پیشینه و مبانی نظری سازگاري روانشناختي

پیشینه و مبانی نظری سازگاري روانشناختي (docx) 29 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 29 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

سازگاري روانشناختي منظور از سازگاري، انطباق متوالي با تغييرات و ايجاد ارتباط بين خود و محيط به نحوي است که حداکثر خويشتن سازي را همراه با رفاه اجتماعي، ضمن رعايت حقايق خارجي امکان پذير مي سازد، بدين ترتيب سازگاري به معني همرنگ شدن با جماعت نيست. سازگاري يعني شناخت اين حقيقت که هر فرد بايد هدف هاي خود را با توجه به چارچوب هاي فرهنگي، اجتماعي تعقيب نمايد (راجرز، به نقل از فريد، 1385). وقتي مي گوييم فردي سازگار است که پاسخ هايي را که او را به تعامل با محيطش قادر مي کند آموخته باشد تا در نتيجه به طريق قابل قبول اعضاي جامعه خود رفتار کند تا احتياجاتي در او ارضا شوند. يک فرد در يک موقعيت اجتماعي خاص مي تواند خود را به طريق مختلف با آن موقعيت تطبيق دهد يا سازگار کند (مک دانلد، به نقل از فريد، 1385). هرگاه تعادل جسمي و رواني فرد به گونه اي دچار اختلال شود که حالت ناخوشايندي به وي دست مي دهد و براي ايجاد توازن نيازمند به کار گيري نيروهاي دروني و حمايت هاي خارجي باشد و در اين اسلوب ساز و کارهاي جديد موفق شود و مسأله را به نفع خود حل کند، گويند فرايند سازگاري به وقوع پيوسته است (اسلامي نسب، 1373). سازگاري فرايندي در حال رشد و تحول پويا است که شامل توازن بين آن چه افراد مي خواهند و آن چه جامعه شان مي پذيرد. به عبارت ديگر سازگاري يک فرايند دوسويه است؛ از يک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار مي کند و از طرف ديگر، اجتماع نيز ابزارهايي را تدارک مي بيند که فرد از طريق آن ها توانايي هاي بالقوه خويش را واقعيت مي بخشد. در اين تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغيير و دگرگوني شده و سازشي نسبتاً پايدار به وجود مي آيد (به نقل از شادمان، 1383). ابعاد سازگاري، شامل سازگاري جسماني، سازگاري رواني، سازگاري اجتماعي قرار دارد پيش درآمد رسيدن به سازگاري هاي رواني، اخلاقي و جسماني، سازگار شدن از لحاظ اجتماعي است (به نقل از شادمان، 1383). سازگاري فرايندي است در حا ل رشد و پويا كه شامل توازن بين آن چه افراد مي خواهند و آن چه جامعه شان مي پذيرد است .به عبارت ديگر سازگاري يك فرايند دو سويه است، از يك طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار مي كند و از طر ف ديگر اجتماع نيز ابزارهايي را تدارك مي بيند كه فرد از طريق آن ها توانايي هاي بالقوه ي خويش را واقعيت مي بخشد. در اين تعامل فرد و جامعه دستخوش تغيير و دگرگوني شده و سازشي نسبتاً پايدار به وجود مي آيد (به نقل از شادمان، 1383). به طور كلي سازگاري به تسلط فرد بر محيط و احساس كنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر يك از ما به محيط و تغييراتي كه در آن روي مي دهد پاسخ مي دهيم . از اين رو سازگاري مهارتي است كه بايد آموخته شود و كيفيت آن مانند ساير آموخته ها، بستگي به ميزان علاقه و كوشش فرد براي يادگيري آن دارد. محيط خانواده، مدرسه و وسايل ارتباط جمعي در فراهم ساختن امكان يادگيري سازگاري با محيط نقش و مسئوليت مهمي بر عهده دارند. سازگار شدن با محيط مهم ترين منظور و غايت تمام فعاليت هاي ارگانيزم است، به طوري كه تمام افراد در تمام دوران زندگي خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند كه خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محيط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار كنند. در واقع زندگي كردن چيزي جز عمل سازگاري نيست (به نقل از شادمان، 1383).

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته