پیشینه و مبانی نظری رضايت از ديدگاه صاحبنظران جامعه شناسي (docx) 53 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 53 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق رضايت از ديدگاه صاحبنظران جامعه شناسي
تعريف رضايت از ديدگاه صاحبنظران جامعه شناسي
1- رضايت Gratification
احساس شادي يا ارضايي كه يك فرد، هنگاميكه از ديگران پاداش ميگيرد يا توسط آنها تأييد ميشود، تجربه ميكند، بر اساس نظريه يادگيري، رضايت مثبت درتقويت رفتاري كه پاداش گرفته موثر بوده و درنتيجه احتمال اينكه فرد در آينده تحت شرايط مشابه همان رفتار را تكرار كند، افزايش مييابد. (خضر نجات ، حميد 69:1369)
2- رضايت satisfaction
بيشتر جنبه اجتماعي و رواني دارد ودر برابر آن Gratification خوشايندي جنبه عاطفي و روانشناختي قويتري دارد. رضايت بيشتر از يك عين ياامر خاصي موردنظر است و نهايتاً تمايل شخص را به يك موضوع ميسنجد بنابراين ميتوان گفت رضايت نوعي گرايش است ولي هرگرايش رضايت نيست در واقع رضايت نوعي گرايش خاص است و محدودتر از گرايش است. (چلبي 1375)
3- رضايت
هر چه فاصله بين ايدهآل وواقعيت كمترشود فرد راضيتر خواهد بود و هرچه فاصله بين ايدهآل و واقعيت بيشتر شود فرد ناراضي تر خواهد بود.
(رفيع پور، فرامرز 15:1372)
4- رضايت
هروشكا دسترسي به هدف و ارضاي نياز با احساس رضايت و تجربيات مطبوع را همراه ميداند وعدم ارضا نياز را با نارضايتي و ارزشهاي احساس منفي.
(رفيع پور، فرامرز، 17:1372)
تعريف رضايت در پژوهش حاضر
حالت خوشايندي است كه به خاطر دستيابي به هدف د رموقعيتهاي مختلف به فرد دست ميدهد.
به عبارت ديگر حالت خوشايندي است كه به خاطر فاصله كم بين انتظارات با واقعيت به وجود ميآيد دراين صورت ارضاي نياز راحت تر و دستيابي به هدف در موقعيتهاي مختلف براي فردحاصل ميشود.
2/2- پيشينه تحقيق
هر پديده داراي سابقه يا پيشينهاي است كه مطالعه سابقه آن محقق را در شناسايي و درك ماهيت آن پديده ياري ميكند. پديدههاي اجتماعي وابسته به گذشتهاند و در زنجيرهاي از تداوم جاي ميگيرند و هويت آنان بدون در نظر گرفتن گذشته اي كه در آن تكوين يافتهاند به دست نخواهد آمد وقتي محقق در خصوص موضوع مورد تحقيق به منابع مختلف مراجعه ميكند
اولاً: از محتواي منابع در رابطه با موضوع آگاه ميشود و بر اساس آن ميتواند حدو مرز شناخت علميرا در رابطه با موضوع مشخص كند و آماده شود تا يك گام به جلو بردارد.
ثانياً: با آگاهي از نكات قوت وضعف منابع در برخورد با موضوع ميتواند چارچوب نظري جامعتر و واقعبينانهتري را شكل دهد واز ارتكاب خطاهاي گذشتگان بپرهيزد.
ثالثاً: در قالب اين چارچوب نظري عمدهترين مفاهيم يا متغيرها را انتخاب كندو با پيشبيني روابط احتمالي در بين آنها فرضيههايش را رشد دهد.
(عبدالهي ،13:1374)
درتحقيق حاضر از طرح خانم مژگان عظيميهاشميكه شامل 12 پيشينه داخلي و خارجي بوده است كه از اين تعداد 7 مقاله داخلي و 5 مقاله خارجي بوده است.
همچنين از طرح آقاي غلامرضا صديق اورعي كه شامل 3 مقاله داخلي بوده نيز استفاده شده است.
1/ 2/2 -بيشينه پژوهش هاي داخلي
بررسي عوامل موثر بر رضايت مشتري و افزايش فروش فروشگاههاي زنجيرهاي رفاه استان تهران
در اين تحقيق كه توسط علي اكبر سجادي در سال 1375 صورت گرفته است فرضيات تحقيق را عوامل قيمت،برخوردو رفتار مناسب با مشتريان، تنوع و جور بودن كالا و خدمات متنوع فروشگاه درنظر گرفته است. واين موارد را به عنوان عوامل بسيار موثر بر رضايت مشتري وافزايش فروش فروشگاههاي زنجيرهاي رفاه برشمرده است.
(عظيميهاشمي، مژگان 9:1381 به نقل از سجادي ، علي اكبر 1375)
بررسي موثر رضايت بخش مشتريان بانكي به منظور بهبود و بالندگي سازمان
(در مورد مطالعه بانك ملت مشهد- تهران)
اين پژوهش توسط محمدرضا پورايرج در سال 1377 انجام شده است. نتايج اين پژوهش نشان داد كه :
بانكها از طريق توجه به نيازها وانتظارات مشتريان خود ميتوانند ضمن افزايش كيفيت ارائه خدمات بانكي موجبات رضايتمندي مشتريان را فراهم نمايند.
سرعت عمل كاركنان در ارائه خدمات بانكي از عوامل موثر ديگري است كه مشتريان به آن حساسيت زيادي داشتهاند.
باوجود مديريت صحيح منابع انساني دربانكها، روابط بين كاركنان و مديران بهبود يافته تا موجب ايجاد انگيزش كاري وافزايش رضايت شغلي كاركنان و ارائه خدمات بانكي به طور بهينه شود.
(عظيميهاشمي، مژگان 8-1381:9 به نقل از پورايرج محمدرضا 1377)
بررسي موثر رضاي بخشي مشتريان بانكي به منظور بهبود وبالندگي سازمان(درمورد مطالعه بانك ملت مشهد- تهران)
اين پژوهش توسط محمدرضا پور ايرج در سال 1377انجام شده است.
نتايج اين پژوهش نشان داد كه:
بانكها از طريق توجه به نيازها و انتظارات مشتريان خود ميتوانند ضمن افزايش كيفيت ارانه خدمات بانكي موجبات رضايتمندي مشتريان را فراهم نمايند.
سرعت عمل كاركنان در ارائه خدمات بانكي از عوامل موثر ديگري است كه مشتريان به آن حساسيت زيادي داشتهاند.
با وجود مديريت صحيح منابع انساني در بانكها، روابط بين كاركنان و مديران بهبود يافته تا موجب ايجاد انگيزش كاري وافزايش رضايت شغلي كاركنان وارائه خدمات بانكي به طور بهينه شود.
(عظيميهاشمي، مژگان 1381: 8-9 به نقل از پورايرج محمدرضا 1377)
بررسي ميزان رضايت بيمه شدگان تأمين اجتماعي تهران از خدمات درماني سازمان تأمين اجتماعي
اين پژوهش توسط آقاي عبدالحسين نيك گهر انجام شده است.
يافتههاي تحقيق نشان ميدهد كه ميل به قدرشناسي از جانب ديگري كه در احترام اجتماعي و در رتبه و مقام و شغل منعكس ميشود.
بالاترين اهميت را در رضايت شغلي دارد وضع تغذيه بيمه شدگان نسبت به خدمات غيردرماني سازمان كم است و بيشتر با مستمري بازنشستگي معتقدند كه سازمان تا حدودي نيازهاي درماني آنان را تأمين ميكند بيش ازنيمياز بيمهشدگان از خدمات درماني مسقيم رضايت داشتهاند.
(عظيميهاشمي، مژگان 9:1381 به نقل از نيك گهر، عبدالحسين)
سليماني دريچه ، براتعلي ، بررسي رضايتمندي از زندگي بعداز مهاجرت درميان گروهي از مهاجرين ساكن خميني شهر، پاياننامه كارشناسي ارشد، دانشكده علوم اجتماعي علامه، 1373
رضامندي از زندگي بيانگر ميزان ارضا تمايلات و نيازهاي اساسي انسانها بوده واز اين طريق مفهوم رضامندي با نياز ارتباط مييابد. رضامندي از زندگي به عنوان ارضا نيازهاي اساسي و تلقي مثبت و احساس خوشايند افراد نسبت به قلمروهاي مختلف زندگي است. از تئوري نيازهاي پنجگانه (فيزيولوژيك، ايمني، اجتماعي، احترام يا صيانت ذات و خودشكوفايي) مازلو به عنوان چارچوب تعيين نيازهاي اساسي استفاده شده است. نتايج تحقيق بر اساس نمونه 140نفري دربين مهاجرين ساكن خمينيشهر نشان ميدهد در جامعه مورد مطالعه رضامندي افراد از نيازهاي سطوح بالا و به عبارتي نيازهاي معنوي در حد قابل توجه بوده و كمبودهاي افراد و نارضامنديهاي آنها بيشتر به نيازهاي سطوح پايين و نيازهاي مادي و فيزيولوژيك مربوط ميشود. درتبيين مكانيسم رضامندي از زندگي بعد از مهاجرت وعوامل موثر بر آن از تئوري هاي نياز، مبادله درجامعه شناسي و تئوريهاي برابري، احتمال وانتظار ودو عاملي هرزبرگ درروانشناسي اجتماعي استفاده شده است.
بر اساس مدل نظري امرمهاجرت به عنوان نوعي مبادله اقتصادي در بازار تصور شده است كه در آن ويژگي ها و امكانات افراد در زندگي قبل از مهاجرت به عنوان داده و امكانات و ويژگيهاي زندگي بعداز مهاجرت به عنوان نوعي «ستاده» در مبادله مهاجرت تلقي ميشود. هرچه ستادههاي افراد در مقابل دادههاي آنها بيشتر و يا در همان حد انتظار باشد، يا احتمال بيشتري براي كسب ستادهها در آينده وجود داشته باشد. رضامندي از زندگي بعد از مهاجرت بيشتر ميشود. بر اساس نتايج اين تحقيق با افزايش سن خواستهها كمتر شده و رضامندي بيشتر ميشود. پايگاه اجتماعي و آگاهي اجتماعي هر چه از سطوح بالاتر برخوردار باشند، توقعات بيشتر و احساس نياز بيشتر و رضامندي كمتر ميشود. تمايل به زندگي در شهر، داشتن روحيه تقديرگرا، خوشبيني نسبت به آينده، داشتن انگيزه براي زندگي در محل و ارزشها و ايدهآلهاي سطح پايين موجب افزايش رضامندي از زندگي بعد از مهاجرت است.
(عظيميهاشمي، مژگان 1382 به نقل از سليماني دريچه، براتعلي 1373)
سنجش ميزان احساس خوشبختي سرپرستان خانوارهاي تهراني، پاياننامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي، 1373
فرضيات اصلي اين تحقيق اين بوده است كه احساس خوشبختي با شغل، تحصيلات ، درآمد، اوضاع اقتصادي، رضايت شغلي، رضايت كلي از زندگي ، اعتماد به ديگران پيوستگي مثبت و با بيگانگي پيوستگي منفي دارد.
رضايت از زندگي شاخصي مركب از چند خرده شاخص ذيل تعريف شده است:
رضايت از زندگي خانوادگي
رضايت از مسكن (محل سكونت، رضايت از محله)
شاخص تندرستي
رضايت از شغل- رضايت از همكار و مافوق
پيوستگي شاخص رضايت از زندگي با احساس خوشبختي، درآمد، رتبه شغلي و اعتماد و پيوستگي منفي با بيگانگي مؤيد اعتبار و روايي نسبي آن است. در سنجش بيگانگي از مقياس آنوميلاسرول srole’s anomie scale 5 گويه ) كه توسط دكتر محسني تبريزي نرم شده است استفاده شد.
1- به نظر شما بيان مشكلات به مسئولين چقدر ثمر بخش است.
2- بعضي معقتدند امروزه آدميناگزير است همواره در فكر حال بوده در قيد آينده نباشد نظر شما چيست؟
3- واقعا نميتوان به كس اعتماد كرد
4- اوضاع و احوال خيلي از مردم عادي روز به روز بهتر ميشود.
5- چقدر به آينده خوشبين هستيد.
جهت سنجش احساس خوشبختي چون احساس خوشبختي بر حسب نظامهاي ارزشي اجتماعي متنوع و گوناگون است و تعريف صريح و روشني ندارد از پاسخگويان به طور كلي سئوال شده چقدر احساس خوشبختي ميكنند و پاسخ ها در مقياس 5 گزينهاي است.
(عظيميهاشمي، مژگان 1382: ص 20)
نظرسنجي از مردم تهران درباره كيفيت زندگي «رضايت ازمحل زندگي» ، مركز تحقيقات ، مطالعات و سنجش برنامههاي صدا و سيما
مفهوم رضايت از زندگي دراين بررسي از بعد ميزان برخورداري از تسهيلات و امكانات محل سكونت موردارزيابي قرار گرفته است نتايج مربوط به شاخص احساس امنيت و وجود امكانات آموزشي وتفريحي نشان ميدهد كه بيشترين عدم رضايت در بعد مورد اشاره در ميان مناطق بسيار پايين و نسبتاً پايين ديده ميشود. رضايت ازهواي محله و چگونگي جمع آوري زباله نيز نتايج مشابهي داشته است. نتيجه گيري كلي اين بوده است كه با افزايش سطح پايگاه اقتصادي – اجتماعي منطقه محل سكونت پاسخگويان رضايت كلي از محله مورد سكونت افزايش مييابد.
(عظيميهاشمي، مژگان 8:1382)
وضعيت و نگرش جوانان ايران ، گزارش نهايي نتايج پژوهش مشاوره ملي جوانان، 1380.
اين پژوهش با هدف شناسايي نگرش جمعيت جوانان 14 تا 30 ساله كشور نسبت به حوزههاي اساسي در قلمرو هويت و فرهنگ ملي ، باورهاي ديني ، سياست و نهادهاي اجتماعي ، برخورد با جهان غرب، آموزش و پيشرفتهاي علمي، شغل و خانواده و ... انجام شده است. جامعه آماري تماميجوانان 14 تا 30 ساله شهري كشور است كه سيوچهار هزار و پانصد و بيست و يك نفر حجم نمونه را تشكيل دادهاند.
مدل راهنمايي بررسي وضعيت و نگرش جوانان با استفاده از نظريه زمينههاي اجتماعي- فرهنگي و نظامهاي اكولوژيكي يا بوم شناختي اقتباس و گسترش داده شده است.اين مدل راهنما ، كه بصورت ارتباط متقابل و پويايي چهار نظام محيطي فرهنگي اجتماعي (نظام كوچك ، نظام مياني، نظام بيروني و نظام بزرگ)و به شكل چهار سطح متحدالمركز نشان داده ميشود كمك ميكند كه محيط و زمينههاي زندگي و فرهنگي اجتماعي نوجوانان و جوانان در يك مفهوم وسيع و داراي سطوح گوناگون ، كه ساختارهاي درهم پيچيده و مرتبط با يكديگر دارد، مورد بررسي واقع گردد. به اين ترتيب مطالعه زمينهها و عوامل اجتماعي ، فرهنگي مؤثر بر زندگي نوجوانان و جوانان مستلزم توجه به چهار نظام محيطي فرهنگي- اجتماعي مذكور است كه آنها را ميتوان در حوزههاي مطالعاتي زير بررسي كرد.
الف- حوزههاي مربوط به وضعيت فردي در نظام كوچك ، ويژگيهاي رواني – اجتماعي و هويت نوجوانان و جوانان
ب- حوزههاي مربوط به نظام مياني : ارتباطها و مسائل جوانان از نظر محيط نزديك اجتماعي – فرهنگي آنان (خانواده – دوستان، وضعيت ازدواج و ...)
ج- حوزههاي مربوط به نظام بيروني، وضعيت محيطهاي دورتر اجتماعي – فرهنگي (آموزش و پرورش، آموزش عالي، رسانههاي گروهي و ...)
د- حوزههاي مربوط به نظام بزرگ : وضعيت و هويت ملي (قانونگرايي ، آزادي ، غرورملي، مشاركت مردم، . ...)
همچنين بر اساس اين تحليلها به مقايسه ابعاد مختلف نگرش جوانان پرداخته شده است:
الف- وضعيت فردي زندگي جوانان شامل: 1- وضعيت اجتماعي 2-وضعيت روانشناختي
نگرش بر ارتباطهاي نزديك جوانان كه شامل ديدگاههاي آنها در مورد 1- خانواده 2- دوستان 3- آموزش 4- كار ميشود
ج- نگرش جوانان برنهادهاي بيروني اجتماعي و فرهنگي كه در برگيرنده ديدگاههاي جوانان در مورد 1- نهادهاي آموزشي 2-نهادهاي اجتماعي سياسي 3- نهادهاي فرهنگي 4- نهادهاي مذهبي و انقلابي است.
د- نگرش جوانان بر وضعيت و مسائل بزرگ ملي و جهاني كه شامل مسائل مربوط به 1- هويت ملي 2- اعتقادات ديني 3- فرهنگ غرب 4- ارزشهاي ملي و فراملي ميشود .
بر اساس مدل مذكور متغيرهاي پژوهش به سه بخش عمده تقسيم شدهاند.
متغيرهاي زمينهاي : متغيرهايي كه در تجزيه و تحليلها يا بعنوان متغير كنترل يا به عنوان متغير تعديل كننده مورد استفاده قرار گرفتهاند.
متغيرهاي اصلي: در واقع نمراتي است كه از سئوالات پرسشنامهها بدست آمدهاست.(كه شامل متغيرهاي مستقل و وابسته ميشود.)
متغيرهاي مدل تحقيق: اين متغيرها بر اساس مدل تحقيق كنارهم قرار گرفته و در مورد خرده مدلهاي پژوهش با يكديگر تركيب شدهاند.
خلاصهاي از نتايج پژوهش مذكور در محورهاي سلامت روان، رضايت از محيط زندگي و اعتقادات ديني در بين دانش آموزان كه به موضوع پژوهش حاضر نزديك است به شرح ذيل ميباشد. مقايسه بين دو گروه دختر و پسر دانشآموز در مورد مسائل مختلف نشان ميدهد كه د ر موضوعات وضعيت اقتصادي ، وضعيت تحصيلي و قدرت زندگي ،نگرش مثبت پسران دانش آموز از دختران دانشآموز بيشتر است. درمورد سلامت رواني، نگرش به دوستان، نگرش به كاركرد مذهبي مساجد هر دو گروه تقريباً وضعيت يكساني دارند، امادرموضوعات نگرش به خانواده ، دانشگاه، صدا و سيما ونهادهاي سياسي نگرش مثبت دختران دانش آموز از هنجار گروه، پسران دانش آموز دراين موارد بالاتراست. هم پسران و هم دختران دانش آموز از نظر سلامت رواني در سطح پايينتر از متوسط قراردارند. بخصوص دختران دانشآموز در مقايسه باپسران از نظر سلامت رواني وضعيت نسبتا بدتري دارند.
پسران دانش آموز در مقايسه با دختران نگرش منفيتري نسبت به نهادهاي سياسي دارند.
دختران دانش آموز درمقايسه با پسران نگرش مثبت تري نسبت به فرهنگ و تمدن ايران دارند.
با افزايش (بالارفتن)مقطع تحصيلي نگرش جوانان نسبت به خانواده نيز بهتر ميشود.
با افزايش سن و ورود به مقاطع تحصيلي بالاتر نگرش مثبت دانش آموزان جوان نسبت به دوستانشان نيز بالاتر ميرود.
دانشآموزان سالم از وضعيت اقتصادي بهتر در مقايسه با ساير گروهها برخوردارند .
دانشآموزان مشكلدار از نظر تحصيلي وفرهنگي نيز در شرايط نامناسبي هستند در حاليكه دانشآموزان كاملاً سالم عموماً از خانوادههاي تحصيلكرده تر وداراي شرايط فرهنگي بهتري هستند. بررسيهاي به عمل آمده نشان داد كه رضايت از خانواده با سلامت رواني رابطه مسقيم دارد. به اين معني كه هر قدر رضايت فرد از خانواده بيشتري شود.
سطح سلامت رواني وي بالاتر ميشود. دانشآموزاني كه درگروه مشكل دار قرار گرفتهاند، كمترين سطح رضايت از خانواده و دانشآموزاني كه در گروه كاملاً سالم قراردارند، بيشترين رضايت را از خانواده دارند.
نگرش مثبت دانشآموزاني كه در گروه مشكل دار قرار دارند نسبت به دوستانشان از ساير گروهها بيشتر است. گروه مشكل دار عموماً نسبت به خانوادهشان نيز نگرش چندان مثبتي ندارند.
به طور كلي ميتوان گفت فردي كه به لحاظ رواني سالمتر است، ديدگاه مثبتتري به زندگي و امور اطراف خود دارد.
جوانان دانش آموزي كه از سلامت رواني بيشتري برخوردارند نسبت به اعتقادات قلبي ديني نگرش مثبت بيشتري نشان ميدهند . به عبارتي برخورداري از اعتقادات ديني با سلامت رواني همبستگي بالايي دارد.
مقايسه نگرش در مقوله شهرها نشان داد كه: دانشآموزان اصفهاني و تهراني در مقايسه با ساير شهرها نگرش مثبت تري نسبت به دوستانشان دارند.
دانشآموزان تهراني در مقايسه با ديگران از نظر اعتقادات قلبي ديني درسطح پايينتري قرار دارند.
سلامت رواني با وضعيت اقتصادي رابطه مستقيميدارد. عموماً هر قدر دانش آموزان از امكانات زندگي بيشتري برخوردار باشند، سلامت رواني آنها بالاتر است.
نگرش دانشآموزان با وضعيت اقتصادي پايين، نسبت به خانوادههايشان چندان مثبت نيست.
هر قدر دانشآموزان از قدرت زندگي بالاتري برخوردار باشند، سلامت رواني آنها نيز بيشتر است. همچنين نگرش به خانواده با قدرت زندگي رابطه مستقيم دارد. يعني هر قدر دانش آموز از قدرت زندگي بيشتري برخوردار است نگرش بهتري نسبت به خانواده خود دارد.
نگرش دانشآموزاني كه در گروه قدرت رواني پايينقرار گرفتهاند، نسبت به دوستانشان از ساير گروهها مثبتتر است. چنين به نظر ميرسد كه نوجوانان و جوانان دانشآموزي كه قدرت زندگي بالاتري دارند، درمجموع نسبت به زندگي اطراف خود احساس بهتري دارند تا كساني كه از نيرومندي رواني لازم براي زندگي برخوردار نيستند .
نگرش به اعتقادات قلبي ديني نيز با قدرت زندگي رابطه مستقيم دارد. هر قدر دانشآموزان از قدرت زندگي بيشتري برخوردار باشند، نگرش مثبتتري نسبت به اعتقادات ديني قلبي دارند.
مقايسه ميانگين هاي دانش آموزان در مقوله وضعيت تحصيلي (فرهنگي) نشان داد كه هر قدر دانش آموزان از وضعيت اقتصادي بالاتري برخوردار باشند، ا زنظر تحصيلات خانواده نيز وضعيت بهتري دارند و هر قدر وضعيت تحصيلي خانوادگي بهتر باشد از سلامت رواني بهتر و بالاتري برخوردارند.
نگرش به خانواده با وضعيت تحصيلات خانواده رابطه مستقيم دارد. هر قدر دانشآموزاز نظر تحصيلات خانواده وضعيت مطلوبتري داشته باشد نگرش مثبتتري به خانوادهاش دارد.
نگرش مثبت به اعتقادات قلبي ديني در همه سطوح تحصيلي خانوادگي و بيش ازهمه در سطح تحصيلي خانوادگي نسبتاً پايين مشاهده ميشود.
درنتيجه گيري پاياني پژوهش درتعريف سلامت رواني آمده است.
سلامت رواني يكي از جنبههاي سلامت عمومي(يعني برخورداري از رفاه كامل جسميو رواني و اجتماعي و معنوي) است. سلامت رواني كه در مفهوم دقيق كلمه، به معناي احساس رضايت و شادابي و نشاط و تعادل رواني، درك در ست از واقعيت ها و ارائه پاسخ سازگارانه و موثر در برخورد با آنها، تعامل سالم دنياي دروني فرد با دنياي پيرامون، توانايي كنترل كردن و نظم بخشيدن به كششها و تمايلات دروني، برخورداري از خصوصيات رواني سبك زندگي غيرمتعارض با هنجارهاي سالم زندگي – اجتماعي – فرهنگي و دارابودن عملكردهاي سازنده و مولد درزندگي شخصي و اجتماعي است. در زندگي جوانان (وساير افراد) حائز اهميت درجه اول است. سلامت رواني مطلوب براي جوانان اين است كه انديشه و عواطف و رفتارآنان هماهنگ با فطرت خدادادي انسان و الگوي شخصيت اسلاميدر تعاليم ديني باشد . رضايت از خانواده مهمترين منبع عاطفي در زندگي نوجوانان وجوانان است. نوجوانان و جواناني كه دچار مشكلات رواني بيشتري هستند كمترين ميزان رضايت را از خانوادههاي خود دارند. مشكلات رواني نوجوانان و جوانان خانوادههاي پرجمعيت نيز بيشتر است. به بيان ديگر ، نقش خانواده درسلامت رواني ودر ايجاد و ياكاهش مشكلات رواني كاملاً قطعي است و قدم اول در اصلاح جامعه، اصلاح خانوادهها و رفع مشكلات نوجوانان و جوانان از طريق بازسازي وبهبود كاركردهاي خانواده است . سلامت رواني جوانان با سلامت روابط اجتماعي محيط زندگي آنان نيز همبستگي بالايي دارد.
(عظيميهاشمي، مژگان 1382 :8تا 13.)
صفاريان، مهرداد، بررسي عوامل موثر بر رضايت مشتركين شركت توزيعنيروي برق زنجان، به راهنمايي، هومان لياقتي، پاياننامه( كارشناسي ارشد) . دانشگاه شهيد بهشتي، دانشكده علوم اداري، 1378.
بررسي وتجزيه و تحليل رضايتمندي يكي از موضوعات مورد توجه انديشمندان علوم بازاريابي ميباشد، كه با برخورد صحيح و مديريت مناسب ميتوان آنرا عيينت بخشيد. رضايتمندي مشتريان، امري فراتر از يك تاثير جنبي مثبت بر روي مساعي به عمل آمده درشركت است. به عبارت ديگر تنها كاركنان را وادار به ادامه فعاليت نميكند. بلكه منبع سود آوري يك مؤسسهاند، آنها دليلي براي ادامه فعاليت يك شركت هستند. موضوع تحقيق حاضر بررسي عوامل موثر بر رضايت مشتركين شركت توزيع برق زنجان ميباشد. دراين تحقيق متغيرهاي داشتن برق مطمئن و مستمر، محاسبه صحيح بهاي برق مصرفي، نحوه برخورد مأمورين و رابطه آن با رضايت مشتركين شركت توزيع برق زنجان مورد بررسي قرار ميگيرند كه فرضيات تحقيق در همين راستا تنظيم شده است.
براي آزمون فرضيهها از روش تحقيق كتابخانهاي و همچنين روش تحقيق از نوع پيمايشي و از شاخه ميداني استفاده گرديده است. درتحليل يافته ها از آزمون كاي دو، استفاده گرديده است. در اين پژوهش از پرسشنامهاي كه با توجه به فرضيههاي تحقيق تنظيم گرديده بود استفاده شده كه د اراي سئوالات بسته و باز ميباشد. با توجه به محاسبات انجام شده حجم نمونه برابر با 515 مشترك تعيين گرديده كه پس از جمعآوري پرسشنامهها يافتههاي آماري نشان ميدهدكه بين رضايت مشتركين وداشتن برق مطمئن و مستمر و همچنين نحوه برخورد مامورين رابطه خطي معنيداري وجود دارد و همچنين بر اساس نتايج بدست آمده از تحقيق رابطه اي بين رضايت مشتركين ومحاسبه صحيح بهاي برق مصرفي مشاهده نگرديد. اين تحقيق دردي ماه سال 77 شروع گرديد و در بهمن ماه سال 78 به پايان رسيد. در پايان بر اساس يافتههاي تحقيق پيشنهادات و رهنمودهايي نيز ارائه شده است.
(صديق اورعي ، غلامرضا 7:1383 به نقل از صفاريان ، مهرداد 1378)
رضايت مشتري ، ترجمه و تدوين احمد فرشيدفرهت ، استاندارد، شماره 109 مهر 1379.
امروز سازمانهاي توليدي وخدماتي به طور روزافزوني رضايت مشتري لازمه رقابت جهاني است. اين حقيقت كاملاً در جايزه ملي مالكوم بالتدريج انعكاس يافته است و 30% از كل امتياز لازم جهت دريافت اين جايزه به رضايت مشتري اختصاص دارد. مديريت كيفيت نيز دقت نظر و ترجمه سازمان يافتهاي رادر جهت درك نيازهاي مشتري و حركت فراتر از انتظار مشتري در جهت تأمين رضايت او را ارائه مينمايد.
يك سازمان ميبايست سطحي از محصولات ياخدمات رابه مشتريانش ارائه كند كه از لحاظ نيازهاي مشتريان ، كيفيت قيمت مناسب، تحويل به موقع و خدمات مناسب پس از فروش رابرآورده سازد. براي نايل شدن به چنين سطحي از كيفيت سازمان ميبايست همواره سيستم كيفيت خود را مورد ارزيابي قرار دهد تا اطمينان حاصل كند كه اين سيستم توانايي پاسخگويي به نيازمنديهاي و انتظارات دائماً در حال تغيير و تزايدمشتريان را درارا ميباشد.
موفق ترين برنامههاي كيفيت جامع با توصيف كيفيت از ديدگاه مشتري آغاز ميشوند. كيفيت يعني برآورده كردن نيازها و انتظارات مشتري ياحركت فراتر از اين انتظارات دكتر دمينگ ميافزايد كه كيفيت همچنين به معناي پيش بيني نيازهاي آينده مشتري ميباشد.
كسب رضايت مشتري بايد هدف اصلي سازمان باشد چرا كه رضايت مشتريان افزايش منافع تجاري را به همراه خواهد داشت.
(صديق اورعي، غلامرضا 8:1383 به نقل از فرهت فرشيد احمد 1379)
صمدعالي، رضايت مشتري ، تدبير، شماره 130 بهمن 1381
امروز ارزش آفريني براي مشتري درجهت تاثيرگذاري بر رفتار وي از اهميت بالايي برخوردار شده است. در سبك و كار امروز، كسب رضايت مشتري هدف اصلي شركتهاست. يكي از مهمترين عوامل موثر بر رضايت مشريان در شركتهاي خدماتي رفتار مناسب با آنهاست. سازمانهاي خدماتي براي راضي كردن مشتريان خود بايد دو اصل گزينش و آموزش را موردتوجه قرار دهند. كليد موفقيت در خدمات ، سرمايهگذاري در آموزش است و شركتها با سرمايه گذاري دراين بخش به كاركنان خود ميآموزند كه چگونه در برابر مشتريان و خواست آنان واكنش نشان دهند آموزش كاركنان بايد متسمر باشد تا از اين طريق آنان قادر باشند به تغييرات در تكنولوژي ، مشتريان و الزامات شغلي پاسخگو باشند. طرفداران خدمت به مشتري معتقدند كه آموزش كاركنان به اندازه ساير فعاليتهاي سازمان حائز اهميت است.
(اورعي صديق، غلامرضا 1383 به نقل از عالي صمد 1381)
2/ 2/2- نقد و بررسي پيشينه هاي داخلي
در پژوهش هايي كه انجام شده است بيشتر رضايت از زندگي، رضايت مشتري، رضايت مشتركين، رضايت شغلي و ... مدنظر قرار گرفته است و كمتر به رضايت از تحصيل پرداخته شده است به طور كلي عوامل موثر بر رضايت شامل عوامل محيطي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ... ميشود و با توجه به اين كه بيش از نيمياز جمعيت كشور ما را جوانان تشكيل ميدهند و بيش از نيمياز اين جوانان در دانشگاهها مشغول تحصيل ميباشند(در دانشگاه دولتي، غيرانتفاعي، آزاد، علميو كاربردي و ... )اكنون ما قصد داريم كه در مورد رضايت دانشجويان دانشگاه آزاد- واحد قوچان تحقيقي انجام دهيم چون به نظر ميرسد كه ريشهيابي و شناسايي عوامل موثر بر رضايت به مسئولين امر كمك بزرگي خواهد كرد.
3/2/2- پيشينيه پژوهش هاي خارجي:
مقاله پژوهشي اولين مطالعه پيرامون مقياس چند بعدي رضايت از زندگي دربين دانش آموزان و نوجوانان (گيلان ريچ، هيوپز اسكات و جيمزاي لاگلين سال 1999، آمريكا).
چكيده: دراين مقاله قابليتهاي اندازه گيري رواني مقياس چند بعدي رضايت از زندگي دانش آموزان Mslss (هيوبز 1994) بوسيله نمونهاي از نوجوانان پايه تحصيلي 12-9 ارزيابي شده است. نتايج تقويتي تحليلهاي عاملي ، ساخت عاملي مفروض مبتني بر تئوري را تأييد نموده علاوه بر اين شاهدي بر همگرايي و اعتبار جدا كننده ابزاري است كه حاصل اين بررسي است. برآوردهاي قابل پذيرش نيز برهمبستگي دروني براي كل و خرده مقياسها بدست آمده است. اين قابليتها روانسنجي مشابه يافتههاي مقياس با بچههاي كم سنتر يا نوجوانان است. محدوديتها و يافتههاي ديگر اين بررسي نيز مورد بحث قرار گرفته است. تجربه سعادت به عنوان هدف اعلي وجودانسان تلقي ميشود (آناس 1993، كامن وديگران 1984) بر عكس، پذيرش ناخرسندي اغلب به عنوان آخرين شكست يك فرد تلقي ميگردد( ساندريك ، داينروسيلديز، 1993) اين تجربه منفي به عنوان يك همبستگي اساسي پريشاني روانشناختي و مسائلي بين شخص در نظر گرفته ميشود.(فوروفوندر، 1998)
محققان احساس سعادت (SWB)؛ را در ارتباط با چگونگي و چرايي تجارب مردم در روشهاي مثبت بررسي ميكنند. يافته ما در طول سه دهه از تحقيق احساس سعادت ( دانير وديگران 1999) روي ناخرسندي و بيماري متمركز شده وتلاش شده است كه براي طراحي استراتژيهاي موثر مداخلهگر جهت افزايش احساس سعادت در بين افرادي كه ناشادمان باقي ميمانند، فرموله شود. (كوون 1991، 1994 و ...)
پذيرفته ترين مدل احساس سعادت، ساختاري را كه شامل يك جزء احساسي (احساسات مثبت و منفي) ويك جزء شناختي كه رضايت از زندگي ناميده شده است، مفهوم سازي ميكند. (داينر 1984، 1994، داينر ولارسن 1984 و پارت و داينر 1993) ، هر دو جزء اگرچه عمود بر هم نيستند ، جدا از يكديگر نشان داده شدهاند.(آندروس و ويتي 1976 و ...)
بيشتر پروژههاي تحقيقي پيرامون رضايت از زندگي بانمونههايي كه وابسته به امراض پيري وسالخوردگي بوده ، انجام شده است (بندر ، 1997، راتر 1995) و در مورد كودكان و نوجوانان مطالعات قليلي انجام شده است . فقدان تحقيق دراين خصوص ميتواند شاهد مهميبر اين مدعا باشد كه ماهيت مؤلفههاي رضايت از زندگي در بين كودكان و بزرگسالان در هر جمعيت يكسان نيست. كالينز(1991) و لاسك(1987) ، گزارش كردهاند كه رضايت زناشويي به طور معناداري تأثير معناداري بر رضايت از زندگي جهاني بزرگسالان داشته است.
علاوه بر اين (نتيت، باجست وباورين 1989) در يك فراتحليل ، همبستگي متوسط بين رضايت شغلي ورضايت از زندگي جهاني را گزارش كردهاند. هيچ يك از حوزهها متناسب با بچه هايي در سنين مدرسه نيست بنابراين لازم است طرحهاي پژوهشي ديگري در زمينه رضايت از زندگي درميان كودكان و نوجوانان صورت گيرد تا مؤلفههاي ويژه و مربوط به اين گروه سني را مشخص سازد. اولين توضيح جهت كمبود اين تحقيقات ممكن است فقدان ابزار مورد بررسي جهت چنين جمعيتي باشد. يك استثناء چند بعدي بودن طيف رضايت از زندگي دانش آموزي (هيوپز 1994) اين ابزار به اين منظور طراحي شده است تا محققين جهت سنجش رضايت از زندگي در ميان كودكان امتياز مجزايي در پنج مؤلفه مهم زندگيشان كه شامل خانواده ، دوستان، مدرسه ، محيط زندگي و خود است ، بدست دهند مؤلفههاي پنجگانه ويژه بر پايه ادبيات تحقيق، مطالعات پيلوت دربين كودكان در سن مدرسه و تحقيقات پيشين(هيوپز، 1991) انتخاب شده است ظاهراً مؤلفه هاي پنجگانه مذكور مهمترين ابعاد براي دانش آموزان در سن مدرسه تلقي ميشوند. تحقيقات ديگر كه مؤلفههايي اشاره نمودهاند براي مثال مدرسه (توسط التپين و مك پات لند 1997) خانواده، همسالان (آشر و ديگران 1984) و خود، (حارتو1989) محيط زندگي (مامل و بارنز 1989) ميباشد. بنابراين استفاده از مقياس چند بعدي رضايت از زندگي در بين دانش آموزان يك تصوير چند بعدي از رضايت كودكان را دربر دارد كه به هر حال ممكن است به تلاشهاي مداخلهگر ويژه بيشتر، جهت تقويت سلامت مثبت كمك كند.
(هيونر1994، 1998 وديگران)
مطالعه اين مقياس به طور هماهنگ قابليتهاي روان سنجي قابل پذيرش را در بين دانش آموزان ابتدايي و متوسطه نشان داد(گرين اسپون وسافكولنيك 1997 و ...) كه شواهدي در تأييد استفاده از ابزار در تحقيق را فراهم ميآورد براي مثال پايايي (ضريب آلفا) براي مقياس كلي از 90% تا 92% و 77% تا 85% براي خرده مقياسها در تغييراست. علاوه بر اين ضرايب همبستگي براي هر خرده مقياس و مقياس كلي از 78% تا 90% در تغيير است.
قابليتهاي روانسنجي مقياس مذكور فقط در بچههاي پايه 8-3 بررسي ومطالعه شده است. هيچ تحقيقي اين مقياس رابر اي دانش آموزان بزرگتر(دبيرستاني)به كار نبرده است. زيرا تغييرات رشته متناسب با بلوغ بافرضيه قابليت اجراء آن براي نوجوانان بزرگتر نامناسب خواهد بود. بر پايه تحقيق پيشين مربوطه به خود ادراكي و شادي بچهها (دير و هيوبز1994 و 1996 ) و تحقيقات پيلوت در بين نوجوانان، انتظار ميرود كه ابعاد مقياس مذكور در مورد نوجوانان بزرگتر مانند دانش آموزان جوانتر معني دار باشد.
مقاله پژوهشي دينداري و رضايت از زندگي (جيمز پي كاك و مارگارت . م . پالو ما، سال 1998 ، آمريكا)
چكيده
دراين مقاله كه با استفاده از پيمايش گالوپ 1988 در چهار مقياس اندازهگيري دينداري (پرستش شخصي ، مشاركت مناسك عمومي، تعامل روحاني و آسماني و ترجيح دينداري عام يا خاص) در هفت گروه سني بررسي شده واثر اين مقياسها روي رضايت از زندگي براي هر طبقه سني بررسي ميگردد. با توجه به يافتههاي اين مقاله، نويسندگان به طرف رشد تئوري دينداري ودوره زندگي پيش ميروند. رضايت از زندگي در تحقيق كيفيت زندگي به عنوان نماينده سلامتي استفاده گرديده است
(نيوگارش، پالوما و ديگران 1991) غير از چند استثناء مهم، مطالعات رضايت زندگي و تحقيقهاي كيفيت زندگي ديگر تنها شناخت نسبتاً كمياز حوزه مذهبي رادر بر ميگيرد.
ادبيات علوم اجتماعي كلاسيك نتايج متناقضي را در مورد تأثيرات دينداري بر سلامت روان نشان ميدهد براي مثال فرار و آلبرشت جنيس(1991) ادعا مينمايد كه فرويد و ماركس تأثير مذهب را بر زندگي انسان و كاركردهاي رواني آن منفي تلقي مينمايد برعكس يونگ و سوروكين تاثيرات ديني را بر سلامت روان زندگي مثبت تلقي مينمايند. علاوه بر اين كمپل، كان ورس و راجرز(1976) نيز يك گرايش شتابزده را در اثر بالقوه مذهب روي كيفيت زندگي نشان دادند، اما كمك ايشان به تغيير كيفيت زندگي به يافته هاي ناهماهنگي ختم گرديد. د رحاليكه بعضي از مقياسهاي اندازه گيري دينداري رابطه اي مثبت و كوچك و ضعيف با رضايت زندگي داشتند، مقياسهاي ديگر ارتباط منفي با آن برقرار كردند. در رابطه با تحليل اين موضوع ودادههاي آن، هداوي (1978) يك اشتباه دركدگذاري را كشف كرد و با تصحيح آن ناهماهنگي ها برطرف گرديد و مشخص شد كه مذهب يك اثر مثبت اما ضعيف روي رضايت از زندگي دارد. گنجايش محدود حوزه ديني به تصوير كشيده شده است، براي مثال در بررسي كيفيت زندگي توسط ويتر، استوك واكون و هرينگ (1985) مطالعاتي صورت گرفته است، در حاليكه تنها 28 منبع از 556 منبع تجربي شامل يافتههاي مذهبي بودند.يك مرور كلي بر اين فهرست نشان ميدهد كه از بين 28 مطالعه هيجده يك دهم باجمعيت سالخورده سروكار داشته است كه در آن محققان مذهب را در زندگي بزرگسالان مهم شمردهاند، اما اين مطالعات شايسته يك مطالعه جدي در طول دوره زندگي نميباشند.
هنوز بعضي تمايلات دانشمندانه د رمطالعه اثرات مذهب روي كيفيت زندگي وجود دارد . بعضي از اين تمايلات د رتحقيق مربوط به مبارزه روانشناسي در تعصب فرويدي، كه با مذهب به عنوان يك تصور مضر رفتار كرده است، مطرح گرديدهاند، پالتر(1989)براي رفع اين شاخص رهيافت تازهاي را در مفهوم سازي دين اتخاذ ميكند و در اين فرايند از سنجش باورها و مناسك مشترك استفاده ميكند، در واقع تاكيدش بر مؤلفههاي نمادين قرار ميدهد.
پالتر دينداري را به عنوان يك ارتباط بين خود و خداميبيند و از دادههاي نظرسنجي ملي و مركز پيمايشي اجتماعي استفاده ميكند. او دامنه و حدي را كه ارتباطات با ديگران روحاني روي سلامت رواني تاثير ميگذارد، كشف كرد. پالنر در مييابد كه مشاركت در ارتباطات روحاني و آسماني قويترين همبستگي را با سه مقياس از چهار مقياس سلامتي (شادي ، رضايت از زندگي ،شور زندگي، رضايت زوجين) دارد، اين قوت برتري در شاخصهاي نيرومندي مثل طبقه، درآمد، سن، ... ظاهر ميگردد.
فراور و آلبرشت جنيس(1991) گزارش كردند كه مطالعات زيادي اثر مثبت مذهب را روي سلامت روحي ورواني در نوجوانان نشان ميدهد. (فورد به هندل، وونيز، 1989 و ديگران) دين ميتواند اثرات مذهبي و رضايت از زندگي داشته باشد زيرا مردم را در يك محيط حمايتي قرار ميدهد. چنين حمايتي دستيابي به امنيت نظامي، شناختي و اخلاقي را ارائه ميدهد.
چنانكه پالوما و پندلتون (1991) پيشنهادمينمايند، دينداري به معني وهدف زندگي يا به طور عامتر، كيفيت زندگي مينمايد. در واقع آنها دريافتند كه معني و هدف به طور معناداري بارضايت از زندگي همبستگي دارد. طبق بررسي ديگر، پي كاكو ونگ (1987) معني و هدف در زندگي ميانسالي، روابط آشنايي، بازتوليد و آفرينش را شكل ميدهد. تحقيق ديگري (كورن وال، 1989) پيشنهادمينمايد كه يك مشاركت معنادار بين پيشرفت ديني و وظايف رشديافته سني وجود دارد.
دراين پژوهش مشخص ميگردد كه اعتقاد مذهبي در طول دوره زندگي تغيير مييابد ونيز دينداري تغييرپذير وسازگار بوده و بنابراين خطي نيست.
با توجه به اهداف اين مقاله ، چنانكه علم اجتماعي به طور طولاني به آن توجه كرده است نويسندگان مقاله معتقدند كه دينداري احتياج به مفهوم سازي چندبعدي دارد. دينداري فراتر ازيك مفهوم سازي عام مذهب است كه شامل عقيده، فعاليتها واعمال مذهبي خاص و عام وحوزه تجربي گردد.
علي رغم مشكلات مفهومسازي، اندازهگيري و گروههاي ويژه مطالعه، روابط كوچك امامثبت و هماهنگ و استواري بين كيفيت زندگي و دينداري به طور عام و رضايت از زندگي و دينداري به طور خاص پيدا شده است.
مقاله پژوهشي «رضايت از زندگي در بين دانشجويان فارغ التحصيل آمريكايي وايراني» ،(هجري وسورنسون ، آمريكا)
چكيده:
اين مطالعه به دنبال كشف تفاوتها دررضايت از زندگي دانشجويان ايراني (كه بعد از انقلاب ايران در سال 1997 به آمريكا رفتند) در مقايسه با دانشجويان آمريكايي است. هدف ديگر اين تحقيق شناسايي ادراكات دانشجويان از بعضي از متغيرها مانند شبكه اجتماعي، شايستگي ، و لياقت و استرس كه بر روي كيفيت زندگيشان مؤثر است، ميباشد. حجم نمونه اين مطالعه را 94 دانشجوي ايراني تشكيل ميدهند كه به دانشگاههاي كاليفرنيا لوس آنجلس، دانشگاه كاليفرنياي جنوبي و لانگ بيچ ايالت كاليفرنيا، در طول سال تحصيلي 87-1986 وارد شدند، تكنيك استفاده شده در اين كار تحقيقي، تحليل چند متغيره از واريانس جهت مقايسه نمرات دو گروه ايراني و آمريكايي با پانزده نمره خرده مقياس رضايت از زندگي است. نتايج نشان داد كه در هردو گروه، ادراكات رضايت از زندگي همبستگي معناداري با درك از لياقت ، شبكه اجتماعي و اميد به آينده دارد. آمريكايي ها ارتباط رضايت از زندگي را با درك از لياقتشان ، نسبت به ايرانيان بيشتر وبالاتر نشان دادند. ايرانيان دسترسي بيشتر به منابع شبكه اجتماعي را نسبت به آمريكائيها گزارش كردند. نتايج همچنين نشان داد كه هر دو گروه فشارهاي وارده در زندگيشان را به طور نسبتاً خوبي تحمل ميكنند. ونيز هر دو گروه درباره آيندهشان با توجه به اكثر جنبههاي زندگيشان، خوش بين هستند. دلالتهاي اين يافتهها جهت مشاوران در فرهنگهاي متقابل و مفهوم چند گانه رضايت از زندگي مؤثر و مفيد است.
مقاله پژهشي «تجربيات زندگي ، جهت گيري كنترل و رضايت از مدرسه درنوجواني» (اسكات هوبز، چريشاش و جيمز لاگلين ، مارس 2001)
دراين مقاله مدلهاي روابط بين تجربيات زندگي، جهتگيري كنترل ورضايت از مدرسه نوجوانان بررسي شده است.
نشان داده ميشود كه متغيرهاي جمعيتي با رضايت از مدرسه رابطه اي ندارندو نيز بين تجربيات (چه مثبت و چه منفي) زندگي و وقايع مهم وسخت تجربيات محيطي و رضايت از مدرسه نوجوانان رابطه متوسطي وجود دارد. اگر چه جهت گيري كنترل، حتي رضايت متوسط از مدرسه را به دنبال نداشت، در رابطه بين تجربيات منفي زندگي و رضايت از مدرسه، نقش واسطه را داشت. تئوريهاي رضايت از مدرسه نوجوان بايد با ويژگيهاي ميان شخصي وفشارهاي محيطي تركيب شود. تقويت نگرشهاي مثبت نسبت به مدرسه احتمالا ، توجه لازم را در ايجاد عوامل زمينهاي غيرمدرسه اي (مثل خانواده ) و مدرسه، به علاوه عوامل محافظ و ريسك شخصي خواهند داشت.
اكثر طرحهايي كه روي پيامدهاي توسعه شناختي و موفقيت تحصيلي متمركز شدهاند، در مورد پيامدهاي تجربي مؤثر، دقت بسيار كميرا مبذول داشتهاند.
براي مثال فيليپس ذكر ميكند كه ما به طريقي اثر عواطف بچهها و نوجوانان و جنبههاي موثر يادگيري و رفتار در مدرسه را ناديده گرفتهايم، هگارتي بيان ميدارد كه معلمان و مربيان، بهتر است توجه بيشتري را به چگونگي دريافت و درك بچه از زندگي در مدرسه اختصاص دهند.
ايپستين و مك پارتلند(1976) اشاره كردند كه رضايت از مدرسه براي نوجوانان شبيه به رضايت از شغل د ربزرگسالان در بسياري از جنبهها ست بنابراين مهم بوده و خود به عنوان جنبه مهمياز كيفيت زندگي نوجوانان به حساب ميآيد. از آن به بعد مطالعات كميدرمورد رضايت از مدرسه انجام گرفته است.(167)
گرانددر ادبيات تجربي ونظري در مورد رضايت دروني و ذهني (1994) رضايت از مدرسه را به عنوان يك ارزيابي موثر شناختي از رضايت كلي نسبت به تجربيات مدرسه تعريف كرد.
اگر چه در اين رابطه، رضايت از مدرسه ميتواند از رضايت از حوزههاي ديگر زندگي، مثل رضايت از خانواده، دوستان، خرده محيط زندگي و ... متفاوت باشد.
مطالعه اخير رضايت از زندگي نوجوانان درايالات جنوب شرقي امريكا كه توسط هوبز در سال 2000 انجام شد به نياز بالقوه به تمركز و توجه بيشتر به رضايت از مدرسه نوجوان تاكيد كرد. جامعه آماري و حجم نمونه 5545 نفري از كل دانش آموزان دبيرستاني تشكيل شده بود كه سطوح رضايت آنان بامراجعه به پنج زمينه خاص (خانواده، دوستان، مدرسه خود ومحيط زندگي، مثل متغير رضايت كلي از زندگي) مرتب شد. اگرچه ميزانهاي ميانگين دانش آموزان همه مثبت بود كمترين ميزان براي حوزه مدرسه بدست آمد. 25 درصد از نوجوانان تا حدودي رضايت داشتند ، 7 درصد كاملاً ناراضي ، 7 درصد ناراضي و 9 درصد وحشتناك را انتخاب كردند نتيجه اين شد كه تجربيات مدرسه بعنوان منبع مهم استرس و نارضايتي براي تعداد معناداري از دانش آموزان دبيرستاني مطرح شد.
اگر چه ادبيات موضوعي درباره رضايت از مدرسه كم است تحقيقي كه در آن به رابطه بين نوعي از پيامدهاي منفي و نارضايتي از مدرسه توجه كند مشكل است، زيرا دراين صورت كمترين و جزئيترين شكست درمدرسه، مشكلات رفتاري را افزايش داده، باعث ترك مدرسه ميشود.
تنها چندمطالعه كوچك سعي كردهاند روابطي را كه بعنوان اولويتهاي قبلي (تحقيقات قبلي) و يا تعيين كنندههاي رضايت از مدرسه مطرح ميشود، توضيح دهند. اين مطالعات روي متغيرهاي محيطي مدرسه مخصوصاً متغيرهاي شخص و ميان ساختاري تمركز كردهاند، (مثل تحقيقاتي كه اهميت رفتارمعلم پشتيبان ، تعاملهاي همتاي مثبت ، درگيري دانشآموز درتصميم گيري و وظايف ميان ساختاري رقابت برانگيز را نشان ميدهند.
تلاشهاي انجام شده قبلي عمدتاً متغيرهاي شخصي رانايده گرفته اند كه شايد به خاطر اين است كه دادههاي موجود خيلي محدود شده است دوتحقيق اخير روابط بين متغيرهاي محيطي(مشكلات كلاس درس) متغيرهاي شخصي(خود پنداره تحصيلي) و رضايت از كلاس را بررسي كردهاند. بكرتاثير متغيرهاي محيطي خصوصاً متغيرهاي مدرسه (مثل مواظبت ، جو حمايتي مدرسه، مسائل كلاس) ومتغيرهاي شخصي (خودپنداره تحصيلي، مشكلات ناخوشيهاي رواني) را روي رضايت از مدرسه در مدارس معمولي بررسي كرد.
دريك تحقيق ديگر، هومنز و مك كولوف(2000) تاثير تجربيات محيطي و عزت نفس تحصيلي را روي رضايت از مدرسه در بين دبيرستانهاي نمونه بررسي كرد اگر چه هر دو مطالعه روابط پيچيده بين شخص و محيطي(كه لازم است در داوريهاي رضايت از مدرسه مورد توجه قرار گيرد) را نشان ميدهند، چند تفاوت در اين مطالعات ويافته هاي آن به چشم ميخورد.
اول، رابطه بين رضايت از مدرسه و خودپنداره تحصيلي، در مطالعه هومنز ومك كولوف مثبت و در كاربكر منفي شد. همچنين، تجربيات غير تحصيلي (مثل خانوادهها دوستان، توجهات فيزيكي)؛ رضايت از مدرسه روابط قويتري داشتند تا تجربيات مدرسه، يك دليل محتمل اين تفاوتها مربوط به ماهيت منحصر به فرد هر نمونه است تفاوت در قوميت و سطوح سني دو نمونه ميتواند باعث اين يافتههاي متفاوت شود. متغيرهاي جمعيتي (مثل قوميت) ممكن است روي رابطه در رضايت از مدرسه و روابط خاص(مثل خودپنداره) تاثير بگذارد، براي مثال، بكر(1998) بحث كرد كه چگونه تمرينات ميان ساختاري در بعضي مدارس عمدتاً درآمد پايين را حفظ ميكند. دانش آموزان آفريقايي – آمريكايي ممكن است به طور متفاوت روي خودپنداريهاي دانشآموز و رضايت از مدرسه تاثير بگذارند. به هرحال در اين مورد، تحقيق ديگري لازم است كه روابط قابل تعميم دربين تجربيات زندگي مدرسهاي و غيرمدرسهاي ومتغيرهاي دانشآموزي و رضايت از زندگي پوشيده نشود. هدف عمده اين مطالعه بررسي بيشتر روابط بين متغيرهاي محيطي و شخصي در تعيين رضايت از مدرسه نوجوانان است. چون مباحث نظري در اين قسمت از تحقيق محدود است اين بررسي عمدتا از نوع توصيفي ميباشد.
مقاله پژوهشي «رضايتمندي جوان و كودك د ر ايالات متحده در سه دهه (1998- 1975 بعضي يافتهها از يك شاخص جديد؛» (كنت لند ويكي لامب و ساراكاهلر موسيتلو، ژوئن2001)
سوالات اين كار پژوهشي عبارتند از: به طور كلي، دريك حد متوسط چگونه رضايتمندي جوان و كودك در ايالات متحده آمريكا در ربع آخر دهه 20 تغيير مييابد ؟ بهبود مييابد يا بدتر ميشود؟ چقدر؟ در كدام زمينه ها يا حوزههاي زندگي اجتماعي؟ آيا براي گروههاي سني خاصي است؟ آيا براي گروههاي قومي/ طبقهاي خاصي است؟ و آيا اختلافات گروههاي قومي/ طبقهاي افزايش مييابد يا كاهش؟
و در اين مقاله، تأثير متوسط شاخصهاي رضايتمندي در طول سريهاي زماني فرد بجاي هفت حوزه زندگي آزموده شد به همين علت پاسخها بر پايه شاخصهاي مختصر رضايتمندي در (1985 و 1975) كه به طور متوسط باهم برابرند، در كل سريهاي زماني مربوط به فرد مورد محاسبه قرار گرفت.
يافتههاي مربوط به رضايتمندي ، همچنين برپايه شاخصهاي ويژهاي است كه از تركيب شاخصهاي مختصر با شاخصهاي عمومي، به عنوان وزنهايي كه توسط آنها تغيير سنجيده ميشود، در اين راستا به نتايج متعددي دست يافته شد.
4/ 2/2 نقد وبررسي پيشينههاي خارجي
درپژوهشهايي كه انجام شده است بيشتر رضايت از زندگي در بين دانشآموزان و نوجوانان، دينداري و رضايت از زندگي، رضايت از زندگي در بين دانشجويان فارغ التحصيل آمريكايي و ايراني، تجربيات زندگي ، جهتگيري كنترل و رضايت از مدرسه در نوجواني، رضايتمندي جوان و كودك در ايالات متحده در سه دهه 1998- 1975 بعضي يافته ها از يك شاخص جديد موردنظر قرار گرفته است وتنها يك كار در بين دانشجويان انجام شده و آنهم مربوط به مقايسه بين دو جامعه آماري گوناگون آمريكا و ايران ميباشد كه ما محققان باتوجه به كمبود امكانات تصميم داريم عوامل موثر بر متغير رضايت را در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي- واحد قوچان شناسايي نمائيم.
3/2 مباني نظري تحقيق
بهرهگيري ا زنظريهها كه حاصل تلاش صاحبنظران هر علميميباشد مارا در جهت پيشبرد اهدافمان ياري ميكند و نظريه ما در حقيقت الگويي ا ست براي پژوهشگري كه تصميم دارد يك تحقيق علميانجام دهد.
پژوهشگر با الهام از نظريه، روابط منظميرا بين پديدههاي اجتماعي برقرار ميكند و آنها را مورد سنجش قرار ميدهد و اين مفروضات وبيان روابط موجود، خود ممكن است منجر به نتايج و پيشبينيها و تصميمهاي تازهاي شود.
بسياري از دانشجويان تصور ميكنند كه جامعهشناسي قادر است همه معضلات جامعه را حل و فصل كند، ولي چنين نيست ما در اين تحقيق بناست تا واقعيتها را بدون در نظر گرفتن به گروهي خاص تا جايي كه برايمان مقدور است بيان كنيم و تاجايي كه توان علميو امكانات داشته باشيم عوامل را شناسايي و تعريف كنيم اميدواريم كه گاميمثبت در ا ين راستا برداريم.
1/ 3/2 نظريه تسري(spill over theory)
تئوري گرونبرگ (Grunebery) به نام تئوري «سرايت يا تسري »براي اين تحقيق مناسب به نظر ميرسد. بر اساس اين نظريه رضايت از يك بخش از زندگي بر روي رضايت ا زبخشهاي ديگر زندگي موثر است.
(از كمپ، 378:1369)
1778004953000524510049530001778004953000
213360070485002222500112395رضايت از پايگاه اقتصادي00رضايت از پايگاه اقتصادي
27559001123950044450015367000533400153670رضايت از زندگي00رضايت از زندگي3822700153670003911600153670رضايت از پايگاه اجتماعي00رضايت از پايگاه اجتماعي
328930041656000177800041656000
2133600437515رضايت از تحصيل00رضايت از تحصيل195580019558000
177800216535002/ 3/2 نظريه هدف گذاري «ادوين لاك» E.A.lock
استدلال اين تئوري حاكي از آن است كه كاركنان اهداف مشخصي براي خود تعيين ميكنند و شخص ميتواند با اعمال نفوذ در آن اهداف تاثيري شديد بر رفتار كاركنان بگذارد. اگر شاغل به اهداف از پيشتعيين شدهاش دست يافت، احتمالا رضايت از شغل حاصل خواهد شد. اين نظريه با نظريه انتظار و برابري از اين جهت تفاوت دارد كه در نظريه هدفگذاري تاكيد بر هدف است. يعني آنچه مهم است و موجب انگيزه ميشود خود هدف است نه پاداش
(حسين شكركن، 1373 : 253)
4978400312420002667003124200026670031242000
302260039560500889000395605رضايت از تحصيل00رضايت از تحصيل62230039560500
3111500194945رسيدن به هدف 00رسيدن به هدف
2222500-508000
26670012001500
3/ 3/2 نظريه مبادله
نظريه مبادله رجعتي به روح واصول فردگرايي افراطي و واكنشي به نظريه ساختارگرايانه و كاركرد گرايانه است و پيدايش آن به دهه 1940 وتوسعه آن در دهه 1950 صورت گرفته است.
در نظريه مبادله ما با رويكرد قياسي به نظريه جامعه شناسي روبهرو هستيم يعني چگونه ميتوان با رعايت سلسله مراتب نظريهاي با اصول تقريباً قانونمند ساخت واز آن فرضيههايي درباره مشاهدات واقعي استنتاج كرد.
اين نظريه به مبادله اعيان يا احساسهاي با ارزش بين افراد به عنوان مبنايي براي نظم اجتماعي توجه دارد.
نظريه مبادله بر اين فرض استوار است كه افراد آرزوها و هدفهاي شخصي روشني براي خود دارند كه طي آن هر كس به چيزي نياز دارد و بر اساس نياز خود حركت ميكند با اين ديدنظريه مبادله در مراحل اول هر گونه تاثير ارزشها و ساختها را بر رفتار انسان منكر و همه چيز را فردي و شخصي ميبيند پس واحد تحليل دراين نظريه فرد است همچنين انگيزه – سود – اراده گرايي- تأييد اجتماعي نيز از اصول مهم اين نظريه است.
هومنز يكي از اصليترين شارحان و صاحبنظران نظريه مبادله است كه «انديشههاي صريح وروشني از مبادله دارد و و استدلال ميكند كه موارد خاص را ميتوانيم با ارجاع به تعداد اندكي از گزارهها استنتاج نمائيم و فقط بدين ترتيب است كه بعضي از جنبههاي نظم اجتماعي را ميتوانيم توضيح دهيم.
(اسكيد مور 1372 ص 91)
هومنز در اين باره پنج گزاره بيان نمود كه چهار گزاره اول يعني گزاره محرك موفقيت ، ارزش و محروميت در قالب انديشههاي نظري او هستند اما گزاره پنجم به بيان عدالت توزيعي ميپردازد كه مورد نظر ماست.
((عدم اجراي عدالت هر اندازه بيشتر به ضرر شخص باشد احتمال بيشتري وجود دارد كه او نوعي رفتار عاطفي را كه عصبانيت ميناميم از خود بروز دهد.))
5245100432117500177800432117500177800432117500او معتقد است بين رفتارها و احساسها قابل مبادله بايد يك نرخ مبادله برقرار كنيم در كل سرمايه گذاريها يك شخص در يك مبادله كه بر اساس تلاش ، تعهد و زمان محاسبه ميشود بايد با آنچه در ازاي آنها دريافت ميكند نسبت مستقيم داشته باشد اگر سرمايهگذاري ما زياد باشد اين احساس در ما قوت ميگيرد كه صلاحيت گرفتن پاداش قابل ملاحظهاي را داريم علاوه بر آن انتظار نداريم كساني كه سرمايه گذاري زيادي نكردهاند پاداش زيادي بگيرند ايده توزيع عدالت در نظريه هومنز نشان ميدهد كه افراد در رابطه مبادله مقايسههاي خود را صرفا به كساني كه با آنها به مبادله ميپردازند محدود نميكنند نرخهاي متداول مبادله بين ساير مردم براي ما نيز معيار است و هر چند لزوميندارد كه ما ارزشهاي ساير مردم را بپذيريم اين ارزشها بر انتخابهاي ما تاثير ميگذارد.(همان ص 96-95)
713105382270رضايت از تحصيل00رضايت از تحصيل3200400382270برقراري عدالت00برقراري عدالت31115001403350044259514033500
240030018224500
17780070739000
4/3/2 نظريه نيازها
غالبا رفتارانسان منتج از نيازهاي اوست و از جمله مهمترين نيازهاي انسان نياز به تحصيل است از خصوصيات بارز گزينش تحصيل آن است كه خود در ارضاء ساير نيازهاي انسان موثر است بديهي است اكثر افرادي كه دوران تحصيلي موفقيت آميزي را پشت سر گذاشتهاند اين موفقيت در ديگر جوانب زندگي آنها نيز تاثير دارد و شايد بتوان گفت رضايت از تحصيل پلي است به سوي رضايت از زندگي.
از اين رو بحث رضايت تحصيلي به موضوع نيازهاي بشري گره ميخورد روانشناسان نيازهاي كلي انسان را به گونههاي متفاوت تقسيم بندي كردهاند كه مشهورترين آن تقسيمبندي هنري موري و مازلو است.
(محمد پارسا ص 199)
آنها اغلب چنين اظهار ميدارند كه ((سلسله مراتب نيازهاي مازلو)) در بررسي خشنودي و رضايت تحصيلي كاربرد دارد مازلو معتقد است كه آدمي به طور مداوم و پيوسته در حالت برانگيختگي است و فقط براي مدت كوتاهي ميتواند به ارضاء كامل نياز برسد وقتي يك نياز ارضاء شد نياز ديگري جاي آنرا ميگيرد و ميتوان نيازهاي مازلو را به صورت سلسله مراتب و به ترتيب تقدم و تاخر نشان داد مكگريگور سلسله مراتب نيازهاي مازلو را چنين معرفي مينمايد.
نيازهاي فيزيولوژيك: شامل نياز به غذا، آب و ... اين نيازها نياز حياطي انسان است و نميتوان آنها را براي مدت طولاني ارضاء نشده باقي گذاشت و بايد قبل از ساير نيازها ارضاء شوند.
نياز به ايمني: آدمينيازمند آن است كه از خطرات جسمي، تهديد و محروميت اقتصادي درامان باشد.
نيازهاي اجتماعي: نياز به عشق، پذيرش توسط ديگران، دوستي و ....
نيازهاي قدر و منزلت حرمت و احترام: نياز براي كسب منزلت اجتماعي، شناخته شدن تأييد، احساس ارزشمندي.
خودشكوفايي: خود فعليت بخشيدن، خوديابي، يعني نياز به تشخيص تواناييهاي بالقوه ورشد مداوم خويش.
(ساعتچي 1369: 403)
در اينجا سلسله مراتب نيازها بر اساس نظريه مازلو ا زنيازهاي فيزيولوژيك شروع ميشود و به نياز خودشكوفايي كه عاليترين مرتبه آن است ختم ميشود اين تقسيمبندي براساس اولويت صورت گرفته است به گونهاي كه رسيدن به هر مرتبه مستلزم ارضاء نياز مرتبه ماقبل است و به طور كلي ارضاء نيازهاي بنيادي موجبات خودشكوفائي فرد را فراهم ميآورد مازلو در سال 1954 نيازها را به 6 دسته تقسيم كرد ولي در سال 1970 روت يكي ديگر از روانشناسان ليست نيازهاي مازلو را با مختصر تغييراتي به صورت جدول زير تكميل كرد.
889002419350088900411289500زيبايي، تناسب، هماهنگيشناختن معلومات ومهارتهاعزت نفس، شايستگيتاييد احترامعشق و وابستگي: پيوند جويي، پذيرفتگي محبتايمني: امنيت، اشتغال، رفاه ، سلامتفيزيولوژيك : غذا ، آبخودشكفايينيازهاي پيشرفتنيازهاي رده بالانيازهاي بنيادينيازهاي كمبودبه عقيده مازلو نيازهاي آدميرا ميتوان به دو دسته مهم 1- نيازهاي كمبود نيازهاي هستي يا وجود تقسيم ميشوند و همانطور كه قبلا ذكر شد نيازهاي طبقههاي بالاتر هنگاميمتجلي ميشوند كه نيازهاي مرتبههاي پايينتر ارضا شده باشند هر گاه نياز مرتبه پايين با نياز مرتبه بالا برخورد كند در صورتي كه داراي نيروئي برابر باشند نياز مرتبه پايين چيره ميشود وزماني كه فرد به خودشكوفائي ميرسد يعني تمام نيازهايش برآورده شده است. (محمد پارسا 185:1371)
1778002266950053340002266950017780022669500
231140026670رضايت از تحصيل00رضايت از تحصيل20447002667000160020026860500355600268605احترام00احترام2667002667000355600026860500400050026670اميدواري به آينده شغلي00اميدواري به آينده شغلي39116002667000
17780055181500
4/2 چهارچوب نظري تحقيق
محققين در پاسخ به سئوالات چرايي و فرآيندي 0(چگونهاي) غالباً به نظريات مرتبط رجوع مينمايند آنهابا اين كار چهارچوب نظري پژوهش خودرا تعيين ميكنند هدف از استفاده از چهارچوب نظري آن است كه محقق از مطالعه دانشمنداني كه در زمينه موردنظر كار و تعمق كرده اند كمك بگيرد و بر اساس مطالعه آنها بداند كه در تحقيق .موردنظرش به دنبال چه متغيرها و فرضيههايي بايد باشد بنابراين چهارچوب تئوريكي كمك ميكند كه مسئله و ابعاد آن تجزيه شود و ارتباط بين اجزاء (يعني ساخت مسئله) مشخص و حدود مسئله تعيين گردد.
بر اساس نظري تسري زمانيكه افراد از خانواده خود راضي هستند و در يك محيط آرام خانوادگي زندگي ميكنند، ديگر ناملايمات تحصيلي، شغلي، و .... را بهتر تحمل ميكنند و تحصيل وشغل خود را خيلي منفي ارزيابي نميكنند، در نتيجه زمانيكه افراد از زندگي، همسر، پايگاه اقتصادي، اجتماعي خود و خانواده راضي اند بر وي رضايت از تحصيليشان نيز تاثير ميگذارد.
بر اساس نظريه هدفگذاري لاك هر فردي كه به دانشگاه راه مييابد با ورود به دانشگاه هدفي خاص براي خود ترسيم كرده است (گرفتن مدرك، بالابردن معلومات، يافتن شغل بهتر، يافتن همسر ايدهآل ، كسب درآمد بيشتر، وجهه اجتماعي) اگر دانشجو به اهدافي كه از پيش تعيين شده اند دست يابد احتمالاً آن فرد دانشجو از تحصيل خود راضي خواهد بود. بر اساس نظريه مبادله هومنز اگر در يك كلاس درس دانشگاهي يك دانشجو در تمام طول ترم در كلاس حضور داشته باشد و به مباحث درس گوش داده و به طور كلي دانشجوي فعال و پرتلاش باشد ودرست برعكس آن دانشجويي در طول ترم بيانضباطي كرده درس نخوانده و تعداد غيبتهايش زياد بوده و در آخر ترم اين دو دانشجو با يك نمره مشابه قبول شوند دراين صورت است كه دانشجو اول احساس ميكند كه استاد رعايت عدالت را نكرده و تلاشهاي خود را بيثمر ميبيند و اين امر موجبات نارضايتي را در او تقويت ميكند و گاه دانشجوي دوم الگو براي دانشجوي اول ميشود واين خود باعث گسترش بيانضباطي دربين دانشجويان است.
بر اساس نظريه نيازهاي مازلو نيازهاي بنيادين زيرمجموعهاي از نيازهاي رده بالا محسوب ميشود حال فرض را بر اين ميگيريم كه اگر دانشجوياني كه به دانشگاه آزاد راه يافتهاند تا حدي نيازهاي بنيادي آنها اشباع شده است در نتيجه در اين تحقيق به علت كمبود وقت و امكانات ديگر قصد داريم فقط يك مورد از نيازهاي بنيادي (اشتغال) و يك مورد از نيازهاي رده بالا( احترام) را موردسنجش قرار دهيم.
5/2 مدل تئوريكي تحقيق:
35560014605000355600146050005156200146050002044700408305002133600408305اميدواري به آينده شغلي00اميدواري به آينده شغلي
2667000249555003733800249555رضايت از زندگي 00رضايت از زندگي 36449003251200044450032512000
32893002914650062230049530احترام00احترام160020029146500
222250090805رضايت از تحصيل00رضايت از تحصيل19558009080500
302260037465000177800037465000
977900416560رسيدن به هدف00رسيدن به هدف3467100658495عدالت00عدالت33782004165600080010041656000
3556007810500
منابع و ماخذ
رفيع پور ، فرامرز- سنجش گرايش روستاييان به جهاد سازندگي، پژوهش در سه استان اصفهان، فارس، خراسان- ناشر و مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي) زمستان 1372 نشر ارغنون
آبراهام ك. كورمن- روان شناسي صنعتي و سازماني – ترجمه دكتر حسين شكر شكن- بهار 1373 – انتشارات رشد.
ترنس – آرميچل- مردم در سازمانها – تركجه دكتر حسين شكر شكن – تابستان 1373- انتشارات رشد
استوارت از كمپ روانشناسي كاربردي – ترجمه فرهاد ماهر – 1369- انتشارات آستان قدس رضوي
خضر نجات حميد – مفاهيم جامعه شناسي – بهار 1396- انتشارات شيراز
ويليام آسيكومور – تفكر نظري در جامعه شناسي – ترجمه علي محمد حاضري و ديگران – بهار 1372- نشر سفير
پارسا فلسطين محمد – روان شناسي تربيتي – بهار 1371- انتشارات بعثت
رفيع پور ، فرامرز- آنوهي يا آشفتگي اجتماعي، پژوهش در زمينه پتانسيل آنوهي در شهر تهران، 1378- انتشارات صدا و سيما
كندوكاوها و پنداشتهها – رفيع پور، فرامرز – مقدمهاي بر روشهاي شناخت جامعه و تحقيقات اجتماعي 1382- شركتهاي انتشار
بيرو (آلن) : فرهنگ علوم اجتماعي ، مترجم باقر ساروخاني ،تهران، انتشارات كيهان 1366
عبدالهي فلسطين محمد، (1374) روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي . تهران. دانشكده علامه طباطبايي
پاك سرشت، سليمان (1381) مجله پژوهشي بازتاب شماره 3
كيوي ، ريمون و كامپنهود ، لوك وان (1381) روش تحقيق در علمو اجتماعي ترجمه دكتر عبدالحسين نيك گهر ، نشر توتيا
ساروخاني- باقر، درآمدي بر دايرهالمعارف علوم اجتماعي – تهران- انتشارات كيهان – 1370-
نصفت – مرتضي – اصول و روشهاي آمار- انتشارات دانشگاه تهران – 1366
سرايي- حسين – نمونهگيري در تحقيق – انتشارات سمت- زمستان 1375
ساروخاني – باقر – روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي – تهران – انتشارات پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي – 1377
عظيمي هاشمي، مژگان- دينداري و رضايت از زندگي در بين دانش آموزان دوره متوسطه شهرهاي فردوس، درگز، نواحي 5-4-7 مشهد – 1382
اورعي صديق، غلامرضا- بررسي ميزان رضايت مشتركين شركت آب و فاضلاب خراسان – 1383
ساعتچي- محمود- روان شناسي كار – انتشارات موسسه نشر ويرايش – تهران - 1369