پیشینه و مبانی نظری مرمت شهری، الگوي جايگزيني، مداخله در بافت های فرسوده (docx) 127 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 127 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق مرمت شهری، الگوي جايگزيني، مداخله در بافت های فرسوده
2 - مروری بر متون مرتبط با موضوع پژوهش و ادبیات تحقیق PAGEREF _Toc384680139 \h 20
مقدمه PAGEREF _Toc384680140 \h 20
2-1- مرمت شهری PAGEREF _Toc384680141 \h 20
2-1-1- روایتهای سه گانه مرمت شهری PAGEREF _Toc384680142 \h 21
2-1-2- زبان مرمت شهری و استعاره فرسودگی شهر PAGEREF _Toc384680143 \h 23
2-1-3- نظريه هاي بهسازي و نوسازي بافتهاي فرسوده شهري PAGEREF _Toc384680144 \h 27
2-1-3-1- نظريه اعيان سازي PAGEREF _Toc384680145 \h 27
2-1-3-1-1- شکاف اجاره املاک PAGEREF _Toc384680146 \h 28
2-1-3-1-2- شکاف قيمت PAGEREF _Toc384680147 \h 30
2-1-3-2- نظريه محروميت زدايي و راهبرد برنامه ريزي اجتماعي PAGEREF _Toc384680148 \h 31
2-1-3-3- الگوي جايگزيني PAGEREF _Toc384680149 \h 32
2-1-3-4- الگوي پالايش شهري PAGEREF _Toc384680150 \h 32
2-1-3-5- راهبرد خودکفايي و خود تنظيمي PAGEREF _Toc384680151 \h 33
2-1-3-6- طرح تجميع PAGEREF _Toc384680152 \h 33
2-1-3-7- استفاده از سرمايه اجتماعي راه حلي پايدار در حل مسئله بافتهاي فرسوده PAGEREF _Toc384680153 \h 35
2-1-3-8- ديدگاه توسعه پايدار در مرمت شهری PAGEREF _Toc384680154 \h 36
2-1-4- انواع فرسودگی PAGEREF _Toc384680155 \h 37
2-1-5- انواع بافت هاي فرسوده PAGEREF _Toc384680156 \h 39
2-1-5-1- بافت هاي شهري داراي ميراث تاريخي- فرهنگي PAGEREF _Toc384680157 \h 39
2-1-5-2- بافت شهري فاقد ميراث تاريخي و فرهنگي PAGEREF _Toc384680158 \h 39
2-1-5-3- بافتهاي فرسوده روستايی- شهري PAGEREF _Toc384680159 \h 39
2-1-5-4- بافت هاي حاشيه اي PAGEREF _Toc384680160 \h 40
2-1-6- ویژگی بافت هاي فرسوده PAGEREF _Toc384680161 \h 40
2-1-7- معیارها و شاخص های فرسودگی PAGEREF _Toc384680162 \h 42
2-1-7-1- معيارهاي تعيين بافت هاي فرسوده بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی PAGEREF _Toc384680163 \h 45
2-1-8- « تجدید نسل» به عنوان راهبردی برای مرمت و حفاظت شهری PAGEREF _Toc384680164 \h 45
2-1-8-1- تکوین نگرش تعاملی PAGEREF _Toc384680165 \h 46
2-1-8-2- فرهنگ محملی برای بازآفرینی PAGEREF _Toc384680166 \h 47
2-1-8-3- محیط زیست، قیدی برای بازآفرینی PAGEREF _Toc384680167 \h 47
2-1-8-4- صنعت زدایی، مجال و ضرورتی برای بازآفرینی PAGEREF _Toc384680168 \h 48
2-1-8-5- خدماتی شدن، «بازآفرینی شهری» و تجدید ساختار کالبدی- کارکردی PAGEREF _Toc384680169 \h 49
2-1-8-6- توسعه از درون، «بازآفرینی» و بازگشت به شهر PAGEREF _Toc384680170 \h 49
2-1-9- مداخله در بافت های فرسوده PAGEREF _Toc384680171 \h 50
2-1-9-1- محتوای مداخله در بافت های فرسوده PAGEREF _Toc384680172 \h 50
2-1-9-2- اهداف مداخله در بافت های فرسوده PAGEREF _Toc384680173 \h 52
2-1-9-3- رويكردها و روشهاي مداخله در بافتهاي شهري PAGEREF _Toc384680174 \h 52
2-1-10- جمع بندی PAGEREF _Toc384680175 \h 55
2-2- رویکرد مشارکتی PAGEREF _Toc384680176 \h 57
2-2-1-مفاهیم وتعاریف مشارکت PAGEREF _Toc384680177 \h 57
2-2-2- انواع مشارکت PAGEREF _Toc384680178 \h 58
2-2-2-1- نقش مردم PAGEREF _Toc384680179 \h 58
2-2-2-1-1- مشارکت فعال PAGEREF _Toc384680180 \h 58
2-2-2-1-2 - مشارکت منفعل PAGEREF _Toc384680181 \h 59
2-2-2-2- موقعيت مردم (در قبال طرح ها وبرنامه ها) PAGEREF _Toc384680182 \h 59
2-2-2-2-1- مشارکت انگيزشي PAGEREF _Toc384680183 \h 59
2-2-2-2-2- مشارکت تعاملي PAGEREF _Toc384680184 \h 60
2-2-3- طبقه بندي الگوهاي مشارکت PAGEREF _Toc384680185 \h 60
2-2-3-1- برحسب نوع مشارکت PAGEREF _Toc384680186 \h 61
2-2-3-1-1- مشارکت در تصميم گيري ومديريت PAGEREF _Toc384680187 \h 61
2-2-3-1-2- مشارکت درتامين مالي هزينه انجام طرحها PAGEREF _Toc384680188 \h 62
2-2-3-1-3- مشارکت در تامين نيروي انساني PAGEREF _Toc384680189 \h 62
2-2-3-2- برحسب زمينه مشارکت PAGEREF _Toc384680190 \h 63
2-2-3-3- برحسب نوع سازماندهي PAGEREF _Toc384680191 \h 63
2-2-4- طيف مشارکت ها PAGEREF _Toc384680192 \h 64
2-2-4-1- مقياس کلان (بخش دولتي) PAGEREF _Toc384680193 \h 64
2-2-4-2- مقياس میاني( بخش خصوصي) PAGEREF _Toc384680194 \h 65
2-2-4-3- مقياس خرد (نهادهاي محلي) PAGEREF _Toc384680195 \h 66
2-2-5- نظریه های شهرسازی برنامه ریزی مشارکتی PAGEREF _Toc384680196 \h 66
2-2-5-1- نظریه جیمز میجلی PAGEREF _Toc384680197 \h 67
2-2-5-2- نظریه شري ارنشتاین PAGEREF _Toc384680198 \h 68
2-2-5-3-نظریه اسکات دیوید سون PAGEREF _Toc384680199 \h 70
2-2-5-4-نظریه دیوید دریسکل PAGEREF _Toc384680200 \h 71
2-2-5-5-نظریه میانجی گری PAGEREF _Toc384680201 \h 73
2-2-6- ارزیابی نظریه هاي شهرسازي مشارکتی در زمینه نوسازی بافتهای فرسوده PAGEREF _Toc384680202 \h 75
2-2-6-1- معیارهاي ارزیابی نظریه ها PAGEREF _Toc384680203 \h 76
2-2-6-2- دسته بندي نظریه ها با توجه به شرایط ایران PAGEREF _Toc384680204 \h 77
2-2-6-3- بررسی نظریه هاي مشارکتی بافت فرسوده و تلفیق آنها با شرایط ایران PAGEREF _Toc384680205 \h 78
2-2-7- ديدگاههاي مشارکت PAGEREF _Toc384680206 \h 79
2-2-7-1- رهيافت ابزاري PAGEREF _Toc384680207 \h 79
2-2-7-2- رهيافت توسعه اي PAGEREF _Toc384680208 \h 80
2-2-7-3- مشارکت بعنوان حق مردم PAGEREF _Toc384680209 \h 80
2-2-8- مشارکت و برنامه ریزی محله- مبنا PAGEREF _Toc384680210 \h 82
2-2-8-1- مشخصات نهاد مشارکت محله اي PAGEREF _Toc384680211 \h 83
2-2-8-2- الزامات تشکيل نهاد مشارکت محله اي PAGEREF _Toc384680212 \h 85
2-2-8-3- مزاياي مشارکت مردم در برنامه ريزي محله PAGEREF _Toc384680213 \h 85
2-2-9- جمع بندی PAGEREF _Toc384680214 \h 87
2-3- بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری با رویکرد مشارکتی PAGEREF _Toc384680215 \h 88
2-4- سوابق تحقیق PAGEREF _Toc384680216 \h 90
2-4-1- تجربیات موفق بهسازی و نوسازی مشارکتی بافت فرسوده PAGEREF _Toc384680217 \h 100
2-4-1-1- تجربیات جهانی بهسازی و نوسازی بافت فرسوده PAGEREF _Toc384680218 \h 100
2-4-1-2- تجربیات بهسازی و نوسازی بافت فرسوده در ایران PAGEREF _Toc384680219 \h 104
2-4-1-2-1- سنتز نهایی تجربیات بهسازی و نوسازی ایران PAGEREF _Toc384680220 \h 106
2-5- جمع بندی و نتیجه گیری PAGEREF _Toc384680221 \h 108
فصل دوم
ادبیات نظری
و
سوابق تحقیق
244348029845000
2 - مروری بر متون مرتبط با موضوع پژوهش و ادبیات تحقیق
مقدمه
مباحث نظري و تئوريك در واقع يكي از ضروريترين قسمتهاي انجام هرپژوهش، علمي الخصوص پژوهشهاي شهري به شمار ميرود. در حقيقت آشنايي با چارچوبنظري به پژوهشگر اين امكان را مي دهد كه پژوهش خود را در جهتي منطقي هدايت كند و همچنين راه رسيدن به هدف را نيز روشنتر نمايد.
هدف اين فصل از پژوهش، شناسايي اهداف، نظريات و تجربيات موجود جهانی در زمينه موضوع پژوهش و استخراج شاخص هایی است که با استفاده از آن بتوان مسیر پژوهش را به سمت هدف هموار نمود.
2-1- مرمت شهری
عبارت مرمت شهری نماینده حداقل سه روایت از اقدامات و مداخلات شهری در جهان در بازه زمانی حدود یک قرن است و بیان این اصطلاح، نوع کنش مرتبط با آن را تعریف نمیکند. بخصوص که مرمت و حفاظت شهری معادل لاتینی ندارد و مورد پژوهشی آن باید در ارتباط با روایت ها و نسل های گوناگون آن یعنی بازسازی، نوسازی و بازآفرینی و نوزایی صورت پذیرد (لطفی، 1386 : 19-18) .
مرمت شهری به دخالت آگاهانه در شهر برای جلوگیری از فرسایش که به خلق فضای شهری جدید با حفظ ویژگیهای اصلی فضایی (کالبدی و فعالیتی) منجر شود، اطلاق میگردد ( حبیبی و مقصودی، 1388 : 18). در این تعریف چند مفهوم کلیدی " مداخله آگاهانه" ، "فرسودگی" ، "نوشدن" ، "کالبد" ، و "فعالیت" به چشم میخورند. در حقیقت مرمت شهری نوعی واکنش یا پاسخ است و مواجهه کننده با آن چیزی که "شهر مساله" تلقی میشود ( لطفی، 1386 : 24) و این مداخلات شهری آگاهانه در مقابله با مفهومی که "فرسودگی" خطاب میشود صورت میپذیرد و نسلهای متفاوت مداخله در پی معکوس نمودن فرسودگی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی در نواحی شهری بودهاند ( Cowan,2005:425) .
در این میان کنش مرمت شهری در طول عمر خود نه با تغییرات بنیادی که با تکمیل شدن بسته های شناختی و تکامل ابزاری- اندیشهای در بستر زمان دچار دگرگونی شده و نوعی دگردیسی شناختی- ابزاری در عین پایایی هدف ارتقای شهر به عنوان محیط سکونت انسان شهرنشین در آن مشاهده میشود (لطفی، 1386) . این دگرگونی در طی زمان حاصل تغییر نگاه به محتوای زندگی شهری و تصویر شهر مطلوب و در کنار آن، تحول شیوهها و ابزارهای مداخله است. تغییرات ابعاد حیات شهری، بر کالبد و محتوای محیطهای شهری اثر گذاشته و این تحولات و تجدید ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و دگرگونیهای بخشی، همواره موجب زوال و پژمردگی ساختارهای سنتی و نمایان شدن الگوهای فرسودگی چند جانبه میشوند ( Martin and Morrison,2003).
توسعههای شهری گذشته که ناشی از الزامات، شرایط و اهدافی در زمان خاص بودهاند، گاه میراثی میشوند که نظام توسعه خود را در دوراهی حفظ یا نفی آن برای بازشدن فضا جهت سودآوری جدید مییابد. این مساله عموما خود را در قالب شکل دادن و دوباره آفریدن بی وقفه کالبد و منظر در بستر شهر باز مینمایاند ( Harvey,1985 :150).
2-1-1- روایتهای سه گانه مرمت شهری
بررسی سه گانه بازسازی، نوسازی و بازآفرینی (معاصرسازی) بعنوان روایتهای اصلی مرمت شهری، نشان دهنده تغییر ابرازها و رویههای مداخله در عین تحولات انگارهای مدیران و سیاست گزاران شهری است. شهر در هر دوره از حیات خود، میراثی از کالبد و محتوا دارد که در عین حضور، گذشته نامیده میشود و حیات امروز شهر در قالب تقاضاها و خواستهها، اعمال و جریانها با بخشهایی از شهر دچار تعارضی نسلی میشوند. تخصصهای شهری در هر دوره سعی در ارائه نسخهای کارآمد برای بهبود شهر در پذیرش عملکردهای جدید و ایجاد شهر آرمانی زمانه خود نمودهاند. در مرمت شهری دو راه اصلی متفاوت و متضاد، متنافر و از بن بیگانه با یکدیگر قرار دارند و پیموده میشوند: یک راه، موضوع مداخله در شهر را به مثابه مکانی که دچار عارضه گشته و باید از میان برداشته شود میبیند و در پی آن است که نارساییها را در موضعشان ببیند و از سر راه بردارد و دومی که جویای شناخت اسباب نارسایی است، پی جوی یافتن راهی برای آن است که از یک سوی گذشتهها را نادیده نگیرد و از سوی دیگر ماندگاری زندگی شهر در آینده را تضمین کند ( فلامکی، 1386 : 63).
این دو دیدگاه است که موجب تفاوت مداخلات در قالب رفع بحرانهای شهری و ایجاد تغییر در پی افزایش کیفیت همه جانبه حیات شهری میشود.
نقدهای وارد بر نگاه تک ساحتی بازسازی شهری و نسخه عمدتاً کالبدی و کمتر ریشهای نوسازی در دورههای پیشین، به تولد روایت جامع نگر بازآفرینی شهری منجر شد. سیر تحول مرمت شهری در دهههای اخیر، سرانجام این جریان را به سازماندهی و گردهم آوردن اقدامات خود در چارچوب بازآفرینی شهری رسانده است ( لطفی، 1390 : 48). هم اکنون بر همگان روشن شده است که سیمای شهر در ذهن شهروندان و جذابیت شهری تنها مربوط به کالبد شهر نیست و مرمت شهری باید در پی ارتقای همه جانبه محیط و زندگی شهری باشد ( Couch, et al.,2003:208 ) و تجربه بازآفرینی شهری برای نیل به این یکپارچگی در بسیاری از کشورها هنوز در حال سنجش و اجراست ( Jones, et al., 2003 : 54). یکی از معضلات بازآفرینی شهری در بسیاری موارد، ضعف در مشکلیابی و تعریف مساله است. اهمیت انتخاب سوال درست برای عمل آن است که در صورت تمرکز بر گشودن مشکلات نادرست، کوششها – حتی با به کارگیری روند کار و شیوههای کارآمد- صرف گزینههای پست تر و یا نادرست خواهد شد که نه فقط زیان ناشی از کوششهای نابجا را سیستم شهری باید تحمل نماید، بلکه وضعیت مشکلدار نیز پابرجا میماند ( دانشپور، 1387 : 6).
2-1-2- زبان مرمت شهری و استعاره فرسودگی شهر
هر گفتمانی در بستر زبان شکل میگیرد. انگارههای دانشهای شهری نیز حاصل بیان مستمر وضعیت شهری از طریق واژگان در قالب توضیحات، مباحثات، استدلالها و نتیجهگیریها است. تحول روایتهای مرمت شهری در قالب نسلهای متصل به زمان و مکان ، بیش از ان که حاصل دگرگونی مساله شهری باشد، معلول تکامل زبان گفتگو درباره شهر است. این موضوع تنها مختص دانشهای شهری نبوده و تمامی حوزههای انسانی را شامل میشود. رورتی ( Rorty,1989)، لیوتار ( Lyotard,1988) و الستون ( Alston, 1964) بنیان بررسی تحولات فکری بشر را بر پایه مطالعه تاثیر سامانه زبانی، چرخشهای آن و تکامل واژگان گذاردهاند. آلستون با مطالعه و بررسی بازیهای زبانی ویتگنشتاین ( Wittgenstein,1988) با شرح اینکه متکلم در تکلم خود سه نوع کار انجام میدهد و این افعال را به سه دسته فعل گفتاری ( بیان جمله مورد نظر)، کنش از طریق بیانی ( تاثیر بر مخاطب از طریق تکلم) و کنش حین بیانی (کاری که متکلم با مضمون سخن خود انجام میدهد) تقسیم بندی میکند. آلستون ( Alston,1964) با تحلیل این کنشها و اثر آنها بر یکدیگر، مضمون کلام، اثر آن و شیوه انتقالی آن که لحن و عوامل انتقال زبانی را در بر میگیرند، کنش حین بیانی را به عنوان مولفه اصلی انتقال پیام در قالب بافت و زمینه ارتباط زبانی ارزیابی میکند. نظریه ویتگنشتاین پیامدهای مهمی دارند که برخی از آنها عبارتند از (قمی، 1384 : 67) :
الف) بازی زبانی نحوهای از فعالیت و نوعی زندگی است و مرکب از زبان و افعال تنیده شده با زبان است.
ب) بازی زبانی همواره مبتنی بر پیشفرضهایی، اگرچه تلویحی است.
ج) بازیها نمیتوانند پیش فرضهای خود را اثبات کنند.
د) بر اساس نظریه بازی زبانی، معنای یک واژه، کاربردی است که واژه در عرف دارد و لذا نباید سوال کرد که تصور از این واژه چیست، بلکه باید سوال کنیم که این واژه چه کاری را انجام میدهد.
لیوتار با بسط این نظریه و استفاده از آن در تحلیل مناقشات میان گفتمانهای مختلف، این درگیریها را تلاش برای تسلط یک بازی زبانی دیگر میداند.
ریچارد رورتی در فصل اول کتاب پیشامد، کنایه و همبستگی ( Rorty,1989:6)، با عنوان پیشامد زبان، به بحث در مورد این موضوع میپردازد که یک گفتمان جدید با داشتن استعداد زبانی جدید و واژگان نو، ابزار پایه تحولات فرهنگی است ( Ibid:7).
واژگانی جدید که به طرزی مبهم امید به وضعیتی بهتر را ترسیم کرده و به جای پرداختن به چگونگی انجام همان کارهای قبلی ( که گفتمان پیشین مشغول انجام آنها بود) به شیوهای بهتر، رها نمودن و صرف نظر از آن کارها و مشغول شدن به کنشهای جدید را پیشنهاد میکند. زبان جدید با تکامل واژگان تلویحاً میگوید سعی کنید به موضوع از این منظر بنگرید ( Ibid:9).
رورتی با وجود استفاده از تفکرات وینگنشتاین و دیویدسون این نکته را بیان میکند که واژگان با ابزار تفاوتی مهم دارند و آن نامشخص بودن اثر واژگان تا پیش از استفاده در گفتمان و ایجاد انگارهای جدید است. انگارهها، گفتمانها و اندیشههای جدید ناشی از باز توصیفات استعاری مسائل قبلی با واژگانی جدید هستند ( Ibid:6) و این بیانهای جدید موجب تغییر و تحولات رفتارها وکنشهای آینده ما میشوند. با رجعت به نقطه اول بحث در زمینه زبان مرمت شهری، باید به این مساله اشاره کرد که تغییر بینش مرمت شهری در دهههای گذشته حاصل تغییر واژگان زبانهایی است که بر زبان مرمت شهری موثر هستند ( نمودار 2-1 ).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 1- حوزههای زبانی اثرگذار بر زبان مرمت شهری
مأخذ : (زرگری مرندی،1391: 27).
قدرت هر یک از نهادهای دولت، جامعه مدنی و فضاهای علمی، آکادمیک و حرفهای شهری و غیرشهری (درتعامل با یکدیگر) و تسلط زبانی آن، موجب کشیده شدن زبان مرمت شهری به حوزه زبانی مورد نظر خواهد شد. در این میان تحول و تکامل واژگان و زبان هر یک از این حوزهها، تغییر واژگان، زبان و لحن مرمت شهری را موجب میشود. وظیفه زبان مرمت شهری در هر زمان و مکان، گفتگو در حول سه سوال اصلی است که این سوالات در یک فرآیند پاسخ داده میشوند و در عمل فرآیندی هم ارز را تعریف میکنند (نمودار2-2) (زرگری مرندی،1391: 27).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 2- سه سوال اصلی مرمت شهری در تناظر با فرآیند و کنش مرمت شهری
مأخذ : (زرگری مرندی،1391: 28).
استعارههای بازسازی، نوسازی و بازآفرینی نیز در پاسخ به سوال ابتدایی این سه گانه، یعنی "چرای" مرمت شهری، مطرح میشوند. کلمات مذکور واکنشهای متناظر با آنها یعنی بازساختن، نوساختن و بازآفریدن به خودی خود معنایی را به ذهن مخاطب نمیرسانند و شناخت و تبارشناسی کنشهای مرمت شهری در قالب این سه روایت، همیشه در کنار مطالعه زبان و واژگان به کار رفته در پاسخ به سوالهای چه چیزی و چگونه در بستر زمان و مکان و اثر نتیجه کار بر شهر و گفتمان مجدد حاصل امر در چهار حوزه موثر بر زبان و فرآیندهای مداخله و مرمت شهری در نمودار شماره (2-1) است. از این رو است که میتوان در بیانی دوباره، مرمت شهری را نوعی پراکسیس یا تجربه شهری قلمداد کرد که در پی اتصال و ارتقای ابعاد کالبدی، عملکردی و معنایی محلههای شهری برای افزایش سرزندگی و زیست پذیری است ( لطفی و زرگریمرندی ، 1391 : 15). مقصود از پراکسیس، در تمامی تعاریف و کاربردهای معاصر این واژه، بیان تلفیق اندیشه و عمل است و از این گذر میتوان پراکسیس شهری را همجوشی دانش شهری و عمل شهرسازانه دانست (Gothman,2010) که با اندرکنشی که میان حوزههای دانش شهری و دولت و جامعه مدنی و دیگر گفتمانهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد، نظریههای مرمت شهری و شیوههای عمل و مداخله در شهر از طریق راهبردها، برنامه ها و سیاستها و ... در طی زمان تغییر میکند.
در این میان با وجود اینکه اغلب توجهات بر روی سوال "چرا" و "چگونه" معطوف میشوند، اما مفهوم بنیادین مرمت شهری، همچنان وابسته به سوال " چه چیزی" است. چرا که سوال اول و سوال سوم هر دو به شدت وابسته به پاسخ سوال دوم و واژگان و زبان به کار رفته در آن هستند. میتوان اظهار داشت که پاسخ "چه چیزی" دلالت بر مفهومی است که در ادبیات و متون مرتبط با دانشها و تخصصهای شهری "فرسودگی" نام میگیرد.
همین مفهوم است که در هر نسل از مرمت شهری با واژگانی خاص و با تعاریفی متفاوت، تعریف میشود و بنا به زمینه مکانی- زمانی طرح مساله -در قالب استعارهای از عملی که قرار است در پاسخ به این ناهنجاری در متن شهر و جامعه شهری انجام شود- ابزار گزینی و برنامهریزی صورت گرفته و مداخلات آغاز میشود.
2-1-3- نظريه هاي بهسازي و نوسازي بافتهاي فرسوده شهري
2-1-3-1- نظريه اعيان سازي
نظريه اصالت بخشي يا راهبرد اصلاح مسکن به همراه بهبود زندگي اجتماعي در بافت قديم يا بخش مرکزي شهرها بويژه براي گروههاي اجتماعي با در آمد زياد ، جوانان و خانواده هاي کم فرزند است. اصالت بخشي فرايندي است که در نواحي مرکزي شهرها صورت مي گيرد و از طريق آن خانه هاي قديمي و نيمه قديمي خريداري مي شوند و پس از نوسازي و بهسازي شرايط زندگي براي طبقه متوسط جامعه وحتي طبقات ثروتمند را فراهم مي آورند. در نظريه اصالت بخشي ، استدلال اساسي اين است که واحدهاي همسايگي مرکز شهرهاي غربي پيرامون هسته تجاري شهر مرکزي(C.B.D) به دلايلي از جمله شلوغي ، فرسودگي ، آلودگي محيط زيست شهري ، کاهش امنيت شهري ، گسترش ناهنجاريهاي اجتماعي ، عدم حمايت مالي و اعتباري از سوي شرکتهاي بيمه و بانکها و عدم تمايل بخش خصوصي براي سرمايه گذاري ونارساييهاي ديگر ، توسط قشر کارگر و گروههاي فقير به ويژه مهاجران رنگين پوست ، اقليت هاي نژادي و گروههاي بومي مسن و کم تحرک اشغال مي گردد. در اين زمان اجاره واحدهاي مسکوني به کمترين حد خود مي رسد. بنابراين اختلاف قيمت املاک بين شرايط موجود و مطلوب به بيشترين حد مي رسد. بر اين اساس با توجه به تئوري اصالت بخشي با تشويق توسعه دهندگان خصوصي و سرمايه گذاريهاي دولتي ، امکان بهسازي و نوسازي شهري و ايجاد محيط سکونت مطلوب براي گروههاي پر در آمد شهري فراهم مي شود و گروههاي کم در آمد و کارگرانِ مهاجر روستايي که قادر به پرداخت اجاره هاي سنگين نيستند ، به اجبار منطقه را ترک مي کنند. و گروههاي متوسط و پر درآمد که توانايي پرداخت اجاره بيشتري را دارند ، جايگزين آنها مي شوند. فرض اساسي در اين تئوري اين است که سرمايه هايي که به طرف حومه ها هدايت مي شوند و در نتيجه آن شرايط نامناسب و فرصت کمي براي سرمايه گذاري در مرکز شهر ايجاد شده به نفع توسعه و حفظ و نگهداري ساختمانهاي بخش مرکزي افزايش مي يابد. اين فرايند سبب افزايش "شکاف اجاره" در مرکز شهر مي شود. بنابراين خريداران در بازار زمين و مسکن که در جستجوي موقعيتهاي سرمايه گذاري سودمندانه هستند ، به بخش مرکزي شهرها بر مي گردند. اين نظريه داراي دو فرض اساسي است (شماعي و پوراحمد،1384: 223) :
2-1-3-1-1- شکاف اجاره املاک
با سرمايه گذاري در حومه شهرها، مراکز شهرها از توسعه باز مي مانند و هزينه حفظ ساختمانها افزايش مي يابد و در نتيجه ، ساختمانها رها شده و يا به طبقه کم در آمد اجاره داده مي شوند. اين فرايند سبب افزايش "شکاف اجاره املاک" بين مرکز و حومه شهر مي شود. اين وضعيت درشکل شکاف اجاره املاک در محله هاي مسکوني مراکز شهري مشاهده مي شود(نمودار 2-3).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 3- شکاف اجاره املاک در محله هاي فرسوده
ماخذ: (شماعی و پوراحمد،1384: 224(.
همانطور که در نمودار شماره (2-3) مشخص مي گردد با گذر زمان(محورx) ارزش املاکي ساختمانها به دليل سپري شدن عمر مستغلات ، فرسودگي و استهلاک مصالح کاهش مي يابد(منحني bv)، همينطور ميزان اجاره بالفعل نيز کاهش مي يابد(منحنيCLR) تا به کمترين حد ممکن مي رسد. ولي به دليل موقعيت مرکزي و مزاياي ناشي از آن ، اجاره زمين بالقوه براي بهترين کاربري انتخابي درآينده با گذر زمان افزايش مي يابد(خط PLR) بنابراين زماني که اجاره زمين و املاک در شرايط بالفعل کاهش مي يابد مرحله ترک و رها سازي املاک و خروج گروههاي در آمدي بالا از محله و جايگزيني گروههاي کم در آمد آغاز مي شود. به مرور شکاف اجاره املاک در شرايط موجود و آينده به حداکثر مي رسد يعني محلات بالقوه از استعداد در آمدزايي برخوردار مي شوند. در اينجاست که توسعه دهندگان املاک ، دلالان و خريداران وارد بازار خريد و فروش مي شوند. زيرا سرمايه گذاري از نظر اقتصادي مقرون به صرفه است. در واقع مرحله نوسازي محلات آغاز مي گردد. با انجام اقدامات نوسازي گروههاي متوسط و بالاي جامعه در بخش مرکزي جايگزين گروههاي فرو دست و مهاجران مي شوند (همان: 224).
2-1-3-1-2- شکاف قيمت
در تئوري اصالت بخشي ، استدلال اين است که واحدهاي همسايگي مرکز شهرها يا پيرامون بخش تجارت مرکزي (C.B.D) به دليل فرسودگي و عدم بهسازي و نوسازي بخش مرکزي شهر و مهاجرت جمعيت بومي به حاشيه شهر و جايگزين شدن گروههاي فقيرِ جامعه وهمچنين انتقال فعاليت ها به بخش هاي تازه ساخته شده شهري ، سرمايه گذاري در اين محله ها کاهش مي يابد. و سرمايه ها به حاشيه و حومه گسترش داده مي شوند. از اين رو بتدريج املاک بخش مرکزي خالي از سکنه و رها مي شوند و مسائلي از قبيل فرسودگي وبي رونقي ، مشکلات زيست محيطي پديد مي آيد. در نتيجه ، ارزش محله کاهش يافته و به دليل کم بودن قيمت املاک و اجاره ، گروههاي کم در آمد ، از جمله کارگران کم در آمد ، مهاجران روستايي ، اقليتهاي نژادي و افراد مسنِ کم تحرک ، محله را اشغال مي کنند. پس از آنکه جايگزيني کامل شد ،"شکاف قيمت و اجاره املاک" پيرامون مرکز شهر به بيشترين حد خود مي رسد. در اين مرحله است که چرخش از عدم سرمايه گذاري به سرمايه گذاري مجدد آغاز و زمينه براي ورود سرمايه گذاران براي بهسازي ، نوسازي بويژه باز سازي و سرمايه گذاري و بهره گيري از منافع حاصله فراهم مي شود. نوسازي محله موجب تعلق ارزش افزوده به مستغلات مي شود و سرمايه گذاري و هزينه هاي مصرف شده به بهبود محيط زيست شهري مي انجامد. در اين صورت فقط طبقاتي با در آمد زياد و متوسط که از توان پرداخت اجاره و هزينه هاي زياد زندگي برخوردارند ، مجدداً جانشين طبقات کم در آمد مي شوند. همانطور که شکل مشخص مي سازد (نمودار 2-4)، عملي شدن و تداوم اصالت بخشي در فضاهاي محلات مسکوني شهرها به اختلاف بين ارزش املاک اجاره اي و تصرف ملکي مسکن بهسازي شده بستگي دارد. به عبارت ديگر، هرچه شکاف قيمت بين املاک اجاره اي و خانه هاي نوسازي شده بيشتر شود ، اصالت بخشي تداوم مي يابد (همان: 225-224).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 4- شکاف قيمت املاک در محله هاي بافت فرسوده.
ماخذ: (شماعی و پوراحمد،1384: 225(.
2-1-3-2- نظريه محروميت زدايي و راهبرد برنامه ريزي اجتماعي
اين راهبرد به جاي نوسازي املاک ، برنامه ريزي اجتماعي و اقتصادي و حل مسائل و مشکلات اجتماعي و اقتصادي مردم را مورد توجه قرار مي دهد. بر اساس اين نظريه ابتدا از طريق تحليل علل "محروميت و فرسودگي شهري" بايد زمينه هاي لازم براي اجراي سياستها و برنامه هاي ساماندهي شهري فراهم آيد. اين الگو عمدتاً توسط محققان جامعه شناس شهري مطرح شد. بر اساس تحقيقاتي که در سال 1977 در رابطه با بخش مرکزي شهرها انجام گرفت ، مشخص گرديد که "عدم تعادل اجتماعي و اقتصادي شهر" ناشي از ويژگيهاي سياستگذاري در سطح کلان اقتصاد شهري است. ساختار جمعيتي بخش مرکزي شهرها با بافت ناکار آمد و فرسوده شهري عمدتاً شامل بازنشستگان ، بيکاران ، خانوارهاي با تکفل بالا ، وابستگان به خدمات تأمين اجتماعي روي هم رفته گروههاي است که از نظر اجتماعي ، فرهنگي ضعيف اند اين ساختارهاي اجتماعي و اقتصادي عمدتاً معلول عدم تعادل و توازن در توزيع منابع در سطح شهر هستند. اقتصادي که نتواند شکم مردم خود را سير کند نمي تواند به بهسازي و نوسازي شهري بپردازد وبراي آينده خود سرمايه گذاري کند. سوءِ مديريت ، اتخاذ سياست هاي نادرست ، فساد وبي توجهي به اصول علم اقتصاد بطور مستقيم و غير مستقيم ، برنامه هاي بهسازي و نوسازي شهري را تحت تأثير قرارمي دهد. بنابر اين به جاي تکيه برراه حلهاي فيزيکي- کالبدي از قبيل بهسازي و نوسازي کالبد شهر به منظور احياء و ساماندهي بخش مرکزي شهرها و ساير بخشهاي فرسوده شهر، توجه به محروميت زدايي و بهسازي و نوسازي اجتماعي و اقتصادي اهميت خاصي دارد. در غير اين صورت ، بکارگيري سياستهاي صرفاً کالبدي، موجب انتقال فقر و محروميت از يک نقطه به نقطه ديگر خواهد شد. در نتيجه مي توان رکود و فرسودگي در بخش مرکزي شهرها يا بافت هاي قديم را ناشي از فقر و محروميت اقتصادي و فرهنگي دانست که با بهبود آن شرايط حفاظت از بافتهاي قديم و فرهنگي و توسعه و تکامل آنها فراهم خواهد شد(شماعی و پوراحمد،1384: 226(.
2-1-3-3- الگوي جايگزيني
ساده ترين مفهوم نوسازي و بازسازي شهري جايگزيني است. به اين ترتيب که قسمتهاي فرسوده در داخل شهر از طرفي خريداري شده و با پاکسازي و ساخت و سازهاي جديد جايگزيني صورت مي گيرد. فرض بر اين است که قسمتهاي فرسوده در سيستم شهري کارايي ندارند. هدف اصلي جايگزيني ايجاد هماهنگي در بخشهاي مختلف شهر وتأمين منابع مالي براي نواحي شهري و مشارکت اجتماعات محلي دربهبود محيط فيزيکي شان است. برنامه جايگزيني با کمک بخش خصوصي توسط تشکيلات نهادي صورت مي گيرد (عظيمي،1389: 21).
2-1-3-4- الگوي پالايش شهري
اين الگو متکي بر کوچ ساکنان و اشتغال ، به خارج شهر مي باشد ، بدين ترتيب که جمعيت مناطق فرسوده و قديمي مراکز شهري به حومه ها و شهرک هاي جديد رانده مي شود و در اين مکانهاي جديد ، اشتغال افراد نيز در نظر گرفته مي شود. از طرف ديگر ، مناطق فرسوده قديمي پاکسازي شده و با ايجاد نواحي مسکوني جديد سعي ميشود ، گروههاي اجتماعي با درآمد متوسط و بالا در اين مناطق جايگزين شوند. اين الگو براين پايه استوار است که سيستم پالايش ، باعث حرکت ساکنان مناطق فرسوده به پله هاي بالاتر از طريق به ارث بردن مساکن بجا مانده از کساني که به مسکن جديد مي روند ، مي شود و در نتيجه پيش شرط تخليه بيشتر و تقاضاي کمتر غالب شده و نهايتاً به جذب مساکن کهنه و فرسوده منجر مي شود (عظيمي،1389: 22-21).
2-1-3-5- راهبرد خودکفايي و خود تنظيمي
اين راهبرد بر خلاف تخليه بافت و تعويض مکان(الگوي جايگزيني) حفظ و بهبود املاک موجود بدون جايگزيني ساکنان آن است. بنابراين راهبرد ، هرفضايي قابل بهبود است و ارزش اصلاح در محل خود را دارد. بر اساس اين الگو با توجه به ويژگيهاي فضاهاي شهري ، اقدامات بهسازي و نوسازي دنبال مي شود. اين الگو از فرضهاي اساسي صرفه جوييهاي مقايسه اي پاکسازي و بهسازي يا مرمت پيروي مي کند ولي از عواملي چون نرخ بهره ، طول عمر آينده املاک بهسازي شده و تفاضل هزينه هاي جاري املاک بهسازي شده و نوسازي شده تبعيت مي کند (عظيمي،1389: 22).
2-1-3-6- طرح تجميع
ديدگاه ديگري که مي تواند براي بهسازي و نوسازي بافتهاي قديم شهرها کار ساز باشد ، طرح تجميع است. اين طرحها تنها در زماني توصيه مي شود که نه بناهاي موجود در بافت داراي ارزش باشند و نه مجموعه عناصر شهري ارزشمندي ارائه دهند. همچنين به دليل فرسودگي ها و نابسامانيهاي مختلف ديگر به هيچ روي قابل استفاده نباشند. در نهايت تخريب املاک و تجميع پلاکهاي ثبتي شهر مطرح مي شود. با توجه به اين ديدگاه در بخشهايي که به دلايل گوناگون امکان احياء سلول به سلول يا احياء تک بناها وجود ندارد ، آن محدوده از بافت که فاقد ارزش و در عين حال مخروبه است ، تمليک مي گردد و پس از تجميع املاک به عنوان مجموعه اي منسجم مجدداً طراحي و نوسازي مي شود(حيدر نتايج،1386: 61).
دلايل تجميع اراضي و املاک به شرح زير است (حيدر نتايج،1386: 62-61) :
1- پیچیدگی مالکيت در اثر تقسيم پي در پي قطعات و کوچک شدن و نامنظم شدن آنها و يا تقسيم شدن مالکيت بين وارثان و عدم رسيدگي مالکان به مايملک به دليل اختلاف و موانع قانوني.
2- بلوکهاي شهري از حيث عناصر متشکله خود از جمله شبکه هاي گذر گاهي ، فضاي سبز ، پارکينگ ، فضاهاي ورزشي ، تفريحي بهداشتي و آموزشي- اداري معضلات ساختاري اند ، که تخريب و نوسازي پلاکهاي منفرد بعضاً به مضمن شدن مشکلات ساختاري بافتهاي ناکارآمد مي گردد.
3- لذا خريد فضاهاي شهري و تخريب آنها و تجميع قطعات املاک و آماده سازي براي کاربريهاي مناسب ضروري است. بر اساس اقدامات تجميع در ايران معمولاً در بافتهاي شهري که داراي ويژگيهاي زير باشند طرح تجميع صورت گرفته است :
الف- بافتهايي که قطعاتشان نامنظم است و از گذر بندي مناسب بر خوردار نيستند.
ب- بافتهايي که قطعات املاک آن کوچکتر از 120 متر مربع بوده و از نظرسلسله مراتب دسترسي، به دليل وجود گذرهاي کم عرض ، طولاني ، بن بست و بعضاً پيچ در پيچ و داراي معضلات زيست محيطي اند.
ج- بافتهايي که از ساختار و چشم انداز فرسوده و ناکارآمد بر خوردارند و از نظر ايمني در مقابل آسيب هاي طبيعي از جمله زلزله ، سيل ، طوفان ، بارش مقاومت لازم را ندارند.
د- بافتهايي که با پيشينه روستايي که به مرور زمان در داخل محدوده خدماتي شهرقرار گرفته اند.
ه- بافتهاي حاشيه اي و پيدايش زاغه نشيني و آلونک نسيني در حاشيه شهر و يا حتي در بخش مرکزي و بافتهاي قديمي شهر سلامت ، ايمني ، آسايش شهر را به مخاطره مي انداخته است. اين گونه بافتها با چهره و ساختار ناموزون و زشت ، عدم ايمني لازم، معضلات اقتصادي ، اجتماعي- فرهنگي براي شهر بوجود مي آورند. در نتيجه با مشخص شدن انواع بافتهاي ناکارآمد طرح تجميع اجرا مي شود.
2-1-3-7- استفاده از سرمايه اجتماعي راه حلي پايدار در حل مسئله بافتهاي فرسوده
بحث توانمند سازي اجتماعات با استفاده از سرمايه هاي اجتماعي بحث نسبتاً جديدي در برنامه ريزي شهري است که مي تواند با کاملتر شدن مباني نظري آن در کشور و به عبارتي ايرانيزه کردن مباني آن به يکي از راه حلهاي پايدار در جهت کاهش فقر و ارتقاء اجتماعي- اقتصادي اجتماعات محلي مطرح شود. برخي از صاحبنظران مديريت چنين تعريفي از مشارکت ارائه داده اند: مشارکت در گيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيتهاي گروهي است که آنان را بر مي انگيزاند تا براي دستيابي به هدف هاي گروهي يکديگر را ياري دهند و در مسوليت کار شريک شوند (ياور،1381: 10). امر مشارکت همراه با تحولات اجتماعي سازگار مي شود و با رويکردها و نگرشهاي جامعه ، نيازها و نهادهاي آن انطباق مي يابد. هر چه تحولات جامعه سمت و سوي مردمي تر به خود بگيرد ، اهميت مشارکت و همچنين نقش و جايگاه آن در فرايند تکامل اجتماعي بيشتر آشکار مي شود. مشارکت فرايندي از خود آموزي اجتماعي و مدني است. اين تغيير موجب بر قراري مناسبات اجتماعي و انساني جديد مي شود. خود گرداني ، تجسم دموکراسي مشارکتي است. "اعتماد اجتماعي" ، " انسجام اجتماعي" و "مشارکت اجتماعي" مواد اوليه سرمايه اجتماعي را تشکيل مي دهند که ارتباطي عمودي با هم دارند. بدين معنا که در سايه آشنايي اجتماعي، اعتماد اجتماعي شکل مي گيرد. اعتماد بوجود آمده به انسجام اجتماعي منجر مي شود و نهايتاً اعتماد و انسجام حاصله در قالب "شبکه هاي اجتماعي" (رسمي و غير رسمي) به جريان مشارکت اجتماعي ختم مي شود. در اين ارتباطات نقش اعتماد بسيار مهم ، حساس و شکننده است چون براي بدست آمدن آن سالها زمان لازم است ، در حاليکه در يک لحظه مي تواند نابود شود.
پاتنام معتقد است در هر جامعه اي چه سنتي ، چه مدرن ، چه ديکتاتوري و چه دموکراتيک ارتباطات و شبکه هايي چه بصورت رسمي و چه به صورت غير رسمي وجود دارد. اين شبکه ها دو نوع اند : شبکه هاي عمودي ، شبکه هاي افقي. خاصيت شبکه هاي افقي اين است که شهروندان عضو در آن از نظر قدرت و موقعيت برابرند ، در حاليکه در شبکه هاي عمودي سلسله مراتب حاکم بوده و اعضاي آن از موقعيت و قدرت يکسان برخوردار نيستند. سطح اعتماد در شبکه هاي عمودي نسبت به شبکه هاي افقي بسيار پايين است چون بحث بهره کشي و سود در اين شبکه هاي مطرح مي باشد. بنابر اين چون سطح اعتماد در شبکه هاي افقي بالاست ، همکاري نيز بيشتر است. اعتماد بيشتر موجب همکاري بيشتر مي شود و همکاري بيشتر موجب شناخت و آگاهي بيشتر اعضاء با يکديگر مي شود و اين نيز به نوبه خود اعتماد بين اعضاء را بالاتر مي برد. به اين ترتيب خاصيت ويژه سرمايه اجتماعي اين است که بر عکس سرمايه فيزيکي به جاي استهلاک هر چه بيشتر مصرف شود زيادتر مي شود.
2-1-3-8- ديدگاه توسعه پايدار در مرمت شهری
بافت قديم در دوران معاصر با يك تضاد اساسي روبرو شده است. از يك طرف هويت تاريخي و فضايي آنها براساس هويت انساني ، اقتصاد پيشه وري و فرهنگ ما قبل صنعتي شكل گرفته و از طرف ديگر با نيازها و الزامات نيرومند عصر صنعتي و پسا صنعتي روبرو شده است. جدايي و بريدن از ميراث گذشته شهر به بي هويتي و آشفتگي مي انجامد و از طرفي مقاومت در برابر سبك هاي جديد زندگي شهري به انزوا و جدايي از تحولات جهاني منجر مي شود (مهديزاده، 1381: 14). مقابله با اين تضاد و بحران به يك رويكرد راهبردي درازمدت و نگرش علمي و جامع نياز دارد. شايد مناسب ترين راهكار در اين زمينه ، توسعه شهري پايدار و تدوين دستور كار ملي توسعه شهري پايدار است. نظريه توسعه پايدار در راستاي حمايت از منابع محيطي ارائه شده است. مباني نظري اين رويكرد بر نگهداري منابع در حال و آينده از طريق استفاده بهينه از زمين و وارد كردن كمترين ضايعات به منابع تجديد ناپذير مطرح است( Bertolini,2005:116). اين نظريه راه رسيدن به اين اهداف را از طريق اتخاذ سياست كاربري صحيح و محافظت از زمين و كنترل كاربريها مي داند(Carey,2008: 107). بنابراين در اين ديدگاه بافت قديم از طريق اتخاذ سياست هاي كاربري صحيح و اجراي طرحهاي حفاظتي از زمين و بنا، به منظور استفاده بهينه از زمين و منابع براي حال و آينده با وارد كردن كمترين ضايعات ، نگهداري و ساماندهي مي شود. در تمامي طرحها و پروژه هاي اجرايي توجه به اهداف اقتصادي و اجتماعي و زيست محيطي درراس سياستگذاريها و برنامه ريزي توسعه شهري قرار مي گيرد. اين ديدگاه معتقد است كه گر چه احياي كالبدي ، اقتصادي و اجتماعي و زيست محيطي در تعامل و مرتبط با يكديگرند اما احياي اقتصادي را مي توان جنبه كاركردي و ضامن احياي كالبدي و اجتماعي تلقي كرد اما نه به طريقي كه موجب شود هويت تاريخي ، اجتماعي و شهرهاي سنتي از بين برود. در اين مورد توجه به ظرفيت هاي محدود اقتصادي بافتهاي قديمي در رونق اقتصادي نيز بسيار ضروري و مهم است. اين اقدام مهم بايد در قالب راهبردهاي مدون و برنامه ريزي شده و يا با هدف حفظ جنبه هاي تاريخي ، فرهنگي و اجتماعي و زيست محيطي در قالب كالبد نمود پيدا مي كند. به اين ترتيب احياي اقتصادي به تداوم حيات حقيقي و سازگار مراكز قديمي شهر ها مي انجامد و توسعه پايدار باقتهاي قديمي و ارزشمند شهري كشور را تضمين مي كند.
2-1-4- انواع فرسودگی
فرسودگی به دو دسته تقسیم می شود (حبیبی و مقصودی، 1388 : 15) :
- فرسودگی نسبی: در یکی از عناصر مهم فضای شهری یعنی کالبد یا فعالیت رخنه می کند و به دنبال خود باعث فرسودگی نسبی فضای شهری می گردد.
- فرسودگی کامل: فرسودگی در هر دو عنصر شهری یعنی کالبد و فعالیت آن رخنه مي كند و به دنبال آن باعث فرسودگی کامل فضا مي شود. اين امر همراه با نفوذ جریان فرسایش در بافت و عناصر کالبدی پیرامونی می باشد و به تدریج گسترش می یابد.
در حالتی که فرسودگی نسبی شامل فعالیت است، می توان از ابقا سازمان فضایی شهر سخن گفت. ابقا عملی است که اندک اندک و به صورت مداوم در فعالیت های شهری صورت می گیرد و با حذف یا حداقل کاهش فرسایش در فعالیت، از فرسایش کالبد و در نهایت فرسایش فضا جلوگیری میکند. عمل ابقا را مي توان در قالب مجموعه ای از اقدامات بهسازی گنجاند. در حالت دوم که فرسودگی نسبی شامل کالبد است، احیاء صورت می گیرد که با تغییرات ساختمانی و تغییرات اندک ولی مداوم بر روی کالبد همراه است. عمل احیا را می توان در قالب مجموعه ای از اقدامات نوسازی گنجاند. در حالت سوم که فرسودگی کامل در کالبد و فعالیت روی داده است، عمل تخریب و بازسازی ضرورت پیدا می کند. عمل تخریب با جایگزینی ساخت جدید بر روی ساخت قدیم و با تأکید بر ویژگی های اصلی شهر، فرسودگی ایجاد شده در کالبد، فعالیت و فضای شهری را از بین برده و فضای شهری معاصری را ایجاد می کند. تخریب و ساخت مجدد را می توان در قالب اقدامات مربوط به بازسازی گنجاند. جدول (2-1) نوع اقدام در هر یک از سه حالت فرسودگی را نشان می دهد(حبیبی و مقصودی، 1388 : 17-16):
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 1- میزان فرسودگی فضای شهری و نوع اقدامات متناسب با آن
میزان فرسودگی فضای شهرینوع فرسودگینوع مرمتنوع اقداممدت زمان اقدامنوع طرحنحوه استفاده از زمین و بنامقیاسفرسودگی نسبیفعالیتبهسازیابقاکوتاه مدت (5-0) سالاجراییتعمیر، تدقیق کاربری، تأکید بر شکلدر حد ریز محله و کویفرسودگی نسبیکالبدنوسازیاحیامیان مدت (15-0) سالطراحیتأکید بر کاربری، تغییر در شکلدر حد محله و برزنفرسودگی کاملفعالیت و کالبدبازسازیتخریببلند مدت (25-0) سالبرنامه ریزیتنظیم کاربری، تعریف شکلدر حد شهر یا بخشی از شهر
مأخذ: (حبیبی و مقصودی، 1388 : 17 )
2-1-5- انواع بافت هاي فرسوده
2-1-5-1- بافت هاي شهري داراي ميراث تاريخي- فرهنگي
بافت فرسوده اي كه عليرغم و جود فرسودگي در گستره آنها، بناها، مجموعه فضاها، تاسيسات و تجهزات شهري با ارزش و با ترتيبي در آن قرار دارد (عندليب، 1387: 40).
2-1-5-2- بافت شهري فاقد ميراث تاريخي و فرهنگي
بافتهايي كه پهنه گسترده شهري ر به خود اختصاص مي دهند. عمده ترين مشكل اين بافت ها به غير از مسايل خاص بناهاي نامقاوم و كوچك، فقدان خدمات لازم و زير ساخت هاي شهري است (عندليب، 1387: 40).
2-1-5-3- بافتهاي فرسوده روستايی- شهري
اين مورد، بافتهاي روستايي كه به مرور زمان در داخل محدوده خدماتي شهر قرار گرفته اند را شامل ميشود. عملكرد زراعي، باغداري و دامداري ساكنين اين بافت از يك سو و سلسله مراتب دسترسي مورد نياز شهري امروز از سوي ديگر اين بافتها را در بافتهاي معمولي شهري برجسته نموده است (عندليب، 1387: 41). نوع گذرها و نيز املاك و ابنيه اين بافت ها با نقتضيات زندگي شهري مناسب نيست و به عللي فرايند استحاله آن به طور كامل طي نشده است. زيرا عملكرد زراعي، باغداري و دامداري قبلي ان سلسله مراتب دترسي خودش را مي طلبيده و طبعا اين وضعيت پاسخوي زندگي ماشيني امروز نيست (احمدي ، 1383: 135).
2-1-5-4- بافت هاي حاشيه اي
بافت هاي حاشيه اي (سكونتگاههاي غيررسمي) ، بافتهايي هستند كه دربيشتر درحاشيه شهرها وكلان شهرهاي كشور قراردارند و خارج ازبرنامه رسمي توسعه شكل گرفته اند. ساكنين اين بافت ها را گروه هاي كم درآمد ومهاجران روستايي وتهيدست شهري تشكيل مي دهند. اين بافت هاي خودرو كه با سرعت ساخته شده اند فاقد ايمني، استحكام، امنيت اجتماعي، خدمات و زيرساخت هاي شهري مي باشند. مانند جبهه هاي جنوبي، جنوب غربي و جنوب شرقي تهران که سطوحي از اين بافتها در داخل محدوده خدماتي 25 ساله و سطوحي ديگر در حريم شهر و قسمت اعظمي از آنها در خارج از حريم، يعني در حوزه نفوذ تهران بزرگ واقع شده اند. اين گونه بافتها با مشكلات كوچك بودن قطعات، نامناسب بودن دسترسي ها توام با معضل كمبود اساسي خدمات همگاني دست به گريبانند ( احمدي، 1383: 135).
2-1-6- ویژگی بافت هاي فرسوده
فرسودگی نواحی شهری میتواند ترکیبی از فرسودگی کالبدی، فرسودگی عملکردی (به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و...) و فرسودگی محیطی (محیط زیست ناسالم) باشد. این فرسودگی می تواند خود را در قالب مشکلاتی چون بدمسکنی و فقر زیست محیطی، گرو ههای ناهنجار اجتماعی، توزیع ناعادلانه منابع، تفاوتهای طبقاتی و رکود اقتصادی بروز دهد، فرسودگیهای کالبدی، عملکردی و محیطی معمولاً به دلایل متفاوتی ایجاد شده اند، اما اصولاً چند ویژگی مشترک بین تمام آنها وجود دارد (LUDA Project, 2006) :
الف) این بخش ها به لحاظ اجتماعی منزوی و از لحاظ اقتصادی محرومند؛ این تنزل اجتماعی- اقتصادی عمدتاً به دلیل زوال اقتصاد سنتی در این بخشها است.
ب) ساکنان این بخش ها دارای کیفیت زندگی پایینتری نسبت به میانگین موجود در شهرند. این پایین بودن کیفیت میتواند در تمامی ابعاد حیات شهری مطرح باشد (نمودار 2-5).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 5- الماس کیفیت زندگی
مأخذ: (LUDA Project, 2006).
ج) میزان استفاده نادرست وغیربهینه از زمینهای با بالقوگی توسعه در این محدودهها بالاست.
محدودههایی که با این تفسیر فرسوده تلقی می شوند، معمولاً طی یک دوره زمانی و در یک چرخه رکود که میتواند ناشی از انباشت آلودگیهای زیست محیطی، میراث برنامهریزی های گذشته، تغییرات اقتصادی و ساختاری و یا دگرگونی در موقعیت اجتماعی و فرهنگی باشد، به شکل کنونی درآمده اند. این شرایط با کوچ ساکنان اصیل اولیه و مهاجرت طبقهای که به دلیل فقر اقتصادی از دستیابی به بسیاری از نقاط قوت حیات شهری محروم است و اغلب به عنوان نیروی کار ارزان، ایفاگر نقش اقتصادی محدودی در شهر است، ادامه مییابد(Syrett and North,2008). عدم تعمیر به موقع و نگهداری صحیح از بناها، باز به دلیل فقر اقتصادی و عدم تعلق به مکان (Altman & Low,1992) طی زمان، موجب وضعیت بد مسکن و افزایش آسیبپذیری کالبدی این محدودهها میشود.
شرایط آن دسته از بافتهای فرسوده که نتیجه الحاق روستاها یا بافتهای حاشیهای به شهر، در پی گسترشهای افقی و پراکندهرویی شهری هستند، با آنچه گفته شد، تفاوتهایی دارد. در این گونه بافتها، فقدان زیرساختهای مناسب کالبدی که از آغاز ناپایدار و سُست بنیان است و نقصان اساسی در عملکردهای اقتصادی- اجتماعی، عوامل اصلی موجد فرسودگی است ( لطفی و زرگری مرندی، 1391 : 17).
2-1-7- معیارها و شاخص های فرسودگی
تجربه جهانی در مرمت شهری پایدار (که البته هنوز در مراحل آغازین بوده و بر روی تعدادی از شهرهای اروپا در حال آزمون است) تاکنون پیشنهاداتی را در ارتباط با معیارهای سنجش و شاخصهای اندازه گیری میزان ناپایداری و فرسودگی ارائه نموده است. در باز تعریف مفهوم فرسودگی در محدوده هایی که آن را "پهنههای وسیع فرسوده شهری" نامیدهاند، پرسش اصلی اینگونه طرح گردیده که کاستیهای موجود در بافت و محدودیتها و انگیزههای بازآفرینی در چه چارچوبی میتواند گنجانده شود، به نحوی که برونداد آن، شمایی از وضعیت واقعی بافت فرسوده را ترسیم کند و پاسخگویی به آن، موجد گذار از مرحله فرسودگی به سرزندگی باشد. به این ترتیب است که برای معیارهای چهارگانه اقتصادی، اجتماعی، محیطی و
کالبدی- ساختاری، شاخصهایی قابل برآورد پیشنهاد داده شده (Kazmierczak et al., 2007 ). و برای ارزیابی نهایی دادههای به دست آمده فهرستی از روشهای ارزیابی و تحلیل ارائه گردیده است (جدول 2-2) به معنای دیگر، قبل از وارد شدن به حوزه استفاده از ابزار متنوع تحلیل، "فرسودگی" به فقدان ویژگیهایی که در شکل مثبت خود میتواند نشان دهنده شرایط مطلوب کالبدی و محتوایی بافت باشد، تعبیر میشود و برای تعیین و برآورد محدوده بافت فرسوده، باید با استفاده از ابزار تحلیل، اقدام به ارزیابی این طیف گسترده از شاخصها و ویژگیها کرد ( لطفی و زرگری مرندی، 1391 : 20).
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 2- معیارهای چهارگانه و شاخص های فرسودگی بافت شهری
اقتصادیزیست محیطیفعالیتهای تجاری محلیپویایی بومی اقتصادوابستگی به سرمایهگذاریهای خارجیمیزان سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتیمهاجرت بنگاههای اقتصادی (از) و (به) بافت شهریتقاضا برای خرده فروشی و خدمات محله ایعرضه خرده فروشی و خدمات محله ایارزش زمین - اجاره بهای املاکتعداد آغاز به کار بنگاههای اقتصادیاراضی بایر با کاربری تجاری و صنعتیمیزان بیکاریمیزان فعالیتهای اشتغالزای محلینسبت فضایی میان نیروی کار و مشاغل موجودمیزان آلایندگی کاربریهای صنعتی، حمل ونقل سواره و خانههاآلودگی هواآلودگی آبآلودگی خاکآلودگی ناشی از پسماندهای خطرناکآلودگی صوتیکاهش تنوع زیستیتامین فضاهای بازتامین فضاهای سبزدسترسی عموم به فضاهای باز و سبزاحتمال وقوع سوانح و بلایای طبیعیاجتماعیکالبدیتغییرات جمعیتیویژگیهای سنی جمعیتمیزان مرگ و میردرصد مهاجران- گروههای قومی و اقلیتهامیزان جدایی گزینیهای اجتماعیدرآمد متوسطمیزان فقرسهم دولت از تأمین رفاه عمومیشرایط بهداشتیسطح تحصیلات عمومیمیزان جرم و جنایتمیزان مشارکت مدنیمیزان توانمندسازی اجتماعیبهای مسکن نسبت به درآمدتراکم جمعیتینسبت جمعیت به واحد مسکونیانسداد چشم اندازهای شهریسیما و ادراک شهری از بیرونسیما و ادراک شهری از درونطراحی شهریکیفیت محیط مسکونیفضاهای مسکونی و اداری خالیشرایط ساختمانها وبناهای موجود بافتمیزان گستردگی امر نوسازیامکانات بهداشتی و دفع فاضلاباندازه واحدهای مسکونیمالکیت زمین و مستغلات (خصوصی، دولتی، تعاونی)کیفیت و کمیت تاسیسات زیربناییاجتماعی و فرهنگیفنی و تجهیزاتی
مأخذ: ( لطفی و زرگری مرندی، 1391 : 20).
حاصل چنین برآوردی، تعیین میزان فرسودگی بافت شهری بر اساس معیارهای چهارگانه است و فرسودگی را نه به صورت امری مطلق که مطابق با این شیوه از تعیین معیار، به صورت نسبی مشخص می نماید، و به تناسب، شیوههای اقدام که در شرایط امروزی، در چارچوب بازآفرینیهای شهری و با رویکردهای گوناگون آن قابل تعریف است، قرار میدهد. به این ترتیب، فرسودگی واجد درجاتی می شود که مقایسه میان بافتهای مختلف از یک شهر یا شهرهای گوناگون را امکان پذیر میسازد (نمودار 2-6). این امکان مقایسه، شیوههای اقدام را برای هریک از مواضع مداخله تعیین خواهد نمود و به این معنی است که مفهوم بازآفرینی شهری"تحقق پذیر" میشود.
درباره محدودههایی که در شهرهای ایران عنوان فرسوده بر آنها نهاده شده است نیز میتوان از چنین رویکردی بهره جست. با استفاده از روشی مشابه، در صورت جمع آوری دادههای مرتبط با معیارها و شاخصهای مورد بحث، به صورت محلی توسط دست اندرکاران امر مرمت بافتهای فرسوده و ایجاد نقشههای موضوعی براساس هر کدام از سنجهها و سپس انجام تحلیلهای مکانی، میتوان ناپایداری و فرسودگی بافتهای مورد مطالعه را به صورت فضایی به نمایش درآورد و از این طریق، بازتعریفی از محدوده بافت های فرسوده ارائه داد که نتیجه آن قاعدتاً با پهنه هایی که مطابق با شاخصهای سهگانه کالبدی، فرسوده اعلام شده است، متفاوت خواهد بود، یا حداقل میزان و کیفیت فرسودگی و متعاقباً نوع اقدام لازم برای بازآفرینی هر بافت را بهتر مشخص خواهد کرد ( لطفی و زرگری مرندی، 1391 : 21).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 6- مقایسه میان فرسودگی در6 شهر اروپایی براساس معیارهای چهارگانه
مأخذ: (Kazmierczak et al., 2007).
2-1-7-1- معيارهاي تعيين بافت هاي فرسوده بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی
در مصوبه شوراي عالي شهرسازي، معيارهاي شناسايي بافت هاي فرسوده از ارزش يکساني برخوردارند ولي نحوه اعمال معيارها، مشخص گرديده و شناسايي بافت هاي فرسوده، مبتني بر راهکارها و شاخص هایی تعیین شده که عبارتند از (شورای عالی شهرسازی ، 1384) :
- ریزدانگی: بلوک هایی که بیش از 50% آن ها مساحتی کمتر از 200 مترمربع داشته باشد که معرف فشردگي بافت و کثرت قطعات (پلاک ها) کوچک با مساحت اندک است.
- ناپایداری : بلوک هایی که بیش از 50% بناهاي آن ناپایدار و فاقد سیستم سازه ای باشد، معرف فقدان سيستم سازه اي مناسب و غيرمقاوم بودن ابنيه است.
- نفوذ ناپذیري : بلوک هایی که بیش از 50% معابر آن عرض کمتر از 6 متر داشته باشند، معرف عدم دسترسي هاي مناسب و اندک بودن معابر با عرض کافي براي حرکت سواره است.
2-1-8- « تجدید نسل» به عنوان راهبردی برای مرمت و حفاظت شهری
واژه Regeneration در لغت به معنای « بازتولید یا ترمیم طبیعی بخشی از یک تمامیت زنده که در معرض نابودی قرار گرفته است»، میباشد ( Robert,2000). درباره پدیدههای مرتبط با امور انسانی و اجتماعی، این تجدید نسل ممکن است با تغییرات دفعی و ناگهانی همراه شود و یا بطیء و آرام باشد. در مورد « مرمت و حفاظت شهری» آن گونه که از ویژگیهای عصر تجدید نسل استنباط میشود، شهری میباید شکل بگیرد که در درجه اول پاسخگوی شرایط تازه شهرها در مناسبات نوین و بین المللی، و در وهله بعد، برآورده کننده خواسته ها و نیازهای افراد نسل جدید باشد. در حوزه مرمت و حفاظت شهری واژه «تجدید نسل» را میتوان با « بازآفرینی شهری» جایگزین کرد. بازآفرینی شهری را میباید اصلی ترین رویکرد مرمت و حفاظت شهری دوران معاصر تلقی نمود. این رویکرد به گواه تجربیات و رویدادهای سالهای اخیر، چند راهبرد اصلی را در دستور کار خود داشته است ( نمودار 2-7 ) ( لطفی، 1390 : 80) :
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 7- راهبردهای اصلی بازآفرینی شهری
مأخذ: ( لطفی، 1390 : 80).
2-1-8-1- تکوین نگرش تعاملی
فعالیتهای شهرسازی دهه 1970 میلادی، بیشتر از جنس همان روش تعاملی یا تلفیقی در نوسازی شهری بوده است. پس از تحولات اجتماعی سال 1968، قانونی برای «حذف مساکن آلوده و غیر بهداشتی» در فرانسه به تصویب رسید. در این دهه، هنوز از عنوان بازآفرینی شهری استفاده نمیشود، اما روند تحول به سویی است که شرایط را برای چنین نگرشی فراهم میآورد. به تدریج توجه به «حیات مدنی» و مسائل « اجتماعی» شهرها، به یکی از اجزای جدایی ناپذیر فرایند مرمت و حفاظت شهری تبدیل میگردد. مبارزه با گسستگی اجتماعی و تلاش در جهت بهبود وضع مسکن طبقات کم درآمد و ارتقا کیفی مجموعه های بزرگ، در این سالها مهمترین عناوین برنامههای ملی را به خود اختصاص میدهد (لطفی، 1390 : 81).
توجه به مشکلات محله ها و ساکنان شهرها، توجه به ارتقاء کیفیت محیط زندگی افراد و کوشش در جهت حل مسائل قشر جوان جامعه، از فعالیتهای مهمی است که این نگرش را تکمیل مینماید ( Ellin,2006:1-2).
2-1-8-2- فرهنگ محملی برای بازآفرینی
یکی از اصلیترین پاسخهایی که برای به گردش درآوردن چرخ مرمت و حفاظت شهری اندیشیده شده، گزینه «فرهنگ» است ( Garcia,2004:312) . فرهنگ در بارزترین حضور خود، به عنوان عاملی برای ساختن تصویری جدید از شهرهای صنعتی به کار گرفته شده، و به راهبردی موثر برای توسعههای جدید تبدیل گردیده است. در دهه 1990، انگاره «بازآفرینی هدایت شونده با فرهنگ » و استفاده از سرمایه های فرهنگی خود را به عنوان گزینه ای موفق در عرصه مرمت و حفاظت شهری مطرح ساخت (لطفی، 1390 : 82).
2-1-8-3- محیط زیست، قیدی برای بازآفرینی
از سالهای دهه 1970 به بعد، توجه به محیط زیست به عاملی تعیین کننده در بحث شهرسازی بدل گردید. این مقطع را میباید آغاز توجه جدی به امور زیست محیطی تلقی کرد. با طرح مفهوم پایداری و واژه «توسعه پایدار» در دهه 1980 و انتشار گزارش برانتلند در سال 1987، محیط زیست به صورت سرفصلی از نگاه تلفیقی و یکپارچه نگر مرمت و حفاظت شهری درآمد ( لطفی، 1390 : 83).
به هر ترتیب، محیط زیست به عنوان قیدی تعیین کننده در جهت گیریها، و طرحهای شهرسازی و معماری، از این مقطع وارد ادبیات شهرسازی میشود. ترجمان این توجه در زمینه شهر، شامل موارد زیر و بسیاری از ملاحظات مرتبط با این موارد است: پرداختن به شکل شهری پایدار و کاستن از آلایندگی ناشی از عملیات شهرسازی، کاستن از میزان به هدر رفتن انرژی در مراحل ساخت و بهره برداری، کم کردن از حجم سفرهای شهری و رفت و آمدهای سواره، ایجاد بهترین شرایط برای حمل و نقل عمومی، از میان بردن پراکنده رویی شهری و حومهای، کاستن از نابرابریها و گسستگیهای اجتماعی، جلوگیری از تخریب فضاهای باز شهری و طبیعی، حفظ منابع آب و اراضی تالابی، حل مشکل ترافیک و آلودگیهای ناشی از آن و ... از این پس، بخشی مستقلی از طرحهای بازآفرینی به جنبههای زیست محیطی و تدارک لوازم رسیدن به توسعههای همگام با پایداری محیطی، اختصاص پیدا کرده است ( Beatley,2000).
2-1-8-4- صنعت زدایی، مجال و ضرورتی برای بازآفرینی
با گذر به دهه 1980 میلادی، چهره دیگری از توسعه شهری رخ مینمایاند. در پی انتشار گزارشهای نگران کنندهای از وضعیت بی ثبات و رو به افول اقتصادی هستههای مرکزی شهرها، تلاشی در جهت احیاء عملکردی این بخشها آغاز شد. در این مقطع، فرآیند جهانی شدن، کم کم اثرات خود را بر روی سازوکار اقتصاد متکی بر صنعت کشورهای غربی نشان میدهد. صنعت و فعالیتهای وابسته به اقتصاد نوع دوم، دیگر جایی در ساختار کالبدی این شهرها نمیتوانند داشته باشند و به نقاط دیگر منتقل میشوند. پدیدهای که آن را «جابجایی» فعالیتهای صنعتی- تولیدی مینامند. به همین دلیل موج مهیب «صنعتزدایی»، بخش مهمی از شهرهای اروپای غربی و آمریکا را درمینوردد. ایالات متحده زودتر از سایر کشورها اقدام به تشکیل گروههای مختلط «دولتی- خصوصی» برای پرداختن به توسعههای از درون، از نوعی میکنند که به فاصله کوتاهی در انگلستان، «بازآفرینی شهری» نامیده میشود ( لطفی، 1390 : 84).
2-1-8-5- خدماتی شدن، «بازآفرینی شهری» و تجدید ساختار کالبدی- کارکردی
همزمان با حذف صنعت، نوع سوم اقتصاد، یا اقتصاد متکی بر فعالیتهای خدماتی، رشد چشمگیری پیدا میکند، تا آنجا که طی کمتر از یک دهه، اصلی ترین نوع از فعالیتهای شهری را شامل میگردد. در این ارتباط، از فرآیند «خدماتی شدن» به عنوان مهمترین عامل شکل دهنده به شهرها نام برده میشود ( Burgel,2000:108-9). میتوان گفت که بسیاری از طرحهای بازآفرینی شهری، برای تبدیل کردن پهنههایی از شهر که روزگاری در خدمت تجارت سنتی و اقتصاد نوع اول و دوم قرار داشته است، به مراکزی برای ارائه خدمات عمومی و تخصصی در سطوح ملی و بین المللی، به انجام رسیده است. گرایش به سوی فعالیتهای خدماتی، همچنین الگوی جدیدی از ساعات کار و استراحت را پیش روی جوامع پیشرفته نهاده است. مطابق این الگو، با آزاد شدن ساعات بیشتری در طول هفته و افزایش ایام تعطیل سالانه و اوقات فراغت، تقاضای بسیار بیشتری برای استفاده از خدمات تفریحی، گردشگری و فرهنگی به وجود آمده و همین امر کل جریان شهرسازی و «مرمت و حفاظت شهری» را به سوی ایجاد و یا ارتقاء کیفی فضاهای عمومی و تفریحی سوق داده است. روند خدماتی شدن، حتی امروز و در آستانه قرن بیست و یکم، ادامه دارد و از آن به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل در «بازآفرینی» اقتصادی- اجتماعی شهرها یاد میشود ( لطفی، 1390 : 85-84).
2-1-8-6- توسعه از درون، «بازآفرینی» و بازگشت به شهر
گزارش سال 1977 دولت انگلستان نشان میدهد که فرسودگی هستههای مرکزی شهرها، نه تنها به دلیل وضعیت اقتصادی تک تک خانوارها و افراد مقیم در این هستهها که اصولا به خاطر بحرانی شدن کل ساز و کار اقتصادی بخشهای درونی شهرهاست و به همین خاطر است که موضوع «باززنده سازی اقتصادی» به میان میآید. در انگلستان و ایالات متحده، مهم شمردن توسعه از درون با کاربست واژه Brownfield به معنای اراضی درونی شهرها که قبلا موضوع توسعههایی بودهاند، (Cowan,2005) مطرح گردید. توسعه از درون در مخالفت با «پاشیدگیهای شهری» و کشیده شدن بیدلیل و نامتناسب شهر در دل زمینهای بکر و طبیعی پیرامون، که سبب بر هم زدن تعادل زیست محیطی و از میان بردن ویژگیهای مقبت اراضی طبیعی است، پیشنهاد شده بود (لطفی، 1390 : 85).
2-1-9- مداخله در بافت های فرسوده
2-1-9-1- محتوای مداخله در بافت های فرسوده
مداخله در بافت های فرسوده عمدتا شکل کالبدی دارد. این مداخله باید به صورت جدی با شناخت ظرفیت ها و تنگناهای اقتصادی-اجتماعی و همچنین کالبدی انجام پذیرد. ابزار این مداخله طرح های بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده هستند. این طرح ها از نوع طرح های تفصیلی اجرایی (طرح های محدوده ی اقدامات) بوده که محتوای اصلی آن طراحی شهری است ( عندلیب و حاجیعلیاکبری، 1387 : 33).
روند تغییرات در محلات شهري می تواند برنامهریزي شده یا غیربرنامه ریزي شده باشد که شیوه هاي مداخله در بافت هاي فرسوده شهري از نوع تغییرات برنامه ریزي شده است. مداخله به عنوان یک اقدام برنامهریزي شده هم بر روي فرد، خانو اد و اجتماع و هم به روي کل شهر و جامعه اثرگذار است، یعنی در سطوح مختلف اثرات خود را نمایان می کند. از طرف دیگر آثار و تبعات مداخله در ابعاد مختلف نیز قابل مشاهده است که این ابعاد شامل ابعاد اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پدیده است(جهان شاهی، 1382: 31) .نمودارهای (2-8) و (2-9)، این تاثیرات را نشان میدهند :
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 8- سطوح مختلف اثرات مداخله در بافت های شهری.
مأخذ: (نگارنده ).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 9- ابعاد مختلف اثرات مداخله در بافت های شهری.
مأخذ: (نگارنده ).
2-1-9-2- اهداف مداخله در بافت های فرسوده
اهداف مداخله در بافت های فرسوده را میتوان اهداف کالبدی، عملکردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و... برشمرد. لیکن با توجه به اهداف فوق ، هر گونه مداخله ای در بافت باید بتواند به مسائل زیر پاسخ گوید (عندلیب و حاجیعلیاکبری، 1387 : 34) :
1- مداخله در بافت باید بتواند به صورت موضعی حیات تازه ای را به مرکز شهر بدهد و ساختار اقتصادی-اجتماعی مطلوبی برای مرکز شهر ایجاد نماید.
2- مداخله در بافت باید مرکز شهر را برای پذیرش شیوه زندگی مدنی با فرهنگ امروزی آماده سازد.
3- مداخله در بافت باید به استقرار اقشار اجتماعی جدید کمک کند و موجب بازگشت جمعیت پراکنده شده به سوی پیرامون شهر ، به ایم مرکز شود.
4- مداخله در بافت باید کمبودهای خدماتی مرکز شهر را به کیفیتی تامین نماید که علاوه بر ایجاد مطلوبیت شهری نیازهای ساکنین را نیز برآورده سازد.
2-1-9-3- رويكردها و روشهاي مداخله در بافتهاي شهري
بافت هاي تاريخي و فرسوده شهري جهت ارائه شرايط زيست معاصر نياز به مداخله دارند. تاكنون انواع مختلفي از روشهاي مداخله و برخورد در بافتهاي فرسوده شهري تجربه شده كه ميتوان آنها را در سه رويكرد كلي زير دسته بندي كرد (حبیبی و پوراحمد، 1386: 29):
1- ساماندهي بافت فرسوده
2- حفاظت از بافت فرسوده
3- دخالت در بافت فرسوده
هر يك از اين رويكردها و مداخلات اهداف متفاوتي را دنبال مي نمايند و اقدامات متنوعي را نيز شامل ميگردند. در مواجهه با هر بافت شهري در بدو امر و پس از شناخت مسائل و علل فرسودگي ميتوان يك يا چند شيوه را در قالب راهبرد مداخله به کار گرفت. در جدول (2-3) اهداف و شیوه های اقدام در انواع مداخله آمده است (فرشیدی، 1389 : 36) :
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 3- اهداف و شیوه های اقدام در انواع مداخله
نوع مداخلههدف مداخلهشیوه های اقدامساماندهیهدایت و کنترل توسعهتدوین اسناد هدایت گر(ضوابط و مقررات)حفاظتحفاظت ( مطلق)تدوین اسناد هدایت گر(ضوابط و مقررات) و (اقدام لازم توسط سازمان مسئول)مداخله ( سازنده)بهسازی، بازسازی، اصلاح یا احیای فضای شهری حفاظت (فعال)تهیه طرح، اسناد هدایت گر و برنامه سازماندهی و سرمایه گذاریمداخله ( بنیادی)نوسازی، حفاظت (فعال) ایجاد فضا و ساختارهای نوین شهریتهیه طرح و برنامه (اقدام) سازماندهی و سرمایه گذاری
مأخذ : (فرشیدی، 1389 : 36).
پنج روش در بحث مداخله در بافتهای فرسوده شهری وجود دارد که هر یک از آن ها را میتوان در قالب جدول (2-4) تعریف نمود (حبیبی و مقصودی ، 1388 : 195-190 ) :
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 4- انواع روش های مداخله در بافت های فرسوده شهری
روش مداخلههدف مداخلهشیوه اقدامحفاظتی-بهداشتیارتقا کیفیت حفاظتی محیط شهریبازسازی-نوسازیحفاظتی-تزئینیحفظ ثروت فرهنگیمعاصرسازی کالبدیزیباشناسی منظر شهریتوسعه اقتصادی-اجتماعی با توجه به حفظ ثروت های فرهنگی و تاریخیبهسازی-نوسازیموضعی-موضوعیتوسعه شهر از درونمعاصرسازی شهر قدیم با ایجاد حیات مدنی و زندگی شهریحفاظت، نظارت، پایداریقانونمند ساختن میراث فرهنگی و تاریخیبهسازی-نوسازی-بازسازیجامع مرمت شهریتوسعه کالبدی-فضاییتنظیم رابطه توسعه و حفاظتارتقا پویایی شهر قدیم در کل شهربهسازی-نوسازی-بازسازیبازسازی شهریمعاصرسازی همراه با ارتقا حیات مدنیبهسازی-نوسازی-بازسازی
مأخذ: (حبیبی و مقصودی ، 1388 : 195-190 ).
همچنین مداخله از دیدگاه عمده ترین صاحب نظران و مرمت کنندگان فضاهای کهن شهری به شرح جدول (2-5) میباشد:
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 5- مداخله از دیدگاه عمده ترین صاحب نظران
نظریه پردازکاربری پیشنهادیشیوه و کلامروش مداخلههدف مداخلهاوژن ویوله لودوکگنجینه ایبهسازی- نوسازی- بازسازیبازسازی شهریاحیای کالبد به دنبال آن بهبود کارکردجان راسکینتداوم کاربری تاریخی- مساعد سازیبهسازیحفاظتی- تزئینیبهبود کالبد بدون دخالتکامیلو بویی تومعاصر سازیبهسازی- نوسازیمداخله موضعی- موضوعیبهبود کارکردکامیلوسیتتداوم حیات کالبدی- تاریخیبهسازی- نوسازیحفاظتی- تزئینیبهبود کارکرد با احترام به کالبد قدیملئوناردو بنه ولومعاصر سازیبازسازیحفاظتی- تزئینیبهبود کالبد و بهبود درشرایط زیست ساکنانلودویکو کوارونیمعاصر سازیبهسازی- نوسازیبازسازی شهری- روش جامع مرمت شهریبهبود عملکرد با احترام به بافت زنده و پویاگوستاو جیووانیگنجینهای برای بافت مرده احیا برایبافتزندهبهسازی- نوسازیبازسازی شهریبهبود عملکرد با احترام به بافت پویاپاتریک گدسدر درون برنامه ریزی شهری مطرح می شودبهسازی- نوسازیروش جامع مرمت شهری- بهبود محیط شهری- بهبود شرایط زیستلوکوربوزیهمنطقهبندی براساس معیار عملکرداصلی شهربازسازیحفاظتی- بهداشتیبهبود کارکرد با تخریب کالبدلوئیس مامفوردبراساس کاربری طرحهای آزمایشیبهسازی- نوسازیروش جامع مرمت شهریپاسخ به نیاز های معاصرکوین لینچبراساس طراحی منظر شهربهسازی- نوسازی- بازسازیروش جامع مرمت شهریحس تداوم در کالبد بافت قدیمکنستانتین دوکسیادسمعاصر سازیبهسازی- نوسازی- بازسازیروش جامع مرمت شهریدوباره سازی بافت تاریخی و عملکرد قبلی آنرنزو پیانومختلط و غیر عملکردینوسازی- بازسازیموضعی- موضوعیتدوین طرحهای انعطاف پذیرریچارد راجرزمختلط و غیر عملکردینوسازی- بازسازیموضعی- موضوعیخلق فضاهای خدمات رسان
مأخذ:(حبیبی و مقصودی، 1388 : 69-57).
2-1-10- جمع بندی
يكي از علل اصلي مشكلات بافت فرسوده در اكثر نقاط دنيا عدم انطباق بافت هاي قديم با نيازهاي امروزي ميباشد ، خصوصاً از نظر كالبدي، اين بافت ها به دليل فرسودگي و کم عرض بودن معابر، امكان دست يابي به خدمات و تسهيلات جديد را ندارند و در نتیجه از نظر کیفیت زندگی در سطح پایینی قرار میگیرند که همین امر سبب مهاجرت قشر اصیل و جایگزین شدن افراد مهاجر و کم درآمد در بافت میشود و به تبع حضور این قشر که درای حس تعلق و مسئولیت پذیری نسبت به بافت نمیباشند خود بر روند فرسودگی بافت میافزاید.
تنزل و فرسودگي و پایان عمر بناها و واحدهای ساختماني به لحاظ فیزیکی وعملکردی پدیدهای طبیعي و غیر قابل اجتناب است، بنابراین تلاش برای انتخاب الگو یا استراتژیهایي كه بتواند جریان زندگي را در این مناطق دایمي كند، ضروری است.چنین الگوهایي باید دارای منشاء محلي و بومي و مبتني بر مشاركت مردمي باشند. یعني درون زا و پایدار نه برون زا و مقطعي.
با توجه به مطالب فوق میتوان مولفههای موثر بر بهسازی و نوسازی بافت فرسوده را به صورت نمودار زیر نشان داد ( نمودار 2-10) :
2630805-538480نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 10- مولفه های بهسازی و نوسازی بافت فرسوده00نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 10- مولفه های بهسازی و نوسازی بافت فرسوده77127105044440مأخذ: (نگارنده).020000مأخذ: (نگارنده).
2-2- رویکرد مشارکتی
2-2-1-مفاهیم وتعاریف مشارکت
این واژه به معناي درگيري و تجمع براي منظوري خاص ميباشد. در مورد معنای اصطلاحی مشارکت بحث های فراوانی شده است، ولی در مجموع میتوان جوهره اصلی آن را درگیری ، فعالیت و تاثیرپذیری دانست (ميرموسوي، 1385: 87). با پذيرش اين جوهر برخي از صاحب نظران مديريت، تعريف زير را براي مشارکت ارائه نموده اند: "مشارکت درگيري ذهني وعاطفي اشخاص در موقعيت هاي گروهي است که آنان را برمي انگيزد تا براي دستيابي به هدفهاي گروهي يکديگر راياري دهند و در مسئوليت کارشريک شوند"(طوسي، 1378: 54).
در دایره المعارف برنامه ریزی شهری مشارکتی عمومی این گونه تعریف شده است :
مشارکت عمومی در شهرسازی ابزاری است که به وسیله آن اعضای جامعه قادر می شوند تا در تدوین سیاستها وطرحهایی شرکت کنند که بر روی محیط زندگی آنها موثر هستند (حسینی،1382: 15). در جامعه شناسي شهري مشاركت وسيلة تبديل شهرنشينان بي تفاوت به شهروندان صاحب حقوق و مسئوليت هاي فردي و اجتماعي است (Faurks,2000:18 ). مشارکت، حقی است كه منعكس كننده نقش فردي اعضاي يك جامعه نسبت به يكديگر است و با اجتماعي شدن انسان، مسئوليت او را افزايش داده و منجر به تعيين حد و حدود قانوني براي دست يابي به آن گرديده است (Macdonald,2000 : 34 ). به ديگر بيان، مشاركت فرآيندي است كه توسط آن مردم بر ساختارها، سازمان ها و مسئولان تأثير مي گذارند تا خدمات شهري مناسب در اختيارشان نهاده شود. بنابر اين، مشاركت باعث افزايش ظرفيت مردم در ادارة امور محلي بوده و به نوعي با توانمندسازي مرده همراه است (Schubler, 1996 : 22 ).
آنچه که امروز از مشارکت تعريف مي شود با معناي عام آن که از ديرباز با زندگي انسان پيوند داشته متفاوت است، چرا که مشارکت به معناي عام آن در قلمرو اقتصادي و صنعتي آغاز شد تا مردم را در مالکيت و پيشرفت سرزمين شان سهيم سازد و پايه هاي پايداري و تداوم صنعت و اقتصاد را مستحکم سازد . اما امروز مشارکت به معني راه يافتن آن به تمام عرصه هاي زندگي، يعني شرايطي است که همه مردم در تعيين سرنوشت خويش دخالت آگاهانه و واقعي پيدا مي کنند، مانند : مشارکت مردم در عرصه هاي مختلف عمراني و خدماتي با انتخاب نماينده خويش بعنوان شورا و يا مشارکت در امر آباداني شهر يا شهرداري هاي محل سکونت خويش براي زندگي در محيطي سالم، پاکيزه و دلنشين است يا مشارکت مردم در امور خيريه به منظور دستگيري از قشر آسيب پذير جامعه و ده ها نوع مشارکت مردم در قالب NGO ها .
2-2-2- انواع مشارکت
در اينجا ،گونههاي متفاوتي از مشارکت بر اساس دو معيار" نقش مردم" در عمل مشارکتي و " موقعيت مردم" در مقابل برنامههاي توسعه معرفی شده است، براساس هر يک از اين دومعيار ، دوگونه مشارکت تعريف شده است (همان:17):
2-2-2-1- نقش مردم
1 - مشارکت فعال- 2- مشارکت منفعل
2-2-2-1-1- مشارکت فعال
مشارکتي است که در مقابل مفهوم منفعلانه مشارکت مطرح مي شود. مشارکت فعال داراي دو خصيصه مهم مي باشد :
مشارکتي است جوشيده از متن جامعه که به مشارکت از پايين نيز معروف است
مشارکتي نامحدود که دربرگيرنده تمامي عرصه هاي کار و زندگي بوده ومشارکت آحاد مردم را در کل چرخه مشارکت مي رساند.
از سوي ديگر اين مشارکت، در جهت غلبه برنابرابريهاي گام برمي دارد و مدیريتي رابراساس سن، جنس، وضعيت تحصيل، جايگاه وطبقه اجتماعي ونظاير آن را نمي پذيرد. امروزه مشارکت فعال جوهر اساسي بحثهاي مربوط به مشارکت ، به حساب مي آيد. مشارکت فعال را همچنين مترادف با " مشارکتي با اقبال مردمي" خوانده اند.
2-2-2-1-2 - مشارکت منفعل
مشارکت منفعلانه ، اجبار به مشارکت بالا ويا مشارکت اجباري است. اين گونه مشارکتها ، اگر چه شکلي از اشکال مشارکت اند ، ليکن فاقد جامعيت لازم بوده وامکان بروز خلاقيت هايي که در شرايط مشارکتهاي داوطلبانه ظاهر مي شودرا ندارند. اين گونه مشارکتها ، دستوري و آمرانه و با نفس مشارکت، در تناقض اند (همان:18).
2-2-2-2- موقعيت مردم (در قبال طرح ها وبرنامه ها)
1- انگيزشي(اغوا وتحريک کننده) 2- تعاملي( اخباري وايجاب کننده)
2-2-2-2-1- مشارکت انگيزشي
اين مفهوم عمدتاً پوشش دهنده وضعيتي است که درآن ، عامه مردم به پذيرش برنامه اي کليات آن طراحي و تثبيت شده ، تشويق وترغيب شده باشند. احتمال نسبي که مردم بتوانند به طور آگاهانه وبراساس منافع شخصي خويش اتفاقات را به نفع خود خود برگردانند ، کم است. به طور ايده آل ، مشارکت انگيزشي در برنامه ريزي ، سه فاز(مرحله) اصلي را مي تواند داشته باشد (Jospehin,1999: 135) :
1- مرحله فهميدن : که طي آن مردم انتظار دارند که به اهداف برنامه تغيير وتوسعه دست يابند.
2- مرحله اي که طي آن مردم به اين مسئله جلب مي شود که اهداف برنامه بامنافع ايشان سازگاري دارد.
مرحله اي که درآن ، مردم بايستي براي تکميل سهم خود در برنامه ، دست به عمل بزنند.
2-2-2-2-2- مشارکت تعاملي
اين مفهوم ، عمدتاً پوشش دهنده وضعيتي است که طي آن مردم بر سر تدوين اشارات وراهنمايي هايي توافق مي کنند که در پايه گذاري اهداف اصلي و فرضيات روند برنامه ريزي ، مورد استفاده قرار مي گيرند. احتمال نسبي که مردم بتوانند وقايع را تحت تاثير قرار بدهند ، در اين مورد بيشتر است (Jospehin,1999: 136).
2-2-3- طبقه بندي الگوهاي مشارکت
وقتي از مشارکت مردم درادره امور شهرها سخن مي گوئيم ، به ويژه هنگامي که مصاديق مشخصي را براي آن معرفي مي کنيم ، بلافاصله متوجه تنوع بسيار زياد آن شده ومشاهده مي کنيم که طيف هاي وسيعي را درون خود جاي مي دهند. اين واقعيت موجب مي شود که هنگام بحث تحليلي از الگوهاي مشارکت نتوانيم از احکام کلي حاکم برتمامي اين الگوها سخن بگوئيم. نگاهي استقرايي به الگوهاي موجود مشارکت در جهان نشان مي دهد که مي توان اين الگوها را برحسب سه معيار متفاوت طبقه بندي کرد:
2-2-3-1- برحسب نوع مشارکت
به اعتبار نوع مشارکتي که افراد در يک الگو دارند ودر واقع برحسب بخشي از انجام فعاليت که درآن سهيم مي شوند ، مي توان الگوهاي مشارکت زير را از يکديگر متمايز ساخت (فیروز بخت، 1386: 88) :
2-2-3-1-1- مشارکت در تصميم گيري ومديريت
به طور معمول وقتي مشارکت افراد در مديريت يک مجموعه يا يک سازمان مطرح مي شود ، اين مشارکت ممکن است در چهار حوزه تحقق يابد. نخست افراد ممکن است در تعيين هدفها مشارکت کنند. دوم ، آنان ممکن است در گرفتن تصميم ها شرکت جويند يعني از ميان راههاي گوناگون کنش به گزينش بپردازند. سوم ، ممکن است در گشودن دشواريها شرکت کنند که اين فراگردي است دربرگيرنده تعريف وتعيين موضوعها وپديدآوردن راه چاره ها وگزينش ازميان آنها. سرانجام ، مشارکت ممکن است پديدآوردن دگرگوني درمجموعه يا سازمان باشد. البته اين چهار منطقه به طور خالص وکامل مجزا نيستند وبا يکديگر نيز ناسازگار وغيزقابل جمع نمي باشند. علاوه برموضوع مشارکت درمديريت ، سطح ومحدوده مشارکت درمديريت نيز اهميت دارد. سطح و محدوده مشارکت در مديريت ، تحت تاثير سه گروه از عوامل وشرايط قرار مي گيرد. اين عوامل مي توانند هم سطح و هم اثر اين مشارکت ها را تحت تاثير قرار دهند. دسته اول اين عوامل به ويژگي هاي شخصي وروان شناختي مربوط مي شودو شامل عواملي چون ارزشها ، نگرشها وگرايشها وتوقعات افراد مي گردد. دسته دوم عوامل به ماهيت فعاليت و نحوه ي سازماندهي آن باز مي گردد. ميزان پيوستگي افرادي که درانجام يک فعاليت نقش دارند بايستي در دعوت به مشارکت مورد توجه قرارگيرد. دسته سوم را مي توان عوامل بيروني ناميد. دگرگوني هاي تکنولوژيکي ، دگرگوني هاي مقررات دولتي، دگرگوني هاي ناشي از رقابت وهم چشمي در اين گروه جاي مي گيرند.
2-2-3-1-2- مشارکت درتامين مالي هزينه انجام طرحها
در کاربردهاي مشارکت گاه منظور از مشارکت در کارها (به ويژه درامورشهرها) اين است که افراد سعي کنند تا بخشي از بار مالي مربوط به انجام طرح رابرعهده بگيرند. آن چه در عمل ميزان پرداخت يک فرد دريک مورد خاص را تعيين مي کند ، نخست ميزان تمايل اوست براي بهره مندشدن در قبال پرداخت وجه براي آن مورد خاص وديگري قدرت وتوان پرداخت او. عامل اول را در اصطلاح فني - اقتصادي ، کشش تقاضا براي آن مورد خاص مي نامند. منظور از کشش تقاضا شاخصي است که نشان مي دهد تقاضاي افراد براي داشتن يک کالا ويا بهره مندي از يک موقعيت تا چه حد تحت تاثير تغيير عواملي چون قيمت آن کارويا آمدن آن شخص قرار مي گيرد. البته صرف وجود تمايل نسبت به يک کالا (يا موقعيت- براي پرداخت وجه در قبال آن) کافي نيست بلکه توان پرداخت نيز لازم است. توان پرداخت معمولاً توسط درآمد افراد اندازه گيري مي شود. بيان ديگر بحث فوق اين است که ميزان مشارکت افراد در تامين مالي هزينه ها به دوعامل بستگي دارد : ميزان مطلوبيت اين طرح ها براي آن فرد وقدرت وتوان مالي او (همان: 90).
2-2-3-1-3- مشارکت در تامين نيروي انساني
يکي ديگر از انواع مشارکت اين است که افراد شهر نيروي انساني لازم براي انجام يک فعاليت خاص را تامين نمايند. در اين وضعيت افراد نه در مديريت کار و نه در تامين مالي آن شرکت داشته اند ، اما در مرحله اجراي آن با اختيار گذاشتن نيرو وتوان خويش به صورت داوطلبانه از هزينه هاي اجرايي آن کاسته ودر عمل مي کوشند تا طرح مورد توافق خود را به اجرا درآورند (سعیدی، 1382 : 7).
2-2-3-2- برحسب زمينه مشارکت
به دليل گستردگي فعالیت هايي که توسط مديريت در شهرها انجام مي گيرد ، زمينه هاي مختلفي از مشارکت را مي توان در شهرها شناسايي کرد. دريک طبقه بندي استقرايي مي توان زمينه هاي مشارکت در ادره امور شهرها را تحت عناوين زير طبقه بندي کرد (علوي تبار، 1379: 28-26) :
فعاليت هاي عمراني( ايجاد خيابان وکوچه ، ايجاد ميدان ها ، ايجادپل... )
فعاليت هاي مربوط به محيط زيست( ايجاد فضاي سبز و زيبا سازي شهر)
فعاليت هاي مربوط به تامين ايمني شهر( ايجاد ايستگاههاي آتش نشاني- رفع خطر از بناها... )
فعاليت هاي نظارتي ( نظارت برحسن انجام قوانين و مقررات مربوط به زندگي شهري)
فعاليت هاي مربوط به خدمات شهري( تنظيف معابر ودفع زباله ، ارائه خدمات مربوط به غسالخانه وگورستان... )
فعالیت هاي مربوط به رفاه اجتماعي (تاسيس فرهنگسراها ، تاسيس کتابخانه ، ايجاد خانه هاي محله ... ). بسته به اين که مشارکت به منظور انجام کدام يک از فعاليت هاي فوق صورت گيرد نيز مي توان به طبقه بندي الگوهاي مشارکت اقدام کرد.
2-2-3-3- برحسب نوع سازماندهي
عمل طبقه بندي وظايف ، تفويض اختيار ، تثبيت مسئوليت براي اجراي وظايف وتعيين روابط به منظور همکاري موثر در تحقق بخشيدن به اهداف را اصطلاحاً سازماندهي مي نامند. برحسب نوع سازمان دهي درنخستين گام مي توان دو نوع سازمان دهي الگوهاي مشارکت را از يکديگر متمايز ساخت. در نوع نخست که اساساً تشکلهاي خودجوش وخود انگيخته جامعه را شامل مي شود ، سازماندهي بدون توجه به دست آوردهاي دانش جديد مديريت صورت گرفته و مبتني برتجربيات شخصي و سنن اجتماعي است. اما درنوع دوم که تشکل هاي رسمي يا نسبتاً رسمي وبرانگيخته را شامل مي شود سازماندهي برمبناي دست آوردهاي فنون مديريتي جديد وبا هدف حداکثر کارائي صورت مي پذيرد. درنوع اول روابط بيشتر رودررو و پيوندها بيشتر عاطفي است و از اين رو دوام و پايداري بيشتري از خود نشان مي دهند. اما درضمن امکان استفاده بهينه از منابع در آنها پايين بوده واغلب فعاليت ها با صرف امکانات و انرژي بيش از حد مورد نياز صورت مي پذيرد. رسميت روابط فيمابين در نوع دوم ممکن است به کاهش علايق و پيوندهاي عاطفي بيانجامد اما کارايي را افزايش داده ، سرعت ونظم امور را بالا مي برد. به علاوه تقسيم کار دقيق تر موجود در نوع دوم ، امکان اصطکاک وکشمکشهاي تشکلها را کاهش را کاهش مي دهد. بسته به زمينه و انتظاري که از يک تشکل مشارکتي وجود دارد، مي توان يکي از اين دو نوع را مناسبتر دانست اما صدور حکم کلي واقع بينانه نيست (علوي تبار، 1379: 30-29).
2-2-4- طيف مشارکت ها
اصولاً طرح هاي شهري و به طور خاص طرح هاي ساختاري راهبردها و سياست هايي را جهت اقدام تعريف و تعيين مي کنند ، اما تحقق پيدا کردن طرح ها به کاربرد روش هاي اجرايي و نحوه مشارکت بخش هاي مختلف در فرايند اجرا بستگي دارد. در طرح هاي توسعه شهري ، بخش هاي مختلف جامعه نقش هاي گوناگوني را ايفا مي کنند ، اما اين نقشها هم از جهت مقياس مداخله و هم نحوه مشارکت با يکديگر تفاوت دارند ( بحرینی،1390: 298) :
2-2-4-1- مقياس کلان (بخش دولتي)
يکي از تناقض هاي اساسي در طرح هاي توسعه شهري کشور ما فرايند بسيار متمرکز و دولتي تهيه طرحها است ، حال آن که بيشترين سهم اجراي اين طرحها به عهده بخش عمومي (شهرداري ها) ، بخش خصوصي (سرمايه گذاران بخش ساخت وساز) و مردم (سازندگان انفرادي) است.
وجود چنين تناقضي بزرگترين مانع بر سر اجراي طرح هاي توسعه بوده است و لذا بيش از آن که طرح ها ترسيم کننده و هدايت گر روند توسعه باشند ، اقدامات منفرد و پراکنده را در ساختار فضايي و کالبدي شهرها و محله هاي شهري رقم زده اند. براي دگرگون کردن اين وضعيت نقش بخش دولتي بايد دوباره تعريف شود. اين به معناي کاستن از وظايف ومسئوليتها نيست بلکه منظور تصحيح آنهاست که در سياست هاي کلي زير بيان مي شود :
سياست گذاري هاي کلان براي تشويق عمران در محله هاي فرسوده مرکز شهر
رفع موانع وعوامل محدود کننده فعاليت بخش هاي عمومي و خصوصي ، نهادهاي محلي و بخش عمومي
تدوين قوانين و مقررات حمايتي براي موسسات عمراني غير دولتي و غير انتفاعي محلي و ارائه راهکارهاي تشويقي براي نهادهاي محلي ومردم( اعتبارات ارزان).
2-2-4-2- مقياس میاني( بخش خصوصي)
در نظام اقتصادي بازار ، بخش خصوصي به حداکثر رساندن سود گرايش دارد واگر به حال خود رها شود ، فعاليت آن چه بسا هزينه هاي بخش عمومي را درامر توسعه افزايش دهد. فعاليت اين بخش بايد از طريق سياست گذاري هاي صحيح و مشارکت عمومي، خصوصي هدايت شود. اقداماتي که مي تواند مشوق بخش خصوصي در فعاليت هاي عمراني وبهسازي ونوسازي شود در زير فهرست شده است :
تهيه طرح هاي راهنما و برنامه هاي روشن توسعه و عمران
تهيه ضوابط و مقررات براي تعيين مشخصات استاندارد بناها و فضاها
ارائه سياستهاي مشوق براي مشارکت در کار بهسازي و ايجاد خدمات مورد نياز محله (مانند تشکيل شرکتهاي عمران عمومي- خصوصي)
آموزش وکنترل کيفيت
ارائه سياست هاي تشويقي براي تجميع ومشارکت در طرح هاي مقياس بزرگ.
2-2-4-3- مقياس خرد (نهادهاي محلي)
شهرسازي مشارکتي بدون تشکيل نهادهاي محلي و پشتيباني بخش عمومي(شهرداري) با موفقيت همراه نخواهد شد. ايجاد يک هسته مشارکت محلي که در فرايند تکامل خود به سازمان محلي عمران وبهسازي تبديل شود بنيان اصلي تامين مشارکت خواهد بود. براي شکل دادن به اين نهاد لازم است اقدامات زير صورت گيرد ( بحرینی،1390: 309) :
اختصاص بخشي از بودجه تهيه و اجراي طرح به تشکيل نهاد مشارکت محله
فراهم آوردن اعتبارات ارزان و قابل تمديد زماني براي آن
ارائه طرح ها و برنامه هاي اجرايي مشخص که با هم نظري جامعه محلي تهيه شده باشد.
انعقاد قردادي بين سازمان عمران و بهسازي يا شهرداري منطقه با اين نهاد مشارکت براي سپردن پاره اي اقدامات اجرايي به آن
آموزش روش هاي ساخت بادوام و ارزان قيمت به علاقه مندان
تدارک يارانه مستقيم براي برخي اقدامات بهسازي که به منافع عمومي کمک برساند از جمله تعمير مدارس ، حمام ها و...
2-2-5- نظریه های شهرسازی برنامه ریزی مشارکتی
نظریههاي متعددي در زمینه برنامهریزي مشارکتی و شهرسازي مشارکتی از نیمه دوم دهه 1960 به این سو، مطرح گردیده است. بیان تمامی نظریه هاي فوق از حوصله پژوهش حاضر خارج است، از این رو چهار نظریه اصلی، در این جا تشریح می گردد. ملاك انتخاب این نظریه ها، میزان نوآوري وخلاقیت، استحکام نظري و تأثیر گذاري بر نظریه هاي بعدي است.
2-2-5-1- نظریه جیمز میجلی
میجلی بر مبناي پاسخ دولت ها به مشارکت، آن را به چهار نوع تقسیم می کند (ازکیا و غفاري، 1383 : 47-43):
الف) شیوهي ضد مشارکتی: طرفداران این طرز تفکر معتقد به سرکوب مشارکت توده ها هستند. حکومت ها اجازه ي مداخله و مشارکت همگانی در تدوین سیاست هارا که ممکن است با اهداف کلان اجتماعی و اقتصادي آن ها تعارض پیدا کند، نمی دهند.
ب) شیوهي مشارکت هدایت شده: در این شیوه، دولت از مشارکت اجتماعات محلی با انگیزه هاي پنهانی، حمایت می کند. مشارکت اجتماع محلی، در این شیوه، به منظور کنترل سیاسی-اجتماعی، با علم به اینکه مشارکت، اجراي طرح را تسهیل می کند، به کار می رود.
درمجموع دولت ها، با بهره گیري از شیوه ي مشارکت هدایت شده اهداف زیر را دنبال
می کنند:
- استقبال ابزاري از مشارکت، براي اجراي طرح هاي عمرانی
- کنترل جنبش ها و اجتماعات محلی
- استفاده از جاذبهي مشارکت براي کسب مشروعیت سیاسی- اجتماعی
ج) شیوهي مشارکت فزاینده: در این شیوه، دولت در برخورد با مشارکت، به شکلی دوگانه عمل می کند؛ به این ترتیب که در موضعگیري هاي رسمی از آن حمایت می کند، اما عملا در مسیر تحقق پیشنهادهاي مشارکتی اقدام مؤثري انجام نمی دهد.
د) شیوهي مشارکت واقعی : در اين شيوه دولت ، به طور كامل از مشاركت اجتماعي حمايت مي كند و از طريق ايجاد ساز و كارهاي براي ورود موثر اجتماعات محلي در تمامي زمينه ها، تلاش مي كند. دراين شيوه دولت متعهد به فعاليتهاي مشاركتي ازطريق آموزش وتقويت اجتماعات محلي و هماهنگي در تصميمات مركزي و محله اي است.
2-2-5-2- نظریه شري ارنشتاین
در اواخر دهه ي 1960 میلادي، نقش مشارکت شهروندان در جوامع، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. ارنشتاین در مقاله اي که براي اولین بار در سال 1969 منتشر شد، مفهوم مشارکت را به نحوي روشن سطح بندي و تبیین نمود. وي مشارکت شهروندي را با تعبیر قدرت شهروندي به کار گرفت و براي توضیح آن، از استعارهي نردبان مشارکت استفاده کرد (جدول 2-6) (هویی زن،1382 : 17) :
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 6- نردبان مشارکت شهروندي آرنستاین
جهت حرکت از پائین به بالاردیفسطوح مشارکت مرحلهپلههاي مشارکتافزایش سطح مشارکت و مشارکت پذیري1سطح عدم مشارکت1دستکاري و عوام فریبی(Manipulation) 2درمان (Therapy)2سطح مساوات طلبینمایشی(مشارکت جزئی)3اطلاع رسانی (Informing)4مشاوره (Consultation)5تسکین بخشیدن (Placation)3سطح قدرت (اقتدار)شهروندي6شراکت (Partnership)7 قدرت تفویض شدهpower) (Delegated8اختیار شهروندان (Citizen control)
مأخذ: (هویی زن،1382 : 17).
در پایین ترین سطح نردبان ارنشتاین هیچ قدرتی برای شهروندان متصورنیست ؛ وبه عبارت دیگر ، عدم مشارکت در دو رده خود را نشان می دهد که وی آنها را ظاهر بینی و درمان می نامد. بر اساس نظر ارنشتاین ، بعضی از سازمان های دولتی ، شکل های ساختگی از مشارکت را تدارک دیده اند که هدف واقعی آنها ، آموزش شهروندان برای قبول کارهایی است که قبل از تکلیفش روشن شده است. در پلکان بعدی ، نزدیک به پایین نردبان ، شکل دیگری از عدم مشارکت معرفی می شود که درمان نام گرفته است. این نوع عدم مشارکت ، هم غیر صادقانه وهم خودخواهانه است. در این جا ، هدف پیدا کردن راه چاره ای برای دیدگاهها و رفتارهایی است که یک موسسه خودش با آنها موافق نیست، اما در زیر پوشش نظر خواهی از شهروندان چنین چیزی را اعلام می کند. پله های دیگر این نردبان که به عنوان یک قدم اولیه مفید توجیه شدنی است ، اطلاع رسانی و مشاوره است. آگاه کردن شهروندان از حقایق موجود در مورد برنامه های حکومت و حقوق و مسئولیتهای آنان و راهکارهای موجود ، به خصوص اگر طوری طراحی شده باشد که جریان اطلاعات یک سویه نباشد ، گامی مثبت در جهت حرکت به سوی جلب مشارکت شهروندان می آید. (شریفیان ثانی، 1380 :29 ).
آرنشتاین پنج هدف ویژه برای مشارکت مردمی بیان می کند که عبارتند از (همان، 30) :1- مبادله ی اطلاعات : مرحله ای است که مردم و برنامه ریزان با مسئولان برنامه ها با هدف تبادل نظر و اشتراک مساعی گردهم می آیند. 2- آموزش : مرحله ای گسترده تر از مبادله ی اطلاعات است. در این مرحله هدف فقط اطلاع رسانی نیست، بلکه فراهم آوردن جزئیاتی درباره ی چگونگی انجام برنامه و آموزش است. 3- جلب حمایت : این مرحله در بردارنده ی فعالیت هایی همچون ایجاد محیط مناسب برای اجرای سیاست ها و طرح های پیشنهادی یا حل اختلاف بین دولت و مردم و یا بین مردم می باشد. در زمینه اهداف خاص مبادله ی اطلاعات، آموزش و جلب حمایت، مردم به طور مستقیم در تصمیم گیری دخالت داده نمی شوند، بلکه در این گیرو دار نظرات رسمی و اداری مطرح و بحث می شوند. 4- کمک به تصمیم گیری : این هدف و هدف بعدی بیشتر به شیوه ها و زمینه های مختلف تصمیم گیری مربوط می شوند و اینکه دخالت نظرهای مردم در تصمیم گیری باید به چه ترتیب باشد.
5- رای گیری و لحاظ کردن رای مردم در تصمیم گیری : تلاش برای شناخت نظرهای مردم درباره یک موضوع و دخالت آن در تدوین برنامه می باشد، به طوری که طرحها نشان دهنده ی خواسته های جمع باشد.
2-2-5-3-نظریه اسکات دیوید سون
اسکات دیویدسون در سال 1998 ، گردونه مشارکت ( نمودار 2-11) را براي بحث مشارکت شهروندي طراحی کرد .این گردونه سطوح مختلفی از مشارکت را بدون اینکه ترجیحی براي هر کدام قائل باشد تعیین می کند. در این مدل، تصمیم گیري در تعاملی مستمر بین دولت و شهروندان صورت می گیرد (شریفیان ثانی، 1380 : 31). هرچند که دیویدسون براي سطوحی که براي مشارکت بیان می کند، تقدم و تأخر و ترتیب خاصی قائل نیست و اساسا به همین دلیل از استعاره گردونه به جاي نردبان استفاده می کند، اما به هر حال تقسیم بندي چهارگانه اي براي مشارکت، در نظر دارد که عبارتند از: اطلاع رسانی ، مشاوره ، مشارکت و توانمند سازي.
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 11- گردونه مشارکت دیویدسون.
مأخذ: (شریفیان ثانی، 1380 : 31)
2-2-5-4-نظریه دیوید دریسکل
دریسکل در اثر خود با عنوان "شهرهایی بهترهمراه با کودکان و نوجوانان (راهنمایی براي مشارکت)" که توسط یونسکوبه چاپ رسیده، مباحثی در رابطه با مشارکت و انواع آن طرح می کند. وي معتقد است، مشارکت بر سه اعتقاد ذیل مبتنی است (Driskell,2002) :
الف) توسعه، در وهله اول و پیش از همه باید به نفع ساکنان محلی باشد.
ب) مردمی که در محدوده ي مورد برنامه ریزي زندگی می کنند، دقیق ترین اطلاعات را درباره ي محدوده و موضوعات مرتبط دارند.
پ) مردمی که بیشترین تأثیرات را از تصمیمات می پذیرند، سهم بیشتري براي مشارکت در روند تصمیم گیري دارند.
اشکال مختلف مشارکت مردم :
از نظر دریسکل اشکال مختلفی از مشارکت وجود دارد که در دو دستهي کلیتر" مشارکت "و "عدم مشارکت "جاي میگیرد. دریسکل انواع مشارکت را در یک نمودار دو بعدي و برحسب میزان اختیار در تصمیم گیري به شکل ذیل نشان می دهد (نمودار 2-12) :
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 12- انواع مشارکت و عدم مشارکت از نظر دریسکل
مأخذ: (نگارنده با اقتباس از Driskell,2002).
براساس نمودار فوق میتوان قلمرو مشارکت وعدم مشارکت را از هم جدا کرد (Driskell,2002) :
الف- اشکال مشارکت
1- مشاوره : وقتی است که مسؤلین یا برنامه ریزان، نظرات مردم را جویا می شوند و به نظرات آنها به طور جدي در تصمیم گیري ها توجه می شود .مشاوره بسته به اینکه چگونه انجام گیرد، می توانددر حوزه ي قلمرو مشارکت یا عدم مشارکت قرار گیرد.
2- بسیج اجتماعی : وقتی است که از مردم خواسته می شود در برنامه اي که از قبل تدارك دیده شده شرکت کنند. برخی اوقات، بسیج اجتماعی به حوزه ي عدم مشارکت و گاهی اوقات هم به حوزه ي مشارکت، کشانده می شود. اگر مردم ندانند که مشغول چه کاري هستند و چرا این کار را انجام می دهند و فرصت کمی براي تأثیر گذاري بر روند طرح و نتایج آن داشته باشند، بسیج اجتماعی در قلمرو عدم مشارکت قرار می گیرد. بسیج اجتماعی نمی تواند به مشارکتی معنا دار تبدیل گردد، به شرطی که :
- مردم به اندازهي کافی نسبت به کاري که انجام می دهند، اطلاعات داشته باشند.
- مشارکت کاملا داوطلبانه و اختیاري باشد.
- آراء و نظرات مردم بر تصمیمات و نتایج طرح تأثیر بگذارد.
3- مسوؤلیت پذیري مردم : وقتی صورت می گیرد که شهروندان، فعالیتی را آغاز می کنند، خود، تصمیمات را اتخاذ کرده و نهایتاً محصول نهایی کار را تعیین می کنند .سطح تعامل با دیگر افراد جامعه، نسبتاً پایین است؛ اما قدرت تصمیم گیري، بالاست.
4- سهیم شدن در تصمیمات : وقتی است که همه ي اعضاي جامعه، بدون در نظر گرفتن سن و سوابقشان، فرصت می یابند تا در روند امور شرکت کنند و سهم برابري براي تأثیر گذاري بر تصمیمات داشته باشند . مهم این نیست که طرح توسط دولت یا مردم آغاز شده باشد؛ بلکه آنچه اهمیت دارد این است که متصدیان طرح، اهمیت جلب همکاري و مشارکت سایر اعضا ي جامعه، در جریان برنامه ریزي و تصمیم گیري، را درك نمایند.
ب- اشکال عدم مشارکت
1- دستکاري و تقلب : وقتی اتفاق می افتد که از نیروي کار و منابع مردم محلی، براي رسیدن به اهداف طرح استفاده می شود، بدون اینکه قدرت تصمیم گیري و دخالت مؤثر به آنها اعطا شود.
2- تزئین : وقتی است که از افراد، خواسته می شود کاري را انجام دهند، بدون اینکه هدف کار را بدانند. نمونه ي عملی مشارکت تزئینی وقتی است که از عده اي که از محتواي یک سخنرانی یا سمینار هیچ اطلاعی ندارند، خواسته شود براي پر کردن سالن و مهم جلوه دادن جلسه، درآن شرکت کنند.
3- مساوات طلبی نمایشی : وقتی است که افراد، ظاهراً در کارها، مشارکت داده شده اندولی در واقع، اختیاري درباره ي موضوع و روند کارها ندارند. نمونهي مساوات طلبی نمایشی وقتی است که یکی از اهالی توسط مدیران طرح انتخاب شودتا به عنوان نماینده ي مردم در جلسات شرکت کند؛ در حالی که او توسط اهالی انتخاب نشده و معلوم نیست که آنها را به اندازهي کافی بشناسد و بتواند نظر اهالی را منتقل کند.
2-2-5-5-نظریه میانجی گری
این نظریه در تحقیقی که به سفارش دفتر معاون نخست وزیر بریتانیا انجام شد، مطرح گردید و حاوی مباحث عمیق و در عین حال کاربردی در زمینه برنامه ریزی مشارکتی است و در این رابطه، راهبرد میانجی گری را برای به حداکثر رساندن مشارکت پیشنهاد می کند. در تحقیق مزبور بر تدقیق مفهوم برنامه ریزی مشارکتی و مشخص کردن مرز آن با مفاهیم مشابه، از جمله مشارکت عمومی و مشاوره عمومی تاکید شده است. این تحقیق معتقد است: آنچه تاکنون وجود داشته، مشارکت عمومی بوده و نه برنامه ریزی مشارکتی (حبیبی و سعیدی رضوانی ، 1384 : 18).
مطالعه ی مزبور، طیفی از برنامه ریزی مشارکتی ارائه می دهد که عناصر آن عبارتند از (حبیبی و سعیدی رضوانی ، 1384 : 19) :
- تعهد: ورود به فرآیند مشورتی گفتگو با سایرین، توجه و گوش دادن فعال به نظرات، اطلاعات و دید گاههای آنان در زمانی که به روشنی، عدم تعادل قدرت میان طرفین، وجود دارد. به خلاف میانجی گری و مذاکره، تعهد(جذب و متعهد کردن افراد به فرآیند مشارکت) می تواند بدون این که اختلافی برای حل کردن وجود داشته باشد نیز انجام شود. تعهد وسیله ای برای شناسایی و روشن کردن اختلافات از طریق گوش دادن به منافع مختلف است. تعهد معمولا اما نه لزوما توسط مراجع برنامه ریز آغاز می شود. نسبت به تنوع نیازها، ضرورت توجه به تفاوت ها و اینکه در کجا، توافقات، حاصل می شود حساس است.
- مذاکره: فرآیند رسیدن به توافق از طریق تبادل نظرات و اطلاعات، چانه زنی و مصالحه بین دو یا چند طرف که دارای برخی منافع مشترک و برخی اختلاف منافع هستند، می باشد. اما همچنین می تواند خارج از حیطه ی میانجی گری های رسمی و بدون کمک افراد بی طرف صورت گیرد. مذاکره معمولا بین طرف ها صورت می گیرد.
- پیش میانجی گری: فرآیندی است که طی آن مرجع برنامه ریز از طریق گوش دادن به سخن همه ی بهره وران، کمک به تشخیص تضاد های بالقوه به منظور حل اختلافات و رسیدن به توافق برای تدوین یک برنامه، به عنوان میانجی، عمل می کند. پیش میانجی گری در مواقعی که تعارضات بالقوه ای وجود دارد، به کار می رود. نمایندگان مراجع برنامه ریز، به عنوان میانجی گران بی طرف بین دو یا چند طرف فرآیند برنامه ریزی عمل می کنند. - میانجی گری: فرآیند حل اختلاف به صورت داوطلبانه، غیر اجباری و بدون تعصب، توسط افراد بی طرف، که به طرفین یاری می دهند تا در جریان مذاکره به توافق برسند. میانجی گری در مواردی که تعارضاتی وجود دارد که برنامه ریزان یا هیچیک از طرف ها به تنهایی قادر به حل آن نیستند، به کار می آید و توسط یک طرف سوم انجام می پذیرد. موارد فوق به عنوان مرحله در نظر گرفته نمی شود. ممکن است یک ترتیب خطی از تعهد به میانجی گری وجود داشته باشد؛ اما این ترتیب، الزامی نیست.
2-2-6- ارزیابی نظریه هاي شهرسازي مشارکتی در زمینه نوسازی بافتهای فرسوده
نظریه هاي ارائه شده در بخش مبانی نظري مشارکت که از مهمترین نظریه هاي موجود در حوزه ادبیات نظري شهرسازي مشارکتی است، غالبا با توجه به شرایط کشورهاي پیشرو در مقوله مشارکت مطرح شده است، لذا سعی می شود با توجه به شرایط ایران و از دل نظریات ارائه شده در مبحث شهرسازي مشارکتی به ارائه چهارچوبی در زمینه نوسازي مشارکتی و عوامل تأثیر گذار در افزایش میزان تمایل مشارکت ساکنین بافت هاي فرسوده شهري به منظور نوسازي این محلات پرداخته شود.
بنابراین نیاز به انگاره هاي تلفیقی که حاصل تلفیق نظریه هاي شهرسازي مشارکتی و شرایط ایران و همچنین خصوصیات بافت هاي فرسوده شهري باشد، احساس می شود. براي رسیدن به انگاره ي فوق، در ابتدا لازم است معیارهایی که بر اساس آن می توان عوامل تأثیر گذار در نوسازي مشارکتی را شناسایی کرد، مشخص نمود . در انتخاب این معیارها، هم نظریه هاي ذکر شده و هم شرایط ایران مد نظر قرار گرفته است و سعی شده این معیارها به گونه اي انتخاب شوند که تمام وجوه نوسازي مشارکتی را در بر گیرند (لازم به ذکر است که عوامل بسیاري در نوسازي مشارکتی دخیل می باشند که محقق تنها از چهار بعد به آنها نگریسته است ). هم وجه ادراکی ، هم وجه برنامه ریزي و هم وجه مدیریت اجرایی نوسازي بافت هاي فرسوده شهري(حبیبی و سعیدی رضوانی ، 1384 : 20-19).
2-2-6-1- معیارهاي ارزیابی نظریه ها
معیارهاي مورد نظر به منظور ارزیابی نظریه هاي ارائه شده به شرح ذیل می باشند (همان : 21-20) :
الف) عوامل اجتماعی- فرهنگی
به دلیل پیچیدگی عوامل تأثیر گذار بر فرآیند مشارکت و دگرگونی شرایط زندگی امروزي، فرایند مشارکت نیز امري پیچیده شده است .از این رو براي تحقق مشارکت واقعی لازم است عموم مردم آموزش هاي لازم در امور مربوط به مشارکت را ببینند. در طرح هاي نوسازي، مشارکت به دو صورت مطرح می گردد : 1-مشارکت ساکنین در طرح نوسازي و 2- مشارکت ساکنین با یکدیگر. لازمه مشارکت ساکنین در طرح اعتماد و اطمینان ایشان به مدیران شهري می باشد. از طرفی به دلیل ریزدانه بودن پلاك هاي موجود در بافت هاي فرسوده تجمیع پلاك هاي ریزدانه لزوم مشارکت ساکنین با یکدیگر را ایجاب می کند. از این رو عوامل اجتماعی و فرهنگی از مهمترین عوامل تأثیر گذار در میزان مشارکت مردمی در زمینه نوسازي بافت هاي فرسوده شهري است که می بایست با نگاهی ژرف و تیز بینانه به آن نگریست.
ب) عوامل اقتصادي
به دلیل اینکه انسان موجودي اقتصادي است رفتارهاي خود را عمدتاً بر اساس منافع اقتصادي خویش تنظیم می کند. به همین دلیل مشارکت مردم در هر امري، به ویژه در نوسازي بافت هاي فرسوده نیز تابع همین قاعده بوده و براساس آن سنجیده می شود . اگر منافع اقتصادي مردم توسط برنامه ریزان، مدیران و تصمیم گیران تأمین نشود نباید انتظار مشارکت مردمی گسترده در امر نوسازي را داشت.
ج) عوامل ذهنی- روانی
بدیهی است که مردم انگیزه هاي نهفته فراوانی براي مشارکت در امر توسعه و بهبود شرایط زندگی در محلات خود را دارند. با ایجاد انگیزه از طریق تقویت تعامل چهره به چهره با ساکنین وذي نفعان اصلی در بافت هاي فرسوده، رایج کردن گفتگو و فرهنگ تعامل و برانگیختن توانایی و قابلیت نهفته تک تک افراد می توان این انگیزه را افزایش داد.
د) عوامل مدیریتی و قانونی
ممکن است شرایطی پیش آید که موانع قانونی بر سر راه مشارکت در نوسازي شهري و مدیریت آن بگذارد. در مواردي که مرد م می توانند مشارکت داده شوند، باید شرایطی فراهم گردد که مشارکت آنان تحقق پیدا کند. اگر قوانین مانع مشارکت مردمی باشد باید این قوانین تغییر کند و اگر نهادهاي اداري موجود شرایط مشارکت مردمی را جوابگو نباشند باید این ساختار اداري متحول شود.
مشاهده می شود که از بین معیارهاي ذکر شده معیارهاي اقتصادي و اجتماعی- فرهنگی وجه برنامه ریزي را پوشش می دهند . معیار ذهنی- روانی وجه ادراکی و معیار مدیریتی و قانونی وجه مدیریت اجرایی نوسازي مشارکتی را در نظر دارند.
2-2-6-2- دسته بندي نظریه ها با توجه به شرایط ایران
با توجه به معیارهاي فوق می توان نظریه هاي شهرسازي مشارکتی را با توجه به شرایط ایران و مفهوم نوسازي بافت هاي فرسوده شهري به سه دسته تقسیم نمود (همان:21):
الف) مشارکت شعاري
در واقع مشارکت محسوب نمی شود، بلکه ادعاي داشتن مشارکت است . هر چند مشارکت شعاري واقعا مشارکت نیست بلکه تظاهر به مشارکت و مشارکتی صوري و منفعل است، اما توسل به شعار مشارکت در یک جامعه، خود قدمی به جلو است. زیرا: اولاً مشارکت در بیان و نظر تأیید می شود و بهتر از نبود مشارکت حتی در سخن گفتن و اظهار نظر کردن است. ثانیاً همین که مشارکت به شکل شعاري مقبول و پسندیده مطرح می شود نشانگر آن است که مشارکت به عنوان یک ارزش اجتماعی مورد قبول قرار گرفته است و در صورت توجه بیشتر، این ارزش می تواند درونی شود و مقدمات مشارکت محدود و واقعی را فراهم آورد.
ب) مشارکت محدود
در این نوع مشارکت، تامین منافع مردم تا جایی پیش می رود که با منافع دولت و مراجع برنامه ریزي تضاد پیدا نکند. مردم حق اظهارنظر و مخالفت دارند اما نمی توانند بر اجراي نظراتشان نظارت داشته باشند و اعمال خواسته هاي خود را پیگیري کنند. در مشارکت محدود تنها در تأمین اعتبار مالی طرح ها و نظرخواهی از مردم براي بعضی موارد برنامه ریزي منحصر می شود.
ج) مشارکت واقعی
در مشارکت واقعی هدف تأمین حداکثر منافع مردم و جلب رضایت عموم است . ساکنین در تصمیم گیري و هدف گذاري مشارکت می کنند . علاوه بر اینکه ساکنین حق اظهار نظر دارند، حق اعتراض و مخالفت با طرح و حق نظارت بر اجراي خواسته هایشان را نیز دارند. این نوع از مشارکت به عنوان هدف تلقی می شودو موجب رشد فکري ، اجتماعی و مدنی ساکنین می گردد.
2-2-6-3- بررسی نظریه هاي مشارکتی بافت فرسوده و تلفیق آنها با شرایط ایران
با بررسی نظریه هاي شهرسازي مشارکتی و تلفیق آنها با شرایط ایران و ویژگی هاي بافت هاي فرسوده شهري انگاره اي ارائه گردید که هم قابلیت ارزیابی نظریه هاي موجود شهرسازي مشارکتی و هم قابلیت تبیین چهارچوب نظري نوسازي مشارکتی را داراست. در ارزیابی نظریه هاي مشارکتی با توجه به انگاره تلفیقی ارائه شده معلوم گر دید که نظریه ارنشتاین و دریسکل کامل ترین بیان از سطوح مختلف مشارکت را مطرح کرده اند، به نحوي که نظریه آنها به روشنی سطوح مختلف هر سه دسته مشارکت شعاري، مشارکت محدود و مشارکت واقعی را در بر می گیرند(همان:22) (جدول 2-7 ) :
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 7- ارزیابی نظریه هاي شهرسازي مشارکتی بر حسب انگاره تلفیقی.
نظریه هامشارکت شعاريمشارکت محدودمشارکت واقعی1) میجلی- مشارکت هدایت شده- مشارکت فزاینده- مشارکت واقعی2) ارنشتاین- دستکاري- درمان- اطلاع رسانی- مشاوره- تسکین بخشی- شراکت- قدرت تفویض شده- اختیار شهروندان3) دیویدسون -- اطلاع رسانی- مشاوره- مشارکت- توانمند سازي4)دریسکل- مشارکت تزیینی- دستکاري- مساوات طلبی نمایشی- مشاوره- بسیج اجتماعی- مسولیت پذیري مردم- سهیم شدن در تصمیمگیري5)میانجی گري -- مشارکت عمومی- برنامه ریزي مشارکتی
مأخذ: (حبیبی و سعیدي رضوانی ، 1384 : 22)
2-2-7- ديدگاههاي مشارکت
در مجموع ، ديدگاههاي نظري در مورد "مشارکت" به سه گروه تقسيم مي شوند (Habittat,1996:3) :
مشارکت بعنوان ابزار توسعه(رهيافت ابزاري)، 2- مشارکت بعنوان هدف توسعه(رهيافت توسعه)، 3- مشارکت بعنوان حق مردم.
2-2-7-1- رهيافت ابزاري
اين رهيافت به مشارکت مردم بعنوان ابزاري دست يابي به اهداف برنامه نگاه مي شود. در واقع ، در اين جا " مشارکت" چيزي بيش از يک" ابزار" در کنار ساير ابزاري که براي حصول اهداف برنامه از آنها استفاده مي شود ، نيست. بعبارت ديگر چنان چه از طريق مشارکت نتوان به برخي اهداف رسيد ، توسعه ابزاري ديگر جايگزين مي گردد. معمولاً از روش هاي مشارکتي در مواقعي استفاده مي شود( در اين ديدگاه) که اهدافي همچون کاهش هزينه ها به ويژه در مورد نيروي کار محلي ومديريت آنها و... در دستور کار باشد. بطور کلي ، مشارکتي ابزاري استبراي ارتقاء سطح کارايي پروژه ها.
2-2-7-2- رهيافت توسعه اي
در اين ديدگاه مشارکت" قدرت" است. بعبارت ديگر ، جوامع از طريق فعاليت هاي مشارکتي مي توانند دسترسي بيشتر به منابع يافته و بنابراين ، کنترل بيشتر منابع ، مفهوم ديگر قدرت است. جوامع از طريق يک فرايند" يادگيري" مهارتها وآموزشهاي لازم در استفاده وبهره برداري پايدار از منابع را به منظور برطرف ساختن نيازهاي جامعه شان ونهايتاً توسعه آن(جامعه)، فرا مي گيرند. برخلاف رهيافت قبل، در اينجا ، مشارکت از يک طرف هدف توسعه است واز طرف ديگر زيربناي آن( براي توسعه هاي بعدي).
2-2-7-3- مشارکت بعنوان حق مردم
از سومين رهيافت مشارکتي ، دو برداشت انجام مي شود : عده اي اين رهيافت را ادامه منطقي رهيافت دوم(رهيافت توسعه اي) و گروهي آن را رهيافت جداگانه اي مي دانند. در واقع موضوع حق مشارکت براي مردم موضوعي است که اصالتاً صحت دارد ، چه آن را رهيافتي مجزا بدانيم ويا اين که آن را ادامه فرآيند توسعه ببينيم. به عبارت ديگر تا مشارکت را حق طبيعي وقانوني مردم ندانيم هيچ کس رغبتي را براي مشارکت نمي يابد. در حالي که حکوتها و بنگاهها به مشارکت از نقطه نظر ابزاري يا توسعه اي نگاه مي کنند. خود مردم بطور فزاينده اي آن را يک حق يا فرصت براي خود مي نگارند. آنها استدلال مي نمايند که مشارکت کردن در تصميماتي که شرايط زندگي وکار آنها را در خانه و محله شان تحت تاثير قرار مي دهد، نه تنها " يک توسعه خوب" بلکه اساسي ترين حق انساني شان است.
در واقع برنامه ريزي مشارکتي در تهية طرحها، پديده اي است که در آن مردم در بطن فرآيندبرنامه ريزي قرار گرفته و از وزني مساوي با تصميم گيرندگان برخوردار مي شوند. در اين راستا مردم همانند طراحان، عقايد خود را با اتکاء بر روشها و تکنيکهاي مشارکتي اعلام و در جهت تحقق آنها تلاش مي کنند. بدين سان برنامه ريزي مشارکتي فرآيندي است که در آن متخصصين دانش خود را به زبان ساده به مردم انتقال داده و مردم نيز درک خود را از محيط و اقدامات مؤثر براي تغييرات محيطي، اعلام نموده و در نتيجه برنامه هاي مناسب و اجرايي تدوين مي گردد (حسيني، 1382 :3). در اين نوع برنامه ريزي، ديدگاهها و نيازهاي شهروندان از طريق گرو هاي تصميم گير جمع آوري واعمال مي گردد. سازمانهاي دولتي، مشارکت مستقيم مردم و متخصصين فني از ارکان اصلي تصميم گيري هستند. تصميمات آنها در قالب يکي از روشهاي مشارکتي چون برنامه ريزي وکالتي، شوراهاي همسايگي، برنامه ريزي ارتباطي، سياستهاي مردم گرا و ... براي تغييرات فضايي از جنبه هاي کالبدي ، اجتماعي و اقتصادي لحاظ مي گردد (نمودار 2-13).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 13- فرآيند مشارکت مستقيم شهروندان بر تهيه طرحهای توسعه شهری.
ماخذ: (حسيني، 1382 : 6 ).
2-2-8- مشارکت و برنامه ریزی محله- مبنا
در برنامه ريزي محله- مبنا كه بر اساس« باهمستان ها» است، مشاركت مردمي در معناي واقعي آن هدف قرار گرفته و شعار «برنامهريزي بوسيله مردم نه براي مردم» ، آرمان اين نگرش در برنامهريزي شهري است. مقوله مشاركت مردم در نظام مديريت و برنامه ريزي به طور عام از دهه 1850 به بعد و با تغيير در نقش دولت ها و ميزان دخالت آنها در برنامه ريزي به طور دائمي در حال تحول و دگرگوني بوده (نمودار 2-14) به گونهاي كه در رويكردهاي اخير به مفهوم برنامه ريزي و مديريت، دولت نقش هدايت، حمايت، مشورت و تشويق نهادهاي محلي را بر عهده دارد و هيچ گونه تصميم و سياستي را از بالا ديكته نمي كند.چنانکه گابلر و آزبرن در همين رابطه به نقش سنتي دولت مبني بر فراهم آوردن امكانات و ميانجي گري بين مردم اشاره كرده و معتقدند كه نقش دولت بايد تعريف كننده مشكلات مردم و فرآهم سازنده امكانات حل اين مشكلات باشد. در تعريف آنها تاكيد بيشتر برتصميم گيري به جاي دادن خدمات است، به عبارت ديگر دولت بايد كمتر اجراء كند و بيشتر رهبري و هدايت كند (حاجیپور، 1385 : 41).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 14- دگرگوني در مفهوم و نقش دولت در برنامه ريزي (دهه 1950 تا 2000)
مأخذ: ( حاجیپور، 1385 : 42).
نگرش مبتني بر "باهمستان ها" در توسعه شهري (برنامه ريزي و طراحي) در حيطه مداخلات توسعه اي داراي مشخصه ها و ويژگي هايي است كه مي تواند (حاجیپور، 1385 : 41-40) :
- طرح ها و برنامه ها يي ارائه دهد كه وابستگي بيشتري با نيازها و شرايط محلي داشته باشد.
- منجر به افزايش مشاركت در تامين خدمات عمومي گردد.
- به افزايش كنترل مردم بر زندگي و معيشت خود منجر گردد.
مطالعات مختلف در خصوص ويژگيها و مشخصههاي نگرش محله مبنا داراي اندك تفاوت ها و اختلافاتي هستند اما عمده آنها در مواردي ذيل اتفاق نظر دارند (حاجیپور، 1385 : 41) :
- مردم گرا بوده و مشتريان /شهروندان در مركز و كانون توجه آن قرار دارد.
- مشاركت جويانه و پاسخگو است.
- كل نگر بوده و به جاي نگرش هاي بخشي و سازماني همه جنبه هاي زندگي مردم را مورد ملاحظه قرار مي دهد.
- متكي بر توانها و فرصتهاي موجود بوده و نه لزوماً متكي بر نيازهاست (ظرفيت سازي).
- استفاده از رويكرد همكاري و تشريك مساعي بين دولت / بخش خصوصي و باهمستانها.
- در هرنوع اقدام مداخله اي در اين نگرش با ملاحظه جنبه هاي پايداري (اقتصادي، زيست محيطي،اجتماعي و نهادي )، صورت مي گيرد.
- پوياست، انعطاف پذير است و فعاليت برنامه ريزي را به عنوان يك نگرش فرآيندي و يادگيري را مدنظر قرار مي دهد.
2-2-8-1- مشخصات نهاد مشارکت محله اي
محله بخشی از تقسیم بندی کالبدی - فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیائی مشخص ، جامعه وابستگی ها ، علاقه ها ، احساسات ، تعلق اجتماعی ، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسله مراتب فضای شهر قرار دارد و محلات معمولاً دارای همگونی که بر ویژگیهای قومی، نوع مسکن، ارزش های اقتصادی و یا ارزش های فرهنگی - اجتماعی این واحدها می باشد. در صورتی که با دگرگون شدن این متغیرها تمایز میان محلات آشکار می گردد(هاشم زاده،1379 :72 ).
در نهاد مشارکت ، ساکنان و شاغلان محل وديگر افراد علاقه مندي که نوعي بستگي با اين محله دارند مي توانند عضويت پيدا کنند.اين نهاد بايد خصوصيات زير رادربر داشته باشد (علوي تبار، 1378: 17) :
فراگير باشد و همه افراد ذي نفع وعلاقه مند به بهسازي محله را درخود جاي دهد.
ضد تبعيض باشد و امکان ابراز نظر و عقيده ومشارکت را براي ساکنان و شاغلان محله فراهم آورد و نسبت به زن يا مرد بودن ، نژاد، قوميت و مذهب اعضا پيش داوري نداشته باشد.
تنوع داشته باشد و افراد را از گروه هاي اجتماعي و درآمدي و قومي گوناگون به خود جذب کند.
مديريت دمکراتيک داشته باشد و از طريق انتخاب مردم تشکيل شود و همواره در جهت تشويق و ترغيب مردم به مشارکت بيشتر در امور بکوشد.
شفاف و پاسخگو باشد و همه اقدامات ، فعاليتها و برنامه هاي خود رادر معرض داوري مردم قرار دهد و به طور منظم به مردم گزارش دهد.
همکاري را دنبال کند و با شهرداري ، سازمان عمران وبهسازي، ديگر سازمانهاي ارائه کننده خدمات و تاسيسات شهري و ديگر بخشها ونهادهاي اجتماعي( مانند شوراي محله) و اقتصادي(مانند صندوق هاي قرض الحسنه) همفکري و همکاري و مشارکت کند.
2-2-8-2- الزامات تشکيل نهاد مشارکت محله اي
به منظور جلب اطمينان و اعتماد مردم به اين سازمان، قبل از هر چيز بايد به آن صورت قانوني داد و حداقل از طرف شهرداري منطقه براي آن کسب مشروعيت کرد تا ثبات اجتماعي پيدا کرد.
اين نهاد بايد هدفها وحوزه فعاليت هاي خود را در هم نظري با مردم محل و دريافت مشورت هاي تخصصي تدوين کند و آن رادرنظر همگان قرار دهد.
فرايند گزارش دهي و ارتباط مستمر با مردم را از طريق جلسات گفت و شنود و يا انتشار خبرنامه برقرار سازد.
در پي تنوع بخشيدن به مشارکت هاي عمراني و فراهم آوردن امکانات پايداري مالي برآيد. اين اقدام مي تواند از طريق دريافت وام ، حق الزحمه فعاليت هاي عمراني و يا ارائه خدمات تامين گردد.
2-2-8-3- مزاياي مشارکت مردم در برنامه ريزي محله
در اين قسمت مزايا و دستاوردهاي مشارکت جامعه محلي (ساکنان محله) در برنامه ريزي و اجراي طرح هاي توسعه و توانمندسازي محله اي شرح داده ميشود (معصومی اشکوری،1380: 67) :
انطباق با قوانين : مشارکت جامعه محلي به مرور زمان بعنوان يکي از الزامات قانوني برنامه ها در قوانين کشورهاي پيشرو مورد تاکيد قرار گرفته است و برنامه ريزان براي عمل به قانون ، ناگزيرند به آن توجه کنند.
اعتبار دموکراتيک : مشارکت مردم در برنامه ريزي با حق آنها براي دخيل شدن در تصميماتي که به سرنوشت آنان مربوط مي شود ، ارتباط پيدا مي کند. اين شيوه يکي از شيوه هاي مهم تعميق مردم سالاري در جامعه است.
تامين مالي آسانتر : بسياري از موسسات وبنگاههايي که به طرح هاي توسعه محلي کمک مالي مي کنند ، مشارکت محله اي را پيش شرط مهمي در اين زمينه تلقي مي کنند.
توانمندسازي : درگير شدن در برنامه ريزي ، اعتماد به نفس مردم محلي ، قابليت ، مهارت وتوان کارگروهي آنان را افزايش مي دهد. اين امر به آنها کمک مي کند برساير مشکلات چه به صورت فردي وچه گروهي ، بهتر غلبه کنند.
هم افزايي منابع ودر دسترس قرار گرفتن منابع بيشتر : دولتها به ندرت ابزار و آگاهي کامل براي حل مشکلات همهٌ محله ها در اختيار دارند. همکاري مردمي منابع جديدي براي برآورده شدن نيازها و آروزهاي جامعه محلي در اختيار قرار ميهد.
تصميم گيري بهتر : مردم هر محل بهترين منبع دانش وبينش نسبت به محيط اطراف خود هستند ، زيرا بيشتر عمر خود رادر آنجا گذرانده اند وتعاملات زياد و نزديکي به هم دارند. اگر از اين مزيت استفاده ي درستي شود ، فرايند تصميم سازي بسيار موفقيت آميز خواهد بود.
ساختن جامعه محلي : کارکردن در کنار يکديگر و با هدف مشترک و رسيدن جمعي به اهداف برنامه محلي ، درمردم نوعي احساس تعلق به فضاي محله و جامعه محلي به وجود مي آورد. احساسي که خود منشاء شکل گيري هويت محلي واجتماع محله اي خواهدشد.
کسب نتايج بهتر : از آنجا که هدف نهايي هر طرحي ارائه راه حل هاي مناسب براي حل مشکلات است ، اگر جامعه محلي در برنامه ريزي درگير شود ، مي توان راه حل هاي ممکن وپيشنهادي را پيش از انتخاب نهايي آزمايش و اصلاح کرد و نتايج بهتري به دست آورد.
آموزش حرفه اي : همکاري نزديک با مردم محلي به متخصصان براي کسب ديد بهتر نسبت به جامعه هدف کمک مي کند و باعث مي شود آنها به شکل موثرتري عمل کنند و نتايج بهتري کسب کنند.
محيط پاسخگو : همکاري مردمي در برنامه ها فضايي به وجود مي آورد که براي سازگارشدن با نيازهاي متغير آنها لازم است.
برآوردن نيازهاي عمومي : مردم به مشارکت در شکل دهي به محيط اطراف خود علاقه مند هستند و از آن لذت مي برند زيرا معتقدندکه مي توانند از اين طريق نيازهاي خود رابرطرف کنند.
شتاب گرفتن توسعه : مردم از طريق مشارکت درک بهتري از گزينه هاي ممکن براي عمل پيدا مي کنند واحتمال بيشتري وجود دارد که به مساله به شکل مثبتتري نگاه کنند واعتماد بيشتري به نهادهاي برنامه ريز پيدا کنند. در حقيقت سرمايه اجتماعي آنان که عامل پيشرفت برنامه است ، افزايش مي يابد.
توسعه پايدار : مردم به محيطي که خود در خلق آن سهيم بوده اند احساس دلبستگي بيشتري مي کنند. در اين صورت بهتر آن را نگهداري و اداره مي کنند. اين موضوع از احتمال وارد کردن خسارت به تاسيسات به وجود آمده، بي توجهي يا ميل مداوم به تغييرات پرهزينه مي کاهد.
2-2-9- جمع بندی
با یررسی انواع مشارکت و ماهیتی که شهرسازی دارد به خصوص در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، میتوان به این نتیجه رسید که مشارکت برانگیخته جهت تحریک و تشویق عموم مردم برای شرکت در مسائل شهری، سبب ایجاد مشارکتهای خودجوش و ارادی شده که در نهایت باعث ایجاد مشارکتی پایدار و مطلوب در جامعه خواهد شد. پرداختن به موضوع مشارکت با شیوههای مناسب محلی و بومی و با روش هایی مانند ایجاد انگیزه، آموزش، اطلاع رسانی، مشاوره و ... موجب بالا رفتن سطوح مشارکت و افزایش قدرت شهروندی میشود که در نهایت باعث سهیم شدن مردم در قدرت، ایجاد حس مسئولیت اجتماعی و حس تعلق به جامعه، بهبود کیفیت طرحها و برنامه های شهری میگردد.
با توجه به مطالب فوق میتوان مولفههای موثر بر فرآیند برنامهریزی شهری مشارکتی را به صورت نمودار زیر نشان داد ( نمودار 2-15) :
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 15- مولفههای موثر بر فرآیند برنامه ریزی شهری مشارکتی
مأخذ: (نگارنده).
2-3- بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری با رویکرد مشارکتی
امروزه براي حل مشكلات شهرنشيني، توسعه اجتماعات محلهاي با رويكرد مردم محوري و مشارکت مردمی، جايگاه ويژهاي يافتهاند. استفاده از روشهای مشارکتی در فرآیند بازسازی بافتهای فرسوده شهری به میزان رو به رشدی در میزان موفقیت طرحها تاثیرگذار است. (منصوري و احمدی ، 1389 : 6). روش مشارکتی، شرکت کنندگان را به دنبال هدف مشترک آنها برای بهبود کیفیت محیط زندگیشان، تشویق میکند. با انجام این کار، آنها قادر به شناسایی متقابل مشکلات رایج، تدوین گزینه ها و بحث در مورد راه حل های جایگزین که از بین آن ها بهترین گزینه انتخاب شده و اجرا میشود، هستند. در نتیجه، با درگیر شدن تمامی ذینفعان در فرآیندهای تصمیم گیری، مزایای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی متوجه طرح خواهد شد .(Boateng&Moobela, 2008 :2) بهسازی مناطق فرسوده شهری باید بخشی جدایی ناپذیر از سیاست های منسجم توسعه اقتصادی و اجتماعی در هر سطح باشد. همچنین مشارکت عمومی مردم و همه ی ذینفعان برای موفقیت برنامه های حفاظت از محیط شهری ضروری است. امروزه، اصطلاح "مشارکت در حفاظت از محیط زیست شهری و بازسازی" به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد که به به بیان گنجاندن ابعاد اجتماعی در حفاظت شهری و منعکس کننده اهمیت برنامه ریزی یکپارچه می باشد .(Peerapun, 2012 :36)در طرحهای بهبود بافتهای فرسوده شهری، مفاهیمی همچون، بهسازی، بازسازی، نوسازی و باز زنده سازی مطرح میشود. هدف از نوسازی شهری بهبود محیط اقتصادی، اجتماعی، فضایی، طبیعی و فیزیکی در داخل و اطراف شهر است. در پروسه نوسازی شهری، سازمانهای دولتی، قدرتهای محلی، سازمانهای توسعه منطقه ای، شرکتهای توسعه شهری، توسعه دهندگان خصوصی و دیگر سرمایه گذاران تجاری دخالت دارند (Diamond,2010: 160).
ارزيابي موفقيت برنامه هاي موجود در زمينه توسعه بافت هاي فرسوده شهري، عمدتاً حاکي از عدم کاميابي کامل اين برنامه ها در دست يابي به اهدافشان مي باشد. از جمله دلايل اين امر، فقدان جامعيت لازم در مطالعات وکمرنگ بودن نقش مباحث اجتماعي در پيشنهادات برنامه هاي مذکور و به خصوص عدم توجه کافي وجدي اين برنامه ها به نقش مردم و مشارکت ايشان در روند برنامه ريزي و اجراي برنامه هاي توسعه شهري مي باشد. بدين ترتيب "مردم" و نيازهاي واقعي آنان، نه در زمان تهيه وتصويب طرح و نه به هنگام اجراي آن، تاثيري بر اين گونه برنامه ها ندارند. در صورتي که اگر اين اقدامات در برنامه ريزي و اجرا با " مشارکت مردمي" همراه و انجام گردد، مي تواند دربردارنده مزايایي از جمله تسهيل در جمع آوري اطلاعات واقعي و دقيق ، سرعت در اجراي برنامه و طرح، کاهش هزينه هاي سرمايه اي وجاري طرح، ضريب اطمينان بالا، مناسبت برنامه با محيط وسطح پاسخگویي آن، ضمانت حفظ ونگهداري نتايج و منافع آتي برنامه از سوي مردم و... باشد. این در حالي است که چشم پوشي از عنصر مشارکت مردمي، مي تواند منجر به کندي وگاه حتی توقف کامل عمليات ، افزايش هزينه ها ، واز همه مهمتر ، پذيرفته نشدن آن از سوي " مردم" شود. در اين برهه از زمان ، اهميت و لزوم انجام مطالعاتي در جهت يافتن سياستها و راهکارهاي مناسب در تصميمگيري و برنامه ريزي براي اقدامات مشارکتي در کليه زمينه هاي " بهسازي پايدار" اجتماع و محيط زيست آن ، بيش از پيش ، آشکارگرديده است (عندلیب، 1385: 21).
اجراي طرح هاي نوسازي در محلات فرسوده، مستقیما با زندگی جاري مردم و تعلقات فرهنگی، روحی و روانی آنها و در مواردي با تمام سرمایه و دارایی ساکنان در بافت سروکار دارد. از این رو این اقدامات بدون مشارکت فعال مردم امکان پذیر نیست. در نوسازي شهري با توجه به مشکلات پیچیده تعلقات، حقوق و مالکیت ها و ضرورت دخالت مردم در انتخاب فضاي سکونت خود، به مردم نباید فقط به عنوان تأمین کنندگان زمین یا سرمایه، که کلید مسکن خود را از مجریان دریافت می دارند نگریست، بلکه لازم است آنها در امور تصمیم گیري، سرمایه گذاري، مدیریت و بهره برداري از فضا، به طور مستقیم دخالت داشته باشند تا نسبت به فضایی که میخواهند سالها در آن زندگی کنند، احساس تعلق و وابستگی نمایند.
2-4- سوابق تحقیق
در زمینه رویکرد برنامهریزی مشارکتی در طرحهای بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری و ارزیابی این طرحها تحقیقاتی در قالب کتاب، مقاله و پایان نامه، در ایران و سایر کشورها صورت گرفته است که در جداول (2-8) و (2-9) فهرست شدهاند:
ردیفنام پژوهشگرسال ارائهعنوان پژوهشنوعشاخص ها3018790-450850جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 8- خلاصه مطالعات صورت گرفته در ایران00جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 8- خلاصه مطالعات صورت گرفته در ایراناهداف و یافته های پژوهش1حناچی، پیروز و پورسراجیان،محمود1391احیای بافت شهری تاریخی با رویکرد مشارکتکتاب،انتشارات دانشگاه تهرانتعداد نهادهای محله نهادهای غیردولتی، وضعیت شرکت در انتخابات محلهدر این کتاب فرآیند اجرای احیای مشارکتی بافت های شهری تاریخی در مقیاس محله ذکر شده است که عبارتند از : تشکیل کمیته راهبردی طرح احیا، انتخاب مشاور طرح احیا، اقدامات پایه و زمینه ساز، مرحله شناخت، مرحله طراحی، مرحله اجرا و در نهایت مرحله ارزیابی.2طبسی، مهدی1390طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری با رویکرد مشارکت محلی(نمونه موردی: آزاد شهر- طرح پونه ۲)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهرانسن،جنس،تاهل، تحصیلات،احساس درگیر بودن ساکنان در اتفاقات محلههدف از این پژوهش، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده محله پونه 2 شهرستان آزاد شهر با رویکرد مشارکت محلی است که با روش اکتشافی ، تحلیلی و توصیفی صورت گرفته است. که به الگوی عملیاتی و سند راهنمای طراحی شهری با تمرکز بر تشویق و هدایت مشارکت محلی پرداخته است.3ميرزايي دورودخاني، عسکر1390بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده شهري با رویکرد مشارکت مردمی(مطالعه موردي: محله پیرسراي رشت)مقاله- اولين كنفرانس ملي عمران و توسعهبعدخانوار، زادگاه، فعالیتهای اقتصادی، درآمد ساکنین،تعهد اجتماعی، منزلت اجتماعی تعلق اجتماعي، اصالت همسایگاناین مقاله از پژوهشی که به روش پیمایشی و زمینه یابی به انجام رسیده، استخراج شده است. داده هاي تحقیق از طریق دو پرسش نامه ، مشاهدات میدانی و مصاحبه ها و نشست هاي گروهی با مردم و متخصصان و مدیران مربوطه گردآوري و با استفاده از شیوه هاي آمارتوصیفی و تحلیل هاي ثانویه مورد ارزیابی و نتیجه گیري قرار گرفته اند. در این مقاله به عوامل زمینه ساز مشارکت مردمی و موانع مشارکت در بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده پرداخته شده و متناسب با آن راهبردها و سیاست هایی مطرح میشود. 4اولاد زاده، ام البنین1389استفاده از الگوی برنامه ریزی مشارکتی در بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله امامزاده عباس ساری)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور ساریوضعیت استحکام بنا ،عمر ابنیه، دانهبندی ، تعداد طبقات،حس اعتماد و اطمينان عمومي، اعتماد نهادی (سنجش اعتماد مردم به مديريت شهري) این پژوهش با اهمیت موضوع مشارکت مردمی در برنامه ریزی و اجرای طرح های شهری به معرفی رویکرد محله محور ، با نوسازی مشارکتی درجهت تبیین رهیافت توسعه پایدار پرداخته است. پایه های اصلی این رویکرد، مشارکت مردمی(سهام دار پروژه)و عدالت اجتماعی و توسعه همه جانبه می باشد. از ابعاد مختلف این پژوهش مقتضیات اقتصادی ( با استااده از سرمایه های شهر) ، اجتماعی (جلوگیری ازتسری ناهنجاری به کل شهر) ، فرهنگی(حفظ هویت محله) ، اجرایی (اجرای نیمه متمرکز) ، مدیریتی (مدیریت مشارکتی با مالکین، سرمایه گذاران و نهاد های مسئول دولتی و عمومی با ایجاد دفتر محلی) میباشد.5معززی مهرطهران، امیر محمد1389نقش داراییهای اجتماعی محلی در تحققپذیری طرحهای نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده شهری (مورد مطالعه: محله باغآذری، منطقه 16 شهر تهران)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اصفهانبازار نيروي كار،خدمات عمومي ووضعيت بهداشتي، ساختار اجتماعي، درآمد خانوار، وضعیت سرانه ها، پيوندهاي خانوادگي،روابط دوستان، تغييرات فيزيكي و كالبدي محله نسبت به گذشته، فضاهاي خاطره انگيز درمحله ، فعاليتهاي مدني، احساس امنیت، انتظاراتدر این پایان نامه با هدف شناسایی و سنجش ظرفیت ها و دارایی های محله باغ آذری و ارائه طرح ساماندهی پیشنهادی، به شناخت رویکرد توسعه دارایی مبنا، بررسی و مطالعه متون مربوطه و تجربه های جهانی مرتبط با موضوع پرداخته شد و با روش توصیفی- تحلیلی، شاخص های تحقیق تعیین و تدوین گردید تا با بهره گیری از اطلاعات به دست آمده از طریق پژوهش میدانی، به تحلیل شدت و ضعف، میزان اثرگذاری و ارتباط میان این شاخص ها پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی در محله باغ آذری پایین نبوده و در سطح متوسط ارزیابی شده است به طوری که حتی برخلاف تصور اولیه، برخی از متغیرهای معرف سرمایه اجتماعی در سطح زیاد ارزیابی شدند، همچنین مشخص گردید که بین متغیر مشارکت اجتماعی و دارایی های محلی رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد. در انتها با عنایت به نتایج حاصله از پیمایش محله و با استفاده از مدل مشارکتی دارایی مبنا طرح پیشنهادی ارائه شده است. با تحقق ساختار فضایی پیشنهادی، می توان زمینه بهبود تعاملات و روابط مناسب اجتماعی میان ساکنین را که از متغیرهای تأثیرگذار بر مشارکت اجتماعی می باشد، در چارچوب رویکرد اجتماعات محلی انتظارداشت.6منصوری،منصور1389ساماندهی محیط کالبدی محله خیام ایلام با تاکید بر مشارکت مردمپایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اصفهانحق تغيير و اصلاح، امكان سازندگي محلات توسط خودافراد ، تمايل به همكاري، ارزش زمین و املاکدرصد ضریب نوسازی ، انگیزه مشارکتفرضيه محوري اين پژوهش مبين آن است که نابساماني هاي کالبدي محله خيام شهر ايلام ريشه در عدم پاسخگويي مناسب در جهت رفع اين مشکلات در طرح هاي مصوب شهري دارد و اينکه رويکرد مشارکتي راه حل مناسبي جهت رفع اين معضلات و نابساماني هاي کالبدي مي باشد. اهم نتايج حاصل از اين پژوهش نشان مي دهد که طرح هاي جامع و تفصيلي شهر ايلام که ملاک تعيين انواع طرح ها و پروژه هاي شهري است، جوابگوي نيازهاي واقعي محله هاي مسکوني نيست و طرح هاي شهري با رويکرد مشارکتي و با مقياس کوچک، هم باعث شناخت بهتر و هم ارائه راهبردهاي مناسب با توجه به وضعيت، ضعف ها و پتانسيل هاي موجود مکان در جهت رفع معضلات و مشکلات شهري مي باشد.7عنبری، مهسا1388میزان مشارکت مردمی در اجرای طرح های بافت فرسوده شهری نمونه موردی داوود قلی - دلجویی زنجانپایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد زنجانحضور داوطلبانه در فعاليت هاي محله ، پيشنهاد سكونت در محله به ديگراندر این پایان نامه به این موضوع اشاره میشود که جلب مشارکت مردمی می تواند در تسریع امور و کاهش هزینه ها مسمر ثمر واقع شود، در این بین برخورد شایسته این است که آثار حضور مردمی و مشارکت آنها و عوامل موثر در افزایش مشارکت را مورد بررسی قرار داد.8پور سراجیان، محمود1388احیا بافت تاریخی یزد با رویکرد مشارکتی(نمونه موردی: محله دارالشفا در چهارسوق)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهرانديدو بازديدها،رفت وآمد بينهمسايگان، ماندگاري در محله، رضایتمندیاززندگیتعداد پروانه های صادره، تعداد پروانه های تجمیعی صادرهچشم انداز کلی : احیای زندگی و ایجاد تعامل اجتماعی- کالبدی بین محله وکل بافت تاریخی، شهر، مردم و با حمایت ونظارت دولت، نهادهای عمومی و بارعایت اصالت تاریخی بافت. اهداف رساله: ایجاد محیط مطلوب و فعال شهری (فیزیکی) ، حفظ و احیا رونق اقتصادی ( اقتصادی )، جلب مشارکت وهمکاری ساکنان محله و مردم شهر (اجتماعی) ، احیای هویت تاریخی- فرهنگی محله (فرهنگی و تاریخی). این پایان نامه به شرح این اصول و ضرورت رعایت آنها به صورت نظری و همچنین در قالب طراحی در بافت محله تاریخی دارالشفا یزد پرداخته است.9شجاعی کیارسی، سیده فاطمه1388تدوین الگوی راهبردی و مشارکتی تجربه حیات بافت کهن(نمونه موردی: محله آب انبار نو ساری)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اصفهانهمكاريهاي متقابل ساکنین درجهترفع نيازهاي مشترك،شراكت ارزشها و هنجارهاي عمومي،تنش ها و تضادهاي دروني اجتماع محلي ، وضعیت مهاجرتها در محله، درصد زمین های بایر، وضعیت کاربری اراضی، وضعیت خدمات آموزشیدر این پایان نامه برای رسیدن به اهداف پژوهش ، این سوال مطرح شدکه آیا انگیزه درونی مشارکت در میان ساکنین وجود دارد و به همین منظور به سنجش ظرفیت و زمینه های مشارکت در محله پرداخته شد و نیز امکان سنجی شده است که الگوی راهبردی تا چه حد می تواند در نیل به تجدید حیات محله موثر باشد. به همین جهت با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و بر مبنای بررسی ویژگی های محله با استفاده از تحلیل استراتژیک سوات به شناسایی ظرفیت ها و زمینه های مشارکت ساکین بافت و با تکیه بر چارچوب مفهومی و تحلیلی پژوهش، الگو و مدلی راهبردی با تاکید بر سه اصل مشارکت، توانمندسازی و ظرفیت سازی تدوین گردید. نتیجه حاصل از پژوهش آن است که استفاده از الگوهای مشارکتی با تاکید بر مقولات کالبدی و یا استفاده از ابزارهای مالی اگر چه در مقیاس های کوچک نتایجی را به دنبال دارد و لیکن به عنوان یک روش در مقابل آنچه که استفاده از پتانسیل و ظرفیت اجتماعی و به بیان بهتر سرمایه اجتماعی خوانده می شود پایدار نیست.10حسینی، سید جواد1387طرح مشارکت محله در باز سازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهريمقاله،اولین همایش بهسازی و نوسازی بافت های فرسودهمشاركت رسمی(از طريق همكاريفعال و داراي مسوليت)، مشاركت غير رسمي (حضور در فعاليت هاي مختلف مذهبي و...)،روحيه داوطلبيدر این مقاله براساس نظریه "رندی هیروکاوا" ، مردم ساکن در بافت های فرسوده علی رغم اینکه مشارکتشان در فرآیند بازسازي از جهات گوناگون به نفع آنها است بنا بر 4 دلیل از امر مشارکت سر باز میزنند که عبارتند از : 1- ارزیابی نادرست از موضوع. 2- اشتباه در تصمیم گیري و هدف گذاري. 3- ارزیابی نادرست از شرایط پروژه ها. 4- اطلاعات ناکافی مردم از پروژه ها. تشکیل گروه هاي مردمی می تواند با در نظر گرفتن شرایط بحث گروهی و فنون مربوط به آن به گونه اي عمل کند که مجموعه این چهار مشکل در ذهن مردم برطرف و آنان را براي مشارکت در امر بازسازي سهیم کند.11پورسراسکانرود، محمداکبر1387ارزیابی نوسازی وبهسازی مشارکتی بافت فرسوده محله سیروس تهرانپایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهرانجمعیت، ترکیب سنی، تراکم خانوار، سابقه سکونت در محل، نحوه تصرف مسکن، مساحت واحد ، علت سکونت خانوار درمحله،تراکم محله، تراکم مسکناین پژوهش با هدف ارزیابی میزان تحقق الگوی مشارکتی در ساماندهی و بهسازی بافت فرسوده محله سیروس و فراهم بودن زمینه های لازم جهت عملی شدن مشارکت در شرایط این محله صورت گرفته است. نتایج حاصله نشان میدهد که اغلب ساکنان فعلی بافت در آمد محدودی دارند و نمی توان از آنها انتظار داشت برای احیای بافت به تنهایی اقدام کنند طرح چه در تهیه و چه در اجرا مولفه های یک طرح مشارکتی را نداشته است. مشارکت در این محله تا به اینجا صرفاً جنبه شعاری داشته است و اقدامات عملی در جهت توانمند کردن مردم صورت نپذیرفته است.12روشنعلی، فاطمه1387طرح نوسازی بافت روستائی ده ونک با رویکرد مشارکتی ، منطقه 3 تهران پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهرانروابط صميمانه بين همسايگان و افراد محله، گفتگو با همسايگان جهت طرح و رفع مسائل ومشكلات محله، سرمایه گذاری عمرانی در محلههدف از این پژوهش، دستیابی به شیوه های نوسازی مشارکتی ساکنین جهت طراحی محله روستایی ده ونک تهران و بر طرف نمودن مشکلات محله میباشد که با روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای صورت گرفته است.اهداف دیگر این پژوهش عبارتند از: ۱- شناسایی عوامل بهبود دهنده وضعیت کالبدی محله، ۲- بررسی مشکلات و نیاز های ساکنان و ارائه خدمات بهینه، ۳-شناسایی عوامل تحقق نوسازی با همکاری ساکنین و حضور مستقیم آنها در طراحی نوسازی سایت، ۴- بررسی و شناخت طرح های اجرا شده در این حوزه.13عندلیب، علیرضا و حاجی علی اکبری،کاوه1387نوسازی بافت های فرسوده با مشارکت ساکنانمحله شهید خوب بخت،منطقه 15 شهر تهرانکتاب، انتشارات سازمان نوسازی شهر تهرانآرامش خاطر در محيط به ويژه در شب، مشاركت جهت اجراي پروژه هاي عمراني، حضور در انتخابات شوراي شهر،تمايل به كانديدا شدن براي شوراي شهراین کتاب، یکی از عوامل تأثیرگذار بر موفقیت طرح هاي نوسازي را توجه به اصل حفظ ساکنان موجود در حین نوسازي می داند و پیشبینی تسهیلات ارزان قیمت، در نظر گرفتن معافیت هاي مالیاتی و سایر بخشودگی ها و اعطاي یارانه در موارد مورد نیاز را مهم ترین ابزارهاي حمایتی میداند که در اکثر تجارب موفق نوسازي مورد استفاده قرار گرفته است. در این کتاب مسائل اجتماعی طرح نوسازي را عدم اعتماد ساکنین به شهرداري و دولت جهت انجام اقدمات حمایتی و عدم وجود نهادهاي محلی قوام یافته عنوان میگردد و پس از بررسی انواع روش های نوسازی محلات فرسوده، راه حل مناسب جهت نوسازی بافت های فرسوده، مشارکت ساکنین و ایجاد دفاتر نوسازی در محلات عنوان شده است.14شجاعی برهان، سید مجید1386برنامه ریزي مشارکتی در تجدید حیات بافت فرسوده(نمونه موردي: محله شهناز آیت ا...غفاري بندرعباس)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتیوضعیت مسکن، عمر بنا، نوع مصالح بنا، مالکیت، متوسط مدت اقامت، آگاهی و توجه به امور سیاسی و اجتماعی، توان مالی خانوار، رضایت از محیط زندگیهدف از اين پژوهش، دستيابي به برنامه ها و راهکارهايي براي تجدید حیات بافت فرسوده محله شهناز با رويکردي مشارکتي است.اين پژوهش حاصل تلاشي است که در قالب مطالعات کتابخانه اي، اطلاعات مکاني موجود و نقشه ها و داده هاي ميداني که از مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه به دست آمده، با روش توصيفي- تحليلي معيارها و شاخص هايي جهت ساماندهي بافت فرسوده محلات ارائه دهد و سپس با تجزيه و تحليل کمي و کيفي بر اساس اين معيار و شاخص ها، نوع مداخله و راهبردهاي اصلي ساماندهي با روش مشارکتي تعيين گرديده و در نهايت سياست هاي تهيه طرح با توجه به محورهاي شهرسازي مشارکتي پيشنهاد مي گردد.15سیدبکایی، سید جواد1383شناخت و تحلیل نقش عنصر مشارکت مردمی در روند بهسازي بافتهاي فرسوده شهري (نمونه موردي: محور بین الحرمین بافت قدیم شهر شیراز)پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتیاشناخت افراد غریبه ،تمایل به عضویت درکانونها و تشکلات محله، نفوذ ناپذیری (دسترسی سواره).هدف از اين پژوهش دست يابي به اهداف توسعه و بهسازي پايدار بافتهاي فرسوده شهري است که بايستي به دنبال راهکارهاي مناسب برای اين موضوع باشيم. بدين لحاظ به نظر مي رسد که رهيافتهاي " مشارکت جويانه" و" مردمي" مي تواند تا حد قابل ملاحظهاي کاستي ها را در زمينه مذکور جبران و اهداف برنامه هاي توسعه را سهل الوصول نمايد.
79000354966970 (ماخذ: نگارنده).00 (ماخذ: نگارنده).
ردیفنام پژوهشگرسال ارائهکشورعنوان پژوهشنوعشاخص ها2660650-454025جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 9- خلاصه مطالعات صورت گرفته در سایر کشورها00جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 9- خلاصه مطالعات صورت گرفته در سایر کشورهااهداف و یافته های پژوهش1Akhavan Farshchi,M & Johnstone,H2013اسپانیاRegeneration, Innovation and entrepreneurship: A participatory approachto urban policyمقاله ارائه شده در کنفرانستوسعه یافتگی، اوقات فراغت، رسانه فرهنگ، جرم و امنیت عمومی، وضعیت دسترسی ها ، سیاستهای شهریاین مقاله پس از بررسی نظریه های شهرنشینی و بازسازی بافت شهری به بررسی و نشان دادن چگونگی تحقق پروژه های مشارکتی در ساختار شهری موجود میپردازد. پژوهش حاضر با هدف به کار بردن روش های جدید در ایجاد یک روند مشارکتی به منظور توسعه یک رویکرد از پایین به بالا، به سیاستگذاری با استفاده از رسانه های مختلف و با ترکیب تجربیات حسی و شناختی از ذینفعان میپردازد. 2Peerapun, Wannasilpa2012تایلندParticipatory Planning App roach to Urban Conservation and Regeneration in Amphawa Community, Thailandمقاله منتشر شده در مجله آسیایی محیط زیستآرامش درونی، آسایش بیرونی،گروه های اجتماعی خاص وآسیب پذیر،تجارب و خاطرات به یاد ماندنی، برانگیزش حس کاوش و تعلقاین مقاله به بررسی روش برنامه ریزی مشارکتی برای حفاظت از محیط زیست شهری ، بازسازی شهری و ارتباطات آن در تایلند میپردازد که شامل یکسری پروژه ها از سال 2000 تا کنون است. با استفاده از روش اقدام پژوهی به تکنیک های مختلف مشارکت عمومی پرداخته میشود. در نهایت به این نتیجه میرسد که حفاظت و بازسازی شهری به روش مشارکتی بسیار موفق است، و این روش را یک روش بسیار عالی برای حفاظت از محیط زیست شهری و برنامه ریزی برای بهسازی و بازسازی در سطح محلی معرفی میکند.3Louise Pollock, Venda2012اسکاتلندReal Participation or the Tyranny of Participatory Practice? Public Art and Community Involvement in the Regeneration of the Raploch, Scotlandپایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه نیوکاسلخواستگاه برهم کنشهای اجتماعی، طبیعت و ماهیت تعاملات،توزیع منفعت، سود و مقصود، ارتباط بصری در تعاملات، تضادهای بین نسلیاین پایان نامه اثرات مشارکت در پروژههای بازسازی شهری مبتنی بر جامعه پیچیده، که معمولا جوامعی رقابتی و اغلب متضاد را دارا هستند، را بررسی میکند. از مشکلات مهم که برای اهداف سیاست مشارکت اجتماعی و توانمندسازی در این جوامع وجود دارد این است که به جای دیدن این تضاد به عنوان یک مشکل که باید برای آن چاره ای اندیشیده شود، فوری از فرآیند حذف می شود، منازعه و درگیری باید به عنوان بازتاب مناسب از جامعه به رسمیت شناخته شود.4Parés, Marc & Et2011اسپانیاDoes Participation Really Matter in Urban Regeneration Policies? Exploring Governance Networks in Catalonia (Spain)مقالهکیفیت محیط، وضعیت کالبدی بافت و سیما و منظر شهری ، بهداشت و سلامتی، استاندارد زندگی و الگوهای مصرف،انسجام مشارکتها، عضویت در سازمانهای مذهبی و خیریه، تغییرات جمعیتی، ویژگیهای سنی جمعیت، میزان مرگ و میراین مقاله، توجه ما را به تدریج بر اهمیت مشارکت شهروندان نسبت به بازسازی شهری متمرکز می کند. نتایج اصلی از تحقیقات اخیر انجام شده در 10 محله محروم در کاتالونیا (اسپانیا)، در سه موضوع مهم قابل بررسی است:1- وزن مشارکت شهروندان در شبکه های حکومت2- اثرات مهم و اساسی حاصل از این مشارکت3- عواملی که انواع تجربه مشارکت در بازسازی شهری را تحت تاثیر قرار می دهند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که توسعه شبکه های حکومت مشارکتی به نتایج حاصل از سیاست ها ، عناصر ساختاری مانند موقعیت محلات در نظام شهری و یا در دسترس بودن و ویژگی های سرمایه اجتماعی محلی بستگی دارد.5Boateng,Isaac & Moobela ,Cletus 2008انگلستانSustainable Participatory Approaches in Urban Regeneration Processes:Lessons from Portsmouth Harbour and Inner-City Hulme, Manchesterمقاله ارائه شده در کنفرانسعضويت در سازمانهاي داوطلبانه ، اعتماد به احزاب و سازمانها ، ارزشها و فرهنگ حاكم بر محله، دلتنگي براي فضاي محلهپساز ترك آن، وضعیت خدمات و زیرساخت های شهریدر این مقاله به مزایای ترکیب روش های مشارکتی در فرآیند بازسازی شهری پرداخته میشود. هدف از این مقاله نشان دادن ماهیت مشارکتی در اجرای پروژه های بازسازی است. برای درک این موضوع به عنوان یک شکل از مداخله اجتماعی در ساختار فضایی شهر، دو نوع از ساختارهای مشارکتی امکان پذیر است: 1- روش مشارکتی که در آن مقامات مرکزی برای ایجاد ساختارهای مشترک مصنوعی، با حفظ قدرت منابع بازسازی را تامین میکنند. 2- روشی که در آن جامعه محلی رسمی و غیر رسمی برای اجرای پروژه های بازسازی، خود منابع مالی را تامین میکنند و به نوعی سرمایه گذارند. در این مقاله استدلال میشود که ساختار مشارکتی دوم پایدار تر از همتایان مصنوعی خود میباشد.6Maginn, Paul J.2007انگلستانTowards more effective community participation in urban regeneration: the potential of collaborative planning and applied ethnographyمقالهوضعیت قومیت ها، جدایی گزینیهای اجتماعی احساس مسئوليت فردي و اجتماعي،گروه هاي رسمي و غير رسمياستدلال این مقاله این است که نظریه های برنامه ریزی مشترک در تحقق مشارکت جامعه موثرتر از اعمال قومیت نگاری سیاستگذاران است و مشارکت همه ی قومیت های جامعه یک راه رو به جلو میباشد. برنامه ریزی مشارکتی و مردم نگاری سبب فراهم شدن چارچوب روش هایی است که منافع بالقوه ای برای جامعه دارد و به مشارکت سهامداران و فرصتی برای سرمایه گذاری آنان کمک میکند.7Cento Bull, Anna & Jones,Bryn2006انگلستانGovernance and Social Capital in Urban Regeneration: A Comparison between Bristol and Naplesپایان نامه کارشناسی ارشد،دانشگاه Bathسهم دولت از تأمین رفاه عمومی، میزان سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتی واجد ارزش بودن، موقعیت قرارگیری در شهر، وضعیت خدمات شهری، اعتماد به مردماین پایان نامه به بررسی حکومت و سرمایه اجتماعی در بازسازی شهری و روش های مشارکتی و مقایسه بین بریستول و ناپل میپردازد و در مورد پژوهشهای تطبیقی است که با هدف ارزیابی اینکه آیا روش های جدید به طور قابل توجهی دموکراسی و شفافیت نفوذ دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش نیازمند شفافیت روابط دولت و مردم در بازسازی شهری، و نیازها و منافع همه گروه ها به خصوص گروه محروم و اغلب محروم جامعه است. تجزیه و تحلیل ناشی از تضاد بین بریستول، یک مورد مناسب برای حکومت جدید در انگلستان و شهر ناپل ایتالیا نشان میدهد که تحولات مشابه و مشکل ساز در هر دو مورد با وجود پیگیری به یک استراتژی کاملا متفاوت توسط شورای ناپل شناخته شده است. 8Jones, Peris S.2003نروژUrban Regeneration's Poisoned Chalice: Is There an Impasse in (Community) Participation-based Policy?مقالهقدرت و نفوذ شبكههاي اجتماعي در محله، قشر اجتماعی، همگونی جمعیت ساکن، توان مشارکت، حدود وظايف اختيارات مسوليتهااین مقاله به تساوی بر طیف متنوعی از ادبیات مشارکت میپردازد و از تجربه برنامه ریزیهای مشارکتی برای بازسازی شهری کشورهای در حال توسعه سخن میگوید که از جمله به تجربه 20 ساله مشارکت در کشور غنی اشاره میکند، و همچنین یافته های یک پروژه تحقیقاتی در یک برنامه بازسازی مشارکتی را بیان میکند. در نهایت به این سوال میرسد، که آیا مشارکت می تواند قشربندی اجتماعی در جوامع را تغییر دهد؟ که جواب آن نامشخص است، حتی ممکن است مشارکت باعث ایجاد نابرابری شود. اما این مشکلات به این معنا نیست که پروژه مشارکتی نباید صورت گیرد.9Daniel, P2001انگلستانDeveloping a participatory approach to urban regenerationمقاله ارائه شده در سمینارآئین های محله، وضعیت برگزاری مراسم سنتی مذهبی، فعالیت های فرهنگی هنری ورزشی، حس تعلق، هويت مكاني، مشارکت سهامداراناین مقاله در جهت بازسازی مشارکتی شهری به ارائه راهکارهایی میپردازد که چند نمونه از آن عبارتند از :- پیشبینی فضاهای لازم جهت برگزاری آیینهای سنتی و فعاليت هاي ويژه ساكنين - تقویت انجمن های فرهنگی هنری وانجمن های ورزشی محله ای- ارتقاء احساس تعلق خاطر ساکنان 10Mee Kam, NG.2001هنگ کنگComments on“People first a caring approach to urban renewal ”مقالهسطح تحصیلات عمومی ، میزان مشارکت مدنیاین مقاله به بررسی نقش مردم هنگ کنگ برای بازسازی این شهر میپردازد و تاکید دارد تنها از این روش است که میتوان به بازسازی شهری پایدار دست یافت. همچنین به این مهم میرسد که شهر هنگ کنگ نیاز به بازسازی شهری دارد نه فقط نوسازی شهری.
77920852938780 (ماخذ: نگارنده).00 (ماخذ: نگارنده).
2-4-1- تجربیات موفق بهسازی و نوسازی مشارکتی بافت فرسوده
نحوه مداخله و برخورد با بافت فرسوده در بین کشورهاي مختلف با توجه به شرایط حاکم سیاسی، اقتصادي و اجتماعی آنها بوده است. اما در عین حال، در بعضی اصول و روشها مشترك اند. هدف از ارائه و تبیین تجارب سایر کشورها، یافتن الگوها و شیوه هاي مناسب است که با شهرهاي ایران انطباق بیشتري دارد و از طرف دیگر با بررسی تجارب گوناگون درباره مداخلات شهري به ویژه سازماندهی بافت هاي فرسوده و قدیمی، امکان دست یافتن به نگرش و دیدگاه جامع تر را فراهم می آورد. پس به اجمال، به ذکر تجربیات کشورهاي منتخب با جمع بندي اقدامات آنان در شهرهاي مختلف پرداخته می شود.
2-4-1-1- تجربیات جهانی بهسازی و نوسازی بافت فرسوده
به منظور نمایش نمایی کلی از تجربیات جهانی در زمینه بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده ، جداولی ارائه میگردد (جداول(2-10) و (2-11) ).
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 10- تجربیات جهانی در زمینه مداخله در فضاهاي کهن شهر
ردیفکشورهدف اصلیاهداف و ملاحظاتسیاست ها و راهبردهاشیوه برنامه ریزيشیوه اقداماقتصادياجتماعیفرهنگیکالبديحمل و نقل1انگلیس(شهرباث)حفاظت کامل از بافت هاي کهن با اعطاي نقشجهانگرديافزایش درآمد شهراز طریق جذبگردشگريجابجایی جمعیتحفظ ارزشهايفرهنگی وبومی بافتنظارت بر طراحی و معماري، حفظ بدنه خارجیآرام سازي عبور و مرور- احداث راههاي سریع السیرتبیین دقیق کاربري هاي بافت کهنبهسازي نوسازي2فرانسهجلوگیري ازشورش هاياجتماعیساختن شهر با شخصیت تقویت بنیهاقتصادي شهرارتقاي سطح زندگیکم رنگ کردن ارزشهاي فرهنگیدگرگونی وسیع، یکباره و قهرآمیز در بافتبالا بردن میزان دسترسی با تخریب بافتتفکیک عملکردهاي اصلی شهربازسازي3ایتالیاحفاظت از بافت تاریخی شهرسرمایه گذاريتنها از طریق نهادهاي دولتیحفظ ساکنان موجودحفظ نقش و هویتفرهنگی شهرانجام مداخلات محتاطانه در مجموعه هاي تاریخیتاکید براستفاده از حمل و نقلبرنامه ریزي در مقیاس شهر و منطقهبازسازي نوسازي4آلمانحفاظت از بافت کهن و بالا بردنمعیارهاي زیستیتقویت بنیه اقتصادي ساکنین بافت قدیمحفظ ساکنان بافت قدیمحفظ ارزشهاي تاریخی بافت قدیمحفظ ابنیه موجود تا حد ممکنتأکید براستفاده حمل و نقل عمومیبرنامه ریزي براساسنیاز و مشارکت مردمبازسازي نوسازي5اتریشطراحی شهر بر اساس نیاز ساکنینتقویت صنعت گردشگريحفظ ساکنان در بافتتوجه به بعد تاریخی و فرهنگیافزایش فضايسبز در بافت قدیماولویت حرکت براي عابر پیادهفرآند برنامه ریزي شهريبهسازي نوسازي6سوئدمعاصر سازي و احیاي حیات در فضاهاي کهنساماندهی فعالیت هاي تجاري-تفریحیحفظ ساکنان بافت قدیمشناخت محور هاي هویتی و فرهنگیتقویت فضاهاي شهري و عمومیکندکردن حرکت سواره و گسترش مسیرهاي پیادهتقسیم شهر به 5 منطقه برنامه ریزيبهسازي نوسازي7هلندتوسعه شهر از درون و برونتملک ساختمانهاي قدیمی ، ساخت و فروش آنها از طرف دولتبالا بردن کیفیت زندگی ساکنان شهرتوسعه هر چه بیشتر گردشگرياحیاي خانه هاي مسکونی با ارزشآرام سازي رفت و آمدبرنامه ریزي براساس منطقه بندي هاي انجام شدهبهسازي نوسازي بازسازي8آمریکااحیاي هویت و نقش فرهنگیکسب درآمد و بازگشت سرمایهجلوگیري از جابجایی ساکنان بافت توجه به بناهاي تاریخیبهسازي بناهاي با ارزشجداکردن مسیرهاي سواره از پیادهبرنامه ریزي موضعیبهسازي نوسازي9ترکیهایجاد چهره فرهنگی و احیاي چهره شهرتقویت بنیه اقتصادي با جذب گردشگرخارج کردن بافت قدیم از اقشار کم درآمدتوجه به نقش فرهنگی شهر قدیمخروج مشاغل مزاحم از بافت قدیمایجاد توقفگاههاي متعدد در شهر درون شهر قدیمبرنامه ریزي براي شهر قدیم در ارتباط با کد شهربازسازی10سوریهحفظ خصوصیات شهر کهنتاکید بر گردشگريتثبیت جمعیتتاکید بر نقش تاریخیتخریب فضاهاي بی ارزشتوسعه شبکه معابر پیادهتعین نقش شهر قدیم در کل شهربهسازي نوسازي
مأخذ: (حبیبی و مقصودی، 1388 : 129-109)
کشور کالبدياجتماعی - اقتصاديمشارکت مردمیمدیریتی887095-390525جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 11-تجارب موفق نوسازی مشارکتی بافتهای فرسوده درسطح بین المللی00جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 11-تجارب موفق نوسازی مشارکتی بافتهای فرسوده درسطح بین المللیمالکیتمالیاندونزيبهسازي کالبدي تامین خدمات و زیرساختهابهبود شرایط اجتماعی واقتصادي ساکنان از طریق آموزش و توانمندسازيمشارکت گروه هاي مردمی در پروژه نقش چشمگیر مدیریت شهريموفقیت پروژه در جذب اقشار فقیر به عنوان گروه هدفتوجه به مسئله مالکیت و عدم جابجایی ساکنان حین اجراي طرحشرایط مالی مطلوب اجراي طرح سرمایه گذاري کم و بازگشت اقتصادي بالاپاکستانتأمین زیرساخت هاتأثیرات مثبت اجتماعیمشارکت گروه هاي مردمی در پروژه، تقاضاي محور بودن پروژهنقش مؤثر مدیریت دولتی در حمایت از پروژه-برخورداري از حمایت مالی جهانی-شرایط مالی مطلوب اجراي طرح براي ساکنان- افزایش فرصت هاي اقتصاديآمریکايلاتین(ریودوژانیرو)تامین زیرساخت ها و خدمات شهري- طراحی مدلی تکرارپذیر-استفاده از تکنیک هاي متنوع مشارکت مردمیموفقیت پروژه در جذباقشار فقیر به عنوان گروه هدف- نقش موثر مدیریت شهري- امکان بالاي تحقق پذیريدرنظر گرفتن مسئله مالکیتبرخورداري از حمایت بخش خصوصی و حمایت مالی دولت-بازگشت سرمایه از طریق اجراي پروژهونزوئلاتأمین زیرساخت هاي شهري -مشارکت گروه هاي مردمی در پروژهموفقیت پروژه در جذباقشار کم درآمد به عنوان گروه هدفتوجه به حق مالکیت افراد با شرط مشارکت اجتماعی- آمریکا (بلویل)تامین زیرساخت هاوخدمات استفاده از شاخصهاي مختص هر محدوده توجه به هویت هر محلهاستفاده از تکنیک مختلف مشارکت مردمیتعامل اجتماعات محلی و مقامات دولتی--بارسلون-حفظ و احیاي اصول مورفولوژیک و سنتی شهرحضور فعال مردم در پروژهاجراي سریع و مطلوب پروژه--
75006204881245مأخذ: (نگارنده).00مأخذ: (نگارنده).
2-4-1-2- تجربیات بهسازی و نوسازی بافت فرسوده در ایران
بررسی سیر اقدامات انجام شده در بافتهاي تاریخی و کهن شهري ایران ، نشان دهنده فراز و نشیب هایی چه در زمینه سیاستگذاري و چه در نحوه و نوع اجراست. تا پیش از دوره 1267-1285 ه.ش، اقدامی به عنوان مداخله در بافت کهن وجود نداشته و در مجموع به دلیل دگرگونی هاي بسیار جزئی در شهرها ، بافت تاریخی و کهن بی معنا بوده است. پس از این دوران کم کم مداخلاتی صورت می گیرد که بسیار ناچیز و کم اثر است. اولین نقطه عطف در اوج مداخلات انجام شده حکومت رضا شاه است. وي توانست انگاره هاي مورد نظر خود را ، هر چند مورد انتقاد ، به مدد اقتدار دولتی جامعه عمل بپوشاند. پس از این روزگار دیگر هرگز چنین سرعت و وسعتی در مداخلات مشاهده نگردیده است. نقطه عطف بعدي ، دوران پس از پیروزي انقلاب اسلامی تا پایان جنگ ایران و عراق است که به دلیل شرایط ویژه اقتصادي ، اجتماعی و سیاسی بافتهاي کهن نه تنها به دست فراموشی سپرده شد بلکه به دلیل اسکان جمعیت جنگ زده و مهاجر ، بیشتر به سوي زوال پیش رفت. اما با پایان جنگ و بروز مشکلات بافت مرکزي شهرها ، بار دیگر نگاه دولتمردان و برنامه ریزان به این مناطق جلب گردید و بدین ترتیب در دوران تدوین و اجراي برنامه دوم توسعه اقتصادي ، اجتماعی و فرهنگی کشور ، نقطه عطف جدیدي به وجود آمد. در این دوران مشکل بافتهاي فرسوده به آنچنان معضلی تبدیل می شود که کلان ترین برنامه هاي کشور به آن می پردازند. البته به دلایل متعددي ، انگاره هاي مورد نظر آنان به تحقق نمی پیوندند (شماعی و پوراحمد، 1384 : 41). در ادامه با توجه به بستر تاریخی مداخلات انجام شده در بافتهاي شهري ایران، به صورت فشرده به بررسی برخی از تجربیات صورت گرفته در سطح شهرهاي کشور خواهیم پرداخت ( جدول 2-12).
ردیفشهرعنوان طرحمشکلات496570-364490جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 12- سابقه مداخله در بافت هاي فرسوده شهري ایران00جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 12- سابقه مداخله در بافت هاي فرسوده شهري ایراناهدافبرنامه هاي بهسازي و نوسازي شهري1مشهدطرح بهسازي و نوسازي بافت فرسوده پیرامون حرم امام رضا(ع)- مشکلات ترافیکی، آلودگی هاي زیست محیطی، نامناسب بودن کاربري اراضی، پایین بودن ارزش اقتصادي زمین هاي بافت اطراف حرمتوسعه حرم امام رضا (ع)، تجهیز هسته مرکزي شهر، ایجاد فضاهاي گذار،احداث شبکه هاي جدید حلقويتجمیع بافت ونوسازي با تراکم بالا،تغییر کاربري اراضی به نفع کاربري اقامتی و تجاري، کاهش نسبت کاربري مسکونی، ایجاد زیرساختهاي مناسب2تهرانطرح بزرگراه نوابقدیمی بودن ساختمانها، شبکه معابر ضعیف، ناچیز بودن سرانه فضاي سبز ، عدم کارآیی فضاهاي شهريپالایش عملکردي فضاهاي شهري، سازماندهی اراضی ناکارآمد، برقراري ارتباط جنوب و شمال،کاهش مشکلات ترافیکیتوسعه بناهاي مسکونی ، تجاري و اداري به صورت انبوه، اختصاص سهم ویژه به کاربري هاي مختلف3اصفهانطرح راهبري براي بهسازي محله جویبارهفرسودگی تدریجی کالبدي مهاجرت ساکنان بومی نارسایی هاي خدماتی افزایش فقر و ناهنجاري هاي اجتماعیتنوع فعالیت ها، ایجاد محورهاي مورد نیاز، رونق خدمات مورد نظرایجاد محور فرهنگی و توسعه دو مرکز محله، مداخله گام به گام در شش قطعه بافت، بهسازي محیطی و تعریض معابر4کرماناحیاي بافت قدیم کرمانضعف شبکه هاي حمل ونقل، مشکلات ترافیکی، فرسودگی ساختمانهاوآلودگیهايزیستمحیطیتقویت مرکز شهر ، ساماندهی خدماتی، بهسازي ارزشهاي فرهنگی - تاریخیایجاد تعاونی هاي ساخت وساز، ایجاد سازمانهاي بهسازي و نوسازي ناحیه تاریخی5شیرازبهسازي بافت قدیم شیرازکاهش مطلوبیت سکونتی ، رواج بزهکاري اجتماعی ، نابودي ارزشهاي فرهنگیبهسازي ناحیه تاریخی و توسعه تاسیسات شهري، ساماندهی کاربري هاي شهرياحداث مراکز بهداشتی و حمام ، بازسازي مراکز مذهبی فرهنگی اصلاح شبکه معابر6یزدطرح تفضیلی بافت قدیم شهر یزدوسعت زیاد فضاهاي مخروبه، عدم ضوابط ومقررات ساماندهی، تعمیر فضاهاي خدماتی و دسترسیبهسازي و حفاضت بافت قدیم ، بهبود محیطکالبدي شهر تاریخی ، توسعه شهر از درون، احیاي محورهاي فرهنگیاحداث گذرگاهها ، ایجاد فضاي سبز ، تعریض معابر7کاشاناحیاي بافت شهر کاشانعرضکم معابر، نارساییخدمات،وسعت مخروبههارفع نارسایی خدماتی و طراحی معابرایجاد فضاي سبز در سطح عرصه هاي ملکی8اردبیلحیات بخشی بافت قدیم1147445609600مأخذ: (شماعی و پوراحمد ، 1384: 42 ).4000020000مأخذ: (شماعی و پوراحمد ، 1384: 42 ).عرض کم معابر، نارسایی خدماتی، فرسودگی بخش مرکزيخرید، تملک و تخریب و نوسازي بافت، احداث واحدهاي کوچکتعریف معابر و توسعه دسترسی ها، احداث واحد تجاري و ادراري
2-4-1-2-1- سنتز نهایی تجربیات بهسازی و نوسازی ایران
با استناد به انگاره هاي نظري پژوهش و استنتاجات صورت گرفته از اندیشه ها و تجربیات جهانی از یک سو و مشکلات و نارسایی هاي برنامه ها و طرحهاي مداخله در بافتهاي کهن شهري ایران از سوي دیگر و به مدد مدل سیستماتیک برنامه ریزي روش مقتضی مداخله در بافتهاي کهن شهري ایران ارائه می گردد (نمودار 2-16).
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 16- مدل سیتماتیک برنامه ریزي
مأخذ: (نگارنده با اقتباس از کلانتري و حاتمی نژاد ، 1385 : 39).
این مدل از نه گام تشکیل شده است. چکیده تمام داده هاي گردآوري شده در کنار وضع موجود ایران تحلیلی را سبب شده که محتواي این مدل راشکل میدهد. نتیجه کار، در جدول (2-13) نشان داده شده است. اهداف و راهبردها در چهار جنبه اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی و کالبدي ارائه شده اند(کلانتري و حاتمی نژاد، 1385 : 40).
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 13- جایگزینی انگاره هاي سنتز شده در مدل سیستماتیک برنامه ریزي
گاممحتوي و تعریفشناختبررسی نقش شهرکهن درکل شهر و منطقه، امکانات و محدودیتها، سایر اطلاعات مورد نیاز هدف نهاییامروزي سازي بافت و احیاي زندگی مدنی با در نظر داشتن نقش بافت در شهر و منطقه اهداف اصلیاقتصادیپویایی و خودکفایی اقتصادي بافت کهناجتماعیاحیا و تقویت زندگی اجتماعی در بافت کهنفرهنگیحفظ و احیاي هویت فرهنگی در بافتکالبدیایجاد محیط مطلوب شهري داراي 4 شاخص: زندگی مدنی، هویت مدنی، امروزي بودن، دسترسی مناسبراهبردها و سیاست هااقتصادیایجاد مراکز اشتغال محلی ، رونق صنایع دستی ، گسترش جهانگردياجتماعیتوجه به نیازهاي ساکنان :افزودن کاستیها ، امروزي سازي خدمات شهري ، رفع بزه کاري ها و مزاحمت هافرهنگیشناخت و ارزیابی عناصر هویتی و باز زنده سازي آنهاکالبدیزندگیمدنیتخریب ابنیه و فضاهاي کاملا بی ارزش و استفاده از اراضی آزاد شده حاصله در ایجاد فضاي سبز و تاسیسات شهري، بهبود وضعیت محیط زیست شهريهویتمدنیهماهنگی نماهاي کهن و جدید ، شناسایی اماکن و فضاهاي با ارزش و بهسازي و نوسازي آنانامروزيبودناعطاي کارکرد جدید در توافق با ماهیت بنا یا فضا، ایجاد فضاهاي جدید شهري براي جلوگیري از فرسودگی کارکرد بافت، امروزي سازي و در صورت نیاز تغییر کامل درون ابنیه مسکونی، ایجاد تاسیسات زیرساختی امروزي، زدایش کاربریهاي ناسازگاردسترسیمناسبانتقال کاربریهاي ترافیک زا تا حد ممکن، طراحی شبکه پیاده با دسترسی هدایت شده به مسیرهاي سواره عمومی ، محدود ساختن حجم ، سرعت و زمان هاي تردد سواره، ایجاد تسهیلات توقفگاهی عمومی در خارج از بافت یا سازمان یافته در درون بافت کهنارائه طرح مداخلهبه دلیل تفاوت ماهوي در مکان هاي گوناگون ، در الگوي کلی قابل بحث نمی باشدارزیابی طرحاصول و محورهاي طرح نهایی ، با فهرستی از هدف، سیاستها و استراتژي هاي اولیه طرح و در سطح کلان برنامه ریزي کنترل می گردد. هر گونه تمایزي نیازمند بازنگري است .ارائه برنامه اجراییشامل: مجریان طرح و مشارکت هر کدام ، بودجه مورد نیاز طرح و محل کسب آن ، زمان بندي اجرایی و ضمانت اجرایی طرح ، (شفاف بودن سیاستهاي مداخله، نقش جامعه تخصصیشهرسازي در تدوین قوانین ، وضع قوانین تشویقی )اجر ا وارزیابی اجرامطابق با شاخصهاي ارزیابی طرحهاي اجرایی مورد بررسی قرار می گیرد.
مأخذ: (کلانتري و حاتمی نژاد ، 1385 : 40).
2-5- جمع بندی و نتیجه گیری
در سالهاي اخیر در کشور ما نیز، اهمیت مشارکت در احیاي بافتهاي فرسوده و ناکارآمد شهري مورد توجه برنامهریزان و مسئولین قرار گرفته است و پروژههاي بسیاري با هدف جلب مشارکت مردمی برنامهریزي و اجرا گردیده است. اما غالبا موفقیتی در این زمینه حاصل نشده است. به نظر میرسد راهکاري که میتواند کمک مؤثري در این زمینه نماید، اعتماد به مردم و دخالت دادن آنها در تمامی مراحل و در واقع برنامهریزي از پایین به بالاست. در حال حاضر مردم در فرآیند تهیه طرح و برنامه ریزي هیچ نقشی ندارند و صرفاً ملزم به اجراي طرح هایی هستند که بدون جلب نظر آنها برنامهریزي شدهاند. بايد توجه نمود برنامهريزي مبتني بر مشاركت شهروندان يك پروسه است نه يك پروژه و با نهادينه شدن آن در وجود شهروندان با نهادسازي مشاركتي، فراهم نمودن زمینه های فرهنگی و بسترسازیهای مناسب جهت مشاركت و شفاف سازي زمينه هاي جلب مشاركت اين مهم تحقق مييابد. تجربه طرح هاي موفق در کشورهاي دیگر نشان میدهد زمانی که مردم خود در فرآیند تهیه تا اجراي طرح مداخله کرده و در جریان مسائل و امور مربوطه قرار میگیرند، در اجرا نیز مشارکت فعال داشته و مسئولین را یاري میکنند و نیز باعث جلب اعتماد آنها میگردند.
در راستای رسیدن به یک جمع بندی از این فصل از پژوهش و با توجه به مطالعات صورت گرفته و سوابق و تجربیات تحقیق، در اینجا فهرستی از معیارها و شاخصهای سنجش فرسودگی و ارزیابی طرح های بهسازی و نوسازی بافت فرسوده با رویکرد مشارکتی، به تفکیک ابعاد کالبدی، کیفیت شهری، جمعیتی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، مدیریتی و زیست محیطی در جدول (2-14) آورده شده است:
جدول 2- SEQ جدول_2- \* ARABIC 14- شاخصهای ارزیابی طرحهای بهسازی و نوسازی مشارکتی بافت فرسوده
ابعادمعیارشاخصسنجهنوع شاخصکالبدیمسکن و ساختمانریزدانگیدرصد قطعات ریزدانهعینیکیفیت ابنیهدرصد قطعات دارای فرسودگی با درجه بالاعینیعمر ساختمانعینینوع مصالح بناعینیتعداد طبقاتبرداشت میدانی/ آماریعینیمساحت واحدهای مسکونیمتوسط مساحت واحدهاعینیتراکم ساختمانیمتوسط درصد اشغال از سطحعینینحوه تصرف مسکنمیزان واحدهای اجاره ای و ...عینیوضعیت نوسازی محلهدرصد ضریب نوسازیعینیازدحاممتوسط نفر در اتاقعینیسرانه سطح مسکونیعینیرضایت از وضعیت مسکنپرسشنامهعینی و ذهنیزمینوجود زمین های دولتی(برای ارتقا خدمات عمومی در آینده)درصد زمین های دولتیعینیوجود زمین های بایردرصد زمین های بایرعینینوع مالکیت زمیندرصد پلاکهای دارای سندرسمیعینیساختاریوضعیت کاربری اراضی (سرانه ها)میزان کمبود یا مازاد نسبت به سرانه های استانداردعینیتغییرات فیزیکی و کالبدی محلهدرصد تغییراتعینیتعداد پروانه های صادرهکیفیت شهریمعابرکیفیت پوشش معابردرصد معابر دارای پوشش مناسبعینیتامین پارکینگمیزان کمبود پارکینگعینیعرض معابر (نفوذ ناپذیری)متوسط عرض معابرعینیوجود مسیرهای پیاده مناسببرداشت میدانیعینینورپردازی و نشانه های گرافیکیبرداشت میدانیعینیرضایت از معابر محلهپرسشنامهعینی و ذهنیتاسیسات شهریآب شربدرصد جمعیت برخوردارعینیتامین انرژی (برق و گاز)درصد جمعیت برخوردارعینیخدمات ارتباطی(پست،تلفن، اینترنت)درصد جمعیت برخوردارعینیفاضلابدرصد خانه های متصل به شبکه فاضلابعینیسیستم جمع آوری زبالهبرداشت میدانیعینیرضایت از تاسیسات شهریپرسشنامهعینی و ذهنیدسترسی به خدمات و تسهیلات شهریدسترسی به نیازهای روزمره متوسط فاصله تا نیازهای روزمره (خرئه فروشی، بانک و ...)عینیدسترسی به فضاهای عمومیمتوسط فاصلهعینیدسترسی به کاربری آموزشیمتوسط فاصلهعینیدسترسی به کاربری درمانیمتوسط فاصلهعینیدسترسی به فضای سبزمتوسط فاصلهعینیدسترسی به کاربری فرهنگی و مذهبی و ورزشی و ...متوسط فاصلهعینیدسترسی به حمل و نقل عمومیفاصله تا ایستگاه اتوبوسو تاکسیعینیرضایت از خدمات و تسهیلاتپرسشنامهعینی و ذهنیکیفیت طراحی و منظرمزاحمت بصری و انسداد منظرپرسشنامه- نظر متخصصذهنیوجود فضاهای بی دفاعدرصد ساختمانهای مخروبه و زمینهای خالیعینیکاربری فضای سبزدرصد کاربری فضای سبز از کل مساحتعینیرضایت از کیفیت طراحی( بدنه، کف سازی)پرسشنامه- نظر متخصصعینی و ذهنیفضاهای خاطره انگیزدرصد فضاهای خاطره انگیزذهنیرضایت از سیما و منظر محلهپرسشنامهعینی و ذهنیجمعیتیجمعیتیرشد یا کاهش شدید جمعیتتغییر آمار دوره ایعینیویژگی های سنی جمعیتآماریعینیمیزان مرگ و میرآماریعینیوضعیت تاهلآماریعینیبعد خانوارآماری/ نسبت جمعیت محله بر تعداد خانوارعینیتراکم محلهنفر در هکتارعینیوضعیت مهاجرت ها در محلهآماریعینیناهمگونی جمعیتاختلاف جمعیت زن و مردعینیچولگی شدید هرم سنیعینیتعارض قومی و نژادیعینی و ذهنیجدایی گزینی های اجتماعیعینی و ذهنیتضادهای بین نسلیعینی و ذهنیآموزش و تحصیلاتنرخ بی سوادیآماریعینیتحصیلات عالی/ مهارت حرفه ایآماریعینیکیفیت خدمات آموزشیپرسشنامهعینیرضایت از خدمات آموزشی محلهپرسشنامهعینی و ذهنیاجتماعی و فرهنگیاجتماعیتعهد اجتماعیمیزان تعهد و مسئولیت پذیریعینی و ذهنیوضعیت ساختار اجتماعی محلهمیزان همگونی اجتماعیعینیروابط صميمانه بين همسايگان و افراد محلهمیزان تعاملات بین افرادعینیگروه های اجتماعی خاص وآسیب پذیرنسبت به کل جمعیتعینیخواستگاه برهم کنشهای اجتماعیبرداشتهای میدانی/ آماریعینیطبیعت و ماهیت تعاملاتنوع و میزان تعاملات/پرسشنامهعینی و ذهنیفعالیت های فرهنگی، مذهبی، ورزشی و ...تعداد مراکز فعال محلهبرداشت میدانیعینیتعداد زمین های ورزشی محلهبرداشت میدانیعینیکیفیت فعالیت هاپرسشنامهذهنیرسانه و فرهنگپرسشنامهعینی و ذهنیاوقات فراغتپرسشنامهعینی و ذهنیظرفیت نهادی و مشارکتتعداد نهادهای محله مبنا و غیردولتیآماریعینیشرکت در انتخابات محلهآماریعینیتمايل به كانديدا شدن براي شوراي شهرپرسشنامه/ آماریعینیاحساس درگیر بودن ساکنان در اتفاقات محلهپرسشنامهذهنیمشارکت مدنیمیزان همكاريهاي متقابل ساکنین درجهترفع نيازهاي مشتركعینیمشارکت رسمیمیزان همكاري های فعال و داراي مسوليتعینیمشارکت غیر رسمیمیزان حضور در فعاليتهاي مختلف اجتماعی،مذهبي و...عینیوضعیت مشارکت در طرح بازسازی واحدهای مسکونی ریزدانهتعداد پروانه های تجمیعی صادرهعینیروحیه داوطلبیمیزان حضور داوطلبانه ساکنین در فعاليت هاي محلهعینیتمایل به همکاری در امور محلهپرسشنامهعینی و ذهنیانگیزه مشارکتپرسشنامهعینی و ذهنیمشارکت جهت اجراي پروژه هاي عمرانيمیزان همکاری و سرمایه گذاریعینی و ذهنیانسجام مشارکتهامیزان پیوستگی مشارکتهاعینیقدرت و نفوذ شبكههاي اجتماعي در محلهمیزان نفوذ عینیتوان مشارکتمیزان توانایی در امر مشارکتعینی و ذهنیامنیت و اعتمادنیروهای انتظامینقشه گشت انتظامیعینیشناخت افراد غریبه در محلهپرسشنامهذهنینرخ وقوع جرمآماریعینیاحساس امنیت در شب و روز به تفکیک جنسیتپرسشنامهعینی و ذهنیآرامش خاطر در محیطپرسشنامهذهنیحس اعتماد و اطمينان عموميپرسشنامهعینی و ذهنیتعلق خاطر مکانیمتوسط مدت اقامتپرسشنامه/ آمارعینیعلت سکونت خانوار درمحلهپرسشنامهعینی و ذهنیوضعیت مالکیتپرسشنامه/ آمارعینیآشنایی با همسایگانپرسشنامهذهنیرفت و آمد با همسایگانپرسشنامهعینی و ذهنیاصالت همسایگاندرصد مهاجرینعینیاظهار نظر ساکنانپرسشنامهذهنیهویت محلهوجود تاریخ محلهتاریخ شفاهی و کتبی محلهذهنیسیمای ذهنی ساکنان از محلهپرسشنامهذهنیسیمای محله در ذهن اهالی شهرپرسشنامهذهنیتجارب و خاطرات به یاد ماندنیپرسشنامهذهنیبرانگیزش حس کاوش و تعلقپرسشنامهذهنیارزشها و فرهنگ حاكم بر محلهپرسشنامه/ آماریعینی و ذهنیآئین ها و رویدادهای خاص محلهپرسشنامهذهنیمشاهیر محله--منزلت و ارزشمنزلت اجتماعی محلهپرسشنامه/ برداشت میدانیعینی و ذهنیشراكت ارزشها و هنجارهاي عموميپرسشنامه/ برداشت میدانیعینی و ذهنیحق تغيير و اصلاحدرصد صدور مجوزهای تغییر و اصلاح بنا از سوی شهرداریعینیواجد ارزش بودنپرسشنامه/ برداشت میدانیعینی و ذهنیپيشنهاد سكونت در محله به ديگرانپرسشنامهعینی و ذهنیماندگاري در محلهآماری/ پرسشنامهعینیامكان سازندگي محلات توسط خود افرادبرداشت میدانی / آماریعینیدلتنگي براي فضاي محله پس از ترك آنپرسشنامهذهنیانتظارات از محیط زندگیپرسشنامهعینی و ذهنیرضایت از محیط زندگیپرسشنامهعینی و ذهنیبهداشتیبهداشتی و سلامتامید به زندگیآماریعینیاستاندارد زندگی و الگوهای مصرفآماریعینی و ذهنیمیزان مرگ و میر کودکانآماریعینیوضعیت بهداشت و سلامتآماریعینیپاکیزگی محلهوجود خدمات نظافتعینیرضایت از نظافت محلهپرسشنامهعینی و ذهنیاقتصادی اشتغالنرخ اشتغال و بیکاریآماریعینیبازار نیروی کارآماریعینیدرآمد متوسط ساکنینمیانگین درآمد ساکنین محلهعینیتوان مالی(نسبت درآمد به هزینه)آماریعینیتولید ارزش نسبت شغلهای با تولید ارزش بالا به نسبت شغل های با تولید ارزش پایینعینیاشتغال زایی و کارآفرینیتعداد کسب و کارهای ایجاد شده در 5 سال گذشتهعینیتعداد شغل تولید شده به ازای 1000 مترمربع زمینعینیشغل های محلیدرصد اشتغال شاغلین محلی در شغل های محلیعینیپویایی اقتصادی محلهنقش محله در اقتصاد شهرتحلیل جریانعینیتحلیل اطلاعات آماریعینیتنوع عملکردهای اقتصادیبرداشت میدانی/ آماریعینیاراضی بایر با کاربری تجاری و صنعتیدرصد اراضی تجاری و صنعتیعینیعرضه و تقاضا برای خرده فروشی و خدمات محله ایآماریعینیبازار مستغلاتقیمت زمین و املاکمتوسط قیمت زمین و املاک مسکونی/ تجاریعینیاجاره بهای املاکمیانگین اجاره بهاعینیقیمت زمین به درآمد از زمین تجاریمتوسط قیمت زمین تجاری به درآمد تجاریعینیمیزان سرمایه گذاریسرمایه گذاری عمرانی در محلهمیزان سرمایه گذاری هاعینیتعداد بنگاه های توسعه گردرصد بنگاه های توسعه گرعینیمهاجرت بنگاه های اقتصادیمیزان مهاجرت بنگاه های اقتصادی (از) و (به) محلهعینیتوزیع منفعتنحوه توزیع منفعتعینیعملکرد ساختار مشارکت اقتصادیتعداد افراد عضو در تعاونی های محلی یا بنگاه های سهامیعینیمدیریتیمدیریتیاعتماد نهادی سنجش میزان اعتماد مردم به مديريت شهريعینی و ذهنیاعتماد به مردمدرصد اعتماد به مردمعینی و ذهنیسهم دولت از تأمین رفاه عمومیمیزان سهم دولت از کلعینیمیزان سرمایهگذاری بخش خصوصی و دولتینسبت سرمایهگذاری بخش خصوصی به دولتیعینیسیاستهای شهریآماریعینیزیست محیطیمصرف منابعاستفاده از منابع بومی-عینیوجود سیستم بازیافت-عینیمصرف انرژیسرانه مصرف برق، گاز، بنزینعینیمصرف آبسرانه مصرف آبعینیآسیب پذیری در مقابل سوانح طبیعیوضعیت های و مکان های آسیب پذیر محلهدرصد جمعیت ساکن در وضعیت آسیب پذیر در برابر زلزله، سیل و ...عینیآلودگیهوامیزان آلودگیعینیتعداد روزهای سال با آلودگی بیش از حد مجازعینیخاکمساحت زمینهای با آلودگی بیش از حد مجازعینیالکترومغناطیسیجمعیت ساکن در حریم خطوط فشار قوی،دکل برق و...عینیتولید پسماند جامدسرانه تولید زباله (خانگی،صنعتی و ...)عینیصوتیدرصد جمعیت ساکن در معرض آلودگی صوتیعینیبودرصد جمعیت ساکن در معرض بوی ناخوشایندعینیآبکیفیت آب آشامیدنی (درصد جمعیت ناراضی از آب آشامیدنی)عینی و ذهنی
مأخذ: (جمع آوری نگارنده)
در جمع بندی فوق، 25 معیار در 9 بعد (3 معیار کالبدی، 4 معیار کیفیت شهری، 2 معیار جمعیتی، 7 معیار اجتماعی و فرهنگی، 1 معیار بهداشتی، 4 معیار اقتصادی، 1 معیار مدیریتی و 3 معیار زیست محیطی) و 151 شاخص برای بررسی این معیارها و 161 سنجه برای اندازه گیری این شاخص ها ارائه شده است.
این فهرست تنها در جهت ایجاد لیست کاملی از معیارها و شاخص های قابل بررسی در شناخت و ارزیابی شاخصهای سنجش فرسودگی و طرح های بهسازی و نوسازی بافت فرسوده با رویکرد مشارکتی تهیه شده و بدیهی است که تمامی این شاخص ها و معیارها به دلیل هزینه بالا و نیاز به حجم بالای اطلاعات، تفاوت مقیاس فضایی سنجش، تفاوت جنس شاخص ها (عینی/ ذهنی)، اختلاف وضعیت نمونه های مورد بررسی و نمونه مورد مطالعه، شباهت و همبستگی بالا میان برخی شاخصها، به طور همزمان قابل استفاده نبوده و پیش از به کار گیری در یک مدل سنجش و پرسشنامه بایستی بنا به موارد مذکور و اهداف، سوالات و فرضیات پژوهش پالایش شوند. لیست نهایی شاخصها و بررسی ارتباط آنها در نمودار مدل مفهومی تحقیق (نمودار 2-17) نشان داده شده است :
نمودار 2- SEQ نمودار_2- \* ARABIC 17- مدل مفهومی پژوهش
منابع فارسی
آروند، حمید (1386). " ارزیابی طرح جامع خوی با تاکید بر ابعاد کالبدی فضایی". پایان نامه کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، تهران: دانشگاه تربیت معلم تهران.
ابلقی، علیرضا (1380). "بافت تاریخی، حفاظت، مرمت، بهسازی یا نوسازی؟! " . فصلنامه عمران و بهسازی شهری. هفت شهر. سال دوم، شماره 4.
اکرمی، پرویز (1388). مطالعه شاخص های اجتماعی مسکن. قم : سازمان مسکن و شهرسازی.
امانی، مهدی (1379). مباني جمعيت شناسي. تهران : سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها.
اوپنهايم، ا، ان (1389). طرح پرسشنامه وسنجش نگرشها. ترجمه: مرضيه كريمنيا، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي.
احمدي، محمدرضا (1383). "مسايل و راهكارهاي تجميع پلاكها و نوسازي بافتهاي ناكارآمد" ، مجله هفت شهر، سال پنجم، شماره هاي 15 و 16، ص 135.
ادواردز، جكئي؛ تامس، ماري دي؛ روزنفلد، پل وكيولي؛ استفاني، بوث (1379). تحقيق پيمايشي، ترجمه سيدمحمد اعرابي و داوود ايزدي، تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
ازکیا، م و غفاري، غ (1383). " توسعه روستایی با تأکید بر جامعه روستایی ایران ". تهران: نشر نی.
اولاد زاده، ام البنین (1389). " استفاده از الگوی برنامه ریزی مشارکتی در بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری (مطالعه موردی: محله امامزاده عباس ساری) ". پایان نامه کارشناسی ارشد، ساری : دانشگاه پیام نور ساری.
بحريني، سیدحسین (1389). فرآيند طراحي شهري. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
بحرینی، سیدحسین(1390). تجدد، فرا تجدد وپس از آن در شهرسازی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم.
پورسراجیان، محمود (1388). " احیا بافت تاریخی یزد با رویکرد مشارکتی (نمونه موردی: محله دارالشفا در چهارسوق) ". پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران.
پورسراسکانرود، محمداکبر (1387). " ارزیابی نوسازی وبهسازی مشارکتی بافت فرسوده محله سیروس تهران ". پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران.
توسلي، محمود ( 1383). " اصطلاح شناسي نوسازي و بهسازي شهري" . تهران: فصلنامه هفت شهر، شماره 15 و 16.
جهانشاهي، محمدحسين (1382). " تحليل بافت هاي فرسوده و مشکل ساز شهري و راهبردهاي آن" . مجله جستارهاي شهرسازي، شماره پنجم.
جهانیان، منوچهر و پژوهان، موسی (1390). " بررسي و طبقه بندي انواع بافت هاي فرسوده شهري كلانشهر تهران و راهكارهاي مداخله در آن ". فصلنامه علمي پژوهشي جغرافياي انساني، سال سوم، شماره دوم.
چدویک، جورج (1385). نقش ارزیابی در برنامه ریزی شهری و منطقه ای و تکنیک های رایج آن. ترجمه: زهره قراگوزلو و دیگران، تهران: انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی.
حاتمی نژاد، حسین؛ سیف الدینی، فرانک و محمد میره (1385). " بررسی شاخص های مسکن غیررسمی در ایران" ، نمونه موردی محله شیخ آباد قم، تهران: فصلنامه پژوهش های جغرافیایی، شماره 58.
حاجی پور، خلیل (1385). " برنامه ريزي محله-مبنا رهيافتي كارآمد در ايجاد مديريت شهري پايدار" . تهران: نشريه هنرهاي زيبا ، شماره 26.
حبیبی، سید محسن و سعیدی رضوانی، هادی (1384). " شهرسازی مشارکتی، کاوشی نظری در شرایط ایران" ، نشریه هنرهای طیبا ، شماره 24.
حبیبی،کیومرث و پوراحمد،احمد و مشكینی،ابوالفضل (1386). بهسازی و نوسازی بافتهای کهن شهری.تهران: انتشارات انتخاب.
حبيبي، سيد محسن و مقصودي، مليحه (1388). مرمت شهري. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
حبيبي، سيد محسن (1388). سرانه كاربري هاي شهري. تهران: دفتر مطالعات زمين و مسكن.
حسینی، سید جواد (1387). " طرح مشارکت محله در باز سازي و بهسازي بافتهاي فرسوده شهري" . مشهد: اولین همایش بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده.
حسینی، علی (1382). " ساز و کارهای مشارکت شهروندان در تهیه طرح های توسعه شهری و ارائه الگوی مناسب، نمونه موردی شهر رشت " ، پایان نامه دکتری، تهران: دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس.
حناچی، پیروز و پورسراجیان، محمود (1391). احیای بافت شهری تاریخی با رویکرد مشارکت، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول.
حیدرنتایج، وحید (1386). " خدمات شهری در بافت های تاریخی شهرها ". مجله شهرداریها، ضمیمه ش 61.
خاکساری، علی (1383). " احیای اقتصادی مراکز شهرها و بافت قدیمی". تهران: فصلنامه هفت شهر، شماره 15 و 16.
دانشپور، زهره (1387). درآمدي بر نظريه هاي برنامه ريزي با تاكيد ويژه بر برنامه ريزي شهري، تهران: انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، چاپ اول.
دلاور، علی (1375). تجزيه وتحليل داده هاي ناشي ازمقياس ليكرت، دانشنامه، شماره 23-22.
رضایی، رحیم (1379). " ارزیابی جغرافیایی طرح جامع مرند". پایان نامه کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری. تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
روشنعلی، فاطمه (1387). " طرح نوسازی بافت روستائی ده ونک با رویکرد مشارکتی منطقه 3 تهران" . پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران : دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهران.
رهنمايي، محمدتقي و شاهحسيني، پروانه (1384). فرايند برنامه ريزي شهري ايران.تهران: انتشارات سمت.
زبردست، اسفندیار (1388). روش هاي ارزيابي در شهرسازي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
زرآبادی،زهراسادات و خزاعی، فاطمه (1386). " از پایداری محله تا محله پایدار" ، ماهنامه ساختمان و كامپيوتر ، سال سوم، شماره 18.
زرگری مرندی، ابراهیم (1391). " بازتعریف معیارهای فرسودگی با رویکرد پایداری و پهنه بندی فرسودگی با روش Fuzzy ANP ، نمونه موردی: محله ارامنه شمالی، منطقه 7 شهرداری تهران" . پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقه ای، شیراز: دانشگاه شیراز.
زياري، كرامت الله (1381). برنامه ریزی کاربری اراضی شهری. یزد: انتشارات دانشگاه يزد.
زياري، كرامت الله (1385). اصول و روش هاي برنامه ريزي منطقه اي. یزد: انتشارات دانشگاه يزد.
زیاري، کرامت الله و همکاران (1388). مبانی و تکنیک هاي برنامه ریزي شهري. تهران: انتشارات دانشگاه بین المللی چابهار.
سالنامه آماری استان فارس (1390). شیراز: اداره کل ثبت احوال فارس.
سعيدي، محمدرضا (1382). درآمدي بر مشاركت مردمي و سازمانهاي غيردولتي. تهران: انتشارات سمت.
سلیمی، مجید و همکاران (1387). " طراحی و ساخت مقیاس مجموع نمرات لیکرت با رویکرد پژوهشی در مدیریت". فصلنامه دانش مدیریت، دوره 21، شماره 80 .
سیدبکایی، سید جواد (1383). " شناخت و تحلیل نقش عنصر مشارکت مردمی در روند بهسازي بافتهاي فرسوده شهري (نمونه موردي: محور بین الحرمین بافت قدیم شهر شیراز)". پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
شجاعی برهان، سید مجید (1386). " برنامه ریزي مشارکتی در تجدید حیات بافت فرسوده (نمونه موردي: محله شهناز آیت ا...غفاري بندرعباس) " . پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
شجاعی کیارسی، سیده فاطمه (1388). " تدوین الگوی راهبردی و مشارکتی تجربه حیات بافت کهن (نمونه موردی: محله آب انبار نو ساری)". پایان نامه کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه هنر اصفهان.
شريفيان ثاني، مريم (1380). "مشاركت شهروندي، حكمراني شهري و مديريت شهري" ، مجله مديريت شهري، سال دوم، شمارة 8.
شماعي، علي و پوراحمد، احمد (1384). بهسازي ونوسازي شهري از ديدگاه علم جغرافيا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول.
شماعي، علي. (1380). " توسعه فيزيكي شهر يزد بر بافت قديم و راهكارهاي ساماندهي و احياي آن" . رساله دكتري ، تهران: دانشگاه تهران.
شماعي،علي و پوراحمد، احمد (1383). " تحليلي بر سياست ها و برنامه هاي بهسازي و نوسازي شهري در برنامه هاي توسعه كشور"، مجله پژوهش هاي جغرافيايي ، شماره 49 .
شوماخر،ای،اف (1392). کوچک زیباست. ترجمه علی رامین، تهران: انتشارات سروش، چاپ هفتم.
صرافي، مظفر (۱۳۷۹). مباني برنامه ريزي توسعه منطقه اي. تهران: انتشارات سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور.
صرافی، مظفر (1379). " شهر پایدار چیست؟" ، مجله مدیریت شهری، سال اول، شماره4.
صمدی، محسن (1383). " ارزيابي برنامه جامع توسعه منطقه زاگرس مركزي"، مجله پژوهش و سازندگی در منابع طبیعی، شماره 63 .
طبسی، مهدی (1390). " طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهری با رویکرد مشارکت محلی (نمونه موردی: آزاد شهر، طرح پونه ۲) ". پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه آزاد علوم تحقیقات تهران.
طبیبیان،منوچهر و لاهوتی،شیما (1391). "ارزیابی تاثیر اصول نوشهرسازی بر احیای بافت های فرسوده محلات و انسجام آنها". همدان: فصلنامه هفت حصار، سال اول، شماره 1.
سازمان احیا و نوسازی بافتهای فرسوده شهرداری شیراز، (1387). طرح بهسازی و نوسازی محله مهدی آباد. شیراز.
طوسي، محمد علي (1378). مشارکت مردم، تعاون. فصلنامه اجتماعي و فرهنگي وزارت تعاون ، شماره 99.
عابدین درکوش، سعید (1388). درآمدي به اقتصاد شهري. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
عظیمی، آزاده (1389). " دیدگاه ها و نظریات بهسازی، نوسازی و مرمت شهری " . ماهنامه اطلاع رسانی، آموزشی و پژوهشی شوراها، شماره 54.
علوی تبار، علیرضا (1379). "مشارکت در اداره امور شهرها، جلد اول بررسي الگوي مشارکت شهروندان در ادره امور شهرها ( تجارب جهاني وايران) ". تهران: انتشارات سازمان شهرداري هاي کشور .
علوي تبار، عليرضا (1378). " الگوي مشارکت در جامعه مردم سالار". ماهنامه شهرداريها، سال اول، شماره 6.
علويتبار، عليرضا (1382). بررسي الگوي مشاركت شهروندان در اداره امور شهرها . تهران: انتشارات سازمان شهرداري هاي کشور، دفتر برنامهريزي شهري وزارت كشور. جلد اول.
عميد، حسن (1389). فرهنگ عميد.تهران: انتشارات راه رشد، چاپ اول.
عنبری، مهسا (1388). " میزان مشارکت مردمی در اجرای طرح های بافت فرسوده شهری (نمونه موردی داوود قلی- دلجویی زنجان) " . پایان نامه کارشناسی ارشد، زنجان : دانشگاه آزاد زنجان.
عندلیب، علیرضا و حاجی علی اکبری، کاوه (1387). نوسازی بافت های فرسوده با مشارکت ساکنان محله شهید خوب بخت، منطقه 15 شهر تهران. تهران: انتشارات سازمان نوسازی شهر تهران.
عندليب، عليرضا (1385). رويکردي نوين به: مديريت نوسازي بافتهاي فرسوده شهر تهران. تهران: انتشارات سازمان نوسازي شهر تهران، جلد3 .
عندليب، عليرضا (1385). نگاهي نو به: راهبردها وسياستهاي نوسازي بافتهاي فرسوده شهر تهران. تهران: انتشارات سازمان نوسازي شهر تهران، جلد 2.
عندليب، عليرضا (1385). نوسازي بافتهاي فرسوده حرکتي نو در شهر تهران. تهران: انتشارات سازمان نوسازي شهر تهران، جلد 1 .
عندليب، عليرضا (1387). فرآيند نوسازي بافتهاي فرسوده شهر تهران. تهران : انتشارات سازمان نوسازی شهر تهران.
غلامحسینی، اسماعیل (1384). "تبیین و تحلیل نقش سیاست های زمین شهری در طرح های توسعه شهری، پژوهش موردی: طرح توسعه جامع تهران" ، پایان نامه دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، تهران: دانشگاه تربیت مدرس.
فرشیدی، حسن (1389). " رهگیری شیوه های مداخله دولت در بافت های فرسوده شهری " . ماهنامه اطلاع رسانی، آموزشی و پژوهشی شوراها، شماره 54.
فلامکی، محمد منصور (1386). نوسازی و بهسازی شهری، تهران: سازمان مطالعه و تدوین علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
فلامكي، محمد منصور (1383). باز زنده سازي بناها و شهرهاي تاريخي. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم.
فیروز بخت، علی (1386). " مدیریت جامع شهری بر مبنای مشارکت مردمی". ماهنامه شهرداریها ، شماره88.
قدرتی، مصطفی (1381). " ارزیابی طرح جامع شهر شیروان با تاکید بر ابعاد فضایی-کالبدی آن ". پایان نامه کارشناسی ارشد. تهران: دانشگاه تربیت معلم تهران.
قربانی، رسول (1371). " ارزیابی طرح جامع ارومیه" . پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه تهران.
قمی، محسن (1384). " تاثیرات نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین بر فلسفه لیوتار" . فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، شماره 16.
کرمی پور، عارفه (1388). " بررسی تجارب باز زنده سازی مراکز تاریخی و کهن شهر" ، تهران: نشریه نوسازی وابسته به سازمان نوسازی شهر تهران، سال اول، شماره 6.
کلانتري، ح. و حاتمی نژاد، ح (1385). برنامه ریزي مرمت بافت تاریخی شهر یزد. تهران : انتشارات فراگستر.
کوآن، رابرت (1389). فرهنگ شهرسازی. تهران: انتشارات آذرخش، چاپ چهارم.
كلانتري، حسين و پوراحمد، احمد (1384). فنون و تجارب برنامه ريزي مرمت بافت تاريخي شهرها. تهران : انتشارات پژوهشگاه علوم انساني،فرهنگ و مطالعات اجتماعي.
گیدنز، آنتونی (1381). جامعهشناسی، ترجمه: منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ هشتم.
لطفی، سهند (1386). " پژوهشی درباره دگردیسی و پایایی در مرمت شهری" ، تهران: نشریه هنرهای زیبا، شماره 31.
لطفی، سهند (1390). " بازافرینی شهری فرهنگ مبنا؛ تاملی بر بنمایههای فرهنگی و کنش بازآفرینی" ، تهران: نشریه هنرهای زیبا، شماره 45.
لطفی، سهند (1390). تبارشناسی بازآفرینی شهری از بازسازی تا نوزایی . تهران: انتشارات آذرخش.
لطفی، سهند و زرگری مرندی، ابراهیم (1391). " بازآفرینی شهری و بازتعریف معیارهای فرسودگی: آغازی بر مرمت شهری پایدار" . تهران: نشریه شهرنگار، سال دوازدهم، شماره 58.
مجتهدزاده، غلامحسین (1388). مقدمه اي بر اصول و مبانی برنامه ریزی منطقه اي. تهران: انتشارات آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش.
مجتهدزاده، غلامحسين (1382). برنامه ريزي شهري در ايران. تهران: انتشارات دانشگاه پيام نور.
معززی مهرطهران، امیر محمد (1389). " نقش داراییهای اجتماعی محلی در تحققپذیری طرحهای نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده شهری (مورد مطالعه: محله باغآذری، منطقه 16 شهر تهران) " . پایان نامه کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه هنر اصفهان.
معصومی اشکوری، سید حسن (1380). شهرفعال ومدیریت توسعه پایدارشهری. تهران: انتشارات سازمان برنامه وبودجه.
معين، محمد (1389). فرهنگ معين. تهران: انتشارات سرایش، چاپ اول.
معینی، سید مهدی (1390). شهرهای پیاده مدار. تهران : انتشارات آذرخش.
ملکی، قاسم (1383). " اقتصاد مهندسی، ابزار طراحی نظام انگیزش نوسازي" . تهران، مجله هفت شهر، شماره 15.
منصوری، منصور (1389). " ساماندهی محیط کالبدی محله خیام ایلام با تاکید بر مشارکت مردم ". پایان نامه کارشناسی ارشد، اصفهان: دانشگاه هنر اصفهان.
منصوري،بهروز و احمدی،الهه (1389). "نقش سراي محله و مشاركت شهروندان در مديريت و پايداري اجتماعي محلات" . اولين همايش شهروندي و مديريت محله اي حقوق و تكاليف.
موسوی، میرنجف (1389). " تحليلي بر شاخص هاي کمي و کيفي مسکن در سکونتگاه هاي غيررسمي مطالعه موردي: محله شهرک قائم شهر قم" . فصلنامه آمایش محیط
مهدیزاده، جواد (1381). " دوره تکوین و شکل گیری تهران قدیم" . مجله جستارهای شهرسازی، شماره2.
مهدیزاده، جواد (1381). " دوره نوسازی و پیدایش مادر شهر تهران " . مجله جستارهای شهرسازی، شماره3.
مهندسین مشاور شهر و خانه (1383)، طرح بازنگري طرح تفصيلي شهر شیراز ، شیراز.
مهندسين مشاور نقش جهان پارس (1376)، طرح تفصیلی شهر شیراز، شیراز.
ميرزايي دورودخاني، عسکر (1390). " بهسازي و نوسازي بافت هاي فرسوده شهري با رویکرد مشارکت مردمی (مطالعه موردي: محله پیرسراي رشت) " . رشت: اولين كنفرانس ملي عمران و توسعه.
ﻣﻴﺮﻣﻮﺳﻮي، ﺳﻴﺪﻋﻠﻲ (1385). " ﻣﺒﺎﻧﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﺸﺎرﻛﺘﻲ" . مجله ﻧﻘـﺪ و ﻧﻈـﺮ، ﺳﺎل دوم، ﺷﻤﺎره 3و4.
دلبرت چارلز (1380). راهنماي سنجش و تحقيقات اجتماعي. مترجم: هوشنگ نايبي، تهران: انتشارات ني.
نوریان، فرشاد (1387)، " تبیین معیارها و شاخص های پایداری در محله مسکونی" ، دوماهنامه شهرنگار، سال نهم، شماره ۵۰.
وارثی، حمیدرضا و همکاران (1391). " ساماندهي بافت فرسوده شهري (نمونه موردي: شهر شيراز) " . مجله علمي تخصصي برنامه ريزي فضايي ، سال دوم، شماره2.
هاشمزاده همایونی، مهرداد (1379). "محله و خیابان". مجله آبادی، سال پنجم، شماره 17 .
هویی زن، اوست (1382). " مشارکت شهروندان در طرح ریزي و توسعه نواحی شهري ". مترجم : ناصر برك پور ،فصلنامه مطالعات و تحقیقات شهرسازي و معماري، شماره 8.
یاور، بیژن (1381). " شهرسازی مشارکتی و جایگاه مشارکت مردم در شهر ایرانی واقعیات، اهداف و استراتژیها " . پایان نامه کارشناسی ارشد شهرسازی، تهران: دانشگاه علم و صنعت.
منابع لاتین
Akhavan Farshchi,M. and Johnstone,H. (2013). Regeneration, Innovation and entrepreneurship: A participatory approach to urban policy, Spain: 35th DRUID Celebration Conference.
Alston, William (1964). Philosophy of Language, Prantice Hall.
Altman, I. , Low, S.M. (1992). Community attachment: Local sentiment and sense of place, Place attachment. New York: Plenum Press, pp. 253–278.
Ashworth, Gregory J. and J. E. Tunbridge. (1990). The tourist-historic. London: Faber and Faber.
Azemati, H. R., Bagheri, M., Hosseini, S.B. and Norouzian maleki, S., (2011). ‘An Assessment of Pedestrian network in Accesible Neighborhoods: Traditional Neighborhoods in Iran’, International Journal of Architectural Engineering & Urban Planning, 21(1), 52-59.
Beatley, T. (2000). Green Urbanism, Washington, D.C. : Island Press.
Bertolini, L. (2005). Sustainable urban mobility, an evolutionary approach, European Spatial Research Policy 1,pp. 109-126.
Boateng, Isaac. & Moobela,Cletus. (2008). Sustainable Participatory Approaches in Urban Regeneration Processes:Lessons from Portsmouth Harbour and Inner-City Hulme, Manchester, Stockholm,TS 1B - GIS in Urban Planning and Management.
Burgel, G. (2000). La ville aujourd’huni, Paris : Hachette, Pluriel.
Carey, Curtis. (2008). Planning for sustainable accessibility: The implementation challenge, Curtin University of Technology, WA, Australia, pp.104–112.
Carley, M.(1995). Using Information for Sustainable Urban Regeneration, Innovation Study No 4, Centre for Human Ecology, University of Edinburgh.
Castree, Noel &Et. (2009). International Encyclopedia of Human Geography , First edition, Elsevier Ltd.
Cento Bull, Anna. & Jones,Bryn. (2006). Governance and Social Capital in Urban Regeneration: A Comparison between Bristol and Naples,Urban Studies.
Clark, J Lopes. (2001). City center revitalization in Portugal, Journal of Cities, Vol. 17, No. 1, pp. 19–31.
Couch, C., Fraser, C., Percy, S. (2003). Urban Regeneration in Europe, UK, Oxford: Blackwell Science.
Cowan, Robert (2005). The Dictionary of Urbanism, UK: streetwise Press.
Dakin, John. (1986). The evaluation of plain in town planning,Review Vol4.
Daniel, P. (2001). Developing a participatory approach to urban regeneration, (PDF) CIDT/CASR,Seminar.
Diamond, John &Et. (2010). Urban Regeneration Management International Perspectives, Routledge.
Driskell, D. (2002). Creating Better Cities with Children and Youth (a manual for participation), in collaboration with members of the Growing Up in Cities Project, Unesco publishing, earthscan publications.
Ellin, N. (2006). Integral Urbanism, London and New York: Routledge.
Faurks, Keith. (2000). Citizenship. London: Rutledge.
Garcia, B. (2004). “Cultural Policy and Urban Regeneration in Western European Cities: Lessons from Experience, Prospects for the Future” , Local Economy, Vol. 19, No. 4.
Garcia, B. (2004a). “Cultural Policy in European Cities: Lessons from Experience, Prospects for the Future” , in: Special edition on Cultural Policy and Regeneration, Local Economy, Vol. 19, No. 4.
Garcia, B. (2004b). “Urban Regeneration, Arts Programming and Major events: Glasgow 1990, Sydney 2000 and Barcelona” , in: Gibson, L. and Stevenson, D. (eds) Special Issue of the International Journal of Cultural Policy: Urban Space and the Uses of Culture,Vol. 10, No. 1.
Gothman, K.F. (2010). Urban Theory, In: Encyclopedia Urban Studies, California: SAGE Publications.
Habitat, debat. (1996). participation for efficiency or empowerment? , vol12, No2, p:3-50.
Harvey, David (1985). The Urbanisation of Capital, Oxford Basil Blackwell.
ICOMOS, (2003). Charters for the Conservation of Historic Towns and Urban Area.URL: http://www.international.icomos.org/charters/towns_e.htm
Jams, Benever. (1971). Managing the modernchicago, Director for Govement, Studies, pp 31.
Jokilehto, Jukka. (1999). A history of architectural conservation. Oxford, heritage management. London and New York: E & FN Spon.
Jones, Peris S. (2003). Urban Regeneration's Poisoned Chalice: Is There an Impasse in (Community) Participation-based Policy?, Urban Studies.
Jones, P., Hiller, D., Comfort, D. (2003). Urban Regeneration Companies and City Centers, Management Research News, Vol. 26, No. 1, 54-63.
Josephin.p, Reynold. (1999). public participation in planning , town planning review (T.P.R), vole 40,No2,p: 127-140.
Kazmierczak, A.E., Curwell, S.R., Turner, J.C. (2007). Assessment Methods and tools for regeneration of large Urban distress areas, proceeding In: “International Conference on Whole life Urban Sustainability and its assessment” , Glasgow.
Lefevre, Pierre & Et. (2000). Comprehensive Participatory Planning and Evaluation, Nationalestraat 155, Antwerp,Belgium.
Louise, Pollock. Venda. (2012). Real Participation or the Tyranny of Participatory Practice? Public Art and Community Involvement in the Regeneration of the Raploch, Scotland,Urban Studies.
LUDA Team (2006a). LUDA E-compendium: Handbook E2, Understanding Large Urban Distressed Areas, program Energy, Environment and Sustainable Development, European Union. (http://www.luda-project.net).
LUDA Team (2006b). LUDA E-compendium: Handbook E4, Annex I & Annex II, Key Action 4 City of Tomorrow & Cultural Heritage, program Energy, Environment and Sustainable Development, European Union. (http://www.luda-project.net).
LUDA Team (2006c). LUDA E-compendium: Handbook E7, Monitoring Quality of Life in LUDAs, Key Action for city of tomorrow & Cultural Heritage, European Union. (http://www.luda-project.net).
LUDA Team (2006d). LUDA E-compendium: Handbook E1, Executive Summary, Key Action for city of tomorrow & Cultural Heritage, European Union. (http://www.luda-project.net).
Lyotard, J.F. (1988), The Different, Minneapolis: University of Minnesota Press.
Macdonald, Iaura. (2000). Citizenship Participation the Public sphere in the Americans University.
Maginn,Paul J.(2007). Towards more effective community participation in urban regeneration : the potential of collaborative planning and applied ethnography, Qualitative Research.
Martin, R., Morrison, P. (2003). Thinking about the geographies of Labour, In: R. Martin and P. Morrison (eds.): Geographies of labour market inequality, London: Routledge, 3-20.
Mee Kam, NG. (2001). Comments on “People first a caring approach to urban renewal ” , Hong Kong: The University of Hong Kong.
Noha, Nasser. (2009). Planning for Urban Heritage Places: Reconciling Conservation, Tourism, and Sustainable Development, Journal of Planning Literature, Vol. 17, No. 4, pp467-479.
Orbasli, Aylin. (2000). Tourists in historic towns: Urban conservation and UK: Butterworth- Heinemann.
Parés, Marc. & Et. (2011). Does Participation Really Matter in Urban Regeneration Policies? Exploring Governance Networks in Catalonia (Spain), Urban Affairs Review.
Peerapun, Wannasilpa. (2012). Participatory Planning Approach to Urban Conservation and Regeneration in Amphawa Community, Thailand: Asian Journal of Environment-Behaviour studies, volume 3, number 7.
Rezaee, Naeme. (2009). The necessity and general principles of intervention in the deteriorated urban areas, sharjah urban planning symposium (spus).
Robert (editions) (2000). le petit Robert, version electronique (CD Rom), paris: Robert.
Roberts, M.(1985). An Introduction to town Planning techniques. London: Hutchinson.
Rorty, R. (1989). Contingency, Irony and Solidarity, New York University of Cambridge.
Schubler, Peter. (2006). Participation and Partnership in urban management and Infrastructure. Washington D. C: Programme by world Bank.
Smith, N. (1996). The New Urban Frontier: Gentrification and the Reaches City.London: Rutledge.
Syrett, S., North, D. (2008). Renewing Neighbourhoods: work, enterprise and governance, Bristol, UK: The Policy Press.
The Oxford English dictionary. (2008). [book on CD-ROM]. 2nd ed. New York: Oxford University Press.
Wittgenstein, L. (1988). Philosophical Investigations, G.E.M. Anscombe (tran.), Oxford: Basil Blackwell.
منابع اینترنتی
[Online].
. [12 Jun 2013]
[Online]. درگاه مرکز آمار ایران
[Online]. معاونت برنامه ریزی و مدیریت آمار شهرداری شیراز