4 – 3 – انواع بنادر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 35 2 – 4 – 4 – پیشینه بنادر ایران . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 42 2 – 4 – 5 – مهمترین بنادر ایران . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 47 265049091694000 2-1- ژئوپلیتیک واژه ژئوپلیتیک برای اولین بار در سال 1899 توسط رودلف کیلن استـاد علـــــوم سیاسی دانشگاه اوپـــسالا (وگوته برگ)که تحت تاثیر کتاب "جغرافیای سیاسی" فردریک راتزل(1897.م) و کتاب "تاثیر نیروی دریائی در تاریخ" آلفرد ماهان(1898.م) قرار داشت ارائــه شد. و منظور وی از این واژه ((مطالعه ساختار جغرافیایی حکومت)) بود (میرحیدر،35،1386). از این رو ، او با اتخاذ مفهوم ((دولت ارگانیک)) راتزل، ظهور آلمان به عنوان قدرتی بزرگ را اجتناب ناپذیر و مطلـوب بر می شمرد. از نگـاه وی، نیازهای سوئد در چهارچوب بلوک تازه ای در اروپای مرکزی از کشورهای اسکاندیناوی و بالتیک تا اروپای شرقی و بالکان که تحت سلطه آلمان باشد، برآورده خواهد شد(زین العابدین،1389،39). کیلن در ابتدا ژئوپلیتیک را یکی از پنج اصل برای درک دولت می دانست که چهار اصل دیگر عبارتند از اکونوپلیتیک، دموپلیتیک، سوسیوپلیتیک و کراتوپلیتیک. ژئوپلیتیک به عنوان نقطه اتکای تمامی موارد بالا، همه آن ها را نیز در خود دارد. رهیافت ارگانیک پویا، کیلن را به حمایت از این دکترین سوق داد که فرایندهای سیاسی به لحاظ فضایی تعیین می گردند. به علاوه، از آنجایی که دولت های بزرگ در اروپا تنها از طریق جنگ می توانند بوجود آیند، وی ژئوپلیتیک را در وهله نخست ((علم جنگ))می دید (کوهن،52،1387). هرچند، نظرات کیلن انتزاعی بود و او کشورها را دارای ماهیّتی نظیر موجودات زنده می دانست؛ امّا، چنین نتیجه گرفت که حیات کشورها نهایتاً در دست انسان است. او پیدایش چندین قدرت بزرگ را حاصل توسعه طلبی کشورهای قوی می دانست. در فاصله میان دو جنگ جهانی، پیروان کیلن و راتزل به منظور ایجاد چهاچوبی برای توسعه طلبی ملی آلمان، ژئوپلیتیک را بکار گرفتند(زین العابدین،1389،40). 2-2- مفهوم ژئوپلیتیک رودلف کیلن که اصطلاح ژئوپلیتیک را در سال 1899 وضع کرد، آن را به عنوان ((تئوری دولت به عنوان یک ارگانیسم جغرافیایی یا پدیده ای در فضا)) توصیف می کند. از دید کارل هاوسهوفر، پدر ژئوپلیتیک آلمان، ژئوپلیتیک علم ملی تازه ای از دولت می باشد،... دکترینی بر جبر فضایی تمامی فرایندهای سیاسی که بر بنیان های گسترده ای از جغرافیاف به ویژه جغرافیای سیاسی قرار دارد. در آستانه جنگ جهانی دوم، درونت ویتلسی، کارشناس آمریکایی در زمینه جغرافیای سیاسی، ژئوپلیتیک را به عنوان یک ((اصل جزمی ... که بر مبنای آن دولت به واسطه جایگاه آن در جغرافیای جهان اهمیت دارد)) رد کرد. ریچارد هارتشورن آن ها را به عنوان ((جغرافیای مورد استفاده برای اهدافی خاص که فراتر از تعقیب دانش قرار می گیرد)) تعریف کرد. بر خلاف جغرافی دانانی همچون ویتلسی و هارتشورن، ادموند والش، به عنوان یک دانشمند سیاسی تعریفی بر مبنای عدالت بین المللی ارائه داده و می گوید ژئوپلیتیک ((مطالعه ای مرکب از جغرافیای انسانی و علم سیاسی کاربردی می باشد که تاریخ آن را به دوران ارسطو، مونتسکیو و کانت باز می گردد))(کوهن،42،1387). جرارد اتوتایل معتقد است، ژئوپلیتیک در قرن بیستم از تاریخ پرفرازو نشیبی برخوردار بوده وتوانسته است در رساندن معنی ارتباط کلی بین جغرافیا و سیاست موثر باشد ولی معنی کردن ژئوپلیتیک کاری بس مشکل است. زیرا معنی مفاهیمی چون ژئوپلیتیک تمایل به تغییر و تحول دارند و متأثر از دوره های تاریخی و ساختارهای نظام جهانی اند که انها خود تحول پیدا میکنند. او معتقد است کیلن و سایر متفکرین امپریالیستی، ژئوپلیتیک را به عنوان بخشی از دانش استعماری غربی فهمیده اند که از روابط بین سیاست عناصر طبیعی زمین بحث می کند(عزتی،74،1382). پیتر تایلور جغرافیدان سیاسی انگلیسی وبنیانگذار فصلنامه معروف ((جغرافیای سیاسی)) مینویسد: ((ژئوپلیتیک عبارتست از، مطالعه توزیع جغرافیایی قدرت بین کشورهای جهان، به ویژه رقابت بین قدرت های بزرگ و اصلی)). او در این تعریف موضوع ژئوپلیتیک را قدرت دانسته که کیفیت پخش آن بین دولت ها در فضا و رقابت ها و مناسبات قدرت بین آنها را مورد مطالعه قرار می دهد(حافظ نیا،1390،29). فرهنگ وبستر تعاریف متعددی را بیان می کند که دو مورد آن بدین شرح است: الف - ((ژئوپلیتیک عبارتست از تاثیر عوامل جغرافیایی، اقتصادی و جمعیتی بر سیاست ها، به ویژه سیاست خارجی کشور)). ب - ((ژئوپلیتیک عبارتست از، ترکیب عوامل سیاسی وجغرافیایی به نحوی که باعث مشخص شدن کشور یا منطقه ویژه ای شود)) (حافظ نیا،1390،27). ایولاکست جغرافیدان فرانسوی، ماهیت ژئوپلیتیک را رقابت بین نیروها و قدرت های متخاصم و رقیب برای تصرف و کنترل سرزمین ها می داند وطبیعتـاً الگـوهای رقابت قدرت ها را برای کنترل زمین مـوضوع ژئوپلیتیک می پندارد (حافظ نیا،1390،33). سائول برنارد کوهن جغرافیدان و ژئوپلیتیسین معاصر آمریکایی، در کتاب "ژئوپلیتیک نظام جهانی" تعریف زیر را ارائه می دهد: ژئوپلیتیک به عنوان تحلیل تعامل میان زمینه های جغرافیایی و دیدگاه های مرتبط با آن از یک سو و فرایندهای سیاسی از سوی دیگر تعریف می شود. زمینه ها از ویژگی ها و الگوهای جغرافیایی و ((مناطق چند لایه)) منتج از آن ها، ترکیب یافته انـد. ((فرایندهای سیــاسی)) نیـز شامـل نیروها در سطوح بین المللی و داخـلی (که بر رفتار بین المللی تأثیرگــذار هستند) می شوند. زمینه هـای جغرافیایی و فـرایندهای سیــاسی هر دو پویـا بوده و بـر یکدیگر تأثیر گذاشته و تأثیر مـی پذیرند. ژئوپلیتیک پیامــدهای ایـن تعامـل را مـورد توجـــه و بررسی قرار می دهد (کوهن،1387،43). عزت اله عزتی استاد جغرافیای سیاسی در کتاب "ژئوپیتیک در قرن بیست و یکم" می نویسد: ژئوپیتیک عبارت است از: درک واقعیتهای محیط جغرافیایی به منظور دستیابی به قدرت، به نحوی که بتوان در بالاترین سطح وارد بازی جهانی شد و منافع ملی و حیاط ملی را حفظ کرد؛ به عبارت دیگر ژئوپلیتیک عبارت است از: علم کشف روابط محیط جغرافیایی و تأثیر آن بر سرنوشت سیاسی ملل. امروزه در تعریف قدرت که می تواند تولید سیاست کند منابعی ارزشمندند که نامرئی باشند و در حقیقت آنها منابع واقعی قدرت به شمار می روند که دراین صورت عوامل متغیر ژئوپلیتیکی نقش اساسی خواهند داشت (عزتی،1380،7). محمدرضا حافظ نیا استاد ژئوپلیتیک در کتاب "اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک" پس از بررسی تعاریف و نگرش های مختلف دانشمندان ، تعریف علمی ژئوپلیتیک را در قالب یک مفهوم ترکیبی از سه عنصر جغرافیا ، قدرت و سیاست قابل تبیین می داند. ترکیب سه عنصر جغرافیا ، قدرت و سیاست الگوهای رفتاری گروه های متشکل انسانی را نسبت به یکدیگر تعیین می کند. که می توان آن ها را در اشکال رفتاری مختلفی شامل موارد زیر ملاحظه کرد: نوسان قدرت، رقابت، همگرایی، واگرایی، نفوذ، بحران، سلطه، زیر سلطه، ائتلافف صلح، همکاری، جنگ، امنیت،آرامش وثبات، تجارت ومبادله و غیر آن. 1120140228028500الگوهای رفتاری مزبور محصول ترکیب پارامترهای سه گانه یاد شده می باشد که می تواند به عنوان مبانی فلسفی پایداری برای ژئوپلیتیک به حساب آید بر این اساس موضوع ژئوپلیتیک را روابط متقابل عناصر مزبور و رفتار گروه های انسانی متشکل نسبت به یکدیگر بر پایه ترکیب جغرافیا ، قدرت و سیاست تشکیل می دهد. بنابراین می توان گفت: ژئوپلیتیک عبارتست از ((علم مطالعه روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست و کنش های ناشی از ترکیب آن ها با یکدیگر)) (حافظ نیا،37،1390). نمودار شماره 2-1- روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست . منبع:( حافظ نیا،37،1390) بطورکلی می توان ژئوپلیتیک را علمی گفت که به بررسی نقش و عوامل جغرافیایی در سیاست برای رسیدن به قدرت می پردازد. 2-2-1- رابطه ژئوپلیتیک و توسعه آگاهی به اهمیت مسایل ژئوپلیتیک، از اواخر قرن نوزدهم قدرت های بزرگ را ترغیب کرد تا با استفاده از دست آوردهای علمی، از موقعیت های جغرافیایی کشورها به نفع اهداف ملی خود بهره گیرند. لذا، ژئوپلیتیک از زمان پیدایش تاکنون دارای فراز و نشیب هایی بوده که آن را در سه دوره مجزا می توان مورد بررسی قرار داد: 2-2-1-1- پیدایش تولد ژئوپلیتیک با ظهور جغرافیا پیوند نزدیکی دارد(زین العابدین،1381،8). اما؛ در بین دو جنگ جهانی اول و دوم بسیار پرفروغ شد. به همین دلیل، چنین تصور می شد که عامل اصلی جنگ جهانی دوم، ژئوپلیتیک بوده است. در ابتدا تمام کشورهای جهان جهت قدرتمند شدن دنبال گسترش سرزمینی بودند. بنابراین، از زمان مطرح شدن ژئوپلیتیک در اواخر قـــرن نــوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم را اصطلاحاً ژئوپلیتیک سنتـــی (کلاسیک) می گویند که تمام نظریه های ژئوپلیتیکی در این دوره بر اساس نظامی گری و گسترش تصاحب سرزمینی شکل گرفته است (زین العابدین،1381،12). 2-2-1-2- دوره افول بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه ی 1970 به مدت تقریبا 40 سال، ژئوپلیتیک به عنوان یک مفهوم و یا روش تحلیل، به علت ارتباط آن با جنگ های نیمه اول قرن بیستم، منسوخ گردید. جغرافیای سیاسی در این دوره، توجه خود را به مفاهیمی غیر مرتبط با مسایل نظامی و استراتژیک معطوف کرد و تعریف ژئوپلیتیک در این دوره متحول شـد، بــه گونه ای کـه ژئوپلیتیک به جغرافیـای سیاسی بــا تأکید بر واقعیـات جغرافیایی دولت هـا اطلاق مـی گردید. برای تبدیل شدن نقش فعال جغرافیا در تعریف ژئوپلیتیک به نقش انفعالی سه دلیل عمده قابل ذکر است : اول این که جغرافی دانان بعد از شکست آلمان در جنگ، ژئوپلیتیک خاص آلمان را مقصر اصلی عنوان کردند و سیاست های آلمان نازی را متأثر از این مکتب می دیدند. در نتیجه، خود را از مطالعات در مقیاس جهانی کنـار کشیده، تـوجه خود را به دولت ها و درون مرزهـــای سیاسی بین المللـی معطـوف داشتند و واژه ژئـوپلیتیک برچسب غیرعلمی بودن به خود گرفت و از محافل علمی و دانشگاهی طرد شد. از نظر محتوایی هم تعداد معدود جغرافی دانانی که هنوز نقشه ی سیاسی جهان را مورد مطالعه قرار می دادند عناوین دیگری برای نوشته ها و کتابهای خود انتخاب کردند. دلیل دیگری که موجب افول نقش جغرافیا در جنگ سرد شد ظهور استراتژی "بازدارندگی هسته ای" بود. گفته می شد که با توانایی پرتاب سلاح های هسته ای به وسیله هواپیما و موشک به فاصله های دور، دیگر نه فاصله و نه عوامل جغرافیایی مثل ناهمواری ها و اقلیم چندان مهم تلقی نمی شوند. بنابراین از دید کارگزاران نظامی می بایست توجه از دفاع سرزمینی به مسأله توازن هسته ای جلب می شد. دلیل سوم که شاید از هر دو دلیل دیگر مهم تر است ظهور ایدئولوژی به عنوان عامل تعیین کننده ی جهت گیری سیاست ها بود. در دوره جنگ سـرد، ایدئولوژی در پوشش استدلال های جغرافیایی عمل می کرد که جغرافیا در حفظ امنیت ملی و درگیری های محلی، همچنان اهمیت خود را حفظ کرده بود. ژئوپلیتیک جنگ سرد و ژئوپلیتیک عصر هسته ای از مشخصات دوره افول ژئوپلیتیک هستند (همان،12-14). 2-2-1-3- دوره احیا پس از پایان جنگ جهانی دوم، جغرافی دانان چنان شرمنده شدند که از آن به بعد تلاش نمودند جغرافی دانانی که ژئوپولیتیک را در اختیار نازی (هیتلر) گذاشته اند، کنار گذارند. بنابراین، علیرغم میل جغرافی دانان 35 سال ژئوپولیتیک طرد شد. تا اینکه، در دهه 1980 در جنگ ویتنام و کامبوج (که هر دو در بلوک شرق بودند) بر سر تصاحب منطقه ی مکنگ، مجدداً، محاسبات سیاسی و بین المللی به مناقشات سرزمینی معطوف شد. گرچه، هر دو کشور در بلوک شرق قرار گرفته بودند، ایدئولوژی نتوانست جنگ را از بین ببرد. بنابراین، در گزارش مناقشه و بررسی مضمون روابط این دو کشور، مجدداً از مفهوم ژئوپولیتیک استفاده شد تا این که کیسنجر (وزیر امور خارجه آمریکا در دوره ی نیکسون)، به صورت تفنّنی از واژه ی ژئوپولیتیک در مسایل مختلف جهان استفاده کرد. در واقع، می توان گفت که رواج دهنده ی مجدد ژئوپولیتیک، کیسنجر بود. علاوه بر کینجر، اوضاع و شرایط خاص اقتصادی و سیاسی جهان موجب شد که این مفهوم، مجدداً، مورد استفاده ی سیاستمداران، حقوق دانان و جغرافی دانان قرار گیرد؛ تا این که، جنگ ایران و عراق (1988-1980) و اشغال کویت توسط عراق (1991-1990) و به ویژه سقوط پرده ی آهنین در اروپا از سال 1989 موجب پررنگ تر شدن این مفهوم شد و به خصوص، فروپاشی شوروی (سابق) و برجسته شدن ملیت ها این مفهوم را به صورت یک مفهوم کلیدی در عرصه ی بین المللی قرار داد(زین العابدین،28،1381). 2-2-2- رابطه ژئوپلیتیک و اقتصاد اقتصاد همواره عامل تعیین کننده سیاست داخلی و خارجی دولت ها بوده است. در واقع، این عامل اکنون به اهرم پرقدرتی برای تاثیر در سیاست تبدیل شده است. منطق اقتصادی که مدتی طولانی به سبب رقابت های روزانه شرق و غرب و توازن قوای بازدارنده، فراموش شده بود. اکنون در تحلیل روابط میان انسان و فضایش یعنی در تخلیل وضعیت ژئوپلیتیک نقش درجه اول ایفا می کند برخی از صاحب نظران برای توصیف اهمیت حامل اقتصاد در سیاست اکنون با قاطعیت از نقش آفرینی یک ژئواکونومی که تازه به صحنه آمده است سخن می گویند. به صحنه آمدن واژه جدید «ژئواکونومی» که در چارچوب آن روابط میان انسان در مقام بازیگر اقتصادی با فضایی که در آن تحول می یابد مورد بررسی و مکالمه قرار می گیرد موجب شد تا برخی از سیاست پردازان کشورهای از این مفهوم تعبیر جنگ اقتصاد می کنند و از این طریق بر نقش اقتصاد در تحلیل سیاست دولت تأکید نمایند. (صفرزاده،1390، 17) این داده جدید روشنگر دلایل اهمیتی است که امروزه برای نظریه های مبتنی بر برتری عامل اقتصاد در روابط بین المللی قابل تأمل هستند. روابط اقتصاد و سیاست تا مدت ها به صورت بسط و یک طرفه تعریف می شد: اقتصاد که ثروت های رهبران سیاسی و پادشاهان را ارزیابی می کرد، از این پس به صورت یکی ازعوامل مهم دگرگونی کیفیت توزیع نیروها در مقیاس جهان ، صاحب نقش و اثر در جهت دادن به تحولات شد(همان، 18). با مطرح شدن این مفهوم در ژئوپلیتیک مناطق جغرافیایی برخلاف دوران جنگ سرد از بعد دیگـری،یعنی توزیع منابع مولد انرژی هستند یا محل عبور آن مورد توجه قرار می گیرند. در حـــال حاضر انرژی متغیـری تأثیرگذار در تدوین استراتـژی های به حساب می آید(عزتی، 1384، 29). 2-2-3 رابطه ژئوپلیتیک و سیاست عوامل اساسی ژئوپلوتیک ، باعث ایجاد زیربناهای اجتماعی و نهادهای سیاسی و فراهم آوردن زمینۀ اتخاذ خط مشی سیاسی می شوند. سیاست همیشه سعی می کند در عین حفظ استقلال این عوامل، آنها را توجیه کند و یا تغییر شکل بدهد و یا برعکس، با انتخاب عاملی در بین آنها و با ایجاد زمینه، شعاع عمل آنها را گسترش دهد. هر نهاد اجتماعی حتی اگر از نهاد دیگری الهام گرفته باشد، ناچار است چند خط اصلی را برای بقای خود حفظ کند و به همین دلیل زمامداران کشورها و سیاست گزاران نباید به منظور توسعه، گسترش و بهره گیری از یک پدیدۀ اجتماعی پدیده های دیگر را محو و نابود سازند؛ زیرا به هر شکل، هر پدیده ای که احساس خطر کند، حالت دفاعی به خود می گیرد و همین حالت دفاعی، چه بسا آن پدیده را قوی تر از قبل می کند. برای مثال ایدئولوژی کمونیسم همیشه سعی داشته با افکار ملت گرایی و اتکای بر یک نهاد اجتماعی، مخالفت کند، ولی گذشت زمان ثابت کرد که در این راه موفق نبوده است و به همین دلیل اخیراً سعی کرد خطوطی از این عوامل ملی را در بطن ایدئولوژی خود جای دهد. در جامعه ای که بافت اجتماعی آن از تنوع انسانی برخوردار است پدیده ای که از طرف حکومت می خواهد به عنوان یک نهاد سیاسی، اجتماعی جوابگوی نیازهای جامعه باشد به سختی می تواند بدون برقراری پیوند بین خود و دیگر ویژگی های انسانی، دوام بیاورد. به همین علت اگر این نهادها بخواهند خود را تحمیل کنند، با خطر زودگذر و آنی بودن مواجه خواهند شد(عزتی،1371،103). نهادهای اجتماعی بر پایۀ رژیم سیاسی، سازمان اقتصادی، عادات، تاریخ و اعتقادات یک ملت پایه گذاری می شوند و از آنجا که در بسترهای جغرافیایی متنوعی به وجود می آیند، با یکدیگر تفاوت دارند. هر چه عوامل همبستگی نهادهای اجتماعی در جامعه ای بیشتر باشد، آن جامعه کمتر مورد اعمال نفوذ سوء استفادۀ مادی و معنوی سیاست های خارجی قرار خواهد گرفت و برعکس چنانچه زمینۀ ملی برای شکوفایی اذهان مردم فراهم نشود، آن جامعه هدف دائمی سیاست های خارجی خواهد بود(همان،104). 2-3- مفاهیم مرتبط با ژئوپلیتیک امروز ژئوپلیتیک بهتر از هر زمانی به توصیف تلاش های جدید برای تعیین شکل و وضع جهان پس از جنگ سرد پرداخته است. موضوعاتی مثل: تلاش های جنبش های اجتماعی مشکلات محیط زیستی محلی گرایی، قوم گرایی، مسائل مالی و اقتصادی و همچنین مساله آب و انرژی توجه کرده است (عزتی، 1385، 29). در ادامه به بررسی مفاهیمی چون ژئواکونومیک، ژئوکالچر و ژئوپلیتیک انتقادی خواهیم پرداخت. 2-3-1 مفهوم ژئواکونومیک با پایان جنگ سرد، در قرن حاضر، شاخص قدرت رهبری برای کشورهای سرمایه دار و قدرتمند جنگی در صحنه بین المللی، دیگر قدرت نظامی نیست؛ زیرا در حال ورود به عصری هستیم که نزاع مستقیم و رودررو، که نیازمند پشتیبانی نیروهای نظامی است؛ فرصت بروز پیدا نخواهد کرد. این تحول بزرگ قطعاً باعث افزایش اهمیت مسائل انسانی و فقدان حمایتهای دولتی از جنگ در سرزمین های دور می شود. امروزه قدرت در حالت طبیعی اش بر عواملی بدون توسل به زور و قدرت نظامی و اجبار تأکید دارد. بازگشایی مرزها و توسعه تجارت آزاد باعث رشد شرکت های بزرگ چند ملیتی با استراتژی سودآوری در کنار شرکت های بزرگ ملی می شود و دولت ها توجه زیادی به فعالیت های سیاسی در تنظیم و توسعه بازارهای خارجی و کنترل هرچه بیشتر بخش های استراتژیک می کنند(عزتی،1380،106). دیپلمات ها امروزه، مدعی دفاع از منافع اقتصادی و دیپلماسی هستند. وظیفه ای که هر دیپلماتی نمی تواند از عهده آن برآید. امروزه، قدرت ملی ارتباط مستقیمی با درک مفاهیم اقتصاد ملی دارد. در دنیایی که بسرعت به سمت اقتصاد جهانی پیش می رود، اهداف و منافع سیاست ملی موضوعی برای اهداف و منافع اقتصادی می شود. این تغییر جهت ها و ارتباط مفاهیم جدید با یکدیگر نشان دهنده شروع یک عصر ویژه است(همان،106). گرچه برخورد و نزاع رودررو و سنتی به مدت طولانی بین کشورهای سرمایه دار و صاحب قدرت پیش نخواهد آمد، این بدان معنی نیست که چشم انداز نزاع و درگیری نامشخص است بلکه هدف این است که عامل درگیری ها دیگر موضوعات دوران گذشته نیست بلکه در جوار هر اختلاف سلیقه ای یک عامل اقتصادی خودنمایی می کند. پایه و اساس این مطلب، استدلالی است که از طرف ادوارد لوتویک ارائه شده است. او خبر از آمدن نظم جدید بین المللی در دهه نود می داد که در آن ابزارآلات اقتصادی جایگزین اهداف نظامی می شوند، به عنوان وسیله اصلی که دولت ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودیشان در صحنه بین المللی به آن تأکید می کنند و این ماهیت ژئواکونومی است(همان،107). ادوارد لو تواک در سال 1990م پارادایم ژئواکونومیکی را با مفهوم گسترده وارد علوم جغرافیایی و سیاسی کرد. در واقع ژئواکونومی از ترکیب سه عنصر جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته است و به نظر می رسد سیاست که عاملی مهم در ژئوپلیتیک بوده، جای خود را به اقتصاد داده است. (عزتی، 1385، 29) 1543685952500 نمودار شماره 2-2- رابطه مستقیم ژئواکونومی با قدرت و جغرافیا . منبع: (عزتی، 1385، 29) امروزه به نظر می رسد تماس افراد بشر بر این اعتقادند که روش های اقتصادی جایگزین روش های نظامی گردیده و در همین راستا سرمایه های قابل مصرف به جای توان نظامی، نوآوری های غیرنظامی به جای پیشرفت های فنی نظامی و بازارها به جای پادگان ها و پاسگاه ها قرار گرفته اند. تنها زمانی منطق تجارت و بازرگانی قادر به اداره امور دنیا خواهد بود که پس از بین رفتن اهمیت برخورداری از قدرت نظامی، افراد باقی مانده در عرصه رقابت، دارای ماهیت صرفاً اقتصادی باشند (مانند کارگران، فروشندگان،بازرگانان و شرکت ها) و بدین ترتیب به جای سیاست و شبکه های درهم بافته شده از روابط قدرت ها در عرصه بین المللی، شاهد ظهور دنیایی مملو از روابط تجاری بوده و هزاران رابطه اقتصادی در سراسر جهان پدیدار شود. (عزتی، 1385، 30) البته بایستی در نظر داشت چه مسئله رقابت در میان باشد و چه مسئله موضوع همکاری و مشارکت، اعمالی که در تمامی جهان صورت می گیرد. بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی می باشند. که در صورت محقق شدن این سهم، نه تنها روش های نظامی بلکه منطق مناقشه و درگیری که مشتمل بر دشمن، خصوصیت حاصل جمع صفر و تناقض است نیز جایگاه خود را از دست خواهد داد. در عوض چیزی که در حال وقوع می باشد و آنچه که شاهد آن بودیم عبارت از تعبیر نه چندان کاملی از عملکرد دولت ها است که با ظهور ژئواکونومی مشخص شده است منطق گرایی جدید مذکور بهترین عنوانی است که جهت توصیف تلفیق منطق مناقشه و روشهای تجارت به ذهن خطور می نماید(همان،30). تعریف دقیق ژئواکونومی عبارت است از: تحلیل استراتژی های اقتصادی بدون درنظر گرفتن سود تجاری، که از طرف دولت ها اعمال می شود، به منظور حفظ اقتصاد ملی یا بخش های حیاتی آن و به دست آوردن کلیدهای کنترل آن از طریق ساختار سیاسی و خط مشی های مربوط به آن پرداخت. همچنین دولت از این طریق می تواند کنترل و اقتدار تمام منابع تولید و بخش های کلیدی اقتصادی را به دست بگیرد و به استحکام بخشیدن فعالیت های اقتصادی و قدرت های اقتصادی بپردازد. ژئواکونومی رابطه بین قدرت و فضا را بررسی می کند. فضای بالقوه و در حال سیلان همواره حدود و مرزهایش در حال تغییر و تحول است، از این رو آزاد از مرزهای سرزمین و ویژگی های فیزیکی ژئوپولیتیک است. در نتیجه تفکر ژئواکونومی شامل ابزارآلات لازم و ضروری است که دولت می تواند از طریق آنها به کلیه اهدافش برسد. در نهایت همه استراتژی های ژئواکونومی شامل بیشترین حوزه قلمرو توسه کشورهاست و ممکن است این اهداف استراتژی ها به وسیله کشورهای صنعتی، خارج از سبک سنتی تعیین و پیگیری شود(عزتی،1380،110). 2-3-1-1- نظریه های ژئواکونومیک فرنان برودل نخستین کسی است که در کتاب های تمدن مادی، اقتصاد و سرمایه داری در سده پانزدهم تا سده هجدم و پویایی سرمایه داری نشان داد که مسئله روابط بین سازمان سیاسی و ساختار فضایی همواره مطرح بوده است و آگاهانه ادراک جغرافیایی و تاریخ و اقتصاد را به هم پیوند داده شیوه های جای گزینی و مکان یابی انسان و اقتصادها را در فضا تحلیل می کند. از سوی دیگر، اما نوئل والرشتاین، به خصوص، با تکیه بر روابط "مرکز و پیرامون نزدیک در آثار متعدد خود در مورد تحول اقتصاد جهان (نظام – جهان از سده پانزدهم تا روزگار ما، و سرمایه داری تاریخی) به نظامند کردن رویکرد فوق می پردازد. سرانجام، از پیتر تایلور باید یاد کنیم که به نوبه خود در کتابی درباره جغرافیای سیاسی به نام جغرافیای سیاسی اقتصاد جهان، دولت ملی و مکان جغرافیایی که در سال 1985 انتشار یافت، خاطر نشان می سازد که نیروهای شکل دهنده جهان سیاست قبل از هر چیز ماهیت و جوهر اقتصادی دارند. اقتصاد سخن اول را می گوید اقتصاد محیط زیست، که خود را بر همه چیز تحمیل می کند، شکل می دهد و اعتبار می بخشد. «دولت ها بسته به این که در چه منطقه ای براساس میزان غنای اقتصادی استقرار یابند ظرفیت قدت واقعی آنها یا وهمی و خیالی بودن قدرت آن ها متفاوت است. به باور تایلر، دگرگونی های جدید و به ویژه انقلاب فناوری در دهه های اخیر نقش بازیگران قدرت را با سوال و ابهام مواجه کرده است». در واقع می توان گفت که نظام جهانی در تجربه ای جدید به دوران جهانی شدن اقتصاد بازار آزاد یا اقتصادی شدن نظام جهانی وارد شده است که در میان سوخت های فسیلی به ویژه نفت و گاز دارای اهمیت بسزایی هستند آن چه مهم می باشد آن است که در جریان سرمایه و تأثیرات آن درمیان متغیرهای گسترده تجدید ساختار ژئواکونومیکی بسیار ناموزون است که با پایان جنگ سرد جای خود را با اشکال جدیدی از وابستگی شمال – جنوب داده است(جانسون و دیگران، 1383، 23). «با مطرح شدن این مفهوم در ژئوپلیتیک مناطق جغرافیایی برخلاف دوران جنگ سرد از بعد دیگری،یعنی توزیع منابع مولد انرژی هستند یا محل عبور آن مورد توجه قرار می گیرند. در حال حاضر انرژی متغیری تأثیرگذار در تدوین استراتژی های به حساب می آید.» (عزتی، 1384، 29) اقتصاد جغرافیایی یا ژئواکونومیک که دارای ماهیت جغرافیایی – اقتصادی می باشند که میان دو یا چند بازیگر بین المللی در سطوح مختلف محلی، منطقه ای و جهانی اتفاق می افتد. به عباراتی روشن تر وقتی منازعه بین دو یا چند بازیگر بین المللی بر سر منابعی شکل گیرد که دارای ارزش جغرافیایی – اقتصادی می باشند، در آن صورت منازعه ژئواکونومیک رخ داده است. کشورهای حاشیه دریاچه کاسپین با ذارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز بازارهای بکر و پرمصرف عرصه رویارویی ها و منازعات ژئواکونومیک بازیگران ژئوپلیتیک در سطوح مختلف ملی، منطقه ای و جهانی را فراهم آورده است(کریمی پور، 1380، 21). به هرحال در مجموع ژئواکونومی برای تقویت سلاح های آفندی دولت به کار گرفته نمی شود، مانند متوسل شدن به تحریم اقتصادی به صورت یکطرفه یا تحریم و بایکوت سازمانی. در نهایت بیشترین فشار استراتژی های ژئواکونومی توأم با ساختار دولت در این است که این ها تصویر جدیدی از نمایندگان و خدمات شهری را رایزنی کرده که در ارتباط با نبود استقلال نسبی ملی است که نتیجه جهانی شدن است. تشخیص و تعیین بخش های کلیدی و پرقدرت شرکت های تجاری برای حمایت یا تشویق بین المللی، یک منبع نوین ارتباطی برای بخش های دولتی است. تحقق منافع ملی کشورها و پشتیبانی از چنین عملکردهایی خود به خود و بدون شک در همه چیز ظاهر می شود(عزتی،1380،111). 2-3-2- مفهوم ژئوکالچر تحولات شگرف دهه های اخیر در جهان در جهان، یادآور اهمیت مجدد موضوع فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها است. دیرزمانی تصور بر این بود که سیاست به تنهایی می تواند بسیاری از دردهای جامعه بشری را تسکین بخشیده و تشنج ها و ناآرامی های فزاینده زندگی اجتماعی را در عرصه های گوناگون به ثبات و آرامشی مبدل سازد. اما اکنون آشکار گردیده که سیاست به تنهایی بدون فرهنگ و اقتصاد قادر نیست محیطی شایسته و مطلوب و جهانی عاری از خشونت و درگیری را برای انسانها فراهم سازد. در واقع سیاست، فرهنگ و اقتصاد همگی اجزا و تاروپود نظام اجتماعی را تشکیل می دهند که پرداختن به هریک بدون درنظر گرفتن تأثیرات متقابل دیگری نتیجه منطقی در بر نداشته و تنها به درک مجرد و غیرواقعی از جهان منجر می گردد. (حیدری، 1381، 93) 11430171831000-476251588770Culture00Cultureواژه فرهنگ(1) از ریشه لاتینی و در دو معنی متفاوت اما نزدیک به هم به کار گرفته شده است. از یک سو (Cult) در لغت به معنی کیش و پرستش و آیین آمده که منظور از آن شاید شکل گیری آیین هایی بوده که یونانیان باستان به منظور برزگداشت خدایای خود در معابد بر پا می داشتند و از سوی دیگر این واژه از لغت کاویدن زمین و کشت کار (1) گرفته شده و منظور از آن نخستین انقلابی بود که توسط بشر ابتدایی صورت پذیرفت و طی آن انسان دامدار و رمه گردان(2) سرانجام در مکان یعنی از زمین استقرار یافت و یکجانشین شد و سپس به تولید محصولات کشاورزی پرداخت و دهکده ها را به عنوان نخستین خاستگاه انسانی بنیان گذارد.» (همان، 94). 2-3-2-1- تعریف ژئوکالچر 13335506603000-603254844415CultivationTranshumance00CultivationTranshumanceژئوکالچر یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت، فرهنگ و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگ ها همچون سایر پدیده های نظام اجتماعی همواره در حال شکل گیری، تکامل، آمیزش و جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرافیایی کره زمین اند. به عبارت دیگر ژئوکالچر ترکیبی از فرایندهای مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و بی شماری است که در لایه های مختلف اجتماعی و در عرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی با یکدیگر بسر می برند و بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می شود. از این زو ساختار ژئوکالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می کنند (حیدری، 1381، 94). 2-3-2-2- نظام ژئوکالچر محلی و جهانی ژئوکالچر،دارای ماهیتی جهانی است و از حوزه‏های بیشمار و متداخل فرهنگی و تمدنی تشکیل یافته که در تعامل دائمی با یکدیگر بسر میبرند.از دیدگاه جغرافیایی این فرایند با وجود پیچیدگیهای ذاتی و اشکال‏ گوناگون آن،در عین حال محصول تعاملات مکانی-فضایی قدرت فرهنگی است که در هرلحظه به خلق چشم‏انداز ویژه‏ای بر روی کره زمین می‏انجامد. بر اساس این رهیافت،ژئوکالچر فرایندی است که در یک سوی آن پدیده‏های‏ مکانی با ماهیتی ناحیه‏ای،مبتنی بر فرهنگهای محلی قرار گرفته،و در دیگر سو پدیده‏های‏ فضایی با ماهیتی جهانی و مبتنی بر جهانی شدن الگوهای تمدن غربی.پدیده‏های‏ فرهنگی بدلیل خصیصه مکانی‏شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نوآوری‏ها دارند-در این زمینه می‏توان به تلاش جوامع سنتی بر حفظ میران فرهنگی و آداب و سنن پیشینیان و یا تأکید بر نمادهای تاریخی و ادبیات و افسانه‏های بومی بعنوان بخشی‏ از هویت اجتماعی آنان اشاره کرد-در حالیکه الگوهای تمدنی در نقطه مقابل،بواسطه‏ ماهیت فضائیشان معمولا در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قراردادی و نیز الگوسازی‏های جدید رفتاری حرکت میکنند.اشاعه سریع و گسترده مدل‏ها،و سبک‏های جدید علمی،هنری و فرهنگی از سوی جوامع توسعه‏ یافته به سایر نواحی جهان از جمله نشانه‏های فرایندهای فضایی تمدن است. از این منظر ساختار نظام ژئوکالچر،در راستای ویژگیهای نظام ژئوپلیتیک جهانی، چیزی نیست مگر تقابل یا رودررویی میان دو الگوی متفاوت و متضاد از تعاملات‏ فرهنگی در یک سطح جهانی.بر مبنای این نگرش واقعگرایانه، شالوده‏ ژئوکالچر جهانی در وهله نخست بر پایه ویژگیهای نظام اطلاع‏رسانی و ارتباطات مدرن‏ تمدن غربی استوار گردیده که ویژگیهای آن بترتیب عبارتند از: الف - پوشش فراگیر،بدین مضمون که قابلیت اقناع کلیه افراد بشر را در هر سن و جنس دارد. ب - فرامکانی بودن،یعنی قائل به مکان خاصی نیست و پیام‏های آن در همه جا جریان دارد. ج - چند حسی است،و تمام احساسات ظاهری پنجگانه را در کنار هم بکار میگیرد. د - از طریق نمایش واقعی اطلاعات آموزه‏ها را بصورت غیر تخیلی و در سطح انبوه منتشر میسازد. هـ - عامه فهم است و برای همه مخاطبین در هرشرایط و با هرخصوصیتی‏ پیام ویژه‏ای عرضه مینماید. و - فرازمانی است،و قادر است مجموعه دانشهای بشری را در سریع‏ترین‏ زمان ممکن در دسترس همگان قرار دهد (حیدری، 1381، 94). 2-3-2-3- نظریه های ژئوکالچر ریچارد مویر بعنوان یک جغرافیدان سیاسی پیرو مکتب‏ انسانگرا، فرهنگ را میراث اجتماعی یک جامعه معرفی می‏ کند و آن را نه تنها شامل کلیه کالاها و ابداعات مادی،بلکه تولیدات فکری و روحی، مانند عقاید،ارزشها،باورها،و تمایلات آن جامعه میداند.بنظر او فرهنگ پدیده‏ای‏ فطری نبوده و همراه با رشد فرد درون یک جامعه فرهنگی رشد می‏یابد(مویر؛1379). امانوئل والرشتاین اقتصاددان ساختارگرای‏ امریکایی در توصیف مفهوم‏''فرهنگ جهانی‏‘‘ خود معتقد است که: هرکسی را میتوان به سه طریق توصیف کرد:مشخصه‏های جهانی‏گونه، مجموعه مشخصه‏هایی که شخص را در حکم عضوی از مجموعه گروه‏ها تعریف می‏کند،و مشخصه‏های فردی شخص.هنگامی که از مشخصه هایی صحبت می‏کنیم که نه جهانی‏اند و نه فردی،اغلب از اصطلاح‏'' فرهنگ‏‘‘برای توصیف مجموعه این خصلت‏ها،رفتارها،ارزش‏ها،یا اعتقاد ها استفاده می‏کنیم.شکی نیست که در این کاربرد،هرگروهی‏''فرهنگ‏‘‘ خاص خود را داراست (والرشتاین،1388،228-226). والرشتاین، ژئوکالچر را جنبه درونی جهان می داند؛ جنبه ای که پوشیده تر از آن است که به چشم آید و دشوار تر از آن که قابل درک باشد و در عین حال، جنبه ای است که بدون آن، دیگر جنبه ها عقیم می مانند. از این رو، ژئوکالچر در ارتباط با ژئوپلیتیک، چهارچوبی است که در آن نظام جهانی عمل می کند. او ژئوکالچر را از سه جنبه بحث می کند: نخست از جنبه ی تمرکز بر فرهنگ و تعریف مجدًد آن در تقابل با اقتصاد یا سیاست، به این معنا که باید جهان را از خواب غفلت بیدار کرد تا جهان در تغییرات و انتقام های اقتصادی و سیاسی به سودی دست پیدا کند. دومین جنبه به پدیده های نژادگرایی و نابرابری جنسیتی می پردازد. البته، دل مشغولی به نژاد و توسعه ی امپراتوری، ویژگی کار راتزل، نظریه پرداز سیاسی آلمانی در جغرافیای سیاسی اواخر قرن نوزدهم نیز که فرهنگ ها را با توده ها یکی دانسته، تفاوت های نژادی و فرهنگی را مشخص نمود، وجود داشت. سومین جنبه ی بررسی ژئوکالچر در علم جدید صورت می گیرد که تهاجمی مستقیم به بنیادی ترین ستون های اندیشه های نظام جهانی نوین دارد (زین العابدین،1389،189-188). 2-3-3- مفهوم ژئوپلیتیک انتقادی ظهور ژئوپلیتیک در نیمه اول قرن بیستم حاصل تداوم تحولات سیاسی گوناگون بوده است. پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول و تحمیل قرارداد صلح ورسای، جمهوری وایمار محیط مناسبی جهت رشد و بالندگی نظریه های ژئوپلیتیکی شد. به عقیده کارل ویتفوگل ((همانند رشد قارچ ها پس از یک بارندگی تابستانی)). او یک کمونیست آلمانی بود که در سال 1929 اولین انتقاد اساسی نسبت به کاربرد نام ژئوپلیتیک را انتشار داد. پس از اثر انتقادی ویتفوگل آثار بسیاری با جهت گیری انتقادی در خصوص ژئوپلیتیک نوشته شد که هدف آن ها غیر مشروع جلوه دادن ژئوپلیتیک به عنوان یک رشته ی علمی بود. در سرتاسر قرن بیستم، هدف منتقدین ویتفوگل به عنوان یک مارکسیسم ارتدکس تا منتقدین معاصر مکتب فراساختارگرایی، پایه ریزی پایگاه مستحکم و ایجاد یک رشته علمی از دانش در مخالفت با ژئوپلیتیک بوده است (زین العابدین،1389،205). به چند دلیل مطالـعه ی تلاش های منتقدین مورد علاقه بسیاری از صاحب نظران است. اول، این انتقاد هــا افق های نظری و علمی تازه ای در برابر پژوهش گران می گشایند. مطالعه انتقادی ژئوپلیتیک موقعیت مناسبی برای مطالعه حقایق موجود در اطراف ژئوپلیتیک و درباره ی جغرافیا و سیاست فراهم می کند. همچنین مطالعه انتقادی، چگونگی، شکل گیری و کارکرد ژئوپلیتیک را بهتر روشن می کند. دوم، هدف مطالعات انتقادی پشت سر نهادن رشته های علمی مربوط به قدرت نیست (زین العابدین،1389،206). درباره چیستی ژئوپلیتیک انتقادی نظرات مختلفی توسط جغرافی دانان ارایه شده است. برخی ژئوپلیتیک انتقـادی را یکی از شاخه های نظریه ی نقد اجتماعی در مطالعه ی روابط بین الملل می دانند که در اواخر دهه 1980 در برخورد با پوزیتیویستی به وجود آمد (میر حیدر،1386،41). برخی دیگر ژئوپلیتیک انتقادی را در مقایسه با ژئوپلیتیک سنتی که به دلیل سوء استفاده از شواهد جغرافیایی به نفع مقاصد امپریالیستی لکه دار شده است از لحاظ علمی مستقل و بی طرفانه می دانند که می تواند با دیدگاهی متعالی به امور جهانی نگریسته و به تحقیق عینی بپردازد.برخی دیگر به پیوند میان ژئوپلیتیک انتقادی و جغرافیای رفتاری اشاره کرده و معتقدند که محققین این رشته تمایل دارند دریابند که بجای تمرکز بر شناسایی تأثیر عوامل جغرافیایی بر شکل گیری سیاست خارجی سیاستمداران چگونه تصاویر ذهنی خود را از جهان ترسیم می کنند و چگونه این بینش بر تفاسیر آن ها از مکان های مختلف تأثیر می گذارد. بالاخره برخی معتقدند که ژئوپلیتیک انتقادی درجستجوی آشکار کردن سیاست های پنهان دانش ژئوپلیتیک است (میر حیدر،1386،42). از سوی دیگر محققان متأخر این رویکرد مثل اوتوا و اگنیو که تحت تأثیر افکار میشل فوکو و بودریا قرار دارند مبنای فلسفی ژئوپلیتیک مکیندری را که واقع گرایی قدرت و جبر محیطی بوده مورد انتقاد قرار داده و به فرا واقع گرایی معتقدند. در فراواقع گرایی واقعیت مرجعیت خود را از دست می دهد و برداشت از واقعیت به جای آن می نشیند. در این رویکرد سیاست یک دولت قدرتمند نسبت به یک دولت ضعیف تر دربرگیرنده ی یک مجموعه از گفتمان هاست. سیاست خارجی به صورت فیلمنامه و سناریو تنظیم می شود. داستان ها هرچند خیالی ولی هم زمان واقعی هستند. بر اساس این فرضیه اوتوا می گوید سناریوهای رفتاری و استعماراتی که آن ها را تنظیم می کنند باید در چارچوب اقتصاد جهانی قرار داده شوند نه فقط به این علت که طبقه بندی های سیاسی لزوماً دسترسی بهتری را به تصویرهای صحیح تر از واقعیت فراهم می کنند بلکه به این علت که سناریوهای رفتاری ژئوپلیتیک کشورداری سنتی هرگز نمیتوانند چنین کنند (میر حیدر،1386،43-42). ایولاکوست صاحب نظر فرانسوی نیز به عنوان یک جغرافی دان رادیکال و منتقد نظریه های کلاسیک جغرافیایی، ژئوپلیتیک را تنها نوع خاصی از استدلال جغرافیایی می داند. از نظر لاکوست، ژئوپلیتیک در پی توجیه نابرابری های اقتصادی – سیاسی جهان بوده است. تقسیم جهان به جهان اول، دوم وسوم در راستای توجیه وضع موجود و حفظ سلطه ی کشورهای پیش قراول ژئوپلیتیک بوده است. لاکوست معتقد بود از نظر غربی ها شرق به مفهوم کمونیسم، توتالیتاریسم و برده داری و جهان غرب به مفهوم آزادی، دموکراسی و فردگرایی بوده است. جهان سوم نیز محل منازعه ی جهان سرمایه داری و کمونیسم بود. با استفاده از مفهوم ناحیه در تحلیل های جغرافیایی خود، در حقیقت پیروی مکتب ناحیه ای ویدال دولابلاش است (زین العابدین،1389،208). با توجه به مطالب فوق، تفاوت عمده میان ژئوپلیتیک سنتی و ژئوپلیتیک انتقادی در این است که ژئوپلیتیک انتقادی میدان عمل جغرافیای سیاسی خود را جهت بازبینی مفاهیم و روش شناسی افزایش داده است. ژئوپلیتیک انتقادی راه خود را از ژئوپلیتیک سنتی جدا می کند و از چندین جنبه، دیدگاه های کاملاً متفاوتی دارد؛ زیرا، محققین این رشته تمایل دارند دریابند که به جای تمرکز بر شناسایی تأثیر عوامل جغرافیایی بر شکل گیری سیاست خارجی، سیاستمداران چگونه تصاویر ذهنی خود از جهان را ترسیم می کنند و چگونه این بینش ها بر تفاسیر ان ها از مکان های مختلف تأثیر می گذارد؟(به این ترتیب، حتی اگر بیان هم نشده باشد، آشکاراست که پیوند محکمی میان ژئوپلیتیک انتقادی و ابعاد مختلف جغرافیایی رفتاری – که توجه زیاذی را در دهه 1970 به خود جلب کرد – وجود دارد). ژئوپلیتیک انتقادی، بخشی از یک حرکت وسیع تری است که شامل روابط بین الملل و در واقع تمام علوم اجتماعی است (زین العابدین،1389،209). ظهور ژئوپلیتیک انتقادی ریشه در ناتوانی جغرافیای سیاسی سنتی جهت سیاست زدایی از جغرافیای انسانی طی ذهه هی پنجاه و شصت قرن بیستم داشت. برای نمونه، مطالعه ی مرزها به جای ارزیابی موشکافانه ی اهمیت ان ها در چهارچوب نظام بین الملل، بیشتر روی مرزها در گفتمان حاکمیت، در میان سایر موارد، ابزاری جهت جدایی فرهنگی فیزیکی دولت حاکم از سایرین تلقی گردید (زین العابدین،1389،209). جدول زیر تفاوت های ژئوپلیتیک سنتی و ژئوپلیتیک انتقادی را نشان می دهد. 342265-39196900 جدول شماره 2-1- تفاوت های ژئوپلیتیک سنتی و ژئوپلیتیک انتقادی. منبع : (زین العابدین،1389،209) 2-3-3-1- چشم انداز ژئوپلیتیک انتقادی گرچه، ژئوپلیتیک انتقادی در دوره جنگ سرد به وجود آمده؛ اما، برجسته ترین نمود آن پس از پایان جنگ سرد، در مطالعات ایدئولوژی فمینیستی مشاهده می شود. زیرا، این ایدئولوژی در تحلیل روابط دانش، قدرت و فضا بر تغییر روابط قدرت بر اساس جنسیت تاکید دارد. علاوه بر این، ایدئولوژی فمینیستی، تقسیمات جنسیتی در درون جامعه را مورد تأکید و بررسی قرار می دهد. چراکه، آن را به عنوان تقسیمات سیاسی بازتابی از رابطه ی قدرت بین زنان و مردان تلقی می کند (زین العابدین،1389،210). بر خلاف مطالعات ژئوپلیتیک سنتی که قدرت و سیاست را در محدوده ی روابط دولت ها، امور حکومت ها و نهاد های سیاسی قلمداد می کند؛ ایدئولوژی فمینیستس، سیاست و قدرت را مختص به روابط دولت ها و امور حکومت ها نمی داند؛ بلکه، آن را مرتبط با تمام گروه های اجتماعی می داند. به این معنا که در هر زمان و در هر مکانی که کشاکش اجتماعی به وجود آید، سیاست و قدرت نیز نمود پیدا می کند. بر این اساس، مناسبات و ترتیبات دارای ساختار قدرت که برمبنای آن گروهی از اشخاص توسط گروه دیگر کنترل می شود سیاست تلقی می گردند. با وجود این، رابطه میان کارفرمایان و کارگران در یک موسسه و میان اولیاء و فرزندان در یک خانواده مانند رابطه ی بین حکومت ها و شهروندان همواره، نمود سیاسی دارد. به این ترتیب، موضوعات ایدئولوژی فمینیستی اکنون، به صورت نظریه و راهبرد، در هسته مشاوران، موسسات راهبردی و دانشگاه ها در زیر مجموعه ی ژئوپلیتیک انتقادی مطرح مشود و جنبه کاربردی آن توسط ساختارهای فرهنگی (رسانه های گروهی، فیلم، موسیقی، ورزش و...) قابل اجرا است (زین العابدین،1389،210). 2-4- نقش دریاها در توسعه اقتصادی از دوران گذشته همیشه دریاها مورد توجه کشورهای ساحلی بوده، صیادی، بازرگانی و بعدها با اکتشاف منابع زیرزمینی، دریاها نقش پررنگی در اقتصاد و توسعه آن داشته و دارند. 2-4-1 مفهوم ساحل و ویژگی های آن به منطقه تماس بین آب و خشکی در حاشیه و کناره دریا ، دریاچه و رودهای بزرگ را ساحل گفته می شود. ساحل عبارت است از فصل مشترک خشکیها با سطح افقی دریا، بعبارت دیگر منحنی های هم ارتفاعی است که دارای ارتفاع صفر گز(واحد طول که در قدیم معادل 24 انگشت بود) باشد. این فصل مشترک در سواحل بدون جزرو مد تقریباً ثابت است ولی در سواحلی که دارای جزر و مد است تغییر میکند و بوسعت زمینهای ساحلی افزوده یا کم میشود(لغتنامه دهخدا). عواملی چون رسوب‌گذاری، فعالیت آتشفشانی، مرجان‌ها و تغییرات سطح آب دریاها در پیدایش انواع سواحل مؤثرند اما عواملی چون موج، جزر و مد، جریان دریایی، یخچال طبیعی و باد نیز پیوسته سواحل را تغییر می‌دهند. سواحل از ابعاد مختلفی بررسی می‏شوند. از نظرجغرافیایی، ساحل منطقه وسیعی از خشکی و دریا است که در آن، عوامل مختلف خشکی و دریا با یکدیگر در تعامل بوده و شرایطی را ایجاد می‏کنند که با هر یک از مناطق خشکی و دریایی متمایز است. از نظر مهندسی سواحل، منطقة ساحلی از پشت تلماسه‏ها (در سواحل ماسه‏ای) و یا پرتگاه (در سواحل صخره‏ای) شروع شده و تا منطقه شکست امواج ادامه می‏یابد. از دیدگاه حقوقی، اراضی ساحلی منطقه‌ای است که به عرض دو کیلومتر از بالاترین مد دریا در طول ساحل شروع شده و تا عمق 6 متر از پایین ترین تراز جزر در داخل دریا ادامه دارد. مناطق ساحلی از جنبه های مختلف طبقه بندی می شوند، جنبه طبیعی نوعی از این طبقه بندی است که سواحل را به، سواحل مرتفع یا پرتگاهی و سواحل پست تقسیم بندی می کند. یک چنین تقسیم بندی کلی را می توان به صورت جزئی تر انجام داد. مثلاً این تقسیم بندی می توان بر اساس استعداد و حساسیت به زمین لغزه ها یا جریان های کلی و یا بر اساس ترکیب زمین شناسی انجام داد. طبقه بندی به لحاظ نظامی و استراتژیک و همچنین زیست محیطی از دیگر جنبه های مهم طبقه بندی مناطق ساحلی به شمار می آیند نواحی ساحلی از لحاظ تفریحی و اقتصادی نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند که از این جهت نیز قابل طبقه بندی می باشند؛ از نظر اقتصادی قلمرو توسعه صنعتی ملاک ارزیابی به شمار می آید که این قلمرو توسط خور های حفاظ دار ،آبهای عمیق و قابلیت احیا و اصلاح زمین مشخص می شود .سواحل شن زار (پلاژ)و منطقه ی دور از ساحل می توانند بالقوه به عنوان منبعی بزرگ در مقاصد ساختمانی به شمار آیند .اما چنین بهره برداری هایی می تواند باز تاب های مختلفی در بر داشته باشد در واقع توصیه ای که غالباًگوشزد می شود که در این مناطق طرح های توسعه ی عمده به اجرا در نیایند . زیرا مشکلات و گرفتاری های مدیدی به بار خواهد آمد و حتی ممکن است خطرات بسیاری در بر داشته باشد . سواحل را حتی از نظر تفریحی می توان بر اساس جنبه های حرفه ای و ورزشی ،توجه به مناظر زیبای طبیعی ،خانه های بازنشستگی ، کلبه ها و پلاژ های روز های تعطیلی تقسیم کرد . 2-4-2 مفهوم بندر و ویژگی های آن بندر واژه ای فارسی و به همین صورت دخیل در هندی و عربی است . این واژه احتمالاً از ریشة «بند» به معنای بستن و بیشتر به مفهوم محوطه ای محصور بر لب دریا یا رودخانة بزرگ است ؛ همانندِ واژة عربی «سد». به نظر فولرس (ج 1، ص 267) «بندر» ممکن است از ترکیب «بند ـ در»، به مفهوم ورودی یا مدخل اسکله ، گرفته شده باشد. مفهوم بندر احتمالاً نشانه ای از تداوم سنتی شرقی است . معنای دوگانة آن ، یعنی «پناهگاهی بر لب دریا یا رودخانه » و «شهر و مرکز داد و ستد و ارتباطات » (که البته در مورد شهرهای محصور در خشکی نیز صدق می کند). بندر در واقع مجتمعی از حوضچه های ساحلی و انبارها است که فعالیت و توسعه خود را از بارانداز آغاز می کند و بخش های اداری، واحدهای صدور بانک ها، دفاتر کمپانیهای بیمه، گمرک، آژانس های بزرگ مسافرتی، هتل ها و رستوران ها، و حتی کارگاههای ساخت و تعمیر کشتی را نیز می پوشاند(ماکس در وئو، 1374، 455). توسعه بندر تنها به ارتباط آن با دنیای خارج از راه آب نیست، بلکه به رابطه بندر با ناحیه ایی که در آن قرار گرفته است مربوط می شود، چرا که حیات اقتصادی و بازرگانی بندر در پناه پذیرش مواد خام و مصنوعی است که به وسیله راهای شوسه، آهن و حتی کانالهای آبی پشت سر خود در اختیار می گیرد و به دنیای خارج می فرستد. بعضی از دریاها و بنادر کناره آنها، دو تمدن مشابهی را به هم مربوط می سازد. (بنادر در دو سوی اقیانوس اطلس) و برخی دیگر دو منطقه را که از لحاظ رشد اقتصادی به طور ناهماهنگ و نامشابه توسعه یافته اند، با هم در ارتباط می دارند، در این صورت منطقه توسعه یافته تولیدات صنعتی را در اختیار کشورهای کم رشد قرار می دهد و به جای آن مواد خام و اولیه را از آنان می گیرد و چنین تبادل کالا بر رشد و نقش بازرگانی بنادر می انجامد. آبهای کم وسعت به عبارت دیگر بغازها و تنگه ها نقش بازرگانی بنادر کناره خود را در نهایت شدت تقویت می کند، چرا که بر خلاف اقیانوسها، کشتیرانی در این آبها در دو جهت طول و عرض انجام گرفته و بر رشد سریع بنادر کمک می کند، بنادر اطراف تنگه کاله، جبل الطارق، دریای سرخ،مالاکا، پاناما، و سوئز از همچون موقعیتی برخوردارند(فرید، 1375، 375-374). 2-4-3 انواع بنادر بنابراین بنادر بر اساس عملکرد به بنادر صیادی،صنعتی، بازرگانی، جهانگردی و نظامی تقسیم بندی می شوند. 2-4-3-1 بنادر صیادی انواع صید سنتی دریایی را می توان به دو شاخه اصلی منسوب دانست، ولی بروز انقلاب تکنیکی موجب پیدایش نوع سومی شده که با توفیق بیشتری رو به رو بوده است. تا آنجا که یکی از دو شیوه صید مرسوم را از رواج انداخته است. دو نوع سنتی، عبارت بوده اند از صید ساحلی و صید دوردست. بروز انقلاب در فنون، گسترش صید در اعماق دریاها را در پی داشت و این گسترش، به جای صید ساحلی، به صید دوردست قدیم زیان وارد آورد و آن را واداشت تا به شرایط جدید صید گردن نهاد و چهره ای نو به خود بپذیرد(ماکس در وئو، 1374، 346). صید در دریاهای بزرگ، وجود یک سازماندهی کم و بیش گسترده را به منظور حفظ فرآورده ها و صدور آن ایجاب می کند زیرا تولید را فساد به شدت تهدید می کند. شیوه های کهن خشکاندن، نظیر نمک سود کردن و دود دادن، ناکافی است و همیشه با ذوق و سلیقه مشتزیان سازگار نیست، از این رو لازم می آید تا ماهیهای صید شده را در حوضچه هایی در عرشه زنده نگه دارند و این امر میزان صید را به ناچار تقلیل می دهد، زیرا این حوضچه ها، سنگین و دست و پاگیر هستند؛ شیوه دیگر حفظ محصول در یخ است. برای انتقال ماهیهای صید شده به بازارهای مصرف، لازم است آن را به کمک کامیونها و قطارهای مجهز به دستگاههای سردکننده، به بازار مصرف رساند. مشاهده ناوگان ژاپنی و یا کره ای که طی ماههای طولانی در آبهای بخش حاره ای اقیانوس اطلس به صید اشتغال می ورزند و سپس در جزایر کالاری پهلو می گیرند و محصول خود را در بنادر اروپای غربی به فروش می رسانند، به صورت امر عادی درآمده است(ماکس در وئو، 1374، 351). 2-4-3-2 بنادر صنعتی بنادر صنعتی از امتیازی دوگانه برخوردار است: نخست آن که مواد اولیه را به سبب هزینه نازل حمل و نقل دریایی نسبت به حمل و نقل زمینی به بهای ارزان دریافت می دارد و دوم آن که ارگانیسم بندری، عموماً برای تدارک یک بازار، از جمعیت کافی برخوردار است. بندر به لحاظ نیروی کار، از کادرهای فعال و مسئوولانی مجرب و پرتحرک در اداره موسسات اقتصادی سود جسته است. در مورد بنادر مستعمراتی، روابط با متروپل، یعنی کشور استعمارگر، طبعاً آسان تر از هر جای دیگر صورت می گیرد و جمعیت، به سبب تمایل مهاجران به استقرار دایم در آن، بسیار است. این بیان در مورد کشورهای نو نیز صادق است، بطوری که این عامل نقش موثری در صنعتی شدن شهر نیوریورک ایفا کرده است. بنادر همه نوع صنایع، اعم از سبک و یا سنگین را در خود گرد می آورند: از آن جمله صنایع ذوب فلزات، صنایع ویژه تولید مواد نیمه ساخته شده، تهیه مواد غذایی از فرآورده های مناطق گرمسیری و صنایع گوناگون تبدیلی و از این میان از همه مهم تر پالایشگاه های نفت است که منحصراً به بنادر وابسته اند. این مراکز در آن بخش از بندر که فضا از همه بیشتر در اختیار قرار دارد استقرار می یابند بدین سبب بوده است که پالایشگاه ها در انگلیس به جای ساوتهمپتون در فارلی و در فرانسه به جاری مارسی در بردو و یا در فوس متمرکز شده اند تا بتوانند مواد اولیه مورد نیاز خود را از طریق بندر و یا لنگرگاه، به وسیله لوله دریافت کنند. با این وجود، از سال 1960 به بعد، صنایع پالایش نفت به درون خشکی ها کشانده شده اند و سبب آن نیز بوده است که لوله های نفتی حمل و نقل مواد اولیه را در داخل خشکی ها آسان تر به انجام می رسانده اند، در حالی که مواد پالایش شده را به سهولت نمی توان با لوله حمل کرد. از سویی به لحاظ اقتصادی به صرفه پالایشگاه است که در مجاورت بلافصل بازارهای بزرگ مصرف کننده فرآورده های خود استقرار یابد. بالاخره بنادر واقع در مجاورت منابع مولد نیرو، در عین حال به گروهی که می آید نیز وابسته است چنین است مثلاً وضع مجموعه های صنعتی، واقع در خلیج مکزیک در جنوب ایالات متحده آمریکا(ماکس در وئو، 1374، 388-387). 2-4-3-3 بنادر بازرگانی داد وستد مقام بلندی را در بخش خدمات به خود اختصاص می دهد و سبب آن نه تنها اهمیت شمار شاغلان در جمعیت فعال است بلکه گوناگونی و پیچیدگی اشکالی است که این مقوله شغلی به خود می پذیرد. در یک بازار واقعی، کالاها به طرز عینی عرضه می شوند و در یک بازار تجدیدی، به عکس، معاملات بر اساس سفارش و بر روی کالاهای نا موجود صورت می گیرد. بازار قصبات و شهرهای کوچک بازارهای واقعی هستند و یک مرکز بورس که در آن اوراق بهادار و یا کالاهایی نظیر مقداری پنبه از نوعی معین مورد معامله قرار می گیرد که می باید در نیمکره ای دیگر تحویل مشتری شود، بازار تجدیدی به حساب می آید. در مورد اول، بازار دارای انبارها و مخازنی در مجاورت خویش است و در مورد دوم میان بازار و انبار گسستگی، و انفصال مکانی وجود دارد. یک نوع بینابینی، بازاری است که در آن معامله براساس نمونه ها صورت می گیرد. در این مورد، کالایی که واقعاً حمل می شود، غالباً بخش ناچیز از کالایی است که بر اساس قرارداد باید تسلیم مشتری شود (ماکس در وئو، 1374، 396). و حمل کالاهایی که باید به مقصد برسد با توجه به مسافت و هزینه – فایده کالا به سود صادر کننده باشد. از این رو به دلیل ارزان بودن حمل کالا با کشتی، بنادر در این راستا نقش اساسی برای صادرات بازی می کند و در این مورد با تجهیز بنادر به انواع امکانات و تسهیلات می توان صادرات را تسهیل بخشید. 2-4-3-4 بنادر جهانگردی جهانگردی که جغرافیا از دیرباز به آن به دیده بی التفاتی می نگریست، به چنان وسعت و غنایی دست یافته است که درآمدهای حاصل از آن در پاره ای موارد از عمده ترین شاخه های فعالیت های صنعتی نیز آشکارا فراتر می رود. فعالیت های ویژه جهانگردی از سویی موجب جابجایی انبوهی از جمعیت در اوقات فراغت می شود و از سویی دیگر آفریننده مشاغل و پدیده آورنده تجهیزات جدید است. جهانگردی چه به صورت خود جوش و چه بر اثر تدابیری که از سوی دولت اتخاذ می شود، جغرافیای بسیاری از کشورهای جهان را با دگرگونی های بنیادی مواجه کرده است. دو صورت از متداول ترین اشکال جهانگردی، ورزش های آبی و ورزش های کوهستانی است. رواج ورزش های آبی، موجب تعداد امکانات و تجهیزات رام آبها شده است. ولی عزیمت به مراکز ساحلی به منظور استفاده پلاژها، بیش از همه سبب تجمع مسافران بوده است. در کشور فرانسه، بیش از نیمی مسافران را در تعطیلات تابستانی کسانی تشکیل می دهند که به کنار دریا می روند و شمار این گونه مراکز در این کشور، از 300 محل تجاوز می کند. در پاره ای موارد، فعالیت های بندری و جهانگردی می توانند در جوار هم به حیات خود ادامه دهند. برخی از این مراکز مانند آتلانتیک سیتی، به کانون های جمعیتی بزرگ چون فیلادلفیا وابسته مانده اند. 2-4-3-5 بنادر نظامی گونه دیگری از بنادر که در حفظ و نقش و موقعیت خود می فشرند، بنادر جنگی است. چرا گه بنادر و پایگاه های دریایی به سبب شرایط جغرافیایی مساعد با پناه دادن ناوگان عظیم کشورهای دریادار، نقش نظامی به خود می گیرند. نباید تصور کرد که همه بنادر جنگی در شرایط کاملاً مشابه در کنار آبها تکوین یافته اند، چرا که بعضی از این بنادر همانند لهاور بر سینه خشکی های پیشرفته در آب می نشیند و برخی دیگر کناره خلیج بزرگی را به عنوان مکان جغرافیایی برمی گزیند و به مدد سرمایه و تکنیک و ایجاد موج شکنی حفظ و بقای خود را تضمین می کند (شربورگ). ولی مناسب ترین بنادر جنگی بر کنار خلیج هایی است که به طور کامل در خشکی ها پیشرفته اند و استقرار عارضه طبیعی (جزیره یی) بر دهانه خلیج در تحکیم موقعیت نظامی و دفاعی بندر موثر افتاده است: بندرعباس از لحاظ موقع جغرافیایی برای انتخاب بندر نظامی وضع مناسبی دارد، جایگزینی آن در کنار تنگه هرمز و امکان نظارت بر آبهای پهناور و دریای عمان و خلیج فارس از سویی و استقرار جزایر هرمز و قشم ولارک در دهانه تنگه به عنوان به عنوان پایگاه های دفاعی بندر از سویی دیگر بر موقعیت نظامی استحکام بخشیده است و اما بندرعباس نتوانسته در کنار خلیج پیشرفته در خشکی که مناسب ترین مقر برای پهلو گرفتن ناوگان جنگی است، مکان یابی کند و اضطراراً در کنار ساحل بزرگی نشسته و عدم همپایی و سازگاری نشستگاه بندر(1) با موقع جغرافیایی آن(2) از ارزش ممتاز نظامی بندر کاسته است. بنادر نظامی به مانند سایر شهرها تابع تحول و توسعه اند، چرا که بندر نظامی در کنار عملکرد ویژه خود، فعالیت های دیگری دارد که می تواند در گسترش بندر نظامی موثر باشد: کارگاه های ساخت و تعمیر کشتی، کارخانجات اسلحه سازی و انبار تسلیحات از آن جمله است. پیش از آن که حملات هوایی در نظام جنگی نقشی موثر و گهگاه تعیین کننده کنونی را به عهده بگیرد، سر حدات هوایی به ویژه بنادر جنگی از مراکز بسیار مناسب برای ایجاد و نصب کارخانجات اسلحه سازی به شمار می آمد، چرا که ایجاد کارخانجات نظامی نزدیک به مرزهای خشکی کشورهای همجوار دور از حزم و احتیاط نظامی و جنبه سوق الجیشی است (فرید، 1375، 249-248) -51435230441400-514352156460SitePosition geographique00SitePosition geographiqueبنادر نظامی اغلب به صورت زراد خانه در می آیند و بنابراین کارکردی صنعتی می یابند. کارخانه اسلحه سازی بندر 200 هزار نفری برست، برای شهر ثروت و رفاه به همراه آورده است. ولی شهری که در بادی امر بنا به انگیزه نظامی و دفاعی احداث شد، از آن پس می تواند کارکرد خود را تغییر دهد: ازجمله بندر لوهاور که در 1517 به وسیله فرانسوای اول پادشاه فرانسه به دلایل نظامی ایجاد شد، اکنون به یک بندر مسافربری و تجاری و به یک مرکز صنعتی تبدیل شده است(ماکس در وئو، 1374، 502). 2-4-4- پیـشینـه بنـادر در ایران ایران به عنوان کشوری دریایی در سواحل و جزایر خود دارای بنادر متعددی است. این بنادر به چهار دسته تجاری، ماهیگیری، نفتی و نظامی تقسیم می شوند که تعداد آنها از مرز 400 بندر می گذرد. ساخت و نگهداری زیربنا و عملیات کامل بنادر تجاری در تملک و قیمومیت سازمان بنادر و کشتیرانی قرار دارد. این بنادر با توجه به نوع ترافیک دریایی خود به دو دسته بنادر اصلی مانند بنادر امام خمینی و بندرعباس و بنادر فرعی مانند بندر لنگه، دیلم و گناوه تقسیم می شوند (احساندار، 1382، 17). افزون بر دیوار بزرگ گرگان و دیوار تاریخی تمیشهف نقطه دیگری نیز در سواحل شرقی دریای خزر، جایی که امروزه شهر گمیشان واقع شده وجود دارد که در اوراق تاریخ از آن یاد شده است. بندر "آیسکون" جزیره ای اسرارآمیز در اعماق تاریخ که داستانش با گریز سلطان محمد خوارزمشاه و مرگ او در جزیره شروع می شود و با ادعای زیر آب رفتن آیسکون در ساحل شرقی دریای خزر به پایان می رسد. درباره بیشینه تاریخی این بندر در منابع تاریخی آمده است که بندرگاه آیسکون را قباد ساسانی بنا کرده است. اگرچه قراین تاریخی که این امر را اثبات کند در دست نیست، ولی با توجه به این که در روزگار قباد، ترکان به طبرستان حمله کردند و قباد پسر خود کاووس را مأمور سرکوب آنان کرد و وی را والی طبرستان قرار داد، احتمال درستی این مطلب نفی نمی شود. به هرحال، هزاران سال پیش آیسکون بندری بزرگ و معتبر و جای بازرگانان بوده که افزون بر اهمیت بازرگانی یعنی مرکزیت تجارت ابریشم، پوست و ماهی، خط دفاعی ای در برابر ترک ها به شمار می رفته و نیز راه ارتباطی شرق خزر به گیلان، دیلم و بسیاری از سواحل دریای خزر بوده که به تدریج در گذر زمان اهمیت خود را از دست داده است. یک محقق هلندی نیز که 2 سال پیش برای شرکت در سمینار باستان شناسیبه ایران آمده بود مطالعاتی در زمینه زیورآلات باستانی در دست داشت که بر مبنای آن حتی اقوام ساکن در اروپای شمالی موسوم به وایکینگ ها نیز به دریای خزر آمده و با تمدن های حاشیه دریای خزر دادوستد داشتند. (عقبلی، 1386، 11). اعمال حاکمیت دولت در سواحل و بنادر به منظور فراهم ساختن تسهیلات لازم جهت گسترش امور تجارت دریایی و ارتباطات ساحلی و همچنین وصول حقوق عوارض متداول در مجموع قسمتی از وظایف سازمان بنادر و کشتیرانی را تشکیل می دهد که سابقه تنظیم تاریخی آن به 12 ذیحجه سال 1229 هجری قمری مقارن با 25 نوامبر باز می گردد. در آن سال ها در بندر نوشهر اداره ای به عنوان (شعبه گمرکات جنوب) تأسیس گردید، این اداره وظیفه داشت ضمن مراقبت از سواحل ایران از ورود و صدور کالاهای قاچاق از راههای دریایی جنوب نیز جلوگیری نماید و در حقیقت وظایف امور بندری و دریایی را نیز شعبه گمرکات جنوب برعهده داشت. در تاریخ ششم بهمن ماه 1306 هجری شمسی تأسیسات و تجهیزات اداره بندر انزلی در شمال کشور از دولت روسیه تحویل و اداره امور آن به مأمورینایرانی سپرده شد و نیز راه آهن سرتاسری ایران، بندر ترکمن را از کنار دریای خزر به بندر امام خمینی (ره) در کرانه خلیج فارس متصل ساخت. از سال 1307 پس از افتتاح راه شوسه تهران – خرمشهر، بندر خرمشهر در جنوب کشور اهمیت فراوان پیدا کرد و امر تجارت دریایی آن رونق یافت و بدین منظور اداره امور بنادر کشور (اداره کل بنادر) در روز 15 بهمن ماه 1314 در تهران تأسیس گردید و کلیه امور بنادر ایران در آن متمرکز شد. در این زمان ضمن ایجاد بندر جدیدی در نوشهر نسبت به توسعه و تکمیل باراندازهای بندر خرمشهر و همچنین ایجاد تأسیسات بندری لازم در سایر بنادر شمال و جنوب کشور نیز اقدام گردید. در تاریخ 24 دی ماه 1317 هیدت وزیران آیین نامه بندری ایران را که از طرف مزارت راه تهیه و پیشنهاد گردیده بود تصویب و مقرر گردید در بنادری که وزارت راه نماینده ندارد اداره کل گمرکات به نمایندگی از طرف وزارت مذکور مجری آیین نامه مورد بحث باشد. در چهارم شهریور ماه 1325 طبق تصویب نامه هیأت وزیران مقرر گردید که درآمد حاصل از بهره برداری بنادر جهت توسعه تأسیسات بندری در حساب مخصوص منظور گردد. در ساحل 1328 (بنگاه کل بنادر و کشتیرانی) به جای (اداره کل بنادر) در وزارت راه تشکیل گردید. در تاریخ هفتم خرداد ماه 1331 آیین نامه ثبت و بهره برداری شناورها مشتمل بر 18 ماده به تصویب هیأت وزیران رسید و براساس آن مقرر گردید که استفاده از شناورها در آبهای داخلی و ساحلی ایران موکول به ثبت آنها و اخذ گواهینامه مربوط در یکی از بنادر ایران باشد. در سال 1338 براساس توافق وزارتین راه، گمرکات و انحصارات، بنگاه کل بنادر و کشتیرانی از وزارت راه به وزارت گمرکات و انحصارات منتقل گردید. در چهارم خرداد ماه 1339 (بنگاه بنادر و کشتیرانی) به (سازمان بنادر و کشتیرانی) تبدیل و بر مسئولیت و اختیارات آن افزوده گردید. بر اساس آن، اعمال حاکمیت در آبهای ساحلی و تولیت کلیه امور بندری و دریایی کشور و اجرای مقررات بندری و کشتیرانی ساحلی و مراقبت در توسعه کشتیرانی و بازرگانی و وصول حقوق و عوارض بندری و ثبت شتاورهای تابع کشور به عهده آن گذاشته شد. در همین سال اداره کل بندر خرمشهر که مستقلاً انجام وظیفه می نمود تابع سازمان بنادر و کشتیرانی گردید. این سازمان در دهم خرداد ماه 1340 به وزارت بازرگانی منتقل و در تاریخ بیستم اسفند سال 1341 پس از تشکیل وزارت اقتصاد تابع این وزارتخانه شد. در نهم آبان ماه 1343 قانون دریایی ایران که در 914 ماده تنظیم گردیده بود به مورد اجراء گذارده شد و از دوازدهم تیرماه 1345 سازمان بنادر و کشتیرانی فعلی بر طبق قانون با کلیه کارکنان و بودجه و اموال از وزارت اقتصادی منتزع و تابع وزارت دارایی گردید. براساس قانون اختیارات مالی و استخدامی و تشکیل بنادر و گمرکات، از تاریخ 19 تیرماه 1348 سازمان بنادر و کشتیرانی از شمول مقررات قانون محاسبات عمومی و قانون استخدامی کشوری و آیین نامه معاملات دولنی خارج شد و برای حفاظت انبارها، کالاهاف ساختمانها و همچنین انجام اجراییات و امور انتظامی و حفاظتی در اسکله ها و باراندازها، سازمانی بنام بنادر و گمرکات در وزارت دارایی پیش بینی گردید. به استناد ماده دوم قانون اختیارات و به موجب آیین نامه دیگری که به تصویب کمیسیون های دارایی و استخدامی مجلسین رسید. از تاریخ 13 بهمن ماه 1348 سازمان شخصیت حقوقی پیدا نمود و وظایف و اختیارات، ارکان و تشکیلات آن اعلام گردید. آیین نامه های معاملات مالی در تاریخ 24 مرداد ماه 1349 و آیین نامه استخدامی سازمان بنادر و کشتیرانی در تاریخ 9 مرداد ماه سال 1349 مورد تصویب شورای عالی سازمان قرار گرفت و این سازمان در سازمان 1353 مجدداً از وزارت دارایی منتزع و به وزارت راه و ترابری انتقال یافت(سازمان بنادر، 1384، 5-4). 2-4-5- مهمترین بنادر ایران کشور جمهوری اسلامی ایران از دو سمت شمال و جنوب به آبهای بین المللی دسترسی دارد که امکان انجام مبادلات تجاری کشور از نظر واردات و صادرات کالا را با استفاده از سیستم حمل و نقل دریایی به سهولت فراهم ساخته و این فرصت را به وجود آورده است تا با استفاده از ارزان ترین شیوه حمل و نقل بتواند در جهت توسعه تجارت کالا و فعالیت های اقتصادی گام بردارد. اکنون 80 درصد از واردات و 90 درصد از صادرات کشور از طریق دریا انجام می شود (احسانداری، 1382، 18). 2-4-5-1 مهمترین بنادر جنوبی ایران در حال حاضر 8 بندر در سواحل جنوبی ایران با بیش از 15 هزار اسکله متشکل از اسکله های کالا عمومی، کانتینری و فله فعالیت می کند. 1- بندر امام خمینی بندر امام خمینی در منتهی الیه شمال غربی خلیج فارس و در انتهای ابراه طبیعی خور موسی و در 165 کیلومتری استان خوزستان قرار دارد. این آبراه به طول 42 مایل، با عرض حداقل 250 متر و متوسط عمق 20 متر بستری آرام و مطمئن برای تردد انواع کشتی های اقیانوس پیمای تجاری و نفتکش را از این بندر به اقصی نقاط جهان فراهم آورده است. 2- بندر شهید رجایی این مجتمع عظیم در 20 کیلومتری غرب شهرستان بندرعباس قرار گرفته است. از نظر موقعیت دریایی در دهانه ورودی خلیج فارس، ابتدای تنگه هرمز و شمال جزیره قشم واقع شده است. بندر شهید رجایی با جاده، راه آهن و خطوط هوایی به تهران و سایر نقاط ایران و جهان مرتبط می شود. 3- بندر چابهار بندر چابهار به عنوان یکی از بنادر مهم در جنوب ایران و در بخش شمالی دریای عمان قرار گرفته است. این بندر به علت موقعیت استراتژیک و دستیابی به آبهای آزاد بین المللی جایگاه ویژه ای در مبادلات ایران با سایر کشورهای منطقه دارد. 4- بندر بوشهر استان بوشهر با 625 کیومتر سواحل خود، علاوه بر بندر بوشهر که بندر تجاری بزرگ نفتی و غیرنفتی است، دارای بنادر سنتی متعددی نیز می باشد. بنادر تجاری سنتی در شممال استان، دیلم، گناوه، ریگ و در جنوب استان،دلوار، بوالخیر, دیر، کنگان، نخل تقی و عسلویه می باشند. این بنادر عمدتاً دو منظوره هستند و فعالیت های صیادی نیز در آنها می شود. 5- بندر خرمشهر بندر خرمشهر در شمال غربی خلیج فارس و در جنوب غربی کشور در محل تلاقی رودخانه های اروند رود و کارون در استان خوزستان واقع شده است. این بندر سابقه طولانی در امر تجارت دریایی داشته و ساخت و بهره برداری از اسکله های ویژه پذیرش کشتی های اقیانوس پیما در بندر خرمشهر در سالهای آغازین 1300 شمسی شروع شده و در زمان وقوع جنگ جهانی دوم و پس از آن به اوج خود رسیده است. 2-4-5-2 مهمترین بنادر شمالی ایران در حوزه دریای خزر بندر باکو در جمهوری آذربایجان بندر کراسنودیک در ترکمنستان بندر آکتانو در قزاقستان بنادر ماخاچ قلعه و آستاراخان در روسیه و بنادر انزلی و نوشهر در ایران بنادر پیرامون این دریا هستند به جز انزلی و نوشهر همه بنادر این حوزه به راه آهن متصل اند و حجم قابل تئجهی از حمل و نقل می تواند در میان این بنادر اتفاق بیفتد در حال حاضر کشتیرانی میان این بنادر از رونق خوبی برخوردار است. بندرانزلی این بندر دارای 10 پست اسکله است که 5 پست ان جدید الاحداث بوده و عملیاتی می باشد. بندرانزلی به رغم وسعت کم، عملکرد بسیار خوبی دارد و به خاطر دسترسی به 3 استان کشور از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و صاحبان کالا به تخلیه و بارگیری کالای خود در این بندر تمایل زیادی دارند. 2- بندر امیرآباد منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد بهشهر در شرق استان مازندران قرار دارد. عملیات ساخت این بندر از ساحل 1375 آغاز شد. موقعیت ویژه و استعدادهای بالقوه سبب گردید تا در سال 1376 از سوی شورای عالی مناطق آزاد به عنوان منطقه ویژه اقتصادی به تصویب رسیده و سازمان بنادر و کشتیرانی به عنوان سازمان مسئول آنن تعیین گردید. 3- بندر نوشهر یکی دیگر از بنادر شمالی کشور بندر نوشهر است. بندر نوشهر می تواند در گسترش مبادلات بازرگانی ترانزیت کالا نقش مهمی را بر عهده داشته باشد. نزدیکی این بندر به پایتخت و مراکز صنعتی کشور امتیاز خاصی را برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان کالای تجاری فراهم کرده است. منابع و مآخذ 1.احمدی پور، زهرا ودیگران، 1389، ژئوپلیتیک دریای خزر، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 2.امیراحمدیان، بهرام، 1382، طهران و دریای خزر در چشمه انداز ژئوپلیتیک فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز سال پانزدهم، بهار. 3.امیراحمدیان، بهرام، 1388، جغرافیای دریای خزر فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز شماره 67. 4.بهرامی، قدرت اله، 1389، جغرافیای سیاسی-اقتصادی ایران، قم، زمزم هدایت 5.بیات، کاوه، 1388، توفان برفراز قفقاز (نگاهی به مناسبات منطقه ای ایران و جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان)، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه. 6.حافظ نیا، محمدرضا، 1384، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد، انتشارات پاپلی 7.حافظ نیا، محمدرضا، 1387، تفاوت ها و تعارض ها در حوزه ژئوپلیتیک دریای خزر، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز شماره 27 انتشارت وزارت امور خارجه. 8.حافظ نیا، محمدرضا، 1388، جغرافیای سیاسی ایران، انتشارات سمت 9.حیدری، جواد، 1383، دیدگاه امنیتی ارمنستان و قفقاز جنوبی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال سیزدهم، دوره چهارم، شماره 46. 10.حیدری، غلامحسین، 1381، محلی شدن ملی شدن جهانی شدن در قرن بیست و یکم مجموعه مقالات نخستین کنگره علمی ژئوپلیتیک ایران. 11.حیدری، محمد و دیگران، تابستان 1388، تحولات ژئوپلیتیکی دهه پایانی قرن بیستم و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه بین المللی ژئوپلیتیک سال سوم، شماره سوم. 12خانی، محمدحسن و دیگران، 1388، رقابت قدرت بزرگ در آسیای مرکزی بررسی تطبیقی نقش چین و اتحادیه اروپا در منطقه فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز شماره 67. 13.دهقان، فتح اله، 1384، دریای خزر و امنیت، انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری بشیر علم. 14.دیلمی معزی، امین، 1387، آسیای مرکزی و قفقازدر سیاست جهانی (تعامل ژئواکونومی و ژئوپلیتیک، اطلاعات سیاسی و اقتصادی شماره 56. 15.زین العابدین، یوسف، 1386، درک ژئوپلیتیکی مسائل محیط زیست به عنوان پدیده نوظهور معاصر مطالعه موردی دریاچه کاسپین، طرح پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت. 16.زین العابدین، یوسف و دیگران، بررسي ساختار ژئوپليتيكي كشورهاي حوزه درياي خزر، مجله ي فضاي جغرافيايي، 1388، شماره ي 25، صفحه 73 17.زین العابدین، یوسف، 1389، ژئوپلیتیک، جلد اول، رشت، انتشارات دانشگاه آزاد رشت 18.زین العابدین، یوسف،1389، نظریه ها و مفاهیم ژئوپلیتیک، جزوه درسی دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت. 19.شوتار،سوفی، 1386، شناخت و درک مفاهیم جغرافیای سیاسی، ترجمه سید حامد رضیئی، تهران، انتشارات سمت. 20.صفری، شهرام، 1389، موقعیت ژئوپلیتیکی کشورهای حاشیه دریاچه کاسپین بعداز فروپاشی شوروی و تاثیر آن بر ژئواکونومیک ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد رشت. 21.صدقی، ابوالفضل، 1381، سیاست خارجی آمریکا در حوزه خزر و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران، مجله سیاست دفاعی، شماره 41. 22.عزتی، عزت اله، 1384، استراتژی آمریکا در خاورمیانه، انتشارات مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه. 23.عزتی،عزت اله، 1389، جغرافیای استراتژیک ایران، جلد دوم، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح 24.عزتی،عزت اله، 1390، ژئوپلیتیک، تهران، انتشارات سمت 25.عزتی،عزت اله، 1390، ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم، تهران، انتشارات سمت 26.علی نیا، صادق، 1389، تحلیل ژئوپلیتیک جایگاه استان گیلان در امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه آزاد رشت. 27.فاخته، قربان، 1386، نگاهی به گیلان زمین، انتشارات لوح زرین. 28.کریمی پور، یداله، 1380، مقدمه ای بر ایران و همسایگان، منابع تنش و تهدید، تهران، دانشگاه تربیت معلم. 29.کولایی، الهه، 1384، بازی بزرگ جدید در آسیای مرکزی زمینه ها و چشم اندازها، دفتر مطالعات سیاسی و بین الملل وزارت امور خارجه تهران. 30.کوهن، سائول برنارد، 1389، ژئوپلیتیک نظام جهانی، ترجمه عباس کاردان، تهران، ابرار معاصر تهران 31.لورو، پاسکال و فرانسوا توال، 1381، کلیدهای ژئوپلیتیک، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی. 32.ماهنامه بندر و دریا ( مجموعه مقالات )، انشارات سازمان بنادر و دریانوردی. 33.مجتهد زاده، پیروز، 1381، در خزر چه می گذرد و چه باید کرد؟، فصلنامه اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره 186. 34. مجتهد زاده، پیروز، 1384، جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، دانشگاه پیام نور. 35.مجتهد زاده، پیروز، 1388، صحنه روابط بین المللی تحول در نظام ژئوپلیتیکی جهانی، روزنامه اطلاعات. 36. مؤسسه جغرافیایی، 1382، نقشه سیاسی استان گیلان، مؤسسه جغرافیایی و کارتوگرافی. 37.مویر، ریچارد، 1379، درآمدی نو بر جغرافیای سیاسی، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح. 38.مورای، وارویک ای، 1388، جغرافیای جهانی شدن، ترجمه جعفر جوان و عبداله عبدالهی، تهران، نشر چاپار. 39.میرحیدر، دره، 1384، مبانی جغرافیای سیاسی ، انتشارات سمت. 40.میرحیدر،دره، 1386، مفاهیم بنیادی در جغرافیای سیاسی، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح. 41.میرحیدر، دره، 1389، تحولات پنج دهه اندیشه و جستار در جغرافیای سیاسی، مشهد، انتشارات پاپلی. 42.میرطاهر، سیّدرضا و سهراب سپهریان، 1381، ویژگی های دریای خزر و نظام منطقه ای آن، تهران، سازمان عقیدتی سیاسی. 43.واعظی، محمود، 1387، ژئوپلیتیک بحران در آسیای مرکزی و قفقاز، تهران، انتشارات وزارت امورخارجه 44.والرشتاین، ایمانوئل، 1384، سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی"ژئوپلیتیک و ژئوکالچر" ، ترجمه پیروز ایزدی، تهران، نشر نـی. 45.هاشمی، غلامرضا، 1384، امنیت در قفقاز جنوبی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، وزارت امور خارجه. 46. www.caspianenviroment.org 47. www.iras.com www.irica.gov.ir48. www.pmo.ir49. www.mfa.gov.ir50. www.wikipedia.org51.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته