پیشینه و مبانی نظری نهاد خانواده (docx) 45 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 45 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
نهاد خانواده
«خانواده اولين واحدي است كه فرزند در آن به تدريج كسب هدايت كرده ، وارد زندگي اجتماعي مي شود و اين فرايند در عرصه فرهنگ ، ارزش ها و فرهنگ خانواده جاري مي گردد . در جوامع قديم به علت آنكه تغييرات و تحولات اجتماعي سرعت و شتاب چشمگيري نداشت ، محيط خانوادگي از لحاظ كسب اطلاعات براي فرزندان محيطي بسته محسوب مي شد. خانواده گسترده بود ، به همين دليل ارزش ها و هنجارها ي والدين مورد تاييد فرهنگ جامعه نيز بود ، به راحتي و بدون هيچ مشكلي به فرزندان منتقل مي شد . اكنون با توجه به تحولات سريع اطلاعات و تكنولوژي كه تحولات سريع فرهنگي را نيز به همراه دارد ، مسأله ارزش ها ، هنجارها و الگوهاي تفكر و عمل هم از حيث منشاء و منبع و هم از لحاظ انتقال و تداوم دچار تحولاتي شد كه در حوزه كلي تعارض ارزش ها قابل بحث است»(توسلي ، 1382ص 51).
2-22 تعریف خانواده:
هر چند تمامي جامعه شناسان بر اهميت خانواده در حيات اجتماعي تاكيد دارند اما اين مفهوم هنوز از پر ابهام ترين مفاهيم است. «برگس ولاك» در تعريف خانواده در اثرشان در سال 1953 مي نويسد : «خانواده گروهي است متشكل از افرادي كه از طريق پيوند زناشويي ، همخوني ، و يا پذيرش (بعنوان فرزند)با يكديگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابل اند و فرهنگ مشتركي پديد آورده و در واحد خاصي زندگي مي كنند»( ساروخاني ، 1375ص135).
گيدنز خانواده را گروهي از افراد مي داند كه با ارتباطات خويشاوندي مستقيما پيوند يافته و اعضاي بزرگسال آن مسوليت مراقبت از كودكان را بر عهده دارند . پيوند هاي خويشاوندي ارتباطات بين افراد است ، كه يا از طريق ازدواج برقرار گرديده است ، يا از تبار است كه خويشاوندان خوني (پدر ، مادر ، فرزندان ديگر ، پدربزرگ ها و ....) را به هم مرتبط مي سازد( صبوری ، 1373: 424).
جمشيد بهنام خانواده را اينگونه تعريف مي كند: خانواده در كوچكترين معناي خود واحدي است متشكل از پيوند مورد تاييد جامعه و كما بيش ماندگار دو فرد از دو جنس متفاوت كه زندگي مشتركي تشكيل مي دهند ، زاد و ولد مي كنند و فرزنداني بار مي آورند . چنين خانواده اي به صورت پديده اي عالم گير در آمده و در همه جوامع امروزي وجود دارد( بهنام ،1384ص 18).
خانواده در زمره عمومي ترين سازمان هاي اجتماعي است و بر اساس ازدواج بين دو جنس مخالف شكل مي گيرد . و در آن مناسبات خوني واقعي يا اسناد يافته به چشم مي خورد. خانواده داراي يك نوع اشتراك مكاني است، هر چند همواره چنين نيست و كاركردهاي گوناگون شخصي، اقتصادي، تربيتي و .... دارد. خانواده واحدي است اجتماعي با ابعاد گوناگون زيستي، اجتماعي، فرهنگي و ... خانواده نمادي اجتماعي است و همچون آيينه اي عناصر اصلي جامعه را در خود دارد و انعكاسي از نابساماني هاي اجتماعي است. خانواده معيار شناخت آسيب هاي اجتماعي است و هرگاه كشمكش هاي درون خانواده اوج بگيرد و به طلاق و جدايي منجر شود باعث بروز مشكلاتي همچون اعتياد ، بزهكاري و... مي شود ( ساروخاني، 1375ص 6). لذا خانواده كهن ترين و ماندگارترين و پر تأثيرترين نهاد جامعه مي باشد و با كاركردهاي مختلفي که بر عهده دارد، مانند فرزندآوري، امور عاطفي، جامعه پذیري، نگهداري از كودكان و افراد مسن ، همواره مهم و با ارزش بوده است به همین جهت دوام و انسجام آن همواره مورد توجه بوده است.
2-23 پارسونز ونظریه خانواده :
از نظر پارسونز در جوامع صنعتی پیشرفته ، خانواده تقریباً تمام کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده و تبدیل به خانواده منزوی شده است.در عین حال سایر کارکردهای خانواده مانند کارکرد های اقتصادی ، تعلیم و تربیتی ، خدماتی ، محافظتی و .... نیز به نهادها و سازمان های دیگر اجتماعی مانند شرکت ها ، کارخانجات ، مدارس ، بیمارستان ها و ... واگذار گشته است. اما از آنجا که ضرورت وجود خانواده کارکردی را درخواست می کند . پارسونز به اهمیت کارکرد اجتماعی کردن کودکان و حفظ تعادل و استحکام شخصیت بزرگسالان تاکید می کند. به نظر پارسونز عشق عامل پیوند دهنده زن و شوهر است، پس درخانواده محیطی صمیمی و سرشار از عشق و علاقه چه در رابطه زن و شوهر و چه در رابطه پدر ، مادر و فرزندان وجود دارد(اعزازی ، 1387،ص 69 ).
وجود این نوع علاقه در میان افراد خانواده برای اجتماعی کردن صحیح و مناسب کودکان ضروری بوده و از طرف دیگر از آنجا که خانواده در مقابل جامعه بزرگ، تنها گروهی است که افراد به خاطر موجودیت خود مورد توجه قرار می گیرند در شکوفایی و تکامل استعداد ها و علائق بزرگسالان نیز سهم مهمی دارد(اعزازی ، 1387، ص69 ).
به اعتقاد پارسونز بهترین پایگاه برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جوامع از جمله پذیرش فرهنگ مهاجم جهان، ارزشها یا باورهای مذهبی و دینی افراد است.
220408541275بر اساس نظریه پارسونز00بر اساس نظریه پارسونز
به اعتقاد پارسونز تأثیر ماهواره بر نظام فرهنگی جامعه و تغییر فرهنگ اصلی مردم توسط شبکه های مختلف ماهواره ای خود به افزایش تنش در جامعه و تغییر باورها و رفتارهای دینی منجر شده و زمینه تهاجم فرهنگی و کم رنگ شدن فرهنگ داخلی را در بر خواهد داشت. سرانجام اینکه بر اساس نظریه تزریق زیر پوستی، متون رسانه ای بسیار قوی هستند و پیامهای آنها کم و بیش مقاومت ناپذیر است. رسانه ها از جمله شبکه های تلویزیونی ماهواره، مانند یک آمپول زیر جلدی پیامهای مختلف خود را از جمله پیامهای دینی و غیر دینی را به مخاطبان تزریق می کنند و گیرنده پیام در شرایط انفعال کامل است. این در حالی است که بر اساس نظریه دستور کار رسانه ها از جمله ماهواره معمولاً بر موضوعات خاصی تمرکز می کنند و سایر موضوعات را نادیده می گیرند و از این طریق دستور کار را تعیین می کنند و به ملاحظاتی که مردم در تصمیمات اجتماعی و سیاسی و دینی خود مد نظر دارند شکل می دهند و باورها و رفتارهای دینی آنان را تحت تأثیر قرار می دهند(مشیر زاده ، 1381).
2-24 فوکویاما و خانواده:
بديهي است كه يكي از منابع حائز اهميت سرمايه اجتماعي در سطح جهان خانواده است اما ساختار خانواده از هر جامعه اي به جامعه اي ديگر تفاوت مي كند و استحكام پيوند هاي خانوادگي نه تنها با قيد و بند هاي خانوادگي در ديگر جوامع فرق مي كند بلكه بستگي به انواع ديگر پيوندهاي اجتماعي نيز متفاوت است در بعضي موارد به نظر مي رسد كه يك نوع ارتباط معكوس ميان قيود اعتماد و همكاري در درون گروه هاي خويشاوندي و غير خويشاوندي وجود دارد در حالي كه يكي از اين دو بسيار قوي است ديگري بسيار ضعيف است(توسلی ،1379،ص12).
خانواده نوع مهمي از «سرمايه اجتماعي» به شمار مي آيد كه زوال آن در جامعه آمريكا به اشكال گوناگوني به كاهش سرمايه اجتماعي در آن جامعه منجر شده است افزايش جرم و جنايت ،خودكشي ،الكليسم و مصرف مواد مخدر و فرزندان نامشروع از يك سو و كاهش مشاركت هاي مدني و كاهش اعتماد متقابل افراد به يكديگر از سوي ديگر نتيجه زوال خانواده است(توسلی،1379،ص13).
فروپاشي خانواده، هم چنين بر روابط مبتني بر اعتماد اجتماعي اثر مي گذارد سرمايه هاي اجتماعي درون و بيرون خانواده ها پديده هاي متمايز هستند و چنان كه قبلا ذكر شد مي توانند با جوامع به اصطلاح خانواده مدار رابطه معكوسي داشته باشند از طرف ديگر در كشور هايي مانند ايالات متحده كه در آن بين ثبات و كيفيت زندگي خانوادگي و توانايي بچه براي ايجاد پيوند هاي تعاوني با مردم و گروههاي خارج از خانواده ارتباط واقعي وجود دارد غالبا بين سرمايه دروني و بيروني خانواده مي تواند ارتباط مثبت وجود داشته باشد. دست كم كودكان تك والديني يا آن ها كه والدينشان از هم جدا شده اند از دسترسي به پدر و شبكه ارتباطات پدر در جامعه وسيع تر، و نيز اعتماد بنياني به يك شخصيت مقتدر كه بارزترين مدل ايفاي نقش به شمار مي رود و روابط كودك را با ديگر بزرگ سالان شكل مي دهد محروم مي مانند(توسلی،1379،ص43).
2-25 زیمل و خانواده :
«زيمل ياد آور ميشود يك فرد تنها با به خود اختصاص دادن ارزشهاي فرهنگي پيرامون خود قادر است فرهيخته گردد .اما همين ارزش ها فرد را به انقياد و تحت الشعاع قرار گرفتن تهديد مي كنند. فرد براي كسب خود مختاري و تحقق منظورهايش به علم، هنر، دين و قانون نياز دارد. او به دروني كردن اين ارزش هاي فرهنگي نيازمند است چرا كه به فضيلت فرد بستگي دارد»( ثلاثی ،1387 ،ص 265 -266).
‹‹ از سوي ديگر زيمل در مورد طبيعت بشري كه در بحث جهان بينيش آن را مطرح كرده است ،بيان مي نمايد انسان ها بطور طبيعي بدنبال ثبات و نظم هستند و مايلند موقعيت و اشياء و ارتباط آنها را با خود دريابند به همين جهت پول هم به عنوان يك معيار اندازه گيري ارزش تجلي گرايش ذاتي بشر است. زيرا با توسعه پول اشياء برچسب ارزش هاي مربوط قابل مقايسه بوده و انسان ها قادر خواهند بود يك حس نظم در محيط خود بدست آورند . مبادلات اقتصادي حاوي پول تنها يك حالت خاص از مبادله را تشكيل مي دهند اما وقتي پول ابزار تعيين ارزش ها در روابط اجتماعي ميگردد خواص و پويايي روابط اجتماعي تحول پيدا مي كند از نظر او در جوامع امروزي انسان ها ارتباط خود با يكديگر و با طبيعت را در قالبهاي پولي متجلي مي كنند و در نتيجه افراد ارتباط صميمي و مستقيم با يكديگر را از دست مي دهند بنابر اين پول نمايانگر آخرين مرحله نمادي شدن روابط اجتماعي است ›› ( ترنروبيگلي، 1371: 331-333)
2-26 ماهواره یک «رسانه مدرن»:
ماهواره ها بخش مهمی از زندگی مدرن امروز به شمار می روند. ما هر روز از آن ها استفاده می کنیم بدون آنکه به ارزش آن ها پی ببریم. پیش بینی وضعیت جوی هوا، اخبار حوادث که هر لحظه در اقصی نقاط جهان روی می دهند. تلفن های راه دور و سیستم ارتباطی از طریق اینترنت توسط ماهواره ها ارسال می شوند. درواقع ماهواره شیئی است که پیرامون چیز دیگری می چرخد یا گردش می کند. مثلاً کره ماه، قمر (ماهواره) طبیعی کرۀ زمین محسوب می شود. اما وقتی ما در مورد ماهواره ها صحبت می کنیم معمولاً منظورمان اشیاء مصنوعی یا دست ساز انسان است که به فضا پرتاب می شوند و در مدار زمین به گردش در می آیند. هر ماهواره در اعماق فضای ساکت و تاریک و در فاصله ای کیلومترها دورتر از زمین، بالای سرمان می چرخد. اما خود ماهواره به دور از این سکوت حاکم در فضاسـت. زیرا هـر ثانیه هزاران علایـم رادیویی را از زمـیـن دریافـت می کند ویا هزاران علایم رادیویی را در هر ثانیه به زمین ارسال می کند(زندی، 1385).
2-27 ورود ماهواره به ایران و تاثیرات مخرب آن
این روزها آمارهای ضدو نقیضی ازدرصد استفاده کنندگان ازبرنامه های ماهواره در کشورمان به گوش می رســد که از میان این آمار در خوشبینانه ترین حالــت حدود 15 درصــد ودر بدبینانه ترین گمانه زنی ها حدود 50 درصد از خانواده هـــای ایــرانی از ماهــواره استفاده می کنند، بی شک خانواده های استفاده کننده از ماهواره را می توان قربانیان تبعات بسیار بد و پرهزینه برای جامعه دانست، در این نوشته سعی می کنم که مقداری از تبعات سوء استفاده از ماهواره را بیان کنم(زندی، 1385).
از زمانی که ماهواره وارد خانه های ایرانیان شد، طیف گسترده ای از شبکه های ماهواره ای مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت، در ابتدا به دلیل محدود بودن شبکه های فارسی زبان شبکه های خارجی مورد توجه بینندگان برنامه های ماهواره ای قرار داشت اما پس از مدتی با گسترش شبکه های فارسی زبان و کاهش سختگیریها نسبت به استفاده از ماهواره، این پدیده به صورت گسترده ای به خانه های ایرانیان راه یافت.
به لحاظ فنی در 159 مدار تلویزیونی در کل جهان ، 203 ماهواره تلویزیونی فعال است که از این تعداد در80 مدار قابل دریافت در ایران ، یکصد ماهواره تلویزیونی، یعنی نیمی از ماهواره های جهان قرار دارد. «این تعداد ماهواره ها امکان تماشای حدود 17 هزار و 666 شبکه تلویزیونی را فراهم می آورد. با رسیور ها ودیش های معمولی می توان تا نزدیک 2000 کانال ماهواره ای را در ایران با کیفیت بالا دریافت کرد. شبکه هایی که اکثر قریب به اتفاق برنامه های آنها با سنت و فرهنگ ایرانی و اسلامی در تضاد هستند و اثرات مخرب روحی و روانی بر مخاطبین ایرانی می گذارند.
در بین شبکه های ماهواره ای که به سهولت در ایران قابل دریافت است، بیش از 380 کانال خاص موسیقی وجود دارد که شبانه روز در حال پخش موسیقی، رقص، آهنگ های در خواستی و کنسرت هستند، عموم این برنامه ها آکنده از حرکات ضد اخلاقی و اروتیکال است.
در حوزه کودک و نوجوان بیش از 252 کانال ماهواره ای قابل دریافت در ایران است ضمن آنکه بخش مهمی از برنامه های کانال های عمومی نیز به پخش برنامه های کودک و نوجوان اختصاص دارد. این شبکه ها علاوه بر پخش کارتون هایی که عموماً در تضاد با مبانی اخلاقی ماست، به فرهنگ سازی ارزش های لیبرالی و اومانیستی غرب در ذهنیت کودکان ایرانی می کند و آنان را شیفته زندگی امریکایی و غربی می نماید، در حوزه مصرف زدگی و فرهنگ سازی پوشش و مد، حدود 74 شبکه وجود دارد که اختصاص به نمایش مد و لباس دارد لباس هایی که رسماً تبلیغ فرهنگ عریانی است. امروز متاسفانه چارچوب های اخلاقی در شبکه های ماهواره ای نقض می شود و وجود نزدیک به 235 شبکه غیر اخلاقی و 81 شبکه کاملاً غیر اخلاقی نشان از بی قیدی در این محیط است،273 شبکه به تبلیغ ادیان و فرق ساختگی وتاریخی،419 شبکه به ورزش،92 شبکه به مقولات اقتصادی اختصاص دارد»(هفته نامه صبح صادق ،1390ص3)
و« بیش از 40 شبکه فارسی زبان سیاسی، ضد فرهنگی، تجزیه طلب و بر انداز، قوم گرا ،ضد دینی فعالیت می کنند که هدف مشترک همه اینها القای ارزش های ضد اسلامی و فرهنگ ایرانی و دستکاری در افکار عمومی ملت ایران است.»
2-28 قابلیت هاو جذابیت ها ، آسیب ها و معایب ماهواره:
هر تحول تكنولوژيك و هر نوآوري صنعتي، همانند سكه اي است كه دو رو دارد . هر جنبه مثبت و امتياز و فايده يك مقوله ي صنعتي،جنبه اي منفي و زيان بار در طرف مقابل خود دارد. گاه ممكن است جنبه منفي و خسارت آن از كارايي و بهره رساني آن ، بيشتر باشد و گاه بهره و اثرات مثبت آن در حدي است كه پرداخت هر بهايي را براي آن موجه ميسازد.
ماهواره، همانند ديگر رسانه ها، داراي مزيت ها و معايبي است اما آنچه بر توانايي ها و قابليت هاي آن مي افزايد، به طور عمده، عبارتند از: براي مخاطبان ماهواره، اين بسيار هيجان انگيز است كه هر فردي به عنوان يكي از بينندگان بيشمار در سراسر جهان ، چنين خبري را ميشنود يا مي بيند. براي مثال ، امروزه در جهان،( به ويژه در كشورهاي در حال توسعه ) تماشاي شبكه « سي ان ان » و «ام تي وي» و نظاير اين ها، نوعي تفاخر به شمار مي رود و اين در حالي است كه در رسانه ها ي قبلي مثل تلويزيون، چنين حسي به اين گستردگي تجربه نشده است. بنابر اين مي توان گفت كه ميزان همانند پنداري افراد بالاست.
امواج تلويزيوني نمي توانند از موانع بگذرند ، امواج تلويزيون هاي سرزميني را غير از نوارهاي مرزي، نمي شود در سرزمين هاي ديگر دريافت كرد اما چون ماهواره از فضا تابانده مي شود، اين مشكل وجود ندارد.
ماهواره ها به انتقال فوري و فراگير صدا و تصوير در كل جهان معنا مي بخشد و پوشش وسيع را ممكن مي سازد.
ماهواره ها، اين امكان را براي دولت هاي ضعيف فراهم مي كنند كه در فضاي پيچيده و تخصصي امروزين، داشته هاي خود را عرضه كنند. از اين رو با سياستگذاري مناسب مي توان بهره هاي مناسب، براي طرح برنامه هاي خود در سطح جهاني برد.
ماهواره ها، فضاي اطلاعاتي را گسترش مي دهند و از اين رو با شفاف سازي فضاي ارتباطي، سياسي در جامعه ي بين المللي، فرصت ساز تلقي مي شوند.
حجم اطلاعاتي كه با اين رسانه رد و بدل مي شوند، بسيار زياد است . از اين رو مي توان از جنبه ي اطلاع رساني آن استفاده كرد و براي حل مشكلات و كسب علم و تجربه به آن ، فضاي اطلاعاتي را گسترش مي دهند و از اين رو با شفاف سازي فضاي ارتباطي ، سياسي در جامعه ي بين المللي ، فرصت ساز تلقي مي شوند.
حجم اطلاعاتي كه با اين رسانه رد و بدل مي شوند ، بسيار زياد است . از اين رو مي توان از جنبه ي اطلاع رساني آن استفاده كرد و براي حل مشكلات و كسب علم و تجربه به آن ، فضاي اطلاعاتي را گسترش مي دهند و از اين رو با شفاف سازي فضاي ارتباطي ، سياسي در جامعه ي بين المللي ، فرصت ساز تلقي مي شوند.
حجم اطلاعاتي كه با اين رسانه رد و بدل مي شوند ، بسيار زياد است . از اين رو مي توان براي حل مشكلات و كسب علم و تجربه به آن مراجعه كرد. ولي از طرفي ديگر، ماهواره، پديده ي نو ظهوري است كه بنيان اخلاقي جوامع اسلامي را به خطر انداخته و جديدترين سلاح و آخرين حركت مرموز غرب، در رويارويي با مسلمانان به شمار مي رود كه ويراني هايي همچون: روابط نامشروع، خشونت در رفتار، مادي گرايي صرف و امثال آن را به دنبال دارد(حسيني شيرازي، 1379 ،ص11).در بعد اجتماعي، پيدايش بلوغ زود رس اين عيب را دارد كه بي عمق است و در اثر تحريك نا به هنجار عمل مي كند. فرد، احساس جنسي خود را به عنوان جزئي نيرومند از شخصيت خود مي پذيرد و نمي تواند رفتار جنسي خود را با ارزش ها و اخلاقيات موجود تطبيق دهد و از لحاظ روحي بايد گفت كه روان بالغ ندارد و اين امري خطر آفرين براي فرد و اجتماع است؛ زيرا ممكن است منجر به انجام بذهكاري، دزدي، جنايت و ساير اعمال خلاف شود . تحقيقاتي كه در كشورهاي غربي (كه در آنها آزادي جنسي وجود دارد و كودكان و جوانان مدام در معرض اين صحنه ها هستند ) انجام شده، واقعيات مذكور را به اثبات مي رساند.
يك گزارش تحقيقي در آمريكا حاكي از اين است كه 90 درصد دخترها و پسرها در اين كشور از سنين 12و 13 سالگي داراي رابطه ي نامشروع و فساد جنسي هستند. خانواده ها به عنوان اولين هسته اجتماعي در جامعه غرب به گونه اي مي رود كه مفهوم خود را از دست بدهند(آذردشتي 1384،ص22). وسایل ارتباطی سبب ایجاد بن بست های فراوانی در فرهنگ های اصیل و بالنده شده اند ، زیرا این عناصر ارتباطی عادلانه تقسیم نشده اند و شکوفایی و تنوع نیروها در استخدام کسانی است که قدرت اقتصادی و سیاسی لازم را دارند و از رمز و راز رسانه ها خبر داشته و فناوری های مرتبط با آن را در اختیار دارند، بدیهی است همه این امکانات در جهتی به کار گرفته می شوند تا پیام فرهنگی خود را به دیگران منتقل کنند و جایگاه رهبری افکار و اندیشه را از آن خود کنند، و از سوی دیگر سرمایه داران غربی بتوانند بر بازار جهانی کالا و خدمات مستولی شوند و منافع خود را تآمین کنند(اعتضادالسلطنه، 1384،ص 99).
2-29 دیدگاه های دیگر دانشمندان در حوزه ماهواره و آسیب های اجتماعی :
برخی متفکران معتقدند که با تسریع در جریان اطلاعات در شاهراهها و شریانهای اطلاعاتی دنیا، تحولات مهمی در بسیاری از عرصههای اجتماعی در حال رخ دادن است. رسانههایی مانند ماهواره، ویدئو، نوار کاست، عکس و پوستر، مجلات و نشریات هم اکنون محتوایی دارند که مغایر با الگوهای فرهنگی و ارزشهای سنتی نسل قبل است. محتواهای رسانههای فعلی پر از خشونت، مواد مخدر، رفتار تبهکارانه، سکس، کمدی، تخیل و علم است، به طوری که محتوای فرهنگی سنتی جوامع را دچار بحران و یا دگرگونی کرده است. وسایل ارتباطی آنی و موقتی، وقایع و دگرگونی های اجتماعیای فراهم میسازد که دامنه آن اخبار و عقاید هوی و هوس ها و مدها را دربرمیگیرد. این وسایل معرفی کننده الگوها، نقش ها، دیدگاهها و چگونگی روی آوری به سبک های زندگی هستند که ممکن است مردم به طریق دیگر هرگز به آنها دسترسی پیدا نکنند. طبقهی جوان نیز از طریق تبلیغات رسانههای گروهی مطالبی را درباره نقش های آینده خود فرامیگیرد. تغییرات هنجارها و ارزشهای اجتماعی به سرعت در رسانههای گروهی منعکس میشود و ممکن است به آسانی مورد پذیرش مردم قرار گیرد. گسترش سریع گرایشهای جدید در فرهنگ جوانان، عمدتاً به رسانههایی مانند تلویزیون، رادیو، مجلات ویژه جوانان و سینما بستگی دارد (اعتضادالسلطنه،1384،ص337).
در دنیای پرشتاب فنآوری امروز، رسانههای جمعی افراد را به صورت انفرادی به خود مشغول کرده، آنها را از تعامل با دیگران باز میدارند. البته این موضوع نافی منافع ابزارهای تکنولوژیکی نیست اما نوع بهره برداری غیر فرهنگی از ابزارهای فنی موجب شده است که کارکرد آنها عمدتاً درجهت تقویت فردگرایی سوق پیدا کند. به عبارتی، اگر جریان فرهنگی شدن ابزارهای رسانهای تحقق بیابد، مضرات آنها به شدت کاهش مییابد و کارکرد اصلی خود را پیدا میکنند. گرچه برخی نظریهها بیانگر این مطلب هستند که ذات ابزارهای الکترونیکی به دلیل استفاده از عنصر تغییر، نمیتواند موجد آرامش باشند، بلکه مخل آن میباشند. برخی دیگر این نظریه را افراطی و یک سویه میدانند. کارکردهای رسانههای جمعی بهویژه رسانههای شنیداری و غیر متعامل به دلیل کارکرد متنوع خود و ایجاد تغییرات پیوسته، به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و موجب شدهاند فضای انفرادی، بهجای فضای جمعی و عاطفی در خانواده حاکم شود، بهطوریکه گسترش تکنیکی رسانههای شنیداری و رایانهای، ارتباط مستقیمی با فردگرایی و دوری از فضای روانی و عاطفی خانواده را نشان میدهد. به عبارت دیگر، این ابزارها، به تدریج فضای روانی و محیطی گفت وگو را در یک ارتباط بین فردی، خدشه دار میکنند و اعضای گروه را به جای همگرایی، به واگرایی سوق میدهند؛ تا جایی که هر عضو خانواده صرفاً در یک فضای فیزیکی مشترک زندگی کرده، اما هیچ تعاملی با هم نخواهند داشت. در ادامه، متأسفانه، اهداف آنها نیز به تدریج نسبت به هم، واگرا و منفک میشود. دراین مسیر، تعامل واقعی فرد بهجای آنکه با افراد دیگری در محیط انسانی سامان بیابد، با رسانههای الکترونیکی، شکل میگیرد و به دلیل برتری تکنولوژیکی وتجهیزات خیره کننده رسانه ای، نوعی رعب فرهنگی و انفعال شخصیتی در فرد ایجاد میشود. نتیجه این میشود که افراد خانواده به جای گفت وگوی صمیمی با یکدیگر که میتواند به تقویت پیوندهای عاطفی وانسجام اعضای خانواده منجر شود، با ابزارهای الکترونیکی ارتباط برقرار میکنند؛ ارتباطی که فاقد بار عاطفی، احساسی و هیجانی است. به تعبیر فوکویاما به دلیل محدودیت اخلاق و کیفیت زندگی امروزی به تدریج شاهد یک فروپاشی بزرگ خواهیم بود. این فروپاشی در زمینه های اخلاقی و در نهادها، بیشتر در زمینه خانواده اتفاق خواهد افتاد.
2-30 آسیب ارتباطی ناشی از رسانه های مدرن:
آسیب ارتباطی ناشی از حضور رسانهها، بیشتر در دو نوع ارتباط، بروز میکند. یکی، ارتباط بین فرزندان و والدین و دیگری، ارتباط بین زن وشوهر است. تجربیات نشان میدهند که هراندازه ارتباط میان فرزندان و والدین و همچنین ارتباط میان همسران به دلیل تغییر مخاطب کاهش یابد، پیوند عاطفی و هیجان و همچنین همگونی شناختی میان اعضاء خانواده نیز کاهش می یابد که این موضوع، انسجام گروه را به مخاطره میاندازد. آمارهای رسمی نشان میدهند که میزان مشاهده تلویزیون توسط افراد ایرانی نزدیک به چهار ساعت و نیم در روز است. این میزان درکشورهای دیگر به شش ساعت می رسد. میزان استفاده از اینترنت و اتاقهای چت نیز در برخی کشورها بیشتر از این گزارش شده است. بهطوریکه ورود مردان و زنان در اتاقهای چت به عنوان «زندگی دوم» مطرح است که زندگی اول را به مخاطره انداخته است. طبیعی است که زندگی دوم میزان زیادی از انرژی و وقت گفتگو را به خود اختصاص میدهد.
2-31 تأثیر برنامه های ماهواره و تلویزیون بر فرد و خانواده:
یکی از زمینه های تجلی نیازها در نوع پوشش و لباس فرد بروز می یابد. در این راستا شبکه های ماهواره ای با سرمایه گذاری عظیم و بهره برداری از آخرین تکنولوژی ها ، با قدرت زیاد سعی دارندسبک ها و طرح های متنوع و گوناگون را به جوان امروزی القا کنند. در مقابل ، شبکه های دولتی بسیاری از کشورها ، به دلیل کمبود امکانات و تجهیزات فنی و مالی ، نا آشنایی با پیچیدگی های نظام و مکانیسم های تآثیر گذار و کمبود افراد آگاه و آشنا به مسائل روز، بسیار سریع در رقابت با شبکه های قدرتمند ماهواره ای و فرا مرزی تسلیم می شوند و جوان را در مقابل شبکه های رنگارنگ تنها رها می کنند . در این مرحله جوانان در می یابند جامعه سنتی شان نمی تواند نیاز روز آنان را برآورد و به پذیرش فرهنگ و روش های وارداتی رو آورده و از عمل به بسیاری از عادات سنتی سرباز می زنند و به تقلید فرهنگ وارداتی پرداخته ، روز به روز از تمدن و فرهنگ خود دور می شوند،هنگامی که جوان در معرکه نبرد بین دو گروه از ارزش ها (ارزش های انتقالی از جمله از طریق شبکه های ماهواره ای در مقابل ارزش هایی که از جامعه خودی ریشه گرفته ) گرفتار می شود و به عقیده روانشناسان دچار جنون توهم می شود . به همین دلیل اندیشه جوان در ستیز روانی بین این دو دسته از ارزش ها گرفتار می آید و گاهی به غارت می رود و این جا به جایی است که جوان در دنیای وهم آلود و تخیلی که سراسر نبرد دو دسته از ارزشهاست ، به بند کشیده می شود(اعتضادالسلطنه ، 1384ص 62).
«مک گایر»، ورود ابزارهای رسانهای را به ورود بیگانه تعبیر کرده است و میگوید، به طور متوسط شش روز در هفته، بیگانهای درخانه شما حضور دارد. بیگانهای که آزادانه در همه جای خانه سرمیزند و تأثیر میگذارد. این بیگانه وظیفه سادهای دارد و آن محدود کردن توانایی ما و بچه ها درتشخیص رویا از واقعیت میباشد. ما به او اجازه میدهیم که در هر ساعتی وارد خانهمان شود. اگر ما درباره بیگانگان وغریبهها به بچه هایمان هشدار میدهیم، متأسفانه درباره این بیگانه هیچ هشداری به بچهها نمیدهیم. این بیگانه یکسره حرف میزند وهرچه می خواهد میگوید و دیگران هم سراپا گوش میشوند. این بیگانه، اغلب به فرزندانمان میآموزد که از آنها متنفریم. زبانی را به کار میبرد که دور از نزاکت و توهینآمیز است. چیزهایی را به فرزندانمان نشان میدهد که نفرتانگیز و زنندهاند. این بیگانه هیچ به سن، تجربه و یا آسیبپذیری قربانیانش نمیاندیشد. او در هر ساعتی به دیدارمان میآید بیآن که هشداری دهد، و از مسیر اصلیاش منحرف شده است. پیامهای این بیگانه اغلب برای ذهنهای جوان و معصوم غلطانداز و جالب است. این بیگانه چنان مقبول خانههایمان شده است که بهترین مکان را در خانههایمان به آن اختصاص دادهایم. حتی به او اجازه دادهایم که حین صرف غذا هم همراهمان باشد؛ چرا که ناهار و شام نمیتوانند مخل پیامرسانی این بیگانه باشند. عجیب آن که هر گاه این بیگانه به ما ملحق میشود، غالباً مرکز توجه واقع میشود تا آن که یک بیگانه محسوب شود. بر سر میز شام، به او اجازهی صحبت دربارهی چیزهایی میدهیم که در اکثر محفلهای خانوادگی اجازهی آن داده نمیشود. با وجود آنکه، میدانیم این بیگانه میتواند بیادب، بینزاکت، مبتذل و زننده باشد، بر این عقیده هستیم که میتواند برخی چیزها را بهتر از والدین به فرزندانمان توضیح دهد. به او اجازه دادهایم که اخلاقیات، عشق، زندگی، ارزشهای خانواده و سکس را توضیح دهد. ما خود را به آن وابسته کردهایم تا بتوانیم ارزشها و اولویتهایمان را تعریف کنیم. ما سرگرمی خانواده و مراقبت از فرزندانمان را به متخصصاش واگذار کردهایم. باورمان شده است که نمیتوانیم بدون تشویق و انگیزش او زندگی کنیم. ما زندگی خود و فرزندانمان را تسلیم این بیگانه کردهایم. جان تیلور گاتر(1999) دربارهی وسعت دنیای مجازی میگوید :« تلویزیون و رسانهها با صرف وقت کودکان به دنیای مجازی، فرصت تجربه دنیای حقیقی و آشنا شدن با واقعیتهای جذاب، نشاط آور و حتی مخاطره آمیز را از آنان سلب میکند و این امر آنان را بیحوصله، حسود و... بار میآورد. «گاتر» برای جبران این موضوع، اعتقاد دارد که کودک را با دنیای واقعی آشنا کنید، طبیعت، مابقی کارها را انجام میدهد. در گزارش «ان وای تی»، زنان درامریکا بیشتر از اینکه به فکر مراقبت ازکودکان خود باشند، تلویزیون تماشا می کنند. دراین گزارش آمده است که این زنان در مرتبه اول تلویزیون تماشا میکنند و خرید خانه و صحبت با تلفن در رده های بعدی ارتباط قرار دارند. مراقبت از کودکان و صحبت کردن با آنها در مراتب پایینتر قرار دارند. همانطور که ملاحظه میشود، صرف وقت زیاد برای رسانه، بهمنزلهی کاهش میزان ارتباطهای انسانی بهویژه با کودکان است. این روند، به افزایش فردگرایی و کاهش جمعگرایی منجر خواهد شد که عامل مهمی در آسیب دیدن انسجام خانواده و ایجاد پدیدهی شکاف نسلی قلمداد میشود»(گیدنز،1995).
موضوع مهم دیگر سلطه اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب است که از طریق آن فرهنگ غربی روز به روز در فرهنگهای دیگر و به ویژه فرهنگ اسلامی رخنه کرده، سعی در تحمیل و درونی کردن ارزشها و هنجار های خود از طریق فنآوری نوین و رسانهها دارد، که به تبع آن نوعی شکاف و تضاد بین اولویتهای فرهنگی و شیوه های تفکر و نگرش و هنجارها و ارزشهای نسل جدید با نسل قبلی پدید میآید.
2-32 تأثیر برنامه های ماهواره و تلویزیون بر حوزه فرهنگ و خانواده:
ماهواره يكي از ابزار ارتباط از راه دور است كه موانع محدود كننده و كنترل كننده ي انتقال پيام را ندارد. با رشد و گسترش سريع اين گونه وسايل ارتباطي، در جهاني كه در آن مرزبندي هاي مختلفي وجود دارد، وضعيت آتي مرزهاي گوناگون و چگونگي تغييرات درون مرزي را دچار حساسيت هايي كرده است. بنابراين نظر «دانيل لرنر» درست مي باشد كه اين وسايل از آن جهت اثرات قابل ملاحظه اي دارند كه روند فرافكني را تسهيل ميكنند و سرانجام باعث رشد شخصيت پايه و پذيرش شرايط گوناگون مي شود(ساروخانی،1384،ص 247).
به تعبير «جان فيسك»، تلويزيون و برنامه هاي ماهواره اي، در درون خود،تلقي جديدي از انسان دارند.انساني كه ميتواند،تجربيات فردي و اجتماعي انسان هاي ديگر را درك كند و در تعقل و تخيل آن ها مشاركت ورزد اين تلقي جديد، نگاه تازه اي به انسان، هنرة ارزش و .... مي دهد كه به همراه ماهواره در سراسر جهان گسترده مي شود. اخبار به ذهنيت ها و تحليل هاي مردم، جهت مي دهد و مدل جديدتري از تفكر سياسي- اجتماعي را در ذهن آن ها به وجود مي آورد. با توجه به اين كه بخش عمده اي از ارزش ها و مفاهيم موجود، در تركيه، كشور هاي عربي و يا جنوب شرقي آسيا توليد مي شود، به نوعي تحت تاثير شيوه برنامه سازي و يا مفاهيم نوين غربي قرار مي گيرند؛ به عبارت ديگر 15000 كانال تلويزيوني كه بسياري از آنها از طريق ماهواره، امكان جهاني شدن مي يابند، زمينه ساز جهاني شدن خواهند بود ( ملودي، 1995 ، ص6-10) در حالي كه رسانه هاي تصويري و الكترونيكي با برنامه هاي تفريحي و سرگرم كننده و شوهاي تجاري در دراز مدت، باعث يكسان سازي سلايق و ذايقه هاي قشرهاي عظيمي از جامعه خواهد شد و از اين طريق دادو ستد هاي فكري را در افكار عامه و گفتگوهاي مردمي به حداقل رسانده و در نهايت قدرت تفكر و انديشه را كاهش داده است و نظام شكل گيري آرا و عقايد بيننده را مخدوش مي سازد. از سوي ديگر اين رسانه ها هم باعث پيدايش شكاف هاي موجود اجتماعي ريشه در سطح دانش عمومي و قدرت فهم و انديشه و نيز توانايي درك و فراگيري مسايل جديد دارد( طباطبايي، 1377،ص80).
تبليغات دشمن، موثر ترين و مهم ترين سلاح در نفوذ فرهنگي به ملت هاست. كه اعم از نوشتاري، صوتي و تصويري، بسيار متراكم و پر حجم است. در اين ميان دشمن از دستاوردهاي پيشرفته فن آوري ارتباطات نيز بهره مي جويد و با ويدئو و ماهواره و شبكه جهاني اينترنت، ملت ها را زير بمباران تبليغاتي قرار مي دهد. حتي كالاهاي وارداتي از غرب به همراه كاتالوگ ها و بسته بندي هاي خود، تبليغات غرب را وارد كشور مي سازند. دانش روانشناسي ، جامعه شناسي ، مردم شناسي و فن آوري جديد و هنر مبتذل، همه و همه در اختيار تبليغات دروغين غرب است. استفاده از ماهواره براي پخش برنامه هاي تلويزيوني تحول عظيمي در توليد و پخش برنامه ها در سطح وسيع ايجاد كرده است. عدم امكان كنترل امواج ماهواره اي باعث شد كه حجم وسيعي از برنامه هاي برون مرزي به فضاي فكري جامعه وارد گردد و بر ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي تاثير گذارد. يكي از ابعاد زندگي انسان شكل گيري هويت اجتماعي است كه در فرايند اين شكل گيري،عوامل گوناگوني در حوزه ي زندگي اجتماعي مانند: خانواده ، دوستان ، همسالان ، رسانه ها و ....نقش دارند. به بيان كلي تر، مي توان گفت كه فرهنگ، مهم ترين منبع هويت است. كاستلز(1997)معتقد است كه جهاني شدن با گسترش قلمرو روابط زندگي اجتماعي، افراد را بسيار بزرگ تر مي كند و احساس كنترل ناپذير شدن چنين دنيايي را در آن ها بوجود مي آورد. «رابرتسون»(1382) نيز معتقد است كه فرآيند جهاني شدن نه تنها فرهنگ هاي گوناگون و پر شماري را در دسترس افراد و گروه هاي مختلف قرار مي دهد، بلكه دنيا و مراجع اجتماعي آن ها را افزون مي كند يكي از ابزارهاي موثر در فرايند جهاني شدن، رسانه هاي نوين با امكانات و توانايي هاي زياد مي باشد( عريضي، 1385 ص77).
افول فرهنگ، از پيامد هاي همه گير و عمومي برنامه هاي ماهواره اي است. از ديگر پيامدها و معضلات برنامه هاي ماهواره اي، رشد روز افزون بي سوادي، در ميان افراد علاقه مند به اين برنامه ها، به جهت تماشاي افراطي و عدم تمركز و تفكر نسبت به موضوعات و مطالب مختلف، كاهش روابط عاطفي و اجتماعي انسان ها با يكديگر، رنگ باختگي ارزش هاي انساني و باورهاي مذهبي و نماد هاي ملي و ميهني. در نتيجه ، خطر سقوط فرهنگ اجتماعي، بيش از هر زمان ديگر است و اين معضلات نه تنها كشور هاي متمدن اروپايي و آمريكايي ، بلكه سراسر جوامع دنيا را در معرض تهاجم قرار مي دهند.
ماهوارها، با عبور از موانعي كه دولت ها طراحي مي كنند، نسبت به تغيير ذهنيت شهروندان، به طرق گوناگون سعي در تضعيف يك دولت ملي عمل مي كنند. تجربه نشان داده كه ماهواره،در اين زمينه ، به مراتب تاثير گذار تر بوده است. ماهواره ها با توجه به تازگي ، تنوع و تعدد اخباري كه رد و بدل مي كنند، به نوعي رسانه هاي ملي كشور هاي ضعيف را دچار مشكل مي كنند و جريان هدايت افكار عمومي را به دست مي گيرند .ماهواره ها در دو زمينه ي « تغيير توجهات شهروندي» و « تغيير هنجار هاي عمومي» بسيار تاثير گذارند. بنابر اين مي توانند با محصولات فرهنگي كه عرضه مي كنند، نسبت به تضعيف ضريب آرمان هاي جامعه عمل كنند(كريمي فر، 1385). برنامه های ماهواره ای و به طور اخص، تلویزیونی نقش پر رنگتری در تحول و دگرگونی فرهنگی دارند، رسانه های تصویری مثل ماهواره با برنامه های تفریحی و سرگرم کننده در دراز مدت، ایجاد شکاف های جدید طبقاتی و تعمیق آنها را باعث می شود .شبکه های تلویزیونی نیز از طریق ماهواره با تمام نقاط دنیا ارتباط برقرار می کنند . فرهنگ قالب بندی شده فرستنده این نمادها و پیامها، بدون هیچ مقاومتی در اختیار گیرنده قرار می گیرد و وارد کانون خانواده و سپس وارد جوامع می شود . افول فرهنگ از پیامد های همه گیر و عمومی برنامه های ماهواره ای است. از دیگر پیامدها و معضلات برنامه های ماهواره ای، رشد روز افزون بی سوادی عمومی به دلیل تماشای بی حد این برنامه ها و عدم تمرکز و تفکر نسبت به موضوعات و مطالب مختلف، کاهش داد و ستد های عاطفی و اجتماعی در روابط انسانها با یکدیگر، رنگ باختگی ارزش های انسانی و باور های مذهبی و نماد های ملی و میهنی و در نتیجه خطر سقوط فرهنگ اجتماعی بیش از هر زمان دیگر است و این معضلات ، سراسر جوامع دنیا را در معرض تهاجم قرار می دهد.( بهارلو نژاد، 1390ص 42 ).
استفاده از ماهواره برای پخش برنامه های تلویزیونی ، تغییرات عمیقی در الگوی مصرف تلویزیون ایجاد می کند ، امکان استفاده از ده ها شبکه تلویزیونی و بالا رفتن قدرت انتخاب افراد ، از اولین نتایج استفاده از ماهواره در پخش تلویزیونی است و مهم تر از آن ، دریافت برنامه هایی از کشورهایی با فرهنگ های گوناگون است. کشورهای غربی با انتشار فراورده های رسانه ای خود ویژگی ها و آموزه های مختلف فرهنگی خود را به درون سایر جوامع می فرستند ، سرعت اشاعه فرهنگی خود را افزایش می دهند و به این ترتیب ، یکپارچگی فرهنگی جوامع را با مشکل مواجه می سازند(حیدری، 1384،ص11)
2-33 تأثیر برنامه های ماهواره و تلویزیون بر افکار،عقاید، روش هاو رفتارها:
تلويزيون در تغيير و تحول افكار بشري تأثير بسزايي دارد. برنامه هاي تلويزيون مي توانند براي افكار عمومي مخرب يا مفيد باشند، به هر حال هر تغييري، چه مثبت و چه منفي در افكار عمومي، باعث تغيير در روند، توسعه جامعه خواهد شد. تلويزيون روي باورها، ارزش ها و رفتار بينند گان خود تاثير مي گذارد، اين تاثير براي همه يكسان نيست، تاثيري كه تلويزيون مي گذارد داراي دو جنبه است ؛ نخست وقتي كه حرف دين تلويزيون مي شود و دوم محتواي آنچه نمايش داده مي شود. بايد اضافه كرد كه تلويزيون از جهت كنترل و تسلط بر افكار عمومي، رسانه بسيار قوي و موثري است، زيرا مانند راديو به حوزه خصوصي افراد نفوذ مي كند و با ارائه تصوير و رنگ و كلام و موسيقي تماشاگر را افسون مي كند . هر چند تاثير اين بر زندگي و افكار ما غير قابل انكار است، ولي با قيد احتياط بايد به آن نگريست، زيرا تلويزيون زماني تاثير قوي دارد كه زمينه هاي لازم براي پذيرش پيام هاي آنها هم وجود داشته باشد (اسدي،1383، ص6-175). همچنين تلويزيون استعداد بالقوه آموزش و سمعي و بصري،تاثير و نفوذ اجتماعي در سطح وسيع، استعداد بالقوه در ايجاد وحدت اجتماعي، ارسال اخبار، امور عمومي و سرگرمي را دارد. تلويزيون در كسب، حفظ قدرت سياسي و ايجاد رابطه بين حكومت و مردم و نيز تاثير گذاري بر افكار عمومي نقش تعيين كننده اي دارد. معيارهايي كه در جلب افكار توسط پيام تلويزيوني مطرح است عبارتند از:جاذبه تصويري فن سخنوري و اصالت افكار، ضمناً لحن كلام و نحوه برخورد بايد حاكي از صداقت و تلاش بر برقراري ارتباط صميمي و نزديك از طرف پيام دهنده باشد(علوي،1375، ص 95). استفاده از ماهواره برای پخش برنامه های تلویزیونی، تحول عظیمی در تولید و پخش برنامه ها در سطح وسیع ایجاد کرده است. امکان پذیر نبودن کنترل امواج ماهواره ای باعث شده است که حجم وسیعی از برنامه های برون مرزی به فضای فکری جامعه وارد شود و بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی تأثیر گذارد(عریضی، 1385)
2-34 آسیب شناسی استفاده از ماهواره وتأثیر آن بر تضعیف بنیان خانواده
ماهواره، يكي ازرسانه هاي قدرتمند ارتباط جمعي به شمار مي آيد. اين ابزار، به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد خود، قادر است پيام هاي تصويري را به دورترين نقاط منتقل كند و تعداد بي شماري از افراد را درسرتاسر دنيـا مـورد خـطاب قرار دهد. همـچنان كـه ماهــواره مي تواند در هوشيار كردن، اطلاع رساني و در حوزهْ پژوهش، سياست و... نقش مهمي داشته باشد؛ برنامه هاي تخريبي و نابهنجاري نيز دارد؛ تا جايي كه برخي از جامعه شناسان و كارشناسان فرهنگي را برآن داشته تا براي مصونيت جامعه انساني، به ويژه نهاد خانواده چاره انديشي كنند. بدين ترتيب، تأثير برنامه هاي اين ابزار قدرتمند بر افكار عمومي و عملكرد آن را به ويژه از نظر تربيتي و جامعه پذيري نبايد از نظر دور داشت. نيازهاي گوناگون و روز افزون انسان ها، سبب رشد كمي و كيفي رسانه ها شده است. در اين ميان، پيشرفت هاي غير منتظره و نوين در زمينه ارتباطات، به وسيله راديو، ماهواره، اينترنت ونظاير آن، دگرگوني هاي عميق اقتصادي و اجتماعي را به همراه آورده و اين پرسش را پيش روي ما نهاده كه به منظور هم گام شدن با آن ها و بهره وري مطلوب از آن ها، بايد چه شيوه ها وابزارهايي را برگزيد تا در جامعه نيز فضايي در خور پذيرش آن ها به وجود آيد(اسماعیلی ، 1389). از جمله رهاوردهای فناوری ارتباطاتی، برنامه های ماهواره ای است که بدون هیچ مانعی می توانند رخدادها و فرهنگ ها را به سادگی در طول ساعات شبانه روز و در قالب برنامه های مختلف از طریق شبکه های خود در معرض دید مردم دنیا قرار دهند. شبکه هایی که علاوه بر آثار مثبتی که دارند در مواردی در پی ایجاد فرهنگ بی اعتنایی به ارزش های ملی و میهنی و سنت های فرهنگی موجود در جامعه خود هستند و سعی در خالی کردن انسان از معنویات و ارزش های اصیل بشری دارند(کامل بهاالدین، 1383).
در روند پر شتاب جهانی، تکنولوژی ارتباطی با سرعتی غیر قابل تصور پیشرفت نموده وچهرۀ جهان را دگرگون کرده است. گستره وژرفای این دگرگونی به حدی است که جامعۀ نوینی در حال پیدایش وشکل گیری ودورۀ جدیدی در حیات بشر آغاز شده است. عنصر شاخص وتأثیر گذار بر این روند تحول ودگرگونی، تکنولوژی است که در عرصۀ رسانه ها، هر روز جلوۀ تازه تر وبدیع تری پیدا می کند. رسانه ها، وسیلۀ انتقال پیام واطلاعاتند وبه کمک تکنولوژی، تمام سطوح اجتماعی را در همۀ سرزمینها، تحت سیطره قرار می دهند. بر خلاف گذشته، تکنولوژی ارتباطات صرفاَ در اختیار متخصصین نیست، ودر زندگی روزمرۀ مردم معمولی، در زمرۀ نیازهای اساسی در آمده است. تکنولوژی ارتباطی این امکان را فراهم کرده است که انسانها بدون واسطۀ دیگران با یکدیگر سخن بگویند، ارتباط برقرار کنند، از افکار ودیدگاه های هم مطلع شوند وبر یکدیگر تأثیر بگذارند. همین قدرت جادویی رسانه های نوین است که آن را به یک سلاح مؤثر فرهنگی بدل کرده است. سلاحی که توسط کشورهای قدرتمند با هدف تثبیت وگسترش سلطۀ خویش به کار گرفته می شود تا در ساختار فرهنگ های ملی وبومی اختلال ایجاد کنند وپندار وکردار ملت ها بر گونۀ الگوها ومعیارهای تبلیغ وترویج شده، شکل دهند. تکنولوژی نوین ارتباطی وقتی با خواسته ها وتمایلات صاحبان وسازندگان آن، یعنی قدرتهای بزرگ و فرهنگ مهاجم آنها که یکسانی فرهنگی ورفتاری را در سراسر جهان هدف گرفته اند، جمع می شود، معضل ومسئلۀ مهمی را فرا روی کشورها وملتهای دیگر قرار می دهند. کشورها وملتهایی که به فرهنگ ملی وبومی خود اصالت می دهند ومی کوشند تا در برابر تهاجم فرهنگ غرب مقاومت کنند. در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانوادهی خود دارد اما در برنامههای ماهوارهای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح میشود که امیال فردیاش معیار رفتارهای او هستند و برای تأمین امیال و نیازهای خود میتواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد. فرهنگ هر جامعهای از مناسبات زندگی روزمرهی آن سرچشمه میگیرد و بدیهی است فرهنگ در مقام نرمافزار، با امکانات و مقدورات سختافزاری خاص سازگار است. به این معنا که جامعه و فرهنگ در تناظر با هم قرار دارند و همدوش هم تغییر میکنند و تحول مییابند. ورود هر عامل بیگانه به این مناسبات باعث جابجایی غیرکارکردی(معیوب) عناصر فرهنگی و اجتماعی خواهد شد و موجد آسیبهایی میشود که زندگی روزمره را در ذهن و عین دچار مشکل خواهد کرد. از این منظر، ماهوارهها از جمله عناصر بیگانهای هستند که با ورود به مناسبات فرهنگی جامعهی اسلامی ایران، ممکن است اثرات زیانباری بجا بگذارند. محمل ماهواره در ایران، خانوادهها هستند که به نوبهی خود مهمترین نهاد اجتماعی و بنیان انتظام اجتماعی به حساب میآیند. بر این اساس مهمترین اثر ماهواره متوجه مهمترین بنیان اجتماع است و آسیبهای آن در گام اول متوجه خانوادهها و اعضای آن است. خانواده نهادی فرهنگی است و مهمترین عنصر آن را عناصر فرهنگی تشکیل میدهند و لذا تغییرات فکری که«تحت تأثیر ماهواره» در افراد خانواده ایجاد میشود، سرآغاز آشفتگی در ترکیب این نهاد خواهند بود. فرهنگ نیز در رابطهی متقابل با واقعیات زندگی قرار دارند و لذا واقعیات زندگی هستند که مناسبات فرهنگیِ ضروری برای بقای خانواده را فراهم میآورند. برنامههای ماهوارهای فرهنگی را معرفی میکنند که متناسب یا ترکیب متفاوتی از خانوادههاست که مطلوب سنت ایرانی و اسلامی نیست و لذا کاربست آنها به تغییر ترکیب اسلامیِ خانوادهی ایرانی میانجامد. خانوادهای که در ذهنِ زن و مرد دارای تقدس و احترامی لایزال است و تغییر در آن به اغتشاش ذهنی، ناآرامی و نارضایتی از زندگی منجر میشود. از منظر منطقی میان ایده و ماده پیوندِ متقابل برقرار است. یعنی مناسبات زندگی اجتماعی در یک جامعه با عقاید جاری در آن دارای هماهنگی بنیادی است. بر همین اساس- «اینجا و اکنون»- به معنای زمان و مکان در تلاطم با هم قرار دارند. رسانههای ماهوارهای این تطابق را مختل میکنند و ایدههایی را که بر اساس واقعیات زندگی «دیگر» ساخته شده است، بعنوان واقعیات زندگی ما ارائه میکنند. این گسست باعث سردرگمی و ایجاد اغتشاش ذهنی افراد میشود و میان واقعیات زندگی خود با ایدههای ارائه شده در برنامههای ماهوارهای دچار تردید و تردد میشوند. تلویزیونهای ماهوارهای با حضور در خانهی ایرانیان به خصوصیترین حوزههای زندگی آنان دسترسی پیدا کرده و با نمایش مناسبات و روابط ناسازگار با زندگی ایرانی، الگوهای مختلف زندگی خانوادگی را معرفی میکنند. این در حالی است که محتویات چنین روابط و ارتباطاتی بر اساس واقعیات زندگی ایرانی بنا نشده و با عناصر دینی و آیین اسلامی فاصلهای پرناشدنی دارد. وبخاطر نشان دادن اهمیت، ضرورت و فوریت پرداختن به مسئله و معضلی که جامعه، خانواده و فرهنگ ما را نیز به ناگزیر وعمیقاً متأثر کرده است(رفیعی، 1384). می توان ادعا کرد که برنامه های ماهواره ای در موارد بسیار ، زمینه ساز مفاسد اخلاقی و اجتماعی بوده ، بسیار مضر و خطرناک هستند، یک آسیب شناس اجتماعی در باره آثار ماهواره بر جوانان می گوید : با وجود اینکه برنامه های ماهواره ای محتوای علمی و آموزنده نیز دارند، امروزه بیشتر جوانان، ماهواره را برای برای استفاده از برنامه های علمی آن انتخاب نمی کنند و بیشتر تمایل به دیدن برنامه هایی دارند که آن ها را در برنامه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل و مستهجن از ماهواره استفاده می کنند که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه ها زیاد است( صابری، 1384، ص 8 - 115).
2-35 بحران گذار در خانواده ایرانی
خانواده به عنوان امن ترین حریم حیات انسانی کارکرد خود را از دست داده است. دیوارهای این حریم به روی همه باز شده است. عصری که به نام عصر ارتباطات نام گرفت تأثیر خود را بر این چهار دیواری گذاشت و آن را از اختیاری بودن محض بیرون آورد. امواج رادیو وتلویزیون واین اواخر، ماهواره وتلویزیون کابلی واینترنت و... به خانه های خانواده های گرم و صمیمی سرازیر شد وآنها را با انواع مختلف سلیقه ها، فرهنگ ها وهنجارها در قالب برنامه های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی آشنا کرد. خانواده جدید چنان ابعادی یافته که هرگز در تاریخ نداشته است. افراد خانواده عادت کردند که با تاریکی هوا در خانه جمع شوند وبه رادیو یا تلویزیون گوش فرا دهند. این روند نیز روز به روز به سمت فردی شدن سوق پیدا کرده است به طوری که افراد خانواده با کامپیوتر واینترنت وروزنامه و... به صورت فردی، سرخود را گرم می کنند. خانواده با وجود داشتن ویژگی های مختص خود که برای سلامت جســم وروح انسان ها در تمامی جوامع مفید بوده است در معرض تهدیدهای بسیاری است. تجربه نشان داده است که تمدن هایی که به خانواده اهمیت نداده اند وبحران ایجاد شده در خانواده ها را به جامعه منتقل کرده اند دچار بحران تمدنی شده اند.
2-36 دکتر باقر ساروخانی و خانواده:
دکتر باقر ساروخانی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران معتقد است که هیچ آسیب اجتماعی وجود ندارد که بتوان خارج از چارچوب خانواده متصور شد و می گوید: در تحقیقی که در کانون اصلاح وتربیت انجام دادیم مشخص شد تمام کودکان- بدون هیچ استثنا- مشکل خانوادگی داشته اند. توجه به خانواده، توجه به سرنوشت بشر است. فرزندان را می توان پدران بشر تلقی کرد. وقتی کودکان از درون یک خانواده بیمار برخیزند قطعاً نمی توانند در ساختن جامعه جدید توانمند باشند. وی معتقد است که در جامعه جدید، خانواده به عنوان میراث مهم سرنوشت ساز، دچار مسائلی شده که در نتیجه آن، انواع دیگر خانواده به وجـود آمـده اسـت. از جمله این انـواع خانـواده ها می تـوان به خانواده هـای دور- زی، اضطراری وتفـقد یافته اشـاره کـرد. وی در توضیـح خانـواده هاي دور- زی می گوید: در این نوع، اعضای خانواده دور از هم زندگی می کنند پدر در شهری بزرگ وبدون همسر وفرزندانش زندگی می کند وناچار است در سال، دو- سه بار بیشتر همسرش را نبیند. کارگران ساختمانی از این دسته هستند که هم در سطح ملی وهم در سطح بین المللی مطرح اند. متأسفانه تعداد این نوع از خانواده ها در ایران رو به افزایش است. افراد با وجود اینکه نیاز های عاطفی دارند نا چارند دور از هم زندگی کنند. دکتر باقر ساروخانی- عضو گروه جامعه شناسی خانواده دانشگاه تهران در ادامه در مورد خانواده های اضطراری می گوید: خانواده ای که به ظاهر سر پا وسالم است ولی فضای آن خالی از محبت است، خانواده اضطراری است. این نوع از خانواده ها در ایران بسیار زیاد است. عواطف انسانی که دل ومیل افراد را در خانواده قرار می دهد در این خانواده ها مشاهده نمی شود. خانواده های اضطراری اگر چه در ابتدا به اضطرار، دور هم جمع نمی شوند اما به مرور زمان ، زن چاره ای جززندگی با شوهر به خاطر عدم اشتغال یا تحصیلات کافی و... ندارد ودر جوامعی که طلاق یک امرپیچیده وسخت است خانواده اضطراری بیشتر ظهور می کند. وی ادامه می دهد: در این شرایط، خانواده از یک گروه نخستین به یک گروه ثانویه تبدیل می شود. ارتباطات به جای بعد عاطفی، بعد قرار دادی می یابند. در نتیجه پسر به خاطر تنبیه یا انتقام از پدری که بر سر سفره اش غذا خورده به دادگاه شکایت کرده واو را به زندان می اندازد. این پدر بعد ها همین کار را با فرزندش انجام می دهد وخانواده بدون عواطف را تبدیل به پادگان می کند. این جامعه شناس توضیح می دهد: وقتی در جامعه ای مهریه های سنگین در نظر گرفته می شود ومسائلی چون به روز سازی مهریه، تقسیم اموال بعد از طلاق وبیمه مهریه و... مطرح می شود خانواده های نا سالم به ظاهر سرپا نگه داشته می شوند ولی از درون دچار پوسیدگی می شوند. دکتر سارو خانی در مورد خانواده تفقد یافته می گوید: نوع دیگر از خانواده که در جامعه ایران امروز به وجود آمده خانواده های تفقدی است. در این خانواده هرم قدرت افقی شده به حدی که خانواده تبدیل به سرا شده است. هر کس کلید آپارتمان خود را دارد وبا اینترنت وکامپیوتر و... خود سرگرم است. اعضای خانواده همدیگر را در آشپز خانه می بینند.
2-37 دکتر شهلا کاظمی پور و خانواده:
به اعتقاد دکتر شهلا کاظمی پور- عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران- خانواده نیز به مانند سایر پدیده های اجتماعی، دائماً در حال تغییر است. خانواده های ایرانی نیز از این حیث مستثنی نیستند. بعد خانوار در این سال های اخیر به دلیل کاهش موالید رو به کاهش است. در چشم انداز 20 ساله، ایران با ساختارجدیدی از خانواده رو به رو خواهد شد ولی الان خانواده ایرانی در حال سپری کردن دوره گذار یا انتقالی است. در این دوره، زنان به دنبال اشتغال در خارج خانه اند، مردان که نان آوران خانه بودند نقششان کم رنگ تر می شود، فرزندان کمتر از حرف والدین تبعیت می کنند، فرزند سالاری به جای پدر سالاری حاکم است، خانواده ها سعی می کنند امکانات لازم برای تحصیلات فرزندانشان فراهم کنندو... به گفته این جامعه شناس، در گذشته به خاطر اینکه میزان دانش وارتباطات افراد کم بود، والدین با فرزندانشان تفاوتی نداشتند اما در حال حاضر خیلی از بچه ها به خاطر دسترسی به اینترنت، ماهواره وفیلم، خانواده خود را قبول ندارند. وی با اشاره به اینکه پدیده شکاف نسل ها در جامعه ما باز است می گوید: شاید یک سری از ناهنجاری هایی که در سطح جامعه ودر قالب بودن با دوستان وهمسالان خود را نشان می دهد، ناشی از همین تفاوت است. دکترشهلا کاظمی پور- عضو گروه جامعه شناسی خانواده دانشگاه تهران- مسائل اقتصادی را در به وجود آمدن خانواده های کنونی در ایران بسیار تأثیر گذار می داند ومی گوید: افزایش تورم از یک سو ومصرف گرایی نسل جدید، جوانان را با خانواده ها وارد جدال کرده است. این جدال یا جوانان را دچـار سرخوردگی می کنـد یا آنـها را به سمت بی بندوباری های موجود در جامعه می کشاند(زندی، 1385). امروزه با گسترش رسانه هایی مانند ماهواره و اینترنت که محدود به مرزها نیستند و تسلط دولت ها بر آن ها ممکن نیست ، بی بند و باری در جوامع ، به سرعت گسترش می یابد و موجب انحرافاتی مانند فرار از خانه و جرایمی مانند روابط جنسی نامشروع ، اعتیاد جنسی در نوجوانان و بزرگسالان می گردد که اولین آثار آن متوجه خانواده می شود، تماشای بی بند وباری را به وجود می آورد. ایجاد این جرایم و انحرافات باعث اختلافات خانوادگی، فشارهای روحی، اعتیاد، طلاق از هم پاشیدگی خانواده و خودکشی در خانواده می گردد ، البته در کنار عامل رسانه در ایجاد این جرایم ، باید سایر عوامل چون خانواده ، ویژگی های شخصیتی فرد ، اقتصاد و غیره را نیز در نظر گرفت(عابدی تهرانی،1390).
2-38 ماهواره و تضعیف بنیان خانواده :
تضعیف بنیان خانواده ازدیگر تبعات حضور بدون کنترل وحتی با کنترل ماهواره بر خانواده است ورود ماهواره به خانه را می توان به منزله ورود یک فرد نامحرم ولاابالی دانست که دوست ناباب برای فرزندان است، درصدد اختلاف افکنی بین زنها وشوهرهاست، به ناموس افراد چشم طمع دارد، مرزها وحریم های خانواده را می شکند، به آسانی حقیقت های سیاسی واجتماعی را وارونه جلوه می دهد، دزد وقت افراد است واگر بتواند حتماً سـرک هــم به کیف پول افراد خواهد زد، خرید ماهواره به منزلۀ دعوت این فرد ناباب به منزل هاست. مجاز شمردن خیانت زن به شوهر وزشتی زدایی از روابط قبل از ازدواج وحتی حاملگی بدون روابط قانونی، اهانت به والدین وبی توجهی به آنها ، نفوذ جادو وطلسم در زندگی روز مره بازیگران همه وهمه باعث شده فیلم ها وسریال های ماهواره به طور هدفمند عفت واخلاق اجتماعی را نشانه گیری کنند(زندی، 1385). در خانواده با معیارهای اسلامی، مرد احساس مسؤولیت عمیقی در قبال اعضای خانوادهی خود دارد و خود را موظف به حفظ حریم خانواده میداند و این تلقی باعث تعهد مرد به بانوی خانۀ خود و فرزندان برای تأمین نیازهای آنها میشود. در برنامههای ماهوارهای مرد خانواده به عنوان یک فرد مطرح میشود که امیال فردیاش معیار رفتارهای او هستند. چنین فردی خود را متعهد به دیگر اعضای خانواده نمیداند و خودِ او مقدم بر تمام مناسبات خانوادگی است و برای تأمین امیال و نیازهای خود میتواند روابط مقدس خانوادگی را زیر پا بگذارد. چنین مردی مطلوب زن ایرانی و غیرتِ زنانهی او نیست و لذا مرد خانواده را تکیهگاه محکم خود و فرزندانش میخواهد.از سوی دیگر برنامههای ماهوارهای زن را نیز به همین ترتیب یک فرد تعریف میکند که امیال او مقدم به هر فرد دیگر از جمله اعضای خانواده است. چنین زنی نیز مطلوب مرد در خانوادهی ایرانی با آموزههای اسلامی نیست که زن را مدیر منزل و مسئول تربیت فرزندان و تنظیم ارتباطات اجتماعی تلقی میکند. بر همین قیاس فرزندان در خانوادهی اسلامی دارای نقشها و موقعیتهای تعریف شده هستند که حقوق و تکالیفی را در رابطه با پدر و مادر و خانواده بعنوان یک نهاد به عهده دارند. برنامهها و سریالهای ماهوارهای این نقشها را دگرگون معرفی میکنند و برای مثال یک دختر یا پسرِ جوان در خانوادهی غربی را آزاد از تعهدات به پدر و مادر و نهاد خانواده نشان میدهند. چنین تصویری باعث تعارض نقشی در فرد میشود و در حالی که فرهنگ و واقعیات زندگی او تکالیف دیگری برای او تعریف کردهاند و البته متناسب با این تکالیف، حقوقی نیز برای او در نظر گرفتهاند که فرزند یک خانوادهی غربی از آنها محروم است. بر این اساس برنامههای ماهوارهای با تعقیب یک خط سیر فکری که مهمترین مفهوم آن «فردگرایی» است، سعی در بازاندیشی مناسبات خانوادگی دارد. اولین گام در این مسیر تعریف مجدد نقشهای اعضای خانواده است. در حالی که این نقشها و حقوق و تکالیف تعریف شده برای آن، حاصل پیشینۀ دیرین خانواده در ایران بر اساس تعالیم اسلامی است و اجزای آن با هم انطباق یافتهاند و به هماهنگی رسیدهاند. بر این مبنا برخی از مهم ترین آسیبهای ماهواره برای خانواده و اعضای آن در کشور ما عبارتند از؛ ترویج فردگرایی، بازاندیشی نقشها، تعارض فرهنگی، ناآرامی ذهنی و نارضایتی، که خود در میان زنان و مردان و فرزندان خانواده و نهایتاً بعنوان اعضای اجتماع، اثرات متفاوتی دارد. با تضعیف خانواده، تکیهگاه فرد و پایگاه اجتماعی و اقتصادیاش تضعیف میشود و باید پیش از نهادهای فرهنگی یا سیاسی، خود فرد جلودار مبارزه با عناصر بیگانه و متعدد به حریم خانوادهاش باشد(اسماعیلی ، 1389). امروزه بیشتر افراد جامعه زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامه های ماهواره ای اختصاص می دهند و همین امر سستی نظام بیشتر خانواده های ایرانی را به دنبال دارد. برخی کارشناسان معتقدند امروزه افراد جامعه وسایل ارتباط جمعی ساده؛همانند تلویزیون و یا ویدیو را جوابگوی نیازهای خود نمی دانند، به همین علت همیشه به دنبال راهی هستند که با وسایل مختلف با دنیای بیرون در ارتباط باشند یک آسیب شناس اجتماعی درباره پیامد های ماهواره بر روی جوانان می گوید:«با وجود اینکه برنامه های ماهوار ه ای محتوای علمی و آموزنده نیز دارد،امروزه بیشتر جوانان ماهواره را برای استفاده از برنامه های علمی آن انتخاب نمی کنند و بیشتر تمایل به دیدن برنامه هایی دارند که آن ها را در رسانه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل و مستهجن، از ماهواره استفاده می کنند که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه ها برای قشر جوان بسیار زیاد است.
2-39 رسانه(ماهواره)و ناهنجاریهای خانواده
خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی تاثیر فزاینده ای بر ایجاد آسیب های اجتماعی دارد و رسانه نیز به عنوان یک ابزار قدرتمند بر افکار و اندیشه زوجین و روابط آنها با فرزندان موثر واقع می شود.اگرچه رسانه می تواند به صورت مستقیم تمامی آحاد جامعه را تحت تاثیر قرار دهد اما تاثیر مهم آن از طریق اثرگذاری بر نهادهایی چون خانواده است. رسانه از ابزار گوناگونی در زمینه برنامه سازی برخوردار است و می تواند مفاهیم را در قالب های متنوع و جذاب به مخاطب عرضه نماید. در دنیای امروز خانواده با تحولات بزرگی روبرو شده، کاهش تعداد فرزندان، تغییر نقش زن و شوهر و دگرگونی نقش زنان در اجتماع در کنار عوامل اجتماعی دیگر ساختار خانواده را متحول کرده است. این دگرگونی ها تحت تاثیر عوامل متعددی به وقوع پیوسته، که رسانه ها را می توان از جمله موثرترین آنها دانست. پیامد این اثرگذاری را می توان در دو قالب پیامدهای مثبت همچون افزایش سطح آگاهی اعضای خانواده در زمینه های مختلف از جمله موضوعات و مسایل جسمی، روحی و اصلاح رفتار فردی و جمعی و پیامدهای منفی چون افزایش خشونت خانوادگی، طلاق و جرائم اجتماعی مشاهده نمود. رسانه ها می توانند بر موضوعاتی چون تربیت فرزندان و چالشهای درون خانواده موثر واقع شوند. بررسی پیامدهای رسانه ای در هر یک از این موارد می تواند چشم انداز روشنی از وضعیت و عملکرد آن را نشان دهد(شیخی، 1380).
2-40 رسانه(ماهواره) و«خشونت خانوادگی»
رسانه ها به اشکال گوناگون بر اعضا و روابط افراد خانواده تأثیر می گذارند. برنامه های گوناگون رادیویی و تلویزیونی می تواند الگوهای رفتاری را در قالب فیلم، سریال و نمایش های رادیویی ارائه دهد. این الگوها از زمان کودکی در فرد درونی شده، تصویری خاص از روابط زن و شوهر و فرزندان ایجاد می کند. امروزه بحث خشونت خانوادگی را می توان در قالب کودک آزاری و خشونت زناشویی در نظر گرفت. خشونت زناشویی به دو صورت زن آزاری و شوهر آزاری قابل بررسی است که البته شکل غالب آن زن آزاری یعنی خشونت شوهر نسبت به همسر خود از کمیت بالاتری برخوردار است، از آنجا که این نوع خشونت اغلب در درون محیط خانواده روی می دهد و کمتر در جامعه شاهد آن هستیم، آمارهای موجود نمی تواند معرف وضعیت روشنی از آن باشد(اعزازی،1372،ص211).
در واقع رسانه ها می توانند به صورتی پنهان قالب های خاص فرهنگی را در ذهن فرد ایجاد کنند، این قالب ها می تواند نوعی اقتدار در شکل مردسالاری یا تسلط مرد بر زن و هم چنین روابط ناسالم با فرزندان باشد هنگامی که در یک سریال تلویزیونی مرد بودن عامل سلطه بر سایر اعضا معرفی می شود یا درخواستهای بجای فرزندان نادیده گرفته می شود و همزمان پاسخ زن یا فرزندان در قالب پرخاشگری به نمایش درمی آید خشونت خانوادگی ترویج شده است. هدف سازندگان این سریال ها دامن زدن به خشونت های خانوادگی نیست بلکه برعکس ممکن است تلاش آنها در جهت ثبات و تحکیم روابط خانوادگی باشد اما بین آن چه که ما هدف می نامیم با آن چه که به صورت واقعی روی می دهد تفاوت زیادی وجود دارد. حتی ممکن است نمایش زیاده خواهی فرزندان یا تجمل گرایی، نوعی نیاز کاذب در بیننده ایجاد کرده و او را در رسیدن به چنین موقعیت هایی تشویق کند. نظریه های جدید در زمینه خشونت خانوادگی به دنبال شناخت عوامل ساختاری هستند که خانواده را مستعد بروز خشونت می سازد. به عقیده این نظریه پردازان، خشونت بر ضد زنان مشکل شخصی یا خانوادگی نیست، بلکه بازتاب ساختارهای وسیع نابرابری جنسی و اقتصادی در کل جامعه است. این نظریه پردازان معتقدند خشونت مردان بر علیه همسرشان به هیچ وجه تخطی از نظم اجتماعی نیست بلکه بر عکس تایید نوع خاصی از نظم اجتماعی است و می توان آن را ناشی از این باور اجتماعی- فرهنگی دانست که زنان کم اهمیت تر و کم ارزشتر از مردانند و با آنان برابر نیستند(دوبش،1979،ص15). بدین ترتیب رسانه مروج نوع خاصی از رفتار تلقی نمیشود بلکه تنها منعکس کننده باورهایی است که جامعه به صورت ضمنی آنها را پذیرفته است.از دیدگاه نظریه «یادگیری اجتماعی» «آلبرت بندورا» در خانواده هایی که اعضای آن در دوران کودکی شاهد خشونت والدین خود بوده یا آن را تجربه کرده اند، احتمال بروز خشونت بیشتری وجود دارد. این نظریه به سابقه مشاهده و تجربه خشونت در خانواده اشاره دارد. همچنین این تجربه می تواند از طریق محتوایی که رسانه ارائه می کند شکل گرفته و به مرور زمان تقویت شود.
بدین ترتیب می توان گفت القای یک تفکر یا روش غلط در هر یک از زمینه های رفتاری می تواند به تشدید یا شکل گیری آسیب های جدید منجر شود. نقش رسانه عمدتاً در طرح نیازها و خواسته ها است، در برخی از سریال های تلویزیون مردان متأهل به پنهان کاری و داشتن رابطه با زنان دیگر متهم می شوند. اگر چه هدف این سریال ها نشان دادن چهره ای نامطلوب از این رفتار است اما بیننده این سریال ها ممکن است با برداشت سطحی از اینگونه موارد تحت تأثیر آن قرار گیرد. رسانه ها ابزاری قدرتمند در فرهنگ سازی و اصلاح رفتارهای اجتماعی و روابط خانوادگی هستند. بنابراین توقع می رود که نوع برنامه سازی رسانه ها با این هدف هماهنگ باشد اما آن چه واقعیت های اجتماعی نشان می دهد، انحطاط اخلاقی و تضعیف روابط درونی خانواده است که خشونت های خانوادگی را می توان معلول آنها دانست. بنابراین رسانه نمی تواند بدون درک درست از وضعیت خشونت خانوادگی در جهت کاهش آن گام بردارد. هم چنین خشونت قابلیت انتقال از نسلی به نسل دیگر را دارا است. کودکی که شاهد مواجهه خشونت در نزدیکان خود می باشد علاوه بر احتمال بالای ابتلا به اختلالات روحی، امکان این که در آینده قربانی خشونت شده یا رفتارهای خشن داشته باشد بیشتر است(رفیعی فر،1386،ص8).خشونت علیه زنان در بسیاری از جوامع دیده می شود اما اغلب ناشناخته مانده و به عنوان یکی از امور روزمره پذیرفته می شود.
بیشترین میزان خشونت علیه زنان توسط همسران آنان اعمال می گردد بطوریکه خشونت های فیزیکی و روانی اعمال شده در خانواده علاوه بر ایجاد آسیب فیزیکی، موجب تحقیر زنان نیز می گردد. با این حال موارد بسیاری از خشونت های خانگی ناشناخته باقی مانده و گزارش نمی گردند، شاید به این علت که برخی از زنان به خاطر قصور در وظایفشان خود را سزاوار ضرب و شتم می دانند، یا از آزار بیشتر شوهرانشان به خاطر تلافی و افشای اسرار خانوادگی می ترسند و یا به دلیل شرمندگی از موقعیتشان از افشای آن امتناع می کنند. متاسفانه در برخی از کشورها قانونی برای حمایت از زنان قربانی وجود ندارد. خشونت دارای عواقب فردی و اجتماعی متعددی است. از نظر فردی تأثیر خشونت بر قربانی به صورت کاهش کارآیی در محیط کار، کاهش یادگیری و عدم توانایی برقراری روابط اجتماعی است. حداقل پیامدهای ناشی از خشونت خانگی، فقدان امکان برقراری روابط اجتماعی، فرار از منزل، خودکشی، ناتوانایی برای شرکت و اظهارنظر در جمع و داشتن تصور منفی از خود، انزوای اجتماعی، ترس و اضطراب، فقدان استقلال، ممانعت از بروز توانایی ها و استعدادهای بالقوه قربانیان و مهمتر از همه تداوم خشونت است. خشونت علیه زنان در تمامی کشورها، حتی در کشورهای پیشرفته ای که قوانین محکمی جهت جلوگیری از خشونت علیه خانواده دارند، نگران کننده است. در این کشورها رسانه ها به عنوان عامل مهمی در جهت کاهش خشونت به کار گرفته می شوند در واقع این خواست دولتها و نهادهای اجتماعی است اما در مقابل بخش تجاری رسانه ها و به ویژه شبکه های تلویزیونی خصوصی و کابلی با نمایش فیلم های اکشن به این موضوع دامن می زنند، می توان گفت منافع اجتماعی که دولتها آنرا دنبال می کنند با منافع مالی که رسانه های خصوصی به دنبال آن هستند در تضاد قرار دارد. پخش صحنه های خشن در فیلم های سینمایی رفتار خشن را در افراد برمی انگیزد چرا که خشونت، تمایل به خشونت را کاهش نمی دهد بلکه خشونت موجد خشونت است، مشاهده خشونت در تلویزیون موجب افزایش پرخاشگری در میان تماشاگران می گردد(شکرکن،1369،ص186). از سوی دیگر افرادی که قربانی خشونت های خانوادگی قرار می گیرند. اغلب زنان و کودکان نیز به دنبال راه حل هایی برای مقابله با آن برخاسته اند. پخش برنامه هایی که از تساوی حقوق زن و مرد و حقوق کودک سخن می گوید و موضوعاتی که توسط حقوقدانان، مشاوران، روانشناسان و جامعه شناسان از طریق رسانه مطرح می شود تلاش بزرگی برای افزایش میزان آگاهی افراد از حیطه وظایف و مسئولیت هایشان است. کافی است به وضعیت تنبیه بدنی دانش آموزان در مدرسه و فرزندان در خانه در طی دو دهه اخیر توجه کنیم تا این تحول بزرگ را به خوبی درک نماییم. زنان با شیوه های دیگری نیز سعی در ارتقا جایگاه خود در خانواده داشته و دارند، افزایش چشمگیر زنان با تحصیلات دانشگاهی را نمی توان بدون تأثیرپذیری از رسانه دانست. معرفی چهره ای از زنان که در موقعیت های مناسب اجتماعی فعالیت می کنند و از جایگاهی مساوی با مردان برخوردارند از جمله عملکردهای مهم رسانه است. در مجموع می توان رسانه را ابزاری نیرومند در کنترل و گسترش خشونت خانگی دانست، جهت گیری رسانه به سیاست های کلان آن و اهدافی بستگی دارد که آنها دنبال می کنند.
2-41 رسانه(ماهواره)، خانواده و جرائم اجتماعی
از دیدگاه بسیاری از اندیشمندان، ارتکاب جرم نتیجه مشکلات خانوادگی است. آنها در تعریف خود از مشکلات خانوادگی به مسایل متعددی اشاره دارند که می توان آنها را در مقوله هایی چون طرد فرزندان از سوی والدین، فقدان ارتباط هیجانی و عدم حمایت فرزندان از سوی والدین خلاصه کرد، برخی از اندیشمندان نیز به فقدان انسجام در خانواده و نظارت نداشتن والدین بر فرزندان و ازدواج مجدد آنها به عنوان عوامل اصلی اشاره می کنند .از سوی دیگر اخبار شنیداری و دیداری در ارائه تصویر جرم به مردم و توسعه سازمانهایی مانند پلیس در جامعه نقش مهمی دارند. رسانه ها هم چنین نقش مهمی در چگونگی شکل گیری افکار عمومی در مورد جرم و بزهکاری ایفا می کنند(فرجیها،1385،ص82). بدین ترتیب می توان گفت رسانه با تأثیرگذاری بر ساختار خانواده از یک سو و با ارائه تصویری از جرم از سوی دیگر بر شکل گیری یا کاهش جرائم اجتماعی موثر واقع می شود. تأثیر رسانه ممکن است در مواردی به صورت مستقیم منجر به ارتکاب جرم شود اما این تأثیر عام نبوده و در مواردی خاص به صورت موردی گزارش شده است. دیدن صحنه سرقت یک بانک یا ربودن یک شیء از مغازه یا دزدی خانوادگی ممکن است بیننده نوجوانی را به ارتکاب جرم بکشاند. اما خارج از چارچوب رسانه های رسمی کشور تأثیر فیلم های ماهواره ای یا ویدئویی که بر روی آنها هیچ گونه کنترلی وجود ندارد شدیدتر و عمیق تر است. ارتکاب جرائم جنسی اغلب تحت تأثیر این گونه فیلم ها بوده و مرتکبین آنها خود به این تأثیر اعتراف نموده اند. برنامه های تلویزیونی و به ویژه سریال هایی که در داخل کشور تولید می شود، با توجه به موضوع و نوع ساخت آن از بیننده زیادی برخوردار است اما در بسیاری موارد دچار انحراف از اصولی شده که جامعه به شدت به رعایت آن محتاج است. ترویج تجمل گرایی، نشان دادن زندگی افراد مرفه و خانه هایی که برای بسیاری از مردم تنها یک رویا محسوب می شود آثار و پیامدهای زیانباری برجای می گذارد. نظریه بازتاب رسانه ای جرم مدعی است که رسانه ها با نمایش مستمر تصاویر فریبنده و خوشایند از ارتکاب جرم و اسطوره سازی از مجرمان، کنترل های درونی را تضعیف می کنند. این امر در نظریه های روان شناسانه در مورد مهارزدایی و حساسیت زدایی در بخش شکل گیری انگیزه ارتکاب جرم بررسی شده است (رینر،2000،ص212). «نظریه کنترل اجتماعی» «هیرشی» می گوید "افراد زمانی بزهکار می شوند که نسبت به قیود اجتماعی کم اعتنا یا بی اعتنا شوند" در این نظریات رسانه ها تأثیر معناداری بر تصویر کلی جرم در درون جامعه دارند، گستره این تأثیر تا آنجا است که می توان گفت انگاره هایی که بر آگاهی عموم درباره جرم سایه افکنده است عمدتاً محصول رسانه ها است. این پدیده را می توان «تصویر رسانه ای رایج جرم» نامید(سلیمی،1383،ص53). گربنر معتقد است درس هایی که ما در دوران کودکی از تلویزیون می آموزیم احتمالاً پایه هایی برای جهان بینی وسیع ما می گردند. "تلویزیون منبع معناداری از ارزش های عمومی، عقایدقالبی، ایدئولوژی ودیدگاهها است(گربنر،1994،ص31). در تحقیقات دیگر، عوامل درونی و بیرونی موثر بر عدم ارتکاب بزهکاری نیز بررسی شده است. عامل «وابستگی» که حضور پدر و مادر در خانواده، ازدواج نکردن مجدد مادر، توجه و تشویق والدین، آرام بودن محیط خانواده و نیز صمیمی بودن رابطه نوجوان و والدین را نشان می دهد از مهمترین عوامل موثر بر بزهکاری است. این بررسی ها نشان می دهد پایداری وضعیت خانواده در ممانعت از بزهکاری نوجوانان بسیار موثر است. چرا که در این سن نوجوان به دنبال کسب هویت و الگو است نقش پدر و مادر در خانواده موثرتر می شود. می توان گفت خانواده هایی که بر اعمال فرزندان خود نظارت ندارند و کمتر مقررات و استانداردهای مشخصی در قبال رفتارهای غیرقابل قبول آنها وضع و از برخورد قاطعانه در مقابل رفتارهای خلاف فرزندان خود پرهیز می کنند، زمینه کجروی را مساعد می سازند.(کینگزلی،1989:ص28) در واقع نقش رسانه ها در این است که می توانند هنجارهای اجتماعی موجود در جامعه را تقویت یا تضعیف نمایند. هنگامی که باورها و اعتقادات فرد نسبت به یک موضوع کمرنگ شده یا از بین می رود نوعی رهایی رفتاری در او پدید می آید به طوری که خود را از قید و بندهای گذشته رها حس می کند.اگر فردی قویاً باور داشته باشد که برخی رفتارهای انحرافی درست نیست، مشارکت در آن رفتار برای او دور از تصوراست(بهروان،1374،ص176).
تامپسون معتقد است «تاثیر خانواده، همسالان و دسته ها در بزهکاری بیش از سایر عوامل است و خانواده نقش مهمی در پیشگیری و کنترل بزهکاری دارد»(تامپسون،1991ص45). سایر اندیشمندان نیز در کنار خانواده به علل و عوامل دیگری اشاره دارند که منشا درونی و بیرونی دارد اما همه آنها به تاثیر عمیق رسانه در این مورد معتقدند.در مجموع می توان گفت این نظریات معتقدند:«رسانه های دیداری و شنیداری با انعکاس اخبار و رویدادهای جنایی قبح و زشتی رفتارهای مجرمانه را در جامعه از بین می برند و وقوع جرم را امری عادی و طبیعی نشان می دهند. در این شرایط اجتماع پس از مدتی به این زشتی ها عادت می کند و زمینه سقوط ارزش های اجتماعی و هنجارهای زندگی سالم فراهم می گردد»(رحمانیان،1378،ص62).از دیگر آسیب های اجتماعی مهم در کشور ما طلاق است. در بحث طلاق، آن چه مهم است جدایی عاطفی افراد از یکدیگر است، طلاق پنهان یا «طلاق عاطفی» به معنای زندگی در زیر یک سقف بدون همدلی و علاقه متقابل است که خود زمینه را برای طلاق واقعی مهیا می سازد. تحقیقات نشان دهنده بالا رفتن میزان طلاق و جدایی، به تاخیر افتادن سن ازدواج دختران و تولد نخستین فرزند آنها، محدود شدن تعداد فرزندان، افزایش تعداد و نسبت زنان دارای تحصیلات عالی و نشان دهنده تغییرات پدید آمده درنهاد خانواده است(رفعت جاه،1383،ص135).
طلاق نیز مانند سایر آسیب های اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی است و تأثیر رسانه ها نیز در این مورد می تواند به صورت غیر مستقیم باشد. در واقع رسانه ها نقشی کلیدی در تبیین شکل گیری فشار ناشی از «خلاء هنجاری»ایفا می کنند. "رسانه ها با ارائه تصاویری از چشم و هم چشمی عمومی در مورد برخورداری از یک زندگی مرفه، احساس محرومیت نسبی را تشدید می کنند و موجب وارد آمدن فشار برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت می شوند"(زیگل،2003 ص193). درواقع صرف نظر از طلاقهایی که به علت عدم شناخت زوجین از یکدیگر صورت می گیرد یا طلاقهایی که تنها علت اقتصادی دارند، آنچه که به عنوان یک قاعده کلی مطرح می شود برآورده نشدن توقعاتی است که زوجین از یکدیگر داشته اند. رسانه ها در شکل گیری این توقعات و انتظارات نقش مهمی دارند. انتظاراتی که رسانه از طریق نمایش فیلم و سریال یا در قالبهای دیگر عرضه می کند و افراد بدنبال دست یابی به آنها هستند، نقش رسانه در نشان دادن چهره ای مطلوب از اشتغال زنان اگر چه می تواند مثبت ارزیابی شود اما زمینه هایی را برای شکل گیری اختلافات درون خانوادگی مهیا می سازد. حتی نشان دادن سهولت امر طلاق و از بین بردن قبح آن می تواند در تصمیم گیری های زوجین مؤثر باشد.
2-42 رسانه(ماهواره)، خانواده و تربیت فرزندان
خانواده مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارد. در واقع باورها و اعتقادات دینی و جامعه پذیری ابتدا در خانواده شکل می گیرد. از نظر «کوئن» با صنعتی شدن جوامع، ساخت، کارکردها و اقتدار خانواده دچار دگرگونی عظیمی شده است و مهمترین پیامد گذار از خانواده سنتی به خانواده صنعتی شهری، جانشینی خانواده هسته ای به جای خانواده گسترده بوده است. در نتیجه خانواده نقش خود در تربیت اجتماعی فرزندان را به مدارس و آموزشگاه ها واگذار کرد و می توان گفت روابط سودجویی بجای مهرجویی و منفعت در مقابل اخلاق قرار گرفت و خانواده با کارکردهای گذشته اش به حاشیه رانده شد(رئوف،1377،ص42). اکنون جوامع غربی به سوی نوعی از خانواده جمعی پیش می روند که ارزش عمده در آن، «انعطاف پذیری» است(نوابی نژاد،1378،ص28). در این میان رسانه ها از طریق تأثیرگذاری بر ارتباط منفی بین والدین و فرزندان منشأ تحولات بزرگی در تربیت فرزندان می شوند. نسل جوان امروز در مقایسه با نسل های گذشته کمتر زیر بار ارزشهای دیکته شده توسط خانواده می رود و به طور خلاصه می توان گفت امروزه تنها مدارس و مساجد و سایر نهادهای اجتماعی جایگزین نقش تربیتی فرزندان نشده اند بلکه رسانه نیز نقش مهمی در این میان دارد و فرزندان الگوهای رفتاری خود را در بسیاری موارد از رسانه اخذ می کنند. جای تعجب نیست که هنر پیشگان و بازیگران فیلمها و سریالها بیش از معلمان مدارس و اساتید دانشگاهها بعنوان الگو شناخته می شوند. فقدان یا ضعف کنترل فرزندان در خانواده احتمال بروز ناهنجاریها را افزایش می دهد. ضعف کنترل اجتماعی و کنترل خانوادگی نشان از نابسامانی دارد و فرزند می تواند دست به اقداماتی بزند که موافق عقاید والدین خود نباشد. یکی از دلایل مهم این وضعیت شفاف نبودن روابط اعضای خانواده است. از سوی دیگر والدین شناخت درستی از شیوه ها و روش های متناسب برای کنترل فرزندان خود پیدا نکرده اند و این امر باعث شده است تا والدین دچار تعارض شدیدی در رفتار خود شوند. بسیاری از والدین در شیوه برخورد با معضلات فرزندان خود شدیداً اظهار عجز میکنند و فرزندان نیز به خوبی از فقدان توانایی والدین خود آگاهی دارند. در اینجا است که باید به نقش فعال و مؤثر رسانه در تربیت فرزندان اشاره کنیم. برنامه هایی که با موضوع مشاوره خانوادگی در رادیو و تلویزیون تولید می شود اغلب راهکارهایی را مطرح می کنند که والدین به کمک آنها بتوانند بر ضعف کنترل خویش غلبه کنند. هنگامی که والدین درانجام مقاصد خویش احساس ناتوانی می کنند اقدام به اعمال کنترل از طریق بکارگیری خشونت می کنند. به عبارت دیگر هنگامی که رسانه ها برخی از کجروی ها را به گونه ای نمایش می دهند که فاعل آنها فردی موفق مطرح می شود، نابهنجار بودن کجروی نیز کمرنگ شده و حتی از بین می رود.
نظریه «کنترل» می گوید افراد جز در صورتیکه آموخته باشند مرتکب خلاف نشوند به گونه ای ضد اجتماعی رفتار خواهند کرد. «روک» معتقد است این آموزش نقش مهمی در رفتار فرد دارد و تعیین کننده رفتارهای آتی او نیز خواهد بود. فرزندان به این نوع آموزش نیازمندند، اگر محیط خانواده قادر به انجام آن نباشد، این الگوها به شکل دیگری در ذهن آنها جایگزین می گردد. باید توجه داشت که منظور از محیط خانواده تنها نگرش والدین نیست بلکه شیوه رفتار آنها نسبت به یکدیگر عامل مهمی است که فرزندان از آن الگوبرداری می کنند. پرخاشگری در محیط خانواده طیفی از شکلها و گونه های متفاوت به خود می پذیرد که بدرفتاری با کودکان در یک سوی آن قراردارد و نگرش ها و گفتارهای پرخاشگرانه والدین در سوی دیگر. «بندورا» معتقد است در همین عرصه تربیتی کودکان با شدت تمام در معرض نمونه هایی روشن و زنده از قهر و اجبار و پرخاشگری قرار می گیرند و عمل والدین آن نمونه ها را به عنوان شیوه های مطلوب حل اختلاف و اظهار تمایلات و خواسته ها به آنان معرفی می کند(بندورا،1973 ص47). بنابراین رسانه هم می تواند از طریق تأثیرگذاری بر روابط بین زوجین، فرآیند تربیت فرزندان را تحت تأثیر قرار دهد و هم بصورت مستقیم بر اندیشه و طرز رفتار فرزندان مؤثر واقع شود. این تأثیر حتی می تواند ساختار خانواده را با تغییراتی عمیق روبرو سازد. رسانه می تواند با شیوه های گوناگون تصور درستی از موقعیت های مناسب و رفتار متناسب با آن را ایجاد نماید. این تأثیر جدای از کنترل اجتماعی غیر رسمی است که در جامعه یامدرسه صورت می گیرد بلکه اثر آن را باید به ابزارهای درونی مربوط دانست، "رسانه می تواند بر نیازهایی مانند عشق و تعلق و احترام تأکید نماید و از طریق آنها فرد را تحث تأثیر قرار دهد"(سلیمی، 1385ص 507). دیدگاههای نوین جامعه شناسی تأکید زیادی بر نقش باورهای دینی در آرامش بخشی و احساس آرامش دارند. اندیشمندانی چون «پیتر برگر» معتقدند: دین سایبان مقدسی است که انسانها را از گزند حوادث و ناامیدی ها نجات می دهد بنابراین اگر خانواده در ایجاد باورهای مذهبی و اخلاقی فرزندان خود ناتوان باشد زمینه لازم برای ارتکاب جرائم گوناگون توسط آنها را فراهم می سازد چرا که اعتقادات دینی در خانواده نقش مهمی در ثبات و تعادل روحی افراد داشته و احساس شادی و رضایت را در آنان تقویت می کند. دینداری باعث معنا دادن به زندگی می شود، از افراد حمایت روانی بعمل می آورد، همبستگی اجتماعی را تقویت نموده و بر رفتارآنان کنترل ایجاد می کند(استارک،1996 ص8).
در برخی از کشورها مانند کوبا ساختار نظام خانواده چنان از هم پاشیده، که می توان گفت میزان کنترل والدین بر فرزندان به حداقل ممکن کاهش یافته است. فرزندان احترام به والدین و بزرگترها، رعایت هنجارها و قوانین اجتماعی و شیوه های مناسب و مجاز پیشرفتهای اجتماعی را از طریق برنامه های گوناگون رسانه می آموزند اینکه رسانه در این زمینه نقشی مثبت یا منفی دارد به محتوای برنامه های آن مربوط می شود. در واقع در اینجا هم فرستنده پیام و هم گیرنده آن دارای اهمیت هستند. تلویزیون در خانواده های متحد و سالم هماهنگی و وفاق را افزایش می دهد، در صورتی که در خانواده های متزلزل، به پراکندگی دامن می زند(ساروخانی،1384،ص153).
رسانه می تواند با ایجاد اعتماد در فرزندان، زمینه لازم برای قبول ارزشهای اجتماعی از طریق خانواده را فراهم سازد. کار «اریکسون» در مورد اهمیت اعتماد در دوره رشد اولیه کودک، نگرش های عمده ای را ارائه می دهد. او معتقد است "اعتماد تنها به معنای اتکاء شخص به تأمین کنندگان خارجی اش را یاد گرفته است بلکه این را نیز فرا گرفته که می تواند به خودش اعتماد کند"(ثلاثی،1384،ص112).
آنچه که امروزه دیده می شود نشان دهنده این واقعیت است که درخانواده هایی که ارتباطات صمیمی بین والدین و فرزندان وجود دارد، والدین قادر به کنترل رفتارهای فرزندان خود بوده و ارزشهای خود را به شیوه هایی مقبول ارائه نموده اند اما در بیشتر خانواده ها که تنها تحت تأثیر عوامل بیرونی و از جمله رسانه ها بوده اند الگوبرداری فرزندان متفاوت از خواسته های والدین بوده است. در کشور ما با همه کاستی هایی که در نقش رسانه وجود دارد تأثیر آن بر تربیت فرزندان تأثیری مثبت بوده است و در مجموع فرزندانی که از تربیت مناسب برخوردار نبوده اند اغلب تحت تأثیر دوستان یا رسانه های غیر رسمی و بیگانه قرار گرفته اند.
2-43 رسانه(ماهواره)، خانواده و چالشهای پیش رو:
خانواده در دوران مدرن دچار تحولات عظیمی شده است که می توان آنرا در بخشهای زیر خلاصه نمود:
تغییرات ساختاری: که خانواده را از شکل گسترده به هسته ای و سپس به صورت خانواده های تک نفری و تک والدی در آورده و زندگی مشترک بدون ازدواج را رواج داده است.
تغییرات ارزشی: بطوریکه در دوران مدرن ارزش هایی چون وفاداری زن و مرد نسبت به یکدیگر تولید مثل و تولد فرزندان، روابط خویشاوندی، قوامیت و سرپرستی مردان و نان آور بودن آنها و خانه دار بودن زنان بسیار کمرنگ شده است.
تغییرات عملکردی: نقش های سنتی مرد، زن و فرزندان در درون خانواده دچار تحول شده است. نقش تعیین کننده مرد در معیشت از انحصار او بیرون آمده و با ورود انبوه زنان به کارهای خارج از خانه، قدرت چانه زنی آنها افزایش یافته است(شیخی،1380ص 42).
اگر چه در ایران جدایی فرزندان از خانواده مانند غرب نیست و روابط عاطفی بین فرزندان و والدین حتی در سنین بالا نیز ادامه می یابد و در بسیاری موارد وابستگی اقتصادی به والدین نیز امری معمول محسوب می شود با اینحال در کشور ما نیز تحول در ساختار خانواده کاملاً محسوس است. اینکه رسانه تا چه حد می تواند این روند را اصلاح کند یا خود عاملی بر تشدید آن باشد یا این که اصولاً این تغییرات الزامی و غیرقابل کنترل است همه از سئوالات مهم در این زمینه است. آنچه می توان گفت اینکه دولتها بنا به مصالح خود سعی بر آن دارند تا از پتانسیل رسانه در جهت هدایت افکار عمومی جامعه و تأثیرگذاری بر نهادهایی چون خانواده، روند مطلوبی را ایجاد نمایند تا بتوانند نقش خود را در جهت کنترل اجتماعی بخوبی ایفا کنند(رئوف، 1377).
2-44 پیشینه داخلی پژوهش :
علی اکبر فرهنگی و هانیه کیانا(1391) در پژوهشی با موضوع :«تأثیر رسانه ها در تبلیغ سبک زندگی غربی با تأکید بر الگوی پوشش غربی» به بررسی تأثیر مستقیم و غیر قابل انکار رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی بر زندگی افراد جامعه در زمینه های رفتارها، عادات، هنجارها و... پرداخته اند. در این تحقیق که با روش پیمایشی انجام شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل پاسخ های مندرج در پرسشنامه ، میان استفاده از رسانه های داخلی و خارجی و ترویج مد و مدگرایی رابطه ای مستقیم وجود دارد. و می توان مشاهده کرد که رسانه ها نقشی مستقیم در پذیرش و الگو پذیری افراد قشرهای مختلف جامعه به ویژه جوانان از پدیده مد دارند.
شاکری نیا، ایرج (1389) در پژوهشی با هدف بررسی « سرمایه اجتماعی خانوادگی، رضایتمندی از زندگی زناشویی و بهداشت روانی زنان استفاده کننده از شبکه های ماهواره ای » زنان استفاده کننده از ماهواره را مورد پژوهش قرار دادند. داده های تحقیق حاصل استخراج پرسشنامه هایی است که توسط بانوان استفاده کننده از شبکه های ماهواره ای در شهر رشت تکمیل گردیده است، نتایج بررسی نشان داد که آزمودنی های مشارکت کننده در تحقیق ، از سرمایه اجتماعی ضعیف تر ، رضایتمندی از زندگی کمتر ، و بهداشت روانی نامطلوب تری برخوردارند.
رمضانی، رحمت (1389) در تحقیقی تحت عنوان «مقایسه نوع هویت دانش آموزان پیش دانشگاهی استفاده کننده ازماهواره و شبکه های خارجی تلویزیون و گروه غیر استفاده کننده» ، دانش آموزان مراکز پیش دانشگاهی شهر ایلام را مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش بر این نکته تأکید شده است که برنامه های ماهواره ای عادی ، الگوی فرهنگی ویژه ای است که می تواند بر هویت شخصی، ملی و مذهبی شهروندان موثر باشد. بر اساس نتایج این تحقیق، استفاده از ماهواره، هویت ملی نوجوانان را کاهش داده و احساس عدم تعلق به هویت ملی را افزایش می دهد. علاوه بر آن ، استفاده از ماهواره و شبکه های خارجی تلویزیون بر هویت مذهبی نوجوانان تأثیر دارد.
سلطانی فر و ملکیان (1389) در پژوهشی با عنوان «تحلیل برنامه های شبکه ماهواره ای ام، بی، سی فارسی به منظور دستیابی به فرهنگ و فنون ارتباطی به کار گرفته شده در انتقال پیام به این نتیجه رسیدند که فنون به کار رفته در برنامه شبکه ام، بی، سی فارسی ، فرهنگ ویژه ای همچون اسراف ، خشونت ، از هم پاشیدگی فرهنگی و مشکلات ارتباطی بین نسل ها (شکاف بین نسلی) را رواج می دهد.
باصری ، احمد و حاجیانی ، ابراهیم (1389) در پژوهش خود با عنوان « کارکرد رسانه های ماهواره ای در تصویر سازی ذهنی مردم » به این نتیجه رسیدند که رسانه های ماهواره ای در حد زیادی توانسته اند بر تصویر های ذهنی مخاطبان خود در حوزه های اعتماد عمومی مردم به نظام و ارکان آن ، اعتماد به نیروهای مسلح ، انسجام اجتماعی ، ترویج احساس نا امنی در جامعه و کاهش باورهای دینی آنان تأثیرگذار باشند.
محمد پور، احمد (1387)در پژوهشی به «بررسی ارتباط بین میزان استفاده از شبکه های تلویزیونی ماهواره و هویت فرهنگی بومی (کُردی) انسجام خانواده و ارزش های فردی» میپردازد. به لحاظ نظری، جهت بررسی این رابطه تلفیقی از نظریات در حوزه پیامدهای هویتی رسانه به کار گرفته شده است. روش شناسی پژوهش، کمی ـ پیمایشی بوده و از ابزار پرسش نامه جهت گردآوری اطلاعات در بین دانشجویان کُرد کلیه دانشگاه های شهر سنندج استفاده شده است.
نتایج نشان دارد که 5/46 درصد پاسخگویان ماهواره داشتند و از آن استفاده میکردند. میزان استفاده از ماهواره بر حسب ساعت در شبانه روز و نیز بر اساس سه نوع محتوای خبری، سرگرمی و آموزشی سنجیده شده و رابطه آن با هشت مولفه هویت فرهنگی شامل پایبندی به زبان، علاقه به میراث فرهنگی بومی، تدارکات ازدواج سنتی، آداب و رسوم، اجرای آیین های مذهبی، تمایل به محصولات فرهنگی محلی، علاقه به غذای سنتی و اوقات فراغت بومی به طور جداگانه و سپس یکجا مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون فرضیات نشان داد که بین میزان استفاده از ماهواره و نیز محتواهای سه گانه آن (به ویژه محتواهای خبری و سرگرمی) با هویت فرهنگی بومی دانشجویان رابطه معنادار وجود دارد؛ به این ترتیب که افرادی که زمان بیشتری را صرف استفاده از ماهواره کرده اند، به نسبت، نمره کمتری از سازه هویت فرهنگی محلی دریافت کرده اند که به نوبه خود نشانگر تغییر رفتار به سمت الگوهای جدید است. به علاوه، نمره میزان هویت فرهنگی دانشجویان مورد مطالعه به حد وسط گرایش دارد؛ به این معنا که هویت آنان نه منسجم و نه گسسته، بلکه بیطرفانه و سازش کار است.
ملکی تبار، مجید و علی لاریجانی(1386) در پژوهشی که با عنوان «بررسی راهبردی- امنیتی تأثیرات ماهواره بر باورهای جوانان » انجام شده است ، وضعیت باورهای دینی و عقیدتی و پایبندی به ارزش های دینی و نیز ملی گرایی دو گروه از جوانان بیننده برنامه های ماهواره و آنهایی که بیننده برنامه های ماهواره نمی باشند، مطالعه شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان باورهای دینی، پایبندی به ارزش های دینی و ملی گرایی کسانی که برنامه های ماهواره را تماشا می کنند متفاوت از کسانی است که بیننده برنامه های ماهواره ای نیستند.
شفیعی ، علی(1386) در پژوهشی به بررسي نقش ماهواره در تغییر هویت جوانان شهر تهران (با تاکید بر تغيير رفتارهای اجتماعي و مدگرایی) پرداخته است .اين پژوهش از نوع كاربردي است ؛ چرا كه پژوهشگر با انجام اين پژوهش كه بر بنياد تجزيه و تحليل چند سؤال درباره چگونگي روابط بين تعدادي متغير بنا شده است، بر آن است كه افكار و عقايد ذهني را در برابر واقعيات عيني آزمايش كند.براي آگاهي از تاثيرات ماهواره در تغيير هویت و رفتار اجتماعي جوانان گروه سني 18 تا 28 سال در تهران، از مطالعه كتابخانهاي و ابزار پرسشنامه استفاده شد. براي پاسخ به سوالهاي اصلي پژوهش، پرسشنامه اي 37 ماده اي تنظيم گرديده است. اين پرسشنامه بين 384 نفر از جامعه آماري توزيع شد و سپس مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت . و نتايج زير به دست آمده است : 1) بيشترين زمينه استفاده جوانان شهر تهران از ماهواره ، در زمينه " تفريح و سرگرمي" مي باشد . پش از زمينه " تفريح و سرگرمي" ، ديگر زمينه هاي استفاده جوانان از ماهواره به ترتيب عبارتند از : علمي – آموزشي، خبري، انتخاب مد، سياسي، ورزشي، مسائل جنسي و تجاري. گفتني است کمترين زمينه استفادۀ جوانان شهر تهران از ماهواره مربوط به زمينه " تجاري" بوده است .2)در استفادۀ روزانه از ماهواره، بيشتر جوانان شهر تهران ، استفاده روزانه " کمتر از يک ساعت" را داشته اند . و کمتر آنها نيز " 3 تا 4 ساعت" استفادۀ روزانه از ماهواره داشته اند .3) مهمترين الگوهاي اخذ مد, در ميان جوانان شهر در اين تحقيق به ترتيب عبارتند از : سليقه شخصي، دوستان و همسالان، ماهواره، تلويزيون ايران، خانواده، اينترنت، شخصيت هاي علمي و فرهنگي، بازيگران و هنرمندان و .....
4) بيشتر جوانان شهر تهران ، نسبت به مدگرايي گرايش " بالا "يي داشته اند.5) بيشتر جوانان شهر تهران معتقد بوده اند که استفاده از ماهواره باعث تغيير "متوسط " در رفتار اجتماعي شان مي شود . همچنين کمترين آنهامعتقد بوده اند که استفاده از ماهواره ، باعث تغيير " مطلوب " در رفتار اجتماعي آنان مي شود . لازم به ذکر است که(1/34درصد) از جوانان شهر تهران نيز، بر اين باورند که استفاده از ماهواره ، باعث تغييرات اجتماعي نا مطلوب، در رفتار اجتماعي آنان مي شود .6) بين جنسيت و گرايش به مدگرايي به واسطۀ استفاده از ماهواره در ميان جوانان شهر تهران ، تفاوت معني داري وجود دارد . 7) بين جنسيت و تغيير در رفتار اجتماعي به واسطۀ استفاده از ماهواره،تفاوت معني داري وجود دارد . گفتني است که زنان بيش از مردان ،در نتيجه استفاده از ماهواره، تغييرات مطلوب در رفتار اجتماعي اشان ايجاد شده است .8) بين دو متغير تحصيلات و گرايش به مدگرايي، تفاوت معني داري وجود ندارد.
بنفشه افهمی وهمکاران(1386) در پژوهشی با روش توصیفی – تبیینی از نوع علی – مقایسه ای به
«بررسی عوامل موثر بر گرایش به ماهواره و تاثیر آن بر باورها و رفتارهای دینی مردم مشهد»پرداخته است . یافته های پژوهش نشان می دهد که سن ، جنس ، سطح تحصیلات ،محل سکونت ، نحوه گذراندن اوقات فراغت و ارزیابی افراد از برنامه های تلویزیون داخلی در گرایش آنان به ماهواره تاثیر گذار می باشد. در سنجش بعد شناختی گرایش به ماهواره اکثریت پاسخگویان ، ماهواره را باعث افزایش دانش خود و پاسخگوی نیازهای مختلف گروههای سنی و جنسی دانسته و در بعد عاطفی گرایش به ماهواره هم ، اکثریت پاسخگویان برنامه های ماهواره را لذت بخش ، سرگرم کننده و جالب می دانند. در بعد رفتاری اکثریت مردم به تماشای برنامه های ماهواره ای تمایل دارنداما تشویق دیگران به تماشای ماهواره را وظیفه خود نمی دانند . همچنین میانگین اعتقاد به باورها و رفتارهای دینی در دوگروه کسانی که به ماهواره دسترسی دارند و کسانی که به ماهواره دسترسی ندارند، تفاوت قابل توجهی با یکدیگر دارد. به گونه ای که کسانی که از ماهواره استفاده نمی کنند بیشتر به باورها و رفتارهای دینی پایبند بوده اند.
رضوی زاده، سید نورالدین(1385) در تحقیقی پیمایشی به بررسی تأثیر رسانه ها بر تمایل به تغییر سبک زندگی روستائیان پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد استفاده از تلویزیون ، ویدئو و تماشای تلویزیون های خارجی بر نگرش روستائیان به زندگی شهری، تمایل به مهاجرت و تمایل به تغییر سبک زندگی یا تمایلات آن ها در مصرف تأثیرگذار است.
عریضی ، وحیدا و دانش (1385) در پژوهش خود با عنوان « ماهواره و هویت جنسیتی دختران جوان » نشان دادند که بین وجود ماهواره در منزل و هویت جنسیتی رابطه وجود دارد. به این ترتیب که افراد دارای ماهواره ، از سازه هویت جنسیتی نمره کمتری دریافت کرده اند، که نشان دهنده تغییر رفتارها و نگرش ها به سمت الگوها و گرایش های جدید ( غربی ) است، به طوری که این افراد به لحاظ نگرش و عملکرد ، کمتر با ارزش های فرهنگی جامعه خود انطباق دارند.
زارع، مریم (1384)در پژوهشی با عنوان« بررسی نقش رسانه های در انعطاف پذیری و انسجام خانواده در هدف گرایی فرزندان» به این نتایج دست یافت: هدف گرایی فرزندان یکی از مفاهیم اساسی روان شناسی انگیزش محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان پیش بینی جهت گیری هدف فرزندان شامل: اهداف تسلط رویکردی، تسلط اجتنابی، عملکرد رویکردی و عملکرد اجتنابی توسط انعطاف پذیری و انسجام خانواده است. یافته ها نشان دادند که انسجام خانواده پیش بینی کننده مثبت اهداف تسلط رویکردی، عملکرد رویکردی و پیش بینی کننده منفی عملکرد اجتنابی بود. انعطاف پذیری خانواده پیش بینی کننده مثبت هدف تسلط رویکردی و پیش بینی کننده منفی اهداف تسلط اجتنابی و عملکرد اجتنابی بود.
2-45 پیشینه خارجی پژوهش :
رباکا شمشیر،(2012) پژوهشی با عنوان «تاثیر برنامه های تلویزیونی ماهواره بر روی فرهنگ مردم بنگلادش» انجام داد. مطالعات این تحقیق به وضوح نشان می دهد که درمدت 8 تا10 سال اخیر تغییرات بسزایی در فرهنگ سنتی مردم بنگلادش حادث شده و این تغییرات در حال تداوم است. گرچه همه این تغییرات برآمده از برنامه های ماهواره ای نیست، اما بی تردید موثرترین عامل تغیرات یاد شده برنامه های شبکه های ماهواره ای هستند. این تغییرات تاثیر بسزایی در فرهنگ عمومی و بویژه فرهنگ اقتصادی مردم بنگلادش داشته است. تمامی عناصر اقتصادی کشوربنگلادش اعم از شکل تولید، بسته بندی و چگونگی ارائه کالاها نیز برای به دست آوردن بازار مصرف خود را با این تغییرات وفق می دهند.(رباکا،2012)
کریستین ایوی (2008 ) دریافته های تحقیقاتی که انجام داده است می نویسد، در سراسر آگاهی جمعی بشر، اثر تصاویر و نشانه ها بر ساخت هویت در تعاریف ما از خود کامل می باشد. اطلاعات بصری به شکل نشانه های فرهنگی راهی را ایجاد کرده اند. در آن جوامع خودمان و خودمان را تعریف می کنیم. در یک دنیای جهانی، پدیده رسانه های انبوه و توانایی آن ها برای گسترش نشانه های فرهنگی و اطلاعات فراسوی مرزهای جغرافیایی و زبانی ، به طور قابل توجهی راه هایی که ما خودفردیمان و هویت گروه جمعیمان را می شناسیم معرفی می کند. رسانه های جهانی ، به ویژه تلویزیون ماهواره، راهی را برای رقابت چند گانه ایدئولوژی های خود و هویت جمعی را باز کرده است . رقابت برای هویت ، در خلاۀ هویتی دنیای عرب کاملاً مشهود است. جایی که تنوع فرهنگی ، مذهبی و رژیم های سیاسی سرکوب گر برای دستیابی به یک همگنی در هویت جمعی که میلیون ها مرحله رسانه به عنوان ابزار مرکزی تحت عنوان عرب در آن رقابت می کنند. این مقاله ، پیام سیاسی و فلسفی رسانه عرب را از طریق دو کانال ماهواره عامه پسند الجزیره و ایکرا و تلاش های آن ها را در انتقال ایده های هویت عرب در مرز های ملی ، مورد بررسی قرار می دهد. ایوی می نویسد " من بر این مسئله تمرکز می کنم که چگونه این تصاویر هویت به شکل دهی و بازتاب احساس هویت و جامعه ملی همگن در مواجهه با جهانی شدن کمک می کند. از طریق نظرسنجی ها و مصاحبه ها با تماشاچیان تلویزیون عرب ، من نتیجه خواهم گرفت آیا فشار و اثر فرهنگ خارجی رسانه منجر به ادغام فرهنگ ها به صورت همگن سازی فرهنگی جهانی هویت عرب خواهد شد یا خیر ( کریستین ، ایوی ، 2008 ،1-63)
روین (2003) از پژوهشی که بر روی نوجوانان آمریکا، درباره ی ادراک آنان از کشور خود و دیگر ملیت ها انجام داد، نتیجه گرفت روزنامه ها، تلویزیون و معلمان از مهمترین منابعی هستند که آزمودنی ها از طریق آنها، اطلاعاتی درباره ی ملیت خود و سایر ملیت ها کسب کرده اند. کودکان و نوجوانان میزان قابل ملاحظه ای از اطلاعات سیاسی و شهروندی خود را از طریق رسانه های پرمخاطب دریافت می کنند؛ چنان که در تحقیق آمادا و دیگران (2002)، میزان توجه آزمودنی ها به گزارش ها ی خبری ارئه شده در تلویزیون و روزنامه ها با سطوح دانش سیاسی و مدنی آنان درباره ی کشورشان، مرتبط بوده است.
تحقیقات چونگ چی کیم و همکارانش (2002) در مورد اثر رسانه در فرهنگ جدید بر خانواده های هنگ کنگی تغییر سیستم های سیاسی و اقتصادی در اطراف دنیا در دوره معاصر نه تنها شکل گیری مجدد کشورها در سطح کلان می باشد ، بلکه شدیدآ بر خانواده بر حسب چگونگی شکل گیری ، ترکیب و ساختار و ارتباط، بین اعضای خانواده اثر می گذارد . در این مقاله به اختصار تعریف خانواده و نحوه ی تغییر آن در 30 سال گذشته را مورد بررسی قرار داده است . سپس برخی از عواملی را که به این تغییرات کمک می کند مورد بحث قرار داد . در بین انتقال عادات و رسوم اجتماعی ، فرهنگ و ایدئولوژی ، رسانه یکی از موءلفه هایی است که بیشترین نفوذ را دارد . اثر رسانه و احتمال ایجاد چالش برای خانواده را مورد توجه خاص قرار داده و تعدادی نصیحت تجربی را ارائه کرده است در این زمینه که چگونه برای هزاران ویژگی فرهنگی جدید حاصل از استفاده زیاد از رسانه های جدید آماده باشیم . ( کیم ، 2002 : 70 - 84 )
يوسلانر (2002) در تحقيقي به بررسي« تاثير استفاده از رسانه تلويزيون بر اعتماد اجتماعي شهروندان آمريكايي» پرداخته است. محقق در اين تحقيقي با توجه به نظريات پوتنام در مرود نقش رسانه ها در اعتماد اجتماعي به اين نتيجه رسيده است كه افزايش تماشاي تلويزيون باعث كاهش اعتماد اجتماعي و مشاركت مدني شده است. ازآنجايي كه تماشاي تلويزيون باعث صرف زمان زيادي شده و اين امر مشاركت مدني را در بين افراد كاهش مي دهد در نتيجه اعتماد مردم به يكديگر نيز كاهش مييابد.
هالووی و والنتین (2000) نیز شواهد پژوهش را در تأیید نقش رسانه های جمعی در شکل گیری نگرش های نوجوانان درباره ی ملیت های مختلف ارائه دادند. آنان در پژوهش گسترده از نوجوانان خواستند توصیف های خود را از کشورشان، کشورهای دیگر و مردم آنها، از طریق پست الکترونیکی برای یکدیگر بفرستند. نتایج به دست آمده نشان داد منابع دانش و توصیف های نوجوانان درباره ی ملیت ها در بیشتر موارد، تصاویر دریافت شده از طریق رسانه ها، بویژه مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی بوده است.
« روزنگرین، کارل اریک» (1996) در یک تحقیق گسترده ای در باره « استفاده جوانان سوئدی از رسانه ها» انجام داد. که به بررسی رویکرد افراد در سبک زندگی و تلقی خواننده یا بیننده رسانه ها(تصویری) به عنوان مشارکت کننده فعال توجه داشت. در این تحقیق مشخص شد ، سلایق و انتخاب های رسانه ای در سبک زندگی و الگوهای تفریحی روزمره نقش دارند، و از سوی دیگر نیز سبک زندگی بر مصرف رسانه تأثیر می گذارد(منتظرقائم،1380،ص138).
پاتنام (1993) تماشای برنامه های تلویزیونی را یکی از عوامل تضعیف کننده سرمایه اجتماعی می داند. به نظر وی ، تلویزیون(وسایل سرگرمی الکترونیکی خانگی) و گسترش دامنه استفاده ازآن در خانواده ها باعث کاهش دامنه زندگی اجتماعی و مدنی شده و افراد زمان کمتری را صرف دوستان و حتی خانواده می کنند و در سازمان های اجتماعی و امور عمومی نیز کمتر مشارکت می کنند، همچنین باعث خصوصی شدن اوقات فراغت می شود(متقی،1385).
الافی (1992)در پژوهشی به بررسی رابطه بین رویارویی با کانال های یک و دو تلویزیون عربستان و گرایش های اجتماعی افراد با تأکید بر اصول کاشت گربنر پرداخت.(کانال یک دارای برنامه های زبان عربی و برنامه های کانال دو یه زبان انگلیسی و فرانسه است). در این تحقیق نه(9) تأثیر کاشت مورد بررسی آزمون قرار گرفت که عبارتند بودند از: 1) سبک زندگی غربی 2) برنامه ها و پیام های رسانه ای غربی 3) مسافرت به خارج 4) ورزش و سلامتی 5) نقش سنتی جنسیتی 6) تغییرات فرهنگی 7) حفظ فرهنگ(بومی) 8 و9) احساس و ادراک مثبت یا منفی به غرب . نتایج نشان دادند که میزان زمان تماشای کانال های خارجی به طور معنادار و مثبت، با نگرش به سوی فرهنگ غرب و تولیدات رسانه ای غرب همبستگی داشت. طبق نتایج این تحقیق، بینندگان کانال های ماهواره نگرش بسیار مطلوب و مناسبی به سبک زندگی غربی، تولید رسانه های غربی، مسافرت به خارج و تصور مثبت از غرب داشتند.
تان و تان (1987) در پژوهش خود در کشور فیلیپین نشان داد بینندگان پرمصرف برنامه های تلویزیونی امریکایی، ارزش های غیر سنتی از خود نشان دادند که بیشتر شبیه آن هایی بود که در برنامه های تلویزیونی نشان داده می شد تا ارزش های سنتی فیلیپین، آن دسته از دانش آموزان دبیرستانی فیلیپین که برنامه های امریکایی را بیشترتماشا می کردند ، بیشتر به ارزش های خارجی تمایل داشتند(تان و تان،1987،ص64)
آنگ (1985) در باره زنان هوادار سریال تلویزیونی دالاس ( یک برنامه پر زرق و برق خاص از نمایش های خانوادگی) تحقیق کرده و نشان داد که زنان ساعات زیادی از وقت خود را با این برنامه ها می گذرانند وجذب این گونه برنامه ها می شوند تا جایی که از ارتباطات اجتماعی خود با دیگران کاسته و روابط خود را با اعضای خانواده به حداقل می رسانند(منتظرقائم، 1380،ص 143).
«لنگر رابرت جی»در سال (1979) در آمريكا مطالعه اي تحت عنوان ارزش هاي جوانان و آنومي رفاه انجام داد كه بصورت تحليل محتواي فيلم هاي سينمايي تلويزيون، نحوه ظهور ارزش هاي جوانان را بررسي كرد و مشخص نمود كه نسل جوان آمريكايي به علت داشتن ( وقت كافي و رفاه بيش از اندازه ) ارزش هاي تازه اي، متفاوت از ارزش هاي نسل هاي گذشته را تجربه مي كند . ارزش هاي جوانان آمريكايي بر اساس فرار از واقعيت و انزواي اجتماعي بنا شده و تمايل بر لذت جويي آنوميك ، پناه بردن به مواد مخدر ، رفتار جنسي غير متعارف و ... خود را نمايان ميسازد(لنگر،1979).
در یکی دیگر از تحقیقات غربی که چندین سال به طول انجامید، از افراد خواسته شد تا به این سؤال که «علت توجهشان به برنامه های تلویزیون یا هر رسانه دیگر چیست؟» پاسخ دهند. در جوابهایی که از این بررسی ها بدست آمد، الگوی نسبتاً منظمی دیده میشود و آن عبارت است از:
1)کسب اطلاعات: پاسخ دهندگان یکی از عوامل توجه و علاقه خود به رسانه ها را کسب اطلاع و آگاهی درباره جامعه و جهان و راهنمایی در مورد مسائل زندگی معرفی کردند.2)وحدت و تعامل اجتماعى: کسب بصیرت درباره وضعیت دیگران، احساس تعلق به جمع و کمک به اجراي نقشهاي اجتماعى.3)تفريح و سرگرمى: یکی از عوامل روی آوردن افراد به رسانه ها تفریح و سرگرمی است.4)هويت يابى: از دیگر علل روی آوردن افراد به رسانه ها به ویژه تلویزیون، کسب آگاهی در مورد خویشتن، تقويت ارزشهاي شخصى، يافتن الگوهاي رفتارى، همانندسازی با ارزشهای مورد اعتنای دیگران و در یک کلام «هویت یابی» است .(رفیعی فر،1386،ص 91-94)
« بدیهی است هر کس می کوشد، تا از رسانه ها در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کند. عامل اصلی کارکرد منفی برای رسانه ها به خصوص ماهواره و اینترنت، اهداف پلیدی است که غالب مدیران فعلی این رسانه ها در پیش گرفته اند و هدف اصلی استعمار نوین، سلطه فرهنگی و تبلیغ ارزشهای غربی در جهان سوم و تمامی جوامع در حال توسعه است. در حال حاضر با توجه به تغییر و تحولات عصر جدید و جهانی شدن رسانه ها، ما در برابر یک چالش جدید قرار گرفته ایم که این مسئله می تواند شخصیت و هویت ملی و فرهنگی ما را به آزمون بگذارد. استراتژی دنیای غرب و رسانه های غربی در واقع این است، که شخصیت و هویت ملی و فرهنگی جوانان را در برابر یک چالش و بحران جدید قرار دهد. اینجاست که بحث از کارکرد رسانه ها در ایجاد بحران هویت، اهمیت بیشتری پیدا می کند.»
در دنياي امروز، كه به عصر جامعه اطلاعاتي مشهور شده است ، نقش و كاركرد ماهواره ها به عنوان يك رسانة جهاني و پر قدرت در ميان وسايل ارتباط جمعي داراي اهميت فوق العاده اي است .ماهواره ها با بكار گيري ابزارهاي فني و فنون پيچيده فكري كاركردهاي مهمي را در جامعه امروزين ايفا مي كنند.نقش ماهواره ها در دنياي پيرامون در شكل دادن به رفتارهاي اجتماعي بشر بر كمتر كسي پوشيده است.با توجه به گسترش استفاده از تكنولوژيهاي نوين ارتباطي و اطلاعات و به ويژه ماهواره در بين جوانان، ضرورت بررسي تاثير اين تكنولوژيها و خصوصاً ماهواره در تغییر هویت و رفتارهای اجتماعی جوانان احساس ميگردد.
امروزه ماهواره ها به عنوان يكي از رسانه ها و ابزارهاي اصلي انتقال و گسترش ارزشهاي فرهنگي و اجتماعي، در انديشه جوانان و تغيير رفتار اجتماعي آنان داراي نقش مهمي هستند. و لازم است كه اين نقش مورد بررسي و كنكاش دقيقي قرار گيرد، به ويژه در جامعه جواني نظير كشور ايران كه بحث ماهواره و تأثير و تأثرات آن بر قشر جوان از مباحث عمده و مسائل حساسي است كه مي بايست توجه ويژه اي بدان داشت. با توجه به مسائل ذکر شده و همچنین اهمیت و نفوذ رسانه ماهواره، پژوهشگر در اين تحقيق تلاش کرده تا به بررسي نقش ماهواره به طور خاص به عنوان يك رسانه جهاني، پرنفوذ و پر مخاطب، در تغییر هویت، ارزش های فردی، با تاکید بر تغییر رفتارهاي اجتماعي افراد و خانواده ها بپردازد. با توجه به جوان بودن جمعيت كشور و ضرورت مطالعه و تحقيق درارتباط با آسیب های اجتماعی ، نتايج اين تحقيق مي تواند پاسخ لازم را براي يك مشكل فرهنگي و اجتماعي فراهم نمايد .
منابع فارسی :
امیرآبادیان، نزهت(1390). زندگی دوم یا سفارت مجازی، شماره 5 ، آبان 1390.
افهمی، بنفشه و حمید رضا آقا محمدیان شعرباف(1386). بررسی عوامل موثر بر گرایش به ماهواره و تأثیر آن بر باورها و رفتارهای دینی مردم مشهد، نشریه مطالعات تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، مهر86، شماره2.
الهامی، مهرک ،(1388). نقش تلویزیون در تحکیم ارتباطات میان فردی اعضای خانواده(خانواده های مناطق 4و5 تهران)، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ارتباطات.
ارونسون، الیوت، (1369)، روان شناسی اجتماعی، ترجمه حسین شکر کن، تهران، انتشارات رشد.
ازکیا و غفاری. (1384). جامعه شناسی توسعه. تهران: انتشارات کیهان.
اسپاک، بنجامين (1364)، «پرورش فرزند در عصر دشوار ما»، ترجمه: هوشنگ ابرامي، تهران: نشر صفي عليشاه.
اسدی، علی (1383). افکار عمومی و ارتباطات، تهران: انتشارات آوای نور
اعتضادالسلطنه، محمد(1384). دغدغه های رسانه ای جهان عرب(ترجمه)، تهرانک دفتر پژوهش های رادیو
اعرابی، نادره (1372). انتقال ارزشی از طریق تلویزیون ایران ، تهران: پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی
اعزازی، شهلا (1370). خانواده و تلویزیون، چاپ اول، تهران، نشر مرندیز
اعزازي، شهلا (1380) تحلیل ساختاري جنسیت: نگرشی بر تحلیل جنسیتی در ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی.
انعام، راحله. (1380). بررسی اعتماد بین شخصی در میان روستاییان شهریار، پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه الزهراء.
اوپنهايم، ا. ان (1369)، طرح پرسشنامه و سنجش نگرشها» ، ترجمه، مرضيه کريمنيا، تهران:
اینگلهارت، رونالد و پل.آر.آبرامسون (1378). امنیت اقتصادی و دگرگونی ارزشی، ترجمه شهناز شفیع زاده، تهران ، نامه پژوهش، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال چهارم شماره 14 و 15
اینگلهارت، رونالد. (1382). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی. (مترجم، مریم وتر). تهران: نشر کویر.
اینگلهارت، رونالد، ولز، كريستين. (1389).نوسازي، تغيير فرهنگي و دموكراسي. (یعقوب احمدی، مترجم). تهران: کویر.
اينگلهارت، رونالد (1373)، «تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي»، ترجمه، مريم وتر، تهران: نشر کوير.
آذر دشتی، امیر هوشنگ (1384). نقش عکس ها و فیلم های مبتذل در انحراف کودکان و نوجوانان، مجله تربیت، سال نهم، شماره6
باستاني، سوسن (1388)، «جنسيت، فرهنگ، ارزشها و نگرشها» ، تهران: نشر پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات.
باصری، احمد و حاجیانی، ابراهیم (1389). کارکرد رسانه های ماهواره ای در تصویر سازی ذهنی مردم، فصلنامه روانشناسی نظامی ،1(4) صص 81-91.
برگر، پيتر و لاکمن، تامس (1387)، «ساخت اجتماعي واقعيت»، ترجمه فريبرز مجيدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي.
بهارلونژاد، عبدالاحد(1390). فقدان نظام هویت ملی، آثار و پیامدهای آن، تهران، موسسه مطالعات ملی.
بیات، بهرام (1382). تعارض ارزشهای نوجوانان با ارزشهای جامعه و والدین. تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی.
بورديو، پيتر (1388)، «درسي درباره درس»، ترجمه، ترجمه ناصر فکوهي، تهران: نشر ني.
بهنام، جمشید(1384). تحولات خانواده، ترجمه ی. پوینده، تهران، نشر ماهی.
پاستر، مارک(1388). عصر دوم رسانه ها، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، انتشارات طرح نو
پناهی، محمد حسین(1383)، «شکاف نسلی موجود در ایران و اثر تحصیلات بر آن»،فصلنامه علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 17، پاییز 1383.
تافلر، الوین(1375). جا به جایی در قدرت، ترجمه ش. خوارزمی، تهران نشر علم.
تامپسون، جان(1380). رسانه ها و مدرنیته، ترجمه مسعود اوحدی، تهران: انتشارات سروش
تجری غریب آبادی،ذبیح اله(1389).وسایل ارتباط جمعی ومشارکت اجتماعی. تهران،باشگاه اندیشه
تنهایی، ابوالحسن. (1383). درآمدی بر مکاتب و نطریه های جامعه شناسی. تهران: نشر مرندیز.
توانایی کزج ، رقیه (1389) بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی و برون گروهی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات . پایان نامه ارشد جامعه شناسی . علوم تحقیقات
توسلی، غلامعباس(1382). نظریه های جامعه شناسی، تهران، انتشارات سمت.
توکل، محمد و قاضينژاد، مريم (1385)، «شکاف نسلي در رويکردهاي کلان جامعهشناسي، بررسي و نقد رهيافتهاي نسل تاريخي و تضاد با تأکيد بر نظرات مانهايم و بورديو» ، نامه علوم اجتماعي، شماره 27.
توکلي، مهناز (1378)، «بررسي نظام ارزشهاي دو نسل دختران (نسل انقلاب) و مادران»، پاياننامه کارشناسي ارشد جامعهشناسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مرکزي.
تيموري، کاوه (1377)، «بررسي و مقايسه نظام ارزشهاي پسران و پدران و عوامل موثر بر آن در شهر تهران»، پاياننامه کارشناسي ارشد، دانشگاه علامه طباطبايي.
چلبی، مسعود(1375)، جامعه شناسی نظم؛ تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی، تهران، نشر نی.
حافظ نيا، محمدرضا، (1386)، مقدمهاي بر روش تحقيق در علوم انساني، چاپ سوم، انتشارات سمت ، تهران
حسینی شیراز ، سید محمد (1379). با ماهواره چه باید کرد ، مترجم: حسین شاهرودی ، چاپ وحدت
خالصی ، پروین ، نقش تلویزیون در نهادینه سازی حجاب در مدارس ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت امور فرهنگی ، دانشگاه علوم و تحقیقات تهران.
خالقيفر، مجيد (1381)، «بررسي ارزشهاي مادي/ فرامادي دانشجويان دانشگاههاي تهران، عوامل موثر بر آن و روابط آن با برخي از نشانگان فرهنگي»، پاياننامه کارشناسي ارشد، دانشگاه شهيد بهشتي.
دادگران، سیدمحمد، (1384). مبانی ارتباط جمعی، تهران، نشر مروارید و فیروزه ، چاپ هشتم
دانايي، نسرين (1384)، «تفاوت نسل ديروز و نسل امروز»، روزنامه همشهري، شماره 3732.
دواس، دي. اي.، (1389)، پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمه هوشنگ نايبي، چاپ سوم، نشر ني
رابرتسون، رونالد (1385)، «جهانيشدن، نظريههاي اجتماعي و فرهنگ جهاني»، ترجمه، کمال پولادي، تهران: نشر ثالث.
رابرتسون، یان(1374). درآمدی بر جامعه (با تاکید بر نظریه های کارکرد گرایی،ستیز و کنش متقابل نمادی)، ترجمه حسین بهروان، چاپ دوم، مشهد، نشر آستان قدس رضوی
رحمانیان، منصور، (1378)، تأثیر رسانه های گروهی بر پیشگیری از جرم، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه آزاد اسلامی.
رحیمی، محمد. (1390). عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف بین نسلی؛مطالعه موردی شهر خلخال. پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی. دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
رفعت جاه، مریم، (1382)، زنان و باز تعریف هویت اجتماعی، مجله جامعه شناسی ایران، دوره پنجم، شماره 2.
رفیعی فر، شهرام، (1386)، برنامه مداخلات چند بخشی برای پیشگیری و کنترل خشونت خانگی در کشور، انتشارات معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
روشه ، گی ( 1376 ) .جامعه شناسی پارسونز، مترجم عبدالحسین نیک گوهر،تهران ،تبیان
روشه، گی (1376). کنش اجتماعی ، ترجمه هما زنجانی زاده ، مشهد ، دانشگاه فردوسی
روشه، گی(1366)، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوقی، تهران، نشر نی.
ریتزر، جرج (1373). نظریههای جامعهشناسی. ترجمه احمدرضا غرویزاد، تهران، نشر ماجد.
ریتزر، جرج. (1386). نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر، مترجم محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی.
رئوف، عزت، (1377)، مشارکت سیاسی زن، ترجمه محسن آرمین، نشرقطره.
ساروخاني، باقر (1375)، «درآمدي بر دايرهالمعارف علوم اجتماعي»، تهران: انتشارات کيان.
ساروخاني، باقر(1385). روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي، ج1، تهران : پژوهشگاه علوم انساني ومطالعات فرهنگي.
ساعی، منصور، (1389)، نقش رسانهها در انتقال ارزشها وپدیده شکاف هنجاری و ارزشی نسلها، روزنامه همشهري.
سالاری فر، محمد رضا، (1385)، راه های تحکیم خانواده در فرآیند جهانی شدن، مجله خانواده و زنان، شماره 19
ستار، آزيتا (1388)، «بررسي گسست و پيوند نسلي از ديدگاه اجتماعي؛ کندوکاو در مسائل جوانان و مناسبات نسلي»، به اهتمام گروه پژوهشي مطالعات جوانان و مناسبات نسلي تهران: پژوهشکده علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي.
سگالین، مارتین(1370). جامعه شناسی تاریخی خانواده، ترجمه حمید الیاسی، تهران، نشرمرکز.
سلطانی فر، محمد، ملکیان ، نازنین (1389). تحلیل برنامه های شبکه ماهواره ای ام ، بی ، سی فارسی به منظور دستیابی به فرهنگ و تکنیک های ارتباطی به کار گرفته شده در انتقال پیام ، فصلنامه پژوهش اجتماعی ، 3(9) ، صص 87-69.
سلیمی، علی و داوری، محمد،(1385)، جامعه شناسی کجروی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
سورین، ورنرو جیمز تانکارد (1381)، نظریه های ارتباط جمعی، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، نشر دانشگاه تهران، چاپ اول.
سورین، ورنرو، تانکارد، جیمز، (1384)، نظریه های ارتباط جمعی، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، نشر دانشگاه تهران.
شارع پور، محمود (1378). جامعه پذیری سیاسی ، مجله فرهنگ عمومی ، فصلنامه شماره 18و19
شارع پور، محمود. (1380). فرسایش سرمایه اجتماعی و پیامدهای آن. نامه انجمن جامعه شناسی. سال اول. شماره یک.
شیخی، محمد تقی،(1380)، جامعه شناسی زنان و خانواده، شرکت سهامی انتشار.
صابری، الهام (1384). نقش رسانه های جمعی در به انحراف کشاندن جوانان(ماهواره)،گنجینه، شماره 54
صادقی لواسانی ، نادر ، نقش وسایل ارتباط جمعی در شکل گیری رفتار جوانان ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته ارتباطات
طباطبایی، صادق(1377). طلوع ماهواره و افول فرهنگ (چه باید کرد؟)، تهران، انتشارات اطلاعات.
طباطبایی، صادق(1384). طلوع ماهواره و افول فرهنگ، تهران: انتشارات اطلاعات
عاملی، سعید رضا(1382). دین و فضای مجازی(فرهنگ در عصر جهانی شدن)، تهران، انتشارات آفاق.
عریضی، فروغ السادات. وحیدا، فریدون. دانش، پروانه(1385). ماهواره و هویت جنسی دختران جوان، مجله جامعه شناسی ایران، جلد 7، شماره 10
علوی، پرویز (1375). ارتباطات سیاسی ، تهران: انتشارات علم نوین
فاضلی، رضا (1381). تأثیر برنامه های خشونت آمیز تلویزیونی بر رفتار اجتماعی کودکان، تهران، پایان نامه دکتری واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
فاضلي، نعمتالله (1382)، «سبک زندگي»، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
فرجیها، محمد، (1385)، بازتاب رسانه ای جرم، فصلنامه علمی – پژوهشی رفاه اجتماعی شماره 22.
فرقانی، محمد مهدی(1380)، ارتباطات و توسعه، چهاردهه نظریه پردازی ...و امروز؟، رسانه، سال دوازدهم، شماره دوم. نشر مرکر مطالعات و توسعه رسان ها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
فوکویاما، فرانسیس. (1379). پایان نظم؛ سرمایه اجتماعی و حفظ آن. (مترجم، غلامعباس توسلی). تهران: جامعه ایرانیان.
قنادان، منصور و همکاران (1375) جامعه شناسی مفاهیم کلیدی، تهران، نشر آوای نور.
کارلسون و دیگران (1378)، خانواده درمانی، ترجمه عفت نوابی نژاد، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان. کازنو، ژان، (1384)، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه باقر ساروخانی، چاپ هشتم انتشارات اطلاعات.
کازنو، ژان (1372). جامعه شناسی رادیو و تلویزیون، مترجم ج. ارجمند، تهران، سهامی خاص.
کازنو، ژان(1364). قدرت تلویزیون، ترجمه علی اسدی ، چاپ اول ، تهران: انتشارات امیر کبیر
کازنو، ژان(1380). عصر اطلاعات،اقتصاد،جامعه و فرهنگ ، ویراستار ارشد: علی پایا، تهران: انتشارات طرح نو
کامل بهاءالدین، حسین(1383). ملیت در جهانی بی هویت، مترجم: حجت رسولی ، تهران: دفترنشرفرهنگ اسلامی
کریمی فر، علیار(1385). تعامل یا رویارویی با ماهواره ، مجله اصلاح و تربیت ، مسلسل 141
کوزر، لوئيس (1387)، «زندگي و انديشه بزرگان جامعهشناسي»، ترجمه، محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي.
کوئن، بروس (1381)، «مباني جامعهشناسي»، ترجمه غلامعباس توسلي و رضا فاضل، تهران، سمت.
گیدنز، آنتونی (1377). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر نی.
گیدنز، آنتونی (1378). تجدد و تشخص(جامعه و هویت شخصی در عصر جدید)، ترجمه ناصر موفقیان، تهران، نشر نی
گیدنز، آنتونی (1388). جامعه شناسی، ترجمه حسن چاووشیان، تهران، نشر نی
گیدنز، آنتونی(1373). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری ، چاپ دوم، تهران: نشر نی
گیدنز، آنتونی. (1376). دورکیم. ترجمه، یوسف اباذری. تهران: انتشارات خوارزمی.
گیدنز، آنتونی. (1384). پیامدهای مدرنیت، مترجم محسن ثلاثی، تهران، نشر مرکز.
گيدنز، آنتوني (1378)، «راه سوم و بازسازي سوسيال دموکراسي»، ترجمه، منوچهر محسني، تهران: نشر تيرازه.
گيدنز، آنتوني (1379)، «تجدد و تشخص، جامعه و هويت شخصي در عصر جديد»، ترجمه، ناصر موفقيان، تهران: نشر ني.
مشکانی، محمدرضا، (1381)، سنجش عوامل درونی و بیرونی خانواده بر بزهکاری، مجموعه مقالات پرخاشگری و جنایت، نشر آگه.
معتمد نژاد، کاظم ( 1384 ). جامعه اطلاعاتی، اندیشه هاي بنیادي دیدگاههاي انتقادي و چشم اندازهاي جهانی تهران: مرکز پژوهشهاي ارتباطات.
مک کوئیل، دنیس (1380). مخاطب شناسی، ترجمه مهدی منتظرقائم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.
مک کوئیل، دنیس(1382)، درآمدی بر نظریههای ارتباطات جمعی، ترجمهی پرویز اجلالی، تهران، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها. چاپ اول.
مک کوئیل، دنیس، (1387)، درآمدی بر نظریههای ارتباطات جمعی، ترجمهی پرویز اجلالی، تهران، نشر مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
مك كوايل، دنيس و ويندال، سون(1388). مدل هاي ارتباطات جمعي، ترجمه گودرز ميراني،تهران: انتشارات دفتر پژوهشهاي راديو.
ملکی تبار، مجید و علی لاریجانی (1386). بررسی راهبردی- امنیتی تأثیرات ماهواره بر باورهای جوانان. فصلنامه مطالعات دفاعی استراتژیک. بهار1386،شماره29.
منصور نژاد، محمد(1382)، «شکاف و گفتگوی نسل ها با تاکید بر ایران». چاپ شده در کتاب «گسست نسل ها» با اهتمام علی اکبر علیخانی، تهران، نشر پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
موسوي چلك، سيدحسن(1388)، «آسيبهاي اجتماعي، نظم و امنيت عمومي؛ کندوکاو در مسائل جوانان و مناسبات نسلي»، به اهتمام گروه پژوهشي مطالعات جوانان و مناسبات نسلي تهران: پژوهشکده علوم انساني و مطالعات اجتماعي جهاد دانشگاهي.
مومني، منصور، فعال قيومي، علي، (1386)، تحليل دادههاي آماري با استفاده از SPSS، چاپ اول، كتاب نو
مهدی زاده، سیدمحمد (1380). نظریه های ارتباطات جمعی، تهران، دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی.
ميد، مارگارت (1385)، «فرهنگ و تعهد»، ترجمه، عبدالعلي دستغيب، تهران: انتشارات نويد شيراز.
نادری، عزت اله و سیف نراقی، مریم(1390). روش های تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی(با تاکید بر علوم تربیتی)، تهران: نشر ارسباران
نریمانی ، یوسف (1382 ) تفاوت های ارزشی پدران با فرزندان و عوامل تآثیرگذار ، پایان نامه ارشد دانشگاه شهید بهشتی ، تهران
وایت، رابرت و فیوناهینز (1383)، جرم و جرم شناسی، ترجمه علی سلیمی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه.
وثوقي، منصور و نيکخلق، علياکبر (1380)، مباني جامعهشناسي، تهران: بهينه.
ویندال، س. و همکاران(1376). کاربرد نظریه های ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، مرکز مطالعات تحقیقات و رسانه ها.
هفته نامه صبح صادق(1390). گسترش هدفمند شبکه های ماهواره ای، سری یازدهم، ش 462
هندری،جانودیگران(1381).انسان و بحران هویت،ترجمه ناصر محمدیان، تهران، انتشارات چایبخش
هنسون، ج، نارولا، ا.(1384). تکنولوژی های جدید ارتباطی در کشورهای توسعه، ترجمه داوود حیدری، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه.
يعقوبي، اسفنديار (1386)، «مطالعه و بررسي عوامل اجتماعي موثر بر تغيير نگرش دو نسل (مادران ـ دختران) نسبت به ارزشهاي اجتماعي (مطالعهاي در شهر مياندوآب)»، پاياننامه کارشناسي ارشد جامعهشناسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات.
يوسفي نريمان (1383)، «شکاف بين نسلها، بررسي نظري و تجربي»، تهران: پژوهشکده علوم انساني و اجتماعي جهاد دانشگاه.
منابع خارجی:
Al-ofy A.(1999). “The Saudi TV and the Realization of Social Attitudes According to the Cultural Cultivation Theory” (Al-telefizyoon al-Saudi Wa-edrak al-ettijhat wefq nathareyat al-ghars al-thagafi) Bohooth Al-ettisul (1999) Vol. 3, no.8, PP 157-190.
Blumler، G. jay and Elihu katz. the uses of Mass communication Perspective on gratifizations Research، Beverly - Hills، clife 1974.
Castells, M. (2009). Communication power. Oxford: Oxford University Press
Castels, Manuel (1999). The Rise Of Network Society, Blakwell Publishers Ltd, Oxford.
Dassbach, charl, H. A. (1995) “long waves and Historical generation” A world system approach, Michigan Technological university, Dep.of. social sciences.- Schwartz,shalom H.& Etta prince – Gibson (1998) “value priorities
Defiur, Melvin L, Everett Denis, (1991) Underetanding Mass Communication by Niughton Miffin CO.
Defleur، Melvin. L. Theories of Mass communication، longman Publization، 1986. Rogers. Everett. M. communication technology، the New Madia in society، Macmillan Publishers، London، 1986.
Giddens ,Anthoney.(1994). Beyond Left and Right, Cambridge: Polity Press.
Giddens ,Anthoney.(1995). Modernity And Self-Identity: Self And Society In The Late Modern Age, Stanford University Press.
Horton Paul B.and chester L.Hunt (1984). Social Physychology clifornia : Helsinsky.
Inglehart , Ronald and Paul R.Abramson (1994). “ Economic security and value change “. American Political Science Review , vol 88,No.2.pp:336-354.
Lenger , Robert G. (1979). The Values Of Yought And The Anomic. Society For The Study Of Social Problems. SSSP.
Mcquail، Denis، Mass communication theory sage Publizations، 1984.
Melody , Willam H , (1995). Information in fras . True of the Future : AMCI: Conference. Malasia.
Putnam, R.D. (1993). Making Democracy Work. Princeton: Princeton University Press.
Rampal, Kuldip R (2009). Impact of Satellite Television on Urban Youth in India. Missouri: Warrensburg University.
Robaka , Shamsher (2012). Effect of Satellite Television on the Culture of Bangladesh. New York:European Journal of Business and Management, Vol 4, No.9,2012.
Rosengren, Karl Erik. (1996). Media Effects and Beyond; Culture Socialization and Lifestyles, Lodon & New York; Routledge.
Simmel (1971a) “Fashion” in Individuality and Social Forms: Selected Writings (Trans. And ed. D.N. Levine), Chicago: University of Chicago Press.
Simmel,G. (1971) “The Transcendent character of life” , in on Individuality and Social Forms: Selected Writings (Trans. And ed. D.N. Levine), Chicago: University of Chicago Press.
Tan, A. S. Tan, G.K. “American TV in The Philippines: A test of Cultural impact” Journalism Quarterly (1987) Vol.64, PP. 65-72
Willam H. melody. Information in fras. Trvc True of the Future :AMCI: Conference. Malasia. 1995.
Williams , J.R.M. (1956). Ameriacan Society , New York : Knopf.
Bandura, A. (1977) Social Learning Theory, Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall.
Interviews: an Introduction to Qualitative Research Interviewing , _ (1996)IKvale, S
London: Sage.