پیشینه و مبانی نظری حمایت اجتماعی و ديدگاههای نظری آن

پیشینه و مبانی نظری حمایت اجتماعی و ديدگاههای نظری آن (docx) 32 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 32 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

حمایت اجتماعی : انسان از بدو تولد، تا آخرين لحظات زندگي اش براي تأمين نیازمندیهایش به راهنمايي و حمايت ديگران نيازمند است. کودک نخستين تجارب اجتماعي خود را در کانون خانواده کسب مي کند . نحوه برخورد با او ، پذيرش ، دوست داشتن و مساعدت کودک ، وي را براي ايفاي نقش هاي اجتماعي و بر طرف ساختن نيازهايش ياري مي دهد . ارتباط و پيوند افراد خانواده در سلامت رواني جسماني شخصتأثير به سزايي دارد به گونه اي که الگوهاي رفتاري و سني را بنيان نهاده و موجبات امنيت خاطر و بهره گيري از عزت نفس بالا را فراهم مي آورد. حمايت اجتماعي از جمله موضوعاتي است که مورد علاقه ي بسياري از روانشناسان قرار گرفته است . براي نمونه کينگ 1985 ، کسلر و همکاران 1985 . اساس نظري اين موضوع ديدگاه جرج کلي ( 1902 ) است که بر اهميت پذيرش اجتماعي يا تأئيد اجتماعي تأکيد مي کند و آن را در چگونگي مثبت يا منفي بودن خود پنداره افراد مؤثر مي داند. چندين مطالعه ي تحقيقاتي تأثير منابع حمايتي چون مادر ، پدر و دوستان را بر عزت نفس و سلامت نوجوانان مورد تأئيد قرار داده است (بیابانگرد،1382). _تعریف حمايت اجتماعي: حمایت اجتماعی عبارت است از ادراک فرد از اينکه مورد توجه و علاقه ديگران است. از ديدگاه آنان فردي ارزشمند است و چنانچه دچار مشکل و ناراحتي شود ، افراد مثل دوستان و همکاران به او ياري خواهند رساند. حمايت اجتماعي به احساس تعلق داشتن ، پذيرفته شدن ، مورد عشق و محبت قرار گرفتن اطلاق مي شود . حمايت اجتماعي براي هر فرد يک ارتباط امن بوجود مي آورد که احساس محبت و نزديکي از ويژگي هاي اصلي اين روابط است ( هاوس،1985). ديدگاههای نظری در مورد حمايت اجتماعي : در ارتباط با حمايت اجتماعي نظريات گوناگوني وجود دارد که برخي از آنها به ارتباط دوران کودکي با اعضا خانواده در سالهاي اوليه تولد تأکيد دارد . عده اي ديگر به ارتباط فرد و تماسهاي اجتماعي او با شبکه اجتماعی در زندگي روزانه مي پردازند و عده اي ديگر نيز هر دو ارتباط را در شکل گيري اين مفهوم دخيل مي دانند. در اين جا به اختصار هر نظريه مورد بررسي قرار مي گيرد. - ديدگاه روان پويشي: در نظام روان تحليل گري ، مادر براي کودک ، معرف حمايت ، ايمني ، عشق و تغذيه است در اوان تولد کودک از درک اشياء عاجز است و از وجود خودش و دنياي خودش آگاه نيست . تحريک مثبت ، گرما و غذا را احساس مي کند ، ولي هنوز آنها را از سرچشمه شان که مادر است باز نمي شناسد. گرما همان مادر است ، غذا همان مادر است. به اصطلاح فرويد ، اين يکي از حالتهاي حاصل از خودشيفتگي است. وقتي که کودک رشد مي کند و پرورش مي يابد کم کم ياد مي گيرد که اشياء را آن طور که هستند ، درک کند ، پي مي برد که مادر به هنگام غذا دادن او را تحسين مي کند. همه اين دريافتها به صورت تجربه، متبلور و ترکيب مي شود : مرا دوست دارند . دوستم دارند براي اينکه قشنگ و قابل تحسينم . دوستم دارند براي اينکه مادر هم به من نيازمند است. به طور کلي به خاطر آنچه هستم ، دوستم دارند . يا اگر دقيقتر بگوييم ، دوستم دارند براي اينکه وجود دارم . کودک احتياج ندارد براي محبوب بودن کوششي بکند ، عشق مادر ي بدون قيد و شرط است . عشق مادري موهبت است ، آرامش است ، احتياجي به تحصيل ندارد ، احتياجي به شايستگي ندارد ( فروم،1960، ترجمه تبريزي،1361). _در نظام اريکسون در مرحله اول ( اعتماد در برابرعدم اعتماد ) : کودک معمولاً نخستين ارتباط را با مادر برقرار مي سازد . او بايد بتواند در کنار مادر احساس ايمني به دست آورد ، يعني اين احساس را که مادر دائماً براي ارضاي نيازهاي وي در کنارش قرار دارد مراقبتهاي منظم و محبت آميز براي ايجاد احساس اعتماد در کودک ضروري است . اولين ارتباط عاطفي ، اگر خوب برقرار شود براي کودک يک ايمني است که اعتماد به دنياي بيروني را ميسر مي سازد احساس ايمني شرط هر نوع پيشرفت بعدي است. در مرحله سوم بر حسب نظريه اريکسون ، تقويت شدن از سوي همسالان ، والدين و تشويقهايي که کودک در اولين کوششهايش دريافت مي کند مي تواند به کودک در تشکيل تصويري مثبت از خود و همچنين ايجاد يک شخصيت مستحکم کمک کنند . در دوره نوجواني ، اگر نوجوان در محيطي مناسب قرار گيرد، ورود وي به يک سطح رشد يافتگي معتدل و رضايت بخش تسهيل مي گردد. او در برابر چندين تناوب قرار مي گيرد و اگر مورد تشويقهاي بجا قرار گيرد مي تواند بزرگسالي مستقل با اغماض ، ديگر دوست و با اخلاق شود.(برک،2001،ترجمه سید محمدی،1384). _ ديدگاه يادگيري اجتماعي – شناختي : نظريه پردازان يادگيري اجتماعي – شناختي به اين عقيده رسيدند که بخش عمده تقويت در تجربه انسان ( دست کم پس از ( طفوليت ) ارتباط اندکي با نيازهاي فيزيولوژيک و يا هيچ ارتباطي با آن ندارد . در عوض اکثر تقويت کننده هايي که براي افراد اهميت دارند و تقويت اجتماعي پاسخهاي تأیيد کننده يا رد کننده ساير افراد هستند، تأیيد بر اين عقيده که تقويت کننده هاي عمده در تجربه انسان ماهيتي اجتماعي دارند – پذيرش ، لبخند ، آزار در آغوش گرفتن ، تحسين ، تأئيد علاقه و توجه از سوي ديگران – اولين مفهوم از چند مفهومي است که اين نظريه ها بدان مفاهيم نظريه هاي يادگيري « اجتماعي » هستند. در الگوي سرمشق گيري به نظر مي رسد تأکيد بر حمايت ابزاري و ملموس است . _ديدگاه پديدار شناختي: مازلو حمايت اجتماعي را يک نياز اساسي براي رشد هر فرد مي داند . او مشاهده کرد که اکثر افراد نوروتيک داراي سطوحي از حس فقدان امنيت ، تعلق خاطر ، عشق و توجه به حرمت نفس مي باشند و هر يک از اين ويژگي ها و نيازها ارتباط تنگاتنگي با تکامل شخصيت و خود شکوفايي فرد دارد. به اعتقاد مازلو افراد وابسته به محيط اجتماعي خود هستند و بدين روش نيازهاي اساسي خود را رفع مي کنند. و به احساسات و نيات ديگران حساس هستند. همه اينها شرايطي را فراهم مي کند که شخص بتواند استعدادها و توانائيهاي بالقوه خود را شکوفا و به کمال برساند. لذا بر اساس نظريات مازلو افراد خود شکوفا نياز اندکي براي حمايت اجتماعي دارند ، زيرا آنها متکي به خود بوده و منبع حمايتي مثبتي براي ديگران محسوب مي گردند (مازلو،ترجمه رضوانی،1376). _ديدگاه شناختي : در نظريه شناختي ، برخي از پژوهشگران از جمله لازاروس ، فولکمن بر اين باورند که تنيدگي به شناخت فرد از خود و محيط بستگي پيدا مي کند . از سوي اين پژوهشگران به دو راهبرد اشاره مي شود که توسط فرد براي کاهش اثرات تنيدگي استفاده مي شود. راهبردهاي مشکل مدار و راهبردهاي هيجان مدار، راهبرد هاي مشکل مدار جهتشان به طرف اداره و رويارويي با مشکل است. صورتي که راهبردهاي هيجان مدار جهتشان به سوي بهينه سازي پريشاني هيجاني است.به علاوه راهبردهايي وجود دارد که از هر دو کنش مشکل مدار و هيجان مدار استفاده مي کند حمايت اجتماعي يکي از اين راهبردهاست . حمايت اجتماعي راهبردي است که از دو کنش سود مي جويد و بدين ترتيب ناظر بر حمايت اطلاعاتي ، عاطفي و ابزاري است ( قلاتي، 1380 ). _ديدگاه تحولي : تأثير حمايت اجتماعي ريشه در تئوري دلبستگي بالبي و راتر دارد که وجود ارتباط ميان کودک و اطرافيان وي را در رشد تحولي ضروری مي دانند.از جنبه ارتباط حمايت اجتماعي با تئوري دلبستگي مي توان گفت که مراقب به عنوان پايگاه امني است براي نوزاد تا به شيوه ي مؤثري درمحيط به کشف و دستکاري بپردازد که در نتيجه آن حسي از شايستگي و مو ثر بودن را در خود رشد دهد و از اين طريق منابع بالقوه فشار زا را کمتر تهديد کننده تفسير مي کنند و منجر به ايجاد اطمينان و اعتماد در فرد و ديگران مي شود ( منصور و دادستان ، 1380). 26-2-منابع حمايت اجتماعي : منابع حمايتي شخص مواردي همچون خانواده ، دوستان و همسالان ، افراد آشنا و نزديک معلمان و حمايت عمومي را شامل مي شود . در دوره نوجواني به خاطر ويژگي هاي مخصوص اين دوره شکل نياز حمايت اجتماعي پيچيده تر مي شود . نوجوانان از يک طرف به خاطر نياز به استقلال حمايت اجتماعي را طرد مي کنند و از طرف ديگر شديداً به آن نياز مندند با اين فشار دروني براي کسب استقلال ، نياز به خصوصي براي جستجوي حمايت از منابع ديگر در آنها به وجود مي آيد. از اين جاست که شکل روابط انها نيز تغيير مي يابد و در بسياري از موارد نگراني هايي را براي والدين به وجود مي آورد . اين مسائل معمولاً نوجوانان را به طرف گروه همسالان و دوستان سوق مي دهند و نياز به دريافت حمايتي از طرف آن گروهها بيشتر مي شود. همسالان نقش عمده اي را در رشد روانشناختي و اجتماعي نوجوانان بازي مي کنند تعامل با همسالان فرض هايي را براي يادگيري نحوه کنترل رفتار اجتماعي ، رشد مهارتهاي مربوط به سن و علايق بوجود مي آورد و باعث مي شود نوجوان همسالان خود را در مشکلات و احساساتش سهيم بداند. همچنين نوجوانان در مقايسه با افراد کم سن و سال ، بيشتر به روابط همسالان وابسته اند زيرا در اين دوره پايبندي به ارزشهاي والدين به تدريج سست مي شود و نوجوانان بيشتر به استقلال و متکي به خود بودن مي انديشند.علاوه بر خانواده ،دوستان، همسالان ، معلمان نيز از منابع حمایتي مهم به شمار مي آيند که از دوران تحصيلات ابتدايي به عنوان يکي از شبکه هاي حمايتي وارد عمل مي شوند . اگر چه طي دوره نوجواني نياز به کسب استقلال تا حدودي ارتباط نوجوانان را با معلمان نيز سست مي کند و حتي موجب عصيانهايي بر عليه معلمان مي شود ولي هرگز نياز به حمايت ايشان از بين نمي رود.(میچل دمونت.مارک آ.2007). 27-2-ابعاد حمايت اجتماعي : حمايت اجتماعي داراي دو بعد يا جنبه ي اساسي است : الف ) جنبه ي ذهني : بعد ذهني حمايت اجتماعي به تصوري اطلاق مي گردد که فرد از افرادي دارد که قادرند به طور مؤثر در مواقع درماندگي و ناچاري وي را مساعدت نمايند. ب) جنبه ي عيني : بعد عيني يا بالفعل حمايت اجتماعي به ميزان واقعي مساعدتها و همياري هاي ارائه شده به فرد بستگي دارد . هر نوع تغيير ناگهاني يا بروز مصيبت در زندگي ، از جمله منابع فشاري است که ممکن است موجب پريشاني و نگراني شخص شود. جنبه ذهني درميزان عملکرد فرد تأثير فراواني دارد و يافته هاي پژوهشي حاکي از آن است که هر چه ذهنيت فرد در برخورداري از حمايت ديگران ( حمايت بالقوه ) بيشتر باشد،ميزان پاسخهای موفقيت آميزي که به فشارهاي رواني و موقعيتهاي بغرنج نشان مي دهد ، بيشتر است . به عکس اگر فرد احساس کند که از حمايت اجتماعي کافي اطرافيان برخوردار نیست ، احتمالاً آمادگي کمتري براي مقابله با خطر از خود نشان مي دهد و ممکن است به جاي رويارويي با مسايل ، اجتناب متوسل شود ( هاینزمن.کاپلان.1988) با توجه به بعد عيني حمايت اجتماعي، افراد مؤثر در مساعدت و ياري فرد تا حد زيادي از شدت فشار رواني مي کاهد و فرد را به انطباق دوباره قادر خواهد ساخت. به عنوان مثال : ازدواج از جمله وقايعي است که سبب ايجاد فشار رواني مضاعف بر فرد مي شود ، حضور شرکت افراد خانواده و دوستان در مجلس عروسي تا اندازه اي پذيرش نقش همسري و مسئوليت را براي عروس و داماد آسانتر مي کند . همچنين مساعدت هايي که تا مدتها بعد از عروسي به زوج جوان از سوي اطرافيان به خصوص خانواده ارائه مي شود . به ميزان قابل توجهي از فشار رواني ناشي از تغيير زندگي و بار مسئوليتها مي کاهد و آنها را قادر مي سازد که با موفقيت و شرايط تازه انطباق لازم را به عمل آورند 28-2-سيستم هاي حمايت اجتماعي : سيستمهاي حمايت اجتماعي مطابق با نظر کاپلان( 1996 )،عبارت است از واگذار کردن بخشي از ضروريات بين فردي به گروهي از افراد که قادرند در مواقع اضطراري حفاظتهاي عاطفي و منابع حمايتي را براي افراد نيازمند مهيا کنند. بعلاوه مردم با فراهم کردن کمک ها ، منابع اطلاعات و آگاهيهاي شناختي براي افراد نيازمند موجب افزايش توانايي آنان در مقابله با بحرانهاي روحي مي شوند. مطابق نظر کاپلان يک فرد به گروههاي حمايتي متعددي در خانه ، محل کار و تفريحگاههاي عمومي نيازمند ا ست. در سال (1996) به وسيله کاپلان نظريه مفيدي درباره ي اينکه چگونه خانواده به عنوان سيستم حمايتي عمل مي کند ارائه شد. کاپلان مي گويد : که خانواده به چند راه مختلف به عضو خود خدمت مي کند، منبع ايدئولوژي و راهنما و واسطه اي در حل مشکلات ، خدمت عملي و راهنمايي صحيح پناهگاهي براي استراحت و رفع خستگي و به عنوان يک گروه کنترل و مرجع خانواده تاريخچه اي از چگونگي زندگي اعضا و ارتباط متقابل و طريقه متقابل با مشکلات زندگي رابراي اعضاي خود تمهيد مي کند . به عنوان يک حلال مشکل براي تصميم گيري در شرايط بحراني کمک مي کند و مي تواند به عنوان نيروي قدرتمندي براي حمايت در برابر دگرگوني ها عمل نمايد سيستم هاي حمايت اجتماعي در خانه و محل کار، افراد را در مقابله با استرس هاي محيطي ياري مي رسانند و به عنوان سپر عمل مي کنند. محققان گاهي اين سوال را مطرح مي کنند که چرا سيستم هاي حمايت اجتماعي چنين اثرات مشخصي دارند و تحليل کنوني پيشنهاد مي کند که يکي از دلايل اين است که اشخاص حمايت کننده اطمينان مجدد و پذيرش را به شخص عرضه مي کنند ( شريفي درآمدي ، 1380 ) . _افزايش حرمت نفس : کار کردهاي حمايتي و هويتي خود به صورتي کلي به آنچه که فرد پيرامون خود آموخته است اشاره دارد. فرد قادر است خود را موجودي ارزشمند و با کفايت قلمداد کند منابع مربوط به کارکرد حرمت نفس عبارتند از : 1- دريافت اطمينان و تصديق 2- ارزشمندي تاييد و تحسين 3- ابراز احترام به فرد دريافت کننده حمايت ساراسون (1987) ، ابعاد حمايت اجتماعي را به پنج دسته تقسم کرده است : حمايت هيجاني حمایت شبکه اجتماعی حمایت عزت نفس حمایت وسیله حمایت اطلاعاتی حمايت هيجاني : عبارتست از مهارت درکسب کمک از ديگران به هنگاميکه فشار رواني افزايش مي يابد. حمايت شبکه اجتماعي : موجب کاهش فشار رواني از طريق دسترسي به عضويت در شبکه به فراموش کردن مشکلات مي گردد. حمايت عزت نفس : بدين مفهوم است که ديگران به فرد بقبولانند قابليتهاي ويژه اي دارد . حمايت وسيله اي : عبارتست از دسترسي به منابع مالي و خدماتي ، زماني که فرد براي سازگاري با رويدادهاي فشار زاي رواني بدانها نياز دارد . حمايت اطلاعاتي: ارائه اطلاعات براي درک رويدادهاي فشار زاي رواني(سارا سون، 1987). فلتون و بري (1992 ) مي خواستند بدانند که آيا تغيير در منشاء حمايت فرزندان باعث تغيير در دسترسي به حمايت اجتماعي و رضايت مندي از آن مي شود. نتايج نشان مي دهد که گر چه عموماً دسترسي به حمايت اجتماعي با ارزش است ليکن برخورداري از حمايت عزت نفس به مراتب سودمند تر است به ويژه اگر منشأ آن خارج از خانواده باشد.(کشاورز هدایتی. 1388) کاپلان ( 19981 ) معتقد است که به هنگام افزايش فشار رواني ، اشخاصي که از حمايت اجتماعي بالايي برخوردارند علائم افسردگي در آنان ديده نمي شود و بنابراين حمايت اجتماعي با افزايش درک صريح از رويدادهاي رواني فشار زا باعث کاهش تأثیر فشار رواني مي شود.(کاپلان ، 1996،ترجمه پور افکاري ، 1380 ). _عوامل فردي و اجتماعي حمایت اجتماعی: اکنون تقريباً مسلم شده است که حمايت اجتماعي يکي از عوامل بسيار مهم در سلامت رواني نيز هست . در طي بيست سال گذشته مجموعه اي از اطلاعات و داده ها پيوند حمايت اجتماعي نسبت به سلامتي را جمع آوري کرده اند . تحقيقات نشان مي دهد که ارتباط قابل توجهي بين سطوح پايين حمايت اجتماعي و ميزان بروز بيماريها و مرگ و مير وجود دارد. پيوند مکانيزم هاي مطرح شده نسبت به سلامتي بر پايه روانشناختي است. يعني اينکه حمايت اجتماعي ممکن است با بيشتر وضعيتهاي عاطفي مثبت احساس تعلق صميميت ، خود ارزشي ، و افزايش حس کنترل در ارتباط باشد. وضعيتهاي روانشناختي مثبت مشتق شده از حمايت اجتماعي ممکن است رفتار هاي سلامت را افزايش دهديا ممکن است مانع واکنشهاي فيزيولوژيکي آسيب زاي مرتبط با وضعيتهاي رواني منفي شوند . تحقيقات نشان داده اند زناني که از حمايت اجتماعي کمتري برخوردار بوده اند نسبت به مرداني که از حمايت بيشتري برخوردار بودها ند طول عمر کمتري داشته و آمادگي بيشتري براي ابتلا به بيماري از خود نشان داده اند . البته حمايت اجتماعي نيز براي ادراک فرد از محبت و حمايت خانواده ، دوستان و اطرافيان در مقابل استرس و مشکلات زندگي اطلاق مي شود . افرادي که حمايت اجتماعي بيشتري دريافت مي کنند درد کمتري را متحمل شده و کمتر به بيماري مبتلا مي شوند . 29-2-طبقه بندي حمايت اجتماعي و انواع آن : کوب 1976 حمايت اجتماعي را به عنوان اطلاعاتي تعريف کرده است که باعث مي شود افراد به اين اعتقاد پيدا کنند که مي بايستي مورد مراقبت قرار بگيرند و دوست داشته باشند ، مورد احترام قرار گرفته وبه آنها ارزش داده شود و متعلق به يک شبکه اجتماعي بوده و اين ارتباط نيز دو طرفه مي باشد. اين سه نوع اطلاعات فرد را با انواع مختلفي از حمايت اجتماعي مواجه مي کنند ،حمايت ازحرمت نفس ، ارزشمند شدن و حمايت عاطفي وحمايت از طرف جامعه. شي فر ، کوين و لازاروس ( 1981 ) سه محور را براي حمايت اجتماعي بر شمرده اند . 1- حمايت اجتماعي هيجاني يا عاطفي که در برگيرنده صميمت و به دست آوردن آن در روابط بين فردي است . 2- حمايت عيني يا ملموس که کمک مستقيم و قابل لمس در ارتباط با امکانات و خدمات مي باشد . 3- حمايت اطلاعاتي : که در برگيرنده راهنماييها با اطلاعات و راه حلهايي است که يک شخص در ارتباط با مشکل خود به آن نياز داشته و پسخوراندي به رفتار مي باشد(قلاتي ،1380). بر کمن( 1986 )، بيان مي کند که حمايت اجتماعي به دو نوع اساسي ساختاري و کارکردي تقسيم مي شود . حمايت ساختاري معمولاً به جنبه عيني حمايت اشاره دارد و در برگيرنده ارتباطات اوليه و اساسي مي باشد . از قبيل تأهل ، عضويت در گروهها ، دلبستگي ،علايق و غيره – حمايت کارکردي شامل کار کردهاي مثل حمايت اطلاعاتي و ابزاري و محترم شمردن فرد ، صميمت در روابط اجتماعي ، ميزان و مکان دسترسي به فرد مذکور در زمان معين و مورد نياز را در بر مي گيرد . وان ( 1996 ) اعتبار افتراقي چهار نوع حمايت اجتماعي ( اطلاعات ، عاطفي ، ملموس و رفاقت) را مورد بررسي قرار داد. نتايج حاکي از تأثير حمايتهاي اجتماعي بر عوامل متعددي بود. نتايج قطعي و مهمي از اينکه چه افرادي اين حمايتها را بوجود مي آورد در دست است. تجزيه و تحليل داده ها يک همبستگي ميان اعضاي خانواده وا نواع حمايت اجتماعي را نشان مي دهد. (يار احمدي ،1378). کاپلان و هاینزمن (2010) حمایت اجتماعی را یک مفهوم چند بعدی می دانند که شامل دو بخش است: 1- حمایتی که در عمل دریافت شده است. که خود به سه نوع حمایت قابل تقسیم اند: 1- حمایت آگاهی دهنده 2- حمایت عاطفی و 3- حمایت ابزاری 2- حمایت در دومین  قسمت به منابع حمایتی اشاره دارد: 1- خانواده 2- دوستان 3- غریبه ها 4- حیوانات. کوهن (2009) برای توضیح نقش های دفاعی حمایت های اجتماعی دو نوع الگو را شناسایی کرده است: 1- اولین الگو به نام «الگو عامل موثر بنیادی» شناخته می شود و فرض را بر این می گیرد حمایت اجتماعی بدون در نظر گرفتن تجارب واقعی رویدادهای استرس آور، یک موقعیت کلی مثبت را به فرد می دهد. 2-الگوی دوم به عنوان «الگو عامل موثر بازدارنده استرس» تعریف می شود و فرض را بر این می گرد که داشتن حمایت اجتماعی مناسب تاثیر استرس را روی سلامت فرد تعدیل (کاهش) می کند. (میچل دمونت.مارک آ.2005) دیویدسون و نیل حمایت اجتماعی را به 4 طبقه کلی تقسیم نموده اند: 1- حمایت اطلاعاتی 2- حمایت ابزاری 3- حمایت معاشرت اجتماعی 4- حمایت عزت نفس(بخشایی.1387) راتوس (2008)معتقد است حمایت اجتماعی از پنج طریق عمل می کند: 1- توجه عاطفی: شامل گوش دادن به مشکلات افراد و ابراز احساسات همدلی، مراقبت، فهم کردن و قوت قلب دادن؛ 2- یاری رسانی: یعنی ارائه حمایت و یاری که به رفتار انطباقی می انجامد. 3- اطلاعات: ارائه توصیه و راهنمایی جهت افزایش توانایی مقابله ای افراد. 4- ارزیابی: ارائه پسخوراند از سوی دیگران در زمینه عملکرد منجر به تصحیح عملکرد. 5- جامعه پذیری: دریافت حمایت اجتماعی معمولاً بواسطه جامعه پذیری به وجود می آید. در نتیجه اثرات سودمندی به دنبال دارد. روک واتیارد(2009)حمایت اجتماعی را دارای دو شکل می دانند: حمایت اجتماعی عاطفی 2- حمایت اجتماعی ابزاری _حمایت اجتماعی عاطفی: را می توان ایجاد نوعی رابطه صمیمی و محبت آمیز با دیگر افراد دانست. مثل خانواده؛ _حمایت اجتماعی ابزاری: ارائه خدمات، کمک در انجام فعالیت ها، دادن پول و سایر کمک هایی است که از افراد دیگر به فرد می گردد. اعضای خانواده به عنوان مهم ترین منبع حمایت ابزاری به شمار می آیند در حالی که دوستان معمولاً کمتر چنین کمکی را فراهم می کنند. از سوی دیگر حمایت عاطفی هم از طرف اعضاء، خانواده و هم دوستان بروز می کند.(روک و ایتارد.2000) پیشینه پژوهش 33-2-پژوهشهای داخلی : 1) در بررسی مقابله های دینی در افرادمعتادو عادی (سالم) که توسط هاجر پهلوانی و بهروز دولت شاهی در سال1387 صورت گرفت ،نتایج نشان می دهد افراد معتاد در مقایسه با افراد غیر معتاد به طور معنی داری کمتر از روش های مقابله دینی استفاده می کنند. بین متغیر سن این افراد و میزان تحصیلات آن ها با نوع راهبرد مقابله به کار برده توسط این اشخاص وجود رابطه تایید شد. هر چه افراد مسن تر بودند بیشتر از مقابله کارآمد و مذهبی (دینی) استفاده می کردند درعین حال نحوه مقابله کاربردی در افراد بی سواد و افراد با تحصیلات دیپلم و بالاتر متفاوت بود. در نتیجه داشتن باورهای دینی در برخورد با موقعیت های تنش زا در زندگی باعث تخفیف تاثیرات فشار زای ایجاد شده گردیده و شخص را از مصرف کردن مواد یا پناه بردن به انجام الگوهای نامناسب رفتاری باز می دارد. البته نه تنها گرایش دینی داشتن عاملی دفاعی در برابر گرایش به سمت مواد داشتن است بلکه به نظر می رسد وقتی فرد مصرف مواد را کنار می گذارد در وی گرایش های بیشتری نسبت به مسایل دینی ایجاد می شود. 2) در پژوهشی با عنوان مقایسه سلامت روان و حمایت اجتماعی بین سالمندان ساکن منزل شخصی و سالمندان ساکن خانه سالمندی که توسط رویامشاک در سال 1386 صورت گرفته است مشخص شد افراد ساکن در خانه سالمندی از نظر سطح سلامت عمومی شان و نیز متغیرهای آن (اضطراب، افسردگی عملکردهای اجتماعی و وضعیت نشانه های جسمانی) به نسبت افراد ساکن خانه شخصی نمرات بسیار پایین تری کسب نموده و شرایط مساعدی نداشتند. افراد ساکن خانه سالمندان میزان حمایت اجتماعی کمتری از محیط پیرامونی شان دریافت می کردند. 3) در برسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان که توسط عابدیان در سال 1385 صورت گرفت، یافته ها نشان می دهند که متغیرهای رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به طور معناداری سطح سلامت روانی را پیش بینی می کنند وضعیت تاهل با سطح بهداشت عمومی مرتبط است افرادی که متاهل هستند سطح بهداشت روانی بالاتری را نشان می دهند. هم چنین احساس حمایت اجتماعی در آن ها بالاتر بود. هر چه افراد از زندگی رضایت بالاتری داشته باشند. سلامت عمومی بالاتری دارند؛ و افرادی که حمایت اجتماعی شان بالاتر بود در مولفه سلامت عمومی وضعیت مناسب تری داشتند. 4) در پژوهشی که توسط سید سجاد ایرانی در سال 1387 با عنوان بررسی مقایسه ای ویژگی ها و اختلال های شخصیت و نیز راهبردهای مقابله ای در معتادان خود معرف و گروه به هنجار جامعه پرداخت به این نتایج دست یافت که افراد معتاد از راهبردهای مقابله ای غیر سازنده (ناکارآمد) مانند درماندگی، و پرهیز (اجتناب) بیشتر از افراد بهنجار استفاده می کنند و در شاخص های آسیب پذیری شخصیت بیش از افراد سالم، دچار آشفتگی و اختلال می باشند ویژگی های شخصیتی هم چون (تکان شوری، پرخاشگری و هیجان طلبی) بر رفتار اعتیادی، در شروع گسترش و تداوم وابستگی به مواد نقش دارند (بال.2004)1 5- در تحقیقی که توسط امراله ابراهیمی در سال 1387 با عنوان بررسی رابطه شیوه های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با میزان افسردگی در جانبازان (قطع نخاعی) نتایج نشان داد که افراد افسرده جانباز بیشتر از شیوه های غیرموثر و الگوهای مقابله ای جانبازهای کمتر افسرده بیشتر متمرکز بر مساله و برخی روش های سودمند و کارآمد متمرکز بر هیجان (عاطفه محور) بود. برجسته ترین روشهای مقابله ای شان (روی آوردن به مذهب، مقابله فعال، برنامه ریزی، جستجوی حمایت های اجتماعی برداشت یا تفسیر مثبت، خویشتن داری بود. جانبازان بیشتر افسرده از (مقابله متمرکز بر عاطفه، ابراز نمودن ناراحتی، تفکر آرزومندانه انکار استفاده از مواد دارویی و غیرقانونی، دخانیات و جستجوی حمایت عاطفی )بود. یافته دیگر این که جانبازانی که کمتر افسرده بودند از سطح سلامت روانی بالایی برخودار بودند، میزان حمایت اجتماعی بیشتری از (والدین، دوستان، همسر) را گزارش نموده اند. این یافته بر اهمیت حمایت اجتماعی در پیشگیری از بروز آشفتگی روانی تاکید دارد. در افراد افسرده شدید میزان کشمکش های بین فردی بالاتر و میزان حمایت اجتماعی کمتری گزارش شد. همچنین بررسیها نشان داده اند افرادی که دارای حمایت اجتماعی بالا و کشمکش های میان فردی کمتری هستند در رویارویی با رخدادهای فشارزای زندگی بیشتر ایستادگی می کنند.بطور موثرتری مقابله می نمایند و نشانه های کمتری از آشفتگی روانی را از خود نشان می دهند. 6) در مطالعه عصاریان درباره بررسی نیم رخ روانی افراد معتاد در سال 1384 صورت گرفت یافته ها نشان داد که بیشترین ویژگی روان شناختی در میان افراد وابسته به تریاک و هروئین شامل: اضطراب با 43/0 ، افسردگی با 34/0 بودند بعد از این ویژگی ها، صفات شخصیتی ضد اجتماعی با 32/0 اسکیزوئید با 30/0 و ضعف رو این با 27/0نسبت به سایر خصوصیات نرخ بیشتری داشتند. رابطه معنی داری هم بین نوع ماده مصرفی و سطح تحصیلات این افراد به چشم می خورد (افراد دارای تحصیلات پایین و اکثراً مجرد، سن شروع تجربه مواد بالای 20 سال و داشتن سابقه خانوادگی منفی) بیشترین ویژگی تعداد افرادی هستند که گرایش به مصرف مواد در آن ها شایع تر بود. 7) در تحقیقی که توسط علی پور(1387) درباره بررسی ارتباط حمایت اجتماعی با ایمنی بدنی در افراد سالم صورت گرفت نشان داد که افراد دارای حمایت اجتماعی بالاتر، وضعیت ایمنی بدنی شان بالاتر و شرایط مناسب تری دارد و برخلاف این نتیجه افراد منزوی و دارای سطح حمایت اجتماعی پایین از سلامت جسمی و ایمنی بدنی مناسبی برخوردار نبودند. 8) در پژوهشی توسط فاطمه رئیسی، سمیه رشیدی(1387) درباره مقایسه شیوه های فرزند پروری و سلامت روان در بین افراد معتاد و غیر معتاد انجام شد نشان داد افراد معتاد بر حسب وضعیت روانی در مقیاس های سایکوتیک، ترس مرضی پرخاشگری، اضطراب افسردگی و حساسیت بین فردی به طور معنا داری علایم بالاتری نسبت به افراد عادی نشان می داند. ولی از لحاظ دارا بودن علایم وسواس فکری. عملی، افکار پارانوشیا و شکایت های جسمانی بین افراد معتاد با افراد عادی تفاوت معناداری وجود نداشت. 9) در بررسی سطح سلامت روان افراد معتاد به مواد روان گردان که توسط کاظم احمدیان(1384) در دانشگاه ارسنجانصورت گرفت ،یافته ها حاکی است متوسط نمرات سلامت روان در افراد معتاد به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از افراد عادی جامعه است و میزان شیوع اختلال های روانی هم در آن ها بالاتر بود. متوسط نمرات در مقیاس افسردگی بالاتر از نمونه عادی بود، یعنی افراد معتاد (خلق منفی تر، احساس بی ارزش بودنم، ناامیدی و افکار خودکشی) بیشتری گزارش نمودند میزان اضطراب و مشکلات خواب در افراد مصرف کننده تریاک و یا چند ماه مصرفی به صورت پایاتر از افراد دیگر بالاتر بود. 10) در پژوهشی که به بررسی ارتباط بین سلامت روان و حمایت اجتماعی در کارمندان بهداشت و درمان صنعت نفت بوشهر توسط حاجبی و فریدنیا در پژوهشکده زیست پزشکی خلیج فارس در سال 1388 صورت گرفت نشان داد وضعیت سلامت روان با نمره های کسب شده از میزان حمایت اجتماعی رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. جنسیت و گروه سنی، تحصیلات دانشگاهی وضعیت تاهل و تعداد اعضای خانواده با سلامت روان و حمایت اجتماعی؛ دارای همبستگی معناداری هستند. افرادی که به صورت ساعتی کار می کردند در مقایسه با افراد رسمی یا پیمانی از شرایط سلامت روانی و سطح حمایت اجتماعی پایین تری برخوردار بودند. افرادی که سطح حمایت اجتماعی شان بالاتر است از نظر شاخص های سلامت روان (افسردگی، اضطراب ناکنش وری اجتماعی و بد کار کردی اجتماعی، وضعیت جسمانی) وضعیت جسمانی بهتری دارند افرادی که بومی منطقه جنوب بودند هم میزان حمایت اجتماعی شان و هم سطح سلامت عمومی بالاتری کسب کردند. 11) در بررسی عوامل موثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر به وسیله بهزاد رسول زاده در سال 1383 صورت گرفت نشان داد که: 1- متغیرهای افسردگی به عنوان اولین متغیر 2- طلاق والدین 3- معاشرت با افراد ناباب 4- کشیدن سیگار 5- در نهایت شکست تحصیلی؛ بیشترین تاثیر را در گرایش نوجوانان به مصرف مواد مخدر دارند. با آموزش مهارت های زندگی و آموزش های فرهنگی، بین فردی و فردی از گسترش این معضل کاست. 12) در تحقیق علی اکبر ثمری، لعلی فاز و علی عسگری در سال1386 با عنوان بررسی منابع حمایتی و روش ای مقابله ای با عوامل استرس زا (در دانشجویان) به این یافته ها دست یافتند که رابطه معناداری بین میزان ادراک فرد از شرایط استرس زا و نیز رابطه معناداری بین مقابله هیجان مدار با ادراک استرس موجود وجود دارد. افرادی که شرایط سخت و فشارزا تری را ادراک کرده اند، بیشتر سعی در کنترل و یا برخورد هیجانی و عاطفی با رویداد داشتند و ادراک افراد از میزان حمایت اجتماعی در دسترس با نحوه برخورد شان با موقعیت پیش رو مرتبط بود. یعنی آنهایی که به داشتن میزان بالاتری از حمایت اجتماعی معتقد بودند کمتر تحت تاثیر پیامدهای هیجانی موقعیت بودند و در برخورد با مشکلات سازگاری بهتری از خود نشان می دادند. ایستگارد ویلیامسون و ساندلر بیان می کنند که افزایش حمایت اجتماعی از سوی والدین و همسالان اثر رویدادهای منفی زندگی را در بین جوانان کاهش می دهد و منجر به سازگاری و بالا رفتن سطح سلامت روانی خواهد شد. 13) در پژوهشی توسط زهره احمدآبادی در سال 1387 به نقش حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله در سلامت روانی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داد افرادی که مورد آزار و خشونت قرار گرفته بودند از میزان حمایت اجتماعی ضعیف تری برخوردار بوده اند و اکثر آن ها به دلیل عدم استقلال مالی و وابستگی به همسر خود بیشتر مورد خشونت بوده اند اما از هر دو راهبرد مقابله در مواجه با مشکلات خیلی بیشتر از انسان های عادی استفاده کرده اند. به دلیل قرار گرفتن در شرایط فشار آور مداوم و طولانی مدت، به دلیل ایجاد تنش و اضطراب بالا، شاید، افراد در به کارگیری راهبردهای فعال یا شکست مواجه شده اند و یا مثلاً چون از حمایت های اجتماعی مد نظرشان نتیجه ای عایدشان نمی شود به سمت مقابله ای اجتنابی کشیده می شوند بین راهبردهای فعل پذیر (عاطفه محور) و سلامت روانی رابطه معنادار و منفی وجود دارد راهبرد مقابله فعال با حمایت اجتماعی بالا رابطه مثبت و با راهبردهای فعل پذیر رابطه منفی و معنی داری دارند. به علاوه سلامت روان و حمایت اجتماعی با هم رابطه مثبت و همبستگی معناداری دارند. 14) خود کارآمدی ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در شرایط تنش زا توسط ابراهیم مسعودنیا در سال 1386 مورد تحقیق قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که افرادی که از خود کارآمدی بالایی برخوردارند از راهبردهای مقابله مساله محور بیشتر استفاده می کنند و برعکس آنهایی که از راهبردهای مقابله اجتنابی و یا هیجان مدار بهره می گیرند از سطح خود کارآمدی پائین تری به نسبت بقیه افراد برخودار هستند. 15) براساس تحقیقات غرابی در سال 1384 با عنوان راهبردهای مقابله ای نوجوانان تهرانی در وضعیت های مختلف هویتی بین روش های مقابله ای افراد و هویت آن ها ارتباط وجود دارد. افراد دارای هویت پیشرفته تر و تعهد، از مهارت های مقابله ای موثرتری استفاده می کنند و در شرایط پر خطر، بهتر عملی خواهند نمود. (یکی از ابعاد هویت، روابط بین فردی است افراد دارای هویت موفق در موقعیت های مختلف از مهارت های مقابله ای موثر و مفید استفاده می کنند استفاده از این مهارت ها به عنوان یک مکانیزم محافظتی عمل کرده و باعث پیشگیری از مصرف مواد می شود. 16) در تحقیق هژیر(1387) با عنوان بررسی رابطه اختلال های شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با اعتیاد به انواع مواد بیان می کند در بررسی سبک های مقابله ای در گروهی از معتادان به کوکائین با متوسط رنج سنی 32 سال افرادی که در گذشته استرس های بسیاری را تحمل کرده اند. احتمال بیشتری دارد که به اعتیاد روی آورند. این افراد مصرف کوکائین را به عنوان شیوه ای برای مقابله با این سختی ها به کار می برند. 34-2- پژوهش های خارجی : 1- نتایج پژوهش هاینونن (2000) در مورد تاثیر دارو درمانی بر ترک موفق معتادان به الکل در شهر لندن نشان می دهد که با افزایش دوره مصرف صحیح دارو درمانی در مراکز درمان اعتیاد به الکل موفقیت در ترک انها افزایش محسوسی داشته است.(هاینونن ٬ 2000 به نقل از شییر وهمکاران ٬ 1999). 2-ناپ1٬ شییر و ویلیامسون ٬2(2006 ) در تحقیقی که به بررسیمیزان تاثیر کمپهای ترک اعتیاد در ایالت فلوریدای امریکا (در کمپهای تابستانی سال 2005 و 2006) پرداخته اند، متوجه گردیدندکه آموزش روشهای ترک اعتیاد در افراد معتاد توانسته است بر مهارتهای زندگی انها به ویژه در زمینه کنترل وسوسه و ابراز وجود تاثیر بسزایی داشته باشد. (آلیسون3٬گوچارد4٬ فانگ وگیلیان5٬ 2003). همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش مهارتهای زندگی برای معتادان توانسته است کیفیت زندگی و سبک زندگی انها را بهبود بخشد. 3- ماتیوز و همکارانش(2000) در یک تحقیق میدانی که با هدف بررسی رابطه بین روشهای ترک اعتیاد به قرصهای روان گردان در دانش اموزان دختر دبیرستانی در شهر ونکوور کانادا انجام داده است به این نتیجه رسیده است که بین روش دارو درمانی و میزان موفقیت در ترک قرصهای روان گردان در بین آنها رابطه معنادار گزارش نموده است. علاوه بر این نتایج تحقیق ماتیوز و همکارانش نشان می دهد که هرچه میزان آگاهی از روش ترک اعتیاد به شیوه دارودرمانی در دانش اموزان بالاتر باشد بر میزان سرعت در ترک اعتیاد و موفقیت در این کار انها افزوده شده است.(هاینون٬ 2000 ؛ به نقل از ماتیوز6 و همکاران ٬ 2000) 4-نتایج پژوهش دیگری که توسط ویلیامز و همکارا نش(2008) انجام شده ،نشان داده است که میزان کنترل وسوسه ها در بین معتادینی که به روش کمپهای پرهیز محور استفاده شده است در مقایسه با معتادهایی که به روشهای دیگر اعتیاد خود را ترک نموده اند بالاتر بوده است. (ویلیامز 7٬ ریلز 2008) 5- پژوهشی که توسط توس (2009) پیرامون تاثیر اموزش مهارتهای مقابله ای بر ترک موفق سیگار در شیکاگو انجام شده است. در این تحقیق توس اعتقاد دارد که: 1) فرضیه اساسی آن این است که با رویا رویی تدریجی با تحریکات اجتماعی شخص مقاومت به استعمال مواد دارویی را پیدا خواهد کرد. 2) آموزش هنجار بنیاد: سعی به ایجاد آن چه فرم و هنجار است و یا مورد قبول و پذیرش در یک جامعه می باشد در شناخت و ادراک نوجوان تاثیر به سزایی دارد. 3) آموزش مهارت های مقابله: افزایش مقاومت شخص با ایجاد و پرورش رویکردهایی از طریق آموزش شناختی به افراد. نتایج این تحقیق نشان داد که برنامه هایی که در جهت پیشگیری در زمینه سوء مصرف مواد و سیگار در دوره نوجوانی اجرا گردید به طور کاملاً موثری واقع می شوند. که تاکید آن ها بر افزایش مقاومت به ترغیب های اجتماعی در جهت مصرف می باشد. 6- بری و بارو کلوچ(2009) در تحقیقی به بررسی راهبردهای مقابله ای و حمایت اجتماعی در روان پریشی (دوران سال خوردگی) پرداخته اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد افراد مسنی که شرایط جسمی (سلامت بدنی) نسبتاً بهتری داشتند معمولاً به طور پایا بیشتر از راهبردهای مساله مدار در برخورد با مشکلاتشان بهره می بردند اما بر عکس افراد سالخورده روان پریش که سلامت عمومی ضعیف تری را نشان دادند از راهبردهای مقابله ناکارآمد و غیر مفید استفاده بیشتری داشتند و در عین حال نسبت به گروه جوان تر کمتر نحوه رویارویی خود با مشکلات را کارآمدتر تلقی می کردند، این گروه معمولاً تعداد دوستان کمتری داشتند و از حمایت اجتماعی کمتری نیز برخودار بودند. این یافته ها نیاز بالقوه مداخلات روانی اجتماعی را در دوره پیری برجسته می سازند. 7- بررسی راهبردهای مقابله ای درباره موقعیت اجتماعی اقتصادی و سلامتی که توسط مک آرتور و کاترین(2008) انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که راهبردهای مقابله ای فعال در مقایسه با راهبردهای اجتنابی سازگاری عاطفی بهتری در مقابل رویدادهای سخت فشارزا به وجود می آورند و سلامت جسمانی بهتر و وضعیت ایمنی بالا و بهتری را نشان می دهند. نتایج در مورد ارتباط راهبرد مقابله یا وضعیت اقتصادی اجتماعی اطلاعات کمی را به دست می دهد. اما ارتباط مشخصی بین سلامت روانی و راهبردهای مقابله ای به کار برده شده توسط اشخاص وجود دارد. 8- دیویدسون (2007) در تحقیقی به بررسی حمایت اجتماعی، تدابیر مقابله ای و هم وابستگی در همسران افراد معتاد به الکل و مواد مخدر پرداخته است. یافته های این تحقیق می افزاید: مولفه های حمایت اجتماعی و تدابیر مقابله ای به کار گرفته توسط زنان داری همسران معتاد معمولاً نا کارآمد است که بیشتر شامل مقابله (اجتناب، سرزنش خود و دیگری جر و بحث کردن و کناره گیری از لحاظ جنسی) را شامل می شوند و کمتر از مقابله های فعال استفاده می کردند. این زنان از لحاظ مالی به همسر خود متکی اند و میزان منابع حمایت اجتماعی دریافتی از محیط پیرامون شان کم تر از افراد به هنجار است.کمتر بودن روابط اجتماعی و منابع حمایتی مناسب در این زنان به طور معناداری با افراد عادی متفاوت بود. 9-اسپارا هیو و نیکوویچ معتقدند که فعال شدن باور فراشناختی و کنترل نا پذیری و خطر باعث می شود افراد دچار تنش عاطفی شوند.تجربه تنش عاطفی در این افراد باعث می شود این افراد درگیر راهبرد های مقابله ای ناسازگارانه(اجتناب.سرکوبی فکر و ..)شوند.و استفاده از این راهبردها موجب تشدید هیجانهای منفی و در خطر بودن سلامت روانی افراد گردد. 10-والنیتینر در تحقیقاتش نشان داده است که حمایت والدین با سازگاری روانی فرزندان (حمایت اجتماعی) و استفاده از راهبردهای مقابله ای رابطه مثبت دارد. منابع و ماخذ: _ابیگهارت.کارل.کلیدهای پیشگیری ومقابله بااعتیاد.1387.ترجمه مسعود هومان.نشرکتابهای دانه. _ابراهیمی.امراله. (1385)بررسی حمایت اجتماعی و راهبردهای مقابله ای به کارگرفته در جانبازان قطع نخاعی.دانشگاه علوم پزشکی انستیتو روان پزشکی تهران. _اکبری ، ابوالقاسم ،1387 ، مشکلات نوجوانی و جوانی ، تهران ، انتشارات رشد و توسعه، چاپ چهارم. _احمدوند ، محمدعلی ، 1386 ،اعتیاد (سبب شناسی و درمان )،تهران ، انتشارات پیام نور ،چاپ دوم. _آشتیانی، الهام (1385)، جامعه شناسی اعتیاددر ایران امروز،نشر مهاجر،تهران. _آزاد،حسین (1384)،آسیبشناسیروانی 2،انتشاراتبعثت،تهران. _احمدي،حبيب(1384)،جامعهشناسيانحرافات،انتشاراتوزارتفرهنگوارشاداسلامي،تهران. _اسفندریاری نیک. مهتاش (1375). بررسی نگرش های دانش آموزان، معلمین و والدین نسبت به یادگیری و ارزشیابی. مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران؛ 10، 1و 2، 250- 263. _اعتماد.محمد تقی.(1388).توصیف انجمن معتادان گمنام و بررسی بین اعضای گروه بامعتادان خواهان جذب نشده در گروه.دانشگاه رودهن. _بشارت،محمدعلي.،ميرزمانيبافقيسيدمحمود.،پورحسين،رضا (1380). نقش متغيرهايخانوادگيدرپديدآيياختلالكاربردنابجايمواد.فصلنامهانديشهورفتار،سالهفتم،شماره3، 52-46. _بخشایی.نورمحمد.(1387).بررسی ابعاد شخصیتی.رویدادهای استرس زاوحمایت اجتماعی در افرادافسرده.دانشگاه علوم پزشکی وانستیتوروانپزشکی تهران. _بوژه. ژان (1987) اعتیاد وشخصیت. ترجمه توفان گرگانی (1368). تهران: انتشارات سازمان آموزش انقلاب اسلامی. _بیات مختاری. لیلا (1388). برسی ویژگی های شخصیتی و تعداد دفعات ترک اعتیاد در افراد سابقاً معتاد. فصلنامه اعتیاد، شمارهﯼ نهم، صفحه 99-103. _بهاری.فرشاد.(1388)اعتیاد.مشاوره و درمان.(راهنمای تغییر رفتار اعتیادی معتادان).نشردانژه. _بهرامي نژاد ، بهرام ، بدريان ، بهرام ، اخوي زادگان ، رضا ( 1374) ، بررسي انواع اعتياد در زندانيان مرد زندان چوبيدر قزوين ، پايان نامه دكتراي حرفه اي ، دانشگاه علوم پزشكي قزوين ، دانشكده پزشكي. _باقري ، منصور ( 1381) ، نقش آموزش مهارتهاي زندگي بر دانش و نگرش نسبت به مواد مخدر و عزت نفس دانش آموزان ، پايان نامه كارشناسي ارشد روانشناسي عمومي ، دانشگاه تهران . _بهرامي ، هادي ( 1385 ) بررسي ميزان شيوع اعتياد در نوجوانان شهر تهران ،پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه علامه طباطبايي ، تهران . _بهرامی احسان ، هادی ،1388 ،اعتیاد و فرایند پیشگیری ، تهران ، انتشارات سمت ، چاپ سوم. _بوالهری.جعفر.(1387).اثربخشی پیشگیری ازعودبرپایه ذهن آگاهی در درمان وابستگی به مواد مخدر و سلامت روان.مجله اعتیاد پژوهی.سال دوم.شماره7. _پهلوانی، هاجر؛ ملکوتی، کاظم و براهنی، محمدتقی .(1375). بررسی میزان استرس، شیوه های مقابله و وضعیت سلامت روان افراد ناباور، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، انستیتو روان پزشکی تهران. _باشکوه ، اکبر ، اوجاقی ، ناهید (1388) مطالعه رابطه نابرخورداري اجتماعي و آمادگي پذيرش اعتياد در نوجوانان دبيرستانهاي دخترانه شهرستان تبريز، مقاله ارایه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان. _پژوهش هایی که مقاله شدند.(http://psychology.blogfa.com.//post.asx). _جزوه پیشگیری از اعتیاد در کشور.(1387).انتشارات سازمان امور بهزیستی و توانبخشی کشور. _جعفری زاده. ذبیح الله (1382). بررسی مقایسه ارتباط بین مولفه های شخصیت و راهبردهای مقابله ای در معتادان به تریاک خود معرف 30-36 ساله. پایان نامهء کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی. _چارلزایی.داجن دبلیو.مایکل شی. (1387)روانشناسی اعتیاد(سنجش تا درمان).ترجمه بایرامعلی رنجگر.نشر روان. _داویدیان، هارطون .(1376). بهداشت روانی از دیدگاه ادیان توحیدی، اولین همایش نقش دین در بهداشت روانی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، آذرماه. _دباغی.پرویز.(1387)بررسی نیم رخ روانی درافرادمصرف کننده مواد مخدرو محرک.فصلنامه روانشناسان و مجلهروانپزشكان.سال شانزدهم.شمارهء1. _دلاورپور، محمد آقا،. سلطاني، مرضيه،. مسعود، حسين‌چاري، (1387). پيشبينيبهبودييابازگشتبهسوءمصرفموادمخدر برپايههوشهيجانيوروياروييمذهبي. مجلهروانپزشكيوروانشناسيبالينيايران،سالچهاردهم،شماره3، 315 -307. _هژیر.فرهاد.(1388).بررسی رابطه اختلالهای شخصیت ضداجتماعی و مرزی بااعتیاد به موادمخدردر مردان(35-18)ساله کرمانشاهی.دانشگاه تهران. _زکی.محمد.(1387).بررسی اعتباروروایی حمایت اجتماعی دانشجویاندانشگاه اصفهان.فصلنامه روانشناسان ایرانی.سال چهاردهم.شماره16. _حیدری پهلویان.احمد.(1386).بررسی مقایسه ای ویژگیهای شخصیتی معتادان به مواد مخدروافراد غیرمعتاد.مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی وخدمات بهداشت و درمان همدان. _حاجیرسولی،مسعود (1389)،بررسیالگویمصرفمواداعتیادآوردرمعتادیندرمانجویمراکزدرمانیدرسطحاستانتهران،ستادمبارزهباموادمخدر. -حیدری پهلوان. احمد، امیرزرگر. محمدعلی، فرهادی نسب. عبدالله، محجوب. حسین (1382). بررسی مقایسه ای ویژگی شخصیتی معتادان به مواد مخدر با افراد غیر معتاد ساکن همدان. مجلهعلميدانشگاهعلومپزشكيوخدماتبهداشتيدرمانيهمدان. سالدهم،شماره٢،55-62. _حسنی راد ، تورج ، سیزی پور، امیر (1388) بررسی مقایسه ای عوامل مرتبط با اقدام به ترک اعتیاد در گروه های مراجعین به کلینیک های ترک اعتیاد استان لرستان، مقاله ارایه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان. _حسنی زاده، فیروزه (1388) بررسی نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد در جامعه، مقاله ارایه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان. _یزدی زاده.مرضیه.(1387)اثربخشی ومقایسه آموزش مهارتهای حل مسئله وتصمیم گیری گروهی بروضعیت سلامت روانی در معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان تهران. _یونسی.سید جلال.(1388).پیش بینی رضایت زناشویی و تفکر قطعی نگردر زوجین.دانشگاه علوم بهزیستی. _کوشکی. شیرین (1385). بررسی رابطه رابطه اختلالات روانی و سبک های مقابله با مصرف مواد در بین معتادان. پایانامهء دکتری تخصصی؛ دانشگاه آزاد اسلامی. _کاپلانوسادوک (1385)، خلاصهروانپزشکی،جلداول،ترجمهنصرتالهپورافگاری،شهرآب،تهران. کشاورز هدایتی.بهلول.(1388).بررسی مقایسه ای عزت نفس افراد معتادوافراد سالم.دانشگاه قزوین. _کوشکی. شیرین (1381). شیوه های موثر تغییر نگرش در درمان اعتیاد. فصلنامهﯼ علمی آموزشی بهزیستی. سال سوم، شماره چهارم. _میردریکوند ،فضل اله ،1383 ، اعتیاد، پیشگیری و درمان ،لرستان ،انتشارات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان ، چاپ اول . _محمدی،کورش (1387)،موادمخدرواعتیادبهآن،هنرهایزیبا،اصفهان. _معیدفر،سعید (1385)،جامعهشناسیمسائلاجتماعیایران،نشرنورعلمتهران. _مسعودنیا.ابراهیم.(1386)خودکارآمدی ادراک شده و رتهبردهای مقابله ای درشرایط سخت و تنش _محمدی، کوروش (1388) بررسی و مطالعه آسیب شناسی تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از مواد سنتی به مواد صنعتی در ایران، مقاله ارایه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان. _نشریه ستاد مبارزه با مواد مخدر.اعتیاد وماهیت آن.(1385).نشرسازمان مواد مخدرریاست جمهوری. _نورعلی.زهره.علیرضاعابدینی.(1387).بررسی راهبردهای مقابله ای.هوش هیجانی باموفقیت تحصیلی و شکست تحصیلی.دانشگاه علوم پزشکی و انستیتو روانپزشکی تهران. _نوری مقدم. ثنا (1386). پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی و ویژگی های شخصیت در دانشجویان دانشگاه تهران. پایان نامهﯼ کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی. دانشگاه تهران _نیازی پور،یاراحمد ،1382 ،اعتیاد جوانان ،قم ، انتشارات شابک ،چاپ اول . _سایت پزشکان بدون مرز.(1388).بررسی ویژگی های افراد مصرف کننده مواد مخدروعلل آسیب پذیری در برابر مواد. _ستادمبارزه بامواد مخدر ریاست جمهوری.(1388).گزارش ویژه.اداره کل مطالعات و پژوهش های رایانه و آمار. _سوری، حسین ، سوری، ابوذر ، سوری ، ازاد (1388) بررسی و مطالعه نقش باورهاي دينيو آمادگي افراد معتاد براي ترك مواد، مقاله ارایه شده در همایش مقاله نامه اندیشه ای برای نجات، استان لرستان. _سپهرمنش زهرا،افشیناحمدوند،فاطمهساداتقریشی،سیدغلامعباسموسوی (1387). بررسیویژگیهایشخصیتیمعتادانتزریقیزندانکاشاندرسال1385. فیض؛ 12(1(پی در پی45)):69-75. _سرگلزایی، محمدرضا .(1380). ترک اعتیاد موفق، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی مشهد. _سرگلزایی، محمدرضا.(1386).اعتیاد.ازسبب شناسی تادرمان.نشرقطره. _سلیگمن.روزنهان.( 1387).آسیب شناسی روانی.ترجمه یحیی سید محمدی.نشرساوالان. _عاشوری احمد. وکیلی یعقوب. بن سعید سارا و نوعی زهرا(1388).باورهای فراشناختی و سلامت عمومی در دانشجویان.مجله علمی اصول بهداشت روانی :بهار 88.شماره 1.صفحه 20/15 _عاشوری احمد، حبیبی عسگرآباد، ترکمن ملایری مهدی، جوان اسمعلی علی(1388). رابطه بین افکار خودکشی و صفات شخصیتی در افراد معتاد. مجله علوم رفتاری؛ دوره 3، شماره3، ص 249-255. _عرفانی.نصراله.1387.همایش استان سالم.کردستان.انتشارات آشنا. _فرخناک.داریوش.(1387).جامعه عاری از اعتیاد به مواد مخدر.انتشارات پرشکوه. _فروهر.(1388).راهنمای کارکرد قدم(معتادان گمنام).انتشارات:ان.ای.جهانی.نشرفرانقش. _فیضآبادی،رضا،هادیافرا ومحسنقربانی (۱۳۸۹)،تبیینجامعهشناختیعواملاجتماعیمؤثربرتغییرالگویمصرفموادمخدردراستانخراسانشمالی، ارائه شده در کنگره علمیپیشگیریاولیهازاعتیاداستانخراسانشمالی -صافی ، احمد ،1374 ،آموزش خانواده ،خانواده متعادل ، تهران ،انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران. _صالحیجونقانی،فرحناز (1379)،بررسیتأثیرعواملاقتصادی- اجتماعیمؤثربراعتیاد؛مطالعهموردی: زندانشهرکرد،پایاننامهکارشناسیارشددانشگاهشیراز. مقايسهاياختلالاتروانيوويژگيهايشخصيتيدرافرادوابسته وغيروابستهبهموادشهرهمدان.مجلهعلميدانشگاهعلومپزشكيوخدماتبهداشتيدرمانيهمداندورهپانزدهم،شماره2،42-47. _قراباغی.مولود.(1387).تاثیرگروه درمانی درسلامت روانی معتادان گمنام. دانشگاه بوعلی همدان. _قلعهايها علی،فرهادينسب عبدالله،ضرابيان محمدكاظم ،متيننيا نسرين (1387). بررسي _رشيدي ، علي ، مهدي نيا ، عليرضا ( 1387) ، بررسي تأثير رسانه ها در ارتكاب جرم در زندانيان مرتبط با مواد مخدر در زندان مركزي كرمانشاه ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشكده علوم اجتماعي ، دانشگاه تهران . _رجائي ، عليرضا ( 1374) ، بررسي تيپ هاي شخصيتي مردان معتاد و عادي شهر مشهد ، پايان نامه كارشناسي ارشد ، دانشگاه علامه طباطبايي ، تهران . _رضائيان، محسن. (1384). واژهنامهتوصيفي فراتحليلها. مجلهايرانيآموزشدرعلومپزشكي، 5 (2) 145-143. _شاملو.سعید. (1388).بهداشت روانی.انتشارات رشد. _ شریفی، طیبه؛ مهرابی زاده هنرمند، مهناز؛ شکرکن، حسین .(1385). رابطه نگرش دینی با افسردگی، اضطراب و پرخاشگری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی اهواز، مجله پژوهش های تربیتی و روان شناختی دانشگاه اصفهان، 21، 1-44. _شعاع کاظمی.مهرانگیز.(1387).بررسی رابطه میان راهبردهای مقابله ای ونگرش نسبت به موادمخدر در افراد معتاد.دانشگاه الزهراء.فصلنامه اعتیاد پژوهی. _شریدن.چارلیزل.سالی.ای.رادماچر.(1386).روانشناسی تندرستی.مترجم:ابوتراب قنبری وشجاعی تهرانی.انتشارات هدایت. _شجاعیان، رضا.، وزمانیمنفرد، افشين. .(1381)ارتباطدعاباسلامت روانىوعملکردشغلىکارکنانفنىصنایعمهمات سازي. مجله روانپزشکیوروانشناسیبالینیایران،30، 40-33. _تحلیلی پیرامون پدیده اعتیاد.(www.maghale.net). _خداياري فرد ، محمد ، عابديني ، ياسمين ، اكبري زرد خانه ، سعيد ( 1387) . اثر بخشي مداخلات شناختي – رفتاري بر سلامت روان شناختي مصرف كنندگان مواد مخدر . _خوسخی .هلن.(1384).بررسی مقایسه ای عوامل شخصیتی .حمایت اجتماعی وحوادث تنش آمیزروزمره زندگی دربیماران کرونری قلب وافرادبهنجار(سالم).دانشگاه علوم پزشکی و انستیتو روانپزشکی تهران. منابع لاتین: 1-Anton, R. F. (1999). What is craving? Models and implications for treatment.Alcohol.Research and Health, 23(3), 165-173. 2-Berkman and seeman.(2002). Social conditions and distress in oidery persons.Journal of Gerontology : psychological secince. 3-Billieux, J., Van der Linden, M., &Grazia, C. (2007).Which dimensions of impulsivityare related to cigarette craving? Addictive Behaviors, 32, 1189-1199. 4-Boileau, I., Dagher, A., Leyton, M., Gunn, R N., Baker, G. B., Diksic, M., et al. (2006).Modeling sensitization to stimulants in humans: An [11C]raclopride/positronemission tomography study in healthy men. Archives of General Psychiatry, 63(12), 1386-1395. 5-Boileau, I., Dagher, A., Leyton, M., Welfeld, K., Booij, L., Diksic, M., et al. (2007).Conditioned dopamine release in humans: a PET [11C]raclopride study with amphetamine. Journal of Neuroscience, 27 (15), 3998-4003. 6-Breiter, H. C, Rosen, B. R., & Ann, N. Y. (1999). Functional magnetic resonanceimaging of brain reward circuitry in the human. Annals of the New York Academyof Sciences, 877, 523-547. 7-Brian well spance, Kathryn whetten, Virender kumar, Marry Ann libert.Inc.(2008). Copying stragies and putterns of Alchol and Drug abuse among HIV. Infected patients in the United States Southeast.J. AIDS patient care and STDs volum 22.numbers 11. 8-Dalley, J. W., Theobald, D. E., Eagle, D. M., Passetti, F., & Robbins T. W. (2002).Deficits in impulse control associated with tonically elevated serotonergic.function in rat prefrontal cortex. Neuropsychopharmacology, 26, 716–728. 9-Dickman, S. J. (2000). Functional and dysfunctional impulsivity: personality andcognitive correlates. Journal of Personality and Social Psychology, 58, 95-102. 10-Doran, N., Spring, B., &McChargue, D. (2007). Effect of impulsivity on craving andbehavioral reactivity to smoking cues. Psychopharmacology, 194, 279–288. 11-Eliason, M. J., &Amodia, D. S. (2007). An integral approach to drug craving. Addiction.Research and Theory, 15(4), 343-364. 12-Feurestein.M; labaaE . and kuczmierczyk.A.R.(1999). Heath psychology.Network.plaunm press. 13-For more information on illicit drugs check out. Ourweh siteal : National Drug Intelligence center .U.S. Depertment of Joustice Drug Abuse and Mental Illness .(www.usdoj.gov/ndic). 14-Gilbert.J.Botvin. Weill.(2002).medical college of cornel university. Addictive behavior. Vol 25.No.6.pp 887. LID . USA. Perqumen. (preventing drug abuse in schools: social and competence enhancement approaches targeting individual. Level. etiologic. factors). 15-Heitzmann and Kaplan , (1988).provost.(1995).Journal of yourth and adolescence , (michelle document and marc A.) 16-Hester, R., &Garavan, H. (2004). Executive dysfunction in cocaine addiction: Evidence. for discordant frontal, cingulate and cerebellar activity. Journal of Neuroscience,24, 11017-11022. 17-Jellinek, E. M., Isbell, H., Lundquist, G., Teibout, H. M., Duchene, H., Maredones, J., et .al. (2005).The “craving” for alcohol.Quarterly Journal of Studies on Alcohol,16, 34-66. 18-Katherine Berry .Cherestine barrow clogh.Jone Byrne.Nitin purandare. (2006).Soc psychitr Epidemiol. 41.vol.280.294. 19-Lane, S. D., Cherek, D. R., Rhodes, H. M., Pietras, C. J.,&Tcheremissine, O. V. (2003).Relationships among laboratory and psychometric measures of impulsivity. 20-Leyton, M., Boileau, I., Benkelfat, C., Diksic, M., Baker, G. B., &Dagher, A. (2002).Amphetamine-induced increases in extracellular dopamine, drug wanting, and novelty seeking: A PET/[11C]raclopride study in healthy men. Neuropsychopharmacology, 27, 1027–1035. 21-MacArthin_John D. and Cathrina. T.(2002). Research network on socioeconomic statuse and Health. Copying strageties. 22-Michele Dumont and marc.A.provost.(2007).Resilience in adolencents;protective role of social support,copying stragties,self steem of stress and deression." Gounal of youth and adolence". 23-Moeller, F. G., Dougherty, D. M, Barratt, E. S, Schmitz, J. M., Swann, A. C., &Grabowski, J. (2001). The impact of impulsivity on cocaine use and retention intreatment. Journal of Substance Abuse Treatment, 21(4), 193-198. 24-Moeller, F. G., Barratt, E. S., Dougherty, D. M., Schmitz, J. M., & Swann, A. C. (2001).Psychiatric aspects of impulsivity.American Journal of Psychiatry, 158, 1783-1793. 25-Munro, C. A., McCaul, M. E., Wong, D. F., Oswald, L. M., Zhou, Y., Brasic, J., et al.(2006). Sex differences in striatal dopamine release in healthy adults.BiologicalPsychiatry, 59, 966–974. 26-Newton, T. F., Roache, J. D., De La Garza II, R., Fong, T., Wallace, C. L., Li, S. H., et al.(2006). Bupropion reduced methamphetamine-induced subjective effects and cueinducedcraving. Neuropsychopharmacology, 31(1), 1537-1544. 27-Patton, J. H., Stanford, M. S., & Barratt, E. S. (2005). Factor structure of the Barrattimpulsiveness scale. Journal of Clinical Psychology, 51, 768-774. 28-Paulus, M. P., Hozack, N., Zauscher, B. E., Frank, L., Brown, G. G., Braff, D. L., et al.(2002). Behavioral and functional neuroimaging evidence for prefrontaldysfunction in methamphetamine-dependent subjects. Neuropsychopharmacology, 26(1), 53-63. 29-P.BHowmick. B.M.Tripathi, H.P.Jhingan and R.M. pandy of psychologh.(2009).social support. Coping strategies in spouses of individuls with Alcol and Drug Dependence.Indiana Journal of psychology.43.(3).vol.209.224. 30-PEGGYA.Tholts.(2000). Stress, copying and social support processes : Where Are We ? What Next ? vander bilt univercity Journal of Health and social behavior."Extra Issue. " 53-79. 31-Pickens, R. W., &Johanson, C. E. (2002). Craving: Consensus of status and agenda forfuture research. Drug and Alcohol Dependence, 30, 127-131. 32-Powell. J., Bradley, B. P., & Gray, J. A. (2002). Classical conditioning and cognitive determinants of subjective craving for opiates: An investigation of their relativecontributions. British Journal of Addiction, 87, 1133–1144. 33-Powell, J., Gray, J. A., Bradley, B. P., Kasvikis, Y., Strang, J., Barratt, L., et al. (2000).The effects of exposure to drug-related cues in detoxified opiate addicts: Atheoretical perspective and some new data. Addictive Behaviors, 15, 339–354. 34-Reuter, M., & Netter, P. (2001). The influence of personality on nicotine craving: a hierarchical multivariate statistical prediction model. Neuropsychobiology, 44, 47-53. 35-Robinson, T. E., &Berridge, K. C. (2003). The neural basis of drug craving: anincentive-sensitization theory of addiction. Brain Research Reviews, 18(3), 247-291. 36-Roger E . Mithchell . (2001). Copying whit Domestict violence : social support and psychological Health Among Battered women . social Econology laboratory. Departmant of psychiatry and Bihavior Sciences. 37-Rook, K. S. and ITurte.p.h.(2000).soucial sapport ,social control in family.Relationship and friendship.Journal sciencse psychology.personal Relationship. 38-Sarasun IG. Sarasun.BR. social sapport help in bereavement?(2005). Journal of social and clinical psycology . 39-Smith RE. Zanas. J. Gender. Appraisal, and copying.(2002).:Allongitudinal analysis .Journal of personality. 40-Sayette, M. A., Shiffman, S., Tiffany, S. T., Niaura, R. S., Martin, C. S., &Shadel W. G.(2000) .The measurement of craving. Addiction 95(Supp. 2),S189-S210. 41-Selected prescription drug with potential for abuse .(NIDA INATIONAL INSTITUTEON DRUG ABUSE).us.(2005).department and human servies national institus of health. [www.drug abuse.gov] 42-Shinyeol k. (accessed:2007).the effects of socioeconomic statuse social support and acculturation on the mental and physical health among koren,American adults. 43-Tavares, H., Zilberman, M. L., Hodgins, D. C., & el-Guebaly, N. (2005). Comparison of craving between pathological gamblers and alcoholics. Alcoholism: Clinical andExperimental Research, 29(8), 1427-1431. 44-Tiffany, S. T., &Drobes, D. J. (2001). The development and initial validation of aquestionnaire on smoking urges. British Journal of Addiction, 86(11), 1467-1476. 45-valintiner D,Holahan G, Moos.social support,appraisals of event controllability and coping :anintegrative model.Journal of personality and social psychology .1994<66(6),1094-1102. 46-Vollm, B. A., de Araujo, I. E., Cowen, P. J., Rolls, E. T., Kringelbach, M. L., Smith, K.A., et al. (2004). Methamphetamine Activates Reward Circuitry in Drug Naïve . Human Subjects.Neuropsychopharmacology, 29, 1715-1722. 47-Verdejo-Garcia, A., Lawrence, A. J., & Clark, L. (2008). Impulsivity as a vulnerabilitymarker for substance-use disorders: Review of findings from high-risk research,problem gamblers and genetic association studies. Neuroscience andBiobehavioral Reviews, 32, 777-810. 48-Wells A,carter K.further tests of a cognitive model of GAD:meta-cognition and worry in GOD. Panic disorder,social phobia,depression and non patientest.behav the 2001;32:85-102. 49-West, R. (2006). Theory of addiction.Oxford, UK: Blackwell Publishing Ltd.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته