پیشینه و مبانی نظری سنجش عملکرد و ارزش افزوده اقتصادي (EVA) (docx) 71 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 71 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه پژوهش سنجش عملکرد و ارزش افزوده اقتصادي (EVA) و دلایل مطرح شده EVA و استاندارد سازی EVA
فصل دوم: مروری بر ادبیات تحقیق
1-2- مقدمه: PAGEREF _Toc251834006 \h 24
2-2 شاخصهای سنجش عملکرد (سنتی ونوین ) PAGEREF _Toc251834007 \h 25
1-2-2 شاخص های غیر مالی PAGEREF _Toc251834008 \h 26
2-2-2 شاخص های مالی PAGEREF _Toc251834010 \h 28
3-2 معیارهای مالی سنتی PAGEREF _Toc251834011 \h 28
1-3-2 بازده سرمایه گذاری (ROI) PAGEREF _Toc251834012 \h 28
2-3-2 سود باقیمانده (RI) PAGEREF _Toc251834013 \h 29
3-3-2 بازده فروش PAGEREF _Toc251834015 \h 30
5-3-2 قیمت به عایدی هر سهم PAGEREF _Toc251834016 \h 31
6-3-2 معیارهای ارزیابی شرکت PAGEREF _Toc251834017 \h 32
1-6-3-2 معیار اول – سود PAGEREF _Toc251834018 \h 32
2-6-3-2 معیار دوم– سود هر سهم PAGEREF _Toc251834019 \h 33
3-6-3-2 معیار سوم– رشد سود PAGEREF _Toc251834020 \h 34
4-6-3-2 معیار چهارم –نرخ بازده سرمایه گذاری PAGEREF _Toc251834021 \h 34
4-2 دلایل مطرح شده EVA PAGEREF _Toc251834022 \h 35
1-4-2 تفکر مبتنی بر ارزش PAGEREF _Toc251834023 \h 36
2-4-2 ارزش افزوده اقتصادی PAGEREF _Toc251834024 \h 37
4-4-2 محاسبه نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد تأمین مالی PAGEREF _Toc251834026 \h 39
1-4-4-2 حذف اثرات بدهی ها PAGEREF _Toc251834027 \h 39
2-4-4-2 مرحله دوم حذف اثرات سایر انحرافات مالی PAGEREF _Toc251834028 \h 40
3-4-4-2 مرحله سوم حذف انحرافات حسابداری PAGEREF _Toc251834029 \h 40
4-4-4-2 انواع معادل های سرمایه و تأثیرآنها بر NOPAT و CAPITAL PAGEREF _Toc251834030 \h 41
5-4-4-2 ذخیره مالیات بر درآمد معوق PAGEREF _Toc251834031 \h 42
6-4-4-2 ذخیره LIFO PAGEREF _Toc251834032 \h 42
7-4-4-2 استهلاک انباشته سرقفلی PAGEREF _Toc251834033 \h 43
8-4-4-2 سرقفلی ثبت نشده PAGEREF _Toc251834034 \h 43
9-4-4-2 دارائی های نامشهود PAGEREF _Toc251834035 \h 44
10-4-4-2 تبدیل تلاشهای موفقیت آمیز به هزینه یابی کامل PAGEREF _Toc251834036 \h 44
11-4-4-2 سایر ذخایر معادل های سرمایه PAGEREF _Toc251834037 \h 45
5-4-2 محاسبه نرخ بازده سرمایه از دیدگاه عملیاتی PAGEREF _Toc251834038 \h 45
6-4-2 تعادل بین رویکرد مالی و رویکرد عملیاتی PAGEREF _Toc251834039 \h 46
7-4-2 تجزیه و تحلیل نرخ بازده سرمايه PAGEREF _Toc251834042 \h 47
8-4-2 استاندارد سازی EVA PAGEREF _Toc251834043 \h 48
9-4-2 دگرگونی EVA PAGEREF _Toc251834044 \h 50
10-4-2 تکامل EVA PAGEREF _Toc251834045 \h 50
11-4-2 اهمیت EVA در مقابل سود حسابداری و شاخص های مبتنی بر سود PAGEREF _Toc251834046 \h 52
12-4-2 كاربرد هاي EVA PAGEREF _Toc251834047 \h 52
1-12-4-2 کاربردها داخلی EVA : PAGEREF _Toc251834048 \h 52
2-12-4-2 کاربردهای خارجی EVA PAGEREF _Toc251834049 \h 54
13-4-2 کاربرد EVA به عنوان معیار سنجش عملکرد و جبران خدمات PAGEREF _Toc251834050 \h 56
14-4-2 ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به عنوان تکنیک های ارزشیابی PAGEREF _Toc251834051 \h 57
15-4-2 معايب ارزش افزوده اقتصاديEVA PAGEREF _Toc251834052 \h 58
16-4-2 مفاهیم مرتبط با EVA PAGEREF _Toc251834053 \h 59
1-16-4-2 ارزش افزوده بازار PAGEREF _Toc251834054 \h 59
2-16-4 -2 ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده یا REVA PAGEREF _Toc251834056 \h 60
17-4-2 نقش EVA و MVA در سیستم پاداش PAGEREF _Toc251834057 \h 60
18-4-2 مزایای بکارگیری EVA همراه با ABC PAGEREF _Toc251834059 \h 62
19-4-2 هزینه سرمایه PAGEREF _Toc251834060 \h 62
20-4-2 نرخ هزینه سرمایه (C) PAGEREF _Toc251834061 \h 62
21-4-2 اهمیت نرخ هزینه سرمایه PAGEREF _Toc251834062 \h 63
22-4-2 روشهای محاسبه نرخ هزینه سرمایه PAGEREF _Toc251834063 \h 63
23-4-2 منابع تامین مالی شرکتها PAGEREF _Toc251834064 \h 64
1-23-4-2 نرخ هزینه بدهی PAGEREF _Toc251834065 \h 64
2-23-4-2 نرخ هزینه سهام ممتاز () PAGEREF _Toc251834067 \h 64
3-23-4-2 هزینه سود انباشته و سهام عادی (Ke,Ks) PAGEREF _Toc251834069 \h 65
24-4-2 روش های محاسبه هزینه سود انباشته PAGEREF _Toc251834070 \h 66
1-24-4-2 مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای PAGEREF _Toc251834071 \h 66
2-24-4-2 روش بازده اوراق قرضه به علاوه صرف ریسک PAGEREF _Toc251834072 \h 66
3-24-4-2 روش جریان نقدی تنزیل شده PAGEREF _Toc251834074 \h 67
4-24-4-2 استفاده از ریاضیات مالی PAGEREF _Toc251834076 \h 68
25-4-2 هزینه سهام عادی جدید (Ke) PAGEREF _Toc251834078 \h 68
26-4-2 ترکیب هزینه سرمایه یا میناگین موزون سرمایه PAGEREF _Toc251834079 \h 68
27-4-2 مزایای EVA PAGEREF _Toc251834080 \h 69
28-4-2 راه درست اندازه گیری ارزش ، تأمین مالی خارج ترازنامه PAGEREF _Toc251834081 \h 70
29-4-2 ارزش افزوده اقتصادی و سه بازی مدیران PAGEREF _Toc251834082 \h 71
1-29-4-2 بازی سرمایه به کار گرفته PAGEREF _Toc251834083 \h 71
2-29-4-2 بازی رشدهای آینده PAGEREF _Toc251834084 \h 72
3-29-4-2 بازی انتقال ریسک PAGEREF _Toc251834085 \h 72
30-4-2 ارزش افزوده اقتصادی ، سود اقتصادی و ارزش افزوده نقد PAGEREF _Toc251834086 \h 73
31-4-2 EVA CVA,EP, به عنوان شاخص های مدیریت عملکرد PAGEREF _Toc251834087 \h 73
32-4-2 سودمندی شاخص های EVA CVA,EP, PAGEREF _Toc251834088 \h 73
33-4-2 نتایج استفاده از EVA CVA,EP, برای پاداش مدیران اجرایی PAGEREF _Toc251834089 \h 73
34-4-2 بازده حقوق صاحبان سهام PAGEREF _Toc251834090 \h 74
35-4-2 محدودیت های استفاده از ROE PAGEREF _Toc251834094 \h 76
36-4-2 اشکالات نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ROE PAGEREF _Toc251834095 \h 77
37-4-2 بازده سرمایه گذاری PAGEREF _Toc251834096 \h 78
38-4-2 سیستم دو پونت PAGEREF _Toc251834097 \h 78
5-2 نتیجه گیری PAGEREF _Toc251834098 \h 80
6-2 سابقه تحقیق PAGEREF _Toc251834099 \h 81
1-6-2 تحقیقات خارجی PAGEREF _Toc251834100 \h 82
2-6-2 نتایج تحقیقات در مجامع دانشگاهی ایران PAGEREF _Toc251834101 \h 83
1-2- مقدمه:
یک اصل بدیهی مالی پذیرفته شده ، این است که نقش مدیران حداکثر سازی ثروت سهامداران از طریق تخصیص کارای منابع می باشد. برای عملی ساختن این هدف ، به طور سنتی ثروت سهامدار توسط مقادیر حسابداری استاندارد مانند سود، درآمد و جریانهای نقدی ناشی از عملیات یا نسبت های صورتهای مالی (شامل سود هر سهم و بازده دارائیها و بازده حقوق صاحبان سهام) نشان داده می شود. سپس این اطلاعاتِ صورتهای مالي توسط مدیران ، سهامداران و سایر اشخاص ذینفع جهت ارزیابی عملکرد جاری شرکت و نیز جهت پیش بینی عملکرد آتی شرکت استفاده می گردد. بعلاوه بر اساس شکل نیمه قوی فرضیه بازار کارا ، اطلاعات در دسترس عموم موجود بوده و این متغیرها به آسانی توسط بازار تفسیر شده و قیمت های سهام آتی جذب می گردد.
تحقیقات تجربی در زمینه مدیریت مالی آشکار می سازد که همبستگی کامل بین معیار اندازه گیری ارزش و قیمت های سهام غیر ممکن است زیرا عملکرد شرکت نمی تواند به طور کامل ارزش بازار سرمایه آن را توضیح دهد، چون سایر عوامل یا ناهنجاری های بازار مانند فعالیتهای سفته بازاري ، حساسیت های بازار، عوامل اقتصاد کلان ، بر تغییر قیمتهای سهام اثر می گذارند. با این وجود معیاری که با اتکا بر آن بتوان در مورد ارزش شرکت قضاوت نمود برای گروههای مختلف ذینفع در جنبه های عملکرد شرکت گرانبها می باشد. برای مثال، لی1 (1996) ، می گوید جستجو برای معیار برتر ارزشیابی شرکت ویژگی کلیدی ادبیات مالی تجربی معاصر می باشد:
«سالها، سرمایه گذاران و مدیران شرکت ها در جستجوی یک معیار سنجش به هنگام و قابل اتکا برای سنجش ثروت سهامداران بودند، با چنین معیاری، سرمایه گذاران می توانند تشخیص بدهند که سهام، بیش از واقع یا کمتر از واقع قیمت گذاری شده است، وام دهند گان می توانند امنیت وام هایشان را بسنجند و مدیران می توانند بر سود آوری کارخانه ها، بخش ها و شرکت هایشان نظارت کنند» (همان منبع، ص86)2.
در این فصل پس از مروری چند در سابقه و پیشینۀ تحقیق، به زبان ریاضی نحوۀ محاسبه متغیر های تحقیق مورد بررسی، تبیین و تشریح قرار گرفته است و در انتهای فصل به تحقیق های گذشته داخلی و خارجی و نتایج آن نیز اشاره گردیده است.
2-2 شاخصهای سنجش عملکرد (سنتی ونوین )
برخی از معیارهای مالی که برای ارزیابی عملکرد بنگاه ها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
عبارتند از : نرخ بازده سرمایه گذاري ، سود باقیمانده و نرخ بازده فروش، ارزش افزوده اقتصادی1 و ارزش افزوده بازار2 و شاخص جامع عملکرد 3 ، شاخص های سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش در فرایند ارزیابی ، به منظور آگاهی از میزان ارزش آفرینی بنگاههای اقتصادی، در مقایسه با شاخص های سنتی مبتنی بر داده های تاریخی از کار بست گسترده تری برخوردار شده است؛ که قضاوت آگاهانه و پایدار سودمندتر است زیرا مفاهیم ارزش و ارزش آفرینی را مبنا و هدف قرار می دهد (رهنمای رود پشتی، 1386 ، ص 360)4.
سؤال اصلی اين است که سهامداران برای سنجش عملکرد، باید از کدام معیار استفاده کنند. روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد قیمت سهام است ، اما معیار قیمت سهام از یک ضعف برخوردار است، زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه و جهان خارج از کنترل مدیران می باشد. بنابراین معیارمورد استفاده بایستی از دو ویژگی زیر برخوردار باشد.
1- در معرض تمام عوامل که در خارج از کنترل بوده و بر قیمت سهام تاثیر دارند نباشد.
2- بیشترین رابطه را با تغییرات در ثروت سهامداران داشته باشد.
این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب، بایستی آنرا حل کند.
تحقیقات صورت گرفته توسط استیوارت نشان داده است که از بین معیارهای EVA ، رشد فروش، رشد سود، ROE, ROI؛ EVA بالاترین رابطه را با تغییرات ارزش بازار سهام دارد و می تواند بیشتر از 50% تغییرات در این عامل را تشریح نماید. اگر به تاریخچه مدلهایی که به منظور ایجاد ارزش به وجود آمده اند. نظری بیندازیم می توان سیر تاریخی این مدلها را ترسیم کرد.5
دهه 1990 دهه 1980
- ارزش افزوده اقتصادی (EVA) - نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری - معیارهای ارزیابی متواز (BCS) - بازده حقوق صاحبان سهام(ROE)
- ارزش افزوده بازار (MVA)
دهه 1970 دهه 1920
- سود هر سهم (EPS) - سیستم دو پونت
- ترکیب حقوق صاحبان سهام - نرخ بازدهی سرمایه گذاریها (ROI)
1-2-2 شاخص های غیر مالی
بسیاری از شرکتها از سود عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و حسابداری استفاده می کنند، در حالیکه شرکتها این معیار را با اطلاعات مالی خارجی (قیمت سهام) ،اطلاعات غیر مالی خارجی (رضایتمندی مشتریان) و اطلاعات غیر مالی داخلی (زمان تحویل کالا) ،تکمیل می کنند. شرکتها این معیارهای مالی وغیر مالی را تحت گزارشی به نام معیارسنجش جامع عملکرد بیان می کنند. این گزارشات شامل موارد زیر است:
1- معیارهای سود آوری : سود عملیاتی و رشد درآ مدی.
2- معیارهای رضایتمندی مشتریان: سهم بازار، پاسخگويي به مشتریان ، عملیات به موقع.
3- معیارهای کارایی ،کیفیت وزمان ، انحراف کارایی مواد مستقیم ، انحراف سربار جذب شده.
4- معیارهای نوآوری : تعداد اختراعات ، تعداد کالاهای جدید.
شاخص جامع سنجش عملکرد BSC که تحت عنوان کارت امتیازی متوازن شناخته شده است، از جمله معیارهای نوین سنجش در عملکرد مدیریت به شمار می آید. این شاخص اولین بار توسط نورتون و کاپلان مطرح گردید و از ویژگی های این شاخص جامعیت آن است. بطوریکه معیارهای مالی و غیر مالی را تواماً در ارزیابی مدنظر قرارمیدهد.
1- شاخص های مالی یک بعدی هستند.
2- شاخص های مالی تاریخی هستند.
3- شاخصهای مالی معلول هستند و به علت ها توجهی ندارند(عدم توجه به رابطه علت و معلولی).
4- شاخص های مالی پاسخی برای ذینفعان دیگر ارائه نمیدهند. شاخص BSC بر پایه استراتژیها، بر استراتژیهای آینده نیز تاثیر گذار است، یعنی با توجه به استراتژی تعریف شده به سنجش عملکرد می پردازد و از نتایج آن برای اصلاح استراتژی قبلی و تدوین استراتژی جدید استفاده می گردد. تعامل شاخص ها، دیدگاههای مورد نظر با هم و استراتژی ها در زیر ارائه شده است.
2078990193675استراتژی هادیدگاه فرایند دیدگاه مالی دیدگاه یادگیری،آموزش دیدگاه مشتری 00استراتژی هادیدگاه فرایند دیدگاه مالی دیدگاه یادگیری،آموزش دیدگاه مشتری -51435-57785نتایج مالیمشتریفرایند یادگیری و آموزش00نتایج مالیمشتریفرایند یادگیری و آموزش
نمودگر1-2 ارتباط دیدگاه مورد ارزیابی با استراتژی نمودگر 2-2 ارتباط دیدگاه با یکدیگر
با توجه به روابط تعریف شده در نموگر(1) به این مهم دست خواهیم یافت که پیاده سازی BSC در بنگاههایی امکان پذیر است که استراتژی مدون و تعریف شده داشته باشند و سنجش عملکرد با توجه به چهار منظر اصلی صورت می گیرد، که نشانه جامعیت این شاخص است. در نمودگر (2) رابطه علت و معلولی بین دیدگاههای مختلف تبیین شده است، بطوری که اولاً طراحی و پیاده سازی BSC می تواند یک ضرورت تلقی شود. ثانیاً در سودمندی بهره گیری شاخص موثر است. ثالثاً در تدوین استراتژی های آینده اولویت بندی آنها بسیار مفید خواهد بود(حاتمي،1386،ص41)2.
2-2-2 شاخص های مالی
طراحی معیارهای مالی سنجش عملکرد، مبتنی بر اقلام حسابداری صورت می گیرد. زیرا اقلام حسابداری با توجه به پژوهشهای متعدد دارای بار اطلاعاتی و محتوا است. طراحی معیارهای سنجش عملکرد شامل گامهای زیر است:
1- تعیین متغیری که نشان دهنده اهداف مالی و اقتصادی مدیریت باشد: سود خالص، سود عملیاتی، بازده دارائیها، ارزش افزوده اقتصادی و... .
2- تعریف اقلامی که در متغیر گام یک قرار می گیرد: هدف از دارائیها، کل دارائیهاست یا خالص آنها (کل دارائیها منهای کل بدیها).
3- انتخاب معیار برای اقلامی که در متغیر گام یک انتخاب شده اند: دارائیها به بهای تاریخی به ارزش جاری یا ارزش فعلی بیان شوند.
4- انتخاب یک هدف برای اندازه گیری عملکرد: دستیابی به یک نرخ بازده مشابه برای واحدها.
5- انتخاب زمان باز خورد : گزارشات عملکرد مالی به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه به مدیریت ارائه شود، فرایند مذکور می تواند برای شاخصهای سنتی و نوین استفاده شود.
3-2 معیارهای مالی سنتی
پنج معیار در ارزیابی عملکرد سرمایه گذاری که مبتنی بر داده های تاریخی است،وجود دارد (حاتمي،1386،ص49-44)1.
1- بازده سرمایه گذاری (ROI).
2- سود باقیمانده .(RI)
3- بازده فروش (ROS).
4-رشد عایدی هر سهم (EPS).
5- نسبت قیمت به سود هر سهم .(P/E)
1-3-2 بازده سرمایه گذاری (ROI)
25400263525(ROl) = بازده سرمایه گذاری سود عملیاتی متوسط سرمایه گذاری00(ROl) = بازده سرمایه گذاری سود عملیاتی متوسط سرمایه گذارییک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود.
ROI مبتنی بر سرمایه گذاری است و شامل همه عناصر سود آوری (در آمد، هزینه، و سرمایه گذاری) می باشد، این نرخ را نمی توان با نرخ فرصت از دسته رفته مقایسه کرد. از (ROI) می توان درک بیشتری پیدا کرد، زمانی که آن را به دو بخش زیر تقسیم کنیم :
که تحلیل سود آوری دوپونت نامیده می شود.
ROI نشان می دهد که مدیر می تواند با کاهش سرمایه گذاری در دارائیهای ثابت و جاری به سود تعیین شده دست یابد؛ یعنی فروش دارائیهای بدون استفاده؛ اکثر مدیران تمرکز خود را روی در آمد و هزینه دارند و توجه کمی به سرمایه گذاری دارند. کاهش سرمایه گذاری به معنی کاهش وجوه نقدی بلا استفاده ، مدیریت استفاده از اعتبارات ، تعیین سطح موجودی کالا و مصرف معقول از دارائیها است.
2-3-2 سود باقیمانده (RI)
سود باقیمانده، عبارتست از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری.
(سرمایه گذاری نرخ بازده مورد انتظار) – سود عملیاتی= سود باقیمانده
به حاصل ضرب نرخ بازده مورد انتظار در سرمایه گذاری ، هزینه های منتسب سرمایه گذاری، گفته می شود. این هزینه ها در حسابداری شناسایی نمی شوند چون هزینه ها تفاضلی نیستند و بیانگر نتیجه بکار گیری وجوه نقد در سرمایه گذاری مختلف با ریسک مشابه هستند (بهره سرمایه به کار گرفته شده) .هدف از حداکثر کردن سود باقی مانده این است که: اگر نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایه گذاری بیشتر باشد، آن واحد باید گسترش یابد؛ در مقایسه با ROI وقتی هدف حداکثر نمودن (ROI) باشد، مدیران، پروژه های جدید سود ده را رد می کنند، برای مثال فرض کنید یک سرمایه گذاری جدید مستلزم سرمایه گذاری به مبلغ 800000 ریال بوده و سود عملیاتی ناشی از آن 160000 ریال باشد.
در این حالت (ROI) پروژه برابر 20% خواهد بود،( ) ولی اگر آن را با (ROI) کل واحد مقایسه کنیم خواهیم داشت:
قبل از پروژه . بعد از پروژه
در این حالت به علت کاهش در ROI مدیر اقدام به سرمایه گذاری نمی نماید. حال اگر معیار عملکرد سود باقیمانده باشد خواهیم داشت:
سود باقیمانده قبل از پروژه سود باقیمانده بعد از پروژه
که در این حالت مدیر اقدام به سرمایه گذاری می نماید. ROIو سود باقیمانده نشان دهنده نتیجه یک دوره هستند(یکسال) ، به همین خاطر مدیران می توانند اقداماتی را انجام دهند که باعث افزایش کوتاه مدت در (ROI) و سود باقیمانده شود، ولی با منافع بلند مدت سازمان مغایرت داشته باشد. برای مثال مدیران کمتر به مخارج (R&D) بپردازند تا سود آنها افزایش یابد. از این رو مدیران سطح بالا برای ارزیابی واحدها از ROI و سود باقیمانده چند ساله استفاده می کنند.
3-3-2 بازده فروش
نسبت سود عملیاتی به در آمد را بازده فروش گویند.
ROS یکی از اجزا ROI در روش تحلیلی سود آوری دوپونت می باشد.
در مورد بازارهایی که محدودیت در آمدی وجود دارد، ROS یک معیار مناسب است.
4-3-2 سود هر سهم
-299720615950= سود هرسهمسود عملیاتی درآمد فروش00= سود هرسهمسود عملیاتی درآمد فروشاز جمله شاخص های سنتی و متداول سنجش عملکرد است که برای ارزشیابی قیمت سهام کار برد دارد و به صورت ریالي بیان می شود. این نسبت از تقسیم سود خالص سهامداران عادی بر تعداد سهام به دست می آید..
نتیجه نسبت، نشان می دهد که: به ازای یک سهم چه میزان عایدی به دست آمده است و هر چه قدر نتیجه نسبت بیشتر باشد، گویای عملکرد مطلوب شرکت بوده است. از این نسبت برای ارزشیا بی سهام نیز استفاده می شود که با توجه به قیمت بازاری سهام(قیمت معاملاتی سهم) ، ارزش سهام در آینده نیز معلوم می گردد.
5-3-2 قیمت به عایدی هر سهم
-786130320040P/E =قیمت معاملاتی سهمسود هر سهم 00P/E =قیمت معاملاتی سهمسود هر سهم قیمت به عایدی هر سهم، شاخص سنجش عملکرد شرکت در بازار سرمایه است و از رابطه زیر برای محاسبه ان استفاده می شود.
نتیجه اين نسبت مرتب اعلام می گردد و نشان می دهد که به ازای عایدی هر سهم،سهام در بازار سرمایه، به چه قیمتی معامله شده است و در نتیجه هر چه نسبت بالا باشد گویای عملکرد مطلوب شرکت در بازار سرمایه است. از این معیار برای محاسبه ارزش سهم در آینده استفاده می گردد. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضرند چند برابر سود گزارش شده برای هر سهم را برای قیمت سهام پرداخت نمایند.شرکت هایی که دارای موقعیت انحصاری می باشند، به دلیل موقعیت ویژه خود برای انجام سرمایه گذاری با بازده بالا از نسبت P/E بالایی برخوردار می باشند. این نسبت معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست و ایرادات آن به شرح زیر است:
1- مخرج کسر تابعی از سود حسابداری می باشد، بنابراین تمام ایراداتی که به سود حسابداری وارد است به این نسبت هم مربوط می شود.
2- برای شرکت هایی که سود آور نمی باشند، این نسبت بی معنی است. مثلاً اگر سود شرکتی ،مساوی صفر باشد این نسبت به سمت بی نهایت میل می کند و همچنین P/E برای شرک های زیان ده بی مفهوم است، زیرا صورت کسر یک عدد مثبت و مخرج یک عدد منفی است.
3- معمولاً در بورس های معتبر دنیا P/E را با شاخص های خاصی مقایسه می کنند. مثلاً در بورس آمریکا ، قیمت P/Eشرکتها را با شاخص S&P (میانگین P/E برای 1500 شرکت آمریکایی مقایسه می کنند). متأسفانه در بورس ایران چنینی شاخصی وجود ندارد. با توجه به مطالب فوق می توان گفت نسبت P/E نمی تواند معیار مناسبی برای جهت ارزیابی باشد.
اصولاً معیارهای که تا کنون در رابطه با تعیین ارزش شرکت و عملکرد مدیران مطرح شده است را می توان به دو دسته طبقه بندی نمود. یک دسته که از آنها به عنوان مدلهای حسابداری نام برده شده است و دیگری تحت عنوان مدلهای اقتصادی.
در مدل حسابداری ارزش سهام یک شرکت از حاصلضرب دو عدد به دست می آید. عامل اول سود شرکت و عامل دوم ضریب تبدیل سود به ارزش. در مدل اقتصادی ارزش سهام یک شرکت تابعی از قدرت کسب سود دارائیهای موجود و سرمایه گذاری های بالقوه آن و ما به التفاوت نرخ بازده و هزینه سرمایه شرکت می باشد. در مدل حسابداری ارزش یک شرکت تابعی از معیارهای مختلف نظیر سود ، سود هر سهم، نرخ رشد سود ، بازده حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری، جریان های نقدی و سود تقسیمی ، عرضه و تقاضای سهام می باشد.
6-3-2 معیارهای ارزیابی شرکت
1-6-3-2 معیار اول – سود
همانطور که قبلاً گفته شده طبق مدل حسابداری ارزش سهام برابر است با سود هر سهم EPS ضرب در ضریب قیمت به سود هر سهم یا P/E به عبارت دیگر قیمت هر سهم برابر است با این مدل دارای یک مزیت و دو ایراد می باشد.
مزیت: تنها مزیت این مدل ساده بودن آن است.
ایرادات: 1- ایراد اول: به عقیده استیوارت این مدل نمی تواند برای تعیین ارزش سهام به کار رود، چرا که در این مدل ضریب P/E ثابت فرض شده است و فرض می شود که ضریب P/E هرگز تغییر نمی کند. این در حالی است که ضریب P/E ثابت نیست و خود ضریب P/E تابعی از کیفیت سود آوری شرکت است. به عبارت دیگر در تعیین ارزش شرکت فقط به کمیت سود نگاه نمی شود، بلکه به کیفیت آن نیز توجه می شود. منظور از کیفیت سود پتانسیل رشد سود و درجه اطمینان نسبت به سود های آتی است. به عبارت دیگر ارزش یک سهم تنها به سود سال جاری بستگی ندارد، بلکه به انتظارات ما از آینده شرکت و قدرت سود آوری سالهای آتی و ضریب اطمینان نسبت به سود های آتی بستگی دارد. برخی از شرکت ها که سود آوری با ثباتی دارند ضریب P/E آنها بالا است و برخی از شرکت ها که سود آوري آنها دستخوش نوسان است، ضریب P/E پایینی دارند.
2- ایراد دوم: در این مدل چون قیمت سهم تابعی از سود هر سهم است ،این امکان وجود دارد که سود هر سهم به وسیله مدیران دستکاری شود، این دست کاری از طریق به کارگیری روش های مختلف حسابداری توسط مدیریت امکان پذیر است. اعمال روش هایی نظیر تغییر روش ارزیابی موجود کالا fifo در مقابل lifo ، استهلاک سرقفلی، هزینه جاری یا سرمایه ای تلقی کردن هزینه های تحقیق و توسعه ، هزینه تبلیغات، اعمال روش های هزینه یابی کامل در مقابل روش کوشش های موفق در مورد استخراج نفت و گاز و غیره، مثال هایی هستند که مدیران می توانند از طریق اعمال روش های مختلف حسابداری سود هر سهم را دستخوش تغییر نمایند. مثالی که در این مورد می توان بکار برد این است که مدیر یک شرکت تولید کننده سیگار آمریکایی برای اینکه سود هر سهم خود را افزایش دهد، کوشش نمود فروش خود را افزایش دهد و این کار در پایان سال از طریق تخفیف عمده به نمایندگی های شرکت و فروش نسیه انجام شد، اگر چه با این کار فروش و سود هر سهم شرکت افزایش یافت، اما این عمل چهار ضرر برای شرکت دارد:
1- فروش نسیه و در نتیجه کاهش نقدینگی.
2- فروش با تخفیف.
3- پرداخت مالیات بیشتر به دلیل بالا نشان دادن فروش.
4- نارضایتی مشتریان به دلیل کهنه شدن سیگارها و باقی ماندن آنها در قفسه.
پس به خاطر باور غلط مدیران که می پندارند افزایش سود هر سهم مساوی است با افزایش ارزش سهام مشکلات عدیده ای برای سهامداران به وجود آمده است. بنابراین سود نمی توانند قیمت سهام را تعیین کند.
2-6-3-2 معیار دوم– سود هر سهم
گرچه سود هر سهم یک معیار عامه پسندیده تری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است، اما دارای همان ایرادات وارد بر سود کل می باشد. معیار سود هر سهم از آن جهت ممکن است گمراه کننده باشد که برخی از مدیران شرکت هایی که به سود هر سهم اهمیت می دهند موقعی به ادغام شرکت های دیگر می پردازند که سود هر سهم آنها بالا رود، ولی باید توجه داشت که معیار صحیحی نیست چون هنگام تصمیم به ادغام نباید نگران این باشیم که ممکن است سود هر سهم کاهش یابد. باید بررسی کنیم که این ادغام موجب یک ارزش افزوده اقتصادی می شود (ارزشی که به دست می آوریم بیش از پولی است که می پردازیم یا نه) ، مدیران شرکت های که در بورس هستند نگران این مطلبند که: اگر سود هر سهم آنها کاهش یابد قیمت سهام انها پایین می آید، در حالی که به عقیده نویسنده ، دو گروه افراد در بازار سهام وجود دارند:
1- گروه عوام که معتقدند کاهش EPS خبر بد است.
2- خبر نگاران که بیشترین توجه آنها به پتانسیل و رشد و جریان نقدی است، اینها معتقدند اگر ادغام مناسبی وجود دارد، باید صورت گیرد (راهنماي رودپشتي،1386،ص172)1.
3-6-3-2 معیار سوم– رشد سود
برخی از متخصصین امور مالی، رشد سود رایک شاخص گمراه کننده برای تعیین عملکرد شرکت می دانند، اگر چه این حقیقت وجود دارد که شرکت هایی که سهام شان با ضریب P/E بالایی به فروش می رسد، شرکت هایی با رشد سریع هستند اما رشد سریع ضمانتی برای ضریب P/E بالا نیست و نرخ رشد به تنهایی معیار مناسبی نمی باشد.نرخ رشد تابعی از این دو عامل است:
1- میزان سرمایه گذاری 2- نرخ بازده سرمایه گذاری
سرمایه گذاری موقعی خوب است که بازده (r) آن بیش از هزینه بکار گرفته شده (c) باشد.
4-6-3-2 معیار چهارم –نرخ بازده سرمایه گذاری
شرط موفقیت در جذب سرمایه و ایجاد شرکتی که ارزش آن بیشتر از سرمایه بکار گرفته شده آن باشد، تحصیل نرخ جذب بازده سرمايه گذاري بیشتر است و به تنهایی معیار کاملی برای تعیین عملکرد شرکت ها نیست و دارای ایراداتی به شرح زیر است:
1- همان طوری که قبلاً گفته شد نرخ بازده از تقسیم سود خالص بر سرمایه بدست می آید در نتیجه ایراد اولیه ای که بر این معیار وارد است این است ، صورت (سود خالص) دارای همان ایرادات معیار سود که در صفحات قبلاً اشاره شد می باشد.
2- نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که به حداکثر رساندن نرخ بازده هدف مناسب برای مدیران نمی باشد، زیرا یک واحد سود آور ممکن است به منظور حداکثر نمودن نرخ بازدهي از برخی از فرصتهای سرمایه گذاری خوب اجتناب نماید.
در این جا سعی می شود که بطور خلاصه برخی ایرادات وارده بر معیارهای تعیین عملکرد و ارزش شرکت بیان شود. معیار سود به دلیل آنکه کیفیت سود را نشان نمی دهد و قابل دست کاری توسط مدیریت می باشد، نمی تواند معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشد. سود هر سهم علاوه بر ایراداتی که بر سود وارد بود دارای ایراد دیگری نیز می باشد و آن این است که: اگر معیار اندازه گیری عملکرد را سود هر سهم بدانیم، ممکن است مدیر شرکت از یک ادغام مناسب به دلیل آنکه پس از ادغام سود هر سهم کاهش می یابد خود داری نماید. در صورتی که واقعاً این عمل ادغام ممکن است باعث افزایش کارایی و ارزش شرکت شود و یا بالعکس. مدیر با این دید که ادغام باعث افزایش سود هر سهم خواهد شد، ممکن است آن را انجام دهد در صورتی که در واقع پس از ادغام به دلیل پایین بوده کارایی شرکت خریداری شده ارزش شرکت کاهش می یابد. رشد سود هم معیار مناسبی نمی باشد، چرا که مهم این است که این رشد با چه میزان سرمایه گذاری و با چه نرخ بازدهی بدست آمده است.نرخ بازده به دلیل آنکه ممکن است مدیر را از انجام سرمايه گذاری های مناسب باز دارد و یا بالعکس باعث شود که مدیریت در طرحهای نامناسب سرمایه گذاری نماید، معیار صحیح نمی باشد. بنابراین باید به دنبال معیار یا معیارهای مناسب دیگری برای تعیین عملکرد و ارزش شرکت بود دو معیار مناسب برای این کار که ایرادات وارده بر معیارهای فوق الذکر را ندارد ،عبارت از ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و معیار ارزش افزوده بازار (جهان خانی و ظرفیت فرد ، 1374،ص64)1.
4-2 دلایل مطرح شده EVA
اصلی ترین علتی که موجب مطرح شدن EVA شد، به ضعف های موجود در روش های ارزیابی عملکرد مربوط می شود. معیارهایی همچون سود، رشد سود، سود هر سهم، سود تقسیمي و نرخ بازده حسابداری، نرخ بازده سرمایه گذاری، بواسطه استفاده از سود حسابداری دارای ایراداتی هستند، زیرا سود حسابداری در اثر موارد زیر قابل تغییر میباشد:
1- روش ارزیابی موجودی ها: مثلاً تغییر از روش FIFO به LIFO موجب ایجاد سودهای متفاوتی خواهد شد.
2- روش استهلاک سرقفلی: در بحث مربوط به ادغام شرکت ها می توان از روش اتحاد منافع یا خرید استفاده نمود، در روش اتحاد منافع استهلاک منافع، استهلاک سرقفلی، مطرح نمی باشد ولی در روش خرید موجب کاهش سود می شود، البته (در حال حاضر روش اتحاد منافع کابرد ندارد).
3- هزینه تحقیق و توسعه: احتساب این هزینه ها به عنوان دارایی یا هزینه سال جاری سود را افزایش یا کاهش می دهد.
4- روش های استهلاک دارایی ثابت: استفاده از روش های مختلف استهلاک مانند خط مستقیم، نزولی، مجموع ارقام سنوات و...؛ موجب هزینه استهلاک متفاوت و در نتیجه باعث ایجاد سودهای متفاوت خواهند شد.
5- ذخایر: همه ساله شرکت ها مجاز به در نظر گرفتن ذخیره های برای مطالبات مشکوک الوصول موجودیهای کم ارزش می باشند. میزان این ذخایر به قضاوت و برآورد معقول مدیران بستگی دارد و طبیعی است که سود در معرض این قضاوت و برآورد می باشد.
علاوه بر موارد فوق نکته اساسی در مورد سود این است که صرف مبلغ سود نمی تواند بیانگر تعیین ارزش یک شرکت و میزان موفقیت مدیریت باشد، زیرا علاوه بر مبلغ سود ، کیفیت سود نیز مهم است. مهم این است که سود با چه میزان سرمایه گذاری حاصل شده است و هزینه سرمایه چقدر بوده است.
1-4-2 تفکر مبتنی بر ارزش
مدیریت فرایندی است که منابع، در مسیر اهداف به شکل کارآمد و مؤثر به کار گرفته می شود و رضایت همه ذینفعان به کار گیری روش ها و انجام مؤثر و کارآمد وظایف مدیریت بستگی دارد. بنابراین به تفکر مدیریت بستگی دارد. درنتيجه تفکر مدیریت می بایست در جهت تأمین رضایت همه آنها ساماندهی شود، محوریت این تفکر ارزش آفرینی است که در ادبیات تحت عنوان مدیریت مبتنی بر ارزش معرفی شده است.
مدیریت مبتنی بر ارزش به ذهن هر فعال در بنگاه های اقتصادی و سازمان ها این موضوع را القاء می کند که بیاموزد، تصمیمات خود را مبتنی بر درک خویش از چگونگی کمک این تصمیمات به ارزش و ارتقاء آن در شرکت اولویت بندی نماید، مفهوم عینی این تفکر بدین معنی است که همه فرایندها و نظام های اساسی به سمت ایجاد ارزش آفرینی بایستی جهت گیری شوند. بنابراین مدیریت مبتنی بر ارزش تفکر جدیدی تلقی می شود. پویا و دینامیک است و فرایندی عمل می گردد و در زنجیره ارزش معنی پیدا می کند.
2-4-2 ارزش افزوده اقتصادی
شرکت استرن استوارت که یک شرکت مشاوره ای مدیریت می باشد، مبتکر EVA است و ادعا می کند كه: سود هر سهم ، سود و رشد سود، شاخص های گمراه کننده ای برای ارزیابی عملکرد شرکت ها می باشند و بهترین شاخص اندازه گیری عملکرد ارزش افزوده اقتصادی می باشد. آنها همچنین مدعی شدند که ارزش افزوده اقتصادی رابطه نیرومندی نسبت به هر شاخص دیگر با ایجاد ثروت برای سهامداران در طول زمان دارد.مجله فور چون در اکتبر 1996بيان مي كند كه: ارزش افزوده اقتصادی جایگزین سود هر سهم خواهد شد.
استرن و استوارت به تازگی مفهوم سود اقتصادی را متداول ساخته و تحت عنوان ارزش افزوده اقتصادی آنرا در دنیای تجارت معرفی کرده است. EVA به عنوان یک ابزار مدیریتی چند جانبه به طور بسیار مثبتی به ژورنالهای تجاری، مطبوعاتی و مالی راه یافته است، به خصوص EVA به عنوان ابزاری برای جبران خدمت مدیران و تصمیم گیری در زمینه بودجه بندی سرمایه ای مورد استفاده قرار می گیرد. EVA در دنیای آکادمیک مدیریت مورد تحسین واقع شده و به وسیله شرکت های سرمایه گذاری برای اهداف تجزیه و تحلیل مالی بر حسب اینکه آیا آنان سرمایه گذار خوبی هستند یا خیر استفاده می شود. EVA متداول ترین و عام ترین معیار سود اقتصادی است که در حال حاضر وجود دارد ، البته انتقاداتی بر آن وارد شده است. مفهوم است که گفته شود EVA معیار جدیدی نیست بلکه ارائه همان مفاهیم قبلی به صورت دیگرارزش افزوده اقتصادی ، سود باقی مانده ای است که به وسیله کسر کردن هزینه سرمایه از سود عملیاتی که تنها مقیاس عملکردی است که ارتباط مستقیم با ارزش بازار دارد و به وسیله ارزش افزوده اقتصادی می توان اضافه ارزش در قیمت سهام هر شرکتی را توضیح داد. EVA برای موارد زیر کاربرد دارد :
1- بودجه بندی سرمایه ای 2- ارزیابی عملکرد
R= نرخ بازده سرمایه
NOPAT = سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات
C = نرخ هزینه سرمایه
CAPITAL = سرمایه
مثال: سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات 250 دلار سرمایه 1000 دلار هزینه سرمایه 15% بنابراین r =%25 و ارزش افزوده اقتصادی برابر 100 دلار (استوارت، 1991،ص87)1.
EVA با توجه به نظر استوارت از رابطه زیر محاسبه می شود:
سود عملیاتی پس از کسر مالیات = مالیات- هزینه های عملیاتی- فروش
ارزش افزوده اقتصادی = هزینه سرمایه- سود عملیاتی پس از کسر مالیات
ارزش افزوده اقتصادی از طریق زیر قابل افزایش است:
1- افزایش کارایی عملیاتی، افزایش بازده سرمایه.
2- بکارگیری منابع جدید در واحد تجاری که با اطمینان بازده آن بیشتر از میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت باشد.
3- سوق دادن منابع از پروژه هایی که بازده کافی ندارند به استفاده مؤثر از منابع
4- کاهش هزینه سرمایه که به دو طریق می توان آن را انجام داد:
الف- استفاده بیشتر از بدهی ها: بدهی ها به دو دلیل ارزان تر هستند: اول اینکه چون وام دهنده ریسک کمتری می پذیرد، پس بازده مورد توقع کمتری دارد. دوم اینکه بهره وام صرفه جویی مالیاتی دارد.
ب- کاهش ریسک شرکت بدون اینکه بازده کاهش پیدا کند، چون با کاهش ریسک بازده مورد توقع سهامداران و وام دهندگان کاهش می یابد، راه های کاهش ریسک مانند پیش فروش محصولات، بیمه کردن دارائی ها در مقابل خطر آتش سوزی و ... می باشد (جهان خانی، 1374، ص 125)2.
3-4-2 سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات3
به سود، بعد از مالیات حاصل از عملیات شرکت گفته می شود که در محاسبه این سود اثر ثبت های غیر نقدی حذف و صرفه جویی مالیاتی ناشی از هزینه های تأمین مالی از سود کسر می شود. از طرف دیگر NOPAT نشان دهنده سودی است که به صورت بازده نقدی برای تمامی تأمین کنندگان مالی شرکت موجود می باشد، یک استثناءبرای محاسبه NOPAT در بخش ثبت های غیر نقدی وجود دارد و آن بحث استهلاک است .
برای رسیدن به NOPAT هزینه استهلاک باید از درآمدهای عملیاتی کسر شود زیرا این هزینه از نظر اقتصادی قابل پذیرش است . دارائی های مصرف شده در جریان عملیات شرکت بایستی قبل از کسب بازده سرمایه گذاری توسط سرمایه گذاران جایگزین شود. مانند اجاره دارایی توسط شرکت که وقتی دارایی اجاره می شود بابت پوشش استهلاک ناشی از بکارگیری دارایی توسط اجاره کننده مبلغی به عنوان اجاره به مالک دارایی پرداخت می شود. به این ترتیب هزینه استهلاک به عنوان مدال هزینه های نقد به حساب می آید به منظور هماهنگی با NOPAT استهلاک انباشته نیز از سرمایه کسر گردد نرخ بازده سرمایه از دو رویکرد زیر قابل محاسبه است .
1- رویکرد تأمین مالی 2- رویکرد عملیاتی
4-4-2 محاسبه نرخ بازده سرمایه بر اساس رویکرد تأمین مالی
1-4-4-2 حذف اثرات بدهی ها
در این مرحله تمام بدهی های بهره دار (ارزش فعلی اجاره های سرمایه ای نشده) به حقوق صاحبان سهام و هزینه بهره این بدهی ها (شامل بدهی های منظور شده در اجاره) به انتهای سود حسابداري
اضافه می شود. که در آن:
CAPITAL = NOPAT =
سهام عادی در آمد موجود برای سهامداران
+ بدهی های بهره بردار + هزینه بهره
- صرفه جویی مالیاتی هزینه بهره
7543800354330000با اضافه کردن هزینه بهره بعد از مالیات به سود، عدد به دست آمده نشان دهنده سودی است که مقتضیات سرمایه تأمین شده از طریق حقوق صاحبان سهام را در بر دارد، به این ترتیب نسبت NOPAT بر CAPITAL نشان دهنده نرخ بازده حقوق صاحبان حقی است که صرفاً از سهام عادی برای تأمین مالی استفاده کرده است. این نرخ اثرات اهرم مالی را از بین می برد، البته این به آن معنی نیست که اهرم در ارزیابی عملکرد بی اهمیت است.
وجود بدهی سود عملیاتی را از مشمولیت کلی مالیات حفظ می کند. این مزیت در محاسبه نرخ هزینه سرمایه لحاظ شده است، اما با این فرض که ساختار مطلوب سرمایه بکار گرفته شده باشد یعنی ساختاری که پایین ترین هزینه تأمین مالی را به دنبال دارد. برای تشریح این اصل مهم فرض کنید که شرکتی که 10000 دلار سرمایه دارد، که تماماً توسط صاحبان سهام آن 1000 دلار است به این ترتیب نرخ بازده NOPAT تأمین شده است، بدون وجود اهرم. سود حسابداری و حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده سرمایه با هم مساوی بوده و برابر 10% است.
2-4-4-2 مرحله دوم حذف اثرات سایر انحرافات مالی
در این مرحله سرمایه تأمین شده بوسیله سهامداران ممتاز، سرمایه گذاران اقلیت به سرمایه و سود تخصیص یافته به این تأمین کنندگان به NOPAL اضافه می شود.
CAPITAL = NOPAT =
+ سهام عادی + سود سهام ممتاز
+سهام ممتاز + سود سهام اقلیت
+مبلغ حقوق اقلیت + هزینه بهره بعد از مالیات
+ تمام بدهی های بهره دار
همان طور که ملاحظه شد، برای هر جز سرمایه یک جز متناظر برای محاسبه NOPAT وجود دارد، NOPAT نشان دهنده جمع بازده های قابل تخصیص به تمام تأمین کنندگان وجوه برای شرکت است با این روش تأثیر ترکیب تأمین مالی نرخ بازده سرمایه به طور کامل از بین می رود.
3-4-4-2 مرحله سوم حذف انحرافات حسابداری
از طریق اضافه کردن ذخایر معادل سرمایه به CAPITAL ، تغییرات دوره آنها به NOPAT
سهام عادی Capital = سود موجود برای سهامداران عادیNopat=
+ سهام عادی تعدیل شده + افزایش در معادل های سرمایه (EES)
+ معادل های سرمایه + سود خالص تعدیل شده
+ هزینه بهره بعد از مالیات + سود سهام ممتاز
+ مبلغ حقوق اقلیت + سود سهام اقلیت
+ تمام بدهی های بهره دار + هزینه بهره بعد از مالیات
ذخیره های معادل سرمایه موجب تبدیل ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام عادی به ارزش دفتری اقتصادی آنها می شود. تنها اگر گزارش بازار سهام شرکت بیشتر از ارزش دفتری اقتصادی سهام باشد، وجوه سرمایه گذاری شده به درستی توسط شرکت ارزش افزوده پیدا کرده اند . در محاسبه نرخ بازده، مانده معادل های سرمایه به Capital و تغییرات دوره به دوره آنها به NOPAT می شود این تعدیلات سرمایه را به معیار بسیار دقیقی تبدیل می کند، که سرمایه گذاران تمایل دارند تا بازده شان بر اساس آنها تحقق یابد و NOPAT را به معیار بسیار واقعی برای اندازه گیری بازده نقدی ایجاد شده برای سرمایه گذاران در اثر فعالیتهای مستمر شرکت تبدیل می کند.
4-4-4-2 انواع معادل های سرمایه و تأثیرآنها بر NOPAT و CAPITAL
به شرح زیر است (كاوسي،1382،ص13)1.
اضافه می شود به CAPITAL اضافه می شود به NOPAT
معادل های سرمایه افزایش در معادل های سرمایه
ذخیره مالیات بر درآمد معوق افزایش در ذخیره مالیات بر درآمد
ذخیره LIFO افزایش ذخیره LIFO
استهلاک انباشته سر قفلی هزینه استهلاک سر قفلی
ذخیره کاهش ارزش سرمایه گذاریها افزایش در ذخیره کاهش ارزش
سرقفلی ثبت شده
خالص دارائیهای سرمایه ای شده افزایش درخالص دارائیهای نامشهود سرمایه ای
سود زیان انباشته غیر مترقبه سود (زیان) غیر مترقبه
سایر ذخایر:
ذخیره مطالبات مشکوک الوصول افزایش در این ذخیره ها
ذخیره تضمین محصولات
ذخیره درآمد معوق
این ذخایر به ترتیب زیر شرح داده می شوند .
5-4-4-2 ذخیره مالیات بر درآمد معوق
یکی از رایج ترین معادل های سرمایه ذخیره مالیات بر درآمد معوق است که نشان دهنده میزان اختلاف بین مالیات بر درآمد محاسبه شده بر طبق قواعد حسابداری و مالیات واقعی پرداخت شده می باشد. از آنجا که شرکت دارایی را با فرض تداوم فعالیت جایگزین می کنند که این امر به نوبه خود مالیات معوقه را افزایش می دهد و با توجه به این که ذخیره مالیات معوق هرگز پرداخت نخواهد شد در نتیجه این ذخیره یک معادل دایمی برای سرمایه است علاوه بر این با افزودن افزایش در این ذخیره به درآمدها در محاسبه NOPAT تنها مالیات واقعی پرداخت شده منظور می شود که موجب ارائه بازده نقدی واقعی کسب شده در فعالیت های شرکت می شود.
6-4-4-2 ذخیره LIFO
در مدل اقتصادی درآمد و سرمایه زمانی اندازه گیری می شوند که موجودی ها به قیمت پایان دوره فروخته شده و بلافاصله دوباره خریداری شوند در این درآمدهایی به سود دوره جاری اضافه شده و درآمد انباشته ای به عنوان ذخیره تجدید ارزیابی در تراز نامه ظاهر می شود. این درآمد به سود دوره جاری تعلق دارد زیرا نرخ بازده با هزینه سرمایه ای مقایسه می شود که در محاسبه آن صرفاً تورم منظور شده است. به منظور صرفه جویی مالیاتی به شرکت توصیه می شود که در زمان افزایش قیمت از روش LIFO برای قیمت گذاری موجودی های پایان دوره استفاده کند اما با هزینه کردن بخش بیشتری از کالاهای جدید تحصیل شده روش LIFO هزینه های زیادی را از دوره های قبل در موجودی ها انباشته می کند. که در نتیجه موجودی ها و حقوق صاحبان سهام به روز نبوده و مبلغ آنها کمتر بر آورد شده به این ترتیب رساندن موجودی ها ارزش گذاری شده بر حسب LIFO به روش های جاری ضرورت می یابد. بر عکس FIFO موجودی های کالا را به ارزش های جاری در ترازنامه گزارش می کند و نیازی به تعدیل موجودی ها نیست.
ذخیره LIFO از طریق اختلاف بین ارزش گذاری وجودی ها بر مبنای LIFO , FIFO به دست می آید این ذخیره نشان دهنده میزان مبلغی است که موجودی ها در اثر استفاده از FIFO کمتر ارزیابی شده اند مبلغ ذخیره LIFO همیشه در یادداشت های همراه صورت های مالی شرکتهای استفاده از این روش افشاء می شود. با اضافه کردن ذخیره LIFO به CAPITAL به عنوان معادل سرمایه ، ارزش گذاری موجودی ها از LIFO به FIFO تبدیل می شود و معیار بهتری از روش جاری جایگزینی را نشان می دهد. علاوه بر این با اضافه کردن افزایش LIFO به NOPAT یک سود تحقق نیافته به درآمدها در نتیجه افزایش موجودی ها اضافه می شود.
تغییرات دوره ای در ذخیره LIFO را می توان از طریق اختلاف بین بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای LIFO و FIFO نیز محاسبه کرد. اضافه کردن این مبلغ به سود موجب تبدیل بهای تمام شده کالای فروش رفته بر مبنای LIFO به FIFO می شود به طوریکه مزیت LIFO به عنوان معادل سرمایه تولید ترازنامه و صورت سود زیان بر مبنای FIFO و حفظ مزیت مالیاتی است. مزیت دیگر این نوع برخورد این است که نرخ بازده محاسبه شده برای شرکت هایی که از روش FIFO یا LIFO استفاده می کنند قابل مقایسه است.
7-4-4-2 استهلاک انباشته سرقفلی
این نوع از معادل سرمایه از نحوه حسابداری تحصیل ناشی شود حسابداران معتقدند که سرقفلی باید در طول مدت کمتر از 40 سال مستهلک شود. برای خنثی کردن اثر این استهلاک غیر نقدی و غیر مالیات گاه بایستی مبلغ آن به سود گزارش شده اضافه شود و به منظور هماهنگی استهلاک انباشته سرقفلی باید به حقوق صاحبان سهام و سرقفلی باقی مانده در دفاتر اضافه شود با مستهلک نکردن سرقفلی نرخ بازده انعکاس صحیحی از بازده نقدی را به نمایش می گذارد .
8-4-4-2 سرقفلی ثبت نشده
مشکل جدی اندازه گیری زمانی به وجود می آید که سرقفلی اصلاً ثبت نشود این شکل در زمان استفاده از روش اتحاد منافع برای تحصیل بوجود می آید. در این روش بهای تمام شده تحصیل در دفاتر خریدار برابر با ارزش دفتری دارائی های فروشنده است. از دیدگاه سهامداران شرکت خریدار، بهای تمام شده واقعی تحصیل برابر است با ارزش بازار سهام عرضه شده برای تکمیل معامله در تاریخ تحصیل است علاوه بر این ممکن است خریدار مجموعه مشابهی از سهام را به دیگران فروخته وجوه حاصل را صرف تحصیل شرکت کند. اختلاف بین ارزش دفتری تحصیل شده و ارزش بازار سهام منتشر شده نشان دهنده سرقفلی ثبت نشده است (البته روش اتحاد منافع دیگر امروزه کار برد ندارد).
9-4-4-2 دارائی های نامشهود
در این بخش مخارج تحقیق و توسعه مطرح می شود مخارج و تحقیق و توسعه برای پروژهای موفق باید به عنوان یک معادل سرمایه در ترازنامه سرمایه ای شده و در یک دوره معقول برآوری مستهلک شوند نتیجه سرمایه کردن و مستهلک نمودن مخارج تحقیق و توسعه نشان دهنده خالص دارایی های نامشهود سرمایه شده است به عنوان ذخیره معادل سرمایه به حساب می آید. با اضافه کردن تغییرات در خالص مخارج تحقیق و توسعه سرمایه ای شده به NOPAT مخارج تحقیق و توسعه دوره با استهلاک مخارج تحقیق و توسعه سرمایه ای شده جایگزین می شود در حالیکه شرکت به رشد پایداری رسیده باشد هزینه استهلاک و مخارج تحقیق و توسعه با هم برابر بوده و تأثیری بر سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات ندارد اما خالص هزینه های تحقیق و توسعه سرمایه ای شده و در طول عمر محصول جدید موفق باید استهلاک شود.
10-4-4-2 تبدیل تلاشهای موفقیت آمیز به هزینه یابی کامل
شرکت هایی که در زمینه منابع طبیعی فعالیت می کنند از روش حسابداری تلاش هایی موفقیت آمیز استفاده می کنند در این شرکت ها نرخ بازده بیشتر از حد تحقق واقعی برآورد می شود. بنابراین برای رسیدن به حسابداری هزینه یابی کامل انجام تعدیلات ضروری است. اما مشمولیت مسئله تبدیل تلاشهای موفقیت آمیز به هزینه های کامل هر شرکتی را در بر می گیرد که سرمایه گذاری های پرریسک داشته باشد و ممکن است بعداً حذف گردد. سرمایه گذاران درآمدهای مورد انتظار حاصل از عملیات مستمر شرکت را سرمایه گذاری می کنند. بنابراین NOPAT باید از طریق خارج کردن سود و زیان های مترقبه از قبیل هزینه هیا تجدید ساختار سود و زیان حذف دارائی ها عادی سازی شود. برای هماهنگی زیان (سود) های انباشته غیر عادی پس از کسر مالیات بایستی به سرمایه اضافه شود.
این امر موجب تبدیل تلاشهای موفقیت آمیز به هزینه یابی کامل می شود. مدل اقتصادی بخشی از سرمایه لازم برای تولید محصول ، خدمت و تحصیل های موفقیت آمیز را در یک سرمایه گذاری ناموفق به عنوان سرمایه گذاری شناسایی می کند.
11-4-4-2 سایر ذخایر معادل های سرمایه
ذخایر احتیاطی نشان دهنده ابهام در زمان واقعی دریافت ها و پرداخت های نقدی است ذخایر در نظر گرفته شده برای حساب های مطالب مشکوک الوصول ، نابای موجودی ها، تضمین کالا، ذخیره کالاها و درآمدهای معوق در صورتی که به عنوان یک عملیات تکراری باشند و متناسب با رشد فعالیت شرکت ، رشد یابند باید بعنوان معادل سرمایه در نظر گرفته شوند در صورتی که این ذخایر از ماهین نامنظم برخوردار باشند و گاه گاهی اتفاق بیفتند بهتر است که از آنها برای موازنه کردن سرمایه صرف نظر شود مانند بدهی های جاری بدون بهره . بررسی نحوه تأثیر حسابهای ذخیره بر NOPAT مفید می باشد با اضافه کردن تغییرات در این ذخایر به NOPAT رویه های حسابداری اعمال شده به پرداختهای نقدی و واقعی دوره تبدیل می شود .
در کل با اضافه کردن تغییرات در معادل های سرمایه به NOPAT موجب ثبت زمان واقعی دریافتها و پرداختها شامل سود نگه داری عادی سازی از طریق خارج کردن سود زیانهای غیر مستمر و رهایی از هزینه کردن مخارج ارزش سازی چون R&D می شود. با تعدیل Capital , Nopat به خاطر معدلهای سرمایه ، نرخ بازده سرمایه راهنمایی صحیح از بازده درست واقعی کسب شده درعملیات اصلی شرکت را ارائه می دهد.
5-4-2 محاسبه نرخ بازده سرمایه از دیدگاه عملیاتی
این دیدگاه یک راه معادل دیگری برای محاسبه نرخ بازده است، در دیدگاه عملیاتی سرمایه عبارت از: جمع خالص سرمایه در گردش به اضافه خالص دارائیهای ثابت حاصل سرمایه در گردش از طریق کسر بدهی های جاری بدون بهره از دارایی جاری بدست می آید.
NIBCLS بوجود آورنده یک منبع خود جوش در تأمین مالی در شرایط عادی فعالیت هستند. و نیاز به یک سرمایه دائمی را برطرف می کنند مانند حساب های پرداختنی ، زهینه های معوق ، مالیات بر درآمد پرداختنی ، دلیل عدم احتساب این اقلام در سرمایه این است که هزینه های تأمین مالی وجوه پرداختی و فروشندگان و کارکنان را به تأخیرهمراه است در بهای تمام شده کالای فروش رفته به حساب آمده اند و ار بابت خارج کردن آنها از درآمد چیزی نباید کسر گردد خالص دارائی ها ثابت شامل خالص اموال ، ماشین آلات تجهیزات ، سرقفلی و سایر دارائی های بلند مدت لازم برای اداره فعالیتها است. برای بدست آوردن سرمایه همانند رویکرد تأمین مالی انجام تعدیلات به خاطر وجود ذخایر معادل سرمایه لازم است. مثلاً اضافه کردن ذخیره lifo به موجودی ها و ذخیره مطالبات مشکوک الوصول به حسابهای دریافتنی، استهلاک انباشته سرقفلی به سرقفلی ، مانند دارائی های نامشهود سرمایه ای شده به خالص دارائی های ثابت و موارد این چنین، علاوه بر این در صورتی که ارزش فعلی اجاره های سرمایه نشده به عنوان معادل بدهی در نظر گرفته شود. این مورد نیز باید معادل خالص دارائی های ثابت به حساب آیند. NOPAT در دیدگاه عملیاتی به معنای واقعی کلمه خالص درآمدهای عملیاتی پس از کسر مالیات است که با فروش به عنوان نماینده دریافتهای نقد عملیاتی شروع شده و ابتدا از آن هزینه های عملیاتی یا به قول اروپائی ها سود تجاری بدست آید. سپس نوبت کسر مالیات است اما مالیاتی که به صورت نقد نسبت به سود خالص عملیاتی قابل پرداخت است. این مالیات را می توان از طریق کسر مالیات حساب شده طبق قواعد حسابداری و اضافه کردن صرفه جویی مالیاتی ناشی از هزینه بهره بدست آورد.
مالیات – هزینه های عملیاتی – فروش NOPAT =
خالص سرمایه در گردش + خالص دارائی های ثابت CAPITAL=
6-4-2 تعادل بین رویکرد مالی و رویکرد عملیاتی
یک سلسه وقایع وجود دارد که موجب اتصال رویکرد مالی و عملیاتی می شوند شکل زیر نحوه وصل شدن را نشان می دهد .
تعادل بین رویکردهای مالی و عملیاتی
47625001371600034290042291000 بدهی و حقوق صاحبان سهام B خالص سرمایه در گردش و خالص دارائی های ثابت C
A
سرمایه گذاران
499110014541500
317309514414500117729014414500 NOPAT از دیدگاه سود موجود برای NOPAT تمامی تأمین کننده گان ازدیدگاه عملیاتي تأمین مالي D
-18288003238500در ابتدا شرکت با مخلوطی از بدهی ها و حقوق صاحبان سهام (سرمایه گذاران از دیدگاه تأمین مالی (A) به وجود می آیدو سپس این وجوه در عملیات (خالص سرمایه در گردش و خالص دارائی ها ثابت) یعنی سرمایه از دیدگاه عملیاتی (B) سرمایه گذاری می شود شرکت شروع به ایجاد درآمد و ایجاد هزینه های عملیاتی واقعی و مالیات (منتج شده به NOPAT از دیدگاه عملیاتی (C) می کند.
در عوض مخزنی از وجوه نقد به وجود می آید که برای تقسیم بین تمامی تأمین کنندگان مالی موجود است(D) به عبارت دیگر این وجوه تولید کننده بازده نقدی (بعد از مالیات) برای تأمین کنندگان مالی اصلی همچون اعتبار دهندگان ، سرمایه گذاران اقلیت و سهام داران ممتاز می باشد.
7-4-2 تجزیه و تحلیل نرخ بازده سرمايه
نرخ بازده سرمایه را میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
1- حاشیه سود عملیاتی
2- گردش سرمایه
3- نرخ مؤثر مالیات نقدی بر سود عملیاتی
365125111760فروش فروش سود نقدی 00فروش فروش سود نقدی
حاشیه سود عملیاتی از طریق تقسیم سسسود خالص عملیاتی قبل از مالیات به فروش به دست می آید مثلاً اگر این نسبت8 درصد باشد به این معنی است که به ازای هر دلار فروش 8 سنت سود قبل از مالیات تولید شده است.
گردش سرمایه از تقسیم فروش به سرمایه ابتدای دوره بدست می آید. مثال اگر این نسبت برای شرکتی 5 باشد به این معنی است که به ازای هر یک دلار سرمایه 5 دلار فروش در طی سال ایجاد شده است.
گردش سرمایه خود نشان دهنده میزان کارایی مدیریت سرمایه در گردش و خالص دارائی های ثابت است.
از نظر ریاضی می توان از طریق جذب سه جزء فوق در یکدیگر همواره نسبت NOPAT به سرمایه را بدست آورد اما چیزی که مشخص کننده ارزش شرکت بوده و در ارزیابی عملکرد و برنامه ریزی اهمیت دارد خود نرخ سرمایه می باشد و اجزاآن اهمیتی ندارد زیرا حاشیه سود عملیاتی و گردش سرمایه با هم رابطه معکوس دارند و بالا یا پایین بودن هر یک از آنها برای شرکت به معنی ضعیف و قوی بودن عملکرد شرکت نیست بلکه همواره ترکیب (ضریب) این دو اهمیت دارد رابطه معکوس به این معنی است که اگر حاشیه سود عملیاتی در شرکتی بالا باشد گردش سرمایه پایین است و بر عکس.
البته اجزای نرخ بازده برای پی بردن به دلایل عملکرد ضعیف یا استثنایی در مقایسه با شرکتهای مشابه و همچنین در زمینه منطقی بودن برآوردهایی که تغییرات نامطلوب در نرخ بازده را پیش بینی می کنند اما بر خلاف نرخ بازده که می توان آن را با استاندارد کامل دیگری از عملکرد با نام هزینه سرمایه مقایسه کرد نرخ بازده تا آنجایی معنی دار هستند که با ارقام مشابه خود در سالهای قبل یا شرکت های مشابه مقایسه شوند.
8-4-2 استاندارد سازی EVA
علیرغم مزایای EVA به عنوان معیار ارزیابی عملکرد بکارگیری آن یک ضعف وجود دارد و آن اینکه بر خلاف معیارهای دیگر EVA را نمی توان در بین شرکت های با اندازه های مختلف مقایسه کرد اما این ضعف به سادگی قابل اصلاح است EVA را می توان استاندارد کرد. به طوری که نشان دهنده سطحی عمومی از سرمایه بکار گرفته شده باشد. برای هر سال EVA استاندارد شده از طریق محاسبه اختلاف بین نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه همان سال و سپس ضرب آن در سرمایه استاندارد شده موجود در ابتدای همان سال به دست می آید . مثلاً EVA استاندارد شده برای سال 1999 برابر است.
(سرمایه استاندارد شده سال 1999× ( (r - c= EVA استاندارد شده سال 1999). سرمایه استاندارد شده سال 1999 برابر با مبلغ سرمایه در پایان سال 1998 ، یا ابتدای سال 1999 می باشد ( در صورتی که تجزیه و تحلیل داده ها برای اولین سال صورت گیرد میزان سرمایه استاندارد شده را همیشه 100 در نظر می گیرند).
شاخص ارزش افزوده اقتصادی توسط استرن استوارت ایجاد شد تا به بیان چالش هایی که شرکتها در زمینه اندازه گیری عملکرد مالی مواجه اند بپردازند. ارزش افزوده اقتصادی با اندازه گیری سود پس از کسر بازده مورد انتظار سهامداران ، سود دهی اقتصادی را بیان می کند. همچنین قیمتهای سهام را صحیح تر از درآمدها ، و درآمد هر سهم ، بازده حقوق صاحبان سهام یا دیگر شاخص های حسابداری پیگیری می کند قویاً توسط مطالعات تجربی پشتیبانی می شود؛ ایجاد بهبود در ارزش افزوده اقتصادی به معنای افزایش ثروت سهامداران می باشد.
ارزش افزوده اقتصادی مفهوم تازه ای نیست. اقتصاد دانان سالهاست که در مورد چهار چوب درآمد مازدا به نتایجی دست یافته اند اما بازرگانان اخیراً شروع به انتقال از مدیریت درآمد به مدیریت ارزش نموده اند. ارزش افزوده اقتصادی زبان مشترک در سازمان را فراهم می آورد. شاخص های متفاوت برای برای فرایندهای متفاوت مورد استفاده قرار می گیرند به عنوان مثال ، رشد فروش و سهم بازار زمانی که استراتژی فرموله می شود مورد بحث قرار می گیرد و ارزش فعلی خالص و یا نرخ بازده داخلی زمانی که سرمایه گذاری های سرمایه ای لحاظ می شوند محاسبه می شوند درآمد و درآمد هر سهم زمانی که خرید سهام یک شرکت مد نظر باشد مورد استفاده قرار می گیرند و سود تجاری زمانی که مزایا مشخص می شوند استفاده می شود. شما کدام را مدیریت می کنید، مدیرانی که از نرخ بازده داخلی برای اثبات یک پروژه استفاده می کند هیچ نگرانی از عملکرد واقعی شان نخواهند داشت چرا که در اندازه گیری عملکرد در میانه یک پروژه مورد استفاده قرار نمی گیرد. مدیرانی که بدلیل بودجه پاداش می گیرند می دانند که مهارت و فنون مذاکره بودجه می تواند بیشتر از نتایج سودمند باشد. ارزش افزوده اقتصادی می تواند به عنوان یک شاخص منحصر به فرد به تمامی فرایندهای مدیریتی استفاده شود. زمانی که تصمیم اتخاذ می شود عملکرد اندازه گرفته می شود و جبران خدمات لحاظ می شود و توسط همان اندازه گیری ها به شما مسئولیت داده می شود مدیران عملیاتی در می یابند که ارزش های افزوده اقتصادی کار آنها را ساده می کند زیرا آنها تعامل بین شاخص های چند گانه موجود را درک می کنند، زمانی که ارزش افزوده اقتصادی نقطه کانونی و مرکزی در تمامی فرایندهای مدیریتی به شمار رود، سازمان اثر بخش تر فعالیت می کند. یک زبان مشترک و یک هدف واضح بر مبنای یک شاخص می تواند بیشتر ابهامات را از بین ببرد. همان طوری که آقای کارل ریئس هیأت سرپرستی سیمین می گوید: EVA ابهام شاخص های برنامه ریزی چندگانه موجود را برطرف نموده و زبان مشترکی را برای همه (از کارمند ساده تا عالی) بوجود می آورد.
9-4-2 دگرگونی EVA
در اقتصاد بازار شرکتهای زیادی ثروت ایجاد می کنندف بدون تردید شرکت هایی نیز هستند که تخریب کننده ثروت هستند، کشف فاکتورهای اقتصادی که منجر به ایجاد ثروت یا تخریب آن می شود برای مدیران و سرمایه گذاران بسیار مهم است. برای مدیران شرکتها ایجاد ثروت برای نگه داری و ماندن اقتصادی شرکت موضوعی اساسی است. مدیرانی که در یک اقتصاد بازار اهمیت این موضوع را نادیده می گیرند ، کسب و کار سازمان و مالکان آن را به مخاطره می اندازند.
پیدا کردن بهترین شرکت و صنایع زیادی برای مدیران سرمایه گذاری دارد با ابزارهای تحلیلی صحیح تر مدیران سرمایه گذاری به طور احتمالی توانا خواهند بود که تکنیکهای انفعالی خود را با نرخ بازده بالاتر و با همان ریسک نخست به عملکرد فعال تبدیل کنند. یک ابزار تحلیل جدید EVA نام گرفته است، می تواند؛ در ایجاد ثروت شرکت به کار گرفته شود. تغییراتی که این ابزار مالی در دو حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری به وجود آورده است یک نیروی برانگیخته شده درونی است که می تواند دگرگونی (انقلاب) EVA نامیده شود.
10-4-2 تکامل EVA
تکامل EVA یک مطالعه جذاب با ریشه های تاریخی است که اثرش را می توان در تعاریف اقتصاد کلاسیک از سود باقی مانده (سود اضافی ) جستجو کرد. به عنوان مثال آلفردمارشال اقتصاد دان انگلیسی در سال 1980 سود اقتصادی را چنین تعریف می کند سود اقتصادی آن چیزی است که بعد از کسر هزینه های سرمایه باقی می ماند که می توان آن را سود مدیریت یا سود تعهد نامید.
بر اساس تعریف مارشال دیدگاه اقتصادی دانان کلاسیک در مورد سود به طور ریشه ای متفاوت از ابزارهای سنجش سود) (….EBIT , EBITD است.
سود حسابداری و اقتصادی نشان دهنده میزان استفاده از دارئی هاست ولی هر یک از اینها دارای تعاریف جداگانه هستند.
استهلاک حسابداری- هزینه- درآمد = سود حسابداری
استهلاک اقتصادی – هزینه – درآمد = سود اقتصادی
حسابداری برای محاسبه استهلاک از روش مستقیم ، مجموع ارقام سنوات ... استفاده می کند ولی اقتصاد دانان از روش نرخ بهره استفاده می کنند.
بنابراین از دیدگاه نظر می رسد که اگر امکان داشت شرکتها وادار به استفاده از روش مبتنی بر بهره شوند، محاسبه سود حسابداری و اقتصادی همگون می شد. نمی توان به چنین نتیجه ای به راحتی دست یافت زیرا پارامترهایی را که در هر الگو ثابت می دانند در دنیای واقعی ثابت نیستند. تورم موجب تغییر بهای تمام شده می شود. تغییرات مورد نظر در نرخ تورم باعث تغییر نرخ تنزیل می شود عوامل عرضه و تقاضا بر ریسک شرکت اثر می گذارند و از این قبیل ، به صورتی گذار این روند به طور دائم در حال تغییر است وجود چنین عواملی ایجاد می کند که حسابداران هر روز سود خالص را محاسبه کنند آن را با واقعیت های اقتصادی هماهنگ کنند در حالی که ریشه های EVA به اقتصاد- دانان کلاسیک بر می گردد سه اقتصاد دان آمریکایی در قرن بیستم اروینگ فیشر 1در طول دهه 1930 دایگلانگ و میلر2 از دهه 1950 تا 1960 معنی کاملتری از سود اقتصادی در حوزه شرکت بسط داده اند.
فیشر ارتباط اساسی بین ارزش خالص و جریان نقدی مورد انتظار تنزیل شده ایجاد کرد در طول دهه 1970 استرن در حال بررسی مشکلات و معایب روش های ارزش گذاری مبتنی بر سود حسابداری بود تا اینکه در سال 1986 آقای استیوارت3 در موسسه مشاوره ای استرن واستیوارت واقع در نیويورک که کتابي4 را منتشر کرد و در این کتاب EVA به عنوان تخمین ارزش حقوق صاحبان سهام معرفی نمود، در واقع EVA در طی بیست سال که استرن واستیوارت با هم کار می کردند توسعه یافت. استرن می پذیرد مفاهیم مالی که EVA بر آن مبتنی است در مدرسه استرن واستیوارت اختراع نشده و یادآوری می شود که اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت در گذشته مطرح کرده بودند که: هدف شرکت و مدیرانش بایستی حداکثر کردن ارزش شرکت باشد. به طور اساسی EVA بر دو مبنا یا دو اصل زیر بنا نهاده شده است:
1- شرکت در واقع سود آور نیست، مگر اینکه درآمدهایش بیش از هزینه های فرصت بکار گرفته شده باشد.
2- ثروت برای سهامداران زمانی ایجاد می شود که مدیران شرکت تصمیمات سرمایه گذاری را طوری اتخاذ کنند که ارزش فعلی خالص آنها مثبت باشد(حاتمي، 1386 ، ص 86-85)5.
11-4-2 اهمیت EVA در مقابل سود حسابداری و شاخص های مبتنی بر سود
در حقیقت فلسفه اصلی ایجاد یک واحد انتقاعی همان سود آوری لیکن آیا منظور از سود همان سودی است که در صورتهای مالی نشان داده می شود به طور حتم جواب منفی است سودی که مورد نظر سهامداران و سرمایه گذاران است غیر از سودی است که در صورت حساب سود زیان نشان داده می شود سودی که در صورت حساب سود زیان نشان داده می شود فقط هزینه بدهی را در نظر می گیرد و هزینه های حقوق صاحبان سهام را نادیده می گیرد. با بکار گیری EVA هم هزینه بدهی و هم هزینه حقوق صاحبان سهام در نظر گرفته می شود و بدین ترتیب سود حسابداری به سود اقتصادی تبدیل می شود از سوی دیگر سود حسابداری با اتخاذ روش های مختلف حسابداری از قبیل روش ارزیابی موجودی ها، روش های استهلاک سرمایه یا هزینه تلقی کردن هزینه های مخارج تحقیق و توسعه در نظر گرفتن ذخایر مختلف می تواند بر اساس خاص مدیران تغییر کند و از عملکرد واقعی شرکت فاصله بگیرد بنابراین شاخص های مبتنی بر ROI,ROE,ARR نمی توانعملکرد شرکت را نشان دهد با به کار گیری EVA و تعدیلات پیشنهادی استیوارت می توان اثرات روش های حسابداری را مرتفع ساخته و عملکرد واقعی از شرکت را ارائه نمود(پارسائیان ، 1384 ، ص 386)1.
12-4-2 كاربرد هاي EVA
در حالی که EVA در ابتدا توسط استرن استیوارت برای خدمات مشاوره ای به شرکت هایی که می خواهند یک سطح جبران خدمت مناسبی را برای مدیرانشان تعیین کنند ایجاد شد می توان دو مورد استفاده وسیع برای آن در نظر گرفت EVA را می توان به صورت داخلی یا خارجی مورد استفاده قرار داد.
1-12-4-2 کاربردها داخلی EVA :
هدف EVA به عنوان یک ابزار مدیریتی وادار ساختن مدیران به منظور رفتار به گونه ای است که گویی آنها مالکان واحد تجاری هستند. چو (1997)یک طرح مالکیت EVA را پیشنهاد می کند طرح پیشنهادی مالکیت EVA، پاداش های نقدی به کارکنان را براساس EVA پرداخت می کند. اگر طرح مالکیت در کنار روش عادی پاداش کارکنان در خصوص دادن امتیاز خرید سهام به کارکنان قرار گیرد در این صورت به جای وجه نقد به کارکنان بر مبنای EVA می توان به کارکنان منافع مالکانه (سهام یا سایر اوراق بهادار) داد.
همچنین EVA از طریق بهبود عملکرد عملیاتی فردی به جای عملکرد کلی از انباشتگی شغلی جلوگیری می کند، یک مثال عملی در این خصوص آقای جان کلریکو مدیر عامل پراکس ایر می باشد این مدیر عامل می گوید: EVA سبب شده است که کارکنان ما روی بهره وری سرمایه و زیر نظر داشتن تحصیل سهام به طور اساسی بسیار متمرکز شوند تا این اطمینان حاصل شود که به هنگام خرج سرمایه واقعاً برای سهامداران ارزش ایجاد کرده یا اینکه آن را نابود کنیم (چانگ، 1997) طبق نظر چانگ بسیاری از شرکتها تا حد بسیاری زیادی تحت تأثیر EVA به عنوان یک ابزار مدیریت قرار گرفته اند به عبارت دیگر شرکتها دقیقاً خودشان را زیر نظر دارند تا در پاسخ به مفاهیم EVA در خودشان تجدید نظر کنند.
اندیشمند مشهور مدیریت پیتردراکر در خصوص کاربردهای داخلی EVA بحث کرده است. دراکر در مقاله ای در مجله هاروارد بیزینس دیوپو از EVA به عنوان معیار بهره وری جامع که محبوبیت فزاینده اش منعکس کننده خواستهای جدید عصر اطلاعاتی است یاد کرده است . EVA مشهورترین مبنا برای ارزیابی عملکرد کارکنان دوره ای است، که به آنها تقویض اختیار شده است به خصوص آنهایی که با تصمیمات اساسی مربوط به خرج سرمایه در ارتباط هستند (چو،1997) پیتر دراکر به طور مؤثری در حال دستیابی به چنین تشخیصی است که EVA بوسیله مدیریت در روندی جدید برای سبکهای مدیریتی کارا مورد استفاده قرارمی گیرد این سبکهای مدیریتی به طور مستدل و به گونه ای کارا به وسیله مالکان شرکتها در اغلب اوقات در گذشته و در حال در حد وسیعی مورد استفاده قرار گرفته اند گسترش خرید و فروش سهام به وسیله اعضای عادی اجتماعو قدرت چانه زنی جمعی سرمایه گذاران اصلی سبب شده است که شرکتها به سمت کارایی گسترش پیدا کنند.روش دیگر بررسی فعالیت داخلی شرکتها عاملیت نامیده می شود. این مفهوم که مدیران به بهترین نحو مالکان عمل می کنند تضاد عاملیت نمایندگی نامیده می شود زیرا که مدیران شرکت عاملین و مالکان سهامداران روسای اصلی هستند. روجرسون 1997 تحقیقی در خصوص مدل مالک – عامل مربوط به رابطه بین سهامداران ومدیریت شرکتها انجام داد. روجرسون چنین گزارش می دهد که یک قاعده تخصیص منحصر به فردی وجود دارد که همیشه باعث می شود مدیر سطح کارایی از سرمایه گذاران را انتخاب کند و اینکه معمولاً به این معیار در آمدی ایجاد شده تحت قاعده این تخصیص ، به عنوان درآمد اضافی یا ارزش افزوده اقتصادی اشاره می شود.
راه حل روجرسون برای تضاد منافع نتیجه تحقیقات تجربی اش بدین گونه است: وقتی که داده ما سرمایه گذاری است و به دوره های آتی متعددی منفعت می رساند این بهای تمام شده باید به نسبت منافعی که ایجاد می کنند به دوره ها تخصیص یابد و مجموع هزینه های تخصیص یافته تنزیل شده با استفاده از هزینه سرمایه سهامداران مساوی کل بهای تمام شده سرمایه گذاری باشد مهم خواهد بود. این امر مسئله را از دیدگاه مدیران سالانه می کند و محرکی برای مدیر برای انتخاب سطح کارایی از سرمایه ایجاد می کند. مهم نیست که مدیر چگونه پرداختهای دستمزد را طی دوره ها ارزشیابی می کند.
روجر سون می خواهد این مطلب را بگوید که EVA تطابق هزینه ها را با در آمدها تسهیل کرده و ارزشیابی مدیریت را (بر اساس عملکرد شرکت) منطقی تر کرده و سایر روشها را در مسیر صحیح تری قرار می دهد. استفاده داخلی EVA اساساً این است که افرادی را که در داخل شرکت قرار دارند وادار نماید به نحوی عمل کنند که برای مالکان شرکت بهترین حالت باشد(حاتمي،1386،ص91)1.
2-12-4-2 کاربردهای خارجی EVA
EVA علاوه بر اینکه به عنوان معیاری برای سرمایه گذاری محسوب می شود هدف صریح آن دادن علائمی در خصوص قیمت گذاری مناسب اوراق بهادار شرکت برای سرمایه گذاری عموم می باشد. EVA از این لحاظ تا حدی مورد توجه مطبوعات عمومی و منابع آکادمیک و متخصصان مالی قرار گرفته است . برای مثال یک شماره مجله فورچون چنین گزارش می دهد که EVA نه تنها در حال تغییر دادن چگونگی اداره شرکتها توسط مدیران است بلکه در حال تغییر نحوه قیمت گذاری آنها توسط وال استریت می باشد (تولی، 1998)2 به نقل (ارلفکوسیستی،1999)3 مجله فورچون در طی 5 سال گذشته مقالات خوبی را در مورد EVA منتشر کرده است که در آنها نتیجه رتبه بندی 1000 شرکت برتر بر حسب MVA ذکر شده است. یکی از مقالات معرف فورچون EVA را ایده مالی که بحث داغ امروز است و هر روز داغ تر می شود عنوان کرده و می گوید که یکی از قدرتمندترین خواص EVA ارتباط قوی آن با قیمت سهام است . شماره دیگری از فورچون گزارش می کند که رئیس موسسه تحقیقاتی گلدمن ساچز اینبورن گزارش بازار سهامش براساس EVA منتشر می کند.
اینبورن در مورد معیارهای عادی S&P500 ، نسبتهای P/E بازده سهام و موارد مشابه بحث نمی کند و در عوض وی پیش بینی هایش را فقط بر یک معیار واحد بنا می نهد و آن ارزش افزوده اقتصادی یا EVA است (تیتل بام،1997)1 سخنان کارکنان اینیورن کلمه به کلمه باعث تغییراتی در قیمت های سهام به صورت منفرد و قیمتهای بازار سهام به صورت کلی شد و به دقت مورد توجه سرمایه گذاران قرار گرفت. به عبارت دیگر EVA به صورت خارجی توسط سرمایه گذاران مورد استفاده قرار گرفته است و مطبوعات عمومی این موضوع را تشخیص میدهند. منابع آکادمیک متعددی وجود دارند که در خصوص کاربرد EVA به عنوان ابزار سرمایه گذاری بحث می کنند.
CPA ژورنال نیز گزارش می دهد که سرمایه گذاران متعددی تجزیه و تحلیل سود اقتصادی را به کار گرفته اند که از آن جهت ارزشیابی پتانسیل شرکت برای درک قیمت سهام در بلند مدت استفاده می کنند. (بورکت و هدلی2، 1997 به نقل از لفکوتیس3، 1999) برای صنایع سرمایه بر EVA حتی مهمتر نیز می باشد یکی از تحلیل گران مالی به نام آقای جیمز و یلبور از شرکت اسمیت بارنی اهمیت EVA را چنین بیان می کند از آن جایی که عموم سرمایه گذاران وجوه شان را در صندوقهای سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری می کنند در اثر این امر صندوقهای مشترک سرمایه گذاری نمایندگان آنها خواهند شد (چانگ،1997)4 به خاطر مشکلات بین عاملیت مدیران شرکتهای سهام عام و مالکانشان ضروری است صندوقهای سرمایه گذاری مشترک از طرفداران EVA باشند. مالکان حقیقی در شرکتهای بزرگ سهامی عام بیش از حد پراکنده هستند که بتوانند روی مدیرانشان کنترل داشته باشند. چانگ چنین استدلال می کند که محرک فراهم آوری ارزش برای سهامدار به خاطر رقابت برای سرمایه در حال افزایش است و بنابراین مدیریت در پی معیارهای عملکرد داخلی است که دارای ارتباط نزدیکی با ایجاد ارزش برای سهامداران باشد . به نقل از اربر و همکارانش در شرکت استرن استوارت ارزش افزوده اقتصادی کلید واقعی خلق ارزش است ارزش افزوده اقتصادی چارچوبی برای مدیریت مالی و سیستم جبران خدمت است که می تواند راهنمای تصمیماتی باشد که در شرکت اتخاذ می شود. ارزش افزوده اقتصادی می تواند فرهنگ سازمانی را تحت تاثیر قرار داده و باعث ارتقای کیفیت کار پرسنل سازمان گردد که در نهایت باعث افزایش ثروت سهامداران خواهد شد (مدریس، 2005،ص4)5.
ابر بیان می کند که خلق ارزش نتیجه مدیریت محتاطانه و صحیح سرمایه می باشد، اربر توضیح می دهد که :
1- چگونه اصول ارزش افزوده اقتصادی را به منظور حداکثر کردن ارزش افزوده بازار استفاده کنید. ارزش افزوده بازار برابر است با ارزش شرکت منهای کل سرمایه و ارزش بازار شرکت برابر است با ارزش فعلی سودهای آتی که با استفاده از نرخ هزینه سرمایه شرکت تنزیل شده است.
2- در یک ردیف قرار دادن علایق مالی کارمندان و سهامداران باعث افزایش انگیزه و روحیه خواهد
شد و فضایی را ایجاد خواهد کرد که در آن مدیران برای خلق ارزش تلاش بیشتری می کنند.
3- اثرات روشهایی که باعث تحریف حسابداری سنتی (مرسوم) شده است را به منظور اندازه گیری دقیق سود عملیاتی بعد از مالیات حذف کنید.
4- ارزش افزوده بازار را با رشدی محتاطانه افزایش دهید.
اربر پیشنهاد می کند برای استفاده کامل از EVA باید آنرا ساده و قایل محاسبه کرد. برای سادگی به EVA باید اهمیت داده شود و مورد توجه قرار گیرد و به منظور قابلیت محاسبه باید از آن به عنوان مبنای اصلی سیستم پاداش استفاده کرد بنابراین ارزش ایجاد شده در شرکت می تواند بین همه افرادی که به خلق ارزش کمک کرده اند تسهیم گردد (حاتمي، 1386 ،ص96)1.
13-4-2 کاربرد EVA به عنوان معیار سنجش عملکرد و جبران خدمات2
معیارهای سنجش عملکرد جز اصلی سیستم های کنترلی مدیریت است برنامه ریزی خوب و تصمیمات کنترلی نیازمند چگونگی عملکرد واحدهاست مدیریت سطح بالا باید مدیران و کارکنان را برای دستیابی به اهداف سازمان تحریک نماید ارزیابی عملکرد و پاداشها عناصر کلیدی در جهت تحریک مدیران است .
ارزیابی عملکرد، واحدهای سازمانی پیش نیازی در جهت تخصیص منابع است و مقایسه پیش بینی، و واقعی رهنمودی در جهت تخصیصهای آتی هستند ارزیابی عملکرد، مدیران سطح بالا را در تصمیم گیری در مورد حقوق، پاداش ارزیابی های آتی و خط مشی های توسعه کمک می کند. به طور خلاصه کاربردهای EVA در دو گروه زیر ارائه می شود.
الف . کاربردهای داخلی
- ابزار مدیریتی سنجش عملکرد (چو، 1997)3
- معیار جامع سنجش بهره وری (دراکر)
- ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت (روجرسون ولفکوتیس، 1999)1
ب- کاربردهای خارجی
- ابزاری برای سرمایه گذاری (تولی، 1998 و لفکوتیس، 1999)2
- معیار پیش بینی قیمت سهام (تیتل جام، 1997)3
- ابزار سنجش خلق ارزش (استرن – استوارت 2001)4
- چارچوبی برای مدیریت مالی (موریس، 2001)5
- چارچوب موثر بر فرهنگ سازمانی و ارتقا کیفیت کاری شاغلین (مدریس،2005)6
14-4-2 ارزش افزوده اقتصادی (EVA) به عنوان تکنیک های ارزشیابی
یکی از ویژگیهای مهم مقیاسهای عملکرد مبتنی بر ارزش این است که آنها به طور مستقیم به تکنیکهای بودجه بندی سرمایه ای مرتبط هستند و از این تکنیک برای تامین مالی شرکتها استفاده می شود مخصوصاً روش سود اقتصادی که قابل مقایسه با تکنیک های ارزش فعلی خالص است و در بودجه بندی سرمایه ای موسسات مورد استفاده قرار می گیرد این مقیاسهای ارزش افزوده اساساً برای اندازه گیری عملکرد مدیریت که مبتنی بر توانایی در افزودن بر ارزش شرکت است مورد استفاده قرار می گیرد. لازم به ذکر است که این مقیاسها توسط تحلیلگران اوراق بهادار به کار گرفته می شود و به عنوان شاص تعیین کننده تا حد ممکن بازدهی سهام آتی بر اساس این منطق که عملکرد مالی مدیریت می تواند در بازدهی سهام شرکتها انعکاس خود را بیابد توسط تحلیلگران فوق مورد استفاده قرار می گیرد. همان طور که اشاره شد این مقیاس ارزش افزوده ارتباط نزدیکی با تکنیک ارزش فعلی خالص دارد خصوصاً با تکنیک ارزش فعلی ویژه شما می توانید عملکرد مورد انتظار یک سرمایه گذاری را از طریق جریانات نقدی آتی حاصل از سرمایه گذاری بالقوه با نرخ میانگین موزون هزینه سرمایه مورد ارزیابی قرار داده و این مجموع جریانات نقدی آتی تنزیل شده را با هزینه پروژه مقایسه کنید. اگر جریانات نقدی تنزیل شده بزرگتر از هزینه آن باشد انتظار می رود پروژه ارزش فعلی مثبت ایجاد کند و اشاره به این دارد که آن پروژه به ارزش شرکت اضافه خواهد کرد.
بنابراین آن پروژه انتخاب خواهد شد. در مورد EVA شما عملکرد سالانه مدیریت را از طریق مقایسه سود عملیاتی خالص منهای مالیات تعدیل شده را با هزینه کل سرمایه بر حسب دلار که شامل هزینه سرمایه است را مورد ارزیابی قرار می دهید. در این تحلیل اگر سود عملیاتی خالص منهای مالیات تعدیل شده در طی یک سال مشخص بر مقدار واحد پولی هزینه سرمایه پیشی گیرد این شرکت دارای EVA مثبت برای یک سال است و برای سهامداران خود ارزش افزوده به همراه خواهد داشت. بر عکس هرگاه EVA منفی باشد شرکت نتوانسته در طی یک سال به اندازه کافی سود کسب نماید و نمی تواند هزینه سرمایه خود را پوشش دهد و ارزش شرکت پایین می آید. و باید گفت که سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات تعدیل شده NOPAT اشاره به آنچه که شرکت برای تمام عرضه کنندگان سرمایه کسب کرده است دارد و ارزش به پول هزینه سرمایه آن چیزی است که عرضه کنندگان سرمایه می خواهند این عرضه کنندگان سرمایه شامل دارندگان سهام شرکت می شوند در قسمت پایین محاسبات اصلی به طور خلاصه آمده است(حاتمي،1386،ص104) 1.
15-4-2 معايب ارزش افزوده اقتصاديEVA
1- ارزش افزوده اقتصادي به لحاظ اينكه هزينه فرصت منابع بكارگرفته شده را بر مبناي ارزش دفتري انها محاسبه مي كند، مي تواند تا حدودي گمراه كننده باشد. به لحاظ اتكا بر ارقام تاريخي فاقد ويژگي مربوط بودن در تصميم گيري است .
2- براي تجز يه و تحليل ارزش افزوده اقتصادي، شناسايي همه منابعي كه در يك شركت مورد استفاده قرار گرفته اند، ضروري است. بسياري از دارايي هايي كه در فعاليت هاي يك شركت بكار گرفته مي شوند، دارايي هاي نا مشهود هستند كه شناسايي، تعيين ارزش و تعيين هزينه سرمايه براي انها مشكل است.
3-گاهي اوقات تجز يه و تحليل غير عملي است، به عنوان يك قاعده ئ كلي، تجز يه و تحليل ارزش افزوده اقتصادي براي شركتهاي تازه تاسيس و شركتهاي سرمايه گذاري مناسب نيست.
4-يكي ديگر از مشكلات ارزش افزوده اقتصادي، هزينه زياد اجرا و محاسبه ان است ،محاسبه عملياتي ارزش افزوده اقتصادي بسيار وقت گير و پر هزينه است.
5-مشكل ديگر ارزش افزوده اقتصادي آن است كه: تورم نتايج انرا تحريف مي كندو تحت شرايط تورمي، (شرايط كشور ايران) ارزش افزوده اقتصادي براي بر اورد بهره وري واقعي نمي تواند به كار رود(همان منبع،ص105)2.
16-4-2 مفاهیم مرتبط با EVA
1-16-4-2 ارزش افزوده بازار
احتساب MVA بعنوان معیار ارزیابی عملکرد نیاز به ارائه هیچ دلیلی ندارد با این همه یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه MVA مستقیماً با ارزش بازار ذاتی هر شرکت در ارتباط است . زمانیکه EVA برآورد شد و به ارزشهای فعلی تنزیل شود نتیجه حاصل نشان دهنده ارزش بازاری است که مدیریت آنرا به سرمایه افزوده یا کم کرده است .
نحوه محاسبه MVA
(CAPITAL) سرمایه – ارزش بازار شرکت= MVA
بر خلاف EVA که طور کلی یک ارزیابی از عملکرد داخلی می باشد MVA مقیاسی برای عملکرد خارجی است چگونگی ارزیابی عملکرد شرکت از طرف بازار بر حسب ارزش بازار بدهی و ارزش بازار سهام با سرمایه، سرمایه گذاری شده در شرکت مقایسه می گردد:
میانگین ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و میانگین ارزش بازار سهام = MVA
ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام + ارزش افزوده بازار = MVA
ارزش افزوده بازارنشان دهنده فاصله بین ارزش بازار شرکت و سرمایه آن می باشد فرمول شماره 2 نشان می دهد که چگونه یک شرکت در سرمایه گذاری منابع گذشته خود موفق عمل کرده و چگونه می تواند در سرمایه گذاری منابع آتی خو موفق عمل کند بنابراین حداکثر کردن MVA باید هدف هر شرکتی باشد زیرا با ثروت سهامداران در ارتباط است . EVA هر شرکت به عنوان منبع انرژی برای روشن نگه داشتن MVA است . از آنجا که EVA نشان دهنده خالص تفاوت بین سود عملیاتی و هزینه سرمایه است زمانیکه EVA های ناشی از سرمایه گذاریهای فعلی و جدید برآورد شد و به ارزشهای فعلی تنزیل شوند نتیجه حاصل نشان دهنده ارزش فعلی خالص جریانهای نقدی ناشی از سرمایه گذاریهای قبلی و آتی است . بنابراین EVA یک معیار داخلی است که پیامد خارجی آن ایجاد صرف یاکسر در ارزش بازار است (جهانخاني،ظريف فر،1374،ص84)4 .
2-16-4 -2 ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده یا REVA
ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده یک گسترش در روش EVA است که چارچوبی تحلیلی برای ارزشیابی عملکرد شرکت در زمینه خلق ارزش سهامداران ارائه می دهد در این روش ارزشهای بازار دارایی های شرکت همراه با هزینه سرمایه بازار به کاربرده می شود.
در این فرمول CAPITAL نشان دهنده ارزش دفتری اقتصادی دارائیها می باشد و C نشان دهنده هزینه سرمایه شرکت که بر مبنای ارزشهای بازار بدست آمده است . برای درک تغییرات در ثروت سهامداران بهتر است که هزینه سرمایه بر اساس شکل تعدیل شده ای از EVA به نام REVA محاسبه شود. REVA= (r-c) MCAPITAL
Mcapital همان ارزش بازار داریی های شرکت می باشد که نحوه محاسبه آن بقرار زیر:
ارزش بازار سهام ممتاز + ارزش بازار سهم عادی = MCAPITAL بدهیهای جاری بدون بهره – ارزش دفتری بدهی +
REVA از جمله شاخصهای مالی با اهمیت است زیرا در مقایسه با EVA که مبتنی بر سود حسابداری است سود حسابداری نیز شاخص ضعیفی برای سود اقتصادی به شمار می رود ودر شرایط تورمی (شرایط اقتصادی کشور) استفاده از EVA موجب افزایش اختلافات بین سود حسابداری و سود اقتصادی می گردد و در نهایت منجر به محاسبه نادرست EVA می شود در جهت کاهش اختلافات روش REVA می تواند به عنوان روش جدید و قابل اتکا برای سنجش عملکرد تعیین تغییرات ثروت سهامداران و شواهد لازم برای میزان افزایش در ارزش شرکت ها مطرح شود(همان منبع، ص91)1.
17-4-2 نقش EVA و MVA در سیستم پاداش
در عمل طرحها و روشهای مختلفی برای اعطای پاداش به مدیران وجود دارد. این روشها بیشتر به منظور بالا بردن کارانی و عملکرد مدیران ودر نتیجه افزایش ثروت سهامداران طرحی می شوند این طرحها بیشتر از طریق سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکتها صورت می گیرد اما این شرط لازم است ولی کافی نمی باشد آنچه به عنوان یک اصل تلقی می شود این است که مدیران باید در فرایند ایجاد ارزش شرکت شریک شوند. از جمله روشهای مورد استفاده در این روشهای مورد استفاده در این فرایند پرداخت پاداش بر اساس ارزش افزوده اقتصادی یا EVA می باشد با توجه به جهت گیری EVA مدیران عملیاتی دارای سه عامل انگیزش مهم هستند که در سایر روشهای پاداش نادیده گرفته شده ویا تحریف می شوند این سه عامل عبارتند از :
1- تلاش در جهت بهبود سود عملیاتی بدون نیاز به استفاده از سرمایه بیشتر.
2- سرمایه گذاری در پروژه های که نرخ بازدهی آنها بیشتر از نرخ هزینه شان می باشد یعنی NPV مثبت دارند .
3- فروش یا واگذاری سرمایه گذاریهای که بازده ی کمتر از نرخ هزینه سرمایه دارند. EVA یک مقیاس اندازه گیری عملکرد است یک از روشهای پاداش این است که پاداش بر اساس درصد معینی از EVA پرداخت شود . =%KEVA پاداش
بر اساس این طرح مدیران به خاطر افزایش در EVA نسبت به هدف تعیین شده پاداش می گیرند بخاطر کاهش در EVA جریمه می شوند. پاداش متناسب با رشد EVA نباید محدود شود زیرا چنین محدودیتی هم برای شرکت مضر است و هم انگیزه مدیریت را برای تلاش بیشتر محدود می کند. بنابراین اگر بخواهیم انگیزش بیشتری ایجاد کنیم منصفانه ترین روش این است که مدیرانی را که موفق به کسب EVA مورد نظر نشده اند جریمه نمود و مدیرانی که EVA بالایی را کسب کرده اند بدون محدود کردن مبلغ پاداش تشویق نماییم. در بعضی از شرکتها ممکن است مدیریت ضعیف باشد ولی EVA شرکت مثبت است این حالت در شرکتهایی اتفاق می افتد که دارای مزیتهای خاص یا سرقفلی مثبت باشند برای رفع این مشکل پیشنهاد شده است که پرداخت پاداش بر اساس تغییرات EVA و براساس فرمول زیر :
(تغییرات %K * EVA)=%K EVA + پاداش
K1= درصدی از EVA در صورتیکه مثبت باشد و اگر منفی باشد K صفر در نظر گرفته می شود.
K2 = در صدی از تغییرات بدون توجه به اینکه EVA مثبت است یا منفی
در عمل K1 ,K2 بر طبق ویژگیهای واحد تجاری تنظیم می شوند و مشارکت مدیران دراین خصوص ضروری است ایرادی که بر روشهای مبتنی بر EVA وجود دارد این است که پاداش را متوجه عملکرد کوتاه مدت می کنند دراین حالت مدیران بیشتر به فکر فعالیتهای کوتاه مدت یا زود بازده می افتند و این موضوع در دراز مدت می تواند برای شرکت مشکل ساز باشد. چاره رفع این مشکل توجه به مفهوم ارزش افزوده بازار (MVA) و دخالت دادن در طرحهای پاداش است همانطوریکه قبلاً گفته شد MVA برابر است با ارزش فعلی همه EVA های آتی شرکت است بر این اساس پرداخت پاداش با فرمول زیر صورت می گیرد.
=%KEVA+ k2 EVA+KMVA پاداش در این فرمول هدف این است که تصمیمات مدیران در جهت مانع سهامداران هدایت شود بگونه ای که مدیران آثار دراز مدت تصمیمات خود را با آثار کوتاه مدت هماهنگ نمایند دراین فرمول پاداش تابعی از EVA ، تغییرات EVA و تغییرات MVA معیار EVA ممکن است که مدیر را جسور بسازد بنابراین با بکارگیری معیار MVA مدیر آثار دراز مدت تصمیمات خود را نیز مدنظر قرار می دهد.
18-4-2 مزایای بکارگیری EVA همراه با ABC
بکارگیری EVA همراه با هزینه هایی بر مبنای فعالیت دارای دو مزیت عمده است.
الف – تصمیم گیرندگان نسبت به کسب بازده اقتصادی از محصولات و مشتریان حساسیت نشان می دهند.
ب- موجبات بکارگیری سرمایه با کارایی بیشتر را فراهم می آورد.
بکارگیری EVA همراه با تکنیکی به نام ارزشيابي متوازن به عنوان راه حلی برای مشکل اندازه گیری عملکرد پیشنهاد شده است بطوریکه بکارگیری این دو تکنیک موجبات ایجاد ارزش بیشتر را برای شرکت فراهم می آورد.
19-4-2 هزینه سرمایه
نرخ هزینه سرمایه یکی از اجزای اصلی EVA می باشد و در حقیقت با مقایسه این نرخ و نرخ بازده سرمایه است که میتوان ایجاد یا از بین رفتن ارزش را برای شرکت مشخص کرد.
اگر r >c باشد EVA>o ارزش شرکت افزایش یافته است . EVA= (r-c)capital
اگر r < c و EVA < O ارزش شرکت کاهش یافته است .
20-4-2 نرخ هزینه سرمایه (C)
یعنی به طور متوسط شرکت برای هر 100 ریال تامین مالی متحمل چند ریال هزینه شده است و یا هزینه سرمایه عبارت از میانگین موزون نرخ هزینه هر یک از منابع مالی که درآن وزن درصد هر یک از این منابع نسبت به کل منابع مالی می باشد. منابع مالی اغلب به شکل بدهی مثل وامهای بانکی، اوراق قرضه و سهام عادی و ممتاز یا سود انباشته است.
21-4-2 اهمیت نرخ هزینه سرمایه
به سه دلیل نرخ هزینه سرمایه از عناوینی است که دارای اهمیت ویژه ای می باشد.
1- به منظور به حداکثر رسانیدن ارزش شرکت، مدیریت هزینه باید هزینه های همه منابع (شامل هزینه سرمایه ) را به حداقل برساند و به منظور حداقل رسانیدن هزینه سرمایه مدیریت باید قادر به اندازه گیری باشد. لازم به توضیح است که واژه سرمایه در ترکیب هزینه سرمایه بافت سرمایه و مشابه آنها به مفهوم وسیعتر از آنچه در حسابداری مستفاد می شود به کار می رود اینجا منظور فقط حقوق صاحبان سهام نیست بلکه می گوییم سرمایه منظور کلیه وجوه بلند مدت مورد استفاده در شرکت می باشد اگر می خواستیم در چارچوب اصطلاحات بحث کنیم باید می گفتیم هزینه سرمایه و هزینه بدهی، بافت سرمایه و بافت بدهی و مشابه آنها .
2- اگر مدیران مالی بخواهند با استفاده از بودجه بندی سرمایه ای تصمیمات درستی اتخاذ کنند باید نرخ هزینه سرمایه را پیش بینی کنند، زیرا پروژه هایی برای سرمایه گذاری انتخاب می شوند که نرخ بازده داخلی آن بیشتر از نرخ هزینه سرمایه است باشد.
3- در تصمیم گیری مالی مانند تصمیمات مربوط به اجاره سرمایه ای، باز خرید اوراق قرضه و سیاست سرمایه در گردش آگاهی از نرخ هزینه سرمایه از ضروریات است نرخ هزینه سرمایه در صنایعی که تابع مقررات ویژه ای هستند مانند شرکتهای گاز، برق ، تلفن خدمات عمومی از اهمیت حیاتی برخوردار است زیرا قیمت و سود این شرکتها بر اساس نرخ هزینه سرمایه تعیین می شود اگر پیش بینی هزینه سرمایه کمتر از حد واقعی باشد در این صورت این گونه شرکتها قادر به جذب سرمایه و ارائه خدمات نخواهند بود و اگر هزینه سرمایه بیش از حد واقعی پیش بینی شود در این صورت باید مبلغ زیادی را بابت این خدمات بپردازند.
22-4-2 روشهای محاسبه نرخ هزینه سرمایه
1- نرخ هزینه تامین مالی هر منبع را حساب کرده و سپس در درصد ساختار سرمایه منبع ضرب و سپس جمع می کنیم میانگین موزون
2- روش وجوه نقد تنزیل شده
3- معادل خط بازار اوراق بهادار یا مدل SML
4- نرخ هزینه اوراق قرضه شرکت به اضافه ریسک
5- محاسبه نرخ هزینه سرمایه مستلزم شناسایی منابع شرکت و سپس نرخ هزینه هر منبع تامین مالی.
23-4-2 منابع تامین مالی شرکتها
1- بدهی شامل وام و اوراق قرضه 2- سهام ممتاز 3- سود انباشته و سهام عادی
نرخ محاسبه هر یک از منابع مالی به شرح زیر است :
1-23-4-2 نرخ هزینه بدهی
در صورتیکه شرکت از وام بانکی برای تامین مالی استفاده کرده باشد نرخ بهره وام بعد از کسر صرفه جویی مالیاتی آن به عنوان نرخ هزینه بدهی در نظر گرفته شود.
نرخ موثر مالیاتی = t نرخ هزینه بدهی وام = kd (l-t) نرخ بهره وام = kd
در صورتیکه شرکت اوراق قرضه منتشر کرده باشد از همان فرمول برای محاسبه نرخ هزینه بدهی استفاده می شود منتهی نحوه محاسبه kd به شرح زیر است :
N= سالهای باقی مانده تا سررسید
F = هزینه های صدور وانتشار
V= ارزش بازار اوراق قرضه
m = مبلغ سررسید است
I = مبلغ هزینه بهره
2-23-4-2 نرخ هزینه سهام ممتاز ()
نرخ هزینه سهام ممتاز از طریق تقسیم سود سهام ممتاز بر خالص دریافتی ناشی از فروش سهام ممتاز به دست می آید. خالص مبلغ دریافتی برابر است با مبلغی که شرکت پس از کسر هزینه های صدور و فروش سهام ممتاز به دست می آورد.
سود سهام ممتاز =
قیمت فروش سهام =
هزینه های صدور فروش = F
روش دیگر محاسبه
هزینه سهام ممتاز () که در محاسبه هزینه متوسط سرمایه به کار می رود عبارت از سود سهام ممتاز تقسیم بر خالص قیمت انتشار یعنی قیمتی که شرکت پس از کسر هزینه شناور به دست می آورد. هزینه سهام ممتاز
به عنوان مثال فرض کنید که شرکتی بتواند هر سهم ممتاز جدید را در بازار به قیمت 1000 ریال بفروشد و هزینه شناور پذیره نویسی هر سهم 4% یا 40 ریال باشند در صورتیکه شرکت به هر ورقه سهم 80 ریال سود بدهد. هزینه سهام ممتاز جدید الانتشار به شرح زیر محاسبه می شود. 1000-40=960 هزینه پذیره نویسی
هزینه سهام ممتاز
در مثال فوق تعدیل مالیاتی ضرورت ندارد چرا که سود سهام ممتاز بر خلاف هزینه بهره وام از سود خالص یعنی پس از کسر مالیات پرداخت می شود (حاتمي،1386،ص65).
3-23-4-2 هزینه سود انباشته و سهام عادی (Ke,Ks)
مبنای محاسبه هزینه بدهی سهام ممتاز، نرخ بازده مورد توقع سرمایه گذاران از این اوراق بهادار است به همین ترتیب هزینه سود انباشته نیز نرخ بازده مورد توقع سهامداران از سود است که شرکت نگه داری می کند دلیل در نظر گرفتن هزینه سود انباشته در محاسبه هزینه سرمایه مربوط به هزینه فرصت است. سود انباشته متعلق به سهامداران است و سهامداران از این سود انتظار کسب بازده دارند. بنابراین اگر مدیریت تصمیم به نگه داری سود بگیرد هزینه فرصت انجام میشود این هزینه برابر است با حاقل بازده ای است که خود سهامداران میتوانند با سرمایه گذاری این سود در سرمایه گذاریهای مشابه بدست آورند(كاوسي،1382،ص55)1.
24-4-2 روش های محاسبه هزینه سود انباشته
1-24-4-2 مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای
برای استفاده از این مدل باید سه عامل را در نظر گرفت
الف- نرخ بدون ریسک یا Kf که این نرخ را می توان از روی نرخ اوراق قرضه خزانه یا استاد خزانه آمریکا یا نرخ سپرده های بانکی در ایران پیش بینی کرد.
ب- ضریب بتا یا bi که از آن به عنوان شاخص ریسک سهام استفاده می شود.
ج- نرخ بازده مورد انتظار بازار یا بازده میانگین (km)
بعد از به دست آوردن این سه عامل و با قرار دادن آنها معادله CAPM یا معادله SLM می توان هزینه سود انباشته را حساب کرد. معادله CAPM به صورت زیر:
ks=kf+km-kbi
بطوری که ملاحظه می شود استفاده از این مدل با مشکلاتی مواجه است بخصوص مستلزم پیش بینی چند عامل است که پیش بینی آنها هم عملاً مشکل است.
2-24-4-2 روش بازده اوراق قرضه به علاوه صرف ریسک
اگر چه این روش کاملاً تخصصی است با این همه کارشناسان هزینه های حقوق صاحبان سهام عادی شرکت ها را با افزودن دو تا چهار درصد صرف ریسک به نرخ بهره بدهی بلند مدت اوراق قرضه شرکت پیش بینی می کنند البته منطقی به نظر می رسد که اگر میزان ریسک شرکتی زیاد باشد و در رده های پایین طبقه بندی اوراق قرضه قرار داشته باشد دارای نرخ بهره زیادی است بنابراین میزان ریسک و هزینه حقوق صاحبان سهام زاید است. برای مثال اگر بازده اوراق قرضه شرکتی که در دوره Aaa قرار دارد 9% باشد هزینه حقوق صاحبان سهام آن را می توان به شرح زیر محاسبه کرد:
صرف ریسک + نرخ بازدهی اوراق قرضه= Ks
Ks=%9+%3=%12
با توجه به اینکه 30% درصد صرف ریسک جنبه قضاوتی دارد لذا پیش بینی Ks هم بر اساس این قضاوت انجام می گیرد. در نتیجه با استفاده از این روش نمی توان نرخ دقیقی از هزینه حقوق صاحبان سهام را به دست آورد .
3-24-4-2 روش جریان نقدی تنزیل شده
به این روش، روش بازده سود سهام به علاوه نرخ رشد هم گفته می شود فلسفه استفاده از این روش به نحوه قیمت گذاری سهام عادی در بورس بر می گیرد یکی از مدلهای قیمت گذاری سهام مدل گوردون می باشد که اگر سود سهام نرخ رشد ثابتی داشته باشد از فرمول زیر می توان قیمت سهام را مشخص کرد.
نرخ سود نقدی هر سهم D =
بازده مورد انتظار سهامداران Ks =
نرخ رشد سود سهام g = قیمت سهام g =
بنابراین سرمایه گذاران انتظار کسب بازده سود سهام به علاوه رشد سود (g) را دارند در روش (DCF) با این همه نرخ رشد را می توان از روشهای و منابع زیر به دست آورد.
1- اگر نرخ رشد سود و سود سهام در گذشته نسبتاً ثابت بوده و سرمایه گذاران پیش بینی کنند که این روند در آینده ادامه خواهد یافت در این صورت G بر اساس نرخ رشد گذشته تعیین می گردد.
2- عموماً کارشناسان متخصصان اوراق بهادار رشد سود و سود سهام شرکتها را پیش بینی می کنند و این عمل را با توجه به عواملی نظیر فروش حاشیه سود پیش بینی شده و سایر عوامل رقابتی انجام می دهند.
برای مثال نشریه خط ارزش Value Line پیش بینی نرخ رشد 1700 شرکت را ارائه می دهد و مؤسساتی چون مریل اینچ سالمون برادرز چنین پیش بینی را ارائه می دهند این پیش بینی معمولاً برای 5 سال آینده است و نرخ های ارائه شده از طرف کارشناسان میانگین نرخ رشد این 5 سال را نشان می دهد.
3- روش دیگر این است که ابتدا میانگین نسبت پرداخت سود سهام و مکمل آن یعنی نسبت نگه داری سود را پیش بینی کنند و پس g را از حاصل ضرب نرخ نگه داری سود در میانگین ROE پیش بینی شده برای آینده به دست می آورند.
سود خالص جاری + سود نقدی تقسیم شده= نسبت پرداخت سود
نسبت پرداخت سود -1 = نسبت نگه داری سود
نسبت نگه داری سود
کارشناسان مالی در پیش بینی نرخ رشد عموماً از این روش استفاده می کنند (كاوسي،1382؛ص 55 و54)1.
4-24-4-2 استفاده از ریاضیات مالی
در این مدل از فرمول روش ارزش آتی برای به دست آوردن G استفاده می شود فرمول ارزش آتی برای بدست آوردن سود نقدی سال های آتی به صورت زیر است.
سود نقدی آخرین سال نمونه FV=
سود نقدی اولین سال نمونه PV=
تعداد سالهای موجود در نمونه N=
25-4-2 هزینه سهام عادی جدید (Ke)
هزینه سهام عادی جدید یا حقوق صاحبان سرمایه خارج از شرکت بیشتر از هزینه سود انباشته Ks است زیرا فروش سهام عادی جدید هزینه های صدور فروش را در بردارد. برای محاسبه از فرمول روش DCF برای محاسبه Ks استفاده می شود منتهی هزینه های انتشار و فروش را در نظر می گیرند.
نرخ رشد g = سود نقدی سهامD= هزینه های صدور فروش به F%=
26-4-2 ترکیب هزینه سرمایه یا میناگین موزون سرمایه
بعد از اینکه ترکیب هزینه مالی شرکت محاسبه شد با استفاده از ترکیب ساختار بهینه سرمایه نرخ هزینه سرمایه شرکت را می توان محاسبه کرد شرکتها دارای ساختار سرمایه بهینه ای هستند یعنی با ترکیب معینی از بدهی سهام ممتاز و حقوق صاحبان سهام می توانند قیمت سهام خود را به حداکثر برسانند بنابراین شرکتها ساختار سرمایه ای واقعی با ساختار سرمایه هدف منطبق گردد.
از بدهی، سهام ممتاز، حقوق صاحبان سهام هدف به همراه هزینه هر یک از این اجزا برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه یا WACC استفاده می شود که فرمول آن به شرح زیر است.
وزن منابع مالی بدهی، سهام ممتاز، حقوق صاحبان سهام به ترتیب. Ws.Wp.Wd میباشد
مالیات t=
نرخ هزینه سهام Kp=
نرخ هزینه بدهی Kd=
نرخ هزینه حقوق صاحبان سهام= Ks
ضرایب به کار گرفته شده در این میانگین W1 را میتوان برای مبنای اقلام حسابداری که در ترازنامه شرکت می آید (ارزش دفتری ) یا ارزش های بازار اوراق بهادار شرکت محاسبه کرد از نظر تئوری این ضرایب باید بر مبنای ارزشهای بازار باشد.
27-4-2 مزایای EVA
EVA دارای مزایای زیادی است که می توان مهمترین آنها را به شرح زیر محاسبه کرد.
1- بکار گیری EVA همواره با ارزیابی متوازن BSC موجبات ایجاد ارزش بیشتر برای شرکتها را فراهم می آورد .
2- استفاده از EVA باعث کسب بازدهی بالاتر می شود.
3- EVA به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد کمتر در معرض تحریف های حسابداری قرار دارد به عبارتی از طریق انجام تعدیلات انحرافات ناشی از تغییر روش ها به حداقل می رسد.
4- EVA نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیماً به عملکرد مدیریت بستگی دارد.
5- EVA با ارزش بازار شرکت در ارتباط است.
6- EVA بعنوان یک معیار عملکرد اقتصادی با معیارهای دیگری مثل ارزش افزوده نقدی ارزش افزوده سهامدارن و بازده جریان نقدی سرمایه گذاری
7- EVA روش مناسبی برای تضمین اهداف و اندازه گیری عملکرد، ارزیابی استراتژیها، تخصیص سرمایه، طراحی سیستم پاداش ، افزایش سرمایه و قیمت گذاری می باشد.
8- EVA معیاری است که نشان می دهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیش بینی شده افزایش یافت کاهش داشته است EVA مثبت بهاین معنا است که ارزش شرکت با در نظر گرفتن هزینه برای سرمایه به کار گرفته شده افزایش یافته است.
9- EVA معیار مناسبی جهت تعیین پاداش مدیران می باشد.
10- EVA به عنوان معیار داخلی سنجش عملکرد موفقیت شرکت در افزودن ارزش شرکت به سرمایه گذاری سهامدارانش را به بهترین نحو نشان می دهد .
11- EVAمدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری که بیشتر تحت کنترل آنهاست پاسخ گو می کند (نرخ بازده سرمایه و هزینه سرمایه به وسیله تصمیمات آنها تحت تاثیر قرار می گیرد).
12- EVAار طریق همه تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ می کنند تحت تاثیر واقع می شوند (تصمیمات مربوط سرمایه گذاری تقسیم سود ، نرخ بازده ای سرمایه ) تصمیمات مربوط به تأمین مالی هزینه سرمایه را تحت تاثیر قرار می دهد .
28-4-2 راه درست اندازه گیری ارزش ، تأمین مالی خارج ترازنامه
از مزایای دیگر ارزش افزوده اقتصادی استفاده از در اندازه گیری اثر روش های تأمین مالی است تکنولوژی ارتباطلات همکاری سازمان ها با یکدیگر را آسان کرده و به عنوان عامل ارزشمندی در جهت تبدیل شرکتها به شرکتهای با ارزش افزوده بالا تلقی می شود. برای مثال شرکت سيسكو cisco را به عنوان یک شرکت تولیدی مهم در نظر بگیریم این شرکت تنها مالکیت 2 درصد از 36 دستگاه مورد نیاز خود را دارند. منابع حاصل از اجاره زمین را صرف قرار داد با تولید کنندگانی نظیر سالكتورم و گابيل می کند این دو شرکت با تمرکز برای محصول نهای با توجه به اطلاعاتی که شرکت سيسكو شرکت آنها را فراهم می کند بهتر از خود سيسكو کار را انجام می دهند مزایای تأمین منابع از خارج انتقال مالیات و عوارض بر روی صورت حساب تولید کنندگان و همچنین انتقال هزینه تأمین مالی سرمایه به کار رفته جهت تولید نیازش مزیان سود تحصیلی سيسكو با روش تأمین منابع از خارج در مقایسه با روش مستقیم کمتر است ولی در عوض سرمایه به کار رفته شده در ترازنامه شرکت هم کمتر از تأمین مالی خارج از ترازنامه سود حسابداری شرکت سيسكو تا حدی کاهش می دهد در صورتی که سود اقتصادی واقعی آن را بالا می برد.
EVA با ترکیب هزینه های صورت سود زیان و هزینه های سرمایه ای ترازنامه در یک
رقم کلی ، مدیران قادر به اندازه گیری صحیح عرضه افزوده اقتصادی ناشی از تأمین مالی می سازد. خطرواقعی زمانی وجود دارد که مدیران عالی سازمان معتقد به سود حسابداری باشد (زمانی که پاداش مدیران بر آن اساس باشد) این امر ممکن است منجر به این شودکه مدیران به دنبال مشتری جدید یا سایر فعالیت های اساسی کسب سود نروند، EVA اجازه وقوع چنین امری را نخواهد داد . زیرا مخارجی را که صرف جذب مشتری می شود را دارایی در نظر می گیرد.
29-4-2 ارزش افزوده اقتصادی و سه بازی مدیران
در این نوشتار نگارنده به تشریح سه نوع بازی (بازی سرمایه ای، بازی رشدهای آینده، و بازی انتقال ریسک) می پردازد. مدیران با ورود به یکی از این بازی ها با وجود اینکه ارزش افزوده اقتصادی مورد نظر را ایجاد می کنند همزمان ارزش شرکت را هم تخریب می کند سرمایه گذاران باید این نکته را بدانند که EVA به عنوان معیار تعیین ارزش و ارزیابی عملکرد مدیران هم چون حسابداری می تواند از طریق مدیریت دستکاری شود.
با توجه به این که در برخی از نوشتار از EVA تعریف شده به نظر می رسد که ممکن است این ذهنیت در خوانندگان به وجود آید که ارزش افزوده اقتصادی از هر نوع عارضه و دستکاری از سوی مدیران مصون است نوشتار حاضر ضمن تأیید برتری ارزش افزوده اقتصادی بر سود حسابداری در ارائه عملکرد واقعی شرکت به تشریح تضادهای بالقوه و ارزش شرکت در قالب بازی های مدیران می پردازد و نشان می دهد که آن نیز از عارضه دستکاری مدیران مصون نیست (حاتمي1386، ص117-116)1.
1-29-4-2 بازی سرمایه به کار گرفته
در معامله ارزش شرکت هم سرمایه به کار گرفته شده و هم ارزش فعلی EVA این سرمایه گذاریها به میزان سرمایه حساس هستند اگر سرمایه به کار رفته در دارائی های موجود کاهش یابد و در آمدهای عملیاتی ثابت بماند اولین عنصر معادله ارزش شرکت یعنی سرمایه کاهش می یابد. زمانی که عملکرد مدیران بر مبنای EVA قضاوت شود آنها قویاً تشویق خواهند شد که سرمایه بکار گرفته شده در محاسبه EVA را به حداقل برسانند( همان منبع،ص118)2. به عبارتی پروژه های کوچکتر با بازدهی بالاتر را بر پروژه های بزگتر با بازدهی کمتر را ترجیح خواهند داد.
در واقع به جای استفاده از شاخص EVAدر ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری که مستقیماً با هدف حداکثر کردن سهامداران ارتباط دارد از شاخص دیگری همچون نرخ بازده داخلی استفاده خواهند کرد.
برخی از اقدامات اثر نمایشی بر روی سرمایه دارد که نه تنها ارزش ایجاد نمی کند بلکه تخریب کننده ارزش است برای مثال مدیران شرکتها می توانند به جای خرید دارائی ها آنها را اجاره کنند چرا که اثر سرمایه ای اجاره کردن کمتر است پس مدیران با دست زدن «بازی سرمایه» با وجود افزایش EVA که می توانند سرمایه گذاران را گمراه کنند ارزش کل شرکت را کاهش دهند.
2-29-4-2 بازی رشدهای آینده
ارزش یک شرکت از ارزش دارائی های موجود و فرصت های رشد آینده آن ناشی می شود زمانی که مدیران بر اساس EVA جاری یا تغییرات سال به سال ارزش افزوده اقتصادی قضاوت می شوند ارزش افزوده های اقتصادی دارئی های موجود شرکت ملاک عمل قرار می گیرد. بنابراین مکن است مدیران بین ارزش افزوده های اقتصادی با بالغ زیادناشی از دارائی های موجود و فرصتهای رشد آینده بده بستان انجام دهند به عبارتی فرصت های آینده رشد را فدای ارزش افزوده های اقتصادی کوتاه مدت کنند.
3-29-4-2 بازی انتقال ریسک
یک شرکت می تواند از طریق سرمایه گذاری در پروژه های که ریسک عملیاتی و هزینه سرمایه را افزایش می دهند ارزش افزوده اقتصادی کشور را افزایش دهد ولی ارزش کل شرکت را پایین بیاورد. مدیران با دست زدن به این نوع بازی ریسک ارزش افزوده های اقتصادی شرکت را افزایش داده اند ولی از ارزش شرکت می کاهند در واقع اثر ریسک بر بازده های اضافه غالب می شود و ارزش شرکت را کاهش می یابد این تغییر ریسک برای شرکتهایکه ارزش افزوده اقتصادی را مبنای کارکردهای عینی به کار می برند می توان خطرناک باشند. زمانی که مدیران بر مبنای تغییرات ارزش افزوده های اقتصادیدوره ای ارزیابی می شوند این تمایل را خواهند داشت که به سمت سرمایه گذاریهاي ریسکی تر حرکت کنند اگر هزینه سرمایه محاسبه شده تغییرات در ریسک را منعکس نکند و یا بر ان سر پوش بگذارند این تمایل شدیدتر خواهد شد (همان منبع،ص119)1.
30-4-2 ارزش افزوده اقتصادی ، سود اقتصادی و ارزش افزوده نقد
از EVA CVA,EP, می توان برای ارزش گذاری شرکتها استفاده نمود ارزش حال EVA, CVA, EPS, های آینده با MVA (ارزش افزوده بازار) مطابقت دارد در نتیجه با به روز نمودن EVA CVA,EP, نیز ارزش گذاری شرکت امکان پذیر است. این حقیقت که ارزش حال WACC تنزیل یافته با ارزش بازار مطابقت دارد سبب می شود EVA هر دوره می تواند به عنوان افزایش در MVA یا ارزش آفرینی سهامداردر طول دوره تفسیر شود.
31-4-2 EVA CVA,EP, به عنوان شاخص های مدیریت عملکرد
اغلب شرکتها از EVA CVA,EP, بعنوان شاخص عملکرد مدیریت بهتر نسبت به درآمدهااستفاده می کنند زیرا آنها درآمدها را از مقدار ریسک منابع استفاده شده در دستیابی به این درآمدها خالص می سازد مزیت اصلی این پارامترها این است که سود دفتری بالاتری دارند که هم منابع استفاده شده برای دستیابی به سود و هم ریسک این منابع که هزینه و بازده مورد انتظارشان را تعیین می نماید را به حساب می آوردند.
32-4-2 سودمندی شاخص های EVA CVA,EP,
مزیت: آنها تنها درآمدها را به حساب نمی آورند بلکه هزینه منابع استفاده شده برای ایجاد این درآمدها را به حساب می آورند.
سودمندی: این شاخص ها مدیریت عملکرد بهتری نسبت به سود دفتری می باشند و ممکن است به عنوان الگو مفید باشند.
سودمندی EVA CVA,EP, عبارت از استفاده شان در ارزش گذاری شرکت ها به عنوان یک شاخص عملکرد مشکل این پارامتر ها این است که معنی ارزش آفرینی نمیدهید.
33-4-2 نتایج استفاده از EVA CVA,EP, برای پاداش مدیران اجرایی
سیاست افزایش EVA در هر سال ممکن است که برای شرکت مثبت نباشد و نظر به اینکه ممکن است به چند دلیل افزایش یابد .
1- افزایش در NOPAT ممکن است که افزایش در NOPAT جریانات نقد و ارزش شرکت را کاهش دهد برای مثال زمانی که استهلاک ناچیز است.
2- کاهش در هزینه سرمایه: برای مثال ممکن است این کاهش مربوط به افت نرخ های بهره یا صرف بازار بوده باشد که ربطی به عملکرد شرکت نداشته باشد.
3- کاهش دارائی های بکار گرفته شده تأخیر در سرمایه گذاریهاي سودآور.
34-4-2 بازده حقوق صاحبان سهام
6978652249805سود خالصحقوق صاحبان سهام سود خالص جمع دارائی هاحقوق صاحبان جمع دارائی هاI ROجمع دارائی- جمع بدهیجمع دارائی ها00سود خالصحقوق صاحبان سهام سود خالص جمع دارائی هاحقوق صاحبان جمع دارائی هاI ROجمع دارائی- جمع بدهیجمع دارائی هااین نسبت از تقسیم سود خالص متعلق به سهامداران عادی (سود خالص منهای هر گونه سود متعلق به سهامداران ممتاز) بر جمع حقوق صاحبان سهام عادی بدست می آید و نشان دهنده درصد سودی است که روی حقوق صاحبان سهام در شرکت عاید شده است. هدف مدیریت قاعدتاً تحصیل حداکثر بازده برای سرمایه گذاری سهامداران عادی می باشد، بنابراین نسبت ROE بهترین معیار یگانه برای سنجش موفقیت واحد انتفاعی در دستیابی به هدف مزبور محسوب می شود. نسبت بازده حقوق صاحبان سهام با نسبتهای دیگر در ارتباط است. مثلاً نسبتهای ROI , ROE با هم ارتباط دارند؛ جهت نشان دادن این ارتباط در فرمول سود خالص بر حقوق صاحبان صورت و مخرج را به جمع دارئی ها تقسیم می کنند .
251460026860500
= = = ROE
3202305127635 1 جمع بدهی ها 1- جمع دارائی ها 00 1 جمع بدهی ها 1- جمع دارائی ها 602615167640 ROI جمع دارائی -1 جمع بدهی ها00 ROI جمع دارائی -1 جمع بدهی ها
32308801085850075311010858500 = ROI=
همانطور که در رابطه فوق مشاهده می شود هر چه نسبت بدهی شرکت بیشتر باشد حاصل ضرب ROI در ضریب نسبت بدهی -1+1 رقم بزرگتری را به عنوان ROE نشان خواهد داد این ضریب در واقع به عنوان یک اهرم عملکرده و به همین دلیل به ضریب اهرمی معروف است.
به عبارت دیگر شرکت با گرفتنی وام و افزودن به دارائی های خود بازده بیشتری را عاید صاحبان سهام می کند و این همان مفهوم کارکردن با پول دیگران است.البته باید توجه داشت که افزایش بدهی ها تا جای که هزینه بهره کمتر از ROI باشد قابل توجیه است.
در محاسبه ROE سود خالص پس از کسر هزینه بهره قبل از احتساب هر گونه اقلام غیرعادی و مستمر و مالیات مورد استفاده قرار می گیرد تا بازدهی سرمایه گذاری صاحبان سهام بدون اینکه به جهت اقلام غیر عادی و غیر مستمر تحریف شود محاسبه گردد.شکل زیر نشان دهنده عوامل مؤثر بر ROE می باشد .
953770292100 سود خالصنسبت حاشیه سود= فروش خالص فروشنسبت گردش دارائی ها = دارائیها بدهی هااهرم مالي = دارائی ها 00 سود خالصنسبت حاشیه سود= فروش خالص فروشنسبت گردش دارائی ها = دارائیها بدهی هااهرم مالي = دارائی ها
ROI
435610140335R OE00R OE
در برخی از منابع فرمول دیگری برای سیستم دوپونت ارائه شد که رابطه بین
ROI, ROE و اهرمها را به صورت فرمول زیر نشان می دهد (حاتمي ،1386،ص24)2 .
اهرم مالي نسبت گردش دارائی ها نسبت حاشیه سود = ROE
دو جزء میانی فرمول یعنی حاصل ضرب گردش دارائی ها و حاشیه سود نشان دهنده ROI می باشد وضعیت این دو جز به مهارتها و توانایی های هر شرکت در بازاریابی و تولدی بستگی دارد و ترکیب تأمین مالی هیچ تأثیری در آنها ندارد اما جزء اول و چهارم با ترکیب بدهی و حقوق صاحبان سهام ارتباط دارد. جزء اول یا نسبت دارائی ها به حقوق صاحبان سهام که نرخ اهرمی نامیده می شود به صورت زیر قابل بیان است.
1173480-51435 بدهی + حقوق صابحان سهام حقوق صاحبان سهام بدهی حقوق صاحبان سهام00 بدهی + حقوق صابحان سهام حقوق صاحبان سهام بدهی حقوق صاحبان سهام
-342900036512500 +1=
جزء چهارم که به آن سربار بدهی گویند نشان دهنده نسبتی از سود است که به وسیله هزینه بهره کاهش یافته است اگر همه منابه مالی از طریق شرکت حقوق صاحبان سهام تأمین شده باشد در این حالت نرخ اهرمی و سرابر بدهی برابر یک خواهد بود و در نتیجه ROI, ROE یکی خواهد بود.
اما اگر تامین مالی به شکا اهرمی ترکیبی از بدهی و سهام باشد نرخ ارهمی بزرگتر از یک خواهد بود زیرا دارائی های بزرگتر از حقوق صاحبان سهام است و سربار بدهی ها کوچکتر از یک خواهد بود زیرا بخشی از سود توسط هزینه بهره جذب شده است بنابراین اهرم موجب کاهش و هم موجب افزایش ROE می شود. با استفاده از نرخ بازده حقوق صاحبان سهام رابطه بین سود و ارزش ویژه شرکت مشخص می شود زمانی که شرکت وام های کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشد افزایش ثروت سهامداران زمانی امکان پذیر است که نرخ بازده سرمایه گذاری از نرخ بهره وام ها بیشتر باشد.
35-4-2 محدودیت های استفاده از ROE
بازده حقوق صاحبان معیار مفیدی برای ارزیابی شرکتها می باشد اما باید توجه داشت که ان را با توجه به محدودیتها بررسی و تفسیر کرد و هرگز نباید ROE بالا را مناسب دانست. بازده حقوق صاحبان سهام به عنوان معیارهای از عملکرد مالی با سه موضوع مواجه است که عبارتند از :
1- زمان 2- ریسک 3- ارزش
1- زمان:
بازده حقوق صاحبان سهام بر عملکرد گذشته تمرکز دارد در حالی که در مباحث گذشته اغلب گفته شد که مدیران موفق باید آینده نگر بوده چنانچه ROE برای یک سال محاسبه شود تنها نتایج عملیات همان سال مورد توجه قرار می گیرد و در برگیرنده اثر تصمیمات چند دوره نیست.
از طرف دیگر در مواردی که شرکت مخارج زیادی را برای راه اندازی و تولید محصول جدید محتمل می شود معمولاً ROE کاهش می یابد بنابراین پایین بودن این نمی تواند معرف خوب یا بودن عملکرد مالی باشد. در تجزیه تحلیل ROE باید توجه داشت در شرایطی ممکن است نرخ بازدهی سرمایه به کار گرفته شده ناشی از شرایط و اقتصادی و سیاسی جامعه باشد بدون اینکه مدیریت تلاش زیادی کرده باشد.
2- ریسک مخاطره:
شرکتها برای دستیابی به نتایج عملکرد خوب باید مخاطارات زیادی را بپذیرند و چنانچه نتوانند و یا مایل به پذیرش مخاطارت نباشند باید از دستیابی به بازدهی بالا صرف نظر کنند بازده حقوق صاحبان سهام هیچ گونه اطلاعاتی را در خصوص مخاطراتی که شرکت در تحصیل این بازده با آن مواجه است ارائه نمی دهد تنها بازدهی و نتایج عملیات را مورد توجه قرار می دهد.
به منظور جلوگیری از اثر نامساعد اهرم بر روی ROE توصیه می شود که از بازده جمع دارائی ها ROI برای ارزیابی عملکرد شرکتها استفاده شود زیرا این نسبت توانایی شرکت در تحصیل سود نشان می دهد بدون اینکه به دلیل تفاوت در استراتژهای تأمین مالی مخدوش شود.
3- ارزش:
چنانچه ROE با توجه به مفاهیم حسابداری محاسبه شود حقوق صاحبان سهام بر طبق ارزش های تاریخی ثبت شده در دفاتر حسابداری مد نظر قرار می گیرد و ارزش های بازار نادیده گرفته می شود.
ROE محاسبه شده بر اساس ارزش های دفتری گمراه کننده است زیرا نمی توان شرکتها را به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام تحصیل کرد.
36-4-2 اشکالات نرخ بازده حقوق صاحبان سهام ROE
1- اشکالات سود حسابداری: این نرخ از تقسیم سود بر حقوق صاحبان سهام بدست می آید بنابراین نرخ بازده از سود حسابداری ناشی می شود و سود حسابداری با توجه به روش های استهلاک ، روش های ارزیابی موجودی کالا ، سرمایه ای یا هزینه محسوب کردن مخارج تحقیق و توسعه ... تغییر خواهد کرد یعنی مدیریت می تواند با توجه به هدف خود سود و نرخ بازده حقوق شاحبان سهام را تغییر دهد.
2- ROE تحت تأثیر روش مالی است اگر بازدهی یک شرکت به دست می آورد بیش از نرخ بهره وام باشد در چنین شرایطی هر چه نسبت بدهی بیشتر باشد ROE افزایش می یابد و صرفه جویی مالیاتی بدست می آورد. بر عکس شرکتی که از وام استفاده نکرده صرفه جویی مالیاتی ندارد. بنابراین نرخ بازده سهام متأثر از نحوه تأمین مالی است.
3- نرخ بازده شرکت زمانی نشان دهنده موفقیت شرکت است که از میانگین هزینه سرمایه شرکت بیشتر باشد نرخ بازده به تنهایی بدون مقایسه با متوسط نرخ هزینه معیاری اشتباه برای بیان داوری درباره عملکرد شرکت است.
37-4-2 بازده سرمایه گذاری
401955381000سود سالانه شركتمجموع دارائی ها00سود سالانه شركتمجموع دارائی هااین نسبت نشان می دهد که شرکت روی سرمایه گذاری های انجام شده در آن جند درصد سود بازده داشته است.
ROI=
نرخ بازده سرمایه گذاری رابطه بین حجم سرمایه گذاری شرکت و سود را تعیین می کند اگر یکی شرکت سرمایه گذاری خود بیفزایند (دارایی ایش افزایش یابد) ولی نتواند به تناسب مقدار بعد از مالیات خود را افزایش دهد نرخ بازده سرمایه گذاری اش کاهش می یابد بنابراین افزایش حجم سرمایه گذاری به خودی خود باعث بهبود ثروت سهامداران نمی شود . نرخ بازده سود آوری هر ریال از فروش را با استفاده از حاشیه سود محاسبه می کند نسبت گردش کل دارائی ها عبارت از حجم فروش شرکت به ازای یک ریال دارایی بنابراین نرخ بازده ترکیبی از حاشیه سود حجم فعالیت شرکت.
گردش کل دارائی ها حاشیه سود خالص = بازده سرمایه گذاری
همان طوری که در این فرمول مشاهده می شود بازده سرمایه گذاری را می توان به یکی از دو روش افزایش در حاشیه سود یا افزایش در گردش دارائی ها و یا ترکیبی از این دو افزایش داد البته انتخاب از این دو روش به نوع صنعت و فعالیت مؤسسه بستگی دارد. در یک صنعت و یا شرکت خاص نیز مدیریت باید استراتژی خود را در ارتباط با انتخاب حاشیه و سود بیشتر یا گردش دارائی ها و یا ترکیب بهینه ای از این دو تعیین کند.
38-4-2 سیستم دو پونت
در دو دهه شرکت دو پونت روشی را برای تجزیه و تحلیل مالی ارائه کرد مقصد اصلی سیستم مزبور تأمین معیاری بریا سنجش عمکلرد مدیریت از طریق محاسبه بازده سرمایه گذاری یا ROI می باشد دو روش متداول برای محاسبه ROI نسبت سود خالص به مجموع دارائی های معادله 1 و محاسبه نسبت بازده حقوق صاحبان سهام به شرح معادله 2
سود خالص = سود خالص × درآمد فروش = (مجموع دارائیها) ROI
حقوق صاحبان سهام درامد فروش مجموع دارائیها
معادله(1)
166687560960مجموع دارائیهاحقوق صاحبان سهامسود خالصدرامد فروشسود خالص حقوق صاحبان سهامدرآمد فروشمجموع دارائیها00مجموع دارائیهاحقوق صاحبان سهامسود خالصدرامد فروشسود خالص حقوق صاحبان سهامدرآمد فروشمجموع دارائیها
388620019177000 = × × = (حقوق صاحبان سهام)ROI
معادله (2)
سوالی که مطرح می شود این است که کدام یک از دو معادله مذکور در بالا مفید است واحد انتفاعی چگونه می تواند ROI سود را در صورت کم بودن کنترل کند و مهمتر از آن آیا ROI معیار مناسبی برای سنجش عملکرد محسوب می شود چنانچه قرار باشد از بین دو معادله بالا یکی انتخاب شود لازم معدله دوم انتخاب شود.
سود خالص بازدهی است که تأمین کنندگان سرمایه واحد انتفاعی تحصیل می کند معیار مناسبی برای محاسبه بازده مجمع دارائی ها این است که به جای تقسیم سود خالص بر مجموع دارائی ها از نسبت
سود خالص بر علاوه هزینه استقراض پرداخت شده به اعتبار دهندگان مجموع دارائی ها استفاده شود. اگر چه در عمل از معادله (1 ) استفاده می شود ولی ROI محاسبه شده به این روش گمراه کننده است مثلاً به آسانی می توان نشان داد که یک شرکت می تواند نسبت بازده حقوق صاحبان سهام بیشتر و همچنین نسبت سود خالص به علاوه سود تعیین شده به مجموع دارائی های بالاتر از شرکت دیگر داشته باشند معذالک نسبت ROI محاسبه شده بر اساس معدله (1) کمتری را نشان دهدو زیرا شرکت دیگری که ROI بالاتر بر اساس معادله (1) دارد ممکن است بدهی کمتر داشته باشد.
سؤال دیگر این است که آیا می توان ROI را از طریق افزایش نسبت گردش دارائی ها مثل درآمد فروش به مجموع دارائی ها یا افزایش نسبت سود خالص به درامد فروش بهبود بخشید؟ نسبت گردش دارائی های یک واحد انتفاعی به نوع فعالیت ان بستگر دارد. خرده فروشان معمولاً گردش دارایی سریع تری دارند تولید کنندگان عمده (سرمایه بر) با گردش دارایی بالنسبه کمتری مواجه می باشند به عنوان یک قاعده کلی می توان گفت هر چه مدت زمان لازم برای تولید محصولات افزایش یابد یا هر چه درصد سرمایه گذاری در ماشین آلات بیشتر شود گردش دارائی ها کمتر خواهد شد ( شباهنگ ، ،1382، ص 86)1 .
ROI یک معیار تقریبی برای سنجش عملکرد محسوب می شود. تنها در شرایط بسیار استثنایی امکان دارد که بازده نقدی واقعی تحصیل شده روی دارائی های واحد انتفاعی با ROI محاسبه شده یکسان باشد.
دلیل این عدم تساوی نیز نحوه محاسبه آن است که بر استفاده از سود حسابداری به جای گردش وجه نقد مبتنی است در محاسبه سود خالص حسابداری و خالص دارائی ها هزینه استهلاک که یک هزینه غیر نقدی است لحاظ می شود هزینه استهلاک حسابدار معمولاً با استهلاک واقعی یکسان نیست و در نتیجه سود خالص و ارزش دفتری دارایی ها تحریف می شود. علیرغم نارسایی های فوق ROI و بازده نقدی معمولاً هماهنگ با یکدیگر حرکت می کنند و به همین دلیل می توان ROI را یک معیار تقریبی برای سنجش عملکرد به شمار آورد. تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که شرکتهای سنگاپوری به منظور سنجش عملکرد به طور گسترده از نسبت بازده سرمایه گذاری ها استفاده می کنند تقریباً %64 (110 از 174 ) اظهار کرده اند که از این روش به عنوان روش کنترل مدیریت استفاده می کنند تقریباً %45 (50 از 174) ابراز کرده اندکه از سرمایه گذاری ناخالص به عنوان مبنا استفاده می کند در حالی که %48 از سرمایه گذاری خالص به عنوان مبنا استفاده کرده و بقیه شرکتها مبانی دیگر را به کار می برند و %49 شرکتها گزارش کردند که بازده سرمایه گذاری ROI به تفکیک برای بخش ها و دوایر محاسبه می شود.
موارد استفاده ROI(حاتمي؛1386،ص135)1:
اعتبار دهندگان و مدیران می توانند در موارد زیر از ROI استفاده کنند
ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی.
جمع آوری اطلاعاتی درباره اثر بخشی مدیریت .
مدیران در موارد زیر از ROI استفاده می کنند:
1- اندازه گیری عملکرد هر بخش از شرکت وقتی که هر بخش به عنوان یک مرکز سرمایه گذاری در نظر گرفته شود.
2- ارزیابی پیشنهادهای مخارج سرمایه ای .
3- کمک در پایه گذاری اهداف مدیریت .
5-2 نتیجه گیری
برای اینکه ارزش افزوده اقتصادی بتواند به عنوان یک معیار مطئمن و اثر بخش در جهت ارزش گذاری شرکتها و ارزیابی عملکرد مدیران و اعطای پاداش استفاده شود باید مدیران علاوه بر ارزش افزوده اقتصادی سالانه بر اساس ارزش فعلی تمامی ارزش افزوده های آینده نیز ارزیابی شوند تا مدیران فرصتهای رشد آینده را فدای EVA کوتاه مدت نکنند در غیر این صورت شرکت با دست زدن به بازی رشدی آینده موجب می شود که ارزش شرکت نسبت به گذشته کاهش یابد.
ارزش افزوده اقتصادی سه سال اول شرکت معمولاً افزایش می یابد و از سال چهارم است که EVA شرکت مزبور ممکن است شروع به کاهش کند و مدیر ممکن است فقط به مدت سه سال مدیریت شرکت را بر عهده داشته باشسد و پاداش عملکرد به ظاهر خوب خود را دریافت کند در حالی که این مدیر از ارزش شرکت کاسته است بایستی به جای پاداش جریمه می شد همین وضعیت در مورد بازی ریسک وجود دارد. مثلاً مدیر شرکتی با به کارگیری این بازی ارزش افزوده 5 سال اول را افزایش دهد ولی ارزش کل شرکت کاهش پیدا می کند و ممکن است در پایان 5 سال پاداش عملکرد به ظاهر خوب خود را دریافت کند و سازمان را ترکه کند مشخص است که این مدیر به خاطر تخریب ارزش شرکت تشویق شده است ! سهامداران به طور مضاعف متضرر شده اند (هم ارزش شرکت کم شده و هم به مدیران پاداش داده اند).
به طور خلاصه EVA به دلیل اساس بر سود حسابداری ارجح است .
1- تمام هزینه های تأمین مالی را در ارزیابی عملکرد شرکت به حساب می آورد
2- احتمال دستکاری سود حسابداری بسیار آسان تر از احتمال دستکاری ارزش افزوده اقتصادی است.
متأسفانه تحقیقات داخلی نشان می دهد که EVA نه در بازار سرمایه ایران جایگاهی دارد و نه برای ارزیابی عملکرد مدیران شرکتها از آن استفاده می شود عموماً معیار تصمیم سازی همان سود حسابداری می باشد با توجه به کمبود سرمایه در کشور که نیازمند مدیرت هوشمندانه است و با توجه به این نکته که هزینه های غیر ضروری در شرکت های ایرانی سرسام آور می باشد، ارزش افزوده
اقتصادی به لحاظ در نظر گرفتن کلیه فرصتها اگر به روشی که اشاره شد برای ارزیابی عملکرد مدیران استفاده شود، می تواند گامی در راستای افزایش بهره وری و رشد اقتصادی باشد. امید است که دست اندرکاران مسایل مالی کشور در جهت توسعه این معیار و بکار گیری آن در بازار مالی کشور از هیچ کوششی دریغ نکنند.
6-2 سابقه تحقیق
در ارتباط با ارزش افزوده اقتصادی تحقیقات چندی در داخل و خارج از کشور انجام شده است که مهمترین آنها به شرح زیر ارائه می شود.
1-6-2 تحقیقات خارجی
1- لیمان (1991): شرکتهای پذیرنده EVA در مقایسه با رقبای صنعتی شان در سطح متوسط در طی چهار سال بازدهی مازادی بالغ بر %8/28 کسب نموده اند(لیمان،1991،ص46).
2- یمورا و همکاران(1996): از اطلاعات نمونه ای مشتمل بر100 بانک از بزرگترین بانکهای USA طی دوره 10 ساله از سال 1986 تا 1995 استفاده کردند تا MVA را محاسبه نموده و همبستگی آن را با EVA و نیز چهار تا از معیارهای متداول حسابداری نظیر مبلغ سود خالص ROE , EPS و ROA آزمون نمایند نتیجه این شد که EVA در مقایسه با معیارها بیشترین همبستگی را با MVA دارد (یمورا،1996،ص66).
3- جیمز کازیما (2004): رابطه بین EVA و MVA را به همراه تأثیر اقتصادی بازار بر روی 1000 شرکت استرن استوارت طی سالهای 1997 – 1988 آزمود و تلاش کرد تا عوامل اقتصادی را از عوامل مدیریتی مؤثر بر ارزش بازار واحد تجاری تفکیک کند نتیجه تجزیه تحلیل نشان داد که 43% واریانس بازار متوسط مدل توضیح داده می شود که در نتیجه ترکیبی از تصمیمات مدیریتی) EVA ( و سطح اقتصاد GDP می باشد کازیما به این نتیجه رسید که معیار GDP تنها 4/1% واراینس MVA را توضیح می دهد. بنابراین اختلاف این دو رقم برابر 6/41% که نشانگر ارزش افزوده اقتصادی ناشی از تصمیمات مدیریت است (کازیما،2004،ص43-24).
4- چن داد (1996) : ارتباط بین بازده سهام و معیارهای مختلف اندازه گیری شامل EVA و ROE , EPS , ROA را مورد مطالعه قرار دادند نتایج مطالعه انها نشان داد که ROE , EPS, EVA , ROA به ترتیب 5/34% ، 2/20% ، 6/19% ، 5% و 7% بازده سهام را توضیح می دهند(چن و داد،2001،ص71) .
5- فرناندز(2001) EVA و ارزش افزوده نقد ، ارزش آفرینی سهامدار را اندازه نمی گیرد. این تحقیق را انجام داد او 582 شرکت امریکای که از داده های WACC , NOPAT , MVA, EVA فراهم شده Stern Stewart استفاده می کردند مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. برای هر کدام از 582 شرکت، همبستگی میان افزایش در MVA (ارزش افزوده بازار9 هر سال و NOPAT, EVA WACC هر سال را برای دوره 10 ساله محاسبه نموده است.
برای 296 شرکت از 582 شرکت همبستگی میان افزایش در MVA هر سال NOPAT بیشتر از همبستگی میان افزایش MVA هر سال EVA بود 210 شرکت وجود داشتند که همبستگی با EVA منفی بوده است. متوسط همبستگی میان افزایش در NOPAT, EVA , MVA WACC, 16% ، 21% ،21% و 4% بود (فرناندز،2001،ص17-1).
2-6-2 نتایج تحقیقات در مجامع دانشگاهی ایران
1- آقای محمد رضا علی پور در تحقیق با عنوان رابطه همبستگی بین اندازه شرکت عملکرد مرتبط با EVA در شرکتهای فعال در صنعت سیمان ، و پس از آزمون به این نتیجه رسیدن که بین دو معیار EVA به اندازه شرکت در شرکتهای فعال صنعت سیمان پذیرفته شده در بورس رابطه همبستگی معنی داری وجود دارد (عالي پور، 1383 ،ص2)2.
2- آقای محمد جلیلی در تحقیق خود با عنوان کار برد اطلاعاتی EVA در ارزیابی عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران به این نتیجه رسیده اند که بین EVA و بازده سهام رابطه معنی داری دارد(جليلي، 1381،ص131)3.
3- پایان نامه آقای سعید قربانی تحت عنوان تغییرات سود در قبال تغییرات ارزش افزوده و در شرکتهای تولیدی تابع سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران – کارشناسی ارشد حسابداری تهران به راهنمایی نقی بهرام فر 1377 . در این تحقیق به بررسی جهت تغییرات سود در برابر تغییرات ارزش افزوده پرداخته است که سود خالص را می توان سهمی دانست که سرمایه گذاران به عنوان صاحبان اصلی شرکت از ارزش افزوده حاصل در شرکت به دست می آورند (قرباني،1377،ص152)4.
4- پایان نامه آقای یوسف علی خلیلی تحت عنوان ارتباطات بین ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم؛ کارشناسی ارشد ، رشته حسابداری ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزبه راهنمای دکتر کرباسی یزدی سال 1380 . در این پژوهش هدف اصلی ارتباط بین ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم در دوره های زمانی مشخص می باشد و نتیجه تحقیق نشان داد هر چه افزوده اقتصادی بیشتر باشد سود سهم سهامداران (سرمایه گذاران) بیشتر می شود(خليلي،1380،ص3)5.
5- پایان نامه کارشناسی ارشد خانم زهرا نظریه ، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1380 ؛رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی ، سود هر سهم ، جامعه آماری این تحقیق شرکتهای محصولات کانی های غیر فلزی بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 72 الی 77، برای آزمون فرضیه ها از روش آزمون
t و مقایسه دو میانگین مستقل استفاده شده و نتایج تحقیق نشان دهنده منابع زیر است : بین ارزش
افزوده اقتصادی و سود هر سهم رابطه معنی داری وجود ندارد معیار ارزش افزوده اقتصادی از نظر اثر بخشی برای بررسی عملکرد شرکتهای کانی غیر فلزی مناسب تر از سود هر سهم می باشد (نظريه،1379،ص154)1 .
6- پایان نامه کارشناسی ارشد خانم فاطمه ریواد ، دانشگاه علامه طباطبایی ، تابستان سال 1388. رابطه بین ارزش افزوده بازار MVA ، با ارزش افزوده اقتصادی EVA و معیارهای متداول حسابداری ، جامعه آماری این تحقیق شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران برای سالهای 83 و87 ، برای آزمون فرضیه ها از روش های آزمون t و مقایسه میانگین مستقل استفاده و نتایج تحقیق نشان دادکه: رابطه ارزش بین بازار با ارزش افزوده اقتصادی در مقایس با سایر معیارهای متد اول حسابداری معناداراتر است (ريوداد،1388،ص3)2.
تا كنون در كشور ما تحقيقي در حوزه ارزش افزوده اقتصادي تعديل شده و ارتباط آن با ساير معيارهاي ارزيابي عملكرد و ارزش افزوده بازار انجام نشده است، اميد مي رود تحقيق حاضر در جهت بهبود ارزيابي عملكرد و ارزش آفريني موثر واقع شده و زمينه ساز تحقيقات بعدي گردد.
منابع فارسي:
آذر، ع. و منصور مؤمنی،1385، «آمار و کاربرد آن در مدیریت»، انتشارات سمت، جلد دوم، چاپ نهم، تهران،ص 212-183.
ايزدي نيا،ن،1382،«ارزشيابي واحدهاي تجاري با استفاده از مدل هاي ارزش افزوده اقتصادي و جريان هاي نقدي آزاد(FCF)و تعيين شكاف قيمت و ارزش سهام»،رساله دكترا دانشگاه علامه طباطبايي، ص 206-168.
پارسائيان ،ع،1384، «تئوري حسابداري»،تهران:دفتر پژوهش هاي فرهنگي،ص 386.
پناهيان ،ح،1383،«كاربرد ارزش افزوده اقتصادي در تصميم گيري مالي».نشريه سرمايه،سال سوم،شماره سوم،ص 35.
جليلي،م و محمد طالبي ،1381،«كاربرد اطلاعاتي ارزش افزوده اقتصادي در ارزيابي عملكرد مالي شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران».پيام مديريت. شماره هاي 3و4،ص 158-141.
جمشيدي،خ،1381،«آمار و كاربرد آن در مديريت»، تهران،انتشارات دانشگاه پيام نور، ص253.
جهانخاني ،ع و احمد ظرفيت فرد،1374،«آيا مديران و سهامداران از معيار مناسبي براي اندازه گيري ارزش شركت استفاده مي كنند؟».فصلنامه علمي پژوهشي تحقيقات مالي،ص 126-76.
جهانخاني ،ع و سعید عبدالله زاده،1373،«نقد بر چگونگي قيمت گذاري سهام در بورس اوراق بهادار تهران».فصلنامه علمي پژوهشي تحقيقات مالي،ص 94-75.
حاتمي،ل،1386،«بررسي تطبيقي ارزيابي عملكرد شركتها با استفاده از شاخص هاي ARR,ROE,ROI.EVA»، پايان كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اراك، ص 118 - 1.
حجازی، ر،1386،«مقایسه رابطه ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی با معیارهای حسابداری در بورس اوراق بهادار تهران»، پژوهشنامۀ اقتصادی،ص251- 237.
حسيني ،ع،1385،«بررسي رابطه ارزش افزوده بازار با معيارهاي حسابداري و ارزش افزوده اقتصادي دربورس اوراق بهادار تهران»،پايان نامه كارشناسي ارشد حسابداري،دانشگاه علامه طبا طبايي تهران،ص 139-1.
خاکی، غ ،1375، «روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی»، انتشارات بازتاب، چاپ هشتم، ص1- 429 .
خلیلی،ی.ع.،1380،« ارتباطات بین ارزش افزوده اقتصادی و سود هر سهم در بورس اوراق بهادار ايران» پایان نامه کارشناسی ارشد ، رشته حسابداری ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ،ص 3.
خورشیدی ،م و حميد قریشی،1381،«مدیریت سرمایه گذاری پیشرفته»، انتشارات نشر آگاه ،چاپ دوم، ص254.
دلاور، ع،1374،«مباني نظري و عملي پژوهش در علوم انساني و اجتماعي»،انتشارات رشد تهران.
دوانی، غ،ح.،1381،«بورس سهام (نحوه قیمت گذاری سهام)»، نشر مؤسسه حسابرسی،ص73.
رستگاري ، ن،1386، « محتوای اطلاعاتی ارزش افزودۀ اقتصادی برای پیش بینی سود » ، مجله اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ، دورۀ بیست و ششم ، شماره اول ، بهار (پياپي 50) ،ص1-156.
رضايي،غ،1380، «تاثير وجود همبستگي بين ارزش افزوده اقتصادي و ROE در ارزيابي عملكرد شركتهاي صنعت وسايط نقليه بورس اوراق بهادار تهران»پايان نامه كارشناسي ارشد،دانشگاه علامه طباطبايي،ص162.
ریوداد، ف،1388،«بررسي رابطه بین ارزش افزوده بازار (MVA) ، با ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و معیارهای متداول حسابداری» ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی ، ص3.
رهنمای رود پشتی ، ف،1385،«بررسی و ارزیابی کارکرد ارزشی افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار جهت ارزیابی عملکرد اقتصادی شرکتها »، پژوهشنامۀ اقتصادی،ص175-156.
رهنمای رودپشتی، ف. و دیگران،1386، "مدیریت مالی راهبردی"، انتشارات MCG،ص360 و372.
سراجي،ح،1383،«بررسی ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی ،سود قبل از بهره و مالیات، جریان نقدی فعالیتهای عملیاتی با ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران»، مجله بررسي هاي حسابداري و حسابرسي،سال يازدهم-شماره 37،ص30-21.
سرمد، ز. و همکاران،1381، "روش تحقیق در علوم رفتاری"، تهران ، نشر آگاه.
شباهنگ،ر،1382،«تئوري حسابداري، جلد اول از انتشارات مركز تحقيقات تخصصي حسابداري و حسابرسي »،سازمان حسابرسي ،صفحۀ 86.
عالی پور، م.ر،1383«بررسي رابطه همبستگی بین اندازه شرکت عملکرد مرتبط با EVA در شرکتهای فعال در صنعت سیمان»،پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه تهران ،ص115.
قربانی، س،1377، «تغییرات سود در قبال تغییرات ارزش افزوده و در شرکتهای تولیدی تابع سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران»، پایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه تهران، ص152.
قنبري ،ع،1386، بررسي رابطه بين EVA ونسبتهاي مالي در شركتهاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه تهران ص181.
کاووسی ، ع،1382،«ارتباط بین Qتوبین و EVA در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی ،ص 144-1.
مهدوی، غ،1386،« محتوای اطلاعاتی ارزش افزودۀ اقتصادی برای پیش بینی سود » ، مجله اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز ، دورۀ بیست و ششم ، شماره اول ،ص 156-137.
نظریه، ز،1379،«ارزیابی رابطۀ بین سود هر سهم و ارزش افزوده اقتصادی در شرکتهای محصولات کانی غیرفلزی» ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه علامه طباطبایی ،ص154 .
نوروش ، الف،1383، «بررسی رابطه جریانهای نقد عملیاتی ، سود عملیاتی و ارزش افزوده اقتصادی با ثروت ایجاد شده برای سهامداران» ، بررسی های حسابداری و حسابرسی ، سال یازدهم –شماره 37 ، ص146-112.
نوروش، الف و بيتا مشايخي ،1383، «محتواي افزاينده اطلاعاتي ارزش افزوده اقتصادي و ارزش افزوده نقدي در مقابل سود حسابداري و وجوه نقد حاصل از عمليات»، تحقيقات مالي، شماره 17،ص 150-122.
منابع لاتین:
Chen, S. and Dodd, J. L. (2001). “Operating Income, Residual Income and EVA (TM):Which Metric Is More Value Relevant?”.Journal of Managerial Issues. 13(1),p:65-87.
De Villiers ,E. (1998),”Economic Value Added as NanagementTool”,P: 31.
De Wet, J. ,(2004) ,” SterategicApprouch in Managing Sharholder Wealth for Companies Listed on the JSE Securities Exchange South Africa”, Doctoral Thesis, Univerccity of Pretoria, p:234.
Ferguson, R., &Rentzeler, J.,& Yu, S. ,(2005) , “Does Economhc Value added Improve Stock Performance Peofitability?” , Journal of Applied Finance , Fall –winter,NO.1,PP: 14 ,101-113.
Fernandez, P. ,(June 2001),”Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation”,SSRN, Working Paper .P:1-17.
Finegan, P.T. (1991)”Maximizing Sharholder Value at the Private Company”.,Journal of Applied Corporate Finance, Vol.4 No.1,pp30-45.
Fweston,J, Copeland.T.E.,(1992),”Weighted Average Cost of Capital” Managerial Finance. Dryden Press. 9th ed,pp:42-71
Jeffery M, Baaidor&et.al(1997) ,”the search for the best financial performance measure, financial analysts” . may / Hun,P11.
J. H. V. H. Dewet, (2001), “A Strategic Approach in Managing Shareholder Wealth for Companies Listed on the JSE Seccurities Exchange South Africa”, Doctoral Thesis, PP:21-28.
Kazaima. J.K &Turetsky ,H.F,(2004).”The MVA-EVA. Relationship Seperation of Market Driuen Versus FhrmDriuen Effects”, New York :Harper Business Publisher. P:74.
Keramer,J.K&Pashner,G. (1997)”An Empricial Analysis of Economic Value Added as a Proxy for Market Value Added”.,Financial Practice and Education, P:41-49.
Key, Thomas. (2002) “Fair Market Value of Stock”.,Availabel :http://WWW.taxes.yaho.com/stateformes.htm ,p:31.
Lee ,Scotte.(1996) “The Correlation Between Economic Value Added and the Market Value of Companies”.MDDisserrtation, California State University., p:86.
Leiman, R.T.(1999)”Some New Evidence on EVA Companies”.,Journal of Applied Finance,NO.1, p:80-91.
Medriess, d.,(2005) “Using Economic Value Added Analysis For Measuring Financial Performance”,Journal of Applied Finance,No.1, P: 14 ,80-113.
Morris, Robert. (2001)” Economic Value Added”.,Availabel: http://WWW.FODreams.com,p:1-16.
Melbourn, M. et.al .(1997), “The search for the best financial performance measure, financial analysts” , New York :Harper Business Publisher., may /Hun P:11.
Ooi.J.T.L.&Liow, K.H.(2002), “Real state corporations:the Quest for Value”.., Journal of Property Investment& Finance, Vol.20 ,No.1.
Panayiotis, G., (2008),”Wealth Added Financial Management Research”, University of Piraeus ,Department of Business Administration. Mibes E-Book,p,P :2-17.
Raina, Aman,(2002).”Using Economic Value Added Analysis for Measuring Financeial Performance”.,Availabel :http://WWW.Formeraboutguides .com, p:47.
SeokiLee ,WooGon Kim, (2009), “EVA,Refined EVA ,MVA or traditional performance measures”,IntemationnalJoumal Management 28 ,No.1,p: 442 ,437.
Stern, B. & Stewart, G. (1989), “The Quest for Value : A Guide for Senior Managers”, New York :Harper Business Publisher ,P: 216.
Stern, B. & Stewart, G., (1991),”The Quest for Vaiue”.U.S.A :Harper-Collins.,P60-91.
Stern, B. & Stewart, G. , (2004),”What is EVA?”.,Availabel: »http://WWW. sternstewart.com«. P:52.
Uymeura, D. G., Kantor, C. C. and Petit, J. M. (1996).”EVA for Banks, Value Creation, Risk Management and Profitability Measurement”. Journal of Applied Corporate Finance. P 94-109.
Worthington, A., & West, T., (2004),”Australina Evidence Concrning the Information Content of Economic Value Added,” Australian Journal of Management, p:211.