پیشینه و مبانی نظری خودکارآمدی

پیشینه و مبانی نظری خودکارآمدی (docx) 16 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 16 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

خودکارآمدی خودكارآمدي، به عنوان يك مفهوم از مفاهيم يادگيري اجتماعي، اولين بار در سال 1997توسط بندورا مطرح شد(آلتو وهمکاران، 1997، ص51). از نظر بندورا، خودكارآمدي: قضاوت افراد در مورد توانمندي هاي خود است و به احساس های کفایت، شایستگی، و قابلیت در کنار آمدن با زندگی اشاره دارد. بندورا (1986) در کتاب پایه های اندیشه و رفتار اجتماعی می گوید که انسان ها دارای یک نظام خود هستند که در کنترل اندیشه ها، احساس ها و کنش های مؤثر است. از نظر او رفتار و انگیزش انسان نیز در باورهایی است که انسان ها از خود دارند که این سازه ی کلیدی در کارکرد و کنترل شخصی فرد می باشد. همچنین، از نظر بندورا خوداندیشی، یگانه توانایی انسان در ارزیابی اندیشه و رفتار خود است. به نحوی که این خودارزیابی ها در برگیرنده ی دریافت های خودکارآمدی است. باورهای کارآمدی نیز علاوه براینکه بر الگوهای اندیشه و واکنشهای هیجانی افراد اثر میگذارند، تعیین میکنند که انسان ها چه اندازه برای انجام کارهایشان زمان می گذارند، هنگام برخورد با دشواری ها تا پایداری می کنند، و آیا در برخورد با موقعیت های گوناگون چه اندازه انعطاف پذیر هستند. براین اساس، افرادی با خودکارآمدی پایین شاید باور کنند که وضع حل ناشدنی است. یعنی باوری که تنیدگی، افسردگی و دیدی باریک بینانه برای گره گشایی پرورش می دهد(رجبی 1385، صص-113-111). از نظر بندورا، افرادی که احساس کارآمدی پایینی دارند، احساس می کنند که درمانده هستند و نمی توانند رویدادهای زندگی خود را کنترل کنند. آنها معتقدند که هرگونه تلاشی که می کنند بیهوده است. همچنین، وقتی آنها با موانعی روبرو می شوند، چنانچه تلاش مقدماتی آنها برای برخوردکردن با مشکل بی ثمر باشد، سریعاً قطع امید می کنند. برخی از این افراد که احساس کارآمدی پایینی دارند، حتی سعی نمی کنند با مشکل کنار بیایند. زیرا متقاعد شده اند که هر کاری که انجام می دهند، بی فایده است. بنابراین، احساس کارآمدی پایین می تواند بر انگیزش، سطح آرزوها، توانایی های شناختی و سلامت جسمانی تأثیر ناگوار بگذارد. برعکس، افرادی که احساس کارآمدی بالایی دارند، معتقدند که می توانند به نحو مؤثری با وقایع و موقعیت ها برخورد کنند. چون آنها انتظار دارند که در غلبه بر موانع موفق شوند، در کارها استقامت به خرج دهند، و اغلب در سطح بالا عمل می کنند. همچنین، این افراد مشکلات را به جای تهدید، چالش می دانند و فعالانه در جستجوی موقعیت های تازه هستند(شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی، 1386، ص460). در این رابطه، الساري خودكارآمدي را اعتقاد فرد به داشتن توانايي براي سازماندهي و انجام سلسله اقدامات لازم براي رسيدن به يك هدف خاص تعريف كرده است. به نظر وي يكي از عوامل مهم در ايجاد انگيزه فرد براي اقدام، عقيده ی او در توانايياش براي اقدام و تأثيرگذاري است(به نقل از رفیعی فر و همکاران، 1392، ص64). برخی از صاحب نظران، خودکارآمدی را سازه ای بنیادی از خودپنداره ی افراد برمی شمرند که با باورهای افراد درباره ی توانایی های شان شناخته می شود(گارسیا و پنت ریچ، 1996؛ به نقل از پاجارس، 1996). آنچه مسلّم است اینکه موفقيت انسان احتياج به تعهد، كارداني و پشتكار دارد. اين موارد از طريق خودكارآمدي حاصل مي شود(مایباک و مورفی، 1995؛ به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص18). همچنین، عقايد مرتبط با خودكارآمدي بر اهداف و آرزوها اثر مي گذارد و تشكیل دهنده پيامدهاي رفتار انسان مي باشد(شوایتزر و لوزینسک، 2005، ص 159-139). از این منظر، احساس خودكارآمدي، يکي از مهمترين جنبه هاي اطلاعاتي در مورد خودمان است. اين اطلاعات مربوط به برآورد ما، شخصيت ما و احساس خودكفايي ما مي باشد. افراد با حداكثر احساس خودكارآمدي ميتوانند به طور مؤثر با موقعيت ها برخورد كنند؛ به عبارتي شايستگي برخورد با موقعيت ها را دارا شوند(لفرانکوئیس، 1991، به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص18). از تعاریف قبلی چنین برمی آید که خودكارآمدي، اطمينان خاطري است كه شخص درباره ی انجام فعاليت خاص احساس مي كند. اين مفهوم، ميزان تلاش و سطح عملكرد فرد را تحت الشعاع قرار مي دهد. زیرا در فرآيند تغيير رفتار، ارتقاي خودكارآمدي بسيار قابل اهميت است. تكرار در عملكرد، ساده كردن و تقسيم نمودن يك كار به مراحل كوچك، مي تواند در انجام هر مرحله از كار، فرد را خودكفا كند و در نهايت به خودكارآمدي كامل منجر شود(روزنستوک، 1988). تأثیر خودکارآمدی بر سلامت و کیفیت زندگی از آنجا که خودكارآمدي عبارت از قضاوت فرد از خود در مورد توانايي انجام یک عمل ويژه است(پندر و همکاران، 2006). از این منظر، حس خودكارآمديبالا باعث تلاش، مقاومت و انعطاف بيشتري ميشود و افراد با خودكارآمدي بالا قادرند به طور مؤثري از رويدادهاي زندگي خود تأثير گرفته و نسبت به كساني كه خودكارآمدي پايين تري دارند، انتظار موفقيت بيشتري دارند. همچنین، از جمله عواملي كه به ارتقاي سلامت عمومي و کیفیت زندگی منجر مي شود، خودكارآمدي است. از نظر بندورا، خودكارآمدي تابع حالات جسماني است كه آن ها نيز به نوبه ي خود متأثر از حالات عاطفي شخص و به طور كلي كيفيت زندگي در تمام ابعاد آن است. در این رابطه، هيجانات منفي مانند ترس، اضطراب، تنش و افسردگي سبب مي شود كه افراد در انجام وظايف، توانايي هاي خود را دست كم بگيرند كه اين در واقع مفهوم خودكارآمدي پايين است. خودكارآمدي پايين نيز باعث مي شود حالات روحي و رواني مانند خستگي، عصبانيت و درد و رنج در فرد به وجود آيد و منجر به نقصان كيفيت زندگي او شود(بندورا، 200، ص 120-36). به گفته ی بندورا(1995) چهار منبع عمده یعنی موفقیت عملکرد، تجارب جانشيني، قانع سازی كلامي و انگيختگي فيزيولوژيكي و هیجانی براي خودكارآمدي وجود دارد كه احساس کارآمدی را افزایش می دهد: 1- روبرو کردن افراد با تجربیات موفقیت آمیز به وسیله ی ترتیب دادن هدف های دست یافتنی، موفقیت عملکرد را افزایش می دهد. 2- روبرو کردن افراد با الگوهای مناسبی که عملکرد موفقیت آمیز دارند، تجربیات جانشینی موفق را افزایش می دهد. 3- قانع سازی افراد را ترغیب می کند باور کنند که توانایی عملکرد موفقیت آمیز را دارند. 4- تقویت کردن برانگیختگی فیزیولوژیکی از طریق رژیم غذایی مناسب، کاهش استرس، و برنامه ورزشی توانایی مقابله کردن را افزایش می دهد(به نقل از سیدمحمدی، 1386، صص462-460). اين نشان ميدهد كه تغيير درك احساس خودكارآمدي با استفاده از یك يا چندين منبع اطلاعاتي امكان پذير است. افرادي كه داراي خودكارآمدي بيشتري باشند، اهداف بالاتري را در نظرگرفته و متعهد تر شده و در نتيجه رفتار آنها مطلوب تر مي شود؛ در حاليکه افرادي كه خودكارآمدي پاييني دارند، نتيجه رفتار آنها مناسب نيست. همچنین خودكارآمدي مشخص مي كند كه افراد چگونه موانع را بررسي مي كنند. افرادي كه خودكارآمدي پاييني دارند به آساني در روبرو شدن با مشكلات متقاعد مي شوند كه رفتارشان بي فايده است و سريعاً دست از تلاش برمي دارند. در حاليکه افرادي كه خودكارآمدي بالايي دارند موانع را به وسيله بهبود و اصلاح مهارت هاي خود از سر راه برمي دارند و عدم اطمينان كمتري را تجربه مي كنند(بندورا، 2004، ص164-143). در مجموع، نظریه ی شناختی-اجتماعی که بندورا مطرح کرده است، ریشه در یک باور در مورد عملکرد آدمی دارد که از طریق آن افراد دارای این نیرو هستند که به طور فعالانه در پیشرفت خود دخالت داشته باشند و می توانند به وسیله ی اعمالشان باعث شوند که رویدادها اتفاق بیافتند. کلید این احساس توانایی در این حقیقت است که رد میان دیگر فاکتورهای شخصی، افراد دارای خودباوری هاییهستند که آنها را قادر می سازد مقداری از کنترل شان را بر روی احساسات، اندیشه ها و اعمالشان به کار بندند. بدین معنی که در آنچه مردم فکر می کنند، باور دارند و یا احساس میکنند بر روی چگونگی رفتارشان تاثیرگذار است(بندورا، 1986، به نقل از پاجاریز، 2002). از نظر فیتزجرالد(1991) درك احساس خودكارآمدي از دو اصل مهم تشيكل شده است. یکی از این دو اصل، انتظارات و دیگری اداراكات فرد از توانايي هايش براي انجام رفتار خاص و معتقد بودن به اين امر است كه انجام رفتار خاص منجر به يک پيش آگهي مناسب خواهد شد. افراد با تلاش زياد مي توانند انتظارات را تغيير دهند. از طرفي، انتظارات احساس خودكارآمدي جزئياتي مانند اهميت، قدرت، عموميت را بررسي مي كند و با تفسير دقيق آن مي توان فرآيند رفتاري را سنجيد؛ از اين رو احساس خودكارآمدي و عملكرد با فرآيند تغيير ارتباط دارند و اثرات متقابلي روي يکديگر مي گذارند(به نقل از سعید و همکاران، 1390، ص19). عوامل مرتبط با احساس کارآمدی - سن و جنسیت: احساس کاریی در نتیجه ی جنسیت و سن تفاوت دارد. پژوهش های انجام شده در این مورد نشان می دهد که مردان به طور متوسط در احساس کارایی نمرات بالاتری از زنان میگیرند. این تفاوت های جنسیت بین 20 تا 30 سالگی به اوج می رسد و در سالهای بعد افت میکند. همچنین، کارآمدی در هردو جنس، در طول دوره ی کودکی و نوجوانی افزایش می یابد، در میانسالی به اوج می رسد، و بعد از 60 سالگی افت می کند(گکاس، 1989؛ لاچمن، 1985، به نقل از شولتز، ص470). - ظاهر جسمانی: از نظر بندورا(1997)، ظاهر جسمانی می تواند بر تقویتی که افراد از دیگران دریافت می کنند و نحوه ای که در مورد خودشان احساس می کنند، تأثیر گذار باشد. در این زمینه، در پژوهشی که آندرولتی و همکاران(2001) بر روی 210 مرد و زن بزرگسال 25 تا 76 ساله انجام دادند. ننتایج نشان داد که ظاهرجسمانی بیشتر از عزت نفس یا سلامتی آنها بر احساس تحت کنترل داشتن زندگی آنها تأثیر داشت(به نقل از شولتز و شولتز، ص470). - عملکرد تحصیلی: اغلب پژوهش ها رابطه ی مثبت و معناداری را بین کارآمدی و عملکرد تحصیلی نشان می دهند. برای مثال، آموزگارانی که از درجه ی بالای احساس کارآمدی در توانایی تدریس برخوردارند، فرصت های بیشتری را برای پیشرفت کردن دانش آموزان خود در سطح عالی فراهم می کنند. احساس کارایی در دانش آموزان نیز با انگیزش، میزان تلاش و استقامت در موقعیت کلاسی رابطه ی مثبت دارد(زیمرمن، 1995). - انتخاب شغل و عملکرد شغلی: تفاوت های جنسیتی در کارآمدی می توانند بر انتخاب شغل تأثیر بگذارند. مطابق پژوهش ها، مردان خود را از نظر احساس کارآمدی برای مشاغلی که به طور سنتی مردانه یا زنانه محسوب می شوند، عالی می دانند. اما زنان خود را از نظر کارآمدی برای مشاغلی که به اصطلاح زنانه هستند، عالی می دانند ولی برای مشاغلی که به طور سنتی مردانه محسوب می شوند، پایین برداشت می کنند. این پژوهش نشان داد که مردان و زنان از توانایی های مشابهی برخوردار بودند اما این تفاوت ها را به صورت متفاوتی برداشت کردند. یعنی احساس آنها در بارهی شایستگی خودشان برای مشاغل مختلف در نتیجه ی جنسیت تفاوت داشت(هاکت، 1995). همچنین، فراتحلیل 114 تحقیق از رابطه ی مثبت معنادار بین کارآمدی و عملکرد شغلی حمایت کرده است. بدین مفهوم که هرچه سطح کارآمدی ما بالاتر باشد، عملکرد شغلی ما بهتر است(شولتز و شولتز، 2005، ترجمه سید محمدی، 1386، ص471). - سلامت جسمی: احساس کارایی بر چندین جنبه ی سلامت از جمله بر بهبود از بیماری جسمانی و تحمل درد تأثیر دارد. برای نمونه یک پژوهش نشان داد بیمارانی که کارآمدی بالایی داشتند در مقایسه با بیمارانی که کارآمدی پایین تری داشتند از عملکرد جسمانی بهتر و کمردرد کمتر خبر داده بودند(آلتمر و همکاران، 1993، به نقل از شولتز، 2005). - سلامت ذهنی: بر اساس تحقیقات میزان کارآمدی بر سلامت ذهنی تأثیر گذار است. بندورا و همکاران(1999) در پژوهشی مشاهده کردند که احساس کارایی پایین در نمونه ای از نوجوانان با افسردگی رابطه ی معناداری داشته است. همچنین، در تحقیق موریس(2002) معلوم شد که احساس کارآمدی پایین با سطح بالای اضطراب، روان رنجوری خویی و نشانه های افسردگی ارتباط داشت(به نقل از شولتز، 2005). پیشینه ی پژوهشی پژوهش های انجام شده در داخل کشور - محمديان(1376) در پژوهشی نشان داد که آمار مراجعان به كلينيك اعصاب و روان و هستهی مشاوره‌ي آموزش و پرورش كشور، 55 درصد دختران در دوره راهنمايي و پايان ابتدايي و 40 درصد دختران در دوره‌ي دبيرستان بودند که به خاطر گوشه‌گيري و كاهش پيوندهاي ميان فردي بود که مي‌تواند پيامد يا پيش‌آمد احساس تنهايي باشد. - آمار پژوهش‌هاي ملي سازمان ملي جوانان ايران (1380) نشان داد كه تنهايي در نتيجه گسستن پيوندهاي عاطفي ناشي از طلاق، از جمله مشكلاتي است كه دستاوردهاي خطرناكي در جنبه‌هاي زندگي اجتماعي، خانوادگي، سياسي و ديني آنان به دنبال دارد؛ به طوري كه بيشترين شكايت اين جوانان يا كمترين نمره‌ي آنان در هويت ملي، هويت شغلي، زندگي اجتماعي و مدني، و تعارض با والدين ، اعتياد پذيري، خلافكاري و سركشي بوده است. - اکبری(1382) در تحقیقی تحت عنوان اثر بخشی رفتار درمانی شناختی در درمان افسردگی و اضطراب تعمیم یافته همسران شاهد و ایثارگر استان گیلان نشان داد که آموزش شناختی-رفتاری باعث کاهش افسردگی به طور معنادار می شود. - عابدينی نسب(1383) با هدف بررسی احساس تنهايي در گروهی از بيماران مضطرب و افسرده در مقايسه با گروه کنترل سالم نشان داد که احساس تنهايي در بيماران افسرده و اضطرابي اجتماعی بيشتر از گروه سالم است و تجربه اي است كه به طور ويژه‌اي در جداسازي گروه بيمار از گروه سالم كمك مي‌كند. - مسعودنیا(1387) در تحقیق خود به بررسی خودکارآمدی عمومی و فوبی اجتماعی پرداخت. یافته ها اعتبار و توانایی مدل شناختی- اجتماعی بندورا را به عنوان یک مدل نظری در تبیین و پیش بینی فوبی اجتماعی دانشجویان نشان داد. سازهی خودکارآمدی به عنوان سازهی اصلی در تئوری شناختی- اجتماعی بندورا به خوبی توانسته است تغییرات در فوبی اجتماعی دانشجویان را تبیین کند. - جهان ملکی(1388) در پژوهش خود تحت عنوان رابطه ی بین سطح آگاهی از مهارت های زندگی با خود کارآمدی در دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی، نتایج در سطح 95% اطمینان نشان داد که به کار بستن مهارت های زندگی با خود کارامدی دانشجویان رابطه ی معنا دار وجود دارد. - رحیمزاده و همکاران(1388) در تحقیقی تحت عنوان بررسی احساستنهایی و خوداثربخشی اجتماعی در نوجوانان نشان دادند که بین احساس تنهایی و خودکارآمدی اجتماعی همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. - رنجبر و همکاران(1389) در تحقیقی تحت عنوان اثر بخشی درمان شناختی- رفتاری به شیوه گروهی بر میزان افسردگی نشان دادند که درمان شناختی- رفتاری به شیوه گروهی برکاهش افسردگی موثر می باشد. یافته هاي پژوهش نشان داد كه بين گروه كنترل و آزمايش بعد از مداخله تفاوت معني داري وجود داشت. ضمناً در گروه آزمايشی بين نمره ي افسردگي این بيماران قبل از مداخله و بعد از مداخله و نیز قبل از مداخله و يك ماه بعد از مداخله، تفاوت معني دار وجود داشت(05/0> P). - حسينی (1389) اثر بخشي گروه درماني بر افسردگي، اضطراب و كيفيت زندگي بيماران مبتلا به MS (مالتيپل اسكلروسيس) را در درمانگاه شهيد مطهري شيراز بررسي كرده است؛ به اين صورت كه جلسات گروه درماني براي گروه آزمايش به مدت 14 جلسه، هفته اي دو روز برگزار شد و پس از اتمام جلسات، افسردگي و اضطراب گروه آزمايش تعديل پيدا كرد و تأثير مثبتي بر كيفيت زندگي آنها گذاشته بود. - هاشمی و همکاران(1389). در پژوهشی تحت عنوان اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی به این نتیجه رسیدند که درمان فراشناختی، تغییرات معنادار و قابل توجهی در علائم افسردگی، اضطراب و نشخوار فکري هر سه بیمار مبتلا به افسردگی ایجاد کرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، درمان فراشناختی که به جاي محتواي شناخت بر کنترل فرآیندهاي حاکم بر آن تمرکز می کند، می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی مؤثر باشد. - شیبانی تذرجی و همکاران(1389) در تحقیقی مبنی بر تأثير موسيقي درماني بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان نشان دادند که افسردگي سالمندان پس از مداخله كاهش يافت. همچنين احساس تنهايي زنان در قسمت ارتباط با دوستان و نشانه هاي عاطفي تنهايي، بهبود معنادار داشت، اما براحساس تنهايي مردان تأثير معنادار نداشت. - ملکی پیربازاری و همکاران(1390) در پژوهشی تحت عنوان حمایت اجتماعی و علایم افسردگی در نقش واسطهاي خودکارآمدي، به این نتیجه رسیدند که حمایت از جانب دوستان به طور مستقیم و حمایت خانواده به طور غیرمستقیم بر علایم افسردگی دانشجویان اثرداشت. همچنین خودکارآمدي نقش واسطه اي در رابطه حمایت اجتماعی و افسردگی و بیشترین تاثیر را بر علایم افسردگی دانشجویان داشت. نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدي متغیري بسیار مهم در سبب شناسی افسردگی است. - بختیارپور و همکاران(1390) با هدف بررسی ارتباط میان سوگیری توجه و خودکارآمدی عمومی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان زن، نشان دادند که خود کارآمدی عمومی با اضطراب اجتماعی رابطه ی منفی معنادار دارد و پیش بینی کننده برای اضطراب اجتماعی است. - صلحي(1391) در پژوهش خود تحت عنوان بررسي رابطه ی سلامت عمومي و خودكارآمدي در زنان مراجعه كننده به مرکز بهداشتی به این نتیجه رسید که بين سلامت عمومي و خودكارآمدي همبستگي معنادار وجود دارد. در این پژوهش نتیجه گیری شد که زنان مورد بررسي از سلامت عمومي و خودكارآمدي مطلوبي برخوردار نبودند و انجام مداخله براي ارتقاء سلامت عمومي زنان مورد بررسي براساس تئوري خودكارآمدي، ضروري است. پژوهش های انجام شده در خارج کشور - اسميت(1991) در پژوهشی که انجام داد عوامل شخصيتي و موقعيتي(دروني و بيروني )كه مي‌تواند در پديد آمدن احساس تنهايي مؤثر باشد را در یک نمونه 153 نفري زنان استراليايي بررسي کرد. بررسي بر روي اين نمونه نشان داد كه شمار بالاي كساني كه آزمودني مي‌توانست با او محرمانه گفتگو كند يا به عبارتي راز دلش را به او بگويد، عامل مهمي بود كه همبستگي بالايي با كاهش ميزان احساس تنهايي نشان مي‌داد و زنانی كه احساس مي‌كردند مهم‌ترين پيوندهايشان صميميت زيادي را فراهم نمي‌كند، از نظر عاطفي احساس تنهايي مي‌كردند. همچنین، پژوهش اسميت نشان داد، زناني كه بيشتر منزوي و گوشه‌گير و درون‌گرا و نوراتيك بودند با احتمال بيشتري احساس تنهايي کردند. - بندورا و همکاران(1999) در پژوهش خود تحت عنوان تأثیر خود کارآمدی بر سلامت ذهنی افراد نوجوان افسرده، نشان دادند که میزان کارآمدی بر سلامت ذهنی تأثیر گذار است. آنها مشاهده کردند که احساس کارایی پایین در نمونه ای از نوجوانان با افسردگی رابطهی معناداری داشته است. - کاپلیز(2000) در یکی از بررسی های مهم در زمینه ی گروه درمانی، نمونه ای به حجم 21 نفر از افراد بالغ دارای اختلال افسردگی شدید را مطالعه کرد. پس از اجرای 18هفته گروه درمانی شناختی-رفتاری بر روی این بیماران گزارش کردند که روش دمن گروهی شناختی- رفتاری بر اختلال افسردگی بیماران موثر است. این محققان پیشنهاد کردند که یکی از راه های مؤثر و کم هزینه بر احتلالات افسردگی اساسی، روش درمانی شناختی رفتاری به شیوه ی گروهی است. - زدلين و پاژارس(2000) در پژوهشی که در زمينه ی باورهاي خودكارآمدي زنان در مشاغل رياضي، علمي و فن آوري انجام دادند، اهميت منابع خودكارآمدي درك شده براي زنان در حوزههاي مردگرا نشان داده شد. براساس نتايج اين مطالعه خودكارآمدي منجر به استقامت و قابليت انعطاف پذيري مورد نياز براي غلبه بر موانع علمي و حرفه اي مي شود. در این تحقیق نتیجه گیری شد: در مشاغلی که ماهیتاً علمی و فنی هستند، افزایش خودکارآمدی افراد میتواند بهترین گزینه در تقویت پایداری و سازگاری این افراد با پیچیدگی کار و حرفهی خود باشد. - کاش و فلمینگ(2000) در پژوهشی تحت عنوان بررسی اثر روش درمان گروهی شناختی- رفتاری بر روی 26 نفر از افراد بیمار دارای اختلال افسردگی و اضطراب نشان دارند که درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر افرادی که از اختلال افسردگی و اضطراب رنج می برند، قابل استفاده است. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان شناختی- رفتاری به شیوه گروهی بر اختلال افسردگی مؤثر است. - اكسو(2001) در پژوهشی با هدف بررسی تأثیر حمایت اجتماعی(خانواده و اطرافیان) بر احساس تنهایی افراد با اختلال افسردگی اساسی، نشان داد که دريافت ميزان حمايت اجتماعي و احساس تنهايي پيش‌بيني كننده‌ي افسردگي است. همچنین، در این تحقیق نتیجه گیری شد که حمايت اجتماعي يك منبع پشتيبان در برابر فشارزاهاي ناشي از انتقال به مرحله‌ي جواني است. - موریس و همکاران(2001) در پژوهشی تحت عنوان اثر روش شناختی- رفتاری گروهی بر افزایش خود کارآمدی و کاهش هراس اجتماعی افراد نوجوان دارای اختلال افسردگی اساسی به این نتیجه رسیدند که مداخله با برنامهی گروه درمانی شناختی- رفتاری موجب افزایش خودکارآمدی و کاهش هراس اجتماعی نوجوانان افسرده می شود. در این تحقیق، همچنین نشان داده شد که خودکارآمدی با هراس اجتماعی رابطه دارد و با افزایش سطح کارآمدی، هراس اجتماعی افراد افسرده کاهش می یابد. - بورجيوس و همكاران(2002) در پژوهش که انجام دادند به پيوندهاي احساس تنهايي و افسردگي در گروه كم‌توانان ذهني پرداختند. اين پژوهشگران اشاره كرده‌اند كه كم توانان ذهني فرصت كافي براي يادگيري يا افزايش مهارت‌هاي اجتماعي مناسب ندارند و نيازمند راهكارهاي ويژه‌ي آموزش و تمرين براي افزايش بهره‌وري از اين مهارت‌ها هستند. - زیدنر و ماتیوس(2003) در پژوهش خود تحت عنوان ارتباط هیجان و هوش به این مطلب پرداختند که آیا هیجان می تواند هوش را مدیریت کرده و آن را پرورش دهد؟ در این بررسی آنها به این مطلب اشاره کرده اند که افرادی که دارای هوش هیجانی هستند و از نظر هیجانی دارای احساس کارآمدی بوده و خود را کارآمدتر از دیگران احساس می کنند، احتمالاً افرادی با ثبات بوده و از سلامت جسمانی و روانی بیشتری نیز برخوردارند. - کاردایماس و کالانتزی(2004) در پژوهش های خود دریافتند قضاوت های ناکارآمدی فرد در یک موقعیت بیشتر از کیفیت و ویژگی های خود موقعیت، استرس را به وجود می آورند. افراد با خود کارآمدی کم، تفکرات بد بینانه راجع به توانایی های خود دارند این افراد از هر موقعیتی که طبق نظر آنها از توانایی هایشان فراتر باشد اجتناب می کنند. - رودباخ(2006) به بررسی رابطهی خودکارآمدی و رفتار اجتماعی پرداخت. نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط معکوس و معناداری بین خودکارآمدی و رفتارهای اجتنابی در افراد مضطرب اجتماع وجود دارد. بدین نحو که آزمودنی هایی که خودکارآمدی پایینی داشتند بیشتر از ازمودنی های دیگر از صحبت کردن در جمع اجتناب می کردند. - هاسلم، پاکنهام و اسمیت(2006) در تحقیق خود نشان دادند که هرچه حمایت والدین و خودکارآمدی مادر بالاتر باشد، نشانه های افسردگی پس از زایمان کمتر می شود و یافته ها مطرح کردند که حمایت والدین به وسیله افزایش خودکارآمدی مادر، نشانه های افسردگی را کاهش میدهد. - پیترسون و هالیستد (2006) در پژوهشی یک گروه از افراد با اختلال افسردگی اساسی را در 6 جلسه به شیوه گروه درمانگری شناختی- رفتاری تحت درمان قرار دادند. نتایج نشان داد که افسردگی تغییرچشمگیری نکرده است. این نتیجه می تواند به دلیل کافی نبودن تعداد جلسات باشد. - روبیت وهمکاران (2007) در پژوهشی تأثير شناخت درماني بر كاهش افسردگي با طرح پيش آزمون- پس آزمون با گره كنترل و گواه كه از بين 156 بيمار افسرده در مركز بيمار ي هاي رواني به كار بردند، توانستند به اين نتيجه دست يابند كه شناخت درماني باعث كاهش افسردگي در بيماران افسرده شده بود. - دانيال و استرانك(2010) در پژوهشي تأثير درمان شناختي بر افسردگي را در مورد بيماران افسرده اجرا كردند و پس از 16 هفته درمان شناختي تفاوت قابل مقايسه اي بين گروه آزمايش و كنترل در ميزان افسردگي آنها به چشم خورد. نتايج حاكي از آن بود كه روش شناخت درماني به ميزان چشمگيري باعث كاهش افسردگي بيماران افسرده شده بود. - هاپس و همكاران(2011) در پژوهشی تحت عنوان بررسي اثربخشي رويكرد شناختی- رفتاري بر كاهش احساس تنهايي افراد با معلوليت جسماني نشان دادند كه اجرای روش درمان گروهی شناختی- رفتاری بر احساس تنهایی افراد با معلولیت جسمانی اثرگذار است. آنها پس از مداخلات رويكرد شناختی- رفتاري، مشاهد کردند که افراد با معلولیت جسمی با این نوع مداخله ی درمانی، كمتر احساس تنهايي مي كردند. منابع فارسی - آزاده فر، علي(1376). بررسي اثر تمرينات هوازي بر كاهش افسردگي در دانش آموزان 16 ساله پسر شهر برازجان. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه آزاد اسلامي. - اتکینسون، ریتا آل و همکاران. زمینه روانشناسی هیلگارد. تهران: انتشارات رشد، 1385. - اکبری، ابوالقاسم(1387). مشکلات نوجوانی و جوانی. چاپ چهارم. تهران: نشر رشد و توسعه. - باتلر، گیلیان؛ تونی هوپ. درمان افسردگی (سرماخوردگی روانی)، ترجمه: کوشیار کریمی طاری(1378). تهران. نسل نو اندیش. - بایلینگ، پیتر جی؛ مک کب، رندی ای؛ آنتونی، مارتین ام(2006). گروه درمانگری شناختی- رفتاری. ترجمه خدایاری فرد و عابدینی(1389). تهران: انتشارات دانشگاه تهران. - برنز، دیوید(2000). روان شناسی افسردگی. ترجمه ی مهدی قراچه داغی(1381). تهران: نشر دایره. چاپ دوازدهم. - بختیارپور، سعید؛ حیدری، علیرضا؛ علی پور خدادادی، شهلا(1390). ارتباط میان سوگیری توجه و خودکارآمدی عمومی با اضطراب اجتماعی در دانشجویان زن. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز. - برنز دیوید. روان شناسی افسردگی. ترجمه مهدی قراچه داغی(1381).. تهران: نشر دایره. چاپ دوازدهم. - بلاک برن. ایوی ام(2001). مقابله با افسردگی و شیوههای درمان آن. ترجمهی گیتی شمس(1382). تهران: انتشارات رشد. چاپ دوم. - حسيني، زيبا (1389). اثر بخشي گروه درماني بر افسردگي، اضطراب و كيفيت زندگي بيماران مبتلا به مالتيپل اسكلروسيس، پايان نامه كارشناسي ارشد روان شناسي باليني، دانشگاه علوم و تحقيقات فارس. - دلاور، علی، احدی، حسن، آزاد، منیشی، حسین، شاملو، غلامرضا،‌ شاملو، سعید( 1385). رابطه سبک اسناد با افسردگی. اضطراب و احساس تنهایی در دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی شهر تهران در سال تحصیلی 83-82. روان‌شناسی و علوم تربیتی. دانش و پژوهش در روانشناسی. شماره 21 و 22. - دهشيري، علی(1387). ساخت و اعتبار يابي مقياس احساس تنهايي در بين دانشجويان. فصلنامه روانشناسي. شماره 47. - ذاكر، كبري(1378). مقايسه منبع كنترل دروني– بيروني در بين دو گروه از دختران دانشجوي ورزشكار و غير ورزشكار. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت معلم تهران. - راشد، حسين(1370). تحليلي بر رفتار و عملكرد مديران مدارس ابتدايي كشور در اجراي طرحهاي منجر به گسترش شغلي، پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشگاه تربيت مدرس. - رجبی، غلامرضا(1385). بررسی پایایی و روایی مقیاس باورهای خودکارآمدی عمومی(GSE-10) در دانشجویان روان شناسی دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه آزاد مرودشت. نشریه اندیشه های نوین تربیتی. دوره 2. شماره ا و 2. صص122-111. - رحیم زاده، سوسن؛ بیات، مریم؛ اناری، آسیه(1388). احساس تنهایی و خودکارامدی اجتماعی در نوجوانان. فصلنامه روان شناسی تحولی. شماره 22. ص87. - رحیم زاده، پوراعتماد، حمیدرضا؛ عسگری، علی؛ حجت، محمد رضا(1390). مبانی مفهومی احساس: یک مطالعه ی کیفی. فصلنامه روان شناسی تحولی. سال هشتم. شماره ی 30. صص141-123. - سیف، علی اکبر(1389). تغییر رفتار و رفتار درمانی نظریهها و روشها. نشر دوران. چاپ چهاردهم. - شولتز، دوان پی و همکاران(1386). نظریه های شخصیت(ویراست هشتم). ترجمه یحیی سید محمدی(تاریخ انتشار به زبان اصلی 2005)، تهران: نشر ویرایش. - رنجبر، فرحدخت؛ اشک تراب، طاهره؛ دادگری، آتنا(1389). بررسي اثر بخشي درمان شناختي- رفتاري به شيوه گروهي بر ميزان افسردگي. مجله علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشكي شهيد صدوقي يزد. دوره ی18. شماره ی4. صص360-299. - جهان ملكي، سيفاله (1388). رابطه بين سطح آگاهي از مهارتهاي زندگي با باورهاي خودكارآمدي در دانشجويان. پايان نامه كارشناسي ارشد. دانشكده ی روانشناسي تربيتي، دانشگاه شهيد بهشتي. - خدایاری فرد، محمد؛ صاقی، خشایار؛ عابدینی، یاسمین(1385). كاربرد خانواده درماني شناختي رفتاري همراه با كايروپراكتيك در درمان اختلالات روان تني(عضلاني استخواني). پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران. دانشكده روان شناسي و علوم تربيتي. - شاملو، سعيد(1364). آسيب شناسي رواني. تهران: انتشارات چهر. - شورکی، مصطفی(1379). رهایی از افسردگی. تهران:‌ انتشارات ارجمند. - شیبانی تذرجي، فاطمه؛ پاكدامن، شهلا؛ دادخواه، اصغر، حسن زاده توكلي، محمدرضا(1389). تأثير موسيقي درماني بر ميزان افسردگي و احساس تنهايي سالمندان. مجله سالمند، سال پنجم. شماره شانزدهم. - صلحی، مهناز(1391). بررسي رابطه ی سلامت عمومي و خودكارآمدي در زنان مراجعه كننده به مركز بهداشتي درماني. مجله علوم پزشکی رازی. دوره 20. شماره 110. صص70-64. - صولتی دهکردی، کمال(1391). اثر بخشی درمان شناختی– رفتاری گروهی به طور تنها و توأم با آموزش روانی خانواده در بهبود علایم اختلال افسردگی اساسی در بیماران زن. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، دورۀ نوزدهم، شمارۀ5، ص 590 – 491. - عابدينی نسب، زینب(1383). بررسی احساس تنهايي در گروهی از بيماران مضطرب و افسرده در مقايسه با گروه کنترل سالم. پايان نامه، روانشناسی بالينی دانشگاه الزهرا (س). - فرقانی رئیسی، شهلا(1382). مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان. تهران: مؤسسه فرهنگی منادی تربیت. - فریدونی، شاپور و همکاران(1391). تأثیر گروه درمانی به شیوه شناختی بر میزان افسردگی و عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثار گر. مجلۀ پژوهش های علوم شناختی و رفتاری ، سال دوم، شمارۀ دوم، پیاپی (3). ص 99. - کاپلان– سادوک (سادوک، بنیامین، سادوک، ویرجینا )؛ خلاصه روانپزشکی. ترجمه فرزین رضاعی(1389). تهران: انتشارات ارجمند. - کلینکه، کریس ال (2004). مهارتهای زندگی. ترجمه شهرام محمد خانی(1391). انتشارات رسانه تخصصی. چاپ هشتم. - گریست، جان. اچ ؛ جفرسون، جیمز دبلیون. افسردگی و درمان آن مترجم: مهدی قراچه داغی(1381). تهران: نشر گفتار، چاپ دوم. - گيلبرت، پاول(1999). غلبه برافسردگی. ترجمه ی سياوش جمالفر(1389). تهران: انتشارات رشد. - مایکل فری. راهنمای عملی شناخت درمانی گروهی، ترجمهی مسعود محمدی و رابرت فرنام (1383). تهران: انتشارات آرین. - مبینی، سیروس افسردگی و درمان شناختی- رفتاری آن. تبریز: دانشگاه علوم پزشکی- معاونت پژوهشی. - مستفیضی، نرگس(1387). افسردگی. شیراز :ندای شریف، چاپ اول. - مسعودنیا، ابراهیم(1387). خودکارآمدی عمومی و فوبی اجتماعی: ارزیابی مدل شناختی اجتماعی بندورا. مجله ی مطالعات روانشناختی. دوره ی چهارم. شماره 3. صص 127-115. - ملکی پیربازاری، معصومه(1390). حمایت اجتماعی و علایم افسردگی: نقش واسطه ای خود کارآمدی. دو فصلنامه روانشناسی معاصر(نشریه انجمن روانشناسی ایران). دورۀ ششم. شماره 2 . ص25. - مهریار، امیر هوشنگ(1386). برداشت ها و درمان شناختی افسردگی. تهران: انتشارات رشد. چاپ سوم. - میلانی فر، بهروز(1378). بهداشت روانی. تهران: نشر قومس. - هاشمی، زهره؛ محمود علیلو، مجید؛ هاشمی نصرت آباد، تورج(1389). اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال افسردگی اساسی: گزارش موردي. مجله روان شناسی بالینی- سال دوم، شماره 3 (پیاپی 7). Reference -Anderson, C. A. (1999). Attributional style, depression, and loneliness: A cross-cultural comparison of American and Chinese students. Personality and Social Psychology Bulletin, 25, 482-499. -Bandura A. “health Promotion by socio cognitive means health education behavior”. Journal ofHealth Education & Behavior. 2004; 31(2): 143-164. -Bandura A. Cultivate self-efficacy for personal and organizational effectiveness. In: Locke EA. Handbook of principles of organization behavior. Oxford UK: Blackwell; 2000. 120-36. -Bandura, A. (1982). Self – efficacy mechanism in human agency. American psychologist, 37 , 122 – 147. -Bandura, A. (1984). Recycling misconceptions of perceived self-efficacy. Cognitive Therapy and Research, 8(3), 231–255. -Beck, A. T, & Weishaar, M. E.(2000). Cognitive therapy. In R. J. Corsini & D. Wedding (Eds.), Current Psychotherapies (6th ed. Pp. 241-272). Itasca, IL: Peacock. - Cacioppo, J. T., Hughes, M. E., Waite, L. J., Hawkley, L. C., & Thisted, R. A. (2006). Loneliness as a specific risk factor for depressive symptoms: Crosssectional and longitudinal analyses. Psychology and Aging, 21, 140-151. - Cappeliez P. Presentation of depression and response to group cognitive therapy with older adults. Journal of Clinical Gerontology. 2000; 6(3): 156-74. -Daniel , R . strunk , Melissa A .(2010).Cognitive therapy in A. Ellis and R. geriger (Eds) handbook and rational emotive theory and practice. Counseling Psychology Quarterly, 17(1): 53-67. -De Jong Gierveled, J. (1998). A review of loneliness: concept and definitions, determinants and consequences. Reviews in Clinical Gerontology, 8,73-80. -Hopps, S. L., Pepin, M., & Boisvert, J. (2003). The effectiveness of cognitive-behavioral group therapy for loneliness via inter-relay-chat among people with physical disabilities. Psychotherapy: Theory, Research, Practice, Training, 40, 136-147. -Haslam, D.M.,Pakenham, k.I.,& Smith. A.(2006).Social support and postpartum depression symptomatology: The mediating role of maternal self – efficacy. Infant Mental Health Journal, 27,276 – 291. - Kush FR, Fleming LM. An innovative approach to short-term group cognitive therapy in the combined treatment of anxiety and depression. Group Dynamics. 2000; 4(11): 176-83. - Maibach E, Morphy D. Self efficacy in health Promotion research and practice conceptualization and measurement. Self Education Research. 1995; 10(1): 37-50. -Muris, P., Bogie, N., & Hoogsteader, A. (2001). Effects of an early intervention group program for anxious and depressed adolescents: a pilot study. Psychological Report, 88(2), 481–482. - Pajares, F. (1996). Self-efficacy beliefs in academic settings. Review of Educational Research, 66(4), 543–578. -Perlman, D. (2003). European and Canadian studies of loneliness among seniors. Canadian Journal on Aging, 23(2), 181-188. - Pender N.J, Murdaugh C, Parsons M.A. Health education in nursing practice. Upper Saddle River, NJ: Pearson/Prentice-Hall; 2006. -Perlman, D. (2003). European and Canadian studies of loneliness among seniors. Canadian Journal on Aging, 23(2), 181-188. - Rafieifar S, Attarzadeh M, Ahmadzadeh Asl M, Dejpasand S, Tehrani Banihashemi A, Mohammadi Z, et al. The comprehensive system increasing the ability of self-care in people. 1st ed. Ghom: Bedoone Marz Researchers Institution; 2005 [Persian]. -Robit, B .jarrett , Jeffrey, R . vittengl , K .Lee Anna, C . (2007). Changes in cognitive content During and following cognitive therapy for Recurrent Depression. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 75 (3):432-446. - Rodebaugh, T. L. (2006). Self-efficacy and social behaviour. Journal of Behaviour Research and Therapy, 44, 1831-1838. -Rokach, A. (1996). The subjectivity of loneliness and coping with it. Psychological Reports,79, 475-481. - Rusell D. Peplau L.A. and Curtona C.E. (1980), "The revised UCLA loneliness scale: concurrent and discriminant validity. www.rosenet.com - Sadock BJ, Sadock AV. Synopsis of psychiatry behavior and science clinical psychiatry, 9ed. New York: Lippincott Williams and Wilkins; 2003. -Schwarzer R. Perceived self efficacy of teachers: longitudinal findings with a new instrument. Zeitschrift fur Pedagogische psychologie. 2000; 14(1): 12- 25. -Schwarzer R, Luszczynsk A. Self efficacy adolescence risk taking behavior and health. In: Self-Efficacy Beliefs of Adolescents. Information age publishing; 2005: 139-159. - Sharp, L. K., & Lipsky, M. S. (2002). Screening for depression across the lifespan: a review of measures10th ed .Philadelphia: Lippincott Williams & Willkins; 2007: 110-8.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته