پیشینه و مبانی نظری نوآوری گرایی

پیشینه و مبانی نظری نوآوری گرایی (docx) 26 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 26 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

نوآوریگرایی مقدمه "تنها یک تعریف صحیح از هدف کسب و کار وجود دارد: ایجاد مشتری... این مشتری است که کسب و کار را مشخص میکند... از آنجا که هدف کسب و کار ایجاد مشتری است هر سازمانی تنها دو وظیفه اساسی دارد: بازاریابی و نوآوری" (تاجدینی و همکاران، 2006). بازارهای جهانی بطور فزاینده برای سازمانها رقابتی شده است. افزایش پیچیدگی و سرعت تغییرات، جهانی شدن تقاضای مشتریان و رقابت بیش از حد، شرایطی است که هر روزه سازمانها با آن درگیر هستند. توسعه محصول و نوآوری برای بقا و موفقیت سازمانها حیاتی هستند. همچنین آنها میتوانند نیازها و احتیاجات مشتریان را نسبت به محصولات و خدمات عرضه شده کنونی مؤثرتر ارضا نمایند(لیسبوا، اسکارمیس و لاگس، 2011). سازمانها در پاسخ به تغییرات در دانش مدیریتی و فنی، رقابت در صنعت، اهداف مدیران ارشد برای کسب شایستگیهای متمایز و بهبود سطح عملکرد سازمانی، نوآوری را میپذیرند(دامان پور، واکر و آولانِدا، 2009). شرکتها بدون نوآوری قادر به باقی ماندن در رقابت نیستند، اما همیشه بین نیاز به تغییر و نیاز به فرآیندهای کارآمد که پس از سالها تکرار و تمرین ساخته شدهاند، تعادل وجود دارد(تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری به عنوان(( پیادهسازی ایدههای جدید که ایجاد ارزش میکنند)) تعریف میشود. این توصیف کلی به انواع مختلف از نوآوری مانند توسعه محصول، به کارگیری فناوری فرآیندهای جدید و شیوههای مدیریت اشاره دارد. این به معنای پذیرش محصولات و یا فرآیندهای جدید برای افزایش رقابتپذیری و سودآوری، بطور کلی براساس نیازها و الزامات مشتری است(لسکووار-اسپاکاپان و باستیک، 200). نوآوری نشان دهنده فرهنگی سازمانی است که معرفی فرایندها، محصولات و ایدههای جدید که زیربنای گرایش استراتژیک در درازمدت هستند را تشویق میکند( تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری در محصولات / خدمات جدید و پیادهسازی فرآیندهای کلیدی در حال تبدیل شدن به منابع برای مزیت رقابتی سازمان هستند(پریس، استویکا و بونسِلا، 2013). نوآوری ابزار اصلی است که به وسیله آن سازمان میتواند به رشد پایدار دست یابد(مک اویلی و همکاران، 2004). نوآوری به سازمانها کمک میکند با تلاطمات محیطی روبه رو شده و با پیچیدگیهای فزاینده محیط رقابتی امروزی سازگار گردند. بدین ترتیب شرکتهای نوآور میتوانند به این چالشها سریعتر پاسخ دهند و محصولات و فرصتهای جدید بازار را بهتر از شرکتهای غیرنوآور کشف کنند. نوآوری ابزاری است برای تغییر یک سازمان که میتواند در قالب یک پاسخ به تغییرات محیط داخلی یا خارجی در قالب یک اقدام مؤثر برای تأثیرگذاری بر محیط باشد. از آنجا که حتی باثباتترین محیطها نیز تغییر میکنند، سازمانها باید بطور مداوم نوآوریهایی را انجام دهند(خمینز، 2008). 2-2-6-2 بیان مسأله سازمانها به دلیل فشارهای محیط خارجی نظیر رقابت، حذف نظارت دولت، کمبود منابع و تقاضای مشتری، یا به دلیل انتخابهای داخل سازمانی نظیر دستیابی به شایستگیهای متمایز، دستیابی به سطوح بالای اهداف و آرمان ها و افزایش میزان و کیفیت خدمات، نوآوری میکنند. در هر صورت، برای اطمینان از رفتار سازشی و تغییر سازمان به منظور حفظ و بهبود عملکرد سازمانی، نوآوری در نظر گرفته میشود(دامانپور و همکاران، 2009). نوآوری بدین ترتیب تعریف میشود((پذیرش یک ابزار، سیستم، سیاست، برنامه، فرآیند، محصول یا خدمت جدید که میتواند در داخل سازمان ایجاد شود و یا از بیرون خریداری شود و برای سازمان، جدید باشد)) (هالت و کتچن، 2001). کارنگی و بالتین(1993) نوآوری را به عنوان چیزی که جدید یا بهبودیافته و به وسیله مؤسسه برای خلق ارزش افزوده( بصورت مستقیم برای مؤسسه یا به صورت مستقیم برای مشتریان آن) به کار گرفته میشود، تعریف میکند. لیوینگستون(1998) نوآوری را تولیدات جدید یا فرآیندهای که باعث افزایش ارزش محصولات جدید تولید شده برای استفاده خلاقانه از اطلاعات و سیستمهای مدیریت منابع انسانی کارآ میشود، تعریف مینماید. براساس نظر چن و دیگران(2004) نوآوری به معرفی ترکیب جدید از عوامل اساسی تولید در درون سیستم تولیدی اشاره دارد. سرمایه نوآری قابلیت و توانایی سازماندهی و به کارگیری تحقیق و توسعه، تکنولوژیهای جدید و محصولات بدیع برای برآورده ساختن نیازهای مشتریان میباشد. فرآیند نوآوری فعالیتهای دانش مدار، فیزیکی و تکنیکی را که در توسعه محصولات جدید نقش محوری دارند، در بر میگیرد. دامانپور و ویشنفسکی(2006) نوآوری را به عنوان توسعه و بکارگیری ایدههای جدید(محصولات یا خدمات جدید و یا روش عملیات و غیره) و یا رفتار در سازمان تعریف کردهاند(تاجدینی و ترومان، 2012). ایده جدید میتواند به یک محصول، خدمت، بازار، ساختارهای عملیاتی و اجرایی، فرآیندها و سیستمهای جدید مرتبط باشد(دامانپور و همکاران، 2009). کانتر(1999) با بیان ((موفقیت در کسب و کار امروزی نیازمند نوآوری است)) بر اهمیت نوآوری تأکید میکند(لسکووار- اسپاکاپان و باستیک، 2007). در واقع نوآوری به عنوان یکی از مهمترین جهتگیریهای استراتژیک(پیشرو) برای شرکت جهت دستیابی به موفقیت بلندمدت(مارتینز-سانچز و همکاران، 2009 ؛ نوبل و همکاران، 2002) و همچنین رشد(برانباخ، 1999) در نظر گرفته شده است. سه نظریه اساسی پیرامون نوآوری وجود دارد: 1)نظریه کارآفرینی که در آن کارآفرینی- که یک عامل روانی است- تعیینکننده نوآوری میباشد و نوآوری توسط یک کارآفرین از طریق ایجاد شرکت جدید ساخته میشود. 2)نظریه تکنولوژی- اقتصادی که در آن نوآوری به عنوان نوآوریهای تکنولوژیکی تفسیر میشود و متخصصان فنی و فعالیتهای تحقیق و توسعه(R&D) ایجاد کننده نوآوری هستند. 3)نظریه نوآوری استراتژیک که در آن نوآوری یک فرآیند است که کل سازمان در آن درگیر میشوند و استراتژی دستورالعمل برای این فرآیند است که بوسیله مدیر ارشد مورد تأکید قرار میگیرد(لسکووار- اسپاکاپان و باستیک، 2007). نوآوریگرایی به باز بودن سازمان برای ایدههای جدید و گرایش به تغییر از طریق پذیرش تکنولوژیها، منابع، مهارتها و سیستمهای مدیریتی جدید اشاره دارد. امکان دارد یک سازمان هنگام پذیرش ایده جدید با مقاومت شدید مواجه شود. نوآوریگرایی محرک اصلی برای غلبه بر موانع و افزایش توانایی سازمان برای پذیرش یا پیادهسازی موفقیتآمیز سیستمها، فرآیندها یا محصولات جدید است(ژو، گائو، یانگ و ژو، 2005). سازمان نوآور به عنوان یک سازمان اثربخش، کیفیتگرا، منعطف که دارای توانایی نوآورانه است، تعریف میشود. انعطافپذیری، توانایی مورد نیاز برای تولید طیف وسیعی از محصولات به روز، درخواست برای اطلاعات بازار سازمان را قادر میسازد تا در جستجوی فرصتهای جدید باشد(لسکووار- اسپاکاپان و باستیک، 2007). ایجاد مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی دو وظیفه کلیدی مدیران میباشد. وظیفه نخست از طریق قابلیتهای نوآوری میتواند انجام شود در حالیکه وظیفه دیگر، از طریق قابلیتهای بازاریابی انجام میشود. سازمانها برای موفقیت نیاز دارند تا هر دو وظیفه را همزمان انجام دهند(اوکاس و وی یت ان گو، 2011). با وجود توسعه محصولات پیشرفته و یا جدید بسیاری از سازمانها صرف نظر از اندازه، ملیت و یا صنعت برای ایجاد، توسعه و سرمایهگذاری در فرصتهای بازار جدال میکنند(لیسبوا، اسکارمیس و لاگس، 2011). هورلی و هولت(1998) پیشنهاد میکنند که شرکتهایی با ظرفیت بالای نوآوری در پاسخ به محیط خود و توسعه قابلیتهای جدید که منجر به مزیت رقابتی و عملکرد برتر میشود، موفقتر هستند(تئودوسیو، کهاجیاس و کاتسیکا، 2012). قابلیتهای نوآوری برای مزیت رقابتی و عملکرد برتر بازاریابی ضروری دیده شدهاند. نوآوری به خصوص درباره عملکرد بازاریابی یک تعیینکننده قدرتمند به نظر میرسد(مریلس، راندل- تایل و لای، 2010). شرکتهای موفق فعالیتهای بازاریابی و نوآوری را در مسیر عملکرد برتر بازار به طور همزمان به اجرا در میآورند. این رابطه مکملی بین توانایی برای نوآوری و بازاریابی محصولات و خدمات ارائه شده از بالاترین اهمیت برخوردار است. در حالیکه نوآوری سازمانها را قادر به ایجاد ارزش(ایجاد پایگاه مشتری) میکند بازاریابی به حفظ ارزش( حفاظت از پایگاه مشتری به عنوان دارایی نامشهود ارزشمند) کمک میکند(اوکاس و وی یت ان گو، 2011). 2-2-6-3 پیشینه متغیر نوآوری شرط اصلی رقابت در قرن 21 است. رقابت فزاینده، تلاطمات شدید محیطی، تغییرات فن آوری و عدم اطمینانهای محیطی، سازمانها را مجبور به پذیرش نوآوری به عنوان بخش اصلی استراتژی آنها کرده است(خیمنز، 2008). نوآوری برای کارآیی اقتصادی کشورها و شرکتها بسیار مهم است. نوآوری یکی از عوامل کلیدی موفقیت بلندمدت شرکتها به خصوص در بازارهای پویا است(بیکر و سینکولا، 2002). تحقیقات نوآوری میان انواع مختلف نوآوری تمایز قائل میشود زیرا آنها دارای ویژگیهای مختلف هستند و پذیرش آنها به وسیله عوامل سازمانی و محیطی تحت تأثیر قرار نمیگیرد(دامانپور، واکر و آولاندا، 2009). دامانپور(1991) یک طبقهبندی توسعه یافته و پذیرفته شده را پیشنهاد داده است. او بین نوآوری فنی و اداری تمایز قائل میشود(خمینز و سانز-واله، 2011). نوآوریهای فنی شامل محصولات، بازاریابی، خدمات و فناوری مورد استفاده برای تولید محصولات، فروش محصول و یا ارائه خدمات به طور مستقیم مرتبط به فعالیتهای پایه سازمان میباشد. نوآوری اداری مربوط به ساختار اداری و فرآیندهای سازمانی که به طور غیرمستقیم به فعالیت پایه سازمان مربوط است و بیشتر به طور مستقیم مرتبط با مدیریت آن میباشد. پس میتوان گفت در حالی که نوآوریهای فنی شامل فرآیند جدید و محصولات و خدمات جدید میشود، نوآوریهای اداری به شیوهها، سیاستها و روشهای جدید سازمانی اشاره دارد(دامان پور و ایوان، 1984). زالتمان و همکاران(1973) در حدود 20 نوع نوآوری را شناسایی کردند که بر حسب ویژگی سازمان و تمرکز و نتیجه نوآوری دستهبندی شدهاند(دامانپور و همکاران، 2009). علیرغم تنوع انواع نوآوری، تمایز میان نوآوری محصول و نوآوری فرآیند، بطور گسترده مطالعه شده و شناخته شدهترین گونه شناسی نوآوری است(همان). نوآوری محصول بر ارائه کالاها و خدمات جدید، میزان درآمد حاصل از آنها، میزان موفقیت کالاها و خدمات جدید و سرعت مناسب در ارائه محصولات تأکید دارد(طبرسا و همکاران، 1391). نوآوری فرآیند تمرکز داخلی دارد و هدفش افزایش کارآیی و اثربخشی فرآیندهای داخلی سازمان به منظور تسهیل در تولید و تحویل کالا یا خدمات به مشتریان میباشد(آبرناتی و اترباخ، 1978؛ بوئر و دورینگ، 2001). ادکوئیست و همکاران(ادکوئیست و همکاران، 2001 ؛ می یوس و ادکوئیست، 2006 ) این دو گونهشناسی (نوآوری محصول و نوآوری فرآیند) را در کنار هم قرار دادند و طبقه بندی ارائه نمودند که میان دو گونه از نوآوری محصول(نوآوری در محصول و نوآوری در خدمات) و دو نوع نوآوری فرآیند(تکنولوژیکی و سازمانی) تمایز قائل میشود(دامانپور و همکاران، 2009). در حالیکه نوآوری تکنولوژیکی به طور مستقیم با فعالیتهای ابتدایی سازمان مرتبط است و عمدتاً تغییرات در سیستمهای تولید سازمان ایجاد میکند، نوآوریهای اداری بطور غیرمستقیم با وظایف اساسی سازمان مرتبط هستند و عمدتاً سیستمهای مدیریت سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند(دامان پور و ایوان، 1984). همل(2006) میان دو نوع از نوآوری فرآیند تمایز قائل میشود: نوآوری در فرآیندهای عملیاتی(نظیر خدمات مشتری، تدارکات و خرید) و نوآوری در فرآیندهای مدیریت(نظیر برنامهریزی استراتژیک، مدیریت پروژه و ارزیابی کارکنان) که مشابه تمایز مییوس و ادکوئیست میباشد(دامان پور و همکاران، 2009). با توجه به تمرکز بر نیازهای مشتری در بخش خدمات، ماهیت نوآوری خدمات از طریق ارتباط آن با استفادهکننده خدمت بهتر درک میشود. نوآوری خدمات به عنوان معرفی خدمات جدید به مشتریان موجود یا جدید و ارائه خدمات موجود به مشتریان جدید تعریف میشود(همان). نوآوری فرآیندهای تکنولوژیکی عناصر جدید معرفی شده به سیستم تولید سازمانی یا عملیات خدمت به منظور تولید محصولات یا ارائه خدمات سازمان به مشتریان میباشد(آبرناتی و اترباخ، 1978 ؛ دامانپور و گوپالاک ریشنان، 2001). محرک چنین نوآوریهایی کاهش در زمان تحویل، افزایش انعطافپذیری عملیاتی و کاهش هزینههای تولید است(بوئر و دورینگ، 2001).نوآوری فرآیند اداری با تغییرات در ساختار و فرآیند سازمان، سیستمهای مدیریتی، دانش به کار برده شده در اجرای وظایف مدیریت ومهارتهای مدیریتی مرتبط است(دامان پور و همکاران، 2009). اهمیت نوآوری به عنوان محرک عملکرد و مزیت رقابتی به خوبی در ادبیات پوشش داده شدهاست(لسکوار-اسپاکاپان و باستیک،2007 ). نوآوری برای مقابله با آشفتگی محیط خارجی به شرکت کمک میکند بنابراین یکی از محرکهای اصلی موفقیت بلندمدت در کسب و کار بویژه در بازارهای پویا است(خمینز و سانز-واله، 2011). شرکتها به منظور رقابت در بلند مدت نیاز به یک فرهنگ نوآور دارند و باید به نیازهای مشتری پاسخ گویند(تاجدینی و ترومان، 2012).رایت و همکاران(2005) با استفاده از یک نمونه از کسب و کارهای کوچک دریافتند که در محیطهای با ثبات نوآوری محصول بر عملکرد تأثیر نمیگذارد اما در محیطهای متخاصم اثر مثبت بر عملکرد دارد. منصوری و لاو(2008) با تمرکز بر یک نمونه از شرکتهای خدماتی دریافتند که وقوع و تکرار و میزان نوآوری خدمات اثر مثبت بر رشد داشته اما تأثیری بر بهرهوری ندارد. برودرل و پری ایسن دورفر(2000) دریافتند که نوآوری مهمترین عامل در پیشبینی رشد شرکت است. نیلی و همکاران(2001) در مطالعه خود نشان دادند که شرکتهای نوآور دارای فرهنگ قوی، تصور روشنی از رسالت و هدف، یک استراتژی به خوبی سنجیده شده و فلسفه کاری بهبود مستمر هستند که بطور کلی از رضایت مشتری ومدیریت کیفیت جامع ناشی شدهاست. فرهنگ نوآوری محور اغلب به عنوان یک قابلیت اصلی برای فرآیندهای نوآوری ذکر شده است. خمینز و سانز- واله(2011) نشان دادند که دو متغیر یادگیری سازمانی و نوآوری به شکل مثبت سهیم در عملکرد هستند و یادگیری سازمانی بر نوآوری اثر مثبت میگذارد. نتایج آنها همچنین نشان میدهد که اثر یادگیری سازمانی بر نوآوری قویتر از اثر یادگیری سازمانی بر عملکرد است. اثر مثبت یادگیری سازمانی و نوآوری بر عملکرد برای شرکتهای تولیدکننده بیشتر از سازمانهای خدماتی است اما رابطه بین یادگیری و نوآوری برای سازمانهای خدماتی قویتر است. یک بررسی کمی از یافتههای 30 مطالعه تجربی از سالهای 1984 تا 2003 نشان داد که نوآوری تأثیر مثبت بر عملکرد دارد(واکر، 2004). جانسن و همکاران(2006) دریافتند که نوآوریهای اکتشافی در محیطهای پویا و نوآوریهای استخراجی در محیطهای رقابتی برای عملکرد مالی واحدهای نوآور سودمند هستند. دامانپور و همکاران(2009) با استفاده از یک پانل تشکیل شده از 428 سازمان خدماتی دولتی انگلستان در طی چهار سال اثر پذیرش سه نوع نوآوری خدمت، فرآیند تکنولوژیکی و فرآیند مدیریتی را آزمودند. نتایج آنها نشان میدهد که هرساله تمرکز بر نوع خاصی از نوآوری زیان آور است و انحراف از هنجارهای صنعت در اتخاذ انواع نوآوری احتمالاً میتواند برای عملکرد سازمان مفید باشد. نتایج ژنگ ژو و همکاران(2005) نشان میدهد که بازارگرایی و نوآوریگرایی شدیداً نگرش شغلی کارکنان نظیر رضایت شغلی، تعهد سازمانی و اعتماد به عملکرد آینده سازمان را بهبود میبخشد. همچنین فرهنگ سازمانی و نگرش مثبت مدیران ارشد نسبت به تغییر ، جهت توسعه بازارگرایی و نوآوریگرایی سودمند هستند. ژانگ و دوان(2010) بیان میکنند که بازارگرایی و نوآوریگرایی اثر مثبت و معناداری بر موفقیت محصول جدید دارند. ناران ژو-والنسیا، خمینز و سانز- واله(2011) بیان میکنند که فرهنگ سازمانی عامل تعیینکننده استراتژی نوآوری است، بعلاوه فرهنگ ادهوکراسی استراتژیهای نوآوری را پرورش میدهد و فرهنگ سلسله مراتبی تقلید را ترویج میکند. نتایج مطالعه اوکاس و وی یت انگو(2011) در میان شرکتهای استرالیایی و ویتنامی نشان میدهد که قابلیت نوآوری، قابلیت بازاریابی بر اثر بازارگرایی بر عملکرد بازار اثر میانجیگری دارند. نتایج آنها همچنین نشان میدهد که تعامل قابلیت نوآوری و بازاریابی به شکل معناداری عملکرد بازار را تحت تأثیر قرار میدهد. دامانپور و گوپالاک ریشنان(2001) دریافتند که سازمانهای خدماتی همانند شرکتها در بخش تولیدی، تمایل به تأکید بر پذیرش نوآوری خدمات در مقابل نوآوری فرآیند دارند. 1428750-50800نوآوریگراییقابلیتهای بازاریابی00نوآوریگراییقابلیتهای بازاریابی نمودار(2-5) مدل فرضیه اصلی 5 منبع: تئودوسیو و همکاران(2012) نتایج تئودوسیو، کهاجیاس و کاتسیکا(2012) نشان میدهد که نوآوریگرایی اثر مثبت بر قابلیتهای بازاریابی دارد. آنها بیان میکنند که نوآوریگرایی قابلیت مؤسسات بانکی برای ایجاد و پیادهسازی ایدههای جدیدرا تسهیل میکند که نتیجه آن فعالیتها و فرآیندهای بازاریابی کارآمدتر و عرضه خدمات بهبود یافته به مشتریان است. جدول(2-4) پیشیه ارتباط متغیر نوآوریگرایی با قابلیتهای بازاریابی ردیفرابطه متغیر نوآوریگرایی با قابلیتهای بازاریابیعنوان مقالهنویسندگان1نوآوریگرایی تأثیر مثبت بر عملکرد دارداستراتژیگرایی، قابلیتهای بازاریابی و عملکردتئودوسیو، کهاجیاس و کاتسیکا(2012)، یونان 2-2-6-4 تحلیل ونتیجه گیری مطالب ذکر شده در پیشینه فرضیه نشاندهنده تأثیر مثبت نوآوری بر عملکرد سازمانها میباشد همچنین مطالعه اوکاس و وییت انگو(2011) تأثیر قابلیتهای بازاریابی ونوآوری و تعامل این دو بر عملکرد را مورد آزمون قرار دادند و نتیجه مطالعه آنها نشان داد که تعامل این دو با یکدیگر اثر قویتری نسبت به اثر هریک به تنهایی دارد. نتیجه مطالعه تئودوسیو و همکاران(2012) نیز نشان میدهد که تأثیر نوآوریگرایی بر قابلیتهای بازاریابی مثبت است. پس میتوان گفت پیرو سخن هورلی و هولت(1998) که بیان میکنند شرکتهایی با ظرفیت بالای نوآوری در پاسخ به محیط خود و توسعه قابلیتهای جدید موفقتر هستند. در نهایت باید گفت که تملک قابلیتهای بازاریابی برای سازمانهایی که میخواهند با موفقیت محصولات و خدمات نوآورانه را به بازار معرفی نمایند و سهم بازار قابل توجهی به دست آورند، ضروری است. منابع فارسی: ابزری، مهدی؛ رنجبریان، بهرام؛ فتحی، سعید؛ قربانی، حسن(1388). تأثیر بازاریابی داخلی بر بازارگرایی و عملکرد کسب وکار در صنعت هتلداری. چشم انداز مدیریت، شماره 31، 42-25. اعرابی، سید محمد؛ فتح اللهی، افشین؛ اسدزاده، عبدالله.(1388). رویکردی نوین از دیدگاه مبتنی بر منابع به استراتژی سطح شرکتی در شرکت های مادر. مدیریت توسعه و تحول، شماره 3، 7-1. آقازاده، هاشم؛ مهرنوش، مینا(1389). مقیاس بومی بازارگرایی بانک های تجاری ایران. چشم انداز مدیریت بازرگانی، شماره 2، 143-119. ایران زاده، سلیمان؛ برقی، امیر(1388). رتبه بندی و ارزیابی عملکرد بانک با استفاده از تکنیک تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی(PCA). پژوهشگر فصلنامه مدیریت، شماره 14، 61-47. جعفرپور، محمود.(1391). تبیین و ارزیابی مدل رابطه دارایی های ناملموس و عملکرد تجاری سازمان های بازرگانی. کاوش های مدیریت بازرگانی، سال چهارم، شماره 7، 53-20. حاجی پور، بهمن و مؤمنی، مصطفی(1388). بازشناسی رویکرد منبع محور نسبت به منابع سازمان و مزیت رقابتی پایدار مورد مطالعه: شرکت تولیدی ساران. اندیشه مدیریت، سال سوم، شماره اول، 102-77. حاجی پور، بهمن؛ درزیان عزیزی، عبدالهادی؛ شمسی گوشکی، سجاد(1391). تبیین استراتژی محصول-بازار و قابلیت های بازاریابی شرکت بر عملکرد بازار. کاوش های مدیریت بازرگانی، سال چهارم، شماره7، 87-54. حافظ نیا، محمدرضا(1387). مقدمه ای بر روش تحقیق در علوم انسانی. تهران: انتشارات سمت. حمیدی زاده، محمدرضا؛ خیرخواه عسکرآباد، محمد رضا(1391). بررسی تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بازاریابی بر عملکرد سازمان در صنایع پتروشیمی ایران. کاوش های مدیریت بازرگانی، سال چهارم، شماره 8، 45-30. خاکی، غلام رضا (1379). روش تحقیق با رویکرد پایانامه نویسی. تهران: انتشارات علمی. دلاور، علی(1391). مبانی نظری و عملی پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی. تهران: انتشارات رشد. دهقان، نبی اله؛ دهقان، فاطمه؛ فتحی، صمد(1391). تبیین و تعامل راهبرد قابلیت های یادگیری، نوآوری و مزیت رقابتی پایدار. مطالعات مدیریت راهبردی، شماره9، 150-128. دیواندری، علی؛ سید جوادین، سیدرضا؛ نهاوندیان، محمد؛ آقازاده، هاشم(1387). بررسی رابطه بین بازارگرایی و عملکرد بانک های تجاری ایران. تحقیقات اقتصادی، شماره ، 17-4. دیوید، فرد آر(1390). مدیریت استراتژیک(علی پارسائیان و محمد اعرابی، مترجمان). تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی. رابینز، استیفن(1389). تئوری سازمان ساختار و طرح سازمانی(سید مهدی الوانی و حسن دانایی فرد، مترجمان). تهران: نشر صفار. رجوعی، مرتضی(1387). بازارگرایی: مفاهیم، نظریه ها و نتایج آن در سازمان. فصلنامه تخصصی رشته مدیریت دانشگاه امام رضا(ع). 17-10. رضایی دولت آبادی، حسین؛ خائف الهی، احمد علی(1385). مدلی برای تعیین میزان تأثیر بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت های بازاریابی در صنایع شیمیایی. فصلنامه مدرس علوم انسانی، شماره1، 161-131. رنجبریان، بهرام؛ بنی طالبی، محمد باقر؛ مهینی زاده، سعید(1388). تعیین میزان بازارگرایی صنایع کاشی استان های اصفهان و یزد. مهندسی صنایع و مدیریت شریف، شماره2، 19-15. شقاقی، مهدی؛ نقشینه، نادر(1388). تعمیم زنجیره ارزش پورتر به فعالیت های کتابخانه های تخصصی و تأثیر فناوری اطلاعات بر آن. پیام کتابخانه، (1)15، 64-47. ضیایی، محمد صادق؛ حسنقلی پور، طهمورث؛ عباسپور، عباس؛ یاراحمد زهی، محمد حسین(1391). تبیین مدل توسعه قابلیت های فردی سرمایه انسانی با هدف چابک سازی بنگاه های کوچک ومتوسط (مطالعه ای در شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران). پژوهش های مدیریت عمومی، سال 5، شماره16، 44-27. طاهرپور کلانتری، حبیب الله؛ طبیبی طلوع، احمد(1389). رابطه بین مدیریت ارتباط با مشتری CRM با عملکرد. چشم انداز مدیریت بازرگانی، شماره1، 122-109. طبرسا، غلامعلی؛ دری، بهروز؛ قوچانی، فرخ؛ احمدی زاد، آرمان(1391). بررسی نقش سرمایه انسانی در ارتقا نوآوری سازمانی(با توجه به نقش میانجی گری خلق دانش). چشم انداز مدیریت دولتی، شماره11، 89-73. طبیبی، سید جمال الدین؛ ملکی، محمدرضا؛ دلگشایی، بهرام(1390). تدوین پایان نامه، رساله، طرح پژوهشی و مقاله علمی. تهران: انتشارات فردوس. عطاران، جواد؛ دیواندری، علی؛ آدینف، حیات(1391). شناسایی عوامل مؤثر بر تحکیم بازار(تحقق مزیت رقابتی پایدار) خدمات بانکی در بانک ملت بر مبنای دیدگاه منبع محور. مدیرت بازرگانی، شماره 12، دوره4، 112-91. قربانی زاده، وجه الله؛ حبیبی بدرآبادی، حسین؛ ابراهیم زاده، حسین(1391). نقش تعدیل کننده فرآیند یادگیری در رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد سازمانی. پژوهش های مدیریت عمومی، سال 5، شماره16، 161-135. قلیچ لی، بهروز؛ هجاری، زیاءالدین؛ رحمان پور، لقمان؛ حبیب پور، الله وردی؛ یزدانی، سودابه(1388). طراحی مدل اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری(مطالعه موردی:بانک رفاه کارگران). چشم انداز مدیریت، شماره 33، 150-131. لشکربلوکی، مجتبی(1387). ابزارهای تحلیلی رویکرد مبتنی منابع، نشر فرا. نایب زاده، شهناز؛ حیدرزاده، کامبیز(1388). ارزیابی بازاریابی توسعه یافته(EMO) بر عملکرد کسب وکارها شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار و ارائه چارچوب کاربردی. مجله پژوهش های مدیریت، شماره 80، 39-13. منابع لاتین: Abernathy, W.J., Utterback, J.M.(1978). Patterns of industrial innovation. Technology Review, 80, 40–7. Adler, P. S., Kwon, S. W. (2002). Social capital: Prospects for a new concept. Academy of Management Review, 27(1), 17–40. Akdeniz, M.B., Gonzalez-Padron, T., Calantone, R.J.(2010). An integrated marketing capability benchmarking approach to dealer performance through parametric and nonparametric analyses. Industrial Marketing Management 39, 150–160. Ansoff, H.I.(1965). Corporate Strategy. NewYork: MacGraw-Hill. Appiah-Adu, K., Singh, S.(1998). Customer orientation and performance: a study of SMEs. Management Decision, 36(6), 385-394. Arino, A., De la Torre, J., Ring, P.S. (2001). Relational quality: managing trust in corporate alliances. California Management Review, 44(1), 109-131. Armstrong, J. S., Collopy, F.(1996). Competitor orientation: Effects of objectives and information on managerial decisions and profitability. Journal of Marketing Research, 33(2), 188−199. Augier, M., Teece, D. J. (2009). Dynamic capabilities and the role of managers in business strategy and economic performance. Organization Science, 20(4), 410-421. Augusto, M., Coelho, F.(2009). Market orientation and new-to-the-world products: exploring the moderating effects of innovativeness, competitive strength, and environmental forces. Industrial Marketing Management, 38(1), 94–108. Auw, E.(2009). Human Capital, Capabilities and competitive Advantage. International Review of Business Research Paper, 5(5). 25-36. Avlonitis, G.V., Gounaris, S. P.(1997). Marketing orientation and company performance—Industrial vs. consumer goods companies. Industrial Marketing Management, 26(5), 385−402. Avlonitis, G.J., Gounaris, S.P.(1999). Marketing orientation and its determinants: an empirical analysis. European Journal of Marketing, 33 (11/12), 1003–1037. Baker, W.E., Sinkula, J.M.(2002). Market orientation, learning orientation and product innovation: delving into the organization's black box. Journal Market Focus Management, 5(1), 5-23. Barney, J. (1991). Firm resources and sustained competitive advantage. Journal of Management, 17 (1), 99–120. Blesa, A., Ripolle´s, M.(2008). The influence of marketing capabilities on economic international performance. International Marketing Review, 25(6), 651-673. Blois, K., Ramirez, R. (2006). Capabilities as marketable assets: A proposal for a functional categorization. Industrial Marketing Management, 35(8), 1027–1031. Boer, H. During, W. E.(2001). Innovation, what innovation? A comparison between product, process, and organizational innovation’. International Journal of Technology Management, 22, 83–107. Bontis, N. (1999). Managing organizational knowledge by diagnosing intellectual capital: framing and advancing the state of the field. International Journal of Technology Management, 18(5-8), 433-62. Bontis, N., Keow, W.C.C. and Richardson, S. (2000). Intellectual capital and business performance in Malaysian industries. Journal of Intellectual Capital, 1 (1), 85-100. Bontis, N. (2001). Assessing knowledge assets: a review of the models used to measure intellectual capital. International Journal of Management Reviews, 3(1), 41-60. Bontis, N., Seleim, A., Ashour, A.(2007). Human capital and organizational performance: a study of Egyptian software companies. Management Decision, 45 (4), 789-801. Brady, M.K.,Cronin,J.J.(2001).Customer orientation. Journal of Service Research, 3(3), 241–251. Bruderl, J, Preisendorfer, P. (2000). Fast growing businesses: empirical evidence from a German study. International Journal of Sociology, 30, 45–70. Cadogan, J. W., Diamantopoulos, A., Siguaw, J. A. (2002). Export Market Oriented Activities: Their Antecedents and Performance Consequences. Journal of International Business Studies, 33 (3), 615-626. Carmona-Lavado, A., Cuevas-Rodríguez, G., Cabello-Medina, C.(2010). Social and organizational capital: Building the context for innovation. Industrial Marketing Management 39, 681–690 Chang, W., Park, J.E., Chaiy, S.(2010). How does CRM technology transform into organizational performance? A mediating role of marketing capability. Journal of Business Research 63, 849–855. Chen, W.J. (2011). Innovation in hotel services: culture and personality. International Journal of Hospitality Management, 30 (1), 64–72. Cheng, C.C., Krumwiede, D. (2012). The role of service innovation in the market orientation—new service performance linkage. Technovation, 32, 487–497. Cross, R., Baird, L. (2000). Technology is not enough: improving performance by building organizational memory. Sloan Management Review, 41(3), 69-78. Damanpour, F. Evan, W. M.(1984). Organizational innovation and performance: the problem of organizational lag. Administrative Science Quarterly, 29, 392–409. Damanpour, F., Gopalakrishnan, S.(2001). The dynamics of the adoption of product and process innovation in organizations. J Manag Stud, 38(1), 45–65. Damanpour, F., Wischnevsky, J.D.( 2006). Research on organizational innovation: distinguishing innovation-generating from innovation-adopting organizations. Journal of Engineering and Technology Management 23, 269–291. Damanpour, F., Walker, R.M., Avellaneda, C.N.(2009). Combinative effects of innovation types organizational performance: a longitudinal study of service organizations. Journal of Management Study, 46(4), 650–75. Davenport, T.H. and Prusak, L. (1998). Working Knowledge: How Organizations Manage What They Know, Harvard Business School Press, Boston, MA. Day, G. S., Nedungadi, P.(1994). Managerial representations of competitive advantage. Journal of Marketing, 58(2), 31−44. Day, G. S. (1994). The capabilities of market driven organisations. Journal of Marketing, 58, 37−51. Dawes, J.( 2000). Market orientation and company profitability: further evidence incorporating longitudinal data. Australian Journal of Management. 25, 173–199. Dawson, A.(2012). Human capital in family businesses: Focusing on the individual level. Journal of Family Business Strategy. 3, 3–11. Deshpandé, R., Farley, J.U., Webster, F.E., (1993). Corporate culture, customer orientation, and innovativeness in Japanese firms: a quadrad analysis. Journal of Marketing, 57, 23–37. Dev, C.H., Zhou, K.Z. Brown, J., Agarwal, S.(2009). Customer Orientation or Competitor Orientation? Which Marketing Strategy Has a Higher Payoff for Hotel Brands?. Cornell Hospitality Quarterly, 19-28. Dobni, C.B., Luffman, G.(2000). Market orientation and market strategy profiling: an empirical test of environment-behaviour-action coalignment and its performance implications. Management Decision, 38(8), 503 – 522. Donaldson, B. (1993). Customer driven organizations can smile. Proceedings of the Annual Conference of the Marketing Education Group, Vol. 1, Loughborough University Business School, Loughborough, pp. 243-55. Dosi G, Nelson R.R., Winter S.G. (2002). The nature and dynamics of organizational capabilities. New York, Oxford University Press. Dowling, J., Pfeffer, J.(1975).Organizational legitimacy: social values and organizational behavior. The Pacific Sociological Review, 18(1), 122–136. Gao, G. Y., Zhou, K. Z., & Yim, C. K. (2007). On what should firms focus in transitional economies? A study of the contingent value of strategic orientations in China. International Journal of Research in Marketing, 24(1), 3–15. Ganesan, S.(1994). Determinants of long-term orientation in buyer-seller relationships, Journal of Marketing, 58, 1-19. Gatignon, H. & Xuereb, J.M. (1997). Strategic orientation of the firm and new product performance. Journal of Marketing Research, 34, 77-90. Greenley, G.E., Hooley, G.J., Rudd, J.M.(2005). Market orientation in a multiple stakeholder orientation context: implications for marketing capabilities and assets. Journal of Business Research, 58, 1483– 1494. Grewal, R., Tansuhaj, P. (2001). Building organizational capabilities for managing economic crisis: The role of market orientation and strategic flexibility. Journal of Marketing, 65(2), 67. Griffith, D.A., Yalcinkaya, G., Calantone, R.J. (2010). Do marketing capabilities consistently mediate effects of firm intangible capital on performance across institutional environments? Journal of World Business, 45, 217–227. Grinstein, A.(2008).The relationships between market orientation and alternative strategic orientations: a meta-analysis. European Journal of Marketing, 42(1/2), 115-34. Guenzi, P., Troilo, G.(2005). Developing marketing capabilities for customer value creation through Marketing–Sales integration. Industrial Marketing Management, 35, 974–988. Haijian, L., Chuanming, CH. (2009). Corporate organizational capital, strategic proactiveness and firm performance: An empirical research on Chinese firms. Front Business Research China, 3(1), 1–26. Hambrick, D.(1987). Top management teams: Key to strategic success. California Management Review, 30, 88-108. Hall, D. (1992), The Hallmarks for Successful Business, Mercury Books, London. Han, J. K., Kim, N., Srivastava, R. K.(1998). Market orientation and organizational performance: Is innovation a missing link?. Journal of Marketing, 62(4), 30−45. Hitt, M. A., Bierman, L., Shimizu, K.,&Kochhar,R. (2001). Direct and moderating effects of human capital on strategy and performance in professional service firms: a Resource based perspective. Academy of Management Journal, 44(1), 13-28. Hooley, G.J., Greenley, G.E., Cadogan, J.W., Fahy, J.(2005). The performance impact of marketing resources. Journal of Business Research, 58(1):18–27. Hult, G. T. M., Ketchen, D. J.(2001). Does market orientation matter? A test of the relationship between positional advantage and performance. Strategic Management Journal, 22(9), 899–906. Hunt, S.D. Morgan, R.M. (1995). The comparative advantage theory of competition. Journal of Marketing, 59(2), 1-15. Hsu, Y.H., Fang, W.(2009). Intellectual capital and new product development performance: The mediating role of organizational learning capability. Technological Forecasting & Social Change 76, 664–677. Jaakkola, M ., Möller, K., Parvinen, P., Evanschitzky, H., Mühlbacher, H.(2010). Strategic marketing and business performance: A study in three European‘engineering countries’. Industrial Marketing Management, 39(8). 1300-1310. Jiménez-Jimenez, D., Sanz -Valle, R., Hernandez-Espallardo, M. (2008). Fostering innovation: The role of market orientation and organizational learning. European Journal of Innovation Management, 11(3), 389 – 412. Jiménez-Jiménez, D., Sanz-Valle, R. (2011). Innovation, organizational learning, and performance. Journal of Business Research, 64, 408–417. Kohli, A.K, Jaworski B.J.(1990). Market orientation: the construct, research propositions, and managerial implications. Journal of Marketing, 54(2), 1-18. Krasnikov, A., Jayachandran, S. (2008). The relative impact of marketing, research-and-development, and operations capabilities on firm performance. Journal of Marketing, 72(4), 1–11. Kumar, V., Jones, E., Venkatesan, R., & Leone, R. P. (2011, January). Is market orientation a source of sustainable competitive advantage or simply the cost of competing? Journal of Marketing, 75, 16–30. Lafferty, B. A., Hult, G. T. M. (2001). A Synthesis of Contemporary Market Orientation Perspectives. European Journal of Marketing,35, 92-109. Learnd, E.P., Christensen, C.R., Andrews, K.R., Guth, W.(1969). Business Policy. Homewood, IL: Irwin. Lee, CH., Lee, K., Pennings, J.M.(2001). Internal capabilities, external networks, and performance: A study on technology based ventures. Strategic Management Journal, 22, 615–640. Lee, J.S., Hsieh, C.J.(2010). A research in relating Entrepreneurship, Marketing Capability, Innovation Capability and Sustained Competitive Advantage. EABR & ETLC conference proceedings. Lepak, D.P. and Snell, S.A. (1999), ‘‘The human resource architecture: toward a theory of human capital allocation and development’’, Academy of Management Review, 24(1), 31-48. Leskovar-Spacapan, G., Bastic, M.(2007). Differences in organizations’ innovation capability in transition economy: Internal aspect of the organizations’ strategic orientation Technovation, 27, 533–546. Lin, X., Germain, R.(2003).Customer Orientation in Chinese Industrial Firms and Global Marketing Implications. Journal of Global Marketing, 17(1), 93-115. Lippman, S., Rumelt, R.(1982). Uncertain imitability: An analysis of interfirm differences in efficiency under competition. Bell Journal of Economics, 13, 418-438. Lisboa, A., Skarmeas, D., Lages, C.(2011). Innovative capabilities: Their drivers and effects on current and future performance. Journal of Business Research, 64, 1157–1161. Mansury, M., Love, A., James, H.(2008). Innovation, productivity and growth in US business services: a firm-level analysis. Technovation, 28(1–2), 52–62. Martinez-Sanchez, A., Vela-Jimenez, M.J., Perez Perez, M., De-Luis-Carnicer, P., (2009). Inter organizational cooperation and environmental change: moderating effects between flexibility and Innovation performance. British Journal of Management, 20, 537–551. Megicks, P.,Warnaby,G.(2008).Market orientation and performance in small independent retailers in the UK. The International Review of Retail, Distribution and Consumer Research, 18(1), 105–119. Merrilees, B., Rundle-Thiele, Sh., Lye, A.(2010). Marketing capabilities: Antecedents and implications for B2B SME performance. Industrial Marketing Management, 40(3), 368-375. Möller, K. (2006). Role of competences in creating customer value: A value-creation logic approach. Industrial Marketing Management, 35(8), 913−924. Morgan, N.A., Slotegraaf, R.J., Vorhies, D.W. (2009). Linking marketing capabilities with profit growth. International Journal of Research in Marketing, 26, 284-93. Mukerjee, K. (2013). Customer-oriented organizations: a framework for innovation. JOURNAL OF BUSINESS STRATEGY, 34(3), 49-56. Nahapiet, J., Ghoshal, S. (1998). Social capital, intellectual capital, and the organizational advantage. Academy of Management Review, 23(2), 242–266. Naranjo-Valencia, J.C., Jime´nez-Jime´nez, D., Sanz-Valle, R. (2011). Innovation or imitation? The role of organizational culture. Management Decision, 49(1), 55-72. Narver, J.C., Slater, S.F.,(1990). The effect of a market orientation on business profitability. Journal of Marketing, 54(4):20–35. Narver, J.C., Slater, S.F., MacLanchlan, D.L., (2000). Total Market Orientation, Business Performance, and Innovation. Working Paper Series, Marketing Science Institute, Cambridge, MA. Nath, P., Nachiappan, S., Ramanathan, R.(2010). The impact of marketing capability, operations capability and diversification strategy on performance: A resource-based view. Industrial Marketing Management, 39, 317–329. Newbert S.L. (2007). “Empirical research on the resource based view of the firm: an assessment and suggestions for future research”. Strategic Management Journal 28(2), 121–146. Nwankwo, S.(1995).Developing a customer orientation. JOURNAL OF CONSUMER MARKETING, 12(5), 5-15. Nwokah, N.G., Maclayton, D.W., (2006). Customer-focus and business performance: the study of food and beverages organizations in Nigeria. Measuring Business Excellence, 10 (4), 65–76. Noble, C. H., Sinha, R. K., Kumar, A.(2002). Market orientation and alternative strategic orientations: A longitudinal assessment of performance implications. Journal of Marketing, 66(4), 25−39. Naranjo-Valencia, J.C., Jime´nez-Jime´nez, D., Sanz-Valle, R. (2011). Innovation or imitation? The role of organizational culture. Management Decision, 49(1), 55-72. Neely, A., Fillippini, R., Forza, C., Vinelli, A., Hii, J.( 2001). A framework for analysing business performance, firm innovation and related contextual factors: perceptions of managers and policy makers in two European regions. Integrating Manufacturing Systems 12 (2), 114–124. Nieves, J., Haller, S.(2014). Building dynamic capabilities through knowledge resources. Tourism Management 40, 224-232. O'Cass, A., Viet Ngo, L.(2011). Winning through innovation and marketing: Lessons from Australia and Vietnam. Industrial Marketing Management, 40, 1319–1329. Olson, E., M. Slater, S. F., Hult, G. T. (2005). The Performance Implications of Fit among Business Strategy, Marketing Organisation Structure, and Strategic Behaviour. Journal of Marketing, 69(7), 49-65 Pelham, A. M., Wilson, D. T.(1996). A longitudinal study of the impact of market structure, firm structure, strategy, and market orientation culture on dimensions of small firm performance. Journal of the Academy of Marketing Science,24 (1), 27-43. Pelham, A.M.(2000).Market orientation and other potential influences on performance in small and medium-sized manufacturing firms. Journal of Small Business Management,38(1), 48–67. Price, D.P., Stoica, M., Boncella, R.J.(2013). The relationship between innovation, knowledge, and performance in family and non-family firms: an analysis of SMEsPrice et al. Journal of Innovation and Entrepreneurship 2:14. Porter, M. E. (1980). Competitive strategy. New York: Free Press. Quinn, J. B., Anderson, P., Finkelstein, S. (2005). Leveraging intellect. Academy of Management Executive, 19, 78−94. Rapp, A., Trainor, K.J., Agnihotri, R.(2010). Performance implications of customer-linking capabilities: Examining the complementary role of customer orientation and CRM technology. Journal of Business Research, 63, 1229–1236. Rothaermel, F. T., Hess, A. M. (2007). Building dynamic capabilities: innovation driven by individuale, firme, and networke level effects. Organizational Science, 18(6), 898-921. Ruekert, R. (1992). Developing a market orientation: an organisational strategy perspective”. International Journal of Marketing, 9, 25-45. Rumelt, R.(1984). Towards a strategic theory of the firm. IN R. Lamb (Ed), Competitive Strategic Management, 556-570. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall. Rumelt, R. (1991). How much does industry matter? Strategic Management Journal, 12, 167–185. Rust, R.T., Ambler, T., Carpenter, G.S., Kumar, V., Srivastava, R.K.(2004). Measuring marketing productivity: Current knowledge and future directions. Journal of Marketing, 68(4), 76-89. Schulz, M., Jobe, L. (2001). Codification and tacitness as knowledge management strategies. An empirical exploration. Journal of High TechnologyManagement Research, 12, 139−165. Shapiro, B. (1988). What the hell is ‘market-oriented’?. Harvard Business Review, 66, 19-25. Shin, S., Aiken, K.D. (2012). The mediating role of marketing capability: evidence from Korean companies. Asia Pacific Journal of Marketing and Logistics, 24(4), 658-677. Slater, S., Narver, J.(2000).Intelligence generation and superior customer value. Journal of the Academy of Marketing Science, 28(1), 120–127. Spillan, J., Parnell, J.,( 2006). Marketing Resources and Firm Performance among SMEs. European Management journal, 24(2–3), 236–245. Sin, L.Y., Tse, A. C. B., Yau, O. H. M., Lee, J. S. Y.(2000). Market orientation and business performance: An empirical study in mainland China. Journal of Global Marketing, 14 (3), 5-29. Sinkula, J.M., Baker, W.E., Noorde wier, T. (1997), A Framework for Market-Based Organizational Learning: Linking Values, Knowledge and Behavior. Journal of the Academy of Marketing Science, 25, 305-18. Smirnova, M., Naudé, P., Henneberg, S. C., Mouzas, S., Kouchtch, S. P. (2011). The impact of market orientation on the development of relational capabilities and performance outcomes: The case of Russian industrial firms. Industrial Marketing Management, 40, 44–53. Song, M., Parry, M. E.(2009). The desired level of market orientation and business unit performance. Journal of the Academy of Marketing Science, 37(2), 144–160. Sørensen, H.E.(2009). Why competitors matter for market orientation. European Journal of Marketing, 43(5/6), 735-761. Stinchcombe, A.L.(1965). Social structure and organizations. In. I.G. March(Ed), Handbook of organizations: 142-193. Chicago: Rand-McNally. Strand, S.(2006). Patents as a source of sustainable Competitive Advantage. Seminar in Business Strategy and International Business, Helsinki University of Technology. Strong, C.A., Harris, L.C. (2004), The drivers of customer orientation. Journal of Strategic Marketing, 12 (3), 183-204. Subramaniam, M., Youndt, M. A. (2005). The influence of intellectual capital on the types of innovative capabilities. Academy of Management Journal, 48(3), 450-463. Sydler, R., Haefliger, S., Pruksa, R.(2013). Measuring intellectual capital with financial figures: Can we predict firm profitability?, European Management Journal, http://dx.doi.org/10.1016/j.emj.2013.01.008 Tajeddini, K., Trueman, M. (2012). Managing Swiss Hospitality: How cultural antecedents of innovation and customer-oriented value systems can influence performance in the hotel industry. International Journal of Hospitality Management, 31, 1119– 1129. Tajeddini, K., Elg, U., Trueman, M.(2013). Efficiency and effectiveness of small retailers: The role of customer and entrepreneurial orientation. Journal of Retailing and Consume Service , 20, 453–462. Tajeddini, K., Trueman, M., Larsen, G.(2006). Examining the Effect of Market Orientation on Innovativeness. Journal of Marketing Management, 22, 529-551. Theodosiou,M., Kehagias, J., Katsikea, K.(2012). Strategic orientations, marketing capabilities and firm performance: An empirical investigation in the context of frontline managers in service organizations. Industrial Marketing Management, 41, 1058–1070. Theoharakis, V., Hooley,G.(). CUSTOMER ORIENTATION AND INNOVATIVENESS: DIFFERING ROLES IN NEW AND OLD EUROPE. Vorhies, D. W., Morgan, R. E., & Autry, C. W. (2009). Product-market strategy and the marketing capabilities of the firm: Impact on market effectiveness and cash flow performance. Strategic Management Journal, 30(12), 1310–1334. Vorhies, D. W., & Morgan, N. A. (2005). Benchmarking marketing capabilities for sustainable competitive advantage. Journal of Marketing, 69(1), 80–94. Vorhies, D.J. (1998). An investigation of the factors leading to the development of marketing capabilities and organizational effectiveness, Journal of Strategic Marketing, 6(1), 3-23. Viet Ngo, L., O'Cass, A. (2012). Performance implications of market orientation, marketing resources, and marketing capabilities, Journal of Marketing Management, 28(1-2), 173-187. Walker, R. M. (2004). Innovation and Organizational Performance: Evidence and A Research Agenda. Advanced Institute for Management Research Working Paper Number 2. London: AIM Research. Available at: http://www.aimresearch.org (accessed 15 June 2004). Wang, C.H.(2013). How relational capital mediates the effect of corporate reputation on competitive advantage: Evidence from Taiwan high-tech industry, Technol. Forecast. Soc. Change ,http://dx.doi.org/10.1016/j.techfore.2013.06.009 Weerawardena, J. (2003). The role of marketing capability in innovation based competitive strategy, Journal of Strategic Marketing, 11(1), 15-35. Weerawardenaa, J., O'Cass, A. (2004). Exploring the characteristics of the market driven firms and antecedents to sustained competitive advantage. Industrial Marketing Management, 33, 419–428. Wernerfelt, B.(1989). From critical resources to corporate strategy. Journal of General Management, 14, 4-12. Williamson, P.J. (1991). Supplier strategy and consumer responsiveness: managing the links. Business Strategy Review, ,75-90. Wright, R.E., Palmer, J.C., Perkings, D.(2005). Types of product innovations an small business performance in hostile and benign environments. Journal of Small Business Strat, 15(2), 33–44. Wu, J.(2013). Marketing capabilities, institutional development, and the performance of emerging market firms: A multinational study. International Journl of Research in Marketing, 30, 36-45. Yong Eng, T., Spickett-Jones J.G. (2009). “An investigation of marketing capabilities and upgrading performance of manufacturers in mainland china and Hong Kong”. Journal of World Business, 44, 463–475. Zhou, K. Z., Yim, C. K., Tse, D. K. (2005). The effects of strategic orientations on technology and market-based breakthrough innovations. Journal of Marketing, 69(2), 42−60. Zhou, K. Z., Gao, G. Y., Yang, Z., Zhou, N. (2005). Developing strategic orientation in China: Antecedents and consequences of market and innovation orientations. Journal of Business Research, 58(8), 1049−1058. Zhou, K.Z. Li, C.B. (2010). How strategic orientations influence the building of dynamic capability in emerging economies. Journal of Business Research, 63(3), 224-31.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته