پیشینه و مبانی نظری تنظیم هیجان

پیشینه و مبانی نظری تنظیم هیجان (docx) 25 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 25 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

تنظیم هیجان مبانی تنظیم هیجان سال ها پژوهش به وضوح بر نقش مهم هیجان ها در بسیاری از جنبه های زندگی روزانه و همچنین تأثیر آن ها در سازگاری با فشارها و بحران های زندگی صحه گذاشته اند. اساساً هیجان ها واکنش های زیست شناختی هستند که زمانی برانگیخته می شوند که فرد موقعیت را حاوی چالش یا فرصت های مهمی ارزیابی می کند و پاسخ دهی وی را در برابر رویدادهای محیطی عمده منسجم می سازد (گروس و مونوز، 1995). گروس و تامپسون (2007) با استناد به پژوهش های مختلف پیشنهاد می کنند که حضور افراد در موقعیتی که آن را مرتبط با اهداف خود می دانند باعث برانگیختگی هیجان ها می شود. بدین شکل که زمانی که فرد در موقعیت مرتبط با اهداف خود قرار می گیرد، فرایندهای توجهی فعال شده و به دنبال آن ارزیابی صورت می گیرد. نظریه های مختلف تعاریف متعددی از این فرایندهای ارزیابی دارند ولی به هر صورت این فرایند باعث تولید پاسخ های هیجانی شده و منجر به تغییراتی در نظام تجربی، رفتاری و عصبی زیستی می گردد. 2-3-2- تعریف تنظیم هیجان ریشه های پژوهش در این باره به مطالعه ی دفاع های روانشناختی (فروید، 1926 تا 1956)، استرس و مقابله روانشناختی (لازاروس، 1966)، نظریه دلبستگی (بالبی، 1969) و نظریه هیجان (فریجدا، 1986) باز می گردد (به نقل از گروس و تامپسون، 2007). علی رغم توافق همگانی آشکار درباره فقدان تعریف جامعی درباره تنظیم هیجان، هنوز گوناگونی قابل توجهی در تعریف ضمنی این مفهوم مشاهده می شود که توسط نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف ارائه می شود (تامپسون، 1994). تنها توجه به این جنبه که تنظیم نامناسب هیجان ناسازگارانه و بالعکس، تنظیم مناسب آن سازنده است، بیش از حد ساده انگارانه به نظر می رسد. ارزش مفهومی تنظیم هیجان این است که وسیله ای برای فهم این موضوع است که چگونه هیجان ها توجه و فعالیت را سازماندهی و کنش های راهبردی دیرپا یا قدرتمند را تسهیل می کنند تا بر مواضع فایق آیند، مسائل را حل کنند و همزمان نیز منجر به حفظ بهزیستی شوند؛ همان طور که در عین حال ممکن است استدلال و برنامه ریزی را دچار نقص کنند، تعاملات و روابط بین فردی را بغرنج ساخته و سلامت را به مخاطره اندازند (گروس و مونوز، 1995). تامپسون (1994) تنظیم هیجان را چنین تعریف می کند: تنظیم هیجان در برگیرنده فرایندهای درونی و بیرونی است که مسئول نظارت، ارزیابی و تعدیل واکنشهای هیجانی، به خصوص اشکال شدید و زودگذر برای نیل به اهداف فردی هستند. این تعریف دربرگیرنده چندین فرایند تنظیم هیجان است. اول، این که همسو با گفته های مسترز (1991)، تنظیم هیجان می تواند به ابقاء و تقویت برانگیختگی هیجانی و همچنین بازداری یا آرام سازی آن منجر شود. اغلب نظریه پردازان اعتقاد دارند در فرهنگ هایی که بازداری هیجان را تنظیم می کنند، مهارت های تنظیم هیجان منجر به فرونشینی برانگیختگی هیجانی می شوند. اما حتی در فرهنگ هایی که این چنین القاء می کنند، راهبرد های مدیریت هیجان اغلب به ابقاء و تقویت برانگیختگی هیجانی منجر می شوند، مانند زمانی که افراد برای خودشان احساس تأسف می کنند، یا زمانی که بزرگسالان درباره احساسات گناه، خشم یا شرم در پاسخ به بی عدالتی اجتماعی نشخوار می کنند. دوم این که، تنظیم هیجان نه تنها راهبردهای خود مدیریتی اکتسابی را شامل می شود بلکه تنوعی از تأثیرات بیرونی را به وسیله نوع هیجانی که تنظیم می شود، در بر می گیرد. علت این امر آن است که میزان قابل ملاحظه ای برای نظارت، تفسیر و تعدیل حالت های انگیختگی نوباوگان اختصاص می دهند، به بیان دیگر هیجان های آن ها را تنظیم می کنند. همزمان با رشد فرزندان، والدین از مداخله های مستقیم و غیر مستقیم نیز استفاده می کنند. والدین این عمل را هم برای بهزیستی روانشناختی کودک و هم برای اجتماعی کردن رفتار هیجانی انجام می دهند، طوری که با انتظارات مرتبط با احساسات و تجلی آن ها منطبق باشد (سارنی، 1990؛ به نقل از تامپسون، 2007). علاوه بر این، روابط والد- فرزند و دیگر وابستگی های اجتماعی معنادار بر مطالبه های تنظیم هیجان و کارایی راهبرد های مدیریت انگیختگی که کودکان در سایه این ارتباطات فرا می گیرند، اثر می گذارد. افراد در بزرگسالی و در شرایط ناکام کننده، یا همدلی یا با استفاده از حس شوخی تلاش می کنند تا مکرراً هیجانهای دیگر را تنظیم کنند. بنابراین رشد هیجان ها مستلزم مدیریت هیجان خود فرد است که در بافت اجتماعی رخ می دهد و بطور معناداری مدیریت انگیختگی کودکان را از طریق تأثیرات گسسته تجربه شده توسط فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. (برای مثال، برانگیختگی گناه یا شرم بجای خشم، هنگام اتهام ناعادلانه)، به احتمال زیاد این فرایند اشکال زودگذر و شدید آن هیجان را تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارت دیگر، جنبه های مدیریت هیجان، شدت هیجان تجربه شده را کاهش می دهد یا تقویت می کند؛ آغاز یا بهبود آن را به تأخیر می اندازد یا سرعت می بخشد، دوام آن را محدود یا تقویت می کند؛ میزان یا تغییر پذیری هیجان را کاهش یا افزایش داده و سایر اشکال کمی پاسخ هیجانی را تحت تأثیر قرار می دهد (تامپسون، 1994). 2-3-3- تنظیم شناختی هیجان : مدیریت هیجانات به منزله فرایند های درونی و بیرونی است که مسئولیت کنترل، ارزیابی و تفسیر واکنشهای عاطفی فرد را در مسیر تحقق یافتن اهداف او بر عهده دارد و هر گونه اشکال و نقص در تنظیم هیجانات می تواند فرد را در برابر اختلالت روانی چون اضطراب و افسردگی آسیب پذیر سازد (گارنفسکی و کرایچ، 2003). به اعتقاد محققان، چگونگی ارزیابی دستگاه شناختی فرد در هنگام روبه رو شدن با حادثه منفی از اهمیت بالایی برخوردار است. سلامت روانی افراد ناشی از تعاملی دو طرفه میان استفاده از انواع خاصی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ها و ارزیابی درست از موقعیت تنش زا است (گارنفسکی، بان و کرایچ ، 2003). محققان نه راهبرد شناختی را در تنظیم هیجان ها معرفی کرده اند: نشخوار فکری، پذیرش، خود را مقصر دانستن، توجه مثبت مجدد، توجه متمرکز بر برنامه ریزی، بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران هستند (گارنفسکی، کرایچ و اسپینهاون، 2001). در این تحقیق اصطلاح مقابله شناختی و تنظیم شناختی هیجان به عنوان اصطلاحات جایگزین مورد استفاده قرار گرفته اند و به طور کلی هر دو مفهوم می توانند به عنوان شیوه ی شناختی دستکاری ورود اطلاعات فراخوانده ی هیجانی شناخته شوند (گارنفسکی و همکاران، 2001). به عبارت دیگر، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، به نحوه ی تفکر افراد پس از بروز یک تجربه ی منفی یا واقعه ی آسیب زا برای آن ها اطلاق می شود (بیگی، 1390). تنظیم هیجان ها از طریق شناخت ها، به طور جدایی ناپذیری با زندگی انسان مرتبط است. شناخت ها یا فرایند های شناختی ممکن است به ما در مدیریت و تنظیم هیجان ها یا احساسات ما کمک کند، تا ما روی هیجان ها کنترل داشته باشیم و یا توسط آن ها درهم شکسته نشویم، برای مثال در حین تجربه تهدید یا وقایع فشارآور یا بعد از وقوع آن ها (گارنفسکی و همکاران، 2001). راهبرد های تنظیم شناختی هیجان ها به افراد کمک می کنند تا برانگیختگی ها و هیجان های منفی را تنظیم نمایند. این شیوه تنظیم با رشد، پیشرفت یا بروز اختلالهای روانی رابطه مستقیم دارد (کرایچ، پرامبوم و گارنفسکی، 2002). بنابراین، در نتیجه ارزیابی شناختی نادرست از موقعیت به دلیل کمبود اطلاعات، برداشت اشتباه یا اعتقادات بی منطق و نادرست، فرد راهبرد شناختی خود را برای روبه رو شدن با موقعیت تنیدگی زا بر می گزیند (گارنفسکی و کرایچ، 2006). بدین ترتیب با انتخاب راهبرد مقابله ای کارآمد ابعاد شناختی، هیجانی و رفتاری بر افزایش استفاده از مقابله های سازگارانه علاوه بر ارتقای سلامت روان اثرگذار است (قاسم زاده نساجی، پیوسته گر، حسینیان، موتایی و بنی هاشمی، 1389). 2-3-4- ابعاد تنظیم شناختی هیجان: ملامت خود: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار خود را مقصر و متهم اصلی در بروز شرایط می داند. ملامت دیگران: فرد در مواجه با اتفاق ناگوار دیگران را مقصر و عامل اصلی در وقوع رویداد می داند. نشخوار فکر: بروز شرایط ناگوار موجب ایجاد مشغولیت فکری پیرامون ابعاد گوناگون واقعه می گردد و مدام احساسات و انکار ایجاد شده به دلیل شرایط ناگوار، توسط فرد مرور می شود. تلقی فاجعه آمیز: فرد شرایط ایجاد شده را وحشتناک تر و شدید تر از واقعیت آن واقعه، ادراک و ابراز می کند. تمرکز مجدد مثبت: فرد در برخورد با شرایط ناگوار، به یادآوری تجارب مثبت خود می پردازد. ارزیابی مجدد مثبت: فرد سعی می کند در برخورد با شرایط ناگوار، آن را مثبت ارزیابی نموده و بر سازنده بودن آن شرایط تاکید کند. پذیرش: فرد در برخورد با رویداد ناگوار، خود را ناچار به پذیرش و کنار آمدن با شرایط می بیند. برنامه ریزی کردن: فرد در مواجه با شرایط ناگوار، اقدام به برنامه ریزی برای کم کردن عوارض منفی ناشی از اتفاق می کند. دیدگاه پذیری: فرد اهمیت پیش آمد ناگوار را به وسیله توسعه و وسعت دادن به دیدگاه فردی خود کم می کند. 2-3-5- مدل های تنظیم هیجان پژوهش در مورد تنظیم هیجان منجر به ظهور رویکردهایی در زمینه وحدت یا جدایی دو پدیده هیجان و تنظیم هیجان شده است. گروهی عنوان می کنند که هیجان بطور ذاتی نظم دهنده است و این که این دو مفهوم نمی توانند مجزا شوند (برای مثال، استنسبری و گانر، 1994 به نقل از کول، مارتین، دنیس، 2004). گروهی دیگر ادعا می کنند که این اصطلاح به طور ضمنی به دو پدیده اشاره دارد که یکی در برگیرنده فرایند های مرتبط با تولید هیجان و دیگری شامل مجموعه ای گسترده از فرایندها است که به دنبال هیجان فراخوانده شده ظاهر شده و درگیر مدیریت یا سوء مدیریت هیجان تولید شده، می گردند. سردمداران این مدل دو عاملی، مقاله کول و همکاران (2004) است که در آن رویکردهای پژوهشی تشویق به اتخاذ این موضع شده اند که در ابتدا هیجان تولید شده را در نظر گرفته و سپس به این موضوع بپردازند که چگونه فرایند تنظیمی منجر به تغییر حالت هیجانی فرا خوانده شده می گردد. یکی از فرض های آن ها در مورد مجزا بودن این دو سازه این است که هیجان ها بسته به این که چگونه تنظیم می شوند دارای تأثیرات مختلف هستند. در واکنش به این مقاله، کمپوس، کارل و کامراس (2004) رویکرد واحدی را به هیجان و فرایند تنظیم هیجان اتخاذ کردند. در این جا هدف ارائه دلایل آن ها در تبیین چگونگی واحد بودن این دو پدیده نیست؛ بطور خلاصه آن ها معتقدند که به نظر می رسد در دنیای واقعی فرایندهای زیر بنایی هیجان و تنظیم هیجان یکسان است، در واقع پدیده ای واحد هیجان ها راتولید می کنند و همچنین فرایندها توجیه کننده ی تنوع تجلی و ابراز هیجان هستند. -مدل فرایند تنظیم هیجان گروس گروس (2002) تنظیم هیجان را این طور تعریف کرده است " چه هیجانی را کجا و چه وقت داشته باشیم، و آن ها را چطور تجربه و بیان کنیم". مدل فرایند تنظیم هیجانی (گروس، 1998)، استراتژیهای تنظیم هیجانی را بر طبق موقعی که آن ها بر این فرایند در طول ارزیابی موقعیتهای بالقوه یا در طول تعدیل تمایلات پاسخ ها تاثیر می گذارند، طبقه بندی می کند. ارزیابی مجدد شناختی و بازداری بیانگر دو استراتژی تنظیم هیجانی می باشد که می توانند بر طبق این که کی آن ها اتفاق می افتد، قبل یا بعد از گرایشات پاسخی هیجان که پاسخدهی فیزیولوژیکی، رفتاری و تجربه ای را تغییر می دهند، متمایز می شوند (گروس، 2001). ارزیابی مجد شناختی یک استراتژی می باشد که در آن شخص درباره ی یک موقعیت فکر می کند تا اثر هیجانی آن را تغییر دهد. برای مثال، یک شخص ارزیابی مجدد شناختی را در طول یک مصاحبه ی شغلی اینگونه بکار می برد که شخص مصاحبه را به عنوان یک فرصت برای یادگیری بیشتر درباره ی یک موقعیت تفسیر کند نه این که آن را به عنوان قضاوت در مورد توان بالقوه ی خود به عنوان یک کارمند تفسیر کند، در غیر این صورت مصاحبه ممکن است به عنوان یک بدبختی ارزیابی شود و بنابراین گرایشات پاسخی مشابه را فرا نخواند (بیگی، 1390). در مقابل، بازداری بیانگر به بازداری رفتار بیانگر هیجان اشاره دارد. برخلاف ارزیابی مجدد شناختی، بازداری بیانگر بر تعدیل گرایشات پاسخی هیجان که قبلاً بوجود آمده اند، اثر می گذارد. برای مثال، شخص ممکن است احساساتش را در طول یک بحث با دوستان از طریق ناپدید کردن احساسات عصبانی شدن از دیگران را سرکوب کند (گروس و لونسون، 1993). تنظیم هیجان بیشتر در دو چارچوب مهم (گروس، 1999) بررسی می شود: 1) راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه (پیش از ایجاد هیجان و یا در آغاز بروز آن فعال می شوند و از بروز هیجان های شدید پیشگیری می کنند). 2) راهبرد هایی که پس از بروز حادثه و یا پس از پیدایی هیجان فعال می شوند (این راهبرد ها نمی توانند از ایجاد هیجان های شدید پیشگیری کنند). راهبردهای تنظیم هیجانی که پیش از رخداد حادثه استرس زا فعال می شوند باعث تعبیر و تفسیر موقعیت به نحوی می گردند که پاسخ های هیجانی مرتبط با آن موقعیت را کاهش دهند (بک، 1991). این فرایند ارزیابی دوباره نامیده می شود. برای نمونه، فرد یک رویداد در حال وقوع را به جای اینکه یک تهدید به شمار آورد به عنوان یک چالش ارزیابی می کند (بیگی، 1390). 2-3-6- فرایند تنظیم هیجان شاید اساسی ترین معما در تعریف تنظیم هیجان، این باشد که هنگام مدیریت هیجان چه چیزی تنظیم می شود. به این دلیل که هیجان پدیده ای چند وجهی است (شامل برانگیختگی فیزیولوژیکی، کنش وری عصب شناختی، ارزیابی شناختی، فرایندهای توجیهی و تمایلات پاسخ دهی)، راه های گوناگونی برای تنظیم هیجان وجود دارد. بررسی این راه ها نشان می دهند که اصطلاح تنظیم هیجان به پدیده ی واحدی اشاره ندارد، بلکه این پدیده تحت عنوان مفهوم گسترده ای است که حوزه ای از فرایند های به نسبت مرتبط را شامل می شود (تامپسون، 1994). در نقطه ثقل این فرایندها، سازماندهی سیستم عصبی قرار دارد که درگیر تنظیم برانگیختگی هیجانی از طریق فعل و انفعالات درونی وبیرونی است. ظرفیتهای تنظیم هیجان و خود مدیریتی، بخشی بر پایه مؤلفه های عصبی فیزیولوژیکی استوارند که در طول سال اول ظهور می کنند و مبنایی برای اشکال پیچیده تر مدیریت هیجانی در سال های بعد فراهم می نمایند. در واقع فرایندهای عصبی فیزیولوژیکی زیر ساخت انگیختگی هیجانی و مدیریتی، بخشی است از آن چه که تنظیم می شود. مدیریت درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی و مدیریتی، بخشی است از آن چه که تنظیم می شود. مدیریت درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی برانگیزاننده، روش دیگری است که هیجان از طریق آن می تواند تنظیم شود. فرایندهای توجهی از همان اوایل زندگی، عهده دار کارکردهایی برای تنظیم هیجان می باشند. به این صورت که در برخی از موقعیت ها، تمرکز توجه و درون دادهای اطلاعاتی که موقعیت هیجانی فرد را تحت تأثیر قرار می دهند، تنظیم می شوند. در مواقع دیگر، هیجان از طریق مولفه های دیگر فرایند اطلاعاتی تنظیم می شود. در این روش به جای محدود کردن درون دادهای مربوط به اطلاعات از نظر هیجانی برانگیزاننده، افراد از طریق تغییر تفسیر یا تحلیل این اطلاعات، هیجان های خود را تنظیم می کنند (تامپسون، 1994). به طور مختصر، مسیرهای رشدی گوناگونی برای تنظیم هیجان وجود دارند که از کوشش عوامل خارجی به منظور مدیریت هیجان های کودکان و گنجایش رشدی کودک برای خودتنظیمی نشأت گرفته اند. این ها بر پایه های عصبی فیزیولوژیکی برای تنظیم انگیختگی، کنترل فرایندهای توجهی، تحلیل علی جایگزین برای موقعیت های از نظر هیجانی برانگیزاننده، تغییر رمزگردانی محرک های هیجانی درونی، افزایش دسترسی به منابع مقابله ای، تنظیم مطالبه های هیجانی موقعیت های خانوادگی و انطباقی برای تجلی هیجان مبتنی هستند. هر یک از این مسیرها پاسخ های متفاوتی برای پاسخ به این سوال که چه چیزی تنظیم می شود، فراهم می کنند. بنابراین، تنظیم مؤثر هیجان می تواند هر یک از این فرایند ها را به صورت مجزا یا ترکیبی از هم در بر گیرد (تامپسون، 1994). پیشینه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان تنظيم هيجان نقش مهمي در سازگاري ما با وقايع استرسزاي زندگي دارد (گروس، 1998). بررسی متون و مطالعات روانشناختی، نشان می دهد که تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است (تامپسون، 1994). به عنوان مثال، نشانههاي نارسايي تنظيم هيجان در بيش از نيمي از اختلالات محور I و در تمامي اختلالات شخصيتي محور IIاتفاق ميافتد (گروس، 1999). نتايج پژوهشها نشان ميدهند كه ظرفيت افراد در تنظيم مؤثر هيجانها بر شادماني روان شناختي، سلامت جسماني و روابط بينفردي و تعاملات اجتماعي تأثير ميگذارد (گروس، 1999). اختلال در نظم هیجان پیش بینی کننده ی آسیب روانی فرد در آینده (آبوت، 2005) و عامل کلیدی و مهمی در پیدایش افسردگی، اضطراب، حساسیت های بین فردی و انزوای اجتماعی، بزهکاری، خشونت و رفتار پرخاشگرانه ( بیوریگارد و همکاران، 2001) است. پژوهش نشان می دهد تفاوت های افراد در استفاده از سبک های مختلف تنظیم هیجان شناختی موجب پیامد های عاطفی، شناختی و اجتماعی مختلفی می شود چنان که استفاده از سبک های ارزیابی مجدد مثبت با عملکردهای میان فردی بهتر و بهزیستی بالا ارتباط دارد (گروس و جان،2003). در پژوهش آندرسون، میلر، ریگر، دیل و سدیکیدز، 1994 ( مقصر دانستن خود) و کارور، اسچیر و وین تراب، 1989 (فقدان ارزیابی مجدد مثبت). در پژوهش ریان، مارتین و داهلن (2005) نیز مقصر دانستن خود، نشخوار فکری، فاجعه بار تلقی کردن و ارزیابی مجدد مثبت به عنوان معتبر ترین پیش بینی کننده های هیجانات منفی (افسردگی، اضطراب، استرس و خشم) معرفی شده اند. یو، ماتساموتو و لی راکس (2006) تنظیم هیجان ها را مهم ترین عامل پیش بینی کننده سازگاری مثبت دانسته اند. در همین راستا گرانفسکی، ریف، جلسمن، ترواگت و کرایچ، (2007) نیز در مطالعات خود نشان دادند که عموم افرادی که از افسردگی رنج می برند از استراژی های منفی تنظیم شناختی هیجان مانند نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز در رویارویی با شرایط ناگوار استفاده می کنند. آلدو و هوکسیما (2010) نشان دادند که راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (نشخوار و سرکوبی) در مقایسه با راهبرد های مثبت (ارزیابی مجدد و حل مساله) با اضطراب و افسردگی ارتباط قوی تری دارند. شواهد بسیاری ثابت می کند که افراد دارای مهارت هیجانی؛ یعنی کسانی که احساسات خود را به خوبی می شناسند، و آن ها را تنظیم می کنند و احساسات دیگران را نیز درک و به طرز اثر بخشی با آن برخورد می کنند، در حوزه های مختلف زندگی موفق و کارآمد می باشد (یار یاری، مرادی، یحیی زاده، 1386). در بررسی یوسفی (1385) نشان داده شده است که مقصر دانستن دیگران، یک متغیر مهم شناختی است که پیش بینی کننده ی افسردگی، اضطراب و عدم بهداشت روانی است. اگر چه اين يافتهها در مورد علي بودن رابطه بين تنظيم هيجان و اختلالات رواني، چيزي بيان نمي كند، اما برخي از مطالعات درازمدت، اشاره ميكنند كه اشكال در تنظيم هيجان ميتواند كودكان و نوجوانان را براي اختلالات رواني بعدي مانند افسردگي مستعد و آماده كند (حسنی و همکاران،1387). سامانی و صادقی (1389) نشان دادند که استراژی های منفی (سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، تلقی فاجعه آمیز و پذیرش) دارای همبستگی مثبت معنادار با افسردگی، اضطراب و استرس و استراژی های مثبت (تمرکز مجدد مثبت، برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و توسعه دیدگاه) دارای همبستگی منفی معنادار با شاخص های سلامت روان می باشند. عبدی و همکاران (1389) نشان دادند که بین سبک های تنظیم هیجان شناختی سازگار (تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و تمرکز دوباره بر برنامه ریزی) و سلامت عمومی همبستگی مستقیم وجود دارد. و بین سبکهای تنظیم هیجان شناختی ناسازگار (فاجعه انگاری، سرزنش دیگری و نشخوار فکری) و سلامت عمومی همبستگی معکوس وجود دارد. به طور كلي، نتايج نشان مي دهند كه افرادي كه ازسبك هاي شناختي ضعيف مانند نشخوارگري، فاجعه انگاري وملامت خويش استفاده مي كنند، نسبت به ساير افراد، بيشتر در برابر مشكلات هيجاني آسيب پذير مي باشند. در حالي كه در افرادي كه از سبك هاي مطلوب ديگر مانند ارزيابي مجدد مثبت استفاده مي كنند، آسيب پذيري كمتر است (گارنفسكي، کرايچ و اسپینهاون، 2000). منابع و مأخذ 1- آلن آُ. ر. ، 1975، روانشناسی شخصیت (نظریه ها و فرایند ها)، ترجمه سیاوش جمالفر، 1373، چاپ اول، تهران: انتشارات بعثت. 2- آلن راو،1370، اختلالات روانی کودکان و نوجوانان، تهران: انتشارات رشد، 1370. 3- احدی، حسن؛ لطفی کاشانی، فرح، 1386، ویژگی های شخصیتی دختران فراری و عادی، روان شناسی کاربردی، دوره ی اول، شماره ی 4، تابستان 1386. 4- احدی، حسن؛ محسنی، نیکچهر،1370، روانشناسی رشد (مفاهیم بنیادی در روانشناسی نوجوانی و جوانی)، چاپ اول، تهران: نشر بنیاد، 1370، ص 11. 5- احمدی، احمد؛ باغبان، ایران؛ بهرامی، فاطمه؛ صالحی، اعظم، 1390، رابطة بین راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و مشکلات هیجانی با توجه به عوامل فردی و خانوادگی، فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده، سال اول، شماره 1، ص. 1-18. 6- اسپالدینگ، جریل، ال، 1377، انگیزش در کلاس درس، ترجمه بیابانگرد و نایینیان، تهران : انتشارات مدرسه. 7- امیری، م، 1389، مهارت های زندگی، تهران: انتشارات آوای کلار. 8- بازیاری میمندی، مهتاب؛ رسول زاده طباطبایی، کاظم؛ آزادفلاح، پرویز، 1382، بررسی مقایسه ای عوامل تنیدگی زا و شیوه ای مقابله با آن در دختران فراری و عادی شهر تهران، مجله ی روان شناسی، سال هفتم، شماره ی 4، زمستان 1382. 9- برک، لورا، 2001، روانشناسی رشد، ترجمه یحیی سید محمدی، 1383، جلد اول، تهران: نشر ارسباران. 10- بیگی، پروین، 1390، مقایسه اثربخشی آموزشهای شناختی-رفتاری و مهارتهای تنظیم هیجان بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل. 11- بهارلویی، مهناز، 1377، رابطه کمال گرایی، هماهنگی مولفه های خودپنداشت و جایگاه مهار با اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. 12- بیابانگرد، اسماعیل، 1378، روشهای افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان، چاپ پنجم، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان. 13- پاکدامن، شهلا، 1380، بررسی ارتباط بین دلبستگی و جامعه طلبی در نوجوانی، پایان نامه ی دکترای روانشناسی، دانشگاه تهران. 14- حاج امینی، زهرا؛ اجلی، امین؛ فتحی آشتیانی، علی؛ عبادی، عباس؛ دیبانی، مارال؛ دلخوش، مرجان، 1387، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر واکنش هیجانی نوجوانان، مجله علوم رفتاری، دوره ی دوم، شماره 3. 15- حسنی، جعفر؛ آزاد فلاح، پرویز؛ رسول زاده طباطبایی،کاظم؛ عشایری، حسن، 1387، بررسی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس روان نژدگی گرایی و برون گرایی، فصلنامه تازه های علوم شناختی، سال دهم، شماره4، 13-1. 16- حسینیان، سیمین؛ زهرایی، شقایق؛ خدابخشی کولایی، آناهیتا، 1384، مقایسه و ارتباط عملکرد خانواده و سلامت روانی نوجوانان فراری از خانه با نوجوانان عادی، تازه ها و پژوهشهای مشاوره، شماره 16، 46-25. 17- حمیدی، فریده؛ افروز، غلامعلی؛ کیامنش، علیرضا؛ رسول زاده طباطبایی، کاظم، 1383، بررسی ساخت خانواده ی دختران فراری و اثر بخشی خانواده درمانی و درمانگری حمایتی در تغییر آن، مجله ی روانشناسی 30. 18- خلعتبری، جواد؛ قربان شیرودی، شهره؛ رهبر طارسری، خدیجه؛ کیخای فرزانه، محمد مجتبی، 1389، مقایسه ی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر ابراز وجود و سلامت روان دانش آموزان کم توان ذهنی، فصلنامه روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن، سال اول، شماره 4، زمستان 1389، صص 71-86. 19- خدیوی، اسداله؛ وکیلی مفاخری، افسانه، 1390، رابطه بین انگیزه پیشرفت، منبع کنترل، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال اول متوسطه نواحی پنج گانه تبریز، مجله علوم تربیتی، سال چهارم، شماره 13، بهار 1390، ص.ص، 66-45. 20- دادستان، پریرخ، 1382، روانشناسی جنایی، تهران: سمت. 21- رسول زاده طباطبایی، کاظم؛ بشارت، محمد علی؛ بازیابی، مهناز، 1384، بررسی مقایسه ای ویژگی های شخصیتی، شرایط اجتماعی و اقتصادی دختران فراری و دختران غیر فراری، ماهنامه علمی- پژوهی دانشگاه شاهد، شماره 10، 34-23 22- زواره ای، فاطمه، 1380، بررسی علل خانوادگی و اجتماعی فرار دختران از منزل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی ایران. 23- سامانی، سیامک، 1384، همبستگی خانوادگی و استقلال عاطفی در دختران فراری از خانه، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، پاییز 1385، ص: 258- 262 24- سامانی، سیامک؛ صادقی، لادن، 1389، بررسی کفایت روانسنجی پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مجله روش ها و مدل های روانشناختی، شماره 1، 62-51. 25- سعیدی، محمد، 1372، بررسی علل فرار نوجوانان از خانه، تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی. 26- شارف، ر. د، 1384، نظریه های روان درمانی و مشاوره، ترجمه فیروز بخت، چاپ دوم، تهران: انتشارات رسا. 27- شعاع کاظمی، مهرانگیز، 1391، آسیب های اجتماعی (نو پدید) با تاکید بر تئوری های زیر بنایی و راهکارهای مقابله ای، تهران: آوای نور. 28- شولتز، داون و الن شولتز، سیدنی، 1380، نظریه های شخصیت، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: انتشارات نشر ویرایش. 29- شیخ، محمود؛ یوسفی، بهرام؛ حسنی، زهره؛ زپویار، فرزاد، 1385، بررسی و مقایسه منبع کنترل و احساس تنهایی در بین دختران ورزشکار و غیر ورزشکار، پژوهش در علوم ورزشی، شماره دهم، ص 135-125. 30- صمدی راد، انور، 1381، بررسی عوامل اجتماعی و خانوادگی موثر بر فرار دختران از خانه، خلاصه مقالات اولین همایش ملی آسیبهای اجتماعی در ایران، ناشر: دبیر خانه همایش. 31- طهرانی زاده، مریم، رسول زاده طباطبایی، کاظم، آزاد فلاح، پرویز،1384، بررسی مقایسه ای نگرشهای ناکارآمد در دختران فراری و عادی، فصلنامه ی علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال پنجم، شماره 19، 1384. 32- عبدی، سلمان؛ جلیل باباپور، خیرالدین؛ فتحی، حیدر، 1389، رابطه سبک های تنظیم هیجان شناختی و سلامت عمومی دانشجویان، مجله علوم پژوهشی دانشکده علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سال هشتم، شماره 4، صفحات 258-264. 33- فراهاني، محمدتقی، 1378، روا نشناسي شخصيت نظريه، تحقيق، كاربرد ، تهران : دانشگاه تربيت معلم. 34- قاسم زاده نساجی، سوگند؛ پیوسته گر، مهرانگیز؛ حسینیان، سیمین؛ موتابی، فرشته؛ بنی هاشمی، سارا، 1389، اثربخشی مداخله شناختی-رفتاری بر پاسخ های مقابله ای و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان. مجله علوم رفتاری، دوره چهارم، شماره اول، بهار، ص 43-35. 35- قاسمی، طاهره، 1375، بررسی ارتباط بین منبع کنترل و شیوه های مقابله و نیمرخ های روانی دختران در نظام جدید آموزش و پرورش در شهر تهران، پایان نامه ارشد، روانشناسی، دانشگاه الزهرا(س). 36- کرین، و، 1943، نظریه های رشد، ترجمه خوی نژاد، ر، رجایی، ع، 1384، چاپ اول، تهران، انتشارات رشد. 37- کرین، و، 1943، پیشگامان روانشناسی رشد، ترجمه فربد فدایی، تهران: انتشارات اطلاعات. 38- ماسن، پ، کیگانف ج، هوستون، آ، کارول، ج، کانجر، ج، 1985، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، 1380، چاپ چهارم، تهران : نشر مرکز. 39- محمدخانی، شهرام، 1386، عوامل روانی و اجتماعی موثر در فرار دختران از خانه، فصلنامه رفاه اجتماعی، (25) 6 : 147-168. 40- مطهری، مرتضی، 1361، انسان و سرنوشت، تهران: انتشارات صدرا. 41- مظاهری، م، 1379، نقش دلبستگی بزرگسالان در کنش وری ازدواج، تهران: نشریه روانشناسی (3)4، 286-318. 42- معظمی گودرزی، بهمن، 1380، بررسی تاثیر آموزش تنش زدایی تدریجی و مهارت های مقابله ای و حل مساله بر میزان تنیدگی و شیوه های مواجهه دختران فراری، پایان نامه ارشد، دانشگاه تربیت مدرس. 43- منصور، محمود؛ دادستان، پریرخ، 1379، روانشناسی ژنتیک 2 ، تهران: انتشارات رشد. 44- میرزمانی، م؛ کاووسی، ر؛ بشارت، محمدعلی،1383، ویژگیهای زمینه ای دختران و زنان گریزان از خانه تحت پوشش مراکز بازپروری سازمان بهزیستی تهران، فصلنامه تازه های رواندرمانی، سال نهم، شماره 33 و34 : ص 41-52 . 45- میر هاشمیان، حمیرا، 1378، تاثیرات اعتقادات مذهبی در شکل گیری منبع کنترل و نیم رخ روانی دانشجویان دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد اسلامی ، 1378؛ 8: 76-69. 46- نادری، فرخ؛ برومند نسب، مسعود؛ ورزنده، مهتاب، 1388، تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر اضطراب و ابراز وجود دانش آموزان دبیرستانی شهرستان بهبهان، یافته های نو در روانشناسی، 1388. 47- نیسی، عبدالکاظم؛ شهنی ییلاق، منیجه، 1380، تاثیر آموزش ابراز وجود بر ابراز وجود، عزت نفس، اضطراب اجتماعی و بهداشت روانی دانش آموزان پسر مضطرب اجتماعی دبیرستانی شهرستان اهواز، مجله ی علوم تربیتی روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، دوره ی سوم، سال هشتم، شماره های 1 و 2، ص 30-11. 48- هلمز، ج، 1993، نظریه دلبستگی: مبنای زیست شناختی روان درمانگری، ترجمه محمد علی بشارت، 1379، فصلنامه تازه های روان درمانی، سال چهارم، شماره 13 و 14. 49- یار یاری، فریدون؛ مرادی، علیرضا؛ یحیی زاده، سلیمان، 1386، رابطه هوش هیجانی و منبع کنترل با سلامت روانشناختی در بین دانشجویان دانشگاه مازندران، مطالعات روانشناختی، دوره 3 ، شماره 10 ، 40-21. 50- یوسفی، فریده، 1385، بررسی رابطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با افسردگی و اضطراب در دانش آموزان مراکز راهنمایی استعدادهای درخشان، پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، سال ششم، شماره4، 892 -871. 51- Abbott, B.V. 2005. Emotion dysregulation and re-regulation: predictors ofrelationship intimacy and distress.[PhD thesis].Texas A & M University. 52- Ainsworth, M., D. Belhar, M. C., Waters, E., Wall, S. 1978. Patterns of attachment: A psychological Study of the strange situation. Ltillsdale, NJ: Erlbaum. 53- Alberti, R., Emmones, M., L. 1977. Your perfect right: Human Sciences Press. 54- Alberti, R., Emmones, M. 1982. Your perfect right: A guide for ssertive living (4t eds).Impact, Sun Luis Obispo, California. 55- Aldao, A., Nolen- Hoeksema, S. 2010. Specificity of cognitive emotion regulation strategies: A trandiagnostic examination.Behaviour Research and Therapy. 48: 974-983. 56-Allen, J.P., & et al.1998.Attachment and adolescent psychosocial functioning. Child Development, 69: 1406–1419. 57- Allen, J.P. & et al. 2002.Attachment and autonomy as predictors of the development of social skills and deviance during mid-adolescence. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 70: 56-66. 58- Allen, J.P. & et al. 2005. The two faces of adolescents’ success with peers: Adolescent popularity, social. 59- Anderson, C. A., Miller, R. S., Riger, A. L., Dill, J. C., Sedikides, C. 1994. Behavioural and characterological styles as predictors of depression and loneliness: review, refinement, and test. Journal of Personality and Social Psychology, 66: 549–558. 60- Arrindell, W. A., Sanderman, R., Hageman, W. J., Pickersgill, M.J. 1991. Correlatesof assertiveness in normal and clinical samples: A multidimensional approach.Behavior Research and Therapy. Vol. 12 (4): 153-282. 61- Arthur, P. J., Waugh, R. 2009. Status Offenses and the Juvenile Justice and Delinquency Prevention act The Exception that Swallowed the Rule, Journal for Social justice, Vol, 7: 555-576. 62- Azais, F., Granger, B., Debray, Q., Ducroix, C. 1999.Cognitive and emotional approach to assertiveness. Encephale, 4: 353-355. 63- Baron, R. B., and Byrne, D. 1997. Social psychology: understanding Human interaction, Boston: Allyn and Bacon. 64- Beauregard, M., Lévesque, J., Bourgouin, P. 2001. Neural Correlates of Conscious Self-Regulation of emotion. The Journal of Neuroscience, 21: RC165:1-6. 65- Beck, A. T., 1991.Motivation, Theories, and Principle, Prentice-Hall, Inc. 66- Berlin, I. J., Cassidy, J., & Belsky, J. 1995. Loneliness in young children and infant-mother attachment: A longitudinal study. Merrill-Palmer Quarterly, 41: 91-103. 67- Besharat, M. A., Golinejad, M., Ahmadi, A. A. 2000 [Relationship between attachment styles and personal problems]. Journal of psychiatry and clinical psychology ; 8(4): 74-81. (Persian) 68- Bowlby, J. 1969.Attachment and loss. London: The Hogarth Press and Institute of Psycho Analysis.1969; 125. 69- Bowlby, J. 1973. Attachment and loss: separation. New York: basic books.1973; 113-119. 70- Bowlby, J. 1982. Attachment and Loss: Attachment. New York: Basic Books. 71- Bowlby, J. 1980. Attachment and Loss: Loss, Sadness and Depression. New York: Basic Books. 72- Bowlby, J. 1960. Grife and mourning in infancy and early childhood psychology. Psychanalytic study of the child, 15: 9-52. 73- Bowlby, J. 1979.The child Attachment. New York: basic books. 74- Bowlby, J. 1958.The natures ofchilds tie to his mother.International Journal of Psychoanalysis. 39: 350-373. 75- Bowlby, J. 1988.A secure base.Clinical implications of attachment theory. London: Routledge. 76- Bowlby, J. 2006.[Attachment theory, Elite psychology and education]. Safarzadeh Khoshabi K, Abohamzed E. (translators). 1 ed. Tehran: Danjeh: 32-135 (Persian). 77- Brannon, L., feist, J. 2000. Health psychology: An introduction to behavior and health (pp. 82-104). Belmont, CA: Wadsworth. 78- Bruce, D., Roy, y., Adrian, F. 2002.The Influence of type behariour and locus of control upon jop satisfaction and occupational health Personality and indiridual Differences, 33: 1361. 79- Campos, J. J., Carl, b. F., Camras, L., 2004.On the nature of emotion regulation. Child development, 75: 377-394. 80- Carver, C. S., Scheier, M. F., Weintraub, J. K. 1989.Assessing coping strategies: a theoretically based approach. Journal of Personality and Social Psychology, 56: 267–283. 81- Cassidy, J., Shaver, P.R. 2008. Handbook of attachment: theory, research, and clinical applications. New York: Guilford Press. 82- Collins, N.L., Cooper, L., Albino, A., Allard, L. 2002 Psychosocial vulnerability from adolescence to adulthood: A prospective study of attachment style differences in relationship functioning and partner choice. J Pers 2002; 70(6): 965-1007. 83- Cole, P. M., Martin, S. E., Dennis, T. A., 2004. Emotion regulation as a scientific construct: Methodological challenges and directions for child development research. Child development, 75: 317-333. 84- Cooner, M. U. 2001.Understanding and Preventing Teenage Runaways. Counseling. org. 85- Derks, W., Leeuw, J. R., Hordijk, G. J., Winnubst, J. A. 2005.Differences in coping style and locus of control between older and younger patients with head and neck cancer. Clin Otolaryngol 2005; 30(2):186-192. 86- Farrow, J. A., Deisher, R.W., Brown, R., Kulig, J. W. and Kipke, M. D. 1992. Health and health needs of homeless and runaway youth.A position paper of the Society for Adolescent Medicine. Journal of Adolescent Health, 13(8): 717-726. 87- Flangan, C. 1999. Early Socialization: sociabity and attachment. New York. Ng. us: Koutledge. 88- Fox, N. A., Hane, A. A. 2008.Studing the Biology of Human Attachment. In Cassidy, J, Shaver, PR. Handbook of Attachment: Theory, Research and clinical Application.New York and London. Guilford.Press. PP.23-47. 89- Gary, F., Moorhead, J., Warren, J. 1996.Characteristics of troubled youth in shelter. Archives of Psychiatric Nursing, 10: 41-48. 90- Garnefski, N., Baan, S, & Kraaij, V. 2003.Relationship between cognitive start gies of adolescents and depressive symptomatology across type of life evdnt. Journal of youth and Adolescen, 32: 401-408. 91- Garnefski, N., Kraaij, V. 2006. Relationship between cognitive emotion regulation strategies and depressive symptoms: a comparative study of five specific samples.Personality and Individual Differences, 40:1659- 1669. 92- Garnefski, N., Kraaij, V., Spinhoven, Ph. 2001.Negative life events, cognitive emotion regulation and depression. Personality and Individual Differences, 30: 1311-1327. 93- Garnefski, N., Kraaij, V., Spinhoven, Ph. 2000.Negative life events, cognitive emotion regulation and depression. Personality and Individual Differences, 30: 1311–1327. 94- Garnefski, N., Kraaij, V., Spinhoven, P. 2002. CERQ: Manual for the use of cognitive Emotion Regulation Questionnaire. Leiderdorp, The Netherlands: DATEC. 95- Garnefski, N.S., Kraaij, V. 2003.Relationships between cognitive strategies of adolescents and depressive symptomatology across different types of life events. J Youth Adolesc, 2003; 10 (32):401-8. 96- Garnefski, N., Rieffe, C., Jellesman, F., Terwogt, M. m., Kraaig, V. 2007.Cognitive emotion regulation strategies and emotional problems in 9-11-yearold children. Europan Child Adolescent Psychiatry, 16: 1-9. 97- Goleman, D. 1995.Emotional Intelligence. N Y: Bantam Book. 98- Gross, J. J. 1998. The emerging field of emotion regulation: An integrative review. Review of General Psychology, 2(3), 271-299. 99- Gross, J.J. 1999. Emotion regulation: Past, present, future. J of Cognitive and emotion, 1999; 13 (5): 551-573. 100- Gross, J. J., 2001. Emotion regulation in adulthood: timing is everything. Current Directions in psychological science, 10: 214-219. 101- Gross, J. J., 2002.Wise Emotion regulation. In L. felderman Barrett & P. Salorey (ED), The Wisdom of fillings: Psychological Processes in emotion intelligence. New Yourk: Guilford, 297-318. 102- Gross, J. J., & Munoz, R. F., 1995.Emotion regulation and mental health. Clinical Psychology: Science and Practice, 2: 151-146. 103- Gross, J. J., & Thompson, R. A., 2007. Emotion regulation: Conceptual foundation.In J. J. Gross(Ed), handbook of emotion regulation, 3-27. 104- Gross, J.J., John, O.P. 2003. Individual differences in two emotion regulation processes: Implications for and Affect, relationships, and well- being. Journal of Personality and Social Psychology, 2003; 85 (2): 348- 362. 105- Harris, T. 2004.Implication of attachment theory for working in psychotherapy. Int fourm psychoanal, 13: PP: 134-161. 106- Harris, C., Linda, O. & Pamela, M. 2002. Situation and Personality correlates of psychological Well-Being: Social Activity an personal, Control. 107- Harlow, H. F., Harlow, M. K. 1969.Effect of various mother- infantrelationship on rhesus monkey behaviors.In B. M. foss (Ed.).Determinants of infant behavior (vol. 4). London: Methuen. 108- Hazan, C., Shaver, P., 1987. Romantic love conceptualized and attachment process.Journal of personality and social psychology, 52: 511- 524. 109- Jahanbakhsh, M. 2010. Effect of attachment based therapy on behavioral problems in girl students of primary schools in Isfahan [Thesis]. Isfahan: Isfahan University; 2010. 110- Jih, C. S., Sirgo, V. I., Thomure, J. C. 1995.Alcohol consumption, Locus of control, and self-esteem.Of high school and college students. Psychological Reports, 76: 851-859. 111- Kafetsios, K. 2004.Attachment and emotional intelligence abilities across the life course. Personality and Individual Differences, 37:129-145. 112-Khetrapal, N. 2009.The early attachment experience of psychopathology. Interperson. 2009; 3(1): 1-13. 113- Kirkcaldy, D., Shepard, J. Furnham, F. 2002. The influence of type A behavior and locus of control upon job satisfaction and occupational health. Personality and individual differences, 33: 1361-1371. 114- Klein, J.D., Keller, J.M. 1996.Influence of student ability, locus of control and type of instructional control on performance and confidence, Journal of educational research, Vol.82, No.1-4, pp.30-48. 115- Kraaij, V., Pruymboom, E., Garnefski, N. 2002. Cognitive coping and depressive symptoms in the elderly: A longitudinal study.Aging Ment Health. 2002; 4(6): 275-81. 116- Krouse, N., Show, B. 2000.Specific feeling of control and mortality. School of public health university of Michigan. 117- Kurtz, D. P., Lindsey, E. W., Jarvis, S. and Nackeud, L. 2000. How Runaway and Homeless Youth Navigate Troubled Waters; The Role of Formal and Informal Helpers, Child and Adolescent Social Work Journal. Vol. 17: 115-141. 118- Kuscu, M. K., Dural, U., Onen, P., Yasa, Y., Yayla, M., Basaran, G., Turhal, S., Bekiroğlu, N. 2009.The association between individual attachment patterns, the perceived social support, and the psychological well-being of Turkish informal caregivers. Psycho-oncology, 18(9): 927- 935. 119- Lange, A., Jakubowski, P. 1979.Responsible assertive behavior. Rescarch Pres, Champaign, IIIinois. 120- Lee, T. R., Mancini, J. A. (1982).Locus of control and premarital sexual behaviors.Psychological Reports.49, 882. 121- Levenson, R.W. 1999.The intrapersonal functions of emotion. J of Cognitive and Emotion 1999; 13 (5): 481-504. 122- Lewis, M. 1991. Child and adolescent psychology a comprehensive text book, Londom, Kowkab publisher. 123- Linley, P.A., Joseph, S. 2004. Positive change following trauma and adversity: A review. J Trauma Stress 2004; 17: 11-21. 124- Lauritsen, J. L. 1993.Siblingresemblance in juvenile.Delinquency. Criminology, 31: 387-406. 125- Lyn, M. 2002.The Lost child from lost child EBS (Emergency BroadcastSystem). Http://www.Covenanthouse.org/Runaways. 126- Main, M., Solomon, J. 1986. Discovery of an insecure disorganized disoriented attachment pattern: Procedures, findings and implications for the classification of behavior.In T. B. BRAZELTON., & M. Yogman (Eds).Affective development in infancy (PP, 95-124). Norwood, NJ: Alex. 127- Malekpour, M.2007.Effects of attachment on early and later development. Br J dev disab. 2007; 53(105):8195. 128- Malos, E., Hague, G. 1997.Women, housing, homelessness and domestic violence.Women Studies International Forum, 203: 397-409. 129- Marsh, P. & et al. 2003.Attachment, autonomy and multifinality in adolescent internalizing and risky behavioral symptoms. Development and Psychopathology, 15: 451-467 130- Maltby, J., Day, L., Macaskill, A. 2007. Personality, Individual Differences and Intelligence, Harlow: Pearson Prentice Hall, ISBN0-13- 12976-0. 131- Marte, R. M. 2008. Adolescent Problem Behaviors Delinquency: Aggression, and Drug Use, LFB Scholarly Publishing LLC, New York. 132- Matas, L., Arend, R. A., Srouf, L. A. 1978.Continuity of adoption in the second year.The relationship between quality of attachment and later competence. Child Development, 49: 547-556. 133- Mc Gee, R., Wolf, D., and Olson, J. 2001. Multiple Maltreatmen, Attribution of blame, and Adjustment among adolscents, Development and Psychopathology, 13: 827-846. 134- Neisi, E., Shahni Yeilagh, M. 2001.Effectiveness of assertion, self esteem, social anxiety and mental health training on socially anxious male highschoolers in Ahvaz.Journal of Psychology and Educational Science, Shahid Chamran University of Ahvaz. 135- Ostrov, J. M., Pilat, M. M., Crick, N. R. 2006. Assertion strategies and aggression during early childhood: A short-term longitudinal study. Early Childhood Research Quarterly, 21: 403-416. 136- Pegg. R., Ashbridge, D., Cullough, M. 1994.The effect of self esteem, family structure, locus of control and career goals on adoleseent. Adolescence. 1994; 29 (115): 605-610. 137- Peled, E., Cohavi, A. 2009. The Meaning of Running Away for Girls, Child Abuse & Neglect, Vol, 33: 739-749. 138- Randy, L.S., Michelle, J. 2008.Exploring the Effects of Social Skills Training on Social Skill- Development on Student Behavior.National Forum of Special Education Journal. 139- Ravicz, S. 1998. High on stress: A woman’s guide to optimizing the stress in her life. Oakland, California: New Harbinger Publication Inc. 140- Reeh. H. E; Hiebert. B; et.al. 1998. “Adolescence health: The relatonship between health locus of control, beliefs and behaviors.” Journal of Euuidance & counseling. 13 (53). 7-23. 141- Ribeiro, M. O. 2008.Street children and their relationship with the police. International Nursing Review, 55: 89-98. 142- Roberts, J.E., Gotlib, I.H., Kassel, J.D. 1996. Adult attachment security and symptoms of depression: The mediating roles of dysfunctional attitudes and low self-esteem. J Pers So Psychol. 1996; 59: 981-6. 143- Rosenthal, D., Mallett, S., Myers, P. 2006. Why do homeless young people leave home? Australian and New Zealand, Journal of Public Health, 30: 281-185. 144- Rutter, J.B., Hochreich. 1975. Personality, Unitet States of American, Scott, Faresman and company, pp.93-112. 145- Rutter, I. B. 1966. Generalized expectancies for internal versus external control of reinforcement. Psychological Monographs, 80 No. 609. 146- Ryan, C., Martin, Eric, R. D. 2005. Cognitive emotion regulation in the prediction of depression, anxiety, stress, and anger.Personality and Individual Differences, 39:1249–1260. 147- Safford, S.M.2002.The relationship of attachment style and cognitive style to depression, anxiety and negative affectivity.Ph.D.Dissertation. Temple University, 2002: 12-46. 148- Seligman, M. E. 1975. Helpessness: on depression, and death. Sanfrancisco: W. H. Freeman. 149- Schwartz, S.2000.Abnormal psychology. Mountain view, CA: Mayfield publishing.Company. 150- Shaffer, D. R. 2000.Social & Personality development. CA: Wadsworth. 151- Shaver, P., Miculincer. M. 2005. Attachment theory and serch: Resurrection of the psychodynamic approach to personality. Gournal of Research in personality, 39: PP: 22-45. 152- Sherman, S. S., Plitt, S., UL Hassan, S., Cheng, Y., & Zafar, S.T. 2005.Drug use, street survival, and risk behaviors among street children in Lahore, Pakistan. Journal of Health: Bulletin of New York Academy of Medicine, 82: 113-124. 153- Skinner, B. F. 1971.Beyond freedom and dignity.new Yourk; Knopf. 154- Spaeth Cherry, S. 2003. TEEN THREAT: Im going to runaway.http:I www.Family Fun.Go.Com. 155- Shaliza, S. 2001 A potential clinical approach to decreasing behavior in adolescents.Dissertation of psychology; California school of professional psychology. 156- Tavakoli, S., Lumley, M., & Hijazi, A. 2009. Effects of assertiveness training and expressive writing on acculturative stress in international students: A randomized trial Journal of Counseling Psychology, 56 (4): 590-596. (Persian). 157- Thompson, R. A. 1994. Emotion regulation: A theme in search of definition. Monographs of the Society for Research in Child Development, 59: 25-52. 158- Thompson, R. A. 2008. Early attachment and later development familiar: questions, new answers in Cassidy and Shaver (Eds).Handbook of attachment. 2 ed. New York: Guilford; 2008. 159- Tyler, K. A., Bersani, E. 2008. A Longitudinal Study of Early Adolescent Precursors to Running Away, Journal of Early Adolescence, Vol. 28: 230-251. 160- Van Oudenhoren, J. P., Vander Zee, K. I. 2002.Predicting multicultural effectiveness of international student: The Multicultural Personality Questionnaire. International Journal of Intercultural Relation, 26:677-694. 161- Vims, B. Pina, W. 2010. The assessment of emotion regulation: Improving construct validity in research on psychopathology in yoth.Journal of psychological Behavior assessment, published onloin. 10(1): 169-178. 65: 12-35. 162- Yoo, S.H., Matsumoto, D., Le Roux, J.A. 2006.The influence of emotion recognition and emotion regulation on intercultural adjustment. International Journal of Intercultural Relation, 30: 345-363. 163- Zhange, X., Chen. C. 2010. Reciprocal Influenes between parents perceptions of Mother- Child and Father- Child Relationships: A shortterm longitudinal study in Chinese preschoolers. The Journal of Genetic Psychology, 111(1): 22-34.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته