پیشینه و مبانی نظری تعهد سازمانی کارکنان،ابعاد و دیدگاههای آن (docx) 39 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 39 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
فصل دوم:ادبيات تحقيق ......................................................... 15
2-1 مقدمه ............................................................................ 16
2-2 تعاریف و مفاهیم تعهد سازماني ...............................................18
2-3 مراحل توسعه تعهد سازماني .................................................. 21
2-4 اجزاء تعهد سازمانی ........................................................... 23
2-5 اهمیت تعهد سازمانی ........................................................ 27
(يك)
2-6عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی ............................................... 28
2-7 ابعاد تعهد سازمانی .......................................................... 30
2-8 دیدگاههای تعهد سازمانی .................................................. 32
2-9 مدلها و الگوهای تعهد سازمانی ............................................ 34
2-10 برخی تحقیقات انجام شده در خصوص تعهد سازمانی ................. 40
فصل دوم :بررسي پيشينه تحقيق
مقدمه:
یکی از اصول و مفاهیم اساسی در اداره سازمانها در نظر گرفتن میزان دلبستگی و تعهد افراد شاغل در سازمان میباشد.به عبارتي تعهد را مي توان نوعي وابستگي احساسي و وظيفه اي فرد به محيط كاري اش دانست(اليزور و كوسلواسكي،2001،ص594).
هر اندازه که سازمانها بزرگتر میشوند مدیران باید بیشتر به این مهم توجه داشته باشند تا بتوانند مشکلات نیروی انسانی درگیر را به نحو مناسبی حل و فصل نموده و از آنها در راستای دستیابی به اهداف و منافع سازمانهایشان استفاده نمایند. تعهد اشاره داردبه اينكه يك شخص بعضي چيزها را براي سازمان فراتر از آن چيزي كه مورد نياز سازمان مي باشد اهدا مي كند(ون ما آنن،1972،ص26).
تحقيقگران تعهد سازمانی را به عنوان یک متغیر حائز اهمیت در درک رفتار کارکنان دانسته و معتقدند که تعهد، نوعی نگرش و احساس درونی فرد نسبت به سازمان، شغل یا گروه است که در قضاوتها، عملکرد و وفاداری وی نسبت به سازمان، و بسته به ماهیت یک سازمان، میزان وفاداری اعضای آن در سرنوشت و بقایش تأثیرگذار است. حال اگر این سازمان به اقتضای ماهیت خود با مسائل انسانی،مالی و حساسیتهایی از این نوع روبرو باشد. اهمیت تعهد کارکنان نسبت به آن، دوچندان خواهد شد. لازمه اعتماد به کارکنان از یک سو و رقابت بین سازمانها از سوی دیگر، لزوم کارکنانی متعهد را ضروری میسازد.
تعهد تمايل بكارگيري تلاش قابل توجهي را براي بهبود سازمان و پذيرش ارزشها و اهداف آن ايجاد كرده(اينگرسول و همكاران،2000). وبراساس نظريات.(انگل و پري1983،ماتاز،1988). تحت تاثير عوامل فردي و سازماني واقع مي شود.( چان،2006،صص252-253).
پورتر و همکارانش (1978). درخصوص تعهد سازمانی گفتهاند تعهد سازمانی عبارت است از میزانی که فرد هویت خود را از سازمان دانسته و در سازمان مشارکت مینماید. که دربرگیرندة سه عنصر و عامل زیر میباشد.
1 ـ اعتقاد به اهداف سازمان و پذیرش آنها.
2 ـ میل به کوشش و تلاش قابل توجه برای سازمان.
3 ـ تمایل و اشتیاق عمیق برای استمرار عضویت در سازمان. . (رنجبریان، 1375،ص42).
چاتمن و اورایلی (1968). تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن «وسیلهای برای دستیابی به اهداف دیگر» تعریف میکنند. (رنجبریان، 1375،ص42).
عوامل بسیاری سبب تعهد سازمانی میشود مانند: عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل شغلی و عوامل فراسازمانی که میتوانند تعهد سازمانی کارکنان را تحت تأثیر قرار دهند. با آگاهی از مفهوم تعهد سازمانی و شناخت عوامل مرتبط با آن و انجام اقداماتی مثل فراهم کردن امنیت شغلی، پرداختهای انتخابی، آموزش، کاهش تفاوتهای جایگاهی و درمیان گذاشتن اطلاعات، میتوان تعهد سازمانی کارکنان را افزایش داد.
در این تحقیق سعی شده ارتباط عوامل فردی از قبیل (سن، جنس، سطح تحصیلات، و نسبت کامل و ...). با تعهد سازمانی پرسنل مورد بررسی قرار گیرد.
تعاریف و مفاهیم تعهد سازماني :
مفهوم تعهد سازماني براي اولين بار توسط وايت مورد بررسي و مطالعه قرار گرفت و سپس بوسيله بسياري از محققان از جمله (پورتر،موداي،استيرز،آلن،مي ير و بيكر ).توسعه داده شد(دميراي و كراباي،2008،ص139).
ادبيات رفتار سازماني بيان واضح تري از تعهد سازماني ارائه مي دهد:
تعهد به افرادقدرت داده و رفتارهايشان را تحت شرايط مختلف تثبيت مي كند در نتيجه مي توان ابراز كرد كه تعهد به سطح بالاي وابستگي اجتماعي و رواني افراد به بعضي اشخاص يا اشياء در زندگي اجتماعي اشاره داشته(الكساندر و تيري،1996). و توقعات،فوايد شخصي،عناصر اخلاقي،ايثار و وفاداري را در بر مي گيرد. (ليو ،2008،ص118).
در فرهنگ لغت وبستر کلمة (commit). یا (commitment). به وفای به عهد به چیزی یا فردی معنی شده است.
بیکر (1960). تعهدسازمانی را به عنوان تمایل به انجام فعالیتهای مستمر براساس تشخیص و درک فرد از هزینههای مربوط به ترک سازمان تعریف کرده است بر این اساس هر قدر که فرد تصور کند در صورت ترک خدمت هزینههای زیادی متوجه او خواهد شد. تمایل به ماندن در سازمان و احساس تعهد به آن در وی بیشتر خواهد شد وی معتقد است این تمایل به خاطر ذخیره شدن اندوختهها و سرمایههایی است که احتمالاً با ترک سازمان از بین خواهد رفت . تعریف فوق وقتی برای بیان تعهد به سازمان به کار میرود که فعالیتهای مستمر فقط به عضویت در سازمان اشاره داشته باشد. (حضوری، 1384،ص22).
بر اساس نظر كليپ تعهد سازماني مبين رفتار افراد در جهت ارزشها و اهداف سازمان براساس انتظارات هنجاري و قانوني سازمانها از اعضايشان مي باشد. (دميراي و كراباي،2008،ص140).
وينز(1982). معتقد است تعهد سازماني سبب پافشاري و فداكاري شخص جهت كاميابي سازمانش شده و بيانگر شيفتگي و تمايل افرا به سازمان مي باشد. (ليو ،2008،ص118).
ـ تعهد سازمانی عبارت است از نگرشی که در آینده و کیفیت ارتباط بین یک کارمند و یک سازمان تأثیر میگذارد. و کُلا و نيكولاوو،2005،ص163).
موداي و همكارانش معتقدن تعهد از سه بخش به شرح زير تشكيل شده است.
– پذيرش ارزشها و اهداف سازمان
- تمابل به تلاش قابل ملاحظه براي سازمان
– ميل و اشتياق فراوان براي باقي ماندن و عضويت در سازمان.(موداي و همكاران،1982،ص27).
شهید مطهری در بارة تعهد چنین میگوید: تعهد به معنی پایبندی به اصول و فلسفه یا قراردادهای است که انسان به آنها معتقد است و پایدار به آنها میباشد. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار باشد و اهدافی را که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته صیانت کند. (اسماعيلي، 1380،ص67).
تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان «نه شغل» است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد. (استرون، 1376،ص73).
به نظر رابینز ( 2005 ).، تعهد سازمانی عبارت از حالتی است که فرد سازمانی را: معرّف خود بداند و آرزو کند در عضویت آن سازمان باقی بماند. به عبارت دیگر، تعهدسازمانی یک نگرش درباره ی وفاداری کارکنان به سازمان و یک فرآیند مستمر است که به واسطه ی مشارکت افراد در تصمیمات سازمانی، توجه افراد به سازمان و موفقیت و رفاه سازمان را می رساند(رحمان سرشت و فياضي،1387،صص 79-78).
تعهد سازماني عبارت است از ارتباط قوي يك شخص با يك سازمان منحصر به فرد جهت شناسائي خود(موداي،استيرز و پورتر،1979،ص224).
شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف میکند: «نگرش یا جهتگیری که هویت فردرا به سازمان مرتبط یا وابسته میکند.» (ساروقي،1375،ص65-66).
کانتر تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستمهای اجتماعی میداند. به عقیده سالانسیک تعهد حالتی است در انسان که در آن فرد با اعمال خود و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد که به فعالیتها تداوم بخشد و مشارکت مؤثر خویش را در انجام آنها حفظ کند. بوکانان تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمانی میداند. ((ساروقي،1375،ص66).
گریفین(1999). تعهد سازمانی رادیدگاهی دانسته که میزان تطابق و تعلق فرد را به سازمان منعکس میکند (پازارگادی و جهانگیر،1385،ص5).
مراحل توسعه تعهد سازماني:
تعهد شامل 5 مرحله توسعه مي باشد(بريكمن،سورنتينو،ورتمن،1987). اين مراحل كه تعامل پوياي شخص با محيط را مشخص مي كنند شامل:شناسائي،آزمايش،اشتياق،رفع خستگي و يكپارچگي مي باشندكه ضمن اينكه هر مرحله شرايطي را براي ورود به مرحله بعدي فراهم مي آورد يك آگاهي كلي در خصوص اينكه اشخاص چگونه متعهد شوندرا نيزارائه مي دهد.
مرحله اول:اكتشاف
در اين مرحله اشخاص از نتايج برقراري ارتباط مثبت با سازمان مطلع مي شوند.
مرحله دوم:آزمايش
در اين مرحله اشخاص عناصر منفي تعهد سازماني را كشف كرده وميزان اشتياق و توانائي اشان را براي بيان اين عناصر مي سنجند.
مرحله سه:اشتياق
در اين مرحله عناصر مثبت و منفي در مراحل اول و دوم تركيب شده و افراد با نگرشي مثبت نسبت به سازمان و با تعهدي مشتاقانه و از روي ميل براي رسيدن به اهداف و ارزشهاي سازمانشان مشاركت مي كنند.
مرحله چهارم:آرامش و خستگي
در اين مرحله اشخاص احساس مي كنند فعاليتهاي سازماني به دليل انجام فعاليتهاي تكراري در مشاغل دچار يكنواختي شده است كه ممكن است افراد به كارهايي بپردازند كه به چالش بيشتري نياز دارد.
مرحله پنجم:يكپارچگي
اشخاص عناصر مثبت و منفي سازمان را در راستاي ايجاد تعهدي انعطاف پذير،پيچيده و بادوام تر از اشكال قبلي تعهد بكار مي بندند.( ليو،2008،ص119).
اجزاء تعهد سازمانی:
پورتر و همکاران و کوک و وال سه جزء مرتبط با یکدیگر از تعهد سازمانی را مشخص کردند. از نظر این صاحبنظران تعهد سازمانی شامل :
1 ـ تمایل قوی برای بقای عضو در یک سازمان خاص (حفظ عضویت سازمانی).
2 ـ تمایل برای تلاش بیشتر برای سازمان.
3 ـ باور قاطع در قبول ارزشها و اهداف سازمان (قبول ارزشهای سازمان). (دکتر محمود شیخ و همکاران، 1384،ص7).
بیکر معتقد است که تعهد عبارت از پیوستن به سازمان و انجام شغل برحسب سه جزء میباشد.
1 ـ اطاعت و پیروی یا سازگاری و همنوایی با سازمان از طریق مکانیزمهای پاداش و تنبیه.
2 ـ احساس هویت و شناسایی یا تمایل به تعلق خاطر و وابستگی.
3 ـ درونی کردن یا تجانس ارزشهای فرد با اهداف و ارزشهای سازمان.
البته اجزای دیگری نیز مطرح شده است که اساساً شبیه موارد سهگانه فوق است.
در تحقیقی که توسط بارهیم و برمن در سال 1992 انجام گرفت تعداد 1299 نفر از چهار سازمان عمده صنعتی در مدت 3 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمودنیها نمایندگان سازمانها بودند که از لحاظ محصول تولیدی، نوع فنآوری، ساختار سازمان و مکان استقرار متفاوت بودند. یک سوم از کارکنان هر کارخانه بهطور تصادفی برای نمونه انتخاب شده بودند. نتیجه این تحقیق که در این زمینه انجام گرفته به خوبی مشهود است.
تعهد نگرشی حاکی از طرفداری کارمندان از سازمان، تمایل زیاد به عضویت و تمایل بسیار کمتر به ترک خدمت است. بنابراین همانطور که تعهد رفتاری بیشتر شاخص پیشبینی ترک خدمت بود، تعهد نگرشی نیز پیشبینی کننده و رضایت شغلی است. وجه افتراق قابل توجه رضایت شغلی با تعهد نگرشی آن است که رضایت شغلی بیشتر جنبة مقطعی دارد در حالی که تعهد نگرشی بیشترجنبه درازمدت و ماندگار دارد. رضایت شغلی بیشتر پاسخی است مقطعی به جنبههای مثبت و مفید محیط شغلی. بنابر این در تعهد نگرشی توجه به اهداف و ارزشهای سازمان است. این دو نگرش بهطور کلی میتوانند پیشبینی کننده رفتار فرد باشند.براساس برداشتهای فرد از نحوه نگرش در رفتار خود و از برداشت و نگرشهای دیگران از آن فرد، میتوان به پیشبینی قصد، نیت و رفتار وی مبادرت نمود. در این رابطه مدلی توسط اجزن و فیش بین ارائه شده است و به خوبی این وضعیت را ترسیم میکند. (دکتر محمود شیخ و همکاران، 1384،ص8).
2056765299085حالت روانی00حالت روانی304165299085شرایط00شرایط3885565299085رفتار00رفتار
2667000-1905004419600-190500914400-19050091440030861000
دیدگاه نگرشی
381000071755رفتار00رفتار304800023812500685800281305رفتار00رفتار
297180012700000167640012700000160020013081000
373380092075حالت روانی00حالت روانی
-4572009525شرایط مانند انتخاب و تکرارپذیری00شرایط مانند انتخاب و تکرارپذیری
228600090805دیدگاه رفتاری00دیدگاه رفتاری
(نمودار 1- 2 ).دیدگاههای نگرشی و رفتاری در زمینه تعهد سازمانی (مایر و آلن1995ـ1996).،76200327660برداشتهای فرد از رفتار خود که به پیامدهای خاصی منجر میشود و ارزیابی احراز این پیامدها00برداشتهای فرد از رفتار خود که به پیامدهای خاصی منجر میشود و ارزیابی احراز این پیامدها
396240027305000182880027305000220980066040نگرش نسبت به رفتار00نگرش نسبت به رفتار
220980012065اهمیت نسبت به ملاحظات نگرشی و هنجاری00اهمیت نسبت به ملاحظات نگرشی و هنجاری3962400387985004343400180975رفتار00رفتار
403860020193000
081280برداشت فرد از اینکه دیگران نسبت به کار از چه طرز تلقی و نگرشی را دارند00برداشت فرد از اینکه دیگران نسبت به کار از چه طرز تلقی و نگرشی را دارند2209800295275هنجارهای ذهنی00هنجارهای ذهنی
175260012509500
(نمودار2- 2 ). مدل برداشت فرد از تعهد خود و برداشت ديگران نسبت به تعهد او(آجزن و فيش بين،1980).
(دکتر محمود شیخ و همکاران، 1384،ص9).
اهمیت تعهد سازمانی
دلایل زیادی وجود دارد از اینکه چرا یک سازمان بایستی سطح تعهد سازمانی اعضایش را افزایش دهد (استیرز و پورتر، 1992، ص 290). . اولاً تعهد سازمانی یک مفهوم جدید بوده و بهطور کلی با وابستگی و رضایت شغلی تفاوت دارد. برای مثال، پرستاران ممکن است کاری را که انجام میدهند دوست داشته باشند. ولی از بیمارستانی که در آن کار میکنند، ناراضی باشند که در آن صورت آنها شغلهای مشابهای را در محیطهای مشابه دیگر جستجو خواهند کرد. یا بالعکس پیشخدمتهای رستورانها ممکن است، احساس مثبتی از محیط کار خود داشته باشند، اما از انتظار کشیدن در سر میزها یا بهطور کلی همان شغلشان متنفر باشند (گرینبرگ و بارون، 2000، ص 182). ثانیاً تحقیقات نشان داده است که تعهد سازمانی با پیامدهای از قبیل رضایت شغلی (باتمن و استراسر، 198).، حضور (ماتیو و زاجاک، 1990). ، رفتار سازمانی فرااجتماعی (اریلی و چتمن، 1986). و عملکرد شغلی (مییر، آلن و اسمیت ، 1993). رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل (مودی، پورتر و استیرز ، 1982). رابطه منفی دارد (شیان چنج و همکاران، 2003، ص 313). (فرهنگی و حسینزاده،1384،ص14).
درك و ارتقاء تعهد سازماني مي تواند به عنوان عاملي اصلي و ضروري در راستاي بالا بردن ميزان كارائي و اثربخشي به كار گرفته شود.(گريفين و هپ برن،2005،ص612).
تعهد میزان اثربخشی سازمانی و رضایت و خشنودی پرسنل را تحت تأثیر قرار داده و سبب میشد که کارکنانی که از تعهد بالاتری برخوردار هستند نسبت به کارکنانی که تعهد کمتری دارند از شانس بیشتری جهت ادامه خدمت برخوردار باشند. (لوک و کراوفورد ، 1999،ص 368).
عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی
عوامل تاثير گذار برتعهد سازماني شامل پنج دسته به شرخ زير مي با شند.
الف – ویژگیهای شخصی
سن
جنسيت
آموزش
وضعيت تاهل
موقعيت و سابقه در سازمان
ادراك از لياقت شخصي
قابليت ها
حقوق و دستمزد
سطوح شغلي(ماتيو و زاجاك،1990،صص177-179).
ب – خصوصیات شغلی
1). غني سازي شغل
2). مهارت
3). استقلال
4). چالشي بودن شغل
5).محدوده شغلي
6). پيچيدگي (ماتيو و زاجاك،1990،ص179).
ج). – روابط رهبر-گروه
1). انسجام گروهي
2). وابستگي متقابل وظايف
3). ساختار و ملاحظات رهبر
4). رهبري مشاركتي(ماتيو و زاجاك،1990،صص179-180).
د). – خصوصيات سازماني
1).اندازه سازمان
2). تمركز سازماني ((ماتيو و زاجاك،1990،ص180).
ن). – وضعيت نقش
1).تضاد نقش
2). ابهام در نقش
3). تعدد نقش (ماتيو و زاجاك،1990،ص180).
نتایج مثبت و منفی تعهد سازمانی
سالهای طولانی اعتقاد بر این بود که تعهد قوی مطلوب و ایدهآل است. اکثر قریب به اتفاق تحقیقات مربوط به تعهد سازمانی بر این فرض بنا شدهاند که تعهد سطح بالا مطلوب بهشمار میرود، و سازمانی موفق است که احساس وفاداری کامل به اهداف سازمان را در میان تمام کارکنان از بالاترین رده سازمانی تا پایینترین رده رواج دهد. مدیران امریکایی به شناسایی توانایی ژاپنیها در ایجاد و حفظ تعهد قوی در نیروی کار علاقهمند شده بودند. بهطور معمول فرض میشود نیروی کار ژاپن متعهدتر از نیروی کار امریکا است و چنین تعهدی، بهرهوری بیشتر کارکنان ژاپنی را درپی دارد. این فرضیه در ادبیات مربوط به تعهد تأیید شده است (راندل. 1374. 37). بنابراین در اغلب متون، تعهد قوی به سازمان بهمثابه عنصری مطلوب تلقی شده و نامطلوب بودن آن بهندرت به چشم میخورد.وایت برای نخستینبار در کتاب انسان سازمانی درباره خطرات تعهد بیش از حد به سازمان هشدار داد. وایت «انسان سازمانی» را بهمنزله شخصی توصیف میکند که نهتنها برای سازمان کار میکند بلکه به آن تعلق عاطفی داشته و معتقد است که «سازمان» محلی برای بروز خلاقیتهاست و تعلق عاطفی به آن یکی از نیازهای اصلی کارکنان بهشمار میرود. البته تحقیقات بسیاری در زمینه خطرات سطوح بالای تعهد وجود ندارد ولی یافتههای مربوط به پژوهشهای پراکنده و متفرقه مربوط به تعهد سازمانی نشان میدهد که تعهد بالا ممکن است عواقبی چون فقدان خلاقیت، مقاومت در برابر تغییر، فشار عصبی، گرایش به روابط غیرکاری، سازگاری متعصبانه با سازمان، استفاده ناکارآمد از منابع انسانی و تأیید اقدامات غیراخلاقی سازمان به علت کسب منافع را در پی داشته باشد. بههرحال پیامدهای منفی سطوح بالای تعهد سازمانی هم برای سازمان و هم برای اعضای سازمان توجه بیشتری را میطلبد.
نتایج بالقوه مطلوب و نامطلوب سطوح مختلف تعهد سازمانی برای افراد و سازمان در جدول 1، نشان داده شده است.
تعهد سطح پایین
الف). نتایج مثبت برای افراد: تعهد سطح پایین بهطور غیرمستقیم نتایج مثبتی هم برای افراد و هم برای سازمان دارد. تعهد کمتر موجبات بروز خلاقیت و نوآوری افراد را فراهم میکند. در محیط توأم با تضاد و عدم اطمینان، کارکنان دارای حداقل تعهد میتوانند قوه ابتکار و خلاقیت خود را ارتقا دهند. در سطح پایین تعهد، افراد در جستوجوی بهکارگیری آلترناتیو (جانشین).های شغلی دیگر برمیآیند که موجب استفاده کارآمدتر از نیروی انسانی میشود و همچنین میتواند سلامتی روحی افرادی را که سازمان را ترک میکنند دربرداشته باشد.
(جدول 1- 2 ). نتایج احتمالی سطوح مختلف تعهد
پیامد /تعهدنتایج موءثر بر کارکناننتایج موءثر بر سازماننتایج مطلوب (مثبت).نتایج نامطلوب (منفی).نتایج مطلوب (مثبت).نتایج نامطلوب (منفی).کمافزایش قوه ابتکار، خلاقیت و نوآوری استفاده کارآمدتر از نیروی انسانیپیشرفت و ارتقای کندتر، افزایش هزینههای ناشی از عیبجویی و در نتیجه بیثباتی، احتمال کنارهگیری و اخراج، تلاش برای ایجاد اختلال در تحقق اهداف سازمانیترک خدمت افرادی که عملکرد پایین دارند و رفع خطر ناشی از حضور آنها در سازمان، ورود افراد با مهارتهای جدید، نتایج مثبت حاصل انتقاد و عیبجویی کارکنان (حسابرسی داخلی).افزایش ترک خدمت، تأخیر و کندی در کار، غیبت، عدم تمایل به ادامه خدمت در سازمان، کیفیت پایین کار، عدم وفاداری به سازمان، فعالیتهای غیرقانونی در مقابل سازمان، احتراز از فعالیتهای خارج از حیطه مسئولیتها، خطر تعدیل، نقش نتایج منفی عیبجویی و بدگویی از سازمان، محدودشدن کنترل سازمان روی کارکنانمتوسطافزایش احساس تعلق، امنیت، کامیابی، وفاداری وظیفهشناسی، کسب هویت فردی و شخصیت مستقل از سازماناحتمال محدودشدن فرصتهای پیشرفت و ارتقا، ایجاد اشکال در سازگارشدن فرد با تعهدات همسطح خوداستمرار خدمت کارکنان و عدم تمایل به ترک خدمت و عمل به آن، رضایت بیشتر شغلیمحدودشدن فعالیتهای خارج از حیطه مسئولیت، امکان ایجاد تعادل بین انتظارات کاری و درخواستهای نامربوط به کار، کاهش احتمالی اثربخشی سازمانزیادپیشرفت در مسیر شغلی و افزایش دریافتیها، اعطای پاداش توسط سازمان به کارکنان متعهد، تعقیب مشتاقانه اهداف سازمانخاموش ماندن قوه خلاقیت، رشد، ابتکار و فرصتهای تحرک، مقاومت در برابر تغییر، فشار و تنش در روابط خانوادگی و اجتماعی، فقدان وحدت منافع، محدودشدن وقت و انرژی فرد به زندگی سازمانیامنیت و ثبات نیروی کار، قبول درخواست سازمان به تولید بیشتر از سوی کارکنان، سطح رقابت بیشتر و عملکرد شغلی بهتر، نیل به اهداف سازمانیاستفاده ناکارآمد از نیروی انسانی، فقدان انعطاف و ابتکار، اطمینان و اعتماد کامل به خطمشیها و رویههای گذشته، مخالفت و تهدید از سوی همکاران، انجام فعالیتهای غیراخلاقی و غیرمشروع برای سازمان
مآخذ: راندل. دونا (1374). صص 39ـ37.
ب). نتایج مثبت برای سازمان: ترک خدمت و غیبت افرادی که تعهد اندکی به سازمان دارند یعنی کارکنانی که هم ناراضی هستند و هم عملکردشان ضعیف است برای سازمان مطلوب میتواند باشد چرا که، خطرات ناشی از حضور آنها محدود میشود. در غیاب چنین افرادی، نگرشهای سایر افراد در سازمان بهبود مییابد و به جای آنان ممکن است کارکنانی با مهارتهای جدید وارد سازمان شوند. افرادِ با تعهد کمتر، ممکن است از سازمان انتقاد و عیبجویی کنند که خود میتواند آثار مثبت بلندمدتی برای سازمان در پی داشته باشد. در این حالت سازمان از سیستم حسابرسی داخلی غیررسمی بهرهمند شده و به واسطه این اعتراض و حسابرسی داخلی، از اعتراض و انتقاد عمومی که ممکن است (آثار زیانباری به دنبال داشته باشد). در امان مانده و فعالیتهایش را تعدیل مینماید.
ج). نتایج منفی برای افراد: سطوح پایین تعهد میتواند در استمرار خدمت افراد تأثیر منفی داشته باشد. فرد بدون اثبات تعهد خود نمیتواند به ردههای بالا ارتقا یابد. منتقدان و بدگویان از سازمان ممکن است با افشای اقدامات غیرقانونی و زیانبخش سازمان و در میان گذاشتن آن با یک سازمان دولتی یا گزارشگران خبری و یا سایر کارکنان، شرایط سختی را برای خود در سازمان ایجاد کنند. وقتی انگیزه چنین فعالیتهایی مورد تردید قرار گیرد، مدیریت عالی سازمان به آنان بهمنزله افراد غیروفادار خواهد نگریست و این افراد ناچار خواهند بود مشکلات زیادی از جمله از دست دادن درآمد و امنیت شغلی، جدایی از سازمان و محرومیت از دیدار همکاران، هتک حرمت، از دست دادن موقعیت، عهدهداری کار غیرمطلوب و یا کار سنگین، خستگی و... را تحمل نمایند. انتقادجویان به خاطر فعالیتهایشان در دوران خدمت خود اندیشه جاهطلبی و پیشرفت ندارند. آنها نمیخواهند از سطح فعلی خود خیلی بیشتر پیشرفت کنند. اگر این افراد ارزشهایشان را با خطمشیهای سازمانی ناسازگار ببینند، کنارهگیری از سازمان را بر بقای در آن ترجیح خواهند داد. چنین افرادی، هم ممکن است سازمان را ترک کنند و هم ممکن است انرژی خود را در جهت ایجاد اختلال در تحقق اهداف سازمانی به کار برند.
د). نتایج منفی برای سازمان: بهطورکلی تعهد سطح پایین در نیروی کار، ترک خدمت زیاد آنها را دربردارد. غیبت زیاد، فقدان تمایل به ماندن در سازمان، کیفیت پایین عملکرد، عدم وفاداری به سازمان و رفتارهای زیانآور به سازمان همچون اختلاس و رشوهگیری از عواقب منفی دیگر آن است. همچنین افراد با تعهد پایین از انجام وظایفی که افزایش منافع سازمان را درپی دارد اما خارج از حیطه مسئولیت آنهاست احتراز میورزند.
اگر انتقاد و عیبجویی در میان پرسنل کمتر متعهد رایج باشد سازمان باید پذیرای به خطر افتادن شهرت موءسسه، کاهش اعتماد مشتریان، استرداد کالاها و کاهش درآمد باشد. به واسطه انتقاد و عیبجویی، ساختار اقتدار سازمان تهدید شده و مشروعیت اقدامات مدیریت مورد تردید قرار میگیرد.
تعهد متوسط
الف). نتایج مثبت برای افراد: با افزایش تعهد کارکنان، آنان احساس وفاداری و وظیفهشناسی بیشتری به سازمان میکنند. تعهد بیشتر، امنیت و کامیابی افراد را نیز افزایش میدهد. سطح متوسط تعهد به معنای وفاداری کامل و نامحدود برای سازمان نیست. در این سطح افراد کاملاً جذب سیستم نمیشوند و شخصیت خود را بهمثابه انسان حفظ میکنند. بنابراین تعهد متوسط به معنای پذیرش برخی از ارزشهای سازمانی است و افراد ارزشها و تمامیت شخصیتی خود را مادامی که با احتیاجات سازمان مغایرت نداشته باشد، حفظ میکنند. این حالت را میتوان فردگرایی خلاقانه نامید؛ یعنی پذیرفتن ارزشها و هنجارهای اساسی سازمان و نپذیرفتن ارزشها و هنجارهای غیرضروری و زیانآور آن.
ب). نتایج مثبت برای سازمان: نتایج افزایش تعهد، قابل توجه است. احساس وظیفهشناسی و وفاداری افراد، منافع سازمانی را در پی دارد. نتایج مثبت برای کارکنان و به واسطه آن برای سازمان عبارت است از: استمرار خدمت کارکنان، کاهش تمایل به ترک خدمت و افزایش رضایت شغلی.
ج). نتایج منفی برای افراد: سطح متوسط تعهد همیشه برای افراد مطلوب نیست. افرادی که برای کارفرماهای خود احترام قائل نیستند بهطور آهسته و نامشخص به ردههای عالی سازمان راه پیدا میکنند. همچنین این افراد ممکن است به راحتی نتوانند خودشان را با تعهدات واحد سازمانی خویش سازگار کنند.
د). نتایج منفی برای سازمان: کارفرمایان باید کارکنان را به همکاری دعوت کنند. افرادی که تعهد کاملی به سازمان ندارند از انجام کارهای خارج از حیطه وظایف خود اجتناب خواهند کرد. رفتارهای مطلوبی همچون همکاری، پیشنهاد دادن، اظهارنظر و حسن نیت و مراعات حال دیگران از جمله رفتارهای مهمیاند که انعطاف لازم برای مواجهه با شرایط پیشبینینشده را فراهم میآورند و سازمان را قادر میسازد از مشارکت افراد در این زمینه استفاده کند. اما افرادی که تعهد کامل (به سازمان). نداشته باشند از عمل به چنین رفتارهایی احتراز مینمایند. تعهد سطح متوسط همچنین موجب میشود که کارکنان بین انتظارات سازمان و مقتضیات محیط خارج از سازمان تعادل ایجاد کنند. وقتی بین مسئولیت در مقابل جامعه و وفاداری به سازمان تضاد حاصل شود کارکنان دارای تعهد متوسط با محرکهای مختلفی مواجه میشوند و ممکن است رفتاری که از سوی جامعه انتظار میرود را انتخاب نمایند و منافع سازمان را فدای منافع اجتماعی کنند.
تعهد سطح بالا
الف). نتایج مثبت برای افراد: سطح بالای تعهد، استمرار خدمت کارکنان را در سازمان سبب میشود. در این حالت وفاداری به سازمان بهرغم فشار خارجی در حد بالا و مطلوبی قرار دارد. سازمان بهطور معمول برای مطیع بودن کارکنان و پذیرش قدرت، پاداش در نظر میگیرد و این تفکر را بر کارکنان القا میکند که به سازمان وفادار باشید تا سازمان به شما وفادار باشد. تعهد قوی، اعضای سازمان را پرشور و باتعصب میسازد.
ب). نتایج مثبت برای سازمان: کارکنان متعهد سبب ایجاد ثبات و اطمینان در سازمان میشوند. برخی سازمانها به تعهد قوی بهمثابه پدیدهای مطلق و غیرقابل تردید مینگرند و معتقدند این امر برای تحقق اهداف سازمان نه تنها مطلوب بلکه ضروری است. کارکنان متعهد به واسطه وفاداری افراطی خود به سازمان، تقاضای موءسسه را برای تولید و کار بیشتر با کمال میل میپذیرند. بنابراین سازمان از سطح بالای عملکرد کارکنان و همچنین اجرای کامل امور، اطمینان حاصل میکند.
ج). نتایج منفی برای افراد: سطح بالای تعهد در سازمان ممکن است فرصتهای رشد و فعالیت افراد را محدود کند. همچنین قوه خلاقیت و نوآوری آنها را خاموش میکند. اگر افراد، تعهد قوی به هنجارهای سازمان داشته باشند در مقابل تغییرات مقاومت خواهند کرد. تعهد قوی ممکن است منجر به اختلال در روابط خانوادگی شود. برخی پژوهشگران نشان دادهاند که دانشمندان و آکادمیکهایی که به کار خود به شدت علاقهمند هستند تمایل اندکی به روابط خانوادگی دارند. بارتولم(1). و ایوانز(2). ادعا دارند مدیران هم در سازمان درگیری زیادی دارند و هم در خانوادهشان اما خود مدیران گزارش میدهند دو برابر زمان و انرژی مصروفه به زندگی خانوادگی را به حرفه خود اختصاص میدهند (راندل. 1374. 39). بنابراین زندگی خانوادگی مدیران متعهد بهندرت مزاحم زندگی شغلیشان میشود اما بالعکس زندگی حرفهای در زندگی خانوادگی و اوقات فراغت مدیران اختلال ایجاد میکند.
تعهد قوی همچنین میتواند موجب ایجاد تنش در روابط متقابل بین افراد شود. کارکنان متعهد ممکن است احساس هویت خود را از دست بدهند (بیگانگی از خود). و همچنین توانایی ارتباط با دیگران را نیز نداشته باشند (بیگانگی گروهی). انرژی و زمانی را که افراد متعهد به سازمان اختصاص میدهند میتواند محدودکننده روابط غیررسمی باشد. بنابراین با اینکه سطح بالای تعهد به افزایش بهرهوری منجر میشود اما افراد متعهد از سوی همکاران با برچسبهای مختلف، نابهنجار نامیده میشوند و در برقراری الگوهای مشترک بین همکاران با مشکل مواجه خواهند شد.
در شرایط تعهد بالا، سازمان بر زندگی افراد چیره میشود و افراد قادر به تقسیم عادلانه انرژی
خود بین سازمان و زندگی شخصی نیستند و معمولاً در این رقابت، زندگی سازمانی پیروز میشود و انرژی کمی برای زندگی شخصی تخصیص مییابد. بنابراین ممکن است هیچ تعادلی بین کار و زندگی به وجود نیاید.
د). نتایج منفی برای سازمان: تعهد بیش از حد، ممکن است انعطافپذیری سازمان را کاهش دهد. این عدم انعطاف میتواند ناشی از اطمینان کامل به خطمشیها و رویههای گذشته و مستمسک قراردادن اعمال سنتی باشد. افرادی که تعهد کامل به سازمان دارند قادر به اجرای راهکارهای جدید نیستند.
دلبستگی بیش از حد کارکنان به سازمان ممکن است اعتقادات اصلی آنان را تحتالشعاع قرار دهد. رفتار متعصبانه سازمانی میتواند مشکلاتی مانند نارضایتی سایر کارکنان و مخالفت افراد خارج از سازمان را در پی داشته باشد. سرانجام یکی از مهمترین و ناشناختهترین نتایج منفی سطوح بالای تعهد این است که کارمندان متعهد ممکن است به دلیل حفظ منافع سازمان مرتکب رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی بشوند. کارکنانی که بر فعالیتهای غیرمشروع سازمان صحه میگذارند و به منافع سازمانی بیش از منافع شخصی میاندیشند، بهمنزله انسان سازمانی مطلوبی نگریسته میشوند که فردیت خود را تسلیم ربالنوعهای سازمان میکنند.
سازمان میتواند در کوتاهمدت از پنهانکردن اقدامات غیرمشروع خود سود جوید اما نتایج بالقوه چنین فعالیتهایی تصور عمومی را از سازمان، تیره و مبهم میسازد و سبب میشود سازمان در بلندمدت، مشتریان و سهامداران و کارکنان لایق خود را از دست بدهد و اعتراض عمومی را برای زیرپاگذاشتن قوانین و مقررات دولتی به دنبال داشته باشد که چنین پیامدهایی به مصلحت سازمان نیست.
جمعبندی
آشکار است سطوح پایین تعهد نه برای فرد مطلوب است و نه برای سازمان، در این حالت مزایای حاصل از استمرار خدمت کارکنان از دست میرود و سازمان ناچار به تحمل نیروی کار
غیروفادار و ناثابت است. مزیت اولیه تعهد پایین افزایش خلاقیت کارکنان است. همچنین فرصتی برای افراد ناراضی فراهم میکند که محل کار سازگارتر و مطلوبتری پیدا کنند. در برخی شرایط وجود افراد با تعهد سازمانی اندک موجب میشود سازمان از قصور در موازین قانونی مصون بماند. در سطوح متوسط تعهد، نیروی کار ثابتتر و راضیتر است و افراد قادرند خود را با موازین رفتاری تطبیق دهند. تحت چنین شرایطی رابطه بین نیازهای افراد و انتظارات سازمان در تعادل است. درست است که این افراد با سرعتی که برای افراد کاملاً متعهد ذکر شد در مشاغل خود پیشرفت نمیکنند اما خود آنها و سازمان متبوعشان از نتایج منفی ناشی از سطوح بالای تعهد در امان میمانند.
در سطوح بالای تعهد میتوان گفت پیامدهای منفی آن بر نتایج مثبتش میچربد. افراد ممکن است به سرعت در شغل خود پیشرفت کنند و میزان تولید را افزایش دهند، اما آنها مجبور به تحمل محدودیتهایی در زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی هستند. در چنین وضعیتی، شرایط سازمانی ممکن است بههیچوجه برای افراد رضایتبخش نباشد. بنابراین سازمان انعطافپذیری خود را از دست میدهد و بار خود را بر دوش افراد متعصب تحمیل میکند و انواع رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را مرتکب میشود.
بهطور خلاصه به نظر میرسد رابطهای خطی بین تعهد و نتایج مطلوب وجود ندارد بلکه یک منحنی با یک نقطه اوج در وسط بهتر میتواند این رابطه را نشان دهد و نیازهای افراد و انتظارات سازمانی با سطح متوسط تعهد موازانه دارد.(طالبان،1381،صص42-50).
شاخص هاي تعهد
بطور كلي عنصر اصلي تعهد بويژه از ديدگاه رفتاري عبارت است از رفتار و اقدام(action). .بنابراين هر اقدامي با ميزان تعهد متفاوتي همراه است كه برحسب شاخص هاي تعهد عنوان مي شود. يكي از مهمترين توصيف ها در اين رابطه توسط سالانسيك (1979). مطرح شده است.وي مهمترين عامل تعهد را تقليد يا پيوند فردبا اقدام خود مي داند وچهار ويژگي را در اين رابطه بيان ميكند كه عبارتند از:
- صراحت و آشكار بودن عمل
: اين ويژگي شامل حد وميزاني است كه مي توان گفت عملي در واقع رخ داده و به راحتي به آن اشاره مي شود. دو عامل اصلي كه به افزايش صراحت مي انجامد عبارت است از قابليت مشاهده و عدم ابهام و روشن بودن عمل يا اقدام است. براي مثال بعضي از اقدامات براحتي قابل مشاهده و روشن نيستند و با ترديد و دودلي همراهند و فرد نسبت به آنها فكر مي كند.
- قابليت تجديد نظر وقابل فسخ بودن عمل
بعضي از اقدامات مي تواند بر اساس آزمون و خطا صورت پذيرد و در صورت مناسب بودن آنها را تكرار كرد در صورت عدم تناسب آنها تكرار نشده و ذهنيت و تصور نسبت به آنها تغيير مييابد. براساس اين تحليل برخي از اقدامات قابل فسخ و عدم تكرار است وشخص مي تواند براحتي تعهد خود را منتفي نمايد مانند پس دادن كالاي خريداري شده،طلاق، استعفا از شغل و غيره. از سوي ديگر انجام بعضي از اقدامات به خودي خود تعهد آور بوده و نمي توان از خود عمل و از آثار شر يا خير آن رها شد. مانند قتل ،كتك زدن، شكستن يك چيزي، اين اعمال قابل فسخ نيستند گر چه قابل بخشش و يا عذر خواهي مي باشند.
- اراده:
تعريف اراده نسبت به دو ويژگي قبل سخت تر است و غالبا با مفاهيم آزادي و مسووليت شخصي ارتباط پيدا مي كند. به عبارت ديگر ارداه هميشه با مفهوم آزادي يا مسوليت شخصي همرا ه نيست چه بسا كه با وجود محدوديتها، شخص بر اساس اراده خود عمل كند وچه بسا كه عليرغم وجود آزادي اراده فرد محدود باشد و تحت تاثير نيروهاي خارجي قرارداشته باشد، اراده همچنين به معناي پذيرش مسووليت نيز نمي باشد براي مثال مذيري كه بر اساس اراده خويش تصميمي را اتخاذ نموده است چنانچه تصميم ناگوار باشد سعي مي كند آنرا به ديگران نسبت دهدو در طيف مقابل وضعيتي را مي توان تجسم كرد كه نتيجه خوبي مانند افزايش فروش حاصل شده وتصميم مدير نيزدراين ميان تاثيري نداشته است ولي مدير سعي مي كند افزايش نتيجه را به نبوغ و كارايي خودش نسبت دهد اين مطلب همان چيزي است كه تئوري اسناد به آن اشاره دارد به هر حال اراده از مهمترين عوامل در اين زمينه است كه خود نيز تحت تاثير جهار عامل حق انتخاب، وجود فشارها وخواسته هاي خارجي، وجود مباني بيروني براي عمل و وجود ساير مشوقها مي باشد.
- شهرت عمل: اين ويژگي اقدام وعمل فرد را با زمينه و بافت اجتماعي آن پيوند مي دهد. منظور از شهرت آن است كه ديگران از عمل و عامل چه مي دانند و چه مي خواهند هرچه توقع ديگران از فرد بيشتر باشد و اهميت كارزياد باشد ميزان تعهد نيزبيشتر خواهد بود.بنابراين چهار شاخص صراحت و آشكار بودن،قابليت لغو، ارده و شهرت با تعهد رابطه مستقيم دارند و استفاده درست از اين چهار شاخص ميزان تعهد فرد را براي ما قابل پيش بيني مي سازد اين تحليل ازديدگاه رفتاري و كاربردي مديران را قادر مي سازد كه بر اساس متغير هاي سازماني و مديريتي حاكم، به نحو مناسبي درجات هر يك از شاخص هاي مذكور را در سطح فردي،گروهي و سازماني مشخص نموده و سطح تعهد را پيش بيني نمايد.(احمدپور و شائمي،1379،صص25-27).
ابعاد تعهد سازمانی:
اگرچه تعاریف متعددی از تعهد سازمانی در ادبیات موضوع یافت میشود ولی هر یک از سه موضوع کلی دلبستگی عاطفی (تعهد عاطفی). ، درک هزینهها (تعهد مستمر). و احساس تکلیف (تعهد هنجاری). را منعکس میکند. (آلن و مایر، 1990).
تعهد عاطفی: به وابستگی عاطفی، همانندسازی فردی و دلبستگی کارکنان به سازمان اشاره میکند. تعهد عاطفی به عنوان دلبستگی عاطفی و تعلق خاطر برای انجام کار و تمایل به ماندن جهت ادامه اشتغال در سازمان تعریف میشود.
تعهد مستمر: به مزایا و امتیازاتی که کارمند با ترک سازمان از دست میدهد اشاره میکند. تعهد مستمر مبتنی بر هزینههای ناشی از ترک سازمان است که در این رابطه هرچه سرمایهگذاری کارکنان بیشتر باشد، احتمال ترک خدمت توسط آنان کمتر خواهد بود.
تعهد هنجاری: به احساس التزام کارمند به باقی ماندن در سازمان اشاره میکند. در این بُعد از تعهد، افراد ادامه خدمت و انجام کار در سازمان را وظیفه، تکلیف و مسئولیت خود میدانند تا بدینوسیله دین خود را نسبت به سازمان ادا نمایند.
تعهد سازمانیابعاد سهگانه تعهدمتغیرهاتعهد عاطفی1 ـ ویژگیهای شخصی و جمعیتی (سن، تحصیلات، جنس و ...).2 ـ ویژگیهای ساختاری (رسمیت، تمرکز، مشارکت، مالکیت و ...).3 ـ ویژگیهای شغلی(ابهام نقش، تعارض و ...).4 ـ تجربیات کاری (اجتماعی شدن و اثرپذیری).تعهد مستمر1ـ اندوختهها و فراهم بودن فرصتهای شغلیتعهد هنجاری1 ـ یاداشتهای سازمان2 ـ سرمایهگذاریهای سازمان برای فرد3 ـ درونی شدن هنجارها
(جدول2 ـ 2 ). تعهد سازمانی و ابعاد سه گانه تعهد
هانت و مورگان تعهد سازمانی را در دو بُعد خرد و کلان مورد توجه قرار دادهاند. تعهد در بُعد خرد عبارت است از تعهد به گروههای کاریك سرپرستان و مدیریت عالی میشود و تعهد در بُعد کلان که عبارت است از تعهد به سازمان به عنوان یک مجموعه و یک سیستم . براین اساسك تعهد در سطح خرد لزوماً معادل تعهد در سطح کلان نیست و چه بسا وجود تعهد قوی در سطح خرد به تعهد پایین در سطح کلان منجر شود. (مشبکی، 1376،ص179).
سه شكل تعهد سازماني
تعهد هنجاري تعهد مستمر
به كار در سازمان ادامه به كار در سازمان ادامه مي دهيد
ميدهيد چون از سوي ديگران چون نمي توانيد كار ديگري
تحت فشار هستيد انجام دهيد
3397885641350016002006413500
1981200344805تعهد سازماني00تعهد سازماني
289560012890500
تعهد عاطفي
به كار در سازمان ادامه مي دهيد
چون آن را قبول داريد و مايل هستيد
كه در همان سازمان باقي بمانيد
(نمودار3 – 2). اشكال تعهد سازماني
.(طالبان،1381،ص38).
دیدگاههای تعهد سازمانی
منابع موجود در مورد تعهد سازمانی دو دیدگاه کلی در بارة این مفهوم ارائه میکند: یک دیدگاه تعهد سازمانی را امری نگرشی یا عاطفی میداند. براساس این دیدگاه تعهد سازمانی عبارت است از «دلبستگی و علاقة قوی به سازمان و تعیین هویت باآنکه از نظر مفهومی دست کم سه عامل میتوان برای آن در نظر گرفت:
1 ـ پذیرش و اعتقاد به اهداف و ارزشهای سازمان؛
2 ـ تمایل به تلاش زیاد برای تحقیق اهداف سازمان؛
3 ـ تمایل شدید به باقی ماندن و عضویت در سازمان. (مودای، 2000،).
دومین دیدگاه، تعهد سازمانی را امری رفتاری تلقی میکند. این نوع تعهد که «تعهد حسابگرانه» نامیده میشود بر مبنای کارهای نظری بکر و هومنز استوار است. در این دیدگاه افراد به دلیل مزایا و منافعی که دارند و سرمایهگذاریهایی که در سازمان کردهاند به سازمان دلبسته میشوند و به عضویت خود در سازمان ادامه میدهند. (بيکر، 1960، هربینیاک و آلیوت، 1972، به نقل از ماتیو و زاجاک، 1990، ص172).
برخی محققان عقیده دارند که این دو نوع نگرش تأثیری متقابل بر یکدیگر دارند و قابل تبدیل به یکدیگرند و برخی شکلهای تعهد منجر به برخی شکلهای دیگر0 میشود (رابرنز و همکاران، 1999 ؛ به نقل از برهانی، 1381 ، ص 17). که این نتیجهگیری با یافتة میر و همکاران نیز سازگاری دارد. میر و آلن در مطالعاتی که از سال 1982 تاکنون انجام دادهاند با تفکیک دوبعد نگرشی و رفتاری تعهد، برای هریک از ابعاد تعهد سازمانی تعاریف متفاوتی ارائه کردهاند. آنها تعهد عاطفی و هنجاری را با بعد نگرشی و تعهد مستمر را با بعد متفاوتی ارائه کردهاند. آنها تعهد عاطفی و هنجاری را با بعد نگرشی و تعهد مستمر را با بعد رفتاری تعهد مطابقت دادهاند. از نظر آنها تعهد عاطفی عبارت است از وابستگی عاطفی به سازمان، ابزار هویت با سازمان و عجین بودن با سازمان؛ تعهد هنجاری عبارت است از احساس التزام و دین به سازمان و ادامة کار در سازمان و تعهد مستمر درک هزینههایی است که با ترک سازمان متوجه فرد میشود (میر و همکاران، 1989؛ آلن و میر ، 1990؛ میر و همکاران، 1998). آنها معتقدند که «نقطة مشترک ابعاد سهگانة تعهد سازمانی پیوند بین فرد و سازمان و در نتیجه کاهش ترک سازمان
است» . (مدنی و زاهدی، 1384،صص6-7).
مدلها و الگوهاو نظريات تعهد سازمانی
1- نظریه مزیتهای جانبی بکر
اولين نظريه معاصر در تعهد سازماني توسط اچ اس بيكردر سال 1960 تحت عنوان نظريه مزيتهاي جانبي مطرح شدو معتقد است كه فرد بدليل ازدست دادن يكسري مزايا وامتيازاتي كه در صورت ترك سازمان با آن مواجه مي شود به سازمان وايستگي پيداكرده و به آن متعهدخواهد شد.(بيكر،1960،ص32).
دليل نام گذاري اين تئوري بدين نام به خاطر كوشش در تبيين فرايندهائي است كه كارمندان سعي مي كنند بواسطه آن خودشان را به سازمان (از طريق سرمايه گذاري در زمان، كوشش و پاداش). پيوند دهند.او بيان ميكند فرد در طول زمان فعالیتش در سازمان مزایا و امتیازات خاصی از قبيل :برخورداري ازمزاياي طرحهاي مستمر(حقوق بازنشستگي).،ارشديت،تجارب شغلي را به دست آورده است،كه این امتیازات ترک نمودن سازمان محل کارش را برایش مشکل كرده واو را به سازمان متعهد میکند. .(بيكر،1960،ص37).
2 ـ مدل اورايلي و چاتمن:
اورايلي و چاتمن الگوی چندبعدی خود را بر مفروضاتي مبتني نهادند كه بر اساس آن تعهد، نگرشي را نسبت به سازمان ارائه كرده ومكانيزمهاي ايجاد و كسترش اين نگرشها را نيز بيان مي دارد. بنابراین، بر اساس کار کالمانز (1985). در حهت تغيير رفتار و نگرش،اورايلي و چاتمن اعتقاد دارند كه تعهد سه شكل متفاوت به شرح زيررا شامل مي شود.
تسليم، زمانی اتفاق میافتد که نگرشها و رفتارهای مشابهي در يك جهت خاص با هم يكي شوند(مییر و هرسکویچ، 2001، ص 305).
همانندسازی،زمانی اتفاق میافتد که فرد قبول مي كندبر ايجاد و ابقاء رابطه اي رضايتمندتاثيركذارد(مییر و هرسکویچ، 2001، ص 305).
درونی کردن، زماني اتفاق مي افتد كه نگرشها و رفتارهاي فرد ضمن همخواني با ارزشهاي موجود با ارزشهاي سازمان نيز منطبق باشند.( مییر و هرسکویچ، 2001، ص 305).
3 ـ مدل مییر و آلن :
مییر و آلن(1984،1990،1991 ). مدل سه بُعدیشان را بر اساس شباهتها و تفاوتهایی که در مفاهیم مدل يك بُعدی تعهد سازمانی وجود داشت، توسعه و گسترش دادند.استدلال کلی آنها این بود که تعهد، فرد را به سمت سازمان سوق داده و به آن پيوند مي دهد كه در نتيجه، این پیوند احتمال ترك شغل را کاهش خواهد داد. آنها به تفاوتهاي كليدي در انواع حالات تعهد و سه نوع متمايز از هم به شرح زير اشاره كرده اند:
الف). وابستگي مؤثر به سازمان
ب). تشخيص هزينه هاي ترك سازمان
ج). اجبا ربه ماندن در سازمان
و معتقدند كه تعهد ممكن است بوسيله يك و يا بيشتر اين نگرشها بروز كرده و يا تركيبي از كل حالات باشد (مییر و هرسکوپچ، 2001، ص 305).
در تمايز اين نگرشها آنان سه نوع تعهد(مؤثر،مستمر،هنجاري). را نام برده اند:
تعهد مؤثر بر تعيين هويت از طريق درگير شدن در سازمان و وابستگي احساسي به آن اشاره دارد ،بدين ترتيب كاركنان با تعهدي قوي تر بدليل داشتن تمايل به آنجه انجام مي دهند در سازمان باقي مي مانند(آلن و مي ير،1996،ص253).
تعهد مستمر به الزام و تمایل به باقی ماندن در سازمان به خاطر هزینههائي كه در اثر ترک سازمان متحمل خواهد شد اشاره دارد (آلن و مي ير،1996،ص253).
سرانجام تعهد هنجاری بيانگر نوعي احساس تکلیف به باقیماندن به عنوان عضوي از سازمان مي باشد. در اين نوع تعهد كاركنان به دليل اينكه احساس مي كنند بايستي در سازمان انجام وظيفه نمايند در سازمان باقي مي مانند. (آلن و مي ير،1996،ص253).
4 ـ مدل آنجل و پری:
آنجل و پری بر پایه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر و همکارانش، بین تعهد ارزشی و تعهد به ماندن،تمایز قائل شدند. اگرچه این پرسشنامه یک بُعدی در نظر گرفته شده است، تحلیل آنجل و پری دو عامل اساسی پرسشنامه را آشکار کرد.
یک عامل به وسیله پرسشهایی مشخص میشود که تعهد به ماندن را ارزیابی میکنند و دیگری به وسیله پرسشهایی که تعهد ارزشی (حمایت از اهداف سازمان). را اندازهگیری میکنند، مشخص میگردد (مییر و هرسکویچ، 2001، ص 306). تعهد ارزشی آنجل و پری گرایش مثبتی را به سازمان نشان میدهد. این نوع تعهد اشاره به تعهد روانی و عاطفی دارد. تعهد به ماندن آنجل و پری اشاره به اهمیت تعاملات پاداشها ـ مشارکتها تفکیک ناپذیر در یک مبادله اقتصادی دارد. این نوع تعهد(مایر و شورمن، 1998( اشاره به تعهد حسابگرانه مبتنی بر مبادله و تعهد مستمر دارد،(فرهنگی و حسینزاده،1384،ص16).
5 ـ مدل مایر و شورمن :
(مییر و هرسکویچ، 2001). به نظر مایر و شورمن تعهد سازمانی دو بُعد دارد. آنها این دو بُعد را تعهد مستمر (میل به ماندن در سازمان). و تعهد ارزشی (تمایل به تلاش مضاعف). نامیدند. اگرچه شباهتهایی بین ابعاد تعهد سازمانی شناسایی شده توسط آنجل و پری و مایر و شورمن و آنچه که توسط مییر و آلن شناسایی شده وجود دارد، اما یک تفاوت اساسی بین مدلهای آنها نیز وجود دارد. سه جزء تعهد مییر و آلن (عاطفی، مستمر و هنجاری). اصولاً براساس قالب ذهنی که فرد را به سازمان مرتبط میکنند، متفاوت هستند. نتیجه رفتاری هر سه جزء تعهد با این حال مشابه است و آن ادامه کار در سازمان است.برعکس، در مدلهای آنجل و پری و مایر و شورمن، فرض شده است که تعهد مستمر مرتبط با تصمیمی به ماندن یا ترک سازمان است. و تعهد ارزشی مرتبط با تلاش مضاعف در جهت حصول به اهداف سازمانی است. (فرهنگی و حسینزاده،1384،ص16).
6 – مدل پنلی و گولد:
پنلی و گولد یک چارچوب چند بعدی را ارائه کردند. آنها بین سه شکل از تعهد با عناوین اخلاقی، حسابگرانه و بیگانگی تمایز قائل شدند. تعریف تعهد اخلاقی به طور نزدیکی با تعریف تعهد عاطفی می یر و آلن و تعهد ارزشی آنجل و پری و مایر و شورمن یکسان است.
استفاده از واپه تعهد حسابگرانه منطبق با متابعت مطرح شده در مدل اریلی و چتمن است و ممکن است به عنوان یک شکل از انگیزش به جای تعهد در نظر گرفته شود. سرانجام منظور آنها از تعهد بیگانگی تا حدی با تعهد مستمر می یر و آلن یکسان است. (فرهنگی و حسین زاده،1384،ص16).
7- مدل موداي ،پورتر،استيرز
مودي و همكاران (1982). در مدل نظري خود ، چهاردسته و گروه از پيش شرطهاي تعهد سازماني را بيان نموده اند
الف). ويژگي هاي شخصي و فردي ، هم چون سن ، جنس ، ميزان تحصيلات ، سابقه خدمت، تاثير قابل توجهاي در ميزان تعهد فرد به سازمان متبوعش دارد .
(ب). ويژگي هاي مرتبط با نقش، هم چون حيطه شغل يا چالش شغلي ، تضاد نقش و ابهام نقش از ديگر عوامل مرتبط با تعهد سازماني تلقي مي شوند.
ج). ويژگيهاي ساختاري ، هم چون بعد و اندازه سازمان، ميزان تمركز و رسميت سازماني ، حيطه كنترل و نظارت، معرف عوامل موثري هستند كه موجب تعهد سازماني پرسنل مي شوند.
د). تجربيات كاري كه در طول زندگي كاري فرد در سازمان رخ مي دهد بعنوان عامل عمدهاي است كه بر ميزان وابستگي رواني كاركنان به سازمان مهم باشند، وقتي كاركنان نسبت به شغل خود احساس مثبت و خشنودي و رضايت داشته باشند و زماني كه پرسنل احساس اعتماد و اطمينان نسبت به سازمان داشته باشند به همان نسبت بر ميزان تعهد سازماني پرسنل افزوده مي شود. بر اساس مدل فوق ، رضايت شغلي بلافاصله پس از ورود در سازمان شكل مي گيرد در حالي كه تعهد سازماني به كندي توسعه مي يابد لذا رضايت شغلي پيش شرط تعهد سازماني است. در مدل نظري (زكي،1383،صص50-51).
(نمودار4 – 2 ). عوامل مؤثر و نتايج ناشي از تعهد سازماني
ويژگيهاي شخصيي:سن،جنس،تحصيلات،سابقه خدمتنتايج:- تمايل به بفاء- نيت باقي ماندن- حضور- حفظ كارمندان- عملكرد شغلي-5715081978500تعهد سازماني-47625103505000-47625-72453500-47625186309000-381046736000ويژگيهاي شغلي:هويت شغلي،تضاد،ابهام شغل-163004517335500ويژگيهاي ساختاري:اندازه سازمان،تمركز،حيطه نظارت،و پيوستگي شغليتجربيات كاري:نگرش هاي شغلي، رضايت شغلي،اعتماد سازماني،تعلق به سازمان
منبع: Mowdey، Porter، Steers، 1982: 253
(زكي،1383،صص50-51).
8-مدل ماتيو وزاجاك
ماتيووزاجاك (1990). يافته هاي قريب به 200 پژوهش در زمينه تعهد سازماني را بوسيله فرا تحليل مورد بررسي قرار داده اند و به ارائه يك مدل نظري در خصوص 3 مقوله الف). عوامل پيش نياز ، ضروري و موثر و موجب تعهد سازماني ب). عوامل همبسته به تعهد سازماني ج). نتايج و اثرات و پيامدهاي تعهد سازماني پرداخته اند. مقدمات ايجاد تعهد در 5 دسته تقسيم مي شوند:
الف). ويژگي هاي شخصي و فردي (هم چون سن ، جنس ، تحصيلات وضع تأهل ، سابقه شغلي ، سابقه در سازمان، توانايي هاو …).
ب). مشخصات شغلي (هم چون تنوع مهارت، استقلال، چالش شغلي ).
ج). ويژگي هاي مرتبط با نقش (هم چون ابهام نقش. تعدد نقش، تضاد نقش).
د). چگونگي روابط گروهي / رهبر (هم چون انسجام گروهي ، وابستگي متقابل ارتباطات رهبر ).
هـ). ويژگيهاي سازمان (هم چون ميزان تمركز ، رسميت سازمان، بعد و اندازه سازمان). عوامل همبسته و مرتبط با تعهد سازماني شامل انگيزش شغلي ، رضايت شغلي (دروني ، بيروني، كلي ). مي باشد. نهايت آنكه تعهد سازماني در تمايل به ماندن، عملكرد شغلي ، سنجش بازدهي ، نقش دارد . (نمودار 5-2).
(نمودار5 – 2 ). عوامل ضروري، عوامل همبسته و پيامدهاي تعهد سازماني
287528037592000تعهد سازماني59182029654500591820296545001157605-127000پيامد و اثرات:عملكرد شغلرفتارهاي بازخوردي(بازدهي)عوامل همبسته-انگيزش- رضايت شغلي- درگيري شغلي- فشارشغليعوامل ضروري و موثر:مشخصات فرديمشخصات شغليويژگيهاي مرتبط با نقشروابط گروه/رهبرمشخصات سازماني
منبع: Mathieu and Zajac ،1990:174
(زكي،1383،صص10-52).
مروري بر تحقيقات مرتبط :
پی برس و دانهم (1984). وربل (1990). تعهد سازمانی را در مقابل ویژگیهای شخصی (سن، جنس، سابقه قدمت). بررسی نموده و دریافتند که سن با تعهد سازمانی مدیران صنایع خدماتی همبستگی مثبت دارد. همچنین در تحقیق دیگری که توسط گلیسین (1998).، موریس (1990). و ایسترز (1991). انجام شده است آنها دریافتند کارکنانی که سابقه خدمت بیشتری دارند نسبت به تازه کارها از تعهد بالاتری برخوردار هستند.(حمیدی وکشتی دار،1382،ص46).
همچنين تعهد سازماني كه بوسيله پرسشنامه(ocq). (پورتر وهمكاران،1974).انجام شده است رابطه اي مثبت((r=.17 ، p<.01 بين سن و تعهد سازماني را بيان مي كند. (هاوكينز،1998، ص14).
كاركنان مسن تروآنان كه داراي سابقه كار هستند وآنان كه از سطح بازده كاري خويش راضي اند وبه سطوح بالاتر تعهد سازماني نسبت به ديگران، گرايش دارند(استرون ،1374،ص76).
تحقيقات زيادي (انگل و پري1981،گولد1975،سوليوان1982). نشان داده است كه زنان از تعهد بيشتري نسبت به مردان در سازمان برخوردارند(روودن،2000،ص30).
ماتيو و زاجاك (1990). نيز دريافتند كه زنان به سازمان متعهدتر از مردان مي باشند.(جوينر و باكاليس،2006،ص441).
كيرچ مي ير(1995).،گوئل و ساين(2002). دريافتند كه تعهد با جنسيت (مونث). رابطه اي مثبت داشته و زنان از مردان به سازمانهايشان تعهد بيشتري دارند(مادسن و همكاران،2005،ص218).
افراد با سطح تحصيلات بالا انتظارات بيشتري از سازمان دارند كه به احتمال زياد سازمان قادر به برآورده كردن توقعات آنها نخواهد بودو در نتيجه سبب كاهش تعهدشان به سازمان خواهد شد.(جوينر و باكاليس،2006،ص441).
كارگران با سطح تحصيلات بيشتر از تعهد كمتري به سازمان نسبت به كاركنان با تحصيلات پايينتر برخوردارهستند.(گليسون و دوريك،1988،ص75).
يون و تي(2002). به اين نتيجه رسيدند كه كارمندان مرد تحصيلكرده تعهد كمتري به سازمانشان دارند(مادسن و همكاران،2005،ص218).
- در طي تحقيقاتي كه بين متغيرهايي مثل جنسيت،تحصيلات و سن انجام شد رابطه هايي بدست آمد و باوجود اينكه همبستگي بين تعهد سازماني وسن مثبت بوده اما با سطح تحصيلات رابطه منفي نشان داد. در رابطه با جنس و تعهد سازماني زنان بطور قابل ملاحظه اي بيشتر ازمردان در سازمان احساس تعهد مي كنندو همچنين تعهد مي تواند به عنوان شاخصي براي ادامه عضويت فرد درسازمان بكار رود.(شلدون،1971،استيونر،باير،ترايس،1978،استيرز،1977،هاربيناك واليوتو1972). و همچنين انگل وپري(1980). در تحقيقي نشان دادند كه زنان از مردان نسبت به سازمان از تعهد بيشتري برخوردارند.
– در مطالعه ای توسط خانم شهرناز مرتضوی در 1372 تاثیر عواملی نظیر نوع استخدام، امنیت شغلی و شیوه مدیریت بر تعهد سازمانی بررسی گردید و نتایج زیر حاصل شد:
الف). نوع استخدام (رسمی و قراردادی). بین دو گروه کارکنان رسمی و قراردادی از نظر میزان تعهد سازمانی تفاوت معنی دار مشاهد شد به صورتی که میانگین تعهد سازمانی کارکنان رسمی بیش از کارکنان غیر رسمی است..
- درتحقيق انجام شده در خصوص رابطه بين برخي ويژگيهاي شخصي باتعهد سازماني درنواحي هفت گانه تربيت بدني مشهد رابطه معناداري مشاهده نشد .از سوي ديگر يافته هاي بهنوف وجود رابطه مثبت ومعناداري بين تعهد سازماني با برخي ويژگيهاي جمعيت شناختي نشان مي دهد.(طالب پور وامامي،1385،ص16).
- عوامل فردی یکی از عواملی است که می تواند تعهد سازمانی کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد. از جمله این عوامل می توان، جنس، سطح تحصیلات، نیاز به خودیابی (اکورن و همکاران 1997). . وضعیت تاهل، سابقه خدمت در سازمان (لی و هندورسون 1996).، سن و تجربیات حین کار را نام برد.
در تحقيقی که می یر و همکاران (2002). انجام دادند. نشان دادند که عوامل فوق همبستگی ضعیفی با تعهد سازمانی کارکنان دارد و تجربیات کاری همبستگی بیشتری با تعهد سازمانی کارکنان داشت.(پازارگادی و جهانگیری،1385،صص6-7).
منابع فارسي:
1).احمد پور، محمود و شائمي،علي(1379). رابطه تعهد و وجدان کاری با تعهد سازمانی، توسعه مديريت، شماره 11 و 12
2). استرون، حسین (1377). تعهد سازمانی، مدیریت در آموزش و پرورش، دوره پنجم، شماره مسلسل 17
3).پازارگادی،مهرنوش و جهانگیر،فريدون(1385). تعهد سازماني پرستاران وعمل مرتبط با آن،نشريه دانشكده پرستاري و مامايي دانشگاه شهيدبهشتي،شماره 54
4). حضوری، محمد جواد (1384). رابطه تعهد سازمانی با ویژگیهای اعضاء هیات علمی دانشگاه پیام نور، فصلنامه دانشگاه پیام نور، سال سوم، شماره سوم ، پائیز 1384
5). حميدي، مهرزاد و كشتي دار، محمد(1382). . بررسي ساختار سازماني و تعهد سازماني در دانشكده هاي تربيت بدني دانشگاه هاي كشور،نشريه حركت، شماره15
6). خواجه نوري ،بيژن (1386) بررسي عوامل مؤثر بر نگرش نقش جنسيتي دانش آموزان دبيرستاني شهرستان آباده. مجلة پژوهشي دانشگاه اصفهان، جلد بيست و هشتم ، شماره ٧
7). خوي نژاد،غلامرضا(1385).روشهاي تحقيق درعلوم تربيتي،چاپ سوم ،تهران،انتشارات سمت
8).رحمان سرشت،حسن و فياضي،مرجان(1387). رابطه بین انگاشت قدرت و سیاست شناسی سازمانی با تعهد وعملكرد كاركنان، پژوهشنامه علوم انسانی و اجتماعی "ويژه مديريت"،سال هشتم، شماره 29
9). رنجبریان، بهرام(1375). . تعهد سازمانی، مجله دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه اصفهان، سال دهم، شماره 1 و 2
10). زكي، محمد علي(1383).بررسی تأثیر ابعاد رضایت شغلی بر تعهد سازمانی معلمان دبیرستانهای شهر اصفهان، مجله مصباح ،سال سيزدهم، شماره 51
11). ساروقی، احمد(1375).تعهد سازمانی و رابطه آن با تمایل به ترک خدمت،فصلنامه مدیریت دولتی، شماره 35
12). سكاران،اوما(1384). روشهاي تحقيق درمديريت صائبي،محمدوشيرازي،محمود (مترجم).چاپ سوم ،انتشارات موسسه عالي آموزش وتحقيق مديريت وبرنامه ريزي
13). طالبان، محمد رضا(1381). تأملی بر مطالعات و تحقیقات مربوط به تعهد سازمانی در ایران و جهان ، نامه پژوهش، شماره 4
14). طالب پور،مهدي و امامي،فرشاد (1385). بررسي ارتباط تعهد سازماني ودلبستگي شغلي و مقايسه آن بين دبيران تربيت بدني مردآموزشگاههاي نواحي هفت گانه مشهد، تحقيق در علوم ورزشي،شماره دوازدهم
15). طبرسا، غلامعلي و جمالي نظري، آرزو(1387). اثرات جنسيت بر الگوهاي مديريت منابع انساني ،ماهنامه تدبير ، سال نوزدهم ،شماره 196
16). عريضي،حميد رضا(1382). تعهد سازماني، دلبستگي شغلي و تعارض نقش در بين معلمان زن و مرد استان اصفهان،فصلنامه آموزه، شماره پياپي 17
17). فرهنگی،علي اكبر و حسینزاده، علي(1384). ديدگاههاي نوين درباره تعهد سازماني، ماهنامه تدبير،شماره157
18).كردستاني،غلامرضا(1387).اندازه گيري و گزارشگري سرمايه انساني. فصلنامه حسابرس، شماره پياپي41
19).مرتضوي،سعيد و مهربان ،حميد(1383). بررسي رابطه بين مهارتهاي ارتباطي مديران و تعهد سازماني دبيران،پژوهشنامه علوم انساني و اجتماعي،سال چهارم ، شماره 16
20). مشبكي،اصغر(1376).رابطه تعهد و وجدان كاري با تحول اداري،نامه تحقيق،شماره 5
21) نيلي، مسعود و نفيسي، شهاب(1384) تخمين سرمايه انساني بر مبناي متوسط سالهاي تحصيل نيروي كار براي ايران(1345-1379).فصلنامه پژوهشهاي اقتصادي ايران،سال هفتم،شماره 25
منابع لاتين
1). Abraham, R.(1997). The Relationship of Vertical and Horizontal Individualism and Collectivism to Intrapreneurship and Organizational Commitment. Leadership & Organizational Development Journal, Vol.18,Issue .4.
2). Allen,N.j.& Meyer,J.P.(1990). The Measurement & Antecedents of Affective,Continuance and Normative Cimmitment to the organizayion. Jornal of Occapational Psychology,Vol.63,
3). Allen, N. J & Meyer ,J. P.(1996). Affective, Continuance, and Normative Commitment to the Organization: An Examination of Construct Validity. Journal Of Vocational Behavior,Vol.49
4). Becker, H. S. (1960). Notes on The Concept of Commitment.
American Journal of Sociology,Vol.66,No,1
5). Boles, J & Madupalli, R & Rutherford, B & Wood, J. A. (2007). The Relationship of Fcets of Salesperson Job Satisfaction With Affective Organizational Commitment.Journal of Business & Industrial Marketing ,Vol. 22, No.5
6). Chan, Sow Hup.(2006). Organizational identification and commitment of members of a human development organization. Journal of Management Development, Vol. 25 No.3
7). Demiray, E & Curabay,S.(2008). Organizational Commitment of Anadolu University Open Education Faculty Students. International Journal of Social Sciences, Vol. 3, Issue 2
8). Edwin J, Boezeman, Ellemers, (2008). .Pride and Respect in Volunteers’ Organizational Commitment.European Journal of Social Psychology, Vol. 38 Issue 1
9). Elizur, D & Koslowsky, M. (2001). Values and Organizational Commitment. International. Journal of Manpower, Vol. 22 No. 7
10). Hawkins, W.D.(1998). Predictors of Affective Organizational Commitment Among High School Principals, Virginia Polytechnic Institute and State University, Unpublished Doctoral Dissertation
11). Glisson, C& Durick, M. (1988). Predictors of Job Satisfaction and Organizational Commitment in Human Services Organizations. Administrative Science Quarterly, Vol.33, Issue.1
12). Griffin, M & Hepburn, J. (2005). Side-Bets and Reciprocity as Determinants of Organizational Commitment Among Correctional
Officers. Journal of Criminal Justice,Vol.33,Issue
13). Joiner. T. A & Bakalis ,S.(2006).The Antecedents of Organizational Commitment: The Case of Australian Casual Academics . International Journal of Educational Management
Vol. 20, No. 6
14).Kwon, I.G& Banks, D.W. (2004).Factors Related to The Organizational and Professional Commitment of Internal Auditors. Managerial Auditing Journal, Vol. 19, No.5
15). Lambert, E& Barton ,S& Hogan, N& (1999)& The Missing Link Between Job Satisfaction and Correctional Staff Behavior: The Issue of Organizational Commitment. American Journal of Criminal Justice, Volume: 24, No.1
16). Lambert, E. & Hogan, N & Griffin, M.(2007). The Impact of Distributive and Procedural Justice on Correctional Staff Job Stress, Job Satisfaction, and Organizational Commitment. Journal of Criminal JusticeVol: 35, Issue: 6
17). Liou, Shwu-Ru.(2008). An Analysis of the Concept of Organizational Commitment .Nursing Forum, Vol. 43 Issue 3
18). Lok,P. & Crawford,J. (1999).the Relationship Between Commitment and Organizational Culture, Subـculture, Leadership Style and Job Satisfection in Organizational Change and Development. Leadership Style and Development Journal, Vol. 20 , Isswe 7.
19). Loscocco, K. A. (1990). Reactions to Blue-collar Work: A Comparison of Women and Men. Work and Occupations,Vol. 17
20). Madsen, S.R& Miller, D& John, C.R. (2005)..Readiness for Organizational Change: Do Organizational Commitment and Social Relationships in The Workplace Make a Difference?. Human Resource Development Quarterly, Vol. 16, No.2
21). Mathieu, J.E& Zajac, D.M. (1990.(A Review and Meta-Analysis of The Antecedents, Correlates and Consequences of Organizational Commitment. Psychological Bulletin, Vol.108
22). Meyer, J.P & Herscovitch, L.(2001). Commitment in The Workplace: Toward a General Model. Human Resource Management Review, Vol.11, Issue. 3
23).Mottaz, C.J. (1988). Determinants of organizational commitment. Human Relations, Vol. 41, No.6,
24).Mowday, R.T& Steers, R.M& Porter, L. (1979). The measurement of organizational commitment. Journal of Vocational Behavior. Volume.14
25). Mowday, R.T& Porter, L& Steers, R.M. (1982). Employ Organization Linkages: The Psychology of Commitment, Obsenteeism and Turnover.New York: AcademicPress, Book ISBN: 0125093705
26). Pala, F & Eker, S & Eker, M. Is, G. (2008). The Effects of Demographic Characteristics on Organizational Commitment and Job Satisfaction: An Emprical Study on Turkish Health Care Staff. The Journal of Industrial Relations & Human Resources, Vol. 10
27). Rebecca, Abraham.(1997). The Relationship of Vertical and Horizontal Individualism and Collectivism to Intrapreneurship and Organizational Commitment. Leadership & Organization Development Journal, Vol. 18,No.4
28).Somers,M.j.(1995).Organizational Commitment,Turn- Over & Absenteesm: an Examination of Direct & Interaction Effects. Jornal of Organizational Behavior,Vol.16.
29). Yousef, D.A. (2001). Islamic Work Ethic – A Moderator Between Organizational Commitment and Job Satisfaction in a Cross-Cultural Context. Personnel Review, Vol. 30, No.2
30).Vakola, Maria& Nikolaou, Ioannis (2005). Attutudes towards organizational change ,What is the role of employes stress and commitment?.Employ Relations Vol. 27 , Isswe 2.
31).Van Maanen, J. (1972). Pledging the Police: a Study of Selected Aspects of Recruit Socialization in A Large, Urban Police Department. University of California, Irvine, CA& Unpublished Doctoral Dissertation
32). Varona, F. (1996). Relationship Between Communication Satisfaction and Organizational Commitment in Three Guatemalan Organizations. Journal of Business Communication, Vol. 33, No.2.
33).Yoon, J. & Thye, S. R. (2002). A Dual process Model of Organizational Commitment. Work and Occupations, Vol. 29, No. 1
34).Zangaro, G. A. (2001). Organizational Commitment: A Concept Analysis. Nursing Forum,vol .36 ,NO .2